تارا فایل

پاورپوینت مدیریت مالی برای مدیران غیر مالی


مدیریت مالی برای مدیران غیر مالی

عنوان دوره: مدیریت مالی برای مدیران غیر مالی
هدف:
آشنایی مدیران غیر مالی با مفاهیم، مفروضات، روشها و تکنیکهای کاربردی مدیریت مالی به منظور ارتقاء کیفیت تصمیم گیری.

جلسه اول
کلیات، مفاهیم و تبیین نقش اطلاعات مالی در تصمیم گیری
تبیین جامع وظایف مدیریت مالی
تبیین جامع انواع تصمیمات مالی
تبیین جامع تحلیل گری مالی و کارکردهای آن
تبیین مفهوم برنامه ریزی سود و تحلیل و تبیین رویکرد C.V.P و تکنیک نقطه سربسر (B.E.P)
بودجه بندی سرمایه ای (روشها و کاربردها)

قلمرو وکلیات مدیریت مالی
قلمرو مدیریت مالی را می توان با توجه به اهمیت امور مالی در اداره بنگاههای اقتصادی، تجربه تاریخی مدیریت مالی در شرکتها، وظایف مدیر مالی، ابزارها و روش های علمی استفاده شده در این حوزه، کاربرد روزافزون یافته های این رشته علمی در بسیاری از تصمیمات استراتژیک و بلندمدت، تدارک اطلاعات مالی سودمند در تصمیم گیری و نقش آن در تحقیق اهداف واحدهای انتفاعی، تبیین و مشخص نمود. تحولات پیاپی و تغییرات سریع در عرصه تجارت، اقتصاد، فن آوری و سیاست موجب شد، قلمرو مدیریت مالی از نظر کمی و کیفی گسترش یابد و به تبع آن، نقش امور مالی در اداره واحدهای انتفاعی با اهمیت تر گردید.

امروزه قلمرو مدیریت مالی از عرصه بنگاههای اقتصادی فراتر رفته است و در سطح جامعه نیز مطرح شده و در قبال آن، مسئولیت یافته است. بدین معنی که مسئولیت اجتماعی نیز در قلمرو مدیریت مالی وارد گردیده است. در سطح بنگاه ها قلمرو مدیریت مالی از تامین کسب سود برای سرمایه گذاران و سهامداران گامی فراتر نهاده است و هدف به حداکثر رساندن ثروت سهامداران و اتخاذ تصمیمات بلندمدت و استراتژیک، جایگزین حداکثر نمودن سود، شده است. زیرا تداوم فعالیت واحدهای انتفاعی، بر کسب سود بالا و مقطعی، تقدم یافته است.

جایگاه سازمانی مدیریت مالی
نقش موثر مدیریت مالی در تصمیم گیری و مدیریت موجب گردید که این شغل به عنوان یکی از مشاغل اصلی در ساختار سازمانی موسسات علی الخصوص واحدهای انتفاعی مورد توجه صاحب نظران طراحی سازمان قرار گیرد.

مدیریت مالی از طریق تدارک اطلاعات مالی، نقش سازنده ای در تصمیم گیری مدیریت، تحقق اهداف و تداوم فعالیت واحدهای انتفاعی داشته است.

اطلاعات مالی و نقش آن در تصمیم گیری مدیریت
مدیریت برای تصمیم گیری از اطلاعات مختلف در حوزه های مدیریتی استفاده می کند.
برای تسهیل، دقت و سرعت در جمع آوری اطلاعات و همچنین صحت آنها می توان از نظام اطلاعات مدیریت (MIS) استفاده کرد.
نظام اطلاعات مدیریت یک نظام جامع اطلاعاتی است که از خرده نظامهای متعددی تشکیل شده است.نظام کلی و خرده نظام ها در تعامل با یکدیگر هستند.

متداول ترین خرده نظامهای نظام جامع اطلاعات مدیریت عبارتند از:
خرده نظام نیروی انسانی
خرده نظام تولید و مهندسی
خرده نظام فروش و بازاریابی
خرده نظام تحقیق و توسعه
خرده نظام کنترل کیفیت و تضمین مرغوبیت
خرده نظام خرید و تدارکات
خرده نظام مالی و حسابداری

اغلب تصمیماتی که مدیران اتخاذ می کنند، تبعات مالی دارد به تبع آن اطلاعات حسابداری و مالی از مجموع اطلاعات فراهم شده خرده نظامها، اهمیتی ویژه می یابد.
مدیریت صحیح و کارآمد بدون استفاده از دانش حسابداری و بدون اتکاء و استناد مداوم بر اطلاعات مالی، ناممکن و یا لااقل کم حاصل است.
تدارک اطلاعات مالی به صورت سیستماتیک و هدفمند، مستلزم طراحی و به کارگیری نظام اطلاعات حسابداری است. این نظام، مسئولیت جمع آوری و گزارشگری اطلاعات مالی را بر عهده دارد، به نحوی که در تصمیم گیری سودمند واقع شود.
اطلاعات فراهم شده زمانی در تصمیم گیری مفید است که از ویژگی های کیفی نظیر مربوط بودن، قابل اعتماد بودن و قابلیت مقایسه برخوردار باشد.

وظایف مدیر مالی
مدیر مالی در فرایند تهیه و تدارک اطلاعات مالی سودمند در تصمیم گیری، دو دسته وظایف را بر عهده دارد. دسته اول، وظایف عام مدیریتی است و دسته دوم وظایف خاص.

وظایف عام مدیریت مالی
با توجه به جایگاه مدیریت مالی در ساختار سازمانی واحدهای انتفاعی، مدیر مالی همانند سایر مدیران، مجموعه ای از وظایف را بر عهده می گیرد، این وظایف عام عبارتند از:
برنامه ریزی
سازماندهی
هدایت و رهبری
کنترل

برنامه ریزی
پیش بینی وضعیت مطلوب آینده، هدف اصلی هر برنامه ریزی است. مدیر مالی نیز این مفروضات را در تحقق هدف های سازمانی پیش روی دارد. مدیر مالی بدون داشتن برنامه و برنامه ریزی مدون و مشخص نمی تواند وظایف محوله را به نحو مطلوب انجام دهد.

سازماندهی
تقسیم کار و تقسیم وظایف بین واحدها، مساله تفکیک ناپذیر مدیریتی است. مدیر مالی نیز به منظور انجام وظایف و دستیابی به اهداف بایدبه شکلی سازمان یافته وظایف و مسئولیتها را بین واحدهای زیرمجموعه تقسیم نماید تا از تواناییها و امکانات بالقوه مادی و انسانی به شیوه ای منظم استفاده کند. تبیین مسئولیت و تفویض اختیار از مفروضات اصلی سازماندهی است، که می باید مد نظر مدیر مالی قرار گیرد.

هدایت و رهبری
هنر کار کردن با دیگران، در جهت تحقق اهداف، فلسفه وجودی مدیریت است. مدیر مالی همچون سایر مدیران می باید دارای این چنین توان و هنری باشد.

کنترل
کسب آگاهی از چگونگی اجرای برنامه ها و حصول اطمینان از تحقق اهداف، وظیفه مهم هر مدیر است. این مکانیزم به مدیر کمک می کند تا در صورت بروز انحراف، تصمیمات اصلاحی را به موقع اتخاذ و اجرا کند.

وظایف خاص مدیریت مالی
مدیر مالی در قلمرو خود متولی اجراء و انجام وظایفی در خصوص مسایل مالی می باشد که تنها بر عهده او واگذار شده است. از جمله این وظایف، اتخاذ تصمیمات در سه حوزه اصلی به شرح زیر است:
1. تصمیمات سرمایه گذاری؛
2. تصمیمات تامین مالی؛
3. تصمیمات مربوط به سیاست های تقسیم سود.
اخذ تصمیم در حوزه های یاد شده، به نوبه خود مستلزم اتخاذ تصمیماتی خاص و انجام وظایف مشخصی است که می توان آن را به عنوان وظایف و فعالیت های خاص تلقی و طبقه بندی نمود.

1ـ تامین منابع مالی
مدیر مالی در جریان تامین منابع مالی مناسب، موارد زیر را باید مد نظر قرار دهد:
الف ـ از مفاهیم اساسی مالی نظیر ارزش زمانی پول، خطر و بازده و ارزشیابی انواع اوراق بهادار و مزایا و معایب استفاده از هر کدام آنها، آگاهی داشته باشد.
شناخت انواع اوراق بهادار و آگاهی از نحوه ارزشیابی انواع آنها، این امکان را برای مدیر مالی فراهم می کند تا مناسب ترین شیوه تامین مالی از طریق اوراق بهادار را برگزیند. در اینجا منظور از اوراق بهادار، هر نوع اسناد یا اوراقی است که مستلزم پرداخت عایداتی از جانب صادرکننده به دارنده اوراق یاد شده است. شناخت انواع ابزارهای مالی یا اوراق بهادار و انتخاب آنها به عنوان منبع تامین مالی بسیار مهم است. آنها را می توان به دو دسته کلی زیر طبقه بندی کرد.

ـ ابزار بدهی:
اوراق یا ابزارهایی هستند که نشان دهنده دین یا بدهی صادرکننده است . اوراق قرضه، اسناد خزانه و یا وام که در مقابل آن تضمینی مانند سفته ارایه می شود و یا بدون تضمین دریافت می شود، نمونه هایی از ابزار بدهی هستند.

ـ ابزار سرمایه
اوراقی هستند که نشانگر حقوق مالکیت اشخاص می باشند. نمونه مشهور این ابزار، سهام عادی است.

تفاوت اساسی ابزارهای یاد شده را می توان در نوع مالکیت، نحوه و اولویت پرداخت منافع (بازده) و تقبل خطر دانست.
*توجه به نکات زیر در انتخاب مناسب ترین ابزار مالی مفید هستند:

اولاً: تبعات نوع ابزار انتخابی چه تاثیری بر اراده و روند تصمیم گیری مدیریت دارد.

ثانیاً: انتخاب آن ابزار از لحاظ اهرم مالی و قبول خطر و فشار مالی، شرکت را با چه مشکلاتی مواجه می کند.

ب ـ از بازار مالی شناخت و آگاهی به دست آورد.
بازار مالی، بازاری است که در آن صاحبان پس انداز (عرضه کنندگان وجوه و تامین کنندگان منابع مالی) و واحدهای اقتصادی نیازمند وجوه (متقاضیان وجوه و مصرف کنندگان منابع مالی)، حضور می یابند و مبادلاتی را انجام می دهند. به بیانی دیگر، بازاری که دارایی های مالی در آن مبادله (داد و ستد) می شوند، نظیر بانک های تجاری، موسسات اعتباری، موسسات پس انداز و وام، که به آنها، نهادهای مالی سپرده پذیر گفته می شود، شرکت های بیمه و صندوق های سرمایه گذاری که اینها، نهادهای غیرسپرده پذیر هستند. به همراه دلالان، معامله گران مالی و سازمان بورس و اوراق بهادار که نقش واسطه را بین سرمایه گذاران و شرکت های نیازمند وجه نقد ایفا می کنند.
مدیر مالی با شناخت بازارهای مالی و ابزارهای مختلف، مناسب ترین شیوه تامین مالی را انتخاب می کند.

2ـ تخصیص بهینه منابع مالی
مدیر مالی با دخالت در چگونگی مصرف وجوه، در تخصیص بهینه منابع مالی، نقش دارد. آشنایی با روشها و تکنیکهای ارزیابی پروژه ها سرمایه گذاری در جهت تعیین منافع و مخارج آنها، در مصرف مطلوب منابع موثر است.برای اینکه مدیر مالی بتواند در تخصیص بهینه منابع مالی توفیق یابد، علاوه بر بهره گیری از دانش حرفه ای خود، می باید نسبت به حجم داراییها و ترکیب آنها، مدیریت سرمایه در گردش، پیش بینی سود و تاثیر هزینه ها در روند سودآوری نیز، دارای شناخت کافی باشد.

3ـ برنامه ریزی مالی
برنامه ریزی مالی عبارت است از فرایند:
ـ تجزیه و تحلیل فرصت های تامین مالی و سرمایه گذاری واحد انتفاعی؛
ـ پیش بینی آثار آتی تصمیمات فعلی به منظور پرهیز از غافلگیری و همچنین، درک ارتباط بین تصمیمات فعلی و تصمیمات آتی؛
ـ تصمیم گیری درباره استراتژیهایی که باید به موقع اجرا گذاشته شوند؛
ـ اندازه گیری عملکرد آتی در مقایسه با هدف ها و استانداردهای تعیین شده در برنامه مالی.

توجه به یک سری اصول اساسی که در حقیقت فرایند برنامه ریزی مالی را مشخص می نماید، ضروری است:
● تهیه فهرست مواردی که در هر برنامه مالی مطرح است؛
● تشریح محتوای یک برنامه مالی کامل شده؛
● به کارگیری مدلهای مالی (ابزارها) در فرآیند برنامه ریزی مالی.

الف ـ برنامه ریزی سود:
هدف هر واحد انتفاعی کسب سود است. برنامه ریزی سود، این امکان را به واحد انتفاعی می دهد، که از وضعیت آینده آگاه شود و به مدیران مالی کمک می کند که پیشاپیش نسبت به عوامل محیطی شناخت پیدا کرده و غافلگیر نشود و در موقع لزوم نسبت به تغییرات محیطی واکنش مناسب، نشان دهد.

ب ـ برنامه ریزی وضعیت مالی
ترازنامه از جمله صورتهای مالی اساسی است، بنابراین پیش بینی آن ضروری است.

ج ـ برنامه ریزی نقد
وجوه نقد از منابع مهم و حیاتی هر واحد انتفاعی است. بنابراین پیش بینی آن ضروری است.

4ـ سیاست تقسیم سود:
سودآوری، معیار اصلی سنجش عملکرد مدیر واحد انتفاعی است. علاوه بر آن، مبنا و معیار ارزش گذاری سهام واحد انتفاعی که در نهایت موجب تحقق حداکثر شدن ثروت سهامداران است، نیز می باشد. اشخاص به قصد کسب سود، سهام یک واحد انتفاعی را خریداری می کنند و یا با تجمع خود، واحدی انتفاعی را تاسیس می کنند. سیاست تقسیم سود، بر انتظار سهامداران، منابع نقد در دسترس، شیوه تامین مالی، ساختار مالی و تداوم فعالیت واحد انتفاعی تاثیر مستقیم دارد.

5ـ تحلیل گری مالی:
تحلیل مالی از جمله وظایف مدیر مالی است که با تبیین و مطالعه وضعیت و عملکرد گذشته امکان برنامه ریزی مالی آینده را فراهم می کند. مدیر مالی در حقیقت تحلیل گر مالی واحد انتفاعی و از استفاده کنندگان اطلاعات مالی است. استفاده کنندگان بنا به نیاز خود از اطلاعات و گزارش های مالی استفاده می کنند، بنابراین شناخت این نیاز برای تحلیل گر مالی ضروری است.

مدیر مالی فرایند تحلیل گری مالی را با چه ابزار و شیوه ای، برای چه کسی، در چه زمانی و با چه هدف و نیازی انجام می دهد. یکی از شیوه های متداول تحلیل گری مالی، تجزیه و تحلیل صورت های مالی است. لازمه تجزیه و تحلیل صورت های مالی، آگاهی کامل از عناصر صورت های مالی، شناخت نیازهای استفاده کنندگان که تحلیل مالی برای رفع این نیازها انجام می گیرد و شرایط زمانی و مکانی تحلیل مالی است که با در نظر گرفتن عوامل دیگری، نظیر وضعیت و سیاست واحد انتفاعی، صنعتی که واحد انتفاعی در آن فعالیت می کند، تحلیل گری مالی انجام می پذیرد.

تحلیل گری مالی با استفاده از نسبت های مالی، معیاری برای سنجش عملکرد مدیریت است که نتایج به دست آمده در یک سال مالی، با گذشته (روند) مقایسه می شود تا از عملکرد مدیریت در روند آگاهی حاصل آید. در پاره ای از مواقع برای شناخت و سنجش بهتر عملکرد و تاثیر این عملکرد در تداوم فعالیت، نسبت های مالی یک دوره با یکدیگر سنجش می شود تا از ترکیب مناسب متغیرهای مالی آگاهی لازم به دست آید. مدیر مالی در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی تنها به مقایسه نتایج با گذشته اکتفا نخواهد کرد، زیرا در یک محیط رقابتی، سنجش توان و عملکرد واحد انتفاعی در مقایسه با توان و عملکرد سایر واحدهای انتفاعی که در همان صنعت فعال هستند، بسیار ضروری است.

6ـ کنترولر:
مسئولیت کنترل واحد انتفاعی با مدیر مالی است. با توجه به اینکه اغلب تصمیمات مدیران تبعات مالی دارد و مجموعه تصمیمات مدیران در قالب رویدادهای مالی نمود عینی پیدا می کند و نتایج این تصمیمات در واحد امور مالی، کنترل، اندازه گیری، طبقه بندی، ثبت و تلخیص می گردد، بنابراین مدیر مالی به عنوان مسئول امور مالی واحد انتفاعی، کنترولر اصلی قلمداد می شود. یکی از واحدهای تحت نظر مدیر مالی، سیستم فرعی حسابداری مالی است.

7ـ خزانه دار:
مدیران مالی واحدهای انتفاعی، در حقیقت مدیریت بر دارایی ها و بدهی های کوتاه مدت را بر عهده دارند. به دلیل اهمیت وجوه نقد در اجرای عملیات، وظیفه ای دیگر برای مدیر مالی تعریف شده است که بتواند، جریان ورود و خروج وجوه نقد واحد انتفاعی را کنترل کند و به تعبیر دیگر، مسئولیت خزانه داری واحد انتفاعی را بر عهده گیرد. با توجه به اهمیت این وظیفه، در ساختار سازمانی برخی از واحدهای انتفاعی به جای عنوان مدیر مالی، خزانه دار درج می شود.

مدیر مالی با انجام وظیفه خزانه داری، از جریان ورود و خروج وجه نقد آگاهی می یابد و آن را کنترل و بر آن نظارت می کند. با آگاهی از وضعیت ورود و خروج نقد در گذشته، برنامه ریزی نقد مساعد آینده را تنظیم می کند و تداوم فعایت و تحقق اهداف واحد انتفاعی را امکان پذیر می نماید و انتظارات سهامداران و سرمایه گذاران را برآورده می سازد.

8ـ سایر وظایف:
شرایط زمانی و مکانی هر واحد انتفاعی موجب می گردد که مدیر مالی علاوه بر وظایف یاد شدهع وظایف دیگری را نیز بر عهده گیرد. این وظایف شامل مشارکت در برنامه ریزی فروش و قیمت گذاری محصولات، برنامه ریزی تضمین و مرغوبیت کالا، تنظیم آیین نامه و دستورالعمل ها داخلی، تنظیم برنامه های انگیزشی کارکنان و همچنین همکاری و همفکری در تدوین برنامه های تولید، بازاریابی و مهندسی فروش و نظایر اینها است.

مدیر مالی در حوزه امور مالی با توجه به عملیات مربوط به سیستم های فرعی حسابداری مالی، حسابداری مدیریت و حسابداری صنعتی، وظایفی نظیر مدیریت بر پرداخت حقوق و دستمزد، امور مالیاتی، بیمه، اموال و جز اینها را نیز بر عهده دارد.

نقش مدیر مالی در تحقق اهداف و احد انتفاعی

مدیر مالی با انجام امور زیر امکان برنامه ریزی در واحد انتفاعی را فراهم می کند:

● داده های مربوط به عملکرد گذشته را استخراج می کند تا بر مبنای آن عملکرد آینده پیش بینی شود.
● رویه ها و دستورالعمل های بودجه ریزی را تهیه و پیشنهاد می کند.
● برنامه های کوتاه مدت را در کل بخش های واحد انتفاعی همسو کرده و بین انواع برنامه ها هماهنگی ایجاد می کند.
● بودجه جامع واحد انتفاعی را تنظیم می نماید.

تحلیل گری مالی
تحلیل گری مالی عبارت است از شیوه ای که برای استفاده کنندگان اطلاعات مالی این امکان را فراهم کند تا هنگام تصمیم گیری برای مقاصد اقتصادی به اطلاعاتی، آن هم به شکلی خاص، دست یابند که از طریق سیستم اطلاعات موجود، امکان دسترسی به آنها وجود ندارد. بنابراین، مهارتی است حرفه ای، تا به شکل منطقی اطلاعات لازم برای تصمیم گیری فراهم شود. از طرفی، وجود اقلام و ارقام مفصل در صورت های مالی این ضرورت را موجب شده است تا با انجام تحلیل گری مالی، اعداد و اقلام به شکل خلاصه شده تحلیل و تفسیر شوند و امکان بهره برداری از آنها افزایش یابد.

مدیران مالی به دو دلیل عمده، صلاحیت تحلیل گری مالی را دارا می باشند. اولاً، آنها از دانش و توانایی حرفه ای برخوردارند که امکان تجزیه و تحلیل صورت های مالی را میسر می سازد. ثانیاً، دسترسی به اطلاعات مالی موجب می گردد که با سرعت، دقت و کیفیت لازم، فرایندتحلیل گری مالی را انجام دهند.

«فرض اساسی در مدیریت مالی که وظایف مدیر مالی بر اساس آن تعریف می شود، عبارت است از بررسی وضعیت گذشته از طریق به کارگیری ابزارها و روش های کمی و کیفی متنوع و ترسیم و پیش بینی وضعیت مطلوب آینده»

بنابراین، مدیریت مالی به آینده توجه بیشتری دارد تا گذشته هر چند از وضعیت گذشه غافل نیست.

گزارش های مالی
هر گزارشی که مشتمل بر صورت های مالی باشد یا بخش عمده آن را صورتهای مالی تشکیل دهد یا متکی و منظم به صورتهای مالی باشد، گزارش مالی محسوب می شود.

منابع مورد نیاز تحلیل گری مالی
منابع اصلی تحلیل گری مالی، گزاش های مالی هستند.

منابع اطلاعاتی برای تحلیل گری مالی عبارتند از:
الف ـ اطلاعات مالی
1. گزارش های سالانه
2. صورت های مالی اساسی
3. رویدادهای رسمی تفصلیلی
4. مستندات گردش فعالیت و عملیات و وضعیت آینده
5. داده های مالی خلاصه شده
6. اطلاعات بازار سهام
7. پیش بینی تحلیل گران مالی
8. پیش بینی مدیریت

ب ـ اطلاعات کمی غیرمالی
1. آمارهای تولید، تقاضا و اشتغال
2. آمارهای رسمی اقتصادی

ج ـ اطلاعات کیفی
1. گزارش های حسابرسان، اشخاص حرفه ای و هیات مدیره
2. اخبار کارکنان
3. تحلیل و تفسیر مدیریت
4. تفسیر تحلیل گران مالی
5. تفسیر موسسات تجاری و مالی
6. اظهار نظر اعتباردهندگان مستقل
7. ارزیابان رسمی و مستقل
8. اشخاص طرف قرارداد
9. مدارک قبلی (سوابق بایگانی)

د ـ اظهار نظر گروهها
دسته بندی فوق نشان می دهد که مجموع اطلاعات و گزارش های کمی و کیفی اعم از مالی و غیرمالی در تحلیل گری مالی باید در دسترس باشد تا این فرایند به طور کامل انجام پذیرد. در مجموعه منابع کمی و کیفی، مهم ترین آنها اطلاعات و گزارش های مالی است که به صورت کمی ارایه می شود.

اهداف تحلیل گری مالی
هدف های تحلیل گری مالی تامین انواع اطلاعات مالی مورد نیاز جهت تصمیم گیری است.

یکی از هدف های اصلی فرایند تحلیل گری مالی کشف نقاط قوت و ضعف واحد انتفاعی از دیدگاه مالی است. با تحقق این امر، پیگری اهداف کسب سود و حداکثر نمودن ثروت سهامداران میسر می شود و به تبع آن برنامه های مالی مطلوب آینده طرح ریزی و پیشنهاد می گردد.

ترازنامه (صورت وضعیت مالی)
ترازنامه از صورتهای مالی اساسی است، که وضعیت مالی واحد انتفاعی شامل دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان را در یک تاریخ معین نشان می دهد.

مشخصه اصلی ترازنامه توازن بین دارایی ها از یک طرف با بدهی ها و حقوق صاحبان از طرف دیگر می باشد:
دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام (سرمایه)

به رابطه یاد شده معادله حسابداری گفته می شود که مدل حسابداری را نیز نشان می دهد. عناصر اصلی این مدل عبارت است از دارایی ها از یک طرف و حقوق مالی اشخاص بر این دارایی ها که شامل بستانکاران (بدهی ها)، صاحبان واحد انتفاعی (حقوق صاحبان سهام)، در طرف دیگر

1ـ دارایی ها
اموال و حقوقی که منافع آتی قابل تقویم به پول دارند و بر اثر معاملات، عملیات یا رویدادهای مشخص به مالکیت یا تسلط مالکانه یک واحد در آمده اند، دارایی آن واحد محسوب می شوند.
شرایط شناسایی دارایی به شرح زیر است:
ـ وجود منافع آتی قابل تقویم به پول
ـ مالکیت یا تسلط مالکانه

وجود منافع آتی قابل تقویم به پول
مقصود این است که از فروش، واگذاری، وصول، مصرف و یا به کارگیری دارایی یک واحد، وجه نقد یا دارایی دیگری حاصل شود، بدهی های ان واحد کاهش یابد و یا از خروج وجه نقد از آن واحد جلوگیری شود.

مالکیت یا تسلط مالکانه
منظور از مالکیت و تسلط مالکانه در حسابداری به قرار زیر است:
الف ـ مالکیت: عبارت است از محفوظ بودن حقوق مربوط به استفاده از عین منافع و انتقال دارایی برابر قوانین.

ب ـ تسلط مالکانه: عبارت است از محفوظ بودن حقوق مربوط به تصف و انتفاع مالکانه از دارایی برابر قوانین.

اقلام تشکیل دهنده دارایی ها
این اقلام را بر حسب دوره زمانی می توان به دو دسته اصلی زیر طبقه بندی نمود: (رهنمای رودپشتی و دیگران، 1377، 32)
الف ـ دارایی های جاری: دارایی های جاری عبارت است از موجودی نقد و سایر اقلامی که انتظار می رود در جریان عادی عملیات یک واحد انتفاعی طی یکسال از تاریخ ترازنامه به نقد تبدیل شوند، به فروش یا به مصرف برسند. مهمترین آنها عبارتند از: موجودی صندوق، بانک و تنخواه گردان (به عنوان وجه نقد)، بدهکاران (حسابهای دریافتنی)، اسناد دریافتنی موجودی ها اعم از موجودی مواد خام و نیمه ساخته (کار در جریان ساخت) و ساخته شده، ملزومات، پیش پرداختها و سفارشات کالا، …

ب ـ دارایی های غیرجاری: درایی های غیر از دارایی های جاری در این گروه قرار داد که خود به سه دسته تقسیم می شود:
ب ـ 1ـ دارایی های ثابت: دارایی هی ثابت عبارت است از اموال مشهود قابل لمس، فیزیکی و بادوامی که به قصد نگهداری و استفاده بلندمدت خریداری شده و در عملیات عادی یک واحد انتفاعی مورد استفاده قرار می گیرند و عمر نسبتاً طولانی معمولاً بیشتر از یکسال دارند و دسته ای از آنها در جریان استفاده، کارایی خود را از دست نمی دهد، یعنی استهلاک پذیر نیستند نظیر زمین و گروه دیگر در جریان استفاده، کارایی خود را از دست می دهند، یعنی استهلاک پذیر هستند نظیر ساختمان و تاسیسات، ماشین آلات و ابزارآلات، اثاثیه و منصوبات، وسایط نقلیه و … این گروه از دارایی ها، تحت عنوان اموال، ماشین آلات و تجهیزات نیز در ترازنامه بعضی از واحدهای اقتصادی ثبت می شود.

ب ـ 2ـ دارایی های نامشهود: این دارایی ها، عبارتست از دارایی ها بلندمدت که از نظر فیزیکی موجودیت معینی ندارند، قابل لمس نیستند، برای فروش خریداری نمی شوند و معمولاً در عملیات موسسه مورد استفاده می گیرند و به نوعی در عملیات عادی موسسه نقش دارند و به مرور زمان نیز مستهلک می شوند، مهمترین اقلام این گروه عبارتند از حق اختراع، حق امتیاز، سرقفلی محل، علایم تجاری، حق امتیاز بهره برداری، …

ب ـ 3ـ سایر دارایی ها: جهت افشای کامل اطلاعات، گروهی از دارایی ها بلندمدت که ماهیتی نسبتاً متفاوت از اموال و دارایی های نامشهود دارند و به عبارتی دیگر در بعضی ویژگی ها نظیر بلندمدت بودن، شبیه اموال هستند و در بعضی ویژگیها، نظیر غیرقابل لمس و مشهود نبودن شبیه دارایی های نامشهود هستند، در گروه دیگر، تحت عنوان سایر دارایی ها طبقه بندی می گردند. در حقیقت حقوق مالی و احد انتفاعی تلقی می شوند، نظیر سرمایه گذاری در سایر شرکت ها، سپرده های دریافتنی بلندمدت، حق الامتیازها، حق الانشعاب، هزینه های انتفاعی به دوره بعد، اموال بلااستفاده و نظایر اینها.

2ـ بدهی ها
تعهدات ناشی از قراردادها و تعهداتی که بر اثر الزامات خارج از قرارداد یا الزامات قانونی در گذشته برای یک واحد انتفاعی پدیده آمده اند و قاعدتاً از طریق انتقال وجه نقد یا سایر دارایی های واحد یا انجام دادن خدمت برای اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگر و یا مراجع دولتی ایفاء می شوند، بدهی آن واحد محسوب می گردد.

بدهی ها که در حقیقت دیون یا تعهدات واحد انتفاعی هستند، بر حسب دوره زمانی به دو گروه اصلی زیر تقسیم می شوند:
الف ـ بدهی های جاری: دیون و تعهداتی است که انتظار می رود طی یکسال از تاریخ ترازنامه یعنی در یک دوره عادی عملیات، ترجیحاً از محل دارایی های جاری و یا ایجاد بدهی و تعهد دیگر تسویه شود و یا در پاره ای از مواقع، با فروش اموال واحد انتفاعی، پرداخت شود. مهمترین اقلام این گروه عبارتند از بستانکاران (حسابهای پرداختنی)، اسناد پرداختنی، پیش دریافتها، هزینه های پرداختنی، حصه جاری (سررسید جاری) وامها و تعهدات بلندمدت، مالیات و سود سهام پرداختنی، هزینه های معوق تحقق یافته، انواع هزینه ها و تعهدات پرداختنی نظیر حقوق و حق الزحمه پرداختنی، بیمه و عوارض قانونی پرداختنی، ذخایر قانونی پرداختنی، بهره های پرداختنی و …

ب ـ بدهی های بلندمدت (غیرجاری): دیون و تعهداتی که معمولاً سررسید آنها پس از یکسال تاریخ ترازنامه است و انتظار نمی رود که سال بعد پرداخت و تسویه شوند. مهمترین اقلام این گروه عبارتند از وامهای بلندمدت، انواع تعهدات بلندمدت ناشی از فروش اوراق (نظیر اوراق قرضه)، وامهای رهنی، اسناد پرداختنی بلندمدت، …

3ـ سرمایه (حقوق صاحبان سهام)
حق مالی صاحب یا صاحبان یک واحد انتفاعی نسبت به دارایی های واحد است که مبلغ آن در هر زمان از طریق کسر کردن بدهی های واحد از دارایی های آن به دست می آید.
در شرکت های غیرسهامی، اقلام این گروه از عناصر مدل حسابداری عبارتند از حساب سرمایه شرکاء و در شرکتهای سهامی، با توجه به گستردگی عملیات آنها، اقلام عمده این گروه از عناصر مدل حسابداری عبارتند از حساب سرمایه (سهام)، اندوخته ها (قانونی، احتیاطی، توسعه و سرمایه گذاری)، سود (زیان) انباشته و سنواتی، صرف سهام .

صورت سود و زیان
صورت سود و زیان، عبارت از صورتحسابی است که چگونگی و نتیجه فعالیتها و رویدادهای مالی یک واحد انتفاعی را در طی یک دوره مالی (برای یک دوره مالی) نشان می دهد و نتیجه این صورتحساب یا سود خالص است یا زیان خالص، که به ترازنامه در بخش حقوق صاحبان واحد انتفاعی منتقل می شود و عامل ارتباط بین این صورتهای مالی است.

1ـ درآمد (فروش)
درآمد عبارت است از (سازمان حسابرسی، 1376، 69) ورود وجه نقد و دارایی های دیگر به یک واحد انتفاعی یا افزایش دارایی های موجود آن و یا تسویه و کاهش بدهی های یک واحد و یا ترکیبی از آنها که از فعالیت های اصلی یا جانبی آن واحد (به غیر از مبادلات سرمایه ای) ناشی شود.
درآمدهای عملیاتی، شامل آن دسته از درآمدهایی است که حاصل فعالیت و موضوع عملیات اصلی واحد انتفاعی بوده که بطور مستمر عایدمی شود. در مقابل درآمدهای غیرعملیاتی عبارت است از درآمدهایی است که واحد انتفاعی از یک یا چند فعالیت جانبی و غیرمستمر به دست می آورد.

2ـ هزینه
هزینه عبارت است از (سازمان حسابرسی، 1376، 69) خروج وجه نقد و دارایی های دیگر از یک واحد انتفاعی، یا مصرف و استهلاک دارایی های موجود آن یا افزایش بدهی های یک واحد و یا ترکیبی از آنها که در نتیجه اجرای فعالیت های اصلی یا جانبی آن واحد واقع شود.

3ـ سود و زیان غیرعملیاتی
سود غیرعملیاتی، عبارت است از (سازمان حسابرسی، 1376، 70) افزایش در سرمایه یک واحد انتفاعی که از معاملات اتفاقی یا جانبی، رویدادها یا تغییر در شرایط موثر بر آن واحد ناشی شود. مگر آن که در نتیجه سرمایه گذاری جدید صاحبان واحد ایجاد و یا به عنوان درآمد شناسایی شده باشد. زیان غیرعملیاتی عبارت است از کاهش در سرمایه یک واحد انتفاعی که از معاملات اتفاقی یا جانبی، رویدادها یا تغییر در شرایط موثر بر آن واحد ناشی شود. مگر آن که در نتیجه توزیع سود بین صاحبان سرمایه پدید آمده است و یا به عنوان هزینه شناسایی شده باشد.

در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبت های مالی، آگاهی از طبقه بندی و محاسبه انواع سودها بسیار ضروری است، نظیر سود ناویژه عملیاتی، سود ویژه عملیاتی، سود قبل از کسر بهره و مالیات (EBIT)، سود قبل از کسر مالیات (EBT) و سود بعد از کسر مالیات (سود خالص).

صورت گردش وجوه نقد
در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، آگاهی از وضعیت و چگونگی ورود و خروج وجه نقد در یک دوره مالی، نیز ضروری است. زیرا تغییرات برخی اقلام ترازنامه متاثر از رویدادهای مالی است که از طریق صورت گردش وجوه نقد مشخص می گردد. در حقیقت، صورت گردش وجوه نقد، صورت منابع و مصارف نقد یک واحد انتفاعی است که چگونگی ورود و خروج وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی، سرمایه گذاری و تامین مالی را برای یک دوره مالی نشان می دهد.

تجزیه و تحلیل صورت های مالی
تحلیل و بررسی انواع گزارش های مالی، اساس تحلیل گری مالی است. گزارش های مالی به صورت های مختلف تهیه می گردد.
صورتهای مالی اساسی به سه صورت مالی زیر طبقه بندی می شود:
ـ ترازنامه یا صورت وضعیت مالی Balance sheet یا Financial Position Statement
ـ صورت سود و زیان یا صورت عملکرد مالی Income Statement
ـ صورت گردش وجوه نقد Cash flow Statement
در پاره ای از مواقع، با توجه به اهمیت ساختار حوق صاحبان سهام، صورتهای مالی دیگری که شکل گزارشی دارد، تحت عناوین:
ـ صورت حساب سرمایه (حقوق صاحبان سهام) s equity Statement ُ Stockholder
ـ گزارش تقسیم سود Dividend Earning Report

در تجزیه و تحلیل صورت های مالی، موارد اساسی زیر باید مد نظر باشد:
الف: شناخت انواع صورتهای مالی اساسی؛
ب: شناخت عناصر و ماهیت هر یک از اقلام صورتهای مایل اساسی؛
ج: آشنایی با نحوه گزارشگری و طبقه بندی صورتهای مالی اساسی؛
د: آشنایی با نحوه ارتباط بین اقلام انواع صورتهای مالی اساسی با یکدیگر؛
هـ : آشنایی با چگونگی استفاده از یادداشت های مالی و گزارش های مکمل؛
و: آشنایی با روش های تجزیه و تحلیل صورت های مالی نظیر نسبت های مالی.

انواع نسبت های مالی
الف ـ نسبت های نقدینگی Liquidity Ratio

ب ـ نسبت های فعالیت (کارایی) Activity Ratios

ج ـ نسبت های اهرمی (بافت مالی)
Long-Term Debt and Solvency Ratios

دـ نسبت های سودآوری Profitability Ratio

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبت های مالی
الف ـ تجزیه و تحلیل روند (Trend analysis)

ب ـ مقایسه با واحدهای انتفاعی (Comparison with others)

ج ـ متوسط صنعت

جدول زیر، مفروضات و اهداف دیدگاههای کلی تحلیل گری را تبیین می کند.

الف ـ نسبت های نقدینگی
1ـ نسبت جاری Current Ratio

3ـ نسبت نقد Cash ratio

هر چه این نسبت بزرگتر باشد سرعت پرداخت تعهدات کوتاه مدت بالاتر است.

4ـ دوره وصول مطالبات

5ـ دوره پرداخت بدهی ها

6ـ دوره نگهداری کالا(موجودی ها)
هر چه این نسبت بزرگتر باشد یعنی مدت زمان آن بیشتر باشد، سرعت تبدیل به نقد شدن کمتر خواهد بود.

متوسط دوره تبدیل به نقد شدن موجودیها (متوسط دوره عملیات) متوسط دوره نگهداری کالا + متوسط دوره وصول مطالبات =

7ـ سرمایه در گردش

بدهی های جاری ـ دارایی های جاری = سرمایه در گردش خالص

ب ـ نسبت های فعالیت
با این نسبت ها، رابطه بین فروش و دارایی ها (منابع واحد انتفاعی) سنجیده می شود.

1ـ نسبت گردش مجموع دارایی ها

2ـ نسبت گردش دارایی جاری

3ـ گردش موجودی کالا(موجودیها)

4ـ گردش حسابهای دریافتنی

5ـ نسبت گردش دارایی های ثابت

ج ـ نسبت های اهرمی (بافت مالی)
به این نسبتها، نسبتهای سرمایه گذاری یا نسبت های بدهی بلندمدت یا نسبت های ساختار مالی نیز گفته می شود.

1ـ نسبت کل بدهی
هر چه این نسبت بزرگتر باشدبدین مفهوم است که سهم دیگران از مالکان در تامین منابع مالی بیشتر است.

2ـ نسبت بدهی

پایین بودن این نسبت، ریسک عدم پرداخت بدهی را در زمان ورشکستگی کاهش می دهد، به همین دلیل مورد علاقه طلبکاران است.

3ـ نسبت بدهی به ارزش بازار سهام

افزایش این نسبتها، توام را بالا رفتن، دو نوع ریسک به شرح زیر است:

ـ ریسک مالی
این ریسک از وجود هزینه ثابت بهره ناشی می شوند.

ـ ریسک ورشکستگی
این ریسک از احتمال عدم توانایی پرداخت اصل و فرع بدهی ناشی می شود.

4ـ نسبت های پوشش بهره
هر چه این نسبتها افزایش یابد، توان پرداخت بدهی واحد انتفاعی بیشتر است و وام دهندگان به اعطای وام به شرکت دارای نسبت پوشش بهره بالا راغب تر هستند.

د ـ نسبت های سودآوری
از مهمترین دیدگاه های تحلیل گری مالی، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی بر اساس دیدگاه سودآوری است. نسبت های مهم سودآوری عبارتند از:

1ـ بازده فروش(Return of Sales)

2ـ بازده سرمایه گذاری (Return on Investment )(ROI)

ساختار ساده سرمایه

ساختار پیچیده سرمایه
سود نقدی هر سهم (DPS) به شرح زیر محاسبه می گردد:
سود نقدی هر سهم = (EPS ) سود هر سهم × (POR) نسبت تقسیم سود
یا

نظام نسبت یابی دوپان

همه اقلام ترازنامه و صورت سود و زیان با یکدیگر مرتبط هستند. نسبت های مالی که بر اساس اطلاعات صورت های مالی تهیه می شوند نیز با یکدیگر مرتب هستند.
. نسبت یابی دوپان یا دوپونت (DuPont) در حقیقت بررسی اقلام نسبت های مالی ترکیب شده است که به نوعی ترکیب اقلام ترازنامه و صورت سود و زیان است. اقلام دو نسبت کلیدی یعنی نسبت گردش دارایی ها و نسبت حاشیه سود ناخالص به تفصیل در نسبت دوپان بررسی می شود و با بررسی آنها، بازده سرمایه گذاری (ROI) محاسبه می گردد. زیرا مجموع فعالیت های مندرج در آن، بر (ROI) اثر دارند.

نقاط قوت و ضعف تجزیه و تحلیل صورتهای مالی

الف ـ نقاط قوت
چنانچه تجزیه و تحلیل صورتهای مالی به شکل منطقی و درست انجام پذیرد، این فرایند از نقاط قوت زیر برخوردار است:
1. مهمترین ابزار شناخت نقاط ضعف و قوت یک واحد انتفاعی است.
2. با بررسی گذشته، اطلاعات لازم جهت برنامه ریزی مالی آینده را فراهم می کند.
3. مهمترین ابزار سنجش عملکرد مدیریت (کارایی و اثربخشی) واحد انتفاعی است.
4. اطلاعات با ارزشی را فراهم می کند که در ارزیابی گذشته و پیش بینی آینده سودمند است.
5. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبتهای مالی، ارتباط بین دو یا چند متغیر مالی را نشان می دهد.
6. چگونگی دستیابی به اهداف تعیین شده را از طریق ارتباط بین اقلام معین صورتهای مالی با اهداف مشخص نشان می دهد.
7. پیش بینی وضعیت آینده واحد انتفاعی را امکان پذیر می سازد.
8. نسبت های مالی به دست آمده همانند درجه حرارت بدن که اگر از میزان مشخص دور شود نشانگر عدم سلامت بدن است، عمل می کنند.
9. اولین قدم برای پیش بینی آینده تلقی می شود

ب ـ نقاط ضعف

تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبت های مالی، در بسیاری از مواقع به قدرت پیش بینی تحلیل گر بستگی دارد، که از تجربیات گذشته، توانایی های حرفه ای و نظرات شخصی وی سرچشمه می گیرد.

2. اطلاعات حسابداری مندرج در صورتهای مالی که تحلیل گری مالی بر اساس آنها صورت می گیرد، از یک طرف تاریخی است و ممکن است با ارزش جاری هماهنگی نداشته باشد.

3. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، اطلاعات مربوط به وضعیت و عملکرد گذشته واحد انتفاعی را فراهم می کند.

4. اطلاعات حسابداری مندرج در صورتهای مالی، گویای همه واقعیات واحد انتفاعی نیست که این امر موجب می گردد تحلیل گر مالی در ارزیابی واحد انتفاعی دچار اشتباه گردد.

اهمیت سود و معیارهای سنجش آن

واحدهای اقتصادی انتفاعی با هدف کسب سود تاسیس می گردند، وظایفی را بر عهده می گیرند و فعالیت های خود را تداوم می بخشند.
اگر تعریف سود را مد نظر قرار دهیم، عبارت است از تفاوت درآمدها و هزینه ها
هزینه ها ـ درآمدها = سود

تجزیه و تحلیل بهای تمام شده، حجم فعالیت و سود

طبقه بندی اقلام بهای تمام شده بر اساس گرایش اقلام بهای تمام شده، با عکس العمل آنها در مقابل تغییر حجم فعالیت ارتباط دارد. بر این اساس اقلام بهای تمام شده به ثابت، متغیر، مختلط، نیمه متغیر و نیمه ثابت طبقه بندی می گردد. (شباهنگ، 1374، 20)

اقلام ثابت بهای تمام شده

هزینه ثابت عبارت از اقلامی است که با تغییر سطح فعالیت (نظیر تولید و فروش)، تغییر نمی کند.
از آن جمله می توان: با هزینه استهلاک ساختمان کارخانه، استهلاک ماشین آلات، بهای آب، برق، سوخت و تلفن مربوط به کارخانه که به سطح تولید بستگی ندارد.

اقلام متغیر بهای تمام شده

هزینه های متغیر عبارت از اقلامی است که با تغییر در سطح فعالیت (تولید و فروش) تغییر می یابد.

اقلام مختلط بهای تمام شده

به اقلامی اطلاق می شود که گرایش های آن را نتوان با الگویی منحصر به فرد تشریح کرد. یعنی گرایش هزینه ثابت و هزینه متغیر را داراست، نظیر مخارج برق، نگهداری و دستمزد غیرمستقیم.

اقلام نیمه متغیر بهای تمام شده

اقلامی هستند که با تغییر سطح فعالیت تغییر می یابند، اما نسبت به تغییرات ثابت، یکنواخت و مشابه نیست
A = نسبت نزولی و B = نسبت تصاعدی

اقلام نیمه ثابت بهای تمام شده
اقلامی هستند که با افزایش سطح فعالیت به صورت متناوب یا پله ای، افزایش می یابند و صعودی بودن آن به تناسب نیست.

روابط ریاضی گرایش های اقلام بهای تمام شده را می توان به شرح زیر تبیین کرد:

اقلام ثابت بهای تمام شده Y = a یا TC = FC
اقلام متغیر بهای تمام شده Y = bx یا TC = VC.Q
اقلام مختلط بهای تمام شده Y = a+bx یا TC = FC+V.Q
اقلام نیمه مختلط بهای تمام شده (نزولی) یا
اقلام ثابت = a
اقلام بهای تمام شده = y
اقلام متغیر = b

تجزیه و تحلیل نقطه سربسر
(Break-Even Point Analysis)

B.E.P روشی متداول جهت پیش بینی فروش و برنامه ریزی سود می باشد و عبارت است از حداقل سطح فعالیت (میزان تولید و فروش)، که در آن نقطه درآمد کل واحد انتفاعی با هزینه کل آن برابر باشد.
تعداد تولید و فروش در نقطه سربسر (معادله شماره 2))

تجزیه و تحلیل نقطه سربسر خطی

در نقطه سربسر خطی فرض بر این است که اقلام هزینه به طور خطی و متناسب با افزایش سطح فعالیت تغییر می کنند، بدین ترتیب که با افزایش سطح فعالیت، افزایش می یابند. پس در این حالت گرایش اقلام بهای تمام شده با سطح فعالیت نسبت مستقیم دارد.

تجزیه و تحلیل نقطه سربسر غیرخطی

گرایش اقلام بهای تمام شده بر پایه دو فرض اساسی معنی دارد. (شباهنگ، ح 1374، 29)
الف ـ فرض دامنه مربوطه
ب ـ فرض زمان

بررسی عوامل موثر بر نقطه سربسر

الف ـ دستیابی به سود خالص معین
ب ـ بررسی آثار تغییر اقلام ثابت بهای تمام شده
ج ـ بررسی آثار تغییر اقلام متغیر بهای تمام شده
د ـ بررسی آثار تغییر قیمت فروش
هـ ـ بررسی آثار تغییر استراتژی مدیریت

اهمیت بودجه بندی سرمایه ای

تصمیم گیری و قضاوت در خصوص انواع سرمایه گذاری ها و انتخاب مناسب ترین شیوه سرمایه گذاری، از جمله اساسی ترین مباحث مدیریت مالی است.

فرایند بودجه بندی سرمایه ای

بودجه بندی سرمایه ای، فرایند ارزیابی سرمایه گذاری در دارایی های بلندمدت و انتخاب مناسب ترین آنها از طریق تجزیه و تحلیل مالی پروژه ها با استفاده از روشهای علمی و کاربردی است. مخارج سرمایه ای برای یک دوره بودجه برآورد و پیش بینی می گردد.

تعریف بودجه بندی سرمایه ای

بودجه بندی سرمایه ای عبارت است از فرایند ارزیابی مخارج سرمایه ای و انتخاب پروژه سرمایه گذاری که دستیابی به اهداف راتسهیل کند و بالاترین نرخ بازدهی را تامین نماید و ارزش واحد انتفاعی را افزایش دهد.

ویژگی های بودجه بندی سرمایه ای

ویژگی هایی که بودجه مخارج سرمایه ای را از سایر اجزای بودجه جامع متمایز می سازد، به شرح زیر است: (شباهنگ، ح/1374، 273)
1. اغلب پروژه های بودجه بندی سرمایه ای، تخصیص منابع عمده ای را ایجاب می کند. به عبارت دیگر، منابع مالی (وجوه نقد) زیادی باید در اجرای آن صرف و هزینه نمود.
2. تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای معمولاً موجب ایجاد تعهدات بلندمدت می شود. زیرا پروژه های مورد بررسی اغلب عمر مفیدی بیش از یک سال دارند. هم چنین هر چه عمر مفید پروژه ای طولانی تر باشد، پیش بینی درآمدها، مخارج یا صرفه جویی در مخارج آتی ناشی از آن مشکل تر می شود.
3. تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای بر تصمیم گیری های کلی تری در مورد هدف ها و سیاستهای بلندمدت واحد تجاری ـ تولیدی مبتنی است.
ـ بازیافت منابع تخصیص یافته به سادگی میسر نیست.
ـ افق زمانی بلندمدت، به ریسک و مخاطره این گونه پروژه ها منجر می شود. زیرا تغییر در شرایط اقتصادی، فن آوری و الگوی مصرف، در بلندمدت به طور دقیق قابل برآورد و پیش بینی نیست.

مراحل بودجه بندی سرمایه ای
بودجه بندی سرمایه ای از ویژگی هایی برخوردار است که تجزیه و تحلیل مالی و بررسی دقیق و سیستماتیک در خصوص انواع پروژه های سرمایه ای را ضروری می سازد.
این مراحل عبارتند از: (شباهنگ، ح/1374، 274)
1. شناسایی پروژه های سرمایه گذاری
2. برآورد و منافع و مخارج هر یک از پروژه ها
3. ارزیابی پروژه های پیشنهادی
4. رتبه بندی پروژه ها بر اساس مخاطرات و بازده مورد انتظار
5. انتخاب بهترین پروژه با توجه به منابع موجود
6. تهیه و تنظیم بودجه مخارج سرمایه ای
7. ارزیابی مجدد پروژه ها پس از تصویب

جلسه دوم
تبیین ریسک، منابع ایجاد ریسک و سنجش ریسک (الگوها و متدها)
تبیین مدیریت هزینه (cost management)
تبیین روش های نوین هزینه یابی
تبیین سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش نظیر (EVA) و (MVA)
جمع بندی و پرسش و پاسخ

ریسک عبارتست از تفاوت میان بازده واقعی یک سرمایه گذاری با بازده مورد انتظار آن در مقایسه با سایر داراییها
از منظر مالی، ریسک انحراف بازده واقعی از بازده مورد انتظارر است.
از منظر آماری، پراکندگی بازده دارایی در حول و حوش ارزش مورد انتظار توسط واریانس (یا ریشه دوم آن، انحراف معیار) انداره گیری می شود.

منابع ریسک
ریسک نرخ بهره
ریسک بازار
ریسک تورم
ریسک تجاری
ریسک مالی
ریسک نقدینگی
ریسک نرخ برابری ارز
ریسک کشور

مدیریت هزینه
سیستم مدیریت هزینه ابزاری برای برنامه ریزی و کنترل محسوب می شود.

اهداف مدیریت هزینه
اندازه گیری هزینه منابعی که در اجرای فعالیتهای اصلی واحد انتفاعی مصرف می شود.
تشخیص و حذف هزینه هایی که ارزش افزوده ایجاد نمی کند.
تعیین کارایی و اثربخشی تمامی فعالیتهایی که در واحد انتفاعی انجام می شود.
تشخیص و ارزیابی فعالیتهای جدیدی که می تواند عملکرد آتی سازمان را بهبود بخشد.

روشهای نوین هزینه یابی
هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC
هزینه یابی هدف Target Costing

اهداف هزینه یابی بر مبنای فعالیت
تسهیم هزینه سربار بین محصولات مختلف
شناسایی فعالیتهای بدون ارزش افزوده

هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC
تعریف و شناسایی فعالیتها با استفاده از نمودار سازمانی، نمودار فرآیندها و دیگر شیوه های مربوط
تعریف و شناسایی محرکهای هزینه مناسب و مربوط به هر یک از فعالیتها با استفاده از میزان همبستگی، هزینه اندازه گیری و آثار رفتاری
تخصیص هزینه سربار ساخت مربوط به هر یک از فعالیتها به نسبت مقدار مصرف محرکهای هزینه در هر یک از خطوط تولید

پیش فرضهای ABC
شرکت تنوع تولید داشته باشد.
شیوه تولید پیچیده باشد.
سهم هزینه های سربار بالا باشد.
محصولات فرعی و اصلی در فرآیند تولید ساخته شده باشد و مدیر شرکت نیاز به اطلاعات جهت قیمت گذاری داشته باشد.
موجودی کالای ساخته شده و نیمه ساخته در پایان دوره داشته باشد. به عبارتی از روش JIT استفاده نکرده باشیم.

Activity Based Costing مقایسه با سیستم سنتی هزینه یابی
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC

هزینه های سربار مقدمتاٌ به فعالیتها و سپس به محصولات ردیابی می شوند.
به جای یک محرک هزینه می توان حسب مورد از چند محرک هزینه استفاده کرد که مبتنی بر رابطه علت و معلول است.
بکارگیری محرکهای چندگانه و مربوط موجب محاسبه بهای تمام شده صحیح ترمی شود.
هزینه های بدون ارزش افزوده مشخص می گردد و می توان نسبت به کاهش یا حذف آن اقدام کرد.
چنانچه قیمتهای فروش براساس بهای تمام شده تعیین شود ، قیمتهای انتخابی توان رقابت بیشتری خواهد داشت.
سیستم هزینه یابی سنتی
Traditional costing system

تخصیص هزینه های سربار بر مبنای یک محرک هزینه مانند ساعات کار
نادیده گرفتن سایر فعالیتهای با اهمیت در محیط های پیشرفته تولید
ردیابی نکردن برخی از اقلام عمده سربار به فعالیتهای مربوط
تاکید بر مدیریت بر اقلام هزینه به جای مدیریت بر فعالیتها

هزینه یابی بر مبنای فعالیت Activity Based Costing
فعالیتهای اصلی
هزینه سربار ساخت
مثال

هزینه یابی هدف Target Costing
فرآیند هزینه یابی بر مبنای هدف از زمانی که محصول بصورت مفهوم اولیه در ذهن طراح شکل می گیرد آغاز و تا زمانی که محصول به تولید انبوه برسد خاتمه می یابد.
هزینه یابی بر مبنای هدف نقش عمده ای در کنترل و مدیریت هزینه ها دارد زیرا وقتی یک محصول طراحی می شود، اکثر هزینه های آن در نظر گرفته می شوند.

هزینه یابی هدف Target Costing مقایسه با سیستم سنتی هزینه یابی
سیستم سنتی هزینه یابی
Traditional costing

تعیین مشخصات محصول

طراحی محصول

برآورد بهای تمام شده

سود مورد انتظار

تعیین قیمت فروش

هزینه یابی هدف
Target costing
تعیین مشخصات محصول

تعیین قیمت و حجم فروش
با توجه به شرایط بازار

سود مورد انتظار

بهای تمام شده هدف

طراحی محصول

تعریف جامع و کامل از هزینه یابی هدفمند :
فرآیند هزینه یابی هدفمند یک سیستم برنامه ریزی سود و مدیریت هزینه است که توسط قیمت فروش هدایت شده، با محوریت مشتری، متمرکز بر طراحی و بین چند دپارتمان می باشد، هزینه یابی هدفمند، مدیریت هزینه را در مراحل اولیه توسعه محصول آغاز نموده و با درگیر کردن فعال تمام زنجیره ارزش، در کل طول عمر محصول به کار می گیرد.

فرآیند هزینه یابی بر مبنای هدف
شرایط
بازار
قیمت
فروش
هدف
حاشیه
سود
هدف
هزینه
مجاز
هزینه هدف
سطح محصول
هدف کاهش
هزینه
هزینه جاری
هزینه
هدف
سطح
کارکرد
هزینه
هدف
سطح
قطعات
تامین
کنندگان
چالش کاهش
هزینه استراتژیک
هزینه یابی بر مبنای هدف سطح محصول
هزینه یابی بر مبنای هدف سطح قطعات

مشتریان
انتقال فشار
رقابتی
هزینه یابی محرک بازار
مدیریت سود
هزینه یابی بر مبنای هدف محصول
هزینه یابی بر مبنای هدف قطعات
تمرکز بر
خلاقیت قطعه ساز
تمرکز بر
خلاقیت طراح
مهندسی ارزش
قطعه سازان
طراحان
هزینه یابی
چرخه عمر
هزینه یابی
درون سازمانی
سطوح هزینه یابی هدفمند

مراحل فرآیند هزینه یابی هدف
تعیین قیمت بازار هدف (target market price)
تعیین حاشیه سود هدف و بهای تمام شده برای دستیابی (target profit margin and cost to achieve)
محاسبه بهای تمام شده محصولات و فرآیندهای فعلی یا جدید (probable cost)
تعیین بهای تمام شده هدف (establishing target cost)
دستیابی به بهای تمام شده هدف (attaining the target cost)
پیگیری کاهش بهای تمام شده در مراحل بعدی (بعد از مرحله طراحی و آغاز تولید)

هفت سوال کلیدی هزینه یابی بر مبنای هدف
شرایط ضروری در به کارگیری هزینه یابی بر مبنای هدف در هفت سوال زیر مشخص می شود:
1. اهداف سود و فروشهای بلند مدت موسسه چه هستند؟
2. وقتی محصول جدید تولید می شود، منطقه بقاء محصول جدید کجا خواهد بود؟
3. حاشیه سود هدف چیست؟
4.چه سطحی از کاهش هزینه واقعی است؟
5. چگونه به اهداف کاهش هزینه دست می یابیم؟
6. آیا موقعیت های زیادی که هزینه هدف متعادل باشد وجود دارد؟
7. چگونه کاهش هزینه را بین قطعات توزیع می کنیم؟

سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش
روشهای نوین
ارزش افزوده اقتصادی(EVA)
ارزش افزوده بازار(MVA)

1-ارزش افزوده اقتصادی(EVA)
تعریف :
ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به عنوان معیار مالی سنجش عملکرد ، مبتنی بر ارزش افزوده است.

ارزش افزوده اقتصادی شاخصی مبتنی بر VBM است که به کنترل کل ارزش ایجاد شده در یک تجارت می پردازد.

تاریخچه :
روش ارزش افزوده اقتصادی اولین بار توسط استرن-استوارت جهت ارائه خدمات مشاوره ای به شرکتهایی که می خواهند یک سطح جبران خدمت مناسبی را برای مدیرانشان را تعیین کنند ، ایجاد و ارائه شد.
EVA مفهوم جدیدی نیست. یکی از معیارهای عملکرد حسابداری ، سود باقیمانده می باشد که به عنوان سود عملیاتی پس از کسر مخارج سرمایه تعریف شده و EVA در واقع نسخه تغییر یافته ای از سود باقیمانده به همراه تعدیلاتی است که بر سود و سرمایه انجام می شود. (اندرسون، 2004 )

طرفداران مفهوم EVA ادعا می کنند که این شاخص برترین معیار عملکرد محسوب می شود(آندریاس ویتبنبرگ،2003)
زیرا به عنوان یک معیار ارزیابی ، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته و تحریف ناشی از بکارگیری اصول حسابداری را بر طرف می سازد.

روش محاسبهEVA :

سود عملیاتی پس از کسر مالیات منهای میانگین وزنی هزینه سرمایه (WACC) ضربدر کل داراییها منهای بدهیهای جاری

روش محاسبه EVA :
EVA=(ROIC – WACC) x IC

بازده سرمایه سرمایه گذاری شده ROIC=
(از تقسیم سود عملیاتی پس از کسر مالیات برسرمایه سرمایه گذاری شده (IC) حاصل می شود)

مبلغ سرمایه سرمایه گذاری شده IC=
IC = خالص اموال ماشین آلات ، تجهیزات + سایر داراییها + داراییهای نامشهود + (داراییهای جاری – بدهی های جاری به غیر از تسهیلات مالی) = بدهی های بلند مدت + تسهیلات مالی دریافتی + سایر بدهی های بهره دار + سرمایه قانونی + اندوخته ها + سود انباشته + ذخیره بازخرید خدمت کارکنان

2- ارزش افزوده بازار (MVA)
مقیاسی برای عملکرد خارجی است.چگونگی ارزیابی عملکرد شرکت از طرف بازار بر حسب ارزش بازار بدهی و ارزش بازار سهام با سرمایه سرمایه گذاری شده در شرکت مقایسه می گردد.
ارزش بازار یک شرکت برابر است با مجموع ارزش بازار حقوق صاحبان سرمایه و ارزش بازار دیون آن . به لحاظ تئوریک ، این مقدار چیزی است که می توان در هر لحظه معین از بازار بدست آورد.MVA اختلاف بین کل ارزش بازار واحد تجاری و سرمایه اقتصادی آن است. (مانوهار و همکاران 1999 ، ریلی و برون 2003 )

روش محاسبه :MVA
میانگین ارزش دفتری
حقوق صاحبان سرمایه
میانگین ارزش بازار
حقوق صاحبان سرمایه طی سال

=ارزش افزوده بازار
ارزش افزوده بازار
استاندارد شده
ارزش دفتری حقوق صاحبان سرمایه ابتدای دوره / ارزش افزوده بازار
=
میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سرمایه نیز عبارت است از
مجموع حقوق صاحبان سرمایه ابتدا و انتهای دوره تقسیم بر دو

جمع بندی
پرسش و پاسخ


تعداد صفحات : 135 | فرمت فایل : powerpoint

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود