بررسی نقاشی در ادوار تاریخی 1.صفویه 2.قاجاریه
هنر در دوره صفویه
با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در زمان شاه عباس اول در سال 1000 ه.ق/969 ه.ش و عزیمت هنرمندان به این شهر،در نقاشی ایران تغییر و تحول کلی پدید آمد و هنرمندان برای ارایه کارهای هنری خود فرصت و امکان بیشتری یافتند.
در این دوره،نقاشی از درون صفحات کتابها و تزیین آنها بیرون آمد و به صورت تک ورق رواج یافت.
بیشترین موضوعی که نقاشان این دوره به تصویر کشیده اند عبارت است از: زندگی عامه مردم و درباریان و به خصوص به تصویر کشیدن اشراف یا لباسهای فاخر و الوان.در این دوره تک چهره سازی در نقاشی رواج زیادی پیدا کرد،شاید دلیل عمده این کار آشنایی هنرمندان دوره صفوی با آثار هنرمندان ممالک اروپایی بود .
مکتب دوره دوم صفویه با حکومت شاه عباس اول آغاز می شود که در واقع دوران نزول هنر نقاشی (نگارگری ایرانی) و نفوذ هنر اروپایی است و به پیروی از نقاشی های دیواری کلیساهای اروپا نقاشی های دیواری در کاخها و خانه های بزرگان این دوره شروع می شود.
مکانهایی که در آنها نقاشی های دیواری فراوانی دیده می شود عبارتند از:
عالی قاپو،چهلستون،کلیسای وانگ و خانه های سوکیاس در جلفا
سبک این دوره،چه در نقاشی دیواری و چه در نقاشی های دیگر (پارچه،کاغذ و چوب) از روی اندامهای کشیده تر افراد این دوران و تغییر شکل کلاه قزلباش قدیم،عمامه های مختلف بزرگ،زربفت و راه راه و گاه نیز کلاه فرنگی مشخص می شود.در این دوره هنرمند به مقدار زیادی از قید تصویرگری برای کتاب رها می شود و آثار خود را بر روی دیوارها نقش می کند و ظهور گسترده نقاشی دیواری مشخصه ی این دوران است .
نقاشی بر دیوار چهلستون
نقاشی بر دیوار عالی قاپو
ازاین دوره تحولات عمده فرهنگی-هنری،به خصوص هنرنگاری ایرانی آغاز میگردد و هویّت اصلی نقاشی و فرهنگ ایرانی به شدت تحت تاثیر فرهنگ اروپایی قرار می گیرد.
به این نکته باید توجه کرد که شاه عباس دوم مشوّق و مروّج فرمهای نقاشی اروپایی بود و در این باب هم تلاشهایی نمود.در قرن 18 میلادی،نفوذ غرب و اشکالات سیاسی درون جامعه ای ایرانی،موجب اضمحلال و قنای نقاشی ایرانی (خصوصا مینیاتور به لحاظ تاثیر تکنیک های غربی و نقاشی رنگ و روغنی) و تعدادی از هنرهای دستی (رنگسازی،فلزکارب،کاغذ سازی،جلد سازی و قالی بافی) وقتی شد که نتایج آن در سالهای بعد در دوران قاجار مشاهده گردید و حتی تا امروز هم باقی است.
مهمترین و جالب ترین کارهای نقاشی این دوره متعلق به رضا عباسی و شاگردان اوست. ریاست کتابخانه دربار دست وی بود و رابطه عمیقی با شاه عباس داشت. موضوعات او بیشتر از بین افراد طبقات پایین جامعه انتخاب شده و از طرف دیگر نفوذ و رواج نقاشی اروپایی در آثار این استاد بی تاثیر نبوده است.
شاگردان زیادی نزد او تربیت یافتند که هر کدام سبک و وی را ادامه داده اند که مهمترین آنها عبارتند از:
محمد شفیع عباسی، افضل الحسینی، محمد معین مصوّر، محمد علی، محمد یوسف و محمد قاسم.
(کارل.جی.دوری) در مورد سبک نقاشی رضا عباسی و شاگردانش می نویسد:
(با انتقال پایتخت به اصفهان،نقاشی معروف رضا عباسی،مقدمات هنر جدید نقاشی را به شاگردانش تعلیم می دهد.به کار بردن خطوط منحنی،وی را جزو برجسته ترین هنرمندان عصر خویش در آورد و…
مکاتب نقاشی دوره صفویه
مکتب نقاشی دوره صفوی شامل دو دوره است :
1. دوره اول : مکتب بهزاد :
از نظر فنی که بر روش ( بهزاد ) و شاگردانش استوار است .
الف : در این دوره مقام و منزلت هنرمندان به حمایت شاهان صفوی بالا رفت.
ب: علاقه شاه طهماسب به نقاشی چنان بود که امیدوار بود خود یکی از نقاشان ماهر شود.
ج: اثر بی مانند این دوره ( شاهنامه طهماسبی ) است که بیش از 250 نقاشی مینیاتوری دارد .
2. دوره دوم : مکتب رضا عباسی :
این مکتب در اصفهان و در دوره شاه عباس اول و جانشینان او به وجود آمد .
الف : مکتب این دوره به مکتب ( رضا عباسی ) معروف شده است .
ب: رضا عباسی دستاوردهای پیشینیان را در هنر تصویر نگاری به اوج رساند .
ج : سبک دیگری که در این دوره پدید آمد سبک (صادق بیگ افشار ) بود
نقاشان دوره صفوی
کمال الدین بهزاد
. 1- در سال 844 ه ق در هرات به دنیا آمد
2- تربیت او زیر نظر استاد میرک ، کتابدار ( سلطان حسین بایقرا ) بود .
3- در سال 916 ه . ق شاه اسماعیل او هرات به تبریز آورد .
4- حرکت ، تلاش وکوشش وماجرا وواقع بینی از ویژگی نقاشی بهزاد است .
5- بزرگترین نقاشی اسلامی که آثار فنی در نقاشی اش ابداع کرد بهزاد بود.
آقا رضا نقاش :
1- نقاش معاصر شاه طهماسب اول بود .
2- در چهره پردازی وصورت سازی استاد بود .
3- از معروفترین نقاشان دوره شاه عباس اول نیز بود .
مظفر علی :
1- هنر را نزد بهزاد آموخته بود .
2- به تصویر کشیدن دربار شاه عباس اول ومجلس ایوان چهل ستون شاهکار اوست .
میر زین العابدین :
1- در زمان شاه اسماعیل دوم زندگی می کرد .
2- علاوه بر اینکه نقاشی ماهر وچهره پرداز خوبی بود به جهت ادب نیکو و ادب بالا وی را گرامی می داشتند .
صادق بیگ افشار :
1- علاوه بر نقاشی شعر نیز میگفت .
2- شغل اصلی اوکتابداری بود .
3- به جهت اخلاق تند وکم حوصله گی ب طور کامل مورد توجه شاه عباس اول قرار نگرفت .
رضا عباسی :
1- رضا عباسی در نقاشیهایش بیشتر به سبک شبیه سازی تمایل داشت .
2- نقاش معاصر شاه عباس اول بود .
سیاوش بیگ :
1- معاصر شاه عباس اول بود .
2- سیاوش بیگ نقاشی بی نظیر ، دقیق ، نازک قلم بود ، هیچ استادی در سیه قلم و کوه پرداز ی همانند او نبود .
شیخ محمد سبزواری :
1- معاصر شاه عباس اول بود.
2- در نقاشی ورنگ آمیزی بی نظیر بود .
3- خط نستعلیق را خوب می نوشت .
4- او در نقاشی هایش از سبک نقاشی هوگ تقلید می کرد .
اثری از نقاش بزرگ رضا عباسی
اثری از نقاش بزرگ کمال الدین بهزاد
نقاشی های دوره ی صفوی تا دوره ی شاه عباس،متاثر از نقاشی های مکتب هرات (تیموری) بود، ولی از دوره شاه عباس،رضا عباسی سایه روشن را به کار برد و تک چهره ها رواج یافت که این دو روش فصل امتیازی است بین نقاشی هایی که به دوره صفویه نسبت داده می شود.
در اواخر این عصر یکی از هنرمندان ایرانی به نام محمد زمان در نقاشی های خود به آثار هنری ایرانی،تازگیهایی که مدیون نقاشی غربی بود،افزود.
اثر عمده نقاشی اروپایی بر هنر ایرانی آن است که هنرمند به طور عینی در نقاشی های دیواری از حالت های ذهن گرایی به حالت های مختلف طبیعت گرایی گرایش پیدا می کند.
بهرام گور و کشتن اژدها از محمد زمان
اضمحلال سبک مینیاتور صفوی
پژوهشگران درباره سقوط سبک مینیاتور صفوی دلایل متعددی را ذکر کرده اند که مهمترین آنها به شرح زیر است:
1.مهمترین دلایل در واقع نفوذ هنر اروپایی بود.
2.علت مهم دیگر (به یغما بردن آثار استادان بزرگ نقاشی ایرانی و جای دادن آنها در موزه های غربی بود)
3.عامل دیگر اوضاع نابسامان اجتماعی – اقتصادی ایران آن روزگار بود که با وجود شدت فقر مردم، حاکمان مسلّط حتی حاضر بودند برای رسیدن به مطامع و مقاصد خود، به آسانی سرمایه های هنری و فرهنگی مملکت را در اختیار بیگانگان قرار دهند و بعضاً بر این کار نیز افتخار می کردند.
4.عامل دیگری که می توان از آن یاد کرد،تشویق و ترغیب نقاشی اروپایی به وسیله ی شاه عباس دوم و مرگ شاگردان رضا عباسی بود که با فقدان وجود ارزشمند آنها،فی الجمله خلایی عظیم در این زمینه،احساس می شد و مجموع این عوامل به سقوط این سبک انجامید.
ویژگیهای نقاشی دوره ی صفویه
موضوع بیشتر نقاشی های تک چهره از زنان را به طور حتم،رقاصان و زنان درباری که چهره های شناخته شده ای در شهرها بودند،تشکیل می دادند.
رسم کلی لباس پوشیدن آن بود که مردم تا حد امکان لباس فاخرتر میپوشیدند.پارچه پوشاک زنان،نسبت به مردان اعلاتر،خاصه ابریشم دوزی بود.
موهایشان به صورت گیسوانی آویزان وجبه هایشان از پوست بود.جواهر ازجمله شنف (بینی آویز) در قسمتهایی از مملکت نه تنها به طرق معمولی خیلی زیاد به کار می رفت،بلکه برای تزیین جامه و یراق نیز استفاده می شد.
پاها و دستها را با حنا قرمز می کردند و بر دست و پای دختران،با نقش ونگارهای مفصل خالکوبی می کردند… به طور کلی این طراحیها،از مایه ی مردم پسندانه ی قویی برخوردار بودند.
موضوعات زندگی روزانه و طرحهای تمرینی از چهره های مردم عادی که معمولا در منظره ای طبیعت گرایانه جای داده شده اند،جای مضامین قراردادی و سنّتی را گرفته اند.
*آسمان طلایی برای نشان دادن روز و افق آن قراردادی و دارای فضای محسوس است.
*برای نشان دادن شب معمولا از آبی لاجوردی استفاده می شود.
*حیوانات مثل اسب،فیل،شتر و اشخاص به صورت دسته جمعی به چشم میخورد.
*نوک کلاهها قرمز و بعد الوان می شود.
*شاهزادگان در کارها جدا از افراد دیگر نقاشی می شده اند.
*جوانان خوش اندام با لباسهای زیبا،و با تصاویر خودشان نقاشی شده است.
*درختان و حیوانات با رنگهای طلایی و نقره ای از خصوصیات نقاشی رضا عباسی است.
*عمامه دور کلاه به چشم می خورد و نوک آن بیرون می آید.
برای پرکردن جاهای خالی نقاشی،از افکار خود الهام گرفته است.
*جاهای خالی پر از نقش شده و رنگهای ملایم به کار رفته است.
*عقب صحنه چند دورنما از ساختمانهای عظیم با قطعی کوچکتر دیده می شود.
*رنگهای زرین و سیمین و سایر الوان زنده،در واقع ظرافت نقاشی شده است.
*تصویر فردی که به حالت تفکر دست به زیر چانه دارددر نقاشی های این دوره دیده می شود.
*در نقاشی های این دوره از ریزه کاریها کاسته و فقط بر روی تزیینات لباس و نقوش پارچه کار شده است.
ویژگی دیگر،نوع رنگ آمیزی هاست،چنان که رنگ لباسها معمولا سبز روشن،آبی روشن،آبی سیر،قهوه ای و سرمه ای می باشد و از رنگ اکلیل طلایی کمتر استفاده می کردند و بیشتر از این رنگ برای نمایاندن زیور آلات و ظروفی که جنبه ی شاهانه و اشرافی داشت،استفاده میکردند.
در تمامی چهره ها،وجه اشتراک در فرم صورت مدوّر و بیضوی شکل است با چشم های بادامی شکل و ابروان کشیده،لبهای کوچک غنچه ای بینی های تیز و گونه های پر که لطمه ای به زیبایی صورت نمی زند.تمامی چهره ها به جز چند کار از رضا عباسی،محمد یوسف و محمد قاسم شاگردان او،از شاهزادگان
یا منتسب به شاهزادگان است.
شیوه خاص و اساسی رضا عباسی در نقاشی هایش،سعی وافر در گسترش و ترویج عرفان شرقی به خصوص ایرانی در محیط های عرفانی بود تا پرداختن به مجالس عیش و بزم و سرور.
باید توجه داشت بدعتی که نقاشان دوره قاجار- به خصوص با ادعای ترقی هنر ایرانی- در نقاشی اصیل ایرانی گذاشتند،همان تقلید صرف از شیوه ی غربی بود که در حقیقت دست بردن در نقاشی های دوره ی صفوی (بویژه در کاخهای عالی قاپو و چهلستون) برای نابودی این سبک بود و بنابراین نقاشی این دوره،سخن چندان و حرف تازه ای برای گفتن نداشت.
در خاتمه این مبحث درباره نقاشی ایران،می توان گفت،با نگرشی نسبتا عمیق در آثار پشتیبان می بینم نوعی عرفان،واقع نگری و تمرکز اندیشه در آنها نمایان است و اگر غیر از این می بود به گونه ای از یاد ها و دیدها محو می شد.
هنر در دوره قاجار
هنر دوره ی قاجار، هنری بینابینی است؛ هنری میان آن چه که درحال رفتن بود و آن چه درحال آمدن قرار داشت.
هنر قاجار از یک سو به دربار وابسته و پیوسته بود، زیرا که حامیان وسفارش دهندگان آن بوده اند؛ شمایل نگاری ها از آن جمله به شمار می رفته اند. شمای لنگاری دربا ری (نقاشی های رسمی) دوره قاجار با تاکید بر پیکره انسان و استفاده از روشی که از تلفیق عناصر سنتی ایرانی با رویکردی به عناصر خارجی حاصل میشد، به صورت هنری رسمی و فاخر در تابلوهای بزرگ رنگ روغنی، فضایی پر شکوه را به نمایش می گذارد .
عمده این آثار به شیوه رنگ و روغن است.
از سوی دیگر زمین ههای ظهور هنری را ایجاد کرد که از میان تود ه مردم بر میخواست و خواستگاهش عقاید مردم عامی بود که نقطه مقابل نقاشی های رسمی قاجار محسوب می شد که، از آن به عنوان نقاشی های غیر رسمی و یا نقاش یهای عامیانه یاد می کنیم و آن را نقاشی قهوهخان های نیز نامید هاند.
تزیینات
از دیگر ویژگی ها عنصر تزیین است .این نقوش از گل ها ، غنچه ها، برگ ها و بته جقه ها تشکیل شده و سطح لباس و فرش و قدح و شمشیر را می پوشاند.
رنگ
رنگ درآثار نقاشی این دوره، از بهترین ویژگی هاست،در این دوران قرمز در پوششی از طلایی و نارنجی و نخودی و سرخ و عنابی در زمینه سبز به کار می رود.
ویژگی های نقاشی در این عصر
به طور کلی نقاش در این زمان بیشتر سعی داشت تا زیبایی کامل و آرمانی ناشی از ذهنی گرایی ایرانی راکه همواره در سنت نقاشی قدیم ایران مد نظر بوده نمایش دهد. به همین دلیل است که در این نقاشی ها صورت زنان و مردان جز در ابروان پیوسته زنان و ریش و سبیل مردان از لحاظ نمایش ظرافت و زیبایی انسانی آرمانی، تفاوت چندانی با هم ندارند،حتی در نقاشی های متعدد صورت فتحعلی شاه جز خال کنج لبش و ریش انبوهش، وجه شباهت مختصر است.
– ترکیب بندی آثار در دو شاخه تک چهره سازی و مجلس بندی است. در مجلس بندی از
سنت صف و ردیف نمایش دادن انسان ها که ریشه در سنن هنری باستان دارد، پیروی شده است.
– عنصر نور در آثار: تابش نور همچنان جهت مشخصی ندارد و لذا تضاد شدید تیرگی و روشنی وجود ندارد.
-عمق نمایی ( پرسپکتیو)در آثار به معنای غربی وجود ندارد و تنها به نوعی برجسته کردن اشخاص (پرسکتیو مقامی) روبرو هستیم.
صف سلام فتحعلی شاهی، رنگ و روغن
موضوع در نقاشی قاجاری
عمده ترین موضوعات نقاشی قاجار، شخص شاه، شاهزادگان و نمایش بانوان درباری، صحنه های نبرد و شکار، حکایت های دلدادگی و مهمتر و قابل تامل تر از همه، مضامین مذهبی می باشد که به طور کلی در سه دسته نقاشیهای بزمی، رزمی و مذهبی تقسیم بندی می شود .
همچنین آثار این دوران به دو دسته تک چهره سازی و مجلس بندی تقسیم می شوند؛ تک چهره ها،اغلب صورت شاهان و شاهزاده ها و بانوان اند.مجالس،
گاه عاشقانه اند همچون مجلس معروف یوسف در جمع زلیخا و کنیزان و گاه مناظر نبرد و شکار است که مختص نمایش شاهان و شاهزادگان است.
نقاشی های مذهبی در این عصر، مجالس مذهبی به شمار می روند. دوران قاجار را بر خلاف دوران های گذشته، باید دوره اوج نقاشی مذهبی قلمداد کرد
. که خود ناشی از روحیه اسلامی و شیعه دوستی در این دوران است
این آثار، توسط نگارگران غیر درباری و مردمی خلق شده اند و ادامه این روند نیز به شکل گیری شیوه ی خاصی از نقاشی در تاریخ هنر ایران انجامید که بعدها نقاشی قهوه خانه ای نام گرفت.
موضوع طبیعت بی جان، از قبیل سینی میوه اغلب با دور نمایی از منظر ه و ساختمان، در کنارموضوعات انسانی، موضوعی نو و جالب توجه دراین دوران است؛ از این لحاظ که توجهی مرکزی نه حاشیه ای به این شاخه از هنرهای تجسمی دراین عصر شده که اغلب هم آثاری در خور توجه پدید آورده است.
در کمپوزیسیون تابلوهای دوره قاجار نیز ، قرینه سازی به نوعی مراعات می شود و از اصول آن است. در تابلوِ دختری که روی دشنه بالانس زده حتی موها ازدو طرف صورت و گردن، بطور قرینه به پائین ریخته اند ایجاد عمق در فضاهای زمینه و القای فاصله ها و پر کردن فضاهای خالی با عناصر تزئینی از ویژگی های ابداعی این ترکیب بندی ها بشمارمیروند.
نقاشان عصر قاجار
در یک تقسیم بندی کلی از نظر نوع نگرش و هنرمندان عملکرد هنری سده سیزدهم را میتوان در سه گروه آورد:
نخست،هنرمندان دربار فتحعلی شاه که هنرمندانی نظیرمیرزا بابا، مهر علی اصفهانی و عبدالله خان را شامل می شود.
دوم، هنرمندان پیشرویی که با حفظ نگاه آرمانی نگارگر ایرانی و رویکرد به جهانی در حال تجدد، فضای نوینی را در نقاشی ایران ایجاد می نمودند، مانند میرزا ابوالحسن خان غفاری (صنیع الملک)، محمود خان صبا (ملک الشعرا) و اسماعیل خان جلایر
سوم، هنرمندانی که بیشتر تلاش می نمودند جهان بینی عینی را جایگزین فرهنگ
تصویر سنتی (ایرانی که ریشه در عالم خیال دارد) نمایند. مانند محمد غفاری (کمال الملک)
در این دو بخش جاری، نقاشان بر اساس زمان واقع شدن فعالیت های هنری شان و یا به عبارتی تقسیم بندی تاریخی، به دو دوره تقسیم شده اند .
دوران نخست،
هنرمندان عصر فتحعلی شاه تا زمان ناصر الدین شاه
دوران دوم،
هنرمندان دوران ناصر الدین شاه به بعد را شامل می شود ..
1.مهرعلی نقاشباشی
مهر علی، چهره پرداز و شبیه ساز دوران فتحعلی شاه قاجار بود عمده مهارت نقاش، در شیوه رنگ و روغن بود.
مهرعلی عمده آثار خود را به خط نستعلیق امضاء و تاریخ اجرای آن را نیز در زیر اثر خود
« کمترین غلام » : می آورد. وی با درج این جملات خود را غلام خانه زاد پادشاه می دانست.ممتازترین اثر مهرعلی تصویر ایستاده فتحعلی شاه است .
2.میرزا بابا نقاشباشی
میرزا بابا، از نقاشان معروف رنگ و روغنی است .
میرزابابا کار نقاشی رااز دربار کریمخان زند آغاز نمود و در اواخر عمر،نقاشباشی دربار فتحعلی شاه شده بود.
وی با درج جمله(کمترین میرزا بابا) فروتنی خود را اثبات می کرد یکی از آثار شناخته شده و امضاء دار نقاش عبارت است از:
تصویر، با شکوه فتحعلی شاه که دو زانو روی قالیچه منقوشی نشسته است .
اثر میرزا بابا نقاشباشی
اثر مهر علی نقاشباشی
3.عبدالله خان معمار و نقاشباشی
وی معمار و نقاش باشی پر اعتباری بود و در دولت فتحعلی شاه و محمدشاه و اوایل سلطنت .ناصرالدین شاه مقام و منزلت والائی داشت
این هنرمند ذوفنون که در حدود پنجاه سال به سه پادشاه قاجاری خدمت ها کرده و هنرها آفریده،از فتحعلی شاه و محمدشاه قاجار لقب پرامتیازمعمارباشی و نقاشباشی دریافت داشته و تا پایان عمر نیز در این سمت باقی بوده است جا مانده عبدالله خان عبارت است از:
تابلوی رنگ و روغنی بزرگ و طویل صف سلام فتحعلی شاهی که در سالن مخصوص کاخ نگارستان فتحعلی شاه نصب بوده است.
4.میرزا ابوالحسن غفاری
ابوالحسن در زمره نخستین هنرمندانی است که برای تحصیل نقاشی به اروپا فرستاده شد. پس از دریافت لقب صنیع الملکی و به واسطه علاقه ای که به تاسیس هنرستان نقاشی داشت، رسماً
به افتتاح هنرستان نقاشی همت گماشت،هنرستان وی مجمع الصنایع نام داشت.
آثار میرزا ابوالحسن خان معرف وضعیت اجتماعی و شرایط سیاسی زمان وی است اثر برجسته هنرمند، نقاشی بزرگ و پر جلال رنگ و روغنی سلام نوروزی است.
برگی از هزار و یک شب
سلام نوروزی
5.محمود خان صبا(ملک الشعرا)
وی به تحصیل علوم زمان و کسب دانش و هنر، در رشته های ادبیات و ریاضیات، عرفان و تاریخ پرداخت.
وی در دربار ناصر الدین شاه، سمت ملک الشعرایی داشته است ولی او را می توان ازنقاشان منحصر به فرد عهد ناصری به شمار آوردکه در نقاشی ایرانی سبک و شیوه ای ویژه داشته است.
نقاشی های محمودخان نشان از آشنایی وی از نقاشی و نگاه غربی دارد لیکن وی در آثارش به تقلید صرف دست نمی زند و از صافی دید هنری ریشه ایرانی خود همه چیز را عبور می دهد. بیشترآثار محمود خان، در موزه کاخ گلستان است که یکی از انها عبارتند از:
تصویر آبرنگی منظره خیابان الماسیه.
6.محمد غفاری(کمال الملک)
محمد غفاری (کمال الملک )
مشهورترین و شناخته شده ترین نقاش خاندان غفاری، محمد غفاری اهل کاشان و ملقب به کمال الملک است. وی در سال ١٣١٠ قمری به نام کمال الملک از طرف ناصرالدین شاه لقب یافت. اثرتالار آیینه یادگار همین سال ها و اولین و تنها اثری از دوران ناصرالدین شاه است که لقب کمال الملکی خود را در آن درج نمود.
منبع :
سیر تاریخی نقاشی ایرانی _
_فصلنامه نگره شماره 6 بهار87