تارا فایل

پاورپوینت بررسی معماری دوره صفویه


به نام ایزد یکتا

موضوع: بررسی معماری دوره ی صفوی

بخش اول:کلیات معماری صفویه
بخش دوم:شهرسازی
بخش سوم: ساخت و سازه
بخش چهارم:معماری صفویه
الف -معماری مساجد
ب – مقبره ها ومدرسه ها
ج – معماری کاخ ها
بخش پنجم:تزئینات معماری
آمودها (تزیینات یا الحاقات غیرسازه ای (
بخش ششم:هنرهای دستی
الف -بافندگی و قالیچه بافی
ب – فرش
ج – نقاشی
بخش هفتم:معرفی آثار شاخص دوره صفویه

بخش اول:کلیات معماری صفویه

در بررسی حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمده ای ایفا می کنند، در واقع حکومتی که شاه اسماعیل اول در 907 ه. تاسیس کرد، حکومتی مذهبی، بر پایه شاخص های دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویه توانستند با اتکاء بر نهاددین روند شکل گیری قدرت دنیوی خود را تسریع بخشند نقش دین و مذهب در شکل گیری، رسمی شدن، تداوم و استمرار و سرانجام فروپاشی دولت صفویه کامل نمایان استاگر چه دولت صفویه بر اساس مذهب و نیروهای وابسته مذهبی شکل گرفت اما عنصر فرهنگ و سیر تحولی آن با تشکیل حکومت و استواری آن رونق بالایی یافت. رونق و شکوفایی فرهنگ و هنر در عهد صفویه تنها نه به خاط وجود دانشمندان و متفکران و هنرمندان برجسته بود، بلکه وجود شاهان و حاکمان هنرمند و هنر دوست و تشویق آنان و ایجاد فضای مناسب سیاسی جهت رفت و آمد هنرمندان و شاعران و نویسندگان به دیگر کشورهای فرهنگی و ارتباط و مبادله افکار و هنرها با هنرمندان کشورهای دیگر، زمینه مناسبی برای شکوفایی و رونق فرهنگی ایران عهد صفویه گردید. رواج شعر و شاعری و علاقه شاهان نسبت به شاعران و همچنین دعوت از شاعران و نویسندگان درباری دیگر کشورها، گسترش علوم از قبیل فلسفه، علوم پزشکی، نجوم، و همچنین وجود شماری فیلسوف و دانشمند در دربار شاهان صفوی نقش بسزایی در فرهنگ این دوره داشت. در این دوره فن کتابسازی ، جلدسازی ، تذهیب و همچنین تاریخ نگاری، هنر خطاطی، خوشنویسی و هنرهای دستی نظیر سفال سازی، فلزکاری، فرش بافی، هنرمندان و نخبگان شایسته ای یافت. علاوه بر رونق و فرهنگ ذکر شده در این دوره معماری به طرز عجیبی شکوفا شد. شکوفایی معماری دوران صفویان در نقاط مختلف قلمرو حکومتی آنها خصوصاً شهر اصفهان به پایتخت آنان یادآور شهرهایی چون سمرقند عهد تیمور ، رم در عهد امپراطوری روم ، تیسفون ساسانیان ، و تخت جمشید هخامنشیان گردید. ساخت پلها، کاروانسراها، مدارس، مساجد، کلیساها، کاخ ها، باغ ها نه تنها به عمران و آبادانی کشور کمک کرد ، بلکه سبک و شیوه جدیدی در هنر معماری پدید آورد.

مراحل تحول فرهنگ و هنر در عهد صفویه :
مرحله اول : مرحله شکل گیری هنر و ادبیات و تداوم آن
مرحله دوم : مرحله رونق و شکوفایی هنر و معماری

تاثیر اقلیت های مذهبی در فرهنگ عصر صفوی : 
اهل تسنن ًَ
مسیحی ها

الف-ارامنه       ب-آشوریها  ج-مسیحیت کاتالوگ   

یهودیها

استادان هنرهای مختلف در دوره صفوی : 1.استادان نقاشی 2.خطاطان معروف        الف.خطاطان معاصر شاه طهماسب اول        ب.خطاطان معاصر شاه عباس اول 3.موسیقی دانان مشهور 4.شعرای نامدار
1

: پادشاهان عهد صفوی:
شاه اسماعیل اول شاه طهماسب اول شاه اسماعیل دوم سلطان محمد خدابنده شاه عباس اول شاه صفی اول شاه عباس دوم شاه سلیمان شاه سلطان حسین شاه طهماسب دوم شاه عباس سوم

قلمرو ایران در دوران صفویان عبارتنداز:

1- اران      2- آذربایجان     3- ارمنستان     4- گرجستان
5- چرکِستان      6- دریای خزر     7- دریای مازندران     8- خان های ازبک
9- امپراتوری عتمانی
زمان: از حدود 490 تا 260 سال پیش
دوران حکومت: 905 تا 1148 هجری قمری (1499 تا 1735 میلادی)
مدت حکومت: حدود 236 سال
متوسط مساحت: 3 میلیون کیلو متر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: امپراتوری عثمانی، امپراتوری اسپانیا، ایران، روسیه، لهستان، فرانسه، اتریش، چین و هند.

نقشه ایران در دوره صفویه

بخش دوم:شهرسازی

در اصفهان دوره صفوی براساس سنت دیرینه شهرسازی ایران و با بهره گیری از تجارب کشورهای اروپایى ، مجموعه ای از کاخها، کوشکها، بازارها، مسجدهای بزرگ ، مدرسه ها، کاروانسراها و باراندازها در پیرامون میدان وسیع مرکزی (میدان چوگان ) و در کنار خیابان چهار باغ ، و نیز پلهایى استوار بر زاینده رود طبق طرح و نقشه سنجیده ای ایجاد شد. این نوسازی و نوآوری گسترده در دوره ای کوتاه در سایه امنیت اجتماعى و قدرت دولت متمرکز و امکانات وسیع مالى خزانه ملى و آمادگى فنى – هنری استادکاران برجسته ایرانى امکان پذیر بود. پوپ تصریح مى کند که در این دوره نقشه کشى و طراحى حائز اهمیت بوده . ((پوپ )) تصریح می کند که در این دوران نقشه و طرح با رعایت ترکیب و تناسب خلق مى شده است . « ارنست کونل » اصفهان را به عنوان پایتختى مدرن مى شناسد و مى افزاید که این شهر باید از نظر شهرسازی و آزمایش آگاهانه ای که در این زمینه صورت گرفته است ، موردتوجه خاص قرار گیرد . )) انگلبرت کمپفر)) در توصیف اصفهان عصرشاه سلطان حسین آن را از نظر وسعت بزرگ ترین شهر آسیا در این سوی رود گنگ مى شمارد و خیابانهای پهن و مستقیم و درختکاریها و جویهای آب روان آن را مى ستاید . « پیترو دلاواله » ایتالیایى میدان نقش جهان و بناهای اطراف آن را با مشهورترین میدان شهر رم – ( ناوونا )- مقایسه مى کند و به دلیلهای گوناگون آن را برتر مى یابد

پدیده شکوهمند شهرسازی و مجموعه بناهای فاخراصفهان ، گذشته از روحی ه آبادگر و استعداد و ذوق هنری شخص شاه عباس زاییدهدوره تاریخى و تحولات جهانى بود. برخى عامل ارتباطات پدید آمده بین ایران و دیگر کشورهای اروپایى و آسیایى را نیز در آن موثر مى دانند ، اما آنچه انکارناپذیر مى نماید، این است که این شکوفایى به سبب نداشتن پایه های فرهنگى استوار، با مرگ شاه عباس رو به انحطاط نهاد . عظمت شهر های کشور هایقدرتمند اروپایی که با ایران رابطه دیپلماسی برقرار کرده بودند و به خصوص جاذبه هایمجموعه آثار وابسته به دربار عثمانی به عنوان رقیب امپراطوری صفوی و نیز رهایی ازحکومت قبیله ای دوره تیموری و تشکیل امپراطوری متمرکز و نیز بروز نهضت ایرانخواهی وعظمت گرایی در طراحی شهری اصفهان بوده است.مورخان و محققان در بحث پیرامون علل فوق نظری گذرا داشته اند و تاثیرات فرهنگی و هنری کشور های مرتبط با ایران را به گونهای سطحی نگریسته اند مثلاً « ارنست کونل می نویسد : این سلسله صفوی به یاد ایدهالهای ملی توده مردم می افتد و ایران را یکبار دیگر برای آخرین بار به اوج اعتلای فرهنگ رهنمون می شود » و اشاره ای کوتاه به روابط ایران با چین و سایر کشور هایاروپایی می کند .

جان مایه های سنتی به ظاهر تحول یافته در مجموعه آثارکلاسیک که جلوه گاه شیوه معماری اصفهانی بود در عین نمایش غرور ملی و چیره دستیطراحان و معماران روی به انحطاط داشت. پوپ می نویسد : « گرچه معماری صفوی بدعتی رانشان نمی دهد و درخشانترین عصر معماری ایرانی نبوده ، ولی عصر اعتلا و آخرین نمایشمعماری اسلامی ایران است.برچیدن بازمانده بساط اندیشه عرفانی ، انزوای متفکران علمیو دینی ، انحطاط نگار گری و رکود ادبیات فخیم ، نشانه های بارز از انحطاط در پیساخت و ساز های پرجلوه در برداشت ، گویی همه استعداد ها به کار گرفته شد و شیوه هابه کار بشته شد تا در پس عناصر حیرت انگیز ، شروع انحطاط قطعی ایران و متعلقاتش بهنمایش گذارده شود.در آثار محققان این دوره چنین بررسی صورت می گیرد و تنها فروپاشیو انحطاط در شقوق مختلف هنری مورد تایید قرار می گیرد. شاردن در جمله ایکوتاه می گوید: « با مرگ شاه عباس اول ایران از زنده بودن باز ماند »و همچنین ارنستکونل می نویسد : « هنوز پیش از ان که سلسله صفوی سقوط کند ، در تمام شئون هنریگرایش به سوی انهدام آغاز گشته بود.هر اثر از مجموعه آثار کلاسیک دوره شکوفایی بردیگر آثار به لحاظ فرم و ابعاد و گزینس مکان و عملکرد موثر بود و کل مجموعه در شکلبندی شهر تاثیر گذاشته بود و طرح نو ریخته شهر سازی در اندازه ها و جایگزینی ها ومراتب شکوهمندی هر اثر تاثیر عمده داشت. توازن و تقارن مجموعه و تناسب طلایی آن هابا مجموعه بنما های دوره عباسی در همین انسجام فکر و کاربست دقیق فن و هنر مبتنی بربینشی نو پدید نهفته باشد. انگلبرت کمپفر در سفر نامه اش می آورد که همسانی ویکنواختی عمارت دوره میدان با چند بنای مجلل به بهرین وجه تنوع مجموعه را پدید میآورد. و در بیان طرح نو ریخته شهر سازی « رضا اصفهانی » مورخ دوره ناصرص می نویسدکه شاه عباس بنای شهر تازه را با توجه به موقعیت قرار گیری در کنار زاینده رود ، یکدستی فضا و طبیت بکر آن طراحی کرد.

بخش سوم: ساخت و سازه

الف )ایوان فضای احیاء شده : در شیوه اصفهانى از ایوان نه تنها به صورت فضایى در حد فاصل بیرونى و درونى بنا چونان شیوه های پیش از آن استفاده شد، بلکه این پدیده به صورت نماسازی در منظر عمومى شهر جایگاه ویژه ای یافت ؛ مثلاً تکرار ایوانهادر بناهای دور میدان نقش جهان به منظر ایوان ، نظمى یکدست و تازه بخشید. همزمان با دوره عباسى و بعد از آن ایوان سازی به شیوه اصفهانى در بناهای معتبر و میدانهای بزرگ شهرهای ایران از جمله کرمان رواج یافت . تعاریف غربیان در خصوص ایوان اکثراً ناقص و نارساست . تیتوسبورکهارت می نویسد : « از مشخصات معماری ایران یکی ایوان است با طاق بند بلند نیمدایره ای .» حال آن که ایوان بنا های قبل از اسلام پوشش با قوس بیضی ایستاده و دردوران اسلامی پوشش با قوس جناغی داشته است و بلندای طاق ایوان بنا به نوع عملکرداندازه های متفاوتی داشته است.محققان غربى ایوان را به عنوان بخشى از فضای بیشتر بناهای ایرانى ، و در دوره صفوی به عنوان بخشى از مجموعه شهری دانسته اند . ب ) تغییرات در پلانها (ته رنگها:( در شیوه اصفهانى ته رنگ بناها نسبت به شیوه های قبل سادگى بیشتری دارند. در بیشتر بناهاحتى الامکان کل ته رنگ در شکلى چهار گوش یا چند ضلعى خلاصه شده است و درآنها کمتر طراحى آزاد دیده مى شود، مگر در بخشهایى که ناچار به تغییر محوربوده اند، مثل وضع قرار گرفتن مسجد امام اصفهان نسبت به میدان نقش جهان ؛با این همه ، خود مسجد در مجموع ته رنگى چهارگوش دارد

پیرنیا مى نویسد: پلانها و طرحها اغلب چهارگوش هستند و یا کلاً شکل هندسى شکسته دارند و در آنهابرخلاف شیوه آذری «نخیر و نهاز» بر خلاف شیوه آذری دیده نمى شود. گاهى نیز ازمربع و مستطیل ِ «گوشه پخ » استفاده شده است ، او سادگى ته رنگ و نما راناشى از محدودیت زمانى و محدود بودن افراد متخصص مى داند.[ عوامل بنیادین ساده گرایی در خود شیوه اصفهانی نهفته است . این شیوه در حیطه نظام متحولجهانداری اوایل دوره صفوی که از سنت جهانداری مغولی فاصله می گرفت و داعیه نوپردازی داشت قوام یافته و به یاری کمال شناختی و زیبا شناختی برخاسته از تحول بهنوعی سادگی متناسب با خطوط روشن اهداف سیاسی اجتماعی دست یافت. در دوره شاه عباساماکن عمومی مانند بازارها ، گذرها ، قهوه خانه ها پیوسته به مجموعه کاخ ها ، فاصلهبعید میان مردم و اشراف درباری را تعدیل می بخشید و پای آن را تا حدی که نظم ومحدودیت درباری اجازه می داده است به اماکن عمومی باز می کند . چند قهوه خانه بزرگو آراسته دارای شاه نشین واقع در چهار باغ که در ان جا سخنوری مشاعره و نقالی بامراسمی خاص برگزار می شده است و شاه به همراه سفیران خارجی و درباریان به آن مراکزعمومی می رفتند در اینجا نزدیکی طیف اشرافی به مردم نقش عمده داشته است.و نیز درهمین دوره است که میر فندرسکی حکمت را به زبان فارسی سره بیان می کند و در جستجویمعدل فارسی برای واژه ها و اصطلاحات فلسفی است و رضا عباس نقاش ، به طرح های سادهبیان دار دست می یابد و به نقش مشاغل و زندگی روابط مردم می پردازد.در دوره هایزندیه و اوایل قاجاریه که ساخت و ساز کمتری صورت می گرفت و استاد کاران معمار نیزدر دسترس بودند اصل ساده گرفتن پلان ها و نما را پذیرفته بودند و به عنوان سنتمعماری به کار می بستند.

ج ) تغییرات در پوششها و جای گذاری پایه ها ودیوارها: پژوهشگران رواج طاقهای منحنى و گنبدهای ایرانى را مربوط به دوران ساسانى مى دانند که به مثابه یکى از عناصر مهم و اساسى معماری به دوره اسلامى می رسد. در دوره ساسانى برای اجرای طاقها قالب نمى بستند و آنها را با روشهای ضربى و رومى و یا با آمیزه ای از آن دو مى زدندکه در دوره اسلامى نیز همین روش به کار رفته است . در اجرای گنبدها در دورهساسانى از چفدِ استفاده مى کردند که بسیار مقاوم بود. ولى در دوره اسلامى برای دستیابى به ارتفاع کمتر در طاقها و گنبدها از چفدهای جناغى که ازتقاطع دو بیضى پدید مى آید، استفاده کردند. به تدریج در معماری اسلامى انواع چفدهای جناغى با توجه به وسعت دهانه و میزان باری که روی طاق مى آمد، در پوششها به کار گرفته شد. مقاوم ترین چفدی که از آن در پوشش دهانه های بزرگ – مانند پیشان مسجدها – استفاده مى شد، چفدچمانه بود که خیزی بیش از نصف دهانه داشت ، اما در شیوه اصفهانى گاه این نظم دیرین که بر مبنای اصول ایستایى استوار است ، نادیده گرفته شده ، و به جای آن از چفد «پنج او هفت تند» که نسبت به چفد چمانه قدرت باربری کمتری دارد، به کار رفته است و گاه در پوشش دهانه های وسیع به جای استفاده ازچفدهای باربر، چفدهای غیرباربر و آمودی چون «پنج او هفت کند یا کفته » اجراگردیده که به رانش دیوارها و شکست طاق منجر شده است . این اشتباه در پوشش بازارهای گنجعلى خان کرمان و باغ شاه فین کاشان شکست و ریزش طاقها را درپى داشته است .عدول از اصول ایستایى تنها به همین جا خاتمه نیافته ، گاه در بعضى از ساختمانهای مهم و کلاسیک دیوارهای باربر یا ستون در طبقه بالایى یک بنا، به جای آنکه در امتداد دیوار باربر یا ستون طبقه زیرین ادامه یافته باشد، مستقیماً روی تیزه پوشش طبقه زیرین قرار گرفته است . گرچه تیزه طاق نسبت به سایر قسمتهای آن مقاومت بیشتری دارد، اما با همه مهارت در اجرا بایدآن را عدول از اصول منطقى معماری دانست . نمونه این اشتباه در کاخ – موزهچهل ستون و هشت بهشت اصفهان با بررسى نقشه های طبقه همکف و اول و تطبیق آن دو بر روی هم قابل رویت است پیرنیا گرچه این ایرادها را مى شناسد و ازآنها به عنوان ضعف اساسى این شیوه یاد مى کند، نهایتاً آنها را معلول بى پروایى و بى باکى معماران آن دوره مى داند

گرچه بى پروایی های چند معمار در چند منطقه را در یک دوره تاریخى نمى توان ضعف شیوه معماری آن دوره به حساب آورد، ولى چون این پدیده ها در بناهای کلاسیک ومهم این دوره در اوج شکوفایى این شیوه رخ مى دهند، به هر صورت درخورتوجهند. در شیوه اصفهانى گوشه سازی زیرگنبدها ساده تر مى شود. بهترین نمونه آن در مسجد شیخ لطف الله قابل مشاهده است . گدار معتقد است که طرح تبدیل ته رنگ چهار گوش به مدور در این دوره ، راه حل جدیدی است اما آثار فراوانى پیش از دوره صفوی وجود دارد که در آنها طرح تبدیل چهارگوشه به دایره به مرحله کمال رسیده است و این نوع گوشه سازی ها را باید تنها پیروی ازسلیقه رایج در سادگى نقشه و جزئیات ساختمانى بناهای این دوره دانست .

د ) گنبدها : گنبدسازی در شیوه اصفهانى از لحاظ ساخت و سازتغییر چندانى نمى کند. گذشته از ساده تر شدن گوشه های زیر گنبد، ساقه گنبدنسبت به «اربانه » (= گریو کوتاه ) در گنبدهای شیوه آذری کشیده تر مى شود و به صورت «گریو» (= گردن ) درمى آید که غرض عمده آن عظمت بخشیدن بیشتر به بنا واستفاده از نور بیشتر برای داخل فضاست به پیروی از همین شیوه و ترکیب وهمخوانى با گنبد، گلدسته های مساجد نیز ساده تر، ظریف تر و باریک تر ازگلدسته های قدیم مى شوند. گنبدها و گلدسته های مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله با مساجد مربوط به شیوه های پیشین از این حیث قابل مقایسه اند.
تزیینات یا الحاقات غیرسازه ای : در شیوه معماری اصفهانى آمودها با الهام گرفتن از کم و کیف رستاخیز هنری ، و به مقتضای ساختارکالبدی بناها به طرزی نو اجرا مى شوند: کاشى هفت رنگ از ابداعات دوره عباسى است که پس از یک دورهطولانى معرق کاری در معماری ایرانى در بناهای کلاسیک اصفهان به کار مى رود. صفحات منقوش و به هم پیوسته کاشیهای نما و تَرْکهای نگاره دار گنبدها، بارنگهای بدیع و گل و بوته های استیلیزه شده و نقشهای اسلیمى و هندسى آذین مى شوند. کاشیهای هفت رنگ از لحاظ دوام نسبت به کاشى معرق عمر کوتاه تری دارند، اما ترکیب نقوش و رنگ آنها از جلوه های زیباشناختى ونیز از مختصات شیوه معماری – هنری اصفهانى است که همزمان با دوره عباسى وپس از آن در بسیاری از بناهای کلاسیک ایران به کار گرفته شده است . گدار که کاشیهای این دوره را به خوبى مى شناسد، مى گوید: این نوع کاشى دوام و ارزش کاشى معرق را ندارد، اما چون نظر بر این بوده که منظر عمومى بنا آبى باشد، کاشى هفت رنگ بیشتر مطلوب بوده است . وی مى افزاید: در سطح خارجى گنبدها که نیاز به دوام بیشتر در جهت تقابل باعوامل جوی دارد، از این نوع کاشى استفاده نشده است

بررسی کیفیت رابط. شکل، سازه و معنا در معماری مساجد عصر صفوی  
بیشتر صاحب نظران در پیروی از ویتروویوس، شکل( زیبایی)، سازه (پایداری) و عملکرد (کارایی)را مهم ترین ارکان شکل دهنده یک بنای معماری دانسته اند. اما برخی از نگرشها با انتقاد از این دسته بندی، عوامل دیگری را به این سه گانه افزودهاند. نگرش معناگرا، یکی از نگاههای حاکم بر معماری است که با افزودن مقول. معنا (والایی)، بر رکن دیگری در شکل گیری آثار معماری تاکید می ورزد. از این منظر، نه تنها معنا به عنوان یکی از ارکان معماری ایرانی شناخته شده است ، بلکه میان آن و دیگر ارکان معماری همبستگی وجود دارد. نگرش معناگرا، به مرور زمان در بستر علمی و فرهنگی جوامع مسلمان رشد می نماید تا در عصر صفوی، در قالب آرای حکمی، فلسفی و عرفانی مکتب الهی اصفهان شکوفا می گردد. معماران این مکتب با بیان این معانی در مساجد، در پی خلق جهان آرمانی بودند تا بتوانند زیبایی های آن جهان را در این بناها تصویر کنند. بر این اساس پژوهشگرانی چون استیرلن، معماری مساجد عصر صفوی در اصفهان را بررسی کرده و به رمزگشایی تصویر این بهشت مثالی و تجزیه و تحلیل پیامهای سازندگان آن پرداخته اند. از آنجا که بنا بر نظر بیشتر تحلیل گران، پوشش یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در شکل گیری هر فضای معماری می باشد، در این مقاله مفهوم گنبد، پوشش فضای گنبدخانه ، به صورت دقیق تری مورد کاوش قرار گرفته و چگونگی رابط. میان شکل، سازه و معنا در آن بررسی می شود. سازه گنبد در بناهای مورد مطالعه )مسجد جامع عباسی و مدرس. چهارباغ عباسی( از نوع دو پوست. گسسته می باشد که اولین بار در شیوه رازی برپا شده و در گذر زمان در معماری ایرانی تکامل یافته است. این دستاورد سازهای و معنایی، با تمامی ظرفیت ها و امکانات خود در اختیار معماران صفوی قرار می گیرد تا نقش ویژهای جهت بروز اندیشه های معنایی شیعی، در مکتب اصفهان ایفا کند. این مقاله ما را تا بیان این نتیجه همراهی می نماید که در معماری عصر صفوی، نه تنها مانند دیگر دورههای پیشین معماری ایران، نزاعی میان ارکان شکل دهنده معماری نیست، بلکه به علت زمینه های فرهنگی و علمی ایجاد شده، معنا به محوری جهت اتحاد سازه و شکل تبدیل شده و روابط میان این دو رکن معماری را انتظام می بخشد. بدین ترتیب در نتیج. محوریت عامل معنا در شکل گیری مساجد صفوی، یکی از تعالیم شیعی ، در قالب مفهوم درخت طوبا درختی عظیم با از شاخ و برگ سبز در چهره یک پیام تصویری نو در ساختارگنبد ارائه می گرد

بخش چهارم:معماری صفویه

معماری دوره صفوی تکمیل و تعدیل مفهوم فضایی دوره تیموری است. اگرچه بیان دراماتیک و سیمای افسانهای معماری دوره تیموری قویتر از معماری صفوی است. نما در معماری صفوی همچون صحن آرایی تئاتر است. نما در اغلب موارد همچون ماسکی است که بر چهره ساختمان کشیده شده و عناصر اصلی ساختمان را پنهان میکند. نمای دوره صفوی دقیق، پرکار و مرتبط با ساختار هندسی است که در تناسب با اندازههای افقی بنا طراحی شده است. در این دوره محور خیابانها و مسیرهای جدید، شطرنجی و محورهای اصلی بر اساس الگوی باغ ایرانی و بسیار متفاوت با الگوهای شناخته شده شهرسازی اسلامی ساخته شدند. تمام عناصر شهری بر پیوستگی بدنه فضای شهری تاکید میکنند. بناهای خاص اصفهان در این دوره اولین گام مهم به سوی نوعی معماری شهری در دوران اسلامی ایران هستند.

ازاثار معماری 29دوره اول صفوی در دو پایتخت تبریز و قزوین چیزی در دست نیست بسیاری از مورخان نوشته اند که در بناهای عظیم مزین به کاشی ها و تصاویر دیواری که شاه اسماعیل و جانشین شاه طهماسب اول931-984هجری
(1524-1576) درشهر اصفهان هنگام پایتخت شدن ساخته اند سبک صفوی نمودار است0شاه عباس وجانشینانش در گسترش و زیبا سازی ساختمان های بزرگ کوشش نمودند0
درباره معماری ایرانی و به ویژه معماری ایرانی دوره صفویه، آن گونه که در محافل علمی موسوم است و آن گونه که اروپاییان دانش و بینش ایرانیان را به خواندن نوشتارهای خودشان در زمینه معماری تشویق می کنند، هیچ سخن پرقدرتی شنیده نشده است.

آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی، شکل دادن و مجهز کردن محور اصلی آمد و شد ها و توقف هاست، در دوران صفویه بار بصری بیشتری دارد. در این دوره شهرسازی ایران به استقبال قرینه سازی می رود. کاربرد این شگرد در پیشینه های معماری ایرانی نزدیکی های زیادی دارد که با اندازه هایی که در بلندا افزایش داده می شوند، معماری های دارای کاربرد اجتماعی دوران صفویه را همانند وسیله ارتباط جمعی _ از راه بصری را متمایز می کند. آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی در نقش نمادین دادن به بناها دارای کاربری همگانی خلاصه می شود، به دست معمارانی که از توان چشمگیر صفویان در آبادانی و تولید فضای ساخته شده بهره می بردند رشد زیادی کرد. نقش های برخوردار از فروتنی و دارای بار معنوی و نمادین، پیش از صفویه تنها در نقاطی خاص از بناها به چشم می آمدند. در دوران شکوفایی صفویان، دارای وظیفه ای تازه شدند تا آن جا تعمیم پیدا کردند و با شالوده کالبد بناها به گونه ای ترکیب شدند.

در بسیاری از بناهایی که به ویژه در اوج توانمندی صفویان ساخته شده اند، اهمیت پوشش های تزیینی تا آن اندازه فزونی پیدا می کند که برای فهم شالوده معمارانه فضا باید از آنها عبور کرد تا فراتر از پوشش های تزئینی به شالوده ساختمان پرداخت.آنچه در تدوین فضای معماری ایرانی در زنده بودن و نقش ساز بودن معماری در پهنه شهر خلاصه می شود و نزدیک با تعلق بنا به محیط اجتماعی شهر است، در دوران صفویه به گونه ای کم و بیش جدا از بافت کالبدی شهر روی به تقویت بناها در محور بلندا می کنند. تا بتوانند بیشترین راه تماس با گستره مکانی خود را هموار کنند. گسترش در ارتفاع بناهای همگانی دوران صفویه، تلاشی برای تایید و تاکید تعلق فرآورده های معمارانه به شهروندان است. برقراری ارتباط بصری، نخستین گام برای برقرار کردن ارتباط ذهنی شخصی مردمان با بناها به شمار می آید زمینه های مساعدی برای معماری ایرانی وجود دارد تا به معماران اجازه دهند که خصیصه های معماری را به شکلی نو و پی جوی مفاهیمی درخور زمانی که زندگی می کنند، جلوه دهند.

گفت و شنود درباره پدیدار شدن برخی شکل های ویژه در معماری ایرانی دوران صفویه مستلزم شناخت تاریخ کشور و تلاش های صفویان ده ها سال پیش از به حکومت رسیدن است. به همان اندازه شناخت دگرگونی هایی که در پایتخت کشور درباره معماری و شهرسازی شکل گرفته اند را، در چارچوب مدنی ایران زمین و به اتکا شناخت ادب و فرهنگ ایران، باید بررسی کرد. بر این پایه است که تلاش های معماران ایرانی حمایت شده و تشویق می شوند تا از سوی حرکت ملی ای که صفویان آغازگر آن بوده اند منزلت خود را در زمینه معماری و شهرسازی بازشناسند.این شیوه از اوایل قرن 11ق /17م شروع شد و در دوره شاه عباس صفوی (سال 996- 1038ق /1588-1629م ) به مرحله کمال خود رسید و پس از آن به تدریج سیر زوال را طى کرد شیوه اصفهانى با بهره گیری از پشتوانه های تاریخى سازه ای و آمودی ِ (تزیینى ) شیوه های پیشین به مختصات و ممیزات خاص خود رسید.

اینگونه بهره گیری ، از ویژگی های فن و هنر معماری ایرانى است و همواره سبب تداوم سنتى آن شده است « کلود انه » در سفر نامه اش اشاره به این تداوم در هنر ایران دارد که آن را از سایر کشور ها متماییز می سازد. برخى از پژوهشگران تجارب معماران آذربایجانى و دست آوردهای شیوه آذری را مقدمه پیدایش شیوه اصفهانى مى دانند که پس از گذر از مناطقى چون یزد، کاشان ، قزوین وری در اصفهان کامل شده است . آنان بناهایى چون مسجدشاه ولى تفت ، کاروانسرای مجاور مسجد میدان کاشان ، مسجد کبود تبریز، و کاخ ها و باغ های احداث شده در نخستین سال های حکومت صفوی در قزوین را متاثر از شیوه آذری ، و آغاز پیدایش شیوه اصفهانى مى شمارند.شیوه اصفهانى تا پایان دوره صفوی بى کم و کاست در اصفهان متجلى است . در دوره زندیه نیز این شیوه دستمایه معماران بود و با تغییراتى نه چندان کلى اجرا مى شد. پیرنیا ادامه آن را تا اواخر دوره محمدشاه قاجار مى داند و اضافه مى کند که پس از آن تا پایان عصر قاجاریه شیوه انحطاط پذیرفته اصفهانى کم و بیش رواج داشته است و علت این انحطاط را تاثیر معماری غرب و روسیه بر معماری ایران میداند . پوپ ادامه این شیوه را تا پایان دوره صفوی مى داند و مى افزاید که ساختمان های بزرگ معدودی که در دوره قاجاریه ساخته شده ، فاقد هرنوع امتیازی است .

معماری صفویه
الف -معماری مساجد
 
نقشه های مسجد های صفوی از روی نمونه های پیشین ایرانی پیروی شده است0یکی از مسجد های دوره صفوی که در قرن شانزدهم میلادی در دوره شاه اسماعیل ساخته شده ,مسجدی است در شهر ساوه جنوب شهر قزوین که نقشه این مسجد مشتمل بر صحنی باز است و چهار ایوان بزرگ ان را در بر گرفته و بزرگترین آنها ایوان قبله است که از سالن بزرگ گنبد داری تشکیل می یابد0
مسجد شاه اصفهان از بزرگترین مساجد صفویه است این مسجد از نمونه های عالی است که مهندسان هنر معماری در ایران پس از کسب صد ها سا ل تجربه به ان رسیده اند0شهر اصفهان در دوره شاه عباس پی ریزی شد0در وسط شهر میدان مربع شکل بزرگی به نام میدان شاه برای مسابقات چوگان ساخته شده است0دیوار های اطراف این میدان0در دو طبقه با رواق های قوس شکسته به سبک سلجوقی است0در بین این رواقها سه دروازه ی بلند برای ورود به ساختمان های اطراف میدان قرار دارد0یکی دروازه ی ورودی کاخ عالی قاپو که شاه ودرباریانش در ان به سر می بردند0

ورودی مسجد جامع شیخ لطف الله و ورودی مسجد و همچنین ورودی بازار شهر می باشد0در ورودی کاخ عالی قاپو رو به روی در ورودی مسجد شیخ لطف الله که در شرق میدان است ودرگاه بزرگ مسجد شاه حدود یک سوم ضلع جنوبی را فرا گرفته وبه خاطر درستی قبله مسجد کمی انحراف پیدا کرده است و رو به روی ان ورودی بازار می باشد0بیشتر عناصر اصلی مسجد شاه1021_1040هجری(1612_1630میلادی)از روش معماری سلجوقی که از پیش در ایران معمول بود پیروی شده است0دارای صحن وسیعی در وسط و اتاقهایی در دو طبقه با قوسهای جناقی شبیه قوسهای میدان می باشد0در میانه هر ضلع صحن ایوانی پیوسته به سالنی گنبد دار به مسجد جمعه سلجوقی در اصفهان و مسجد مشهد ساخته شده است0ایوان قبله مسجد شاه به گسترش حجم و داشتن گنبدی سلجوقی شکل ممتاز است0در دو طرف سر در مسجد دو مناره بلند کوتاه تر از مناره های شبستا ن نماز وجود دارد0دو مدرسه بین دو ایوان جانبی و ایوان قبله ی این مسجد پیوسته است0شهرت این مسجد بیشتردر تزئینات زیبای داخلی ان و همچنین تزئینات سر در ان است که اهمیت بنا را در میدان به خصوص که نزدیک به کاخ عا لی قاپومی باشد نشان می دهد

مسجد شیخ لطف الله که بین سالها 1011_1028هجری(1026_1618میلادی)ساخته شده به طور کلی با نقشه مسجد شاه متفاوت است زیراعبارت از فضای وسیع مربع شکل گنبد داری و بدون صحن و ایوان هایی است.دیوار های داخلی و خارجی ان با کاشی تزئینی پوشانده شده است.
نقشه دو گنبد جامع شاه وجامع شیخ لطف الله به طور دو پوشه است.گنبد کوچکی درون گنبد بزرگ خارجی قرار دارد و ارتفاع گنبد شیخ لطف الله همانند گنبد های دوره سلجوقی طبیعی است در حالی که گنبد های مسجد شاه ارتفاع بیشتری نسبت به گنبد های شاه زند تیموری دارد.گنبد بر روی استوا نه ای دارای پنجره هایی پر از تزئینات گچی تو خا لی به شکل شاخه های گیاهی به هم پیوسته (ارابسک)قرار گرفته است.این پنجره ها راه یا فتن روشنا یی و هوا را به درون بنا اسان می سازد.

ب – مقبره ها ومدرسه ها
فرمانروایان صفوی در ایران مقبره هایی با برخی تغییرات ساخته اند در حا لی که در شرق ایران مقبره های هشت ضلعی ساخته می شد.در غرب ایران مقبره هایی با سالن گنبد دار و افزایش فضاها یی بر ان می ساختند.از قدیمی ترین بنا های صفوی ارامگاه و مسجد شیخ صفی الدین در اردبیل است که در قرن یازدهم هجری(شانزدهم میلادی)ساخته شده است.این مقبره دارای سر در بزرگی است که به باغ مستطیل شکلی و به مجمو عه بناهایی می رسد که با کمی انحراف به دیوار رو به روی باغ پیوسته است ودر میان این مجموعه بنا صحنی وجود دارد.این بناها مشتمل است بر جامع قدیم هشت ضلعی کهقبله ی ان رو به روی سر در واقع بوده و همچنین مقبره شیخ صفی الدین که با یک ضریح کوچک و مصلایی در سمت چپ قرار گرفته است.در نزدیکی این مقبره بنای گنبد داری به نام بیت چینی برای نگهداری ظروف سفا لی مر بوط به مقبره در قرن هفدهم میلادی ساخته شده است.دیوار های داخلی این اتاق با پوشش چوبی و شکل ها وحجم های مختلف تزئین شده است. در دوره ی صفوی مقبره های بزرگی در عراق برای امامان مذهب شیعه در کربلا و نجف و سامره ساخته شد و همچنین بنای مقبره ی کاظمیه در بغداد در دوره شاه عباس پایان یافت.نقشه این مقبره ها به سبک صفوی با گنبد های نوک تیز و مناره های استوانه ای بلند می باشد.از مشهور ترین مدارس صفوی مدرسه مادر شاه است که در دوره ی شاه حسین اخرین پادشاه صفوی حدود سالهای1118_1126هجری(1706_1714میلادی)ساخته شده است.سبک بنای انها به پیروی از نقشه های معمول ایران عبارت بود از صحن بازی که چهار ایوان با اتاقهایی در دو طبقه ان را احاطه کرده و ایوان قبله ی ان مشابه ایوان مسجد شاه است.گنبد تالار قبله راتزئینات زیبایی از کاشی ابی پوشانده است. این بنا جزء اخرین بنا های بزرگی است که در دوره ی صفوی ساخته شده است.

ج – معماری کاخ ها
شاه عبا س وجانشینا نش به ساختن کاخ هایی در شهر اصفهان اهتمام ورزیدند.این کاخ ها باغ های زیبایی داشت.مشهور ترین انها کاخ چهل ستون وعالی قاپوست.تالار بلندی به کاخ چهل ستون پیوسته بود که برای پذیرایی های تابستانی به کار می رفت وسقف ان بر روی ستون های چوبی قرار داشت.یک سالن ملاقات در وسط کاخ وسالن های کوچکی برای سکونت در دو طبقه ساخته شده بود.دیوار های این کاخ را از داخل تصاویر انسانی وگیاهی می پوشاند.اما کاخ عالی قاپو در میدان به عنوان مرکز دولت بود.طبقه ی دوم دارای پنجره هایی بود و سقف بر روی ستون های چوبی قرار داشت.صفوی ها معمولا به ساختن کاروانسرا ها یی با نقشه ی مدارس نیز توجه داشتند که دارای اتاق های خواب واسطبل وانبار های کالا میان ساختمان ها بود و همچنین بر روی رود خانه ها پل هایی در دو طبقه با قوس های جناقی به سبک سلجوقی ساخته بودند.

بخش پنجم:
تزئینات معماری

– آینه کاری و گچ بری : آینه کاری درتالارها و طاق سردرها از آمودهای ابداعى شیوه اصفهانى است که با طرحهای متنوع اجرا شده است . گچ تراش یا گچ معرق نیز از یادگارهای معماری اصفهانى است که در برخى از بناهای حوزه مرکزی ایران مورداستفاده قرار گرفته است . از نمونه های بر جای مانده مى توان مسجد میدان ساوه ، محراب زیر گنبد مسجدجامع ساوه و کتیبه ایوان اصلى مشهد اردهال کاشان را نام برد. جهانگردان و حتى محققان غربى نسبت به این بخش از هنرآمودی نیز اشاره ای گذرا داشته اند. پوپ در مشاهده اطاق گنبد دار آینه کاری شده حرم حضرت رضا(ع ( مى نویسد: «به نظر مى آید که انسان در میان الماس بزرگى قرار گرفته است » و کونل در تشریح قصرهای صفوی مى آورد که در این دوره آینه کاری به عنوان نوعى تزیین جدید و مجلل رایج گردید و نام آینه خانه از همین جا گرفته شده است .

آجرچینى و آمودهای چوبى : در این دوره در نماسازی با آجر، برای زیبایى بیشتر استفاده ازآجر تیشه داری شده و آب ساب معمول شد. اینگونه آجرکاری گرچه نسبت به شیوه های پیشین جلوه بیشتری داشت ، ولى از دوام آن مى کاست . پیرنیا به این نوع آجرچینى اشاره مى کند و به مقایسه آن با آجر آب مال و پیش بر متعلق به شیوه های پیشین مى پردازد و نظر به بى دوامى آجر تیشه داری آن را ازضعف های این شیوه مى شمارد . استفاده از قواره بری (برش چوب به صورت منحنى ) نیز در این دوره معمول شد و تنوع و تازگى آن موجب شد که گاه برش آجر نیز در استفاده تزیینى به صورت قواره بری صورت گیرد. قواره بری در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان رواج یافت و پس از یک دوره رکود مجدداً رونق گرفت .نمونه قواره بری در خانه های قدیمى واقع در جلفای اصفهان قابل بررسى است .تزیینات چوبى نه تنها در درها به صورت کنده کاری و طراحى ، بلکه درپوشش داخلى سقفها بااستفاده از انواع قاب بندیها و پوشش چوبى ستونها بااشکال تازه به کار گرفته شد. محققان غربى کمترین اشاره ای به نوع آجرچینى با قواره بری ندارند و برخى از آنها تنها زیبایى تزیینات چوبى راستوده اند .

رنگ : رنگ های به کار رفته در پوششها و آمودهای بناها یکى از ملاک های شناخت دوره تاریخى آثار، و نیز یکى از عناصر ارزیابى ذوق و پسند کلاسیک وعمومى اهل فن و هنر و عامه در هر دوره تاریخى است . در آثار قوام یافته باشیوه اصفهانى رنگ های مسلط آبى ، فیروزه ای ، لاجوردی ، سفید شیری ، نخودی پخته و طلایى است . پس از شاه عباس جلوه کلى بنا که آبى رنگ بود، تغییر یافت ؛ حتى در زمان شاه سلیمان طرح ها غالباً ناهماهنگ شد و رنگ های قرمز و زرد و نوعى نارنجى زشت جای بیشتری گرفت . گرچه در اواخر دوره صفوی برای بازگشت به هنر دوره عباسى کوششهایى شد و آخرین بنای مشهور این دوره «مدرسه مادرشاه » نمونه عالى رجعت به معماری و هنر دوره عباسى است ، بااینهمه ، انحطاط قطعى آغاز شده بود . – نقش بر دیوار: ازمختصات هنری دوره عباسى احیای نقش بر دیوار است که با فضاسازی و مکان گزینى شیوه معماری اصفهانى ، تجدید حیات آن ممکن شد. نقشهای روایتى بر دیوارکاخ چهل ستون و نقشهای نفیس تزیینى بر دیوار کاخهای صفوی هر یک نمونه ای ارزشمند از هنر متحول نگارگری ایران در آن دوره است .

عموم محققان از این بخش از هنر آمودی این دوره به سادگى گذشته اند و اگر ازاشارات پوپ و برخى دیگر بگذریم ، هیچ نشانه ای از تامل و مطالعه در این هنراحیا شده در شیوه اصفهانى نمى بینیم .

– نورپردازی : تنظیم نور با توجه به جهت تابش آفتاب و رعایت سنت درون گرایى در بناهای ایرانى صورت گرفته است . دور گردن بلند گنبدها نورگیرهایى تعبیه شده است که هم سنگینى نما را متعادل مى کند و هم نور کافى و غیرمستقیم به داخل مى دهد. نورگیرها در بسیاری از بناها به صورت گلجام است . در نمای خانه ها برای هدایت نور غیرمستقیم به درون و جلوگیری از اشراف خارج به حریم خانه ، ازشبکه های چوبى یا شبکه های آجری «فخر و مدین » استفاده شده است . پوپ مى نویسد: نورپردازی یکى از ویژگیهای چشمگیر مسجد شیخ لطف الله است . وی به پنجره های مشبک در ساقه گنبد توجه دارد که شامل نقشهای زیبای اسلیمى است دلاواله نیز به نور پردازی در بناهای صفوی توجه داشته است . گزارش او گرچه بسیار گذراست ، اما به طور کلى برداشت درستى از نورپردازی فضاهای مسکونى دارد.

بخش ششم:
هنرهای دستی

کاشی و اجر های سفالی
در دوره صفوی برای پوشش دیوار های خارجی و از کاشی به طور گسترده تر از پیش در ایران استفاده شد.از زیبا ترین نمونه های آن وکاشی های سطح خارجی گنبد مسجد شیخ لطف الله می باشد که تزئینات ان شاخه برگهای به هم پیوسته ارابسک و گلهای زیبای رنگارنگ بود.از خصوصیات این گنبد و به کار گیری رنگ نخودی به عنوان زمینه تزئینات کاشی کاری است.عناصر تزئینات مسجد شیخ لطف الله شبیه تزئینات مسجد شاه است وجز این که رنگ بیشتر قطعات در مسجد شاه به رنگ ابی است.دیری نپایید که سفال سازان اصفهان با به کار گیری کاشی های خشتی در رنگ های مختلف وبه روش جدیدی دست یافتند.بدین ترتیب واین گونه قطعات کاشی برای پوشش دیوار های داخلی بنا به جای کاشی معرق که وقت گیرتر و پرخرج تر بود وبه کار گرفته شد.بهترین نمونه های ان در مدرسه مادر شاه است که از عناصر گیاهی با دو رنگ سفید و زرد بر روی رنگ ابی تشکیل یافته است.
مقرنس ها به عنوان عنصر مهمی از عناصر تزئینات معماری به کار میرفت که با کاشی رنگی پوشیده می شد.کاشی های معرق رنگی زیبایی روی مقرنس ها و دیواره ها گنبد مسجد شاه می پوشاند.این تزئینات شکل زیبایی به مکان عبادت می بخشد که تاثیر زیادی در نفوس دارد و ان چنان بنا از داخل به صورت مجموعه به هم پیوسته ای در می اید که عناصر مادی در ان پنهان است. لوحهای چوبی نیز برای پوشش در برخی کاخ ها به کار می رفت. این تزئینات گاهی با رنگ طلایی گود یا برجسته بود.این گونه تزئینات چوبی بر روی درها و سقف ها نیز به کار گرفته می شد.همچون گذشته با لوحهایی وسطح زیرین دیوار ها را می پوشاندند.گچبری های نقش دار رنگی وکاخ عالی قاپو را زینت بخشیده است.ودیوارهای داخلی کاخ چهل ستون را تصاویر دیواری با موضوعهای برگرفته از تاریخ صفوی ها می پوشاند.

سفال سازی
تعدادی از ظرفهای سفالینه مربوط به نیمه اول قرن دهم هجری از ساخته های شهر کوباچی یافته شده داست که تقلیدی از سفالینه های چینی با تزئینات ابی بر زمینه سفیدی می باشد.سفال سازان کوباچی در نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی نوعی سفال با تزئین گوناگون ساختند که در انها رنگهای زرد و ابی و سبز و سیاه و پرتقالی بر زمینه سفید به کار برده شده بود.در تزئینات این مجموعه وکم کم عناصر ملی صفوی جایگزین تزئینات چینی گردید وبه طوری که نقاشی روی ظرف ها ونیم تنه جوانی یا زنی وبه روش تزئین شبیه سبک نقاشی رضا عباسی وموجود در تصویرهای نسخه های خطی دربار صفوی دوره شاه عباس بود و تکه های تزئینی از پرندگان وحیوانات لا به لای درختان و گیاهان نیز به چشم می خورد.در واقع وتاثیر این نقاشی ها منحصر به نسخه های خطی نبود وبلکه بر روی ظرف های سفالی وبافته ها و کاشی ها کشیده شد.سفال سازان در اوایل قرن شانزدهم میلادی نوعی سفال نازک(بورسلین)ساختند که شباهت زیادی به ساخته های دوره خاندان (منگ)در چین داشت.با وجودی که این سفالینه ها از جایگاه سفال کوباچی برخوردار بود و ولی از نظر متانت به سفال چینی نمی رسید.بهترین ساخته ها منسوب به دوره شاه عباس ومشوق این صنعت است که سفال سازانی را ازچین فرا خواند.مهمترین مراکز این دوره دو شهر کرمان و مشهد است.تزئینات این نوع سفا ل از عناصر چینی مثل اژدها و پرندگان و حیوانات چینی با رنگهای سفید زیر لعاب می باشد نمونه ان یک بطری ساخته کرمان و مزین به اشکال حیوانی با رنگ ابی وتزئینات گیاهی داخل ترنجهایی با دو رنگ قهوه ای و سبز می باشد ساختن این گونه بطری ها در دوره صفوی انتشار یافت.و در ظرفهای مشهد تز ئینات چینی و عناصر انسانی و حیوانی در هم امیخته شده است و صحنه ها با دو رنگ ابی و سفید با خط های سیاه و روشن به دور انها رنگ شده است.ولی عناصر ایرانی با رنگ های دیگری_بیشتر با رنگ قرمزو سبز روشن_رنگ شده

است.ساختن سفالینه های لعابدار شفاف در دوره صفوی پس از رکودی که از قرن پانزدهم میلادی داشت وبار دیگر در دوره شاه عباس(نیمه دوم قرن شانزدهم میلادی)در اصفهان ومهمترین مرکز ان ورونق گرفت.این لعابهای شفاف ودرخشندگی رنگ های طلایی و قرمز مسی و قهوه ای را داشت.ساختن کاشی در دوره صفوی برای پوشش دیوار مدرسه ها و مساجد و کاخ ها وارامگاهها بسیار افزایش یافت.در تزئینات کاشی های دیواری وشکلهای گیاهی و خطی وهندسی نمودار است.سفال سازان دوره صفوی در ساختن یک نوع کاشی رنگی در هفت رنگ مهارت یافتند که نقشهای ان ها منظره های مجالسی بود در داخل باغ ها که در ان تعدادی از زنهای صفوی شرکت داشتند.چه بسا که این موضوع ها از روش مدرسه (رضا عباسی)که در دوره شاه عباس شکوفا بود گرفته شده باشد.هنرمندان با مهارت خاصی این نقاشی ها را بر روی تعدادی از کاشی های خشتی پخش می نمودند.می گویند از زیبا ترین نمونه های ان در کاخ چهل ستون موجود است که در ان ها رنگ های زرد و ابی وگلی و فیروزه ای و سبز و قرمز با حاشیه های سیاه بر زمینه سفید به کار گرفته شده است.
 

بافندگی و قالیچه بافی
 
پارچه حریربافی در ایران در دوره صفوی به درجه والایی رسید. کارخانه ها در این دوره انواع پارچه ها را می بافتند که حریر ساده و حریر با حاشیه های طلایی و نقره ای از بهترین بافته های حریر مخملی به شمار می رفت. افزون بر به کارگیری بافته های حریر برای پوشاک در کارهای پوششی و حاشیه ای مثل آستر خیمه ها نیز به کار برده می شد. از ادامه این صنعت باهمان شهرت دوره تیموری به سبب کمی یافته های پارچه ای از آن دوره اطلاع چندانی در دست نیست.
بافته های صفوی به فراوانی تزئینات زیبا که پیش از آن در ایران معمول نبود مشهور است. هنرمندان از تزئینات گل ها و شاخه گیاهان و برگ نخلی افزون بر تزئینات جاندار ومناظری از حکمرانان در حال گردش و شکارگاه ها استفاده نموده اند. مراکز پارچه بافی در یزد و کاشان و اصفهان به بافتن انواع بافته های ابریشمی و حاشیه دار و مخملی شهرت داشتند و نقشه های بافندگی نیز در آن مراکز تهیه می شد.
از بافته های نقش دار و تاریخداری که به شهر یزد نسبت داده شده قطعه حریری است به امضای غیاث بافنده که تزئینات آن داستان لیلی و مجنون است. یک قطعه از بافته های ابریشمی حاشیه دار با رنگ های گوناگون با نقشی تکراری از یک سوار در کنار درختی که از اسیری نگهبانی می کند می باشد. چه بسا که یک ازبک یا یک ترکمن باشد.
تزئینات رنگی آن بر زمینه قرمز رنگ است. از بافته های تازه ای که بافندگان این دوره به آن دست یافته اند پارچه مخملی است که دو شهر یزد و کرمان تا قرن هجدهم میلادی به آن شهرت داشتند. دلیل آن وجود یک قطعه پارچه با تزئینات زیبای ادمی در باغ گلی با پرندگان است که بر زمینه طلایی تزئین شده است.
دوره صفوی دوره ای طلایی در صنعت پارچه بافی ایران به شمار می رود و به سبب تقاضای غرب قالیچه های بسیاری بافته شد. نقاشان نسخه ها خطی قرن شانزدهم تحت تاثیر نقشه قالیچه های صفوی قرار گرفت و شکل های هندسی روی قالیچه های کتاب های خطی در دوره مغول و تیموری به تزئینات عناصر انسانی و گیاهی تغییر یافت. قدیمی ترین قالیچه های صفوی را به دوره شاه اسماعیل نسبت می دهند. شهر تبریز در دوره او و جانشینش شاه تهماسب به داشتن مهم ترین مرکز صنعت قالیچه بافی شهرت داشت. مراکز دیگری در هرات و کاشان و همدان نیز وجود داشت. این مراکز انواع بسیاری قالیچه با موضوع های تزئینی گوناگون بافته اند که در خوبی و زیبایی همتا ندارد.

پژوهشگران در تقسیم قالیچه های ایرانی در مجموعه ها معمولا ترجیح می دهند که موضوع های تزئینی را به جای مراکز بافت آن ها رده بندی نمایند. زیرا این مراکز گاهی در موضوع های تزئینی موجود در ان ها مشترکند که نسبت دادن آن ها را به این مراکز مشکل می نماید.
بیشترین نوع قالیچه های صفوی دارای تزئینات ترنج میانی هستند. این ترنج ها دارای شکل های گوناگون، دایره ای یا بیضی دندانه ای یا ستاره ای شکل می باشند و بیشتر ترنج های مرکزی از بالا و پایین آویزهای قندیلی متصل بوده و هر یک از گوشه های قالیچه با یک چهارم ترنج بزرگ تزئین یافته است. تزئینات این نوع قالیچه ها از شکل های شاخه گیاهان و برخی شاخه های گل در هم رفته و گاهی شکل های حیوانات کوچک و پرندگان تشکیل یافته است. این روش تزئین از روی قالیچه ای بافت تبریز آشکار است که در یکی از مستطیل های اطراف قالیچه تاریخ بافتش سال 946 هجری و یک بیت شعر از حافظ شیرازی ثبت شده است. این قالیچه متعلق به مسجد شیخ صفی الدین اردبیلی بوده و اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن می باشد. شاخه نخل های روی این قالیچه خیلی طبیعی است و ترنج میانی آن را اشکال بیضی شکل نوک دار فراگرفته است.
در آن جا مجموعه ای از قالیچه های ترنج دار موجود است که تزئینات آن ها تنها شاخه های گلدار نیست بلکه در لابه لای آن ها اشکال انسانی و حیوانی و شکل های چینی نیز یافت می شود. کهنه ترین نمونه این قالیچه ها دارای تاریخ 930 هجری است که اکنون در موزه بولدی بیزولی موجود است و تعدادی از این نوع قالیچه ها منسوب به هرات در قرن شانزدهم میلادی است. از زیباترین نمونه های این نوع قالیچه ها قالیچه ای است با ترنج میانی بزرگ مزین به شکل های انسانی و حیوانی و گل ها و زمینه قالیچه پر از تزئینات شکل های حیوانی رو به روی هم یا به صورت تک می باشد. ترنج های حاشیه ای قرمزرنگ دارای شکل هایی از یک پلنگ است که بر آهویی جهیده است. بقیه زمینه حاشیه ها را اشکالی از اژدها تزئین می کند.
گاهی ترنج های قالیچه ها بسیار گسترده با شکل های گیاهی و حیوانی می باشد. زیباترین نمونه آن ها قالیچه ای منسوب به تبریز نیمه اول قرن دهم هجری است که مجموعه ترنج های کوچکی، ترنج میانی را در برگرفته و در آن ها شکل های گیاهی و مرغابی های چینی در حال پرواز دیده می شود. زمینه قالیچه را تزئینات هنر چینی در کنار تزئینات گیاهی و شاخه های گلدار و حیوانات طبیعی پر کرده است.

از ساده ترین قالیچه ها با ترنج های فراوان قالیچه ای زیباست که در نیمه اول قرن شانزدهم میلادی در تبریز بافته شده و ترنج میانی معمولا از مجموعه ترنج هایی که هفت ترنج کوچک تر آن را فراگرفته تشکیل یافته است. این روش در تمام زمینه قالیچه تکرار شده است. در برخی تزئینات، ترنجی از عناصر چینی به چشم می خورد.
به ترنج های بزرگ آبی رنگ تزئیناتی از مبارزه سیمرغ و اژدها پیوسته است. این ترنج های کوچک از اشکال گیاهی و مرغابی های پران تشکیل یافته است که آن ها را ترنج های بزرگی در برگرفته و دارای شکل چهارشیر است. زمینه های خالی میان ترنج ها را تزئینات گیاهی و شاخه گل ها و تکه هایی از ابر چینی پر کرده است. زمینه این قالیچه را حاشیه های پهن قرمز با تزئینات شاخه های گیاهی در قسمت های کوچک پوشانده است.
گاهی در قالیچه ها ترنج هایی با شکل حیوانات می بینیم که زمینه اطراف ترنج میانی به انواع درخت ها با حیواناتی لابه لای آن ها برگرفته از طبیعت زینت یافته است. نمونه آن قالیچه ای است بافت تبریز مربوط به نیمه اول قرن دهم هجری که اساس تزئیناتش منظره طبعیی پر از شکل های درختان گلدار و پرندگان و حیوانات است. درختان به عنوان عنصر اصلی در تزئینات این نوع قالیچه نمایان است. ترنج میانی با شکل های پرندگان و گل ها زینت یافته و در حاشیه های تیره رنگ اطراف قالیچه تزئینات برگ نخلی و تزئینات اسلیمی و پرندگان موجود است.
از جمله قالیچه های ایرانی مجموعه قالیچه هایی است با تزئینات و گل هایی شبیه گلدانی که ترنج میانی ندارد. این موضوع های تزئینی به طور منظم به دور مرکز میانی قالیچه قرار گرفته و در این قالیچه ها تاثیر نقاشی دوره صفوی پیدا نیست و اغلب رنگ زمینه ها آبی یا قرمز یا رنگ های گلی شفاف بوده است. از این نوع قالیچه ها که در نیمه دوم قرن دهم هجری به اصفهان منسوب است.

مجموعه ای از قالیچه هایی است دارای اشکالی شبیه باغ های ایرانی که در آن ها حوض ها و ردیف هایی از درختان و جویی هایی روان می باشد و بیشتر قالیچه های باغدار را به قرن 12 هجری و به مراکزی در شمال غرب ایران نسبت می دهند.
ایران در دوره صفوی به بافتن قالیچه های ابریشمی شهرت یافت. از مشهورترین آن ها قالیچه ای در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن است. این قالیچه ها با شکل های حیوانی تزئین شده و در بافت آن گروه هایی از ابریشم به رنگ های گوناگون و از نخ طلا و نقره ای استفاده شده است. دراطراف قالیچه تزئینات آدم های بالدار دیده می شود. از روی این تزئینات چنین برمی آید که چه بسا یکی از نقاشان کتاب های خطی این دوره نقشه اش را رسم نموده باشد. این قالیچه ابریشمی شبیه قالیچه ای است که در موزه نمساوی است که تزئینات حاشیه های آن نیز دارای نقش فرشته ها می باشد. با این که این قالیچه منسوب به کاشان است ولی احتمال می رود که بافت تبریز یا قزوین باشد.
از مجموعه قالیچه های ابریشمی فاخر صفوی نوعی ملیله دوزی با نخ طلا و نقره است که اشتباها به لهستان نسبت داده شده است. اکنون به طور قطع تاکید شده که این مجموعه از بافته های دربار صفوی اصفهان یا کاشان در دوره شاه عباس می باشد و چه بسا که به این حکمروایان هدیه شده باشد.
در قفقاز نوعی قالیچه بافته می شود که تزئینات آن با بافته های مراکز ایران بسیار اختلاف دارد. این قالیچه ها به داشتن شکل های هندسی ممتاز است و این از قالیچه ای که به مناطق تکراری با تزئینات دو حیوان روبه روی هم یا تک تقسیم شده پیداست و تاثیر هنر چینی در این تزئینات نمودار است.

فرش
در سالیان اخیر بررسی انتقادی مطالعات فرش در برخی محفلها ,با کنوکاو نوعی اسطوره شناسی همرا بوده است.این اسطوره شناسی حول محور مفاهیم توامان _ریشه_و _اصالت_ میگردد و بر این اساس ارزش زیبایی خاصی بر مبنای ماهیت ارتباط یک فرش با محصول قبیله ای و یا محلی خاص به فرش داده می شود.در این روش طرح,رنگ و ملاحظات ساختاری فقط نقشی ثانوی دارد.در بررسی مشبهات موجود در مطالعات مدرن فرشهای –ایلیاتی- ایران ملاحظه کرد که برخی عقاید و پیشداوریهای عصر حاضر حتی در همان نیمه دوم قرن سیزدهم هجری /نوزدهم میلادی مطرح بود.یعنی در زمانی که فرشهای اسلامی به مقدار زیاد برای مجموعه های عمومی خریداری میشد.
اولین نمایشگاه بین المللی با شرکت 34 کشور در 1851م بود.ترکیه عثمانی و ایران جزو این کشورها بودند.درست است که این نمایشگاهها فقط چند ماه طول میکشید ولی تاثیر بسزایی می گذاشت,چون میلیونها بازدید کننده خاطراتی از اشیا,کاتالوگ, دیگر یادگاریها با خود به همراه می بردند.
باتوجه به آگاهی فراینده از هنر اسلامی در چنین محیطهایی ,مسلما دیری نمی پایید که فرشهای خاورمیانه ای مورد توجه قرار می گرفت.
نخست در اوایل قرن هفدهم میلادی بود که فرش صفوی نظر غربیها را جلب کرد.آن هم از راه تصویر آنها در نقاشیهای اروپای شمالی.
ولی ترکهای عثمانی به تقلید از فرش ایرانی سبب می شدند که غربی ها به اشتباه افتاده و فرش های آنان را به جای فرشهای ایرانی خریداری نمایند.

تمامی شارحان اذغان داشته اند که دست باف بودن و آزاد از –تکرار صرف مکانیکی- بودن عامل اصلی کیفیت زیبایی شناختی برتر فرش ایرانی بوده است.شارحان با لحنی تایید آمیز درباره ی باور شیعی نسبت به مجاز دانستن تصویر موجودات زنده در هنر ایرانی سخن می گفتند ,از این دیدگاه ,حیوانات در حال جنگ در فرش های ایرانی به اصطلاح -حیوانی-نمادی از وجودهای متضاد اهریمن و هرمزد(اهوره مزدا),اصل خیر و شر.
هستند و نقشمایه ی سرو,گیاه هوم است.
درنتیجه ,در اواخر قرن نوزدهم میلادی,این نمایشگاههای بین المللی ,نوشته های انتقادی و سخنرانی های عمومی پرشنونده ی مرتبط با آنها نه تنها مبلغ اعتقاد به برتری زیبایی شناختی فرش های ایرانی,به خصوص صفوی بود.بلکه این باور را در میان عامه جا انداختند که مالکیت فرش ایرانی نشانه ای مقبول برای نمایش منزلت فرهنگی و اجتماعی است.خود کلمه ایرانی مترادف ثروت,شکوه و زیبایی است و شرقی یعنی زیبایی و حیرت و جادوی هزار و یک شب
و نیز منتقدان و مدیران موزه و مجموعه داران غرب بدین معتقدند:
بدون شک بهترین فرش های جهان ایرانی است,چه از لحاظ طرح و چه از لحاظ رنگ یا کیفیت تولید
 

نقاشی
پس از تسلط شاه اسماعیل بر هرات در حدود سال 916 هجری نقاشان مشهور به تبریز انتقال یافتند و بهزاد بزرگ ترین آن ها به عنوان رئیس مدرسه سلطانی در سال 928 هجری برگزیده شد. بهزاد موسس مدرسه نقاشی دوره اول صفوی به شمار می رود مدرسه ای که در غرب ایران- قزوین و تبریز با توجهات خاندان صفوی تشکیل شد و به شکوفایی رسید و نقاشان دوره اول صفوی روش بهزاد را که به رسم درختان او و اشخاص ممتاز بود پیروی کردند. نقاشی مانند سلطان محمود، شیخ زاده، آقامیرک، مظفرعلی، میرسیدعلی، محمدی، سیدمیرنقاشی، شاه محمد و دوست محمد در این مدرسه از روش مدرسه تیموری متاثر بودند. کارهای اولیه مدرسه نقاشی دوره اول صفوی در تبریز با تغییرات گسترده ای راه و روش معمول مدرسه هرات را با به کارگیری رنگ های آرامش بخش دنبال کردند.
نقاشی در تبریز در دوره شاه تهماسب که به شعر و هنرهای زیبا علاقه مند و دوستار نقاشی بود به درجه والایی رسید. او دوست داشت خودش هم نقاش باشد و از روش بهزاد که در تبریز رونقی داشت خوشش امده بود. پدرش او را برای فراگیری نقاشی به هرات فرستاد تا به دست سلطان محمد نقاش که با بهزاد در ارتباط بود نقاشی بیاموزد.

تاثیر مدرسه هرات در روش مدرسه تبریز درنسخه های خطی که برای شاه تهماسب در تبریز در یک چهارم اول قرن شانزدهم میلادی نقاشی شده پیدا بود. بیشترن این نسخه های خطی در هرات نوشته شده سپس پیش از پایان نقاشی آن ها به تبریز فرستاده می شد تا نقاشان مدرسه شاه تهماسب آن ها را تکمیل کنند.
روش مدرسه دوره اول صفوی در کتاب های خطی منظومه خمسه نظامی موجود در موزه متروپولیتن نیویورک نمودار است. این نسخه خطی را خطاطان دربار سلطان محمد نور در سال 931 هجری نوشته است و درنقاشی آن پانزده نقاش از جمله برخی ازنقاشان مدرسه شاه تهماسب شرکت داشته اند. نقاشی های این نسخه های خطی نمونه زیبایی به شمار می رود.
روش مدرسه صفوی در دوره اول در یکی از نقاشی های نسخه های خطی گذشته که در آن پادشاه خسرو در میان مردان وابسته از امرا و بزرگان دولت با مهارتی در تصویر پخش شده در حالی که پشت سرشان باغ گل زیبایی است و لباس های گرانبهایی که بر تن مردان است. بر مظاهر شکوه و عظمتی دلالت دارد که در دربار صفوی دوره شاه تهماسب حاکم بوده است.
در این نقاشی پوشش سر که از خصوصیات نقاشی های دوره صفوی در دوره این پادشاه به شمار می رود عبارت از عمامه بلند ونوک تیزی است که از قسمت بالا عصای قرمز کوچکی نمودار است و در برخی حالات رنگ عصا متغیر است چه بسا که این عمامه در ابتدای امر برای خاندان صفوی و پیروانش نشانی بوده است زیرا این گونه عمامه ها در نقاشی هایی که پس از وفات شاه تهماسب پایان یافته بسیار کم است. در این نقاشی دگرگونی جدیدی که در روش مدرسه صفوی نقاشان در آن دوره وارد ساخته بودند پیداست به طوری که نقاش به تزئینات اشخاص با رنگ های گوناگون اهمیت نمی داد در صورتی که در نقاشی های بهزاد در دوره تیموری دیده می شود. اشخاص در نقاشی های صفوی بیشتر با لباس یک رنگ هستند و اگر تفاصیلی داشته باشد رنگی کشیده شده است.

شهرت آقامیرک و سلطان محمد ذر دوره اول مدرسه صفوی پخش شده است. برخی پژوهشگران تمایل دارند یکی از نقاشی های نسخه های خطی گذشته را به سلطان محمد نسبت دهند که خاقانی را در حالی که از اسکندر در مجلس شراب و طرب پذیرایی می کند نشان می دهد. در این نقاشی روش جدیدی به شکل عمامه بلند صفوی دیده می شود ولی توجه به نمایش لباس ها و تزئیناتش کم است. احتمال می رود که این روش جدید را سلطان محمد وارد کرده باشد. تاثیرپذیری مدرسه تبریز از روش تیموری در نقاشی های دیوان امیر علیشیر موجود در کتابخانه ملی پاریس به تاریخ سال 1526 میلادی پیداست. جلوه خط های تزئینی و رنگ های روشن در تصویر اسکندر و همراهانش در دریا نمودار است.
از کارهای هنری مشهوری که به روش جدید رایج در مدرسه دوره اول صفوی است. نسخه خطی دیگری از منظومه خمسه نظامی است که خطاط محمود نیشابوری در تبریز بین سال های 946 و 949 برای شاه تهماسب نوشته است و اکنون در موزه بریتانیای لندن موجود می باشد. در چهارده نقاشی این نسخه های خطی اسم بزرگان مدرسه دوره اول صفوی مشترک است سلطان محمد و آقا میرک، میرزا علی میرک و میرمصور و میرسیدعلی و مظفر علی و برخی نقاشان گمنام. نقاشی های این نسخه خطی از بزرگ ترین کارهای هنر نقاشی ایران به شمار می رود.

از نقاشی های منسوب به سلطان محمد در این نسخه های خطی تصویر خسرو است که به شیرین می نگرد در حالی که شیرین گریه و زاری می کند. در این نقاشی روش مشهور سلطان محمد در رسم صخره های زیبای کج پیداست. تغییری که سلطان محمد در روش مدرسه صفوی وارد ساخته به خاطر نزدیکی و شباهت این نقاشی با موضوع نقاشی که در دوره تیموری کشیده شده اشکار است به طوری که توجه نقاش به شکل های آدمی بیشتر شده و صخره ها در مناظر کوهستانی افزایش یافته است. از نقاشی های نسخه های خطی منسوب به سلطان محمد نقاشی پیرزن و سلطان سنجر و نقاشی داستان معراج است که پیامبر (ص) سوار بر براق بالای ابر و جبرئیل در جلو و فرشتگان در اطرافش می باشند. این نقاشی به تزئینات زیاد و مجموعه رنگ های زیبای هماهنگ، ممتاز است. تخیلات نقاش را در رسم محلی که پیامبر آن را ترک می کند و هاله ی کروی سفید به دور سرش را می بینیم و در تصویر پیامبر (ص) روشی را که هنرمندان دوره تیموری در پنهان داشتن صورت پیامبر به کار می بردند مشاهده می کنیم.

مهم ترین و مشهورترین نقاشی که در نقاشی های این نسخه های خطی شرکت داشته آقا میرک است که در اصفهان رشد یافت. سپس به هرات مهاجرت کرد و نزد بهزاد نقاشی را فرا گرفت و در دربار شاه تهماسب در سال 957 هجری به کار مشغول شد. او به نقاشی کردن پنج نسخه خطی قدیمی اقدام کرده است با این که آقا میرک تحت تاثیر استادش بهزاد بوده است برتری او را در رسم مناظر طبیعی در صحنه های تزئینی و کهن نقاشی های انسانی می بینیم. روش این هنرمندان در یکی از نقاشی ها اشکار است.
از جمله نقاشان تبریز که در نقاشی نسخه خطی سابق الذکر شرکت داشته اند میرسیدعلی را که پدرش هم نقاش بوده ذکر کرده اند. در کودکی به همراه پدرش به تبریز رفته تا هنر نقاشی را نزد بهزاد فراگیرد. در نقاشی های خمسه نظامی به رسم موضوع های زندگی در سبزه زارها و شهرها با دقت و روش واقعی همت گماشته است. بهترین نقاشی او نمایش زندگی در اردوگاه های لشکری می باشد. گاهی دو منظره در یک نقاشی جمع می شد. این روش در نقاشی قصه لیلی و مجنون پیداست در این نقاشی که پیرزنی مجنون را به سوی خیمه لیلی به اسیری دربند کرده است روش قومی واقعی آشار است در نقاشی فرزندان کسانی که به مجنون سنگ می زنند و زنانی که به کارهای منزل در خیمه مشغولند مشاهده می شود. کار این هنرمندان منحصر به ایران نیست بلکه می بینیم که همراه همایون امپراتور مغولی هند که مدرسه نقاشی هندی را در دربار هند تاسیس کرد به هند نیز راه یافته و از روش مدرسه ایرانی متاثر است. میرسید علی با همایون که تخت شاهی خود را از دست داده و به دربار شاه تهماسب پناهنده شده بود 951 هجری دیدار داشت.

روش مدرسه شاه تهماسب در اوایل دوره صفوی از روی نقاشی های زیباترین نسحه های خطی دوره صفوی نسخه خطی شاهنامه پیداست که آن را برای شاه در تبریز نوشته اند. و برخی از آن ها دارای تاریخ 934 هجری بوده و اکنون در موزه آمریکا می باشد و از نظر حجم بزرگ ترین نسخه های خطی نقاشی شده است. هم چنین دارای 275 نقاشی بوده که موزه متروپولیتن توانسته هفتاد و هشت نقاشی آن را به دست آورد که به نام دارنده اش به شاهنامه هوتن معروف است. نقاشی های این نسخه خطی از زیباترین و مطمئن ترین کارهایی است که نقاشان دوره اول صفوی انجام داده اند. نقاشی هایش در زمینه موضوع های پراکنده ای است که نقاشان بر اساس داستان های شاهنامه نقاشی کرده اند. هم چنین در آن ها ممیزات هنر مدرسه دوره اول صفوی از نظر دقت در تزئین خطی برترین و زبده ترین نقاشان دربار شاه تهماسب شرکت داشته اند.

برخی نقاشی های نسخه های خطی پس از آن از روش تهماسبی موجودر د نسخه های خطی گذشته متمایز است. چه بسا که شروع به نوشتن این نسخه ها در دوره شاه اسماعیل برای اهدا به شاه تهماسب هنگام برگشت از هرات در سال 929 هجری بوده است. هیچ اثری از روش های مدرسه بهزاد در آن پیدا نیست. شاید نقاش ها در تبریز قبل از آن که بهزاد ریاست کتابخانه پادشاهی را در سال 929 هجری به عهده گیرد تمام شده است. روش این نقاشی ها به اوایل زندگی سلطان محمد نقاش منسوب است. در یک نقاشی دوره زندگی قهرمانانه تاموراه را در حالی که شیاطین را فراری می دهد.
 

بخش هفتم:معرفی آثار شاخص دوره ی صفوی

مشهورترین مجموعه ها یا تک بناهای نمایانگر دوره ی صفوی اینهاست : در اصفهان : مجموعه نقش جهان (شامل میدان و بناهای پیرامون آن )، مجموعه خیابان چهار باغ ,سی و سه پل, پل خواجو , عالی قاپو هشت بهشت چهل ستون مسجد شیخ لطف الله درکرمان : مجموعه گنجعلى خان که الگوبرداری کاملى از شهرسازی اصفهان دردوره عباسى است . در شیراز: مجموعه بناهای کریمخانى که گواهى است بر ادامه این شیوه از لحاظ عمومى و کلى در دوران زندیه
مشهد –نیشابور:
بازسازی مرقد امام رضا(ع) ,خواجه ربیع, قدمگاه
در اردبیل:
حمام اوچ دکان,حمام شیخ
در دزفول:
حمام شاهرکن الدین

مسجد شاه
آغاز بنای مسجد شاه سال 991ه.ش پایان آن 1017 ه.ش می باشد.این بنا,که به شیوه ی مساجد چهار ایوانی است.اوج سنت مسجدسازی هزار ساله ی ایران است.طرح و نقشه ی آن متکامل شده ی نقشه های پیشین ولی آرام تر و ساده تر می باشد.عناصر بزرگ ساختمانی و آذین ها با چنان شکوه و بزرگی محقق شده است که این مسجد را در شمار بزرگ ترین شاهکارهای بناهای مذهبی جهان قرار داده است.
تناسبات بسیار زیبا و شکوهمند آن بر شالوده ای وسیع استوار شده است.بلندای قوس نیم گنبد پیشتاق بیرونی آن 27متر است.وبلندی مناره ها به 33متر می رسد.و بلندای مناره های بالای شبستان از آنها هم بیشتر است و گنبد نیز ارتفاع فراتر از کاری معرق و مقرنس های آن نیز در این روحانیت سهیم هستند.نمای درونی حیاط از دالان ها,طاقچه ها و مقرنس های روشن و کتیبه های سفید در خشان آراسته شده است.مایه های آبی کاشی ها بیننده را بر متن کتیبه ها متوجه می کند.این بنا با کاشی کاریهای زیبا و آبی رنگش برتری خاص بر کاخ عالی قاپو دارد.و شاید هدف شاه عباس نشان دادن برتری دین بر حکومت است.جلوی خان ورودی مسجد,به تنهایی شاهکار معماری است.این جلوه خان رو به شمال است.

که موقعیت میدان ولکن قبله در جهت جنوب غربی است.بنابراین می بایستی این کجی و قناسی برطرف شود.از این رو از پیشتاق وارد دهلیزی مودور می شویم که هیج جهت خاصی ندارد.از دست راست دهلیز وارد طاق بلند ایوان شمالی می شویم.وناگهان از تاریکی به حیاط روشن کش می گشاییم.این اساس حکمت معماری است.که از ظلمات وارد نور میشویم که اشاره ای است.به آیه ی 3 آیه الکرسی و از طرف چپ,دهلیز بیرون می آییم.روبروی این دهلیز ورودی سر در ایوان بلند شبستان است.که آن خود نیز شاهکاری از آذین گری و زیبایی است.ترکیب عناصر ساختمانی این ساختمانی این شبستان با گنبد و مناره هایش طوری است که مجال توصیف آن در چند جمله ممکن نیست.حجم شبستان ساده است.رابطه اجزای آن بسیار آگاهانه تبیین شده است.از گنبد ,قاب و چارچوب در ,مناره ها و از شکل های متضاد آنها هماهنگی زیبایی ساخته شده,مستطیل درگاه,نیمکره ی گنبد را قطع می کند و هردو با مناره های بلند به صورت عمودی بریده و قطع شده اند.منحنی تاق نمای سردر تکرار منحنی گنبد است.با حرکت به سمت جلو و عقب در حیاط,این عناصر به حرکت در می آیند و روابط و تناسبات آنها پیوسته تغییر می کند.این محاسبه ی دقیق را می توان در ایوان غربی بهتر مشاهده کرد.در اواسط ایوان تاقی ورودی تعبیه شده است.از نزدیک ترین فاصله ی آن,یعنی درست در پایین آن نسبت تاق نسبت طلایی است.از بیرون از ایوان این نسبت به رادیکال 3 تغییر می کند.و در فاصله ی کمی بیشتر آن نسبت واحد به 840/1 می باشد.و این تمهید کاملا آگاهانه است.

میدان نقش جهان
که با نام های میدان شاه و میدان امام نیز شناخته می شود، مجموعه بزرگی از ساختمان های دوره صفوی در شهر اصفهان در کشور ایران است.
طول این میدان از شمال به جنوب بالغ بر ۵۰۰ متر و عرض آن حدود ۱۶۵ متر است.

پیش از آن که شهر اصفهان به پایتختی ایران صفوی برگزیده شود در این میدان باغی گسترده وجود داشته است بنام «نقش جهان». در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، ذکری از میدان نقش جهان آمده است. به هر حال پیش از احداث میدان به شکل فعلی، حداقل بخشی از باغ نقش جهان به نام میدان معروف بوده است. منابع گوناگون دیگر، بنای به شکل فعلی را در دوره سلطنت شاه عباس اول و به سال ۱۰۱۱ قمری دانسته اند.احتمال دارد که بنای این میدان از روی نقشهٔ میدان حسن پادشاه در تبریز برداشت شده باشد. ولی به هرحال در سال ۱۰۰۴ قمری، جایگاهی به نام میدان نقش جهان در بخشی از باغ وجود داشته است.
ابنیه پیرامونی
و در پیرامون میدان، مشهورترین و عظیم ترین بناهای تاریخی اصفهان مانند مسجد جامع عباسی یا مسجد شاه (در ضلع جنوبی)، مسجد شیخ لطف الله (در ضلع شرقی)، عمارت عالی قاپو (در ضلع غربی) و سردر قیصریه (در ضلع شمالی) ساخته شده است.
اطراف میدان را چهار بازار بزرگ احاطه کرده اند. عایدات چهار بازار اطراف میدان، در سال ۱۰۱۷ قمری وقف چهارده معصوم شده است.
غیر از ابنیه ای که اکنون موجودند، بنا های دیگری نیز در میدان نقش جهان وجود داشته که به تدریج کابرد خود را از دست داده و از میان رفته اند. عمارت ساعت (که به کلی تخریب و بنای مسجد شیخ لطف الله بجای آن ساخته شد)، سرستون های مرمرین که احتمالا از تخت جمشید شیراز به اصفهان آمده بودند(یکی به چهلستون منتقل شده و دیگری در موزه ایران باستان تهران قرار دارد)، ۱۱۰ عراده توپ اسپانیایی (غنیمت فتح جزیره هرمز به وسیله امامقلی خان) و میله قپق به ارتفاع چهل متر در مرکز میدان (که امروزه به کلی از میان رفته است) از آنجمله اند.

تاریخچه

کارکرد
این میدان در سدهٔ یازدهم هجری قمری (سدهٔ هفدهم میلادی) یکی از بزرگ ترین میدان های جهان بوده است و در دوره شاه عباس و جانشینان او محل بازی چوگان، رژهٔ ارتش، چراغانی، و محل نمایشهای گوناگون بوده است. دو دروازه سنگی چوگان از آن دوره هنوز در میدان باقی است که از انجام ورزش چوگان در آن دوره حکایت می کند. این میدان همچنین محل برگزاری جمعه بازارهای عظیم بوده است.
یکی از اولین مراسم رسمی که در این میدان برگزار شده است، بازگشت پیروزمندانه امامقلی خان از فتح جزیره هرمز به پایتخت (اصفهان) بوده است.
اهمیت
شرح مفصل این میدان را جهانگردان نامدار اروپایی مانند شوالیه شاردن فرانسوی، تاورنیه، پی یترو دولاواله، سانسون، انگلبرت کمپفر و دیگران که در روزگار صفوی از پایتخت ایران دیدن کرده اند، بدست داده اند. شاردن فرانسوی که از بخش بزرگی از اروپا بازدید نموده است، آنرا زیباترین میدان دنیا می دانسته است.

نقاشی ای از یک جهانگرد فرانسوی در دوران قاجار از «میدان نقش جهان».
معمارچیره دست اصفهانی علی اکبر اصفهانی ساخت مسجد امام و عالی قاپو رابر عهده داشته است. بر در مسجد امام نوشته شده است:

فکر تاریخ کرد راغب و گفت شد در کعبه در صفاهان باز

که با محاسبهٔ حروف ابجد مصراع دوم این شعر تاریخ اتمام ساخت این مسجد (۱۰۴۶) به دست می آید.

وضعیت امروزین
این میدان که در بخش شمالی شهر اصفهان ساخته شده و در دوره قاجار، مانند سایر بناهای تاریخی اصفهان مورد بی مهری حکام محلی علی الخصوص شاهزاده ظل السلطان و شاهزاده صارم الدوله قرار گرفت و تا مرز تخریب نیز پیش رفت. در دوره رضا شاه میدان و ابنیه اطراف آن به شکل کنونی مرمت گردیدند. از سال ۱۳۶۸ به بعد تردد خودروها در بخش جنوبی ممنوع گردید و تردد در این بخش به صورت پیاده یا با درشکه صورت می پذیرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این میدان محل برگزاری نماز جمعه و اجتماعات سیاسی نیز می باشد. دور تا دور میدان را بازار صنوف صنایع دستی اشغال کرده و به لحاظ توریستی بودن از رونق خوبی برخوردارند.
میدان نقش جهان در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.

مسجد شیخ لطف الله
مسجد شیخ لطف الله در سال 980 ه.ش آغاز و در سال 1007 پایان پذیرفت.این مسجد براساس چهار تاقی سنتی کهن ساسانی بنیاد شده است.در واقع این مسجد نمازخانه ی خصوصی شاهی است.در این مسجد نیز حالت قناس بنا با پیچی ناپیدا و ابتکاری در دالان از میان رفته است.این تغییر جهت از بیرونپیدا نیست.زیرا تنها پیشتاق و گنبد کوتاه آن به قطر 12متر ,از بیرون دیده میشود.دیوارهای حامل گنبد 170سانتی متر کلفتی دارند.و این استحکام بنا را بسیار زیاد کرده است.اتاق چهارگوش چهارتاقی از همان پایه به هشت گوشی گنبدار با قاب های بسیار جدی و عناصر اصلی و جنبی متضاد تعدیل شده است.پی چهار گوش بنا با سه کنجی هایی که از زمین تا بالای بنا امتداد دارد به صورت هشت ضلعی در آمده است.این هشت سه کنجی یا تاق نما با حاشیه ای فیروزه ای روشن با نوارهای پهنی از کتیبه های سفید خیره کننده که روی متنی از آبی تیره ی لاجوردی به خط علیرضا عباسی ,بزرگترین خوشنویس دوران صفویه ,پوشیده شده است.رنگ های مسلط این مجموعه که تماما پوشیده از کاشی است.فیروزه ای ,سفید شیری,و لاجوردی می باشند.ازاره و تاق نماهای وسط دیوار با کاشی های 7رنگ اطلسی پوشیده شده.نقش درون گنبد,که در نوک آن یک شمسه ی بزرگ قرار دارد.از عناصر اسلیمی و زیبایی تکراری ,که به به صورت مارپیچ هایی از دوطرف ,همانند گل بابونه و آفتابگردان قرار گرفته اند.تشکیل شده است.این مجموعه به وسیله نوار کتیبه ای از پنجره ها و تاق نماهای نورگیر جدا شده اند.و این پنجره ها نیز توسط یک نوار کتیبه ای دیگر به سه کنجی ها یا تاق نماهای بلند هشت گانه متصل می گردد.نور آرایی بنا به گونه ای است که هر کس وارد آن شود.به ناگهان از حالت حضور به فرو می رود.

مرقد امام رضا(ع)
یکی دیگر از آثار دوران شاه عباس بازسازی مجموعه ی مرقد امام رضا(ع)است.این مجموعه شامل بیش از 30 بناست.و معرف بیش از 5 سده ساختمان سازی و تعمیرات است.4صحن کهن دارد.که هرکدام از 50 تا 100 متر طول دارند.علاوه بر آنها,مسجدها,شبستان ها,مدرسه ها,کتابخانه ها,نمازخانه ها,کاروانسراها,حمام ها,بازار و بازارچه ها داشته بناهای اخیر ویران شده اند.شیوه ی ساختمان سازی همان طرح چهار ایوانی مشهور ایرانی است.بر این مجموعه زیبای صفوی,کتیبه ای هم به خط علیرضا عباسی دارد.تالارهای اجتماعات ,کتابخانه ,غذاخوری,همگانی و اختصاثی ,بیمارستان ,فوریت های پزشکی و غیره افزوده شده است.ساختمان گنبد روی مرقد و چهارتاقی مرقد,به دست الله وردی خان ,همزمان با ساختمان مسجد شیخ لطف الله و به دست امیر اصفهانی معمار ساخته شده است.سبک اتاق گنبد دار,که 10متر قطر و 20 متر ارتفاع دارد.درون فضای زیر گنبد آیینه کاری بسیار باشکوهی دارد.پایه س ساختمان با ازاره های 5/1 متری از مرمر طلایی صیقل خورده پوشیده شده است.

چهل ستون
کاخ های شاه عباس در اصفهان ,که دوتای آن باقی مانده است.سبک کهن تالار با ایوان ستون دار با سقف مسطح ,همانند آپادانای تخت جمشید را زنده کرده است.کاخ چهل ستون که 20 ستون بیشتر ندارد.و با انعکاس در آب حوض بزرگ آن چهل ستون خواهد شد,زیبایی خاصی دارد.ایوان مجلل ستون دار که رواق وسیعی دارد.دیوارهای درون کاخ پوشیده از آذین های نقاشی شده از طرح های تجریدی و تصویری انسانی و حیوانی است.و ترکیب رنگ تند,ولیکن یکنواخت سقف از لاجوردی ,ارغوانی ,سبز روشن و طلایی است.

عالی قاپو
عالی قاپو ,که به ترکی یعنی آستان عالی ,در کنار میدان نقش جهان و روبروی مسجد شیخ لطف الله ,اقامت گاه و مرکز اصلی حکومت بوده است.برخلاف تالار پذیرایی چهل ستون ,که از سطح زمین چندان ارتفاعی ندارد,بسیار مرتفع است.اتاق های متعدد این کاخ در چندین طبقه ,از یک طرف باز و از طرفی بخاری دیواری است.تزیینات داخلی اتاق ها متفاوت است.اتاق موسیقی آنچنان محاسبه شده که کوچکترین انعکاس صدا در آن ایجاد نمی شود.در عقب بنا,ساختمان خانقاه شاه بنام توحید خانه قرارگرفته که شامل حیاط وسیعی با یک ردیف تاق نما و تالارهایی در اطراف و یک ساختمان شانزده پهلوی گنبدار است که با گنبد های کوتاه و بدون پایه در وسط حیاط قرار گرفته است.و از چهار طرف چهار پیشتاق دارد.

مقبره ی خواجه ربیع
تعدادی مقبره های گنبدار زیبا در زمان شاه عباس و پس از او ,ساخته شده که مهم ترین آنها مقبره ی خواجه ربیع است.که در باغی بیرون مشهد ساخته شده است.این بنا دارای سرسراهای دو طبقه است و آگاهاننده ی معماری تاج محل می باشد که سبکی کاملا ایرانی است.سراسر آن کاشی کاری هایی با طرح و نقش نیرومندی پوشانده است.طرح گوشواره ها بسیار دقیق و ماهرانه است.گنبد آن روی چهار تاق نما قرار گرفته که با اضافه کردن به گودی زیر طاقی ها در دو ردیف و افزودن حالت عمودی تاق ها از سنگینی جرزها کاسته اند.

قدمگاه
قدمگاه,ساختمانی هشت ضلعی گنبدار است.که بر روی تپه ای در نیشابور واقع شده است.این بنا از خواجه ربیع (هشت ضلعی)تر است و گنبدش متناسبتر می نماید.این ساختمان 2قطعه سنگ را پناه می دهد که مردم معتقدند نقش قدم های امام رضا(ع) بر آنها مانده است.این بنا چهارضلع میان ایوان را چهار جفت ایوان کوچکتر ,که بر روی یکدیگر قرار دارند,تشکیل می دهند.

هشت بهشت
از ساختمان های مشهور دوران صفوی می توان کاخ هشت بهشت و مدرسه کاروانسرای مادرشاه را نام برد.
هشت بهشت یک ساختمان هشت ضلعی با گنبدی زیباست که در میان باغ بلبلان قرار گرفته .این کاخ کوشک مانند در دوطبقه با تزیینات بسیار زیبا ,مانند تزیینات عالی قاپو می باشد.که ملکی شخصی است.و کمتر در گزارش های تاریخی ساخته شده است.این ساختمان چهار ایوان دو طبقه با آب نماها و آبشارهایی از مرمر دارد و خود بنا هم بر پایه ای مرمرین ساخته شده است.هشتی های ضلع شمالی و جنوبی آن سقف هایی بلند متکی بر ستون های گرد بسیار بلند(به ارتفاع 20 متر)است.یک تالار مرکزی هشت گوش بزرگ دارد که در میان آن حوضی است که در اصل نقره کاری بوده است و گنبدی کوچک با مقرنس های بسیار زیبا و ظریف و رنگارنگ آن را می پوشاند.

مسجد و مدرسه شاه سلطان حسین
از بناهای مهم دیگر مسجد و مدرسه ای است که شاه سلطان حسین,آخرین پادشاه صفوی,بنا کرده است.که از نظر ساختمانی با مدرسه مادرشاه شباهت های زیادی دارد.در اطراف آن یک ردیف از حجره های دو اتاقه ی تودرتو قرار گرفته است.ایوان جنوبی از ایوان شمالی بزرگتر است.و در پشت آن تالاار چهارگوش گنبدار قرار دارد.حیاط آن تقریبا چهار گوش است.که از میان آن نهر آبی می گذرد.این نهر از زیر ایوان شرقی عبور کرده و در وسط حیاط کاروانسرا ادامه می یابد.کاروانسرا نیز که پیوسته به مدرسه است ولی با کوچه ای از هم جدا شده اند,
مدرسه و مسجد شاه سلطان حسین بنایی برازنده تر و موقر است.نمای صحن را تاق نماهای دو طبقه تشکیل می دهند,که همه ی آنها کاشی کاری شده اند.چهار ایوان بلند و تاق دار در چهار طرف قرار دارند.

پلان سه بعدی مدرسه شاه

از آثار معماری دیگری که از زمان صفویان بر جا مانده است چندین حمام و پل و بازار و سراهای تجاری در کنار بازارها هستند.بازارها از همان روال سنتی کهن,با سقف گنبدی شکل مکرر پیروی می کنند و سراها نیز تقریبا بازاری با عظمت بیشتر و با طول کمتر و بن بست است.و در انتها معمولا به یک تالار بزرگ هشت ضلعی با گنبدی نسبتا بلندتر,که از درون مقرنس کاری یا کاشی کاری شده,پایان می پذیرد.

کاروانسرا
تعداد کاروانسراها یی که از دوران صفویان بر جامانده است زیاد است.بسیاری از آنها مرمت شده اند و بسیاری نیمه ویرانه اند ویا استفاده ای نمی شود.این کاروانسراها عموما در مسیر راههای اصلی و محورهای تجاری کشور قرار گرفته اند.مثلا ,در مسیر جاده ی ابریشم,از کرمانشاه تا مرزهای خراسان کنونی ,بیش از 30 کاروانسرا مشاهده می شود که برخی از آنها از زمان ساسانیان است.نمونه ی بسیار مشهور این کاروانسراها,کاروانسرای قصر نادر در ورامین را میتوان نام برد.

کاروانسرای قصر نادر

کاروانسرای قصر نادر

کاروانسرای قصر نادر

حمام گنجعلی خان وخسرو آقاو شیخ بهایی_حمام هایی در اردبیل- شاهرکن الدین در دزفول
از آثار دیگر دوران صفوی باید از حمام ها ,آب انبارها,و کتابخانه ها و بناهای شخصی طبقات بالای جامعه نام برد.از حمام های بر جای مانده حمام خسرو آقا و شیخ بهایی در اصفهان بود .که حمام خسرو آقا به دست شهرداری اصفهان ویران گردید.دیگری مجموعه گنجعلی خان در کرمان است .که امروزه به صورت موزه مردم شناسی در آمده است.و از جمله حمام صفویه ، حاج شیخ پیر ( حاج رحیم ) ، اوچ دکان ،که سقف همه ی آن ها گنبدی و منقش و زیبا است.
حمام شاهرکن الدین در دزفول ین، شامل سربینه ، میان در گرمخانه آتشدان و … می باشد .آب حمام از چاه موجود در بقعه شاهرکن الدین تامین می گردیده و در حوض هایی که  در پشت نام حمام واقع است ذخیره می شده است . سربینه حمام که به شکل هشت ضلعی می باشد شامل ایوان هایی است که در محل رختکن بوده و حوض هشت ضلعی زیبایی در مرکز سربینه قرار دارد .

حمام گنجعلی خان

حمام خسرو آقا

حمام شیخ بهایی

خانقاه و مصلا
خانقاه ها و مصلاها نیز از بناهایی هستندکه از دوران صفویه بر جا مانده اند.توحید خانه,جنب عالی قاپو در اصفهان,می توان نام برد.یک کوشک شانزده پهلوی بزرگ در میان صحنی قرار گرفته که از چهار طرف به حجره هایی ,مانند مدرسه ها,محصور می باشد.این کوشک شانزده ضلعی از چهار طرف دهانه تاق هایی باز شبیه به ایوان دارد,ولی ارتفاع آنها با ارتفاع دیگر پهلوها یکی است و ایوان جهت قبله کاشی کاری شده است.تالار میانی را گنبدی نیم کره که بر یک پایه ی کوتاه هشت ضلعی استوار است,می پوشاند.
خانقاه دیگر که سالم بر جای مانده, خانقاه و آرامگاه شیخ عبدالصمد اصفهانی در نطنز است.نقشه ی درونی این خانقاه شبیه نقشه ی کاخ شاپور اول در بیشابور است.که این بنا پیش از صفویان است,ولی در دوران صفویان مرمت شده است.

خانقاه شیخ عبدالصمد

از مصلای مشهور ,مصلای پایین خیابان و مصلای طرق در مشهد,و مصلای یزد را باید نام برد.مصلای مشهد از عهد صفویان است.و مصلای یزد به صورت چهارتاقی عهد ساسانیان است.

پلان و نمای مصلای مشهد

در یزد ,تفت و بافق حسینیه ها و تکیه هایی است که بنای آن از دوران صفویان و یا شاید زودتر باشد.
پل و بندهایی که در برابر آب روی رودخانه ها بسته می شد,از کهن ترین ایام در ایران رواج داشته است.کهن ترین پل و سد سالم بر جا مانده,سدی است به نام بند امیر در مرو دشت فارس,که از زمان آل بویه است ساخته شده است. پل یونسی ,معماری این پل دارای 9 چشمه تاق جناغی و آبرهای نیمه مدور است . که در بخشی از آن سنگ یا ملات ساروج و قسمتهایی دیگر از آجر و گچ ساخته شده است . ونیز پل شاه عباسى در مدخل ورودى شهر روى رودخانه کرج زده شده است.

پل یونسی

پل شاه عباسى

دو پل سی و سه پل و خواجه در اصفهان است.پل خواجو تنها یک پل نیست,بلکه یک آب بند نیز هست که بر پایه های سنگی سنگین بنا شده و تا حد تراز مختلف می تواند آب پشت بند را بالا آورد و زمین های اطراف را مشروب سازد.از سوی دیگر, پس از انباشته شدن آب پشت بند,تفریح گاهی شاهانه بوده است و محل قایق رانی ,و یا منظر تبدیل شده است.

پل خواجو

پل خواجو

پل خواجو

پل سی و سه پل

پل سی و سه پل

کلیسا
باید یاد آوری کرد که هنر باغ سازی و باغ آرایی نیز در زمان صفویان رونق خاصی یافته است.از جمله باغ چهلستون در اصفهان و باغ فین کاشان و به خصوص باغ فین کاشان با جوی ها و فواره ها و آب نماهایش خاطره ی باغ های کهن ایرانی را که در تاریخ از آنها یاد شده است زنده می سازد.
تعدادی کلیسا از زمان صفویه در آذربایجان,اصفهان و شیراز بر جا مانده است.که مهمترین آنها کلیسای وانک در اصفهان و کلیسای بیت لحم در اصفهان ,کلیسای طاطاووس در تهران,کلیسای حضرت شمعون غیور در شیراز و کلیسای تجلیل مسیح در قلات شیراز و کلیسای ظهور مسیح در بوشهر می باشد.این کلیساها معماری کاملا اسلامی داشته و با سقف گنبدی پوشیده شده اند.

کلیسای وانک در اصفهان

کلیسای وانک در اصفهان

منابع و ماخذ
کتاب هنرهای خاورمیانه در دوران اسلامی –تالیف :نعمت اسماعیل علام -ترجمه:دکتر عباسعلی تفضلی
کتاب هنر و معماری صفویه –مترجم :مزدا موحد
کتاب ایران (تاریخ هنر) –مولف:دکتر حبیب الله آیت اللهی
سایت های اینترنتی:
http://www.cicilica.com
http://www.esfahan.honar.ac
http://www.mashreghzamin.com
http://iran_eng.com
http://www.magiran.com
http://www.best2mer.com
http://www.cloob.com
http://www.bia2.com
http://www.iran_gardi.blogfa.com


تعداد صفحات : 146 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود