فصل اول
کلیات
1-1- بیان مسئله
بررسی مردم شناسی سیر تحولی ازدواج از دوره قاجاریه تا ایران فعلی از دیدگاه اجتماعی در این تحقیق به بررسی ازدواج شاهان قاجاری و دلایل نوع ازدواج و تعدد زوجات و همینطور تاثیر این ازدواجها بر زندگی مردم و همینطور ازدواج در قشرهای مختلف مردم در دوره قاجاریه و همینطور تغییر و تحول ازدواج در عصر پهلوی و اصلاحاتی که شاهان دوره پهلوی در این زمینه ازدواج انجام دادهاند. در دوره کنونی عواملی که سبب تغییرات در شکل و نوع و سن ازدواج میشود بررسی میگردد.
2-1- اهمیت و ضرورت مسئله:
در این مورد ما میفهمیم که هدف مردم در سه دوره مختلف در زمینه ازدواج چیست و به جنبههای فرهنگی- اقتصادی- جغرافیایی- سیاسی-اجتماعی در ازدواج دست مییابیم وهمچنین به ریشهیابی نوع ازدواجها میپردازیم و عوامل مختلفی نیز که سبب تحولات در ازدواج شده است را بررسی میکنیم.
3-1- انگیزه تحقیق:
بررسی دقیق و تخصصیتر و شناخت کامل از ازدواج از دوره قاجاریه به بعد و همچنین تحلیل مردمشناسی در مورد ازدواج و پیامدهای حاصل تغییرات ازدواج در جامعه.
4-1- اهداف تحقیق:
اهداف تحقیق بررسی
1. ازدواج و همسرگزینی در بین شاهان قاجاریه.
2. ازدواج در بین طبقات مختلف مردم در دوره قاجاریه.
3. انواع ازدواجها در دوره قاجاریه.
4. اهداف ازدواجها در دوره قاجاریه.
5. تحول ازدواج در دوره پهلوی.
6. تاثیر تحولات جامعه بر ازدواج در دوره پهلوی.
7. تغییرات الگوی ازدواج در جامعه کنونی.
8. بررسی عوامل تغییر سن ازدواج در جامعه فعلی.
5-1- پرسشهای تحقیق:
1. آیا پادشاهان در همسرگزینی معیار خاصی برای ازدواج داشتند؟
2. آیا ازدواج در بین طبقات مختلف، متفاوت است؟
3. آیا ازدواج انواع خاصی دارد؟
4. آیا ازدواجها دارای هدفهای خاصی بوده است؟
5. آیا تغییراتی در دورههای مختلف در زمینه ازدواج به وجود آمده است؟
6-1- قلمرو جغرافیایی تحقیق:
با توجه به ژرفانگر بودن روش مردمشناسی محدود کردن قلمرو مورد مطالعه ضروری است قلمرو جغرافیایی این تحقیق کشور ایران است.
7-1- زمان تحقیق:
ازآن جایی که تحقیق مردم شناسی است مدت تحقیق و مطالعه یک سال می باشد .
8-1- روش تحقیق:
استفاده از روش میدانی. مشاهده مشارکتی
مطالعه اسنادی مهمترین روش اتخاذ شده در زمینه موضوع تحقیق است.
استفاده از ابزارها و تکنیکهایی مثل ضبط صوت، دوربین عکاسی و فیلمبرداری.
9-1- روش جمعآوری اطلاعات:
ثبت و ضبط دقیق مشاهدات
استفاده از مشاهده مستقیم و میدانی
استفاده از مصاحبه حضوری
استفاده از اسناد و مدارک موجود در کتابخانهها
10-1- پیشینه تاریخی:
1. مقاله آقای دکتر آزاد ارمکی و خانمها: مهناز زند- طاهره خزایی که در مورد تاثیر تحولات جمعیتی و اجتماعی در امر همسرگزینی طی سه نسل در خانواده ایرانی، بود به بررسی مطالعه تطبیقی در مورد سن ازدواج، دفعات ازدواج، علت ازدواجهای مجدد، دایره و دامنه همسرگزینی در میان سه نسل متوالی پرداخته بودند.
2. مقاله آقای محمد احمدی موحد به بررسی روند تغییرات شاخصهای ازدواج و طلاق طی سالهای 1380-1375 پرداخته است.
3. پایاننامه کارشناسی ارشد جمعیتشناسی خانم زهرا المطهری- از دانشگاه علوم اجتماعی و به راهنمایی دکتر محمد میرزایی و مشاورت دکتر شهلا کاظمیپور- دانشگاه تهران 1375 که به بررسی تحلیل دموگرافیک وضعیت زناشویی پرداخته.
4. پایاننامه کارشناسی ارشد جمعیتشناسی خانم پروانه آستینفشان از دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر محمد جلال عباسی شوازی و مشاورت دکتر محمد میرزایی تهران 1380 که به بررسی روند تحولات سن ازدواج و عوامل اجتماعی پرداخته است.
5. پایاننامه کارشناسی علوم اجتماعی- آقای حمید پوریوسفی به راهنمایی دکتر جمشید بهنام از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران 1355 که به بررسی سن ازدواج در ایران پرداخته است.
6. مقاله خانم ناهید درودیآهی که به بررسی وضعیت ازدواج جوانان با استفاده از جداول خالص زناشویی پرداخته.
11-1- مشکلات تحقیق:
این تحقیق با وجود تمام جاذبههایی که داشت متاسفانه دارای مشکلات بزرگی بود که سبب میشد که من آنطوری که لازم است نتوانم اطلاعات آماری دقیقی از اشخاص به دست بیاورم. زیرا هر منبع اطلاعات آماری آن با منبع دیگر متفاوت بود و همچنین همکاری نکردن بعضی از ارگانها برای ارائه خدمات و قرار ندادن اطلاعات جامعتر در منابع. و همچنین سنگین بودن هزینههای سفر برای تحقیق زیرا برای کامل کردن تحقیق خود لازم بود به شهرهای مختلف سفر کرده که این خود مستلزم پرداخت هزینههای بسیار گزافی بود.
12-1- ادبیات تحقیق:
همان گونه که در همه تیرهها و ملتها به گونهای که ویژه خودشان است، زن و شوهر با هم ازدواج میکنند و در روزگار باستان هم چنین بوده و زن و شوهر به گونهای با هم پیوند زناشویی میبستند، اشو زرتشت هم برای پیروان خود آئین زناشویی را با دوشی استوارتر و درستتر از همه ملتها برقرار نمود. زناشویی به آهنگ زندگی خوش و خرم و همبستگی و همراهی و زیادشدن مردم و برپایی خانواده را بر پایهای چنان درست و شایسته استوار کرد که خود ضامن ماندن و دوام زندگی مشترک بود و مهر و محبت را بین زن و شوهر برای همیشه برقرار میساخت. در آئین زرتشت از دیدگاه آراسته شدن کارهای جهان و استوار ساختن یگانگی و جلوگیری از تباهی اخلاقی، درباره زناشویی بسیار سفارش شده است. (رضایی/ 1381/784)
در کیش قدیم ایران زناشویی به آهنگ پدید آوردن زندگی خوش، یگانگی و همراهی تشکیل خانواده و ازدیاد نفوس انجام میپذیرد. اشو زرتشت در وهشیتواشیتگات سینا 56 قطعه 5 به پسران و دخترانی که آهنگ بستن پیمان ازدواج دارند چنین اندرز میدهد: ای دختران شویکننده و ای دامان اینک بیاموزم و آگاهتان سازم با غیرت از پی زندگی، پاکمنشی بجویید، هر یک از شما باید در کردار نیک بر دیگری پیشی جوئید و از این راه زندگانی خود را خرمی بخشید.
کیش زرتشتی بر استواری پیوندهای یگانگی و جلوگیری از مفاسد اخلاقی از راه زناشویی تاکید فراوان دارد. در این کیش کمک به امر ازدواج کسانی که به سن بلوغ رسیده و به سبب تنگدستی بیهمسر ماندهاند، از کارهای نیک شمرده شده است.
در ایران باستان عقد ازدواج بر چند گونه بود:
1. پادشاه زنی- این اصطلاح برای موردی به کار گرفته میشود که پسر و دختری برای نخستین بار با خشنودی پدر و مادر خود با یکدیگر ازدواج میکنند.
2. (ایوک دت یگانه) زنی- ایوک زنی عبارت آنست که مردی با دختری ازدواج کند که تنها فرزند خانواده است و او را ایوک نامند. از آنجا که دختر نمیتواند اموال خانه پدر خویش را به خانواده دیگری منتقل سازد، پس بایستی نخستین پسر خود را به جای فرزند پدر خویش قرار دهد.
3. چاکرزنی- این ازدواج در مورد زن بیوهای به کار میرفت که پس از مرگ همسر نخستین درصدد گزینش همسری دیگر برآید. اگر زن اول بمیرد یا دیوانه شود یا نازا بوده است تا مرد میتواند زن دومی بگیرد که آن زن را چاکرزن مینامند.
4-در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی( زنی پادخشای) خوانده می شود که در واقع انتقال قیومیت دختر ازپدر ازشوهربود (نجفی،1365/805)
5- انواع دیگری هم از ازدواج بود ازجمله: چگر که هنگامی که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت ، زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان می داد تا فرزندآورند،چگر رابه صورت چکر می نوشتند. نوع دیگر که باعث جدل های زیادی میان امروزیان شده است، ازدواج با محارم است.
6-خودسرزنی- چنانچه دختر و پسر بالغ پیش از رسیدن به بیست و یک سالگی خواسته باشند بدون خشنودی پدر و مادر خویش با یکدیگر ازدواج کنند موبد حق دارد صیغه عقد را جاری کند و آن دو از ارث محروم خواهند شد. (رضایی/ 1376/ 257 و 256)
فصل دوم
جغرافیای طبیعی ایران:
1-2- جغرافیای طبیعی ایران:
الف) موقعیت جغرافیایی ایران:
ایران در نیمکره شمالی از سطح کره زمین بین 25 تا 40 درجه عرض شمالی از خط استوا (مدار مبدا) و بین 44 و 5/63 درجه طول شرقی از نیمروز گرینویچ مبدا انتخابی واقع شده است. نیمکره شرقی، نیمکره شمالی (جز فلات ایران، ممالک خاورمیانه در مغرب آسیاست. مساحت ایران 000/648/1 کیلومتر مربع است.
ایران از اقیانوسها و دریاهای بزرگ دور است ولی از دو سوی شمال و جنوب به دریا چسبیده است. از سوی شمال ایران با دریای خزر که دریایی است بسته و در حقیقت دریاچه بزرگ است که هیچگونه ارتباطی با اقیانوس و دریاها ندارد در جنوب ایران خلیج فارس و دریای عمان قرار دارد و این دریاها به اقیانوس راه دارد. (بدیعی/ 1372/ 13 و 12)
از شمال به جمهوری روسیه شوروی و دریای خزر، از مشرق به کشور افغانستان و جمهوری پاکستان، از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس، از مغرب به جمهوری عراق و جمهوری ترکیه، از شمال غربی به قفقاز (روسیه شرقی).
کوههای مهم در ایران چهار رشته کوهستان وجود دارد:
1. رشته کوههای شمالی- کوههای البرز
2. رشته کوههای غربی- کوههای زاگرس
3. رشته کوههای مرکزی و شرقی
4. رشته کوههای جنوبی با کوههای ساحلی
برطبق سرشماری نفوس و مسکن 1385 تقسیمات کشوری ایران 30 استان- 336 شهرستان- 889 بخش- 1015 شهر و 2400 دهستان است. (شاملویی/ 1361/ 85)
2-2- آب و هوای ایران:
کشور ایران دارای آب وهوای متنوع و متفاوت بوده و با مقایسه نقاط مختلف کشور این تنوع را میتوان به خوبی مشاهده نمود.
1- مناطق صحرایی:
در سواحل جنوبی از گواتر تا خوزستان که به آن خشک ساحلی مینامیم که مشخصات این آب و هوا، گرمای زیاد توام با رطوبت و به مقدار کمی باران میباشد و حداکثر هوا به 53 درجه میرسد و باران در این مناطق نامنظم است و در زمستان باران میبارد.
و خشک داخلی: در داخل صحرا و کویرها همین نوع آب و هوا با اختلاف جزئی وجود دارد که به آن خشک داخلی میگوئیم.
2- آب و هوای نیمه صحرایی و کوهپایهای:
این آب و هوا حد فاصل آب و هوای صحرایی و مرطوب میباشد. منطقه اقلیمی کوهپایهای میتوان دزفول، کازرون، اصفهان، تهران و مشهد را ذکر کرد.( کیانی/ 1379/ 27 و 28)
3- آب و هوای معتدل:
الف) آب و هوای معتدل کوهستانی: این منطقه شامل کوهستانها و نواحی کوهستانی آذربایجان، البرز، زاگرس و قسمتی از برجستگیهای مرکزی ایران میباشد.
ب) آب و هوای معتدل خزری: رشته کوههای البرز عامل موثری است که بین سواحل شمالی و جنوبی آن دو نوع آب و هوای کاملاً متمایز به وجود آورده است این منطقه شامل سواحل تالش گیلان و مازندران و گرگان است و سواحل جنوبی دریای مازندران، دارای دو نوع آب و هوای خزری مرطوب و خزری خشک میباشد.
4- آب و هوای سرد:
یا جنگلی سرد است که کوههای مرکزی ترکیه در مغرب ارومیه و سایر نقاط کوهستانی دارای این نوع آب و هوا هستند. (کیانی/ 1379/ 32-30)
3-2- پوشش گیاهی و جانوری ایران
در جاهای مختلف ایران پوشش گیاهی و زندگی جانوری متنوعی دیده میشود. این نوع بستگی به وضع طبیعی و آب و هوا دارد. با توجه به آب و هوا، تفاوت میان گیاهان و جانوران در سه ناحیه معتدل خزری، معتدل کوهستانی و ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی دیده میشود.
1- پوشش گیاهی و جانوری ناحیه خزری:
این قسمت شامل جنگلهای انبوه، نیمه انبوه و چمنزارهای سرسبز دائمی و پهناور میباشد. علت این امر بارش فراوان، خاک مساعد و دمای ملایم است که موجب پیدایش پوشش گیاهی پیوسته و ممتد در آن شده است.
مساحت جنگلهای شمال حدود 000/840/1 هکتار میباشد و دامنه شمالی سلسله جبال البرز را پوشانیده است این جنگلها از بجنورد تا آستارا کشیده شده است.
جنگلهای ناحیه خزری پوشیده از درختان پهنبرگ از نوع بلوط، سپیدار، راش، افرا و غیره میباشد. انبوهی و فشردگی این درختان در بعضی جاها بسیار زیاد و در زیر درختان کوتاه قد و درختچههای گوناگون روئیدهاند، به طوری که از آنها نمیتوان عبور کرد.
به طور کلی پوشش گیاهی ناحیه خزری را از نظر اهمیت میتوام به چهار دسته تقسیم نمود:
1- جنگلهای انبوه
2- جنگلهای متوسط
3- جنگلهای درجه 3
4- مزارع و اراضی غیرجنگلی(فرجی/ 1366/ 64)
جانوران ناحیه خزری نیز متنوع میباشند. در جنگلهای این ناحیه گربه وحشی، گرگ، شغال، گراز، خرس و خوک وحشی و خرگوش و جوجه تیغی زندگی میکنند.
در بیشهزارها و مزارع مرغ سواحل جنوبی رودخانه ارس و برخی از نقاط جنگی کشور یافت میشود. مرغابی، غاز، قو، و حواصیل خصوصاً در فصول پائیز و زمستان به فراوانی یافت میشود. همچنین دریای خزر و رودهای آن زیستگاه انواع مختلف ماهی است. در جنگلهای ایران گوزن قفقازی و بز وحشی را نیز میتوان نام برد. در بعضی نقاط از کنارههای دریای خزر دراج و در جنوب خزر در کوههای مرتفع هوبره نیز یافت میشود.
2- پوشش گیاهی و زندگی جانوری در ناحیه معتدل کوهستانی
ناحیه کوهستانی ایران از پوشش گیاهی کامل و ممتدی برخوردار نیست. در جاهایی که برف و باران بیشتری میبارد و تبخیر به علت پائین بودن دما به کندی صورت میگیرد، رویش گیاهان بیشتر است و در آنجا جنگل نیز دیده میشود. در جاهایی که رطوبت کمتر و ضخامت خاک کمتر است گیاهان کمتری دیده میشود.
جنگلهای ناحیه کوهستانی در بعضی جاها تنک و فاقد گیاهان زیر درختی هستند و در برخی جاها انبوهتر میباشند و در زیر آنها درختچههای گوناگون میرویند. بارزترین این جنگلها، جنگلهای غرب ایران است و از آنجایی که بیشتر درختانشان بلوط میباشد به جنگلهای بلوط معروفند. این جنگلها از جنوب غربی ارومیه شروع میشود و از امتداد سلسله جبال زاگرس تا کوههای بختیاری و جنوب شرقی فارس ادامه دارد. بیشتر قسمتهای کردستان، باختران، لرستان، کوههای چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و کوههای بخش کازرون فارس از جنگلهای بلوط پوشیده شده است. در این جنگلها درختان میوه از قبیل گلابی، انجیر، پسته و بادام وحشی وجود دارد.
به طور کلی بیشتر ناحیه کوهستان ایران از استپ پوشیده شده است که در این نوع استپها درختچهها و درختها نیز دیده میشوند. از آنجایی که در این نوع استپها فواصل گیاهان کمتر است به استپ کوهی معروفند. این نوع استپ قسمتهای پهناوری از ناحیه کوهستانی ایران را پوشانده است. در قسمتهای نسبتاً پهناوری از ناحیه کوهستانی ایران و در فواصل پوشش استپ کوهی به خاطر وجود شرایط مساعد چمنزار یا مرتع وجود دارد که این چمنزارها، کوچنشینها را به خصوص در ماههای گرم سال برای چرای دامها به طرف خود جلب میکنند. وسعت این چمنزارها در قسمتهای غربی و شمال غربی از دیگر قسمتهای کوهستانی بیشتر است.
جانوران ناحیه کوهستانی حیواناتی از قبیل خرس، کفتار، خرگوش، بز وحشی، انواع قوچ و میش وحشی، گوزن زرد، گوزن خالدار و پلنگ میباشند. همچنین پرندگانی از قبیل عقاب، کبک، تیهو و کرکس و غیره در این ناحیه دیده میشود. (فرجی/ 1366/ 67-66)
3- پوشش گیاهی و زندگی جانوری در ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی:
در ناحیه بیابانی ایران به علت باران کم و تبخیر زیاد و وزش باد پوشش گیاهی ممتدی وجود ندارد. در این ناحیه تنها گیاهانی میتوانند رشد کنند که در مقابل گرما و خشکی هوا مقاومت داشته باشند. این گیاهان بسیار محدود و بافاصله میباشند. در این ناحیه خصوصاً در نواحی شرقی استان فارس، مرکز کویر نمک، کرمان، رفسنجان، حوالی یزد و انارک، نواحی جنوبی خراسان و کوههای شاهسواران و بارز جنگلهای بسته که اغلب آنها را نبه نیز مینامند همراه با درختان بادام وحشی دیده میشوند.
همچنین در کرانههای دریای عمان و خلیج فارس جنگلهای گرمسیری به صورت پراکنده دیده میشوند که درختان آنها عبارتند از: گز، کهود، کنار (به نام سدر به جای صابون) مصرف میشود آگاسیا و درخت حرا (در سواحل خلیج فارس) که برگ آن مصرف علوفه دارد.
در قسمت نیمه بیابانی ایران، به خاطر ریزش برف و باران بیشتر نسبت به ناحیه بیابانی و دارا بودن طبقه خاک ضخیمتر، شرایط رشد گیاهان بهتر و فاصله درختان کمتر از ناحیه بیابانی میباشد.
جانورانی که در این ناحیه زندگی میکنند عبارتند از: آهو، یوزپلنگ، گورخر و پرندگانی از قبیل پلیکان، فلامینگو، و درنا همچنین در کنارههای دریای جنوب و درمیان آبها سنگپشت، ستاره دریایی، میگو، خرچنگ، صدف و انواع مختلف ماهیها وجود دارد. (فرجی/ 1366/ 68)
در ضمن پراکندگی حیوانات ایران به شرح ذیل میباشد: انواع جوندگان مانند موشها (موشهای صحرایی و موش کور و …) تقریباً در تمام نقاط و مخصوصاً در بخشهای کویری و نیمه کویری دیده میشوند. آهو در اغلب نقاط دیده میشود. شتر یک کوهان و دو کوهان فقط به حالت اهلی وجود دارد. از حیوانات تکسم که تقریباً در جنوب غربی آسیا از بین رفتهاند در قسمتی از ایران به ندرت گورخر و خر وحشی هم دیده میشود.
از درندگان در قسمتهای مرتفع ایران، یوزپلنگ در اطراف کویرها به شکار آهو میپردازد. در کوههای البرز خرس خاکستری و گربه کوهی نیز دیده میشود.
ظاهراً تا این اواخر در تمام قسمتهای جنوبی ایران شیر یالکوتاه ایران وجود داشته است پرندگان ایران نیز بسیار متنوع هستند. از تیره ماکیانها، بلدرچین و در کوههای نیمه خشک و دامنههای آنها تیهو و کبک و کبک دری و در جنوب و از کنارههای دریای خزر و دراج و در جنوب خزر در کوههای مرتفع هوبره و در درههایی رودها و نقاط کم درخت، قرقاول و در قسمتهایی از جنوب غربی ایران هوبره خاکستری و در جنوب دریای خزر و سواحل خلیج فارس، اروند رود، درنا، غاز، غاز سرخ دیده میشود. از پرندگان گوشتخوار در کوهها و دشتها باشد، بازسرفید، لاشخور، عقاب، دال، کرکس و غیره یافت میشود. از مرغان پا بلند، حواصیل و مرغ ماهیخوار، آب چلیک و غیره در ساحل دریای خزر و رودهای کشور یافت میشوند.
در موقع زمستان از دریاچهها و رودهای روسیه میلیونها اردک و غاز به سوی ایران آمده، پس از تمام شدن فصل زمستان و گرم شدن هوا مجدداً مراجعت میکنند.
در ایران کبوترهای وحشی و کبوترهای کوهی که در کوهها لانه میکنند فراوان است. از تیره کلاغها انواع کلاغ و هدهد، پرستوی شب و دارکوب و جغد و مرغ شباهنگ و بوم تقریباً در اکثر نقاط کشور وجود دارند.
گنجشکها انواع فراوان دارند ولی تمام آنها از اقساط کوچک میباشند. در میان آنها میتوان توکا، دمجنبانک، گنجشک، چرخ ریسک، کاکلی را نام برد.
در کشاورزی ایران به سار اهمیت زیادی داده میشود. این پرندگان در دامنههای سنگی درههای کوهستانی لانه نهاده در شهرستانهای شمالی و جنوب در کوههای فارس دیده میشود.
خزندگان ایران نیز وضع مخصوص به خود دارند. در دشتها و بیابانها غالباً جوندگان بسیارند،ن بیشتر از همه سوسمارها و مارها دیده میشوند. از سوسمار انواع مارمولک و سوسمار و سرگرد دیده میشود و در نقاط مرطوبتر سوسمارهای پهن و خشن و سفید و سبز فراوان است. مارهای ایران از انواع عادی و زیتونی و سفید و زرد و قفقازی و شاخدار میباشند. در بعضی نقاط اقسام مارها شبیه به مار بوآ و بیزهر و مارهای خیزان غالباً دیده میشود. از مارهای زهری و مارهای سمی خطرناک برای انسان و حیوانات اهلی باید افعی و کبرا را ذکر کرد. گرزه در سوراخهای جوندگان و در محلهای بیآب در کوههای کم ارتفاع خشک زندگی میکنند و آنها را میتوان در سوراخهای نزدیک چشمهها مشاهده کرد.
در جنوب ایران و در آبهای خلیج فارس سنگپشتهای بزرگ دریایی و مارهای دریایی و در دلتاهای رودهای شرقی کروکودیل دیده شده است.
دوزیستان ایران به واسطه خشکی هوا کمترند ولی سمندر سبز و قورباغه و غوک و وزغ برگهای و قفقازی فراوان است.
ماهیهای آب شیرین از نظر انواع، بسیار زیاد و متفاوت و حتی در بعضی قسمتها، ماهیهای مخصوص بومی میتوان مشاهده کرد. میگو و خاویار ایران شهرت جهانی دارد. جانوران بیمهره ایران بسیار زیادند مثل ملخ دشتی- پشههای پادرشت و پاریز و شپشکها و رطیل و عقرب فراوان است. عقربها جانورانی شبانه هستند و روزها در زیر سنگها و شکافها و سوراخ موشها بسر میبرند. (کیانی/ 1379/ 64-62)
4-2- گروه قومی:
پیش از ورود و استقرار آریاییها در ایران، نژادهای بومی در این کشور میزیستند. از حدود هزاره پنجم ق.م. اقوام غیرآریایی در ایران میزیستهاند. که بعدها در احوال اجتماعی، فرهنگی و حتی ترکیب نژادی مهاجران آریایی تاثیر داشتهاند. از جمله این اقوام ایلامیان در جنوب غربی ایران، کاسیان، در زاگرس- لرستان، لولوبیها در زاگرس. کرمانشاهان، کادوسیال در گیلان کنونی، تپوریان در مازندران را میتوان نام برد. انتشار و گسترش آریائیان در فلات ایران در حدود نیمه هزاره دوم ق.م. شروع شد. آریائیان شاخهای از اقوام سفید پوست هند و اروپایی هستند که عده ای به سرزمین هند و گروهی به فلات ایران رو میآورند.
5-2- خط:
ایرانیها در طول تاریخ چهار نوع خط متفاوت داشتهاند. نخست خط میخی دوره هخامنشیان و دیگری خط پهلوی که در زمان اشکانیان و ساسانیان معمول و متداول بود و آثار آن هنوز هم باقی است. خط نوع سوم، اوستایی است که براساس خط پهلوی تنظیم گردیده است و بالاخره خط کنونی ایران که با ایجاد و تغییراتی اقتباس از خط عربی است. علاوه بر افزودن چهار حرف بر الفبای عربی، ایرانیها در تحریر این خط نیز تغییرات و ابداعاتی انجام دادند. به طوری که از سده 8 ه.ق. خطوط ایرانی درمیان خطوط اسلامی ظاهر شد. این خطها عبارتند از: تعلیق، نستعلیق، شکسته نستعلیق که شکل و ترکیب آنها با سایر خطهای اسلامی متفاوت بود، و ترکیب و گردش حروف در آنها شباهت به خطوط باستانی ایرانی یعنی پهلوی و اوستایی دارد ولی در حال حاضر خط فارسی در کشور ایران رایج است.
6-2- دین:
دین مردم ایران در دوران پیش از اسلام، زرتشتی بوده است. در حال حاضر قریب به کل جمعیت آن مسلمان و اکثریت مردم آن پیرو مذهب شیعه میباشند. مسحیان، یهودیان و زرتشتیان دیگر اقلیتهای دینی این کشور بشمار میروند.
7-2- زبان:
زبان اکثریت مردم ایران فارسی است. این زبان اصطلاحاً بر زبان واحد و بر ریشه اصلی و اساسی تمام لهجههای گوناگونی اطلاق میشود که در ایران از آغاز مهاجرت آریائیان تا امروز معمول بوده است. این زبان شعبهای است از زبان هند و ایرانی که آن نیز به نوبه خود یکی از زبانهای هند و اروپایی یعنی زبانهای مجموع اقوام سفید پوستی است که سکونتگاههای اصلی آنها از هندوستان تا سواحل اقیانوس اطلس در اروپا همچنین بریتانیا گسترده است. زبان اصلی فارسی است و زبانهای ترکی- کردی- عربی- لری- گیلکی، مازندرانی نیز در نواحی مختلف کشور ایران رایج است. (کیانی/ 1379/ 96-95)
8-2- (ب) جغرافیای انسانی ایران
توزیع جغرافیایی جمعیت:
الف: سرزمینهای متراکم از جمعیت: جلگههای سواحل شمالی واقع بین کوههای البرز و دریای خزر، استانهای آذربایجان و نیمه شمالی زاگرس سه منطقه پر جمعیت کشور را تشکیل میدهند. استانهای آذربایجان واقع در شمال غربی کشور و بخشهای شمالی کردستان و زنجان که منطقهای تحت عنوان حوضههای شمال غربی را تشکیل میدهند دومین منطقه پرجمعیت کشور میباشند. سومین منطقه پرجمعیت کشور در نیمه شمالی زاگرس و نیز ارتفاعات مرکزی بین سنندج تا اصفهان میباشد.
ب: سرزمینهای با جمعیت پراکنده:
برخلاف سه منطقه پرجمعیت فوق، در بیابان نمک و لوت قسمتهایی از ایران هستند که کمترین جمعیت کشور را دارا میباشند.
ج: سرزمینهای با جمعیت متعادل:
جلگه خوزستان و استان فارس، بخش شمال شرقی استان خراسان و سرزمینهای واقع بین البرز و زاگرس قسمتهایی از کشور هستند که دارای جمعیت متعادل میباشند. (فرجی/ 1366/ 70)
9-2- جمعیت کشور ایران:
تاریخ تجمع انسانها در این کشور به چند هزار سال بالغ میشود و حدود و ثغور امپراطوریهایی که قدما در این سرزمین تاسیس نمودهاند بسیار فراتر از مرزهای کنونی کشور بوده است. ایرانیان اولین مردمانی هستند که در غرب آسیا محدوده سیاسی خاص خود را به وجود آوردهاند. در بین ملل همجوار ایران به خاطر وضع استراتژیک ویژهای که داشت و آسیا و اروپا را بهم وصل مینمود، مرکز تجمع تودهها و قبایل مختلف گردید و در نتیجه پیشرفت قابل ملاحظهای در کسب فرهنگ و تمدن نصیب مردم گشته است. میزان جمعیت ایران در سال 1313 حدود پانزده میلیون بود و در سال 1319 حدود شانزده میلیون نفر. (محسنی/ 1382/ 90)
با توجه به اینکه سرشماری نفوس و مسکن در ایران از سال 1335 انجام گردید. بنابراین اطلاعات جمعیتی از تاریخ فوق به بعد میباشد
سال
کل
شهری
روستایی
1335
18954704
5953563
13001141
1345
33591875
15715338
17876537
1363
45721000
24161000
21560000
1364
45541000
2546000
22074000
1365
49445010
26845000
226000
1366
50650000
27776000
22874000
1367
51890000
28740000
23150000
1368
53167000
29737000
23430000
1369
54483000
30769000
231740000
1370
55837163
31837598
23636591
1371
56622000
32776000
23846000
1372
57636000
33743000
23693000
1373
59648144
34738000
23540000
1374
59151000
35763000
23388000
1376
60936457
37825778
23110679
1377
61830032
38838087
22991945
1378
62736002
39854592
22881410
1379
63663942
40873494
22790448
1380
645228162
42827471
22700691
1381
65540224
43265171
2227553
1382
66991573
44723431
22268142
1383
67477500
44771946
22705554
1384
68467413
45650253
22817160
1385
70472846
48245075
22227771
اگر به جداول جمعیتی فوق توجه کنیم ،خواهیم دید که جمعیت در روستا کمتر ازجمعیت در شهرهاست یکی از این عوامل مهاجرت است. به گفته دکتر شهلا کاظمی پور: مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا تحرک مکانی است که بین دو واحد جغرافیایی صورت می گیرد، این تحرک جغرافیایی، تغییر اقامت گاه از مبدا یا محل حرکت به مقصد یا محل ورود است
کوچ به خاطر ازدواج یابرای آموزشی نیز در گروههای کم سن تر متداول است .مولفه ها و عوامل موثر در ایجاد انگیزه برای مهاجرت های روستا- شهری ،شامل عوامل کشش Pull factor و عوامل فشار Pull factor می باشد.
عوامل کشش یا جاذبه های شهری عمدتا فرصتهای شغلی بهتر ،فرصت های مناسب جهت کسب درآمد بیشتر، وجودمراکز تفریحی و جاذب، فعالیت های فرهنگی، شرایط خوب قابل قبول محیط کار وزندگی ، چون مسکن و خدمات آموزشی و سرانجام فرصت های مطلوب جهت دستیابی به آموزش های تخصصی وحرفه ای چون تحصیل د مراکز آموزشی را در برمی گیرد.
پاره ای از عوامل فشار یا دافعه روستایی که سبب جدایی جمعیت از روستا و جذب آنان به شهرها می گردد، عبارتند از : رشد بی رویه جمعیت، کاهش منایع مالی و عدم توجه به بخش کشاورزی ، مکانیزه شدن کشاورزی و ایجاد محدودیت های شغلی در بخش کشاورزی نبودبستر مناسب جهت رشد خلاقیت های فردی، رشد شخصیت ازدواج، اشتغال، بروز مستمرحوادث طبیعت شامل : سیل خشکی ها ، زلزله و وجود رابطه های نا عادلانه و تبعیض آمیزاز مهم ترین دلایل دافعه جهت ماندگاری جمعیت در مناطق روستایی محسوب می شوند.
در دوره رضا خان ورود امکانات بهداشتی و درمانی به کشور و ثابت سیاسی و اجتماعی سبب شد میزان موالید افزایش و مرگ و میر کاهش یابد و رشد جمعیتی چشمگیر باشد .
10-2- (ج) جغرافیای اقتصادی ایران
1- کشاورزی که از رشتههای مهم اقتصادی میباشد.
محصولات غذایی کشاورزی شامل غلات- حبوبات- دانههای روغنی- سبزیجات و میوهجات- غلات مثل گندم- جو- برنج و خرما.
2- نباتات عمده صنعتی شامل نیشکر- چغندر- قند و چای که جنبه غذایی دارند. نباتات که جنبه صنایع دارد شامل ریسندگی و بافندگی و از الیافی مانند کنف و کتان میباشد.
3- دامپروری و ماهیگیری
انواع دامها در ایران -گوسفند و بره- بز- گاو و گوساله.
ماهیگیری-در دریای خزر که ماهی سفید- آزاد- کپور- سوف و غیره و دیگر ماهیهای غضروفی مانند فیلماهی و تاسماهی صید میشود.
ماهیگیری-در خلیج فارس و دریای عمان- سرخو- سنگسر- ماهیتن- شیرماهی- دوسمی و زرد.
4- معادن-زغال سنگ- آهن- مس- سرب- نقره- فیروزه- طلا- یاقوت سفید.
5- صنایع دو نوع است: دستی و کارخانهای.
صنایع دستی مثل قالیبافی
صنایع کارخانهای سبک و سنگین است که ترتیب نساجی ایران نفت و گاز است. (فرجی/ 1366)
* پایتخت ایران- تهران است- نوع حکومت جمهوری اسلامی است. قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی با 268 نفر نماینده مجلس به مدت 4 سال رئیس جمهوری است.
پرچم: دارای سه قسمت افقی بالا سبز و وسط سفید با علامت جمهوری اسلامی (به صورت الله) پایین قرمز و در حد فاصل قسمتهای سبز و قرمز کلمات الله اکبر به رنگ سفید و به خط کوفی تکرار شده است. لازم به ذکر است که قبل از انقلاب به جای کلمه الله نشان شیر بود.
واحد پول ایران، ریال میباشد.
صادرات مهم ایران- نفت- قالی- خشکبار- برنج- ماهی- کنسرو- سنگهای قیمتی.
فصل سوم
1-3- وصلت زناشویی
الف : تعریف ازدواج
ازدواج رامی توان پیوندی تعریف کرد میان اعضای دوگروه برون همسر که از طریق آن دو نفر از دوجنس مخالف درشبکه ای از حقوق والزامات مشترک که در هر فرهنگی نسبت به فرهنگ های دیگر متفاوت نسبت به یکدیگر وابسته می شوند .لوی استراوس ازدواج راپدیده اصلی درتشکیل ساخت های خویشاوندی می داند .وصلت درواقع ساخت اجتماعی مشروعیت یافته به وسیله رسوم را اصلاح می کند .
ازدواج فرآیند خویشاوندی نسب ، سکنی گزینی ، نام گذاری ، ارث بری ورفتارها را مشخص کرده و راه را برتوالید مثل مشروع درون گر و خانوادگی می گشاید معمولاً یک مسنک دینی یا مدنی در ازدواج ، تغییر جایگاه اجتماعی همسران جدید وپیرایش پیوند حقوقی اجتماعی و اقتصادی میان گروه خویشاوندی نسبی شوهر وزن را در رسمیت می بخشد وچندان نادرست نخواهد بود که بگویم اغلب در ازدواج ملاحظات اقتصادی جنبه غالب را دارند .
ازدواج نهاد اجتماعی بسیار فراگیری است .با وجود این مانند سایر جنبه های زندگی اجتماعی تفاوتهای زادی در الگوهای خانواده محسوب می شود ، ارتباطش با خویشاوندان دیگر با چه کسانی می توان ازدواج کرد، زن و شوهر چگونه انتخاب می شود ارتباطات میان ازدواج وتمایلات جنسی هدایتها در فرهنگهای گوناگون بسیار متفاوت اند .
خانواده گروهی از افراد است که با ارتباطات خویشاوند مستقیماً پیوند یافته اند واعضای بزرگسال آن مسئولیت مرافبت از کودکان رابه عهده دارند پیوندهای خویشاوندی ارتباط میان افراد است که یا ازطریق ازدواج برقراری گردیده اند .یاازطریق تبار برخویشاوندان خونی ( مادران ، پدران فرزندان دیگر ، پدربزرگها …) را بایکدیگر مرتبط می سازد .
ازدواج می تواند به عنوان پیوند جنسی از نظر اجتماعی به رسمیت شناخته شده و پسندیده بین دو فرد بزرگسال تعریف شود .هنگامی که دونفرازدواج می کنند بایکدیگر خویشاوند می شوند اما پیوند ازدواج شما زیادتری از خویشاوندان را مرتبط می سازد .والدین، خواهران وسایر خویشاوندان خونی – خویشاوند شریک ازدواج می شوند .
2-3- نظریه هایی در مورد ازدواج :
1- نظریه زیست شناختی انسانی و حیوانی
برخی از انسانشناسان به مقایسه خصوصیات زیستی حیوانات وانسان پرداخته اند .وستر مارک است که ازدواج را از جنبه زیست شناختی مورد توجه قرار داد وی از مطالعه جوامع ابتدایی چشم پوشی کرد وبه مطالعه جانواران نسبت تر پرداخت تا بلکه بتواند ساختمان لانه خود شرکت می کردند پرندگان برخی در امر پرورش نوزادان با ماده هاسهیم بودند وبرخی از طیور مادام العمر جفت خود راترک نمی کردند.
به عقیده وستر مارک اورانگوتان به گوریلا -شامپانزه نیز جفت اختیاری کردند .شامپازه ها معمولاً برای ماده خود در میان دو شاخه درخت لانه ی ساختند همین نقش را وستر مارک در بین بدویان یافته است .وگفته است که جمع وحشیان موجود خواه معتقد به چند همسری ، تعدد شوهر یا تک همسری بودند خانواده ای داشتند مرکب از پدر ومادر و اولاد که جور همگی را پدری کشید ( هیس /1340)
انسان شناسان در بحث عمومیت ازدواج فرد جامعه انسانی ومقایسه آن با سایر حیوانات به سه عامل عمده اشاره کرده اند که عبارتند از تقسیم کاربین دو جنس ، وابستگی طولانی مدت کودکان ( نوزادان ، رقابت جنس و نیازه های پس از زایمان .
تحقیقات انسان شناسان نشان داده است که جداسری separchate زنان از شوهرانشان نه تنها درزمان ازدواج بلکه درهنگام مجرد بودن نیز صورت می گرفته وسیرآن تازمان تاهل ودنبال می شود .چنین ازدواجی اولاً درجوامع اولیه ازدواج با هدف زیستی وجسمانی صورت می گرفته ثانیاً در آغاز مردان در انتخاب همسر تنش عمده ای نداشته اند به سخن دیگر مفهوم جداسری خبراز عدم وحدت و انسجام زن ومرد پس از تامین نیازهای زیستی وجسمانی آن می دهد که مفهوم اجتماعی بودن ازدواج در آن مستقر نیست .
مطالعه برخوشاوندی ستون اصلی پژوهش های انسان شناختی بوه ودرسه مرحله توسعه یافته است .
مرحله اول :
سرهنری مین sir henry main درکتاب قانون باستان راه رابراندیشه های تطوری گشود .بنابر نظر او نخستین گروههای اولادی1 حاصل اتحادهایی سیاسی میان خانواده های حاکم برمبنای تبارهای مشترک بوده اند .
کوهلر Kohler : گروهی از پندارها که امروزه همگی آنها منسوخ نشده اند پیشینی بودن نهادهای اخیر ، عدم آگاهی افراد جوامع ابتدایی از مفهوم تبار فیزیولوژیک عدم تعلق پدر به خانوار در نزد قبایل کوچیده وغیره .
مرحله دوم :
نظام خانگی درسه جهت متفاوت توسعه یافته اند
الف : نظریه گرو ها وشبکه های غریزی تک خطی ( ریور 2- رادکلیف براون ، اوانس پیچارد ، فورنس ) ب : نظریه های وصلت و ازدواج ( وان ودن ) لوی استروس و فاکتورهای خانوادگی ب – مطالعات واژه شناختی ( کروبر، لادی 3 مورداک 4(
درسالهای دهه 20قرن بیستم ، روش زنجیره های تبارشناختی ونظام روابط نخستین تدوین شد
مرحله سوم :
ساخت اجتماعی وساخت ابتدائی اثر فورنس ولوی استراوس می باشد .
ودرنظریه های درزمینه وصلت و ازدواج برای مثال در موضوع های جون انتخاب همسر ، نقش ها ، استراتژی های زناشوی به داد ستد مربوط به انتقال قدرت واموال چارچوب خویشاوندی در جانبه تغییراتی حاصل شد و نقش یک درتوافق های زناشویی آزادی باقی گذاشتن ارث برای بازماندگان ممنوعیت طلاق ، همسری خارج ازدواج ( همبالینی ) ازدواج میان نزدیکان ، مطالعه پراختند .
3-3- نظام خویشاندی :
نخستین اثرتعیین کننده لوی استراوس ساختاهای ابتدایی خویشاوندی بودکه در سال 1949 منتشر شد . دراین کتاب وی تحلیل ساختاری خود را برنظام خویشاوندی انطباق او به باور استراوس نظام خویشاوندی در جوامع ابتدایی، نظامی است که درون آن فرد تنها امکان محافظت را می یابد. در اینجا ازدواج در جوامع ابتدایی 5 نوعی مبادله است که باید بتواند پیوندهای لازم را میان دو یا چند گروه به وجود بیاورد.
لوی استراوس هدف ساختارها را سازمان دادن به ازدواج به صورت یک مبادله محدود یا یک مبادله تعمیم یافته می داند.در مبادله محدود(الف) زنی را به گروه (ب) می دهند و در مقابل آن زنی را از گروه (ب) دریافت می کند.در مبادله تعمیم یافته ،گروه در (الف) زنی به گروه (ب) می دهد گروه (ب) زنی به گروه (ج) می دهد و گروه (د) و سرانجام گروه(د) است که به گروه (الف) زنی می دهد.شکل 1
در حرکت از این ساختار به ساختارهای پیچیده ممکن است که اهدای اموال از خانواده زن به خانواده شوهر جایگزین آن گونه از مبادله شود به این ترتیب این اموال که هنگام زن گرفتن به درون گروه می آیند،هنگام زن دادن از گروه خارج می شودو البته این امر در جوامعی ممکن است که ثروت به حدی رسید که قابل تبدیل به کالاهای بادوام( نظیردام ها یا اشیای قیمتی) باشد.
ممنوعیت ازدواج با محارم نیز مورد مطالعه لوی استرلوس قرارگرفته است .درباره این پدیده توضیح های گوناگون داده شده است مثلاً تطور گرایان آن رابه دلیلی ناهمخوانی با طبیعت وبه دلیل ضعف بیولوژیکی که در فرآیند تطور در موجودات به وجود می آورند،توجیهمی کنند یا گروهی از عدم تمایل ذاتی انسان به این رفتار سخن می گویدگروهی نیز اصولا ممنوعیت ازدواج با محارم را درون مقوله بزرگ تر برون همسری قرار می دهند که نه فقط ازدواج میان خویشاوندان نزدیک بلکه گروهی دیگر از پیوندها را نیز ممنوع می کندو سبب گسترش نظام اجتماعی به سوی گروه های غیر خودی می شود.
شکل 1 مبادله محدود و مبادله تعمیم یافته
اما به نظر لوی – استراوس، این ممنوعیت با جهان شمول بود خود یک رفتارفرهنگی را نشان
می دهد که هیچ نوع توجیه طبیعی نمی توان برای آن بدست داد. برعکس ، لوی -استراوس این رفتار را باذهنیتی انسانی مرتبط می سازد که مبادله را به عنوان یک نوع ارتباط در زندگی انسان ضروری می سازد.
مبادله به همان شکل در ازدواج مطرح است که مبادله اقتصادی چشم پوشیدن از زنی در علوم خود به معنی آن است که کسی دیگر نیز از زنی در گروه خود چشم پوشیده،بنابراین شرایط مبادله فراهم شده است به این ترتیب مبادله میان دو گروه که ممکن است دوگروه دور یانزدیک باشند، انجام می گیرد .ممنوعیت ازدواج با توصیه ازدواج همراه است ، یعنی منع ازدواج در یک یا چند حوزه ، سبب اجبار به ازدواج در حوزه هایی دیگر می شود. اگر یک ساختارهمچون شکل 2را در نظربگیریم، درحوزه مرکزی الف و در حوزه ج دشمن ازدواج و مبادله ممکن نیست، بنابراین ازدواج ها و مبادلات به حوزه ب مننقل می شوند . البته باید توجه داشت که تعریف و حدود این حوزه هاو نوع ارتباط آنها ساختارهای بزرگ تر کاملا متغیر است ، اما همواره اصل ساختاری را در خود نشان
می دهد.(فکوهی/ 1381/190-189)
4-3- انتخاب همسر :
در تبادل پیش از ازدواج ، گزینش همسر آینده براساس اصلیت او مشخصات و هویت اجتماعی او با هدف افزایش سرمایه مادی یا نمادین زوج انجام می گیرد.
سپس نوبت به انجام اقدامات لازم برای دستیابی به شخص مورد نظر ( از طریق خانواده ویا به طور فردی ) مذاکرات لازم میان بعضی افراد خانواده طرفین می رسد.
برای سرگرفتن یک پیوند زناشویی نیاز به گردهم آمدن گروهی از شرایط پایه ای نظیر سن، جنسیت، درجه خویشاوندی همسران، موافقت آنها، رعایت زمان عده …. و گروهی از شرایط صوری نظیر احترام گذاشتن به بعضی از ممنوعیت ها ، تشریفات اولیه، شرایط برگزاری جشن ، اسناد قرارداد شفاهی و مکتوب و شرایط جدایی، لازم هستند .
دربعضی از جوامع همسر عموما حق بانفوذ ترین اعضاء دوگروه خویشاوندی است و چگونگی انجام این انتخاب از هرجامعه به جامعه دیگر بسیار متفاوت است و ممکن است برطیفی قرارداشته باشد که از دادن قول مساعد برای ازدواج با نخستین فرزند آتی تار بودن واقعی یا نمایشی عروس آینده گسترده باشد در نزد موهاوه های 6 آمریکای شمالی، ازدواج میان یک مرد با زن در زمانی انجام می گرفت که زن هنوز نوزادی بیش نبود . مرد همسر خود را بزرگ می کرد تا به سن انجام تکالیف زناشویی برسد. به نظر مورداک انتخاب همسر عموما به ترتیب معکوس با معیارهای زیر انجام میگیرد:
1- قوم مداری: ازدواج درون یک قوم
2- برون همسری : ازدواج خارج از گروه خویشاوندی
3- ازدواج در همسایگی
4- ازدواج در انطباق با طبقه سنی
در همه جا ضابطه برون همسری (ممنوعیت ازدواج با گرهی از خویشاوندان از اهمیتی اساسی برخوردار است . در نزد ساموهای 7 بورگینا8 که فرانسواز هریتیه انسان شناس فرانسوی ، برآنها مطالعه کرده است ، انتخاب همسر در چهاریا پنج دودمان بنابر تعلق دودمانی خود (اگو) ، نوع پیوند والدین او ، و بعضی از اعضا دودمان او ،ممنوع است. در واقع ممنوعیت های ازدواج بیش از آنکه مبنای زیستی (بیولوژیک ) داشته باشند، مبنای ایدئولوژیک دارند و بنا بر جوامع مختلف متفاوتند . عموما هر اندازه گروه خویشاوندی کوچک ترباشد، تمایل بیشتری هم به برون همسری دارد.
چندواژه دیگر در این زمینه نیز قابل یادآوری است :
1- فرادست همسری یعنی اولویت دادن به ازدواج یک زن با همسری از موقعیت و شرایط اقتصادی بالاتر . در هند معاصر پیامد این ازدواج تسهیل تحرک اجتماعی ،صعودی و ایجاد انعطاف در قوائد درون همسری کاستی بوده است .
2- فرودست همسری به وضعیت زنانی با خون اشرافی گفته می شود که ناچاربه ازدواج باهمسری با موقعیت پایین تر هستند.
3- همسان همسری یا برابر همسری که در فرانسه آ.ژیرار 9 بر آن مطالعه کرده است، به ازدواجی اطلاق می شود که در آن فرد، همسرش را در رده اجتماعی یا در محیط جغرافیایی و فرهنگی خودش انتخاب کند .
5-3- شکل های مبادله
از آنجا که کارکرد مبادله زنان ، همچون مبادله کالا ها در گسترش روابط اجتماعی است . ممکن است در شرایطی است نوعی از ازدواج مثلا : با دایی زادگان و عمه زادگان در اولویت قرار گرفته و تشویق شود . برای مثال در نزد کارییرا10 در استرالیا که خود به دو نیمه پدر تبار ، و براساس یک قاعده مادر تبار به چهار بخش تقسیم شده است ،" خود" "اگو" عموما با دختر دایی خویش که دختر عمه او نیز هست ، ازدواج می کند. به این ترتیب یک زن به گروهی داده می شود و در برابرآن زنی گرفته می شود. به این نوع مبادله ، مبادله محدود گفته میشود . در نوع دیگری از مبادله که به آن مبادله تعمیم یافته می گویند.جهت زن دادن در هر نسل تغییر نمی کند. در نزد اقوام عرب ، ازدواج های ترجیحی بیشتر میان عموزادگان و خاله زادگان و به خصوص با دختر عموها انجام می گیرد.
زمانی که بین دو گروه ، در مقابل زنی دیگر ، چه بلافاصله و چه با فاصله یک یا چند نسل ردوبدل می شود، می گوئیم مبادله مستقیم صورت گرفته است ، اما زمانی که دادن زن به وسیله یک نماد یا یک هدیه نقدی یا جنسی جبران می شود، مثلا یک راس دام ، اشیا ، پول نقدو… از مبادله غیر مستقیم سخن می گوییم.
هدیه نقدی یا جنسی فوق ،همان شیربها است که معمولا در چندین نوبت اهدا شده، ممکن است به صورت کارداماد هم باشد و برای وصلت ، ارزش سندیت دارد. این پدیده که آن را گاه به غلط به نوعی "خرید زن" تعبیر می کنند، در واقع نوعی تبلیغ، نوعی نمایش ثروت و نوعی تضمین در برابر طلاق است، زیرا در این صورت باید بازپس داده شود.شیربها در واقع نمادی از پیوند میان کلان ها از خلال مبادله ارزش هایی میان آنها.شیربها که در آفریقا به طور همزمان به وسیله داماد و خانواده او(در ازدواج اول) جمع آوری می شود ،دارای دو بخش است : بخشی از آن به والدین عروس پرداخت می شود و جبرانی است در برابرمحروم شدن آنها از خدمات کشاورزی و خانگی که دخترشان به آنها عرضه می کردو همچنین نوعی پرداخت برای ایجاد حق تملک خانواده داماد بر فرزندان هااست یعنی بهایی که بابت از دست دادن اقتدار قانونی خود و انتقال آن به شوهر دریافت می کنند. بخش دیگری از شیربها نیز به خود زن پرداخت می شود و گواهی است از عشق داماد نسبت به او . این بهایی ایست سخاوتمندانه که شوهر در برابربه دست آوردن زن و برای جبران رنج های آتی بارداری و پرستاری از کودکان به خود زن می پردازد. در فرانسه شیربها موقعیتی فراهم می آورد که بخشی از اموال ، همچون مورد ارث در پسران ، به دختران واگذارشود، و این امر به صورت ابزاری در استراتژی جانشینی وصندوق ذخیره ای برای مقابله با بیوه گی احتمالی تلقی می شد.
7-3- شکل های خاص ازدواج :
بسیاری از جوامعی که در آن رسم چند همسری وجود دارد، قواعد متفاوتی برای ازدواج نخستین (یعنی ازدواجی که فرد در آن ناچار به تبعیت از معیارهای انتخاب با اولویت است) و ازدواج دوم ( یعنی هرگونه ازدواج بعدی که فرد می تواند در آنها همسر خود را در طیف گسترده ای انتخاب کند) قائل هستند. برخی از این قواعد برای مثال شامل زن – برادر گزینی ،یعنی رسم اجبار یا ترجیح به ازدواج با همسر یا همسران برادر ارشد متوفی می شوند.و برخی دیگر شامل خواهر- زن گزینی یعنی ازدواج مرد با خواهر کوچکترهمسر در گذشته خود.
بنابراین ازدواج اشکال بسیار متنوعی داردکه پاره ای از آنها ممکن است بسیار عجیب به نظر آید مثلا ازدواج میان زنان ، و یاازدواج بامردگان در نزد قوم یوربا 11 در نیجریه زنان اشراف زاده در هنگام ازدواج، زن دیگری را در شیربهای خودقرار می دهند . این زن به وسیله یک معشوقه حامله می شود و زن اشرافی به این ترتیب پدرکودکانی خواهد شد که ازآن به دنیا میآیند و بنا بر قاعده پدر تبار نام، رده و اموال خود را به آن کودکان منتقل می کنند.
8-3- روابط جنسی پیرازناشویی:
مورداک نشان می دهد که رابطه جنسی خویشاوند قابل ازدواج ، پیش از ازدواج نیز ممکن است و در 70 درصد جوامع مورد مطالعه او چنین رابطه ای مجاز بوده است . ار این امر می توان چنین نتیجه گرفت که در چنین جوامعی ، روابط جنسی نیروی اصلی هدایت کننده به سوی ازدواج نبوده اند ، بلکه تعاون اقتصادی در درجه بسیار پر اهمیت تری قرارداشته است.
در طول زندگی زناشویی عمل زنا شامل نوعی از ممنوعیت می شود. در بیش از نیمی از جوامعی که مورد مطالعه ی مورداک قرارگرفته اند، رابطه جنسی پس از ازدواج میان برادر زادگان و خواهرزادگان پذیرفته می شود.
9-3- ممنوعیت ازدواج با محارم:
منع ازدواج با عده ای از خویشان ونزدیکان ، که از اولین مقررات مربوط به تشکیل خانواده است ،افراد جامعه را به منظور گزینش همسر و دادوستد اقتصادی، ملزم به مراوده با گروه ، خانوار، کلان12 و قبیله های دیگر می کند. این مقررات و ضوابط، که براساس نیازها، امکانات، تجربیات و معتقدات هرجامعه بناشده است، بالطبع معرف خصوصیات اجتماعی و فرهنگی آن جامعه است. بنابراین خویشاوندی یکی از زمینه های ارتباط دهنده ی تمام زندگی اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی جوامع سنتی است.
10-3- برون همسری:
فرد به عنوان عضو جامعه انسانی ، در همه اعصار و مناطق ، در همه ادیان ونژادها و در کلیه مراحل تمدن از ازدواج با عده ای ازخویشان و نزدیکان منع شده است و نظام جامعه ایجاب می کند که همسرش را خارج از دایره ای که شعاعش متغیر است برگزیند این اجباربه ازدواج خارج از دایره برون همسری می گویند.
برون همسری با ممنوعیت ازدواج در یک محدوده خویشاوندی شکل می گیرد. مطالعات انسان شناسی نشان داده است که حتی کوچک ترین ساده ترین و منزوی ترین جامعه ای که بنا بر مقتضیات جغرافیایی ،اقتصادی و اجتماعی به صورت ایل یا قبیله ای واحد به نظر می رسد در واقع مرکب از دو نیمه است که انتخاب همسر برای افراد هر نیمه ممنوع است در درون همان نیمه ممنوع است و هر یک ازافراد عضویکی از نیمه ها مقیداست همسرش رابیرون از دایره- یعنی درنیمه دیگر جستجو کند . این دو نیمه در اصل یک کلان یا یک طایفه در زناشویی ووظایف اقتصادی و تولیدی مکمل یکدیگرند و به مرور به دو طایفه که افراد هریک از آنها به سهم خود حق ازدواج در داخل گروه را ندارند،تبدیل می شوند. همواره و همه جابه نحوی از انحاءقاعده و قانونی برای منع ازدواج بابرخی از نزدیکان وجود دارد.
ممنوعیت ازدواج در ابتدا محدود به خواهر و برادر" یک شکم" است و باتکثیر خانواده ها و گروه های اجتماعی در نقاط مختلف و به وجود آمدن اعتقادات متفاوت، این ممنوعیت و به عبارت دیگر تحریم نیز تغییر پیداکرده است .
در جوامعی توتمی ، همان گونه که قبلا اشاره رفت مردان کلان ملزم بودندهمسران خود را از کلان هایی انتخاب کنند. که به توهمی ازتوتم کلان مرد وابسته و معتقد باشند. در نتیجه ، در این کلان ها ازدواج بین دخترعمووپسرعمو ،یا دخترخاله و پسرخاله ممنوع است زیراهردوعضو یک کلان هستند . ولی ازدواج بین ازدواج بین دختر عمه و پسر دایی یا دختردایی وپسرعمه ،چون از کلان هایی متفاوتند،ممنوع نیست.ممنوعیت در ازدواج در کلان ها همواره ممنوعیتی براساس خویشاوندی و همخونی نیست وجنبه وابستگی و اعتقادی دارد.
محدوده ازدواج در ادیان معروق چون یهودی ،مسیحی و اسلام نیز متفاوت است و بدین معنی که این دایره محرمیت در اسلام بزرگتر از اسلام است. در جامعه یهود، ازدواج با جدوجده ،پدرو مادر، خواهر و برادر ،پسرو دختر و نوه ها ممنوع است.
در اسلام ، علاوه بر مواد تحریم در بین یهودیان ، ازدواج با عمو ، عمه ،دایی ، خاله نیز حرام است
دردین مسیحیت – براساس تصمیم کلیسا که چند قرن بعد از مسیح گرفته شد ازدواج بین عزیزان خواهر وبرادر و به طور کلی خویشاوندان نسبی وهمخون ممنوع است .
ممنوعیت ازدواج با خویشاوندان واعضای گروه که موضوع برون همسری است ، دارای قوانین وضوابطی عام است که برای همه افراد یک گروه وضع شده است .ولی گاهی ممنوعیت ازدواج وتحریم ، بستگی به فردی مشخص وموردی معین دارد :
1- ازنظر اسلام ازدواح با مادر همسر تحریم همیشگی و با خواهر همسر تحریم مشروط است .یعنی این ممنوعیت ، درصورت مرگ زن یا طلاق وی از بین می رود .
2- دربعضی نقاط گرگان وآئین مسیحیت مرسوم است مردی که در مراسم ختنه کردن یک کودک ختنه کنند ه کمک می کند ، پدر خوانده کودک شده می شود پس از بلوغ این کودک نمی تواند با خانواده پدر خوانده ازدواج کند .
3- مبادله خواهر وبرادر که اصطلاحاً بده .بستان خوانده می شود ، در جوامع اسپانیای ممنوع است زیرا باازدواج اول ، رابطه همخونی بین دو خانواده به وجود می آیند و بنا به مقررات جامعه این رابطه می بایست یک جهتی باشد .
11-3- درون همسری Endogamie
درون همسری اصطلاحاً عبارت ازالزام به همسر گزینی در محدوده ای معین از خویشان توضیح این نکته لازم است که درون همسری برخلاف آنچه که ظاهراً استنباط می شود ، نقطه مقابل برون همسری نیست .زیرا درون همسری ها ، در وقع برون همسری نیز رعایت می گردد به عبارت دیگر ، در درون همسری ممنوعیت ازدواج درباره همه محارم این نرفته است ،بلکه این اجبار و الزام ازدواج در دایره ای محدود و گاه در شرایطی اتفاقی است .
درخانواده فراعنه مصر ، ازدواج دربین خویشاوندان وجود داشت .باتوجه به مقام الوهیتی که فراعه برای خود قائل بودند نمی خواستند نژاد وخودشان با نژاد و خون رعیت در هم آمیزد و این الزام به ازدواج در محدوده خویشاوندان نزدیک را در اسطوره های باستانی ایران ینز سراغ داریم ازجمله ازدواج بهمن سپهر اسفندیار ، پادشاه کیانی با دختر خود همای چهره آزاد است که داراب ثمره آن است .این نشان می دهد که ازدواج با محارم خاص خانواده های سلاطین برای پاک ماندن گهر ونسب بوده است ومدرک وسندی بررواج آن دربین عامه مردم وجود ندارد .
دربعضی ازقبایل عرب ازدواج بین دختر و عمو وپسر عمو در حد اجبار است و از جمله سنتی است که عدم رعایت آن باید علتی چون اختلاف شدید خانوادگی یا تفاوت سنی فاحش داشته باشد .
در جوامع سنتی ایران گاه رسم براین است که :
ازدواج با دختر عمو به صورت یک حق قلمداد شده است و اداشدن این حق به داد خواهی در آخرت که حسابی برپا هست احاطه می شود .
رسم دیگری که به طور ضمنی در خانواده های سنتی وجود دارد امنیت که معمولاً زنان از اینکه فرزندانشان با خویشاوندان خانواده شوهر ازدواج کنند راضی نیستند ومی کوشند که ازدواج با خویشان خودشان صورت بگیرد .(خویشان مادری)
علاوه بر مواردکلی و عمومی الزام به ازدواج ، گاهی بر اثر پیشامد وحادثه خانوادگی،ازدواج افرادی معین تقریبا الزامی قلمداد می شود . دردین یهود ،پس از مرگ مرد متاهل یکی از برادران وی موظف است که بازن او ازدواج کند. این ازدواج که در زبان عبری لویرات13 نامیده می شود . در جوامع غیر یهودنیز دیده می شود . الزام دیگر، ازدواجی است که در صورت مرگ زن ،باخواهر او صورت میگیرد.سررات14
در ایران نمونه های ازدواج با زن برادر فوت شده و خواهر زن پس ازمرگ زن ،کم نیست ولی این نوع ازدواج در جامعه ما الزامی و اجباری نیست ومعمولا جنبه عاطفی (سرپرستی کردن اطفال خاهر یا برادر ) و اقتصادی (حیف و میل نشدن یا از دست نرفتن ثروت خواهر و برادر) دارد.
مورد دیگردر زد وخورد بین قبایل و خصوصا قبایل همجواراست که اگر منجر به خونریزی شود به آسانی پایان نمی پذیرد. اعاده حیثیت و پایان منازعه باید ضامن اجرایی معتبر داشته باشد و معمولا ازدواج و وصلت بین افرادی از دوگروه سندی تضمین شده بر این قرار داد و آشتی است .مثلا در بین عشایر فارس وقتی در قبیله ای بین دو خانواده نزاعی در می گیرد که منجر به قتل می گردد….با وقوع ازدواج بین آن خانواده ، زد و خورد فیصله می یابد . یعنی از خانواده قاتل دختری به عقد یکی از مردان خانواده مقتول در می آید.
ازدواج برون همسری و درون همسری معمولا به هماهنگی موقعیت اقتصادی دو خانواده بستگی دارد و اختلاف وضع اقتصادی و اجتماعی از جمله عواملی است که سنن و ضوابط دیگر رامنتفی می کند.لوی استرواس برون همسری را به عنوان داد و ستدی می داند که بر پایه روابط همزیستی کلان ها است و به نظر وی دختر دادن به طایفه دیگر به منزله تقدیم بهترین و ارزنده ترین کالا است که علاوه بر اینکه ضامن بقا نسل است پشتوانه حساب شده بقا اجتماعی و اقتصادی .وسیاسی قبیله به شمار می رود. (روح الامینی/1379)
12-3- قومیت و الگو های ازدواج در ایران:
قومیت های گو ناگون متفاوت الگوهای ازدواج در بین کشورها و حتی در درون یک کشور در میان گروههای قومی متاثر از عوامل اقتصادی است چنین نوساناتی می تواند هم ناشی از عوامل قومی – فرهنگی هم بررسی ویژگی اقتصادی – اجتماعی باشد.
هدفهای ازدواج
تفاوتهای فراوانی که در فرهنگ اقوام و جوامع گوناگون وجود دارد مانع از آن است که بتوان هدف یا هدفهای کلی و عمومی را که مورد پذیرش همگان باشد معرفی نمود .
در جوامعی که ازدواج بیشتر از سایر نهادهای اجتماعی تحت تاثیر و نفوذ اعتقادات دینی است آن را پدیده مقدس تلقی می کنند از اهداف ازدواج را دست زدن به یک عمل واجب می دانند و بر این اعتقاد هستند که دستورات دینی را اجرا نموده اند .
نزد قبایل و گروههای اجتماعی که مقوله افزایش جمعیت و کار و جنگ با قبال دشمن از اهمیت زیادی برخوردار باشد عمده ترین هدف ازدواج افزایش جمعیت و نسل برای شرکت در اموری مانند تولید ، جنگ و کار است .
نزد گروهها، جوامع و قبایلی که بیم از فساد و گرایشهای نابهنجار ناشی از آن وجود دارد اصلی ترین هدف ازدواج ایجاد شرایط اجتماعی و مقبول برای تحقق نیازهای غریزی افراد است .
گروههای متفرق و پراکنده که هر زمان خطر حمله دشمن آنها را تهدید می کند ازدواج را سبب پیوستگی بین قبایل و گروههای مختلف می دانند و به آن به عنوان یک هدف سیاسی ، نظامی می نگرند بدین ترتیب زناشویی یا ازدواج اکری است که با هدف های بیشمار که بر حسب جوامع و و زمانهای متفاوت یک هدف بر هدفهای دیگر برتری یافته و از ارزش و اعتبار بیشتری نسبت به سایر هدفها برخوردار می گردد . به طور کلی زناشویی امر ساده ای با هدفی خاص نیست بلکه عملی است پیچیده با هدفهای متعدد که این هدفها مجموعا یک کلیت را به وجود می آورند . هدفها می توانند ارضا خواستهای طبیعی ، تامین علیه احساس تنهایی افراد ، وسیله ای برای تضمین خویش در برابر دشواریهای مادی باشد .( ساروخانی ، باقر ، 1370 )
13-3- ازدواج در کشورهای جهان
ازدواج در هر جامعه نه صرفا بر پایه عشق و محبت و علاقه دو طرف و نه مطلقا بر پایه مصالح اجتماعی تحقق می یابد . بلکه در هر کشوری با توجه به شرایط و اوضاع اجتماعی خاص خود در هر دوره و مقطعی ، عللی بر علل دیگری برتری یافته و یا به موازات یکدیگر می نمایند .
اهمیت ازدواج در جوامع امروزی همانند گذشته نه جنبه تقدس و مذهبی دارد و نه عملکرد و شیوه آن همانند گذشته ، ادامه می یابد اما همچنان وصلت میان زن و مر در میان جوامع زن و مرد در میان جوامع مختلف دنیا ، صرفنظر از هدفها و مقصود اصلی آنان و عملکرد و اشکال مختلف ازدواج ، به عنوان نقطه ای مشترک و جهان تلقی می گردد .
این امر که در گذشته ازدواج سنتی بر اساس تقسیم کار که به مقتضای زندگی کشاورزی و تابعی از وجود خانواده گسترده که زیر نظر بزرگان و افرادمسن خانواده ها صورت می پذیرفت و حیات اجتماعی آن دوره را عملی می ساخت ، تغییر و تبدیل شکل یافته است ، امری واضح و ملموس به حساب می آید ، زیرا عملکرد و نقش صنعت در عصر حاضر ، همانند بیل و شخم در اعصار گذشته به دنبال خود نه تنها بافت اجتماعی را تغییر داد ، بلکه نحوه نگرش افراد را از ماهیت زندگی دگرگون نمود . آنچه را که صلاح اجتماعی وجود آن را ضروری می نمود ، به حیات فردی و رابطه های دو جانبه میان زن و مرد مبدل نمود .
امروزه ، آنچه سبب ساز وصلت میان دو فرد تلقی می گردد ، در غالب روابط علاقه طرفین و رضایت و عواطف آنها که عملکردی در جهت بالا رفتن رفاه اقتصادی و پایگاه اجتماعی افراد محسوب می گردد ، خلاصه می شود .
امری که توسط دو فرد ( دختر و پسر ) صورت می پذیرد و در این میان رضایت والدین یا نارضایتی آنها از وقوع ازدواج ، این امر مهم زندگی هر فرد در طول حیاتش ، کمتر از گذشته مدنظر قرار می گیرد و با گذشت زمان می رود که جای خود را به گونه ای حساب گرانه تر تغییر و تبدیل دهد . چنانچه در جوامع صنعتی امروز شاهد آنیم و به دنبال این ممالک ، سایر کشورهای د یگر در قاره های مختلف جهان آن را به گونه خاص خود تجربه می کنند .
14-3- ازدواج در ایران
زناشویی در ایران ، کار نیکو و پسندیده ای تلقی می گشته و سرباز زدن از این عمل و مجرد زیستن ، گناه بزرگی به شمار می آمد . چنانکه در دفترهای " لوستا" تقدس زناشویی و ارزش اجتماعی آن به وضوح مشهود می باشد . ( یختورتاش، نصرالله ، 1349 ).
ازدواج در خانواده های ایرانی بیشتر جنبه طبقاتی داشته است و بر پایه همسان خواهی اجتماعی ، انجام می گرفت . بدین گونه هر فرد خواهان وصلت با شخصی از طبقه اجتماعی خود که هم شان با منزلت خانوادگی وی پا شد ، می بود. افراد بدین وسیله خواهان برتری و ارتقا پایگاه خود بودند ، هرچند در ظاهر هیچ فردی مستقیما بدان اشاره نمی نمود ، اما عملاً انتخاب فردی که دارای ارزش اجتماعی مساوی باوی و یا بالاتر از او باشد ، امری همگانی به حساب می آمد که نه تنها در شهر ، بلکه در روستا و ایلات نیز به وضوح به چشم می خورد. چنانکه این امر تا به امروز نیز ادامه دارد . در ایلات ایران ، ازدواج غالبا درون گروهی بود و همواره نوعی محدودیت در امر زناشویی وجود داشته است . به گونه ای که ایلخانان و خوانین اغلب میان خودشان وصلت می نمودند و تنها در شرایط خاصی به لحاظ مسائل سیاسی با کلانتران و کدخدایان و حتی عامه مردم ، روابط زناشویی برقرار می کردند ، اما هیچ گاه حاضر به ازدواج با گروههای نیمه مطرود شامل ( نوازندگان ، آهنگران ، سلمانیها ، گیوه کش ها و چوب تراش ها ) نمی گشتند .
این مسیر و سلسله مراتب … همچنان تا رده های پایین تشکیلات اجتماعی ایل ادامه یافت و افراد را ملزم به اطاعت و پیروی از این قاعده می نمود .
اگرچه امروزه عملکرد ازدواج در ایلات و عشایر ، همانند سابق ادامه ندارد ، لیکن هنوز هم بعضی از ایلات و عشایر ، سخت پایبند به آداب و رسوم سنتی خود می باشند .
در روستا نیز " دایره ازدواج" محدود بوده است ، به گونه ای که ازدواج در محدوده جغرافیایی صورت می پذیرفت و اغلب میان خویشان نزدیکان و یا نزدیکان دور ، با تصمیم گیری بزرگان خانواده و به صورت تحمیلی ، افراد را ملزم به رعایت حفظ سلسله مراتب اجتماعی خود ، به وصلت در همان منطقه خاصشان می کرد . تحولاتی که در شهرها روی داد به نقاط دیگر منجمله به روستاها رسید و در طرز تلقی روستائیان در باب ازدواج ، تغییراتی به وجود آورد ، به گونه ای که دایراه همسر گزینی را وسعت بخشید و آزادی بیشتر را به جوانان در ا مر انتخاب همسر محول نمود .
یکی از خصوصیات مهم ازدواج ایرانی ، عمومیت آن می باشد که در ایلات و روستاها به مراتب بیشتر از شهرنشینان دیده می شود . در روستا که اقتصاد آن مبتنی بر کشاورزی است ، وصلت در محیط روستایی ، در امر تولید اقتصادی سهم بسزایی را دارا است و زن و مرد را ملزم می کند که دوش به دوش هم در این فعالیت زراعی شرکت نمایند . به موازات آن ؛ چون خانواده به صورت کم و بیش گسترده معنا می یابد ، وجود اعتقادات سنتی و مذهبی با فشارهای اجتماعی موجود بر روی جوانان آنها را زودتر به امر ازدواج تشویق می نماید . از ویژگیهای مهم ازدواج در ایران مذهبی بودن آن است که به این دلیل عمل به دستورات یکی از عوامل موثر در ازدواج تلقی می گردد .
در محیط شهرها بخصوص شهرهای بزرگ و در حال توسعه وضع به گونه ای دیگر است . زندگی صنعتی شهر که به دنبال خود رفاه اجتماعی را به همراه دارد ، افراد را ملزم می کند که درپی تحصیل و یا به دنبال پیدا کردن شغل مناسب باشند و در کنار آن از سایر امکانات زندگی شهرنشینی که بی تاثیر در طرز تلقی جوانان از امر ازدواج نمی باشد ، استفاده نمایند . از این روست که کم اثر شدن اعتقادات مذهبی و باورهای سنتی در ازدواج و به موازات آن شرایط خاص یک زندگی صنعتی به همراه تمامی مشکلاتش برای جوانان ، آنها را به مراتب کمتر از گذشته به سمت ازدواج می کشاند از امر زناشویی در میان شهرنشینان از موانع عمده ای برخوردار است .
در روستاها معمولا سن ازدواج به مراتب پایین تر از مناطق شهری است که یکی از بهترین دلایل آن را می توان اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و وابستگی افراد به زمین زراعی دانست که افراد را ملزم به ازدواج زودرس می نماید . هرچند تحولاتی که در شهرها رخ داده ، روستاها و ایلات را نیز بی تاثیر نگذاشته است و منجر به تغییراتی در روند امر ازدواج در این مناطق شده است .
در شهرها ، به علت وسعت تعلیمات متوسطه و عالی ، ضرورت کسب تخصص و شغل مناسب ، وجود سرگرمیها و تفریحات ، گسترده تر بودن روابط زنان و مردان … که همگی شرایط خاص زندگی شهری را بوجود آمده و افراد را قادر ساحته که خود در جهت پیدا کردن فردی که هماهنگی روحی و فکری بیشتری باوی داشته باشد ، برآیند. زیرا همسر در دیدگاه جدید ، به عنوان شریک و رفیق و به موازات آن کسی که بتواند به موقعیت اجتماعی ، اقتصادی فرد ( چه زن و چه مرد ) برتری دهد نگریسته می شود.
به طور کلی با توجه به تحولاتی که در جامعه ایران به وجود آمده ، ازدواج ایرانی را نیز همانند خانواده ایرانی در مرحله خاصی قرار داده به نحوی که با خصوصیات سنتی خود فاصله می گیرد و با الگوهای جوامع صنعتی و پیشرفته مشابهت های بیشتری پیدا می کند .
15-3- ازدواج در ادیان و مذاهب:
در اسلام:
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرار داد و پیمان با شرایطی ویژه است و بسیار پسندیده و مطلوب است و از نظر فقه اسلامی ،عملی مستحب و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده می شود عفت و حیا از جمله این صفات می باشد که یکی از راه های تامین این صفات و سجایا ، ازدواج است. اسلام با تشریح ازدواج مسیر رسیدن به عفت و حیا را هموار می سازد و بدین صورت که ازدواج را بهترین و طبیعی ترین راه تامین نیازهای جنسی معرفی می کند.طبق قوانین اسلامی تنهاخواندن صیغه عقد توسط زن وتایید توسط مردصحیح است و الزامی به وجود شاهد یانماینده دینی نیست البته کسی راوکیل کرد که لازم هم نیست که نماینده دینی باشد. شیعیان نوع دیگری از ازدواج (معرفی به ازدواج موقت )را دارند که در آن عقد ازدواج برای مدتمعین و محدودی بین طرف بسته می شود.
بنا بر نظر بعضی از مراجع شیعه برای دختر رشید اذن پدر در ازدواج موقت ضرورتی ندارد پس از تعیین مدت زمان عقد و مهریه با خواندن صیغه عقد زن و مرد به یکدیگر محرم می شوند.(مشکینی،1366/10)
دین مسیح:
مسحییان هنگام ازدواج متعهد می شوند که یکی شدن مرد و زن را نشانه آشکاری برای محبت خدا به بشر ومحبت مسیح به شاگردان قرار دهند، به همین علت مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی می شمارند و با طلاق و ازدواج مجدد در زمان حیات همسر مخالفند . اگر چه ازدواج در مسیحیت پدیده ای مقدس محسوب شده و سرعظیم نامیده می شود اما در برابر آن دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیده تر است . شخص مجرد با تمام توان به خدمت خداوند می رسد و با کم کردن مشغله های دینوی وزندگی خود را شبیه عیسی و مریم مقدس می سازد به همین دلیل است که کشیشیان از ازدواج دوری می کنند. بنا بر دیدگاه انجیل ازدواج تنها وسیله ای جهت دفع شهوت و جلوگیری از جمعیت است وخود ارزشمند نیست و نگاه به ازدواج به عنوان وسیله ایجهت حفظ
پاکی و تامین نیازهای جسمی است(توماس،1377/12)
دین یهود:
در یهودیت ازدواج به معنای کامل شدن و اوج رشد انسانی است . بر پایه تعالیم یهود یک زن بدون زن انسان های کامل نیستند و با ازدواج و پیوند زناشوییاز شکل ناقص به وجود کامل تبدیل می شوند. در آیین یهود ازدواج با محارم مجاز نمی باشد. ازدواج در میان کلیمیان دارای مراسمی مخصوص با آداب مربوط به آن است که از جمله می توان به مهریه زن که کتوباه گفته می شود تاچاباه پارچه ای سفید و نماد روشنایی که برروی چها چوب از هر طرف و بر روی سر عروس و داماد قرار می گیرد و نماد خانه و زندگی جدید زوج جوان است ،یاد کرد.
16-3- اهداف زناشویی
درباره هدف زناشویی نظرها گوناگون است . طرفداران نظریه میل جنسی اعتقاد دارند که هدف اصلی زناشویی شکل حقوقی و رسمی دادن به محرکات غریزی است بنیان و در عین حال هدف نهایی آن به شمار می رود. و درست آن است که درمیان انگیزه های بسیاری که قادرند افراد را به سوی ازدواج موقت برانند ، می توان انگاشت که امور جسمانی از اهمیت بیشتری برخوردار است . با این همه ، اندیشمندان و به طور کلی تمام کسانی که درباره سرنوشت جامعه به اندیشه پرداخته اند ، باور دارند که هدف زناشویی ، تولید مثل و پرورش فرزندان برای آینده بهتر جامعه است . هدف تولید مثل و دانش فرزند ، گاه چنان اهمیتی می یابد که زنان برای آنکه دارای فرزند شوند ، همسر دیگری اختیار می کنند . آرتور فیلیپسی عقیده دارد که ازدواج شرکتی است میان دو انسان به منظور تامین نیازهای متقابل و زادن و پرورش فرزندان حال آنکه اندیشمندان پیشین هندی هدف زناشویی راه دار ما می دانستند که ازدواج نزد هندیان ارزشی ورجاوند داشت . به گمان " گونتر" انگیزه های اصلی ازدواج را می توان گرایشهای دو سویه موجودات بشری به جنس مخالف ، نیاز به همکاری دو جانبه در پیکار برای زیستن، میل به داشتن فرزند و ادامه نسل داشت .
پس زناشویی کنشی ساده با مقصود یگانه نیست ، بلکه عملی است پیچیده با هدفهای متعدد که این هدفها مجموعا یک کلیت را به وجود می آورند . علاوه بر این کلیت هدفهای دیگری نیز وجود دارد که می تواند در زناشویی ملحوظ گردد ؛ از جمله کسانی هستند که ازدواج را وسیله ای برای تضمین خویشتن در برابر در دشواریهای مادی می دانند . بعضی دیگر می خواهند از راه ازدواج تامینی علیه احساس بی کسی ایجاد کنند و یا از تنهایی بپرهیزند . بهره سخن آنکه ازدواج کنشی پیچیده است که هدفهای بیشماری را دربر دارد ، اما در میان این هدفها ، بر حسب زمانهای مختلف و مناطق گوناگون ، یک یا چند هدف می توانند از اهمیت بیشتری برخوردار باشند (ساروخانی ، باقر ، 1379 ).
17-3- همسر گزینی
در کار گزینش همسر به 3 عنصر اساسی برخورد می کنیم با ضرایب گوناگون بر امر طلاق تاثیر می گذارند :
همتایی و تکمیل
هر قدر زوجین از دیدگاههای اجتماعی نظیر تحصیل و اشتغال یا فردی و جسمانی نظیر سن و یا فرهنگ و یا طبقات تراز یکدیگر باشند ، به همان نسبت میزان طلاق رو به کاهش می گذارد . در مقابل هر قدر زوجین از نظر خلق و خوی منش مکمل یکدیگر باشند باز به همان نسبت میزان طلاق کاهش می یابد . بعنوان مثال ، در صورتی که زوجین هر دو حساس ، عصبی ، سختگیر و… باشند احتمال بر خود بیشتر است و شکنندگی قرار دارد زوجیت بیشتر احساس می شود .
18-3- پیوند با سنن
با توجه به دستاوردهای علمی جدید ، زمانی که ازدواج بدون هیچ تشریفات ، یا هر نوع مراسم پدید می آید ، به همان نسبت نیز آسیب پذیر خواهد بود . مراسم ازدواج دال بر اهمیت آن است . موجبات آشنایی در شبکه وسیع خویشاوندی را پدید می آورند ، عاملی اساسی در پیوند نسلها بر ورای قرون و اعصار است ، لیکن بی هیچ شبهه منظور افراط درین مراسم و تکثر هزینه ها نیست . بنابراین برخورداری هر ازدواج از حدودی متعارف از مراسم و تشریفات عنصری مفید در بقا آن است . به نظر ما زمانی که مراسم گستردگی مفرط می یابند ، از خود بیگانه می شوند و در ارضا خواستهای کاذب (چشم و هم چشمی و…) به کار می آیند .
19-3- همسان همسری
واژه همسان همسری گویای منطقی برابری قدر و مرتبه زن و مرد تلقی می شود که بدین سبب افراد را ترغیب به وصلت با هم و همسنگ خود می نماید . انسان دانسته یا ندانسته در پی گزینش همسری که صفاتی همگون با او را داشته باشد افراد در تمامی در میدانی فراخ تر از آنکه تصادف بتواند بر آن کارگر شود با کسانی وصلت می کنند که از نظر موقعیت زناشویی همانند خودشان باشند .
در نتیجه در یک وصلت همتباری عوامل مختلفی موثر می باشند . پنج عامل اساسی و مهم را در این باره ذکر می کنند که عبارتند ا ز: 1- همجواری 2-تصوری از همسر آرمانی 3- تصویری از والدین 4- همسان همسری یا گزینش کسی که همگون باشد 5- نیازهای شخصیت .
بدین ترتیب همسان خواهی از لحاظ جغرافیایی ، صفات نژادی ، ویژگی های اجتماعی ، فرهنگی ، دینی مورد پذیرش اکثر محققان قرار گرفته است . لیکن در زمینه خلق و خوی و توانایی های فکری و ذهنی نظریه دیگری وجود دارد و در حقیقت در ا ین باب ناهمسان همسری مورد توجه پیروان قرار گیرد .
همسان همسری انواع دارد که عبارتند از:
همسان همسری از دیدگاه جغرافیایی :
عامل جغرافیایی که به وضع فضای مکان محل زیست افراد به واسطه دوری یا نزدیکی مجل سکونتشان به یکدیگر اطلاق می گردد بعنوان عللی در کنار سایر عوامل در امر انتخاب همسر دخالت دارند . ازدواج در میان اشخاصی که از نظر مکانی به یکدیگر نزدیک هستند به مقیاس گسترده تری انجام می شود تا ازدواجی که معلول تصادف باشد کسانی که به هم نزدیک هستند تعداد زیادی از صفات و عادات همگون دارند .
البته امروزه روند مهاجرت ها ، تحرکات شغلی به گونه ای است که امر ازدواج را از وابستگی های جغرافیایی به عامل اشتراک زبان ، آداب و رسوم ، باورها و اعتقادات مدهبی سوق داده است .
همسان همسری بر مبنای ویژگی های جسمانی
ویژگیهای جسمانی که به ظاهر رنگ چشم ، گیسوان ، قد و اندازه … اطلاق می شود هر چند در امر زناشویی نمی توان وجود آن را نادیده گرفت چنانچه تمایل افراد هم قد برای ازدواج با یکدیگر زیاد است ولی مهمترین عامل سن و نژاد می باشد . مثلا در یک جامعه آپارتا مد نظیر آفریقای جنوبی گزینش همسری بایست در خطی موازی و مستقیم صورت پذیرد و وصلت میان نژاد امری محال به نظر می رسد و در صورت ازدواج دو نژاد سیاه و سفید پیگرد قانونی دارد به همین دلیل در این جامعه نژاد رل مهمی در انتخاب همسر بازی می کند . سن هم بعنوان یکی دیگر از عوامل مهم انتخاب همسر تلقی می شود که نقش بارزی را در این میان بر عهده می گیرد . بیشتر اوقات افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند اگرچه زوجین تمایل دارند از لحاظ سنی به یکدیگر نزدیک تر باشند تا زندگی بهتری داشته باشند لیکن افرادی هستند که به لحاظ تفاوت سنی زیاد هدف و آرمانهای مشترکی داشته و عامل سن را خود به خود محو کرده و پیوند زناشویی را قوت می دهند بنابراین اگر در کنارش عوامل دیگر هم وجود داشته باشد زندگی خانوادگی تداوم می یابد .
همسان همسری از دیدگاه اعتقادی و مذهبی
یکی از مهمترین عواملی که در انتخاب همسر بر تصمیم فرد درجامعه اثر می گذارد اعتقادات دینی است . اعتقادات دینی و مذهبی بعنوان یکی دیگر از عوامل موثر در گزینش همسر تلقی می گردد . که در جوامع مختلف با توجه به دین با یکدیگر متفاوت عمل می نمایند . بعنوان مثال در اسلام در درون همسری دینی الزامی است و ازدواج یک مسلمان با غیر مسلمان در جوامع اسلامی امکان پذیر نیست مگر اینکه فرد به اسلام روی آورد همچنین در دین یهود و دین مسیح ازدواج درون گروهی صورت می گیرد . در دین یهود به مراتب بیش از کاتولیها و پروتستانها این امر مد نظر قرار می گیرد . زناشویی میان زن و مردی که مذاهب مختلف دارند به دشواریهای شخصی و خانوادگی گوناگون می انجامد و تنها با اراده ای استوار نمی توان از ان پرهیز کرد زیرا باورهای مذهبی همیشه و درهمه جا سرچشمه بنیادین تلقیات جمعی می باشد و البته این تلقیات خود نمودار و نمایشگر اخلاقیات یک قوم درباره زن و مرد است .
همسان همسری بر مبنای منشها و امور ذهنی :
همسان خواهی بر مبنای خصایل و خلق و خوی و امور ذهنی از دو دیدگاه برخوردار می باشد . گروهی از محققان معتقدند زن و مردی که خواهان وصلت با یکدیگرند می بایست از نظر امور ذهنی و عملکرد هوشی و فکری در یک سطح مشخص قرار گیرند تا جهت زندگی زناشویی خرسند و موفق باشند زیرا اختلاف وسیع هوشی میان همسران باعث ایجاد مشکلات و دشواریهای خانوادگی می گردد. از سوی دیگر گروهی معتقدند زن و شوهر باید از لحاظ خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی در سطحی مشابه با یکدیگر قرار گیرند تا بدین وسیله بهتر بتوانند همدیگر را درک نمایند و خواستهای یکدیگر را عملی کنند این گروه به همسان همسری حلق و خوی و منش در امر وصلت در مرد با همدیگر تاکید دارند در مقابل این محققان بعضی دیگر را صاحب نظران قرار دارند که معتقدند از لحاظ روانشناسی افرادی که از خصایص متفاوت و ناهمسان برخوردار تمایل به ازدواج با یکدیگر داشته باشند به مرحله اجرا در می آورند .
یکی از دانشمندان ( وینچ ) معتقد است . ناهمسانی دو فرد از یک طرف باعث ایجاد پیوند میان زوجین می شود و از طرف دیگر کمکی در ارضا زندگی مشترک می نماید.
همسان همسری از دیدگاه اجتماعی – تحصیلی
همسان همسری تحصیلی نوعی دیگر از گزینش همسر به حساب می آید که در میان دانشمندان با دو دیدگاه موجود می باشد در میان سعادت خانوادگی و همگونی تحصیلات بستگی مستقیمی وجود دارد . وجود یک موقعیت تحصیلی همسان یا دست کم همسنگ و متعادل می تواند به ایجاد سازگاری زندگی زناشویی کمک نماید . در مقابل نظریه فوق گروهی می گویند . در میان تعادل سطح تحصیلات زن و شوهر و خرسندی از زناشویی وجه مشترک وجود ندارد . با توجه به نظریات فوق ، نقش تحصیلات میزان و سطح آن روز به روز به عنوان یکی از عوامل مهم انتخاب همسر نقش می گیرد خواه باعث خوشبختی میان زوجین باشد و یا عکس آن عملی گردد . در هر صورت افراد در هر طبقه اجتماعی که باشند ترجیح می دهند ازدواجهای درون گروهی از قشر خود را تحقق بخشند . زیرا این عقیده رایج است که ازدواج در خارج از گروه های اجتماعی کم دوامتر و آسیب پذیر تر به حساب می آید . ( نظام خانواده و خویشاوندی )
20-3- خانواده:
خانواده یک نهاد اجتماعی است.خانواده شامل مجموعه افرادی می شود که زیریک سقف زندگی می کنند و اشکال متفاوتی به خود می گیرد خانواده هسته -ای که شکل محدود زناشویی است ، شامل یک زوج و فرزندان کوچک آنها می شود، هرچند گاه ممکن است چند نفر دیگر نیزبا آنها زندگی کنند. خانواده گسترده از چندین خانواده هسته ای تشکیل می شود. معمولا در یک خانواده پدرمکان یک مردکهنسال به همراه زن یا زنان (اگر خانواده چندهمسری باشد)فرزندان مجرد ،پسران متاهل و زنان و کودکان آنها زندگی می کنند. مسکن این خانوار ممکن است افرادی خارج از خانواده را نیز در خود جای دهد.
هر خانواده ای که با ازدواج پدید می آید طبعا دارای یک کارکرد تولیدمثل است. زیراوظیفه ی تداوم بخشیدن زیستی (بولوژیک) به تبار را برعهده دارد.اما خانواده در عین حال کارکردهای دیگری نیز دارد. کارکرد آموزش و اجتماعی کردن کودکان برای تداوم بخشیدن به فرهنگ ، کارکردهای اقتصادی برای تداوم بخشیدن به زندگی و ارضای نیازهای حیاتی همراه با تقسیم کار بنا بر هر جامعه ای خاص ، کارکرد حقوقی به مثابه شخصیت مدنی یااخلاقی که مالک اشیا بوده و از حقوق و وظایف و در نتیجه مسئولیت هایی برخوردار است، و سرانجام کارکرد دینی در بسیاری از کشورهای جهان سوم پدر در خانه خود در راس یک کانون مذهبی نیز قرار می گیرد. خانواده به این ترتیب اعضای خود را درشکبه ای از حقوق و ممنوعیت های جنسی و گروهی از احساس ها همچون عشق ، احترام و ترس نسبت به یکدیگر پیوند می دهد.(ریویر،1383/108،109)
یک همسری:
یک همسری ،سیستم معمول زناشویی جوامع زناشویی جوامع امروزاست یعنی هسته خانواده فعلی جوامع کنونی ، از ازدواج یک زن و یک مردتشکیل می شود و حتی در جوامعی که هنوزسیستم های چند همسری (چند زنی یا چند شوهری )وجوددارد خانواده هایی یک همسری ،اکثریت را تشکیل می دهند.در بین بعضی از گروه ها حتی امکان طلاق یا ازدواج مجدد از مرگ همسروجود ندارد.(روح الامینی،1379/181)
چند همسری :
چند همسری در مقابل تک همسری یعنی ازدواج یک مردو یک زن قرار می گیرد و به معنی ازدواج یک نفر (مرد یازن )با چندین همسر است. البته باید توجه داشت که ازدواج اول معمولا از قواعد پیروی می کند که با ازدواج های بعدی یا ثانوی متفاوتند.
چندزنی:
چند زنی به وصلت زناشویی یک مرد با چندین زن اطلاق می شود. این زنان همگی در آن واحد در جایگاه همسران زنده و مشروع او قرار میگیرند. میان چند همسری محدود (دو ،سه ، یا حداکثر چهار همسر همچون مورد اسلام)و چند همسری گسترده که عموما از امتیازات رئیس ها در جوامع بدوی است. به عقیده تکاملیون داشتن چند زن از خصوصیات دوران پدر سالاری است. تملک و تصاحب هر چه بیشتر اغنام و احشام و افراد ، مشخص کننده موقعیت اجتماعی و سیاسی روسای قبایل و افراد زورمند و با قدرت بوده است . علاوه بر امکانات اقتصادی و قدرت های ایلی و طایفه ای که از عوامل اصلی ازدواج چند زنی است ، مطالعات اجتماعی نشان می دهد که گاهی در بین دامداران و کشاورزان ، گرفتن زنی دیگر به منزله اضافه شدن کارگری دیگر به افراد خانواده و مددکاری در امر دامداریوکشاورزی است. (روح الامینی،1379/183)
اهداف استراتژیک ازدوا ج های چند همسری شامل مواردزیر می شوند:
1. هدف جمعیتی : تداوم کلان از طریق افزایش فرزندان آن.
2. هدف اقتصادی : افزایش نیروی کار گروه از طریق افزایش ثروت و بالا بردن ایمنی والدین در دوران پیری .
3. هدف سیاسی : ایجاد یک حوزه صلح و آرامش از طریق گستردن شبکه خانواده های خویشاوند.
4. هدف دینی : جذب خدایان محافظ کلان های همسران بهکانونخانواگی .
5 . هدف روانی -اجتماعی :ایجاد یک جایگاه اجتماعی بالابردن برای مرد چند همسر که به زنان او نیز تعمیم می یابد.
6. هدف روانی – جسمانی : امکان ارضای نبازهای جنسی بایکیاز زنان در حالی که زن یا زنان دیگر در حالت بارداری هستند و به رسم رایج در آفریقا از ابتدای بارداری تا پایان شیردهی از آمیزش ممنوعند.
طرفداران تک همسری عموما سوء استفاده از چند همسری رامورد انتقاد قرار می دهند ،برای مثال بهره برداری اقتصادی از زنان ، تعارض میان هووها ، رقابت میان فرزندان هووها ، استثناء قائلشدن شوهران میان همسرانشان ،ازدواج مردان پیر یا دختران جوان ،افزایش تعداد افرادی که به اجبار مجرد می مانند ،افزایش فساد جنسی به دلیلکمبود دختران به نسبت پسران جوان و غیره . زنی خواهر -زن گزین نوعی از ازدواج استکه یک مرد با چندین خواهر پیوندزناشویی می بندد.(ریویر،1383/110)
فصل چهارم
دوره قاجاریه
1-4- آغاز کار سلسله قاجاریه:
با افول سلسله زندیه، بار دیگر حکومت و فرمانروایی از دست ایرانیان خارج گردید و طایفه قاجاریه Qajariyye زمام امور را به دست گرفتند.
قاجاریه طایفهای از نژاد مغول و دودمان ترکمان و از قبایلی هستند که در عهد چنگیز و اخلاف او همراه کشورگشایان تاتار مغولستان به بلاد اسلامی آمده و در نواحی بین شام و ایران و مخصوصاً در حدود ارمنستان مقیم شدند. تا زمان تشکیل دولت صفویه چندان اسمی از ایل قاجار در تاریخ دیده نمیشود. یکی از هفت ایل ترک که سلسله صفویه را در رسیدن به قدرت یاری کردند، طایفه قاجار بود. در آن هنگام قاجاریه در ارمنستان به سر میبردند و سپس در زمره طوایف هفتگانه قزلباش به شمار آمدند.
شاه عباس طایفه قاجار را از مسکن اصلی خود، ارمنستان مهاجرت داده و به سه طایفه تقسیم کرد و به مرزهای ایران کوچانید: یک طایفه را به گرجستان، دستهای را برای جلوگیری از ازبکان به مرو و گروه سوم را برای مقابله با ترکمانان به استرآباد فرستاد. طایفهای که در استرآباد بود خود به دو دسته تقسیم شد. گروهی که در بالای قلعه مبارکآباد آن طرف رود گرگان اقامت کرد به یوخاری باش یعنی ساکن قسمت علیای رود معروف گردید و دستهای که در طرف پائین سکونت گزید آشاقه باش یعنی ساکن قسمت سفلای رود نامیده شد. (رضایی/ 1374/ 77) (راوندی/ 1354/ 482)
2-4- نسب و گروههای قومی قاجاریه:
اصل و نسب و تاسیس سلسله قاجاریه منسوب است به ایل قاجار از طوایف قزلباش، نسبت خود را به شخصی به نام قاجارنویان از روسای ایل جلایر مغول میرسانیدند کلمه قاجار ظاهراً مشتق است از قجر "Qajar" که در ترکی جغتایی به معنی تندرو آمده است، گویند. (قدیانی/ 1376/ 606)
سلسلهای از پادشاهان مغول نژاد ایران که به وسیله آغامحمدخان تاسیس شد، حکومت سلسله قاجار در آن دوره در ایران استبدادی بوده است.
در طول مدت 135 سالی که قاجارها در ایران سلطنت داشتند، (7) نفر از آنان به این ترتیب به سلطنت رسیدند.
1- آغا محمدخان (25 سال)
2- فتحعلی شاه (38 سال)
3- محمد شاه (14 سال)
4- ناصرالدین شاه (5/49 سال)
5- مظفرالدین شاه (11 سال)
6- محمدعلی شاه (3 سال)
7- احمد شاه (17 سال)
3-4- پادشاهان قاجاریه:
آغامحمدخان قاجار
اولین پادشاه قاجاریه که پس از برانداختن مخالفان خود در نوروز 1200 هجری در تهران پادشاهی خود را اعلام کرد ولی از تاجگذاری خودداری نمود تا اینکه در 1210 بنا به درخواست مکرر مردم راضی شد که مراسم تاجگذاری کرد و دیهیمی مدور که به نام کلاه کیانی خوانده میشد برسرگذاشت. وی در طی حکومت خود توانست قسمت اعظم خاک ایران را تحت انقیاد خویش درآورد. وی غالباً به جای بردن شمشیر با تدبیر و دادن رشوه به مقاصد و نیات خود میرسید. او مردی سنگدل و عقدهای (به سبب مقطوعالنسل بودن)، خشن و کینهتوز، سخت کش و بیرحم بود. اندامش از دور به یک جوان میمانست، ولی کسی که به او نزدیک میشد، مرد کوسهای را میدید که صورتی چروکیده و قیافهای ترسناک دارد. وی در سن 63 سالگی بدست 3 نفر از خدمتکاران خود به قتل رسید. (قدیانی/ 1376/ 21)
فتحعلی شاه
باباخان معروف به فتحعلیشاه متولد 19 جمادیالاخر سال 1185 ه.ق. است و دومین پادشاه (از سال 1212 تا 1250 ه.ق.) ایران از سلسله قاجاریه، پسر حسینقلی خان جهانسوز بود. چون عمویش، آغا محمدخان قاجار فرزندی نداشت، ولایتعهدی خویش بدو داد. (قدیانی/ 1376/ 579)
فتحعلی شاه در سال 1250 ه.ق. در اصفهان بدرود حیات گفت در ایام این پادشاه وقایع مهمی برای این مملکت رخ داد و باب دخالت اجانب خاصه در امور داخلی این کشور بازگشت و از آن تاریخ استقلال سیاسی، اقتصادی و قضایی ایران متزلزل گشت. فتحعلی شاه فکر دوراندیشی نداشت و از این جهت نتوانست از سیاستهای گوناگون آن عصر استفاده کند یا اینکه اصلاحاتی که برای کشور لازم بود بنماید. بلکه در مواقعی که کشور ما به انواع مصائب و بلایا مبتلا بود او دست از خوشگذرانی برنمیداشت. (رازی/ 1362/ 486)
محمد شاه قاجار
فتحعلی شاه پسری به نام عباس میرزا داشت که یک سال قبل از پدرش بدرود حیات گفته بود بعد از مردن او محمد میرزا ولیعهد گردید با اینکه فتحعلی شاه پسران متعدد داشت این مقام را به جهاتی به فرزندزاده (محمد شاه) داده شد.
ناصرالدین شاه
بعد از رحلت محمد شاه پسرش ناصرالدین شاه به مقام ولایتعهدی رسید. (در هنگام مرگ پدر در تبریز به سر میبرد و در 16 سالگی به پادشاهی رسید. وی در 21 ذیقعده سال 1264 ه.ق. به تهران آمد و روز بعد رسماً تاجگذاری کرد. (قدیانی/ 1376/ 724)
در آن هنگام (در دوره شاهی ناصرالدین شاه) اینگونه افکار تولید میگشت حکام و امرا و شاهزادگان در ولایات و نقاط مختلفه کشور به استبداد و خودکامی میگذراندند و آنچه میخواستند میکردند و این تعدیات بیشتر نارضایتی ملت را افزود، خلاصه میتوان گفت اوضاع و احوالی که موجب انقلاب گردید از این قرار است:
1- تعدی بیگانگان و تجاوز به اراضی ایران و مداخله آنها در امور داخلی کشور
2- فروختن یا واگذار کردن حقوق ایرانیان به موجب امتیازات گوناگون
3- استبداد شخص شاه و ظلم و تعدی حکام و شاهزادگان
4- ارتباط با ملل غرب و مشاهده اوضاع ممالک آنها
5- بیداری ملت در نتیجه علل مختلفه (مطالعه جراید و مجلات خارجی و فراگرفتن علوم جدید. و اطلاع به تاریخ نهضت اروپا)
6- جمعیت مذهبی
او در سال 1313 ه.ق. به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی در حرم حضرت عبدالعظیم به قتل رسید. (رازی/ 1362/ 529)
مظفرالدین شاه قاجار
فرزند ناصرالدین شاه قاجار که فرمانروامای آذربایجان و مقیم تبریز بود و پس از چهل روز به اتفاق سفرای روس و انگلیس به تهران آمده به تخت سلطنت نشست. وی در سن پیری به سلطنت رسید. این پادشاه مردی رئوف، مهربان، مایل به آسایش اتباع و موافق با آمال ملت بود ولی ضعیفالنفس و بیحال بود، از این جهت جمعی از درباریان و افراد سودجو او را احاطه کرده و بر او تسلط یافتند و تا آنجا که توانستند وی را از همراهی با ملت و اجرای اطلاحات باز داشتند و به واسطه اعطای فرمان مشروطیت نام نیکی در تاریخ ایران از خود نهاد. (رازی/ 1362/ 529) (قدیانی/ 1376/ 707)
محمدعلی شاه قاجار:
پس از مظفرالدین شاه فرزند ارشد و ولیعهد او محمدعلی شاه که در تهران حضور داشت به پادشاهی رسید. محمدعلی شاه در سال 1289 ه.ق. در تبریز متولد شد و مادرش "امالخاقان" دختر میرزا تقیخان امیرکبیر بود. وی در چهاردهم ذیحجه 1324 ه.ق. جشن تاجگذاری خود را برگذار کرد و در این جشن بزرگان داخلی و نمایندگان خارجی دعوت شدند، ولی از نمایندگان مجلس دعوتی به عمل نیامد. محمدعلی شاه استبداد صغیر در کشور به وجود آورد. این پادشاه با آزادیخواهان و مشروطهطلبان به سازش نرسید و سرانجام در 27 جمادیالثانی 1327 ه.ق. به سفارت انگلیس در زرگنده پناهنده گشت و مجلس فوق تشکیل شده محمدعلی شاه رسماً از سلطنت خلع و پسر دوازده ساله او احمد میرزا به پادشاهی برگزیده شد.
احمد شاه قاجار
پسر دوم محمدعلی شاه در سال 1314 ه.ق. در تبریز متولد شد و در سال 1327 ه.ق. در سن 12 سالگی به جای پدر مخلوع خود به شاهی برگزیده شد و چون هنوز به سن بلوغ نرسیده بود پنج سال در تحت قیمومیت دو نائبالسلطنه عضدالملک قاجار و ابوالقاسمخان ناصرالملک قرهگوزلو باقی ماند و در سال 1332 ه.ق. خود زمام سلطنت را در دست گرفت و پس از دوازده سال پادشاهی سرانجام در مجلس پنجم اوایل آبان سال 1304 هجری شمسی (ربیعالثانی 1344 ه.ق.) با اکثریت 80 رای موافق در برابر پنج رای مخالف انقراض سلطنت خاندان قاجار را تصویب و اعلام نمود. احمد شاه عاقبت در بیمارستان نویی (نزدیک پاریس) وفات یافت. (قدیانی/ 1376/ 601)
5-4- ازدواج در دوره قاجار
ازدواج پادشاهان در دوره قاجار
در زمان سلطنت قاجاریه حوادث ناگواری در این ملک رخ داد که بالنتیجه منجر به ضعف این کشور و بر باد رفتن قطعات آن و اعمال نفوذ بیگانگان و متزلزل شدن اساس استقلال ایران گردید. ایران مقام بلندی که قرنها در آسیا داشت از دست داد و عرصه کشور داریوش میدان سیاستهای مختلف گردید. این پیشآمدها علل عدیده داشته است که یکی از مهمترین آنها میتوان به بیاهمیتی پادشاهان قاجار به کشور و به مردم ایران بود و اهمیت دادن به شکوه و جلال حرمسراها بود و گذراندن تمام اوقات و زمانهای پادشاهان در این حرمسراها و زیاد کردن زنان حرمسراها بود. که همین موضوع سبب شد که نفهمند کشور ایران مورد تهاجم کشورهای دیگر قرار گرفته و تمام سرمایههای آن به یغما برده میشود.
یکی از مختصات شاهان قاجار، البته نه همه آنان به طور قاطع، داشتن زنان متعدد و حریص بودن به شهوترانی و عیاشی است. ولیعهد در همان سن و سال کم تعیین میشد و در سن چهارده یا پانزده سالگی به او زنی میدادند که زود از او سیر میشد و به تدریج بر شمار زنهای او میافزود.
حرمسراها بنای مجزا و مستقلی است که با دیوارهای بلند محصور شده است زنان و کودکان در حرمسراها به سر میبردند، ولی تصور بعضی که حرمسراها را چون زندانهایی وصف میکنند عاری از حقیقت است.
حرمسرای ثروتمندان به بهشت روی زمین شباهت دارد زیرا گذشته از زنان زیبایی که در آن بسر میبرند و هر یک از آنها میکوشند طرف توجه همسر ثروتمند قرار گیرند. حرمسرا آکنده از اشیا و اثاثیه تجملی وگرانبها و خوشایند است.
حرمسراها بسیار وسیع و از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است. هر زن اتاقی مخصوص به خود دارد. کودکان که تعدادشان بسیار زیاد است و همچنین کنیزان هر یک اتاقهای مخصوصی دارند.
ایرانیان نیز به مانند همه مشرق زمینیها، زنان متعددی میگیرند.
در حرمسرا احترام نسبت به زنان ارشد حتمی است. زنانی که سابقه بیشتری در حرمسرا دارند در پیش چشم غریبهها جاه و مقام خود را به رخ آنان میکشند و از این کار لذت میبرند. (تاجبخش/ 1382/ 870)
علل اجتماعی حرمسراسازی:
اولین عامل حرمسراسازی تقوا و عفاف زن است، یعنی شرایط اخلاقی و اجتماعی محیط باید طوری باشد که به زنان اجازه ندهد در هر حالی که با مرد بخصوصی رابطه جنسی دارند با مردان دیگر نیز ارتباط داشته باشند. در این شرایط مرد هوسران عیاش متمکن، چاره خود را منحصر میبیند که گروهی از زنان را نزد خود گردآورده حرمسرایی تشکیل دهد. عامل دیگر نبودن عدالت اجتماعی است. (مطهری/ 1375/ 75)
6-4- مشخصات حرمسراهای شاهی:
حرمسراهای شاهی عبارت بود از محوطه محصوری که در مرکز آن حیاطی بزرگ و دور تا دور آن اتاقهایی جدا و مستقل با حیاط خلوتهای خاص قرار داشت. در این محیط زنان و کنیزان شاه همراه با خدمه و میهمانان گوناگون زندگی میکردند و دارای ثروت و تجمل بودند. هیچ مردی بجز شاه حق ورود بر آن را نداشت. (معتضد/ 1379/ 156)
از دیگر مختصات شاهان بغیر از داشتن زنان متعدد داشتن حرمسراهای مجلل بود. زیبایی و جوانی دو شرط ساده ورود به حرمسرا به حساب میآمد. هسته اصلی حرمسراها متشکل از زنان و اقربای درجه اول شاه بود که با کنیزان و خدمه آنان کامل میشد اوج گستردگی حرمسراها در دوران شاهان قاجار به چشم میخورد. زنان در درجه اول حرمسرا شامل مادر، خاله، عمه و سایر خانمهای مسن خانواده سلطنتی، که در صورت تمایل پس از مرگ شاه قبل در حرمسرا باقی مانده بودند، میشد. سپس همسران عقدی که معمولاً همگی از خانوادههای قاجار و اشراف درجه اول کشوری انتخاب میشدند، تشکیل دهنده مهمترین رکن بودند. مهمترین دلایل ازدواجهای شاه و خانواده سلطنتی را مصالح سیاسی تشکیل میداد. گرچه این نوع ازدواجها در بیشتر مواقع شامل حال خواهران و دختران شاه میشد، اما گاهی اوقات برای آرام کردن روسای ایلات و بزرگان کشور شاهان نیز از این ترفند سود میجستند. صاحب منصبان و روسای ایلات نیز میکوشیدند که حداقل یکی از دختران خود را به حرمسرای شاه بفرستند تا نزد وی برای خود شفیعی داشته و مقام خود را حفظ کنند. گویا وصیت آغا محمدخان نیز این بود که بین دو تیره ایل قاجار از طریق ازدواج اتحادی ایجاد شود.
همسران عقدی شاه معمولاً توسط مادر او انتخاب میشدند و فقط فرزندان این زنان حق انتصاب به مقام ولایتعهدی را داشتند. شمار زنان صیغهای بیشتر بود. این زنان یا بنا به میل شاه انتخاب میشدند یا سران بزرگان کشوری آنان را پیشکش میکردند تا به دستگاه سلطنتی راهی داشته باشند. گاه هم به صورت اسیر یا برده خریده نصیب شاه میگشتند.
در این بین پارهای از زنان پس از جلب رضایت خاطر شاه مورد عنایت بیشتری قرار میگرفتند و به اصطلاح به مقام سوگلی نایل میشدند و بدین ترتیب از حقوق و مزایای خاص برخوردار میگشتند و آنها میتوانستند نظر شاه را برای بخشیدن مشاغل و مناصب دولتی به خانواده و بستگان خود نیز جلب کنند.
شیوه انتخاب این دسته از زنان توسط شاه، یا در میهمانیهای حرمسرا از بین اقوام و خویشان زنانی که به میهمانی آمده بودند، یا هنگام سفرهای شاه و برخوردهای اتفاقی که با دختران ایلی و روستایی پیش میآمد، صورت میگرفت.
مقام آخر زنان در حرمسرا شامل کنیزان بود که هر یک در هنرهای خاص چون آواز، موسیقی یا رقص تربیت یافته و ماهر بودند. پارهای از آنها مورد لطف ملوکانه قرار میگرفتند و گاه به وسیله شیخالحرم که هر روز در حرمسرا حاضر بود به عقد منقطع (صیغه) شاه در میآمدند. بدین ترتیب بر عده زنان شاه میافزود.
زنان حرمسرا به ترتیب اهمیت
1- مادر اصلی شاه فعلی
2- مادران دیگر شاه و اقربای نزدیک چون خالهها و عمهها
3- زنان عقدی شاه: معمولاً از خانوادههای اشرف قاجاری و سلطنتی انتخاب میشدند.و تنها فرزندان آنان حق انتصاب به مقام ولایتعهدی را داشتند.
4- زنان صیغهای: این دسته از زنان معمولاً از خاندانهای بزرگ کشوری و لشکری و نیز خاندانهای بزرگ ایلات برگزیده میشدند. مدت ازدواج آنها حداکثر 99 سال قید میگردید.
5- زنان صیغهای کم اهمیتتر: که معمولاً از خانوادههای عادی بودند و فرزندانی از شاه داشتند. گاه کنیزان به این مقام (سوگلی) نایل میشدند.
6- کنیزان (همان- ص 159-160)
در دوره آغا محمد خان مردم دائماً مورد حمله سپاهیان قرار داشتند به عنوان مثال کشتارهای دستهجمعی او در گرجستان و قفقاز باعث تنفر عمومی مردم آن سامان و روی آوردن گروهی از اهالی آن سرزمین به روسیه تزار میشد. آغا محمدخان قاجار نیز دارای حرمسرا بود ولی این خواجه تاجدار که قادر به کامجویی از زنان زیبارو نبود درصدد اذیت و آزار آنها برمیآمد و چون با مشاهده رخسار زیبا و اندام دلفریب زن جوان شرارهای آتشین از اعماق وجودش زبانه میکشید و قادر به کام گرفتن نبود وحشتناک و برافروخته، دیوانهوار با شلاق و چوب به جان دختر بیچارهای که افتخار همخوابگی سلطان نصیبش شد بود میافتاد و آزارش میداد. هنگامی که فتحعلی شاه بر تخت شاهنشاهی ایران نشست ایران شهرت نیکویی در دنیا داشت و ترکهای عثمانی و طوایف آسیای مرکزی و دولت انگلیس و روسیه از آن حساب میبرند، هنوز جنگهای موحش ایران و روس آغاز نشده و شاه جوان فرصتی برای خوشگذرانی داشت ولی مردم در این دوره در قحطی به سر میبرند و عده زیادی از مردم مخصوصاً اطفال جان میدادند ولی پادشاه به خوشگذرانی میپرداخت و از حال مردم بیاطلاع بود. همه مورخان او را مردی عیاش و زنباز معرفی کردهاند. داشتن زنان متعدد و فرزندان بسیار، مشکلات بزرگی را در راه اداره امور مملکت پیش پای او گذاشته بود، اما با اینحال همیشه طالب زن بود و عطشی سیری ناپذیر داشت و این مسئله سبب نابسامانی و هرج و مرج در جامعه شد. او حرمسرایی 1000 نفره تاسیس کرده بود و تمام اموال مملکت را در این حرمسراها از بین برد. زنانی که هر روز وارد حرمسرا میشدند از شهزادگان زند و قاجار و اولا و خوانین و امرای بزرگ بود و او همواره کوشش میکرد از دختران رجال و بزرگان همسری برای خود برگزیند.
حرمسرای شاهی در زمان سلطنت فتحعلی شاه، از نظم بسیاری برخوردار بود. حتیالمقدور اعتدال بین خانمها رعایت میشود و شاه اجازه هیچ تفاوتی را نمیداد. به طوری که زنانی که اولاد نداشتند اولاد دیگری را به اسم فرزندی به آنها میداد و مادرهای حقیقی آنها جرات نمیکردند روی اولاد خودشان را ببوسند که مبادا آن مادر صوری اوست دلتنگ شود. (معتضد/ 1379/ 158)
در مورد زنبازگی محمدشاه و مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه و احمدشاه و عیاشیهای آنان مطالب زیادی در دست نیست. شاید بیشتر به این علل باشد که بعضی از ایشان بیمار و برخی نیز دچار گرفتاریهای سیاسی بودند.
بعد فتحعلیشاه، نوهاش ناصرالدین شاه شکوهمندترین و پرخرجترین حرمسرای تاریخ را به وجود آورد و آوازه شهرت حرمخانههای ایرانی از قاره آسیا گذشت و به سرزمینهای غرب رسید.
ناصرالدین شاه به جنس زن علاقه زیاد داشت و شب و روز خود را در معاشرت با زنان میگذرانید. در اواخر دوره قاجاریه نظربازی رواج فراوان یافته بود. برای همین در بین مردم در عهد ناصرالدین شاه بیقرار زن بودند و زن بازی و خانم بازی و تعدد زوجات رواج یافته بود.
ناصرالدین شاه برخلاف پدربزرگش توجه زیادی به زنان عوامالناس داشت در حرمسراهای پادشاهان به دلیل تعدد زوجات، افتخار همبستر شدن با شاه ممکن بود یک و یا دو بار برای زنان به وجود آید و حتی اغلب شاه نام آنها را به یاد نداشت تردیدی وجود نداشت که اینان برای ارضاء غریزه خود میبایست راهی پیدا میکردند. و غالباًً زنان حرم نیز خیانت میکردند. (آزاد/ 326)
7-4- ازدواج در میان مردم در دوره قاجار
قشربندی جامعه در دوره قاجاریه:
شهر ماقبل صنعتی، دارای ساخت طبقاتی دوگانهای است، شامل برگزیدگان یا طبقه بالا که مشخصههای بسیار باارزش اجتماعی را به همراه دارند و طبقه پایین یا انبوه جمعیت که فاقد آن مشخصهها میباشند. برگزیدگان، هرچند گروه کوچکی هستند که شاید کمتر از 5 تا 10 درصد کل نظم اجتماعی را تشکیل میدهند، اما بر شهر و جامعه تسلط دارند. این گروه باسواد، دست کم، بالاترین مراتب دیوانسالاریهای حکومتی، مذهبی و آموزشی را در اختیار دارد. مجموعه شهروندان با منزلت پایین و جمعیت گسترده زارعین، دو گروهی که از صفات بسیار مشترکی برخوردارند، خیل عظیم مردم عادی یا گروه طبقه پایین را تشکیل میدهند، جوامع فئودالی اندکی هستند که از گروه مطرودان برخوردار نباشند. این افراد از طبقات بالا و پایین که عناصر محترم نظم اجتماعی تلقی میکردند، جدا نگه داشته میشوند. (زاهد/ 1381/ 91)
جامعه ما دارای یک نظام شاهنشاهی بود که شاه در راس حکومت قرار میگرفت و خانواده او در بالای سلسله مراتب اجتماعی قرار داشت. دولت او و کسانی که وابسته به آن بودند، قسمتی دیگر از طبقه بالا را تشکیل میدادند، همچنین آن دسته از رهبران مذهبی یا علمایی که از طرف دولت به عنوان امام جمعه یا شیخالاسلام (رئیس دادگاههای شرع) منصوب میشدند؛ میتوان گفت کسانی که درباری یا متعلق به دولت بخصوص مراتب بالای آن بودند، طبقه بالای جامعه را تشکیل میدادند.
در دوره قاجاریه مردم ایران به چهار طبقه تقسیم میشدند که هر یک امتیازات و خصوصیاتی داشتند:
طبقه گروه حاکم- طبقه اول
قشر ممتاز جامعه: که محدود به خانواده حاکم و اقربای تراز اول هر دودمان سلطنتی است اینان، در همین قلت عددی، از چنان کثرت نفوذی برخوردار دارند که به هیچ طریق در مقام مقایسه با دیگر انبای نوع قرار نمیگیرند. (شعبانی/ 1374/ 134)
افراد طبقه اول عبارت بود از صدر اعظم، وزراء و رجال دربار، مامورین عالی رتبه در هر یک از شهرها چند خانواده بودند که جز اعیان و اشراف آن شهر به حساب میآمدند یکی از افراد خانوادههای مذکور در تهران اقامت میکرد که دارای شغل دولتی بود و سایر افراد خانواده، به وسیله او تقاضاهای خود را به عرض دولت وقت میرسانیدند. افراد خانوادههای اشراف را بیشتر بدون رعایت لیاقت و سن و سال، به پستهای مهم منصوب میکردند و شغل پدر را به پسر میدادند و در حقیقت میتوان گفت که اغلب مشاغل در این دوره ارثی بوده است. عدهای از اشراف شهرستانها که صاحب شغلی در مرکز بودند، پس از وصلت با خانواده یکی از رجال معروف تهران جز خانوادههای درجه اول محسوب میشدند.
در طبقه اعیان، وصلتها بین خودشان بود و حتین رعایت احترامات طبقاتی هم در ازدواج منظور میگردید که از هر حیث متناسب طرفین باشد. اگر خانوادهای ثروت زیاد داشت به منظور بیرون نرفتن سرمایه، اغلب اوقات وصلتها در بین افراد خانواده به عمل میآمد و در بعضی از خانوادههای اشرافی چهار یا پنج پشت زن و شوهر، دختر عمو و پسر عمو و یا دختر دایی و پسر عمه بودند.
باید یادآور شد که در این دوره مردان بدون زن زندگی نمیکردند و ثروتمندان علاوه بر زنان دائمی خود، صیغه هم میگرفتند. (تاجبخش/ 1382/ 425)
طبقه نظامیان به خصوص فرماندهان ردههای بالا، از امتیازات ویژه برخوردار بودند و از تیول و اقطاع بهره میبردند. تکیه حکامی که از مردم زیردست و تحت سلطه خود متفاوت بودند، به طور عمده براین جماعت استوار بود.
طبقه دیوانیان: شاید اطلاق عنوان طبقه بر این جمع کار دشواری باشد و بیشتر به عنوان قشر اجتماعی معینی که عهدهدار مسئولیتهای شخصی در خلال تاریخ بودهاند.
بالاترین مقام سیاسی اداری- اجرایی جامعه، بعد از شخص دور از دسترس حاکم، از میان این قشر برمیخیزد. (شعبانی/ 1374/ 135)
طبقه دوم
شامل روحانیون یا علمای دین است که در ادوار مختلف طبق تعالیم اسلام، به هدایت مردم اشتغال داشتهاند و روش زندگی آنها سرمشق مسلمانان بود. در تشکیلات روحانی دوره قاجاریه، عدهای بودند که از لحاظ زهد و تقوی و دانش بر سایر روحانیون برتری داشتند و مردم در امور دنیا و آخرت خود، از آنها پیروی میکردند. آنها برای آنکه از دستگاه دربار دور باشند، به عتبات مهاجرت میکردند و به وظایف حقیقی خود که همان ترویج آیین اسلام و هدایت مردم مشغول بودند. طبقه سوم را شعرا و دانشمندان تشکیل میدادند که با طبقه اول یعنی درباریان و رجال مملکت، روابط مستمر داشتند.
افراد این طبقه بخصوص دانشمندان و پزشکان به جامعه زمان خدمات زیادی کرده بودند و اکثر افراد این طبقه، زندگی مرفهی داشتند، ولی عدهای از آنها غیردرباری بودند از طبقه عادی مردم به شمار میآمدند. (تاجبخش/ 1382/ 432)
میشوند: ترکمنان- ترک- کردان- لران- عربزبانها و بلوچها
8-4- اقلیتهای مذهبی:
زرتشتیها،عیسویها و یهودیها هستند که در بیشتر شهرهای ایران سکونت دارند، ارامنه بیشتر در آذربایجان و پیرو مذهب ارتودکس میباشند.
زرتشتیان بیشتر در شهر کرمان و یزد سکونت داشتند و به غیر از این ناحیه این اقلیت در سایر نواحی تا حدی در زندگی خود آزاد بودند ولی در کرمان و یزد تابع مقرراتی بودند که برای آنها مقرر شده بود.
9-4- ازدواج در قشربندیهای مختلف
همانطوری که گفته شد در طبقه اعیان وصلتها بین خودشان بود و حتی رعایت احترامات طبقاتی هم در ازدواج منظور میگردید و اگر خانوادهای ثروت زیاد داشت به منظور بیرون نرفتن سرمایه اغلب اوقات وصلتها در بین افراد خانواده به عمل میآمد در ایران غالباً دخترعمو و پسرعمو میل داشتند که با همدیگر عقد مزاوجت کنند و اهالی ایران حتیالمقدور از اختلاط طبقاتی که غیر از طبقه منسوبه او است احتراز میکنند و بسیار کم دیده شده است که مابین اهل نظام و کسبه عقد مزاوجت منعقد گردد و به همین لحاظ است که هر یک از تجار ایران از جهت پسر خود دختر تاجری را عقد میکند.ارباب صنایع از ارباب صنایع دختر میگیرد و نوکران ایرانی با همرتبههای خود که عبارت از نوکرها باشد مزاوجت و همچنین اهالی نظام از اهالی نظام و اگر در میان طبقات مختلفه اختلاط و قرابت دست بدهد باید بطور یقین دانست که وقوع این واقعه به ملاحظه حسن عروس بوده و همان وجاهت و قشنگی دختر است که این ارتباط و آمیزش را سبب میشود.
سن ازدواج براساس موازین و تعالیم اسلام بود. سیستم ازدواج آن عصر را میتوان به شکل ذیل دستهبندی کرد:
1- ازدواجهایی که بنا به میل خانواده (در دوران کودکی) صورت میگرفت، یعنی به محض به دنیا آمدن یا در سنین بسیار کم فرزندان با یکدیگر نامزد میشدند و به محض رسیدن به سن بلوغ ازدواج میکردند.
2- ازدواجهایی که در بین خانوادههای روشنفکر جامعه رواج داشت و پس از رسیدن فرزندان (بویژه پسران) به سن رشد و یا اتمام تحصیلاتش، توسط والدین و بزرگتران فامیل صورت میگرفت. در این دسته از ازدواجها تمایل طرفین دخالتی نداشت و حتی داماد نیز شرکت در مراسم ازدواج محروم بود. معهذا یکی از بستگان نزدیک داماد که با او دوست بود، در مشورتهای خانوادگی که برای این امر تشکیل میگردید، عضویت داشت و میل داماد به وسیله او تا حدی رعایت میشد. این شخص را "توی بیگی" یا مباشر داماد مینامیدند.
3- نوع سوم ازدواجهای سیاسی بود که بیشتر در دربار و بین خاندان سلطنتی صورت میگرفت و وسیلهای برای برقراری صلح و ایجاد پیمان با بزرگان کشوری بود تا مایه فرونشاندن جنگها یا تضمینی برای ایجاد امنیت و صلح در جامعه باشد. در بسیاری از اوقات درباریان و امرای کشوری برای حفظ مقام و منصب خویش (بویژه از عصر ناصری به بعد) از این شیوه ازدواجها سود میجستند.
وضع عامه مردم ایران قاجاریه بسیار بد بود و آنان از وضع ناهنجار اقتصادی رنج میبردند. شاهزادگان و والیان و حکام چنان زندگی را بر مردم تنگ کرده بودند که در بسیاری از موارد چون پولی در مقابل خواستههای آنان موجود نداشتند، دختران خود را به این افراد بناچار تقدیم میداشتند و چون آن زمان دوره زنبازگی قدرتمندان بود و در نزد آنان بهترین کالا به حساب میآمد لذا زمانی که وضع بد اقتصادی بر گرده خانوادهای فشار میآورد، از دختران خود برای رها شدن از آن تنگناها مایه میگذاشتند.
– در چهاردهم جمادیالاولی سال 1324 ه.ق. یکی از وعاظ در جریان نهضت مشروطیت طی نطقی که ایراد داشت، اینگونه مسائل را آشکارا بیان کرد و خطاب به مردم گفت: حکایت قوچان را مگر نشنیدهاید که پارسال زراعت به عمل نیامد، و میبایست هر یک نفر مسلمان قوچانی سهری گندم مالیات بدهد. چون نداشتند و کسی به داد آنها نرسید حاکم آنجا سیصد نفر دختر مسلمان را در عوض گندم، مالیات گرفته و هر دختری را به ازا دوازده من گندم محسوب، و به ترکمان فروخت. گویند بعضی از دخترها را در حالت خواب از مادرهایشان جدا میکردند. (آزاد/ 325)
در دوره قاجاریه نظر و عقیده دختر در انتخاب شوهر مورد توجه نبود، او مجبور بود نظر پدر و مادر را خواه ناخواه بپذیرد. گاهی یک دختر چهارده ساله را به ازدواج یک مرد هفتاد ساله در میآوردند، در این موارد وضع مالی و موقعیت اجتماعی مرد مورد نظر بود و نه عقیده و نظر دختر. در موقع خواستگاری بیشتر بحث و گفتگوها بر سر میزان مهریه و جهاز دختر بوده است و به مسائل دیگر توجهی نداشتند.
در دوران قاجاریه دختران قبل از ازدواج با پسران ارتباطی نداشتند و شاید تا روز ازدواج یکدیگر را ملاقات نمیکردند.
از دیگر ازدواجهای سیاسی که معمولاً بین اشراف و خاندان سلاطین رواج یافت در جهت به دست آوردن مقام و کسب املاک و امتیازات خاص اجتماعی بود. از این دسته ازدواجها میتوان به ازدواجهای عزتالدوله خواهر ناصرالدین شاه اشاره کرد. او ابتدا به عقد میرزا تقیخان امیرکبیر درآمد، اما بعد از کشته شدن او به همسری میرزا کاظم پسر میرزا آقا خان نوری (قاتل امیرکبیر) درآمد و بعد از طلاق گرفت. از دیگر ازدواجهای سیاسی ازدواجهایی است که بین خانواده سلطنتی و پارهای از علما صورت میگرفت تا بدین وسیله شاه از حمایت پارهای از روحانیون برخوردار شود و خویش را وجیهالمله سازد.
تعدد زوجات که در این دوران متداول بود، بستگی به توان مالی رئیس خانواده داشت همسر ارشد از احترام بیشتری برخوردار بود و تنها زنی که اجازه داشت بر سر سفره غذای شوهرش بنشیند نام وی "بیوک زن" یا خانم بزرگ بود. به طور کلی زنان عقدی از موقعیت ممتازتری نسبت به زنان غیر عقدی برخوردار بودند و معمولاً زنان عقدی از طبقات همطراز انتخاب میشدند. زنان صیغهای از طبقات پایینتر بودند تا سمت خدمتکاری را نیز برای زنان ارشد داشته باشند. همسر محبوب سوگلی نام داشت و صرفنظر از اینکه عقدی باشد یا صیغهای از نفوذ فراوانی نزد شوهر برخوردار بود.
گروه دیگر کنیزان بودند که به دلیل آزادی خرید و فروش برده در ایران، به فراوانی یافت میشدند. لازم به ذکر است بردهداری با غرب متفاوت بود و از آنها برای کارهای سخت کشاورزی و صنعتی استفاده نمیشد بلکه در درون خانه به عنوان کلفت و نوکر به خدمت مشغول بودند.
شیوه انتخاب همسر در نواحی مختلف ایران متفاوت بود. مناطقی که از لحاظ اقتصادی حساس بودند زنان همپای مردان در فعالیتهای اقتصادی مشارکت داشتند، انتخاب همسر بر پایه قدرت بدنی و جسمانی قرار داشت و زنان و همسران از عوامل تولید به حساب میآمدند.
وظایف زنان در خانواده بستگی به وضعیت اقتصادی خانواده داشت و هرچه قدرت اقتصادی خانواده پایینتر بود میزان وظایف زنان افزایش مییافت. در خانوادههای تهیدست زنان علاوه بر وظایف خانهداری و تربیت فرزندان، با تولید صنایع دستی به اقتصاد خانواده کمک میکردند و خانوادههای ثروتمند زنان حتی برای بزرگ کردن فرزندان خود از پرستاران مخصوص به نام دایه استفاده میکردند.
نکته بسیار مهم در حیات اجتماعی زنان دوره قاجار این است که با میزان دخالت زن در تولیدات اقتصادی خانواده، آزادی اجتماعی وی گسترش مییافت و از احترام و قدرت بیشتری در نزد شوهر برخوردار میگردید. به طوری که در معاشرتهای اجتماعی از آزادی بیشتری برخوردار بودند و طلاق دربین آنها کمتر اتفاق میافتاد. در نواحی کشاورزی شمال معمولاً به یک زن قناعت میشد و برای زنان مخالفتی برای ظاهر شدن در انظار عمومی وجود نداشت، اهمیت نقش زن در کلیه فعالیتهای اقتصادی جامعه ایران عصر قاجار پی برد، در ضمن باید توجه داشت که پایگاه اجتماعی زن عصر قاجار با میزان فعالیت اقتصادی او رابطه معکوس دارد.
به عبارت دیگر زنان قشر پایین جامعه سهم مهمتر و اساسیتر در تولیدات اقتصادی کشور ایفا میکردند تا زنان طبقات متوسط و بالا و اشراف. البته لازم به ذکر است که حکومت قاجار در سالهای اول چندان دگرگونیهای عمده در اقتصاد و زندگی اجتماعی ایران پدیدار نساخت.
در دوره قاجار زنان اقلیت مذهبی اگر مورد توجه پادشاهان قرار میگرفتند، به دین اسلام مشرف میشدند و به همسری برگزیده میشدند. فتحعلی شاه همسر یهودی داشت نام مریم خانم و پس از ازدواج به دین اسلام مشرف شده بود.
در دوران قاجار زنان وضع مناسب و شایستهای نداشتند و رفتار شوهران با آنها منصفانه نبوده است، آنها به خانهداری و بچهداری سرگرم بودند و اوامر شوهر را بدون چون و چرا اجرا میکردند و بعضی از مردان در بعضی مواقع از ضرب و شتم و اهانت به زنان خودداری نمینمودند و آنها چارهای جز تحمل خشونت و محرومیتها را نداشتند. اگر زوجه یکی از اهالی ایران عقیم (نازا) بوده و درخانه شوهر به هیچ وجه اولادی از او متولد نشود شوهر او، او را مجبور مینماید که از برای او زوجه دیگری حاضر و تهیه نماید. (ویلس/ 1363/ 126)
در ایلات افراد ایل به یک زن قناعت میکردند و کمتر دیده میشد که کسی دو زن بگیرد و صیغه کردن زن را نیز عملی زشت و مکروه میشمردند و ازدواجها در ایلات درون گروهی بوده است. در این جوامعی که درون همسری معمول است ازدواج با افراد گروه ترجیح دارد، این ازدواج درون گروه گاه بین فرزندان دو خواهر یا دو برادر توصیه میشود، "دخترعمو، پسرعمو- دخترخاله و پسرخاله" هرگاه میان فرزندان یک خواهر و یک برادر "پسرعمه، دختردایی، دخترعمه، پسردایی" است.
در ایران قدیم بسیاری از تزویجات را طبیعی و اسباب تکلف و قید خود قرار میدهند و آن تزویجات عبارت از عقود فی مابین (درون همسری) است و این عقود تقدیر آسمانی است که آنها را زوج و زوجه همدیگر قرار داده است.15علاوه بر اینها بعضی اوقات اتفاق میافتد که داماد یکی از پیرزنهای آنجا را به خانههای نزدیکان خود میفرستد تا از برای او دختری خواستگاری نمایند و در این حال انتخاب عروس و پسندیده شدن وجاهت و نظافت مشارالیها با رای خود خواستگار است، و بعضی پیرزنها در ایران دیده میشود که آنها همین کار را اسباب شغل خود قرار دادهاند و در عرض چند دقیقه ملاقات میتوانند که اطلاعات کامله از احوال دختران آنجا به شخص داماد بدهند و از مهارت و زرنگی خود ایشان است که مسمی به خواستگار شدهاند. در زمان قحط و غلاوی پول دختران بسیار تشکیل ممتاز از فیض داشتن شوهری نمیشد، ولی وقتی که ارزاق و غلات فراوان باشد معلوم است که از برای دختران مزبور شوهرهای متمول و پرمکنتی پیدا میشود. در ایران خواستگار را بسیار محبت و مهرباین مینمایند و در هر خانهای که مشارالیها داخل شود او را مانند مهمان عزیز پذیرایی مینمایند و چنانچه در فوق مذکور گشت شغل او آن است که یا از برای شخص داماد یک زن وجیهه و ملیحی پیدا نماید و یا بالعکس از طرف عروس داوطلب گردد که فلان شخص را راغب به تزویج مشارالیها نماید. (ویلس/ 1363/ 104)
10-4- طلاق و وضع بیوهزنان
مردان ایران حق دارند تا سه بار زن خود را طلاق دهند و باز رجوع کنند. اما بار چهارم این حق از آنان سلب میشود، مگر اینکه زن مطلقه با مرد دیگری ازدواج کند و لااقل یک شب همسر او باشد و سپس از وی جدا شود این رسم عجیب گاهی در میان طبقات متشخص نیز دیده میشود ولی برای این که از ناخوشایندی این امر جلوگیری کنند، نجبا و اعیان بیشتر یکی از غلامان خود را به عنوان انتخاب میکردند.
زن مطلقه حتی نسبت به فرزندان خود اعم از ذکور و اناث ندارد. در مشرق زمین پس از طلاق فرزندان به پدر میرسند. پدران سلطه و اختیار بیحد و حصری نسبت به آنان دارند.
مردان حق دارند بیچون و چرا زنان خود را طلاق دهند، اما زنها نیز در سه مورد حق درخواست طلاق دارند.
هنگامی که شوهر از دادن نفقه عاجز باشد.
در صورتی که به قید قسم ثابت کنند که مرد تمایلات انحرافی دارد.
موقعی که به قید قسم شوهر خود را به ناتوانی جنسی متهم سازد. (تاجبخش/ 1382/ 178)
11-4- شیوه مجازات زن بدکاره در دوره قاجاریه:
در گذشته (قرن 19) در نزدیکی شهر شیراز یعنی به فاصله دو کیلومتر از مقابر حافظ و سعدی در قله یک تپه مرتفعی گودال عمیقی واقع است که آن گودال الحال به چاه مرگ موسوم است عادت بر این بود که غالباً زنهای فاحشه را به این چاه میاندازند ولی وقوع این واقعه هرگز بطورپنهانی و در اوقات شب اتفاق نیفتاده است بلکه هنگامی که میخواهند زنی را به این مجازات کیفر دهند زنهای بدبخت و بدعمل را در حضور یک جمعیت بسیار به چاه معروف به چاه مرگ سرنگون مینمایند. اگرچه اهالی ایران ندرتاً مرتکبین را به این مجازات وحشتانگیز کیفر مینمایند ولی تدبیری که در مقابل این عمل کردهاند آن است که اگر یک نفر از زنان ایرانی در خانه شوهر خود به تقصیر بسیار بزرگی مرتکب شود شوهر او نظر به بعضی ملاحظات طلاق را بر چاه مرگ ترجیح میدهد و یا اینکه غالباً اتفاق میافتد که شوهر او به عوض طلاق تمام اقوام اقارب زوجه مزبور را در خانه خود دعوت نموده و تقصیرات زوجه خود را یکان یکان در حضور آنها شمرده و در مجازات او از آنها استشاره میکند و آخرالامر نتیجه شور از مشارالیهم بر این منجرمیگردد که یا یک پارچه تریاک و یا قدری سمالفار (مرگ موش و هاکول (اکسید سفید رنگ ارسنیک است که در تداول عامه مرگ موش نیز گویند)) را به زوجه مزبوره بخورانند و در این هنگام غالباً دیده شده است که مادر زن او، او را از ارتکاب به این عمل به هیچ وجه ممانعت نمینماید و بلکه حتیالمقدور در انجام این عمل او را کمک و تقویت میکند و بعد از اینکه زن هوش خود را از دست میدهد او را به داخل چاه میاندازند.
گاهی اتفاق میافتد که چند نفر از اقوام آن ضعیفه فاحشه به حمایت او برمیخیزند و مساعی خود را مصروف میدارند که بر روی تقصیرات و گناهان او پرده کشند در صورت وقوع این اتفاق هر دو طرف به سوی قاضی رفته و او حکم صادر میکرد. در این مواقع قبل از کشتن زن نگونبخت گیسوهای او را بریده و چادر او را که حافظ و پوشاننده او است از سرش برداشته و او را به طور معکوس سوار الاغی کرده و به بدترین حالتی نزدیک آن چاه میبردند. و در این چاه شش زن کشته شده است. (ویلس/ 1363/ 131)
12-4- زن عصر قاجار در خانه و جامعه
پوشش بانوان عصر قاجار در واقع همان گرایش کلی مستور کردن بودن، لباس زنان در داخل و خارج از خانه تفاوت داشت شیوه و شکل لباس زنان (در درون خانه) را از لحاظ تاریخی میتوان به سه دوره مجزا تقسیم کرد.
دوره اول: از ابتدای دوران قاجار تا مسافرت ناصرالدین شاه به فرنگ.
دوره دوم: از مسافرت ناصرالدین شاه تا پایان عصر ناصری و ابتدای دوره مظفری.
دوره سوم: از ابتدای دوره مظفری تا پایان دوره قاجار.
لباس دوران اول شامل پیراهن کوتاه بدون یقه و جلوباز بود که با دکمهای زرین و مروارید نشان به گردن بسته میشد. در نزد طبقات متمکن این دکمه از طلا بود و احیاناً مروارید نشان. همچنین از پارچههای نرم ابریشمی در مورد زنان متمول استفاده میشد. گاه این دسته از زنان یک یا چند رشته مروارید کوچک به دور یقه استفاده میکردند. این پیراهن با شلواری گشاد مانند شلوار مردان و نیمتنهای کوتاه به نام "دارخالق" تکمیل میگشت. بر روی آن چاپکین که عبارت بود از پیراهن بدون یقه جلوبازی که در زیر کمر از چپ به راست دکمه میخورد، پوشیده میشد برای پوشش سر پارچهای به شکل سهگوش به کار میبردند و به آن چارقد میگفتند، از انواع آن چارقد قالبی و آفتابگردانی بود.
پس از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، شاه که شیفته لباس بالدینهای پطرزبورغ (سنتپطرزبورگ) شده بود، آن لباس را زنان اندرونی شاهی قرار داد و چون مد لباس خانمهای اندرون شاهی ابتدا به شاهزاده خانمها و سپس به زنان اعیان شهری و بالاخره بین طبقات مختلف شهرنشین رواج مییافت، شکل لباس زنان این دوران تغییر اساسی کرد، و این آغاز پیروی از مد فرنگی در لباس بود، به میزان قدرت اقتصادی زنان از سنگها و اشیا قیمتی و تارهای طلا و نقره در تزیین لباس استفاده میشد.
لباس بیرون خانمها عبارت بود از چادر متحدالشکلی که کاملاً آنها را میپوشاند و به رنگهای آبی و بنفش پررنگ بود. بر روی این چادرها از روبندی به منظور پوشاندن چهره استفاده میشد و متشکل از پارچهای سفید مربع یا مستطیل شکل بود که در جلوی چشمان آن توردوزی شده بود و توسط قلابهایی به پشت سر بسته میشد. این قلابها معرف طبقه اجتماعی خانمها بود. و در انتها تکمیلکننده این لباسها چکمهای بود به نام قاقچور.
لباس زنان روستایی و ایلیایی به شکل آزادتری بود و معمولاً از همین لباسهای محلی امروزی استفاده میشد. زیرا آنها در فعالیتهای اقتصادی بودند و آنها احتیاج به لباس آزادتری داشتند که دست و پاگیر نبوده و مانع حرکت آنان نشود. روح حاکم بر زندگی مردم عصر قاجار روح مذهبی بود و اساس خانواده و تعلیم و تربیت کودکان بر این اساس قرار داشت. مهمترین رکن اجتماعی، خانواده بود که از شوهر، زنان و فرزندان تشکیل مییافت. پدران و مادران مهمترین وظیفه خویش را تهیه ملزومات ازدواج فرزندان خود میدیدند.
بزرگان و ثروتمندان برای نگهداری زنان خود به تقلید از شاهان از مکانهای وسیع و تشکیلات پرتجمل استفاده مینمودند. این مکانها حرمسرا نامیده میشد. (تاجبخش/ 1382/ 216)
13-4- وضع اجتماعی زنان در دوره قاجار
شناخت سیاسی ایران در عصر قاجار یک ساخت استبدادی و رعیتی ،مبتنی بر تفکرات دینی و اندیشههای مذهبی بود. این دستگاه سیاسی و اداری با تشکیلات لشکری و کشوری وسیع خود بر جان و مال مردم تسلط داشت. در چنین جامعهای اکثریت زنان شهرنشین نه تنها از فعالیتهای آزاد اجتماعی محروم بودند، بلکه به دور از کلیه آگاهیهای سیاسی در گوشه خانهها و اندرونیها بودند. بتدریج با پیشرفت زمان و روشن شدن اذهان مردم مردان و زنان روشنفکر و آزاد اندیش جامعه به اهمیت نقش زنان در پیشبرد فعالیتهای اجتماعی و به مسئولیت خود در تکوین جامعه پی بردند. با رفتن دانشجویان ایرانی به خارج و افزایش سفرهای شاه و درباریان به ممالک اروپایی و رد و بدل کردن نمایندگان سیاسی بر اهمیت اثر زنان در ایجاد جامعه فعالتر اذعان نمود. تعدادی از زنان درباری بدون آنکه به مفهوم واقعی شخصیت زن پی برند، دنبالهروی از غرب را راه رهایی و نیل به اهداف واقع پنداشتند و تصور نمودند که شخصیت زن ایرانی در تقلید از زن فرنگی نهفته است.
دوره قاجاریه زنان آهسته آهسته به راهی میرفتند که بتوانند تا حدی از آزادیهای فردی و اجتماعی برخوردار شوند.
انقلاب مشروطه که یکی از بزرگترین انقلابات عصر خویش بود، تاثیرات شگرف و عظیمی از خود بجا گذاشت. اطلاحاتی هرچند اندک که از زمان ناصرالدین شاه انجام شده بود تماس بیشتر ایرانیان و سیستمهای سیاسی جهانی را باعث گشت و سطح آگاهیهای جامعه را دگرگون نمود. در این بین زنان تحت تاثیر تحولات فرهنگی و اجتماعی قرار گرفتند. در این میان زنان انجمنهای سیاسی تشکیل دادند که عبارت بود از:
1- انجمن مخدرات وطن: که اهداف این انجمن دفاع از استقلال میهن و مخالفت با استقراض از بیگانگان، جلوگیری از خرید کالای خارجی تبلیغ برای کالاهای داخلی از جمله پوشیدن لباس دوخت ایرانی با پارچههای ایرانی بود. (معتضد/ 1379/ 259)
2- انجمن آزادی زنان: اهداف مهم این انجمن ایجاد زمینههایی برای راه یافتن زنان به جامعه و شرکت در فعالیتهای اجتماعی همدوش مردان بود تا از این طریق به کسب حقوق اجتماعی و سیاسی خود نایل شوند. از ویژگیهای این انجمن شرکت اعضا به شکل خانوادگی (شوهران و زنان و دختران) در جلسات انجمن بود. (همان/262)
3- جمعیت پیک سعادت نسوان: هدف این جمعیت:
الف- بالا بردن سطح سواد در بین زنان ایرانی
ب- تاسیس کلاسهای اکابر
ج- تاسیس کتابخانه برای بانوان
4- جمعیت نسوان وطنخواه:
هدف این انجمن:
الف- سعی در تهذیب و تربیت دختران
ب- ترویج صنایع وطن
ت- باسواد کردن زنان
ج- نگاهداری از دختران بیکس
د- تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر
ذ- تشکیل هیات تعاونی به منظور تکمیل صنایع داخلی
ر- مساعدت مادی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در موقع جنگ. (همان/ 263)
5- مجمع انقلاب زنان: مرامنامه این انجمن در راستای:
الف- تهذیب اخلاق و ترویج صفات پسندیده بین خانمهای ایرانی
ب- ترویج معارف در توده نسوان
ج- طرفداری از حقوق آنان بود. (همان/ 264)
همان طوری که قبلاً گفته شد جامعه عصر قاجار یک جامعه سنتی و مذهبی بود. در چنین جامعهای تربیت کودکان تنها در خانواده و توسط پدر و مادر صورت میگرفت. پدر و مادر به صورت فطری هنر و ضعف خویش را به فرزندان منتقل میساختند، تنها محیط رایج پس از خانواده، مسجد و واعظ بود و کودکان از آن طریق با اصول و اعتقادات مذهبی آشنا میشدند. البته مکتبخانههایی محدود و مختص شهرها وجود داشت اما کارش بسیار محدود بود. در این بین اصلاحگرایان امکانات تحصیل بیشتری برای پسران فراهم آوردند ولی محدودیت تعلیم و تربیت دختران کما بیش وجود داشت، تا اینکه مدارس دختران به تدریج در ایران بازگشایی شد.
14-4- مدارس دخترانه میسیونهای مذهبی:
الف- میسیونهای آمریکایی: این مدرسه در ابتدا مخصوص اقلیتهای مذهبی (ارامنه- مسیحیان- یهودیان) بود و در حقیقت اولین مدرسه دخترانهای بود که در ایران تاسیس شده بود و هیچ دختر مسلمانی در این مدرسه اجازه تحصیل نداشت. (همان/ 270)
ب- میسیونهای انگلیسی (کلیسای پروتستان): فعالیت این هیات در جنوب ایران و جلفای اصفهان با تاسیس مدارس دخترانه و پسرانه آغاز شد. (همان/ 273)
ج- میسیونهای فرانسوی و کاتولیکها: این مدرسه فقط در مقطع ابتدایی فعالیت میکرد. (همان/ 276)
د- مدارس دخترانه ایرانی: تا بعد از مشروطیت از طرف ایرانیان مدرسهای برای دختران ایجاد نشد، زیرا درس خواندن زنان مخالف با تعلیمات اسلامی تلقی میشد و هم درس خواندن برای دختران لازم و جایز و پسندیده نیست. ولی بعد این مدرسه تاسیس گردید.
در دوره قاجاریه تحولاتی در کشور نیز صورت گرفت و سبب شد مردم ایران دیگر از آن عقبماندگی نجات پیدا کنند که این موارد عبارت است از:
الف- روزنامه: لفظ روزنامه و روزنامچه از قرن اولیه اسلام در ایران معمول بوده و در کتب قدیم درج شده است. اولین روزنامه چاپی که به زبان فارسی در خود ایران انتشار یافت، روزنامهای بود که در سال 1253 ه.ق. میرزا محمد صالح مهندس شیرازی با چاپ سنگی در تهران منتشر شد.
ب- چاپخانه: اولین مطبعهای که به ایران آمد، باسمهخانه معروف شد. در جلفای اصفهان ارامنه از قدیمالایام چاپخانه ارامنه دایر کردند. (رضایی/ 1374/ 216)
پ- ایجاد کارخانه: علاوه بر موسسات و کارخانههایی که در دست دولت بود، مانند ضرابخانه و باروتسازی و تفنگسازی جمعی از رجال ایرانی برای رفع حوائج عامه، تعدادی کارخانه به ایران آوردند. مثل کارخانه چراغ گاز حاج میرزا حسین خان سپهسالار که در سال 1279 ه.ق. به راه افتاد.
در زمان ناصرالدین شاه بسیاری از آداب و رسوم اروپایی در ایران انتشار یافت. باید دانست که این آداب از زمان فتحعلی شاه و محمد شاه در این سرزمین منتشر شده بود، ولی در دوره سلطنت ناصرالدین شاه دامنه آن وسعت بیشتری یافت از جمله آنکه تغییر کلاه و لباس معمول گردید. در واقع رواج اغذیه فرنگی، شرب، چای، توسعه زراعت توتون، تهیه تریاک، کشت سیبزمین و بعضی نباتات و گلها از آثار این دوره است. (همان/ 226)
د- بانک: قدیمیترین بانکی که در ایران تشکیل شد، بانک شاهنشاهی بود که در سال 1297 ه.ق. ناصرالدین شاه امتیاز تاسیس آن را به یک نفر انگلیسی به نام بارون جولیوس دورویتر داد. (همان/ 231)
15-4- انقراض سلسله قاجاریه:
مجلس در یک مدت زمان قابل توجه کاری جز تصویب اقداماتی نکرد که قبلاً رضاخان درباره آن تصمیم گرفته بود، و اینک آن روز فرا رسیده بود که مجلس سلطنت او را نیز تصویب کند. عناوین قاجاریه از سوی سردار سپه لغو شد و این عمل به نوبه خود نوعی توهین به پادشاه غایب بود که این عناوین را اعطاء کرده و قانوناً خود میبایست آن را لغو کند.
سردار سپه نام خانوادگی پهلوی را گرفته بود سلسله جدید میبایست نامی داشته باشد که یادآور عظمتهای باستانی ایران در دوران پیش از اسلام باشد.
احمد شاه در اوایل آبان 1304 از سلطنت خلع شد و در آذر 1304 مجلس موسسان به سلطنت رضاخان رای داد. (آوری/ 1363/ 509)
فصل پنجم
دوره پهلوی
1-5- آغاز عصر پهلوی
بعد از به پایان رسیدن سلسله قاجاریه و رای مجلس ایران رضاخان از ریاست وزیران کنار رفت و رضاخان با انتخاب کابینهاش که از افراد مورد قبول شاه بود، تعیین شدند. تاجگذاری در روز 4 اردیبهشت ماه 1305 در تالار اصلی کاخ گلستان، مقر تشریفاتی سلاطین قاجار از زمان ناصرالدین شاه انجام گرفت. مقامات دولتی، هیئت نمایندگی سیاسی خارجی، علمای اعلام حضور داشتند. مراسم ساده بود و با متانت و وقار برگزار گردید. امام جمعه تهران خطبه خواند. تاج تازه طراحی شده پهلوی را امام جمعه خویی تقدیم شاه نمود و او آن را بر سر خوا نهاد. (غنی/ 1380/ 404)
در طول مدت حدود 52 سال که پهلویها در ایران سلطنت داشتند دو نفر به سلطنت شاهان پهلوی رسیدند.
2-5- شاهان پهلوی:
رضا پهلوی:
رضاخان در آلاشت سوادکوه ازتوابع مازندران درفروردین 1256شمسی متولد شد،عباسعلی خان پدر رضاخان از ابوابجمعی فوج سواد کوه بود، و مرادعلی خان پدر بزرگ وی هم قبلا در جنگ هرات در سال1856 میلادی کشته شده بود . عباسعلی خان پدر رضاشاه دارای پنج همسر بود که رضاشاه تنها فرزند همسر پدرش، نوش آفرین(سکینه یا زهرا) محسوب می شود.
نوش آفرین پس از مرگ شوهرش عباسعلی ، در حالی که فرزندش طفلی بیش نبود ، به تهران نزد برادرش می رود و چندین سال نزد وی زندگی می کند . رضاخان به واسطه ی ازدواج مجدد مادرش نوش آفرین ، صاحب یک برادر ناتنی به نام (حدیکجای آتابای) که بعدها اسم کوچک خود را به هادی تغییر داد. در کودکی رضاخان توسط مادرش به تهران آمد و از دوره کودکی نزد برادرش در خیاطی قزاقخانه بود و بعد به درجه افسری رسید. مادر او اصالتاً از مهاجرین گرجی بود. (حدیدی/ 1378/ 5)
رضا خان وقتی به پادشاهی رسید مجلس شورا نام اورا به رضا شاه تغییر داد.
رضا شاه به اقتضای تربیت و تجربه و خلق و خوی مردی مستبد و خودرای بود. در سالهای قزاقی چیزی جز فرمان بردن و فرمان دادن ندیده بود. او فاقد طبع گرم و شوخ بود. رضا شاه مردی مقید، کمحرف و پایبند اخلاق بود. نسبتاً ساده میزیست. از زندگی درباری و خوشگذرانی خبری نبود. زندگی خانوادگی برایش مهم بود. هر سه وعده غذایش را تقریباً همیشه با بچههایش میخورد. (غنی/ 1380/ 421)
رضا شاه پادشاه ابرقدرت پهلوی تحت نظارت انگلیسیها با کشتی از بندرعباس به جزیره موریس تبعید شد و در سال 1323 هجری شمسی در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی درگذشت.
محمدرضا شاه پهلوی:
محمدرضا در روز یک صفر 1338 ه.ق. و یا دوم عقرب سال 1298 هجری شمسی و یا 28 اکتبر 1919 در تهران به دنیا آمد. پدر او رضاخان میرنیچ سوادکوهی (رضاشاه) و مادر او تاجالملوک آیراملو که بعدها ملکه مادر ایران شد. پس از به سلطنت رسیدن پدرش به مقام ولیعهدی رسید، تحصیل را در مدرسه نظام آغاز کرد و از کودکی زبان فرانسوی را نزد پرستار فرانسوی خود آموخت و در دوازده سالگی او را برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانهروزی لوروله نزدیک شهر لوران پاریس فرستاده شد و در سن 17 به ایران بازگشت و در دانشگاه افسری تحصیل را ادامه داد و در سال 1320 رضا شاه به جزیره تبعید شد.او در 16 سپتامبر 1941 تا وقوع وقایع ایران یعنی در 11 فوریه 1979 برکنار شد او آخرین شاه نظام سلطنتی ایران بود و در 27 ژانویه 1980 در کشور قاهره درگذشت.
3-5- ازدواج در عصر پهلوی
ازدواج پادشاهان و شاهزادگان در عصر پهلوی:
در مورد ازدواج رضا خان نظرات مختلفی وجود دارد
اولین همسر رضا پهلوی زنی است صفیه نام که در منابع گوناگون وی را مریم و تاجماه نیز مینامیدهاند. وی دختر دایی رضا شاه بود که رضا شاه 9 سال با این زن زندگی کرد تا این که مریم هنگام نخستین زایمان خود در گذشت. در مورداولین همسررضاشاه ملکه مادر در کتاب خود نوشته که، در مورد خدمتش در آتریادهمدان با این زن ازدواج موقت کرده است . تنها فرزند رضا پهلوی از اولین همسرش فاطمه بود که بعدها به همدمالسلطنه ملقب شده و با خانواده آتابای پیوند خورد.آتابای (هادی"حدیکجای" فرزند پدرخوانده رضاشاه) و این وصلت عاملی برای حضور مداوم خانواده آتابای در دربار پهلوی شد . اطلاعات قابل توجهی درباره اولین همسر رضا پهلوی وجود ندارد. او در سال 1282 درگذشته است. (رستمی/ 1378/ 7)
دومین همسر رضا پهلوی تاجالملوک آیراملو معروف به ملکه مادربود،او فرزندمیرپنج تیمورخان آیراملو افسرمهاجر قفقاز بودکه پس از انقلاب بلشویکی روسیه به ایران آمده بودند به دلیل آنکه مادر اولین فرزند ذکور رضاخان یعنی محمدرضا پهلوی بود از قدرت بیشتری نسبت به دیگر همسران رضاخان برخوردار بوده است. (همان/ 9)هنگام ازدواج رضاشاه با تاج الملوک (در سال 1294 ه.ش) او درجه یاوری (سرگردی) داشت و تاج الملوک پس از فوت رضاشاه با غلامحسین صاحب دیوانی ازدواج کرد. صاحب دیوانی در واقع هم سن وسال پسر تاج الملوک بود و عضو یکی از شاخه های خانواده ی متفذ قوام الملک شیرازی در استان فارس به شمار می آمد.غلامحسین خان صاحب دیوانی پس از این وصلت مدارج ترقی را طی نمود و خیلی زود به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب گردید.
فرزندان او به نامهای:
1-محمدرضا متولد 1298 ه.ش. در تهران بود. نخستین عروس درباره پهلوی فوزیه دختر ملک فوآد پادشاه مصروخواهرملک فاروق بودکه در سال1318 صورت گرفت این ازدواج به دلیل کسب وجهه بین المللی برای خاندان پهلوی و ارتباط میان دو خاندان دست نشانده دولت انگلیس در خاورمیانه یعنی خاندان خدیو مصروخاندان جدید التاسیس پهلوی صورت می گرفت و اتحادی در جهان اسلام پدیدمی آوردبدین ترتیب فرزندی که پدیدمی آید دارای دو ملیت ایرانی ومصری بود و این امربرای مقاصدبعدی استعمارانگلیس مورد استفاده قرار می گرفت تنها مشکلی که باقی میماند ایرانی الاصل نبودن فوزیه شاهزاده مصری بود که مسئله ازدواج با ولیعهد ایران را مشکل میساخت چراکه بنابه تایید مجلس ملکه ایران می بایست ایرانی باشد پس راهکاری اندیشیده شد که با طرح وتصویب پاره ای قوانین بتوان فوزیه را ایرانی الاصل قلمدادنمود بلافاصله بعد از نامزدی فوزیه و محمدرضا در ایران مراسم عقد رسمی در مصر صورت گرفت وسپس ملکه نازلی مادر فوزیه به اتفاق فوزیه و خواهران اوبه تهران آمدند و در ایستگاه راهآهن مورد استقبال قرار گرفتند برطبق دستور شاه تمام مسیرهای آنان در شهرهای بین راه و سراسر تهران چراغانی شدوکلیه خانه ها به دستور بلدیه تمیز و پاکیزه گشت. کاخ شاهی با اشیاء عتیقه تزئین یافت و خاندان سلطنتی با لباس های تشریفاتی و ظواهر فریبنده آماده پذیرایی شداما با تمام این ها درباره ایران نسبت به دربارمصربسیار فقیربودو این گونه ظاهرسازی ها هرگز نمی توانست این اختلاف را پنهان سازد طی مراسم عروسی بسیار تجملی که در هفت شبانه روز انجام شد اختلاف فرهنگی بین دو خانواده بیش از پیش بروز کرد و در بسیاری از موارد به درگیری انجامیدمسلما دو سر این اختلاف بر روابط خصمانه تاج الملوک و ملکه نازلی قرارداشت ملکه نازلی با رفتار زننده و بی اعتنایی خود نسبت به تاج الملوک خشم اورا برمی انگیخت تاجایی که برخوردهای لفظی در کاخ گلستان اختلاف به اوج رسید وتنها با وساطت سفیر مصری و عذرخواهی اوپایان پذیرفت و ملکه نازلی پس از انجام عروسی به سرعت از ایران خارج شد چرا که رضاشاه از اودلخوشی نداشت ورفتاراو درنظر ایرانیان بسیارسبک و جلف بود بدین ترتیب فوزیه که دختر خجالتی و حساس بودو به زبان فارسی نیز آشنایی نداشت مدت کوتاهی پس از عروسی میان زنان موشکاف وقدرتمند دربار قرارگرفت که برهرمسئله بی اهمیتی مبارز می نمودندفوزیه که تنها ندیمه مصریش همسرش بودمی بایست در برابر این قدرت ها سرفرود می آورد ویا به مبارزه با آنها به پاخیزد ،شایان ذکر است که هر دو راه حل نزد فوزیه مردود بودچراکه ترتیب خانوادگی او به نوعی بود که بتواند زورگویی راتحمل کند وضمنا مسائل جاری درباره اهمیت تر ازآن به نظر میرسید که به مبارزه بپردازد .بنابراین او که یارای مقاومت دربرابر تمسخرات خواهران محمدرضا را نداشت به تدریج گوشه گیری نمود و تنها با خدمه مصری وزن سفید رفت وآمد می نمود . امری که خانواده پهلوی آن ناشی از غرور و خودبینی پنداشتند و رجال حمل برخجالتی بودن وی کردند . در این میان تنها حامی فوزیه پدرشوهرش رضاشاه بود تنها چند ماه بعد از ازدواج دستور رضاشاه ایستگاه سفید چشمه راه آهن به ایستگاه فوزیه تغییر نام دادو میدانی با این نام ساخته شد.
رضاشاه که قصد داشت از طریق این وصلت از سطح جهانی اعتباری بیابد به داشتن فرزند پسر (باتبعیتی مصری و ایرانی) بسیاردلبسته بود اما تولد شهناز در5 آبان 1319 نقشه او را برهم زد وفوزیه رابا آن روی سکه آشنا نمود شاه پیر پس ازشنیدن خبر تولدفرزند دختر اخمهایش را در هم کشید و ناخشنودی خود را ابراز نمود او در جایی شنیده بود که ولادت اولین نوزاد دختر در خانواده سلطنتی دخترباشد شگون نداردو شوم است سالها پیش به او گفته بود اگر اولین نوزاد سلطنتی دخترباشد آن پادشاه کشته یا تبعید می شودعجیب این که این پیشگویی عوامانه در سال 1320 به تحقق پیوست در این میان اوقات تلخی اوقات تلخی گفتگوها وحرف و حدیثها افراد گوناگون و ازهمه مهمترطعنه های تاج الملوک و خواهران شاه حالت روحی فوزیه را برتر نمود. فوزیه با توجه به بیماریش پس از تولدشهنازو بی توجهی های شوهرش پس ازخلع رضاشاه به بهانه استراحت به مصر رفت و دیگربرنگشت تصمیم فوزیه برای جدایی از محمدرضا با شگفتی دربار ایران روبروشد محمد رضا به منظور برقراری روابط و بازگشت فوزیه هیئتی را به رهبری دکترقاسم غنی به مصر گسیل کرد. دکتر غنی با بزرگان ورجال مصر مذاکره کرد تافوزیه را مجبور به بازگشت کند حتی نامه هایی با خود داشت که در برگیرند.پیامی مخصوص برای فوزیه بود وطی آن ایران متعهدشده بود که ملکه مادر واشرف را از ایران خارج نماید و فضای کاخ را برای زندگی مشترک مهیا سازداما فوزیه رسما اعلام کردکه از ترس جان خود نمی تواند به ایران بیاید چرا که مادرواشرف قصد مسموم کردن او را داشته اندو بالاخره تلاشهای هیئت ارسالی نتیجه نبخشید و فوزیه دیگر هرگز به ایران بازنگشت.
ثریا پهلوی اسفندیاری
دومین همسر محمدرضاشاه پهلوی و ملکه ایران بود .اوفرزند خلیل اسفندیاری فرزند اسفندیار خان صمصام السلطنه فرزند ارشدحسینقلی خان ایلخانی بختیاری بود.ثریا که از مادری آلمانی به دنیا آمده بود بسیارزیبا بود و در جوانی توسط عمه اش فروغ ظفر بختیاری به خانواده پهلوی که در جستجوی همسری تازه برای محمدرضا شاه پهلوی بودند معرفی شد. وی متولد اول تیرماه 1311 در اصفهان است . مادرش آواکارل کسی است که در جریان جنگ جهانی دوم ثروت خانوادگی شان از بین رفت.
ثریا اسفندیاری در 23 بهمن 1329 ه.ش به عنوان دومین همسرشاه (پس از فوزیه)با او ازدواج کرد نتوانست ولیعهدی به دنیا بیاورد به همین خاطر شاه علی رغم باطنی خود در اسفند1336 از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید نامبرده از آن پس با مقدار قابل توجهی که دربار ایران برای وی تعیین کرده بود آلمان می زیست ثریا اسفندیاری در سوم آبان 1380 براثرسکته مغزی در آلمان در گذشت دارایی وی به تنها برادرش رسید وی نیز هفت روزپس از فوت ثریا درگذشت. دارایی های ثریا در حال حاضر تحت اختیار دولت آلمان می باشد.
زندگانی فرح دیبا همسر سوم محمدرضاپهلوی در22مهرماه1317 ه.ش دربیمارستان آمریکاییان تهران آغازشدپدرش سهراب دیبا از خانواده های بزرگ آذربایجانو مادرش فریده قطبی از خاندانهای قدیم گیلان بود در 9 سالگی پدر خود را ازدست داد ئ تحت قیومیت دایی خود محمد علی قرار گرفت . وی تحصیلات خود را در مدرسه ژاندارک ادامه داد و پس از اخذ دیپلم به دنبال پسردائی خود رضا قطعی به فرانسه رفت تا در رشته معماری مشغول به تحصیل شود در همان جا بود که با شاه آشنا شد و مورد توجه قرار گرفت پس از آنکه شاه ازثریا جدا شد شاه در صدد برآمد که دختر ایرانی را به همسری برگزیند شاه در هر سفری که به اروپا می رفت در هر کشوری که دانشجویان ایرانی بودند عده ای از دانشجویان به دیدن شاه می آمدند و به وسیله سرپرستی آن کشور آنان به شاه معرفی میشدند در سفری که شاه به پاریس آمد عده ای از دانشجویانی که بیشتردختران بودند به سفارت آمدند درکنار این جمع فرح دیبا به شاه معرفی شد کمبود مالی و فشار اقتصادی فرح دیبا را وادار نمود تا جهت ادامه تحصیل از مراکز موجود در فرانسه کمک بگیرد ولی این کاربی نتیجه بود. بدین ترتیب فرح دیبا پس از ناامید شدن از فرانسه به ایران آمد تا از طریق بستگان خود بورس تحصیلی کسب کند در این زمان شهناز پهلوی و اردشیر زاهدی همسراو بودجه ای در اختیار داشتند که به دانشجویان خوبی که هزینه تحصیل خود را نداشتند کمک می کردند. فرح دیبا که از این مسئله اطلاع داشت در زمان گذران تعطیلات تابستان در تهران با معرفی عمویش اسفندیار دیبا که در آن همنگام کارمند درباربود برای دریافت کمک هزینه تحصیلی به اردشیر زاهدی مراجعه کرد نحوه برخورد و تیز هوشی در پاسخگویی به سئولات اردشیر زاهدی باعث شد که بلافاصله به شهناز دختر شاه معرفی می شودو به دنبال چند جلسه ملاقات خصوصی با او جهت ازدواج باشاه کاندیدا گردید .
بدیهی است انتخاب فرح دیبا برای ازدواج با مردی همسن پدرش امری سیاسی بود در آن زمان خاندان پهلوی در صدد بود تا وحجهه خود را که به ویژه پس از کودتای 28 مرداد1332 ه.ش ایجادشده بود ترمیم کند و روشنفکران و جوانان کشور را به دورخود یا محوری وابسته گرد آورد تا از این طریق از خطرات ناشی از ایجادگروههای مخالف برحذر نماید ازسوی دیگرتمایلات چپی فرح که در دوران دانشجویی وی وجود داشت می توانست پاره ای فعالیت گروه ها ی چپی در بین جوانان را خنثی کند و تظاهرات روشن فکرانه خاندان پهلوی را به اوج خود برساند از سوی دیگر فرهنگ خانوادگی فرح دیبا با فرهنگ خانوادگی خاندان پهلوی مطابقت داشت و میتوانستند در کناریکدیگر دوام آورند.
مجموع این عوامل باعث شد که شهناز پهلوی به دیدار پدر بشتابد و به او خبر یافتن یک کاندیدای مناسب جهت ازدواج رابدهد.
شهناز و فرح دارای رابطه دوستی شدند و شهناز ترتیبی فراهم ساخت که فرح وشاه همدیگر را در مهمانی ملاقات کنند و بعد از یک هفته به او پیشنهاد ازدواج داد.
بدیهی است در خواست ازدواج از جانب سلطان یک کشور برای فرح دیبا که دختری معمولیبود امر خارق العاده به حساب می آمد. به ویژه که فرح دیبا سالها بود که با مشکلات مالی دیت به گریبان بود و در دل فرح آرزوهای رهایی ازآن وضعیت را می پروراند.
فرح خود در این مورد میگوید:
ازدواج با مردی که من و دوستانم بهاو احترام فراوان داشتیم و بارها در مسیرش ایستاده وپرچم ها راتکان داده و فریاد شادی کشیده بودیم امری غیرمنتظره بود ناگهان می بایست اورا چون یک انسان معمولی وشوهر خویش وهم به عنوان پادشاهی مقتدر نظرکنم . این کار نوعی دل به دریا زدن بود.
چند ماه بعد در 29 آذر 1338 فرح دیبا در کاخ گلستان طی مراسم باشکوهی به عقدشاه درآمد و به کاخ سلطنتی قدم نهاد تا شانس خود را برای ارتقا به مقام ملکه پهلوی بیازماید.
2-شمس پهلوی متولد 1296. اولین فرزند رضاشاه است. وی از عزیزترین فرزندان رضاخان به شمار میرفت و رضاشاه شمس را به اشرف ترجیح میداد. مهمترین فعالیت اجتماعی شمس در این مرحله را باید حضور وی در مراسم کشف حجاب و پیش از آن در کانون بانوان ایران دانست.
شمس پهلوی دو بار ازدواج کرد و در آخر از ایران فرار کرد. (حدیدی/ 1378/ 95)
3-اشرف پهلوی. خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی بود که به فاصله چند ساعت بعد از برادرش در چهارم آبان 1298 ه.ش. به دنیا آمد. اولین ازدواج اشرف در سن 17 سالگی بود.
ازدواج اشرف پهلوی با علی قوام در فضایی آکنده از رنگ و بوی سیاسی، بدون پیشزمینههای عاطفی و اخلاقی لازم برای پیوند زناشویی، به اشرف پهلوی تحمیل شد، وی از خاطره این ازدواج به تلخی یاد میکند: در حالی که پیراهن سفید لانون به تن داشتم در مراسم عروسی مشترکی که برای من و شمس برپا شده بود تن به ازدواج دادم، اما اگر پیراهن سیاه پوشیده بودم مناسبتر بود و سپس بعد از چند سال از همسرش جدا شد و با احمد شفیق در سال 1322 ازدواج کرد و هفت سال بعد از همسر دومش نیز جداشد. سومین شوهر اوکه مرد بسیارجوانی بود، نیز بعد از مدتی از اوهم جدا شد. اشرف پهلوی براساس اسناد به قمار معتاد شده بود و بسیاری از شبها را در کازینوها به سر میبرد. (همان/ 251)
تاج الملوک پس از وقایع شهریور ، در سال 1320 به منظور کسب فدرت بیشتر گاه و بیگاه در سیاست دخالت می کرد و از هیچ نقشه ای برای مطرح کردن علی رضا کوچکترین فرزند خود در برابر محمد رضا پهلوی فروگذار نمی کرد. تاج الملوک زمانی در صدد اجرای توطئه ای علیه محمدرضابوده تافرزند دیگرش علی رضا را به جای او برتخت سلطنت بنشاند.
4-علیرضا پهلوی. او در سال 1301 در تهران به دنیا آمد. در سال 1330 او با زنی رابطه داشته و این زن به خاطر علیرضا حاضر به طلاق از همسر خود میشود. وی هنگامی که در فرانسه در خدمت ارتش آن کشور به تکمیل تحصیلات نظامی خود مشغول بود با زنی لهستانی تبار که از آوارگان جنگ جهانی دوم بود ازدواج کرد و این ازدواج از نظر ملکه مادر وصلت غیر قانونی بود. او در سال 1333 با هواپیما سقوط کرد و کشته شد. (همان/ 493)
سومین همسر رضا پهلوی ملکه توران دختر عیسی خان مجدالسلطنه امیرسلیمانی و نوه مهدی قلی خان مجدالدوله از رجال دربار قاجار در دوره ناصری، مظفری و. پس از آن است. بدین ترتیب با این ازدواج در سال 1300 رضا پهلوی که عهدهدار وزارت جنگ بود با خانواه قاجار پیوند خورد. رضا شاه برای اینکه همسرانش از هم دور باشند و حسادت های زنانه باعث بروز مشکلات ویژه ای برایشان نشود ، خانه ای جدیددر حوالی چهارراه پهلوی برای ملکه توران احداث کرد. اما این پیوند دیری نپایید و پس از تولد غلامرضا در سال 1302 به متارکه انجامید. (رستمی/ 1378/ 9)
بنا به خاطرات ملکه مادر : این دختر ( توران) دماغ بسیار پرنخوت و سرپربادی داشت ، با آنکه در کمال خوشحالی و رضایت تن به ازدواج داده بود ، پس از ازدواج و تولد غلامرضا (1302 ه.ش) بنای ناسازگازی را گذاشت و سعی آن بر این بودکه رضارا تحت تسلط خود دراورد و اورا وادار کند تاتاج الملوک را از قصر بیرون اندازدو خودش ملکه ایران شود. رضاشاه نتوانست این زن خودپسند را تحمل کندو پس از تولد غلامرضا اورا طلاق داد و هنگام طلاق توران فقط 20 سال داشت .ملکه توران تا سال 1322 ازدواج نکردو سپس با بازرگان ثروتمندی به نام ذبیح ا… ملکپور وصلت نمود و تا هنگام مرگ رضاشاه به همراه تنهافرزندش غلامرضا پهلوی در یکی از عمارت های دربار زندگی می کرد ، وی پس از انقلاب مدتی در آلمان به سربرد. او در سال 1373 ه.ش در پاریس در خانه سالمندان در گذشت.
1- غلامرضا پهلوی ششمین فرزند رضا شاه است او متولد 25 اردیبهشت 1302 در تهران متولد شد. اندکی بعد از تولد وی، مادرش از رضا شاه جدا شد. و او با مادرش زندگی کرد. غلامرضا پهلوی در سال 1326 با هما اعلم، دختر امیر اعلم پزشک رضا شاه ازدواج کرد. دومین ازدواج او با منیژه جهانبانی دختر سرلشکر منصور جهانبانی بود. (حدیدی/1378/ 12)
رضاشاه در صددبود تاپس از توران امیرسلیمانی همسر چهارمی برگزیند. برای این منظور از طریق امیرلشکر خدایاری ، با عصمت الملوک دولتشاهی (سوگلی رضاشاه) دختر غلامعلی میرزا مجد الدوله دولت شاهی که بعدهااز سوی رضاخان به سمت ریاست تشریفات داخلی دربارپهلوی منصوب شد، آشنا گردید و پش از چندی وی را به عقد خوددرآورد.عصمت الملوک از سال1302 که وارد دربار شدتا تاج گذاری رضاشاه در سال 1305 سه فرزند به دنیا آورد.
عصمت الملوک دولت شاهی به هنگام تبعید رضاشاه ، همراه وی به جزیره موریس رفت و پس از چندماه به تهران بازگشت .وی از ابتدا واردسیاست نشداما ازنفوذ خود در به کارگماردن اقوام خویش در پست های پردرآمد استفاده شایانی کرد .پس از مرگ زضاشاه در ویلای شخصی خوددر شمیران اقامت کردپس از انقلاب در تهران ماندو در سال 1374 ه.ش در سال 90 سالگی در گذشت وحاصل ازدواج او با رضاشاه چهار پسر و یک دختر بود. (رستمی/ 1378/ 9)
1- فاطمه پهلوی. وی در سال 1307 ه.ش. به دنیا آمد. او با یک آمریکایی به نام هیلر ازدواج کرد در سن 20 سالگی (1327) او از همسرش جدا شد و در سال 1338 با تیمسار محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی ازدواج کرد . همسر او نیز در یک سانحه هوایی کشته شد. (حدیدی/ 1378/ 252)
2- محمد رضا پهلوی. دومین فرزند عصمتالملوک در سال 1305 بود و او در سال 1331 ازدواج کرد و سه سال بعد جدا شد.
3- حمید رضا. آخرین فرزند رضا شاه و عصمتالملوک بود. در سال 1311 در تهران. او در سن 19 سالگی در تاریخ 1330 با دختر عموی مادرش ازدواج کرد ولی زود از او جدا شد. و او با هما خامنه ازدواج کرد که او از خانواده سطح پایین و معمولی بود که به علت زیبایی خود در مجالس تهران معروف بود، اما چون او دچار فساد اخلاقی بود به اصرار دربار از او نیز جدا شد و حاصل این ازدواج دو فرزند بود.
4- عبدالرضا پهلوی متولد 1303 اولین فرزند عصمتالملوک بود. او تنها عضو از خانواده پهلوی است که تنها یک بار ازدواج کرد و تا آخر به همسرش وفادار ماند. همسر وی پری سیما زند بود و در سال 1329 این ازدواج صورت گرفت.
5- احمدرضا. در سال 1304 در تهران به دنیا آمد. در سال 1325 ازدواج کرد و در سال 1333 جدا شد. و در سال 1337 با رزا بزرگنیا ازدواج کرد که پدر او یکی از ثروتمندترین خانوادههای مشهد محسوب میشدند.
همان طوری که خواندید و در اسناد و تحقیقات پیداست در مییابیم که تمام این ازدواجها جنبه سیاسی و نفوذ به دربار بوده است.
4-5- اقدامات مهم رضا شاه:
1- کشف حجاب:
از اقدامات سنتشکنانه کشف حجاب اجباری و ایجاد مدارس دخترانه بود. که ورود بدحجابی به ایران حاصل اصلاحات رضاخان که دیکته شده از طرف غرب و سردمداران غربی بود. از هفدهم دی ماه 1314 که همسر شاه و دختران رضا شاه (شهناز و شمس) در جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه عالی ظاهر شدند این بذر در ایران کاشته شد. کشف حجاب برای رسیدن به مدرنیته کشور بود.
2- ثبت جمعیت کشور و صدور شناسنامه:
قبل از رضا شاه انسانها هویت مشخص و فردی خودشان را نداشتند مردان اغلب به نام پدر نامیده میشدند و زنان را به نام شوهر یا پسر بزرگتر صدا میزدند. رضا شاه با تاسیس اداره ثبت احوال و صدور شناسنامه برای هر فرد ایرانی تلاش کرد به فرد هویت بخشد و آمار جمعیت را جهت برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی پیگیری کند. این اقدام سالها از زمانه جلوتر بود، مردم چندان همکاری با ماموران آمار نداشتند در بعضی از شهرهای ایران به اجبار به مردم شناسنامه میدادند و مشابه این کار را برای صاحبان زمین و ملک کرد و به آنها قباله یا سند رسمی و دولتی ملک داد.
3-اصلاحات اجتماعی:
در دوره رضاخان اصلاحات اجتماعاتی نیز صورت گرفت که فصل مهمی در تاریخ ایران گشود و همیشه در زندگی ایران موثر واقع شد.
یکی از اصلاحات صورت گرفته در مورد وضع خانواده و ازدواج و طلاق بود. زیرا معتقد بود که جامعه همواره از خانوادهها تشکیل میشود و جامعه برومند آنست که خانواده در آن مقدس و محترم و خللناپذیر باشد و یگانگی و اتّحاد مطلق در میان افراد آن برقرار گردد.
علمای جامعهشناس گفتهاند که خانواده وطن کوچکیست؛ یعنی افراد در خانواده درس وطنپرستی میگیرند و وطن از خانوادهها تشکیل می شود و هر کس در خانواده وطن خود را نشناسد پی به عظمت آن نخواهد برد، زیرا تردیدی نیست که هر کس خانوادهی خود را دوست نداشته باشد وطن خود را نیز دوست نخواهد داشت.
در ایران در نتیجه تعدد زوجات و زنهای (صیغه) و عقدی و طلاقهای بیمورد و جابرانهای دو اتفاق از میان افراد خانواده رفته بود و یگانگی و پیوستگی که لازمه هر جامعه قوی و ملت برومندیست به مرور زمان رخت بربسته بود. افراد خانواده نسبت به یکدیگر بیگانه و بیقید و حتی دشمن یکدیگر بودند و پدر نیز از همسران متعدد و فرزندانی که از چند مادر بودند، بیگانه بود و قهرا تربیت خانوادگی که پایه تربیت ملیست وجود نداشت. در ضمن اصلاحات اجتماعی میبایست به اصلاح خانواده و تشکیل خانوادههای متحد و متفق بپردازند و یگانه راه ایجاد خانوادههای برومند این بود که حق طلاق را که تنها با شوهر بود و شرط و قیدی در آن نبود محدود کنند و هر دو طرف یعنی زن و مرد را در آن مساوی سازند و برای تعدد زوجات نیز قیود و شرایط دشواری برقرار کنند که مانع از هوسرانی و تولید بدبختی و نفاق در میان خانوادهها باشد و این اصلاح اجتماعی مهم در این دوره به عمل آمد و این نکته در تاریخ اصلاحات این دوران اهمیت بسیار دارد. (نفیسی/ 1345/ 72)
به گفته جناب دکتر ارایی نژاددر دوره رضاشاه افراد باید دارای شناسنامه می شدند و ازدواج ها باید در اداره ثبت وشناسنامه مکتوب می شد. همین امرسبب شد که مردی اگرتصمیم به ازدواج مجدد دائم می گرفت در هنگام ثبت در اداره ، مانع از ازدواج آنها می شدندو ازدواج مجدد صورت نمی گرفت.
5-5- قشربندی جامعه در دوره پهلوی
در این دوره شاه و خانواده او در بالا قرار داشت و اعضای دستگاه حکومتی در دسته پایینتر و جامعه تا حدودی شبیه به جامعه دوره قبل بود با این تفاوت که هر روز به شهرنشینی در کشور اضافه و از جامعه روستایی کاسته میشد، و مهاجرت از روستا به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ بسیار صورت میگرفت. در ضمن در یکی از اصلاحاتی که رضاخان در دوره حکومت خود انجام داد در طول دوازده سال ( 1312-1300 ) با یکجانشین کردن ایلات لرستان ، بختیاری ، بویر احمد و کهکیلویه ، فارس ، بلوچستان ، کردستان ، آذربایجان ، خراسان و خوزستان به جمعیت یکجانشین کشور افزود. ( اماناللهی/ 1378/ 237 )
6-5- ازدواج درقشرهای مختلف مردم دوره پهلوی
در ابتدا لازم به ذکر است در دربار و خانواده درباری صرفاً هدف سیاسی داشته و یا اینکه با وصلت با خانواده درباری افراد میتوانستند به نفوذ خود بیافزایند.
از انقلاب مشروطه به بعد که شرایط اجتماعی و اقتصادی بتدریج از وضعیت ایستا روستایی- به صنعتی تغییر مییابد، چگونگی تشکیل خانواده و کارکردهای آن به طور اساسی دگرگون میشود. در خانواده گسترده همسرگزینی زن بسیار محدود است و زن با دخالت اولیا و خویشاوندان به خانه "بخت" میرود، در حالی که در جامعه ایرانی با اینکه خانوادههای هستهای به وجود آمده، اما هنوز دخالت پدر و مادر در امر ازدواج دختر امری است همانند گذشته واجب، ولی نظر دختر نیز پرسیده میشود. (ازغندی/ 1379/ 98)
در هر حال تغییرات و دگرگونیهای مستمر و متعددی که در ساختار اجتماعی و صنعتی جامعه ایران در بیست سال آخر سلطنت محمدرضا شاه به وقوع پیوست. برداشتهای زن و مرد از مسائل مختلف زندگی خانواده دگرگون شد. توقعات و نقشهای زن و مرد بویژه نقش زنان تغییر کرد و بتدریج زنان با رویآوری به کار از فضای خصوصی خانواده به فضای عمومی جامعه قدم بگذارند. در واقع با اشتغال زنان در خارج از خانه اختیارات و اقتدار آنان در حوزهها و محدودههای زندگی اقتصادی شهر و روستا افزایش پیدا کرد. به نحوی که دیگر زن فقط به عنوان عضو خانواده محسوب نمیشد.
تغییر و تحولات ناشی از توسعه آموزشی، صنعتی و شهرنشینی تاثیر منفی افکارناپذیری بر خانواده سنتی برجای گذارد. در درجه اول باورها و اعتقادات هر ایرانی اعم از زن و مرد، به ویژه شهرنشینان را متزلزل کرد. قوانین متعددی که مربوط به خانواده و حقوق زن و مرد بود و از تصویب مجلس شورای ملی گذشت، فقط بخش کوچکی از شهرنشینان سود بردند. طبق قانون گرفتن زن دوم مستلزم صدور مجوز از دادگاه خانواده بود و بیتوجهی به آن شش ماه زندان برای شوهر در پی داشت. چند همسری به علت نبود امکانات مالی، کافی و زندگی آپارتمانی، حداقل در شهرهای ایران خودبه خود محدود شده بود و قانون محدود کردن چند همسری عملاً نمیتوانست کاربردی داشته باشد، طبق قانون، به زنان حق درخواست طلاق- البته با دلایل مشخص و کافی داده شده بود، اما طرح و تصویب این امر در جامعه سنتی ایران که زن چه از لحاظ مادی کاملاً به مرد وابسته است عملی نبود و تنها در شهرهای بزرگ برای عدهای از زنان قابل اجرا بود. (همان/ 98)
جلد اول قانون مدنی در سال 1307 ه.ش. و جلد دوم و سوم در سالهای 1313 و 1314 ه.ش. به تدریج تصویب شد. در مورد اقلیتهای مذهبی در سال 1312 مطابق با اصل 13 قانون اساسی نیز قوانینی به تصویب رسید. از دیدگاه حقوق اسلامی در هر معامله قراردادی لازم است که طرف عقد، بالغ و رشید باشد. جلد اول قانون مدنی مصوب سال 1307 شمسی نیز در مورد قراردادها، این اصل را پذیرفته است. از آنجا که ازدواج نیز قراردادی بین زن و مردی است که قصد تشکیل خانواده را دارند طبعاً باید هر دو به هنگام عقد به سن بلوغ رسیده و از رشد فکری برخوردار باشند. درگذشته ازدواج در سنین پایین به ویژه در مورد دختران بیشتر اتفاق میافتاد و در مواردی اینگونه ازدواجها برای سلامت جسمی و روحی دختر و زن آینده پیامدهای ناگواری داشت. (رفیعی/ 1362/ 25)
به هنگام تنظیم جلد دوم قانون مدنی در سال 1313 شمسی سن ازدواج را تحت عنوان قابلیت صحی برای ازدواج مطرح کردند. برابر ماده 1041 قانون مدنی که سن ازدواج دختران قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام و پسران قبل از رسیدن به سن 18 سال تمام ممنوع اعلام شده بود این تعیین شرایط سنی برای این است که به اهمیت ازدواج پی برده باشند و اندکی پخته شده و بتوانند منطقیتر فکر کنند و همینطور پسران علاوه بر نکته فوق تکالیف مالی ناشی از ازدواج، مانند تامین مخارج زندگی همسر که به عهده مرد است، باید توانایی مالی داشته باشد.
قانون مدنی قانون ازدواج در سال 1310 شمسی تصویب و در سال 1316 اصلاح شد. اگر زن و شوهری به سن ازدواج نرسیده باشند مجازات میشوند و مجازات مراعات نکردن سن ازدواج اصولاً 6 ماه تا 2 سال حبس پیشبینی شده بود و این مجازات در موارد زیر افزایش مییافت.
ازدواج با دختریکه به سن 13 سالگی نرسیده 2 تا 3 سال حبس.
عروسی (به معنای رابطه جنسی) با دختر کمتر از 13 سال که باعث نقص عضو یا بیماری شود 5 تا 10 سال حبس و اگر دختر بمیرد حبس ابد، علاوه بر شوهر عاقد و خواستگار هم مجازات میشوند. (رفیعی/ 1362/ 28/ 27)
پس از تصویب قانون مدنی، مردم به تدریج به مراعات سن ازدواج عادت کردند حتی در روستاها که معمولاً ازدواج در سنین پایین صورت میگیرد پس 15 سال برای دختر و 18 سال برای پسر عملاً پذیرفته شده بود و چون دادگاهها هم در مورد اجازه دادن برای ازدواج در سن بین 13 تا 15 سالگی برای دختر چندان سختگیری نمیکردند.
چهل سال بعد از تصویب این قانون یعنی در سال 1353 شمسی قانونی تحت عنوان قانون حمایت خانواده تصویب شد که در آن سن ازدواج برای زن 18 سال و برای مرد 20 سال ذکر شده بود. بالاترین سن ازدواج به این ترتیب معقول و منطقی نبود و با واقعیات جامعه ما سازگاری نداشت. نکاح قبل از بلوغ ممنوع است و همچنین بعد از بلوغ اناث نیز در صورت عدم استعداد جسمی به تشخیص پزشکی قانونی است. (همان/ 30)
شرطهایی که میتوان در سند ازدواج ذکر کرد نیز تصویب شد. در فقه اسلامی شوهر در برابر زن دارای حقوقی است. در دو قانون موسوم به حمایت خانواده که در سال 1346 و 1353 شمسی تصویب شد؛ مثل وکالت از شوهر برای طلاق دادن خود (زن) که این برحسب شرایط خاص است. (همان/ 51)
7-5- انقراض عصر پهلوی:
در بهمن سال 1357 ه.ش، عصر پهلوی پایان یافت. انقلاب جمهوری اسلامی به پیروزی رسید و نظام حاکم بر ایران معاصر، جمهوری اسلامی میباشد.
8-5- ممنوعیتها در ازدواج
ازدواج بین خویشاوندان نزدیک ممنوع و به اصطلاح شرعی وفقهی حرام است، زیرا از نظر دینی چون احکام اسلامی ازدواج با عدهای را حرام دانسته است قانون مدنی هم همان ممنوعیتها را از فقه اسلامی اقتباس و نقل کرده است:
برابر حکم فقه و قانون مدنی، ازدواج بین خویشاوندان نزدیک یعنی خواهر و برادر، پسر و مادر، دختر و پدر، نوادهها با پدربزرگها و مادربزرگها، عمه و خاله با پسر برادر و پسر خواهر، عمو و دایی با دختر برادر و دختر خواهر، ممنوع است.
کسانی که سبب ازدواج با یکدیگر خویشاوند میشوند نیز در مواردی نمیتوانند با یکدیگر ازدواج کنند. زنی که ازدواج میکند برای همیشه از ازدواج با پدر شوهر و ناپسری خود ممنوع است یعنی اگر به واسطه طلاق یا فوت شوهر، از او جدا شود باز هم ازدواج با پدر شوهر سابق یا پسر شوهر سابق برای او مجاز نیست. همینطور وقتی مردی با زنی ازدواج میکند با مادر آن زن یعنی با مادر زن خود هیچگاه نمیتواند ازدواج کند و دختر آن زن از شوهر دیگر یعنی نادختری او نیز همواره مانند دختر خودش شمرده شده و نمیتواند همسر او گردد.
علاوه بر افراد فوق، کسانی که به سبب شیرخوردن کودک از زنی غیر از مادر خود "خویشاوند رضاعی" شمرده میشوند نیز نمیتوانند با هم ازدواج کنند. همه کسانیکه به ترتیب یاد شده ازدواج آنها با یکدیگر قانوناً ممنوع و شرعاً حرام است. از نظر اسلامی با یکدیگر محرم هستند. ازدواج با زن شوهردار ممنوع است و به همین سبب خواستگاری از او نیز نادرست و خلاف اخلاق شمرده میشود. از دیدگاه اسلامی مرد با شرایطی میتواند تا چهار زن داشته باشد خواستگاری مرد زندار از زن دیگر، تا زمانیکه زنان او به تعداد فوق نرسیده ممنوع نیست. با این همه مرد نمیتواند با خواهر زن خود مادامی که از زن خویش جدا نشده است ازدواج کند. البته در ایران (میان مردم بعضی از شهرهای کشور و درمیان بعضی از مردم) رسم براین است که اگر همسر مردی بمیرد اجباراً باید خواهر آن مرحومه ازدواج کند و اگر شوهر زنی بمیرد، برادر مرحوم اجباراً باید با همسر برادرش ازدواج کند.
ازدواج زن مسلمان، با مرد غیرمسلمان مجاز نیست مرد مسلمان با زن غیرمسلمان در قانون مدنی ساکت است و به نظر مجاز میباشد.
برابر با قانون ایران ازدواج زن ایرانی با مرد غیر ایرانی، حتی در مواردی هم که مانع قانونی نداشته باشد، باز موکول به اجازه دولت است. بدین ترتیب اگر مثلاً یک زن مسلمان ایرانی بخواهد با مردی مسلمان که تابع ایران نیست، ازدواج کند باید از وزارت کشور اجازه مخصوص بگیرد.
9-5- مراحل و شرایط ازدواج:
خواستگاری
خواستگاری به شکل مرسوم و رایج خود نمادی از ازدواج ترتیب داده شده یا ازدواج مقرر به شمار میرود که رابطه عمودی بین فرزندان و والدین را در خانوادهها منعکس میکند. از طرف دیگر محدودیت ارتباط آزادانه و رودرروی بین دو جنس و نقش عمده والدین در تعیین همسران آینده فرزندان خود، در معنی بخشیدن به این پدیده نقش مهمی ایفا میکند. شاید به عبارتی بتوان گفت که خواستگاری "مبادله خانوادگی" را در امر همسرگزینی و همسریابی در اولویت قرار میدهد و از این جهت اولین گام رسمی برای شکلگیری یک ازدواج و یک خانواده محسوب میشود. در هر حال خواستگاری نیز همانند سایر آیینها و سنتها از مشغول اصل تغییر و دگرگونی مستثنی نبوده و در فرآیند زمان و تحولات اجتماعی تغییراتی چشمگیر به خود دیده است. (محسنی/ 1382/ 282)
خواستگاری به معنای تقاضای ازدواج و پیشنهاد تشکیل خانواده. هرچند قانون فقط به خواستگاری از سوی مرد اشاره کرد اما درخواست و پیشنهاد میتواند جانب زن باشد.
نامزدی:
در فرآیند طولانی ازدواج و تشکیل خانواده نامزدی گام دومین محسوب میشود در حقیقت این گام مرحلهای برای رسمیتر شدن روابط زوجهای جوان علنیتر و اجتماعیتر شدن آن بوده و هویت خانواده جدید و نوظهوری را به محیط پیرامون اعلام میکند. نامزدی هرچند جزئی از فرآیند و منظومه ازدواج است اما عوامل متعددی تاثیرپذیر بوده و کیفیت برگزاری مراسم مرتبط آن با متغیرهای زیادی مربوط میباشد. گرایش مسلط براساس همه متغیرهای جمعیتی و فرهنگی و اقتصادی، گرایش موافق با معاشرت قبل از ازدواج دختر و پسر است.
لازم به ذکر است نامزدی چیزی جز وعده ازدواج شمرده نمیشود و ارزش عقد ازدواج را ندارد. و در عرف و آداب جامعه ایران مراجعه را به سبب بهم خوردن نامزدی چندان پسندیده و کمتر اتفاق میافتد که در این باره دعوایی در دادگستری مطرح گردد.
10-5- شرایط مهم در ازدواج:
پیمان زناشویی هرچند قراردادی بین زن و شوهر است اما با قراردادهای دیگر تفاوت بسیار دارد. در کشور ما بین آداب و رسوم جامعه و قانون در این زمینه تفاوت آشکاری وجود دارد. بدین معنی که از نظر قانونی ازدواج پسر فقط تا زمانی که صیغه به حساب میآید و دختر تا هنگامیکه برای اولین بار شوهر میکند نیازمند اجازه پدر یا پدربزرگ است. بنابراین پسری که دیگر صیغه نیست و دختری که صیغه نبوده و برای دومین بار ازدواج میکند، موظف نیست برای ازدواج خود کسب اجازه کند. ولی آداب و رسوم اجتماعی همواره به صورت فوق نیست. در برخی خانوادهها پدر و مادرحتی در مورد ازدواج پسر یا دختری که از نظر قانونی نیاز به اجازه هیچکس ندارند اظهارنظر قطعی میکنند و گاه انتخاب اصلی به وسیله آنها صورت میگیرد از آن گذشته گاه برخی از افراد دیگر خانواده مانند برادر در این امر نقش مهمی ایفا میکنند. اظهارنظر اعضا خانواه هرگاه جنبه مشورت داشته و عروس یا داماد آینده را در تصمیمگیری یاری میدهد بسیار پسندیده است اما اگر جنبه اجبار پیدا کند و آزادی انتخاب و تصمیم را از طرف اصلی بگیرد نادرست و ناپسند است.چگونگی رفتار دراین زمینه با فرهنگ خانواده ارتباط دارد.
در مورد دوشیزگانی که به سن بلوغ رسیدهاند و اجازه پدر (یا پدربزرگ) برای ازدواج آنها لازم است هرگاه پدر یا پدربزرگ بدون علت و دلیل از دادن اجازه مضایقه کنند برابر قانون مدنی دختر میتواند به دادگاه مراجعه و توسط آن مشخصات کامل مردی را که میخواهد با او ازدواج کند و شرایط ازدواج و مهری که مورد توافق آن دو قرار گرفته به اطلاع پدر یا پدربزرگ برساند چنانچه دادگاه بعد از پانزده روز از تاریخی که به پدر یا پدربزرگ اطلاع داده شده پاسخی دریافت نداشت و یا پاسخ دریافتی و دلایل مخالفت با ازدواج دختر به نظر دادگاه موجه نبود دادگاه بدون اجازه آن دو، با مرد مورد نظر ازدواج کند و ازدواج او قانوناً صحیحی و شرعاً مجاز است. دادگاهی که باید بدان مراجعه کرد دادگاه مدنی خاص نامیده میشود. این دادگاه پس از انقلاب اسلامی بوجود آمد. (رفیعی/ 1362/ 34)
ماده 1043 قانون مدنی (اصلاحی 8/ 10/ 61)
سلامت عقل یکی از شرایط ازدواج برای هر دو طرف است.
از دیدگاه قانونی از نظر عقلی افرادی که دارای کمبودهای عقلی هستند، گروه میباشند. دسته اول افرادی که از اداره امور مالی خود عاجزند و در معاملات خویش نمیتوانند به درستی صلاح خویش را تشخیص دهند و در مسائل مالی غیرعاقلانه است. این افراد را در اصطلاح فقه و قانون سفیه گویند، سفیه را نباید با دیوانه اشتباه گرفت. سفیه در امور غیرمالی ممکن است کاملاً عاقل بوده و به خوبی از عهده کارهای مختلف برآید و از دانش و تجربه هم برخوردار باشد اما هنگامی که میخواهد خرید و فروش کند یا چیزی به دیگری ببخشد نفع خود را به خوبی نداند و همواره معاملات غیرعاقلانه انجام دهد. لازم به ذکر است که ازدواج اساساً یک رابطه غیرمالی است و برای آن است که زن و مردی تشکیل خانواده دهند به همین سبب برخی از حقوقدانان عقیده دارند که ازدواج سفیه صحیح است و اجازه ولی (پدر یا پدربزرگ) هم لازم نیست.
دسته دوم از افرادی که دارای عقل سالم نیستند و دیوانگانند. دیوانگی درجات مختلفی دارد که از نظر آثار قانونی یکسان نیستند.اگر دیوانگی و جنون شخص مسلم باشد بدون شک ازدواجش باطل و نادرست است ولی ممکن است در بهبودی او موثر باشد و برای سلامت او مفید افتد در این صورت از نظر قانونی ازدواج با اجاز دادستان یا دادگاه و به وسیله پدر یا قیم او صورت خواهد گرفت.
هرگاه زن و شوهر به هنگام ازدواج عاقل باشند و پس از ازدواج یکی از آن دو دیوانه شود در این صورت بین حالتی که شوهر دیوانه شود و حالتی که زن دچار جنون گردد فرق است. (رفیعی/ 1362/ 43)
تشریفات ازدواج و حقوقی که میتوان در سند ثبت کرد:
در جامعه ایرانی، همانند بسیاری از جوامع بشری توافق زن و مرد برای ازدواج از دیرباز در نوشتهای منعکس میشد که قباله ازدواج نام داشت و هیچ ازدواجی بدون قباله صورت نمیگرفت.
در سال 1310 شمسی پس از آن مقرراتی به تصویب رسید که نوشتن سند ازدواج و ثبت آن در دفتر رسمی را به تدریج در کشور اجباری میکرد. و این کار در دفاتر رسمی که وزارت دادگستری اعلام کرده امکانپذیر است.
11-5- مندرجات سند ازدواج.
هر محضر ازدواج برای ثبت ازدواجها دارای دفتری است که در آن باید ازدواجها را به ترتیب تاریخ ثبت کند.
این دفتر جنبه رسمی دارد و از هر نوع خطخوردگی، جای سفید گزاردن و غیره در آن" باید خودداری شود و به آن دفترچه ازدواج قباله یا سند ازدواج میگویند. این دفتر به عروس داده میشود. داماد نیز میتواند درخواست کند رونوشتی از سند ازدواج را به او بدهند. آنچه در سند ازدواج نوشته میشود و در دفتر وارد و ثبت میگردد عبارت است از: نخست مشخصات عروس و داماد- نام و نام خانوادگی- شماره شناسنامه- نام پدر- تاریخ تولد و قسمت دیگر توسط بستگان نزدیک که در مجلس عقد حضور دارند مثل شغل و کار و آدرس محل سکونت و از زوجها علاوه بر شناسنامه گواهی بهداشتی نیز خواسته میشود و این برای این است که یکی از دو طرف دچار بیماری مسری نبوده و دیگر را دچار نسازد. هرگاه زن برای بار دوم ازدواج میکند باید معلوم شود که ازدواج اول بهم خورده یا با مرگ شوهر گواهی فوت شوهر یا طلاق گرفته باشد که بادی طلاقنامه ارائه دهد.
در سند نوع ازدواج مشخص میگردد که ازدواج دائمی است یا موقت.
12-5- مهر یا صداق:
مهر یا مهریه یا صداق که در فارسی بدان کابین هم میگویند مالی است که به سبب عقد ازدواج شوهر باید به زن خود بدهد. مهر بهای زن نیست و در آیات قرآن از آن به هدیه تعبیر شده است از نظر قانونی توافق زن و شوهر نسبت به مقدار مهر محترم و معتبر است و مرد باید به تعهد خود عمل کند.
در برخی از شهرهای ایران رسم است که قبل از مجلس عقد و طی مراسم ویژهای میزان را در جلسهای که بزرگترهای خانواده عروس و داماد آینده حضور دارند، تعیین و در نوشتهای منعکس میکنند و آن را به امضای داماد آینده میرسانند این نوشته در صورتیکه ازدواج صورت نگیرد اثری ندارد ولی در صورت ازدواج، مبنای توافق محسوب شده معمولاً به همان صورت در سند ازدواج آورده میشود و رسماً جنبه قانونی پیدا میکند. مهر یک توافق مالی بین زن و شوهر است چیزی را میتوان مهر قرار داد که دارای ارزش مالی باشد و چیزهایی که مردم کشور ما به عنوان مهر قرار میدهند با تحولات اقتصادی و اجتماعی رابطهای نزدیک دارد. در گذشته نسبتاً دورکه پول در بین مردم رواج چندانی نداشت با توجه با آداب و رسوم محل از شهر و روستا، وضع اجتماعی خانواده عروس و داماد چیزی از زمین و باغ و خانه تا اشیا و لوازم زندگی و غیره به عنوان مهر تعیین میگردید. دربین ایلات و چادرنشینان تعدادی گوسفند، مقداری اشیا زینتی طلا و نقره و یا لوازم خانه به ویژه ظروف مسی به عنوان مهر تعیین میگردد.
13-5- جهیزیه:
رسم چنین است که زن در حدود توانایی مالی خود یا خانوادهاش، تمام یا بخشی از وسایل خانه را تهیه و به خانه شوهر ببرد از نظر اجتماعی تهیه جهیزیه از سوی زن یا خانواده او دارای جنبههای مثبتی است. از یک سو مردی که در آغاز جوانی میخواهد همسر اختیار کند در بیشتر موارد توانایی تهیه همه وسایل زندگی را نداشته و تهیه تمام یا بخشی از این وسایل از سوی زن، زندگی مشترک را راحتتر و آسانتر مینماید. زن مالک جهیزیه است. زیرا از درآمد خود زن و یا پدر و مادر زن تهیه شده است. این موارد ذکر شده در گذشته و تا ایران معاصر وجود دارد.
14-5- شرایط صحت نکاح:
قانون مدنی 1062- نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول با الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید.
15-5- شرایط عاقد:
قانون مدنی 1064- عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد.
16-5- فواید ازدواج
صاحبنظران برای ازدواجی که با اندیشه و طبق معیارهای صحیح انجام بگیرد فواید و منافعی را برشمردهاند که به قرار ذیل میباشد:
تشکیل خانواده و بقای نسل، استحکام، استقرار، تکوین شخصیت، تکمیل و تکامل، مسئولیتپذیری، کاهش میزان جرایم، کاهش انحرافات جنسی و اخلاقی، کسب استقلال، سلامت و امنیت اجتماعی، حفظ عفت. از دیدگاخ غزالی دانشمند بزرگ اسلامی در نکاح چند فایده مستقر میباشد. 1- کم کردن شهوت 2- دبیر منزل که مربوط به زنان است کثرت تعداد خانواده سببی و نسبی (نوروزی/ 1374/ 45)
فصل ششم
در این دوره در ازدواج تغییر و تحولاتی به دلیل جنگ تحمیلی ایران و عراق و عوامل اقتصادی و اجتماعی ورشد جمعیت و بالارفتن سطح آگاهی و آموزش مردم به وجود آمد .دیگر عوامل سیاسی سبب ازدواج نشد ولی در عوض عوامل دیگری برازدواج تاثیر گذاشت.
1-6- آمار ازدواج در ایران:
تعداد افراد در سن ازدواج در سال 1375و1381 در ایران در حدود 15479524 نفربوده که به 19848139 د سال 1381 افزایش یافته است . در سال 81 به ازای هر یک مرد درسن ازدواج 23/1 دختر در سن ازدواج در کشور وجود دارد. ازدواج در سال های 84و85 در تعدادی از شهرهای ایران : خراسان جنوبی در سال84 ،6 هزار و111 مورد و در سال 85 ، 7 هزار و 502 مورد افزایش یافته ولی در بفیه استان ها کاهش یافته است. عوامل موثر بر سن ازدواج و تحولات ازدواج
متون تاریخی و سفرنامهها که بعضاً شرح حال سلاطین وقت است نشان میدهد که در گذشته سن ازدواج در ایران پایین بوده است. در تاریخ دوره قاجاریه آمده است که در بین اشراف آن دوران سن ازدواج پایین بوده است. خواهر ناصرالدین شاه که همسر صدراعظم او، امیرکبیر بود در سن 12 سالگی به عقد امیرکبیر که مرد میانسالی بود درآمد. همچنین دختر ناصرالدین شاه، تاجالسلطنه، در زمان عقد 8 ساله بوده است. (اعزازی/ 1376/ 55) تاکید اسلام هم به ازدواج عامل مهمی در پایین بودن سن ازدواج به شمار میآمد.
در ایران در گذشته نه چندان دور، شکل و کارکرد خانواده فقط متاثر از ارزشهای فرهنگی و نظامهای معیشتی موجود در جامعه بوده اما امروزه با گسترش ارتباطات و شهرنشینی و با انطباق با تحولات سیاسی و فرهنگی جامعه سبب تغییر در سن ازدواج شد. این امر نقش تعیین کنندهای در باروری، استحکام و یا از هم گسیختگی خانواده ایفا مینماید.
میانگین سن در اولین ازدواج برحسب جنس در مناطق شهری و روستایی
30 سال
کل کشور
نقاط شهری
نقاط روستایی
مرد
زن
مرد
زن
مرد
زن
1345
25
4/18
6/25
19
4/24
9/17
1355
1/24
7/19
1/25
2/20
7/22
1/19
1365
6/23
8/19
2/24
20
6/22
6/19
1370
6/24
9/20
9/24
21
5/23
8/20
1375
6/25
4/22
2/26
5/22
5/24
3/22
مقایسه میانگین سن مردان و زنان در هنگام ازدواج با قومیت
گیلک
کرد
فارس
ترک
لر
ترکمن
مازندرانی
عرب
بلوچ
قومیت
جنس
25
24
24
9/23
6/23
5/23
4/23
1/23
5/22
مرد
1/21
8/18
9/18
6/18
7/17
20
6/19
9/18
6/17
زن
عواملی که سبب تغییر سن ازدواج بخصوص در ایران فعلی میشود میتوان به عوامل مختلفی تقسیمبندی کرد.
2-6- الف- عوامل جسمی و روانی موثر در سن ازدواج:
1- نقص جسمی:
در بعضی موارد وجود نقص جسمی یا معلولیتهای مختلف مانع در راه ازدواج جوانان است که حتی گاهی منجر به تجرد قطعی1 و یا در بعضی موارد موجب تاخیر در سن ازدواج میگردد.
2- باروری:
سن مناسب برای داشتن فرزند نیز از جمله عوامل عمده در تعیین زمان ازدواج
میباشد. مادران معمولاً از 15 تا 46 سالگی قدرت باروری دارند. غالبا مشاهده می شود که سنین خیلی پایین یا خیلی بالا عوارض نامطلوبی چه از نظرجسمی وروحی برای مادر وچه از نظر اجتماعی برای والدین به بار می آورد .
3-6- ب- عوامل روانی
وجود مشکلات روحی و روانی بسیار باعث میشود که جوان نتواند به راحتی تصمیم به ازدواج بگیرد.به عنوان مثال جوان ازعدم موفقیت در ازدواج می ترسد و یا افسردگی و تمایل به غزلت طلبی و گوشه گیری دارد.
4-6- ج- عوامل اجتماعی، فرهنگی موثر در سن ازدواج
1- آموزش و آگاهی:
این عامل بیشتر در خانوادههای محروم و کمسواد دیده میشود.زیرا دارای عدم آگاهی و آموزش لازم هستند چه در مورد خانواده ها و چه در مورد خودجوانان وقتی جوانان آموزش نمی بینند (درموردازدواج به موقع جوانان و عوارض سوتاخیر در ازدواج ) پیش از ازدواج مسائل برای آنها شکافته نمی شوند و واقعیات زندگی به جوانان آموزش داده نمی شوند، بنابراین در همان سالهای جوانی آگاهی های لازم را کسب نمی کنند ونمی توانند متوجه باشند که با کدام شخصیت بهتر می توانند بیامیزند و کدام بعد منفی طرف مقابل را نمی توانند تحمل کنند تا بدین طریق بتوان از آرمانی سازی ازدواج جلوگیری کرد.
2- تاثیرپذیری جوانان:
تجربه و مشاهده خانوادههایی که در حیات زناشویی موفقیت نداشته به منزله یک تهدید جدی برای جوانان است بنابراین این تجارت تلخ موجب روگردانی جوان از امر ازدواج میشود
.
5-6- انتخاب همسر:
انتخاب به طور اعم و انتخاب همسر به طور اخص بر مبنای ارزشها، ایدهآلها و صفات برتر و مطلوب صورت میگیرد. بررسی صفات و ویژگیهای مطلوب برای هر یک از زوجین، میتواند در روشن شدن انتخاب همسر و شکلگیری ازدواج نقش مهمی ایفا کند. زیرا جوانان (دختر و پسر) مایلند همسران دلخواه خود را بدون وجود موانع انتخاب کنند. یکی از این موانع مسایل طبقاتی است. از خصوصیات اجتماعی ایران امروز همزیستی انواع خانوادهها در محیطهای شهری و روستایی است و علت این تنوع آغاز دگرگونی مفهوم خانواده در این سرزمین است که موجب پدیدارشدن شکلهای برخی میان خانواده سنتی و خانواده غربی شده است. (بهنام/ 1356/ 18)
شغل رئیس خانوار ضابطهای است که میتواند میزان تحصیلات، تخصص و تا حدی درآمد را نشان دهد. طرز انتخاب همسر یعنی آزادی انتخاب یا دخالت شبکه در این امر نشانه میزان وابستگیهای عاطفی و روانی خانوادگی و در ضمن تربیت اجتماعی افراد است (همان/ 20) در ضمن در ایران معاصر، دختران بیشتر به ازدواج با مردی تمایل پیدا کردهاند ه از تمکن مالی برخوردار باشد.
مسایل طبقاتی از جمله عواملی است که در راه انتخاب همسر همواره موثر بوده و بر مشکلات موجود بر سر راه ازدواج جوانان میباشد. موقعیت طبقهای جوانان عامل مهمی در انتخاب همسر است زیرا هر طبقه با خلق و خوی و آداب و عادات ویژه خود دنیای خاصی را تشکیل میدهد در نتیجه سازگاری بیشتر است، این موضوع اشاره به درون همسری دارد در جوامعی که درون همسری معمول است ازدواج با افراد گروه ترجیح دارد، این ازدواج درون گروه گاه بین فرزندان دو خواهر یا دو برادر توصیه میشود "دختر عمو، پسر عمو، دختر خاله، پسر خاله و گاه میان فرزندان یک خواهر و یک برادر، پسر عمه، دختر دایی، دختر عمه، پسر دایی. (بهنام/ 1356/ 391)
در ایران:
1- ازدواج با خویشاوندان (دور و نزدیک) در محیطهای روستایی (کازرون، تربت حیدریه، دهات مازندران و گیلان) ازدواج با خویشاوندان به ترتیبی که از روستا به شهر بزرگ نزدیک میشویم کاهش مییابد ولی هنوز اهمیت زیاد دارد.
2- ازدواج بین پسر عمو و دختر عمو بالاترین نسبت را در مجموع ازدواجهای همخون در شهر و روستا را دارد.
3- ازدواج با دختر دایی در شهر تهران و روستاهای مازندران و گرگان در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد.
4- ازدواج با دختر خاله با فاصله کمی پس از ازدواج با دختر دایی قرار میگیرد.
5- ازدواج در شهر با خویشان مادری بیشتر بوده است و در روستا با خویشان پدری، ولی در هر دو محیط ازدواج پسر عمو و دختر عمو بیشترین ازدواجها بوده است. (همان/ 52)
در بین ایلات و قبایل کوچنشین ایران، قانون منع ازدواج با غیر اقوام و یا قانونی که فرد را مجبور به ازدواج با خویشاوندان کند وجود ندارد. اما با این حال کوچنشینان ترجیح میدهند با اقوام و خویشاوندان نزدیک ازدواج کنند زیرا معتقدند که همدیگر را بهتر درک میکنند. ازدواج با خویشاوندان این حسن را دارد که اولاً عروس در بین اقوام و خویشاوندان خود بسر میبرد و مجبود نیست خود را با محیط بیگانهای وفق دهد ثانیاً داماد مبلغ کمتری شیربها میپردازد. (اماناللهی/ 1378/ 109)
طایفهها گاه منشا ایلی دارند و گاه منشا روستایی و شاید بتوان گفت که یکی از طرق زیر تشکیل شدهاند طایفه در روستاهای ایران مجموعهای از خانوادههاست که رابطه خویشاوندی، اعتقادات مذهبی، تعلق به منشا جغرافیایی یا نژادی مشترک و حدتی میان آنها بوجود آورده است و به این وحدت وجدان دارند و درگذشت زمان تبدیل به یک شبکه خویشاوندی میشوند. (بهنام/ 1356/ 66)
همبستگی طایفهای به دلیل تکافتادگی جغرافیایی است و مهمترین عامل بقاست ازدواج و باروری عوامل اصلی گسترش و بقای طایفه هستند و به همین جهت است که طایفه در این امر نظارت خاصی اعمال میکند و ازدواج جنبه انفرادی خود را از دست میدهد و به اتحادی میان دو خانواده یا دو گروه خانواده در داخل طایفه تبدیل میشود و هنگامی که ازدواج با خارج از طایفه صورت میگیرد این نظارت و دخالت از طرف روسای طایفه شدیدتر میشود و از طریق ازدواج گروه پایدار میماند و گسترش مییابد و زن مظهر باروری است. (همان/ 75)
عواملی که موجب تضعیف ازدواجهای درون گروهی میشود: الف- مهمترین عامل شاید مهاجرت باشد. مهاجرت از ده به شهر یا از شهری به شهر دیگر فرد را از سلطه گروه خویشاوندی تا اندازه زیادی آزاد میکند. (همان/ 84)
در حال حاضر شرایط اجتماعی، تحصیلی و جغرافیایی هر یک به گونهای گزینش همسر را تحت تاثیرقرار میدهند.
مشکل دیگر ازدواج که موثر در سن ازدواج میباشد مسایل فرهنگی است. البته بیشتر این مشکلات ریشه در مسایل اجتماعی دارند، و معدودی نیز خاص منطقه و یا قوم یا خانوادهای مشخصی است .
ارتباط و آَشنایی:با وجود اینکه جوانان انتخاب همسر را حق خود می دانند، اما شرایط لازم برای امکان آشنایی وبرقراری ارتباط سالم و مشروع در بین جوانان بسیارکم و تقریبا صفراست . معمولا شرایط اجتماعی ، تحصیلی و جغرافیایی هریک به گونه ای گزینش همسر را تحت تاثیر قرار می دهد. در چنین شرایطی به نظر می رسد اگر ازدواجی صورت بگیرد فاقد بعد ذهنی و روانی است و از نظر سلیقه و علایق فردی، تطابق کافی بین زوجین وجود نداشته است .
در جامعه ایران فعلی گرایشهای سنتی علیرغم تغییرات عمده در حیات اجتماعی جوامع به بقای خود ادامه میدهند و از این جهت در مواردی، نشانهای از تعارض و ناسازگاری به شمار میروند. ازدواج سنتی یا الگوهای سنتی ازدواج که در گذشته الگوهای مسلط ازدواج به شمار میرفتند امروزه با شیوههای دیگری جایگزین شده اما به کلی از میان نرفتهاند و رسوبات آنها هنوز در میان جمعی هرچند معدود به چشم میخورد. (محسنی/ 1382/ 345) زیرا در طی قرن های طولانی زناشویی تابع مقررات سخت مذهبی و پیروسنن دیرین بود ولی امروزه تماس با تمدن صنعتی غرب ، گسترش شهرنشینی و تغییرات عمیقی که درزندگی عادی ایرانیان رخ دادهمه امور را دگرگون کرد. در جامعه امروز تضادهایی فاحش در فرهنگ مردم دیده می شود.
سواد و ازدواج با یکدیگر همبستگی معکوس دارند. تحصیل از جمله معیارهائیست که هرچه سطح آن بالاتر رود به طور محسوس سن ازدواج نیز بالا میرود.یکی از دلایل دیر ازدواج کردن افراد تحصیل کرده را در مشکل پسندی این گروه باید جستجو کرد زیرا بیشتر ازدواج ها امروزه برمبنای همگنی و همسانی افراد است و همین طور علاقه به ادامه تحصیل در بین جوانان.
شدت و ضعف اعتقادات مذهبی در خانوادهها در تعیین سن ازدواج نقش عمدهای دارد خصوصاً در مورد دختران، زیرا از نظر دین اسلام زود ازدواج کردن یکی از شایستهترین کارهاست و هر پدری موظف است که هر چه زودتر دخترش را شوهر بدهد.
فاصله سالهای 65 تا 69 از سن ازدواج از 87/18 به 05/20 رسیده است اشتغال زنان عامل دیگری در افزایش سن ازدواج به ویژه در مناطق شهری است.
سردرگمی در امور تحصیلی وشغلی و دیگر امور اجتماعی در امر ازدواج جوانان اثرگذار بوده و سن ازدواج آنهارا به عقب می برد
عامل دیگری که در رابطه با سن ازدواج میتوان نام برد خدمت نظام وظیفه برای پسران است که جهت رسیدن به بلوغ اجتماعی و حتی اقتصادی ملزم به گذراندن این دوره هستند، زیرا اولاً جوانانی که تحصیلات دانشگاهی دارند قبل از گذراندن این دوره نمیتوانند مدرک خود را دریافت کنند و هرگونه کسب و کار باید با داشتن برگه پایان خدمت یا معافیت باشد.
6-6- عوامل اجتماعی – اقتصادی
از مسائل مهم مادی که در سن ازدواج اثر میگذارد مسئله مسکن است. توسعه اقتصادی جامعه عامل دیگری است که باعث شده توقعات جوانان سیر صعودی بپیماید و بر سن ازدواج آنان اثر بگذارد. در گذشته چون خانواده گسترده بود میتوانست فرزندان راحتی پس از ازدواج نیز در آغوش خود بپذیرد و آنها را در کنار پدر و مادر جای دهد ولی اکنون، تغییر و تحولات حاصله در شهرها، وضع اقتصادی و تضاد بین عقاید نسلها، جمع خانوادگی را پراکنده کرده و با کاهش ابعاد خانواده به علل مختلف اقتصادی و فرهنگی، خانواده فرزندان ازدواج کرده خود را تحت حمایت خویش نمیگیرد.در بین دختران داشتن وضع مادی خوب ، توقع آنها را بالا می برد و نسبت به همسر آینده خود حساسیت بیشتر به خرج می دهند.
7-6- اشتغال :
بین سن ازدواج وشغل، هم در موردزنان و هم در مورد مردان همبستگی نثبتی وجود داردیعنی با بالارفتن تخصص و امکانات شغلی سن ازدواج نیز بالا میرد . وارد شدن زنان به بازار کار باعث دگرگونی های مختلف گردید که می توان سبب تغییر و افزایش سن زدواج زنان شود. استقلال مالی و معنوی آنها، یکی از شاخص های تعیین سن ازدواج شده است.
مسکن:
کمبود مسکن وگرانی اجاره بها مشکل اساسی اکثرافراد جامعه است. خصوصاکسانی که درابتدای راه تشکیل زندگی مشترک هستندزیرا خانواده جدید نومکانی است و جدا از بطن خانواده بزرگ سنتی یه سر میبرد. در گذشته دختر و پسرکه ازدواج میکردند به خانه داماد منتقل می شدند و از حمایت خانواده پدر سالار برخوردار بودند، ولی امروزه وضع اقتصادی و تضاد بین عقاید نسلها ایجاب می کند که زوج تازه زندگی جداگانه ترتیب دهد.
شهرنشینی و آداب و رسوم خاص جوامع صنعتی و شهری بر سن ازدواج اثر میگذارد. معمولاً سن ازدواج در بین جوانان شهر و روستا به دلیل ویژگیهای خاص جوامع شهری و روستایی متفاوت بوده و در روستاها پایینتر است. همینطور نوع فرهنگ حاکم بر مناطق شهری با مناطق روستایی متفاوت است.زیرا دز زوستا معمولا جوانان به شکل سنتی و با ادامه کار پدر (کشاورزی)خیلی زود شغلی دست و پا می کنند وفاصله زیادی بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی آنها به وجود نمی آید.ولی درشهرها در اثر تمدن صنعتی،بین بلوغ جنسی و رشد اقتصادی جوانان فاصله افتاده است و همین امر از جمله عواملی شده است که موجب تاخیر سن ازدواج گردیده است.
8-6- تفاوت آمار جمعیت ازدواج در شهر و روستا
در سال 1355 در حدود 167950 ازدواج در ایران صورت گرفته که 89/61 در شهرها و 11/38 در روستا بوده است.
تعدادی دیگر از آمارها به شرح ذیل است
درسال
در کل کشور
شهر
روستا
1365
340342
12/66
88/33
1366
346647
225566
121081
1367
361945
239095
122850
1368
458708
52/64
48/35
1369
454963
309438
145525
همانطوریکه که در دادههای آماری بالا مشخص است حاصل ازدواج در شهر بیشتر از روستاها است در حالیکه سنتها و روابط خاص اقتصادی و اجتماعی حاکم بر خانوادههای روستایی به گونهای است که انتظار میرود از روابط در روستاها بیشتر از شهرها میباشد این ممکن است بدلیل وجود دفاتر ازدواج و طلاق در شهرها و رجوع روستائیان جهت ثبت ازدواج در دفاتر شهری باشد و یا این احتمال وجود دارد که سن ازدواج در روستا پایین است بنابراین عقد ازدواج در دفاتر رسمی به ثبت نمیرسد.
9-6- ازدواج موقت:
تعریف نکاح منقطع 1075 از قانون مدنی- نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد.
10-6- تعریف ازدواج موقت:
این نوع ازدواج، زن و مردی برای مدت معینی با یکدیگر رابطه جنسی مشروع داشته و با پایان گرفتن آن مدت رابطهشان نیز بدون آنکه نیازی به طلاق باشد پایان میپذیرد. (رفیعی/ 1362/ 105)
شرایط و مکان ازدواج موقت:
1- برای مدت معینی واقع شده باشد.
2- ثبت ازدواج موقت در دفاتر ویژه امری اجباری است. (رفیعی/ 1362/ 108)
معایب ازدواج موقت:
1- ازدواج موقت سبب تعدد زوجات میشود.
2- پایه ازدواج باید بر دوام باشد، زوجین از اول که پیمان زناشویی میبندند باید خود را برای همیشه متعلق به یکدیگر بدانند و تصور جدایی در فکر آنها خطور نکند ولی ازدواج موقت نمیتواند پیمان استواری میان زوجین باشد.
3- ازدواج موقت برخلاف حیثیت و احترام زن است، زیرا نوعی کرایه دادن آدم و جواز شرعی آدم فروشی است. که در مقابل وجهی که از مردی میگیرد وجود خود را در اختیار او قرار دهد.
محاسن ازدواج موقت:
در ایران کنونی با توجه به گسترش جمعیت و همینطور افزایش روزافزون جمعیت و بوجود آمدن مشکلات و موانع زیاد ازدواج سبب میشود که افراد جامعه نتوانند ازدواج کنند همین امر سبب بروز مشکلات و آسیبهای اجتماعی زیادی میشود، ازدواج موقت میتواند باعث جلوگیری از فساد جامعه شود.
12-6- عوامل مهم ازدواج موقت در ایران :
1- زنان به دلیل مشکلات ونیازهای مالی مایل به این نوع ازدواج هستند.عنوان مفری ایرانی که در زیر فشارهای اقتصادی ،فرهنگی ، اجتماعی کمرخم کرده اندصیغه را بهزنان پیشنهاد می کنند.
13-6- تعدد زوج
در مورد تعدد زوج که شرعاً و عرفاً و عقلاً و اخلاقاً زن حق ندارد در آن واحد با بیش از یک مرد رابطه جنسی برقرار سازد ولی عملاً و عرفاً مردها مجاز هستن که در آن واحد چهار زن عقدی و هراندازه که بخواهند زن صیغه در اختیار داشته باشند. (حجازی/ 88)
از دیدگاه فقهی داشتن بیش از یک زن با شرایطی مجاز است. درباره اصل چند همسری از نظر اسلامی در قرآن کریم به دو آیه در سوره نساء (آیه 3 و 129) برمیخوریم.
در گذشته درایران چند همسری رواجی نسبتاً چشمگیر داشت، اما از آغاز قرون حاضر و رشد شهرنشینی، صنعت و … از رونق آن کاسته شد. در حقیقت در حال حاضر نیز اختیار بیش از یک همسر طی شرایط و ضوابطی خاص قانونی و شرعی تلقی میشود، اما علیرغم وجود چنین مجوزهایی به نظر میرسد که بیمیلی عمیق مردم نسبت به انتخاب بیش از یک همسر به اندازهای گسترده و عمیق است که آن را اقدامی مردود و ناپسند میشمارد. در هر حال از آنجا که گرایشها و نگرشها همواره در حال تغییر و تحول هستند، برآورد نسبت به موضوعات خاص و حساس فرهنگی تعدد زوجات از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود.
تعدد همسر در سال 1365 در حدود 2 درصد و درسال 1375 در حدود 0/7 درصد بوده که با گسترش شهرنشینی و بالا رفتن سطح تحصیلات و آگاهی و آموزش مردم روز به روز کاهش مییابد.
در مورد کوچنشینان ایران از آنجایی که آنها همگی مسلمان هستند، قاعدتاً میتوانند با بیش از یک زن ازدواج کنند ولی با این حال بیشتر آنها فقط دارای یک همسر میباشند و میان آنها تعداد کمی ازدواج چند همسری صورت گرفته. علت اینکه مردان کوچنشین بیش از یک همسر انتخاب میکنند به دلایل ذیل میباشد.
1- نازایی زن اول:
در مواردی که زن اول نازا باشد مردان ایلیاتی برای بقای نسل خود و به امید داشتن اولاد ذکور، به ازدواج دوم مبادرت میورزند.
2- مسائل جنسی:
در بسیاری از موارد مردان کوچنشین صرفاً بخاطر مسائل جنسی به خصوص در مواردی که زن اول تا حدی پیر شده است با دختر و یا زن جوانتری ازدواج میکنند.
3-نیروی انسانی:
گاهی بخاطر جبران کمبود نیروی انسانی ازدواج دوم صورت میگیرد. (در ایلات امکان استخدام زنان بطور تمام وقت به صورت کلفت وجود ندارد) همزمان با رشد مهاجرت ایرانیان به کشورهای خارجی وافزایش تمایل آنها به زندگی در این کشورها ازدواج از راه دور یا ازدواج غیابی در ایران متداول شد .بسیاری از مردان ایرانی که سالهاست ایران را ترک کرده اند به دلایل مختلف مایل اند از میان دختران ساکن ایران همسر انتخاب کنند. دختران زیادی هم بدون دیدن و شناختن دامادهای مقیم کشورهای خارجی تنها با دیدن عکس آنها سرسفره عقد می نشینند و به عقد وکیل آن درمی آیند. این افراد پس از مدتی – که گهگاهی طولانی می شود- مراحل اداری و قانونی لازم را می گذرانند و راهی کشور محل اقامت همسران ناشناخته خود می شوند.آنها زندگی مشترکی را آغاز می کنند که هیچ چیزی از آن نمی دانند. به گواه آمار و نظر کارشناسان بیشتر این گونه ازدواج ها به جدایی می انجامد. باور این واقعیت تلخ شاید آسان نباشد اما این گونه ازدواج ها پستی بعد از اینکه زن وارد مملکت می شوندبه سرعت تمام راه های ارتباطی را به رویشان می بندند. در چنین مواردی مردان برخوردهایی را پیش میگیرند که اکثرا خشن است و رفت وآمدهای معمول اجتماعی رااز زن منع می کنند.در خانواده های ایرانی به محض این که می فهمند مردی در خارج از کشوراست دیگر نه به تحصیلات و نه کاروسن و خلق وخوی اوهیچ توجهی ندارند.
نتیجه گیری:
در این تحقیق نتیجهگیری که میتوانیم داشته باشیم ازدواج در ایران در دوره قاجاریه در بین پادشاهان قاجاری به دلایل سیاسی بوده و هدف از این ازدواجها بوجود آوردن امنیت و صلح بوده و یکی از شرایط ورود زنان برای دربار و ازدواج با پادشاهان یکی داشتن اصالت خانوادگی و دیگری زیبایی میباشد و همینطور مردم عادی برای اینکه بتوانند از امتیازات پادشاهان استفاده کنند دختران خود را به پادشاهان میدادند واز این راه میتوانستند به دربار نفوذ پیدا کنند و تعدد زوجات در بین پادشاهان زیاد بود و دارای زنان عقدی و صیغهای بوده است و در بین مردم و اقشار عادی، افراد ثروتمند میتوانستند چند زن داشته باشند ولی مردم پایین بنا به دلایل شرایط اقتصادی به یک زن اکتفا میکردند. در عصر پهلوی رضاخان یکی از اصلاحاتی که در بین مردم انجام داد ثبت وقایع ازدواجی بود و توسعه شهرنشینی سبب شد که تعدد زوجتت در بین مردم کمتر شود و لازم به ذکر است ازدواج در بین پادشاهان و شاهزادگان نیز به دلایل سیاسی و نفوذ به دربار پادشاهی بود. از گذشته تا حال ازدواجهای درون گروهی نیز کمتر شد با گذشت زمان و آگاهی و علم مردم نسبت به پدیده ازدواج تغییرات و دگرگونیهای زیادی در سن ازدواج ورت گرفته گوناگونی دارد ازجمله اشتغال زنان ، تحصیلات و… در میان مردم و تاثیر آنها بر زندگی اجتماعی، میباشد. ازدواج در ایران بر اثر جنگ و تحولات اجتماعی و فرهنگی و تغییر اوضاع اجتماعی مرحله انتقالی خود را طی می کند. مشخصات قبلی دستخوش دگرگونی شده چنانکه تمایلی به مشابهت خصوصیت ازدواج با جامعه های صنعتی پدید آمده است . علاوه بر این که عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سبب تحولاتی در سن ازدواج شده است و میانگین سن ازدواج زنان رشد چشمگیری داشته است بنابراین پیش رسی سن ازدواج در ایران روبه کاهش است .
شیوه انتخاب همسر که سابقا از طریق والدین صورت می گرفت تغییر کرده و درصد بالایی خود، همسر مورد نظرشان را انتخاب کرده اند. میزان ازدواج خویشاوندی در ایران برای خویشاوندان نزدیک با سن ازدواج زنان رابطه مستقیم دارد. هرچه سن ازدواج زنان بالا می رود ازدواج خویشاوندی رو به کاهش است.
منابع:
(کتابها)
1- آزاد، حسن- پشت پردههای حرمسرا- ارومیه- انتشارات انزلی- چاپ هفتم
2- ازغندی، علیرضا- تاریخ و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران- تهران- انتشارات سمت- 1379- جلد اول
3- اعزازی، شهلا- جامعهشناسی خانواده با تاکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر- تهران- انتشارات روشنگران و مطالعات زنان- 1376
4- اماناللهی بهاروند، سکندر- کوچنشینی در ایران- تهران- آگه- چاپ پنجم پاییز 1378
5- اندرمانی زاده، جلال- حدیدی ، مختار-پهلویها، خاندان پهلوی به روایت اسناد- تهران- انتشارات وزارت امور خارجه- چاپ اول بهار 138- جلد دوم
6- آوری، پیتر- تاریخ معاصر ایران- ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی- تهران- انتشارات صفا- چاپ اول 1363
7- باوزانی، الساندرو- ایرانیان تاریخ ایران- ترجمه مسعود رجبنیا- تهران- انتشارات روزبن- چاپ اول زمستان 1359
8- برهانی، فاطمه- عوامل موثر بر سن ازدواج- تهران- معاونت پژوهش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- 1372
9- بدیعی، ربیع- جغرافیای مفصل ایران- تهران- نشر اقبال- چاپ چهارم 1372
10- بهنام، جمشید- ساختهای خانواده و خویشاوندی در ایران- تهران- انتشارات خوارزمی- چاپ سوم اسفند 1356
11- بلادی موسوی، صدرالدی، بررسی تحول ازدواج در ایران 1375-1335 تهران- مرکز آمار ایران
12- پسیان، نجفقلی- معتضد، خسرو- در عصر دو پهلوی- تهران- انتشارات جاویدان- چاپ اول 1377
13- پهلوان،کیوان- رضاشاه از الشتر تا الاشتف- تهران – انتشارات آرون -چاپ اول 1383
14- پیرانی، احمد – دختر یتیم -تهران – نشر به آفرین
15- پیرانی، احمد- زندگی خصوصی محمد رضا شاه پهلوی – تهران – نشر به آفرین -چاپ اول 1382
16- تاجبخش، احمد- تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در دوره قاجاریه- شیراز- انتشارات نوید شیراز- چاپ اول 1382
17- توماس،میشل- کلام مسیحی – حسین توفیقی – نشر مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب – 1377
18- جیمز ویلس، چارلز- تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه- مترجم سید عبدالله- جمشی دودانگه- مهرداد نیکنام- تهران- انتشارات زرین- چاپ اول 1363
19- حجازی، محمد- خلاصه تاریخ ایران- نشر ابن سینا- چاپ اول دی 1335
20- حجازی، قدسیه- ارزش زن از نظر قضایی و اجتماعی- انتشارات فردوسی
21- دلدم، اسکندر – زندگی پرماجرای رضا شاه ، تهران – انتشارات گلفام-1370
22- راوندی، مرتضی- تاریخ اجتماعی ایران- تهران- انتشارات امیرکبیر- چاپ دوم 1354- جلد دوم
23- رستمی، فرهاد- پهلویها- خاندان پهلوی به روایت اسناد- تهران- انتشارات وزارت امور خارجه- چاپ اول بهار 1378- جلد اول
24- رضایی، عبدالعظیم- تاریخ ده هزار ساله ایران- تهران- انتشارات اقبال- چاپ ششم زمستان 1374
25- رضایی، عبدالعظیم- تاریخ تمدن و فرهنگ ایران- تهران- نشر در- چاپ اول 1381
26- رضایی، عبدالعظیم- تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران- تهران- نشر علم- چاپ اول 1376
27- روح الامینی، محمود – مبانی انسان شناسی (گردشهر باچراغ) تهران – نشر عطار چاپ نهم -1379
28- رفیعی، حسن- حقوق زن در دوران ازدواج- تهران- نشر راهنما- چاپ اول خرداد 1362
29- رازی، عبدالله- تاریخ کامل ایران- تهران- نشر اقبال- چاپ پنجم 1362
30- ریویر، کلود- درآمدی بر انسان شناسی – ترجمه ناصرفکوهی -تهران-نشر نی-چاپ چهارم-1383
31- زاهد، سعید- جنبشهای اجتماعی معاصر ایران- تهران- انتشارات سروتن چاپ اول 1381
32- ساروخانی- مقدمهای بر جامعهشناسی خانواده- تهران- نشر سروش- 1370
33- شاملویی، حبیبالله- جغرافیای کامل ایران- تهران- انتشارات بنیاد- چاپ چهارم فروردین 1361
34- شیخی، محمدتقی- تحلیل و کاربرد جمعیتشناسی- تهران- نشر اشراقی- 1371
35- شیخی، محمد تقی- مقدمهای بر مبانی جمعیتشناسی- تهران- نشر آرام- 1368
36- شعبانی، رضا- مبانی تاریخ اجتماعی ایران- تهران- نشر قومس- چاپ چهارم 1374
37- غنی، سیروس- ایران برآمدن رضاخان- ترجمه حسن کامشاد- تهران- انتشارات نیلوفر- چاپ سوم زمستان 1380
38- فرجی، عبدالرضا- جغرافیای کامل ایران- تهران- انتشارات ایران- چاپ اول زمستان 1366
39- فکوهی، ناصر- تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی – تهران – انتشارات نی – چاپ 1381
40- قدیانی، عباس- فرهنگ فشرده تاریخ ایران- تهران- انتشارات جاودان فرد چاپ اول 1376
41- قدیانی ،عباس- تاریخ و فرهنگ تمدن ایران- تهران- انتشارات جاودان فرد چاپ اول 1384
42- کیانی هفتلنگ، کیانوش- کتاب ایران- تهران- انتشارات بینالمللی المهدی- چاپ اول 1382
43- محسنی، منوچهر- پوررضا، ابوالقاسم- ازدواج و خانواده در ایران- تهران- انتشارات آرون- چاپ اول 1382
44- مشکینی، علی -ازدواج در اسلام – نشر الهادی -1366
45- مطهری، مرتضی- نظام حقوقی زن در اسلام- تهران- انتشارات صدرا چاپ بیست و دوم پائیز 1375
46- محقق داماد، مصطفی- حقوق خانواده- تهران- انتشارات علوم اسلامی چاپ اول پائیز 1365
47- معتضد، خسرو- کسری، نیلوفر- سیاست در حرمسرا- تهران- انتشارات علمی چاپ اول 1379
48- میرزایی، محمد- جمعیت و توسعه با تاکید بر ایران- تهران- انتشارات مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه- چاپ اول 1384
49- مهریور، حسین- میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران- تهران- انتشارات اطلاعات چاپ دوم 1370
50- نجفی ، محمد حسن -جواهرالکلام مکتبه اسلامیه -1365- جلد 29
51- نوروزی، علی- منزلت زن ایرانی- تهران- انتشارات زرین- چاپ اول 1374
52- نوری، رضا- خانواده حقوق خانواده در حقوق مدنی- تهران- انتشارات پازنگ چاپ اول زمستان 1379
53- نفیسی، سعید- تاریخ معاصر ایران- تهران- انتشارات فزوغی- شهریور
54- هدایت، صادق – نیرنگستان – تهران
55- هیس ، ه.ر- تاریخ مردم شناسی -ترجمه طاهری- تهران – نشرابن سینا-1340
56- 1345 یثربی قمی، سید علی محمد- حقوق خانواده در قانون مدنی جمهوری اسلامی- نشر تبلیغات اسلامی چاپ اول پاییز 1376
منابع پایاننامه:
1- آستینفشان، پروانه- بررسی روند تحولات سن ازدواج و عوامل اجتماعی- پایاننامه کارشناسی ارشد جمعیتشناسی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر محمد جلال عباسی شوازی و مشاورت دکتر محمد میرزایی- سال 1380
2- المطهری، زهرا- بررسی تحلیل دموگرافیک وضعیت زناشویی.
پایاننامه کارشناسی ارشد جمعیتشناسی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر محمد میرزایی و مشاورت دکتر شهلا کاظمی پور- 1375
3- پور یوسفی، حمید- بررسی سن ازدواج درایران.
پایاننامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی- دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر جمشید بهنام- 1355
منابع مقالات:
1- احمدی موحد، محمد- بررسی روند تغییرات شاخصهای ازدواج و طلاق طی سالهای 1380-1375
2- آزاد ارمکی، تقی- تاثیر تحولات جمعیتی و اجتماعی در امر همسرگزینی طی سه نسل در خانواده ایرانی
3- درودی آهی، ناهید- بررسی وضعیت ازدواج جوانان با استفاده از جداول خالص زناشویی
1 – descendance به معنی گروه اولادی ( در فرانسه ) filiation ( درانگلیسی یعنی گروهی از خویشاوندی که به تبار پدری یا تبار مادری تعلق دارند
2 -Rivers
3 – vanwouden
4 – lowie
-4Societes primitives
جوانعی کع زندگی فنی و اجتماعی و فرهنگی آنان ساده و محدود و تحول نیافته است و امروزه در مناطق پراکنده زندگی میکنند.
6 Mohave
7 Samo
8 Burkina
9 A- Girard
10 Kariera
11 Yoruba
12 Clan
کلان به گروهی از افراد خویشاوند گفته می شود که به یک توتم عقیده دارند همبستگی مشخص اعتقادی و سنتی بین آنها وجود دارد.
13 -levirat
14 -sororat
1. پیوند یا عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمانها بسته شده است.
1. تجرد قطعی افرادیکه تا سن 50 سالگی ازدواج نکردهاند با فرض اینکه دیگر ازدواج نمیکنند تجرد قطعی میگویند.
—————
————————————————————
—————
————————————————————
86