معرفی
ایستمن کداک (به انگلیسی: Eastman Kodak ) یک شرکت چند ملیتی سازندهٔ تجهیزات، مواد خام و خدمات عکاسی است که دفتر مرکزی آن در شهر روچستر در ایالت نیویورک ایالات متحده واقع شده و توسط جورج ایستمن در سال ۱۸۹۲ تاسیس شد.
تاریخچه اجمالی شرکت کداک
در صنعت تجهیزات عکاسی شرکت های بسیاری حضور دارند که از جمله باید به Eastman Kodak یا همان کداک اشاره کرد. کمپانی که در سال 1892 شروع به کار کرد و بیش از یک قرن در صنعت عکاسی حضور دارد.
در صنعت تجهیزات عکاسی شرکت های بسیاری حضور دارند که از جمله باید به Eastman Kodak یا همان کداک اشاره کرد.
کمپانی که در سال 1892 شروع به کار کرد و بیش از یک قرن در صنعت عکاسی حضور دارد.
کداک توسط جورج ایستمن سال 1892 تاسیس شد و در ابتدا با نام Eastman Kodak آغاز به کار کرد.
این شرکت در حقیقت چندملیتی بوده و به عنوان سازنده تجهیزات مواد خام و خدمات عکاسی شناخته می شود.
در حقیقت این کداک بود که اولین دوربین های عکاسی را تولید کرد و موجب رونق این هنر زنده و خلاق شده است. این شرکت را باید یکی از قدیمی ترین تولیدکنندگان تجهیزات و مواد عکاسی در جهان به شمار آورد.
تاریخچه اجمالی کداک
نکته جالب و حائز اهمیت درباره کداک این است که فرود اولین انسان روی ماه بوسیله دوربین کداک انجام گرفته و در نوع خود جالب می باشد.
متاسفانه در سال 2012 بود که این شرکت اعلام ورشکستگی می کند.
شرکتی که سالیان دراز به تولید تجهیزات عکاسی می پرداخت و آوازه جهانی داشت.
متاسفانه دلیل ورشکستگی کداک باتوجه به گفته کارشناسان ناتوانی آن در تطبیق با پیشرفت ها و تحولات بنیادین دنیای عکاسی بوده و این موضوع با روی کار آمدن دوربین های دیجیتال عرصه را برای کداک سخت تر ساخت.
تاریخچه اجمالی کداک
این ورشکستگی ارزش سهام کمپانی بزرگ را از 31 میلیارد طی پانزده سال به 150 میلیون دلار رساند که کاهش چشمگیری محسوب می شد.
همچنین تعداد کارکنان نیز از 60 هزار به هفت هزار نفر کاهش یافت.
شایان ذکر است کداک میلیون ها دلار در زمینه فناوری زنجیره بلوکی سرمایه گذاری کرده و هم اکنون نیز توکن کوداک وان را تحت توسعه دارد.
گفتنی است دفتر مرکزی کداک در حال حاضر در شهر روچستر ایالت نیویورک ایالات متحده آمریکا قرار دارد. انتظار می رود بزودی این شرکت بتواند وضعیت خود را بهبود بخشد تا باری دیگر آوازه بلندی پیدا کند.
بررسی شیوه های مدیریتی کمپانی کُداک
مقدمه
کمپانی Eastman Kodak Company که به طور معمول با نام Kodak شــناخته می شــود، یک شرکت آمریکایی تولید کننده دوربین ها و خدمات مربوط به صنعت عکاسی است و دفتر اصلی این شرکت در شهر نیویورک واقع شده.
این شرکت در سال 1888 و توسط George Eastman و Henry A. Strong تاسیس شد.
کداک یکی از قدیمی ترین و مشهور ترین تولید کنندگان تجهیزات عکاسی و مخترع دوربین های دستی ابتدایی بوده است. نخستین تصویر ثبت شده از فرود انسان روی کره ماه، توسط یکی از دوربین های این شرکت گرفته شده است.
بررسی و مطالعه این کمپانی نشان می دهد که این شرکت چطور توانسته از طریق تحقیق و تولید سیستم عکاسی براساس نیاز مصرف کنندگان به یکی از برترین های این صنعت تبدیل شود.
سازمان های هوشمند از طریق تحقیق بازار و به کارگیری فناوری های روز، محصولاتی تولید خواهند کرد که رضایت مشتریان را جلب کنند.
تغییرات سریع
نیاز هـــا و تقاضـــای مصرف کنندگان دائما در حال تغییر است. امروزه در مقایسه با گذشته، نیاز مشتریان پیچیده تر شده است. برای مثال، آنها رایانه های با عملکرد بالا تر، خودرو هایی پر سرعت تر و مطمئن تر و گوشی های تلفن با قابلیت های بیشتر می خواهند. در همین حال، پیشرفت فناوری حاکی از آن است که کالا ها و خدمات دیروز، به سرعت در حال کهنه شدن هستند.
سازمان ها باید تمرکز خود را متوجه این تغییرات کنند. به عنوان مثال، امروزه برخی تولید کنندگان کفش های ورزشی، کفش هایی تولید می کنند که سبک بوده و در عین حال، حالت ارتجاعی بیشتری داشته باشند، از طرف دیگر، تولیدکنند گان رایانه، رایانه های جدیدی ساخته اند که حافظه و قدرت پردازش بیشتری دارند.
اینها نمونه هایی از پیشرفت فناوری بودند و بخش بازاریابی، مسئولیت بررسی تغییرات مربوط به این حوزه را بر عهده دارد، تا به این ترتیب سازمان ها بتوانند با تصمیم گیری های به موقع و همزمان با به روز شدن فناوری، تغییرات لازم را اعمال کنند.
تقاضای مشتریان
این امکان وجود دارد که تقاضای مشتریان را از طریق رفتار های روزانه آنها مشخص کرد و بسیاری از شرکت های مشهور از همین شیوه برای گسترش کسب و کار خود بهره برده اند. مثلا با تماشای مسابقات فوتبال در روز های گرم تابستان مشخص شد که بازار فروش نوشیدنی های خنک در حین تماشای مسابقات بسیار پر رنق خواهد بود.
با این حال، در جامعه امروز ما، با وجود بازار فروش پیچیده ای که دارد، مصرف کنندگان به دنبال محصولاتی هستند که تعداد بیشتری از نیاز های آنها را پوشش دهد. به عنوان مثال مصرف کننده با خرید یک دوربین عکاسی تنها به دنبال گرفتن عکس نیست، بلکه کیفیت عکس، حمل آسان دوربین، قدرت فوکوس بالای دوربین از جمله گزینه های مورد نیاز او است. به این ترتیب، مصرف کننده در یک دوربین، به دنبال مجموعه ای از قابلیت هاست.
بنابراین کمپانی Kodak چگونه توانسته به تقاضای مشتریانش پاسخگو باشد؟ پیش از اینکه نگاهی به محصولات تولیدی این شرکت بیندازیم، لازم است ابتدا فرهنگ سازمانی کُداک را مورد بررسی قرار دهیم. برای موفقیت در جایگاه بازار، یک سازمان باید فرهنگ خود را بر مبنای بازاریابی قرار دهد. پیشبرد فرهنگ یک سازمان، چشم انداز و بیان ماموریت آن است. با مطالعه و تحلیل این موضوع می توان درک کرد که چرا کداک توانسته در زمینه خدمات به مشتریان موفق عمل کند.
دیدگاه
دیدگاه شرکت کداک به این ترتیب است که «میراث ما پا برجاست و هدف ما، نخستین بودن در دنیاست.»
این رویکرد در کمپانی کداک، اتفاق تازه ای نیست، اما هدفی است که این شرکت به تازگی آن را جزو اولویت های خود قرار داده است.
امروزه فرهنگ سازمانی کداک، با قرار دادن جلب رضایت مصرف کنندگان به عنوان هدف اصلی خود، قصد دارد به بهترین ها دست پیدا کند و از این طریق، به پیشروی این صنعت تبدیل شود.
طی چند سال، کداک در حوزه تغییرات مربوط به دوربین های عکاسی، همیشه حرف اول را زده.
این کمپانی درک کرده که محصولات، طول عمر محدودی دارند و لازم است که گهگاه محصولات جدید با قابلیت های بیشتر به بازار این صنعت معرفی شوند.
تحقیق و بررسی
سال ها تحقیق و بررسی و پیشرفت های چشمگیر فناوری، منجر به ساخت ساده ترین و هوشمند ترین سیستم عکاسی توسط کداک شده است.
محققان این کمپانی متوجه شدند کــه مصرف کننـــدگان خواهان قابلیتی برای تغییر فرمت عکس ها هستند. وجود فرمت ها بیشتر به مصرف کنندگان این امکان را می داد که کنترل بیشتری روی عکس ها داشته باشند و خلاقانه تر عمل کنند.
در این بین، تاریخ و مکان عکس های گرفته شده بعد از گذشت مدتی ناخوانا می شد.
بنابراین کداک متوجه شد که این مسئله یکی دیگر از مشکلات مصرف کنندگان دوربین های عکاسی است و این مشکل باعث می شد که مصرف کنندگان نتوانند نگاتیو مورد نیاز خود را برای چاپ دوباره پیدا کنند.
تحقیقات نشان داد که تنها 2درصد از عکس ها، دوباره چاپ شده اند. همین نقص باعث شد که علاقه مصرف کنندگان به عکاسی و به اشتراک گذاری عکس ها کاهش پیدا کند.
بنابراین، اطلاعات مربوط به تحقیق بازار، به کمپانی کداک این فرصت کلیدی را فراهم می سازد تا نیاز ها و خواسته های مشتریان خود را پیدا کند.
درنتیجه کداک با در نظر گرفت نیاز مشتریان و تولید محصولاتی مطابق با خواسته آنها، قادر بود رضایت مشتریان را جلب کند.
همین امر، منجر به توسعه محصول این شرکت و ساخت سیستم پیشرفته عکاسی شد که شامل فیلم ها، دوربین های عکاسی و فناوری های های نوآورانه در این زمینه بود.
تمرکز روی مشتری
طبق ماموریت و چشم انداز این کمپانی، کداک هر یک از بخش های مربوط به سیستم عکاسی خود را، براساس نیاز مصرف کننده ساخته است.
این شرکت با ایجاد ارتباط با مصرف کنندگان خود، بهترین دوربین هایش را تولید کرده است.
آنها به جای تهیه نمونه های اولیه دوربین ها، از جعبه های خالی چوبی استفاده کرده و داخل آنها پنل های LCD و فناوری منظره یاب نصب کردند.
این اقدام، آنها را به طراحی دوربین های جدیدی هدایت کرد که کاملا با مدل های قدیمی متفاوت بود.
سیستم پیشرفته عکاسی کداک، مورد تایید مصرف کنندگان سراسر دنیا قرار گرفته است. این شرکت با بررسی محصولات خود در 11 کشور مختلف، بازخورد های مثبتی دریافت کرده است.
ایجاد سازش
مشکل بزرگی که کمپانی های رایانه ای در طول 20سال گذشته با آن مواجه هستند، عدم سازگاری است.
شرکت های رقیب، نرم افزار ها و سخت افزار های خاص خود را طراحی می کنند تا از این طریق، سهم مشخصی از کل بازار را نصیب خود کنند.
با این حال، آنها با این کار، سهم بازار خود را محدود می کنند. اخیرا این شرکت ها، متوجه خطای خود شده و در پی ایجاد سیستم سازشی هستند.
برای جلوگیری از این اتفاق، کداک ایجاد سازگاری در سیستم های عکاسی خود را در دستور کار قرار داد.
در سال 1991، تیمی پنج نفره از پیشرو های صنعت عکاسی را برای پیشبرد سیستم جدید عکاسی به کار گرفت که گفته می شود باعث ایجاد رقابت در تاریخ صنعت شد.
نمونه آن، معرفی دوربین Brownie، در سال های ابتدایی قرن بیستم میلادی بود.
نتیجه گیری
در اوایل دهه 90 میلادی کداک ابداع کننده جامع ترین سیستم بین المللی بررسی مصرف کنندگان بود.
توسعه سیستم پیشرفته عکاسی، نتیجه مستقیم توجه دقیق به نیاز مصرف کنندگان دوربین های عکاسی است.
این شرکت با پیدا کردن کمبود های موجود در صنعت عکاسی و مزایا و فوایدی که می شد از طریق آنها به دست آورد، این سیستم پیشرفته را ابداع کرد.
استراتژی بازاریابی تهاجمی چیست؟
در دهه ۱۹۶۰، شرکت موتورسیکلت سازی هارلی دیویدسون از نزدیک به ورشکستگی خارج شد و با یک استراتژی کسب وکار تهاجمی بر بازار تسلط یافت.
دوچرخه های ارزان تر و سریع تر از تولیدکنندگان خارجی، به ویژه آنهایی که در ژاپن مستقر هستند، به موتورسیکلت های ترجیحی دوچرخه سواران آمریکایی تبدیل شدند که باعث ناراحتی هارلی شد.
یک طرح اقدام جدید و پویا از سوی هارلی، رقابت ساده بازار را به جنگی تمام عیار تبدیل کرد.
هارلی شروع به گسترش این ایده کرد که آمریکا صرفاً محل تخلیه دوچرخه های وارداتی ژاپنی است که بیش از حد تولید می شوند، و به طور همزمان تصویر و روایت خاص مرتبط با برند خود را ایجاد و ترویج می کند.
دوچرخه های خارجی شیک، سریع و ارزان بودند، در حالی که یک موتور هارلی خشن، سنگین و گران بود.
استراتژی بازاریابی تهاجمی چیست؟
هارلی به جای رد این تداعی ها، آنها را پذیرفت و تصویر مردی با ظاهری سرسخت و چرم پوش روی موتورسیکلت را به نمادی برای شرکت تبدیل کرد.
این تصمیم برای تمرکز بر ویژگی های منحصربه فرد محصولاتش و در عین حال اشاره به کمبودهای محصول رقبا، هارلی را به یک نام آشنا تبدیل کرد و آن را در مسیر چندین دهه سود قرار داد.
تا سال ۲۰۰۱، نه تنها هارلی دیویدسون بیش از نیمی از کل بازار درآمد داخلی داشت، بلکه به خارج از کشور رفت تا پرفروش ترین موتورسیکلت کلاس سنگین در ژاپن شود.
با دهه ها اطلاعات پشتیبان، می توان گفت که استراتژی بازاریابی تهاجمی هارلی یکی از موفق ترین نمونه های بازاریابی تهاجمی در تاریخ است.
استراتژی بازاریابی تهاجمی چیست؟
هنگامی که بیش از یک شرکت یک نوع محصول را ارائه می دهد، هر شرکت تنها درصدی از کل فروش آن نوع محصول را دریافت می کند.
این درصد «سهم بازار» نامیده می شود و هر تلاشی برای گرفتن بخشی از سهم بازار از یک شرکت و رساندن آن به شرکتی دیگر، طرح بازاریابی تهاجمی نامیده می شود.
در مورد بالا در کسب وکار موتورسیکلت در اواسط تا اواخر قرن بیستم، شرکت هارلی دیویدسون شاهد کاهش سهم بازار خود بود در حالی که رقبای آن مانند شرکت ژاپنی هوندا و شرکت ایتالیایی دوکاتی شروع به کنترل بیشتر بازار کردند.
به خصوص در ایالات متحده هارلی از یک استراتژی بازاریابی تهاجمی استفاده کرد تا مشتریان را متقاعد کند که موتورسیکلت های رقیبش ضعیف هستند و در عین حال ویژگی های منحصر به فرد موتورسیکلت های هارلی را رمانتیک می کرد.
این کمپین فعال و مبتنی بر تصویر نه تنها برای رشد کسب و کار هارلی دیویدسون، بلکه برای کوچک کردن کسب و کار رقبای آن طراحی شده است.
چه کسانی از بازاریابی تهاجمی استفاده می کنند؟
هر سازمانی که در رقابت مستقیم با سازمان دیگری باشد، احتمالاً از استراتژی های بازاریابی تهاجمی استفاده می کند.
در بخش کسب و کار، استراتژی بازاریابی تهاجمی تلاش می کند تا به مشتریانی برسد که یا یک شرکت رقیب را ترجیح می دهند یا مشتریانی که در مورد اینکه کدام کسب وکار را در خریدهای آتی پشتیبانی خواهند کرد، تصمیم نگرفته اند.
یک مثال برجسته از این امر شامل دوره بدنام «جنگ برگر» است که چندین رستوران زنجیره ای فست فود کمپین های تبلیغاتی ایجاد کردند و مستقیماً به رقبای خود اشاره و آنها را تحقیر کردند. در یک آگهی چاپی از سال ۱۹۹۸، برگر کینگ ساندویچ جدیدی به نام بیگ کینگ را تبلیغ کرد که قرار بود به محبوب ترین ساندویچ مک دونالد حمله کند با این عبارت، “مثل یک بیگ مک، با این تفاوت که ۷۵ درصد گوشت گاو بیشتر است – و روی شعله-کباب شده.”
چه کسانی از بازاریابی تهاجمی استفاده می کنند؟
کمپین های سیاسی را می توان به عنوان رقابتی بین دو یا چند “کسب و کار” در نظر گرفت که در آن آرا برای کسب سود است
. اگر دو نامزد برای یک دفتر در حال رقابت باشند، نامزدی که اکثریت سهم بازار رای دهندگان را به خود اختصاص دهد برنده خواهد شد.
کمپین های سیاسی به دلیل استفاده از «تبلیغات حمله» که برای مقایسه یک نامزد یا موضوع با نامزد یا موضوع متضاد طراحی شده اند، به خوبی شناخته می شوند تا تضاد فاحشی ایجاد کنند و بر نحوه رای دادن مردم تاثیر بگذارند.
برای مثال، در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۱۲، کمیته های اقدام سیاسی متعددی تبلیغات حمله ای ایجاد کردند که هر دو نامزد ریاست جمهوری را تحقیر کردند.
روایت های بازاریابی تهاجمی
کمپین بازاریابی تهاجمی داستانی است که یک کسب و کار برای مشتریان خود تعریف می کند. نیاز به یک روایت منسجم و روشن دارد، مانند:
محصول رقیب ما ارزان است، اما محصول ما با کیفیت است.
کسب وکار محلی ما برخلاف رقیب بزرگ و غیرشخصی ما با جامعه مرتبط است.
شرکت ما با همان مقدار پول بیشتر از رقیبمان به شما منفعت می دهد.
محصول ما سالم است در حالی که محصول رقیب ما برای سلامتی شما مضر است.
نحوه اجرای استراتژی بازاریابی تهاجمی چگونه است؟
بازاریابی تهاجمی می تواند یک تلاش پیچیده باشد، زیرا یک کسب و کار نه تنها باید جذابیت محصول خود را به طور موثر به اشتراک بگذارد، بلکه باید نقاط قوت و ضعف محصول رقیب را نیز درک کند. اولین قدم در ایجاد یک کمپین بازاریابی تهاجمی موثر، شناسایی مزایا و معایب رقیب است. برای یک کمپین متمرکز، نقاط قوت محصول رقیب باید کم اهمیت یا نادیده گرفته شود و در عین حال بر ضعف ها تاکید شود.
به عنوان مثال، تصور کنید دو مغازه کلاه فروشی برای مشتریان یکسان در یک شهر به رقابت بپردازند. اگر فروشگاه A بخواهد بخشی از سهم بازار را از فروشگاه B بگیرد، باید این واقعیت را نادیده بگیرد که فروشگاه B قیمت های پایین تری دارد. در عوض، فروشگاه A می تواند پیشنهاد کند که کلاه های خودش باکیفیت است، در حالی که اذعان دارد فروشگاه B کلاه های بی کیفیت می فروشد.
کسب وکارها باید اثرات کمپین های بازاریابی تهاجمی را به دقت زیر نظر داشته باشند و از مصرف کنندگان برای نظراتشان در مورد کمپین نظرسنجی کنند. یک کسب و کار همچنین باید هر گونه تغییر در سهم بازار خود را در طول کمپین به دقت دنبال کند تا مشخص کند که آیا مواد خاص مورد استفاده در کمپین تاثیر مورد نظر را داشته است یا خیر.
دفاع از سهم بازار
دفاع از سهم بازار شامل استراتژیهای :
الف ) دفاع از موضع و موقعیت:
تقویت موضع و موقعیت محصول به گونه ای که رقبا از مقابله و رقابت باز دارد .
ب ) دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب (حمله مقدم):
حمله به رقیب پیش از آنکه در بازار جا بیفتد . این نوع دفاع باعث نومیدی رقبای بالقوه نیز می شود .
حفاظت از سهم بازار
رهبر بازار، همچنان که سعى مى کند حجم تقاضاى فعلى بازار را افزایش دهد باید دائماً در مقابل حملات احتمالى رقیب، از سهم بازار فعلى خود نیز حفاظت و مراقبت به عمل آورد.
یک رهبر بازار، براى مراقبت از جایگاه خود چه مى تواند بکند؟ نخست، شرکت باید نسبت به برطرف کردن نقاط ضعف خود اقدام کند تا بدین وسیله فرصت هایى را که از این طریق در اختیار رقبا قرار مى گیرد، از آنان بگیرد.
شرکت باید هزینه ها و قیمت هاى فروش خود را پایین بیاورد، به طورى که قیمت هاى فروش با فایده اى که مشتریان براى کالا قائل هستند، هماهنگ گردد.
رهبر باید تمام راه هاى ورود را مسدود کند به طورى که هیچ رقیبى نتواند به داخل نفوذ کند.
حفاظت از سهم بازار
البته باید در نظر داشت که یک حمله خوب، همیشه بهترین دفاع است و بهترین واکنش همانا نوآورى دائم است.
رهبر نباید به وضعیت موجود رضایت دهد، بلکه باید صنعت را از نظر تولید کالاهاى جدید، ارائه خدمات برتر به مشتریان، کارآیى توزیع و تعدیل قیمت فروش هدایت کند.
رهبر همواره در پى افزایش کارآیى رقابتى و فایده براى مشترى است.
شش نوع خط مشى دفاعى وجود دارد و رهبر بازار مى تواند از آنها استفاده کند. این شش خط مشى دفاعى عبارتند از:
خط مشی دفاعی
دفاع وضعیت
اساسى ترین نوع دفاع، دفاع از وضعیت است. در این دفاع، شرکت استحکاماتى در اطراف جایگاه فعلى خود ایجاد مى کند. باید توجه داشت که دفاع صرف از موقعیت فعلى شرکت یا محصولات آن به ندرت موفقیتى به همراه دارد.
دفاع جناحى
شرکت رهبر بازار همچنان که از وضعیت کلى خود دفاع مى کند، باید بر جناحین خود نیز نظارت دقیق داشته باشد. رقباى زرنگ و تیز معمولاً حمله خود را متوجه نقاط ضعف شرکت مى کنند. از همین طریق بود که شرکت هاى ژاپنى به طور موفقیت آمیزى وارد بازار اتومبیل هاى کوچک امریکا شدند. دلیل این امر آن بود که سازندگان امریکایى اتومبیل در این بازار فرعى خلا ایجاد کرده بودند. یک شرکت با توسیل به دفاع جناحی، دقیقاً جناحین خود را کنترل و از نقاط ضعیف خود مراقبت مى کند.
دفاع پیشکى
شرکت رهبر بازار مى تواند با نوعى دفاع هجومى از جلو به رقبا ضربه بزند، قبل از این که ایشان بتوانند علیه شرکت دست به اقدامى زنند. در دفاع پیشکى فرض بر این است که پیشگیرى مقرون به صرفه تر از درمان است.
خط مشی دفاعی
دفاع ضدحمله
شرکت رهبر بازار ممکن است على رغم دفاع جناحى یا دفاع پیشکی، مورد حمله قرار گیرد.
در چنین حالتی، رهبر مى تواند به شیوهٔ دفاع ضدحمله متوسل شود. شرک کداک در مقابله با حمله شرکت ژاپنى فوجى اقدام به ضدحمله کرد.
کداک در این ضدحمله، بودجه تبلیغات خود را به میزان قابل توجهى افزایش داد و همزمان، محصولات ابداعى زیادى را تولید و روانه بازار کرد.
دفاع متحرک
دفاع متحرک مستلزم چیزى است بیش از یک دفاع متهورانه از موقعیت فعلى بازار شرکت.
در این شیوهٔ دفاع، شرکت دامنه فعالیت هاى خود را به بازارهاى جدید گسترش مى دهد.
بازارهایى که بتواند در آینده از آنها به عنوان پایگاه هایى براى حمله یا دفاع استفاده کند.
خط مشی دفاعی
دفاع انقباضى
گاه شرکت هاى بزرگ متوجه مى شوند قادر نیستند در تمام جبهه ها به دفاع از خود ادامه دهند.
منابع شرکت ها براى دفاع از خود محدود است و رقبا تدریجاً از چندین جبهه به آنها حمله ور مى شوند.
در چنین وضعیتى شاید بهترین کار، دفاع انقباضى یا خروج استراتژیک باشد.
در چنین شرایطی، شرکت باید موقعیت هاى ضعیف تر خود را رها کند و کلیه نیروهاى خود را بر وضعیت هاى قوى تر و مستحکم تر خود متمرکز سازد.
در طول سال هاى دهه ۱۹۷۰، بسیارى از شرکت ها، با پیروى از سیاست تنوع سازى افراطی، عرصه فعالیت هاى خود را گسترش دادند.
در دهه ۱۹۸۰ و مقارن با دره آهنگ کند رشد اقتصادی، شرکت هایى همچون آى تى تی، جنرال میلز، کرافت، کوایکر و چند شرکت دیگر فعالیت هاى خود را محدود کردند، بدان قصد که منابع خود را به محصولات و فعالیت هاى اصلى اختصاص دهند.
در حال حاضر این شرکت ها در بازارهاى کمترى فعال هستند اما کارآیى آنها بسى بیشتر شده است.
افزایش سهم بازار
افزایش سهم بازار
رهبران بازار مى توانند با افزایش بیشتر سهم بازار خود رشد کنند.
در بسیارى از بازارها یک افزایش اندک در سهم بازار، به یک افزایش قابل ملاحظه در حجم فروش منجر مى شود.
مثلاً بازار قهوه را در نظر بگیرید. در این بازار فقط افزایش یک درصد سهم بازار، به معناى ۴۸ میلیون دلار درآمده است.
همین یک درصد، در بازار نوشابه ۳۸۰ میلیون دلار ارزش دارد. بنابراین، جاى هیچ گونه شگفتى نیست اگر در این گونه بازارها یک رقابت معمول به یک جنگ بازاریابى بیانجامد.
افزایش سهم بازار
بسیارى از بررسى ها نشان داده اند که با افزایش سهم بازار، سود نیز افزایش مى یابد.
بازده سرمایه گذارى نسبتاً زیاد، متعلق به فعالیت هایى است که از سهم بازار نسبتاً زیادى برخوردار باشند.
به همین دلیل است که بسیارى از شرکت ها، براى بهبود سودآورى خود در پى کسب سهم بیشترى از بازار هستند.
مثلاً شرکت جنرال الکتریک اظهار مى کند در بازارهاى متعلق به خود باید حداقل مقام اول یا دوم را داشته باشد و در غیر این صورت خروج از بازار را ترجیح خواهد داد.
این شرکت، تولید کامپیوتر، دستگاه هاى تهویه، ابزارآلات کوچک و تلویزیون را صرفاً به این دلیل کنار گذاشت که نتوانسته بود در این صنایع به مقام مورد نظر دست یابد.
امپراطوری کداک چگونه شکست خورد؟ درسی از تاریخ تحول دیجیتال
در تاریخ تجارت تعداد کسب و کارهایی که اشتباه بزرگی مثل کداک مرتکب شده باشند، انگشت شمار است! تا حدی که در آموزش مدیریت کسب و کار، از داستان کداک به عنوان یک مطالعه موردی استفاده می شود!
کداک که حتی در سفر به ماه فضانوردان را همراهی کرده بود و هر سال میزبان مراسم اهدای جوایز اسکار بود، ناگهان از عرش به فرش رسید و عرصه را به رقیب قدرش فوجی فیلم واگذار کرد.
نظریه پردازان مدیریت کسب و کار توصیه می کنند که از اشتباهات این برند عبرت بگیریم و هر کاری که مدیران آن کردند، ما انجام ندهیم!
خداحافظی در اوج!
جرج ایستمن پس از ۳ سال آزمایش و تحقیق، در سال ۱۸۸۰ موفق شد دستگاهی با قابلیت کار با نگاتیو خشک برای تهیه عکس اختراع کند.
او در سال ۱۸۸۴ این اختراع را به ثبت رساند و در سال ۱۸۹۲ کمپانی ایستمن کداک را افتتاح کرد.
ظهور شرکت کداک، یک انقلاب بزرگ در صنعت عکاسی بود.
دوربین های سبک و ارزان قیمت از اولین محصولات این شرکت بود که در مدت کوتاهی در سرتاسر جهان شهرت یافت. شعار تبلیغاتی این دوربین ها این بود:
«شما فقط دکمه را فشار بدهید؛ بقیه اش را کداک انجام می دهد!» و رمز محبوبیت این دوربین ها همین بود!
خداحافظی در اوج!
تا سال ۱۹۷۶، کداک توانست ۹۰ درصد از بازار فیلم های عکاسی و ۸۵ درصد از بازار دوربین های عکاسی را در جهان از آن خود کند.
در سال ۱۹۹۶ این شرکت بعد از والت دیزنی، کوکاکولا و مک دونالد، جایگاه چهارم را در آمریکا از آن خود کرد و ۱/۶ میلیارد دلار سود سالانه ساخت!
سود خالص کداک در سال ۱۹۹۹، به ۲/۵ میلیارد دلار رسید و پیش بینی می شد که تا سال ۲۰۱۱ به ۶/۲ میلیارد دلار برسد.
اما پیش بینی ها درست از آب درنیامد و کداک درست زمانی که در اوج بود، عرصه را به رقیبانش واگذار کرد.
کشتی به گل نشسته!
جواب منفی به استیون سانسون اولین اشتباه مدیران کداک بود. اما آخرین اشتباه آنها نبود! در واقع سقوط امپراطوری کداک در نتیجه یک سری از تصمیمات و سرمایه گذاری های اشتباه رخ داد.
کداک فرصت تولید اولین دوربین دیجیتال جهان را از دست داد و این عرصه را به فوجی واگذار کرد.
در سال ۱۹۸۸ شرکت فوجی اولین دوربین دیجیتال را تولید و وارد بازار کرد.
پاسخ کداک به این محصول، یک دوربین دیجیتال بود که در سال ۱۹۹۱ وارد بازار شد، اما قیمتش آنقدر بالا بود که افراد زیادی قادر به خریدن آن نبودند و چندان مورد استقبال قرار نگرفت.
اتفاقات پی درپی
اقدام بعدی کداک یک مدل دیگر از دوربین دیجیتال بود که در سال ۱۹۹۴ رونمایی شد.
این دوربین برای خبرنگاران طراحی شده بود، اما باز هم قیمتش بالا بود و بازار هدف قادر به خریدن آن نبود! در سال ۲۰۰۰ فوجی تیر خلاص را زد و یک دوربین دیجیتال ارزان تولید کرد؛ محصولی که کداک قادر به تولید آن نبود.
اگر کداک دوربین دیجیتال ارزان تولید می کرد، خودش یک رقیب جدی برای دوربین های آنالوگ و حلقه های فیلمش ساخته بود، انگار که خودش برای خودش طناب دار ببافد!
اتفاقات پی درپی
یک اتفاق دیگر هم در این میان افتاد که باعث شد فوجی فیلم بتواند از کداک سبقت بگیرد.
اسپانسری مسابقات المپیک سال ۱۹۸۴ که در لس آنجلس برگزار شد، به کداک پیشنهاد شد.
برگزارکنندگان المپیک، به کداک پیشنهاد دادند که در ازای دریافت ۴ میلیون دلار، از بنرهای تبلیغاتی این شرکت در بازی های المپیک استفاده کنند.
اما مدیران کداک که انحصار بازار آمریکا را در اختیار داشتند، این پشنهاد را رد کردند و گفتند که بیش از ۱ میلیون دلار برای این کار هزینه نمی کنند!
فوجی فیلم از این فرصت استفاده کرد و پیشنهاد اسپانسری بازی های المپیک را قبول کرد.
به این ترتیب پای دوربین های ژاپنی به آمریکا باز شد و کداک انحصاری را به آن خیلی افتخار می کرد، از دست داد!
تیر خلاص!
یک اشتباه دیگر کداک که خیلی برایش گران تمام شد، خریدن سایت اشتراک عکس ofoto بود.
کداک این سایت را در سال 2001 با این نیت خرید که بتواند جایی برای خودش در بازار اشتراک عکس باز کند.
اما مشکل این بود که با این سایت، کاربران فقط می توانستند از عکس هایی که با دوربین های کداک خریده بودند، پرینت بگیرند.
مدیران کداک حتی در این اقدام هم نیاز مخاطب را به اشتراک گذاشتن عکس های دیجیتال بود، در نظر نگرفته بوند!
در نهایت کار به جایی رسید که در سال 2004 خط تولید دوربین های آنالوگ متوقف شد و ofoto هم بعدها به عنوان بخشی از دارایی های کداک، واگذار شد.
تیر خلاص!
با وجود همه این مشکلات، کداک تا سال ۲۰۰۷ دوام آورده بود، اما در سال ۲۰۰۷ استیو جابز تیر خلاص را به پیکر نیمه جان این کمپانی زد و آن را از پای درآورد!
در سال ۲۰۰۷ استیو جابز گوشی های هوشمند آیفون را روانه بازار کرد و در مدت کوتاهی توانست تنها با یک گوشی، خریداران را به دوربین هم مجهز کند!
طبیعی است که در چنین شرایطی دیگر کسی تمایلی به خرید دوربین آنالوگ و حلقه های فیلم نوستالژیکش نداشته باشد!
در سال ۲۰۱۲ کداک رسماً تسلیم شد و اعلام ورشکستگی کرد.
بازاریابی تهاجمی Kodak برای دفاع از سهم بازار خود
حفاظت از سهم بازار فعلی خود در مقابل حملات احتمالی رقیب باید دائما در نظر شرکتها باشد.
شرکتها باید در توسعه محصول جدید و ارائه خدمات جدید و بهبود شبکه های توزیع و کاهش هزینه ها جلوتر از رقبای خود حرکت کنند تا بتوانند در صحنه باقی بمانند؛ در واقع باید از طریق اقدامات مناسب دفاعی و تهاجمی سهم کنونی بازار خود را حفظ کنند. در اینجا به ذکر مثالی می پردازیم:
اختلال درفروش کداک
بیش از صد سال است که ایستمن کداک(Eastman Kodak)، به دوربین های عکاسی با روش استفاده آسان، فیلم های عکاسی با کیفیت بالا و سودآوری نسبتا خوب و با ثبات شناخته شده است.
اما در خلال ده سال گذشته رشد فروش این شرکت متوقف شده و سودآوری آن رو به کاهش گذاشته است.
رقبای خلاق و نوآور، که اکثر آنها ژاپنی بوده اند، کداک را جا گذاشته اند.
رقبایی که دوربین های عکاسی ۳۵ میلی متری، دوربین های فیلمبرداری و لابراتورهای تولید یک ساعته فیلم به بازار عرضه کرده یا نسبت به اصلاح و بهبود این محصولات اقدام کرده اند.
با این وصف با ورود شرکت فیلم سازی فوجی به حیطه فعالیت اصلی کداک که همانا تولید فیلم رنگی بود، کداک دیگر این چالش را جدی تلقی کرد.
عکس العمل کداک برای حفاظت از سهم بازاردر مقابل فوجی
فوجی با عرضه فیلم های رنگی بسیار خوب، وارد بازار فیلم ایالات متحده آمریکا شد و قیمت این فیلم ها را هم ۱۰ درصد زیر قیمت های کداک تعیین کرد.
کداک برای حفاظت از سهم بازار خود در ایالات متحده به شدت عکس العمل نشان داد.
این شرکت، نخست قیمت های فروش فیلم های خود را تا سطح قیمت های فوجی پایین آورد و بعد گونه های بهتری از فیلم رنگی را تولید و روانه بازار کرد.
کداک هزینه های تبلیغاتی و پیشبردی خود را به ۲۰ برابر فوجی افزایش داد و با پرداخت ۱۰ میلیون دلار امتیاز رسمی حضور در بازی های تابستانی المپیک ۱۹۸۸ سئول در کره جنوبی را به دست آورد.
این شرکت امتیاز حضور در المپیک سال ۱۹۹۲ بارسلون را نیز از فوجی ربود.
کداک به طور موفقیت آمیزی از جایگاه خود در ایالات متحده دفاع کرد و در سال های آغازین دهه ۱۹۹۰، این شرکت سهم بازار خود را در سطحی بسیار مطلوب، یعنی ۸۰ درصد تثبیت نمود.
امتیازات نبرد کداک با فوجی
اما کداک در آن نبرد گامی هم به جلو برداشت.
کداک برای افزایش حضور و فروش در ژاپن به اقدامات تهاجمی چندی مبادرت کرد.
آن ها به تاسیس شعبه جداگانه ای موسوم به کداک ژاپن در ژاپن همت گماشتند و کارکنان ژاپنی خود را تا سه برابر افزایش دادند.
کداک با استفاده از یک شبکه توزیع ژاپنی راسا اقدام به دایر کردن بازاریابی و کارکنان فروش ژاپنی کرد.
کداک همچنین در یک مرکز فن آوری جدید و یک موسسه بزرگ تحقیقاتی ژاپنی سرمایه گذاری کرد.
و بالاخره کداک بر شدت تبلیغات و فعالیت های پیشبردی خود در ژاپن افزود. هم اکنون کداک ژاپن سرپرستی هر چیزی را از مناظره تلویزیونی به سبک ژاپنی تا تورنمنت مسابقات کشتی ژاپنی بر عهده می گیرد.
کداک از جمله در موطن اصلی فوجی به امتیازات چندی دست می یابد:
امتیازات نبرد کداک درمقابل فوجی
اول اینکه بازار ژاپن فرصت های بزرگی را از نظر افزایش فروش و سودآوری نوید می دهد.
به خاطر داشته باشیم که این کشور با ۵/۱ میلیارد دلار بازار فیلم عکاسی و کاغذ چاپ فیلم، بعد از ایالات متحده آمریکا بزرگترین بازار است.
دوم اینکه بسیاری از فن آوری های جدید در حیطه عکس برداری از کشور ژاپن سرچشمه می گیرد، بنابراین حضور بیشتر در این کشور به کداک کمک می کند تا همگام با پیشرفته ترین تحولات به پیش رود.
سوم، مالکیت و مشارکت با شرکت های ژاپنی در ژاپن به کداک درک بهتری از شیوه تولید در ژاپن ارائه می دهد تا بلکه برای بازار ایالات متحده آمریکا و بازار دیگر نقاط جهان، محصولات جدیدی فراهم کند.
کداک با حمله به بازار ژاپن یک امتیاز عمده دیگر هم به دست می آورد.
و آن این است که اگر قرار باشد فوجی قسمت اعظم منابع خود را در قلمرو داخلی به دفاع از خود در قبال حملات کداک اختصاص دهد، دیگر از منابع کافی برای مقابله با کداک در ایالات متحده برخوردار نخواهد بود.
چگونه غول یک صنعت به ورشکستگی می رسد
کداک (Kodak)، به صورتی که امروزه شناخته می شود، در سال ۱۸۸۸ توسط جرج ایستمن (George Eastman) به نام «شرکت کداک ایستمن» تاسیس شد.
این نام مشهورترین نام در دنیای عکاسی و فیلمبرداری در قرن بیستم بود. او انقلابی در صنعت عکاسی و فیلمبرداری به وجود آورد.
در زمانی که تنها شرکت های بزرگ می توانستند به دوربین های مورد استفاده برای ضبط فیلم دسترسی داشته باشند، کداک با تولید تجهیزات قابل حمل و مقرون به صرفه، امکان دسترسی به دوربین ها را برای هر خانواده ای فراهم آورد و تقریباً در تمام قرن بیستم مسلط ترین شرکت در زمینه خود بود، اما کمتر اشتباهی وجود دارد که به اندازه فرصت های از دست رفته کداک در عکاسی دیجیتال، فناوری ابداع شده توسط همین شرکت، خیره کننده باشد.
این شکست استراتژیک دلیل مستقیم انحطاط چندین دهه کداک بود زیرا دوربین دیجیتال مدل تجاری مبتنی بر فیلم این شرکت را نابود کرد.
طرح تجاری کداک
کداک طرح تجاری《تیغ و دسته تیغ》را اتخاذ کرد.
ایده پشت این طرح این است که ابتدا دسته تیغ ها (در این مورد دوربین ها) را با سود کمی به فروش گذاشته شوند.
پس از خرید دسته تیغ، مشتریان باید پی در پی مواد مصرفی (مانند فیلم، ورق های چاپ و سایر لوازم جانبی) را خریداری کنند.
از این رو، تیغه ها را با میزان سود بالا فروخته می شوند. کداک با استفاده از این مدل کسب و کار توانست درآمد هنگفتی به دست آورد و به یک ماشین پولساز تبدیل شود.
با پیشرفت تکنولوژی، استفاده از فیلم ها و ورق های چاپ به تدریج متوقف شد.
این به خاطر استیو ساسون ( Steven Sasson) ، مهندس کداک بود که اولین دوربین دیجیتال را در سال ۱۹۷۵ اختراع کرد و پاسخ اولیه شرکت را اینگونه توصیف کرد: “این زیباست، اما به کسی در مورد آن حرفی نزن. اینطوری به خودت شلیک می کنی!»
انکار کداک از حقیقت
برای نشان دادن میزان انکار کداک از حقیقت، بیایید نگاهی به داستانی بیندازیم که وینس بارابا از سال ۱۹۸۱، زمانی که رئیس اطلاعات بازار کداک بود، بازگو می کند.
در حوالی زمانی که سونی اولین دوربین الکترونیکی را معرفی کرد، یکی از بزرگترین خرده فروش های کداک از او پرسید که آیا باید نگران عکاسی دیجیتال باشد یا خیر.
با حمایت مدیر عامل کداک، بارابا یک تلاش تحقیقاتی بسیار گسترده را انجام داد که به فناوری های اصلی و منحنی های پذیرش احتمالی فیلم هالید نقره در مقابل عکاسی دیجیتال نگاه می کرد.
پیش بینی های این مطالعه بر اساس عوامل متعددی بود، از جمله: هزینه تجهیزات عکاسی دیجیتال، کیفیت تصاویر و چاپ؛ و قابلیت همکاری اجزای مختلف مانند دوربین ها، نمایشگرها و چاپگرها.
نتایج این مطالعه اخبار «بد» و «خوب» را به همراه داشت. خبر “بد” این بود که عکاسی دیجیتال این قابلیت را دارد که جایگزین کسب و کار تاسیس شده کداک شود.
خبر “خوب” این بود که مدتی طول می کشد تا این اتفاق بیفتد و کداک تقریباً ده سال فرصت داشت تا برای این تغییر آماده شود.
تاریخ ثابت کرده است که نتایج این مطالعه چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت بسیار دقیق بود.
فرصت هایی که به تهدید تبدیل شدند
مشکل اینجاست که در طول فرصت ده ساله خود، کداک برای آماده شدن برای اختلال پیش رو کار چندانی انجام نداد.
در واقع، او دقیقاً اشتباهی را مرتکب شد که جورج ایستمن، بنیانگذار آن، دو بار قبلاً از آن اجتناب کرده بود، زمانی که یک تجارت سودآور ورق خشک را کنار گذاشت و به سمت فیلم عکاسی رفت و زمانی که روی فیلم های رنگی سرمایه گذاری کرد، در حالی که در آن زمان به وضوح کیفیتی پایین تر از فیلم های سیاه و سفید داشت.
پس از محبوب شدن دوربین دیجیتال، کداک تقریباً ۱۰ سال را با فوجی فیلمز، بزرگترین رقیب خود، بحث کرد، مبنی بر اینکه فرآیند مشاهده تصویر گرفته شده توسط دوربین دیجیتال یک فرآیند معمولی است و مردم لمس و احساس یک تصویر چاپ شده را دوست دارند.
کداک معتقد بود که شهروندان ایالات متحده همیشه آن را به جای فوجی فیلمز، یک شرکت خارجی، انتخاب می کنند.
نادیده گرفتن بازخورد رسانه هاوازدست دادن زمان
فوجی فیلم و بسیاری از شرکت های دیگر به جای درگیری لفظی با کداک، روی دست یابی به جایگاهی در بخش عکاسی و فیلم برداری تمرکز کردند و بار دیگر، کداک زمان را برای ترویج استفاده از دوربین های سنتی فیلم دار خود به جای تقلید از رقبای خود تلف کرد.
کداک بازخورد رسانه ها و بازار را کاملا نادیده گرفت و سعی کرد مردم را متقاعد کند که دوربین های فیلم دار بهتر از دوربین های دیجیتال هستند و ۱۰ سال ارزشمند را در این فرآیند از دست دادند.
مدیریت کداک نه تنها بر ایجاد پیشرفت های تکنولوژیکی نظارت داشت، بلکه ارزیابی دقیقی از بازار در مورد خطرات این تکنولوژی جدید در دست داشت.
با این حال کداک در انتخاب استراتژی درست شکست خورد.
او نتوانست متوجه شود که استراتژی آن که در یک نقطه موثر بود، اکنون موفقیت را از آن سلب کرده است.
تغییر سریع تکنولوژی و نیازهای بازار این استراتژی را نفی کرد.
وقتی کداک بالاخره متوجه شد و فروش و تولید دوربین های دیجیتال را شروع کرد، دیگر خیلی دیر شده بود.
بسیاری از شرکت های بزرگ تا آن زمان خود را در بازار تثبیت کرده بودند و کداک نمی توانست همگام با موفقیت های بزرگ پیش برود.
در تجارت مدیران کسب و کارها شمشیر به دست گرفته اند و با هم می جنگند.
در هر مبارزه ای یک نفر می بازد؛ با این تفاوت که در دنیای تجارت، باخت به معنی مرگ کسب و کار است.
خطای استراتژیک در تحلیل روندهای بازار چه بر سر کداک آورد؟
اگر از علاقمندان عکاسی باشید نام کداک برای شما بسیار آشناست.
برای سال های متمادی حتی در ایران خودمان مشابه بسیاری از نقاط دیگر دنیا، برند کداک آنقدر گسترده شده بود که بعضا با خود عکاسی مترادف شده بود. در اواخر دهه 90 میلادی تقریبا تمامی عکس های دنیا بر روی فیلم های کداک گرفته می شد.
اما انقلاب دیجیتال ورق را برگرداند به طوری که تعداد دوربین های دیجیتال از 4.5 میلیون در سال 2000 به 28.3 در سال 2007 رسید.
اگر چه اندکی واقع بینی و دیدگاه استراتژیک می توانست این تغییر روند در بازار را پیش بینی کرده و از آن استفاده نماید اما خودبینی بیش از حد در عدم توجه یا جدی نگرفتن تغییر در حجم بازار، موجب شکستی بزرگ برای این برند بزرگ شد.
در حقیقت تلاش برای سنجش اندازه بازار علاوه بر یاری رساندن در تعیین حجم ظرفیت موجود و برنامه ریزی برای تصاحب سهم بیشتر از این فرصت، تصویری شفاف تر از روندهای موجود در بازار را نیز در اختیار شما خواهد گذاشت.
4 نشانه استراتژی های بازاریابی محتوایی تاریخ انقضا گذشته-مطالعه موردی ورشکستگی شرکت کداک
کداک (Kodak) که یک شرکت چند ملیتی سازنده تجهیزات و مواد خام عکاسی می باشد ، زمانی یکی از قدرتمندترین برند ها بود که کنترل ۹۰ % از بازار فیلم آمریکا در دهه ۱۹۷۰ را در اختیار داشت; اما همین برند پرطرفدار که مخترع اولین دوربین های عکاسی دستی بود و تصاویر نخستین فرود انسان روی کره ماه توسط یکی از دوربینهای این شرکت تصویربرداری شد، در سال 2012 رسما اعلام ورشکستگی کرد .
دلایل ورشگستگی کداک
کارشناسان دلیل ورشکستگی و نابودی برند کداک را به علت:
عدم تطبیق برند و صاحبان برند با پیشرفت ها و تحولات بنیادین عکاسی در زمان ورود دوربین های دیجیتال می دانند.
علاوه بر این بعد از مدتی گوشی های هوشمند با فناوری های دیجیتال عجیب و غریب خودشان در زمان کوتاهی توانستند حتی جای دوربین های دیجیتال را هم بگیرند چه برسد به دوربین های قدیمی . همین ایده دیجیتالی شدن یقه کداک را گرفت و این شرکت برای اینکه در همخوانی با دوربین های دیجیتال روز خیلی کند جلو آمد در نهایت از گردونه رقابت حذف شد.
کداک ایده پرداز اولیه ساخت دوربین های دیجیتالی بود اما بعد از اینکه کداک دنیای تصویربرداری دیجیتال را به دنیا معرفی کرد، برای جلو بردن محصولات دیجیتالی اش با فناوری های روز دنیا وارد رقابت نشد.
کداک مصرانه اعتقاد داشت که دنیای دیجیتال با همه سادگی و کارآیی راحتش نمی تواند هیچ وقت جای ترفندهای عکاسی قدیمی را بگیرد و به همین خاطر هرگز استراتژی و روش خود را عوض نکرد و به اصول قدیمی خود پایبند ماند.
اولویت های مشتریان تغییر کرده است
شاید یکی از اشتباه ترین استراتژی های مدیران این شرکت ساخت یک شهرک مستقل برای تمامی کارکنان کداک بود .
کارکنان و مدیران کداک که همگی در این شهرک زندگی می کردند، به ندرت با مردم عادی تماس داشتند و هیچ وقت به طور مستقیم با آدم های عادی کوچه و خیابان رو در رو نمی شدند.
کداک حتی در پیش بینی بازار خریدارانش هم به درستی عمل نکرد.
مدیران این شرکت فکر می کردند مردم همیشه طبقه متوسط جامعه دوربین های قدیمی را ترجیح می دهند و به جای خرید دوربین های گران قیمت دیجیتال با همان قدیمی ها خاطراتشان را ثبت می کنند.
غافل از اینکه راحتی کار با دوربین های دیجیتال آن قدر برای مردم به دل نشین بود که گرانی قیمتش را به همه دردسرهای دوربین های قدیمی ترجیح دهند.
علت اصلی ورشکستگی کداک ،درک این موضوع بود که اولویت های مشتریان تغییر کرده است .
بسیاری از تیم های بازاریابی محتوایی هم همچنان به اصول قدیمی و ثابت خودشان پایبند می مانند و با این همین اشتباهات باعث شکست برندشان می شوند .
52
4 نشانه تاریخ انقضا گذشته بودن استراتژی های بازاریابی محتوایی
1-از اطلاعاتی در بازاریابی محتوایی استفاده میکنید که برای شما نیستند !
همه ما برای اینکه بدانیم برای بازاریابی محتوا و کلا تولید محتوا چگونه باید پیش برویم قطعا نیاز داریم که یک سری اطلاعات از مخاطب هدف و نیازهای مشتریان و نوع بازاری که می خواهیم به آن وارد شویم به دست بیاوریم و بر اساس آنها استراتژی خودمان را بنویسم و اجرا کنیم .
اگر شما یک فرمانده جنگ باشید اما هیچ شناختی از دشمن خودتان و قدرت آنها نداشته باشید آیا می توانید استراتژی درستی تدوین کنید و نیروهای خودتان را به روش درستی هدایت کنید و پیروز میدان شوید ؟ قطعا نه
حتی در مورد ساده ترین چیزها هم ما نیاز به اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده های مربوط به مخاطب و کسب و کارمان داریم .
مثلا اگر قرار است پستی را برای شبکه های اجتماعی بنویسید و منتشر کنید باید حتما با تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعاتی که در مورد مخاطب خودتان دارید ، بهترین زمان را برای انتشار پست تان پیدا کنید و برای موفقیت در بازاریابی در شبکه های اجتماعی و تاثیر گذاری روی مخاطب حتما در همان زمان خاص منتشر کنید .
از اطلاعاتی در بازاریابی محتوایی استفاده میکنید که برای شما نیستند !
تحلیل داده های مربوط به مخاطب وکسب وکار
اما مهمترین چیز در باراریابی محتوایی این است که دقیقا از چه منبعی برای جمع آوری اطلاعات تان استفاده میکنید ؟
مثلا اگر برندی مانند دیجی کالا یا اسنپ یا برندهای بزرگ دیگر برای پیدا کردن بهترین زمان انتشار پست های خاص در شبکه های اجتماعی همچنان از اطلاعات سایت های خارجی استفاده کنند قطعا جواب درستی نخواهند گرفت .
چون ممکن است در کشورهای دیگر مثلا بیشترین بازدید پست های شبکه های اجتماعی ساعت 11 شب شنبه شب ( شب تعطیلی ) باشد آیا واقعا این داده و منبع می تواند برای برندهای ایرانی هم مفید باشد ؟
البته این را هم باید مد نظر قرار بدهیم که جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آنها کار ساده و کم هزینه ای نیست و ممکن است بسیاری از استارت آپ ها و برندها در شروع کارشان نتوانند این اطلاعات را خودشان جمع آوری کنند یا در شروع اصلا هیچ آمار درستی نداشته باشند و شاید همین منابع و اطلاعات بتواند درصد کمی به آنها کمک کند که بتوانند از طریق شبیه سازی به نتایج دلخواه برسند اما با بزرگ شدن برند و امکانات بیشتر به هیچ وجه یک تولید کننده محتوای حرفه ای نباید به این نوع اطلاعات اکتفا کند و بر اساس آن تصمیم های بزرگ و حیاتی بگیرید .
هوش مصنوعی در بازاریابی محتوایی
هوش مصنوعی در بازاریابی محتوایی
البته این روزها هوش مصنوعی یا Artificial Intelligence به کمک ما تولید کنندگان محتوا و بازاریاب های محتوایی آمده است و با کمک از این سیستم ها می توانیم تجزیه و تحلیل دقیق تر و بهتری روی کاربران و مخاطبان خودمان داشته باشیم و ارتباط بهتری با آنها برقرار کنیم .
مثلا این روزها به کمک استفاده از چت بات ها در قسمت خدمات مشتریان می توانیم به کمک این دستیارهای مبتنی بر متن، کار خود را با استفاده از تشخیص کلمات کلیدی در درخواست مشتری و نشان دادن واکنش متناسب با آن به شکلی بسیار ساده تر و حرفه ای تر داشته باشیم.
تجزیه و تحلیل نظرات علاوه بر اینکه می تواند در پیش بینی نتایج انتخابات در سیاست نقش به سزایی داشته باشد می تواند در بازاریابی محتوا و تولید محتوا هم استفاده می شود.
استخراج نظرات Opinion Mining که به عنوان تجزیه و تحلیل احساسات مخاطب Sentiment Analysis هم شناخته می شود، برای جست وجو کردن در وب در مورد عقاید و احساسات مخاطب و مشتریان به کار می رود که با این روش ها می توانیم برای جمع آوری اطلاعات نظرسنجی هایی را به صورت ناشناس برگزار کنیم.
بناربراین برای موفقیت در بازاریابی محتوایی به شکلی نو ، باید خودمان شروع به جمع آوری اطلاعات درست و دقیق از مخاطب هدف مان کنیم نه اینکه از اطلاعات کلی و عمومی موجود در اینترنت استفاده کنیم .
2-در تولید محتوا از “شخصی سازی” یا “سفارشی سازی” محتوا استفاده نمی کنید
این روزها در صورتی می توانیم در تولید محتوا و بازاریابی محتوا موفق شویم و منحصر به فرد در بین رقبا ظاهر شویم که به صورت « سفارشی » یا « شخصی سازی شده » محتوا تولید کنیم .
یعنی باید مخاطب هدف خودمان را به خوبی بشناسیم و فقط برای او و مطابق نیازهای او محتوا تولید کنیم .
۴۴ % از مشتریان زمانی که با برندی مواجه می شوند محتوایی خاص آنها تولید نکرده است و هیچ توجهی به علایق و سلیقه آنها نداشته این برند را برای همیشه ترک میکنند و قطعا هیچ خریدی از آنها نمی کنند و به سراغ برندهایی می روند که به صورت سفارشی و خاص برای آنها تولید محتوا میکند .
به عنوان مثال در ایمیل مارکتینگ اگر شما مثل گذشته بخواهید همچنان یک نوع محتوای ایمیلی تولید کنید و از آن برای همه ایمیل ها و برای همه اعضای سایت تان استفاده کنید قطعا هیچ موفقیتی در ایمیل مارکتینگ نخواهید داشت .
2-در تولید محتوا از “شخصی سازی” یا “سفارشی سازی” محتوا استفاده نمی کنید
مثلا اگر تصمیم دارید در یک کمپین ایمیلی یک پیشنهاد ویژه برای لیست ایمیل تان ارسال کنید ، یک استراتژی اشتباه این است که یک محتوای ایمیلی آماده کنید و برای همه اعضای لیست بفرستید .
این یک استراتژی بازاریابی محتوایی تاریخ گذشته است و بازاریابی محتوایی به روز در دنیا به شما میگوید ، باید ایمیلی که برای فردی که به تازگی وارد سایت شما شده است و ثبت نام کرده است ولی هیچ شناختی از شما ندارد ارسال میکنید با ایمیلی که برای مشتریان وفادار خودتان ارسال میکنید کاملا متفاوت باشد.
یا یکی از راه های تعامل و ارتباط بهتر با مخاطب این است که در محتواهای ایمیل ارسالی حتما از نام مخاطب در ابتدای ایمیل استفاده کنید تا اینکه از عبارت های کلی « دوست عزیز » یا « کاربر گرامی » یا « مشتری عزیز » و… استفاده کنید
شخصی سازی کردن محتوا
یکی از بخش هایی که در بازاریابی با شناخت مخاطب و شخصی سازی می تواند فروش یک برند را چند برابر کند ، نقطه فروش یا Point of Sale یا به اختصار PoS است .
PoS به تمام راهکارهای تبلیغاتی گفته می شود که در نقطه فروش مانند صندوق فروشگاه های بزرگ و هایپر مارکت ها یا نزدیک آن دیده می شود.
در مقابل PoP مفهوم وسیع تری در بازاریابی دارد و به صورت کلی به تمام راهکارهای تبلیغاتی در کل بازاریابی تا نقطه فروش گفته می شود .
شما اگر بتوانید عادت های خرید مشتریان و یا علایق و سلیقه مخاطبان هدف خودتان را به خوبی بشناسید قطعا می توانید در نقطه فروش، محتوا یا محصول خودتان را جوری برای مخاطب تان سفارشی کنید که مخاطب جز خرید راه دیگری نداشته باشد.
و یا این روزها یکی از مواردی که فروشگاه های اینترنتی بزرگ مانند آمازون یا دیجی کالا استفاده میکنند استفاده از سابقه مخاطب در خرید و یا جستجو در سایت است .
به این شکل در جستجو ها و سر زدن های بعدی مخاطب، کالا و محصولات و پیشنهادهای ویژه ای را به آنها معرفی می کنند که دقیقا مطابق سلیقه و سابقه جستجوی آنهاست .
شخصی سازی کردن محتوا و پیشنهادات بازاریابی یکی از راه های نوین بازاریابی محتواست که می تواند رضایت مشتریان را به میزان زیادی جلب کند .
3-فقط از شبکه های اجتماعی مثل یک بیلبورد تبلیغاتی استفاده میکنید
مشخصا این روزها همه تولید کنندگان محتوا و بازاریابان محتوایی می دانند که شبکه های اجتماعی یک فضای تاثیر گذار برای ارتباط با مشتریان و افزایش فروش و شناساندن برند به مخاطبان بیشتر است .
اما همین محیط به ظاهر رایگان و تاثیر گذار می تواند به قبرستان برندها تبدیل شود اگر استراتژی نامناسبی برای تولید محتوای شبکه های اجتماعی انتخاب کنند .
یک اشتباه برندها در بازاریابی شبکه های اجتماعی این است که این فضا را با یک بیلبورد تبلیغاتی یا تلویزیون اشتباه میگیرند و شروع میکنند به تبلیغات محض در این فضا . قطعا بازاریابی شبکه های اجتماعی بسیار تاثیر گذار است ، اما نباید تنها هدف شما تبلیغ و فروش مستقیم کالا یا خدمات تان باشد.
در بازاریابی محتوا شبکه اجتماعی بیلبوردتبلیغاتی نیست !
3-فقط از شبکه های اجتماعی مثل یک بیلبورد تبلیغاتی استفاده میکنید
جالب است بدانید که نزدیک به نیمی از کاربران فضای مجازی در صورتی که تشخیص دهند صفحه ی شما تنها جنبه تبلیغاتی دارد، سریعا آنفالو میکنند و دیگر شما را دنبال نمی کنند .
توقع مخاطب در فضاهای مجازی این است که در صفحه هایی حضور داشته باشد که علاوه بر مفید بودن برای آنها، حال شان را خوب کند و سرگرم کننده باشد نه اینکه هر روز صبح که صفحه شان را باز میکنند با انواع و اقسام تبلیغات روبرو شوند .
پس استراتژی های تولید محتوای شبکه های اجتماعی خود را بر اساس ” مشارکت و تعامل با مخاطبان به روشی صمیمانه “ طراحی کنید و این امر را بر تبلیغات مستقیم ترجیح دهید.
برای مثال، نظرات کاربران خود را بپرسید، آن ها را به شرکت در نظرسنجی ها و مسابقات مختلف دعوت کنید یا اطلاعات و محتوای جالبی در رابطه با کسب و کار یا پشت صحنه های روزانه خود با آن ها به اشتراک بگذارید.
4- بازاریابی محتوای شما شامل محتواهایی بسیار سنگین و غیر قابل فهم می باشد
مشخصا همه ما میدانیم که این روزها تولید محتوای وبلاگ به صورت مقاله های طولانی و با ارزش و آموزشی به شدت می تواند در موفقیت برند و رتبه گوگل شما موفق باشد .
اما طولانی بودن محتوا برای بهبود سئو ، نباید منجر به غیر قابل فهم شدن محتوا و خسته کننده و آزار دهنده شدن برای مخاطب شود .
و همه ما تولید کنندگان محتوا باید بدانیم که بسیاری از کاربران در واقعیت انگیزه و فرصت لازم برای خواندن محتواهای طولانی و کسل کننده را ندارند.
پس حرفه ای بودن در تولید محتوا به این معنی نیتس که 3000 کلمه بنویسید و فقط منتشر کنید که اسمش باشد که مقاله طولانی و معتبرنوشته اید ، بلکه حرفه ای بودن یعنی جوری این 3000 کلمه را به شکلی قابل هضم و جذاب برای مخاطب به او ارائه بدهید که متوجه نشود چه زمانی به انتهای متن رسدیه است .
یکی از راه های جذاب کردن محتواها و افزای شخوانایی استفاده از تصاویر جذاب و حرفه ای و مرتبط با موضوع است .
4- بازاریابی محتوای شما شامل محتواهایی بسیار سنگین و غیر قابل فهم می باشد
علاوه بر این نزدیک به 80 % از مخاطبان ترجیح می دهند به جای محتواهای طولانی و سنگین یک محتوای ویدئویی کوتاه و مفید را نگاه کنند و همان موضوع و مطلب را در زمان کمتر و راحت تر دریافت کنند .
یا تحقیقات زیادی نشان داده است که کاربران علاقه زیادی به اینفوگرافیک ها دارند ، چون در مدت زمان کمتری قادر هستند یک دید کلی نسبت به موضوع پیدا کنند و آمار ها نشان می دهد که تاثیر اینفوگرافیک ها ۵۴ % بالاتر از مقالات طولانی می باشد
بنابراین در استراتژی محتوایی جدید و به روز، تولید محتوا تنها به معنای نوشتن متن نیست.
ویدیو، عکس، اینفوگرافی و حتی پادکست ها می توانند بسیار مفید باشند و مشارکت و بازدید از برند و محصول شما را افزایش دهند واگر به فکر تولید محتوا در فرمت های مختلف نباشید و فقط به همان مقالات وبلاگ اکتفا کنید قطعا در بازاریابی محتوایی و فروش ناموفق می شوید .
در بازاریابی محتوایی کسل کننده نباشید
تفکر خارپشت و روباه در بازاریابی مطالعه موردی کداک
حرفه ای بودن با تمرکز رابطه مستقیم دارد.
یک جراح قلب قطعا می تواند جراحی های عمومی را هم انجام دهد، ولی خوب می داند که برای حرفه ای ماندن، نباید به درآمد کم ترِ عمل جراحی عمومی چشم بدوزد، زیرا در این صورت، برند شخصی اش به عنوان یک جراح حرفه ای قلب، شکل نمی گیرد.
شرکت ها هم اگر می خواهند به عنوان بهترین در صنعت خودشان شناخته شوند، باید از تنوع در محصولات و خدمات پرهیز کنند و از این شاخه به آن شاخه نپرند.
این تصمیم با تمام مزایایش، یک ریسک بزرگ دارد و آن، تغییرات محیطی است.
گاهی اوقات تغییرات در کسب و کار به قدری سریع و عمیق انجام می شود که تا به خودتان می آیید، متوجه می شوید که محصول یا خدمت شما منسوخ شده و مشتریان تان به روش دیگری نیازشان را برآورده می کنند.
این جاست که اگر همراه با تغییرات، متحول نشوید، محکوم به شکست خواهید بود.
شرکت کداک، نمونه ای از این اتفاق
شرکت کداک، نمونه ای از این اتفاق است. این شرکت آمریکایی از سال ۱۸۸۸ به عنوان پرچم دار صنعت عکاسی آغاز به کار کرد و تا اواخر قرن بیستم، که رقیب ژاپنی اش یعنی فوجی فیلم وارد بازار شد، بالای ۹۰ درصد بازار فیلم عکاسی ایالات متحده را در اختیار داشت. فوجی فیلم با این که محصولاتش را با قیمت کمتری ارائه می کرد، اما فقط توانست سهم خود را از ۱۰ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۱۷ درصد در سال ۱۹۹۷ برساند.کداک
دوربین دیجیتال برای اولین بار توسط کداک در سال ۱۹۷۵ اختراع شد ولی از آن جا که مدیران شرکت کداک این محصول را خطری برای نگاتیو های عکاسی خود می دیدند، آن را تجاری نکردند تا این که در سال ۱۹۹۴ این فن آوری را برای محصولات اپل، به کار گرفتند.
کداک که سرگرم رقابت تنگاتنگ با فوجی فیلم و نوآوری در صنعت نگاتیو عکاسی بود، به کندی دوربین های دیجیتال خود را توسعه داد و وقتی به خود آمد که در سال ۲۰۰۵، سونی رتبه اول فروش دوربین دیجیتال را از آن خود کرده بود. کانن و نیکون هم به سرعت از کداک سبقت گرفتند و در سال ۲۰۱۰ فقط ۷ درصد از بازار را برای کداک باقی گذاشتند؛ این در حالی بود که صنعت دیجیتال، استفاده از دوربین های قدیمی و نگاتیو را به کلی منسوخ کرد!
پی بردن به اشتباهات
مدیران کداک که متوجه اشتباه استراتژیک خود در پیش بینی بازار شدند، در ژانویه ۲۰۱۲ اعلام ورشکستگی کردند تا طبق تبصره ۱۱، مبلغ ۹۵۰ میلیون دلار تسهیلات دریافت کنند.
آن ها با این سرمایه، سخت مشغول تحقیق و توسعه در صنعت دوربین دیجیتال شدند تا بتوانند با نوآوری، بازار خود را پس بگیرند، غافل از این که سازندگان گوشی های هوشمند و تبلت ها، در تلاش هستند تا با نصب دوربین های با کیفیت، کاربران را از خرید دوربین دیجیتال بی نیاز کنند!
در نهایت این شرکت در سال ۲۰۱۳، عمده حقوق مالکیت خود را به ارزش ۵۲۵ میلیون دلار به شرکت های اپل، سامسونگ، اچ تی سی و… فروخت و اعلام کرد که قصد دارد از صنعت دوربین دیجیتال خارج شود و به تولید اسکنر و ماشین آلات چاپ عکس بپردازد.
نزدیک بینی بازاریابی!
نزدیک بینی در بازاریابی یکی از معضلاتی است که اکثر کسب و کارها به آن دچار شده و متاسفانه با اصرار بر آن طومار سازمان خود را می پیچند.
درست در آخرین لحظاتی که مدیران نوکیا اعضای سازمان را در جلسه اعلام ورشکستی به داخل جلسه دعوت می کنند باز هم افراد اعلام می کنند " ما که مشکلی نداشتیم! ما راهی رو اشتباه نرفتیم!".
در واقع بعضی اوقات این نگاه به گذشته و تکیه به موفقیت های قبلی گاهی اوقات آنچنان نزدیک بینی به سازمان دچار می کند که تغییرات را حس نمی کنند.
شبیه مثال همان قورباقه که داخل آب ولرم قرارش می دهند و کم کم آب را داغ می کنند، قورباقه تغییرات تدریجی را حس نکرده و از آب بیرون نمی پرد و در نهایت پخته می شود.
نزدیک بینی بازاریابی!
درگیر تغییرات سطحی شدن و بهبود دادن برخی محصولات اگر با رویکرد نگاه به بازار نباشد متاسفانه آینده ای بهتر از نوکیا برای ما و سازمان مان نخواهد داشت.
جمله معروفی است نزدیک به این بحث که می گوید " ادیسون عملکرد شمع را بهبود نداد، نیاز به روشنایی را به نحو دیگری پاسخ داد".
مورد مطالعه معروف دیگری در این زمینه شرکت کداک (KODAK) است، شرکتی که تا جز 10 برند اول دنیا از منظر ارزش برند پیشرفت داشت به یکباره به دلیل همین نزدیک بینی بازاریابی از 100 برند اول دنیا هم خارج شد.
کداک نیاز مشتری را خوب شناسایی نکرده بود و اصرار بر تولید دوربین های عکاسی قدیمی کرد در حالی که رقبایش (سونی و …) به دنبال ارتقا محصول دوربین دیجیتال بودند.
جالب اینکه واحد R&D کداک برای اولین بار دوربین دیجیتال را به بازار عرضه کرد ولی به دنبال تولید این محصول نرفت.
ماتریس آنسوف درشرکت کداک
معرفی- ماتریس Ansoff یک ابزار استراتژیک است که برای تسهیل و راهنمایی کسب و کارها در تصمیم گیری مربوط به رشد کسب و کار توسعه یافته است.
ماتریس Ansoff چهار انتخاب استراتژیک را به مشاغل ارائه می دهد – نفوذ در بازار، توسعه بازار، توسعه محصول و تنوع.
یک سازمان یا یک کسب و کار این است که هر یک از این چهار استراتژی یا ترکیبی را انتخاب کند – تعمیق در عوامل مختلف داخلی و خارجی.
عوامل خارجی ممکن است شامل جنبه های ثبات سیاسی و اقتصاد یک منطقه باشد و عوامل داخلی ممکن است شامل جنبه های مدیریت استعداد و ظرفیت های منابع باشد.
بر اساس تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی، سازمان ها استراتژی های مختلفی را برای رشد تصمیم می گیرند – که ممکن است به طور گسترده تحت ماتریس آنسوف تعریف شوند.
شرکت Eastman Kodak از ماتریس Ansoff برای رشد موفق بین المللی استفاده می کند
1.1. شرکت Eastman Kodak از ماتریس Ansoff برای رشد موفق بین المللی استفاده می کند
شرکت ایستمن کداک بر اساس انتخاب ها و تصمیمات رشد استراتژیک خود در عملیات و تجارت جهانی خود موفق بوده است.
این تصمیمات رشد و مسیرهای رشد برای مناطق مختلف، در مقاطع زمانی مختلف – بر اساس عوامل داخلی و خارجی سازمانی متفاوت بوده است.
با این حال، شرکت Eastman Kodak با موفقیت از ماتریس Ansoff بارها و بارها برای تبدیل شدن به یکی از غول های پیشرو نوشیدنی در سطح بین المللی استفاده کرده است.
برخی از استراتژی هایی که شرکت ایستمن کداک با موفقیت تحت ماتریس و دسته بندی Ansoff استفاده کرده است در زیر به تفصیل آمده است.
2. نفوذ در بازار
استراتژی نفوذ در بازار توسط مشاغلی استفاده می شود که به دنبال رشد برای محصولات موجود در بازارهایی هستند که برندهای آنها موجود است و در حال حاضر عملیاتی شده است.
2.1. افزایش ظرفیت تولیدافزایش ظرفیت تولید به شرکت ایستمن کداک اجازه می دهد تا مشتریان بیشتری را در همان بازار به دست آوردافزایش ظرفیت تولید همچنین منجر به کارایی و اثربخشی بیشتر می شود – به ویژه برای کنترل هزینه های سربارهزینه های سربار کنترل شده منجر به قیمت گذاری رقابتی می شود و برای مصرف کنندگان در همان بازار جذاب خواهد بودافزایش جذابیت و قیمت رقابتی در همان بازار منجر به افزایش فروش و مصرف و در نتیجه نفوذ بیشتر در بازار خواهد شد.
2. نفوذ در بازار
.2.2. افزایش سرمایه گذاری در بازاریابی
شرکت ایستمن کداک همچنین می تواند سرمایه گذاری خود را در فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی افزایش دهد تا نفوذ بازار را افزایش دهدشرکت ایستمن کداک باید سعی کند محتوای ارتباطی جذابی را که مربوط به گروه های مختلف بازار خود باشد، توسعه و طراحی کندتعامل و سرمایه گذاری در فعالیت های بازاریابی و تبلیغات به شرکت Eastman کداک اجازه می دهد تا به مشتریان بیشتری در همان بازار دسترسی پیدا کند.
با سرمایه گذاری بیشتر در بازاریابی، شرکت کداک ایستمن قادر خواهد بود نفوذ بازار خود را در بازارهای موجود برای محصولات موجود افزایش دهد.
2. نفوذ در بازار
2.3. توزیع پیشرفته
شرکت Eastman Kodak می تواند ابزارهای جدید و نوآورانه توزیع را کشف کندشرکت ایستمن کداک همچنین می تواند کانال های جدید توزیع محصولات خود را کشف کندکانال ها و استراتژی های توزیع جدید و پیشرفته به شرکت کداک Eastman اجازه می دهد تا به بخش های مصرف کننده و گروه های مصرف کننده جدید در همان بازار دسترسی پیدا کند – که ممکن است قبلاً غیرقابل دسترسی بوده باشند.
بهبود زنجیره تامین و سیستم های توزیع ممکن است با بهبود دسترسی منجر به افزایش نفوذ در همان بازار شود
2.4. قیمت های رقابتی
شرکت ایستمن کداک ممکن است قیمت رقابتی و کاهش قیمت را برای افزایش جذابیت محصولات خود ارائه دهدقیمت گذاری رقابتی منبع مزیت رقابتی برای شرکت خواهد بود و منجر به افزایش تعامل مصرف کننده با محصول می شود.
در عین حال، قیمت گذاری رقابتی باعث افزایش فروش برای شرکت ایستمن کداک و افزایش نفوذ خواهد شد.
2. نفوذ در بازار
2.5. کاهش هزینه های عملیاتی
شرکت ایستمن کداک می تواند هزینه های عملیاتی را برای افزایش قیمت رقابتی کاهش دهدقیمت گذاری رقابتی به شرکت ایستمن کداک کمک می کند تا حجم فروش و مصرف خود را افزایش دهدهزینه های عملیاتی کمتر باعث می شود هزینه های کمتری به مصرف کنندگان منتقل شود و محصولات ارائه شده توسط شرکت ایستمن کداک مطلوب و مقرون به صرفه تر شود.مقرون به صرفه بودن و دسترسی بیشتر به شرکت ایستمن کداک کمک می کند تا نفوذ خود را در بازار افزایش دهد
2.6. به دست آوردن رقباشرکت ایستمن کداک می تواند بازیکنان رقیب در بازار را به دست آورداین خریدها به شرکت Eastman Kodak اهرمی برای دستیابی به گروه ها و بخش های مختلف مصرف کننده می دهداین خریدها همچنین به شرکت Eastman Kodak اجازه می دهد تا از طریق زنجیره تامین و کانال های توزیع متنوع، اهرمی را توسعه دهد.
تملک ها از طریق بهبود دسترسی شرکت Eastman کداک به گروه ها و بخش های مختلف مصرف کننده در بازارهای موجود منجر به نفوذ بیشتر خواهد شد.
2. نفوذ در بازار
2.7. مشارکت و سرمایه گذاری مشترکشرکت ایستمن کداک همچنین می تواند وارد شراکت های استراتژیک و سرمایه گذاری مشترک با دیگر بازیگران بازار شود.
اینها می توانند بازیکنان متعلق به صنعت مشابه یا حتی صنایع مختلف باشندمشارکت های استراتژیک و سرمایه گذاری های مشترک به شرکت ایستمن کداک اجازه می دهد تا به گروه های مختلف مصرف کننده و رفتار بازار و الگوهای مصرف آنها دسترسی پیدا کند.
علاوه بر این، شرکت ایستمن کداک عوامل خطر را از طریق سرمایه گذاری محدود کاهش می دهد – که به نوبه خود از آن در برابر زیان های احتمالی محافظت می کند.
سرمایه گذاری های مشترک و مشارکت می تواند ابزار هدایت شده ای را برای افزایش نفوذ در بازارهای موجود در اختیار شرکت ایستمن کداک قرار دهد.
2. نفوذ در بازار
2.8. مزایا و ویژگی های محصول جدیدشرکت ایستمن کداک می تواند ویژگی ها و ویژگی های جدید محصولات موجود را برای بازارهای موجود شناسایی کنداین شناسایی منجر به اهداف و رفتار مصرف محصولات مبتدی و مبتدی خواهد شدهمچنین مصرف کنندگان باید از این الگوهای استفاده جدید و مبتکرانه و روش های مصرف محصولات شرکت ایستمن کداک توسط این شرکت آگاه شوند.
افزایش بازاریابی و ارتباطات استفاده و مزایای محصول جدید به همراه ویژگی ها و ویژگی ها منجر به افزایش مصرف در گروه ها و بخش های مصرف کننده موجود و همچنین در بخش ها و گروه های مصرف کننده جدید می شود.این امر شرکت ایستمن کداک را در بهبود نفوذ کلی خود در بازار در شرکت های موجود تسهیل می کند
2. نفوذ در بازار
2.9. افزایش دفعات مصرفشرکت ایستمن کداک همچنین می تواند ارتباطات و بازاریابی را با هدف افزایش فراوانی مصرف محصولات در بازارهای موجود آغاز کند.
افزایش دفعات مصرف منجر به افزایش کلی مصرف خواهد شدبنابراین، شرکت کداک ایستمن قادر خواهد بود حجم فروش فروخته شده به مصرف کنندگان موجود در بازارهای موجود را افزایش دهداین شرکت قادر خواهد بود از این طریق نفوذ خود را در بازار افزایش دهد
3. توسعه بازار
با استراتژی های توسعه بازار، شرکت ایستمن کداک می تواند رشد کسب و کار خود را از طریق معرفی محصولات موجود در بازارهای جدید افزایش دهد. این امر برای شرکت ایستمن کداک با استراتژی های مختلف امکان پذیر خواهد بود.
3.1. تحقیق و توسعه
شرکت ایستمن کداک باید در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کند تا بازارهای جدید احتمالی و بخش های مصرف کننده محصولات خود را شناسایی کندتحقیق و توسعه باید بر شناسایی و درک فرهنگ های مختلف بازار، روندها و رفتارهای مصرف کننده تمرکز کند – و اینکه چگونه آنها الگوهای رفتاری مبهم مصرف کننده را در بازارهای موجود متفاوت می کنند. 3.2
3.2 گسترش منطقه ای
شرکت ایستمن کداک می تواند در منطقه گسترش یابداین شامل گسترش محلی به شهرهای مختلف یا در یک منطقه جغرافیایی می شودگسترش منطقه ای همچنین باید هر گونه تفاوت فرهنگی را که باید در فرآیند توسعه از نظر بازاریابی یا اصلاح محصول و روش های مصرف در نظر گرفته شود، در نظر بگیرد.
3. توسعه بازار
3.3. گسترش بین المللیشرکت Eastman Kodak همچنین از رشد تجارت از طریق گسترش بین المللی برخوردار استگسترش بین المللی به شرکت ایستمن کداک اجازه می دهد تا به گروه های مختلف مصرف کننده دسترسی داشته باشد و سهم کلی خود را از پای افزایش دهد.
توسعه بین المللی مستلزم آن است که شرکت Eastman Kodak، PESTLE، نیروهای پورترز 5 و تجزیه و تحلیل های SWOT عمیق را انجام دهد تا یک استراتژی مقایسه ای و دید کلی برای توسعه برنامه ریزی شده ایجاد کند.این شرکت همچنین باید تفاوت های فرهنگی احتمالی را درک کند و بر اساس آن استراتژی توسعه خود را تطبیق دهد. تفاوت های فرهنگی باید در روند گسترش جهانی در نظر گرفته شود.
3.4. بخش های جدید مشتریانشرکت Eastman Kodak همچنین می تواند بخش های جدید مصرف کننده را در همان بازار برای محصولات خود کشف کنداین شرکت می تواند کاربردها و ویژگی های محصول جدید را شناسایی کند و بخش های مصرف کننده جدید را برای محصولات موجود هدف قرار دهداین به شرکت اجازه می دهد تا از بازارهای جدید و روندهای جدید بازار در همان بازار استفاده کند تا به رشد و توسعه کمک کند.
3. توسعه بازار
3.5. آگاهی از برند
شرکت ایستمن کداک همچنین در فعالیت های ایجاد آگاهی از برند سرمایه گذاری می کند
ایجاد آگاهی از نام تجاری برای کمک به شرکت برای دستیابی به بخش های مصرف کننده جدید و افزایش دید مهم است
افزایش آگاهی از برند برای شرکت Eastman Kodak همچنین منجر به افزایش فراخوان نام تجاری می شود – که برای تصمیم گیری خرید مهم است.
در نتیجه، ایجاد آگاهی از برند برای افزایش فروش و رشد در بازارهای جدید مهم است
3.6. آموزش مشتری
شرکت ایستمن کداک همچنین باید به مصرف کنندگان در بازارهای جدید محصولات خود آموزش دهد
این آموزش بازار برای اجازه دادن به مصرف کنندگان در درک محصولات و پیشنهادات آن مهم است
همچنین مصرف کنندگان با آموزش بهتر می توانند الگوهای مصرف محصولات را درک کنند
شرکت ایستمن کداک فروش را از طریق آموزش بخش های مصرف کننده جدید در بازارهای موجود و جدید افزایش می دهد تا منجر به توسعه و رشد کلی کسب و کار شود/
4-توسعه محصول
هنگامی که یک شرکت به دنبال گسترش رشد کسب و کار در بازارهای موجود از طریق محصولات جدید است، توسعه محصول نامیده می شود.
شرکت Eastman Kodak توسعه محصول را به طرق مختلف هدایت می کند.
.4.1. تغییرات در محصولات موجود
شرکت ایستمن کداک می تواند تغییرات و بهبودهایی را در محصولات موجود به منظور ارائه محصولات جدید و پیشرفته به مصرف کنندگان ارائه دهد.این امر منجر به افزایش فروش و مصرف محصول می شود.
4.2. محصولات جدید را راه اندازی کنید
شرکت Eastman Kodak همچنین اغلب در فعالیت های تحقیق و توسعه برای درک و شناسایی نقاط جدید تقاضای مصرف کننده شرکت می کندسپس این شرکت تحت یک فرآیند NPD قرار می گیرد و محصولات جدیدی را برای مصرف کنندگان در بازار توسعه و عرضه می کنداین وسعت دسترسی شرکت را افزایش می دهد و همچنین به شرکت ایستمن کداک اجازه می دهد تا در بخش های جدید بازار نفوذ کند.
4-توسعه محصول
4.3. تحقیق و توسعه
شرکت ایستمن کداک به طور منظم در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری می کند – به ویژه در رابطه با درک روند بازار و رفتار مصرف کنندهسرمایه گذاری در تحقیق و توسعه به شرکت ایستمن کداک این امکان را داده است که از طریق نوآوری و خلاقیت – در راه اندازی محصول و همچنین سایر زمینه های کاربردی مانند بازاریابی، عملیات و امور مالی، رقابتی باقی بماند.تحقیق و توسعه همچنین شرکت Eastman Kodak را برای کارآمدتر شدن در عملیات و فعالیت های معمول خود ساخته است.
.4.4. مشارکت های استراتژیک
شرکت ایستمن کداک در مشارکت های استراتژیک برای بررسی گزینه های توسعه محصول نیز مشارکت می کندمشارکت های استراتژیک به شرکت ایستمن کداک اجازه می دهد تا به پیشرفت های محصول جدید و فرآیندهایی با سرمایه گذاری مالی محدود و در نتیجه ریسک محدود دسترسی داشته باشد.این برای شرکت ایستمن کداک مهم است – قادر به درک محصول جدید و فرآیند توسعه همراه با واکنش بازار و مقبولیت آن قبل از وارد شدن به تولید کامل خود باشد
4-توسعه محصول
.4.5. کیفیت محصول
این شرکت همچنین می تواند از طریق معرفی محصولات با کیفیت متفاوت در همان بازار، در توسعه محصول جدید مشارکت کنداین به شرکت ایستمن کداک اجازه می دهد تا به بازارهای جدید و بخش های مصرف کننده نفوذ کند و همچنین گروه های مصرف کننده جدید را هدف قرار دهد.
5-تنوع بخشی
تنوع به رشد و توسعه کسب و کار اشاره دارد که زمانی رخ می دهد که یک شرکت درگیر توسعه محصول جدید در بازارهای جدید باشد. تنوع بخشی مهم است و به کسب وکارهایی مانند شرکت Eastman Kodak اجازه می دهد تا با صلاحیت، نوآورانه و رقابتی باقی بمانند – و در نتیجه برای بازارهای مصرف مرتبط باقی بمانند.
5.1. تنوع عمودیتنوع عمودی برای شرکت Eastman Kodak به معنای جستجوی رشد و توسعه کسب و کار با معرفی محصولات جدید در خطوط تولید موجود است.این بدان معناست که توسعه ها و راه اندازی های محصول جدید توسط شرکت Eastman Kodak مشابه و در گروه ها و دسته های محصول موجود طبقه بندی می شوند.
5.2. تنوع افقی
تنوع افقی زمانی اتفاق می افتد که شرکت کداک ایستمن تصمیم به معرفی و مشارکت با پیشرفت ها و راه اندازی های محصول جدید می کند که با محصولات موجود مرتبط نیستند.با این حال، معرفی محصولات جدید راه اندازی و توسعه برای محصولاتی که محیط اقتصادی مشابهی با محصولات بازدیدکننده دارند، مفید است.
5-تنوع بخشی
.5.3. تنوع به سمت کسب و کار جدید
شرکت ایستمن کداک همچنین می تواند با درگیر شدن در یک کسب وکار متفاوت، به یک شرکت بزرگ تبدیل شود.تنوع از طریق کسب و کار جدید، شرکت ایستمن کداک را درگیر می کند تا ایده های کسب و کار جدید و گزینه ای را برای راه اندازی یا خرید به منظور رشد و توسعه بررسی کند
.5.3.1. ادغام و تملک
یکی از راه هایی که شرکت ایستمن کداک از طریق آن می تواند رشد کنگلومرا برای ورود به مشاغل جدید را کشف کند، ادغام و تملک است.شرکت ایستمن کداک می تواند با شرکت ها و کسب وکارهایی که به آن علاقه دارند شریک شود یا آن ها را در تلاش برای تنوع بخشیدن به بازارهای جدید و گروه های مصرف کننده جدید با محصولات و خدماتی که کاملاً جدید هستند و به پیشنهادات موجود مرتبط نیستند، خریداری کند.
ماتریس SWOT شرکت Eastman Kodak
تجزیه و تحلیل SWOT چارچوبی است که برای تجزیه و تحلیل موقعیت رقابتی یک شرکت در محیط تجاری آن استفاده می شود.
این می تواند توسط شرکت Eastman Kodak مورد استفاده قرار گیرد و شامل شناسایی نقاط قوت داخلی (S) و نقاط ضعف (W) و شناسایی فرصت ها (O) و تهدیدات (T) است که در محیط تجاری گسترده خود با آن مواجه است.
شرکت ایستمن کداک یکی از شرکت های پیشرو در صنعت خود است و باید این موقعیت را حفظ کند.
شرکت ایستمن کداک در حال بررسی دقیق تحلیل SWOT و استفاده از آن برای تصمیم گیری استراتژیک است.
برای اینکه یک تحلیل SWOT از شرکت انجام شود، باید یک فرآیند تعاملی با هماهنگی بین تمام بخش های شرکت مانند امور مالی، بازاریابی، عملیات، منابع انسانی، تدارکات، برنامه ریزی استراتژیک، سیستم های اطلاعات مدیریت و غیره انجام شود.
کاربردماتریس SWOT
ماتریس SWOT یک ماتریس 2 *2 است که دارای عوامل استراتژیک داخلی است که در ردیف اول ذکر شده است.
نقاط قوت و ضعف.
دارای عوامل استراتژیک خارجی است که در ردیف دوم ذکر شده است. فرصت ها و تهدیدها این چارچوب استراتژیک SWOT به مدیران شرکت اجازه می دهد تا به راحتی تمام نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای شرکت را در یک ماتریس مشاهده کنند.
نقاط قوت داخلی نقاط ضعف تهدیدات فرصت های خارجی ماتریس تجزیه و تحلیل SWOT به توسعه 4 نوع استراتژی توسط مدیران کمک می کند. اینها هستند:
کاربردماتریس SWOT
استراتژی های نقاط قوت-فرصت (SO): این شامل استفاده از نقاط قوت داخلی برای استفاده از فرصت ها است.
استراتژی های نقاط ضعف – فرصت ها (WO): این شامل بهبود نقاط ضعف شرکت با استفاده از فرصت ها می شود.
استراتژی های نقاط قوت-تهدید (ST): این شامل استفاده از نقاط قوت برای به حداقل رساندن نقاط ضعف است.
استراتژی های نقاط ضعف-تهدید (WT): این شامل حذف نقاط ضعف برای مبارزه با تهدیدات است.
هدف اصلی تجزیه و تحلیل SWOT کمک به شناسایی استراتژی هایی است که می تواند توسط شرکت برای ایجاد نقاط قوت، حذف نقاط ضعف و در عین حال حداکثر استفاده از فرصت ها و مقابله با تهدیدها استفاده شود.
تحلیل SWOT شرکت ایستمن کداک /نقاط قوت شرکت ایستمن کداک
توزیع و دسترسی: شرکت ایستمن کداک تقریباً در هر ایالت تعداد زیادی شعبه دارد که توسط یک شبکه توزیع قوی پشتیبانی می شود که اطمینان حاصل می کند که محصولات آن به راحتی در دسترس تعداد زیادی از مشتریان قرار می گیرد.
ساختار هزینه: ساختار کم هزینه شرکت Eastman Kodak به آن کمک می کند تا با هزینه کم تولید کند و محصولات خود را با قیمت پایین بفروشد و برای مشتریانش مقرون به صرفه باشد.
جامعه فروشندگان: شرکت ایستمن کداک ارتباط قوی با نمایندگی های خود دارد که نه تنها لوازم مورد نیاز آنها را تامین می کند، بلکه تمرکز خود را بر ارتقای محصولات و آموزش های شرکت نیز دارد.
موقعیت مالی: شرکت ایستمن کداک دارای موقعیت مالی قوی با سودهای متوالی در 5 سال گذشته به همراه ذخایر سود انباشته است که می توان از آن برای تامین مالی مخارج سرمایه ای آتی استفاده کرد.
شرکت ایستمن کداک دارای پایگاه بزرگی است که توان پرداخت بهتری را برای آن فراهم می کند.
بازگشت هزینه سرمایه: شرکت ایستمن کداک با موفقیت توانسته است بازدهی مثبتی را از مخارج سرمایه ای که در پروژه های مختلف در گذشته انجام داده است، ایجاد کند. ترافیک اینترنتی و فروش را به خود جلب می کند.
تحلیل SWOT شرکت ایستمن کداک /نقاط قوت شرکت ایستمن کداک
اتوماسیون: در مراحل مختلف تولید، امکان استفاده بهینه از منابع و کاهش هزینه ها فراهم شده است. همچنین امکان ثبات در کیفیت محصولات خود را فراهم می کند و توانایی افزایش و کاهش تولید را بر اساس تقاضا در بازار فراهم می کند.
نیروی کار ماهر: شرکت ایستمن کداک سرمایه گذاری گسترده ای در آموزش کارکنان خود انجام داده است که منجر به استخدام تعداد زیادی از کارکنان ماهر و با انگیزه شده است.
شرکت ایستمن کداک دارای نیروی کار متنوعی است، با افرادی با پیشینه های جغرافیایی، نژادی، فرهنگی و آموزشی که با ارائه ایده ها و روش های مختلف انجام کارها به شرکت کمک می کنند.
شرکت ایستمن کداک دارای متخصصین واجد شرایط و معتبری است که زیر نظر تیم خود کار می کنند.
ورود به بازارهای جدید: تیم های نوآور شرکت Eastman Kodak به آن اجازه داده اند تا محصولات جدیدی ارائه کند و وارد بازارهای جدید شود. در گذشته در بیشتر ابتکاراتی که در بازارهای جدید انجام داده موفق بوده است.
رسانه های اجتماعی: شرکت ایستمن کداک با بیش از میلیون ها فالوور در سه پلتفرم معروف رسانه های اجتماعی فیس بوک، توییتر و اینستاگرام، حضور پررنگی در شبکه های اجتماعی دارد. در این پلتفرم ها سطوح بالایی از تعامل مشتری با زمان پاسخگویی مشتری پایین را دارد
تحلیل SWOT شرکت ایستمن کداک /نقاط قوت شرکت ایستمن کداک
وب سایت: شرکت ایستمن کداک دارای یک وب سایت خوب و تعاملی است که تعداد زیادی ترافیک اینترنتی و فروش را به خود جلب می کند.
سبد محصولات: شرکت ایستمن کداک دارای سبد محصولات بزرگی است که محصولاتی را در طیف وسیعی از دسته بندی ها ارائه می کند. دارای تعدادی محصول منحصر به فرد است که توسط رقبا ارائه نشده است.
موقعیت جغرافیایی و موقعیت شرکت ایستمن کداک در مقایسه با رقبا، مزیت هزینه ای را برای خدمات رسانی به مشتریان خود به ارمغان می آورد.
شرکت ایستمن کداک دارای یک سیستم فناوری اطلاعات جاافتاده است که کارایی را در عملیات داخلی و خارجی آن تضمین می کند.
شرکت ایستمن کداک دارای تعدادی از حقوق مالکیت معنوی است که شامل علائم تجاری و ثبت اختراع می شود. اینها به آن اجازه انحصار را نسبت به محصولاتش می دهد و رقبا نمی توانند آنها را کپی یا مهندسی معکوس کنند.
شرکت ایستمن کداک برندی است که سالهاست در بازار حضور دارد و مردم از آن مطلع هستند. این باعث می شود آگاهی از برند آن بالا باشد.
محصولات آن در طول سال ها کیفیت خود را حفظ کرده اند و هنوز هم توسط مشتریان با ارزش هستند، که آن را به نسبت پولی که می پردازند، ارزش خوبی می دانند.
مشارکت: مشارکت های استراتژیک توسط شرکت ایستمن کداک با تامین کنندگان، فروشندگان، خرده فروشان و سایر ذینفعان ایجاد می شود. این به آن اجازه می دهد تا در صورت نیاز در آینده از آنها استفاده کند.
نقاط ضعف شرکت ایستمن کداک
تحقیق و توسعه: اگرچه شرکت ایستمن کداک بیش از میانگین هزینه های تحقیق و توسعه در صنعت هزینه می کند، اما بسیار کمتر از چند بازیگر در صنعت است که در نتیجه محصولات نوآورانه خود مزیت قابل توجهی داشته اند.
موجودی فروش روز بالا: مدت زمانی که طول می کشد تا محصولات خریداری و فروخته شوند از میانگین صنعت بالاتر است، به این معنی که شرکت Eastman Kodak بر روی موجودی جمع آوری می کند و هزینه های غیرضروری را به تجارت اضافه می کند.
املاک اجاره ای: بخش قابل توجهی از اموالی که شرکت ایستمن کداک در اختیار دارد به جای خرید اجاره ای است. مجبور است مبالغ زیادی را اجاره دهد که بر هزینه هایش می افزاید.
نسبت جریان پایین: نسبت جاری که نشان دهنده توانایی شرکت در انجام تعهدات مالی کوتاه مدت خود است، کمتر از میانگین صنعت است. این می تواند به این معنی باشد که شرکت در آینده ممکن است با مشکلات نقدینگی مواجه شود.
این شرکت در مقایسه با بدهی های جاری دارایی های جاری پایینی دارد و این امر می تواند مشکلات نقدینگی را برای آن در عملیات ایجاد کند.
نقاط ضعف شرکت ایستمن کداک
مشکلات جریان نقدی: عدم برنامه ریزی مالی مناسب در شرکت ایستمن کداک در مورد جریان های نقدی وجود دارد که منجر به شرایط خاصی می شود که جریان نقدی کافی وجود ندارد و منجر به استقراض غیرضروری برنامه ریزی نشده می شود.
یکپارچه سازی: ساختار و فرهنگ فعلی شرکت Eastman Kodak منجر به شکست ادغام های مختلف با هدف یکپارچگی عمودی شده است.
تنوع در نیروی کار: نیروی کار در شرکت ایستمن کداک عمدتاً با کارگران محلی و تعداد کمی از کارگران با پیشینه های نژادی دیگر متمرکز شده است. عدم تنوع، سازگاری کارکنان با پیشینه های نژادی مختلف در محل کار را دشوار می کند و منجر به از دست دادن استعداد می شود.
تحقیقات بازار: شرکت ایستمن کداک از 2 سال گذشته تاکنون تحقیقات بازاری را در بازاری که ارائه می کند انجام نداده است. در نتیجه، بر اساس داده های 2 ساله تصمیم گیری می کند، در حالی که نیازهای مشتری ممکن است در طول زمان تکامل یافته باشد.
نرخ جابجایی کارکنان بالا: شرکت ایستمن کداک نسبت به رقبا از نرخ جابجایی کارکنان بالاتری برخوردار است. این بدان معناست که افراد بیشتری کار را ترک می کنند و در نتیجه، با پیوستن و ترک کارمندان، هزینه های بیشتری را صرف آموزش و توسعه می کند.
نقاط ضعف شرکت ایستمن کداک
کنترل کیفیت: شرکت ایستمن کداک نسبت به رقبا بودجه کمتری برای بخش کنترل کیفیت خود دارد. این منجر به عدم ثبات و احتمال آسیب به کیفیت در سراسر خروجی های مختلف آن می شود.
عدم تجربه حقوقی و کارمندان بخش حقوقی دارای صلاحیت بالایی نیستند.
تعداد کمی از محصولات سهم بازار بالایی دارند، در حالی که بیشتر محصولات سهم بازار پایینی دارند. این اتکا به چند محصول باعث می شود که اگر این چند محصول به هر دلیلی آسیب ببینند، شرکت ایستمن کداک در برابر تهدیدات خارجی آسیب پذیر می شود.
حجم کار برای هر کارگر زیاد است زیرا تعداد کارگران کمتر از کار واقعی مورد نیاز است. این کار کارگران را تحت فشار روانی قرار می دهد و احتمالاً بهره وری کمتری خواهند داشت.
روحیه کارگران به دلیل فرهنگ و سیاست شرکت که در سال های اخیر رشد کرده است، پایین است.
رقابت و کارمندان واجد شرایط در سال های اخیر سازمان را ترک کرده اند که می تواند به معنای کمبود استعدادهای خوب برای شرکت در سال های آینده باشد.
تصمیم گیری بسیار متمرکز است و تصمیمات تیم ها باید توسط مقامات خاصی تایید شود. این امر با صرف زمان بیشتر، کارایی عملیات را کاهش می دهد. همچنین منجر به کاهش نوآوری می شود.
ارزیابی عملکرد به صورت سیستماتیک نیست. افراد اغلب برای عملکردشان مورد ارزیابی قرار نمی گیرند. این امر منجر به کاهش روحیه کاری و کمبود فرصت های ارتقاء برای کارکنان می شود.
فرصت های شرکت ایستمن کداک
اینترنت: تعداد کاربران اینترنت در سراسر جهان افزایش یافته است. این به این معنی است که فرصتی برای شرکت ایستمن کداک وجود دارد تا حضور خود را به صورت آنلاین گسترش دهد. با استفاده از اینترنت برای تعامل با مشتریان خود.
تجارت الکترونیکی: روند جدید و رشدی در فروش صنعت تجارت الکترونیک وجود داشته است. این بدان معناست که بسیاری از مردم در حال حاضر خرید آنلاین انجام می دهند. شرکت ایستمن کداک می تواند با افتتاح فروشگاه های اینترنتی و فروش از این طریق درآمد کسب کند.
رسانه های اجتماعی: تعداد کاربران رسانه های اجتماعی در سراسر جهان افزایش یافته است. سه پلت فرم رسانه های اجتماعی؛ فیس بوک، توییتر و اینستاگرام بیشترین افزایش تعداد کاربران فعال ماهانه را نشان داده اند. شرکت ایستمن کداک می تواند از شبکه های اجتماعی برای تبلیغ محصولات خود، تعامل با مشتریان و جمع آوری بازخورد از آنها استفاده کند.
پیشرفت های تکنولوژیکی: فناوری در میان بسیاری از بخش ها مزایای زیادی دارد. برای کاهش هزینه ها می توان عملیات را خودکار کرد. فناوری اطلاعات بهتری را در مورد مشتریان جمع آوری می کند و تلاش های بازاریابی را بهبود می بخشد.
افزایش متوسط درآمد خانوار همراه با افزایش هزینه های مصرف کننده پس از رکود وجود دارد. این امر منجر به رشد در بازار هدف شرکت ایستمن کداک با مشتریان جدیدی می شود که می توانند به سمت کسب و کار جذب شوند.
فرصت های شرکت ایستمن کداک
جمعیت: جمعیت در حال افزایش بوده و انتظار می رود در سال های آینده با نرخ مثبتی رشد کند. این برای شرکت ایستمن کداک مفید است زیرا تعداد مشتریان بالقوه ای که می تواند هدف قرار دهد افزایش خواهد یافت.
تورم: نرخ تورم پایین بوده و پیش بینی می شود در دو سال آینده پایین بماند. این یک فرصت برای شرکت ایستمن کداک است زیرا هزینه ورودی آن تا دو سال آینده پایین خواهد ماند.
نرخ بهره: نرخ سود کمتر نسبت به سال های گذشته این فرصت را برای شرکت ایستمن کداک فراهم می کند تا پروژه های توسعه ای را انجام دهد که با وام هایی با نرخ سود ارزان تری تامین مالی می شود.
حرکت دولت سبز: این فرصتی را برای شرکت ایستمن کداک برای فروش محصولات شرکت ایستمن کداک به پیمانکاران دولت فدرال و ایالتی فراهم می کند.
صنعت حمل و نقل: صنعت حمل و نقل در چند سال گذشته شکوفا شده است و پتانسیل رشد را در آینده نشان می دهد. این امر هزینه های حمل و نقل را کاهش داده است که برای شرکت ایستمن کداک مفید است زیرا هزینه های کلی آن را کاهش می دهد.
سیاست مالیاتی: کاهش نرخ مالیات توسط دولت برای شرکت ایستمن کداک مفید است زیرا مبلغ کمتری به عنوان مالیات هزینه می شود.
دولت همچنین یارانه ای برای فروش کالاهای دوستدار محیط زیست در این بخش اعلام کرده است. شرکت ایستمن کداک می تواند بر روی این محصولات دوستدار محیط زیست تمرکز کرده و از این فرصت استفاده کند.
فرصت های شرکت ایستمن کداک
گردشگری: رشد گردشگری برای شرکت ایستمن کداک مفید است زیرا مشتریان بالقوه جدیدی را ارائه می دهد که می تواند برای به دست آوردن سهم بازار هدف قرار دهد.
کارگران ماهر: افزایش آموزش و پرورش توسط موسسات متعدد، میزان نیروی کار ماهر موجود در داخل کشور را افزایش داده است. این بدان معناست که اگر شرکت ایستمن کداک قادر به استخدام نیروی کار ماهر باشد، باید هزینه کمتری برای آموزش و توسعه بپردازد و در نتیجه در هزینه ها صرفه جویی شود.
رشد هزینه های مصرف کننده در اقتصاد به احتمال زیاد باعث افزایش مصرف برای محصولات شرکت ایستمن کداک خواهد شد.
تعدادی از بازارهای جدید باز شده اند که در حال رشد هستند. شرکت ایستمن کداک می تواند محصولات خود را در این بازارها به فروش برساند و از مزایای آن بهره مند شود.
جهانی شدن: جهانی شدن فزاینده شرکت ایستمن کداک را محدود به کشور خود نمی کند. می تواند فعالیت های خود را به سایر کشورها گسترش دهد و به این بازارها وارد شود و از فرصت های موجود در این بازارها استفاده کند.
مصرف کنندگان در صنعت نسبت به سلامتی بیشتر آگاه می شوند و این بخشی است که در حال رشد است. شرکت ایستمن کداک می تواند با تولید محصولاتی که برای سلامتی مشتریان مفید هستند، از مزایای آن بهره مند شود.
موانع تجاری بر واردات کالا کاهش یافته است. این امر باعث کاهش هزینه های متحمل شده برای نهاده های تولید می شود.
مقررات در سال های اخیر کاهش یافته است و کسب و کارها را برای انجام عملیات خود آسان تر کرده است.
تهدیدات شرکت ایستمن کداک
پیشرفت های تکنولوژیکی توسط رقبا؛ پیشرفت های فن آوری جدید توسط تعداد کمی از رقبا در صنعت، تهدیدی برای شرکت Eastman Kodak به شمار می رود، زیرا مشتریان جذب شده به این فناوری جدید می توانند از دست رقبا بروند و سهم کلی شرکت Eastman Kodak در بازار کاهش یابد.
تامین کنندگان: قدرت چانه زنی تامین کنندگان در طول سال ها با کاهش تعداد تامین کنندگان افزایش یافته است. این بدان معناست که هزینه های نهاده ها می تواند برای شرکت ایستمن کداک افزایش یابد.
تازه واردان: بازیگران زیادی وجود داشته اند که وارد بازار شده اند و با به دست آوردن سهم بازار شرکت های موجود، سهم بازار را به دست می آورند. این یک تهدید برای شرکت ایستمن کداک است زیرا می تواند مشتریان خود را در مقابل این تازه واردان از دست بدهد.
افزایش رقابت: افزایش رقابت در صنعت وجود دارد که فشار نزولی بر قیمت ها وارد می کند. این امر می تواند منجر به کاهش درآمد برای شرکت Eastman Kodak در صورت تطبیق با تغییرات قیمتی یا از دست دادن سهم بازار در صورت عدم تطبیق شود.
نرخ ارز: نرخ ارز همچنان در نوسان است و این بر شرکتی مانند شرکت ایستمن کداک تاثیر می گذارد که فروش بین المللی دارد، در حالی که تامین کنندگان آن داخلی هستند.
تهدیدات شرکت ایستمن کداک
عدم قطعیت های سیاسی در کشور به عنوان یک مانع در تجارت شناخته می شود و در برخی مواقع مانع عملکرد می شود و کسب و کار را متحمل هزینه های غیر ضروری می کند.
نوسان نرخ سود در کشور فضای مالی و اقتصادی پایداری را فراهم نمی کند.
ذائقه مصرف کنندگان در حال تغییر است و این امر بر شرکت ها فشار می آورد تا دائماً محصولات خود را برای رفع نیازهای این مشتریان تغییر دهند.
مقررات تجارت بین الملل مدام در حال تغییر است و این امر مستلزم انطباق شرکت ها برای فعالیت در سطح جهانی است.
محصولات جایگزین موجود نیز در حال افزایش هستند، که در مجموع تهدیدی برای کل صنعت به دلیل کاهش مصرف محصولات فعلی است.
افزایش قیمت سوخت در هزینه های نهاده ای شرکت ایستمن کداک افزایش یافته است. این هزینه ها نیز افزایش یافته است زیرا سایر صنایعی که نهاده های این شرکت را تامین می کنند نیز از افزایش قیمت سوخت متضرر شده اند و در نتیجه هزینه بیشتری دریافت می کنند.
افزایش تبلیغات توسط رقبا تهدیدی برای شرکت ایستمن کداک بوده است. در بیشتر رسانه ها، درهم ریختگی بیش از همیشه وجود دارد و مشتریان با پیام های متعدد بمباران می شوند. این امر باعث کاهش اثربخشی پیام های تبلیغاتی شرکت ایستمن کداک می شود.
پیشرفت های دائمی فناوری مستلزم آموزش نیروی کار بر اساس آن است زیرا ناتوانی در همگام شدن با این تغییرات می تواند منجر به از دست دادن کسب وکار شرکت Eastman Kodak شود.
آمیخته بازاریابی درشرکت کداک/Marketing Mix Eastman Kodak Company
تجزیه و تحلیل استراتژی آمیخته بازاریابی 7Psنیاز به توسعه استراتژی های آمیخته بازاریابی برای دستیابی به نتایج مطلوب خود در بازاری است که در آن خدمت می کند.
با توسعه استراتژی هایی که به جنبه های مختلف هر عنصر می پردازد، قادر خواهد بود به استراتژی بازاریابی گسترده خود دست یابد. تجزیه و تحلیل 7 عنصر آمیخته بازاریابی و استراتژی های توصیه شده در میان هر یک به شرح زیر است:
104
آمیخته بازاریابی درشرکت کداک/Marketing Mix Eastman Kodak Company
تجزیه و تحلیل استراتژی آمیخته بازاریابی 7Psنیاز به توسعه استراتژی های آمیخته بازاریابی برای دستیابی به نتایج مطلوب خود در بازاری است که در آن خدمت می کند.
با توسعه استراتژی هایی که به جنبه های مختلف هر عنصر می پردازد، قادر خواهد بود به استراتژی بازاریابی گسترده خود دست یابد. تجزیه و تحلیل 7 عنصر آمیخته بازاریابی و استراتژی های توصیه شده در میان هر یک به شرح زیر است:
آمیخته بازاریابی تولید – محصول
کداک محصولات خود را در 5 دسته بندی گسترده به فروش می رساند و هر یک از آنها به عنوان خطوط تولید جداگانه عمل می کنند.
تمامی محصولات آن با نام تجاری به فروش می رسد.
محصولاتی را با تنوع زیادی در دسترس به فروش می رساند، که به مشتریان امکان می دهد تنوع محصول را انتخاب کنند که به بهترین وجه مناسب آنهاست.
محصولاتی را به فروش می رساند که بسیار متمایز هستند و ویژگی های مختلفی به مشتریان ارائه می شود که رقبا ارائه نمی دهند.
بنابراین محصولات آن منحصر به فرد در نظر گرفته می شود.
محصولات آن نسبت به رقبا کیفیت بالاتری دارند.
بنابراین، مشتریان مایل به پرداخت هزینه بالاتر برای این هستند.
محصولاتی را به فروش می رساند که به دلیل طراحی سنتی خود که استفاده از آن برای مشتریان نیز کاربردی است، مشهور است.
108
رمز موفقیت محصول
یک محصول در صورتی موفق است که بتواند نیاز بازار را شناسایی کرده و در جهت رفع آن نیاز باشد و یا تجربه منحصر به فردی را ارائه می دهد که تقاضا را افزایش می دهد.
مثال: قبل از عرضه گوشی های آیفون، بیشتر مردم زیاد نیاز به تلفن همراه کوچکی که بتوانند آن را در جیبشان جا دهند را حس نمی کردند.
اما اپل محصولی منحصر به فرد را تولید کرد به طوریکه مردم خودشان تقاضای خرید کردند و اینگونه شد که نیاز به تلفن همراه های آیفون در بازار ایجاد شد.
اپل محصول خود را به بازار عرضه کرد، تا مردم را وادار کند به تلفنی هوشمند نیاز پیدا کنند که می توانند از آن به عنوان جی پی اس، تقویم، گوگل، چراغ قوه، ماشین حساب، تلفن، دستگاه ضبط صدا، پخش کننده موسیقی و… استفاده کنند.
109
سوالاتی که قبل ازتوسعه محصول به آن ها پاسخ دهید
در زیر چند سوال وجود دارد که قبل از توسعه محصول باید به آنها پاسخ دهید:
– محصول چیست؟
– محصول فیزیکی است یا ارائه خدمات؟
– محصول چه نیازی را رفع می کند؟
– آیا محصول رفع کننده نیاز است یا یک تجربه منحصر به فرد ارائه می دهد؟
– مشتریانی که از محصولات استفاده می کنند دقیقا چه کسانی هستند؟
– مزیت رقابتی محصول شما چیست؟
110
استراتژی محصول توصیه شده
باید مزایای اضافی را برای خرید محصولات خود گسترش دهد که شامل ضمانت نامه، تحویل و اعتبار، خدمات پس از فروش، خدمات خط کمک و غیره می شود.
باید محصولات جدیدی را معرفی کند که مطابق با آخرین روندهای بازار باشد. باید فرصت های موجود در بازار را شناسایی کرده و محصولات جدیدی را معرفی کند که از این فرصت ها استفاده کنند.قبل از اینکه به سمت تجاری سازی کامل آنها برود، باید محصولات تازه معرفی شده را در بازارهای آزمایشی آزمایش کند.باید سبد محصولات خود را گسترده تر معرفی کند و خطوط محصول جدیدی را برای برآوردن نیازهای مشتری ارائه دهد.باید بسته بندی محصول خود را به گونه ای بهبود بخشد که حمل و نقل و استفاده از آن راحت تر باشد. بسته بندی آن نیز باید از نظر بصری جذاب باشد تا مشتریان جذب آن شوند.
قیمت
استراتژی قیمت گذاری فعلی برای تعیین سطح قیمتی که در پی می آید، یک استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر رقابت است.
این به این دلیل است که داده های مربوط به رقبا به دلیل وجود تعداد زیادی از رقبا در صنعت به راحتی در دسترس است.
همچنین برای تعیین قیمت برای چند محصول که اطلاعات مربوط به رقبا در دسترس نیست یا ساخت آنها پرهزینه تر است، هزینه ها را در نظر می گیرد.محصولات خود را با قیمتی بالاتر از رقبا به فروش می رساند.
این به این دلیل است که ویژگی های بیشتری را ارائه می دهد و قیمت بالا این ویژگی ها را جبران می کند.
در حال حاضر از قیمت گذاری بسته بندی محصول نیز استفاده می کند، جایی که محصولات با هم ترکیب می شوند و با قیمت هایی کمتر از کل اقلام به فروش می رسند.
همچنین از یک استراتژی قیمت گذاری محصول اختیاری برای محصولات خاص استفاده می کند، جایی که قیمتی برای محصول پایه و قیمت های جداگانه برای لوازم جانبی ارائه می دهد.
برای محصولاتی که به صورت آنلاین به فروش می رساند، قیمت بیشتری دریافت می کند. زیرا هزینه ارسال در قیمت محصول لحاظ شده است.قیمت های محصول نهایی را تعیین کرده است. اعضای کانال؛ خرده فروشان و عمده فروشان، محصول را با قیمت پایین تری خریداری کرده و از حاشیه سود خود کسب درآمد کنند.
113
قبل از ایجاد استراتژی قیمت گذاری محصول باید به چند سوال پاسخ داد:
– قیمت رقبا برای همین محصولات مشابه چقدر است؟
– قیمتی که برای محصول تعیین می شود چه مقدار مقرون به صرفه است؟
– مصرف کنندگان حاضرند تا چه قیمتی را برای محصول بپردازند؟
– حداقل قیمتی که می توانید برای محصول تعیین کنید چقدر است؟
114
115
استراتژی قیمت پیشنهادی
باید تخفیف ها و کمک هزینه ها را ارائه کند، جایی که قیمت ها را برای مدت کوتاهی کاهش می دهد تا مشتریان را جذب کند و سهم بازار را به دست آورد.
می تواند این کار را با کاهش درصدی از قیمت محصولات خود انجام دهد.
باید از قیمت گذاری روان شناختی در جایی که محصولات را قیمت گذاری می کند به طوری که به نظر می رسد پایین تر باشد، استفاده کند.
به عنوان مثال، می تواند یک محصول به ارزش 100 دلار را تا 99 دلار قیمت گذاری کند زیرا مردم این قیمت را پایین تر می دانند.
باید محصولات جدیدی را با استراتژی نفوذ قیمت معرفی کند که در آن قیمت اولیه کمتری نسبت به رقبا برای به دست آوردن سهم بازار ارائه کند.
این تضمین می کند که محصولات جدیدی که معرفی می شوند مورد استفاده قرار می گیرند و محبوب تر از محصولات رقابتی می شوند.
محل(مکان)
محصولات خود را از طریق دو کانال بازاریابی به فروش می رساند. اولین مورد جایی است که مستقیماً از طریق وب سایت آنلاین خود به مشتری خود می فروشد.
دوم جایی است که به عمده فروشان می فروشد و سپس به خرده فروشان مختلف در سراسر کشور می فروشند.
سپس آنها را به مشتریان خود می فروشند.محصولات خود را در بیش از 500 خرده فروش در سراسر کشور عرضه می کند.
این یک استراتژی بازاریابی فشرده را دنبال می کند که در آن سعی می کند محصولات خود را تا حد امکان در خرده فروشان قرار دهد.
این امر تضمین می کند که محصولات آن به راحتی در نقاط مختلف کشور در دسترس مشتریان قرار می گیرد.
حجم قابل توجهی از فروش آنلاین با ترافیک مکرر در وب سایت های خود دارد.
118
محل
به منظور اجرای عملیات آنلاین خود، با بسیاری از ارائه دهندگان خدمات تحویل به منظور تحویل به موقع شریک شده است.
این سیستم از یک سیستم توزیع همه کانالی پیروی می کند که در آن فروشگاه های آنلاین و آفلاین خود را ادغام کرده است تا به مشتریان امکان دسترسی آسان به محصولات خود را بدهد.
شبکه ای متشکل از 500 تامین کننده دارد که مواد اولیه مورد نیاز برای تولید را تامین می کند.
این یک رابطه کاری نزدیک با تامین کنندگان خود ایجاد کرده است که به شرکت اجازه می دهد با آنها برای نوآوری و معرفی ویژگی های جدید و جذاب در محصولات خود همکاری کند.
قبل از تصمیم گیری برای تعیین مکان مورد نظر برای فروش محصول سوالات زیر را باید از خودتان بپرسید:
قبل از تصمیم گیری برای تعیین مکان مورد نظر برای فروش محصول سوالات زیر را باید از خودتان بپرسید:
خریداران برای خرید محصولات و خدمات مشابه به محصول شما بیشتر به چه جاهایی مراجعه می کنند؟
عادات خرید مخاطبین هدف چیست؟ آنها خرید آنلاین را ترجیح می دهند یا خرید حضوری را؟
چگونه می توان به کانال های توزیع مناسب دسترسی داشت؟
120
استراتژی مکان توصیه شده
باید فروشگاه خود را در رسانه های اجتماعی نیز باز کند، جایی که محصولات خود را در این پلتفرم ها به همراه پست های رسانه های اجتماعی به فروش برساند.
این به شرکت اجازه می دهد تا فروش بیشتری داشته باشد. فروشگاه آنلاین و صفحات رسانه های اجتماعی آن باید یکپارچه شوند تا بتوانند ناوبری آسان را برای کاربران خود فراهم کنند.
باید روی بهبود وب سایت آنلاین خود تمرکز کند تا کاربر پسندتر و استفاده آسان تر شود.
باید اطمینان حاصل کند که محصولات خود را از طریق فروش شخصی به خرده فروشان بزرگ می فروشد.
این خرده فروشان بزرگ در سال های اخیر رشد کرده اند و مشتریان زیادی را به خود جذب کرده اند.
این تضمین می کند که فروش آن را افزایش می دهد.باید فروشگاه های خرده فروشی تحت مدیریت شرکت را باز کند، جایی که تمام محصولات خود را در آن عرضه می کند.
این به صرفه جویی در هزینه ها برای شرکت کمک می کند زیرا حاشیه های خرده فروش و عمده فروش وجود نخواهد داشت.
تبلیغات
از چندین کانال رسانه ای برای تبلیغ محصولات خود استفاده می کند. از رسانه های سنتی استفاده می کند که شامل تبلیغات در تلویزیون و رادیو می شود. این به دلیل دسترسی زیاد و توانایی جذب تعداد زیادی از مردم سودمند است.
از تبلیغات آنلاین و رسانه های اجتماعی استفاده می کند که به دلیل استفاده روزافزون از اینترنت ارزان تر و سودمندتر است.
به دلیل استفاده ماهانه زیاد از آنها، در پلتفرم های مختلف رسانه های اجتماعی با تمرکز بر یوتیوب، فیس بوک و توییتر تبلیغ می کند.
بیش از صد هزار لایک یا دنبال کننده مشتری در این صفحات دارد که در معرض محتوای بارگذاری شده مکرر قرار دارند.
در طول سال با شرکت در نمایشگاه ها و رویدادهای تجاری مختلف، تبلیغات فروش مختلفی را تجربه می کند.
تحت فروش شخصی قرار می گیرد و نیروی فروش زیادی دارد تا حضور خود را در فروشگاه های خرده فروشی افزایش دهد.از روش درصدی فروش برای تعیین بودجه تبلیغات برای سال استفاده می کند.
123
شما باید این سوالات را به هنگام تصمیم به تبلیغ بپرسید:
– کدام زمانبندی برای دستیابی به مخاطب هدف مناسب است؟
– مخاطبان هدف شما ترجیح می دهند از چه کانال هایی اطلاعات خود را دریافت کنند؟
– چه رویکرد تبلیغاتی باید داشته باشید تا بیشترین تاثیر را بر مخاطب هدف شما داشته باشد؟
– کدام کانال ها برای تبلیغات محصول شما مقرون به صرفه تر هستند؟
– وضعیت تبلیغاتی رقبای شما به چه صورت است و آنها در چه کانال هایی تبلیغات خود را انجام می دهند؟
124
استراتژی تبلیغات پیشنهادی
باید اینفلوئنسرها را در رسانه های اجتماعی مانند وبلاگ نویسان یا ستاره های مشهور تلویزیونی/فیلم استخدام کند و آنها را در تبلیغات خود بگنجاند.
وبلاگ نویسان می توانند به منظور تبلیغ، مطالبی را در صفحات رسانه های اجتماعی خود ارسال کنند.
ستاره های تلویزیونی/فیلم را می توان در تبلیغات تبلیغاتی گنجاند تا استقبال مشتریان از محصول افزایش یابد.
باید یک کمپین تبلیغاتی را آغاز کند که در آن پیامی ثابت به مشتریان در تمام پلتفرم های رسانه ای ارائه شود.
این به افزایش آگاهی از برند در ذهن مشتریان کمک می کند.
برای بهبود ترافیک آنلاین در وب سایت خود، باید تکنیک های مختلف بازاریابی دیجیتال را انجام دهد.
از جمله این موارد می توان به تبلیغات بنری، بهینه سازی موتورهای جستجو و ایجاد وبلاگ آن اشاره کرد.
باید پست هایی در رسانه های اجتماعی ایجاد کند که بیشتر به مخاطبان هدف خود مرتبط باشد.
همچنین پست ها باید به گونه ای باشند که مشتریان را تشویق به اقدامات بیشتر از جمله اشتراک گذاری پست ها با دوستان یا گذاشتن بازخورد در قالب نظرات کنند.
اینها باید جدیدترین روندهای رسانه های اجتماعی مانند هشتگ ها، میم ها و غیره را در خود جای دهند.
باید شروع به جمع آوری داده های مشتریان و ارسال پیام از طریق ایمیل یا پیامک برای آنها کند که در نهایت منجر به خرید مجدد توسط مشتریان می شود.
126
مردم
افرادی دارد که تحت تیم فروش خود کار می کنند که نقشی حیاتی در تلاش های بازاریابی آن ایفا می کنند.
این افراد در تکنیک های متقاعدکننده آموزش دیده اند، اما همچنین برای نشان دادن احترام به مشتریان تجاری با در نظر گرفتن ترجیحات آنها.افرادی دارد که در بخش خدمات مشتریان خود کار می کنند.
در صورت بروز هرگونه مشکلی در محصول، مشتریان با آنها تماس می گیرند و این افراد مشتریان را در روند حل مشکلات راهنمایی می کنند.
این افراد به گونه ای آموزش دیده اند که به مشتریان احترام بگذارند و تمام تلاش خود را برای حل مشکلاتشان انجام دهند.
افرادی دارد که با تامین کنندگان برای به دست آوردن مواد خام کار می کنند.
این افراد نقش حیاتی در حفظ یا ارتقای کیفیت محصول نهایی تولید شده دارند.
دارای افرادی است که در خرده فروشی ها کار می کنند که در محل به مشتری کمک می کنند تا به هر سوالی پاسخ دهند یا به آنها کمک کنند تا محصولی را انتخاب کنند که به بهترین وجه با نیازهای آنها مطابقت دارد.
برای اینکه بدانید چه افرادی برای استخدام در سازمان شما مناسب هستند، از خودتان بپرسید:
ارزش های کسب و کار ما چیست؟
چه افرادی با ارزش های ما هماهنگ و همسو هستند؟
از کارکنان چه انتظاری داریم؟
چه آموزش هایی را در اختیار کارکنان قرار دهیم؟ و…
128
استراتژی افراد توصیه شده
باید برای نیروی فروش، خدمات مشتری و خرید افراد تحت آموزش قرار گیرد زیرا اینها نقش حیاتی در ارائه ارزش به مشتریان دارند.
باید از طریق پاداش برای دستیابی به اهداف یا از طریق کمیسیون برای فروش انجام شده، انگیزه هایی را برای نیروی فروش خود فراهم کند.
باید افرادی را استخدام کند که به مشتریان احترام بگذارند و به شرکت متعهد باشند.
روند
برای اطمینان از اینکه محصولاتش همیشه در فروشگاه های خرده فروشی در دسترس هستند، سیستم هایی نصب کرده است که خرده فروشان می توانند وقتی سطح موجودی شان کم است، اطلاع دهند.
محصولات بیشتری را در اختیار آنها قرار می دهد در حالی که به تولیدات خود سفارش می دهد تا موجودی خود را دوباره پر کنند.
این تضمین می کند که محصولات همیشه در صورت نیاز در دسترس مشتریان هستند.
دارای یک فرآیند تحویل آنلاین است که در آن سفارشات در سیستم کامپیوتری دریافت می شود و بر اساس این سفارشات، محصول مربوطه از موجودی برای ارائه دهنده خدمات تحویل ارسال می شود.
فعالانه در تحقیق فرصت های بازار به منظور درک نیازهای مشتری شرکت دارد.
همچنین از طریق بازخورد جمع آوری شده در فروشگاه، خط کمک یا صفحات رسانه های اجتماعی، درک در مورد نیازهای مشتری را توسعه می دهد.
استراتژی فرآیند پیشنهادی
باید از رایانه های سراسری برای مدیریت فرآیندهای مختلف خود برای افزایش کارایی و تحویل به موقع به مشتریان استفاده کند.
باید به طور مداوم به دنبال راه هایی برای نوآوری و بهبود فرآیندهای خود از نظر کارایی و هزینه باشد.
صرفه جویی در هزینه ها در نهایت منجر به کاهش قیمت محصولات آن می شود.
شواهد فیزیکی
محصولات خود را در یک بسته بندی رنگی متمایز به فروش می رساند که به راحتی در قفسه های خرده فروشی قابل شناسایی است.
این قفسه ها در قفسه های مخصوص ارائه شده توسط شرکت قرار می گیرند که رنگ و طرح مشخصی نیز دارند.
این امر باعث می شود تا مشتریان بتوانند چنین قفسه هایی را در فروشگاه های خرده فروشی شلوغ پیدا کنند.
یک وب سایت آنلاین دارد که کاربر پسند است و به مشتریان این امکان را می دهد که محصولات خود را با تصاویر با کیفیت بالا از زوایای مختلف مشاهده کنند.
استراتژی شواهد فیزیکی توصیه شده باید بازخورد مشتریان خود را در مورد بسته بندی خود جمع آوری کند
استراتژی شواهد فیزیکی توصیه شده
باید بازخورد مشتریان خود را در مورد بسته بندی جمع آوری کند تا بتواند در این زمینه بهبود یابد.
باید فروشگاه های خود را راه اندازی کند که در آن محیط و محیطی مناسب برای خریداران فراهم کند و مشتریان خود را تشویق به خرید محصولاتش کند.
تحلیل PESTEL شرکت Eastman Kodak
تجزیه و تحلیل PESTEL یک ابزار برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت است که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.
این مخفف عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیطی و قانونی است که محیط کلان کسب و کار را شکل می دهد.
شرکت ایستمن کداک. در یک محیط پیچیده و پویا که با تغییرات نظارتی، فعالیت های زیست محیطی رو به رشد، روندهای اجتماعی جمعی، تغییرات تکنولوژیکی و سیستم حقوقی در حال تحول مشخص می شود، فعالیت می کند.
2 -کاربرد PESTEL در شرکت ایستمن کداک.
استفاده از آنالیز PESTEL می تواند به شرکت ایستمن کداک کمک کند.
شناسایی نیروهای محیطی خارجی اصلی که استراتژی و چشم انداز رقابتی را شکل می دهند و از فرآیند تصمیم گیری استراتژیک آن حمایت می کنند.
به عنوان شرکت ایستمن کداک. به دنبال گسترش و استفاده از صلاحیت ها و قابلیت های اصلی خود است، انجام تجزیه و تحلیل PESTEL برای توسعه استراتژی های موثر و دستیابی به اهداف رشد بلندمدت ضروری است.
2.1 عوامل سیاسی
2.1.1 اهمیت عوامل سیاسی در چارچوب PESTELدر تحلیل PESTEL، عوامل سیاسی تاثیر زیادی بر پایداری و سودآوری بلندمدت شرکت Eastman Kodak دارند.
حضور در صحنه بین المللی حساسیت شرکت را نسبت به تغییرات محیط های سیاسی کشورهای مختلف افزایش می دهد.
در یک زمینه سیاسی، کلید موفقیت در یک محیط تجاری بین المللی پویا، تنوع بخشیدن به ریسک های سیستماتیک است.
فضای سیاسی یک کشور شامل عوامل چند وجهی است. شرکت ایستمن کداک. در طول فرآیند برنامه ریزی استراتژیک باید عوامل سیاسی زیر را در نظر گرفت:
2.1 عوامل سیاسی
2.1.2 عوامل سیاسی موثر بر شرکت ایستمن کداک.
2.1.2.1 ثبات سیاسی
ثبات سیاسی بالا یک محیط تجاری پایدار و دوستانه با روندهای رشد بازار قابل پیش بینی را فراهم می کند.
با این حال، هنگامی که هرج و مرج سیاسی وجود دارد، سرمایه گذاران را منصرف می کند و به اعتماد سهامداران به عملکرد اقتصادی و در نتیجه سازمانی آسیب می رساند.
در حال حاضر شرکت ایستمن کداک. در کشورهای مختلف وجود دارد که هر کدام تنش های سیاسی خاص خود را دارند.
تنش ها و بی ثباتی های فزاینده در محیط سیاسی جهانی می تواند بر رشد صنعت طلا تاثیر بگذارد و فرصت های رشد موجود برای شرکت ایستمن کداک را محدود کند.
2.1.2.2 تغییر سیاست ها
تغییرات مکرر در سیاست های دولت با افزایش عدم اطمینان محیطی به عملکرد کسب و کار آسیب می زند.
برای شرکت ایستمن کداک مهم است.
بررسی روندهای فعلی در سناریوی سیاسی کشور زیرا تغییرات در دولت ممکن است اولویت های دولت را در جهت توسعه صنایع مختلف تغییر دهد.
2.1 عوامل سیاسی
2.1.2.3 اعتراضات/گروه های فشار و سیستم حکومتی شرکت ایستمن کداک. باید اعتراضات گروه های فشار، فعالان اجتماعی/محیط زیست و اتحادیه های کارگری را به دقت تحلیل کرد، زیرا این اعتراض ها نقش مهمی در روند سیاست گذاری دارند. همکاری نزدیک با چنین گروه هایی ممکن است توانایی شرکت Eastman Kodak را برای همکاری با جامعه و دستیابی به اهداف بلندمدت شرکت افزایش دهد. علاوه بر این، یک سیستم حکومتی توسعه یافته با یک محیط سیاسی دموکراتیک، محیط کسب و کار را برای سازمان های تجاری بین المللی مانند شرکت Eastman Kodak راحت تر می کند.
2.1.2.4 بوروکراسی و فساد
بوروکراسی و فساد بر محیط کسب و کار تاثیر منفی می گذارد. فعالیت در کشورهایی با سطح فساد بالا و اجرای ضعیف قانون، فضای کسب و کار را برای شرکت ایستمن کداک به طور فزاینده ای غیرقابل پیش بینی می کند. به دلیل به خطر افتادن اعتماد عمومی به سازمان های تجاری و ساختار کلی سیاسی و اقتصادی. این فساد می تواند بر عملیات های تجاری مختلف، از صدور مجوز، قرارداد، معاملات متقلبانه تا دعاوی مکرر تاثیر بگذارد. اگر شرکت ایستمن کداک. تصمیم به ورود به بازارهایی با سیستم فاسد اقتصادی، سیاسی، با بی ثبات کردن جامعه، آسیب رساندن به نظام قضایی و به خطر انداختن حاکمیت قانون، توسعه پایدار سازمان را تهدید خواهد کرد.
2.1 عوامل سیاسی
2.1.2.5 مالیات، محدودیت های تجاری و حمایت از مالکیت معنویورود به کشورهای با سطح مالیات بالا به طور مستقیم بر سودآوری شرکت ایستمن کداک تاثیر می گذارد.
مالیات بالا بر تجارت بین المللی تاثیر می گذارد و از صادرات جلوگیری می کند.
شرکت ایستمن کداک. می توانند وارد بازارهای با مالیات کم شده و از سود بالایی بهره مند شوند که می تواند در فعالیت های تحقیق و توسعه سرمایه گذاری شود.
سازمان همچنین ممکن است سیاست های مالیاتی خاص صنعت را مطالعه کند تا اولویت ها و علاقه دولت میزبان در صنایع در حال توسعه را درک کند.
به همین ترتیب، محدودیت های تجاری بالا می تواند با تاثیر بر صادرات و آسیب رساندن به روابط با شرکای تجاری خارجی، فضای کسب وکار را پیچیده تر کند.
علاوه بر این، اگر دولت کشور مورد نظر در حفظ حقوق مالکیت معنوی سازمان های تجاری جدی نباشد، به دلیل ریسک بالای دزدیده شدن ایده ها، کارآفرینان را از سرمایه گذاری در سازمان ها باز می دارد.
از این رو شرکت ایستمن کداک. باید بررسی کند که چگونه حقوق مالکیت معنوی در کشور میزبان محافظت می شود و بر این اساس استراتژی های تجاری را ایجاد کند.
2.2 عوامل اقتصادی
2.2.1 اهمیت عوامل اقتصادی در چارچوب PESTELبرای شرکت ایستمن کداک مهم است.
برای درک عوامل اقتصادی مانند نرخ ارز/نرخ بهره، شرایط بازار کار، نرخ تورم و پس انداز و غیره که محیط کلی اقتصادی کشور را تعیین می کنند.
شناخت دقیق محیط اقتصادی می تواند به شرکت ایستمن کداک کمک کند.
تخمین مسیر رشد صنعت و سازمان عوامل اقتصادی زیر باید توسط شرکت ایستمن کداک در نظر گرفته شود. برای تصمیم گیری آگاهانه:
2.2.2 عوامل اقتصادی موثر بر شرکت ایستمن کداک
2.2.2.1 مرحله چرخه اقتصادی/تجارت توسعه اقتصادی یک کشور به طور مستقیم بر عملکرد سازمانی تاثیر می گذارد. اقتصادهای در حال رشد فرصت های رشد گسترده ای را به شرکت Eastman Kodak ارائه می دهند.
به طور مشابه، درک مرحله چرخه عمر صنعت مهم است.
ورود به صنایع بالغ به دلیل اشباع بازار نسبت به صنایع در مرحله رشد می تواند چالش برانگیزتر باشد.
همچنین عملکرد تجاری شرکت ایستمن کداک. همچنین تحت تاثیر میزان هزینه های دولت کشور میزبان برای توسعه زیرساخت های اصلی است.
زیرساخت های توسعه یافته محیط کسب و کار را تسهیل می کند و پتانسیل رشد صنعت طلا را در کشور مربوطه افزایش می دهد.
2.2.2 عوامل اقتصادی موثر بر شرکت ایستمن کداک
2.2.2.2 تورم / اشتغال / بهره / نرخ ارز
نرخ رشد تولید ناخالص داخلی توانایی شرکت Eastman Kodak را برای دنبال کردن استراتژی های رشد بلندمدت خود تعیین می کند.
تولید ناخالص داخلی بالا همچنین نشان دهنده توانایی مصرف کنندگان برای هزینه بیشتر برای محصولات ارائه شده است.
بیکاری بالا نشان دهنده وجود نیروی کار مازاد با دستمزدهای نسبتاً کمتر است.
فعالیت در چنین بازاری می تواند هزینه تولید شرکت ایستمن کداک را کاهش دهد.
همچنین سازمان باید به دقت نرخ بهره و تاثیر آن بر توانایی استقراض و نگرش نسبت به سرمایه گذاری را در نظر بگیرد.
نرخ بهره بالا باعث تشویق نگرش به سرمایه گذاری و افزایش فرصت های رشد برای شرکت ایستمن کداک می شود.
در نهایت، نوسان نرخ ارز نیز می تواند بر سودآوری و تجارت بین المللی تاثیر بگذارد. نوسانات بالای ارز محلی می تواند باعث نگرانی جدی شرکت ایستمن کداک شود.
بسمه تعالی
2.2.2.3 شرایط بازار کارتقاضا و عرضه نیروی کار تعیین کننده نرخ دستمزد و عرضه نیروی کار ماهر است. شرکت ایستمن کداک. باید شرایط بازار کار را مطالعه و پیش بینی کند تا بفهمد چگونه می تواند کارگران با استعداد را جذب کند
و از مهارت های خود برای بهبود عملکرد تجاری استفاده کنند.
زمانی که بازار کار انعطاف پذیر است، شرکت ایستمن کداک. می تواند از بهره وری بالاتر نیروی کار استفاده کند. در حالی که، فعالیت در بازارهای کار سفت و سخت ممکن است باعث دستمزد نیروی کار و سایر مسائلی شود که توسط اتحادیه های کارگری قدرتمند مطرح می شود. شرکت ایستمن کداک. همچنین باید در دسترس بودن سرمایه انسانی ماهر را به دقت تحلیل کرد زیرا کمبود نیروی کار ماهر می تواند بر کارایی کسب و کار تاثیر بگذارد و جذب و حفظ استعدادها را چالش برانگیزتر کند.
عوامل اقتصادی
2.2.2.4 کارایی بازارهای مالی
استراتژی های توسعه جهانی شرکت ایستمن کداک تحت تاثیر کارایی بازار مالی هستند زیرا فعالیت در بازارهای مالی بسیار کارآمد منجر به بهبود موقعیت نقدینگی و تقویت توانایی ورود به بازارهای جدید می شود. سلامت و کارایی بازارهای مالی، توانایی شرکت ایستمن کداک را برای افزایش سرمایه با قیمت های منصفانه تعیین می کند.
2.2.2.5 ساختار اقتصادی شیوه های تجاری شرکت ایستمن کداک. تحت تاثیر ساختار اقتصادی حاکم هستند. محیط اقتصادی و نظارتی در ساختار انحصاری یا انحصاری با رقابت انحصاری و رقابت کامل متفاوت خواهد بود.
2.3عوامل اجتماعی
2.3.1 اهمیت عوامل اجتماعی در چارچوب PESTEL
فرهنگ سازمانی از هنجارها، ارزش ها و روندهای اجتماعی تاثیر قوی می گیرد.
درک روندهای جمعیتی، ساختارهای قدرت، الگوهای هزینه مصرف کنندگان و باورهای مشترک می تواند به شرکت Eastman Kodak کمک کند.
پیام های بازاریابی موثر را طراحی کنید و اهداف شرکت را از طریق تجزیه و تحلیل آگاهانه PESTEL محقق کنید.
بخش بازاریابی شرکت ایستمن کداک. می تواند از اطلاعات بازیابی شده از تحلیل های اجتماعی و محیطی برای هدف قرار دادن گروه های مصرف کننده و افزایش جذابیت محصولات ارائه شده برای خریداران بالقوه استفاده کند.
شرکت ایستمن کداک. برای انجام تحلیل کلان محیطی باید عوامل اجتماعی زیر را در نظر گرفت:
عوامل اجتماعی
2.3.2 عوامل اجتماعی موثر بر شرکت ایستمن کداک
.2.3.2.1 روندهای جمعیتی
تغییرات در الگوهای جمعیتی مانند پیری جمعیت، روند مهاجرت و متغیرهای اجتماعی-اقتصادی برای سازمان های تجاری بین المللی مانند شرکت Eastman Kodak اهمیت بالایی دارد.
مطالعه مشخصات دموگرافیک می تواند به شرکت ایستمن کداک کمک کند. در انتخاب بخش/بخش های بازار مناسب با پتانسیل رشد بالا.
استراتژی های تجاری و بازاریابی نیز تحت تاثیر مهاجرت قرار دارند. برای شرکت ایستمن کداک مهم است.
درک نگرش عمومی مردم نسبت به مهاجرت زیرا می تواند بر توانایی شرکت ها برای آوردن مدیران بین المللی به کشور میزبان تاثیر بگذارد.
2.3.2.2 برابری و فاصله قدرت: فاصله قدرت در هر جامعه ای نشان دهنده پذیرش سلسله مراتب و نابرابری درآمدی است.
شرکت ایستمن کداک. باید شیوه های مدیریت کسب و کار خود را در حین ورود به بازارهایی با فاصله توان بالا یا پایین تنظیم کند. نابرابری فزاینده در بسیاری از کشورها ساختار قدرت را تغییر می دهد که پیامدهای جدی برای سازمان های تجاری بین المللی مانند شرکت Eastman Kodak دارد.
عوامل اجتماعی
2.3.2.3 نقش های جنسیتی
شرکت ایستمن کداک. باید نقش های جنسیتی را که به طور سنتی اختصاص داده می شود مطالعه کرد تا شیوه های بازاریابی و ارتباطات را بر این اساس هماهنگ کند. استراتژی های بازاریابی و منابع انسانی در یک جامعه سنتی و مردسالار با نقش های جنسیتی مشخص با جوامعی با کلیشه های جنسیتی پایین متفاوت خواهد بود.
2.3.2.4 هنجارهای اجتماعی و توزیع طبقاتی
فرهنگ به عنوان یک متغیر مهم توسط مدیران بازاریابی بین المللی در نظر گرفته می شود. هر جامعه ای دارای هنجارها و ارزش های متمایزی است که نقش مهمی در شکل دادن به رفتار مصرف کننده دارد. شرکت ایستمن کداک. باید تیم های محلی را توسعه دهند و مشارکت های محلی را برای درک نگرش ها و هنجارهای اجتماعی ایجاد کنند تا استراتژی های بازاریابی را با توجه به بافت فرهنگی منحصربفرد تنظیم کنند. مشاهده طبقه بندی طبقات اجتماعی برای شرکت ایستمن کداک نیز حائز اهمیت است. ارائه محصولات لوکس با قیمت های ممتاز به بازاری که در آن بازار سطح بالا به میزان قابل توجهی کم است، به شرکت کداک ایستمن نیاز دارد. اتخاذ استراتژی های بازاریابی طاقچه به طور مشابه، تقسیم بندی بازار بر اساس طبقه اجتماعی ممکن است در جایی که طبقه بندی طبقات اجتماعی کم است، بی اثر باشد.
عوامل اجتماعی
2.3.2.3 نقش های جنسیتی
شرکت ایستمن کداک. باید نقش های جنسیتی را که به طور سنتی اختصاص داده می شود مطالعه کرد تا شیوه های بازاریابی و ارتباطات را بر این اساس هماهنگ کند.
استراتژی های بازاریابی و منابع انسانی در یک جامعه سنتی و مردسالار با نقش های جنسیتی مشخص با جوامعی با کلیشه های جنسیتی پایین متفاوت خواهد بود.
2.3.2.4 هنجارهای اجتماعی و توزیع طبقاتی
فرهنگ به عنوان یک متغیر مهم توسط مدیران بازاریابی بین المللی در نظر گرفته می شود.
هر جامعه ای دارای هنجارها و ارزش های متمایزی است که نقش مهمی در شکل دادن به رفتار مصرف کننده دارد.
شرکت ایستمن کداک. باید تیم های محلی را توسعه دهند و مشارکت های محلی را برای درک نگرش ها و هنجارهای اجتماعی ایجاد کنند تا استراتژی های بازاریابی را با توجه به بافت فرهنگی منحصربفرد تنظیم کنند.
مشاهده طبقه بندی طبقات اجتماعی برای شرکت ایستمن کداک نیز حائز اهمیت است.
عوامل اجتماعی
ارائه محصولات لوکس با قیمت های ممتاز به بازاری که در آن بازار سطح بالا به میزان قابل توجهی کم است، به شرکت کداک ایستمن نیاز دارد.
اتخاذ استراتژی های بازاریابی طاقچه به طور مشابه، تقسیم بندی بازار بر اساس طبقه اجتماعی ممکن است در جایی که طبقه بندی طبقات اجتماعی کم است، بی اثر باشد.
2.3.2.5 خرید آنلاین
ظهور رسانه های اجتماعی و تجارت الکترونیک رفتار خرید آنلاین را در بین مشتریان تشویق کرده است.
شرکت ایستمن کداک. باید رفتار خرید آنلاین را با در نظر گرفتن تفاوت های نسلی درک کند زیرا مصرف کنندگان جوان تر نسبت به مشتریان قدیمی تر تمایل بیشتری به خرید آنلاین دارند.
استفاده رو به رشد از تلفن های همراه و سایت های شبکه های اجتماعی باید هنگام توسعه استراتژی های بازاریابی و ارتباطی در نظر گرفته شود.
عوامل اجتماعی
2.3.2.6 الگوها و رفتار خرج کردن
الگوهای هزینه مصرف کنندگان تحت تاثیر قدرت خرید پول آنها است.
مطالعه و پیش بینی قدرت خرید مصرف کنندگان بر اساس شاخص های اقتصادی مرتبط برای تحلیل علایق و الگوهای هزینه کردن مشتریان مهم است.
در برخی جوامع، مصرف کالای ارائه شده به عنوان نماد وضعیت در نظر گرفته می شود، در حالی که برخی افراد از همان محصولات برای جنبه های کاربردی استفاده می کنند.
شرکت ایستمن کداک. باید برای درک انگیزه های مصرف و روندهای اجتماعی که رفتار مصرف را تعریف می کنند، وقت بگذارد.
شرکت ایستمن کداک. همچنین باید تلاش کند تا درجه قوم گرایی مصرف کننده را درک کند و تاثیر کشور مبدا را برای تعیین ارزیابی مصرف کنندگان محلی از محصولات خارجی در نظر بگیرد.
در نهایت شرکت ایستمن کداک. باید علایق اوقات فراغت مصرف کنندگان را مورد مطالعه قرار دهد و اگر مشتریان محصولات تجربی را به محصولات سنتی ترجیح می دهند، باید بیشتر بر تقویت تجربه مشتری تمرکز کنند.
2.4.2عوامل فناورانه
2.4.2.1 بازاریابی رسانه های اجتماعی
توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات منجر به اتخاذ تکنیک های بازاریابی نوآورانه برای افزایش همکاری با مشتریان شده است.
استفاده از رسانه های اجتماعی در محیط کسب و کار مدرن رایج شده است.
شرکت ایستمن کداک. می تواند از فرصت های ارائه شده توسط بازاریابی رسانه های اجتماعی برای بهبود عملکرد کسب و کار استفاده کند.
از روندهای فناوری می توان برای شروع کمپین های رسانه های اجتماعی خلاقانه برای توسعه جوامع برند آنلاین استفاده کرد .
2.4.2عوامل فناورانه
.2.4.2.2 نوآوری های تکنولوژیکی و سطح توسعه شرکت ایستمن کداک. باید به دقت نوآوری های تکنولوژیکی در حال انجام را در نظر بگیرد تا از رقابت جلوتر بماند.
باید به تجزیه و تحلیل 5G و تعیین پتانسیل آن برای ارائه نتایج مثبت تجاری از طریق افزایش تجربه کاربر، افزایش سرعت و دسترسی گسترده توجه کرد.
نوآوری های فناوری مانند این می توانند تحولات عمده ای در صنعت ایجاد کنند و قوانین موفقیت را برای بازیگران بازار بازنشانی کنند.
علاوه بر این، توجه به سطح توسعه و بلوغ فناوری در بازار مربوطه نیز حائز اهمیت است.
ورود به بازارهایی که پیشرفت تکنولوژی به حد بلوغ نرسیده به معنای شرکت کداک ایستمن است. می تواند با تمرکز بر نوآوری های فناورانه نوظهور، سهم بازار را افزایش دهد.
عوامل فناورانه
2.4.2.3 تحقیق و توسعه در مورد فناوری و تاثیر بر ساختار هزینه / زنجیره ارزش
شرکت ایستمن کداک. باید سرمایه گذاری های انجام شده توسط رقبا را در سطح خرد و کلان در نظر بگیرد تا بفهمد چگونه فناوری های جدید بر زنجیره ارزش شرکت و ساختار هزینه های غالب تاثیر می گذارند.
فعالیت های تحقیق و توسعه در محیطی که با اختلال خلاق مشخص می شود بسیار مهم است. در چنین فضایی شرکت ایستمن کداک. باید در فناوری های مخرب سرمایه گذاری کند تا سود را به حداکثر برساند و سود را دوباره برای فناوری های مخرب آینده سرمایه گذاری کند.
2.4.2.4 چرخه عمر محصول کوتاه شده است
پذیرش فناوری های جدید چرخه عمر توسعه محصول جدید را کوتاه کرده است.
امروزه محصولات جدید به سرعت توسعه می یابند و شرکای زنجیره تامین نیز قدرت بیشتری به دست آورده اند.
این فرآیند شرکت ایستمن کداک را تحت فشار قرار می دهد. برای توسعه سریع محصولات جدید، افزایش تنوع محصولات، ادغام انعطاف پذیری در زنجیره ارزش و ایجاد روابط تجاری سالم با شرکای زنجیره ارزش.
2.5عوامل محیطی
2.5.1 اهمیت عوامل محیطی در چارچوب PESTEL
آگاهی محیطی رو به رشد و شرایط آب و هوایی در حال تغییر، «تحلیل محیطی» را به بخش مهمی از تجزیه و تحلیل PESTEL تبدیل کرده است.
استانداردها، قوانین و مقررات زیست محیطی در بازارهای مختلف متفاوت است.
حضور بین المللی شرکت ایستمن کداک. سازمان را ملزم می کند که این تفاوت ها را برای جلوگیری از شرایط نامطلوب به دقت در نظر بگیرد.
تجزیه و تحلیل دقیق محیطی قبل از تصمیم گیری برای ورود به یک بازار جدید یا شروع یک خط محصول جدید ضروری است.
چند نمونه از عوامل محیطی که شرکت ایستمن کداک. نیاز به در نظر گرفتن در زیر آورده شده است.
عوامل محیطی
2.5.2 عوامل محیطی موثر بر شرکت ایستمن کداک.
2.5.2.1 بازیافت و مدیریت زباله
آلودگی فزاینده محیطی همراه با پیشرفت تکنولوژی، سازمان های تجاری را وادار به اتخاذ شیوه های نوآورانه بازیافت و مدیریت زباله کرده است.
در برخی کشورها، بازیافت تقریباً به یک هنجار تجاری تبدیل شده است. علاوه بر این، اتخاذ شیوه های مدیریت پسماند کارآمد در واحدهای سازمانی مستقر در مناطق شهری یا نزدیک به آن برای شرکت ایستمن کداک بسیار حیاتی است. بسیاری از کشورها هنجارهای سختگیرانه ای را برای حفاظت از مناطق شهری خود از طریق مدیریت موثر زباله ها وضع کرده اند.
2.5.2.2 فناوری های تجدیدپذیر
برخی کشورها برای تشویق سرمایه گذاری در فناوری های تجدیدپذیر یارانه ارائه می دهند. شرکت ایستمن کداک. می تواند از آن بهره مند شود و در فناوری های تجدیدپذیر سرمایه گذاری کند تا پایداری بلندمدت را تضمین کند. این سرمایه گذاری همچنین رضایت ذینفعان را افزایش می دهد و پایگاه مشتری را به دلیل بهبود تصویر برند افزایش می دهد
عوامل محیطی
.2.5.2.3 شرایط آب و هوایی واقلیم
تغییرات آب و هوا و شرایط آب و هوایی می تواند بر کارایی کسب و کار تاثیر بگذارد.
به عنوان مثال، شرایط آب و هوایی شدید می تواند هزینه عملیات را افزایش دهد و شرکت کداک ایستمن را مجبور کند.
تا زنجیره ارزش انعطاف پذیرتر شود. چنین تغییراتی همچنین می تواند بر الگوهای هزینه مصرف کنندگان تاثیر بگذارد و سازمان را وادار به تجدید نظر در استراتژی های محصول و بازاریابی خود کند.
2.5.2.4 نگرش نسبت به محصولات دوستدار محیط زیست
روند رو به رشدی به سمت استفاده از محصولات سبز/ دوستدار محیط زیست وجود دارد.
شرکت ایستمن کداک. می تواند از آن به عنوان یک فرصت استفاده کند و شیوه های کسب و کار سبز را برای جلب اعتماد ذینفعان اتخاذ کند.
تاکید نهادهای نظارتی بر حصول اطمینان از انطباق با هنجارهای زیست محیطی، نوآوری محصول را تغییر می دهد.
عوامل محیطی
اولویت های عملیات به شرکت ایستمن کداک نیاز دارد. برای اولویت بندی و تمرکز بر بازاریابی ماهیت سازگار با محیط زیست محصولات خود نسبت به ارزش های پیشنهادی مرسوم.
2.5.2.5 مقررات زیست محیطی برای جلوگیری از کاهش منابع
کاهش بیش از حد منابع توسط شرکت ایستمن کداک. می تواند واکنش منفی رسانه ها، گروه های حفاظت از محیط زیست، مشتریان و عموم مردم را جلب کند. شرکت ایستمن کداک.
باید قوانین محیط زیستی خاص کشور مورد بررسی را مطالعه کرد تا متوجه شود کدام منابع (مانند آب، برق و غیره) کمیاب تلقی می شوند یا کدام گونه ها در معرض خطر هستند که مصرف بیش از حد آنها می تواند برای سازمان مشکل ایجاد کند.
2.6 عوامل حقوقی
2.6 عوامل حقوقی
2.6.1 اهمیت عوامل قانونی در چارچوب PESTEL"قانونی" ششمین عامل تحلیل PESTEL است.
شرکت ایستمن کداک. نمی تواند بدون مطالعه دقیق محیط قانونی و ساختار نظارتی بازار مصرف جدید وارد بازار جدیدی شود.
ارزیابی دقیق جنبه های حقوقی برای جلوگیری از وارد شدن به مشکلات جدی مورد نیاز است.
ناآگاهی در این زمینه می تواند شرایط نامطلوبی را برای شرکت ایستمن کداک ایجاد کند که از جمله آنها می توان به لطمه زدن به مزیت رقابتی در نتیجه نقض حقوق مالکیت معنوی و آسیب دیدن وجهه سازمانی به دلیل نقض استانداردهای حفاظت از مصرف کننده/کارمند/محیط زیست اشاره کرد.
شرکت ایستمن کداک. هنگام کاوش در یک بازار جدید باید عوامل قانونی زیر را در نظر بگیرید.
عوامل حقوقی
2.6.2 عوامل حقوقی موثر بر شرکت ایستمن کداک.
2.6.2.1 قوانین حمایت از کارکنان (تبعیض و بهداشت و ایمنی)
شرکت ایستمن کداک. باید از قوانین ایمنی و بهداشت کارمند/کار پیروی کند زیرا برخی از کشورها مقررات سختگیرانه ای برای تضمین ایمنی کار دارند.
ایجاد محیط کار امن برای نیروی کار، وظیفه اخلاقی و اخلاقی شرکت ایستمن کداک است. به طور مشابه، قوانین ضد تبعیض (مانند فرصت های شغلی برابر) نیز باید در هنگام توسعه شیوه های منابع انسانی به دقت مورد مطالعه قرار گیرند، زیرا شکایت های تبعیض آمیز علیه کارفرما به تصویر سازمانی آسیب می رساند و بر توانایی سازمان ها برای جذب و حفظ استعدادها تاثیر می گذارد.
عوامل حقوقی
2.6.2.2 قوانین حمایت از مصرف کننده
حفاظت از داده ها به دلیل نگرانی های حفظ حریم خصوصی و امنیتی مصرف کنندگان به یک موضوع مهم تبدیل شده است.
شرکت ایستمن کداک. نیاز به مطالعه مقررات حفاظت از داده ها برای محافظت از داده های مشتری است. علاوه بر این، قوانینی برای تعیین حداکثر قیمت، اطمینان از استاندارد کیفیت معین و محافظت از مصرف کنندگان در برابر ادعاهای بازاریابی تقلبی وجود دارد.
شرکت ایستمن کداک. باید این عوامل را برای اطمینان از رعایت قوانین حمایت از مصرف کننده در نظر گرفت.
2.6.2.3 قوانین مالکیت فکری
مقررات مالکیت معنوی برای محافظت از پتنت ها و ایده های ارزشمند شرکت ها طراحی شده است. ناتوانی در حمایت از حقوق مالکیت معنوی می تواند منجر به از دست دادن مزیت رقابتی شود که ممکن است موقعیت شرکت ایستمن کداک را تضعیف کند. در برابر سایر بازیگران بازار
BCG Matrix و VRIO Framework برای شرکت Eastman Kodak
ماتریس BCGماتریس BCG یک ابزار مدیریت استراتژیک است که توسط گروه مشاوره بوستون ایجاد شده است که به تجزیه و تحلیل موقعیت یک واحد تجاری استراتژیک و پتانسیلی که ارائه می دهد کمک می کند.
ماتریس شامل 4 طبقه بندی است که بر اساس دو بعد است.
اولین این ابعاد رشد صنعت یا بازار است.
یکی دیگر از این ابعاد، سهم بازار نسبی واحد تجاری استراتژیک است.
واحدهای تجاری استراتژیک در یکی از این 4 طبقه بندی قرار می گیرند.
ماتریس BCG برای شرکت Eastman Kodak به تصمیم گیری در مورد استراتژی هایی که می تواند برای واحدهای تجاری استراتژیک آن اجرا شود کمک خواهد کرد.
163
بخش بندی ماتریس BCG
واحدهای تجاری استراتژیک با نرخ رشد بازار بالا و سهم بازار نسبی بالا ستاره نامیده می شوند.
کسب وکارها باید روی ستاره های خود سرمایه گذاری کنند و می توانند استراتژی های ادغام عمودی، نفوذ در بازار، توسعه محصول، توسعه بازار و یکپارچه سازی افقی را اجرا کنند.
واحدهای تجاری استراتژیک با نرخ رشد بازار بالا و سهم نسبی بازار پایین علامت سوال نامیده می شوند.
این واحدهای تجاری استراتژیک نیاز به ملاحظات دقیق دارند که آیا تجارت باید با آنها ادامه یابد یا واگذار شود.
واحدهای تجاری استراتژیک با نرخ رشد بازار پایین اما با سهم نسبی بازار بالا را گاو نقدی می نامند.
کسب و کار باید در این موارد سرمایه گذاری کند تا سهم بازار نسبی خود را حفظ کند.
در نهایت، واحدهای تجاری استراتژیک با نرخ رشد پایین بازار و سهم نسبی پایین بازار سگ نامیده می شوند.
کسب و کار باید این واحدهای تجاری استراتژیک را واگذار کند.
ماتریس BCG شرکت ایستمن کداک
ماتریس BCG برای شرکت ایستمن کداک به شرکت ایستمن کداک در اجرای استراتژی های سطح کسب و کار برای واحدهای تجاری خود کمک خواهد کرد.
تجزیه و تحلیل ابتدا مشخص می کند که واحدهای تجاری استراتژیک شرکت Eastman Kodak در کجای ماتریس BCG برای شرکت Eastman Kodak قرار می گیرند.
166
ستاره ها
واحد تجاری استراتژیک خدمات مالی ستاره ای در ماتریس BCG شرکت Eastman Kodak است.
در بازاری فعالیت می کند که پتانسیل در آینده را نشان می دهد.
شرکت ایستمن کداک مقدار قابل توجهی از درآمد خود را از این SBU کسب می کند.
شرکت ایستمن کداک باید با خرید سایر شرکت ها در زنجیره تامین به صورت عمودی یکپارچه شود.
این به آن در کسب سود بیشتر کمک می کند زیرا این واحد تجاری استراتژیک دارای پتانسیل است.
واحد تجاری استراتژیک برند شماره 1 یک ستاره در ماتریس BCG شرکت Eastman Kodak است و همچنین این محصول بیشترین فروش را در بین سبد محصولات خود ایجاد می کند.
ستاره ها
پتانسیل موجود در این بازار نیز زیاد است زیرا مصرف کنندگان خواستار این و انواع مشابه از محصولات هستند.
شرکت Eastman Kodak باید یک استراتژی توسعه محصول را برای این SBU انجام دهد، جایی که ویژگی های نوآورانه این محصول را از طریق تحقیق و توسعه توسعه می دهد.
این امر با جذب مشتریان بیشتر به شرکت ایستمن کداک کمک می کند و فروش خود را افزایش می دهد.
واحد تجاری استراتژیک برند شماره 2 در ماتریس BCG شرکت ایستمن کداک ستاره ای است زیرا شرکت ایستمن کداک 20 درصد سهم بازار را در این رده دارد.
همچنین رهبر بازار در این دسته است. پیش بینی می شود در 5 سال آینده، رده کلی 5 درصد رشد کند که نشان می دهد انتظار می رود نرخ رشد بازار همچنان بالا بماند.
شرکت ایستمن کداک باید از محصولات فعلی خود برای نفوذ به بازار استفاده کند. این می تواند با بهبود توزیع های آن انجام شود که به دسترسی به مناطق بکر کمک می کند.
این امر به افزایش فروش شرکت ایستمن کداک کمک می کند.
گاوهای شیرده
واحد تجاری استراتژیک خدمات مدیریت تامین کننده یک گاو نقدی در ماتریس BCG شرکت Eastman Kodak است.
این برای بیش از چندین دهه فعالیت داشته است و درآمد قابل توجهی را برای شرکت ایستمن کداک به ارمغان آورده است.
سهم بازار برای شرکت ایستمن کداک بالا است، اما بازار کلی در حال کاهش است زیرا شرکت ها به جای برون سپاری، تامین کننده خود را مدیریت می کنند.
استراتژی پیشنهادی برای شرکت ایستمن کداک این است که سرمایه گذاری بیشتر در این تجارت را متوقف کند و تا زمانی که این واحد تجاری استراتژیک سودآور باشد، به فعالیت خود ادامه دهد.
واحد تجاری استراتژیک برند شماره 3 یک گاو نقدی در ماتریس BCG شرکت Eastman Kodak است.
این محصول نوآورانه ای است که سهم بازار 25 درصد را در رده خود دارد.
شرکت ایستمن کداک نیز پیشرو بازار در این رده است. دسته بندی کلی در چند سال گذشته به آرامی در حال کاهش بوده است.
گاوهای شیرده
شرکت ایستمن کداک در این رده نیز قدرت تاثیرگذاری بر بازار را دارد. بنابراین باید در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کند تا برند بتواند نوآوری کند.
این به رشد دسته کمک می کند و این گاو پول نقد را به یک ستاره تبدیل می کند.
مزیت کلی افزایش فروش شرکت ایستمن کداک خواهد بود.
واحد تجارت استراتژیک غذایی بین المللی یک گاو نقدی در ماتریس BCG برای شرکت Eastman Kodak است.
این واحد تجاری سهم بازار بالای 30 درصد را در رده خود دارد، اما مردم در حال حاضر تمایل کمتری به غذاهای بین المللی دارند.
این تغییر در روندها منجر به کاهش نرخ رشد بازار شده است.
استراتژی پیشنهادی برای شرکت ایستمن کداک سرمایه گذاری کافی برای حفظ این واحد تجاری استراتژیک است.
اگر دیگر سود آور باقی نماند و به سگ تبدیل شود، شرکت ایستمن کداک باید این واحد تجاری استراتژیک را واگذار کند.
علامت سوال
واحد تجاری استراتژیک غذاهای محلی یک علامت سوال در ماتریس BCG برای شرکت Eastman Kodak است.
روندهای اخیر در بازار نشان می دهد که مصرف کنندگان بیشتر به سمت غذاهای محلی تمرکز می کنند.
بنابراین، این بازار نرخ رشد بازار بالایی را نشان می دهد. با این حال، شرکت ایستمن کداک سهم بازار پایینی در این بخش دارد.
استراتژی پیشنهادی برای شرکت ایستمن کداک سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه برای دستیابی به ویژگی های نوآورانه است.
این استراتژی توسعه محصول تضمین می کند که این واحد تجاری استراتژیک به یک گاو پول نقد تبدیل می شود و در آینده برای شرکت سود می آورد.
واحد تجاری استراتژیک برند شماره 4 یک علامت سوال در ماتریس BCG برای شرکت Eastman Kodak است.
علامت سوال
این واحد تجاری استراتژیک بخشی از بازاری است که به سرعت در حال رشد است.
با این حال، این واحد تجاری استراتژیک در چند سال گذشته متحمل زیان هایی بوده است. همچنین در تلاش های انجام شده برای نوآوری توسط تیم های تحقیق و توسعه شکست خورده است.
استراتژی پیشنهادی برای شرکت ایستمن کداک، واگذاری و جلوگیری از بروز هرگونه زیان در آینده است.
واحد تجاری استراتژیک شیرینی پزی یک علامت سوال در ماتریس BCG برای شرکت Eastman کداک است.
بازار قنادی بازار جذابی است که در طول سالیان در حال رشد است. با این حال شرکت ایستمن کداک در این بازار جذاب سهم بازار کمی دارد.
فروش پایین به دلیل دسترسی کم و توزیع ضعیف شرکت ایستمن کداک در این بخش است.
استراتژی توصیه شده برای شرکت ایستمن کداک، نفوذ به بازار است، جایی که تلاش می کند محصول خود را در فروشگاه های بیشتری عرضه کند.
این امر باعث افزایش فروش شرکت ایستمن کداک و تبدیل این واحد تجاری استراتژیک به یک گاو نقدی می شود.
سگ ها
واحد تجاری استراتژیک کیسه های پلاستیکی یک سگ در ماتریس BCG شرکت Eastman Kodak است.
این واحد تجاری استراتژیک در 5 سال گذشته زیان دیده است.
همچنین در بازاری فعالیت می کند که به دلیل نگرانی های زیست محیطی بیشتر در حال کاهش است.
استراتژی پیشنهادی برای شرکت ایستمن کداک واگذاری این واحد تجاری استراتژیک و به حداقل رساندن زیان آن است.
واحد تجاری استراتژیک برند شماره 5 یک سگ در ماتریس BCG برای شرکت Eastman Kodak است.
این در بخشی از بازار است که در 5 سال گذشته رو به کاهش است.
این شرکت برای این واحد تجاری استراتژیک نیز سود منفی دارد.
با این حال، انتظار می رود که بازار در آینده با تغییرات محیطی که رخ می دهد رشد کند
سگ ها
استراتژی توصیه شده برای شرکت ایستمن کداک این است که به اندازه کافی در تجارت سرمایه گذاری کند تا به گاو نقدی تبدیل شود.
این امر سود شرکت Eastman کداک را در صورت شروع دوباره رشد بازار در آینده تضمین می کند.
واحد تجاری استراتژیک محصولات فیبر مصنوعی یک سگ در ماتریس BCG شرکت Eastman Kodak است.
بازار این گونه محصولات سیر نزولی داشته و در نتیجه این افت، شرکت ایستمن کداک در 3 سال گذشته با زیان مواجه بوده است.
سهم بازار برای آن نیز کمتر از 5 درصد است.
استراتژی پیشنهادی برای شرکت ایستمن کداک، واگذاری این واحد تجاری استراتژیک برای به حداقل رساندن هرگونه فاصله است
چارچوب VRIO
چارچوب VRIO یا تجزیه و تحلیل VRIO یک ابزار مدیریت استراتژیک است که برای تجزیه و تحلیل نقاط قوت و منابع داخلی یک شرکت استفاده می شود.
به شناسایی اینکه کدام یک از نقاط قوت و منابع داخلی آن می تواند منبع مزیت رقابتی پایدار باشد کمک می کند.
تجزیه و تحلیل بر این ایده استوار است که منابع داخلی یک شرکت منبع مزیت رقابتی پایدار هستند اگر ارزشمند، کمیاب، قابل تقلید توسط رقابت نباشند و به گونه ای سازماندهی شوند که برای سازمان ارزش کسب کنند.
تجزیه و تحلیل VRIO مستلزم نگاه کردن به منابع یک شرکت بر اساس این 4 عامل است.
چارچوب VRIO
بر اساس تجزیه و تحلیل، هر منبع می تواند مزیت رقابتی پایدار، مزیت رقابتی خوب، مزیت رقابتی موقت، برابری رقابتی یا ضرر رقابتی را ارائه دهد.
مزیت رقابتی پایدار زمانی وجود دارد که یک منبع ارزشمند، کمیاب، غیرقابل تقلید و سازماندهی شده باشد.
یک مزیت رقابتی خوب زمانی رخ می دهد که ارزشمند، کمیاب و غیر قابل تقلید باشد.
مزیت رقابتی موقت در صورتی وجود دارد که ارزشمند و نادر باشد.
برابری رقابتی زمانی رخ می دهد که فقط ارزشمند باشد.
در نهایت، اگر منبع هیچ یک از 4 مورد نباشد، یک نقطه ضعف رقابتی است.
تجزیه و تحلیل به این ترتیب انجام می شود و ابتدا ارزیابی می شود که آیا یک منبع ارزشمند، کمیاب، قابل تقلید و سازماندهی شده است یا خیر.
مدل 7اس مکنزی
Mckinsey 7s Framework Of Eastman Kodak Company
معرفی
مدل McKinsey 7s یک ابزار و چارچوب استراتژیک است که به مدیران و کسب وکارها کمک می کند تا عملکرد خود را ارزیابی کنند. مدل McKinsey 7s 7 عنصر کلیدی را برای یک سازمان شناسایی می کند که باید برای فرآیندهای مدیریت تغییر موفق و همچنین برای بهبود عملکرد منظم متمرکز و همسو شوند.
7 عنصر شناسایی شده در مدل McKinsey 7s
7 عنصر شناسایی شده در مدل McKinsey 7s را می توان به عنوان ماهیت سخت یا نرم طبقه بندی کرد. آنها به شرح زیر شناسایی می شوند:
عناصر سخت عناصر نرم
ارزش های مشترک
مهارت های استراتژی
سبک ساختار
کارکنان سیستم ها
شرکت Eastman Kodak از مدل McKinsey 7s برای بهبود منظم عملکرد خود و اجرای فرآیندهای مدیریت تغییر موفق استفاده می کند.
شرکت Eastman Kodak بر روی 7 عنصر شناسایی شده در مدل تمرکز می کند تا اطمینان حاصل کند که سطوح عملکرد آن به طور مداوم حفظ می شود و برای ارائه ها بهبود می یابد.
سوالات مربوط به ارزش های مشترک
ارزش های اساسی مجموعه چیست؟
اهمیت هر یک از ارزشها نسبت به سایر ارزش ها در چه حد است و اولویت بندی آنها به چه صورت است؟
اساسی ترین ارزش مجموعه چیست؟
180
سوالات مربوط به استراتژی
استراتژی ما بطور دقیق چیست؟
از چه مسیری این استراتژی محقق خواهد شد؟
استراتژی ما در برخورد با بحران ها چگونه خواهد بود؟
استراتژی ما در تطبیق با اتفاقات روز چگونه خواهد بود؟
181
سوالات مربوط به ساختار
تقسیم بندی تیم ها چگونه است؟
سلسله مراتب های سازمان چگونه است؟
هماهنگی میان اجزای مختلف سازمان از چه روشی انجام می گردد؟
ساختار تصمیم گیری به چه صورت است و تصمیمات هر بخش توسط چه کسی گرفته می شود؟
182
سوالات مربوط به سیستم
چه فرآیندهایی برای انجام هر کار در سازمان وجود دارد؟
آیا این فرآیندها بهینه هستند؟
هر بخش از فرآیند با مسئولیت چه کسی است و چه کسی مسئول کنترل آن است؟
183
سوالات مربوط به سبک
نوع مشارکت مدیران در کارها چگونه است؟
آیا این سبک مشارکت موثرترین شکل است؟
سبک حل مسائل بین کارکنان و تیم ها به چه شکل است؟
184
سوالات مربوط به کارکنان
چه موقعیت های شغلی در شرکت وجود دارد؟
آیا این موقعیت ها با افراد دارای تخصص مرتبط پر شده اند؟
آیا تخصص افراد به خوبی شناسایی شده اند؟
چه موقعیت های شغلی در شرکت دارای مسئول مشخصی نیستند؟
185
سوالات مربوط به مهارت ها
مجموعه ما بدلیل کدام مهارت هایش شناخته شده است؟
آیا جای خالی مهارتی در مجموعه ما وجود دارد؟
آیا با مهارت های موجود در کارکنان فعلی، کارهای مجموعه به خوبی پیش می رود؟
186
187
7 عنصر شناسایی شده در مدل McKinsey 7s
1. عناصر سخت
عناصر سخت مدل McKinsey 7s از
استراتژی،
ساختار
و سیستم ها تشکیل شده است. عناصر سخت مدل آسان تر شناسایی می شوند، ماهیت ملموس تر دارند و مستقیماً تحت کنترل و تاثیر رهبری و مدیریت سازمان هستند.
شرکت Eastman Kodak از مدل McKinsey 7s برای بهبود منظم عملکرد خود و اجرای فرآیندهای مدیریت تغییر موفق استفاده می کند.
شرکت Eastman Kodak بر روی 7 عنصر شناسایی شده در مدل تمرکز می کند تا اطمینان حاصل کند که سطوح عملکرد آن به طور مداوم حفظ می شود و برای ارائه ها بهبود می یابد.
رایج ترین موارد استفاده از مدل 7s مکنزی
این مدل را می توان در بسیاری از موقعیت ها به کار برد و ابزار ارزشمندی برای طراحی سازمانی است.
رایج ترین موارد استفاده از مدل 7s مکنزی عبارتند از:
برای تسهیل تغییرات سازمانی.
برای کمک به اجرای استراتژی جدید.
برای شناسایی اینکه چگونه هر منطقه ممکن است در آینده تغییر کند.
برای تسهیل ادغام سازمان ها.
190
عناصرسخت
عناصر سخت مدل McKinsey 7s از استراتژی، ساختار و سیستم ها تشکیل شده است.
عناصر سخت مدل آسان تر شناسایی می شوند، ماهیت ملموس تر دارند و مستقیماً تحت کنترل و تاثیر رهبری و مدیریت سازمان هستند.
.1.1. استراتژی
1.1.1. به وضوح تعریف شده است.
جهت گیری استراتژیک و استراتژی کلی کسب و کار برای شرکت ایستمن کداک به وضوح تعریف شده و به کلیه کارکنان و ذینفعان ابلاغ شده است.
این به سازمان کمک می کند تا عملکرد را مدیریت کند، اقدامات را هدایت کند، و تاکتیک های مختلفی را که با استراتژی کسب و کار همسو هستند، طراحی کند.
علاوه بر این، تعریف و ارتباطات استراتژی تجاری، عملیات شرکت ایستمن کداک را شفاف تر کرده و مسئولیت ها و اقدامات شرکت را همسو می کند.
عناصرسخت
.1.1.2. رفتار هدایت کننده برای دستیابی به هدف
جهت گیری استراتژیک برای شرکت ایستمن کداک نیز در کمک به کسب و کار در هدایت رفتار کارکنان، کارکنان و ذینفعان به سمت دستیابی و دستیابی به اهداف مهم است.
اهداف SMART با ضرب الاجل های کوتاه مدت و بلند مدت مطابق با استراتژی کسب و کار تعیین می شوند.
استراتژی کسب و کار به کارکنان کمک می کند تا تاکتیک ها و رفتارهایی را برای دستیابی به اهداف و اهداف تعیین شده برای کمک به رشد کسب و کار تصمیم بگیرند.
1.1.3. فشارهای رقابتی
استراتژی شرکت ایستمن کداک همچنین فشارهای رقابتی و فعالیت های رقبا را در نظر می گیرد.
این استراتژی این فشارهای رقابتی را از طریق اقدامات و اقدامات پیشنهادی برای مقابله با رقابت از طریق تاکتیک ها و فعالیت های استراتژیک که پایداری شرکت Eastman Kodak را از طریق انطباق با تغییرات بازار، و روندها و تقاضاهای مصرف کننده در حال تحول تضمین می کند، برطرف می کند.
عناصرسخت
1.1.4. تغییر تقاضای مصرف کننده
یکی از جنبه های مهم استراتژی در شرکت ایستمن کداک این است که به طور مداوم روندها و تقاضاهای مصرف کننده در حال تغییر و همچنین الگوهای در حال تحول بازار مصرف کننده و رفتار مصرف را در نظر می گیرد.
این بخش مهمی از جهت گیری استراتژیک در شرکت ایستمن کداک است، زیرا به شرکت اجازه می دهد رقابتی و مرتبط با گروه های مصرف کننده هدف خود باقی بماند و همچنین به شرکت اجازه می دهد شکاف های تقاضا را در بازار مصرف شناسایی کند.
سپس شرکت به طور استراتژیک این شکاف ها را از طریق ارائه محصول و فعالیت های بازاریابی برطرف می کند که شرکت را نسبت به سایر الگوهای موجود در بازار موفق و پیشرو می کند.
عناصرسخت
1.1.5. انعطاف پذیری و سازگاری
استراتژی در شرکت ایستمن کداک منعطف و سازگار است. این یک جنبه مهم از جهت گیری استراتژیک و تنظیم استراتژی در شرکت Eastman Kodak است.
استحکام در استراتژی، یک شرکت و یک کسب و کار را اغلب به سمت رکود سوق می دهد و مانع پیشرفت و پیشرفت با تغییرات در حال تحول در بازارهای مصرف می شود.
با انعطاف پذیری و سازگاری، شرکت کداک ایستمن نه تنها قادر است از واکنش سریع و پاسخگویی سریع به الگوهای تغییر مصرف کننده در سطح جهانی بهره مند شود، بلکه قادر است محصولات خود را به صورت محلی و فرهنگی از طریق بومی سازی برای کشورها و مناطق مختلف تطبیق دهد.
علاوه بر این، شرکت اغلب قادر است به طور فعال تغییرات بازار مصرف کننده را پیش بینی کند و تغییرات استراتژیک را بر اساس آن برای برآورده کردن روندهای بازار طراحی کند.
1.2ساختار
1.2.1. سلسله مراتب سازمانیشرکت ایستمن کداک دارای سلسله مراتب سازمانی صاف تری است که توسط سازمان های یادگیرنده و پیشرو پشتیبانی می شود.
با سطوح مدیریتی کمتر در بین و دسترسی بیشتر به مدیریت ارشد و رهبری، کارکنان احساس امنیت و اطمینان بیشتری می کنند و همچنین دسترسی بیشتری به اطلاعات دارند. علاوه بر این، سلسله مراتب مسطح تر فرآیندهای تصمیم گیری سریع تری را برای شرکت ایستمن کداک فراهم می کند و تعهد سازمانی را در کارکنان افزایش می دهد.
1.2.2. هماهنگی بین بخشیشرکت ایستمن کداک هماهنگی بالایی بین بخشهای مختلف دارد.
دپارتمان های شرکت اغلب تیم های بین بخشی را برای پروژه ها و کارهایی تشکیل می دهند که به تخصص های متعدد نیاز دارند.
همه هماهنگی ها بین بخش های مختلف موثر و سازماندهی شده است. شرکت ایستمن کداک دارای یک فرآیند سیستماتیک برای شروع و نظارت بر هماهنگی بین بخش ها برای اطمینان از عملکرد و فرآیندهای کاری و دستیابی به هدف است.
1.2ساختار
1.2.3. پویایی تیم داخلی [ویژه بخش]شرکت ایستمن کداک کار تیمی و کارهای تیمی را تشویق می کند.
در مواردی که مشاغل به توجه و دامنه فردی نیاز دارند، شرکت مسئولیت ها و وظایف شغلی فردی را نیز تعیین می کند.
با این حال، از همه کارکنان شرکت Eastman Kodak انتظار می رود که بازیکنان تیمی باشند که بتوانند به خوبی با سایر اعضا و از طریق آنها کار کنند و با افراد دیگر به خوبی کنار بیایند.
تیم های شرکت ایستمن کداک از همه چیز حمایت می کنند و در راستای دستیابی به اهداف و اهداف تیمی گسترده تر تحت استراتژی و ارزش های طراحی شده شرکت ایستمن کداک، هماهنگ و هم افزون کار می کنند.
1.2ساختار
1.2.4. تمرکز در مقابل تمرکززدایی
شرکت ایستمن کداک دارای ساختار ترکیبی بین تمرکز و عدم تمرکز است. مانند بسیاری از سازمان های مترقی، شرکت ایستمن کداک تا حد زیادی از تصمیم گیری غیرمتمرکز پشتیبانی می کند. نقش های شغلی در شرکت ایستمن کداک به گونه ای طراحی شده است که با مسئولیت پذیری انجام شود و کارکنان اغلب با هماهنگی و درک متقابل با سرپرستان اهداف خود را تعیین می کنند.
با این حال، شرکت ایستمن کداک همچنین در اطمینان از اینکه سرپرستان بر تلاش ها و تاکتیک های مختلفی که کارکنان برای همسویی با ارزش های تبلیغاتی استراتژی سازمانی همسو هستند، نظارت و تایید می کنند متمرکز است.
1.2.5. ارتباط
شرکت ایستمن کداک دارای سیستمی توسعه یافته و پیچیده برای اطمینان از ارتباط بین کارکنان و سطوح مختلف مدیریتی است. سیستم های ارتباطی در شرکت ایستمن کداک ساختار کلی سازمانی را بهبود می بخشد. ارتباطات سیستماتیک، تعریف شده و سازماندهی شده جریان اطلاعات را آسان می کند و تضمین می کند که هیچ وظیفه و هدف سازمانی به دلیل کمبود ارتباطات یا سوء تفاهم به خطر نیفتد.
1.3سیستم ها
1.3.1. سیستم های سازمانی موجود استشرکت ایستمن کداک برای اطمینان از اینکه عملیات تجاری به طور موثر مدیریت می شود و هیچ گونه درگیری یا اختلافی وجود ندارد، سیستم های تعریف شده و مشخصی را در اختیار دارد.
سیستم های شرکت ایستمن کداک عمدتاً ماهیت دپارتمانی دارند و برای مثال عبارتند از:- مدیریت منابع انسانی- دارایی، مالیه، سرمایه گذاری- بازار یابی- عملیات- حراجی- مدیریت زنجیره تامین- مدیریت روابط عمومی- رهبری استراتژیک
1.3سیستم ها
1.3.2. کنترل های تعریف شده برای سیستم ها
هر یک از سیستم های تعریف شده و مشخص شده در شرکت ایستمن کداک ابزارها و روش هایی را به عنوان کنترل هایی برای ارزیابی عملکرد و دستیابی به هدف طراحی کرده اند. این کنترل ها و اقدامات به طور خاص در بخش های مختلف بر اساس ماهیت وظایف و مسئولیت های آنها طراحی می شود. علاوه بر این، هر بخش همچنین کنترل های خاصی را برای اعضا برای ارزیابی عملکرد، و همچنین برای وظایف و مسئولیت های بین بخشی طراحی می کند.
1.3.3. نظارت و ارزیابی کنترل ها
شرکت ایستمن کداک به طور مستمر سیستم های خود را از طریق کنترل های طراحی شده ارزیابی می کند. این نظارت بر عملکرد مستمر و مستمر است. این تا حد زیادی از طریق مشاهده و بحث های غیررسمی انجام می شود. بازخورد به کارمندان و روسای کلی بخش به طور غیررسمی و در صورت لزوم ارائه می شود. ارزیابی رسمی عملکرد نیز بسته به نیاز و فوریت پروژه ها و وظایف محول شده، به صورت شش ماهه یا فصلی انجام می شود. این یک فرآیند رسمی است که توسط سرپرستان و مدیران برای اطمینان از شناسایی تاخیرهای عملکرد و ابزارهای پیشنهادی بهبود انجام می شود.
1.3سیستم ها
1.3.4. فرآیندهای داخلی برای همسویی سازمانی
شرکت ایستمن کداک همچنین دارای فرآیندها و روش های ویژه ای برای اطمینان از همسویی و هماهنگی تمامی بخش ها و سیستم های درون سازمانی در راستای اهداف و اهداف تجاری بزرگتر است.
این امر از طریق حصول اطمینان از اینکه همه سیستم ها در حال طراحی و کار در جهت اهداف و اهداف خاص تخصص خود تحت چشم انداز تجاری و استراتژی گسترده تر هستند، امکان پذیر می شود.
علاوه بر این، رهبری استراتژیک در شرکت ایستمن کداک همچنین تضمین می کند که همه سیستم ها با منابع تخصیص داده می شوند و اهداف مشخصی را برای دستیابی به اهداف تجاری مشابه در هر دوره خاص تعیین می کنند.
2عناصر نرم
عناصر نرم مدل McKinsey 7s به نوبه خود شامل ارزش های مشترک، کارکنان، مهارت ها و استراتژی است. این عناصر ماهیت کمتری ملموس دارند و بیشتر تحت تاثیر فرهنگ سازمانی هستند. به این ترتیب، مدیریت نفوذ یا کنترل مستقیمی بر آنها ندارد. توصیف و شناسایی مستقیم این عناصر نیز دشوارتر است – اما به همان اندازه برای موفقیت سازمان و بهبود عملکرد مهم هستند.
2.1. ارزش های مشترک
2.1.1. ارزشهای اصلی
ارزش های اصلی در شرکت ایستمن کداک برای پرورش یک ساختار سازمانی خلاق و حامی که به کارکنان اجازه می دهد عملکرد مطلوبی داشته باشند و انگیزه و تعهد سازمانی آنها را افزایش دهد، تعریف و ابلاغ شده است. ارزش های اصلی در شرکت ایستمن کداک شامل، اما محدود به موارد زیر نیست:
– خلاقیت- صداقت- شفافیت- مسئولیت- اعتماد- کیفیت- میراث
کسب وکار شرکت Eastman Kodak همچنین تضمین می کند که تمام فعالیت ها و عملیات آن با استانداردهای اخلاقی و اخلاقی بالا انجام می شود که بازتعریف شده و بر اساس معیارهای بین المللی محک زده شده است.
عناصرنرم
2.1.2. فرهنگ شرکتی
شرکت Eastman Kodak یک فرهنگ فراگیر را تشویق می کند که تنوع را گرامی می دارد. این شرکت دارای حضور بین المللی است و واحدهای تولیدی که در کشورهای مختلف پراکنده شده اند، به این ترتیب، شرکت ایستمن کداک تضمین می کند که فرهنگ سازمانی آن حامی تنوع است و سیاست های داخلی برای کاهش موارد تبعیض دارد.
فرهنگ شرکتی در شرکت Eastman Kodak همچنین با ایجاد استقلال برای رشد به افراد و تیم ها، نوآوری و خلاقیت را تشویق می کند و در نتیجه به آنها کمک می کند تا شغل و همچنین شخصیت خود را اصلاح کنند.
در نهایت، فرهنگ شرکتی در شرکت ایستمن کداک همچنین دارای رهبری حمایتی است که با دادن جای خود به دیده شدن و دسترسی، در جهت افزایش انگیزه و رضایت شغلی کارکنان کار می کند.
عناصرنرم
2.1.3. همسویی وظایف با مقادیرشرکت ایستمن کداک تضمین می کند که تمام وظایف و نقش های شغلی آن با ارزش های اصلی که شرکت تبلیغ می کند همسو باشد.
این بدان معناست که تمامی فعالیت ها، تاکتیک ها و تاکتیک های استراتژیک به کار گرفته شده توسط شرکت ایستمن کداک منعکس کننده ارزش های اصلی آن بوده و از این ارزش ها منحرف نخواهد شد.
این امر برای اطمینان از تصویر برند ثابت و قابل اعتماد، و همچنین فرهنگ سازمانی صادقانه است.
در صورت تغییر سازمانی، شرکت به اطمینان حاصل می کند که تمام فرآیندها و روش های مدیریت تغییر، ارزش های اصلی را در بر می گیرد تا فرهنگ سازمانی به طور مداوم حفظ شود و در صورت نیاز به طور سیستماتیک تغییر کند.
2.2 سبک
2.2.1. سبک مدیریت/رهبری
شرکت ایستمن کداک دارای سبک رهبری مشارکتی است. شرکت ایستمن کداک از طریق سبک رهبری مشارکتی قادر است کارکنان خود را در فرآیندهای تصمیم گیری و تصمیمات مدیریتی مشارکت داده و مشارکت دهد.
این همچنین به رهبری اجازه می دهد تا به طور منظم با کارکنان و گروه های مختلف مدیریتی تعامل داشته باشد تا هرگونه تعارض بالقوه برای حل و فصل و همچنین برای بازخورد در مورد تاکتیک ها و عملیات استراتژیک را شناسایی کند. شرکت ایستمن کداک از طریق رهبری مشارکتی خود قادر است انگیزه کارکنان را افزایش دهد و تعهد و مالکیت سازمانی را در بین کارکنان و سایر ذینفعان افزایش دهد.
2.2.2. اثربخشی سبک رهبری
سبک رهبری مشارکتی در دستیابی به اهداف تجاری و چشم انداز سازمان بسیار موثر است. کارکنان احساس می کنند اعضای فعال سازمان هستند که برای پیشنهادات، بازخوردها و نظراتشان ارزشمند هستند. علاوه بر این، رهبران و مدیران از طریق رهبری مشارکتی قادر به شناسایی تعارضات فعلی و بالقوه در سازمان شرکت ایستمن کداک هستند و فعالانه برای حل و فصل آنها در اسرع وقت تلاش می کنند.
2.2 سبک
2.2.3. همکاری در مقابل رقابت – در داخل
شرکت ایستمن کداک با فرهنگ سازمانی حمایتی و تشویقی خود جای خود را به همکاری و همکاری داخلی بین کارکنان، سیستم ها، تیم ها و بخش ها می دهد. این همکاری و همکاری در شرکت ایستمن کداک از آنجایی مهم است که عملیات آن در سطح جهانی گسترش یافته است و همچنین به این دلیل که وظایف و مسئولیت های درون شرکت اغلب به بازخورد و ورودی بین بخشی نیاز دارد. علاوه بر این، با افزایش گسترش، و هم افزایی، کسب و کار همچنین به طور منظم تیم های پروژه را تشکیل می دهد – که به دلیل فرهنگ همکاری و مشارکت در سازمان شرکت Eastman Kodak به طور موثر عمل می کنند.
2.2.4. تیم در مقابل گروه
شرکت ایستمن کداک دارای تیم های موثر و کاربردی است و به صورت داخلی برای دستیابی به اهداف و مقاصد تجاری مختلف و انجام وظایف با آنها همکاری می کند. مدیریت شرکت تشویق کننده و حمایت کننده است و رهبری یک چشم انداز برانگیزاننده و عمل گرایانه برای وزغ فراهم می کند. سیستم مدیریت منابع انسانی و همچنین آموزش های سازمانی از همه کارکنان در رشد عادلانه و شفاف حمایت می کند. این منجر به تشکیل تیم موثر به جای گروه های اسمی در سازمان برای پروژه های مختلف و همچنین وظایف و نقش های خاص بخش می شود.
2.3کارکنان
2.3.1. سطح مهارت کارکنان در مقابل اهداف تجاریشرکت ایستمن کداک دارای تعداد کافی کارمند در سراسر عملیات جهانی خود است.
کارمندان برای نقش ها و موقعیت های شغلی مختلف به صورت داخلی و خارجی استخدام می شوند – بسته به فوریت و سطح مهارت مورد نیاز. بر این اساس مشاهده می شود که شرکت ایستمن کداک دارای کارکنانی است که بر حسب الزامات نقش و موقعیت شغلی خود دارای مهارت هستند.
به همه کارکنان آموزش های خانگی داده می شود تا با شرکت و ارزش های آن آشنا شوند.
آموزش خارجی همراه با آموزش داخلی برای ارتقای سطح مهارت ارائه می شود.تمامی نقش ها و موقعیت های شغلی به منظور تسهیل در دستیابی به اهداف تجاری طراحی شده اند و به این ترتیب سطح مهارت کارکنان در شرکت ایستمن کداک برای دستیابی به اهداف تجاری شرکت کافی است.
2.3کارکنان
2.3.2. تعداد کارکنان
شرکت ایستمن کداک تعداد زیادی پرسنل استخدام کرده است. تعداد کارکنان از کشوری به کشور دیگر بر اساس الزامات و نیازهای کسب و کار و عملیات متفاوت است. تیم جهانی شرکت ایستمن کداک یک تیم فراگیر است که تنوع را می پذیرد و تشویق می کند و در هماهنگی با اعضا برای اطمینان از دستیابی به اهداف تجاری کار می کند. کارمندان شن و ماسه عضو تیم مهمترین بخش موفقیت تجاری شرکت ایستمن کداک هستند.
2.3.3. شکاف در قابلیت ها و ظرفیت های مورد نیاز
شرکت ایستمن کداک دارای سیستمی کاملاً تعریف شده برای شناسایی نیازهای بالقوه توانمندی ها و ظرفیت های سازمان می باشد. عملکرد منابع انسانی کسب و کار دارای یک فرآیند سیستماتیک است که تمام بخش های دیگر را برای شناسایی موقعیت های خالی بالقوه یا شکاف های مهارتی هماهنگ می کند. بر اساس ماهیت نیاز، بخش منابع انسانی استخدام هایی را ترتیب می دهد که ممکن است ماهیت دائمی یا قراردادی داشته باشند و همچنین جلسات آموزشی را در صورت نیاز برای نیروی کار فعلی ترتیب می دهند.
2.4مهارت ها
2.4.1. مهارت های کارمند
شرکت ایستمن کداک دارای نیروی کار قابل تقدیر، با مهارت و ظرفیت بالا می باشد.
همه کارمندان بر اساس شایستگی و شایستگی هایشان استخدام می شوند. شرکت ایستمن کداک به استخدام بهترین متخصصان و اصلاح بیشتر آنها برای تسهیل رشد و توسعه می بالد.
2.4.2. مهارت های کارمند در مقابل الزامات وظیفه
شرکت ایستمن کداک وظایف و نقش های شغلی را مشخص کرده و بر اساس آن ها کارکنان را برای سطوح مهارت استخدام و آموزش می دهد.
این شرکت تضمین می کند که تمامی الزامات شغلی آن برآورده شده و کارکنان از مهارت های کافی برای انجام مشاغل مربوطه مطابق با ارزش ها و فرهنگ و همچنین اهداف تجاری و استراتژی شرکت ایستمن کداک برخوردار باشند.
2.4مهارت ها
2.4.3. مدیریت مهارت
شرکت ایستمن کداک توجه ویژه ای به ارتقای مهارت ها و ظرفیت های کارکنان خود دارد. این سازمان آموزش و کارگاه های آموزشی منظمی را – به صورت داخلی و همچنین مدیریت خارجی – ترتیب می دهد تا فرصت های رشد و توسعه را برای کارکنان خود فراهم کند.
شرکت ایستمن کداک بر رشد شخصی و همچنین حرفه ای کارکنان خود تمرکز دارد و بر این اساس با آنها همکاری می کند.
2.4.4. مزیت رقابتی شرکت
نیروی انسانی یکی از مزیت های رقابتی اصلی شرکت است. مهارت های کارمندان به طور خاص برای نقش ها و الزامات شغلی در شرکت Eastman Kodak توسعه می یابد و یک مزیت رقابتی برای شرکت ایجاد می کند – جایی که بازیکنان نمی توانند مهارت ها یا آموزش کارکنان را تقلید کنند.
این یک شایستگی منحصر به فرد و غیر قابل تعویض برای شرکت ایستمن کداک ایجاد می کند.
تحلیل بازاریابی شرکت Eastman Kodak 5C
چارچوب بازاریابی 5C چیست؟چارچوب بازاریابی 5C ابزاری برای تجزیه و تحلیل نیروهای موقعیتی است که محیط کسب و کار را تشکیل می دهند.
این تجزیه و تحلیل بر عوامل محیطی خرد و کلان که تاثیر زیادی بر عملیات تجاری سازمان دارند تاکید می کند.
مدیران بازاریابی می توانند تجزیه و تحلیل 5C را برای شناسایی به موقع نقاط قوت و ضعف در محیط داخلی و خطرات و فرصت های احتمالی موجود در محیط خارجی انجام دهند.
211
5 فاکتور اصلی تحلیل 5C
درواقع تحلیل و بررسی بازار هدف یک کمپانی در فریم ورک 5C، حول محور این 5 فاکتور انجام می شود. این 5 فاکتور که نام تمام آن ها با حرف C آغاز می شود، به شرح زیر هستند:
Company = کمپانی یا شرکت
Collaborators = یاری دهندگان یا همکاران
Customers = مشتریان
Competitors = رقبا
Context یا Climate = زمینه یا محیط فعالیت
212
2 -کاربرد مدل 5C در شرکت ایستمن کداک
2.1 شرکت
چند نمونه از عوامل مرتبط با شرکت در زیر آورده شده است:
2.1.1 تحقیق و توسعه
شرکت ایستمن کداک برای حفظ موقعیت رهبری خود در بخش های مختلف محصولات، هزینه های زیادی را صرف فعالیت های تحقیق و توسعه می کند.
سرمایه گذاری سنگین در ساخت شبکه فناوری اطلاعات، بازاریابی، طراحی محصول و بهینه سازی فرآیند از استراتژی های توزیع و ارتقا پشتیبانی می کند.
214
شرکت
2.1.2 فرهنگ
شرکت ایستمن کداک دارای فرهنگ قوی نوآوری در فرآیند و محصول است. مدیریت ارشد از ایده های نوآورانه و خلاقانه حمایت می کند و کارکنان تشویق می شوند تا در فرآیند حل مشکل شرکت کنند. فرهنگ سازمانی از چشم انداز، ماموریت و ارزش ها حمایت می کند.
2.1.3 مقیاس تولید
شرکت ایستمن کداک دارای مقیاس بزرگی از تولید است که این شرکت را قادر می سازد تا به مزایای صرفه جویی در مقیاس دست یابد. تولید در مقیاس بزرگ قدرت رقابتی شرکت را افزایش می دهد و شرکت را قادر می سازد تا محصولات با کیفیت بهتر با هزینه های کمتر تولید کند.
2.1.4 شرکت SWOT-Eastman کداک
تحلیل SWOT ابزاری موثر برای تحلیل عوامل مرتبط با شرکت است. کاربرد این ابزار در زمینه شرکت ایستمن کداک شامل شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای کلیدی است.
جدول تحلیلSWOT
نقاط ضعف:
خدمات مشتری مداری ضعیف
کاهش درآمد هر واحد
مشکلات ماندگاری به دلیل استرس شغلی زیاد.
عدم انعطاف در زنجیره تامین
نقاط قوت:نام تجاری قوی
از ارزش ویژه برند برای ورود به بازارهای جدید استفاده کنید.
موقعیت رهبری بازار
شهرت مطلوب در سطح جهانی.
پایگاه مشتری بزرگ.سرمایه گذاری در فعالیت های تحقیق و توسعه
طرفدار فرهنگ نوآورانه
سلامت مالی خوب
تهدیدات:
انتقاد فزاینده توسط گروه های حفاظت از محیط زیست
کمبود استعداد در بازاررکود
بازار روستایی و اشباع بازار شهری.
افزایش آگاهی سلامت مشتریان
فرصت ها:رشد مشتری در بازار ارزان قیمت.فرصت هایی برای همکاری با بازیگران محلی برای گسترش عملیات تجاری.روند رو به افزایش مصرف محصولات با کیفیت بالا.مقررات سختگیرانه دولتی، ورود تازه واردان به بازار را دشوار می کند.
2.2 مشتریان
تحلیل مشتری عمدتاً نکات زیر را پوشش می دهد:
2.2.1 بخش های بازارشرکت
ایستمن کداک هر دو بخش بازار بالا و پایین را هدف قرار می دهد.
تصمیم سازمان برای انتخاب بخش های وسیع تر و چندگانه، دامنه فرصت ها را گسترش داده است.
انتظار می رود بخش های هدف در آینده نرخ رشد بازار ثابتی داشته باشند.
بخش اصلی مشتری شرکت ایستمن کداک خانواده دارای فرزندان است که شرکت ایستمن کداک را ملزم به انجام کارهای اجتماعی، عاطفی و عملکردی می کند تا این بخش از بازار راضی و خوشحال بماند.
شغل عملکردی شامل انجام عملیات اصلی، شغل اجتماعی شامل ارائه خدمات افزوده برای ترویج اجتماعات خانوادگی و اجتماعی، و شغل عاطفی شامل نشان دادن نگرانی و تعهد به مراقبت از مشتریان است.
218
2.2 مشتریان
2.2.2 تعداد و دفعات خرید
مقدار و دفعات خرید در بازار هدف بالا بوده و هر دو شاخص رشد مطلوبی برای سازمان هستند.شرکت ایستمن کداک با ارائه تخفیف های بیشتر و معاملات خانوادگی می تواند استراتژی های بازاریابی خود را با توجه به تغییرات فراوانی و کمیت تطبیق دهد.
2.2.3 وفاداری به برند
شرکت ایستمن کداک در رده محصولات کم مشارکت فعالیت می کند.معمولاً توسعه وفاداری به برند در بازارهای با مشارکت کم در مقایسه با بازارهای با مشارکت بالا چالش برانگیز است زیرا گزینه های جایگزین زیادی در دسترس است و هزینه های تغییر روانی نیز پایین است.مشتریان شرکت ایستمن کداک نسبت به قیمت حساس هستند. حساسیت به قیمت، تغییر ذائقه و ترجیحات آنها و آگاهی بالای سلامتی، شرکت ایستمن کداک را ملزم به سرمایه گذاری در فعالیت های تحقیقاتی مشتریان و نظارت دقیق بر نگرش و رفتار مصرفی آنها می کند.
2.2.4 نیازهای مشتری
شناسایی ویژگی های حیاتی مورد نظر مشتری و گنجاندن آنها در استراتژی های بازاریابی و تبلیغات بسیار مهم است.تغییر نگرش مشتریان نسبت به جایگزین های سالم و اولویت دادن به کیفیت بر قیمت نیز پیامدهای مهمی برای سازمان دارد
2.3رقبا
نیروهای پورتر پنج ابزار مفیدی برای انجام تحلیل رقبا است:
2.3.1 قدرت چانه زنی خریداران
قدرت چانه زنی قوی خریداران، فشار نزولی را بر قیمت گذاری وارد می کند و شرکت ایستمن کداک را وادار می کند تا محصول با کیفیت بالا را با قیمتی با تخفیف عرضه کند.قدرت چانه زنی قوی باعث می شود تا مشتریان شرکت ایستمن کداک راحت تر به گزینه های دیگر روی بیاورند.سه دلیل عمده برای قدرت چانه زنی خریدار قوی وجود دارد:در دسترس بودن جایگزین بالاتعداد زیادی جایگزین.هزینه های تعویض اقتصادی و روانی پایین.
2.3.2 قدرت چانه زنی تامین کنندگان
ضعف قدرت چانه زنی تامین کننده، موضوع استراتژیک کمتری را برای شرکت ایستمن کداک ایجاد می کند، زیرا تامین کنندگان نمی توانند قیمت ها را دیکته کنند و مجبورند شرایط و ضوابط شرکت ایستمن کداک را بپذیرند.سه عامل منجر به قدرت تامین کننده متوسط تا ضعیف می شود:تعداد زیادی تامین کننده عرضه کلی بالاکنترل ضعیف تامین کنندگان بر شبکه توزیع خود
221
2.3رقبا
2.3.3 رقابت رقابتی
در حال حاضر رقابت بین رقبا زیاد است که دستیابی به اهداف رشد بازار را برای شرکت ایستمن کداک دشوار می کند.تمایز محصول کم است و تعیین مبنای تمایز به طور فزاینده ای چالش برانگیز شده است.رقابت شدید رقابتی دلیل اصلی کاهش سودآوری شرکت Eastman Kodak است.
2.3.4 تهدید جایگزین ها
پیشرفت تکنولوژی خطر جایگزینی برای شرکت ایستمن کداک را افزایش داده است.تغییر گرایش به سمت محصولات سالم نیز پیامدهای این تهدید را برای شرکت ایستمن کداک افزایش می دهد.به طور کلی، تهدید جایگزین ها به دلایل زیر قوی است:
نسبت عملکرد/هزینه بالای محصولات جایگزین.
در دسترس بودن بالای محصولات جایگزین.
هزینه تعویض کم
2.3رقبا
2.3.5 تهدید تازه واردان
شرکت ایستمن کداک با تهدید متوسطی برای ورود جدید مواجه است، به این معنی که تازه واردها تاثیر قابل توجهی بر سهم بازار شرکت ایستمن کداک ندارند.
برای ورود به این صنعت، دانش بازاریابی سطح بالا با هزینه های هنگفت در فعالیت های بازاریابی مورد نیاز است.
شرکت ایستمن کداک به دلایل زیر با تهدید متوسطی از شرکت های جدید مواجه است:
هزینه بالای توسعه نام تجاری تهدید را تضعیف می کند.
هزینه کم سوئیچینگ تهدید را افزایش می دهد.
هزینه سرمایه بالا تهدید را تضعیف می کند.
همکاران
تجزیه و تحلیل عمیق همکاران، شرکت Eastman Kodak را ملزم می کند تا یک تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش دقیق انجام دهد و قدرت چانه زنی تامین کنندگان را برای کشف فرصت های همکاری به دقت در نظر بگیرد
.همکاران شامل شرکای زنجیره ارزش پایین دستی و بالادستی، متحدان تجاری، رهبران جامعه، دولت و دیگران است.
برای انتخاب شرکای مناسب، شرکت ایستمن کداک نیاز به ارزیابی عوامل مختلف زنجیره ارزش، انعطاف پذیری زنجیره ارزش مشابه، کارایی، چابکی، اشتراک درآمد در میان شرکای زنجیره ارزش و نقاط قوت و ضعف همکاران احتمالی دارد.
تجزیه و تحلیل دقیق همکاران می تواند به شرکت Eastman Kodak اجازه دهد تا کارایی زنجیره تامین خود را افزایش دهد و کنترل آن را از طریق یکپارچه سازی عمودی افزایش دهد.
225
همکاران
هنگام فعالیت در صحنه بین المللی، سازمان های چند ملیتی مانند شرکت Eastman Kodak باید ترجیحات محلی مشتریان خود را درک کنند و همه تصمیمات (از تولید تا بازاریابی) را بر اساس آن اتخاذ کنند.
یک زنجیره تامین چابک و انعطاف پذیر می تواند همکاری را برای شرکت Eastman Kodak آسان تر کند.
شرکت ایستمن کداک با همکاران مختلفی همکاری کرده است که به این شرکت اجازه می دهد تا خطوط تولید جدید را توسعه دهد و روند توسعه و توزیع محصول را بهبود بخشد.
درک رفتارها، روابط، انتخاب ها، هدف و زمینه همکاران برای تصمیم گیری صحیح برای شرکت ایستمن کداک مهم است. چند نکته مهم که باید رعایت شود
همکاران
برخی از نکات مهمی که باید در تحلیل همکار ادغام شوند عبارتند از:
محیط تجاری که همکاران بالقوه در آن فعالیت می کنند چگونه است و از چه استراتژی هایی برای بازی در بازار استفاده می کنند؟
اولویت ها و انتخاب های استراتژیک کلیدی آنها چیست؟
مکانیسم های ارتباطی داخلی و خارجی آنها چیست؟نقاط قوت و ضعف کلیدی آنها چیست و محیط خارجی چه فرصت ها و تهدیدهایی بر آنها تحمیل می کند؟
2.5 زمینه
شرکت ایستمن کداک برای اتخاذ تصمیمات تجاری صحیح و پیش بینی آینده باید زمینه محیطی بیرونی را که در آن فعالیت می کند درک کند. یکی از ابزارهای مهم برای درک زمینه کسب و کار، تجزیه و تحلیل PEST است.
2.5.1 زمینه سیاسی
درک زمینه سیاسی مستلزم آن است که شرکت ایستمن کداک مسائل سیاسی احتمالی مانند قوانین کار یا مالیات، تغییر مقررات تجاری یا مشکلات قانونی را شناسایی کند.سیستم حاکمیت کنونی شرکت ایستمن کداک را ملزم به مطالعه دقیق سیاست های در حال تغییر دولت می کندحضور در بازارهای متعدد خطر بی ثباتی سیاسی را افزایش می دهد.به دلیل تحولات اخیر در سناریوی سیاسی جهانی، ریسک های جغرافیایی سیاسی برای شرکت ایستمن کداک افزایش یافته است.2.5.2
زمینه اجتماعی
درک بافت اجتماعی مستلزم آن است که شرکت ایستمن کداک روندهای اصلی فرهنگ، آموزش و الگوهای جمعیتی را تجزیه و تحلیل کند.افزایش عمومی در آگاهی سلامت مشتریان خطری را برای شرکت کداک ایستمن تحمیل می کند.رشد جمعیت و افزایش بخش های بازار ارزان قیمت فرصت هایی را برای شرکت Eastman Kodak فراهم می کندنگرش به مهاجرت در بازارهایی که شرکت ایستمن کداک در آن حضور دارد، ایجاب می کند که این شرکت تاثیر آن را بر تغییر جمعیت به دقت بررسی کند.
2.5 زمینه
2.5.3 زمینه اقتصادی
درک زمینه اقتصادی مستلزم آن است که شرکت ایستمن کداک مسائل عمده اقتصادی مانند رشد در شاخص های مهم اقتصادی، تغییرات در هزینه های نیروی کار و مراحل چرخه تجاری را شناسایی کند.
تورم تاثیر زیادی بر ساختار قیمت گذاری شرکت ایستمن کداک دارد.
حضور در بازارهای متعدد، مدیران بازاریابی شرکت ایستمن کداک را ایجاب می کند که استراتژی های خود را با توجه به رفتار مصرف کننده که در دوران رکود و رونق متفاوت است، تطبیق دهند.فشار نزولی بازار و تغییرات در قدرت خرید مشتریان نیز باید در نظر گرفته شود تا استراتژی های بازاریابی موثر ایجاد شود.به کمک سفارشی در Eastman Kodak نیاز دارید .
2.5 زمینه
2.5.4 زمینه فناوری
درک زمینه فناوری مستلزم آن است که شرکت Eastman Kodak پیشرفت های تکنولوژیکی اخیر و تاثیر آنها بر ساختار هزینه سازمان و سایر عملیات تجاری را درک کند.
ورود بازیگران جدید بازار و سرمایه گذاری آنها در تحقیق و توسعه، ایستمن کداک را ملزم به حفظ حقوق مالکیت معنوی آنها می کند.پیشرفت تکنولوژی چرخه عمر محصول را کوتاه کرده است و شرکت Eastman Kodak را ملزم به افزایش کارایی زنجیره ارزش خود کرده است.
توسعه فناوری هزینه تولید را کاهش داده و نیاز به بازسازی زنجیره تامین را افزایش داده است.به طور کلی، هدف از درک زمینه این است که تعیین کنیم آیا هر گونه فرصت یا خطری توسط نیروهای اصلی محیطی خارجی تحمیل شده است یا خیر.