تارا فایل

نقش فرایند های ژئومورفولوژی در منطقه ملاوی


نقش فرایند های ژئومورفولوژی در منطقه ملاوی – پلدختر
– طرح مساله و هدف از بررسی
برای انجام پروژه های مختلف طبیعی و انسانی باید ویژگیهای ژئومورفولوژی منطقه را کاملاً شناخت. زیرا چهره طبیعی و ظاهری یک منطقه گویای ژئومورفولوژی خاص آن منطقه می باشد.
منطقه مورد مطالعه به دلیل دارا بودن امکانات و توانهای بالقوه طبیعی، ویژگیهای اقلیمی، ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژی متنوع همچنین چشم اندازهای جالب اکولوژیکی به عنوان یکی از مناطق مستعد کشاورزی، دامداری و نفتی از اهمیت ویژه ا ی برخوردار است. در منطقه مورد مطالعه اشکال ژئومورفولوژی مهمی دیده می شود که اثرات مختلفی بر پدیده های طبیعی و انسانی منطقه گذاشته است. زمین لغزش های اتفاق افتاده در منطقه مهمترین پدیده ژئومورفولوژی به شمار می آید که اثرات فراوانی در گذشته و حال بر منطقه داشته اند. توجه به فرآیندهای شکل زا با توجه به تغییراتی که در مقیاس زمان در چهره ناهمواریها ایجاد می نمایند؛ می تواند تصویر روشنی را از فرآیندهای دینامیک منطقه در برابر دیدگان انسان قرار دهد. زمین لغزه ها و حرکتهای توده ای بر روی دامنه ها فرمی از فرآیندهای دامنه ای و نوعی از بلایا و سوانح طبیعی می باشند که هر ساله در نقاط مختلف جهان رخ داده و خسارات جانی، مالی و زیست محیطی قابل توجهی به بار می آورند، گرچه در میان سوانح طبیعی، زمین لغزش و حرکات توده یی از نظر تلفات جانی و مالی نسبت به سوانح دیگری چون زلزله، سیلاب و … سهم و نقش کمتری دارد؛ اما در نواحی خاص و مقیاس کوچکتر وقوع زمین لغزشها و حرکات توده ای می تواند بسیار قابل توجه و مهم باشد.
گسترش بی رویه شهرنشینی و رشد روزافزون جمعیت شهری، شتابزدگی حیرت آور در مصرف منابع طبیعی مانند آبهای سطحی و زیرزمینی، خاک و مرتع مناسب به ویژه در نواحی آسیب پذیر و شکننده بخش جنوبی و شمالی آن، پدیده فرسایش و آثار سوء آن و بالاخره استفاده نامناسب از اراضی، منطقه مورد مطالعه را در خطر جدی قرار داده است. این سیر قهقرایی طبیعت عمدتاً به بهانه طرحهای عمرانی مختلف بدون نگرش منطقی و اصولی و مطالعه سیستماتیک صورت گرفته و به نظر می رسد جایگاه و تاثیر فرآیندهای ژئومورفولوژی در برنامه ریزی عمرانی مدنظر قرار نگرفته است. بنابراین استفاده کاربردی از این علم از یک سو انسان را در بهره برداری معقول تر از مواهب طبیعی راهنمایی می کند و از طرف دیگر تناسب در بهره برداری از ظرفیت های طبیعی را بهتر هدایت می نماید.
– فرضیات تحقیق
فرضیه یک تصور، گمان یا حدس آگاهانه درباره نتایج احتمالی تحقیق است. فرضیه یک راه حل فرضی است، یا یک نظریه ای که باید ثابت شود و جواب معقول برای مساله تحقیق ارایه نماید. بدیهی است، که شروع کار بر روی پژوهش حاضر تنها با در اختیار داشتن تعدادی فرضیه امکان پذیر است. با توجه به وسعت منطقه مورد مطالعه و نیز تنوع پدیده ها، زمینه های متعددی برای بررسی و تحقیق در زمینه های ژئومورفولوژی وجود دارد که از آن میان در رابطه با موضوع مورد تحقیق، فرضیه های زیر مطرح و مورد توجه و تاکید است:
– بهره برداریهای بی رویه در منطقه بدون توجه به ساختار ژئومورفولوژی، آثار زیانباری بر منابع طبیعی وارد نموده است.
– شناخت فرآیندهای غالب در منطقه علل آسیب پذیری را در نقاط حساس و شکننده مشخص می سازد.
– شناسایی ویژگیهای ژئومورفولوژی و هیدرولوژی منطقه اجرای طرحهای عمرانی را با موفقیت همراه می سازد.
– پیشینه تحقیق
منطقه مورد مطالعه، منطقه ای کوهستانی می باشد که به دلایل مختلف از جمله محرومیت منطقه، نبود متخصصان در رشته های مختلف، مشکلات ناشی از جنگ، عدم بودجه کافی مطالعات و پژوهش و مشکلات دسترسی به تمام نقاط آن برای پژوهشگران، تحقیق مناسبی صورت نگرفته و هیچ مطالعه ای به طور مستقیم در مورد ژئومورفولوژی، فرسایش و هیدرولوژی آن در منطقه مورد مطالعه صورت نگرفته است. اما مطالعاتی کوتاه در مورد زمین لغزه سیمره که بخش کوچکی از منطقه مورد مطالعه اینجانب می باشد، توسط پژوهشگران ایرانی و خارجی صورت گرفته است.
پژوهش حاضر در نظر دارد ویژگیهای مورفولوژیکی متنوع این منطقه را که هریک به نحوی با مسایل اقتصادی و بهره برداری از محیط طبیعی تاثیر بارزی دارند، مشخص نماید و در رفع برخی تنگناها و مشکلات زیست محیطی و بهره برداری بهینه از زمین و مدیریت محیط مورد مطالعه استفاده مسئولین اجرایی، برنامه ریزان و پژوهشگران قرار گیرد و اقدامات مناسب و اصولی جهت کنترل فرسایش و جلوگیری از تخریب و فرسایش خاک به منظور بالا بردن توان کشاورزی و اقتصادی منطقه عملی گردد و پتانسیل های طبیعی منطقه و منابع طبیعی سودآور جهت برنامه ریزی از جنبه های مختلف اقتصادی و عمرانی شناخته شود.
– روش تحقیق
پژوهش مورد نظر شامل مطالعات کتابخانه ای و بررسی پژوهشهایی است که تاکنون در منطقه صورت گرفته است. در این مرحله از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، هیدرولوژی و عکسهای هوایی استفاده خواهد شد و از تلفیق آنها نقشه مقدماتی ژئومورفولوژی تهیه می شود. همچنین مرحله مطالعه با استفاده از کتب، مقالات، رساله ها، گزارش های سازمان ها و موسسات دولتی و خصوصی و منابع لاتین و تطبیق و مقایسه آنها صورت گرفته است.
– محدوده و موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه
منطقه پلدختر در محدوده َ44 و ْ47 طول شرقی و َ12 و ْ33 عرض شمالی و در 110 کیلومتری جنوب خرم آباد مرکز استان لرستان واقع گردیده است. ارتفاع این منطقه از سطح دریا 680 متر و متوسط فشار هوا در سطح آن 930 میلی بار می باشد (مرکز هواشناسی پلدختر).
این منطقه جنوبی ترین شهر استان لرستان و در مجاورت استان خوزستان قرار دارد. این منطقه از طرف شمال به شهرستان خرم آباد و از غرب به شهرستان کوهدشت و از شرق به بخش پاپی و سفید دشت و از جنوب به شهرستان اندیمشک از استان خوزستان متصل می شود. بلندترین نقطه آن کوه اسد با ارتفاع 2610 متر در دهستان میانکوه شرقی و پست ترین نقطه آن منطقه چشمه شور با ارتفاع 473 متر از سطح دریا در جنوب این منطقه می باشد.
وسعت این منطقه بالغ بر 3615 کیلومتر مربع است که معادل 9/12 درصد کل استان لرستان را در بر می گیرد. حدود 5/87 درصد مساحت آن را نواحی کوهستانی و باقیمانده را دشت ها در بر می گیرند. از نظر وسعت چهارمین منطقه استان می باشد.
این منطقه از نظر تقسیمات سیاسی دارای 2 بخش (مرکزی و معمولان) دو نقطه شهری (پلدختر و معمولان) و 7 دهستان و 249 روستای دارای سکنه می باشد. دهستانها شامل 1) دهستان جایدر به مرکزیت سراب حمام 2) دهستان پل تنگ به مرکزیت پاعلم 3) دهستان میانکوه شرقی به مرکزیت چمشک 4) دهستان میانکوه غربی به مرکزیت تپه واشیان 5) دهستان ملاوی به مرکزیت مورانی 6) دهستان افرینه به مرکزیت افرینه 7) دهستان معمولان به مرکزیت معمولان.
در روستاهای منطقه، شغل مردم به طور عمده، کشاورزی، دامداری و تولید صنایع دستی است و ساکنان منطقه به لهجه های لری تکلم می کنند.
هسته اولیه شهر در مجاورت جاده ی تهران – جنوب قرار می گیرد ولیکن افزایش ترافیک عبوری محور مذکور و نتیجتاً افزایش بار خدماتی شهر، به همراه عواملی همچون مرکزیت خدماتی شهر در سالهای اخیر و جذب مهاجرین روستایی، جنگ تحمیلی و اثرات ناشی از تشدید مهاجرت ها و احداث پل ارتباطی نواحی شرقی و غربی شهر سبب شده است که وسعت شهر از حدود 14 هکتار در سال 1344 به حدود 250 هکتار در سال 1375 افزایش و محلات پشت جاده، زیر جاده و کاوکالی در آن بوجود آیند.
– ویژگیهای زمین شناسی منطقه مورد مطالعه
بطور کلی سنگهای منطقه از نوع رسوبی هستند. از اختصاصات مهم منطقه که از کل زاگرس تبعیت می کند فقدان سنگهای آذرین است. در بین سنگهای رسوبی منطقه سنگهای آهکی از فراوانی بیشتری برخوردار هستند. این سنگها معرف تاریخ گذشته زمین و تحولات بوجود آمده در آن می باشند. بافت اکثریت این سنگها همگن و از دانه بندی منظمی تشکیل یافته اند. این سنگها را می توان معرف ایجاد شکل ویژه ای در سطح منطقه دانست. بطور کلی نظم قرار گرفتن سنگها و سازندهای مختلف در منطقه قانونمندی خاصی را به نمایش می گذارد.
ماهیت سنگهای منطقه بعنوان اصلی ترین رکن زمین شناسی در تکوین و تحول اشکال ژئومورفولوژی منطقه از اهمیت فراوانی برخوردار است. تفاوت در ماهیت سنگها در منطقه یکی از علتهای اصلی تنوع اشکال ژئومورفولوژی این منطقه است. بطوریکه سازندهای با مقاومت کم و سست به دلیل فرسایش پذیری سبب تشکیل برجستگیهای کم ارتفاع در منطقه شده اند و به اشکال تپه ماهوری تکامل یافته اند و حتی در برخی از موارد فرسایش پذیری این سازندها سبب تسطیح ارتفاعات و نزدیکی آنها به شیب تعادل نیز شده است. این در حالی است که سازندهای سخت به دلیل مقاومت در مقابل عوامل فرساینده بصورت دیواره های پر شیب تحول یافته اند. در برخی از موارد این دیواره ها بصورت ستونهای جدا از هم شکل یافته اند.
روی هم قرار گرفتن سازندهای رسوبی با مقاومت متفاوت نیز یکی از ویژگیهای اشکال منطقه را بوجود آورده است. در برخی از مناطق سازندهای سطحی سست بر روی سنگهای مقاوم زیرین قرار گرفته است. این پدیده شایع ترین طرز قرار گرفتن طبقات در این منطقه است و بصورت طبیعی سازندهای سطحی سست در معرض تخریب و دگرشکلی قرار می گیرند. در مناطقی دیگر سنگهای سخت پوشش محافظی بر روی سازندهای نرم و سست زیرین شکل داده اند و در مقابل فرسایش آنها را محافظت می نمایند. بنابراین شرایط ایجاد کورنیش در دیواره این مناطق مهیا می باشد. در این مناطق آهکهای مقاوم بخش سطحی مانع از فرسایش رسوبات شیلی سازندهای زیرین شده است و اشکال خاصی را بصورت پشته های میان کوهی ایجاد نموده است. سازندهای سنگی مقاوم که عمدتاً در منطقه مورد مطالعه از سنگهای آهکی تشکیل شده اند بلندیهای مرتفع و نوک تیز با دامنه های پر شیب و دیواره های قائم را تشکیل داده اند. سازندهای آهکی بدلیل انحلال پذیری در ترکیب با عناصر اقلیمی اشکال کارستیک را ایجاد نموده که از تنوع خاصی در منطقه مورد مطالعه برخوردار است. آبراهه های منطقه از نظر شکل و تراکم ارتباط مستقیمی با ماهیت سنگها برقرار نموده اند بنابراین با توجه به جوانی ساختمان زمین شناسی منطقه اشکال فرسایشی از عوامل ساختمانی و بخصوص ماهیت سنگها تاثیر فراوانی کسب نموده اند.
عناصر ساختمانی نیر مانند چین ها، گسله ها و روراندگیها بعنوان عوامل شکل زایی اولیه نقش مهمی در شکل پردازی اشکال ژئومورفولوژی منطقه ایفا نموده اند. چین ها مهمترین عناصر ساختمانی منطقه مورد مطالعه محسوب می شوند و چهره اصلی ژئومورفولوژی ساختمانی منطقه را ترسیم نموده اند به نحوی که ایجاد پستی و بلندیهای سطح منطقه در ارتباط مستقیم با روند گسترش چین ها در منطقه است. با توجه به ناهمسان بودن ماهیت سازندها شکل چین ها از قانونمندی همسانی تبعیت نکرده و اشکال متنوعی را بسته به ماهیت رسوبات و میزان نیروهای وارده ایجاد نموده که در جای خود قابل بررسی می باشد.
گسله ها و روراندگیها نیز بعنوان تغییر شکل دهنده روند ساختاری چین ها بصورت محلی در ژئومورفولوژی منطقه از اهمیت فراوانی برخوردارند و بسته به شدت نیروهایی که این گسله ها را ایجاد نموده دگرشکلی با تنوع در منطقه مورد مطالعه ایجاد نموده اند.
گاهی روراندگی موجب تغییرات ساختاری مهمی در اشکال منطقه شده و زمانی نیز تنها در صورت محلی موجب اختلاف ارتفاع بر اثر جابه جایی عمودی طبقات شده اند.
– ویژگیهای آب و هوایی منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد مطالعه در زاگرس اصلی واقع شده است. به خاطر همین موقعیت رشته کوهها، اختلاف ارتفاع در سطح منطقه و واقع شدن در عرض جغرافیایی متوسط و اثر بادهای گرم جنوبی دارای تنوع آب و هوایی است. مانند تمام قسمتهای ایران؛ حجم عظیم بارندگی منطقه در فصل سرد سال فرود می آید. بطور کلی مهمترین عامل کنترل کننده اقلیم گردش عمومی هوا و بادهای غربی می باشد.
درمنطقه پلدختر پر فشار آزور در جنوب وپرفشار قوی سیبری در شمال و همچنین در غرب باعث خصوصیات اقلیمی منطقه شده است.
مهمترین مرکز تشکیل سیکلونهای تاثیر گذارنده؛ دریای مدیترانه است که توسط بادهای غربی وارد منطقه می شود. در سطح منطقه ارتفاعاتی وجود دارد که تاثیر بسزایی در اقلیم منطقه دارند. ارتفاع منطقه باعث دریافت ریزشهای جوی شده است. این پراکندگی ارتفاعات در سطح منطقه باعث تغییرات پارامترهای اقلیمی در سطح منطقه شده است.
مهمترین توده های هوایی که اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار داده است؛توده هوای سیبری وسیستم برفشار گرم و خشک است که تاثیر زیادی در اقلیم منطقه گذاشته و بندرت در سالهای مختلف منطقه را تحت تاثیر قرار نمی دهد. هر موقع این توده ها به منطقه وارد می شوند به طرز غیرمنتظره اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند.
قرارگیری منطقه مورد مطالعه در عرض جغرافیایی ΄5،˚33 و ΄21،˚33 باعت شده که میزان زیادی انرژی خورشیدی دریافت کند. بیشترین ساعات آفتابی منطقه در فصل تابستان به علت عمود تابیدن خورشید و عدم وجود ابر است و کمترین آن در فصل زمستان در حدود 5 ساعت برای منطقه است. بادهای غالب در این منطقه دارای جهاتی بین جنوب، جنوب غرب تا شمال غرب می باشند. حداقل
سرعت سالانه باد در حدود 2/4 نات مربوط به بادشمالی و حداکثر سرعت در فصل زمستان و بهار با
جهت غربی، در تابستان؛ جنوبی و در پاییز جنوب غربی است. در این منطقه ما بادهای شدیدی داریم که در اوقات روز شروع به وزش می کنند و علت آن به واسطه تغییرات شدید گرادیان های حرارتی است.
در منطقه مورد مطالعه دو دوره مرطوب و یک دوره خشک داریم. ماههای دی و بهمن ـ اسفند، آبان و آذر بارندگی داریم ولی در ماههای دیگر سال با خشکی هوا و کمبود بارندگی مواجه هستیم.
– شبکه هیدروگرافی
آبهای منطقه مورد مطالعه را با توجه به شرایط خاص آب و هوایی و قابلیت نفوذ زمین می توان به 2 دسته 1) آبهای سطحی 2) آبهای زیرزمینی تقسیم نمود.
در این مبحث ابتدا به شناخت آبهای سطحی و چگونگی بهره برداری از آن پرداخته و سپس آبهای زیرزمینی و نوع بهره برداری از آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
آبهای سطحی
منابع آبهای سطحی استان لرستان به شرح ذیل می باشد:
رودخانه کشکان
حوضه آبریز کشکان یکی از واحدهای هیدرولوژیکی از حوضه آبخیز کرخه است که در شرق این حوضه واقع گردیده است. زیر حوضه کشکان رود با مساحتی معادل 9560 کیلومتر در مجموع 4/22 درصد مساحت حوضه کرخه را شامل می شود.
این رودخانه که قسمت وسیعی از استان لرستان را طی می کند، یکی از رودهای نسبتاً پرآب است که شاخه های خود را از نواحی کوهستانی شمال و شمال شرقی خرم آباد (ارتفاعات گرین در غرب و جنوب غربی بروجرد) دریافت می دارد.
این رود (کشکان) در منطقه زاغه به نام رودخانه هرو و در بخش چغلوندی به رودخانه باپالی یا پالیان معروف است. پس از گذشتن از دشت چغلوندی رودخانه کاکارضا را تشکیل می دهد که دبی متوسط آن 5/11 مترمکعب در ثانیه و حجم خروجی سالیانه آن 362 میلیون مترمکعب می باشد.
این رودخانه پس از تلاقی با رودخانه دوآب الشتر، کشکان نام می گیرد که بطرف جنوب استان لرستان جریان می یابد. آبهای سطحی منطقه خرم آباد به نام رودخانه خرم آباد بادبی متوسط 25/11 مترمکعب در ثانیه و حجم تخلیه 323 میلیون مترمکعب در حوالی چم باغ ویسیان به این رودخانه متصل می شود. در پایین تر آب رودخانه چولهول که همان آبشار افرینه می باشد (مسیر جاده خرم آباد ـ پلدختر) به رودخانه کشکان اضافه می شود. سپس آبهای منطقه کوهدشت موسوم به مادیان رود با دبی حدود 500 لیتر در ثانیه در محلی پایین تر از روستای زورانتل به آن متصل شده و رودخانه کشکان به سمت شهر پلدختر جریان می یابد
این رودخانه از وسط شهر پلدختر می گذرد و این شهر را به 2 قسمت غربی و شرقی تقسیم می کند. پس از عبور از شهر پلدختر در محل روستای چم مهر (25 کیلومتری جنوب شهر پلدختر و در محل پل گاومیشان) با رودخانه سیمره تلاقی یافته رودخانه کرخه را تشکیل می دهد طول رودخانه کشکان 300 کیلومتر، دبی متوسط آن 51 مترمکعب در ثانیه و حجم جریان سالیانه آن بالغ بر 691/1 میلیارد مترمکعب است.
– رودخانه سیمره
رودخانه سیمره از بهم پیوستن رودخانه های گاماسیاب ،قره سو ،کرند و …… که از استانهای کرمانشاه و همدان سرچشمه می گیرد تشکیل می شود . حوضه آبریز رودخانه کرخه بصورت نسبتاً کشیده شمالی ـ جنوبی به وسعت کل 046/51 کیلومتر مربع بوده و دارای چند شاخه اصلی است که مهمترین آنها کشکان رود و سیمره می باشند.
شاخه های اصلی رود سیمره ، یکی رودخانه گاماسیاب است که از ارتفاعات ملایر و نهاوند سرچشمه می گیرد و دیگری رودخانه قره سو است که از ارتفاعات روانسر و کامیاران و ماهیدشت سرچشمه گرفته و این دو در 80 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمانشاه به هم متصل می شوند. این رودخانه در محل اتصال رودخانه کامیاران و فره سو، سیمره خوانده می‏شود و پس از اتصال رودخانه کشکان به آن به عنوان کرخه وارد استان خوزستان می‏شود.
لازم به ذکر است که علیرغم اینکه رودخانه سیمره از رودخانه کشکان پر آب تر می باشد ولی به جهت موقعیت آن نسبت به منطقه پلدختر از اهمیت کمتری نسبت به کشکان برای منطقه مورد مطالعه برخوردار است زیرا رودخانه کشکان از شمال وارد شهر پلدختر می شود و به علت پیچ و خم زیاد جنوب، جنوب غربی و جنوب شرقی پلدختر را در بر می گیرد. ولی رودخانه سیمره برای این شهرستان و استان لرستان، رودخانه مرزی است و تنها برای اراضی مزروعی مرزی منطقه حایز اهمیت است.
دبی این رودخانه 121 مترمکعب در ثانیه می باشد و حجم جریان خروجی آن 7/2 میلیارد مترمکعب است.
– کیفیت آب رودهای کشکان و سیمره
یکی از موضوعات بسیار مهم در هیدرولوژی کاربردی، کیفیت آب است. زیرا عمده فعالیتهای آب شناسی در جهت تامین آب برای مصارف کشاورزی و یا شرب و صنعت می باشد که هر کدام به لحاظ کیفی و کمی بایستی دارای ویژگیهای کیفی و معیارهای مشخصی باشند و اگر تامین چنان آبی مقدور نباشد این فعالیت ها بلا اثر می باشد. امروزه بررسی های کیفی آب دامنه گسترده تری پیدا کرده و مسایل مربوط به آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی را نیز شامل می گردد. موضوع آلودگی نه تنها در کشورهای صنعتی بلکه در کشورهای کشاورزی و در حال توسعه نیز مطرح می باشد
در مورد کیفیت آب رودهای حوضه کرخه ، از عمده ترین دلایل بد یا متوسط بودن برخی از این آبها می توان به ورود فاضلابهای شهری و روستایی ـ صنعتی ـ پساب های کشاورزی ـ رها کردن روغن های وسایط نقلیه موتوری و ضایعات این گونه وسایط و موتورهای تلمبه کشاورزی کنار رودخانه و ……. را در آب این رودها ذکر نمود.
رودخانه کشکان بعلت عبور از مناطق شهری و روستایی متعدد و وارد شدن فاضلاب شهری ـ روستایی و صنعتی به این رودخانه، آب آن به خصوص از نظر میکروبی و انگلی بسیار آلوده می باشد. خصوصاً اینکه روند ورود فاضلابها بدون هیچگونه مانعی به آن هم اکنون نیز ادامه دارد و چون قسمت اعظم آب مورد نیاز بخش کشاورزی از این رودخانه تامین می شود، این امر باعث آلودگی هر چه بیشتر خاک ـ گیاه و انسان در این منطقه گردیده، به همین دلیل درصد بالایی از مردم منطقه خصوصاً روستاییان از انواع بیماریهای انگلی و عفونی رنج می برند.
ـ آبهای زیرزمینی
با توجه به ویژگی های زمین شناسی ارتفاعات و غیرقابل نفوذ بودن آنها احتمال وجود آب در آنها ناچیز است و در صورت وجود آب نیز آبدهی و کیفیت شیمیایی مطلوبی نخواهند داشت. رسوبات دشت نیز از مجموعه درهم ریخته زمین لغزه حاصل شده و فاقد دانه بندی مناسب برای هدایت و ذخیره آب است. از این رو این منطقه فاقد آبهای زیرزمینی قابل توجه است.
مخازن اصلی آبهای زیرزمینی را رسوبات آبرفتی متعلق به دوران چهارم زمین شناسی و تشکیلات آهکی مربوط به دوره های مختلف تشکیل می دهند. شرایط مساعد اقلیمی، باران و برف نسبتاً فراوان منطقه زاگرس و جنس زمین (آبرفتی، آهکی و شیستی) موجب شده که در پای تپه ها و دامنه ها و دره ها، چشمه های فراوان و دایمی که بیشتر از منابع زیرزمینی در ساختمان آهکی تغذیه می شوند ظاهر شود.
از نظر زمین شناسی در شمال پلدختر آهکهای آسماری دارای گسترش و درز و شکاف بوده و به همین لحاظ منابع کارستیک را می تواند تشکیل دهد و بر سفره آبرفتی اثر تغذیه کنندگی دارد.
سازند گچساران شامل مارن حاوی گچ و نمک در شرق و در غرب دشت رخنمود داشته و می تواند
اثرمنفی روی آبهای زیرزمینی داشته باشد. رسوبات عهد حاضر از نوع واریزه و در اطراف دشت و پای دامنه ها و بالاخره رسوبات رودخانه ای بیشتر از نوع ماسه و سیلت در اطراف بستر رودخانه و مسیل ها می باشد.
– بررسی کیفیت آبها از نظر مصرف و کشاورزی (تحت الارضی)
آب مورد استفاده از نظر شرب بایستی گوارا، زلال، بدون رنگ و بو و حتی المقدور درجه حرارت آن بین 12-8 درجه سانتیگراد باشد و از خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی مناسبی برخوردار باشد. آب مورد نیاز کشاورزی بایستی از نظر میزان و نوع املاح بررسی گردد زیرا وجود املاح بیش از حد در آب کشاورزی باعث شوری و تلخی خاک و حتی خشک شدن گیاه می گردد.
در دشت جایدر از عمق 5 تا 30 متر آب شور می باشد. بنابراین آب چاههای نیمه عمیق شور می باشد. اما چون لایه های مارنی از عمق 30 تا 45 متری سطح زمین قرار دارند بنابراین سفره های عمیق دارای آب شیرین هستند که این دو سفره (آب شور و شیرین) از همدیگر کاملاً جدا هستند.
دشت واشیان از نظر زمین شناسی دارای تشکیلات گچساران، سنگ گچ، انیدریت ـ مارن و مقداری نمک بین لایه ای است و چون ضخامت آبرفت آن بسیار کم می باشد، بنابراین کیفیت آب آن شور می باشد.
بطور کلی در منطقه‏ی موردمطالعه منابع آهکی زیاد و قابل توجه که دارای آبدهی خوب هستند، فراوان وجود دارد. بعنوان مثال 5 حلقه چاه عمیق در روستای گل گل واقع در 10 کیلومتری شمال شهر پلدختر حفر گردیده که کیفیت آب آنها برای شرب بسیار مطلوب می باشد و آب شهر و روستاهای مجاور را تامین می کند. کل میزان ذخایر آبهای زیرزمینی شهرستان پلدختر 6840 میلیون متر مکعب است که بهره برداری چندانی از آن نمی شود. مقدار بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در حدود 12582000 مترمکعب در سال است.
آبدهی لحظه ای در چاههای عمیق 30 لیتر در ثانیه و در چاههای نیمه عمیق 5 لیتر در ثانیه می باشد. لازم به ذکر است که این مقادیر براساس مجوز اداره امور آب شهرستان می باشد اما عملاً مقدار برداشت بیش از این می باشد خصوصاً اینکه کنتور حجمی جهت کنترل میزان خروج آب توسط اداره امور آب روی این چاهها نصب نشده است.
عمق چاهها در دشت جایدر بین 45 تا 110 متر می باشد و در دشت واشیان بخاطر لایه های مارنی و ضخامت بسیار کم آبرفت 15 تا 20 متر و در حاشیه های دشت تا حدود 6 متر می باشد به این شکل سالانه حدود 11286000 مترمکعب از آبهای زیرزمینی این دشت برداشت می شود. علاوه بر این به علت نزدیکی دشت مذکور به رودخانه کشکان تعداد 30 دستگاه موتور آب مجاز و غیرمجاز از 2 تا 10 اینچ با میانگین هر پمپ آب 15 لیتر در ثانیه و در مجموع 3 میلیون متر مکعب از این رودخانه سالانه برداشت می کنند.
– توپوگرافی
بدیهی است که پستی و بلندی یکی از عوامل مهم مورفولوژیکی در هر منطقه محسوب می شود، علاوه بر نقشی که توپوگرافی در جریانهای رودخانه ای و شدت و ضعف آنها، زمان تمرکز، دبی و توان رودخانه ها دارد می توان به تاثیر ارتفاع بر روی میزان بارندگی، درجه حرارت، تبخیر و تعرق، فرایندهای خاکزایی و پوشش گیاهی منطقه نیز اشاره نمود.
بطور کلی توپوگرافی منطقه مورد مطالعه حاکی از ارتفاع نسبی بالایی است ولی در مقایسه با استان از ارتفاع نسبی پایینی برخوردار است. بطوریکه حداکثر نقطه ارتفاعی 1981 متر و حداقل آن 500 متر است.
بنابراین اگر چه ارتفاع مطلق با کنترل ویژگیهای اقلیمی و به تبع آن نوع هوازدگی و فرایندهای ژئومورفولوژی، پوشش گیاهی، خاک و همچنین فعالیتهای انسانی در تغییر شکل ناهمواریهای منطقه موثر می باشد، اما شکی نیست که میزان ارتفاع نسبی در فرسایش آبهای روان و جابه جایی سنگها و رسوبها تحت تاثیر نیروی ثقل که از عوامل مهم تغییر شکل سطح زمین می باشد، نقش بسزایی دارند.
– واحدهای ژئومورفولوژیک
نقش عوامل ساختمانی در شکل پردازی اشکال سطح زمین، اصلی غیرقابل انکار است. هدف کلی از بررسی عوامل ژئومورفولوژی ساختمانی برقراری ارتباطی معقول و منطقی میان اشکال سطح زمین و ساختمان زمین شناسی است.
دستیابی به نتایج قطعی در این زمینه می تواند پایه ای برای بررسی سایر بخشهای ژئومورفولوژی باشد. تمامی اشکال سطح زمین تحت تاثیر فرایندهای ساختمانی شکل اولیه خود را بازیافته و سپس تحت تاثیر فرایندهای فرسایشی اشکال ثانویه را بوجود آورده اند.
در بررسی ژئومورفولوژی یک منطقه باید سهم هر یک از عوامل شکل زا را به دقت مشخص نمود و به نتایج روشنی در این زمینه دست یافت. در این بررسی گاه عوامل ساختمانی شکل پرداز اصلی اشکال سطح زمین هستند به نحوی که دخالت سایر عوامل دینامیک نتوانسته تغییرات ساختاری در آنها ایجاد نماید. زمانی نیز تاثیر عوامل ساختمانی در اثر گذشت زمان و شدت فرایندهای پویای منطقه آنچنان کمرنگ و بی اثر شده که اثری از اشکال اولیه مشاهده نمی شود.
بنابراین در بررسی ژئومورفولوژی منطقه به نقش خاص عوامل ساختمانی توجه شده و آگاهی از عناصر ساختمانی و ساختارهای آن نه تنها می تواند کمک قابل توجهی به مطالعه اشکال کنونی منطقه نماید بلکه ما را به میزان تغییر اشکال و تاثیر عوامل شکل زا در گذر زمان نیز راهنمایی می کند. ماهیت سنگها، نظم و ترتیب قرار گرفتن آنها، ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی آنها در خصوصیات شکل زایی موثر است. بررسی اشکال تیپیک هر یک از سازندهای منطقه که بر اثر ترکیب پیچیده عوامل فرسایشی و خصوصیات این سازندها ایجاد شده اند از محورهای قابل تامل در بررسی ژئومورفولوژی می باشد. همچنین گسله ها، چین ها و روراندگیها بعنوان عناصر ساختمانی و نقش شکل زایی آنها از موضوعات بسیار مهم در این زمینه است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
با صرفنظر از اختلافات منطقه ای در الگو و انواع لندفورمها در مجموعه کوهستانی منطقه، اشکال مشخص ژئومورفولوژیکی در ارتباط با سنگ شناسی، اقلیم، عوامل ناپایداری تکتونیکی وجود دارد که در همه جا مشاهده می شود. از مهمترین آنها می توان گردنه های متقاطع و باریکی را نام برد که به تنگ معروف اند.
انواع پادگانه ها، زمین لغزه ها، پدیده های انحلالی و پرتگاههای فرسایشی از اشکال عمده دیگر به شمار می روند. همه این پدیده ها با توسعه و تحول سیستم زهکشی ارتباط دارند(1).
واحدهای زئومورفولوزیک
1ـ عوامل ساختمانی در منطقه‏ی مورد مطالعه به همراه تاثیر عوامل لیتولوژی و تاحدودی خصوصیات اقلیمی، مورفولوژی حاضر را در منطقه کوهستانی رقم زده است.
2ـ تفاوت مقاومت سنگها در برابر عوامل فرسایش موجب بروز تغییر شیب در آبراهه های واقع در مناطق کوهستانی شده است. همچنین بروز چین خوردگیها بر تحول مورفولوژی کوهستان موثر بوده است.
3ـ سنگهای متعلق به کرتاسه سخت ترین و سازند بختیاری سست ترین سازندهای منطقه‏ی مورد مطالعه می باشند.
4ـ پس از آخرین حرکات مهم تکتونیکی، سهم عوامل اقلیمی در تغییر چهره کوهستان از طریق فرسایش و انتقال رسوبات به سمت سطح اساس افزایش یافته است.
5ـ مورفولوژی دشتهای منطقه عمدتاً متاثر از تحولات تکتونیکی و تغییرات اقلیمی کواترنر بوده است.
انواع حرکات دامنه ای منطقه به قرار زیر می‏باشند:
1) لغزش 2) ریزش 3) خزش 4) سولیفلکسیون 5) بهمن
– زمین لغزش
تعاریف مختلفی از پدیده لغزش صورت گرفته است . زمین لغزش از لغت امریکایی Landslide و معادل انگلیسی آن Landslip می باشد. ویژگی سنگ شناسی بخش چین خورده از سری های مارنی ضخیم نامقاوم تشکیل شده که در بین آهک های یکپارچه و مقاوم قرار گرفته اند. هر جا که آهک های فوقانی دارای شیب تندی باشند، شرایط مطلوبی برای ایجاد زمین لغزه های بزرگ به وجود می‏آورند(1).
سنگ لغزش ها و سنگ ریزش ها با یک پدیده شاخص دیگر در کوه های زاگرس همراهند و آن عبارت است از بالا بودن سرعت ظاهری عقب نشینی پرتگاه‏ها به عبارت دیگر زمین لغزش عبارت است از حرکت توده ای از خاک یا سنگ یا مخلوطی از هر دو سمت پایین بر روی یک دامنه پرشیب.
زمین لغزش ها یک پدیده عمومی در تمام محدوده های ژئومورفولوژی کوهستان زاگرس در غرب ایران هستند، یکی از بزرگترین آنها؛ زمین لغزش تاریخی سیمره است . مطالعه تاریخ روند شمال غرب ـ جنوب شرق رشته کوه زاگرس در ایران فعالیت شدید زمین لرزه ای در این منطقه را تایید می‏کند به طوری که زمین لرزه های بزرگی از تاقدیس کبیرکوه گزارش شده اند. این فعالیت‏های زمین لرزه‏ای می‏تواند در ایجاد گسیختگی هایی وسیع و زمین لغزش‏های فاجعه آمیز موثر باشد. بعضی از شواهد
همانند تراست های رودخانه ای در ارتفاعات بالا ، بی نظمی سفره آب‏های زیرزمینی و ضخامت زیاد رسوبات رودخانه ای، فعالیت تکنونیکی ناحیه را اثبات می‏کند. زیر بری پای دامنه‏های آهکدار شیب دار توسط رودخانه های طولی باعث ایجاد سنگ لغزه های فراوانی در منطقه شده که زمین لغزه بزرگ سیمره نیز به همین ترتیب رخ داده است. چشمه‏هایی که در سطح تماس آهک آسماری با مارن های تحتانی ایجاد شده‏اند نیز با تراوش و ایجاد نقب در پرتگاه های آهک به این امر کمک کرده‏اند(1).
از نظر ژئومورفولوژی، زمین شناسی ، تکنونیک و چینه شناسی تاقدیس کبیرکوه به دو سری تشکیلات تقسیم می‏شود. در تشکیلات اول پرتگاه‏هایی از سنگ آهک کرتاسه میانی و آهک الیگوسن ـ میوسن و سری دوم از مارن و شیل کرتاسه فوقانی وائوسن و همچنین از مارن ، آهک ، ماسه و ژیپس میوسن ـ پلیوسن است. سری اول از درجه سختی بالایی برخوردارند اما سری دوم دارای مقاومت کم و معمولاً از درجه سختی پایین و سست هستند، توالی لایه های نفوذ ناپذیر مارن و شیل در داخل شکاف های باز سنگ آهک . فعالیت تکتونیکی و شیب های تند محلی باعث مستعد شدن بیش از حد لغزش ها و منجر به سقوط، لغزش ها و در هم ریختگی ساختار زمین شناسی شده است. اکثر دریاچه های موجود در داخل نواحی کوهستانی غرب ایران می‏تواند ناشی از وقوع همین زمین لغزش‏ها باشد. در بین صدها کنترل گرانش و زمین ساختی لغزش‏ها در زاگرس ، توسط هاریسون و فالگن گزارش شده است
-زمین شناسی و ژئومورفولوژی زمین لغزه سیمره
رشته کوه زاگرس با ارتفاع حدود 3000 متر به وسیله چین های ساده و خیلی منظم در سنگ آهک
محدود می‏شود که اشکال سنگی مقاوم و پایداری را به وجود آورده ، چین های اصلی این سنگ‏ها در لرستان کبیرکوه گفته می‏شود که یک تاقدیس سنگ آهک کرتاسه میانی است و یک "هاگ بک" را به وجود آورده است. در پهلوی تاقدیس لایه هایی از مارن کرتاسه فوقانی و ائوسن که به سرعت هوازده شده اند ، وجود دارد . دره ها تا شمال شرقی به وسیله تشکیلات فوقانی که به طور نسبی پوشش نازکی از سنگ های سری فارس (میوسن ، پلیوسن، مارن ، ماسه و ژیپس) ناشی از فرسایش تفریقی باقی مانده اند ، محافظت می‏شود. در منتهی الیه شرقی آن ، ناودیسی به پهنای 9 کیلومتر و تاقدیس آسماری دوق فروش حد شمال آن را تشکیل داده است. تاقدیس در قسمت های غربی ، جایی که آهک های آسماری تاقدیس مله کوه شیب های شمال شرقی ناودیس را تشکیل می‏دهند، عریض می‏شود. روی ساختارهای زمین شناسی و ژئومورفولوژی یک سری از نهشته های غیر معمول از جنوب تا شمال را در بر می گیرد. دره‏ها از بلوک های سنگ آهک به هم ریخته و غیر معمول پوشیده شده اند، وسعت مواد آواری 16 کیلومتر مربع است
که از قطعات بزرگ و کوچک زاویه دار سنگ آهک تشکیل شده است و سطح مورفولوژی آنها خیلی
ناهموار و هنوز بعضی از دریاچه های کوچک در حد تالاب وجود دارد. کناره کوه های کبیرکوه قبل از وقوع زمین لغزش از شیب های منظم صفحات سنگ آهکی و در یک شیب کمتر از 20 درجه متمایل هستند . روی اکثر تپه ها صفحات پیوسته ای از سنگ آهک وجود دارد که این حالت ، وضعیت پایداری را اثبات می‏کند. تالوس ها و شیب واریزه ها در حاشیه کوه های آهکی در شیب بیشتر از 30 درجه اتفاق می افتند. تاقدیس مله کوه در شمال شهر پلدختر ، در امتداد حاشیه شمالی حوضه سیمره ، از مارن و شیل تشکیل شده و مرتفع ترین پرتگاه در ارتفاع 2000 متری از آهک آسماری می باشد، رودخانه کشکان یکی از بزرگترین رودخانه های استان لرستان است که از کوه‏های شمال شرقی سرچشمه می‏گیرد. این رود تراس‏های رودخانه‏ای را به طور عمیق فرسایش داده است و از دره عمیق تاقدیس مله کوه عبور می‏کند و در حوضه‏های داخلی سیمره گسترش می‏یابد. در محلی به اسم بابا خوارزم به رود سیمره می پیوندد . رود سیمره نیز از رودخانه های بزرگ لرستان محسوب می‏شود. سیمره رود در جنوب شرقی پل دختر به کشکان رود می‏پیوندد و بعد از گذشتن از پل تاریخی گاومیشان در امتداد شمالی تاقدیس کبیرکوه گسترش می‏یابد و بعد از گذشتن از دره تنگ و عمیق تاقدیس کبیرکوه وارد استان های جنوبی کشور می‏شود .
زمین لغزش سیمره یکی از بزرگترین و نادرترین حوادث زمین لغزه ای در دنیا است، این پدیده در پهلوی شمال شرقی تاقدیس کبیرکوه اتفاق افتاده است. توده های بزرگ سنگ آهک آسماری و قسمت تشکیلات پابده (مارن و سنگ آهک مارنی ) ضخامتی در حدود 400 متر و حجمی حدود 30 کیلومتر مکعب دار د. حرکت توده لغزشی از ارتفاع 1880 متر با حداکثر مسافت حدود 20 کیلومتر به طرف دره سیمره صورت گرفته است و ناحیه‏ای به وسعت 166 کیلومتر مربع در حوضه سیمره از مواد نهشته شده پوشیده است. بعد از وقوع زمین لغزش ، جهت حرکت مواد به شمال تاقدیس سیمره، یعنی دره‏های قدیمی سیمره و کشکان رود بوده که توده لغزشی آنها را سد و دریاچه بسیاری را به وجود آورده که از آن زمان به بعد یا از طریق رسوخ آب به لایه های زمین یا اینکه سرریز شدن و فرسایش دیواره سد و بستر رودخانه در پایین سد هنگام خروج طبیعی آب دریاچه از سد زهکش نموده است. بزرگ ترین این
دریاچه ها، دریاچه جایدر و سیمره هستند، رسوبات سیلت و ماسه این دریاچه ها با ضخامتی 30 تا 100 متر تشکیلات شمال شرق و شمال غرب گچساران (میوسن ـ پلیوسن) در حوضه سیمره را پوشانده است. سطح رسوبات دریاچه های جایدر و سیمره 35 کیلومتر مربع و 85 کیلومتر مربع است، هم اکنون تعدادی تالاب کوچک در آن قابل مشاهده است. رسوبات دریاچه سیمره ، از ساختارهای رسوبی نظیر عرض بستر، بافت ورقه ای طبقه بندی تدریجی ، ساختار حلقوی، گره ها و ساختار های بیوژنیک نظیر فسیل های ریشه ای و دیگر بقایای گیاهی و صدف‏های شکم پایان نشان داده شده است. پرتگاه از سقوط مواد که محدود به صخره آهک آسماری است به وجود آمده ، این پرتگاه دارای طول 16 کیلومتر از شرق به غرب و عرض 5 کیلومتر است. کمترین ضخامت آن 300 متر از سنگی که به شکل قطعاتی از آهک آسماری حرکت کرده که 200 متر ضحامت زیرین آن از شیل و مارن تشکیل شده است حجم کل سنگ‏ها چیزی حدود 24 تا 32 کیلومتر مربع است.
ناحیه مورد نظر برای زمین لرزه های بزرگ مستعد است و ارتعاشات شدید زمین ممکن است. عامل اصلی وقوع زمین لغزش ها بوده است، به احتمال زیاد زمین لغزش سیمره که حجم مواد آواری آن حدود 30 میلیون متر مکعب است و بزرگترین زمین لغزش نیمکره شرقی است، به وسیله یک زمین لرزه خیلی بزرگ اتفاق افتاده است. تخته سنگ آهک آسماری ترشیدی که 16 کیلومتر طول و ضخامت متوسط 5 کیلومتر و 300 تا 400 متر ضخامت دارد از دامنه شمالی تاقدیس کبیر کوه لغزیده که دو دره را قطع کرده و به طول 20 کیلومتر حرکت کرده است. یکی از این بلوک ها به ارتفاع حدود 1250 متر در دماغه تاقدیس دوق فروش است که اندازه اش در حدود 60 30 30 متر است که منشا آن احتمالاً دامنه تاقدیس دوق فروش است اما طرف دیگر تاقدیس سطح آن صاف و هموار بدون هیچ تغییر طبیعی در محلی که تخته سنگ‏ها از آن می‏توانند جدا شوند، مشخص است. برای این بلوک وزن مخصوص توده 5/2 استفاده شده که به وزن کل توده برابر با 135 هزار تن خواهد بود و بدون اینکه شکل آن گرد شده باشد در حدود 15 کیلومتر از محل اصلی خود فاصله گرفته است.
فقط یک آشفتگی میانی می‏تواند مواد را تا مسافت 20 کیلومتر از محل اصلی خود بدون دخالت
شیب‏های ساختمانی دور کند. مکانیسم های گوناگونی برای حرکت زمین لغزش ها عنوان شده است (ساسا و دیگران ، 1994، شعاعی و ساسا 1997). ساسا و دیگران در سال 1944 عنوان کردند که زمین لغزش های بزرگ معمولاً روی آبرفت ها یا در مواد سست و ناپایدار در قسمت جلوی دامنه ها اتفاق می افتند. در شکل3-3 به صورت شماتیک نشان داده شده است . زمانی که نهشته ها دارای تخلخل زیاد و به حالت نیمه اشباع درآیند، بار آنها سنگین می‏شود و ساختار دانه ها متراکم می‏شود و در این حالت لغزش رخ می‏دهد در نتیجه فشارهای منفذی آب در لایه های اشباع شده ایجاد خواهد شد که باعث غیرمتعارف شدن وضعیت عادی می‏شوند. تحت چنین شرایطی سطح لغزش روی لایه اشباع شده قرار می‏گیرد که توده زمین لغزش با سرعت زیاد در مسافت طولانی می‏تواند حرکت کند.
مورفولوزی سازندهای منطقه مورد مطالعه
به طور کلی سنگ‏های منطقه ی مورد مطالعه از نوع رسوبی هستند. این سنگ‏ها معرف تاریخ گذشته زمین شناسی منطقه و تحولات تکتونیک بوجود آمده در آن نیز می‏باشند. بافت اکثریت سنگ‏های منطقه همگن و از دانه بندی منظمی تشکیل یافته‏اند. این سازندها در ترکیب با عناصر اقلیمی به ایجاد اشکال ویژه‏ای در سطح این منطقه مبادرت نموده است. از عمده ترین این اشکال که ویژگی خاصی را به منطقه بخشیده است اشکالی است که در سنگهای آهکی منطقه ایجاد شده اند مانند دره های u شکل، غارهای انحلالی، لاپیه ها، مخازن آب کارستیک، چاهک های انحلالی و مواردی دیگر همگی نمودهایی از این اشکال در منطقه مورد مطالعه می باشند. در شکل ناهمواری‏های آهکی منطقه چیزی که کاملاً مشخص می باشد دیواره های پرشیب و برجستگی های دندانه دار و دامنه های با شیب زیاد است. علت اصلی ایجاد این اشکال را باید در ساخت جوان ناهمواری های این منطقه جستجو نمود. از ویژگی های دیگر سازندهای این منطقه تغییر در سن سازندهاست. این تغییر از قانونمندی ویژه ای در منطقه تبعیت می کند به طوری که از غرب به طرف شرق منطقه سن سنگها کاهش می یابد. طبقات رسوبی چین خورده منطقه نظم خاصی را به نمایش می گذارند. طرز قرار گرفتن سازندهای مختلف در
این طبقات به صورت دیواره های منظم و موازی با جهت شمال غربی ، جنوب شرقی است این پدیده خاص تنها از طریق وجود ژئوسنکلینال زاگرس قابل توجیه است. جوش سنگ های منطقه مقاومت زیادی در مقابل هوازدگی شیمیایی از خود نشان داده ولی در برابر فرایندهای فیزیکی دگر شکلی یافته و تغییر شکل داده اند. این پدیده در این سازندها سبب ایجاد اشکال خاص ژئومورفولوژی می شود. وجود دیواره های با شیب زیاد ، واریزه های انبوه در پای این ارتفاعات و مواردی دیگر از اشکال شایع در این سازندها می باشد. یکی دیگر از اختصاصات این منطقه شباهت بسیار زیاد اشکال ایجاد شده در آن با نواحی کارستیک است. مهم‏ترین مواردی که سبب همسانی این مناطق با نواحی کارستیک شده است عبارتند از:
_ وجود آهک با درجه خلوص بالا
_ وجود آب به میزان کافی برای ایجاد اشکال کارست
_ سنگ های منطقه عموماً به صورت برهنه و عاری از خاک بوده این پدیده زمینه مناسبی را برای فعالیت بیشتر فرایند انحلال ایجاد می کند.
_ وجود دره های u شکل که نشانه تخریب شیمیایی سنگهای آهکی در منطقه است.
_ وجود اشکال سطحی حاصل از انحلال در سطوح خارجی سنگهای منطقه
در مجموع می توان سه عامل عمده وابسته به لیتولوژی سنگ های منطقه را که در شکل زایی آنها موثر است به شرح زیر خلاصه نمود:
1- ترکیب شیمیایی سنگهای منطقه
2- میزان نفوذ پذیری و درجه تخلخل سازندهای منطقه
3- اندازه و بافت سازه های تشکیل دهنده سازندهای مختلف
در نهایت از مطالب فوق جنین استنتاج می شود:
1- آثار و شواهد مربوط به هوازدگی شیمیایی ، فیزیکی و بیولوژیکی به طور پراکنده در محدوده مورد مطالعه مشاهده می شوند که از میان عوامل مختلف هوازدگی ، نوع فیزیکی آن سهم عمده ای از تخریب سنگ ها را در منطقه به عهده دارد، پوشش گیاهی به خصوص در زمین های کشاورزی ، باغات و مراتع نیز در هوازدگی بیولوژیکی سنگ ها موثرند.
2- اشکال مختلف حرکات دامنه ای از قبیل لغزش، ریزش و خزش در منطقه مورد مطالعه مشاهده می شوند که از میان آنها ریزش های تخته سنگی و قلوه سنگی نقش مهم تری را در مورفولوژی منطقه مورد مطالعه به عهده دارند.
3- زمین لغزش سیمره در پهلوی شمال شرقی تاقدیس کبیرکوه اتفاق افتاده و حرکت مواد به شمال تاقدیس سیمره توده لغزشی آنها را سد کرده و دریاچه جایدر و سیمره را به وجود آورده است.
4- حرکت از نوع خزش نیز به صورت حرکت تدریجی و بطئی خاک در مکان های مختلف به خصوص بر روی سنگ های ریزدانه چهره ی شاخص حرکت مواد دامنه ای است.
5- بدلندها (هزار دره) یکی از اشکال فرسایش بارانی در منطقه مورد مطالعه هستند که در سطح گسترده ای گسترش دارند که در بعضی محل ها تناوب مارن و ماسه سنگ باعث بروز اشکال جالبی از تناوب طبقات سخت و سست شده است.
6- سیلاب ها از عوامل اساسی در تغییر چهره زمین در منطقه مورد مطالعه به شمار می روند که این عامل علاوه بر ایجاد سریع اشکال جدید مورفولوژیک، به لحاظ اهمیت اقتصادی برای انسان قابل توجه است و هر ساله خساراتی را به زمین های زراعی و تاسیسات وارد می سازد.
ژئومورفولوژی و خاک
میزان نفوذ ،ظرفیت نگهداری ، تلفات اولیه بارندگی و ضریب جریان و پارامترهای نظیر آن ، به نوع خاک وابسته هستند .
هر چه خاک عمیق تر باشد ، آب بیشتری می تواند توسط خاک جذب شده و به طرف آبهای زیرزمینی منتقل گردد.
خاکهای نواحی کوهستانی و دره ای لرستان ، که عمدتاً قهوه ای ، بلوطی رنگ ، پدوکال (آهکی) وخاکهای دره ای می باشند، بیشتر از کانیهای رسوبی بوده و در ایجاد آنها عوامل آب و هوا و سنگ مادر نقش موثری داشته است.
– طبقه بندی خاکها
قسمتی از دشت های پلدختر تحت تاثیر مواد متعددی که عمدتاً گچ بوده است ، در طی زمان و تحت تاثیر میزان بارندگی و سایر فاکتورهای سازنده خاک ، سری خاکهایی بوجود آمده که دارای مقادیر زیادی املاح شور وگچ می باشند. در خاکهای برخی مناطق فرآیند اصلی سازنده خاک ، حرکت آب رودخانه کشکان طی زمان بوده است که عمدتاً خاکهای جوان با رسوبات حل شده و در نقاط دیگر ته نشین شده توسط آب رودخانه تشکیل یافته اند.
خاکهایی که به لحاظ سنگ مادر نسبت به فرسایش مقاومتر و از ثبات بیشتری برخوردار بوده است ، دارای بافتی سنگین تا خیلی سنگین همراه با تمرکز آهک در پروفیل خاک ، وجود افقهایی نظیر Calcic یا Camdic می باشند.
خاکهای دره ای بر اثر انتقال مواد فرسایشی به وجود آمده اند. بیشتر خاکهای رسوبی به صورت لایه لایه است . رنگ آنها قهوه ای کم رنگ تا معمولی و گاهی خاکستری تیره است . بیشتر نواحی هموار لرستان از این خاک پوشیده است(1) .
– منابع و قابلیت اراضی منطقه مورد مطالعه
تیپ اراضی کوهستانی است که قسمتی از منطقه مورد مطالعه را شامل می شود
کوهها زمین های مرتفعی هستند که بیش از 1200 متر بلندی دارند و شیب آن ها بین 30 تا 100 درصد است. بخش وسیعی از کوهها آهکی، همراه با سنگ های دگرگونی و آتشفشانی است. در نواحی پست تر مارن های گچی با فرسایش بیشتر دیده می شود. این زمین ها غالباً بایر است و فقط در بعضی واحدها قابلیت جنگلی و مرتعی در حد متوسط و گاه خوب دیده می شود. بخش قابل توجهی از استان زیر تیپ اراضی کوهستانی است که قسمتی از منطقه مورد مطالعه را شامل می شود.
– نقش انسان به عنوان عامل ژئومورفیک در منطقه و مشکلات زیست محیطی
در دهه های اخیر فعالیت های شدید انسان به همراه رشد فزاینده جمعیت و بهره گیری هر چه بیشتر از امکانات طبیعی با استفاده از تکنولوژی مدرن، تاثیر زیادی بر محیط زیست طبیعی گذاشته است. در منطقه مورد مطالعه از گذشته های دور تاکنون به سبب فعالیت های متنوع انسان، بویژه در دهه های اخیر با اهداف اقتصادی، نظامی، عمرانی، آثار و اشکال بسیار مشخص ژئومورفولوژیک برجای گذاشته شده است که تاثیر شگرفی در محیط منطقه در برداشته است. بهره برداری های نامعقول از زمین و مراتع، استخراج بی رویه از آب های زیرزمینی، احداث کانال های آبرسانی، استخراج منابع معدنی و ایجاد واحدهای صنعتی، احداث جاده های ارتباطی، گسترش مراکز شهری و سایر فعالیت های دیگر با مقاصد مختلف در تغییر سیمای ژئومورفولوژی منطقه در نواحی مختلف نقش موثری داشته است. آثار و اشکال ژئومورفولوژی ناشی از دخالت انسان در منطقه مورد مطالعه به صور مختلف انجام شده که در زیر بشرح مهمترین آنها اشاره خواهد شد:
– دخل و تصرف در آبهای سطحی
دخالت انسان در مقاطع تاریخی در تغییر شبکه هیدروگرافی منطقه نشان از این دارد که دخالت عمدتاً بصورت تغییر مسیر آبراهه ها بسوی مراکز کشاورزی و مسکونی صورت گرفته است. بطوریکه شیوه های سنتی آبیاری و استفاده از نهرها برای کشاورزی هنوز هم در منطقه مورد مطالعه دیده می شود
از سالهای قبل تاکنون با اهداف عمرانی و اقتصادی در چارچوب اجرای طرح های آبرسانی، توسعه کشاورزی، شهرسازی، راهسازی و مهار سیلابها، دخالت انسان در شبکه هیدروگرافی منطقه بطور فزاینده افزایش چشمگیری داشته و در این گذر آثار ژئومورفولوژیکی زیادی به همراه داشته و در ژریم هیدرولیکی منطقه تاثیر گذاشته است.
در سالهای اخیر با پیشرفت دانش سدسازی و مهار آبهای سطحی،توسعه ابزار و ادوات کشاورزی بوسیله فن آوری جدید و نیز توجه دولت به امر توسعه مناطق روستایی بعنوان زیربنای استقلال اقتصادی
کشور، مناطق روستایی منطقه مورد مطالعه نیز از این امر مستثنی نبوده و با وجود محرومیت منطقه، عملیات عمرانی ساخت بندهای انحرافی و نیز کانالهای آبرسانی به اجرا در آمده است اما وسعت و حجم اینگونه عملیات عمرانی چنانچه بتواند تغییرات قابل ملاحظه ای در سیمای مورفولوژیک منطقه ایجاد کند، نبوده است. تغییرات ایجاد شده در ارتباط با آبهای سطحی عمدتاً انحراف مسیر آبراهه ها و کانال ها برای آبیاری اراضی زیر کشت و درختان مثمر بوده است. در دره های کوچک و بزرگ منطقه که چشمه هایی، هر چند با دبی ناچیز وجود داشته این تغییرات انجام شده است.
تراس بندی یا ایجاد بانکت در سطوحی بسیار کوچک و سوارکردن آب چشمه ها برروی دامنه ها جهت آبیاری اراضی و درختان و باغات میوه، امری متداول در منطقه مورد مطالعه است. محدودیت هایی که برای بهره برداران در این موارد وجود دارد بعضی اوقات ناشی از کمبود آب بوده است ولی در اغلب موارد توپوگرافی و جنس سنگ باعث ایجاد محدودیت در توسعه باغات شده است. دامنه های پر شیب و اغلب همراه با بیرون زدگی سنگی و خاکهای ناپایدار که با ایجاد هر سیلاب در معرض شستشو و فرسایش و همچنین لغزش قراردارند، از مشکلاتی است که ساکنین منطقه مورد مطالعه در بهره برداری از اینگونه اراضی با آن مواجه هستند.
– دخل و تصرف در آبهای زیرزمینی
آبهای زیرزمینی منطقه نیز بدست انسان دچار تغییر و دگرگونی شده اند. این تغییرات به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم بوده است. آثار مستقیم این تغییرات به صورت استخراج آبهای زیرزمینی از طریق حفر چاههای نیمه عمیق و احداث سازه های بتنی در محل چشمه ها برای انتقال آب چشمه ها جهت شرب به روستاهاست. در منطقه مورد مطالعه از دیرباز فعالیتهای کشاورزی رونق داشته و اغلب سکنه آن به کار کشت و زرع مشغول بوده اند. در گذشته بهره برداری از آبهای زیرزمینی رونق چندانی نداشته است. اما روندی که در سالهای اخیر بعلت افزایش سطح زیرکشت که در اثر مکانیزه شدن کشاورزی ایجاد شده و همچنین نفوذ صنعت در نواحی مختلف منطقه، احتیاج به استفاده از آبهای زیرزمینی احساس گردیده
است. بطوریکه در حال حاضر بخشی از آب مورد نیاز کشاورزی و آشامیدنی از طریق آبهای زیرزمینی تامین می شود. در منطقه مورد مطالعه در زمانهای نه چندان دور قناتها از موارد استفاده ساکنان روستاها برای کشاورزی و شرب بود که بعلت نابودی اکثریت قناتها در حال حاضر چاه های عمیق و نیمه عمیق مهمترین وسیله بهره برداری از آبهای زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه است.
– نقش و دخالت انسان درتخریب مراتع و کشاورزی
با توجه به توپوگرافی و وضعیت اقلیمی، مراتع منطقه عمدتاً از لحاظ ترکیب گونه های مرتعی موجود و نیز تیپ های گیاهی موجود متعلق به مراتع کوهستانی می باشند.
از دیگر گونه های درختی که به تعداد زیاد در منطقه دیده می شود می توان از بنه و زالزالک نام برد. مراتع منطقه عمدتاً تخریب شده و شدت چرای بی رویه موجبات گسترش گونه های نامرغوب و غیرخوش خوراک را فراهم آورده است. مهمترین دلایل کاهش تولید مراتع در منطقه مورد مطالعه چرای بی رویه و قشلاقی بودن منطقه در فصل سرد سال است که حیات مراتع را تهدید می کند. کوچ نشینان دام های خود را در اوایل فصل پاییز به این شهرستان وارد و تا اوایل بهار در این منطقه بسر می برند. چرای دام سبب تضعیف مراتع و مانع رشد کافی گونه های مرغوب می شود. تعداد دام نیز مانند دیگر مناطق، خارج از
ظرفیت تولید مرتع می باشد. حضور عشایر در منطقه مورد مطالعه و استفاده بی حد وحصر از مراتع این منطقه که به لحاظ سنگ شناسی نیز از مناطق حساس محدوده ی مطالعاتی می باشند باعث گسترش هر چه بیشتر بدلندها و از بین رفتن پوشش گیاهی می شود. چه بسا بسیاری از بدلندهای موجود حاصل بهره برداری نامعقول انسان از مراتع موجود بوده و عامل سنگ شناسی تنها جزیی کوچک از عوامل دست اندرکار بوجود آمدن این اشکال باشد. با توسعه زراعت دیم در منطقه، بخش عمده ای از مراتع منطقه از بین رفته و در حال حاضر زیر کشت دیم قرار دارد و مراتع منطقه را تنها در مناطق صعب العبور، دره ها و کوه های مرتفع می توان یافت.
زراعت غیر اصولی نیز از دیگر عوامل تاثیرگذار بر مورفولوژی منطقه مطالعاتی است.باتوجه به کوهستانی بودن منطقه بخشهای وسیعی از محدوده ی مورد نظر زیر کشت دیم قرار دارد. زراعت غیر اصولی و شخم در جهت شیب دامنه ها در اراضی شیب دار، باعث فرسایش شدید و از بین رفتن مواد مغذی خاک شده و در بسیاری جاها سنگ زیرین خاک نمایان شده اما هنوز برروی آنها کشاورزی شده و به همان روشهای غیر اصولی به تخریب خاک و فرسایش تشدید شونده ادامه داده می شود. در بعضی مناطق بویژه در دامنه های مجاور آبراهه ها در اثر شخم عمیق و زراعت، انواع حرکات دامنه ای از قبیل سولیفلوکسیون و لغزش اتفاق افتاده است. خاک در این محلها و همچنین نفوذ ناپذیری سنگ زیرین می باشد.
– نقش و دخالت انسان درآلودگی خاک
خاکهای ایران به آن حد که خاک کشورهای صنعتی و پیشرفته از لحاظ کشاورزی آلوده است، هنوز آلوده نشده اند. اما پیشرفت سریع تکنولوژی و توسعه روزافزون کارخانه ها و موسسات صنعتی و همچنین مصرف زیاد کودشیمیایی و سموم دفع آفات و دیگر موادشیمیایی در کشاورزی در دهه های اخیر امکانات زیادی را برای آلوده شدن خاکهای ایران فراهم کرده است. آمار نشان می دهد که تولید کودشیمیایی در داخل مملکت و واردات آن از خارج، سال به سال بیشتر و مصرف آنها افزایش یافته است. با تاسیس شرکتهای سهامی زراعی و شرکتهای تعاونی روستایی و مجتمع ها و شرکتهای کشت و صنعت و توجه زیاد به بالابردن سطح تولیدات کشاورزی، مصرف کودهای شیمیایی و سموم حشره کش و علف کش رو به روز بیشتر شده است و در نتیجه واردات این مواد شیمیایی نیز همه ساله افزایش یافته است. اینها از جمله موادی است که در کشاورزی مصرف می شود و از این طریق باعث آلودگی خاک می شود. اما خاک به طریق دیگر نیز در ایران آلوده می شود و آن از طریق مصرف سموم در حفظ بهداشت مانند آئروسلهاست که اگر این سموم را هم به حساب آوریم سالانه حدود سه تا ده هزار تن مواد سمی در خاک و آب و هوای کشور ما وارد می شود. آلودگی خاک از طریق کودشیمایی در ایران بیشتر مربوط به مصرف بی رویه و نابجای آنهاست به این معنی که مثلاً در مناطق شمالی که مرطوب و خاکهای آن اسیدی است، مصرف می شود و همان کود در منطقه جنوب و جنوب شرقی که خشک و خاکهای آن اغلب شور و قلیایی است، به زمین داده می شود. مصرف زیاد کودشیمیایی هم در مناطق مرطوب و هم در مناطق خشک کشور به خاک و موجودات زنده آن لطمه وارد آورده است.
– اثرات کودشیمیایی در منطقه پلدختر
کودهای شیمیایی باعث تغییر در پ. هاش خاک می شوند بعضی از کودها باعث بالارفتن پ.هاش می شوند که برای خاکهای مناطق شور و خشک و خاکهای قلیایی خطرناک است و برخی دیگر باعث پایین رفتن پ. هاش می گردند که برای خاکهای اسیدی مضر است. با تغییر پ.هاش خاک در جهت نامطلوب، بسیاری از خواص خاک و موجودات زنده در این منطقه تغییر کرده و یا در حال از بین رفتن
است
– افزایش درجه شوری خاک
طبق تحقیقات موسسه خاک شناسی، خاک منطقه پلدختر بیشتر از سنگهای آسماری می باشد که در نتیجه خود منطقه دارای اراضی آهکی بوده است. اما آنچه عامل فوق را تشدید می کند، افزایش بی رویه کودشیمیایی می باشد.
کودهای شیمیایی و کودهایی که بقایای زیادی از آنها در زمین باقی می ماند باعث بیشتر شور شدن خاک می گردد و براساس آنچه که در اراضی منطقه مشاهده می شود، کودهای مذکور اثر خود را بر این اراضی گذاشته اند و روز به روز فرسایش آنها به خاطر استفاده مجدد و بیشتر از این کودها بیشتر می شود. اراضی روستای سراب حمام واقع در 5 کیلومتری جنوب پلدختر و اراضی روستاهای چم مهر و هلوش در جنوب غربی پلدختر که مراکز صیفی کاری این منطقه هستند نیز از این جمله محسوب می شوند.
– نتیجه گیری و ظرفیت سنجی فیزیکی منطقه از نظر برنامه ریزی عمرانی
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه های مختلف این پژوهش و موضوع تحقیق . از دیدگاه برنامه ریزی عمرانی به اختصار نتایج زیر حاصل می گردد :
– موقعیت جغرافیایی و تیپ ناهمواری
سیمای طبیعی محدوده مورد مطالعه از چشم اندازهای متنوعی تشکیل شده است . این منظر طبیعی هرچند که در مجموعه کلی منطقه به عنوان یک واحد مستقل مورد مطالعه قرار می گیرد ، لیکن از نظر ویژگیهای ناحیه ای و شکل زمین به تیپ های مختلف قابل تقسیم می باشد . این تقسیم بندی امکان تشخیص تفاوتهای ناحیه ای را میان بخش های مختلف با وجود همگنی های زیاد فراهم ساخته و بدین ترتیب زمینه شناخت بنیادی و دقیق منطقه بوجود می آید . براساس این تقسیم بندی قلمرو جغرافیایی منطقه شامل سه تیپ دشتی ، کوهپایه ای و کوهستانی است . هر یک از این واحدها اهمیت زیست محیطی و حیاتی و اقتصادی خود را در کل منطقه دارا هستند و کانون فعالیت های حیاتی برای معیشت های گوناگون می باشند . شرایط زیستی و محیطی منطقه مورد مطالعه متنوع در محدوده دشتی و دامنه های پایکوهی و کوهستانی هر یک به نوبه خود توانهای محیطی متفاوتی دارند و در اشکال ویژه خود مورد بهره برداری قرار می گیرند . قسمت اعظم محدوده دشتی از ارتفاع کمی برخوردار بوده و از نظر قابلیت کاربری نسبت به نواحی دیگر موقعیت ممتازی دارد . مهمترین مراکز تجمع شهری در این محدوده استقرار یافته و مهمترین کانون فعالیت و تمرکز جمعیت می باشد . نمونه بارز آن دشت جایدر می باشد که محدوده شهری پلدختر را در بر می گیرد . محدوده کوهپایه ای از نظر تمرکز جمعیت و مراکز سکونتی به علت ویژگیهای اقلیمی و توپوگرافی و شیب نسبت به محدوده دشتی از تراکم کمتری برخوردار است . زمینهای کوهپایه ای غالباً از تپه های متعدد کم ارتفاعی تشکیل شده است . دره های نواحی کوهپایه ای به دلیل برخورداری از آب و هوای معتدل مورد توجه عشایر دامدار می باشد . محدوده کوهستانی به تبعیت از ساختمان و نظام چین خوردگی کوههای زاگرس شیبی تند دارد و عمدتاً از اراضی مرتعی طبیعی تشکیل شده است . این بخش نسبت به نواحی دیگر از ساختار زیر بنایی ضعیفی برخوردار بوده و قابلیت جذب جمعیت این نواحی چندان مورد توجه و استفاده قرار نگرفته است . محدوده کوهستانی به دلیل شیب زیاد زمین ، عملاً مشکلات زیادی در راه دخل و تصرف انسانی بوجود آورده است .
بطور کلی موقعیت جغرافیایی منطقه و برخورداری از تنوع ارتفاعی مناسب موقعیت طبیعی ویژه ای به این منطقه داده است . چنین موقعیتی زمینه ساز توانهای طبیعی فوق العاده در جهت بهره برداری های کشاورزی و دامپروری می باشد که در نهایت می تواند مستعد استقرار صنایع تبدیلی متناسب با فعالیتهای انسانی منطقه باشد .
ویژگیهای زمین شناسی
در منطقه مورد مطالعه سنگهای قدیمی دوران پرکامبرین و پالئوزوئیک مشاهده نمی شود و قدیمیترین سنگها متعلق به دوران مزوزوئیک می باشد . همچنین براثر رخدادهای زمین ساختی شدید و متوالی ؛ گسله های متعدد تشکیل شده است . وجود سازندهای مختلف رخدادهای زمین ساختی طولانی موجب پیدایش ذخایر طبیعی شده است بهمین جهت معادن یکی از مهمترین قابلیت در زمین شناسی منطقه می باشند و می توان از آنها به عنوان پتانسیل های اولیه در جهت سرمایه گذاری و جذب جمعیت استفاده کرد .
مهمترین این معادن شامل سنگهای آهکی برای تهیه مصالح ساختمانی ، شن و ماسه جهت استفاده در بتن سازی ، معادن گچ برای امور ساختمانی و خاک صنعتی جهت امور صنعتی و عمرانی می باشند .
یکی از عوامل محدود کننده برنامه ریزیهای عمرانی در منطقه مورد مطالعه . وجود ساختمانهای چین خورده همراه با گسل ها و روراندگی است . این گسل ها که در منطقه ملاوی گسترش دارند ، از نظر تکتونیکی ناپایدار می باشند و آثار ناپایداری در خردشدگی اکثر طبقات میانی و شمالی منطقه نمایان می باشد . آنچه که در این گذر احساس می شود ، با توجه به نیاز جمعیت روز افزون آن به ایجاد سکونتگاه ها ، شبکه راههای ارتباطی درون شهری ؛ برون شهری ، دفع فاضلاب و … است .
– ویژگیهای اقلیمی
سیمای توپوگرافی و خصوصیات فیزیوگرافی منطقه مورد مطالعه دارای ویژگیهایی است که بر پدیده های اقلیمی آن به خصوص بارندگی و دما تاثیر فاحش می گذارد . ویژگیهای اختلاف ارتفاع باعث ایجاد تغییرات اقلیمی نسبتاً چشمگیر شده است . شیب های تند در قسمتی از نواحی کوهستانی منطقه اثرات قابل توجهی بر حرکت های صعودی جریانهای مرطوب و میزان ریزشهای جوی دارد .
در ویژگیهایی اقلیمی منطقه دو عنصر دما و بارش در منطقه رابطه ای معکوس پیدا می کنند . بدین ترتیب که قسمتی از منطقه که دارای میانگین دمای کمتری است ، از بارش بیشتری برخوردار است . در حالیکه جنوب منطقه بعلت پایین بودن ارتفاع از سطح دریا و بالا بودن میانگین دمایی در دریافت بارش فقیرتر از قسمت شمالی است .
در ویژگیهای اقلیمی منطقه ، تبعیت وضعیت کشاورزی با توجه به داده های آب و هوایی ، کشت از دشت به سمت کوهستان تغییر می یابد و از نظر جغرافیایی شکل و سیمای دیگری به خود می گیرد بدین ترتیب که با افزایش ارتفاع مکان محصولات زراعی که اکثراً جالیزی می باشند و رویش گیاهان گرمسیری محدود شده و به جای آن با افزایش ارتفاع کشت های مناطق سردسیری معمول می شود .
سازگاری با محیط طبیعی و داده های آن از جمله عکس العمل های طبیعی انسان در منطقه است . دانسته های اقلیمی در اجرای اهداف عملی اقتصادی و صنعتی خصوصاً در عصر حاضر در مقیاس وسیع بکار گرفته می شوند . مثلاً برنامه ریزی انسان در کشاورزی در ارتباط با مسایل کاشت ، داشت و برداشت ، آفات آبیاری و بسیاری مسایل دیگر بدون شناخت تاثیر و کنترل ماهیت اقلیمی و عناصر اتمسفری توفیق چندانی نخواهد یافت . آنجا که ابزار و تکنیک انسانی امکان دارد ، طبیعت و عوامل محدودکننده آن به دلخواه انسان ، دگرگون شده است و آنجا که انسان از اعمال قدرت تفکر خویش بازمانده به ناگزیر خود را با محیط تطبیق داده است .
استفاده از داده های محیطی برای مقابله با شرایط طبیعی و اقلیمی حاکم ، بازتابی وسیع در شکل معماری ، جغرافیای شهری و روستایی ، مسیر راههای ارتباطی و اشکال روابط انسان و محیط دارد و می توان به برخورد آگاهانه انسان با عوامل محیطی و اقلیمی اشاره نمود .
بالا بودن پتانسیل حرارتی ، بارندگی نسبتاً مناسب از ویژگیهای آب و هوایی منطقه مورد مطالعه است که به تبع آن کشاورزی منطقه نسبتاً مناسب بوده و کشت های جالیزی و انواع سبزیجات رواج یافته است .
– شبکه هیدروگرافی
رودخانه های کشکان و سیمره آبهای جاری این منطقه هستند که از نظر آبدهی جهت کشاورزی اهمیت زیادی دارند . حوضه آبریز کشکان یکی از واحدهای هیدرولوژیکی حوضه آبخیز کرخه است که شاخه های خود را از نواحی کوهستانی شمال و شمال شرقی خرم آباد دریافت می دارد . این رودخانه پس از تلاقی با رودخانه دو آب الشتر ، کشکان نام می گیرد که به طرف جنوب لرستان جریان می یابد . در پایین تر آب رودخانه چولهول که همان آبشار افرینه می باشد و در مسیر جاده خرم آباد – پلدختر واقع شده به رودخانه کشکان اضافه می شود . رودخانه کشکان به سمت شهر پل دختر جریان می یابد و از وسط شهر می گذرد و این شهر را به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم می کند . پس از عبور از شهر پلدختر در محل روستای چم مهر واقع در 25 کیلومتری جنوب شهر پلدختر و در محل پل گاو میشان با رودخانه سیمره تلاقی یافته رودخانه کرخه را تشکیل می دهد با تطبیق نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی منطقه در بسیاری از موارد علت وجود بریدگی های مشخص شیب در نیمرخ طولی رودکشکان ، بخاطر اختلاف مقاومت سنگها در رابطه با عوامل فرسایشی و عمل نیروهای تکتونیکی به ویژه گسلها و شکستگی هاست .
در پیدایش مئاندرهای کوهستانی ، علاوه برشیب بستر رودخانه و سازندهای مختلف و علیرغم تبعیت پیچ و خم های رودخانه از دره اصلی ، سیمای بریده بریده بستر ، باریک شدن مسیر آن و همچنین بهم گسیختگی رودخانه و تغییر میزان رسوبهای انباشته شده یا برداشته شده را می توان به تاثیر تکتو نیک جوان و ناپایدار منطقه و گذر رودخانه از گسله های فعال نسبت داد.
ویژگیهای لیتولوزی ، تکتونیکی ، اختلاف جنس سنگها و ارتفاع از عوامل موثر در پیدایش ، شکل گیری و آرایش شبکه زهکشی می باشند . در این زمینه گاهی دخالت یک عامل نقش غالب را در تیپ زهکشی دارد و کاهی تلفیق دو یا چند عامل دیگر تواماً در این امر موثرند . بدین ترتیب آرایش شبکه زهکشی از تغییرات قابل توجهی برخوردار است .
– توپوگرافی ، هیپسومتری و شیب
بطور کلی بررسی توپوگرافی منطقه نشان می دهد که از ارتفاع نسبی بالایی برخوردار است . بطوری که حداکثر نقطه ارتفاعی بیش از 2200 متر و حداقل آن حدود 500 متر می باشد . بدین ترتیب ارتفاع نسبی منطقه به 1350 متر می رسد . این میزان ارتفاع نسبی در شدت عمل فرسایش آبی و حرکات دامنه نقش دارد . بیشترین منحنی میزان منطقه بین 1300-1100 متر می باشد که مساحت آن 424/390/545/1 متر مربع می باشد و کمترین منحنی میزان منطقه بین 2250 – 1900 متر باشد که مساحتی حدود 931/559/1 متر مریع را در برمی گیرد .
– واحدهای ژئومرفولوژی
منطقه مورد مطالعه باگذر از خط کنیک ( محل بریدگی شیب ) شامل دو واحد اصلی مورفولوژی کوهستان و دشت می باشد . بطور کلی عواملی چون حرکات تکتونیکی ، ویژگیهای لیتولوژی و خصوصیات اقلیمی از مهمترین فاکتورهای موثر در پیدایش و تحول واحد کوهستان می باشند . عامل اصلی بوجود آورنده شکل ناهمواری در درجه اول ساختمان زمین و سپس فرسایش است . از نظر ساختمانی واحد کوهستان از گسل ها و چین خوردگی هایی تشکیل شده که در روند ناهمواریها نقش تعیین کننده داشته است . از نظر ساختمانی واحد کوهستان از گسل ها و چین خوردگی هایی تشکیل شده که در روند ناهمواریها نقش تعیین کننده داشته است . چون گسل های اصلی و محور چین خوردگیها متشکل از تاقدیسها و ناودیسهای متعدد ، همگی دارای روند تقریباً شمالغربی – جنوب غربی می باشند ، بنابراین ارتفاعات منطقه نیز بطور عموم همین روند را دنبال می کنند . گسل های فرعی نیز با جابجایی گسل های اصلی در تغییر روند ارتفاعات بطور محلی موثر بوده و پیوستگی چین خوردگیها را قطع کرده اند .
– دینامیک درونی
تاثیر تکتونیک جوان و فعال منطقه را می توان در امتداد گسلها بصورت تغییر مسیر سیمای آبراهه ها ، گسترش پیچ و خم های رودخانه ای و تغییر میزان رسوبهای انباشته شده و یا برداشته شده در طول شبکه آبها مشاهده کرد . شکی نیست این بالا آمدگیها مستقیماً بر روی ویژگیهای ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژیکی اثر مستقیم داشته است .
منطقه مورد مطالعه بدلیل فعالیت های تکتونیکی از مناطق پر تحرک و پرگسل می باشد . با نگاهی به نقشه زمین شناسی منطقه مشاهده می شود که اکثر گسل های اصلی بصورت رورانده می باشند . روراندگی این گسل ها همراه با نیروهایی از نوع فشاری باعث راندگی و گسیختگی لایه های سنگی بر روی یکدیگر شده و واحد کوهستان را تکتونیزه نموده و در نتیجه پرتگاههایی را به وجود آورده است. این پرتگاه ها در توسعه شبکه آبها اهمیت زیادی دارند . زیرا در شیب های کند ، جریان آب موجود در آبراهه ها حالت طغیانی پیدا کرده و در تخریب و حمل مواد تاثیر زیادی داشته است .
– دینامیک بیرونی
بطور کلی منطقه مورد مطالعه بعلت عرض جغرافیایی پایین ، تحت تاثیر فرایندهای آبهای روان تکامل و شکل گرفته است .
بدلیل تغییر شرایط اقلیمی و گسترش قلمرو آبهای جاری از محل خارج شده و بصورت رسوبهای تخریبی باعث گسترش دشت های جایدر و واشیان شده است .
در رابطه با ترکیب شیمیایی ، مقاومت ، قابلیت نفوذ و بویژه ضخامت لایه های آهکی ، اشکال کارستی سطحی و عمیق در منطقه مورد مطالعه ایجاد شده اند . اما اشکال تیپیک و متنوع کارستی منطقه مانند لاپیه ، حفره های لانه زنبوری ، دولین ، آون و غارهای متعدد بویژه غار معروف کلماکره مشاهده می شود که منابع آبهای زیر زمینی را در خود جای داده است .
– ژئومورفولوژی و خاک
با توجه به سطوح ارتفاعی منطقه ، خاکهای منطقه از نواحی مرتفع به نواحی پست به چند واحد اصلی تقسیم شده اند :
روند تشکیل خاکهای مناطق پرشیب و کوهستانی به کندی صورت می گیرد . در مقابل آن فرسایش این خاکها نیز شدید است .
در نواحی کوهپایه ای که محدوده خاکهای مناطق با شیب متوسط می باشد ، محدودیت خاک چندان زیاد نیست . این خاکها دارای مراتع مناسبی می باشند و از نظر چرا استعداد خوبی دارند اما در معرض تخریب چرای بی رویه و فرسایش قرار دارند .
بررسی خاکهای منطقه از نظر اقدامات مربوط به حفاظت خاک حساسیت فوق العاده این منطقه را در مقابل عملکردهای انسانی تایید می کند . چرای بی رویه و انهدام پوشش گیاهی منجر به فرسایش خاک شده و بدین ترتیب نواحی کوهستانی ، کوهپایه ای و دشتی منطقه را در معرض خطر جدی اکولوژیکی قرار داده است .
بررسی میزان فرسایش و رسوب در منطقه مورد مطالعه برنامه ریزی عمرانی به ویژه برنامه های حفاظت خاک ،آبخیزداری و احداث سدهای مخزنی را مورد توجه قرار می دهد .
– آبهای سطحی و زیرزمینی
منطقه مورد مطالعه از نظر منابع آب سطحی اهمیت ویژه ای دارد . بارشهای نسبتاً مناسب و عبور دو رودخانه مهم کشکان و سیمره در منطقه مورد مطالعه از اهمیت خاصی جهت توسعه کشاورزی برخوردار است .
آبراهه های منطقه به عنوان مهمترین منبع آبهای سطحی خصوصیات ویژه ای دارند که طول آنها ، طغیانی بودن ، قابلیت سیل خیزی و وابستگی به رژیم بارش منطقه از ویژگیهای آنهاست .

فهرست منابع و مآخذ

1- آرین ، مهران ، تحلیل عناصر سبک چین در تاقدیس سلطان – شمال پلدختر.
2- استانداری استان لرستان‏، مطالعات اجتماعی- فرهنگی استان‏ 1370
3- اداره کل منابع طبیعی استان لرستان، سال آماری 1374
4- امور آب شهرستان پل دختر‏، 1380
5- ابرلندر، تئودور، رودخانه های زاگرس از دیدگاه ژئومورفولوژی، ترجمه رجبی، معصومه و عباس نژاد، احمد، دانشگاه تبریز، 1379
6- برنامه دوم توسعه محیط زیست استان- سازمان محیط زیست استان لرستان، 1373
7- جغرافیای استان لرستان، کتاب درسی سال دوم متوسطه، 1377
8- خداییان، سعید، شناخت فرایندهای ژئومورفولوژیک به منظور برنامه ریزی عمرانی در حوضه رود سمنان، طرح پژوهشی، دانشگاه شهید بهشتی، 1381
9- درویش زاده، علی، زمین شناسی ایران، 1376
10- سازمان برنامه و بودجه، گزارش سیمای اقتصادی- اجتماعی استان لرستان، 1368
11- سازمان جنگل و مراتع پل دختر‏، 1374
12- سرمدی، علی اکبر، زمین لغزه سیمره، مجله پویش، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زمین، شماره 6و7
13- علیجانی، بهلول و کاویانی، محمد رضا، مبانی آب و هواشناسی، انتشارات سمت، 1378
14- علیجانی، بهلول، آب و هوای ایران، انتشارات پیام نور‏، 1375
15- کردوانی، پرویز، جغرافیای خاک ها، انتشارات دانشگاه تهران، 1374

فصل اول
کلیات تحقیق

" 1 "


تعداد صفحات : 31 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود