2-1- مقدمه 25
2-2- محله 27
2-2-1- سیر تاریخی نظریه محله 29
2-2-2- مفهوم محله در شهرهای ایران 30
2-2-3- کارکرد محلههای شهری 31
2-3- مبانی و مفاهیم پایداری، توسعه پایدار و محله پایدار 32
2-3-1- پایداری 32
2-3-2- توسعه 33
2-3-3- توسعه پایدار 33
2-4- توسعه پایدار شهری 35
2-5- ناپایداری توسعه شهری 36
2-6- بنیادهای شهر پایدار 36
2-7- مفاهیم و دیدگاههای اساسی در توسعه محلهای 37
2-8- محله پایدار 40
2-9- پیدایش دیدگاه توسعه محلهای پایدار 40
2-10- نمونههایی از رویکردهای مرتبط با محله پایدار 41
2-10-1- طراحی محله سنتی 41
2-10-2- توسعه محلی مبتنی بر حمل و نقل عمومی 41
2-10-3- محلات سرزنده 42
2-10-4- ایده محدوده امن 42
2-10-5- ایده رشد هوشمند 43
2-10-6- توسعه محلهای پایدار 43
2-10-7- ابعاد و معیارهای پایداری محله 44
2-11- وظایف شهرداری در زمینه توسعه پایدار محلهای 51
2-12- اسکان غیررسمی 54
2-12-1- ویژگیهای اساسی سکونتگاههای غیر رسمی 57
2-13- نقد مفهوم حاشیه نشینی 63
2-15- پایداری محلهای 65
2-16- ابعاد شهر پایدار 65
2-17- شاخص های توسعه پایدار 68
2-18- شاخص های پایداری در جهان 73
2-18-1- انگلیس 73
2-18-2- چین 73
2-18-3- آمریکا 74
2-1- مقدمه
نظام شهری از خود بیگانه شده ما که هرآنچه داشت را به سویی افکنده و همواره نگاهش را به دستاوردهای فکری و فناوری غرب دوخت، از مفاهیم و مصداقهای خود عینی به کار بسته در محلات سنتی خود که در طی سالیان دراز جوابگوی نیاز ساکنان آن بود چشمپوشی کرد و در پی تعاریف و تعابیر جدیدی از محله نگاهش را به ایدههای وارداتی غرب دوخت. لذا ساختار محله سنتی نظام منسجم و یکپارچه خود را از دست داد، معیارهای مطلوبیت خود را از شهر غربی گرفت و در این مسابقه نابرابر اخذ ایدهها، ارزشهای حاکم بر ساختارش نادیده گرفته شد(سعده زرآبادی و خزاعی، 1386: 43). شهر سنتی که امروزه آز آن با عنوان تاریخی یاد میگردد، با بازهها ارزشمند کالبدی و اجتماعیاش، آیینه تمام نمایی از پایداری محلهای بوده است. دکتر بحرینی معتقد است: "توجه به محدودیتها اکولوژی محل نظیر آب، توسعه متناسب و سازگار با طبیعت، صرفهجویی در منابع، استفاده از موادو مصالح بومی، ابداع روشهای موثر و مناسب جهت ادامه حیات، نظیر قنات و بادگیر و استفاده هنرمندانه از آب و گیاه جهت تلطیف هوا و ایجاد مناظر مطبوع، ایجاد باغها و باغچهها در حیاطها و فضاهای عمومی شهرها همه نمونههایی از عوامل موثر بر این پایداری بودهاند."(بحرینی، 1378: 279).
افزایش نابسامانیهای زیست محیطی و تنزل کیفیت زندگی انسان در تمامی وجوه، متفکران و نظریهپردازان را بر آن داشت که در جست و جوی راهکارهایی برای حل این مسائل باشند. ماحصل تلاش آنان دیدگاههای ارائه شده در زمینه "توسعه پایدار" بود که در دههها اخیر به تدریج تبدیل به الگوی نوین در دیدگاههای علمی و سیاستهای عملی غالب در جهان گردید و از آن زمان تعابیر و تعاریف متعددی از توسعه پایدار ارائه گردید که دال بر جامعیت موضوع و نگاه همه جانبه توسعه پایدار به مسائل دارد(سعده زرآبادی و خزاعی، 1386: 44). اندیشه محله پایدار نیز در دل توسعه پایدار و مباحث مربوط به آن شکل میگیرد. به طور کلی یک محله پایدار با در نظر گرفتن توان زیست- محیطی، به نیازهای اجتماعی و اقتصادی ساکنانش پاسخ میگوید. توسعه پایدار در مقیاس محله به معنای ارتقاء کیفیت زندگی در آن، شامل همه ویژگیها و اجزای زیست- محیطی، فرهنگی، سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی بدون ایجاد مانعی برای نسل آینده میباشد(هودسنی، 1384: 20).
با یک دیدگاه کلی دستیابی به پایداری در شهرها و محلهها در سه دسته کلی اصول محیطی، اصول اجتماعی و اصول اقتصادی قرار میگیرد:
در اصول محیطی به مواردی چون طراحی مناسب انواع فضاهای سبز، شبکههای حمل و نقل، سیستمهای آب و فاضلاب، همچنین اصلاح کاربری اراضی موجود، دسترسیهای پیاده، حفظ محیط زیست و نظایر اینها توجه میشود. در اصول اجتماعی به مواردی چون عدالت محیطی از طریق کاربری اراضی محلی و تسهیلات رفاهی در محلهها و تامین مسکن برای اقشار مختلف جامعه و توجه به گروههای مختلف جمعیتی اشاره میگردد و در اصول اقتصادی نیز با ارتقاء و توسعه اقتصادی بر پایه محله پرداخته میشود که راه حل آن، خودکفایی محلههاست(ویرلر1، 1998: 5).
تلفیق دو نظریه توسعه پایدار و مکتب محیطگرایان فرهنگی منجر به تدوین دیدگاهی با عنوان توسعه محلهای پایدار گردیده است. این دیدگاه مبین این اصل است که محلات شهری دارای درونمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی هستند که تنها بازآفرینی فرهنگ شهروندی و توجه به محلات به عنوان بستر زندگی اجتماعی ساکنان، به توسعه پایدار محلهای میانجامد(معصومی، 1389: 11).
توجه به مباحث توسعه پایدار محلهای هر چند به تبار نظری مفهوم توسعه پایدار در اواخر دهه 80 میلادی بر میگردد، لیکن میتوان آن را با توجه به نگرش ویژه به یاختههای کوچک کارکردی شهر در قالب اجتماعات محلهای، مفهومی جدیدتر و دارای سابقه کوتاهتری محسوب نمود. اما نکته لازم به ذکر در ابتدا شناخت و تعریف محله میباشد.
هرچند واژه محله میتواند از ابعاد مختلف اجتماعی، روانشناسی، ذهنی، ادراکی، معماری، کالبدی و سیاسی تعریف کرد و تعاریف متعددی از محله در جوامع گوناگون وجود دارد(بارتون2، 2003: 22) و در نوشتارهای جهانی نیز تعاریف متعددی برای محله ارائه شده است. تعریف کلی محله به این صورت است: محله مسکونی، کوچکترین واحد برنامهریزی است که ساکنان آن دارای تسهیلات عمومی و نهادهای اجتماعی مشترکاند و در آن به صورت پیاده رفت و آمد میکنند(دیویدسون3، 2007: 280). در ایران محله به صورت کالبد سکونت 1250-700 خانوار با دامنه نوسان شعاع دسترسی پیاده (5-4 دقیقه) تعریف گردیده است. عناصر اصلی که در شکلگیری این واحد نقش تعیین کنندهای دارند در دو سطح عناصر شاخص(نظیر مدرسه ابتدایی و مسجد) و عناصر توزیعی (نظیر مراکز تجاری روزانه- هفتگی، پارک محلهای، مکانهای ورزشی و واحد بهداشتی) استخوانبندی محله را تشکیل میدهند(حبیبی و مسائلی، 1378: 13).
با تکیه بر تعاریف توسعه پایدار و محلههای شهری، محله پایدار را میتوان این گونه تعریف نمود: محله پایدار محلهای است که دارای ساختمانها و فضاهایی با مقیاس انسانی، شبکهای از میدانها و خیابانهای محلی، کاربریهای محلی، تسهیلات و خدمات روزمره، حداقل تاثیرات منفی بر محیط زیست، احساس تعلق به مکان و ابزارهایی برای تشویق مردم به احساس مسئولیت در برابر محله باشد(کووان4، 2005: 387). بنابراین محله پایدار، محلهای است که تلقی از آن به عنوان یک محله و در قالب مجموعهای از عوامل اجتماعی، کالبدی، روانشناسی، ذهنی و سیاسی دارای معنی و مفهوم باشد. وجود و تحقق معیارهایی نظیر هویت، سرزندگی، پویایی، تامین تجهیزات و خدمات، تنوع و دسترسی مناسب میتواند از ضرورتهای یک محله پایدار باشد.
به دلیل گستردگی ابعاد و تغییر در ماهیت مسائل شهری و پیچیدگی این مسائل جامعنگری و توجه به ابعاد و جنبههای مختلف مساله به منظور حل پایدار آنها را اجتناب ناپذیر ساخته است. در این میان توجه و تاکید برنامهریزی و مدیریت شهرها، بیشتر از هر زمانی به سطوح پایینتر و ابعاد ملموس زندگی شهری معطوف گشته است.
همان گونه که میدانیم پایاننامه حاضر همانند هر پژوهش علمی دیگری، بر پایه چند مفهوم اصلی و محوری شکل گرفته و بر مبنای این مفاهیم سازماندهی و تنظیم گردیده است؛ بنابراین در ادامه به منظور تدقیق و تعریف فضای مفهومی مذکور، در قالب فصل دوم پایاننامه، به تعریف و تشریح مفاهیم "توسعه پایدار شهری، توسعه پایدار محلی، محله پایدار، اسکان غیررسمی محله و…" مبادرت گردیده است.
2-2- محله
تعریف واژه محله هنوز به درستی تبیین نگردیده است و اختلاف نظرهای بسیاری در میان صاحبنظران پیرامون این واژه وجود دارد به طوری که مفهوم ثابت و ایستایی در مباحث شهرشناسی جغرافیایی و سایر علوم از جمله برنامهریزی شهری، علوم اجتماعی و علوم سیاسی در قرن گذشته نداشته است(ویلیامز5، 1985: 30). به طوری که میتوان چهار کلمه واحد همسایگی6، بخش7، کوآرتر8 و جامعه محلی9 را معادل آن به کار برد. جدول به تشریح واژگان فوق میپردازد. از سوی دیگر در محتوا نیز نقشهای متفاوتی بر آن مترتب است که شناخت دقیق آن برای شهروندان و به خصوص مدیران شهری امری لازم است.
محلههای شهری به عنوان کوچکترین واحد سازمان فضایی شهر در پایداری شهری نقشی اساسی ایفا میکنند، به گونهای که شکلگیری هویت محلهای، اقتصاد محلی، ایمنی، توسعه فضایی و کالبدی و تحکیم روابط اجتماعی، باپایداری محلههای شهری ارتباط مییابد(توکلینیا و استادیسیسی، 1388: 29). در تعبیر جغرافیایی، مفهوم محله ضمن دارا بودن مکان معین، به اجتماعی اطلاق میشود که در چنین فضایی سکونت دارند و از برخوردهای فراوان"نخستین" یا "رویارویی" با یکدیگر بهرهمند می شوند. ماهیت محله از دیدگاه جغرافیدان شهری و اجتماعی فرصتی برای مردم فراهم می آورد تا با یکدیگر دیدار کنند، در گذران زندگی روزمره شرکت جویند و در تلاش به منظور غلبه بر مشکلاتشان به همکاری بپردازند(عبدالهی و همکاران، 1388: 89). از منظر برنامهریزی شهری، محله را میتوان به صورت بخش قابل شناسایی از محدودهای شهری و یا محدودهای ترکیب شده از کاربریهای تامینکننده نیازهای ساکنان در ساختار شهر تعریف کرد(کوآن10، 2000: 256). در سلسله مراتب تقسیمات شهری، محله یکی از بخشهای کوچک شهر به شمار میآید و از خانههای مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل میشود(شکویی، 1369: 48). همچنین محله را میتوان به عنوان بخشی از شهر تعریف کرد که دارای لبههای کارکردی یا فضایی هویتمند و ترکیبی از عملکردهای کوچک مقیاس باشدکه معمولاً بزگتر از یک واحد همسایگی است(گافرون و فرانزسکالا11، 2005: 2 به نقل از کاظمیان و همکاران، 1390: 11).
در ایران محله کالبد سکونت 700-1250 خانوار با دامنه نوسان شعاع دسترسی پیاده (4-5 دقیقه) تعریف میشود(حبیبی و مسائلی، 1378: 13) محلات تاریخی به لحاظ کارکردی قابلیتهای متنوعی را عرضه کرده و ضمن رفع نیازهای ابتدایی ساکنان، امنیت اجتماعی، آسایش اکولوژیکی و در نهایت ارتقاء کیفی محیط را به همراه داشتهاند(مضطرزاده و حجتی، 1393: 72). در بافت سنتی شهرهای ایران، محله به عنوان سلول اصلی شهر و سکونتگاه قوم، نژاد، مذهب یا فرقهای خاص است(پاکزاد، 1386: 4). اصول و عناصر تشکیل دهنده محله در نظام سنتی، تحت تاثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی و مبتنی بر شرایط توسعه درونزا بود که نقش غالب را فرهنگ سنتی ایفا میکرد. این شرایط تا اواخر دوره قاجاریه کمتر دستخوش تغییرات بنیادی گردید. اما بررسی تحولات ساختاری و کارکردی شهر در دوران معاصر نشان میدهد که متاثر از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر کشور، ماهیت شهرها و محلات دچار دگرگونیهای اساسی شد(حبیبی، 1383: 157).
جدول 2-1: واژگان معادل محله و ویژگیهای آن
واژه
ویژگی
واحد همسایگی
بخش قابل شناسایی یک محدوده شهری؛ منطقهای با کاربری مختلط.
موقعیتی متنوع، پویا، اجتماعی و اقتصادی قابل شناسایی برای ساکنان آن.
منطقهای دارای تعادلی از فعالیتهای انسانی در اطراف یک مرکز مشخص.
محلی برای ارتباطات اجتماعی دوستانه.
برای تامین خدمات خود به شهرداری وابسته است.
دارای عناصر مرکزی پارک و بوستان کودک و کاربریهای رفع نیاز روزانه.
شکگیری آن بر مبنای یک مدرسه ابتدایی.
جمعیت مبنای آن 5000 نفر و مساحت تقریبی 64 هکتار.
بخش
ناحیهای تحت تسلط یک فعالیت خاص.
فعالیت اولیه آن تحت حمایت کاربریها در سطح محله است.
جمعیت آن بین 25000 تا 35000 نفر است.
به صورت ایدآل چهار یا پنج بخش یک شهر کوچک را شکل میدهند.
کوآرتر
منطقهای مشخص از یک شهر.
از طریق تشخیص دادن آنها در شهر میتوان به تقویت تفاوتهای محلی پرداخت.
تمامی امور زندگی شهری شامل مسکن، کار، تفریح و… را در خود جای میدهد.
جمعیت آن 1500 نفر با مساحت تقریبی 35 هکتار است.
جامعه محلی
گروهی از مردم با منافع و رابطهای مشترک، بالاتر از خانواده و پایینتر از اولین طرح اجرایی شهرداری.
افرادی که باهم در یک محدوده تعریف شده کار و زندگی میکنند.
شبکهای از روابط تعریف شده با سطح چشمگیری از توجه و تعهد مشترک.
محل سکونت پایدار انسانی به صورت کامل و فشرده.
ماخذ: (مضطرزاده و حجتی، 1393: 72)
با توجه به آنچه در رابطه با محله ذکر شد میتوان چنین نتیجه گرفت که در هر فضایی که بتوان آن را محله نامید، دو چیز باید وجود داشته باشد:
* فضا و مکانهایی که بخشی از آن مسکونی بوده و ساکنان در آن اقامت دارند که در کنار آنان فضاهای خدماتی شامل آموزشی، فرهنگی، تجاری و… وجود دارد.
* فضایی اجتماعی که در درون خود روابط، مرزها و شبکههای اجتماعی را جای میدهد و باعث برقراری تعاملات اجتماعی، مشارکت مدنی، برخوردهای چهره به چهره و… خواهد شد.
2-2-1- سیر تاریخی نظریه محله
توسعه مفهوم محله با کاربریهای غیر سکونتی، دیدگاه مختص قرن حاضر است. مساله مهم برای شهرسازان علاوه بر عملکرد، بحث ساختار اجتماعی محله است که تحت لوای مسئلهای به نام هویت مطرح است که تحت عنوان محتوا قرار میگیرد. در این میان هم محتوا و هم عملکرد در نظریه محله در قرن حاضر مورد مناقشه قرار گرفته است(آلهاشم، 1388: 227). سیر تاریخی نظریه محله را براساس چهار مرحله میتوان تفکیک نمود:
شکل 1: سیر تاریخی نظریه محله
بنابراین، در جمعبندی مبانی نظری اندیشه محلهای، میتوان گفت که محله واحدی فیزیکی با هویت مشخص اجتماعی است که طبقات مختلف اجتماعی را در خود جای داده و با الگوهای مشترک زندگی، گرههای اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد. در این چارچوب مفهوم محله از زاویه دیدگاه سنتی و مدرن مورد قرار گرفته است. دیدگاه سنتی، محله را واحدی خودکفا، فضای کنش متقابل غیر رسمی، عاطفی و سرزنده و منبع هویتی افراد تلقی میکند و بر نقش منحصر به فرد محله در حفظ انسجام اجتماعی تاکید دارد. در مقابل، رویکرد نوین محله را از زاویه تاکید بر توسعه پایدار جامعه در نظر میگیرد .بنابراین نیازمند تعریف جدیدی از ارزشهای اجتماعی و نیازهای شهروندی است.
2-2-2- مفهوم محله در شهرهای ایران
محله به مثابه سلول اصلی شهر سنتی در ایران، سکونتگاه قوم، نژاد، مذهب یا فرقههای خاص است. جامعه شهری رنگ گرفته از نظام عشیرهای، در روند شکلگیری خود مجموعههایی را ایجاد کرد که به محله معروف شدند. از ابتدای بنای شهرهای اسلامی و حتی قبل از اسلام، هر قوم و قبیلهای تحت شرایط خانوادگی، منافع مشترک و شبکههای خویشاوندی، محلهای جداگانه در شهر بنا میکرد. نیاز همبستگی داخلی از یک سوء و تجدید گروه اجتماعی خودی در مقابل دیگران از سوی دیگر، لزوم خودکفایی نسبی را در زمینه خدمات و تاسیسات لازم را توجیه میکرد. همبستگی اجتماعی- فرهنگی سب ایجاد عامل روانی تعلق به محله و پیروی افراد از آداب و رسوم واحد و همچنین احساس تمایز نسبت به ساکنان دیگر محلهها بود. ساکنان محله نسبت به یکدیگر و در محله، دارای وظایف و حقوق خاصی بودند و خود را جزئی از جمع دانسته و بقا و آسایش خود را در کارایی مجموعه میدیدند. روابط اجتماعی حاکم به صورت بسیار ظریفی در شکلگیری و استخوانبندی محله موثر بود و شبکه ارتباطی و مرکز محله و دیگر عناصر کالبدی مانند آبانبار، مسجد حسینیه، سقاخانه و حمام تعریف میکرد. تحت تاثیر چنین شرایط اقتصادی و اجبار به خودکفا بودن نسبی، در هر محله تاسیسات اقتصادی ویژهای برپا میشد و مرکزی در خود داشت که همه مایحتاج روزانه خود و کوتاه مدت محله را فراهم میساخت. بافت کالبدی محله به عنوان تبلور فضایی شرایط اجتماعی اقتصادی در راس انسجام و همگنی خاصی بود. به عبارت دیگر، عوامل مذکور باعث به وجود آمدن عناصر کالبدی محله میشد و مجموعهای از عناصر مذکور در مراکز مسکونی، محیطی را پدید میآورد که نمایانگر روابط متقابل ساکنان در ارتباط روزمره آنان میشد(پاکزاد، 1361: 18).
اما محلهها با تحولات مختلفی مواجه شدهاند که از دو منظر قابل بررسی است، یکی توجه به محله در قالب تحولات اقتصادی و اجتماعی و نظام سیاسی حاکم بر کشور که به وسیله دولتمردان و مدیران ملی صورت گرفته و همواره در ادوار مختلف تاریخی اعم از اسلامی، قاجار، پهلوی و پس از انقلاب اسلامی این تصمیمات توانسته است تاثیرات خود را به جای نهد. دیگری تاثیرپذیری محلهایرانی از تحولات نظام جهانی و تغییرات اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی که الزامات هر یک نیز تاثیرات ویژهای داشته است. از این منظر در زمان حاضر تعریف از محله تغییراتی بنیادی کرده است و بیشتر ضوابط رسمی و قراردادی مبنای تعریف محله است. در تعریف و تبیین مفهوم محله در شهرهای ایران این واژه را میتوان از دو منظر تاریخی و قانونی مورد بررسی قرار داد. در برداشت تاریخی خصوصیات غالب شهرهای اسلامی در ساختار کالبدی و اجتماعی شهرها به واسطه تاثیرپذیری از هویت ایرانی اسلامی نمود بارزی داشته است، به گونهای که محله به عنوان یکی از اجزاء و عناصر شهر ایرانی اسلامی و تشکیل دهنده ساختار و استخوانبندی شهر تلقی میشود و محدوده آن نیز به واسطه وابستگی قومی، نژادی و مذهبی، حرفهای و طبقاتی تعریف شدنی است. این برداشت در گذر زمان دچار تغییر و تحولاتی شد، به گونهای که در نظام شهرنشینی و شهرسازی کشور محلههای سنتی کمتر به مصداق گذشته با کارکردهای قابل انتظار آن وجود دارد. در برداشت حقوقی و قانونی، بررسی قوانین فعلی نشان میدهد مهمترین قانونی که محله در آن تعریف شده است، قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری سال 1362است؛ "طبق تبصره 2 ماده 4 این قانون محله مجموعه ساختمانهای مسکونی و خدماتی است که از لحاظ بافت اجتماعی ساکنان خود را اهل آن میدانند و دارای محدوده معین است. حدود محلههای شهری تابع تقسیمات شهری است. در شهرهای بزرگ از به هم پیوستن چند محله شهری، منطقه شهری تشکیل میشود(عبدالهی، 1386: 17). در شهرسازی نیز توجه به مفهوم محله در قانون تغیر نام وزارت آبادانی و مسکن مورد تایید قرار گرفت. از آنجا که طرحهای مصوب شهری به عنوان اسناد توسعه شهرها قلمداد میشود و ملاک عمل دستگاههای اجرایی و به ویژه مدیریت شهری برای اداره امور شهرهاست، ضرورت دارد تا در قالب مشخص و تعریف معین ردپای محله و محلهبندی در این طرحها پیشبینی شود، در حالی که این مفهوم هویت و جایگاه خاصی در این طرحها نداشته است(خاکساری، 1385: 2).
2-2-3- کارکرد محلههای شهری
محلّهها از گذشتههای دور نقش مهمی در ایجاد ارتباط و پیوند بین ساکنان خود داشتهاند. نقش و کارکرد محلّه در حیات اجتماعی جوامع باستانی چنان بود که کمابیش هیچ خانواده و یا فردی نمیتوانست بدون آنکه خود را متعلق به آن بداند از یک زندگی متعادل برخوردار شود. همانگونه که کمابیش همه افراد جامعه (چه درگذشته و چه در حال) خود را وابسته و متعلق به یک خانواده معین می دانند. البته امروزه در شهر و سکونتگاههای وابسته به جوامع پیشرفته از اهمیت محلّه نسبت به گذشته کاسته شده است، زیرا روابط و پیوندها بر اصول متفاوتی از گذشته استوار گشتهاند(معصوی، 1390: 56). از جمله کارکردهای محلّه تولید شکل زندگی مشترک بر حسب قواعد و آداب محلی بوده است. از آنجا که تعلق مکانی به تدریج تعلقات اجتماعی و فرهنگی را در بین ساکنان محلّه گسترش میداده این موضوع سبب شکلگیری هویت جمعی در بین اهالی محله میشده است.
امروزه دسترسی به وسایل نقلیه و امکان سفرهای سریع سبب شده که مردم خود را در انتخاب مکانهای خرید، تفریح، کار، آموزش و… آزاد ببینند، حتی اگر برای رسیدن به آنها مسیرهای طولانی را طی کنند. این امر سبب میشود که خصوصاً در شهرهای بزرگ وقت زیادی تلف شود و مشکلات گوناگونی چون ترافیک، تاخیر زمانی و غیره پیش آید. لذا بهتر است با پیشبینی این گونه مراکز در سطح محلّهها (در حد امکان و توجه به نیازهای مرتبط روزانه و هفتگی) و ایجاد جاذبه، اهالی را به استفاده از امکانات محلی تشویق کرد. توسعه ارتباطات و نفوذ وسایل جمعی به داخل منازل، صرف وقت زیاد در رفت و آمد بین محل کار و سکونت، عدم وجود پیوندهای قومی و… بین اهالی، دسترسی به امکاناتی چون پست، تلفن، آتشنشانی، اورژانس و… دیگر جایی برای احساس نیاز به برقراری ارتباط با همسایگان باقی نمیگذارد.
2-3- مبانی و مفاهیم پایداری، توسعه پایدار و محله پایدار
2-3-1- پایداری
گرچه صحبت از پایداری به سالهای قبل از دهه 1980 بر میگردد، لیکن تحت عناوین مختلف گاهی با مضامین منفی(مانند اثر مالتوس و کتاب محدودیتهای رشد) و گاهی با یک تصویر مثبت(انجمن علمی جامعه محافظان کانادا) از آن یاد میشود.
پایداری ثمره فعالیتهایی است که از راه ارزیابی تواناییهایی که منجر به پایداری سیستم میشود، حاصل گردیده(جکسون12 و همکاران، 2010: 1) و به توانایی جامعه، اکوسیستم و … برای تداوم کارکرد در آینده نامحدود، بدون تحلیل رفتن منابعی که سیستم به آن وابسته است، اطلاق میشود(بزّی، 1391: 233). مفهوم پایداری در عصر حاضر آن چنان اهمیتی پیدا کرده که هر بحث جدیدی درباره محیط زیست و توسعه بدون توجه به این مفهوم بحثی ناتمام تلقی میشود. اما نکته حائز اهمیت این است که مفهوم پایداری بسته به شرایط زمان، مکان و جوامع مختلف تفاوت میکند و به همین جهت امکان تسری و تعمیم یک برداشت خاص از مفهوم پایداری وجود ندارد. در برخی از منابع واژه پایدار بودن به "حفظ کردن، ادامه دادن حیات و موجودیت، متوقف نشدن و قطع امید نکردن و امتداد یافتن و… " معنا شده است. بنابراین برای جامعه انسانی کاربردی نخواهد داشت؛ چرا که جامعه انسانی یک نظام سازگار پیچیدهای است که درون نظام پیچیده دیگری جای گرفته است که برای حمایت و پشتیبانی بدان وابسته است. با این نگرش هدف پایداری به گونهای دقیقتر به هدفی از توسعه پایدار معنی و تفسیر میشود(بدری و رکنالدین افتخاری، 1382: 13-10). در هر صورت اگر مفهوم اصلی پایداری عبارت از پایدار کردن کیفیت زندگی مردم باشد، اهداف اجتماعی و اقتصادی با سهولت بیشتری قابل شناسایی خواهد بود.
2-3-2- توسعه13
توسعه به معنی کوشش آگاهانه نهادی شده و مبتنی بر برنامهریزی برای ترقی اجتماعی و اقتصادی جوامع، مختص قرن بیستم میباشد که ابتدا از سال 1917در شوروی سابق آغاز گردید(زیاری و همکاران، 1388: 418). شاید به صورت دقیق در محفل عمومی توسعه را همزمان با انقلاب صنعتی در انگلستان و بعد از آن میدانند که تحولات عظیمی را در دنیای بشریت به همراه داشت و به سرعت مناسبات انسان با محیط اطراف خود را برای رسیدن به حد اعلای رفاه و برتری تغییر داد(امانپور و علیزاده، 1393: 86). اما مسیر توسعه را فرآیند تغییر در حرکت اجتماعات انسانی به جلو، به وسیله علوم مختلف و همچنین فرهنگ و ارتباطات و مدیریت میباشد(بزّی، 2008: 341). توسعه عبارت است از فرآیند بهبود بخشیدن به کیفیت تمام زندگی تمام مردم است. توسعه فرآیندی جامع از فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که هدفش بهبود مداوم زندگی تمام جمعیت بوده و فعالیت، آزادی، مشارکت مناسب و توزیع عادلانه منافع، از ارکان اساسی آن به شمار می آید.
2-3-3- توسعه پایدار
قابل قبولترین تعریف توسعه پایدار از نظر بینالمللی توسعهای است که نیازهای نسل حاضر را بدون به مخاطره انداختن توانایی نسلهای آینده برای تامین نیازهای خودشان برآورده سازد(بارتون، 2000: 303). از دهه 1990 به بعد، مفهوم توسعه پایدار و جوامع پایدار جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. توسعه پایدار به طور وسیع بعد از کمسیون برانتلند14 تحت عنوان آینده مشترک ما15(سال 1878) و اجلاس ریو16(سال 1992) مطرح شد. توسعه پایدار شامل مطالعات اقتصاد محیطی، زیست محیطی، اجتماعی، کالبدی(روی و پال17، 2009: 192) و تغییراتی که به صورت بلند مدت جهت حداکثر سازی رفاه انسان فعلی بدون آسیب به تواناییهای نسلهای آینده برای برآورد نیازهای آنها میباشد(بامگرتنر و کورهونن18 ، 2010: 72). منظور از توسعه پایدار شهری، حفاظت صرف از محیط زیست نیست، بلکه نگاهی جدیدی به رشد اقتصادی به همراه حفظ عدالت اجتماعی و رفاه عمومی است. منظور از توسعه پایدار، حفاظت صرف از محیط زیست در نظر نیست، بلکه مفهوم جدیدی از رشد اقتصادی است که عدالت و امکانات زندگی را برای تمام مردم نه تعداد اندکی از افراد برگزیده است ( ازکیا و غفاری، 1382: 59).
توسعه پایدار و توسعه انسانی نه فقط جنبه های اقتصادی بلکه جنبه های زیست محیطی و مهم تر از آن وجوه اجتماعی، سیاسی و آموزشی و نیز روابط متقابل عوامل مذکور را در نظر میگیرد (نقدی و صادقی، 1385: 217).
به طور کلی دکتر عزیزی تعریفی از توسعه پایدار که تاکنون مطرح شده است را در قالب شکل تشریح نموده است:
شکل 2: مجموعهای از تعاریف مطرح شده در زمینه توسعه پایدار
2-4- توسعه پایدار شهری
توسعه پایدار شهری در دهههای اخیر در دستور کار بسیاری از جنبشهای شهرسازی نظیر دستور کار 21 سازمان ملل (کنفرانس ریو درباره توسعه پایدار19) گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل20 و منشور شهرگرایی نوین21 در جوامع صنعتی و در حال توسعه قرار گرفته است(حسینی و همکاران، 1386: 174).
توسعه پایدار مفهومی است که در سالهای اخیر به عنوان یک مساله جهانی به آن نگریسته شده است. این مفهوم، از دیدگاهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و نهادهای بسیاری کوشیده اند از آن به عنوان راهبردی مناسب جهت مقابله با چالشهایی، نظیر افزایش جمعیت، تخریب زیست محیطی، محدودیت منابع، نابرابری اجتماعی- اقتصادی، بیکاری، فقر و ناهنجاریهای اجتماعی استفاده کنند (صرافی، 8:1379).
توسعهی پایدار نواحی شهری به عنوان یکی از اهداف اساسی درجغرافیا، در جستجوی تقویت ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی شهرهاست
ناپایداری توسعه جوامع بشری در دو قرن اخیر و پیامدهای زیانبار آن، که تابعی از متغیرهای جمعیت، سرانه و الگوی مصرف میباشد، رهیافت توسعه پایدار را به عنوان مهمترین موضوع دهه آخر قرن بیستم، مطرح میسازد. پایداری شهری نیز به عنوان شاخهای مهم در این مفهوم، پدیدهای با ابعاد گسترده و پیچیده است که در رشد و تکوین شهرها عوامل اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی را مورد توجه قرار می دهد(سرابی، زارعی فرشاد،1389: 37).
توسعه پایدار، روندی است که بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فناوری به سوی عدالت اجتماعی باشد و در جهت آلودگی اکوسیستم و تخریب منابع طبیعی نباشد (ملکی،1382: 37). کاهش فقر و نابرابری و تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابری جغرافیایی از اقدامات اساسی توسعه پایدار شهری است (حکمت نیا و موسوی، 1385: 35).
توسعه پایدار شهری در دهههای اخیر به الگوواره نوین و مسلطی در برنامه ریزی شهری تبدیل شده و هرگونه برنامهریزی در شهر، چنانکه با رویکرد توسعه پایدار طراحی و تدوین نگردد عملاَ در دسترسی به اهداف مورد نظر با موفقیت کمتری مواجه خواهد بود ( ابراهیم زاده، 1393: 29).
توسعه پایدار شهری، یعنی شرایطی که شهرنشینان امروز و شهروندان فردا بتوانند در آن در کمال آرامش و امنیت زندگی کنند و ضمن تندرستی، از عمر دراز و در عین حال سازنده بهره مند گردند (صالحی فرد، 1380: 147).
از سوی دیگر، نظریه توسعه پایدار شهری، مسایلی چون جلوگیری از آلودگی های محیط شهری و ناحیهای، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی، ناحیهای و ملی، حمایت از بازیافتها، عدم حمایت از توسعه ها ی زیان آور و برطرف ساختن شکاف میان فقیر و غنی را مطرح میکند (زیاری، 1384: 18).
از نظر کالبدی، توسعه پایدار شهری یعنی تغییراتی که درکاربری زمین و سطوح تراکم به منظور رفع نیازهای ساکنان شهر در زمینه مسکن، حمل و نقل، اوقات فراغت و غذا به عمل می آید تا در طول زمان، شهر را از نظر زیست – محیطی، قابل سکونت و زندگی، از نظر اقتصادی بادوام و از نظر اجتماعی همبسته و هماهنگ نگه دارد.
2-5- ناپایداری توسعه شهری
ناپایداری توسعه شهری مهمترین چالش هزاره سوم است، کلانشهرهای بزرگ جهان امروزه اکنون بیش از هر زمان در جستجوی بنیادهای توسعه پایدار هستند. بدین منظور متعاقب اجلاس عالی زمین (1992، ریودوژانیرو) کمیسیون توسعه پایدار (Commission on Sustainable Development : CSD) تشکیل شد که یکی از اهداف آن تولید شاخص های توسعه پایدار برای سنجش، نظارت و بهبود در زمینه توسعه پایدار بود، معرفی و کاربرد این شاخص ها ضرورتی است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است (. در این نوشتار منتخبی از شاخص های سنجش توسعه پایدار شهری را در محلات فقیرنشین مورد مطالعه قرار داده شده است.
2-6- بنیادهای شهر پایدار22
تاکید بر پایداری شهری دارای اهمیت فراوانی است، زیرا مشکلات زیست- محیطی و ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی در شهرها در پهنه وسیعتری گسترده شده است(کلارک23، 2002: 200)، از این رو توجه به بنیادهای پایداری شهر بر مبنای اصول پایداری به شرح زیر ضروری مینماید(صرافی، 1380: 26-13).
1. اقتصاد شهری پایدار: دستیابی شهروندان به فرصتهای اشتغال، کسب وکار کافی و خلق فرصتهای همگام با افزایش تقاضا به منظور حفظ تعادل اقتصادی.
2. جامعه شهری پایدار: بقای نسلی با تاکید بر ابعاد بوم شناختی، اقتصادی و اجتماعی به منظور تقویت نهادهای مدنی و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی.
3. سکونتگاه شهری پایدار: تضمین دستیابی شهروندان به سرپناهی امن و سالم، از منظر دسترسی به فضای مناسب که از استحکام بنا، تاسیسات بهداشتی، روشنایی و حرارت کافی بهره گیرد و در حد استطاعت ساکنان نیز باشد.
4. محیط زیست شهری پایدار: کاهش مصرف منابع و انرژی، کنترل آلودگی هوا و کاهش حجم ضایعات و بازیافت آن براساس فناوریهای جدید.
5. دسترسی شهری پایدار: جابجایی و تحرک مردم، کالا، سرمایه و اطلاعات براساس شیوههای دسترسی و جابجایی سازگار با محیط زیست، امن، کارا و با رعایت توان اقتصادی شهروندان.
6. زندگی شهری پایدار: تلفیق ابعاد اقتصادی اجتماعی، سکونتگاهی، حمل ونقل و زیست محیطی، به منظور ایجاد پیوند و همبستگی میان انسان و محیط طبیعی در جهت دستیابی به شهر پایدار.
7. مردم سالاری شهری پایدار: ایجاد ساختار نهادی برای حکمروایی خوب شهری24 برآمده از اراده سیاسی شهروندان و برمبنای فعالیت و اقدامات گروههای سیاسی و اجتماعی در راستای پایداری، سیاستگذاری، هدایت و نظارت عملکردی.
2-7- مفاهیم و دیدگاههای اساسی در توسعه محلهای
توسعه پایدار شهری، یکی از گرایشهای نظری موثر بر رویکرد توسعهی اجتماعات محلهای است و با توجه عمیق به مفاهیم و ادبیات توسعه پایدار، حلقهای از فرآیند مدیریت و ادارهی امور شهری تلقی میشود. این مفهوم به دلیل خصیصه بارز خود که در نظر گرفتن وجوه ارزشی حاکم بر سازوکار توسعه شهری است. تلاشی موثر برای هدایت امر توسعه با محوریت انسان و محیط زیست به کار میبندد. منابع مربوط به این نگرش به دههی 90 میلادی باز میگردد. چارچوب پایهی نظری در این رویکرد، تاکید موثر و فزاینده بر اثرات متقابل گروههای اجتماعی ساکن شهر در تمامی ابعاد است که چون پایهای جهت تقویت هویت زیستی اجتماعی شهری و بهبود کیفیت زندگی از یک سو و کارآمدی ساز و کارهای مدیریت و ادارهی امور شهری از سوی دیگر بر پایه تقویت الگوهای مشارکت مردم خواهد بود. در این معنا تحقق توسعه اجتماعات محلی را در چارچوب توسعه محلهای پایدار میتوان در گرو نظام و الگوی مدیریت و هدایت شهری قلمداد کرد(رفیعیان و تقوایی،1383: 113). رویکردی که نیازهای شهروندان را در مقیاس کوچک و محسوس بررسی میکند، محلات را بهترین مقیاس برای اعمال مفاهیم جدید میداند(خاکپور و همکاران، 1388: 64). از دیدگاهی دیگر توسعه محلهای میتواند به عنوان فرآیندی از کنشهای متقابل مداوم و نیز به عنوان طرح یا برنامهای که منجر به تغییرات یا تحت تاثیر قرار دادن اجتماع از برخی جهات میشود، تلقی گردد(سیمپسون25، 2005: 34). برخی از دیدگاهها توسعه محلهای را فرآیندی میدانند که ابزار و سرمایههای گوناگون مانند سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و فکری، سرمایه اجتماعی، سرمایه مالی و … را که باعث بهبود کیفیت ساکنان محله میگردد، فراهم میآورد(رونالد26، 2000: 81).
توسعه محلهای عبارت است از فرآیندی مبتنی بر مشارکت داوطلبانه و خودیارانه در میان ساکنان یک محله در جهت بهبود شرایط فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی(چاویز و فلورین27، 1990: 18). بنابراین چهار بعد اصلی در توسعه محلهای قابل شناسایی است که عبارتند از:
شکل3: ابعاد اصلی توسعه محلی
از دیدگاه ارزشهای سیاسی، به طور کلی دو نظریه و روش برنامهریزی میتوان تشخیص داد. در نوع اول، تشخیص اهداف و روشهای توسعه شهری در صلاحیت دانش فنی و اقتدار تصمیمگیران است و دخالت مردم در آن جایگاهی ندارد. بر این اساس، برنامهریزی و مدیریت تغییر در محیط شهری به شیوهای اقتدارگرا و از بالا به پایین صورت میگیرد. در نوع دیگر برنامهریزی که ماهیتی مردم سالار و مشارکتی دارد، توجه به نیازها و خواستههای متنوع مردم، مشارکت مردم در تصمیمگیری، تنوع و تکثر فرهنگی، احترام به طبیعت و محیط زیست، اصول بنیادین برنامهریزی را تشکیل میدهد. بر پایه این اصول، قرائتهای جدیدی از نظریههای برنامهریزی رواج یافته است که از جمله میتوان به نظریهی برنامهریزی ارتباطی28 و نظریه برنامهریزی غیر اقلیدسی29 جان فریدمن اشاره کرد.
نظریه برنامهریزی غیر اقلیدسی بر درک تازهای از زمان و فضا استوار است. زمان برنامهریزی در شیوه غیر اقلیدسی، زمان واقعی حوادث روزانه و زمان حال است. زیرا در زمان حال، برنامهریزان درگیر عمل میشوند و مسئولیت بیشتری مییابند. فضای غیر اقلیدسی در برنامهریزی، فضای کوچک محلی و منطقهای است تا فضای وسیع ملی و فراملی. تاکید بر فضای محدود محلی و منطقهای در برنامهریزی غیر اقلیدسی دلایل گوناگون دارد. نخست توجه به تغییرات و تفاوتهای محلی و منطقهای است. دلیل دوم، ضرورت حضور جامعهی شهری سازمان یافته در تصمیم سازی عمومی است. محلهها و واحدهای همسایگی، مقیاسی از فضای برنامهریزی است که مشارکت معنادار شهروندان در آن میتواند تحقق یابد. سرانجام اینکه محله و واحد همسایگی، فضای زندگی روزمره و کسب و کار مردم است و مردم در این فضاها میتوانند تاثیر ملموس و مستقیم بر جریان امور بگذارند(برک پور،1383 :57-56).
از منظر دیگر میتواند توسعه اجتماع محلی را هم از نظر مبانی و هم از نظر روشها و سیاستها و اقدامات- تقسیم نمود. در طبقه بندی عمومی دیدگاههای قدیم و جدید میتوان آنها را در چهار گروه اصلی جای داد. در یک نگرش توسعهی اجتماع محلی نوعی ایدئولوژی شبیه به یک جنبش اجتماعی است. در نگرشی دیگر برخی صاحبنظران تلاش کردند توسعه اجتماعات محلی را همچون شاخهای از یک علم مطرح کنند که در آن دیدگاه ها و نظرهای متعددی در مورد مسایل و مشکلات این اجتماعات و ریشهی آنها خصوصیات و جوهرهی اجتماعات و نحوه تکامل و تحول آنها مطرح نگردیده است. دیدگاه سوم توسعه اجتماعی محلی را همانند نوعی شیوهی مداخله در اجتماعات قلمداد میکند. این دیدگاه در حقیقت آن را روشی برای مداخله سازماندهی شده در اجتماع محلی میداند. این دیدگاه نیز دارای روشها و نظریههای متفاوتی است. در حالی که برخی از این دیدگاهها دارای ریشههای اقتصادی هستند، برخی بر دیدگاههای اکولوژیک پایهریزی شدهاند. بالاخره گروهی دیگر توسعهی اجتماع محلی را صرفاً نوعی فرآیند برنامهریزی در ردیف دیگر طرحها تلقی میکنند. بر پایه این دیدگاه بر چارچوبهای اجتماعی موجود تاکید میشود(عسگری،1383: 71-70).
همچنین توسعه اجتماع محلی را میتوان بر اساس هدفی که دنبال میکند به دو دسته تقسیمبندی نمود که عبارتند از :
اهداف محتوایی30 که به معنای بهبود وضعیت اجتماع محلی از طریق افزایش فعالیتهای اقتصادی و یا اشتغال و ایجاد زیر ساختهای اجتماعی محلی میباشد.
اهداف فرآیندی31 که به معنای افزایش توان و ظرفیت اجتماع محلی برای انجام کارهاست. این اهداف ممکن است به منظور افزایش ظرفیتها برای دستیابی به اهداف محتوایی باشد.
2-8- محله پایدار
توسعه پایداری در کوچکترین پاره شهری را توسعه پایدار محلهای می نامند. مبانی پژوهشی فارسی زبان در این حیطه نسبتا ضعیف تر از حوزه توسعه پایداری شهری است. عموماً در تحلیل پایداری سطح محله، افزایش انسجام اجتماعی، دلبستگی به محیط محله، بهداشت و سلامت محیطی، خوانایی و هویت محله ای و پایداری اقتصادی و ارزش مسکن مطرح است. توسعه شهری پایدار که از جمله نظریه ها و سیاستهای اخیر و جاری تلقی می شود، بخش عمده ای از ادبیات شهرسازی سالهای اخیر را به خود اختصاص داده است. اما نظریه اخیر در مقیاس محلی هنوز به درستی تبیین نشده و می تواند به عنوان موضوع پژوهشها مدنظر باشد، توسعه پایدار در مقیاس محله مسکونی است. این مقاله با مرور ادبیات مربوط به پایداری شهری و پایداری سعی دارد معیارها و شاخص های مناسب برای محله های مسکونی را جمع آوری نماید. محله های شهری به مثابه کوچکترین واحد سازمان فضایی شهر، در پایداری شهری نقشی اساسی ایفا میکنند. پایداری محله های مسکونی به پایداری اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی بستگی دارد. فرایند توسعه پایدار دربرگیرنده کیفیت اقتصادی، اجتماعی و سرمایه محیطی است.
2-9- پیدایش دیدگاه توسعه محلهای پایدار
به دنبال افزایش مشکلات در سطح جهان، متفکران و نظریهپردازان در طول سالها به دنبال یافتن راهکارهایی برای حل مشکلات بودهاند. یکی از نظریات و دیدگاهها "توسعه پایدار" است که طی دو دهه اخیر به تدریج تبدیل به الگوی نوینی در برابر دیدگاههای علمی و سیاستهای عملی مسلط در دنیا شده و در واکنشی در برابر فرآیند باز توسعه در یک مقطع زمانی برای تمامی ساکنان زمین و چه در طول زمان، حتی برای اقلیت توسعه یافته کنونی قابل استمرار و پایدار نیست(صرافی، 1381: 4). به طور کلی همان طور که هیچ شهری نمیتواند بدون اتکاء به منابع و ظرفیت محیطی اطرافش پایدار بماند، بدون توجه به اجزاء درونی خود یعنی سلولهای شهری نیز این پایداری تحقق نمییاید. با مطرح شدن این نظریه در مقیاس جهانی، مشکلات اجرایی در نیل به این نوع توسعه در جوامع مختلف پدیدار گشت که مشکل اصلی آن عدم توجه به ویژگیهای محلّی و بومی هر محدوده بوده است. به موازات این دیدگاه و حتی قبل از آن دیدگاهی که توجه به محلات شهری را به عنوان سلولهای حیات شهری مطرح میکردند، توسعه یافت(موسوی، 1382: 12). این دیدگاه حل مشکلات شهری را استفاده از نیروهای توانمند درونزا در محلات شهری یعنی گروهها و اجتماعات محلّی به عنوان سرمایههای اجتماعی که از جایگاه و کارکرد ویژهای از لحاظ حفظ و توسعه تنظیمات اجتماعی در کلانشهر برخوردارهستند، میدانست. این دو نظریه درکنار یکدیگر (توسعه پایدار- مکتب محیط گرایان فرهنگی) منجر به تبیین دیدگاهی با عنوان توسعه محلهای پایدار گردید. این دیدگاه مبین این اصل است که محلات شهری دارای درونمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی میباشند که تنها بازآفرینی فرهنگ شهروندی و توجه به محلات به عنوان بستر زندگی اجتماعی ساکنان، به توسعه پایدار محلّی میانجامد(معصومی، 1390: 62).
2-10- نمونههایی از رویکردهای مرتبط با محله پایدار
همواره بین شکلگیری محله و شکلدهی آن تفاوتهای بسیاری است. شکلگیری محله به صورت ارگانیک و عموماً ناآگاهانه و تدریجی است اما شکلدهی آن زمانی صورت میگیرد که محله از طریق طرح و برنامه از پیش اندیشیده شده شکل گیرد(رفیعیان و همکاران، 1389: 6). نمونههای رویکرد پایداری به محله از تنوع فراوانی برخوردار هستند که در ادامه چند نمونه از این رویکردها که از نوع شکلدهی به محلات بوده، به صورت مختصر توضیح داده خواهد شد. به عنوان مثال برخی از تلاشهای طراحی شهری پایدار ابتدا به تدوین الگوهایی نظیر طراحی محله سنتی32، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی33، الگوی محلات سرزنده34، ایده محدوده امن35، رشد هوشمند36 و … منجر شده است.
2-10-1- طراحی محله سنتی
در این رویکرد محلهایدآل محلهای فشرده با کاربری مختلط است که برخورد خوبی با پیاده داشته باشد. هدف این الگوی طراحی، تلفیق ویژگیهای شهرهای سنتی مانند مقیاس انسانی، از طریق طراحی خیابان، تنوع گونههای مسکن و تلفیق کارکردهای قابل دسترسی پیاده در مرکز محله و فضای عمومی تعریف شده است(کاتز37، 1994: 18). این رویکرد محلات شهری را مورد هدف قرار داده و با راهکارهایی که ارائه میدهد پویایی، سرزندگی و پایداری را به محلات شهری باز میگرداند و همچنین با راهکارهایی که ارائه میدهد محلات را دوباره زنده ساخته و حضور افراد را در سطح محله تداوم میبخشد(رفیعیان و همکاران، 1389: 2). رویکرد مذکور با محوریت قرار دادن محله به عنوان هسته تشکیل دهنده شهر، یکی از ابزارهای شکلدهی محلات بر اساس نظم و برنامهای از پیش تعیین شده محسوب میشود. از این رو استفاده از این رویکرد به عنوان راهکاری که تنظیم کننده محیط کالبدی، اجتماعی و فرهنگی در سطح محله مورد استفاده قرار گرفت.
2-10-2- توسعه محلی مبتنی بر حمل و نقل عمومی
مجموعه محلی با محوریت حمل و نقل یک استراتژی موثر برای مدیریت رشد سریع شهر با ترکیبی کارآمد از کاربری زمین، حمل و نقل و محلات قابل زندگی با تراکم بالاست که این الگو مشابه حومههای راهآهن قرن 19 است. هر مجموعه محلی، یک محله متراکم و فشرده است که ترکیبی از فروشگاهها، خانهها و ادارات را در یک منطقه فشرده و قابل پیادهروی به دور یک ایستگاه حمل و نقل مستقر میکند(کریمی و نگین تاجی، 1391: 74). اندازه هر محله باید به گونهای باشد که حداکثر پیادهروی در نقاط مختلف تا مرکز تجاری و ایستگاه حمل و نقل عمومی در ده دقیقه قابل طی کردن باشد، اگرچه ممکن است به واسطه اهمیت و در سایتهای مختلف، متفاوت باشد(نیل38، 2003: 27). بدین ترتیب رابطه مستقیمی میان الگوی حمل و نقل عمومی و کاربری زمین برقرار میشود. ایده اصلی این است که نقاط مبدا و مقصد بیشتری را در فاصله قابل پیادهروی از ایستگاه، حمل و نقل بگذارند تا افراد بیشتری از ایستگاه استفاده کنند(مدنیپور، 1384: 315).
2-10-3- محلات سرزنده
سرزنده واژهای است که با هدف معرفی کیفیت بهتر زندگی مورد استفاده قرار گرفته و مبحث مهمی است که در چند دهه اخیر به رفاه مردم و ساکنان محلات میپردازد. این ایده در سال 2003 توسط کمسیون برنامهریزی استرالیا پیشنهاد و به منظور ساختن اجتماعات محلی قویتر و افزایش کیفیت زندگی از طریق اقدام به افزایش و بهبود کیفیت محیط محلهای و مکانی ساکنین ارائه شده است. سرزنده بودن محله را میتوان از طریق میزان تسهیلات تعیین کرد(برانل39، 2007: 5). اصلیترین ویژگیهای محلات سرزنده عبارت است از:
– استقرار مراکز محله در محل تقاطع خبابانهای اصلی با حمایت مجموعهای از خرده فروشیها.
– استقرار پارکهای بزرگ و مدارس بین محلات به منظور اطمینان از قابلیت دسترسی پیاده از محلات مجاور.
– حمایت از محل تقاطع خیابانها و فعالیتها خرده فروشی با ایجاد حمل و نقل عمومی در هسته محلات(ویلر و دیکین40، 2004: 12).
2-10-4- ایده محدوده امن
ایده محدوده امن یک مفهوم نسبتاً جدید و با ابتکار دولت انگلستان، به منظور تشویق برای طراحی دوباره خیابانها به عنوان مکانهایی برای مردم که تنها مکان ترافیکی نباشند، شکل گرفت و هدف آن بهبود کیفیت زندگی و معابر مسکونی با ایجاد مکانهایی برای مردم که آنان را به استفادههای گوناگون تشویق میکند. در این ایده کاستیهای محیط شهری، فشرگی محلات و امنیت معابر مناطق مسکونی مورد نقد قرار گرفته است. مهمترین عامل در موفقیت آن سطح مشارکت ساکنین از طراحی تا اجرا میباشد. ترافیک، امنیت، کاربری زمین، راههای دروازهدار، نورپردازی و طراحی مشارکتی از اصولی به شمار میروند که در طراحی ناحیه مسکونی مورد توجه قرار میگیرد(کریمی و نگینتاجی، 1391: 76).
2-10-5- ایده رشد هوشمند
رشد هوشمند الگویی است که اقتصاد، اجتماع و محیط را یکپارچه میکند. این الگو چارچوبی برای یک تصمیم آگاهانه فراهم میکند و با پشتیبانی از توسعه اقتصادی و شغلی و تنوعی از انتخابها شامل خانهسازی، تجارت و حمل و نقل، امکان دستیابی به محلهای سالم(خانوادههای سالم با محیط سالم) را زمینهساز میشود(دانی41، 2003: 6). براساس چنین دیدگاهی رشد هوشمند تلاشهایی را جهت ترویج بیشتر محلات فشرده و مقابله با توسعهها پراکنده شهری آغاز کرد(سونگ42، 2005: 240). بنابراین محلات هوشمند محلاتی هستند که نسبتاً خودکفا باشند و یک تراکم ترکیبی از مسکونی، تجاری و اداری در کنار تسهیلات عمومی محله مانند مدرسه، کتابخانه و پارک را دارا باشد؛ همچنین با یک طراحی پیادهروی و فعالیت دوچرخهسواری، امنیت عمومی، نگهداری محیط، سرمایهگذاری درازمدت و استفاده کارآمد از زیرساختها را ترویج دهد.
2-10-6- توسعه محلهای پایدار
با مطرح شدن محلّه به عنوان "سلول زندگی شهری43" تحقق توسعه پایدار نیز تنها در قالب توسعه محلهای و در مقیاس محلّی و در ادامه تفکر " جهانی بیندیش، محلّی عمل کن44" دنبال شد(معصومی، 1390: 62). با این مقدمه نظریه توسعه محلهای پایدار در چند دهه اخیر تفکر نوینی در شیوه توسعه محلات شهری ارائه نموده است. غالباً اصطلاحات دیگری نیز وجود دارد که تا حدودی به این مفهوم اشاره میکنند و یا در ارتباط هستند از جمله آنها میتوان به توسعه سبز45، محیط مصنوع پایدار46، اجتماع سبز47، جوامع پایدار48 و جامعه سالم49 اشاره نمود.
توسعه پایدار کوچکترین پاره شهری، منوط به بهرهبرداری و استفاده از منابع طبیعی، انسانی و اکولوژیک به گونهای است که همه ساکنین حال و آینده از سطح مناسبی از بهداشت، امنیت، انسجام اجتماعی برخوردار بوده و محیط زیست مطلوب و اقتصادی پویا را تجربه کنند(کلاین50، 2005: 162). توسعه پایدار محلی بر پایه توسعه اجتماعات محلی بنا میشود و حل مشکلات از درون محله با ترکیب سرمایههای طبیعی، کالبدی، انسانی و اجتماعی مقدور خواهد شد و به بیانی توسعهپایدار محلی رویکردی متوجه به اجتماعات محلی دارد و این عنصر بیشترین نقش را برای دستیابی به این مهم داراست(خاکپور و همکاران، 1388: 62). آنچه در رویکرد توسعه محلهای هدف غائی به شمار میرود، مردم و تامین نیازهای اولیه و اساسی آنان با توجه به محیط زندگی آنهاست(فنی و صارمی، 1393، 37).
2-10-7- ابعاد و معیارهای پایداری محله
در اغلب نظریهها و تجربیات موجود در مقیاس جهانی، اصول و معیارهای بسیاری را میتوان برای توسعه پایدار در مقیاس شهر و محلّه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. از جمله این اصول و معیارها میتوان به سرزندگی، هویت، پویایی، سازگاری، تنوع، خوانایی و دسترسی اشاره کرد که به طور مختصر در مورد آنها بحث میشود.
1. هویت و سرزندگی: وضوح در درک از محلّه و سهولت در شناخت و برقراری پیوند بین عناصر و اجزاء آن با سایر رویدادها و مکان را میتوان در زمره هویت محلّه دانست. به عبارت دیگر محلّه با شکل فضایی و کیفیت آن در ارتباط مستقیم است، در حالی که وابستگی شدید به فرهنگ نیز دارد. محلّه با هویت، محلهای است که از سایر مکانها و محلّهها قابل تمایز است(لینچ، 1376: 167). انطباق محیط با تواناییهای احساسی و ذهنی و ساختارهای فرهنگی را هویت گویند(نوریان و عبدالهی، 1387: 55) که تاثیر مثبتی بر توانایی و اعتماد به نفس ساکنان دارد و ساکنان هر سکونتگاه را از غیر آن متمایز میکند(بزّی، 1391: 235).
سرزندگی در محله زمانی به وجود میآید، که انسان بتواند در شهر درآمدی عادلانه بدست آورد، سرپناه مناسب تهیه نماید، احساس راحتی کند و تلاش و وقت خود را وقف حفاظت از تصویر مناسب شهر نماید(موسی کاظمی، 1380: 97).
2. پویایی و سازگاری: همراه با تداوم زندگی انسانها و زندهبودن طبیعت، محلّههای شهری نیز با حالت ارگانیک و پویا سیر تاریخی خود را سپری میکنند. محلّهها مکان تلاقی تعاملات و عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست- محیطی هستند. مثالهایی از تداوم و عوامل فوق را میتوان در این موارد دید: تداوم زندگی ساکنان محلات از گذشته تا حال، تغییر و تداوم در انواع و الگوی فعالیتها، پویایی مکان محلّهها نسبت به کل مرکز شهر، کمیت، کیفیت و ارزش بناها و ساختمانهای مسکونی و غیر مسکونی، الگو و عمر ساختمانها، الگوی توزیع فضاهای سبز و شبکه معابر، مصالح ساختمانی مختلف بومی و غیر بومی، الگوی مالکیت، تجهیزات و فعالیتهای جدید شهری در قالب نیازهای جدید اجتماعی و فرهنگی، منظر منطقه از نظر طبیعت و مرزهای محلّه. تغییرات در هریک از شرایط، عوامل و ویژگیهای فوقالذکر به عنوان فشارهای اجتماعی و اقتصادی میتوانند به تدریج موجبات تحول و دگرگونی کالبدی محلّه را فراهم کنند(معصومی، 1390: 65).
3. تنوع: خصلتهای ساکنین محلات و فعالیتهای آنها به عنوان دو عامل مهم و تعیین کننده در کیفیت زندگی محسوب میشوند. هر دو خصلت مذکور به تبع شرایط مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست- محیطی در جوامع مختلف، شهرهای مختلف و محلههای مختلف، از تنوع لازم برخوردار هستند. این در حالی است که شرایط فوقالذکر، همچنانکه در اصل پویایی و سازگاری بحث گردید، در مسیر تاریخ تغییر کرده و شرایط جدید جایگزین می شوند. اصل تنوع را میتوان در قالب اصول و معیارهای کارایی، سرزندگی و پایداری محلهها در نظر گرفت. با رعایت این اصل، شرایط کالبدی و فضاهای محله به گونهای خواهند بود که قرار گرفتن در راستای نیازهای جدید، از جامعیت برخوردار بوده و نیازهای متنوع را پاسخگو باشد(ویلر51، 2004: 199).
4. دسترسی: حرکت در محله میتواند در قالب اهداف متنوع خود ابعاد مختلفی را در برگیرد. عمدهترین تفاوت حرکت و دسترسی در مقیاس محله در مقایسه با واحدهای بزرگتر از آن (نظیر شهر، منطقه و کشور) ارتباط محسوس و مستقیم آن با زندگی و خانوادههاست. دسترسی در محله تنها برای رفت و آمد نیست، بلکه میتوان از آن فضایی با عملکردهای متنوع را نیز انتظار داشت. دسترسیها میتوانند فضایی برای لذت بردن از فرآیند حرکت باشند. در برنامهریزی، طراحی و احداث شبکههای ارتباطی و معابر در مقیاس محله که عملکردی فراتر از فضای تردد داشته باشند، اصول و معیارهایی را میتوان انتظار داشت که عبارتند از راحتی دسترسی، امنیت، فضای اجتماعی، توجه به محیط زیست، جنبههای اقتصادی و تعادل(مضطرزاده و حجتی، 1390: 75).
5. تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله: از جمله موضوعاتی که در ارتباط مستقیم با تراکم بوده و اثرات مستقیم بر کیفیت زندگی در مقیاس محله دارد، موضوع ظرفیت قابل تحمل است. تجزیه و تحلیل ظرفیت شهری به گونهای که در جهت بهبود کیفیت زندگی مردم باشد، نیازمند تجزیه و تحلیل ظرفیت محلههای شهری است و به عنوان یک اصل در برنامهریزی محلی تلقی میشود. نتیجه چنین تجزیه و تحلیلی میتواند راهنمای تصمیمگیری در راستای توسعه پایدار و برای زندگی سالم و با کیفیت باشد. مطالعات ظرفیت قابل تحمل محله، به عنوان بخش مهمی از فرآیند احداث و نیز برنامه نوسازی محلهها و در راستای توسعه پایدار محسوب میشود(بارتون52، 2003: 107 به نقل از معصومی، 1390: 67). ظرفیت قابل تحمل محله در برگیرنده شناخت و ارزیابی موارد بسیاری است که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
– توان محله در ارائه خدمات اجتماعی، اقتصادی و زیست- محیطی
– ویژگیهای مخاطبان خدمات و دستگاههای تامین کننده خدمات
– درجهبندی و اولویتبندی اهمیت خدمات
– میزان پاسخگویی و کفایت خدمات
– قابلیت جایگزینی خدمات(عزیزی، 1385: 39).
6. خوانایی :خوانایی محله از جمله معیارهای هویت و پایداری محلهها به شمار میرود .محلهها و فضاهای شهری میتوانند از ساختاری قابل درک برخوردار باشند. برای مثال، گمشدن و گیجشدن انسان در شهر و محلهها به ویژه غریبهها، تجربهای منفی به شمار میرود. برای تحقق این منظور، نشانهها میتوانند با هدف جهتیابی و هدایتکننده، عناصری بسیار مهم در خوانایی محله محسوب شوند(چپمن، 1384: 178).
توسعه محلهای پایدار مبین این اصل است که محلات شهری، دارای درونمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی هستند؛ که تنها بازآفرینی فرهنگ شهروندی و توجه به محلات به عنوان بستر زندگی اجتماعی ساکنین، به توسعه پایدار منجر خواهد شد. نمود توسعه محلهای پایدار، در این است که همه مردم و ساکنین آن شامل همه گروهها و اقشار، از حقوق و امکانات برابر استفاده نموده و همچنین مسئولیت فعالیت ها و تصمیمگیریهایی را که بر محیط زندگی شان تاثیر میگذارد، بپذیرند. جنبههایی از توسعه پایدار که می تواند با مفهوم محله در یک راستا قرار بگیرد، عبارت است از:
خودکفایی: استقلال در پاسخگویی به نیازهای ساکنین، یک نکته مهم در محیطهای پایدار است که در مقیاس های متفاوت از یک ساختمان تا محله ها، شهرها و منطقه ها توصیه میشود. در این زنجیره، محله میتواند نقش کلیدی بازی کند، اگر چه در واقعیت داشتن یک محله کاملاً خودکفا در سطح یک شهر، دور از ذهن و غیرمنطقی است.
کاهش سفرهای درون شهری: در ابر- شهرهای امروزی، کاهش سفرهای درون شهری یک ضرورت است. این هدف میتواند از طریق تشویق پیادهروی، دوچرخه سواری و استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، برآورده شود. تعبیه خدمات محلی در یک آستانه قابل پیادهروی و توزیع تسهیلات در سطح محله، در کنار پراکنش متوازن مراکز فعالیتی در پهنه شهر می تواند چنین هدفی را برآورده سازد.
قابلیت اجتماعی و حس جمعی: این مورد نیز از مولفههای جوامع پایدار است. پایداری نه تنها با مصرف انرژی و بازیافت مصالح سر و کار دارد، بلکه تمام جنبههایی از زندگی را که برای دستیابی به یک محیط مطبوع و ایمن لازم است در بر میگیرد. نقش تعامل اجتماعی، به خصوص زمانی پر رنگ میشود که مردم بخواهند در تصمیم گیری سازیهای مربوط به محیط پیرامون خود دخالت کنند. در واقع نیازمندی های توسعه پایدار نمیتواند تحمیل شود و مشارکت فعال جوامع محلی، ضروری است.
حس مکان و هویت: از دیگر مولفههای محیط های پایدار، برخورداری از حس مکان و هویت خاص است. سکونت گاههای سنتی، تناسب و تطابق بهتری بین ساختار فضایی، عنصر زمان، معنا، ارتباطات و فرهنگ اجتماعی برقرار میکردند. رویکردی که با تقلید شکلی از سکونت گاه های سنتی، برای دستیابی به مکان های با هویت اخیراً مرسوم شده است، بایستی با شناسایی قابلیتهای واقعی و ویژگیهای انفرادی هر محل، به صورت خاص و مرتبط، جایگزین شود. یک سکونتگاه پایدار باید در پی ارتقاء و حفظ ارزش ها و ویژگی های مثبت خود در زمینه محیط طبیعی، مصنوعی و فرهنگی باشد (هاتون و پانکار53، 1996).
ایمنی و تمایز اجتماعی: امروزه، محله های دروازهدار54، یک پدیده مورد اقبال به خصوص در آمریکا هستد، اگر چه قدمت آنها به 300 سال قبل از میلاد میرسد (بلکلی55، 1997)، اما اکنون شکلهای جدیدی از آنها، عرضه شدهاند. این رویکرد جدید میتواند به عنوان طیفی از تمایلات به انجام خصوصیسازی فضاهای عمومی و تسهیلات رفاهی باشد که در طی دهههای اخیر برای ایجاد تمایز اجتماعی بین نخبگان و عوام، مطرح شده است. اگر چه این پدیده با هدف تنوع اجتماعی مغایرت دارد، منتها میتواند به عنوان نگرشی جدید در استفاده از مفهوم محله، مطرح شود (قرایی، 1385).
اهداف و راهبردهای ایجاد محلات پایدار
در پاسخگویی به نیازهای جدید که حاصل تغییرات اجتناب ناپذیر محلههای شهری هستند، اهداف، راهبردها، سیاستها و برنامههای مختلفی تجربه میشوند. اما آنچه که مهم به نظر میرسد، پذیرش تغییرات و سازگاری سیاستها با اهداف خرد و کلان و برنامههای پاسخگوست.
جدول دلایل عمده برنامهریزی ارادی برای محلات را نشان میدهد که طیف وسیعی از مزایای ارائه شده ممکن است برای ایجاد یک ائتلاف قوی از حمایتهای عمومی و سیاسی براساس دیدگاههای اجتماعی، اقتصادی و زیست- محیطی سازمان یافته باشد.
تامین آرامش و ایمنی ساکنین
یکی از مسائل، برونگرائی واحدهای مسکونی است که سبب خدشهدار شدن حریم امن خانوارها شده است. مساله اشراف، به عنوان یک مشکل بروز کرده است. البته با توجه به تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی، وجود امنیت نسبی و تغییر روحیه و رفتارها، نمی توان دوباره از مردم انتظار داشت که به درون خانه های حیاط مرکزی پناه ببرند و روزنه ها را به بیرون ببندند؛ چرا که پنجره ها و سطح شفاف شیشه ها، به نوعی میان اهالی خانه و بیرون ، ارتباط برقرار می کند. لیکن می توان با تمهیداتی معمارانه، ابعاد بازشوها را تا حد ممکن کاهش داد و تسلط بعدی ساختمان ها را به یکدیگر، از بین برد.
امروزه، اتومبیل جزئی از زندگی مردم شده است تا حدی که بدون اغراق می توان گفت، جای پاهای آنها را گرفته است ، به طوری که حتی کوتاهترین فاصله ها را نیز با اتومبیل طی می کنند. از آنجا که در مقیاس محله، اولویت حرکت با پیاده است، می توان با ایجاد مسیرهای پیادهرو متنوع و کوتاه جهت رسیدن به مرکز محله و نقاط مختلف آن ، اهالی را تشویق به پیاده روی نمود که این امر در سلامت جسمانی ، روحی و روانی آنها نیز موثر بوده و زمینه برخوردهای اجباری یا اختیاری اجتماعی را نیز فراهم می کند.
با طراحی فضاهای دنج و آرام در سطح محله، می توان قسمتی از نیاز به آرامش را در فضاهای باز محلهای تامین کرد. ایجاد محیطی آرام و به دور از غوغا و هیاهو، از طریق تقویت محور پیاده و محدود نمودن تردد سواره عبوری در محله، ایجاد فضایی امن برای خانوارها از طریق تفکیک قلمروها از عمومی تا خصوصی، روشهای تامین آرامش محلهای هستند.
احساس تعلق ساکنین به محله
امروزه به جای محله های مسکونی بسته و درونگرا، با بافت مسکونی باز و برونگرا روبرو هستیم که در سطح وسیعی در شهرها گسترده شدهاند. محلههای کنونی حد و مرز قابل تشخیص ندارند و فاقد خوانایی ، وحدت ، تشخص و هویت می باشند. عوامل موثر در این امر را می توان ضوابط موجود، روش بساز و بفروشی ، نفوذ اتومبیل ، دگرگونی رفتارها و تفکرات مردم در برخوردهای اجتماعی و تغییر نوع ارتباطات دانست . برای زدودن این نابسامانی ها و دادن هویت و تشخّص به بافت های مسکونی ، شهرها را میباید به صورت مجموعه ای از محله ها طراحی نمود؛ محلاتی که با یکدیگر ارتباط دارند و حتی می توانند دارای فصول مشترک باشند، ولیکن در عین حال قلمرو خاص خود را داشته، دارای مرزهای قابل تشخیص و یا ذهنی باشد و هر یک به صورت یک کل منسجم و پیوسته عمل نماید. وجود این مرز در ساکنین احساس تعلق به مکان را افزایش میدهد.
بیگانگی افراد با محل سکونت شان، تهدیدی برای دستیابی به پایداری است؛ مساله، عدم ثبات محلهای سکونت و به عبارتی خانه های مردم است . عوامل اقتصادی و رفاهی ، خصوصاً مساله مسکن استیجاری، سبب می شود که مردم به طور مرتب محل سکونت خود را تغییر دهند و چون به محل سکونت خویش انس و پیوندی ندارند، خیلی راحت هر محل جدیدی را برای سکونت قبول می کنند و چون برنامه ای برای سکونت طولانی مدت در محلی را ندارند، لذا نیازی نمی بینند که با اطرافیان و هم محلی های خود ارتباطی برقرار نمایند. این نکته مهم، بیشترین تاثیر را در عدم شکل گیری محلات دارد، که موجودیت خود را از پیونددهی اجتماعی سکنه خود می گیرد، لذا برای ایجاد محلات و زنده نگهداشتن و سرپا نگهداشتن آنها، ضروری است در این رابطه تمهیداتی اندیشیده شود که قسمتی از آن برعهده اقتصاددانان و مسوولین امور مربوط به مسکن است و قسمتی از آن را می توان در طراحی محلات، جستجو کرد. با دادن امکانات رفاهی و خدماتی در سطح محلات و ایجاد جاذبه در فضاهای محلهای و ایجاد زمینه های کالبدی و کیفی، اهالی را می توان با محله مانوس نموده و آنها را ماندگار نمود.
دسترسی
امروزه، دسترسی به وسائط نقلیه و امکان سفرهای سریع، سبب شده که مردم خود را در انتخاب مکان های خرید، تفریح ، کار، آموزش و… آزاد ببینند، حتی اگر برای رسیدن به آنها مسیرهای طولانی را طی کنند. این امر سبب می شود که خصوصاً در شهرهای بزرگ، وقت زیادی تلف شود و مشکلات گوناگونی چون ترافیک ، تاخیر زمانی و غیره پیش آید.
لذا بهتر است با پیش بینی این گونه مراکز در سطح محله ها (در حد امکان ) و ایجاد جاذبه ، اهالی را به استفاده از امکانات محلی تشویق کرد.
سرزندگی
با توجه به نیازهای روحی و روانی انسان ، که ارتباطات اجتماعی را می طلبد، لازم است. جاذبه هایی در محله ایجاد شود؛ وجود فضاهایی که اهالی برای استفاده از آنها گرد هم جمع شوند و با هم تعامل و ارتباط برقرار نمایند (پاتوق محله). همچنین در نظر گرفتن تمهیداتی برای ایجاد نقش نظارتی اهالی و شرکت دادن آنان در اداره امور محله، از دیگر، مواردی است که به ایجاد حس سرزندگی و نشاط در محلات کمک شایانی می نماید. فضاهای برگزاری اجتماعات و فضاهای باز محلهای، فضاهای مناسبی برای دستیابی به این مهم محسوب میشوند. موارد دیگر، شامل ایجاد مجموعه ای فعال با عملکردهای متنوع در خدمت عملکرد مسکونی است، تا علاوه بر استفاده بهینه از زمین، موجب جریان یافتن فعالیت در ساعات مختلف روز شود و نهایتاً بر سرزندگی محله تاثیر مثبت داشته باشد.
تنوع
حاکمیت ضوابط شهرداری درنحوه تفکیک زمین ، شبکهبندی معابر، ساخت بنا و تعیین تراکم، سبب شده که بافتهای مسکونی ، یکنواخت و فاقد هرگونه تنوع گردد. عدم وجود ضوابط شهرسازی مناسب نیز منجر به ایجاد جداره های مغشوش ، فاقد هماهنگی ، وحدت و پیوستگی در معابر شده است .
در این مورد، ضروری است برخی ضوابط اصلاح شوند و قواعد مناسب معماری و شهرسازی، جایگزین گردد. بهتر است، بیشتر روی ضوابط کیفی تکیه شود تا ضوابط کمی ، چرا که از این طریق، دست طراح شهری و معمار باز است که از راه های مختلف ، کیفیت مورد نظر را ایجاد نماید و در عین حال تنوع در محله تامین شود.
هویت و خوانایی
درون محلات، ایجاد فضاهایی خودمانی متکی بر ارزش های بومی، به وسیله فضاسازی های مناسب و استقرار و تقویت عناصر خاص، جهت انتقال و القاء ارزش های فرهنگی، توجه به ارزش ها و نیازهای محلی در طراحی مجموعه محله، تقویت نقش اعتقادات و باورهای اجتماعی، از طریق طراحی عناصر مرتبط در مقیاس محله جهت افزایش خوانایی ، وحدت و هویت محله، به صورت مستمر به مردم تجویز میشود.
مرکز محله، بهعنوان اصلیترین عنصر کالبدی و عملکردی محله، نقش بهسزایی در تعریف هویت و خوانایی محله دارد؛ به این ترتیب که هر مرکز محله، اغلب در نقطه ای شکل می گیرد که از نظر دسترسی ، دارای بهترین موقعیت ممکن نسبت به نقاط دیگر باشد. زیرا محل استقرار فضاها و عناصر خدماتی، متعلق به محله است. (انواع و خصوصیات عناصر و فضاهای مزبور تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله خصوصیات اقلیمی ، جغرافیایی و توان اقتصادی ساکنان شهر شکل می گیرد). فضای آموزش ابتدایی، تجمع اهالی و انجام مراسم و آیین های معمول و مذهبی ، یکی از نخستین فضاهایی است که در بسیاری از مراکز محله شکل می گیرد. در ایران، این فضاها بیشتر از نوع فضاهایی مذهبی مانند مکتب خانه، آتشکده (در ایران پیش از اسلام )، مسجد، حسینیه ، تکیه ، سقاخانه و گاه بندرت مزار و مانند آن بوده است.
جدول 2-2: اهداف و راهبردهای ایجاد محلات پایدار
ابعاد
اهداف
راهبردها
اجتماعی و فرهنگی
ارتقاء سطح فعالیت اجتماعات محلی
ایجاد فرصتهای لازم برای تشکیل گروهها و شبکههای اجتماعی محلی
ارتقاء سلامت روانی افراد از طریق ایجاد محیط زیست اجتماعی سالم.
تقویت زندگی اجتماعی و فرهنگی در سطح محله.
تساوی و عدالت اجتماعی
ایجاد تنوع در خانهسازی و قابل استطاعت بودن آنها برای ساکنین از لحاظ اقتصادی.
ارتقاء دسترسی به تاسیسات و تجهیزات محلی.
بالابردن تنوع در انتخاب شیوههای حمل ونقل و اولویتدهی به پیاده و دوچرخه و حمل ونقل عمومی.
بهبود و امنیت و امینی
افزایش حس تعلق خاطر شهروندان به محیط مسکونی و در نتیجه کاهش میزان تخلفات جرم وجنایت.
کاهش احتمال تصادفات.
کاهش احتمال تخلف و جرایم خیابانی.
افزایش آزادی و انتخاب
ایجاد تنوع و افزایش حق انتخاب تاسیسات و تجهیزات.
افزایش بدیل و حق انتخاب شیوه زندگی و حمل ونقل.
افزایش تصمیمسازی محلی
ایجاد سرمایه های اجتماعی ملی از طریق فرآیند مشارکتی
ایجاد همکاری و اعتماد محلی و کنترل ساختار محلی توسط ساکنین
اقتصادی
بهبود اشتغال
تضمین فرصتهای شغلی متنوع محلی
بهبود و ارتقاء فرصتهای آموزشی و کارآموزی
تضمین حمل ونقل عمومی مناسب مسیرهای پیادهروی و دوچرخه
بهبود و افزایش درآمدزایی محلی
افزایش تنوع در فرصتهای شغلی در سطح محله.
ایجاد چرخش مالی در منابع محلی.
بهبود سیستم بازسازی و نوسازی شهری.
زیست- محیطی
ارتقاء سطح سلامت زندگی
بهبود کیفیت هوای محلی
تشویق شیوههای زندگی فعال و پرتحرک (پیادهروی وورزش)
تسهیل در دسترسی به انواع میوه و سبزی
ارتقاء کیفیت مکانهای زیستی
ایجاد فضای عمومی جالب کاهش آلودگیهای صوتی
بهبود و ارتقاء سطح ویژگیهای منحصر به فرد و خاص محدوده محلی و استفاده بهینه از آنها
ایجاد ساختمانهای انعطافپذیر با کیفیت و در عین حال محکم
زیست- محیطی
بهبود وضع زیست محیطی و حفظ منابع طبیعی
ارتقاء تنوع زیستی درون واحد همسایگی
مدیریت منابع اب
شناخت پتانسیل اراضی بایر و در نتیجه کاهش استفاده از زمینهای اطراف
کاهش تقاضا برای منابع تجدید ناپذیر و افزایش کارآیی انرژی در ساختمانها
تجدید استفاده از منابع طبیعی محلی (تقویت سیستمهای بازیافت محلی)
ارتقاء استفاده از انرژی تجدیدپذیر و انرژی و حرارت ترکیبی
کاهش اتکا به اتومبیل و کاهش میزان سفرهای شهری
2-11- وظایف شهرداری در زمینه توسعه پایدار محلهای
جدول 2-3: وظایف شهرداری در زمینه توسعه پایدار محلهای
اجتماعی – فرهنگی
تشریک مساعی با فرهنگ در حفظ ابنیه و آثار باستانی
تاسیس کتابخانه، بوستان کودکان و امثال آن در حدود اختیارات مصوب
جلوگیری از تکدیگری
اختصاص 1.5 درصد از کل درآمد شهرداری برای تاسیس و اداره کتابخانه عمومی
رعایت مقررات اعلام شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تاسیس ایرانگردی و جهانگردی.
اقتصادی
تهیه و تعیین میدانهای عمومی برای خرید و فروش
برآورد و تعیین بودجه و اصلاح آن
پیشنهاد، برقراری یا الغای عوارض شهر
مشارکت در تشکیل فروشگاههای زنجیرهای جهت تامین مایحتاج شهروندان
صدور پروانه کسب برای اصناف و پیشهوران
حفظ و نگهداری اموال منقول و غیر منقول
تعیین بهای هر ملک و تشخیص عوارض متعلقه طبق مصوبات قانونی
زیست محیطی
تنظیف و نگهداری معابر و انهار عمومی و مجاری آب و فاضلاب
مراقبت در امور بهداشت شهروندان با تشریک مساعی وزرات بهداشت
جمعآوری، دفع و بازیافت زباله و ایجاد محلهای مخصوص تخلیه زباله
نظارت و مراقبت وضع دودکشها و کارخانهها جهت کنترل آلودگی هوا
جلوگیری از ایجاد و تاسیس کلیه اماکنی که به نحوی موجب بروز مزاحمت برای ساکنین میگردد.
ایجاد مراکزی برای معاینه وسایل نقلیه موتوری
استفاده از سوختهای غیر آلاینده در وسائط نقلیه عمومی و تشویق مردم به استفاده از آنها
ایجاد، حفظ و نگهداری باغها و پارکهای عمومی
کشت، حفاظت و آبیاری درختان معابر، میادین و بزرگراهها
همکاری با سازمانها محیط زیست و بهداشت جهت تعطیلی صنایع آلاینده موجود در شهر
فیزیکی – کالبدی
جلوگیری از سد معبر و استفاده غیر مجاز از پیادهروها
ایجاد، احداث و اصلاح خیابانها، میادین و کوچهها
پوشاندن و آسفالت سوارهروها و پیادهروها
اتخاذ تدابیری جهت حفظ شهر در مقابل بلایای طبیعی و حوادثی از قبیل آتشسوزی و…
ایجاد غسالخانه و گورستان
صدور پروانههای ساختمانی مطابق ضوابط و مقررات
جلوگیری از عملیات ساختمانی بدون مجوز یا مخالف ضوابط و مقررات
تاسیس موسسههایی جهت نوسازی شهرها، خانهها و محلهها قدیمی شهر به منظور تجدید ساختمانها
ایجاد پارکینگها
نصب نیمکت و مبلمان شهری در فضاهای شهری
نصب تابلوهای راهنمای مسیر و همچنین تابلوهای تبلیغاتی و اطلاعاتی
احداث فرهنگسرا، مسجد، نمازخانه و بازار روز
ساخت یادمانها در سطح شهر
منبع: با تلخیص از کاظمیان و سعیدی رضوانی، 1382
جهت آشنایی با وظایف شهرداریها در حیطههای مرتبط با بحث توسعه پایدار محلهای هدف اصلى توسعه محلى باید بهبود پایدارى خدماتى باشد که مدیریت محلى، نهادهاى عمومى غیر متمرکز و سایر ارگانهاى محلى باید در حوزههاى بهداشت، آموزش، مسکن، برق، ارتباطات، خدمات مالى، برابرى در مقابل قانون و نظایر اینها انجام دهند تا از فقر و حاشیهنشینى تا حدودى کاسته شود و شهروندان دسترسى یکسان یا فرصت برابر در کاهش فقر، حاشیهنشینى و بهرهمندى از زندگى شرافتمندانه داشته باشند.
جدول 2-4: ارتباط بین وظایف شهرداری و شاخصهای پایداری
شاخصهای پایداری محلهای
وظایف شهرداری در سطح محله
وجود ساختمانها و عناصر شاخص
ساخت یادمانهادر سطح شهر
نبود فضاهای تاریک و بیدفاع
تامین روشنایی پارکها و فضای سبز
عدم وجود مکانهای حادثهخیز در محله و امنیت عابر پیاده
احداث، اصلاح و توسعه معابر با رعایت مشخصات ایمنی در طراحی و فضاهایی برای پیادهروی
وجود مراکز خرید و گذران اوقات فراغت
احداث کتابخانه، فرهنگسرا، مکانهای ورزشی
وجود محل بازی برای کودکان
تاسیس بوستانهای کودک و پارکهای محلهای
نسبت سطح تجاری به مسکونی
صدور پروانه کسب براساس ضوابط و مقررات
توزیع مکانی مناسب فعالیتها در محله
رعایت دسترسیها به منظور احداث امکانات مورد نیاز ساکنین محله
میزان سروصدا در محله و عدم مزاحمتهای شغلی
جلوگیری از ایجاد و فعالیت اماکنی که به نحوی موجب بروز مزاحمت برای ساکنان میگردد.
میزان آلودگی هوا
همکاری در اجرای قانون جلوگیری از آلودگی هوا با همکاری سازمانهای ذیربط
زیبایی ساختمانها و دیوارها
هرگونه اقدام برای حفظ نظافت و زیبایی شهر
وجود مبلمان مناسب شهری
نصب نیمکت در فضاهای مناسب محله و نصب تابلوهای تبلیغاتی و راهنمایی
نظافت و بهداشت معابر و کوچهها
جمعآوری، دفع و بازیافت زباله
تراکم جمعیتی و ساختمانی
جلوگیری از افزایش یا کاهش تراکم با استفاده از مقررات ساختمانسازی و ضوابط تراکم
فضای سبز
ایجاد، حفظ و نگهداری پارکهای عمومی و جلوگیری از قطع درختان
وضعیت بافت فرسوده و نوسازی بافت محله
تهیه و اجرای طرحهای بهسازی و نوسازی بافتهای ناکارآمد
خوانایی محله
نامگذاری معابر و شمارهگذاری اماکن و …
2-12- اسکان غیررسمی
سکونتگاههای غیررسمی که در حاشیه شهرها و خارج از محدوده و چارچوب قوانین و مقررات رسمی حاکم بر شهر پدیدار شدهاند، زمینههای پایداری کالبدی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی شهر را با چالش مواجه میکنند.
اف.سی. ترنر میگوید "اسکان غیررسمی برنامهریزی تهیدستان در جوامعی است که برنامهریزان و سیاستگذارن برنامهای برای فقرای شهری ندارند" (ایراندوست، 1388: 1).
اسکان غیررسمی به مثابه یکی از چهرههای بارز فقر شهری تعریف شده است که درون یا مجاور شهرها به شکلی خودرو، فاقد مجوز ساختمان و برنامه رسمی شهرسازی با تجمعی از اقشار کمدرآمد و سطح نازلی از کمیت و کیفیت زندگی شکل میگیرد (صرافی، 1381: 5).
از رایجترین واژگان معادل سکونتگاههای فقیرنشین، واژه "اصلام56" است. این واژه در ابتدای قرن نوزدهم در شهر لندن به مفهوم "اتاقی با و ضعیت نامناسب"، یا بخشهاو محلههای متروک و نازل شهر به کار رفت(ایراندوست، 1388: 1). در فرهنگ آکسفورد به معنی خیابان، کوچه و یا مجتمع مسکونی در بخش پرازدحام شهر تعریف شده است که طبقه اجتماعی پایین و مردم بسیار فقیر در آن اقامت دارند و در این محله شرایط زندگی فقیرانه و فلاکتباری در جریان است (UN-Habitat، 2003:7). براساس مطالعات مرکز سکونتگاههای انسانی ملل متحد، ویژگیهای محلههای فقیرنشین به قرار زیر خلاصه شده است (UN-Habitat، 2003:11).
– فقدان خدمات پایه و نبودتسهیلات بهداشتی، آب و فاضلاب و از این دست موارد.
– مسکن غیراستاندارد یا غیرقانونی و یا غیررسمی و نبود حداقل معیارها و موارد و مصالح نامناسب.
– تراکم بالا و ازدحام و در نتیجه پایین بودن سرانهها
– شرایط زندگی ناسالم و موقعیت خطرناک به دور از ایمنی محیط
– نبود تامین حق سکونت با وجود شرایط غیررسمی و غیرقانونی
– فقر و محرومیت اجتماعی، فقر درآمد و دسترسی، فقر قدرت و ناتوانی گروههای اجتماعی
– اندازه سکونتگاه باید از یک حداقل بیشتر باشد و شامل خانههای کمشمارو پراکنده نمیشود.
شهرنشینی با رشد شتابانی گسترش پیدا کرده است و علیرغم ناکافی بودن زمینه های جذب مهاجران در اقتصاد شهر، امکانات و تسهیلات زیربنایی و اجتماعی شهری نیز متناسب با این افزایش جمعیت تامین نمیشود و در اثر کمبود تسهیلات زیربنایی، اجتماعی و فیزیکی سکونتگاههای نامناسب ایجاد شده و آنها از روند مناسب شهرنشینی و استاندارهای زندگی باز می مانند ( Castells، 1997:42). فقرشهری با رشد سکونتگاههای نابسامان و فاقد امکانات زندگی، به خصوص در کشورهای در حال توسعه، پیوندی تنگاتنگ دارد. دولتها در ابتدا این نوع اسکان غیررسمی را امری نامطلوب و تخلیه و تخریب را راه حل مشکل میدانستند. اسکان غیررسمی پدیدهای فراگیر و به مثابه یکی از چهرههای بارز فقر شهری است که درون یا مجاور شهرها به شکلی خودرو، فاقد مجوز ساخت شکل میگیرد (ایراندوست،1393: 91).
سکونتگاههای غیررسمی و نامنظم و شکل گیری جزیره های فقر در حاشیه و در درون شهرها به دلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامه ریزی یا لحاظ نکردن آنها به عنوان گروههای هدف در سیاستگذاری ها است. مطالعات، بیانگر این موضوع است که اسکان کم درآمدها و ساماندهی و توانمندسازی بافتهای نابسامان شهری از موضوعات و مسائل مهم توسعه شهری کشور است (صالحی امیری و خدائی، 1389: 69-68).
اسکان غیررسمی، پدیده نابرابری و فقر اقتصادی و از سویی نادیده انگاری اقشار کم درآمد در برنامه ریزی- به ویژه برنامه ریزی های کالبدی و مسکن شهری- است که اغلب در حوزههای تمرکز ثروت نمودار میگردد(قرخلو و همکاران، 2،1387).
از عوامل عمده ایجاد ناپایداری در مناسبات شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه، گونهای شهرنشینی با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیررسمی است که بنا به مشاهدات جهانی در حال گسترش فزاینده است. اینگونه سکونتگاهها هر چند جلوهای از فقر را نمایان میسازد، بازتاب کاستیها و نارساییهای سیاستهای دولت و بازار رسمی نیز محسوب میشود. اسکان غیررسمی به سبب ایجاد فقر و گسترش آن و نیز به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل هزینههای سنگین برای حل مشکلات، تهدیدی جدی برای پایداری و انسجام جامعه شهری تلقی شده به گونهای که نیاز جدی به اتخاذ تدابیر ویژهای برای ساماندهی وضعیت کنونی و جلوگیری از گسترش آن در آینده بایستی در دستور کار مدیران و دولتمردان قرار بگیرد (نقدی و صادقی، 1385: 220). اسکان غیررسمی پدیدهای گذرا و ناپدید شدنی نیست و در سطح کشورهای در حال توسعه به شدت در حال گسترش است. از این رو، در مهمترین اسناد جهانی و از جمله در اهداف توسعه هزاره به ضرورت بهبود سریع این وضعیت اشاره شده است.(صرافی، 1381، ص6)
شکل گیری محله های غیررسمی در کنار و درون شهرها، از جمله تبعات و آثار پیشی گرفتن توسعه شهرنشینی از توسعه است (کاظمیان و همکاران، 1391: 58). "اسکان غیررسمی" از آن رو به کار گرفته شد که چون گروه های کم درآمد در بازار رسمی مسکن قادر به تامین سرپناه نبودند به ناچار به بازار غیر رسمی مسکن روی می آوردند.
سکونتگاههای غیر رسمی (informal settlement) بخشهای پراکنده مورد غفلت واقع شده ای از شهر هستند که شرایط زندگی و مسکن در آنجا به شدت پایین و نامناسب است. به هر حال وجه مشخصه در این سکونتگاهها حق سکونت بصورت رسمی را نداشته و بعضی از زمینها تصرف شده ومتعلق به ساکنان نمی باشد. البته ساکنان این اراضی را نمی توان، ساکنان تصرفی غیر مجاز نامید ، زیرا بسیاری از آنهادارای حق تملک زمین( مالکیت) هستند وبعضی از آنها نیز مستاجر بوده و برای زمین و سرپناه ( ساختمان ) خود اجاره بهار می دهند.
تعریف اصطلاح سکونتگاههای غیر رسمی از کشوری به کشور دیگر متفاوت می باشد و حتی در میان متخصصین و صاحب نظران یک کشور هم با توجه به گوناگونی پارامترهای مورد نظر و استفاده ، اختلافاتی هر چند جزیی دیده می شود ، اما به طور کلی به بخشهای از شهر اطلاق میشود که ساکنین آن افراد فقیری می باشند و توانایی خرید و ساخت زمین و مسکن استاندارد ورعایت مقرارت و ضوابط رسمی و قانونی را ندارند، لذا بر روی زمینهای خالی ازسکنه خصوصی و عمومی به دور از استانداردهای ساخت و ساز به طور غیر قانونی اقدام به ایجاد سرپناه و ساکن می گردند. اسکان غیر رسمی عمدتا زمینهای حاشیه شهرها، جایی که نظارت مقامات رسمی شهرها، ضعیف است و یا وجود ندارد، شکل می گیرد. بر این اساس قانونی کردن و نظم دادن به این سکونتگاهها از جمله مسائل و مشکلات این جوامع بشمار می آید.
در تعریف سکونتگاه های غیررسمی می توان گفت : "بافت هایی هستند که عمدتاً مهاجرین روستایی و تهیدستان شهری را در خود جای دادهاند و بدون مجوز و خارج از برنامه ریزی رسمی و قانونی توسعه شهری (طرح های جامع و تفصیلی) در درون یا خارج از محدوده قانونی شهرها به وجود آمده است. عمدتاً فاقد سند مالکیت هستند و از نظر ویژگیهای کالبدی و برخورداری از خدمات و زیرساخت های شهری مشابه بافت های فرسوده شدیداً دچار کمبود هستند".
2-12-1- ویژگیهای اساسی سکونتگاههای غیر رسمی
ناپایداری حاصله از ناکارآمدی ساختار و عناصر سیستم های مناطق شهری در کشور جهان سوم، ویژگیهای اساسی رادر این سکونتگاههای ایجاد کرده است مهمترین این ویژگیها عبارتند از :
1- ویژگیهای کالبدی 2- اجتماعی 3- فرهنگی 4- قانونی
ویژگیهای کالبدی
سکونتگاههای غیررسمی با توجه به دلیل غیر قانونی بودن شان ، بدور از نظارت و رعایت اصول ساخت و ساز مسکن استاندارد ، در مکان ها و محلهای آسیب پذیر و فاقد زیرسازی استاندارد ساخته و تشکیل می شوند. این سکونتگاها به لحاظ سرویس ها و خدمات شهری و تسهیلات زیربنایی فاقد و یا با کمبود جدی مواجه اند. تسهیلات و امکاناتی مانند: خیابان کشی و شبکه ارتباطی ، منابع آب ( آب لوله کشی بهداشتی ) ، سیستم تخلیه فاضلاب ، برق ، مدارس مراکز بهداشت و درمان ، بازار و نظایر آن. ساکنان این مناطق در بعضی موارد برای تامین خدماتی همچون آب ، برق و… از شبکه های غیررسمی استفاده می کنند و توجهی به کانالها و مفرهای قانونی ندارند.
ناپایداری در بخش مسکن آنها مشهود می باشد. مسکن آنها به صورتهای مختلف کپر ، چادر، اتاقکهای حلبی یا گلی و حصیری و غیره است و برای ساخت مسکن از مواد و مصالح ساختمانی کم دوام محیط پیرامونی استفاده می کنند و لذا منظر و چشم انداز شهری را سیمایی کثیف ، بیمار گونه و پژمرده ای در منطقه حاشیه نشین شهر ظاهر و ایجاد کرده است. در این مناطق ساخت مسکن از نظر شکل و سیما به طور کلی ، فرم معماری (تک بنا) دارای شکلی خود ساخته و متاثر از فرهنگ سنتی خاستگاه مهاجرین می باشد. فضای مسکونی این سکونتگاهها اعم از عرصه و اعیان کوچک و تنگ می باشد و غالباً فاقد عرصه هستند و نیز فاقد تزئینات درونی و بیرونی بنا است.
بافت منطقه مسکونی آنها با داشتن معابر تنگ وپرپیچ و خم و ناقواره می باشد که حاکی از خودرو بودن و عدم برنامه ریزی در این سکونتگاهها است.
البته با اینکه عوامل اقتصادی همچون گرانی زمین ، بالا بودن میزان اجاره خانه ها بویژه در شهرهای بزرگ، فرار و قانون گریزی از پرداخت مالیاتها و نظایر آن موجب راندن این گروههای اجتماعی به حاشیه های شهرها گردیده اما مسائل فرهنگی و اجتماعی نوعی وابستگی محیطی را برای آنها فراهم آورده است.
ویژگیهای اجتماعی
اغلب ساکنان سکونتگاههای غیر رسمی جز، طبقات پایین جامعه اند و از درآمد ناچیزی برخوردارند. آنها دارای مشاغل کاذب غیر تولیدی ( دستفروش ،دوره گردو..) و یا بصورت کارگران روزمزد و یا در بخشهای غیر رسمی کارمی کنند و باوجود کار طاقت فرسا حداقل دستمزد را دریافت می کنند. گاهی بعضی از خانوارها با کار در شغل های نیمه وقت ، از سطح درآمد بالاتری نسبت به دیگر خانوارها برخوردار می گردند.
دراین مناطق معمولاً تراکم جمعیت درواحد سطح ، بعد خانوار و بار تکفل ، رشد طبیعی جمعیت و گستردگی خانواده نسبت جنسی ( برتری تعداد مردان نسبت به زنان ) ساختار سنی ( نسبت کودکان و جوانان به میانسالان و پیران برتری داشته ) نسبت به سایر مناطق شهر زیادتر می باشد ولی از نظر سواد و میزان درآمد و.. بسیار پایین تر از دیگر مناطق شهری است.
اغلب خانوارهای سکونتگاههای غیر رسمی را مهاجران (از جعفرآباد یاشهرهای کوچک) تشکیل می دهند و بعضی از آنهانیز از نسل دوم و یا سوم سکونتگاههای غیر رسمی اند.
ویژگیهای فرهنگی
ویژگیهای فرهنگی این سکونتگاهها ، ریشه در خاستگاه (فرهنگ روستایی) و فقر( فرهنگ فقر) آنها دارد که معجونی ویژه را تحت عنوان فرهنگ مناطق حاشیه نشین شهری بوجود آورده است. این فرهنگ در اذهان مردم شهرنشین مترادف با بزهکاری ، خلاف ، جرم وجنایت ، اعتیاد ، دزدی ، فحشاو… می باشد و همواره طبقات اصیل شهری (شهروندان فرهنگ گرا) از همراهی و معاشرت با آنها گریزان است. با این وجود از جمله ویژگیهای فرهنگی حاشیه نشینان را این گونه می توان خلاصه کرد، آنها معمولاً بر اساس پیوندهای قومی و خویشاوندی که ریشه در منشا، خاستگاه آنها در روستایی داشته گرد هم در مناطق حاشیه نشین جمع و ایجاد سرپناه می نمایند و لذا در بعضی از فعالیتهای روزمره خود دارای تعاون و همکاری بایکدیگر می باشند. دوری از محل زادگاهشان و نیز ویژگیهای فرهنگی روستایی زمینه ساز قانون گریزی ، قانون شکنی ، بی توجهی به سازمانها و نهادهای شهری و سوء ظن به این مراکز شده است. آنها سعی می کنند مسائل و مشکلات خودشان را با استفاده از نیروی جسمانی و خشونت حل و فصل نمایند و لذا انواع نزاعهای خیابانی و محلی را بوجود آورده و خصلتهای جاهلانه مانند خیابانگردی ، گذران شب در بیرون از خانه، باج گیری ، صرف مشروبات الکلی ، فحشاء ، دزدی و غیره به شکل های مختلف جزیی از ویژگیهای فرهنگی این مناطق است.
ناپایداری فرهنگی به صورتهای مختلف موجب تزلزل آنها در مقابل مسائل ومشکلات روزمره شده و به گونه های مختلف آنها را خرافی کرده و معتقد به بخت وسرنوشت بد و یا خوب کرده است.
اعتیاد به مواد مخدر فراگیر می باشد و نشانه ای از بی هویتی فرهنگی و بن بست های روحی روانی آنها و فرار از مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی آنهاست و فروش مواد مخدر در بین آنها معمولاً به صورت خرده فروشی برای گذران معاش و برخورداری از حداقلهای معاش آنها می باشد و لذا بنیانهای خانوادگی آنها بسیار آسیب پذیر است.
بی سوادی و کم سوادی موجب ایستایی فرهنگی درآنها شده و به نوعی سردرگمی مطلق در مسائل مختلف اعتقادی ، مذهبی، قانونی ( قانون گریزی ) پذیرش مسائل نو ، بهداشت و درمان و … را برایشان به ارمغان آورده است.
ویژگیهای قانونی
در واقع مهمترین ویژگی که سکونتگاههای غیر رسمی را از دیگر سکونتگاها متمایز می سازد، این است که ساکنان این سکونتگاهها عمدتاً فاقد مالکیت رسمی زمینی هستند که خانه خود را در آن ساخته اند. این زمین ممکن است جزء، زمینهای دولتی و عمومی خالی از سکنه باشد و یا جزء، اراضی حاشیه شهرها که نامطلوب و در معرض مخاطره هستند ماننند زمینهای باطلاقی ، سیل گیر ، و… قرار داشته باشد. بنابراین زمانی که زمین مولد نیست تا مورد استفاده صاحبان آنها در شهرها قرار گیرند ، مورد توجه و استفاده حاشیه نشنان و سکونتگاههای غیر رسمی قرار می گیرد.
البته در بعضی از شهرهای کشورهای جهان سوم در آسیا، مالک ، زمین خود را به قیمت بسیار نازل به یک یا چند خانوار بصورت غیرقانونی اجاره داده و یا می فروشد، به هر صورت این واگذاریها و معاملات به دلیل عدم هماهنگی با مسئولین رسمی دولتی ، در نظر نگرفتن رشد و توسعه و حفاظت شهر، رعایت نکردن سایر استانداردها و ضوابط ساخت و ساز و تصرف و..اعتبار قانونی ندارد.
ویژگی های حاشیه نشینی
با توجه به تعاریفی که تا کنون از حاشیه نشینی ارائه شده است و تجربیاتی که از مشاهده این مقوله بدست آمده است می توان ویژگی های زیر را که در بیشتر مناطق حاشینه نشین وجود دارد بر شمرد :
معمولاً در زمین های خالی شهری، لبه های شهری، حواشی شهرها و در خارج از محدوده قانونی شهر ومناطقی از این دست، به صورت غیر قانونی به وجود می آیند و توسعه آنها بدون برنامه و اتفاقی است.
معمولاً دارای بافتی فرسوده هستند و با مصالح بی دوام یا کم دوام به وسیله خود افراد وبه صورت خلق الساعه ساخته می شوند.(مانند زاغه، گرگین، آلونک، کپر و…)
معمولاً فاقد خدمات شهری از قبیل راه آسفالت، آب، برق، وسایل بهداشتی و سیستم دفع فاضلاب و… هستند.
معمولاً تراکم جمعیتی بالایی دارند و بیشتر ساکنین را افراد کم سن و سال و جوانان تشکیل می دهند. بیشتر ساکنین مهاجرین یا اقلیت های قومی، نژادی یا مذهبی هستند. این افراد به دلیل منافع مشترک و تجانسی که با هم دارند همبستگی خوبی دارند و از نوعی فرهنگ مشترک برخوردارند ولی نسبت به سایر افراد و سکنه شهر دچار حس عدم اعتماد و گوشه گیری هستند.
اغلب ساکنین افرادی فقیر،بی سواد و فاقد مهارت کافی هستند که در میان آنها ناهنجاری های اجتماعی از قبیل دزدی، اعتیاد،قاچاق، فحشا و … بیش از سایر مناطق شهری به چشم می خورد.
شکل5: ویژگی های اسکان غیررسمی
ویژگی های اجتماعی
اغلب ساکنان را مهاجران(روستایی و شهرهای کوچک)تشکیل می دهند.
سطح سواد پایین اجتماع غیر رسمی که نسبت بی سوادی در میان زنان بسیار بیشتر از مردان است.
ساکنان به صورت کارگر روز مزد واغلب در بخش غیر رسمی شاغل هستند.
سطح پایین دستمزد و شغلهای نیمه موقت(هادی زاده،82، 20).
ویژگی های حقوقی(قانونی)
شاخص کلیدی که یک سکونتگاه غیر رسمی را متمایز می کند این است که ساکنان این سکونتگاهها فاقد مالکیت زمین هستند که خانه خود را روی آن ساخته اند. این زمین می تواند زمین های دولتی وخصوصی خالی از سکنه و با قطعات زمین حاسیه شهر مانند زمین های باتلاقی نامطلوب باشد. بنابراین زمانی که زمین مولد نیست تا توسط صاحبان آن استفاذه شود برای یک تصرف کننده غیر مجاز مناسب است تا خانه خود را بر روی آن بسازد(همان،20).
ویژگی های کالبدی
سیستم آبرسانی ضعیف و نا کافی
بهداشت نامناسب محیط
ایجاد واحدها بدون رعایت معیارهای فنی
روشنایی نامناسب معابر
فقدان پوشش در معابر
کمبود و فقدان فضاهای آموزشی و مراکز بهداشتی(محمدی، 1378، 180-187).
سکونتگاههای غیر رسمی (informal settlement) بخشهای پراکنده مورد غفلت واقع شده ای از شهر هستند که شرایط زندگی و مسکن در آنجا به شدت پایین و نامناسب است. به هر حال وجه مشخصه در این سکونتگاهها حق سکونت بصورت رسمی را نداشته و بعضی از زمینها تصرف شده ومتعلق به ساکنان نمی باشد. البته ساکنان این اراضی را نمی توان، ساکنان تصرفی غیر مجاز نامید ، زیرا بسیاری از آنهادارای حق تملک زمین( مالکیت) هستند وبعضی از آنها نیز مستاجر بوده و برای زمین و سرپناه ( ساختمان ) خود اجاره بهار می دهند.
تعریف اصطلاح سکونتگاههای غیر رسمی از کشوری به کشور دیگر متفاوت می باشد و حتی در میان متخصصین و صاحب نظران یک کشور هم با توجه به گوناگونی پارامترهای مورد نظر و استفاده ، اختلافاتی هر چند جزیی دیده می شود ، اما به طور کلی به بخشهای از شهر اطلاق میشود که ساکنین آن افراد فقیری می باشند و توانایی خرید و ساخت زمین ومسکن استاندارد ورعایت مقرارت و ضوابط رسمی و قانونی را ندارند، لذا بر روی زمینهای خالی ازسکنه خصوصی و عمومی به دور از استانداردهای ساخت و ساز به طور غیر قانونی اقدام به ایجاد سرپناه و ساکن می گردند. اسکان غیر رسمی عمدتا زمینهای حاشیه شهرها، جایی که نظارت مقامات رسمی شهرها، ضعیف است و یا وجود ندارد، شکل می گیرد. بر این اساس قانونی کردن و نظم دادن به این سکونتگاهها از جمله مسائل و مشکلات این جوامع بشمار می آید.
بنا بر برآورد اسکان بشر سازمان ملل متحد، بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کشورهای کم درآمد و 20 درصد کشورهای با درآمد متوسط، در سکونتگاههای غیر رسمی زندگی می کنند که سنجه های سواد، تندرستی، درآمد و پیشرفت اجتماعی، از میانگین شهری در آن کشورها پایین تر است و شایسته شان و کرامت انسانی نیست(پوراحمد و دیگران،1389، 29).
سکونت گاه غیررسمی از جمله پدیده هایی است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی- اجتماعی مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت های روستایی لجام گسیخته در بیستر کشورهای جهان به ویژه کشورهای جهان سوم پدیدار گردیده است.
این پدیده از جلوه های بارز فقر شهری است که در شکلی برنامه ریزی نشده و خودروی در درون یا اطراف شهرها ظاهر شده است. سکونتگاههای غیر رسمی با تجمعی از اقشار کم درآمد و غالبا با مشاغل غیررسمی و نازل و شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار همراهند و زمینه مناسبی برای بروز آسیب های اجتماعی به شمار می روند.
اسکان غیر رسمی تحت تاثیر روابط نابرابر سیاسی- اقتصادی در سطح جهانی، ضعف برنامه های ملی در سطح میانی و برنامه ریزی شهری در سطح خرد شکل گرفته است. این مشکل شهری، صرفا مسئله ای کالبدی و فیزیکی نبوده و از عوامل کلان ساختاری در سطح ملی و منطقه ای ناشی می شود. رشد فزاینده جمعیت شهری از توان سازمانهای دولتی و غیردولتی جهت توسعه و ارائه خدمات و تسهیلات شهری برای این جمعیت فزاینده پیشی گرفته و برآورده نشدن نیاز مسکن و سرپناه اقشار کم درآمد در فضای رسمی و برنامه ریزی شده شهر، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی را به گونهای بی سابقه گسترش داده است. بر اساس تاکیدات موجود در نظام آنچه مسلم می نماید، این است که در کشور ایران هم علاوه بر روند فوق، تحولات ناشی از شکل گیری تقسیم کار بین المللی ودگرگونی ساختار اقتصادی کشور، افزایش و انباشت درآمدهای نفتی و اصلاحات ارضی بعد از دهه چهل از جمله علل عمده تسریع روند شهرنشینی و به تبع آن شکل گیری اسکان غیررسمی بوده اند. در دهه های بعدی ادامه اتکاء به درآمد نفتی و افزایش شکاف اقتصادی میان شهر و روستا، جنگ تحمیلی، بلایای طبیعی و مشکلات و مسائل مدیریتی کلان و خرد دامنه این پدیده را گسترده تر کرد.
پدیده یاد شده تا کنون با نامهای مختلفی بیان شده است که برخی از آنها در جدول زیر بیان شده است:
جدول 2-5: عتاوین مختلف پدیده حاشیه نشینی
سکونتگاههای غیر رسمی
Informal settlements
سکونتگاههای افراد کم درآمد
Low Income settlements
سکونتگاههای نیمه دائم و موقتی
Semi permanent settlements
سکونتگاههای آلونکی
Shanty town
سکونتگاههای خودرو
Spontaneous settlements
سکونتگاههای غیر مجاز
Unauthorized settlements
سکونتگاههای برنامه ریزی نشده
Unplanned settlements
سکونتگاههای کنترل نشده
Uncontrolled settlements
سکونتگاههای نابهنجار یا نابسامان
Irregular settlements
سکونتگاههای حاشیه نشین
Marginal settlements
منبع:(هادیزاده، 1383 : 19)
حاشیه نشینی واژه ای است که در اکثر منابع فارسی برای اشاره و نامگذاری این سکونتگاهها و شیوه زندگی در آنها به کار رفته و اکثر متخصصان امور شهری از این واژه استفاده کرده اند. اما اعتقاد بر این است که این واژه جهت بیان پدیده مورد نظر دارای نارسایی می باشد، لذا ابتدا به برخی از تعاریف و ویژگی های آن می پردازیم و در نهایت به نقد این واژه و دلایلی که نارسایی این واژه را جهت بیان پدیده بازگو می کند می پردازیم:
تا کنون تعاریف مختلفی در مورد حاشیه نشینی ارائه شده است که در اغلب موارد منظور استعمال کلمه slum بوده است. Slum به مفهوم محله یا کوچه های کثیف یک شهر یا مسکن انحطاط یافته و غیر منطقی در نظر گرفته می شود (دلیر، 1361: 5).
منطقه حاشیه نشین منطقه ای است که فقر در چهره ی آن شدیداً نمایان است و میزان زاد و ولد و مرگ و میر کودکان و نوزادان و اعمال نامشروع، جرم و بزهکاری جوانان، ناهنجاریها و مرگ و میر عمومی در آن بالاست، به طوری که چنین مکانی معرف وضعیتی جهنم گونه در روی زمین است (هیراسکار، 1376: 108).
حاشیه نشین به مفهوم کلی به کسی گفته می شود که در شهر سکونت دارد ولی به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادی و اجتماعی شهر شود و از خدمات شهری استفاده کند. گرچه ریشه ی اصلی حاشیه نشینی را باید در عواملی که موجب مهاجرت افراد از روستا به شهر می شود جست و جو کرد. ولی تمام حاشیه نشینان ازمهاجران تشکیل نیافته اند. بلکه بخشی از آنان افرادی هستند که ساکنان همیشگی شهر بوده اند، ولی به علت فقر اقتصادی درواحدهای مسکونی غیر استاندارد زندگی می کنند و جزء حاشیه نشینان محسوب می شوند(عابدین درکوش، 1380 : 121).
در تعریف زیر نیز مفهوم حاشیه نشینی با عنوان زاغه نشینی آورده شده است:
محلات زاغه نشین آخرین چاره ی بازماندگان است و در تلاش بی امان برای بدست آوردن مزایای شهری ، این محلات از نظر مدرسه، شغل، جمع آوری زباله، روشنایی معابر، خدمات اجتماعی و هر چیز دیگری که به طور دسته جمعی فراهم می شود، نیز بازنده هستند. محله زاغه نشین محلهای است که جمعیت آن نمی تواند در روند رقابت برای خدمات و کالاهای عمومی به نحو موثری شرکت جوید و بدین ترتیب کنترلی بر نحوه ی توزیع این خدمات و کالاها ندارد (هاروی، 1376 : 72).
2-13- نقد مفهوم حاشیه نشینی
مفهوم حاشیه نشینی در اکثر منابع برای بیان اجتماع های زاغه و آلونک نشین و اساساً مترادف مسکن نابهنجار واجتماعهای زاغه و آلونک نشین به کار رفته است. لیکن معنای دقیق و خاستگاه این مفهوم مورد بررسی قرار نگرفته و با الهام از منابع خارجی که اساساً از بررسی در مناطق زاغه نشین حاصل آمده اند، به اجتماع های بد مسکن کشورهای جنوب و از جمله ایران نگریسته، آنها را مصداق حاشیه نشینی تلقی کرده اند. در اکثر قریب به اتفاق منابع مرور شده ، حاشیه نشینی به عنوان مفهوم مادر و کلیدی بکار رفته است (پیران ‹ت› ، 1366 : 34).
این اصطلاح که در متون شهرسازی نیز مصطلح شده است، برای تعریف و توصیف پدیده ی مورد نظر نارسا و بی مفهوم می باشد. زیرا آنچه ما در ایران با آن مواجه هستیم سکونتگاه بی ضابطه و غیر قانونی و مترادف های آن است که در متون شهرسازی رواج دارد و آنچه که با عنوان حاشیه نشینی یاد می شود، اصلا نداریم. (زبردست، 1381 : 22).
باید اذعان کرد که سابقه تاریخی این مفهوم مورد غفلت قرار گرفته است. حاشیه نشینی و حاشیه نشین و خصایص حاشیهنشین، همه به مسایلی بر می گردد که هجوم اروپاییان متفاوت از نظر زبان و مذهب و کشور با شهرهای دنیای جدید و وطن تازه ، سبب ساز آنها بودند. شیکاگوی قرن نوزده و اوایل قرن بیست نمونه بارز این قبیل اماکن است. بعدها حاشیه نشینی به کلیه اشکال زندگی در غربت اطلاق گشت و هر مهاجر تازه وارد شده به نقطه دیگر، حداقل برای مدتی از این انگ در امان نماند، بدون آنکه واقعا یکسان بودن شرایط مورد ارزیابی قرار گیرد(بیگدلی، 1383، 17).
رابرت ازرا پارک با الهام گرفتن از عقاید و افکار استاد خود "جرج زیمل" جامعه شناس آلمانی، در مقاله ای تحت عنوان "مهاجرت انسانی وانسان حاشیه نشین" مفهوم انسان حاشیه نشین را چنین تعریف می کند:
انسان حاشیه نشین شخصیتی است که از حاصل برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت و احیانا متخاصم ظهور می کند. چنین موجود دو رگه ای در زمان واحد نسبت به هر دو نظام فرهنگی احساس بستگی و تعلق دارد ولی در عین حال خود را نسبت به هیچکدام کاملاً متعلق و متمایل نمی داند(انصاری، 1355 : 163).
در تعریف ارائه شده چند عنصر اساسی وجود دارد که باید کاملا مورد توجه قرار گیرد: نخست آنکه تعریف یاد شده برخورد دو فرهنگ متفاوت و گاه متخاصم را شرط لازم پدید آمدن شخصیت حاشیه نشین و شرایط حاشیه نشینی می داند و به وضوح به هجوم یونانیان، کاتولیک های ایرلندی، مجرمین انگلیسی، دریانوردان اروپای شمالی و ایتالیایی های جنوب اشاره دارد که سیل وار به همراه ژرمن ها، اکثرا پر مساله و فقیر و بیمار و درمانده و فراری از کشتی های لرزان برخاک جدید پای نهاده، نیویورک و شیکاگو را انباشته می ساختند. شرایط این مهاجران خاصه اگر در محیطی با زبان و مذهبی متفاوت گرفتار می آمدند، به ظهور شخصیت های درمانده، تنها و منزوی، پر اضطراب و ترسیده منجر می شد. آیا چنین شرایطی در بین اهالی اجتماع های بد مسکن یا زاغه و آلونک نشین ایرانی وجود دارد؟(پورآقایی، 1383، 8).
نخست آنکه به گواهی منابع مرور شده، درصد قابل توجهی از ساکنین مساکن نابهنجار مهاجر نیستند و از مرکز شهر به مناطق آلونک نشین رفته اند. از طرفی درصد قابل توجهی از ساکنین همه شهرها را مهاجرین روستایی در بر می گیرد و آیا بدلیل مهاجرت ، همه آنها حاشیه نشینند؟ (پیران ، 1366 : 34).
نقد دیگری که بر مفهوم حاشیه نشینی وارد است عدم جامعیت آن از بعد مکانی می باشد، زیرا بسیاری از سکونتگاههای نابهنجار در مراکز شهرها قرار گرفته و الزاماً در حاشیه شهر قرار ندارند. از طرفی ، مفهوم حاشیه نشینی از بعد مکانی نسبت به شهرها مفهومی گذرا می باشد، زیرا با توسعه ی فیزیکی شهرها، حاشیه های کنونی در حلقه ی توسعه ی بعدی فرو می روند و مرکزیت می یابند. (همان)
بر این اساس متوجه ی نارسایی واژه ی حاشیه نشینی جهت تعریف صحیح ویژگی های شیوه های معیشتی مورد نظر در سکونتگاههای بی ضابطه و غیر رسمی می شویم.
لذا شاهد بکارگیری اصطلاحات گوناگونی توسط صاحب نظران به جای حاشیه نشینی هستیم از جمله: اسکان خود انگیخته (صرافی 82 و حبیبی 80)، سکونتگاههای خودرو (زبر دست81 و شیخی 82)، اسکان غیر رسمی(پیران 82 ، حاتمی نژاد 82 و سیف الدینی 83) سکونتگاههای غیر متعارف و زیر استاندارد شهری (خاتم، 82 : 21) و … .
از میان این اصطلاحات، موردی را که بیشتر مورد قبول قرار گرفته، واژه ی اسکان غیر رسمی می باشد، زیرا حدود 40 سال است که در کشور ما برنامه ریزی رسمی انجام می شود. لذا سکونتگاههایی که خارج از برنامه ی رسمی ایجاد شوند، غیر رسمی می باشند و این واژه جامعیت فراگیرتری دارد. در این رساله نیز، برای بیان موضوع، واژه ی اسکان غیر رسمی بکار گرفته شده است، البته در بسیاری از موارد به دلیل رعایت امانت در استفاده از منابع مختلف، به ناچار عیناً واژه ی حاشیه نشینی آورده شده است.
2-15- پایداری محلهای
افزایش انسجام اجتماعی، دلبستگی به محیط محله، بهداشت و سلامت محیطی، خوانایی و هویت محله ای و پایداری اقتصادی و ارزش مسکن مطرح است.
اصول پایداری محلهای( هویت و سرزندگی،پویایی و سازگاری،تنوع،دسترسی،تراکم و معیارهای قابل تحمل محله، امنیت و ایمنی، مشارکت، آلودگی صوتی و بصری، نظافت و پسماند، فضای سبز، اشتغال، دسترسی).
ابعادتوسعه پایدار محلهای (بعد عملکردی، بعد زیست محیطی، بعد هویتی، بعد زیبایی شناسی).
2-16- ابعاد شهر پایدار
براساس دیدگاه ارائه شده کنفرانس بین المللی برلین (Urban 21) ابعاد پایدار شهری شامل:
1- اقتصاد شهری پایدار: کار و درآمد مناسب
2- جامعه شهری پایدار: همبستگی و یکپارچگی اجتماعی
3- سرپناه شهری پایدار: خانه سازی شایسته و در استطاعت همه
4- محیط زیست شهری پایدار: اکوسیستم های با ثبات
5- دسترسی شهری پایدار: تحرک همراه با حفاظت منابع
6- زندگی شهری پایدار: ایجاد شهر زیست پذیر
7- مردم سالاری شهری پایدار: قدرتمندسازی شهروندان است (سعیدی رضوانی، 1390: 5).
برای سنجش هریک از ابعاد می توان شاخص هایی را تعریف کرد و به طور مرتب آن ها را سنجید، از جمله شهرداری ها می توانند با سنجش منظم این ابعاد، بر وضعیت شهر از منظر پایداری توسعه نظارت کنند و بهبود بخشند.
شاخصهای اقتصاد شهری پایدار: جمعیت زیر خط فقر، نسبت درآمد دهک درآمدی پایین به دهک درآمدی بالا، نسبت درآمدهای پایدار شهرداری به کل درآمد شهرداری، نسبت میزان فساد مالی به تولید ناخالص ملی، نسبت تجارت های جدیدی که بعد از سه سال از زمان تاسیس هنوز فعالیت میکنند، هزینه غذایی خانوار به کل بودجه خانوار، سرانه هزینه اداره شهر، نسبت تعداد کارگران کودک (زیر سن قانونی ) به کل کودکان، بهره وری کار به ازاء هر ساعت کار.
شاخصهای جامعه شهری پایدار: امنیت، درصد افرادی که در زندان ها هستند در 1000نفر، درصد افرادی که در مراکز بازپروری معتادین هستند در 1000 نفر، کیفیت آموزش (بر اساس نسبت افراد صاحب نظر که فکر میکنند کیفیت آموزش ارتقاء یافته است(، میل به مهاجرت به کشورهای خارجی، توانایی خلاقیت (تعداد اختراعات ثبت شده در میلیون نفر)، زمان لازم برای تغییرات، فعالیت اجتماعی افراد 66 تا 75، درصد جوانانی که به رسوم و قواعد اخلاقی جامعه احترام می گذارند.
شاخصهای مسکن: کمیت مسکن (تراکم خانوار در واحد مسکونی، تعداد اتاق به ازاء هر خانوار)، کیفیت مسکن (تاسیسات مناسب، مصالح بادوام، مقاوم بودن و …)، تعداد واحدهای مسکونی مقاوم در مقابل زلزله به کل واحدهای مسکونی، تعداد واحدهای مسکونی بیمه شده در مقابل حوادث و سوانح به کل، نسبت مساکن مجهز به سیستم های سازگار با محیط زیست.
شاخصهای زیست محیطی و بهداشت شهری: نخاله های جمع آوری و دفع شده توسط شهرداری به حجم کل نخاله های تولید شده، مجموع حجم ظروف دفع زباله معابر و فضاهای عمومی به حجم مورد نیاز، تولید سرانه پسماند، درصد بازیافت پسماندها، درصد زباله های خطرناک که به صورت جداگانه جمع آوری و دفع می شوند، نسبت فعالیتهای اقتصادی و تولید دی اکسیدکربن، تعداد افرادی که در حین کار جراحات جدی دیده اند به کل کارکنان، نسبت روزهای هوای پاک به کل روزهای سال، مجموع ظرفیت توالت های عمومی سطح شهر به ظرفیت مورد نیاز، درصد مصرف سوخت های زیستی به کل سوخت های مصرفی، نسبت بهره گیری از انرژی های نو، نسبت فاضلابی که به وسیله سیستم اگو هدایت و دفع می شود به کل، درصد پسآب بازیافتی، تعداد کارگاههای مزاحم آلاینده ای که ساماندهی شده اند به کل تعداد کارگاه هایی که نیاز به ساماندهی زیست محیطی دارند، سرانه فضای سبز، آلودگی نور (درصد شهروندانی که از شدت زیاد نور شکایت دارند)، انواع پرندگان نسبت به سال پایه، نسبت کاربری های کشاورزی و باغات تبدیل شده به سایر کاربری ها به کل مساحت کاربری های زراعی و باغات.
شاخصهای دسترسی: حجم ترافیک (کیلومتر ماشین)سالانه نسبت به سال گذشته، رضایت از حمل و نقل عمومی (درصد شهروندان با رضایت زیاد و خیلی زیاد )، دسترسی به حمل و نقل عمومی (درصد شهروندانی که ایستگاه حمل و نقل عمومی حداکثر در 600 متری محل سکونت آنها قرار دارد.)، تعادل بین اشتغال و سکونت (درصد افرادی که ظرف کمتر از یک ساعت به محل کار و یا تحصیل خود می روند)، نسبت استفاده از خودروهای دوستدار محیط زیست، نسبت تصادفات به ازاء هر 1000 نفر، نسبت تصادفات منجر به فوت یا جرح به ازاء هر 10000 نفر، تعداد کارخانه ها با برنامه حمل و نقل سبز، درصد سفرهای شهری که به صورت پیاده انجام می شود، نسبت طول خیابان هایی که برای پیاده روی مناسب هستند.
شاخصهای زندگی: نسبت دسترسی پایدار به تسهیلات بهداشتی و درمانی مناسب ( سرانه و شعاع دسترسی تسهیلات بهداشتی و درمانی )، درصد افرادی که احساس میکنند شهر زیباست، درصد رضایت از وضعیت و محیط زندگی، درصد کودکانی که به تسهیلات فراغتی دسترسی آسان دارند، پوشش مناسب کاربری های رفاهی و خدماتی (درصد شهروندانی که دسترسی مناسب به این کاربری ها ندارند.)، سازگاری فضا و فعالیت ( نسبت کاربری هایی که در فضای نامناسب استقرار یافته اند)، نسبت تعداد ایستگاه های موجود آتش نشانی به تعداد ایستگاه های مورد نیاز، نسبت عملیات امداد و نجاتی که در زمان استاندارد انجام میشود به کل عملیات.
شاخصهای مردم سالاری شهری: درصد شرکت کنندگان در انتخابات نهادهای محلی، درصد شرکت در فعالیتهای داوطلبانه (حداقل یکبار در 12 ماه گذشته)، درصد مشارکت جوانان و کودکان در بعضی از اشکال خدمات رسانی اجتماعی، درصد نسبت عضویت بانوان در شوراهای شهر و محله، درصد افرادی که احساس میکنند می توانند در منطقه خودشان تاثیرگذار باشند، تعداد تیراژنشریات با ماهیت آموزش شهروندی به تعداد شهروندان، تعداد موارد نقض حقوق بشر به جمعیت.
بدین ترتیب توسعه پایدار مفهومی است جامع که تحقق ابعاد مختلف آن نیازمند شناخت، نظارت و بهبود بخشی مستمر است شاخص های توسعه پایدار شهری ابزاری مهم در این فرایند است وکاربرد ماهرانه آن ضرورتی است که باید مورد توجه برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گیرد (سعیدی رضوانی،1390، 7-5).
2-17- شاخص های توسعه پایدار
شاخص های کمی و کیفی
اغلب تعاریف مطرح شده درارتباط با شاخص های محیط زیست یا توسعه پایدار سعی دارند از عدم قطعیت شاخص های کیفی بکاهند و این کار را از طریق رقمی کردن مفاهیم و تبدیل آنها به متغیرهای عددی (چه بصورت صریح و یابصورت تلویحی)انجام می دهند. در واقع ، بر این نکته تاکید شده است که یکی از خصوصیات شاخص ها ، کمی بودن آنها است. البته بطور کلی یک شاخص می تواند یک متغیر کیفی، یک رشته اعداد ترتیبی یا یک متغیر کمی (مقداری) باشد.
یکی از شاخص های کیفی قدیمی"گونه های شاخص" است که کاربرد طولانی در اکولوژی داشته و برای تشخیص و تفکیک گونه های است که با یک شرایط بخصوص زیست محیطی ارتباط دارند ووجوداین گونه ها دلیلی بروجود آن شرایط بخصوص است. شاخص های کیفی در سه حالت بر شاخص های کمی ترجیح دارند: وقتی اطلاعات کمی (مقداری)در دسترس نباشد، وقتی مشخصه مورد نظر ذاتا غیر قابل اندازه گیری باشد و زمانی که هزینه اندازه گیری تعیین کننده باشد. در بعضی حالات، ارزیابی های کیفی می توانند به نمادهای کمی تبدیل شوند.
کهن شاخص های (کیفی) را شاخص های ذهنی می نامد و می گوید: دریافت ها و تمایلات ذهنی مردم ، از جمله مبانی و معیارهایی است که می توان برای مجموعه ای از شاخص ها در نظر گرفت. رده بندی اهمیت عوامل گوناگون از نظر توده مردم می تواند به عنوان وسیله ای تطبیقی بمنظور تعیین مجموعه ای از شاخص ها بکار رود. در این روند ابتدا باید نمونه ای آماری بعنوان نماینده کل جمعیت تعیین شودو پس از آن افراد نمونه آماری، عواملی مانند مسکن ، درآمد ، شغل را بر طبق اهمیت هر یک از نظر رضایت مندی خود رده بندی کنند و اعلام دارند که به نظر آنان هر یک از این عوامل طی یک دوره زمانی خاص تا چه حد بهبود یافته اند. شاخص هایی که بر پایه این نوع اطلاعات به دست می آیند "شاخص های ذهنی" می باشند.
در سال 1973 میلادی "مارک آبرامز" در مقاله خود نتایج حاصل از بررسی انجام گرفته روی نمونه ای از مردم در هفت شهر بزرگ انگلستان را اعلام کرد. در این بررسیاز مردم خواسته شده بود تا سطح رضایت مندی خود را در زمینه هایی چون ، زندگی خانوادگی ، بهداشت، استاندارد زندگی و غیره رده بندی کنند و همچنین اهمیت هر یک را نسبت به سطح کلی رضایتمندی شخصی مشخص سازند.(کهن، 1376: 26).
شاخص های اجتماعی – اقتصادی
شاخص های اقتصادی سه دامنه را شامل می گردند: یک شاخص های مالی همچونGNP و موازنه پرداختها. دوم، شاخص های حیاتی برای زیست و منابع طبیعی و سوم شاخص های انسانی در زمینه انسانی اقتصاد در واقع هر عنصر اقتصادی کم و بیش شامل این سه دامنه می باشد. و اما شاخص های انسانی یا اجتماعی تاکید ویژه ای بر آموزش و سواد آموزی ، کار و عدم اشتغال ، مصرف ، توزیع در آمد، ثروت و بهداشت دارند. این گروه شاخص های مطلوب و ممکن که قابل دسترس می باشند عبارتند از :
1- نرخ خالص ثبت نام پسران و دختران در دوره ابتدایی؛
3- نرخ بیسوادی مردان و زنان؛
3- نرخ بیکاری؛
4- درصد جمعیت برخوردار از آب آشامیدنی سالم؛
5- تعداد تلفن به ازای هر نفر؛
6- نرخ مرگ و میر کودکان.(کهن ، 1376: 104).
در خصوص شاخص های توسعه اجتماعی نیز از (سرمایه اجتماعی) به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار سخن به میان آمده است. البته سرمایه اجتماعی مانند کیفیت زندگی ، یک مفهوم غیر قابل اندازه گیری است. در کشور سنگاپور نخست وزیر این کشور اظهار می دارد که توسعه اقتصادی باید با پیشرفت در اخلاق و رفتار اجتماعی و توسعه شخصی همگام باشد تا سنگاپور مکانی جذاب تر گردد. همچنین سرپرست کمیسیون توسعه پایدار ، آقای پوتنام، روزنامه خوانی را بعنوان یک شاخص کلید دستیابی به اطلاعات و یک معیار کلیدی در توسعه اجتماعی می داند که این امر نشانه ای از مشارکت در جامعه است. دومین شاخص کلیدی برای مشارکت اجتماعی ، رواج نهادهای مدنی یا تشکل ها و عضویت در موسسات خصوصی می باشند پسگمان می رود که اطلاع رسانی کافی و وجود سازمان های غیر دولتیکه شهروندانی سالم، ثروتمند و اندیشمند آنها را تشکیل داده باشند سهم بسزایی در توسعه پایدار خواهند داشت.(مولدان و بیلهارز ،1381: 308).
شاخص های سیاسی
مهمترین شاخص سیاسی در جهت دستیابی به توسعه پایدار ، میزان مشارکت مردم در تصمیم گیریها و شراکت میان بخش عمومی و خصوصی در اجرای برنامه ها و طرح های عمرانی است.امروزه مشارکت یکی از ارکان توسعه پایدار محسوب می شود همچنین ، میزان مشارکت مردم در تصمیم گیریها و شرکت آنها در فعالیت های عمرانی بستگی به توان اقتصادی ، فرهنگی، فنی و حقوقی آنها دارد.(اردشیری،1383).
شاخص های زیست محیطی
تعاریف متعادل توسعه پایدار همگی نشانگر نقش و اهمیت غیر قابل انکار صنعت در توسعه پایدار هستند . اول از این جهت که صنعت و توسعه صنعتی خود اولین منشا ایجاد کننده مشکلات زیست محیطی به شمار می روند و دوم اینکه بخش صنعت با تلفیق اقتصاد و فن آوری راه حل های موثری برای دستیابی به پایداری ارائه می دهند . صنعت در چهار جنبه مورد بحث در چهارچوب (جنبه های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و نهادی) دخالت داردو در بسیاری از شاخص های توسعه پایدار "فاکتور صنعتی"ذکر می شود. علاوه بر نقشی که صنعت در اشتغال زایی و به دنبال آن افزایش درآمدو کاهش یا نابودی فقر دارد باعث توسعه اجتماعی نیز می گردد که خود مهمترین عامل در مدرنیزه شدن کشورهاست. مشخصه های رشد اقتصادی پایدار ، توجه به مسائل بالاست. همچنین درک نقش صنعت به عنوان یک جزء تفکیک ناپذیر فراگردهای در حال رشد، از ضرورت های پایداری است.(مولدان و بیلهارز، 1381: 257). از نقطه نظر اتصادی – زیست محیطی ، آشکار است که بمنظور دستیابی به توسعه پایدار، تاکید اصلی ، علاوه بر عوامل اقتصادی باید به یکپارچگی جنبه هایی مانند: عدالت ، محیط زیست انسانی، آینده نگری و عاقبت اندیشی نیز اعمال شود. مجموعه شاخص های برتر زیست محیطی عبارتند از:
· انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از سوخت های فسیلی بر حسب میلیون تن در یک سال؛
· میانگین درصد نرخ افزایش سالانه جمعیت؛
· تعداد راکتورهای هسته ای فعال؛
· مصرف انرژی به ازای یک میلیون دلارGDP .[4]
افزون بر این باید توجه داشت ، برای اینکه بتوان "نرخ فقدان گونه ها"و"نرخ بیابان زایی"را بصورت دقیق و مستند تعیین کرد، به اطلاعات کامل و همه جانبه نیاز خواهیم داشت.(کهن، 1376: 106).
شاخص های بهداشتی
شاخص بهداشت را می توان به شکل زیر تعریف کرد:"این شاخص بیان کننده ارتباط بین محیط زیست و سلامت بشر با هدف اتخاذ یک خط مشی یا مدیریت ویژه به شکلی که تصمیم گیری درست و موثر را تسهیل نماید." این تعریف ابعاد زیادی دارد که باید مورد تاکید قرار گیرد . در درجه اول اینکه شاخص بهداشت محیط زیست تجسم بخش ارتباط و پیوستگی محیط زیست و بهداشت است. بدین معنی که این شاخص چیزی فراتر از یک شاخص زیست محیطی یا یک شاخص بهداشتی است. پس می توان شاخص های زیست محیطی و شاخص های بهداشتی را تلفیق کرد و به شاخص های بهداشت محیط دست یافت که در واقع علم رابطه بین مسائل زیست محیطی و اثرات بهداشتی است.
شاخص های حمل و نقل
سیستم حمل و نقل نقش عمده ای در حیات اقتصادی کشورها و نیز زندگی روزمره دیگر شهروندان ایفا می کنند. در کشورهای صنعتی ، بخش حمل و نقل 4تا8 درصدGDP و 2 تا4 درصد اشتغال را شامل می شود . اهمیت اساسی دیگری که این بخش دارد نقش آن در تجارت بین المللی ، فرآیندهای بازرگانی ، هزینه های مصرفی خانوار و نیز هزینه های عمومی می باشد. اثرات منفی فعالیت های حمل و نقل عبارتست از آلودگی هوا، سرو صدا، مصرف انرژی و دیگر منابع طبیعی ، شلوغی و تصادفات که در زمره مشکلات زیست محیطی نیز به شمار می روند. با توجه به این معلومات ، خط مشی های مربوط به حمل و نقل باید طوری تغییر کند که مخاطرات زیست محیطی را نیز مورد توجه قرار دهد و از طرح و برنامه های ناپایدار توسعه اجتناب گردد. در زیر تعدادی از شاخص های [5]OECD که تعیین کننده خط مش های حمل و نقل با در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی می باشند را به اختصار می آوریم:
· شاخص های ترافیکی(میزان تردد مسافر ، ترافیک حمل کالا، ترافیک جاده ای و هوایی)؛
· آلودگی صوتی ، آلودگی آب ناشی از روغن ماشین و درصد مالکیت ماشین نقلیه شخصی؛
· هزینه های زیست محیطی ( هزینه های جلوگیری یا از بین بردن آلودگی ، هزینه تحقق و توسعه درباره سوخت هایی با آلایندگی کم و تولید وسائل نقلیه بی سر و صداو..).(مولدان و بیلهارز،1381: 311).
شاخص های عملیاتی
توسعه پایدار مفهومی آشنا برای قرن بیست و یکم است. وارثان این سیاره ، جوانان هستاند و بنابراین این حق و وظیفه آنان است که مفهوم توسعه پایدار را به خوبی درک کنند. دولت ها، سازمان های غیر دولتی ، سازمان ملل و کمیته توسعه پایدار ، این واقعیت را دریافته اند که مصرانه بر مشارکت جوانان در اجرای معاهدات و توافقات مربوط به توسعه پایدار تاکید می ورزند. عملیات نجات برای انجام تمام و کمال این امر و ایجاد تحرک برای تمام جوانان انجام می گیرد و صرفه نظر از اینکه در چه منطقه و با چه منابع و سوابقی هستند ، تلاش می شود زمینه مشارکت فعال آنان ایجاد شود. شاخص های برنامه عملیاتی توسط کمیته توسعه پایدار و به منظور ارائه راهی مناسب برای مشارکت جوانان در فرآیند توسعه و کمک به پایش پیشرفت ما در حرکت به سوی پایداری تدوین گردید (WECD، 1987، p67 ).
بخشی از شاخص های طرح عملیاتUNDP[6] :
· سیمای زیست محیطی؛
· آب و هوا؛
· تنوع زیست محیطی؛
· کشاورزی و آمایش زمین؛
· کیفیت زندگی و اسکان؛
· مصرف؛
· مواد زائد و آلودگی ها و بهداشت؛
· تحصیلات (آموزش و پرورش)؛
· استخدام؛
· صنعت و اقتصاد؛
· حمل و نقل ، ارتباطات و ایمنی؛
· حقوق بشر و اثرات دستورکار21.(مولدان و بیلهارز،1381: 310).
شاخص های شهر سازی و خانه سازی
هدف اصلی از این برنامه شاخص های خانه سازی، طراحی ابزاری برای پایش اجرای درست راهبرد جهانی سکونت بود که با استقرار یک ابزار قانونی نظم دهنده محیط زیست بتواند توسعه سریع بخش خانه سازی را تسهیل کند. طرح ریزان در نظر داشتند که یک ابزار مدیریتی برای سرمایه گذاران ، مشتریان و سازندگان خانه ها، سازمان های اعتباری خانه سازی، دولت های محلی و دولت های مرکزی جهت تعیین خط مشی های ضروری برای مشخص کردننقاط بحرانی دارای خانه سازی ایجاد کنند. بررسی شاخص های خانه سازی در جهان در 1990 به عنوان بخشی از برنامه UNCHS[7] و بانک جهانی صورت گرفت. هدف کلی از این تحقیق ایجاد یک مجموعه جامع از شاخص ها برای بخش خانه سازی بود که با استفاده از ارزیابی شاخص های به کار رفته در تعداد زیادی از کشورها و استفاده از آنها برای برقراری ارتباطات تحلیلی بین این شاخص ها شکل گرفت. مواردی از شاخص های خانه سازی:
· کیفیت خانه سازی و حقوق ساخت و ساز مسکن؛
· سرمایه گذاری و تولید در زمینه ساخت و ساز مسکن؛
· روش های مالی و مالیاتی؛
· عرضه و تقاضا در زمینه ساخت و ساز مسکن؛
· هزینه های ساخت و ساز، قیمت خرید و اجاره خانه؛
· خط مشی زیست محیطی ساخت و ساز مسکن؛
موفقیت برنامه شاخص های خانه سازی باعث ایجاد انگیزه برای تکمیل مجموعه ای تحت عنوان "شاخص های شهری" شد که بمنظور دستیابی به عناصر ضروری در بخش شهری و پایش اجرای این شاخص ها در جهت اهداف مطلوب خط مشی های مورد نظر طراحی شد. نقش اصلی شاخص های شهر سازی این بود که هم شرایط و میزان پایداری اسکان بشر را ارزیابی کند و هم به تنظیم و پایش خط مشی ها در تمام جنبه ها و رویکردها ی اسکان بشر کمک کند.(مولدان و بیلهارز،1381: 314).
2-18- شاخص های پایداری در جهان
2-18-1- انگلیس
در سال 1994 دولت بریتانیا راهبرد توسعه پایدار خود را منتشر کرد.در این راهبرد بمنظور آگاهی بخشیدن به مردم در خصوص موضوعاتی که در روند توسعه پایدار تاثیر دارند نسبت به معرفی شاخص ها اقدام کردو در مارچ 1996 در گزارشی تحت عنوان "شاخص های توسعه پایدار در کشور بریتانیا" شاخص های مورد نظر را منتشر کرد. تدوین شاخص های توسعه پایدار بریتانیا بعنوان یک فرایند در جهت تحقق بخشیدن به اهداف ذیل آورده شد:
· توسعه اقتصادی به منظور دستیابی به استانداردهای بالای زندگی برای نسل حاضر و نسل های آتی؛
· حفظ و ارتقاء کیفیت محیط زیست در حال و آینده بمنظور تکمیل شاخص ها؛
· دستیابی به یک اقتصاد سالم که بتواند کیفیت زندگی را حفظ کند در عین حال سلامتی بشر و محیط زیست را نیز تضمین کند؛
· لزوم استفاده بهینه از منابع تجدید ناپذیر؛
· استفاده پایدار از منابع تجدید پذیر؛
· به حداقل رساندن هر عامل موثر در کاهش ظرفیت تحمل زیستی و تهدید سلامت بشر و تنوع زیستی؛
گروه کاری بریتانیا در آغاز بیش از 300 شاخص را تدوین کرد. اهداف و موضوعات کلیدی در راهبرد بریتانیا در 21 گروه به عبارت زیر دسته بندی شد: اقتصاد، حمل و نقل ، تفریح و گردشگری، تجارت خارجی، مصرف انرژی ، آمایش سرزمین ، جنگل داری، آبزیان و سایر منابع آبی ، تغییرات آب و هوایی، تخریب لایه ازن، کیفیت آب، هوا و خاک، چشم اندازها، حیات وحش و زیستگاه ها، مواد زائد، مواد معدنی و پرتوزا. این گروه اهداف مورد نظر برای هر خانواده را برای پایدار ساختن هر چه بیشتر فراگرد توسعه شناسایی کرد. همچنین این واقعیت را متذکر گردید که پرداختن کلی شاخص های توسعه پایدار بهتر از پرداختن به شاخص های زیست محیطی به تنهایی است.(مولدان و بیلهارز،1381: 382).
2-18-2- چین
کشور چین خیلی زود و در اوایل 1983 میلادی برنامه ریزی همزمان را به کار گرفت که براساس توسعه هماهنگ و زیست محیطی بود. در این رابطه به اجرا و توسعه ساختارهای اقتصادی،مدنی و زیست محیطی و شناخت همبستگی های منافع اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی اقدام شد. در دستور کار 21 چین که در سال 1994 تدوین گردید ، تصریح شد که توسعه پایدار لازمه و تنها راه پیشرفت چین در آینده است.همچنین توسعه پایدار به عنوان یک خط مشی مهم در برنامه نه ساله توسعه اقتصادی و اجتماعی ملی و راهبرد پیشنهادی جمهوری خلق چین تا سال 2010 مورد توجه قرار گرفت . یک راهبرد اصلی دولت چین این است که در نحوه رشد اقتصادی تغییر حاصل شده و از حالت گسترده به حالت متمرکز در آید و اهداف مربوط به حفاظت محیط زیست نیز باید به اندازه اهداف مربوط به توسعه اقتصادی به اجرا در آیند. این امر نشان داد که دولت چین راهی عملی برای اجرای راهبرد توسعه پایدار در پیش گرفته است. اهداف اصلی دولت در نیل به توسعه پایدار در چین عبارتند از:
· ترغیب رشد اقتصادی و افزایش بازدهی؛
· کنترل رشد جمعیت؛
· کاهش فقرو افزایش رفاه اجتماعی؛
· ارتقاء دانش، فن آوری و آموزش و پرورش؛
· ایجاد زیر ساخت های شهری ؛
· حفاظت محیط زیست و کنترل آلودگی؛
2-18-3- آمریکا
گروه شاخص های توسعه پایدار در امریکا در 1994 میلادی شکل گرفت. این گروه نقش عمده ای در گسترش شاخص های پیشرفت به سمت اهداف شورای توسعه پایدار داشت. وظایف اصلی این گروه عبارت بود از ایجاد سیستم دسترسی به اطلاعات آسان و کم هزینه (دسترسی الکترونیکی به داده ها و اطلاعات مربوط به شاخص های توسعه پایدار) ، تدوین یک چارچوب تحلیلی برای شاخص های ملی و تدوین یک مجموعه از شاخص های توسعه پایدار ، ارائه گزارش درباره پیشرفت در تدوین شاخص های توسعه پایدار و معرفی یک راهبرد دراز مدت که به واسطه آن تمام سطوح دولتی و سازمان های غیر دولتی و بخش های صنعتی بتوانند در تدوین شاخص های پیشرفت به سوی پایداری همکاری داشته باشند. چارچوب شاخص های توسعه پایدار در امریکا بر پایه موارد ذیل استوار بود:
· بین تعاریف مختلف توسعه پایدار رابطه برقرار شود؛
· بررسی دقیق در یک دوره زمانی طولانی درباره رفاه نسل آینده داشته باشند؛
· در فرآیندهای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی تعادل و ثبات ایجاد کنند؛
· مفاهیم مربوط به علوم اقتصادی ، زیست محیطی و علوم اجتماعی را تلفیق کنند؛
· وعده همکاری های گسترده را از ذینفع های مختلف بگیرند.(مولدان و بیلهارز،1381: 364).
جدول شماره 1، 2،3 و 4 ، شاخص های توسعه پایدار در آمریکا را نشان می دهد.
جدول شماره 2-6: شاخص های اجتماعی توسعه پایدار در آمریکا
فصل دستور کار 21
شاخص های نیروهای پیش برنده
شاخص وضعیت موجود
شاخص های واکنش
مبارزه با فقر
نرخ بیکاری
نسبت زنان شاغل به مردان شاغل
–
پویایی و پایداری جمعیت
نرخ رشد جمعیت ، نرخ مهاجرت، نرخ زاد وولد
تراکم جمعیت
–
تحصیلات و آموزش
–
تعداد زنان در بین صد نفر مردان شاغل
–
حفظ و ارتقاء سلامتی بشر
–
امید زندگی و نرخ مرگ و میر نوزادان
بهداشت ملی مربوط بهGNP
توسعه پایدار اسکان بشری
نرخ رشد جمعیت شهری، سرانه مصرف سوخت های فسیلی
درصد جمعیت محدوده های شهری، سطح اشغال هر نفر
هزینه سرانه زیر ساخت ها
منبع : Filho، 2000، p36
جدول 2-7: شاخص های اقتصادی توسعه پایدار در آمریکا
فصول دستور کار 21
شاخص های نیروهای پیش برنده
شاخص وضعیت موجود
شاخص های واکنش
همکاری های بین المللی جهت توسعه پایدار
GDP سرانه و نسبت سرمایه گذاری
–
–
تغییر الگوهای مصرف
مصرف سالانه انرژی
عمر مفید ذخایر انرژی، ارزش ناخالص اضافه شده به هر بخش
–
مکانیسم ها و منابع مالی
استقراض خالص و کمک های عمومی
–
هزینه حفاظت محیط زیست به عنوان درصدی ازGDP
انتقال فن آوریهای سازگار با محیط زیست
سرمایه گذاری مستقیم خارجی
–
–
منبع : Filho، 2000، p38
جدول 2-8: شاخص های بنیادی توسعه پایدار در آمریکا
فصول دستور کار 21
شاخص های نیروهای پیش برنده
شاخص وضعیت موجود
شاخص های واکنش
تلفیق محیط زیست با تصمیمات
–
–
–
علم برای توسعه پایدار
–
–
هزینه تحقیقات و توسعه به عنوان درصدی از GNP
اطلاعات در زمینه تصمیم گیران
–
خطوط تلفن برای هر شهروند
–
ماخذ: مولدان و بیلهارز، 1381: 361
جدول 2-9: شاخص های زیست محیطی توسعه پایدار در آمریکا
فصول دستورکار21
شاخص های نیروهای پیش برنده
شاخص وضعیت موجود
شاخص های واکنش
حفظ کیفیت و مصرف منابع آب شیرین
برداشت سالانه از آبهای سطحی،سرانه مصرف داخلی آب
–
پوشش سیستم تصفیه فاضلاب
رهیافتی برای برنامه ریزی و مدیریت منابع سرزمین
تغییرات کاربری زمین
–
–
گسترش کشاورزی پایدارو توسعه روستایی
درصد آبیاری زمین های زراعی ،استفاده از کودهای شیمیای و آفت کش ها
سرانه زمین های قابل کشت
–
مبارزه با جنگل زدایی
شدت برداشت از جنگل ها
تغییر در مناطق جنگلی
نسبت مناطق جنگلی تحت مدیریت
حفظ تنوع زیستی
–
گونه های در معرض خطر انقراض به عنوان درصد کل گونه ها
–
حفاظت از اتمسفر
خروجی گازهای گلخانه ای، مصرف مواد مخرب لایه ازن
–
هزینه مبارزه با آلودگی هوا
مدیریت زیست محیطی مواد زائد پرتوزا
–
–
–
مدیریت مواد شیمیایی سمی
–
–
تعداد مواد شیمیایی ممنوع شده
مدیریت مواد زائد و فاضلاب
تولید مواد زائد جامد شهری و صنعتی
–
هزینه مدیریت مواد زائد ،بازیافت و استفاده مجدد
ماخذ: مولدان و بیلهارز، 1381: 362
باتوجه به گرایش های موجود ونبود نشانه ای ازتغییر سیاستها ، چشم انداز نگران کننده ای از رشد اسکان غیر رسمی و ناپایدار سازی شهرها وجود دارد که اراده ای ملی و تدابیری مشخص، متفاوت از روال کنونی ، میطلبد.
اهداف کلان: در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران57 و هماهنگ با مهمترین دستور کارها و بیانیه های جهانی برای تامین سرپناه مناسب برای همه و ایجاد توسعه پایدار شهری58 ، سند توانمندسازی و ساماندهی اسکان غیررسمی حاوی برنامه ای راهبردی برای چاره جویی مشکلات ناشی از اسکان غیر رسمی ( به تعبیری حاشیه نشینی) درکشور و پیشنگری آن و پیشگیری ازگسترش آن در آینده است.
با این باور که وقتی بخش عمده ای از جمعیت در فقر و تبعیض و در شرایط غیر متعارف زندگی کنند، توسعه راستینی برای کشور رخ نخواهد داد، سند حاضر اهداف زیر را مد نظر دارد:
بسترسازی برای ارتقای شرایط محیطی به نحوی پایدار و فراگیر درجهت رشد سلامتی، امنیت، امید، ایمان و کرامت انسانی در سکونتگاههای غیر رسمی موجود
پیش نگری به گسترش اسکان غیر رسمی درآینده و زمینه سازی برای احداث مسکن مناسب، خدمات پایه و زیربناها درحد استطاعت و دسترسی گروههای کم درآمد در فضای رسمی شهری
زمینهسازی برای بهرهمندی از امتیازات شهری و تعمیق فرهنگ شهری برای ساکنان این سکونتگاهها به همراه مشارکت همه جانبه آنها در تصمیمگیری ها و اقدامات محلی .
2-19- جمعبندی
از پدیده های عمده ناپایدار کننده شهری بویژه در کشورهای در حال توسعه ، گونهای شهرنشینی با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیر رسمی است که بنابر مشاهدات جهانی در حال گسترش فزاینده است. این گونه سکونتگاهها هر چند جلوه ای از فقر است اما بازتاب کاستیها ونارسایی های سیاستهای دولتی و بازار رسمی نیز محسوب می شوند. اسکان غیر رسمی به سبب باز تولید فقر وگسترش آن، به مخاطره انداختن محیط زیست و تحمیل در ارتباط توسعه محلهای با توسعه پایدار شهری، در الگوهای جدید، دیدگاه خردنگر مبتنی بر مهندسی اجتماعی جایگزین نگرش کلان میشود که در آن حل مسائل شهری از کوچکترین واحد یعنی محله آغاز میشود. توجه به این نگرش مستلزم بسترسازی و به کارگیری فرهنگ و مفاهیم شهر پایدار در عرصهها مختلف شهر است؛ لذا محله به عنوان کوچکترین و مهمترین واحد شهری، از نخستین اولویتها بوده و محله پایدار میتواند زیربنای مناسبی را برای توسعه پایدار شهری فراهم نماید. توسعه پایدار شهری مستلزم موفقیت در تحقق اهداف کیفی شهری و مشروط بر فراهم نمودن شرایط برابری نسل حاضر و آتی است، اما امروزه یکی از رویکردهای مطرح توسعه محله در عصر حاضر رویکرد توسعه محلهای پایدار است. بنابراین استفاده از شاخصههای مختلف پایداری زیست- محیطی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جهت مطالعه پایداری محلهای میتواند تصویری از محله پایدار در راستای تحقق شهر پایدار را فراهم آورد. با نگاهی به مراجع گوناگون و گذاری بر معیارهای ارائه شده در حیطه پایداری محلهای میتوان دریافت که محله پایدار درصدد متناسب ساختن ساختار محله با نیازهای امروزی ساکنان و رویکردی دوباره به مولفههای از دست رفته از دورههای پیشین است؛ آن چنان که محلات تاریخی متناسب با نیازهای ساکنین خود شکل میگرفتند و پاسخگوی اکثر نیازهای ساکنین خود بودند.
پس از بررسی و مطالعه نظریه ها و شاخص های نوسعه پایدار شهری بدین نتیجه رسیدیم که یک شهر پایدار باید چهارچوب ارزشی و اخلاقی را در خود متبلور کند. یک چنین شهر های مطلوبی آثار اقدامات، فعالیتها و سیاستهایی در زمینههای مختلف زندگی خصوصاً زمینه های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی می باشد. چنین شهرهایی بایستی توجه به خود را از کمیت های مادی معطوف به کیفیت های معنوی نمایند. در شهرهای پایدار، تفکیک و جدایی فضایی بارزی در گروه های درآمدی وجود ندارد و کلیه افراد و گروهها به خدمات و تسهیلات اساسی دسترسی آسان و دارای موقعیتهای برابر میباشند. بنابراین مفهوم شهر پایدار مفهومی بسیار ارزشمند است باید به این نکته توجه کرد که پایداری کامل و واقعی هرگز قابل وصول نیست با این حال، نباید هرگز انسان را از تلاش برای حرکت به سوی پایداری باز دارد. شهری که حتی یک قدم در جهت پایداری بردارد باید مورد تشویق و حمایت قرار گیرد. حرکت به سوی پایداری بهتر از عدم آن است. امروزه متراکم سازی بعنوان ایده شهر پایدار که می تواند در کاهش مصرف انرژی و حفظ حیات زیست از اهداف اساسی توسعه پایدار باشد در بین متخصصان عرصه معماری و شهر سازی و… مطرح می باشد اما آنچه حائز اهمیت است میزان تحقق فشردگی در شرایط گوناگون است که به یک شهر حاکم می باشد که از آن جمله می توان به شرایط اقلیمی- محیطی – فرهنگی- اقتصادی و سیاسی حتی مقیاس شهر اشاره نمود. در واقع متراکم سازی بعنوان کالبد شهر پایدار فرایند پویاست اما برای اینکه هر متراکم پایدار باشد باید محدودیت ها و آستانه ها به طور کامل درک گردند و مورد توجه قرار گیرند. اما در نهایت به این نکته بسیار حائز اهمیت بایستی اشاره نمود که انسان و تکنولوژی روز به روز در حال پیشرفت می باشند اما آنچه همواره ثابت است شرایط محیطی می باشد و همگان بایستی تمام توان خود را در حفظ محیط زیست و منافع طبیعی بکار گیرند و از منابع تجدید پذیر انرژی همچون باد و نور خورشید حداکثر استفاده را داشته باشند. آنچه محیط شهر های ما را تهدید می کند قبل از آنکه ناشی از عدم شناخت محیطی ما باشد حاصل فرهنگ و استفاده ناصحیح از محیط می باشد و این اصل بخش عمده ای از ناپایداری ها را در توسعه باعث شده است . در این میان رسالت جغرافیا بیش از سایر رشته ها در چنین شناختی آشکار می شود و توجه به آن در دستیابی به توسعه ی پایدار محرز می گردد. جغرافیدان با برررسی و شناخت مفاهیم، نظریه ها و شاخص های توسعه پایدار، نقش به سزایی در رسیدن به این مهم را ایفا می کنند. پس از بررسی و مطالعه شاخص های توسعه شهری بدین نتیجه رسیدیم که بطور کلی هدف از مطرح کردن مفهوم کیفیت زندگی شهری- اصلاح و تکامل مفهوم توسعه از توسعه هدف کمی به توسعه پایدار شهری بوده است. همچنین اهمیت جنبه های اجتماعی در عرصه شهر سازی به حدی رسیده که یکی از ویژگی های شهر پایدار ، پایداری اجتماعی و کیفیت بالای زندگی، عنوان گردید. با این معنا که شهر پایدار به موازات توجه به مسائل زیست محیطی باید به مسائل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ارتباطی نیز توجه داشته باشد.
منابع:
1. ازکیا، مصطفی. غلامرضا، غفاری. (1382)، جامعه شناسی توسعه، تهران: انتشارات کیهان.
2. امانپور، سعید و هادی علیزاده، (1393): ارزیابی شاخصهای توسعه پایدار در استان کرمانشاه با استفاده ازتحلیل رگرسیونی و تحلیل سلسله مراتبی فازیFAHP ، جغرافیا و آمایش شهری- منطقهای، 9: 96-83.
3. بحرینی، سید حسین، (1378): تجدد، فراتجدد و پس از آن در شهرسازی، تهران، دانشگاه تهران.
4. بدری، سیدعلی، رکنالدین افتخاری، عبدالرضا، (1382): ارزیابی پایداری؛ مفهوم و روش، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 69: 34-9.
5. برک پور، ناصر(1383): مبانی نظری و رویکرد سیاسی در برنامهریزی و مدیریت محلهای، چکیده مقالات همایش توسعه محلهای، تهران، شهرداری تهران.
6. بزّی خدارحم (1391)، محله مسکونی پایدار، مطالعه موردی: شهر زابل، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال 27 ، شماره اول(پیاپی 104): 255-231.
7. بیگلری، شادی، (1389): ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در پایداری محلهای ناحیه 2 شهرداری منطقه 4 تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
8. پاکزاد، جهانشاه، (1361): واحد محله، فصلنامه صفه، 1: 94-7.
9. پاکزاد، جهانشاه، (1386): مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری، تهران، انتشارات شهیدی، چاپ اول.
10. پیران، پرویز. (1380)، اجتماعات آلونکی، پدیده ای فراتر از حاشیه و حاشیه نشینی، ماهنامه شهرداریها، شماره 32.
11. توکلینیا، جمیله و منصور استادیسیسی، (1388): تحلیل پایداری محلههای کلان شهر تهران با تاکید بر عملکرد شورایاریها نمونه موردی: محلههای اوین، درکه و ولنجک، فصلنامه پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 70، صص 43-29.
12. حسینی، سیدباقر، رضازاده، راضیه، باقری، محمد، عظمتی، حمیدرضا و قنبران، عبدالحمید، (1386): پایداری زیست محیطی در فضاهای باز شهری: ارزیابی کیفی محلات مسکونی در تبریز، مجله علوم و تکنولوژی محیط زیست، دوره یازدهم، شماره چهار: 184-173.
13. حکمتنیا، حسن و علی زنگیآبادی، (1383): بررسی و تحلیل سطوح پایداری در محلات شهر یزد و ارائه راهکارهایی در بهبود روند آن، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 72، صص 51-37.
14. خاکپور، براتعلی، مافی، عزتالله، باوانپوری، علیرضا، (1388): نقش سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار محلهای )نمونه: کوی سجادیه مشهد)، مجله جغرافیا و توسعه ناحیهای، شماره 12: 81-55.
15. خاکساری، علی، (1385): محلههای شهری در ایران، با همکاری امیر شکیبا منش و مهشید قربانیان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
16. خاکی، غلامرضا، (1391): روش تحقیق با رویکرد پایاننامه نویسی، تهران، انتشارات کوهسار.
17. رفیعیان، مجتبی، خرمگاه، شیوا، اسماعیلی، علی، (1389): بازآفرینی شهری و رویکرد ایجاد و توسعه محلات سنتی شهری، نشریه اینترنتی نوسازی، سال دوم، شماره 8: 14-1.
18. رفیعیان، مجتبی و تقوایی، علی اکبر(1383)"توسعه پایدار محلهای و اداره امور شهری؛ با تاکید ویژه بر ایران"، چکیده مقالات همایش توسعه محلهای، تهران: شهرداری تهران.
19. زیاری ، کرامت ا…، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، چاپ اول، دانشگاه یزد، 1383.
20. زیاری، کرامتاله، فریاد پرهیز، حافظ مهدنژاد، (1388): مبانی و تکنیکهای برنامهریزی شهری، چابهار، انتشارات دانشگاه بین المللی چابهار، چاپ اول.
21. سعده زرآبادی، زهراسادات و فاطمه خزاعی، (1386): از پایداری محله تا محله پایدار، ماهنامه ساختمان و کامپیوتر، 18: 46-43.
22. شیعه، اسماعیل، (1388): مقایسه محلههای تهران با معیارهای یک محله پایدار از نظرگاه شهرسازی، مجموعه مقالات همایش توسعه پایدار محلی، تهران، انتشارات طرح نو.
23. صرافی، مظفر (1380)، بنیادهای توسعه پایدار کلانشهر تهران ، تهران
24. صرافی،مظفر، شهر پایدار چیست ؟ فصلنامه تحلیلی پژوهشی،آموزشی مدیریت شهری ،سال اول ،سازمان شهرداری های کشور ،وزارت کشور،تهران، 1379.
25. صرّافی، مظفّر، (1381): بنیادهای توسعه پایدار کلانشهر تهران، نشریه شهروند مداری، 11: 9-3.
26. عاشورلو، مهراب، (1391): تحلیل شاخصهای پایداری محلهای در منطقه سه شهر اصفهان، پایاننامه کارشناسی ارشد،دانشگاه یزد.
27. عبدالهی، مجید، مظفر صرافی و جمیله توکلینیا، (1388): بررسی نظری مفهوم محله و بازتعریف آن با تاکید بر شرایط محله های شهری ایران، پژوهشهای جغرافیای انسانی، 72: 102-83.
28. عبدالهی،مجید، (1386): مجموعه راهنما: ده و دهیاری، چاپ پنجم، تهران، قلمستان هنر.
29. عزیزی، محمد مهدی، (1385): محله مسکونی پایدار: مطالعه موردی نارمک، نشریه هنرهای زیبا، شماره 27، صص46-35.
30. عزیزی،محمد مهدی، توسعه شهری پایدار،نشریه صفه،شماره33،دانشگاه شهید بهشتی ، تهران، 1380.
31. عسگری،علی(1383): مبانی نظری و سنخشناسی نظریههای توسعه اجتماع محلی، چکیده مقالات همایش توسعه محلهای، تهران: شهرداری تهران.
32. فرهودی، رحمتا…، محمدتقی رهنمایی و ایرج تیموری، (1390): سنجش توسعه پایدار محلّههای شهری با استفاده از منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مطالعه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران)، فصلنامه پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 77، صص 110-89.
33. فنی، زهره و صارمی، فرید، (1393): رویکرد توسعه پایدار محلهای در کلانشهر تهران مورد: محله بهار منطقه 7، فصلنامه جغرافیا و توسعه، شماره 30: 56-35.
34. کاظمیان، غلامرضا و نوید سعیدی رضوانی، (1382): امکانسنجی واگذاری وظایف جدید به شهرداریها، جلد اول، تهران، انتشارات سازمان شهرداریها.
35. کریمی، مهرداد و نگینتاجی، صمد، (1391): شهر پایدار، سیاستهایی برای دستیابی به پایداری محلهای، نشریه منظر، شماره 18: 79-74.
36. مضطرزاده، حامد و وحیده حجتی، (1391): معیارهای پایداری محله شهری، ماهنامه فنی- تخصصی دانش نما، 212: 79-72.
37. مضطرزاده، حامد و وحیده حجتی، (1393): تبیین مفهوم محله و عناصر شکل دهنده آن در بافت محلات سنتی ایران، ماهنامه کتاب ماه هنر، 182: 81-72.
38. معصومی، سلمان، (1389): توسعه محلهای در راستای پایداری کلانشهر تهران، تهران، جامعه و فرهنگ.
39. ملکی، لادن و میترا حبیبی، (1390): ارزیابی کیفیت محیط در محلههای شهری، نمونه موردی: محله چیذر، دوفصلنامه دانشگاه هنر، نامه معماری و شهرسازی، شماره 7، صص 127-113.
40. موسی کاظمی، مهدی، (1383): توسعه پایدار شهری؛ مفاهیم و دیدگاهها، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 62: 113-93.
41. مولدان،بدریج،بیلهارز،سوزان، شاخص های توسعه پایدار،ترجمه نشاط حداد تهرانی و دیگران ،تهران ،انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست، 1381.
42. نقدی، اسدا… . (1382)، درآمدی بر جامعه شناسی شهری، انسان و شهر، همدان: انتشارات فن آوران.
43. نقدی، اسداله و رسول صادقی (1385)، حاشیهنشینی چالشی فراروی توسعه پایدار شهری (همدان)، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال پنجم، شماره 20.
44. نوریان، فرشاد و عبدالهی ثابت، محمد مهدی، (1387): تبیین معیارها و شاخصهای پایداری در محله مسکونی، نشریه شهرنگار، شماره 50: 63-49.
45. هادیزاده، مریم. (1383)، حاشیه نشینی و راهکارهای ساماندهی آن در جهان، مشهد: شهرداری مشهد.
46. هودسنی، هانیه، (1384): بهبود ساختار فضایی محلات شهری در چهارچوب توسعه محلهای پایدار، نمونه موردی: محله جلفا، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر.
47. Barton، H. (2000): Sustanable Comunities: The Potential foe eco- Neighbourhoods، Earthscan Publication Ltd، London.
48. Barton، H.، et al، (2003): Shaping Neighbourhoods: A guide for health، sustainability and vitality، London and New York: spon press.
49. Baumgartner، Rupert J; Korhonen، Jouni Stephen. 2010. Strategic Thinking for sustainable development. Sustainable development، I8: 71-75.
50. Chavis، D. M.، & Florin، P. (1990): Community Development، Community Participation. San Jose، CA: Prevention Office، Bureau of Drug Abuse Services
51. Clark، D.، 2003، Urban Word/Clobal City، Second edition، Routlije، p. 200.
52. Cowan، R.، (2005): The Dictionary of Urbanism، Streetwise Prees، USA.
53. Duany، A. (2003). Neighborhood design in practice. In Urban villages and the making of communities. Edited by Neal، p. London: Spon Press.
54. Filho ،W.L، Dealing with Misconception on the concept of sustainability. International journal of suatainability in higher Education. Vol 1 no 1، 2000.
55. Gaffron، Philine & Gehuismans، franzskala (2005): Ecocity Book، longman Dictionary of English language and culture.
56. Katz، D.، (1994): The new urbanism: Toward an architecture of community. New York: McGraw Hill.
57. Kline،A. (2005): Social capital، The social economy and community development. Development journal of Oxford University، 140-173.
58. Neal، P.(2003): An urban village primer، In Urban Village and Making of Communities، London، Spon Press.
59. Purvis، M.، Graingerm، A.، (2004)، Exploring Sustainable Development، Geographical Perspectives، Earthscan Publications Limited First Published by Earthscan in the UK and USA.
60. Roy، Joyashree; Pal، Shamik. November (2009): Lifestyles and climate change: link awaiting activation. Current Opinion in Environmental of sustainability، 1:192-200.
61. Simpson، L. (2005)." Community Informatics and Sustainability":Why Social Capital Matters. Jornal of community informatics، Vol1 (2).
62. Song، Y. (2005). Smart growth and urban development pattern: a comparative study. International Regional Science Review، (28): 239-265.
63. UN-Habitat (1997)، The challenge of slums: Global Report on agenda، UNCHS
64. Wheeler، S، M.، Deakin، E. (2004). Livable communities: creating safe and livable neighborhoods، towns، and regions in California. Berkeley، Calif: University of California at Berkeley Institute of Urban and Regional Development
65. Wheeler، S. M;2004; Planning for Sustainability; London and New York ،Routledge
66. Wheeler، S.، (1998): Planning for Sustainable and Livable Cities، Rutledge، New York.
67. Williams، Michael، 1985، Neighborhood Organizations: Seeds of a New Urban Life، We Sport، Greenwood Press.
1 . Wheerler
2 . Barton
3 . Davidson
4 . Cowan
5 . Williams
6 . Neighborhood
7 . District
8 . Quarter
9 . Community
10 . Cowan
11 . Gaffron, Philine & Gehuismans, franzskala
12. Jackson, Louise
13 . Development
14 . Brundtland
15 . Our Common Future
16 . Rio
17 . Roy, Joyashree; Pal, Shamik. November
18 . Baumgartner, Rupert J; Korhonen, Jouni Stephen
19 . Rio De Janeiro Earth Summit
20 . Human development report.(UNDP).2003
21 . The Charter of New Urbanism
22 . بنیادهای شهر پایدار به وسیله کمیسیون جهانی شهرنشینی در قرن بیست و یکم تدوین شده است.
23 . Clark
24 . Good Governance
25 . Simpson, L
26 . Ronald, F.
27 . Chavis, D. M., & Florin, P.
28 . ارائه شده از طرف پتسی هیلی
29. Non-Euclidian Mode Of Planning
30 Content Objectives
31 Process Objectives
32 . Traditional Neighborhood Design
33 . Transit Oriented Development
34 . Livable Neighborhood
35 . Home zone
36 . Smart Growth
37 . Katz, D.
38 . Neal, P.
39 . Brownell, M.
40 . Wheeler, S, M., Deakin, E.
41 . Duany, A.
42 . Song, Y.
43 . Urban Life Cellule
44 . Think Globally, Act Locally
45 . Green Development
46 . Sustianable Built Environment
47 . Green Community
48 . Sustianable Society
49 . Healthy Society
50 . Kline. A
51 . Wheeler, S. M
52 . Barton.H
53 Houghton and Puncar
54 Gated communities
55 Blakely
56 Slum
[4]-Gross Domestic Product
5Organization for Economic Cooperation and Development
6United Nation Department Programme
7United Nation Center for Human Settlments
1- بویزه اصل سوم (ایجاد محیط مساعد رشد فضایل اخلاقی و رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه ) و اصل سی و یکم ( حق داشتن مسکن متناسب با نیاز هر فرد و خانواده با اولویت نیازمندترینها)
2- درمحور اصلی بیانیه استانبول در کنفرانس جهانی سازمان ملل متحدددرباره اسکان بشر( 1996) که به تصویب نمایندگان کشورها رسید.
—————
————————————————————
—————
————————————————————