1-2 مفاهیم …………………………………………………………………………………………………………………………. 14
1-1-2 توسعه پایدار شهری ………………………………………………………………………………………………… 14
2-1-2 مدیریت شهری ………………………………………………………………………………………………………… 14
3-1-2 محله ………………………………………………………………………………………………………………………… 16
4-1-2 مدیریت محلی …………………………………………………………………………………………………………. 18
5-1-2 برنامه ریزی محله محور ………………………………………………………………………………………….. 20
6-1-2 تقسیمات محله ای (محله بندی) ……………………………………………………………………………. 22
2-2 مکاتب ………………………………………………………………………………………………………………………… 23
1-2-2 مکتب ساختارگرایی ………………………………………………………………………………………………… 23
3-2 رویکردها ……………………………………………………………………………………………………………………. 26
1-3-2 رویکرد توسعه پایدار شهری ……………………………………………………………………………………. 26
1-1-3-2 حکمروایی خوب شهری ……………………………………………………………………………………… 30
2-1-3-2 مشارکت ……………………………………………………………………………………………………………… 34
3-1-3-2 توسعه اجتماعات محله ای …………………………………………………………………………………. 37
2-3-2 رویکرد مدیریت یکپارچه شهری …………………………………………………………………………….. 39
3-3-2 رویکرد های نوین به محله ………………………………………………………………………………………. 41
3-2 نظریه ها …………………………………………………………………………………………………………………….. 43
1-3-2 تئوری نو شهرگرایی ………………………………………………………………………………………………… 43
4-2 مدل ها ………………………………………………………………………………………………………………………… 46
1-4-2 مدل های ساخت شهر ……………………………………………………………………………………………. 46
2-4-2 مدل شهرهای سالم …………………………………………………………………………………………………. 50
6_2 تجارب ………………………………………………………………………………………………………………………….. 55
1-6-2 مدل اندازه ی محله در غرب …………………………………………………………………………………….. 55
1-6-2 مدل اندازه ی محله در ایران …………………………………………………………………………………….. 57
7_2 نتایج مبانی نظری …………………………………………………………………………………………………….. 57
1-2 مفاهیم:
1-1-2 توسعه پایدار شهری:1
واژه توسعه پایدار را اولین بار به طور رسمی برات لند در سال 1987 در گزارش (آینده ی مشترک ما) مطرح کرد. این واژه در مفهوم گسترده آن به معنی" اداره و بهره برداری صحیح و کارا از منابع پایه، طبیعی، مالی و نیروی انسانی برای دستیابی به الگوی مصرف مطلوب است که با به کارگیری امکانات فنی و ساختار و تشکیلات مناسب برای رفع نیاز نسل امروز و اینده به طور مستمر و رضایت بخش" امکان پذیر می شود. (مکنون، 1374: 5)
جامع ترین و علمی ترین تعریف توسعه پایدار کمسیون برات لند:" توسعه ای که در جهت رفع نیازهای نسل کنونی باشد، بدون اینکه توانایی های نسل آینده را در رفع نیازهایشان کاهش دهد." توسعه پایدار بر حفاظت از محیط زیست، اقتصاد پایدار، رفاه افراد فقیر، امکان بهبود استانداردهای زندگی و استفاده درست و بهینه از منابع می باشد(نمازی، 1374: 44).
نظریه توسعه پایدار شهری، حاصل بحثهای طرفداران محیط زیست درباره مسائل زیست محیطی به خصوص محیط زیست شهری است که به دنبال نظریه ی توسعه پایدار برای حمایت از منابع محیطی ارائه شد. در این نظریه موضوع نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجدیدپذیر مطرح است(Blowers, 1994: p.6) .
در توسعه پایدار شهری مسائلی مانند: جلوگیری از آلودگی محیط شهری، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی، حمایت از بازیافتها ، عدم حمایت از توسعه های زیان آور و از بین بردن فقر مطرح است (Clark, 1992 :pp.140_147).
2-1-2 مدیریت شهری: 2
شهر که یک زیستگاه پیچیده و متنوع است که با مدیریت شهری سامان می یابد و از این رو نیاز است تا با برنامه هایی دقیق برای رشد و توسعه ی آینده ی شهر و با طرح هایی کارا به حل مسائل و مشکلات کنونی پرداخت. " از این رو مدیریت به معنای کار کردن با افراد و گروه ها برای رسیدن به مقاصد سازمانی است که وظایف آن برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و انگیزش می باشد." (سعیدنیا، 1379: 19 _ 20).
مدیریت شهری یکی از ابعاد مدیریت علمی است. یعنی فرآیندی که در سطح شهر کوچک و چه بزرگ فعالیت می کند. در مدیریت شهری موفق، مدیر باید بتواند با تاکید بر منابع درآمدی پایدار شهری از عهده هزینه ها برآید و با کارآکردن سازمان و کاستن از بار هزینه ای، ضمن اداره سازمان، خواست عمومی را نیز تامین نماید." (رفیعیان و دیگران، 1390: 43).
در تعریف عملیاتی مدیریت شهری شامل مدیریت و بهبود سرمایه گذاری های زیر بنایی، ارائه و توزیع خدمات اجتماعی، برنامه ریزی توسعه فیزیکی و استراتژیک شهر و افزایش رضایت شهروندان و افزایش مشارکت مردمی در اداره ی امور شهر می باشد (Simpson, 2005: 34).
تعریف مدیریت شهری امروز به گفته لوئیس مامفورد3، نظارت برجان مردم شهرها به عنوان جوهره تعریف شهر است . اگر چه برنامه های توسعه شهری ، ساختار آینده شهرها را ترسیم می کند، ولی به جریان انداختن روال مناسب زندگی در شهرها بر عهده مدیریت شهری است ( شیعه ، 1382 : 47 ).
" مدیریت شهری را می توان سازمانی فراگیر و در برگیرنده اجزای رسمی و غیر رسمی موثر و کارامدی دانست که در ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی و کالبدی حیات شهر تاثیر دارند و با ماهیت چند عملکردی در حوزه سیاستگذاری برنامه ریزی و اجرا بر آن هستند تا به اداره ، هدایت ، کنترل و توسعه همه جانبه و پایدار شهر بپردازند و افزایش کیفیت زندگی شهروندان و رفاه شهروندی را محقق گردانند." (هاشمی، 1390 : 15).
" مدیریت شهری عبارت از سازماندهی عوامل و منابع برای پاسخگویی به نیازهای ساکنان شهر است." (صرافی و دیگران ، 1379 : 70- 81 ).
" مدیریت شهری به عنوان چارچوب سازمانی توسعه شهر به سیاستها، برنامه ها و طرحها و عملیاتی اطلاق می شود که در پی اطمینان از تطابق رشد جمعیت با دسترسی به زیرساختهای اساسی مسکن و اشتغال هستند. " (داداش پور ، 1380 : 2).
" مدیریت شهری نوین عبارت است از اداره امور شهری به منظور رشد پایدار مناطق شهری در سطح محلی ( با در نظر داشتن و تابعیت از اهداف و سیاست های ملی اقتصادی و اجتماعی کشور ) " (رضویان ، 1381 : 46).
هدف سیستم مدیریت شهری به مثابه جزئی از سیستم حکومتی، اداره امور شهرهاست و هدف سیستم مدیریت شهری در جهت اهداف ملی بوده و با آن همسو است و از کلیات آن تبعیت می کند. به همین دلیل است که برنامه های این سیستم برای ساماندهی امور شهر، به طور کلی در چارچوب برنامه های کلان و قوانین جاری کشور تدوین می گردد (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 1389: 70).
گونه های مدیریت شهری یا به شکل متمرکز است یا نا متمرکز، که در سیستم متمرکز تمام تصمیم گیری ها توسط حکومت مرکزی است و مردم مشارکتی ندارند و تمرکز امور در این سیستم باعث کندی کارها و تصمیم گیری ها می شود و عدم نظارت بر عملکرد مسئولان امور دیده می شود.
در سیستم نا متمرکز انجام امور به سازمانهای مرکزی، منطقه ای و محلی سپرده می شود و استقلال دارند و مشکلات با سرعت بیشتری حل می شوند و مشارکت مردم نیز بیشتر است اما گاهی باعث استبداد و خودکامگی مقامات محلی می شود. گونه ای از مدیریت به نام مدیریت مستقل در شهرهای بزرگ دنیا دیده می شود که اکثرا مدیریتی مستقل، مقتدر و مردمی دارد. (سعیدنیا، 1379: 55 _ 60).
3-1-2 محله: 4
در لغت نامه دهخدا محله به معنای کوی، برزن، یک قسمت از قسمت شهر و یا قریه آمده است و در لغت نامه ی معماری و شهرسازی نیز به معنای کوچک ترین واحد شهری مشتمل بر چند کوچه، دکان، بازارچه و مسجد که اهالی آن به دلیل اشتراک زبان، شغل، مذهب، نژاد و تاریخ با یکدیگر احساس پیوستگی خاص دارند و از نظر تاریخی و اجتماعی و خدمات شهری قابل تفکیک باشد (مهندسین مشاور شاران، 1388: 49).
در تعاریف محله تنوع زیادی به چشم می خورد. اغلب متخصصین در تعریف خود از محله یا بر عوامل کالبدی و فیزیکی تکیه نموده اند و یا بر عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون اشتراکات فرهنگی، دینی_ مذهبی، زبانی و … تاکید کرده اند که این موضوع ناشی از ماهیت خود محله است که ماهیت اجتماعی و کالبدی را تواما دارد (ربانی، 1385: 156).
در اوایل قرن بیستم رابرت ایزرا پارک 5و برگس6 محله را یک واحد اجتماعی و اکولوژیکی قابل برنامه ریزی تعریف نمودند (Randolph, 1984, P. 5). از جانبی کلر محله را مکانی با مرزهای فیزیکی و عادی ( (Keller, 1968, P. 89 و موریس7 و هس8 محله را از اجتماع مکان و مردم با حس مشترک در یک محدودهای که به سهولت برای مردم قابل تردد باشد، معرفی نمودند (Morris and Hess, 1975, P. 6) اما محله در شهرسازی امروزه بیشتر با طرح واحد همسایگی کلرنس پری9 در سال 1926 شهرت یافته است، طرحی که بیشتر با کاربریهای اختصاصی نظیر یک مدرسه ی ابتدایی در مرکز محله توام با چند مغازه و زمین بازی و ورزشی در فاصله ی مناسب دسترسی (با پای پیاده ) برای کل محلات و یک واحد مذهبی و سالن اجتماعات و استخر شنا برای محلات پر درآمد و یک موزه و تئاتر برای محلات پرتراکم شهری سعی در ارتقاء کیفیت زندگی شهری داشت (وزین، 1378: (140- 14.
در ساده ترین تعریف، محله از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود. خانواده ها نسبت به محله مسکونی همان احساس خانه مسکونی خود را دارند و با ورود به محله، خود را در یک محیط آشنا و خودی مثل خانه روبرو می بینند. کلاد براون10 با توجه به شرایط زندگی در هارلم نیویورک چنین می نویسد:" من همواره هارلم11 را به مثابه خانه خودم می پندارم و برای من خانه همان خیابانهاست." این بیان معرفی قوی از مفهوم محله و تعلق خاطر به فضای محله است.
(Claude Brown, 1965, Manchild in the promised land)
محله یکی از تقسیمات کوچک شهر و به عنوان سلول زندگی حیات شهری می باشد و جزئی از سازمان فضایی شهر است که در آن روابط افراد به شکل رو در رو می باشد و محله ممکن است با توجه به هرکدام از جنبه ها ومعیارهای زیر تعریف گردد: 1. مناسبات اداری: بوسیله ی مرزها و محدوده ها 2.زیبایی شناختی: بوسیله ی ویژگیهای بارز و قدمت توسعه 3. اجتماعی: از دید و نگاه ساکنین در محله 4. عملکردی: بوسیله ی محدوده ی خدماتی 5. زیست محیطی: بوسیله ی فضاهایی با ترافیک آرام و روان و کیفیت بالای زیست محیطی.(Borton, 2003: 16_17)
محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم بوجود می آید و شرایط لازم برای تشکیل یک محله شهری عباتند از:
1. دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر
2.پیدایش و تکوین یک اجتماع کوچک از گروهی از مردم شهر
3. وابستگی اجتماعی میان گروهی از مردم. (Thomlison, 1969: 181)
درفرهنگ جغرافیای انسانی، محله بعنوان بخشی ازیک ناحیه شهری است که درآن روابط چهره به چهره حاکم است.محله یک اجتماع محدود شده ازنظر فضایی است که اغلب افراد غیر محلی آن را سریع تر از ساکنانش درک می کنند.(Johnston & et al, 2001)
در تعریفی دیگر از محله، که با روح ایرانی سازگاری بیشتری دارد، محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم به وجود می آید که خانواده ها نسبت به محله خود همان احساس خانه مسکونی خود را دارند. (شکویی، 1372: 50_48)
محله یک واحد جغرافیایی شهری است که آن را نه عوارض و پدیده های طبیعی بلکه بیشتر قابلیت ارایه ی خدمات شهری معین می نماید (رهنمایی، 1369 : ( 150.
طرح جامع12 تهران محله را به صورت یک مجتمع زیستی متشکل از 1000 خانوار یا 4تا 5 هزار نفر جمعیت با شعاع دسترسی 500 متر و با وسعتی معادل 75 هکتار تعریف نموده که ملاک عملی برای تمامی شهرهای کشور گردید. (وزارت کشور،1378 ،67).
4-1-2 مدیریت محلی:13
سازمان و یا مدیریت محلی به لحاظ مفهومی سازه ای سیاسی – اداری است که در نتیجه فرآیند توزیع قدرت سیاسی به وسیله حکومت مرکزی پدید می آید. به عبارتی مدیریت محلی فرآیندی است که موجب می شود تصمیم گیری ، اجرا و نظارت درباره امور محلی در چارچوب سیاست های کلی حکومت مرکزی به نهادها و سازمان های مردمی نظیر شوراها (شورایاران) ، انجمن ها ، نهادهای مدنی نهادهای داوری و ریش سفیدی و نیز مقامات و نهادهای حکومتی محلی نظیر فرمانداری ، بخشداری و ادارات دولتی واگذار شود. تقویت و نهادینه کردن مدیریت های محلی مقتدر و توانمند راهبرد کلیدی توسعه ملی است به طوری که در اجلاس جهانی توسعه پایدار 2002 ژوهانسبورگ ، استراتژی رسیدن به توسعه پایدار ملی و هم چنین ریشه کنی فقر ، بهره برداری پایدار از منابع آب ، خاک و هوا ، پیشگیری از بلایای طبیعی و تولید پایدار در سایه اقتدار بخشی و مقتدرسازی مدیریت های محلی است.
اقتداربخشی ، توانمندسازی و نهادینه کردن مدیریت محلی سبب می گردد مولفه های مشارکت ، برابری ، شفافیت ، پاسخگویی ، حاکمیت قانون ، وفاق گرایی ، اثر بخشی و کارایی ، تعمیق بینش استراتژیک ، پایداری ، امنیت ، مداخله مدنی ، تمرکززدایی و در نهایت کاهش هزینه های مالی دولت مرکزی اثرات خود را به خوبی در سطح کوچکتر، منطقه شهری نشان می دهد. در واقع حکمروایی خوب وابسته به توسعه و نهادینه کردن شوراها و مدیریت های محلی است. ( مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، 1387 : 1_3)
منظور از مدیریت محله ای اعمال روش ها و سیاستهایی که منجر به کاهش تمرکززدایی و واگذاری اختیارات بیشتر به کارگزاران و کنش گران شهری در نواحی و محله های شهری است و دارای کارکردهای مختلف اجتماعی، خدماتی و یا رفاهی، زیربنایی، حقوقی و اقتصادی است( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 248).
مدیریت محلی مطلوب با فراهم کردن بسترهای همکاری و مشارکت بخش خصوصی ، بسیج شهروندان و تاکید بر ارزش های حاکمیت قانون و احترام به حقوق انسانی می تواند آهنگ رشد و توسعه اقتصادی را شتاب بخشد.
مدیریت محلی مطلوب کمک می کند تا راهکارهایی برای ریشه کن کردن فقر ، بی عدالتی و ناامنی به دست آید و محیطی فراهم می سازد که سازمان ها ، شرکت ها ، شهروندان و سایر نهادها در فرآیند مدیریت توسعه شهری پایدار احساس مسئولیت و تکلیف کنند. ( فدایی ، 1387 : 128 )
حکمروایی خوب در راستای مدیریت محله بیشترین گامها را بر می دارد. حکمروایی شهری در پی آن است تا نقش دولت را در حد هماهنگ کننده و پاسدار قوانین محدود کند و از دخالت مستقیم آن در تصمیم گیری ها، اداره و اجرای امور مربوط به زندگی روزمره مردم بکاهد. از این رو توجه و تعمق در الگوی یاد شده، کمک زیادی به یافتن ترکیب جدیدی از همکاری سه بخش دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در ارئه خدمات عمومی بهتر خواهد نمود. نقش نهادهای مدنی به عنوان مدافع حقوق شهروندی در تقویت مشارکت مردمی به منظور تاثیرگذاری بر سیاستگزاریهای عمومی، نقش بخش خصوصی به عنوان عامل تولید در تقویت سرمایه گذاری ها و رشد تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد و بازار و ایجاد رفاه نسبی، و در نهایت نقش دولت به عنوان تسهیل کننده فعالیتهای عمومی در فراهم سازی محیطی برای توسعه پایدار به منظور ایجاد ثبات و توسعه عدالت اجتماعی در جامعه، از نقشهای مهم و اساسی هر یک از بخشها در تسهیل حکمرانی خوب خواهد بود.(UNDP, 1997) و (رفیعیان و دیگران، 1390: 92)
محله ها عاملی برای مدیریت کارآمد شهری، توسعه پایدار، ایجاد تمایز و تشویق انسجام اجتماعی قلمداد می گردد (مدنی پور، 1383: ص 17). برنامه ریزی و مدیریتی که از سطح خرد (محله) شروع شود و با مشارکت مردمی همراه شود، موفق تر از برنامه ریزی های کلان و از بالا به پایین می باشد و بایستی در هر گونه برنامه ریزی، به محله به عنوان عنصری پویا در شهر توجه کرد و از نهادهای مردمی در حل مسائل یاری جست.
مدیریت محله ای در محله گرایی و ایجاد هویت مکانی تاثیر بسزایی دارد. در نتیجه این هویت مکانی باعث پیوستگی اجتماعی و پیوستگی اجتماعی مرز محله را مشخص می کند.
5-1-2 برنامه ریزی محله محور : 14
به دلیل ابعاد گسترده و ماهیت مسائل شهری، پیچیدگی آنها دو چندان شده است، لذا حل پایدار آنها نیازمند جامع نگری و توجه به ابعاد و جنبه های مختلف مسئله می باشد. بنابراین تاکید برنامه ریزی و مدیریت شهری، بیش از هر زمان دیگر به سطوح پایین تر و ابعاد ملموس زندگی شهری می باشد (حاجی پور، 1383: 4). پژوهشها و مطالعات قابل توجهی در یکی دو دهه اخیر انجام شده است که به نوعی در سیاستگزاری، برنامه ریزی و مدیریت شهری، خردترین واحد شهر یعنی محله را هدف قرار داده اند. مفهوم برنامه ریزی محله مبنا که بر همین اساس مطرح شده است مبتنی بر مهندسی اجتماعی بوده و به جای نگرش کلان و مقیاسهای ذهنی به ابعاد مشخص فضا_ زمان در مقیاس محلی و خرد می پردازد و به جای پرداختن به توده مکانیکی و غیر قابل مدیریت کلانشهری به واحدهای ارگانیکی مشخص یعنی محلات شهری می اندیشد. در این رویکرد نگاه برنامه ریزی و مدیریت (از پایین به بالا) مبتنی بر توانمندسازی بوده ودر آن بر منابع انسانی و سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات، در قالب نگرش دارایی_ مبنا تاکید می گردد.(Oana, 2003: 3). برنامه ریزی محله محور زیر مجموعه مدیریت محله ای محسوب می گردد و یک مداخله ساختمند و برنامه ریزی شده است که موجب می شود اجتماعات بر شرایط زندگی ساکن در آن تاثیر گذار بوده وکنترل بیشتری بر محیط ساکن خود داشته باشند. توسعه محله ای نیازمند درگیری فعالانه مردمی است که در موضوع یا مساله ای که بر زندگی آنها اثر می گذارد، بتوانند با مشارکت و همکاری همدیگر بر آن مشکلات غلبه کرده و یا آنها را تعدیل کنند. هدف از برنامه ریزی مردم محور محله ای، بهبود بخشیدن شرایط زندگی اهالی محله به وسیله تشویق ساکنان آن برای کمک به یکدیگر و ارائه راه حلی انجام خدمات توسط افراد محله و همکاری با یکدیگر است که در نهایت به بهبود شرایط محله ای منجر می گردد (صرافی، 1383: 28). این برنامه ریزی دارای ابعاد بسیار گوناگونی است که با توجه به اهمیت مشارکت مردم در فرایند این برنامه ریزی، مهمترین آنها نگاه به سرمایه اجتماعی استفاده از سرمایه های اجتماعی موجود در محلات شهر ی در جهت بهبود وضعیت محله است.
محله محوری به عنوان یک الگوی غیر متمرکز مدیریت شهری و یکی از مکانیزم های جلب مشارکت مردم به منظور نیل به مدیریت کارآمد و توانمند شهری است و نمودی از دیدگاه های خردنگر است که جایگزین رویه های کلان نگر است (هادی پور، 1388: 97).
در حوزه شهرسازی شاید بتوان جان فریدمن را به عنوان برجسته ترین نظریه پردازی ذکر کرد که ضرورت باز نگری در اندیشه برنامه ریزی و چرخش از عرصه ها و سطوح کلان تصمیم گیری به جنبه های محلی و عرصه های زندگی روزمره را مطرح نموده است (حاجی پور، 1383: 5).
فریدمن در تحلیل ضرورت بازنگری در تعاریف و وظایف برنامه ریزی شهری، معتقد است " در مورد فضای برنامه ریزی باید فضای محلی و منطقه ای را بر فضای ملی و فراملی مقدم دانست. "(فریدمن، 1379: 34)
ویژگیهای برنامه ریزی محله_محور:
‒ مردم گرا بوده و شهروندان در کانون توجه آن قرار دارند.
‒ مشارکت جویانه و پاسخگوست.
‒ کل نگر بودن و به جای نگرشهای بخشی و سازمانی، همه جنبه های زندگی مردم را مورد ملاحظه قرار می دهد.
‒ متکی بر توانها و فرصتهای موجود بوده و نه لزوماً متکی بر نیازها (ظرفیت سازی)
‒ استفاده از رویکرد همکاری و تشریک مساعی بین دولت، بخش خصوصی و اجتماعات محله ای
‒ هر نوع اقدام مداخله ای در این نگرش با ملاحظه جنبه های پایداری (اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و نهادی) صورت می گیرد. (موسوی، 1385: 23).
‒ پویایی و انعطاف پذیری که فعالیت برنامه ریزی را به عنوان یک نگرش فرآیندی و یادگیری مدنظر قرار میدهد.
محققان و صاحب نظران در نظامهای مختلف و با گرایشهای متفاوت، تعابیر گوناگونی را در خصوص اهداف این رویکرد جدید در برنامه ریزی و مدیریت شهری ذکر نموده اند. اما در این میان، افزایش ظرفیت محله ای، توانمند سازی محله ای، آمادگی محله ای، انباشت سرمایه اجتماعی، مدیریت از پایین، مشارکت شهروندی، رویکرد دارائی مبنا و در نهایت دستیابی به توسعه پایدار در ابعاد مختلف، مهمترین و اصلی ترین اهداف این رویکرد (برنامه ریزی محله – مبنا) بوده است. در همین ارتباط به ابزارهائی اشاره دارد که در چارچوب دستیابی به اهداف برنامه ریزی "آلبرلی " می توانند به کار گرفته شوند. به اعتقاد وی ظرفیت سازی و توجه "اجتماعات محله ای " مبتنی بر به مهارتهای فردی افراد، تاکید بر حاکمیت و نظارت شهروندی، تصمیم گیری مبتنی بر اجماع، آموزش اجتماعات محلی و برنامه ریزی و طراحی با توجه به اصول زیست منطقه گرائی برای دستیابی به توسعه پایدار از مهمترین آنهاست ((Alberley , 2003 : 3.
6-1-2 تقسیمات محله ای (محله بندی) : 15
یکی از ابزارهای چیره شدن بر پیچیدگی شهر تقسیمات شهری است که اصالتا همزاد شهر بوده که در هر زمان با نیاز ادواری تحول شهر همنواخت شده است (مهندسین مشاور شاران ، 1388: 1). تقسیمات شهری عبارت از تقسیم شهر به سلسله مراتب مدیریتی (حوزه، منطقه، ناحیه و محله) جهت ارائه خدمات و اداره امور شهری در محدوده تعیین شده می باشد (شمس الدینی، 1390: 12).
برای تامین محیط زیست مطلوب شهری نیاز به تقسیمات کالبدی _ فضایی مناسبی است که محله در آن رکن اصلی و اساسی و محله بندی بر اساس معیارهای شهرسازی، مهمترین اقدام آن به شمار آید تا از این طریق معیارهای قابل انطباق محله بندی شهر، معین و بستر لازم برای توسعه ی مدیریت شهری فراهم شود. در واقع اساس توزیع و تخصیص کاربریها و تعیین استانداردها و سرانه های شهری بر پایه ی تقسیمات فضایی_ کالبدی شهر استوار است. به همین دلیل می توان گفت بسیاری از مسایل و مشکلات شهرهای کشور با مشکلات تقسیمات شهری آن ارتباط دارد (پورمحمدی و دیگران، 1388: 89). حد و مرزهای قطعی و روشن محله می تواند به بهبود بخشی و ارتقای هویت گسترده نیز تاثیر مثبت داشته باشد و به ترغیب توسعه و گسترش بر هم کنشهای کارکردی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه منجر شود (محمدزاده، 1385: 44).
2-2 مکاتب:
1-2-2 مکتب ساختارگرایی:16
ساختار گرایی روش تجزیه و تحلیلی است در جغرافیای انسانی که بر اساس آن پدیده های مشهود جغرافیایی نتیجه عملکرد نیروهای منحصر به فرد نمی باشد، بلکه این پدیده های جغرافیایی حاصل یک رشته ساز و کارهای ریشه داری است (حاصل ساختارهای سیاسی و اقتصادی) که در طول زمان بوجود آمده اند و شکل گیری خود را از ساختارهای پنهان وآشکار اخذ می نمایند. به طور کلی جغرافیای ساختاری به منزله یک فرایند در جستجوی شناخت کیفیت توزیع منابع کمیاب، مثل زمین شهری، ثروت کشور، توزیع درآمد میان مردم می باشد. در جغرافیای ساختاری شرایط و ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر توزیع ثروت ، درامد و قدرت حاکمیت دارند و این ساختارها شیوه زندگی و مسیر تحرک اجتماعی انسان را تعیین می کنند. بدینسان که هر پدیده مشهود جغرافیایی نظیر گرانی مسکن ،حاشیه نشینی ،بیکاری ، گسترش امراض، انحرافات اجتماعی ، نتیجه ساختارهای اجتماعی ، اقتصادی شناخته میشود. اما این ساختارها در خود پدیده های جغرافیایی مشهود نیستند ، بلکه به صورت پنهان عمل می کنند.( شکویی.169.1385)
تئوری ساختارگرایی در طراحی شهر: ساختارگرایی در معماری و شهرسازی یکی از مهمترین جنبش های پیش رو از سال 1960 تاکنون است و کلودلوی استراین را می توان به عنوان پدر معنوی ساختارگرایی دانست. (حمیدی، 1376: 12). الکساندر نیز از جمله افرادی است که برای دستیابی به اصل کلیت در طراحی شهری، اصل وحدت را نیز مطرح می نماید. برخی از معیارهای این وحدت شامل تنوع فضایی، مرکزیت، تعامل و هماهنگی، توازن، پیوستگی فضایی، سلسله مراتب، تجانس، هویت، مشارکت، تاکید بر روابط اجتماعی و ترکیب و انسجام محله می باشد ( عبدالهی مهر، 13907_12 :). بخش اصلی یا همان ساختار اصلی شهر، مجموعه عملکردها، کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهری است که کلیت شهر و جهات توسعه آتی آنرا مشخص می کند، مانند محورهای اصلی ارتباطی، فضاهای باز عمده بناهای عمومی و محله. این بخش ویژگیهای اصلی شهر را بیان کرده و موجد دوام، ثبات و هویت شهر است و بخش اصلی قابل طراحی است و بخش فرعی نماینده تغییر، تنوع، آزادی و اختیار بوده و شامل محلات شهری و مکان زندگی روزمره شهروندان است (بحرینی و دیگران، 1388).
منظور از ساخت شهر کلیه عناصر و فضاهای مختلف شهر و نحوه ارتباط میان آنهاست که در مجموع کلیتی واحد را شکل می دهد. ساخت کالبدی شهر نه تنها از عناصر(راه)، فضاها و دسترسی های مختلف تشکیل می شود، بلکه شیوه ارتباط این اجزاء و عناصر با یکدیگر و کوششی که برای سازگار کردن خود با شکل کلی مجموعه می نماید نیز مطرح است (برزگر، 1381: 57). ساختار اصلی مربوط به جنبه های عمومی شهر بوده، نظم و وحدت و استحکام پدید می آورد (بحرینی، 1382). این ساختار اصلی عموما شامل شبکه ارتباطی و بعضی عناصر بزرگ مقیاس که تغییر ناپذیرند، می باشد (حمیدی و دیگران، 1376).
برای طراحی شهر احتیاج به اندیشه اولیه در استخوان بندی آن وجود دارد. سازماندهی و بازسازی اسکلت شهر به احیای شهر از درون منجر می شود که تغییر ویژه ای در رشد شهر بوده و حفاظت فعال شهر، هم به لحاظ فرهنگی و هم عملکردی را در پی خواهد داشت (حمیدی و دیگران، 1376). نتیجتا برای مرزبندی صحیح محلات باید شناخت دقیقی از ساختار و اسکلت بندی شهر داشت.
ارتباط به هم پیوسته و سلسله مراتبی مقیاس های مختلف استخوان بندی اصلی در ساختار کالبدی زیستگاه های انسانی از سطح ملی تا محله ای بسیار مهم است. استخوان بندی اصلی یک شهر چنانچه با شاخه های فرعی تر خود که در دل بخشها و محلات شهر نفوز می کند، تقویت و پشتیبانی شود، بر دامنه ارسال پیامهای مختلف آن از فرهنگی تا اقتصادی اضافه گردیده، نقش عملکردی و فضایی ستون فقرات اصلی به ظهور می رسد و بر حیات و فعالیت جوامع انسانی تاثیر مورد انتظار خود را خواهد گذاشت (حمیدی و دیگران، 1376).
در نتیجه ساختارگرایان مرزها، راه ها را به عنوان ساختارهای اصلی شهر در جهت ایجاد وحدت و پیوستگی مورد بررسی قرار می دهند. راه ها در طی زمان در محلات تغییراتی ایجاد کرده است و به عنوان یک عامل اصلی در مرزبندی اثر داشته است. تئوری ساختارگرایی از زمانی که راه ها نقش بسزایی در تغییر مرزها داشته اند، مطرح گردیده است تا بتواند وحدت و انسجام در شهر و محلات را ایجاد کند
نظریه پردازان:
بیکن17 یکی از نظریه پردازان، در سراسر کتاب خود، از واژه هایی نظیر ارتباط، وحدت، یگانگی، انسجام، پیوند، تداوم و ارتباط سخن به می آورد. سعی آن بر این است که میان اجزاء و عناصر طراحی شهری یعنی توده و فضا رابطه برقرار کند و در نهایت این اجزاء را به کل بزرگتر پیوند دهد (تولایی، 1386). بیکن در پیچیدگی های ترکیب عناصر در یک منطقه شهری در جستجوی ایجاد وحدت است (حمیدی و دیگران، 1376. بیکن، 1374).
لینچ18 دیگر نظریه پرداز به انسجام و وحدت ادراکی نسبت به منظر شهری اشاره دارد و بر این اساس 5 شکل اصلی را مطرح می سازد که مردم مکانها را از طریق انها درک می کنند: راهها که حرکت را جهت می دهند_ مرزها یا لبه ها که قلمرو هر چیز را مشخص می کنند و شکل و پیوستگی مسیر را موجب می شوند _ محله ها که مناطق را بر اساس فعالیتها مشخص می کنند_ گره ها یا نقاط فعالیت متراکم_ نشانه ها که نقاط عطف در شهر هستند (لینچ، 1960).
از دیدگاه الکساندر19، نظریه پردازی دیگر، 15 اصل است که منجر به ایجاد کلیت واحد و یکپارچه می شود و این اصول عباتند از: خلق مقیاسهای مختلف، ایجاد مراکز قدرتمند، پیوند عمیق بین آنها، ایجاد شکل خوب، خلق فضاهای مثبت، سادگی و آرامش، تضاد، فضای خالی، ناهمواریها، بازتاب، تقارنهای محلی، تکرار، مرزها، شیب و عدم تفکیک (مهاجری، 1387).
به طور کلی بعضی از معیارهای دستیابی به اصل وحدت از دیدگاه ساختارگرایان عبارتند از: ایجاد یک سیستم حرکتی اصلی به مثابه ستون فقرات_ به هم پیوند دادن بناهای اصلی با طرح شبکه ارتباطی اصلی_ ایجاد رابطه متقابل بناها با یکدیگر و بناها با فضاها_ فعالیتهای تجاری، صنعتی و سیاسی در طول محور اصلی_ ترکیب بندی بناها و فضاهای اصلی به صورت یک کل به هم پیوسته_ ایجاد پیوستگی مسیر با طراحی لبه ها و ایجاد نشانه (عبدالهی مهر، 1390: 65).
ساختارگرایان دید کالبدی و فیزیکی به شهر داشتند و معتقد بودند که با بررسی ساختار و استخوانبندی اصلی شهرها ودرک قانونمندیهای توسعه و تکامل آن، می توان تاثیر عمده ای در احیاء و بهبود وضع شهر داشت (حمیدی، 1376: 5). مکتب ساختارگرایی در ارتباط با موضوع محله به دنبال مطالعه فرم محله و عملکرد و پیوند فضایی (محتوا) آن در دوران مختلف است. به طور کلی ساختارگرایان مرزها، راه ها و ساختارها را مورد بررسی قرار می دهند. راه ها یکی از اجزای اصلی استخوان بندی است که طی زمان در محلات تغییراتی ایجاد کرده است و مرز محلات را تغییر داده است. تئوری ساختارگرایی از همین زمان به بعد مورد مطالعه قرار گرفته است که به دنبال پیوستگی محلات و نظم ساختاری شهر است.
3-2 رویکردها:20
1-3-2 رویکرد توسعه پایدار شهری:21
روند بهگشت اجتماع بدون رشد فراتر از ظرفیت حامل بوم شناسانه اطلاق می شود که در آن پایداری زیست محیطی( با هدف برقراری تعادل اکولوژیک) در کنار پایداری اجتماعی( با هدف برقراری عدالت اجتماعی) و پایداری اقتصادی( با هدف فراهم سازی زمینه برای بقای اقتصادی) وجود دارد (صرافی، 1379: 44_ 38). مفهوم شهر پایدار مفهومی بسیار ارزشمند و نویدبخش است. آلودگی، ازدحام و شلوغی، بی هویتی، بیگانگی، بی روحی و دوری از طبیعت را از شهر می گیرد و محیط های قابل پیاده روی، پرتحرک و اجتماعی را تحویل می دهد (بحرینی، 1378). توسعه پایدار در همه سطوح سازمان فضایی (محلی، ملی، منطقه ای و جهانی) مورد نظر است, ولی در سطح محلی, بویژه شهرها, توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. در مفهوم توسعه پایدار شهری, اصطلاحاتی همچون شهر سبز, شهر قابل زندگی, شهر چاره جو, شهر سالم, شهر پایدار و شهر اجتماعی بوجود آمده که همه دارای بار قوی جغرافیایی هستند (شکویی، 1376: 40).
اجزای توسعه پایدار:
اقتصادی: کاهش موانع مالی مرزبندی محلات در جهت افزایش همبستگی اجتماعی، کاهش فقر، مرزبندی محلات در راستای تقویت دسترسی برابر به کالاها و خدمات، توسعه و ارتقای بازارهای محلی و فعالیتهای اقتصادی و پایدار نمودن بخشهای عمومی و خصوصی، توزیع متعادل و عادلانه امکانات بین محلات شهری .
اجتماعی: افزایش مشارکت و همبستگی اجتماعی در درون محله، مرزبندی محلات در جهت افزایش هویت و حس تعلق در محله، دسترسی مناسب همه ی افراد به نیازهای اساسی و پایدار، نگهداری از میراث فرهنگی، نظام های ارزشی و اکولوژیکی، توسعه و غنی سازی فرهنگ و هنر و اوقات فراغت، افزایش سرمایه های اجتماعی ، مشارکت های محلی در حل مشکلات، ایجاد حس تعلق ، استفاده از فرهنگ و سنت بومی در فضاهای شهری، اهمیت دادن به هویت و ویژگیهای فرهنگی خاص هر شهر ، حفظ و تقویت ارزشهای مثبت فرهنگ محلی. (تقی زاده، 1379: 73) (علیشاهی، 1380: 50_46). حس مکان بعد مهمی از پایداری است. در بسیاری از توسعه های جدید شهری، مردم کمترین احساس تعلق به مکان را ندارند. زیرا فضاها و محله ها هیچگونه جذابیت و ارزش از این بابت را دارا نمی باشند. یک شهر پایدار از آن کالبد و الگوی شهری حمایت می کند که تعالی بخش، الهام بخش، به خاطر سپردنی و دارای احساس خاص همبستگی و تعلق باشد و مرزبندی محلات باید در جهت حفظ ارزشها و پیوستگی های اجتماعی در درون محلات باشد (بحرینی، 1378: 30). در مباحث اجتماعی باید همبستگی اجتماعی و احساس تعلق شهروندان به میراث های شهر را ارتقاء داد (کاظمی، 1380، 95).
محیطی و کالبدی: مرزبندی محلات با کاهش کمترین آسیب به محیط زیست، رعایت مقیاس انسانی در فضاهای شهری، پاکیزگی محیطی، کاهش آسیب رسانی به محیط، نهایت افزایش پایداری محیط زیست، ایمن سازی شهر در مقیاسهای همسایگی، محله ای و شهری، افزایش فضاهای باز و ارتقاء ارتباط انسان با طبیعت، ایجاد سلسله مراتب فضایی و دسترسی انسانها به فضاهای شهری.
حکمروایی: افزایش مشارکت مردمی در تعیین مرز محلات، تقویت ظرفیت و اقتدار محلی و جوامع برای خود مدیریتی، عدم تمرکز در تصمیم گیری و تخصیص منابع، مشارکت نهادها و متخصصان و طراحان شهری با مردم، دسترسی و توانایی مشارکت گسترده در فرآیندهای دموکراتیک خصوصا مرزبندی محلات، هماهنگی چارچوبهای محلی یا بخش های ملی برای مدیریت اطلاعات و دسترسی ها و همکاری میان دستگاه ها و سازمانها و نهادهای مدنی. (تقی زاده، 1379: 73) (علیشاهی، 1380: 50_46)
اصول توسعه پایدار: محله گرایی، پیوستگی بافت، ارتباط بین اجتماعات محلی ، تقویت هویت مکانی، ایجاد سرمایه اجتماعی، هویت بخشی به مرکز محله، کیفیت زندگی و وحدت و جامع نگری.
مباتی نظری پایداری در شهر شامل : افزایش روابط اجتماعی در محلات، افزایش هویت و حس تعلق در محلات، کاهش فاصله ها و سفر با توجه به تنوع کاربری ها، عدم تمرکز شهری و کاهش پراکندگیها، ایجاد اشتغال محلی، ساختار اجتماع متعادل، حمل و نقل هوشمند و کاهش ترافیک، توزیع منابع و تهیه غذای پایدار محلی می باشد. به این طریق اولا با جایگزینی منابع و نوسازی آنها، اتخاذ سیاست کاربری صحیح و محافظت از زمین بالا می رود; ثانیا با توجه به برنامه ریزی شهری و ناحیه ای و ساماندهی فضا، توسعه پایدار شهری حاصل می شود. (Brehany& Rockwook, 1994: pp. 159_160)
Edward, 1991: pp 210_223) ) (Herbert, 1992; pp.177_181)
ژیرارده22 برای محیط زندگی یا محیط شهری پایدار ویژگی هایی را شمرده است که اهم آنهاعبارتند از: تامین شرایط مناسب زندگی برای اهل شهر، ایجاد امکانات حمل ونقل و دسترسی به خدمات مورد نیاز در زمان مناسب و با قیمت متناسب، حفظ و تقویت هویت و حس تعلق، حفظ منابع طبیعی، امنیت انسان، حفظ رابطه انسان و طبیعت و از همه مهمتر فراهم آوردن امکان رشد و کمال معنوی انسان می باشد. پس از روشن شدن تعریف و ویژگی های ملی و بومی توسعه پایدار شهر یا شهر پایداری، شناسایی شرایط برای به منصه ظهور رسیدن مباحث نظری در قالب شهر پایدار ضروری است. یک شهر پایدار به طریقی سازمان داده شده است که تمامی شهروندان آن ضمن رفع احتیاجات خود و بهبود بخشیدن به شرایط زیستی خویش، هیچ آسیبی به طبیعت وارد نیاورده و شرایط زیستی سایر انسانها را چه در زمان حال و آینده به خطر نیندازند.
اما مهمترین راهکارهای مورد توافق اکثریت صاحب نظران در برنامه ریزی و مدیریت شهری به سوی شهر پایدار را می توان موارد زیر دانست:
‒ مرزبندی محلات در جهت افزایش سرمایه اجتماعی، هویت و حس تعلق
‒ مرزبندی محلات در راستای حفظ ارزشها و فرهنگ بومی محلات با عدم ایجاد گسستگی در محلات
‒ افزایش فشردگی کالبدی و توسعه شهری
‒ حفاظت و احیای نظام های طبیعی در شهر و مرزبندی محلات
‒ بهبود زیست پذیری اجتماعات شهری
‒ پایندگی و تقویت اقتصاد شهری
‒ اصلاح نظام اداری و حکمرانی شهری (صرافی، 1379: (10-12.
توسعه پایدار در کوچکترین پاره شهری را توسعه پایدار محله ای می نامند. در تحلیل پایداری سطح محله، افزایش انسجام اجتماعی، مرز پایدار، عدم ایجاد دو پارگی محلات قدیمی, دلبستگی به محیط محله, بهداشت و سلامت محیطی, خوانایی و هویت محله ای، افزایش مشارکت و حس تعلق ، پایداری اقتصادی و ارزش مسکن مطرح است. توسعه شهری پایدار که از جمله نظریه ها و سیاستهای اخیر و جاری تلقی می شود، بخش عمده ای از ادبیات شهرسازی سالهای اخیر را به خود اختصاص داده است. از شاخص های توسعه شاخص های اجتماعی – اقتصادی می تواند باشد. که این شاخص به میزان مشارکت و آگاهی اجتماعی ساکنان و مالکان و یا توان اقتصادی ساکنان و شهروندان و سطح آسایش آنها در شهر و محله اشاره دارد و اینها می تواند بیانگر توسعه یافتگی شهر و محله از درون باشد. تعداد تشکل های مردمی برای حل مسائل شهری و رسیدن به توسعه یکی دیگر از این مولفه های توسعه یافتگی محسوب می شود. هر چه مشارکت مردم در اداره شهر و محله خود بالاتر باشد ، شهر بسیار سریعتر از آنچه که فکر می شود ، از درون توسعه می یابد . لذا می توان این شاخص را به عنوان یکی از شاخص های توسعه درونی شهر در نظر گرفت (شجاعی، 1389: 2_3).
برای رسیدن به توسعه پایدار بهتر است که از مقیاس کوچکتر یعنی محله آغاز کنیم و در مسیر توسعه پایدار شهری از توسعه محلی شروع کنیم. فاکتورهای زیر برای پایداری توسعه محلی اساسی هستند:
‒ مرزبندی بر اساس ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی محلات
‒ افزایش مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی
‒ تقاضا و مالکیت از جامعه
‒ افزایش هویت و حس تعلق
‒ امکان پذیری ،برنامه ریزی بر پایه نیازها
‒ عدم تمرکز و انتقال مسئولیت ها و منابع
‒ تعهدهای سیاسی و حمایت های اداری
‒ محیط مساعد و فاکتور های فرهنگی – اجتماعی
‒ استفاده از تکنولوژی مناسب که در سطح محلی پایدار باشد
‒ مدیریت مالی شفاف و کارا در راستای مرزبندی و مدیریت صحیح محلات
‒ پردازش های موثر و ارزیابی های دوره ای
‒ پایداری سیاسی.(World Health Organizatin: 2003: p.7 )
بنابراین توسعه پایدار باید در سطح محلی مقدس شمرده شود و امکانات همکاری نزدیک مردم ، مالکیت و مشارکت مستقیم آنان فراهم شود. مرزبندی محلات بیشتر در راستای افزایش مراودات اجتماعی در جهت ایجاد پیوستگی اجتماعی، افزایش حس تعلق و هویت مکانی باشد و مرزبندی نباید منجر به دو پارگی و گسست اجتماعی در محلات شود.
جدول شماره 1: نتیجه گیری رویکرد توسعه پایدار شهری
رویکرد توسعه پایدار شهری
متغیرها
1. اقتصادی 2. اجتماعی_ فرهنگی 3. محیطی
اهداف
1. روند بهگشت اجتماع با افزایش هویت، حس تعلق، مشارکت و سرمایه اجتماعی.
2. پایداری زیست محیطی( با هدف برقراری تعادل اکولوژیک و مرز پایدار)
3. پایداری اجتماعی( با هدف برقراری عدالت اجتماعی و پیوست اجتماعی)
4. پایداری اقتصادی( با هدف فراهم سازی زمینه برای بقای اقتصادی و از بین بردن موانع مالی مرزبندی).
5. پایداری مرزها با افزایش حس هویت، روابط اجتماعی و پیوستگی بافت
6. استفاده از اصول و شاخصهای تقسیمات محله ای در راستای پیوستگی اجتماعی و فرهنگی محله.
اصول
محله گرایی، پیوستگی بافت، ارتباط بین اجتماعات محلی ، تقویت هویت مکانی، ایجاد سرمایه اجتماعی، هویت بخشی به مرکز محله، کیفیت زندگی و وحدت و جامع نگری.
کاربرد
افزایش روابط اجتماعی در محلات، افزایش هویت و حس تعلق در محلات، کاهش فاصله ها و سفر با توجه به تنوع کاربری ها، عدم تمرکز شهری و کاهش پراکندگیها، ایجاد اشتغال محلی، ساختار اجتماع متعادل، حمل و نقل هوشمند و کاهش ترافیک، توزیع منابع و تهیه غذای پایدار محلی
منابع: (تقی زاده، 1379: 73، صرافی، 1379: 44_ 38، Brehany& Rockwook, 1994: pp 159_160، Edward, 1991: pp 210_223).
1-1-3-2 حکمروایی خوب شهری:23
به عنوان شاخه ای از رویکرد توسعه پایدار مطرح می شود. از دهه ی 1990، رویکرد جدیدی راه خود را در سمینارهای توسعه و مطالعات تحقیقاتی باز کرد، این رویکرد، حکمرانی(Governance) بود. کاربرد این واژه از اواخر دهه ی 80 مخصوصا در آفریقا آغاز شد. (شریفیان ثانی، 1380: 49)
حکمروایی خوب شهری برای رفع مشکلات دولتها و شهرها مطرح شده است که تعریف ساده ی ان چنین است:" این نوع حکمروایی به مجموع شیوه هایی اطلاق می شود که از طریق انها افراد و نهادها (خصوصی و عمومی) امور مشترکشان را برنامه ریزی و مدیریت می کنند." (رفیعیان و دیگران، 1390: 93) براساس تعاریف برنامه عمران سازمان ملل متحد، حکمروایی خوب عبارتست از: مدیریت امور عمومی بر اساس حاکمیت قانون، دستگاه قضایی کارآمد و عادلانه و مشارکت گسترده مردم در فرآیند حکومتمداری. (حیدری و دیگران، 1383: 258)
ازدیدگاه کمیته اسکان سازمان ملل متحد24، برنامه ریزی استراتژیک و فرایند تصمیم گیری فراگیر کلید های اصلی در حکمرانی خوب و پای داردر شهرها به شمار می روند . از نظر این کمیته :"حکمرانی شهری مجموعه ای از افراد ، نهادها ، بخش عمومی و خصوصی است که امور شهر را برنامه ریزی کرده و اداره می نمایند . در واقع فرایندی مستمر از تطبیق و همسو سازی منافع متضاد و متفاوت افراد و گروههاست . این فرایند شامل نهادهای رسمی و غیر رسمی و نیز سرمایه اجتماعی شهروندان است . حکمرانی شهری پیوندی نا گسستنی با رفاه شهروندان دارد . حکمرانی خوب شهری باید شهروندان رادردسترسی به مزایای شهروندی یاری رساند."
حکمروایی مطلوب بر ضرورت مشارکت دولت در توسعه جامعه محلی اشاره می کند و بر تعامل هم افزای دولت با بخش خصوصی و جامعه مدنی به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و افزایش مشارکت و همبستگی اجتماعی تاکید می نماید (عبدالهی مهر، 1389: 75).
حکمروایی شهری در پی آن است تا نقش دولت را در حد هماهنگ کننده و پاسدار قوانین محدود کند و از دخالت مستقیم آن در تصمیم گیری ها، اداره و اجرای امور مربوط به زندگی روزمره مردم بکاهد. از این رو توجه و تعمق در الگوی یاد شده، کمک زیادی به یافتن ترکیب جدیدی از همکاری سه بخش دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در ارئه خدمات عمومی بهتر خواهد نمود. نقش نهادهای مدنی به عنوان مدافع حقوق شهروندی در تقویت مشارکت مردمی به منظور تاثیرگذاری بر سیاستگزاریهای عمومی، نقش بخش خصوصی به عنوان عامل تولید در تقویت سرمایه گذاری ها و رشد تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد و بازار و ایجاد رفاه نسبی، و در نهایت نقش دولت به عنوان تسهیل کننده فعالیتهای عمومی در فراهم سازی محیطی برای توسعه پایدار به منظور ایجاد ثبات و توسعه عدالت اجتماعی در جامعه، از نقشهای مهم و اساسی هر یک از بخشها در تسهیل حکمرانی خوب خواهد بود. حکمروایی شهری یعنی اثرگذاری همه ی ارکان اثرگذار شهری بر مدیریت شهر، با تمام سازو کارهایی که به سوی تعالی شهر و شهروندان حرکت کنند، نه اینکه عرصه های عمومی و خصوصی کنار گذاشته شوند و فقط عرصه حکومتی اختیاردار آن دو باشد. (رفیعیان و حسین پور، 1390: 92_94).
ویژگی های حکمروایی شهری مطلوب، یک هدف مشترک را دنبال می کند و آن مقتدرسازی شهروندان و مشارکت است ( شریفیان ثانی، 1380: 50). حکمروایی مردم سالار نیازمند ساز و کارهایی است که از طریق آن شهروندان به طور عادی بتوانند در فرآیند سیاستگذاری مشارکت کنند (میدری و دیگران ، 1383: 351).
اصول حکمروایی خوب شهری:
‒ مشارکت: به معنی حضور همه مردم در تصمیم گیری های مختلف است و مبتنی بر وجود آزادی بیان و حق اظهار نظر همه افراد جامعه خواهد بود و مرزبندی باید به گونه ای باشد که مشارکت و روابط اجتماعی را بیشتر کند.
‒ حاکمیت قانون: وجود چارچوب قانونی عادلانه و منصف که از ویژگی بی طرفانه بودن برخوردار است. مرزبندی محلات باید در چارچوب قوانین شهرسازی باشد.
‒ شفافیت: به معنی جریان آزاد و قابلیت دسترسی سهل اطلاعات است و از سویی شفافیت مرزبندی مد نظر است.
‒ مسئولیت پذیری: نهادهای تصمیم گیر نسبت به تامین خواسته ها و تمایلات افراد احساس مسئولیت داشته باشند و مرزبندی های آنها در جهت افزایش هویت و حس تعلق مردم محله باشد.
‒ اجماع سازی: حکمرانی خوب نیازمند این است که منافع و سلایق مختلف در جامعه را به سمت اجماعی گسترده هدایت کند که نیازمند توسعه انسانی پایدار است در نتیجه مرزبندی نیز باید اجماع سازی را در جهت افزایش مشارکت بیشتر کند.
‒ عدالت و انصاف: همه افراد باید برابر باشند.
‒ کارایی و اثر بخشی: نهادها و سازمانها باید همیشه نیازهای مردم را در نظر داشته باشند و استفاده پایدار از منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست را مد نظر داشته باشند.
‒ پاسخگویی: نهادهای دولتی و بخش خصوصی و سازمانهای مدنی پاسخگو عموم مردم باشند و مرزبندی ها نباید باعث دو پارگی و گسست اجتماعی شود.
هدف حکمروایی خوب: به کارگیری حداکثری ظرفیتهای موجود در هر یک از بخشهای فوق الذکر به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی، اجتماعی و ایجاد پیوست اجتماعی.
الگوی حکمروایی شهری، به عنوان فرآیند مشارکتی توسعه تعریف می شود که به موجب آن همه ی بهره وران شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی وسایلی را برای حل مشکلات شهری شدن سریع فراهم می کنند. در شرایط کشورهای در حال توسعه، شهرنشینی سریع در تداوم مدیریتهای سنتی شرایط نامساعدی را در شهرها به وجود آورده که ضرورت تقویت حکومت های محلی و مشارکت مردم و بخش خصوصی را در برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری اجتناب ناپذیر می سازد. (رفیعیان و دیگران ، 1390: 94_100). مرزبندی محلات نیز باید به گونه اب باشد که این مشارکت و سرمایه اجتماعی را دو چندان کند.
از آثار و نتایج دیگر حکمروایی مطلوب افزایش مشارکت و حس تعلق مکانی، توسعه پایدار و ترویج اخلاق زیستی است. حکمرانی مطلوب بر صرفه جویی در استفاده از منابع کمیاب ، تامین پایداری محیط زیست تاکید دارد. محورهای مدیریت شهری مطلوب برخورداری از اقتصاد شهری پایدار ، محیط شهری مناسب و پایدار ، مرزی پایدار در جهت افزایش مشارکت و روابط اجتماعی، مردم سالاری شهری پایدار و زندگی شهری مطلوب هستند و این اهداف و آرمان ها در پرتو تسهیل مشارکت بخش خصوصی و تشکل های مردمی و هم بستگی و تشریک مساعی بازیگران محلی به واقعیت تبدیل و مسیر توسعه پایدار محلی هموار می شود. . ( فدایی ، 1387 : 129 )
حکمروایی خوب باعث پایداری مرزهای محله، بهگشت اقتصادی، پایداری اجتماعی، افزایش ظرفیت جمعی در مسائل مربوط به مرزبندی و افزایش سرمایه ی اجتماعی می شود و نوع برنامه ریزی از پایین به بالا است.
جدول شماره 2: نتیجه گیری نظریه حکمروایی خوب شهری
حکمروایی خوب شهری
متغیرها
اجتماعی، سیاسی، مدیریتی
اهداف
_ به کارگیری حداکثری ظرفیتهای موجود در هر یک از بخشهای فوق الذکر به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی، اجتماعی و ایجاد پیوست اجتماعی.
_ مرزبندی محلات با هدف افزایش مشارکت و سرمایه اجتماعی برای مدیریتی مشارکتی
اصول
1.مشارکت 2.حاکمیت قانون 3. شفافیت (در مرزبندی) 4.مسئولیت پذیری 5. اجماع سازی 6. عدالت و انصاف 7.کارایی و اثر بخشی 8. پاسخگویی.
کاربرد
مرزبندی در راستای افزایش سرمایه اجتماعی _ افزایش پیوست اجتماعی همراه با مشارکت_ برنامه ریزی و مدیریت مشارکت طلبانه_ برنامه ریزی مردم مبنا.
منابع: (رفیعیان و دیگران ، 1390: 95_94، میدری و دیگران ، 1383).
2-1-3-2 مشارکت: 25
مشارکت مفهوم جدیدی نیست و ریشه های آن را می توان در دولت شهرهای یونان باستان جستجو کرد، اما سابقه تفکرات مشارکت جویانه در حوزه تصمیم گیری شهری به منشور آتن ( 1933 ) بر می گردد، ولی ظهور عینی آن از دهه 80 مشاهده می شود، بخصوص به دنبال بهبود نسبی شاخصهای اقتصادی که توجه به کیفیت شهر، در نتیجه فشار از پایین اوج گرفت. مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی است که آنان را برمی انگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری داده، در مسوولیت کار شریک شوند. این در گیری ذهنی مستلزم کنش اجتماعی؛ یعنی حالات فکری، احساسی و رفتاری افراد است که جهت گیری آنها براساس الگوهای جمعی ساخت یابی شده است (علوی تبار، 8213:5). مشارکت دارای معنایی فراتر از رای دادن و یا حتی پرداخت مالیات است. مشارکت شهروندی، مشارکت معنادار شهروندان است که طی آن ضمن احساس تعلق به اجتماع و احساس مسئولیت نسبت به آن، به صورت آگاهانه بسته به علایق و توانایی های خود در امور مختلف شهر شرکت و همکاری نموده و در تعامل با دیگر شهروندان و مسئولان شهر در حل مشکلات شهر خویش می کوشد. در یکی از متون قانون شهرداری ایالت متحده آمریکا تصریح شده است" مشارکت شهروندی موجب تعمیق دموکراسی شهری می شود. فرآیند تحقق مشارکت شهروندی نیز فراهم کردن زمینه های لازم از سوی حکومتهای محلی و شهرداری ها جهت دخالت شهروندان محلی در تصمیم گیری های شهروندی است. مشارکت شهروندان موجب تقویت روابط میان شهروندان و شهرداریها و نیز پاسخگویی شهرداریها به شهروندان محلی خود می شود (نجاتی حسینی، 1380: 44). در تمامی تعاریف ارائه شده برای مشارکت، بر داوطلبانه بودن امر مشارکت تاکید گردیده است و به نوعی برسهیم شدن شهروندان در قدرت تصمیم گیری، تدوین سیاستها، اجرای طرح ها و هر آنچه که بر محیط انها موثر است، تاکید شده است (هادی پور،1388: 78).
مشارکت مجموعه تلاش هایی است که سعی دارند شهروند را در تصمیم سازی سهیم کنند که با فرآیند رای گیری در دموکراسی آغاز می شود. ( Hutchison , 2010 : 143 )براساس اصول دموکراسی ، تصمیم هایی که به کل جامعه مربوط می شوند باید با نظر تمام افراد گرفته شود ( که این امر بیانگر اصل نظارت همگانی بر تصمیم گیری جمعی است ) و تمام اعضای جامعه باید از حق برابر برای شرکت در تصمیم گیری ها برخوردار باشند. ( عبدی دانشپور ، 1387 :333 ) پس مسئولین دولتی با گسترش جلسات گفت و شنود عمومی ، برگزاری رفراندوم ، اجتماعات عمومی و با استفاده از رسانه های الکترونیک شهروندان را بیشتر درگیر می کنند. ( Hutchison , 2010 : 143 )
مشارکت شهروندان در ارائه خدمات، جریان اطلاعاتی بین دولت و جامعه محلی را تسهیل می کند و عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می دهد. مشارکت، ابزاری برای آشکار سازی مطالبات را فراهم ساخته و به دولت کمک می کند تا تخصیص منابع را با ترجیهات استفاده کنندگان منطبق سازد. مشارکت شهروندان همچنین می تواند پاسخگوی دولت را از طریق افزایش آگاهی شهروندان و کنترل بر دولتهای محلی را بالا ببرد. مشارکت باعث می شود مقامات محلی به شهروندان پاسخگو شوند، چون هزینه های سیاسی تصمیمات عمومی ناکارا و ناکافی را افزایش می دهد (میدری و دیگران ، 1383: 610)
مشارکت مردم می تواند به صورت مستقیم و یا از طریق نهادهای مشروع واسط میان دولت و آنها یا نمایندگان منتخبشان باشد . البته باید دقت کرد که ایجا د دموکراسی الزاماً به معنای دخیل ساختن توقعات و انتظارات اقشار آسیب پذیر در اتخاذ سیاستها نیست بلکه مشارکت باید سازماندهی شده باشد و از طریق ابزارهای تعریف شده محقق می گردد. (رستگار،1387 ، 104)
مشارکت شهروندان در امور شهر نتایج مثبتی را به دنبال دارد از جمله:
‒ کاهش محدودیتها و مشکلات مدیریت شهری بخصوص شهرداری ها
‒ صرفه جویی در هزینه ها و کاهش صرف انرژی
‒ ایجاد و تقویت جامعه مدنی( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 277).
امروزه در برنامه ریزی شهری، مشارکت مردم یکی از نیازهای اساسی برنامه ر یزی است. به طوری که حتی در کشور خودمان به این مساله جنبه قانونی نیز داده شده است که از آن جمله می توان به بند 5 ماده 71 قانون شوراها (منصور، 1385: 60) و بند ح ماده 95 قانون برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که دخیل کردن ومشارکت شهروندان وتشکیل انجمن های محلی را در شهر امری ضروری دانسته وبر لزوم توانمند سازی ومشارکت دهی وتشخیص نیاز توسط جوامع محلی تاکید شده است (قانون برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران، 1383: 84).
مشارکت محلی یک فرایند پرورشی و توانمند ساز است که در آن مردم و افراد یاری رسان وارد نوعی شراکت با حاکمیت می شوند، مسائل و نیازها زا تشخیص می دهند و هر بار بیشتر مسئولیت طراحی، مدیریت، کنترل و نظارت بر روی فعالیت های جمعی ضروری خود را تقبل می کنند. هدف نهایی از مشارکت محلی، شکوفایی توانمندیهای سیستم محلی و اجتماعی در شهرها در قالب نوعی اعتدال که در آن حیات سیستم محلی جزیی از حیات جامعه می باشد. مشارکت اجتماعی مردم محله یعنی اینکه همه مردم و ساکنان محله در حل نمودن مسائل، مشکلات و آسیب ها به یکدیگر کمک و یاری نمایند. ( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 27_32).
اهدافی که در راستای استفاده از مشارکت های اجتماعی در محلات شهر تهران پیگیری می شود عبارتند از :
‒ یکی از شاخصهای مهم در مرزبندی محلات
‒ افزایش مشارکت مردمی در اداره امور شهر از طریق به کارگیری توانمندی ها و ظرفیت های مادی و معنوی آنان و استفاده مثبت اط امکانات محلات
‒ ایجاد یک رکن اجرایی در سطح محله متناسب با رکن مشورتی و نظارتی شورایاری
‒ افزایش اعتماد و ارتباط متقابل بین شهرداری و ساکنان ناحیه
‒ تطابق هر چه بیشتر تصمیمات ، برنامه ها و فعالیت های شهرداری با خواسته ها و مطالبات اصلی و مهم مردم
‒ تلاش در جهت احیا و برجسته سازی هویت و جایگاه محله ای
‒ افزایش همکاری مشترک شهروندان و شهرداری در انجام فعالیت های مختلف فرهنگی ، اجتماعی و رفاهی ( ذاکری ، 1390 : 9-8 )
3-1-3-2 توسعه اجتماعات محله ای26:
مفهوم توسعه اجتماع محله ای دارای مبانی تاریخی متفاوت می باشد. برخی از صاحبنظران آن را مربوط به تلاشهای اصلاحات اجتماعی در شهرها می دانند ((Garvin& Cox, 1979:7.
برخی دیگر آن را مربوط به کوششهای صورت گرفته در زمینه توسعه روستایی و شهری دانسته و بعضی نیز آن را به تلاشهای توسعه روستایی و کشاورزی مرتبط می دانند(Phifer,et al,1980:12).
"مبحث اجتماع محلی و توسعه اجتماع محلی علیرغم سابقه نسبتاً طولانی در ادبیات علمی و و به عنوان زیر مجموعه ای از "توسعه پایدار محله ای " اجرایی، در اواخر دهه 80 در قالب مبحث مفهوم توسعه پایدار مورد توجه قرار می گیرد. با وقفه ای کوتاه در این دهه و با توجه به نگرش ویژه به سلولهای عملکردی شهر در قالب اجتماعات محله ای به عنوان مفهومی جدیدتر مطرح می گردد". (هودسنی، 1384: 15).
توسعه محله ای در دهه 90 و سالهای اخیر تبدیل به یک مبحث اساسی در توسعه گردیده و
دانشمندان و مجریان، هر کدام متناسب با نوع فعالیتی که انجام می دهند در چارچوب این مفاهیم دیدگاههای خود را ارایه کرده و یا اقدامات خود را انجام داده اند ( عسگری، 1383: 21). "الگوی توسعه محله ای در قالب نگرش های سنتی در شهرسازی، سابقه ای دیرینه دارد. در دوره های متاخر و بویژه در نیمه قرن بیستم، بسیاری از نظریه پردازان شهری بخصوص در چارچوب مورد " محله مقیاس " مکتب محیط گرایان فرهنگی، رویکرد مجددی را به بازآفرینی کارکردهای تاکید قرار داده اند. این توجه مجدد هر چند با بازآفرینی کارکردهای نوین برای اجتماعات محله ای (هم در حوزه کالبدی و هم در روابط انسانی) توام بوده و لیکن بدلیل تغییرات شگرف صورت گرفته در جامعه معاصر، دارای ابعاد و خصیصه های کاملاً متمایزی می باشد. در این راستا می توان به دستور کار 2127 اشاره نمود که از سال 1993 به عنوان یک راهکار عملی برای تقویت مقیاس محلی وارد عمل شد. این دستورالعمل به دنبال تشویق مسئولان محلی در راستای ایجاد و توسعه برنامه های همکاری میان بخش خصوصی، محلی و دولتی جهت ایجاد توسعه پایدار در سطح محلی بوده است (هودسنی، 1384: 15).
بازسازی اجتماعی در شهر بر اساس مدل توسعه محله ای در چند دهه اخیر در برخی از کشورهای جهان در قالب طراحی شهری مورد توجه قرار گرفته است. "در فرانسه در دهه 1970 نیاز شدید به ساختمانهای انبوه، مسئله بازسازی مناسب تر، رعایت جنبه های هنری، معماری، اجتماعی زمینه ساز طرح سازی گردید. فعالیتهای جدید نوآوری معماری در این دوره بر محور سکونت و حیات اجتماعی بود. لذا سیاست جدید مبتنی بر توسعه اجتماعی محله ها توسط کمسیون دابدوت در سال 1982 طراحی و به کار گرفته شد" ( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 245).
توسعه اجتماعی از نوع محله ای، فرآیندی مبتنی بر مشارکت داوطلبانه و خودیارانه در میان ساکنان یک محله، در جهت بهبود شرایط فیزیکی و اقتصادی است (سالک، 1386: 31).
توسعه محله ای به معنای به ثمر رساندن پروژه ها و طرح هایی است که در راستای رفع مسائل و نیازهای افراد و سازمانهای محله می باشد ( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 32).
این رویکرد، بیشتر ایجاد موارد زیر در اجتماعات محلی را مد نظر قرار میدهد:
‒ ایجاد انگیزه در مردم جهت خودیاری از طریق آموزش
‒ گسترش روحیه همکاری و تعاون
‒ ایجاد و توسعه رهبری محلی
‒ تقویت مردم سالاری
‒ ایجاد فرایند رشد پایدار
‒ حفظ و تقویت روابط اجتماعی
‒ ایجاد تغییرات تدریجی مبنی بر تصمیمات درونی (عسگری، 1383 :ص 11 به نقل از
(Khinduka,1979)
در توسعه اجتماعات محلی به سرمایه اجتماعی و انسجام اجتماعی توجه شایانی می شود. سرمایه اجتماعی به منابعی که از طریق تعاملات اجتماعی، شبکه های اجتماعی و روابط متقابل، هنجارها و اعتماد متقابل قابل دسترسی هستند، اطلاق می شود ((Kleinhons & Etal, 2007 .p 1073.
انسجام اجتماعی عبارت از روح همدلی، صمیمیت و حس مشترک اجتماعی است که افراد یک اجتماع را به هم پیوند داده و باعث می شود افراد نسبت به یکدیگر به نوعی احساس مسئولیت نمایند. وجود ارزشها، اهداف و خواسته های مشترک بین افراد یک جامعه باعث ایجاد انسجام بین آنها می شود. همچنین اعتماد متقابل افرادعامل مهمی در انسجام اجتماعی محسوب می شود. به نظر احمدی ضعف روابط اجتماعی باعث کاهش میزان همکاری مردم با یکدیگر در اداره امور شهر می شود (احمدی، 1370: 48).
پروژه توسعه اجتماع محله ای نیز همانند هر نوع پروژه دیگر، دارای مراحل پنج گانه زیر می باشد: 1. پی ریزی توسعه بر اساس مشارکت و ارزشهای اجتماعی 2. ترسیم دورنمای توسعه محله 3. تدوین برنامه اجرایی، از ایده تا عمل 4. نظارت و ارزیابی مستمر جهت به حداقل رساندن خطاها 5. تجلیل کردن، بازخورد و پیشرفت (سالک، 1386: 32).
مرزبندی محلات باید به گونه ای باشد که باعث افزایش سرمایه اجتماعی، توسعه اجتماعات محلی، حس هویت و حس تعلق شود. استفاده از شاخصهای اجتماعی و فرهنگی در مرزبندی محلات در این نظریه بیشتر به چشم می خورد.
2-3-2 رویکرد مدیریت یکپارچه شهری:28
طراحی و استقرار سیستم مدیریت یکپارچه شهری علاوه بر رفع مشکلات شهر، مسیر رسیدن به اهدافی همچون توسعه ی فضاهای فرهنگی، اجتماعی و گردشگری، مرز پایدار و مشترک بین تمامی ارگانها، مرز پایدار با افزایش مشارکت عمومی، منابع درآمدی پایدار، ارتقای کیفی زندگی شهروند مداری، نظارت عمومی بر مسائل شهری را کوتاه تر می کند (مدیران فردا، 1385: 2).
در سیستم مدیریت شهری غیر یکپارچه، وزارتخانه ها، سازمانها و شرکتهای زیادی مستقیم و غیر مستقیم در مدیریت شهری دخالت می کنند و هر سازمان با معیارهای خود، شهر را به چند منطقه تقسیم کرده است و نا هماهنگی در تقسیم بندی شهر توسط سازمانها، معلول مدیریت های گوناگونی است که در تقسیم بندی شکل گرفته است. این شیوه مدیریت شهری، مشکلات زیادی را شهرداری ها و سازمانهای موثر در مدیریت شهری بوجود آورده است و راه برون رفت از آن، مدیریت شهری هماهنگ و یکپارچه در شهرهاست. (نوایی، 1382)
عالی ترین هدف از یکپارچگی مدیریت شهر، توسعه پایدار )مجموع های از عدالت اجتماعی، زیست مندی اقتصادی و تعادل اکولوژیک( در ایجاد مرزی پایدار است. باور راسخ براین است که پایداری مجموعه کلا نشهری جز با تقسیم آن به واحدهای اجتماعات محلی ممکن نیست. تنها در این صورت است که پیوندهای پایدار و نیرو بخش متقابل بین اجتماعات و محیط به وجود می آید و همزیستی با طبیعت و با یکدیگر جانشین رقابت با حراج دارایی نسلهای آینده "طبیعت فروشی" می شود. از این رو راهبرد نیل به توسعه پایدار کلا نشهری به ایجاد منظوم های از واحد های فضائی خودگردان همراه با توسعه اجتماعات محلّی در چارچوب نظام مدیریت یکپارچه شهری باز می گردد. این همان چیزی است که گمگشته برنامه ریزی شهری کنونی کشور است و گویی با طرح و اجرای نقش های کاربری زمین و زیر ساخت ها و مانند آن ها، کالبد شهر موجب توسعه اجتماعات می شود. یکپارچه شدن مدیریت شهری این امکان را می دهد که علاوه بر کالبد، کارکرد و محتوای اجتماعی و اقتصادی را نیز با یکدیگر در فرایند برنامه ریزی توسعه مورد توجه قرار داد و مهمتر از این فراورده، فرایند مشارکتی و در برگیرنده کثرت شهروندان را به راه انداخت؛ فرایندی که لازمه توسعه پایدار و شهروند مدار است. (صرافی،1388: 33)
یکی از پیش فرضهای مدیریت یکپارچه، اطمینان یافتن از کارایی مناسب مدیریت شهری پس از یکپارچگی است. چنین اطمینانی هنگامی حاصل می شود که سازمان مدیریت شهری ایجاد شده، قادر به مدیریت واکنشها و مقاومتهای سازمانهای محلی پس از اعلام یکپارچگی باشند. اتخاذ بعضی تدابیر پیش از یکپارچگی و دوران گذار می تواند موثر باشد. بعضی از این تدابیر شامل:
‒ ایجاد رویه های تعاون و همکاری و تعریف طرح های مشارکتی میان سازمانهای دولتی و نهادهای محلی اداره ی شهر.
‒ ایجاد انگیزه در سازمانهای دولتی و خصوصی برای همکاری در اداره امور شهر.
‒ پیش بینی ساختارهای سازمانی انعطاف پذیر برای سازمان مدیریت کلانشهر که قادر باشد به تغییرات مستمر در محیط کلانشهر پاسخ دهد.
‒ اتخاذ تدابیر مناسب برای پیشگیری از تداخل مسئولیت بین دوایر سازمان مدیریت کلانشهر به طوری که رویه های پاسخ گویی، حدود مسئولیت هر دایره را به روشنی مشخص نماید. (ناظمی و دیگران، 1388: 15)
در سیستم مدیریت یکپارچه شهری باید اصول زیر مورد توجه قرار گیرد:
1. مرزی پایدار و هماهنگ با تمامی سازمانها در راستای افزایش هویت مکانی
2. لزوم طراحی چارچوب سازمانی و تشکیلاتی و چند سطحی و چند لایه ای برای سیستم مدیریت شهری
3. پوشش کامل همه ی امور شهری
4. شمول مدیریت شهری بر برنامه ریزی شهری
5. قابلیت انطباق چارچوب سازمانی با ماهیت چند عملکردی مدیریت (میر شفیع، 1380: 26) و (چهار راهی، 1386: 102).
یکپارچه سازی مدیریت شهری نه برای ایجاد قدرتی جدید و فراشهری با رویه های گذشته بلکه برای برقراری حکمروایی شایسته و ایجاد رویه ای نوین با قابلیت بسیج منابع مردمی جدید و درنهایت توسعه اجتماعات محلی در کلانشهر تهران باید پیگیری شود، به سخن دیگر، یکپارچگی مدیریت پیش از آنکه تحویل فرآورده جدیدی برای توسعه شهری باشد می بایست در خدمت تحول فرآیند توسعه اجتماعات محلی (از ارکان پایداری) باشد (صرافی، 1388: 33). مدیریت پایدار نیز با مرزی پایدار مطرح می گردد.
3-3-2 رویکرد های نوین به محله:
1_3_3_2 کوچک زیباست: توجه به محدودسازی و کوچکتر کردن نواحی مسکونی از بحث های جدید است. اسمیت29 معتقد است که بنا بر یک باور صریح، محلی گرایی30 و کوچکی با ارتقاء کیفیت زندگی ملازم است. در این راستا، گرین برگ31 می گوید ایجاد محله با اندازه محدود، منافاتی با بزرگ بودن شهر ندارد. الگوهای روستاشهر32 در انگلستان و طراحی تئوسنتی33 در آمریکا، بر اساس توجه به کوچک سازی ارائه شده اند.
2_3_3_2 پایداری: این رویکرد جدید در طراحی شهری به گونه ای صریح با مفهوم محله در ارتباط است. برای دستیابی به یک جامعه پایدار، بایستی از ارزشهای اجتماعی و نیازهای شهروندی تعریف جدیدی ارائه کرد.34 توسعه ی پایدار یک آرمان فرهنگی است و در جستجوی اصلاح نگرشها و شیوه های زندگی است. جنبه های توسعه پایدار در ارتباط با مفهوم محله شامل خودکفایی، کاهش سفرهای درون شهری، قابلیت اجتماعی و حس جمعی، برابری و توازن، حس مکان و هویت و ایمنی و تمایز اجتماعی می شود.
3_3_3_2 خودکفایی: خودکفایی یک نکته مهم در محیط های پایدار است که در مقیاس های متفاوت از یک ساختمان تا محله ها، شهرها و منطقه ها توصیه می شود و محله می تواند نقش کلیدی در این زنجیره بازی کند.
4_3_3_2 کاهش سفرهای درون شهری: از طریق تشویق پیاده روی، دوچرخه سواری و استفاده از حمل و نقل عمومی بر آورده می شود. تعبیه خدمات محلی در یک آستانه قابل پیاده روی، توزیع تسهیلات در سطح محله در کنار پراکنش متوازن مراکز فعالیتی در پهنه شهر می تواند چنین هدفی را برآورده سازد..
5_3_3_2 قابلیت اجتماعی و حس جمعی: نقش تعامل اجتماعی بخصوص زمانی پررنگ می شود که مردم بخواهند در تصمیم سازی های مربوط به محیط پیرامون خود دخالت کنند. استیوارت و هنز تاکید دارند که نیازمندی های توسعه پایدار نمی تواند تحمیل شود اگر چه مشارکت فعال جوامع محلی ضروری است.
6_3_3_2 برابری و توازن: شهری که بر اساس واحدهای همسایگی توسعه می یابد بستر مناسبی برای توازن و تامین برابری فراهم می کند. الکساندر معتقد است که شهرهای بزرگ زمانی مقبول هستند که مراکز متعددی در گستره آنها فراهم و تجهیز شوند و توسعه شهری بصورت ارگانیک بر مبنای این مراکز شکل بگیرد.
6_3_3_2 حس مکان و هویت: سکونتگاه های سنتی تناسب و تطابق بهتری بین ساختار فضایی، عنصر زمان، معنا، ارتباطات و فرهنگ اجتماعی برقرار می کردند. از طرفی دیگر رویکردی که با تقلید شکلی از سکونتگاه های سنتی برای دستیابی به مکانهای با هویت اخیرا مرسوم شده است بایستی با شناسایی قابلیت های واقعی و ویژگی های انفرادی هر محمل خاص جایگزین شود. به عقیده هاتون و هانتر35 یک سکونتگاه پایدار باید در پی ارتقاء و حفظ ارزشها و ویژگی های مثبت خود در زمینه محیط طبیعی، مصنوعی و فرهنگی باشد.
6_3_3_2 ایمنی و تمایز اجتماعی: محله های دروازه دار امروزه یک پدیده مورد اقبال بخصوص در آمریکا هستند، اگر چه قدمت آنها به 300 سال قبل میلاد می رسد، اما اکنون شکل های جدیدی از آنها عرضه شده اند. این رویکرد جدید می تواند به عنوان طیفی از تمایلات به خصوصی سازی فضاهای عمومی و تسهیلات رفاهی باشد که در طی دهه های اخیر برای ایجاد تمایز اجتماعی بین نخبگان و عوام مطرح شده است (مهندسان مشاور شاران، 1388: 53_54).
3-2 نظریه ها36 :
1-3-2 نظریه ی نو شهرگرایی37:
نو شهرسازی که در زبان فارسی به معادلهایی چون شهرسازی جدید یا شهرگرایی جدید نیز برگردانده شده است. جنبشی در ایالت متحده در نقد نظریه های مدرنیستی شهرسازی بر ضرورت زنده نگاهداشتن و باز زنده سازی محله ها و اهمیت آنها در حفظ حیات پویای شهری تاکید بسیار دارد و در باره ی هدایت و رشد حومه شهری در قالب خلق شهرها و مجتمع های کوچک نیز می باشد، که گسترش شهرها را به چالش می خواند. طی این گرایش در طرح پیشنهاد به احیای انگاره های برنامه ریزی شهری که در اوایل قرن 20 شکل گرفتند، است. اما برای پاسخگویی به الگوهای زندگی مدرن انطباق یافته اند و به شدت به انها اتکا دارند و در نقد نظریه های مدرنیستی شهرسازی می باشد. اصول و مفاهیم پایه این نظریه در آمریکا و سپس در انگلستان تعریف شده است. شهر گرایان جدید برای طراحی شهری به گوناگونی ساختمانها، کاربری های مختلط، مسکن برای گروه های مختلف درآمدی، برتری و توجه خاص به حوزه عمومی تاکید دارند. واحد پایه برای برنامه ریزی آنها محله است که دارای اندازه محله، لبه و نشانه های خاص شهری و دارای یک مرکز تجمع و یا مرکز محله می باشد. اصول و مولفه های طراحی محور و کاربردی این دیدگاه به صورت گسترده ای برای باز زنده سازی محلات شهری به کار می رود و همواره بر ساختن یک اجتماع ایده آل و مطلوب تاکید دارد. (fainstein, 2000: 451) و (مدنی پور، 1996). شهرسازی نوین (شهرسازی پایدار انسان گرا) به نوعی، به دنبال هدایت نسل پست مدرن برنامه ربزان و طراحان شهری را بر عهده دارد و به دنبال بالا بردن کیفیت و استاندارد زندگی در شهرهاست و به دنبال ویرانی ناشی از پراکنده رویی شهری و ناپایداری شهرها مطرح گردید (حاجی پور و دیگران، 1391: 83). مهمترین صاحب نظر این جنبش یعنی جین جاکوبز 38 (1961) نخستین انتقادهای جدی را به شهرسازی مدرن وارد ساخت، اما معروفترین این جنبش از آغاز دهه 1980 رو به افزایش بوده است. شهرگرایی جدید مانند بسیاری از جنبش های آرمان گرایانه برنامه ریزی شهری، یک فرض منطقی را بکار می بندد که تغییرات در ترکیب و ساخت محیط می تواند یک نوع خاص و ویژه ای از شهروندان را بوجود آورد. برنامه ریزان شهرگرایی جدید ارتباط مستقیم بین برنامه ریزی شهری و افزایش میزان مشارکت در زندگی عمومی را مد نظر دارند شهر گرایی جدید زمینه ترقی شهری ایده آل و مطلوب را با کاربری متنوع اراضی و انواع مختلفی از معماری ساختمانی فراهم می نماید. این پارادایم الهام بخش است به خاطر اینکه حامی معماری بومی و فضاهای عمومی است که تلاش می کند حس شهروندی را ایجاد نماید. فضاهایی که عنصر اصلی و حتی مایه غرور و سربلندی فرهنگی است که بیشترین اهمیت را نسبت به دنیای خصوصی و فردی در یک محیط طبیعی دارد. شهر گرایی جدید از تکه تکه شدن فیزیکی و کالبدی و انفکاک عملکردی اجتناب می نماید. این پارادایم در معنا ساختارگرا است زیرا ارتباط ساختاری بین رفتار اجتماعی و شکل کالبدی را ترویج می نماید و مدعی است که طراحی خوب می تواند اثرات مثبت و قابل سنجشی روی حس مکان و حس تعلق اجتماعی داشته باشد ( عبدالهی مهر، 1389: 35 تا 38).
پیکان انتقادات شهرسازی نوین متوجه عوامل ناپایداری شهرهاست، که عمدتا از نتایج منفی مدرنیسم بود. شهرسازی نوین برپایه پایداری همواره برتوسعه درون بافت و شهرسازی در ارتباط با حومه های موجود تاکید می کند. شهرسازی نوین نیروی هدایت گری برای توسعه شهری در تمام مقیاس ها و آمیزه ای از سبک های معماری، رشد هوشمند، شهرسازی پایدار مبتنی بر توسعه حمل و نقل عمومی است (marshall, 2003: 189). شهرسازی نوین معتقد به بازگشت به الگوی محلات سنتی برای ایجاد جوامع پایدار و کاراست و به دنبال بالا بردن کیفیت زندگی و استانداردهای آن است و بازگشتی به هنر ساختن مکانهاست و خواستار بازگشت به برنامه ریزی سنتی شهرها است. به همین دلیل است که یکی از مهم ترین رویکردهای برنامه ریزی و طراحی شهری قرن اخیر است (آرنت و دیگران، 1387: 6). نوشهرگرایی یک سبک نو_ سنتی برای ایجاد جوامع پایدار و کارا و تلفیقی از سبک های معماری، رشد هوشمند شهری، مخالفت با پراکنده رویی، تقویت شهرسازی پایدار و انسان گرا، اختلاط کاربری ها، حمل و نقل عمومی و پایدار، تمرکز بر فشردگی شهری و غیره موجب پیدایش نگاهی جامع برای رفع مشکلات کنونی شهرها است (حاجی پور و دیگران، 1391: 86). شهرسازی نوین را نوعی حرکت طراحی شهری می دانند که " در اوایل 1990 و دهه 1980 به مرحله ظهور رسید" محله های شهرسازی نوین قابل پیاده روی و شامل طیف وسیعی از مشاغل و مساکن است. بنابراین شهرسازی نوین برآیندی از معماری سنتی و بخشهای از معماری مدرن است و رد مفهومی کلی به کارگیری ایده های برنامه ریزی قدیم و سنتی و متناسب کردن آنها با شهرهای توسعه یافته امروز می باشد. این رویکرد با بهره گیری از مولفه های تاریخی طراحی شهری در جهت ایجاد و جایگزین مجموعه های قدیمی نیست بلکه نوعی برنامه ریزی متناسب و نیز متعادل در توسعه مشاغل و واحدهای مسکونی است. موارد دیگری نظیر خیابانهای ایمن و ساختمانهای سبز، احیاء تاریخی، ارتباط و اتصال ترافیک سواره و پیاده و سیستمهای حمل و نقل گوناگون در زمره این نگرش شهرسازی است. شهرسازی نوین تحت عناوین دیگری نظیر طراحی سنتی نو، توسعه حمل ونقل همساز، توسعه واحدهای همسایگی (محله های سنتی) نیز در نقاط مختلف جهان در حال اجرا و یا بررسی و مطالعه می باشد (فواد مرعشی، 1389 :2_3).
اصول شهرسازی نو شامل: مرزبندی منطبق با بافت اجتماع محله_ ساختار سنتی محله_ مرزبندی با افزایش روابط اجتماعی و افزایش سرمایه اجتماعی_ قابلیت پیاده روی_ ارتباط پذیری_ کاربری های مختلف و متنوع_ مسکن مختلط_ معماری و طراحی شهری با کیفیت (تاکید بر زیبایی، آسایش انسان و خلق حس مکان و …)_ تراکم افزایش یافته_ حمل و نقل هوشمند_ پایداری_ کارایی انرژی_ بالا بودن کیفیت زندگی (عبدللهی مهر، 1390، 47) و (URL. 2010).
نوشهرسازی و محله: نو شهرسازی با دیدگاه آن در ارتباط با محلات به TND موسوم است، شناخته می شود. TND که اختصاری از Traditional Neighborhood Development (توسعه سنتی محلات) است، یکی از مهمترین اصطلاحات مورد طرح در نهضت نوشهرسازی است. TND یک سیستم جامع برنامه ریزی است که طیف متنوعی از کونه های مسکن و کاربری ها را در یک ناحیه مشخص را در بر می گیرد. تنوع کاربریها به تسهیلات آموزشی، بناهای مدنی و تجاری این اجازه را می دهد که در فاصله مناسب برای پیاده روی از واحدهای مسکونی قرار گیرند. TND از راه های مناسب برای افراد پیاده حمایت می کند (عبدللهی مهر، 1390، 49).
اصول طراحی محله از دیدگاه نوشهرسازی: نوشهرسازی بازگشت به الگوی توسعه محلات سنتی را ضروری می داند تا با آن بتوان به جامعه پایدار و کاربردی دست یافت و دستیابی به این پایداری در کاهش استفاده از اتومبیل، تنوع کاربری ها و افزایش روابط اجتماعی می داند. قلب نوشهرسازی طراحی محلات است و برای آن تعریفی مشخص تر از 13 نکته ارائه شده توسط آندره دوانی و الیزابت پلاتر، زیبرک وجود ندارد، بنابراین یک محله خوب شامل اجزای زیر است: مشخص بودن مرز و مرکز محلات_ فاصله کوتاه ساکنین با مرکز محله(5 دقیقه پیاده روی)_ وجود روابط و سرمایه بالای اجتماعی_تنوع در کاربری ها و نوع خانه ها_ بر طرف شدن نیازهای هفتگی ساکنین در لبه محلات_وجود هویت و حس تعلق_ تعبیه یک بنا کوچک و فرعی در حیاط پشتی_ وجود مدرسه ابتدایی در محله_ وجود فضاهای بازی کوچک و قابل دسترسی برای همه_ طراحی پیوسته خیابانها و عدم تمرکز ترافیک_ سهولت حرکت عابران پیاده و دوچرخه سواران در خیابانها_ طراحی مطلوب ساختمانهای مرکز محله_ دسترسی پارکینگها از پشت بنا_توجه به کریدورهای دید در چشم انداز خیابانها و یا مرکز محله_ سازماندهی خودمختار محلات (steuteville , 2004).
در کشور ما کمتر تمهیداتی برای برنامه ریزی محله های شهری جهت ارتقای کیفیت زندگی آنها و معاصرسازی آنها انجام شده است و این محلات که زمانی پاسخگوی نیاز ساکنان و مقتضیات زمان حاضر خود بوده اند، مسیر تنزل را طی کرده اند. در این راستا به کار گیری اصول شهرسازی نوین در تقویت هویت محلات به همراه داشته است (اصغری زاده یزدی، 1389: 52). مرزبندی محلات باید به روش سنتی مرزبندی و بافت اجتماعی محله توجه کند و باعث گسست اجتماعی آن نشود.
4-2 مدل ها:39
1-4-2 مدل های ساخت شهر:40
الف) نظریه ی ساخت مناطق متحدالمرکز:
بر اساس نظریه برگس ساختار شهر به صورت مناطق متحدالمرکزی که به دور مرکز اصلی شهر قرار دارند. در مرکز فعالیتهای عمده فروشی و تجارت استقرار دارند و پس از عبور از حلقه ی منطقه تحول به حلقه های محلات مسکونی بر اساس تقسیمات محله ای می رسیم. برگس عمدتا دیدگاهی طبقاتی نسبت به محلات و شهر دارد. (درکوش، 1364: 8_67)
گسترش شهر تهران از تاریخ 1270 به صورت مکانهای متحد المرکز به دور هسته ی اصلی شهر یعنی بازار، گسترش یافته است. (درکوش، 1364: 74)
بر اساس این نظریه محلات و تقسیم بندی آنها از مرکز شهر به شکل دوایر متحدالمرکز است و محله های مسکونی در حلقه های بیرونی هستند.
ب) نظریه ی ساخت قطاعی:41
هومر هویت با تجزیه و تحلیل نظریه برگس به این نتیجه می رسد که توسعه شهر از مرکز آغاز و به طور قطاعی و در طول راه های اصلی پیش می رود و محلات مسکونی در این قطاع ها شکل می گیرد. (شکویی، : 16)
شکل کلی ساختار امروز تهران به صورت قطاعی است که دارای یک مرکز تجاری اصلی در ناحیه ی مرکزی شهر و شمال بازار و دو مرکز فرعی مهم شمیرانات و ری و چندین مرکز خرده فروشی است. (درکوش، 1364: 77)
بر اساس این نظریه تقسیم بندی محلات به شکل قطاعی، در طول راه های اصلی و بر اساس پایگاه اقتصادی، قیمت زمین و مسکن انجام می شود.
پ) نظریه ی ساخت اکولوژی:42
کالوین اشمید بر این اعتقاد است که ساخت اکولوژی شهرهای بزرگ کاملا با پایگاه های اجتماعی و اقتصادی در رابطه است و ساخت اجتماعی جامعه شهری را بر پایه اصول اکولوژی استوار می داند. (شکویی،1354: 10)
بر اساس این نظریه محلات و تقسیم بندی آنها با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساکنین مرتبط است.
ت) نظریه ی واحدهای همسایگی یا واحدهای خودگردان43:
از جمله نظریه هایی که در اوایل قرن 20 بر تحولات برنامه ریزی شهری در جهان، به خصوص در اروپا تاثیر گذاشت، نظریه ی کلارنس پری44 در سال 1923 با عنوان واحد همسایگی است. پری معتقد بود خدمات عمده و اساسی باید در نزدیکی خانه مسکونی مستقر شود و مسیرهای دسترسی به خدمات نباید خیابانهای اصلی را قطع کند. وی برای هر واحد حداقل یک دبستان، چند مغازه و چند قطعه زمین برای پارک و ورزش و برای محلات مسکونی پردرآمد علاوه بر خدمات ذکر شده، یک کلیسا، سال اجتماعات، کتابخانه، باشگاه و استخر شنا در نظر گرفته بود و معیار او 10 هزار نفر جمعیت را برای یک واحد همسایگی پرتراکم بیان می کند. (Perry,1939: pp. 213_214)
در طرح واحدهای خودیار(همسایگی) شبکه های اصلی ارتباطی شهردر پیرامون محلات قرار گرفته و ارتباطات درون محله ای، از طریق شبکه راه های درجه دوم و سوم و جمع کننده صورت می پذیرد. این گونه طراحی بیشتر به خاطر تدوین برنامه ای در جهت حفاظت اماکن مسکونی در رابطه با ترافیک، آثار عبور ومرور اتومبیل و ورود به قلب محله مسکونی است و می گوید که مسیرهای دسترسی به خدمات نباید به وسیله ی خیابانهای اصلی قطع شود. و از سویی دیگر استقرار تاسیسات فرهنگی و اجتماعی در مرکز محلات از خصیصه های طرح به شمار می رود (پاکزاد، 1386: 1_4).
لازم به ذکر است که اتومبیل عامل قدرت بخشیدن به نظریه واحدهای همسایگی و نیز محرک تفکیک شهرها به تعدادی از واحدهای ساختاری بود که یک نظام سلسله مراتبی شهری به وجود می آوردند. (زیاری، 1389: 31)
دو ویژگی دسترسی و امنیت در محلات مسکونی شهری در طرح واحدهای خودیار از سایر خصیصه ها نمود بارزتری دارد. و در این طرح شناخت و تاکید بر عواملی چون وسعت، مرزها، فضاهای باز، محل ساختمانهای عمومی، مغازه های محل و راه های داخلی اساس کار به شمار می رود.
جامعه شناسان شهری برمزایای طرح مذکور تاکید داشته و معتقدند که افراد ارتباط اجتماعی مناسبی با یکدیگر دارند و ازسویی دیگر ارائه خدمات به خوبی انجام می گردد.
یکی از ایراداتی که همواره به طرح یاد شده وارد می شود بحث تقسیمات و به عبارت بهتر، خطکشی های فیزیکی است که این طرح در سطح شهرها ارائه می نماید از نظر منتقدین طرح، با توجه به روابط پیچیده اجتماعی_ انسانی حاکم بر جوامع شهری امروز و ریشه دواندن بخشهای مختلف شهری در یکدیگر امکان انجام خط کشی های فیزیکی وجود ندارد و این امر به جدا افتادگی بخشهای مختلف، از دست رفتن بسیاری از فضاهای شهری و در نتیجه ناکارآمدی شهرها در ادای وظیفه خود در ابعاد گوناگون منجر خواهد شد.(Hall: p.43)
در مجموع می توان گفت، طرح کلارنس پری، علارغم عدم توجه کافی به خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و طبیعی شهرهای مختلف، قابلیت اجرایی زیادی دارد و اساس طرح وی می تواند به عنوان الگویی جهت طراحی و توسعه واحدهای محله ای قرار گیرد.( رضویان، 1381: 38_40)
ث) تئوری کلرنس اشتاین45:
این طرح که ازآن به "نظریه ی ایده بلوکهای بزرگ مسکونی" نیز یاد می شود. در واقع شکل دیگری از طرحهای خودیار پری است. در این طرح قطعاتی با ابعاد بزرگ ایجاد شده و در داخل آنها فقط راههای بن بستی پیشنهاد می گردد (ژروندو، 1353 : 38).
در طرح اشتاین موارد زیر قابل ذکرند:
‒ هسته اصلی واحدهای همسایگی، محدوده یک مدرسه ابتدایی و پارکها و فضاهای سبز عمومی جنبی ان است.
‒ خیابانهای اصلی جهت تردد خودروهای عبوری، در اطراف واحدهای همسایگی احداث می شوند و بخشهای مسکونی و غیر مسکونی به صورت جداگانه در داخل آن ایجاد می شوند.
‒ جهت نیازمندیهای روزانه، یک مرکز خرید کوچک در نزدیکی مدرسه ابتدایی ایجاد می گردد.
‒ برای هر سه واحد همسایگی، یک دبیرستان و یک مرکز تجاری و فضایی برای پیاده روی در نظر گرفته می شود.
‒ جمعیتی حدود 5000 نفر در هر واحد خودیار مد نظر بوده و توزیع کاربری ها بر اساس عدد جمعیتی فوق صورت می گیرد.
‒ مرز واحدهای خودیار در این طرح، بر اساس کاربریهای عمومی شهری و نحوه توزیع آنها تعیین می شود.(www.bartleby.com)
2-4-2 مدل شهرهای سالم:46
ایده شهر سالم به عنوان یک پدیده فکری که به دلیل گستردگی در سطح بین المللی و بهره مندی از بنیادهای علمی و دانشگاهی از پایه های منطقی کافی برخوردار است، ابزار مفیدی تلقی می گردد و مسائل امروزی شهرها ایجاب می کند که ایده شهرهای سالم را به عنوان وسیله ای موثر و جامع مورد توجه قرار داد.( زیاری و دیگران،1388: 14 _ 15)
ایده شهر سالم ویا "جنبش شهر سالم" در دهه ی 1980 و از کشور کانادا آغاز شد. این جنبش در آغاز اهداف زیست محیطی و بهبود وضعیت بهداشتی شهرها و سکونتگاه های انسانی را مد نظر داشت، لیکن رفته رفته اهدافی فراتر از مسایل بهداشتی شهرها رادنبال نمود. ریشه های پیدایش این جنبش را می توان در ایده های مربوط به آرمانشهرها_ که به دنبال ایجاد سکونتگاه های پاک، آرام و بدون هرگونه ناهنجاری بودند و همراه با تعامل بالای اجتماعی_ که از قرن نوزدهم و به دنبال بروز نابسامانی های در شهرها مطرح شدند_ جستجو کرد و تفاوت ان با ایده آرمانشهری آن است که بر خلاف آرمانشهرها که به دنبال خلق محیط های کوچک و سالم بودند، به دنبال ایجاد محیط های سالم در هر مقیاسی_ چه کوچک و چه بزرگ_ می باشد. (احمدی، 1388 :1)
در ایران نیز پروژه شهر سالم با برگزاری" نخستین سمپوزیوم شهر سالم"47 در آذر ماه 1370 در تهران مطرح شد. این پروژه مبتنی بر فرآیند ابتکارات خودانگیخته مردم و سازمانها برای ارتقاء و اعتلای مستمر سطح سلامت جسمی، اجتماعی، اقتصادی و روحی_ روانی شهروندان بود و محله کوی 13 آبان در جنوب تهران، نخستین محله برای اجرای ابتکار شهر سالم بود (علوی تبار، 1379: 81_79).
جامع ترین تعریفی که از شهر سالم ارائه شده است، تعریفی است که دهل و هنکوک ارائه نموده اند. شهر سالم شهری است که به طور مداوم و مستمر در حال آفرینش و بهبود بخشی به آن گونه محیط های کالبدی و اجتماعی و گسترش آن گونه منابع جامعه است، که مردم را قادر می سازد که یکدیگر را در راه اجرای تمامی عملکردهای زندگی و دستیابی به حداکثر توان های خودشان پشتیبانی نمایند. (Duhel & sanchez, 1999: p. 23).
تعریف دیگری از شهر سالم تاکید بر خلق زندگی سالم دارد و شهر سالم را مجموعه ای میداند از امکانات رفاهی، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی که برای یک زندگی سالم باید در نظر گرفته شود. (خوش چشم، 1371: 33(. شهر سالم به شهری گفته می شود که پیوسته به تسهیل خلق و ارتقاء محیط های اجتماعی و فیزیکی پرداخته و با شکل گیری شبکه های حمایتی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی حرکت کند puplic health advisory committee, 2008)). شهر سالم از دو جهت تحقق می یابد، یکی برنامه ریزی کالبدی و شهری، دوم سلامت جامعه و اصلاح و تعدیل رفتارهای مناسب و معقول. شهرهای سالم حافظ سلامتی ساکنین بوده و ملزم به تعیین شرایط مناسب برای فعالیت هستند و محیط امنی برای زندگی هستند و ارتباط اجتماعی در شهرهای سالم، تعالی دهنده و در جهت تغییر اصلاح جامعه است (حاجی خانی و صالحی، 1372: 65). مرزبندی محلات باید به گونه ای باشد که تعامل و همبستگی اجتماعی را از بین نبرد و اصول شهر سالم و اجتماعی را زیر پا نگذارد.
شهرهای سالم از منظر سازمان بهداشت جهانی 9 محدوده عملکردی را تحت پوشش دارند: 1_ برنامه توسعه سلامت شهر. 2_ مشارکت اجتماعی .3_ ارزیابی اثرات سلامتی. 4_ فقر. 5_ عوامل اجتماعی(مرزبندی در جهت افزایش سرمایه اجتماعی، هویت مکانی، حس تعلق و مشارکت). 6_ توسعه پایدار. 7_ حمل و نقل. (Boum & others, 2006: p.3).
پروژه شهر سالم 6 ویژگی دارد: 1. تعهد برای سلامتی (سلامتی اجتماعی که همراه با مشارکت و حس تعلق است) 2. تصمیم گیری سیاسی 3. عمل و همکاری بین بخشی 4.مشارکت جامعه (بالا بودن تعامل و هماهنگی اجتماعی) 5. نوآوری 6. سیاست سلامت عمومی (Word Healthy Organization, 1997, p.13_14).
اهداف پروژه شهر سالم: مرزبندی محلات بر اساس اهداف تحرک سیاسی و مشارکت جامعه، مرزبندی بر اساس ایجاد سلامتی اجتماعی برای پاسخگویی به نیازهایشان، ایجاد ظرفیت فزاینده برای مسئولین شهری در مدیریت مشکلات شهری و تشکیلات مشارکتی با سازمان های اجتماعی در بهبود شرایط زندگی، ایجاد یک شبکه ای از شهرها در مبادله و تکنولوژی اطلاعات و به نوعی افزایش روابط اجتماعی، تضمین مشارکت زنان در تصمیم گیری در ارتباط با فعالیت های پروژه. ( Harpham & etal, 2001: 112)
اهداف اصلی آن در اروپا ، بهبود سلامت و توجه جدی به اصول آن برای همه ، توسعه پایدار و برنامه ریزی بر پایه مشارکت است. De Leeuw, 1998: 231))
سیاست ها : مرزبندی محلات بر اساس افزایش روابط اجتماعی، توسعه اجتماعات محلی، افزایش سلامت اجتماعی، افزایش هویت و حس تعلق، توسعه نگرش سلامت شهرها براساس دو سر فصل بهداشت برای همه و ارتقاء بهداشت؛ ارتقاء بهداشت در برنامه های سیاسی و اجتماعی شهرها؛ تاکید بر اقداماتی جهت بهداشت همگانی که بر روابط متقابل بین افراد و محیط و روش های زندگی اثر می گذارد .مبارزه با عواملی که سلامتی افراد ساکن شهر را مورد تهدید قرار می دهد، سیاست اصلی پروژه شهر سالم است (عبادی، .(114 :1378
اصول: این اصول ما را در شکل دادن به انگاره ای از شهر سالم یاری می دهد، تا در برای هر اصل معیارها و شاخص هایی مشخص شود. با توجه به تعاریف شهر سالم و کیفیات ارائه شده از شهر سالم ، قواعد کلی به صورت اصول چهارده گانه زیر با عنوان اصول شهر سالم استنباط و استخراج می گردد که هر یک ناظر به چند بعد از کیفیت شهر سالم است. این اصول چهارده گانه عبارتند از: حیات بخشی پایدار (مرز پایدار)، ایمنی و امنیت، بهره وری اقتصادی، تعاون ،دسترسی ، تعادل، سازگاری، پویایی (توسعه منظم) ، هویت ، زیبایی، تنوع ، بهره وری وقت آزاد، بسته در نظر گرفتن شهر، احساس تعلق، که منظور از اصول شهر سالم در اینجا اشاره ای به ارکان و پایه های ایده شهر سالم است. در واقع هر اصل مولفه هایی از شرایط برای تحقیق ایده شهر سالم را در خود دارند که برای هر شهری در هر منطقه ای قابل تعمیم است. این اصول به عنوان خصوصیات ذاتی شهر سالم مطرح هستند، به گونه ای که خدشه در یکی از آنها کلیت ایده شهر سالم را از زاویه ای خاص به مخاطره می اندازد اهم خصوصیات این اصول عبارتند از:
‒ کلیه اصول از یک قاعده پیروی می کنند .
‒ اصول یکدیگر را محدود و مشروط می کنند .
‒ اصول یکدیگر را تکمیل می کنند .
‒ اصول ناقض یکدیگر نیستند .
‒ هر اصل شرط لازم برای تحقق ایده شهر سالم است لیکن کافی نیست (معصومی، 1375: 67)
اصول چهارده گانه ی شهر سالم:
-1 حیات بخشی پایدار: شهر باید قابلیت حیات داشته باشد. سلامتی و نیازهای اساسی انسان را تامین نمایید.مرز پایدار باید به گونه ای باشد که سلامت اجتماعی با افزایش مشارکت عمومی ایجاد کند و خود مردم محله مشکلات و نیازهای خود را بتوانند مطرح و حل کنند.
-2 ایمنی و امنیت: شهر باید امن باشد. در امان بودن شهر از حوداث طبیعی (اعم از سیل و زلزله) و حوادث غیر طبیعی و زیان های جانی و مالی.
-3 بهره وری اقتصادی: شهر باید از اقتصاد مالی برخوردار باشد و بازدهی و مربندی محلات باید راندمان را در همه عرصه های اجتماعی افزایش دهد.
-4 تعاون: ارتباطات اجتماعی سالم که شامل همیاری، همکاری و یاری شود. مرزبندی بر اساس شاخصهای اجتماعی و فرهنگی به تعاون بیشتر توجه دارند.
-5 دسترسی: شهر باید شرایط و تسهیلات بالفعل و بالقوه دسترسی مطلوب را نه تنها به مراکز خدمات بلکه به اطلاعات ، اخبار ،منابع و مکان های خاص فرهنگی و مذهبی و غیره را مهیا نماید. مرزبندی محلات باید به گونه ای باشد که دسترسی ها را آسان کند.
-6 تعادل: شهر باید سعی در حفظ ،استمرار، تقویت تعادل به معنی عام آن داشته باشد نیازها را برآورده کرده و از فشار بیش از حد به یک بخش به نفع سایر بخش ها جلوگیری کند.
-7 سازگاری: براساس این اصل شهر می بایست موجبات سازگاری و همسازی اجزا و عناصر نسبت به یکدیگر و نیز ابعاد مختلف زندگی شهری با شرایط طبیعی را فراهم آورد. مرزبندی محلات باید با محیط طبیعی و قوانین شهری سازگار باشد.
-8 پویایی (توسعه منظم): شهر باید پویایی داشته باشد. این پویایی به توسعه ای هدفمند ، مستمر و تاحد ممکن قابل پیش بینی تعبیر می شود که ناظر بر هدف یا اهداف مشخصی است.
-9 هویت: شهر باید از انقطاع تاریخی و نیز گسستن پیوند های فرهنگی، ( از طریق حفظ و اعتلاء آنها) ، ممانعت به عمل آورد ،بصورتی که هویت شهرموجب بازشناسی آن گردد. تقسیم بندی محلات بهتر است که در جهت افزایش حس هویت تلاش کند.
-10 زیبایی: شهر باید تلاش کند تا در همه ابعاد علی الخصوص ، در نمودهای کالبدی و بصری برای مردم لذت بخش باشد
-11 تنوع: شهر باید تلاش کند تا حداکثر تنوع را در ساختار کالبدی و اجتماعی و اقتصادی خود به وجود آورد تا از این طریق امکان ارزیابی و انتخاب را برای شهروندان به وجود آید.
-12 بهره وری وقت آزاد: شهر باید تمهیدات لازم و مناسب گذران اوقات فراغت خارج از جریانات جدی زندگی را برای تجدید قوای کلیه آحاد جامعه با شرایط مطلوب تامین نماید.یعنی استفاده مطلوب از وقت آزاد در جهت تحقق هدف انسان سالم.
-13 بسته در نظر گرفتن شهر: شهر باید تلاش نماید. تا حتی المقدور داده ها و ستانده های خود را به ویژه در امور بهداشتی و محیطی تحت کنترل و حتی بازیافت و یا تصفیه نماید.بسته در نظر گرفتن سیستم شهر به معنی تعیین حدود و مرزهای مشخص در جهت چگونگی و میزان ارتباط متقابل شهر با محیط است.حتی المقدور از ورود داده های منفی (سیل) به شهر جلوگیری کند.
-14 احساس تعلق: شهر باید احساس تعلق شهروندان را تقویت نموده و آنرا با شیوه های مختلف به احساس مسئو لیت تبدیل کند تا از این طریق بتواند به اهداف شهر سالم دست یابد. (برقراری پیوند عاطفی بین مجموعه شهری و مردم) (شعار شهر ما خانه ما). (حاجی خانی و دیگران، 1372: 119). ، مرزبندی محلات باید باعث افزایش احساس تعلق، مشارکت عمومی، هویت و سرمایه اجتماعی شود.
جدول شماره 3: نتیجه گیری مدل شهر سالم
مدل شهر سالم
اهداف
مرزبندی محلات بر اساس اهداف تحرک سیاسی و مشارکت جامعه، مرزبندی بر اساس ایجاد سلامتی اجتماعی برای پاسخگویی به نیازهایشان، ایجاد ظرفیت فزاینده برای مسئولین شهری در مدیریت مشکلات شهری و تشکیلات مشارکتی با سازمان های اجتماعی در بهبود شرایط زندگی، ایجاد یک شبکه ای از شهرها در مبادله و تکنولوژی اطلاعات و به نوعی اقزایش روابط اجتماعی، تضمین مشارکت زنان در تصمیم گیری در ارتباط با فعالیت های پروژه.
بهبود سلامت و توجه جدی به اصول آن برای همه_ توسعه پایدار _ برنامه ریزی بر پایه مشارکت است.
سیاست
مرزبندی محلات بر اساس افزایش روابط اجتماعی، توسعه اجتماعات محلی، افزایش سلامت اجتماعی، افزایش هویت و حس تعلق، توسعه نگرش سلامت شهرها براساس دو سر فصل بهداشت برای همه و ارتقاء بهداشت؛ ارتقاء بهداشت در برنامه های سیاسی و اجتماعی شهرها؛ تاکید بر اقداماتی جهت بهداشت همگانی که بر روابط متقابل بین افراد و محیط و روش های زندگی اثر می گذارد .مبارزه با عواملی که سلامتی افراد ساکن شهر را مورد تهدید قرار می دهد، سیاست اصلی پروژه شهر سالم است.
اصول
حیات بخشی پایدار (مرز پایدار)_ ایمنی و امنیت_ بهره وری اقتصادی_ تعاون (مرزبندی بر اساس افزایش تعامل و تعاون اجتماعی)_ دسترسی (مرزبندی بر اساس افزایش دسترسی)_ تعادل_ سازگاری(مرزبندی سازگار با محیط طبیعی و قوانین)_ پویایی (توسعه منظم)_ هویت (مرزبندی بر اساس افزایش حس هویت)_ زیبایی_ تنوع_ بهره وری وقت آزاد، بسته در نظر گرفتن شهر_ احساس تعلق(مرزبندی بر اساس افزایش احساس تعلق).
منابع: Harpham & etal, 2001: 112)، De Leeuw, 1998: 231، عبادی، 114 :137، حاجی خانی و صالحی، 1372: 119).
نتیجه گیری: در این پژوهش، جهت مشخص کردن بهترین شاخص های تقسیمات محلات، بازگشت به رویکرد توسعه سنتی (نظریه نوشهرگرایی)، بهره گیری از شاخصهای توسعه پایدار به منظور کاهش حداکثری مشکلات محیطی و اجتماعی و سنجش میزان وحدت، اتحاد نهادهای محله ای، محله ای سالم، پیوستگی فضایی، تجانس، هویت، مشارکت و انسجام محله مد نظر است. شاخصهای مرزبندی محلات بر مبنای اصول و اهداف توسعه پایدار، نوشهرگرایی و مکتب ساختارگرایی با شاخصهای اجتماعی و فرهنگی بسیار پایدار و مناسب است.
6_2 تجارب:
1-6-2 مدل اندازه ی محله48 در غرب:
مهم ترین تئوری ها در مورد شکل و مرز محله، منطقه و یا واحدهای همسایگی در انگلستان به هاوارد49 و معمارانش پارکر50 و آنوین51 و در ایالات متحده آمریکا به کلارنس پری52، کلارنس اشتاین53 و هنری رایت54 باز می گردد. هاوارد محله را یک واحد خودکفا از نظر اداری و مدیریتی می دید. مامفورد55 استقلال و خودکفایی کامل محله را مطرح می کند ولی از سویی هم عقیده دارد که محله باید جوابگوی نیازمندی های روزمره ساکنان باشد. لوکوربورزیه محله را یک وسیله رفاهی می داند که ساکنان خود را از صدمات شهر و زندگی شهری مصون می دارد. او به همراه مامفورد بحث های توسعه پایدار و رویکرد فرهنگی را از طریق پلی به نام محله بهم پیوند دادند )مهندسین مشاور شاران، 1388: 6_45).
دو دیدگاه اصلی در رابطه با اندازه ی محله وجود دارد:
الف) محله در مفهوم یک عملکرد سیاسی که در آن افرادی نظیر جین جاکوبز56 عقیده بر این دارند که محله باید به اندازه های بزرگ باشد که بتواند از منافع گروهی خود دفاع کند و آن نیز تنها در جوامع با جمعیت بالای 10000 نفر امکان پذیر است از طرفی کریستوفر الکساندر استقلال سیاسی و اقتصادی شهرها را در گرو محلات با جمعیت 2000 تا 5000 و گاهی تا 10000نفر تلقی می نماید چرا که در چنین جوامعی تصمیم سازی گروهی موثرتر و فاصله ی میان شهروندان و مسئولان حکومتی کاهش می یابد..189) (Moughtine, 2005, P
ب) محله یبه عنوان واحد فیزیکی نیز مطرح می شود. طرفداران این نظریه، اندازه ی محله را در جمعیت و سهولت دسترسی پیاده مردم از حاشیه به مرکز تلقی می نمایند لیون کریر از جمله ی آنهاست و اندازه ی چنین محله هایی را 12000 نفر پیشنهاد میکند . .190) (Moughtine, 2005, P
کلرنس پری57 وکلرنس اشتاین58 و هنری رایت59، محله را با عناصر اصلی یعنی با جمعیت 5000 نفر یا 1000 خانوار و فاصله مرکز محله تا حاشیه ی خارجی را800 _400 متر معین نموده اند به عبارتی اندازه ی هر واحد همسایگی در طرح آنان را تعداد خانواده هایی تعیین میکرد که قرار بود حد نصاب دانش آموزان مدرسه را تامین کند. (رضویان، 1381 ، 39_41)
ردبرن60 یکی دیگر از طراحان محلات جدید و باغ شهرها است که طرح شهر وی از طرف کلرنس اشتاین61 و هنری رایت62 در ایالت نیوجرسی آمریکا پیاده می گردد. وی جمعیت شهر ر ا 25000 نفر در سه واحد خودیار (محله) با جمعیت 10000_7000 نفر جای می گیرند ( مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 1372: 2_5).
اندازه محله در محتوای طراحی شهرهای جدید قرن بیستم در بریتانیا به کار رفته است جمعیت بین 4000 تا 10000 نفر را در بر می گیرد. این رقم مبتنی بر جمعیتی است که برای یک مدرسه ابتدایی که دسترسی پیاده به آن از هر خانه به آسانی انجام می پذیرد، مناسب باشد در هارلو و دیگر شهرهای بریتانیای آن زمان، منظر سازی مشخصه ای بود که مرز میان محله ها را تعیین می کرد. این روش در عین اینکه برای جدا کردن محله ها روش بصری موثری است، می تواند فواصل میان فعالیتهای مختلف ناحیه شهری را افزایش دهد و همچنین اتصالهای میان محله های مجاور یکدیگر را تضعیف کند. در شهرهای کوچک و بزرگ موجود، وجود گستره های وسیع فضاهای باز بین محله ها بسیار نادر است. مسیرهای حمل و نقل اصلی، کانال ها و مسیرهای آبی دیگر و تغییر در سبک معماری لبه های نوع دیگر برای محله هستند (مهندسین مشاور شاران، 1388: 13).
2-6-2 مدل اندازه ی محله63 در ایران )نمونه ای از شرق): مدل اندازه محله در ایران در گذشته تابعی از مذهب، قومیت، حرفه و پیوند اجتماعی بوده است ولی امروزه این مسائل کم رنگتر شده اند و اکثر محلات به شکل سیاسی و بر اساس راه ها تقسیم بندی می شوند. محلات جدید نیز با جمعیت و خدماتی تعریف شده ایجاد می شوند و در زیر نمونه هایی از تقسیم بندی ها آورده شده است که بیشتر بر اساس جمعیت می باشد:
حبیبی و صدیقه مسایلی در کتاب سرانه ی کاربریهای شهری، محله را شامل700 -1250 واحد مسکونی با جمعیت 3500 تا 5500 نفر با شعاع دسترسی 375 تا 300 متر تلقی نموده است (حبیبی و مسایلی، 1378: 7_8) .
اسماعیل شیعه در کتاب مقدمه ای بر مبنای برنامه ریزی شهری، جمعیت محله را 5000 نفر و فاصله ی مرکز تا حاشیه را 500 متر (شیعه، 1371 ، ص 127). وزین نیز معیار جمعیتی محله را6000 تا 20000 نفر و شعاع عملکرد آن را 1000_750 متر (وزین، 1378 : 179_ 183).
سازمان برنامه و بودجه ی استان فارس در کتاب استانداردهای حداقل سرانه ی کاربری اراضی در طراحی شهری جمعیت را 5000 نفر و شعاع دسترسی به مرکز محله را 500 متر لحاظ نموده است (سازمان برنامه و بودجه استان فارس، 1371 :49 ).
مهندسان مشاور آتک در طرح حفظ و ساماندهی تهران سال 1367 جمعیت محله را بین 10 تا 20 هزار نفر جمعیت و به طور متوسط 17500 نفر لحاظ نموده است (مهندسان مشاور آتک، 1367 : 71).
اخیراً طرح جامع جدید، سازماندهی تهران بزرگ را با یک الگوی تقسیم بندی شهرسازانه مدیریتی در پنج سطح: شهر، حوزه، منطقه، ناحیه و محله تعریف و تعیین محدوده ی تقسیمات رده ی محله را در حوزه ی اختیارات شورای شهر نهاده است ( پورمحمدی،1382 :372).
7_2 نتایج مبانی نظری :
جدول شماره 4: جدول کاربردی مبانی نظری
نظریه
اهداف
اصول
کاربرد معیارها و متغیرهای مورد بررسی
کاربرد در پژوهش
1. مکتب ساختارگرایی
1. مطالعه عناصر کالبدی مانند فرم (مانند محله) و عملکرد و پیوند فضایی (محتوا) آن در دوران مختلف
2. مطالعه مجموعه عملکردها، کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهری
1. اصل وحدت (تنوع فضایی، مرکزیت، تعامل و هماهنگی، توازن، پیوستگی فضایی، سلسله مراتب، تجانس، هویت، مشارکت، تاکید بر روابط اجتماعی و ترکیب و انسجام محله)
2. تکامل
3. تکثر و تکثیر
4. انسجام
5. وابسته به کل
بررسی سیستم حرکتی اصلی به مثابه ستون فقرات_ پیوند بناهای اصلی با طرح شبکه ارتباطی اصلی_ بررسی رابطه متقابل بناها با یکدیگر و بناها با فضاها_ مطالعه فعالیتهای تجاری، صنعتی و سیاسی در طول محور اصلی_ تحلیل ترکیب بندی بناها و فضاهای اصلی به صورت یک کل به هم پیوسته_ مطالعه پیوستگی مسیر با طراحی لبه ها و ایجاد نشانه
1. پیوستگی اجزاء شهری
2. تعیین و تکامل مرکز محله
3. پیوند و انسجام در سطح محله
4. تعریف فعالیت برای مرکز
5. کم رنگ شدن ساختمانها با دور شدن از مرکز
6. شبکه بندی درون محله
7. مرز محله
2. رویکرد توسعه پایدار شهری
7. روند بهگشت اجتماع بدون رشد فراتر از ظرفیت حامل بوم شناسانه.
8. پایداری زیست محیطی( با هدف برقراری تعادل اکولوژیک)
9. پایداری اجتماعی( با هدف برقراری عدالت اجتماعی)
10. پایداری اقتصادی( با هدف فراهم سازی زمینه برای بقای اقتصادی).
1. ارتباط با طبیعت
2. امنیت و ایمنی
3. ارزیابی آگاهی و دانش
4. وحدت و جامع نگری.
5. عدالت بین نسلی
6. جامعه مستقل و غیر وابسته
رفاه افراد
7. اقتصاد برآورد سازی نیازهای اولیه انسانی
8. حفاظت از محیط زیست طبیعی
9. حداقل استفاده از منابع تجدیدناپذیر.
کاهش آلودگی، نگهداری منابع طبیعی، کاهش ضایعات شهری، افزایش بازیافتها، کاهش انرژی مصرفی، عدم تمرکز شهری و کاهش پراکندگیها، ایجاد اشتغال محلی، ساختار اجتماع متعادل، حمل و نقل عمومی و کاهش ترافیک، توزیع منابع و تهیه غذای پایدار محلی.
1. مرکزیت پایدار
2. مرز پایدار
3. وحدت و پیوستگی درون محله
4. تفکیک محله نسبت به سایر محلات
5. تعیین پایداری محله
1.1 حکمروایی خوب شهری
به کارگیری حداکثری ظرفیتهای موجود در هر یک از بخشها به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی و اجتماعی.
1.مشارکت 2.حاکمیت قانون 3. شفافیت 4.مسئولیت پذیری 5. اجماع سازی 6. عدالت و انصاف 7.کارایی و اثر بخشی 8. پاسخگویی (رفیعیان و دیگران ، 1390: 95_94)
برنامه ریزی و مدیریت مشارکت طلبانه_ برنامه ریزی مردم مبنا
1. پیوند درون محله
2. سنجش تشابهات درون محله
3. سنجش تمایزات با سایر محلات
4. تعیین شاخصهای حکمروایی خوب در سطح محله
1.2 مشارکت
1. سهیم شدن شهروندان در قدرت تصمیم گیری، تدوین سیاستها در ارتباط با تعیین مرزها و هر آنچه که بر محیط محله آنها موثر است.
2. فراهم کردن زمینه های لازم از سوی حکومتهای محلی و شهرداری ها جهت دخالت شهروندان محلی در تصمیم گیری های شهروندی و به نوعی افزایش پیوندها و سرمایه های محله ای
3. شکوفایی توانمندیهای سیستم محلی و اجتماعی در شهرها در قالب نوعی اعتدال که در آن حیات سیستم محلی جزیی از حیات جامعه می باشد.
1. احساس تعلق به اجتماع
2. احساس مسئولیت نسبت به جامعه
3. فراگیر و در حد امکان
4. ساز و کار شفاف و موثر
5. زمینه ساز و تداوم آن در نهادهای مدنی محله
6. زمینه مشارکت محله ای
1. بررسی محدودیتها و مشکلات مدیریت محله ها
2. ارزیابی صرفه جویی در هزینه ها و کاهش صرف انرژی
3. بررسی تقویت جامعه مدنی.
1. سنجش شاخص های اجتماعی و فرهنگی در تعیین مرزهای محله
2. مرکزیت پایدار
3. وحدت و پیوستگی درون محله
4. تعیین مشارکت و سرمایه اجتماعی محله
1.3 توسعه اجتماع محلی
تشویق مسئولان محلی در راستای ایجاد و توسعه برنامه های همکاری میان بخش خصوصی، محلی و دولتی جهت ایجاد توسعه پایدار در سطح .
1. سرمایه اجتماعی (محله ای)
2. انسجام اجتماعی
1. سنجش انگیزه در مردم جهت خودیاری از طریق آموزش
2. ارزیابی روحیه همکاری و تعاون
3. تحلیل توسعه رهبری محلی
4. تقویت مردم سالاری
5. تحلیل فرایند رشد پایدار
حفظ و تقویت روابط اجتماعی
6. بررسی تغییرات تدریجی مبنی بر تصمیمات درونی
1. سنجش انگیزه و ارزیابی روحیه تعاون و همکاری در سطح محلی (محله های شهری)
2. تحلیل تغییرات در سطح محله های مورد بررسی
3. رویکرد مدیریت یکپارچه شهری
1. قانونمندی، شفافیت، کار آمدی، مدیریت نو آورانه و دیدگاه راهبردی.
2. توسعه پایدار
3. برای برقراری حکمروایی شایسته و ایجاد رویه ای نوین با قابلیت بسیج منابع مردمی جدید و درنهایت توسعه اجتماعات محلی
4. توسعه ی فضاهای فرهنگی، اجتماعی و گردشگری، منابع درآمدی پایدار، ارتقای کیفی زندگی شهروند مداری، نظارت عمومی بر مسائل شهری .
6. برابری، مدیریت تمرکز زدا، ایجاد همنوایی، توسعه منابه انسانی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی.
7. لزوم طراحی چارچوب سازمانی و تشکیلاتی و چند سطحی و چند لایه ای برای سیستم مدیریت شهری
8. پوشش کامل همه ی امور شهری
9. شمول مدیریت شهری بر برنامه ریزی شهری
قابلیت انطباق چارچوب سازمانی با ماهیت چند عملکردی مدیریت..
1. تحلیل رویه های تعاون و همکاری و تعریف طرح های مشارکتی میان سازمانهای دولتی و نهادهای محلی اداره ی شهر.
2. بررسی انگیزه در سازمانهای دولتی و خصوصی برای همکاری در اداره امور شهر.
3. پیش بینی ساختارهای سازمانی انعطاف پذیر برای سازمان مدیریت کلانشهر که قادر باشد به تغییرات مستمر در محیط کلانشهر پاسخ دهد.
4. اتخاذ تدابیر مناسب برای پیشگیری از تداخل مسئولیت بین دوایر سازمان مدیریت کلانشهر به طوری که رویه های پاسخ گویی، حدود مسئولیت هر دایره را به روشنی مشخص نماید.
1. تحلیل سطوح مشارکتی سازمانهای دولتی و نهادهای محلی در ارتباط با فعالیتهای محلی
2. یکپارچگی مدیریت محله بر مبنای رویکرد محله مبنا
4. تئوری نوشهرگرایی
1. برای باز زنده سازی محلات شهری به کار می رود و همواره بر ساختن یک اجتماع ایده آل و مطلوب.
2. افزایش میزان مشارکت در زندگی عمومی.
3. بازگشت به الگوی توسعه محلات سنتی.
قابلیت پیاده روی_ ارتباط پذیری_ کاربری های مختلف و متنوع_ مسکن مختلط_ معماری و طراحی شهری با کیفیت (تاکید بر زیبایی، آسایش انسان و خلق حس مکان و …)_ ساختار سنتی محله_ تراکم افزایش یافته_ حمل و نقل هوشمند_ پایداری_ کارایی انرژی_ بالا بودن کیفیت زندگی.
1. بررسی گوناگونی ساختمانها، کاربری های مختلط، مسکن برای گروه های مختلف درآمدی، برتری و توجه خاص به حوزه عمومی
2. بررسی نوع استفاده از اتومبیل، تنوع کاربری ها و افزایش روابط اجتماعی
کاربست رویکرد نوشهرگرایی با توجه به ارتباط بین ویژگی های محله ای قدیم و جدید
5. مدل شهر سالم
اهداف تحرک سیاسی و مشارکت جامعه در تجهیز و تکمیل (اجرای) یک طرح سلامت شهری_ تلاش برای افزایش آگاهی از موضوع سلامت در توسعه شهری به وسیله مسئولین ملی و شهری_ ایجاد ظرفیت فزاینده برای مسئولین شهری در مدیریت مشکلات شهری و تشکیلات مشارکتی با سازمان های اجتماعی در بهبود شرایط زندگی در جامعه توسعه نیافته_ ایجاد یک شبکه ای از شهرها در مبادله و تکنولوژی اطلاعات_ تضمین مشارکت زنان در تصمیم گیری در ارتباط با فعالیت های پروژه به ویژه در فضاهای مهمی مانند مسکن، آب و بهداشت و خدمات بهداشتی.
بهبود سلامت و توجه جدی به اصول آن برای همه_ توسعه پایدار _ برنامه ریزی بر پایه مشارکت است.
حیات بخشی پایدار_ ایمنی و امنیت_ بهره وری اقتصادی_ تعاون_ دسترسی_ تعادل_ سازگاری_ پویایی (توسعه منظم)_ هویت_ زیبایی_ تنوع_ بهره وری وقت آزاد، بسته در نظر گرفتن شهر_ احساس تعلق.
توسعه نگرش سلامت شهرها براساس دو سر فصل بهداشت برای همه و ارتقاء بهداشت_ ارتقاء بهداشت در برنامه های سیاسی و اجتماعی شهرها_ تاکید بر اقداماتی جهت بهداشت همگانی که بر روابط متقابل بین افراد و محیط و روش های زندگی اثر می گذارد_ مبارزه با عواملی که سلامتی افراد ساکن شهر را مورد تهدید قرار می دهد.
سنجش اثرات مرزبندی و حفظ محیط زیست
منبع: نگارنده: 1392
منابع فارسی:
1. ابراهیمی، محسن و امیر حسین شیدنیا (1367)، طرح تطبیق تقسیم بندی محلات با نواحی مناطق شهرداری تهران، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 229.
2. احمدی آذر، محمد تقی (1389)، استراتژی ناحیه محوری در شهرداری تهران با مدل امتیازی متوازن(BSC)، پایان نامه کارشناسی ارشد گروه MBA، رشته مدیریت، ارزیابی ، استاد راهنما: دکتر محمد تقی امینی، استاد مشاور: دکتر زین العابدین رحمانی.
3. احمدی، حسن (1370)، طرح ریزی کالبدی، نشریه معماری و شهرسازی، شماره 18.
4. احمدی، حسن (1388)، ریشه های پیدایش ایده ی شهر سالم، فصلنامه ی بین المللی فنی مهندسی ساخت شهر.
5. اشرف، احمد (1313)، ویژگیهای شهرنشینی در ایران دوره اسلامی.
6. اصغری زاده یزدی، سارا (1389)، اصول پیشنهادی نوشهرسازی در طراحی محله های شهری، فصلنامه ی علمی_ پژوهشی مسکن و محیط روستا، شماره 50، 50_ 63.
7. افراه، غلامرضا و طوسی و اربابی و آذری (1372): نقش مساحت محلات و مناطق در برنامه ریزی شهری، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران.
8. افضلان، نادر (1383)، بازیابی مفهوم محله شهری در محور نواب، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده هنرهای زیبا گروه شهرسازی و برنامه ریزی منطقه ای،دانشگاه تهران، استاد راهنما: فریدون قریب.
9. اکبری، مهسا (1389)، توصیف محله درآباد، مدیر پروژه: موسسه اندیشه سرای شهر، معاون اجتماعی: محسن جلالی فراهانی.
10. ایمانی جاجرمی، حسین (1385)، بررسی تحول مدیریت شهری در ایران از رعیت نوازی تا شهروند مداری، مجموعه مقالات همایش بررسی وضعیت اجتماعی شهر تهران، مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران.
11. ایوانس، باب و مارکو جوز ، سوزان ساندبک ، کیت تئوبالد، ترجمه : دکتر غلامرضا کاظمیان ، خدر فرج کرده (1390)، اداره شهرهای پایدار، انتشارات پرهام نقش.
12. آرنت، رندل و دیگران (2000)، منشور نوشهرگرایی، ترجمه بصیری مژدهی، رضا و دانش، علیرضا (1378)، تهران، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
13. بحرینی، حسین (1378)، تجدد و فرا تجدد و پس از آن در شهرسازی، انتشارات دانشگاه تهران.
14. بحرینی، حسین (1380)، مقاله جستجوی مفاهیم پایدار در کانونهای زیستی کهن، نشریه جغرافیا (محیط شناسی)، شماره 27.
15. بحرینی، سید حسین (1385)، فرآیند طراحی شهر، تهران، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
16. بحرینی، سید حسین و بهناز بلوکی و سوده تقابن (1388)، تحلیل مبانی نظری طراحی شهری معاصر، جلد اول، اواخر قرن 19 تا دهه هفتم قرن 20 میلادی، تهران، موسسه انتشارات دانشگاه تهران.
17. برآبادی، محمود (1385)، الفبای شهری، مجموعه مقالات ماهنامه شهرداریها، شماره 23.
18. بررسی تقسیمات محلهای شهر تهران( 1370)، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 361.
19. برزگر، محمدرضا (1381)، فرهنگ شهرنشینی و شهرسازی در دوران پهلوی اول 1299 تا 1320، مطالعه موردی: تحولات ساختاری شیراز، فصلنامه پژوهشی_ فرهنگی فارس، شماره 18 و 19.
20. برنامه ریزی محله ای) 1386 (، مجله جستارهای شهرسازی، ، شماره 19 و 20 .
21. بنی هاشم، سمانه سادات (1388)، احیای مفهوم محله با تجربه ای در محله لبنان اصفهان، پایان نامه ی کارشناسی ارشد طراحی شهری گروه شهرسازی دانشگاه تهران، راهنما: فرشاد نوریان.
22. بوم سازگان، مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (1385)، سازمان فضایی طرح جامع شهر تهران، طرح راهبردی هدایت و کنترل تحولات کالبدی (اسناد طرح جامع تهران)، اسناد قسمت سوم: تدقیق و تکمیل طرح توسعه تهران.
23. بیکن، ادموند (1974)، طراحی شهرها، ترجمه فرزانه طاهری (1376)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران.
24. پاپلی یزدی، محمدحسین و ابوالقاسم حسینیون (1366)، مهاجرت روستایی خراسان، نقشه های پایه، فصلنامه ی تحقیقات جغرافیای ، سال دوم، شماره 3
25. پاکزاد، ج (1386)، مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری، نشر و پخش ثمین، چاپ اول.
26. پاکزاد، جهانشاه (1391)، راهنمای طراحی فضاهای شهری در ایران، انتشارات شهیدی، چاپ ششم.
27. پورمحمدی، محمدرضا (1388): آشنایی با محله و معیارهای محله بندی شهر با تاکید بر شهر تبریز، نشریه جغرافیا و برنامه ریزی (دانشگاه تبریز)، سال 14 ، شماره ی 28
28. پورمحمدی، محمدرضا و علی مصیب زاده (1388)، آشنایی با محله و معیارهای محله بندی شهر با تاکید بر شهر تبریز، نشریه جغرافیا و برنامه ریزی(دانشگاه تبریز) سال 14 ، شماره ی 28 .
29. پورمحمدی، محمدرضا و علی مصیب زاده (1388)، نشریه جغرافیا و برنامه ریزی دانشگاه تبریز، سال 14 ، شماره ی 28 ، صفحات89_53.
30. پورمحمدی، محمدرضا (1382) ، طرح مطالعاتی منطقه بندی شهر تبریز استانداری آذربایجان شرقی، معاونت عمرانی، شورای پژوهش استان.
31. پورنقی، لیلا، مسائل و مشکلات محلات شهری در عصر کنونی.
32. تحصیلدار، مهدی و حبیب فزنلق (72_1371 )، ضوابط و معیارهای تعیین محله شهری، پایان نامه کارشناسی ارشد شهرسازی، دانشگاه تهران، استاد راهنما: دکتر لقائی.
33. تحلیل اثر تغییرات کالبدی عناصر شاخص محله بر بافت عودلاجان، مجله هنرهای زیبا، 1385، شماره 28.
34. تقی زاده، محمد (1379)، فرهنگ اسلامی توسعه پایدار، فصلنامه ی مدیریت شهری، سال اول، شماره 3.
35. تکمیل همایون، ناصر (1382)، از مجموعه از ایران چه می دانم؟، تهران، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.
36. تولایی، نوین (1386)، شکل منسجم شهر، تهران، انتشارات امیرکبیر.
37. ثابتی، علیرضا (1373)، مطالعات زیست محیطی تهران بزرگ، سازمان نوسازی شهر تهران، تهران.
38. جعفری، حسن (1360): تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
39. چهار راهی، ذبیح الله (1386)، تحلیل بر تقسیمات کالبدی شهر شیراز بر اساس مدیریت یکچارچه شهری، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد، رشته جغرافیا و برنامه ریز شهری، دانشگاه تهران.
40. حاجی پور، خلیل، کتابچی، عماد، حسین پور، محمد (1391)، شهرسازی نوین، راهی به شوی ایجاد محلات پایدار، ویژه نامه مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، مجله منظر، شماره 18.
41. حاجی پور،خلیل(1383)، برنامه ریزی محله مبنا، رهیافتی کارآمد در ایجاد مدیریت شهری، چکیده مقالات توسعه محله ای، چشم انداز توسعه پایدار شهر تهران، چاپ اول تهران، شهرداری تهران.
42. حاجی خانی ، غلامرضا، صالحی، اسماعیل (1372)، معیار های شهر سازی برای ایده شهر سالم، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر های زیبا، دانشگاه تهران.
43. حافظ نیا، محمدرضا (1379)، مبانی مطالعات سیاسی و اجتماعی، سازمان حوزه ها و مدارس علمیه ی خارج از کشور.
44. حبیبی، محسن (1364): سیر تحولات مجتمع های زیستی در ایران(شهرنشینی و شهرگرایی)، گروه شهرسازی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران.
45. حبیبی، محسن (1375)، از شار تا شهر، تحلیلی تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن، تفکر و تاثر، انتشارات دانشگاه تهران.
46. حبیبی، محسن (1383)، از شار تا شهر، تحلیلی تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن، تفکر و تاثر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، تهران.
47. حبیبی، محسن و صدیقه مسایلی (1378)، سرانه ی کاربریهای شهری، تهران: وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان ملی زمین و مسکن، چاپ اول.
48. حسامیان، فرخ (1363): شهرنشینی در ایران(شهرنشینی مرحله گذار) ، انتشارات آگاه.
49. حسینی، علی، پوراحمد، احمد، حاتمی نژاد، حسین، رضایی نیا، حسن (1392)، راهبردهای ساماندهی بافت فرسوده ی محله قیطریه با استفاده از روش QSPM ، فصلنامه علمی و پژوهشی مرکز پژوهشی هنر معماری و شهرسازی نظر، شماره 24.
50. حسینی، مریم (1390)، مجتمع ایستگاهی مترو قیطریه، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: دکتر غفاری.
51. حق شناس، احمد (1389)، توسعه محله ای در کلانشهر تهران (محله درکه)، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: محمد تقی رضویان.
52. حمیدی، ملیحه و دیگران (1376)، استخوان بندی شهر تهران، تهران، سازمان مشاور و مهندسی شهر تهران.
53. حیدری، احمد و جعفر خیر خواهان (1383)، حکمرانی خوب، بنیان توسعه، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
54. خاکساری، علی(1385): محله های شهری در ایران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
55. خانجانی، (1385)، سند هویت محله قیطریه، اداره زیباسازی شهرداری منطقه یک تهران.
56. خوش چشم، کیومرث (1370)، تجربیات در زمینه شهر سالم از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، در مجموعه مقالات نخستین سمپوزیوم شهر سالم، تهران، ، ادره کل روابط عمومی و بین المللی شهرداری تهران (1371).
57. خیرآبادی، مسعود (1376)، شهرهای ایران، ترجمه حسین حاتمی نژاد و عزت الله مافی، مشهد، نشر نیکا.
58. داداش پور ، هاشم (1380) ، مقاله مدیریت شهری ، اهداف وراهبردها ، ماهنامه تدبیر ، شماره 120.
59. درکوش، سعید عابدین (1364)، درآمدی به اقتصاد شهری، مرکز نشر دانشگاهی، تهران.
60. دفتر برنامه ریزی عمرانی وزارت کشور (1381)، مدیریت شهری پای دار، برسی تجارب مشارکتی شهرداری ها و شورا های اسلامی شهر های ایران، سازمان شهر داری های کشور.
61. ذاکری ، هادی (1390) ، مدیریت محله ( مجموعه دستورالعمل ها و آیین نامه های ساماندهی مشارکت های اجتماعی در محلات شهر تهران ) ، انتشارات مدبران.
62. ربانی، رسول (1385)، جامعه شناسی شهری، انتشارات دانشگاه اصفهان.
63. رستگار، حامد (1388)، حکمرانی الکترونیک و تاثیر آن بر حکمرانی خوب شهری، فصلنامه ی پژوهش مدیریت شهری، شماره 2.
64. رضویان، محمد تقی(1381)، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، انتشارات منشی.
65. رضویان ، محمد تقی (1381) ، مدیریت عمران شهری ، انتشارات پیوند نو.
66. رضویان، محمدتقی (1381) ، برنامه ریزی کاربری اراضی شهر، چاپ اول، تهران: انتشارات منشی.
67. رفیعیان، مجتبی و سید علی حسین پور(1390)، حکمروانی خوب شهری از منظر نظریات شهرسازی، انتشارات طحان/ هله، چاپ اول.
68. روحانی، ساسان (1361)، طرح ایجاد، بازسازی و احیای محله، سلسله مقالات بخش برنامه ریزی و جامعه شناسی، شماره 7.
69. رهنما، سید رحیم (1384)، تبیین نقش و جایگاه برنامه جامع میان مدت هماهنگی در توسعه کلانشهرها نمونه موردی شهر مشهد.
70. رهنمایی، محمد تقی و پروانه شاه حسینی (1383)، فرآیند برنامه ریزی شهری ایران، انتشارات سمت.
71. رهنمایی، محمد تقی و رحمت الله فرهودی و محمد باقر قالیباف و حلیمه خاتون هادی پور (1386)، سیر تحول ساحتاری و عملکردی محله در شهرهای ایران، جغرافیا (نشریه علمی- پژوهشی انجمن جغرافیایی ایران)، دوره جدید، سال پنجم، شماره 12 و 13.
72. رهنمایی، محمدتقی (1386)، مجموعه مباحث و روشهای شهرساز ی )جغرافیا) چاپ اول، تهران: وزارت مسکن و شهرسازی مرکز تحقیقات شهرسازی و معماری ایران
73. زاهدی فر، محمد حسین(1373)، تحلیل تصمیم گیری در شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده معماری وشهرسازی، شهید بهشتی.
74. زراعت دوست، مهتاب (1379)، طراحی یک مرکز محله با توجه به تاثیر معماری بر رفتار (شهرک پردیس قم)، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی.
75. زند، سیما (1382)، ساماندهی مجموعه درکه، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته طراحی شهری دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: دکتر غفاری.
76. زندی، میترا و سیمین اشرفیان (1364)، سیرتحول مفهوم محله در تهران، پایان نامه ارشد دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.
77. زیاری، (1379)، سنجش درجه توسعه یافتگی فرهنگی مناطق کشور، مجله نامه علوم اجتماعی16.
78. زیاری، کرامت الله (1389)، برنامه ریزی شهرهای جدید، انتشارات سمت، تهران.
79. زیاری، کرامت الله و محمدحسین جانبابانژاد (1388)، دیدگاه ها و نظریات شهر سالم، ماهنامه ی شهرداری ها، سال نهم، شماره 95.
80. ژروندو، کریستیان ( 1353 )، ترجمه ابوالحسن بهینا، ترابریهای شهری، انتشارات دانشگاه تهران.
81. سازمان برنامه و بودجه استان فارس، معاونت برنامه ریزی (1371)، استانداردهای حداقل سرانهی کاربری اراضی در طراحی شهری شیراز ، مجموعه مقالات اقتصادی – اجتماعی، شمارهی نهم.
82. سالک، نیما (1386)، عوامل موثر بر پایداری توسعه محله در فرآیند برنامه ریزی شهری، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی شهری و منطقه ای دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس، راهنما: مجتبی رفیعیان.
83. سبحانی، آنا (1385)، باز تولید مفهوم محله از گذشته تا امروز (مطالعه موردی: محله 16 منطقه 11 شهر تهران)، دانشکده شهرسازی رشته برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران، راهنما: فرشاد نوریان.
84. ستوده، منوچهر (1374)، جغرافیای تاریخی شمیران، جلد دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
85. سعیدنیا، احمد (1379)، کتاب سبز شهرداری، مدیریت شهری، جلد یازدهم، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
86. سقائیان نژاد ، سید مرتضی (1387) ، تبیین جایگاه و صلاحیت شوراهای اسلامی در چشم انداز 20 ساله ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ( کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی ).
87. سقائیان نژاد ، سید مرتضی (1387) ، تبیین جایگاه و صلاحیت شوراهای اسلامی در چشم انداز 20 ساله ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ( کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی ).
88. سلطانزاده، حسین (1367)، مقدمه ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران،نشر امیرکبیر، تهران.
89. سند هویت محله درکه (1386)، سایت شهرداری شهر تهران.
90. شجاعی، الهام (1389)، توصیف محله شهرک محلاتی، با نظارت اداره مطالعات منطقه 1 و مدیریت موسسه اندیشه سرای شهر.
91. شریفیان ثانی، مریم (1380)، مشارکت شهروندان، حکمرانی شهری و مدیریت شهری، فصلنامه ی مدیریت شهری، شماره 8، انتشارات سازمان شهرداری ها.
92. شفیقی، حسن(1383)، موانع ساختاری تحقق ماده 136، نشریه شهرداریها، شماره 69.
93. شکویی، حسین (1379)، دیدگاهای نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت.
94. شکویی، حسین (1385)، جغرافیای کاربردی و مکتبهای آن، انتشارات استان قدس.
95. شکویی، حسین (1385)، فلسفه های محیطی و مکتبهای جغرافیایی، انتشارات گیتا شناسی.
96. شکویی، حسین (1372)، جغرافیای اجتماعی شهرها، اکولوژی اجتماعی شهر، چاپ 2، انتشارات جهاد دانشگاهی(ماجد).
97. شکویی، حسین (1376)، جغرافیا و برنامه ریزی ، مجله مدرس علوم انسانی، دوره دوم، شماره چهارم، دانشگاه تربیت مدرس.
98. شکویی، حسین (1382)، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا، فلسفه های محیطی و مکتب های جغرافیایی، جلد دوم، تهران، موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی.
99. شکویی، حسین (1386)، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا، انتشارات گیتا شناسی.
100. شکویی، حسین(1354)، جغرافیای شهری، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تبریز، تبریز.
101. شکیبامنش، امیر(1383): نگرش بر محله های شهری ایران، هفته نامه شهر آرای مشهد.
102. شمدادی، هرمز (1371)، کاریرد شاخصهای اجتماعی و اقتصادی در برنامه ریزی توسعه، چاپ اول، تهران، سازمان مدیریت و برنامه ریزی.
103. شمس الدینی، فرهنگ (1390)، بررسی مسائل و مشکلات موجود در مرزهای مناطق و نواحی از دیدگاه شهروندان (مطالعه موردی: مرزهای مناطق و نواحی 10 و 17 شهرداری تهران) ، مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، مجله دانش شهر، شماره گزارش 12/61.
104. شهرداری منطقه یک شهر تهران، (1390)، تاریخچه ی محلات منطقه یک شهر تهران، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی، اداره آموزش و تکمیلات شهرداری منطقه 1 شهر تهران.
105. شیخی، محمد (1382)، ساختار محله ای شهر در سرزمینهای اسلامی، فصلنامه ی علوم اجتماعی، شماره 39.
106. شیرازی، جاوید، مهدی علیا، شاهین خلج، ابراهیم جعفریانی، داریوش نوروزی (1382)، تقسیمات کشوری در ایران، انتشارات پرسمان، چاپ اول.
107. شیعه، اسماعیل (1378)، با شهر و منطقه در ایران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت.
108. شیخی، محمد (1382)، ساختار محله ای شهر در سرزمین های اسلام، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 39.
109. شیرانی، حسین (1382)، ساماندهی مکان، چاپ اول، تهران، انتشارات آذرخش.
110. شیعه، اسماعیل(1371)، مقدمه ای بر مبانی برنامه ریزی شهری، چاپ سوم، تهران: دانشگاه علم و صنعت.
111. صادقیان، خلیل، شفیع پور، حسن (1366)، روشی برای محله بندی شهرها، سازمان برنامه و بودجه استان لرستان.
112. صارمی، فرید (1386)، توسعه محله ای در کلانشهر تهران( محله بهار)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی، استاد راهنما: دکترزهره فنی و استاد مشاور: دکتر جمیله توکلی نیا.
113. صرافی، مظفر (1388)، مدیریت یکپارچه شهری در خدمت توسعه اجتماعات محله ای، نهاد توسعه تهران ، مجله علمی منظر، فصلنامه هنر، محیط، منظر، شهر، معماری، ویژه نامه شماره سوم.
114. صرافی، مظفر و دیگران(1383)، مفهوم، مبانی و چالش های مدیریت شهری ، فصلنامه مدیریت شهری.
115. صرافی، مظفر(1379)، توسعه پایدار و مسئولیت برنامه ریزان شهری، ماهنامه ی معماری و شهرسازی، شماره 35.
116. صرافی، مظفر(1379)، شهر پایدار چیست، فصلنامه مدیریت شهری، شماره4.
117. صمدی، محسن (1372)، مطالعه ای پیرامون تقسیمات شهری، منطقه ای (مورد: تهران)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، راهنما: احمد سعید نیا.
118. عبادی، جاوید (1378)، ساماندهی بافت قدیم شهر ری به منظور ایجاد شهر سالم، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
119. عبداللهی، مجید (89_1388)، ساختار محله های پایدار شهرهای ایران(گذشته، اکنون و الگوی آتی) با تاکید بر شیراز، پایان نامه دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، اساتید راهنما: دکتر صرافی و دکتر توکلی نیا.
120. عبدالهی مهر، انسیه (1390)، تطبیق اصول شهرسازی بافتهای تاریخی شهرهای ایرانی_ اسلامی با اصول طراحی شهری معاصر، کارشناسی ارشد در رشته شهرسازی گرایش طراحی شهری، دانشگاه تهران، راهنما: سید حسین بحرینی.
121. عبدی دانشپور ، زهره ( 1387 ) ، درآمدی بر نظریه های برنامه ریزی با تاکید ویژه بر برنامه ریزی شهری ، تهران ، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
122. علوی تبار، علیرضا (1379)، بررسی الگوی مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها، جلد اول، تجارب جهانی و ایران، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
123. علیشاهی، رقیه (80_1379)، طراحی شهری پایدار، معرفی اصول و ضوابط طراحی محله پایدار، پایان نامه کارشناسی ارشد گروه شهرسازی، راهنما: حسنعلی لقائی، دانشگاه تهران.
124. فدایی ، حسین (1387) ، چالش های سیاسی – اجتماعی ، فرهنگی و تشکیلاتی شوراهای فرادست ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام (کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی).
125. فرهودی، حلیمه خاتون و رحمت الله فرهودی و احمد پوراحمد (1385)، معیارهای موثر در مرزبندی نواحی مناطق شهری (منطقه یک هر تهران)، مجله پژوهشهای جغرافیایی، شماره 57.
126. فرهودی، رحمت الله، محمدباقر قالیباف، ذبیح الله چهاراهی و احمد جواهری (1388)، تحلیل تقسیمات کالبدی شهری بر اساس مدیریت یکپارچه (نمونه موردی شهر شیراز)، جغرافیا (نشریه علمی پژوهشی انجمن جغرافیای ایران)، دوره جدید، سال ششم، شماره 19 و 18 پاییز و زمستان.
127. فریدمن، جان (1379)، به سوی برنامه ریزی غیر اقدلیسی، مترجم: ناصر برک پور، نشریه مدیریت شهری، شماره 2.
128. فوادمرعشی، مومن (1385)، توسعه پایدار شهری، شهرسازی نوین، مقدمه ای بر مبانی مشترک، ماهنامه بین المللی راه و ساختمان، سال 40، شماره 32.
129. فیروزبخت، علی (1380)، ساماندهی فیزیکی_ کالبدی محله صوفی آباد_ کرج، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، ئانشگاه تهران، راهنما: رحمت الله فرهودی، مشاور: قاسم عزیزی.
130. قانون برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1383)، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، مهرماه.
131. کریمان، حسین (1355)، تهران در گذشته و حال، انتشارات دانشگاه ملی ایران سابق شهید بهشتی.
132. کوثری و همکارانش، مسعود (1386)، توسعه فرهنگی تهران (برنامه ریزی محلی)، مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران.
133. کیا ، آقاسی و حبیب اللهی(1372)، تقسیم بندی محله و منطقه در شهر تهران،، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران.
134. گزارش سالیانه شهرداری منطقه 1 شهر تهران (1385، 1386، 1387)، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی (مهدی شریفیان).
135. گزارشاتی برای شورایاران(1388)، محله چیست و چه مسائلی دارد؟، معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه 22.
136. گودرزی، فطرس (1377)، نوسازی شهری، انطباق بافت جدید با بافت قدیم (محور نواب)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا، راهنما: احمد سعیدنیا.
137. لایحه برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1382)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور.
138. لینچ، کوین (1960)، سیمای شهر، ترجمه منوچهر مزینی، 1374، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
139. مجموعه برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی (1389)، انتشارات معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهور.
140. مجموعه گزارشات همایش های محله ای شهر تهران در حوزه اجتماعی و فرهنگی (1388)، چاپ اول، موسسه نشر شهر.
141. مجموعه مقالات همایش توسعه محله ای، چشم انداز توسعه پایدار، تهران، اسفند 1383.
142. محمدزاده، سجاد (1385)، تحلیل پایداری در سطح محلات شهری (ماکو)، پایان نامه کارشناسی ارشد گرایش برنامه ریزی شهری، به راهنمایی دکتر تقی رضویان، مشاور: ژیلا سجادی.
143. محمدزاده، سجاد (1385)، تحلیل پایداری در سطح ممحلات شهری (ماکو)، پایان نامه ی کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهر دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: تقی رضویان، مشاور: سجادی.
144. مختاری، قیطریه (1389)، توصیف محله قیطریه، با نظارت اداره مطالعات منطقه 1، مدیر پروژه: شرکت اندیشه سرای شهر 1.
145. مدنی پور، علی (1383)، آیا میتوان مدیریت و توسعه شهرها را برپایه محله ها بنا کرد؟، چاپ اول، چکیده مقالات همایش توسعه محله ای چشم انداز پایدار شهر تهران، شهرداری تهران، تهران.
146. مدنی پور، علی (1996)، طراحی فضای شهری، نگرش بر فرآیندی اجتماعی و مکانی، ترجمه فرهاد مرتضایی، 1387، تهران، انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
147. مدیر روستا، مریم (1390)، ارزیابی ظرفیت تحمل گردشگری درکه از بعد اجتماعی، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی.
148. مدیران فردا (1385)، آشنایی با مدیریت یکپارچه شهری، سال5، فصلنامه شماره 14، مشهد.
149. مرکز آمار و شهرداری تهران (1374)، آمار پراکندگی جمعیت محلات و نواحی مناطق شهرداری تهران ، نقشه های پوششی سال 1374.
150. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (1370)، گزارش بررسی تقسیم بندی محله ای شهر تهران، شماره 361.
151. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (1372)، گزارش تقسیم بندی محله و منطقه در شهر تهران، شماره 8_72، مسئول طرح : مهندس کیا.
152. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 1377، شناخت جمعیت هر تهران، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 120.
153. مشخصات محلات مربوط به مناطق 20 گانه شهر تهران در سال1359 (1369) ، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 307.
154. مشهدی زاده دهاقانی، ناصر (1374)، تحلیلی از ویژگی های برنامه ریزی شهری در ایران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران.
155. معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران (1382)، گزارش سازمان فضایی و سیمای شهری، طرح مسایل توسعه شهری مناطق تهران، تهران.
156. معصومی، علی (1375)،ارزیابی پروژه های شهر سالم تهران (کوی سیزده آبان)، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده محیط زیست ،دانشگاه تهران.
157. مکنون، رضا (1374)، "توسعه پایدار"، مجله بنا، شماره 1، تهران.
158. منصور جهانگیر (1385)، قوانین و مقررات مربوط به شهر و شهر داری، نشر دیدار.
159. منصوری، امید (1379)، چشم انداز شهر ایرانی، تهران، مجله ی شهر نگار، شماره 12.
160. موسسه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی (1372)، فصلنامه ی پژوهش و برنامه ریزی، تهران.
161. موسوی، احمد (1385)، برنامه ریزی محله محور با تاکید بر سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: کوی طلاب شهر مشهد، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد شهرسازی.
162. موسی کاظمی، سید مهدی (1380)، توسعه پایدار شهری، مفاهیم و دیدگاه ها، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 66.
163. مهاجری، ناهید (1387)، رویکردی تحلیلی بر نظریه های طراحی کریستوفر الکساندر، نشریه هویت شهر، شماره 2.
164. مهدی زاده، جواد و همکاران (1382)، برنامه ریزی راهبردی توسعه شهری، تجربیات اخیر جهانی و جایگاه آن در ایران، وزارت مسکن و شهر سازی.
165. مهندسان مشاور آتک (1367)، طرح حفظ و ساماندهی تهران، بخش بررسی تقسیمات شهری، بیتا و بیجا.
166. مهندسین مشاور آتک (68_1366)، طرح جامع ساماندهی شهر تهران، وزارت مسکن و شهر سازی.
167. مهندسین مشاور بافت شهر (1384)، تهیه الگوی توسعه و طرح تفضیلی منطقه و همکاری با شهرداری منطقه 1، دستگاه بهره بردار: معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران.
168. مهندسین مشاور بافت شهر (1386)، طرح تفضیلی منطقه 1 شهر تهران، دستگاه بهره بردار: معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران.
169. مهندسین مشاور بوم سازندگان (1385)، طرح جامع تهران، چکیده نتایج و دستاوردهای اصلی.
170. مهندسین مشاور سراوند (1384)، الگوی توسعه منطقه دوش شهرداری تهران.
171. مهندسین مشاور شاران (1375)، طراحی و ساماندهی گردشگاه درکه.
172. مهندسین مشاور شاران (1388)، طرح اصلاح تقسیمات شهری تهران،، نهاد برنامه ریزی توسعه شهری تهران، گزارش شناخت وضع موجود و گزارش مطالعات پایه، خلاصه گزارش، ویرایش اول.
173. مهندسین مشاور شاران (1389)، طرح اصلاح تقسیمات شهری تهران، نهاد برنامه ریزی توسعه شهری تهران، گزارش تکمیلی مرحله دوم.
174. مهندسین مشاور شهربد (1363)، بازنگری طرح جامع یزد، معیارها و ضوابط.
175. میدری، احمد و جعفر خیر خواهان در دفتر بررسی های اقتصادی (1383)، حکمرانی خوب، بنیان توسعه، چاپ نگاران شهر.
176. میر شفیع، مهدی (1385)، طراحی الگوی منطقه بندی متوازن جهت تقسیم بندی بهینه شهرها (مطالعه موردی در شهر تهران)، پایان نامه ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
177. ناظمی، شمس الدین و زهرا حسینی و عاطفه صنیعی (1388)، بررسی امکان سنجی استقرار مدیریت یکپارچه شهری در ایران ( مطالعه موردی: شهر مشهد)، ماهنامه ی شورای اسلامی شهر مشهد، مشهد پژو هی، شماره 2.
178. نجاتی حسینی، سید محمود (1380)، بررسی جایگاه مفهوم شهروندی در قانون شهرداری ایران، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
179. نجم الدوله، عبدالغفار (1353)، تشخیص نفوس دارالخلافه تهران، نشریه فرهنگ ایران زمین، شماره 20.
180. نظریان، اصغر (1370)، گسترش فضایی شهر تهران و پیدایش شهرکهای اقماری، فصلنامه ی تحقیقات جغرافیایی، شماره 2، انتشارات آستان قدس رضوی.
181. نظریان، اصغر (1374)، جغرافیای شهری ایران، انتشارات پیام نور، تهران.
182. نقش نوین شهرها و مساله مدیریت)1389(، ویژه نامه مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری، شهرداری تهران
183. نمازی، حسین(1374)، نظام های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول
184. نوایی، حسین (1382)، ارائه الگوی مناسب تقسیمات شهری بر اساس مدیریت یکپاچه، مطالعه موردی: شهر مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: دکتر حسین شکویی، دانشگاه تربیت مدرس.
185. نوین ، علیرضا (1387) ، نگرشی بر تجربیات جهانی شوراها و مدیریت محلی با تاکید بر ایران در افق چشم انداز 20 ساله ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ( کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی).
186. وزارت کشور (1367)، بخشنامه ی شماره ی تقسیم بندی شهرها بر اساس ماده ی 30 قانون تشکیلات شورای اسلامی.
187. وزارت کشور (1378)، کتاب سبز، راهنمای شهرداریها، جلد چهارم، نظام مراکز شهری و فضاهای مسکونی تهران: مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری.
188. وزارت کشور(1378)، کتاب سبز، راهنمای شهرداریها، جلد چهارم، نظام مراکز شهری و فضاهای مسکونی، تهران: مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری.
189. وزین، غلامرضا (1378)، ساماندهی شهری، تکنیک شهرسازی مجموعه مباحثی در زمینه ی برنامه ریزی و طراحی شهری، چاپ اول، مشهد: انتشارات درخشش.
190. هادی پور، حلیمه خاتون (1388)، توانمندسازی نظام مدیریت شهری با تاکید بر محله محوری و مشارکت مردمی (نمونه ی موردی: محله های شهرک غرب و سنگلج شهر تهران)، پایان نامه دکتری دانشگاه تهران، راهنما: محمد تقی رهنمایی، مشاوران: رحمت الله فرهودی و محمد باقر قالیباف.
191. هادی پور، حلیمه خاتون و رحمت اله فرهودی و احمد پور احمد(1385)، معیارهای موثر در مرزبندی نواحی مختلف شهری(منطقه 1 شهرداری تهران) مجله پژوهشهای جغرافیایی، شماره 56.
192. هاشمی، مناف، طاهرخانی، حبیب الله، بصیرت، میثم (1390)، نظام مدیریت شهری در برنامه پنجم توسعه کشور، نشر شهر وابسته به سازمان فرهنگی_ هنری شهرداری.
193. هاشمی ، سید مناف و رفیعیان ، مجتبی (1390)، " سیاست های مدیریت شهری درکشورهای مختلف ( رویکرد راهبردی ، فراتحلیلی، یکپارچگی شهری " ، انتشارات طحان ( هله ).
194. هودسنی، هانیه (1384)، توسعه محله ای پایدار(مفاهیم نظری و خاستگاه تاریخی) ، سمینار کارشناسی ارشد شهر سازی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر.
195. یاقوت، جواد (1389)، توصیف محله درکه، مدیر پروژه: موسسه اندیشه سرای شهر، معاون اجتماعی: محسن جلالی فراهانی.
منابع لاتین:
196. Alberley, D. 2003. Power is held by those who tell the story: the principles and practice of community-based planning. www.ius.uwinning.ca
197. Armstrong , R.," (1997), Administrative Districting in cities of the Czech Republic city of Ostrava case study " , the Urban Institue.
198. Baldwin, Matthew GS, (1997), Culture & urban Neighborhood Development, case study: Northern Neighborhoods of mont & master studies, University of Mcgill, Canada.
199. Blowers, Andrew (1994), Planning for Sustainable Environment: A report by the town & country planning association; London: Earthscan Pup.
200. Borton, Hugh( 2003), etal, Shaping neighborhood, New York, Spen press.
201. Boum.F, Jolley. G, Hicka. R, Saintk, Porker.S (2006), What makes for sustainable Healthy Cities Initiatives, A Review Of The Evidence From Noarlunga, Aastralia After 18 years, Health Promotion International. Vol. 21, No. 4.
202. Brehany, Micheal & Ralph Rock Wook (1994), Planning the Sustainabel City Region; London: Earthscan Pub.
203. Caves, Rogerw (2005), Encylopedia of the city, first puplished, Routledye, Taylor & Francis Group, London and New York.
204. Clark, Micheal (1992), A Sustainable Economy; London: Earthscan.
205. Claude Brown( 1965), Manchild in the promised land.
206. De L eeuw,E(1998 )Sense and Nonsense in Healthy City Evaluation. Paper Presented at the International Conference on Healthy Cities, Athens, WHO Collaborating Centre for Research on Healthy Cities, University of Maastricht, Maastricht .
207. Duhel. L & sanchez. A.K (1999), Healthy cities & the city planning process, A background Document on links Between Health & Urban Planning, Regional office for Europe.
208. Edward, Lemon & John E. Cox (1991), Sustainabel Urban Development: Strategic Considerations for Urbanization Nation, Ekistics; Vol. 58, No. 248/349.
209. Fainstein,Susan (2000), New Direction In Planning Theory, In Urban Affairs Reviw, No 35, pp 451_478.
210. Garvin, C.D & Cox, F.M. 1979. A history of community organizing since the civil war.In F.M.Cox, et al.(Eds)
211. Harpham, Trudy,Burton Salma, Blue Ilona (2001), Healthy City Projects in Developing Countries: the First Evaluation,South Bank University, London SW8 2JZ,UK.
212. Herbert, Giradet(1992), New Direction for Sustainable Urban Living; London: Gaia Books, Limited.
213. Hutchison ,R ( 2010 ) , Encyclopedia of urban studies , University of Wisconsin , SAGE Publications Asia-Pacific Pte . Ltd .
214. Johnston. R.J. & et al – "The Dictionary of Human Geography "-Blackwell Publishers – USA- 2001.
215. Kawata, Yashiaki, (1993), Characteristics of Urban Disaster and Its Scenarios Toward Catastrophe", Disaster Managment of Metropolitan Area in 21th Century, International Conference, Japan.
216. Keller, S. (1968), The Urban Neighborhood, New York, Random House, U.S.A.
217. Keller, S. (1968), The Urban Neighborhood, New York, Random House, U.S.A.
218. Marshall, S (2003), New Urbanism and introduction, built environmental, 29(3), UK: Alexandrine Press.
219. Morris, D & Hess, K. (1975), Neighborhood Power. Boston. MA: Beacon Press. U.S.A.
220. Morris, D. and Hess, K. (1975), Neighborhood Power. Boston. MA: Beacon Press. U.S.A.
221. Moughtin, C.P. Shirley (2005), Urban Design Green Dimensions, Architectural Press, Elsevier, U.K. Second Edition.
222. Oana, J, R(2001), Community based approach for sustainable urban renewal in Manila .
223. Perry, Clarence (1939), Housing for the Machine Age, New York: Russell Sage Foundation.
224. Philfer, B.M, list, E.F & Faulkner, B. 1980. History of community development in America.New Yourk :Harper and Row
225. Puplic Health Advisory committee (2008), Review on Healthy Urban Planning.
226. Randolph, T. Hester, Jr. (1984), "Planning Neighborhood Space with People", University of California, U.S.A, Second Edition
227. Reinout Kleinhans & Etal, 2007, urban standing social capital in Recently Restructured Urban Neighborhood: Two case studies in Rotterdom, Urban studies, Vol. 44, No. 5/6, London, Rutledge.
228. Simpson, I, 2005, Community informatics & Sustainability: Why social capital matters, The Journal of community information.
229. Steutevilla, Robert (2004), The New Urbanism: An Alternative To Modern.
230. Tomlison, Ralph (1969), Urban Structure. New York. Random Houses.
231. Word Healthy Organization (1997), twenty steps for Development a Healthy Cities Project, Regional Office of Europe.
232. World Health organization (2003), FrequentlyAsked Question about Community- Based Initietives, Regional Office for the Eastern Miditerrean Cairo, Nasr City, Egypt.
Internet Sites:
233. www.bartleby.com
234. www.civilica.com
235. www.irandoc.com
236. www.magiran.com
237. www.moormags.com
238. www.sid.com
239. www.wikipedia.com
240. http://region1.tehran.ir/
241. http://region1.tehran.ir/Default.aspx?tabid=95
242. http://www.avval.ir/276859
243. http://hamshahrionline.ir/details/81113
1 Urban Sustainable Development
2 Urban Management
3 Lewis mumford
4 Neighborhood (community)
5 Robert Ezra Park
6 Ernest Burgess
7 James Morris
8 hees
9 Clarence Perry
10 Claude Brown
11 Harlem in New York
12 Comprehensive Plan
13 The management of neighborhood
14 Neighborhood_Based Planning
15 Neighborhood Devision
16 Structuralism in Architecture & Urban Planning
17 Edward Bacon
18 Kevin Lynch
19 Christopher Alexander
20 Approach
21 Sustainable Development
22 Herbert Girardet
23 Good Governance
24 UN_ Habitate
25 Association
26 The Development About Neighborhood Communities
27 Local Agenda
28 Integrated Management
29 Smith
30 Localism
31 Greenberg
32 Urban_ Village
33 Neo_traditional Design
34 Darlow
35 Haughton and Hunter
36 Theory
37 New Urbanism
38 Jane Jacobs
39 Model
40 Urban construction`s Theory
41 Manufacturing Sector In The City
42 Ecology Construction
43 Neighborhood Unit
44 Clarence Perry
45 Clarence Stine
46 Good City
47 The first Symposium Of Good City In Iran.
48 Size Of Neighborhood
49 Howard
50 Berry Parker
51 Raymond Unwin
52 Clarence Arthur Perry
53 Clarence S. Stein
54 Henry Wright
55 Mamford
56 Jane Jacobs
57 Clarence Perry
58 Clarence Stine
59 Henry Wright
60 Radburn
61 C. Stein
62H. WRIGHT
63 Size Of Neighborhood
—————
————————————————————
—————
————————————————————