تارا فایل

روان شناختی معتاد و اعتیاد




بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:
روان شناختی معتاد و اعتیاد

فهرست
مقدمه 3
روان شناختی معتاد 3
اصول ترک و درمان اعتیاد به مواد مخدر 5
چند دیدگاه در مورد اعتیاد 6
روش های ترک اعتیاد و درمان بیماران معتاد به مواد مخدر 10
ثبات و ماندگاری ترک 12
درمان روانشناختی اعتیاد به مواد محرک (ماتریکس) 13
علل اعتیاد و وابستگیهای روانی مضر: 15
پی آمدهای اعتیاد: 16
اعتیاد و هیپنوتیزم درمانی: 16
پس از درمان: 17
نحوه برخورد با آزمایش ادرار در درمان بیماران معتاد 18
بیوفیدبک 21
مطالعات بیوفیدبک در سومصرف مواد: 23
آشنایی با روش نوروفیدبک و بیوفیدبک در ترک شیشه 25
نالترکسون 25
اعتیاد از منظر تئوری شناختی رفتاری 27
علل کاهش انگیزه بیمار در طول دوره درمان چه میتواند باشد؟ 28
مداخلات اجباری در درمان اعتیاد 31
اصول مداخله صحیح در درمان اعتیاد: 32
نحوه برخورد صحیح با بیماران برای ورود به درمان اعتیاد 34
درمان شیشه با استفاده از الگوی ماتریکس Matrix 38
درمان شاختی-رفتاری: 40
اصول درمان شناختی رفتاری 40
انواع درمان شناختی رفتاری 40
کاربردهای درمان شناختی رفتاری 42
روان درمانی اعتیاد به موادمخدر: 42
رفتار درمانی 42
کنترل محرکی 43
کنترل میل و اشتیاق به موادمخدر 43
کنترل و مهار اجتماعی 43
استفاده از روش های شرطی سازی بیزاری آور 44
حساسیت سازی نهان 44
ویژگی های درمان شناختی ـ رفتاری 46
مهارت آموزی 47
درمان شناختی رفتاری اعتیاد به موادمخدر: 48
کنترل میل و اشتیاق به موادمخدر 49
حساسیت سازی نهان 50
چندین روش درمانی رایج 54
روان درمانی اعتیاد به موادمخدر 56
رفتار درمانی 56
حساسیت سازی نهان 58
تحلیل کارکردی 60
منابع 61

مقدمه
کلیه معتادان انسان هایی ظریف و زود رنج هستند و در بین معتادان فردی که اراده قوی داشته باشد تاکنون مشاهده نشده است. لذا کسانی که پایداری و ثبات روانی ضعیف دارند یا به قول خودشان لطیف می باشند بیشتر گرایش به مواد مخدر پیدا می کنند و این ها بیشتر مصرف مواد را تفننی آغاز کرده اند که اندک اندک به صورت نیازشان در می آید. معتادان به مواد مخدر خود را فهیم تر از دیگران می دانند به ویژه در حالت خماری خود را صاحب حق دانسته و از همه طلبکار و متوقع هستند و در رابطه با انجام نشدن کارها و خواسته هایشان و خطاهای زندگی شان همه را مقصر می دانند جز خودشان، چرا که بارزترین خصیصه روانی آن ها، خود شیفتگی است. آن ها رفیق بد و همسر ناسازگار یا رفتار نادرست والدین را به عنوان عوامل گرایش خود به اعتیاد در اولویت قرار می دهند.

روان شناختی معتاد
پرگویی و احیاناً دروغ گویی به خصوص در حالت نشئگی از خصایص دیگر شخصیتی آن ها است. بیشتر آن ها به نگرش های فلسفی روی می آورند و بر پوچی دنیا اشاره می کنند و این نگرش را که در اثر اعتیاد حاصل شده، جهان بینی و ژرف بینی خود نسبت می دهند و این دیدگاه ممکن است به افسردگی عمیق، خودکشی و کناره گیری از کار و فعالیت اجتماعی منجر شود.
با پیشرفت مصرف تغییرات رفتاری و شخصیتی زیادی در فرد به وجود می آید از مهم ترین تغییر آن ها این است که معتاد را به موجودی زبون و ذلیل بدل می سازد و ضعف و ناتوانی و ترس زیادی بر او تحمیل می کند.
افراد معتاد به هیچ چیز و هیچ کس وفادار نیستند و تنها سعی آن ها در به دست آوردن مواد مخدر مورد نیازشان است.
بیشتر آن ها لذت طلب و خشن هستند و حتی بعد از مصرف مواد از هر کار و هر چیزی لذت می برند. ولی با این حال زود رنج و خشن هستند و بسیار متوقع.
از لحاظ عاطفی در برابر هیچ کس و هیچ چیز احساس مسئولیت نمی کنند و مردم و اطرافیان را مسئوول رفتار خود می دانند.
بنابراین برای جلوگیری از اعتیاد مجدد باید به نکاتی توجه داشته باشیم. این مرحله تنها با استفاده از داروی بی زاری موسوم به نالتروکسون که بین معتادان به این عنوان معروف گشته میسر نیست.
نالتروکسون که به صورت کپسول های ۲۵ میلی گرمی و ۵۰ میلی گرمی در داروخانه ها موجود است. در واقع یک آنتاگونیست (ضد مورفین) است و با مصرف روزانه این دارو گیرنده های مورفین در بدن فرد اشغال می شود و حتی در صورت حضور فرد در محیطی که تریاک کشیده می شود فرد دچار حالت تهوع گشته و این وضعیت اندک اندک باعث بی زاری وی از این ماده می شود و در نتیجه از حضور در جمع معتادین و مصرف مجدد ماده مخدر دور می ماند. نکته قابل توجه آن است که اگر فرد از روی ناآگاهی مثلاً تریاک مصرف کند در عرض مدت کوتاهی دچار شوک گشته و مرگ او قطعی است. لذا تجویز این دارو باید زمانی آغاز شود که حتی یک میلی گرم مورفین یا ماده مخدر در خون شخص نباشد و آزمایش خون او از نظر مواد مورفینی کاملاً مفید باشد چرا که در غیر این صورت تشنج و عوارض مرگباری به دنبال خواهد داشت اگر خودسرانه به مصرف دارو اقدام شود.
از طرفی مصرف بلند مدت نالتروکسون هرگز توصیه نمی شود چرا که مکانیسم متابولیزه شدن این دارو از راه کبد است و مصرف بیش از ۶ ماه آن ممکن است عوارض خطرناکی برای کبد داشته باشد. دلیل دیگر عدم توصیه علمی مصرف دراز مدت این دارو آن است اگر فرد مصرف کننده نالتروکسون دچار سانحه ای شده و به بیمارستان انتقال یابد چون پزشکان و کادر درمانی از این مساله مطلع نیستند ممکن است به فرد مصدوم که معمولاً به آرام بخش نیاز دارد از داروهایی که حاوی مواد مخدر ضد درد است استفاده کنند. لذا در چنین مواردی فرد حتماً باید یادداشتی همراه خود داشته باشد تا کادر درمانی از وضعیت بیمار مطلع باشند و دارویی تجویز نکنند که منجر به مرگ وی گردد.
یکی از راه حل های علمی برای جلوگیری از عود مجدد اعتیاد فرد، مصرف کوتاه مدت داروی نالتروکسون همراه با روان درمانی و ریشه یابی علل گرایش فرد به سوی مواد مخدر است چرا که مصرف مواد مخدر مثل خاکستری است که روی آتش مشکلات روانی و شخصیتی فردی را می پوشاند و بعد از قطع مصرف است که مشکلات فرد تازه نمایان می شود.
کسانی که اضطراب، افسردگی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت مرزی دارند بیشتر روی به مصرف این گونه مواد می آورند.
سابقه اختلال سلوک در دوران کودکی یا نوجوانی به عنوان عامل مهم خطر ساز برای اختلال های مرتبط با مصرف مواد مخدر شناخته شده است.
در افرادی که به مواد افیونی وابستگی دارند خطر بروز نشانه های افسردگی کوتاه مدت، خفیف تا متوسط وجود دارد. لذا، حل مشکلات شخصیتی و درمان مشکلات روانی فرد که توسط تیم درمانی شامل روان پزشک، روان شناس، مشاور و مدد کار اجتماعی باید انجام گیرد از کارهای ضروری است که پس از قطع وابستگی دارویی و روانی فرد باید انجام گیرد.
حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و اشتغال مجدد فرد معتاد موفق به ترک شده و پذیرش مجدد او به عنوان یک انسان سالم و طبیعی در جامعه، محل کار و خانواده از مواردی است که می تواند به پیشگیری از روی آوردن مجدد فرد به اعتیاد کمک کند و این توجه مسئولین و متصدیان امر پیشگیری و درمان اعتیاد را می طلبد.
در شماره های آتی سعی می کنیم با بیمارانی که موفق به ترک و ادامه آن شده اند گفت و گوهایی داشته باشیم تا با بررسی گفته های آن ها که خود بیمار بوده اند و موفق به ترک فیزیکی و روانی شده اند راه کارها را بشناسیم.
صول ترک و درمان اعتیاد به مواد مخدر
در ابتدا لازم است بدانیم که از دیدگاه روان پزشکی و پزشکی ، فرد معتاد یک بیمار است و بیماری وی مانندسایر بیماری ها نیاز به درمان و مراقبت های ویژه خود دارد.
علاوه بر این باید بدانیم که در پیشگیری اولیه چگونه فرزندان خود را از همان دوران کودکی تربیت نماییم تا در نوجوانی ، جوانی و سنین دیگر گرفتار اعتیاد به مواد مخدر نگردند ؛ همان گونه که کودکان خود را در برابر بعضی بیماری های مسری واکسینه می کنیم و یا با رعایت اصول بهداشت جسمی ، خانوادگی ، محیط و … سعی می نماییم که فرزندان خود را از ابتلا به بعضی بیماری ها ایمن سازیم.
این پیشگیری اولیه است؛اما پیشگیری ثانویه به مفهوم واقعی آن یعنی انجام اقدامات لازم و پیگیری های درمانی است که وقتی بیمار کاملاً بهبود یافته،با رعایت توصیه های پزشکی- بهداشتی از بازگشت بیماری جلوگیری نموده و دیگران نیز با رعایت همان اصول ، مراقب سلامت خود باشند تا اطرافیان و یا افراد جامعه از ابتلاء به آن بیماری مصونیت یابند. بنابراین بیماری اعتیاد مانند بسیاری از بیماری ها نیازمند توجهات ضروری در پیشگیری اولیه و ثانویه است .
چند دیدگاه در مورد اعتیاد
بر پایه آنچه که توضیح داده شد بیماری اعتیاد را باید از چند دیدگاه و از نظر عوامل گوناگون وعوارض آن مورد بررسی قرار داد :
1- عوامل روانی
2- عوامل جسمی
3- عوامل خانوادگی
4- عوامل اجتماعی
5- عوامل اقتصادی
6- عوامل سیاسی
1- عوامل روانی بیشتر معتادین دچار نوعی مشکل و یا اختلال روانی هستند و به دلیل همین اختلال به اعتیاد روی آورده و وابستگی روانی به مواد مخدر در آنان به وجود می آید . چون استفاده از مواد مخدر موجب می گردد که تا حدودی و به طور موقت اختلال روانی آنان فروکش کرده و یا به قول خودشان تخدیر شده و درد روانی آنان تسکین یابد.
اما در صورت عدم دسترسی و یا عدم استفاده از ماده مخدر ، اختلال روانی آنان آشکارتر می شود. این همان نکته مهمی است که در درمان بیماران معتاد مورد توجه و نظر روان پزشکان است.دانستن این نکته که چه نوع اختلال روانی عامل اولیه رویکرد فرد به استفاده از مواد مخدر می گردد کار چندان مشکلی نیست.
با مروری بر روند زندگی گذشته بیمار معتاد از دوران کودکی به بعد ، چگونگی رشد روانی جسمی وی ، نوع بافت خانواده ، بررسی مشکلات روانی – شخصیتی – اجتماعی – اقتصادی افراد خانواده ، چگونگی محیط اجتماعی ، شرایط زیستی و … می توان نوع اختلال و یا اختلالات روانی را مشخص و درمان های لازم روان پزشکی را آغاز نمود.در صورتی که معتاد و یا در صورت لزوم خانواده وی تحت درمان های ضروری روان پزشکی قرار نگیرند و به سفارش های روان پزشک معالج عمل نکنند ، موفق به ترک و درمان اعتیاد نخواهند شد .
2- عوامل جسمی علاوه بر وابستگی روانی به مواد مخدر ، وابستگی جسمی نیز عامل مهم دیگری است که در ترک اعتیاد و درمان بیمار معتاد ، جایگاه خاص درمانی خود را دارد.هنگامی که وابستگی جسمی به وجود آید و در صورت عدم دسترسی فرد معتاد به ماده مخدر، علایمی در وی بروز می نماید که او برای جلوگیری و رهایی از آن علایم با هر ترفندی سعی می نماید که ماده مخدر مورد نیاز خود را تهیه و از آن استفاده نماید .
متاسفانه در چنین حالت روانی – جسمی است که بیمار معتاد ممکن است به هر کار خلافی دست بزند تا بتواند ماده مخدر را تهیه نماید واین رفتارهای خلاف اخلاق و قانون است که بسیاری از خانواده ها و دیگر افراد جامعه را درگیر مشکلات اقتصادی ، رفتاری و اخلاقی معتادین نموده است.
تکرار چنین اعمال و رفتارهای خلاف قانون و ضد اجتماعی موجب می گردد که معتاد ، روز به روز از نظر روانی و اخلاقی ، بسیاری از خصوصیات و صفات خوب و انسانی را از دست بدهد و در نهایت به فردی خلاف کار و بی احساس مبدل گردد.
برای درمان عوارض جسمی ناشی از ترک اعتیاد ، روش های گوناگون درمانی وجود دارد که بیمار بتواند با استفاده از داروهای تجویز شده توسط روان پزشک معالج ، این مرحله ترک اعتیاد را به شکلی بگذراند که عوارض جسمی کمتری داشته و بتواند دوره بحرانی ترک را راحت تر بگذراند .
بارزترین علایم جسمی ناشی از ترک ماده مخدر ( و یا در صورتی که بیمار معتاد نتواند به ماده مخدر دسترسی یابد ) عبارت اند از :
دردهای شدید عضلانی که فرد را بی قرار و پرخاشگر می نماید ، دل پیچه های شدید توام با بیرون روی ، تهوع ، استفراغ ، عرق کردن ، بی خوابی و ….
3- عوامل خانوادگی :عوامل خانوادگی مانند : عدم توجه مادر و پدر به چگونگی تربیت فرزندان ، نبودن نظارت های لازم و ضروری از جهات رفتاری ، عدم توجه به رشد روانی و سالم فرزندان ، نبودن فضای آرام و شاد خانوادگی ، وجود رابطه های بیمارگونه بین پدر و مادر و فرزندان ، اعتیاد پدر و یا مادر ، کمبودهای عاطفی فرزندان و بسیاری از عوامل دیگر در اعتیاد فرزند یا فرزندان نقش دارند.
به همین دلایل است که در درمان اعتیاد فردی از افراد خانواده ، تمامی افراد خانواده باید مورد بررسی های لازم روان پزشکی قرار گیرند . علاوه بر جلسات روان درمانی خواه قبل از ترک و خصوصاً بعد از ترک و درمان که برای بیمار معتاد توصیه می شود ، گاهی ضروری به نظر می رسد که جلسات روان درمانی ، برای افراد خانواده به صورت گروهی و یا انفرادی در نظر گرفته شود و اگر فردی از افراد خانواده دچار نوعی اختلال روانی باشد ، وی نیز درمان گردد.
بنابراین در ترک و درمان بیمار معتاد ، همه افراد خانواده باید همیاری و همکاری لازم را با روان پزشک معالج بنمایند . در غیر این صورت نمی توان انتظار داشت که فرد معتاد در ترک و درمان موفق گردد.

4- عوامل اجتماعی : یعنی محیط و جامعه ای که فرد معتاد در آن زندگی می کند ، کوچه ، محله ، شهر، همسایه ها ، دوستان ، افراد فامیل و … در اعتیاد نقش دارند.
در بعضی محله ها مواد مخدر راحت تر و بیشتر در اختیار معتادین قرار می گیرد و نابسامانی خاصی از جهات اجتماعی ، قانونی ، رفتاری ، اخلاقی ، اقتصادی و … در چنین محله هایی وجود دارد.
بنابراین خانواده ها باید از وجود چنین محله هایی آگاهی داشته باشند تا اگر به هر دلیلی خانواده ناچار به زندگی در چنین محله هایی است ، بیش از حد مراقب و مواظب فرزندان و افراد خانواده خود باشند و اگر محل زندگی خارج از چنین محله هایی است فرزندان خود را از رفت و آمد به چنین محله هایی منع نماید .
فرد معتادی که با هر روش درمانی موفق به ترک اعتیاد خود شده است و مرحله درمانی خود را می گذراند باید به این نکته توجه نماید که حضور در محله های آلوده ، ادامه ارتباط با دوستان معتاد و یا افرادی که در خرید و فروش مواد مخدر دست دارند ممکن است باعث گردد که او مجدداً به دامن اعتیاد کشانده شود .
5- عوامل اقتصادی
اگر شنیده می شود که مدت زمان زیادی است که مبارزه جهانی با قاچاقچیان مواد مخدر و تلاش جهانی در درمان معتادین به عمل می آید ، به این دلیل است که اعتیاد بلای خانمانسوزی است که نه تنها فرد معتاد را سربار جامعه می نماید و جسم و جان او را نابود می سازد بلکه از جهات اقتصادی ، فقر جبران ناپذیری را متوجه خود فرد معتاد و خانواده وی می نماید که نتیجه آن فلاکت و بدبختی است.
به این دلایل است که توصیه می گردد بیماران معتاد هر چه زودتر و سریع تر برای ترک و درمان اعتیاد خود اقدام نمایند تا از این بلای نابود کننده انسانیت نجات یابند.
اگر با دقت بیشتری به اعتیاد و پیامدهای آن نگاه کنیم متوجه می شویم که خسارت های مادی که روزانه و به تدریج به اقتصاد فرد معتاد ، خانواده وی و جامعه وارد می شود خیلی بیشتر از هزینه ناچیزی است که برای ترک و درمان بیماری اعتیاد خرج می شود.
نکته مهم دیگر این است که فرد معتاد آنگاه که دچار فقر اقتصادی می گردد ، اگر به عضویت گروه قاچاقچیان در نیاید برای این که بتواند پول مورد نیاز خود را برای خرید مواد مخدر به دست آورد ، متاسفانه خود عامل خرید و فروش موادمخدر می شود و سعی می نماید افراد بیشتری را معتاد نماید تا درآمد بیشتری داشته باشد .
شاید یکی از دلایلی که بسیار توصیه می شود مردم از افراد معتاد دوری کنند همین عامل معتاد کردن دیگران است .
6- عوامل سیاسی در گذشته ، و به احتمال زیاد در حال حاضر نیز ، یکی از جنبه های سیاست های استعماری و استثماری بر این پایه قرار داشت تا بتواند با شیوع اعتیاد و با پیامدهای بازدارنده ای که در اعتیاد وجود دارد مردم یک جامعه را از پیشرفت های علمی – اجتماعی – اقتصادی – سیاسی و … محروم نمایند.
در حال حاضر چنین سیاستی توسط گروه های قوی قاچاقچی در سطح جهانی انجام می پذیرد و در هر کشوری عوامل نادان و خیانتکاری وجود دارند که برای کسب درآمد و سرمایه های کلان ، به شیوع اعتیاد و افزایش معتادین مبادرت می ورزند.
قاچاقچیان مواد مخدر و مواد روان افزا یا روان گردان نه تنها هیچ گونه حس انسانی و ملی ندارند بلکه در نوع خود قاتلانی هستند که آگاهانه باعث نابودی انگیزه های مفید و مثبت انسان ها و درنهایت مرگ تدریجی افراد یک جامعه خصوصاً جوانان می گردند.
روش های ترک اعتیاد و درمان بیماران معتاد به مواد مخدر
تاکنون روش های گوناگونی برای ترک و درمان بیماران معتاد به کار گرفته شده است که به اختصار به ذکر چگونگی انجام روش ها پرداخته می شود:
1 . روش کم کردن تدریجی ماده مخدر:
در این روش بیمار معتاد می تواند با یک برنامه ریزی منظم و دقیق و با اراده ای قوی و محکم ، روزانه از ماده مخدری که استفاده می نماید کم کند تا آن را در مدت 2 تا 3 هفته به صفر برساند . در این روش بیمار نیاز دارد که زیر نظر روان پزشک معالج از داروهای تجویز شده استفاده نماید.
داروهای تجویز شده اغلب داروهایی است که در رشته روان پزشکی به کار برده می شود و موجب می گردد که علایم وابستگی روانی و جسمی بیمار معتاد به آن میزان کاهش یابد که فرد معتاد احساس نیاز به ماده مخدر نداشته باشد . از خصوصیات این روش این است که فرد می تواند به فعالیت های روزمره خود بپردازد .
2- روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد به طور سرپایی :
در این روش فرد معتاد توسط پزشک ، درمان خود را شروع می نماید و داروهایی برای وی تجویز می شود که شامل داروهای اعصاب و داروهایی است که ماده مخدر نیستند ، اما اثراتی شبیه ماده مخدر دارند . در این روش به بیمار توصیه می شود که به هیچ عنوان از ماده مخدر استفاده ننماید.
اثرات درمانی داروهای تجویز شده و این که به چه میزان باید تجویز گردد بستگی به نوع ماده مخدر مصرفی و مقدار آن دارد . در این روش اغلب توصیه می گردد که بیمار معتاد به مدت چند روز تا یک هفته در منزل استراحت نموده و بعد به کارهای روزمره خود بپردازد .
3. روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد با بستری شدن در بیمارستان :
این روش مانند روش دوم است . با این تفاوت که فرد معتاد در بیمارستان بستری می گردد و کلیه امور درمانی با نظارت پزشک معالج انجام می شود .از امتیازات این روش این است که بیمار معتاد از نزدیک مورد مراقبت های لازم پزشکی و پرستاری قراردارد و چون در بیمارستان بستری است دسترسی او به مواد مخدر بسیار کم و یا غیر ممکن است و اگر گاهی بیمار نیاز به داروهای خاص خوراکی و یا تزریقی داشته باشد،این داروها به راحتی در بیمارستان به وی داده شده و یا تزریق می گردد و لذا هرگونه علایم ناشی از ترک ، خواه روانی و یا جسمی ، سریع تر درمان می گردد .
توضیحات لازم :
الف : در گذشته ی نه چندان دور ، داروی ترک اعتیاد در مراکز مخصوص و با یک برنامه منظم روزانه به معتادان داده می شد و روش های درمانی گوناگون غیر دارویی نیز به کار گرفته می شد. در حال حاضر مسئولان در تلاش اند که بتوانند از همان روش های گذشته و داروهای خاص استفاده کرده و به درمان بیماران معتاد همت گمارند .
ب : متاسفانه در حال حاضر انواع و اقسام داروهای ترک اعتیاد در بازار وجود دارد که برای ترک اعتیاد به فروش می رسد. از محتویات و یا ترکیـبات چنین داروهایی کمتر کسی اطلاع دارد.
در مورد این داروها می توان چنین اظهار نظر نمود که محتویات این داروها اکثراً ترکیبی از مواد مخدر است . دیده شده است که بسیاری از معتادین که از این ترکیبات استفاده می نمایند به این داروها معتاد می گردند .
ج : بنابر این اگر بیماران معتاد از این داروها استفاده نمایند نه تنها نباید انتظار ترک و درمان مورد اطمینان را داشته باشند بلکه ممکن است به این داروها معتاد گردند.
به عنوان مثال اگر هر فرد عادی بتواند یک عمل جراحی را انجام دهد می توان انتظار داشت که هر فردی نیز در ترک و درمان اعتیاد همانند یک پزشک متخصص عمل نموده و موفق گردد.
د : از تبلیغاتی که اخیراً در مورد ترک و درمان اعتیاد می شود ، استفاده از اشعه لیزر است که ابهامات زیادی را در بر داشته و دارد که چگونه اشعه لیزر می تواند مشکلات روانی و جسمی بیماران معتاد را درمان کنند؟
4 . روش سم زدایی یا U.R.O.D :
آخرین ، پیشرفته ترین و سریع ترین روش ترک اعتیاد ، در حال حاضر روش سم زدایی یاU.R.O.Dاست . که چند سالی است در کشور ما به کار گرفته شده و می شود . در این روش بسته به نوع ماده مخدر ، طریقه استفاده از آن ، و مدت زمانی که سبب اعتیاد شده است ؛ فرد معتاد بین 4 تا 6 ساعت توسط متخصص بیهوش می شود.
در مدت زمان بیهوشی داروهایی به بیمار تزریق می گردد که وی بعد از آن که به هوش می آید بسیاری از علایم جسمی ترک ماده مخدر را ندارد، مگر عوارض معمولی بعد از بیهوشی . همان گونه که بارها اشاره و تاکید گردید ادامه درمان های ضروری به عهده روان پزشک معالج است که با بررسی علایم روانی ، برنامه ریزی درمانی را شروع می نماید.
داروهایی که اغلب مورد استفاده قرا رمی گیرند داروهای ضد ماده مخدر و داروهای ضروری برای درمان علایم روانی و برخی علایم جسمی باقی مانده می باشد که ممکن است ضعف ، سستی و …را در بر داشته باشد. بهتر است که روش سم زدایی در بیمارستان و با نظارت و مراقبت های پزشکی انجام گردد.
گاهی شنیده می شود که با این روش در 24 ساعت ( یک روز ) بیماری اعتیاد درمان می گردد و یا در بعضی از درمانگاه ها و یا مطب های اختصاصی در چند ساعت انجام می شود . این شنیده ها تا حدودی اغراق آمیز به نظر می رسد و خود نوعی تبلیغات تجارتی است .
روش سم زدایی بهتر است در بیمارستان صورت پذیرد و لازم است که بیمار بعد از انجام سم زدایی چند روز در بیمارستان بستری باشد تا توسط پزشک معالج علائم جسمی و روانی او به حالتی اطمینان بخش بهبود یافته و بقیه درمان ها به طور سرپایی ادامه یابد.
تشخیص و تصمیم گیری در مورد زمان مرخص شدن بیمار معتاد برعهده پزشک معالج است. مهم ترین نکته درمانی این است که بعد از ترخیص ، بیمار باید از داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود حتماً استفاده کرده و به توصیه های او عمل نماید و تا زمانی که لازم باشد به درمان خود ادامه دهد .
روش سم زداییU.R.O.D هیچ گونه خطری در پی نخواهد داشت.
معهذا لازم است که بیمار مورد آزمایشات و معاینات لازم پزشکی قرار گیرد . اگر به دلیل یک نوع بیماری ، استفاده از روش سم زدایی غیر ممکن باشد بدون شک از روش های دیگر ترک و درمان اعتیاد می توان بهره گرفت . بنابر آنچه که گفته شد و چنانچه می خواهید در ترک و درمان اعتیاد خود یا نزدیکان خود موفق باشید .

ثبات و ماندگاری ترک
رعایت موارد زیر ضروری است؛ در غیر این صورت احتمال بازگشت به اعتیاد حتمی است :
1- فرد معتاد از دیدگاه پزشکی خصوصاً روان پزشکی بیمار است .
2- فرد معتاد باید بخواهد و مصمم باشد که از بلای خانمانسوز اعتیاد نجات یابد .
3- ارزیابی های روان پزشکی ، روان شناختی ، شخصیتی ، جسمی و … قبل از شروع ترک و درمان ضروری است .
4- بیمار و خانواده بیمار بهتر است که در حد امکان نظریات و توصیه های روان پزشک معالج را پذیرفته و به آن عمل نمایند .
5- بهتر است فرد معتاد با همراه مورد اعتماد خانواده و روان پزشک معالج در بیمارستان بستری گردد .
6- در صورتی که پزشک معالج صلاح می داند ، بیمار معتاد در مدت زمان مشخصی ممنوع الملاقات باشد و تمام اطرافیان و نزدیکان باید این نکته را رعایت نمایند.
7- نوع و روش ترک یا سم زدایی با توافق بیمار معتاد یا خانواده او و روان پزشک معالج تعیین و انتخاب شود.
8- مدت زمان بستری توسط پزشک معالج تعیین و مشخص می گردد و بیمار و خانواده او نباید بر خلاف آن عمل نمایند .
9- بعد از انجام ترک اعتیاد بیمار باید حداقل به مدت یک سال تحت نظر روان پزشک به درمان خود ادامه داده و از داروهایی که تجویز می شود استفاده و به توصیه های او عمل نماید .
10 – درمان های غیر دارویی مانند روان درمانی انفرادی ، گروه درمانی ، خانواده درمانی و … اگر لازم باشد بهتر است انجام شود.
11- شروع به کار ، فراهم نمودن کاری مناسب ، و بازگشت سریع فرد به کار قبلی در درمان بسیار موثر است .
12- فعالیت های ورزشی روزانه و منظم یکی از ضروریات درمان است.
13- در حال حاضر پیشرفته ترین ، سریعترین و بهترین روش ترک اعتیاد ، روش سم زدایی U.R.O.D می باشد که بهتر است با بستری شدن در بیمارستان صورت پذیرد .
به این امید که شاهد روزی باشیم که اعتیاد به مواد مخدر و یا هرگونه اعتیاد دیگری در کشور عزیزمان ریشه کن گردد.
درمان روانشناختی اعتیاد به مواد محرک (ماتریکس)
از میان مواد اعتیادآور ، مواد محرک به واسطه ترکیبات شیمیایی خاص علاوه بر صدمات جسمانی دارای قدرت فراوان در ایجاد وابستگی روانی و تغییرات رفتاری در فرد می باشند . به همین دلیل میزان وابستگی فرد به این مواد بسیار بالا است و در صورت اقدام به ترک خودسرانه احتمال وسوسه ، لغزش و عود به میزان زیادی وجود دارد . مواد محرک با ایجاد حالات روانی _ رفتاری خاص و هجوم افکار نا خواسته ، توهم و هذیان برای خود فرد و اطرافیان بسیار خطرناکند . با توجه به خصوصیات مذکور ، مواد محرک بویژه شیشه روان درمانی منحصر به خود را می طلبد که در آن به جز در موارد معدود از دارو استفاده نمی شود واین روان درمانی از نوع شناختی _ رفتاری (CBT) می باشد .
در روان درمانی شناختی _ رفتاری ، درمانگران تلاش می کنند تا با ایجاد شناخت و خود آگاهی در بیمار ،تغییرات رفتاری که همانا حرکت به سوی زندگی بدون مواد و فاصله گرفتن از عوارض خطرناک آنهاست بوجود آورند و در نهایت با تغییر سبک زندگی فرد او را به یک زندگی سالم رهنمون سازند . اخیرا" در درمان روان شناختی وابستگی به مواد محرک از الگوی ماتریکس (matrix) استفاده می شود . روش درمانی ماتریکس ، درمانی غیر دارویی در افراد وابسته به شیشه است که جز در موارد نادر نیاز به بستری بیماران نمی باشد . این روش معروفترین و شناخته شده ترین روش درمان اعتیاد به شیشه در سراسر دنیاست .
اجرای ماتریکس که به صورت هفته ای دو الی سه بار با حضور درمانگر و بیمار انجام می شود ، یک برنامه زمانبندی شده سه ماهه می باشد که تمام جلسات دارای یک برنامه تدوین شده مشخص است . در تعدادی از جلسات حضور حداقل یکی از اعضای خانواده بیمار ضرورت دارد . مدت زمان هر جلسه در یک روز حدود 45 دقیقه بوده که در طول جلسه مباحث مخصوص آن جلسه ، تکالیف جلسه قبل ، آموزشهایی برای هفته آینده، بر رسی وضعیت رفتاری در طول هفته و غیره را شامل می شود . در روش درمانی ماتریکس بر مداخلات زیر تکیه می شود :
– آشنایی بیمار و خانواده اش در باره اعتیاد ، مواد محرک و چگونگی درمان
– شناسایی موقعیتهای مشکل آفرین هر بیمار
– مهارت های پیشگیری از ایجاد وسوسه ، ولع مصرف و کنترل آنها
– مهارت های مدیریت موارد احتمالی لغزش و روشهای پاک ماندن
– افزایش توان در برخورد با استرس و ناملایمات
– مهارت های زندگی سالم و بدون مواد نظیر برنامه ریزی ، ارتباط با دیگران ، تفریحات سالم و غیره
– افزایش بصیرت فرد نسبت به رفتارهایش و اصلاح مشکلات روانی و رفتاری
– مدیریت درمان اختلالات جسمی حاصل از اعتیاد
البته در الگوی ماتریکس علاوه بر دنبال کردن یک برنامه مدون که تمام موارد فوق و بسیاری اهداف درمانی دیگر را شامل می شود ، هدف های زیر نیز در هر جلسه دنبال می گردد :
– افزایش ماندگاری بیماران در درمان
– دور ماندن از مواد
– کاهش وسوسه و میل مصرف
برای هر بیمار در هفته ، آزمایش ادرار انجام می شود و بر اساس نتایج آزمایش و مصاحبه های انجام شده در کل دوره درمان وضعیت پیشرفت بیمار ارزیابی شده و بر حسب این ارزیابی مداخلات لازم انجام می گیرد .
حال با عنایت به افزایش روز افزون وابستگان به مصرف شیشه و لزوم درمان کامل و استاندارد این بیماران ، هدایت و راهنمایی آنها که اغلب از قشر جوان جامعه اند به مراکز درمانی ، ضرورتی اجتناب نا پذیر می باشد
با توجه به تجربیات بالینی و درمانی که داشته ام بهترین تعریفی که می توان از اعتیاد ارایه داد این است: اعتیاد یعنی وسوسه و هوس روانی برای تجدید خاطرات لذت بخش گذشته و یا فرار از یک فشار درونی و یا بیرونی. در این تعریف متغیرها و یاعواملی که باعث ادامه یک عمل عادت وار یا وسواس گونه و یا اعتیاد گونه می شوند عبارتند از: 1- وسوسه و هوس روانی، 2- خاطرات لذت بخش گذشته، 3- فرار از فشار درونی مانند دردهای جسمانی و بیقراری روانی 4- فشارهای بیرونی نظیر مشکلات اجتماعی و خانوادگی. به اعتقاد من اعتیاد یک وسواس فکری-عملی می باشد. یک فرد که دارای وسواس نجاست می باشد با اینکه از نظر منطقی می داند تمیز است با این حال قادر به کنترل احساس خود نمی باشد. بنابراین می توان گفت یک فرد معتاد دارای اختلال روانی است که به صورت وسواس ذهنی برای مصرف مواد و همچنین فرار از درد جسمانی می باشد. به اعتقاد من ریشه وسواس افسردگی می باشد. به اعتقاد من سوء مصرف مواد در ابتدا شروع، یک عمل بزه کارانه و جرم است. اما پس از آن دیگر نمیتوان گفت که آن فرد مجرم است، بلکه باید به او بعنوان یک بیمار نگریست…

علل اعتیاد و وابستگیهای روانی مضر:
عواملی که باعث اعتیاد به مواد مخدر و یا هر گونه مواد زیان آور می شوند بسیارند. مهمترین عامل اعتیاد افسردگی و عدم اعتماد به نفس می باشد. به اعتقاد من دومین عامل مهم که شاید از عامل اول هم در بروز اعتیاد به مواد مخدر مهمتر باشد، وفور مواد مخدر در جامعه است. عوامل دیگر مداخله گر و یا بوجود آورنده اعتیاد عبارتند از: 1- رسیدن به حالت خوشایند و لذت بخش نََُّـعشه گی که در نتیجه در طولانی مدت باعث افزایش میزان مصرف می گردد 2-بیکاری 3- نبود امکانات تفریحی (حتی افراد تحصیلکرده که امکانات تفریحی برای سپری کردن اوقات فراقتشان ندارند نیز ممکن است به مواد مخدر به منظور داشتن اوقات خوش، روی آورند) 4- فشارهای خانواده 5- اختلالات روانی. مثلا" کسانی که دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند بیشتر به مواد روی می آورند. 6- و بسیاری از عوامل دیگر.
پی آمدهای اعتیاد:
عواقب اعتیاد با توجه به شخصیت، وضعیت اقتصادی و سطح فرهنگی افراد متفاوت است. بهر حال اعتیاد باعث فروپاشی و تخریب خانواده، اختلالات روانی و جنسی، بدبینی و شکاکیت، دزدی و جرم، فساد اخلاقی، گوشه گیری و فرار از جامعه، و بسیاری موارد دیگر می شود.
با توجه به نوع مواد مخدر عواقب روانی و اجتماعی آن نیز متفاوت است. مثلا" کسانیکه شیشه مصرف می کنند دچار بدبینی، سوءظن، و توهم می گردند که مسایل جبران ناپذیری را برای اعضای خانواده و خود بوجود می آورند. متاسفانه کسانیکه از این نوع مواد مصرف می کنند بر این اعتقادند که هیچ گونه اعتیاد و وابستگی ندارند و هر وقت که بخواهند می توانند آن را رها کنند.
اعتیاد و هیپنوتیزم درمانی:
همانطور که در تعریف اعتیاد گفته شد اعتیاد بیشتر یک وسوسه و هوس روانی است تا یک وابستگی جسمانی. بنابراین در درمان آن هم باید وسوسه روانی مصرف مواد را از بین برد در نتیجه به خودی خود فرد میل خود را به مصرف مواد از دست می دهد. یک فرد معتاد که درد و رنج زیادی را برای ترک مواد تحمل می کند اما پس از مدتی مجددا" به آن روی می آورد، این در واقع بمعنای آن است که قدرت اراده آن فرد تحمل مقاومت در برابر وسوسه تجدید حالات لذت بخشی که آن مواد در گذشته برای او ایجاد می کرد را ندارد. در نتیجه مجددا" شروع به مصرف مواد می کند.
بنظر می رسد برای ترک اعتیاد یک روش بسیار خاصی را باید بکار برد تا وسوسه مصرف مواد را از بین برد. بنابر این از آنجاییکه هیپنوتیزم قادر به نفوذ به ذهن نا هشیار فرد می باشد، به همراه مشاوره روانشناسی و روان درمانی بهترین روش برای رهایی از اعتیاد و وابستگی روانی به هر چیز زیان آوری می باشد.
به اعتقاد من یکی از دلایل اعتیاد افسردگی است . دلایل دیگری اعتیاد می تواند وفور مواد مخدر در محیط و بعد از آن مشکلات خانوادگی و بی توجهی اطرافیان ، کمبود محبت و سهل انگاری خود شخص باشد . به طور کلی همه آنهایی که به چیزی وابستگی پیدا می کنند و قادر به ترک و یا جدایی از آن نیستند را به نوعی می توان افسرده نامید . برای اینکه اعتیاد یک نوع خودکشی تدریجی است . افراد افسرده هم اقدام به خودکشی می کنند .
اعتیاد یک وسوسه و هوس روانی برای تجدید خاطرات لذت بخش گذشته و یا فرار از یک فشار بیرونی ( مثلاْ مشکلات خانوادگی و غیره … ) می باشد . افراد معتاد اثرات زیان بخش مواد مخدر را می دانند و در نهایت به آن نتیجه می رسند که می خواهند آن را ترک نمایند .اما آنطور که شواهد نشان می دهد به نظر می رسد که بسیاری از افراد معتاد قادر به ترک آن مواد نیستند . به عبارتی نمی توانند . پس می دانند – می خواهند اما نمی توانند . برای مثال مشاهده شده است که بسیاری از افراد علیرغم ترک جسمانی و مشاوره های مختلف روانشناسی بازهم مجددا به استمرار آن عادت مضر مبادرت می ورزند. شاید چنین استدلالی در توجیه بسیاری از مسائل و مشکلات عاطفی و رفتاری انسانها قابل تعمیم باشد . تا کنون تجربیات ما و همینطور دیگران ثابت کرده که هیپنوتیزم درمانی و روان درمانی در کمک به فرد برای رهایی از مواد زیان آور و یا حتی رفتارهای غیر قابل کنترل بسیار موثر می باشد . اما با این وجود تا زمانی که فرد تصمیم به رهایی از آن مواد مخدر و یا تصمیم به تغییر رفتار خود را نگرفته باشد هیچ درمانی موثر واقع نمی شود .
پس از درمان:
آقای 26 ساله ای به همراه یکی از والدینش به دلیل اعتیاد به شیشه مراجعه نمود. البته علائم دیگری که بسیار آزارش می داد به این قرار بود، اضطراب و دل شوره شدید، بد خوابی ، کابوس شبانه ، بد بینی ، عدم اعتماد به نفس ، وسواس فکری بر روی کلمات ، بی اشتهایی ، و حالت تهوع به همراه استرس و…. و مهمتر از همه مشکل جنسی عدم نعوذ "Erection " . بعد از شروع درمان علائم بهبود آغاز شد. ( طبق گزارش بیمار و همراهش ) و در نهایت همراهش چنین گزارش می دهد: حال عمومی فرزندم در مورد اشتها، خواب، استرس و اضطراب و افسردگی و….کاملآ خوب شده است. و بیمار گزارش می دهد: تمام روحیاتم خوب و از نظر جنسی کاملآ خوب شده ام.
آقای 38 ساله ای با مشکل وابستگی شدید (اعتیاد) به تریاک و اضطراب بسیار شدید کاری به طوری که از 5 صبح بیدار می شود و تا 7:30 صبح دیگر نمی خوابد تا اینکه برود سر کارش. و همچنین مشکل در عدم تمایلات جنسی و عدم کنترل بر خود در هنگام روابط جنسی ( زود انذالی )مراجعه و پس از چندین جلسه گزارشات به این صورت بود که همسرش می گفت : دکتر چه کار کردی که 7 صبح هم به زحمت بیدار می شود؟و….. گزارشات پایانی بیانگر این است که وابستگی به مواد به طور کامل قطع شد. (به بیمار توصیه شد که ذره ذره از میزان مصرف تریاک کم کند. منتهی از آنجائیکه انگیزه درمانش بالا رفته بود ،او میزان مصرف را به سرعت کاهش داده بود. به عبارتی وسوسه استفاده از مواد در او کاملآ کمتر شده و در نهایت کاملآ از بین رفته بود. ) و همین طور در رابطه با بقیه مسائل و مشکلات حتی آنهایی که گزارش نکرده بود هم احساس رضایت و بهبودی داشت.
دختر خانم 18 ساله ای با وابستگی بسیارشدید به کراک به همراه علائم روانی و رفتاری دیگری چون: کابوس شبانه ، پرخاشگری ، افسردگی، استرس و اضطراب ، بی اشتهایی و….مراجعه و پس از شروع درمان آرام آرام علائم روانی و رفتاری او کاهش پیدا کرد، خوابش بهتر شد، اشتهای خوردن بهتر شد،وسوسه کشیدن کمتر شد (طبق گزارشات خود بیمار و همراهانش) به هر حال به نظر می رسید طبق معمول همه حالات بیمار متحول گشت و انگیزه پیشرفت و تحصیل و شرکت در کنکور سراسری در او پیدا شد.

و بسیاری از موارد دیگر که به انواع مواد مخدر دیگر وابسته بوده اند نتایج بسیار خوبی گرفته اند. دلیل بهبود اینگونه افراد بوسیله روان درمانی و هیپنوتیزم نه به این دلیل است که وسوسه استفاده از مواد را از آنها می گیرد بلکه تغییر حس و نگرشی است که فرد در مورد خودش پیدا می کند. البته هیپنوتیزم به نوبه خودش در درمان واقعآ معجزه می کند البته اگر به زیبایی انجام شود و به درستی به کار گرفته شود.
نحوه برخورد با آزمایش ادرار در درمان بیماران معتاد
مقدمه : آزمایش ادرار یکی از اجزای چالش بر انگیز و مهم درمان می باشد بسیار مهم است که درمانگر و بیمار دید گاه مشترک و تبیین شده ای در این زمینه داشته باشند . این مورد زمانی اهمیت بیشتر پیدا می کند که یکی از مهمترین علل قطع درمان برخورد نا مناسب با موارد مثبت و برخوردهای نامناست در مانگر و خانواده و بیمار با این مطلب است در این مقاله سعی شده بیشتر درباره موارد چالش بر انگیز بحث شود .
آزمایش ادرار عمدتا در کلینیک ها در درمان نگهدارنده از هفته دوم و در درمان محرکها ( ماتریکس) از جلسه هفتم شروع می شود در این زمینه درمانگر بهتر است اصول ذیل را برای آگا هی بیمار از ابتدای در مان برای بیمار توضیح دهد و خودش نیز به آن اصول پایبند باشد :
۱-آزمایش ادرار به صورت روتین برای تمام بیماران و طبق برنامه منظم به عمل می آید.
۲-انجام آزمایش به دلیل بد بینی یا شک داشتن درمانگر به شما یا مچ گیزی یا تقلب یا دروغ گویی شما نیست.
۳- آزمایشات به عنوان ارزیابی طبی درمان است مثل اندازه گیری مکرر فشار خون یا قند خون در بیماری دیابت که هدف درمانگر ارزیابی اثر بخشی درمان است و چون مکرر به عمل می آید یک مورد آن تنها مقطعی از درمان را می سنجد جواب مثبت آن به معنی بی ارادگی و بی انگیزگی بیمار نیست و منفی بودن آن نیز مبنی بر اتمام درمان و عدم نیاز به خدمات درمانی نیست.
۴-جواب تست ها تنها به خود بیمار گفته می شود و در صورت رضایت بیمار خانواده بیمار می توانند از جواب آن اطلاع یابند که این امر بهتر است از ابتدا قبل از شروع تست ها قرار گذاشته شود زیرا در موارد پس از انجام و مثبت شدن آزمایش خانواده این امر را قبول نخواهد کرد.
۵-روال انجام عملی آزمایش برای بیمار روشن گردد در بعضی از مراکز با حضور ناظر و در بعضی از مراکز بدون حضور ناظر (روش بهتر) انجام می گردد باید دقت شود این مورد باید برای همه بیماران یکسان وروتین باشد.
۶-برای بیمار توضیح داده شود که استفاده از چه داروهایی می تواند تست را مثبت کند تا از مصرف آنها اجتناب کند (بهتر است لیست دارو ها به صورت مکتوب داده شود)همچنین مواردی که نمونه سرد باشد با حاوی موادی غیر از ادرار باشد باید مجدد تکرار شود.
۷-تاکیدا به بیمار گفته شود بیان اینکه لغزش داشته از طرف بیمار مبنی بر عدم انجام تست نیست و تستها در زمان مقرر به عمل می آید.
۸-درمانگر می تواند بر اساس صلاحدید در طی درمان تست های مواد دیگر را از بیمار بکیرد این امر بهتر است با آگاهی بیمار باشد.
یکی از حساس ترین موارد مثبت شدن آزمایش در طی درمان است که به نوعی می توان مهارت و قدرت درمانگر را در مدیریت این امر سنجید . در ذیل مورادی که درمانگر بایدته آن توجه کند اشاره شده اشت:
1-باید به بیمار گفته شود + شدن تست نشانگر بد بودن شما نیست و نشان دهنده آن است که بیماری شما هنوز کنترل نشده ( علیرغم شروع درمان) ومانند فشار خون بالا در طی درمان دارویی فشار خون
2- این نشان دهنده آن است که درمان شما به اقدامات بیشتری نیاز دارد شاید افزایش دارو و یا شرکت در جلسات مشاوره و به نوعی+ شدن تست نشان دهنده لزوم فعالیت بیشتر درمانگر و بیمار است بهتر است بیمار در شرایط فوق با احساس درمانگر در کنار خود و لزوم تلاش مشترک احساس امنیت بیشتری کند.
3- از تحقیر محکوم کردن و تخریب بیمار بپرهیزید بیمار باید احساس کند درمانگر رفتاری متفاوت از خانواده و جامعه نسبت به لغزشش دارد.
4- مثبت شدن آزمایش ملاک ارزیابی روند درمان است نه شخصیت بیمار مانند هر درمانگر در حوزه های درمانی دیگر که با آزمایش قند بالا باید توجه و مراقبت بیشتری از بیمارتان داشبه باشید.
5-بیمار باید احساس کند تست ملاک ارزیابی تلاش های مشترک دوطرف است بیمار باید به سمت راههای منفی شدن تست هدایت شود "" بیا تلاش کنیم هفته آینده منفی شود. "" "" شما چه راهکازی را پیشنهاد می کنید؟ "" من چگونه می تونم کمکت کنم؟ ""
6- به بیمار باید گفته شود تست مثبت علیرغم تمام تلاشهای شما و من می تواند نشان دهنده ماهیت سخت و آزار دهنده بیماری نیز باشد این امر می تواند نشان دهنده نیاز به کاری فرا تر اقدامات حال حاضر باشد ( همیشه از بیمار نظر بخواهید که چه کار می توانید بکنید ) این از اصول مشاوره ه انگیزشی است که"شما متخصص درمان هستید و لی بیمار متخصص زندگی خود"
از موارد سخت تر عدم پذیرش تست مثبت از طرف بیمار است . بیمار مدعی عدم لغزش یا اشتباه بودن تست است .نکاتی که باید به آن توجه کرد
۱-مهمترین نکته اینست که از بحث و جدل با بیمار بپرهیزید.
۲-از روبرو کردن تست با بیمار (confront) کردن بپرهیزید نشان دادن تست یک یا دو خط بودن و یا احضار منشی و یا شاهد دیگر هیچ کمکی به درمان و شما نمی کندو تنها مقاومت بیمار را بیشتر و عمیق تر میکند.
۳-به بیمار خاطر نشان کنید یک تست کلیت درمان را نشان نمی دهد و نکته بسیار مهم اینست که شما تنها روی آزمایش قضاوت می کنید نه بیمار همانطور که می دانید عدم پذیزش یکی از علایم مقاومت است در صورت مقاومت بیمار بر اساس اصول مشاوره انگیزشی حتما باید با تکنیک های انگیزشی مقاومت را دور زد بیان اینکه" من هفته آینده مجدد تست می گیرم" و" دوست دارم با کمک هم تستت منفی شود" و یا برنامه ریزی و هدف گذاری در باره منفی شدن تست هفنه بعد می تواند موفقیت باشد.
۴-یادتان باشد این به معنی رشوه دادن و تطمیع بیمار مبنی بر امکان وجود اشتباه در تست نیست.و شما هیچ گاه امکان اشتباه در تست را تایید نمی کنید.
در انتهای جلسه می توان به بیمار متذکر شد" به علت ماهیت سخت این بیماری ممکن است بر خلاف خواست خودت و همه تلاشهایت این بیماری تو را وادار به کارهایی کند که مایل به انجام آن نیستی و این نکته را بدان هر بار که نخواهی در باره مشکلت با در مانگرت صادق باشی با یکی از علائم این بیماری روبرو هستی"
همکار محترم پیشنهاد می شود برای نهادینه کردن موارد بالا باید درمانگر نیز دیدگاه انگیزشی داشته باشد و گاهی تغییر دیدگاه دستوری و یا محکومی به انگیزشی ممکن است زمان بر و گاهی سخت باشد اما قاطعا معتقدم با اجرای اصول بالا درمانگران می توانند میزان ریزش بیماران خود را کاهش دهند و از میزان مقاومت های درمانی بیمارانشان کاسته شود.
بیوفیدبک
پس خوراند زیستی (بیوفیدبک) به عنوان درمان اختلالات سو مصرف مواد
(ترجمه مقاله چاپ شده در مجله روانشناسی آمریکا توسط اساتید روانپزشکی و روانشناسی دانشگاههای مینسوتا و تنسی)
الکتروانسفالوگرافی بیوفیدبک از 3 دهه گذشته در اختلال مصرف مواد (شناسایی ) به کار گرفته شده است.اختلالات سوء مصرف مواد با شرایط گوناگون و انواع اختلالات نوار مغزی ارتباط دارد . بازخورد زیستی انسفالوگرام در ترکیب با سایر درمانها به کار گرفته شده است وممکن است در بهبود نتایج خاصی از درمان مفید واقع شود.با توجه به مطالعات بالینی منتشرشده و به کار گیری معیارهای اقتباس شده انجمن روانشناسی کابردی و جامعه بین المللی نوروفیدبک این تحقیقات نشان داد که آموزش الفا- تتا به تنهایی برای درمان اعتیاد به الکل و یا در ترکیب با آموزش های بتا به عنوان محرک برنامه های درمان ،احتمالا در ترک مواد و ترک الکل موثر است.
اختلالات استفاده از مواد عبارتند از: اختلالات مربوط به سومصرف مواد مخدر(از جمله الکل) و نماینده شایع ترین شرایط آشفتگی روانی و در نتیجه اختلال در کار ، شناخت و رفتار است. سوء استفاده مواد مخدر با توجه به تغییرات ایجاد شده در فعالیت مغز با روش های کمی الکتروآنسفالوگرافی قابل تشخیص هستند. درمان اختلال اعتیاد آور توسط آنسفالوگرافی و بیوفیدبک (یا نوروفیدبک ) برای نخستین بار توسط کار اوران به عنوان پروتکل محبوب شناخته شد.
این رویکرد بازخورد شنیداری مستقل از 2 فرکانس های کند مغزی که موج الفا (8-13) و تتا (4-8) را در شایط چشم بسته تولید میکند. به بیماران از قبل در نوروفیدبک اموخته میشود که با کنترل بر روی آلفا – تتا آنها را زیر فشار بگذارند تا از تصاویر موفقیت آمیز استفاده کنند (پیشنهاد میشود که امتناع از مصرف مواد ،زندگی با اطمینان و شادی).با این روش در دراز مدت و در طی جلسات مکرر گزارشات حاکی از تغییردر تست شخصیت و انگیزه افراد تحت درمان بوده است.
از آنجا که این روش برای افرادی که اعتیاد به الکل دارند مناسب است برای افرادی که وابستگی به حشیش دارند نیز به کار برده شد اما ابتدا با موفقیت محدودی روبرو شدند. دستورالعمل ها به طور مشترک توسط انجمن روانشناسی کاربردی و بیوفیدبک وجامعه بین المللی برای نوروفیدبک تاسیس شد . ارزیابی اثربخشی نوروفیدبک برای شناسایی شامل چندین ملاحظه است. این شامل مشکلات ارزیابی اثربخشی هر روش درمان می باشد. معیار نتیجه (به عنوان مثال: پرهیز از بهبود عملکرد و کیفیت زندگی)و زمان نتیجه (به عنوان مثال : یک سال، دوسال بعد از درمان) به وضوح مشخص نشده است. هنوز داروی خاص استاندارد و یا درمانهای دیگری برای شناسایی انواع مختلف دیگر که اثربخش یا احتمالا اثربخش باشد وجود ندارد.
در این قسمت به بررسی اثرات متفاوت مواد مختلف مخدر بر روی تغییرات مغزی میپردازیم:
اعتیاد به مواد مخدر میتواند به عنوان یک اختلال روانی به ویژه در زمینه رفتاری ، شناختی و روانی- اجتماعی است .شناسایی اعتیاد به مواد مخدر با توجه به این مشخصه هاست:
وابستگی فیزیولوژیکی همراه با مشخصه سندرم ترک در قطع دارو ،وابستگی آنی با ولع مصرف، تحمل درد زیاد وعود بیماری روانی است که این نتایج حاصل از اثرات طولانی مدت مواد مخدر بر مغزاست .اعتیاد میتواند کنترل مغز ورفتار را با فعال کردن وتقویت الگوهای رفتاری در اجبار به مصرف مواد از دست بدهد.بسیاری از بیماران به دنبال درمان اعتیاد وابستگی های چند گانه به داروهاو بیماریهای روانی دارند اطلاعات حاصل از نظر سنجی ها نشان داده که اعتیاد به مواد مخدر یک پدیده شایع است و اثرات قابل توجهی از جمله عوارض ومرگ را به دنبال دارد .اخیرا از طریق بررسی فیزیولوژیکی عصبی و پژوهش های بالینی ومطالعات روانی بیولوژیکی بسیاری از اجزای خاص شناختی،عاطفی ورفتاری را شناسایی کرده اند با این حال ارزشهای عملی این علم شناختی اعصاب و روانشناسی کاربردی مبتنی بر درمان (به عنوان مثال:نوروفیدبک )بستگی به ادغام این روش ها برای استفاده در این اختلال دارد.
نقشه الکتروآنسفالوگرام بیماران وابسته به الکل متفاوت است و به میزان قابل توجهی نسبت به افراد سالم گروه شاهد از اختلالات روانی رنج میبردند و این مساله ممکن است برای اهداف تشخیصی مفید باشد.کاهش قدرت این امواج مغزی میتواند شاخصی از آتروفی مغز و آسیب های مزمن مغزی باشد در حالی که افزایش در گروه بتا ممکن است مربوط به عوامل مختلف از قبیل استفاده از دارو، سابقه اعتیادبه الکل و یا توهم باشد.افراد الکلیسم اغلب مستعد اختلال در استراحت الکتروآنسفالوگرام هستند اگرچه اهمیت علل آنها نامعلوم است .در بررسی خانوادگی افراد الکلیسم کاهش ارتباط و قدرت مطلق الفا در آکسیپیتال و فرونتال مناطق و افزایش بتای نسبی در هر 2 منطقه در مقایسه با افراد بدون سابقه الکل نشان داده شده است وهمین طور تحقیقات نشان داده که عوامل ژنتیکی نقش مهمی در
تفاوت نقشه مغزی این افراد بازی میکند.
در افرادی که ماری جوانا مصرف میکنند در الکتروآنسفالوگرام آنها ، کاهش فرکانس در آلفا وافزایش قدرت نسبی(مقدار،فراوانی)آلفا ،و کاهش در نسبت قدرت بتا در قسمت قشر پیشانی گزارش شده است.
الکتروآنسفالوگرام در اعتیاد به هرویین :
فقط در تعداد کمی از مطالعات تغییراتی را در نقشه مغزی نشان داده است و بیشتر تغییرات کیفی قابل مشاهده بوده است و این تغییرات همراه با کاهش ولتاژ آلفا وفعالیت کم ان با کاهش ریتم همراه بود وافزایش در فعالیت های بتا در مناطق مرکزی وامواج کم دامنه تتا و دلتا نیز گزارش شده است.
علت اصلی وابستگی به مواد مخدر و علایم فیزیکی ، عدم تعادل کانکول آمین به خصوص نورادرنالین و شاید به میزان کمتر دوپامین باشد.
نقشه مغزی در اعتیاد به کوکایین:
با توجه به اثرات سمی این داو بر روی مغز با افزایش فعالیت بتا وتتا، فعالیت بیش از اندازه آلفا و کاهش فعالیت دلتا میباشد و اختلالات نشان داده شده بیشتر در مناطق کورتکس قدامی نشان داده شده است و افزایش قدرت تتا با یک اثر مثبت به مواد مخدر و افزایش در قدرت آلفا با عصبانیت ارتباط دارد.همچنین کوکایین با افزایش اثرات مشابهی در دلتا در قسمت جلوی قشر مغز با عصبانیت ارتباط دارد.
الکتروآنسفالوگرافی در اعتیاد به مت آمفتامین :
با استفاده از این ماده مخدر باعث افزایش قدرت دلتا وتتا امانه در آلفا و بتا و سواستفاده از این ماده با کاهش مشکلات روانی و اجرایی قیمت جلویی قشر مغز ارتباط دارد.
اختلالاتی روانی ممکن است با سومصرف مواد همراه باشند و انها عبارتند از: اختلالات سلوک ، دوقطبی یا خلقی ،فزون کنشی و عدم توجه و اختلال پس از سانحه و اختلال در مغز در قسمت جلوی استخوان پیشانی نشان دهنده عدم کنترل مهار در مکانیسم زمینه ای است.
انتقال دهنده هایی که در سوومصرف مواد میتوانند دخیل باشند آندورفین و مخصوصا دوپامین هستند.
مطالعات بیوفیدبک در سومصرف مواد:
این تکنیک به طور همزمان شامل اندازه گیری آلفا (13 -8 ) تتا (8-4) و بازخورد تن شنوایی جداگانه برای هر فرکانس که نماینده دامنه بزرگتر مجموعه قبل از استانه است.همواره در این روش باید با آرامش باشند و به تشویق افزایش مقدار سیگنال ها بپردازیم. با این روش در واقع میتوان امواج مغزی را مشاهده کرد و میتوانیم فرد را قادر سازیم تا این امواج را در یک حالت طبیعی حفظ کند و یک نوع روش خودآگاهی است و میتوان هم به صورت فردی وهم به صورت گروهی انجام شود .در طی تحقیقات انجام شده در درمان افراد الکلیسم با بیوفیدبک افزایش قابل توجهی در ریتم های امواج تتا و آلفا مشاهده شده است.در این روش اموزش درجه حرارت به عنوان پیش شرطی سازی تمرین آرامش القا میشود،شرکت کنندگان پس از آموزش کنترل درجه حرارت وکنترل سیگنال های خود با چشم بسته در محیطی آرام سیگنال های شنوایی ارایه میشود و زمانی که آلفا (12-8) به استانه تعیین شده برسد لحن دلپذیری ارایه خواهد شد ومراجع ،داوطلبانه به تولید این تن میپردازد و به تدریج آرام خواهد شد. وقتی موج تتا(8-4) به اندازه کافی تولید شوند تن دوم شنیده میشود و موضوع آرام تر میشود و بر اساس پروتکل مربوطه از حالت توهم به حالت خواب آلودگی انتقال پیدا میکند.با توجه به جلسات 20 تا 40 دقیقه ای در درمان افراد الکلیسم و افسرده نشان داده است که حتی در بهبود شخصیت و خلق وخوی انها تاثیرات مثبتی ایجاد شده است وهمین طور در سطح عملکردی انها نیز تاثیرگذار بوده است.
در رویکرد آموزش بتا در رابطه با رویکرد آموزش آلفا – تتا به طور موفقیت امیزی در درمان استفاده میشود.البته در یک طرح ترکیبی (آموزش آلفا – تتا) با پروتکل (بتا/تقویت توجه با سرکوب تتا ) درمان با موفقیت بیشتری انجام خواهد شد.البته باید این مساله را هم مد نظر قرار داد که نوروفیدبک تنها به عنوان یک درمان کمکی به دیگر درمان ها قرار دارد.
از انجا که اعتیاد ماهیتی مزمن داد برای شناسایی ودرمان لازم به زمان طولانی دارد.اگونیست ها و آنتاگونیست ها به عنوان درمان علامتی برای وابستگی به مواد مخدر موثرند اما هیچ کدام از انها تایید شده نیستند وبهتر است از درمانهای تلفیقی از جمله:
دارودرمانی ، درمان شناختی – رفتاری ورفتاردرمانی و به طور همزمان از تقویت های طبیعی وآموزش و تقویت برای پیش بینی کنترل استفاده شود .گاهی لازم است اختلال روانی که با سومصرف مواد همراه است نیز درمان شود در نتیجه بهتر است در ابتدا شناسایی صورت بگیرد به عنوان مثال فزون کنشی وعدم توجه درمان نشده یک عامل خطر برای توسعه سومصرف مواد است.
چندین برنامه های کاربردی مهم از نوروفیدبک وپروتکل هایی برای بهبود شناختی وجود دارد این خط جدید امیدوارکننده از نوروفیدبک مبتنی بر تحقیقات علوم عصب شناختی است.ادغام ازمون های شناختی با الکتروآنسفالوگرافی واندازه گیری های شناختی ورفتاری و نوروفیدبک و مداخلات مبتنی بر اقدامات خاص میتواند در پیشرفت درمان مفید واقع شود.
آشنایی با روش نوروفیدبک و بیوفیدبک در ترک شیشه
یکی از روش هایی که در دنیا از سال 2002 (در آمریکا ) برای ترک مواد محرک (مثل ترکیبات آمفتامینی و شیشه) مورد توجه قرار گرفت، استفاده از روش "نوروفیدبک" است و،بر این اساس مشاهده شد که با توجه به صدمه ای که به مغز می رسد، اگر بتوان با تمرین هایی که به فرد می دهند، عملکرد مغز را درست می کنند و عواملی مانند وسوسه و افسردگی را از بین می برند، میزان موفقیت این افراد در پاک بودن به میزان قابل توجهی افزایش پیدا می کند.

بر اساس گزارشی که در آمریکا منتشر شد، طی پیگیری شش تا هشت سال مشاهده شد که 81 درصد افرادی که شیشه و سایر ترکیبات محرک استفاده می کردند و با استفاده از نوروفیدبک درمان شده بودند، دیگر به سوی اعتیاد برگشت نکردند، به عبارت بهتر با استفاده از این روش توانستند مغز را به میزان قابل توجهی به سمت نرمال عمل کردن برگردانند.
نالترکسون
داستان اعتیاد از این قرار است که:
ساختمان شیمیایی مورفین شباهت زیادی به ساختمان شیمیایی اندورفین دارد. مورفین موجود در مواد مخدر وارد بدن شده و به شدت به این گیرنده ها می چسبد و شرایطی را پیش می آورد که سلول تصور می کند گیرنده مذکور از بین رفته است پس یک گیرنده جدید دیگر می سازد. با مصرف دوباره مواد مخدر، گیرنده جدید نیز با مورفین پوشیده می شود و سلول باز هم گیرنده جدید دیگری می سازد. به این ترتیب تعداد این گیرنده ها در افرادی که مواد مخدر را بصورت طولانی مدت استفاده می کنند زیاد می شود. زیاد شدن گیرنده ها باعث ایجاد اثرات ناخوشایندی می شود و شخص مصرف کننده مواد مخدر مجبور است برای جلوگیری از این علایم همچنان مصرف خود را ادامه دهد یا بالاتر ببرد!
وقتی شخصی بطور طبیعی پاک می شود یا با هر روشی مورد سم زدایی قرار می گیرد، تنها مورفین موجود در بدنش خارج می شود ولی گیرنده های مورفین همچنان به تعداد زیاد در بدن وی باقی می مانند که منجر به علایمی از جمله ولع مصرف مواد مخدر می شوند. بدون مصرف نالترکسون به شرط پاک ماندن بیمار، تقریبا شش ماه طول می کشد که این گیرنده ها کم شده و به تعداد طبیعی نزدیک شوند. با مصرف نالترکسون به مدت حداقل شش ماه این مدت زمان به سه تا چهار ماه کاهش می یابد.
نالترکسون آنتاگونیست یا داروی ضد مواد مخدر است. وقتی وارد بدن فرد وابسته به مواد مخدر می شود،مورفین را از گیرنده های مورفین جدا کرده و در اندک زمانی شخص به شدت دچار علایم ترک یا همان خماری می شود. این علایم به قدری شدید است که گاها تیم درمانی را نیز دچار وحشت می کند. دردهای شدید اسکلتی عضلانی و شکمی، اسهال و استفراغ شدید، پرشهای عضلانی و … که کنترل آن نیز نسبتا مشکل است شخص را راهی بیمارستان می کند!
اگر این دارو توسط شخصی که از مواد مخدر پاک شده است مصرف شود نه اینکه علایم خاصی ایجاد نمی کند بلکه با از بین بردن گیرنده های مورفین با عث کاهش ولع مصرف مواد مخدر نیز می گردد. پس باید زمانی این دارو را به بیمار تجویز کنیم که مطمئن باشیم سم زدایی با موفقیت انجام شده و بیمار کاملا پاک است. برای اطمینان از پاک بودن بیمار بعد از قطع داروهای سم زدایی باید بیمار حداقل به مدت ده تا چهارده روز پاک مانده و هیچ ماده مخدر یا شبه مخدری در طول این مدت استفاده نکند. بعد از این مدت بیمار به کلینیک مراجعه می کند و در کلینیک از بیمار تست مورفین گرفته می شود و در صورت منفی بودن تست مورفین تست دیگری به نام تست چالش نالوکسان انجام می شود. در صورتیکه جواب هر دو تست منفی باشد بیمار می تواند از فردای همان روز روزانه 50 میلیگرم نالترکسون بصورت خوراکی مصرف کند.
علاوه بر کاهش ولع مصرف مواد مخدر از مزایای دیگر نالترکسون می توان به چند مورد زیر اشاره کرد:
1 . وقتی شخص نالترکسون را در حضور خانواده مصرف می کند می توان از پاک بودن شخص اطمینان حاصل کرد.
2. اگر شخصی بعداز مصرف نالترکسون اقدام به مصرف مواد مخدر کند سه حالت زیر ممکن است اتفاق بیافتد:
• مصرف مواد مخدر هیچ گونه اثری روی فرد نمی گذارد.
• شخص به شدت خمار شده و راهی بیمارستان یا کلینیک می شود
• مرگ به علت مسمومیت با مواد مخدر
پس شخصی که نالترکسون مصرف کرده است اگر دچار هوس شود می داند که در صورت مصرف مواد مخدر خطر مرگ را بالقوه بر خود تحمیل می کند. به همین خاطر هوس خود را بخوبی کنترل می نماید. مدت زمان اثر نالترکسون بیست و چهار ساعت بوده و مصرف مرتب آن از اهمیت زیادی برخوردار است. نالترکسون ایجاد وابستگی نمی کند و بر عکس در بسیاری از موارد بیماران به بهانه های مختلف سعی می کنند از خوردن آن سر باز زنند که در این مورد در کلاس های آموزش خانواده در کلینیک تخصصی ترک اعتیاد آینده به خانواده های بیماران آموزش های لازم داده می شود.
نالترکسون باید حداقل به مدت شش ماه روزانه مصرف شود. در برخی بیماران ممکن است مصرف آن حتی برای بیشتر از دوسال نیز توصیه شود.
نالترکسون عوارض جانبی خاصی ندارد. در صورت بروز عوارض جانبی حتما باید این مسئله توسط پزشک درمانگر تایید شود. بدون تایید پزشک درمانگر به هیچ وجه نباید مصرف نالترکسون را قطع یا کم کرد. در برخی بیماریها نیز برا ساس نظر پزشک درمانگر باید تعیین دوز انجام شود.
بعداز سم زدایی و شروع نالترکسون به بیمار کارت مصرف نالترکسون داده می شود. بیمار باید این کارت را همواره با خود همراه داشته باشد تا در صورت بروز شرایط اورژانسی برای وی داروهای مخدر یا شبه مخدر تجویز نشود.
در مواردی که استفاده خوراکی این دارو برای بیمار مشکل است می توان از پلت یا کپسول زیر پوستی آن استفاده کرد. به این ترتیب دارو در زیر پوست کاشته شده و روی آن بخیه زده می شود. و بر اساس نوع کپسول در طول دو، سه یا شش ماه به تدریج جذب می شود

اعتیاد از منظر تئوری شناختی رفتاری
وقتی بیمار در دوران مصرف قرار می گیرد مصرف مواد بر روی رفتار، احساس ، افکار و باورهای بیمار تاثیر می گذارد به گونه ای که این تغییرات به تدریج اتفاق می افتد بیمار در اوایل عمل یا رفتار مصرف را انجام می دهد و بعد از چند مدت تکرار ،به تدریج این حالت بر روی احساسات و افکار بیمار تاثیر می گذارد.
بعد از مدتی فکر مواد و احساس نیاز به مواد رفتار مصرف مواد را بر می انگیزد و این حالت تکرار خواهد شد و یک چرخه معیوب را ایجاد خواهد کرد . این چرخه در ابتدا بدین صورت است که رفتار مصرف احساس و افکار بیمار را تحت تاثیر قرار می دهدو بعد از چند مدت افکارواحساسات اعتیادی رفتار اعتیادی را به وجود خواهد اورد. نمودار این چرخه بدین صورت خواهد بود.
و این چرخه مثل یک سیکل معیوب تکرار خواهد شد تا جایی که افکارو احساسات اعتیادی بخش بزرگی از افکار روزمره فرد را شکل خواهد داد تکرار شدن این افکار و احساسات در طول روز به تدریج مقوله ای جدید به نامباورهای اعتیادی را ایجاد می کنند تا جایی که دیگر بیمار تحت تاثیر عمیق باورهای اعتیادی خود قرار می گیرد.
در چنین شرایطی افکار واحساس اعتیادی پشتوانه خوبی برای سیطره و نفوذ بیشتر پیدا می کنند.زیرا انها از مخزن و پشتوانه ای قوی و پرانرژی به نام باورهای اعتیادی بر خوردارند و خود را به صورت افکار اتوماتیک و غیر اتوماتیک نشان می دهند.
آنچه که برای بیمار مصرف کننده به نسبت ایجاد مشکل می کند افکار اتوماتیک می باشد نه افکار غیر اتوماتیک مثال ان ساده است زمانی یک بیمار با یک برانگیزان مواجه می شود افکار اعتیادی معمولا اتوماتیک به صورت مکرر به سمت او حمله ور می شوند این افکار حمله ور شده از جای به نام باورهای اعتیادی فرد تغذیه می کنند و فرد را فکر باران می کنند.
در اینجاست که می توان فهمید احساسات اعتیادی معمولابعد از افکار اعتیادی شعله ور می شوند زیرا اگر بیمار به افکار اعتیادی خود بها دهد و یا به انها شاخه برگ دهد وسوسه مواد در بیمار شعله ور می شود. معمولا هوس و وسوسه از احساس بیمار شعله ور می شود.
ودلیل موجه دیگر برای تصدیق این حالت می توان از اینجا نتیجه گرفت که ما می توانیم افکار را کنترل کنیم چه به صورت اتوماتیک و غیر اتوماتیک حتی به اندازه یک صدم ثانیه ولی هوس و وسوسه را نمی توانیم کنترل کنیم بلکه باید انرا مدیریت کنیم زمانی که بیمار به وسوسه می رسد زمانی است که بیمار با بها دادن به افکار خود شعله وسوسه را فروزان و ان را مانند موجی بر انگیخته کرده است . حالت زیر را می توان به شکل زیر متصور شد.
در نقطه اوج وسوسه واقعا شرایط فوق العاده سختی برای بیمار ایجاد شده است پس باید به بیمار کمک کرد تا بتواند وضعیت خود را مدیریت کند در چنین شرایطی تغییر مکان دادن بیمار معمولا گزینه ای خوب برای فروکش دادن احساس و وسوسه بیمار باشد .
مهارتهای مقابله با وسوسه در این زمان به بیمار کمک خواهد کرد ( که در الگوی درمان ماتریکس آموزش داده می شود ) . درک این شرایط از طرف خانواده و اطرافیان برای بیمار دلگرمی به ارمغان خواهد آورد و درنهایت انگیزه برای درمان افزایش می یابد.
علل کاهش انگیزه بیمار در طول دوره درمان چه میتواند باشد؟
دقت کنید بسیاری از اوقات، می تواند انگیز های برای موفقیت در درمان یا از ابتدا وجود نداشته باشد یا در حین درمان کاهش یابد. موارد زیر می تواند باعث نبود انگیزه در ابتدای درمان باشند:
1 – در بسیاری از اوقات، افراد معتاد اغلب رفتارهای اعتیادی خود را آنقدر غیرطبیعی نمی بینند که نیازمند درمان باشند .
2 – بعضی از مواقع اعضای خانواده، بیمار را با تعیین ضرب العجل هایی تحت فشار می گذارند تا درمان خود را شروع یا پیگیری نماید. مثلاً ممکن است بگویند که درمان اعتیاد را اکنون انجام بده یا خانواده را ترک کن و این موجب می گردد که معتاد به خاطر خانواده و نیاز خود به حمایت آنها و نه به دلیل احساس نیاز به درمان در درمان شرکت نماید.
3 – گاهی خانواد ه ها، رو شهای درمانی را خود ا نتخاب می کنند و درنهایت فقط بیماران را برای درمان به همراه خود می آورند که این شرایط باعث عدم رضایت و کاهش همکاری معتاد می شود.
کاهش انگیزه در ادامه درمان دلایل متفاوتی دارد که بعضی از آنها عبارتند از:
1) بسیاری از خانواده ها در برخورد با رفتارهای اعتیادی بیمارشان از روشها و برخوردهای غلطی مانند تهدید، تطمیع و یا طرد استفاده می کنند که گاهی می تواند بعد از شروع درمان، هم ادامه یابند و باعث کاهش انگیزه بیمار گردند.
2) اشتباه خانواده حین و یا قبل از شروع درمان از جمله عدم عمل به تعهدات و یا دادن تعهدات غلطی
)مانند قول باج و تطمیع( که باعث می گردد بعد از این که خانواده به قول خود عمل نمود، بیمار انگیزه
اولیه خود را از دست بدهد.
3) بسیاری از اوقات بیمار بیان می کند که دیگر از زندگی لذت نمی برد و به دنبال تجربه حالات سرخوشی از مصرف می گردد و حتی گاهی به وضوح بیان میک ند که از درمان خسته شده است. در بسیاری از این موارد، علت این احساس، بروز یک مشکل روانپزشکی مانند افسردگی است. در صورت مشاهده این حالات، لازم است حتماً بیمار توسط یک روانپزشک آشنا به دانش اعتیاد، ویزیت گردد.
4) گاهی بیماران با فشارهایی جهت قطع درمان مواجه هستند. اغلب این افراد، به علت باورهای نادرست زیادی که نسبت به درمان نگهدارنده در خانواده و اطرافیان وجود دارد، تحت فشار قرارمی گیرند. بهترین کار این است که وقتی بیمار نسبت به ادامه درمان کم انگیزه می گردد، نگرش او را نسبت به این درمان، جویا شوید. ممکن است بیمار عقیده داشته باشد که متادون یک ماده مضر و خطرنا کتر از مواد مخدر غیرقانونی است یا اینکه درمان نگهدارنده فرقی با اعتیاد ندارد، یا حتی عقیده دا شته باشد که معتاد باید کمی هم درد بکشد تا درمان موفقی داشته باشد. اعضای خانواده باید به دنبال منبع بیرونی فشار )سایر اعضای خانواده،
دوستان، گرو ههای خودیاری ) NA (، و…( بگردند. بهترین کار این است که تلاش شود اشخاصی را که به بیمار فشار می آورند تا درمان را ترک کند یا در درمان دستکاری کند، در برنامه درمانی درگیر شوند و با بیمار همراهی نمایند.
5) گاهی بیماران دارای استر سهایی هستند که به ظاهر ارتباط مستقیمی با درمان ندارد، ولی بر مسیر درمان به شدت موثر است. در صورت کاهش انگیزه در ادامه درمان، باید وجود استرسهای بیرونی را جویا شد. ازدواج و عوامل مرتبط به آن )عدم اطلاع همسر از بیماری اعتیاد و یا تحت درمان بودن فرد(، تمایل فردی و یا فشار محیطی برای بچه دارشدن نمونه هایی از این استرسها می باشند.
بسیاری از بیماران درمان خود را با سایر درما نها از جمله انواع سمزدایی مقایسه می کنند و احساس می کنند که درمان آنها طولانی تر و پرهزینه تر از درمان بعضی از بیماران مشابه است. در این موارد، بیمار به محض اینکه حالش خوب شد به فکر قطع دارو می افتد. خوب است در این موارد برای وی توضیح دهید که هر فرد بیمار، درمان خاص و منحصر بفرد خود را دارد و استفاده از روش درمان دیگران ممکن است برای او مضر باشد.
در این شرایط، بسیار مناسب است که سایر مشکلات احتمالی بیمار به بحث گذاشته شود. برای مثال
ببینید آیا وی برای مراجعه روزانه دچار مشکل است و یا برای تامین هزینه درمان مشکل دارد. اشتغال و
عوامل مرتبط به آن مانند مشکل غیبت از محل کار یا شغلی که نیاز به مسافرت مداوم دارد می تواند با درمان نگهدارنده تداخل داشته باشد.
6) متادون دارویی مخدر است و ممکن است موجب شود که بعضی از عوارض مصرف مواد مانند کاهش وزن، تعریق، تغییرات دندانی، مشکلات جنسی و یا یبوست سریعاً به حالت طبیعی برنگردد. گاهی تغییرات ظاهری ناخوشایند مانند افزایش یا کاهش وزن در اوایل درمان، تغییرات رنگ پوست و… می تواند دلیلی برای کاهش انگیزه بیمار در ادامه درمان نگهدارنده با متادون با شد. پس به عوارض متادون در بیمار خود حساس باشید و آن را به اطلاع تیم درمانی برسانید.
7) جالب است که بدانید گاهی اعتماد یا علاقه بیش از حد به درمانگر موجب قطع درمان می گردد! چون این احساس موجب می شود که بیماری که دارای عود یا لغزش است، دوست نداشته باشد لغزش یا عود خود را با درمانگر درمیان بگذارد. اگر شک به وجود این نکته ایجاد شد، حتماً باید موضوع با درمانگر در میان گذاشته شود و به بیمار تاکید گردد که درمانگر دوست دارد که بدون توجه به این مسائل، بیمارش را ببیند و به او کمک نماید.
توجه داشته باشید که تمام موارد فوق، علاوه بر اینکه به احتمال زیاد، سیر بهبودی بیمار شما را دچار مشکل نموده و موجب شکست درمان می گردند، احتمال بروز مشکلات دیگر از جمله احتمال مسمومیت را نیز بالا می برد
مداخلات اجباری در درمان اعتیاد
درمان اجباری در اعتیاد ؟
استفاده از زور و اجبار در درمان معتادان در بسیاری از موارد شایع است، استفاده از انواع روشهای اجباری برای بردن بیماران به مراکز درمان مخصوصا کمپها رواج یافته است .این شیوه در اکثر کشورهای دنیا دیده می شود ، مثلا آمارهای بدست آماده از کشور کانادا این رقم را بین 14 تا 40% گزارش گردیده است.
در اکثر درمان های اجباری بر خلاف تصور، درمان اجباری نیست و در واقع شکلی از اجبار، یعنی کنترل اجتماعی است و بیمار در صورت امتناع از درمان، آلترناتیوهایی اجباری را دریافت خواهد نمود ، نظیر پذیرش درمان یا تعلیق از شغل، عدم دریافت خدمات، عدم امکان استفاده از مزایا، یا حتی ارسال به زندان می تواند جایگزین انتخاب بیمار شود .
اکثر شواهد و پروتکل ها متکی بر شواهد علمی متقن نبوده و بیشتر بر اساس اجماع هستند.مقالات پژوهشی در این باب کم بوده و اکثرا نقد اخلاقی و قانونی است و در اکثریت مقالات اشاره ای به عوارض مداخلات و همچنین دیدگاه معتادان و درمانگران نمی شود . در بیشتر پژوهش ها تاکید بر رفتار بیرونی بوده و کمتر به محتوای شناختی بیماران اشاره دارند .ارتباط فشار بیرونی و تغییر رفتار با توجه به وقایع اجتماعی و ادراک اجبار صورت می گیرد و در بیماران ادراک اجبار ، مستقل تر و مهمتر از خود اجبار است بنابر دیدگاه خود مختاری یا Self-determination انگیزه ها به سه دسته تقسیم می شوند :
1. انگیزش بیرونی
2. انگیزش درونی شده
3. انگیزش خودی
افرادی که دارای انگیزه بیرونی در درمان اعتیاد هستند دلایل خود را برای درمان به صورت زیر بیان می دارند :
دلیلی که در درمان هستم این است که دیگران مرا وادار کرده اند.
من راضی شدم در برنامه درمانی شرکت کنم چون اگر نمی آمدم با خانواده و دوستان خودم دچار مشکل می شدم.
من وارد درمان شدم چون اگر نمی آمدم اطرافیان مرا تایید نمی کردند.
من در ورود به درمان راه دیگری نداشتم
افرادی که انگیزه خودی دارند و به درمان اعتیادشان اقدام می نمایند دلایل زیر را برای قطع مصرف و درمان شرح می دهند :
به درمان وارد شدم چون واقعا می خواهم در زندگی خود تغییر ایجاد کنم.
قطع مصرف الکل و مواد مخدر انتخابی است که خودم گرفتم.
تصمیم گرفتم وارد درمان شوم چون تنها کسی که می تواند به تغییر زندگیم کمک کند، خودم هستم
دسته سوم که انگیزش درونی شده دارند نیز جملات زیر را برای ورود به درمان ابراز می کنند:
وارد درمان شدم چون اگر نمی شدم از خودم خجالت می کشیدم.
اگر در درمان می مانم به این دلیل است که اگر خارج شوم در خود احساس شکست خواهم کرد.
درمان را ادامه می دهم چون اگر ندهم در خود احساس شرم خواهم کرد.
نتایج نشان می دهند که سهم انگیزش خودی از دو نوع دیگر اثر بخش تر بوده است
اصول مداخله صحیح در درمان اعتیاد:
باید افراد مهم در زندگی بیمار درگیر درمان شوند این افراد موارد نگران کننده از نظر خود را بیان کنند یا بطور کتبی با جزییات دقیق به اطلاه درمانگر برسانند برای مقابله با بیمار محیطی صمیمی، حمایتگر و غیر قضاوتی را انتخاب نمایند . این افراد باید اطلاعات صحیح را قبلا ارزیابی کرده و راه حل های درمانی که از قبل بررسی شده اند را با بیانی صحیح ارائه دهند .بدین شکل بیمار مطلع می شود که اگر نپذیرد، چه عواقبی (واگر نه!What if ) برای وی به اجرا گذاشته خواهد شد . درباره عواقب عدم پذیرش درمان خوب اندیشیده و عواقبی را برگزینند که برای بیمار مهم است و در بیان آنها قاطع بوده و تبصره ای باقی نگذارند .
این فرایند می تواند با اطلاع درمانگر صورت گیرد و درمانگر نیز در این مسیر باید از قبل اعضای خانواده و افراد مهم را در زمینه اعتیاد آموزش دهد و برای مداخله یک رییس جلسه انتخاب کند ، ریس جلسه باید فردی با نفوذ قاطع باشد. افراد مهم باید موارد نگران کننده را با قید جزییات از پیش نوشته و در زمان مداخله قید کنند
بهتر است مداخله اول صبح و قبل از مصرف بیمار صورت گیرد قبلا باید امکانات درمانی شناسایی و حتی رزرو شوند ( مثلا اگر نیاز به بستری و یا اقامت در یک مرکز درمانی وجود دارد ) مداخله بدون حضور بیمار و با حضور فردی بجای بیمار تمرین شود تا بدین صورت مشخص گردد در صورت امتناع بیمار چه پاسخی باید اجرا گردد
افراد مهم و معنی دار برای انجام مداخله باید فردی باشد که اولا از مصرف مطلع هستند و خود شواهدی دارد که بیمار نمی تواند منکر آن شود . نفوذ عاطفی بر بیمار دارد و حاضر به ریسک و به خطر انداختن رابطه خود می باشد ، از نظر روانی و هیجانی با ثبات است و از بیمار و پرخاشگری او نمی هراسد و بیان قاطعی دارد
بهتر است افراد مهم برای مداخله چند نفر باشند و نسبت او با بیمار متفاوت باشد مثلا والدین، همسر، همکاران، فرزندان، دوستان، معتمدین آشنا به بیمار.
نگرش این افراد نسبت به بیماری اعتیاد بسیار مهم است و شاید صحیح تر این باشد که درمانگر قبلا این افراد را تحت آموزش قرار دهد تا :
بدانند که اعتیاد بیماری است
خطاهای عمده برخورد را بشناسند تا از آن دوری کنند
یاد بگیرند که دفاعی نشوند و خود را مقصر ندانند
راه های علمی درمان را یاد بگیرند
بدانند مفهوم رسیدن به "ته خط" تنها راه درمان نیست
مداخله از طریق فشار جمعی و شوک سازنده مقابله ای معتادان را به تغییر رویه وادار می کند
قابل ذکر است چنانچه انجام یک بار مداخله موفقیت آمیز نبود ، جلسه مداخله تکرار می شود و هربار "وگرنه" ها تشدید می شوند . بیمار از ابتدای امر در جریان فعالیت شبکه افراد مهم و معنی دار قرار می گیرد. در صورت عدم همراهی بیمار، شبکه افراد جلسات خود را در هر حال برگزار می کنند و مداخله تبدیل به فرایندی می شود که یک طیف را در بر می گیرد و فقط مصرف مواد اولویت نیست بلکه سایر مشکلات نیز مد نظر هستند
تاکید می شود که تا حد امکان از حداقل فشار استفاده شود و با روشهای مسالمت آمیز و منطقی تر شروع شود و اگر بیمار از ورود به درمان سر باز زد از روشهای سختگیرانه تر بهره برد . در این میان می توان نقش پررنگ تری به خانواده داد و تاکید بیشتری بر نقاط قوت و انعطاف پذیری خانواده ها در حل مشکلات صرف نظر از ورود بیمار به درمان، کرد. هدف صرفا ورود به درمان نیست بلکه شروع فرایند تغییر و رفتار است که می تواند از خانواده و نزدیکان بیمار شروع شود .
چند نکته در این باب :
اهداف با بیمار مذاکره می شود
مکانیسم های مقابله ای دینامیک است و تغییر می کند
تاکید بیشتر بر درمان سرپایی است
اجباری که توسط بیمار خیلی بیرونی نشود، بسیار سازنده است
داشتن الترناتیوها در دل اجبار به کاهش احساس بیرونی سازی کمک می کند
نگرش دینامیکی به انگیزه موفق تر از نگرش استاتیکی است.
اعمال اجبار برای ورود و ادامه درمان بسیار موفق تر از صرف ورود به درمان است.
تحول انگیزه و اهداف از نشانه های درمان موفق است
رضایت به دستاورد حداقل در ابتدای امر و افزایش تدریجی آن بسیار موفق است
استفاده از فشار غیر رسمی حتی از اجبار قانونی کارسازتر است به شرط آنکه درست اجرا گردند .

نحوه برخورد صحیح با بیماران برای ورود به درمان اعتیاد
در هیچ جای دنیا والدین و یا همسران از شنیدن خبر اعتیاد عزیزان خود خوشحال نمی شوند و این واقعیت برای همه افراد ناراحت کننده و تلخ است و پذیرش آن دشوار می باشد ؛ به شکلی که بعضی خانواده ها با عدم پذیرش این واقعیت ، در لاک انکار خود لانه می کنند .
اما امروزه با ورود مواد صنعتی به بازار مصرف ، سکوت و چشم پوشی از این واقعیت امکان پذیر نیست بدین جهت که خسارات و آسیبهای مغزی ناشی از این مواد گاه هرگز قابل جبران نیست ، پس خانواده نباید سکوت کند بلکه بهتر است با یک روانشناس مشورت نموده و بهترین راهکار برای وارد نمودن فرد معتاد به فرایند درمان را برگزیند.داشتن اطلاعات کافی و صحیح در این راستا بهترین راهنما برای خانواده است .
باید بدانیم که برخورد اولیه خانواده با بیمار از اهمیت ویژه ای برخوردار است داشتن برنامه و کنترل خشم و عصبانیت خانواده یکی از اصول اولیه می باشد . افرادی که اعتیاد را جرم می انگارند اغلب با زندانی کردن بیمار در منزل ، تحقیر ، سرزنش و رفتارهای خشونت آمیز قصد اصلاح او را دارند. این روش نتیجه ای بدنبال ندارد و تنها باعث می شود بیمار نسبت به خانواده بدبین شود و کدورت و دشمنی بجای روابطه دوستانه که یکی از اجزای لازم برای موفقیت در درمان است را بگیرد.
گروههای خودیاری به تئوری " آخر خط " معتقد هستند و عقیده دارند که تا وفتی بیمار به ته خط نرسیده و عجز کامل را تجربه نکرده است نمی توان به درمان اقدام نمود . این دیدگاه قبلا طرفداران بسیاری داشت اما با رواج مصرف شیشه ، بیشتر درمانگران اعتقاد دارند که لازم نیست عوارض مصر ف به حدی برسد که بیمار احساس عجز نماید و یا از فرط بدحالی و یا فشار های مالی و … مجبور به ترک شود بلکه بیمار هرچه سریعتر برای درمان اقدام نماید آسیب کمتری برایش بوجود خواهد آمد و دچار صدمات روحی کمتری می شود که این خود می تواند به درمان کمک نماید .
اولین قدم در این مسیر ابراز آگاهی خانواده از اعتیاد فرد می باشد که این خود لزوم کمک رسانی را شکل می دهد . در چنین حالتی خیلی مهم است که چگونه به بیمار بگویید که از اعتیادش باخبر هستید، تا معتاد مخالفت نکرده و جلوی خانواده جبهه نگیرد و برای این کار ابتدا خانواده باید نگرانی و خشم خود را کنترل نموده، در یک محیط آرام و در شرایط مناسب با قاطعیت و شفاف این موضوع را بیان نماید .
شرایط مناسب هنگامی است که بیمار اخیرا مواد مصرف نکرده ( نشئه نباشد ) و یا موقع مصرف بعدی نباشد ( خمار نباشد ) و در واقع نرمال باشد .زمان ابراز آگاهی و دعوت به درمان نباید از کلماتی که بار منفی دارند و یا تمسخر یا تحقیر آمیز هستند استفاده شود . مقایسه و بزرگ نمایی زیاد هم کار ساز نیست . همچنین تطمیع و دادن وعده و وعید هم نیاید صورت گیرد .
با کسب اطلاعات صحیح از پزشک ، مشاور ، روانشناس و افراد ذیصلاح شیوه های مختلف درمان را برای بیمار توضیح دهید و با کلمات محبت آمیز به او تفهیم نمایید که از درمانش حمایت می نمایید و تا زمانیکه او داوطلب درمان باشد همراهیش می کنید و همچون بیماریهای دیگر، در این بیماری هم امید به درمان زیادی وجود دارد و افرادی زیادی تحت درمان بوده و بهبود یافته اند .
محدودیت و فشار قبل و بعد از درمان اگر معقول و منطقی باشد و زیر نظر یک درمانگر صورت گیرد می تواند در این مسیر به خانواده و بیمار کمک نماید . مثلا پول و منابع مالی باید محدود شود ولی برای بیمار توضیح دهید که این کار به دلیل این است که پول خود وسوسه انگیز است و یک از برانگیزانها محسوب می شود . جایی که بیمار در آن مواد مصرف می نموده را باید بلوکه کرد مثلا ماشین، پشت بام، انباری، زیر زمین ، اتاق و…
لازم به ذکر است که این محدودیتها اگر با توضیحات کافی و لحن مناسب در یک محیط حمایت گر انجام شود بیمار احساس همدلی و همراهی خانواده را درک می نماید و انگیزه او برای درمان افزایش می یابد.
گاهی نیز معتاد میداند که خانواد ه اش از اعتیاد او اطلاع دارند و حتی ممکن است جلوی خانواده نیز مواد مصرف کند. این گروه از بیماران اغلب باور دارند که معتاد نیستند و تفریحی مواد مصرف می کنند و مصرف موادشان تحت کنترل است ،هرگز معتاد نمی شوند و هروقت اراده کند می تواند مواد مصرف نکند و یا خودش راه درمان را بلد است و نیازی به خانواده ندارد.
در چنین شرایط استفاده از کلمات مناسب که انگیزه بیمار را بیدار نماید بسیار مهم است . کمک گرفتن از درمانگر و روانشناس برای درک شرایط بیمار و یافتن دلیل اصلی عدم پذیرش درمان بسیار اهمیت دارد . بعضی از مصرفک نندگان دارای مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، منفی کاری ، فحاشی … و یا اختلالاتی در حوزه روانپزشکی مانند اضطراب، خودشیفتگی، افسردگی، … که توصیه می شود برای این گروه حتماً از راهنمایی روانپزشک و مشاور مطلع استفاده کنید.
بعضی دیگراز معتادان بر این عقیده هستند که مصرف مواد برای پیشرفت در کار و موقعیت اجتماعی ، رفع مشکلات جنسی، برقراری ارتباط بهتر لازم است بهتر است عوارض دراز مدت مصرف را برایشان شرح داده و با صراحت و قاطعیت کامل ،عدم پذیرش اعتیاد را توسط خانواده توضیح دهید
بعضی فکر میکنند که خودشان، شیوه درمان خود را بلد هستند و درمان تنها نیاز به اراده دارد، یا در منزل می توانند ترک نما یند که این نیز متضمن تاکید خانواده بر درمان بر اساس نظر پزشک و مشاور است و توضیح این مطلب که درمان کار تخصصی است و انتخاب بهترین روش درمان تنها با مشوزت می تواند صورت بگیرد . بدین شکل نباید به هیچ عنوان اجازه دهید که معتاد خودش )بدون مراجعه به درمانگر(، شیوه درمانش )نوع دارو، روش مصرف، محیط درمان و…( را انتخاب کند.
حالت دیگر ، بیمارانی هستند که اگر چه می دانند خانواده ازاعتیاد اطلاع دارد و حتی خودش نیاز به درمان را کاملا حس می کند اما به علت هایی حاضر به پذیرش درمان نیستند مثلاً باج می خواهند )خرید ماشین،…( یا به دنبال گرفتن امتیاز یا سرویسی از خانواده هستند یا اینکه از دست شما خشمگین هستند و می خواهند با عدم ورود به درمان، از شما انتقام بگیرند و لجبازی می کنند در مورد این گروه، ضمن توجه به این نکته که به هیچ عنوان قرار نیست باجی بدهید، بهترین کار، وارد کردن یک مشاور و یا فرد مناسب از اعضاء مورد قبول طرفین در خانواده برای کمک به حل تعارضات و هر چه منطقی تر کردن توقعات است
حال اگر کسی به هیچ عنوان حاضر به پذیرش درمان نبود چه باید کرد؟
واقعیت این است که نمیتوان هیچ کس را به اجبار وارد درمان کرد. پس از انجام مراحل فوق و در نظر گرفتن همه شرایط، در نهایت این بیمار است که باید برای ورود به درمان تصمیم بگیرد و اگر بیماری به این نتیجه برسد که هیچ درمانی نمی خواهد و با توجه به اینکه شما منابع را از او دریغ کرده و او را در راه درمان تشویق کرد ه اید، باز هم هیچ تمایلی به درمان ندارد، در این مرحله نمیتوان توقع نتیجه گیری سریع داشت. دقت کنید که ناامید نشوید، و مراقب احساس سرخوردگی خود باشید. اشتبا ه ترین کاری که در این مرحله می توانید انجام دهید قطع ارتباط با روا نپزشکان و مشاوران و با ج دادن )مالی، احساسی و رفتاری( به بیمار است.
البته لازم است بدانیم در بعضی شرایط خاص که مشکل فقط اعتیاد نیست و فرد به سمت خودکشی،
جنون، پرخاشگری، حالت مسمومیت مواد و آسیب به دیگران پیش میرود، درمان اجباری انتخاب صحیحی به شمار می رود. در این موارد، باید بر خلاف میل بیمار، او را بستری نمود. در مورد بیمارانی که مایل نیستند برای درمان مراجعه کنند دو وضعیت خاص نیز وجود دارد که دقت در مورد نحوه برخورد با آنها حائز اهمیت است:
-1 بیمار، آمدن خود را منوط به وقایع یا امتیازاتی میکند. پذیرش این شرایط درست نیست. پس درمان معتاد خود را وابسته به انجام کاری برای او نکنید.
-2 گاهی بیمار شدیداً اصرار برای درمان ناگهانی و سریع دارد. اغلب این افراد باور دارند که اگر من الآندرمان نگیرم فرصت از دست می رود. دقت کنید این مطلب از نظر علمی صحت ندارد. به عبارتی لحظه طلایی برای درمان وجود ندارد؛ .تصمیم برای درمان، بتدریج خلق میشود. مطمئن باشید که درمان اورژانسی وجود ندارد. البته به هرحال، این فرصتی است که بیمار را به تیم درمان ارجاع دهیم و درمان او را با هر انگیز های که باشد، شروع کنیم.
درمان شیشه با استفاده از الگوی ماتریکس Matrix
همه می دانیم که بیماری اعتیاد با مصرف اولیه ی مواد و کسب تجربه لذت بخش در دوران اولیه مصرف ، آغاز می شود و با تغییرات ایجاد شده در سلولهای عصبی با افزایش نیاز به ماده و کاهش تاثیرات لذت بخش آن پیش می رود . ایجاد علائم محرومیت در اثر قطع یا کاهش مصرف ، ادامه مصرف را الزامی می سازد. رفتار مصرف پله پله لذت خود را از دست می دهد و اجباری می شود، مواد نیز غیر از ایجاد وابستگی، پله پله به درجات متفاوتی آسیبهای متنوع عصبی و جسمی در فرد مصرف کننده ایجاد می نماید. در این شرایط تابلوی کامل بیماری اعتیاد با ترکیبی از وابستگی و تخریب قابل مشاهده است . این تخریب و وابستگی در سوء مصرف موادی همچون آمفتامینها بیشتر از سایر مواد است . صدمات وارده به سیستم اعصاب مرکزی ، عملکردهای روانی نرمال فرد را مختل کرده و عوارض بسیاری از قبیل انواع توهم ها، هذیانها و پرخاشگریها را بوجود می آورد برای درمان اعتیاد به آمفتامین با توجه به اینکه درمان دارویی اختصاصی و شناخته شده ای ، نظیر متادون یا بوپره نورفین ( در اپیوئید ها) وجود ندارد ، درمانهای روانشناختی ، تنها درمان موثر در اعتیاد به این گروه از مواد است که یکی از آنها ، روان درمانی با الگوی ماتریکس می باشد . ماتریکس یک روش درمان غیر دارویی و سرپایی برای بیماران می باشد . این روش اولین بار توسط دانشگاه UCLA آمریکا به دنیای پزشکی معرفی شده است ، اکنون معروفترین و شناخته شده ترین روش درمان اعتیاد به آمفتامین در سراسر دنیا است . ماتریکس به صورت مداخلات ظریف روانشناختی حداقل دو جلسه در هفته برای یک دوره سه ماهه در نظر گرفته شده اما ادامه درمان برای حداقل شش ماه کاملا ضروری است . 24 جلسه درمان روان شناختی برای یک دوره سه ماهه که با اضافه شدن 12 جلسه تکمیلی ، مجموع 36 جلسه برای شش ماهه درمانی خواهد بود . طول درمان بر اساس شرایط بیمار و سرعت و پیشرفت او تنظیم می شود . هر جلسه بین نیم تا یک ساعت خواهد بود . جلسه با مرور اتفاقات روزهای گذشته و تمرینات انجام شده جلسه قبل شروع می شود ، سپس با دستور جلسه جدید ادامه می یابد . در طول جلسه ضمن آموزش بیمار، تمریناتی برای انجام در روزهای آینده داده می شود . در طول جلسات بصورت هفتگی ، بیمار توسط روانپزشک ویزیت خواهد شد و با اینکه اصل درمان بر درمان غیر دارویی استوار است ولی در صورت بروز مشکلات همراه ، برای بیمار داروهای لازم تجویز خواهد شد .در این روش سعی می شود تا بیمار بتواند از توان واقعی خود بتدریج بهره برداری کرده و سطح عملکردهای روانی خود را در جریان درمان افزایش دهد و از پتانسیل دارو بعنوان یک کمک کننده مکمل استفاده نماید. همچنین در این روش، پرهیز تدریجی بیمار، تقویت حوزه های عملکرد روانی، اجتماعی و حرفه ای مورد هدف قرار میگیرد ، تا بیمار نسبت به خود و بیماریش بینش پیدا کرده مزایای پرهیز را درک کند.
شایان ذکر است که الگوی درمانی ماتریکس جلساتی نیز برای آموزش خانواده در نظر گرفته است تا خانواده هم اطلاعات و دانش خود را از این بیماری افزایش داده و هم اطلاعات غلط آنها تصحیح شود .خانواده می تواند با اعتماد به بیمار و درمانش ، بستری سرشار از آرامش و امنیت برای فرد در حال بهبودی بوجود آورد و روند درمان را هموار سازد . اعضای خانواده می توانند در فرایند درمان به عنوان یک متحد درمانی به درمانگر و بیمار کمک رسانی صحیح و درست داشته باشد ، همچنین با افزایش اطلاعات خانواده ، انتظارات از بیمار و درمانش شکل واقعی به خود می گیرد .
مداخلات اصلی در درمان ماتریکس در 6 محور اصلی به شرح زیر است:
1 – افزایش اطلاعات بیمار و اطرافیان درمورد بیماری اعتیاد و رفتارهای اعتیادی ، نحوه ایجاد و چگونگی درمان آنها
2 – مهارتهای پیشگیری از ایجاد ولع مصرف مواد و کنترل ولع ایجاد شده
3 – مهارتهای پیشگیری از عود و مدیریت موارد احتمالی لغزش و روشهای پاک ماندن
4 – مهارتهای زندگی سالم نظیر برنامه ریزی ، ارتباط با افراد سالم ، تفریحات سالم و…
5- اصلاح مشکلات روانی و استرسهای همراه اعتیاد و آموزش روشهای مقابله ای
6 – مدیریت درمان اختلالات جسمی همراه اعتیاد
یک یک جلسات ماتریکس الگوی خاص خود را دارد که درمانگر باید نحوه بیان و برگزاری هر جلسه را بداند و تکالیف بیمار را برایش شرح دهد تا بیمار در انجام آنها با مشکل روبرو نشود . درمانگر در نحوه بیان خود باید به سن ، تحصیلات و فرهنگ هر بیمار توجه نماید و با زبانی ساده و قابل فهم مباحث را توضیح دهد .
درمان ماتریکس تنها به برگزاری جلسات درمانی در مرکز درمانی ختم نمیشود بلکه هدف بهره گیری از آموزشها و انجام تمرینات در دنیای واقعی مانند خانه و محیط زندگی است . درمانگر اعتیاد با بیمارش تمام مسائل مربوط به یک زندگی عادی و عاری از مواد را قدم به قدم مرور می کند و بعد از انجام آموزشهای لازم ،فرد را آماده ورود به زندگی اجتماعی می نماید. کلید دست یابی به این مهم اتصال و اعتماد به درمانگر است که در فرایند درمان باید اتفاق بیافتد و درمانگر اعتیاد باید برای رسیدن به این امر با پذیرش بدون قید و شرط بیمار ، تلاش نماید .
لازم به ذکر است که روش درمانی ماتریکس برای درمان معتادان به انواع مواد م
درمان شاختی-رفتاری:
درمان شناختی رفتاری (CBT)، نوعی روان درمانی است که به بیماران کمک می کند تا به درک افکار و احساساتی که بر روی رفتارشان تاثیر می گذارد، نایل گردند. درمان شناختی رفتاری در حال حاضر برای درمان تعداد زیادی از اختلالات، از جمله هراس ها (فوبیا)، اعتیاد، افسردگی و اضطراب به کار گرفته می شود.
درمان شناختی رفتاری عموماً کوتاه مدت است و بر کمک به بیماران در پرداختن به یک مشکل خاص تمرکز دارد. در خلال دوره درمان، فرد یاد می گیرد که چگونه الگوهای فکری مخرّب یا مزاحمی که دارای تاثیرات منفی بر روی رفتارش هستند راشناسایی کند و تغییر دهد.
اصول درمان شناختی رفتاری
فلسفه ای که در پشت درمان شناختی رفتاری قرار دارد این است که افکار و احساسات ما نقش کلیدی و بنیادی در رفتار ما دارند. برای مثال، فردی که زمان زیادی را صرف فکر کردن به سوانح هوایی می کند ممکن است رفته رفته از مسافرت های هوایی اجتناب کند. هدف درمان شناختی رفتاری آموزش این نکته به بیماران است که با وجودی که آن ها نمی توانند بر تمام جنبه های دنیای پیرامونشان کنترل داشته باشند امّا می توانند چگونگی تعبیر و تفسیر و پرداختن به چیزهایی که در محیط شان وجود دارد را کنترل کنند.
درمان شناختی رفتاری در سال های اخیر هم در بین بیماران و هم درمانگران محبوبیت زیادی یافته است. از آنجا که درمان شناختی رفتاری، یک درمان کوتاه مدت است معمولاً کم هزینه تر از سایر گزینه های درمانی است. مزایای این روش درمانی از نظر تجربی به اثبات رسیده و نشان داده شده است که به طور موثری به بیماران در غلبه بر انواع گسترده ای از رفتارهای ناسازگارانه کمک می کند.
انواع درمان شناختی رفتاری
طبق تعریف انجمن درمان شناختی رفتاری انگلستان، "روان درمانی شناختی رفتاری، محدوده ای از روش های درمانی را در بر می گیرد که بر پایه مفاهیم و اصول برآمده از مدل های روان شناختی هیجانات و رفتارهای انسان قرار دارند. این روش ها شامل رویکردهای درمانی متنوعی برای اختلالات هیجانی می باشند."
سه رویکرد متفاوت در درمان شناختی رفتاری که توسط متخصصان سلامت روان به طور منظم به کار گرفته می شود عبارتند از:
روان درمانی منطقی- هیجانی
روان درمانی چند وجهی
شناخت درمانی
مولفه های درمان شناختی رفتاری
مردم غالباً افکار و احساساتی را تجربه می کنند که باعث تشدید یا تقویت باورهای معیوب و نادرست در آنان می گردد. چنین باورهایی می تواند به رفتارهای مشکل زا منجر گردد و جنبه های مختلف زندگی فرد شامل خانواده، روابط عاطفی، کار و تحصیل را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال، فردی که اعتماد به نفس پائینی دارد ممکن است افکار منفی درباره توانائی ها و قابلیت های خود را تجربه کند. در نتیجه این الگوهای فکری منفی، ممکن است او شروع به کناره گیری از اجتماعات کند و یا از فرصت های پیش آمده برای ارتقاء در کار یا مدرسه صرفنظر کند.
درمانگر شناختی رفتاری، برای مبارزه با این افکار و رفتارهای مخرّب، ابتدا به بیمار کمک می کند تا باورهای مشکل زای خود را شناسایی کند. این مرحله که تحلیل عملکردی نام دارد برای یادگیری این که چگونه افکار، احساسات و موقعیت ها می توانند در رفتارهای ناسازگارانه نقش داشه باشند اهمیت دارد. این فرایند ممکن است سخت و پیچیده باشد، به ویژه برای بیمارانی که با درون نگری مشکل دارند، امّا نهایتاً می تواند به شناخت خود و بینشی که بخش اصلی فرایند درمان است منجر گردد.
بخش دوم درمان شناختی رفتاری بر رفتارهای واقعی که در مشکل دخیل هستند تمرکز دارد. بیمار شروع به یادگیری و تجربه مهارت های جدیدی می کند که می توانند بعداً در وضعیت ها و شرایط واقعی به کار گرفته شوند. برای مثال، فردی که از اعتیاد رنج می برد ممکن است به تجربه مهارت های انطباقی و روش های تمرینی جدیدی برای اجتناب از موقعیت های اجتماعی که می تواند باعث عود بیماری گردد بپردازد.
در اغلب موارد، درمان شناختی رفتاری یک فرایند تدریجی است که به فرد کمک می کند تا گام به گام به سمت تغییر رفتار حرکت کند. مثال خوبی از رفتار درمانی، کاری است که درمانگر با مراجعه کننده خود برای غلبه او بر هراس از ارتفاع می کند. درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به تدریج با هراس خود از ارتفاع مواجه گردد. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصور کند. سپس فرد خود را به آرامی در معرض سطوح بالاتر و بالاتری از هراس خود قرار می دهد تا آن که سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود.
کاربردهای درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری برای درمان طیف وسیعی از اختلالات، از جمله اضطراب، هراس ها، افسردگی، اعتیاد و انواع رفتارهای ناسازگارانه مورد استفاده قرار گرفته است. درمان شناختی رفتاری یکی از روش های درمانی است که بیشترین پژوهش ها را به خود اختصاص داده زیرا این روش درمانی بر هدف مشخصی تمرکز دارد و نتایج آن نسبتاً به سادگی قابل ارزیابی است.
درمان شناختی رفتاری غالباً برای بیمارانی که با درون نگری مشکلی ندارند مناسب است. برای اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری، فرد باید آماده و خواستار صرف وقت و تلاش برای تحلیل افکار و احساسات خود باشد. چنین خودکاوی می تواند مشکل باشد امّا روشی عالی برای یادگیری بیشتر درباره چگونگی تاثیر وضعیت درونی بر رفتار بیرونی است.
درمان رفتاری شناختی همچنین برای کسانی مناسب است که در جستجوی گزینه های درمانی کوتاه مدتی هستند که لزوماً مستلزم دارودرمانی نباشد. یکی از بزرگترین مزایای درمان شناختی رفتاری این است که به بیماران در به وجود آوردن مهارت های انطباقی که هم در حال و هم در آینده می توانند مفید واقع گردند، کمک می کند.
روان درمانی اعتیاد به موادمخدر:
باید دانست که درمان های مختلفی برای اعتیاد وجود دارد که از آن میان به درمان های دارویی، درمان های رفتاری، روانی، شناختی، شناختی ـ رفتاری، درمان های معنوی و مذهبی می توان اشاره نمود. تعدادی از متخصصان این درمان ها را به دو گروه عمده درمان های دارویی و روان ـ درمانی تقسیم می کنند. در درمان های دارویی از تجویز دارو برای ترک اعتیاد استفاده می کنند که خود داروی تجویز شده در برخی مواقع اعتیادآور بوده و عوارض ناخواسته جانبی دارد. به خاطر بی خطر بودن و دایمی بودن اثر، معمولا از درمان های غیردارویی استفاده می شود. در مواقعی هم که درمان دارویی تجویز می شود ، علت آن، سم زدایی و آماده سازی مراجع برای درمان های غیردارویی است.در روان درمانی، با توجه به الگوی نظری که روان شناس به آن معتقد است و در به کارگیری آن راحت است، روان درمان گران از درمان های مختلفی از شناختی تا رفتاری سود می جویند در زیر به برخی از این الگوهای روا ن درمانی که در ترک اعتیاد کارآیی خود را نشان داده اند اشاره می کنیم:
در رفتاردرمانی اغلب روان شناسان معتقدند که با نشان دادن رفتار مناسب (و جانشین سازی آن به جای رفتار نامناسب)، و تقویت پیوسته رفتار مناسب، می توان رفتار پسندیده و مناسبی را جانشین رفتار نامناسب (مثلا اعتیاد) نمود. در این راستاست که معتقدیم داشتن اوقات فراغت صحیح و بانشاط و فراهم آوردن امکانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت سالم و بانشاط از طریق ورزش، احتمال استعمال موادمخدر را کاهش می دهد. رفتار درمان گران به مراجعان خود تکالیف مخصوصی را می دهند که در بیرون از جلسه درمانی آن فعالیت ها را انجام دهند، هم چنین مراجعان خود را تشویق می کنند که رفتار مناسب را تمرین و تکرار کنند و پیشرفت خود را به سوی رفتار آماج (ترک و کاهش استفاده از موادمخدر) ثبت کنند. پاداش ها و تشویق های مناسبی برای رسیدن به اهداف تعیین شده (مثلا ترک اعتیاد و یا کاهش استفاده) در نظر گرفته می شود. نمونه هایی از ادرار مراجعان به طور مرتب مورد آزمایش قرار می گیرد تا اینکه بر استفاده از موادمخدر نظارت کاملی صورت گیرد. هدف در رفتار درمانی این است که مراجعان تشویق شوند سه نوع مشخص کنترل را که در زیر به آنها اشاره می شود در خود تقویت کنند و آنها را تمرین نمایند که عبارتند از:
کنترل و مهار اجتماعی
کنترل و مهار اجتماعی دربرگیرنده افراد خانواده، دوستان و افراد مهم دیگری است که به بیمار کمک می کنند تا از مصرف موادمخدر بپرهیزد. مثلا والدین، یا افراد مهم دیگر در زندگی فرد معتاد در جلسات درمانی حاضر می گردند و به بیمار کمک می کنند تا تمرینات داده شده را انجام دهد، و در این راستا در تقویت رفتار مناسب گام برمی دارند. تحقیقات نشان می دهند که این روش درمانی به نوجوانان و جوانان کمک می کند که از اعتیاد و موادمخدر دست بکشند و توانمندی های خود را افزایش دهند تا اینکه پس از اتمام دوره درمانی بدون مصرف موادمخدر به زندگی و سلامت عادی خود ادامه دهند. تحقیقات هم چنین نشان داده اند که افراد تحت درمان در حیطه های دیگری از قبیل استخدام، کارکرد مدرسه ای (عملکرد آموزشی) و حضور دایم در کلاس، روابط خانوادگی و افسردگی نیز بهبودی قابل ملاحظه ای از خود نشان داده اند. این داده های نتیجه بخش درمانی را می توان در کل به حضور اعضای خانواده در جلسات درمانی و تشویق افراد معتاد به بازداری از موادمخدر با استفاده از تقویت کننده های مناسب و نظارت بر چگونگی عملکرد آنان از طریق آزمایش ادرار نسبت داد.
فکر کن در اتوموبیلت هستی و به سوی شهری رانندگی می کنی تا مقداری گرد تهیه کنی. در سر راه خود یک تابلو می بینی که مسافت مانده تا تهران را نشان می دهد. به این فکر می کنی که چقدر آسان می توانی مواد مورد نیازت را در آنجا به دست آوری. هنگامی که به این فکر مشغولی، زنبوری وارد اتوموبیلت می شود. می توانی صدای وزوز آن را بشنوی. می توانی ببینی که در مقابل چشمانت پرواز می کند. قهوه ای رنگ و زشت است. ترسی در تو راه می یابد، اما به آن اهمیت نمی دهی و به این فکر می کنی که وقتی خودت را ساختی چه احساسی به تو دست می دهد. ناگهان هزاران زنبور وارد اتوموبیلت می شوند و با سر و صدای زیاد دور سرت می چرخند. تو به رانندگی به سوی شهر ادامه می دهی و به فروشنده موادمخدر و نحوه تماس گرفتن با او فکر می کنی و بعد او را می بینی؛ مردی که هرویین به تو خواهد فروخت. ناگهان زنبورها حمله می کنند و به سر و رویت می ریزند. به دستهایت حمله ور می شوند و فرمان اتومبیل پر از آنها می شود. نمی توانی جلوی رویت را ببینی. صدای وزوز این حشرات وحشتناک است. سراسر بدنت را نیش می زنند. به زیر لباست می روند، صورتت را نیش می زنند و تمام بدنت به سوزش می افتد. به این نتیجه می رسی که ارزشش را ندارد. تصمیم می گیری برگردی. مجسم می کنی که بودن در خانه و به دور از همه دردسرهای مربوط به هرویین، چقدر آرام بخش است و هنگامی که به قصد برگشت دور می زنی، زنبورها یکی یکی ماشین را ترک می کنند. هر چه جلوتر می روی، تعداد بیشتری از زنبورها از ماشین بیرون می روند. همه چیز آرام، بی دردسر و رضایت بخش است. رادیو آهنگ دلخواهت را پخش می کند. از اینکه بر وسوسه ات پیروز شده ای احساس شادمانی می کنی (ص ۵۸ ـ۵۷).درمان شناختی ـ رفتاری
روش های فوق نمونه ای از کاربردهای رفتار درمانی در کاهش و کنترل استفاده از موادمخدر است. علاوه بر رفتار درمانی، درمان های شناختی و شناختی ـ رفتاری نیز در درمان اعتیاد موثر بوده اند. در زیر به اختصار به معرفی و کاربرد درمان شناختی ـ رفتاری( CBT ) در درمان اعتیاد می پردازیم.
درمان شناختی ـ رفتاری ( CBT ) رویکردی کوتاه مدت و متمرکز برای کمک به افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. فرض بنیادی درمان شناختی – رفتاری این است که فرآیندهای یادگیری، نقش مهمی در ایجاد و تداوم اعتیاد و وابستگی به مواد ایفا می کنند. لذا از همین اصول می توان برای کمک به افراد در کاهش مصرف مواد استفاده کرد.
به عبارت ساده تر، درمان شناختی ـ رفتاری در شناسایی، اجتناب و مقابله به بیماران کمک می کند. یعنی در شناسایی موقعیت هایی که احتمال مصرف مواد در آنها زیاد است و اجتناب از این موقعیت ها در زمان مناسب و مقابله موثر با مسایل و رفتارهای مشکل آفرین مرتبط به سوء مصرف مواد.
ویژگی های درمان شناختی ـ رفتاری
درمان شناختی – رفتاری ویژگی هایی دارد که آن را به درمانی مناسب برای سوء مصرف مواد و اعتیاد مبدل می نماید. از جمله این ویژگی ها به نکات زیر اشاره می شود:
۱) درمان شناختی ـ رفتاری رویکردی کوتاه مدت و محدود است که در بسیاری از برنامه های درمانی می توان از آن استفاده نمود.
۲) درمان شناختی ـ رفتاری در آزمایش های بالینی دقیق مورد آزمون قرار گرفته است و به عنوان درمان اعتیاد به موادمخدر از پشتوانه تجربی برخوردار بوده است.
۳) درمان شناختی ـ رفتاری، رویکردی سازمان یافته، هدفمند و متمرکز بر مسایلی است که مصرف کنندگان موادمخدر با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
۴) این رویکرد بسیار انعطاف پذیر است و در مورد طیف وسیعی از بیماران، موقعیت ها (بستری و سرپایی) و در اشکال مختلف (گروهی و فردی) قابل استفاده است.
۵) درمان شناختی ـ رفتاری، رویکرد جامعی است که در آن از همه عناصر و تکالیف مشترک درمان های موفقیت آمیز اعتیاد استفاده می شود.
مولفه های اصلی درمان شناختی ـ رفتاری
درمان شناختی ـ رفتاری دو مولفه اساسی دارد که عبارتنـد از: تحلیـل کـارکـردی و مهارت آموزی.
تحلیل کارکردی a
در درمان شناختی ـ رفتاری، درمانگر و بیمار برای هر مورد مصرف مواد یک تحلیل کارکردی ارایه می دهند. بدین صورت که افکار، احساسات و شرایط بیمار را قبل و بعد از مصرف مواد شناسایی می کنند. در مراحل اولیه درمان، تحلیل کارکردی به بیمار کمک می کند تا تعیین کننده ها یا موقعیت های خطرآفرینی را که احتمال مصرف مواد را افزایش می دهند و نیز دلایل بیمار برای مصرف مواد را شناسایی کنند (مثلا مصرف مواد به منظور مقابله با مشکلات بین فردی و تجربه خطر یا لذتی که در زندگی عادی بیمار قابل دسترسی نیست.) در مراحل بعدی درمان، تحلیل کارکردی مصرف مواد می تواند به شناسایی موقعیت ها یا شرایطی که مقابله با آنها برای فرد دشوار است، کمک کند. در تحلیل کارکردی، بسیاری از متخصصان در جلسات درمان مسایل و موارد زیر را مورد بازبینی و تحلیل قرار می دهند:
ـ انگیزان ها و محرک های موردنظر در استفاده از موادمخدر: چه چیزی مرا به سوی مصرف مواد سوق داد؟ دوست، میهمانی، صحبت در مورد مواد، اضطراب، یکنواختی در زندگی و…
ـ افکار و احساسات: چه فکری به ذهنم خطور کرد که اقدام به مصرف موادمخدر کردم؟ چه احساساتی داشتم؟
ـ رفتار: چه کاری انجام دادم؟ چه زنجیره های رفتاری را برای تهیه مواد طی نمودم؟
ـ پیامدهای مثبت: چه چیز مثبتی رخ داد؟ آیا از مصرف مواد لذت بردم؟ آیا دردم تسکین یافت؟ آیا اضطرابم کم شد؟
ـ پیامدهای منفی: چه چیز منفی رخ داد؟ چه حالت های جانبی برایم اتفاق افتاد؟
مهارت آموزی
در برنامه های درمانی شناختی ـ رفتاری، افراد مهارت های جدیدی یاد می گیرند که جواب های بهتری برای مسایل و مشکلات آنان دارد و عادات یکنواخت قبلی (استفاده از موادمخدر برای تسکین و یا کاهش دردهای جسمانی و یا روانی) را با مهارت های موثر مورد مقایسه و مقابله قرار می دهند و می توانند جانشین خوبی برای عادات مضر خود پیدا کنند و در نتیجه در هنگام مشکلات به جای پناه بردن به موادمخدر از روش های مقابله ای موثر استفاده کنند. هنگامی که سطح مصرف مواد به درجه ای از شدت می رسد که فرد مجبور به درمان می شود احتمالا از مواد به عنوان راهی جهت مقابله با طیف وسیعی از مشکلات بین فردی استفاده کرده است. این وضع به چند دلیل رخ می دهد:
۱) فرد معتاد احتمال دارد در دوره نوجوانی راهبردهای موثر مقابله با مشکلات زندگی بزرگ سالی را یاد نگرفته باشد.
۲) هر چند ممکن است فرد در یک دوره زمانی این راهبردهای مقابله ای را فرا گرفته باشد ولی به دلیل تکیه مکرر بر مصرف مواد به عنوان راهی جهت مقابله با مشکلات، ممکن است این مهارت تضعیف شده باشد. هم چنین ممکن است این بیماران به علت درگیری مزمن با سبک زندگی متکی به مصرف مواد که در آن بخش عمده ای از وقت آنان صرف تهیه و مصرف مواد می گردد، راهبردهای موثر حل مساله را فراموش کرده باشند.
۳) ممکن است ناتوانی فرد در استفاده از راهبردهای مقابله ای موثر در نتیجه سایر مشکلات از جمله مصرف مواد هم زمان با یک اختلال روان پزشکی تضعیف شده باشد.
با توجه به اینکه سوء مصرف کنندگان و استفاده کنندگان از موادمخدر گروه ناهمگنی را تشکیل می دهند و یا با طیف وسیعی از مشکلات به درمان گر مراجعه می کنند، آموزش مهارت ها، با توجه به ویژگی های فردی، فرهنگی و خانوادگی متناسب هر کدام از مراجعان از اهمیت بالایی برخوردار است. به منظور تقویت و توسعه دامنه سبک مقابله ای فرد، آموزش مهارت های درون فردی (مانند مقابله با میل مصرف مواد) و مهارت های بین فردی (مانند دوری از عرضه کنندگان مواد) به افراد آموزش داده می شود. بیماران این مهارت ها را هم به منزله راهبردهای خاص (قابل استفاده در اینجا و اکنون برای کنترل مصرف مواد) و هم به منزله راهبردهای عمومی و فراگیر که در مورد طیف وسیعی از مشکلات قابل استفاده است، یاد می گیرند. بنابراین هدف درمان شناختی ـ رفتاری، فقط کمک به بیمار در کاهش و یا ترک مصرف مواد در جریان درمان نیست، بلکه درمان شناختی ـ رفتاری مهارت هایی را به افراد آموزش می دهد که حتی مدت ها پس از ختم درمان نیز برای او مفید خواهند بود.
باید دانست که درمان های مختلفی برای اعتیاد وجود دارد که از آن میان به درمان های دارویی، درمان های رفتاری، روانی، شناختی، شناختی ـ رفتاری، درمان های معنوی و مذهبی می توان اشاره نمود. تعدادی از متخصصان این درمان ها را به دو گروه عمده درمان های دارویی و روان ـ درمانی تقسیم می کنند. در درمان های دارویی از تجویز دارو برای ترک اعتیاد استفاده می کنند که خود داروی تجویز شده در برخی مواقع اعتیادآور بوده و عوارض ناخواسته جانبی دارد. به خاطر بی خطر بودن و دایمی بودن اثر، معمولا از درمان های غیردارویی استفاده می شود. در مواقعی هم که درمان دارویی تجویز می شود ، علت آن، سم زدایی و آماده سازی مراجع برای درمان های غیردارویی است.در روان درمانی، با توجه به الگوی نظری که روان شناس به آن معتقد است و در به کارگیری آن راحت است، روان درمان گران از درمان های مختلفی از شناختی تا رفتاری سود می جویند در زیر به برخی از این الگوهای روا ن درمانی که در ترک اعتیاد کارآیی خود را نشان داده اند اشاره می کنیم…
درمان شناختی رفتاری اعتیاد به موادمخدر:
باید دانست که درمان های مختلفی برای اعتیاد وجود دارد که از آن میان به درمان های دارویی، درمان های رفتاری، روانی، شناختی، شناختی ـ رفتاری، درمان های معنوی و مذهبی می توان اشاره نمود. تعدادی از متخصصان این درمان ها را به دو گروه عمده درمان های دارویی و روان ـ درمانی تقسیم می کنند. در درمان های دارویی از تجویز دارو برای ترک اعتیاد استفاده می کنند که خود داروی تجویز شده در برخی مواقع اعتیادآور بوده و عوارض ناخواسته جانبی دارد. به خاطر بی خطر بودن و دایمی بودن اثر، معمولا از درمان های غیردارویی استفاده می شود. در مواقعی هم که درمان دارویی تجویز می شود ، علت آن، سم زدایی و آماده سازی مراجع برای درمان های غیردارویی است.در روان درمانی، با توجه به الگوی نظری که روان شناس به آن معتقد است و در به کارگیری آن راحت است، روان درمان گران از درمان های مختلفی از شناختی تا رفتاری سود می جویند در زیر به برخی از این الگوهای روا ن درمانی که در ترک اعتیاد کارآیی خود را نشان داده اند اشاره می کنیم:
رفتار درمانی
در رفتاردرمانی اغلب روان شناسان معتقدند که با نشان دادن رفتار مناسب (و جانشین سازی آن به جای رفتار نامناسب)، و تقویت پیوسته رفتار مناسب، می توان رفتار پسندیده و مناسبی را جانشین رفتار نامناسب (مثلا اعتیاد) نمود. در این راستاست که معتقدیم داشتن اوقات فراغت صحیح و بانشاط و فراهم آوردن امکانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت سالم و بانشاط از طریق ورزش، احتمال استعمال موادمخدر را کاهش می دهد. رفتار درمان گران به مراجعان خود تکالیف مخصوصی را می دهند که در بیرون از جلسه درمانی آن فعالیت ها را انجام دهند، هم چنین مراجعان خود را تشویق می کنند که رفتار مناسب را تمرین و تکرار کنند و پیشرفت خود را به سوی رفتار آماج (ترک و کاهش استفاده از موادمخدر) ثبت کنند. پاداش ها و تشویق های مناسبی برای رسیدن به اهداف تعیین شده (مثلا ترک اعتیاد و یا کاهش استفاده) در نظر گرفته می شود. نمونه هایی از ادرار مراجعان به طور مرتب مورد آزمایش قرار می گیرد تا اینکه بر استفاده از موادمخدر نظارت کاملی صورت گیرد. هدف در رفتار درمانی این است که مراجعان تشویق شوند سه نوع مشخص کنترل را که در زیر به آنها اشاره می شود در خود تقویت کنند و آنها را تمرین نمایند که عبارتند از:
کنترل محرکی
کنترل محرکی به بیماران کمک می کند موقعیت هایی را که استفاده از موادمخدر را تسهیل می کند، شناسایی کنند و از آن موقعیت ها پرهیز نمایند و بیشتر وقت خود را در فعالیت هایی صرف نمایند که آن فعالیت ها با استفاده از موادمخدر ناهمساز۲ باشند.
کنترل میل و اشتیاق به موادمخدر
کنترل اشتیاق به مصرف موادمخدر به بیماران (مراجعان) کمک می کند که افکار، احساسات و انگیزه هایی را که منجر به مصرف موادمخدر می شوند، شناسایی نموده و در جهت تغییر آنها گام بردارند.
کنترل و مهار اجتماعی
کنترل و مهار اجتماعی دربرگیرنده افراد خانواده، دوستان و افراد مهم دیگری است که به بیمار کمک می کنند تا از مصرف موادمخدر بپرهیزد. مثلا والدین، یا افراد مهم دیگر در زندگی فرد معتاد در جلسات درمانی حاضر می گردند و به بیمار کمک می کنند تا تمرینات داده شده را انجام دهد، و در این راستا در تقویت رفتار مناسب گام برمی دارند. تحقیقات نشان می دهند که این روش درمانی به نوجوانان و جوانان کمک می کند که از اعتیاد و موادمخدر دست بکشند و توانمندی های خود را افزایش دهند تا اینکه پس از اتمام دوره درمانی بدون مصرف موادمخدر به زندگی و سلامت عادی خود ادامه دهند. تحقیقات هم چنین نشان داده اند که افراد تحت درمان در حیطه های دیگری از قبیل استخدام، کارکرد مدرسه ای (عملکرد آموزشی) و حضور دایم در کلاس، روابط خانوادگی و افسردگی نیز بهبودی قابل ملاحظه ای از خود نشان داده اند. این داده های نتیجه بخش درمانی را می توان در کل به حضور اعضای خانواده در جلسات درمانی و تشویق افراد معتاد به بازداری از موادمخدر با استفاده از تقویت کننده های مناسب و نظارت بر چگونگی عملکرد آنان از طریق آزمایش ادرار نسبت داد.
استفاده از روش های شرطی سازی بیزاری آور
تعدادی از رفتارگرایان با استفاده از درمان های بیزاری آور به مقابله با اعتیاد برخاسته اند. شرطی سازی بیزاری آور یکی از روش های درمانی است که عمدتا برای درمان الکلیسم، سیگار کشیدن و اعتیاد به موادمخدر، به کار گرفته شده است. اصل زیربنایی روش شرطی سازی بیزاری آور، همان شرطی سازی تقابلی است. در شرطی سازی بیزاری آور، محرک تقویت کننده رفتار نامطلوب (مثلا اعتیاد) در اثر مجاورت با یک محرک بیزارکننده، توانایی فراخوانی رفتار نامطلوب را از دست می دهد، یعنی خاصیت تقویتی اش را از دست می دهد. مثلا در درمان اعتیاد به مشروبات الکلی، به شخص معتاد دارویی خورانده می شود که تهوع آور است. بلافاصله پیش از آنکه اثر دارو ظاهر شود به او قدری مشروبات الکلی داده می شود. یعنی منظره، بو و مزه مشروبات الکلی بلافاصله با حالت تهوع دنبال می شود. این همایندی، مشروبات الکلی با حالت تهوع، چندین بار تکرار می شود تا اینکه سرانجام الکل به تنهایی موجب بروز حالت تهوع شود. بدین ترتیب شخص معتاد از الکل بیزار می شود. حساسیت سازی نهان نیز یکی از روش هایی است که رفتارگرایان در درمان رفتارهای دردسرآور از جمله در درمان اعتیاد به موادمخدر از آن سود جسته اند. در این روش عملا هیچ گونه محرک آزارنده ای ارایه نمی شود، در عوض از مراجع خواسته می شود تا محرک مولد رفتار دردسرآفرین را با یک محرک آزارنده به طور خیالی همراه کند. این روش ابتدا به وسیله کاتلا(۱۹۶۶) ابداع گردید که آن را حساسیت سازی نهان نام گرفت. از آنجا صفت نهان را به این روش داده اند که در آن همراه شدن محرک ها صرفا در خیال مراجع رخ می دهد. علت نامگذاری آن به حساسیت سازی این است که در نتیجه همایندی خیالی محرک مولد رفتار نامطلوب و محرک بیزارکننده، محرک مولد رفتار نامطلوب نیز بیزارکننده می شود، یعنی مراجع به آن حساس می شود.
صحنه های مورد استفاده در روش حساسیت سازی نهان، طوری تنظیم می گردند که همراه با تجسم رفتاری که مراجع به قصد از بین بردن آن به درمانش روی آورده است، حداکثر اضطراب ایجاد می گردد. اما در بین صحنه ها، درمانگر می تواند از مراجع بخواهد تا از تقویت نهان برای نیرومند کردن انکار مربوط به فعالیت هایی که با رفتار مشکل آفرین ناهمسازند استفاده کند. در مثال زیر که توصیف کننده آزمایش ویسوکی (۱۹۷۳) در مورد به کارگیری روش حساسیت سازی نهان برای ترک اعتیاد به هرویین است این روش به خوبی نمایان شده است:
فکر کن در اتوموبیلت هستی و به سوی شهری رانندگی می کنی تا مقداری گرد تهیه کنی. در سر راه خود یک تابلو می بینی که مسافت مانده تا تهران را نشان می دهد. به این فکر می کنی که چقدر آسان می توانی مواد مورد نیازت را در آنجا به دست آوری. هنگامی که به این فکر مشغولی، زنبوری وارد اتوموبیلت می شود.می توانی صدای وزوز آن را بشنوی. می توانی ببینی که در مقابل چشمانت پرواز می کند. قهوه ای رنگ و زشت است. ترسی در تو راه می یابد، اما به آن اهمیت نمی دهی و به این فکر می کنی که وقتی خودت را ساختی چه احساسی به تو دست می دهد. ناگهان هزاران زنبور وارد اتوموبیلت می شوند و با سر و صدای زیاد دور سرت می چرخند. تو به رانندگی به سوی شهر ادامه می دهی و به فروشنده موادمخدر و نحوه تماس گرفتن با او فکر می کنی و بعد او را می بینی؛ مردی که هرویین به تو خواهد فروخت. ناگهان زنبورها حمله می کنند و به سر و رویت می ریزند. به دستهایت حمله ور می شوند و فرمان اتومبیل پر از آنها می شود. نمی توانی جلوی رویت را ببینی. صدای وزوز این حشرات وحشتناک است. سراسر بدنت را نیش می زنند. به زیر لباست می روند، صورتت را نیش می زنند و تمام بدنت به سوزش می افتد. به این نتیجه می رسی که ارزشش را ندارد. تصمیم می گیری برگردی. مجسم می کنی که بودن در خانه و به دور از همه دردسرهای مربوط به هرویین، چقدر آرام بخش است و هنگامی که به قصد برگشت دور می زنی، زنبورها یکی یکی ماشین را ترک می کنند. هر چه جلوتر می روی، تعداد بیشتری از زنبورها از ماشین بیرون می روند. همه چیز آرام، بی دردسر و رضایت بخش است. رادیو آهنگ دلخواهت را پخش می کند. از اینکه بر وسوسه ات پیروز شده ای احساس شادمانی می کنی (ص ۵۸ ـ۵۷).درمان شناختی ـ رفتاری
روش های فوق نمونه ای از کاربردهای رفتار درمانی در کاهش و کنترل استفاده از موادمخدر است. علاوه بر رفتار درمانی، درمان های شناختی و شناختی ـ رفتاری نیز در درمان اعتیاد موثر بوده اند. در زیر به اختصار به معرفی و کاربرد درمان شناختی ـ رفتاری( CBT ) در درمان اعتیاد می پردازیم.
درمان شناختی ـ رفتاری ( CBT ) رویکردی کوتاه مدت و متمرکز برای کمک به افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. فرض بنیادی درمان شناختی – رفتاری این است که فرآیندهای یادگیری، نقش مهمی در ایجاد و تداوم اعتیاد و وابستگی به مواد ایفا می کنند. لذا از همین اصول می توان برای کمک به افراد در کاهش مصرف مواد استفاده کرد.
به عبارت ساده تر، درمان شناختی ـ رفتاری در شناسایی، اجتناب و مقابله به بیماران کمک می کند. یعنی در شناسایی موقعیت هایی که احتمال مصرف مواد در آنها زیاد است و اجتناب از این موقعیت ها در زمان مناسب و مقابله موثر با مسایل و رفتارهای مشکل آفرین مرتبط به سوء مصرف مواد.
درمان شناختی – رفتاری ویژگی هایی دارد که آن را به درمانی مناسب برای سوء مصرف مواد و اعتیاد مبدل می نماید. از جمله این ویژگی ها به نکات زیر اشاره می شود:
۱) درمان شناختی ـ رفتاری رویکردی کوتاه مدت و محدود است که در بسیاری از برنامه های درمانی می توان از آن استفاده نمود.
۲) درمان شناختی ـ رفتاری در آزمایش های بالینی دقیق مورد آزمون قرار گرفته است و به عنوان درمان اعتیاد به موادمخدر از پشتوانه تجربی برخوردار بوده است.
۳) درمان شناختی ـ رفتاری، رویکردی سازمان یافته، هدفمند و متمرکز بر مسایلی است که مصرف کنندگان موادمخدر با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
۴) این رویکرد بسیار انعطاف پذیر است و در مورد طیف وسیعی از بیماران، موقعیت ها (بستری و سرپایی) و در اشکال مختلف (گروهی و فردی) قابل استفاده است.
۵) درمان شناختی ـ رفتاری، رویکرد جامعی است که در آن از همه عناصر و تکالیف مشترک درمان های موفقیت آمیز اعتیاد استفاده می شود.
در درمان شناختی ـ رفتاری، درمانگر و بیمار برای هر مورد مصرف مواد یک تحلیل کارکردی ارایه می دهند. بدین صورت که افکار، احساسات و شرایط بیمار را قبل و بعد از مصرف مواد شناسایی می کنند. در مراحل اولیه درمان، تحلیل کارکردی به بیمار کمک می کند تا تعیین کننده ها یا موقعیت های خطرآفرینی را که احتمال مصرف مواد را افزایش می دهند و نیز دلایل بیمار برای مصرف مواد را شناسایی کنند (مثلا مصرف مواد به منظور مقابله با مشکلات بین فردی و تجربه خطر یا لذتی که در زندگی عادی بیمار قابل دسترسی نیست.) در مراحل بعدی درمان، تحلیل کارکردی مصرف مواد می تواند به شناسایی موقعیت ها یا شرایطی که مقابله با آنها برای فرد دشوار است، کمک کند. در تحلیل کارکردی، بسیاری از متخصصان در جلسات درمان مسایل و موارد زیر را مورد بازبینی و تحلیل قرار می دهند:
ـ انگیزان ها و محرک های موردنظر در استفاده از موادمخدر: چه چیزی مرا به سوی مصرف مواد سوق داد؟ دوست، میهمانی، صحبت در مورد مواد، اضطراب، یکنواختی در زندگی و…
ـ افکار و احساسات: چه فکری به ذهنم خطور کرد که اقدام به مصرف موادمخدر کردم؟ چه احساساتی داشتم؟
ـ رفتار: چه کاری انجام دادم؟ چه زنجیره های رفتاری را برای تهیه مواد طی نمودم؟
ـ پیامدهای مثبت: چه چیز مثبتی رخ داد؟ آیا از مصرف مواد لذت بردم؟ آیا دردم تسکین یافت؟ آیا اضطرابم کم شد؟
در برنامه های درمانی شناختی ـ رفتاری، افراد مهارت های جدیدی یاد می گیرند که جواب های بهتری برای مسایل و مشکلات آنان دارد و عادات یکنواخت قبلی (استفاده از موادمخدر برای تسکین و یا کاهش دردهای جسمانی و یا روانی) را با مهارت های موثر مورد مقایسه و مقابله قرار می دهند و می توانند جانشین خوبی برای عادات مضر خود پیدا کنند و در نتیجه در هنگام مشکلات به جای پناه بردن به موادمخدر از روش های مقابله ای موثر استفاده کنند. هنگامی که سطح مصرف مواد به درجه ای از شدت می رسد که فرد مجبور به درمان می شود احتمالا از مواد به عنوان راهی جهت مقابله با طیف وسیعی از مشکلات بین فردی استفاده کرده است. این وضع به چند دلیل رخ می دهد:
۱) فرد معتاد احتمال دارد در دوره نوجوانی راهبردهای موثر مقابله با مشکلات زندگی بزرگ سالی را یاد نگرفته باشد.
۲) هر چند ممکن است فرد در یک دوره زمانی این راهبردهای مقابله ای را فرا گرفته باشد ولی به دلیل تکیه مکرر بر مصرف مواد به عنوان راهی جهت مقابله با مشکلات، ممکن است این مهارت تضعیف شده باشد. هم چنین ممکن است این بیماران به علت درگیری مزمن با سبک زندگی متکی به مصرف مواد که در آن بخش عمده ای از وقت آنان صرف تهیه و مصرف مواد می گردد، راهبردهای موثر حل مساله را فراموش کرده باشند.
۳) ممکن است ناتوانی فرد در استفاده از راهبردهای مقابله ای موثر در نتیجه سایر مشکلات از جمله مصرفمواد هم زمان با یک اختلال روان پزشکی تضعیف شده باشد.

با توجه به اینکه سوء مصرف کنندگان و استفاده کنندگان از موادمخدر گروه ناهمگنی را تشکیل می دهند و یا با طیف وسیعی از مشکلات به درمان گر مراجعه می کنند، آموزش مهارت ها، با توجه به ویژگی های فردی، فرهنگی و خانوادگی متناسب هر کدام از مراجعان از اهمیت بالایی برخوردار است. به منظور تقویت و توسعه دامنه سبک مقابله ای فرد، آموزش مهارت های درون فردی (مانند مقابله با میل مصرف مواد) و مهارت های بین فردی (مانند دوری از عرضه کنندگان مواد) به افراد آموزش داده می شود. بیماران این مهارت ها را هم به منزله راهبردهای خاص (قابل استفاده در اینجا و اکنون برای کنترل مصرف مواد) و هم به منزله راهبردهای عمومی و فراگیر که در مورد طیف وسیعی از مشکلات قابل استفاده است، یاد می گیرند. بنابراین هدف درمان شناختی ـ رفتاری، فقط کمک به بیمار در کاهش و یا ترک مصرف مواد در جریان درمان نیست، بلکه درمان شناختی ـ رفتاری مهارت هایی را به افراد آموزش می دهد که حتی مدت ها پس از ختم درمان نیز برای او مفید خواهند بود.
چندین روش درمانی رایج
• روش اول درمان اعتیاد: کم کردن تدریجی ماده مخدر
یکی از روشهای درمان اعتیاد یا ترک اعتیاد کم کردن تدریجی ماده مخدر است .در این روش بیمار معتاد می تواند با یک برنامه ریزی منظم و دقیق و با اراده ای قوی و محکم ، روزانه از ماده مخدری که استفاده می نماید کم کند تا آن را در مدت ۲ تا ۳ هفته به صفر برساند. در این روش بیمار نیاز دارد که زیر نظر روان پزشک معالج از داروهای تجویز شده استفاده نماید.
داروهای تجویز شده اغلب داروهایی است که در رشته روان پزشکی به کار برده می شود و موجب می گردد که علایم وابستگی روانی و جسمی بیمار معتاد به آن میزان کاهش یابد که فرد معتاد احساس نیاز به ماده مخدر نداشته باشد. از خصوصیات این روش درمان اعتیاد ،این است که فرد می تواند به فعالیت های روزمره خود بپردازد .
• روش دوم درمان اعتیاد : استفاده از داروهای ترک اعتیاد به طور سرپایی
در این روش ترک اعتیاد فرد معتاد توسط پزشک ، درمان خود را شروع می نماید و داروهایی برای وی تجویز می شود که شامل داروهای اعصاب و داروهایی است که ماده مخدر نیستند ، اما اثراتی شبیه ماده مخدر دارند . در این روش درمان اعتیاد به بیمار توصیه می شود که به هیچ عنوان از ماده مخدر استفاده ننماید. اثرات درمانی داروهای تجویز شده و این که به چه میزان باید تجویز گردد بستگی به نوع ماده مخدر مصرفی و مقدار آن دارد . در این روش اغلب توصیه می گردد که بیمار معتاد به مدت چند روز تا یک هفته در منزل استراحت نموده و بعد به کارهای روزمره خود بپردازد.
• روش سوم درمان اعتیاد : استفاده از داروهای ترک اعتیاد با بستری شدن در بیمارستان
این روش درمان اعتیاد مانند روش دوم است. با این تفاوت که فرد معتاد در بیمارستان بستری می گردد و کلیه امور درمانی با نظارت پزشک معالج انجام می شود. از امتیازات این روش درمان اعتیاد این است که بیمار معتاد از نزدیک مورد مراقبت های لازم پزشکی و پرستاری قراردارد و چون در بیمارستان بستری است دسترسی او به مواد مخدر بسیار کم و یا غیر ممکن است و اگر گاهی بیمار نیاز به داروهای خاص خوراکی و یا تزریقی داشته باشد، این داروها به راحتی در بیمارستان به وی داده شده و یا تزریق می گردد و لذا هرگونه علایم ناشی از ترک ، خواه روانی و یا جسمی ، سریع تر درمان می گردد.
• روش چهارم درمان اعتیاد : روش سم زدایی یا U.R.O.D
آخرین ، پیشرفته ترین و سریع ترین روش ترک اعتیاد ، در حال حاضر روش سم زدایی یاU.R.O.D است. در این روش بسته به نوع ماده مخدر ، طریقه استفاده از آن ، و مدت زمانی که سبب اعتیاد شده است ؛ فرد معتاد بین ۴ تا ۶ ساعت توسط متخصص بیهوش می شود. در مدت زمان بیهوشی داروهایی به بیمار تزریق می گردد که وی بعد از آن که به هوش می آید بسیاری از علایم جسمی ترک ماده مخدر را ندارد، مگر عوارض معمولی بعد از بیهوشی . همان گونه که بارها اشاره و تاکید گردید ادامه درمان های ضروری به عهده روان پزشک معالج است که با بررسی علایم روانی ، برنامه ریزی درمانی را شروع می نماید.
داروهایی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند داروهای ضد ماده مخدر و داروهای ضروری برای درمان علائم روانی و برخی علائم جسمی باقی مانده می باشد که ممکن است ضعف ، سستی و … را در بر داشته باشد . روش سم زدایی بهتر است در بیمارستان صورت پذیرد و لازم است که بیمار بعد از انجام سم زدایی چند روز در بیمارستان بستری باشد تا توسط پزشک معالج علائم جسمی و روانی او به حالتی اطمینان بخش بهبود یافته و بقیه درمان ها به طور سرپایی ادامه یابد. تشخیص و تصمیم گیری در مورد زمان مرخص شدن بیمار معتاد برعهده پزشک معالج است.
مهم ترین نکته درمانی در ترک اعتیاد این است که بعد از ترخیص ، بیمار باید از داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود حتماً استفاده کرده و به توصیه های او عمل نماید و تا زمانی که لازم باشد به درمان خود ادامه دهد. روش سم زداییU.R.O.D هیچ گونه خطری در پی نخواهد داشت. مع هذا لازم است که بیمار مورد آزمایشات و معاینات لازم پزشکی قرار گیرد.اگر به دلیل یک نوع بیماری ، استفاده از روش سم زدایی غیر ممکن باشد بدون شک از روش های دیگر ترک و درمان اعتیاد می توان بهره گرفت.
هیپنوتیزم درمانی ابزاری است که نه تنها وسوسه ذهنی را از بین میبرد بلکه اراده فرد را نیز قوی می نماید.
روان درمانی اعتیاد به موادمخدر
باید دانست که درمان های مختلفی برای اعتیاد وجود دارد که از آن میان به درمان های دارویی، درمان های رفتاری، روانی، شناختی، شناختی ـ رفتاری، درمان های معنوی و مذهبی می توان اشاره نمود. تعدادی از متخصصان این درمان ها را به دو گروه عمده درمان های دارویی و روان ـ درمانی تقسیم می کنند. در درمان های دارویی از تجویز دارو برای ترک اعتیاد استفاده می کنند که خود داروی تجویز شده در برخی مواقع اعتیادآور بوده و عوارض ناخواسته جانبی دارد. به خاطر بی خطر بودن و دایمی بودن اثر، معمولا از درمان های غیردارویی استفاده می شود. در مواقعی هم که درمان دارویی تجویز می شود ، علت آن، سم زدایی و آماده سازی مراجع برای درمان های غیردارویی است.در روان درمانی، با توجه به الگوی نظری که روان شناس به آن معتقد است و در به کارگیری آن راحت است، روان درمان گران از درمان های مختلفی از شناختی تا رفتاری سود می جویند در زیر به برخی از این الگوهای روا ن درمانی که در ترک اعتیاد کارآیی خود را نشان داده اند اشاره می کنیم:
در رفتاردرمانی اغلب روان شناسان معتقدند که با نشان دادن رفتار مناسب (و جانشین سازی آن به جای رفتار نامناسب)، و تقویت پیوسته رفتار مناسب، می توان رفتار پسندیده و مناسبی را جانشین رفتار نامناسب (مثلا اعتیاد) نمود. در این راستاست که معتقدیم داشتن اوقات فراغت صحیح و بانشاط و فراهم آوردن امکانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت سالم و بانشاط از طریق ورزش، احتمال استعمال موادمخدر را کاهش می دهد. رفتار درمان گران به مراجعان خود تکالیف مخصوصی را می دهند که در بیرون از جلسه درمانی آن فعالیت ها را انجام دهند، هم چنین مراجعان خود را تشویق می کنند که رفتار مناسب را تمرین و تکرار کنند و پیشرفت خود را به سوی رفتار آماج (ترک و کاهش استفاده از موادمخدر) ثبت کنند. پاداش ها و تشویق های مناسبی برای رسیدن به اهداف تعیین شده (مثلا ترک اعتیاد و یا کاهش استفاده) در نظر گرفته می شود. نمونه هایی از ادرار مراجعان به طور مرتب مورد آزمایش قرار می گیرد تا اینکه بر استفاده از موادمخدر نظارت کاملی صورت گیرد. هدف در رفتار درمانی این است که مراجعان تشویق شوند سه نوع مشخص کنترل را که در زیر به آنها اشاره می شود در خود تقویت کنند و آنها را تمرین نمایند که عبارتند از:
کنترل محرکی به بیماران کمک می کند موقعیت هایی را که استفاده از موادمخدر را تسهیل می کند، شناسایی کنند و از آن موقعیت ها پرهیز نمایند و بیشتر وقت خود را در فعالیت هایی صرف نمایند که آن فعالیت ها با استفاده از موادمخدر ناهمساز۲ باشند.
کنترل میل و اشتیاق به موادمخدر
کنترل اشتیاق به مصرف موادمخدر به بیماران (مراجعان) کمک می کند که افکار، احساسات و انگیزه هایی را که منجر به مصرف موادمخدر می شوند، شناسایی نموده و در جهت تغییر آنها گام بردارند.
کنترل و مهار اجتماعی دربرگیرنده افراد خانواده، دوستان و افراد مهم دیگری است که به بیمار کمک می کنند تا از مصرف موادمخدر بپرهیزد. مثلا والدین، یا افراد مهم دیگر در زندگی فرد معتاد در جلسات درمانی حاضر می گردند و به بیمار کمک می کنند تا تمرینات داده شده را انجام دهد، و در این راستا در تقویت رفتار مناسب گام برمی دارند. تحقیقات نشان می دهند که این روش درمانی به نوجوانان و جوانان کمک می کند که از اعتیاد و موادمخدر دست بکشند و توانمندی های خود را افزایش دهند تا اینکه پس از اتمام دوره درمانی بدون مصرف موادمخدر به زندگی و سلامت عادی خود ادامه دهند. تحقیقات هم چنین نشان داده اند که افراد تحت درمان در حیطه های دیگری از قبیل استخدام، کارکرد مدرسه ای (عملکرد آموزشی) و حضور دایم در کلاس، روابط خانوادگی و افسردگی نیز بهبودی قابل ملاحظه ای از خود نشان داده اند. این داده های نتیجه بخش درمانی را می توان در کل به حضور اعضای خانواده در جلسات درمانی و تشویق افراد معتاد به بازداری از موادمخدر با استفاده از تقویت کننده های مناسب و نظارت بر چگونگی عملکرد آنان از طریق آزمایش ادرار نسبت داد.
حساسیت سازی نهان
حساسیت سازی نهان نیز یکی از روش هایی است که رفتارگرایان در درمان رفتارهای دردسرآور از جمله در درمان اعتیاد به موادمخدر از آن سود جسته اند. در این روش عملا هیچ گونه محرک آزارنده ای ارایه نمی شود، در عوض از مراجع خواسته می شود تا محرک مولد رفتار دردسرآفرین را با یک محرک آزارنده به طور خیالی همراه کند. این روش ابتدا به وسیله کاتلا(۱۹۶۶) ابداع گردید که آن را حساسیت سازی نهان نام گرفت. از آنجا صفت نهان را به این روش داده اند که در آن همراه شدن محرک ها صرفا در خیال مراجع رخ می دهد. علت نامگذاری آن به حساسیت سازی این است که در نتیجه همایندی خیالی محرک مولد رفتار نامطلوب و محرک بیزارکننده، محرک مولد رفتار نامطلوب نیز بیزارکننده می شود، یعنی مراجع به آن حساس می شود.
صحنه های مورد استفاده در روش حساسیت سازی نهان، طوری تنظیم می گردند که همراه با تجسم رفتاری که مراجع به قصد از بین بردن آن به درمانش روی آورده است، حداکثر اضطراب ایجاد می گردد. اما در بین صحنه ها، درمانگر می تواند از مراجع بخواهد تا از تقویت نهان برای نیرومند کردن انکار مربوط به فعالیت هایی که با رفتار مشکل آفرین ناهمسازند استفاده کند. در مثال زیر که توصیف کننده آزمایش ویسوکی (۱۹۷۳) در مورد به کارگیری روش حساسیت سازی نهان برای ترک اعتیاد به هرویین است این روش به خوبی نمایان شده است:
فکر کن در اتوموبیلت هستی و به سوی شهری رانندگی می کنی تا مقداری گرد تهیه کنی. در سر راه خود یک تابلو می بینی که مسافت مانده تا تهران را نشان می دهد. به این فکر می کنی که چقدر آسان می توانی مواد مورد نیازت را در آنجا به دست آوری. هنگامی که به این فکر مشغولی، زنبوری وارد اتوموبیلت می شود. می توانی صدای وزوز آن را بشنوی. می توانی ببینی که در مقابل چشمانت پرواز می کند. قهوه ای رنگ و زشت است. ترسی در تو راه می یابد، اما به آن اهمیت نمی دهی و به این فکر می کنی که وقتی خودت را ساختی چه احساسی به تو دست می دهد. ناگهان هزاران زنبور وارد اتوموبیلت می شوند و با سر و صدای زیاد دور سرت می چرخند. تو به رانندگی به سوی شهر ادامه می دهی و به فروشنده موادمخدر و نحوه تماس گرفتن با او فکر می کنی و بعد او را می بینی؛ مردی که هرویین به تو خواهد فروخت. ناگهان زنبورها حمله می کنند و به سر و رویت می ریزند. به دستهایت حمله ور می شوند و فرمان اتومبیل پر از آنها می شود. نمی توانی جلوی رویت را ببینی. صدای وزوز این حشرات وحشتناک است. سراسر بدنت را نیش می زنند. به زیر لباست می روند، صورتت را نیش می زنند و تمام بدنت به سوزش می افتد. به این نتیجه می رسی که ارزشش را ندارد. تصمیم می گیری برگردی. مجسم می کنی که بودن در خانه و به دور از همه دردسرهای مربوط به هرویین، چقدر آرام بخش است و هنگامی که به قصد برگشت دور می زنی، زنبورها یکی یکی ماشین را ترک می کنند. هر چه جلوتر می روی، تعداد بیشتری از زنبورها از ماشین بیرون می روند. همه چیز آرام، بی دردسر و رضایت بخش است. رادیو آهنگ دلخواهت را پخش می کند. از اینکه بر وسوسه ات پیروز شده ای احساس شادمانی می کنی (ص ۵۸ ـ۵۷).درمان شناختی ـ رفتاری
روش های فوق نمونه ای از کاربردهای رفتار درمانی در کاهش و کنترل استفاده از موادمخدر است. علاوه بر رفتار درمانی، درمان های شناختی و شناختی ـ رفتاری نیز در درمان اعتیاد موثر بوده اند. در زیر به اختصار به معرفی و کاربرد درمان شناختی ـ رفتاری( CBT ) در درمان اعتیاد می پردازیم.
درمان شناختی ـ رفتاری ( CBT ) رویکردی کوتاه مدت و متمرکز برای کمک به افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. فرض بنیادی درمان شناختی – رفتاری این است که فرآیندهای یادگیری، نقش مهمی در ایجاد و تداوم اعتیاد و وابستگی به مواد ایفا می کنند. لذا از همین اصول می توان برای کمک به افراد در کاهش مصرف مواد استفاده کرد.
به عبارت ساده تر، درمان شناختی ـ رفتاری در شناسایی، اجتناب و مقابله به بیماران کمک می کند. یعنی در شناسایی موقعیت هایی که احتمال مصرف مواد در آنها زیاد است و اجتناب از این موقعیت ها در زمان مناسب و مقابله موثر با مسایل و رفتارهای مشکل آفرین مرتبط به سوء مصرف مواد.
درمان شناختی – رفتاری ویژگی هایی دارد که آن را به درمانی مناسب برای سوء مصرف مواد و اعتیاد مبدل می نماید. از جمله این ویژگی ها به نکات زیر اشاره می شود:
۱) درمان شناختی ـ رفتاری رویکردی کوتاه مدت و محدود است که در بسیاری از برنامه های درمانی می توان از آن استفاده نمود.
۲) درمان شناختی ـ رفتاری در آزمایش های بالینی دقیق مورد آزمون قرار گرفته است و به عنوان درمان اعتیاد به موادمخدر از پشتوانه تجربی برخوردار بوده است.
۳) درمان شناختی ـ رفتاری، رویکردی سازمان یافته، هدفمند و متمرکز بر مسایلی است که مصرف کنندگان موادمخدر با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
۴) این رویکرد بسیار انعطاف پذیر است و در مورد طیف وسیعی از بیماران، موقعیت ها (بستری و سرپایی) و در اشکال مختلف (گروهی و فردی) قابل استفاده است.
۵) درمان شناختی ـ رفتاری، رویکرد جامعی است که در آن از همه عناصر و تکالیف مشترک درمان های موفقیت آمیز اعتیاد استفاده می شود.
مولفه های اصلی درمان شناختی ـ رفتاری
درمان شناختی ـ رفتاری دو مولفه اساسی دارد که عبارتنـد از: تحلیـل کـارکـردی و مهارت آموزی.
تحلیل کارکردی
در درمان شناختی ـ رفتاری، درمانگر و بیمار برای هر مورد مصرف مواد یک تحلیل کارکردی ارایه می دهند. بدین صورت که افکار، احساسات و شرایط بیمار را قبل و بعد از مصرف مواد شناسایی می کنند. در مراحل اولیه درمان، تحلیل کارکردی به بیمار کمک می کند تا تعیین کننده ها یا موقعیت های خطرآفرینی را که احتمال مصرف مواد را افزایش می دهند و نیز دلایل بیمار برای مصرف مواد را شناسایی کنند (مثلا مصرف مواد به منظور مقابله با مشکلات بین فردی و تجربه خطر یا لذتی که در زندگی عادی بیمار قابل دسترسی نیست.) در مراحل بعدی درمان، تحلیل کارکردی مصرف مواد می تواند به شناسایی موقعیت ها یا شرایطی که مقابله با آنها برای فرد دشوار است، کمک کند. در تحلیل کارکردی، بسیاری از متخصصان در جلسات درمان مسایل و موارد زیر را مورد بازبینی و تحلیل قرار می دهند:
ـ انگیزان ها و محرک های موردنظر در استفاده از موادمخدر: چه چیزی مرا به سوی مصرف مواد سوق داد؟ دوست، میهمانی، صحبت در مورد مواد، اضطراب، یکنواختی در زندگی و…
ـ افکار و احساسات: چه فکری به ذهنم خطور کرد که اقدام به مصرف موادمخدر کردم؟ چه احساساتی داشتم؟
ـ رفتار: چه کاری انجام دادم؟ چه زنجیره های رفتاری را برای تهیه مواد طی نمودم؟
ـ پیامدهای مثبت: چه چیز مثبتی رخ داد؟ آیا از مصرف مواد لذت بردم؟ آیا دردم تسکین یافت؟ آیا اضطرابم کم شد؟
ـ پیامدهای منفی: چه چیز منفی رخ داد؟ چه حالت های جانبی برایم اتفاق افتاد؟

منابع
Schaler, Jeffrey Alfred (1997). "Addiction Beliefs of Treatment michael vick Providers: Factors Explaining Variance". Addiction Research & Theory 4 (4): 367-384.
http://www.khabaronline.ir/detail/185721/society/social-damage
http://www.khabaronline.ir/detail/185721/society/social-damage
https://article.tebyan.net/
http://www.beytoote.com/health/addiction/drug3-addiction2-treatment.html.
http://www.niksalehi.com/family
روانشناسی معتاد واعتیاد

73


تعداد صفحات : 77 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود