سیاست گذاری عمومی مناسب برای یک اقتصاد دانش بنیان
چکیده
حوزه علوم، تحقیقات و فناوری ازجمله بخش های مهم در حوزه عمومی است. کارکردهای این حوزه نه تنها از حیث اقتصادی، بلکه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز اهمیت مضاعفی یافته است و یکی از ارکان مهم توسعه کشور قلمداد می شود. دانش، پیش شرط ورود به عرصه رقابت در اقتصاد دانش محور و عامل اصلی بقاست . بنابراین در چنین اقتصادی، عملکرد اثربخش نظام علمی برای توسعه هر کشور اهمیت می یابد . در این مقاله به بررسی مفهوم سیاست ، اقتصاد دانش بنیان و ابزارهای سیاست علم و فناوری و سیاست های اقتصاد دانش بنیان و … می پردازیم .
کلمات کلیدی : سیاست ، دانش ، اقتصاد دانش بنیان
مقدمه
دانش ، مخلوط سیالی از تجربیات ، ارزش ها ، اطلاعات و نگرش های نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد . دانش در اقتصاد دانش بنیان نقش کلیدی یافته و به عنوان مهم ترین نهاده در فرآیند تولید به کار رفته و همچنین مهم ترین ستاده اقتصاد دانش بنیان می باشد . دانش مهم ترین عامل ایجاد ارزش افزوده و محرک اصلی رشد و ایجاد ثروت در اقتصاد دانش بنیان محسوب می شود (دانیورت و پروساک ، 1379)
فناوری دائما در حال تغییر ، محرک موج بعدی رشد اقتصادی است . برای بهره مندی از این رشد ، ما نه تنها ناگزیر از به کار بستن فناوری های جدید ، بلکه همچنین پذیرفتن اندیشه های نو نیز هستیم . اولین و مهم ترین عامل ، توانایی ما در درک این دگرگونی در اقتصاد ، از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش است (دیویس و بوتکین ، 1380 )
کلمه سیاست در زبان فارسی با چند معنی متفاوت اما نزدیک به یکدیگر استفاده شده است . از مصلحت و تدبیر و دوراندیشی گرفته تا نگاهداری و پاس داشتن ملک ، حکم راندن و ریاست. گاه منظور از آن اصول ، اهداف ، یا توصیه هایی است که شیوه اقدامات را مشخص می کند و گاه برنامه ای دقیق و حساب شده برای دستیابی به اهداف خاص .
موری (1995) سیاست فناوری را سیاستی می داند که مقصود آن تاثیرگذاری بر تصمیمات شرکت ها درباره توسعه ، تجاری سازی یا پذیرش فناوری های جدید باشد .
ریشه اقتصاد دانش بنیان به سال های 1960 تا 1970 میلادی باز می گردد که برای اولین بار وارد ادبیات اقتصادی آمریکا شد (عماد زاده و همکاران ، 1385) . این مفهوم ابتدا در این دوره ظهور و سپس برای مدتی از اذهان دور ماند . سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ، راهکارهای مختلفی جهت احیای این مفهوم به کار برد . اولین قدم به سمت استفاده عمومی و رایج از مفهوم اقتصاد دانش بنیان به سندی مربوط به آن سازمان در سال 1995 بر می گردد که توسط نمایندگان کانادایی برای جلسات اداری کمیته سیاستگذاری علم و فناوری نوشته شده بود . عنوان سند مزبور در برگیرنده مفهوم اقتصاد دانش بنیان بود که دو موضوع را مورد بحث قرار می داد : نظریه جدید رشد ، عملکرد و نوآوری (گودین ، 2006)
آنچه مسلم است ، توجهی که به سیاست علم و فناوری مبذول می شود ، بیشتر از بابت پیامدهای اقتصادی آن است. مطالب ارائه شده ، نشان از اهمیت تاثیر سیاستگذاری علم و فناوری روی رشد اقتصادی دارد . اما به نظر رویکرد پیچیدگی اقتصادی می تواند معیار دقیق تری از میزان موفقیت سیاست های علم و فناوری در عرصه جهانی ارائه نماید . زیرا در این رویکرد میزان علم و دانش موجود در محصولات ، معیار رتبه بندی کشورها قرار می گیرد ، لذا می توان به عنوان معیاری جهت سیاستگذاری علم و فناوری مورد استفاده قرار گیرد . باتوجه به مطالب حاضر ، تحقیق حاضر به بررسی مفهوم سیاست و اقتصاد دانش بنیان و ابزارهای سیاست علم و فناوری و … می پردازد .
پیشینه پژوهش
آقا جانی و همکاران (1397) در مقاله ای به طراحی مدل سیاستگذاری علم و فناوری مبتنی بر رویکرد پیچیدگی اقتصادی پرداختند . هدف پژوهش حاضر دست یابی به مدل سیاستگذاری علم و فناوری مبتنی بر رویکرد پیچیدگی اقتصادی است برای دست یابی به این هدف از رویکرد نظریه پردازی داده بنیان استفاده شده است . نتایج حاکی از آن است که تصویر کاملی از شرایط علی ، مقوله محوری ، شرایط زمینه ای ، شرایط مداخله گر ، راهبردها و پیامدهای مرتبط با عنوان تحقیق ارائه گردیده است که می توان از آن به عنوان الگویی مناسب به منظور سیاستگذاری علم و فناوری استفاده نمود .
قاسمی و همکاران (1396) در مقاله ای به بررسی الزامات دستیابی به اقتصاد دانش بنیان در سطح کلان : تحلیل چارچوب قانونی در ایران و ارائه توصیه های سیاستی پرداختند . در این تحقیق ، چارچوبی نزدیک به چارچوب اداره آمار استرالیا برای ابعاد و مولفه های اقتصاد دانش بنیان شامل چهار بعد اصلی : 1- بعد زمینه ای (رژیم نهادی و ساختار اقتصادی ) 2- بعد سرمایه انسانی 3- بعد فناوری اطلاعات و ارتباطات 4-بعد نوآوری و کارآفرینی انتخاب شده است . روش تحقیق ، مطالعات کتابخانه ای ، مطالعه اسنادی و استفاده از تکنیک تحلیل محتوا است .
پیدایش نظریه اقتصاد دانش بنیان
در طول 200 سال گذشته ، در اقتصاد نئوکلاسیک فقط دو عامل تولید در نظر گرفته می شد که نیروی کار و سرمایه بودند . اما در عصر جدید اقتصاد ، اطلاعات و دانش ، به عنوان دو عامل مهم دیگر در تولید ، جای سرمایه فیزیکی و انرژی را به عنوان عوامل اصلی تولید گرفته اند . همان طور که سرمایه و انرژی جایگزین ، دو عامل مورد تاکید در ساختار تولید تا قرن 18 شدند (شعبانی و همکاران ، 1390) .
تعریف اقتصاد دانش بنیان
بعضی از اقتصاد دانان با توجه به استدلال هایی که دارند و شواهدی که می آورند ، فاز جدید توسعه را اقتصاد دانش می نامند . بعضی دیگر از اقتصاددانان با عنایت به ظهور اقتصاد دانش به عنوان فاز جدید توسعه اقتصادی و مبتنی بر دانش شدن سیستم های اقتصادی ، نظریه اقتصاد مبتنی بر دانش یا نظریه اقتصاد یادگیری را مطرح کرده اند . جامعه جهانی به طور عام و جوامع توسعه یافته به طور خاص در حال ورود به مرحله جدیدی از توسعه هستند که اصطلاحا جامعه دانش و سامانه اقتصادی آن را اقتصاد دانش می گویند . به هر سامانه اقتصادی در این مرحله از توسعه اصطلاحا اقتصاد مبتنی بر دانش می گویند . (انتظاری ، 1383)
ارکان اقتصاد دانش بنیان
اقتصاد دانش بنیان دارای ارکان ، ملزومات و پیش نیازهای مختلفی است که توسعه دانش و استفاده موثر از دانش را در بر می گیرد .
-نیروی کار آموزش دیده و متخصص
برای خلق ، تحصیل ، انتشار و بهره مندی از دانش ف جمعیت آموزش دیده و متخصص ضروری می باشد ، چرا که جمعیت آموزش دیده ، باعث افزایش بهره وری عوامل تولید و در نهایت موجب رشد اقتصادی می گردد(معمار نژاد ، 1384) .
-سیاست های حمایتی دولت
در اقتصاد دانش بنیان ، سیاست های دولت به ویژه سیاست های مربوط به فناوری ، صنعت و آموزش ، مستلزم توجه بیشتری بوده و سیاست های دولت باید به نحوی باشد که همکاری بین دولت ، صنعت و دانشگاه را نهادینه کند . به نحوی که این همکاری سبب تقویت ، ارتقاء و اشاعه فناوری های جدید در تمامی بخش های اقتصادی و واحدهای مختلف گردیده و باعث تسهیل توسعه در زیرساخت های اطلاعاتی شود (معمار نژاد ، 1384).
-اصلاح فرهنگ جامعه
برای گذر به اقتصاد دانش بنیان باید روش فکر کردن تغییر کند . باید اصل تغییر پذیرفته شود و مرکزیت دانایی و آموزش به طور کلی و علم و فناوری به طور خاص در کلیه فعالیت ها مورد قبول قرار گیرد . رویکرد علمی باید از حلقه محدود افراد دانشگاهی خارج شده و سازمان ها و جوامع بدان مسلط شوند که برای این منظور اصلاح فرهنگ جامعه ضروری است (عماد زاده و همکاران ، 1385) .
-سیستم کارای نوآوری و ابداعات
یک سیستم نوآوری به شبکه ای از نهادها ، قوانین و رویه هایی که کشورها برای تحصیل ، خلق ، انتشار و استفاده از دانش نیاز دارند ، اشاره دارد . نهادها در سیستم نوآوری شامل دانشگاه ها ، مراکز عمومی و خصوصی پژوهش و منابع سیاست گذاری و خط مشی گذاری است . آدامز با استفاده از مقالات منتشر شده در زمینه های مختلف علم مانند دارو ، کامپیوتر ، مهندسی و … بین سال های 1953 تا 1980 ، تاثیر آن ها را بر رشد بهره وری صنایع تولیدی در ایالات متحده اندازه گیری کرد و تاثیر مستقیم انتشار مقالات علمی را بر رشد بهره وری مشاهده نمود (بافنده زنده ، 1387) .
-بومی کردن دانش
دانش در هر کشور متناسب با امکانات آن کشور به کار برده می شود و برای بهره برداری از دانش جدید در کشور لازم است آن ها را با امکانات و توانایی های کشور هماهنگ کنیم . لذا برای گسترش استفاده از دانش و فناوری باید به گونه ای آن را ایجاد کرد که با محیط های مختلف اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی سازگار باشد (جباری ، 1387) .
-فناوری اطلاعات و ارتباطات
فناوری اطلاعات و ارتباطات ، فناوری مورد نیاز اقتصاد دانش بنیان است ، چرا که نظام های پیشرفته اطلاعاتی سبب کاهش هزینه اطلاعات و سهولت دسترسی به مجموعه جامع تری از اطلاعات می شود . به دلیل اهمیت اطلاعات دیجیتالی در اقتصاد دانش بنیان ، زیرساخت های ارتباطی باید شامل ارتباطات با پهنای باند وسیع بوده و با توجه به در حال رشد بودن فناوری اطلاعات و ارتباطات ، زیرساخت های مربوطه باید به طور مرتب ، نو و به روز شوند که با این عمل اقتصاد به سمت سطح پیشرفته تری از فناوری حرکت می کند (معمارنژاد ، 1384 ) .
-رژیم نهادی و محرک اقتصادی
نظام اقتصادی دانش بنیان باید دارای کم ترین میزان نوسان در قیمت باشد ، تجارت جهانی ، آزاد بوده و صنایع داخلی نباید از قوانین حمایتی برخوردار باشند که این امر باعث افزایش رقابت و باعث کارآفرینی در اقتصاد داخلی می گردد . هزینه های دولت و بودجه ، کنترل شده و سیستم مالی توانایی تخصیص منابع برای سرمایه گذاری های سالم را داشته باشد (بافنده زنده ، 1387) .
-سیاست های اقتصاد دانش بنیان در ایران
اقتصاد دانش بنیان به عنوان ضرورتی برای توسعه اقتصادی ایران برای اولین بار در برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی 1383-1379 مورد توجه قرار گرفت . در این برنامه بر هدف توسعه و بهبود جامعه دانش بنیان در کشور از طریق تقویت نقش علم و فناوری تاکید شد (عظیمی و همکاران ، 1389) . در بند 16 این سیاست ها ، بر موضوع آموزش و بازآموزی نیروی انسانی ، در بند 21 بر پرورش و شکوفایی استعدادها ، خلاقیت ها و نوآوری های علمی و افزایش توان علمی و فناوری کشور ، در بند 35 بر تقویت و توسعه و نوسازی صنایع دفاعی کشور با تاکید بر گسترش پژوهش ها و تسریع انتقال فناوری های پیشرفته تاکید شده است . در سند چشم انداز 20 ساله کشور ، دانش ، علم و فناوری و توسعه مبتنی بر دانش ، جایگاه ویژه ای دارد . طبق این سند ، در افق 1404 ، ایران کشوری است توسعه یافته ، با جایگاه اول اقتصادی ، علمی و فناوری در سطح منطقه ، با هویت اسلامی و انقلابی ، الهام بخش در جهان اسلام ، و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین الملل است . این سند ، مبنای سیاست های کلی برنامه های چهارم و پنجم توسعه قرارگرفته است (شعبانی و همکاران ، 1390) .
پیامدهای اقتصاد دانش بنیان
دانش و پیامدهای آن ، دنیای اقتصاد امروز را در نوردیده ، به طوری که طی دهه های اخیر ، صنعت در کشورهای توسعه یافته از ذوب فلز به تولید دانش انتقال یافته است . انقلاب اطلاعات یا فناوری اطلاعات و ارتباطات برای حذف اثرات ناشی از وزن و فاصله جسور است . در ایام بسیار قدیم ، اسب ها ، مردان و روزهای زیادی برای ارسال پیامی از شهری به شهر دیگر مورد نیاز بود ، در حالی که امروز این امر در یک چشم برهم زدن به وسیله لرزش کوچکی در یک میدان مغناطیسی انجام می شود .
اقتصاد دانش بنیان تمامی زمینه ها از قبیل تجارت ، ساختار اقتصادی ، بهره وری و نوع مدیریت را متحول کرده است ، مواردی همچون آزاد سازی تجارت و جهانی شدن بازرگانی ، فناوری اطلاعات و ارتباطات ، مدیریت دانش ، تغییر ساختاری در اقتصاد ، تغییرات در محل نیروی کار ، افزایش حق انتخاب مصرف کنندگان ، کوچک شدن دولت و کسب و کار الکترونیکی از حوزه های تحت تاثیر اقتصاد داش بنیان است (عماد زاده و شهنازی ، 1386) .
سیاست علم و فناوری
مجموعه ای از خط مشی های قانونی و اجرایی که هدف آن سازماندهی و افزایش امکان استفاده از توان علمی و فناوری در جهت توسعه عمومی کشور و ارتقاء موقعیت آن در جهان است . سیاست علم و فناوری اصطلاحی است که به سیاست عمومی علم و فناوری اشاره دارد ، چه از نظر سیاست هایی که فعالیت های مربوط به علم و فناوری را مورد حمایت قرار می دهد و چه سیاست هایی که آن دو را به سمت اهداف دولت هدایت می کند . می توان گفت یکی از اصلی ترین زیرساخت های اقتدار در دنیا بعد از مباحث جهان بینی و فرهنگی ، نحوه سیاستگذاری علم و فناوری است . در واقع سیاستگذاری علم و فناوری ابزاری بی بدیل برای رسیدن به اهداف و آرمان های جوامع می باشد ( مومن، 1391) .
ابزارهای سیاست علم ، فناوری و نوآوری
ابزارهای سیاست که گاهی وسائل سیاست یا ابزار حاکم نیز نامیده می شوند ، تدابیری هستند که از آن ها برای به ثمر رساندن اهداف سیاست استفاده می شود . اندیشمندان مختلف طبقه بندی های مختلفی از این ابزارها ارائه داده اند . برای مثال کرشن 10 نوع ابزار سیاست عمومی را در سه طبقه به شرح زیر جای داده است (قلی پور ، 1389) : ابزارهای داوطلبانه ، ابزارهای اجباری ، ابزارهای مختلط . در سیاست علم و فناوری این ابزارها به گونه های مختلفی دسته بندی شده اند . برای مثال فورمن (2002) و بیکار ، کاپرون و سینسرا (2004) انواع ابزارهای سیاست نوآوری را در سه دسته نوع شناسی می کنند :
پشتیبانی از علم ، فناوری و نوآوری : شامل ابزارهای مالی و مالیاتی ، کاهش ریسک ، وام و سهام ، ضمانت ، می توانند دسترسی به منابع را بهبود دهند و جریان مبالغ سرمایه گذاری را در تحقیق و توسعه و نوآوری تحریک کنند .
اشاعه علم ، فناوری و نوآوری : تشویق گسترش سریع آگاهی و دانش در مورد نوآوری که عمدتا مبتنی بر زیرساخت های تسهیل کننده ای مثل تعامل صنعت و علم ، شبکه های بنگاهی یا دسترسی به زیرساخت های اطلاع رسانی و اطلاعاتی است . از نظر هان و یو (1999) ابزارهای اشاعه عمدتا بر ارتباط عرضه و تقاضا متمرکز هستند .
چارچوب علم ، فناوری و نوآوری : شامل تدارکات عمومی محیط علم ، فناوری و نوآوری که برای ایجاد یک بستر اقتصادی پایدار و منسجم می شوند مثل : وضعیت اقتصاد کلان مناسب ، ساختار تنظیمی (قانونی ) معتبر ، اندوخته انسانی با کیفیت بالا .
سیاست علم، سیاست فناوری و سیاست نوآوری
در منابع علمی چندگونه از قلمروهای سیاستی بحث می شوند که با هم ارتباط نزدیکی دارند سیاست علم، سیاست فناوری و
سیاست نوآوری. هر کدام از این سیاست ها بخش خاصی از زنجیره دانش را مورد توجه قرار می دهند، اگرچه مرز تعریف شده ای میان آنها وجود ندارد و همپوشانی میان آنها باعث می شود جابه جایی ها و تداخل هایی در تعریف و حوزه عمل این سیاست ها وجود داشته باشد.
سیاست علم مسائلی مانند تامین مالی تحقیقات دانشگاهی، مالکیت و حقوق دارایی های فکری حاصل از تحقیقات علمی و
سیاست های آموزشی و سایر مسائل در سیاست عمومی را دربر میگیرد. مطابق گزارشهای OECD در سال 2000 ، در
نظریه اقتصاد مبتنی بر دانش، دانش به چهار نوع دانش چیستی، دانش چرایی، دانش چگونگی و دانش چه کسی تقسیم شده
است. در این چهارچوب علم معادل دانش چرایی و فناوری معادل دانش چگونگی است.
سیاست فناوری مجموعه ای از سیاست هاست که با قصد تاثیرگذاری بر خلق و توسعه، جذب و به کارگیری فناوری ها اتخاذ و
اجرا می شوند. باید به این نکته توجه نمود که طیف گسترده ای از سیاست های دولت، ممکن است بر فناوری تاثیر بگذارند اما
تنها سیاست هایی که با این قصد طراحی می شوند را می توان در قالب سیاست فناوری تعریف کرد سیاست نوآوری به سیاست هایی اطلاق می گردد که فرایند ترجمه دانش به برنامه های تجاری را تحریک و تشویق می کنند. اما از آنجا که اصطلاح نوآوری محدود به نوآوری های فناورانه نیست، سیاست نوآوری نیز در بیشتر موارد مفهوم گسترده ای دارد.
با این تعریف می توان طیف وسیعی از موضوعات از جمله سیاست علم و سیاست فناوری را نیز جزئی از سیاست نوآوری به
شمار آورد. ابزارهای مورد استفاده در سیاست نوآوری عبارتاند از بهبود عملکرد و یادگیری سازمانی، بهبود دسترسی به
اطلاعات و توسعه جامعه اطلاعاتی، مقررات زیست محیطی، مقررات اخلاقی قوانین شرکتی، مقررات رقابتی، حمایت از
مصرف کنندگان و ترازیابی هوشمند ازجمله این ابزارها هستند .
چالش های سیاست گذاری علم و فناوری در برنامه های توسعه
از بررسی برنامه های توسعه اقتصادی ایران، عدم درک یکسان و هم راستای سیاستگذاران برنامه ها از چگونگی پیشبرد نوآوری
) حتی در صنایع (HT و عدم پیروی از استراتژی های مشابه تشخیص داده می شود. به بیانی، سیاست ها و راهبردهای نوآوری
در برنامه های توسعه به طور مستمر و گام به گام طراحی نشده و مسیر تکاملی را نشان نمی دهند . به عنوان مثال در برنامه چهارم، تلاش شده از سیاست های افقی و اشاعه گرا استفاده شود اما این روند در برنامه پنجم به سمت سیاست های عمودی و ماموریت گرا تغییر یافته است. از آنجا که اهداف سیاستی معمولاً در فرآیندهای سیاسی تعیین می شوند، در صورت عدم جهت گیری مشخص به راحتی تحت تاثیر گروه های فشار و روابط سیاسی قرار گرفته و سیاست ها مبهم و چندپهلو خواهند بود. این امر باعث می شود که نتوان موفقیت و شکست آنها را ارزیابی کرد و به بیانی یادگیری و ارتقاء دانش سیاست گذاری غیرممکن می شود . برخی از سیاست های کلی نظیر تحول در آموزش، تربیت نیروی انسانی، نظام دهی سیستم تحقیقات، و نظایر آن در تمامی برنامه ها تکرار شده اند. همینطور بر لزوم جهت گیری پژوهش های دانشگاهی به سمت نیازهای جامعه و صنعت تاکید شده اما تقریباً در تمامی برنامه ها، آنچه مغفول مانده متقاضیان فناوری و پژوهش ها هستند. یعنی بنگاه هایی که اگرچه خود به دنبال تولید علم و فناوری نیستند ولی بازار تولیدکنندگان فناوری را به وجود می آورند و بنابراین باید از سطحی از توانمندی در مصرف آن برخوردار باشند. هیچکدام از برنامه ها به ارتقاء پایه دانشی این گروه، که عمدتاً حاصل تعامل تولیدکننده کاربر و یادگیری ناشی از آن است، توجه نکرده اند.
چالش ها
– عدم شکل گیری شرکت های زایشی از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی
– عدم وجود مراکز لیسانس دهی و انتقال فناوری در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی
– ارتباط نامناسب دانشگاه ها و بنگاه های کسب وکار در جهت تجاری سازی فناوری
– عدم آشنایی کافی دانشگاه ها، موسسات پژوهشی و مخترعان کشور با مراحل ثبت اختراع و تجاری سازی
– فرهنگ متفاوت و انگیزه های متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان
– وابسته بودن دانشگاه به بودجه های دولتی
– عدم شناخت دانشگاه از نیازها و اولویت های بخش کسب و کار
– عدم احساس نیاز )عدم انگیزه( دانشگاه به تجاری سازی دانش
– منافع متفاوت فعالان صنعت و دانشگاهیان
– منابع ناکافی اختصاص داده شده به انتقال فناوری توسط دانشگاه
– فقدان آگاهی فعالان صنعت از فناوری های تولید شده در دانشگاه
– ناکافی بودن سهم استادان )پژوهشگران( از درآمدهای حاصل از تجاری سازی
– عدم آشنایی پژوهشگران دانشگاه با مهارت های کسب و کار
– انتظارات غیرواقعبینانه استادان و مدیران دانشگاه ها در مورد ارزش فناوری های خود
– حاکم بودن فضای ناسالم و رانت بازی در محیط دانشگاهی بین استادان
– انحراف پارک علم و فناوری از ماموریت اصلی خود
– واگذاری پروژه های تحقیقاتی نه براساس تخصص استادان بلکه بر اساس زد و بند و روابط سیاسی
– عدم انگیزه استادان برای تجاری سازی دانش به علت ترس از آزموده شدن توان پژوهشی استادان در صنعت
– عدم الزام دانشگاه به رفع نیازهای جامعه بدین علت که در حال حاضر بقای دانشگاه های ایران در رفع نیازهای جامعه
نمی باشد.
– بی اعتمادی بین صنعت و دانشگاه به دلیل موفق نبودن تحقیقات انجام شده توسط استادان در حل مشکلات صنعت
– عدم استقلال سیاسی و مالی دانشگاه
– ضعیف بودن نقش و جایگاه مراکز تحقیقاتی خصوصی و تحقیقات در بخش صنعت که باعث تمرکز بر سیاست های
طرف عرضه فناوری شده
– کافی نبودن ضوابط و قوانین مرتبط با تدوین دانش فنی و انجام تحقیقات نیمه صنعتی
– مشخص نبودن نهاد متولی حمایت از تحقیقات توسع های در شرکت های کوچک و متوسط
– محدود بودن ظرفیت تحقیق و توسعه و نوآوری در سطح بنگاه ها و نقش بسیار کمرنگ صنعت و بخش خصوصی در
نظام ملی نوآوری
– عدم اطلاع رسانی دقیق و کافی از فعالیت های تحقیقاتی و نوآوری های انجام شده در سطح ملی
توصیه های کلی سیاستگذاری
– کارآمدسازی نظام حقوق مالکیت و ایجاد یک ساختار نهادی کاهنده هزینه های مبادله
– بازآرایی کل ساختار نهادی بر محور اقتضائات بخشهای مولد ، ممکن است نیاز به برقراری، طراحی مجدد یا حذف
قوانین نهادی باشد .
– سازمان یابی افراد و رفع موانع تعاملی
– شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع
– پرهیز از شوک درمانی و تغییرات پی درپی سیاست های نادرست
– ممکن است نیاز به خلق، طراحی مجدد یا حذف سازمانها باشد
– نباید فقط بر عناصر سیستم تمرکز کرد بلکه بیش از خود عناصر، روابط و تعامل بین آنها اهمیت دارد
– ارتقاء توانمندی در بنگاه ها و دانشگاه ها ضروری است
– باید از عدم وجود شکست های همجواری در صنعت یا نهادها اطمینان حاصل کرد، یک روش موثر در پرهیز از
شکست همجواری، تسهیل تغییر در ساختار تولید است.
– اگر هدف سیاست نوآوری حمایت از ایجاد اشتغال باشد، باید تغییرات ساختاری بیشتر به سمت بخش های تولیدی که
در آنها نوآوری محصول بیشتر اتفاق می افتد، هدایت شود بدون آنکه این سیاست موجب جلوگیری از نوآوری
فرآیندی شود .
– باید از حضور حوزه های جدید محصول و بخش های جدید حمایت کرد.
– مداخله دولت مخصوصاً در مراحل اولیه سیکل تولید در توسعه نوآوری محصول اهمیت دارد.
– تقویت همکاری بین بنگاه ها و سایر سازمان ها )مخصوصاً سازمان های تولید دانش(، کمک به ایجاد شبکه ها به ویژه
پیوندهای بین المللی برای تسهیل یادگیری ضروری است .
– باید ساختار بازار کار از طریق سیاست های آموزشی کوتاه مدت با تغییرات ساختاری در بخش های تولیدی متناسب شود
– زیرساخت های بنیادی، پایداری سیاسی و اقتصادی، کارآیی بوروکراتیک و امنیت در شکل دهی رفتار پایدار و کارآی
سیستم نوآوری بسیار موثرند.
– مسلماً انتخاب مجموعه مناسب از سیاست های پیشبرد نوآوری توسط دولت، مستلزم مطالعه ویژگی ها و پویایی های
سیستم نوآوری و جریان دانش در سطوح مختلف ملی، بخشی و منطقه ای و تشخیص شکست های سیستمی در هر
سطح است.
– به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حوزه علم و فناوری، متولیان دو حوزه علم و فناوری را باید از یکدیگر جدا کرد و
بخش علم زیرمجموعه وزارت آموزش و بخش فناوری زیرمجموعه وزارت صنعت تعریف شود. در حال حاضر معاونت
علمی و فناوری ریاست جمهوری به عنوان نهادی میانجی بین وزارت علوم و وزارت صنعت ایفای نقش می کند تا زمینه را برای ارتباط این دو بخش فراهم کند اما باید این نکته را در نظر گرفت که در بهترین حالت، معاونت علمی به عنوان نهاد متولی اقتصاد دانش بنیان در در دوران گذار از اقتصاد منبع محور به اقتصاد دانش بنیان، فعالیت خواهد کرد و از این رو فقط باید با رویکردی تنظیم گرایانه، زمینه را برای ارتباط بین بخشهای مختلف نظام نوآوری فراهم کند . بنابراین وزارت صنعت، معدن و تجارت باید به عنوان نهادی که در سال های آینده باید متولی اقتصاد دانش بنیان باشد، نیاز به ظرفیت سازی مناسب دارد. امری که مورد اعتقاد مدیران فعلی در این وزارتخانه نیست. این امر به صورت مشابه و در خصوص همکاری با شرکت های بزرگ چندملیتی، باید در وزارت اقتصاد نهادینه شود.
نتایج
درحقیقت، آموزش عالی حلقه مهم و نهایی تربیت مدنی انسا نهایی است که در ابعاد شناختی، عاطفی و عملی، مسئولیت های مهمی برعهده دارند. به همین دلیل، تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن بسیار زیاد است. مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه غالباً در محیط دانشگاهی سرازیر می شوند. در ضمن، برخی مسائل نیز مختص محیط سیستم آموزش عالی است: ماموریت بخشی، فرهنگ های متفاوت، فعالیت تشکل ها و نهادهای مختلف، ناسازگاری و عدم انطباق ساختار سلسله مراتبی و برنامه ریزی متمرکز با فرهنگ دانشگاهی و… . تحقق چنین کارکردهایی مستلزم تدوین خط مشی های مناسبی است که به لحاظ محتوایی به اعمال نقش توسعه ای این حوزه در جامعه یاری کند . از این رو سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران بر توسعه و پیشرفت علم و فناوری صحه می گذارد.
منابع
احمدیان دیوکتی ، محمد مهدی و آقا جانی ، حسنعلی و شیر خدایی ، میثم و طهرانچیان ، امیرمنصور . (1397) . طراحی مدل سیاستگذاری علم و فناوری مبتنی بر رویکرد پیچیدگی اقتصادی . فصلنامه علمی – پژوهشی سیاستگذاری عمومی ، دوره 4 ، شماره 4، 27-9 .
سیاست گذاری عمومی مناسب برای یک اقتصاد دانش بنیان ، نوشته جوزف استیگلیتز ، ترجمه فرشاد مومنی و وحید احسانی . فصلنامه مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی ، دوره 7 ، شماره 23 ، 1396 .
علیزاده ، پریسا و فقیهی ، مهدی و قاسمی ، محمد . (1396) . الزامات دستیابی به اقتصاد دانش بنیان در سطح کلان : تحلیل چارچوب قانونی در ایران و ارائه توصیه های سیاستی . فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی ، سال هجدهم ، شماره 68 ، 152-99 .
شعبانی ، احمد و عبدالملکی ، حجت اله . (1390) . توسعه اقتصادی دانش پایه : مبانی نظری ، تجر بیات و الزامات سیاست گذاری (مقایسه تطبیقی ایران و کشورهای پیشرو ) ، فصلنامه برنامه و بودجه ، سال شانزدهم ، شماره اول . 127-97 .
انتظاری ، یعقوب . (1383) . ظهور اقتصاد دانش و ضرورت تحول در آموزش و پرورش ایران ، مجموعه مقالات ملی مهندسی اصلاحات در آموزش ، جلد 1 ، وزارت آموزش و پرورش ف پژوهشکده تعلیم و تربیت .
معمار نژاد ، عباس . (1384) . اقتصاد دانش بنیان : الزامات ، نماگرها ، موقعیت ایران ، چالش ها و راهکارها ، فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین ، شماره اول ، 108-83 .
عماد زاده ، مصطفی و شهنازی ، روح اله و دهقان شبانی ، زهرا . (1385) . بررسی میزان تحقق اقتصاد دانش محور در ایران ( مقایسه تطبیقی با سه کشور همسایه ) فصلنامه پژوهش های رشد و توسعه پایدار ، سال ششم ، شماره دوم ، 132-103.
بافنده زنده ، علی رضا و سلطانی فسقندیس ، غلامرضا . (1387) . بررسی مبانی و شاخص های اقتصاد دانش محور در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا . فصلنامه مدیریت بهره وری ، سال دوم ، شماره 6 ، 144-117 .
جباری ، محمد . (1386) . اقتصاد دانش محور ، شماره 46، 213-230 .
برخورداری دورباش ، سجاد و عظیمی ، ناصر علی . (1389) . شناسایی بنیان های اقتصاد دانش بنیان ، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور ، تهران ، چاپ اول .
دانیورت ، تامس و پروساک ، لارنس . (1379) . مدیریت دانش . ترجمه حسین رحمان سرشت ، تهران : نشر ساپکو .
دیویس ، استان و بوتکین ، جیم . (1380) . ارزش آفرینی در اقتصاد شبکه ای ، ظهور کسب و کار مبتنی بر دانش . ترجمه حسین حسینیان ، تهران : نشر فرا .
مومنی ، فرشاد و چهاربند ، فرزانه . (1390) . چالش ها و چشم اندازهای توسعه مبتنی بر دانایی در ایران : نگاه از زلویه آموزش پایه . فصلنامه علمی – پژوهشی . شماره 4 ، 115-75 .
قلی پور ، رحمت اله . (1389 ) . فرآیند سیاست گذاری عمومی در ایران ، تهران ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی .
-Godin , B.(2006) . the knowledge-based economy : conceptual framework or buzzword ? .the journal of technology transfer , 31(1),17-30.