فصل اول
مقدمهاى بر تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها
اهداف و موضوعات مورد بحث
در این فصل مباحث عمومى و مقدماتى تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها مورد بحث قرار مىگیرد. خواننده با مطالعه این فصل در مىیابد که اصولاً سیستم چیست، چه خصوصیاتى دارد، داراى چه ابعادى است، چه انواعى دارد، ضرورت توجه به سیستم چیست و تحلیلگر سیستم کیست.
همچنین در این فصل پس از ارائه یک طبقه بندى براى انواع سیستمها، سیستمهاى مورد نظر این کتاب را که سیستمهاى سازمانى- انسانى هستند مورد بحث قرار مىدهد و برخى از خصوصیات اینگونه سیستمها را برمىشمرد. سپس چگونگى پیدایش علم تجزیه و تحلیل سیستم و علومى که شالوده این علم را تشکیل دادند، مورد بررسى مختصر قرار مىگیرد. پس از آن مطالبى کلى و کلیدى پیرامون فعالیتهائى که در تجزیه و تحلیل سیستم انجام مىشود بیان شده و خواننده در مىیابد، اصولاً تجزیه و تحلیل سیستم چگونه انجام مىشود.
تفاوتهاى دیدگاهها از علم تجزیه و تحلیل و دیدگاه این کتاب از علم تجزیه و تحلیل سیستم و نیز ارتباط فراروند تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم با فراروند مهندسى نرمافزار، در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت و مهندسین نرمافزار جایگاه خود را در برخورد با مطالب این کتاب در مىیابند.
در انتها نیز مهمترین خصوصیت تجزیه و تحلیل سیستم که رهیافتى بودن آن است مورد بحث قرار گرفته و اهدافى که از تجزیه و تحلیل سیستم دنبال مىشود به همراه مفاهیم تفکر سیستمى به طور مختصر بیان مىشود.
نکات قابل توجه براى یادگیرى
این فصل، دید اولیه و اساسى را به خواننده براى ورود به مباحث اصلى کتاب که در فصول آینده مطرح مىشود مىدهد و بسیارى از نکات کلیدى براى یادگیرى فصول آینده در این فصل مطرح مىشود. پیشنهاد مىشود که مطالعه این فصل با دقت کافى انجام شود.
بحث پیرامون چگونگى پیدایش این علم، براى درک بهتر خواننده از مطالب و پیدا کردن دید کافى براى مباحث بعدى است. به خاطر سپردن جزئیات این مباحث لزومى ندارد. اما خواننده باید کلیات را تشخیص دهد.
فهرست
1-1- سیستمها در محیط اطراف ما
2-1- انواع سیستمها، سیستمهاى سازمانى-انسانى
3-1- سیر تحول و پیدایش علم تجزیه و تحلیل سیستم
4-1- نگاهى کلى به فراروند تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم
5-1- دیدگاهها از علم تجزیه و تحلیل سیستم
6-1- رهیافتى بودن تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها
7-1- اهداف عمومى تجزیه و تحلیل سیستم
8-1- تفکر سیستمى
1-1- سیستمها در محیط اطراف ما
1-1-1- سیستم
سیستم کلمهاى است که براى گوش اغلب ما آشنا است. از این عبارت هر روزه استفاده مىکنیم و یا به نحو غیر مستقیم با آن سر و کار داریم. با نگاهى گذرا به محیط اطراف خود، سیستمهاى مختلفى را مشاهده مىکنید. وقتى از خانه بیرون مىروید و وارد خیابان مىشوید، در خیابان اتومبیلها محدوده خاصى براى حرکت خود دارند و افراد پیاده نیز همینطور. اتومبیلها در محدوده سواره رو از نیمه سمت راست مسیر حرکت مىکنند. بدین ترتیب تصادفى بین اتومبیلهائى که خلاف جهت یکدیگر حرکت مىکنند رخ نمىدهد. میانه خیابان با خط سفیدى مشخص شده است. این خط در حالتهاى ممتد یا مقطع ایجاد مىشود و هر کدام از این حالتها، معناى خاصى براى رانندگان دارند. افراد پیاده در پیادهروئى که معمولاً در دو حاشیه خیابان تعبیه شده حرکت مىکنند. محل تقاطع مسیر افراد پیاده با خیابان بصورت خط کشى شده مشخص و براى رانندگان و عابران معناى خاصى دارد. اتومبیلها براى حرکت و توقف در خیابانها از مقررات خاصى تبعیت مىکنند. …
همه آنچه که گفته شد، از وجود سیستمى در مدیریت معابر و عابرین پیاده یا سواره حکایت مىکند. البته ما هر روزه با چنین سیستمى سروکار داریم، اما ممکن است با دید یک سیستم به آن نگاه نکنیم. اشتباه نکنید، این سیستم فقط مقررات راهنمائى و رانندگى نیست. بلکه این مقررات فقط بخشى از این سیستم را تشکیل مىدهد. عابرین، پلیس، اتومبیلها، خیابانها، چراغهاى راهنمائى، تعاریف و پیشفرضها، خطکشىها و … اجزاء دیگر این سیستم را تشکیل مىدهند و وقتى همه اینها دست به دست هم دهند و همه اجزاء، وظایف خود را به خوبى انجام دهند، آنوقت مىگوئیم این شهر سیستم عبور و مرور مناسبى دارد.
از خیابان عبور مىکنید و براى دریافت حقوق خود وارد بانک مىشوید. در محوطه بانک چندین کارمند در محلهاى خاصى که طبق خصوصیات مشخص در کنار یکدیگر قرار گرفته حضور دارند. بر بالاى سر هر یک از کارمندان تابلوئى نصب شده و وظیفه هر یک را مشخص مىکند. هر یک از این کارکنان مشغول انجام دادن کار خاصى است. به باجه پسانداز مراجعه مىکنید و دفترچه خود را ارائه مىکنید. پس از رسیدن نوبت شما در صف انتظار، کارمند به مجموعهاى از کارتها که در کنار وى طبق نظم بخصوصى (که شاید براى شما چندان مشخص نباشد) چیده شده است مراجعه و کارتى را خارج مىکند. سپس وى عملیاتى را روى کارت و دفترچه شما انجام داده و پس از پرسیدن مبلغى که مىخواهید دریافت کنید، برگهاى از دفترچه را؛وو به شما مىدهد تا امضاء کنید. سپس وى پس از انجام عملیاتى دیگر، دفترچه را در جعبه باجه کنارى (صندوق) قرار مىدهد و …
اینها هم همه نشانگر سیستم خاصى است که در بانک مورد نظر حکمفرما است. گاهى اوقات در مقایسه بین دو بانک مختلف، مىگوئید فلان بانک کار را سریعتر انجام مىدهد یا بهمان بانک بهتر است. معیار شما براى بهتر بودن یک بانک چیست؟ احتمالاً خواهید گفت، انجام سریعتر کار، ارائه خدمات بیشتر، نظم، احترام و ادب کارکنان و … اما در یک جمع بندى ممکن است به این نتیجه برسید که بانکى که سیستم بهترى داشته باشد، همه اینها را بدست خواهد آورد. پس بانکى بهتر است که داراى سیستم بهترى باشد.
2-1-1- سیستمهاى پیچیدهتر و متشکل از زیر سیستمها
سیستم عبور و مرور و سیستم بانک سیستمهائى هستند که مکانیزم عملکرد آنها تا حد بسیار زیادى براى شما روشن است. اما شما ممکن است با سیستمهاى پیچیده ترى هم سروکار داشته باشید. بیائید به یک سفر شما با هواپیما نگاه کنیم.
فرض کنید قصد مسافرت دارید و مىخواهید از هواپیما براى مسافرت استفاده کنید. به دفتر مسافرتى خود مىروید و به کارمند مربوطه، زمان و مقصد سفر خود را اعلام مىکنید. وى با استفاده از کامپیوتر خود، نزدیکترین زمان و مسیرهاى میانى را مشخص کرده و به شما اعلام مىکند. شما نیز یکى از پروازها را انتخاب کرده و وى بلیط این پرواز را با دریافت وجه مربوطه براى شما صادر مىکند. وى همچنین صدور بلیط شما را در سیستم کامپیوترى خود که وصل به سیستم کامپیوترى مرکزى هواپیمائى است، اعلام مىکند تا جاى شما در آن پرواز محفوظ بماند. در تاریخ مقرر به فرودگاه مىروید. ابتداى درب ورودى فرودگاه، کیف و ساک شما را در دستگاهى قرار داده و آنرا بازرسى مىکنند و شما را نیز مورد بازرسى بدنى قرار مىدهند. سپس به محل تحویل بار رفته از بین باجههاى مختلف تحویل بار، شماره پرواز خود را در یکى از باجهها شناسائى مىکنید و بلیط خود را به آن باجه ارائه کرده و بار خود را تحویل مىدهید. کارمندى که در آن باجه ایستاده است، تکهاى از یک برچسب را بر دسته ساک شما چسبانده و تکه دیگرى را بر روى بلیط شما مىچسباند. اگر دقت کنید، شماره روى هر دو تکه برچسب یکسان است. سپس وى ساک شما را روى ریلى که دهها ساک دیگر بر روى آن درحال حرکت است قرار داده و ساک از محوطه خارج مىشود. او به شما کارت پروازى مىدهد که با رنگ خاصى مشخص شده و شماره صندلى شما بر روى آن نوشته شده. شماره دیگرى نیز بر روى آن نوشته شده که شماره سریال کارتها است. …
اگر بخواهیم به همین صورت تنها جزئیات سفر شما با هواپیما را شرح دهیم، سراسر این کتاب تنها به همین موضوع اختصاص پیدا خواهد کرد. همه این موارد نشان دهنده وجود زیر سیستمهاى مختلفى است که در یک فرودگاه، پرواز هواپیماها را پشتیبانى و مدیریت مىکند. به عبارت دیگر، سیستم فرودگاه و هواپیمائى، از چندین زیر سیستم مختلف ساده یا پیچیده تشکیل شده است. یک زیر سیستم وظیفه ذخیره جا و صدور بلیط را بر عهده دارد. زیر سیستم دیگر بازرسى و امنیت پرواز، دیگرى کنترل بلیط و صدور کارت پرواز، دیگرى جمعآورى، حمل و توزیع بار. برخى دیگر از این زیر سیستمها عبارتند از :
زیرسیستم نگهدارى تاسیسات فرودگاه.
زیرسیستم حمل و نقل مسافران در محوطه پرواز.
زیرسیستم نظافت محوطه فرودگاه.
زیرسیستم بازبینى فنى هواپیماها.
زیرسیستم تامین منابع و سوخت هواپیما.
زیرسیستم نظافت داخل هواپیما.
زیرسیستم تامین تغذیه پرواز مسافران.
زیرسیستم کنترل و هدایت پرواز (برج مراقبت).
زیرسیستم ایمنى باند پرواز.
زیرسیستم جلوگیرى از ورود پرندگان به باند پرواز.
….
تعداد این زیر سیستمها بسیار زیاد است. هر یک وظیفه خاصى را بر عهده دارد. اما نکته بسیار مهم در آن است که تمام این زیر سیستمها با نظم بسیار زیاد، با هم هماهنگ هستند. اگر از شما سئوال کنند که کدامیک از این زیر سیستمها داراى اهمیت زیادى است، ممکن است بگوئید زیرسیستم کنترل و هدایت پرواز (برج مراقبت). پاسخ شما درست است. زیرا جان همه سرنشینان، به هدایت درست این زیرسیستم بستگى دارد. اما باقى زیرسیستمها نیز اهمیت کمى ندارند. اگر یکى از زیر سیستمهاى به نظر کم اهمیت، مثلاً زیر سیستم حمل بار مسافران، دچار اشکال شود و کار خود را به خوبى انجام ندهد، فعالیت باقى زیر سیستمها نیز دچار اختلال مىشود. همه در هواپیما منتظر نشسته و همه چیز آماده است، بجز بار. بسیارى از اوقات تاخیرهائى که در پروازها بوجود مىآید، ناشى از تاخیر عملکرد یکى از این زیرسیستمهاى به ظاهر کماهمیت است.
از طرف دیگر، در همان هنگامى که آن کارمند، بار شما را روى ریل قرار مىدهد، چندین ساک و چمدان و بسته دیگر نیز از باجههائى که مقصد پرواز آنها شهر دیگرى است روى همان ریل قرار مىگیرد. تفکیک بستهها چگونه انجام مىگیرد. چقدر عصبانى خواهید شد، اگر در مقصد اصفهان پیاده شده و متوجه شوید که ساک شما اشتباها به شیراز فرستاده شده است!
3-1-1- اهمیت سیستم
به نظر شما، آیا بدون وجود یک سیستم منظم، دقیق و حساب شده، مىتوان یک فرودگاه را مدیریت نمود؟ فرض کنید که به شما سرمایه کافى براى تاسیس یک فرودگاه بینالمللى را بدهند و بگویند هر کجا که خواستید این فرودگاه را بسازید و به هر گونه که خواستید سازماندهى کنید (البته فقط فرض کنید!). آیا با ساختن چند سالن و اسفالت کردن یک تکه زمین به عنوان باند و استخدام چند کارمند کار تمام مىشود؟ آیا اگر این فضا نیز ساخته شد و کارمندانى را استخدام کردید، مىتوانید این کارمندان را سازماندهى کنید؟ مثلاً به دهنفر بگوئید شما بارها را حمل کنید، دهنفر دیگر را مامور امنیت کنید، بیست نفر را مامور برج مراقبت کنید و … من که حاضر به مسافرت از چنین فرودگاهى نخواهم بود، شما را نمىدانم! چون احتمال دارد که چند روز براى سوار شدن به هواپیما در این فرودگاه معطل بمانم و آخر سر بجاى جده، سر از آنکارا در بیاورم. تازه اگر هواپیما اشتباها وارد سالن ترانزیت نشود!
کجاى کار ایراد دارد؟ مگر فرودگاه شما ساختمان و باند و کارمند و تجهیزات ندارد؟ چرا دارد. مگر فرودگاه شما سرمایه کافى ندارد؟ چرا دارد. پس عیب کار از کجاست؟ حدس شما درست است، عدم ایجاد سیستم. شما همه چیز را فراهم کردهاید بجز سیستم. و بدون سیستم هیچکدام از این تجهیزات و پرسنل و ساختمان قابل استفاده نخواهد بود. حتى سیستم باید قبل از اینها تهیه شود. سیستم است که مشخص مىکند که باند چگونه باید باشد، سالنهاى ترانزیت و سالنهاى تعمیر هواپیما کجا باید باشند، مشخصات هر یک از سالنها چگونه باید باشد و … اشتباه نکنید، سیستم مهندسى راه و ساختمان نیست. مشخصات فنى باند و ساختانها توسط مهندسین راه و ساختمان تعیین مىشود، جهت باند توسط کارشناسان هواشناسى، عرض باند توسط کارشناسان هوافضا و … ولى اینکه باند و ساختمانها چه نسبتى به هم داشته باشند، کجا بنا شوند و امثال آن بر عهده یک کارشناس سیستم است. ممکن است مشخصات فنى باند و ساختمانها بسیار درست ایجاد شده باشد، اما براى عبور دادن مسافران و رسیدن به پارکینگ هواپیما مجبور شویم از باند عبور کنیم. یا اینکه براى بردن هواپیماها از پارکینگ به آشیانه و یا سالن تعمیرات، مجبور به عبور از جلو سالن ترانزیت و از داخل پارکینگ اتومبیلهاى مسافران باشیم. چقدر تعجب مىکنید اگر ببینید یک بوئینگ 747 در کنار اتومبیل شما در پارکینگ فرودگاه "پارک" شده باشد!
سازماندهى پرسنل، فعالیتها، زیر سیستمها و همه و همه اینها توسط ایجاد یک سیستم مناسب در چنین فرودگاهى انجام مىشود. سیستم، همه چیز یک فرودگاه و یک سازمان است. شاید در نظر اول زرق و برق تجهیزات، هواپیماها و سالنها بیشتر به چشم آید تا سیستم. اما در اصل همه چیز در آن سیستم خلاصه مىشود. اگر سیستم فرودگاه از هم بپاشد، هیچیک از تجهیزات و سالنها و … بکار نخواهد آمد. شما نیز در صورتى که بخواهید چنین فرودگاهى را بنا کنید، بهتر است ابتدا یک تیم تجزیه و تحلیل سیستم از افراد زبده را تشکیل داده و سیستم فرودگاه را تهیه کنید، سپس نسبت به خرید زمین و ساخت ساختمان آن اقدام کنید.
متاسفانه ممکن است با نقیض مطالبى که بیان شد نیز مواجه شوید. احتمالاً سازمانها و اداراتى را دیدهاید که با روش ساخت همان فرودگاه مورد بحث، سازماندهى شده و مشغول به کار هستند. ارباب رجوع و مشترى سرگشته که در انتخاب سازمان یا اداره مربوطه اختیارى ندارد و به نوعى مجبور به مراجعه به آن سازمان است، بین اتاقها و میزها و طبقات مختلف سرگردان و اینطرف و آنطرف مىرود. کارمندان هم خود نمىدانند که چه باید بکنند، از وظایف و اختیارات خود به خوبى اطلاع ندارند و … همه اینها نشانه عدم وجود سیستم مناسب است. این سازمانها با تعیین یک مدیر و استخدام چند کارمند فعالیت خود را آغاز مىکنند و در همان ابتداى کار، مدیر هر کارمند را مامور انجام کارى مىکند و بدین ترتیب فعالیت سازمان، بدون هیچ بررسى و هیچ ارزیابى شروع مىشود و سالیان سال هم به همان وضع ادامه پیدا مىکند. در حین کار، هرکجا مشکلى پدیدار شد، با تغییر یک فرم یا ایجاد یک فرم دیگر مشکل را ظاهراً بر طرف مىکنند. در چنین سازمانهائى صدها فرم و برگه مختلف وجود دارد که برخى اوقات هیچیک از پرسنل نمىداند که یک فرم بخصوص چرا باید تکمیل شود، و از آن چه استفادهاى مىشود. بایگانىها از انبوهى از فرمها و پروندههائى که هرگز خوانده نمىشود پر شده است. هر روزه ارباب رجوعهائى را مشاهده مىکنید که از این اتاق به آن اتاق سرگردانند و از انجام نشدن کار خود گلایه مىکنند. افرادى را مشاهده مىکنید که سالها است پیگیر انجام یک کار نه چندان پیچیده هستند. ممکن است فردى را مشاهده کنید که پیگیر پروندهاى که پدربزرگ وى تشکیل داده است باشد، و هنوز این پرونده به نتیجه نرسیده باشد. این یک شوخى نیست و مثالهاى واقعى از آن وجود دارد. همه این سختى کار و این چرخههاى پایان ناپذیر و این هفتخوانها را عادى، و جزء طبیعت کار ادارى مىدانند. اما در حقیقت چنین نیست. عدم وجود سیستم مناسب است که وضع را به چنین شکلى درآورده است. اهمیت ندادن به سیستم و گاه اصولاً عدم اطلاع از موجودیتى به نام سیستم، سازمان را گریبانگیر چنین مشکلاتى مىکند.
4-1-1- مسئله پیچیدگى و نیاز به سیستم
سیستمهاى مختلف داراى پیچیدگىهاى مختلفى نیز هستند. سیستم عبور و مرور یک شهر بزرگ در مقایسه با سیستم عبور و مرور یک روستا بسیار پیچیدهتر و داراى مشکلات بیشتر است. و همینطور سیستم کنترل فرودگاه و هواپیمائى، بسیار پیچیدهتر از سیستم یک تعاونى اتوبوسرانى در یک شهرستان کوچک است. هر چه پیچیدگى سیستم افزایش پیدا مىکند، نیاز آن سازمان به سیستم منظمتر، منسجمتر و حساب شدهتر بیشتر مىشود. به عبارت دیگر، وجود یک سیستم کارا و دقیق براى یک سازمان داراى ساختار پیچیده، اهمیت بسیار زیادترى از یک سازمان با ساختار ساده دارد.
5-1-1- تجزیه و تحلیل سیستم، تحلیلگر سیستم
قصد ما از بیان مطالب مطرح شده در این کتاب، آشنائى خواننده با فنونى است که چگونگى بررسى و ایجاد و سازماندهى یک سیستم صحیح را در یک سازمان مشخص مىکند. این فنون، فنون "تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم"، و شخصى که این فنون را بکار مىگیرد، "تحلیلگر سیستم" نامیده مىشوند. هدف یک تحلیلگر سیستم، بررسى و ایجاد سیستمى است که بتواند فعالیت یک سازمان را هدایت و سازماندهى کند. یک تحلیلگر سیستم یا یک سیستم جدید را براى سازمانى جدید (نظیر همان فرودگاه در دست ساخت)، ایجاد مىکند و یا سیستمى را که در یک سازمان در حال کار وجود دارد اصلاح کرده و سیستم مناسبى را جایگزین آن مىکند. در فصول آینده تعاریف دقیقترى از سیستم و تحلیلگر سیستم ارائه خواهیم کرد.
2-1- انواع سیستمها، سیستمهاى سازمانى-انسانى
1-2-1- تنوع سیستمها
سیستمها محدود به سیستمهائى که در سازمانها و فرودگاهها وجود دارند نمىشود.
اتومبیل شما سیستم کامل و پیچیدهاى است. این سیستم از زیر سیستمهاى مختلفى تشکیل مىشود. یک زیر سیستم وظیفه سوخترسانى را برعهده دارد، زیر سیستمدیگر برق را به موتور مىرساند. زیر سیستم دیگر عمل احتراق را کنترل مىکند. یک زیر سیستم تهویه هواى داخل اتاق را کنترل مىکند و …
به بدن خود نگاه کنید. بدن شما یک سیستم بسیار پیچیده است و از زیر سیستمهاى پیچیده دیگرى تشکیل مىشود. زیر سیستم جریان خون، زیر سیستم تنفس، زیر سیستم اعصاب، زیر سیستم کنترل حرکت، زیر سیستم بینائى و …. همه اینها در کنار یکدیگر، بعلاوه روح، انسان را تشکیل مىدهند.
چرخه حیات طبیعت، حرکت روز و شب و تولد و مرگ موجودات زنده و حرکت چرخه اکوسیستم، ارتباط گیاهان و جانواران و نقش هر یک از آنان در این چرخه، همه نشان از وجود سیستمى بسیار دقیق و منظم را مىدهد. خداوند حکیم در کتاب مبین انسان را به تعقل در آن (و کشف سیستم و پدید آورنده آن) دعوت مىکند :
"ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار و الفلک التى تجرى فىالبحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون"
{P – سوره مبارکه بقره، آیه 164. همچنین ببینید : آل عمران 190، انعام 73، یونس 3، هود 7، انبیاء3، فرقان 2، عنکبوت 44، روم 8. P}
"محققا در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهائى که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و در تغییر مسیر بادها و ابرهائى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههائى است براى مردمى که عقل دارند و مىاندیشند."
کهکشانها و کل جهان خلقت، بیانگر سیستم بسیار عظیمى است که بصورت منظم و کاملا دقیق و حساب شده و تابع قوانین و مقررات خاص ایجاد شده است. نظریه انبساط و انقباض جهان حاکى از سیستمى است که کل جهان و کهکشانها را از یک ماده اولیه خلق و منبسط نمود، و زمانى این انبساط معکوس گردیده و انقباض آغاز مىشود و کل جهان به سمت همان ماده اولیه باز مىگردد :
"یوم نطوى السماء کطى السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین"
{P – انبیاء P 104}
"در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم مىپیچیم، همان گونه که آفرینش آن را آغاز کردیم، آنرا باز مىگردانیم، این وعدهاى است بر ما و قطعاً آنرا انجام خواهیم داد."
خانواده شما نیز داراى سیستم خاصى است. این سیستم نمونه یک سیستم اجتماعى است. روابط بین افراد، وظایف هر یک، مقررات و آئیننامههاى ننوشته ولى درحال اجرا، بعلاوه اعضاء خانواده این سیستم را تشکیل مىدهند.
آموزش در یک دانشگاه از طریق یک سیستم انجام مىشود، روالهاى ثبتنام، انتخاب واحد، حذف و اضافه و فارغ التحصیلى، از جمله روالها و زیر سیستمهاى این سیستم هستند.
حتى گداها هم براى خود سیستم خاصى دارند. اگر شخصى بدون در نظر گرفتن این سیستم، و تنها با پوشیدن یک لباس ژنده و کثیف به گدائى بپردازد، احتمالاً کتک سختى از سایر گدایان منطقه خواهد خورد! وى باید تابع سیستم آنها باشد.
پس هر چیز از کل جهان هستى گرفته تا یک سلول، از سیستم یک کشور و دولت گرفته تا سیستم یک باجه پستى با یک نفر کارمند و از سیستم اجتماعى جهان گرفته تا سیستم خانواده شما، همه داراى یک سیستم هستند. حتى آن سازمانى که بحث آن شد و آن فرودگاه تازه ساز نیز داراى سیستم است. منتهى سیستم آن به نحو مطلوب و حساب شده ایجاد نشده است. ما در میان میلیاردها و یا بىنهایت سیستم قرار گرفتهایم.
2-2-1- طبقه بندى سیستمها
سیستمها داراى انواع متفاوتى هستند، یک طبقه بندى از سیستمها مىتواند به شکل زیر باشد :
{P – البته طبقه بندى ارائه شده، فقط براى درک بهتر مفاهیمى است که قصد انتقال آن را داریم. در این مورد تاکنون هیچ طبقهبندى جامعى که همه آنرا به صورت قطعى پذیرفته باشند ارائه نشده است (یا حداقل نویسنده از وجود آن اطلاعى ندارد). طبقهبندىهاى دیگرى هم در این زمینه به نظر نویسنده مىرسد که شاید از برخى موارد کاملتر و جامعتر از این طبقهبندى باشد، اما طرح آنها ما را از بحث اصلى دور خواهد ساخت. P}
سیستمهاى طبیعى (مثل سیستمهاى بیولوژیک و اکولوژیکى و کهکشانها).
سیستمهاى مصنوعى (ابزارها، پلها، سیستمهاى سازمانها، سیستمهاى ریاضى)
سیستمهاى سختافزارى
{P – با سیستمهاى سختافزارى و نرمافزارى کامپیوترى اشتباه نشود. سختافزار در بعد کلى آن شامل تجهیزات و لوازم داراى بعد فیزیکى مىشود و نرمافزار، شامل مستندات، نوشتهها، روابط، مقررات، برنامهها و امثال آن مىگردد. P}
سیستمهاى الکتریکى – مکانیکى (موتور اتومبیل).
سیستمهاى الکترونیکى (رادیو).
سیستمهاى تاسیسات.
سیستمهاى ساختمانى (معمارى و راهوساختمان).
…
سیستمهاى نرمافزارى
سیستمهاى اجتماعى (خانواده، فرهنگاجتماع، ارتباطاتاجتماعى و…).
سیستمهاى سازمانهاى انسانى
سیستمهاى مدیریت کلان (دولتى، قوانین، برنامهریزىملى، …).
سیستمهاى مدیریت خرد (اداره، شرکت، موسسه، سیستمهاى انسان – ماشین
و صنعتى).
…
با دقت به این طبقه بندى ارائه شده، تا حد زیادى جایگاه سیستمهاى مورد بحث در این کتاب مشخص مىشود. بحث ما در این کتاب نه در مورد سیستمهاى مکانیکى است و نه در تجزیه و تحلیل سیستمهاى اجتماعى. ما در مورد سیستمهائى صحبت خواهیم کرد که در یک سازمان متشکل از عوامل انسانى مورد استفاده قرار مىگیرد. سازمانهاى متشکل از عوامل انسانى، سازمانهائى هستند که انسانها و روابط بین آنها مهمترین عناصر سازمان و سیستم را تشکیل مىدهند. این سازمانها مىتوانند یک سازمان ادارى، یک شرکت یا موسسه تجارى و حتى یک مجموعه نظامى باشند.
در چنین سیستمهائى دو عنصر داراى اهمیت است و سیستم بر محور این دو عنصر شکل مىگیرد، سازمان و انسان. این سیستمها از دیدگاه خارجى با سازمانى مواجه هستند که هدف سیستم، رساندن این سازمان به اهداف خود مىباشد. به عبارت دیگر هدف سیستم در هدف سازمان خلاصه مىشود. از طرفى دیگر این سیستمها با انسانها سروکار دارند و مهمترین موجودیت و پرتنشترین و پیچیدهترین عنصرى که سیستم با آن مواجه است انسانها هستند. در یک اتومبیل انسان به عنوان راننده نقشى اساسى دارد. ولى نقش انسان در این اتومبیل در مقایسه با یک سازمان ادارى با 50 نفر پرسنل چندان زیاد نیست. در اتومبیل کلیه فعالیتهاى سیستمها بصورت مکانیکى والکتریکى کنترل مىشود و راننده تنها با گرداندن فرمان و فشار روى پدالهاى گاز و ترمز آنرا هدایت مىکند. امادر یک سازمان با 50 نفر پرسنل، کلیه فعالیتها به واکنشهاى افراد مختلف وابسته است و افراد هستند که فعالیت سازمان را انجام مىدهند.
به همین دلیل سیستمهائى که در این کتاب مورد بحث قرار مىگیرد را سیستمهاى سازمانى – انسانى مىنامیم. این سیستمها داراى خصوصیاتى هستند که در طول این کتاب بتدریج با این خصوصیات آشنائى بیشترى پیدا مىکنیم.
3-2-1- واکنش انسانها در پذیرش تغییرات در سیستمها
یکى از مهمترین خصوصیات سیستمهاى سازمانى – انسانى که این سیستمها را از سایر سیستمها متمایز مىکند، واکنش انسانها در پذیرش تغییرات است. آیا هیچگاه اتومبیل را دیدهاید که وقتى لاستیک آنرا تعویض مىکنید به شما اعتراض کند و بگوید "من فقط با همان لاستیک سابق کار مىکنم!"؟ یا وقتى بخواهید رنگ آنرا تغییر دهید به شما اعتراض کند؟ قطعاً اینطور نیست، مگر آنکه خیالاتى شده باشید. اما سیستمهائى که با انسانها سروکار دارند چنین مشکلى را دارند. بسیارى از انسانها با تغییرات مقابله مىکنند و پذیرش روشهاى نو و کنار گذاشتن روشهاى قدیمى، از نظر آنان خطائى است که جوانان همواره مرتکب مىشوند. اینکار از نظر آنان شکستن سنتهاى پیشینیان و افرادى است که از نظر آنان پیراهن بیشترى در این کار پاره کردهاند. این مقابله همواره وجود داشته است.
"آیا آمدهاى تا ما را از آنچه پیشینیان را بر آن یافتیم منصرف کنى؟"
{P – یونس P 78}
"مىگویند : "آنچه از پدران خود یافتهایم ما را بس است"، آیا اگر پدران آنها چیزى نمىدانستند و هدایت نیافته بودند (،باز از آنان پیروى مىکنند)؟"
{P – مائده P 104}
از طرف دیگر انسانها بر خلاف ادوات مکانیکى و الکترونیکى که تطابق با محیط چندان مفهومى براى آنها ندارد، با محیط اطراف خود خو گرفته و خود را با آن تطبیق مىدهند. نمىتوان انسانى را که به زندگى در یک روستاى خوش آب و هوا عادت کرده، بطور ناگهانى به شهرى شلوغ و پر سروصدا بیاورید تا در آنجا ساکن شود. همانطور که نمىتوان یک شهرنشین را که به امکانات و سروصداى شهر عادت کرده براى زندگى به روستا ببرید. به همین دلیل نیز افرادى که در یک سیستم قدیمى و معیوب و کند، سالیان درازى فعالیت کردهاند، به سادگى سیستمى پرزرق و برق و پر تحرک را که از ادوات و تجهیزات جدیدى استفاده مىکند نمىپذیرند. و بزرگترین مشکل یک تحلیلگر سیستم همین موضوع است. آنها از برخورد با سیستم جدید واهمه دارند، و این ترس ممکن است منجر به درگیر شدن با تحلیلگر و مقابله با فعالیتهاى وى نیز بشود. بدین لحاظ تحلیلگر سیستم، نه تنها باید در زمینه سیستم مسلط باشد و بتواند سیستم را بطور مناسب بررسى و طراحى کند، بلکه باید بتواند به گونهاى با افراد و انسانها برخورد نماید که اعتماد آنها جلب شده و بتواند این واهمه از تغییر را از بین ببرد. یک تحلیلگر مانند پزشکى است که با برخورد روانشناسانه و دوستانه، نه تنها بیمار خود را راضى مىکند که زیر تیغ تیز جراحى وى قرار گیرد، بلکه بیمار از انجام این عمل و اینکه توسط چنین پزشکى مورد جراحى قرار گرفته احساس خشنودى مىکند. همانطور که آن پزشک تنها بر ساختمان بدن و بیماریهاى آن تسلط ندارد، بلکه روحیات بیمار خود را نیز مد نظر داشته و به آن اهمیت کافى مىدهد، تحلیلگر نیز باید علاوه بر تسلط کافى به سیستم و چگونگى طراحى آن، چگونگى برخورد با انسانها را به نحو مطلوب بداند و خصوصیات آنها را به خوبى بشناسد. تحلیلگرى که همچون برخى پزشکان با چند دستیار گردن کلفت، بر سر بیمار بدبخت ریخته و دست و پاى او را گرفته و وى را براى عمل جراحى بیهوش کنند، هرگز موفق نخواهد شد تا سیستم یک سازمان را مورد اصلاح قرار دهد.
3-1- سیر تحول و پیدایش علم تجزیه و تحلیل سیستم
با رشد قدرت تفکر و سازماندهى انسان، در طى قرون متمادى، شناخت انسان نسبت به روش انجام فعالیتها و سازماندهى، روز به روز بیشتر شد. در طى گذر انسان از عصر شکار که در آن مدیریت مبتنى بر قدرت مستقیم و آمرانه بود، به عصر کشاورزى، عصر صنعتى و سپس عصر فراصنعتى که بتدریج مدیریت تخصصى جاى اعمال قدرت مستقیم را گرفت و اهمیت دانش بتدریج افزایش یافته و اهمیت مهارت بازو وفعالیتهاى دستى کاهش پیدا کرد، علم سیستم به عنوان یکى از مبانى این تحولات، رشد چشمگیرى پیدا کرد (شکل 1-1). در این میان مدیریت با گذر از روشهاى آمرانه در سطوح خانواده و سپس تشکیلات قبیلهاى و تشکیلات حکومتى، به روشهاى مبتنى بر تخصص و دانش در مدیریت و سازماندهى اقتصادى و ادارى دست یافت (شکل 2-1).
منسیوس نویسنده چینى در 500 قم معتقد بود بکار بردن سیستم و استفاده از متدولوژى صحیح و ایجاد مدلهاى منظم، لازمه مدیریت است [مکم75]. یونانیان باستان جزئیات کار را مورد مطالعه قرار دادند و از آن براى افزایش کارائى بوسیله موسیقىهاى ریتمدار استفاده مىکردند. برنامهریزى در عهد قدیم و سازماندهى، نشاندهنده وجود اعتقاد به ماهیت سیستم بوده است. هر چند که در آن زمان روشهاى کلاسیک و مدونى براى سازماندهى بوجود نیامده بود، و مطالعهاى بر چگونگى انجام فعالیتها و چگونگى سازماندهى انجام نشده بود، ولى این موضوع به معناى عدم وجود سیستم و عدم سازماندهى نبود. سازمانهاى تجارى در دنیاى قدیم و اداره آنها همه نشان از بکارگیرى و آشنائى با سیستم بود. حرکتهاى عظیمى که در دنیاى قدیم انجام شده است، بدون ایجاد سیستم بسیار منظم و ایجاد سازمانى عظیم عملى نبوده است. مواردى چون ساخت اهرام مصر، و لشگرکشى کوروش با چند میلیون سرباز، با در نظر گرفتن دانش و تجهیزات و وسائل آن موقع یک اعجاز به حساب مىآید. تصور آنکه با آن سطح از دانش و ملزومات، چنین کارى در امروز انجام شود، براى مدیران و فرماندهان ارشد امروزى بسیار مشکل است.
1-3-1- نظریه مدیریت علمى
سیستم خط تولید در اولین بار در کارخانه کشتىسازى ونیز تشکیل شد. آنها سیستم انباردارى خاصى را ایجاد نمودند و ساخت وسائل و قطعات کشتى به صورت استاندارد در آمد. به صورتى که این قطعات در ساخت تمام کشتىهاى مشابه مورد استفاده قرار مىگرفت و این شاید اولین حرکت در جهت ایجاد یک استاندارد بود. از 1800 به بعد عواملى نظیر افزایش راندمان و کاهش هزینه و … در انقلاب صنعتى، باعث شد تا نیاز به مدیریت علمى و شناخت سیستمها ایجاد شود و دانشمندان مختلفى از جمله تیلور، دستورالعملهائى را براى این موارد ابداع نمایند. باید سرعت کار ماشینها با نوع کارى که بوسیله آنها انجام مىشود، هماهنگ باشد. براى این منظور، هر قسمت از کار به اجزاء کوچکتر تقسیم مىشد و هر جزء توسط یک شخص معین یا ابزار یا ماشین مخصوص انجام مىشد. به این ترتیب استانداردهائى براى تعیین زمان انجام هر کار بوجود آمد. نظریه مدیریت علمى تیلور در 1878 شکل گرفت و کامل شد. تیلور متوجه شد، وظیفه مشخصى براى مدیریت کارخانههاى صنعتى وجود ندارد و روشى خاص براى تشویق کارگران به منظور افزایش کارائى دستگاههاى صنعتى موجود نیست. مدیران براى حل مسائل و مشکلات روزانه، یا طرح برنامههاى آینده، از یک روش منظم و سیستماتیک علمى، تبعیت نمىکنند و براى تعیین روش صحیح کار، تشخیص وسایل و ابزارهاى کار و استاندارد زمان انجام کار، معیار و ضابطهاى وجود ندارد. همه اینها منجر به پدید آمدن مدیریت علمى شد. در یک جمع بندى اصول و مکانیزم مدیریت علمى و روش اعمال این مدیریت را مىتوان در موارد زیر دانست :
مطالعه و تفکیک اجزاى مختلف و تعیین بهترین و کوتاهترین روش انجام کار و تحقیق و تجزیه و تحلیل مداوم.
استاندارد و یکنواختکردن ابزار کار و تهیه دستورالعملها.
انتخاب دقیق و آموزش صحیح کارکنان.
ایجاد محیط مناسب براى همکارى کارکنان.
برقرارى سیستم امنیت شغلى و حقوقى براى کارکنان.
تقسیم مساوى و هماهنگ کار.
ضرورت اعمال سرپرستى تخصصى.
ایجاد سیستم منظم برنامهریزى.
ایجاد ضوابط کنترل.
نکته بسیار مهم در روشهاى تیلور آن بود که توجه، بیشتر به جنبههاى فیزیکى و مکانیکى بود و به جنبههاى انسانى کمتر توجه مىشد. این موضوع بخصوص در بکارگیرى این روشها (که امروزه تحت عنوان روشهاى کلاسیک شناخته مىشود) در سازمانهاى انسانى و ادارات و حتى در صنایع مشکلاتى را ایجاد مىکرد.
[مکم75]
2-3-1- نظریه عمومى سیستمها
{P – P General Systems Theory}
به موازات پیدایش نظریه مدیریت علمى، افزایش اطلاعات دانشمندان در علوم فیزیک، زیستشناسى و علوم طبیعى و …، بتدریج آنان را از وجود رابطهاى بین علوم مختلف آگاه نمود و دانشمندان متوجه شدند که مسائل مورد بحث در حوزههاى گوناگون علمى از نظر ماهیت به یکدیگر شباهت دارند و بیشتر پدیدههاى علمى، از ویژگیهاى مشترک و نظاممند برخوردارند.
"و هو الذى انشاکم من نفس واحده فمستقر و مستودع قد فصلنا الایات لقوم یفقهون"
{P – انعام P 98}
"او کسى است که شما را از یک نفس آفرید، بعضى پایدار و بعضى ناپایدار، ما آیات خود را براى کسانى که مىفهمند تشریح نمودیم."
و
"ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده ان الله سمیع بصیر"
{P – لقمان 28 ، همینطور نگاه کنید به آیات : لقمان 29، قمر 50ù49، صافات P 4}
" آفرینش و برانگیختن شما همانند یک فرد بیش نیست، خداوند شنوا و بینا است."
بدین ترتیب، ایده تفکر سیستمى و نظریه عمومى سیستمها شکل گرفت. بر طبق این نظریه، دیدگاه کسى که یک سیستم را مورد بررسى و تفکر قرار مىدهد بر مبانى زیر استوار است [رضع76] :
1- تصور ارگانیک. یعنى به هر موجودى با شکل و دید یک سازمان و ارگانیسم نگاه کند. با چنین دیدى یک اتومبیل تنها یک وسیله نیست. بلکه ساختارى است از زیر سیستمها و اجزاء مختلف که یک کل را تشکیل مىدهد.
2- کل نگرى. به جاى توجه به تکتک اجزاء پدیده، بر کلیت آن و جمعبندى اجزاء مرتبط با یکدیگر متمرکز مىشود.
3- مدلسازى. یعنى متفکر سیستمى سعى مىکند به جاى شکستن کل به اجزاء، ادراک خود را از یک پدیده واقعى، بر مدلى از آن که خود یک پدیده واقعى است منطبق کند.
4- بهبود شناخت. یک متفکر سیستمى سعى مىکند، شناخت خود را از سیستم بهتر کند.
هدف نظریه عمومى سیستمها، کشف قوانین و نظم ذاتى انواع پدیدهها است. نظریه عمومى سیستمها مىتواند تعمیمى جامع براى بررسى یک سازمان از دیدگاه سیستمى باشد. یعنى مىتوان یک سازمان را با در نظر گرفتن ویژگىهاى عمومى یک سیستم در نظریه عمومى سیستمها مورد بررسى قرار داد. ویژگىهاى عمومى یک سیستم از این دیدگاه عبارتند از [رضع76] :
1- به هم پیوستگى و وابستگى اجزاء، ویژگیها، رخدادها و مانند آن. سیستم از مجموعهاى از عناصر به هم پیوسته و بعضاً وابسته به هم تشکیل مىشود. مثلاً یک اتومبیل، از پمپبنزین، بدنهموتور، سیلندرها، سوپاپها و … و رخدادهائى نظیر احتراق، دوران، مکش و … تشکیل مىگردد که همه این عناصر و رخدادها و ویژگیها با هم در ارتباطند و برخى از آنها به برخى دیگر وابستگى دارند.
2- کل گرائى. همه عناصر سیستم با هم در مجموع یک سیستم را تشکیل مىدهند و نمىتوان اجزاء را به تنهائى و جداى از کل در نظر گرفت. در همان اتومبیل نمىتوان سیستم سوخترسانى را جدا کرد و مورد آزمایش قرار داد. عملکرد سیستم سوخترسانى جداى از موتور معنائى ندارد.
3- هدف جوئى. تمام عناصر و فعالیتها در تعامل با یکدیگر به سمت یک هدف مشخص حرکت مىکنند. همه عناصر یک اتومبیل براى ایجاد حرکت و حمل بار یا مسافر فعالیت مىکنند.
4- ورودیها و خروجیها. هر سیستم داراى ورودیهائى است و خروجیهائى را نیز ایجاد مىکند. ورودیهاى اتومبیل مىتواند بنزین، روغن، فرمانهاى راننده و خروجیهاى آن دود، حرارت و حرکت باشد.
5- تبدیل. سیستم ورودیها را به خروجیها تبدیل مىکند. سوخت در اتومبیل به دود و حرکت تبدیل مىشود.
6- مقابله با بىنظمى و کهولت (آنتروپى). هر سیستم به صورت معمول به سمت بىنظمى و از هم پاشیدگى و در نهایت مرگ پیش مىرود. سیستم باید بتواند براى جلوگیرى از مرگ، این بىنظمى را مهار کند. حرارت در موتور اتومبیل دائماً افزایش پیدا مىکند و سیستم خنک کنندهاى باید این افزایش حرارت را کنترل کند. همچنین استهلاک لوازم باید با نگهدارى و تعمیرات کنترل شود.
7- تنظیم. ارتباط اجزاء و فعالیت اجزاء در ارتباط با یکدیگر، باید به گونه مناسب تنظیم شود تا سیستم به اهداف خود برسد. پمپ بنزین و کاربوراتور باید تنظیم شود تا موتور به شکل مناسبى کار کند.
8- سلسله مراتب. هر سیستم از زیر سیستمهائى تشکیل مىشود و هر زیر سیستم خود یک سیستم محسوب مىشود و از زیر سیستمهاى دیگرى تشکیل مىشود. اتومبیل از اتاق، شاسى، موتور و چرخها تشکیل مىشود و موتور از … .
9- جداسازى. وظایف بر حسب اجزاء تشکیل دهنده قابل تفکیک و جداسازى است. اجزاء مربوط به کولر اتومبیل باید قابل تفکیک از اجزاء مربوط به سیستم برقرسانى باشد چون هر یک وظایف مختلفى دارند.
10- همپایانى. همه سیستم به سمت پایان واحد حرکت مىکند و از روشهاى متفاوتى مىتوان به یک پایان واحد رسید :
"الله الذى رفع السموات بغیر عمد ترونها ثم استوى على العرش و سخر الشمس و القمر کل یجرى لاجل مسمى یدبر الامر یفصل الایات لعلکم بلقاء ربکم توقنون"
{P – رعد P 2}
"خدا همان کسى است که آسمانها را بدون ستونهائى که براى شما دیدنى باشد برافراشت، سپس بر عرش استیلا گرفت و خورشید و ماه را مسخر ساخت، همه تا به سمت پایان مشخصى حرکت دارند، کارها را او تدبیر مىکند، آیات را تشریح مىنماید، شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید."
نظریه عمومى سیستمها را مىتوان در این نکته خلاصه کرد که "کل" یا "سازمان" چیزى بیش از مجموع عناصر آن است.
3-3-1- مهندسى سیستم و علم تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها
ایجاد سازمانهاى بزرگتر با تکنولوژى جدید باعث شد تا سرعت افزایش نیازهاى سازمانى به مراتب بیشتر از سرعت افزایش منابع شود. بدین ترتیب فاصله بین منابع و احتیاجات، روز به روز بیشتر شده و هر روزه اهمیت اختصاص منابع موجود نسبت به نیازها بیشتر مىشود. باید منابعى نظیر بودجه، نیروى انسانى، تسهیلات و امثال آن را سازماندهى و در جهت تحقق بخشیدن به هدفهاى سازمان از آنها بهرهبردارى کرد. بدین ترتیب در اداره امور سازمانها، تنها انجام دادن وظایف مدیریت کافى نیست. از این رو تکنیکها و روشهائى از جمله تجزیه و تحلیل سیستمها مورد استفاده قرار گرفت.
به موازات پیدایش نظریه مدیریت علمى و نظریه عمومى سیستمها، در اواسط دهه 1940، نظریه سیستمها (با نظریه عمومى سیستمها اشتباه نشود) شکل گرفت. در واقع این نظریه تاثیر{P – P System Theory}
بسیار زیادى از نظریه مدیریت علمى و نظریه عمومى سیستمها گرفته و ضمناً از زمینهها و علوم مختلف دیگرى نیز بهره جسته بود. به عبارت دیگر با تلفیق نظریه مدیریت علمى، نظریه عمومى سیستمها و علوم گوناگون دیگر، نظریه سیستمها شکل گرفت. این نظریه، توجه خود را معطوف بر سیستمهاى سازمانهاى ادارى و انسانى مىکند و در بررسى این سیستمها، بر اطلاعاتى که از راه تحقیق تجربى بدست مىآید اهمیت خاصى قائل مىشود. این نظریه سازمان را مجموعهاى از عوامل زیر مىداند :
1- نیروى انسانى
2- ترکیب رسمى سازمان
3- سازمان غیر رسمى
4- نقشهائى که هر یک از افراد بر عهده دارد.
5- محیط کار.
نظریه سیستمها، شالوده علم "تجزیه و تحلیل سیستم" را تشکیل داد. سپس با اضافهشدن روشهاى طراحى از علوم دیگر، بخصوص از علم سایبرنتیک و علم کامپیوتر به این علم، علم "تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم" و "مهندسى سیستم" شکل گرفت (شکل 3-1).
{P – علم تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم علم جوانى است. نویسنده، معالوصف مطالعه منابع متعدد، اظهار نظر قطعى و یقینى را نسبت به چگونگى پیدایش این علم نمىکند. در کتب مختلف، اظهار نظرهاى بعضاً متناقضى نسبت به این موضوع مىشود. آنچه در اینجا مطرح مىشود، جمعبندى است که نویسنده به آن رسیده و این جمعبندى تنها در سطح آشنائى دانشجویان با خود این علم و بکارگیرى و استفاده از آن است و نه بررسى جنبههاى تاریخى آن (حتى برخى از کتب، تعاریف متناقضى از خود این علم دارند). ما در اینجا تنها سعى داریم، خواننده کتاب را با ماهیت و کاربرد این علم آشنا کنیم. موارد ذکر شده به عنوان یک استناد تاریخى مطرح نمىشود، زیرا نویسنده دانش کافى در ابعاد تاریخى آن ندارد و لزومى به تحقیق بیشتر نیز احساس نمىشود. P}
عوامل پدید آمدن این علم را مىتوان در مجموع در موارد زیر دانست :
افزایش پیچیدگى سیستمهاى فنى.
افزایش و فشرده شدن رقابت در تجارت.
افزایش میزان سرمایه در پروژهها و ایجاد پروژههاى عظیم.
افزایش پیچیدگى محاسبات و کاربردها با پیدایش کامپیوتر.
علم "تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم"، چگونگى مطالعه و طراحى سیستم مبتنى بر روشهاى علمى را بر ما روشن مىسازد.
{P – از این پس ممکن است براى اختصار در متن عبارت "تجزیه و تحلیل سیستم" بکار رود که منظور همان "تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم" است. P}
هرچند که این علم به نوعى از علم نظریه مدیریت علمى، مشتق شده است، اما داراى تفاوتهاى اساسى با آن مىباشد. روشهاى کلاسیک نظریه مدیریت علمى در این علم، جاى خود را به روشهائى انعطافپذیر و مبتنى بر خصوصیات محیطى و عوامل انسانى داد. این علم بر برقرارى ارتباط مناسب و تطابق با محیط تاکید بسیارى دارد و واقعیتها را داراى اهمیت بسیارى مىداند. در تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمهاى انسانى، لزوم ایجاد جو تفاهم و همکارى صمیمانه، شرط اساسى عملکرد یک سیستم مناسب تلقى مىشود.
در واقع علم مهندسى سیستم و تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها، به واقع تلفیقى است از علومى نظیر (شکل 5-1ù4-1) :
مدیریت (چگونگى هدایت و اداره یک سیستم)
سیستمها (نظریه عمومى سیستمها)
کامپیوتر (چگونگى دریافت و پردازش و مدیریت اطلاعات)
طراحى (چگونگى سازماندهى عناصر در کنار هم براى رسیدن به هدف مطلوب)
روانشناسى (شناسائى و چگونگى برخورد با عوامل انسانى و افراد)
جامعه شناسى (شناسائى و چگونگى برخورد با عوامل اجتماعى)
سایر علوم مرتبط با زمینه سیستم مورد نظر.
4-1- نگاهى کلى به فراروند تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم
ممکن است این ابهام براى شما ایجاد شده باشد که اصلاً این تجزیه و تحلیل سیستم که ما دائماً از آن صحبت مىکنیم چیست؟ بالاخره کجا از خود آن صحبت مىکنیم؟ چگونه انجام مىشود؟
در یک توضیح بسیار مختصر، در فراروند تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم یک سازمان، معمولاً 4 مرحله زیر رخ مىدهد (شکل 6-1) :
1- سازمان مشکلاتى را احساس مىکند و نیاز مىداند تا سیستم سازمان مورد تجزیه و تحلیل و اصلاحات واقع شود. از همین رو از یک تحلیلگر سیستم (یا یک تیم تجزیه و تحلیل سیستم) مىخواهد تا این کار را در سازمان انجام دهد.
2- تحلیلگر با حضور در سازمان، وضعیت سیستم موجود را مورد بررسى قرار داده و مسائل و مشکلات آن را مشخص مىکند. سپس وى این مشکلات و مسائل را به سازمان منعکس مىکند. سازمان با بررسى گزارش تحلیلگر، در صورتى که با انجام اصلاح کوچکى، بتواند آن مشکلات را برطرف کند، اینکار را مىکند. اما اگر مشکلات کارى بیش از یک اصلاح کوچک نیاز داشته باشد از تحلیلگر مىخواهد تا سیستم جدیدى را طراحى کند و به جاى سیستم قبلى نصب کند.
3- تحلیلگر با بررسى جوانب و مطالعه کافى، سیستم جدیدى را طراحى مىکند و پس از کنترل و در نظر گرفتن مسائل مختلف، آنرا به سازمان ارائه مىدهد. سازمان با بررسى و احتمالاً اعمال نظر در طراحى ارائه شده توسط تحلیلگر، با پیاده کردن آن طراحى در سازمان موافقت مىکند.
4- تحلیلگر کمک مىکند تا طراحى سیستم ارائه شده، با مشارکت پرسنل، در سازمان پیاده شود و با انجام شیوههاى مناسب، سیستم جدید جایگزین سیستم قدیمى در سازمان گردد.
مثلاً فرض کنید لولهکشى خانه قدیمى شما دچار مشکلاتى شده است. لولهها دچار پوسیدگى و ترکیدگى شدهاند و هر چند وقت یکبار، مجبور به کندن دیوارها و تعویض لولهها هستید. از یک لولهکش مىخواهید مسئله را بررسى کند. وى تمام لولهها را در کل خانه شما بررسى مىکند و اعلام مىکند که تقریباً تمام لولهها پوسیده است. و با تعویض یک یا دو لوله، مشکل بر طرف نمىشود. باید لوله کشى تماما دوباره انجام شود و چون هزینه کندن و تعویض لولهها زیاد است، بهتر است که لوله کشى با حفظ زیبائى از رو انجام شود. شما پس از اطمینان از صحت گفته وى، به او مىگوئید مسیرلولهها و هزینههایش را مشخص کند. او به طراحى مسیر لولهها مىپردازد و به شما مسیر لولهها را روى کاغذ و همینطور در محل نشان مىدهد. شما در یکى دو مورد اصلاحاتى را در مسیر لولهها اعمال مىکنید. مثلاً در یک مورد که وى قصد دارد لولهاى را از دیوار اتاق پذیرائى شما عبور دهد، شما ترجیح مىدهید که اینکار از پشت دیوار ساختمان انجام شود، حتى اگر مصرف لوله بیشتر شود. سپس با انجام کار موافقت مىکنید. وى لولهها و لوازم را تهیه کرده و یک روز صبح به منزل شما آمده و کار را شروع مىکند و لوله کشى جدید را انجام مىدهد.
این تنها مختصرى از فراروند تجزیه و تحلیل سیستم بود. در طول این کتاب، چگونگى انجام این فراروند، به همراه طرح جزئیات مفصلاً مورد بحث قرار خواهد گرفت.
5-1- دیدگاهها از علم تجزیه و تحلیل سیستم
سیستم موجودیتى است که تمام علوم مختلف، به نوعى با آن سروکار دارند. در اغلب علوم، بخصوص علوم مهندسى، تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم، یکى از مباحث کلیدى را تشکیل مىدهد. همین موضوع موجب شده تا در هر یک از این علوم، مباحث تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم،
بصورت اختصاصى براى همان علم شکل گرفته و کتب متفاوتى با نام واحد "تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم" ایجاد شود. خواننده با نگاهى به هر یک از این کتب، آنها را ماهیتا متفاوت مىبیند (همانند تفاوت یک کتاب فیزیک با یک کتاب ادبیات). (شکل 7-1).
حتى در زمینه سیستمهاى سازمانى – انسانى نیز کتبى مشاهده مىشود که هر یک دیدگاه خاصى به این علم دارند :
یکى به جنبههاى تئورى سیستم تکیه مىکند و یکى به جنبههاى کاربردى سیستم.
یکى به عوامل انسانى توجه بیشترى دارد و دیگرى به عوامل صنعتى.
یکى به دیدگاههاى ریاضى و فلسفى و دیدگاه دیگر به طبقهبندىها.
یکى بر سیستمهاى دستى توجه بیشترى دارد، یکى بر سیستمهاى مکانیزه.
حال دیدگاه ما از علم تجزیه و تحلیل سیستم چیست؟ این سئوالى است که احتمالاً هماکنون براى شما ایجاد شده است.
با توجه به اینکه وظیفه تجزیه و تحلیل سیستمهاى سازمانى و ادارى، در حال حاضر بر عهده مهندسان نرمافزار نهاده مىشود، مخاطبین این کتاب، بیشتر مهندسین نرمافزار هستند.
ما در این کتاب :
از وارد شدن بیشاز حد به علم و تئورى سیستمها خوددارى مىکنیم.
بر جنبههاى عملى تکیه مىکنیم.
درباره تجزیه و تحلیل سیستمهاى سازمانى، ادارى و عملیاتى بحث مىکنیم.
جنبههاى مکانیزاسیون را با اهمیت تلقى مىکنیم.
احتمال استفاده از سیستمهاى مکانیزه را زیاد تصور مىکنیم.
سعى در هماهنگى بین علم مهندسى نرمافزار و تجزیهوتحلیل سیستم داریم و به مخاطبین چگونگى تطابق را بین این دو علم مىآموزیم.
محیط سیستمهاى ادارى – عملیاتى ایران مورد توجه است.
نکته بسیار مهمى که در اینجا لازم است مورد توجه قرار گیرد، آنست که علم تجزیه و تحلیل سیستم، بر خلاف آنچه که بسیارى افراد تصور مىکنند، جزئى از علم مدیریت نیست. مدیریت علم هدایت و اجرا است حال آنکه تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم یک علم مهندسى است. مخلوط کردن وظیفه مدیریت و دو فراروند تجزیه و تحلیل سیستم و برنامهریزى، اشتباه بزرگى است. اصولاً افراد متفاوتى باید انجامدهنده هر یک از این وظایف باشند. ماهیت اینها نیز با یکدیگر متفاوت است. مدیریت، فن راندن و هدایت اتومبیل است و تجزیه و تحلیل سیستم، فن طراحى و تعمیر اتومبیل.
{P – در موارد متعدد، در کشورهاى عقبافتاده و در حال توسعه، در قوانین و برنامهریزىهاى دولتى، وظیفه اصلاح سیستمهاى ادارى به مدیران واگذار مىشود (از جمله در مقررات سازمان امور ادارى و استخدامى کشور). یکى از عوامل مهم وضع نابسامان سیستمهاى ادارى در این کشورها همین موضوع است. P}
تجزیه و تحلیل سیستم، جزء علم کامپیوتر هم نیست. تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم علم مستقلى است. هر چند که با علوم متعددى ارتباط دارد.
{P – جا دارد ایجاد رشته مستقلى نیز براى آن مورد توجه قرار گیرد. P}
رابطه علم مهندسى نرمافزار و علم تجزیه و تحلیل سیستمها
علم مهندسى نرمافزار، یک نظام مهندسى براى طراحى و توسعه سیستمهاى نرمافزارى بزرگ است. یکى از مهمترین موارد کاربرد این علم در ایجاد سیستمهاى کامپیوترى در سازمانها و ادارات و موسسات تجارى است. یک مهندس نرمافزار براى برقرارى ارتباط بین علم مهندسى نرمافزار و محیط واقعى کاربردى (مثلاً یک سازمان)، نیاز به این علم دارد (شکل 8-1). در واقع یک تحلیلگر سیستم با سازمان ارتباط بر قرار کرده و سیستم آن را طراحى مىکند و وى ارتباط مهندس نرمافزار را با سازمان برقرار مىکند. یعنى تحلیلگر سیستم است که خواستهها و نیازهاى اولیه سیستم نرمافزارى را در اختیار مهندس نرمافزار قرار مىدهد و این دو با هم به طرح نیازها و خواستههاى دقیق سیستم پرداخته و سپس مهندس نرمافزار به طراحى و ایجاد سیستم نرمافزارى مبادرت مىکند (شکل 9-1). در واقع دو علم مهندسى نرمافزار و تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها در موارد متعدد داراى نقطه اشتراک هستند. بسیارى از فعالیتها در مهندسى نرمافزار، همان فعالیتها و مباحث در تجزیه و تحلیل سیستمها هستند (شکل 10-1). درک خواستهها، تعیین مشخصات سیستم، طراحى و … همه در هر دو علم مطرح مىشوند. با این تفاوت که فعالیت تحلیلگر سیستم به محدوده سیستم کامپیوترى محدود نمىشود و کل سیستم سازمان و بخشهاى دستى سیستم را نیز شامل مىشود و فعالیت و دانش مهندسنرمافزار، منحصر به سیستم کامپیوترى و مکانیزه است. از طرف دیگر روشهاى درک خواستهها و نیازهاى سیستم مکانیزه توسط مهندس نرمافزار عمیقتر از تحلیلگر سیستم است. تحلیلگر سیستم در این زمینه داراى یک دانش عمومى است و مهندس نرمافزار داراى دانش اختصاصى.
با توجه به اینکه در حال حاضر، رشته انحصارى براى تجزیه و تحلیل سیستم در کشورهاى در حال توسعه وجود ندارد، وظیفه تحلیلگر سیستم به مهندس نرمافزار داده مىشود. یعنى مهندس نرمافزار علاوه بر دانش زمینه مربوطه، باید به دانش تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم نیز تسلط پیدا کرده و هر دو وظیفه را بر عهده بگیرد. باتوجه به موارد اشتراک این دو علم و نزدیکى مباحث و مفاهیم، این عمل، کار بسیار مشکلى نیست.
بعضى از کتب مهندسى نرمافزار، تجزیه و تحلیل سیستم را بخشى از مهندسى نرمافزار مىدانند. بعضى از کتب تجزیه و تحلیل سیستم هم مهندسى نرمافزار را بخشى از خود مىدانند. هیچکدام از این دیدها درست به نظر نمىرسد. این دو علم از یکدیگر متفاوتند، هر چند که نقاط اشتراکى بین این دو وجود دارد. در فصل دهم این کتاب، توضیحات دیگرى را پیرامون تطابق فعالیتهاى تجزیه و تحلیل سیستم با فعالیتهاى مهندسى نرمافزار بیان مىکنیم.
6-1- رهیافتى بودن تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها
برخى از فراروندها روال و روشهاى کاملا مشخصى دارند. دستورالعمل خاصى براى انجام چنین فراروندهائى وجود دارد و یادگیرى آن تنها در به خاطر سپردن این دستورالعمل است. مثلاً آشپزى از این نوع فراروندها محسوب مىشود. با مخلوط کردن چند ماده به شیوه مشخص و مقدار مشخص، یک نوع غذا مثلاً سالاد الویه آماده مىشود. در واقع اگر مواد شما سالم و به اندازه باشد و روش کار را نیز درست انجام دهید، هیچ جاى نگرانى براى خراب شدن آن وجود ندارد. اما تجزیه و تحلیل سیستم چنین نیست. تجزیه و تحلیل سیستم یک فعالیت نسبتاً رهیافتى است. همانطور که شما{P – P Heuristic}
نمىتوانید با یک دستورالعمل، روش کشیدن یک تابلوى نقاشى با ارزش را بیان کنید، هیچ روش، فن، ابزار یا رموز سحر آمیزى به صورت دستورالعمل براى تجزیه و تحلیل سیستم وجود ندارد. البته همانطور که در نقاشى مىتوان طریقه کشیدن یک تابلوى رنگ و روغن و استفاده از رنگها و نکاتى در ترکیب رنگها و امثال آن را بیان کرد، ما نیز نکاتى را در تجزیه و تحلیل سیستم بیان مىکنیم. اما هیچ تضمینى وجود ندارد که انجام دهنده این نکات حتماً سیستم بسیار خوبى را ایجاد کند. اگر کسى یک کتاب راهنماى نقاشى را در دست گرفت و شروع به کار کرد، نمىتواند انتظار داشته باشد که حتماً یک پیکاسو یا رامبراند از آب در آید. و در صورتى که چنین نشد به آن نویسنده بدبخت کتاب بدوبیراه بگوید. تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم مانند نقاشى و مانند برنامهنویسى، یک هنر{P – امیدوارم خواننده محترم منظور نویسنده این کتاب را درک کرده باشد! P}
است. مطالبى که در کتب تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم بیان مىشود، تنها رهنمودهائى است براى انجام کار. اما این رهنمودها باید با قدرت خلاقیت تحلیلگر جمع شود تا بتواند کار مناسب و هنرمندانهاى را ارائه کند. البته قطعاً از همه انتظار آن نیست که به یک پیکاسو تبدیل شوند. اما هر کس با بکارگیرى خلاقیت خود و یادگیرى نکات مطرح شده، مىتواند کار قابل قبولى را ارائه کند. در این کتاب اشکال مختلف سیستمها و حالتهاى مختلف مشکل مورد بحث قرار مىگیرد و راهحلهاى مختلف مطرح مىشود. اما این تحلیلگر است که باید با توجه به شرایط مسئله، راهحلى مناسب را انتخاب کرده و یا ایجاد کند.
البته در بعضى از کتب، راهحلهاى کلیشهاى و دستورالعملهاى ثابتى نیز ارائه مىشود. حتى برخى موارد، استانداردهاى مختلفى براى تجزیه و تحلیل سیستم ایجاد شده است. مثلاً فرمهائى ایجاد شده که تحلیلگر با در دست گرفتن این فرمها و پرکردن آنها، و مرحله به مرحله پاسخ دادن به سئوالات فرمها، کار تجزیه و تحلیل را جلو مىبرد. با توجه به تجربیات بدست آمده، اینگونه روشها کارائى لازم را دارا نیستند. روشهاى کلیشهاى، جامعیت ندارند و در عمل با مشکل مواجه مىشوند. بخصوص که اکثر روشهاى مطرح شده در این کتب، با توجه به سیستمها و سازمانهاى موجود در برخى از کشورهاى خاص مطرح مىشود که هیچگونه شباهتى با سیستمها و سازمانهاى کشورهاى درحال توسعه ندارند. تحلیلگر در استفاده از این دستورالعملها، در تطابق بین موضوع دستورالعمل و سازمانى که مقابل روى وى است باز مىماند. حتى دستورالعملهائى هم که در برخى کشورهاى درحال توسعه نوشته شده، به نوعى کپى بردارى از همان دستورالعملهاى خارجى بوده و قابل استفاده نمىباشند. در این کتاب ما سعى بر آن داریم تا خواننده را با ابعاد مختلف مسائل و مشکلات سیستم آشنا کنیم تا وى خود بتواند با تصمیمگیرى مناسب، تجزیه و تحلیل سیستم را انجام دهد. به عبارت دیگر ما بیشتر سعى بر انتقال فرادانش داریم تا بیان دستورالعمل یا کلیشهاى خاص. بدین ترتیب خواننده قادر خواهد{P – P MetaKnowledge}
بود تا در شرایط مختلف و سیستمهاى مختلف از دانش خود استفاده کند و با تغییر مختصرى در صورت مسئله سازمان مربوطه، و متفاوت شدن آن از کلیشههائى که فرا گرفته، از کار و تصمیمگیرى باز نماند.
7-1- اهداف عمومى تجزیه و تحلیل سیستم
برخى از اهدافى که از انجام فراروند تجزیه و تحلیل سیستم به دنبال آن هستیم عبارتند از:
دستیابى مناسب به اطلاعات. اطلاعات شالوده سازمانهاى جدید را تشکیل مىدهد. محور همه فعالیتها بر اطلاعات بنا شده است. تجزیه و تحلیل سیستم تلاشى است براى آنکه اطلاعات درست در زمان درست و با هزینه مناسب به افراد برسد.
بهبود کیفیت تصمیمگیرى. تصمیمگیرى فراروندى بسیار پیچیده است. زمانى تصمیمگیرى به نحو مطلوبى انجام مىشود که اطلاعات، ابزار و شرایط مناسب براى تصمیمگیرى وجود داشته باشد.
افزایش ظرفیت پردازش سازمان.
کاهش زمان انجام فعالیتها.
انجام کارهائى که قبلاً غیر ممکن بوده است. مثلاً ارائه آمارها و گزارشها و انجام ارزیابىهائى که انجام آنها در سیستم قبلى اصولاً عملى نبوده است.
کاهش هزینهها.
بهبود کیفیت فعالیتها.
کاهش هزینههاى اجتماع و بهبود وضع اجتماعى. ممکن است اصلاح سیستم یک سازمان مستقیماً بهبودى را براى خود سازمان مورد نظر ایجاد نکند. بلکه این بهبود در شرایط عمومى و وضع اجتماعى ایجاد شود.
…
اما در یک جمع بندى، هدف تجزیه و تحلیل سیستم، ایجاد یک "سیستم خوب" است. یک سیستم خوب سیستمى است که عوامل و شرایط و عناصر آن به نحو مطلوب عمل مىکنند و همه چیز در جاى خودش باشد. یک سیستم خوب سیستمى است که داراى "نظم" باشد. نظم یعنى آنکه هر چیز در جاى خودش باشد، و براى تعیین جایگاه و حد هر چیز نیز دلیل خاصى وجود داشته باشد. یعنى در یک سیستم خوب تمام عناصر و اجزاء و ارتباطات آنها بر اساس قاعدهاى منطقى و عقلانى باشد. یک سیستم خوب منجر به ایجاد "چرخه بازخورد مثبت" مىشود. وقتى یک سیستم خوب کارکند، کارکنان و ارباب رجوع از آن راضى باشند، فعالیت به صورت منظم انجام شود و همه چیز در جاى خود باشد، افراد سعى مىکنند تا با سیستم بهتر برخورد کنند، از آن بهتر نگهدارى کنند و این خود به بهبود عملکرد سیستم منجر مىشود (شکل 11-1). این چرخه همچنان ادامه پیدا مىکند و هر چه بیشتر مىگذرد، عملکرد سیستم نیز بهتر مىشود. وقتى یک اتومبیل خوب دارید، دائماً از آن مراقبت مىکنید، تجهیزات جدید بر روى آن وصل مىکنید، خرابىهاى آن را بر طرف مىکنید و با آن با ملاحظه رفتار مىکنید. در نتیجه این اتومبیل به شما سرویس خوبى ارائه مىکند و رضایت شما از آن بیشتر مىشود. وقتى یک سازمان خوب دارید، این سازمان به مشتریان و کارکنان سرویس خوبى ارائه مىکند و همه از آن راضى هستند. بنابراین اگر مشکلى در سازمان پیش آید، همه با جان و دل در رفع آن مىکوشند. بنابراین وضع سازمان روز به روز بهتر و سرویس آن بهتر مىشود.
در مقابل یک سیستم خوب، "سیستم بد" وجود دارد. سیستم بد سیستمى است که معیوب است. شما را دچار مشکل مىکند. کار با آن سخت است. گرفتارى ایجاد مىکند. نظم ندارد. یعنى معلوم نیست که هر عنصر به چه دلیل باید اینطور باشد و چرا جایش اینجاست. تازه عنصر الان سرجایش هم نیست. نه سرجایش هست و نه جایش جاى درست و طبق منطق است. وقتى سیستم بد کار کند، داراى اشکال باشد و کارکنان و ارباب رجوع را به زحمت بیاندازد، افراد به آن اهمیت نمىدهند، حتى گاهى
اوقات کارهائى را که به سادگى قابل انجام شدناست رها مىکنند. این باعث بدتر شدن اوضاع مىشود. سیستم هر روز بدتر و بدتر مىشود و "چرخه بازخورد منفى" ایجاد مىشود (شکل 12-1). وقتى یک اتومبیل کهنه و معیوب دارید، پس از چند بار تعمیر از تعمیر آن خسته مىشوید. دیگر آن را تعمیر نمىکنید. اگر یک پیچ آن بیافتد بایک سیم آن را وصل مىکنید. اگر بدنه آن به جائى برخورد کند، در پى تعمیر و رنگ آن بر نمىآئید. بر اثر این موضوع، نارضایتى شما از اتومبیل هر روز بیشتر و بیشتر مىشود. وضعیت اتومبیل هر روز بدتر و بدتر مىشود و اتومبیل در گرداب نابودى هر روز بیشتر فرو مىرود. یک سازمان بد، باعث ارائه سرویس بد به مشتریان مىشود. مشتریان و کارکنان در فکر اصلاح آن نیستند. سازمان گرفتار بوروکراسى و کاغذبازى مىشود. کاغذها بر روى هم انبار مىشوند. هر کسى سعى مىکند براى انجام شدن کارش قانون را نقض کند. اولین رشوهها باعث مىشود تا وضع خدمات سیستم بدتر شود و رشوه بیشترى طلب مىشود. وضع سیستم هر روز خراب و خرابتر مىشود. در واقع اگر قانون درست وضع شود و سیستم درستى براى اجراى قانون وجود داشته باشد افراد میلى براى قانون شکنى نخواهند داشت. اشکال در قانون و سیستماست که افراد را به قانون شکنى متمایل و گاه مجبور مىکند. نکته مهم آن است که قانون به تنهائى براى بهبود وضع کافى نیست. قانون براى تحقق پیدا کردن، نیاز به سیستم دارد.
هدف تجزیه و تحلیل سیستم آن است که یک سیستم بد را به یک سیستم خوب تبدیل کند. اما معیارهاى یک سیستم خوب چیست؟
برخى از معیارهاى یک سیستم خوب
داراى نظم
اولین خصوصیت یک سیستم خوب، نظم است. هر چند که نظم در ماهیت و معناى یک سیستم مستتر است، و سیستم خود به معناى وجود نظم خاصى بین عناصر است، اما نظم فعالیتها در سیستمهاى مشابه قابل مقایسه و نسبى است. یعنى یک سیستم مىتواند داراى نظم بیشتر و سیستم دیگرى مىتواند داراى نظم کمترى باشد. نظم از دیدگاه نظرى به معناى قرارگرفتن عناصر و عوامل در جایگاه خود مىباشد، به صورتى که هر یک از عناصر، وظیفه مشخص و خصوصیات معینى را دارا باشد. مثلاً وقتى مىگوئید این اتاق داراى نظم است، یعنى هر چیز در جاى خودش قرار گرفته و انجام دادن یک کار خاص یا دستیابى به یک عنصر خاص به سادگى قابل انجام است.
نظم یک سیستم نیز داراى همین خصوصیت است. وقتى مىگوئید فلان سازمان داراى سیستم منظمى است، یعنى وقتى براى انجام دادن کارى به آن سازمان وارد مىشوید، به سادگى درمىیابید که کارتان را چگونه باید انجام دهید و چه افرادى با کار شما در ارتباط هستند. در مقابل این سیستم، اگر در سازمانى، هیچکس نمىداند که کار شما چگونه باید انجام شود، و همه در کار هم دخالت مىکنند، و یا اینکه اصلاً هیچکس مسئولیت کار شما را بر گردن نمىگیرد، و همه کارها مغشوش و بدون روال انجام مىشود، یک سیستم بدون نظم حکفرما است.
مستند سازى شده
یک سیستم باید در مستنداتى قابل استفاده و کارامد تشریح شده باشد و تمام خصوصیات سیستم در این مستندات روشن شده باشد. مستندات باید رویهها و روال انجام کارها و خصوصیات و شرایطى را که کارها باید داشته باشد، کاملا مشخص کرده باشد و هیچ نکته ناگفته و مبهم در سیستم وجود نداشته باشد.
عدم اتکاء و وابستگى به فرد
یکى از بهترین روشهائى که بوسیله آن مىتوان آزمایش نمود که یک سازمان، داراى سیستم صحیح و مناسبى است یا خیر، آن است که اگر تمام پرسنل سازمان را از آن خارج کرده و افراد جدیدى را با همان تعداد و همان تخصص و همان کارائى جایگزین کنیم، هیچ اشکالى در عملکرد سیستم ایجاد نشود و پس از مدتى کوتاه، افراد جایگزین شده، عملیات سیستم را دقیقاً به همان شکل قبلى، و با همان کیفیت و خصوصیات انجام دهند. لازمه چنین کارى وجود مستندات کافى در سیستم است، اما نباید مستندات را براى اینکار کافى دانست. چه بسا مستندات سیستم موجود است، اما امکان اجراى مستندات و رویهها به دلیل ضعف سیستم طراحى شده و وابستگى آن به فرد یا افراد خاصى، وجود ندارد. وقتى در جنگ احد شایعه مىشود که پیامبر اکرم که صلوات خدا بر او باد کشته شد و همه مسلمانان فرار کردند، این آیه نازل شد :
"… افائن مات او قتل، انقلبتم على اعقابکم…"
{P – آل عمران P 144}
"… آیا اگر پیامبر بمیرد و یا کشته شود، به عقب و جاهلیت برمىگردید؟…"
این آیه بر آن دلالت مىکند که سیستم نباید به شخص وابستگى داشته باشد. اتکاء به تخصص
یک سیستم خوب سیستمى است که در آن کارها مبتنى بر تخصص انجام شود. این یعنى در انجام هر کارى در سیستم، جنبههاى علمى و تخصصى آن کار در نظر گرفته شود. این موضوع از سادهترین کارها تا پیچیدهترین کارها باید رعایت شود. مثلاً در یک سازمان نباید طراحى یک فرم فقط با مشخص کردن چند عنصر و نوشتن و تایپ کردن فرم و چاپ آن صورت گیرد، بلکه باید کار کارشناسانه و علمى انجام شود. مثلاً مشخص شود که چه عناصرى باید در فرم قرار گیرند؟، دلیل و لزوم ذکر تکتک عناصر چیست و با حذف هر یک از عناصر و فیلدهاى فرم چه اتفاقى مىافتد؟، دلیل عدم ذکر برخى عناصر دیگر چیست و چرا نباید در فرم ذکر شوند؟، فیلدهاى فرم چگونه و با چه ترتیبى باید در فرم ذکر شوند؟، چه توضیحاتى باید در فرم داده شود؟، فرم چگونه و طى چه مراحلى و توسط چه افرادى تکمیل شود؟، روال بایگانى فرم چگونه باید باشد؟، چگونه به فرمهاى بایگانى شده مىتوان دست یافت؟، کاغذ فرم از چه جنسى باید باشد؟(ضخیم، نازک، ضد آب، نسوز،$ – باتوجه به کاربرد)، فرم داراى چند نسخه باشد؟ و … . همه اینها کار تخصصى و علمى بر طراحى یک فرم است. حتى کارهائى که به نظر چندان تخصصى نیستند نیز از این قاعده مستثنى نیستند. مثلاً در تعیین نوع و خصوصیات سرو غذا در رستوران یک اداره، باید مشخص شود که چه نوع غذائى به کارکنان داده شود تا کارایى آنها بیشتر و خواب آلودگى پس از صرف غذا کمتر شود. نباید تنها میزان بودجه اداره مشخص کننده نوع غذا باشد و مثلاً یک اداره ثروتمند هر روز چلوکباب یا مرغ سرو کند. ممکن است غذاهاى ارزانترى هم یافت شوند که هوشیارى و فعالیت کارکنان را افزایش دهند. اعلام نظر در مورد نوع غذا و زمان و چگونگى سرو آن باید توسط یک متخصص تغذیه و پس از یک بررسى علمى انجام شود، نه توسط آشپز یا مسئول واحد مالى سازمان.
سازمان یک سیستم باید به گونهاى باشد که کلیه فعالیتها را به سمت تخصصى شدن سوق دهد.
امکان ارزیابى سیستم
یک سیستم خوب باید قابل ارزیابى باشد. براى قابل ارزیابى بودن یک سیستم باید نقطه مطلوب سیستم تعریف شده باشد. یعنى مشخص باشد که کارها به چه شکل باید انجام شود و هر کار توسط چه کسانى و به چه مدت باید صورت گیرد. به عبارت دیگر، لیست کلیه فعالیتهائى که در سیستم انجام مىشود و زمان و خصوصیات انجام آن و مدت و هزینهاى را که به خود اختصاص مىدهد مشخص شده باشد.
وقتى وضعیت و معیارهاى خاصى براى ارزیابى عملکرد یک سیستم وجود داشته باشد، مىتوان به عملکرد سیستم نمره داد. یعنى مشخص کرد که آیا این سیستم دارد خوب کار مىکند؟، آیا کارها سروقت و در مدت تعیین شده انجام مىشوند؟، و آیا کیفیت و کمیت لازم را دارند؟
کارائى و بهرهورى
کارائى و بازدهى یک سیستم به طور ساده یعنى "صرف منابع کمتر براى انجام کار با کمیت و کیفیت بیشتر". سیستمى داراى کارائى مناسب است که با استفاده از روشهاى شناخته شده و موجود و تجهیزات و لوازم در دسترس، نتوان بیش از مقدار کارى که هم اکنون انجام مىشود از سیستم خروجى گرفت، و هزینه و منابع و افراد کمترى را به کار گمارد. علاوه بر آن، یک سیستم باید بتواند از منابع موجود حداکثر استفاده را کرده و در جهت افزایش خروجى بکوشد. در مقابل وقتى بتوان در یک سیستم، بخشى از پرسنل را حذف نمود و بخشى از هزینهها را کاهش داد، بدون آنکه کار و خروجى نهایى سیستم کاهش پیدا کند (چه از بعد کیفیت و چه از بعد کمیت) و یا اینکه بتوان بدون افزایش پرسنل یا منابع، میزان کار انجام شده را افزایش داد، معلوم است که سیستم داراى ضعف است و ما داراى سیستم بدى هستیم0 این آزمایش نیز به عنوان یک آزمایش بسیار خوب، در تمیز سیستمهاى بد از خوب قابل استفاده است.
مبتنى بر استاندارد
فعالیتهاى یک سیستم باید مبتنى بر یک استاندارد انجام شود. استاندارد باید در ابعاد مختلف عملکرد سیستم تبعیت شود. از استاندارد فرمها و ابزارهاى کار گرفته تا استاندارد رویهها و روشها. مثلاً نباید یک بخش از سازمان با یک روش به انجام کارى مبادرت کند و بخش دیگر با روش دیگرى همان کار را انجام دهد. یا فرمهاى موجود در بخشهاى مختلف یک سازمان با فرمهاى مربوط به همان موضوع در بخش دیگر متفاوت باشند. باید توجه داشته باشیم که استاندارد، علاوه بر سازگار سازى، به عنوان معیار کیفیت نیز شناخته مىشود. یعنى اگر کارها بر طبق رویه استاندارد انجام شوند، مىتوان کیفیت کار را مورد بررسى قرار داد و مشخص نمود که هر کار باید داراى چه سطحى از کیفیت باشد. هر دو خصوصیت استاندارد به طرز ظریفى در این آیه کریمه بیان شده است :
"ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار"
{P – یوسف P 39}
" آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداوند یکتاى پیروز."
اول پرهیز از پراکندگى و لزوم وحدانیت، و دوم کیفیت (قهار – پیروز) آن عنصر واحد.
8-1- تفکر سیستمى
صرفنظر از شیوهها و ابزارهاى مختلف انجام تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم، تحلیلگر سیستم باید از شیوه تفکر سیستمى بهره ببرد.
هر کسى در برخورد با پدیدههاى اطراف خود و براى شناسائى و درک این پدیدهها، از روش و شیوههاى خاصى استفاده مىکند. شیوه برخورد یک فرد عادى و غیر متخصص با پدیدهها و درک وى با شیوه برخورد و درک یک متخصص و تحلیلگر متفاوت است. کسى که مىخواهد تحلیلگر خوبى باشد، قبل از آنکه مراحل و ابزارهاى تجزیه و تحلیل را بشناسد، باید بداند چگونه باید با محیط و پدیدههاى اطراف خود برخورد کرده و آنها را درک کند و چگونه بر آنها تفکر کند.
یک تحلیلگر سیستم چگونه باید به مسائل و پدیدهها بنگرد، و تفکر یک تحلیلگر باید داراى چه خصوصیاتى باشد؟ پاسخ این سئوال، مشخص کننده خصوصیات تفکر سیستمى است (چهار خصوصیت اول به عنوان مبانى تفکر سیستمى محسوب مىشوند که قبلاً نیز از آنان صحبت شد) :
1- تصور ارگانیک
تحلیلگر به هر موجود با دید یک سیستم نگاه مىکند. یک درخت، یک دستگاه تلویزیون، یک جامعه، یک سازمان و $ همه از دید تحلیلگر یک سیستم هستند. سیستمهائى که داراى عناصر و اجزائى هستند که با هم مرتبطند و یک مجموعه سازمان یافته را تشکیل مىدهند. هر موجود داراى سازماندهى و سیستم درونى است.
2- کل نگرى و وحدت
یک سمفونى از هزاران نت و هارمونى تشکیل گردیده که به نحوى با هم ترکیب مىگردند. هر یک از این نتها و آواها و هارمونىها به تنهائى مفهوم خاصى را تداعى نمىکند و داراى زیبائى نیست. بلکه ترکیب آنها با یکدیگر است که سمفونى زیبا و گوشنوازى را مىسازد. وقتى به یک سمفونى گوش مىکنید، بر نوتها تمرکز نمىکنید، بلکه مجموعه سمفونى را مورد توجه قرار مىدهید. کسى که در هنگام نواخته شدن سمفونى به نوتها و آواها متمرکز شود، زیبائى و کل سمفونى را درک نخواهد کرد. در تفکر بر یک سیستم نیز به سیستم باید به عنوان یک کل و یک عنصر واحد توجه شود و نه تعداد زیادى عناصر مختلف و داراى کثرت. بدین ترتیب درک تحلیلگر از سیستم به رفتار کلى سیستم منعطف مىشود.
3- مدلسازى
بسیارى از اوقات، استفاده از یک مدل، درک یک پدیده را آسانتر مىکند. همانطور که ما براى تشریح برخى از مفاهیم از مثال استفاده مىکنیم (از جمله در موارد متعدد در همین کتاب)، کسى که در حال تفکر بر یک سیستم است نیز سعى مىکند تا مثالها و مدلهائى را بیابد تا بتواند بر اساس آن مثالها و مدلها، ابعاد و خصوصیات مسئله و سیستم را بهتر بشناسد.
"و لقد ضربنا للناس فى هذا القر آن من کل مثل لعلهم یتذکرون"
{P – زمر 27 – همچنین ببینید : اسراء 89 ، کهف 54 ، روم 58. P}
"و ما در این قر آن هرگونه مثال براى مردم آوردیم، شاید تا متذکر شوند"
4- بهبود شناخت
یکى از مهمترین تفاوتهاى تفکر یک شخص روشمند و یک شخص غیر روشمند آنست که شخص روشمند، قبل از استنتاج و نتیجهگیرى، سعى مىکند تا شناخت خود را از سیستم و عوامل و محیط آن کاملتر کند تا استنتاج وى مبتنى بر شواهد و دلایل بهترى باشد. وقتى یک فرد عامى راجع به یک سرقت نظر مىدهد، بلافاصله به بیان احتمالات و حدسهاى خود پرداخته و با بررسى ذهنى این حدسها، نتیجهگیرى سریعى کرده و بلافاصله با چوب و چماق به جان متهم بیچاره و از همهجا بیخبر مىافتد! اما یک کاراگاه خبره و روشمند، به بررسى موشکافانه عوامل پرداخته و سعى مىکند تا تمام خصوصیات و شرایط و عوامل محیطى مسئله را کاملا شناسائى کند، و تنها پس از حاصل آمدن دلایل و مدارک قطعى به اظهار نظر مىپردازد. یک تحلیلگر سیستم نیز باید قبل از هر اظهار نظر، نتیجهگیرى و اتخاذ تدبیر در مورد سیستم، شناخت خود را از سیستم و ابعاد آن کامل کند.
5- دقت
شناخت تحلیلگر از موجودیتها و پدیدهها باید نسبتاً دقیق باشد. یک متفکر سیستمى همواره سعى مى کند تا دقت کافى در شناخت سیستم و عوامل آن داشته باشد تا نتیجهگیرى حاصله نیز در حد کفایت با حقیقت مطلوب تطابق داشته باشد. عبارات "نسبتاً" و "کفایت"به این معنا است که دقت بیش از اندازه نه تنها مفید نیست، بلکه استنتاج را مشکل مىکند. مثلاً اگر دوستى آدرس منزل خود را چنین به شما بدهد که : از مرکز میدان آزادى در جهت شمال به مسافت 562 متر، سپس با زاویه 23 درجه و با شیب 7 درجه به مسافت 24 متر حرکت کنید و $ این یک آدرس دقیق است، ولى احتمالاً منظور وى آن خواهد بود که هرگز هوس نکنید که به منزل من بیائید! در صورتى که با ذکر آدرس خیابانها و کوچه و پلاک که البته به اندازه آدرس قبلى دقیق نیست، به سادگى مىتوانید شام را مهمان دوستتان باشید. حتى در محاسبات مهندسى نیز دقت بیش از اندازه کار را مشکل مىکند و گرد کردن ارقام تا تقریب خاصى براى همین منظور انجام مىشود. البته دقت مىتواند در جنبههاى مختلف سنجیده شود. مثلاً در همان مثال آدرس، آدرس دادن از طریق نام خیابان و پلاک نیز به نوعى مىتواند یک آدرس دقیق باشد. تحلیلگر در تکمیل شناخت خود از سیستم، با توجه به شرایط و خصوصیات مسئله،باید تشخیص دهد که دقت در شناخت تا چه حد مفید و ضرورى است.
6- نظم
فکر کردن بر مسئله باید منظم انجام شود. نظم در تفکر باعث مىشود تا دستیابى به نتیجه بهتر و سریعتر انجام شود. در حالیکه تفکر مغشوش و نامنظم، ما را به جائى نمىرساند و احتمالاً تنها یک تصادف ممکن است چنین تفکرى را به نتیجه برساند. همانطور که وقتى چیزى را در خانه گم مىکنید، جستجوى مغشوش و پراکنده روش مناسبى نیست و ممکن است بارها داخل یک گنجه را کنترل کنید، اما هرگز داخل یک کشو را نگردید. در حالیکه یک جستجوى منظم شما را به تمام مکانها در منزل راهنمائى مىکند.
7- سیستم تفکر
تفکر سیستمى باید توسط یک سیستم تفکر انجام شود. یعنى تحلیلگر در فکر کردن بر مسئله از شیوههاى مشخص و قواعد و روشهاى مشخص استفاده کند. البته این موضوع به نوعى مکمل خصوصیت نظم در فکر کردن است. مثلاً یک ریاضىدان براى حل مسائل ریاضى، سیستمى متشکل از روشها و ابزارها و شیوههاى خاص خود را دارد و هر مسئله را مبتنى بر این سیستم حل مىکند. باید توجه کنیم که سیستم تفکر یک شیوه و ابزار نیست. ظاهراً از آلبرت اینشتنین چنین جملهاى نقل شده که : "حل هر مسئله جدید خصوصیات خاص و جدیدى دارد که با استفاده از ابزارها و شیوههاى قدیمى قابل حل نیست". یعنى کسى که تنها از یک روش یا یک ابزار استفاده مىکند، نمىتواند کلیه مشکلات و مسائل را حل کند. اما یک سیستم تفکر مثلاً آن است که "ابتدا ابزارهاى مناسب براى حل مسئله را ایجاد کنید و سپس به حل مسئله بپردازید". این یک سیستم تفکر است و سیستم تفکر براى انجام تفکر سیستمى لازم و ضرورى است.
نکته جالب آن است که مغز انسان، و بخصوص انسانهاى متفکر، خود داراى سیستم خاصى براى تفکر است و شخص موفق شخصى است که سیستم تفکر مغزى خود را تا حدى بشناسد و آن را آزاد بگذارد و تنها در جهت هدایت آن سیستم بر آید و نه در جهت تغییر و مقابله یا رقابت با آن سیستم.
8- طبقه بندى تفکر
یک متفکر سیستمى باید افکار خود را طبقه بندى کند و در جهت سازماندهى آنها بر آید. این موضوع بعد دیگرى از نظم تفکر و سیستم تفکر است و این سه با هم سازماندهى تفکر را تشکیل مىدهند. افکار و موضوعات مختلف باید در بخشهاى مختلف طبقهبندى شوند تا با یکدیگر مخلوط نشوند و در جاى مناسب قابل استفاده باشند. نکتهاى که لازم است تا مطرح شود آن است که تفکر تنها در مغز انجام نمىشود. به عبارت دیگر تحلیلگر معمولاً دانستههاى خود را بر روى کاغذ منتقل مىکند تا در زمان مناسب آنرا در اختیار مغز قرار داده تا مورد پردازش قرار دهد. این یادداشت بردارىها به طبقهبندى مفاهیم کمک مىکند. ما معمولاً اختیار آنرا نداریم که دانستههاى مغزى خود را در مغز طبقهبندى کنیم (مگر در تعداد عناصر بسیار کم)، بلکه مغز خود این کار را انجام مىدهد و طبقه بندى مغز معمولاً تحت کنترل نیست. (البته وقتى که شخصى تمام ابعاد موضوعى را کاملا درک کند، طبقهبندى مغز با طبقه بندى ارادى وى نزدیک خواهد شد). از طرف دیگر، خود یادداشتها هم باید داراى طبقهبندى مناسب باشد تا به نحو مناسب بتوان از آنها استفاده نمود.
9- مستدل
تحلیلگر باید در تفکر خود در پى علت و معلول بر آید و علت را از معلول تفکیک کند. نتیجهگیرىهاى تفکر باید کاملا مبتنى بر استدلالات عقلى و منطقى باشد و تحلیلگر باید بتواند براى هر گفته خود دلیل قابل قبولى بیاورد.
10- در موارد لزوم کمى و قابل ارزیابى
در برخى موارد، لازم است تا یک پدیده یا یک موضوع به صورت کمى قابل ارزیابى باشد. بنابر این تحلیلگر باید بتواند افکار و موضوعات کیفى را در موارد نیاز به موضوعات کمى تبدیل کند. مثلاً وقتى یک تحلیلگر مىخواهد روشى را براى انجام یک کار در سازمان پیشنهاد کند، باید بتواند میزان افزایش کارائى و بازدهى کار را بواسطه استفاده از این روش بیان کند.
11- تجزیه
در عین اینکه کل نگرى و وحدت در تفکر سیستمى به عنوان یک مبنا در نظر گرفته مىشود، تحلیلگر براى شناخت کافى و بررسى در برخى موارد، باید کل را به اجزاء تفکیک کرده و آنرا مورد موشکافى و بررسى قرار دهد.
خلاصه فصل
در محیط اطراف ما سیستمهاى مختلفى نظیر سیستم عبور و مرور شهرى، سیستم مدیریت بانک، سیستم هواپیمائى و مدیریت فرودگاه و … وجود دارند. برخى از سیستمها سادهتر و برخى پیچیدهتر و متشکل از زیرسیستمهاى مختلفى هستند. سیستم براى سازماندهى فعالیت مجموعهاى از عناصر ایجاد مىشود. سیستمها تنها مقررات نیستند. بلکه شامل عناصر، رویهها و ارتباطات بین عناصر نیز مىگردند.
بدون وجود سیستم مناسب در یک مجموعه، فعالیت تمام عناصر و اجزاء دچار مشکل مىشود و صرف هزینه و خرید تجهیزات پیشرفته به بهبود وضعیت کمکى نخواهد کرد. هر چه پیچیدگى سیستم بیشتر مىشود، نیاز سازمان به سیستم بهتر و کاملتر افزایش مىیابد.
تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم، فنونى است که چگونگى بررسى و ایجاد و سازماندهى یک سیستم صحیح را در یک سازمان مشخص مىکند. تحلیلگر سیستم شخصى است که این فنون را بکار مىگیرد. هدف یک تحلیلگر سیستم، مطالعه و ایجاد سیستمى است که بتواند فعالیت یک سازمان را هدایت و سازماندهى کند.
سیستمها داراى انواع مختلفى هستند. سیستمهاى بیولوژیکى، سیستمهاى مکانیکى، سیستم خلقت، سیستم خانواده، سیستم آموزش دانشگاه، سیستمهاى ادارى، سیستمهاى تجارى، سیستمهاى صنعتى و … همه از انواع مختلف سیستمها محسوب مىشوند.
در این کتاب در مورد سیستمهاى یک سازمان متشکل از عوامل انسانى بحث مىکنیم. سیستمهاى سازمانى – انسانى سیستمهائى هستند که سازمان و انسانها و روابط بین آنها، مهمترین عناصر سیستم را تشکیل مىدهند. این سیستمها در یک سازمان ادارى، یک شرکت یا موسسه تجارى و حتى یک مجموعه نظامى ایجاد مىشوند.
واکنش انسانها در پذیرش تغییرات، عامل تفاوت عمده بین سیستمهاى سازمانى-انسانى با سایر سیستمها است.بدین لحاظ تحلیلگر، در تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم باید بیش از همه چیز به این عامل توجه کند و خصوصیات و روحیات افراد را مد نظر داشته باشد.
علم مهندسى سیستم و تجزیه و تحلیل سیستم با پیدایش نظریه مدیریت علمى، و نظریه عمومى سیستمها و تکامل این دو نظریه و تلفیق آنها با هم و علوم مهندسى شکل گرفت. نظریه مدیریت علمى بر مطالعه شیوههاى کار و چگونگى سازماندهى عناصر، افراد و کار در محیطهاى صنعتى شکل گرفت، ولى به جنبههاى انسانى توجه کمترى نمود. نظریه عمومى سیستمها ابتدا از علوم بیولوژى و زیستشناسى وارد شد و سیستمها را با قوانینى مشابه در کل محیط خلقت شناسائى و مورد بررسى قرار داد.
علوم مختلف دیدگاههاى مختلفى از تجزیه و تحلیل سیستم دارند. مطالب این کتاب براى مطالعه و استفاده مهندسان نرمافزار و ایجاد توام سیستمهاى دستى و مکانیزه مناسب است. بسیارى از فعالیتها و زمینههاى مهندسى نرمافزار و تجزیه و تحلیل سیستم مشترک است.
علم تجزیه و تحلیل سیستم یک علم رهیافتى است. یعنى مطالب بیان شده در این علم تنها رهنمودى است براى تحلیلگر براى انتخاب روش و ابزار مناسب، و تحلیلگر خود باید با استفاده از خلاقیت خود، چگونگى بکارگیرى این رهنمودها را دریابد و در محل مناسب بکارببندد.
هدف اصلى تجزیه و تحلیل سیستم، ایجاد یک "سیستم خوب" است. یک سیستم خوب سیستمى است که عوامل و شرایط و عناصر آن به نحو مطلوب عمل مىکنند و همه چیز در جاى خود قرار دارد. یک سیستم خوب منجر به ایجاد "چرخه بازخورد مثبت" شده و وضع سازمان هر روز بهتر مىشود. در حالیکه یک سیستم بد باعث ایجاد "چرخه بازخورد منفى" شده و وضع هر روز بدتر مىشود.
از معیارهاى یک سیستم خوب مىتوان به نظم، مستندات، عدم اتکاء و وابستگى به فرد، اتکاء به تخصص، امکان ارزیابى سیستم، کارائى و بهرهورى و مبتنى بودن بر استاندارد را نام برد.
یک تحلیلگر سیستم براى فکر کردن بر ابعاد یک سیستم باید از شیوههاى تفکر سیستمى بهره ببرد.
خصوصیات تفکر سیستمى در تصور ارگانیک، کل نگرى و وحدت، مدلسازى، بهبود شناخت، دقت، نظم، سیستم تفکر، طبقه بندى تفکر، مستدل بودن، در موارد لزوم کمى و قابل ارزیابى، و تجزیه خلاصه مىشود.
عبارات کلیدى
سیستم تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم
تحلیلگر سیستم نظریه مدیریت علمى
نظریه عمومى سیستمها نظریه سیستمها
مهندسى سیستم تفکر سیستمى
منابع
[ممن75] – منصورکیا منصور – تجزیهوتحلیل سیستمها و روشها – انتشارات مروارید – 1375.
[عرض76] – رضائیان على – تجزیهوتحلیل و طراحى سیستمها – سمت – 1376.
[فلن70] – فیفنر جان .م، لین س اون – ترجمه تیمور کوشا – تجزیه و تحلیل سیستمهاى ادارى – انتشارات دانشگاه اصفهان – 1370.
[مجا77] – مجیدى اردوان – نقش اصلاح نظام ادارى و اطلاعاتى دستگاههاى دولتى در برنامهریزى کشور – اولین همایش تدوین برنامه سوم توسعه کشور – سازمان برنامه و بودجه – 1377.
IRWIN – DESIGN METHODS & SYSTEM ANALYSIS – Whitten,Bentley,Barlow – [WBB90]
.1990 – TOPPAN
Fraser & Boyd – STRUCTURES SYSTEM DEVELOPMENT – Powers,Cheney,Crow – [PCC90]
.1990 –
Prentice – SYSTEM ANALYSIS AND DESIGN -.Kendall Julie E ,.Kendall K.E – [KKJ92]
.1992 – Hall
John – concept,Methodologies and applicayion : Systems – .Wilson B – [WLB90]
.1990 – wiley
,McGraw-Hill – System theory – (Elijah).E ,Polak – .Lotfi Asker ,Zadeh – [ZAD69]
.(1969)
.1992 ,John Wiley – Systems engineering – .Andrew P ,Sage – [SAG92]
Fundamental principles of systems analysis – Ossenbruggen,Paul John – [OSS94]
.1994 ,Wiley – and decision-making
Modern systems – ,Valacich – .Joey F ,George – .Jeffrey A ,Hoffer – [HOF96]
.1996 ,.Benjamin/Cummings Pub – analysis and design
,McGraw-Hill – A professional's guide to systems analysis – .Martin E ,Modell – [MOD96]
.1996
a practitioner's approach : Software engineering – .Roger S ,Pressman – [PRE92]
.1992 ,McGraw-Hill –
.1992 – Addison-Wesley – Software engineering – .Ian ,Sommerville – [SOM92]
.1995 ,McGraw-Hill – Introduction to ergonomics – .S .Bridger,R – [BRI95]
,John Wiley – systems practice ,Systems thinking – Peter ,Checkland – [CHE89]
.1989
An introduction to general systems thinking – .Gerald M ,Weinberg – [WEI75]
.1975 ,John Wiley –
,Prentice-Hall – theory for the user : System identification – .Lennart ,Ljung – [LJU87]
.1987
پرسشها
1- خصوصیات یک سیستم چیست ؟
2- زیر سیستم چیست ؟
3- عوامل تمایز سیستمهاى سازمانى – انسانى با سایر سیستمها کدام است ؟
4- افزایش پیچیدگى، با نیاز و اهمیت سیستم چه ارتباطى دارد ؟
5- به نظر شما براى اینکه پرسنل یک سازمان، تغییرات را بپذیرند، چه اقداماتى مىتواند کمک کننده باشد؟
6- چه توجیهى در واگذارى وظیفه تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم به مهندسان نرمافزار وجود دارد ؟
7- نقطه عطف تبدیل چرخه بازخورد منفى به چرخه بازخورد مثبت چیست ؟
8- سازماندهى تفکر یعنى چه ؟
رهنمودهائى براى تمرین
1- سعى کنید تا 2 سیستم مختلف از سیستمهاى طبیعى، 2 سیستم مکانیکى، 2 سیستم سازمانى ادارى، 2 سیستم صنعتى و 2 سیستم تجارى واقعى را در محیط اطراف خود بشناسید و خصوصیات آنها را مورد بررسى قرارداده و بخشها، عناصر و فعالیتهاى آنها را لیست کنید.
2- با معیارهاى یک سیستم خوب، به بررسى و ارزیابى سیستمهاى سازمان ادارى و تجارى که در تمرین قبلى مشخص کردهاید بپردازید.
3- یک طبقهبندى جدید براى سیستمها ارائه کنید.
4- سعى کنید سیستم کار خودتان را بشناسید. فعالیتهائى که انجام مىدهید، طبقه بندىها، برنامهریزىها و…..