تارا فایل

برنامه ریزی منطقه ای و تعاریف




برنامه ریزی منطقه ای برای مدیران
استاد :
آقای دکتر علی نوری کرمانی
ارائه کنندگان :
داریوش زرین پور – سید مرتضی میرپور – رضا نثاری
دانشجویان مدیریت شهری
تاریخ ارائه : 1390/02/21

تعریف انواع برنامه ریزی و برنامه ریزی منطقه ای

تعریف انواع برنامه ریزی و برنامه ریزی منطقه ای
ضمائم

برنامه-1
* هر فرآیند که دارای سلسله مراتب در یک ارگانیسم که بتواند نظم و ترادف اجرایی را کنترل کند برنامه نام می گیرد ( میلر )
* نمایش منظم و بارعایت سلسله مراتب فعالیت های مربوط به هم و مربوط به یک رشته تصمیمات منظم و مرتبط برحسب دوره های زمانی.
* برنامه گاهنامه تصمیمات منظم بر اساس سلسله مراتب عملیات است .

انواع برنامه-2
2-1- برنامه جامع (Plan) :
برنامه جامع بخش یا برنامه جامع توسعه اقتصادی – اجتماعی شامل هدف ها ، سیاست ها و برنامه های اجرایی مختلف و برآورد های مالی و نیروی انسانی و غیره می باشد .
2-2- برنامه اجرایی (Program) :
مجموعه ای از عملیات و خدمات مختلف در ارتباط با یکدیگر برای تحقق هدف های مشخص برنامه ( بخش ) می باشد . هر برنامه اجرایی متشکل از طرح های متعدد است . برنامه اجرایی معمولا در چارچوب برنامه بلند مدت و برای برنامه های میان مدت تنظیم می گردد و غالبا از لحاظ زمان پیش بینی 5 ساله می باشد . هر برنامه اجرایی حاوی هدفها و سیاست ها و خط مشی های اجرایی و طرح های مشخص برای انجام عملیات است

2-3- هدف برنامه :
مقاصد کلی برنامه را اصطلاحا اهداف کیفی یا کلی (Goals) می گویند . هر هدف کلی به هدف های جزئی تر تقسیم می گردد که به آنها به ترتیب :
سلسه مراتب هدف های کمی (objectives) .
هدفهای عملیاتی (Targets) .
می گویند . به طور کلی مجموعه مقاصد و منظور هایی که در جریان برنامه ریزی پیش بینی می گردد و عملیات اجرایی برنامه برای نیل به آن مقاصد می باشد ، اهداف برنامه نامیده می شوند . جنبه های قابل اندازه گیری آنها را اهداف کمی و جنبه هایی را که موجبات تغییر کیفیت ها می شوند ، هدف های کیفی می گویند .

2-4- اهداف زمانی برنامه :
برنامه بلند مدت ، عبارت از مجموعه برنامه ها و طرح ها در مورد روند تغییرات و تحولات پدیده های اقتصادی و اجتماعی بر پایه فروضی پیش بینی شده است . هر برنامه بلند مدت 20-15 ساله طرح ریزی می گردد .
برنامه میان مدت ، عبارت از مجموعه برنامه ها و طرح هایی است که برای مدت مشخصی 7-5 ساله طرح ریزی می گردد . ” برنامه های عمرانی و توسعه معمولا 5 ساله می باشند ” .
برنامه های کوتاه مدت عبارت از مجموعه برنامه ها ، طرح ها و فعالیتهایی است که باید در طول 1 سال اجرا گردد . طول این برنامه در مواردی از 6 ماه تا 3 سال متغییر است

2-5- برنامه اقتصادی :
سند نوشته شده ای حاوی تصمیمات سیاسی دولت در زمینه چگونگی تخصیص منابع بین فعالیت های مختلف ، برای نیل به نرخ رشد اقتصادی تعیین شده ، طی دوره ای مشخص است .
2-6- برنامه توسعه :
سندی است که از طرف یک موسسه برنامه ریزی دولتی منتشر می شود و حاوی اطلاعات از وضع جاری اقتصاد ملی ، هزینه های پیشنهادی بخش عمومی ، توسعه های محتمل در بخش خصوصی ، پیش بینی کلان اقتصادی و بازنگری سیاست های دولتی است .

برنامه ریزی-3
3-1 تعریف :
* برنامه ریزی عبارت است از پویش هدایت عقلایی ساز و کار تصمیم گیری در امور توسعه اقتصادی – اجتماعی در ابعاد زمانی بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت به منظور بهره برداری منطقی و هماهنگ از امکانات و منابع برای تامین نیازمندی های عمومی و اساسی جامعه است .

* برنامه ریزی عبارت از یک فرآیند آگاهانه است که به منظور دستیابی به اهداف معین و مشخص ، انجام یک سلسله اقدامات و فعالیت های مرتبط به یکدیگر را در آینده پیش بینی می کند . در این تعریف چند مفهوم مهم گنجانده شده است .

* برنامه ریزی یک جریان مستمر است نه یک عمل مقطعی یا یک روند تدوین شده . برنامه ریزی یک امر مستمر از مجموعه ای از فعل و انفعالات پیچیده در زمینه جمع آوری ، انتخاب ، بررسی و قضاوت ، تعیین اولویت ها و ابتکار شیوه هایی است که دستیابی به اهداف مورد نظر را میسر می سازد .

* برنامه ریزی یک امر آگاهانه و دارای عزم و قصد است . هر چند که تصادف ، شانس و احتمالات ممکن است توسط برنامه ریزی در نظر گرفته شود اما جریان برنامه ریزی انتخاب منطقی مراحل و شقوق مختلف کار و سیاست های اقتصادی گوناگون به منظور تحقق اهداف تعیین شده می باشد .

* برنامه ریزی یک سلسله فعالیت ها و اقدامات است که بایستی در آینده صورت پذیرد . این سلسله فعالیت ها بایستی از یک طرف با یکدیگر هماهنگ باشند و از طرف دیگر متناسب با اهداف برنامه تنظیم شده باشند .

* برنامه ریزی اهدافی را دنبال می کند که سلسله فعالیت های آینده متناسب با این اهداف تعیین می گردند .

بطور کلی و از دیدگاه دیگر می توان اینگونه عنوان نمود که برنامه ریزی بسته به رویکرد و دیدگاهی که نسبت به آن وجود دارد بر اساس سئولات زیر بوجود می آید :

1- برنامه ریزی در جواب به سئوال ” چه کسی برنامه ریزی می کند ؟ با چه کسانی و برای چه کسانی ؟ ” فرآیندی برای توسعه سازمان یافته است . برنامه ریزی نیاز به ارگان و سازمان های ویژه ای دارد که متخصص در برنامه ریزی و طراحی باشند . چهار نوع از این سازمان ها بشرح زیر هستند :
سازمان برنامه ریزی ( انواع کمیسیون ها ، انستیتو ها ، دفاتر ، شرکت های مشاور و برنامه ریزی ).
سازمان تصویب کننده ( پارلمان ، دولت ، دفاتر و مدیریتهای مختلف مربوطه ) .
سازمان اجرا کننده برنامه ها ( وزارتخانه ها ، تعاونیها ، کارگران و شاغلان سازمان های تولیدی ).
سازمان نظارت بر اجرای برنامه ها (وزارت خانه های مربوطه ، بانک ها ، ادارات آمار و … )

2- در جواب به سئوال ” چه میزان و از چه چیز ؟ ”
برنامه ریزی باید کمی باشد . بدون کمیت یابی نیاز ها و منابع ، برنامه قادر به رفع کمبودها و نیاز های خود نخواهد بود، یک جنبه کیفی نیز به برنامه خواهد داد .

3- در جواب به سئوال ” چه وقت و احتمالا چه مقدار ؟ ” برنامه ریزی بر پایه پیش بینی استوار است .
برنامه ریزی یک فعالیت زمانبندی شده است . ابعاد زمانی برنامه ریزی نشان می دهد که برنامه ریزی چه وقت شروع شده و چه وقت به اجرا در امده است و چگونه در خلال گذشت زمان تغییر می یابد .

4- در جواب به سئوال ” هزینه یک فعالیت برنامه ریزی چه میزان است ؟ ” یا در جواب به سئوال ” در مقابل چه میزان هزینه ، یک برنامه صورت می گیرد ؟ ”
برنامه ریزی یک روند عقلایی ( Rational ) است .

5- در جواب ” چه باید کرد ؟ ”
برنامه ریزی کاربری قوانین علوم مختلف را میسر می سازد . برنامه ریزی ، یک روش تجربی یا اختیاری سنتی ندارد ، بلکه دارای روش عقلایی و علمی است .

6- در جواب به سئوال ” فعالیت برنامه ریزی در کجا اجرا خواهد شد ؟ ”
برنامه ریزی فعالیتی است بر روی یک منطقه اعمال می شود ، آن منطقه می تواند همگن یا نا همگن باشد .

بطورکلی :

برنامه ریزی برای نیل به محصولات برنامه باید با ابزارهایی مشخص و مفید اجرا گردد . همچنین تکنیک ها و روش شناسی اجرای برنامه نیز باید مشخص باشد
– برنامه ریزی فعالیت ها را به سوی دستیابی کامل به اهداف رهنمون می گردد و این با ایجاد تعادل بین نیازهای برنامه ریزی و منابع آن به دست می آید .
برنامه ریزی فرآیند تفکر انسان و عمل بر اساس آن تفکر برای آینده است .
یک فعالیت کلی ، اهداف مشخص و به هم مرتبطی را برای توسعه متعادل و هماهنگ ارائه می نماید .
برنامه ریزی فرآیندی برای تغییر هدفمند و نیز یک واکنش منظم و باقاعده است که برای حل مسائل موجود در یک نظام اجتماعی و دستیابی به یک سری اهداف به منظور ایجاد دگرگونی و بهسازی آینده آن سیستم استفاده می شود .

وقتی صحبت از برنامه ریزی در میان باشد چهار عنصر اساسی :
1- پیش بینی .
2- روند گذشته .
3- امکانات کنونی .
4- احتمالات آینده .
از اجزای آن بشمار می روند .
حال با در نظر گرفتن این چهار عنصر می توان این چنین عنوان نمود که :

<< برنامه ریزی عبارت است از فرآیند پیش بینی انجام فعالیت هایی در آینده مشخص بر اساس پدیده های گذشته ( رویداد ها و روند ها ) با در نظر گرفتن حال و احتمالات آینده به منظور تحقق هدف های معین .>>

با توجه به تعاریف مختلف که برای برنامه ریزی ارائه شده می توان استنباط کرد برنامه ریزی دارای مشخصه های زیر است :
نظام نوینی برای حرکت آتی جامعه و فعالیت های اقتصادی اجتماعی آن پیشنهاد می نماید . این نظم بایستی نقش جهت دهنده در اقتصاد ملی و جامعه داشته باشد .
در تدوین این نظام نوین اهداف و سیاست ها نقش اساسی بازی می کنند و می توان گفت به عنوان چار چوب حرکت برنامه ریزی مورد استفاده قرار می گیرند .
شامل یک رشته عملیات متوالی و متوازن و حرکتی مستمر و پویاست که در طول زمان لازم است بهنگام گردد .
برخورد علمی با آن مستلزم روشن بودن یک سلسله مسائل زیر بنایی اقتصادی – اجتماعی نظیر نظام مالکیت ، نظام بانکی و تجارت خارجی و غیره می باشد .
نظام اداری که بخش اعظمی از اجرای برنامه ها را به عهده دارد ، خود بایستی به نحوی متحول شود تا در برخورد با برنامه ها دچار ناتوانی و کاستی نباشد و بتواند در به ثمر رساندن برنامه ها نقش فعال خود را ایفا نماید

برنامه ریزی کاربرد روش علمی در تعیین سیاست ها است . ” فالودی ”

– برنامه ریزی فعالیتی است که در آن تولید کنندگان کشور با در نظر گرفتن قانون های عینی اقتصاد و نیز مشخصات توسعه اجتماعی ، هدف های هماهنگ در تولید و مصرف را تعیین می کنند . ” شارل بتلهایم“

3-2- برنامه پذیری اقتصاد :
میزان وابستگی توسعه اقتصادی به فرآیند برنامه ریزی را برنامه پذیری یک اقتصاد می دانند .
برنامه پذیری درجه ای است که یک روند اقتصادی به شکلی هدفمند ، مناسب برای برنامه ریزی و به آن نیازمند باشد . درجه برنامه پذیری نقاط بالایی و پایینی دستیابی به اهداف برنامه را معین می کند :
نقطه حد بالای برنامه پذیری جایی است که اجرای برنامه از نظر اقتصادی مفید است اما از لحاظ تکنیکی عملی نیست ، به عبارت دیگر ابزار مناسب اجرا وجود ندارد .
نقطه حد پایین برنامه ریزی ، نقطه ای است که برنامه ریزی از نظر فنی ، عملی است ، اما از نظر اقتصادی به صرفه نیست .
نقطه حد بهینه برنامه پذیری منطقه ای است که در آن برنامه پذیری هم از لحاظ اقتصادی به صرفه است و هم از نظر فنی ، عملی می باشد .

3-3- مراحل مختلف فرآیند برنامه ریزی :
برنامه ریزی به صورت کلی دارای مراحل زیر است ؛
شناخت ساخت موجود یک مساله .
تجزیه و تحلیل وضعیت در رابطه با سیستم های همجوار و خرده سیستم های مسئله .
تصمیم گیری برای انتخاب راه حل و آماده سازی گزینه های مختلف .
انتخاب یک راه حل و اعمال آن برای حل مساله .
روند تطبیق محصولات برنامه با وضعیت جدید سیستم در جریان اجرای برنامه .

3-4- متغیرهای برنامه ریزی : تئوری برنامه ریزی دارای چهار متغیــــر است :
روش های برنامه ریزی .
محیط اجتماعی .
نظام برنامه ریزی .
برنامه ریز .
در این میان ارتباط تنگاتنگ بین دو متغیر اول بسیار مهم است زیرا برنامه ریزی می کوشد روشهای خود را بر حسب شرایط محیط اجتماعی خود انتخاب کند و آنرا بر اساس شرایط و مناسبات موجود اجتماعی تغییر دهد و آنگاه نظام برنامه ریزی است که باید ساخت خود را بر اساس روش های برنامه ریزی و چگونگی محیط اجتماعی حاکم بر جامعه تشکیل دهد .
نظام برنامه ریزی مناسب در جامعه با به کار گرفتن روشهای مناسب ، محیط اجتماعی ( جامعه ) را بر حسب طبیعت و خصوصیات اجتماعی خود تغییر می دهد .

نکته مهم :

یک برنامه ریز ، گذشته از تخصص و علاقه باید درست سازماندهی شود و امور وظایف محوله خود را بر اساس سازمانی درست و حساب شده انجام دهد .

شقوق برنامه ریزی(رویه ها)-4
4-1 – برنامه ریزی اصلاحی ( Allocative ) :
برای تخصیص منابع و ایجاد طرح و برنامه برای نوسازی و بهسازی فعالیت و منابع موجود اعمال می گردد .

4-2 – برنامه ریزی ابداعی ( Innovative ) :
برای به وجود آوردن پدیده ها و تغییرات نوین در نظام می باشد .

برنامه ریزی دارای انواع مختلف است که 9 مورد مهم آن در ادامه آورده شده :
5-1- برنامه ریزی ملی : حاوی راهبردهای تحقق رفاه مادی کشور در کوتاه ، میان و بلند مدت است . این گونه برنامه ریزی بیشتر بر اعمال سیاست های رشد ملی بدون تعهد به رعایت ویژگی ها و نیازهای منطقه ای در کشور ، تاکید دارد . آنچه که در این گونه برنامه ریزی ها اولویت را مشخص می کند ، سیاست و مصالح حکومت مرکزی است نه نیازمندی های نواحی مختلف کشور .

5-2- برنامه ریزی کلان : فرآیند مطالعه و پیش بینی و تخصیص عوامل اساسی اقتصاد ملی کشور ، به عبارت دیگر با کوشش هایی که در زمینه برآورد عوامل کلان اقتصادی نظیر تولید ملی ، درآمد ملی ، صادرات و واردات ، اشتغال و غیره … و تعیین سهم بخش های مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، دفاعی و … به منظور نیل به هدف های تعیین شده اجتماع صورت می گیرد ، برنامه ریزی کلان نامیده می شود .

انواع برنامه ریزی-5

5-3- برنامه ریزی اقتصادی : فرآیندی است در زمینه هدایت و جهت گیری و ایجاد هماهنگی در فعالیت های بخش های تولیدی و زیر بنایی . قلمروی برنامه ریزی اقتصادی بیشتر مسائل مادی و اقتصادی جامعه است . بخش عمده برنامه ریزی اقتصادی عبارتند از : کشاورزی ، آب ، صنعت ، معدن ، انرژی ، ارتباطات ، مخابرات ، امور زیر بنایی و نظایر اینها .

5-4- برنامه ریزی اجتماعی : عبارت از فرآیند هدایت و جهت گیری و ایجاد هماهنگی در برنامه هایی است که از جنبه رشد و تعالی انسانی دارد یا موجبات بهزیستی انسان را فراهم می آورد . از لحاظ فرهنگِ برنامه ریزی ، امروز بخش هایی نظیر فرهنگ ، هنر آموزش و پرورش ، بهداشت ، تامین اجتماعی ، مسکن و تفریحات و اوقات فراغت و … را قلمروی مسائل اجتماعی می دانند و در نتیجه برنامه ریزی در این حیطه را برنامه ریزی اجتماعی می نامند .

5-5- برنامه ریزی بخشی ( میکرو) : عبارتست از فرآیند تصمیم گیری و پیش بینی فعالیت های هماهنگی شده یک بخش اقتصادی یا اجتماعی یا زیر بنایی در قالب راهبردهای توسعه ملی و هدف های پیش بینی شده . به عبارت دیگر فرآیند تنظیم روند تغییرات حال و آینده یک بخش معین اقتصادی و اجتماعی در چارچوب هدف های ملی است .

5-6- برنامه ریزی میان بخشی (تلفیقی) : فرآیندی است در برنامه ریزی که به منظور هماهنگ کردن تصمیم گیری ها و پیش بینی عوامل مشترک ذی ربط بین برنامه های بخشی یا منطقه ای به وجود می آید . تعیین و حفظ منطقی این ارتباط زمینه برنامه ریزی میان بخشی را تشکیل می دهد .

5-7- برنامه ریزی از پایین به بالا (غیر متمرکز) : فرآیندی است در جهت مشارکت عمومی مردم در امر برنامه ریزی و شناسایی امکانات و نیاز های جامعه به مدد نهاد های موجود و گزارش امکانات و نیازها و برنامه ها به سطوح بالای برنامه ریزی برای هماهنگی و تلفیق در تهیه برنامه ملی . برنامه ریزی منطقه ای را نیز اصطلاحاً برنامه ریزی از پایین به بالا می گویند .

5-8- برنامه ریزی از بالا به پایین (متمرکز) : روشی است که در آن شناسایی امکانات و منابع ملی در سطوح بالای برنامه ریزی بر اساس اطلاعات تهیه شده در سطوح پایین تر صورت می گیرد ، و تخصیص آن منابع به موارد کلان توسط تصمیم گیرندگان سیاسی مملکت و مسئولان برنامه ریزی مرکزی انجام می پذیرد و برای سایر مراحل به واحد های پایین تر برنامه ریزی ارجاع می شود .

5-9- برنامه ریزی جامع : در بر گیرنده کلیه ابعاد اقتصادی و اجتماعی زندگی انسانی می باشد ؛ یعنی خود انسان و هر آنچه که با او ارتباط دارد ، چه مادی و چه معنوی ، یک برنامه ریزی بلند مدت یا میان مدت است و می تواند به صورت متمرکز یا غیر متمرکز عمل شود . برنامه ریزی جامع دارای سه بعد است :
برنامه ریزی اقتصادی .
برنامه ریزی اجتماعی .
برنامه ریزی فضایی یا آمایشی .
برنامه ریزی فضایی به سازماندهی مطلوب فعالیت های مختلف اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی مورد نیاز توسعه در فضای سرزمین می پردازد و نهایتاً به تخصیص بهینه فضا بین فعالیتهای مختلف برای قابلیت های مناطق مختلف کشور در دوره زمانی معین منتهی می گردد .

برنامه ریزی فضایی یا آمایشی-6
این نوع برنامه ریزی عمده شناخت منابع سرزمین و چگونگی بهره برداری از این منابع را همراه با پیش بینی وضعیت آینده استقرار مطلوب انسان ها و فعالیت های او به منظور تامین رشد معقول اقتصادی مد نظر خواهد داشت.
هدف برنامه ریزی فضایی از اهداف برنامه ریزی منطقه ای جدا نیست و می تواند دور نمای کاملی از سازمان موجود فعالیت ها ، قطب ها ، محور های توسعه ، چگونگی استقرار جمعیت ، نحوه ارتباط نقاط شهری و روستایی و … را ارائه نماید .
فضا ظرف مشترک طبیعت ، انسان و فعالیت های اوست و برنامه ریزی فضایی سعی دارد تا با تجزیه و تحلیل و ارزیابی کارآیی فضاها در ارتباط با یکدیگر به کشف پیوستگی ها و وابستگی های فضایی پرداخته و از میان ساختار فضایی آینده را متناسب با نیاز های اقتصاد ملی و منطقه ای برای رسیدن به اهداف توسعه مشخص سازد .

6-1-آمایش سرزمین :
عبارت است از روشن نمودن برنامه فضایی توسعه که در تطبیق با راهبردهای توسعه به سازماندهی متعادل فضای توسعه می پردازد . مطالعات آمایش سرزمین بیشتر جنبه کیفی و ارشادی دارد ، در حالی که برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی بیشتر جنبه کمی و اجرایی برخوردار است . برنامه ریزی اقتصادی – اجتماعی برای تجلی در فضا به آمایش سرزمین روی می آورد و آمایش سرزمین با آرایش فضا و تبیین سیمای توسعه در دراز مدت زیمنه ساز برنامه ریزی های بخشی می گردد .

6-2-برنامه آمایش سرزمین:
تنظیم رابطه بین انسان ، فضا و فعالیتهای انسان در فضا، به منظور بهره برداری منطقی از جمیع امکانات برای بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع ، بر اساس ارزشهای اعتقادی ، سوابق فرهنگی و با ابزار علم و تجربه در طول زمان است . نتیجه مطالعات و برنامه ریزی آمایش سرزمین ، طرح آمایش سرزمین است .طرح آمایش سرزمین ، طرحی است که در چارچوب اهداف و سیاستهای کلی توسعه ، سازماندهی فضای توسعه را پایه گذاری می نماید . نظر به این که آمایش سرزمین عموماً جنبه فضایی و مکانی فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد با برنامه ریزی فضایی رابطه ای نزدیک دارد و در اکثر موارد با آن منطبق و یکسان است و به عبارت دیگر برنامه ریزی فضایی عمده مرحله برنامه ریزی آمایش سرزمین است .در برنامه ریزی فضایی فعالیت های مختلف اقتصادی اجتماعی در فضا با هدف حصول بالاترین کارآیی مطرح می شود در حالی که در آمایشی سازماندهی فعالیتها مختلف به منظور نیل به بهینه نمودن روابط انسان ، فضا و فعالیتها است .

6-3- منطقه :
اگر تجسم فضایی یا عینی قلمروی برنامه ریزی کاری راحت باشد بدون تردید تصور قلمروی برنامه ریزی منطقه ای به دلیل ابهاماتی که در تعریف منطقه و تعیین مرزهای آن هست ، سهل و ممتنع خواهد بود .
سهل به اعتبار اینکه منطقه در هر قالب و شکلی که تصور شود ، یک نسج درون مرزی می باشد و فقط کافی است بر مبنای هدف برنامه رشد اقتصادی ، چارچوبی از منطقه بدست آوریم تا تجسم اقلیم مورد نظر را برایمان ساده نماید . و ممتنع به اعتبار اینکه تقسیمات اداری و سیاسی کشور و قوانین حاکم بر آن هرگون آزادی عمل در حدود جغرافیایی و قلمروی فعالیت های یکپارچه عمرانی منطقه را از ما سلب می نماید .
از این رو اساساً منطقه تعریف مشخص و معینی ندارد . در برنامه ریزی توسعه اقتصادی به تبع ابعادی که به برنامه ریزی داده شده است مفاهیمی از منطقه که در ادامه آورده خواهد شد استنباط می گردند. .

به سازماندهی مطلوب فعالیتهای مختلف اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی مورد نیاز توسعه در فضای سرزمین می پردازد و نهایتاً به تخصیص بهینه فضا بین فعالیتهای مختلف جهت تعیین قابلیتهای مناطق مختلف کشور در دوره زمانی معین منتهی می گردد ، این نوع برنامه ریزی عمده شناخت منابع سرزمین و چگونگی بهره برداری از این منابع را همراه با پیش بینی وضعیت آینده استقرار مطلوب انسان ها و فعالیت های آنها به منظور تامین رشد معقول اقتصادی را مد نظر خواهد داشت .

ترکیبی از قسمتهای متجانس از لحاظ اجتماعی ، اقتصادی و طبیعی چند استان همجوار .
بخشی از یک استان با ویژگی های معین و مشخص اجتماعی اقتصادی و طبیعی .
قلمروی استان علی رغم نا هماهنگی های طبیعی ، اقتصادی و اجتماعی . با توجه به ایده فوق می توان گفت بر مبنای عامل فضا ، منطقه یک واحد جغرافیایی با مساحت ، حدود مرزهای مشخص می باشد این واحد ممکن است شامل تعدادی روستا یا چندین کشور باشد . در نتیجه منطقه را می توان یک سازمان مکانی یا مساحتی با ابعاد مختلف فرض کرد .
منطقه محدوده ای از سرزمین است که به دلیل شرایط طبیعی و مقتضیات اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی و فضایی ، کمابیش همگونی داشته و متمایز از محدوده های دیگر است یا دارای خصیصه ها و عملکردهای نسبتاً همسانی است .
همچنین می توان منطقه را به مثابه یک جامعه در نظر گرفت که در آن فعالیتهای اقتصادی جریان دارد ، و نیز فعالیت های اجتماعی و سیاسی در آن صورت می پذیرد و به علاوه قطب های اقتصادی توسعه و نظامی از شهرهای در سطوح مختلف در آن وجود دارد .
منطقه فضایی بزرگتر از یک ناحیه شهری و کوچکتر از یک فضای ملی است ( در چهارچوب مرزهای ملی )

دیدگاه های مختلف در باره منطقه-7
جورگ : هر بخشی از سطح زمین که شرایط فیزیکی متجانس داشته باشد از نظر جغرافیایی یک منطقه به شمار می آید .
هربرتسون : منطقه مجتمعی از زمین ، آب ، هوا ، گیاه ، حیوان و انسان است که در آن همچنان که بخش مشخصی از زمین را تشکیل می دهند ، ارتباط مکانی و فضایی نیز با یکدیگر دارند .
آلبرت واترسون : منطقه قلمروی است با مسائل اجتماعی و اقتصادی مشترک که این مسائل به وسیله طبیعت یا سایر شرایط القا شده است .
غلامرضا سعیدی : منطقه بخشی از کشور است که حدود جغرافیایی و اداری مشخص و معینی ندارد و بیشتر می توان آن را نوعی تقسیم بندی موضوعی ، از نظر مطالعات اقتصادی – اجتماعی دانست .
آرنوویچی : منطقه یک یا چند فضای جغرافیایی است که تمدن یک ملت در یک استاندارد ویژه برای نیل به خواسته هایش از طریق منابع مادی بدان نیازمند است .

بوتکین : منطقه در اصطلاح جغرافی دان نوعی از محیط است که در آن عوامل جغرافیایی در رابطه ای قطعی و مستمر با یکدیگر نظم و ترتیب یافته اند .
بومن : ما به انسان واقعی و مکان های واقعی از طریق دسته بندی آنها بر حسب شباهت وظیفه و کار یا محل شان کلیت می بخشیم . هرگاه به گروه ها می اندیشیم باید بی درنگ روابط بین گروه ها را نیز به یاد آوریم . هر گروه مانند هر یک از اعضایش با شرایط محدود و خارجی رو به روست . این شرایط در سراسر یک ناحیه یا یک منطه گسترده می باشند .
استانبیری : منطقه سرزمین است با وسعت نامحدود که با تعاریف و طبقه بندی ، نمی توان حدود و مرزهای آن را دقیقاً ترسیم نمود یا به ماهیت ذاتی آن پی برد . فعالیت انسان به یک ناخیه منحصر نمی شود و در نتیجه یک منطقه نمی تواند به طور کامل بسته و متکی به خود باشد .
ام.اچ.گوپال : منطقه از نظر عملیاتی راحت ترین و از لحاظ اقتصادی با صرفه ترین واحد مکانی ، بخشی یا زمانی برای تخصیص منابع است که در آن هدف برنامه ریزی صرفاً به منزله رشد اقتصادی و رفاه می باشد .

مارشال ای . دیماک : منطقه بندی ، اجتماعی از عوامل محیطی ، اقتصادی ، اجتماعی و مسکونی در وسعتی است مجزا از کل سرزمین که در آن آگاهی آشکار نسبت به نیاز برنامه ریزی مستقل و تجلی وبژگی های فرهنگی و میل به داشتن استقلال اداری وجود داشته و در نظریه شناخته شده باشد و در عمل به اجرا در آید .

جان ارچارد : مناسب ترین منطقه بندی برای برنامه ریزی اجتماعی – اقتصادی باید دارای فضایی به عنوان یک کانون متحد سازنده باشد که کلیه سرزمین های تابع را پوشش دهد و عدم تجانس و تضاد و تنوع اجزاء نظام منطقه ای در آن چندان چشمگیر نباشد .

8-1 – برنامه ریزی منطقه ای به انواع زیر تقسیم شود :
منطقه جغرافیایی: عبارت است از یک فضای جغرافیایی است که در درجه اول از لحاظ خصوصیات اقلیمی و اکولوژیک و محیطی همگن و یا دارای مشخصات یکسانی باشد .
منطقه توسعه : عبارت از فضا و محیطی است که از لحاظ امکانات و منابع توسعه یکسان و همگن و از نظر خصوصیات اقتصادی و اجتماعی فضایی همسان برای برنامه ریزی توسعه باشد .
منطقه اداری : عبارت از یک فضای جغرافیایی است که بر اساس ضوابط و معیارهای سیاسی و اداری به صورت مصنوع تقسیم بندی شده باشد ، نظیر مرزبندی استان های کشور از لحاظ مقیاس برنامه ریزی ، مناطق به انواع تقسیم می شوند :
– منطقه کلان : عبارت از مجموع فضاهای جغرافیایی است که دارای وجه تشابه زیاد می باشند و بخشی از فضای ملی کشور را تشکیل می دهند مثلا تعدادی از استان ها یا یک استان .
– منطقه میانه : از لحاظ مقیاس کوچکتر از کلان و بزرگتر از منطقه خرد است مثلا منطقه شهری ( متروپول )یا یک استان ، یا چند شهرستان .
انواع برنامه ریزی منطقه ای-8

– منطقه خرد : عبارت از مکان همگن ، با عملکرد اقتصادی مشخص در قالب یک منطقه است که در آن برنامه ریزی ناحیه ای انجام می گیرد مثلا شهرستان .
– منطقه محلی : که سطح آن از منطقه خرد کوچکتر است و در برنامه ریزی محلی انجام می شود مثل یک شهر کوچک یا گروهی از روستاها .
هر یک از انواع فوق از لحاظ محتوی یک کیفیت از کیفیت های زیر را دارا می باشند :
یا مناطق شهری هستند ( مناطق متروپل ) .
یا مناطق دره ، رودخانه ( حوزه آبریز ) هستند .
یا مناطق توسعه محوری ( امتداد خطوط حمل و نقل یا کانال آبیاری ) هستند .
یا مناطق محروم و در حال تحول ( مهاجر فرست ) می باشند .
منطقه رسمی یا واحد ( Uniform-Formal) : منطقه ای است که نواحی مختلف آن از چند جنبه خاص و ویژه و همگن و در متغیرهایی که نقش سازی برای منطقه موثرند و منطقه بر اساس آنها تعریف می شود مشترک می باشند .

منطقه عملکردی ( Functional) : منطقه ای است که نواحی مختلف تشکیل دهنده آن با یکدیگر ارتباط و کنش و واکنش فراوان دارند و با نواحی خارج از منطقه کمتر مرتبط هستند .
منطقه کانونی ( Nodal) : شکل خاصی از منطقه عملکردی است که دارای یک نقطه کانونی است و در آن نقطه یک برتری منطقه ای و نوعی رهبری توسعه منطقه ای وجود دراد . بعبارت دیگر اگر ارتباط و کنش و واکنش بین نواحی مختلف یک منطقه وجود داشته باشد و عملکردهای رهبری توسعه منطقه در یک ناحیه متمرکز باشد ، آن منطقه کانونی نامیده می شود . در درون نواحی کانونی ممکن است مرکزیت در سطح متفاوت وجود داشته باشد که در اینجا سطح بندی مراکز یا رشد مطرح می گردد و نیز در یک منطقه کانونی ، نواحی مختلف ممکن است به علل گوناگونی هر یک ، مرکزیت یک نقطه جداگانه را برگزینند و از این رو منظومه های مختلف در داخل یک منطقه کانونی به وجود آید . اگر بین چند منطقه کانونی مجزا با یکدیگر ارتباط ، کنش و واکنش وجود داشته باشد ، مجموعه های از مناطق را می توان یک منطقه عملکردی دانست . حتی یک منطقه کانونی به علت ارتباط و کنشهای درون منطقه ای می تواند یک منطقه عملکردی نیز باشد .

منطقه سازمانی یا ارگانیک : منطقه ای است که مردم آن را با وابستگی های متقابل که از منافع مشترک بر می خیزد به یکدیگر پیوند می دهد .
منطقه ژئوفیزیک : منطقه ای است که خصوصیات فیزیکی و فیزولوژیک نواحی متشکله آن مشابه باشند .
منطقه قطبی ( Polarised) : مناطقی هستند که در آن یک شهر به عنوان قطب ، ایجاد میدان مغناطیسی و حیطه نفوذ و تمام فعالیت های منطقه را به خود جذب و در خود قطبی می کند .
– محدوده نفوذ شهرهای قطبی : دو عامل بر محدوده نفوذ شهرهای قطبی تاثیر :
1- گذشت زمان : محدوده نفوذی شهرهای قطبی با گذشت زمان به علت تاثیر فعالیت ها و رقابت دو قطب مشابه و یا غلبه یکی بر دیگری تغییر می کند .
2-برد خدماتی فعالیتها : بر اساس نوع فعالیت ها و بردی که سرویس دهی این فعالیتها در آن قطب دارد ، محدوده نفوذ قطب مشخص می شود . هر قطب برای هر فعالیت خود محدوده ای خاص دارد .

8-2- نحوه تعیین حدود منطقه :
برای مشخص کردن یک منطقه ، از روش های مختلفی استفاده می شود ، انتخاب روش در این خصوص بستگی دارد به:
1- هدف منطقه بندی .
– منطقه بندی برای مطالعه .
– منطقه بندی برای برنامه ریزی .
2- چارچوب مورد نظر منطقه بندی .
– وابستگی و ارتباطات نقاط و نواحی منطقه .
– تشابه و تجانس نقاط و نواحی منطقه .
3- اطلاعات لازم برای منطقه بندی .

8-3- نگاهی دیگر به تعریف منطقه :
منطقه در واقع همان فضا با مرزها و حدهای مشخص در داخل یک کشور است . مفهوم منطقه ، عاملهای کالبدی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و نهادی را در محیطی با یکدیگر پیوند می دهد که در آن قابلیت های رشد محلی به بهترین شکل می توانند به حرکت درآیند . توزیع فضایی منابع طبیعی ، ناحیه دارای مناسبترین شرایط بهره برداری در منطقه , تعداد کارکردهای میتنی بر منابع و نیز درجه تمرکز در جریان تصمیم گیری ، عاملهای موثر در ساختار فضایی و شکل گیری سازمان فضایی منطقه محسوب می شوند ، به شرطی که ویژگی های این عامل ها معین باشد یعنی توزیع متمرکز محشوب شوند ، بشرطی که ویژگی های این عامل ها معین باشد یعنی توزیع متمرکز یا پراکنده منابع طبیعی ، اندازه نسبی ناحیه مستعد ، تک عملکردی با گرایش به تمرکز در ناحیه مستعد و یا چند عملکردی بودن منطقه به صورت وجود قطب ها و کانونهای توسعه مستعد و نیز شدت و ضعف عدم تمرکز در تصمیم گیری و اجرا در سطح منطقه ، مورد شناسایی قرار گیرد .
Hihorst1971

در شکل گیری نظام برنامه ریزی منطقه ای ، منطقه باید دارای مفهوم سازمانی مشخص باشد تا موضوع برنامه ریزی را شکل بخشد . واقعیت برنامه ریزی منطقه ای بستگی به این دارد که سازماندهی منطقه به عنوان موضوعی قانونی در قلمروی سیاست عمومی درک گردد .
سازمان منطقه ای برنامه ریزی باید قدرت به کارگیری سایر نهادها را برای اجرای برنامه های منطقه دارا باشد .

منطقه را با دو جنبه ( وجه ) می توان سازماندهی کرد :
الف – جهان بیرون : در این جنبه ( وجه ) منطقه در رقابت با دیگر منطقه ها برای جذب منابع و فعالیتهای توسعه ای قرار دارد .
ب- امور داخل : در این جنبه (وجه) ، منطقه براساس کارآیی اقتصاد و عدالت میان ناحیه ها مد نظر قرار می گیرد .
زمینه و محتوی دو جنبه ( وجه ) فوق خود دارای سه اصل بنیادی است :
نظام های منطقه ای باید گسترده ، موثر و کارآ باشند .
منطقه باید از مزیت دسترسی به صرفه جویی مقیاس بهره مند باشد ؛ و موقعیت ها و مسئولیت ها باید به شکل برابر میان نواحی آن توزیع گردد ( So,Hand,Mcdowell,1985 )
مفهوم سازمانی فوق ، چارچوبی را فراهم می سازد که منطقه را به عنوان بخشی از قلمروی کشور و با تاکید بر ویژگی های کاربردی اش تعریف نماییم . شناخت کاربری منطقه در چارچوب برنامه ریزی توسعه ، مستلزم تعریف عملکردی از آن است .

عامل های ارائه عملکردی منطقه عبارتند از :
الف- اصل همگنی قلمرو .
بر پایه این اصل ، منطقه گروهی از نواحی همگن است که ویژگیهای جغرافیایی ، اقتصادی ، و اجتماعی مشابه دارند . منطقه همگن ، قلمروی جغرافیایی دارای نواحی با ویژگیهای واحد است (Hall1986 ) ، تجانس در توپوگرافی ، اقلیم ، منابع طبیعی و … ، همسانی نسبی ساختار تولید ، الگوی مصرف ، درآمد سرانه ، ساختار اشتغال و … ، و اشتراک در هویت قومی ، مذهب ، زبان ، پیشینه سیاسی و … ، ویژگیهای سیمای منطقه همگن را تشکیل می دهند
ب- اصل یکپارچگی عملکرد .
براساس مفهوم اصل یکپارچگی عملکردی ، تمام نواحی که از لحاظ عملکردی به یک کانون مرکزی متحد سازنده مرتبط هستند یک منطقه را تشکیل می دهند . این اصل بر مبنای تعامل فضایی کانونها و مراکز جمعیتی موجود در منطقه اتفاق می افتد . ( Triedmann1979)
ج- رویکرد اجرایی .
بر مبنای رویکرد اجرایی ، منطقه با هدف تدوین و اجرای برنامه های توسعه زا و عمرانی تعریف می شود .

در سطح خرد ناحیه های مختلف منطقه کارکردی با یکدیگر ارتباط متقابل فراوانی دارند و با ناحیه های خارج از منطقه کمتر ارتباط برقرار می کنند . منطقه کارکردی بر حسب بازار کار شهر و حوزه نفوذ آن تعریف می شود . در سطح میانی ، منطقه کانونی ، شکل خاصی از منطقه عملکردی است که در آن یک نقطه کانونی وجود دارد که نسبت به دیگر نقطه های جمعیتی دارای برتری است و مرکز ثقل ارتباطهای درون منطقه محسوب می شود . در سطح کلان ، منطقه قطبی یا پیوندگاهی است که در آن یک شهر به عنوان مرکز قطب رشد ، میدان نفوذ ایجاد نموده و تمام فعالیتهای منطقه را به خود جذب و در خود قطبی می کند .
در یک فرآیند برنامه ریزی منطقه ای ، تعیین منطقه مورد عمل ، تلفیقی از منطقه های همگن و در سطحهای مختلف منطقه عملکردی ( برحسب شرایط ) می باشد و می توان آن را به عنوان یک ”منطقه برنامه ریزی” بکار گرفت یکپارچگی آن از تصمیمات و نظریه های سیاسی و اداری ناشی می شود و از لحاظ مقیاس به چهار دسته تقسیم می شود .

1- منطقه کلان : بخشی از فضای ملی را تشکیل می دهد .
2- منطقه میانی : کوچک تر از منطقه کلان است و واحد فرعی اقتصادی بشمار می آید .
3- منطقه خرد : ناحیه همگن با عملکرد های مشخص اقتصادی است .
4- منطقه محلی : که کوچک تر از منطقه خرد می باشد .

(Misra1982)

نگاهی دیگر به مفهوم منطقه

9-1- تعریف :
برنامه ریزی منطقه ای فرآیندی است در جهت تنظیم و هماهنگ کردن برنامه های مختلف اقتصادی – اجتماعی با نیازها و امکانات محلی ، به عبارت دیگر برنامه ریزی منطقه ای فرآیندی است در جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامه ریزی و فراهم آوردن موجبات برنامه ریزی از پایین به بالا به منظور انطباق با سیاست توسعه منطقه ای در سطح ملی است و آمیخته با روند تصمیم گیری و طراحی در سرمایه گذاری روی پروژه های در سطح منطقه و روی برنامه های توسعه اقتصادی برای مناطق مختلف یک کشور می باشد .

برنامه ریزی منطقه ای از لحاظ عامل جغرافیا و فضا وجه مشترک فراوانی با آمایش سرزمین دارد این دو برنامه ریزی باید در کنار هم باشند در ضمن برنامه ریزی منطقه ای باید در چهار چوب آمایش سرزمین انجام پذیرد .

برنامه ریزی منطقه ای یک نظم آکادمیک است که توسط طبقه بندی اهداف اجتماعی برای فعالیت های در سطوح بزرگ تر از شهرها مشخص می شود و نظریه های آن از لحاظ ساختاری ، آمیخته ای از نظریه های فضایی اقتصادی و قوانین جغرافیایی است
برنامه ریزی منطقه ای – 9

9-2- رویه ها(شقوق) و حدود برنامه ریزی منطقه ای :
برنامه عمران منطقه ای محدوده و رویه های متفاوتی می تواند داشته باشد مهمترین آنها به شرح زیر است:
الف – جلب و تمرکز سرمایه در نقاط عقب افتاده و کم رشد دارای پتانسیل های اقتصادی و اجتماعی .
ب – منطقه کردن برنامه های یک بخش اقتصادی به منظور ایجاد قطب های تولیدی کشاورزی یا صنعتی و توریستی و … .
پ – تهیه و اجرای طرح های تفصیلی بخش های اقتصادی در مناطق مختلف کشور ، بدین معنی که برنامه ملی و بخشی خط مشی های کلی رشد را تعیین می نمایند و در سطح منطقه ، با رعایت اولویت ها و خط مشی های کلی نسبت به انتخاب و اجرای طرح ها و پروزه ها اقدام می شود .
ت – تهیه و تنظیم و اجرای برنامه جامع منطقه ای که کامل ترین و مناسب ترین شکل برنامه ریزی منطقه ای تلقی می شود ، زیرا هماهنگی بین پروژه ها و طرح ها را تضمین کرده و رشد متعادل اقتصادی – اجتماعی منطقه را تامین و اختلافهای فاحش مختلف را به سرعت تعدیل می نماید .

9-3- نظریه رشد منطقه ای :
دانشمندان اقتصادی روی یک نظریه مشخص رشد منطقه ای چه در سطح بین الملل و چه در محدوده مرزهای کشور متفق الرای نیستند . بطور کلی در زمینه عمران منطقه ای چهار عامل ، ارکان اصلی نظریه رشد را تشکیل می دهند که از آنهابه عنوان ضوابط اساسی در تحلیل ها و قضاوت ها و تصمیم گیری ها استفاده می شود . جان فرید من و ویلیام آلنسو این چهار عامل را اینچنین عنوان می نمایند :

{منابع طبیعی ، نیروی انسانی و نقل و انتقال آن ، شهر نشینی ، و واکنش بخش کشاورزی (روستا) در برابر شهر نشینی }

9-4- هدف مطالعات منطقه ای :
منظور از مطالعات منطقه ای ، یافتن تواناییها و میزان ظرفیت هر منطقه برای رشد و توسعه می باشد . از این نظر تشخیص چگونگی توزیع فعالیت های مختلف اقتصادی شامل جنبه های تولیدی و خدماتی و همچنین سایر فعالیت های اجتماعی در سطح منطقه ، نقش جمعیت و نحوه توزیع و پراکندگی آن ها ، موقعیت مشاغل و منابع شغلی جمعیت فعال در منطقه ، پیدا نمودن و تعیین قطب ها و مراکز توسعه یافته در هر منطقه ، تعیین فعالیتهای تولیدی و خدماتی در قطبها و مراکز ، دریافت عامل یا عوامل مرکزیت قطب ها نسبت به سایر نواحی منطقه ، که از این قطبها و مراکز خدمات می گیرند ، مطالعه بافتها و شبکه های حوزه ها و نواحی مختلف موجود در منطقه و شناخت فضای فیزیکی آن ها و موقعیت آنها نسبت به یکدیگر و در رابطه با مراکز توسعه و قطب ها و درک چگونگی روابطشان ، مطالعه چگونگی بافت و شبکه های ارتباطی موجود در منطقه ، رابطه منطقه مورد مطالعه با مناطق همجوار و حتی دوردست و در انتها بر پایه مطالعات فوق ، درک تصویر سلسله مراتبی نواحی مختلف موجود در منطقه در چارچوب مطالعات منطقه ای لازم است .

Text
Text
مطالعه خصوصیات
جمعیتی
مطالعه فعالیت های
اقتصادی
مطالعه فعالیت های
زیر بنایی
مطالعه طبیعی و
جغرافیایی
مطالعه بنیادهای
اجتماعی
طبقه بندی
اطلاعات
تجزیه و تحلیل
اطلاعات
نتیجه گیری و ارائه
پیشنهادها
الگویی برای مطالعات منطقه ای

9-5- فرآیند برنامه ریزی منطقه ای :
در مطالعات منطقه ای ، گذشته و حال مورد مطالعه قرار می گیرد بدین شکل که وضعیت کنونی چرا و چگونه به وجود آمده است ، و از این اطلاعات برای پیش بینی و آینده نگری و ساختن هرچه بهتر آینده استفاده می شود . به طور کلی روند برنامه ریزی منطقه ای دارای مراحل زیر است :
الف- بررسی و گردآوری اطلاعات و داده ها ،
ب- طبقه بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها .
پ- تعیین اهداف برنامه ریزی و راه های دست یافتن به هدف ها .
ت- انتخاب گزینه های مختلف از سیاستهای اجرایی و راهکارهای کاربردی نمودن هدف ها و راهبردها و مطالعات برای انطباق آنها با وضع منطقه مورد برنامه ریزی .
ث- انتخاب بهترین گزینه ها در رابطه با اهداف و انطباق آنها با اهداف برنامه ( ارزیابی گزینه ها) .
ج – تهیه طرح ها و اقدامات .

چ – تصویب برنامه منطقه ای .
ح – اجرای برنامه .
خ – نظارت بر اجرای برنامه .
نظریه ای تحت عنوان ” تم – استراتژی – پروژه ” برای برنامه ریزی وجود دارد که در برنامه ریزی توسعه منطقه ای نیز استفاده می شود و دارای سه مرحل زیر است :
1- اطلاعات کافی از منطقه و محیط مورد مطالعه و برنامه ریزی جمع آوری می شود ( تهیه تم برنامه ریزی ) .
2- مطالعات فراوانی از جنبه های مختلف اقتصادی اجتماعی – فرهنگی و غیره … انجام می گیرد (تعیین استراتژی برنامه ریزی) .
3- پروژه های مختلف عمران و توسعه منطقه تهیه می شود ( تهیه پروژه های برنامه ریزی )
این روش برنامه ریزی علاوه بر برنامه ریزی منطقه ای در برنامه ریزی اقتصادی بلند مدت ، میان و کوتاه مدت کاربرد دارد .

تعیین سناریو های
راهبردی مختلف
تعیین سیاست های اجرایی
تصویب

باز خور
فرآیند برنامه ریزی

مراحل و اقدامات برنامه ریزی (مختصر)
ورودی 1
ورودی 2
ورودی 3

9-6- انواع برنامه ریزی منطقه ای :
9-6-1- برنامه ریزی منطقه ای به مثابه فرآیندی برای تهیه طرح های جامع عمران منطقه ای :
هدف از این نوع برنامه ریزی منطقه ای ، تمرکز سرمایه کذاری در مناطق مستعد توسعه اما عقب افتاده می باشد که از طریق ایجاد قطب های رشد و مراکز توسعه موجبات حرکت عمومی را در منطقه مورد نظر در جهت پیشرفت امکان پذیر خواهد نمود .
9- 6-2- منطقه ای کردن برنامه های توسعه ملی :
در این الگو ، برنامه ریزی منطقه ای درون یک نظام جامع و متمرکز برنامه ریزی جای دارد . در این نظام دو حرکت کلی برنامه ریزی از بالا به پایین و از پایین به بالا مشاهده می شود :
الف – حرکت از پایین به بالا به منظور تعیین امکانات و نیازهای منطقه ای .
ب – حرکت از بالا به پایین به منظور تعیین هدف ها و راهبردهای توسعه ملی و در مرحله نهایی تهیه برنامه های ملی و توزیع منابع .
مطابق این الگو هدف برنامه ریزی ، منطقه ای کردن برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور یا بخش است

9-6-3- روشه برنامه ریزی جامع منطقهای ( بخشی – منطقه ای ) :

در این فراگرد ، برنامه ریزی ، غیر متمرکز است و نظام کلی برنامه ریزی یکپارچه و جامع می باشد . برنامه ریزی قادر است با مکانیزم های گوناگون ، هماهنگی بین برنامه کلان بخش ها و مناطق را برقرار سازد و در واقع با یک فرآیند یکپارچه برنامه ریزی عمودی و افقی قادر به این کار است تا علاوه برتهیه برنامه بخشی کلان ، برنامه های جامع مناطق نیز تهیه شود . برنامه ریزی منطقه ای یک برنامه ریزی اقتصادی-کالبدی است و این علی رغم برنامه ریزی ملی که بیشتر جنبه اقتصادی دارد و برنامه ریزی شهری که دارای جنبه کالبدی است ، می باشد .
بعد تقتصادی برنامه ریزی منطقه ای غالباً با ساخت اقتصادی یک منطقه مانند بخش های تولیدی ، خدماتی ، نیروی کار و سطح درآمد و … سر و کار دارد و بعد فیزیکی آن بیشتر روی ساخت کالبدی ، مانند کاربری زمین ، ارتباطات ، توسعه شهری و … تاکید دارد .

برنامه ریزی منطقه ای می تواند دارای ماهیت های زیر باشد :
1- برنامه ریزی اصلاحی ( تخصیصی ) ( Allocative) :فقط جنبه نوسازی و اصلاح وضع موجود را دارد .
2- برنامع ابداعی ( Innovative) :جنبه ایجاد تغییر و دگرگونی دارد .
3- برنامه ریزی ارشادی ( Indicative) :شامل خطوط و رهنمودهای کلی و عمومی است .
4- برنامه ریزی آمرانه ( Imperative) :خطوط ویژه و لازم الاجرا را نشان می دهد .
9-7-نقش برنامه ریزی منطقه ای :
از طرفی ایجاد تحرک در جمعیت و توزیع موقعیت های اشتغال ، ارتباطات تنگاتنگ اقتصادی – اجتماعی اوقات فراغت و شبکه های ارتباطی بین منطقه ای و از طرف دیگر هدایت جریانهای جمعیتی و اشتغال در منطقه با قابلیت بهره گیری از منابع در بلند از طریق ایجاد تعادل بین یک منطقه و سایر مناطق کشور بر اساس تصمیم گیری های دولت می باشد . بخش مهمی از برنامه ریزی منطقه ای شامل برنامه ریزی بر روی کاربری زمین است که محل انجام فعالیتهای مختلف در یک منطقه را با تخصیص زمین و مکان مناسب برای آنها نشان می دهد ، برنامه ریزی بین مناطق نیز جنبه اقتصادی داشته و تقسیم فعالیتها را بین مناطق مختلف یک کشور را نشان می دهد .

9-8- تعادل منطقه ای :
در سطح منطقه ، ایجاد تعادل منطقی بین مردم ، اشتغال و محیط زیست یکی از آرمانهای پسندیده می باشد . منظور از رشد منطقه بدان معنا نیست که منطقه فقیرتر تندتر از مناطق توسعه یافته رشد نمایند تا سطوح درآمدی متعادل شود . گذشته از تعادل درآمدبی ، ایجاد برابری در موقعیتهای اقتصادی ، اجتماعی ، محیطی و شرایط زیست جمعیت و بخ کارگیری تمام ظرفیتها و بالا بردن کیفیت زندگی نیز به تعادل منطقه ای کمک می کند .
9-9- رویکرد نوین توسعه منطقه ای :
وجود تفاوتهای ناحیه ای و در مقیاس بزرگ تر عدم تعادلهای منطقه ای در سطح کشورها ، نخستین زمینه نظری رویکردهای توسعه منطقه ای به شمار می رود و زمانی عنوان می شد که داشتن یک واحد تصمیم گیری یکپارچه برای درونی کردن کلیه عاملهای موثر خارجی ضرورت دارد و تسهیل تبادل اطلاعات و انطباق میان نهادها ، حمایت از هدف کلی توزیع درآمد ، توان کاهش تفاوتهای محلی و شکل گیری سیاست گذاری قانونی از مقوله های بسیار مهم در پدیده توسعه ، منطقه ای بشمار می رفت .(Rundinelli1975)

در دیدگاه منطقه وابستگی سه دسته بندی نظری در مورد توسعه منطقه ای مطرح شده است :
الف- ویژگی های نظری : باز بودن اقتصادهای منطقه ای و نقش عامل های خارجی در توسعه منطقه ای و سپس انتقال رشد به کل ساختار منطقه ای (اقتصادی) ، انطباق مدیریت محلی با تغییرات ناشی از عاملهای خارجی (مدیریتی) و مکان یابی فعالیتها و نقش تعادل بخشی جا به جایی نیروی کار در منطقه (فضایی) جنبه های مختلف را تشکیل می دهد .
ب- ویژگی های اصول نظری : بر پایه توسعه شهری و ایجاد نظام شهری استقرار یافته و وجود منابع و پایه ای بودن فعالیت های مرتبط با آن منابع می باشد .
پ- ویژگی های ارکان اصلی : توسعه منطقه ای را شکل می بخشد .

این قابل تردید نیست که رشد منطقه ای در جایی باید افزایش یابد که به منطقه و کشور کمک کند و در جایی باید متوقف شود که برای انسان و طبیعت ضرر داشته باشد از این مفهوم سه ویژگی برای توسعه منطقه ای استنتاج گردیده است .

1- فرآیند توسعه یک منطقه حاصل نظام پیچیده ای از فعالیتهای توسعه زای دولتی یا غیر دولتی است .
2- رویکرد منطقه ای در توسعه ، فعالیت های توسعه زا را بر اساس قابلیت های منطقه ای هدایت می نماید.
3- گرایش برنامه ریزی توسعه منطقه ای ، حرکت از نگرش بخشی به سوی توزیع میان بخشی سرمایه در یک منطقه است (Honjo1981) .در همین راستا دارایی های اقتصادی ، ساختار سازمانی ، نهادها و مناسبات خارجی ، عنصرهای نقش ساز در توسعه منطقه ای معرفی شده اند (Lakshmanan1981) .
با نگرشی دیگر مبنای توسعه منطقه ای بر سه اصل :
حقیقت«وقوع توسعه»
نیکی «تامین عدالت و رفاه»
زیبایی « اعتلای ارزش های انسانی و زیست محیطی»
استوار می باشد وهرگونه نهاد سازی باید در راستای اراده مردم و به منظور نیل به این سه هدف صورت گیرد (Misra1982) .

بعدهای توسعه منطقه ای در چهار سطح مطرح است و باید ارتباط عمودی و نظام مند میان این چهار سطح برقرار باشد به گونه ای که :
1- سطح جهانی ( منطقه بین المللی ): هماهنگی و همکاری در امر توسعه .
2- سطح ملی ( بین منطقه ای ) : تقلیل تفاوت های منطقه ای .
3- سطح منطقه ای : توسعه ناحیه ای .
4- سطح محلی : توسعه منابع و توسعه اجتماعی اهمیت می یابد .
(Gruchman1982)
چون خارج نمودن توسعه ملی از ویژگی تمرکز و توجه به جنبه های مکانی (فضایی) دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی و نیز نا برابری توزیع منابع مالی در سطح کشور دارای جنبه مدیریتی می باشد توسعه منطقه ای برای معنادار شدن باید بعنوان بخشی از مدیریت ، رهبری و هدایت جامعه در نظر گرفته شود (Casstella1983)

برنامه ریزی توسعه منطقه ای در آینده ، نقش پویا برای شناخت قابلیتها و محرکهای توسعه زا ، هدایت توسعه متوازن با هدفهای اجرایی در سطح ملی و نیز در انطباق با منابع و مهارتهای انسانی و در چارچوب جهانی شدن اقتصاد و رابطه میان کشورها دارا خواهد بود . در واقع یک گزینه در تعریف توسعه منطقه ای اینک تغییر شکل از اقتصاد بسته ، دولتی و متمرکز به یک اقتصاد باز ، بازاری و غیر متمرکز است. در این مورد سه ایده اصلی مطرح شده :
الف – آگاهی از محیط جدید در بر گرفته پدیده منطقه .
ب- آگاهی از عامل های جدید رشد و توسعه منطقه ای که در این محیط جدید مطرح هستند .
پ- لزوم طراحی روش های جدید دخالت در فرآیند توسعه منطقه ای و تشویق و تحریک رشد و توسعه منطقه ای با توجه به شرایط جهانی شدن اقتصاد (Boisier1998-A) .
محیط جدید برای توسعه منطقه ای بر سه گزینه استوار است .

الف – باز بودن محیط از نظر خارجی ، بر اثر جهانی شدن و توسعه ارتباطات و باز بودن محیط از لحاظ داخلی و در نتیجه برقرار نمودن عدم تمرکز . این دو عامل باز بودن (خارجی و داخلی ) تحت تاثیر چهار موقعیت رقابت (بین منطقه ها) ، نوسازی ( با توجه به بازارگانی بین المللی) ، عدالت (ایجاد برابری میان منطقه ها) و مشارکت (تحرک نهادهای مردمی ) قرارداد .
ب- وجود پیوند سرزمین در محیط میان منطقه ای محوری (مرکزی) و شریک و حاشیه (پیرامونی) ، یعنی منطقه به عنوان یک قلمرو سیاسی و اعمال مدیریت سرزمینی برآن ، به این مفهوم که در دیدگاه مدیریت توسعه منطقه به عنوان سرزمین قلمروی انجام فعالیتهای توسعه زا می باشد .
پ – نوگرایی در مفهوم ملت – دولت و شکل گیری عملکردهای جدید در ساختار حکومتی مانند ایجاد دولت های محلی (زیر ملی) (Boisier1998-A) .
منطقه ها به عنوان بستری برای رقابت در اقتصاد در اقتصاد جهانی به ویژه از لحاظ استقرار بنگاه ها و شرکتهای تولیدی و خدماتی حایز اهمیت می باشد ، همچنین منطقه ها ساختار جغرافیایی تسهیل تبادل دانش ، نوآوری ، فن آوری و دیگر عامل های خارجی قابل مبادله میان کشورها هستند و نیز آموزش نهادی و سازمانی برای انجام فعالیتهای نوین در منطقه شکل می گیرد . نمودار اسلاید بعدی شرایط نوین توسعه منطقه ای را نشان می دهد .

جهانی شدن
عدم تمرکز
رویکرد نوین توسعه منطقه ای
شرایط نوین
عامل های جدید توسعه
محیط جدید
روش های
جدید توسعه
پیوند سرزمینی
نوگرایی در مفهوم ملت و دولت
رقابت
عدالت
نوسازی
مشارکت
موقعیت ها
منطقه های مرکزی پیرامونی
باز بودن محیط خارجی
باز بودن محیط داخلی
ایجاد دولت های محلی

در این رهگذر ، با توجه به نقش و اهمیت برنامه ریزی توسعه منطقه ای در فرآیند جهانی شدن اقتصاد ، یک سامانه سلسله مراتبی برای نظام برنامه ریزی منطقه ای می توان در نظر داشت که شامل سطح بندی برنامه ریزی منطقه ای در سطوح جهانی ، ملی ، پایین تر از سطح ملی و سطح محلی خواهد بود . نمودار اسلاید بعد نظام برنامه ریزی منطقه ای را با سطح بندی فوق نشان می دهد .

نظام برنامه ریزی توسعه منطقه ای

ضمائم
( 1 )
انواع طرحهای برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ایران
طرح جامع سرزمین : طرحی است که شامل استفاده از سرزمین در قالب هدفها و خط مشیهای ملی و اقتصادی از طریق بررسی امکانات و منابع و مراکز جمعیت شهری و روستایی کشور و حدود و توسعه و گسترش شهرها و شهرکهای فعلی و آینده و قطبهای صنعتی و کشاورزی و مراکز جهانگردی و خدماتی بوده و در اجرای برنامه های عمرانی بخشهای عمومی و خصوصی ایجاد نظم و هماهنگی نماید.

طرح کالبدی ملی و طرح کالبدی منطقه ای : با هدف مکانیابی برای گسترش آینده شهرهای موجود و ایجاد شهرها و شهرک های جدید، پیشنهاد شبکه شهری آینده کشور یعنی اندازه شهرها، چگونگی استقرار آنها در پهنه کشور و سلسله مراتب میان شهرها به منظور تسهیل و مدیریت سرزمین و امر خدمت رسانی به مردم و پیشنهاد چارچوب مقررات ساخت و ساز در کاربری های مجاز زمین های سراسر کشور .

طرح توسعه و عمران (جامع) ناحیه ای : این طرح در اجرای وظایف محول شده در قانون تغییر نام وزارت آبادانی و مسکن به وزارت مسکن و شهرسازی و تعیین وظایف آن – مصوی 1353- و تصویبنامه شماره 70971/ت407 ه مورخ 1373/1105هیات وزیران، به منظور تدوین سیاست ها و ارائه راهبردها در زمینه هدایت و کنترل توسعه و استقرار مطلوب مراکز فعالیت، مناطق حفاظتی و همچنین توزیع متناسب خدمات برای ساکنان شهرها و روستاها در یک یا چند شهرستان که از نظر ویژگی های طبیعی و جغرافیایی همگن بوده و از نظر اقتصادی، اجتماعی و کالبدی دارای ارتباطات فعال متقابل باشند، تهیه می شود. این طرح بر اساس مصوبه شماره 9860/ت 15311/ه مورخ1374/08/13هیات وزیران برای شهرهای بزرگ و شهرهای اطراف آنها تهیه می شود.

طرح جامع شهر : طرح جامع شهر عبارت از طرح بلند مدتی است که در آن نحوه استفاده از اراضی و منطقه بندی مربوط به حوزه های مسکونی، صنعتی، بازرگانی، اداری و کشاورزی و تاسیسات و تجهیزات و تسهیلات شهری و نیازمندیهای عمومی شهری، خطوط کلی ارتباطی و محل مراکز انتهایی خط (ترمینال) و فرودگاهها و بنادر و سطح لازم برای ایجاد تاسیسات و تجهیزات و تسهیلات عمومی مناطق نوسازی، بهسازی و اولویتهای مربوط به آنها تعیین می شود و ضوابط و مقررات مربوط به کلیه موارد فوق و همچنین ضوابط مربوط به حفظ بنا و نماهای تاریخی و مناظر طبیعی، تهیه و تنظیم می گردد. طرح جامع شهر بر حسب ضرورت قابل تجدیدنظر خواهد بود.
طرح تفصیلی : طرح تفصیلی عبارت از طرحی است که بر اساس معیارها و ضوابط کلی طرح جامع شهر نحوه استفاده از زمین های شهری در سطح محلات مختلف شهر و موقعیت و مساحت دقیق زمین برای هر یک از آنها و وضع دقیق و تفصیلی شبکه عبور و مرور و میزان تراکم جمعیت و تراکم ساختمانی در واحدهای شهری و اولویتهای مربوط به مناطق بهسازی و نوسازی و توسعه و حل مشکلات شهری و موقعیت کلیه عوامل مختلف شهری در آن تعیین می شود و نقشه ها و مشخصات مربوط به مالکیت بر اساس مدارک ثبتی تهیه و تنظیم می گردد

طرحهای بهسازی، نوسازی، بازسازی و مرمت بافت ها:طرحهای بهسازی، نوسازی، بازسازی و مرمت بافت ها طرح هایی هستند که برای بهسازی، نوسازی و بازسازی محلات شهر اعم از قدیم، جدید و یا مساله دار به عنوان طرح تفصیلی بخشی از بافت موجود شهر تهیه می شوند.  
طرح آماده سازی توسعه های جدید در شهرها :این طرح ها شامل مجموعه عملیات لازم برای مهیا نمودن زمین جهت احداث ممکن و تاسیسات لازم مربوط مطابق قانون زمین شهری و آیین نامه های اجرایی آن است و به عنوان طرح تفصیلی توسعه های جدید شهری تهیه می گردد. 
طراحی شهری : طراحی شهری دانشی است که ارتقای کیفیت محیط را بر اساس ادراک و رفتار مردم کارشناسان و مدیران ملحوظ دارد.
ماخذ: بیانیه پایانی همایش سیما و منظر شهری تجارب جهانی و چشم انداز آینده 1382/11/28

طرح تفصیلی موضوعی : طرح موضوعی نیز طرحی است که برای احیاء برخی از مکانهای متروک و با عملکردهای قبلی خاص و ناحیه هایی وسیع (مثل معادن) یا حفاظت چند ناحیه با ارزش معماری در محورها حومه ها و سواحل و یا برای فعالیتهای تفریحی و گردش و نیز فضای سبز یا کمربند سبز تهیه می شود و همانطوریکه از معنای لغوی آن برمی آید معطوف به موضوعات خاص برنامه ریزی و در واقع برای تکمیل طرحهای تفصیلی پایه و موضعی می باشد و مشخصات عمومی چنین طرحی عبارت است از زمان محدود تغییر در موضوع خاص محدوده هایی خاص در بخشی از شهر یا در سطح تمام شهر و همراه با ویژگیهای قابل تغییر یا اصلاح بودن از نظر مشخصات اجرایی نیز این طرح می تواند توسط بخش عمومی یا خصوصی یا ترکیبی از هر دوی آنها صورت گرفته و با همکاری نهادهای مرتبط با موضوع اجرا شود. وظایف خاص طرح ساماندهی جنبه های خاص تقویت سایر طرحهای شهری و تعیین وظایف نهادهای ذیربط بوده و اسناد آن نیز شامل نقشه پیشنهادات گزارش مکتوب برای ضرورتها و سیاستهای اجرایی و سایر مطالب توضیحی و تشریحی می باشد

طرح تفصیلی موضعی : طرح موضعی طرحی است که هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی با محدودیت همراه بوده و شامل طراحی توسعه جدید شهر با تجدید نظر در طرحهای توسعه قبلی و یا بهسازی مناطقی از شهر و یا ترکیبی از اینها خواهد بود. از نظر مشخصات عمومی این طرح برا یحداکثر مدت ده سال و همراه با قابلیت تغییرات عمیق در محدوده نسبتا کوچکتر تهیه شده و قابل تغییر و اصلاح می باشد.
اجرای آنها توسط بخش عمومی یا خصوصی یا ترکیبی از هر دوی آنها صورت گرفته و با همکاری نهادهای مختلف به ویژه بخشهای مرکزی یا نواحی بزرگ جدید انجام خواهد شد. وظایف خاص چنین طرح ساماندهی مراکز شهری ساماندهی نواحی مسکونی قدیم و یا جدید و ساماندهی نواحی صنعتی تجاری تفریحی گردشگری و غیره بوده اسناد آن نیز شامل نقشه پیشنهادات سند پیشنهادات و سیاستهای اجرایی و سایر مطالب توضیحی و تشریحی همراه با برآوردهای مالی می باشد.

طرح هادی شهری : طرح هادی شهری عبارت از طرحی است که در آن جهت گسترش آتی شهر و نحوه استفاده از زمین های شهری برای عملکردهای مختلف به منظور حل مشکلات حاد و فوری شهر و ارایه راه حل های کوتاه مدت و مناسب برای شهرهایی که دارای طرح جامع نمی باشند، تهیه می شود
طرح شهرهای جدید : عبارت است از طرح هایی که برای ایجاد شهرهای جدید طبق تعریف ماده (1)  تصویب نامه شماره  2340/ت276هـ  مورخ  1371/06/25 در قالب طرح های کالبدی ملی و منطقه ای و جامع ناحیه ای ضرورت و مکان ایجاد آنها با سقف جمعیتی و نوع فعالیت معین به تصویب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران خواهد رسید و متعاقب آن و مانند سایر شهرها بایستی برای آنها طرح جامع و تفصیلی تهیه شود.
طرح شهرک های مسکونی : طرح شهرک های مسکونی طرحی که برای ایجاد یک مرکز جمعیتی جدید در خارج از محدوده قانونی و حریم شهرها ـ مصوب 1355 ـ تهیه می شود. 
طرح هادی روستا : عبارت از طرحی است که ضمن ساماندهی و اصلاح بافت موجود میزان و مکان گسترش آتی و نحوه استفاده از زمین برای عملکردهای مختلف از قبیل مسکونی، تولیدی، تجاری و کشاورزی و تاسیسات و تجهیزات و نیازمندی های عمومی روستایی را حسب مورد در قالب مصوبات طرحهای ساماندهی فضا و سکونتگاههای روستایی یا طرحهای جامع ناحیه ای تعیین می نماید.

( 2 )
جایگاه آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزی کشور
ایران با سابقه نزدیک به 50 سال برنامه ریزی تا کنون دو بار تهیه برنامه های بلندمدت آمایشی را تجربه کرده است تجربه اول مربوط به مطالعات ستیران بود که در دهه 50 بصورت تفصیلی تهیه و تدوین شده و با وقوع انقلاب اسلامی ایران مسکوت ماند و تجربه دوم مربوط به سال 61 بود که به عنوان اولین طرح آمایش جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورد به جنگ و افزایش مسائل ومشکلات اقتصادی کشور به مرحله اجرا نرسید. تفکر برنامه ریزی بلندمدت آمایشی در طول دهه های اخیر همواره فکر برنامه ریزان و متخصصان برنامه ریزی و توسعه کشور را به خود مشغول کرده و اخیراً از سال 76 مرحله جدید مطالعات آمایش ملی در یک چارچوب جدید و در یک تعامل ملی ـ منطقه ای شروع شده و در حال تهیه و تدوین می باشد.
توجه به آمایش سرزمین در دور اخیر در واقع مولود وجود نوعی احساس نیاز به دیدگاه های جامع نگر، دورنگر و راهبردی بود که نه تنها به روابط غیربخشی و بین منطقه ای نظر داشته باشد بلکه روابط بخشی ـ منطقه ای را نیز با خود داشته باشد. این تفکر را می توان نوعی تحول در مختصات فکری نظام برنامه ریزی و اجرایی کشور دانست هرچند اهداف و سیاستهای برنامه ریزی ملی از جایی به جای دیگر و در زمانهای مختلف متفاوت است اما این سیاستها نوعاً جهت کاستن از شکاف میان مناطق، توزیع مجدد و یا تغییر الگوی رشد جمعیت و فعالیت اقتصادی در فضا، توسعه مناطق مرز منابع و ارتقاء تخصیص منابع می باشد.

ضرورت انجام مطالعات آمایشی :
بی شک غایت اصلی تمام برنامه ریزیها رسیدن به توسعه پایدار، تعادل منطقه ای، توزیع مناسب فعالیتها و استفاده حداکثر از قابلیت های محیطی در فرایند توسعه مناطق می باشد. تمرکز شدید جمعیت و فعالیت ها در یک یا چند نقطه جغرافیایی از مشخصه های بارز اکثر کشورهای جهان سوم بخصوص ایران است عدم توجه به برنامه های بلندمدت و تکیه سیاستگذاران به برنامه های توسعه سطحی جهت تحقق شعارهای خود از موانع اصلی توسعه ناموزون کشور است. بررسی برنامه ریزی توسعه در دوران سی ساله قبل از انقلاب نشان می دهد که به رغم دستیابی به رشد اقتصادی در چند بخش و حتی افزایش چشمگیر درآمد سرانه، رژیم گذشته در پیشبرد اهداف توسعه با مشکلاتی مواجه شد. ریشه این مشکلات عمدتاً ناشی از تنظیم برنامه ریزی توسعه با نگرش صرف اقتصادی و بدون توجه به بازتابهای اجتماعی و منطقه ای آن بود که به نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و منطقه ای به شدت دامن زد و مانع از برخورداری متعادل همه مناطق از مواهب توسعه گردید. (زالی، 83).
این نوع نگرش به برنامه ریزی و توسعه را می توان مطابق با دیدگاههای نظریه پردازان توسعه در دهه 50 و 60 دانست که توسعه را به مفهوم رشد تلقی کرده و تنها رشد اقتصادی و افزایش درآمد سرانه را عین توسعه می دانستند. در اوایل دهه 50 شمسی جهت رفع نابرابریها و ایجاد تعادل منطقه ای در صدد استفاده از روش برنامه ریزی فضای ملی همگام با برنامه های اقتصادی گردید که بعد از انقلاب نیز در مراحل مختلف پیگیری شد و در حال حاضر نیز یکی از ضرورتهای توسعه متعادل فضایی در سطح ملی می باشد. در این خصوص اصول جدید برنامه ریزی بر چهار اصل استوار است .

–         ویژگی فضایی که نیازمندیها و ویژگیهای مکانها در آن مدنظر قرار می گیرد
–         ویژگی پایداری که بحث پایداری در مقیاس کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت مورد توجه قرار می گیرد
–         ویژگی یکپارچگی که لزوم هماهنگی اهداف و اقدامات را مورد توجه قرار می دهد
–         ویژگی جامعیت که لزوم توجه به تمام بخشها در یک نگرش سیستمی و جامع را بیان می کند
در این چارچوب بعد فضا دارای اهمیت فراوان است و اصول برنامه ریزی فضایی در برگیرنده اصول پایداری، یکپارچگی و جامعیت است. در این میان رسالت برنامه آمایش سرزمین رسیدن به عدالت اجتماعی از دیدگاه دسترسی عادلانه و توزیع فضایی دستاوردهای توسعه، کارایی ناشی از برقراری و تقویت پیوندها و ایجاد یکپارچگی فضایی، تعادل اکولوژیکی و ارتقاء کیفیت زندگی و حفظ و اعتلای هویت منطقه ای است .
بنابراین می توان تهیه طرحهای آمایش و اجرا کردن آنرا به دلایل زیر ضروری دانست.
1-      جهت بهره برداری مناسب از امکانات و قابلیت های مناطق
2-      جهت ایجاد تعادل فضایی در پهنه سرزمین
3-      جهت تلفیق ویژگیهای فرهنگی مناطق در فرایند ملی ـ منطقه ای
4-      جهت ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف اقتصادی
5-      جهت لحاظ مناسبات جهانی و منطقه ای در برنامه ریزی
6-      جهت تخصصی کردن و دادن نقش های محوری به مناطق
و در نهایت جهت ایجاد زمینه برای رشد و توسعه کشور به مفهوم واقعی و استفاده از قابلیت های طبیعی، اجتماعی و اقتصادی در تسریع فرایند توسعه و هدایت صحیح چارچوب توسعه می باشد.

زمینه های قانونی مطالعات آمایش
از مشکلات عمده ای که در نظام برنامه ریزی وجود دارد، تفسیرپذیری قوانین مربوط به آن است که موجب تلقی های مختلف از قوانین می شود و به دنبال آن در اجرا نیز ناهماهنگیهایی به وجود می آورد. این امر ایجاب می کند تلقی ها، متون و منابع قانونی ناظر بر این حوزه و حدود اختیارات عوامل موثر دقیقاً بررسی شود. این بررسی ها می تواند به منزله چارچوبی برای اصلاحات مورد نیاز در نظام برنامه ریزی باشد و تغییر یا اصلاح ساختار برنامه ریزی دارای محمل قانونی باشد.
در ماده 72 دولت مکلف شده به منظور توزیع مناسب جمعیت و فعالیتها در پهنه سرزمین با هدف استفاده کارآمد از قابلیتها و مزیتهای کشور با استفاده از مطالعات انجام شده سند ملی آمایش سرزمین را به اجرا درآورد.
در بند الف ماده 74 قرار دادن اسناد ملی آمایش سرزمین و کاربری ملی به عنوان مرجع اصلی هماهنگی های بین بخشی، بین منطقه ای و بخشی ـ منطقه ای در تصمیم گیریهای اجرایی بیان شده است.
در بند ب ماده 74 نیز: «به هنگام نمودن سند آمایش سرزمین، متناسب با تحولات جهانی و منطقه ای، علمی و فنی با بهره گیری از اطلاعات پایه ای و مکانی و تعامل سطوح خرد و کلان منطقه ای و بخشی، به گونه ای که برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سازگاری با سند ملی آمایش سرزمین تنظیم گردد.» مورد اشاره قرار گرفته است.
همچنین در ماده 11 ضوابط ملی آمایش سرزمین اشاره شده که: «سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور موظف است زمینه استمرار و پویایی مطالعات آمایش سرزمین با سه رویکرد «تاثیر تحولات جهانی، منطقه ای و داخلی»، «تعمیق نگرش بلندمدت و پایدار در راهبردهای توسعه ای کشور»، «تهیه طرح های ویژه از نظر موضوعی یا محدوده جغرافیایی» فراهم نموده و سازماندهی مطالعات آمایش سرزمین به گونه ای صورت پذیرد که برنامه پنجم و برنامه های بعدی میان مدت توسعه کشور به طور کامل بر مبنای سند آمایش سرزمین تهیه شود.»

جایگاه آمایش در نظام برنامه ریزی کشور
به لحاظ مفهوم آمایش سرزمین ایجاد تعادل بین سه عنصر انسان، فضا و فعالیت تعریف شده و مقولـه آمایش، تلفیقی از سه علم اقتصاد ـ جغرافیا و جامعه شناسی است. ظهور رویکرد آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزی کشور ماحصل ضرورت هایی بود که از دیرباز در نظام برنامه ریزی احساس می شد. اکنون که بیش از 30 سال از پیدایش این ایده در نظام برنامه ریزی می گذرد فرصت مناسبی است تا سه بار تجربه مطالعات آمایش در کشور به بوته نقد سپرده شود تا از این طریق بررسی جایگاه آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزی با توجه به الزامات عملیاتی و قانونی موجود واقع بینانه تر صورت پذیرفته و زمینه تنظیم هرچه منطقی تر روابط میان سطوح مختلف برنامه و تعیین جایگاه مناسب برای آمایش سرزمین بوجود آید.
آمایش سرزمین به عنوان بالادست ترین سند توسعه کشور از جایگاه خاصی در نظام برنامه ریزی کشور برخوردار است اگر ابعاد مختلف برنامه ریزی و توسعه را در سطوح مختلف بررسی کنیم جایگاه آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزی ایران به روشنی قابل تشخیص خواهد بود.
علاوه بر روابط افقی که در ارتباط میان نظام برنامه ریزی و نظام اجرایی کشور در قالب سطوح مختلف برنامه (اعم از بلندمدت / میان مدت / کوتاه مدت) وجود دارد، وجود ارتباطاتی عمودی در درون نظام برنامه ریزی که جایگاه هریک از سطوح برنامه را تبیین نموده و چگونگی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری این سطوح را از یکدیگر تشریح می نماید ضروری است. بدون شناخت این نوع از روابط درک کافی از نحوه عملکرد و وظایف مورد انتظار نظام برنامه ریزی نمی توان داشت.
براساس تقسیم بندی چهار سطح برنامه ریزی را می توان از هم تفکیک کرد:
1ـ خرد2ـ کلان3ـ توسعه4ـ آمایش
هرکدام از سطوح فوق نیز مشخصات و ویژگیهای خاصی دارند که آمایش را از سایر سطوح تفکیک می کند

مقایسه رویکرد آمایش با سایر رویکردهای برنامه ریزی از نظر اهداف
منبع: مطالعات آمایش سرزمین، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، 83

اهداف تعیین شده در برنامه ریزیهای سطوح مختلف حاکی از جایگاه بالای آمایش بعنوان چارچوب توسعه بلندمدت کشور و در واقع راهنمای تدوین سایر سطوح برنامه ریزی است. بهره وری از منابع و ظرفیت های اقتصادی و اجتماعی و محیطی سرزمین هدف اصلی آمایش سرزمین است که سایر اهداف سطوح توسعه، کلان و خرد را نیز در برمی گیرد در واقع رسیدن به هدف آمایش در یک افق بلندمدت 20 ساله مستلزم رسیدن به اهداف برنامه های 5 ساله، سالانه، بخشی و منطقه ای است و ضروری است جهت گیری این برنامه ها در راستای اهداف آمایش صورت گیرد.
از طرف دیگر مطالعه پیامدهای فضایی هرکدام از سطوح فوق در تبیین بهتر جایگاه آمایش در نظام برنامه ریزی و در بین سطوح برنامه ریزی کمک شایانی خواهد نمود.

مقایسه رویکرد آمایش با سایر رویکردهای برنامه ریزی از نظر پی آمدهای فضایی

سازماندهی مناسب فعالیت و انسان در پهنه سرزمین غایت اصلی تمام برنامه ریزیها در سطوح مختلف است. اگرچه در سطح خرد مکانیابی جهت حداکثر نمودن سود بنگاه و در واقع جا نمایی بهتر فعالیت ها پیامد فضایی این نوع برنامه ریزی می باشد ولی این جانمایی در راستای هدف بالاتر یعنی چیدمان منطقی فعالیتها در پهنه سرزمین ایفای نقش می کند به عبارت دیگر فرایند برنامه ریزی صحیح و سلسله مراتبی از سطح آمایش ملی شروع و با تدوین برنامه های میان مدت توسعه ای و برنامه ریزی کلان اقتصادی به سطح برنامه ریزی خرد منتهی می شود. اتکا به این سلسله مراتب نه تنها به اجرایی شدن مطالعات کلان و بلندمدت کمک شایانی می کند بلکه روند توسعه کشور را منطقی، هماهنگ و پویا می سازد و عناصر توسعه یک کشور همانند اجزاء یک سیستم یا اندامهای یک بدن دارای عملکردی تخصصی بوده و چارچوبهای توسعه مناطق و اهداف بلندمدت آنها متاثر از اهداف بلندمدت ملی بوده و برنامه ریزیهای محلی نیز از چارچوبهای توسعه منطقه ای پیروی خواهند کرد.
ـ در نگاه خرد نگاه برنامه ریز فرایند تصمیم سازی کارگزاران منفرد اقتصادی است.
ـ نگاه کلان ماحصل تعامل تصمیمات کارگزاران اقتصادی در سطح کل فعالیت اقتصادی است.
ـ در نگاه توسعه تعریف اثربخش شاخصهای توسعه یافتگی و رسیدن به آن در فرایند پایدار مدنظر می باشد.
و در نگاه آمایش مهندسی ترتیبات بهره وری بهینه از ظرفیتهای اجتماعی و طبیعی مدنظر می باشد.
بسته به آنکه چه حدی از تاثیرگذاری آمایش را بر نظام برنامه ریزی کشور می پذیریم نحوه استفاده از اسناد آمایشی در تنظیم روابط سرزمینی بخش ها تفاوت می کند. در یک تعبیر نسبتاً محدود می توان آمایش را صرفاً به منظور شناسایی تاثیرات فضایی و جغرافیایی جهت گیری های برنامه به کار گرفت و یا انتظارات برنامه ریزان در زمینه تلفیق دیدگاه های سرزمینی یا بخشی و ایجاد هماهنگی های بین بخشی، بین منطقه ای و بخشی ـ منطقه ای را با استفاده از رویکرد آمایشی برآورده ساخت. گونه بندی و شناسایی مجموعه رویکردهای ممکن در این زمینه به تعدیل انتظارات برنامه ریزان از آمایش سرزمین و به طور متقابل آمایش گران از نظام برنامه ریزی کمک می کند.

 برنامه ریزی توسعه اجتماعی و اقتصادی در قالب یک فرایند سلسله مراتبی و منطقی برنامه ریزی، متاثر از مطالعات توسعه فضایی و آمایش ملی است. در واقع می توان گفت هدف نهایی برنامه ریزی توسعه فضایی و آمایش سرزمین برنامه ریزی توسعه اجتماعی است. در سلسله مراتب فوق بعد از تهیه طرح آمایش ملی و تعیین نقش مناطق، طرح پایه آمایش استان و شهرستان تدوین و با تحلیل مراکز زیست و فعالیت تدوین برنامه ریزی توسعه اقتصادی محلی، منطقه ای و ملی نیز شروع می گردد.
طراحی نظام برنامه ریزی مبتنی بر آمایش سرزمین و ارتقاء جایگاه آمایش سرزمین به عنوان بالادست ترین سند توسعه بلندمدت کشور در راستای اعتلای نظام برنامه ریزی کشور از طریق نهادینه سازی رویکرد آمایشی در بدنه نظام برنامه ریزی به منظور تنظیم رابطه دیدگاههای درازمدت و میان مدت و تنظیم روابط بین برنامه ریزی بخشی و منطقه ای و تعیین نقش و جایگاه بخش های مختلف و عرصه های مختلف جغرافیایی در چارچوب مبانی آمایش سرزمین صورت می گیرد.
در واقع آمایش و اسناد آن در سطح ملی یک سند بالادست در افق بلندمدت 20 ساله است که اصولاً جهت تحقق اهداف و آرمانهای آن باید تمام برنامه ریزیهای سطح پایین آن با استناد به این اسناد تهیه و نهایتاً به مرحله اجرا برسد.

(3)
    * برنامه ریزی از نظر مدیریتی
  این نوع برنامه ریزی دربرگیرنده جهت گیری های کلی و اساسی نظری است:
۱- متمرکز یا اجباری (شوروی سابق) ۲- نیمه متمرکز (اروپای شرقی سابق) ۳- مختلط (فرانسه و انگلستان) ۴- ارشادی (ژاپن) ۵- موضعی و موردی (آمریکا).
    * برنامه ریزی از نظر موضوعی
۱- کلان ۲- اقتصادی ۳- بخشی ۴- بین بخشی ۵- جامع ۶- اجتماعی ۷- نیروی انسانی ۸- فیزیکی ۹- آمایش سرزمین ۱۰- بخشی – منطقه ای
    * برنامه ریزی غلتان
    به نوعی از برنامه ریزی می گویند که در آن بعد از تعیین یک افق زمانی (۵ یا ۱۰ ساله) ۲ تا ۳ سال پس از شروع، یک بازنگری در کل برنامه صورت گرفته و براساس مقدار پیشرفت انجام شده و منابع مالی کاهش یا افزایش یافته، دوباره برنامه بر طبق همان افق زمانی قبلی با توجه به آمار و اطلاعات جدید طراحی می شود و این عمل هر ۲ تا ۳سال یک بار صورت می گیرد. اخیراً از سوی رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ـ دکتر رهبر ـ پیشنهاد شده بود که برنامه ریزی غلتان برای کشور ما مناسب است. او پیشنهاد داده بود که برنامه ریزان از این الگو بهره ببرند.

از توجه و شکیبایی که جهت برگزاری این سمینار پیشه کردید سپاسگزاریم
زرین پور – میر پور – نثاری
منابع :
اصول و مبانی برنامه ریزی منطقه ای – دکتر سید حسن معصومی اشکوری – پیام،پاییز 1388
انواع طرحهای برنامه ریزی شهری و منطقه ای در ایران – وحید محمدی – 1389/08/11
http://shahrsazitabriz.persianblog.ir/
سیدجواد سیدپور    روزنامه ایران، شماره 3769 به تاریخ 86/08/02 صفحه 8 (اقتصاد)
وبلاگ آرمانشهر


تعداد صفحات : 922 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود