1-1 مقدمه:
پس از انقلاب اسلامی و حرکت همگانی مردم برای تغییر بنیادین ارزش های نظام، دشمنان همواره از طریق برنامه های مختلف سعی در اختلال در نظام برنامه های کشورمان داشته اند. پس از آنکه دشمنان از ادامه رابطه و مصالحه با رهبران نظام جمهوری اسلامی مایوس شدند، به جنگ تحمیلی دامن زدند که خود می توانست تضعیف نظام تا نابودی کامل هویت دینی و ملی (ایرانی- اسلامی) را در بر داشته باشد. البته در این راه دشمن از هیچ حربه ای فرو نگذاشت، اما آنچه که مسلم بود رشادت ها و ایثار جوانان و مردم ایران زمین به مدد عقیده و ارزش هایی که از انقلاب به دست آورده بودند، مانعی بزرگ بر سر راه اهداف آنها شد و چیزی جز ناکامی و شکست در حوزه استراتژی های نظامی را برای آنها در بر نداشت. بدین ترتیب دشمن زخم خورده از شکست در حوزه های نظامی به فکر راه های پنهانی تر و البته کشنده تری برای نابودسازی نظام افتاد. در این دوره استحاله از درون و تهی سازی معانی ارزشی جامعه مهم ترین هدف دشمن قرار گرفت. تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی درست از سال 1368 یعنی پایان جنگ تحمیلی ایران و عراق آغاز شد و از خلاء ایجاد شده از مسایل جنگ، استفاده لازم را برد.
گسترش روز افزون ماهواره ها، گسترش بی بندوباری و به وجود آمدن فساد فراگیر در جامعه و به انحطاط کشیده شدن برخی از جوانان و گسترش روزافزون آنان به مشروبات الکلی، ایجاد گروه های غربی مانند: هوی متال ها، رپ ها و شیطان پرست ها، تمایل به مدگرایی و000 همه و همه نشان از هدفمند بودن این تهاجم از طرف دشمن داشت. این بار دشمن با استفاده از روش های نرم افزاری فکری و تبلیغی بر خلاف دوره قبل که مردان را مورد حمله قرار داده بود قلب جامعه، یعنی زنان و جوانان و جوانان را هدف گرفت.
جامعه شناسان معتقدند که پایه های هر جامعه، ریشه در ارزش ها و نظام عقیدتی آن دارد. بنابراین برای تضعیف هر جامعه، کافی است تا فرهنگ آن را تضعیف کرد. با این کار افراد جامعه از خود بیگانه شده و بر خلاف آنچه که حقیقت فرهنگی آنها را تشکیل می دهد، رفتار می کنند. دشمن برای حملات فرهنگی، نیاز به ابزارها و وسایل کارآمد داشت. بنابراین همان طور که لازمه حملات نظامی ابزار و آلات جنگی است، لازمه تهاجم فرهنگی نیز وسایلی است تا گلوله های زهرآگین فرهنگی دشمن از ماهواره ها گرفته تا اینترنت، رادیو و توزیع کتاب های ضد فرهنگی و دگراندیشی به براندازی نظام های مخالف و تضعیف و آنها مبادرت ورزد.
می توان گفت خانواده کانون توجه حملات ابزارهای مدرن تهاجم فرهنگی است و با تضعیف آن بسیاری از اهداف تهاجم فرهنگی محقق می شود. با نگاه به کارکردهای خانواده بیش تر می توان به اهمیت آن توجه نمود. خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی پایه و اساسی در جامعه، معمولاً کارکردهای گوناگونی را بر عهده دارد که البته چگونگی این کارکردها و شدت عملکرد آنها در فرهنگ های گوناگون متفاوت است.
دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دین داران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب می شود. این پدیده در سده های اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و حتی موجب به وجود آمدن مکاتب فلسفی الحادی و ایدئولوژی های دین ستیز یا دین گریز گردید. اما چرا انسان که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درون مایه های دین پیوند تکوینی دارد، به دین گریزی روی می آورد و چرا دین گریزی در نسل جوان،ونوجوان نمود بیشتری دارد؟
در پاسخ، باید گفت: در دین الهی هیچ عنصر گریزاننده وجود ندارد; اگر انسان ها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نایل آیند، هرگز از دین نمی گریزند. افزون بر این، عقل و عشق ـ هر دو ـ در متن دین جای دارند. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه می کند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط می بخشد. بنابراین، علت دین گریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزه های دینی جست وجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارند0
جسم و روان انسان مانند جهان طبیعت دارای فصول گوناگون است; جسم جوانه می زند، رشد می کند، محصول می دهد و زمستان پیری پس از مدتی از راه می رسد. روان انسان نیز گاه لبخند بهاری و گاه مهر تابستانی و گاه اشک پاییزی و گاه قهر زمستانی را تجربه می کند. این تغییر و تبدیل از ویژگی های طبیعی انسان و جهان است و در مسیر آن نوگرایی و به روز بودن خودنمایی می کند و پدیده ی اجتماعی مد و مدگرایی متولد می شود.
تحقیق حاضر به دنبال بررسی عوامل اجتماعی – فرهنگی موثر بر دوری گزینی جوانان از الگوهای فرهنگ خودی و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی با توجه به مکانیزم احساس هویت اجتماعی است.
2-1بیان مساله:
تعریف هویت:
در میان تعاریف متنوعی که در باب هویت فرد ذکر شده اظهار نظر " جان گاردنر" از صراحت وجامعیت بیشتری برخوردار است . او می نویسد:" یک فرد جوان باید بیاموزد که بیش از هر چیز خودش باشد ، در جایی که بیشترین ارزش را برای دیگران دارد – دیگرانی که مطمئنا ً برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند مراد از اصطلاح " هویت " چنین رابطه متقابلی است که متضمن یکی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است."
مفهوم بحران هویت :
مطابق تعریف مذکورحفظ تعادل میان " وحدت با خود" و " حضور در تجربه باطنی دیگران" از نشانه های احراز هویت محسوب می شود بر این اساس هر گاه تعادل مذکور بر هم خورده و حالت عدم توازن میا ن آنها به وجود آید نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریک فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می کند :" لزوم همرنگ شدن {با دیگران} با از دست رفتن هویت بیشتر می شود."
ازعبارت " فروم" چنین برداشت می شود که فرد تامین انتظارات دیگران ومانندآنها شدن را بر " خود واقعی بودن" ترجیح دهد ناگریز است بهای سنگینی بپردازد و آن دست کشیدن ازخود انگیختگی و فردیت است." اریکسون" نیز بحران هویت را در عدم توانایی نوجوان برای قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد ، معنا می کند. شایدمشکلات متعددی باشد که فرد در سالهای بعد زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.
زمینه های پیدایش بحران هویت :
از چالش های مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدپده بحران هویت در فرهنگ تفکر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست . برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه بر خورد ما با تمدن غرب در حدود دویست سال پیش بر می گردد . آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویکرد در قبال تحولات اروپا متکی بود: الف) طرد ، نفی و انکارو. ب) مرغوب شدن، خودباختگی وتسلیم. و رویکرد سومی که مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتهاو فرهنگ و تمدن خودی باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت و لذا فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفکر گردید که برای جبران گذشته ها وپر کردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی ، غرب باوری و غرب پرستی نیست . لازمه این گرایش به فرهنگ غربی جداشدن و دست کشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. لذا این باور در اذهان عده ای به وجود آمد که قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است . همانگونه که برخی نظیر " تقی زاده " بر این باور بودند که " هیچ راهی برای ما نمانده است جز اینکه از سر تا پا فرنگی شویم". علاوه بر زمینه های تاریخی ، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده است مسایلی نظیر گسست فرهنگی ، فرد گرائی افراطی سکولاریسم ، تضاد نسلها، تغییرات پر شتاب زندگی ، خلا آرمانی ، فقدان عامل دین و مذهب ، پدیده کلان شهرهای بزرگ و نظام نا کار آمد آموزش و پرورش هر یک در جای خود ، اثرات تعیین کننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است که فرصت پرداختن به همه آنها نیست ولیکن از باب اشاره ،به گفتاری از مارسیا‹ 1985› اکتفا می کنیم . به گفته وی " در جوامعی که مذهب وجود ندارد ، جوانان بحران {هویت} شدیدتری را تجربه می کنند چرا که مذهب به مهمترین سوالات جوانان یعنی : از کجا آمده ام ؟ چه کسی هستم ؟ به کجا خواهم رفت و چه باید بکنم ؟ پاسخ می دهد
هر فردی با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعه رفتارهای اجتماعی آنها، این مسئله را به صورت ملموس درخواهد یافت که در سال های اخیر و بخصوص پس از پایان هشت سال دفاع مقدّس، گرایش به فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی در بین جوانان ما رشد صعودی یافته است و گروه هایی از جوانان به علل گوناگون از دین و فرهنگ حالت گریز پیدا کرده اند، به گونه ای که وقتی در بین برخی از آنها از دین و فرهنگ خودی سخن به میان می آید به صورت علنی بی میلی و بی علاقگی خود را به دین اظهار می کنند. البته باید اذعان کرد که این انکار و زدگی از دین به خاطر خود دین نیست، بلکه علل این مسئله بیشتر به رفتارهای دین داران و مدعیان دین برمی گردد. بخش عمده این رفتارهای انکارگونه جوانان و گرایش های آنان به فرهنگ بیگانه به خاطر تبلیغات کاذب و دروغین درباره دین و القای شبهه در بین جوانان می باشد و چون جوانان برای این سوالات و شبهات خود پاسخ قانع کننده ای نمی یابند، از دین گریزان شده، به فرهنگ بیگانه و غربی گرایش پیدا می کنند. البته با وجود همه این شبهات و تبلیغات همواره و در همه حال بارقه ای از دین و غیرت و حمیّت دینی در روح و روان جوانان موج می زند; بارقه امیدی که سرانجام بسیاری از جوانان را از غوطه ور شدن در فرهنگ مبتذل غربی و بیگانه باز می دارد و آنان را به آغوش پرمحبت دین باز می گرداند.
پذیرش فرهنگی و گرایش به فرهنگ بیگانه ، جریانی است که بسیاری از جوامع با آن مواجه بوده اند. یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در این جریان ، سلطه و برتری کشورهایی است که دارای ابزار و امکانات فرهنگی برتر و قابل نفوذ به سایر کشورها هستند. یکی از جریانهای گرایش به فرهنگ بیگانه غرب که موجب رواج ارزشهای متباین با فرهنگ ما و رفتارهای نا بهنجار اجتماعی در جامعه شده است ، گرایش و احساس تعلق جوانان به گروهای موسیقی غربی است.
این مساله را از دیدگاههای مختلفی می توان مورد بررسی قرارداد ، یکی از این دیدگاهها به مساله مذکور این است که نقش جامعه یا نظام اجتماعی در تجهیز جوانان در برابر امواج گسترده الگوها و ارزشهای فرهنگی غربی مورد بررسی قرار گیرد.بدین ترتیب ، تحقیق حاضر قصد دارد نقش عوامل اجتماعی – فرهنگی موثر بر گرایش جوانان شهر مرودشت به الگوهای فرهنگ غربی ( رپ و هوی متال ) که در مدت چند سال اخیر ، بطور گسترده ای در سطح کشور رواج یافته و به صورت یک مساله اجتماعی در آمده است را بررسی کند
بی تردید طراحان برنامه های مدرن تهاجم فرهنگی اطلاعات و خط مشی های اصلی خود را از سازمان ها و اطلاعاتی و جاسوسی کشورهایی می گیرند که قصد فرماندهی بر کل دنیا را دارند. تحقیقات نشان می دهد در سازمان سیا، شاخه ای تخصصی و متمرکز برای مطالعات و برنامه ریزی ضد فرهنگی علیه ایران با یک فکر ویژه تشکیل شده و بودجه مالی آن از000ر000ر25 دلار در سال قبل به 000ر000ر75 دلار در سال جاری افزایش یافته است؛ این یعنی افزایش تهاجم تا حد سه برابر. مهم ترین هدف مبارزه فکری و روانی دشمنان نظام، سرمایه های اصلی کشور یعنی جوانان هستند و در این بین جوانان برای آنان دارای اهمیت و برنامه ریزی ویژه ای هستند چرا که:
جوانی به واسطه ویژگی های نشاط، بالندگی، نوخواهی، سرکشی و ناپختگی فکری، محلی مستعد برای تاخت و تاز شبهات و اندیشه های جدید و پر زرق و برق است.
جوانان به واسطه زندگی در خانواده ها اهمیت ویژه ای دارند، زیرا تخریب و منحرف کردن یک جوان در یک خانواده، یعنی تخریب و کاهش قدرت آن خانواده. بررسی ها نشان می دهد مواد روان گردان و مخدر برای جوانان به شیوه ای راحت و با قیمتی ارزان تر ارائه می شود به نظر شما احاطه و تسلط فکری بر جوانان اهمیت بیش تری دارد یا بزرگ سالان و سالخوردگان؟ البته هریک جایگاه ویژه خود را دارد. منحرف ساختن جوانان این خانواده ها زمینه برای دغدغه های بزرگ خانواده و ایجاد عدم تمرکز فکری و روانی برای والدین نظامی می گردد.
نگاهی به ساختار پذیرش تهاجم در خانواده ها و انواع آنها، در فهم بهتر مطالب، ما را یاری می رساند.
-1 خانواده های فعال:
در این خانواده ها، درونی کردن هنجارهای اجتماعی و دینی روال معمول و منطقی خود را داشته و والدین ضمن مشارکت در زندگی جمعی و پاسخ به مسائل فکری فرزندان هم زمان به افزایش اطلاعات مورد نیاز و تعامل منطقی با فرزندان به ویژه جوانان خود می پردازند. استعمار فرهنگی برای ورود به این خانواده ها دچار مشکل جدی است چرا که مامن اسرار جوانان این خانواده ها، دچار مشکل جدی است. مامن اسرار جوانان این خانواده ها، والدین هستند و محیط خانواده به شکلی است که آنها برای طرح مسائل ذهنی و فکری و عقیدتی خود مشکل خاصی ندارند، بنابراین در حافظه آنها نقاط مجهول وجود ندارد تا توسط ابزار تهاجم فرهنگی به نادرست معلوم گردد.
2- خانواده های منفعل:
در این خانواده ها، به علت اشتباه گرفتن وظایف و کارکردهای اصلی خانواده و هدف نهایی کار و تلاش از تامین پوشاک و خوراک به جای تامین روحی روانی فرزندان، شکافی محسوس بین والدین و فرزندان به وجود می آید. عمدتاً در این خانواده ها فرصت مناسبی برای گفت وشنود خانوادگی پیدا نمی شود و ارتباط آنها موزاییکی است. والدین به تصور برآوردن نیازهای اصلی فرزندان بیش تر به فکر لباس، غذا، تفریح و تحصیلات آنها هستند و کمتر به اصلی ترین وظیفه خود یعنی همبستگی روانی با فرزندان و آموزش معنوی آنها توجه دارند. چه بسا در این میان ابتدا والدین تحت تاثیر ابزارهای تهاجم فرهنگی قرار گرفته و سپس فرزندان مبتلا می شوند و در صورت ابتلای آنها راه حل منطقی و مناسبی برای برون رفتن از بحران در پیش گرفته نمی شود. مشکلات اقتصادی و خواسته های پایان ناپذیر خانواده ها نیز ناکجاآبادی را پیش روی این خانواده ها می سازد که با سرعت به سمت انتهای آن که یاس و نومیدی است سرازیر می شوند. در بسیاری از موارد این افراد احساس می کنند که هر مشکل و مسئله خاصی آنها را تهدید نمی کند و در یک امنیت کامل به سر می برند بنابراین به فکر راه حل آن مشکل بر نمی آیند. لذا اولین راه حل برای مواجهه با مشکل، یافتن مسئله است. دقت کنیم راه نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست.
با توجه به ساختار فرهنگی- مذهبی جامعه ما، نیاز به تقسیم بندی دیگری احساس می شود:
سنتی: خانواده سنتی که تاکید ویژه آن بر سنت ها و رسوم غالب حاکم بر جامعه اعم از دینی یا ملی است. این دسته به دو گروه قابل تقسیم بندی است: الف: متعصب؛ ب: منعطف
متعصب: این خانواده ها به شرایط زمانی توجهی نداشته و آن چیزی که در گذشته آموخته اند و یا با جنبه ها سنتی آنها همخوانی دارد را معیار اصلی انتخاب های بعدی خود و دیگران می دانند و در این راه انعطافی از خود نشان نمی دهند.
منعطف: این خانواده با وجود آنکه وجه پیروی از سنت ها در آنها بسیار قوی است اما تا حدودی سعی می کنند تا در برابر شرایط از خود انعطاف نشان دهند در نتیجه با فرزندان بسته به اقتضای زمانه همگام می شوند.
روشنفکر: که این دسته از خانواده بر خلاف دسته پیشین، تاکید عمده خود را بر عقل و معیارهای عقلانی و منطقی نهاده و در برابر اغلب مسایل جدید سعی دارند تا از عقل و معیارهای آن بهره برند:الف: ارزش مدار؛ ب: فارغ از ارزش
ارزش مدار: این دسته علاوه بر آنکه تاکید زیادی بر عقل و انتساب های عقلانی دارند، اما معیارهای عقلانی آنها دارای پشتوانه ارزشی و اغلب دینی است. لذا تنها به اموری مبادرت می ورزند که با محک عقل و معیارهای ارزشی آنها همخوانی داشته باشد.
فارغ از ارزش: این دسته کسانی هستند که سعی دارند تا عقل مدار با تمام مسایل برخورد کنند. عقل ابزاری و معطوف به هدف سرلوحه تمام امور این افراد قرار می گیرد. برای این دسته که از معیارهای ارزشی روشنی پیروی نمی کنند و عقل آزاد را سرلوحه امور خود قرار می دهند. برای آنها هدف مهم است و به اصطلاح هدف، وسیله را توجیه می کند. به عنوان مثال از نظر ما و حتی اندیشمندان اروپایی، آمریکاییان اغلب افرادی با عقل ابزاری و معطوف به هدف هستند و برای آنها تنها هدف مهم است نه وسیله. کشتار جمعی، تعرض و تهاجم، وسایلی هستند که آنها را به اهدافشان رهنمون می سازند. بنابراین، این وسایل چون بهترین ابزار برای دست یابی به اهداف محسوب می شوند، مناسب و مقبول هستند. در حالی که در سنت ما و ارزش مداران تاریخ همواره راه رسیدن به اهداف یکی از ملزومات اساسی است.
اگر بخواهیم این خانواده ها را در یک طیف نشان دهیم در یک سر طیف خانواده های متعصب سنتی و در سر دیگر آن خانواده های روشنفکر فارغ از ارزش قرار می گیرند. این خانواده ها افرادی افراطی اند. خانواده های متعصب سنتی در برابر هر امر جدید و تازه ای مقاومت می کنند. از آنجا که این خانواده نمی تواند با شرایط زمان خود را تطبیق دهد در بسیاری از موارد دچار مشکلات جدی شده و احتمال انحراف اعضای آن بسیار زیاد است.
دسته دوم یعنی خانواده های روشنفکرمآب فارغ از ارزش، کسانی هستند که بر خلاف دسته اول تحت هیچ عنوان به ارزش ها و سنت های رایج تن در نمی دهند. این دسته اغلب افرادی غیر اخلاقی و غیرقابل اعتماد هستند. از سویی دیگر امکان فروپاشی این خانواده ها و گسست انسجام و همبستگی آنها بسیار زیاد است زیرا این دسته در برابر هر مد جدیدی آماده پذیرش هستند و آن را با آغوش باز می پذیرند. تفاوت و تناقض ارزش های آنی و گذرا در این خانواده ها و از سوی دیگر عدم توجه به اخلاق، موجب فروپاشی و گسست این خانواده ها از هم می شود. اما آنچه مد نظر ما می باشد و از نظر ما خانواده های پذیرفته شده تری محسوب می شوند خانواده های سنتی منعطف و روشنفکر ارزش مدار هستند. این دو دسته آمیزه ای از عقل و سنت های ارزشی اعم از دینی و ملی را سرلوحه عمل خود قرار می دهند. مسلماً این خانواده ها در برابر مسایل جدید و حوادث بزرگ زندگی کمتر آسیب پذیرند و این دسته با قدرت تحمل خود به حل مسایل می اندیشند و با قدرت ایمان، اخلاق و صبر شیوه ارتباط منعطف با محیط را پیش می گیرند.
آسیب شناسی نسل جوان :
"درک جوان" از جمله مسائلی است که لازم است در مورد جوانان رعایت شود. به دلیل آنکه جوان خود را در این سنین غریب و تنها می بیند، اغلب سعی می کند علیه سنّت ها و آداب و رسوم قیام نماید، از والدین خود و جامعه کناره گیری کند و فقط با همسالان خود تماس بگیرد. در چنین حالتی،جوان به یک یا چند راهنما نیاز دارد تا او را درک کرده و محرم اسرار و همراز او گردند. حال اگر کسی نباشد که به درد دل های جوان گوش فرا دهد و یا احیاناً پدر و مادر در مقابل تفکرات او واکنش شدیدی از خود نشان دهند، روشن است که جوان دیگر والدین را محرم اسرار خود نمی داند و مسائل خصوصی را با آنان در میان نمی گذارد. پس باید با جوان همراز بود و به او گفت که ما تو را درک می کنیم و می توانی مشکلات و ناراحتی های خود را با ما در میان بگذاری. وقتی جوان احساس کرد که حرف هایش خریدار دارد، آنها را با پدر و مادر در میان خواهد گذاشت. در غیر این صورت، او احساس تنهایی می کند و تعادل روانی خود را از دست می دهد. حال اگر جوانی به هر دلیلی احساس کند درک نمی شود و خود را در سطح خانه یا جامعه بیگانه ببیند، علیه تفکر، مذهب و یا نحوه پوشیدن لباس بزرگ سالان طغیان می کند و این مسئله را به شکل های گوناگون از جمله پوشیدن لباس هایی با نماد غربی بروز می دهد.
دوران جوانی مهم ترین دوران زندگانی انسان محسوب می شود. در این دوران تحولات عظیمی در درون فرد روی می دهد. او در مرز بلوغ و جوانی از طفیلی بودن می رنجد و می خواهد به خود متکی گردد; نیروی عاطفی در او افزایش می یابد و در عالم دوستی، افراد را عاشقانه دوست دارد و در عالم قهر و نزاع، تا مرز انتقام پیش می رود.
در این سنین، افراط و تندروی، غرور، خودشناسی، تردید، اضطراب، خیالات، تهور، استدلال قوی و هوش در بالاترین درجه خود قرار دارد و استعدادها به اوج می رسد. از این رو، فرصتْ یک فرصت طلایی است; گو اینکه ترقّی انسان در این سن شکل می گیرد و انحطاط و سقوط نیز در همین سن به وقوع خواهد پیوست.
جوانی که در یک خانواده نابسامان و محیطی آمیخته با اختلافات خانوادگی پرورش یافته، به سختی در مدرسه قابل تربیت خواهد بود. اگر والدین بیش از آنچه که به نیازهای مادی فرزندانشان اهمیت می دهند به جنبه های روحی آنان می پرداختند، مشکلات کمتری به بار می آمد و بزهکاری ها کاهش می یافت. بیشتر کودکان بزهکار، از حاکمیت نداشتن عاطفه در روابط خانوادگی و کمبود محبت گلایه داشته و رنج می برند (فریدون موحدنیا،1379،ص35-36).
شرایط حاکم بر این دوران بیانگر این است که جوان و احتیاج به آرامش روانی بیشتر و ارتباط صمیمانه و دوستانه دارد. به عبارت دیگر، او همدم و مونسی می طلبد که وجودش را درک کند و همچون او، طعم ناخوشایند انتقاد، تهدید، تحقیر و روابط آمرانه را چشیده باشد. کسی را می خواهد که به دور از روابط آمرانه، حاکمانه و ناصحانه، با او دوستانه و صمیمانه سخن بگوید و دیگران وجودش رابه گونه ای که هست درک کنند.
در اهمیت این دوران همین بس که طبق سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)یکی از مهم ترین چیزها که در قیامت قبل از برداشتن قدم از قدم مورد سوال قرار می گیرد، دوران جوانی است. و به همین دلیل، آن حضرت درباره آنان چنین سفارش فرموده است:
برتری جوان عابدی که در جوانی خود ره بندگی پیش گرفته، بر پیری که در بزرگسالی به عبادت روی آورده; همچون برتری فرستادگان الهی بر دیگر مردمان است( محمّدى رى شهرى، محمّد1384،، ص 290).
ویژگی های دوره جوانی :
برای اینکه بتوانیم آسیب شناسی بهتری از جوان داشته باشیم در اینجا به برخی از ویژگی های دوره جوانی اشاره می شود:
1.علاقه به دوستی با همسالان: بشر در تمام دوران زندگی خویش همواره نیازمند دوستی با دیگران است. جوانان نیز در این سنین به گروه همسالان، علاقه بیشتری پیدا می کنند، با آنان روابط دوستانه و صمیمانه برقرار می سازند و دوست دارند بیشتر اوقاتشان را با آنان بگذرانند. گاه این علاقه و دوستی تا مرحله عشق ورزیدن پیش می رود. آنها به همسالان خود پناه می برند; زیرا مشکلاتی مشابه دارند. جوانان با یکدیگر انس می گیرند و حتی رفتارشان نیز در یکدیگر تاثیر می گذارد. بنابراین، انتخاب دوست در این دوران از اهمیت زیادی برخوردار است; چه اینکه سعادت و خوش بختی نیز در معاشرت و دوستی با مردم بزرگوار است. (فریدون موحدنیا،، ص 21ـ27).
پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:
"اَسعدُ النّاسِ مَنْ خالَطَ کِرامَ النّاسِ"; خوشبخت ترین مردم، کسی است که با مردمان بزرگوار درآمیزد (محمّدى رى شهرى،محمد، ص 272).
نباید احساسات فرد در این سنین، نسبت به دوستانش لکه دار گردد. گو اینکه جوان با استفاده مثبت از دوستان خود می تواند بر بسیاری از مشکلاتش فائق آید.
2. علاقه به محیط مساعد برای رشد ذهنی: جوان به دنبال محیطی می گردد تادرآن در محیط رشدذهنی یابدو خلّاقیت خویش را نشان دهد و رفتارش مورد تایید قرار گیرد.
3. افتخار به شخصیت: تشخّص طلبی یکی از تمایلات غریزی بشر است و در نسل جوان بسیار قوی و نیرومند. جوان به نوع لباس، نوع آرایش مو و نوع واکنش هایش در برخوردها افتخار می کند و در جمع همسالان خود به ابراز شخصیت و خودنمایی می پردازد. او می خواهد بفهماند که من هم بزرگ شده ام. در این زمینه، والدین با برخورد مناسب و هدایت او در انتخاب لباس های مناسب و نوع برخوردهایش ضمن احترام به شخصیت وی، می توانند او را در مسیر صحیح هدایت کنند.
4. علاقه به آزادی بی حد و حصر: یکی از تمایلات و خصیصه هایی که در این دوران شدت می یابد، علاقه به آزادی بی حد و حصر و بی قید و شرط است. او می خواهد مقرّرات اجتماعی را نادیده بگیرد و در راه ارضای تمایلات خویش از آزادی های تند و بی حساب استفاده کند.
5. شدت یافتن غریزه جنسی: غریزه جنسی یکی از غرایز نیرومند و حساس در وجود انسان است. این غریزه در حیات روانی و جسمانی انسان تاثیرات فراوانی دارد. بسیاری از اعمال و رفتارها حتی بیماری های جسمانی و روانی انسان از این غریزه مایه می گیرد. اگر این غریزه به نحوی درست و با روش عاقلانه تر پرورش یابد، زندگی را قرین آسایش می گرداند و چنانچه در طریق افراط و تفریط واقع شود ممکن است صدها ضایعه جسمانی و روانی به دنبال بیاورد.
مقام معظّم رهبری، به زیبایی تمام دوران جوانی را به تصویر می کشند:
جوانی، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است. جوان در دوره جوانی، بخصوص در آغاز جوانی، تمایلات و انگیزه هایی دارد:
اولا، چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود; که غالباً این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند.
ثانیاً، جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد; به دنیای تازه ای قدم گذاشته است که غالباً دور و بری ها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند.
ثالثاً، جوان در دوره وجوانی، چه اوایل بلوغ و چه بعدها، با مجهولات زیادی روبه رو می شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سوال انگیز است; در ذهن او شبهه ها و استفهام هایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها و سوال ها و استفهام ها پاسخ داده بشود.
رابعاً، جوان احساس می کند در وجود او انرژی های متراکمی وجود دارد; توانایی هایی را در خود احساس می کند; هم از لحاظ جسمانی، هم از لحاظ فکری و ذهنی.
خامساً، جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دوره جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد( از بیانات معظّم له در دیدار با جوانان، اول اردیبهشت 1379 ).
عوامل دین گریزی نسل جوان:
الف. غفلت، جهل و عدم تفکر جوانان درباره دین
جوان از نظر شناختی، دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی به حداکثر کارآیی هوش می رسد. در این دوره، گرایش جوانان به "فلسفه زندگی"، آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می دهد. جوانان تلاش می کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند، اما به دلایل گوناگون ممکن است در فرایند هویت یابی مذهبی با بحران مذهبی مواجه شوند و نتوانند این هویت را خوب تشخیص دهند; در نتیجه، دچار سردرگمی و در نهایت، حالت بی رغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شود.
جوان به دلیل توانمندی های ذهنی خود، دین صرفاً تقلیدی را برنمی تابد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار می زند و می خواهد دینی را بپذیرد که با سطح تفکر او متناسب باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود برایش قانع کننده نیست.
از سوی دیگر، جوان می خواهد همه آموزه های دینی را با عقل خود بسنجد. او فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالب های فکری او بگنجد صحیح است، وگرنه درست نیست و باید کنار گذاشته شود. این عوامل موجب می شود هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و دچار بحران شناختی نسبت به این آموزه ها شود و راه نجات از این بحران را گریز از دین بداند!
قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر و بی ایمانی را جهل و ضعف معرفتی انسان ها می داند. حضرت نوح(علیه السلام)به قوم خود می فرماید:(وَلَـکِنِّیَ اَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ)(هود: 29); شما را مردمانی ناآگاه می بینم.
امیر مومنان(علیه السلام) نیز درباره علت کفر می فرماید:
"لو ان العباد حین جهلوا وقفوا، لم یکفروا و لم یضلوا"( محمّدى رى شهرى ،محمد، میزان الحکمه ،1377، ج 2، ص 153).
اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تامّل می کردند، هرگز به کفر و گم راهی نمی گراییدند.
بنابراین، یکی از علل روان شناختی دین گریزی در همه انسان ها، به ویژه جوانان، ضعف معرفتی و عدم تفکر درباره دین است.
علت دیگر این بی رغبتی و گریز از دین برداشت های غلط و نادرست از معارف دینی
می باشد. بسیاری از اوقات، دین مساوی با معنویت لحاظ شده و در حد یک نیاز معنوی صرف بدان نگریسته می شود. سپس چنین نتیجه گیری می گردد که نیاز به معنویت، فقط ویژه مواقع سختی و بحران های شدید است و دین نقش اساسی در زندگی روزمرّه انسان ندارد. این دیدگاه ساده انگارانه و کاهش گرایانه نسبت به معارف دینی، به تدریج باعث حذف دین از زندگی انسان می شود. جوانی که در جست وجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس کند دین در معنادهی و جهت بخشی به زندگی او تاثیر مثبتی ندارد به تدریج آن را کنار می گذارد و چه بسا آن را امری زاید و دست و پاگیر انگاشته، از آن گریزان می شود (شاکرین ،حمیدرضا، 1385، ص 248ـ250).
ب. تهاجم سازمان یافته فرهنگی دشمن
دشمن برای دور ساختن جوانان از دین، از انواع راه ها و شیوه ها استفاده می کند و به هر ترفندی دست می زند. در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
1. تضعیف باورها و اعتقادات دینی: جوانان آینده سازان کشورند و اگر خوب تربیت شوند و باورهای دینی را در قلب پاک خویش بپرورانند، هادیان جامعه خواهند بود. شور و نشاط جوانان وقتی با فرهنگ پاک و پویای اسلام عجین شد، آن گاه به بار خواهد نشست و همگان از ثمرات آن بهره مند خواهند گردید. دشمنان اسلام این نکته را خوب می دانند، از این رو، "باورهای اسلامی" را مورد هوجم قرار می دهند و می کوشند از هر طریق اعتقادات مذهبی را در وجود جوانان سست و کم رنگ کنند; زیرا با وجود فرهنگ اسلامی ـ که با فطرت بی آلایش جوانان سازگار است ـ جای هیچ نفوذی برای فرهنگ بیگانه نیست.
مقام معظّم رهبری از این توطئه شوم چنین نقاب برمی گیرند:
یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بود که سعی کنند جوانان مومن را از پای بندی های متعصبانه به ایمان ـ که همان چیزی است که یک تمدن را نگه می دارد ـ منصرف کنند; مانند همان کاری که در قرن های گذشته در "اندلس" کردند; جوان ها را ریختند در عالم فساد، شهوت رانی و می گساری. این کارها در حال حاضر دارد انجام می گیرد(بیانات مقام معظّم رهبرى،22 مرداد 1372، ص 3).
2. ارائه معیارهای فرهنگ غرب: از دیگر شیوه های عملی دشمن در جهت نابودی فرهنگ ملّی و اسلامی کشور ما، ارائه معیارهای ارزشی فرهنگ غرب و القای آن بر افراد جامعه است: رفاه مادی، بهره جویی و لذت بردن بی حد و لجام گسیخته در زندگی و سرانجام، زندگی در چهارچوب حیات مادی و حیوانی به دور از معنویات و اخلاق و انسانیت. تمام تلاش های آنان پیرامون محور مادی بودن انسان و به عبارتی، بسیج همه امکانات در مسیر لذت بیشتر، سیر می کند. از این رو، انسان با معنویت و باتقوا را چنانچه از سرمایه های مادی بی بهره باشد، انسانی مرتجع و غیرمتمدّن می دانند; ولی انسان بی بندوبار، رفاه طلب، سودجو، ثروت اندوز، چپاولگر، بی دین و لامذهب را انسانی متمدّن، متشخص و هماهنگ با زندگی مدرن امروزی معرفی می کنند.
3. اشاعه فساد، ابتذال و بی بندباری: پرورش روح انسان بدون محدودکردن شهوت امکان پذیر نیست و انسان وقتی شهواتش عنان گسیخته باشد، مانند حیوانات می شود و در این صورت، راه رشد انسانی برای رسیدن به کمالات مسدود می گردد. از این رو، اسلام، بخصوص برای ارضای غریزه جنسی، ضابطه، قاعده، حدود و قیود تعیین کرده است. بر همین اساس، یکی از راه های آسان و ساده مبارزه با نفس دین در یک جامعه، باز کردن راه عنان گسیختگی شهوات است; یعنی همان کاری که انگلیسی ها در ادوار گذشته در ممالک اسلامی انجام دادند و جوانان را در عالم فساد و میگساری غرق کردند.
همفر، جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی در سال 1180م، در خاطرات خود راه های نابودسازی عوامل نیرومند مسلمانان را چنین برمی شمرد:
ترویج شراب خواری، قمار، فساد، شهوترانی، ترغیب به زیرپا نهادن دستورات اسلام، و…( معاونت سیاسى نمایندگى ولى فقیه در قرارگاه ثاراللّه، 1378، ص 35).
مقام معظّم رهبری در این خصوص می فرماید:
دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط فساد و فحشا سعی می کند جوان های ما را از دست ما بگیرد. کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن می کند تنها یک تهاجم فرهنگی نیست، بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است. امروز دشمن دارد این کار را با ما می کند(بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار با فرماندهان نیروى مقاومت بسیج، 22 تیر 1377).
ایشان در فرمایشات دیگری، به ناتوی فرهنگی دشمن نیز اشاره کردند; یعنی همان گونه که دشمن در جهت نظامی و اهداف نظامی یک نیرویی به نام ناتو (ناتوی نظامی) در اختیار دارد، اهداف فرهنگی خود را نیز با تشکیل یک ناتوی فرهنگی به پیش می برد. ایشان در مقابل این تهاجم و ناتوی فرهنگی دشمن راه کار مهندسی فرهنگی را مطرح نمودند.
4. ارائه الگوهای غربی: اصولا کارکرد اساسی و وظیفه اصلی استعمار فکری این است که افراد و ملت های زیر سلطه شخصیت اصلی خویش را از دست داده و به صورت جزئی از کشور استعمارگر درآیند، آن هم جزئی که اصول تفکر و فرهنگ اصیل استعمارگر را به صورت بهترین ارمغان و یا حتی به شکل وحی منزل آسمانی پذیرا شده و آن را معلم مطلق فرهنگ، دانش، اخلاق و همه چیز خود بداند. کوتاه سخن اینکه به برتری بی چون و چرای فرهنگ و دانش و آداب و رسوم آن اعتراف نماید(فریدون موحدنیا، ص 62).
بر همین اساس است که استعمار با ارائه الگوهایی برای افراد جوامع، در جهت وابستگی فرهنگی آنان می کوشد و فرهنگ خود را به گونه ای القا می کند که ملل استعمارشده فرهنگ اصیل خویش را رها کرده و مجذوب فرهنگ او شوند.
5. تخریب و ترور شخصیت های دینی و مذهبی: قهرمانان و شخصیت های واقعی هر ملت، از عوامل پویایی و بالندگی آن ملت محسوب می شوند. آنان چون قلل رفیع در بین جامعه درخشیده و نسل های جدید را به تلاش و کوشش و مجاهدت فرا می خوانند. دشمنان با گستردن دام های گوناگون سعی در تطمیع و تخریب آنان داشته و در صورت عدم موفقیت، با نشر شایعات و اکاذیب به ترور شخصیت افراد موثر می پردازند و در نهایت، برای تحقق اهداف شوم خویش دست خود را به خون پاک برگزیدگان و اندیشمندان و مجاهدان ملت آغشته می سازند که تاریخ انقلاب اسلامی ما نمونه های فراوانی از این نوع ترفندها در دل خود جای داده است(مرکز تحقیقات اسلامى نمایندگى ولى فقیه، تهاجم فرهنگى،1378، ص 109).
6. استفاده ابزاری از گروه های مذهبی: یکی از روش های دیرین دشمن برای بسط سلطه خویش، استفاده از اعتقادات انحرافی در برابر عقاید و ارزش های اصیل است. آنان در تلاشند تا مذهب را که عامل بیداری، پویایی، ظلم ستیزی، عدالت گستری و تامین کننده سعادت دنیا و آخرت است، به عامل تخدیری، انفرادی، انزواطلبی، ظلم پذیری، واپس گرایی و رهبانیت تبدیل نمایند و به تعبیر امام راحل(قدس سره)، اسلام ناب محمّدی را به اسلام آمریکایی مبدّل سازند( مرکز تحقیقات اسلامى نمایندگى ولى فقیه، تهاجم فرهنگى،1378، ص 109).
تاکید بر اختلافات مذهبی، تکیه افراطی بر تفاوت های شیعه و سنی، ترویج خرافه گرایی، ترویج مذهب دروغین، تحریف مفاهیم بلند همچون انتظار، توکل، دعا، قضا و قدر و تعبّد همه در جهت این هدف شوم سازمان دهی و اجرا می شوند.
ج. ناسازگاری میان قول و عمل مدعیان دین
مسئله دیگری که به عنوان عامل دین گریزی مطرح است اعمال خلاف کسانی است که نسل جوان به عنوان الگو بدان ها توجه می کنند. این امر بسیار مهم و خطرناک است و عامل دین گریزی آنها می شود.
جوانان با مشاهده کسانی که قول و عملشان یکی نیست و در عین حال، دعوت به دین داری می کنند، از خود می پرسند: اگر اسلام خوب و ارزشمند است، چرا مدعیان آن بدان عمل نمی کنند؟
آنها می گویند: چرا این مدعیان دین فقط ما را به عمل به دستورات دینی توصیه می کنند، حال آنکه خودشان فرسنگ ها با دین و احکام دینی فاصله دارند؟
جوان چون هنوز از پختگی لازم در مورد دین برخوردار نیست و به آن حد از شناخت و عرفان مذهبی نرسیده است تا لغزش افراد را به حساب خود آنها بگذارد نه دین و مذهبشان، به محض دیدن خلاف و اشتباه در اعمال الگوها و کسانی که به طرف دین دعوت می کنند، آن را به حساب دین و اخلاق و فضیلت می گذارد و از این رو، تمام دیدگاه ها و آرزوهایش به یکباره فرو ریخته، نسبت به همه چیز بدبین می شود. از همین روست که می گویند لغزش الگو و کسی که به عنوان منادی دین مطرح است خطرناک ترین وضع برای نسل جوان است. برای افرادی که دین و مذهب کاملا برایشان جا افتاده باشد، این مسائل مشکلاتی را ایجاد نمی کند; زیرا آنها می دانند که هر شخص ممکن است دچار خطا و اشتباه گردد و یا ممکن است هوای نفس بر شخص غالب شود و اعمالی را بر خلاف دین و مذهب مرتکب گردد. از این رو، کارهای چنین فردی را به حساب دین او نمی گذارند. ولی جوانی که تازه می خواهد دین را انتخاب کند و بدان معتقد شده و به این وسیله از الگوهای مذهبی پیروی نماید، آن را به حساب دین گذاشته و چنین تصور می کند که تمام دین همین است.
در این باره می توان گفت که الگوهای زنده و مشهور باید در مورد هدایت نسل نو احساس مسئولیت و مواظبت بیشتری کنند و از سوی دیگر، به نسل جوان اصالت دین منهای افراد تفهیم گردد تا با فرو ریختن و یا ریزش یک الگو، جوان این را به حساب فرو ریختن دین و اخلاق نگذارد.
جوانان نه تنها رفتار خود مربّی و مدعیان دینی را به دقت می نگرند، افکار و کردار فرزندان و بستگاه نزدیک او را نیز می کاوند. اگر میان آنان افراد نامناسب، فاسد، و سودجو یافت شود، آن را بر ضعف معلم دینی حمل می کنند. بدین روی، مربی دینی باید برای تربیت نزدیکان خود نیز اهتمامی ویژه بورزد و با تدابیری، پیشاپیش از آینده تاریک آنان جلوگیری کند. قرآن نیز تاکید ویژه ای بر توجه به هدایت نزدیکان دارد. (اِذْ قَالَ لِاَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ) (صافات: 85); آن زمان که ابراهیم به پدر و قوم خود گفت: آخر این چیست که می پرستید؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)بیان رسالت را از نزدیکان خود آغاز کرد و سپس به دیگران توسعه داد(ساجدى، ابوالفضل،1384، ص 237).
د. گرایش طبیعی انسان ها به رهایی از قید و بندها
انسان به طور طبیعی به دنیاطلبی و راحت طلبی بیشتر علاقه دارد تا حرکت به سوی خدا. این یک امر غریزی است. خوردن و خوابیدن برای انسان، راحت تر از این است که کارهای سخت انجام دهد. میل طبیعی به مادی گری و دنیاطلبی در انسان وجود دارد و هر جامعه ای که در این جهت زمینه بیشتری داشته باشد، مردمش به آن سمت بیشتر کشیده خواهند شد. در جامعه خودمان هم به همین صورت است; اگر چیزهایی که جوانان دوست دارند برایشان فراهم شود، زودتر به آن نزدیک می شوند. بنابراین، دنیاطلبی ریشه در طبیعت انسان دارد و این طور نیست که غرب کاری عجیب و غریب کرده باشد یا معجزه ای رخ داده باشد که موجب شده همه به آن جذب شوند; این طبیعی است که اگر کسانی آن محیط را بپسندند و بخواهند خواسته های خودشان را ارضا کنند، وقتی ببینند جای دیگر ارضا نمی شود، به سراغ آنجا بروند.
این نکته نشان می دهد که ما در جامعه خود باید در کنار توجه به رشد معنوی و تعالی افراد، سعی کنیم جاذبه های مادی را فراهم کنیم، تفریح های سالم به اندازه کافی ایجاد نماییم و زمینه های ارضای نیازهای مادی را فراهم آوریم( ساجدى، ابوالفضل، ش 45 (شهریور1380)، ص 13).
هـ . محدودیت های اعمال شده از سوی خانواده
استقلال طلبی، حرّیت و عدالت جویی، از ویژگی های بارز دوره جوانی است. جوانان برای اثبات این ویژگی ها، با بزرگ سالان مقابله می کنند. این مقابله نه از سر لجبازی و پشت پا زدن به ارزش هاست، بلکه بیشتر جنبه اثباتی برای خود جوان دارد. یکی از اشتباهاتی که در این زمینه از بزرگ سالان سر می زند سرزنش و ملامت جوان است. این سرزنش ها هم از نظر عاطفی برای جوان مضرّ است و هم به روحیه اسقلال طلبی او آسیب وارد می کند و نتیجه آن برافروختن آتش لجاجت و طغیان است.
امیر مومنان(علیه السلام) در این باره می فرماید:
"الافراطُ فی الملامهِ یَشبُّ نیران اللجاج"( حرّانى، حسن بن شعبه،1404، ص 82.( زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می سازد.
بنابراین، مقابله با روحیه استقلال طلبی جوان و سرزنش کردن افراطی او، پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد. یکی از پیامدهای ناگوار آن، طغیان علیه ارزش های حاکم بر جامعه، گریز از ارزش ها و منبع آنهاست و چون معمولا در جوامع دینی منشا و منبع ارزش ها، "دین" است، این مسئله به دین گریزی می انجامد (شاکرین، حمیدرضا ، ص 251ـ252).
و. وجود شبهات دینی در بین جوانان و عدم پاسخ صحیح به آنها
یکی از موارد ضروری، شناخت دردها و دغدغه های فکری نسل جوان است. باید دانست که این دردها همیشه نشانه بیماری نیست، بلکه نشانه بیداری نیز هست.
پس از شناسایی دردها باید به درمان آنها پرداخت و در هنگام درمان باید برخورد مناسب و منطقی داشت; زیرا عدم برخورد منطقی و درست، نسل جوان را به انحرافات گوناگون از جمله انحرافات فکری می کشاند و ممکن است آنها را به دامن مکاتب و اندیشه های الحادی سوق دهد.
استاد مطهّری یکی از علل گرایش نسل جوان به مکاتب الحادی، چه در مسیحیت و چه در جوامع اسلامی را پاسخ غیر منطقی و غیر معقول به نیازها و سوالات این نسل و نیز برخوردهای منفی با این نسل می داند. از این رو، معتقد است که باید از طرد این نسل دوری گزید و تلاش کرد تا برای سوالات دینی و نیازهای اساسی این نسل پاسخ های معقول، منطقی و حقیقی بیابند:
فکر اساسی این است که ما درد عقلی و فکری این نسل را بشناسیم. بدون شناخت درد این نسل، هرگونه اقدامی بی مورد است. پس از شناخت درد باید به فکر درمان و چاره بود. اتفاقاً دیگران از راه شناختن احتیاجات، آرمان ها و دردهای این نسل و پاسخ درست به آنها، آنها را منحرف کرده اند; مانند مکتب ماتریالیسم در ایران… (مطهّرى، مرتضى،1398ق، ص 183ـ187).
استاد مطهّری رمز انحرافات نسل جوان را در عدم پاسخ گویی به نیازهای او می داند و می فرماید:
ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاق نسل جوان را در لابه لای افکار و عقاید آنان باید جست. فکر این نسل از نظر مذهبی چنان که باید راهنمایی نشده است، و از این نظر فوق العاده نیازمند است (مطهّرى، مرتضى، 1365، ص 13).
ایشان زایش و پیدایش سوالات جدید و نیازهای تازه را انحراف و انحطاط و زاییده هوس ها و شهوت های نسل جوان نمی شمارد، بلکه آن را نشانه رشد و حیات یک جامعه زنده می داند; البته به شرط آنکه اندیشمندان و عالمان دینی به وظیفه خود در پاسخ گویی و رفع نیازهای این نسل به خوبی عمل کنند.
ما کشوری هستیم که اسلام را الگوی خودمان معرفی کرده ایم و از آن دفاع می کنیم، ولی در تبیین و عمل به آن در جامعه، گاهی راه های افراطی یا تفریطی را طی می کنیم. همین مطلب موجب می شود که برخی وقتی عدم ثبات را در این زمینه می بینند از اصل دین گریزان شده و به فرهنگ دیگری جذب شوند.
کسانی که در یک کشور اسلامی، اسلام را ارائه می دهند و به اجرا می گذارند باید یک حد متعادل و وسطی را مراعات کنند تا زمینه افراط و تفریط بسته شود و کسانی به فکر گرایش به افکار غیر اسلامی نیفتند.
با این مسئله بر آن شدیم تا بتوانیم گرایشات جوانان به فرهنگ غرب را بررسی کنیم.
3-1اهمیت موضوع:
خطر امروز خطر بروز و توسعه انحرافات جدید از سوی دشمن آمریکا و صادره از جوامع غربی فاسد و مهاجم به کشور ماست ،اینان بعد از مایوس شدن از به پا در آوردن ملت اسلامی از طریق نظامی شیوه جدیدی را در پیش گرفتند که نفوذ فرهنگ و فکرهاست .
این بار حربه دشمنان انقلاب اسلامی عنصر فرهنگ است هدفشان شرف است نه درس و بحث و بالاخره مقصد آنها انهدام است نه ضربه زدن تنها.
حضرت علی (ع)می فرمایند :دو چیز است که قدر و قیمتشان را نمی شناسند مگر کسی که آن را از دست داده باشد :یکی جوانی و دیگری تندرستی (روضه کافی ص93).
چرا نسل جوان بیش از سایر نسلها مورد خطاب است هست و خواهد بود ،اما پاسخ آن نیز واضح است است چرا که نسل جوان نشاط وشادابی و حساسیت و چالاکی و بازیگوشی تاثیر پذیرتری و البته قدری ناپختگی رفتارهای تهاجی و کنش ها واکنش های آنی و احساسی همه وهمه را یکجا در خود دارد جوان همیشه مورد توجه بوده ور حقیقت زیر ذره بین است نسلی که سکاندار و پرجمدار نظم و نظام فردای جامعه است و از این رو بیش از همه مورد هجوم های طراحی شده و با برنامه و هدفدار عناصر سرمایه گذار بیگانه می باشد .
برای ما ایرانیان مسلمان مساله نگرش جوانان به جهان غرب و فرهنگ غربی در شرایطی که هجوم ارزشها و سبک زندگی غربی گسترش بی سابقه ای در اکثر کشورهای در حال توسعه پیدا کرده است دارای اهمیتی انسانی است نگاهی به پاسخ جوانان به سوالات مربوط به موضع جوانان نسبت به جهان غرب و فرهنگ غربی که از سوی سازمان ملی جوانان اعلام شده است نشان می دهد که بسیازی از جوانان ما از یک سو شیفته فرهنگ و مصالح خویش هستند و از سوی دیگر به دلیل برخی تنگ نظری ها تشخیص درستی از جوانب گوناگون به مسائل غرب ندارند .
4-1اهداف تحقیق:
مسئله تهاجم فرهنگی و گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه با توجه به ابعاد گوناگونی که دارای یکی از مهمترین مسائل جامعه امروز ما شده است .
شاید هنوز قشر اصلی جامعه نمی دانند که با توجه به برخوردهای انکار ناپذیر فرهنگی کدام یک از ابعاد فرهنگی غرب باید مورد پذیرش بررسی و دفاع قرار گیرد و اما مطلب مهمی که باید در نظر گرفته شود این است که اصلی ترین و مهم ترین قسمت جامعه که مورد نظر این تهاجم است جوانان می باشند چرا که انرژی فراوان حس کنجکاوی و قاعدتاً روحیه خاصی که جوانان دارند موجب می شود که بیشتر سوی نا دانسته ها گرایش پیدا کنند و اما امکانات و ابرازی که در اختیارشان قرار می گیرند می تواند بعنوان عامل موثر مورد بررسی قرار گیرد
هدف کلان :بررسی چگونگی تاثیر پذیری جوانان دررجوع به فرهنگ بیگانه و تبعیت از نوع لباس -رنگ و نحوه آرایش و ….رویکرد به تاثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی -فرهنگی
1-آیا وضعیت اقتصادی و فرهنگی افراد در رواج و پیروی از فرهنگ بیگانه نقش دارد؟
2-آیا جوانان نسبت به فرهنگ . پوشش ایرانی -غربی و شرقی آشنایی دارند؟
هدف خرد :
قشر جوان و سیع ترین قشر جامعه امروز است .لذا لازم است که با نیاز سنجی در زمینه های مادی و معنوی و شناسایی دقیق مشکل جوانان از گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه جلوگیری کرد و با الگو سازی از فرهنگ اصیل و بومی ایران مانع از به هدر رفتن فرصتها و سرمایه های جوانان شد.
– نشان دادن جنبه هایی از واقعیتهای مسائل اجتماعی است که از اهمیت قابل توجهی بر خوردار بوده ، اما به ظاهر نمایان نیست و کمتر مورد توجه قرار می گیرند
-نشان دادن اهمیت توجه به جریان جامعه پذیری متناسب با هنجارهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگ جامعه تا هویت اجتماعی جوانان ، متناسب با فرهنگ جامعه بگیرد.
– نشان دادن نقش احساس بی هویتی اجتماعی جوانان در انحراف از هنجارهای اجتماعی خود و گرایش آنها به الگوهای فرهنگ غربی.
– ساختن شاخصها و مفاهیمی که بتوان بوسیله آنها احساس بی هویتی اجتماعی جوانان و گرایش آنها به غرب را مورد سنجش قرار داد.
چند راه حل برای مواجهه با بحران :
* باور کنیم ما نیز ممکن است همانند دیگران در معرض آسیب ها قرار بگیریم.
* نسبت به خطراتی که ما و خانواده هایمان را تهدید می کنند، آگاهی یابیم.
* نیازهای فرزندان خود را بشناسیم و برای حل آن بکوشیم.
* می توان برای شناسایی نیازهای خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما باید توجه داشت که به همان نسبت که کمبود امکانات می تواند موجب آسیب خانواده گردد، رفاه دایمی و برآوردن نیازهای کاذب نیز خطرناک است.
* از طریق افزایش آگاهی خود، خانواده را به سمت وفاق بیش تر هدایت کنیم.
* کنترل غیرمستقیم اعضا به ویژه نوجوانان و جوانان ضروری است. توجه داشته باشیم که معاشرت با دوستان بد از یک سو و تنها نهادن فرزندان از سوی دیگر به یک اندازه می توانند خطرساز باشند.
* سعی کنیم بهترین دوست فرزندان خود باشیم.
* گه گاه مسایل خانواده را با فرزندان در میان بگذاریم و از آنها در ارائه راه حل یاری بجوییم. این امر موجب بلوغ فکری و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده می شود.
* میان عطوفت و سختگیری بر کردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماییم.
* بهترین تصمیم ها را در بدترین شرایط بگیریم.
ما باید باور داشته باشیم که امروزه در آماج تهاجمات فرهنگی دشمنانمان در تمامی زمینه ها چه فرهنگ عمومی٬ذهنیت و عمل فرهنگی مردم و چه درزمینه کار آموزشی و تربیت نیروی انسانی مواجه هستیم.تهاجم فرهنگی یک حمله همه جانبه و سازماندهی شده میباشد که بر علیه فرهنگ و ملیت یک کشور صورت می گیرد.درست است که تهاجم فرهنگی چه به صورت وارداتی و چه به صورت صادراتی گریبانگیر همه شده است٬ولی راه حل یا راه مقابله در برابر این نوع تهاجم جز با رعایت قانون اسلام ٬یعنی اعتدال میسر نمیباشد.راه های به فراخور حال طبقات حاکم و محکوم یا ثروتمند و فقیر برای مقابله با تهاجم فرهنگی وجود دارد ولی در این قسمت برآنیم راه هایی را مشخص کنیم که هر طبقه ای نسبت به موقعیتهای خاص خود بتواند به آن عمل کند. شیوه های مقابله با تهاجم فرهنگی زیاد است ولی از میان این شیوه ها فقط چند راه منطقی ومعقول به نظر می رسد که بعضی از آن راهها بشرح ذیل می باشند.۱-اجرای قانون اعتدال:از قرآن کریم چنین استنباط می شود که در هر کاری رعایت اعتدال و میانه روی بهترین امر محسوب میشود.افراط وتفریط در هر کاری گناه و امری اشتباه میباشد.برای رهائی از این فاجعه رعایت قانون اعتدال کافی است.به این معنی که آن راه بسیار مفید وموثری برای از بین بردن فرهنگ غلط وقانون افراط و تفریط میباشد.۲-ایجاد اماکن تفریحی و تربیتی:تا به حال کانونها و مراکز فرهنگی وهنری زیادی در سطح کشور ایجاد شده ومورد بهره برداری قرار گرفته است.حال حرف اینجاست که آیا این مراکز کار اصلی خودشان را انجام میدهند یا نه؟دروهله اول باید گفت:کار یک کانون چیست؟چه کسانی باید در کانون مشغول تعلیم و تربیت باشند؟اصلا هدف نهائی و کلی کانونهای هنری چیست؟وهزاران سوال دیگر.هدف ما شهرت و افزونی آمار و ارقام بیشتر کانونها درسطح کشور نیست ونباید باشد.هدف ما این است که اگر در سطح کشور به عنوان مثال ۱۰۰۰مرکز هنری و تربیتی داشته باشیم٬باید آن مراکز به اندازه ۲۰۰۰مرکز هنری و تربیتی کار انجام دهند٬نه کار ۷۰۰مرکز هنری و تربیتی را.به عبارت دیگر کیفیت کار باید مطرح باشد نه کمیت کار.باید کیفیت آموزش رابالا ببریم و هدف خود را در ارتقاء کیفی بدانیم نه در ارتقاءکمی.۳-صدا وسیما:صدا وسیما باید برنامه های متنوعی را برای آحاد مردم تدوین نماید تامردم بالاخص تیپ جوان اوقات بیکاری خودرا با آن پر کنند درحال حاضر سازمان صدا وسیما تنها چیزی که به آن نپرداخته است شناسائی اوقات فراغت مردم است.سازمان باید قوه تشخیص خود را فعال کند تا بتواند تشخیص دهد که مردم اکثرا درچه اوقاتی بیکارند٬تا کاملا بتوانند در آن ساعات برنامه های آموزنده و خوبی را تدوین و پخش نمایند.۴-از بین بردن برنامه های غلط و غیر فرهنگی:یکسری اعمال غلط و سو ئی وجود دارند که باعث از بین رفتن اهداف و برنامه های اصلی می شوند.به طور مثال پیرامون مسائلی که نظرات مختلفی درباره آن وجود دارد بهتر است یک تصمیم نهائی و قاطع صادر گردد٬تا بعدا با مشکلات مختلفی روبرو نشویم طرق مقابله با تهاجم فرهنگی زیاد است٬ولی راه حلهای کلی و مفید کم -اند.آنچه از راه های فوق دستگیر ما میشود این است که باید قانون اسلام کاملا نصب العین کلیه آحاد ملت و دولت قرار گیرد تا بتوانیم به مدینه فاضله خویش نزدیک شویم .به امید آن روز.
* مقابله با تهاجم فرهنگی وظیفه آحاد مردم جامعه است .
* مردم جامعه باید با اتکا به فرایض دینی و مذهبی ، تهاجم فرهنگی را در جامعه ریشه کن کنند .
* دولت و مجلس باید با حمایت از طرح های امر به معروف و نهی از منکر، کمبودهای موجود در این بخش را برطرف کند .
* احیای فریضه امربه معروف و نهی از منکر در جامعه نیازمند مشارکت همه جانبه مردم است .
* یکی از دوستان میگفت برای مقابله با تهاجم فرهنگی باید اطلاع رسانی درست انجام شود .
خانواده نیز به عنوان یک نهاد اجتماعی کارکردهای گوناگونی برای تضعیف تهاجم فرهنگی بر عهده دارد
برخی از این کارکردها عبارتند از:
1- تنظیم رفتار جنسی و زادوولد
2-مراقبت و محافظت از کودکان، ناتوانان و سالخوردگان
3- اجتماعی کردن فرزندان
4- تامین اقتصادی
فصل دوم
پیشینه های پژوهش
1-2پیشینه های پژوهش:
در هر تحقیق بررسی تحقیقات انجام شده ،توسط دیگران از اهمیتی خاص بر خوردار است زیرا راهگشای کار پژوهشگر است .با توجه به گسترش موضوع گرایش به فرهنگ بیگانه بر عوامل موثر سیاسی ،اقتصادی،واجتماعی در دههً اخیر مطالب داخلی دیده شداما فاقد مطالب خارجی بوده ونیز به دلیل وقت کم یارای پیدایی این مطالب وجود نداشت .
2-2پیشینه داخلی:
1-2-2در تحقیقی که محمد عبدالغنی زاده در سال 1376 تحت عنوان "شناخت علل گرایش جوانان ونوجوانان به فر هنگ بیگانه در استان سمنان "انجام داده است ، جامعه آماری این پژوهش کلیه جوانان و نوجوانان استان سمنان بوده اند که 1000 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند .هدف اصلی طرح و بررسی و ارزیابی علل گرایش به فرهنگ بیگانه گزارش شده است .یافته ها نشان می دهند که :در بین وسایل ارتباط جمعی ،تلویزیون بیشترین تعداد جوانان را به خود جلب می کند ودر این میان زنان بیشتر از مردان و دختران بیشتر از پسران برای برنامه های تلویزیون وقت هزینه می کنند .بیش از 80%درصد جوانان ونوجوانن ضعف در برنامه ریزی فرهنگی را نشان از ضعف مدیریت دانسته اند .بیش از 40%درصد جوانان و نوجوانان تثیر ویژگی های سن را درگرایش به فرهنگ بیگانه در حد زیادی ارزیابی کرده اند. (عبداالغنی زاده ،1376).
2-2-2خیام عباسی و مرتضی ذره پرور در پژوهشی با عنوان "بررسی علل گرایش دانشجویان دانشگاه شهید باهنرکرمان به برخی مظاهر تمدن فرهنگ نشان داده اندکه شامل 415 نفر دانشجوی دختر و پسر تحت پژوهش، 1/38 در صد مظاهر فرهنگ غرب را بر فرهنگ بومی ترجیح داده اند. 4/24 در صد نسبت به فرهنگ غرب و بومی بی تفاوت بودند ،به این ترتیب اکثریت را کسانی در بر می گیرند که نسبت به فرهنگ ملی یا بیگانه اند یا بی تفاوت.
نکته اساسی این پژوهش در این جاست مجموعا3/92 در صد از کل دانشجویان
پاسخگو، امکانات رفاهی موجود در کشور شامل اماکن تفریحی و دینی را ضعیف و نامطلوب ارزیابی کرده اند .2/63 در صد از پاسخگویان ویژگیها و عناصر فرهنگ خودی را بر فرهنگ غربی ترجیح داده اند. طبق یافته های این پژوهش، بین جنس وو ضعیت تاهل، اشتغال، محل سکونت، دین ،گروه تحصیلی، پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین پاسخگو بین ضعف و کمبود امکانات رفاهی موجود در کشور بین ضعف عزت نفس و خود اتکایی به عنوان متغیر مستقل ومداخله گربا گرایش به مظاهر تمدن غرب رابطه معناداری وجود دارد (عباسی و ذره پرور،1377).
3-2-2تحقیق دیگری توسط آقای حسن احدی حکمتی کار در سال 1377 با عنوان بررسی علل گرایش نوجوانان پسر و دختر 18-15 ساله به فرهنگ بیگانه وراههای مقابله با آن در شهر کرمان" انجام شده است جامعه اماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر سال اول تا چهار م دبیرستانهای شهر کرمان که نمونه آماری ان از 10% با 282 نفر و 229 پسر کل دانش آموزان تشکیل شده است و این پژوهش به دنبال شناخت نگرش عوامل است که در گرایش نوجوانان دختر و پسر به فرهنگ غرب تاثیر دارد (احدی حکمتی کار،1377).
4-2-2پژوهشی را آقای ابوالقاسم نوری در سال 1373 با عنوان" تهاجم فرهنگی از برون و مقابله با آن از دورن" روی تعدادی دانشجو(80نفر) در نیم سال دوم تا هشتم رشته ی روان شناسی و مشاهده دانشگاه دولتی وآزاد با استفاده از پرسشنامه انجام داده است .
پاسخهای پژوهشی حکایت از آن دارند که قشر جوان در محدود سنی 26 سال و پایین تر خویش را بیش از سایر گروهها در برابر تهاجم فرهنگی آسیب پذیر و بی دفاع احساس می کند،دیگر آنکه قشر دانشجو در مقابله با دیگران کمتر آسیب پذیراست و جامعه نمونه دیگران را بشر آسیب پذیر می دانند(نوری ،1373).
5-2-2در تحقیق دیگری که توسط حسین بنی فاطمه و همکارانش در سال 1377 پیرامون" بررسی علل گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه در مناطق شهری استان آذربایجان شرقی انجام شده است که جامعه آماری ان متشکل از کلیه زنان و مردان 25 و 15 ساله مناطق شهر استان بوده و حجم نمونه آن را 36 نفر تشکیل می داده که به طور تصادفی انتخاب شده اند ولی گزارش از نتایج حاصله این طرح ارائه شده است (بنی فاطمه،1377).
3-2پیشینه خارجی:
1-3-2"برخی از تحقیقات ( مانند تحقیقات کارول گیلیگان 1982) حاکی از آن است که شکل گیری هویت پسران و دختران در دوره نوجوانی با یکدیگر متفاوت است. به نظر او شکل گیری هویت دختران نه تنها برای استقلال شخصی بلکه برای همکاری، صمیمیت و مراقبت از دیگران نیز هست، در حالی که هویت پسران اساسا برای استقلال، فردیت و رقابت شکل می گیرد."(لطف آبادی: 1381 ، 130).
فصل سوم
مبانی نظری تحقیق
1-3مروری بر نظریات:
نظریه به عنوان بنیان تحقیق اجتماعی مهمترین قسمت یک تحقیق است نظریه الگویی را در زمینه موضوع تحقیق دراختیار محقق می گذارد واو را به این رهنمون می کند که از چه مسیری حرکت کند نتیجه بهتری می تواند بگیرد . در این قسمت به نظریاتی که در ارتباط با فرهنگ بیگانه و هویت هستند و می توانند این پدیده را تبین کنند پرداخته می شود.
1-1-3پارسونز(Parsonz):
به عقیده پارسونز سه نظام تحلیلی را می توان برشمرد :
1- نظام اجتماعی 2- نظام شخصیت 3- نظام فرهنگی
نظام اجتماعی نقش اجتماعی افراد را در بر می گیرد که از طریق این نقش ها ،کنشگران بر آنند که خواسته ها و نیاز های خود را به حداکثر ممکن برسانند . در عین حال ،رابطه کنشگر با موقعیتش به وسیله مدلهای فرهنگی مشخص می شوند پارسونز پدیده فرهنگ را ازیک سو محصول روابط اجتماعی متقابل و از طرف دیگر عامل تعیین کننده این روابط میداند .به پیروی از سنت مردم شناسان پارسونز ،فرهنگ را اموزش انتقالی و مشترک می داند"(انصاری و ادیبی ،1358).
از دیدگاه پارسونز کنش متقابل خصلت جمعی (اجتماعی)دارد و ارزشهای حاکم بر کنش در هر سطحی ،بسیار تعیین کننده و موثرند لذاست که نمی توان "کنش اجتماعی "را به مطالعه در آورد مگر زمانی که نظامهای شخصیتی و فرهنگی را شناخته باشم ودر سطح تحلیل می توان این سه را از هم متمایز کرد.به عبارتی این سه را در سطح تجربی نمی توان از هم منفک کرد .
لیکن در سطح انتزاعی و نظری می توان به سهولت این کار را انجام داد. او حتی نظام اجتماعی را هم یک نظام فرهنگی در نظر می آورد و نظامی که شخصیت افراد و کنشهای آنان ،نمایان می گرددبه زغم وی بدون شناخت انگاره های فرهنگی نمی توانیم ساخت یک نظام اجتماعی را بشناسیم .زیرا جریانهای انگیزه ای موجود در یک نظام با جریان های درون شخصیت ها همانند است .به عقیده او شخصیت جنبه ای از یک نظام فرهنگی و اجتماعی است زیرا افراد ارزشهای موجود را پذیرفته سپس بر اساس آنها به انجام نقش اجتماعی خود می پردازند.(همان منبع).
2-1-3مودووی:
(( مودووی )) می گوید : علوم و آداب و افکار غرب ، نفوس آنان را طوری تملک کرده است که جز بوسیله عقول غربی تفکر نمی کنند و جز با چشمهای غربی نمی بینند و در راهی به غیر از راهی که جهان غرب برایشان آماده کرده باشد قدم نمی گذارند . این عقیده در مغزشان رسوخ کرده است که هر چه را جهان غرب حق بداند حق است و هرچه را باطل بداند باطل است. میزان تشخیص حق و صدق و آداب و اخلاق و انسانیت و کمال عبارت است از مقیاسی که جهان غرب تعیین کند . پس عقیده و ایمان خودشان را بوسیله مقیاس عقاید غرب می سنجند وافکار و تصورات, تمدن و اخلاق و آداب و رسوم خودشان را بوسیله عقاید غرب آزمایش می کنند. در نتیجه هر چه را موافق با آنها یافتند به صحت آن عقیده مند می گردند و بدان افتخار می کنند و هر چه را مخالف عقاید اروپایی دیدند اشتباه و باطلش می شمارند . آری چه توجه داشته باشند و چه بی توجه باشند این عقیده باطل در مغزشان نفوذ کرده است . ( فلسفی , 1364 ) بعضی از میانسالان و جوانان ما آنچنان مسخر و مقهور غرب شده اند که گوئی عقلشان مستعمره غربیان گردیده و مانند بردگان تسلیم بی قید و شرط آنان شده اند و برای آنکه از هر جهت رنگی غربی داشته باشند می کوشندتا در رفتار و گفتار, لباس و آرایش , ساختن موی سر , و خلاصه در تمام حرکات و سکنات همانند غربیها باشند و این هماهنگی و تقلید همه جانبه را نشانه روشنفکری و مایه سربلندی و افتخار خود می پندارند . اینان به قوانین و سنن دینی , آداب و رسوم ملی , عواطف و احساسات خانوادگی و معیارهای اخلاقی و اجتماعی خویش بی اعتنا یا لااقل کم اعتنا هستند و عملاً آنها را نادیده می گیرند و برعکس , راه و روش غربیان را مهم و شایان توجه می شمرند و به هر کاری که رنگ اروپایی داشته باشد ابراز علاقه می کنند .
3-1-3ساموئل هانتینگتون(S.Hantington):
توسعه امنیت و مبانی صلح جهانی. نظریه برخورد تمدن ها: نظریه برخورد تمدّنها به صورت جدّی و در یک سیستم مباحث نظری، نخستین بار از سوی ساموئل هانتینگتونS.Hantington" رئیس موسسه مطالعات استراتژیک Onlin در دانشگاه هاروارد آمریکا در مقالهای پرهیاهو با همین نام "برخورد تمدنها" {VCivilizations of Challenge مطرح شد و واکنشهای بسیاری را در سرتاسر جهان برانگیخت. طبیعی است که در این مجال اندک، نمی توان این موضوع و دیدگاه تفصیلی هانتینگتون و طرفداران وی را مطرح کرد؛ ولی محورهای اساسی این مقاله به طور فشرده ذکر می شود:
1. اختلاف تمدّنها اساسی است. این تفاوت، از اختلاف ایدئولوژیها و نظامهای سیاسی، به مراتب اساسیتر است.
2. خودآگاهی تمدّنی در حال افزایش است.
3. تجدید حیات مذهبی ،به عنوان وسیلهای برای پر کردن خلا در حال رشد است.
4. رفتار منافقانه غرب موجب رشد خودآگاهی تمدّنی دیگران شده است.
5. ویژگیها و اختلاف فرهنگی، تغییر ناپذیر است.
6. منطقهگرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است؛ ولی با اینکه پیمانهایی مانند اکو و کشورهای غیرعرب مسلمان گسترش یافته، باید توجه داشت که اقتصاد منطقهای تنها در صورتی میتواند رشد کند که ریشه در یک تمدنّ مشترک داشته باشد.
7. شکست "دولت ـ ملت" به عنوان واحد اصلی روابط بینالمللی، در آینده بسیار محتمل است.
8. تشدید تنشهای قومی و ملی، گرایش فزاینده به درگیری، افزایش سلاحهای کشتار جمعی، رشد بینظمی در جهان، و بروز تنشهای بینالمللی ناشی از بحران هویت، از مولّفهها و بسترسازهای اصلی برخورد تمدّنها است.
9. قدرت جهانی و جامعه جهانی، توهّمی بیش نیست و هیچ کشوری در کشور دیگری منافع کلان و راهبردی (استراتژیک) ندارد.
10. جهان در حال کوچکتر شدن است و همکنشی میان ملتهای وابسته به تمدنهای مختلف، در حال افزایش است.
11. این افزایش فعل و انفعالات (مهاجرتها و ارتباطات رسانهای) هوشیاری تمدّنی و آگاهی به وجود اختلافات میان تمدّنها و نیز حسّ مشترک در درون هر تمدّن را شدّت میبخشد. به عبارت دیگر، خودآگاهی تمدّنی، به اختلاف و دشمنی میان تمدّنها دامن میزند. هانتینگتون حتی فراتر از اینها رفته و ادعا کرده است که: "نه تنها امکان برخورد تمدّنها همیشه هست؛ بلکه جلوگیری از چنین برخوردهایی عملاً امکانپذیر نیست و لبههای این تمدّنهای درگیر، همیشه خونین است".
4-1-3کارل مارکس(Karl Marx):
مارکس در رویکردی همسو با سازه گرایان هویت را به مثابه یک برساخته طبقاتی مورد بحث قرار می دهد. از منظر وی نقطه عزیمت ما برای رسیدن به انسانهای واقعی، آنچه انسانها می گویند، تصور می کنند و تلقی می نمایند یا آنچه در مورد آنها می گویند می اندیشند و تصور و تلقی می کنند نیست انسانها همواره با تغییر تولید مادی، موجودیت واقعی، اندیشه و محصولات اندیشه خود را تغییر می دهند.(تاجیک:1384،40-39) .
مارکس با طرح این ایده که تاریخ تمامی جوامع تا به امروز تاریخ نبردهای بین طبقاتی است که بطور مداوم با یکدیگر در تضادند بر این نکته تاکید می کند که روابط بین طبقات در ساختار اقتصادی جامعه تعیین کننده آگاهی طبقاتی ( و به نوعی هویت) آنها می باشد.
5-1-3اریکسون(Eriksson):
"اریکسون معتقد است در سنین نوجوانی فرد نسبت به هویت خود آگاهی پیدا می کند و خود با وحدت بزرگتری از گذشته در ارتباط با گروه، شغل، جنس، فرهنگ و مذهب در نوجوان شکل می گیرد. تعارض روانی این دوره مربوط به شکل گیری احساس هویت و پراکندگی اجزای مختلف آن است. وظیفه حیاتی دوره نوجوانی آن است که این تعارض را حل کند و یک هویت واحد و منسجم برای خویش ایجاد نماید و این کار وقتی مقدور است که او بر جوانب منفی این تعارض و بحران غالب شود و هماهنگی درونی و مداوم در ایفای وظایف مختلف خود بدست آورد."(لطف آبادی:1381 ،34).
نوجوان در جریان همانند سازی با شخصیتهای مختلف بتدریج می تواند بین هویت کودکی و هویت جدید خود پیوند برقرار کند. بنابراین بر اساس جاذبه ای که دیگران برای نوجوان دارند شبیه به آنان می شود گرچه شاید از این امر خود آگاهی نیز نداشته باشد. پس هویت هر فرد تا حدودی ترکیبی از همانند سازیهای نسبی و گوناگون است. علاوه بر این فرد از طریق دستاوردها و فضائل خود نیز به نوعی حس هویت دست می یابد.(کرین : 1367 ، 172) .
6-1-3جیمز مارسیا ( James Marcia):
جمیز مار سیا در یک طبقه بندی چهار نوع هویت برای نوجوانان مشخص ساخته تا وضعیت رشد هویت آنان را در زمینه های بینش سیاسی، جهت گیری های جنسیتی و یک مجموعه از ارزشهای سیاسی مشخص کند که عبارتند از : پراکندگی هویت، تسلیم طلبی، تاخیر و پیشرفت هویت.
1. پراکندگی هویت : این گروه از نوجوانان هنور به مسائل خود فکر نمی کنند و اگر هم به این موضوع فکر کرده باشند، نتوانسته اند خود را به یک جهت گیری آینده نگر برسانند.
2. تسلیم طلبی : نوجوانان این گروه افرادی هستند که بدون تجربه هیچگونه بحرانی، برای تصمیم گیری درباره هویت خودشان، خود راتسلیم نظر والدین کرده اند بی آنکه به ارزیابی نظر آنها بپردازند.
3. تاخیر: این خصوصیت بیانگر وضعیت نوجوانانی است که با بحران هویت در گیر هستند و اگر چه فعالانه در تلاش برای کشف ارزشها، علایق، بینشها و حرفه مورد نظر خود هستند، اما هنوز نتوانسته اند تصمیم روشنی در این باره اتخاذ نمایند.
4. پیشرفت هویت: نوجوانانی که هویت خود را شکل داده اند، کسانی هستند که با یک تعهد شخصی حرفه یا بینش مورد نظر خود به مرحله ثبات و استحکام رسیده اند.
در حالی که اریکسون شکل گیری هویت را در مرحله پنجم از هشت مرحله رشد روانی- اجتماعی خود اعلام کرده و فاصله سنی 12 تا 18 سال را برای این دوره در نظر گرفته بود، اما بنظر می رسد شکل گیری هویت در محیطهای اجتماعی- فرهنگی مختلف و بین دختران و پسران متفاوت از یکدیگر است. برای مثال در حالی که در جوامع بسته و فرهنگهای سنتی شکل گیری هویت به ویژه دربین دختران خیلی زود حاصل می شود، اما در جوامع باز و صنعتی و پیچیده هویت نوجوانان پسرو دختر خیلی دیرتر شکل می گیرد.(لطف آبادی 1381 ، 136-135) .
7-1-3 رویکردهای سازه گرا
"سازه گرایی اجتماعی"از جمله رویکردهایی است که در مقابل گوهرگرایان شکل گرفت. این اندیشمندان معتقدند "هویت" ساخته و پرداخته ای اجتماعی است و در ظرف زمان و مکان خاص شکل گرفته و معنا می یابد.
دیانا فاس مناظرات بین گوهرگرایان و سازه گرایان را در کتاب خود مطرح ساخته است. از منظر فاس " رابطه بین این دو رویکرد رابطه جانشینی و یا رابطه "یا این یا آن " نیست. بر مبنای نظر فاس چند اصل مهم در سازه گرایی می توان مطرح ساخت :
1. آن چه در جهان خارج مشاهده می شود طبیعی نیست بلکه بر ساخته اجتماع است. برای نمونه مفهوم "جنسیت" در تاریخ را نباید بر منبای تمایز طبیعی بین زن و مرد توجیه کرد، زیرا این مفهوم در ساخت اجتماعی بوجود آمده است.
2. مفاهیم محصول ترتیبات خاص اقتصادی و اجتماعی می باشند.
3. نه تنها دانش به طرز اجتماعی ساخته می شود بلکه از طریق کنش و واکنش بین افراد جامعه تداوم می یابد. بنابراین تداوم دانش بشری بیش از آن که از کارآمدی آن در برخورد با واقعیتها ناشی شده باشد، جنبه اجتماعی دارد.
بین دانش و کنش اجتماعی نسبتی وجود دارد، یعنی هر سازه اجتماعی نوع خاصی از کنش های اجتماعی را طلب می کند.
8-1-3کولی و توماس(Koli & Tomas):
نیز معتقدند کیستی فرد در فرآیند پیچیده ای شکل می گیرد که همان رابطه مداوم او با محیط اطراف یا جامعه است و نقش تعیین کننده ای بر جایگاه او در جامعه دارد.
9-1-3روزنبرگ( Rozenberg):
بر اساس عقاید میدوکولی مفاهیم "خود" و "برداشت از خود" یا خود انگاره را مطرح ساخته است. "او خود را مفهومی عامتراز برداشت از خود می داند و معتقد است مفهوم برداشت از خود بیش از آن که ناظر به ویژگیهای هویت فردی شخص باشد، بیانگر ویژگیهایی هویت اجتماعی اوست".( وحیداو… : 1383 ، 72)
10-1-3تاجفل ( Tajfel):
هویت اجتماعی را با هویت گروهی پیوند می زند و عضویت گروهی را متشکل از سه عنصر می داند:
1. عنصر شناختی( آگاهی از این که فرد به یک گروه تعلق دارد.)
2. عنصر ارزشی (فرضهایی درباره پیامدهای ارزشی مثبت یا منفی عضویت گروهی)
3. عنصر احساسی (احساسات نسبت به گروه و به افراد دیگری که رابطه ای خاص با آن گروه دارند).
بر این اساس هویت اجتماعی از دیدگاه تاجفل عبارت است از : آن بخش از برداشت یک فرد از خود که از آگاهی او نسبت به عضویت در گروههای اجتماعی سرچشمه می گیرد، همراه با اهمیت ارزشی و احساسی منضم به آن عضویت. از این منظر می توان هویت اجتماعی را نوعی خود شناسی فرد در رابطه با دیگران دانست. این فرآیند مشخص می کند که شخص از لحاظ روانشناختی و اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد (تاجیک : 1384 ، 52).
11-1-3سورکین (sorokin):
سورکین که یکی از برجسته ترین جامعه شناسان معاصر است طی نظریه معروف:" تحول درونی ذاتی" معتقد است که در تحولات اجتماعی و فرهنگی عوامل خارجی نقش تعیین کننده ای ندارد بلکه تحول در ذات هر جامعه است و بیشتر متاثر از عوامل داخلی می باشد او معتقد است که در هر زمان زمینه های تحول در جامعه ازدرون بوجود می آید و امکان ندارد که جامعه تا زمانی دراز متحول گردد(تقوی،1363).
12-1-3سیکوسCixous:
معتقد است زنجیره ای از تضادهای سلسله مراتبی اندیشه غربی را ساخت بندی کرده و عمل سیاسی اش را اداره می کند. او تضادهایی مانند "فرهنگ- طبیعت" ،" سر- قلب" و "گفتن- نوشتن" را ذکر می کند و آنها را به تضاد "مرد- زن" پیوند می دهد. وی بیان می دارد که یک طرف تضاد همواره برتر است و هر جفت مبتنی بر حذف یکی از دو طرف تضاد است . این ساختارهای دیالکتیکی همچنین بر شکل گیری ذهنیت و با لمآل بر پیدایش تمایز جنسی مسلط است.
اکنون تضاد "مرد- زن" را مورد توجه قرار دهید . در جامعه پدر سالار زن به مثابه "دیگری" که برای شکل گیری و شناسایی هویت مرد ضروری اما همواره به عنوان یک تهدید نسبت به آن بوده، بازنمایی شده است. بنابراین تمایز جنسی به یک ساختار قدرت گره خورده است جایی که تمایز یا غیریت، صرفا زمانی که سرکوب شده است، تحمل می شود. داستان مشهور زیبای خفته نمونه و تصدیقی بر این امر است. زن به عنوان خفته ای بازنمایی می شود که تا قبل از آن که به وسیله یک مرد بوسیده شود دارای ذهنیت منفی (غفلت) است. بوسه به وی وجود(بیداری) ارزانی می دارد اما صرفا در فرآیندی که فورا او را تسلیم میل "شاهزاده" می کند. به اعتقاد ایریگاری1 خردگرایی غربی به وسیله اصل هویت مشخص شده که در آن ابهام و دو گانگی به حداقل کاهش یافته است. دلوز2 نیز تلاش می کند این رویکرد را تحت عنوان "فلسفه رسمی دستگاه دولت" در غرب مورد تحلیل قرار دهد." (تاجیک: 1384 ، 25-23).
13-1-3گی روشه (Guy Rochet):
به نظر گی روشه هر شخص به وسیله و از طریق محیط های مختلفی که به آن تعلق داردیا بدان رجوع می نماید، هویت خود را توسعه می بخشد یعنی می تواند تعریفی از آن چه به مثابه شخص- فردی یا اجتماعی -مطرح است ،برای خود و دیگران ارائه نماید ،زیرا آن چه "شخصیت اجتماعی" نامیده می شود در واقع همین هویت است که برای شخص جایی در جامعه تعیین می کند ونوعی وحدت و انسجام به هستی و عمل او می بخشد (روشه ،1370).
14-1-3نظریه ژان کروجر (Jane Kroger):
ژان کروجر معتقد است :"شکل ثابت هویت در مراحل مختلف دورهً زندگی، به مثابه توازنی بین برداشت شخص از خودش و برداشت دیگران از او تعریف شده است. این توازن جدید بین خود و دیگران(جامعه) که فرایند رابطه "ذهنیت و عینیت"
نیز نامیده می شود، نوعی بازسازی در اهداف رابرای تعیین هویت شخص در بر می گیرد دیگران (جامعه) به زغم او مدیون عوامل مستقلی در کمک به تحقیق"من واقعی" فرد مهم هستند (1996، Kroger).
15-1-3آنتونی گیدنز (A. Giddens):
از منظر ساختار گرایی،فرهنگ را به عنوان یک ساختار در نظر می آورد و گوناگونی و تنوع این ساختهادر جوامع مختلف رابدیهی می انگاردو تفاوتهارا" گوناگونی فرهنگی" می نامد.
گوناگونی فرهنگ انسانی بسیار چشمگیر است. ارزشها و هنجارهای رفتار فرهنگی از فرهنگ به فرهنگ دیگر بسیار فرق می کند (گیدنز،1374).
16-1-3جرج هربرت مید(G. Herbert ):
در مطلبی با عنوان "بازی گری"، "بازی" و دیگر تعمیم یافته مراحل رشد کامل خویشتن را چنین ترسیم می کند: در مرحله نخست خویشتن فرد با سازماندهی نگرش ویژه دیگر افراد نسبت به خود او و نسبت به دیگران که همراه آنها در کنشهای ویژه ای شرکت دارد، شکل می گیرد.
در مرحله دوم رشد کامل خویشتن فرد، این خویشتن فقط با سازماندهی نگرش افراد ویژه شکل نمی گیرد، بلکه سازماندهی نگرش اجتماعی "دیگر تعمیم یافته" یا گروه اجتماعی کلی که فرد به آن تعلق دارد نیز شکل دهنده خویشتن اوست.
به این ترتیب با سازمان دادن نگرشهای فردی دیگران و تبدیل آن به صورت نگرش اجتماعی یا گروه سازمان یافته، رشد کامل خویشتن تحقق می یابد، سپس به صورت تصویر فردی الگوهای منظم و عمومی رفتار گروهی یا اجتماعی در می آید که این الگوها شامل این رفتارها و سایر موارد هم می شود.
میدبین آگاهی و خودآگاهی تفکیک قائل می شود. از نظر و واژه آگاهی به زمینه تجارب ما ارتباط دارد، اما خود آگاهی به توانایی هایی مربوط می شود که پاسخهای معینی را در ما بر می انگیزد که به دیگر اعضای گروه تعلق دارد. آنچه به عنوان انسان خود آگاه بدست آورده ایم ما را عضو جامعه می کند و خویشتن ما را نشان می دهد. خویشتن ها فقط در شبکه ارتباطی معین با خویشتن های دیگر می تواند وجود داشته باشد و ساختار خویشتن هر فرد نمودی از الگوی رفتار عمومی گروه اجتماعی است که فرد به آن تعلق دارد ( کوزرو … : 1378 ، 259- 256).
17-1-3مانوئل کاستلز (Cast ells):
هویت، فرآیند ساخته شدن معنا بر پایه یک ویژگی فرهنگی یا یک دسته ویژگیهای فرهنگی است که بر دیگر منابع معنا برتری دارند. بنظر وی همان گونه که نقش ها کار ویژه ها را سازمان می دهند، هویتها نیز به معنا سازمان می بخشند. از این دیدگاه هویت مفهومی است که دنیای درونی یا شخصی را با فضای جمعی اَشکال فرهنگی و روابط اجتماعی ترکیب می کند. هویتها معناهایی کلیدی هستند که ذهنیت افراد را شکل می دهند و مردم به واسطه آنها نسبت به رویدادها و تحولات محیط زندگی خود حساس می شوند. مردم به دیگران می گویند که چه کسی هستند و مهمتر این که به خودشان نیز می گویند که چه کسی هستند و سپس می کوشند به گونه ای رفتار کنند که از آن کسی که تصور می کنند هستند، انتظار می رود." (تاجیک: 1384 ، 13-10).
18-1-3نظریه پیتر برگ(Petter Berg):
از دیدگاه وی هویت اجتماعی رشته ای از معانی است که فرد با موقعیت اجتماعی برای تعریف خود بکار می برد این رشته از معانی ،هم شامل اجزا نمادین و هم غیر نمادین است.
جز نمادین شامل تصور عمودی ما از معانی است همانطور که در کنش متقابل نمادین امده است جز غیر نمادین شامل منبع گوناگونی است که بواسطه نقش شخص در جامعه تحت کنترل او در آمده است این رشته از معانی بعنوان یک منبع یا استاندار برای ارزیابی شخص ازخودش در جامعه بکار می رود بنابراین شکل گیری هویت اجتماعی یک حلقه برگشتی و دور کامل است .
استاندارد هویت
اعمال (رفتار معنادار) ادراک
تاثیر بازده بر محیط بازده
ارزیابی انعکاس یافته
طرح شماتیک نظام کنترل فرایند هویت اجتماعی
همانطور که در مدل نشان داده شده است این حلقه یا دور کامل شامل 4 بخش می باشد .
1. درک از خود یا مجموعه ای که فرد خودش را با آن معنا می کند .
2. "داده "که از محیط یا موقعیت اجتماعی دریافت می شود ارزیابی هایی که از بیرون سوی فرد انعکاس یافته است .
3. فرایندی که داده را با استاندار هویت مقایسه و منسجش می کند .
4. "بازده" برای محیط- رفتارهای معنادار- که نتیجه ای از این مقایسه است .
بطور خلاصه، فرایند شکل گیری هویت اجتماعی بر اساس مدل نظام کنترل فرایند هویت به شرح ذیل است :
تحت تاثیر موقعیت اجتماعی و محیط ارزیابی هایی بعنوان "داده" سوی فرد انعکاس پیدا می کند و در مرحله بعد، فرد با این داده ها خودش را معنی می کند. این درک فرد از خودش در ارتباط با جامعه ،با استاندار های هویت شخص، مقایسه و سنجش می شود و بازده این سنجش، اعمال و رفتار معنادار فرد را تشکیل می دهد هنگامی که این بازده در محیط یا موقعیت اجتماعی منعکس می شود در واقع هویت اجتماعی فرد شکل گرفته است. این نظام کنترل فرایند هویت به وسیله اصلاح بازده- رفتار- برای موقعیت اجتماعی کار می کند تا داده ها ارزیابی های انعکاس یافته از بیرون روی فرد را برای سازگاری با استاندارهای داخلی اصلاح کند .
حال اگر این سازگاری وجود نداشته باشد نتیجه آن انقطاع فرایند هویت است .
بعبارت دیگر به طبق تئوری هویت، فرایند هویت یک نظام کنترل است و این نظام کنترل در صورتی که ضعیف یا ناقص شود ،بی هویتی اجتماعی حاصل خواهد شد.
منظور از استاندار هویت در این مدل، معانی بکار برده شده توسط افراد برای خودشان در نقشی است که ایفا می کند .بر طبق این تئوری اگر " داده ای" که می آید
معانی شخص استاندار هویت و هویت افراد همخوانی نداشته باشد، برای آنها یک احساس فشار، ایجاد می کند که با افزایش ناسازگاری نیز افزایش می یابد
همچنین با ورود این فشارها بازده نظام هویتی هم تغییر پیدا می کند .
محیط در این مدل یک سیستم کنش متقابل اجتماعی است که شامل منابع در دسترس و رفتارهای دیگران است ."بازده" هم برای محیط رفتارهای معناداری هستند که ممکن است این منابع و رفتارها را تغییر دهند، به عبارت دیگر، بازتاب داده- اعمال اجتماعی- روی نظام تعامل اجتماعی، حلقه های برگشتی را کامل می کند و خودش منجر به داده های جدیدی به نظام شخصیتی یا هویت می شود (1991،Burke , Peter ).
3-2جمع بندی:
دوران جوانی اریکسون معتقد است اگر هویت شخصی جوان در طول زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی شکل بگیرد و جوان خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد، تعادل روانی او تضمین می شود.ولی اگر به جای خود آگاهی و تشکیل هویت مثبت، دچار ابهام نقش شود، هماهنگی و تعادل او به هم می خورد و به بحران هویت دچار می شود. بنابراین رشد و تکامل جوان وابسته به حل این بحران است.
رویکردهای جدید در قالب رهیافت گفتمانی، پساساختگرایی و پسامدرنیسم به تعریف و شکل گیری هویت در عرصه های جدید اشاره دارد. وجه تشابه رویکردهای جدید تاکید همه آنها بر تغییر پذیری، تحرک، اکتسابی بودن، نسبی بودن، حادث بودن و موقتی بودن هویت است. به این ترتیب در رویکردهای نوین تغییر و نوشدن مقوله هویت مورد توجه بسیار است.
سخن آخر اینکه جوان ایرانی در مقابل معمای هویت خود راهی ندارد جزاینکه " من واقعی خود را بشناسد" و برای وصول به این مقصود باید بداند کیست، تا بداند به کجا برود.
3-3چارچوب نظری:
یک مبحث بسیار مهم در هر تحقیقی مبحث چارچوب نظری است به این معنی که محقق تئوری مورد نظر خود را انتخاب نموده و تئوری منتخب در تمام طول تحقیق به چشم
می خورد . تحقیق حاضر نیز از این قاعده مستثنی نیست و از میان نظریه پردازان نظریه پیتر برگ به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده و مسیرهای مختلف از آن بیرون کشیده شده است .
طبق دیدگاه برگ مدل هویت بعنوان یک مدل فرایندی در نظر گرفته می شود .
که آن یک نظام است که بطور پویا عمل می کند وبه تغییرات بر محیط پاسخ می دهد که با کنش دیگران در موقعیت این تغییرات ایجاد می شود بطوریکه این تغییرات ادراکات فردی کنشگر را تحت تاثیر قرار می دهد و رفتار بعنوان حاصل برون داداین مدل کارکرد معیارهویت بعنوان یک اتوماسیون که کارکرد تجربیات رسیده از موقعیت است در این دیدگان رفتار بعنوان نتیجه روابط بین ارادکات رسیده از محیط و معیار درونی هویت در نظر گرفته می شود یعنی تغییر و معنی که فرد از محیطی که با آن کنش متقابل دارد انجام می دهد. بعنوان عامل یا متغییرهایی که با واسطه بر شکل گیری هویت تاثیر دارند در نظر گرفته شده اند .این متغیرها عبارتند از :
الف- تعلق فرد به نهادها مثل خانواده ها و دانشگاه
ب- کنش متقابل فرد با دیگران که شامل گروه همسالان و انتظارات خانواده می باشد .
ج- رسانه های تصویری وادارکاتی که فرد از آن دارد .
در این مدل چند متغیر می توان که بطور مستقیم بر شکل گیری هویت موثر ند در نظر گرفته شده اند که عبارتند از :
الف- اقتصادی که شامل امکانات رفاهی و در آمد خانواده می باشد .
ب- موقعیت اجتماعی فرد که سطح تحصیلات در سطح دانشگاهی که در آن تحصیل
می کند را در بر می گیرد .
ج- ویژگیهای خود فرد که شامل جنس و سن او می باشد .
و چند متغیر به عنوان متغیرهایی که با واسطه بر شکل گیری هویت اجتماعی و فرهنگی فرد تاثیر دارد در نظر گرفته شده است .
به نظر بنده در این تحقیق استفاده از این نظریه برای چارچوب مقبول تر است البته بقیه نظریه ها را رد نمی کنم چرا که هر کدام از آنها به عنوان طریقی به این تحقیق مربوط می شود .
4-3مدل تحقیق:
5-3فرضیات تحقیق:
یکی از ویژگیهای یک کار تحقیقی وابستگی بین اجرای تحقیق می باشد بدینسان که نظرات ارائه شده مبدا قرار می گیرد و بر اساس آن جهت پاسخگویی به سوالات اصلی پژوهش مدل ارائه و سپس مبتنی بر مدل فرضیاتی طرح می گردد و پرسشنامه ای جهت تست فرضیات ساخته می شود .
-انتظار می رود عدم آشنایی خانواده با فرهنگ اسلامی ،ایرانی عامل گرایش فرزندان به فرهنگ غرب باشد .
-انتظار می رود پایگاه اقتصادی خانواده با پذیرش فرهنگ بیگانه زابطه درد
-انتظار می رود بی توجهی خانواده به مسائل تربیتی از عوامل موثر در گرایش به فرهنگ بیگانه باشد
-انتظار می رود عدم اطلاع کافی والدین و فرزندان از فرهنگ غرب و وجود تشریفات کاذب باعث گرایش فرزندان به فرهنگ غرب و از بین رفتن فرهنگ زندگی خانوادگی ایرانی می شود.
-انتظار می رودک ه خانواده هایی که به نیاز های عاطفی ،روانی فرزندانشان رسیدگی می کنند کمتر مورد تهاجم فرهنگ غرب قرار می گیرند
-انتظار می رود نقش دوستان در پذیرش فرهنگ غرب موثر می باشد
فصل چهارم
روش شناسی تحقیق
1-4روش تحقیق :
روش مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایشی است .تحقیق پیمایشی عبارت است جمع آوری اطلاعات درباره افراد ، گروهها، اجتماعات از طریق مصاحبه (حضوری ) برای اخذ داده ها به طور مستقیم وتغییرو تفسیر نتایج حاصله به طریق آماری در تحقیق پیمایشی ممکن است برای تعمیم یافته ها به کل جمعیت آماری ازنمونه آماری اطلاعات جمع آوری شود .در این تحقیق از روش جمع آوری اطلاعات در تحقیق تبینی استفاده شده که یکی از مقوله های روش پیمایشی است.
روش پیمایشی است زیر در این روش نه تنها به سبک واقعیت نایل می شویم، بلکه با استناد به اطلاعات سبک شده می توان به روابط بین متغیرها و تجزیه و تحلیل علت و معلول نیز پرداخت. البته در این روش برای هماهنگی کامل با مقصود محقق توانایی تعمیم دادن به داده ها و نتایج امکان دارد. با این روش می توان ادعا کرد که همه جا به مورد نظر مورد مطالعه قرار گرفته اند پس این تحقیق مطالعه اجتماعی از نوع پهنانگر قلمداد می شود. زیرا با صرف نظر ازخطا های حاصل از تعمیم و اعداد و ارقام نتایج این تحقیق را می توان به تمام جامعه شهری کشور تعمیم داد .
البته افراد موردپژوهش آن قدر نیستند که بتوان ادعا کرد ارقام و نتایج درست یا تقریبی هستند اما می توان گفت بخشی از واقعیات حاکم بر جامعه را نشان می دهند .
2-4جامعه آماری و شیوه نمونه گیری :
جامعه آماری و مطالعه در این تحقیق دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه پیام نور مرودشت در سال88-87 بوده است که از تکنیک نمونه گیری تصادفی استفاده خواهد شد .نمونه انتخاب شده در این تحقیق یک گروه 120 نفری از دانشجویان بوده است که شامل 60 دانشجوی مرد و 60 دانشجوی زن می باشد .
3-4تعریف مفاهیم :
متغییر وابسته:
فرهنگ بیگانه :به طور عام شامل کشورهایی که با آداب و رسوم مشترک و اعتقادات مذهبی ودینی مشترک ندارند و به طور اخص کشورهای غربی
متغییر مستقل:
گرایش : برای توصیف کنش فردی یا جمعی مورد استفاده قرار می گیرد که در مقابل خودقدرت و حق انتخاب یک شق در میان شقوق مختلف را دارا هستند .
فرهنگ : مجموعه پیچیده ای از معارف ،معتقدات ،هنرها -صنایع -تکنیک ها- اخلاق قوانین و سنن و بالاخره تمام عادات و رفتارها و ضوابطی که انسان به عنوان یک عضو جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن جامعه تعهداتی به عهده دارد .
دوستان و همسالان : مقصود دوستان صمیمی جوان در دانشگاه و بین فامیل و خانواده است که محرم اسرار جوان هستند و جوان تحت تاثیر اعتقادات اخلاق و اعمال رفتار آنها قرار می گیرد .
انتظارات خانواده :یعنی خانواده چه انتظار و خواستی از فرددر رعایت هنجارها و ارزشهای حاکم بر جامعه برخوردار ند و چگونه فرد را تحت تاثیر قرار می دهند
سن : مدت زمانی که بر حسب سال از تولد فرد می گذرد.
جنس : جنسیت افراد بر حسب زن و مرد بودن
جوان : انسان که به حد میانه طبیعی خود رسیده باشد (30-18) ساله
سطح تحصیلات: دوره ای است که شخص تحصیلات خود را در آن به پایان رسانیده است که این دوره عبارت است از: ز یردیپلم ،دیپلم ،فوق دیپلم ،لیسانس ،کارشناسی ارشد و دکترا .
محیط دانشگاه:محل تجمع تعداد زیادی دانشجو به منظور تحصیل وبالا رفتن سطح آموزش .
وسایل گروه سعمی:وسیال سمعی بصری فراگیر و نامحدود که امروزه از آن برای انتقال فرهنگها و سنن و همچنین آموزش به نسلهای جدید مورد استفاده قرار می گیرد
امکانات رفاهی :وسایل
4-4تکنیک جمع آوری:
تکنیک جمع آوری اطلاعات تکنیک مورد استفاده در این تحقیق تکنیک پیمایشی است که با استفاده از پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز تحقیق جمع اوری شده است پرسشنامه طرخ شده حاوی25 سوال است که تعدادی از این سوالات باز و عدادی نیز بسته اند .و روش اجرای پرسشنامه به این صورت بوده است که پرسشنامه بین دانشجویان دانشگاه پیام نور مرودشت توزیع می گردد.گردآوری اطلاعات با پژوهش کتابخانه ای و فیش برداری از کتب ،مجلات،پایان نامه ها ومقالات فارسی و لاتین و نیز جهت بدست آوردن اطلاعات به روز،از طریق اینترنت و گرفتن مقالات فارسی و انگلیسی در این زمینه انجام شده است .
پرسشنامه:
دوست گرامی پرسشنامه ای که مشاهده می کنید صرفا جهت یک کار تحقیقی تهیه شده است خواهشمندم با دقت به تمامی موارد خواسته شده پاسخ دهید .
قبلا از همکاری شما کمال تشکر را دارم با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما .
مشخصات فردی:
1- جنس : زن مرد
2- سن:
الف) 17 تا 20 ب) 20 تا 25 ج) 25 تا 30 د) 30 به بالا
3- محل سکونت :
الف) شهر ب) روستا
4-میزان تحصیلات :
5- تحصیلات پدر :
الف) بیسواد ب) ابتدایی ج) سیکل د) دیپلم ه) لیسانس به بالا
6- تحصیلات مادر :
الف) بیسواد ب) ابتدایی ج) سیکل د) دیپلم ه) لیسانس به بالا
7- شما بیشتر از کدامیک از رسانه های گروهی جمعی در اوقات فراغتتان استفاده می کنید ؟
الف) ویدئو و شوهای ایرانی ب) رادیو
ج) تلویزیون و برنامه داخلی د) ماهواره و برنامه های بیگانه
8- شما دلیل پیروی از فرهنگ بیگانگی را در چه می دانید ؟
الف)سرگرمی و تنوع ب) به خاطر جو جامعه و محیط
ج)خود نمایی به دیگران د)سایر موارد
9- به نظر شما کدامیک از مقاطع تحصیلی بر فرهنگ بیگانه گرایش بیشتری دارند ؟
الف)دانشجویان ب) فارغ التحصیلان
ج) دانش آموزان د) سایر موارد
10- در انتخاب نوع پوشش خود بیشتر گرایش به کدامیک از فرهنگها دارید ؟
الف)پوشش سنتی ب) پوشش روز جامعه
ج) پوشش غربی د)فرهنگ تاثیر ندارد
11- تا چه حد از امکانات رفاهی جامعه برخوردارید ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج)متوسط د)کم ه)خیلی کم
12- فکر می کنید مسولین کشور چقدر به فکر جوانان هستند ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج)متوسط د)کم ه) خیلی کم
13- والدین شما چه مقدار از اوقات فراغتشان را با شما سپری می کنند ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج) متوسط د) کم ه) خیلی کم
14- به نظر شما سطح تحصیلات تا چه اندازه در گرایش به فرهنگ بیگانه موثر است ؟
الف)خیلی زیاد ب)زیاد ج)تا حدود ی د)کم ه) خیلی کم
15- آیا شما گرایش ازفرهنگ خودی به سوی فرهنگ غرب را احساس می کنید ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج) تاحدودی د)کم ه)خیلی کم
16- به نظر شما برنامه های فرهنگی انجام شده تا چه حد در کاهش گرایش به فرهنگ بیگانه موثر است ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج) تا حدودی د) کم ه) خیلی کم
17- به نظر شما گرایش به فرهنگ بیگانه در میان جوانان تا چه حدی از ویژگیهای انان است ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج) تا حدودی د) کم ه) خیلی کم
18- به نظر شما تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی کشورهای بیگانه تا چه حد در تغییرات فرهنگی موثر است ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج) تا حدودی د) کم ه) خیلی کم
19- به نظر شما محیط دانشگاه تا چه حد در برابر فرهنگ بیگانه مقابله می کند ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج) تا حدودی د) کم ه) خیلی کم
20- به نظر شما دوستان تا چه اندازه در گرایش به فرهنگ بیگانه تاثیر دارند ؟
الف)خیلی زیاد ب) زیاد ج)تا حدودی د) کم ه) خیلی کم
21- من ترجیح می دهم به جای فیلم ها و سریالهای ایران فیلم ها و سریال خارجی را تماشا کنم ؟
الف)کاملا موافق ب) نسبتا موافق ج) نسبتا مخالف د) کاملا مخالف
22- نظر پدر و مادر من این است که اشکالی ندارد جوانان از مدهای روز استفاده می کنند؟
الف)کاملا موافق ب) نسبتا موافق ج) نسبتا مخالف د) کاملا مخالف
23- اگر امکانات برایم فراهم شود دوست دارم در یکی از کشورهای خارجی زندگی کنم؟
الف)کاملا موافق ب) نسبتا موافق ج) نسبتا مخالف د) کاملا مخالف
24- به نظر من سطح دانشگاه در گرایش به فرهنگ بیگانه موثر است ؟
الف)کاملا موافق ب) نسبتا موافق ج) نسبتا مخالف د) کاملا مخالف
25- در آمد ماهیانه خانواده شما چقدر است ؟
الف) زیر 100 هزار ب) بین100 تا 150
ج)بین 150 تا 200 د) از 200 به بالا
منابع :
-عبدالغنی زاده ،محمد 1376 ،"شناخت گرایش جوانان و نوجوانان به فرهنگ بیگانه در استان سمنان "معرفی پژوهش های اجتماعی /فرهنگی،در سال (1376)،مرکز آمار وبرنامه ریزی پژوهشهای فرهنگی .
-ادیبی ،حسین وانصری ،عبدالمعبود،1358،"نظریه های جامعه شناسی "تهران -انتشارات جامعه ،چاپ اول.
-تقوی، علی محمد، 1363،" جامعه شناسی غرب گرایی"، تهران ،انتشارات امیر کبیر.
-عباسی، خیام وذره پرور ،مرتضی ،1377،"بررسی علل گرایش دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان به برخی مظاهر تمدن غرب"اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمان.
-احدی حکمتی کار ،حسن،1377،"بررسی علل نگرش نوجوانان دختر و پسر 15-18 ساله به فرهنگ بیگانه و راههای مقابله با آن در شهر کرمان "اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان.
-نوری ،ابوالقاسم ،1373،"تهاجم فرهنگی ومقابله با آن از درون"مجله سروش دوره 16 شماره 695.
-بنی فاطمه، حسین و همکاران 1377،" بررسی علل گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه در مناطق شهری آذربایجان شرقی" معرفی پژوهشهای اجتماعی /فرهنگی کشور در سال1377 ،مرکز آمار و برنامه ریزی پژوهشی های فرهنگی.
-لطف آبادی، حسین(1381) روانشناسی رشد(2)، تهران، سمت.
-وحیدا، فریدون؛ صمد کلانتری و ابولقاسم فاتحی(1383)، رابطه سرمایه اجتماعی با هویت اجتماعی دانشجویان ، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، شماره 2.
-تاجیک ، محمدرضا(1384)، روایت غیریت و هویت در میان ایرانیان، تهران، فرهنگ گفتمان در این زمینه ر.ک. فریدون موحدنیا، "علل گرایش نسل جوان امروز به فرهنگ بیگانه"، پایان نامه کارشناسى ارشد، قم، موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1379، ص 35ـ36.
– محمّد محمّدى رى شهرى، منتخب میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، چ سوم، قم، دارالحدیث، 1384، ص 290.
ـفریدون موحدنیا، پیشین، ص 21ـ27.
-محمّد محمّدى رى شهرى، پیشین، ص 272.
-از بیانات معظّم له در دیدار با جوانان، اول اردیبهشت 1379.
-محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث، 1377، ج 2، ص 153.
-حمیدرضا شاکرین، پرسش ها و پاسخ هاى دانشجویى، چ سوم، قم، معارف، 1385، ص 248ـ250.
-بیانات مقام معظّم رهبرى، روزنامه جمهورى اسلامى، 22 مرداد 1372، ص 3.
-معاونت سیاسى نمایندگى ولى فقیه در قرارگاه ثاراللّه، نفوذ و استحاله، تهران، معاونت سیاسى نمایندگى ولى فقیه، 1378، ص 35.
-بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار با فرماندهان نیروى مقاومت بسیج، 22 تیر 1377.
فریدون موحدنیا، پیشین، ص 62.
-مرکز تحقیقات اسلامى نمایندگى ولى فقیه، تهاجم فرهنگى، تهران، انتشارات معاونت فرهنگى سپاه، 1378، ص 109.
– ابوالفضل ساجدى، دین گریزى چرا؟ دین گرایى چه سان؟، قم، موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1384، ص 237.
-ابوالفضل ساجدى و محمود نمازى، "میزگردعوامل تضعیف و تقویت خودباورى فرهنگى و علل گرایش جوانان به فرهنگ غیرخودى"، ماهنامه معرفت، ش 45 (شهریور 1380)، ص 13.
-حسن بن شعبه حرّانى، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص 82.
-حمیدرضا شاکرین، پیشین، ص 251ـ252.
– مرتضى مطهّرى، ده گفتار، تهران، راه امام، 1398ق، ص 183ـ187.
-مرتضى مطهّرى، مسئله حجاب، تهران، صدرا، 1365، ص 13.
– ابوالفضل ساجدى و محمود نمازى، پیشین، ص 9.
-حمیدرضا شاکرین، پیشین، ص 252.
-محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362، ج 10، ص 219، ح 14.
-حمیدرضا شاکرین، پیشین، ص 252ـ253.
-ابوالفضل ساجدى و محمود نمازى، پیشین، ص 8.
-محمّد عبّاسى، نتایج نظرسنجى و تحقیقات میدانى از جوانان قمى، قم، اردیبهشت 1386.
-حمیدرضا شاکرین، پیشین، ص 251.
– ابوالفضل ساجدى، دین گریزى چرا؟، ص 237.
-مرکز تحقیقات اسلامى نمایندگى ولى فقیه، پیشین، ص 141ـ142.
-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 72، ص 144ـ145.
-مرتضى مطهّرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1367، ص 258.
-امام خمینى، صحیفه نور، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج 21، ص 195.
-ابوالفضل ساجدى، دین گریزى چرا؟، ص 266ـ267.
-روشه ،گی ،1370 ،"کنش اجتماعی" ترجمه هما زنجان زاده ،مشهد .
-گیدنز،آنتونی، 1374،"جامعه شناسی" ترجمه منوچهر صبوری، تهران،شرفی، چاپ دوم.
-کوزر ، لوئیس و برنارد روزنبرگ: (1378) نظریه های بنیادی جامعه شناختی، ترجمه: فرهنگ ارشاد، تهران، نشرنی.
-http://www.bashgah.net
-http://www.irna.com
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول :کلیات 1
1-1مقدمه 2
2-1بیان مساله 6
3-1اهمیت موضوع 36
4-1اهداف تحقیق 38
فصل دوم:پیشینه های پژوهش 45
1-2پیشینه های تحقیق 46
2-2پیشینه داخلی 47
3-2پیشینه خارجی 50
فصل سوم: مبانی نظری تحقیق 51
1-3 مروری بر نظریات 52
1-1-3 پارسونز 52
2-1-3 مودووی 53 3-1-3 ساموئل هانتینگتون 54
4-1-3 کارل مارکس 57
5-1-3 اریکسون 57 6-1-3 جیمز مارسیا 58 7-1-3 رویکردهای سازه گرا 60 8-1-3 کولی و توماس 61 9-1-3 روزنبرگ 61 10-1-3 تاجفل 61 11-1-3 سورکین 62 12-1-3 سیکوس 62 13-1-3 گی روشه 64 14-1-3 نظریه ژان کروجر 64 15-1-3 آنتونی گیدنز 64 16-1-3 جرج هربرت مید 65 17-1-3 مانوئل کاستلز 66 18-1-3 نظریه پیتر برگ 67 2-3 جمع بندی 71 3-3 چارچوب نظری 72 4-3 مدل تحقیق 74 5-3 فرضیات تحقیق 75 فصل چهارم: روش شناسی تحقیق 76 1-4 روش تحقیق 77 2-4 جامعه آماری و شیوه نمونه گیری 78 3-4 تعریف مفاهیم 78 4-4 تکنیک جمع آوری 80 پرسشنامه 81 منابع 86
بررسی عوامل موثر در گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه
"شهر مرودشت در سال 1387"
استاد راهنما:
سرکار خانم دکتر نیک پور
تهیه کننده :
مژگان غلامی
شماره دانشجویی:
8211846665
روش تحقیق عملی
رشته علوم اجتماعی
گرایش پژوهشگری
نیمسال دوم 88-87
1 Irigaray
—————
————————————————————
—————
————————————————————