تارا فایل

مقاله بررسی علل گرایش جوانان به فرهنگ های غیربومی



موسسه آموزش عالی طبرستان

موضوع تحقیق:
علل گرایش جوانان به فرهنگهای غیربومی

نام دانشجو:
نیما غفاری پور

پائیز 1384

علل گرایش جونان به فرهنگهای غیر بومی
مقدمه:
جریان زندگی همانند رودخانه ای است که از مبدا تا مقصد، از کنار سرزمینهای مختلف و متنوعی می گذرد و سرانجام به دریا می پیوندد.
نوجوانی و جوانی یکی از متنوعترین و پیچیده ترین چشم اندازها را در این مسیر طولانی به خود اختصاص داده است.
برای همه آنهایی که به نحوی با جوان سروکار دارند، پاسخ به این سوال که چرا؛ باید جوانان را بشناسم مهم است که چه رفتاری را باید با جوان در پیش گیرند.
نگرش ها و بینش ها هستند که روش ها را می آفرینند و هر شیوه رفتاری برآیند چشم اندازهای ما نسبت به آن موضوع است. از این رو برای دستیابی به اصول صحیح رفتار با جوانان، ابتدا نیازمند شناخت علمی آنها هستیم. و این مرحله خود، کلید حل بساری از معضلا ت دوران جوانی است، بعنوان مثال. بیشتر مربیان، تغییر و تحولات روحی را امز غیرعادی و نگران کننده توصیف می کنند و یا اغلب والدین از "منفی گرایی" فرزندان خود رنج می برند و آن را یک حادثه بزرگ و صرفاً با خود تلقی می کنند، حال آنکه به اقتضای سن بیشتر این امور طبیعی و مرحله ای گذرا و موقتی است، بی تردید شناخت ، همدلی می آفریند و در پرتو آن می‎توان به دنیای درون جوانان نفوذ نمود و صبورانه و مسالمت آمیز به ایجاد دگرگونی همت گماشت، شخصیتی متکی بر تفاهم و اطمینان متقابل را بنیان نهاد.شناخت اصولی و علمی ما را از درمان، به پیشگیری هدایت می کند، چه بسا دردها و مشکلاتی که زاییده جهل و عدم شناخت است و کار را به مرحله درمان و مداوا می کشاند. حال آنکه آگاهی از پیچ و خمهای این مرحله دشوار، به مربیان و والدین قدرت پیش بینی، برنامه ریزی و پیشگیری از مشکلات را می بخشد ، با توجه به این واقعیت که هم اکنون پیش از 30 میلیون جوان و نوجوان در کشور ما زندگی می کنند و نیروی محرکه و پویا ی جامعه را همین جمعیت تشکیل می دهد، باید نگرشها، مشکلات، مسایل و خواستهای آنان را شناخت و زبان ارتباطی صحیح را با ایشان را پیدا و برقرار کرد.در نوشته های "پاپیروس" های مصری حدود 4000 سال پیش ، نسبت به وضع جوانان و نوجوانان اظهار نگرانی شده است و نیز در قدیمترین مطالعاتی که در زمینه جوانی بعمل آمده است، فلاسفه بزرگ یونان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده اند، از جمله "افلاطون" در مکالمات خود، صورتی از تمام مریدان جوان "سقراط" را به دست می‎دهد.
دانشمندی مانند "ارسطو" جوانی را در یکی از صفحات جالب و درخشان اثر خود، به نام "سیاست" معرفی می کند.

از نظر فرهنگ "و بستر"
نوجوانی به حالت و یا جریانی از رشد اطلاق می گردد و ازنظر حقوقی به مرحله ای از زندگی که از بلوغ آغاز شده و به کمال خاتمه می یابد، نوجوانی می گویند و برای اکثر افراد صادق است و در تکامل این روند در مرحله بالندگی (کمال) جریان جوانی شکل می‎گیرد.
"اریکسون" توضیح می دهد یکی از راههای که جوانان تلاش می کنند خود را مانند افراد بزرگسال نشان دهند این است که از موقعیتهایی نمادین (سمبلیک) بهره گیرند. آنها امیدوارند در این راه، افرادی قابل توجه و جذاب به نظر برسند.
"کینگزلی دیویس" در نظریه جامعه شناختی"
جوانی را سن گرایش به تشکیلات، و دستیجات، احزاب و گروهها تلقی می کند. ورود به این گونه نهادها، به ویژه با نفود ترین آنها، برای وی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای ورود به آنها از انجام امور متهورانه و مخاطره آمیز روی گردان نخواهد بود.

آسیب پذیری جوانان
"دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط سعی می کند جوانهای ما را از دست ما بگیرد"
(مقام معظم رهبری حضرت آیه ا… خامنه ای)
بی شک، دوره جوانی و نوجوانی از آسیب پذیرترین مراحل زندگی است و این به دوجهت قابل تبین می‎باشد: یکی غلبه احساسات بر وجود فرد و دیگری محدودیت تجربه. زیرا در این دوره احساسات مالک وجود ادمی می‎شود و با قدرت تمام او را مسخر خود می نماید. رقت قلب آنچنان است که حوادث و رویدادها را از دریچه عواطف می بیند و تفسیر می کند. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می‎شود که از گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی نموده و تحلیل کندو لذا در مواجهه با این گونه مسائل و به ساده اندیشی و خوش بینی افراطی کشیده می‎شود. فرهنگ مهاجم و منحط غرب با استفاده از این ویژگیها و شگردهای تبلیعاتی روان شناسانه، سعی در فروپاشی نظام اعتقادی و فکری نسل جوان داشته و از طریق تهی ساختن درون آنها، زمینه جذبشان به مبانی فرهنگی بیگانه را فراهم می آورند.
ابزارهای تبلیغاتی فرهنگ مبتذل همچون کتاب، مجلات، نوار ویدئو، CD ، لباس و نوع پوشش، فیلم و سریال ، موسیقی ، ورزش ، سایتهای اینترنتی و تکنیکهای پیشرفته دیگری که مبتنی بر روان شناسی خاص جوان است، تلاش می کنند تا برتری فرهنگ منحط غرب را بر فرهنگ مولد اسلام به افکار جوانان، تحمیل و تلقین کنند و از سوی دیگر با جذابیت ویژه ای که این ترفندهای تبلیغاتی از آن برخوردار است، اوقات فراغت نسل جوان و مسلمان ما را در راستای اهداف توسعه طلبانه شان به نحوی تامین و تنظیم نمایند که برای نوجوانان و جوانان حتی فرصت اندیشه و تا مل در باره معنی و ارج زندگی و فلسفه اوقات فراغت باقی نماند.
فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد که ایمان این نسل را به فرهنگ و معتقداتش سست و متزلزل سازد و در مرحله بعد خلا آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پرزرق و برق و فریبنده اش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غرب بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه، تربیت کند.
غرب علی رغم ظاهر فریبنده و جذابی که دارد، به طور وحشتناکی از درون دچار زوال و فروپاشی گردیده و پایه های تمدن آن در حال فرو ریختن است، اما آنچه باعث می‎شود که پاره ای از نوجوانان و جوانان تسلیم گرایشهای غربی شوند، نداشتن دانش اجتماعی، تجربه زندگی و نیز عدم آگاهی از فرهنگ اصیل و عمیق مکتبی است. چه آنکه مارویدادها و حوادث را بر مبنای دانشهای اجتماعی، تجربه کافی و سایر آگاهیها تحلیل می کنیم و بدون چنین پشتوانه ای، فرد تحت تاثیر کششها ی فرهنگی بیگانه، فکر و روح خود را یکسره تسلیم ارزشها و ارمانهای غرب خواهد بود.
خاطره سرگذشت اندلس هنوز زنده و تازه باقی مانده است. کشوری که نمونه گویایی از سقوط یک سرزمین قدرتمند و پهناور است که در اثر سقوط و انحراف جوانانش نابود شد.
عواملی که موجبات سقوط و نابودی این کشور اسلامی شد، متعددند و نویسندگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که مسیحیان از جوانان مسلمان به عنوان ابزار پیروزی خود بهره بردند و موجبات نابودی کشور اسلامی اندلس و سر برآوردن کشور مسیحی اسپانیا از فراز ویرانه های یک تمدن اسلامی گردید.
روش ایجاد بینش در قبال تهاجم فرهنگی به دو عامل متکی است:
غرب شناسی – غرب سیتزی ( نفی غرب باوری)
در فرازی از وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام (ره) ضمن اشاره به اهداف ضد اخلاقی و ضد انسانی غرب آمده است:
"از جوانان ، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بندو باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود، نکنند که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن همت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند".
منادی بزرگ مقاومت در برابر تهاجم فرهنگی، مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای است که با رهنمودهای روشنگرانه خویش فریاد اعتلای انسان الهی را در برابر توطئه های شیطانی غرب سرداده است. تعبیر عمیق ایشان از شبیخون فرهنگی به جای تهاجم فرهنگی، نمایانگر عمق توجه و نکته سنجی آن بزرگوار و ماهیت پلید و خائنانه دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی است و اینک بخشی از گفتار ایشان در ذیل می آید:
"کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن می کند، نه تنها یک تهاجم فرهنگی، بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است."
تا زمانی که در عمق اندیشه جوان این اعتقاد پیدا نشود که باید به خودی خود بازگشت، در عمل کاری از پیش نخواهیم برد و این همان پدیده اعتماد به نفس است که مقدم بر هر عامل دیگری، در مبارزه با تهاجم فرهنگی باید موردنظر قرار گیرد.
بازیابی هویت:
جوانانی که از معرفت به هویت خویشتن برخوردارند و این جایگاه را به مدد ارتباط با مربیان خود احراز می کنند، توان مقابله با تهاجم را دارند. نسلی که هویت خویش را می یابد نفوذناپذیر است و قدرت لازم را برای تحلیل و تفسیر وضعیت رویدادهای فرهنگی دارا می باشد. از این رو تلاش در جهت باز شناساندن هویت جوانان، از ضروریات مبارزه فرهنگی است.
در حقیقت باید پرسید، کسی که هویت خویش را گم کرده است، چه چیزی را می تواند بیابد؟
امام علی (ع) در کلامی عمیق و ارزشمند به مقایسه ای زیبا و موثر می پردازد:
"عجبت لمن ینشد ضالته و قد اضل نفسه فلایطلبها"
یعنی "تعجب می کنم از کسی که در جستجوی گمشده اش برمی آید و حال آنکه "خود" را گم کرده و در جستجوی آن برنمی آید."
امام راحل (ره) در کلامی حساس و مضمونی عمیق چنین فرموده اند: "اگر این نسل جوان" "خودی خود" را بیابد و یاس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد."
تقابل فرهنگی احیای ارزشها:
سنگین ترین حملاتی که از ناحیه بیگانگان متوجه فرهنگ یک جامعه می شود، ارزشهای آن فرهنگ را زیر ضربات خود قرار می دهد، به عنوان مثال، زمانی که دشمنان درصدد تخریب فرهنگ اسلامی بر می آیند، ابتدا ایمان نسل جوان را به اینگونه ارزشها که جوشیده از عمق اعتقادات و باورهای اسلامی است، متزلزل می کنند و سپس او را در برابر جذبه های خیره کننده فرهنگ خود به یکباره دچار انفعال می نمایند و نسلی که درصدد است تا خود را از انفعال سیاسی و اخلاقی، به موضعگیری صحیح بکشاند. غالباً مقهور همان ارزشهای بیگانه شده و آنها را بر ارزشهای اصیل اسلامی رجحان می بخشد و نه تنها موضعگیری درستی اتخاذ نمی نماید بلکه به صورت موجودی مسخ شده جلوه می کند که حرفی برای گفتن و ارزشی برای دفاع کردن و موضعی برای اتخاذ کردن ندارد.
ترسیم شخصیت جوان از دیدگاه قرآن کریم جایگاه معنوی آنها را بدیشان می نمایاند و راه را برای تقویت مبانی فکری و اخلاقی آنان هموار می کند. برگزاری گردهماییهایی با همین عنوان از نوجوانان و جوانان و طرح چشم اندازهای قرآنی در زمینه مسائل ذی ربط تعادل فرو ریخته آنها را به نفع ارزشهای معنوی برقرار می سازد.
بریدگی نسل جوان بخاطر مخالفت آنان با دین و انقلاب و روحانیت نیست بلکه عکس العمل های انفعالی است که در برابر برخوردهای نامناسب انجام می گیرد. البته مقداری از این عکس العمل ها ناشی از عملکردهای نادرست است نه اعتقادی، وقتی آقای بزرگواری در اجتماعات یا مدارس، خلاف نظر و سلائق جوانان صحبت می کند و یا خلاف رییس دولت سخن می گوید طبیعی است که جوان عکس العمل نشان می دهد. برخوردهای منفعلانه در بین نسل جوان جواب نمی دهد باید در مسائل فرهنگی با برنامه ریزی صحیح و عمیق با نسل جوان برخورد کرد از وظایف مهم روحانیت جوان شناسی و زمان شناسی و نیاز شناسی نسل جوان است چنانچه صحبت های علما با فرکانس سلیقه و احساسات مشروع نسل جوان همسو و هماهنگ نباشد هر روز شاهد از دست دادن مقبولیت ها و پایگاه ها می شویم، آشنایی نسل جوان با مسائل سیاسی و اجتماعی موجبات پایبندی وی به فرهنگ و جامعه خودی می گردد و کمتر مورد سوء استفاده فرهنگ بیگانه قرار می گیرد اگر مسئولین به سئوالات جوانان پاسخ درست منطقی بدهند و به شخصیت آنها احترام کنند حرمت ها حفظ شد؟ و موجب ایجاد جاذبه در جوانان می شود و انگیزه پیدا می کند.
یکی از چالشهای جوانان، چالش ناشی از بحران هویت است که به لحاظ وضعیت فرهنگی جهان متاثر از چالش بین سنت و مدرنیسم بوجود می آید و مشکلات فرهنگی و معنوی را در اندیشه و فکر و منش جوانان ایجاد می نماید. تلاش غرب در ترویج اندیشه سکولاریزم و دین زدایی از عرصه زندگی اجتماعی انسان از مهمترین رسالت های او برای مسخ اندیشه ها در عصر کنونی است.
امروزه اندیشمندان غرب غیر دینی شدن را به عنوان یک فرایندی در نظر می گیرند که در نتیجه نوگرایی و نوسازی جامعه و نیز پیشرفت به سوی جامعه صنعتی بوقوع می پیوندد. به نحوی که در این فرایند انسان در عرصه اندیشه و جهان بینی و هم در ساحت زندگی و معیشت دچار تحول می شود.
جوانان ما در این دوره با دو دسته از الگوهای رفتاری سنتی و مدرن روبرو می شوند از سوئی الگوهای سنتی ریشه در فطرت و اعتقادات آنها نهفته است و برای آن تقدس قائلند و از سوی دیگر زرق و برق الگوهای رفتاری مدرنیسم را در مواجهه با برخی از مسائل جامعه پویا و کارآمد می بینند. جوان بین دو جذبه و کشش قرار می گیرد چه باید بکند؟ آیا سنت گرایی محض را بپذیرد بدون توجه به دستاوردهای جدید و یا مدرنیسم را الگوی رفتاری مناسبی برای خویش انتخاب کند و به هویت اصیل خویش پشت نماید و تیشه به ریشه اصالت خویش زند؟
یا اینکه به جوان آموزش داده شود تا نه به سنت گرایی محض و مطلق بدون توجه به دستاوردهای مثبت روز تکیه کند و نه به تجددگرایی محض و بریدن از پیوندهای عمیق فرهنگی خویش روی آورد بلکه راه سوم را انتخاب کند به این نحو که عقل را در کنار نقل ببیند و استدلال را در جوار نص و سنت را در کنار نوآوری تا هم از انحراف تحجر و جمودی تعبد منهای اندیشه مصون بماند و هم از سقوط در ورطه تجددگرایی و لاابالی گری اتکا بر اندیشه عقلانی منهای دین ، خویش را برهاند.
اگر می بینیم برخی جوانان برخاسته از خانواده های مذهبی و متدین، در اجرای موازین اولیه اسلامی ضعیف رفتار می کنند به خاطر این است که والدین از دین، فقط ضعف ها و سختی ها را منتقل کرده اند، به همین دلیل آنها به سراغ چیزهای دیگری می روند که با آنان احساس قدرت و نشاط بدهد مثل ماهواره، مد، روابط غیراخلاقی و … اما اگر والدین از کودکی با فرزندان خود به شیوه ای رفتار کنند که حیا و وقار و عشق به اطاعت از خدا در وجودش ریشه بگیرد، در دوران جوانی نیاز نخواهد داشت که به خاطر حجاب و یا خواندن نماز با او سروکله بزنند.
در واقع وقتی پدر و مادرها، به درستی در اجرای زندگی شخصی و خانوادگی شان از الگوهای مکتبی و دینی پیروی نمی کنند، چه انتظاری از فرزندان خود دارند که به سمت الگوگیری از غرب، جهت پیدا نکنند؟
شکاف میان نسل ها را فقط محبت و تفاهم می تواند پر کند. اگر محبت و عشق میان والدین باشد هردو بخاطر هم کوتاه می آیند و مسائل حل می شود.
یکی از مشکلات اساسی جوانان، ناهمگونی میان سنت های ارائه شده در خانواده و ارزشهای مورد پسند دوستان و جامعه است و چون هیچ کدام را نمی تواند کنار بگذارد و باید همزمان با هر دو زندگی کند، جمع میان سنت های خانواده و ارزشهای مورد علاقه اش سخت می شود.
بهرحال با پیشرفت جامعه و گسترش فناوری، امکانات ارتباط نیز تغییر و گاه آسان تر می شود، به عنوان مثال، یکی از دلایل گرایش به گفتگوهای اینترنتی و برقراری روابط عاطفی الکترونیکی، این است که خانواده ها نسبت به این مسئله، احساس خطر کمتری می کنند، در نتیجه از سخت گیری و مراقبت شدید می کاهند. پس جوانی که نمی تواند از طریق تلفنی یا ارتباط حضوری در محافل عمومی، با جنس مخالف ارتباط برقرار کند، به اینترنت پناه می برد و در یک فضای عاطفی مجازی، با جنس مخالف گفتگو می کند، نمی توان چشم بر واقعیت ها بست و در برابر هر تحولی، موضع منفی مطلق گرفت، بلکه باید با افزایش آگاهی جوانان، از پیامدهای منفی ابزار تکنولوژی جدید کم کرد تا راه برای گرایش به سمت فرهنگهای بیگانه مسدود و یا کم رنگ شود%
1


تعداد صفحات : 13 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود