عنوان :
بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت
استاد راهنما :
پژوهشگر :
اعظم محمدپور
سال تحصیلی : 88 – 87
ابهر
تقدیم به :
– والدین جهت شناخت تاثیر دلبستگی بر فرزندان
– مربیان در شناخت آثار دلبستگی در افراد
– مسئولان و مدیران جهت هماهنگی با رویکردهای لازم در این زمینه
سپاسگزاری :
از خانواده و دوستان و عزیزان و همکاران کتابخانه های دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر و پیام نور و نیز کتابخانه های عمومی علامه طباطبائی و وحدت در ابهر و شناط که در تهیه و تدوین این تحقیق ما را یاری نمودند از یکایک آنها سپاسگزاری می کنم.
به ویژه از استاد ارجمندم که گام به گام و با راهنمایی های علمی و روشن ما را در تدوین و تهیه این تحقیق یاری و مساعدت فرمودند.
به همین دلایل و مصداق حدیث و لم یشکر المخلوق و لم یشکر الخالق هر کس قدر مخلوق خدا را نشناسد، قدر خدا را نشناسد.
بر خود وظیفه دانستم که از یکایک عزیزان به دلیل مساعدت ها و کمک هایی در تکمیل و تنظیم این تحقیق با اینجانب مبذول فرمودند. سپاسگزاری و قدردانی نمایم. که در نهایت از خداوند متعال سعادت اُخروی و موفقیت دنیوی را برای همه ایشان مسئلت دارم.
با احترام محمدپور اعظمی
فصل اول :
کلیات تحقیق
مقدمه :
دلبستگی واژه بسیار مرسوم و آشنایی است، که در زندگی همه انسانها در همه ادوار زندگی اعم از مرد و زن و شهری و روستایی، سیاه و سفید پولدار و فقیر و با سواد و کم سواد و … به چشم می خورد.
دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که افراد متناسب با نوع ارتباط با یکدیگر و میزان حمایت ها و کمک ها و وابستگی هایی که به یکدیگر دارند در آنها پدید می آید.
دلبستگی در اشخاص و افراد مختلف و نیز میزان و نوع روابطی که با هم دارند، از شدت و ضعف قابل توجهی برخوردار است.
گاهی دلبستگی ها آنچنان اهمیت پیدا می کنند که اگر کوتاهی و یا اهمال و غفلتی انجام گیرد، اتفاقاً به خشم و نفرت تبدیل می شود. کودکی که در دوره ای شدیداً به کمک و سرپرستی نیاز دارد و به مادر دلبسته و وابسته است از طرف مادر مورد بی مهری و قهر و بی توجهی عاطفی قرار گیرد، در این صورت، این عدم اعتماد جای خود را به خشم و قهر می دهد.
دلبستگی1 در چرخه تکامل هرچه از پایین به بالا درنظر بگیریم از میزان رفتارهای غریزی و حیوانی کاسته شده و به رفتارهای عاطفی و شناختی و ادراکی افزوده می شود. (بیرامی، 1378 ، ص 45 )
سازو کار بررسی دلبستگی با توجه به این بحث اظهار شده یک مطالعه زمانی و دوره ای را می طلبد که جان بالبی2 بهترین مفهوم و تبیین دلبستگی را از منظر اتولوژیک (تکاملی) پرداخته است.
چنانچه رفتار کودک چند روزه رفتارهایی نه از نوع یادگیری و نه حاصل سیاق و سایق هستند. بلکه بازتابی و بازتاب هایی از مکیدن و چنگ زدن و گریستن و خندیدن هستند که حتی همین رفتارها مادر و اطرافیان را به سوی حمایت از کودک وادار می کند، پس از همان ساعات اولیه تولد دلبستگی بین نژاد و کنسل های انسانی برقرار می گردد. اما همانطور که اظهار شد، این دلبستگی ها ابتدا شکل بازتابی و غریزی و به تدریج به اشکال متعالی تر و عمیق تر و اداراکی تر و عاطفی تر و شناختی تر تبدیل می یابد. در این تحقیق ارتباط و تاثیر دلبستگی در انگیزه پیشرفت انسانی را در کل مورد بحث و تحقیق قرار داده ایم.
بیان مساله :
دلبستگی در مفهوم اختصاصی و خاص از الگوها و معیارهای عاطفی و ارزشی برخوردار است. معمولاً در هر گروه و مجموعه ای عضوی و یا اعضایی در حکم پایگاه دلبستگی و بقیه عناصر و اجزای دلبستگی به شمار می روند. البته در کنار دلبستگی های پایگاهی، دلبستگی های سایر اعضای خانواده هم وجود دارد. نیمی دلبستگی مفهومی نیست، که فقط در ارتباط دو جانبه محقق شده باشد. بلکه شامل همه و تمام عناصر و اعضایی که در ارتباط و اتفاق هم زندگی می کنند. و نیز در انواعی از ارتباطات ارزشی و اجتماعی که فرد در جهان زندگی به حیات ادامه می دهد.
دلبستگی عبارت است از حالات و علایمی که نزدیکی و اتفاق و پیوستگی به نزدیکان و اعضای گروه را تسهیل و آسان می کند و در نتیجه موجب تداوم و استمرار و تعمیق و افزایش آن می شود. (جان باولبی، 1969 )
کشش متقابل کودک و مادر از همان ساعات اولیه زندگی نوعی دلبستگی همه جانبه بین کودک و مادر را فراهم می کند، بنابراین دلبستگی علاوه بر خصوصیات و علائم ظاهری شاخص ها و علائمی درونی و پنهانی نیز بین افراد به وجود می آورد (بیرامی، 1378 )
غرض از آوردن مفهوم و مثال در مورد دلبستگی از نظریه معروف جان بالبی روشن شدن ساخت ومفهوم کلی دلبستگی به معنی عام در ذهن خواننده است. و چون موضوع تحقیق حاضر بررسی تاثیرات دلبستگی در انگیزه پیشرفت است. پر واضح است که اشاره و جهت تحقیق در مورد افراد و گروهایی است که شق و موضوع پیشرفت در مورد آنها صدق می کند و در مورد جوانان و نوجوانان و میانسالانی است که انگیزه پیشرفت در کار، تحصیل، ازدواج، خدمت، شغل، ارتباط وسایل مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره هستند هرچند نمی توان حرکات و رفتارهای خزیدن و کشیدن کودک در دید مادر و ایجاد دلبستگی میان آنها را انگیزه پیشرفت نخواند و نبوغی آن کودک هم ناخودآگاه و به صورت قطری درصدد توجه مادر و دیگران و جلب حمایت ایشان در رسیدن به امیال و خواسته های خویش است.
اما چون معمولاً انگیزه و پیشرفت با عقلانیت و منطق و تجره و دانش همراه است. غرض تحقیق در ارتباط دلبستگی با انگیزه پیشرفت شامل افراد و گروه هایی است که مفهوم انگیزه و پیشرفت به معنی اخص آن درک می شود.
دلبستگی از هر نوع و از هر طریق و شیوه و با هر درجه شهرت و ضعف دارای ارزش و تاثیر است. و گاه حتی تاثیر اندک آن بسیار موثرتر از تاثیر بیشتر آن در برخی از موارد است.
چنانچه اگر نامادری در مقابل نوجوان و جوانی دلبستگی اندکی از نظر عاطفی نشان دهد، ممکن است انگیزه نوجوان و جوان برای جدایی از گروه خانواده صدچندان گردد. و برای رهایی از این دلبستگی کم تر و کم رنگ تر خود را با همه توان و انرژی آماده موفقیت های آتی می کند که همه ما در اطراف و بستگان خود شواهدی از این دست داریم که مسلم است عمومیت ندارد.
و گاهی دلبستگی آنچنان هدف و اصل واقع می شود که وابستگی جای آنرا پر می کند و فرد هدف های درسی و شغلی و آتی خود را به کلی فراموش می کند. و از همین رهگذر افق شکست و عدم موفقیت افراد و فرد موردنظر ترسیم می گردد.
معمولاً برای هر فرد و شخص پایگاه دلبستگی وجود دارد. مثلاً برای کودک شیرخوار پایگاه دلبستگی مادر است که به تدریج که بزرگتر می شود. پایگاه دلبستگی به پدر و خانواده و برادر و پدربزرگ و مادربزرگ و خاله و عمه و عمو و دایی و حتی همسایگان و … نیز تعمیم و تسرّی می یابد.
حتی طبق تحقیقات انجام گرفته موضع دلبستگی نیز در افراد و اشخاص مختلف متفاوت است. یعنی افراد و اشخاص در برخورداری از لذت و کسب عیش لذت غذا به مادر و برای برخورداری از حمایت اجتماعی به پایگاه پدر و برای برخورداری و کسب لذت بازی و تفریح به پایگاه برادر و خواهر پناه می برند برای اثبات این نظریه هارلو3 دو گروه مادر مصنوعی (شامل یک مادر سیمی با پستانک پر شیر و یک مادر پشمالو شبیه مادر اصلی در قفس قرار دارند که بچه میمون ها وقتی گرسنه می شوند به مادر سیمی پناه می بردند. و وقتی دچار ترس و بیم و هراس می شدند به مادر پشمی پناه می جستند.
و این آزمایش این ادعا را تا حد زیادی ثابت می کند (هارلو و زیبرس، 1959 )
فذا پیشرفت و انگیزه پیشرفت جدای از دلبستگی های مختلف افراد نیست زیرا انسانها در گروه متولد می شوند، در گروه و خانواده رشد می کنند، در گروه و خانواده بیمار می شوند، در گروه و خانواده آسیب می بینند، چرا در گروه و خانواده درمان نشوند. (باقرثنایی، روانی درمانی خانواده، 1372 ، ص 57 )
فلذا دلبستگی موضوعی نیست که اثر و تاثیرات آن را در مقوله های مختلف زندگی نادیده انگاشته شود. بناراین مطالب مذکور مساله مورد بررسی در این پژوهش بررسی رابطه ی بیک سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت می باشد.
اهمیت و ضرورت مساله :
هر واژه و مفهومی به اندازه تاثیر و یا تاثیراتی که بر روی فرد و یا افراد می گذارد، اهمیت پیدا می کند. حال ممکن است، این اهمیت و تاثیرات در چهارچوب های مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و اعتقادی و فرهنگی و یا حتی سیاسی قرار گرفته باشد.
دلبستگی و نیز انگیزه پیشرفت دو موضوع و مسئله ای هستند که هر کدام در جای خود به صورت مستقل ارزش و اهمیت خاصی در شرایط و ضوابط افراد گوناگون دارند. و حتی ارتباط آن ها با یکدیگر که در این تحقیق با عنوان بررسی رابطه سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت آمده نیز اهمیت و ارزش پیدا می کند.
شاید این سوال اوّلیه برای ما پیش آید، که این ارتباط ممکن است برای عدّه خاص در طول عمرش پیش آید و ما را با آن ارتباطی نیست امّا انگیزه پیشرفت را به خوبی تحلیل و تفسیر کنیم، هر رفتار و فعالیتی در زندگی اعم از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی و هنری و ورزشی و سیاسی که دارای انگیزه و هدف باشد. دارای دلبستگی و وفاداری به زمینه هایی است که فرد را در شرایط فعلی قرار داده است.
در ارتباط دلبستگی و سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت نظرات و اظهارات بسیار مختلفی وجود دارد، امّا به تناسب اهمیت مساله مآخذ و کتاب های روان شناسی سرفصل و موضوع خاصی به نام دلبستگی و یا سبک های دلبستگی به چشم نمی خورد.
اما آنچه مسلم است و از تعریف دلبستگی در ایجاد ارتباط عاطفی و ارزش بین افراد روش می شود، دلبستگی از کودکی و از اولین روزهای زندگی در ارتباط بین کودک و مادر و یا کودک پدر اتفاق می افتد و کودک با حرکات و سکنات و اداهای صورت و دست و پا توجه و مهر و محبت مادر را به سوی خود جلب می کند.
افرادیکه در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی مراحل مختلف دلبستگی را تجربه کرده اند در مراحل مختلف زندگی فرد و اجتماعی و بهره مندی از آثار و نتایج دلبستگی در کودکی و نویاوگی و نوجوانی و جوانی از نظر عواطف و شناخت ها و ادراکات و احساسات و انگیزش ها در شوق و میل به تحصیل و ارتباط و انگیزه در درس و مشق و دوستی با دیگران و محبت با سایر افراد و برخورداری از ارتباطات اجتماعی و هنر زیباشناختی و تفریح و ورزش بخش های مهم برخورداری و بهره مندی از مقوله های دلبستگی در افراد است.
وابستگی کاملاً با دلبستگی متفاوت است. وابستگی نوعی میل انگلی و زندگی از نوع برخورداری محض و بدون تلاش و تقلاّ و استفاده از دسترنج و تلاش دیگران است.
وابستگی نوعی ترجیح استفاده افراد از قوّه و توان دیگران علیرغم داشتن و برخورداری خود از آن نیرو است. و وابستگی در واقع رکود است. وابستگی ارتجاع است وابستگی میل به عقب نشینی و میل به عدم پیشرفت و سکون است.
در صورتیکه دلبستگی نهایت استفاده از توجهات تدریجی و تجربی دیگران با ترجیح خانواده و توانمند شدن در جهات مختلف فکری و جسمانی و روانی و عاطفی و … است.
اگر کودک از کودکی به مهر مادر دلبسته باشد و به او عشق می ورزد و اگر به پشتیبانی پدر دلبسته باشد به او تکیه می کند و با تکیه کردن به او همه تلاش و توان خود را در راه رسیدن به جایگاه پدر صرف می کند.
دلبستگی در زمینه های اعتقادی آنچنان اهمیت دارد که اگر دلبستگی نباشد اصولاً اعتقادی وجود ندارد و امام و پیامبر و قرآن و خداوند و معانی ارزشی هیچ معنی و مفهومی برای فرد وجود نخواهد داشت.
اهمیت و ضرورت انگیزه و پیشرفت در بخش های اقتصادی و علمی و آموزشی و شغلی آنچنان در جامعه بالا گرفته است، که حال به سال شاهد پیشرفت های عظیم در امور مختلف صنعت و کشاورزی و خدماتی و علمی و دانشگاهی و غیره هستیم.
اهداف تحقیق :
هدف اصلی تحقیق عبارت است از :
بررسی رابطه سبک های دلبستگی با انگیزه پیشرفت افراد است و اینکه آیا بین سبکهای دلبستگی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد.
فرضیه تحقیق :
بین سبکهای دلبستگی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد.
متغیرهای تحقیق :
متغیر مستقل : سبکهای دلبستگی
متغیر وابسته : انگیزه پیشرفت
متغیر کنترل : جنس در رشته تحصیلی
تعاریف واژه ها و اصطلاحات :
سبکهای دلبستگی : حالات و علایمی که نزدیکی به مراقبان را تسهیل می کند و موجب تداوم آن می گردد (بیرامی، منصور، 1378 ).
تعریف انگیزه پیشرفت :
عبارت است هدفمندی فرد و اراده آن برای رسیدن به قله های پیشرفت در هر زمینه که خواه تحصیلی ، اجتماعی ، فردی …
دلبستگی ها : کیفیت برقراری ارتباط عاطفی و معنادار میان افراد و اعضای خانواده و … (مختار عارفی، 1378 )
دلبستگی، کنش و واکنش متقابل کودک و مادر در ارتفاع نیازهای کودکی و سنین مختلف اقتضاییاز نقطه نظر عاطفی و … دلبستگی نام دارد (فروید، 1856 )
فصل دوم :
پیشینه و ادبیات تحقیق
شکل گیری دلبستگی4 :
در چرخه تکامل هرچه از پایین به بالا حرکت کنیم از میزان رفتارهای غریزی کاسته و متقابلاً بر دوره وابستگی افزوده می شود؛ به شکلی که وابسته ترین کودک به مادر خود، کودک انسان است.
ساز و کار این دلبستگی را هیچ کس بهتر از "جان بالبی5" بررسی نکرده است. او از دیدگاه اتولوژیک6 به بررسی دلبستگی پرداخت. اتولوژیست ها معتقد به بررسی رفتار موجود زنده و حتی انسان در زمینه تکاملی هستند. بنابراین، "باولبی" به عنوان یک اتولوژیست، بر این باور بود که باید برای بررسی رفتار دلبستگی انسان، به بررسی محیط اصلی که دلبستگی در آن شکل گرفته است، پرداخت.
نوزاد انسان هنگام تولّد، برای رفتارهایی آمادگی دارد که نه حاصل یادگیری هستند و نه حاصل کاهش سایق. همه رفتارهای بازتابی مانند مکیدن، چنگ زدن و حتی رفتارهایی مانند گریستن، خندیدن و سینه خیز رفتن به طرف افراد از جمله این رفتارها هستند. "باولبی" متذکّر شد که این تنها مادر نیست که در کنار کودک می ماند و از او مراقبت می کند؛ بلکه همین رفتارهای کودک نیز به عنوان محرّک عمل کرده و مادر و اطرافیان را وادار می دارد که از او مراقبت کنند تا زنده بماند.
به نظر "بالبی" رفتار دلبستگی عبارت از حالتها و علایمی است که نزدیکی به مراقبان را تسهیل می کند و موجب تداوم آن می گردد. طبق این دیدگاه، نتیجه عمده کنش متقابل مادر و کودک به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. بنابراین هر کدام از رفتارهای دلبستگی، علاوه بر کنشهای ظاهری دارای کنشهای پنهان نیز هستند. گریه کودک ضمن داشتن کنش بیانی (این که من گرسنه ام) کنش پنهان دلبستگی را نیز دارد. همیشه کودک برای اعلام گرسنگی گریه نمی کند، بلکه در بسیاری از موارد، از طریق گریه رفتاز مادر را نیز تنظیم می کند و به این ترتیب مادر نمی تواند فاصله خود را با کودک زیاد کند.
شخصی که دلبستگی بین وی و کودک ایجاد می شود، "پایگاه دلبستگی" نامیده می شود. معمولاً متعدّدی، مانند پدر، مادر بزرگ، برادر، خواهر،ه دلبستگی نشان می دهند. دلبستگی به پایگاه دارای علایمی است :
1 ) او بهتر از هر کس دیگر قادر به آرام کردن کودک است. در مواقع هیجانی، غیر از او فرد دیگری قادر به آرام کردن کودک نخواهد بود.
2 ) کودک در کنار او بیشتر بازی می کند و به این طریف به اکتشاف محیط می پردازد. و حتّی در کنار او کودک رفتار کلامی بیشتری نشان می دهد.
3 ) در کنار او کودک کمتر می ترسد و متقابلاً در غیاب او به سرعت واکنش ترس نشان می دهد.
مراحل دلبستگی :
اگر چه کودکان از همان روزهای نخستین زندگی، به دیگران واکنش نشان می دهند، ولی کمّ و کیف این واکنشهای طبق مراحلی متحول می شود.
مرحله 1 – واکنش نامشخّص در مقابل همه : از تولّد تا سه ماهگی معمولاً کودکان واکنشهای غیر انتخابی در مقابل همه افراد نشان می دهند. مثلاً در مقابل همه تبسّم می کنند. به این ترتیب هنوز پایگاه دلبستگی آنچنان مشخّص نیست.
در این دیدگاه رفتارهایی مانند لبخند زدن، گریستن، گرفتن، جستجوی منبع غذا و مکیدن که کودک مجهّز به آنهاست باعث پیشرفت دلبستگی می شود، زیرا موجب تداوم نزدیکی مراقب کودک به او می شود. لبخندهای کودک تا سه ماهگی نشان دهنده هیچ برتری یا ترجیح شخصی نیست. کودک با دیدن همه چهرها، حتّی چهره های مقوّایی می خندد. تا این زمان گریه نیز چنین وضعی دارد. هر کسی که در میدان دید آنان قرار داشته باشد، صحنه را ترک کنند، آنان را به گریه می اندازد.
واکنشهای چنگ زدن و "رفلکس مورو7" موجب تداوم نزدیکی می شوند. وقتی انگشت مادر در کف دست کودک قرار می گیرد، دست کودک خود به خود بسته می شود و به این تتیب موحب واکنش عاطفی مادر به کودک می شود. با "رفلکس مورو" گویا کودک مادر را در آغوش می گیرد. جستجوی منبع غذا و مکیدن، تغذیه کودک را به دنیال دارد و همین طور رابطه دو سویه کودک انتخابی تر می شود. بغبغوهای کودک از سه تا شش ماهگی در حضور افراد آشنا بیشتر تولید می شود؛ کودک در حضور افراد آشنا لبخند می زند و در مقابل دیگران بغض می کند. گریه کودک با ترک افراد آشنا شدیدتر می شود و حضور آنان، آرامش را به او برمی گرداند. به طور کلّی در این مرحله چند نفر و معمولاً اعضای خانواده، بیشتر مورد توجّه قرار می گیرند.
مرحله 3 – تقرّب جویی فعّال : بعد از شش ماهگی کودکان شروع به خزیدن می کنند و حضور و غیاب والدین را در نظر می گیرند. و در صورت دور شدن آنها، خود را به آنها می رسانند و به تقرّب مجدد می رسند. گریه آنها نیز متناسب با علّت آن تنظیم و تعدیل می شود. اگر مادر، لباسهای اداری پوشیده است و حداقل 8 ساعت حضور نخواهد داشت، میزان گریه خیلی بیشتر از زمانی خواهد بود که مادر لباسهای راحتی به تن دارد و فقط چادر به سر کرده است (یعنی در عرض نیم ساعت به همسایه سر می زند و مجدداً برمی گردد). اندکی بعد کودک به راه رفتن نیز قادر خواهد شد و مکانیزم تعقیب و نهایتاً تقرّب بهتر صورت خواهد گرفت. این مرحله تا سه سالگی ادامه می یابد. از نظر شناختی "اضطراب جدایی8" نیز در این مرحله شکل می گیرد.
مرحله 4 – رفتار مشارکتی : بعد از سه سالگی کودکان قادرند در غیاب والدین قیافه و رفتار آنها را مجسّم و دلیلی بر غیبت آنها پیدا کنند. چون قادر به استدلال غیبت آنها هستند، به عنوان یک شریک با والدین عمل می کنند. به طور کلی "بالبی" می گوید که تها بودن یکی از بزرگترین ترسها در زندگی انسان است (کرین، ترجمه فدایی، 1373). نوجوانان با تشکیل پیوستگی هایی با جانشینان والدین سلطه های آنها را می گسلند. میانسالان و افراد مسّن نیز در مواقع بحرانی و پیری در جستجوی تقرّب به نزدیکان خود برمی آیند.
بررسی میزان دلبستگی :
اگرچه، تاکنون ابزار دقیقاً استاندارد شده ای که بتواند میزان دلبستگی را اندازه گیری کند به وجود نیامده است، ولی روش آزمایشگاهی خاصّی به نام "موقعیت ناآشنا" به وسیله نظریه پرداز معروف "آینزوورث9" ابداع شده است که فوق العاده کارآمد بوده است. این روش شامل مجموعه ای از هفت مرحله سه دقیقه ای است که در آن مراحل کودکان در موقعیّتهای مختلف مثلاً همراه مادر یا یک غریبه، یا هر دو و یا به تنهایی مشاهده می شوند. (ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی، 1370).
در موقعیّتهای مختلف مذکور، مشاهده گر از پشت شیشه یک طرفه، کودک را مورد مشاهده قرار می دهد و شاخصهای گوناگونی از جمله شاخصهای مربوط به میزان فعالیّت، بازی، گریه و سایر علامتهای پریشانی، نزدیکی به مادر و کوشش برای جلب توجّه او، نزدیکی به فرد غریبه و آمیزش با او و جز اینها را ثبت می کند. روند این مراحل در جدول 1 – 2 به وضوح نشان داده شده است.
واکنشهای کودک با توجّه به دو نکته اساسی مورد ارزیابی قرار می گیرد. نکته اوّل شدّت اضطرابی است که کودک به دنبال غیبت مادر به نمایش می گذارد و نکته دوم نوع رفتاری است که کودک با بازگشت مادر نشان می دهد. براساس واکنشهای کودکان به هر کدام از این موقعیّتها، سه الگوی مهّم توصیف شده است :
1 ) کودکان دلبسته ایمن :
با رفتن مادر ناراحتی معقول نشان می دهند و پس از برگشتن از به طرفش می روند و زود آرام می شوند.
2 ) کودکان دلبسته نا ایمن :
با رفتن مادر ناراحتی نشان نمی دهند و به هنگام بازگشت مادر با رضایت به بازی خود ادامه می دهند و به طور کلّی در همه شرایط از مادر خود اجتناب می کنند.
3 ) کودکان دلبسته نا ایمن بی تاب :
در غیاب مادر فوق العاده مضطرب می شوند و با بازگشت مادر محکم به او می چسبند. اگر مادر اندکی بی اعتنایی کند، او را از خود می رانند.
نظریه بالبی :
الگوهای فعال درونی درباره خود و دیگران، توسط بالبی در سال 1973، مطرح شدند. می خواهند سازمان درونی رفتار و احساسات دلبستگی را نشان دهند. در آزمون موقعیت بیگانه اینزورث (ر . ک . مقاله دلبستگی، همین شماره) رفتار نوزادان طی مرحله بازگشت مجدد با نگاره های دلبستگی شان پس از جدایی مختصر، یک نمونه کلاسیک برای کیفیات مختلف راهبردهای دلبستگی است. مفهوم مورد نظر بالبی از الگوهای فعال درونی خود و دیگران تحول یک سازمان هیجانی درونی از دلبستگی و جستجوگری را به نظر می آورد. فرد در حال رشد، از اشخاص مورد دلبستگی به عنوان پایگاه ایمن برای امنیت روان شناختی استفاده می کند در همان حال که به دانستن دیدگاه سایر اشخاص از جهان، در مقایسه با دیدگاه های خویش دست می یازد (گروسمت، 1999.) تجارب دلبستگی اولیه، اطلاعاتی را درباره خود و مراقبین اولیه به کودک ارائه می نمایند که وی آن ها را به صورت بازنمایی های ذهنی یا در قالب الگوهای فعال درونی، سازماندهی می کند. الگوهای فعال درونی را می توان به عنوان قوانین هشیار یا ناهشیار برای سازماندهی اطلاعات مربوط به دلبستگی و دریافت یا محدودیت در دستیابی به چنین اطلاعاتی تعریف کرد. این اطلاعات به احساسات، تجارب و افکار مربوط به دلبستگی ربط دارد؛ بنابراین فرض بر این است که تحول و سازمان بندی این بازنمایی های درونی به تفاوت های فردی در کیفیت بهداشت روانی منجر میشود.
تفاوت های دلبستگی در الگوهای فعال درونی (فینی، 1999)
ایمن
اجتنابی
دوسوگرا
خاطرات
والدین گرم و عاطفی
مادران سرد و طرد کننده
پدران بی انصاف
نگرش ها و باورهای مربوط به دلبستگی
خود ارزشمندی بالا
سوء ظن در مورد انگیزه های انسان
پیچیده و مشکل بودن فهم دیگران
به طور کلی برای دیگران دوست داشتنی بودن
دیگران قابل اعتماد نبوده و نمی توان روی آنها حساب کرد
افراد کنترل کمی بر زندگی خودشان دارند
افراد دیگر به طور کلی نیتهای خوبی دارند
شک کردن در مورد بی عیب بودن دیگران
افراد دیگر به طور کلی قابل اعتماد و نودوست هستند
فقدان اعتماد در موقعیت های اجتماعی
جهت گیری اجتماعی
انزوا و گریز از اجتماع
نیازها و اهداف مربوط به دلبستگی
تمایل به روابط صمیمانه
نیاز به فاصله گرفتن مداوم از دیگران
تمایل زیاد به صحبت
جستجوی تعادل بین نزدیکی به دیگران و استقلال در روابط
صمیمت محدود برای ارضاء نیازهای استقلال
بیش از اندازه اهمیت دادن به پیشرفت
ترس از طرد شدن
راهبرد
شناخت راحتی
کنترل ناراحتی با نشان ندادن خشم (سرکوبی)
نشان دادن حد زیادی از ناراحتی
تعدیل عواطف منفی به
کاهش ناراحتی مربوط به
دلواپسی و مشکل برای
احساس ترس و عدم اطمینان می کند. نظریه دلبستگی ابتکار جان بالبی، در دهه، 1950 پس از گذشت دو نسل مرجع اصلی نظریه پردازی و آزمایشگری در روان شناسی تحولی محسوب می شود، بطوریکه بسیاری از پیشرفت های روانپزشکی اجتماعی از این نظریه تاثیر پذیرفته اند.
نظریه یادگیری اجتماعی :
برخلاف بالبی که ریشه رفتارهای دلبستگی را به مکانیسم های ذاتی نسبت می دهد، نظریه پردازان یادگیری، دلبستگی را محصول فرآیند اجتماعی شدن می دانند. به عقیده این روان شناسان از جمله سیرز، جی ویرتز، بی جو و بایر در ابتدای کار، مادر چیز خاصی برای کودک عرضه نمی کند اما بتدریج که مادر کودک را شیر می دهد، گرم می کند، بغل می گیرد، ویژگی های پاداش دادن را یاد می گیرد.
نظریه پرازان یادگیری اجتماعی فرض را بر این دارند که شدت وابستگی کودک به مادر بستگی دارد به این که مادر تا چه حد نیازهای کودک را تامین کند. یعنی مادر تا چه اندازه وجودش با لذت و کاهش درد و ناراحتی همراه است. این نظریه پردازان همچنین بر این واقعیت تاکید دارند که فرآیند دلبستگی یک راه دو طرفه است و به رابطه رضایت بخش متقابل و تقویت های دو جانبه وابسته است. مادر رضایت خود را در پایان دادن به فریادهای بچه پیدا می کند و در نتیجه خود را نیز آرام می کند. کودک با لبخند و بغبغو کردن های خود به کسانی که او را آرام می کنند، پاداش می دهد.
نظریه بو نگری :
در دیدگاه بوم نگری تلاش می شود تا انسان در متن محیط زندگی اش مورد مطالعه قرار گیرد. ویگوتکسی عقیده داشت کارکردهای عالی ذهنی در کودکان از راه تعامل با والدین، معلمان و دیگر افراد مهم در محیط رشد می کند. بر همین اساس، اهمیت دیدگاه بوم نگری و رویکرد پیروان این دیدگاه به تعامل والدین فرزند بطور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است.
نظریه روان شناسی شناختی :
در دیدگاه روان شناسی شناختی نیز والدین پایگاه شکل گیری و تحول فرآیندهای روان شناختی کودک به شمار می آیند.
بل موفق شده بود تا پایداری شی و پایداری شخص را مورد آزمایش قرار دهد. نتایج پژوهش او نشان داد که 70 درصد از آزمودنی ها در پایداری شخص نمره هایی، بهتر از پایداری شی بدست می آورد. بل معتقد است پایداری شخص از احساس امنیت و دلبستگی کودک به مادر ناشی می شود. در همین پژوهش او دریافت که بین امنیت و دلبستگی و پایداری شخص در ک.دک رابطه معنی دار وجود دارد.
در تحقیق سیمپسون که تحت عنوان اثرات سبک های دلبستگی بر تفاهم زناشویی صورت گرفت، به اثرات سبک های دلبستگی ایمن، اضطراب و اجتنابی بر تفاهم زناشویی پرداخته شد. با استفاده از روش تحقیق طولی تعداد 144 زن و شوهر مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت مشخص گردید که سبک ایمن با احترام، تاهل و تفاهم بیشتری در ارتباط است تا سبک دلبستگی اجتنابی یا اضطرابی. در پیگیری که به مدت شش ماه بعد صورت گرفت مشخص گردید که آشفتگی های هیجانی در افراد با سبک دلبستگی ایمن نسبت به آنهایی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی یا اضطرابی می باشند کمتر می باشد.
در تحقیق کرامر، که در کشور انگلستان صورت گرفت به ارتباط سبک های دلبستگی و تفاهم زناشویی در 40 زن که دامنه سنی 25 – 44 سال قرار داشتند، پرداخته شد. یافته های پژوهشی معرف این بود که سبک های دلبستگی با تفاهم زناشویی مرتبط بوده و همواره زنان با سبک دلبستگی ایمن، تفاهم زناشویی بالاتری را نشان می دهند و از مشکلات و مشاجرات زناشویی کمتری نسبت به افراد با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی دوسوگرا) رنج می کشند.
مری مین، مطالعات خود درباره دلبستگی را به دلبستگی بزرگسالان اختصاص داد. تلاشهای او مورد توجه روانکاوان و روان درمانگران قرار گرفت.
مین و همکارانش روابط بین تجارب اولیه مادر با وضعیت دلبستگی کودک را به آزمون گذاشتند. به این صورت که :
چطور ممکن است الگوهای موجود تجارب اولیه دلبستگی مادر به رفتار کودک ارتباط داشته باشد؟ مین با همکاری جورج و کاپلان، فرم مصاحبه نیمه ساخت یافته را ابداع کرد که به عنوان AAI مین قادر به کشف الگوهایی نه تنها در توصیف رویدادهای زندگی بزرگسالان قابل مشاهده بود بلکه به روشنی در شیوه یادآوری و سازماندهی خاطرات نیز دیده می شد. به علاوه مین دریافت بزرگسالانی که دوره کودکی سختی داشته اند الزاماً نا ایمن نخواهند بود. آنچه این گروه را از ناامین ها جدا می کند کیفیت بازنمائیهای دلبستگی در ذهن آنان است. مین و همکاران او در اصل سه الگوی دلبستگی بزرگسالان را توصیف کرند : خود پیرو، دوری گزین، دل مشغول، بزرگسال خود پیرو مثل کودکان ایمن (که ناراحتی و نیاز خود را با روشی واضح و ارتباطی نشان می دهند) به دامنه ای از احساسات مثبت و منفی خود درباره تجارب اولیه دلبستگی دسترسی آسان و مرتبطی داشتند، بازنمائیهای ذهنی آنان درباره تجارب اولیه دلبستگی مرتبط و منعطف بود.
بل اظهار می کند که پایداری شخص بسیار تحت تاثیر فتار مادری است در حالیکه پایداری شی چنین وضعیتی ندارد.
همچنان کودکان بزرگ می شوند، تمایل پیدا می کنند که پیوند عاطفی را با والدی که به او دلبستگی دارند حفظ کنند، در نتیجه توانایی پذیرش رفتارهایی را که با ارزش های والد محبوبشان مطابقت دارد پیدا می کنند. از آنجا که بیشتر موارد والدین رفتارهایی انطباقی را تشویق می کنند یعنی رفتارهایی که به کودک کمک می کند تا با جامعه کنار بیاید – دلبستگی معمولاً به نفع کودکان است ولی اگر رفتاری را تشویق کنند که ناسازگار است، در این صورت کودکی که به والدینش دلبستگی دارد و می خواهد مطابق میل آنان رفتار کند، از این دلبستگی اش سودی نخواهد برد.
تحقیقی که توسط واترز و همکاران انجام شده است، محققین موفق به یافتن 50 جوان (20 تا 22 ساله) شدند که در دوران کودکی در موقعیت ناآشنا مورد مطالعه قرار گرفته بودند. نتایج این تحقیق حاکی از این بود که :
* روابط کودک، نمونه اصلی برای روابط عشقی این آزمونی ها بود.
* کیفیت مراقبت مادرانه در این گرایش داشت که نسبتا باقی بماند.
* وقتی الگوهای موثر ایجاد شدند. گرایش به حفظ خود دارند. به رغم بیست سال فاصله بین
این دو ارزیابی 31، نفر از 50 نفر سبک دلبستگی شان همان سبک دوران کودکی شان بود. تغییر سبک دلبستگی بسیاری از آزمونی ها احتمالاً ناشی از تجربیات آنان بود. مهمترین این تجربیات عبارت بودند از : از دست دادن یکی از والدین، ابتلای والدین یا خود آنها به بیماریهای دشوار،ابتلای والدین به بیماری های روان گسسته وار و مورد سو استفاده بدنی یا جنسی قرار گرفتن، آزمودنی هایی که هیچ یک از این موارد را تجربه نکرده بودند. با احتمال بیشتری الگوی دلبستگی کودکی و بزرگسالی شان همسان بود.
اگرچه ممکن است عدم همسانی به مسایل و محدودیت های اعتبار و رویی اندازه گیری نسبت داده شود ولی به نظر می رسد که تجارب دوران کودکی و پس از آن، نقش مهمی را در ایمنی یا ناایمنی دلبستگی در بزرگسالی ایفا می کنند.
کارن هورنای پس از سال ها مطالعه و بررسی به این نتیجه رسید که انگیزه اصلی رفتار انسان، احساس امنیت است. به باور او، اگر فرد در رابطه با اجتماع به خصوص کودک در رابطه با خانواده، احساس امنیت خود را از دست بدهد دچار اضطراب اساسی می شود.
از نظر هورنای، عواملی که از طرف جامعه و به خصوص خانواده، در کودک احساس ناامنی ایجاد کند عبارتند از : تسلط زیاد، بی تفاوتی، رفتار بی ثبات، عدم احترام برای احتیاجات کودک، توجه محبت بیش از حد، عدم گرمی و صمیمیت کافی، تبعیض، محافظت شدید، واگذاری مسئولیت زیاد یا عدم آن، پرخاشگری و خشونت برای کسب احساس امنیت، کودک در مقابل این عوامل، روش های مختلفی از خود نشان می دهد و هم آنها را فرا می گیرد. این رفتارها نوع شخصیت و منش او را تشکیل می دهند.
بنابراین به اعتقاد اینس ورث و همکارانش همه کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا می کنند و دلبستگی شدید شالوده رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرکسالی را پی ریزی می کند. برای مثال، انتظار می رود که کوکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند، در آینده از لحاظ اجتماعی برون گرا باشند، به محیط اطرافشان توجه نشان داده و بخواهند که در اطراف خود کاوش کرده و بتوانند با ناراحتی مقابله کنند.
بنابر نظر محققان افراد دارای دلبستگی ایمن از ویژگیهایی برخوردارند : اعتماد به خود و اعتماد دیگران دو ویژگی اصلی افراد ایمن محسوب می شود. اعتماد به خود به عنوان یکی از مبانی درون روانی فردی که دارای دلبستگی ایمن می باشد به فرد این توانایی را می دهد که در روابط بین شخصی با مهارت، اطمینان و آرامش بیشتر به تعامل بپردازد.
اعتماد فرد ایمن به دیگران، به عنوان جز "مکمل اعتماد به خود نیز وی را در جلب کمک دیگران یاری می رساند. به نظر این محقیین، برخورداری از توان اکتشاف گری و جوارجویی، دو ویژگی دیگر این افراد می باشد. به این معنی که توان اکتشاف گری، انعطاف پذیری و جسارت لازم را در روابط بین شخصی، آزمونگری و تجربه آموزشی در اختیار فرد ایمن قرار می دهد. مهارت های حل مساله در این افراد محصول کنش بهنجار اکتشاف گری است. جوراجویی نیز به منزله یکی از نیازهای فرد ایمن که پیوسته در جستجو ارضا" می باشد، به کمک بازخوردهای مثبت و دو سویه پس از روابط با دیگران و در کنار اکتشاف گری به مهارت های فرد می افزاید. همچنین بنابر نتایج پژوهش ها، دلبستگی ایمن با ویژگی های ارتباطی مثبت صمیمیت و خرسندی، مرتبط است.
به عکس تاثیرات مثبت دلبستگی، بررسی ها عنوان می کنند که دو مشخصه اصلی افراد نا ایمن اجتنابی و دو سو گرا است. فقدان اعتماد به خود با تحلیل بنیادهای درون روانی، توان رویارویی با موفقیت های استرس زا را کاهش داده و درماندگی روان شناختی را بر فرد ناایمن تحمیل می کند. این پریشانی و درماندگی که به نوبه خود برحسب تجربه های نامطلوب به احساسات حقارت و اضطراب شخص دامن می زند، ناتوانی وی را در ایجاد روابط بین شخصی سالم توجیه می کند. فقدان اعتماد به دیگران نیز با تخریب زمینه های بین شخصی، فرصتهای یاری طلبی و جلب همدردی دیگران را از بین می برد. تاثیرات عمیق سبک دلبستگی در دو گستره درون شخصی و بین شخصی بار دیگر نقش بنیادین و پویای کیفیت پیوندهای عاطفی نخستین بین کودک و مادر را در شکل گیری استقرار و تداوم اعتماد اساسی، جوراجویی، اکتشاف گری، تجربه آموزی و قدرت مواجهه و حل مساله برجسته می سازند.
دلبستگی در گستره تحقیقات :
بالبی معتقد بود که نوزاد انسان با مجموعه ای از رفتارهای فطری به دنیا می آید که موجب می شود، اطرافیانش از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند، از نظر تکاملی این الگوها ارزش انطباقی دارند زیرا موجب زنده ماندن کودک می شود. اگر چه فروید شدت وابستگی کودک به مادر را نتیجه میزان نیازهای وی توسط مادر می دانستند اما بالبی به انگیزش های فزری باور داشت که دلبستگی برای نیاز از سایر سائق های اساسی می نمود، خاصه آن که سلسله ای از آزمایش های نظام دار نشان دادند دلبستگی در نتیجه همبستگی با منبع تغذیه ایجاد نمی شود و بسیاری اوقات کودک به کسان دیگری به آنها را تغذیه کرده اند هم دلبسته شده اند، همچنین مشاهده شده که کودکان گاهی به مادران بد رفتار و حتی معنی آزار دهنده نیز دلبستگی پیدا می کنند، نتایج این تحقیقات منجر به آن شد که بالبی بیان
نماید که این نظام رفتاری تنها بر اساس هم ایندی های ساده لذت بخش ایجاد نمی شود، بلکه از الگوی نظری نظام دلبستگی پیروی نماید.
پژوهشهای زیادی در این زمینه مشاهده می شود که می توان اشاره به پژوهشی کرد که به منظور مقایسه سبک های دلبستگی در زنان روسپی و زنان عادی شهر تهران است که نتایج بدست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که در مقایسه با زنان عادی، زنان روسپی همواره از رابطه والدین و مراقبت اولیه شان ناراضی تر بودند و الگوی دلبستگی نافذ در ایشان الگوی دلبستگی ناایمن بود. در پژوهش دیگر که رابطه میان الگوهای دلبستگی و سابقه رفتارهای خود آسیب رسانی (بویژه خودکشی) مورد ارزیابی قرار گرفت به این نتیجه رسیده اند که بین اندیشه پردازی خودکشی و توسل به رفتارهای خود آسیب رسانی با الگوی دلبستگی آشفته سر در گم به ترتیب در %78 و % 86 از افراد گروههای دارای سابقه رفتار خودکشی و اندیشه پردازی درباره خودکشی، رابطه وجود دارد ولی تنها در % 44 از افراد فاقد هرگونه اندیشه پردازی یا رفتارهای خود آسیب رسان، اما داوطلب درمان روانپزشکی، رابطه وجود دارد.
در تحقیق دیگر به منظور بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و شیوه همسر گزینی (تک همسری – چند همسری) به این نتیجه رسیده اند که بین سطوح مختلف تنوع طلبی جنسی با سبک های دلبستگی رابطه معنی داری وجود ندارد، اما نشان می دهد که مردان تک همسر نسبت به مردان چند همسر از سطوح تنوع طلبی جنسی بالاتری برخوردار هستند.
مظاهری در بررسی میان سبک های دلبستگی زوجین نشان داد که رابطه قوی و مهمی میان سبک دلبستگی با ساختار خانواده و سازگاری زناشوئی وجود دارد، ان ارتباط خاصه در زمانی که سبک های دلبستگی همسران با یکدیگر جفت می شد و سازگارانه ترین نوع ارتباط و بالاترین رضایت مندی زناشویی و زوج های (ایمن – ایمن) و پائین ترین آن در زوجهای (اجتناب گر – اجتناب گر) و مشاهده شد. یکسری مطالعات تجربی دیگر درباره نقش شناخت در ناکارآمدی زناشویی توسط برنشتاین و همکاران انجام شد.
آنها در این مطالعات از پرسشنامه نارضایتی زناشویی استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که اسنادهای زوجها درباره علت وقایع پیش آمده در روابط زناشویی و رفتارهای منفی مانند شکایت کردن، پرداختن به موضوعات فرعی و ذهن خوانی موجب نارصایتی های زناشویی می شود. کنیاتن و همکاران در آموزش به 157 زوج دانشجو میزان ارتباط کلامی و ابراز احساسات آنها را مورد بررسی قرار دادند. نتایج تحقیق چنین بود زوجهایی که سازگاری بیشتری داشتند بیش از زوجهای ناسازگار، افکار، احساسات و انتظارات یکدیگر را می پذیرفتند، در این گروه حتی احساسات نامطلوب هم بیان می شد و به اندازه احساسات مطلوب مورد توجه قرار می گرفت زوجها برای احساسات یکدیگر اهمیت قائل می شوند و در مقایسه با این گروه زوجهای ناسازگار به طور معنی داری از برقراری ارتباط کلامی امتناع می کردند و حاضر نبودند هیچ نوعی از احساسات خود را ابراز کنند.
در تحقیق برنن و شیور که تحت عنوان ابعاد سبک های دلبستگی بزرگسالان و اثرات آن بر روی تفاهم زناشویی صورت گرفت، مشخص شد که سبک دلبستگی از عوامل تعیین کننده روابط بین فردی از جمله تفاهم زناشویی است. افرادی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند، درک عمیق تری را از روابط به صورت بالاتر نشان می دهند و این افراد از اشتراک های بالاتری در روابط بین فردی برخوردارند، فرضیه های این تحقیق از طریق تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفته و عنوان می شود که می توان سبک های دلبستگی را بعنوان عاملی تعیین کننده در زمینه تفاهم زناشویی محسوب کرد.
* تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور
تحقیقی با عنوان : بررسی رابطه راهبردهای مقابله سبک های دلبستگی با سلامت روانی دانش آموزان مقطه متوسطه شهر زنجان در سال 1382 – 1381 انجام شده است.
هدف از تحقیق انجام شده، بررسی راهبردهای مقابله و سبک های دلبستگی و سلامت روانی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زنجان در سال 82 – 81 بوده که با نمونه ای به حجم 501 نفر انجام و نتایج زیر به دست آمده است :
در نتیجه تحقیق آمده که دانش آموزان پایه اول دختر از سلامت روانی بالایی برخوردار هستند.
سلامت روانی پایه های پایین تر کلاسی در نزد دختران بیشتر از سلامت روانی در کلاس ها و پایه های بالاتر است.
سلامت روانی در بین پسران نیز همانند دختران است. یعنی سلامت روانی پسران در پایه های پایین تر متوسطه بیشتر از پایه های بالاتر است. اما در کل در سلامت روانی بین دختران و پسران در پایه های مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد.
تحقیق دیگری در سال 1368 تحت عنوان خودپنداره و رشد اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن انجام گرفته است.
در این تحقیق محقق به این نتیجه رسیده است که بین خودپنداره و رشد اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
یعنی هر چقدر خودپنداری افراد بیشتر باشد، رشد اجتماعی آنان نیز بالاتر می رود. و برعکس هرچه رشد اجتماعی دانشجویان بیشتر باشد، خودپنداری آنان نیز بالا می رود.
در تحقیق دیگری در سال 1378 توسط موسوی اردبیلی تحت عنوان اضطراب و سبک های دلبستگی در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان زنجان صورت گرفت و نتایج زیر به دست آمده است :
1 ) بین اضطراب دانش آموزان و سبک های دلبستگی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
2 ) هرچه قدر اضطراب بیشتر باشد، سبک های دلبستگی متنوع می شود.
در تحقیقی که در سال 1369 توسط مهری زاده با عنوان خودپنداره و مقایسه آن در بین دانش آموزان ممتاز و ضعیف انجام گرفت، نتایج زیر به دست آمده است.
1 ) میزان خودپنداری دانش آموزان ممتاز بیش از دانش آموزان ضعیف است.
در تحقیقی 90 زوج (180 نفر) که به دو گروه غیرطلاق و حین طلاق تقسیم شده اند. سبک های دلبستگی های بزرگسالان را که ساخته (هازن و شیور، 1989 ) می باشد، اجرا و به نتایج زیر رسیدند :
در زوج های غیرطلاقی 69% هر دو زوج دارای دلبستگی ایمن بودند.
6/5 درصد دارای سبک دلبستگی ناایمن بودند.
در گروه زوج های طلاق : 12/43 درصد زوج ها در هر دو نفر دارای سبک دلبستگی ناایمن بودند.
1/11 درصد دارای سبک های دلبستگی ایمن بودند.
زوج های طلاق در مقابل زوج های غیرطلاق نمرات اجتناب بالا و ایمنی پایینی داشتند میانگین نمران در سه شاخص (ایمنی، اجتناب، دوسوگرایی) در زوج های غیرطلاق نزدیک هم و در زوج های طلاق بسیار پراکنده و مختلف و دور از هم بودند.
در تحقیقی با عنوان رابطه بین سبک های دلبستگی و خودپنداره در بین دانشجویان دختر ورودی سال 85 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر انجام گرفته و توسط خانم سمانه ایزدیان نتایج آن در زمستان سال 85 گزارش شده آمده است.
1 ) بین سبک های دلبستگی و خودپنداری دانشجویان ورودی سال 85 ابهر همبستگی معنی داری وجود دارد.
2 ) معنی داری از طریق عملیات آماری rxy (پیرسون) با d.f 79 و سطح معنی داری 5/0 گزارش شده است.
3 ) هرچقدر خودپنداری دانشجویان دختر ورودی سال 85 بیشتر باشد سبک های دلبستگی آنها نیز متفاوت می گردد.
4 ) بین خودپنداره و سبک های دلبستگی رابطه معنی داری وجود دارد.
5 ) دوک از خورد گسترش حوزه خودپنداره باعث ایجاد سبک های دلبستگی جدید می گردد.
فصل سوم :
(روش شناسی)
روش تحقیق :
روش تحقیق در تحقیق حاضر از نوع همبستگی است.
وجود همبستگی بین متغیرها به این معنی نیست، که یک متغیر علت متغیر دیگر است. و اگر بگوئیم بین حجم ریه افراد و توانش پرش ارتفاع همبستگی وجود دارد بی معنی است اگر بگوییم یکی علت دیگری است. این دو متغیر بدون شک به متغیرهای دیگری چون قد و وزن بستگی دارند (دلاور، 1369)
همبستگی در آمار دارای معنای دقیق تری است، همبستگی در آمار به رابطه بین دو یا چند متغیر که قابل تبدیل به مقدار هستند، اطلاق می شوند.
شاخص های آماری که میزان و حدود رابطه بین متغیرها را نشان می دهد ضریب همبستگی نامیده می شود.
همبستگی رابطه بین دو متغیر را در یک جامعه توصیف می کند، به خاطر سهولت دو متغیّر را با y , x نامگذاری می کنند. از همبستگی ممکن است، برای تعیین رابطه ریاضی (x ) و فیزیک (y ) استفاده کرد.
همبستگی را می توان علاوه بر متغیرهای افراد بر روی متغیرهای گروه ها را نیز بررسی کرد. (دلاور، 1369 )
جامعه :
جامعه در تحقیق حاضر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در سال تحصیلی 88 – 87 می باشد که به استناد سایت دانشگاه آزاد و نیز اظهارات روابط عمومی در سال تحقیق دانشجو در رشته ها و مقاطع مختلف در دانشگاه مشغول تحصیل بودند. البته چون موضوع رابطه بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت افراد می باشد. و در این جا جامعه تحقیق دانشجویان هستند، لزوماً انگیزه پیشرفت در مورد دانشجویان و مسلّم در تحصیل و درس می باشد.
حجم نمونه :
چون نمی توان در زمان کوتاه و نیز محدودیت های مالی همه را در طرح تحقیق وارد کرد فلذا به روش تصادفی ساده از بین دانشجویان تعداد 30 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و طرح تحقیق درخصوص این عده (حجم نمونه) اجرا شده است.
ابزار گردآوری اطلاعات :
پرسشنامه گردآوری اطلاعات، پرسشنامه 40 سوالی دلبستگی است که در ضمینه نیز به پیوست آمده است. و دارای گزینه های بلی – خیر می باشد. و در مقابل پاسخ مثبت و بلی نمره 1 و در مقابل پاسخ منفی و خیر نمره صفر داده می شود. که در حدود 20 دقیقه آزمون به صورت گروهی برگزار می گردد. ولی چون برای این تحقیق از اقشار و طبقات مختلف به صورت 200 نفر انجام گرفته است در چند نوبت گروهی مثل گروه 40 نفری و 35 نفری و 20 نفری و … انجام گرفته است.
انگیزه پیشرفت نیز با نمره صفر به معنی عادی و 1 به معنی پیشرفت و 1 – به معنی ناموفق از خودآزمودنی ها پرسیده شده است.
پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAQ) :
این آزمون یک ابزار اندازه گیری خودگزارش دهی است که توسط هازان و شیور (1987) ساخته شده است. این آزمون برپایه این فرض است که مشابهت هایی از سبک های دلبستگی کودک – مراقب را می توان در روابط بزرگسالی نیز یافت.
این اندازه گیری شامل سه جمله توصیفی از احساسات فرد درباره راحتی و نزدیکی و صمیمیت در روابط است. هر توصیف یکی از سه سبک دلبستگی را نشان می دهد. از پاسخ دهندگان خواسته می شود تا کاربرد پذیری هر یک از توصیف های سه گانه را در مورد خودشان روی یک مقیاس نیکرت (7 درجه ای) نشان می دهند. هم چنین آزمودنی ها بایستی یکی از توصیف ها را که بهتر از همه احساس آنها در روابط نزدیک و صمیمی توصیف می کند انتخاب کنند.
نمره گذاری :
نمره گذاری قسمت اول این پرسشنامه (AAQI) براساس علامتی که آزمودنی در پاسخ نامه خود برای هر توصیف روی یک مقیاس 7 درجه ای از نوع لیکرت زده است صورت می گیرد؛ به این طریق که به دایره 1 یعنی "کاملاً مخالفم" نمره صفر، دایره 2، "تا حدی مخالفم" نمره یک و … و به همین طریق به دایره 7 یعنی "کاملاً مخالفم" نمره 6 تلعق می گیرد. به این صورت مقیاس رتبه ای لیکرت با تبدیل به نمرات و استفاده از مقیاس فاصله ای در تحلیل ها به کار برده می شود. با توجه به 3 توصیفی که بایستی در این بخش مورد قضاوت آزمودنی قرار گیرد 3 نمره به دست می آید که نمره اولین توصیف میزان دلبستگی اجتماعی (AV)، دومین توصیف میزان دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا (An) و سومین آن ها میزان دلبستگی ایمنی بخش (S) را نشان می دهند. در بخش دوم این پرسشنامه به صورت انتخاب – اجباری ماده است؛ آزمودنی براساس آن که کدام یک از سه توصیف را در تطابق بیشتر با ویژگی خود بداند تنها یکی از آن ها را در پاسخ نامه بایستی علامت بزند. بنابراین شماره های 1 و 2 و 3 به عنوان مقیاس های اسمی نمایانگر دلبستگی های اجتنابی (AV)، اضطرابی – دوسوگرا (AV) و ایمنی بخش (S) می باشد که به طور مجزا در تحلیل ها به کار گرفته می شود.
ه ) قابلیت اعتماد :
پژوهش های متعددی قابلیت اعتماد قابل قبولی را برای پرسشنامه با استفاده از شیوه آزمون – آزمون مجدد به دست داده اند. به طور مثال در مورد سنجش مقوله ای ثبات آزمون – آزمون مجدد 70/0 (معادل با r پیرسون تقریباً 40/0) (بالدوین و فر، 1995؛ به نقل از فنی و نولر، 1996 به نقل از پاکدامن، 1380) و در مقیاس های پیوسته که درجه بندی توصیف ها در آن ها صورت می گیرد قابلیت اعتماد آزمون – آزمون مجدد که برای درجه بندی متغیرهای سه گانه برآورد 60/0 است که در طول محدوده زمانی 1 تا 8 هفته بوده است …
در پژوهش پاکدامن (1380) برای دستیابی به قابلیت اعتماد ای آزمون 100 نفر دانش آموز (50 دختر و 50 پسر) سال دوم دبیرستان (با حدود سنس 15 و 16 سال) که به طور تصادفی انتخاب شده بودند را به فاصله یک ماه توسط پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به آن که در هر نوبت نتایج AAQ1 و AAQ2 در تطابق کامل بودند یعنی r = 1 داشتند (به این معنا که هر فردی که توصیف خاصی را در AAQ2 علامت زده بود در AAQ1 نیز بالاترین رتبه را به این توصیف اختصاص داده بود). بررسی قابلیت اعتماد AAQ1 کافی و آزمون t برای نمونه های زوجی را برای مقایسه دو اجرای اول و دوم AAQ1 کل نفرات به کار برده شده و مطابق با یافته های به دست آمده، تفاوت بین دو اجرای توصیف های 1 و 2 و 3 در AAQ1 معنادار نیست و این آزمون (در سطح 95%) قابل اعتماد است اما با توجه به همبستگی بین نتایج دو اجرا، توصیف دوم (دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا) قابل اعتمادترین است. و در درجه بندی توصیف اول (دلبستگی اجتنابی) قابل اعتماد است. و توصیف سوم (دلبستگی ایمنی بخش) کمترین میزان قابلیت را در بین این سه توصیف دارد. در پژوهش پاکدامن (1380) همبستگی بین آزمون و آزمون مجدد بعد از یک ماه برای دلبستگی ایمنی بخش 366 /0 و برای دلبستگی اجتنابی 561/0 و در مورد دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا 724/0 شده است.
در پژوهشی دیگر (بهزادی پور، 1385) در مورد اجرای این پرسشنامه روی 100 نفر مورد بررسی برای دستیابی به قابلیت اعتماد میزان آلفای کرونباخ برابر 7898/0 شده است که میزان بالایی است در این پژوهش با توجه به این که نمره سوالات چهارگانه این مقیاس قابل جمع شدن با یکدیگر نبودند، ضرایب همبستگی برای هر سوال جداگانه محاسبه شد. ضریب پایایی (قابلیت اعتماد) با استفاده از روش آزمون – آزمون مجدد به فاصله یک ماه روی 30 نفر از افراد برای سوال اول 93/0 برای سوال دوم 89/0 برای سوال سوم 92/0 و برای مقیاس دوم (AAQ2) 95/0 محاسبه گردید.
و ) اعتبار :
با بررسی میزان همبستگی سه توصیف اصلی در AAQ1 روی 100 نفر (50 دختر و 50 پسر) کلاس دوم دبیرستان (که در بررسی قابلیت اعتماد پرسشنامه مورد نظر قرار گرفته بودند) به اعتبار واگرای این سه توصیف دست می یابیم که نشان می دهد این سه توصیف سه محتوای متفاوت از نظر دلبستگی را می سنجد. چرا که همبستگی دلبستگی ایمنی بخش (S) با دلبستگی اجتنابی (AV) 10/0 – و با دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا ( An) 54/0 – ، و همبستگی دلبستگی اجتنابی (AV) و دلبستگی اضطرابی – دوسوگرا (An) 14/0 یعنی بسیار پایین می باشد. (پاکدامن، 1380)
روش گردآوری اطلاعات :
پرسشنامه های دلبستگی در میان افراد با توجیه کامل و کمک همکلاسی ها پخش و با نظارت یکی از همکاران به سوالات پاسخ داده اند. و در نهایت سوالی نیز طرح گردیده که هم اکنون خود را تا چه حد با انگیزه پیشرفت می دانید. که با سوال و پاسخ به این سوال نهایی هر دو پرسشنامه کامل و با استفاده از همبستگی روابط آنها حاصل شده است.
روش آماری :
روش آماری از نوع همبستگی می باشد که یافته های دلبستگی یا 200 مورد و نیز نمرات انگیزه پیشرفت از طریق همبستگی پیرسون برآورد شده است.
فصل چهارم :
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه فصل چهارم :
جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردیده که نمرات آزمودنی ها در مقیاس y , x جمع آوری شده. به این صورت که در مقیاس مربوط به انگیزه پیشرفت نمرات در گروه x جمع آوری شده و در مقیاس مربوط به سبکهای دلبستگی در گروه y و بعد از جمع نمرات از آزمون ضریب هم بستگی استفاده گردیده و نتایج آن در جدول 1 – 4 و 2 – 4 آورده شده است.
جدول 4 – 1 ) نمرات خام آزمودنی ها از آزمون انگیزه پیشرفت ئ سبکهای دلبستگی
y
x
ردیف
y
x
ردیف
32
48
38
38
68
1
38
52
39
20
62
2
42
72
40
28
60
3
38
70
41
32
58
4
42
68
42
30
52
5
38
62
43
32
48
6
42
60
44
40
52
7
38
52
45
42
62
8
42
48
46
40
64
9
30
52
47
32
72
10
28
50
48
30
70
11
42
48
49
28
68
12
32
52
50
26
42
13
38
62
51
28
32
14
32
68
52
32
42
15
30
72
53
38
48
16
28
70
54
30
38
17
22
71
55
28
42
18
24
72
56
40
38
19
26
70
57
42
62
20
28
68
58
32
60
21
32
62
59
38
58
22
30
64
60
42
42
23
28
60
61
38
62
24
32
52
62
42
74
25
30
58
63
38
68
26
28
52
64
32
62
27
32
50
65
30
64
28
30
48
66
28
72
29
28
52
67
22
70
30
32
40
68
30
68
31
30
38
69
22
58
32
28
52
70
24
56
33
26
50
34
32
62
35
38
68
36
38
60
37
تجزیه و تحلیل داده ها :
همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه تحقیق و بررسی رابطه بین انگیزه پیشرفت و سبکهای دلبستگی از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 2 – 4 آورده شده است.
جدول 2 – 4 ) بررسی رابطه در بین انگیزه پیشرفت و سبکهای دلبستگی دانش آموزان
تعداد
rxy جدول
rxy به دست آمده
d.f
سطح معنی دار
70
385/0
781/0
69
5%
همانطوریکه جدول 2 – 4 نشان می دهد چون ضریب هم بستگی به دست آمده 385/0 از ضریب هم بستگی جدول 781/0 با درجه آزادی 69 در سطح معنی داری 5% بزرگتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تائید قرار گرفته و بین انگیزه پیشرفت و سبکهای دلبستگی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد.
فصل پنجم:
بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری
در این تحقیق هم که با عنوان میزان ارتباط دلبستگی با انگیزه پیشرفت دانشجویان رشته روان شناسی دانشگاه آزاد واحد ابهر در سال تحصیلی 1388 – 1387 در تیر ماه صورت گرفت.
نقش دلبستگی های تحصیلی و شخصیتی بر روی میل و انگیزه پیشرفت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در رشته روان شناسی در ترم های مختلف مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت.
هر دو ابزار گردآوری اطلاعات از کتاب آزمون های روانی دکتر حمزه گنجی نشر ساوالان 1380 چاپ اول استخراج گردید. این کتاب تست های مختلف قابل اجرا در ایران را گردآوری کرده و در کتاب فوق با توضیحات مختصر و روش اجرا آورده است.
در این تحقیق نیز دو پرسشنامه به نام تائید خویشتن را توس که بسیار نزدیک به دلبستگی است و در 30 ماده طراحی شده است، اجرا گردیده است. و انگیزه پیشرفت از آزمون روحیه رقابت در همین کتاب استخراج شده که روحیه رقابت همانا انگیزه پیشرفت را دربر دارد و از این دو پرسشنامه در طراحی داده ها و استخراج اعداد استفاده شده است.
پس از اجرای هر دو پرسشنامه در مورد 30 تن از دانشجویان رشته روانشناسی در دسترس که در تیرماه و اوایل تیر در شهرهای ابهر و خرمدره و خوابگاه ها بسر می بردند و ثبت و استخراج داده های پرسشنامه ها که اولی شامل 30 سوال و دومی شامل 28 سوال بود. دو دسته اعداد به دست آمده دسته اول اعدادی شامل 30 عدد دلبستگی دانشجویان که نهایت نمره 15 را داشت و طبق استانداردهای تعریف شده نمرات بالای 15 اغراق آمیز بوده و شامل دروغ های بهم بافته و عدم واقعیت های متعارف در مورد دانشجویان است و نمرات ثبت شده بین 10 تا 15 در حدود سی نفر را استخراج و در یک ستون عمودی ارائه نمودیم که برای عملیات آماری لازم به اجرا بوده است که بعد از اجرای آزمون و کسب نمرات در دو پرسش نامه جواب از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین انگیزه پیشرفت و سبکهای دلبستگی رابطه معنی داری وجود دارد. پس به همین صورت تحقیق حاضر با تحقیق ابطحی که بررسی راهبردهای مقابله و سبک های دلبستگی و سلامت روانی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر زنجان که نتیجه تحقیق عبارت است از اینکه بین سلامت روانی و مقابله سبک های دلبستگی رابطه معنی داری وجود دارد که نتیجه تحقیق با تحقیق حاضر همخوان بوده است و همین طور تحقیق موسوی اردبیلی که تحت عنوان اضطراب و سبک های دلبستگی در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان زنجان که نتیجه بدست آمده حاکی از آن است که بین اضطراب و سبک های دلبستگی رابطه مثبت وجود دارد.
محدودیت های تحقیق :
1 ) محدود بودن آزمودنی ها در یک مقطع تحصیلی دانشگاهی
2 ) محدود بودن آزمودنی ها از لحاظ جنسیتی
3 ) محدود بودن آزمودنی ها در یک سال تحصیلی.
پیشنهادات :
1 ) تعمیم دادن آزمودنی ها در رشته های مختلف تحصیلی دانشگاهی
2 ) تعمیم دادن آزمودنی ها از لحاظ جنسیت
3 ) استفاده از آزمودنی ها در سال های تحصیلی بالاتر.
منابع و ماخذ :
1 ) گنجی، حمزه،(1385) . روان سنجی شخصیت، انتشارات ساوالان، تهران،
2 ) دلاور، علی،(1372 ). روش های آماری در علوم تربیت، انتشارات پیام نور، تهران،
3 ) عبدالعظیمی، کریم، (1379) تعلیم تربیت نامرئی، انتشارات رشد، تهران، .
4 ) پاکدامن، شهلا (1380). بررسی ارتباط بین دلبستگی و جامعه طلبی در نوجوانی، پایان نامه دکترای روان شناسی، دانشگاه تهران.
5 ) بهزادی پور، س. (1385). رابطه بین سبک های دلبستگی و نگرانی های مربوط به وزن در دختران نوجوان شهرستان شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه شهید بهشتی.
پاسخ نامه AAQ :
کاملاَ مخالف
تاحدی مخالفم
کمی مخالفم
مطمئن نیستم
کمی موافقم
موافقم
کاملاً موافقم
(
(
(
(
(
(
(
1-
1- (
AAQ(2)
(
(
(
(
(
(
(
2-
AAQ(2)
2- (
(
(
(
(
(
(
(
3-
3- (
مقیاس روحیه رقابت – همکاری :
دستورالعمل :
هر یک از جملات زیر را به دقت بخوانید و درجه موافقت خود با آن را، با استفاده از درجه بندی زیر، مشخص کنید :
5 = کاملاً موافق، 4 = موافق، 3 = بدون نظر، 2 = مخالف، 1 = کاملاً مخالف
1
اشخاصی که روش مرا پیش می گیرند، برایشان گران تمام می شود
(
2
بهترین راه برای وادار کردن مردم به انجام دادن کاری، فشار آوردن بر آنهاست
(
3
بد نیست که با مردم مقابله به مثل کنیم
(
4
به خیلی از مردم اعتماد نمی کنم
(
5
مهم است که با مردم مهربان باشیم
(
6
برای موفق شدن، می توان دیگران را زیر پا گذاشت
(
7
کار گروهی مهمتر از برنده شدن است
(
8
می خواهم موفق شوم، حتی اگر به قیمت از دست دادن دیگری باشد
(
9
هرگز نباید به مردم اجازه داد که دوباره کاری را امتحان کنند
(
10
طوری بازی می کنم که گویی زندگیم به آن وابسته است
(
11
خیلی با حرارت تر از سایر اعضای گروه خود بازی می کنم
(
12
در عشق نیز، مثل جنگ، همه ضربه ها مجاز است
(
13
انسانهای خوب بعد از همه می میرند
(
14
بازندگان در سطح پایین قرار می گیرند
(
15
گروه، از سرعت من کم می کند
(
16
باید با مردم به تفاهم رسید و آنها را مثل خود درنظر گرفت
(
17
شیوه کار من بهترین شیوه است
(
18
بهترین سیاست این است که هرکس برای خودش باشد
(
19
برای برنده شدن، به هر کاری دست می زنم
(
20
مهمترین کار در بازی، برنده شدن است
(
21
برای رسیدن به صلح جهانی، کشور ما باید بیشترین تلاش را بکند
(
22
دوست دارم به دیگران کمک کنم
(
23
ضرر شما، نفع من است
(
24
کسانی که همه رقابتهای مربوط به موفقیت را کنار می گذارند، برای همه جوانها الگو می شوند
(
25
هر اندازه بیشتر برنده می شوم، بیشتر احساس قدرت می کنم
(
26
دوست دارم که کل کلاس در امتحان قبول شود
(
27
سعی می کنم با مردم، بد حرف نزنم
(
28
دوست ندارم برای رسیدن به هدف، دیگران را تحت فشار قرار دهم
(
نمره گذاری :
سوالات 5، 7، 16، 21، 22، 26، 27 و 28 باید در جهت عکس نمره گذاری شود (کاملاً موافق = 1، موافق = 2، بدون نظر = 3، مخالف = 4، کاملاً مخالف = 5). نمره هر یک از آنها را از 6 کم کنید. آنگاه همه نمرات آزمون را جمع بزنید تا نتیجه کلی به دست آید.
مقایسه نتایج خود با نتایج دیگران (هنجارها) :
نتایج
درصدها
مردان
زنان
53
46
15
60
54
30
68
63
50
76
72
70
83
80
85
مقیاس تایید خویشتن راتوس :
دستورالعمل :
هر جمله این مقیاس را به دقت بخوانید و ببینید تا چه اندازه در مورد خود شما صدق می کند. برای نمره گذاری، معیار زیر را در نظر بگیرید!
3+ : کاملاً درست
2+ : درست
1+ : تا اندازه ای درست
1- : تا اندازه ای غلط
2 – : غلط
3 – : کاملاً غلط
1
اکثر مردم خودشان را تائید می کنند و جسورتر از من هستند
(
2
به علت کمرویی، از بیرون رفتن با جنس مخالف خودداری می کنم
(
3
وقتی غذای رستوران به میل من نمی شود، خیلی راحت اعتراض می کنم
(
4
مواظب هستم که به دیگران آسیب نرسانم، حتی اگر خودم آسیب ببینم
(
5
اگر فروشنده به زور بخواهد جنسی را که مورد علاقه من نیست نشان بدهد، به دشواری می گویم نه؟
(
6
وقتی از من می خواهند کاری انجام دهم، همیشه می پرسم چرا
(
7
بارها اتفاق می افتد که به دنبال بحث جدی می گردم
(
8
سعی می کنم مثل اکثر کسانی که موقعیت مرا دارند پیشرفت کنم
(
9
واقعیت این است که مردم اغلب از من سوء استفاده می کنند
(
10
دوست دارم با افرادی که تازه آشنا شده ام و با افراد بیگانه وارد بحث شوم
(
11
اغلب نمی دانم که در مقابل جنس مخالف چه بگویم
(
12
در تلفن کردن به وزارتخانه ها یا ادارات دولتی تردید می کنم
(
13
دوست دارم تقاضای درخواست شغل را با پست بفرستم نه این که مصاحبه شوم
(
14
اینکه بخواهم اجناس خریداری شده را برگردانم ناراحت می شوم
(
15
اگر یکی از خویشاوندان مورد احترام مرا ناراحت کند، معمولاً خشم خود را فرو می خورم نه اینکه اظهار نارضایتی کنم
(
16
از این که مبادا مورد مسخره قرار بگیرم از مطرح کردن سوال پرهیز می کنم
(
17
به هنگام بحث، از ترس عصبانی شدن، کل بدنم می لرزد
(
18
اگر یک سخنران مشهور، چیزی بگوید که از نظر من غلط است، عقیده خود را برای شنوندگان اعلام می کنم
(
19
از چانه زدن بر سر قیمت پرهیز می کنم
(
20
وقتی کار مهمی انجام می دهم، دوست دارم دیگران را در آن سهیم کنم
(
21
در مورد احساسات خود راحت و صادق هستم
(
22
اگر کسی در مورد من غیبت کند یا دورغ بگوید، هرچه زودتر با او تماس می گیرم و مسائل را روشن می کنم
(
23
اغلب برایم دشوار است که بگویم نه
(
24
اغلب سعی کرده ام خشم خود را فرو برم تا فاجعه نیافرینم
(
25
در رستوران یا در جای دیگر، اگر انتظار من براورده نشود اعتراض می کنم
(
26
وقتی از من تعریف می شود، نمی دانم چه بگویم
(
27
اگر در سینما، افرادی که در کنار من هستند با صدای بلند حرف بزنند، از آنها می خواهم که ساکت باشند یا دورتر بروند
(
28
در یک صف، هر کس بخواهد از من جلو بزند، مجبورش می کنم که منتظر نوبت خود باشد
(
29
در اظهارنظر درنگ نمی کنم
(
30
مواردی پیش می آید که لال می مانم
(
نمره گذاری :
اولین مرحله نمره گذاری این مقیاس عبارت است از تغییر دادن علایم نمرات در جهت عکس. مثلاً، اگر برای سوالات زیر، اعداد منفی نوشته اید، آنها را به اعداد مثبت تبدیل کنید. برعکس، در مقابل هر سوالی که عدد مثبت نوشته اید، آن را به عدد منفی برگردانید.
19
12
1
23
13
2
24
14
4
26
15
5
30
16
9
17
11
پس از آنکه علایم نمرات سوالات باید را تغییر دادید، نمره نهایی خود را تعیین کنید. برای آنکه در جمع کردن نمرات مرتکب خطا نشوید، ابتدا اعداد مثبت بعد اعداد منفی را جمع بزنید، سپس آن دو را جمع جبری کنید.
مقایسه نتایج خود با نتایج دیگران (هنجارها) :
نتایج
درصدها
29-
15
15-
30
0
50
15+
70
29+
85
تایید خویشتن :
تمرین تایید خویشتن یکی از اولین فنونی است که درمانگران رفتارگرا در اواخر سالهای 1950 و اوایل سالهای 1960 گسترش داده اند. در اواخر سالهای 1960 و اوایل سالهای 1970، در حالی که تعداد زیادی از روان شناسان بالینی متخصص در روشهای رفتارگرایی کار خود را آغاز کرده بودند، گروههای تمرین تایید خویشتن روز به روز زیادتر شد. هر چند که آنها، از بیست سال به این طرف محبوبیت خود را از دست داده اند.
1 Attach ment
2 Bowlby
3 Harlo
4 Attachment
5 Bowlby
6 Ethologic
7 Moro's reflex
در مواقع هیجانی کودک بازوهای خود را باز کرده و سپس آنها را بع دور سینه حلقه می کند.
8 Separation anxiety
9 Ainsworth
—————
————————————————————
—————
————————————————————