موضوع:
بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر اصفهان
چکیده 1
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. به همین منظور از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر اصفهان در سال تحصیلی 87 – 88 ، نمونه ای به حجم 324 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. متغیر های پژوهش به وسیله پرسشنامه های، سبک هویت برزونسکی، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید و سلامت عمومی گلدبرگ سنجیده شد، و از معدل ترم اول آزمودنی ها به عنوان معیار پیشرفت تحصیلی استفاده شد.از روش آماری رگرسیون چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد، نتایج نشان دادند که : بین نمره سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و تعهد هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود داشت .(p <0/05) بین سبک هویت سردرگم و سلامت روان رابطه معنادار وجود نداشت و رابطه سبک هویت سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی معنادار بود(.(p <0/05 بین سبک های دلبستگی و سلامت روان رابطه وجود داشت(.(p <0/001 بدین صورت که با افزایش نمرات سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، سلامت روان افزایش یافت. رابطه بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی معنادارنبود. همچنین، بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت رابطه وجود داشت. رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت مثبت معنا دار بود(.(p <0/001 رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی با سبک هویت هنجاری مثبت معنادار((p <0/05 و رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا با تعهد هویت منفی معنادار بود(.(p <0/05
واژگان کلیدی: سبک های دلبستگی، سبک های هویت، سلامت روان، پیشرفت تحصیلی
ب
چکیده 2
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بود. به همینمنظور از دانش آموزان دختر پیشدانشگاهی شهر اصفهان در سال تحصیلی 87 – 88 ، نمونه ای به حجم 324 نفر با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. متغیرهای پژوهش به وسیله پرسشنامههای،سبکهویت برزونسکی، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید و سلامت عمومی گلدبرگ سنجیده شد، و از معدل ترم اول آزمودنیها به عنوان معیار پیشرفت تحصیلی استفاده شد. از روش آماری رگرسیون چند متغیره با روش گام بهگام برای تحلیلدادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که : بین سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و تعهد هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت معنادار وجود داشت .(p <0/05) بین سبک هویت سردرگم و سلامت روان همبستگی معنادار وجود نداشت و همبستگی سبک هویت سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی معنادار بود p 0/05) .(< بین سبک های دلبستگی و سلامت روان همبستگی معنادار وجود داشت .(p <0/001) بدین صورت که با افزایش نمرات سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، سلامت روان افزایش یافت. همبستگی بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی معنادار نبود. همچنین، بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت همبستگی معنادار وجود داشت. همبستگی بین سبک دلبستگی ایمن با سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت مثبت معنا دار بود (p 0/001) .< همبستگی بین سبک دلبستگی اجتنابی با سبک هویت هنجاری مثبت معنادار((p <0/05 و
همبستگی بین سبک دلبستگی دوسوگرا با تعهد هویت منفی معنادار بود .(p <0/05)
واژگان کلیدی: سبک های دلبستگی، سبک های هویت، سلامت روان، پیشرفت تحصیلی
ج
د
فصل اول
مقدمه 2
بیان مسئله 4
ضرورت و اهمیت تحقیق 11
اهداف تحقیق 13
فرضیه های تحقیق . 13
متغیر های تحقیق 13
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیر های پژوهش 14
تعریف نظری سبک دلبستگی 14
تعریف عملیاتی سبک دلبستگی 14
تعریف نظری سبک هویت 15
تعریف عملیاتی سبک هویت 15
تعریف نظری سلامت روان 16
تعریف عملیاتی سلامت روان 16
تعریف نظری پیشرفت تحصیلی 17
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی 17
فصل دوم
تعریف هویت 19
تقسیم بندی کلی نظریه های هویت 22
دیدگاه های نظری درباره شکل گیری هویت 23
نظریه لوینگر 23
نظریه هارتر 24
نظریه کیگان 25
ه
نظریه بلوز 25
نظریه گلاسر 26
نظریه جیمز 27
نظریه کلبرگ 27
نظریه اریکسون . 28
عواقب عدم شکل گیری هویت مناسب 31
پیامد شکل گیری هویت مناسب 31
تثبیت هویت و آشفتگی هویت 32
رشد هویت نوجوانی از دیدگاه اریکسون 33
نظریه جیمز مارسیا 37
نظریه برزونسکی 39
مدل برزونسکی .. 40
فرایند هویت 40
محتوای هویت 42
ساختار هویت : تعهد هویت 44
انواع سبک های پردازش هویت 46
سبک هویت اطلاعاتی 46
سبک هویت هنجاری 47
سبک هویت سردرگم/ اجتنابی 47
رابطه بین سبک های پردازش هویت و پایگاه هویتی 48
بحران هویت 50
رابطه هویت و ازدواج ( صمیمیت و دوستی ) 52
خود پنداره و هویت 53
و
هویت و جنس 53
گام اصلی در رشد هویت 54
عوامل موثر بر شکل گیری هویت 54
هویت در طول چرخه عمر 57
تثبیت هویت 58
تعریف دلبستگی 59
نظریه های دلبستگی .. 60
نظریه یادگیری اجتماعی 61
نظریه های رفتارگرایی 61
نظریه رفتار شناسی طبیعی . 62
نظریه روانکاوان 63
نظریه اینسورث 65
نظریه بالبی 67
مراحل ایجاد وابستگی . 72
علایم دلبستگی 73
ارزیابی دلبستگی 74
طبقه بندی کیفیت دلبستگی نوزاد .. 74
همبستگی رفتار در موقعیت ناآشنا با سایر متغیرها 76
نظام دلبستگی .. 77
مدل های فعال ساز درونی 78
نظام کاوشی 79
اهمیت رفتار حساس 79
عوامل موثر بر دلبستگی ایمن 80
ز
ادراکات مشترک غلط درباره نظریه دلبستگی 81
خلق و خوی طفل و دلبستگی 81
دلبستگی های متعدد 82
وابستگی در طول چرخه عمر 83
دلبستگی در بزرگسالی 84
سبک های دلبستگی در بزرگسالان 85
رابطه جنسی و دلبستگی 86
روش های فرزند پروری و دلبستگی کودک 86
اشتغال مادر و مهد کودک 86
افسردگی مادر و تاثیر آن بر دلبستگی فرزندان 88
دلبستگی و رفتارهای بعدی . 89
نشانه های مشکلات دلبستگی 90
اضطراب جدایی 90
علل دلبستگی توام با ایمنی و مضطربانه 91
دلبستگی و آسیب شناسی روانی 92
استرس و مقابله با آن 93
نظریه اختلال دلبستگی 94
اختلالات وابستگی 95
طبقه بندی دلبستگی در راهنمای تشخیص 95 ICD
تعریف سلامت روان 96
رویکردهای مختلف سلامت روان
رویکرد زیستی نگری . 100
رویکرد تحلیل روانی . 100
ح
رویکرد رفتار گرایی . . 100
رویکرد انسان گرایی . 101
رویکرد بوم شناسی . 102
نظریه گلدشتاین 102
رویکرد هستیگرایی 103
رویکرد شناختی 103
نظریه یونگ 104
نظریه اریکسون 104
تاریخچه بهداشت روان 105
اهمیت موضوع بهداشت روانی 106
اصول بهداشت روانی 106
خصوصیات افراد سالم .. 107
مدرسه و سلامت روانی 107
بهداشت روانی و اهمیت پیشگیری اولیه در مدارس 108
تعریف پیشرفت تحصیلی 109
پیشینه پژوهش
دلبستگی و سلامت 110
دلبستگی و هویت 114
هویت و سلامت روان 117
هویت و پیشرفت تحصیلی 120
دلبستگی و پیشرفت تحصیلی 120
جمع بندی 122
فصل سوم : روش پژوهش
ط
طرح تحقیق .. 125
جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری 125
روش اجرای تحقیق 126
ابزارهای جمع آوری دادهها
پرسشنامه سبک هویت برزونسکی 127
روایی و پایایی پرسشنامه سبک هویت 128
پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید 129
روایی و پایایی پرسشنامه سبک دلبستگی 130
پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ 131
روایی و پایایی پرسشنامه سلامت عمومی 132
روش های آمار توصیفی و استنباطی 133
فصل چهارم: یافته های پژوهش
مقدمه 135
توصیف داده ها 136
تحلیل داده ها
فرضیه :1 بین سبک های هویت و سلامت روان دانش آموزان رابطه وجود دارد 138
فرضیه :2 بین سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد 142
فرضیه :3 بین سبک های دلبستگی و سلامت روان دانش آموزان رابطه وجود دارد 145
فرضیه :4 بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد 149
فرضیه :5 بین سبک های هویت و سبک های دلبستگی دانش آموزان رابطه وجود دارد 150
خلاصه نتایج . 152
ی
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری 155
محدودیت های پژوهش 164
پیشنهادهای پژوهشی 164
منابع فارسی 166
منابع لاتین 171
فهرست جداول
شماره جدول
عنوان
شماره صفحه
4-1
شاخصهای توصیفی نمرات سلامت روان و خرده مقیاسهای آن …………..
…………
136
4-2
شاخصهای توصیفی نمرات سبک های دلبستگی ………………………………
………….
137
4- 3
شاخصهای توصیفی نمرات سبک های هویت …………………………………………
…….
137
4-4
شاخصهای توصیفی نمرات پیشرفت تحصیلی …………………………………..
…………
138
4- 5
نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های هویت و سلامت روان ………
……..
139
4- 6
خلاصه نتایج معنی داری مدل رگرسیون برای پیش بینی سلامت روان ……..
……..
140
4-7
ضرایب رگرسیون …………………………………………………………………………………..
……
141
4-8
نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی ……..
142
4-9
خلاصه نتایج معنی داری مدل رگرسیون برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی ………
144
4-10
ضرایب رگرسیون …………………………………………………………………………….
………….
144
4- 11
نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های دلبستگی و سلامت روان ……….
145
4-12
خلاصه نتایج معنی داری مدل رگرسیون برای پیش بینی سلامت روان …..
……….
147
4-13
ضرایب رگرسیون ……………………………………………………………………………….
……….
149
4-14
نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبکهای دلبستگی با پیشرفت تحصیلی ..
150
4-15
خلاصه ماتریس ضرایب همبستگی بین سبکهای دلبستگی باسبکهای هویت. 151
ک
فصل اول
کلیات پژوهش
فصل اول / کلیات پژوهش
2
مقدمه
خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت قرارمی دهد، ازاین رو بیش از تمام محیط های اجتماعی دیگر در رشد و تکامل فرد تاثیردارد. پیدایش بیشترعادات و عقاید کودک از خانه آغاز می شود و پایه های اصلی شخصیت هر فرد درسالهای نخستین زندگی او و درشیوه تعامل با مادر شکل می گیرد.
در واقع دلبستگی همانند یک تکه طناب نامرئی است که نه به وسیله یک چسب مادرزادی بلکه در گرمی تعامل ها جوش خورده است و اساسی برای سلامت هیجانی، روابط اجتماعی و نگرش به دنیا است. توانایی برای تنظیم هیجانات ، رشد فرا خود، تجربه همدلی و بهداشت روان همه مستلزم داشتن یک دلبستگی ایمن است ( ابوحمزه و خوشابی، .(1385
ایجاد یک هویت و دستیابی به یک تعریف منسجم ازخود ، مهمترین جنبه رشد عمومی اجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها ، باورها و هدف های زندگی مهمترین مشخصه های اصلی این هویت را تشکیل می دهند. هم در دوره نوجوانی و هم جوانی این ارزش ها و هدف های زندگی مورد تجدید نظر قرارمی گیرند.
شکل گیری هویت درنوجوانی با خود پنداره ، عزت نفس و سلامت روانی فرد رابطه جدایی ناپذیر دارد. شرایط پرآشوب زمانه ما که هر لحظه سلامت عمومی فرد را تهدید می کند ، ایجاب می کند شناخت روشن از هویت خود داشته باشیم. ثباتی را که نمی توانیم در دنیا بیابیم باید در وجود خود ایجاد کنیم ، ازدیدگاه اجتماعی نیزهر فرد بایستی یک سری مسئولیت های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را بپذیرد ، ازاین رو ثبات هویتی و آگاهی ازماهیت خویش، می تواند موجب سلامت روانی فرد شود.
فصل اول / کلیات پژوهش
3
شکل گیری هویت تاریخچه گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی دربزرگسالی را در هم می آمیزد (دانشپور و همکاران،.(1386
رشد و تبلور احساس استقلال، تعیین هویت خود و مسئولیت پذیری و امیدواری به آینده در نوجوان در گرو نظام تربیتی کارا و جامع است. اگردراین نظام پاسخ قانع کننده به موضوعات اساسی زندگی مانند ارزشها ، نقش های اجتماعی، مذهب ، عقایدسیاسی و اهداف حرفه ای داده شود و نوجوان به یک نظام فکری دست یابد تا تکیه گاه او در تصمیم گیری های مهم او باشد و بداند کیست و چه اهدافی دارد و نهایتاً یک فلسفه برای زندگی خود ایجاد کند.
مدرسه و تحصیل به عنوان پل ارتباطی بین نوجوان و گروه های اجتماعی، به عنوان یک حیطه برای ایفای نقش نوجوان است. نوجوانی که به طور فعال درگیر فرایند کاوشگری است ، نیاز بالایی به شناخت و پیچیدگی شناختی احساس می کند و دراین مسیر به میزانی ازتعهد نیز دست یافته است ، لذا احساس استقلال شناختی بیشتری خواهد داشت و درامر تحصیل موفقتر خواهد بود.
(منصور و
فصل اول / کلیات پژوهش
4
بیان مسئله
یکی از مسائل مهم دوره نوجوانی هویت است. داشتن یک حس منسجم و محکم از هویت پیش نیاز رشد بهینه شخص در طول زندگی است و عدم تشکیل چنین حسی می تواند زمینه ساز آسیب های روانی _ اجتماعی باشد.
بذرهای تشکیل هویت ازدوران کودکی کاشته شده اند، اما اریکسون شکل گیری هویت را یکی از وظایف اساسی و مهم خاص دوره نوجوانی می داند.
در خلال دوره نوجوانی است که اریکسون برای فرد فرصت حل تعارضات خود را ، از ترکیب همسان سازی های قبلی درسطح بالاتر جهت رسیدن به یک کل جدید ، فراهم می بیند این تالیف براساس کیفیتی متفاوت از آنچه که در دوره های قبل وجود داشت استوار است .
مفهوم هویت که اریکسون در این دوره مطرح می کند دو چهره دارد: از یک سو به احساساتی رجوع می کند که یک فرد در مقابل خویشتن دارد(خودسنجی) ، از سوی دیگر بر روابط بین
هویت شخص و توصیف هایی که دیگران ازاو به عمل می آورند تکیه دارد
دادستان،.(1383
احساس خود، اساس شخصیت بزرگسالی ما را تشکیل می دهد. اگرپایه واساس ثابت و قوی باشد یک هویت فردی محکمی به دست می آید. اگرچنین نباشد ، نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن راگم گشتگی هویت می نامد. اریکسون تاکید دارد که شکل گیری هویت برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف در بزرگسالی، لازم است (برک1،.(2001
1- Berk, L.
فصل اول / کلیات پژوهش
5
مارسیا1در برسی مفهوم هویت براساس دیدگاه اریکسون به ارائه پایگاه های هویتی با توجه به میزان تعهد و کاوشگری درنوجوان پرداخت و چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد:
پراکندگی هویت2 ، تسلیم طلبی3 ، تاخیر4 و پیشرفت هویت.5
نظریه پردازان جدیدتر (بورک1991 6، کرپل من1997 7، گرویتوانت8 و برزونسکی(1997 9 به جای بررسی پیامدهای شکل گیری هویت و پایگاه های ثابت هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکل گیری هویت پرداخته اند. براساس دیدگاه این نظریه پردازان فرایند هویت یک نظام کنترل است که مجموعه ای ازهنجارها و ضدهنجارها را در فرد ایجاد می کند. هویت مجموعه ای ازمعانی است که چگونه بودن را به فرد القا می کند ( به نقل ازفارسی نژاد .(1383
برزونسکی مدلی پویا از هویت ارائه کرده است. طبق این مدل افراد اطلاعات و مسائل مربوط به خود را به سه شیوه اطلاعاتی10، هنجاری11 و سردرگم / اجتنابی12 پردازش می کنند . افراد با سبک هویت اطلاعاتی آگاهانه و به طور فعال به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها می پردازند و سپس اطلاعات مناسب خود را مورد استفاده قرار می دهند. نوجوان با سبک هویت هنجاری ، در موضوعات هویت و تصمیم گیری ها به همنوایی با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروه های مرجع می پردازند و نوجوانان با سبک هویت سردرگم تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیم گیری دارند (برزونسکی ، .(2003
1- Marsia,J. 2- identity diffusion 3- fore closure 4 -moratorium 5- identity achievement
6 -Burk, A. 7 -Kerpelman 8 -Grotevant
9 -Berzonsky, M.D. 10- informational 11- normative 12 -avoident
فصل اول / کلیات پژوهش
6
برزونسکی در کنار بررسی مکانیزم های پویای شکل گیری هویت ، روی عامل اساسی
"تعهد"1 یا ساختار هویت نیز تاکید می کند. تعهد یک چارچوب ارجاعی جهت دار و هدفمند ایجاد می کند که رفتار و بازخوردهای آن در درون این چارچوب بازبینی ، ارزیابی و تنظیم می شوند.
افرادی که دارای پردازش اطلاعاتی و هنجاری هستند نسبت به کسانی که از سبک سردرگم استفاده می کنند ازتعهد بالاتری برخوردارند.
سبک های شناختی – اجتماعی پردازش هویت تحت تاثیر عوامل زیادی ازجمله شیوه های فرزند پروری والدین، شخصیت نوجوان و محیط اجتماعی_ فرهنگی قرارمی گیرند ، ازطرفی این سبک ها خود نیز بر ادراک فرد از خویشتن، بروندادهای رفتاری و شیوه های عملکردی او تاثیر می گذارند (برزونسکی ، .(2003
در زندگی انسان، شکل گیری معنا خیلی زود و حتی پیش از تولد آغازمی شود. اولین و مهمترین ارتباط در سالهای آغازین زندگی که موجب شکل گیری اولین معنا یابی می شود ارتباط
"دلبستگی"2 بین کودک و والدین اوست.
دلبستگی عبارتست از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم، طوری که باعث می شود وقتی با آنها تعامل می کنیم احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم احساس آرامش کنیم ( برک ، .(2001
دلبستگی برای کودک ارزش حیاتی دارد زیرا همچنان که کودک در دنیای اطرافش کاوش کرده و با امور غیرقابل پیش بینی روبرو می شود به او احساس امنیت و آرامش می دهد.
1- commitment 2 -attachment
فصل اول / کلیات پژوهش
7
هنگامی که کودک در وضعیتی قرارمی گیرد که در او ایجاد ترس می کند ، رفتار توام با دلبستگی کودک آغازمی شود (ماسن1 و همکاران، .(1985
نظریه دلبستگی بالبی یکی ازمهمترین نظریه ها برای توضیح ارتباط میان تجربیات کودک درخانواده و رشد عاطفی_ اجتماعی اوست. فرض نظریه دلبستگی بر آن است که کیفیت رابطه دلبستگی ، از تعامل میان نوزاد و مراقبانش ، خصوصاً از میزان حمایت و امنیتی که مراقب می تواند برای کودک فراهم کند ، ناشی می شود (لیبرمن2 و همکاران ، .(1999
به نظربالبی روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیست شناختی و روان شناختی مادر و کودک پدید می آیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سرمی زند مثل گریستن ، خندیدن که باعث می شود اطرافیان از او مراقبت کنند و درکنارش بمانند. نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک ، به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین مادر و فرزند است. این دلبستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب می شود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد.
بخصوص هنگامی که احساس ترس و عدم اطمینان می کند .
بالبی هماهنگ با اسلاف خود، قائل به وجود نیازهای نخستین و ضروری برای ارضاء است.
بنابراین، وی این نکته را مورد تاکید قرارمی دهد که نیازدلبستگی که تا کنون آن را به عنوان نیاز ثانوی می دانستند نیز جزء نیازهای نخستین است که نیاز اساسی برای تحول شخصیت است
(ابوحمزه و خوشابی، .(1385
رفتاردلبستگی که هم ازیک نیاز فطری و هم از اکتساب ها منتج می گردد ، دارای کنش مضاعف است: یکی کنش حمایتی، ایمنی تامین شده توسط بزرگسالی است که از کودک آسیب پذیر در مقابل تهاجم می تواند دفاع کند و دیگری کنش اجتماعی شدن ، دلبستگی درجریان
1 -Musen, H.
2 -Liberman, M.
فصل اول / کلیات پژوهش
8
چرخه های زندگی از مادر به نزدیکان و سپس بیگانگان و بالاخره به گروه های بیش از پیش وسیع تری تسری می یابد و به صورت عاملی به همان اندازه مهم برای ساختن شخصیت کودک که تغذیه زندگی جسمانی وی درمی آید (منصور و دادستان،.(1383
اینسورث1 نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیده ایمنی درهسته زندگی انسان مورد تاکید قرار داد. وی مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دوره دلبستگی تاثیر چشمگیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن2 ، عملکرد شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می کند.
برای مثال کودکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند درآینده از لحاظ اجتماعی برون گرا هستند و به محیط اطراف توجه نشان می دهند و تمایل به کاوش درمحیط اطرافشان دارند و می توانند با مسائل مقابله کنند. ازطرف دیگرعواملی که مخل این دلبستگی باشد درزمینه رشد اجتماعی کودک درآینده مشکلاتی ایجاد می کند.
اینسورث همچنین ثابت کرد که دلبستگی موجب کاهش اضطراب می شود. آنچه او اثر پایگاه امن3 می نامید کودک را قادر به دل کندن از دل بسته ها و کاوش در محیط می سازد و کودک می تواند با دلگرمی و اطمینان به کاوش در محیط بپردازد ( ابوحمزه و خوشابی،.(1385
کیفیت دلبستگی توسط موقعیت نا آشنا که اینسورث آن را ساخته است ، مورد مطالعه قرار می گیرد و در چهار دسته طبقه بندی می شود : دلبستگی ایمن ، زمانی که مادر نیست نگرانی را بروز می دهند و زمانیکه مادر بر می گردد خوشحال می شوند و او را بغل می کنند. دلبستگی ناایمن اجتنابی ، این کودکان هنگام جدایی اعتراض چندانی نمی کنند و بعد از بازگشت مادر از او
1 – Ainsworth, M. 2 – security attachment 3 – secure base effect
فصل اول / کلیات پژوهش
9
اجتناب می کنند. دلبستگی ناایمن دو سو گرا ، این کودکان بعد از جدایی خیلی مضطرب می شوند و گریه می کنند اما زمانیکه مادر برمی گردد و آنها را بغل می کند در عین حال که ابراز تمایل برای تماس بدنی و مجاورت می کنند اما نسبت به مادرشان پرخاشگری نشان می دهند.
دلبستگی آشفته، این کودکان ممکن است به سمت مادر بدوند ، برای مدت کوتاهی دویدن را متوقف کنند و سپس دوباره شروع به دویدن دور اتاق کنند و دنبال مادرشان بگردند و زمانی که مادر برمی گردد ازنزدیک شدن به او امتناع کنند ( ابوحمزه و خوشابی،.(1385
مطالعات برترتون1 و واترز( 1985) 2 نشان می دهد نوجوانانی که روابط گرم و صمیمانه ای با والدین خود دارند ، مفهوم خود عمیق تری داشته ، بیشتر به خود اعتماد می کنند و از سازگاری روانی بالاتری برخوردار بوده و با مشکلات در گیر می شوند و برای یافتن راه حل مناسب تلاش می کنند (به نقل از نگهبان سلامی ،.(1384
آمرسدن3 و گرینبرگ(1987) 4 از بررسی های متعدد خود نتیجه گرفتند که کیفیت دلبستگی به والدین با سلامت روانی نوجوان و شکل گیری هویت ، کنار آمدن با بحران های مختلف و رضایت از زندگی ارتباط معنادار دارد .
کرنز5 و همکاران (2005) معتقدند که افراد دراواسط کودکی هنوز به چهره های دلبستگی تکیه می کنند و از آنها به عنوان منبع آرامش در موقع استرس و همچنین پایگاهی برای اکتشاف بهره می گیرندمثلاً. ممکن است در مواقع بیماری یا وقتی غمگین هستند در صدد جستجوی چهره دلبستگی برآیند. بنابراین اگر چه فراوانی و ضرورت رفتار دلبستگی با بالا رفتن سن کمتر دیده می شود،ولی پیوند دلبستگی از ابتدای نوجوانی به بعد پا بر جا می ماند.
1- Berterton, M.A. 2 – Waters,
3 – Armsden, G.C.
4- Greenberg, M.T.
5 – Kerns, k. A.
فصل اول / کلیات پژوهش
10
معدود پژوهشهایی پیرامون رابطه بین سبکهای هویت و سبکهای دلبسـتگی بـا پیشـرفت تحصـیلی انجام گرفته است:
نتایج پژوهش حجازی، فارسی نـژاد و عسـگری (1386) نشـان داد کـه سـبک هویـت مغشـوش /
اجتنابی بر پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و منفی دارد.
نتایج پـژوهش رضـایی (1385) بـا عنـوان بررسـی رابطـه هویـت فـردی، الگوهـای دلبسـتگی و ویژگیهای شخصیتی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه هنر اسلامی تبریز نشـانگر وجـود رابطه بین سبکهای هویت و سبکهای دلبستگی بـا پیشـرفت تحصـیلی اسـت. رضـایی در پـژوهش خویش دریافت که بین هویت آشفته و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه منفـی معنـا دار وجـود دارد اما سایر حالات هویت با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری ندارنـد .بـین سـبک دلبسـتگی نـا ایمن دو سـو گـرا و پیشـرفت تحصـیلی دانشـجویان رابطـه منفـی معنـادار وجـود دارد. امـا بـین سبک های دلبستگی ایمن و نا ایمن اجتنابی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری مشـاهده نگردیـد.
سبک دلبستگی ایمن دانشجویان با هویت پیشرفت آنان رابطـه مثبـت معنـادار و بـا هویـت آشـفته رابطه منفی معنـیدار دارد و سـبک دلبسـتگی نـا ایمـن دوسـوگرا بـا هویـت آشـفته رابطـه مثبـت معنی دار و با هویت پیشرفت رابطه منفی معنادار دارد.
نتایج پژوهشهای فوق الذکر در مجموع موید تاثیر سبکهای دلبستگی و هویـت بـر سـلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. در پژوهش حاضر که به بررسی رابطه بـین ایـن دو متغیـر با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی اختصـاص دارد سـعی گردیـده است که به دو سئوال زیر پاسخ داده شود: آیـا سـبکهای دلبسـتگی و هویـت بـا سـلامت روان و
فصل اول / کلیات پژوهش
11
پیشرفت تحصیلی دانـش آمـوزان پـیش دانشـگاهی رابطـه دارنـد؟ آیـا بـین سـبکهای دلبسـتگی و سبکهای هویت رابطه وجود دارد؟
ضرورت و اهمیت تحقیق
جنبه کاربردی:
درعصر حاضر، دوران نوجوانی به دلیل افزایش فاصله بین بلوغ زیستی و اقتصادی، طولانی شده است. پیشرفت سریع تکنولوژی ، پیدایش رشته های متعدد تحصیلی و تخصص های جدید
æ گسترش ارتباطات ، امکانات و گزینه های فراوانی در اختیار نوجوان می گذارد و او را دائماً با محرک ها و نقش های متناقض و انواع مختلف رفتار وارزش آشنا می کند و در نتیجه هویت نامشخص و متغیری را برای او می آفریند. جامعه ایران به سبب شرایط گذار از سنت به تجدد و در نتیجه تنزل و فروپاشی هنجارهای سنتی ، دریک وضعیت نامتعادل به سر می برد که نوجوان ایرانی را با تضاد ، بحران و تعارض مواجه ساخته است. از سویی دیگرعدم شناخت و نا آگاهی برخی از دست اندر کاران جامعه و مربیان تربیتی از تغیرات و نیازهای این دوره زندگی بر این بحران دامن می زند. تضادهای ایجاد شده نه تنها به اغتشاش در هویت نوجوان می انجامد بلکه سلامت روانی وی را نیز به مخاطره می افکند. نوجوانی که از سلامت روانی کافی برخوردار نیست نمی تواند با چالش های ناشی از ایفای نقش های اجتماعی کنار آمده و خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهد. لذا ، بحران جوانی ، در جامعه ایران به شکل مضاعفی قابل لمس و پرداختن به آن امری ضروری است. شناخت هر چه بهتر این مرحله مهم از تحول می تواند منجر به ارائه راهکارهای موثر به متولیان آموزشی و تربیتی و دست اندرکاران سیاست های
فصل اول / کلیات پژوهش
12
اجتماعی و فرهنگی شود تا با سرمایه گذاریهای لازم و برنامه ریزی های اصولی ، نوجوان را درکسب هویتی منسجم و سالم یاری دهند.
در دوره نوجوانی ، نوجوان ابتدا باید با تغییرات بدنی سازگار شود و آن گاه ناگزیر است که با مجموعه ای از نظام ارزشی برخورد کند و سپس رفتار متناسب با اجتماع داشته باشد. به نظر می رسد که الگوی دلبستگی اولیه ، با نحوه کنار آمدن فرد با تجربه های این دوره مرتبط باشد.
اینسورث پیشنهاد کرده است که سبک های دلبستگی کودک_ والدین ممکن است کاربردهای طولانی مدت معناداری بر روابط شخصی بعدی ، ادراک خود ، شکل گیری هویت و حتی آسیب شناسی روانی داشته باشد ، لذا، این مهم باید همواره مدنظر پدران و مادران قرار گیرد تا با ایجاد روابط صمیمانه با فرزند خود شرایط لازم برای رشد متناسب وی فراهم آید.
پژوهش در این زمینه به شناخت بهتر این مرحله از تحول و در نتیجه ارائه راهکارهای مناسب به والدین در ایجاد روابط صمیمانه با فرزندان و مهیا نمودن شرایط لازم برای رشد آنها باشد.
جنبه نظری:
تحقیق در این زمینه می تواند اطلاعات بیشتری درباره شیوه دلبستگی و پیامد های آن و همچنین سبک های هویت فراهم کند.
همچنین مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش های انجام شده ، می تواند نقش عامل فرهنگ رادرسبک دلبستگی و سبک هویت مشخص نماید.
فصل اول / کلیات پژوهش 13
اهداف تحقیق
در پژوهش حاضر اهداف زیر مد نظر است:
– بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و سلامت روان و پیشرفت تحصیلی
– بررسی رابطه بین سبک های هویت و میزان تعهد هویت و سلامت روان و پیشرفت تحصیلی
– بررسی رابطه بین سبک های هویت و سبک های دلبستگی
– پیش بینی سلامت روان و پیشرفت تحصیلی بر اساس سبک های دلبستگی
– پیش بینی سلامت روان و پیشرفت تحصیلی بر اساس سبک های هویت و میزان تعهد هویت
فرضیه های تحقیق
– بین سبک های هویت و سلامت روان دانش آموزان رابطه وجود دارد.
– بین سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد .
– بین سبک های دلبستگی و سلامت روان دانش آموزان رابطه وجود دارد .
– بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
– بین سبک های هویت و سبک های دلبستگی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
متغیر پیش بین: سبک دلبستگی _ سبک هویت
متغیر ملاک : سلامت روان _ پیشرفت تحصیلی
متغیر کنترل : جنس
فصل اول / کلیات پژوهش
14
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
تعریف نظری سبک دلبستگی :
دلبستگی در لغت به حالت و کیفیت دلبسته ، محبت ، علاقه و عشق گفته می شود (معین ، .(1375
بالبی از دلبستگی به عنوان "پیوند عاطفی"1 بین کودک در حال رشد و مادر که مسئولیت اساسی را در مراقبت وی بر عهده دارد ،یاد می کند. طبق نظر بالبی دلبستگی زمانی به وجود می آید که رابطه گرم ، صمیمانه و پایا بین کودک و مادر که برای هر دو رضایت بخش و مایه خوشی است وجود داشته باشد (بالبی ، .(1969
دلبستگی به نظامی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این نظام در درون فرد وجود دارد و هدف آن تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فردی متمایز و حامی است که تکیه گاه نامیده می شود و هدف این نظام در فرد دلبسته از لحاظ روانی معطوف به ایجاد احساس امنیت است (کاپلان و سادوک ،.(1991
تعریف عملیاتی سبک دلبستگی :
سبک دلبستگی در این پژوهش به وسیله پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990) سنجیده شد. که مشتمل بر 18 ماده است و دارای مقیاس 5
درجه ای لیکرت است. بر اساس این پرسشنامه 3 سبک دلبستگی : ایمن ، اجتنابی و دوسوگرا به دست می آید که هر کدام از طریق 6 ماده سنجیده می شوند.
1 – emotional bond
فصل اول / کلیات پژوهش
15
تعریف نظری سبک هویت :
هویت از نظر لغوی به معنای ذات ، وجود ،فطرت،شخصیت و طبیعت هستی است (دهخدا ،
.(1383
اریکسون، احساس هویت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف می کند و هویت یابی را در مقابل بحران هویت یا بی هویتی پدیده ای روانی _ اجتماعی می داند ، که در دوره نوجوانی ظهور می یابد (کروگر1 ، .(1996
مارسیا، هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز ، یعنی خود همانی در طی زمان و متمایز بودن از دیگران است (محسنی ،.(1375
همچنین هویت به راهکارهایی اشاره دارد که یک فرد به طور مشخص هنگام تصمیم گیری و حل مسئله از آنها استفاده می کند.افراد بر حسب استفاده از فرایندهای شناختی و اجتماعی و نظریه های خودساخته برای حل مسائل شخصی و تصمیم گیری ها با یکدیگر در استفاده از سبک ها تفاوت دارند (ماسن و همکاران ،.(1380
تعریف عملیاتی سبک هویت :
در این پژوهش برای تعیین سبک هویت فرد از مقیاس سبک هویت ( 2 ( ISI استفاده شده است.
این پرسشنامه در سال 1989 توسط برزونسکی3 در امریکا تهیه شده و دارای 40 جمله است و قابلیت اجرا به صورت گروهی را دارد. آزمودنی ها با خواندن هر ماده بر اساس مقیاس لیکرت 5
1- Kroger, J. 2 – Identity Style Inventory
3 – Berzonsky, M.D.
فصل اول / کلیات پژوهش
16
درجه ای میزان موافقت و مخالفت خود را در هر ماده مشخص می کنند و سه سبک هویت اطلاعاتی ، هنجاری و هویت سردرگم/اجتنابی و همچنین تعهد هویت را مشخص می کند.
تعریف نظری سلامت روان :
سلامت روانی عبارت است از حالتی از بهزیستی و این احساس در فرد که می تواند با جامعه کنار بیاید و موقعیت های شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایت بخش است (کاپلان و
سادوک، .(1991
سازمان بهداشت جهانی1، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند
(میلانی فر ،.(1382
تعریف عملیاتی سلامت روان :
در پژوهش حاضرسلامت روان دانش آموزان به وسیله " پرسشنامه سلامت عمومی2
گلدبرگ3 سنجیده می شود. گلدبرگ (1972) پرسشنامه سلامت عمومی را برای اختلالات روانی غیر سایکوتیک در مراکز درمانی و جامعه طراحی و تدوین نموده است. فرم اصلی این پرسشنامه مشتمل بر 60 سوال است که در پژوهش حاضر از فرم 28 سوالی پرسشنامه استفاده شده است.
این پرسشنامه دارای 4 مقیاس است که هر مقیاس 7 سوال دارد.
1 – World Health Organization 2 – General Health Questionnaire(GHQ ) 3-Goldberg
فصل اول / کلیات پژوهش
17
چهار مقیاس پرسشنامه سلامت عمومی عبارتند از: نشانه های بدنی1، اضطراب و بی خوابی2،
کنش وری اجتماعی3 و افسردگی.4 از مجموع نمرات نیز یک نمره کلی به دست می آید.
تعریف نظری پیشرفت تحصیلی :
پیشرفت تحصیلی ، محصول نهایی فرایند یادگیری فعال است که با کمک آموزش و فعالیت های تربیتی انجام می گیرد (گیج و برلاینر5 ، .(1374
سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدف های آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوشش های یادگیری دانش آموزان به نتایج مطلوبی انجامیده است و به چه میزانی است (سیف،.(1384
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی:
منظور از عملکرد تحصیلی در این تحقیق معدل نمرات کلیه دروس دانش آموزان در سال تحصیلی 87- 88 است.
1- physical syndrome 2- anxiety & insomnia 3- social function 4- depression
5 – Gage, N. & Berliner, D.
فصل دوم
ادبیات پژوهش
فصل دوم / ادبیات پژوهش
19
تعریف هویت
هویت از نظر لغوی به معنای ذات، وجود، فطرت، شخصیت و طبیعت هستی است (فرهنگ
دهخدا ، .(1383
امروزه کمتر مفهومی است که به اندازه هویت ، واجد معانی متعدد باشد. هویت ، هم در زبان روزمره و هم در بحثهای دانشگاهی مورد استفاده قرار می گیرد. وجود مفاهیم مترادف و یا نزدیک و مرتبط متعدد برای هویت (مانند من، ما، خود، درک از خود 1، آگاهی از خود 2، خود انگاره 3، هویت خود4 ، ایگو 5، سوپر ایگو 6، و شخصیت(7 از همین جا سرچشمه می گیرد.
با این حال هویت مفهوم تازه ای نیست و حتی در این آموزه معروف در سر در معبد دافی8
یعنی "خودت را بشناس "9 نیز به چشم می خورد. هرچند بدین ترتیب آشکار می گردد که هویت از آغاز تمدن ذهن انسان را به خود مشغول داشته اما بدون اغراق ، هیچ گاه رنگ کهنگی به خود نگرفته است. هویت هنوز هم مهمترین دغدغه انسان به حساب می آید (محمدی و دهقان ،.(1383
هویت به 2 دسته تقسیم می شود: هویت ذاتی و هویت عرضی. جنسیت، محل تولد، خانواده، وابستگی قومی و نژادی، جزء هویت های ذاتی و وابستگی های سیاسی و صنفی، از هویت های عرضی است. آن بخش از قلمرو حیات که فرد خودش را با آن معرفی می کند و در قبال آن احساس تعهد و تکلیف می کند، هویت او را شکل می دهد.
درباره مفهوم و دامنه هویت دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. عده ای هویت را دارای 3
کارکرد اصلی می دانند:
1 -self perception 2 – self awareness 3 -self concept
4 – self identity 5 -ego
6 – super ego 7 -personality 8 -dephi Temple 9 -know they self
فصل دوم / ادبیات پژوهش
20
افزایش توان گزینش
ایجاد امکان ارتباط با دیگران
نیروبخشی و نرمش پذیری انسان
این نرمش پذیری تا جایی است که می تواند هویت فرد را با جوهره ای ورای خود، یعنی واقعیت پیوند زند. هویت، با تقویت وجه تمایز فرد با دیگران مجموعه ای از خصایل فردی را در فرد پدید می آورد که جزیی از معنا و هستی او تلقی می شود که فرد به اعتبار آن و با اتکا به آن می تواند خود را از دیگران متمایز بداند و برای خود حق و قدرت انتخاب قائل شود و توان برقراری ارتباط با دیگران را در خود احساس نماید. همچنین بر اساس آن، به تنظیم نحوه تعامل با دیگران اقدام می نماید (سجادی ،.(1384
اریکسون احساس داشتن هویت را سازماندهی پویا و خود ساخته از انگیزاننده ها، توانایی ها، باورها و تاریخ شخصی به صورت یک خود یکپارچه و مستقل که هدایت کننده مسیر در حال رشد زندگی فرد است می داند (دانشپور،.(1386 او احساس هویت را هماهنگی ادراک فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف می کند و هویت یابی را در مقابل بحران هویت یا بی هویتی پدیده ای روانی – اجتماعی می داند، که در دوره نوجوانی ظهور می یابد.
هویت قسمتی خودآگاه و قسمتی ناخودآگاه است و به زندگی فرد احساسی از یکسان بودن و پیوستگی می دهد. دوره شکل گیری و تحکیم هویت در طول دوران نوجوانی است، یعنی هنگامی که ویژگی های زیست شناختی و فرایندهای عقلی بایستی انتظارات اجتماعی مربوط به عملکرد مناسب بزرگسالی را برآورده سازند. هویت به گذشته وابسته و تعیین کننده آینده است. زیرا که در کودکی ریشه دارد و پایه و مبنایی است که وظایف زندگی آینده از طریق آن به ظهور
(خدایاری ، (1377
فصل دوم / ادبیات پژوهش
21
می رسند و به عنوان یک پدیده روانی – اجتماعی هم در فرد و هم در فرهنگ رایج ریشه دارد
(اریکسون1968 1 به نقل از کروگر.(19962
مارسیا (1994) هویت شخصی را مفهومی می داند که فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و این مفهوم ناشی از تجربه تداوم و تمایز، یعنی خودهمانی در طی زمان و متمایز بودن از
دیگران می باشد (به نقل از محسنی ، .(1375
مارسیا هویت را ساختار من و ساختار درونی و خود سازمان دهنده و پویایی آرزوها،
اهداف، مهارت ها، باورها، و تاریخچه فردی می داند (به نقل از کروگر ،.(1996
برزونسکی هویت را یک نظریه راجع به خویشتن می داند و معتقد است که افراد به سبک ها و
شیوه های مختلف به نظریه پردازی راجع به خود می پردازند (برزونسکی3، .(2003
در مطالعه شخصیت ، هویت به عنوان یک مفهوم درونی و ذهنی که هر فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و در واقع خود اساسی و مستمر اوست، اطلاق می گردد (فرمهینی فراهانی ، .(1378
نیاز به احساس هویت و شناخت خود و حفظ تعادل روانی و عاطفی در مقابل عوامل فشارهای درونی و بیرونی از نیازهای اساسی است ، نوجوان می خواهد بداند چیست و کیست، می خواهد احساس کند شخصی منحصر به فرد و خاص است، و مایل است اطمینان پیدا کند که
خودش را پذیرفته است .
1 -Ericson, E. 2 -Kroger, J
3 -Berzunsky, M.D.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
22
تقسیم بندی کلی نظریه های هویت
تلاش دامنه دار و پیگیری برای مفهوم سازی و نظریه پردازی هویت صورت گرفته، در قالب و رویکرد نظری – مدرن و پسامدرن – قابل توصیف است.
.1 رویکرد مدرن : تعریف هویت به وسیله عوامل از قبیل موجود طبیعی ، روانی و یا اجتماعی
1-1 نظریه های جامعه شناسان : باور به اینکه هویت ، ساخته و پرداخته زمان و مکان است.
این رویکرد که عمدتاً به جامعه شناسان تعلق دارد ، بیشتر در دیدگاه تعامل نمادین 1 تبلور می یابد.
2-1 نظریه های روان شناسان : باور به اینکه فرایندهای روانی شخص، نقش ضروری در ساخت و پرداخت هویت ایفا می کنداین. نظریه ها عمدتاً با دیدگاه شناخت 2 همپوشی دارد.
-2 رویکرد پسامدرن: باور به شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبیل موجود طبیعی ، روانی و یا اجتماعی. این رویکرد که باعنوان نظریه گفتمانی شناخته می شود، عمدتا متاثر از ادبیات، زبان شناسی و معناشناسی است (محمدی و دهقان، .(1383
1 – symbolic interaction perspective 2 – social cognition perspective
(کروگر ، .(1996
فصل دوم / ادبیات پژوهش
23
دیدگاه های نظری درباره شکل گیری هویت
نظریه لوینگر1
لوینگر هویت را به شیوه ای کل گرایانه به عنوان صفت سرآمد شخصیت 2می داند از نظر وی "من" یک وسیله گزینش است که به فرد اجازه می دهد واقعیت خارجی را به طریقی درک کند تا اضطراب را کاهش دهد. او رشد منش اخلاقی ، کنترل تکانه درونی ساختن قواعد رفتار را جزء کنش های "من" می داند که من این قابلیت ها را به مرور کسب می کند. در روان تحلیلی سنتی این کنش ها شبیه کنش های فرامن است ، شخص است که لوینگر منزلت من را بالا برده و آن را مهمتر در نظر گرفته است ( کروگر ، . (1996
لوینگر مجموعه ای از مراحل رشدی را در شکل گیری من یا تجربه خود توصیف کرده است.
دراین توصیف، او شکل های رایج کنترل تکانه، سبک بین فردی، مشغولیت های ذهنی آگاهانه و سبک شناختی را در هر مرحله بررسی می کند. وی مراحلی را توصیف کرده است که به واسطه آن صفت سرآمد شخصیت وجود را در طول نوزادی تصرف کرده به سوی مراحل عملکرد بالغ تر در اواخر نوجوانی و بزرگسالی رشد می دهد یا بازداری می کند. از دیدگاه او افراد به ترتیب دراین مراحل هشت گانه رشد می کنند تا جائی که دیگر قادر به پیشرفت نباشند. رشد من تا دوران بزرگسالی ادامه دارد و در طول زندگی نیز تغییر می کند وهر خصوصیت تازه ای که پدید می آید بر خصوصیات قبلی افزوده می شود. سطح بزرگسالی رشد، بالاترین مرحله ای است که
من می تواند به آن دست یابد
1 – Lovenger , J 2 – master trait of personality
( لطف آبادی، .( 1385
(کروگر ، .(1996
فصل دوم / ادبیات پژوهش
24
در طی این مراحل من پیچیدگی بیشتری درعملکرد ، به دست می آورد . و توانایی اش برای ارتباط با جهان پیرامون افزایش می یابد. به طور بهنجار ما شاهد تغییر از یک سازماندهی تکانش که در آن علاقه شخصی، عامل برانگیزاننده اولیه است به سوی هم نوایی با چیزهایی که ازسوی گروه اجتماعی بلافصل دیکته می شود، هستیم. لوینگر مراحل تمایز بخشی خود – دیگران را در طول نوجوانی، از مرحله علاقه شخصی به هم نوایی با نگرش ها و رفتارهای دیگران تا سازماندهی یک خود دارای تمایز بیشتری از دیگران، معطوف به فردیت و قادر به ارتباط متقابل
ترسیم می کند
نظریه سوزان هارتر1
هارتر (1990) در مقاله خود و رشد هویت چهار جنبه اصلی درمحتوای خود انگاره را مشخص کرده است: انتخاب حرفه و نقش فعلی ، نظام روحانی و باور اخلاقی، مجموعه ای از نقش های اجتماعی در ارتباط با همسالان وخانواده ودیگری حوزه های اجتماعی، و نقش جنسی و صمیمیت و ازدواج.
این خود انگاره ها در دوره های قبل به شکل سازه ای وجود داشته اما در دوره نوجوانی، شکل گیری هویت به صورت یک موضوع حیاتی در می آید ودر سال های جوانی وبزرگسالی
نیز تداوم می یابد
1 – Hurter, S
فصل دوم / ادبیات پژوهش
25
نظریه رابرت کیگان1
رابرت کیگان شکل گیری هویت را به عنوان فرایندهای دائمی تکامل معنی سازی می نگرد. او هویت را به عنوان یک فرایند کلی می داند که شناخت و عاطفه را با هم در بر می گیرد. شکل-
گیری هویت درباره این موضوع است که چگونه آنچه که به عنوان خود ساخته می شود از بین رفته و دوباره شکل می گیرد. به عبارت دیگر تشکیل هویت ( یا معنا سازی) فرایندی است ، مداوم که در آن مرزهای بین خود و دیگران ساخته می شود ، از بین می رود و اصلاح می شود
( کروگر، .(1996
خود یا فاعل برای کیگان یک چارچوب روانی اطلاق می گردد که فرد در آن جا دارد، نمی تواند از آن فاصله بگیرد واز وجود آن، آگاه نیست. مفعول به پدیده هایی کلی تر از نظام روانی فرد مربوط است که. در مرحله قبلی تحول خود برفرد کاملاً مسلط بوده و جنبه ناهشیار است، اما درمرحله بعدی تحول خود دراختیار فرد قرار گرفته وفرد به آن هشیاری پیدا می کند
(نوام1992 2، به نقل از نگهبان ،. (1384
نظریه بلوز3
بلوز قاطع تر از اریکسون به نظریه روان پویایی سنتی وفادر ماند. تبیین او درمورد فرایند ثانویه فردیت نوجوانی،با اتکا به نظریه ماهلر4 بود که فرآیند جدایی و تفرد نوزاد را تشریح کرده بود. بلوز نوجوانی را تجربه فردیت ثانویه می داند. درحالی که اریکسون از اصطلاح هویت من استفاده می کرد بلوز ترجیح داد از اصلاح منش استفاده کند. او یکی از شرایط شکل گیری در
1- Kigan, R.
2 – Noam, G.G. 3- Bloss , P
4 – Mahler, M.
( گلاسر 1975 ، به نقل از شفیع آبادی .( 1387
فصل دوم / ادبیات پژوهش
26
بزرگسالی را احراز هویت جنسی در نوجوانی می داند، منظور از هویت جنسی احساس مردی یا زنی با مرزهای ثابت و جدا از یکدیگر است ( کروگر، .(1996
نظریه گلاسر1
ویلیام گلاسر موسس واقعیت درمانی معتقد است هویت یک ساختار روانی – اجتماعی است و برای هر فرد یک هویت متصور است که آن تصویری است که فرد از خویشتن دارد . گلاسر هویت را جزء لاینفک زندگی همه انسان ها درهمه فرهنگ ها می داند که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد. او معتقد است که هویت داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است او نوع هویت را از یکدیگر متمایز می کند. هویت موفق و ناموفق. و میزان موفق بودن یا نبودن
هویت را در اندازه توانایی ، کفایت وارزش فرد می داند
نظریه ویلیام جیمز2
یکی از تکالیف رشد پیدایش درکی از خود است، این احساس که فرد کیست ودرجامعه چه جایی دارد . ویلیام جیمز یکی از پدید آورندگان روان شناسی، خود را به دو جزء تقسیم کرد .
من 3و مرا.4 مرا مجموعه آن چیزی است که شخص می تواند آن را از آن خود بنامد و شامل توانائیها، خصوصیات اجتماعی و شخصیتی و متعلقات مادی است. من "من شناسا" 5 است. این جنبه خود مدام تجارب، مردم، اشیاء و وقایع را به نحوی کاملا ذهنی سازمان می دهد و تفسیر
1 – Glasser ,W
2- Jeams, V 3 i 4 – me
5 – the self as knower
فصل دوم / ادبیات پژوهش
27
می کند. به عبارت دیگر من درخود تامل می کند و از طبیعت خود با خبر است . تحقیق درباره خود پنداره شامل جنبه های من ومرا است (ماسن و همکاران ، .( 1985
نظریه کلبرگ1
کلبرگ به شکل گیری هویت به طور مستقیم اشاره نمیکند بلکه او هویت (یا به تعبیر خودش
"من") را به عنوان نهادی درنظر میگیرد که تنها از طریق حوزه های متفاوت عملکرد "من" قابل تبیین است. این حوزهها (از قبیل شناخت و استدلال اخلاقی) در کنار یکدیگر رشد میکنند و اغلب با هم ارتباط مشروط دارند . بنابراین ، یک مرحله مشخص از رشد شناختی شرط لازم اما نه کافی برای استدلال اخلاقی سطوح بالا است (کروگر .(1996
کلبرگ با طرح مراحل رشد اخلاقی در سه سطح کلی به بررسی یکی از جنبههای شکلگیری هویت نوجوان پرداخته است. وی معتقد است که درک اخلاقی توسط همان عواملی ایجاد می شود که پیاژه تصور میکرد برای رشد شناختی با اهمیت هستند:
-1 درگیرشدن فعال با مسائل اخلاقی -2 پیشرفت در درک دیگران (برک، .(2001
به نظر کلبرگ فرد در دوره نوجوانی از استدلال اخلاقی ناشی از حفظ خود به سمت استدلال اخلاقی مبنی بر نیاز به تایید اجتماعی حرکت میکند. در سالهای آخر نوجوانی استدلال اخلاقی مبتنی بر حفظ نظم اجتماعی افزایش می یاید. ترتیب مراحل رشد اخلاقی کلبرگ بیانگر یک سازماندهی درونی و تحولی در مورد "خود" و "دیگری" با منطق تصمیمگیری راجع به موضوعات اخلاقی است. در حالیکه جهتگیری تشریک مساعی بین فردی و میل به تایید اجتماعی و بناهای لازم برای ساختن خود مستقل و متمایز در دوره نوجوانی هستند. تصمیمات
1- Kolberg,
فصل دوم / ادبیات پژوهش
28
اخلاقی مبتنی بر قراردادهای اجتماعی و انسانی نیز میتواند در این دوره مطرح شود (کروگر،
.(1996
برک در تحلیل نظریه کلبرگ ، معتقد است تعامل بین همسالان که منجر به حل تعارض نوجوان میشود ، رشد اخلاقی را تحریک میکند. هنگامی که نوجوانان با یکدیگر مذاکره و سازش میکنند درمی یابند که زندگی اجتماعی میتواند به جای روابط آمرانه و تحکمآمیز، برپایه همکاری بین دو فرد همسنگ و همتراز بنا شود. همچنین در فرهنگهایی که افراد جوان در سنین اولیه در نهادهای جامعه خود مشارکت میکنند از لحاظ رشد اخلاقی پیشرفتهترند (برک ،.(2001
نظریه اریکسون
اریک اریکسون در سال 1968 نظریه رشد من را برای تشریح تعامل بین عوامل روان شناختی، تاریخی و رشدی در شکل گیری شخصیت مطرح کرد. شاید هیچ نظریه پرداز دیگری بیش از او بردرک ما از رشد شخصیت در نوجوانی اثر نگذاشته باشد . اریکسون به عنوان یک نظریه پرداز تحولی، درون فکنی دوره نوجوانی وهمسان سازی کارایی خود را از دست می دهد شکلگیری هویت نقش خود را در تحول خود دوره نوجوانی آغاز میکند. درخلال دوره نوجوانی است که اریکسون برای فرد فرصت حل تعارضات خود را،از ترکیب همسان سازی های قبلی در سطح بالاتر جهت رسیدن به یک محل جدید، فراهم می بیند این تالیف بر اساس کیفیتی متفاوت از آنچه که در دوره های قبل وجود داشت استوار است .
هویت نهایی در اواخر نوجوانی به عنوان تنظیم کننده و انتخاب کننده نهایی هر یک از همسان سازی های دوره قبلی عمل می کنند به گونه ای که در برگیرنده همسان سازی های مهم
(کروگر،(1996
فصل دوم / ادبیات پژوهش
29
دوره کودکی و تغییر دهنده آنها در قالب یک کل منسجم، منطقی و منحصر به فرد است ( کروگر،
.(1996
تحولات رشدی از نظر اریکسون درطول یک پیوستار مطابق اصل تکوین رخ می دهند و دارای هشت مرحله استاین. هشت مرحله صرفاً هشت نقطه از این پیوستار را نشان می دهد . مرحله پنجم مراحل اریکسون هویت مندی در برابر آشفتگی هویت است که در سنین بین 13 تا 20
سالگی روی می دهد (رفیعی ،. (1381
هویت ایگو آن چنان که به وسیله اریکسون مفهوم بندی شده یک سازه روان شناسی است
که تنها از طریق کنش متقابل نیاز بیولوژیکی ، سازمان ایگو و بافت اجتماعی می تواند درک شود.
در طول نوجوانی، مشخصه های نوجوانی که با راه حل ها و تصمیمات کم و بیش موفق در تعارض رشدی که در مرحله های اولیه شکل گرفته اند حالا می بایستی داخل یک ساخت جدید متفاوت از درون فکنی های اولیه و همانندسازی کودکی،تکامل یابند (گارت1 ،.(1960
با فوران امیال جنسی نوجوان، ناگهان احساس می کند که گویا تکانه هایش دیگر کاملاً به اختیار او نیستند. رشد سریع جسمی دراین دوره نیز عامل دیگری برای مضطرب کردن نوجوان
است (رفیعی، .(1381
خود کودکی از طریق همانند سازی قابل ملاحظه با افراد مهم ایجاد می شود، اما در دوره نوجوانی خود از طریق چیزی فراتر از این عملکردها به دست می آید، که در نوجوانی دیگران برای خود مهم تر می شوند نه صرفا به عنوان منابع بالقوه برای همانند سازی بلکه به عنوان
افرادی که به عنوان فرد مستقل، به سازماندهی من واقعی آنها کمک می کنند .
1- Garrett, B.
فصل دوم / ادبیات پژوهش 30
اما مهمتر از رشد جسمی و سر برآوردن تکانه های جنسی ، دغدغه عمده نوجوانان این است که نکند به نظر دیگران فرد خوبی نیایند؟ درعرصه اجتماعی چه جایگاهی خواهد داشت ؟ به عبارت دیگر مسئله اصلی نوجوان که دائم به آن اشتغال خاطر دارد، هویت است : او می خواهد بداند کیست؟ و که خواهد شد؟ نوجوان در پی یافتن پاسخ این سوال دچار یک تعلیق روانی – اجتماعی می شود و مضطربانه با افراد و گروه های مختلف همانند سازی می کند اما همه اینها ممکن است هویتهای موقت و متزلزلی باشند، به طوری که نوجوان برای حفظ آنها ممکن است روشهای مختلفی در پیش گیرد که راه انداختن گروه یا پیوستن به یکی از گروه های موجود و بی تحملی در برابر تفاوتهای فردی دیگران از آن جمله است . او به این ترتیب هویتهای مختلف را می آزماید تا سرانجام با عقاید و ارزشهای یک گروه اجتماعی احساس وحدت درونی کند.
از سوی دیگر این فرایند درنوجوانی خاتمه نمی یابد و گاه نوجوان در پاسخ به نیازی اصیل و درونی برای اجتناب از تثبیت زودرس هویت، پذیرش نقشهای متحجر اجتماعی را بر نمی تابد . به این ترتیب، گر چه او می باید رنج جستجوی هویت را به مدت طولانی تری تحمل کند، در مقابل، امید آن است که به شکل متعالی تری از انسجام فردی دست یابد که در عین حال بکر، بدیع و بی سابقه نیز هست؛ گر چه آدمی در تمام طول زندگی در حال تشکیل و اصلاح هویت خویش است، ولی بحران هویت در همین دوره نوجوانی روی می دهد. اگر نوجوان نتواند به تصویری درست از خود ، توانائی ها، علایق، وامکاناتش دست یابد و نتواند براساس آنها خطوط اصلی تصویری از آینده خود را در ذهن ترسیم کند، به فضیلت پایبندی دست نمی یابد. پایبندی به تعریفی که از خود در ذهن دارد و به دیگران هم ارائه می دهد و نیز پایبندی به یک نظام عقاید و ارزشها که تصویری از جهان و جایگاه فرد در آن را به وی ارائه می کند. نتیجه این گونه پایبندی
(رفیعی ،.(1381
فصل دوم / ادبیات پژوهش 31
توان حفظ ارادی پیوندهای وفادارانه، علی رغم تناقض های اجتناب ناپذیری است که در هر نظام ارزشی وجود دارد ، به عبارت دیگر پایبندی سنگ بنای هویت است، که از نظام ارزشی موید آن
الهام می گیرد و با روابط اجتماعی ناشی از آن محکم می شود
عواقب عدم شکل گیری هویت مناسب :
دراین مرحله نیز، مثل همه مراحل رشد، دو نوع پیامد مرضی ممکن است پیدا شود. پیامد غیر انطباقی و پیامد بدخیم.
اولی هویت مندی مفرط است که تعصب خوانده می شود و عبارت است از قبول بی انعطافی یک نقش یا خرده فرهنگ به طوری که مجال عقل و مدارا و تساهل را از فرد بگیرد. نوجوان متعصب، فردی آرمانگرا خواهد شد که همه چیز را سیاه و سفید می بیند و می کوشد عقیده و سبک زندگی خود را به دیگران تحمیل کند. پیامد دوم که پیامد بدخیم این مرحله است، سرباز زدن نام دارد: سرباز زدن از پای نهادن به جهان بزرگسالی وحتی از نیاز به داشتن و قبول یک هویت (رفیعی ،.(1381
پیامد شکل گیری هویت مناسب :
پیامد متعادل و موفق این مرحله چنان که گفته شد، کسب فضیلت پایبندی، یعنی نمی توان رعایت معیارهای جامعه علی رغم نقصها و ناهمخوانی های آن است. منظور وفاداری کورکورانه یا انکار آن نقص ها و تناقض ها نیست، این دو امکان ایجاد هر گونه تحولی در اجتماع پیرامون را از فرد می گیرند. بلکه منظور آن است که فرد جایی برای خود در آن اجتماع بیابد تا بتواند در تحول آن سهیم شود و نقشی ایفا کند (رفیعی ،. (1381
فصل دوم / ادبیات پژوهش
32
تثبیت هویت و آشفتگی هویت
اریکسون متذکر شد که هویت ممکن است از دو راه منحرف شود. ممکن است پیش از آنکه به رشد کامل برسد تثبیت شود ( یعنی پیش از موعد شکل بگیرد) 1و یا اینکه بدون هیچ محدودیتی گسترش یابد .2
-1 هویت یابی زودرس: وقفه ای است که در فرایند شکل گیری هویت. هویت یابی زودرس، تثبیت زودرس تصور فرد از خودش است که این تثبیت در سایه امکانات وتوانائی های فرد برای توصیف خود دارد تاثیر می گذارد. نوجوانانی که هویتشان پیش از موعد تثبیت می شود تاثیر دیگران برایشان اهمیتی اساسی دارد. عزت نفس آنان تا حدود زیادی بستگی به تایید دیگران دارد ، معمولاً برای مراجع قدرت اهمیت زیادی قایلند و بیشتر با نوجوانان دیگر همخوانی می کنند وکمتر استقلال رای دارند. در ضمن این دسته به ارزشهای سنتی و مذهبی بیشتر علاقهمندند، وکمتر اهل تامل اند ، و با فکر عمل می کنند، مضطرب اند و افکارشان قالبی و سطحی
است و با دیگران کمتر روابط نزدیک برقرار می کنند. هر چند که از لحاظ هوشی تفاوتی با همسالان خود ندارند، ولی به دشواری می توانند انعطاف از خودشان دهند و به هنگام مواجهه با تکالیف شناختی وتنش زا نمی توانند واکنش مساعد از خودشان دهند، معمولاً از نظم ساخت در زندگیشان استقبال می کنند. با والدینشان روابط نزدیک دارند و ارزشهای والدین را می پذیرند.
-2 سردرگمی در هویت یابی: برخلاف این دسته، گروهی دیگر از نوجوانان یک دوره طولانی از سردرگمی هویت را می گذرانند . شاید هیچ گاه احساس هویتی قوی و روشن در آنان ایجاد
1 – prematurely foreclose 2 – identity extended
فصل دوم / ادبیات پژوهش
33
نشود. اینها نوجوانانی اند که نمی توانند خود را بیابند، نوجوانانی اند که خود را رها و فارغ از پیوند نگه می دارند و در حالت تجرد و در دوران پیش از شکل گیری هویت باقی می مانند.
نوجوانانی که دچار سردرگمی هویت هستند عزت نفس کمی دارند، و استدلال اخلاقی شان رشد نیافته است و به دشواری مسئولیت زندگی خود را برعهده می گیرند. تکانشی هستند و تفکری نامنظم دارند و آمادگی اعتیاد به مواد مخدر دارندروابط. فردیشان غالباً سطحی است. هر چند که به طور کلی با نحوه زندگی والدینشان مخالفند نمی توانند از خود شیوه ای ابداع کنند .
-3 هویت کسب شده : جستجو و سردرگمی شاید گاهی مفید باشد. افرادی که پس از یک دوره جستجوی فعالانه به احساس هویت قوی دست یافته اند. در مقایسه با آنهایی که هویتشان شکل گرفته بی آنکه این دوره را بگذرانند استقلال رای بیشتری دارند، خلاق ترند و تفکر پیچیده تری دارند. این گروه در ضمن توانایی بیشتری برای برقراری ارتباط نزدیک دارند، هویت جنسی با ثبات تری دارند، به خود با دیدی مثبت نگاه می کنند و استدلال اخلاقی رشد یافته تری دارند. در عین حال که به طور کلی روابط مطلوبی با والدین دارند از خانواده های خود به نحوه چشم گیری مستقل شده اند (ماسن و همکاران ، .(1985
رشد هویت نوجوانی از دیدگاه اریکسون
اریکسون معتقد است در سنین نوجوانی فرد نسبت به هویت خود آگاهی به دست می آورد و خود با وحدت بزرگتری از گذشته درارتباط با گروه، شغل، جنس، فرهنگ و مذهب درنوجوانی شکل می گیرد. تعارض روانی این دوره مربوط به شکل گیری احساس هویت و پراکندگی اجزای مختلف آن است . وظیفه حیاتی دوره نوجوانی آن است که این تعارض را حل کند و یک هویت
فصل دوم / ادبیات پژوهش
34
واحد و منسجم برای خویش ایجاد نماید و این کار وقتی مقدور است که او بر جوانب منفی این تعارض و بحران غالب شود و هماهنگی درونی و مداوم درایفای وظایف مختلف خود به دست آورد. رشد هویت جوانب مختلفی دارد. جنبه روانی آن خود درونی نوجوان را شکل می دهد. او باید بتواند زندگی گذشته و هویت دوره های قبلی زندگی خویش را با وضع و حال جدیدش پیوند مناسبی بزند.
نوجوان، دراین تلاشهای خود، همچنین باید بتواند به پرسشهای مهم ( جای من در این هستی کجاست؟ از زندگی خود چه می خواهم ؟) پاسخ بگوید. برخلاف دوره های قبلی که کودک این پرسشها را از بزرگترها داشت اینک او از خود می پرسد و خود او نیز باید پاسخ مناسبی برای پرسش های خویش پیدا کند.
دراین سالهای نوجوانی، شکل گیری خود روانی و درونی امری جالب توجه و شوق آفرین است. او خود را انسانی مخصوص به خویش می یابد و طبیعی است که از این بابت نوعی احساس تنهایی نیز در خود داشته باشد. همین امر موجب می شود که او با خود بگوید ((هیچ کس فکر واحساس مرا ندارد)) و نتیجه ، احساسی از خود راضی بودن نوجوان است. در ابتدای بلوغ نوجوانی به درستی نمی داند که کیست و از زندگی چه می خواهد. برای اینکه او بتواند به وحدت هویت خویش برسد، زمان لازم است . این زمان، فاصله ای میان آغاز بلوغ تا شروع زندگی شغلی و پایان تحصیلات و یا زمان ازدواج و آغاز زندگی خانوادگی است – اریکسون، آن را بین 24- 12 سالگی می داند- این زمان درگروه های مختلف اجتماعی و فرهنگ های مختلف کم و زیاد می شود .
فصل دوم / ادبیات پژوهش
35
در شکل گیری هویت خود، نوجوان ممکن است ناموفق از کاردرآید و به پراکندگی هویت دچار شود. او ممکن است به ناسازگاری اجتماعی گرفتار آید و یک هویت منفی به دست آورد.
همچنین احتمال دارد که نوجوان درگیر تعارض ارزشهای کهن و ارزشهای جدید شود و نتواند تعادلی برای خود به وجود آورد و به خیال پردازی و تنهایی و گذشته گرایی یا نو افراطی دچار شود ( لطف آبادی ، . (1385
اریکسون معتقد است یکپارچه سازی، که در شکل گیری هویت ایگو روی می دهد، بسیار بیشتر از مجموع همانند سازی های کودکی را دربر می گیرد . این تجربه عاید شده از توانایی ایگو یکپارچه سازی این همانند سازی ها با تحولات لیبیدو، توانائی های حاصل از استعداد، و فرصت های ارائه شده در نقش های اجتماعی فراهم می گردد (کاپلان1، .(1991
مفهوم هویت که اریکسون دراین دوره مطرح می کند دو چهره دارد: از یک سو به احساساتی رجوع می کند که یک فرد در مقابل خویشتن دارد، یعنی خود سنجی. از سوی دیگر بر روابط بین هویت شخص و توصیف هایی که دیگران یعنی افرادی که برای فرد واجد ارزش اند ، از او به عمل می آورند، تکیه می کند: این توصیف ها مربوط به رفتارهایی هستند که جامعه آنها را برای یک رفتار مناسب و اساسی می داند و در پیرامون مجموعه هایی که نقش های اجتماعی نامیده می شوند، سازمان یافته اند. به عنوان مثال، مرد یا زن بودن به معنای ایفا کردن یکی از این نقش هاست . نقش هایی بین من و اجتماع ارتباط برقرار می سازند. و دارای دو کنش اند: یکی آنکه شخص را به قوانین اجتماعی مربوط می سازند و دیگر آنکه وی را به عنوان فرد مشخص می کنند.
1 – Kaplan, H.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
36
الف ) تصور از خود :
والدین، همسالان و معلمان درتوصیف نقش ها اهمیتی اساسی دارند. مفهوم خود درنوجوانی مستلزم رها کردن ادراک آینه ای خویشتن (یعنی خود را مانند انعکاسی از والدین ، همسالان یا معلمان دیدن) به سوی هویتی مستقل تر و فردی تر است. در رسیدن به این مفهوم جدید از خود، تفاوت های فردی زیادی موجود است.
(1 یکی از خط مشی های متداول عبارت از تغییر دادن جامعه برای منطبق کردن آن با اصول و نیازهای نوجوان است.
(2 راه حل دیگر تغییر خویشتن برای سازش با نظام و تعلیل چهره دلهره و احساس ناراحتی است.
(3 یافتن مکانی خاص در درون جامعه است که در آنجا نیروهای بالقوه شخص بتوانند به فعل درآیند وتحول یابند.
ب) خود سنجی
اریکسون معتقد است که احراز یک هویت موفقیت آمیز به تجربه احساس راحت و سلامت باز می گردد. وقتی شخص به یک هویت قابل اعتماد دست یافته باشد در تن خود، خود را در خانه احساس می کند و می داند در چه جهتی پیش می رود و از حق شناسی کسانی که برای او به حساب می آیند اطمینان دارد. بطور کلی افرادی که برای خود قدرت و منزلت ناچیزی قائلند ، مفهوم نسبتا پایداری از خود دارند زیرا فاقد چارچوب مرجع پایاب محکمی هستند که به آنها فرصت درونسازی تجارب خود و دیگران را بدهد. چنین وضعی، اضطرابی را در آنها راه می اندازد که کوشش هایی که فرد برای حفظ ظاهر از خود نشان می دهد با آنان را تشدید
( منصور و دادستان ، .(1383
فصل دوم / ادبیات پژوهش
37
می کنند. افرادی که ارزش کمتری برای خود قائلند بیشتر از دیگران خود را حساستر نشان می دهند، از عقیده دیگران نسبت به خود نگرانند. از عدم پیشرفت در وظایف خود دگرگون میشوند و وقتی نسبت به یک خطا یا یک نارسایی شخصی آگاه شوند دچار اغتشاش می گردند.
دیگران این گونه افراد را به منزله افرادی می دانند که زود رنج اند و به سرعت برانگیخته
می شوند
نظریه جیمز مارسیا
مارسیا با بسط و تحلیل نظریه اریکسون هویت را ساختار من و ساختار درونی و خود سازمان دهنده و پویایی آرزوها، اهداف ، مهارتها و باورها و تاریخچه فردی می داند. براساس مطالعاتی که با دانشجویان دانشگاه انجام داد، به دلیل پیچیدگی مفهوم هویت آن را از چند بعد و زاویه مورد بررسی قرار داد. مارسیا بر اساس دو متغیر فرایندی اکتشاف1 وتعهد2 چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد. اکتشاف به معنی تحقیق بیشتر برای یافتن حد کامل خود است (رفیعی ، .(1385
اکتشاف دراواخر نوجوانی شامل مولفه های زیر است :
-1 قابلیت شناخت : فرد به ارزیابی دقیق و درست از توانایی های شخص و ایجاد تصویر واقع گرایانه از فرصت های اجتماعی قابل دسترس می پردازد.
-2 خود انگیختگی و هدفمند بودن درجمع آوری اطلاعات : فرد به طور فعال و خود انگیخته وعمیق به جستجو وارزیابی فعال اطلاعات مرتبط با نقش های اجتماعی می پردازد.
1- exploration 2 – commitment
فصل دوم / ادبیات پژوهش
38
-3 درنظر گرفتن مولفه های بالقوه هویت : ضمن آگاهی از ابعاد وجودی مختلف خود، نوجوان در می یابد که دنبال کردن مسیرهای مختلف رشد و بالندگی، او را به پی آمدهای متفاوتی می رساند. بیشتر افراد بطور فعال به اکتشاف گزینه ها و مسیرهای متفاوت با علایق وتوانایی های خود می پردازند و جهت گیری اولیه آنها الزاماً تعیین کننده وضعیت هویتی آنها نخواهد بود.
-4 میل به تصمیم گیری : هدف از اکتشاف در اواخر نوجوانی جهت گیری به سوی انتخاب است.
-5 تعهد : آمادگی برای انتخاب یا قصد پیوستن به هدفی است.
به نظر مارسیا تعهد در برگیرنده چهار مولفه اصلی است:
(1 نوجوانی که متعهد می شود، مسیری را با شناخت انتخاب می کند ورفتار وی با تعهدات او همسو وهمگون است.
(2 فعالیت ها جهت دار بوده و رو به سوی تکمیل طرح ها و برنامه های انتخاب شده دارد.
(3 نوجوان طرح ریزی واقعی را برآینده خویش بنا می نهد وجهت گیری واقعی او به آینده مستقیما با تعهدات او مرتبط است.
(4 نوجوان به امکان تغییر اذعان دارد و می تواند آن را به تواناییهای فردی و فرصت های اجتماعی مربوط سازد. به جز در شرایط کامل فشارآور، اشتیاق زیادی برای تغییر نشان نمی دهد. این وضع به معنای انعطاف پذیری وجود نیست، بلکه به معنی بی میلی نسبت به ترک آسان مسیری است که با شناخت و مطالعه انتخاب شده است (رفیعی ، .(1385
فصل دوم / ادبیات پژوهش
39
مارسیا وضعیت رشد هویت نوجوانان را در زمینه های بینش مذهبی، جهت گیری جنسیتی و یک مجموعه از ارزشهای سیاسی مشخص کرده است.
در این طبقه بندی چهار نوع هویت برای نوجوانان مشخص می شود:
(1 پراکندگی هویت: 1 این گروه از نوجوانان، هنوز به مسائل هویت خود فکر نمی کنند و اگر هم به این موضوع فکر کرده باشند نتوانستند خود را به یک جهت گیری آینده نگر برسانند.
(2 تسلیم طلبی: 2 نوجوانان این گروه افرادی هستند که بدون تجربه هیچ گونه بحرانی، برای تصمیم گیری درباره هویت خودشان، خود را تسلیم نظر والدین کرده اند بی آنکه به ارزیابی نظر آنان بپردازند.
(3 تاخیر: 3 این خصوصیت بیانگر وضعیت نوجوانی است که با بحران هویت درگیر هستند و اگر چه فعالانه در تلاش برای کشف ارزشها و علایق و بینش ها و حرفه مورد نظر خود هستند، اما هنوز نتوانسته اند تصمیم روشنی در این مسائل اتخاذ کنند.
(4 پیشرفت هویت: 4 نوجوانانی که هویت خود را شکل داده اند کسانی هستند که به یک تعهد شخصی درباره حرفه یا بینش مورد نظر خود – یاهر دو مورد – به مرحله ثبات و استحکام رسیده اند (لطف آبادی ، .(1378
نظریه برزونسکی
برزونسکی هویت را یک نظریه راجع به خویشتن5 میداند و معتقد است که افراد با سبکها و شیوههای مختلف به نظریه پردازی راجع به خود می پردازند (برزونسکی ،.(2003
1 – identity diffussion 2 – fore closure 3 – moratorium 4 -identity achievement 5 -theory of oneself
فصل دوم / ادبیات پژوهش
40
مدل برزونسکی
برزونسکی مدلی ارائه کرده است که روی تفاوتهای فردی در زمینه پیدایش شناختی-
اجتماعی نوجوانان در رویارویی یا اجتناب از سازماندهی یا سازماندهی مجدد مسائل مربوط به هویت تاکید میکند. در سه دهه اخیر اغلب تحقیقات مربوط به هویت براساس پایگاههای چهارگانه هویتی که توسط مارسیا مطرح شد انجام شده است. یکی از محدودیتهای مدل پایگاهی هویت این است که جنبههای گوناگون هویت از قبیل : فرآیند، محتوی و ابعاد ساختاری، در قالب دسته بندی افراد در این چهار پایگاه از هم متمایز نمی شود.
سه جنبه فرایند، محتوی و ساختار هویت از دیدگاه برزونسکی به قرار زیر است: -1 فرایند هویت :
برزونسکی با هدف تعیین پویاییهای درونی ساختارهای هویت، مفهوم هویت را به عنوان یک نظریه راجع به خویشتن بسط می دهد و اظهار میکند که افراد نظریه پردازانی هستند که در فرآیند استدلال نظری مربوط به خود درگیرند. نظریه خود یک ساختار مفهومی است که از مجموعه منظمی از فرضیات ، طرحها و ساختارها و تقاضاهای مربوط به خود در تعامل با دنیای اطراف تشکیل شده است. مثل هر نظریه دیگری ، نظریه خود ، درکی از اطلاعات و تجارب را در مواجهه با زندگی روزانه سازماندهی و منسجم میکند. نظریه، خود نه تنها ریشه در رفتارهای قبلی دارد، بلکه شامل راهبردهای پردازشی یا ساختارهای عملیاتی است که کوششهای فرد را در جهت تطابق و مواجهه با زندگی روزانه حرکت و نظم میبخشد. تلاشهای سازگارانه با توجه به معیارها و اهداف فرد ارزیابی میگردند که گاهی این تلاشها منجر به بازخورد منفی می شوند.
(بارچ، 1997 به نقل از
فصل دوم / ادبیات پژوهش
41
در یک دنیای پویا و متغیر تقاضاها، انتظارات و ساختارهای موقعیتی که در گذشته موثر بوده اند ممکن است دیگر معتبر نباشند. بنابراین، تحول بهینه هویت در یک فضای پویا و متغیر باعث کنش متقابل و مستمر بین فرآیندها توسط ساختار هویت و جریانهای اصلاح ساختارها هدایت می شوند.
در جریان شکلگیری هویت، افراد با دو مساله اساسی روبرو هستند: این که آنها فکر می کنند چه کسی هستند؟ و واقعیتی که درون آن زندگی میکنند چیست؟ تفاسیر فرد از تجارب
– نه خود وقایع- واقعیت شخص را شکل میدهند و به نظریهپردازی راجع به خویشتن میپردازند. بخشی از نظریهپردازهای خود و خودتنظیمیها شامل فرایندهای خودکار و ذاتی است. مدل برزونسکی مبتنی بر الگوی انتقادی از رویکرد ساختارگرایی است که فرض میکند افراد در درون یک واقعیت بیرونی زندگی و عمل می کنند که مستقل از آنهاست و فهم این واقعیت اغلب توسط ساختارهایی صورت میگیرد که بر او تحمیل میشوندیعنی. افراد لزوماً به طور آگاهانه تفاسیر و استنباطهای مربوط به خود را شکل نمی دهند (برزونسکی ،.(2003
بارچ1 معتقد است فعالیتهایی شناختی در زندگی فرد به صورت خودکار صورت میگیرد .
ساختارها تعیین میکنند که چه اطلاعاتی رمزگردانی شوند و این اطلاعات چطور سازماندهی ، تفسیر و معنادهی گردنداین. ساختارها مستقیماً اطلاعات دریافت شده را تعیین نمیکنند بلکه
واقعیت بیرونی ساختارهای شخصی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهند
برزونسکی ، .(2003
برزونسکی معتقد است افراد به شیوههای متفاوتی به نظریه پردازی راجع به خود می پردازند یعنی افراد در چگونگی مواجهه و پردازش اطلاعات، تصحیحات و تعارضات مرتبط با هویت با
1 – Barch, M.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
42
هم تفاوت دارند. ولی سه سبک نظریه پردازی را تشخیص داده است که عبارتند از : علمی
(اطلاعاتی) ، جزمی(هنجاری) و موقعیتی(موردی).
– افراد با شیوه علمی ، اطلاعات مدار هستند و همواره یک نگرش همراه با تردید درباره خودشان دارند. آنها به جستجو، پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود می پردازند و همواره درگیر یک فرایند خود کاوشگری فعال هستند.
– افرادی که سبک جزمی ، دارند همواره با تجارب و انتظارات افراد مهم زندگیشان (مثل والدین) همنوایی میکنند. این افراد تلاش میکنند که ساختارهای مربوط به خود را که از قبل موجود است حفظ کنند. در مقابل تهدیدات بالقوهای که برای ساختارهای خودشان وجود دارد از طریق پاسخهای قالبی و تعریفات شناختی به دفاع میپردازند.
– افرادی با سبک موقعیتی ، راجع به خود نظریهپردازی میکنند، به طور مداوم براساس تقاضاهای محیطی واکنش نشان می دهند. این افراد جهت گیری مغشوش یا اجتنابی نسبت به
اطلاعات مرتبط با خود دارند (برزونسکی ،1997 به نقل از فارسی نژاد ، .(1384
-2 محتوای هویت :
در بیشتر تحقیقات مربوط به پایگاههای هویت، محتوی به طور عملی در سه حوزه: مذهب، شغل و نقش جنسی تعریف میشود. اما هویت نوجوانان در یک حوزه مشابه ممکن است عناصر متفاوتی داشته باشد. برای مثال در حوزه مذهب ، بعضی از نوجوانان ممکن است روی عقاید و درک شخصی خودشان از مسائل معنوی تاکید کنند و بعضی ممکن است به موقعیت اجتماعی حاصل از رعایت اعمال مذهبی و بیان اعتقاد دینی توجه کنند و عدهای نیز انتظارات مذهبی والدین و اعضای فامیل برایشان از اهمیت برخوردار باشد (برزونسکی ،.(2003
فصل دوم / ادبیات پژوهش
43
یک رویکرد متفاوت به محتوای هویت، تمرکز روی ماهیت اسنادها و عناصری است که هویت فرد طبق آنها تعریف می شود. برای مثال، چک و همکارانش سه محتوا برای هویت تعریف کردهاند:
هویت شخصی 1
هویت جمعی 2
هویت اجتماعی 3 (چک و همکاران ، 1982 به نقل از برزونسکی ، .(2003
هویت شخصی ریشه در اسنادهای خود خصوصی ، از قبیل اهداف و ارزشهای شخصی، خودآگاهیها و وضعیتهای روانی منحصر به فرد دارد.
هویت جمعی روی انتظارات و هنجارهای دیگران مهم و گروههای مرجع مثل خانواده، گروه اجتماعی، کشور، مذهب و غیره تاکید دارد.
هویت اجتماعی به عناصر خود عمومی از قبیل شهرت، محبوبیت و تاکید روی دیگران برمیگردد.
نتایج تحقیقات برزونسکی روی دانشجویان امریکایی نشان می دهد انواع اسنادهایی که نوجوانان برای تعریف و تبیین هویتشان به کار میبرند بنا به سبک پردازش هویتی که دارند متفاوت است. افرادی که از یک سبک اطلاعاتی استفاده میکنند روی اسنادهای خود شخصی
(مثل اهداف، ارزشها و معیارهایشان) تاکید دارند و میزان بازخوردهای مربوط به خود را که منجر به تاکید دیدگاههای شخصیشان میشود اساس خود ارزیابیهایشان قرار می دهند.
1 – personal identity 2 – collective identity 3 -social identity
فصل دوم / ادبیات پژوهش
44
افرادی که سبک هنجاری را جهت پردازش اطلاعات مربوط به هویتشان به کار میگیرند، احساسی که از خود دارند مبتنی بر عناصر خودجمعی (مثل: خانواده، مذهب یا کشور) است.
معیار ارزش این نوجوانان، ارزشها و انتظارات افراد مهم زندگیشان است و هدف آن برمبنای افزایش عزت نفس جمعی – مثلا از طریق مقایسه گروههایی که آن ها را از سایرین متمایز میکند- تنظیم شده است. برعکس، افرادی که از سبک سردرگم / اجتنابی استفاده میکنند.
درکشان از هویت مبتنی بر عناصر خود اجتماعی (مثل محبوبیت، شهرت و تاثیر روی دیگران)
است. خودارزیابیهای این افراد براساس انتظارات فوری و موردی و تقاضاهای موقعیتی است.
توجه اصلی آنها روی حضور مطلوب و اثرگذاریهای مناسب اجتماعی در جهت حفظ عزت نفس اجتماعیشان است (برزونسکی .(2003
-3 ساختار هویت : تعهد هویت
در مدل پایگاههای چها گانه هویت، ساختار در اصطلاح تعهد تعریف شده است. تحقیقات شناختی اجتماعی (بریکمن1987 1 ، کمبل19902، میوس3، لرما4، هلسن5 و لبرگ(1999 6 نشان میدهند که تعهدات ثابت شخصی نقش مهمی را در تقویت عملکرد شخص و سلامت روانی-
اجتماعی وی بازی میکند. تفاوت در میزان تعهد به تفاوتهایی که افراد در قدرت و روشنی معیارهای مربوط به خود، اعتقادات و باورهای خود دارند، مربوط میشود (به نقل از برزونسکی ،
.(2003
طبق نظر بریکمن" تعهد به رفتار فرد، تحت شرایطی که او سعی دارد طور دیگری عمل کند ثبات میبخشد." تعهد یک چارچوب ارجاعی جهت دار و هدفمند ایجاد میکند که رفتار و
1 – Brikman, F.
2 – Cambel, G. A.
3 – Meyus, W.
4- Lorma, A.M.
5 – Helsen, G.H.
6 – Leberg, T. A.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
45
بازخوردهای آن در درون این چارچوب بازبینی، ارزیابی و تنظیم می شود (بریکمن، 1987 به نقل از
برزونسکی، .(2003
تحقیقات نشان داده است که میزان بالای تعهد با تصمیمگیری هوشیارانه و مقابلهای متمرکز بر مشکل رابطه مثبت و با تعویق توجه عقلانی و اضطراب قبل از تصمیمگیری رابطه منفی دارد.
مطالعات برزونسکی همچنین نشان میدهد که تعهد هویت با سبکهای پردازش هویت رابطه دارد. افرادی که فرآیندهای اطلاعاتی و هنجاری را به کار میگیرند تعهدات قویتری نسبت افراد دارای سبک سردرگم/ اجتنابی دارند (فارسی نژاد ، .(1384
برزونسکی سه مدل متفاوت آزمایش جهت نقش تعهد در ارتباط بین سبکهای هویتی و متغیرهای برونداد شخصیتی پیشنهاد میکند:
-1 مدل اثر مستقیم: در این مدل فرض می شود سبکهای پردازش هویت و تعهد هویت به طور مستقیم و مستقل با تغییرات یک متغیر برونداد ارتباط دارند.
-2 مدل اثر تعدیلگر: در این مدل محققان فرض میکنند که قدرت و جهت ارتباط بین سبک پردازش هویت و یک متغیر برونداد و با سطوح مختلفی از تعهد تغییر میکند.
-3 مدل اثر رابطهای: در این مدل فرض بر این است که رابطه بین سبکهای پردازش هویت و یک متغیر برونداد، وقتی که اثر متغیر تعهد کنترل میشود، به طور معنی دار تقلیل پیدا میکند
(برزونسکی، .(2003
طبق تحقیقاتی که برزونسکی انجام داد چنین نتیجه گرفت افراد دارای سبک پردازش اطلاعاتی و هنجاری هویت قویتر و خود واضح تری نسبت به افراد سبک مغشوش دارند. تعهدات ضعیفتر با سطوح پایین جسارت شخصی ، مسئولیت پذیری و سطوح بالای افسردگی رابطه دارد
(برزونسکی، .(1992
فصل دوم / ادبیات پژوهش
46
انواع سبک های پردازش هویت
همان طور که دیدیم مدل برزونسکی روی تفاوت های فردی در زمینه پردازش شناختی – اجتماعی نوجوانان در رویارویی با مسائل مربوط به خود و هویت تاکید کرده است. در این راستا وی سه جهت گیری متفاوت فرایندی یا سه سبک پردازش هویت را مشخص کرده است:
-1 سبک اطلاعاتی
طی تحقیقاتی که برزونسکی و سایر محققان هویت روی سبک های هویتی انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که نوجوانانی که از سبک اطلاعاتی استفاده می کنند به طور فعال اطلاعات مربوط به خود را جستجو و ارزیابی می کنند . این افراد خود بازخورد دهنده، وظیفه شناس ، گشوده نسبت به تجارب، مساله مدار و تصمیم گیرنده های حساس و به موقعی هستند
(برزونسکی،.(2004
افراد اطلاعات مدار تمایل به بررسی راه حل های چندگانه و کاوش درباره نقش های گوناگون
– قبل از اینکه به هر یک از آنها متعهد شوند _ دارند. این افراد نگرشی همراه با تردید درباره ساختارهای خودشان دارند و نیاز بالایی برای شناخت و پیچیدگی شناختی احساس می کنند
(برزونسکی، .(2003
تحقیقات برزونسکی و کوک1 نشان داده است که این افراد دارای اهداف شغلی و تحصیلی روشن و مشخص هستند و در محیط تحصیلی از خود مختاری تحصیلی،عملکرد تحصیلی بالا، انتظار پیشرفت ، درگیری آموزشی و توسعه روابط بین فردی بیشتری نسبت به همسالان خود در دو سبک دیگر برخوردارند. این افراد هویت خودشان را به صورت شخصی (ارزش های من و…) تعریف می کنند (برزونسکی و کوک،.(2000
1 – Kuk , I.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
47
-2 سبک هنجاری
تحقیقات برزونسکی و کوک نشان داده است نوجوانانی که از سبک پردازش هویت هنجاری استفاده می کنند ، در ارتباط با مسائل هویتی به شیوه همنوایی با تجارب و تجویزات گروه های مرجع و سایر افراد مهم زندگیشان عمل می کنند. آن ها به طور خودکار، ارزش ها و عقاید دیگران را بدون ارزیابی آگاهانه می پذیرند و درونی می کنند.
این افراد تحمل کمی در برابر موقعیت های جدید و مبهم دارند و دارای اهداف شغلی و آموزشی مشخصی هستند که البته این اهداف از بیرون کنترل می شود و انعطاف ناپذیرند
(برزونسکی و کوک.(2000
افرادی که از سبک هویت هنجاری استفاده می کنند، هویت خود را بیشتر روی اسنادهای جمعی (مثل: مذهبم، کشورم، افتخار ملی ام) تعریف می کنند. تلاش این افراد برای حفظ ساختار خود منجر به رفتارهای کلیشه ای و تحریفات شناختی می گردد (برزونسکی،.(2003 اهداف شغلی و تحصیلی این افراد از بیرون کنترل می شود و انعطاف ناپذیر است.
-3 سبک سردرگم / اجتنابی
نوجوانانی که از این سبک استفاده می کنند تا جایی که ممکن است از مواجهه با مسائل و تعارضات مربوط به هویت دوری می کنند. رفتارشان براساس عوامل موقعیتی و لذت طلبی تعیین می شود. تحقیقات نشان داده است که استفاده از سبک هویت سردرگم / اجتنابی با شیوه مقابله با بحران هیجان مدار ،خود ناتوان سازی1 منبع کنترل بیرونی و راهبردهای ضعیف اسنادی و شناختی رابطه دارد (برزونسکی ،.(2004
1 – self-handicapping
فصل دوم / ادبیات پژوهش
48
این افراد هویت خود را بیشتر روی اسنادهای اجتماعی چون شهرت و محبوبیت تعریف می کنند (برزونسکی ، .(2003
این افراد فاقد اهداف تحصیلی و شغلی ثابت و روشن هستند و از سطوح پایین مهارت های تحصیلی، خویشتنداری و خود مختاری برخوردارند.
رابطه بین سبک های پردازش هویت و پایگاه هویتی
افراد در پایگاه های متفاوتی از نظر فرایند های شناختی – اجتماعی که جهت تصمیم گیری ، حل مسائل شخصی و پردازش اطلاعات مرتبط با خود استفاده می کنند نیز متفاوتند. افرادی که دارای پایگاه های هویتی موفق 1 و دیررس 2 هستند به استفاده از سبک اطلاعاتی بیشتر گرایش دارند. یعنی در دو پایگاه ، فرایند کاوش گری فعال است و اطلاعات در جریان تصمیم گیری مربوط به هویت جمع آوری شده یا در حال جمع آوری هستند و تفاوت این دو پایگاه در میزان تعهدات آن هاست.
افرادی که در پایگاه هویتی زودرس3 قرار دارند از سبک پردازش هنجاری استفاده می کنند.
این افراد کمتر تجربه کاوشگری داشته و به تجویزات و انتظارات سایرین مهم در زندگیشان متعهد شده اند و همنوایی با عقاید و خواسته های دیگران از ویژگی های بارز این افراد است.
افرادی که در پایگاه مغشوش4 هستند از سبک پردازش هویت سردرگم/ اجتنابی استفاده می کند. این افراد فاقد تعهدات مربوط به هویت هستند و به راهبردهای تعویق، تعلل و دوری گزینی گرایش دارند (وایت ، .(1988
1 – achievement identity statue 2 – moratorium 3 – fore closure 4 diffusion
فصل دوم / ادبیات پژوهش
49
بالا
-1 جستجوگر
-2 خویشتن نگر
-3 جستجو،پردازش و استفاده فعالانه از
اطلاعات مربوط به خود
کاوشگری
سبک اطلاعاتی
موفق
دیررس
-1 همنوا
-1 اجتناب کننده
-2 ذهن بسته
-2 به تعویق انداز
-3تاکید روی معیارها و
-3بی میل نسبت به مواجه با
پایین
انتظارات افراد مهم
مسائل و تصمیمات شخصی
سبک هنجاری
سبک مغشوش/اجتنابی
(زودرس)
(مغشوش)
بالا
میزان تعهد
پایین
تطبیق پایگاه ها و سبک های هویتی بر اساس فرایندهای کاوشگری و تعهد
(وایت و همکاران، (1988
فصل دوم / ادبیات پژوهش
50
بحران هویت
مرحله بلوغ و نوجوانی، مرحله ای است که روان تحلیل گران به طور کلی و فروید به خصوص در مقایسه با مراحل قبل، کمتر درباره آن نگاشته اند. می توان گفت که در اینجا صحبت از مرحله است و نه دوره بلکه بیشتر سخن از یک بحران است بحرانی که به صورت بحران نوجوانی معمولا به صورت ناگهانی به مرحله نهفتگی پایان می بخشد (منصور و دادستان،
.(1383 بحران نقطه عطفی در زندگی فرد به سوی وضعیتی بهتر یا بدتر شمرده می شود (کاپلان ،
. ( 1991
واژه crisis به معنی بحران از واژه یونانی krisis مشتق شده است. که تغییرات قاطعی را می رساند که در جریان یک تحول پیش می آید و نمودار دگرگونی های عمیق است.
تعبیر نوجوانی به مثابه یک مرحله بحرانی ودر اصل از فلاسفه یونانی، به خصوص ارسطو است. اما کسی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را توصیف کرد ژان ژاک روسو1 است. روسو درکتاب چهارم" امیل" به زبان ادبی زیبایی، با تشبیه بروز بلوغ جنسی به طوفان، در آن یک انقلاب و زایش دوباره می بیند. یک سال ونیم پس از او، استانلی هال در نظریه
"زایش دوباره" از نوبه این تشبیه استناد جسته است. پس از هال،پژوهشهای بسیار، چه در امریکا و چه در اروپا به طور مستقیم یا ضمنی این مفهوم را تصدیق و تایید کرده اند (رجب پور،
.(1386
از نظر فروید نوجوانی بر یک بحران خود دوستداری وهمانند سازی مبتنی است و این بحران با اضطراب های شدید در رابطه با واقعیت و تمامیت خود وجنس همراه است (منصور و دادستان ،
. (1383
1- Rossue, J.
(رجب پور، . (1386
فصل دوم / ادبیات پژوهش
51
اریکسون به 8 مرحله تکاملی در زندگی انسان قایل است و هر یک از این مراحل 8 گانه، اوج یک بحران وحل آن استاما. بحران لزوماً ضمیر ناخوشایند و عرضی ندارد. بلکه تنها نمایانگر یک نوع حساسیت یا شکست پذیری خاصی است که از عدم تعادل ناشی می شود. عدم تعادل نیز در نتیجه رشد امکانات بالقوه جدید درفرد است. بنابراین، در اینجا ضمیر مثبت بحران مورد نظر می باشد.
از نظر اریکسون نوجوان برای ساختن هویت خود، در یک زمان با دو گروه از امور دیگر درگیر است. او باید هم با تغییرات درونی، شناختی و بدنی خود سازگار شود هم ، در همان زمان، ناگزیر از سازگاری با مجموعه ای از نظام بخشها و نظامهای بیرونی و خارجی است. او می بایست با تمام این مسائل درگیر شود، این دگرگونی ها را پشت سر گذارد، و از خلال آنها هویت خود را بسازد واز سلطه بزرگسالان خارج شود به دلیل همین دگرگونی های فراوان وهمه جانبه، ورود به مرحله نوجوانی برای وی مانند ورود به کشوری بیگانه است. که نه با زبان، نه با آداب و رسوم و نه بطور کلی با فرهنگ آن کشور آشناست.
هنگام جستجوی هویت بروز برخی از مشکلات طبیعی استمسلماً. ابهامات و سردرگمی هایی بروز می کند. اما پریشانی های شدید و ادامه دار طبیعی است. روان شناسان مشکلات از نوع نخست را " بحران هویت طبیعی" نامیده اند و از بحران در اینجا نقطه عطف در رشد روانی فرد است.
آنچه مشخص است این است که نامطمئنی های آنها به مرور از بین می رود
(رفیعی ،(1381
فصل دوم / ادبیات پژوهش
52
رابطه هویت و ازدواج ( صمیمیت و دوستی ) :
عاشق شدن طریقه دیگری برای نیل به تعریفی از خود به شمار می رود. در فرایند عاشق شدن نوجوان با برون افکنی خود انگاره1 نامنسجم و آشفته خود در معشوق و به تدریج دیدن
واضح تر آن در وی می کوشد خود را بشناسد (رفیعی،.(1381
به عبارت دیگر او چنان غرق در خود، تصویر خود ونه دیگران، و آینده خود است که نمی تواند از عهده وظیفه نیل به صمیمیت برآید. عشق نوجوانی کوششی است برای دستیابی به هویت از طریق معشوق، من کیستم؟ معشوق او. رابطه عاشقانه دو بزرگسال اما رابطه دو خود
سازه مستقل است که می خواهند موجودیتی فراتر از جمع جبری خود را بیافرینند.
صمیمیت واقعی زمانی امکان پذیر می شود که فرد نخست به یک هویت مستقل دست یافته باشد. تنها به شرطی که فرد از هویت خود مطمئن شده باشد، می تواند در یک رابطه دوجانبه همه چیز خود را به طرف مقابل واگذار کند. ابهام و نگرانی ناشی از آشفتگی در هویت، اعم از هویت جنسی، هویت شغلی، خودانگاره (تصویری که فرد از خود در ذهن دارد) و تن انگاره تصویر ذهنی فرد درباره بدن خود) ، مانع از آن می شود که فرد بتواند خود را آزادانه و محبت آمیز به شریک جنسی خود واگذارد یا اساساً هر گونه رابطه عمیق و دیرپایی برقرار کند. این که
از برخی جوانان مقاوم در برابر ازدواج شنیده می شود که نمی خواهند متعهد به کسی شوند ،
نمونه ای از اختلال در این مرحله از رشد است .
1 – self- image
( لطف آبادی ، . (1385
فصل دوم / ادبیات پژوهش
53
خود پنداره و هویت
توصیف کودکان خردسال از خود در حول و حوش خصوصیات عینی است، حال آنکه توصیف نوجوانان از خود بیشتر متمرکز بر روابط بین فردی، ارزیابی از خود و احساسات متناقض است. خود پنداره نوجوانان متمایزتر و سازمان یافته تر است.
کودکان از محل زندگی خود می گویند. ولی نوجوانان ، خودشان را براساس اعتقادات ، و ویژگی های شخصیتی توصیف می کنند، خصوصیاتی که بیشتر وجود اصلی وذاتی خود را نشان می دهد و تصویری منحصر به فرد از خود به دست می دهد (ماسن وهمکاران ، .(1985
هویت و جنس
در زمینه شکل گیری فرایند هویت در زنان و مردان دیدگاه های متفاوتی وجود دارد.
اریکسون معتقد است فرایند رشد هویت ممکن است برای زنان و مردان متفاوت باشد. او درگیری در آرزوهای شغلی را محور تمرکز مردان و علاقه مندی به ازدواج و پرورش فرزندان را مورد توجه زنان می دانست .
تحقیقات کارول گیلیگان حاکی از آن است که شکل گیری هویت دختران نه تنها برای استقلال شخصی، بلکه برای همکاری و صمیمیت و مراقبت از دیگران نیز هست، درحالی که هویت پسران اساسا برای استقلال و رقابت و فردیت شکل می گیرد. دختر نوجوانی که هویتش شکل گرفته است خود را به صورت فردی مسئول و یاری دهنده به دیگران می شناسد در حالی که پسر نوجوانی که هویت خود را یافته است بیشتر به موفقیتهای خویش، تا همکاری و صمیمیت با
دیگران، متوجه است
( لطف آبادی ،
فصل دوم / ادبیات پژوهش
54
گام اصلی در رشد هویت
گام اصلی در رشد هویت، جدا شدن خود انگاره نوجوان از خود انگاره عمومی خانواده است.
این جدایی خود از آغاز زندگی کودک به صورتهای مختلف جدا شدن از آغوش مادر، تشخص طلبی سال های سوم وچهارم زندگی، همانند سازی با والد همجنس در سالهای پنجم و ششم، همانند سازی با معلم و همسالان در سالهای دبستانی )مشاهده می شود، در دوره نوجوانی به اوج خود می رسد و فرد را به تدریج به یک جوان متمایز و مستقل که راه خاص خویش را در زندگی دنبال خواهد کرد، تبدیل می کند. نیرومند شدن فرد در دوره نوجوانی و تمایز شناختی و دیدگاه ها و باورها و آرمانهای اختصاصی وی، شخص ویژه ای از او می سازد که برای تجدید ارتباط خود با دیگران به کوشش و مبارزه بر می خیزد. این کوشش و مبارزه به جدایی نسبی
(وگاه شدید) فرد از خانواده و بزرگسالان می انجامد و پس از تثبیت این هویت و موقعیت، در ارتباطهای خود با دیگران تجدید نظر می کند.
در جریان جدایی از تعلقات کودکانه پیشین، نوجوان هویت جنسی و فکری وروحی خود را باور می کند و با کمک قدرت تفکر انتزاعی که در این سالها برایش حاصل شده است به ایفای
نقش های مستقل خویش در ارتباط با خانواده وهمسالان و جامعه می پردازد
.(1385
عوامل موثر بر شکل گیری هویت
رشد هویت نوجوانی تحت تاثیر عوامل مختلفی است که چند مورد مهمتر را می توان به شرح زیر برشمرد :
فصل دوم / ادبیات پژوهش
55
-1 عوامل شناختی: وقتی که فرد در دوره نوجوانی به مرحله تفکر عملیات صوری می رسد
امکان بسیار بهتری به دست می آورد که هویت آتی خود را ترسیم کند و به مسائل آن بیندیشد.
نوجوانانی که بی رشد شناختی متناسب با این دوره از رشد رسیده اند از کسانی که به این سطح از تفکر نرسیده اند موفقیت بیشتری در حل مسائل مربوط به هویت خود نشان میدهند.
انان اطلاعاتی را که در اختیار دارند بهتر به کار می گیرند و نیاز آنان به کمک گرفتن از دیگران کمتر است
-2 عوامل مربوط به والدین : اینکه نوجوان تا چه حد دربررسی احتمالات مختلف برای دست یافتن به هویت آزادی دارد به شدت تحت تاثیر روابط درون خانواده است. در مطالعه ای در مورد کنش های متقابل خانوادگی نوجوانانی که در مقیاس کاووش هویت1 نمره بالایی آوردند بیشتر به خانواده هایی تعلق داشتند که اطمینان به خود آزادی درمخالفت کردن (مستقل بودن)
ودر عین حال وابستگی به خانواده، پذیرا بودن در برابر عقاید دیگران (کثرت عقاید( 2 واحترام قائل بودن و حساس بودن در برابر عقاید دیگران (مشارکت( 3 تشویق می شدند.
برعکس نوجوانانی که در کاووش هویت نمره کمتر می آوردند از خانواده هایی بودند که در آن فردیت تشویق نمی شد و بر توافق وحمایت دو جانبه تاکید می شد (لطف آبادی، .(1385
یافته های این مطالعات با دیدگاه اریکسون مبنی بر اینکه افراد دارای حس هویت فردی خود را از افراد دیگر متمایز و مستقل می دانند همخوانی دارد. در ضمن این مطالعات نشان می دهد که پذیرا بودن وحساس بودن در برابر عقاید دیگران مهم است زیرا کارکرد هویت مستلزم در نظر
1 -identity exploration 2- plurality 3- mutuality
فصل دوم / ادبیات پژوهش
56
گرفتن ، انتخاب و تفسیر منابع اطلاعاتی محتمل درباره خود ودیگران است (ماسن و همکاران ،
.(1985
-3 عوامل مربوط به مدرسه : موفقیت های تحصیلی از این نظر که راه های زندگی آینده را هموارتر می سازد و از نظر هویت حرفه ای نیز اطمینان بیشتری برای نوجوان ایجاد می کند، در شکل گیری هویت موثر است و همچنین اطلاعاتی را در اختیار نوجوان می گذارد که برای شکل گیری هویت مفید است.
-4 عوامل اجتماعی _ فرهنگی : براساس تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی جوامع گذشته نسبت به حال، هویت نوجوانان از حالت تسلیم طلبی جای خود را به درگیری وجستجو گری داده است.
-5 ترتیب تولد و فاصله نسبی فرزندان درخانواده : تومان 1معتقد است که ترتیب تولد بر رشد هویت موثر است. فاصله نسبی بچه ها نیز باعث می شود که نه تنها برخورد والدین با آنها متفاوت باشد، بلکه این امر رابطه فرزندان با یکدیگر را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
-6 رفتار نوجوان : رفتار نوجوان نیز تاثیر زیادی بر چگونگی واکنش والدین و سایر اعضای خانواده بر او بر جای می گذارد و واکنش آنها در شکل گیری هویت نوجوان موثر است.
-7 گفتگو در جریان تعارضات: باعث کسب اطلاعات بیشتر نوجوان، رشد تفکر انتزاعی ومعرفی خود به عنوان یک فرد متفاوت به بزرگسالان می شود.
1- Toman, A.
(ماسن و همکاران ، .( 1985
فصل دوم / ادبیات پژوهش 57
-8 خیالپردازی نوجوانان : منبع دیگری برای ایفای نقش ها و رفتارهای آنان است. دامنه خیالپردازی با رشد تفکر عملیات صوری افزایش می یابد و با بروز احساسات و نیازهای جدید نوجوانان گسترش می یابد. برخی از نوجوانان نیز با مطالعه به کشف هویت فکری خویش می پردازند (لطف آبادی ، .(1385
هویت در طول چرخه عمر
احساس هویت درنوجوانی، آغاز نمی شود ودرنوجوانی هم خاتمه نمی یابد. به اعتقاد اریکسون هویت نهایی از همان دوران اولیه کودکی با ایجاد احساس اعتماد یا عدم اعتماد نسبت به افراد و جهان پیرامون کودک شکل می گیرد و رشد هویت همیشه درنوجوانی خاتمه نمی یابد.
هرچند که رشد هویت فرایندی است که در طول عمر ادامه دارد ولی جستجو برای به دست آوردن هویت بخصوص در دوران نوجوانی بیشتر مطرح است. شاید به این دلیل که نوجوان هر روز تغییری در خود احساس می کند.
رسیدن به حس هویت قوی تا حدودی به مهارتهای شناختی نیز بستگی دارد. نوجوان باید بتواند از خودش تصویری انتزاعی داشته باشد. توانایی در تفکر انتزاعی و تفکر فرضی وتوانایی در داشتن چشم اندازی در آینده به نوجوان دریافتن هویت فردی کمک می کند . درعین حال، این نوع تفکر کار جستجو را برای نوجوان دشوارتر می کند زیرا امکان انتخاب برای او بیشتر
می شود
فصل دوم / ادبیات پژوهش
58
تثبیت هویت
به هر حال، محتوای هویت فرد هر چه باشد، تثبیت آن عموما در سنین جوانی رخ می دهد.
تحقیقات فرانک1 وهمکاران حاکی از انسجام خود درفاصله سنین 28 – 24 سالگی است. در این دوره معمولاً استقلال کامل از والدین و تصمیم گیری شخصی و قبول مسئولیت زندگی حاصل می شودتوانایی. جوانان برای در نظر گرفتن تمام جوانب مسائل و یافتن دانش نسبتاً وسیع درباره هنجارهای اخلاقی و اجتماعی و آگاهی از ضرورت یکپارچه بودن شخصیت بزرگسالی زمینه های لازم را برای آنان فراهم میآورد تا به تثبیت هویت و انسجام خود برسند (لطف آبادی ،
. (1385
همانطور که نیوگارتن2 خاطر نشان می سازد، افراد از سن میانسالی تا آخرین سال های زندگی جنبه های اجتماعی هویت پایدار می مانند و گرایش به تحکیم ویژگی های شخصی خویش دارند (منصور و دادستان ،.( 1383
1 – Frank, F. A.
2 – Newgarten, N. M.
(پترسون ،1995 به نقل
فصل دوم / ادبیات پژوهش
59
تعریف دلبستگی
دلبستگی در لغت به حالت و کیفیت دلبسته، محبت، علاقه و عشق گفته می شود. البته یعنی عاشق ، دلباخته و دارای تعلق و دل بستن به کسی یا چیزی به معنای علاقمند شدن به او و
محبت یافتن نسبت به وی است (معین ،.(1375
تحقیقات نشان می دهند که در دلبستگی دو بعد وجود دارد: بعد شناختی- عاطفی و بعد رفتاری، که اولی به معنای کیفیت عواطف نسبت به چهره دلبستگی است و دومی به بهره گرفتن از حمایت و مجاورت از شخص مورد نظر مربوط می شود. هرچه شخص از کودکی به سوی
بزرگسالی حرکت می کند، بعد شناختی- عاطفی اهمیت بیشتری می یابد از
حقیقی ، .(1381
به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد.
این که کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، می جوید و به او می چسبد ، موید وجود دلبستگی میان آنهاستنوزادان. معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری می کنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است.
پیوند را گاه مترادف با دلبستگی به کار می برند در حالی که این دو پدیده متفاوت هستند.
پیوند به احساس مادر درباره نوزادش مربوط است و با دلبستگی فرق دارد. مادر به طور طبیعی نوزاد را منبع احساس امنیت تلقی نمی کند و به او تکیه نمی کند، در حالی که در دلبستگی چنین است (خوشابی وابوحمزه ، .(1385
منظور از دلبستگی برقراری پیوند عاطفی و رابطه ای نزدیک با افراد خاص و احساس ایمنی بیشتر در حضور این افراد است (اتکینسون و هیلگارد ، .(1983
فصل دوم / ادبیات پژوهش
60
بالبی دلبستگی را پیوندی عاطفی می داند که کارکردهای تکاملی و بیولوژیکی دارد و موجب بقای کودک می شود (بالبی ، 1982 به نقل از سلاجقه ،.(1386
دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم، طوری که باعث می شود وقتی با آنها تعامل می کنیم احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم احساس آرامش کنیم (برک، .(2001
دلبستگی به نظامی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این سیستم در درون فرد وجود دارد و هدف آن تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فردی متمایز و حامی است که تکیه گاه نامیده می شود و هدف این نظام در فرد دلبسته از لحاظ روانی معطوف به ایجاد احساس امنیت است (برترتون و اسوفسکی، 1978 به نقل از کاپلان ،.(2003
نظریه های دلبستگی
نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی پیوندی جهان شمول است و در تمام انسان ها وجود دارد. بدین معنی که انسان ها تحت تاثیر پیوند های دلبستگی شان هستند.
نظریه دلبستگی بسیار گسترده تر ازآن درکی که مردم نسبت به آن دارند است. این نظریه دو جزء اصلی دارد:
-1 بخش هنجاری1 که برای توضیح مدل، الگوهای معمولی رفتار وابسته به نوع و مراحل رشد که تقریبا در بین همه انسان ها شبیه به هم است، تلاش می کند.
-2 بخش تفاوتهای فردی غیرهنجاری، که برای توضیح ثبات ، انحراف های نظام دار از مدل الگوهای رفتاری و مراحل ، تلاش می کند (سیمپسون2 و رولز1 ، .(1998
1 – normative Component
2 – Simpson, J. A.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
61
نظریه یادگیری اجتماعی
این دانشمندان نیز فرض را بر این گذاشته اند که گرسنگی،تشنگی و درد غرایزی هستند که کودکان را به عمل وامی دارند. آنچه نیازهای زیست شناختی کودکی را ارضا می کند(یعنی سایق را کاهش می دهد) تقویت کننده اولیه نامیده می شود. مثلا غذا برای کودک گرسنه تقویت کننده اولیه محسوب می شود. افراد و اشیایی که به هنگام کاهش سائقی حضور دارند، از طریق تداعی با تقویت کننده اولیه، تقویت کننده ثانویه می شوند. مادر کودک به عنوان منشا همیشگی تامین غذا و آسایش ، تقویت کننده ثانویه مهمی محسوب می شود. بنابراین، کودک نه فقط به هنگام گرسنگی و درد به دنبال اوست، بلکه درمواقع بسیار دیگری نیز وابستگی عمومی خود را به او نشان می دهد.
نظریه پردازان یادگیری اجتماعی فرض بر این دارند که شدت وابستگی کودک به مادر بستگی دارد، به این که مادر تا چه حد نیازهای کودک را تامین کند. یعنی مادر تا چه اندازه وجودش با لذت و کاهش درد و ناراحتی همراه است (ماسن و همکاران ، .(1985
نظریه رفتار گرایی
رفتارنگران معتقدند شخصی که کودک را تغذیه می کند چهره اصلی دلبستگی می شود. آنها بر این باورند که مراقبت کننده یک تقویت کننده شرطی می شود، نوزاد یک پاسخ بازتاب غریزی به تغذیه شدن دارد. او لذت را تجربه می کند و مراقبت کننده را با این لذت مرتبط می کند. این احساس به حس لذت بردن از تمامی موقعیت هایی که مراقبت کننده به وی نزدیک می شود، تعمیم پیدا می کند.
1 – Rholes, S.W.
( سلاجقه ، .(1386
فصل دوم / ادبیات پژوهش
62
نظریه های یادگیری امریکایی تحت تاثیر دیدگاه لامارک1 در زیست شناسی، ارگانیزم را بی نهایت انعطاف پذیر می دانند و بر این باورند که ساختارهای درونی نامتغیر یا ساختهای درونی که بتوانند مقاومت کنند یا حتی یک تعامل موثر با محیط برقرار سازند وجود ندارد.
نظریه پردازان یادگیری بر این واقعیت تاکید دارند که فرایند دلبستگی یک راه دوطرفه است و به رابطه رضایت بخش متقابل و تقویت های دوجانبه وابسته است. مادر رضایت خود را در پایان دادن به فریادهای بچه پیدا می کند و در نتیجه خود را نیز آرام می کند، کودک با لبخندها و غان وغون کردن های خود به کسانی که او را آرام می کنند پاداش می دهد. رفتارهای دلبستگی کودک بسیار موثر است، زیرا موجب می شود که فرایندهای دلبستگی بین او و والدین به جریان بیفتد. اما باید به خاطر داشته باشیم که فرایند دلبستگی به طور خودکار انجام نمی گیرد بلکه به
تدریج و در پی تعدادی مراحل به وجود می آید
نظریه رفتار شناسی طبیعی
رفتار شناسان طبیعی مفهوم نقش بندان یا نگاره گیری را وارد فرایند دلبستگی کردند. آنها معتقدند که حیوانات با کشاننده های فطری به دنیا آمده اند که توانایی بالقوه زنده ماندنشان را افزایش می دهند. یکی از این کشاننده ها آمادگی نگاره گیری از ریخت خاص موضوع (افرادی که صدای خاص ایجاد می کنند یا حرکت می کنند) است و این نگاره گیری به کودک اطمینان می دهد که مراقب کننده در مجاورت اوست . یک نگاره گیری تنها از طریق بینایی صورت نمی گیرد ، بلکه ممکن است با بوسیدن ارتباط داشته باشد ، نظیر آنچه در بزها وجود دارد یا با شنیدن مرتبط باشد مانند آنچه در اردکهاست. شواهد خوبی در مورد این امر وجود دارد که نوزادان انسان یاد
1 – Lamark, M.L.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
63
گرفته اند از ابتدای تشخیص از بوی مادرشان استفاده کنند . به طور مثال سرنوچ1 و پورتر2
(1985) نشان داده اند که نوزادان 12 روزه ای که از شیر مادر تغذیه نمی کنند به مانند نوزادانی که از سینه مادر تغذیه می کنند می توانند بوی آغوش مادرشان را از آغوش یک غریبه متمایز کنند.
نگاره گیری دارای نتایج کوتاه مدت و بلند مدتی است که اغلب به طور قابل ملاحظه ای با یکدیگر مشابهند (سلاجقه ، .(1386
از نوزاد انسان رفتارهایی سر میزند مانند گریستن، خندیدن و … از نظر تکاملی این الگوها از لحاظ انطباق پذیری ارزش دارند ، زیرا همین رفتارها باعث می شود که از کودکان مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بمانند (ماسن و همکاران ، .(1985
نظریه روانکاوان
فروید می گفت که کودکان با غرایزی زیست شناختی به دنیا می آیند که باید ارضا شود. نیاز کودک به غذا ، گرما و کاهش درد نمایانگر لذت جویی حسی است. فروید اساس زیست شناختی این جویندگی را نوعی انرژی فیزیکی می دانست که به لیبیدو معروف است. به نظر فروید، اشیاء ، مردم، و فعالیتهایی که کودکان انرژی لیبیدویی خود را صرف آنها می کنند همراه با رشد کودکان به نحوی قابل پیش بینی تغییر می کند. فروید می گفت در دوران شیرخوارگی هرچیز که به غذا خوردن مربوط باشد از مهمترین سرچشمه های کسب رضایت برای او قلمداد می شود.
هنگامی که از کودکان مراقبت یا غذایشان تامین می شود، توجهشان که از انرژی لیبیدو نشات می گیرد، برای کسی که این لذایذ را فراهم می کند متمرکز می شود. از نظر او انرژی لیبیدوی
1 – Cernoch, M. A.
2 – Porter , J.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
64
کودک نه تنها مدام متمرکز بر کسانی است که از او مراقبت می کنند بلکه دهان، زبان و لبها را نیز در بر می گیرد. او معتقد بود که ارضای کم یا ارضای بیش از حد نیازهای دهانی در این دوره سبب می شود که پیشروی کودک به مرحله بعدی رشد کند شود ، به این معنی که ممکن است کودک در این مرحله تثبیت شود یا در مقابل انتقال انرژی لیبیدویی خود به اشیاء و موضوعات جدید مقاومت درونی نشان دهد (ماسن و همکاران ، .(1985
فروید می گوید کودکان بیشترین ارضایشان را از طریق لذت دهانی به دست می آورند. او اولین وهله تولد نوزاد را مرحله دهانی نامید. در طی این دوره نوزاد به سوی هر شخصی که به او لذت دهانی می دهد جلب می شود، که این فرد در اغلب موارد مادر وی است. فروید بر این باور بود که دلبستگی که به دلیل کسب لذت دهانی از طریق ارضای فردی نیازهای غریزی نوزاد ایجاد می شود . به همین دلیل مراقبت کننده کودک یک موضوع عشق می شود و این اولین عشق خواهد بود که اساس همه دلبستگی های بعدی را تشکیل می دهد. فروید اعتقاد داشت که اگر نوزادی از غذا یا رضایت دهانی محروم شود یا بیش از اندازه ارضا شود ، ممکن است در وی یک دلبستگی ناسالم توسعه یابد. دلبستگی های ناسالم نتیجه تثبیت ها بر مجاری دهان در یک کوشش برای ارضای نیازهای ارضا نشده است.
این امر ممکن است در رفتارهایی نظیر سیگار کشیدن و جویدن مداد یا از لحاظ ویژگی های خاص شخصیتی نظیر بی صبری و حرص بیان شود. یکی از عقاید محوری نظریه شخصیتی روان تحلیلی فروید این بود که محرومیت اثراتی دارد که در طولانی مدت به دست می آیند
(سلاجقه ، .(1386
فصل دوم / ادبیات پژوهش
65
آنا فروید1 یکی دیگر از روان تحلیل گران ، مفهوم خط تحول را مطرح می کند. در واقع آنا فروید به خود پیروی تدریجی کودک در قلمروهای مختلف زندگی روانی – اجتماعی معتقد است او هر مرحله تحول را نتیجه ای از ایجاد یک تعادل ظریف بین اجبارهای بیرونی رویارویی کودک از یکسو و تمایز و رشد یافتگی مربوط به پایگاه های مختلف درون – روانی وی از سوی دیگر می داند. یکی از خطوط تحول از نظر وی از وابستگی به استقلال عمل عاطفی و روابط موضوعی از نوع بزرگسالان است.
این بخشی از تحول است که از وابستگی مطلق نوزاد به مواظبت های مادری تا استقلال عمل عاطفی و مادی در سطح بزرگسالی ادامه دارد. این مرحله از وحدت زیست شناختی مادر کودک آغاز شده و با مرحله از نوع موضوع جزئی ، مرحله پایداری موضوع، رابطه دوسوگرایانه مقعدی- آزارگری پیش ادیپی، مرحله احلیلی- ادیپی متمرکز به موضوع، دوره نهفتگی ، پیش نوجوانی و نهایتا نوجوانی تحول می یابد (منصور و دادستان ، .(1383
مارگارت ماهلر2 بر فرایند جدایی- فردیت، یعنی انتقال از دوره وابستگی به دوره استقلال تاکید داشت و معتقد بود داشتن ارتباطی خوب با مراقب و انتقال تدریجی کودک به مرحله خودگردانی موجب رشد کودک می شود (منصور و دادستان ،.(1383
نظریه اینسورث
اینسورث نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیده ایمنی در هسته زندگی انسان مورد تاکید قرار داد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می کند. برای مثال کودکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند در
1- Freud, A
2 – Mahler, M.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
66
آینده از لحاظ اجتماعی برون گرا هستند و به محیط اطراف توجه نشان می دهند و تمایل به کاوش در محیط اطرافشان دارند و می توانند با مسایل مقابله کنند . از طرف دیگر عواملی که مخل این دلبستگی باشد در زمینه رشد اجتماعی کودک در آینده مشکلاتی ایجاد می کند (خوشابی
و ابوحمزه ، .(1385
اینسورث مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دوره دلبستگی تاثیر چشمگیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. الگوهای مختلف دلبستگی در کودکان وجود دارد. مثلا برخی از بچه ها کمتر از بقیه پیام می فرستند یا گریه می کنند. پاسخدهی توام با حساسیت به نشانه های نوزاد ، نظیر بغل کردن کودکی که دارد گریه می کند به جای آنکه موجب تقویت رفتار گریستن شود ، باعث می شود که نوزاد در ماه های بعد کمتر گریه کند. وقتی کودک پیامی برای مادر می فرستد ، تماس نزدیک بدنی او با مادر باعث می شود که در عین رشد به جای وابستگی و چسبندگی بیشتر به مادر ، اتکا به نفس بیشتری پیدا کند. مادرانی که پاسخدهی به پیام های ارسال شده از طرف کودک نمی دهند ، موجب مضطرب شدن بچه می شوند (ماسن و همکاران ، .(1985
اینسورث همچنین بیان کرد که دلبستگی موجب کاهش اضطراب می شود. آنچه او اثر پایگاه امن می نامید کودک را قادر به دل کندن از دلبسته ها و کاوش در محیط می سازد و کودک با دلگرمی و اطمینان به کاوش در محیط بپردازد.
اینسورث شخص مورد دلبستگی را به عنوان منبع امنیت (پایگاه امن) کودک برای کاوش در محیط خود در نظر گرفت، او حساسیت مادر را برای نوزاد حائز اهمیت می دانست و نقش آن را برای رشد الگوهای دلبستگی مادر- نوزاد حیاتی در نظر گرفت.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
67
اینسورث در مقاله ای تحت عنوان "ارزیابی سازگاری براساس مفهوم دلبستگی ایمن" روش خود را این طور بیان می کند.
احساس ایمنی در مراحل اولیه زندگی نوعی وابستگی است و موجب می شود که فرد بتواند به تدریج به طور مستقل عمل کند و مهارت های جدید و علایق تازه ای را در کنار سایر موفقیت ها شکل بدهد . اگر این ایمنی وجود نداشته باشد ، فرد احساس ناتوانی می کند و این ناتوانی می تواند در همه کارهای وی نمایان شود (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
نظریه بالبی
بالبی در سال 1969 نظریه دلبستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیست شناختی و روان شناختی مادر و کودک پدید می آیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سر می زند که باعث می شود اطرافیان از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن، خزیدن و سینه خیز رفتن به طرف دیگران می شود. از نظر تکاملی این الگوها ارزش تطابقی دارند، زیرا همین رفتارها باعث می شوند که از کودکان مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بمانند (بالبی ،.(1969
نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک، به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. این دلبستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب می شود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد. بخصوص هنگامی که احساس ترس و عدم اطمینان می کند. بالبی و مری اینسورث معتقدند که همه کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا می کنند و دلبستگی شدید
فصل دوم / ادبیات پژوهش
68
شالوده رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرگسالی را پی ریزی می کند. در واقع دلبستگی های انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا می کند (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
برطبق نظر بالبی ، نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک ایجاد نوعی وابستگی عاطفی به مادر است. کنش این وابستگی ایجاد امنیت روانی است. وابستگی عبارت است از : اصلاح نظام وابستگی 1 به سیستمی تنظیم کننده اطلاق می شود و فرض بر این است که این نظام در درون فرد وجود دارد. هدف آن تنظیم رفتارهایی است که موجب نزدیک شدن و برقراری تماس با فردی است متمایز و حامی که تکیه گاه 2 نامیده می شود . البته هدف این سیستم در فرد وابسته ، از لحاظ روانی معطوف به ایجاد احساس امنیت است (ماسن و همکاران ، .(1985
بالبی هماهنگ با اسلاف خود ، قائل به وجود نیازهای نخستین و ضروری برای ارضا (مثلا نیاز به تغذیه) است. معذلک وی این نکته را مورد تاکید قرار می دهد که افزودن بر نیازهایی که تاکنون به عنوان نیازهای نخستین در فرد آدمی شناسایی شده اند یک نیاز دیگر نیز در واقع وجود دارد که تاکنون آن را ثانوی می پنداشتند. و این نیاز دلبستگی است. منظور از این که دلبستگی نیاز نخستین است این می باشد که از هیچ نیاز دیگری مشتق نشده است و نیازی اساسی برای تحول شخصیت است. بدینسان بالبی از فروید که برای وی نیازها تنها نیازهای بدنی هستند، فاصله می گیرد. چه از نظر فروید ، دلبستگی کودک یک کشاننده ثانوی است که بر نیاز نخستین تغذیه متکی است.
1 – attachment system 2 – attachment figure
فصل دوم / ادبیات پژوهش
69
فرضیه بالبی مبتنی بر نظریه رفتار غریزی است که حالت خاصی از این رفتار، توسط لورنز در مورد حیوان، تحت عنوان نگارهگیری یا نقش بندان 1 پیشنهاد شده است (منصور و دادستان ،
.( 1383
دلبستگی با وابستگی تفاوت دارد. واژه وابستگی اغلب توسط روانکاوان و روان شناسانی که طرفدار سائق ثانویه هستند به کار می رود. بالبی معتقد است وابستگی و دلبستگی نه تنها از لحاظ معنایی متفاوتند بلکه کاملا متضاد یکدیگر هستند. او توضیح داد که در هفته های اول زندگی نوزاد تقریبا به طور کامل به مادر وابسته است اما هنوز به مادر دلبسته نشده است. ایجاد دلبستگی تقریبا از 6 ماهگی شروع می شود. این وابستگی کم و بیش با رشد کودک کاهش پیدا می کند. در واقع به نقش وابستگی در ترغیب احساس ایمنی تاکید شده است. دلبستگی موجب مستقل شدن کودک می گردد و بدین صورت بالبی وابستگی را از دلبستگی متمایز نمود. تفاوت دیگر این دو مفهوم این است که وابستگی در مرحله ناپختگی صورت می گیرد اما دلبستگی نیاز به کمی پختگی و رسش دارد.
بالبی مخالف دیدگاه روانکاوی جدید بود که معتقد است عشق مادر ناشی از ارضای احساس های دهانی است ، همچنین با دیدگاه یادگیری اجتماعی که ادعا می کند وابستگی براساس تقویت ثانویه به وجود می آید نیز مخالفت ورزید (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
بالبی در قلمرو دلبستگی دو نکته مهم را مورد تاکید قرار می دهد:
اول آنکه کودک از نظر ژنتیکی برای واکنش هایی آمادگی دارد،
1 – imprinting
فصل دوم / ادبیات پژوهش
70
– کودک به علامات محرکی (به راه افتادن فعالیت، پایان یافتن) پاسخ می دهد که هم از اطلاعاتی مشتق می شوند که ناشی از ارگانیزم اند(سرما، گرسنگی، درد) هم از اطلاعاتی منبعث از محیط (صدای شدید، تاریکی ناگهانی و جز آن) هستند.
– واکنش های کودک به هدف های ثابتی منتهی می شوند، در این مورد خاص، واکنش وی عبارت است از تامین مجاورت با یک فرد خاص یعنی مادر که بر همه افراد دیگر ارجح است.
چنانچه واکنش کودک به هدف مورد نظر اصابت کند، نظام رفتاری موثر است و علامت محرک دیگری ( که به علامات محرک به صورت پس خوراندهای منفی موسوم اند) موجب توقف نظام رفتاری مورد نظر می گردند.
دوم آنکه رفتار دلبستگی متحول می گردد، بالبی در آغاز به پنج نظام رفتاری مکیدن، به دیگری آویختن، دنبال کردن، گریه کردن و لبخند
زدن اشاره کرده است. این 5 قالب رفتاری معرف رفتار دلبستگی کودک اند.
کودک در واقع با طیف وسیعی از ظرفیت های بالقوه آمادگی برای عمل (مکیدن،کاویدن،فریاد زدن…) به دنیا می آید، ظرفیت هایی که در عمل متدرجا چهره ای بیش از پیش تمایز یافته را هدف قرار می دهنددر. جوامع امروزی این چهره عمدتاً مادر است که غالبا وظیفه مواظبت از کودک را بر عهده دارد و به تدریج که کودک بزرگ می شود طیف رفتار او غنی می گردد. لبخند زدن؛ جابه جا شدن که هدف همه آنها تجسس نزدیک شدن به چهره ای است که کودک به آن دلبسته است.
بعدها دلبستگی با فوریت و فراوانی کمتری متجلی می گردد، چه کودک بر اثر تحول شناختی خویش به وسایل جدیدی مجهز می گردد که از آن میان باید به کاربرد رمزها (زبان)، بنا کردن
فصل دوم / ادبیات پژوهش
71
راهبرها، کشش نسبت به دیگر کانون های رغبت اشاره کرد. بدین ترتیب کودک می تواند در مدت های بیش از پیش طولانی تر، با این فکر که مادر وی به هنگام نیاز به سادگی در دسترس وی خواهد بود، خشنود باشد.
در این هنگام، تعامل مادر و کودک به شکل ظریف تری در می آید. بر اثر نوعی صلاحیت که به کندی تحول می یابد، کودک این فکر را می پذیرد که مادر وی دارای هدف های خاص خویشتن است و ایجاد نوعی همسازی برای آنکه هر یک به آرامش خیال لازم دست یابند(پشت سرگذاشتن خود میان بینی پیاژه) ضروری است (منصور ودادستان ، .(1383
رفتار دلبستگی که هم از یک نیاز فطری و هم از اکتساب ها (که سهم آنها در انسان مهم تر از حیوان است) منتج می گردد، دارای کنش مضاعف است:
– یکی کنش حمایتی (ایمنی تامین شده توسط بزرگسالی که از کودک آسیب پذیر در مقابل تهاجم می تواند دفاع کند) که به اندازه رفتار تغذیه ای و رفتار جنسی مهم است. این رفتار دلبستگی به کودک فرصت می دهد تا از مادر خویش فعالیت های لازم برای ادامه حیات را بیاموزد، چه تجهیزات رفتار وی که از انعطاف لازم برخوردارند به وی اجازه می دهند که به تقلید بپردازند و سپس به ابتکار دست بزنند.
– و دیگری کنش اجتماعی شدن: دلبستگی در جریان چرخه های زندگی از مادر به نزدیکان
æ سپس به بیگانگان و بالاخره به گروه های بیش از پیش وسیع تری تسری می یابد و به صورت عاملی به همان اندازه مهم برای ساخت دهی شخصیت کودک که تغذیه زندگی جسمانی وی در می آید.
برای آنکه این نقش اجتماعی شدن مثبت باشد باید:
فصل دوم / ادبیات پژوهش
72
اولا کودک اطمینان از سر گرفتن تماس با مادر را در صورت تمایل و به هنگام تمایل داشته باشد. آن وقت است که برای کاوشگری محیط خود (محیط های بیگانه و اشخاص ناشناخته)
توانمند می شود.
ثانیاً کودک بتواند یک هماهنگی صادق بین خواسته های واقعی خود و ظرفیت مادر در پاسخ دادن به طور متناوب با آن خواسته برقرار نماید.
بدین ترتیب، ایمنی کودک با افزایش سن، افزون می گردد اما احساس از دست دادن مادر به ایجاد دلهره و از دست دادن واقعی وی به استیصال و حتی افسردگی می انجامد (منصور و
دادستان ،.(1383
نوزادان میل دارند که به یک شخص وابستگی پیدا کنند- آنها فردگرا هستند- اما وابستگی متعدد نیز ممکن است پیش آید و وابستگی ممکن است به پدر یا جانشین او معطوف شود (کاپلان ،
.(1991
مراحل ایجاد وابستگی
در مرحله اول ، که گاهی پیش وابستگی 1 (تولد تا 8 یا 12 هفتگی) خوانده می شود، کودک متوجه مادر خود هست و با چشم های خود او را در طیف 180 درجه تعقیب می کند، با صدای او به سوی وی برمی گردد و به طور موزون تن خود را به آهنگ صدای او به حرکت در می آورد.
در مرحله دوم، که گاهی وابستگی در حالت پیشرفت8) 2 یا 10 هفتگی الی 6 ماهگی) خوانده می شود، کودک به یک یا چند شخص در محیط خود وابستگی پیدا می کند. جدا شدن از شخص بخصوص در این مرحله برای کودک اهمیتی ندارد، به شرط اینکه نیازهای او برآورده شود. در
1- pre attachment stage 2 – attachment – in – the – making
فصل دوم / ادبیات پژوهش
73
مرحله بعدی، که گاهی وابستگی مشخص1 نامیده می شود 6) ماهگی تا 24 ماهگی) کودک در موقع جدایی از مادر یا مراقب دیگر خود گریه می کند (این رفتار ممکن است حتی در 3 ماهگی مشاهده شود).
با بازگردانده شدن به مادر، کودک از گریستن بازمی ایستد و خود را به مادر می چسباند، انگار که می خواهد از بازگشت مادر اطمینان بیشتری حاصل کند، گاهی مشاهده مادر پس از جدایی برای اینکه کودک گریه خود را متوقف سازد کافی است. در مرحله چهارم 25) ماهگی و پس از آن)، مادر – نماد2 مستقل ادراک می شود، و رابطه پیچیده تری بین مادر و کودک پدید می آید و برگشت مادر را پیش بینی می کند، در نتیجه اعتراض به جدایی کاهش می یابد (کاپلان ،
.(2003
علایم دلبستگی
علایم دلبستگی کودک به پرستارش در سه پدیده معتبر مشهود است:
اول اینکه یک تکیه گاه بهتر از هر کس دیگری می تواند کودک را آرام کند. دوم اینکه کودکان برای بازی یا حرف زدن بیش از هرکس دیگری به سراغ تکیه گاهشان می روند و بالاخره کودکان در حضور تکیه گاه ، کمتر احساس ترس می کنند تا در غیاب او.
هنگامی که کودک در دنیای اطرافش به کاوش می پردازد و با امور غیرقابل پیش بینی روبرو می شود، حضور شخص دلبسته، به او احساس امنیت و آرامش می دهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرار می گیرد که موجب ترس وی می شود، رفتار توام با دلبستگی کودک آشکار می گردد. ممکن است در حضور والدین ، آنها را نادیده بگیرد و حتی ترجیح دهد با افراد غریبه
1 -Clear – cut attachment 2 – mother figure
فصل دوم / ادبیات پژوهش
74
بازی کند ولی وقتی که احساس عدم اعتماد یا تهدید می_ کند به سرعت به سوی مادر، پدر یا هرکس دیگری که به او دلبستگی دارد روی می آورد. کودکان اغلب برای کسب اطمینان از خطرناک یا ایمن بودن وضع شان به اشخاصی که به آنها دلبستگی دارند نگاه می کنند. بنابراین، موارد مذکور را می توان علائم دلبستگی در کودک در نظر گرفت که اگر این علائم در کودکی مشاهده نشد، نشان دهنده وجود مشکلی در دلبستگی اوست (بالبی ،.(1969
ارزیابی دلبستگی
کیفیت دلبستگی اغلب توسط موقعیت نا آشنا مورد مطالعه قرار می گیرد. این روش که توسط مری اینسورث ساخته شد، ابزاری معتبر است و روایی بالایی دارد. مادر، کودک و یک شخص نا آشنا در این موقعیت نا آشنا شرکت می کنند و چند مرحله در این آزمایش صورت می گیرد که طی آن مادر و کودک از هم جدا می شوند و بعد از چند دقیقه دوباره کنار هم قرار می گیرند. در این فرایند نظام دلبستگی کودکان فعال می شود و کیفیت آن را می توان با مشاهده رفتار بین کودک و مادر ارزیابی نمود (اینسورت و همکاران ،.(1978
طبقه بندی کیفیت دلبستگی نوزاد
دلبستگی ایمن1
این کودکان رفتار دلبستگی واضحی بعد از جدایی اولیه و ثانویه از مادر نشان می دهند. آنها مادر را صدا می کنند، دنبال او می روند و او را جستجو می کنند و نهایتا شروع به گریه می کنند و نشانه های نگرانی را بروز می دهند. زمانی که مادر برمی گردد خوشحال می شوند و او را
1 – secure attachment
(اینسورث و همکاران ،.(1978
فصل دوم / ادبیات پژوهش
75
بغل می کنند و می خواهند با وی تماس جسمی داشته باشند، بعد از مدت کوتاهی آرام می شوند و سعی می کنند دوباره بازی را شروع کنند.
دلبستگی ناایمن اجتنابی1
این کودکان نسبت به جدایی اعتراض چندانی نمی کنند و رفتار دلبستگی واضحی از خود نشان نمی دهند (مثل دنبال کردن مادر تا جلوی در یا گریه کردن). آنها به بازی خود ادامه می دهند اگرچه کمتر در محیط به کاوش می پردازند.
گاهگاهی هنگامی که مادر اتاق را ترک می کند با چشم او را دنبال می کنند و رفتن او را مشاهده می کنند. بعد از بازگشت مادر، این نوزادان از او اجتناب می کنند و تقاضایی برای در آغوش گرفتن او نمی کنند. اغلب تماس بدنی زیادی بین آنها وجود ندارد.
دلبستگی ناایمن دوسوگرا2
این کودکان بعد از جدایی خیلی مضطرب می شوندو گریه می کنند اما هنگامی که مادر به اتاق برمی گردد ، نمی تواند آنها را آرام کند و مدت زیادی طول می کشد تا این کودکان آرام شوند.
گاهی حتی بعد از چند دقیقه هم نمی توانند به بازی برگردند. زمانیکه مادر آنها را بغل می کند، این کودکان درعین حال که ابراز تمایل برای تماس بدنی و مجاورت می کنند، اما نسبت به
مادرشان پرخاشگری نشان می دهند
دلبستگی آشفته
بعد از اینکه اینسورث و همکارانش طبقه بندی دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا را معرفی کردند، در مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شد، بعضی از کودکان رفتارهایی نشان دادند
1 – avoidant insecure attachment 2 – ambivalent insecure attachment
فصل دوم / ادبیات پژوهش 76
که در این طبقات قرار نمی گرفت. این کودکان را دلبسته آشفته نامیدند. حتی کودکی که دلبسته ایمن نشان می دهد گاهی ممکن است رفتار آشفته ای بروز دهد، مثلا به سمت مادر برود ، برای مدت کوتاهی دویدن را متوقف کند و سپس دوباره شروع به دویدن دور اتاق کند و دنبال مادرش بگردد و زمانیکه مادرش بر می گردد از نزدیک شدن به او امتناع کند.
این الگوی دلبستگی آشفته اغلب در کودکانی دیده می شود که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند و کودکانی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین ، داشته اند یا مورد سواستفاده قرار گرفته اند (خوشابی وابوحمزه ،. (1385
کودکانی که در 12 تا 18 ماهگی در برابر وضعیت نا آشنا به عنوان کودکان وابسته ایمن و کودکان دلبسته غیر ایمن طبقه بندی شدند، در سنین بالاتر یعنی در 21 ماهگی تا 5 سالگی مورد مشاهده قرار گرفتند. کودکان دلبسته ایمن به طورکلی با بزرگسالان و سایر کودکان بیشتر حرف می زدند، همکاری بیشتری داشتند، با مادران و افراد غریبه خوش رفتارتر بودند، با فشار و ناراحتی بهتر کنار می آمدند و به نسبت کودکان دلبسته غیرایمن کنجکاوتر بودند. علاوه بر این هنگامی که کودکان دلبسته ایمن را در خانه های خودشان مشاهده کردند معلوم شد که این گروه کمتر از کودکانی که به عنوان دلبسته غیر ایمن طبقه بندی شده بودند تمایل به برقراری تماس جسمی با مادرشان داشتند (ماسن و همکاران ، .(1985
همبستگی رفتار در موقعیت ناآشنا با سایر متغیرها
همبستگی تقریباً زیادی بین رفتار حساس مراقبی توسط شخص مور دلبستگی و دلبستگی ایمن در کودکان یکساله مشاهده شده است. نوزادان مادران حساس، در موقعیت ناآشنا الگوی ایمن و نوزادان مادران کمتر حساس، الگوهای ناایمن نشان می دهند.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
77
البته آمادگی ژنتیکی نظام های تنظیم کننده نوزاد نیز ممکن است در شکل دهی کیفیت دلبستگی او نقش داشته باشند و باید در تعاملات وی در نظر گرفته شوند. کودکانی که در اوایل دوره نوزادی، خیلی بی قرارند بیشتر احتمال دارد که در موقعیت ناآشنا، دلبستگی ناایمن نشان دهند حتی اگر رفتار مادر از حساسیت کافی برخوردار باشد.
آزمایش های فیزیولوژیک نشان داده اند که همه نوزادان هنگام استرس و جدایی در موقعیت ناآشنا، علائمی نظیر افزایش ضربان قلب، نشان می دهند. کودکان ناایمن- اجتنابی که به نظر می رسد در این موقعیت بسیار آرام هستند و مستقل تر به نظر می آیند، حتی بیشتر از کودکان ایمن ترشح کورتیزول1 دارند. بهمین دلیل الگوی رفتاری ناایمن- اجتنابی باید به عنوان یک سازوکار دفاعی یا انطباقی در نظر گرفته شود (خوشابی و ابوحمزه ، .(1385
نظام دلبستگی2
به نظر بالبی نظام دلبستگی یک سامانه اساسی هیجانی و رفتاری است که به صورت زیستی شکل می گیرد و برای بقای کودک لازم است. این نظام به محض تولد نوزاد در رابطه با اشخاص مورد دلبستگی فعال می شود.
نوزاد یا کودک خردسال هنگام بروز اضطراب می خواهد در کنار شخص مورد دلبستگی به ویژه مادرش باشد. این احساس ممکن است هنگام جدایی از مادر ، روبرو شدن با موقعیت های نا آشنا یا اشخاص غریبه، درد جسمی یا هنگام ترس از تخیلات و کابوس ها، روی دهد. نوزاد یا کودک خردسال انتظار دارد در کنار مادرش، امنیت، حمایت و سلامتی را پیدا کند. این جستجو برای مجاورت می تواند به شکل تماس بدنی با مادر نشان داده شود. کودک همیشه در این تعامل
1 – Cortisol 2- attachment system
فصل دوم / ادبیات پژوهش
78
عضوی فعال است. در مواقع لزوم برای ارضای نیازهای خود مجاورت و مراقبت شخص مورد دلبستگی را طلب می کند (بالبی ، .(1969
مدل های فعال ساز درونی1
یکی از مفاهیم اساسی در نظریه دلبستگی بالبی مدل های فعال ساز درونی است. در طی اولین سال زندگی، جز بسیاری از تجربیات تعاملی و تبادلی بین مادر و نوزاد که شامل جدایی یا بازسازی مجاورت نیز می شود، نوزاد مدل های تعاملی با مادر و اطرافیان را در خود گسترش می دهد که بالبی این مدل ها را مدل های فعال ساز درونی نامید.
دلبستگی منجر به ساخت یک چارچوب و سازمان می شود و همه اطلاعات مربوط به دلبستگی در این چارچوب قرار می گیرند و از صافی عبور می کنند. مدل های فعال ساز درونی به مثابه قوانین مذهبی و متشکل از تجربیاتی است که چهارچوب تعامل و درک خود را فراهم می سازند.
این مدل ها می توانند رفتار یک زوج را تعبیر و تفسیر و پیش بینی کنند و به همان اندازه طرحی برای راهنمایی شخص و برای رفتار خودش در روابط بدهد. هیجاناتی که از تجربه های دلبستگی گذشته برانگیخته می شوند از طریق الگوهای مدل فعال ساز درونی رفتار، تاثیر بسیار زیادی بر تجربیات دلبستگی کنونی می گذارند.
تشابه مدل فعال ساز درونی بالبی و مفاهیم درون سازی2 و برون سازی3 مطرح شده توسط پیاژه بسیار جالب است. طی رشد اولیه، مدل های فعال ساز سعی می کنند خودشان را با اطلاعات جدید در مورد اشخاص مورد علاقه ، محیط و خود تطابق دهند (برونی سازی) وقتی
1- internal work models 2 – assimilation 3 – accommodation
فصل دوم / ادبیات پژوهش
79
چارچوب تشکیل شد، آنها به اطلاعات مرتبط با دلبستگی رهنمون می شوند و سعی می کنند با ساختار موجود درون سازی کنند (خوشابی و ابوحمزه ، .(1985
نظام کاوشی
به نظر می رسد دلبستگی شرط لازم کنجکاوی و کاوش در محیط است که بالبی آن را نظام رفتاری مهمی در نظر گرفت. اگرچه نظام دلبستگی و کاوشی ریشه در اندیشه های متضادی دارند، اما از نوعی همبستگی درونی برخوردارند.
به نظر بالبی یک نوزاد می تواند به طور کافی در محیط خود کاوش کند و بدون نگرانی با اجازه مادرش از او جدا شود و در محیط به جستجو بپردازد. اگر مادر قابل دسترسی و پاسخ دهنده باشد ، کودک، مضطرب و نگران نمی شود. دلبستگی ایمن موجب کاوش در محیط توسط کودک می شود و در چنین وضعیتی می تواند خود را به عنوان فردی موثر بیابد (بالبی ، .(1969
اهمیت رفتار حساس
طبق نظریه دلبستگی ، حساسیت مراقب در کیفیت دلبستگی یک سال اول زندگی نوزاد بسیار اهمیت دارد. اینسورث و همکارانش رفتار مراقب حساس را به صورت زیر مشخص نمودند:
-1 مادر باید بتواند با علامتهای نوزادش هماهنگ شود. تاخیر در هماهنگی وی ممکن است ناشی از درگیری های فکری درونی یا بیرونی او با نیازهای خودش باشد.
-2 او باید بطور مناسبی علامت های نوزاد را تعبیر کند. برای مثال او باید معنای گریه های نوزاد را تشخیص دهد (گرسنگی، خیس کردن، درد). ممکن است علائم نوزاد بطور غلط تعبیر شوند و بنابراین نیازهای کودک نادیده گرفته شوند.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
80
-3 مادر باید بطور مناسبی به این علامت ها پاسخ دهد. برای مثال باید بطور صحیح به بچه غذا بدهد و به وی یک نوع بازی پیشنهاد کند که بدون آزار و موجب تعامل کودک با محیطش شود. این بازیها نباید خیلی تحریک کننده یا خیلی کم تحریک باشند.
-4 واکنش مادر باید راهنمایی کننده باشد، این راهنمایی ها باید طوری باشدکه موجب ناکامی زیاد کودک نشود. مدت زمانی که نوزاد می تواند منتظر رسیدن مراقب خود باشد در هفته های اول زندگی بسیار کوتاه است اما به مرور طولانی تر می شود (اینسورث و همکاران ، .(1978
عوامل موثر بر دلبستگی ایمن
-1 فرصت برقرار کردن رابطه نزدیک ؛ برقرار کردن رابطه عاطفی نزدیک بین واالد – کودک
-2 کیفیت پرستاری ؛ پاسخدهی بی درنگ ، منظم و مناسب مادران به علایم نوباوگان و نگهداری محبت آمیز آنها
-3 ویژگی های کودک ؛ چون دلبستگی رابطه ای دو نفره است، ویژگی های نوباوه می تواند بر سهولت برقراری ارتباط تاثیر گذارد. پرستاری از نوباوگانی که نیازهای خاصی دارند و یا دچار بیماری خاص و شدیدی باشند نیاز به وقت و تحمل بیشتری دارد.
-4 شرایط خانوادگی ؛ الگوهای واقعی درونی ، خاطرات بازسازی شده ای هستند که عوامل متعددی از جمله تجربیات رابطه در روند زندگی ، شخصیت و رضایت فعلی از زندگی بر آن تاثیر می گذارد (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
فصل دوم / ادبیات پژوهش
81
ادراکات مشترک غلط درباره نظریه دلبستگی
برخی از مردم کمی درباره نظریه دلبستگی شنیده اند اما زیاد راجع به آن نخوانده اند.
بنابراین، برخی ادراکات غلط درباره نظریه دلبستگی وجود دارد که باید تصحیح شوند.
اول اینکه کودکان تنها به مراقبت کننده اولیه یا مادر وابسته می شوند. در حقیقت شواهد نشان می دهد که بعد از یک ماهگی ، علاوه بر مراقبت کننده اولیه حداقل به یک نفر دیگر از اعضای خانواده نیز وابسته می شوند.
دومین اشتباه این است که تجربه سال اول کودکی ، آینده روانی افراد را به طور کامل تعیین می کند. نظریه های دلبستگی بیان می کنند که تجربیات سال اول زندگی ، کودکان را روی یک مسیر رشدی قرار می دهند، اما زندگی تجربیات و فرصت های بسیاری ایجاد می کند که می تواند این روند را تعدیل کند یا حتی آن را به صورت بنیادی تغییر دهد (کولین1 ، .(1996
خلق و خوی طفل و دلبستگی
خصوصیات طفل نیز در ایجاد یک رابطه ماندنی بین او و مراقبش و ماهیت تعاملات آنها بی تاثیر نیست. برای مثال، یک طفل توانمند و پاسخده بیشتر احتمال دارد مادرش را وادار کند پاسخهای مناسبی بدهد. اطفالی که معاشرتی نیستند با مادرشان کمتر تعامل برقرار می کنند و همین امر زمینه ساز بروز دلبستگی مضطربانه در آنها می شود.
مهمترین خصوصیات موثر طفل در دلبستگی خلق و خوی اوست. تفاوت های فردی کودکانه در واکنش هایشان نیز بر نحوه پاسخدهی والدین تاثیر می گذارد.
1- Colin,V.L
فصل دوم / ادبیات پژوهش
82
وقتی مادر با طفل سروکار دارد که تحریک پذیر و تندخو نیست رفتار بسیار مثبت تری خواهد داشت تا وقتی که فرزندش همیشه تندخو و تحریک پذیر است.
مادران کودکان بدعنق یعنی کودکانی که تند خو، ناراحت، نق نقو و عصبی هستند غالبا پاسخدهی کمتری دارند و در نتیجه زمینه ساز دلبستگی مضطربانه می شوند. اطفالی که دلبستگی مضطربانه ای دارند بیشتر گریه می کنند ، توجه طلب ترند و هیجانات منفی تری بروز می دهند.
احتمال ایجاد دلبستگی توام با ایمنی در کودکان خوش خلق بیشتر است.
یکی از طرفداران برجسته نقش مهم خلق و خو به نام جروم کیگان(1982)1 برای توصیف گرایش برخی از اطفال و خردسالان به گوشه گیری ابراز هیجانات منفی در برابر آدم ها محل ها اشیا و رویدادهای جدید و اصلاح بازداری رفتاری2 استفاده کرده است . این گونه اطفال برای تطبیق با وضعیت جدید به وقت زیادی احتیاج دارند و در وضعیت های جدید باید به مادرشان نزدیک باشند سطح هورمون کورتیزول آن ها که نشانگر فشار روانی است نیز در وضعیت های جدید افزایش می یابد . تندخویی و تحریک پذیری اولیه طفل دلبستگی مضطربانه او و بازداری رفتاری با هم رابطه دارند دلبستگی توام با مقاومت نشانگر میزان بالایی است و اجتناب نشانگر پایین بودن بازداری (کاپلان، .(2003
دلبستگی های متعدد
نوباوگان به افراد آشنای متعددی دلبسته می شوند، نه فقط به مادران ، بلکه به پدران، خواهر
– برادرها و پرستاران.
1 – Kigan ,J. 2- behavioral in habitation
فصل دوم / ادبیات پژوهش
83
نوزاد طی سال اول زندگی دلبستگی را بر اساس سلسله مراتب از اشخاصی که در دسترس هستند و سطح اضطراب جدایی که تجربه می کند شکل می دهد. برای مثال اگر مادر به عنوان شخص اصلی مورد دلبستگی در دسترس نباشد، در زمان خطر یا تهدید، کودک می تواند برای امنیت هیجانی به سمت شخص مورد دلبستگی ثانویه برود .
اگرچه بالبی امکان دلبستگی های متعدد را در نظریه خود مطرح کرد، اما باور داشت که نوباوگان تمایل دارند رفتارهای دلبستگی خود را به سمت یک نفر هدایت کنند، به ویژه زمانی که رنجور هستند (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
وابستگی در طول چرخه عمر
طبق فرضیات بالبی رفتار دلبستگی در طول چرخه عمر – ز گهواره تا گور – دوام می یابد.
انسان به وابستگی خود به پدر و مادرها ادامه می دهد، خواه دلبستگی اولیه او مطلوب بوده یا نبوده باشد. وابستگی به اشخاص دیگر مثل معلمین ، بستگان نزدیک، مربیان یا خواهر و برادرهای بزرگتر نیز پیدا می شود. بخصوص اگر وابستگی به والدین ضعیف بوده باشد و این افراد مورد وابستگی در نقش والدین ظاهر شوند. این افراد منبعی امن شمرده می شوند که شخص اعتماد به نفس خود را از اعتماد به آن کسب کرده و برای مدارا با دنیای خارج خود را توانا احساس می کند . به این ترتیب یک موضوع وابستگی جدید موجب پیدایش یک تجربه هیجانی اصلاحی می گردد. به علاوه، یافته جورج وایلانت1 مبنی بر اینکه روابط نزدیک خواهر و برادری در اوان عمر بر سلامت روانی بعدی موثر است، اشاره ای بر اهمیت ایجاد و حفظ وابستگی است (کاپلان، .(2003
1- Violint, J.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
84
گراس من. (1990)1 مین2، لاندرویل3 و واتسر(1979) 4 با مطالعات طولی نشان داده اند که سبک های دلبستگی در تمام دوران کودکی ثابت باقی می مانند. کار بالینی با بزرگسالان نیز نشان داده که سبک های دلبستگی دوران کودکی تا زندگی بزرگسالی ادامه می یابند.
در آغاز، مدل های فعال ساز درونی انعطاف پذیرند اما بعد از مدتی به طور قابل توجهی تثبیت می شوند. هرگونه تغییری در نظام دلبستگی توسط مدل فعال ساز درونی صورت می گیرد. در دوران کودکی این مدل نسبت به تغییر محیط انعطاف پذیر تر است، اما تعاملات مکرر با مراقب یا مراقبین اولیه می تواند مدل فعال ساز را تقویت کند و آن را نسبت به تغییر مقاوم سازد (خوشابی
و ابوحمزه ، .(1385
دلبستگی در بزرگسالی
بالبی در نظریه دلبستگی خود به فرضیه فروید اشاره می کند که رابطه نوزاد – والد نمونه ای نخستین برای روابط عاشقانه بعدی در بزرگسالی است. بالبی معتقد است دلبستگی در رابطه والد و کودک به رابطه عاشقانه بزرگسالی فرد انتقال می یابد و می تواند بر رفتار، شناخت و هیجانات، در هر زمانی از زندگی، از نوزادی تا بزرگسالی تاثیر بگذارد. دلبستگی در روابط بطور ارادی و داوطلبانه و یا بطور کامل قطع نمی شود و هرگونه خللی در یک رابطه دلبستگی دردناک است و موجب سوگواری در فرد می گردد. بر اساس این فرضیات، امنیت را می توان به عنوان هسته نظام دلبستگی در روابط دلبستگی بزرگسالی توصیف نمود، که عبارتست از یک رابطه امن
1 – Grossmann, M.
2 – Main, A.
3 – Landerville, A.
4 – Watser, M.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
85
با فردی که به او احساس دلبستگی می کنیم و به ما پاسخ می دهد و موجب اعتماد به نفس در ما می شود (بالبی ، .(1969
بالبی و اینسورث معتقدند که کیفیت و الگوی دلبستگی در روابط عاشقانه بزرگسالی ممکن است شبیه الگوی دلبستگی فرد در رابطه با والدش باشد. از این روی دلبستگی های دوران کودکی شخصی بر روابط عاشقانه بزرگسالی اش تاثیر می گذارد. بنابراین، تداوم الگوهای اولیه در دوره های بعدی می تواند به دو روش تبیین گردد. اول اینکه انتظار می رود یک رابطه با ثبات بین کودک و مراقب بوجود بیاید که تا بزرگسالی ثابت باقی می ماند. دوم اینکه، رشد مدل های ذهنی یا ابزار دلبستگی که خارج از آگاهی فرد اتفاق می افتد می تواند رفتارها، افکار و احساسات او را در موقعیت های عاشقانه بعدی راهنمایی و هدایت نماید. در واقع یک رابطه دلبسته ایمن می تواند عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل کند. همه ما در جستجوی کسب امنیت و راحتی در رابطه با همسرانمان هستیم. اگر فرد چنین امنیت و راحتی را به دست آورد می تواند در مسیر امنی که توسط همسر فراهم گردیده گام بردارد و مطمئن شود که می تواند در سایر فعالیت ها نیز موفق شود. مهمترین ویژگی روابط دلبسته ، احساس امنیت و تعلق است، بطوری که فرد ، دیگر احساس تنهایی و ناراحتی نکند (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
سبک های دلبستگی در بزرگسالان
بزرگسالان چهار سبک دلبستگی دارند:
ایمن
مضطرب- نگران
فصل دوم / ادبیات پژوهش
86
تحقیرکننده
اجتنابی همراه ترس
سبک دلبستگی ایمن و مضطرب- نگران در بزرگسالان مشابه سبک دلبستگی مضطرب /
دوسوگرا در کودکان است، اما سبک دلبستگی اجتنابی/ تحقیرکننده و سبک دلبستگی اجتنابی همراه با ترس که مختص بزرگسالان است، مشابه سبک دلبستگی اجتنابی در کودکان است
(خوشابی و ابوحمزه ، .(1385
رابطه جنسی و دلبستگی
مطالعات نشان داده اند که بین سبک های دلبستگی و سبک های رابطه جنسی رابطه وجود دارد. اشخاص ایمن لذت بیشتری از رابطه جنسی احساس می کنند. اشخاص اجتنابی کمتر به مسائل جنسی توجه دارند و اغلب با افرادی رابطه جنسی برقرار می کنند که رابطه عاطفی نزدیکی با آنها ندارند. افراد دوسوگرا اغلب از در آغوش کشیدن بیشتر از عمل جنسی لذت می برند (خوشابی و ابوحمزه ، .(1385
روش های فرزند پروری و دلبستگی کودک
هرچند کودک انسان ظاهرا تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگری دارد، اینکه کودک به کدام یک از والدین دلبسته باشد و نیز شدت و کیفیت دلبستگی او ، تا حدود زیادی بستگی به رابطه فردی والدین با کودک دارد. کودک فقط به سبب کارهایی که والدین برای ارضای نیازهایشان به غذا، آب و گرما و آسودگی از درد می کنند، به آنها دلبستگی پیدا نمی کنند . مدت زمانی که کودک با هر یک از والدینش می گذراند نیز تعیین کننده کیفیت رابطه کودک با والدینش نخواهد بود. به
(اینسورث و همکاران ،.(1985
فصل دوم / ادبیات پژوهش
87
همین نحو دلبستگی کودکان به مادران شاغل شان به اندازه دلبستگی کودکانی است که مادرانشان کار نمی کنند. بنابر این کیفیت نگهداری از کودک تعیین کننده تر از کمیت آن است.
یکی از ابعاد اولیه رابطه و دلبستگی عبارت است از حساسیت، همگامی و کنش متقابل ، (به عبارت دیگر حساس و پاسخگو بودن) در برابر حالات کودک ، خواه گریه باشد ، خواه لبخند یا
حرف زدن
اشتغال مادر و مهد کودک
به نظر بالبی برای اینکه احساس دلبستگی در کودک ایجاد شود ، باید صرفا یک نفر از او مراقبت کند و در صورتی که چند نفر از کودک مراقبت کنند، در فرایند دلبستگی او خلل ایجاد می شود و کودک دچار اضطراب می گردد. این فرضیه را می توان " تک گرایی" ،" تک مادری1
نامید. دلیل دوم این است که کودکانی که به طور گروهی پرورش می یابند از توجه و علاقه کمتری برخوردار می شوند و همین امر موجب کندتر شدن رشد اجتماعی و شناختی آنها می گردد.
بهترین شکل دلبستگی در بین نوزادان مادران شاغل زمانی اتفاق می افتد که پس از به دنیا آمدن کودک، در چند ماه در خانه از او مراقبت می کند و سپس به تدریج به صورت نیمه وقت به کار خود بازمی گردد (خوشابی و ابوحمزه ، .(1985
1 – monotropy
(کاپلان ، .(2003
فصل دوم / ادبیات پژوهش 88
افسردگی مادر و تاثیر آن بر دلبستگی فرزندان
یک موضوع جالب تاثیر افسردگی مادر بر رابطه وی با فرزندش است. مادران افسرده حالات منفی بیشتری دارند و تعاملات مثبت کمتری با فرزندشان برقرار می کنند. همچنین در هنگام تعامل با فرزندانشان حساسیت کمتری دارند . بین افسردگی مادران و دلبستگی مضطربانه فرزندان از جمله دلبستگی سردرگم رابطه ای است که افسردگی مادر به پرخاشگری و گوشه گیری بعدی طفل هم منجر می شود. بین نشانه های افسردگی مادر و تعاملات ضعیف مادر و کودک و مشکلات رفتاری دوران خردسالی فرزندان هم ارتباطی هست. برای مثال اطفالی که مادرشان تا سه ماه پس از زایمان افسرده بود در یک سالگی تاخیرهایی در رشد روانی و جسمی داشتند. شواهد فراوان وجود دارد که نشان می دهد این کودکان بعدها در معرض مشکلات دلبستگی و مشکلات اجتماعی و هیجانی خواهند بود. اما افسردگی مادر چطور به کودک تاثیر می گذارد؟ اطفال مادران افسرده ممکن است حالات مادرشان را تقلید کنند. اطفال مادران افسرده غمگین تر و عصبانی تر هستند و کمتر ابراز علاقه می کنند. علاوه بر این تربیت غیراستاندارد می تواند بطور مستقیم بر رشد کودکان تاثیر بگذارد. کودکان مادران افسرده مجبورند برای دوره های طولانی غم، درماندگی ، ناامیدی ، تحریک پذیری و آشفتگی مادرشان را تحمل کنند و همین قضیه بر رشدشان تاثیر می گذارد. مادران افسرده انر ژی کافی برای مراقبت
از فرزندشان ندارند
فصل دوم / ادبیات پژوهش
89
دلبستگی و رفتارهای بعدی
در بسیاری از مطالعات بین نوع دلبستگی و رفتارها و شرایط رشدی بعدی اطفال رابطه ای است. اطفال دو ساله ای که دلبستگی توام با ایمنی داشته اند پرشورتر و با پشتکارترند و زود عصبانی نمی شوند. اطفال دارای دلبستگی توام با ایمنی در دوران خردسالی مسائل را بهتر حل می کنند. آنها بیشتر همکاری می کنند و فرامین مادرشان را راحت تر اجابت می کنند. بازی این کودکان در 18 ماهگی کیفیت بالاتری دارد و در مقایسه با بچه های پیش دبستانی دارای دلبستگی مضطربانه، توانایی کلامی بیشتری دارند.
کیفیت دلبستگی طفل به مادرش بر تمام روابط شخصی وی تاثیر می گذارد و با قابلیت بالای او در روابط میان فردی آینده اش رابطه دارد. در پیگیری اطفال تا اواسط کودکی معلوم شد کودکان پرخاشگر بیشتر همان اطفالی بودند که در 18 ماهگی دلبستگی بی نظم داشتند. درحالیکه گوشه گیری ها عموما جزء گروه دلبستگی اجتماعی بودند (سلاجقه ،.(1386
بررسی طولی گسترده ای معلوم کرد کودکانی که در بچگی دلبسته بودند توسط معلمان پیش دبستانی خود از لحاظ اعتماد به نفس ، شایستگی اجتماعی، یاریگر و محبوب بودن ، عالی ارزیابی شدند. در مقابل همسالان دلبسته دوری جو آنها بصورت منزوی و آنهایی که دلبسته مقاوم بودند مخرب و دشوار ارزیابی شدند. به نظر چندین پژوهشگر این یافته ها به معنی آن است که دلبستگی در نوباوگی باعث می شود که مهارت های شناختی ، هیجانی و اجتماعی در سال های بعدی بهبود یابند (برک ، (2001
فصل دوم / ادبیات پژوهش
90
نشانه های مشکلات دلبستگی
در موقعیت هایی که والدین به علامت های کودک پاسخ نمی دهند، دلبستگی ایمن رشد نمی کند و کودک دچار بی اعتمادی می شود. نشانه هایی که اینگونه بچه ها نشان می دهند عبارتند از:
– برقراری ارتباطات مقتضی و زودگذر
– عاطفه سطحی
– اجتناب از برقراری ارتباط چشمی
– رفتارهای تخریبی نسبت به خود و دیگران
– ضعف در برقراری ارتباط با همسالان
– بی رحمی نسبت به حیوانات
– ضعف در کنترل تکانه
– رشد ناکافی فرامن
– الگوهای تغذیه ای نامناسب
– چسبندگی به افراد دیگر
بدیهی است علت بروز این مشکلات، اختلال در رشد دلبستگی در سال های اول زندگی است
(خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
اضطراب جدایی
روبرتسون و بالبی سه مرحله واکنش به جدایی مطرح کردند:
اعتراض(مرتبط با اضطراب جدایی)
فصل دوم / ادبیات پژوهش
91
ناامیدی(مرتبط با سوگ و عزاداری)
انکار( مرتبط با سازوکارهای دفاعی به ویژه واپس زنی).
بالبی معتقد است نوزادان و کودکان ، هنگام استرس و یا عدم حضور شخص مورد دلبستگی ، دچار اضطراب می شوند.
از نقطه نظر بالبی ، اضطراب جدایی ناشی از تجربیات مخرب خانوادگی است. تهدیدهای مکرر به ترک یا طرد توسط والدین ، بیماری خواهر و برادر و والدین یا مرگ آنها بخصوص اگر کودک خودش را مسئول این حوادث بداند، از جمله فشارهای روانی مخربی است که بر دلبستگی کودک تاثیر تعیین کننده ای دارد (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
علل دلبستگی توام با ایمنی و مضطربانه
چرا بعضی از بچه ها دلبستگی توام با ایمنی دارند و بعضی دیگر دلبستگی مضطربانه؟ مهمترین دلیل تفاوت دلبستگی کودکان ، حساسیت مادر یا بطور کلی حساسیت مراقب می باشد که عبارتست از توجه مادر یا مراقب به حالت طفل، تغییر صحیح این حالات و پاسخدهی سریع و مناسب به آنها مادران اطفال دارای دلبستگی توام با ایمنی فرزندانشان ارتباط و درگیری بیشتری دارند به علایم و حالات آنها بیشتر پاسخ می دهند، پاسخ های مناسب بیشتری می دهند و رفتارهای مثبت بیشتری را انجام می دهند تا مادران اطفالی که دلبستگی مضطربانه دارند . از سوی دیگر بین تداوم نداشتن حساسیت و ناهماهنگی رفتارهای مادر و دلبستگی مضطربانه نیز رابطه وجود دارد. اطفالی که در وضعیت عجیب رفتارهای اجتنابی قرار دارند،مادران عصبانی غضب آلود و تحریک پذیر دارند که پیوسته با خواسته های فرزندانشان مخالفت می کنند و مزاحم کارهای طفل می شوند و دائم دستورات شفاهی می دهند (اینسورث و همکاران ، .(1987
(کاپلان ، .(2003
فصل دوم / ادبیات پژوهش
92
بهترین صفت برای مادران کودکان مقاوم، صفت دمدمی بودن است. سپس اگر حساسیت یک عامل کلیدی است باید بتوانیم با آموزش حساسیت به والدین احتمال ایجاد دلبستگی توام با ایمنی
را افزایش دهیم
دلبستگی و آسیب شناسی روانی
در 1973 زمانی که بالبی کتاب جدایی، اضطراب و خشم را منتشر کرد ، این سوال را مطرح نمود که آیا ارتباطی بین دلبستگی نا ایمن و آسیب شناسی روانی1 وجود دارد. او توانست برای چنین ارتباطی بین گذر هراسی2 و دلبستگی دوسوگرا قرائتی پیدا کند. او همچنین ارتباطی بین الگوهای دلبستگی نا ایمن و انواع هراس های دوران کودکی پیدا کرد. برای مثال حیوان هراسی3
و مدرسه هراسی4 را نیز ناشی از اضطراب جدایی کودک و والد در نظر گرفت.
او با مطالعات بیشتر توانست بین دلبستگی نا ایمن و اختلالات رفتاری (مثل رفتار ضد اجتماعی)در سنین پیش دبستانی یا دبستانی نیز ارتباطی پیدا کند. گرینبرگ5 این رفتارهای مشکل ساز را راهکاری برای برانگیختن فرد مراقبت کننده،تعبیر نمود.
گلدبرگ(1997) 6 نیز بین الگوهای دلبستگی نا ایمن – آشفته و بیماری های مزمن ارتباطی پیدا کرد.
مطالعات نشان داده اند کودکانی که در سنین پایین مورد سوء استفاده یا غفلت قرار گرفته اند بیشتر دلبستگی های نا ایمن نشان داده اند.
1- psychopathology 2 – Agora phobia 3 – zoo phobia 4 – school phobia
5 – Greenberg, M.
6 – Goldberg, G.
(خوشابی و
فصل دوم / ادبیات پژوهش
93
نوزادانی که والدین شان از افسردگی یا اسکیزوفرنی رنج می بردند نیز مورد مطالعه قرار گرفتند و نتایج نشان داد که بیماری والدین یک عامل خطرساز برای رشد دلبستگی نوزادان محسوب می شود.
بین الگوهای دلبستگی نوزادان و تغییر در فرایندهای فیزیولوژیکی، نظام ایمنی و هورمونی نوزاد نیز ارتباطی مشاهده شده است.بنابراین ممکن است بین الگوهای دلبستگی و بیماری های روان تنی1 نیز ارتباط وجود داشته باشد.
دلبستگی ناایمن و دلبستگی آشفته در نوزادان و کودکان خردسال با اختلال شخصیت مرزی2،
گذرهراس (بعد از یک تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی )، اقدام به خودکشی در نوجوانی ،افسردگی،آسیب پذیری در برابر بیماری های روانی، اسکیزوفرنی نیز مرتبط است
(خوشابی و ابوحمزه ، . (1385
استرس و مقابله با آن
به نظر بالبی سبک های دلبستگی مشاهده شده در دوران نوزادی ، در قوانین و راهکارهای مقابله با استرس در بزرگسالی منعکس می شود . نوزادان ایمن مراقبینی داشته اند که کاملا به نیازهای آنان پاسخ می دهند . لذا پیامی که از آنها گرفته اند این است که می توانند نگرانی های خود را بیان کنند و از دیگری کمک بخواهند اما نوزادان نا ایمن مراقبینی داشته اند که کمتر
پاسخگو بوده اند، در نتیجه یادگرفته اند که احساسات منفی خود را سرکوب کنند
ابوحمزه ، . (1385
1- psychosomatic 2 – borderline
فصل دوم / ادبیات پژوهش
94
نظریه اختلال دلبستگی
روان شناسان رشد بر این عقیده اند که الگوهای دلبستگی که توسط مری اینسورث تعریف شده (ایمن، اجتنابی، دوسوگرا) الگوهایی انطباقی را نشان می دهند که به نظر می رسد از نوزادان و والدین غیر بیمار به دست آمده است. بر همین اساس الگوی دلبستگی اجتنابی یک راهکار رفتاری است که در آن کودکان می توانند رفتار دلبستگی خود را با نگرش های والدین خود سازگار نمایند. با استفاده از این روش آنها می توانند رابطه خود با والدین را ادامه دهند اگرچه فاصله ای را بین خود و آنها حفظ می کنند و به این روش آرام بمانند. به دلیل اینکه تمایل آنها بر نزدیک شدن به والد اغلب توسط والد طرد می گردد آنها یاد می گیرند که چنین رفتارهایی را بازداری کنند و دیگر نشان دهند (مثل گریه کردن،صدا زدن،دنبال کردن…) به نظر می رسد این الگوی رفتاری بهترین روش برای کم کردن استرس ناشی از طرد است این روش همچنین می تواند والد را برانگیزد تا به سمت کودک برود. اما کودکانی که الگوهای دلبسته نا ایمن را به صورت افراطی نشان می دهند دچار اختلالات عاطفی و شناخت می گردند. بعضی از این نوزادان رفتارهای پرخاشگرانه نشان می دهند و گاهی در نوجوانی دچار پارانویا1 می شوند . به نظر گریتندن2 کودکانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند فرایندهای شناختی را برای دفاع در برابر عواطف خود به کار می برند درحالی که فرایندهای عاطفی در کودکان دلبسته نا ایمن – دوسوگرا آنقدر فعال است که توانایی شناختی آنها را کاهش می دهد (خوشابی و ابوحمزه ، . ( 1385
1 – paranoid
2 -Grittenden, J.A.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
95
اختلالات وابستگی
اختلالات وابستگی یا پاتولوژی زیستی – روانی – اجتماعی مشخص هستند که از محرومیت مادری ، فقدان مراقبت توسط مادر یا یک فرد مراقب ناشی می شود. سندرم های عدم رشد و نمو، کوتولگی روانی- اجتماعی، اختلال اضطراب جدایی، اختلال شخصیت دوری گزین،اختلالات افسردگی، بزهکاری،مسایل تحصیلی،و هوش فردی به تجارب منفی وابستگی ربط داده شده اند.
وقتی کمبود مراقبت مادری به دلیل بیماری روانی مادر ، یا بستری شدن طولانی کودک در موسسات یا مرگ فرد مورد دلبستگی اساسی وجود دارد، طفل دچار آسیب روانی می گردد
(کاپلان ، .(2003
طبقه بندی دلبستگی در راهنمای تشخیص ICD
در ICD اختلالات دلبستگی در طبقه سایر اختلالت نوزادی، کودکی یا نوجوانی آورده شده اند و به دو نوع مهار شده1 و مهار نشده2 تقسیم شده است.
بر اساس ICD دلبستگی مهار شده(نوع ( I ناظر بر کودکانی است که به بزرگسالان تمایلی نشان نمی دهند و نسبت به اشخاص مورد دلبستگی با دوسوگرایی و ترس واکنش نشان می دهند. در نوع II (مهار نشده) ، خصوصیات متضاد نوع I را می بینیم : بدین معنا که این کودکان به راحتی دلبسته می شوند و به اشخاص متعددی دلبستگی پیدا می کنند. هرکدام از این دو نوع رفتار می تواند به عنوان پیامد هیجان افراطی ناشی از تنبیهات بدنی شدید، غفلت و بی توجهی نسبت به کودک یا نادیده گرفتن و یا ناشی از تغییر شخص مورد دلبستگی باشد
(خوشابی و ابوحمزه ، .(1385
1 – inhibited type 2 – disinhibited
فصل دوم / ادبیات پژوهش
96
تعریف سلامت روان
بحث درباره سلامتی و بیماری مدتهاست که توجه پژوهشگران را به خود مشغول کرده است
æ شاید هیچ موضوعی به اندازه سلامتی ، ذهن انسان را به خود مشغول نکرده باشد. جای تعجب هم نیست چون زندگی و رفاه مردم تا حد زیادی به حالات جسمی و روانی آنها وابسته است.
بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته، هیچ فردی در مقابل آن مصونیت ندارد
æ خطری است که بشر را مرتبا تهدید می کند. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیر افکار غلط وخرافات را در مورد بیماری های روانی کنار گذاشته و نشان داده که اگر این بیماری ها را مانند سایر بیماری ها زود تشخیص داده و درمان کنیم به همان نسبت از مزمن شدن وعوارض آن کاسته خواهد شد. بیماری های روانی مانند سایر بیماری ها قابل درمان و پیشگیری هستند ودر صورتی که ریشه کن نشوند مانند علف هرز رشد می کنند ).
رشد سریع جمعیت، شهر نشینی، تغییر عادات و رسوم سنتی و… باعث بروز روز افزون استرس ها و مسائل روانی، اجتماعی وشیوع بالای اختلالات شده که این اختلالات آثار سوء اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی را موجب شده و باعث شده که مسئولان و مردم به بهداشت روانی توجه پیدا کنند .
براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت عبارت است از: "رفاه کامل جسمانی ، روانی و اجتماعی ونه بیماری یا ناتوانی" با این که تاکید هر سه بعد سلامتی لازم ومکمل یکدیگرند ، هیچ دلیل وتوجیه علمی، اخلاقی، اجتماعی وجود ندارد که یکی از ابعاد بر دیگری ارجحیت داشته و ابعاد دیگر از آن جمله بهداشت روانی نامیده گرفته شود (تنهایی ، .(1385
فصل دوم / ادبیات پژوهش
97
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون وهماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند طبق تعریفی که این سازمان ارائه می دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی تامین سلامت روان است تا به مدد آن بتوان قوا واستعداد های روانی را پرورش داد. در واقع بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است :
-1 حفظ و تامین سلامت روان
-2 ریشه کن ساختن عوامل بیماری زا و پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی
-3 ایجاد زمینه مساعد برای رشد و شکفتن شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آنها ( میلانی فر، .( 1382
روانکاوان و طرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیل) از شخصیت ایده آل صحبت می کنند وخود1 را میانجی بین خواسته های نهاد2 و کنترل و مواخذه فرا خود3 می دانند و بهنجاری را میانجیگری صحیح و منطقی بین دو قدرت "نهاد" و "فرا خود" عنوان می کنند.
روان کاوان درمراحل مختلف رشد روانی و عملکرد صحیح و خالی از تعارف ایگو، استفاده از مکانیزم های دفاعی سازنده در ضربه ها و فشارهای شدید را دلیل بر سلامت و تعادل روان می دانند.
لوینسون4 وهمکاران، سلامتی روان را این طور تعریف کرده اند : "سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد
1 -ego 2 -id
3 -super ego
4 – Levinson, D. A.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
98
ومخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن حائز اهمیت است. " (به نقل از میلانی فر، . (1382
کارل مننجر1 می گوید : " سلامت روان عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش در حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر او به طور کامل شود. ) " به نقل از
میلانی فر، . (1382
طبق تعریف واتسون2 موسس مکتب رفتار گرایی "رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط ودر نتیجه نیازهای اصلی وضروری او می شود. پاولف معتقد است که رفتار عادی، رفتاری است متعادل3 که به خوبی می_ تواند در مقابل استرس ها مقاومت کند ( به نقل از میلانی فر ، . (1382
تعریف گنیز برگ4 در مورد بهداشت روانی عبارت است از : تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط بخصوص در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار، تفریح (به نقل از میلانی فر، . (1382
سلامت روان عبارت است از حالتی از بهزیستی و این احساس در فرد که می تواند با جامعه کنار بیاید و موقعیت های شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایت بخش است (کاپلان ،
. (2003
از تعاریف فوق چنین استنباط می شود که بهداشت روانی ، علمی است برای بهزیستی و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه، دانشگاه، محیط کار و نظایر آن را دربرمی گیرد. در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است و تا هنگامی که حیثیت و شخصیت فرد برقرار نشود سلامت فکر و تعادل
1 – Menninger ,K 2 – Watson 3 – equilibrated
4 – Ginsburg, T. M.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
99
روان و بهبود در روابط انسانی معنی و مفهومی نخواهد داشت. روی این اصل بهداشت روانی را دانش یا هنری می دانند که به افراد کمک می کند که با ایجاد روش های صحیح روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری حاصل نموده و برای حل مشکلات از راههای مطلوب اقدام نمایند.
بهداشت روان نه تنها نبود بیماری روانی را در نظر دارد، بلکه به سطحی از عملکرد معتقد است که فرد با خود و سبک زندگیش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع تصور بر این است که فرد باید بر زندگیش مسلط باشد و فقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که
درباره خود یا زندگیش مساله ساز است تغییر دهد .
در سال 1959 یهودا (به نقل از حقیقی ، (1381 مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد :
الف / نگرش مثبت به خود ب/ میزان رشد، تحول و خود شکوفایی
ج/ عملکرد روانی یکپارچه د/ خود مختاری یا استقلال شخصی
ه/ درک صحیح از واقعیت و/ تسلط بر محیط
از نظر اسمیت همه این موارد، مفاهیم اصلی یکسانی را در برداشتند، بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای برشمردن این گونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی براساس اصول زیر انتخاب شود :
الف_ نشان دادن ارزش های مثبت بشری ب_ داشتن قابلیت اندازه گیری و تشخیص ج_ داشتن ارتباط با نظریه شخصیت
در مرتبط بودن با بافت های اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شده اند.
( گنجی ، .(1378
فصل دوم / ادبیات پژوهش
100
امروز مفهوم کنارآمدن به منزله ملاک سلامت روانی به نوشته های رشته های تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است (اسمیت ، 1961 به نقل از حقیقی ، . (1381
رویکردهای مختلف سلامت روان
رویکرد زیستی نگری
رویکرد زیست شناختی، در مطالعه رفتار انسان بیشترین اهمیت را برای ساختار ارگانیزم قائل می شوند و این مکتب، بیشتر بر بیماری های روانی توجه دارد نه سلامت روان. و
بیماری های روانی را جزء سایر بیماری ها به حساب می آورد ( گنجی، . (1378
رویکرد تحلیل روانی
مکتب روانکاوی معتقد است که بهداشت، یعنی کنش متقابل و موزون بین سه ساخت مختلف شخصیت: نهاد، خود و فرا خود.
اگر بین نهاد و من برتر تعارض به وجود آید بیماری روانی ظاهر می شود ودر حالت عدم تعادل فرد احساس تنش می کند و برای حفظ خود ابزارهایی را به وجود می آورد که مکانیزم
روانی نامیده می شود
رویکرد رفتار گرایی
مکتب رفتارگرایی معتقد است که بهداشت سلامت روانی به محرکها و محیط وابسته است.
بدین ترتیب ، از دید رفتارگرایان بیماری روانی، رفتاری است که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. به طور کلی از دید رفتار گرایی، کسی دارای بهداشت روانی است که رفتارش با محیط
فصل دوم / ادبیات پژوهش
101
معینی، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد / بر سازگاری فرد بامحیط تاکید دارد ( گنجی ،
.(1378
واتسون، معتقد است که رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است که موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفتار نیازهای اصلی و ضروری می باشد (میلانی فر، .(1382
رویکرد انسان گرایی :
این دیدگاه معتقد است که بهداشت روانی یعنی ارضای نیازهای سطح پایین و رسیدن به سطح خود شکوفایی . هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیازهای سطح پایین نگه دارد واز خود شکوفایی او جلوگیری کند، اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد. یکی از مشهورترین انسانگرایان ، "آبراهام مازلو"1 معتقد است که برای داشتن سلامت روانی باید تا اندازه ای انعطاف پذیر بود، با واقعیت آن قدر فاصله گرفت که بتوان بیشترین خود مختاری ( فردیت و مسئولیت) را به دست آورد. این فاصله گرفتن با رها شدن از واقعیت به معنی بی علاقگی یا طرد نیست، بلکه شبیه تحلیل، کسب آگاهی و قبول تجربه روانی و ذهنی فرد است (گنجی ، .(1378
طبق نظر "راجرز"2 یکی دیگر از انسانگرایان مشهور، بیماری روانی یا عدم بهداشت روانی بر اثر پذیرفته شدن برخی از رفتارها به وجود می آید. در واقع همه رفتارها پذیرفته نمی شوند وهمه رفتارها مورد تائید دیگران قرار نمی گیرند. این عدم پذیرش بین تصویری که فرد از خود دارد (( خویشتن پنداری)) و تصویری که واقعیت برای او فراهم می آورد، انحراف ایجاد می کند.
اینجاست که شخص، وسایل پوشاندن واقعیت را خلق می کند و بدین وسیله سازگاری و بقاء برای خود را ممکن می سازد (گنجی ،.(1378
1 – Maslow,A
2 – Rogers
(گنجی ، . (1378
فصل دوم / ادبیات پژوهش
102
کارل یاسپرزا(1883 -1969) 1،روانپزشک و فیلسوف آلمانی، توصیفی از "دنیای شخص"
– نحوه تفکر و احساس خود- ارائه کرده است که می تواند بهنجار یا نابهنجار باشد. طبق تعریف یاسپرزا، دنیای شخص زمانی نابهنجار است که :
(1ناشی از اختلال است که در همه جا نابهنجار شمرده می شود، مثل اسکیزوفرنی
(2 وقتی شخصی را از نظر هیجانی از دیگران جدا می سازد
(3 زمانی که احساس ایمنی مادی و معنوی به شخص نمی دهد (به نقل از رجب پور، . (1386
رویکرد بوم شناسی :
دیدگاه بوم شناسی که به مطالعه محیطهای زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط این موجودات با یکدیگر و با محیط می پردازد معتقد است که عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سر و صدا، آلودگی هوا، افزایش جمعیت، کوچکی محل سکونت و به خطر افتادن حریم، میتوانند بهداشت روانی فرد را به خطر اندازند. بنابراین، اگر شرایط محیطی مساعد و مناسب باشد و فرد
بتواند سازگاری یابد، دارای سلامت روانی خواهد بود
نظریه گلدشتاین
گلدشتاین(1939)2 معتقد است که شخص سالم و هنجار کسی است که گرایش به خودشکوفایی و تحقق خود دارد و از آشفتگی ناشی از حملات محیط خارجی مضطرب نمیشود،
æ از این پیروزی لذت می برد. وی شخصیت سالم را مستلزم هماهنگ بودن تشکیلات دستگاه بدن
æ وحدت و هماهنگی ، تداوم و تعادل دستگاه ارگانیسم می داند (به نقل از رجب پور . (1386
1- Yasperssa, K.
2 – Goldstein, J. A.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
103
رویکرد هستیگرایی
نگرش ویکتور فرانکل1 به سلامت روان بر اراده تاکید میکند. جستجوی معنا مستلزم پذیرفتن مسئولیت شخص است. هیچ کس و هیچ چیز به بزرگی انسان معنا نمیدهد مگر خودش.
انسان باید با احساس مسئولیت آزادانه با شرایط هستی و زندگی روبرو شود و معنایی در آن بیابد. به نظر فرانکل ماهیت وجودی انسان از سه عنصر : معنویت، آزادی و مسئولیت تشکیل شده است و سلامت روان مستلزم تجربه شخصی این سه عامل است. معیار سنجش معنادار بودن زندگی کیفیت آن است نه کمیت آن. سلامت روان یعنی از مرز توجه به خود گذشتن ، از خود فراتر رفتن و جذب معنا و منظوری شدن (به نقل از رجب پور ،. (138 6
رویکرد شناختی
طبق این دید گاه، سلامت روان داشتن سازگاری خوب یا احساس خوب داشتن است. بویژه هنگامی که این نوع سازگاری یا احساس با معیارهای جامعهای که فرد در آن زندگی میکند همخوانی داشته باشد (رجب پور،(1386
بر اساس نظریه ویلیام گلاسر2 انسان سالم کسی است که واقعیت را انکار نکند و درد و رنج موقعیتها را با انکار کردن نادیده نگیرد. بلکه با واقعیتها به صورت واقعگرایانه روبرو شود، هویت موفق داشته باشد. یعنی عشق و محبت بورزد و هم عشق و محبت دریافت کند و هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تایید کنند. مسئولیت زندگی در رفتارش را بپذیرد (پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت روانی است).
1- Freckle, V
2 -Glasser,W
(شولتز، .(1383
فصل دوم / ادبیات پژوهش
104
واقعیت درمانی گلاسر بر سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در درستی رفتار و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است و چنانچه این سه اصل تحقق یابد، نشانگر سلامت روانی است (رجب پور، .(1386
به اعتقاد پرلز1 کسانی که از سلامت روان برخوردار هستند با واقعیت خود و در عالم بیرون ، کاملاًً در ارتباط هستند، چنین اشخاصی در نتیجه شناخت کامل خود به جای اینکه در پی
تصویری آرمانی از خویشتن باشند می توانند خود راستین خویش را اعتلا بخشند
نظریه یونگ2
از دیدگاه یونگ افراد سالم از شخصیتی برخوردارند که یونگ آن را شخصیتی مشترک، خوانده است. چون دیگر هیچ جنبه شخصیت به تنهایی حاکم نیست، یکتایی فرد ناپدید میشود و دیگر چنین اشخاصی را نمی توان متعلق به یک سنخ روانی دانست (رجب پور ، .(1386
نظریه اریکسون
اریکسون سلامت روان شناختی را نتیجه عملکرد قدرتمند و قوی "من" میداند. "من" عنوان مفهومی است که نشان دهنده توانایی یکپارچه سازی اعمال و تجارب خاص بصورت انطباقی و سازشی است. "من" تنظیمکننده درونی روان است که تجارب فرد را سازماندهی میکند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای "نهاد" و "من برتر" حمایت میکند. هنگامیکه رشد انسان و سازماندهی اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود، در هر کدام از مراحل رشد روانی- حرکتی، تواناییها و استعدادهای شخص ظهور مینماید. در واقع به عقیده اریکسون سلامت روان شناختی
1 -Perls, J.
2 – Jung, K.G.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
105
هر فرد به همان اندازه است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کند (رجب پور، . (1386
تاریخچه بهداشت روان
بهداشت روانی از پیشینه ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه ای کوتاه به لحاظ علمی برخوردار است. با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص "سعادت" داد سخن می اندندر صرفاً در سال 1908 بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تاسیس گردید. در سال 1919 "جامعه ملی سلامت روان" 1 تشکیل شد که به تدریج به "کمیته بین المللی سلامت روان" 2 تبدیل شد. و
نشریه ای با نام "سلامت روان" منتشر شد تا یافته های جدید را از سراسر جهان گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست اندرکاران این حوزه را تسهیل نماید. نمود کنونی سلامت روان را می توان در روان شناسی جامعه نگر و مراکز بهداشت روانی جامعه نگر یافت که با هدف 3 نوع پیشگیری در سطح وسیع و اجتماعی فعالیت دارد:
-1 جلوگیری از بروز اختلال های روانی (پیشگیری نخستین)
-2 تشخیص و درمان زودهنگام (پیشگیری ثانوی)
-3 کمک به معضلات و مشکلات ناشی از ابتلاء به اختلال های روانی (پیشگیری ثالث) (به
نقل از رجب پور،.(1386
1 mental health national community 2 mental health international comity
فصل دوم / ادبیات پژوهش
106
اهمیت موضوع بهداشت روانی
با پیشرفت علم پزشکی موفقیتهای چشمگیری در زمینه حفظ سلامت بدن، کاستن از مرگ و میر و بالا بردن حد متوسط طول عمر حاصل شده است، ولی بی توجهی نسبت به بهداشت روانی، سبب گشته تا مسائل روانی قد علم کنند و بر تعداد موارد اختلالات روانی به طور بارزی افزوده شود. به طور تخمینی امروز 400 میلیون نفر از اختلالات روانی و مغزی و مسائل روانی رنج می برند.
اکنون سازمان جهانی بهداشت و بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیده اند که فراموش کردن و غافل شدن از بهداشت روانی، یکی از خطاهای بزرگ نظام بهداشتی محسوب می شود و هر برنامه بهداشتی بدون در نظر گرفتن رفاه روانی جامعه با شکست مواجه خواهد شد. باید قبول کنیم که زمان توجه به بهداشت روان فرا رسیده است و سلامتی بدون سلامت روان وجود ندارد (تنهایی ، .(1385
اصول بهداشت روانی
هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و این منظور به وسیله ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می گردد. بنابراین برای هر فرد لازم است که با اصول بهداشت روانی آشنایی داشته باشد. اصول بهداشت روانی عبارت است از:
-1 احترام به شخصیت خود و دیگران
-2 شناخت محدودیتهای خود و دیگران
-3 پی بردن به علل رفتار
-4 درک اینکه رفتار، تابع تمامیت فرد است.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
107
-5 شناسایی احتیاجات اولیهای که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان میگردد (شاملو، .(1366
خصوصیات افراد سالم
جوانان تمایل درونی دارند که هر چه را که بالقوه می توانند باشند، بشوند و استعدادهای درونی خود را شکوفا نمایند، که پیامد آن احساس رشد، بلوغ و سلامت روان خواهد بود
(خدایاری، . (1377
بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی، افراد دارای سلامت روانی دارای خصوصیات زیر هستند:
آنان احساس راحتی میکنند، خود را آنگونه که هستند میپذیرند، از استعدادهای خود بهرهمند میشوند، نگرانی و ترس و اضطراب و حسادت کمی دارند و دارای اعتماد به نفس هستند. نظام ارزشی آنان از تجارب شخصی خودشان سرچشمه می گیرد. احساس خوبی نسبت به دیگران دارند، به علایق افراد دیگر توجه می کنند و نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند .
محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می دهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند (بنی جمالی و واحدی، .(1370
مدرسه و سلامت روانی
مدرسه جایی است که در سلامت روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان نقش مهمی ایفا می کند.
باید بپذیریم که مسئولیت اولیای مدرسه به پرورش قوای عضلانی و آشنا ساختن دانش آموزان به ارزش های شناختی، اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود، بلکه مربیان مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگار و تامین بلوغ عاطفی و سلامت روانی کودکان و نوجوانان نیز هستند .
فصل دوم / ادبیات پژوهش
108
به نظر گلاسر ، نظام تعلیم و تربیت مدرسه باید چنان باشد که در آن هر دانش آموزی بتواند دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس ارزشمندی را تجربه کند. معلمی که به مقام انسانی کودکان و نوجوانان ارج می نهد و نیاز به جلب توجه و محبت آنها را در مسیر صحیح هدایت می کند، هم چنین معلمی که خالصانه سعی دارد آنچه را که می داند به دانش آموزان بیاموزد، نه تنها نیازهای روانی آنان را ارضا می نماید، بلکه برقراری روابط صحیح عاطفی، سازگاری با دیگران و مسئولیت پذیری را نیز به ایشان می آموزد. در چنین فضای تربیتی افراد به بلوغ عاطفی می رسند و از لحاظ روانی سالم بار می آیند.
از جمله عوامل موثر در سلامت روانی کودک و نوجوان ، تصویر مثبتی است که از خود در ذهن دارد. تصویر فرد از خود تحت تاثیر عوامل اجتماعی و ارزیابی های دیگران از او شکل می گیرد و تکامل می یابد. تجارب و ارزیابی هایی که دال بر پذیرش فرد باشند این احساس را به وی می دهند که با ارزش و مفید است و برعکس تجارب تحقیرکننده موجب احساس حقارت و بی ارزشی در فرد می گردند. در صورتی که مربیان مدارس در عین صحبت کردن و احترام به نوجوانان، رفتار ناپسندش را گوشزد کنند، خویشتن پنداری او رشد پیدا می کند و بدون احساس حقارت و بی ارزش بودن، نادرستی رفتار خود را می پذیرد (رجب پور، .(1386
بهداشت روانی و اهمیت پیشگیری اولیه در مدارس
علم سلامت روان، شاخه ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلالات روانی و حفظ شیوههای بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سروکار دارد. علم سلامت روان فرایندی همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می یابد. این علم چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحول هماهنگ و زندگی موثر و کارآمد سعی می کند از طریق آموزش به کارکنان
(سیف ،.(1384
فصل دوم / ادبیات پژوهش
109
بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلالات روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، محیطهایی کاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (ساپتیگتون به نقل از رجب پور ، .(1386
تعریف پیشرفت تحصیلی
پیشرفت تحصیلی ، محصول نهایی فرایند یادگیری فعال است که با کمک آموزش و فعالیت های تربیتی انجام می گیرد (گیج1 و برلاینر2، .(1374
سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه نتایج حاصل با هدف های آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری در این باره که آیا فعالیت های آموزشی معلم و کوشش های یادگیری
دانش آموزان به نتایج مطلوبی انجامیده است و به چه میزانی است
1- Gage, J.
2 – Berliner, L.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
110
پیشینه پژوهش
دلبستگی و سلامت
تئوری بالبی تاثیر آشکاری بر دامنه وسیعی از وقایع زندگی دارد، موضوعات مرتبط با زندگی
æ مرگ،رفتارهای فیزیکی و احساسی، رشد هنجاری و غیر هنجاری و فقدان شخصیت و روابط میان فردی. در تمام این حوزه های زندگی ، به نظر می آید که مدل های عملی دلبستگی، روشی را که مردم محرک تنش زا را ارزشیابی می کنند و با آن کنار می آیند و همچنین واکنش احساسی به این وقایع را شکل می دهد.
دلبستگی کودک به والدین ، نقش مهمی در رشد بهنجار کودک دارد. رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان متاثر از دو نوع مراقبت مادر است. بسیاری از اختلالات روانی ناشی از آسیب دیدگی های پیوند دلبستگی است. اکثر افرادی که از اختلالات روانی رنج می برند، از ایجاد پیوندهای عاطفی با دیگران عاجزند. عدم شکل گیری رابطه دلبستگی در طول 3 سال اول زندگی، جدایی از دلبستگی در محدوده سنی 3 تا 4 سالگی به مدت طولانی، و تغییر چهره دلبستگی در دوره حساس شکل گیری دلبستگی، از عوامل ایجاد آسیب های عاطفی و روانی در کودکان است (بالبی ، 1998به نقل از خدایاری ، .(1377
در نتیجه، به نظر می رسد که دلبستگی ایمن منبع درونی باشد که سازگاری را آسان می کند
æ سلامتی را در زمان استرس افزایش می دهد. این نقش تطابقی از سه منبع اصلی می تواند به دست آید. اولین منبع، ارزشیابی شناختی فرد ایمن از جهان است. نگرش خوش بینانه ای که فرد ایمن از زندگی دارد و اعتماد نسبت به جهان ممکن است به عنوان یک سپر علیه مشکلات غیرمنتظره عمل کند. علاوه بر این فرد ایمن به ارزیابی موقعیت تنش زا در اصطلاح بی خطر
فصل دوم / ادبیات پژوهش
111
تمایل دارد ، که به نظر می آید برای انطباق ساختاری و مدیریت استرس لازم باشد.دومین منبع ، ترمیم روشی است که فرد ایمن به وسیله آن دیدگاهش را سازمان می دهد.
میکالینسر1 دریافت که فرد ایمن خودش را با اصطلاحات مثبت توصیف میکند و ویژگی های منفی اش را می پذیرد و طرحواره های مختلفش با هم هماهنگی دارند و اختلاف نسبتا کمی بین آنها وجود دارد . دید مثبت فرد ایمن نسبت به خودش باعث می شود فرد احساس کنترل برای مقابله با مشکلات زندگی را داشته باشد و توانایی آنها برای سازمان دادن تجارب درون طرحواره های2 مختلف خود به آنها اجازه می دهد که استرس را کنترل کند و مانع گسترش آن به داخل ساختار خود شود. به علاوه ، همبستگی ساختاری آنها در زمانی که در رسیدن به استانداردهای فردی خودشان شکست می خورند مانع تجربه استرس می شود .
منبع سوم نگرش فرد ایمن درباره پردازش اطلاعات و فعالیت های شناختی است . میکالینسر دریافت که فرد ایمن نگرش مثبتی در جهت پردازش اطلاعات دارد. مخصوصا ، این نگرش در تلاش فرد ایمن برای جستجوی اطلاعات ، تحمل بالای آنها در حوادث غیرقابل پیش بینی، اختلال و ابهام روشن می شود و بی میلی آنها برای تصدیق عقاید خشک، و تمایل آنها برای اینکه شواهد جدید را داخل ساخت شناختی اش هماهنگ کند هنگامی که می خواهد قضاوت اجتماعی کند. جستجو برای اطلاعات جدید و یکپارچگی اطلاعات جدید داخل طرحواره فرد، یادگیری مهارت های مناسب تر برای حل و کنار آمدن با مشکلات زندگی را آسانتر می کند (میکالینسر،
1997 به نقل از سیمپسون، . (1998
بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد. والدین حساس و احساس امنیت در کودک پایه ای برای سلامت روانی وی می باشد. به نظر بالبی رابطه نا ایمن
1 – Mikulincer, A. 2 -schema
فصل دوم / ادبیات پژوهش
112
موجب بی اعتمادی، مشکل در هماهنگی و حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه می شود (خوشابی و ابوحمزه ،.(1385
بر طبق نظر بالبی والدین به حمایت خود در سرتاسر کودکی ادامه می دهند و مدل عملی درونی کودک از تاریخ تعامل متقابل با مراقب بر ادراکات آنها از وقایع اجتماعی و انتظارات راجع به ارتباطات تاثیر می گذارد.
ادامه تعامل والد- کودک، بین کیفیت دلبستگی بچه در کودکی میانی و هیجان بعدی و سازگاری او ، عامل میانجی مهمی است.
کودک ایمن قادر به کمک گرفتن از والدین به عنوان پایگاه امنی در شرایط استرس آمیز است
(کرنز1 و ریچاردسون2 ، . (2005
بالبی((1988 معتقد است والدینی که پاسخگو،یاری دهنده ، قابل دسترسی و قابل دوست داشتن باشند در مواقع نیاز بتوانند آسایش و حمایت لازم را برای کودک فراهم کنند، سلامت روانی آینده کودک خود را تضمین خواهند کرد. وی می گوید عشق مادری در دوره نوزادی و کودکی برای سلامت روانی همانند ویتامین ها و پروتئین ها برای سلامت جسمانی ، ضروری است (خوشابی و ابوحمزه ، . (1385
به اعتقاد اریکسون اگر مادر رفتاری طردکننده ، بی توجه و بی ثبات داشته باشد ، کودک نگرش بی اعتمادی را پرورش خواهد داد ومظنون ، ترسو و مضطرب خواهد شد (شولتز ، . (1383
مطالعات درباره دلبستگی در سال های دانشگاه و در جوانی نشان داده که دلبستگی ایمن با بهبودپذیری بالای خود، اعتماد به نفس بالا ، و برقراری ارتباط با دیگران به آسانی مرتبط است.
1 – Kerns, K.A .
2 – Richardson, R.A .
فصل دوم / ادبیات پژوهش
113
مقایسه جوانان با سبک های مختلف نشان داد که جوانان ایمن آسان تر ارتباطاتی را برقرار می کنند که شادی بخش،دوستانه، قابل اعتماد و طولانی باشند.آنها نسبتا کمتر تنهایی مزمن را گزارش می کنند ودلبستگی اجتنابی با عدم اعتماد به دیگران ، فاصله گرفتن از آنان، تنهایی و بیماری ارتباط دارد. دلبستگی اجتنابی همچنین با اضطراب و استرس مرتبط است (کولین ، . (1996
شواهد نشان می دهند که نوع خاصی از نا امنی در پیش بینی سطح مشکلات رفتاری مهم است. کودکان با الگوهای دلبستگی ناایمن در سن پیش دبستانی و دبستان به طور معنا داری
نسبتاً بیشتر به عنوان برونگرا و پرخاشگر رتبه بندی شدند (کرنز و ریچاردسون، .(2005
یافته های گیوانی لیوتی1 نشان می دهد که دلبستگی نا ایمن در افزایش آسیب پذیری به اختلال های تجزیه ای موثر است و افرادی که دچار اختلال چند شخصیتی بودند در کودکی به صورت نا ایمن دلبسته شده بودند.
ویلکینسون2 و والفورد(2001) 3 نقش دلبستگی ، روان رنجوری ، برون گرایی و وقایع مثبت و منفی زندگی در درماندگی و سلامت روان شناختی نوجوانان بررسی کردند و نتایج نشان داد که کیفیت دلبستگی به والدین در افزایش سلامت و کاهش درماندگی موثر است.
طلائیان((1382 گزارش کرد که کیفیت دلبستگی با سلامت روانی بالاتر و افسردگی پائین تر رابطه دارد.
بر طبق تحقیق برینگل و همکاران(1992)4 ، افراد با سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا نسبت به افراد با سبک دلبستگی ایمن ، والدینی سرد و مشکلات خانوادگی بیشتری داشتند.
1 – Liotti, G
2 -Wilkinson, R.B. 3 -Walford, W. A 4 -Beringl, G. R
فصل دوم / ادبیات پژوهش
114
تحقیقات موره و لیونگ(2002)1 نشان داد افراد با سبک دلبستگی ایمن نسبت به افراد با سبک دلبستگی ناایمن کمتر تنها و منزوی هستند و همچنین استرس کمتری دارند.
در برخی از مطالعات نیز سعی شده است که ارتباط طولانی مدت بین دلبستگی و بهزیستی روانی مورد بررسی قرار گیرد. ازجمله کوباک و هازن(1991) 2 نشانه های افسردگی را دوبار با فاصله زمانی اندازه گیری کردند و دریافتند کودکان دلبسته ناایمن دربار دوم اندازه گیری ، میزان بیشتری از نشانه های افسردگی را نشان می دهند (به نقل از کولین ، .(1996
دلبستگی و هویت
هورنای معتقد به اهمیت سالهای اولیه کودکی در شکل دهی شخصیت بزرگسال بود و اینکه نیروهای اجتماعی در کودکی، نه نیروهای زیستی ، بر رشد شخصیت تاثیر دارند. نه مراحل رشد همگانی وجود دارد و نه تعارض های اجتناب ناپذیر کودکی، بلکه رابطه اجتماعی موجود بین کودک و والدین او عامل اصلی است.
هورنای تصور می کرد که نیاز ایمنی3 بر کودکی حاکم است که منظور وی از آن ، نیاز به امنیت و رهایی از ترس بود. اینکه آیا کودک احساس امنیت و فقدان ترس را تجربه کند، در تعیین به هنجار بودن رشد شخصیت او اهمیت دارد. امنیت کودک کاملا بستگی دارد به اینکه چگونه والدین با او برخورد می کنند. نشان ندادن گرمی و محبت به کودک، شیوه عمده ای است که والدین به وسیله آن امنیت را تضعیف نموده و یا از آن جلوگیری می کنند. او معتقد بود مادام که کودکان احساس کنند آنها را دوست دارند و از این رو ایمن هستند ، می توانند بیشتر مواردی را
1 – Moore, S & Leung, C 2 – Kobak & Hazen 3 – safety need
فصل دوم / ادبیات پژوهش
115
که معمولاً آسیب زا تصور می شوند، مانند از شیر گرفتن ناگهانی، گاه و بی گاه کتک خوردن و … را تحمل کنند بدون اینکه اثر بد محسوسی داشته باشند (شولتز، .(1383
اریکسون درمرحله اعتماد در برابر بی اعتمادی، بیان می کند که اگر دراین مرحله مادر به نیازهای کودک حساس باشد و آنهارا برطرف کند و در چارچوب محیط اجتماعی قابل اعتماد خود به احساس باثباتی از قابل اعتماد بودن خود نیز دست یافته باشد، می تواند احساس اعتماد واطمینان به محیط را که لازمه پیدایش احساس هویت1 درمراحل بعدی است، به کودک خود منتقل و در او بارور سازد (شولتز ، . (1383
جدایی یا فقدان چهره های مهم _ نگاره های دلبستگی _ درمراحل اولیه زندگی یکی از اساسی ترین موانعی است که شکل گیری هویت در نوجوانی و یکپارچه سازی آن را در بزرگسالی دشوار می سازد (برینگر2، 1974 به نقل از برزونسکی، .(2003
البته فرایند تشکیل هویت، فرایندی مادام العمر است و جوانان برای کسب آمادگی برای این توانمندی مراحل زیر را پشت سر می گذارند:
روابط اولیه فرد یا افراد مراقبت کننده در دوره کودکی، روابط اولیه با همسالان در دوره نوجوانی، و در نهایت ورود به دوران بزرگسالی که در حالت بهینه ، افراد در آن توانایی برقراری روابط صمیمی درازمدت همراه با اعتماد متقابل را کسب می کنند و از سلامت و بهزیستی شخصی حمایت و آن را تقویت می کنند (دانشپور، .(1386
دستاوردها و فضایلی که فرد در مراحل پیشین کسب کرده ،در تحکیم بنای هویت سالم نقش دارند. همانند سازی و هویت یابی سالم نوجوان از میزان توفیق او در کودکی در نیل به امید و
1 – sense of identity
2 – Beringer, G. B.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
116
اعتماد، اراده و خودگردانی ، هدفمندی وابتکار عمل، و صلاحیت و پشتکار متاثر است (رفیعی،
.(1381
ریچ و سیگل(2002)1 دریافتند که دلبستگی ایمن با رشد بالای ایگو مرتبط است.
هوگ و برگیوس(2002)2 بیان کردند که افراد با هویت کسب شده سطوح بالاتری از دلبستگی ایمن را نشان دادند(برنان3 ، .(1998
تحقیق زیرمن(2002)4 نشان داد که دلبستگی ایمن ارتباط مثبت با هویت موفق دارد ، در حالی که دلبستگی نا ایمن با هویت مغشوش ارتباط دارد.
آرمسدن و گرینبرگ((1998 در پژوهشی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که کیفیت دلبستگی به والدین و همسالان با سلامت روانی نوجوانان ، شکل گیری هویت ، کنار آمدن با بحران های مختلف و رضایت از زندگی ارتباط معنا دار دارد.
نتایج تحقیق نگهبان سلامی((1384 نشان داد که بین دلبستگی ایمن با سبک هویت هنجاری و تعهد هویت رابطه مثبت معنادار و بین دلبستگی ایمن با سبک هویت سردرگم/اجتنابی رابطه منفی معنادار وجود دارد. همچنین بین دلبستگی ناایمن با سبک هویت اطلاعاتی و تعهد هویت رابطه منفی معنادار و دلبستگی نا ایمن با سبک هویت هنجاری و سردرگم رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
1 – Reich & Siegel 2 – Hoegh & Bourgeois
3 – Breman, S .L. 4 – Zimmermann, P
فصل دوم / ادبیات پژوهش
117
هویت و سلامت روان
نوجوانی زمانی مناسب برای شکل دهی هویت (احساس و مفهومی از خود) است که تاریخچه و گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی در بزرگسالی را در هم می آمیزد.
به اعتقاد اریکسون اگر فرایند هویت یابی نوجوان مختل شود، او دچار آشفتگی هویت یا آشفتگی نقش اجتماعی1 خود خواهد شد که به اعتقاد اریکسون می تواند موجب بزهکاری2 ،
اختلال درهویت جنسی3 ، وحملات روان پریشانه گردد (رفیعی ، .(1381
به اعتقاد گلسر افراد با هویت ناموفق دچار تنهایی و بی کسی تا آخرین درجه آن می شوند، درحالی که افراد موفق به شکل سازنده به مبارزه ادامه می دهند و موفقیت های یکدیگر را تقویت می کنند. افراد ناموفق در زندگی روزمره مشکلات متعددی دارند و در برخورد با واقعیت های زندگی دچار مسائلی می شوند که برایشان نگران کننده، اضطراب آور، بی محتوا و افسردگی آور است (شفیع آبادی ، .(1387
بسیاری از اختلالات نوجوانی را می توان در سردرگمی هویت یافت که خطر آن سردرگمی نقش است. اریکسون معتقد است که بزهکاری ، اختلالات هویتی مربوط به جنسیت، و دوره های پسیکوتیک مرزی، ممکن است از این سردرگمی ناشی شوند . سردرگمی نقش ممکن است خود را در رفتارهای نابهنجاری نظیر فرار از خانه، اعمال مجرمانه، ویسکوز، آشکار نشان دهد و مشکلات درهویت جنسی ونقش جنسی ممکن است دراین دوره ظاهر شود (کاپلان ،.(2003
1 – role identity 2 – delinquency 3 -gender identity
فصل دوم / ادبیات پژوهش
118
به نظر اریکسون ، هویت نشان نشاط روانی است و هویت در مقابل سردرگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانان است (میلانی فر، .(1370
مارسیا نیز بیان کرد که بین هویت و سلامت روانی ارتباط وجود دارد. وی مطرح می کند که پایگاه هویت موفق، سالمترین پایگاه است چون شخص توانایی خوبی برای سازگاری با محیط دارد ( ادبی، . (1379
مطالعات مارسیا نشان داده که افراد با هویت کسب شده، فعالیت های شناختی و عملکردی شان درموقعیت استرس خوب است و نسبت به دیگر نوع هویت ها، در مواقع استرس عقلانی و منطقی تر عمل می کنند ( کروگر، .(1996
برزونسکی((2003 در یک مطالعه روی نقش تعهد در ارتباط بین سبک های هویت و متغیرهای سلامت شخصی بیان کرد که تعهد به طور مستقیم با متغیرهای مربوط به سلامت در ارتباط است.
پاشا و همکاران (1382) در تحقیق خود روی رابطه بین پایگاه های هویت و بهداشت روانی جوانان نتیجه گرفتند که افرادی که از پایگاه هویت موفق بر خوردارند از سلامت روانی بیشتری نیز برخوردارند.
شیخ روحانی((1378 در تحقیق خود با عنوان بررسی رابطه وضعیت هویت و اضطراب نتیجه گرفت که اضطراب در پایگاه های فاقد تعهد (دیررس و سردرگم) به طور معنا داری بالاتر از میانگین اضطراب در پایگاه های دارای تعهد (موفق/زودرس) است .
فصل دوم / ادبیات پژوهش
119
ادبی((1379 در بررسی رابطه پایگاه هویت و سلامت روان در اوایل نوجوانی به این نتیجه رسید که افراد با هویت مغشوش و دیررس نسبت به افراد با هویت موفق و زودرس از سلامت روانی کمتری برخوردارند .
آزمایش مقایسه ای جورجنسون(2009) 1 روی افراد با اختلال شخصیت مرزی و افراد سالم نشان داد که بیشتر از نصف((%59 بیماران با اختلال مرزی دارای هویت اجتنابی/ سردرگم بودند در حالی که این میزان در افراد سالم %12 بود .
تحقیق برزونسکی (2007) در ارتباط بین فرایندهای شناختی و سبک های پردازش هویت نشان داد که افراد با سبک هویت اطلاعاتی ، مسائل و اطلاعات را به صورت عقلانی پردازش می کنند .
غضنفری (1382) دریافت که سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری و تعهد با سلامت روانی ؛ افسردگی ، اضطراب ، اختلال در عملکرد اجتماعی و نشانه های جسمانی رابطه معنی دار دارند که شدت رابطه برای سبک هنجاری بیشتر است. سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با سلامت روانی و مقیاس های فرعی آن رابطه منفی دارد .
نتایج پژوهش سعادتی شامیر (1383) بیانگر وجود رابطه معنی دار مثبت بین سبک های هویت با سلامت عمومی است. بین سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی و عملکرد اجتماعی همبستگی معنی دار منفی و بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی واختلال در عملکرد اجتماعی وابستگی معنی دار مثبت وجود دارد .
1 – Jorgensen, C.R.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
120
ولیراس1 و باسما(2005) 2 دریافتند که ارتباط منفی معنی دار بین سلامت روان شناختی و هویت اجتنابی/ سردرگم وجود دارد .
هویت و پیشرفت تحصیلی
متاسفانه پژوهشی چندانی که ارتباط هویت و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده باشد ، به دست نیامد .
طبق تحقیقات انجام شده توسط فارسی نژاد و همکاران((1383 روی دانشجویان، نتایج نشان داد که سبک هویت اطلاعاتی اثر مستقیم مثبت بر پیشرفت تحصیلی دارد در حالی که هویت سردرگم/ اجتنابی اثر منفی بر پیشرفت تحصیلی دارد .
یافته های جاکوبسا3 و دمبو(2004) 4 نشان داد که دانش آموزان با سبک هویت اطلاعاتی نسبت به دیگر سبک های هویت تمایل بیشتری به پیشرفت مهارت های مطالعه دارند و از خودکارآمدی تحصیلی بالاتری برخوردارند .
دلبستگی و پیشرفت تحصیلی
متاسفانه پژوهشی که به طور مستقیم ارتباط دلبستگی و پیشرفت تحصیلی را مورد بررسی قرار داده باشد ، به دست نیامد ولی برخی از پژوهش ها به طور غیر مستقیم به بیان تایید کیفیت دلبستگی بر پیشرفت تحصیلی پرداخته اند. طبق تحقیقات انجام شده نوزادان و کودکان 12 تا 18
ماهه دلبسته ایمن ، حساس تر و کنجکاو تر از کودکان دلبسته نا ایمن هستند و نوزادانی که به
1- Vleioras, G
2 – Bosma, A.H
3- Jakubowski, T.G
4 – Sembo, M.H
فصل دوم / ادبیات پژوهش
121
عنوان دلبسته ایمن شناخته شده اند،سه تا پنج سال بعد و حتی در سن ورود به مدرسه ، اعتماد به نفس بیشتری از خود نشان داده و در حل مسائل مشتاقانه تر عمل می کنند.
همچنین معلوم شده اگر عوامل هوش و طبقه اجتماعی که بر پیشرفت تحصیلی موثرند کنترل شوند، کودکان دلبسته ایمن در سنین نوجوانی در مدرسه عملکرد بهتری دارند و بیشتر متکی به خود هستند (جاکوبسن ، .(1997 همینطور نوجوان دلبسته ایمن، مهارت های ذهنی بیشتری دارند و از مهارت هایشان در حل مسائل بهتر استفاده می کنند (لبسکی ، گارداکو و هرنسایر،1984به نقل از حقیقی، 1381بنابراین،). کودکان دلبسته ایمن، احتمالاً پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به کودکان دلبسته نا ایمن دارند.
فصل دوم / ادبیات پژوهش
122
جمع بندی
در بخش اول فصل به موضوع هویت و سبک های هویت پرداخته شد و از هویت به عنوان یک مفهوم درونی و ذهنی که هر فرد از خود به عنوان یک شخص دارد و در واقع خود اساسی و مستمر اوست که دلبستگی به والدین نیز در شکل گیری آن موثرند یاد گردید.دیدگاه نظریه پردازان مختلف بحث شد. در ادامه، نظریه، انواع سبک های هویت و تعهد هویت از دیدگاه برزونسکی که یکی از پرکارترین افراد در زمینه سبک های هویت است مورد بررسی قرار گرفت.
نقش عوامل متعدد فردی و بین فردی در هویت ، ارزیابی هویت و انواع دیگر آن از دیگر مطالبی بود که بحث گردید.
در بخش دوم این فصل دلبستگی به عنوان نوعی عشق به والدین و کودک و یک پیوند عاطفی میان مادر و کودک که از دوران کودکی شکل می گیرد و در سلامت روان و شکل گیری هویت فرد در سال های آتی تاثیری شگرفت دارد، مورد بحث قرار گرفت. درباره دیدگاه رویکرد های مختلف به سبک دلبستگی بحث شد. از بالبی به عنوان یکی از پرکارترین افراد در حوزه دلبستگی نام برده شد و به بررسی نظام، روش و مفاهیم اساسی نظام او که شامل رفتار غریزی، مفهوم دلبستگی و انواع روش هایی که برای ارزیابی آن در کودکان و بزرگسالان وجود دارد را مورد بحث قرار دادیم .دلبستگی در نوجوانی و همچنین چگونگی آن در بزرگسالی و عوامل تاثیرگذار بر ایمنی دلبستگی را مطرح نمودیم و سپس ثبات دلبستگی و جنبه های تحولی آن، همچنین اختلالات دلبستگی را مورد بحث قرار داده شد.
فصل دوم / ادبیات پژوهش 123
در بخش سوم فصل مطالبی در رابطه با سلامت روان و تاریخچه واهمیت آن در زندگی افراد آورده شد. دیدگاه نظریه پردازان مختلف درباره سلامت روان بحث شد و در آخر خصوصیات افراد سالم ارائه شد.
در بخش آخر فصل به طور مجزا به ارائه پیشبینه تجربی و تحقیقاتی که در زمینه دلبستگی و سبک های هویت و پژوهش های مربوط به ارتباط این دو با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی بود، پرداخته شد.
با توجه به مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش مطرح شده به نظر میرسد که بین سبکهای دلبستگی با سلامت روان رابطه وجود دارد و شاید بتوان سبک های هویت و میزان تعهد هویت نوجوانان را با توجه به سبک دلبستگی آنها پیش بینی کرد.
۴١٢
فصل سوم
روش پژوهش
فصل سوم / روش پژوهش
125
در این فصل ابتدا طرح پژوهش، جامعه آماری تحقیق ، نمونه و روش نمونه گیری آن شرح داده شده است و سپس توضیحات لازم درباره ابزارهای مورد استفاده ، اعتبار ابزارها و نحوه اجرا و نمره گذاری آنها ارائه گردیده است و در انتها روش های آماری مورد استفاده در تحلیل داده ها آورده شده است.
طرح تحقیق
از آنجا که این پژوهش به شناخت و فهم بهتر تاثیر کیفیت سبک دلبستگی و سبک هویت نوجوانان بر سلامت روان و پیشرفت تحصیلی می انجامد و اطلاعات و یافته های جدیدی بر دانش موجود در این زمینه افزوده می شود، در زمره پژوهش های بنیادی است و از سوی دیگر به دلیل اینکه می توان از نتایج آن در زمینه تعلیم و تربیت استفاده کرد به نوعی پژوهش کاربردی محسوب می شود.
طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است که هدف آن پی بردن به تغییرات متغیرهای ملاک مانند سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی بر اساس متغیرهای پیش بین مانند سبک های هویت و سبک های دلبستگی است.
جامعه آماری ، نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری :
جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل است از کلیه دانش آموزان پیش دانشگاهی دختر مدارس دولتی شهر اصفهان ، که در کلیه گرایش های انسانی ، تجربی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی
87 – 88 مشغول تحصیل هستند .
N = 1632
فصل سوم / روش پژوهش
126
نمونه تحقیق :
حجم نمونه با توجه به جمعیت آماری و جدول کرجسی و مورگان(1970) 1 برابر با 322 به دست آمد که با احتساب افت احتمالی، حجم نمونه به 355 افزایش یافت ، درنهایت با کسر پرسشنامه های ناقص ، نمونه آماری به حجم 343 کاهش یافت.
روش نمونه گیری :
در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده ، بدین صورت که ابتدا چهار مدرسه به صورت تصادفی از منطقه یک ( پگاه ، فاطمیه ، ریحانه ، حجاب ) و چهار مدرسه از منطقه دو ( فجر، صدیقه کبری ، شهید بهشتی ، توحید ) انتخاب شدند، آنگاه حجم نمونه در هر منطقه و هر مدرسه به تناسب تعداد کل آنها نسبت به کل جامعه مشخص شد. در نهایت از هر مدرسه چند کلاس به صورت تصادفی انتخاب شد و دانش آموزان به پرسشنامه ها پاسخ دادند.
روش اجرای تحقیق :
پس از اخذ مجوزهای لازم و هماهنگی با مدیران مدارس پیش دانشگاهی که به صورت تصادفی در نمونه مورد مطالعه قرار گرفته بودند مراجعه شد. پس از آشنایی مقدماتی و برقراری ارتباط با دانش آموزان، نکاتی راجع به مقیاس ها، هدف و ضرورت دقت در پاسخگویی و اهمیت همکاری آن ها ارائه شد. سه پرسشنامه همزمان در اختیار دانش آموزان قرار گرفت.
توضیحات لازم در خصوص نحوه پاسخگویی به سوالات ارائه گردید و از آنها خواسته شد تا به تمامی سئوالات پاسخ دهند. به سوالات دانش آموزان بدون القای پاسخی خاص جواب داده شد.
1- Kerjcie & Morgan
فصل سوم / روش پژوهش
127
پس از اینکه دانش آموزان پرسشنامه ها را تکمیل نمودند، پرسشنامه ها جمع آوری شدند. زمان لازم برای پاسخگویی به سئوالات پرسشنامه ها به طور متوسط 45 دقیقه بود.
ابزارهای جمع آوری داده ها
در این تحقیق از سه پرسشنامه برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است:
پرسشنامه سبک هویت ( ( ISI
پرسشنامه بازنگری شده مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ((GHQ
-1 پرسشنامه سبک هویت : (ISI )
این پرسشنامه در سال (1989) توسط برزونسکی در امریکا تهیه شد و در سال((1997 توسط خودش مورد تجدید قرار گرفت. این پرسشنامه دارای 40 جمله است و قابلیت اجرای گروهی دارد. آزمودنی ها با خواندن هر ماده بر اساس یک مقیاس لیکرت 5 درجه ای میزان موافقت و مخالفت خود را در هر ماده مشخص می کنند. در این پیوستار عدد 1 بیانگر اصلا شبیه من نیست، عدد 2 بیانگر تقریبا شبیه من نیست، عدد 3 بیانگر نظری ندارم ، عدد 4 بیانگر تقریبا شبیه من است و عدد 5 بیانگر کاملا شبیه من است.
این پرسشنامه یک پرسشنامه مداد و کاغذی است که سه سبک هویت متفاوت را اندازه گیری می کند. سبک هویت اطلاعاتی (سوالات: 2، 5، 6، 16، 18، 25، 26، 30، 33، 35، (37 ، سبک هویت هنجاری (سوالات: 4، 10، 19، 21، 23، 28، 32، 34، (40 ، سبک هویت سردرگم/اجتنابی 3)، 8، 13، 17، 24، 27، 29، 31، 36، (38 و سوالات: 1، 7، 9، 11، 12، 14، 15، 20، 22، 39 (سوالات 11،9، 14،
فصل سوم / روش پژوهش
128
20 معکوس نمره گذاری می شوند.) ، مربوط به مقیاس تعهد است که برای تحلیل ثانویه استفاده می شود و یک سبک هویتی محسوب نمی شود.
روایی و پایایی پرسشنامه سبک هویت(: (ISI
برزونسکی((1992 پایایی درونی (ضریب آلفا) این ابزار را برای مقیاس اطلاعاتی 0/62 ، برای مقیاس هنجاری 0/66 و برای مقیاس سردرگم/اجتنابی 0/73 گزارش کرد.
در مطالعه وایت و همکاران(1998)1 ضرایب آلفا برای مقیاس سردرگم/اجتنابی 0/77، بیشتر از مقیاس هنجاری 0/67 و مقیاس اطلاعاتی 0/64 گزارش شده است.
غضنفری (1382) روایی پرسشنامه را به روش تحلیل عاملی و روایی همزمان با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی محاسبه کرد و با استفاده از آلفای کرونباخ نشان داد که آزمون از همسانی درونی مناسبی برخوردار است. وی ضریب آلفا برای سبک هویت اطلاعاتی 0/65، برای سبک هویت هنجاری 0/51، برای سبک هویت سردرگم/اجتنابی 0/63 و برای تعهد هویت 0/57
گزارش کرد.
آقاجانی((1380 روایی پرسشنامه را با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه کرد و کمترین ضریب آلفا برای سبک هویت سردرگم/اجتنابی 0/69 و بالاترین ضریب را برای تعهد 0/76 به دست آورد (به نقل از سلاجقه ،.(1386
سلاجقه((1386 با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش دو نیمه کردن پایایی آزمون را مورد بررسی قرار داد. ضرایب به دست آمده به ترتیب 0/78 و 0/77 بود.
1- Withe,J.M.& et al
فصل سوم / روش پژوهش
129
به منظور بررسی پایایی پرسشنامه سبک های هویت در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از خرده مقیاسها محاسبه شدنتایج. حاکی از پایایی درونی نسبتاٌ خوب سبک های هویت است. ضریب آلفا برای سبک هویت اطلاعاتی 0/63، سبک هویت هنجاری 0/56،
سبک هویت سردرگم/اجتنابی 0/61 و تعهد 0/71 به دست آمد.
-1 پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید : (1990)
این پرسشنامه شامل خود ـ ارزیابی از مهارت های ایجاد روابط و خود ـ توصیفی شیوه شکل دهی به دلبستگی های نزدیک است و مشتمل بر 18 ماده است که توسط علامت گذاری روی یک مقیاس 5 درجه ای از نوع لیکرت برای هر ماده (که از =1اصلاً ویژگی من نیست تا
=5کاملاً ویژگی من است) سنجیده می شود. تحلیل عوامل 3 خرده مقیاس 6 ماده ای را مشخص می سازد. کولینز و رید بر پایه توصیف هایی که در پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازن و شیور در مورد سه سبک اصلی دلبستگی وجود داشت، مواد پرسشنامه خود را تدارک دیده اند.
زیر مقیاس اضطراب1 با دلبستگی ناایمن دوسوگرا مطابقت دارد و زیر مقیاس نزدیک بودن2
یک بعد دو قطبی است که اساساً توصیف های ایمن و اجتنابی را در مقابل هم قرار می دهد (فینی و نولر،(1992 بنابراین نزدیک بودن در تطابق با دلبستگی می باشد و زیر مقیاس وابستگی3 را می توان تقریباٌ عکس دلبستگی اجتنابی قرار داد (حمیدی ،.(1382
1- Anxiety ( A) 2- Close (C) 3 – Dependence (D )
فصل سوم / روش پژوهش
130
سبک دلبستگی ایمن با سوالات 1، 6، 8، 12، 13، 17 و سبک دلبستگی اجتنابی با سوالات 2، 5، 7، 14، 16، 18 و سبک دلبستگی دوسوگرا با سوالات 3، 4، 9، 10، 11، 15، سنجیده می شوند.(سوالات 2، 7، 8، 13، 16، 17 و 18 به صورت معکوس نمره گذاری می شوند.)
روایی و پایایی پرسشنامه سبک دلبستگی :
کولینز و رید (1990)نشان دادند که زیر مقیاسهای نزدیک بودن ، وابستگی و اضطراب در فاصله زمانی 2 ماه و حتی 8 ماه پایدار ماندند. با توجه به اینکه مقادیر آلفای کرونباخ در تمامی موارد مساوی یا بیش از 0/80 است، میزان قابلیت اعتماد به دست آمده بالا است.
در ایران نیز میزان پایایی با استفاده از روش آزمون ـ آزمون مجدد به صورت همبستگی بین دو اجرا بر روی نمونه ای با حجم 100 نفر آزمودنی نتایج حاصل از دوبار اجرای این پرسشنامه با فاصله زمانی یک ماه از یکدیگر بیانگر آن بود که تفاوت بین دو اجرای مقیاس ها C,D,A در RAAS معنادار نبوده است و این آزمون در سطح %95 قابل اعتماد است، اما با توجه به همیستگی بین نتایج دو اجرا، زیر مقیاس A قابل اعتمادترین (r=0/75) است و در درجه بعدی زیرمقیاس C قابل اعتماد است (r=0/75) وD کمترین میزان پایایی را در بین این سه زیر مقیاس دارا بوده است .(r=0/47) از سوی دیگر با محاسبه آلفای کرونباخ مشخص گردید که زیر مقیاس اضطراب (A) بیشترین پایایی (0/74) و وابستگی (D) کمترین پایایی((0/28 را دارد و پایایی زیرمقیاس نزدیک بودن در حدمتوسط (0/52) است که نتایج با بررسی از طریق بازآزمایی هماهنگ بوده است (حمیدی،.(1382
به منظور بررسی پایایی پرسشنامه سبک های دلبستگی در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از خرده مقیاسها محاسبه شد.نتایج حاکی از ضریب آلفای (0/62) برای
فصل سوم / روش پژوهش
131
سبک دلبستگی ایمن، (0/53) سبک دلبستگی اجتنابی و((0/73 برای سبک دلبستگی دوسوگرا است.
-2 پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ : (GHQ )
از این پرسشنامه جهت سنجش سلامت روان آزمودنی ها استفاده شده است. گلدبرگ (1972)
پرسشنامه سلامت عمومی را برای اختلالات روانی غیر سایکوتیک در مراکز درمانی و جامعه طراحی و تدوین نموده است. فرم اصلی این پرسشنامه مشتمل بر 60 سوال است که در پژوهش حاضر از فرم 28 سوالی پرسشنامه استفاده شده. پرسشنامه مذکور دارای 4 مقیاس است که هر مقیاس 7 سوال دارد.
چهار مقیاس پرسشنامه سلامت عمومی عبارتند از: نشانه های بدنی (سوالات 1 تا (7،
اضطراب و بی خوابی (سوالات 8 تا (14 ، کنش وری اجتماعی (سوالات 15 تا (21 و افسردگی
(سوالات 22 تا .(28 از مجموع نمرات نیز یک نمره کلی به دست می آید.
فصل سوم / روش پژوهش
132
روایی و پایایی پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ :
اعتباریابی و تحلیل آماری مواد نسخه فارسی پرسشنامه 28 ماده ای سلامت عمومی گلدبرگ، برمبنای نمره گذاری لیکرت با استفاده از نرم افزار SPSS توسط هومن (1376) در دانشگاه تربیت معلم انجام گرفته است و نتایج نشان دهنده ضریب هماهنگی درونی مربوط به نمرات خام
æ استاندارد شده مقیاس 28 ماده ای سلامت عمومی بر مبنای فرمول آنها کرونباخ به ترتیب %84
æ %83 برآورد شده است.
دستجردی (1377) طی تحقیقی تحت عنوان"هنجاریابی آزمون سلامت عمومی برای دانشجویان مرکز تربیت معلم"ضریب همبستگی برای کل خرده مقیاس های آزمونی را برابر
0/84 گزارش کرده است و میرخشی (1375) طی پژوهشی با عنوان"بررسی رابطه رضایت از زندگی زناشویی و سلامت روان"آلفای کرونباخ را برابر 0/92 ارزیابی کرد (به نقل از ادبی، .(1379
روایی پرسشنامه سلامت عمومی بیشتر بر نوعی روایی سازه است که از طریق محاسبه ضریب همبستگی آن، با سایر ابزارهای مشابه که برای اختلالات روانی کارایی داشته اند،تعیین گردیده است. شواهد مربوط به روایی سازه تا حدودی جنبه عقلانی و جنبه آماری و تجربی دارد و به منظور تعیین درجه مطلوبیت و روایی پرسشنامه سلامت عمومی، اندازه های دو شاخص حساسیت و ویژگی آن نیز مشخص است. حساسیت پرسشنامه سلامت عمومی عبارت است از نسبت تشخیص صحیح بیماران و ویژگی آن عبارت است از نسبت تشخیص درست و صحیح افراد از بیمار است (ادبی ،.(1379
فصل سوم / روش پژوهش
133
گلدبرگ و ویلیافر(1989) 1 در تحلیل 43 بررسی، حساسیت این پرسشنامه را 0/84 و ویژگی آن را 0/82 گزارش نمودند (به نقل از رجب پور، .(1386
یعقوبی و همکاران (1374)، حساسیت 0/86 و ویژگی 0/82، ضریب پایایی بازآزمایی و آلفای کرونباخ 0/88 را گزارش کردند.
پایایی پرسشنامه توسط پالاهنگ ، نصر اصفهانی و براهنی (1375)، 0/91 محاسبه شده است و حساسیت و ویژگی و میزان کلی اشتباه به ترتیب : 0/88 ، 0/79 ، 0/16 به دست آمده است (به
نقل از رجب پور، .(1386
روش های آماری
_ روش های آمار توصیفی :
در قسمت توصیف داده ها و اطلاعات گردآوری شده ، روش هایی که بر حسب ویژگی های آنها در فرضیه ها مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از : جداول توزیع فراوانی ، نمودارهای ستونی ، محاسبه شاخص های مرکزی ، پراکندگی نظیر میانگین ، واریانس ، انحراف استاندارد.
_ روش های آمار استنباطی :
در این بخش با توجه به سوال های تحقیق ، از فنون رگرسیون چند متغیری استفاده شد، زیرا این امکان را به دانشمند علوم رفتاری می دهد که با استفاده از دو یا چند متغیر مستقل ، نمره های یک متغیر وابسته را با دقت و توفیق بیشتری نسبت به اطلاعات حاصل از یک متغیر مستقل پیش بینی کند. بنابراین، برای تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شد.
1- Viliafer, L.
۴١٣
فصل چهارم
یافته های پژوهش
فصل چهارم / یافته های پژوهش
135
مقدمه
موضوع پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. پرسشنامه مربوط به سبک هویت از سه خرده مقیاس سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی به علاوه خرده مقیاس تعهد هویت تشکیل شده است. از طریق پرسشنامه سبک دلبستگی سه خرده مقیاس سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی دوسوگرا اندازه گیری شد. با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی نیز چهار خرده مقیاس نشانه های بدنی، اضطراب و بی خوابی، کنش وری اجتماعی و افسردگی و از مجموع نمرات نیز یک نمره کلی به دست آمد.
بعد از اجرای هر یک از آزمون ها، ورود نمره ها به رایانه با توجه به ملاک و مقیاس های نمره گذاری مربوط به هر یک انجام گرفت و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد.
در این فصل شاخص های توصیفی میانگین، فراوانی، انحراف استاندارد و همچنین ضرایب همبستگی متغیرها گزارش می شود. سپس نتایج تحلیل استنباطی داده های پژوهش که از طریق رگرسیون چند متغیره انجام شده است، ارائه می شود. هدف از تحلیل های استنباطی فراهم کردن پاسخ مستدل برای سوال های پژوهش است.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
136
در این فصل، ابتدا شاخص های آماری مربوط به توصیف داده ها ارائه شده است ، سپس در بخش تحلیل داده ها، فرضیه های پژوهش با آزمون های آماری مناسب بررسی شده است.
محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام گرفته است.
الف) توصیف داده ها
شاخص های توصیفی نمرات پرسشنامه سلامت روان و خرده مقیاسهای آن در جدول 4- 1
ارائه شده است.
جدول:4-1 شاخصهای توصیفی نمرات سلامت روان و خرده مقیاسهای آن
شاخص آماری
تعداد
میانگین
انحراف
خرده مقیاس
استاندارد
جسمانی
325
6/12
3/89
اضطرابی- خواب
325
8/36
4/70
کارکرد اجتماعی
325
9/01
4/15
افسردگی
325
6/39
5/49
سلامت روان کل
325
29/89
14/79
نتایج جدول 4- 1 نشان می دهد که بالاترین میانگین مربوط به خرده مقیاس کارکرد اجتماعی و پایین ترین میانگین مربوط به خرده مقیاس جسمانی است. توجه به این نکته ضروری است که افزایش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان پایین است.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
137
شاخص های توصیفی نمرات پرسشنامه سبک های دلبستگی در جدول 4- 2 ارائه شده است.
جدول :4-2 شاخصهای توصیفی نمرات سبک های دلبستگی
شاخص آماری
تعداد
میانگین
انحراف
سبک دلبستگی
استاندارد
سبک ایمن
325
24/10
3/97
سبک اجتنابی
325
15/29
3/97
سبک دو سوگرا
325
18/24
5/88
نتایج جدول 4-2 نشان مـی دهـد کـه بـالاترین میـانگین مربـوط بـه سـبک دلبسـتگی ایمـن و پایین ترین میانگین مربوط به سبک دلبستگی اجتنابی است.
شاخص های توصیفی نمرات پرسشنامه سبک های هویت در جدول 4- 3 ارائه شده است.
جدول :4-3 شاخصهای توصیفی نمرات سبک های هویت
شاخص آماری
تعداد
میانگین
انحراف
سبک هویت
استاندارد
سبک اطلاعاتی
325
38/61
6/21
سبک هنجاری
325
32/44
5/13
سبک سردرگم
325
27/55
6/65
تعهد
325
35/94
6/88
فصل چهارم / یافته های پژوهش
138
نتایج جدول 4- 3 نشان می دهد که بالاترین میانگین مربوط به سبک هویت اطلاعاتی و پایین ترین میانگین مربوط به سبک هویت سردرگم/ آشفته است.
شاخص های توصیفی نمرات معدل (پیشرفت تحصیلی) دانش آموزان در جدول 4- 4 ارائه شده است.
جدول :4-4 شاخصهای توصیفی نمرات پیشرفت تحصیلی
شاخص آماری
تعداد
میانگین
انحراف
استاندارد
پیشرفت تحصیلی
323
16/63
1/58
ب) تحلیل داده ها
فرضیه :1 بین سبک های هویت و سلامت روان رابطه وجود دارد.
به منظور بررسی این فرضیه ، ضرایب همبستگی پیرسون بین نمرات سبک های هویت و سلامت روان دانش آموزان محاسبه شد و سپس آزمون معنی داری ضرایب همبستگی انجام شد.
نتایج در جدول 4- 5 ارائه شده است.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
139
جدول : 4-5 نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های هویت و سلامت روان
شاخص آماری
تعداد
ضریب
سطح
ضریب
همبستگی
معنی داری
تعیین
اطلاعاتی- سلامت روان
325
-0/201
0/001
4/04
هنجاری – سلامت روان
325
-0/329
0/001
10/82
سردرگم – سلامت روان
325
0/090
0/105
–
تعهد – سلامت روان
325
-0/395
0/001
15/60
نتایج جدول 4- 5 نشان میدهد که ضرایب همبستگی محاسبه شده بین نمرات سبک هویت اطلاعاتی و سلامت روان کل (-0/201) ، سبک هویت هنجاری و سلامت روان کل (-0/329) و
تعهد و سلامت روان کل (-0/395) در سطح کمتر از 0/001 معنادار است. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های هویت اطلاعاتی ، هنجاری و تعهد با سلامت روان دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد، اما بین سبک هویت سردرگم با سلامت روان رابطه معنی دار وجود ندارد. با توجه به اینکه این رابطه منفی است، با افزایش نمرات سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، نمره سلامت روان دانش آموزان کاهش می یابد و بالعکس. با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان بالا است. با افزایش نمرات سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، سلامت روان دانش آموزان افزایش می یابد. ضرایب تعیین محاسبه شده نشانگر آن است که بطور کلی به ترتیب تعهد (15/60) ، سبک هویت هنجاری
فصل چهارم / یافته های پژوهش
140
(10/82) و سبک هویت اطلاعاتی (4/04) درصد تغییرات سلامت روان دانش آموزان را تبیین می کنند.
با توجه به وجود رابطه معنی دار بین سبک های هویت و سلامت روان به منظور بررسی این سئوال که کدامیک از سبک های هویت پیش بینی کننده بهتری برای سلامت روان دانش آموزان است از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری (گام به گام) استفاده شد. خلاصه نتایج حاصل در جدول 4-6 ارائه شده است.
جدول : 4-6 خلاصه نتایج معنی داری مدل رگرسیون برای پیش بینی سلامت روان
مدل
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه
R
R2
F
سطح
آزادی
معنیداری
گام اول
رگرسیون
11064/63
1
0/395
0/156
59/66
0/001
باقیمانده
59902/16
323
جمع
70966/79
324
گام دوم
رگرسیون
12370/81
2
0/418
0/174
33/99
0/001
باقیمانده
58595/98
322
جمع
70966/79
324
با توجه به اینکه R2، درصد واریانس مشترک سبک های هویت در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان است و در جدول 4- 6 چون در گام دوم سطح معنی داری محاسبه شده در آزمونF در سطح 0/001 معنی دار است، لذا مدل رگرسیون خطی معنی دار است و در نتیجه
فصل چهارم / یافته های پژوهش
141
حداقل یکی از سبک های هویت با سلامت روان دانش آموزان رابطه خطی معنیدار دارد. بنا براین با توجه به معنی دار بودن رابطه بین متغیرهای پیش بین ( سبک های هویت) و متغیر ملاک
(سلامت روان) نتایج برآورد مدل معنیدار در قالب جدول ضرایب رگرسیون در جدول 4 -7
ارائه شده است.
جدول : 4-7 ضرایب رگرسیون
مدل
متغیر
b
خطای معیار
Beta
t
سطح
معنیداری
گام اول
ثابت
60/41
4/023
15/02
0/001
تعهد
-0/849
0/110
-0/395
-7/72
0/001
گام دوم
ثابت
68/72
5/051
13/60
0/001
تعهد
-0/659
0/130
-0/306
-5/06
0/001
هنجاری
-0/467
0/147
-0/162
-2/68
0/008
با توجه به اینکه b ضریب رگرسیون حاصل از نمرات خام است (جدول (4-7 و بنابر این تحت تاثیر مقیاس اندازه گیری متغیر پیش بین قرار دارد. بنابراین، بهتر است از Beta که ضریب رگرسیون حاصل از نمرات استاندارد شده است استفاده شود. با توجه به اینکه در گام دوم آزمون t برای معنی داری ضریب رگرسیون در سطح کمتر از 0/01 معنی دار است، بنابراین، تعهد و سبک هویت هنجاری پیش بینی کننده سلامت روان دانش آموزان است، در گام دوم با توجه به ضرایب Beta سهم تعهد (-0/306 ) در پیش بینی سلامت روان بیشتر از سهم سبک
فصل چهارم / یافته های پژوهش
142
هویت هنجاری (-0/162) است. منفی بودن ضرایب Beta نشانگر آن است که با کاهش نمره در مقیاس سلامت روان نشانگر سلامت روان بالا است، بنابراین بطور کلی با افزایش نمرات تعهد و سبک هویت هنجاری ، سلامت روان دانش آموزان افزایش می یابد.
معادله رگرسیون بر حسب ضرایب رگرسیون((B عبارت است از:
(هنجاری) -0/467 (تعهد) = 68/72 – 0/659 سلامت روان
فرضیه :2 بین سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد.
به منظور بررسی این فرضیه ، ضرایب همبستگی پیرسون بین نمرات سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی ( نمرات معدل ) دانش آموزان محاسبه شد و سپس آزمون معنی داری ضرایب همبستگی انجام شد. نتایج در جدول 4- 8 ارائه شده است.
جدول : 4-8 نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی
شاخص آماری تعداد
اطلاعاتی- پیشرفت تحصیلی
323
هنجاری – پیشرفت تحصیلی
323
سردرگم – پیشرفت تحصیلی
323
تعهد – پیشرفت تحصیلی
323
ضریب
سطح معنی
ضریب
همبستگی
داری
تعیین
0/155
0/005
2/40
0/183
0/001
3/35
-0/133
0/017
1/77
0/340
0/001
11/56
نتایج جدول 4- 8 نشان میدهد که ضرایب همبستگی محاسبه شده بین نمرات سبک هویت اطلاعاتی و پیشرفت تحصیلی (0/155) ، سبک هویت هنجاری و پیشرفت تحصیلی (0/183)، سبک
فصل چهارم / یافته های پژوهش
143
هویت سردرگم و پیشرفت تحصیلی (-0/133 ) و تعهد و پیشرفت تحصیلی (0/34) همگی در سطح کمتر از 0/05 معنادار است. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم و تعهد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد، رابطه بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با پیشرفت تحصیلی مثبت، اما رابطه بین سبک سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی است. بنا بر این، با افزایش نمرات سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان افزایش اما با افزایش نمره سبک هویت سردرگم ، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابد. ضرایب تعیین محاسبه شده نشانگر آن است که بطور کلی به ترتیب تعهد (11/56) ، سبک هویت هنجاری (3/35) و
سبک هویت اطلاعاتی (2/40) و سبک هویت سردرگم (1/77) درصد تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کنند.
با توجه به وجود رابطه معنی دار بین سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی به منظور بررسی این سئوال که کدامیک از سبک های هویت پیش بینی کننده بهتری برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. بدین منظور از روش گام به گام رگرسیون چند متغیری استفاده شد. خلاصه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیری ( گام به گام) در جدول 4- 9 ارائه شده است.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
144
جدول : 4-9 خلاصه نتایج معنی داری مدل رگرسیون برای پیش بینی پیشرفت تحصیل
مدل
منبع
مجموع
درجه
R
R2
F
سطح
تغییرات
مربعات
آزادی
معنیداری
گام اول
رگرسیون
93/57
1
0/340
0/116
42/05
0/001
(تعهد)
باقیمانده
714/28
321
جمع
807/85
322
با توجه به اینکه R2، درصد واریانس مشترک سبک های هویت در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است بنابراین تعهد، 12 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کند. و در جدول 4- 9 چون سطح معنی داری محاسبه شده در آزمونF در سطح 0/001
معنی دار است، لذا مدل رگرسیون خطی معنیدار است و در نتیجه تعهد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه خطی معنیدار دارد. بنا براین، با توجه به معنی دار بودن رابطه بین متغیرهای پیش بین ( سبک های هویت) و متغیر ملاک (پیشرفت تحصیلی) نتایج برآورد مدل معنی دار در قالب جدول ضرایب رگرسیون در جدول 4 -10 ارائه شده است
جدول : 4- 10 ضرایب رگرسیون
مدل
متغیر
b
خطای معیار
Beta
آماره t
سطح
معنیداری
گام اول
ثابت
13/82
0/441
31/36
0/001
تعهد
0/078
0/012
0/340
6/48
0/001
فصل چهارم / یافته های پژوهش
145
با توجه به اینکه b ضریب رگرسیون حاصل از نمرات خام است و با توجه به اینکه آزمون t
برای معنی داری ضریب رگرسیون در سطح کمتر از 0/01 معنی دار است، بنابر این تنها تعهد پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است، با توجه به ضریب B سهم تعهد در پیش
بینی پیشرفت تحصیلی (0/78) است. مثبت بودن ضریب رگرسیون نشانگر آن است که بطور
کلی با افزایش نمره تعهد ، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد. معادله رگرسیون
عبارت است از: (تعهد) = 13 /82 + 0/078 پیشرفت تحصیلی
فرضیه :3 بین سبک های دلبستگی و سلامت روان رابطه وجود دارد.
به منظور بررسی این فرضیه ، ضرایب همبستگی پیرسون بین نمرات سبک های دلبستگی و سلامت روان دانش آموزان محاسبه شد و سپس آزمون معنی داری ضرایب همبستگی انجام شد.
نتایج در جدول 4-11 ارائه شده است.
جدول : 4- 11 نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های دلبستگی و سلامت روان
شاخص آماری
تعداد
ضریب
سطح معنی
ضریب
همبستگی
داری
تعیین
ایمن- سلامت روان
325
-0/181
0/001
3/28
اجتنابی – سلامت روان
325
-0/235
0/001
5/52
دوسوگرا – سلامت روان
325
0/348
0/001
12/11
نتایج جدول 4-11 نشان میدهد که ضرایب همبستگی محاسبه شده بین نمرات سبک دلبستگی ایمن و سلامت روان کل (-0/181) ، سبک دلبستگی اجتنابی و سلامت روان کل (-0/235) وسبک
فصل چهارم / یافته های پژوهش
146
دلبستگی دو سوگرا و سلامت روان کل (0/348) در سطح کمتر از 0/001 معنادار است. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا با سلامت روان دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد. قابل توجه است که رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با سلامت روان منفی و رابطه سبک دلبستگی دو سوگرا با سلامت روان مثبت است. با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان بالا است.
بنابراین، با افزایش نمرات سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی ، سلامت روان دانش آموزان افزایش می یابد و با افزایش نمرات سبک دلبستگی دو سوگرا، سلامت روان دانش آموزان کاهش می یابد. ضرایب تعیین محاسبه شده نشانگر آن است که بطور کلی به ترتیب سبک دو سوگرا
(12/11) ، سبک اجتنابی (5/52) و سبک ایمن (3/28) درصد تغییرات سلامت روان دانش آموزان را تبیین می کنند.
با توجه به وجود رابطه معنی دار بین سبک های دلبستگی و سلامت روان به منظور بررسی این سئوال که "کدامیک از سبک های دلبستگی پیش بینی کننده بهتری برای سلامت روان دانش آموزان است؟" از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. بدین منظور از روش تحلیل رگرسیون چند متغیری ( گام به گام) استفاده شد. خلاصه نتایج در جدول 4-12 ارائه شده است.
با توجه به اینکه R2، درصد واریانس مشترک سبک های دلبستگی در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان است در گام اول رگرسیون، سبک دلبستگی دوسوگرا 12 درصد واریانس سلامت روان را پیش بینی می کند و در گام سوم، سبکهای دوسوگرا، اجتنابی و ایمن مشترکاً 15
درصد واریانس سلامت روان را تبیین می کنند. در جدول 4-12 چون در گام سوم سطح معنی داری محاسبه شده در آزمونF در سطح 0/001 معنی دار است، لذا مدل رگرسیون خطی
فصل چهارم / یافته های پژوهش
147
معنی دار است و در نتیجه حداقل یکی از سبک های دلبستگی با سلامت روان دانش آموزان رابطه خطی معنی دار دارد. بنا براین، با توجه به معنی دار بودن رابطه بین متغیرهای پیش بین ( سبک های دلبستگی) و متغیر ملاک (سلامت روان) نتایج برآورد مدل معنی دار در قالب جدول ضرایب رگرسیون در جدول 4 -13 ارائه شده است.
جدول : 4- 12 خلاصه نتایج معنی داری مدل رگرسیون برای پیش بینی سلامت روان
مدل
منبع
مجموع
درجه
R
R2
F
سطح
تغییرات
مربعات
آزادی
معنیداری
گام اول
رگرسیون
8582/58
1
0/348
0/121
/44
0/001
(دوسوگرا)
44
باقیمانده
62384/21
323
جمع
70966/79
324
گام دوم
رگرسیون
9818/91
2
0/372
0/138
/85
0/001
(دوسوگرا،
25
باقیمانده
61147/88
322
اجتنابی)
جمع
70966/79
324
گام سوم
رگرسیون
10676/37
3
0/388
0/150
/95
0/001
دوسوگرا،
18
باقیمانده
60290/41
321
اجتنابی و ایمن
جمع
70966/79
324
با توجه به اینکه b ضریب رگرسیون حاصل از نمرات خام است و بنابر این تحت تاثیر مقیاس اندازه گیری متغیر پیش بین قرار دارد. بنابراین، از Beta که ضریب رگرسیون حاصل از
فصل چهارم / یافته های پژوهش
148
نمرات استاندارد است، استفاده شد. با توجه به اینکه در گام سوم آزمون t برای معنی داری ضریب رگرسیون در سطح کمتر از 0/05 معنی دار است، سبک های دلبستگی دو سوگرا، اجتنابی و ایمن پیش بینی کننده سلامت روان دانش آموزان است، ضرایب Beta نشان می دهد که سهم سبک دلبستگی دو سوگرا (0/292) در پیش بینی سلامت روان بیشتر از سهم سبکهای دلبستگی اجتنابی (-0/122) و سبک ایمن (-0/112) است. با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان بالا است، بنایراین با افزایش نمره سبک دلبستگی دو سوگرا، سلامت روان کاهش و با افزایش سبک های دلبستگی اجتنابی و ایمن، سلامت روان افزایش می یابد.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
149
معادله رگرسیون عبارت است از:
(ایمن) – 0/419 (اجتنابی) – 0/454 (دوسوگرا) = 33/53 + 0/734 سلامت روان
جدول : 4- 13 ضرایب رگرسیون
مدل
متغیر
b
خطای معیار
Beta
آماره t
سطح
معنیداری
گام اول
ثابت
13/93
2/51
5/54
0/001
دوسوگرا
0/875
0/131
0/348
6/67
0/001
گام دوم
ثابت
23/87
4/62
13/60
0/001
دوسوگرا
0/764
0/137
0/304
5/58
0/001
اجتنابی
-0/518
0/203
-0/139
-2/55
0/01
گام سوم
ثابت
33/53
6/45
5/19
0/001
دوسوگرا
0/734
0/137
0/292
5/36
0/001
اجتنابی
-0/454
0/204
-0/122
-2/22
0/027
ایمن
-0/419
0/196
-0/112
-2/14
0/033
فرضیه :4 بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد.
به منظور بررسی این فرضیه ، ضرایب همبستگی پیرسون بین نمرات سبک های دلبستگی و سلامت روان دانش آموزان محاسبه شد و سپس آزمون معنی داری ضرایب همبستگی انجام شد.
نتایج در جدول 4-14 ارائه شده است.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
150
نتایج جدول 4-14 نشان میدهد که ضرایب همبستگی محاسبه شده بین نمرات سبک دلبستگی ایمن و پیشرفت تحصیلی معنادار نیست. بطور کلی می توان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود ندارد.
جدول : 4- 14 نتایج ضرایب همبستگی برای رابطه سبک های دلبستگی با پیشرفت تحصیلی
شاخص آماری تعداد ضریب سطح معنی همبستگی داری
ایمن- پیشرفت تحصیلی
323
0/052
0/352
اجتنابی-پیشرفت تحصیلی
323
-0/059
0/289
دوسوگرا-پیشرفت تحصیلی
323
-0/037
0/508
فرضیه :5 بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت رابطه وجود دارد.
به منظور بررسی این فرضیه ، ضرایب همبستگی پیرسون بین نمرات سبک های دلبستگی و سبک های هویت دانش آموزان محاسبه شد و سپس آزمون معنی داری ضرایب همبستگی انجام شد. نتایج به صورت ماتریس ضرایب همبستگی در جدول 4-15 ارائه شده است.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
151
جدول : 4- 15 خلاصه ماتریس ضرایب همبستگی بین سبک های دلبستگی باسبک های هویت
سبک دلبستگی
سبک ایمن
سبک اجتنابی
سبک دو سوگرا
سبک هویت
سبک اطلاعاتی
0/174
0/105
-0/067
سبک هنجاری
0/195
0/118
-0/023
سبک سردرگم
-0/099
-0/018
0/107
تعهد
0/253
0/082
-0/142
>0/05>0/01
نتایج جدول 4-15 نشان می دهد که بین سبک دلبستگی ایمن به ترتیب با تعهد (0/253)، با سبک هویت هنجاری (0/195) و با سبک اطلاعاتی (0/174) رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. به طوری که با افزایش سبک دلبستگی ایمن، تعهد، سبک هویت هنجاری و اطلاعاتی افزایش می یابد و بالعکس. همچنین فقط بین سبک دلبستگی اجتنابی و سبک هویت هنجاری (0/118) رابطه مثبت معنی دار وجود دارد، به طوری که با افزایش سبک دلبستگی اجتنابی، سبک هویت هنجاری افزایش می یابد و یا بالعکس. و بین سبک دلبستگی دو سوگرا با تعهد (-0/142 ) رابطه منفی معنی دار وجود دارد، به طوری که با افزایش سبک دلبستگی دوسوگرا، تعهد کاهش می یابد.
فصل چهارم / یافته های پژوهش
152
خلاصه نتایج
با توجه به اهداف اصلی پژوهش حاضر که مبتنی بر تعیین سهم هر یک از سبک های هویت و سبک های دلبستگی در پیش بینی میزان سلامت عمومی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی است و بررسی اینکه آیا سبک های دلبستگی در ایجاد سبک های هویت و تعهد هویت تاثیر گذاراست، نتایج این مطالعه که با استفاده از رگرسیون چند متغیره حاصل شد، نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار وجود داشت. بنابراین، با افزایش نمره سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت، سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان افزایش یافت.
بین سبک هویت سردرگم و سلامت روان رابطه معنادار وجود نداشت و رابطه سبک هویت سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی بود، به این معنا که با افزایش نمره سبک هویت سردرگم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کاهش یافت .
نتایج تحقیق همچنین بیانگر وجود رابطه بین سبک های دلبستگی و سلامت روان است.
بدین صورت که با افزایش نمرات سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی سلامت روان دانش آموزان افزایش یافت در حالی که این رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا با سلامت روان بالعکس است. اما بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد .
همچنین نتایج بیانگر وجود رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت است . بین سبک دلبستگی ایمن با سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت رابطه مثبت معنا دار
فصل چهارم / یافته های پژوهش
153
یافت شد. این رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی با سبک هویت هنجاری نیز مثبت است و رابطه منفی معنا دار بین سبک دلبستگی دوسوگرا با تعهد هویت وجود دارد.
۴۵١
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
155
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی اختصاص داشت. در این پژوهش همچنین سهم هر یک از سبک های دلبستگی و هویت در پیش بینی میزان سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بین نمره سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و تعهد هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین سبک هویت سردرگم و سلامت روان رابطه معنادار وجود نداشت و رابطه سبک هویت سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی معنادار بود. بین سبک های دلبستگی و سلامت روان رابطه وجود داشت، بدین صورت که با افزایش نمرات سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، سلامت روان افزایش یافت. رابطه بین سبک های دلبستگی و پیشرفت تحصیلی معنادارنبود. همچنین، بین سبک های دلبستگی و سبک های هویت رابطه وجود داشت. رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری و تعهد هویت مثبت معنا دار بود. رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی با سبک هویت هنجاری مثبت معنادار و رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا با تعهد هویت منفی معنادار بود.
در ادامه ابتدا تحلیل داده های توصیفی ارائه شده است و سپس به بررسی و تفسیر یافته های پژوهش بر اساس سوال های مطرح شده پرداخته شده است .
نتایج تحلیل توصیفی داده ها حاکی از آن است که میانگین پاسخ های افراد در سبک هویت اطلاعاتی (38/61) ، بالاترین میانگین را در مقایسه با میانگین سایر متغیر های پژوهش دارد. این
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
156
میانگین در مورد سبک هویت هنجاری (32/44) ، سبک هویت سردرگم (27/55) و تعهد هویت
(35/94) است.
میانگین پاسخ های افراد در سبک دلبستگی نشان می دهد که بالاترین میانگین مربوط به سبک دلبستگی ایمن (24/10) و پایین ترین میانگین مربوط به سبک دلبستگی اجتنابی((15/29
است. میانگین سبک های دلبستگی دوسوگرا در دانش آموزان (18/24) است.
در رابطه با خرده مقیاس های سلامت روان ، بالاترین میانگین مربوط به خرده مقیاس کارکرد اجتماعی((9/01 و پایین ترین میانگین مربوط به خرده مقیاس جسمانی((6/12 است. میانگین مربوط به خرده مقیاس اضطرابی _ خواب((8/36 و خرده مقیاس افسردگی((6/39 است و میانگین سلامت روان کل در دانش آموزان (29/89) است . میانگین پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان (16/63) است .
بررسی ضرایب همبستگی بین متغیرها نشان می دهد که ضرایب همبستگی بین نمرات سبک هویت اطلاعاتی و سلامت روان کل -0/201) )، سبک هویت هنجاری و سلامت روان کل (-0/329 )
و تعهد و سلامت روان کل (-0/395 ) در سطح کمتر از 0/001 معنادار است. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با سلامت روان دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد، اما بین سبک هویت سردرگم با سلامت روان((0/090 رابطه معنادار وجود ندارد. با توجه به اینکه این رابطه منفی است بنابراین با افزایش نمرات سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، نمره سلامت روان دانش آموزان کاهش می یابد. با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان بالا است. بنابراین، با افزایش نمرات سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، سلامت روان دانش آموزان افزایش می یابد.
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
157
ضرایب تعیین محاسبه شده نشانگر آن است که بطور کلی به ترتیب تعهد (15/60) ، سبک هویت هنجاری (10/82) و سبک هویت اطلاعاتی (4/04) درصد تغییرات سلامت روان دانش آموزان را تبیین می کنند.
به منظور بررسی نقش سبک های هویت بر سلامت روان نتایج تحلیل های رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام نشان داد که تعهد و سبک هویت هنجاری پیش بینی کننده سلامت روان دانش آموزان است، با توجه به ضرایب Beta سهم تعهد (-0/306) در پیش بینی سلامت روان بیشتر از سهم سبک هویت هنجاری (-0/162) است. منفی بودن ضرایب Beta با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان نشانگر سلامت روان بالا است، بنابراین، بطور کلی با افزایش نمرات تعهد و سبک هویت هنجاری ، سلامت روان دانش آموزان افزایش می یابد.
این یافته ها با عقاید اریکسون و مارسیا مبنی بر اینکه، هویت نشان نشاط روانی است و هویت در مقابل سردرگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانان است ، و نتایج تحقیق برزونسکی((2003 مبنی بر وجود ارتباط مستقیم بین سبک های هویت با متغیر های سلامت روان و همچنین تحقیق جورجنسون (2009) مبنی بر اینکه بیشتر نصف افراد مورد بررسی در تحقیق وی با اختلال شخصیت مرزی دارای سبک هویت اجتنابی بودند، همسو است.
نتایج تحقیق حاضر با نتایج پژوهش ادبی (1379)، پاشا و همکاران (1382)، سعادتی شامیر((1383، غضنفری((1382، ولیراس و باسما((2005، مبنی بر وجود رابطه معنادار مثبت بین سبک های هویت با سلامت عمومی است. بدین صورت که سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی و عملکرد اجتماعی همبستگی معنادار منفی و بین سبک
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
158
هویت سردرگم/ اجتنابی با افسردگی ، اضطراب ، علائم جسمانی واختلال در عملکرد اجتماعی وابستگی معنادار مثبت وجود دارد. همسو است.
ضرایب همبستگی محاسبه شده بین نمرات سبک هویت اطلاعاتی و پیشرفت تحصیلی (0/155)
سبک هویت هنجاری و پیشرفت تحصیلی (0/183)، سبک هویت سردرگم و پیشرفت تحصیلی
(-0/133) و تعهد و پیشرفت تحصیلی (0/34) همگی در سطح کمتر از 0/05 معنادار است. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم و تعهد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد، رابطه بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با پیشرفت تحصیلی مثبت، اما رابطه بین سبک سردرگم با پیشرفت تحصیلی منفی است. بنابراین، با افزایش نمرات سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان افزایش اما با افزایش نمره سبک هویت سردرگم ، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابد. ضرایب تعیین محاسبه شده نشانگر آن است که بطور کلی به ترتیب تعهد (11/56) ، سبک هویت هنجاری (3/35) ، سبک هویت اطلاعاتی (2/40) و
سبک هویت سردرگم (1/77) درصد تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کنند.
به منظور بررسی سهم هر یک از سبک های هویت بر پیشرفت تحصیلی، از رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام استفاده شد و نتایج نشان داد که تنها تعهد پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است، با توجه به ضریب Beta سهم تعهد در پیش بینی پیشرفت تحصیلی 0/34 است. مثبت بودن ضریب Beta نشانگر آن است که بطور کلی با افزایش نمره تعهد، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
159
شواهد فوق موید دیدگاه کنترل هویت استتس1 و بورک(2000) 2 است. آن ها معتقدند که هویت شخصی مجموعه ای از معانی است که "خود" را به عنوان یک فرد حفظ می کند و تداوم می بخشد و این معانی با هویت های نقش همپوشی دارند. یعنی اگر فرد در نقش خود خوب عمل کند احساس کنترل بر محیط خواهد داشت و مجموعه این شرایط منجر به تصدیق و تایید دیگران می شود و بازخورد های مثبت دیگران، فعال شدن فرایند تایید خود و احساس صلاحیت و خودکارآمدی را در فرد به دنبال دارد. سبک هویت اطلاعاتی می تواند منجر به بازخورد مثبت و موفق در زمینه موفقیت شود و چون موفقیت تحصیلی یک برونداد ارزشمند اجتماعی است لذا بازخوردهای مثبت حاصل از استفاده از سبک هویت اطلاعاتی به همراه میزانی از تعهد منجر به افزایش خودکارآمدی تحصیلی در فرد می گردد.
نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق برزونسکی (2000)، جاکوبسا (2004) و فارسی نژاد
(1382) مبنی بر اینکه سبک هویت اطلاعاتی اثر مستقیم مثبت بر پیشرفت تحصیلی دارد در حالی که سبک هویت سردرگم/ اجتنابی اثر منفی بر پیشرفت تحصیلی دارد، همسو است.
نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش حجازی، فارسی نژاد و عسگری (1386) مبنی بر اینکه سبک هویت سردرگم / اجتنابی بر پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و منفی دارد و نیز با نتایج پژوهش رضایی (1385) مبنی بر وجود رابطه منفی بین هویت آشفته و پیشرفت تحصیلی دانشجویان نا همخوان است.
ضرایب همبستگی محاسبه شده نشان می دهد که بین نمرات سبک دلبستگی ایمن و سلامت روان کل (-0/181 ) ، سبک دلبستگی اجتنابی و سلامت روان کل (-0/235) وسبک دلبستگی دو سوگرا
1- Stets, J.E.
2- Burk, P.J.
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
160
و سلامت روان کل (0/348) در سطح کمتر از 0/001 معنادار است. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا با سلامت روان دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد. قابل توجه است که رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی با سلامت روان منفی و رابطه سبک دلبستگی دو سوگرا با سلامت روان مثبت است. با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان بالا است، بنابراین با افزایش نمرات سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی، سلامت روان دانش آموزان افزایش می یابد و با افزایش نمرات سبک دلبستگی دوسوگرا، سلامت روان دانش آموزان کاهش می یابد.
ضرایب تعیین محاسبه شده نشانگر آن است که بطور کلی به ترتیب سبک دو سوگرا (12/11)،
سبک اجتنابی (5/52) و سبک ایمن (3/28) درصد تغییرات سلامت روان دانش آموزان را تبیین می کنند.
در راستای پاسخ به سوال نقش سبک های دلبستگی بر سلامت روان، نتایج تحلیل های رگرسیون چند متغییره با روش گام به گام نشان داد که سبک های دلبستگی دو سوگرا، اجتنابی و ایمن پیش بینی کننده سلامت روان دانش آموزان است، با توجه به ضرایب Beta سهم سبک دلبستگی دو سوگرا (0/292) در پیش بینی سلامت روان بیشتر از سهم سبکهای دلبستگی اجتنابی (-0/122 ) و سبک ایمن (-0/112 ) است. با توجه به آنکه کاهش نمره در مقیاس سلامت روان، نشانگر سلامت روان بالا است. بنایراین، با افزایش نمره سبک دلبستگی دو سوگرا، سلامت روان کاهش و با افزایش سبک های دلبستگی اجتنابی و ایمن، سلامت روان افزایش می یابد.
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
161
نتایج فوق موید دیدگاه بالبی (1988) مبنی بر اینکه والدینی که پاسخگو، یاری دهنده، قابل دسترسی و قابل دوست داشتن باشند و در مواقع نیاز بتوانند آسایش و حمایت لازم را برای کودک فراهم کنند، سلامت روانی آینده کودک خود را تضمین خواهند کرد ، است و با نتایج تحقیق آرمسدن و گرینبرگ (1987)، ویلکینسون و والفورد (2001)، موره و لیونگ (2002) و
طلائیان (1382)، مبنی بر اینکه دلبستگی ایمن به والدین باعث افزایش سلامت روان می شود،
همسو است.
نتایج ضرایب همبستگی محاسبه شده نشان می دهد که ضرایب همبستگی بین نمرات سبک دلبستگی ایمن و پیشرفت تحصیلی معنادار نیست. بطور کلی میتوان چنین نتیجه گیری نمود که بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و دو سوگرا با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود ندارد. هر چند نتایج پژوهش رضایی (1385) نشان داد که بین سبک دلبستگی نا ایمن دو سو گرا و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه منفی معنادار وجود دارد. اما بین سبک های دلبستگی ایمن و نا ایمن اجتنابی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نگردید.
علت این تفاوت در نتایج را شاید بتوان در جوامع آماری بکار گرفته شده در این پژوهشها دانست. در پژوهش حاضر تمام آزمودنیها دختر بودند. انجام پژوهشهای مشابه روی آزمودنیهای متفاوت با توجه به جنسیت و مقطع تحصیلی می تواند به یافتن پاسخ برای تفاوتهای موجود در نتایج این پژوهشها کمک نماید
به منظور بررسی رابطه به نقش سبک های هویت در سبک های دلبستگی، ضرایب همبستگی پیرسون بین نمرات سبک های دلبستگی و سبک های هویت دانش آموزان و آزمون معنی داری ضرایب همبستگی نشان می دهد که بین سبک دلبستگی ایمن به ترتیب با تعهد (0/253)، با سبک
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
162
هویت هنجاری (0/195) و با سبک اطلاعاتی (0/174) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. به طوری که با افزایش سبک دلبستگی ایمن، تعهد، سبک هویت هنجاری و اطلاعاتی افزایش می یابد.
همچنین فقط بین سبک دلبستگی اجتنابی و سبک هویت هنجاری (0/118) رابطه مثبت معنادار وجود دارد، به طوری که با افزایش سبک دلبستگی اجتنابی، سبک هویت هنجاری افزایش می یابد.
و نیز فقط بین سبک دلبستگی دو سوگرا با تعهد (-0/142) رابطه منفی معنادار وجود دارد، به طوری که با افزایش سبک دلبستگی دو سوگرا، تعهد کاهش می یابد.
احتمالاً علت اینکه نوجوانان دلبسته ایمن در برخورد با مسائل و تصمیم گیری ها سبک اطلاعاتی را ترجیح می دهند یعنی راه حل های مختلف را وارسی نموده سپس تصمیم گیری مناسب را اتخاذ می نمایند این نکته است که آنها والدین را به عنوان تکیه گاه و پناهگاه مطمئن برای خود در شرایط بحرانی و به عنوان اساس ایمنی، جهت کاوش در محیط و جستجو راه حل های مختلف در هنگام مواجهه با مشکلات می دانند و در واقع کنش حمایتی دلبستگی شکل گرفته از طریق والدین سبب می شود که آنها راحتر و با فشار روانی کمتر با مسائل برخورد نموده و راه حل مناسب را انتخاب نمایند، زیرا که این افراد مطمئن هستند که در هنگام نیاز والدین در دسترس هستند و از حمایت اجتماعی آنها برخوردار خواهند بود.
نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیق آرمسدن و گرینبرگ (1987)، ریچ و سیگل (2002)، هـوگ و برگیوس (2002)، برنان (1998) و زیـرمن (2002)، مبنـی بـر اینکـه دلبسـتگی ایمـن ارتبـاط مثبـت معنادار با هویت موفق دارد، و نیز با نتـایج تحقیـق نگهبـان سـلامی (1384) مبنـی بـر اینکـه، بـین دلبستگی ایمن با سبک هویت هنجاری و تعهد هویت رابطه مثبت معنـادار، بـین دلبسـتگی ایمـن بـا سبک هویت سردرگم/ اجتنابی رابطه منفی معنادار، بین دلبستگی ناایمن با سـبک هویـت اطلاعـاتی
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
163
و تعهد هویت رابطه منفی معنادار و بین دلبسـتگی نـا ایمـن و سـبک هویـت هنجـاری و سـردرگم رابطه مثبت معنادار وجود دارد، همسو است.
با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق مبنی وجود رابطه بین سبکهای هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی نوجوانان و همچنین وجود رابطه بین سبک های دلبستگی و سلامت روان آنها و نیز رابطه بین سبکهای دلبستگی و سبکهای هویت ضرورت توجه والدین، متولیان آموزشی و تربیتی و دست اندرکاران سیاست های اجتماعی و فرهنگی به این دو متغییر آشکار می گردد. باید توجه داشت که بذرهای تشکیل هویت و احساس دلبستگی در دوران کودکی کاشته می شوند، و در دوران نوجوانی و دیگر مراحل زندگی به بار می نشینند. همانگونه که نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد برخورداری از سلامت روان و کسب موفقیت از جمله پیشرفت در تحصیل مستلزم داشتن یک دلبستگی ایمن و برخورداری از سبکهای هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد هویت است. سنگ بنای تشکیل اینها در دوران کودکی و در وحله نخست در خانواده گذاشته می شود. آگاهی والدین از این امور می تواند در پرورش کودکانی سالم و موفق که در دوران نوجوانی، جوانی و بزرگسالی از سلامت روان بالایی برخوردار باشند مفید واقع گردد. با برنامه ریزی های اصولی و سرمایه گذاریهای لازم می توان دانش والدین، متولیان آموزشی و تربیتی و دست اندرکاران سیاست های اجتماعی و فرهنگی را نسبت به این امور افزایش داد.
فصل پنجم / بحث و نتیجه گیری
164
محدودیت های پژوهش
با توجه به اینکه پژوهش روی دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر اصفهان انجام شده است، امکان تعمیم پذیری آن تنها به این جامعه ممکن است.
پیشنهادهای پژوهشی
در بررسی سبکهای دلبستگی و هویت و رابطه آنها با سلامت روان در پژوهشهای آینده بهتر است نکات زیر مد نظر قرار گیرد:
– اجرای پژوهشهای مشابه امکان تعمیم پذیری یافته های پژوهش را میسر می سازد.
– بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی و سبکهای هویت بر سلامت راون افراد با توجه به عوامل جمعیت شناختی نظیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی می تواند دانش نظری موضوع پژوهش را افزایش دهد.
– با توجه به اندک بودن پژوهشهایی که موید تاثیر سبکهای هویت و دلبستگی بر پیشرفت تحصیلی هستند، انجام پژوهشهای بیشتر به منظور افزایش دانش در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
۵۶١
منابع
منابع
166
منابع فارسی
اتکینسون، ریتال ل. اتکینسون، ریچارد س و هیلگارد، ارنست. .(1983) زمینه روانشناسی. ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران .(1370) تهران: انتشارات رشد.
احدی، حسن و محسنی، نیکچهره. .(1370) روانشناسی رشد: مفاهیم بنیادی در روانشناسی نوجوانی و جوانی. تهران: انتشارات بنیاد.
ادبی، راضیه. .(1379) بررسی رابطه پایگاه هویت و سلامت روانی در اوایل و اواسط نوجوانی.
پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده. رشته روان شناسی بالینی. دانشگاه الزهرا.
برک، لورای ای. .(2001) روانشناسی رشد. ترجمه یحی سید محمدی .(1382) تهران: انتشارات ارسباران.
بنی جمالی، شکوه السادات واحدی، حسن. .(1370) بهداشت روانی و عقب ماندگی ذهنی. تهران:
انتشارات نی.
پاشا، غلامرضا و گل شکوه، فرزانه. .(1382) رابطه بین اکتساب هویت و بهداشت روانی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. مجله علوم تربیتی (ویژه نامه هویت).
دانشگاه فردوسی مشهد. جلد4، شماره .1
تنهایی، هادی. .(1385) تاثیر استرس بر بهداشت روانی و راه های مقابله با آن. ماهنامه اصلاح و تربیت. سال چهارم، شماره .49
حجازی، الهه. فارسی نژاد، معصومه و عسگری، علی. .(1386) سبکهای هویت و پیشرفت تحصیلی:
نقش خودکارآمدی تحصیلی. مجله روانشناسی 4)11 (پیاپی .413-394:((44
منابع
167
حقیقی، رفعت. .(1381) بررسی ارتباط دلبستگی به والدین با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره راهنمایی منطقه دو تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده. رشته روان شناسی تربیتی. دانشگاه تهران.
حمیدی، فریده. .(1382) بررسی رابطه سبک های دلبستگی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متاهل دبیری. استاد یار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی. مرکز مشاوره شهید رجائی.
خدارحیمی، سیامک. .(1374) مفهوم سلامت روان شناختی. مشهد: انتشارات جاودان خرد.
خدایاری، محمد. .(1377) مسائل نوجوانان و جوانان. تهران: انتشارات اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
خوشابی، کتایون و ابوحمزه، الهام. .(1385) نظریه دلبستگی جان بالبی. تهران: انتشارات دانژه.
دانشپور، زهره. تاجیک، عزیزاله. شهرآرای، مهرناز. فرزاد، ولی اله و شکری، امید .(1386) تفاوت های جنسی در صمیمیت اجتماعی: نقش سبک های هویت. اندیشه و رفتار51، شماره .4
دوان، شولتز و سیدنی ان، شولتز. .(1383) نظریه های شخصیت. ترجمه یحی محمدی( ؟ ). تهران:
موسسه نشر ویرایش دهخدا، علی اکبر. .(1383) لغت نامه. تهران : انتشارات امیرکبیر.
رجب پور، آراز. .(1386) رابطه بین سبک های هویت با سلامت روان در دانش آموزان دبیرستانی گرگان. پایان نامه کارشناسی ارشد. رشته روان شناسی عمومی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
رحیمیان بوگر، اسحق و اصغر نژاد، فرید.(.(1387 رابطه سرسختی روان شناختی و خودتاب آوری با سلامت روان در نوجوان و بزرگسالان بازمانده زلزله شهرستان بم.اندیشه و رفتار52، شماره .1
منابع
168
رضایی، منصور. .(1385) بررسی رابطه هویت فردی، الگوهای دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه هنر اسلامی تبریز. طرح پژوهشی شورای انقلاب فرهنگی.
رفیعی، حسن. .(1381) اریکسون: فرزند خود و معیار هویت. تهران: انتشارات دانژه.
سجادی، مهدی. .(1384) کثرت گرایی فرهنگی، هویت و تعلیم و تربیت. فصلنامه اندیشه های نوین تربیتی1، شماره .1
سعادتی شامیر، ابوطالب. .(1383) بررسی ارتباط بین سبک های هویت روان سنجی با سلامت عمومی و مسئولیت پذیری در دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده. دانشگاه تربیت معلم تهران
سلاجقه، سوزان. .(1386) بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی وبا اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی در دختران دوره متوسطه استان کرمان. پایان نامه کارشناسی ارشدچاپ نشده. رشته روان شناسی عمومی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
سیف، علی اکبر.(.(1384 اندازه گیری، سنجش و اررزیابی آموزشی. تهران: انتشارات دوران.
شاملو، سعید. .(1366) بهداشت روانی. چاپ هفتم. تهران: انتشارات رشد.
شفیع آبادی، عبداله. .(1387) مقدمات راهنمایی و مشاوره. تهران: انتشارات رشد.
شیخ روحانی، سعید. .(1378) بررسی ارتباط بین پایگاه های هویت و اضطراب بر اساس جنس، سن و پایه تحصیلی. پایان نامه کارشناسی ارشد چاپ نشده. دانشگاه فردوسی مشهد
صانعی، پرویز. .(1372) جامعه شناسی ارزش ها. تهران: انتشارات کتابخانه گنج دانش.
طلائیان، رضوانه و وازپور، صغری. .(1382) دلبستگی و سلامت روانی در نوجوانی.دانشجوی کارشناسی مشاوره. نشریه اندیشه خانواده، شماره 13 و 14.
منابع
169
غضنفری، احمد. .(1382) اعتبار یابی و هنجار یابی پرسشنامه سبک هویت.عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین. مجله مطالعات تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد.
فارسی نژاد، معصومه. .(1383) بررسی رابطه سبک های هویت با سلامت اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان دختر و پسر پایه دوم دبیرستان های شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. رشته روان شناسی تربیتی. دانشگاه تهران.
کاپلان، هارولد و سادوک، بنیامین. .(1991) فرهنگ جامع روان پزشکی و روان شناسی. ترجمه حسین نجاتی(.(1373 تهران : نشر نجاتی.
کاپلان و سادوک، بنیامین و ویرجینیا. .(2003) خلاصه روانپزشکی. ترجمه نصراالله پورافکاری(.(1382 تهران: انتشارات شهر آب.
گنجی، حمزه. .(1378) روانشناسی عمومی. تهران: انتشارات ساوالان.
گنجی، حمزه. .(1379) بهداشت روانی. چاپ سوم. تهران: انتشارات ارسباران.
گیج، نیت ل و برلاینر، دیوید، سی. .(1374) روانشناسی تربیتی. ترجمه غلامرضا خوی نژاد و همکاران. مشهد: انتشارات پاژ.
لطف آبادی، حسین.(.(1385 روانشناسی رشد: نوجوانی، جوانی، بزرگسالی. تهران: انتشارات سمت.
ماسن، هنری پاول. کیگان، جروم هرستون و جسن وی، کارول و کالنجر.(.(1985 رشد و شخصیت کودک. ترجمه مهشید یاسایی .(1373) تهران: انتشارات مرکز.
محسنی، نیکچهره. .(1375) ادراک خود از کودکی تا بزرگسالی. تهران: انتشارات بعثت.
محمدی، محمد علی و دهقان، حسین. .(1383) آموزش و پرورش و گفتمان های نوین. تهران: انتشارات پژوهشکده تعلیم و تربیت.
منابع
170
معین.(.(1375
منصور، محمود و دادستان، پریرخ. .(1383) نظام تحولی از روان تحلیل گری تا رفتارشناسی و نظام های عینی. تهران: انتشارات رشد.
میلانی فر، بهروز. .(1382) بهداشت روانی. تهران: انتشارات قومس.
نگهبان سلامی، محمود. .(1384) بررسی رابطه سبک های دلبستگی به والدین و همسالان با سبک های هویت. پایان نامه کارشناسی ارشدچاپ نشده. رشته روان شناسی تربیتی. دانشگاه تهران.
یعقوبی، نور اله. نصر اصفهانی، مهدی و شاه محمدی ، داوود. .(1374) بررسی همه گیر شناسی اختلالات روانی در مناطق شهری و روستایی شهرستان صومعه سرا گیلان. اندیشه و رفتار.
شماره 4، .55 -64
171 عبانم
نیتلا عبانم
Ainsworth, M.I., Blehar, M.C., Waters, E. & Wall.J. (1978). Patterns of Attachment: A Psychological, Study Of the Strange Situation. Hillsdale: Erlbaum.
Armsden, G.C. & Greenberg, M.T. (1987). The inventory of parent and peer Attachment: Individual differences and their relationship to psychological well-being in adolescence. Journal of Youth Adolescence, 16, 427- 457.
Bandura, A.(1994). Self- efficacy. INV.Ramachaudram(ED), Encyclopedia of Human Behavior, 44, 117- 127.
Berma, A.M, Schwartz, S.J & Berman, S.L. (2001). The process of exploration in identity formation: The role of style and competence. Journal Of Adolescence, 24, 513-528.
Berzonsky, M.D. (2007). Identity formation: The role of identity processing style and cognitive processes. Personality and Individual Differencess , 44(3), 645- 655.
Berzonsky, M.D. (1992). Identity style and coping strategies. Journal of Personality, 60, 777- 788.
Berzonsky, M.D. (2003). Identity style and well-being: Does commitment matter?
International Journal of Theory and Research, 3(1), 131- 142.
Berzonsky, M.D. (2004). Identity style, parental authority, and Identity commitment.
Journal of Youth and Adolescence, 33(3), 213- 220.
Berzonsky, M.D. (2003). The structure of Identity: Commentary on Jane Kroger view of
Identity status. Identity: An International Journal of Theory and Research, 3(3), 231- 245.
Berzonsky, M.D & Kuk, l. (2000). Identity status and Identity processing style, and the transition of university. Journal of Adolescent Research, 15(1), 81- 98.
Bowlby, J. (1969). Attachment and Loss. London: The Hogarth press.
Bringle, G.B. & Bayby, G. (1992). Self-steam and perceived quality of romantic and family relationship in young adults. Journal of Research in Ppersonality, 26 (4), 340- 356.
Colin, V.L. (1996). Human Attachment. NewYork: The MC Graw. Hill comcompanies, Inc.
172
عبانم
Garrett, B. (1970). Personal Identity and self-
consciousness. International of
Philosophy. London & New York: Routledge.
Giovanni Liotti, M.D. ( ? ). Attachment system. Practices psychiatry and cognitive psychotherapy in Rome, Italy.5-00183.
Jakubowski, T.G. & Dembo,M.H. (2004). The relationship of self efficacy, identity style, and stage of change with academic self-regulation. Journal of College Reading and Learning, 35.
Jorjensen, C.R. (2009). Identity style in paitients with Borderline personality disorder and
Normal control. Journal of Personality Disorder, 23, 101.
Kerns, K.A & Richardson, R.A. (2005). Attachment in middle childhood. New York: Guil Ford press.
Kroger, J.(2000). Ego stracturalization in late adolescence as seen through early memories and ego identity status, Journal of Adolescence, 13, 65.
Kroger, J. (1996). Identity in Adolescene: The Balance Between Self and Other.
London: Routledge press.
Lieberman, M., Doyle, A. & Markie Wicz, D. (1999). Development pattern in security of Attachment to mather and father in late childhood and early adolescence: Associations with peer relations. Child Development, 1, 202- 213.
Levy, T.M.(2000). Hand book of attachment interventions. Sandiego,CA,US: Academic press, INC.
moore, S. & Leung, C. (2002). Young people s romantic attachment styles and their association with well- being. Journal of Adolescence, 25(2), 243- 255.
Simpson, J.A. & Rholes, S.W. (1998). Attachment theory and close relationship. New York: Guhl Ford press.
Stets, J.E. & Burk ,P.J. (2000). Identity theory and social identity theory. Social Psychology Quarterly, 63(3), 224- 237.
Vleioras, G. & Bosma, A.H. (2005). Are identity styles important for psychological well-being? Journal of Adolescence, 28(3), 397- 409.
Wilkinson, R.B. & Walford, W.A. (2001). Attachment and personality in the psychological health and adolescents. Personality and Individual Differences, 31(4), 473- 484.
White, J.M.(1988).The identity style inventory: A Revision with A sixth grade Reading level(ISI- 6G). Journal of Adolescence Research, 13(2).
173 عبانم
Zimmerman, P. & Becker Stoll, F. (2002). Stability of attachment representation during
adolescence: The influence of ego identity status. Journal of Adolescence, 25(1),
107- 124.
174
Abstract
The aim of the present research was to study the relationship among attachment and identity styles with mental health and academic achievement of female pre-university school students in Qazvin city in Iran, in 1378-1388. Study sample consisted of 324 pre-university school students. They were selected by means of the multi-stage cluster sampling method. Attachment styles, identity styles and mental health of the subjects were measured using the Cloinz and Rid's Adult Attachement Scale, Borzonski Identity
Styles, and Goldberg General Health Questionnaire, respectively. The outcomes were analyzed with the help of multivariate analysis of regression method. Results of the study indicated that: The positive correlations among informational identity style scores, normative identity style scores and identity commitment scores with mental health and academic achievement were significant (p < 0.05).The correlation between diffusion identity style scores and mental health scores was not significant. But, the negative correlation between diffusion identity style scores and academic achievement was significant (P< 0.05). The negative correlation between attachment style scores and mental health scores was significant (P < 0.001). Meaning that mental health of the subjects increased with the increments' of the secure and avoidant attachment style scores. The correlation between attachment styles and academic achievement was not significant. There were significant correlations among attachment styles scores and identity styles scores. The positive correlation among secure attachment style scores and informational identity style scores, normative identity style scores and identity commitment, were significant (P < 0.001). The positive correlation between avoidant attachment style scores and normative identity style scores was significant (P < 0.05). The negative correlation between ambivalence attachment style score and identity commitment scores was significant (P < 0.05).
keywords: Attachment styles, Identity Styles, Mental Health, Academic Achievement
۵۶١