تارا فایل

تحقیق بررسی رابطه پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان




دانشگاه آزاد اسلامی واحدابهر

پایان نامه جهت اخذ در جه کارشناسی رشته روانشناسی

موضوع پایان نامه :
بررسی رابطه پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی در بین
دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبستان شهرقزوین

استاد مربوطه :
جناب آقا ی دکتر فتحی اقدم

تهیه کننده :
بهروز بهرامی
تابستان 87

استاد ارجمند:
جناب آقای دکتر فتحی اقدم
که با صبر و شکیبایی خود مرا در انجام این پژوهش یاری نمودند تا بتوانم با استفاده از تجربیات و راهنمایی های این بزرگوار قدم کوچکی را به سوی پیشرفت بردارم .

فهرست
عنوان صفحه

چکیده
فصل اول(کلیات تحقیق)
مقدمه 2
بیان مساله 3
اهمیت و ضرورت 4
اهداف تحقیق 5
فرضیه تحقیق 6
فصل دوم(پیشینه و ادبیات تحقیق)
مقدمه فصل دوم 9
تعریف خشم 10
علل و ریشه های خشم 11
علل شخصیتی 13
تظاهرات خشم 14
عملکردهای رایج پیرامون خشم 15
علل بروز پرخاشگری 16
والدین و کودکان پرخاشگر 23
تربیت منفی والدین 26
تربیت مثبت والدین 27
راه کارهای مناسب خشم 30
نتیجه گیری 33
عوامل موثر بر پرخاشگری 34
عوامل اجتماعی 36
عصبانیت 38
فهرست
عنوان صفحه

احساس گناه 38
بی کفایتی 40
غمزدگی و افسردگی، قربانی بودن 41
احساس در دام بودن 42
مجازات نمادین 44
مقررات و انتظارات را مشخص و روشن بیان کنید 45
چگونه تنبیه کنید 46
با طفل جر و بحث نکنید و چانه نزنید 47
جدی باشید 49
زیاده از حد گوش نکنید 50
منطقی باشید 52
روشهای مجازات 53
تعریف پرخاشگری 58
انواع پرخاشگری 60
علل و انگیزه های پرخاشگری 63
کروموزومهای جنسی و پرخاشگری 66
بلوغ جنسی و پرخاشگری 67
درستی و نادرستی نظریه ناکامی- پرخاشگری 70
نقش رسانه های گروهی و فبلمهای تلویزیونی در آموزش پرخاشگری 78
کنترل پرخاشگری 81
فصل سوم(روش تحقیق)
جامعه مورد مطالعه 86

فهرست
عنوان صفحه

حجم نمونه 86
روش نمونه گیری 86
ابزار اندازه گیری 87
روش آماری مربوط به زمینه 88
روش تحقیق 88
فصل چهارم(یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه 90
جدول نمرات خام آزمودنی ها ازآزمون پرخاشگری معدلی 91
جدول بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی 93
جدول مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان دوم و پنجم ابتدایی 94
جدول مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان سوم و چهارم ابتدایی 95
جدول مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان ممتاز و ضعیف 96
فصل پنجم(بحث و نتیجه گیری)
بحث و نتیجه گیری 98
محدودیت ها 101
پیشنهادات 102
منابع و مآخذ 103
ضمائم

چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبسیتان شهرستان قزوین است که فرضیه های عنوان شده عبارتند از اینکه بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد و همین طور بین پرخاشگری دانش آموزان ضعیف و دانش آموزان ممتاز تفاوت وجود دارد و همین بین پرخاشگری مقاطع دوم و چهارو سوم و پنجم تفاوت وجود دارد که جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبستان است که 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و جهت سنجش فرضیه ها از روش آماری t متغییر مستقل و ضریب بهم بستگی استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابه معنی داری وجود دارد و همین طور بین پرخاشگری دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت وجود ندارد.

فصل اول
کلیات تحقیق

مقدمه
هر کودکی وقتی بداند که والدین او به آنچه می گویند عمل می کنند بهتر رفتار خواهد کرد . رفتار به خصوصی که انجام آن مجاز نیست باید با ترتیب به خصوصی دنبال شود مقررات شما باید روشن و فهم آنها ساده باشد .در این صورت کودک شما می داند که توقعات شما چیست و چه مقرر شده است شما تا به حال روی مقررات اولیه مصمم شده اید و آنها را با سادگی و واقع بینی با طفل خود در میان گذاشته اید . قانون تازه ای در خانه مقرر شده است از حالا به بعد تو اجازه نداری که کسی را کتک بزنی و اگر این کار را تکرار کنی با حبس شدن در اتاقت مجازات خواهی شد که پرخاشگری یکی از پدیده های مهم روانی – اجتماعی است که قسمت اعظم تاریخ مدون انسان پیرامون آن رقم خورده است . برخی سپده دم تاریخ را با بیان قتل هابیل آلوده به پرخاشگری و خشونت می دانند . کواکسلی بر اساس پژوهشهای انجام شده خود می نویسد : از 5600 سال قبل تا امروز بشر فقط 292 سال در صلح و صفا گذرانیده و بقیه را در جنگ و ستیز بوده است . پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده اند که هدف آن صدمه زدن به خود یادگیری باشد آنچه در این تعریف حائز اهمیت است ، قصد و نیت رفتار کننده است : یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر پرخاشگری نیست مثلاً اگر توپ فوتبال سهواً به بازیکن دیگر اصابت کند ، پرخاشگری نیست اما اگر فردی مخصوصاً بازیکنان را با پا بزند، هل بدهد ، تنه بزند و یا فحاشی کند ، پرخاشگری است . قدیمی ترین علت شناخته شده برای پرخاشگری حول محور این نظریه می چرخد که انساتها از نظر ماهیت زیست شناختی برای پرخاشگر برنامه ریزی شده اند و نخستین و معروفترین نظریه در این باره مربوط به زیگموند فروید را می توان نام برد فروید کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود ( ستوده – 221 سال 385 )
بیان مساله
زیست شناسان بر این باورند بیشترین تغییراتی که هنگام پرخاشگری در بدن و اعمال آن روی می دهد ، همانهایی که هنگام به کار افتادن امیال جنسی به وقوع می پیوندد در واقع باید گفت که همانطور که میل جنسی ، جانور نر را به جنب و جوش می اندازد " او را متجاوز " تند یا پرخاشگر می سازد ، انسان هم از این قاعده مستثنی نیست البته پرخاشگری انسان در این مورد غالباً با نوازش و نرمش اثر بهتری دارد و اینکه آیا پرخاشگری پاسخی به نا کامی است به باور جان دالسر و همکارانش ، پرخاشگری همیشه پیامد نا کامی است و ناکامی همیشه منجر به پرخاشگری می شود هیچ یک نمی توانند بدون دیگری صورت گیرند و هر چیزی که مانع رسیدن به هدف شود نا کامی را سبب می گردد و گاهی محیط مدرسه و محل آموزشی می تواند تاثیر بسزایی در پرخاشگری کودک داشته باشد و گاهی هم روابط نا درست والدین و روحیه ستیزه جویی در بین والدین تاثیر منفی بر روی دانش آموزان می گذارد و این باعث می شود که حتی در پیشرفت تحصیلی و در رسیدن به موفقیت تحصیلی تاثیر منفی بگذارد. و افراد ناکام همیشه با کلمات یا رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان نمی دهند ؛ بلکه افرادی طیف وسیعی از واکنشها را نسبت به نا کامی از خود بروز می دهند

سوال مسئله
آیا بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
بر خلاف آنچه در بادی امر به نظر می رسد ، پرخاشگری همیشه ناپسند و زیان آور نیست بلکه اگر از حد اعتدال خارج نشود و هدف آن تسلط بر مشکلات زندگی و ترقی و تعالی و آسایش آدمی باشد ، نه تنها سودمند است بلکه ضرورت نیز دارد البته اشکال بزرگی در این جا وجود دارد این است که نمی توان میان پرخاشگری ناپسند و زیان آور و آنهایی که برای زندگی ضرورت دارد و سودمند است ، حری معین کرد و خط فاصلی کشید ولی در عین حال نشان می دهد که انگیزه ای او را به سوی استقلال ، که جزء ضروری و با ارزش رشد است رهبری کند بلکه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود یا به بیرون به صورت پرخاشگری و دیگر و یا به درون به صورت اعمال خود تخریبی و خودکشی و به همین دلیل امید است با ارائه پژوهشهای انجام شده بتوانیم از میزان پرخاشگری والدین کاسته تا تاثیر منفی بر روی دانش آموزان دارد ننماید.
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر عبارتند از بررسی پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی به جزء اول دبستان است و اینکه آیا پرخاشگری والدین می تواند در پیشرفت تحصیلی نقشی داشته باشد یا نه و آیا روابط والدین با فرزندان خود باید شده و سنجیده باشد یا نه و از طرف دیگر آیا پرخاشگری در بین دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی با هم متفاوت است یا نه به این صورت که هر چقدر سن دانش آموزان بالا می رود پرخاشگری هم بیشتر می شود.

فرضیه تحقیق
بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان مقطع ابتدایی رابطه وجود دارد .
پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی بیشتر از مقطع پنجم ابتدایی است.
پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع سوم ابتدایی بیشتر از مقطع چهارم ابتدایی است
پرخاشگری در بین دانش آموزان ضعیف بیشتر از دانش آموزان ممتاز است .
متغییر مساله تحقیق
پرخاشگری متغییر وابسته
پیشرفت تحصیلی متغیر مستقل
دانش آموزان مقطع دوم و سوم و چهارم و پنجم : متغییر کنترل شده
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم
پرخاشگری عبارتند از صدمه زدن به خود یا گیری باشدو آنچه حائز اهمیت است ، قصد ونیت رفتارکننده یعنی آسیب رسانیدن و رفتاری که به دیگران آسیب می رساند و به معنی در لغت به معنای ستیزه و تندی کردن آمده و معادل انگلیسی آن Aggression است اما در اصطلاح یک واکنش عمومی و پدیده نابهنجار اجتماعی است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابراز می شود. و در کل یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد به منظور صدمه زدن به دیگری انجام پذیرد.
و بالاخره عبارتند از نمره آزمودنی که از آزمون پرخاشگری بدست آورده است .
پیشرفت تحصیلی عبارتند از موفقیت و عرصه های آموزشی و تحصیلی دانش آموزان که جمع نمرات بدست آمده در یک سال تحصیلی به عنوان معدل یا میانگین به حساب می اید که در صورت موفقیت به آن پیشرفت تحصیلی در حد بالا عنوان می شود .

فصل دوم
پیشینه وادبیات تحقیق

مقدمه
" پرخاشگری " در لغت به معنای ستیزه و تندی کردن آمده 1و معادل آن در زبان انگلیسی واژه Aggression است 2 اما در اصطلاح روان شناسی پرخاشگری یک واکنش عمومی و پدیده نابهنجار اجتماعی است که به قصد آزار کسی یا آسیب رساندن به چیزی ابزار می شود.3 آن چه در این تعریف حائز اهمیت است قصد و نیت رفتار کننده می باشد یعنی یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد ، به منظور صدمه زدن به دیگری انجام پذیرد . 4
بنابراین پرخاشگری به فردی اطلاق می شود که تمایل به حمله کردن و مبارزه طلبی دارد . 5صاحب نظران حوزه علوم اجتماعی در مورد پرخاشگری به دو دسته تقسیم شده اند : فروید ( واضع مکتب روانکاوی ) و لورنز (Lornez – جانور شناس اتریشی ) و گروهی دیگر آن را یک رفتار دفاعی آموخته شده و اکتسابی می دانند همچون بندورا (Bandura ) اما محققان با در نظر گرفتن جنبه های مختلف این قضیه به دو نتیجه گیری دست یافته اند :
1- پرخاشگری نتیجه تعامل پیچیده بین تمایلات و پاسخ های آموخته شده است .
2- پرخاشگری در انسان ، حتی اگر هم ذاتی باشد ، به شدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارد . 6
این دیده هنگامی بروز می کند که کودک یا نوجوان در رسیدن به هدف خود به مانع برخورد کند و نتواند به آسانی و آرامی آن را از بین برد 7 بنابراین رفتار و عملکرد خود را به صورت : ایجاد مزاحمت برای دیگران ، جنگ و ستیز با همسالان بر هم زدن محیط ، خراب کردن اشیا و وسایل دیگران و .. . بروز می کند .8
تعریف خشم
خشم بنابر تعریف برانگیخته شدن عواطف جریحه دار شده است . اگر چه نقطه آغاز این برانگیختی عواطف و احساسات ماست اما دامنه تاثیر آن به فکر و بدن ما نیز سرایت می کند . به عبارت دیگر خشم همه ابعاد وجود ما را در بر می گیرد.

علل و ریشه های خشم
علل فیزیکی : عدم تعادل هورمونی می توند منجر به خشم شود . پر کاری غده تیروئید و ترشح بیش از حر هورمون تیرکسی از عوامل رایج بروز خشم و عصبیت است . خانم ها در دوران قاعدگی به غلت بر هم خوردن تعادل هورمونی در معرض عصبانیت قرار می گیرند . ازجمله عوامل دیگر رایج می توان به خستگی اشاره کرد . هر چه سطح خستگی شخص بیشتر باشد امکان تجلی خشم فراتر می رود .
شایان ذکر است زیگموند فروید خشم را یکی از گرایشات (Drive ) ذاتی می داند. برای فروید خشم جزیی از تار و پود وجود ماست . ما همانگونه که در حالت طبیعی با دست و پا به دنیا می آییم با خشم نیز زاده می شویم .
تحقیقی که به این بخش از مقاله اختصاص یافته است،تمرکز ویژه ایی بر خشونت در تلویزیون و بازیهای ویدئویی خواهد داشت.تقریباً این تحقیق صرفاً درخصوص بازیهای اینترنتی خشونت آمیز وتاثیر ناشی از آن برکودکان به عمل آمد،اما اگر شخص ماهیت تعاملی(برهم کنشی)این بازیها را در نظر گیرد،صرفاً ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد.مطالعه کلیدی نشان دادکه ارتباط میان خشونت در رسانه ها توسط شخصی بنام دکتر ارون (Eron) ارائه گردیده است.وی گروهی از افراد جوان را برای مدت 22سال مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه دست یافت که افرادی که بیشتر به تلویزیون تماشا می کنند در سن هشت سالگی قریب به یقین خشن بوده،در سن30 سالگی،مرتکب جنایات هولناک بیشتری شده و درهنگام مشروب خواری پرخاشگرتر و تهاجمی تر بوده و کودکان خود را بطور بیرحمانه تری نسبت به دیگران تنبیه می نمایند.با انجام تحقیقات دیگر،مطالعات دکتر ارون(Eron)تکرار گردیده و نتایج مشابه به دست آمد.طی تحقیقات بعدی،برندن سنتروال(Brandon Centerwall)،جنایتکاران جوان محکوم به زندان را که مرتکب جرائم خشونت آمیز شده بودند را مورد مطالعه اجمالی قرار داد.
تحقیقی که به این بخش از مقاله اختصاص یافته است،تمرکز ویژه ایی بر خشونت در تلویزیون و بازیهای ویدئویی خواهد داشت.تقریباً این تحقیق صرفاً درخصوص بازیهای اینترنتی خشونت آمیز وتاثیر ناشی از آن برکودکان به عمل آمد،اما اگر شخص ماهیت تعاملی(برهم کنشی)این بازیها را در نظر گیرد،صرفاً ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد.مطالعه کلیدی نشان دادکه ارتباط میان خشونت در رسانه ها توسط شخصی بنام دکتر ارون (Eron) ارائه گردیده است.وی گروهی از افراد جوان را برای مدت 22سال مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه دست یافت که افرادی که بیشتر به تلویزیون تماشا می کنند در سن هشت سالگی قریب به یقین خشن بوده،در سن30 سالگی،مرتکب جنایات هولناک بیشتری شده و درهنگام مشروب خواری پرخاشگرتر و تهاجمی تر بوده و کودکان خود را بطور بیرحمانه تری نسبت به دیگران تنبیه می نمایند.با انجام تحقیقات دیگر،مطالعات دکتر ارون(Eron)تکرار گردیده و نتایج مشابه به دست آمد.طی تحقیقات بعدی،برندن سنتروال(Brandon Centerwall)،جنایتکاران جوان محکوم به زندان را که مرتکب جرائم خشونت آمیز شده بودند را مورد مطالعه اجمالی قرار داد.
علل شخصیتی
برخی اشخاص بیشتر از افراد دیگر واکنش خشم را بروز می دهند . از این رو روانشناسان معتقدند که خشم می تواند ریشه در شکل گیری خاص شخصیت افراد داشته باشد . اشخاصی که از حساسیت های بالاتری برخوردارند و به اصطلاح زود رنج اند ، طبیعتاً بیشتر خشمگین می شوند. بنابراین در این حالت باید به درمان حساسیت شخص پرداخت . همچنین افرادی که در درجه اضطراب بالایی دارند بیشتر عصبانی می شوند .
عجز ( Frustration ) : عجز یکی دیگر از عوامل رایج شکل گیری خشم است . هنگامی که به صورت مرتب موانعی غیر قابل عبور در مسیر حرکت مان ایجاد می شود به گونه ای که دیگر قادر به برطرف کردن آنها نیستیم خشمگین می شویم . بنابراین در این حالت باید به چاره جویی چگونگی برخورد خود با این عوامل بپردازیم زیرا که خشم ما در واقع نه علت بلکه معلوم این عوامل است .
بی عدالتی : پر واضح است که نمایش ظلم ، استثمار و پایمال کردن حقوق انسان ها ، خشم ما را بر می انگیزد .
روابط جریحه دار شده : بخش عمده ای از خشم ، ریشه در روابط آسیب دیده ما با دیگران دارد . برای درمان خشم باید آن روابط اصلاح گردند.
تظاهرات خشم
به هنگام عصبانی شدن ، چهره بر افروخته می شود و فرکانس گفتار تغییر می کند . گاه نفس های شخص تندتر می شود . کلام فرد عصبانی به وضوح قابل تشخیص است . اگر این تجلیات جزء مظاهر طبیعی خشم باشند ، می توان به تجلیاتی اشاره کرد که در ظاهر قابل تشخیص نیستند اما در واقع موید خشم شخص اند . از جمله این عوامل می توان به غیبت کردن اشاره کرد . غیبت را می توان انتقامی ظریف و زیرکانه دانست که ریشه در خشم فرو خورده فرد دارد . زمانی که نمی توانیم آشکارا ناراحتی خود را به دلایل گوناگون ابراز کنیم ، به غیبت متوسل شویم . در واقع غیبت می تواند ابزار ابراز خشم ما باشد . گاه نیز خشم خود را با بیان شوخی ها و جوک هایی ابراز می کنیم که در آنها فرد مورد خشم ما به باد تمسخر گرفته می شود. همانگونه که گفته شد این نوع تظاهرات در وهله اول از دید دیگران معرف خشم نیستند اما به واقع طرق متفاوت ابراز عصبانیت ما هستند.
عملکردهای رایج پیرامون خشم
انکار : بسیار دیده شده است که اشخاص عصبانی خود هستند . این واکنش گرچه ظاهراً گاه خبر از تعادل عاطفی ما در مقابل دیگران می دهد اما معرف حقیقیت نیست و توسل دائم به آن می تواند صدمات بسیاری به ما وارد کند. خشم فرو خورده می تواند به زخم معده ، فشار خون بالا ، ترس و اضطراب شدید و گاه حملات قلبی منجر شود.
سرکوب : در این واکنش خشم خود را به لایه های تحتانی روح و روان خود منتقل می کند زیرا که نمی تواند با آن روبرو شود . علاوه بر تاثیرات جانبی بسیار مخرب بالا ، خشم سرکوب شده می تواند در درازمدت به کینه و تلخی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش به طرز منفی تحت تاثیر قرار دهد.
انفجار مستقیم ( خشم فعال ) : مهمترین قربانی این واکنش است که مورد خشم ما واقع می شود . گاه آسیب های فیزیکی و روحی روانی آن هرگز از خاطره پاک نمی شود . انفجار خشم همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود ثمره دیگری به بار نمی آورد.
علل بروز پرخاشگری
پرخاشگری کودکان و نوجوانان در نهاد خانواده ، علل و انگیزه هایی دارد که به طور اجمال می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- خشونت خانوادگی : امروز تجربیات و مشاهدات عینی از ظهور و شیوع پدیده به تبع شدت گستره و مداومت آن از آشفتگی های عاطفی و روانی اعضای خانواده حکایت دارد . کودکانی که در خانواده شاهد خشونت اند استفاده از این پدیده را برای رفع اختلاف ها مقبول تلقی می کنند . در جریان یک رشته بررسی کودکان الگوی زنده ای را دیدند که نسبت به یک خرس عروسکی پرخاشگری می کرد . سپس شرایط مهیا شد تا با خرس بازی کنند . کودکان هر چیزی را که مشاهده می کردند با آن خرس انجام می دادند اگر رفتار پرخاشگرانه را شاهد بودند پرخاشگری می کردند و اعمال مثبت و سازنده ای می دیدند همان اعمال را تقلید می کردند بنابراین در خانواده هایی که یکی از والدین یا هر دو خشونت طلب و پرخاشگر باشند کودکان مخصوصاً ضسرها ، پرخاشگر بار می آیند9

2- گسستگی کانون خانواده
از دیگر مولفه های مهم در ایجاد پرخاشگری فرزندان ، گسسته شدن پیوندهای عاطفی میان اعضای خانواده است . وجود درگیری و نزاع در محیط خانواده سبب می شود که کودک امنیت خود را از دست رفته ببیند.10هم چنین در بسیاری از خانواده ها پدر و مادر حضور فیزیکی دارند ، اما متاسفانه حضور واقعی آنان برای فرزندان به دلایلی محسوس نیست . در برخی خانواده ها نیز پدر و مادر یا هر دو به عللی همچون : طلاق ، مرگ و میر و … نه حضور ظاهری دارند و نه حضور واقعی . تحقیقات نشان داده است که در صورت مرگ پدر در سنین کودکی فرزند و نبودن الگوی همانند سازی برای پسران میزان پرخاشگری آنان در حد بالایی افزایش می یابد . 75 درصد از پسران پرخشگر از وجود پدر محروم بوده یا الگوی فردی برای یادگیری نداشته اند .11
3- وجود تضاد در دستورهای والدین
عامل دیگری که باعث بروز پرخاشگری در کودک می شود ، وجود تضاد در اوامر و دستورهای والدین است ، بدین معنا که پدر یا مادر فرزند را به انجام کاری فرمان می دهد ولی بلافاصله او را از انجام دادن آن باز دارد یا بر عکس کاری را که قبلاً برای او تحریم کرده است تجویز کند و دوباره تحریمش نماید . این بی دقتی در ارجاع وظیفه کودک را مردد و نگران می سازد و سبب می شود که رفتار ضد اجتماعی پرخاشگری در او بروز کند.12
4- ناهماهنگی در پی گیری یک روش تربیتی
بعضی از والدین دائماً در حال تغییر برنامه های تربیتی کودک خودند. این ناهماهنگی در برنامه ها به مرور باعث و خیم شدن مشکلات رفتاری فرزند می گردد . اگر قوانین خانه هماهنگ و ثابت نباشد کودک متوجه می شود که گاهی اوقات می تواند قوانین را زیر پا بگذارد و نافرمانی خود را تقویت کند و سرانجام در برابر تغییرات مقاومت نماید . لذا هر زمانی که تصمیم گیرد می توان تشویق ها و جریمه هایی را که در خانواده مشخص گردیده است نادیده بگیرد و پرخاشگری خود را تقویت کند .13
5- فشار روانی (استرس )
هرتغییری که روال زندگی روزمره را متشنج کند عامل ایجاد استرس خواهد بود .کودکان نسبت به فشارهای روانی به شدت آسیب پذیرند . بسیاری از کودکان پرخاشگر زمینه های فشار روانی خانواده ، سها انگاری و زور گویی آنها را دارند . پدرانی که فرزندانشان و سرکش بار بیاورند .14
متغیرهای استرس آور مهم برای کودکان عبارتند از : وجود داد و فریاد در خانه ، مشاجره دائمی با خواهر یا برادر ، نداشتن اوقات خوش و سرگرم کننده در کنار والدین ، تکالیف آموزشی فراوان و …لذا کودکان تحت تاثیر چنین شرایطی تحریک پذیر و ناسازگار می شوند و رفتار مقابله جویانه از خود بروز می دهند .
6- عدم تشویق رفتارهای مناسب
در خانواده هایی که فرزندان نا فرمانی ، پرخاشگری و رفتار مقابله جویانه از خود بروز می دهند مشخص گردیده است که توسط والدین هیچ گونه توجه و تشویقی برای رفتار خوب فرزند صورت نمی گیرد بنابراین کودک هم دلیلی برای ارائه رفتار خوب ندارد ، زیرا می داند که پدر و مادر پاسخی به این رفتار وی نمی دهند و در عوض همیشه به رفتار نادرست و نا مناسب او با عصبانیت و خشنونت پاسخ می دهند ، بنابراین کودک هم برای جلب توجه آنها حتی توجه منفی ، شروع به نافرمانی و پرخاشگری می کند.15
7- تشویق رفتارهای نامناسب
بسیاری از والدین نا آگاهانه کاری می کنند یا حرفی می زنند که باعث تشویق رفتار نا مناسب فرزند خود می گردند . به عنوان مثال گاهی اوقات والدین به نافرمانی کودک می خندند یا هنگام صحبت با دیگران ناگهان حرف خود را قطع می کنند تا به سخنان فرزند خود توجه نمایند. در موارد دیگر والدین به قشقرهای کودک با یک بوسه یا بغل کردن پاسخ می دهند یا هنگامی که کودک در یک فروشگاه شروع به گریه و زاری می کند برای او شکلات یا خوراکی می خرند . در همه ی این موارد خنده والدین و توجه و پاداش آنها باعث تقویت رفتارهای نا مناسب کودک می شود در این صورت کودک یاد می گیرد که اگر مقاومت یا اعتراض نماید می تواند به خواست خود برسد . 16
8- اختلاف والدین
هنگامی که در والدین بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد فرزندان دچار مشکلات عاطفی – هیجانی شده در انتخاب فرد مقصر و بی گناه دچار نوعی سر در گمی می گردند . در این میان والدین فرزندان خود را به قضاوت می خوانند یا هر یک سعی می کنند دیگری را متهم کند که او عوامل اختلاف است . کودک یا نوجوان که به هر دو علاقمند است و در عین حال آمادگی کافی ذهنی برای پذیرش بعضی از مسایل را ندارد ، در بین کشمکش والدین به دو جهت مختلف سوق داده می شود تا این که به پشتیبانی یکی برخاسته دیگری را نفی می کند و در این صورت مورد غضب طرف مقابل قرار می گیرد یا هر دو را مقصر می داند که در این صورت به طور کامل طرد می شود . بدین ترتیب در انتخاب سرگردان است و در واقع مایل به انتخاب گناهکار یا بی گناه نیست . او هر دوی آنها را دوست می دارد و می خواهد در محیط آرام و بی جنجالی زندگی کند و چون از چنین محیطی محروم می گردد برای فرار از نزاع های دائمی منزل برای خود راهی نظیر : فرار از منزل ، لجبازی و پرخشگری انتخاب می کند به طوری که با قوانین و جامعه هر دو ستیز می کند . 17
9- کمبود محبت
مهر و محبت در تکوین شخصیت هر فرد تاثیر بسزایی دارد و محرومیت عاطفی موجب بروز اختلال در رفتار می گردد. تحقیقی که در غرب درباره بزهکاران انجام شده است نشان می دهد که 91 درصد مجرمان در ارتباط با ارتکاب جرم به نحوی دچار مشکل عاطفی – هیجانی بوده اند.18 رشد عاطفی با ارضای متعادل نیازهای عاطفی به وجود می آید . اهمیت رشد عاطفی در این است که می تواند زیر بنای رشد اجتماعی باشد کودک با هر سطحی از رشد عاطفی در خانواده در خانواده وارد جامعه شود به همان اندازه می تواند در محیط اجتماعی سازگاری خود را حفظ کند . عدم رشد عاطفی کودک را در محیط و در مناسبات اجتماعی دچار مشکل می سازد . کودکی که از لحاظ عاطفی در محیط خانواده مشکل دارد با هر محرک کوچکی برانگیخته می شود و پرخاشگری می کند لذا وقتی وارد اجتماعی می شود نمی تواند با هر موقعیتی خود را سازگار سازد . چنین فردی به راحتی مناسبات اجتماعی خود را بر هم می زند و رفتاری از خود نشان می دهد که علامت عدم رشد وی در بعد اجتماعی است و ارضای متعادل نیاز به محبت رد عاطفی را در کودک هموار و تسهیل می کند .
کودکی که از لحاظ عاطفی در خانه رشد یافته است محبت را بیرون از خانه جست و جو نمی کند زیرا خانواده را کانون محبت و محل کسب امنیت روانی می بیند . در مقابل کودک یا نوجوانی که نیاز محبت او در خانواده ارضا نمی شود کمبود محبت را دربیرون از خانه جست و جو می کند و ممکن است به انواع رفتارهای نابهنجار یا مکانیزم های دفاعی متوسل شو که یکی از آن ها پرخاشگری است .
10 _ تنبیه و سهل گیری
بعضی از روش های فرزند پروری با پرخاشگری کودکان رابطه دارد که مهم ترین آن ها عبار ت است از : سهل گیری و تنبیه کردن . فرزندان پدر و مادرهای سهل گیر معمولاً پرخاشگر می شوند . علاوه بر این پدر و مادرهایی که فرزندشان را تنبیه می کنند نیز پرخاشگرتری دارند. بیشترین پرخاشگری به کودکانی تعلق دارد که والدینشان به طور هم زمان آنان را تنبیه می کنند و سهل می گیرند . اگر والدین اجازه دهند که فرزندشان تکانه های پرخاشگرانه اش را تخلیه کند فرزند تصور خواهد کرد که این کار مقبولی است و اگر هم پرخاشگری او را به شدت تنبیه کند ناکامی و عصبانیت را در او ایجاد می کنند که خودش زمینه ساز پرخاشگری بیشتر می شود.
پدر و مادرها غالباً رفتار فرزند پرخاشگر خود را به خوبی زیر نظر نمی گیرند و نظارت تربیتی یکنواختی بر وی ندارند . این والدین برای هر تخلفی فرزندشان را تنبیه بدنی می کنند و دردسرهای بیشتر از سوی فرزندشان راپیش بینی می کنند .19
والدین و کودکان پرخاشگر
کودکان با پیدا کردن نقاط ضعف دیگران برای رسیدن به مقصود خود متوسل به اذیت و آزار می شوند یکی از دلایل افزایش پرخاشگری کودکان در سن 2 سالگی ، فهمیدن آنها در مورد زندگی خود است . هر چه سن کودک بالاتر می رود ، عوامل بروز پرخاشگری نیز متوقف می شود . هر کس در طول زندگی خود دچار اشتباهات زیادی می شود که برخی از آنها می تواند باعث بروز ناراحتی روحی و یا حداقل تاثیر بر روح و روان آدمی شود . کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در بروز این حالات و نحوه برخورد با آنها پدر و مادر نقش اساسی بازی می کنند بعضی از دانشمندان علم تعلیم و تربیت بیان می کنند : کودکان ، آینه تمام نمای والدین هستند و هر آنچه والدین در خود می بینند مایلند که در کودکانش نیز باشند . به همین دلیل از پدر و مادری پرخاشگر فرزندی عصبانی و روح آزار به وجود می آید و از والدین با احساس مسئولیت و مثبت کودکی با رفتار مطلوب و مثبت تربیت می شود . البته نباید نقش جامعه را نیز از نظر دور داشت متاسفانه در جامعه کنونی و در خانواده ها حالت لجبازی و پرخاشگری فراوان دیده می شود.
چرا کودک پرخاشگر می شود
بعضی از دانشمندان پرخاشگر ی را به عوامل وراثت نسبت می دهند غزالی می گوید : اگر خشم از حد فراتر رود به تهور تبدیل می شود و اگر ناقص شود فرد ترسو بزدل می شود که این افراد به عنوان کسانی که اعتماد به نفس ندارند تملق گرا هستند و مذلت را ترجیح می دهند شناخته می شوند . اما اگر این قوه تربیت شود فرد به صفت شجاعت موصوف می شود .
کودکان با پیدا کردن نقاط ضعف دیگران ، برای رسیدن به مقصود خود متوسل به اذیت و آزار می شود یکی از دلایل افزایش پرخاشگری کودکان در سن 2 سالگی فهمیدن آنها در مورد زندگی خود است هر چه سن کودک بالاتر می رود بروز پرخاشگری نیز متغیر می شود . به عنوان مثال در بین سنین 3 تا 6 سالگی جدال جسمانی برای اثبات مالکیت کاهش می یابد و در عوض پرخاشگری کلامی مانند تهدید ، آزار ، توهین ، جیغ زدن و … افزایش می یابد . بروز حالت پرخاشگری و میزان آن در بین دختران و پسران متفاوت است .
تفاوت پرخاشگری در دوران پیش دبستانی در هر جنس ، چندان مشهود نیست اما در دوران مدرسه و ابتدایی کاملاً واضح است و با افزایش سن ، تفاوت پرخاشگری در هر جنس کاهش می یابد . در دوران ابتدایی و بالاتر پسران و دختران تفاوت فاحشی از نظر بروز پرخاشگری نسبت به دوران دانشگاه دارند.
طبق بررسی های انجام شده عوامل موثر در پرخاشگری کودکان به موارد زیر بستگی دارد :
1- نقش والدین و روش تربیتی آنها
2- ماندگار شدن پرخاشگری به عنوان یک رفتار در سنین مختلف
3- شکل گیری تصور از خود به عنوان فردی پرخاشگر
4- محیط مدرسه و دبیرستان
5- نقش کلیدی تلویزیون ، ماهواره ، ویدئو ، کامپیوتر
لازم به ذکر است کودکانی که در سنین پیش از دبستان به سایر کودکان آزار می رسانند همان نوجوانان پرخاشگر بزهکار هستند و نوجوانان پرخاشگر و زور گو همان مردانی هستند که فرزندان خود را آزار می دهد و همسران خود را کتک می کنند.
تربیت منفی والدین
گاهی رفتار خودخواهانه و پرخاشگرانه یک طفل 2 ساله برای بزرگسالان و والدین جالب و نشاط آور است . تشویق ناخواسته چنین رفتارهایی به تدریج رفتار با دیگران فراهم می کند بنابراین نقش والدین در تربیت و تحول پرخاشگری نقش کلیدی است و والدین با رفتار خود معمولاً به کودکان به طور ناخواسته همان رفتارهای خود را می آموزند. وقتی کودکی اشتباه می کند معمولاً شما به عنوان والدین چه می کنید تنبیه داد می زنید ، نصیحت می کنید و یا مرتب از افعال منفی مانند دست نزن ، این طور نباش /ف نشین و نکن استفاده می کنید . آیا ناسزا می گویید یا او را از خیلی کارها محروم می کنید و یا شاید بسیاری از رفتارهای دیگر که در فرهنگ ما متاسفانه شایع است استفاده می کنید . تمامی این رفتارهای بد و ناپسند تنها بذرهای منفی به ویژه پرخاشگری را در ذهن کودکان می کارد. متاسفانه یکی از شیوه های شایع والدین برای تربیت کودکان ابراز قدرت است . این روش به این دلیل شایع است که خیلی سریع جواب می دهد ولی نه جواب مثبت بلکه جواب منفی این روش که مبتنی برترس کودک از تنبیه است نشان می دهد که باعث تضعیف عواطف و رفتار اخلاقی در کودکان می شود . این والدین معمولاً داد می زنند سرزنش می کنند و رابطه بین تنبیه و رفتار کودکان را نمی دانند.
این والدین قواعد و آداب را به روشنی بیان نمی کنند لزوم اجابت خواسته ای خود را به کودکان نمی گویند و همواره سعی می کنند با عصبانیت کودکان را تنبیه کنند . رفتار مثبت را نمی بینند و آن را تحسین نمی کنند کودکان این گونه والدین اغلب بی توجه گاهی مزاحم دیگرا و معمولاً غیر قابل کنترل هستند و والدین مجبورند همواره قاطعانه تر برخورد کنند آنها توجه نمی کنند که به تدریج بچه خشمگین تر می شود و این روش معیوب ادامه می یابد .
تربیت مثبت والدین
یک روش موفقیت آمیز برای آموزش رفتارهای اخلاقی استفاده از روش های مثبت به منظور تحریک قوه تفکر ، دگر دوستی ، هم احساس بودن و مراعات اصول اخلاقی از جانب کودکان است . در این روش والدین از همیاری و رفتارهای کودکان برای تربیت آنها استفاده می کنند.
این گونه والدین رفتارهای اشتباه کودکان را که سبب آسیب رساندن به دیگران می شوند توضیح می دهند و زمینه را فراهم می کنند تا کودکان اشتباه خود را جبران کنند. به عنوان مثال نمی گویند چرا آن چیزی که دست تو بود به طرف دیگری پرت کردی فکر نکردی چشم او را کور می کنی ؟ بلکه این چنین بیان می کنند پرتاب اشیاء ممکن است باعث صدمه زدن به فرد مانند کوری شود که دیگر قابل جبران نیست .
همچنین در الگوی تربیتی مثبت والدین رفتارها را سرزنش می کنند نه کودکان را یعنی به جای اینکه بگویند تو بچه بدی هستی می گویند این کار و یا این عمل رفتار تو عمل بدی بود و بدین ترتیب بدون اینکه خوب بودن و قابل پذیرش بودن شخصیت کودکان را زیر سوال ببرند بین او و رفتار بدش فاصله ایجاد می کنند.
جهت از بین بردن رفتار و ایجاد تربیت و ایجاد تربیت مثبت باید :
1- هم احساسی را در کودکان پرورش دهیم
2- دگر دوستی را تقویت نماییم
3- از همان ابتدای کودکی به فکر تقویت رفتار اجتماعی کودکان باشیم .
4- هیچ رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیزی را به دیده انگاه نکنیم بلکه به موقع از فرصت برای نشان دادن تصویر مثبت از خودشان استفاده کنیم.
5- با سرزنش رفتارها به جای سرزنش شخصیت کودک بین رفتار بد و مثبت و شخصیت خوب فاصله ایجاد کنیم .
6- احساس احترام به دیگران را در وی تقویت کنیم .
7- به حرفهای وی توجه کنیم هر چند خارج از حوصله و میل و حرف های سطحی و معمولی باشد .
8- کودکان را در هیچ مقطع سنی با هم مقایسه نکنیم .
چگونه خشم را در کودکان مهار کنیم
خشم واکنشی غیر موثر در برابر مشکلات است و موجب اتلاف نیروی فراوان می شود بنابراین لازم است که از طولانی شدن خشم جلوگیری کرد.
کانن استاد هاروارد می گوید : خشم اصولاً زمانی ایجاد می شود که فرد خود را برای یک مبارزه آماده می کند و هر گاه فردی وجودش پر از خشم باشد آن گاه آماده مبارزه با خطرات است .
کودکان نیز خشمگین می شوند و خشم در کودکان به شیوه های گوناگون خود را نشان می دهد مثلاً با فریاد زدن چنگ زدن به بالشت و اسباب بازی ، پرتاب کردن اجسام ، مشت زدن و در سنین بالاتر از طریق کلامی که این عصبانیت ممکن است علل مختلفی داشته باشد . در واقع عصبانیت ناشی از یک هیجان اولیه است و مواجهه شدن با یک کودک خشمگین که کنترل خود را از دست داده است با یک احساس ترس یا پریشانی توام است . دانستن علل عصبانیت ما در راهنمایی کودک یاری می کند . اگر استعدادهای کودکتان را کشف و علت عصبانیت او را در یابید در او یک حس امیدواری ایجاد می شود اگر چه شیوه کاملی برای پیشگیری از خشم در زندگی خانوادگی شما وجود ندارد ولی کارهایی وجود دارد که شما با انجام آنها می توانید شدت آن را در منزل کاهش دهید.
راه کارهای مناسب کاهش خشم
1- محیط خانوادگی را حمایت کنید .
2- مقایسه ساده یا آسان راحت است سعی کنید که هیچ گاه کودکتان را با فرزندان دیگران مقایسه نکنید که این امر موجب کاهش اعتماد به نفس در کودکان می شود.
3- از گفتن جملاتی نظیر اینکه آرزویم این بود که تو شبیه فلانی باشی اجتناب کرده و بیشتر برروی کارها و خدمات انجام شده کودکتان تمرکز کنید .
4- به جای دیدن نکات منفی در کودکتان نکات مثبت را در او ببینید و مجبورش کنید کارهای بهتری انجام دهد و باید به کودک آموخت که وقتی با مشکلی مواجه می شوند فکر خود را به کار ببندد و خود را با ایجاد خشم خسته و فرسوده نکند .
به کودکتان فرصت صحبت کردن بدهید و به آن کمک کنید تا احساسش را ابراز کند و راجع به اهمیت موضوعی که او را خشمگین کرده فکر کند و اگر این پیشامد آنقدر مهم نیست ذهن خود را به آن مشغول نکند . توجه کودک را در موقع خشم به چیز دیگر مشغول کنید . می توانید به او بگویید که در هنگام خشم و عصبانیت تا ده بشمارد تا عصبانیتش کاهش یابد . یا در هنگام عصبانیت چهره خود را در آیینه ببینید . به کودک بیاموزید که در هنگام عصبانیت استراحت کند و نفس عمیق بکشد چرا که در حالت عصبانیت بسیاری از ارگان های درونی فعالیت زیاده از حد دارند تعداد ضربان قلب زیادتر می شود عضلات منقبض تر می شود و تمامی این اعمال غیر ارادی است چون در حالت عصبانیت نیروی زیادی ایجاد می شود که می توان کودک را به بازی یا ورزش هایی مثل تنیس یا به کار مفیدتری مشغول کرد . اگر کودکی دارید که بسیار پر جنب وجوش و پرخاشگر است می توان از توصیه های زیر استفاده کرد:
1- فرستادن کودک به مهد کودک
2- تنظیم ساعت خواب کودک
3- محروم کردن کودک از خواسته هایش برای مثال وقتی پرخاشگری می کند او را در اتاقی که ترسناک و تاریک نباشد مدتی نگه دارید تا آرام شود . نباید گذاشت تا کودک با عصبانیت و جیغ کشیدن به خواسته هایش برسد .
از نظر دکتر کریستوفو سن روش محروم کردن یا توقف فعالیت زمانی موثر واقع می شود که با عشق و توجه همراه باشد . و در نهایت به کودک بیاموزید که عصبانیت را باید کنترل کرد چرا که خشم ممکن است او را وادار به گفتن کلمات والفاظی کند که بعداً باعث تاسف شود و خشم ممکن است ساعت ها در او احساس اندوه و یک حس خجالت و تقصیر کند .

نتیجه گیری
خشم را به جای انکار و سرکوب باید پذیرفت و ابراز کرد . ابرازی سازنده که در آن هدف ، نه تخریف دیگری بلکه بیان و رفع آسیب های عاطفی است .
والسلام

عوامل موثر بر پرخاشگری و ناسازگاری
1- عوامل خانوادگی :
روان شناسان بر این نکته توافق دارند که خانواده در پیدایش اختلالات کرداری فرد تاثیر مهمی دارد . محیط خانواده نخستین مرکز یادگیری کودک و نوجوان است در این محیط کودک یاد می گیرد چگونه وظایف اجتماعی خود را انجام دهد ، حقوق دیگران را محترم شمارد ، با افراد خانواده نزدیکان و خدمتگزاران ، سازگاری کند و صفات و خصایص نیک یا زشت را از آن ها یگیرد ، بطور کلی روابط خانوادگی در رشد هیجانی و عاطفی کودکان بسیار تاثیر دارد چنان که هر مشاجره و نزاع میان پدر و مادر بی ثباتی در خانواده زیاده روی در کنترل کودک ، محدود کردن او و به تعویق انداختن امیال و خواهش های او ، تنبیه بدنی، او را به فردی پرخاشگر تبدیل می کند . عوامل خانوادگی چون بی توجهی ، تبعیض قائل شدن والدین بین فرزندان ، تنبیه بدنی ، محدود کردن فرزندان ، نزاع افراد خانواده ، فقدان یکی از والدین در ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودکان بسیار تاثیر دارند.
عواملی چون بر طرف کردن خواسته هایی فرزندان و روابط صمیمانه ی اعضای خانواده در کاهش پرخاشگری آنان نقش مهمی ایفا می کنند اما فضای نا مساعد منزل تاثیر چندانی در رفتار پرخاشگرانه ندارد . از عوامل خانوادگی می توان به چند مورد اشاره کرد از جمله : پریشانی فکر بطور توقعات نقش مهمی را در طرز فکر و برداشت والدین ایفا می کنند . برای مادران که همیشه طبق آخرین مد لباس می پوشند درک این مسئله که طفل وی چطور می تواند یک لباس را چند روز متوالی بپوشد و آراسته نباشد مشکل است همچنین برای مادری که خجالتی ، ساکت و کم حرف ، داشتن یک کودک پر سر و صدا و نا آرام مشکل تر خواهد بود.
2- خستگی :
بسیاری از کودکان دائماً به اداره شدن و توجه نیاز دارند و برای والدین آنها این کار مشکل است زمانی که مادر و پدر با کودک دچار مشکل خواب هستند شبهای زیادی را بی خوابی کشیده اند علاوه بر آن نظافت منزل و تهیه غذاهای مخصوص و مورد نظر توجه بیش از حد بدون اینکه بهبودی در رفتار کودک حاصل شده باشد تمام اینها بسیار خسته کننده و روح آزارند.

عوامل اجتماعی
روان شناسان اظهار می دارند که در برقراری مناسبات اجتماعی گاه وقفه ای پیش می آید و بعضاً مانعی بر سر راه کودکان و نوجوانان قرار می گیرد و او را دچار ناکامی و تعارض می کند و به طور طبیعی بستر مساعدی برای رفتارهای انحرافی او فراهم می شود . تحقیر کردن نوجوان در حضور دیگران و ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با دیگران و مشاهده ی فیلمهای خشونت آمیز ( تلویزیون ، ویدئویی ، ماهواره ای و … ) بازی های رایانه ای در ایجاد روحیه پرخاشگری در نوجوانان بسیار تاثیر دارند . بر عکس عواملی چون شرکت در مراسم مذهبی و معاشرت های خانوادگی و اجتماعی در کاهش پرخاشگری در نوجوانان بسیار موثرند . از دیدگاه آنان مشاهده ی صحنه های درگیری میان همسالان و ناکامی در دستیابی به موفقیت های ورزشی چندان تاثیری در ایجاد پرخاشگری در نوجوانان ندارند.
3- عوامل آموزشی :
نوجوان قبل از آنکه دانش آموز یک دستگاه تربیتی به حساب آید نوبالغی است که در پی کسب شخصیت است و هر جا آن را بیابد جذب می شود و می بالد . با هر ضربه ای که دریافت می کند ، جریمه دار می شود و می گریزد ، وقتی تمام راه های ابراز وجود و ثبات شخصیت برای مسدود می شود در ارزیابی از شخصیت خویش دچار تردید می شود و چنانچه تحقیر و انتقاد مکرر اولیای مدرسه نیز بر آن افزوده شود ، تزلزل و ناتوانی عمیق در ارکان شخصیت او رخ می دهد.
یکی از عوامل مدرسه ای که در رفتار دانش آموز بسیار تاثیر دارد موفقیت اوست بدین معنا که وقتی دانش آموز در فعالیت های درسی خود موفقیت بدست می آورد معمولاً با تقدیر و رضایت خاطر دیگران مواجه می شود و اعتماد به نفس پیدا می کند در حالی که عقب ماندن و مردود شدن مکرر معمولاً انتقاد و سرزنش دیگران را به دنبال دارد و دانش آموز را ناراحت و غمگین می کند و اعتماد به نفس او را از بین می برد و در نهایت باعث پرخاشگری او می شود .
عواملی چون تبعیض بین دانش آموزان توسط معلمان اهانت و سخت گیری در مقررات و تنبیه بدنی توسط اولیای مدرسه و هم چنین عدم موفقیت تحصیلی و حجم زیاده مطالب درسی و تکالیف مربوط ، اثرات بسیار زیادی در بروز پرخاشگری در دانش آموزان دارند. در جامعه آماری ما نوع مطالب و محتوای درسی را در رفتار پرخاشگرانه دانش اموز چندان موثر نمی دانند .
عصبانیت
مادرانی که از عهده ی اداره کودکان خود بر نمی آیند معمولاً به علت بی اثر بودن روشهای انضباطی مانند فریاد زدنهای مداوم و کتک زدن که هیچ اثری ندارد ، عصبانی هستند گاهی مادر چنان کلافه می شود که رویای از دست کودک خلاص شدن فرار کردن و یا سپردن کودک به کسی دیگر را در سر می پروراند . عصبانیت تنها شامل حال کودک بلکه سایر فرزندان نیز می شود : این حالات ممکن است در نهایت به از دست دادن کنترل و کتک زدن تنبیه بدنی منجر گردد.
احساس گناه
مادری که تمام تمیدات خود را برای پرورش کودک بی ثم می بینی به ناچار احساس گناه می کند و به این نتیجه می رسد که مسبب اصلی ناسازگاریهای فرزندش خود اوست . این احساس زمانی که با ملامتهای دکتر ، معلمان و سایر مادران همه فامیل و مادر و پدر خود نیز همراه باشد، شدیدتر می شود .
در این شرایط مادر در تواناییهای خود تردید می کند و می اندیشد که شاید مادر بدی بوده است که کودک او اینگونه و محیط زندگی خانوادگی او این چنین شده است او احساس نا امنی و بی کسی می کند مادر زمانی خود را به پارک می برد و او به اطفال دیگر حمله می کند و دعوا راه می اندازد خود را مقصر می داند و فکر می کنند که اطرافیان او را گناهکار می دانند . همچنین مادری که جملاتی از قبیل " تو چه بر سر این طفل نمی آوری ؟ " و یا "چرا نمی توانی این کودک را اداره کنی "و یا " آیا ما هم با تو این گونه رفتار می کردیم " را از زبان مادر خود می شنود که مادرش او را مقصر می داند .
نارضایتی
همه والدین این احساس را دارند ولی در مورد والدین کودکان ناسازگار این احساس هزاران بار قویتر است . این احساس بر خلاف احساس گناه که درونی است برونی بوده و معمولاً در مجامع عمومی و زمانی که مادر با نگاه های خیره مادران دیگر ، مغازه داران ، خریداران ، پیشخدمتهای رستوران ، رانندگان اتوبوس و سایر افرادی که شاهد رفتار ناهنجار طفل هستند روبرو می شود بروز می کند و در بیشتر مواقعی مشهود است که والدین خود را ناچار به اداره کودک می بینند.

بی کفایتی
مادر خود را دست تنها ، نابلد و بدون کنترل می بیند و در مقایسه خود با سایر مادران این حس شدیدتر می شود . مادری که طفل خود را برای ورزش به ورزشگاه می برد با انبوهی از مادران و فرزندان مقایسه می کنند. کودک که از تعویض یک برنامه به برنامه دیگر گریزان است نمی تواند به راحتی مانند سایر اطفال برنامه ها را دنبال کند و تنها با رفتار خویش توجه سایر افراد گروه را جلب می کند زمانی که معلم در کلاس نقاشی از کودکان می خواهد که روپوشهای خود را در آورده و قلم موها را کنار نهند کودک ناسازگار به خاطر حس عدم تطبیق با محیط و رعایت نکردن دستورات معلم در فرصت کوتاه ، از انجام این دستورات خودداری کرده و ممکن است شروع به نا آرامی و کج خلقی نماید . تا زمانی که مادر خود را به کودک رسانده و روپوش او را در آورده و قلم مو را از وی بگیرد و جا بجا کند سایر اطفال در حال پوشیدن کفشهای ورزشی و جورابهای خود و حضور در کلاس ژیمناستیک شده اند . در این حال مادر با سر پوشیدن کفشهای ورزشی و راضی کودک به ژیمناستیک جدال کند . با این رفتار ناهنجار و نگاه های متعجب بر روی کودک کدام مادری می تواند احساس رهبری و قدرت کند ؟
غمزدگی و افسردگی
اغلب مادران ناسازگار افسرده اند ، به خصوص بعد از گذراندن یک روز بد و یا یک هفته خسته کننده . گاهی این افسردگی در صورتی که تا اندازه ای زمینه ارثی نیز داشته باشد و سایر شرایط محیط نیز به آن کمک می کند باعث بستری شدن مادر می گردد . این احساس یک مسئله زود گذر و معمولی نیست بلکه ناراحتی است که عوارض مختلفی را می تواند در بر داشته باشد و اشکالات خواب و اشتها ، از دست دادن حافظه و تمرکز فکری ، کم شدن انرژی ، داشتن افکار منفی و خود کم بینانه و منفی بافی در مورد آینده این نوع فشارهای روحی را می توان در درمانگاه های مخصوص مداوا کرد و کسی که این گونه عوارض را در خود مشاهده می کند باید برای کمک به موسسات مخصوص مراجعه کند .
قربانی بودن
این احساس یکی از مهمترین سوالات برای مادران اطفال ناسازگار مطرح می سازد که چرا طفل من با من چنین می کند ؟ آیا آواز من متنفر است ؟ یا این کارها را از روی عمد انجام می دهد . هر چه مادران در این میان خود را ضعیف تر و مغبون تر می بینند کودک به نظر قویتر و سر آمدتر جلوه می کند . او احساس شما را کنترل می کند روز شما را اداره می کند و در اداره تمام زندگی شما نقش دارد . شما مغبون او شده اید .
احساس در دام بودن
مادران اطفال ناسازگار احساس می کنند که نمی توانند سرنوشت خود را تغییر دهند . آنها با کودکی که پرورشش بسیار مشکل ولی بی اعتنا است طرف شده اند هیچ کس موقعیت و احساسات آنها را درک نمی کند و آنها آزار می بینند . اغلب مادران بیشتر از حد تصور شما آرزوی فرار و رویای گریز از خانه و از کودکان ناسازگار خود را دارند .
درگیر بودن
این حس مخلوطی از احساسات مختلف است . عجب در اینجانب است که مادر بیشتر و بیشتر در مشکلات کودک غرق می شود و زیاده از اندازه سعی در بر آوردن احتیاجات و توقعات او دارد . باعث آن حس مادری است و فقط مادر می داند که کودک در چه شرایطی است . درک و دریافت زجری که کودکک می کشد مادر را وادار به مراقبت بیشتر و حفلظت از او می کند . این حفاظت ناشی از برخوردهای فکری و وجدان مادری است و این احساس در زنی که از او در دوران کودکی به طور غیر عادی توقع داشته اند که روی پای خود ایستاده و مانند یک فرد بالغ رفتار کند ، بیشتر مشهود است .
همه این عوامل زمانی که با رفتار روزانه کودک تداخل می کنند باعث احساس بردگی و اسارت شده و کودک دشمن مادر شمرده می شود راه حل این وضع ناخوشایند پاره کردن این زنجیر و دور و تسلسل از عکس العملهای پی در پی و مداوم درک و تمرین در به کار بردن روشها و راه هایی است که اداره و استقرار حاکمیت مادر را در مقابل کودک موجب گردد . با فهمیدن چگونگی به کار بردن این روش ها مادر می تواند از رنج و مضرات همراه با آنها در مورد خود و کودکش بپرهیزد.
توصیه های مهم برای کاستن ناسازگاری و پرخاشگری کودکان
از خود بپرسید آیا این رفتار حائز اهمیت است ؟ همان طور که قبلاً مشاهده کردید تنبیه بیش از حد بی اثر بوده و دور و تسلسل را تشدید می کند شما باید هر چه کمتر ولی موثر تنبیه کنید .
زمانی که شما شاهد رفتار " دست خودش نیست " که به خلق و خو ارتباط دارد می شوید و به مرور زمان می آموزید که چگونه با آن به صورتی متفاوت به وسیله اداره کردن رفتار ، و نه تنبیه کردن مدارا کنید ، کم و بیش به همان فهرست رفتار حائز اهمیت که در بخش قبلی آن را تهیه نموده اید بر می گردید . این طرز رفتار بد فقط می تواند به وسیله خود کمک بهبود یابد و اگر به او آشکارا بگویی که نباید آن را انجام دهد باید بیاموزد و بداند که اگر روزی از روی عمد آن را تکرار کند چه در انتظارش خواهد بود .
مجازات نمادین
از روی تجربیات من شدت وحدت مجازات به اندازه روشی که شما مجازات می کنید اهمیت ندارد. مثلاً پنج دقیقه در اتاق بودن همان اثر را بر روی کودک می گذارد که شصت دقیقه معمولی را گذراندن . در واقع نباید از یک کودک خردسال توقع داشت که بتواند برای مدت طولانی در اتاقش تنها بماند .
فکر نکنید اگر مجازات شما سبک باشد اقتدار خود را از دست می دهید . مهم این است که شما تنبیه را در نظر بگیرید و آن را تا به آخر مرحله اجرا در بیاورید این است که آن را موثر خواهد دانست .
بنابراین سعی کنید مجازات را منصفانه انتخاب کنید ولی آن را با جدیت و حتی سنگدلی اجرا نمایید.سنگدلی به معنای ترساندن کودک نیست بلکه نشان دهنده آن است که شما اقتدار و جدیت کافی رویارویی با کودک را دارید و آن را به طفل نیز بفهمانید . زمانی که کودک شما درک کرد شما در مورد تهدیدات خود جدی هستند در خواهد یافت که چقدر با یک جمله جدی ولی برنده می توانید او را ساکت کنید . اگر این کار را ادامه دهی تنبیه خواهی شد .
مقررات و انتظارات را مشخص و روشن بیان کنید
هر کودکی وقتی بداند که والدین او به آنچه می گویند عمل می کنند بهتر رفتار خواهد کرد . رفتار به خصوصی که انجام آن مجاز نیست باید با ترتیب بخصوصی دنبال شود مقررات شما باید روشن و فهم آنها ساده باشد . در این صورت کودک شما می داند که توقعات شما چیست و چه مقرر شده است .
شما تا به حال روی مقررات اولیه مصمم شده اید و آنها را با سادگی و واقع بینی با طفل خود در میان گذاشته اید . قانون تازه ای در خانه مقرر شده است از حالا به بعد تو اجازه نداری که کسی را کتک بزنی . اگر این کار را تکرار کنی با حبس شدن در اتاقت مجازات خواهی شد . بار اولی که کودک شما مثلاً خواهرش را کتک زد ، خوب است که به او یاد آوری کنید اما اگر این کار دوباره نیز انجام داد به سرعت و به طور جدی عمل کنید و مجازات برنامه ریزی شده قبلی را انجام دهید . او خواهرش را کتک زده و در این مورد به او تذکر داده شده است ولی قانون را شکسته پس باید در اتاقش حبس شود بلافاصله بعد از رفتار بد ، مجازات باید به سرعت و جدی انجام شود و نباید آن را به تاخیر انداخت .
چگونه تنبیه کنید
کوتاه : همیشه نظرات خود را در موقع تنبیه به طور مختصر بیان کنید : " تو مرتکب چنین کاری شده ای که مجاز نبوده ای در این صورت مجازات تواین است " هیچ گاه مسائل را بیش از حد شرح ندهید . برای مثال شما میز تحریر چوبی زیبایی در اتاق نشیمن دارید . پسر شما دوست دارد که اسباب بازیهایش را روی آن نهاده و آنجا به بازی بپردازد و شما در مورد خراش افتادن بر روی آن نگرانید .
مادری که زیاده از حد حاشیه می رود و توضیح می دهد خواهد گفت :
پوریا این یک قطعه اسباب قیمتی است اگر تو اسباب بازیهایت را روی آن قرار دهی به خصوص ماشینها و کامیونهایت را امکان اینکه آن را خراش دهی زیاد است اگر خراش بیفتد مادرت باید آن را به مغازه تعمیر مبلمان ببرد تا آن را تعمیر کند که البته خرج زیادی دارد . این کار پدرت را عصبانی خواهد کرد بنابراین روی این میز بازی نکن .
به جای این شما باید یک گوشزد کوتاه به طفل بکنید : پوریا تو می دانی که اجازه نداری روی این میز بازی کنی و اگر این کار را بکنی من به تو اجازه تماشای فیلم کارتون امشب را نخواهم داد. اگر پوریا امتناع ورزید بلافاصله بگویی که او امشب از تماشای تلویزیون محروم است .
با طفل جر و بحث نکنید و چانه نزنید
اشکال بسیاری از والدین کودکان ناسازگار این است که کودک در نظر دارد آن چنان قوی است که او را به چشم یک آدم بزرگسال می نگرند و خود را محتاج به تشریح اعمال خود و تصمیماتشان می بینند اما شما نباید با کودکان ناسازگار چانه بزنید بلکه مقررات را وضع می نماید و اگر کودک چون و چرای آن را سوال و رفتاری می کند که در نظر شما حائز اهمیت و قابل ایستادگی است باید جواب دهید : چون من اینطور می گویم یا چون این قانون منزل ماست . این بدین معنی نیست که شما یک مستبد خود کامه و بی رحم هستند در واقع مقررات شما از نظر کودک بسیار منطقی و بجاست هدف در اینجا نشان دادن قدرت شما به طریقی واقع بینانه و بی طرفانه است .
برای مثال اگر دختراتان سر میز ، غذا را سلف می کند و شما معتقدید که این رفتار مهم است باید در موقعی که سر میز غذا نیستید به او تذکر بدهید که اگر غذا را تف کند به اتاقش فرستاده خواهد شد اگر یک بار کار را کرد برای اولین بار و آخرین بار باید به او تذکر داد که تنبیه خواهد شد و به اتاقش فرستاده خواهد شد او بار دیگر این کار را می کند .
شما نباید به هیچ وجه اجازه دهید چنین بگو مگویی بین شما رخ دهد.
سارا به اتاقت برو .
مامان خواهش می کنم . من منظوری نداشتم و فقط تصادفی این کار را کردم . ولی من منظورم همان است که گفتم .
اما مامان تکه گوشتی که به من داده بودی به قدری سفت بود که جویدنش مشکل بود و لای دندانهایم رفت .
تو باید همین الان به اتاقت بروی .
مامان خواهش می کنم من دیگر این کار را نمی کنم دفعه آخر است .
سارا
پس بگذار به اتاق نشیمن بروم .
این گفتگو باید جایگزین با گفتگوی زیر شود .
خوب سارا به تو تذکر داده بودم ولی تو دوباره عمل را تکرار کردی . حالا باید برای پنج دقیقه به اتاقت بروی .
مامان خواهش می کنم منظوری نداشتم .
به اتاقت برو بحث نکن .
چرا
چون من این طور می گویم .
بهترین سیاست برای خانواده یک کودک ناسازگار باید طبق الگوی یک خود کامه خیر خواه بنا شود تا بر طبق یک دموکراسی کودک حق رایی در انتخاب و تصمیم گیری در مورد مجازات خود نداشته باشد . دوباره به یاد داشته باشید شما نمی خواهید یک فرد بی رحم باشید ولی می خواهید رهبری مقتدر باشید .
جدی باشید
به جای داد و فریاد بر سر کودک یک لحن صدای موثر را تمرین کنید صدای شما باید تاکید شما را برسانید در مورد کودک خردسال بخصوص لحن صدا بسیار مهم است . با طفل خوشایند سخن نگویید که طفل احساس می کند شما به حرف خود عمل نخواهید کرد .حالا عزیزم ما دوست نداریم با مداد رنگی روی کاغذ دیواری نقاشی کنی .
بچه های خوب این کار ها را نمی کنند باشد ؟خوب عزیز دلم ؟ دفعه دیگر که می خواهی نقاشی کنی روی یک کاغذ این کار بکن و آن را به مادر بده .

به جای این باید جدی باشید :
من نمی خواهم هیچ وقت تو را در حال نقاشی روی کاغذ دیواری و یا هر جای دیگری بجز دفتر نقاشی خودت ببینم می فهمی ؟ بسیاری از والدین نمی فهمند که چقدر از کودک خود خواسته اند که از رفتار آنان پشتیبانی شود . مادری که به کودک خود می گوید حالا به اتاقت برو باشد . قدرت خود را کتمان می کند و از کودک انتظار دارد که او مثلاً بگوید باشد مادر من خیلی دوست دارم که به اتاقم بروم . در به کار بردن ضمیرهای شخصی دقت به خرج دهید . جملاتی نظیر حالا وقت آن است که ما به رختخواب برویم . معنی متفاوتی با جمله وقت خواب تو فرا رسیده است دارند.
زیاده از حد گوش نکنید
در مورد تذکر زیادی دو مطلب وجود دارد . اول اینکه کودک شما ممکن است شما را امتحان و مطمئن شود که در گفته خود پا بر جایید یا نه . در این صورت بسیار مهم است مجازاتی است مجازاتی را که تصمیم گرفته بودند اجرا کرده و از اخطارهای مکرر خودداری کنید . یک یاد آوری کافی است اما بعد از آن اعمال لازم است که باید همراه با لحن جدی و حالت محکم باشد .
شما نباید مرتباً اخطار کنید که مثلاً سارا اگر با ساعت مادر بازی کنی تنبیه می شوی .
سارا آیا شنیدی چه گفتم من به تو گفتم با آن بازی نکن دوباره تکرا می کنم که این کار را نکن .
به جای اینها یک اخطار لازم است و بعد عمل :
سارا اگر با ساعت مادرت بازی کنی بعد از نهار به تو آب نبات چوبی نخواهم داد .
پس حالا که به بازی ادامه می دهی آب نبات چوبی نخواهی داشت . و در موقع مناسب ساعت را از جلوی چشم او کنار بگذارید . والدین معمولاً تهدیدات خود را عملی نمی کنند ولی اگر مجازات خود را ساه و کوتاه کنید و طفل بداند که چه نوع اعمالی را مجاز نیست انجام دهد همه چیز ساده تر و واضحتر خواهد بود . نوع دیگر اخطار که می تواند زیاده از حد باشد اخطار در مورد رفتار کودک زمانی است که او می خواهد به جایی برود ( مثلاً خانه مادر بزرگ ) مادر می تواند مرتباً از ساعتها قبل از این دیدار به کودک به خاطر ترس از رفتار ناشایست به او هشدار بدهد :
وقتی به خانه مادر بزرگ می روی سعی کن در اتاق او به چیزی دست نزنی و گرنه او را عصبانی خواهی کرد .
به یاد داشته باش که در خانه مادر بزرگ به چیزی دست نزنی .
من نمی خواهم که تو در خانه مادربزرگ به چیزی دست بزنی ، باشد ؟
همیشه وقتی به خانه مادر بزرگ رسیدید اخطار کنید : یادت باشد که تو نباید به اشیاء مخصوص خانه مادر بزرگ دست بزنی زیرا ممکن است آنها را بشکنی اگر این کار را بکنی به شیر و بیسکویت نخواهم داد.
منطقی باشید
مجازات بستگی به محتوای آن دارد . در مورد کاری که می کنید یا توجه به شرایط و موقعیت انعطاف پذیر باشید باید در مورد تنبیه های خود ابتکار به خرج دهید و به خاطر بیاورید که سن بچه را نیز باید در نظر گرفت شما نباید بچه دو ساله ای را که نمی فهمد و در اتاقش نمی ماند در اتاق حبس کنید بلکه می توانید او را از تماشای تلویزیون یا داشتن خوراکی منع کنید . بایدهمیشه شرایط را در نظر بگیرید . نمی توان کودکی را که در مرکز خرید رفتار نادرستی می کند به اتاقش فرستاد و شما نیز نباید مجازات را تا رسیدن به منزل به تاخیر بیندازید . می توانید به او بگویید اگر این رفتار را ادامه دهد برای او مثلاً بستنی قیفی نخواهید خرید .

یک رای و محکم باشید
به خاطر داشته باشید که هدف از انضباط موثر آن است که کودک از شما اطاعت کند و روش او در انجام کارها مهم نیست او ممکن است بد ادای کند که نباید آن را با نافرمانی اشتباه بگیرید تنبیه به هر حال در او نفوذ کرده است مثلاً وقتی کودک شما مطیع نیست و به عنوان تنبیه به اتاقش تبعید می شود ممکن است بگوید : برای من مهم نیست به هر حال من دوست نداشتم اینجا بمانم و به اتاق خود برود .این رفتار را نادیده گرفته و تنبیه را انجام شده فرض کنید .
روشهای مجازات
از توصیه هایی که من در این بخش نموده ام ، دریافته اید که مجازات فقط قسمتی از روش شما در اعمال قدرت است زمانی که سایر قسمتهای این روش انضباطی موثر نیز مورد اجرا قرار گیرد . شما محتاج به در نظر گرفتن تعداد زیادی روش مجازاتی نخواهید بود . بلکه دو تا سه روش از قبیل فرستادن کودک به اتاقش برای مدت کوتاه یا گرفتن حقی یا چیزی از او کافی خواهد بود . دوباره در اینجا اهمیت لحن صدا و جدی و محکم بودن را بخصوص در مورد کودک خردسال باید متذکر شوم .
بسیاری از والدین در مورد تنبیه بدنی از نظر می خواهند . من معتقدم که گاه گاهی ضربه ای به پشت بچه نواختن به وسیله مادر یا پدری که عواطف و احساسات خود را در اختیار دارند و موقعیت را لازم تشخیص می دهند ضرری ندارد . این می تواند به اصطلاح جو را تمیز کرده و به مسئله خاتمه دهد اگر چه کتک زدن کودک در موقعی که شما از کوره در رفته اید مسئله ای است متفاوت و باید از آن حذر کرد . همچنین فکر می کنم که تحقیر کردن طفل با سیلی زدن به او نیز کار اشتباهی است .
اگر اعمال شما مختصر و مفید باشد و قسمتی از یک روش انضباطی موثر آنها را حتی نمی توان تنبیه به حساب آورد . در واقع شما به کودک خود حق انتخاب می دهید و آن را با واکنش روش دنبال می کنید . مثلاً فکر کنیم که بعد از برقرار کردن برنامه منظم خواب و از میان بردن جدالهای بی موقع در موقع خوابیدن دختر چهار ساله شما به خارج از بستر و اتاق خود مرتباً ادامه دهد . با لحن جدی و در یک بحث آرام به او بگویید که باید در اتاق خود باقی بماند ولی در را می تواند باز یا بسته نگه دارد ، اما هیچ راه دیگری وجود ندارد . اگر دوباره از اتاق خود خارج شد یک بار به او تذکر دهید ولی بعد بدون بحث و مشاجره بیشتر به سادگی او را به اتاقش بازگردانید و در را ببندید ، و آن را برای دو دقیقه از پشت بسته نگه دارید (زیرا این برای کودک خردسال مدت زیادی است ) مسلماً او غمگین خواهد شد اما روی خود فشار بیاورید و محکم بیاستید . زمانی که او را بیرون می آورید صبر کنید که آرامش خود را بازبیابید و بعد بگویید : میبینی که مادر و پدر در این مورد جدی هستند تو هنوز همان حق انتخاب را داری حالا بیا دوباره امتحان کنیم شاید شما چندین بار مجبور به تکرار این برنامه شوید. اما اگر نقش خود را ساده و نسبتاً دوستانه اما جدی ایفا کنید امکان موفقیت شما بسیار زیاد خواهد شد . اصول انضباط موثر یقیناً کمک موثری در کوششهای شما برای بدست آوردن حس حقیقی قدرت در رویارویی با کودک ناسازگار شماست . در واقع بسیاری از والدین این اصول را در مورد اداره کودکان سازگار خود نیز قابل استفاده یافته اند . زمانی که شما روشهای انضباطی خود را تمرین و بازسازی می کنید سعی کنید که همیشه در جهت یک رویه محبت آمیز خود را تمرین و بازسازی می کنید . سعی کنید که همیشه در جهت یک رویه محبت آمیز حرکت کنید در رویارویی با یک رفتار حائز اهمیت جدی ، و در مورد آزارهای کم اهمیت تر ، همراه با نرمش و دوستانه ولی در هر حال باید تصمیم گیرنده واقعی مشخص باشد به زودی احساس اراده بیشتری خواهید کرد و در روابط شما با کودک بهبودی حاصل خواهد شد .
پرخاشگری 20 یکی از پدیده های مهم روانی – اجتماعی است که قسمت اعظم تاریخ مدون انسان پیرامون آن رقم خورده است . برخی سپده دم تاریخ را با بیان قتل هابیل به دست قابیل آلوده به پرخاشگری و خشونت می دانند . کوالسکی 21 بر اساس پژوهشهای انجام شده خود ، می نویسد : از 5600 سال قبل تا امروز ، بشر فقط 292 سال در صلح و صفا گذرانیده و بقیه را در جنگ و ستیز بوده است . اگر تاریخ انسان را ورق بزنیم ، پر است از خونخواری و قتل و غارت و کشتار . بزرگترین افتخار قهرمانان تاریخ این بوده است که توده های گسترده تری از انسانها را کشته یا به کشتن داده اند . از آن سردار رومی می توان نام برد که چهل هزار غلام را در روم به صلیب کشید و پادشاهی که فرمان داد تا هزاران نفر از هواداران یک عقیده را در زمین بکارند و یا از آتیلا و چنگیز ذکری به میان آورد که مردم شهرهای چند هزار نفری را قتل عام کردند و تیمور که سراسر ایران را از کله انسان مناره ساخت و یا از ترومن که صد ژاپنی را در لحظه ای به هلاکت رساند …
این است بیلان تاریخ بشر !
در طی این جنگ و ستیز ها ، شمار افرادی که کشته شده و یا در اثر بیماریهای واگیر از میان رفته اند ، بالغ بر سه میلیارد و ششصد میلیون نفر بوده است ؛ یعنی معادل کل جمعیت فعلی کره زمین . 22 اهمیت موضوع وقتی روشن می شود که بدانیم شمار کشته شدگان در آمریکا بین سالهای 1971 تا 1975 بیشتر از تلفات ارتش آمریکا در ویتنام بوده است . در سال 1975 از هر ده هزار نفر آمریکایی یک نفر به طور پرخاشگرانه کشته است . در مقایسه آماری پرخاشگری و خشونت در ایران با دیگر کشورها – که مثلاً در هر پنج دقیقه یک نفر به قتل می رسد و در هر 10 دقیقه یک نفر مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد – نشان می دهد که در کشور ما ، هنوز در مقایسه با بسیاری از کشورهای بزرگ ، حتی معدل خشونت و پرخاشگری در جهان ، بسیار پایین است .
روان شناسان اجتماعی ، پرخاشگری را به عنوان یکی از رفتارهای بیمارگونه مورد مطالعه قرار می دهند و در تلاشند تا عوامل موثر در پیدایی ، افزایش یا کاهش آن را معلوم دارند .

تعریف پرخاشگری
پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده اند که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری باشد .
آنچه در این تعریف حائز اهمیت است ، قصد و نیت رفتار کننده است ؛ یعنی آسیب رسانیدن تصادفی به شخص دیگر ، پرخاشگری نیست . مثلاً اگر توپ فوتبال سهواً به بازیکن دیگر اصابت کند ، پرخاشگری نیست . اما اگر فردی مخصوصاً بازیکنان را با پا بزند ، هل بدهد ،
تنه بزند و یا فحاشی کند ، پرخاشگری است . شاید این تعریف کمتر عینی باشد ؛ زیرا می توان از نیات فرد استنباطهای مختلفی کرد . علاوه بر این ، تعریف شامل رفتارهایی که ما معمولاً بدانها " پرخاشگری " می گوییم ، نمی شود . مثلاً : کودکی که کودک دیگر از تاب به زمین پرتاب به زمین پرتاب می کند تا خروش سوار شود ، قصد آزار او را ندارد ؛ اما دیگران رفتارش را پرخاشگرانه می دانند . در عمل ، بسیاری از پژوهشگران ترکیبی از این دو تعریف را به کار می برند . رفتاری که به دیگران آسیب می رساند ، پرخاشگری نامیده می شود ، به خصوص وقتی که کودک بداند رفتارش به دیگری آسیب می رساند . اعمال خصمانه ای که از روی قصد باشد نیز پرخاشگری تلقی می شود (ماسن و همکاران ، 1376 : 425 ).
از این رو ، ارائه تعریفی روشن و دقیق از پرخاشگری همچون تعریف سایر مفاهیم علوم اجتماعی دشوار است . این مشکل از آنجا ناشی می شود که همواره نمی توان مرز روشن و قاطعی بین رفتارهای پرخاشگرانه و غیر آن ترسیم کرد . به عنوان مثال دقیقاً نمی توان گفت کدامیک از رفتارهای زیر ، نمونه هایی از پرخاشگری محسوب می شود :
– سارقی که به هنگام دزدی با صاحب مال گلاویز می شود ؛
– مال باخته ای که در دفاع از اموال خود با دزد درگیر می شود؛
– یک شکارچی که حیوانی را شکار می کند ؛
– بازیکن فوتبالی که پس از شکست از حریف ، توپ خود را پاره می کند ؛
– کودکی که سهواً به پدر خود سیلی می زند ؛
– یک جوخه اعدام که موظف به تیر باران محکوم است ؛
– فردی که خودکشی می کند ؛
– زنی که از شوهر خود انتقاد می کند و به او غر می زند ؛
– مردی که حضور همسرش را در یک مهمانی نادیده می گیرد .
رفتارهای فوق هر کدام بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه اند ؛ اما بین آنها باید تفاوت قایل شد . در برخی از آنها یک موجود زنده مورد آسیب قرار می گیرد ( اعدام یک انسان یا شکار یک حیوان ) ، در بعضی آسیب به غیر از موجود زنده معطوف می گردد (پاره کردن توپ فوتبال )، در بعضی اوقات گزند ارادی است (مثل شکار )و در برخی مواقع اراده ، در آن سهمی ندارد ( مانند سیلی زدن کودک به پدر )گاه آسیب جنبه روان شناختی دارد
( مانند انتقاد و غر زدن ) و زمانی رو به خویشتن دارد (مثل خودکشی ) و گاه رو به سوی دیگری دارد ( مانند بوکسوری که مشت به حریف می زند) ، و در مواقعی نیز انجام وظیفه را می رساند (مانند انجام وظیفه یک جوخه اعدام ).
انواع پرخاشگری
روان شناسی اجتماعی دو گونه پرخاشگری را از هم تمیز می دهند :
1- پرخاشگری هدفی : که در آن پرخاشگری خودش هدف است و غالباً با ایجاد درد و هیجان همراه است . وقتی خواهر و برادری با هم دعوا می کنند و به یکدیگر مشت می زنند و یا توهین به کسی که از او متنفریم و یا صدمه زدن به فردی ، برای جبران تحقیری که روا داشته ، نمونه هایی از این نوع پرخاشگری هستند .
2- پرخاشگری وسیله ای : این نوع پرخاشگری به دلیل خشم یا برای هیجان ایجاد نمی شود ؛ بلکه هدف به دست آوردن پاداشهای مطلوب ، همچون پول یا کالای با ارزش است ، نه آزار قربانی رفتار . کودکی که کودک دیگر را می زند تا اسباب بازی مورد علاقه خود را به دست آورد، یک بازیکن فوتبال که عملاً به بازیکن تیم مخالف آسیب می رساند تا او را از بازی بیرون کند و احتمال پیروزی تیم خود را افزایش دهد . نمونه ای از پرخاشگری ابزاری یا وسیله ای است .
انواع دیگر رفتار پرخاشگرانه را می توان به شرح زیر بر شمرد :
1- پرخاشگری ناشی از خشم : این نوع پرخاشگری عموماً با علایم برانگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از درد یا نا کامی است . برای مثال: اگر دو موش با هم در قفسی جای داده شوند ، وقتی به آنها ضربه الکتریکی وارد شود ، به یکدیگر حمله می کنند . اگر یک موش باشد به عروسک یا شی ء دیگری حمله می کند . در نا کامی ، اگر از حیوان گرسنه در رسیدن به غذا جلوگیری شود ، پاسخ پرخاشگرانه در پی خواهد داشت کبوتری که آموخته برای دریافت دانه ، به میله ای نوک بزند اگر از خوردن دانه بازداشته شود به کبوتر دیگر حمله می کند .
2- پرخاشگری ناشی از حس غارتگری یا به خاطر شکار : در این حالت حیوان بدون احساس خاصی به شکار خود حمله می کند . این رفتار تا حدودی نتیجه تقلید و یاد گیری است. گربه ای که به طور طبیعی از مادرش یادگرفته که به موشها حمله کرده ، آنها را بکشد ، کشتن موشها را بدین وسیله یادگرفته است ؛ اما اگر به تنهایی پرورش یابد موشی را نخواهد کشت ( فرجی ، 1372: 83 ).
3- پرخاشگری ناشی از ترس : هر حیوانی که ترسیده باشد وقتی حیوان تهدید کننده خیلی به او نزدیک شود ، امکان دارد برای دفاع از خود ، او را گاز بگیرد (1995:415 , Sabini )
4- پرخاشگری به خاطر حفظ قلمرو : بسیاری از حیوانات ، قلمروی را برای خود تعیین کرده و آن را به صورتهای مختلفی نشانه گذاری می کنند ، مثلاً با ادرار کردن روی مرزهای قلمرو . سپس هر عضو نا آشنایی از نوع خود که وارد قلمرو شود ، تهدید به حمله می کند . اگر حیوان به مکان دیگری انتقال یابد ، رفتار پرخاشگرانه ناشی از حفظ قلمرو از او سر زده نمی شود .
5- پرخاشگری نوعدوستانه : پرخاشگری پرنده ای که از جوجه های خود ، یا پستاندار ماده ای که از بچه خود ، یا زنبور عسل سربازی که از کندو خود محافظت می کند ، نمونه هایی از پرخاشگری نوعدوستانه است . مویر 23(1983 ( اصطلاح پرخاشگری مادری 24 را برای توصیف رفتار توصیف رفتار خشم آلود پستاندار ماده ای که بچه هایش در لانه مورد تهدید قرار می گیرند ، به کار برده است .
6- پرخاشگری ناشی از نر بودن : در بسیاری از انواع حیوانات واکنش نر بزرگسال نسبت به نر نا آشنا خصمانه است . این واکنش با حفظ قلمرو فرق دارد ؛ زیرا در هر مکان و موقعیتی ممکن است رخ دهد . محرک فراخوان حمله ، بوی نر حیوان دیگر است . اگر بوی حیوانات نر به وسیله بوی ماده مصنوعی تغییر کند و یا دستگاه احساس بو با عمل جراحی برداشته شود ، حیوانات دیگر به همدیگر حمله نمی کنند . هورمون تستوسترون اهمیت حساسی دارد . حیوانات اخته یا به بلوغ نرسیده ، این رفتار را از خودشان نشان نمی دهند . علاوه بر این ، پرخاشگری ناشی از نر بودن با رقابت بر سر ماده ها نیز ارتباط نزدیکی دارد ؛ زیرا بیشتر در فصل جفتگیری اتفاق می افتد .
علل و انگیزه های پرخاشگری
ریشه های پرخاشگری در کجاست ؟ و پاسخ به این پرسش به عهده کیست ؟ زیست شناس ؟ روان شناس ؟ یا جامعه شناس و یا ترکیبی از این سه ( مدل زیستی – روانی – اجتماعی )؟… و یا هیچکدام ! روان شناسان اجتماعی سه نظریه عمده را در باره علل و انگیزه های پرخاشگری مورد تبیین قرار داده اند .
1. نظریه زیستی پرخاشگری
قدیمی ترین علت شناخته شده برای پرخاشگری حول محور این نظریه می چرخد که انسانها از نظر ماهیت زیست شناختی برای پرخاشگری برنامه ریزی شده اند . نخستین و معروفترین نظریه در این باره مربوط به زیگموند فروید (1933) را می توان نام برد .
فروید ، کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود : یا به بیرون به صورت پرخاشگری و خشونت و دیگر کشی ؛ و یا به درون ، به صورت اعمال خود – تخریبی و خودکشی . به همین دلیل است که نمی توان خشونت را به کلی ریشه کن کرد و حداکثر کاری که می شود کرد والایش آن است ؛ یعنی هدایت کارمایه (انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد . مثل : ورزش ، فعالیتهای سیاسی و رقابتهای سالم حرفه ای.
لورنز 25 (1966) نیز مانند فروید معتقد است که انسان و حیوان هر دو ذاتاً پرخاشگرند ، با این تفاوت که حیوانات در طول تکامل خود و برای حفظ گونه خود به ساز و کارهایی دست یافته اند که تکانه های پرخاشگرانه آنها را بر ضد گونه خود مهار می کند ، حال آنکه در مورد انسانها چنین نیست . از جمله این سازو کارها در حیوانات ، رفتارهای آدابگونه (ritualistic ) آنها به هنگام جنگ است که مانع از گسترش خشونت می شود ؛ مثلاً گرگ هنگامی که ببیند حریفش (گرگ دیگر) قدر است بر زمین دراز می کشد و گلویش را نشان می دهد .
یافته های جالب زیست شناسی درباره خشونت ، نیز قابل توجه است : مطالعات انجام شده در دانشگاه ییل در دهه 1960 نشان می دهد که پرخاشگری شکل واحدی ندارد ، تحریک الکتریکی منطقه خاصی از هیپوتالاموس گربه باعث می شود که حیوان جیغ بکشد ، موهایش سیخ شود ، مردک چشمش گشاد شود و به موشی که در قفسش قرار داده شده با چنگ و دندان حمله کند ؛ ولی هیچ آسیبی به او نرساند و تحریک منطقه دیگری از این ساختمان مغزی ، رفتاری کاملاً متفاوت ایجاد می کند : گربه در کمال خونسردی به سوی موش می رود و او را به آرامی پاره پاره می کند . به عکس در مطالعه دیگری دیده می شود که تخریب بخش کوچکی از بادامه (آمیگدالا ) در گربه وحشی که ذاتاً پرخاشگر است ، باعث می شود که حیوان ، رام شود .
سروتونین 26خون وقتی پایین باشد موجب پرخاشگری می گردد . مک گوایر خون 45 گروه مختلف از میمونها را مورد آزمایش متعدد قرار داد . سرانجام مشاهده کرد که یکی از مواد شیمیایی موجود در خون میمون حاکم با سایر میمونها تفاوت چشمگیری دارد ، سروتونین خون او دو برابر دیگران است . در انسانها نیز چنین است . او خون اعضا و مدیران یک انجمن دانشگاهی را آزمایش کرد در خون آنان سروتونین بیشتری یافت (رفیعی ، 1373: 20 )
کروموزومهای جنسی و پرخاشگری
در زمان حاضر ، بعضی از پژوهندگان برای اینکه اثبات کنند پرخاشگری پایه و مبنای زیستی (بیولوژیک ) دارد ، به کروموزومهای جنسی اضافه اشاه می کنند . گاه یک یا چند کروموزم به الگوی طبیعی کروموزومها اضافه می شود و به صورت XYY یا XXY در می آید . در نتیجه ، موجودی پابه عرصه وجود می گذارد که واجد آمادگی بیشتری برای پرخاشگری و بزهکاری است.
با تحقیقات انجام شده مشخص گردیده است ، مردانی که دارای یک یا چند کروموزوم Y یا X اضافی هستند ، بسیار پرخاشگراند و در میان مرتکبان جنایتهای خشن در صد بالاتری را تشکیل می دهند . در سال 1966 ریچارد اسپک که متهم به کشتن هفت پرستار در شیکاگو شده بود ، الگوی کروموزومی XYY داشت (کوئن ، 1372 : 163 ) . پس از کشف این قضیه ، پژوهشهای گوناگون در ایالات متحده آمریکا صورت گرفت تا معلوم دارد آیا میان کروموزوم و رفتار پرخاشگرانه رابطه ای وجود دارد یا نه ، تا این زمان هیچگونه دلیلی دال بر رابطه میان آنها پیدا نشده است .
بلوغ جنسی و پرخاشگری
زیست شناسان بر این باورند بیشترین تغییراتی که هنگام پرخاشگری در بدن و اعمال آن روی می دهد ، همانهایی است که هنگام به کار افتادن امیال جنسی به وقوع می پیوندد. در واقع باید گفت ، همانطور که میل جنسی ، جانور نر را به جنب و جوش می ادازد و او را متجاوز ، تسلط جو یا پرخاشگر می سازد ، انسان هم از این قاعده مستثنی نیست . البته تجاوز و پرخاشگری انسان در این مورد غالباً با نرمش ، نوازش و ریشخند طرف معاشقه همراه است و این امر خشونت و تجاوز را تعدیل می کند ؛ ولی گاهی هم این چاشنی دلپذیر در کار نیست و تجاوز صورتی خشن و آزار دهنده به خود می گیرد که در کسانی که به بیماری دگر آزاری 27 مبتلایند ، دیده می شود . این افراد از آزار رساندن و شکنجه دادن طرف معاشقه لذت می برند . و احیاناً بدون این رفتار خشونت آمیز ، که گاه ممکن است منجر به قتل نیز شود ، نمی توانند شهوت جنسی خود را ارضا کنند . روانکار انگلیسی درک میلز 28عقیده دارد که نوجوانی و بلوغ دوره ناسازگاریهاست و در این دوران نوجوانان ناراحت و مضطرب هستند . البته این عقیده ای است که به آسانی مورد قبول واقع نمی شود ؛ اما در بیشتر اجتماعات این نکته مورد قبول قرار گرفته که نوجوانی و بلوغ دوره ای است که طی آن نوجوان به موجودیت و و هویت خود پی می برد و این کار برای او معمولاً از راه تضادها و اختلافهای قابل فهم با پدر و مادر و نسلهای قدیمی تر جامعه صورت می گیرد . این تضادها و اختلافات واکنشهای دیگری از جمله سرکشی و نافرمانی و ناسازگاری و پرخاشگری ، و در مراحل حادتر رفتار نوروتیکی و غیر طبیعی و انواع بزهکاری نوجوانان را به دنبال می آورد .
2. نظریه ناکامی – پرخاشگری
آیا پرخاشگری پاسخی به ناکامی است ؟به باور جان دالرد 29و همکارانش ، پرخاشگری همیشه پیامد ناکامی است و ناکامی همیشه منجر به پرخاشگری می شود . هیچ یک نمی توانند بدون دیگری صورت گیرند . (1988 :396 , Myers ). در نظریه ناکامی – پرخاشگری 30به جای تاکید روی گرایش انواع آدمها به پرخاشگری به انواع وضعیتها یا تجربه هایی که ممکن است پرخاشگری را در هر فردی رشد دهد ، تاکید می شود . خاستگاه ناکامی ممکن است در ساختار شخصیت فرد و یا در محیط خارجی وی باشد . شدت ناکامی متغیر است ، شدت تمایل درونی به پرخاشگری نیز متغیر است
(اشرف ، 1355 : 152).
روانکاوان نیز نظریه ناکامی – پرخاشگری را می پذیرند و ناکامی را به عنوان یک عامل مهم در پیدایی پرخاشگری می دانند . برکویتز (1989 ) نشان می دهد که ناکامی حتی زمانی که غیر منتظره و شدید باشد همیشه منجر به پرخاشگری مهم است . یکی از مطالعات " گروه ییل " بدین شکل بود که از آزمودنیها خواسته شد که خودشان را در 16 موقعیت ناکامی و سرخوردگی تصور نمایند و آنگاه از آنها پرسیده شد که چه احساسی در این حالت دارند . به عنوان مثال در یک وضعیت ، افراد تحت آزمایش تصو کردند که در انتظار اتوبوس هستند و راننده اتوبوس در ایستگاه از کنار آنها گذشت . بنابراین افرادی که در انتظار سوار شدن بودند ، ناکام ماندند . آزمایش شوندگان ، در این رابطه گزارش داده اند که در این شرایط و 15 شرایط دیگر آنها احساس عصبانیت داشتند (عصبانی شده بودند ). این آزمایش فرضیه ناکامی – پرخاشگری را اثبات می کند .

درستی و نا درستی نظریه ناکامی – پرخاشگری
مخالفان این نظریه معتقدند که افراد ناکام همیشه با کلمات یا رفتار پرخاشگرانه واکنش نشان نمی دهند ؛ بلکه چنین افرادی طیف وسیعی از واکنشها را نسبت به ناکامی از خود بروز می دهند . مانند کناره گیری ، نا امیدی و از طرف دیگر تلاش غلبه بر این نا امیدی و از بین بردن ناکامی . همچنین همه پرخاشگریها به خاطر ناکامی نیست ؛ بلکه دلایل متعددی دارد ، مثلاً : بوکسورهای حرفه ای ضربه های محکمی به سر طرف مقابل می زنند که با آسیبهای جدی همراه است . به علت اینکه قانون بوکس اجاره می دهد و دیگر اینکه اشتیاق فرد برای برنده شدن و دریافت جایزه است نه به دلیل ناکامی . یا در زمان جنگ سربازان علیه دشمن یورش می برند چون دستور مافوق را اجرا می کنند .
پاستور (1952) اثبات کرد که همواره ناکامی نیست که افراد را پرخاشگر می کند ؛ بلکه تصور نا به جا و نادرست ناکامی است که آنها تصور می کنند . مثلاً در مثال فوق ، مسافران منتظر اتوبوس فقط ناکام نشده بودند ؛ بلکه حقشان هم از بین رفته بود ، و این مساله نشان می دهد که دلیل راننده برای عبور از کنار مسافران این نتیجه را پدید آورده و بر آنان تاثیر گذارده و موجب عصبانیت آنها شده است (یعنی تصور به حق تبدیل شده است ). پاستور برای اثبات این مساله ، 16 موضوع جدید را برای آزمایش جدیدی انتخاب کرد که هر کدام شامل ناکامیهای مشابه قبلی بود با این تفاوت که فقط ناکامیهای توجیه شده انتخاب شده بودن . به عنوان مثال : در نسخه بازسازی شده واقعه اتوبوس ، ادعا شده بود که راننده اتوبوس گفت : "گاراژ" . بدین ترتیب ، نشان داده شده که خارج از " سرویس " است . پاستور متوجه شد که اگر وقتی شرایط واقعی برای مردم توصیف و تبیین گردد ، آنها بسیار کم عصبانی خواهند شد ، مخصوصاً دلایل برای آنها توجیه گردد ، عصبانی نخواهند شد . به بیان دیگر ، دریافتهای پاستور نشان می دهد که ناکامی ، خشم را به وجود نمی آورد ؛بلکه بستگی به توجیه شرایط دارد (Baron / Byrne ,1992:223 )
3. نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی 31 بر این حقیقت تاکید دارد که رفتار پرخاشگرانه مانند دیگر رفتارهای اجتماعی آموخته می شود . روان شناسان اجتماعی پافشاری می کنند که پرخاشگری یک رفتار اجتماعی است که در نتیجه پاداش و تنبیه از طریق تقلید از الگوها آموخته می گردد .
نمونه این یادگیری در کودکی دیده می شود که برای به دست آوردن چیزی پا به زمین می کوبد و داد و فریاد می کند تا چیزی را که می خواهد به دست آورد . اگر این کودک چندین بار با اتخاذ همین روش به مقصود برسد ، یعنی از پرخاشگری پاداش ببیند ، پرخاشگری در او تقویت می شود و به سادگی این صفت را از دست نخواهد داد . اگر یک بزرگسالی نیز چندین بار بر اثر خشونت و تندی و تهدید و خواستن حق السکوت و نظایر آن (با پرخاشگری ) مقصود خود را حاصل کند ، این صفت در او تقویت خواهد شد .
به همین دلیل از لحاظ اجتماعی پرخاشگری ، نه تنها قابل آموزش ؛ بلکه قابل پیشگیری و کنترل است . در تایید این عقیده دلایل بسیاری آورده شده است:
1- دشمنی حیوانات با یکدیگر فطری نیست ؛ بلکه اکتسابی است ؛
2- وجود کروموزوم (y ) اضافی ، دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری نیست ؛ بلکه افرادی که دارای این الگوی کروموزومی هستند ؛ دارای اندامی درشت و قوی و قدی بلند بوده و همین امر ، از نظر اجتماعی سبب گزینش آنان به کارهای خشن می شود . مدتها بود که تصور می شد که کروموزم (y ) اضافی ، در مردان را به طرف اّبّر مرد بودن و بسیار پرخاشگر بودن سوق می دهد . مطالعات دقیق با زندانیان دارای الگوی کروموزومی xyy مشخص کرد که اغلب آنها در اثر جنایاتی غیر خشونت بار مثل سرقت اتومبیل ، دزدی ، اختلاس و گزارشهای نادرست به پلیس دستگیر شده اند و تنها تعداد کمی مرتکب جنایات خشونت آمیزی شده بودند (اون ، 1972) . ممکن است مردان دارای xyy نه به علت بالا بودن پرخاشگری بلکه به علت کم هوشی ، بیشتر زندانی شده باشند ( ویت کین ، 1976). هوش پایین زمینه ساز دست زدن این افراد به جنایت است ؛ زیرا عوامل اجتماعی چون کاهش فرصتهای شغلی را به دنبال دارد . همچنین به علت هوش پایین است که اگر این افراد مرتکب جنایت شوند ، زود دستگیر می شوند (کالات ، 1374: 577).
3- تحریک الکتریکی هیپوتالاموس حیوانی وقتی باعث رفتار پرخاشگرانه می شود که در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گیرد . اگر در برابر حیوان قوی تر قرار بگیرد ، واکنش او فرار و ترس است . شناخت نیز در این میان موثر است ، ممکن است فردی که با کلمه توهین آمیزی عصبانی می شود ، فرد دیگر نشود . اگر ذاتی بود باید هر دو عصبانی می شدند .
4- در بسیاری از فرهنگها ، چیزی به عنوان پرخاشگری وجود ندارد . مثلاً : به گفته " اتوکلاین برگ " در یکی از قبایل وقتی دو نفر اختلافی دارند ، به جای جنگ و دعوا ، اختلاف خود را با شعر گویی در حضور جمع مطرح می کنند و قبیله داوری می کند ، برنده مشاعره ، برنده دعواست . همچنین در جامعه ای که پرخاشگری یک رفتار هنجاری تلقی می شود ، در مقایسه با جوامعی که چنین وضعی را ندارند ، پرخاشگری به مراتب بیشتر است . به بیان دیگر همه ما این مفروضه نسبتاً جهانی را به یاد داریم که " مردان همیشه سلطه جو و پرخاشگرند در حالی که زنان مطیع و صلح جویند " . اما ، این الگو ظاهراً از آن چیزی که جهانی تلقی می شود بسیار فاصله دارد ، در بین افراد " آراپش " 32 کوه نشینان گینه نو ، هم مردان و هم زنان رفتاری از خود بروز می دهند که آن را صفات زنانه می نامیم . ظاهراً این گروه ، رقابت ، پرخاشگری و رفتار سلطه جویانه را کنار گذاشته ، محبت و اعتماد دو جانبه را جایگزین آن ساخته اند . در مقابل " موندوگومر" ها 33یک قبیله آدمخوارند که در گینه نو زندگی می شود آنها بی باک ، جابر ، مستبد ، پرخاشگر و آماده اند با کوچکترین تحریکی دعوا راه بیندازند . در این قبیله از آغاز تولد ، کودک به یک دنیای خصومت آمیز قدم می نهد ، زود از شیر گرفته می شود ، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ، و اغلب توسط مادری فاقد هر گونه نشانی از انگیزه های متداول مادرانه به قتل می رسد .
مطالعات انجام شده ، نشان می دهد که یادگیری رفتار پرخاشگرانه در فرهنگهای گوناگون در مورد پسران و دختران به ویژه در سنین 3 تا 6 سالگی ، نتایج اجتماعی متفاوتی را به همراه دارند . " کودکان به سرعت
می آموزند که دختر کوچکی که هرگز بچه دیگر را نمی زند و یا عبارتهای تند مورد خطاب قرار نمی دهد " خانم کوچکی " است ؛
اما پسر بچه ای که در مقابل دیگران جواب تند نمی دهد یا نمی تواند حق خود را از همسالان خود بگیرد ، یک ترسو یا " آدم زن صفتی " نامیده می شود . ( فرهنگی ، 1372 : 81) .
5- تحقیقات بروکوویتز (1986) نشان می دهد که مشاهده آلات و ابزار پرخاشگری ، در شخص مشاهده کننده حالت پرخاشگرانه را بر می انگیزد . او عقیده دارد که وجود " محرکهای خشونت و پرخاشگری " ارتباط مستقیمی با ارتکاب خشونت دارد ، خشونت و مبارزه جویی او نیز بیشتر خواهد شد . به عنوان مثال : فرض کنید دوستی دارید که دارای مجموعه ای از جنگ افزارهای سبک (تفنگ و تپانچه ) را در اختیار دارد . روزی به خانه او می روید و در اطاقی که این مجموعه قرار دارد ، می نشینید . با او به بحث و مجادله می پردازید . آیا در این وضعیت ، این احتمال وجود دارد که شما کنترل خود را از دست داده و تمایل پیدا کنید که از آن جنگ افزار ها استفاده کرده و طرف مقابل را هدف بگیرید ؟ به عبارت دیگر آیا وجود آن سلاحهای آماده به کار (هرچند از این موضوع آگاهی دارید که سلاحها بدون خشاب هستند ! ) در مقابل شما ، حس خشونت را تقویت نمی کند ؟
بروکویتز بر این باور است که سلاحها در بسیاری از موارد و موقعیتها با ارتکاب خشونت و جنایت ارتباط دارد ؛ حتی اگر از آنها استفاده نیز نشود . همین وجود آنها در صحنه ، تمایل شخص را به پرخاشگری و دست زدن به کارهای خلاف بیشتر می سازد .
پرخاشگری چگونه یاد گرفته می شود ؟
تجربه شخصی و مشاهده دیگران به ما یاد داده است که پرخاشگری اغلب بی نتیجه نیست . مطالعات نشان می دهد که حیوانات را می توان با کمک یک سری در گیریها از موجوداتی مطیع و سر به راه به جنگنده هایی افسار گسیخته تبدیل کرد . کودکان را نیز می توان تحت تاثیر قرار داد ف کودکی که پرخاشگریش نسبت به دیگر کودکان با موفقیت همراه باشد ، استعداد پرخاشگری بیشتری را در آینده دارد (پترسون و همکاران ، 1967 ) . به همین ترتیب ، بازیکنان پرخاشگری هاکی – کسانی که در بازیهای خشن خطاهای بیشتری را مرتکب می شوند – گلهای بیشتری می زنند تا بازیکنان غیر پرخاشگر . در هر دوی ایم موارد ، به نظر می رسد پرخاشگری وسیله ای است برای دستیابی به پاداشهای خاص (Myers , 1988 : 410 )
آلبرت بندورا 34(1961) پیشروی نظریه یادگیری اجتماعی عقیده دارد که پرخاشگری نه تنها از طریق تجربه ؛ بلکه با مشاهده رفتار دیگران نیز مانند بسیاری از رفتارهای اجتماعی دیگر آموخته می شود .
بندورا دو گروه کودک را انتخاب کرد و هر گروه را در معرض تماشای یکی از دو فیلم کوتاه قرار داد . در یکی از این فیلمها ، الگو یک فرد بزرگسال بود که عروسکی (دلقک باد شده ) را به شیوه خشونت بار مورد ضرب و شتم قرار می داد . در فیلم دیگر الگو به روشی غیر خشونت آمیز و آرام و کاملاً ساکت با عروسک بازی می کرد . بعد از نمایش فیلم به کودکان هر دو گروه اجازه داده شد که آزادانه در یک اتاق که پر از اسباب بازیها از جمله عروسک مورد استفاده الگو بود ،بازی کنند . مشاهده رفتار آنان نشان داد که کودکانی که رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز مدل را دیده بودند بیشتر از گروهی که چنین رفتاری را ندیده بودند تمایل به انجام رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز با عروسک را داشتند .

نقش رسانه ها ی گروهی و فیلمهای تلویزیونی در آموزش پرخاشگری
رسانه های گروهی در شکل دهی و آموزش رفتارهای گوناگون نقش مهمی به عهده دارند . همان طوری که در بحث از نظریه بندورا مطرح شد ، یادگیری مشاهده ای و سر مشق گیری از دیگران بخش مهمی از یادگیری های ما را تشکیل می دهد . بر اساس گزارش مجله اخبار آمریکا و گزارشهای جهان ، کودکان آمریکایی روزانه یازده ساعت با ویدئو ، تلویزیون کابلی و تلویزیونهایی که بابت هر بار تماشا باید برای آن پول پرداخت ، سرو کار دارند . به این ترتیب تلویزیون ، قصه گو ، له له نصیحت گر ، معلم و پدر و مادر بچه ها شده است . کودکان آمریکایی در دوره ابتدایی 5000 ساعت و در پایان دبیرستان 19000 ساعت به تلویزیون نگاه می کنند و این ارقام شگفت آور نشانگر زمانی بیشتر از مدت زمانی است که آنها در کلاس درس حضور پیدا می کنند . بر اساس تحقیق پرایل 35 (1981 ) یک کودک آمریکایی بین 5 تا 15 سال به طور متوسط بیشتر از 13400 صحنه خشونت بار و خرابکارانه را از تلویزیون تماشا می کند .
رسانه های گروهی هر رو بیش از پیش فیلمهای خشن و وحشیانه را به نمایش در می آورند و کتاب و نوارهایی از همین مقوله را منتشر می سازند . یافته های پژوهشی نشان می دهد که فیلمهای سینمایی ، تلویزیونی و ویدئویی از عوامل بسیار موثر در کجرویها و بزهکاریهای جوانان هستند . نمایش اعمال خشونت بار ، کشتار ، جنایت ، خون آشامی و نیز صحنه های هیجان انگیز در فزونی و تشدید کجرویها اثر بسزایی دارد . البته باید توجه داشت که همه تماشاگران به اندازه تحت تاثیر فیلمهای بد آموز قرار نمی گیرند ؛ بلکه با توجه به آموخته ها و تجربه های پیشین خود برداشتهای گوناگونی دارند . هنگامی که افراد برای تماشای فیلم می روند ، دارای ضمیری چون " لوح سفید " نیستند ؛ بلکه قبلاً زمینه انفعالی پیدا کرده اند که انتخاب نوع فیلم ، خود دلیل اندیشه پیش ساخته آنان است .
البته نقش رسانه های گروهی را در کم کردن پرخاشگری نمی توان نادیده گرفت . برای نمونه چنانچه عملکرد رسانه های گروهی به شکلی باشد که انتظارات بیش از حدی از نظر اجتماعی و شخصی در مردم پدید آورد که با واقعیات زندگی آنها انطباق نداشته باشد ؛ این مساله موجب رنجش ، تحریک پذیری و توهم خواهد شد و کوتاهترین راه برای پالایش روانی برای فرد ، پرخاشگری است . اما اگر رسانه های گروهی واقعیتهای اجتماعی را عرضه کنند و راهکارهای مقابله با ناکامی را به افراد بیاموزند و بتوانند افرادی را به عنوان الگو مطرح کنند که به خاطر شخصیت سالم و پشتکار و ویژگیهای مثبت دیگر ، در زندگی خود موفق شده اند . می توانند نقش مهمی را در بهسازی جامعه ایفا کنند .
آیا پرخاشگری همواره زیان آور است یا فایده هایی نیز دارد ؟
بر خلاف آنچه در بادی امر به نظر می رسد ، پرخاشگری همیشه ناپسند و زیان آور نیست ؛ بلکه اگر از حد اعتدال خارج نشود و هدف آن تسلط بر مشکلات زندگی و ترقی و تعالی و آسایش آدمی باشد ، نه تنها سودمند است ، بلکه ضرورت نیز دارد . البته اشکال بزرگی که در اینجا وجود دارد ، این است که نمی توان میان پرخاشگریهای ناپسند و زیان آور و آنهایی که برای زندگی ضرورت دارد و سودمند است ، حدی معین کرد و خط فاصلی کشید . کودکی که علیه بزرگترها سرکشی می کند پرکشی می کند پرخاشگر است ، ولی در عین حال نشان می دهد که انگیزه ای او را به سوی استقلال ، که جزء ضروری و باارزش رشد است ، رهبری می کند .
بر اساس مطالعه انجام شده در برخی از میمونها ، متوجه شده اند که پرخاشگری در گروهی از آنها نقش مهمی در تغذیه ، تولید مثل و تعیین شیوه تسلط ایفا می کند و قویترین و پرخاشگرترین مذکر گروه از طریق ابزار پرخاشگری ، مقام مسلط را به خود اختصاص می دهد (ارونسون ،1369 : 173 ) . به نظر می رسد وضع و حال رفتار آدمی نیز به همین گونه است کوششهای بچه میمون و کودک انسان که از روی کنجاوی و کسب استقلال صورت می گیرد ، گاه با پرخاشگری همراه است . پرخاشگری در مواقعی چاشنی اساسی رشد کودک است و او نمی تواند بی آن ، بندهای وابستگی خود را از دیگران (مادر یا دیگر بزرگسالان ) بگسلد و بر خود تکیه کند و به تدریج استقلال شخصی به دست بیاورد .
جین گودال 36 جانورشناس انگلیسی در جنگلهای تانگانیکا مشاهده کرد که یک شمپانزه نر بزرگ با غرور و تبختر تمام از سر لاشه جانوری که به تازگی کشته بود کنار رفت تا ماده ای که بچه کوچکی داشت از آن بخورد ، هیچ یک از نرهایی که ناظر صحنه بودند ، با تمام عجز و ناله ای که کردند ، اجازه چشیدن آن را نیز نیافتند (ولاهوس ،1357 : 140 ). رفتار شمپانزه را می توان پرخاشگری " نوعدوستانه " نامید . گاه از دیدگاه دیگری استدلال می شود که پرخاشگری عمل مفید و لازمی است . فروید معتقد بود که اگر انسان برای ابراز پرخاشگری اجازه نیابد ، نیروی پرخاشگرانه انباشته شده و سرانجام به شکل خشونت مفرط و یا بیماری روانی ظاهر می شود .
کنترل پرخاشگری
روان شناسی فروید ، کلیه اعمال آدمی را با دو غریزه زندگی و مرگ تحلیل می کند و می گوید غریزه مرگ هم باید به شکلی تخلیه شود : یا به بیرون ، به صورت پرخاشگری و دیگر کشی ، و یا به درون ، به صورت اعمال خود – تخریبی و خودکشی . به همین دلیل است که نمی توان پرخاشگری را به کلی ریشه کن کرد ، حداکثر کاری که می شود کرد " پالایش " آن است ؛ یعنی هدایت کارمایه ( انرژی ) این غریزه در جهتی که مورد قبول اجتماع و به سود آن باشد . مثل : مسابقات ورزشی ، فعالیتهای سیاسی و رقابتهای سالم .
به تعبیر فروید برای پالایش روانی و کنترل پرخاشگری راه حلهایی وجود دارد :
1- صرف نیرو در فعالیتهای بدنی از قبیل بازیهای ورزشی ، جست و خیز ، مشت زدن به کیسه بوکس و غیره . بازیهای رقابتی راه گریزی است برای کنترل پرخاشگری ؛
2- اشتغال به پرخاشگری خیالی و غیر مخرب . شواهد حاکی از آن است که " خیالپردازی " درباره پرخاشگری احساس بهتری به مردم می دهد و حتی می تواند منجر به کاهش موقتی در پرخاشگری گردد.
3- اعمال پرخاشگری مستقیم ، حمله به ناکام کننده ، صدمه زدن به او ، ناراحت کردن او ، ناسزا گفتن به او و جز اینها ؛
4- دوری جستن از موقعیتهای پرخاشگری ؛
5- برای رهایی از تنشهای روانی ، بزرگسالان باید فرصتهایی به دست آوردند تا مانند کودکان رفتار کنند . این روش به آنان این امکان را می دهد تا مانند زمانی که در مهد کودک بوده اند ، تقریباً هر کاری را که دوست دارند در محیط گردهمایی خود انجام دهند (بازگشت به زمان کودکی ).
از خود بیگانگی انسان امروز
چندی پیش ، در شهر مارلیک کرج ، مردی در یک اقدام جنون آمیز با به آتش کشیدن خانه اش ، خانواده یازده نفری خود را به کام مرگ فرستاد. او در وصیت نامه ای که از خود به جای گذاشت ، نوشته بود " … انسانها بی احساس شده اند ، عاطفه از بین رفته و انسانها ماشینی شده اند … " ظاهراً نویسنده این مطلب می خواسته است ، مفهومی را بیان کند که جامعه شناسان به آن " از خود بیگانگی "37گویند . فروغ فرخزاد با درون بینی شاعرانه خود ، ماشینی شدن ومسخ شدن تدریجی انسان امروز را در شعر " دیدار در شب " توصیف می کند و " زنده های امروزی را چیزی به جز تفاله یک زنده نمی داند " 38 و ویرژیل گئورگیو نویسنده رمان ساعت 25 می نویسد : " وقتی که انسان با ماشین همانند شود و هویت ماشینی پیدا کند ؛ در آن موقع دیگر انسانی در پهنای زمین باقی نخواهد ماند ."
" مهاتما گاندی " 39تمدن ماشینی را " عصر سیاه " می نامد و می گوید : " به زعم این تمدن ، مادیات تنها هدف زندگی است و در آن کمترین اعتنایی به معنویات نمی شود . این تمدن اروپاییان را دیوانه می کند و ایشان را بنده زر می سازد … قلب تمدن جدید " ماشین " است .

فصل سوم
روش تحقیق

جامعه مورد مطالعه
جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر عبارتند از دانش آموزان مقطع ابتدایی به جز مقطع اول دبستان که طبق آمار بدست آمده از آموزش و پرورش منطقه و آمار بدست آمده در حدود بالای 9000 نفر دانش آموز مقطع ابتدایی به عنوان جامعه مورد مطالعه به حساب می آید .
حجم نمونه
با توجه به جامعه مورد مطالعه و بر آورد کل آن از بین 9000 دانش آموز 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون بر روی آنها اجرا گردیده است .
روش نمونه گیری :
روش نمونه گیری استفاده شده در تحقیق عبارت است از روش نمونه گیری طبقه ای است . روش نمونه گیری طبقه ای در مطالعه هایی که محقق قصد مقایسه زیر گروه های مختلفی را داشته باشد مناسب است به طور خلاصه در روش نمونه گیری طبقه ای محقق مطوئن است که نمونه انتخاب شده بر اساس ویژگی ها و عواملی که اساس آن طبقه بندی بوده اند نماینده واقعی جامعه مورد نظر است .
( دلاور -ص125 سال 1384 )
ابزار اندازه گیری تحقیق
ابزار اندازه گیری تحقیق در این تحقیق و پژوهش عبارت از پرسش نامه پرخاشگری که معروف به آزمون (پ ، پ ) است که این آزمون دارای 45 سوال دو گزینه ای بله و خیر است که این آزمون جهت سنجش پرخاشگری در روحیه پرخاشگری در افراد است که در سال 1963 طراحی شده است که روحیات فرد مقابل را می سنجد و اینکه آیا این عوامل باعث بر افروختگی می شود یا نه که جمع نمرات بله به عنوان نمره خام به حساب می آید و نمره گذاری در این آزمون به این صورت انجام می گیرد که به نمرات مطابق کلید 1 و مخالف کلید 0 نمره به آن تعلق می گیرد و مدت اجرای آزمون در حدود 25 دقیقه طول می کشد و همین طور شیوه اجرای آزمون هم به صورت گروهی و هم به صورت فردی است که در تحقیق حاضر به صورت گروهی و هم به صورت فردی است که در تحقیق حاضر به صورت گروهی انجام گرفته است به این صورت که آزمونی ها در یک محل جمع و آزمون اولی آنها اجرا می گردد و طبق تحقیقات انجام شده روایی این آزمون 70 در صد و پایایی آن 65درصد بوده است آزمون پرخاشگری بر روی کودکان و والدین مورد استفاده قرارمی گیرند و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان که معدل و میانگین بدست آمده از سال تحصیلی مورد توجه قرار گرفته است و آن هم مورد سنجش قرار می گیرد .
نمره آزمودنی در بین آزمودنی ها از 28 تا 50 در حد وسط قرار گرفته است و بالاتر ا ز این نمرات نشان دهنده پرخاشگری بالا در بین آزمودنی ها ست و پایین تر از آن نشان دهنده میزان کم پرخاشگری است .
روش آماری مربوط به زمینه
جهت آزمون زمینه های تحقیق و بررسی رابطه بین پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی و مقایسه پرخاشگری در بین مقاطع تحصیلی دوم و سوم و پنجم در مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان ممتاز و ضعیف از لحاظ درسی از روش آماری ضریب بهم بستگی پیرسون و t متغییر مستقل استفاده گردیده که فرمول آن به شرح زیر است :
روش تحقیق
روش تحقیق در تحقیق حاضر از نوع هم بستگی است که هدف از تحقیق هم بستگی عبارت است از درک الگو های پیچیده رفتاری از طریق مطالعه بین این الگو ها و متغییر هایی که فرض می شود بین آنها رابطه وجود دارد . این روش مخصوصاً در شرایطی مفید است که هدف آن کشف رابطه بین متغییرها باشد.
( دلاور ص 303- 1384)

فصل چهارم
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها

مقدمه
جهت بررسی رابطه پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی و مقایسه پرخاشگری در مقاطع تحصیلی ابتدایی و پرخاشگری در بین دانش آموزان ممتاز و ضعیف از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون و t متغییر استفاده گردیده که نمرات آزمون پرخاشگری و معدل دانش آموزان جمع آوری شده و که در رابطه با پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی در دو گروه y و x قرا گرفته و بعد با توجه به فرمولهای عنوان شده نتایج مشخص می شود .

جدول 1-4 : نمرات خام آزمودنی ها از آزمون پرخاشگری معدلی به عنوان پیشرفت تحصیلی در (دو گروه y و x )
Y x ردیف y x ردیف y x ردیف y x ردیف

18
42
53
5/16
48
27
5/16
45
1
5/16
37
79
18
48
54
10
42
28
5/16
46
2
5/17
38
80
16
48
55
10
50
29
5/17
47
3
12
42
81
12
36
56
12
52
30
5/18
48
4
18
40
82
14
36
57
12
50
31
19
42
5
16
38
83
18
37
58
14
58
32
19
41
6
16
42
84
12
37
59
16
52
33
20
40
7
5/14
38
85
5/18
42
60
5/18
48
34
20
38
8
5/12
48
86
5/10
42
61
5/19
46
35
18
36
9
12
49
87
18
38
62
5/18
32
36
5/16
32
10
16
52
88
16
36
63
19
30
37
15
38
11
16
54
89
5/12
42
64
20
38
38
14
42
12
18
58
90
5/14
48
65
20
32
39
13
50
13

5/10
46
64
16
34
40
18
52
14

11
48
67
15
36
41
19
58
15

12
52
68
14
36
42
5/16
52
16

5/13
40
69
13
38
43
5/18
48
17

5/14
41
70
5/12
42
44
5/16
42
18

12
42
71
5/14
40
45
5/14
46
19

5/13
38
72
5/13
42
46
5/10
40
20

14
41
73
12
38
47
5/12
38
21

16
36
74
12
32
48
5/12
42
22

16
32
75
14
38
49
5/14
36
23

17
38
76
16
42
50
5/18
38
24

5/18
32
77
12
40
51
5/16
42
25

12
46
78
12
38
52
5/14
48
26

همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه تحقیق و بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 2- 4 آورده شده است .
جدول 2- 4 : بررسی رابطه بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

تعداد
آزمودنیها
rx y
T بدست آمده
T جدول
u f
سطح معنی داری
90
دانش آموزان مقطع دبستان
678%
861/3
676/2
89
5%

همانطور که ملاحظه می گردد و چون ضریب بهم بستگی بدست آمده برابر 678% و t حاصل آن عبارت است از t جدول 676/2 بزرگتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار گرفته است و بین پرخاشگری والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد .

همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه تحقیق و بررسی و مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی و مقطع پنجم ابتدایی دارای تفاوت است از روش آماری t متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 3-4 آورده شده است .

جدول 3- 4 : مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی و پنجم ابتدایی
تعداد
آزمودنیها
میانگین
T بدست آمده
t جدول
u f
سطح معنی داری
45
مقطع دوم
61/42
341/1
676/2
88
5%
45
پنجم
52/40

همانطور که جدول 3- 4 نشان می دهد چون t بدست آمده برابر 341/1 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 88 در سطح معنی داری 5% کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار نگرفته است و بین پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی و پنجم ابتدایی دارای تفاوت نیست و تفاوت معنی داری بین این دوگروه وجود ندارد .
همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه سوم تحقیق و مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع سوم ابتدایی بیشتر از مقطع چهارم ابتدایی است از روش t متغییر استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 4-4 آورده شده است .
جدول 4- 4 مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان مقطع سوم ابتدایی و چهارم ابتدایی
تعداد
میانگین
Tآزمودنیها
Tبدست آمده
t جدول
U f
سطح معنی داری
45
51/38
سوم
761/1
676/2
88
5%
45
61/33
چهارم

همانطور که جدول 4-4 نشان می دهد چون t بدست آمده برابر 761/1 از t 676/2 با درجه آزادی 88 در سطح معنی داری 5% کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار نگرفته است و بین پرخاشگری دانش آموزان مقطع سوم ابتدایی و چهارم ابتدایی تفاوت معنی داری وجود ندارد.

همانطور که ملاحظه می گردد جهت آزمون فرضیه چهارم و مقایسه پرخاشگری دانش آموزان ممتاز و ضعیف از لحاظ درسی از روش آماری t متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج آن در جدول 5-4 آورده شده است .
جدول 5-4 : مقایسه پرخاشگری در بین دانش آموزان ممتاز و ضعیف
تعداد
آزمودنیها
میانگین
Tبدست آمده
t جدول
U f
سطح معنی داری
45
ممتاز
61/49
861/2
676/2
88
5%
45
ضعیف
52/47

همانطور که ملاحظه می گردد و جدول 5- 4 نشان می دهد چون t بدست آمده
861/2 از t جدول 676/2 با درجه آزادی 88 در سطح معنی داری 5% بزرگتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار گرفته است و بین پرخاشگری دانش آموزان باهوش و ضعیف تفاوت وجود دارد .

فصل پنجم
بحث ونتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری
پرخاشگری فعل و انفعالی است که گاهی فرد جهت اینکه خود را تخلیه کند و به سرکوبی امیال و اطرافیان خود می پردازد که اگر این حس کنترل نشود ممکن است که عواقب شخصی را در پیش بگیرد و این می تواند مخرب با شد مخصوصاً که در دوران جوانی و کودکی باید مراقب بود تا روحیه ستیزه جویی در فرد به عنوان مخرب ظاهر نشود چرا که ممکن است عواقب خطرناکی داشته باشد مخصوصاً محیط دانشگاه و مدرسه می تواند تاثیری بسزایی در نوع برخورد با دیگران داشته باشد که هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی مقاطع دبستان به جز مقطع اول شهر قزوین است که فرضیه های عنوان شده پرخاشگری و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد و همین پرخاشگری در بین مقاطع سوم و چهارم تفاوت وجود دارد و فرضیه سوم پرخاشگری در بین مقاطع دوم و پنجم تفاوت وجود دارد و فرضیه چهارم که پرخاشگری در بین دانش آموزان ممتاز و دانش آموزان ضعیف از لحاظ درسی تفاوت هستند که جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانش آموزان مقاطع دبستان که 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون پرخاشگری بر روی آنها اجرا گردیده است که دارای 29 سوال است و جهت سنجش فرضیه ها از روش آماری t متغییر و ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج آن به این صورت است که بین پرخاشگر ی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنی داری دارد و همین طور پرخاشگری در بین دانش آموزان ممتاز و ضعیف دارای تفاوت است ولی پرخاشگری در بین دانش آموزان مقاطع دوم و پنجم و چهارم و سوم دارای تفاوت نیست که تحقیق حاضر با تحقیق رحمانی در سال 1370 که تحت عنوان بررسی رابطه پرخاشگری و افسردگی در بین حدود سنی 18 ساله شهر ملایر که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین پرخاشگری و افسردگی رابطه وجود دارد و همین طور تحقیق افضلی پور در سال 1369 تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه پرخاشگری والدین و عزت نفس کودکان در مقطع پنجم ابتدایی شهر ورامین انجام داده است که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین پرخاشگری والدین و عزت نفس کودکان رابطه معنی داری وجود دارد .
وهممین طور تحقیق ارهانی در سال 1370 که تحقیقی تحت عنوان مقایسه پرخاشگری در بین کودکان دارای سرپرست و فاقد سرپرست حدود سنی 7 ساله شهر قوچان که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین پرخاشگری کودکان دارای سرپرست و فاقد سرپرست تفاوت وجود دارد .
و همین طور تحقیق اصلانی در سال 1368 که تحقیقی تحت عنوان مقایسه پرخاشگری در بین زنان مطلقه و زنان دارای شوهر که نتایج کل آن حاکی از آن است که پرخاشگری در بین زنان مطلقه بیشتر از زنان دارای شوهر است .

محدودیت ها
1- استفاده از مطالب و منابع معتبر در رابطه با تحقیق حاضر
2- عدم استفاده از مطالب اینترنتی و جدید
3- محدودیت زمانی در اجرای تحقیق
4- عدم همکاری آزمودنی ها جهت انجام تحقیق حاضر
5- عدم دسترسی به پرسش نامه های معتبر در جهت تکمیل پروژه

پیشنهادات
1- استفاده از مطالب و منابع معتبر در رابطه با تحقیق حاضر
2- دسترسی قرار دادن پرسش نامه های معتبر
3- تعمیم دادن موضوع به حدود سنی متفاوت
4- بالا بردن اطلاعات از طریق تحقیقات جدید و تازه
5- بالا بردن زمان ارائه تحقیق جهت ارائه بهتر

منابع و مآخذ
– آزاد – حسین – آسیب روانی – انتشارات رشد تهران 1384
– بهادری – احمد – نظریه های روان درمانی – انتشارات باران تهران 1385
– پوررجبلی – مصطفی – پرخاشگری و کودکان – انتشارات نور تهران 1384
– سعیدی راد – بهمن – اختلالات روانی -انتشارات راهبرتهران1383
– ستوده- هدایت الله- روان شناسی اجتماعی – انتشارات بهارتهران1385
– شاملو- سعید-سلامت روانی- انتشارات ارجمند- تهران1384
– شعاری نژاد-علی اکبر- روان شناسی رشد-انتشارات ارسبادان تهران 1385
– رحیمیان – حوریه بانو – پرخاشگری و روشهای درمانی – انتشارات سحت -تهران 1385
– دعوی نژاد – بهادر – اختلالات رفتاری- انتشارات فرهنگیان – تهران 1385
– محمدی – سید یحیی – نظریه های روان درمانی – انتشارات سحت -تهران 1386
– ی – منیره – پرخاشگری – انتشارات – تهران 1383
– لطف آبادی – حسین- (1385) . روان شناسی شخصیت، تهران، انتشارات نور
– نوروزی- ابراهیم- (1383) پرخاشگری و راهکارهای آن، تهران، انتشارات بهار.

ضمائم

1 – معین ، 1371 ، ج1 ، ص 727
2 -براهنی ، 1384ف ص42
3 – هنری ماسن ، 1373 ، ترجمه یاسایی ، ص 426
4 – کریمی ، 1380 ،ص 206
5 – فرقانی رئیسی ، 1382، ص 81
6 – کریمی ، 1380 ، ص 213
7 – شعاری نژاد ، 1373 ، ص 450
8 – نجاتی ، 1372 ، ص 321
9 -کاپلان ، 1381 ، ترجمه فیروز بخت ، ص 727
10 – قائمی ف 1373 ، ص 299
11 – فرقانی رئیسی ، 1382 ، ص 86
12 – شعاری نژاد ، 1373، ص 452
13 – ونینگ ، 1384 ، ص24
14 – کاپلان ، 1381 ، ترجمه فیروز بخت ، ص 727
15 – ونینگ ، 1384، ترجمه تهرانی دوست ، ص 22
16 – همان ، 1384، ص26
17 – فرقانی رئیسی ، 1382 ، 146
18 – عربیان ، 1382 ، ص 23
19 -کاپلان ، 1381 ، ترجمه فیروز بخت ، ص728
20 -Aggression
21 – M.N.A. Kovalsky عضو آکادمی شوروی
22 – ر.ش : شیخاوندی ، داور (1354) . پرخاشگری انسان (تهران : نشر و پخش کتاب ، چاپ اول )
23 – Moyer
24 – Maternal
25 – Lorenz
26 – سرتونین (Serotonine ) ماده ای است در مغز که موجب انتقال پیام عصبی از یک سلول عصبی (نورون ) به دیگری می شود .
27 – دگر آزاری (Sadism ) عبارت از رفتار انحرافی است که فرد با آزار و شکنجه دادن طرف جنسی خود به کسب لذتنایل می شود . این انحراف جنسی ممکن است با حالات خفیف یا شدید همراه باشد . نوع خفیف آن بیشتر در اخلاق و رفتار فرد بیمار دیده می شود . چنین بیماری سعی می کند دیگران را از نظر روانی آزار داده یا تحقیر نماید . تنبیه های شدید و رفتار خشونت آمیز از معلمان یا والدین نسبت به شاگردان و فرزندانشان یا شوهرانی که از مضروب کردن همسر خویش چنین احساسی دارند را می توان نمونه ای از این "سادخویی " دانست .
28 – Derek Milles
29 – J.Dollard
30 – Frustration – Aggression
31 – Social learning Theory
32 – Arapesh
33 – Mundugumors
34 – A . Bandura
35 – Prial
36 – J . Goodall
37 – Alienation
38 – آیا شما که صورتتان را ؛
در سایه نقاب غم انگیز زندگی ؛ مخفی نموده اید ؛
گاهی به این حقیقت یاس آور ؛ اندیشه می کنید ؛ که زنده های امروزی ؛ چیزی به جز تفاله یک زنده نیستند .
39 – (M . Gandhi ) یا روح بزرگ ( مها ، یعنی بزرگ و اتما ، یعنی روح ) لقبی است که از طرف ملت هند به
گاندی داده شده است . او رهبر و پیشوای سیاسی و اخلاقی مردم هند (1869 – 1948 ) است .
—————

————————————————————

—————

————————————————————

108


تعداد صفحات : 108 | فرمت فایل : WORD.

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود