تارا فایل

بررسی رابطه بین عوامل جنسیت، سن، انگیزه در یادگیری زبان دوم در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی



بررسی رابطه بین عوامل جنسیت، سن، انگیزه در یادگیری زبان دوم در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

بیان مساله:

امروزه یادگیری زبان انگلیسی یک ضرورت انکار ناپذیر است چراکه زبان انگلیسی، زبان علم است و آموزش رشته های مختلف با افزایش روند جهانی سازی ارتباطات بین المللی، برنامه های رادیوئی و تلویزیونی، تجارت جهانی و آموزش علوم جدید همگی به زبان انگلیسی صورت می گیرند و عدم آشنایی با این زبان برابر با عدم زندگی در دنیای مدرن امروزی است زبان انگلیسی از زبانهای زنده و بین المللی دنیاست که پر طرفدار ترین زبان مکالمه ای دنیا است.
زبان بین المللی جهان هم زبان انگلیسی است به دلیل یادگیری آسان و روان و آسان بودن در به کار بردن این زبان در مکالمه که زبان انگلیسی را به زبانهای دیگر جهان متمایز تر میکند.
آهنگ فزاینده تحقیق در خصوص فراگیری زبان اول طی نیمه قرن بیستم نه تنها توجه زبانشناسان را از کلیه زمینه ها به خود جلب کرده است بلکه توجه دست اندکاران اموزشی را نیز در تمام زمینه ها ی مربوط به زبان به خود معطوف نموده است. امروزه به کارگیری دست اوردهای پژوهشی در خصوص فراگیری زبان اول دامنه وسیعی را در بر می گیرد. برای مثال در اموزش مهارتهای مربوط به زبان چندان نامعمول نیست که متصدیان امر اموزش به منظور درک بهتر مهارتهای زبان و اموزش ان به بررسی چگونگی فراگیری زبان اول به ویژه پس از سن پنج سالگی بپردازند. در حال حاضر در اغلب برنامه های اموزش زبان خارجی و بسیاری از متون و دوره های استانداردآموزشی مطلبی ولو به صورت مقدماتی در خصوص زبان اول لحاظ شده است. دلایل این کار نیز واضح است : همه ما شاهد فراگیری اسان وخوب زبان اول از سوی کودکان بوده ایم با وجود این یادگیری زبان دوم به ویژه تحت شرایط آموزشی غالبا با مشکل بزرگی مواجه بوده است و بعضا منجر به شکست میشود. بنابراین لازم است با مطالعه منظم تجربه فراگیری زبان اول راهی فراسوی خود بگشاییم. چیزی که شاید چندان هم سهل نباشد این است که در این راستا مدرس زبان دوم چگونه جنبه های گوناگون گاهی اوقات یافته های ضد و نقیض پژوهش در مورد زبان را تفسیر میکند. فراگیری زبان مادری در دوران کودکی آاغاز میشود اما فراگیری زبان دوم دیر یا زود در دوران کودکی و نیز در دوران بزرگسالی روی میدهد. امروز بیشتر از دوره حساس زبان آموزی (و نه دوره بحرانی) نام برده می شود. ایندوره به زمانی اطلاق می شود که کودک می تواند به آسانی، با سرعت و به طور کامل وحتی بدون آموزش زبان بیاموزد. به نظر می رسد که برای آموزش مهارت های مختلف زبانیدوره های حساس متفاوتی وجود دارد.
در حقیقت در دوره نوجوانی دوران رشد فراگیری زبان دیگر سپری شده است. زبان آموزی که پس از بلوغ به آموختن زبان دوم روی می آورد، همواره با تداخل زبانی یا آمیختن 2 زبان با همدیگر مواجه خواهد بود چرا که2 زبان در شرایط نابرابر یادگیری قرارمی گیرند. این تداخل زبانی بیشتر اوقات از جهت زبان اول به سمت زبان دوم خواهد بود و مشکلات زبان آموز ابتدا درتوانایی های روساختی یعنی آوایی، واژگانی، دستوری،سبکی و در موقعیت های پیشرفته تر در زمینه توانایی های ژرف ساختی یعنی شم زبانی و اندیشیدن زبانی در زبان دوم متجلی خواهد شد. حال اگر تنها از منظر این فرضیه به وضعیت آموزش زبان خارجی در نظام رسمی آموزش وپرورش کشور نظر کنیم، متوجه می شویم که عامل سن در آموزش زبان در ایران نادیده گرفته شده است. درس زبان خارجی در دوره راهنمایی یعنی در آستانه بلوغ بهبرنامه درسی دانش آموزان معرفی می شود که با توجه به مطالب گفته شده، سنی بالاست به طوری که توانایی های فراگیری زبان در این زمان رو به کاهش می رود.اگر بپذیریم که زبان انگلیسی دیگر زبان خارجی نیست بلکه زبان میانجی یا زبان مشترک تمام جهانیان است، باید حق آموزش درست را هم برای تمام کودکان ایرانی قائل شویم.
در کشور ما آموختن زبان انگلیسی بعد از دو دوره راهنمایی و دبیرستان و در ورود به دانشگاه با مشکل جدی عدم توانایی در آموختن زبان همراه است. تدریس زبان از آموختن چند کلمه یا جمله و نکات دستوری فراتر نمی رود و مدرسین مجبور به تدریس مقوله هایی هستندکه دانش آموزان باید آن را امتحان بدهند. بنابراین زبان آموزی
جنبه ی رسمی و سنتی دارد. در بیشتر مدارس از زبان اول در تدریس زبان دوم استفاده می شود و در دانشگا هها نیز تقریباً این رویه دنبال می شود.
چندین دهه است که مدرسان زبانهای خارجی سرگرم بررسی شیوه های علمی برای دستیابی به روشهای تدریس زبانهای خارجی هستند؛ شیوه های اصولی که، به درجات مختلف، مبتنی برآزمایش و تحقیق راجع به مبانی زبان شناسی، روان شناسی و آموزش است . دختران یا پسران، کدام گروه در یادگیری زبان خارجی مستعدتر هستند و جنسیت چه تاثیری در فرایند آموزش زبان خارجی ایفا مینماید و چه رابطه ای میان جنسیت و میزان فراگیری زبان خارجی وجود دارد. آیا انگیزه و سن در یادگیری زبان دوم می تواند موثر باشد. این سوالات همواره ذهن زبان آموزان و مدرسان را به خود مشغول داشته اند. (رحمتیان و اطرشی، 1386) به منظور پاسخ به این سوالات لازم به نظر میرسد تا در ابتدا نیم نگاهی به فرایند یادگیری زبان مادری در دختران و پسران داشته باشیم . بنابر نظر مکوبی و ژاکلین(1975 ، به نقل از فاندرگست1981 :21) سرعت زبان آموزی دختران تا سن 3 سالگی بیشتر از همسالان پسر میباشد و از 3 تا 11 سال تفاوت قابل توجهی میان آنها وجود ندارد هرچند در بعضی مواقع دختران تا حدی بهتر هستند، اما از 11 سالگی به بعد، زبان آموزی دختران معتقد است که در اواخر نوجوانی است (Hutt) پیشرفت سریعتری نسبت به پسران دارد. هوت که امکان مقایسه جنسیتها در فراگیری زبان فراهم میشود چرا که تواناییهای افراد به مرحله بلوغ رسیده اند (به نقل از بوگارد 85:2000). باید توجه داشت که شکل گیری ساختاری و عملکردی مغز دختران و پسران از همان سنین کودکی متفاوت بوده و رشد فکری/ ذهنی دختران در گرو رشد زبان شناختی شان می باشد در حالیکه در پسران عوامل غیرزبانی نیز نقش مهمی ایفا می نمایند ( کارون 56:2001-73 ) (و رفتار متفاوت دختران و پسران نسبت به فراگیری زبان علل زیست شناختی و به خصوص روندهای عصبی- هورمونی متمایزی دارند (جنسن74:1384).
معلمان و پژوهشگران به وجود انبوه متغییر های جنس، سن و انگیزه که بر یادگیری تاثیر می گذارد پی برده اند. پیچیدگی یادگیری زبان دوم ، در تمام زمینه های آن آشکار می گردد. دانشگاه یک موقعیت آموزش رسمی است و فراگیران برای این که در این موقعیت موفق شوند باید یادگیری موثر داشته باشند.کلید یادگیری موثر انگیزش می باشد.( گاردنر، ترمبلای و ماسگورت، 1997). انگیزه نوعی نیروی درونی است که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه فرد را برای برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک یا روان شناختی خود به سوی رفتار های خاص هدایت می کند. در خصوص جویندگان علم و دانشجویان، انگیزه پیشرفت تحصیلی، از اهمیت خاصی برخوردار است. با این انگیزه، افراد تحرک لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار خود دنبال می کنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی کسب نمایند.( مراون و سلیساروا،2003) .تحقیقات مختلف موید این مطلب است که عملکرد خوب کاری با داشتن انگیزه درارتباط است، بلوم در مطالعات خود رابطه بین انگیزه و یادگیری را 34 درصد گزارش کرده است. در این خصوص باید گفت که یکی از مشکلات شایع نظام های آموزشی در بسیاری از کشورهای جهان، از کشورهای پیشرفته تا عقب مانده کاهش انگیزه به یادگیری است که زیان های علمی، فرهنگی و اقتصادی زیادی متوجه دولتها و خانواده ها میکند. داشتن انگیزه برای انجام هر کاری توسط انسان لازم است و هیچ یک از فعالیت ارادی انسانها بدون داشتن انگیزه رخ نمیدهد. ( پراید، ج.ب 1373) .از جمله این فعالیتها، یادگیری است که شاهراه اصلی آن داشتن انگیزه میباشد. در دهه های اخیر، روان شناسان در صدد بررسی و شناسایی عوامل موثر در یادگیری بوده اند. یافته های پژوهش آنان نشان داد که متغیرهای جنسیت، سن، انگیزه با این سازه مرتبط می باشند.کیست و کول در مطالعات خود نشان داده اند یادگیرندگانی که انگیزه تحصیلی بالایی دارند، فعالیت های بیشتری را می پذیرند، تکالیف درسی بیشتری انجام می دهند و در نتیجه موفقیت بیشتری کسب می کنند. از انجائی که آگاهی از رابطه ی بین عوامل انگیزه، سن و جنسیت در یادگیری زبان دوم در دانشجویان با توجه به اینکه این قشر اصلی ترین سرمایه دراختیار جامعه هستند همواره به عنوان یک سوال در اذهان مسئولین و دست اندرکاران آموزشی در دانشگاه مطرح بوده است و نیز علی رغم تحقیقات انجام شده در این مورد در دانشگاه آزاد دزفول، اما اغلب با تعداد کم متغیر بوده و نیز به صورت کلی انجام گرفته است که نمی تواند اطلاعات دقیقی از جوانب مختلف به دست دهد، لذا این مطالعه با هدف کلی بررسی رابطه ی بین عوامل جنسیت، سن و انگیزه در یادگیری زبان دوم در بین دانشجویان دانشگاه آزاد دزفول طراحی گردید تا مسئولان با پیش بینی و شناخت نیازهای واقعی دانشجویان اطلاعات موثقی به منظور بهره گیری از آن در سازماندهی مطلوب و در نهایت یادگیری دانشجویان در اختیار داشته باشند.

هدف کلی:
بررسی رابطه بین عوامل موثر در یادگیری زبان دوم

اهداف جزیی:
بررسی رابطه عامل جنسیت در یادگیری زبان دوم
بررسی رابطه عامل سن در یادگیری زبان دوم
بررسی رابطه عامل انگیزه در یادگیری زبان دوم

فرضیه ها:
بین جنسیت و یادگیری زبان دوم دانشجویان رابطه وجود دارد.
بین سن و یادگیری زبان دوم دانشجویان رابطه وجود دارد.
بین انگیزه و یادگیری زبان دوم دانشجویان رابطه وجود دارد.

سوالات تحقیق:
آیا عامل جنسیت در یادگیری زبان دوم دانشجویان متفاوت است؟
آیا عامل سن در یادگیری زبان دوم دانشجویان متفاوت است؟
آیا عامل انگیزه در یادگیری زبان دوم دانشجویان متفاوت است؟

تعاریف مفهومی:

یادگیری: یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته می شود و نمی توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی، یا داروها پدید می آید نسبت داد. (سیف،1387، ص22)
زبان دوم: می توان زبان دوم را به فردی نسبت داد که به دو زبان در حدی تسلط دارد که بر حسب ضرورت هر یک از دو زبان را به تناوب و به جای دیگری در عمل بکار گیرد و اگر آموزش زبان دوم از طریق آموزش مستقیم صورت گرفته باشد آنرا دو زبانه مصنوعی می گویند. : زبان وسیله ی اساسی تبادل اندیشه هاست. و علاوه بر ان وسیله ای است همگانی و جهانی (زمینه ی روانشناسی هیلگارد ، ص 320)

انگیزه: انگیزه را عموما یک سائقه ، محرک درونی ، هیجان یا میلی باطنی می دانند که فرد را به سوی عمل خاصی سوق می دهد .

جنسیت: جنسیت در یادگیری زبان دارای دو تعریف است. یکی تعریف بیولوژیک یعنی جنس و دیگری تعریف اجتماعی یعنی جنسیت است. که در این پژوهش منظور همان دو جنس دختر و پسر می باشد.

سن: یک متغیر بیولوژیکی است که براساس آن در مراحل مختلف زبان آموز میتواند زبان هدف را در یک مدت معین کسب کند( عنایتی و گرجیان، 2006). اسم شماره ی سالهای زندگی یک جاندار به ویژه انسان ( فرهنگ معاصر فارسی ، ص 779).

دانشجویان : دانشجویان رشته کارشناسی آموزش زبان انگلیسی.

تعاریف عملیاتی:

یادگیری: در این تحقیق یادگیری به معنی این است که فراگیر بتواند هم زبان اصلی و هم زبان دوم را به راحتی درک کند و یادگیری بر اساس میانگین معدل ترم های گذشته و تعداد ترم های مشروط، مورد مطالعه قرار می گیرند.
زبان دوم: توانایی مکالمه و ترجمه روان به غیر از زبان رسمی و در حد تسلط کامل بر زبان مذکور توسط فراگیر. زبان در این تحقیق به زبان دوم( انگلیسی ) مربوط میشود که زبانی بین المللی است . زبانی که در بین ملتهای مختلف رواج دارد. ( فرهنگ معاصر فارسی ، ص 697)

انگیزه: به رفتارهایی گفته می شود که منجر به یادگیری و پیشرفت خواهد شد.

جنسیت: شامل دختران و پسرانی می شود که در یادگیری زبان دوم تلاش می کنند.

سن: منظور افراد بالای 18 سال می باشد.

دانشجویان: 120 نفر از دانشجویان کارشناسی زبان انگلیسی ورودی 1390 دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول.

پیشینه تحقیق:

پیشینه عملی:
پژوهشهای کرونگر و توسن ( 1988 )، فیلبین ( 1995 )، و برنر ( 1997 ) نشان داد که بین سبکهای یادگیری دختران و پسران تفاوت وجود دارد. پسران در مقایسه با دختران دارای سبک یادگیری دیداری و کلی هستند و دختران در مقایسه با پسران دارای سبک یادگیری کلامی و متوالی میباشند. گراس ( 1992 ) معتقد است که توانایی کلامی دختران در مقایسه با پسران بهتر است و در نتیجه در فرایندهای درک و تولید زبانی و سیالی واژگان موفقتر از پسران هستند. (رحمتیان و اطرشی. 1386)
دادههای به دست آمده از مطالعات انجام شده بر روی زبان آموزان بیانگر این نکته است که جنسیت در سنین میانسالی و بزرگسالی تاثیر بسیار ضعیفی بر یادگیری زبان خارجی داشته و هیچ تفاوتی بین زبان آموز دختر پسروجود ندارد )پیمسلور، سوتر،کارول و لیسکی به نقل ازبوگارد( 81:2000 به این ترتیب نتایج متفاوت تاثیر جنسیت بر یادگیری زبان خارجی در دوره ابتدایی ظهور چندانی پیدا نمیکنند، اما در دوره راهنمایی به نفع دختران نمایان میگردند و در مراحل بعدی ناپدید میشوند و در نتیجه نقش جنسیت در سنین مختلف، نمودهای متفاوتی پیدا میکند. دختران نسبت به پسران در فراگیری زبان خارجی موفقیت بیشتری بهدست میآورند و از 13 سالگی به بعد، نسبت پسران ناموفق به دختران ناموفق بسیار چشمگیر است و در نتیجه دخترانی که هنوز در سن 16 سالگی زبان خارجی مانند فرانسه را فرا میگیرند به طور قابل توجهی بهتر از پسران عمل مینمایند. به هر حال، با وجود چنین تفاوتی، در سنین بالاتر تفاوتهای جنسیتی رنگ میبازند و میزان یادگیری زبان خارجی در دختران و پسران زبان آموز یکسان میشود.
(اوکی ،2003)، گرجیان (2006) در تحقیقی که انجام داد نتیجه گرفت که جنسیت در یادگیری زبان انگلیسی تاثیر چشمگیری ندارد. تحقیقات دیگر نظیر مجتبی(2002) نقش جنسیت را در زبان آموزی از لحاظ اجتماعی بررسی کرده اند و آن را موثر دانسته اند. در پژوهشی که توسط صدیقی و همکارانش انجام شده ، مشخص گردید که جنسیت در شخصیت های تکانشی- تاملی بر یادگیری زبان انگلیسی بهعنوان زبان دوم تفاوت معناداری وجود ندارد.
سن از نظرآکسفورد(1999) یک متغیر بیولوژیکی است که براساس آن در مراحل مختلف زبان آموز میتواند زبان هدف در یک مدت معین کسب کند. البته بیشتر این مطالعات در زبان اول صورت گرفته است که معروفترین آن مطالعات لنبرگ (1967) است که آستانه زبان آموزی را برای یادگیری زبان تعریف کرده است که در دوره نوجوانی است و حدود 12 تا 14 سالگی را شامل میشود. تئوری سطح بلوغ در زبان آموزی بیان می دارد که بعد از سن بلوغ و با افزایش سن فعل و انفعالات کورتکس مغز کاهش می یابد و یادگیری زبان با کندی روبرو می شود. تحقیقات اخیر مثلاً کراشن، (1982) ثابت کرده است که یادگیری زبان پس از بلوغ ممکن است در سرعت یادگیری زبان تاثیر بگذارد ولی در میزان یادگیری زبان تاثیر نمی گذارد. تنها تفاوتی که بین زبان آموزان ممکن است وجود داشته باشد این است که در بزرگسالی تسلط کامل بر تلفظ صورت نمی گیرد ولی در بقیه موارد از لحاظ یادگیری زبان تفاوتی وجود ندارد. کوک (2003) و قلیچ لی (2001) در تحقیقی بیان داشتند که سن تاثیری در یادگیری ندارد.
مطالعات فردی دانشجویان از دهه 1970 شروع شده است که روشهای تدریس بر روی توانایی های یادگیرنده بعنوان محور یادگیری متمرکز شدند. بنابراین تفاوت های فردی یادگیرندگان محور شناسایی توانایی آن ها برای یادگیری مدنظر قرار گرفت. از دانشمندانی که روی تفاوتهای فردی تحقیق کردند می توان، مازلو(1970) کراشن (2005 و 1982) ، میرز (1994)، مادرید (1995)، گاردنر (1985) و هفرمن (1981) را نام برد. آنها عقیده داشتند که متغیرهایی نظیر انگیزش، نگرش، اضطراب، سن و جنسیت در یادگیری زبان انگلیسی نقش موثری را ایفا می کند. آنها در مورد دو متغیرآخر یعنی سن وجنسیت اعتقاددارندکه نقش اجتماعی وفرهنگی آنها بیشتراز نقش بیولوژیکی آنها مهم است. تفاوت های فردی یادگیرندگان باید در یادگیری زبان انگلیسی مدنظر قرار گیرد و آنها بتوانند جامعه مدرن و دنیای خارج را با توجه به نقش جهانی سازی را مدنظر قرار دهند. از دیدگاه کینل و لوید (2005) جهانی شدن مرحله ای است که جامعه در آن تمام مقوله های تمدن را درک خواهد کرد. تحقیقات اخیر مثلاً کراشن، (1982) ثابت کرده است که یادگیری زبان پس از بلوغ ممکن است در سرعت یادگیری زبان تاثیر بگذارد ولی در میزان یادگیری زبان تاثیر نمی گذارد. تنها تفاوتی که بین زبان آموزان ممکن است وجود داشته باشد این است که در بزرگسالی تسلط کامل بر تلفظ صورت نمی گیرد ولی در بقیه موارد از لحاظ یادگیری زبان تفاوتی وجود ندارد. کوک (2003) و قلیچ لی (2001) در تحقیقی بیان داشتند که سن تاثیری در یادگیری ندارد.
انگیزه علاقه یا آرزوی درونی برای رسیدن به یک هدف است. گاردنر(1985) و آکسفورد وشیرین(1994) انگیزش را به دو دسته تقسیم کرده اند: انگیزش ابزاری و انگیزش یکپارچه. انگیزش ابزاری به اهدافی نظیر یافتن شغل، اخذ نمره یا پاس کردن امتحان در زبان آموزی مربوط می گردد. ولی انگیزش یکپارچه به زبان آموزی جهت نزدیک شدن به فرهنگ و ارز شهای اجتماعی آن زبان و تطبیق با افراد آن جامعه است. تحقیقات ثابت کرده است که؛ هر دو نوع انگیزش در یادگیری زبان انگلیسی تاثیر دارند. (گرجیان، 1998 ؛ دورنیه، 1994 اوزمان، 2004 و رحمان،2005). لوکمانی( 1972) در پژوهشی بر روی دانش آموزان هندی که در حال یادگیری انگلیسی بودند دریافت که بین استفاده از انگیزه ابزاری و مهارت در زبان انگلیسی همبستگی مثبت وجود دارد.
پیشینه نظری:
مدل تربیتی اجتماعی گاردنر (1979) به نقش تفاوتهای فردی در یادگیری زبان دوم می پردازد . مبنای این تئوری را مدل روانشناختی – اجتماعی لمبرت (1974) تشکیل می دهد و همچنین از مدل کارول در پیش بینی موفقیت نسبی در یادگیری زبان در اثر تغییر متغییر هایی چون استعداد، هوش، انگیزش ، و فرصت یادگیری الهام گرفته است .
اولین موضوعی که گاردنر عنوان می کند تفاوت بین یادگیری زبان دوم با سایر موضوعات درسی در مدرسه است ، از آنجا که یادگیری زبان دوم شامل فرا گیری مهارتها و یا نمونه های رفتاری مربوط به جامعه فرهنگی متفاوتی است ، در نتیجه موفقیت در یادگیری آن بستگی خواهد داشت به نگرش زبان آموزان نسبت به جامعه زبان مقصد و یا بطور کلی نگرش نسبت به سایر جوامع و همچنین به باورهای اجتماع در رابطه با یادگیری زبان دیگر – نگرش به سایر جوامع به طور عام و نگرش نسبت به جامعه دوم به طور خاص در بر گیرنده مفاهیمی مانند اقتدار طلبی، نژاد گرایی، عدم تعلق یا وابستگی فرهنگی- اجتماعی، ( سر درگمی فرهنگی) و علاقه به زبانهای خارجی و سایر مفاهیم نگرشی مانند بیگانه پرستی یا بیگانه ستیزی یا ملی گرایی است که در یادگیری زبان دم موثر است .
مدل اجتماعی – تربیتی گاردنر شامل چهار دسته از متغییر هاست : محیط اجتماعی ، تفاوتهای فردی ، زمینه یادگیری زبان ، و نتایج . این متغییر ها اولین بار در سال 1979 توسط گاردنر در مدلی شمایی به نمایش درآمد. دور نمایه اصلی این مدل این است که یادگیری زبان دوم در زمینه فرهنگی ویژه ای روی می دهد . باورهای جامعه نسبت به اهمیت و معنی داری یادگیری زبان، انتظارات از سطح آموزش زبان، و نقش خاص تفاوتهای فردی، یادگیری زبان را تحت تاثیر قرار می دهد .
چهار نوع از تفاوتهای فردی شامل : هوش ، استعداد زبانی ، انگیزش و اضطراب است .
این متغییرهای تفاوتهای فردی ، موقعی که فرصت یادگیری و امکان توسعه تبحر زبانی فراهم آمده باشد تاثیر مستقیم بر عملکرد زبان آموز خواهد گذاشت . در این مدل بین زمینه های رسمی و غیر رسمی آموزش تفاوت قائل شده اند .
هدف اولیه محیط های رسمی ، آموزش است . در نتیجه هر چهار متغییر تفاوتهای فردی در فرآیند یادگیری اثر خواهد گذاشت . در حالیکه هدف محیطهای غیر رسمی ، در معرض زبان قرار گرفتن برای اهدافی چون سرگرمی با برقراری ارتباط است و انگیزش و اضطراب دو متغییر اولیه تفاوتهای فردی خواهد بود که بر فرآیند یادگیری تاثیر می گذارد .
نتایج به دو دسته نتایج زبانی ( کسب تبحر در مهارتهای زبانی ) و نتایج غیر زبانی ( تغییر در نگرشها و ارزشها ) تقسیم می شوند. بر طبق مدل اجتماعی – تربیتی گاردنر در یادگیری زبان دوم ، دو نگرش اساسی یکپارچگی و نگرش نسبت به یادگیری از محیط اجتماعی – فرهنگی زبان آموزان نشات می گیرد . یکپارچگی به تمایل یادگیری به زبان دوم برای آشنا شدن و برقراری ارتباط با افراد جامعه زبان مقصد اشاره دارد . هر دوی این نگرش ( یکپارچگی و نگرش نسبت به موفقیت یادگیری ) در سطح انگیزش زبان آموزان موثر واقع می شوند این سه عامل انگیزش یکپارچگی را تشکیل می دهند .

روش پژوهش:
روش پژوهش در این تحقیق از نوع توصیفی است دانشجویانی که در این پژوهش شرکت کردند شامل120دانشجو (60 پسر و 60 دختر) بودند که در کلاس های زبان انگلیسی بعنوان زبان عمومی در نیمسال دوم 1391 در دانشگاه های آزاد اسلامی واحد دزفول مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری از بین جامعه آماری موجود به وسیله نمونه گیری آماری احتمالی طبقه بندی انتخاب شدند و به پرسشنامه نگرش سنجی آرندز (1998)پاسخ دادند. این دانشجویان بین سنین 18 تا 50 سال بودند و در دانشکده ی غیر زبان انگلیسی مشغول به تحصیل بودند.

ابزار تحقیق
ابزار تحقیق پرسشنامه نگرش سنجی آرندز (1998) بود که شامل 25 سوال از نوع سوالات 5 گزینه ای لیکرت (1392) بود به این صورت که پاسخگویان گزینه های خیلی کم(1) کم، (2)، متوسط(3)، زیاد (4) و خیلی زیاد (5) را انتخاب می کردند. عدد گذاری گزینه های پرسشنامه به دلیل تبدیل پاسخهای کیفی به کمی جهت انجام تجزیه و تحلیل آماری بود.
اعتبار پرسشنامه آرندز (1998) به وسیله پرسشنامه نگرش سنجی موقعییت کلاسی آکسفورد (1990) همبسته شد و میزان اعتبار پرسشنامه (.85= r) بود. پایایی پرسشنامه تحقیق بر روی یک نمونه آماری مشابه انجام گرفت و از روش کرو نباج آلفا استفاده شد که میزان آن ( α=.94 )بود. از دانشجویان خواسته شده بود که سن و جنسیت خود را در پرسشنامه اضافه کنند. بنابراین، هر دسته سوال یک فرضیه را مورد آزمون قرار داد. در مجموع هر تفاوت فردی در یک فرضیه جای می گرفت که بعد از جمع آوری نتایج و دسته بندی پرسشنامه به صورت جداگانه در دو گروه دانشجویان پسر و دختر قابل تجزیه و تحلیل آماری شدند. دانشجویان به پرسشنامه نگرش سنجی پاسخ دادند و سپس پرسشنامه ها جمع آوری و جهت تجزیه و تحلیل آماری توصیفی و استنباطی آماده شدند. سوالات به وسیله نرم افزار spssتجزیه و تحلیل آماری شدند و از روشهای توصیفی نظیر میانگین، انحراف استاندارد، واریانس، دامنه، حد بالا و پایین استفاده شد و از آمارهای استنباطی نظیرآنالیز واریانس و کای اسکور در تجزیه و تحلیل آماری داده های بدست آمده استفاده شد.

منابع:
پراید، ج.ب. 1373 . جامعه شناسی یادگیری و تدریس زبان. سید اکبر میرحسنی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
جنسن، اریک. 1384 . مغز و آموزش. لیلی محمد حسین و سپیده رضوی. تهران: انتشارات مدرسه.
رحمتیان، روح الله و اطرشی، محمد حسین.1386. بررسی نقش جنسیت در فرایند یادگیری زبان خارجی. پژوهشنامه علوم انسانی: شماره 55.
سیف، علی اکبر. (1387). روان شناسی پرورشی. (ویرایش ششم). تهران: دوران.
صدیقی، فیروز. پورگیو، فریده. قنواتی، مهناز.1384.نقش جنسیت در شخصیتهای تکانشی – تاملی بر یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی شهید باهنر کرمان.

Enayati, M. S., & Gorjian, B. (2006). Gender development (Translated).
Written by S, Glombok & R, Fivush. Cambridge: Cambridge University
Press.

Gardner, R. C., Trembaly, P. F., & Masgoret, A., (1997), "Towards A Full Model of
Second Language Learning: An Empirical Investigation", The Modern Language
Journal, Vol. 81, pp. 345-62

Ghelichli, Y. (2001).The role of EFL learners'heterogeneity in terms of age
in their use of communication strategies.Teachers Net Gazette.1-11.

Gorjian, B. (2006). The role of teacher/learner variables in teaching/learning
EFL. Unpublished Ph.D. Dissertation. Research and Science campus –
Khorasgan Branch.

Krashen, S.D. (1982). Principles and practice in second language
acquisition.Oxford: Pergamon.

Lukmani, Y., (1972), "Motivation to Learn and Language Proficiency", Language
Learning, Vol. 22, pp. 261-74

Mujtaba, B., & Mujtaba, L. (2002). Creating a healthy learning environment
for studentsuccess in the classroom. The Internet TESL Journal. 1-5.

Muraven, M., & Slessareva, E., (2003), "Mechanisms of Self-Control Failure:
Motivations and Limited Resources", Personality and Social Psychology Bulletin,
Vol. 29, pp. 894-906.

Oxford, R.L. (1990).Language learning strategies: What teacher should
know.Boston? Mass: Heinle & Heinle Publishers.

Oxford, R.L. (1999).Anxiety and the language learner: New insights.In
J.Arnold(Ed.), Affect in language learning.Cambridge: Cambridge
University Press.


تعداد صفحات : حجم فایل:48 کیلوبایت | فرمت فایل : WORDx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود