تارا فایل

گزارش اقدام پژوهی کارنمای معلمی من




بنت الهدی صدراردبیل
عنوان:
"کارنمای معلمی من"
کارشناسی پیوسته علوم تربیتی
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر راد
دانشجو معلم:
سمیراایزدی منش
تاریخ:
بهار1397

"فرم تاییدیه استاد راهنما و تعهد دانشجو معلم"

این گزارش حاصل تلاش و تجارب کسب شده ی آقای/خانم حمیدرضا علیزاده نوشنق در طول دوره ی کارشناسی رشته علوم تربیتی بوده و مورد تایید اینجانب می باشد و نمره ی (نمره به حروف) را اخذ نموده است.
نام و نام خانوادگی استاد راهنما:
تاریخ و امضاء
اینجانب سمیراایزدی منشدانشجو معلم دوره ی کارشناسی پیوسته ی علوم تربیتی گرایش آموزش دبستانی و پیش دبستانی ورودی سال 1393به شماره دانشجویی 9319602025 بدینوسیله متعهد می شوم:
1-کارنمای معلمی تهیه شده حاصل تلاش،تجارب و ایده های اینجانب در طول تحصیل در دوره ی کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بوده و شخصا به رشته ی تحریر در آورده ام.
2-چنانچه در هر مقطع زمانی خلاف موارد فوق ثابت شود،عواقب ناشی از آن را می پذیرم و پردیس/واحد های تابعه دانشگاه فرهنگیان مجاز است با اینجانب مطابق ضوابط و مقررات رفتار نموده و هیچگونه ادعایی نخواهم داشت.
نام و نام خانوادگی دانشجو معلم:
تاریخ و امضاء
تقدیم نامه:
تقدیم به آنهایی که گوش، به موسیقی روییدن گل می دهند
در گستره صبح،رقص نور در آب را می نوشند
تقدیم به هر کجا که هستم،هر کجا که هستی
و هر چه اهمیت دارد در دل صبح
سهراب سپهری
تقدیم به پدر بزرگوار و مادر مهربانم و همچنین همسر نازنینم که در تمامی مراحل زندگی ام همواره پشتیبانم بودند.

تقدیر و تشکر:
سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند. و سلام و دورد بر محمّد و خاندان پاک او، طاهران معصوم، هم آنان که وجودمان وامدار وجودشان است؛ و نفرین پیوسته بر دشمنان ایشان تا روز رستاخیز…
بدون شک جایگاه و منزلت معلم، اجّل از آن است که در مقام قدردانی از زحمات بی شائبه ی او، با زبان قاصر و دست ناتوان، چیزی بنگارم.
اما از آنجایی که تجلیل از معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تامین می کند و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند، تضمین؛ بر حسب وظیفه و از باب " من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه عزّ و جلّ" :
از جناب آقای دکتر جعفر نامور و جناب آقای دکتر بهروش؛ این معلمان شریف و بزرگوارم… که همواره بر کوتاهی و درشتی من، قلم عفو کشیده و کریمانه از کنار غفلت هایم گذشته اند و در تمام عرصه های زندگی یار و یاوری بی چشم داشت برای من بوده اند؛
از استاد با کمالات و شایسته؛ جناب آقای دکتر راد، که در کمال سعه صدر، با حسن خلق و فروتنی، از هیچ کمکی در این عرصه بر من دریغ ننمودند و زحمت راهنمایی این پروژه را بر عهده گرفتند؛کمال تشکر و قدردانی را دارم.
باشد که این خردترین، بخشی از زحمات آنان را سپاس گوید.

چکیده:
مطرح شدن درس پروژه یاکارنمای معلمی،یکی از ایده های بسیار جالب و کاربردی است تا یک دانشجوی تربیت معلم با خود پژوهی؛روایتی از آنچه را که در طول دوران تحصیلش در دانشگاه فرهنگیان کسب نموده، ارائه کرده و نگاهی ویژه بر این درس داشته باشد. در واقع کارنمای معلمی او ، حلقه ی پیوند بین تجارب تحصیلی و شایستگی های کسب شده در طول تحصیل در این دانشگاه محسوب شود.کارنمای معلمی عرصه ای است برای بیان آنچه کالبد معلمی دانشجو معلمان را ساخته و مرور خاطرات و هرآنچه که در دانشگاه فرهنگیان و خارج از آن سبب شکل گیری شخصیت معلمی و من حرفه ای اش شده است و تمام یادگیری ها و اهدافی و آرمان های دانشجو معلم را بار دیگر یاد آور می شود.
آن چه پیش روی شماست؛حاصل تجارب زیسته ی من در دانشگاه فرهنگیان استان اردبیل به عنوان دانشجو معلم و در مدارس به عنوان کارورز است که در سه بخش تشریح تجربیات تحصیلی قبل از ورود به دانشگاه و همچنین تجربیات کسب شده در دوره ی آموزش تربیت معلم؛تشریح معلمی کردن خود در آینده و تعهدات حرفه ای ام در شغل معملی است که امید آن می رود توانسته باشم آن طور که شایسته است حق مطلب را ادا کرده و به تعهدات و اصول و باور های خود که در این نوشته ذکر کردم آن طور که شایسته است، پایبند باشم.
کلید واژه:دانشگاه فرهنگیان،پروژه،کارنمای معلمی،تجربیات

فهرست مطالب:
مقدمه: د
فصل اول:تشریح تجربیات تحصیلی در دوره ی آموزش تربیت معلم 1
دوران ابتدایی: 1
دوران راهنمایی: 1
دوران دبیرستان: 2
تجارب زیسته قبل از ورود به دانشگاه(انتظارات اولیه): 2
تجارب زیسته حین تحصیل در دانشگاه: 3
ترم اول: 5
ترم دوم: 6
ترم سوم: 8
ترم چهارم: 9
ترم پنجم: 10
ترم تابستان: 11
ترم ششم: 12
ترم هفتم: 13
برخی از موفقیت های کسب شده در طول دوره ی تحصیل در دانشگاه: 15
فصل دوم: 18
تشریح معلمی کردن خود در آینده 18
باور های یادگیری و آموزش: 23
اصول و نظریه های مبنایی برای معلمی کردن: 25
آرمان های معلمی کردن: 27
چالش های عمل معلمی در موقعیت های واقعی: 29
فصل سوم:تعهدات حرفه ای 34
منابع: 36

مقدمه:
بشر در طول تاریخ، خصوصاً از زمانی که توانایی های خود را کشف کرد، همواره برای دستیابی به پیشرفت، ترقی و گسترش دامنه ارتباطات و نفوذ خود در تلاش و تکاپو بوده است؛ آموزش و پرورش یکی از بزرگترین و پر ثمر ترین فعالیت های بشریت بوده و هست. آموزش و پرورش نه تنها وسیله برای انتقال دانش ها و مهارت هاست، بلکه فرآیندی است که از طریق تداوم آن جامعه ی انسانی با انتقال ارزش ها و دستاوردهای گوناگون به نسل های آینده به حیات خود ادامه می دهد.
رسالت تعلیم و تربیت انسان سازی است، باید دید که این وظیفه را چه نهادها و افرادی به عهده دارند. البته انسان آموختن را از هنگام تولد آغاز می کند و در طول زندگی آن را ادامه می دهد. بخشی از آموختنی ها به صورت غیر عمدی و یا تصادفی در خانواده و جامعه صورت می گیرد و بخش دیگر به نهادها و موسسات رسمی از قبیل مدرسه و انجمن ها سپرده می شود. در این میان مدرسه بیشترین سهم را بر عهده دارد و سرانجام این مسئولیت خطیر به عهده معلمین واگذار می گردد و آنها هستند که باید بتوانند دانش آموزان را به درستی تربیت کنند و آنان را برای کار و شرکت در اجتماع آماده سازند. با توجه به این نکته که تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیامورزند و چنین شده که تعلیم و تربیت به صورت سنت حسنه ی آفرینش درآمده است.
آموزش و پرورش در بیشتر کشورهای پیشرفته متحول شده و به عنوان یکی از ارکان اصلی در توسعه و پیشرفت به شمار می رود و در کشور ما هم نظام آموزش و پرورش نقش اساسی دارد و باید مورد توجه جدی قرار گیرد. به بیان امروزی، دانش، رکن اصلی توسعه و نظام آموزشی نیز گذرگاه رسیدن به دانش بشمار می آید.
نگاهی گذرا و اجمالی به جایگاه آموزش و پرورش و معلم در بین برنامه های کلان ملی و در سند بودجه و نیز جایگاه و منزلت آن در سطح و در سلسله مراتب سازمانی و ارزشی جامعه، حاکی از آن است که در واقع عظیم ترین دستگاه و نهاد ملی که باید چشم و دل و چراغ جامعه باشد، و همه خانواده ها و افراد جامعه بنحو مستقیم و غیر مستقیم با آن مرتبط و عزیزترین کسان خود را به آن سپرده اند، نهادی حاشیه ای، فراموش شده و تحقیر شده می باشد که نمی تواند نقش پویا و زنده ای را در حیات و تلاش و بالندگی جمعی جامعه ایفا کند و علی رغم اینکه زیرساختی ترین سنگ بنای تحولات جامعه در آن رقم می خورد ،در سلسله مراتب ارزشی سازمان های کشوری، سازمانی حاشیه ای و صغیر به شمار می آید که سایر سازمان ها با نگرش قیمومیت و فرادستی بدان می نگرند .

فصل اول:تشریح تجربیات تحصیلی در دوره ی آموزش تربیت معلم

دوران ابتدایی:
دوران ابتدایی شیرین ترین و به یادماندنی ترین دوران حیات هر انسانی می باشد.دورانی که در آن شخصیت هر کودکی شکل می گیرد و الگو برداری و تقلید در این دوران بسیار چشمگیر می باشد که این الگوبرداری می تواند از رفتارها و اعمال به صورت مستقیم یا غیرمستقیم صورت گیرد.از بهترین سال های دوران ابتدایی می توانم به دوران چهارم ابتدایی اشاره کنم،در آن زمان معلمی خوش ذوق و خوش اخلاق داشتیم که با تمام وجود به شغلش علاقه داشت و همیشه با رفتارهایش الگوی همگان قرار می گرفت.یکی از اخلاق های برترش به این صورت بود که اگر دانش آموزی در کلاس نسبت به دیگر دانش آموزان رفتار ناپسندی انجام می داد یا خلاف قوانین مقرر عمل می کرد وی را با لحن دلنشین به یک هم صحبتی به مدت پنج دقیقه در بیرون از کلاس دعوت می کرد.وی در طول این زمان با بیان مناسب کودک را قانع نموده و راه های صحیح برخورد را به او می آموخت.این روش معلم بسیار دوستانه و صمیمانه بود و باعث می شد اخلاقیات خوب در وجود همگی نهادینه شود و همه براساس علاقه ای که به معلم داشتیم هیچوقت خلاف مقررات کلاس رفتار نمی کردیم.به نظر بنده هر معلمی باید دارای جذبه ی شخصیتی ویژه ای باشد و با تمام رفتارهایشان الگوی خوبی برای دانش آموزان باشد.
دوران راهنمایی:
سال 1386 وارد دوران راهنمایی شدم دورانی که برای هر دانش آموزی دوران جدیدی بود زیرا به جای یک معلم برای هر درس ،معلمان جداگانه داشتیم و باید از هر کدام مفاهیم متفاوتی یاد می گرفتیم بنابراین همه سعی در عادت کردن به شرایط جدید کردیم.در اواخر دوران اول راهنمایی یعنی در زمان امتحانات مادربزرگ عزیزمان را از دست دادیم و براساس غم بزرگی که به خانواده وارد شد امتحانات را به سختی به پایان رساندم .به طور کلی در دوره ی راهنمایی نیز معلمانی موفق بودند که از همه جهت به شغلشان علاقه داشته و برای انجام مسوولیت خطیری که بر عهده داشتند با جان و دل تلاش می کردند،چه بسا اگر معلم به شغل و دانش آموزان و کشورش علاقه داشته باشد بهترین مربی در عرصه ی تعلیم و تربیت خواهد بود.در غیر این صورت در نظر بنده به هیچ عنوان به اهداف آموزش و پرورش نایل نخواهد شد.

دوران دبیرستان:
این دوران نیز خاطره انگیز ترین و جالب ترین دوران زندگی ام بود،دورانی که در مدرسه ی شاهد ناحیه ی 1 سپری شد و هر لحظه هایش پر است از خاطره های فراموش نشدنی با معلمان تلاشگر و دوستان مهربانم.در این دوران دو تن از معلمانم همواره عالی ترین الگو برای زندگی ام و دلیل اصلی علاقمند شدن بنده به حرفه ی معلمی بودند،معلمانی که چه از لحاظ شخصیتی و چه از لحاظ سطح تحصیلاتی و تدریس در حد عالی بودند و بنده به دلیل عشق به این دو معلم بزرگوار همواره در درس هایشان موفق بودم و نمرات عالی کسب می نمودم.
زیرا همواره می دیدم که این دو بزرگوار چقدر به این حرفه ارزش می گذارند و همه ی دانش آموزان را تشویق به انتخاب حرفه ی معلمی،شغل انبیاء می نمودند و همواره از محاسن این شغل صحبت می کردند.
تجارب زیسته قبل از ورود به دانشگاه(انتظارات اولیه):
سال 1393؛سالی مهم و تعیین کننده بود،بعد از تمامی امتحانات پیش دانشگاهی و دریافت کارنامه با معدل 19.08 دوباره شاگرد دوم کلاس شدم و همین موفقیت باعث تلاش بنده در جهت رسیدن به هدفم شد.بعد از رسیدن نتایج کنکور مشتاقانه ابتدا حرفه ی معلمی را انتخاب کردم و با اینکه رتبه ای سه رقمی داشتم و می توانستم در دانشگاه تبریز نیز مشغول تحصیل شوم اما بنده به سمت علاقه و هدف از قبل تعیین شده ام رفتم و بعد از مصاحبه و گزینش از دانشگاه فرهنگیان اردبیل قبول شدم .
انتظار من از دانشگاه فرهنگیان این بود که در آینده خروجی هایی تحویل بدنه ی آموزش و پرورش دهد که دانشجویانش خلاق،آماده و مجهز به علم روز و حرفه ای باشند و بتوانند حرفی برای گفتن در جامعه داشته باشند.معلمانی فکور،کوشا و خلاق که سطح سوادشان بیشتر از پایه و دوره ای باشد که تدریسش را برعهده دارند.زمانی که هر یک از دانشجو معلمان وارد وزرات و بدنه ی آموزش و پرورش می شوند یک سری اهداف و پیش بینی ها برای ورود به دانشگاه را در ذهن خود دارند و انتظاراتی را از تحصیل در دانشگاه دارند که یکی از این انتظارات بار آوردن دانشجویان کارآمد و متعهد و پربار است که بتواند پس از پایان تحصیل در اینجا به عنوان معلمان کارآمد،در مدارس حضور یابد.اما متاسفانه در این دانشگاه تا حد زیادی این عوامل کم رنگ ظاهر شد و آموخته های ما به سر فصل هایی تعیین شده که بیشتر به صورت تئوری طراحی شده و کمتر کاربردی بودند،محدود شد و دروس عملی که نقش بسیار مهمی در شکل گیری تجربه برای ما داشت تا حد بسیار زیادی مورد کم لطفی اساتید قرار گرفت و این می تواند تاثیر بدی در شیوه و روند تعلیم و تربیت ما در کلاس ها داشته باشد.
تجارب زیسته حین تحصیل در دانشگاه:
بالاخره پس از چند ماه انتظار کشیدن در خانه و با فرارسیدن ایام دهه مبارک فجر؛وارد دانشگاه فرهنگیان اردبیل(پردیس بنت الهدی صدراردبیل) شدم و لطف خدا شامل حالم شد و آرزوی دیرینه ام یعنی ورود به عرصه ی تعلیم و تربیت،محقق شد.اما قبل از هر چیزی می خواهم تصورات خود را قبل از ورود به دانشگاه و بعد از ورود به آن بنویسم. ابتدا تصور می کردم دانشگاه فرهنگیان مثل بقیه دانشگاه هایی که در فیلم ها دیده بودم محلی بسیار بزرگ و ساختمان های زیاد،پر از دانشجو و شلوغ باشد و تا قبل ورود به پردیس این پندار در ذهنم وجود داشت. ولی با ورود به دانشگاه فرهنگیان؛به کل تصورات اولیه ام تغییر پیدا کرد.
با بررسی هایی که انجام داده بودم متوجه شدم؛که دانشگاه بنت الهدی صدراردبیل قبلا مدرسه ی ابتدایی بوده و اکنون به صورت دانشگاه درآمده است و محیط آن کوچک می باشد در ابتدای ورود به این دانشگاه امکانات آن در حد متوسط بود به گونه ای که گاهی کلاس خالی پیدا نمی شد و برخی کلاس ها در نمازخانه یا سایت برگزار می شد اما با گذشت زمان و تلاش وافر مسئولان گرانقدر از لحاظ امکانات رفاهی و خدماتی پیشرفت نمود و اکنون به محیطی مناسب و صمیمی تبدیل شده است.
اکنون به مرور آنچه در طول هفت ترم تحصیل در این دانشگاه رخ داده و تجارب تحصیلی نامیده شده می پردازم بدین گونه که ابتدا درس های اخذ شده را نام برده و سپس یک یا دو مورد از دروس را مورد بررسی قرار خواهم داد:

ترم اول:
با شروع رسمی ترم در بهمن ماه 91؛ 20 واحد درسی از قبل تعیین شده در اختیارمان قرار گرفت.
آیین زندگی و اخلاق کاربردی،اصول و مبانی آموزش و پرورش،اندیشه اسلامی1،بهداشت عمومی،تاریخ آموزش و پرورش در اسلام وایران،تفسیر موضوعی قرآن،روانشناسی عمومی،زبان انگلیسی 1 و فارسی 1
هنوز حال و هوای به سبک کنکور و پیش دانشگاهی درس خواندن در ذهن اکثر دانشجویان وجود داشت و هنوز هم بعضی ها در اندیشه ی شرکت دوباره در آزمون سراسری بودند و گاه گداری با مطرح کردن موضوعات مرتبط با دروس دبیرستان، خودی نشان می دادند و مثلا آمادگی خود را برای شرکت در کنکور سراسری را نشان می دادند و برای کم نیاوردن هم که شده مسئله های مختلف ریاضی و فیزیک وشیمی و زیست را در کلاس مطرح می کردند.

اصول ومبانی آموزش و پرورش:
هر علمی دارای اصولی است ، تعلیم و تربیت نیز به عنوان یک علم که " علوم تربیتی " نامیده می شود ، اصولی دارد . اصول ، قواعد ، مفاهیم کلی و تکیه گاه های نظری هستند که با توجه به آنها ، را خود را به سوی اهداف مورد نظر سوق می دهیم ، یعنی با توجه به اصول ، به منظور رسیدن به اهداف ، روش ها را انتخاب می نماییم . بنابراین ، اصول تعلیم و تربیت ، تعیین کننده روش های آموزشی و اهداف می باشند .
به طور کلی، مبانی ذکر شده، کاربرد بسیاری در تعلیم و تربیت دارند. برای مثال، چنانچه در صدد تغییر رفتار دانش آموز پیش دبستانی یا دبستانی باشیم، با استفاده از تحقیقات جامعه شناسی، می توان با بهره جویی از گروه به عنوان وسیله تغییر رفتار ، اقداماتی را در این زمینه انجام داد. (استرون،1395).گنجاندن این درس نخستین ترم تحصیلی بسیار کاربردی بود و یکی از دروس مهمی تلقی می شد که دانشجو معلمان باید در نخستین روز های تحصیلشان باید آن را پاس کنند.
تفسیر قرآن کریم:
قرآن بهترین هدایت کننده ای است که تا همیشه جاوید و ماندگار است و این ماندگاری از تفسیر آیات گوناگون به وضوح پیدا است و باید با روش های مختلف تفسیر آشنا شده تا پیام اصلی قرآن را با استنباط صحیح در زندگی به کار ببندیم. آیات قرآن دریایی بی انتها و هدفمند برای زندگی سالم و چشمه ای روشن ومبین برای فهم و شناخت صحیح از زندگی است که حلال و حرام ، خوبی وبدی ، زشت و زیبا را مشخص کرده و توضیحاتی درباره سخاوت ها وشقاوت های دنیوی و اخروی بیان نموده است که باید به فهم عمیق آن توجه نمود.(خبرگزاری دانا،1393)
در واقع شناخت روش های زندگی با تمسک به آیات قرآنی یکی از مهم ترین مراتب بندگی و دینداری است و آغاز سرلوحه قرار دادن کتاب نورانی در زندگی فردی واجتماعی است که اهمیت این موضوع در آموزش و پرورش و دانشگاه هم بسیار مشهود است و با خواندن این درس در این ترم تا حد زیادی به این موضوع پرداخته شد و از نظر من یکی از دروس تاثیر گذار در این ترم به حساب می آمد.
ترم دوم:
با پاس کردن واحد های درسی خود در ترم یک،نوبت به انتخاب واحد ترم 2 شد.تجربه ی انتخاب واحد نداشتیم و اولین بار بود که می خواستیم وارد سامانه ی مروارید شویم و دروس این ترم را انتخاب کنیم.
سامانه ی مروارید سامانه ی زیبایی به نظر می رسید و برای ما که تا حال چیزی به اسم انتخاب واحد نشنیده بودیم برایمان جالب می آمد که می خواستیم اساتید و دروسمان را خودمان انتخاب کنیم.دروس پیشنهادی این ترم عبارت بودند از:
آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی،آموزش و پرورش تطبیقی،انقلاب اسلامی ایران،تاریخ تحلیلی صدر اسلام،تربیت بدنی 1، جامعه شناسی عمومی،روانشسناسی عمومی،روانشناسی تربیتی،زبان انگلیسی 2،فارسی 2
آموزش و پرورش پیش دبستانی:
آموزش و پرورش پیش دبستانی در کشور ما، مسئله ای جدید بود و تاکنون توجه شایانی بدان معطوف نگردیده است. در روند جامعه انقلابی ما، نقش آموزش و پرورش در توضیح وتشریح ارزش های حاکم بر جامعه اسلامی و آماده کردن کودکان برای ایفای نقش خود بر مبنای روابط اسلامی و انقلابی از اهمیت برخوردار است و این مسئله از دیدگاه اسلامی و نیز در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تایید قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیقات روانشناسان و کارشناسان علوم تربیتی نمایانگر آن است که امکانات مراکز تربیت کودکان در دروه های پیش دبستانی نباید تنها برای محافظت کودکان و تامین نیازهای اولیه آنان مورد استفاده قرار گیرند. بلکه تدوین برنامه های آموزشی در چنین دورانی بسیار ضرورت دارد و نقش این دوران در تحکیم پایه و اساس تربیتی و آموزشهای بعدی از اهمیت بسیاری برخوردار است. از طرف دیگر نیازهای فردی کودکان از نقطه نظر حسی و حرکتی، عقلی واجتماع جامعه را به پرورش مربیان متعهد و دلسوز، آگاه و علاقمند نشان میدهد.(دانشگاه فردوسی مشهد،1396)
پرواضح است که کار چنین مربیانی بدون آراستگی های معنوی و مسئولیت های و تعهدات دینی و عقیدتی نمی تواند چندان مثمر ثمر واقع گردد.
محبوب ترین درس این ترم از نگاه من، درس آموزش پیش دبستانی و دبستانی بود،چون درسی تخصصی بود و به خوبی تمام آن چیزی را که مربوط به رشته ی تحصیلی ام در دانشگاه بود را تشریح می کرد ،مخصوصا آن که استادش نیز یکی از مطرح ترین اساتید این حوزه در استان بود.دکتر معینی کیا که واقعا شخصیتی دوست داشتنی داشت و طرز بیانش بر شدت تاثیر گذاری اش می افزود و باعث علاقه ی من نسبت به این رشته می شد.

ترم سوم:
با شروع ترم سوم،دروس اختلال یادگیری، اخلاق اسلامی،ادبیات کودکان و نوجوانان،اصول و روش های تدریس،تربیت بدنی 2،جامعه شناسی تربیتی،روانشناسی رشد کودک،روش تحقیق و آمار در علوم تربیتی،کاربرد فناورزی اطلاعات و ارتباطات و مبانی آموزش هنر در اختیارمان قرار گرفت.
روش تحقیق و آمار در علوم تربیتی:
روش تحقیق اساسی ترین مقوله پژوهش است. چنانچه روش متناسبی با موضوع پژوهش انتخاب شود، کار تحقیق سریع تر و مطمئن تر انجام می شود. اهمیت روش تحقیق در علوم انسانی علی رغم این که روش های تحقیق یکی از دروس اصلی بسیاری از رشته های علوم انسانی و برخی از رشته های دیگر است؛دانشجویان قادر نیستند مهارت تحقیق را در دانشگاه آن چنانکه باید یاد بگیرند. این امر علل علم شناختی،معرفت شناختی و روش شناختی متعددی دارد.(وب سایت پویشگر پیشگام،1396)
بهترین درسی که در این ترم خواندم،درس روش تحقیق و آمار در علوم تربیتی بود که هر چند کلاس های تشکیل شده در این درس خیلی کم برگزار و با تاخیر زیادی آغاز شده بود، اما در همان جلسات کم هم استارت خوبی برای انجام کار های تحقیقی در میان بعضی از دانشجویان زده شد و به شخصه برای من بسیار تاثیر گذار بود و با پاس کردن این درس بود که علاقه مندی من به حوزه ی پژوهش بیشتر شد و توانستم با مفهوم تحقیق بیشتر آشنا شوم و در این جا از استاد این درس جناب آقای حسن پور که از اساتید کار بلد در این زمینه هم هستند تشکر و قدردانی می کنم.
اما جا دارد که یکی از درس های اخذ شده را از جهتی نقد کنم؛درس اصول و روش تدریس با آن که درس بسیار مهمی برای ما دانشجویان محسوب می شد آن طور که باید، نتوانست موفق عمل کند و متاسفانه استاد مربوطه در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرد و در این بین مقصر، هم دانشجو بود و هم استاد،کم کاری از هر دو طرف باعث شد که آن طور که انتظارش را می کشیدیم نشود و الان که در ترم هفتم قرار داریم ضعف را در تدریس اکثریت قریب به اتفاق دانشجویان مشاهد می کنیم که ایراد بسیار بزرگی برای ما محسوب می شود.دانشجویان در آن روزها برای رفع تکلیف خیلی سطحی از این درس گذشتند و اکنون چوب آن سهل انگاری را در ترم های پایانی می بینم و طبق معمول ضعف را برگردن استاد می اندازیم در حالی که در این قضیه هر دو طرف مقصر هستند.
ترم چهارم:
دروس این ترم عبارت بودند از:
اختلالات یادگیری2،ارزشیابی از یادگیری،اندیشه اسلامی 2،راهبرد های تدریس در آموزش ابتدایی،کارگاه آموزش هنر1،کارورزی 1،مبانی آموزش تربیت بدنی،مبانی آموزش دینی،مبانی آموزش زبان فارسی،مبانی آموزش مطالعات اجتماعی،مبانی نظری سیاسی اسلام و کاربرد جمعیت شناسی.
کارورزی 1:
معلمی هنر ،علم وتجربه است واین سه عامل، به معلمان توانایی ومهارت در تدریس وانتقال دانش به یاد گیرنده را می دهد. اهمیت وضرورت اجرای برنامه کارورزی برای کسب صلاحیت حرفه ای در معلمان تاآن حد است که بدون گذراندن واحدهای مربوط در این زمینه ،نباید به دانش آموختگان مراکز تربیت معلم ،گواهینامه صلاحیت تدریس بدهند واداره کلاس های درس وتدریس دروس گوناگون را به آنان محول کنند.
به سبب اهمیت اثر بخشی برنامه کارورزی در موفقیت کار معلمی است که در برنامه های تربیت معلم کشورهای جهان پس از آموزش های نظری در دانشکده ها ومراکز تربیت معلم،دانشجو معلمان زیر نظر استادان راهنما وبا تجربه در مدارس به تمرین معلمی می ژردازند ودر محیط واقعی آموزشگاه ،مهارت های حرفه ای را تمرین می کنند وبسط می دهند.معلم محور اصلی تعلیم و تربیت است که دلسوزانه فعالیت می‏کند تا مطلبی را به نحو احسن و قابل فهم به فراگیران منتقل کند. بدیهی است که در این مسیر، مهم‎‎ترین کار توانایی مدیریت واداره کلاس و ایجاد رفتار مطلوب در سایه ارتباط خوب و موثر با دانش‎آموز می‎باشد.هدف از روش‎های اداره کلاس، فراهم کردن جوی است که در آن تدریس راحت‎تر صورت پذیرد. آنچه در اداره موثرکلاس درس همواره باید مد نظر باشد، اولویت تاکید بر پیشگیری از بدرفتاری نسبت به مقیاس‎های تسکین دهنده مانند تنبیه است. مشکلات بالقوه رفتاری باید شناخته شود تا با اعمال روش‎های صحیح در کلاس از پیشروی آنها جلوگیری گردد.
یکی از عجیب ترین اتفاقاتی که در طول تحصیلم در بخش آموزشی دانشگاه فرهنگیان افتاد،پاس کردن یک کتاب در دو ترم و به صورت پشت سر هم و تکراری بود و آن درس اختلالات یادگیری 2 بود.این کتاب اختلاتی را که در ترم قبل خوانده بودیم یک بار به طور کامل پاس کرده بودیم و این ترم دوباره،همان درس را باید پاس می کردیم و در جواب این که این درس تکراری است می شنیدیم که این درس به دو بخش یک و دو تقسیم شده است و استاد قبلی باید فقط بخش یک را تدریس می کرده و بخش دوم را این ترم باید پاس می شده است.
اما،شروع دوره ی کارورزی نخستین تجربه ی عملی ما در مدارس بود که با شروع ترم برایمان رقم خورد. قرار براین شد تا ما برای درک بهتر جو مدرسه به مدارس ابتدایی سطح شهر، هفته ای یک روز را در مدرسه بگذرانیم تا به صورت ملموس تر با جریان مدرسه آشنا شویم و حال و هوای مدرسه های ابتدایی را هم درک کنیم.
مدارس ابتدایی،عالی بودند.هم برای ما که به عنوان دانشجو معلم کارورز در کلاس ها حضور پیدا می کردیم و هم برای بچه هایی که در کلاس بودندو با تعجب به ما نگاه می کردند که ما چه کاره هستیم که با دانش آموزان در ردیف های پایانی کلاس می نشستیم؟ و همین سوال های از روی کنجکاوی دانش آموزان از یک طرف و هم حس و حال حضور در مدرسه برای ما غیر قابل توصیف بود و روایت هایی که می نوشتیم به خوبی نشان دهنده ی شور و حال وصف ناپذیر ما به عنوان کارورز در مدارس بود.
ترم پنجم:
آموزش زبان فارسی 1،آموزش مطالعات اجتماعی،اصول و روش های راهنمایی و مشاوره،انسان در اسلام،تاریخ فرهنگ و تمدن در اسلام و ایران،تحلیل محتوای کتاب درسی 1،کابرد فناوری اطلاعات و ارتباطات،کارورزی 2،مبانی آموزش ریاضی و مبانی آموزش علوم تجربی دروس ارائه شده در این ترم برای ما بودند.
تحلیل محتوای کتاب درسی 1:
کتاب های درسی به خاطر اهمیت زیادی که در تعیین محتوا و خط مشی آموزشی دارند، کانون توجه دست اندرکاران آموزش و پرورش می باشند. اهمیت کتاب های درسی در نظام های آموزشی متمرکز مانند ایران که تقریباً تمام عوامل آموزشی بر اساس محتوای آن تعیین و اجرا می شود بیش از سایر انواع نظام های آموزشی است، و به خاطر همین اهمیت بیش از اندازه است که صرف وقت نیروهای متخصص در ارزشیابی و تحلیل کتاب های درسی می تواند راه گشای حل بسیاری از مشکلات جاری آموزش باشد.(نیک نفس و علی آبادی،1392)
خوشبختانه در این ترم به اندازه ی کافی با روش تحلیل محتوا آشنا شدیم و قرار است که در ترم پایانی هم بخش دوم این درس را در دانشگاه بگذرانیم.از آنجایی که بیشتر کتابها دارای تصاویر، آمارها، پرسشها، نمودار، و… می باشند، داشتن قدرت تحلیل محتوا می تواند معلم و دانشجو را در در درک بهتر مطالب به فراگیرانشان کمک کند و از پراکندگی مطالب و متمرکز شدن فراگیر بر موضوعی واحد جلوگیری کرده و به فعالیت های معلم و دانش آموز نظم بخشد.

ترم تابستان:
ارزشیابی کیفی و توصیفی در دوره ی ابتدایی،اسناد و قوانین آموزش و پرورش و نظام تربیتی اسلام سه درسی بود که در تابستان 95 در اختیارمان قرار گرفت.
ارزشیابی کیفی و توصیفی:
با توجه به اینکه الگوی ارزشیابی کیفی و توصیفی در ارزیابی عملکرد دانش آموزان، دیدگاه کاملتری نسبت به ارزشیابی سنتی دارد، ولی نباید به عنوان رویکردی مخالف و معارض با نظام ارزشیابی سنتی تلقی شود. در ارزشیابی توصیفی به جنبه های مهارت ذهنی و ابعاد اجتماعی، عاطفی و روانی دانش آموزان توجه شده که در نظام ارزشیابی سنتی مورد بی مهری و فراموشی قرار گرفته است. همچنین با توجه به ابعاد مختلف شخصیت دانش آموزان و وجود فرایندهای عالی ذهنی و تفکر انتقادی و خلاق در آنها، نمی توان با آزمون های مداد کاغذی، که تنها ابزار ارزشیابی سنتی است، به سنجش و ارزیابی آنها پرداخت. ولی با توجه به ابزارهای ارزشیابی توصیفی، می توان به وجود و میزان آنها در دانش آموزان، پی برد.(وب سایت آفتاب،1389)
هر سه درس،به نوبه ی خود عالی بودند ولی درس ارزشیابی کیفی و توصیفی به دلیل این که بیشتر با دانش آموزان سرو کار داشت از اهمیت بالاتری برخوردار بود و کار هایی که در این ترم صورت پذیرفت،خوب بود ولی می شد که بیشتر و با کیفیت تر برگزارش کرد.
ترم ششم:
دروسی که این ترم ارائه گردید عبارتند از:
کارورزی 3،آموزش ریاضی،آموزش زبان فارسی2،آموزش و پرورش فراگیر در دوره ی ابتدایی،برنامه ریزی درسی در آموزش ابتدایی،دانش خانواده و جمعیت،فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران،فنون راهنمایی و مشاوره در دوره ابتدایی،مدیریت آموزشگاهی.
فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران:
تعلیم و تربیت به معنای " فرایند انتقال و تعمیق دانش ها و بینش ها، هدایت و تقویت گرایش ها و شکوفاسازی هماهنگ استعدادها و توانایی های انسان در ابعاد روحی و بدنی برای رسیدن به کمال مطلوب" است. همچنین گفتیم که مقصود از فلسفه ی تعلیم و تربیت در این نوشتار، علمی درجه ی دوم است که با نگاهی به دانش تعلیم و تربیت، مبانی مختلف آن را ( اعم از مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، الهیاتی، انسان شناختی و ارزش شناختی) می کاود و نیز اهداف، اصول، ساحت ها، مراحل، عوامل، موانع و روش های تعلیم و تربیت و رابطه ی آنها را با یکدیگر بررسی می کند.
منظور از " تعلیم و تربیت اسلامی" تعلیم و تربیتی است که بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، الهیاتی، انسان شناختی و ارزش شناختی اسلامی مبتنی است. در این نوشته در پی آنیم که این نکته را با تفصیلی بیشتر پی بگیریم و به برخی از پرسش های اساسی در این باره پاسخ دهیم. نخست به این نکته می پردازیم که آیا اساساً رواست که مسائل تعلیم و تربیت و مبانی و اهداف آن را از اسلام بجوییم، یا آنکه باید دین ( و به تبع آن، اسلام) را در رابطه ی شخصی با خداوند و عباداتی خاص چون نماز و روزه و اعتقاداتی بی ارتباط با زندگی عملی منحصر بدانیم.(راسخون،1393)
آموختن این درس گام بسیار خوبی در جهت آشنایی ما با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و فلسفه ی تشکیل این سند و نحوه ی تحقق حیات طیبه در حوزه های آموزش و پرورش کشور بود که با تدریس استاد عزیزمان دکتر عبدالهی به خوبی صورت پذیرفت.
ترم هفتم:
کارورزی4،آموزش تربیت بدنی،آموزش دینی،آموزش علوم تجربی،اخلاق حرفه ای معلم،طراحی آموزشی در آموزش ابتدایی،فلسفه ی تربیت رسمی و عمومی،کارگاه آموزش هنر 2،پژوهش و توسعه ی حرفه ای 2(منش پژوهی)،کارنامی معلمی(پروژه) و نقش اجتماعی معلم از دیدگاه اسلام دروس ارائه شده در این ترم هستند.
تا کنون که هفت ترم از تحصیل در دانشگاه فرهنگیان می گذرد؛فراز و نشیب های فراوانی را در حوزه های مختلف دیده و چشیده ایم و اگر بخواهیم تمام آن ها را در این پروژه قید کنیم؛مجال چندانی نخواهیم داشت.اما در بررسی دروس اخذ شده در این ترم هم می توان به درس اخلاق حرفه ای اشاره داشته باشم.
اخلاق حرفه ای:
هر مجموعه ی سازمانی دارای کدهای اخلاقی متناسب با ساختار حرفه ای خود است که اخلاق حرفه ای نام دارد. آموزش و پرورشو آموزش عالی نیز، نظامی حرفه ای هستند و معلمان و اساتید دانشگاه به عنوان افرادی که مسوولیت تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان را بر عهده دارند باید از اصول اخلاق حرفه ای معلمی آگاهی داشته و به آن پایبند باشند. رعایت اخلاق آموزشی تضمین کننده ی سلامت فرایند یاددهی- یادگیری در مدارس و دانشگاه است و موجب افزایش تعهد پاسخگویی مدرسان نسبت به نیازهای دانش آموزان و دانشجویان می شود.(ایمانی پور؛1391)
آنچه در این واحد درسی آموختیم این است که: بر اساس مبانی اخلاق حرفه ای معلمی، یک معلم یا استاد در دو بعد باید خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی بداند ؛ اول، به جهت جایگاه تاثیر گذاری که بر رفتار و افکار فراگیران دارد، باید خود را آراسته به فضایل اخلاقی نماید و بداند موثرترین روش در انتقال ارزش های اخلاقی مثبت، آشکار شدن آن ها در رفتار واقعی مدرس است. دوم، به جهت وظیفه ای که در قبال برآوردن نیازهای آموزشی فراگیرانش دارد، باید با رعایت حداکثری اصول اخلاقی در انجام وظایف حرفه ای، مسوولیت های آموزشی خود را به بهترین نحو به انجام رساند.
در طول این هفت ترم،کم ندیدیم اساتیدی که با اشتیاق فراوان به تدریس می پرداختند و دانشجویان از لحظه لحظه ی حضور در کلاسش لذت می بردند و در مقابل استاتیدی هم بودند که دانشجو یان اصلا علاقه ای به حضور در کلاسش را نداشتند و حتی گاهی هم همین موضوع را به طور صریح به خود اساتید می گفتند.
حضور اساتید با سابقه خیلی خوب بود ولی گاهی در بین اساتید کسانی بودند که متاسفانه برخورد های جالبی با دانشجویان نداشتند و همین مسئله هم باعث می شد تا جو کلاسی به جای این که به سمت و سوی علمی کشیده شود،گاها به حاشیه رانده می شد و وقت کلاس به هدر می رفت.
گاهی پیش می آمد که استادی از دانشگاه دیگر دعوت می شد و کاملا نارضایتی خود را از حضور در دانشگاه اعلام می کرد و گله های گواناگون خودش را برای ما مطرح می کرد و دانشگاه فرهنگیان تازه تاسیس را با این امکانات کم با دانشگاه های دولتی و آزاد مقایسه می کرد و گاهی اوقات باعث می شد تا دانشجویان کم کم از دانشگاه دلسرد شوند.
از دروس ارائه شده گلایه کردیم،درست؛ ولی ای کاش استادی هم که برای دروس تخصصی انتخاب می شدند واقعا برای این کار مناسب بودند.مخصوصا برای دروس آموزش ریاضی و علوم که اساتید دعوت شده یا معلمان دبیرستان بودند و اصلا سابقه ی تدریس در دوره ی ابتدایی را نداشتند و جالب اینجاست از اساتید قدیمی دانشگاه محسوب می شدند و در بررسی دروس این ضعف خیلی به چشم می آمد،یا استادی که برای درس آموزش مبانی علوم انتخاب شده بود و در کلاس درس از هر چیزی صحبت می شد الا مبانی علوم و هر آنچه مرتبط با رشته ی ما باشد.این ضعف به خصوص در درس های اختصاصی بسیار مشهود بود که امیدواریم از این به بعد دیگر شاهد این چنین وضعی در دانشگاه فرهنگیان نباشیم.

برخی از موفقیت های کسب شده در طول دوره ی تحصیل در دانشگاه:

خوشبختانه با تلاش هایی که داشتم در طول تحصیل در دوره ی کارشناسی علوم تربیتی در این پردیس توانستم در رشته های مختلف علمی و پژوهشی و فرهنگی موفقیت های مختلف در سطوح مختلف را کسب نمایم.
کسب مقام اول کشوری در رشته ی مقاله پژوهشی پرسش مهر هفدهم ریاست محترم جمهور-کسب عنوان پژوهشگر برتر دانشگاه فرهنگیان استان اردبیل-حضور در نخستین جشنواره دستاورد های علمی و پژوهشی دانشجو معلمان کشور در یزد-حضور در جمع 100 پژوهشگر برتر دانشگاه فرهنگیان در جشنواره ی پویش-ارائه ی مقاله در دانشگاه امام صادق(ع) در حضور جناب آقای دکتر رضا ساکی(معاون پژوهشی سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان) و جناب دکتر صادق زاده(معاون فرهنگی سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان) و رییس و مسئولان دانشگاه امام صادق(ع)-پذیرش و ارائه ی مقالات در چندین همایش ملی و بین المللی-کسب مقام اول استانی در رشته های قصه گویی و حضور در بیست وششمین جشنواره فرهنگی،ادبی و هنری دانشگاه فرهنگیان-کسب عنوان جهادگر برتر اردوهای جهادی در سال 95-حضور در برنامه ی تلویزیونی استانی "چراغ سبز"، به عنوان دانشجوی پژوهشگر و نمونه دانشگاه فرهنگیان اردبیل-حضور در نخستین دوره ی فیلمسازی دانشجو معلمان کشور در استان زنجان به عنوان دانشجو و سرپرست گروه اعزامی برادران-عضویت در کار گروه های دانشگاهی پردیس علامه طباطبایی اردبیل-معاونت فضای مجازی بسیج دانشجویی پردیس علامه طباطبایی-اجرای بیش از 30 برنامه در دانشگاه فرهنگیان و همچنین دیگر دانشگاه های مطرح شهر به عنوان مجری تنها بخشی از فعالیت های انجام گرفته در طول دوره ی تحصیلم به حساب می آید که خداوند را بسیار شاکرم که توفیق کسب این عناوین را به من داد.

فصل دوم:
تشریح معلمی کردن خود در آینده
هدف و رسالت تعلیم و تربیت انسان سازی است و باید دید که این وظیفه بر عهده ی چه نهاد و یا چه افرادی است؟ البته آموختن انسان از همان تولد و ورودش به دنیای کنونی آغاز می شود و در طول زندگی او ادامه دارد.بخشی از آموختنی ها به صورت تصادفی در خانواده و جامعه شکل می گیرد و بخش دیگر آن در نهاد بسیار مهم مدرسه اتفاق می افتد.معلم این مسئولیت بسیار خطیر را بر عهده دارد و اوست که باید بتواند دانش آموزان را به نحو احسن تربیت کرده و برای شرکت در اجتماع آماده سازد و تربیت شهروند مطلوب یکی از آرمان های او محسوب می شود.
قانون زندگی،قانون باور هاست.باور های عالی سرچشمه ی موفقیت های بزرگ فرد محسوب می شود.به همان نسبت باور های یک انسان،توانمندی های فرد را تعیین خواهد نمود.به عبارتی انسان خالق آن چیز هایی خواهد بود که بذر باورش را در دلش کاشته باشد.باور های ما دست آور های آینده ی ما را رقم خواهند زد.زیرا باور ها تعیین کننده ی کیفیت اندیشه ها،عامل اولیه اقدام ها و اقدام ها هم عامل اصلی دستاورد ها محسوب می شوند.
من باور دارم که دانش آموزم از طریق مشاهده و تقلید کردن از راه و روش من،گفتار وررفتارم را الگو قرار می دهد.بنابراین یک معلم برای موفقیت در امر تربیت دانش آموزانش نخست باید تربیت را از خود آغاز نماید. به طور کلی، برای معلمان، دو نقش یا دو وظیفه منظور گردیده است. نخستین وظیفه آنان، مسئولیتی است که در برابر فرهنگ جامعه خود بر عهده گرفته اند و دیگر، وظیفه ای که در قبال شاگردان پذیرفته اند. این دو وظیفه اغلب همزمان با یکدیگر انجام می گیرد. معلمان خوب، در تضمین موفقیت و پیشرفت شاگردان خود، وظیفه مهمی بر عهده دارند و قبل از هر شرطی لازم است دو پیش نیاز زیر را دارا باشند.
یک. علاقه به تدریس: پژوهشگران، عشق و علاقه به تدریس را، نخستین پیش نیاز هنر معلمی دانسته اند و این نباید به آن معنا باشد که معلمی شغل شریف و مورد احترام مردم است، بلکه بدان سبب که، تا کسی به کار تدریس علاقمند نباشد، نمی تواند در موفقیت شاگردان نایل آید.
دو. توانایی ایجاد علاقه در شاگردان: تنها علاقه خود معلم به موضوع درسی، کافی نیست، معلم باید بتواند این علاقه را در شاگردان خود نیز ایجاد کند. تدریس خوب و موثر نیاز به مهارت دارد و این هنگامی حاصل می شود که معلم نشان دهد، هم به شغل خود و هم به کار تدریس علاقمند است. معلمانی که به درس علاقه دارند، اما نسبت به شاگردان خود، بی تفاوت هستند، کلاسشان اغلب سرد و کسل کننده جلوه می کند.(پارسا،1374)
اکنون در جایگاهی ایستاده ام که احساس می کنم شغلم، بخشی از هویت من است و فراتر از آن این که سوای دید مادی شغلم به عنوان راهی برای کسب معیشت،معلمی را عشقی می دانم که در لباس تعلیم ظاهر شده و به سان توتیای چشم و راحت بخش بیماران نابینای علم عمل می کند.
اکنون به روز های پایانی تحصیل در دانشگاه فرهنگیان نزدیک می شوم و اندک اندک صدای زنگ مدرسه به گوش می رسد و نشان از آغاز سفر جدیدی است که باید در پی گیرم و هر سفر را توشه ی راهی است.توشه ی این سفرم را بار دیگر مرور خواهم کرد تا یاد بماند…:
1-نام و یاد خدا در همه حال:
در قدم اول سعی کنم یاد خدا همیشه در ذهنم باشد؛ در همه ی احوالات، خدا را شاهد انجام امورم بدانم و تلاشم بر این باشد باور این که خدا همواره و در همه حال حضور دارد و پشت و پناه ماست را در دانش آموزانم نیز به وجود بیاورم. شروع کلاسم همیشه با نام و یاد خدا وذکر ایام هفته باشد .

2-استفاده از شیوه های متنوع تدریس:
با توجه به این که خودم در طول دوران تحصیلم اکثرا شاهد این بودم که معلمانم از روش های سخنرانی در تدریس استفاده می کردند، تصمیم گرفتم که از این شیوه کمتر استفاده کنم و از روش های به روز تر و تاثیر گذار تر در کلاس استفاده کنم و دانش آموزانم را در فعالیت های کلاسی بیشتر همراه کنم و تا جایی که می توانم از مشارکت آنان در امر تعلیم و تربیت استفاده کنم.در واقع شیوه تدریس من بیشتر بر روی دانش آموز محوری متکی خواهد بود و سعی خواهم کرد دانش آموزان بیشتر در کلاسم حضور داشته باشند و فعال بودن کلاس برایم بسیار مهم باشد.
3-عدم توجه زیاد به کمبود های امکانات آموزشی:
از آنجا که سال های ابتدایی خدمت من در روستا های شهرستان نمین خواهد بود،بنابراین تمام تلاشم را خواهم کرد تا کودکان روستایی به غیر از مشکلات کمبود امکانات؛ از لحاظ درسی هیچ گونه دغدغه ای را نداشته باشند و حتی المقدور سعی خواهم کرد تا خودم و در حد وسع خودم کمبود ها را جبران کنم. خیلی دوست دارم بتوانم کاری کنم که والدین بچه ها به جای این که فرزندان خود را برای تحصیل به شهر بفرستند؛ترجیح دهند تا کودکانشان در روستا درس بخوانند و دغدغه ی این را نداشته باشند که معلمان روستا در سطح پایینی هستند و با بچه ها کار نمی کنند.حداقل من سعی خودم را خواهم کرد که از این بابت خیال والدین و دانش آموزان راحت باشد.
4-شناسایی به موقع استعداد های دانش آموزان و هدایت آنها در مسیر مطلوب:
تلاش خواهم نمود دانش آموزانم نه تنها در عرصه ی علمی،بلکه در عرصه های پرورشی و ورزشی نیز سرآمد باشند و در شناسایی استعداد های دانش آموزانم موفق عمل کرده و بتوانم به خوبی هدایت گر استعداد های فرزندان سرزمینم در جهت تحقق آرمان تربیت شهروند مطلوب برای آینده ی این کشور عمل کنم؛چرا که معتقدم تک تک فرزندان این خاک استعداد خاص در زمینه های خاص دارند که نیاز به شناسایی دارد که با شناسایی و تقویت حتما می توان انتظار موفقیتشان را داشت.
5-تلاش برای کاربردی تر کردن تدریس:
سعی خواهم نمود دروس را به صورت کاربردی تر تدریس کنم؛بطوری که دانش آموزان آنچه را در کلاس آموخته اند را در زندگی شان نیز به کار ببرند.به آنها فرصت تجربه کردن و کنجکاوی بدهم و روحیه ی کاوشگریشان را پرورش دهم و نیروی محرکه ای باشم برای بروز خلاقیتشان و موانع رو به روی آنها را برداشته و مسیر را برایشان هموار کنم.
6-پرهیز از قضاوت عجولانه و درک مناسب و منطقی دانش آموزان:
سعی خواهم کرد؛دانش آموزانم را ببینم وبشنوم و همان طور که هستند قضاوت کنم.نه کم و نه زیاد؛کمکشان کنم تا به خود باوری برسند،استعداد هایشان را بدون ترس و خجالت بروز دهند و با صبوری کردن سعی کنم آنها را به انسان هایی توانمد و محکم تبدیل کنم.
7-شناسایی به موقع دانش آموزان دارای اختلالات آموزشی:
سعی کنم دانش آموزان دارای مشکلات و اختلالات آموزشی را به موقع و به خوبی شناسایی کرده و بتوانم آنها را به موقع به مراکز درمانی و متخصصان آن حوزه ارجاع دهم تا در بزرگسالی حسرت آن را نخورند که چرا در کودکی درمان نشده اند و فرصت درمان و بهبودی از دست رفته است.
8-تقویت عناصر صبر و از خود گذشتگی:
معلم باید عنصر صبر و از خود گذشتگی را در خود تقویت کند و از نظر من نمی توان بدون این ویژگی ها، معلمی را تصور کرد که در کارش موفق باشد.بنابراین تمام سعی و تلاشم را خواهم نمود که این دو عنصر را بیش از پیش در خودم تقویت کنم و خود را موظف به رعایت این خصوصیات اخلاقی بدانم.
من خود را در قبال دانش آموزانم مسئول می دانم و خوب می دانم که فردای قیامت باید پاسخ گوی مسئولیت بزرگی که بر گردنم نهاده شده باشم،بنابراین باید بر تک تک دانش آموزانم توجه داشته باشم و از کنار مشکلات آنها سطحی نگذرم و تمام تلاشم را کنم تا حد امکان و تا جایی که قانون تعیین کرده از تلاشم دست بر ندارم و در جهت بر طرف کردن مشکلات تلاش کنم و کاستی ها و یا نقاط قوت و توانمندی های آنها، مورد بی تفاوتی و کم توجهی من قرار نگیرند،چرا که همان طور که عرض شد معلم فرا تر از تدریس عمل می کند و در اصل وظیفه اش شکوفایی و پرورش انسان هاست تا جایی که آنها را به حد اعلای انسانیت برساند.
9-مدیریت کلاس به بهترین شیوه:
سعی کنم به بهترین شیوه کلاسم را مدیریت کنم و همه چیز در کنترلم باشد و تا حد امکان اجازه ی دخالت عوامل مخلی را که در داخل کلاس درس و یا در خارج کلاس،که باعث تداخل در فرآیند تدریسم می شود را ندهم.
10-مشارکت والدین در جریان تعلیم و تربیت دانش آموزان:
سعی کنم نقش پدر و مادر در تربیت فرزندانشان، نقش کمک کننده و تسهیل گر در فرآیند تعلیم و تربیت باشد؛به همین روی، همیشه در جلسات اولیا و مربیان حضور داشته و اگر خودم هم مدیر شدم حتما در برگزاری جلسات اولیا و مربیان ثابت قدم باشم و ارتباط والدین با مدرسه به هیچ وجه قطع نشود و آنها به خوبی در جریان تعلیم و تربیت دانش آموزان خود باشند.
11-کلاس پر انرژی و فعال:
سعی داشته باشم کلاسی پر انرژی و فعال باشد،چرا که طبیعت کودک اقتضا می کند که همیشه شاد و پر جنب و جوش باشد.پس باید کاری کنم که دانش آموز در میان شادی درسش را هم به خوبی یاد بگیرد.سعی کنم به علایق و گرایش های دانش آموزانم توجه داشته باشم و از طریق نظرخواهی کردن از آنها احساس ارزشمند بودن و کارایی در کلاس درس را در آنها به وجود بیاورم.
12-عدم دخالت مشکلات شخصی در کارم:
سعی کنم شغلم را با تمام کم و کاستی هایی که دارد بپذیرم و اجازه ندهم هیچ وقت مشکلات معیشتی زندگی ام در کار و حرفه ام تاثیر گذار باشد و به معلمی کردن من آسیب برساند.تمام تلاشم بر این باشد که در عرصه ی تعلیم و تربیت بتوانم خدمت گذار خوبی برای کشورم بوده و شرمنده ی خودم و خدای خودم و کودکان معصوم این سرزمین نشوم و در ساختن آینده ی خوب شریکشان باشم.

باور های یادگیری و آموزش:
از تعلیم و تربیت، تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از آن جمله: تعلیم و تربیت، فعالیتی است مداوم و جامع برای رشد و تعالی انسان، غنای فرهنگ و تکامل جامعه (صفوی، 1369: 24). هدایت یا راهنمایی افراد در ابعاد رشد (همان ماخذ:35). تربیت،یعنی اتخاذ تدابیر مقتضی جهت فراهم ساختن شرایط مساعد برای رشد (شکوهی، 1363 : 6). از نظردکتر هوشیار "تعلیم و تربیت فعل و انفعالی است میان دو قطبِ سیال که مبسوقِ به اصلی، متوجه به هدفی و مستلزم طرح و نقشه ای است" (همان ماخذ: 36). به عقیده جان دیوئی،آموزش و پرورش عبارت است از "تجدید بنا یا سازماندهی مجدد تجربه به طوری که به معنای تجربه بیفزاید و توانایی هدایت جریان تجربه بعدی را افزایش دهد (اسمیت ، 1370: 52). "هر نوع اقدامات متوالی برنامه ریزی شده ای که نگرش انسانی داشته، هدف آن یادگیری و فهم فراگیران باشد، تعلیم و تربیت تلقی می شود (جارویس ، 1378 : 22). از تعاریف متنوع ارائه شده، چنین برمی آید که:
الف) موضوع تربیت انسان (متربی) است که هم هدف و هم وسیله تعلیم و تربیت است .
ب) انسان دارای ابعاد وجودی و توانایی های بالقوه بی شماری است و رسالتِ تربیت، تسهیل شرایط رشد و تداوم آن برای شکوفایی استعدادها است .
ج) عمل تربیت مبتنی بر اصول شناخته شده ای است که مبتنی بر تعامل معلم و دانش آموز است که بخش عمده آن بر آموزش (تدریس) استوار می شود.
د) برآیند عمل تربیت، معطوف به یادگیری است. اساساً، تمامی کشش ها و کوشش های تربیتی، معطوف به"یادگیری" است؛یادگیری که در جهت رسالتِ انسانی تربیت باشد. در واقع "رسالتِ حقیقیِ تربیت، پروراندن انسان پرسش جویی است که می خواهد راه تکامل همه جانبه خود را هموار سازد و به رموز فردی و اجتماعی خود و دنیای متغیری که در آن زندگی می کند ،تا آنجا که ممکن است آشنا شود، با دنیا و انسان های دیگر مرتبط شود، زندگی دهد، زندگی کند و زندگی خود و دیگران را با عشق و دانش شکوفا سازد.
تعلیم و تربیت جمیع پدیده ها و فعالیت هایی است که انسان را در این فراگرد خلاق یاری و به وی اجازه می دهد تا دنیا را روشن تر و آگاهانه تر ببیند و هنر دیدن، عشق ورزیدن، آفریدن، هنرمند بودن و زیستن را به او بیاموزد" (پتروفسکی و دیگران، 1356). در این فرایند، تربیت نیاز به مکانیزم هایی دارد که از آن جمله "آموزش" است. آموزش، ابزاری در خدمت یادگیری و در نتیجه تربیت است. برتون، آموزش را "انگیزش،1 راهنمایی،2 جهت دهی3،و تشویق4 یادگیری" تعریف می کند (chauham1992, P:4).
انگیزش برای یادگیری انگیزه ایجاد می کند و فعالیت های اتفاقی را به سوی فعالیت های جهت داده، سوق می دهد. جهت دهی باعث صرفه جویی در وقت و افزایش توان یادگیری می شود. راهنمایی برای توسعه توانایی های جدید، مهارت ها، نگرش ها و دانش به منظور سازگاری با محیط بیرونی لازم است وتشویق یادگیرنده را در کسب حداکثر یادگیری کمک می کند. بنابرآنچه گفته شد، رسالتِ نظام آموزشی نه صرفاً سامان دادن امرآموزش، بلکه اساساً غنابخشی ومعنا دهی به "یادگیری" است که تبلور و تجلی واقعی آن در یادگیری مداوم است (وب سایت حوزه به نقل از پور شافعی،1386)
باور من بر این است که آموزش فقط کلاس درس نیست و آموزش دهنده هم فقط معلم نیست؛ بلکه یادگیری در همه حال و در هر موقعیت و زمانی می تواند اتفاق بیفتد و هر کسی، برای ما می تواند معلم باشد و درسی را به ما بدهد، به آن شرط که به قول امام علی (علیه السلام)، ببنیم چه می گوید، نه آنکه، که می گوید. ما در دنیایی، زمان را پشت سر می گذاریم که جای جای آن و لحظه لحظه بودن و گردش و شدن آن، بر مبنای علم است. این را باید به دانش آموزان هم منتقل کرد تا بدانند که با دید بازتری به دنیای اطراف خود نگاه کنند.
اعتقاد من بر این است که معلم بزرگترین الگو برای دانش آموزان است. پس بنابراین می بایست به لحظه لحظه اعمال و حرکات و صحبت های خود دقت کند. معلمی را از آن جهت شغل انبیا خوانده اند، که قلب های پاک و الواح سفید را در اختیار می گیرد و آنها را برای بهتر زندگی کردن، بهتر در جامعه عمل کردن و در نهایت همه چیز، بهتر بندگی کردن، آموزش می دهد و به نوعی راهنما می شود.
اصول و نظریه های مبنایی برای معلمی کردن:
کار معلم-تدریس یا تربیت( با استفاده از تعبیر مربی به جای معلم ) – دارای ابعاد گوناگونی است که لین هارت از آن به جنبه های ظریف و ریز بینانه عمل تعبیر می کند که در شرایط معمولی کمتر مورد توجه قرار می گیرد،اما برای درک ماهیت کار معلم باید آن را مورد توجه و فهم کامل قرار داد.اکنون این ابعاد مورد بررسی قرار می گیرند:
1-نظام مندی:تدریس، کلی منسجم و به صورت دسته هایی از اجزای مهارت های انتقال دانش و موضوع درسی و فنون تربیتی است.از نظرت لین هارت این ماهیت کل گرایانه مستلزم تحلیلی نظام دار از تار و پود های در هم تنیده تدریس است.
2-پیچیدگی: آموزش و پرورش همواره در زمینه ای پیچیده اتفاق می افتد.آنچه باعث این پیچیدگی می شود ویژگی های متنوع معلمان و دانش آموزان،انواع متفاوت ساختار های سازمانی، ومحیط های متفاوت سیاسی و اجتماعی است.هر موقعیت آموزشی و پرورشی برآیند این عوامل وبنابراین، پدیده ای پیچیده است.
3-قابیلیت پیش بینی ضعیف: پیش بینی کامل و دقیق موقعیت و عکس العمل ها در کار معلم چندان امکان پذیر نیست.(باقری و ایروانی،1380 به نقل از والکر،1985؛آیزنر،1979).حتی اهداف در کار معلم شناور است.اهداف کلی روشن است اما اهداف جزیی را که به موقعیت کلاس هنگام عمل مربوط می شود؛نمی توان به طور ثابت در اختیار گرفت.آیزنر می گوید:در تدریس اهداف متغییرند و حتی ممکن است ابهام داشته باشند و برای تمام دانش آموزان نیز همسان نخواهد بود.
4-تنوع و فراوانی عمل: در یک جلسه ی درس،اعمال متعدد و مختلفی از سر معلم سر می زند.بخش اصلی آن در راستای کار او است.با توجه به این که در تعریف عمل قصد و نیت وجود دارد اعمال غیر ارادی معلم،یعنی عادت های رفتاری چون نحوه ی راه رفتن،آب نوشیدن،رفتار های طبیعی مانند سرفه کردن،در حوزه ی عمل معلم نیست.اما این دسته اعمال به نوبه ی خود نیز می تواند به نحوی در حوزه اعمال معلم قرار گیرد و تاثیر گذار باشد.هشیاری معلم در چنین مواردی دارای اهمیت است.
5-نیاز به عقلانیت: معلم باید موقعیت های در حال ظهور را در موقع عمل حدس بزند و با توجه به نتایج مورد نظرش که نشات گرفته از اهداف او است،به آنها پاسخ دهد.در واقع،وجود اهداف و مقاصد از یک سو و وجود موقعیت های غیر قابل پیش بینی در کلاس از سوی دیگر،معلم را نیازمند عقلانیت می کند.
وجود مجموعه ویژگی های ذکر شده نشان دهنده ی گستردگی،پیچیدگی و ظرافت در کار معلم است و همین امر نیز تعمق و تامل در نقش و ماهیت کار معلم را می طلبد.(باقری و ایروانی،1380)
یادگیری فرایند پیچیده ای است و متغییر های بسیاری بر آن تاثیر می گذارند؛متغییر هایی که هر کدام بر دیگری اثر نتقابل دارند.یادگیری فعالیت فردی نیست،فرایندی است که در متن کلاس درس،مدرسه و جامعه اتفاق می افتد.معلم به عنوان یکی از متغییر های کلاس،وظیفه دارد در نقش یک واسطه میان متغییر های بیرون از کلاس و دانش آموزان فرایند یادگیری در دانش آموزان را تسهیل کند.(تایلی،1992)
نقش واسطه داشتن به این معناست که معلم نقش تسهیل کننده ی یادگیری کودکان را بر عهده دارد و علاوه بر آن بخشی از مدرسه واجتماع هم محسوب می شود.در نظر داشتن وظایف معلمی و عمل به آنها،به این معناست که معلم هم پای دانش آموزان به طور فعال در فرآیند یادگیری شراکت دارد،خودش را بهتر می شناسد و درباره ی خودش،تغییرات حوزه ی کاری اش،انتظارات اجتماعی و از همه مهمتر درباره ی دانش آموزانش و روش هایی برای توانمند سازی آنها در زمینه ی رشد و پیشرفت نکات تازه ای را فرا می گیرد.نقش معلم جنبه های گوناگونی دارد،اما در این میان نقش تسهیل گری در یادگیری کودکان ،از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

آرمان های معلمی کردن:
من نیز مثل هر دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان با یک سری آرمان و هدف وارد این شغل شده ام و درصدد آن خواهم بود که همیشه بر آرمانم پایبند باشم و در تحقق شایسته ی آنها کوشا باشم.
1-آرمانم:خوش طبع بودن و پرهیز از عبوس بودن در شغلم است.چرا که معتقدم شوخ طبعی،تنش،اضطراب و استرس را از کلاسم می زداید و کلاس را با نشاط تر می کند و دانش آموزان را از جهت روحی آماده ی پذیرش راحت تر مطالب درسی خواهد کرد.همین عمل باعث خواهد شد دانش آموزانم با توجه بیشتری به معلم گوش فرا دهند.از همه ی این ها مهمتر این که به خود معلم هم اجازه خواهد داد تا این شوخ طبعی در زندگی اش هم اثر گذار بوده و از معلم یک انسان شاد و با نشاط بسازد.
2-آرمانم:خوش بین بودن و داشتن نگرش مثبت نسبت به امور است.چرا که نگرش مثبت را موهبتی بزرگ در زندگی یک فرد می دانم.این ویژگی می تواند بسیاری از کاستی ها زندگی را مرتفع ساخته و به ویژه در حرفه ی تدریس کمک کننده و تسهیل گر فرآیند تعلیم و تربیت باشد.
3-آرمانم:داشتن آرزوهای بزرگ برای فراگیرانم و دادن اعتماد به نفس برای موفقیت آنهاست.یک معلم کار آمد،اتتظارات بزرگی هم از دانش آموزانش خواهد داشت.معلم باید طوری برخورد کند که دانش آموزان بتوانند به آینده بیندیشند.البته این بدان معنا نیست که انتظارات فراتر از توان دانش آموزانم باشد و به دنبال تحقق چیزی باشم که احتمال وقوعش صفر باشد.قرار نیست،در صدد چیزی باشم که نمی شود،اما داشتن انتظارات بزرگ و مناسب با استعداد های دانش آموزان می تواند یکی از فاکتور های کلیدی در کمک کردن به آنها برای یادگیری و ترغیبشان به کسب موفقیت باشد.
تخیل، یکی از کنش های عمده ذهن و از عالی ترین قوای آدمی است و بیش از هوش، انسان را از حیوان متمایز می کند. شعور مبتنی بر خیال، درست مانند هشیاری مبتنی بر ادراک می تواند ارزشمند باشد. به بیان انیشتن "اهمیت تصور (تخیل) از علم بیشتر است". قدرت "علم" در نفوذ کردن محدود است، در صورتی که میدان "تخیل "بی حد و مرز است. تمام ابداعات و اختراعات بشری، ابتدا در تخیل انسان تجلی کرده، سپس صورت عمل به خود گرفته است.(حوزه،1386)
4-آرمانم این است که فضای فیزیکی کلاسم همیشه جذاب باشد و دانش آموزان را علاقه مند به حضور در کلاس کند.چرا که معتقدم سازماندهی محیط و فضای آموزشی در تحقق بخشیدن به نیازهای کودکان و غنا بخشیدن به رشد همه جانبه کودکان، بسیار حساس است. خلاقیت لازمه اش تفکر فعال، استقلال و شرکت در فعالیت های خودمدار است، ولی گاه فضا برای هر کودک چنان نامتناسب است که کودکان در انجام فعالیت های مستقل از آزادی عمل به دور می مانند.
به هر حال آن چه روشن است یک محیط آموزشی سازمان نیافته و محدود به کشتن انگیزه و تخریب اندیشه کودکان می انجامد که تلاشم را در کاهش این مسئله خواهم نمود.
چالش های عمل معلمی در موقعیت های واقعی:
به جرات می توانم اذعان کنم که معلمی یکی از پر چالش ترین شغل های دنیاست و معلم در طول خدمت چندین ساله ی خود همیشه با چالش های گوناگون و رنگارنگ مواجه خواهد شد.مسئولیتی بزرگ و با آثاری قابل توجه که می تواند برای بسیاری سرنوشت ساز باشد.با تمام کم و کاستی هایی که امروزه در نظام تعلیم و تربیت ما مشهود است و گذشته از همه ی این سختی ها امروز من یک انسانم،انسانی که با تمام وجود در راه رشد و اعتلای دانش آموزان نه تنها در حیث آموزش بلکه در پرورش تمامی حسنات هم بایستی کوشا باشد.اگر در چنین کاری موفق باشم آن وقت به خودم اجازه خواهم داد که نام معلم را بر خود بنهم.اما طرح بعضی از چالش های پیش رو می تواند این مسیر را برایم قابل تصور تر و قابل حل تر کند.
چالش هایی که در نظرم هستند و در طول دوران کارورزی و تحصیل در دانشگاه از اساتید شنیده ام از این قرار است:
1-وضعیت مالی ضعیف معلمان نسبت به دیگر شغل ها از نظر سختی مشاغل و در یافتی شان:این مسئله در طول دوران تحصیلم به عنوان یکی از بزرگ ترین معظلات پیش روی من بود به طوری که از بین چهار معلمی که در کارورزی به عنوان معلم راهنمایم تعیین شدند؛هر چهار نفر در کلاس درس به من توصیه کردند که معلمی را به عنوان شغل دوم و سوم باید دید و تنها به این شغل وابسته بودن اصلا امکان پذیر نیست و در آمد شغلی اش کفاف زندگی روزمره ی یک خانواده را نخواهد داد.حتی یکی از معلمان ورزش در یکی از مدارس،آب پاکی را روی دست ما ریخت و گفت یکی از معلمان مدرسه که شغل دیگری نداشت بخاطر هزینه های سنگین دندانپزشکی تمام دندان هایش را کشیده و پولی برای کاشتن دندان را ندارد و همیشه نالان است در حالی که خودش در کنار معلمی کردن،صاحب سه مغازه ی دیگر هم هست که ماهانه در آمدی حدود 8 میلیون تومان دارد و اصلا به حقوق معلمی توجهی نمی کند!این وضعیت واقعا برای معلم و آموزش و پرورش فاجعه است و با این وضع نیم توان انتظار این را داشت که تمام معلمان با تمام توانشان به تدریس و آموزش بپردازند.
2-ترویج فرهنگ استفاده از تکنولوژی در کلاس درس:متاسفانه معلمان و دانشجو معلمانی که داریم از تکنولوژی استفاده نمی کنند و یا خیلی کم استفاده می کنند.معلمان ما ساده ترین کار های رایانه ای را هم بلد نیستند و حتی خود من برای این که نصب ویندوز را برای یکی توضیح بدهم ناچار شدم که تمام مراحل نصب ویندوز را روی کاغذ نوشته و به او یاد بدهم.جالب اینجاست با گذراندن چهار واحد فناوری دانشجویان ما خیلی کم از کاربرد فناوری در فرایند تدریس استفاده می کنند و واحد درسی آموخته شده هم خیلی کم کاربردی بوده و به جرات می توانم بگویم هیچ چیز از آن چه یاد گرفته اند را به یاد ندارد و صرفا جهت پاس شدن ترم و گرفتن نمره به صورت موقتی آن ها را یاد گرفته اند.معلمی که در قرن اخیر از سواد رایانه ای بی بهره باشد با فرد بی سواد هیچ تفاوتی نخواهد داشت و لازم است همه ی معلمان در کاربرد رایانه در تدریسشان عزم راسخ داشته باشند.
استفاده معلمان از آخرین تکنیک های پژوهش شده و کارآمد می تواند تمامی معضلات را در حوزه های مذکور مرتفع کند و امروزه در کشورهای درحال توسعه در جذب و گزینش معلمان دقت زیادی می شود و ما شاهد آن هستیم که در تمامی این کشورها آنچه باعث رشد و پیشرفت علمی شده است، در گرو تلاش و آموزش وپرورش صحیح و روزآمد است. آموزش وپرورش زمانی که در مسیر درست خود قرار گیرد، می تواند نهال های تشنه را سیراب و موجبات رشد و توسعه آنها را فراهم کند و خلاقیت و نوآوری و میهن دوستی و فداکاری و هم نوع دوستی را که در ضمیر دانش آموزان نهفته است، بارور و نتایج آن را به سوی جامعه هدایت کند. معلم در واقع کاوشگری است که با دقت نظر کافی و تکنیک های نوین آموزشی می تواند تمامی ویژگی های فردی دانش آموزان را استخراج و در مسیر شناساندن شایستگی های آنها به جامعه کمک کند.(خلیل آبادی،1396)
3- چالش دیگری که معلمان با آن روبرو هستند بی اهمیتی برخی از دانش آموزان به درس و مشق است. (مثل دانش آموزانی که با زور والدین به مدرسه میآیند یا دانش آموزانی که نا امید و افسرده هستند و یا دانش آموزانی که از درسی خوششان نمی آید) این دانش آموزان حوصله برنامه ها و آموزش های معلم خود را ندارند و مایل هستند که خود را به هر شکلی از فشار روانی کلاس خلاص کنند. این دانش آموزان به دو صورت به معلم خود فشار روانی وارد می آورند:
1-به برنامه های معلم بی انگیزه و بی تفاوت هستند.
2-در پی رسیدن به تمایلات آزاد گونه خود از فشار روانی محیطی که از آن رضایت مندی ندارند، رفتارهای تخریبی انجام می دهند و جو روانی کلاس را بر هم میزنند.
چنین رفتارهایی باعث می شود که معلم نتواند روی برنامه درسی خود در سر کلاس تمرکز داشته باشد و مقداری از انرژی خود را صرف فعالیت های درونی، جهت کنترل رفتار آن ها کند. که این خود می تواند تنش زا باشد.
بنابراین برای این معضل رهکارهای زیر جمع آوری شده است:
1-سعی کنیم اولویت تجربه های دانش آموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش می دهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
2 – برای موفقیت دانش آموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
3 – با احترام گذاشتن به تفاوت های فردی دانش آموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
4 – دانش آموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیت های عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سخت گیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوت های منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری می شود.
5 – بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانش آموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
6 – برای اینکه دانش آموز بداند، در طول تدریس به دنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.
7 – چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانش آموز مشخص شود.
8 – به منظور افزایش حس کفایت در دانش آموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.
9 – در مورد مشکلات درسی دانش آموز و ریشه یابی آن، با او تبادل نظر و گفت وگو کنیم.
10 – تشویق کلامی در کلاس، به صورت انفرادی بسیار حائز اهمیت است.
11 – مطالب درسی را به ترتیب از ساده به دشوار مطرح کنیم.
12 – از بروز رقابت ناسالم در بین دانش آموزان پیشگیری شود.
13 – در فرآیند آموزش متکلم وحده نباشیم و یادگیرندگان را در یادگیری مشارکت دهیم.
14 – علاقه به دانش آموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزه ها را افزایش می دهد.
15 – آموزش را با "تهدید" پیش نبریم.(محمدی،1389)

فصل سوم:تعهدات حرفه ای

اکنون که با فضل خدا و عنایات ویژه ی حق تعالی،در ابتدای طریقت گرانسنگ تعلیم و تربیت قرار گرفته ام،با استعانت از الطاف بی کران الهی و در سایه لطف حضرت حجت(عج) به عنوان یک معلم فرهنگی در طراز جمهوری اسلامی ایرزان با باور و اعتقاد قلبی متعهد می شوم برای تربیت و شکوفایی کمالات انسانی و توانایی های فرزندان این سرزمین اسلامی با تمام توان کوشا بوده و خود را پایبند به موارد زیر دانسته و توفیق عمل به آنها را از خداوند رحمان خواستارم:
1-همیشه و در همه حال تابع قوانین و مقررات حوزه ی کاری خود باشم.
2-عدالت و انصاف را سرلوحه ی کار خود قرار داده و سعی کنم رضایت خدا و بندگانش را جلب کنم.
3-فرزندان این سرزمین را سرمایه ی ملی قلمداد کرده و در جهت حفظ این امانت بزرگ، تلاش کنم.
4-دانش خود را همیشه به روز نگه داشته و از نوین ترین روش های تدریس در کلاس درسم استفاده کنم.
5-تمام توان خود را به کار گیرم تا شکوفایی و عزت نفس آینده سازان جامعه یکی از هدف های حرفه ی کاری ام باشد.
6-از نام نیک و شغل شرافتمندانه ی معلم در همه حال پاسداری کنم و طوری باشم که همگان با نیکی از این شغل یاد کنند.
7-در جهت اهداف ملی و اسلامی تعلیم و تربیت، گام بر دارم.
8-تلاش خود را در جهت ایجاد جامعه ی مهدوی به کار گیرم.
9-تلاشم نسبت به ارتقای مهارت های معلمی ام یک لحظه از تکاپو نایستم.
10-درحفظ و صیانت از اسرار فردی و خانوادگی دانش آموزانم کوشا باشم و آن را در مواقع مورد نیاز با مشورت خودشان به افراد متخصص در میان بگذارم.
11-سعی کنم همیشه انتقاد پذیر باشم و در مقابل انتقاد های وارد شده در قبال تدریسم،صبوری پیشه کرده و از انتقاد های سازنده در جهت بهبود کیفیت تدریسم استفاده کنم.
12-برای تدریس خود و کارهای مدرسه ام برنامه ریزی داشته باشم و کاری را بدون برنامه و سلیقه ای انجام ندهم.
13-تلاشم را در جهت کاربردی کردن محتوای تدریسم به کار گیرم و از روی درس ها سر سری نگذرم و با اشتیاق درسم را به پایان برسانم.
14-تلاش کنم تا دانش آموزانم در کلاس حضور گرم و فعالی داشته باشند و شرکت نکردن در بحث های کلاسی به عنوان عیب در کلاسم محسوب شود و هر داش آموز در کلاس حرفی برای گفتن داشته باشد.
15-ارزیابی در برنامه ی درسی ام همواره به عنوان یکی از محور های مهم کارم باشد و مرتب خود را در این مورد به چالش بکشم و کارم را در صورت نیاز،اصلاح کنم.
16-با تقویت روحیه ی کار و تلاش،خلاقیت و ابتکار را در تمام زمینه های علمی و فرهنگی به کار گیرم.
17-با حضور به موقع و با برنامه در مدرسه و محل کارم و رعایت آراستگی ظاهری،نمونه ای از نظم و انضباط فردی و اجتماعی برای جامعه ام و علی الخصوص برای دانش آموزانم باشم.
18-با خوشرویی،مشارکت جویی و با کمک سایر همکاران،برای ایجاد و تقویت فضای معنوی و علمی مدرسه خود را موظف و متعهد می دانم.

منابع:

1-ایمانی پور،معصومه(1391)؛اصول اخلاق حرفه ای در آموزش؛مجله ی ایرانی اخلاق و تاریخ پزشکی؛دوره ی پنجم؛شماره ی 6؛آذر 1391.
2-باقری،خسرو؛ایروانی،حسین(1380)؛جایگاه نظریه های تربیتی در عمل معلم؛مجله روانشناسی و علوم تربیتی؛سال سی و یکم،شماره 2،صص:123-138.
3- پارسا، محمد(1374)؛ روان شناسی تربیتی، تهران، سخن، چاپ اول، ص 284.
4-نیک نفس،سعید؛علی آبادی،خدیجه(1392)، نقش تحلیل محتوا در فرآیند آموزش و طراحی کتاب های درسی؛مجله جهانی رسانه؛ پاییز و زمستان 1392 – شماره 16.
5-استرون،حسین(1395)؛کلیاتی در آموزش و پرورش(مبانی و اصول آموزش و پرورش)؛وب سایت ویستا؛تاریخ مراجعه:114/3/96؛دسترسی به سایت در:
http://vista.ir/article/358634/
6-پور شافعی،هادی(1386):یادگیری مداوم : راهبرد پایدار آموزش و پرورش؛مجله ی پژوهشگران، خرداد و تیر 1386 – شماره 12 و 13؛وب سایت حوزه؛تاریخ دسترسی:12/3/96؛دسترسی به سایت در:
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/6280/6775/81017/
7-خلیل آبادی،حسن(1396)؛چالش های معلمی؛پایگاه اطلاع رسانی سلامت نیوز؛دسترسی به سایت در تاریخ:12/3/96؛دسترسی به سایت در:
http://www.salamatnews.com/news/211973/
8-خبرگزاری دانا؛بیشتر به اهمیت تفسیر قرآن کریم بپردازیم؛تاریخ مراجعه:15/3/96؛لینک دسترسی به مطلب:
http://dana.ir/185341
9-وب سایت آفتاب(1389)؛نگاهی به ارزشیابی توصیفی؛تاریخ مراجعه به وب سایت:15/3/96؛دسترسی به مطالب در:
http://www.aftabir.com/articles/view/science_education/education_training/c3c1271922737_reading_p1.php/
10-وب سایت پویشگر پیشگام(1396)؛ اهمیت روش تحقیق در علوم انسانی؛تاریخ مراجعه:15/3/96؛دسترسی به مطالب وب سایت:
http://www.poyeshgarpishgam.com/2017/03/25/
11-وب سایت راسخون؛تعلیم و تربیت اسلامی و فلسفه ی آن؛تاریخ مراجعه:16/3/96؛دسترسی به مطالب در:
http://rasekhoon.net/article/show/886363/
12-خبرگزاری دانا؛بیشتر به اهمیت تفسیر قرآن کریم بپردازیم؛تاریخ مراجعه:15/3/96؛لینک دسترسی به مطلب:
http://dana.ir/185341
13-وب سایت دانشگاه فردوسی مشهد(1396)؛معرفی رشته ی علوم تربیتی گرایش آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی؛تاریخ مراجعه به وب سایت:15/3/96؛دسترسی به مطالب در:
https://www.um.ac.ir/Faculty-wndMore-cid-22-id-14.html

1 – Stimulation
2 – Guidance
3 – Direction
4 – Encouragement
—————

————————————————————

—————

————————————————————

7

1


تعداد صفحات : 45 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود