گذری بر معماری گذشته ایران
پیش از آنکه بحث اصلی را شروع کنم لازم است کلیاتی درباره معماری ایران بگویم. سپس درباره انتخاب موضوع در یک تحقیق معماری و منابع مورد نیاز بخصوص برای دانشجویان معماری مطالبی را توضیح می دهم.
امروزه معماری سنتی ما در جهان شناخته شده است ولی تا نیم قرن پیش معماری ما ناشناخته بود. برای نمونه روش تحلیل و تفسیر مستشرقین از بناهای یش از اسلام و پس از اسلام ما متفاوت باآنچه امروزه مطرح می شود، بود. بنایی مانند تخت جمشید و نظیر آن را در دسته بندی با بناهای سومر، آکاد و آشور می دیدیم. به این ترتیب بناهای پس از اسلام ایران را نیز با بناهای دیگر کشورها در یک دسته قرار می دادند وحتی برخی نیز به دوره ای از آن معماری عربی می گفتند. همانگونه که می دانید معماری ایرانی با معماری عربی بسیار متفاوت بوده است. البته این به معنی عدم پیشرفت معماری اعراب نیست زیرا در آن زمان کشورهایی چون مصر وشام دارای معماری غنی بوده اند. در شمال آفریقا نیز معماری مغرب که شامل دو بخش اسپانیا و مراکش می شود بسیار غنی بوده است.
یکی از مکاتب بزرگ معماری اسلامی هم از حیث پرکاری در اثار وهم از جهت تعداد بناهای ساخته شده و دامنه نفوذ گسترده آن که حوضه نفوذی از عراق کنونی، هندوستان تا اندونزی داشته، معماری ایران است. البته بعضی مانند پروفسور گالدیری نیز تاثیر معماری ایرانی را تا شمال آفریقا و حتی بعضی بناهای آندلس می دانند. برای اینکه از تاثیر معماری ایرانی و اسلامی بر معماری دیگر کشورها تصویری داشته باشیم کافی است که بعضی از کتب نوشته شده در باره معماری هند را ورق بزنیم، هنگامی که از معماری پیش از اسلام آن به پس از اسلام می رسیم ناگهان تغییرات اساسی درمعماری آنها مشاهده می کنیم. از استوپه های یکنواخت (به جای دخمه استوپه داشته اند) به آثار علی گرد و تاج محل می رسیم تو گویی صبح می دمد و واقعا همه چیز تغییر می کند. من دراینجا قصد تنفید ازمعماری باستانی هند را ندارم زیرا در نوع خود را با ارزش است و با دیدن همین معماری است که ما به تغییر و تحول در معماری پس از اسلام این کشور پی می بریم.
با وجود ویژگیهای معماری ایرانی، متاسفانه تاکنون چیز در خوری درباره آن نوشته نشده است. گاهی من فکر می کنم شاید تاسفی نیز نداشته باشد، شاید بدین گونه بهتر است زیرا امکان داشته است که بعضی از روی غرض درباره آن بنویسند. اما در هر حال تاسف بار این است که ما ایرانیان نتوانسته ایم هیچ کاری در این زمینه انجام می دهیم. من درحال حاضر جوانان زیادی را می شناسم که به معماری ایران علاقه مند هستند. این جوانان بهتر است به بررسی معماری کشورمان بپردازند و واقعا با عشق بررسی کنند تا این معماری را خوب بشناسند و کار آنها صرفا تکرار نظرات چند نویسنده غربی نباشد. البته همانگونه که بارها گفته ام و در ادامه نیز خواهم گفت بعضی از این نویسندگان غربی مانند مرحوم ماکسیم سیرو معماری ایران را خوب می شناختند و آنچه درباره معماری ایران نوشته اند فوق العاده است. اما از بعضی کارهای محققان دیگر بوی غرض به مشام می رسد واستناد به این نوع کارها چندان صحیح نیست.
آنچه که خود درباره معماری ایران انجام داده ام و به آن رسیده ام این است که این معماری را باید دید، باید در آن قدم زد و زندگی کرد. همانگونه که در بخش پیش گفتم من با توجه به اینکه نائینی یزدی هستم در شهر یزد با این آثار بزرگ شده ام. آنها را تماشا می کردم و از دیدن قسمتهای مختلف آن لذت می بردم. از جمله مسجد جامعه یزد که متاسفانه بخشهایی از آن مسجد را تخریب کرده بودند که با ارزش ترین و قدیمی ترین بخشهای مسجد بود. بر روی مسجد بومسلمی یک شبستان جدید ساخته اند. این بنا ( مانند مساجدی چون جامع اصفهان و اردستان) در دوره های مختلف ساخته شده و دارای اثار متنوعی می باشد. آنچه که از این مسجد به جای مانده است به همت مرحوم وزیری (رحمت الله)، باقی مانده است. این مرد بزرگوار چندین سال چه بر روی منبر و چه در بازار ودیگر جاها، با خواهش و تمنا و گاهی اوقات با تندی کاری کرد که مسجد از ویرانی کامل نجات یابد، وگرنه اینجا ازمسجد جامع ورامین خرابتر بود. این قضیه را، من که از کودکی در مسجد قدم می زدم بخوبی بخاطر دارم.
من از آن زمان متوجه شدم که فهمیدن و شناخت معماری ایران در وهله اول نیاز به دقت ودیدن خوب بنا دارد. سپس درکنار اساتید معماری نشستن، یعنی همان معمارانی که آنها را بی سواد می خواندند و با کمال تاسف کسی به آنها توجه نداشت. همانگونه که گفتم وقتی من از آنها صحبت می کردم حتی دوستان هم دوره دانشگاهی من آنها را معماران بی سواد می نامیدند و مراجعه به آنان را بی حاصل می دانستند. آنها از دریای معارف معماری که در سینه های این معماران بودآگاه نبودند و خیلی ها با آن دیدگاهشان نتوانستند از آنها اس کنند. اما من با کمال فروتنی درکنار انها می نشستم به طوری که حتی مانند شاگردانشان به من پرخاش می کردند، ومن به این نوع برخوردها اهمیتی نمی دادم. البته بعضی متوقع هستند که این معماران پاسخگوی بعضی از سئوالات هنری یا نظری روز باشند و مانند آنچه در دانشگاهها برایشان توضیح داده اند، پاسخگو باشند. این کار امکان پذیر نیست. باید کنار دست آنها نشست، در کار آنها دقت کرد و زبان آنها را فهمید. این معماران زبان خاص خود را دارند. در چند دهه قبل می شد از اطلاعات این معماران اس کرد ولی متاسفانه کمتر کسی به این کار اقدام نمود. تعداد زیادی از آنها دیگر در میان ما نیستند، خدا همه آنها را بیامرزد. پیش از این، من برای شما مثال استاد محمدعلی را آوردم وگفتم که چگونه او موضوع بسیار جالب هنجار را بر روی زمین نکیز می کرد. آنها مطالب زیادی را سینه به سینه حفظ کردهاند که یکی از آنها را زمانی که من به دکتر هشترودی انتقال دادم، او به من گفت که نه در ریاضیات شرق و نه غرب آن را دیده است.
من در 55 سال گذشته هم شاگردی آنها را کرده ام وهم درکنار آنها بوده ام. بعضی از مطالب راحتی از یک کارگر ساده که در حال کار کردن بوده است یاد گرفته ام.برای نمونه ترسیم پنج ضلعی به وسیله ریسمان است که با دو میخ، ریسمان و گونیا انجام می شود. اگر از او توضیح روش را با فرمول بخواهی حتما به تو جواب نخواهد داد. او به وسیله این ابزار را می ساخت وسپس پنج ضلعی را از روی آن رسم می کرد.
این کار خارق العاده ای بود آنها در عمل اینها را یاد گرفته بودند. این وظیفه ماست که این مطالب را ابتدا یاد بگیریم. آن را بفهمیم و سپس به عنوان یک موضوع مورد تحقیق مورد مطالعه قرار دهیم. برای نمونه یافتن پاسخ اینکه اینگونه معمار گذشته با کمال راحتی وبا داشتن یک ضلع از یک پنج ضلعی می توانسته آن را رسم کند.
همانگونه که بارها عرض کرده ام معماری ایران را از لحاظ هنری باید رفتن و دید. با دیدن آثار متوجه می شویم که این معماری شنیدنی نیست بلکه دیدنی است. در اینجاست که انسان پی می برد که تاسفی هم ندارد که تا به حال کتابی درباره این معماری نوشته نشده است. اما در حال حاضر باید درباره آنها نوشت زیرا اغلب این آثار صدمه دیده ودر حال زوال می باشند. در شهرهای تاریخی ما خانه هایی وجود دارد که به حد بالای تکامل خود رسیده بودند و با وجود زیبایی خیره کننده خود، همه دارند می روند، تعداد زیادی از آنها نیز از بین رفته اند. خانه نواب رضویها، یکی از خانه های شاخص یزد را من اینگونه ثبت و ضبط کردم. در یک تابستان گرم که دوستانم در زیر زمین خنک آن نشسته بودند، من گریان در خرابه های آن می گشتم وآن را اندازه گیری وبازنگری می کردم. این کار توسط یکی از همکارانم خانم مهندس اسدی ترسیم شد و در نهایت آنچه ارائه شد کار فوق العاده ای بود. بعد ها وقتی دانشجویان را برای بازدید به آن محل فرستادم، پس از بازگشت گفتند که چنین اثری در آنجا وجود ندارد پس از مراجعه به آنجا، کاری تعمیر شده را دیدم که با آنچه در اصل بود کاملا تفاوت داشت.
از این آثار چند نمونه دیگر هنوز باقی مانده است که می توان از آنها بی نهایت استفاده برد.
به نظر من دیدن بنا، فهم آن و بهره گیری از افراد متخصص قدیمی و آشنایی با روش کار آنها و استنباط از گفته و اعمالشان، اصلی ترین بخش تحقیق در معماری گذشته ایران است.
موقعیت جغرافیایی شهرستان کاشان:
کاشان با مساحت 2100 هکتار در ناحیه مرکزی ایران قرار گرفته از یک سو پشت به کوهستان و از سوی دیگر رو به دشت کویر دارد. ارتفاع آن از سطح دریا 945 متر بوده و دارای مختصات جغرافیایی 51 درجه و 27 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 59 دقیقه عرض شمالی می باشد. جغرافی دانان شهر کاشان را جزء ایالت جبال یا عراقی عجم محسوب می کردند تا اینکه بر اساس تقسیمات کشوری قبلا یکی از شهرها استان مرکزی و از سال 1355 تا کنون از توابع استان اصفهان محسوب می شود قدیمی ترین تشکیلات زمین شناسی اطراف کاشان را تشکیلات اندریتی دوره آنوسن دوران سوم زمین شناسی تشکیل می دهد که در منطقه وسیعی از کوهستانهای جنوب کاشان سنگهایی که منشاء خروجی آتش فشانی دارند گسترده شده اند. طبقات آبرفتی در دامنه دشت کاشان در حدود 150 متر است که بتدریج به طرف منطقه شمالی و کویری ضخامت آن کم می شود.
جهت سلسله جبال در این ناحیه از شمال غربی به جنوب شرقی است که مهمترین قله های آن قله واقع در شرق نیاسر به ارتفاع 3600 متر قله واقع در جنوب برزک با ارتفاع 2500 متر قله هفت کتل با ارتفاع 3000 متر وقله کرکسی با ارتفاع 3800 متر می باشد. کاشان در 235 کیلومتری جنوب پایتخت و در 250 کیلومتری شمال شهر اصفهان در مسیر اتوبان قم اصفهان قرار دارد و از طرف شرق وشمال به دشت کویر از جنوب شرق به اردستان و از سمت غرب به شهرستان دلیجان محلات و گلپایگان متصل است.
مسجد آقا بزرگ (کاشان)
این بنا در خیابان فاضل نراقی کاشان واقع گردیده و در زمان محمد شاه قاجار، توسط حاج محمد تقی خانبان، جهت نماز جماعت و تدریس حاج ملامهدی نراقی- ملقب به آقا بزرگ- در دو طبقه تحتانی (مدرسه) و فوقانی (مسجد) ساخته شده است.
مسجدد دارای شبستان، گنبدی عظیم، گلدسته و سر دری زیباست. سر در مسجد با مفرنس های معلق گچکاری ونقاشی تزیین شده و دیوارهای جلوخان آن، از کتبیه بالای سر در تا کف تختگاه های طرفین درگاه، با کاشی های خشتی الوان پوشیده شده است. بعد از سر در، کریاس وسیع هشت ضلعی یی که سقف آن را با آجر و کاشی، مقرنس وطاق بندی کرده اند. قرار دارد این هشتی، به وسیله دو دهلیز مسقف عریض به صحن وسرای مسجد ومدرسه راه دارد. صحن اختصاص دارد و در سه طرف آن، دوازده حجره با صندوقخانه و راهروهای جداگانه با یک مدرس بزرگتر از حجرات در وسط وچند انبار در زاویه ها ودر سمت شمال آن، سرداب بزرگ مدرسه با دو بادگیر مرتفع ساخته شده است.
طبقه دوم بنا، از دو طرف، دارای راهروهای وسیعی است که روی قسمت فوقانی حجرات مدرسه واقع گشته و در هر طرف نیز پنج غرفه نماسازی کرده اند. پشت بغل صفه ها با تزیینات معقلی آجر و کاشی تزیین یافته و در چهار زاویه این راهرو، پلکان هایی است که به طبقه پایین راه پیدا می کند.
ایوان، گنبد خانه و این مسجد، از شکوه و زیبایی خاصی برخوردار است. بر دو طرف ایوان مرتفع جلوی گنبد، دو گلدسته با پوششی از کاشی معرق ساخته است. محوطه زیر گنبد، مربع وسیعی از که با جرزهای جسیم و درگاه هایی محدود گشته و بر بالای آن، گنبدی رفیع بر پاست. فضای مربع با طاقبندی و گوشه سازی های زیبا و ایجاد روشنایی های مناسب، به دایره تبدیل گردیده و گنبد بر آن قرار گرفته است. در قسمت هشت ضلعی گنبد خانه، کتیبه ای قرآنی به خط ثلث به امضای (کتبه اسدالله 1264) گچبری شده است. از آنجا که مقصوره زیر گنبد، از چهار طرف به هوای آزاد منتنهی می شود، در نوع خود بی نظیر است. بعدها در سمت غربی آن، شبستان زمستانی وسیعی توسط حاجی ملا محمد علی- فرزند آقا بزرگ-بنا گردیده است که سابقا به وسیله سه درگاه بزرگ با پنجره چوبی مشبک ارسی به محوطه گنبد خانه مربوط بوده است. بر روی پایه وجرزهای گنبد، طرح های اسلیمی و ترنجی وعباراتی نقاشی شده است. ازاره دیواره – پایین تر از کتیبه سراسری- با کاشی های ممتاز زینت یافته و بر کتیبه فوقان آن، آیات قرآنی و نام بانی وتاریخ بنا (1264 ه ق) گچبری شده است. سقف ایوان بزرگ بزرگ و چشمه های اطراف گنبد خانه همگی با آجر تراش و کاشی مقرنس کاری و طاقبندی شده است.
علاوه بر شبستان زمستانی ذکر آن گذشت، شبستان دیگری در قسمت تحتانی سر در و جلوخان مسجد واقع است که توسط حاج شعبانعلی پشت مشهدی، چند سال پیش از بنای مسجد و مدرسه آقا بزرگ بنا گردیده و دارای 25 چشمه بزرگ است که طاقبدی آنها با آجر و کاشی تزیین شده است. میان سر در مسجد وبالای کتیه کاشیکاری جلو خان، فرمانی ازمحمد شاه قاجار درباره بخشودگی مالیتانی نصب شده است.
این بنا به شماره 382 به ثبت تاریخی رسیده است.( نقشه شماره 34و35)
مسجد
در میان اندامهای درون شهری هر شهر و روستا ونیایشگاه همیشه جای ویژه خود را داشته و دارد و از اندامهای دیگر نمایان تر و چشم گیرتر است واز اینروست که همه جا در دل آبادی جای گرفته است.
نیایشگاه چون بزرگترین ساختمان آبادی بوده در آغاز نیازی بدان نداشته که نشانی ویژه داشته باشد و خود به خود نگاه هر گذارنده ای را به سوی خود می کشد، اما پس از گسترش آبادی، نخست با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ وتوق بر بلند ترین جای آن و سپس با ساختن میل و برج در کنار و نزدیک آن، باشندگان آبادی و گذریان بیگانه را به نیایشگاه راهنمایی می کردند. مسجد بر دیگر نیایشگاهها، همان برتری را داشته که اسلام بر دیگر کیشها وچنان خوب بوده و هست که آذینها را می آراید و نیازی به ستایش ندارد و ما در اینجا تنها می گوییم که چگونه بوده وچگونه شده است (اگر بتوانیم) هنر اسلامی (به ویژه معماری آن بر پنچ پایه مردم واری، خود بسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهره گیری از پیمودن (مدول) ونیارش و درون گرایی نهاده و بی آنکه خواسته باشیم سنایی کنیم هنرمندان مسلمان ایران بیش از دیگران بدانها پای بند بوده اند.
نخستین مسجدی که بدست پیامبر بزرگوار ما، با همکاری یاران گرامیش در مدینه ساخته شد همیشه درگیره والگوی مسجدهای بیشمار و گوناگونی بوده است. که بدست هنرمندان تردست ما در سراسر ایران زمین (و هر جا که فرهنگ اسلامی ایران فرمان می رانده) بنیاد شده است.
بهمین آفریده و واپسین پروردگار (که بر روی خاندان پاکش درود باد) چون مدینه را با فروغ ایزدی خود روشن ساختن یاران خویش را فرمود تا برای مدینه مسجدی، در خور که پذیرای گروندگان باشد دل نزدکترین کوهپایه را بشکافند و سنگهای آنرا بشکنند و پستای ساختمان را فراهم آوردند و آنگاه با دست گرامی خود پاره ای لاشه سنگ را (خشکه و بی آژند) بر هم می انبود تا دیوار شبستان با افراز اندکی بلندتر از بالای مرد بلند بالا، بر افراشته شد (چنانکه نیای نامدارش ابراهیم (ع) در ساختمان خانه خدا کرده بود که به گفته میبدی (اسمعیل ساخت (مصالح) بردست پدر می نهاد و وی (ابراهیم) ساخت ها بر هم می انبود…) پهنا و درازای شبستان بیش از آن بود که فرسبهای چوبین بتوانند آسمانه آنرا یکسره و دیوار به دیوار بپوشانند و ستونی با دیرکی از تنه خرما بنی خشکیده در مین آن بر پای ساختند و فرسبها و تیرها و تیرچه ها را (که گمان می رود آنها نیز از خرما بن یا شاید از پده یا غربه سپیدار و کبودار که نزدیکهای مدینه کم و بیش می رویند بوده است) بر آن نهادند و روی آنها را بجای قدره (دوخ و بوریای ویژه پوشش) با شوره نی و پیزر آنگاه با پوست چهار پایان پوشاندند و بدینگونه خانه خدا بسیار آشنا وهمانند خانه بندگان خدا ساخته شد و همین آموزشی آسمانی و بسیار ارجمند برای هنرمندان مسلمان بود که بتوانند از ساختمایه های بوم آورد و ایدری (چیزی که در جای ساختمان به دست می آید) بهره گیری و به هر چه که در دسترس دارند بسنده کنند و پیرامون نو آوری های بیهوده نگردند (و دیدیم که چنین هم کردند).
پروردگار جهان فرموده است: (و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا و جعل لکم من جلود الانعام بیوتا تستخفونها یوم ظعنکم ویوم اقامتکم و من اصوافها و او بارها و اشعارها و اثاثا و متاعا الی حین در بنای آقا بزرگ ابتدا مسجد نبوده و بعد توسط پسر آقا مسجد در آن مکان ساخته شد.
مدرسه
بعد از مسجد، مهمترین بنای عمومی از ساختمانهای درون شهری مدرسه است مدرسه در بنا آقا بزرگ کاشان در طبقه همکف بوده و مربوط به طلاب و روحانیون می شده است. طبقه همکف اوج هنر اصیل معماری کاشان را نمایان می سازد. در طبقه همکف حجرات حوزه علمیه محل تعلیم وتعلم و عبادت هستند. این حجرات معمولا سه دری هستند و از دو طرف به حجرات جعفری واز یک طرف به صحن و حیاط و گودال باغچه مرطبت هستند در اینجا فقط به ذکر اصول آن واندامهای اصلی مدرسه می پردازیم و در پایان به بررسی دو یا سه نمونه آن خواهیم پرداخت. فضاهای آموزشی در ایران در واقع سه نوع بوده است:
1- مکتب خانه: مکان خاصی نداشته است و معمولا در خانه، بالا خانه، سر کوچه یا در خانه ملا بوده و مقدمات الفبا، قرآن و خواندن را در آن فرار می گرفتند که در آقا بزرگ حجرات این وظیفه را بر عهده داشته اند.
2- مدرسه: در دو سطح بوده است. یکی سطح مقدمات شامل صرف و نحو، ادبیات فارسی، علوم فقهی که در واقع این مقطع حکم مدرسه متوسط را داشته است.
دوم درس خارج: در بعضی از قسمتهای بنای مدرسه برای درس خارج یا درس تخصصی مکانی در نظر گرفته شده است. درس خارج منحصر به مباحث مذهبی نبوده و درسهایی مثل ریاضیات، موسیقی و … نیز در آنجا تدریس می شده است. افرادی مثل بوعلی، زکریای رازی و صدها دانشمند بزرگ اسلامی از این مدارس بیرون آمده اند.
مدرسه بدلیل شرایط کسانی که در آنجا به تحصیل می پرداختند فضاهای مختلفی داشته است. طلبه ها با مبلغ کمی که در اختیار مدارس قرار می گرفته، زندگی مختصری داشته اند و این خیلی خوب بوده و باعث می شده است تا کوشا و زحمتکش شوند و رنج مردم کم در آمد را بفهمند. به آنها معمولا حجره ایی کوچک می داده اند که خود آپارتمان یک نفره کاملی بوده است.
داخل مدرسه حیاطی سر سبزه با حجره ها وایوانهایی در اطراف داشته است. جای سمینارها در ایوان های مدارس بوده و بحثهای دو نفری در پیشخان ها انجام می شده است.
ایوانچه های جلوی- حجره ها نیز محل بحث بوده است- مباحثه های علمی، گاهی به دعوا نیز می کشیده که در پایان بعد از حلاجی مساله، دوباره باهم روابط دوستانه داشته اند.
قسمتی نیز برای درس خاچ که سطح تحصلی آنها بالاتر از طلبه های معمولی بوده د رنظر گرفته می شده است. (طبقه همکف برای طلبه ها و کاریها آنها و طبقه اول برای طلبه های سطح خارج)
بنابراین ترکیب فضای مدارس به این صورت بوده است: به طور کلی یک حیاط درونگر برای اینکه تمرکز حواس داشته باشند که حجره ها و ایوانها دور آن قرار می گرفته است. در ادامه به بررسی مختصر این عناصر می پردازیم.
حجره
حجره یا اتاق طلبه ها معمولا دارای یک ایوانچه و یک پستو بوه که شکل های گوناگونی داشته است. گاهی اوقات پستوها دو طبقه (به اصطلاح کمر پوش) بوده اند همان طور که اشاره شد این حجرات سه دری بوده واز دو طرف به حجرات جعفری و از یک طرف به صحن وحیاط و گودال باغچه مرطبت هستند.
حجره ها معمولا برای یک نفر و سه نفر بودند وهیچکدام از آنها رو به بیرون مدرسه ساخته نمی شده است. همانطور که گفته شد حجره های طبقه اول برای طلبه های درس خارج که ارتباط کمتری با طلبه های دیگر داشته اند بوده است. در بیشتر مدارس ایوانچه های جلوی حجره های طبقه اول به راهرو تبدیل شده در جلوی حجره ها راهرو و در پشت آنها نیز پستوها قرار گرفته اند.
در بیرون مدرسه فقط چند مغازه یا حجره جهت فروش کاغذ دوات، صحافی و غیره بوده است و بقیه چیزهای را از بازار تهیه می کردند.
تهیه غذا نیز معمولا از بیرون بوده و اجاقچه ایی نیز در حجره داشته اند.
در بیرون با گوشه ایی از مدرسه سرویس های بهداشتی مثل مستراح، جوی آب و … قرار داشته است لباسها را نیز در بیرون از مدرسه می شستند.
در مدارس خیلی خوب تاسیسات را بیرون می گذاشتند. مدرسه خان شش دستگاه سرویس داشته که در زیر زمینی در بیرون مدرسه قرار داشته است.
مدرس
فضای درس مدرسه است و در اغلب مدارس یکی می باشد. استاد در این محل درس می داده است. غیر از این، هر مدرسه یک مسجد، نمازخانه و یا کتابخانه ای داشته که در بعضی ها بجای کتابخانه، در مدرس گنجه ای برای نگهداری کتاب در نظر گرفته می شده است.
قدیمی ترین مدرسه که تا بحال چند بار بازسازی شده است مدرسه فخریه سبزوار در شهر شیعه نشین سبزوار می باشد. اصل مدرسه از زمان فخر الدوله دیلمی است وبا وجود اینکه بازسازی شده است ولی شکل کلی اولیه را دارد، اتاقهای آن که در حال حاضر دراز هستند تناسب منطقی ندارد. ابعاد آن چیزی در حدود 1 متر در 5/2 متر است که نشان می دهد پستویا ایوانچه یا هر دو را داشته است. در چهار گوشه آن، مسجد، مدرس، کتابخانه و سرویس ها قرار گرفته اند. هشتی آن به دو راهرو و راه داشته که وارد حیاط می شده است.
مدارس زیبای متعددی در ایران بجای مانده است. مدرسه آقا بزرگ کاشان است.
زمان ساخت آن به دوره قاجاریه مربوط می باشد.
در پلان برجستگیها و تورفتگی ها زیبایی دارد. بیرون زدگی ها را نهاز و تورفتگیها را تخیر می گویند. حجره های آن 3 دری هستند.
از لحاظ نوع کاریندیها و مقرنس یک اثر فوق العاده است. مقرنسهای آن بعضی بصورت پتکانه وبعضی به صورت چفت آویز (آویخته به سقف) می باشد. این بنا در مجموع یک موزه هنری اتاق های درس آن مجموعا یازده می شود.
پوشش طاقهای مدرسه نیز متنوع است. کاربندی کریاس آن از نوع اختری خیی خوابیده است. انواع کاربندیهای نیم کار وطاق کجاوره در پوششهای مختلف بخصوص در حجره ها مشاهده می شود. در این مدرسه در طول زمان دخل و تصرفاتی صورت گرفته است که امید است بتوان آنرا بازنگاری نمود.
گنبد
از آنگاه که مردمان غارها و اشکفت های کوهساران را رهاکردند و در دامنه کوهها ومیان دشتها پراکنده شدند نخستین چیزی که ناگزیر از فراهم کردن آان بودند سر پوشیده هایی بود که بتواند مانند غار پناهگاه آناان باشد.
اگر چه در روزهای نخستین نیاز به شبستانهای گسترده نبود و همین که پناهگاهشان خانواده کوچکی را در زیر آسمانه خود جای می داد خشنود بودند ولی دیری نپائید که خانواده های کوچک بهم پیوستند و دسته و گروههائی را تشکی دادند که کند کوچکی که در دل زمین کنده بودند یا آشیانه و کلبه مختصری که با چوب وشاخ و برگ وخار و خاشاک ر پا شده بود نمی توانست دسته یا گروهی را سر پناه باشد ونیاز به سرپوشیده های گسترده دیرک و ستون را پدید آورد و شبستانها، نهانخانه ها و تالارهای چهلستون، به جای کلبه های نئین وچیزهای چوب برش و کندهای غار مانند نشست. ولی وجود تعداد زیادی دیرک و ستون (که طبعا در آغاز بسیار به هم نزدیک بود) مانه دید می شد، بویژه هنگام برگزاری آئین ها و جشن ها ومیهمانیها این کاستی بیتشر به چشم می خورد.
به همین دلیل نخست کوشیدند تا آنجا که میسر است ستونها را از همدیگر دور کنند. برای اینکار ناچار به فراهم کردن فرسب ها وتیرهای سخت و استوار وکشیده شدند. ولی باز هم ناتوانی تیرهای چوبین در بردن بار دهانه های بزرگ کار را دشوار می کرد این بود که پوشش دهانه های بزرگ بیستون آرزوی معماران روزگار باستان شد.
گنبد و بارگاه مسجد آقا بزرگ به منزله عظمت یکی از مهمترین بناهای نیمه دوم قرن گذشته است. گنبد آقا بزرگ دارای سه پوسته است. قوس بیرونی- قوس آهیانه- قوس عرق چین- از این سه قوس که در گنبد آقا بزرگ وجود دارد. دو قوس آن باربر هستند و یک قوس آن حالت تزئینی را به خود گرفته است. این گنبد وبنا که در زمان قاجار احداث و مورد ساختن و ساز قرار گرفته از چهار طرف باز بود و بعد مسجد توسط پسر آقا بزرگ ساخته شده است. این گنبد دارای قوس پت گیر یعنی قوسی که به طرف مرکز گنبد می رود.
بادگیر مسجد ومدرسه آقا بزرگ کاشان
ایرانیان در خاستگاه و خانمان نخستین خود چشمه سارهای پاک و رودهای تیز وهوای خوش و کشتزارهای زیبا داشتند، چون به ایرانشهر رسیدند رخت افکندند و کوشیدند تا هر چه را در خاستگاه خود داشتند، در میهن تازه خود نیز پدید آوردند.
آبهای پاک را از دل کوهسارهای پر برف گرد آوردند و با کهریز و کنان به دشتهای فراخ آوردند و در پیرامون خانهای خود باغهای زیبایی بنام پردیس ساختند که به گونه فرداش و فردوس و پارادی و پر آدیز در زبانهای مردم همسایه و خویشاوندان و بیگانگان دور و نزدیک در آمده.
بادهای خوش مزداد داده را نیز رها نکردند وهمچنان که به یاری کهریز آبهای پاک را بدست کشاندند هوای خوش را نیز با بکار گرفتن واتغزیه به خانه آوردند.
بادگیر از روزگاران دور در ایران زمین بکار گرفته شده و از نامهای باستانی و گوناگون آن مانند واتغر و باد هنچ و باتخان و خیشود وخیش خان بر می آید که پدیده ای تازه نیست واکنون هم که وسایل مجهز و کامل تهویه مطبوع به کمک ماشین و برق به انواع مختلف در دسترس همگان قرار گرفته می بینیم که اصول ساختمان آنها بر پایه کار بادگیر وخیش نهاده است.
بادگیر انواع گوناگون دارد و بنا بر وضع اقلیمی و جهت باد به هیئت های مختلف در سرتاسر ایران ساخته شده و زیباتر و پرکارتر و درست تر آنها در پیرامون دشتهای خشک وسوزان به ویژه در شهرهای کاشان و یزد و بم و جهرم و طبس و کرانه های خلیج فارس و اروند رود نهاده است.
بادگیر با توجه به جهت وزش باد گاهی زمینه چهار گوش وهشت گوش و بیشتر زمینه مستطیل دارد وگاهی هم در کرانه های دریا تنها بصورت هواکشی در عکسی جهت وزش باد دریا بر فراز ساختمانها به چشم می خورد و چون توضیح انواع آن بی کمک نقشه و طرح میسر نیست، با نشان دادن چند طرح وعکس طرز کار هر یک تشریح می شود:
1- بادگیریهای چهارگوش وهشت گوش مناسب مناطقی است که جهت وزش بادهای مطبوع متنوع است وبخصوص در فصل گرما گاهی از شمال به جنوب و گاهی از شرق به مغرب باد خوش می وزد.
2- بادگیرهای مستطیل در مناطقی ساخته می شود که جهت وزش باد در تابستان از یکسو معمولا از شمال شرقی به جنوب غرب است و به همین جهت سطح نمای بزرگ بادگیر را درست مواجه با آن می سازند.
3- در آبادیهای کنار و درون کویر برای پرهیز از گزند گرد بادها وطوفانهای سنگین بادگیر را فقط مواجه با یک جهت یعنی شمال شرقی می سازند و جبه های دیگر آنرا می بندند. اینگونه بادگیرها بیشتر شبیه به خرطومی است که رو به جهت وزش نسیم کوهستان دارد، و برای راندن و پاییدن در برابر گرد باد، بام آن بصورت خرپشته ساخته شده است.
4- در خوزستان و کرانه های خلیج فارس بادگیر بصورت هواکشی خرطوم مانند بر بام ساختمان و پشت به دریا ساخته شده تا بیاری بادهای نسبتا ملایمی که از روی دریای پر جذر و مد بر می خیزد واز پنجره های کوهستان نزدیک به زمین بدرون خانه می آید هوای گرم و تموس و گرفته را براند. همین تعبیه در خارج از ایران و در کرانه های جنوبی دریای روم نیز معمول بوده که معمولا دیوار مشبکی در پیش خانه ها می ساخته اند تا باد دریا در راه وزش خود هوای درون خانه را به کام کشد وهوایی تازه جایگزین آن سازد. در بعضی از شهرها مانند تهران وکاشان بادگیر مضاعف در طرفین شاه نشینها ساخته می شده است. در اینگونه بادگیرها میله نخستنی کار بادگیرها، و میله دومی کار هواکش را انجام می دهد.
طرز کار بادگیر اصولا بر این پایه نهاده شده که از وزش باد برای کشاندن هوای خوش به دورن ساختمان و از عکس العمل نیروی آن یعنی مکش برای راندن هوای گرم و آلوده استفاده شود. شاید این توضیح لازم نباشد. که چون باد به مانع یا دیواره پره های درونی بادگیر برخورد ناچار به فرود آمدن می شود ولی عرض این نکته لازم است که شکافهای دیگر بادگیر که پشت به جهت وزش باد دارند هوای آلوده و گرم را بدست باد می سپارند و کار هواکش و دستگاه مکنده را انجام می دهند و هواکش های کرانه های خلیج فارس وهمچنین دیواره های مشبک در پیش بناهای سواحل جنوبی مدیترانه نیز عینا همین عمل را انجام می دهند.
کار بادگیر بخصوص در شهرهای گرم مرکزی و پیرامون کویر بقدری اساسی واز روی حساب بوده که به جرات می توان ادعا کرد علم وفن امروز هم، با همه پیشرفت وتوسعه ای که دارد نتوانسته وسیله ای بهتر جایگزین آن سازد.
نگارنده خود از کودکی بیا دارد که بادگیر هشت باغ دولت آباد یزد، فرش نمدین سنگینی را که گسترده بود لوله کرد و به درون خود کشیده تا کسی چندی، زیرا این بادگیرها در روزهای سوزان و گداخته تابستان ننشیند، امتیاز این وسیله فنی بسیار پرداخته را، در نمی یابد.
فهرست مطالب
گذری بر معماری گذشته ایران
موقعیت جغرافیایی شهرستان کاشان:
مسجد آقا بزرگ (کاشان)
مسجد
مدرسه
حجره
مدرس
گنبد
بادگیر مسجد ومدرسه آقا بزرگ کاشان
واحد
عنوان
مسجد و مدرسه آقا بزرگ کاشان
استاد محترم
گردآورندگان: