تارا فایل

پیشینه تحقیق ومبانی نظری تفکر استراتژیک


تفکر استراتژیک
2-2-1-1- ماهیت تفکر استراتژیک :
شکل(2-1). قابلیت تفکر استراتژیک
2-2-1-2- کارکرد تفکر استراتژیک :
2-2-1-3- خصوصیات یک متفکر استراتژیک :
1. آینده نگر بودن:
2. همفکری :
3. موفق بودن به شیوه متفاوت :
4. یافتن فرصتهای جدید:
5. 2-2-1-4- راههای تقویت تفکر استراتژیک :
.1توانمندی های عمومی خود را شناسایی و تقویت کنید.
1. القا و پرورش روحیه رقابت و برتری طلبی مطلوب در مدیران :
2. طراحی و برنامه ریزی استراتژیک در سازمان :
3. همیشه به فکر تحول و تغییر باشید :
4. 2-2-1-5- مفهوم و ماهیت شکل گیری تفکر استراتژیک :
5. 2-2-1-6- الگوی شماره 1: فرآیند شکل گیری تفکر استراتژیک :
6. شکل( 2-3 ) فرآیند شکل گیری تفکر استراتژیک
7. 2-2-1-7- ویژگیهای مدیران دارای تفکر استراتژیک :
8. – از ترکیب استعداد های مادی و معنوی سازمان سیرژی تولید می کنند:
9. – برای آینده فکر و برنامه ریزی می نمایند :
10. – دارای نگرش فلسفی قوی هستند :
11. – خلاق و کار آفرین هستند :
12. – دارای روحیه برتری طلبی هستند :
13. 2-2-1-8- عناصر تفکر استراتژیک :
14. 2-3-1- تحقیقات داخل کشور:
15. 2-3-1-1- طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی :
16. شکل (2-4 ) مدل ساختاری تفسیری عناصر تفکر استراتژیک
17. 2-3-1-2- مدل سازمانی برای تفکر راهبردی ( مطالعه تجربی)
18. 2-3-2- تحقیقات خارج ازکشور:
19. فهرست منابع
20.

تفکر استراتژیک
عبارت تفکر در بسیاری از موارد به اشتباه و برای اشاره به مفاهیمی مانند برنامه ریزی استراتژیک و یا مدیریت استراتژیک به کار برده شده است ( لیدکا1 ، 1998). از این رو لازم است تا این موارد به صورت مجزا بررسی شده و تفاوت های آنها مورد توجه قرار گیرد.
تفکر استراتژیک، فرآیندی خلاقانه و واگرا بوده ( هراکلئوس2، 1998) و با چشم انداز و دورنمای طراحی شده توسط رهبران سازمان مرتبط است. این امر مستلزم فراتر رفتن اندیشه مدیران از عملیات روزمره با هدف تمرکز بر قصدونیت استراتژیک بلند مدت مورد نظر برای کسب و کار است. تفکر استراتژیک فعالیت های چون گردآوری اطلاعات، تحلیل و بحث و تبادل نظر در خصوص شرایط حاکم بر سازمان ( ایرلی3،2006) و در شرکت های دارای فعالیت های متنوع، پاسخگویی به سوالات اساسی در مورد پورتفوی سازمان را شامل می شود ( نادلر4، 2004).
آبراهام تفکر استراتژیک را شناسایی استراتژی های قابل اطمینان و یا مدل های کسب و کاری می داند که به خلق ارزش برای مشتری منجر شوند. او معتقد است جستجو برای یافتن گزینه های استراتژیک مناسب، که معمولابه عنوان بخشی از فرآیند مدیریت استراتژیک انجام می گیرد، در واقع نتیجه عملی تفکر استراتژیک است (آبراهام5، 2005).
گرتس نیز نقش تفکر استراتژیک را تلاش برای نوآوری و تجسم آینده ای جدید و بسیار متفاوت برای سازمان می داند که ممکن است منجر به تعریف مجدد استراتژی های اصلی و یا حتی صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند شود (گرتس6،2002).
تفکر استراتژیک یک فرآیند مداوم است (بن7 وآبراهام، 2005) که هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به یک محیط پیچیده است( بن، 2005). این فرآیند تجزیه و تحلیل موقعیت و همچنین ترکیب خلاقانه نتایج تحلیل در قالب یک برنامه استراتژیک موفقیت آمیز را در بر می گیرد ( واقفی، 1998). در مقابل برنامه ریزی استراتژیک، غالبا برای اشاره به یک فرآیندتحلیلی و برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار می گیرد ( هراکلئوس8، 1998). برنامه ریزی استراتژیک به مجموعه مفاهیم، رویه ها و ابزارهای گفته می شود که جهت کمک به رهبران، مدیران و برنامه ریزان برای تفکر و اقدام استراتژیک طراحی شده اند. برنامه ریزی استراتژیک جایگزینی برای تفکر نیست (درلی9،2007) بلکه این دو در یک فرآیند دیالکتیک با یکدیگر تعامل بوده و هردو برای مدیریت استراتژیک اثر بخش ضروری به شمار می روند ( هراکلئوس، 1998). برنامه ریزی استراتژیک همانگونه که اشاره شد، مجموعه ای از تئوری ها و چهارچوب هایی است که به همراه ابزارها و تکنیک های تکمیلی برای کمک به مدیران برای تفکر، برنامه ریزی و اقدام استراتژیک طراحی شده اند(استانهوز10 و پمبرتون11، 2002). استراتژی های خلاقانه و منحصر به فرد که حاصل تفکر استراتژیک هستند باید از طریق تفکر همگرا و تحلیل یا به عبارت دیگر برنامه ریزی استراتژیک عملیاتی شود ( هراکلئوس، 1998) .

2-2-1-1- ماهیت تفکر استراتژیک :
"" تعریف"" ابزاری برای مفاهیم و رویکردهاست، ولی معرفی ""تفکر استراتژیک"" از طریق تعریف آن، کاری کم ثمر است. علت این امر، پیچیدگی مفهومی این رویکرد است. تعاریف متعددی که برای تفکر استراتژیک ارائه شده اند، هر یک به جنبه هایی از این رویکرد توجه داشته اند، هرچند هیچ یک تمامی ابعاد را در برندارد. درحالی که تفکر استراتژیک در عمل با فرآیندهای به هم پیوسته و مستمر ارتباط تنگاتنگی دارد. لیکن گاهی باید تفکر برکنش مقدم باشد و آن را هدایت نماید. در مواقع دیگر، در حین تغییرات غیر منتظره در محیط یا دقیقا بعد از وقوع تغییرات غیر قابل انتظار، کنش باید تفکر را دربرگیرد. در چینن شرایطی بهتر است به جای تعاریف، به ماهیت، ویژگی ها و کارکردهای تفکر استراتژیک پرداخته شود تلاش شود تا نمای صحیحی از این رویکرد تصویر گردد.

شکل(2-1). قابلیت تفکر استراتژیک
(پورصادق و یزدانی، 1390)

ماهیت تفکر استراتژیک نشانگر فهیم و بصیر شدن است. این بصیرت کمک می کند تا در شرایط پیچیده کسب و کار :
1. واقعیت های بازار و قواعد آن به درستی شناخته شود.ژ
2. ویژگی های جدید بازار زودتر از دیگران کشف گردد.
3. جهش های ( ناپیوستگی های) کسب و کار درک شود.
4. برای پاسخگویی به این شرایط، راهکارهای بدیع و ارزش آفرین خلق شود.
تفکر استراتژیک، مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف مورد نظر موثرند و چه عواملی موثر نیستند و چرا. چگونه عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ این بصیرت نسبت به عوامل تاثیر گذار در خلق ارزش، قدرت تشخیص ایجاد می کند. بدون این تشخیص، صرف منابع ( مادی و غیر مادی ) سازمان برای دستیابی به موفقیت، بی حاصل خواهد بود. " کن ایچی اومی" در کتاب "تفکر استراتژیست" اظهار می دارد: "اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هر قدر هم به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی وارد کنید سرانجام نتیجه ای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهد شد".

2-2-1-2- کارکرد تفکر استراتژیک :
کارکرد اصلی تفکر اندیشه گرایی استراتژیک، خلق چشم انداز است. چشم انداز سمت و سوی مطلوب برای حرکت سازمان را مشخص می کند. استراتژی در راستای چشم انداز شکل می گیرد و سازمان را به سوی آن به حرکت در می آورد . چشم انداز از تعامل عوامل موثر در کسب و کار و چگونگی پاسخگویی به آنها شکل می گیرد و همچنین به صورت یک آرمان مشترک، سازمان را یکپارچه و هم انگیزه می سازد. حاصل کار، خلق بالاترین ارزش برای مشتری، مزیت رقابتی برای سازمان و تمایز از رقباست(شکل 2-2).

شکل(2-2) کارکرد و پیامد تفکر استراتژیک
(پورصادق و یزدانی، 1390)

2-2-1-3- خصوصیات یک متفکر استراتژیک :
این خصیصه ها در چهار زمینه زیر معرفی می شود.
6. آینده نگر بودن:
یکی از روش های موثر برای آینده نگری، برنامه ریزی دقیق می باشد که احتیاج به امکانات، آموزش ها و نیل به یادگیری دارد . این روش به مدیران کمک می کند تا طرز فکر خود را مستقیما تغییر دهند ( اسچوارتز12، 1996 ).
7. همفکری :
همفکری عبارتست از به اشتراک گذاشتن تجربیات و محصولات – چه با مشتری و چه با شرکت های دیگر – یک شرکت و خط تولید آن هیچ گاه نباید از فکر کردن بایستد، همواره باید پویا و زنده ودر حال طراحی طرح های جدید برای محصولات جدید باشد.

8. موفق بودن به شیوه متفاوت :
متفاوت بازی کردن، یکی از نکات مهم برای موفقیت شرکت می باشد. اگر رقبا برای بدست آوردن سود یک روند یا یک پروژه را طی کنند، شرکت باید از یک محصول جدید و یا یک آگهی تبلیغاتی متفاوت و موثر نتیجه بگیرد.
9. یافتن فرصتهای جدید:
بسیاری از پیشنهادها برای محصولات جدید با سوال درباره جزئیات اطلاعات و یا احتیاجات جدید مشتری ها شکل می گیرد. افزایش حمایت مورد نیاز در هر مرحله از پیشرفت، مثل تخصیص وقت بیشتر در پروژه های شغلی جدید برای به راه انداختن خط تولید جدید، موثر می باشد( کلیتون13 و دارل14،2002 ).

2-2-1-4- راههای تقویت تفکر استراتژیک :
برای تقویت تفکر استراتژیک راه کارهای زیادی وجود دارد که برای راهنمایی و کمک به تقویت آن راه های زیر توصیه می شود :
21. توانمندی های عمومی خود را شناسایی و تقویت کنید.
تفکر استراتژیک بایستی از دل مجموعه توامندی های فرد شکل بگیرد. هر فردی زمینه مجهز شدن به تفکر استراتژیک را دارد منتهی بایستی در شناخت و تقویت ظرفیت ها و استعدادهای استفاده نشده تلاش نماید تا بتواند آنها را پرورش و به کار گیرد. تقویت زمینه های زیر در مدیران می تواند به تقویت تفکر استراتژیک آن ها کمک کند .
الف- طرز تفکر با ابعاد زیر:
– اشتغال ذهنی نسبی به مسایل برون سازمانی در مقابل درون سازمانی
– جهت گیری زمانی در نگرش به گذشته در مقابل آینده
– گرایش به خطر پذیری
– الگوی جهان بینی شخص مدیر( که اگر نیاز به تغییر دارد در آن تغییر ایجاد شود)
– ارزش های مدیر، معیار ومدل های شخصی او ( که تجدید نظر در آن ها می تواند به تفکر استراتژیک کمک کند)
ب- صلاحیت با ابعاد زیر:
– استعداد ها و شخصیت مدیر
– مهارت های حل مسئله ( مشکل گشایی)
– سبک و مهارت های رهبری ( سیاسی، حمایتی، انگیزشی، شخصیتی).
– آگاهی درباره موسسه ومحیط.
22. القا و پرورش روحیه رقابت و برتری طلبی مطلوب در مدیران :
یکی از راههایی که مدیران را به سمت تفکر استراتژیک می کشاند تقویت برتری طلبی در آنهاست. وقتی این خصیصه در مدیران تقویت شد برای پیشی گرفتن از دیگران به تفکر رقابت جویانه می پردازند. در زمینه رقابت ولایمیر پیتولیک و ننیاهاتوافی می نویسید: مدیران ژاپنی درچنان جو رقابتی پرورش می یابند که رفته رفته در اعماق اقدامات و تصمیمات آنان نفوذ می کند، فعالیت های موسسه پیوسته در ارتباط با تاثیر آن بر رقبای عمده اش باز شکافی می شوند( براین کوبین، 1373)
بطور کلی به طرق زیر می توان روحیه برتری طلبی را در مدیران تقویت نمود:
– تحلیل و تبیین تغییرات جهانی برای مدیران.
– منعکس نمودن تحولات ملی و منطقه به مدیران.
– انعکاس موفقیت ها حتی جزیی به مدیران و تشویق آنها.
– القای خود باوری به مدیران.

23. طراحی و برنامه ریزی استراتژیک در سازمان :
برنامه ریزی از جمله فرآیندهایی است که تفکر انسان را هدایت می کنند به عنوان یکی از راه کارهای ایجاد و تقویت تفکر استراتژیک می توان از آن گرفت. جهت اجرای برنامه ریزی استراتژیک، مدیران و کارکنان سازمان مجبورند به تکفر مجهز شوند و اساسا ماهیت برنامه ریزی استراتژیک تفکر ساز می باشد. برنامه ریزی استراتژیک کمک های زیر را به مدیران و کارکنان سازمان می نماید.
– تفکر و اندیشیدن به شکل استراتژیک.
– تشخیص جهت گیری آینده.
– اتخاذ تصمیمات امروز، در پرتو نتایج و بازتاب های آینده تصمیمات.
– تدوین و توسعه مبنایی جامع و قابل دفاع برای تصمیم گیری.
– بهبود عملکرد
– برخورد موثر با محیطی که باتغییرات سریع مواجه می باشد ( برایسون، 73)

24. همیشه به فکر تحول و تغییر باشید :
ایجاد تغییرات حتی جزیی وقتی با موفقیت انجام شود و شما آثار آن را دیدید. عدم اطمینان، نگرانی و ابهام وضعیت های آینده کم می شود. بنابراین برای تغییرات بزرگ تر و اساسی تر فکر نموده و آماده می شوید و در نتیجه به تفکر استراتژیک مجهز می شوید . این امر از شما رهبران تحول گرا می سازد رهبران تحول گرا پیروان خود را ترغیب می کنند که به خاطر سازمان از علایق خود بگذرند وقادرند نفوذی عمیق بر پیروان خود داشته باشند ( غلامی، 1385، ص36).
به طور کلی برای این که مجهز به تفکر استراتژیک شوید کارهای زیر را به طور مشخص دنبال کنید.
– همیشه به دنبال شناسایی مشکلات زندگی و سازمان خود باشید.
– از تمرکز روی که مساله یا کار تا حل آن استقبال کنید.
– در مقابل حوادث واکنش مناسب نشان دهید.

– فکر خود را عملی کنید( سلطانی، 1375، ص99)
– همیشه به فکر بهبود اوضاع باشید.
– بدون جهت در مقابل افکار نو دیگران مقاومت نکنید.

2-2-1-5- مفهوم و ماهیت شکل گیری تفکر استراتژیک :
برای تبدیل شدن به سبک استراتژیست کارآمد، تمرین و ممارست در تفکر استراتژیک ضروری است، و این باید به یک برنامه منظم روزمره، تبدیل شود. نمی توان در شرایط عادی آن را درکناری به صورت آماده نگاه داری کرده در شرایط اضطراری به کارگرفت چیزی به نام استراتژی های حاضر و آماده که بتوان آن ها را ازیک فروشگاه خریداری کرد وجود ندارد. تدوین استراتژی به بیان ساده گسترش منطقی فرآیند فکری عادی خودمان است. این شیوه مبتنی بر یک فلسفه دورنگری است در یک مفهوم بسیار واقعی تفکر استراتژیک بیان دیدگاهها نسبت به زندگی است همانند هر فعالیت خلاقانه دیگر، زمانی می توان از ابزار تفکر استراتژیک انتظار توفیق بیشتر داشت که اصول علمی خاص را در ذهن داشته و از پاره ای کاستی ها و نارسایی هانیز آگاهانه بپرهیزیم( عسگریان حقیقی، 1371، ص72) استراتژی های موفق در زمینه کسب و کار تنها حاصل تحلیل های کارشناسانه قوی نبوده بلکه نتیجه وجود شرایط خاص فکری ذهنی هستند این بدان معنی نیست که استراتژیست تحلیل مسایل را انکار می کند بلکه تاکید برآن است که تحلیل مسایل نقطه شروع بسیار مهم و تعیین کننده ای برای تفکر استراتژیک است و بدون تجزیه و تحلیل مسایل، تفکر و خلاقیت سازنده کمتر وجود دارد. تفکر استراتژیک مستلزم صرف وقت، بینش، صبر و فداکاری است ولی در بلند مدت سود زیادی دارد. تاکید بر این نکته ضروری است که داشتن تفکر استراتژیک منحصر به اجرای چند قدم ساده نیست تفکر استراتژیک بدین معنی است که بتوان عوامل موثر بر سازمان را دید و ازآینده مبهم و نامطمئن با ملاحظه وابستگی عوامل راه حل های مسایل را استنباط نمود . این توانایی چیزی بیشتر از آگاهی از روندهای مهم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فن آوری است، مدیرانی که تفکر استراتژیک دارند قادرند سازمان خود را در پرتو روندها و رویدادهای گوناگون و روزافزون این دنیای در حال تغییر ببینندو همبستگی های عوامل اساسی و مهم را تشخیص دهند ( ایران نژاد پاریزی، 1373، ص19) . تفکر استراتژیک پدیده چند بعدی است که از تعامل عوامل تشکیل دهنده آن تفکر مناسب و کار آفرین استراتژیک به وجود می آیند . تفکر استراتژیک " پیش بینی آینده " نیست بلکه تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصت هایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند . تفکر استراتژیک در مقابل قواعد ساده و عمیق ظاهر می شود. این قواعد مدل ذهنی خاصی را ایجاد کرده و مبنای تصمیم گیری های روزانه تا جهت گیری کلی سازمان خواهد بود. هنری مینزبرگ تفکر استراتژیک را یک نمای یکپارچه از کسب و کار توصیف می کند ( غفاریان و علی احمدی، 1382، ص 35).
متینبرگ (1994) تمایز آشکاری بین تفکر استرتژیک و برنامه ریزی استراتژیک قایل است از دید وی برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه و تحلیل تمرکز داشته و با تعیین و فرموله کردن استراتژی های موجود سرو کار دارد . درحالی که تفکر استراتژیک بر ترکیب تاکید دارد و با استفاده از شهود و خلاقیت یک نگرش منسجم از موسسه ایجاد می کند (هراکلوس15،1998) با مقایسه یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای بین برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک تفاوت قایل شده است از دیدگاه وی اولی یعنی یادگیری تک حلقه ای مشابه برنامه ریزی استراتژیک و دومی یعنی یادگیری دو حلقه ای مشابه تفکر استراتژیک است. ( آقازاده، 1383،ص18)، استراتژیست های اثر بخش دارای تفکر استراتژیک قوی بوده و وضعیت موجود را در بستر مقاصد مورد نظر نگاه می کنند. نشان دادن واکنش های مثبت و سازننده در برابر مشکلات، الهام بخش بودن و ایجاد انگیزه در افراد و مهارت در برقراری ارتباط از جمله ویژگیهای تفکر استراتژیک است ( علیمیرزایی، 1384، ص 7) .
تفکر به صورت عام و تفکر استراتژیک به طور خاص یک فرآیند است که بایستی زمینه شکل گیری و پرورش آن فراهم شود. در شکل گیری تفکر استراتژیک عوامل مختلفی دخیل هستند آنچه بیشتر مورد تاکید است نحوه شکل گیری تفکر استراتژیک می باشد که در الگوی شماره 1 فرآیند شکل گیری تفکر استراتژیک نشان داده شده است ( سلطانی، 1384).

2-2-1-6- الگوی شماره 1: فرآیند شکل گیری تفکر استراتژیک :

شکل( 2-3 ) فرآیند شکل گیری تفکر استراتژیک
همانطور که در الگوی شماره (1) آمده است سنگ بنای ایجاد تفکر استراتژیک احساس نیاز است، تا زمانی که در سازمان با تمام وجود نیاز به تفکر استراتژیک احساس نشود صحبت و توجیه راجع به تفکر استراتژیک بی معناو مفهوم است. وقتی نیاز به تفکر استراتژیک احساس و همه گیر شد عوامل اصلی تفکر استراتژیک شکل می گیرد. نقطه شروع تفکر استراتژیک تقویت درک شهودی مدیران و کارکنان است که به دنبال آن کیفیت های آینده نگری، کل گرایی، تغییر و نوآوری تقویت و بر اثر تعامل آن تفکر استراتژیک در سازمان استقرار یافته و از مواهب آن سازمان و کارکنان بهره می گیرند.

2-2-1-7- ویژگیهای مدیران دارای تفکر استراتژیک :
به طور کلی ویژگی های مدیران دارای تفکر استراتژیک را می توان در موارد زیر خلاصه نمود :
– از ترکیب استعداد های مادی و معنوی سازمان سیرژی تولید می کنند:
مدیر دارای تفکر استراتژیک تا آن جا که امکان پذیر است از هم نیروزایی استفاده می کند هم نیروزایی بازار، هزینه ها، فن آوری و مدیریت، در تفکر استراتژیک و سلامت سازمان نقش دارند ( ایران نژاد پاریزی، 1373، ص19).
در سایه تفکر استراتژی سینرژی نه تنها زمان انجام دادن کار به نسبت تعداد کسانی که کار می کند کاهش می یابد بلکه اثرات بهبود کیفیت کار شرکت کنندگان در یک کار یا یک طرح را با بهتر سازمان دادن و بارور ساختن اندیشه های آن تامین می کند. سینرژی در هر صورت بستگی به هدف و مقصد مشترک دارد. اگر این توافق در کار نباشد دو نفر ممکن است در ساعت مشخصی کاری را انجام دهند یا درواقع هیچگاه آن را به پایان نرسانند ( لاکت، 1373، ص208). به عبارت دیگر هم نیروزایی (سینرژی) را می توان به زبان ریاضی چنین نشان داد 5> 2+2 یعنی کل بزرگتر از مجموع اجزا آن است ( ایران نژاد پالیزی، 1373، ص19) . تفکر استراتژیک می تواند سینرژی را در ابعاد زیر در سازمان ایجاد نماید :
الف. سینرژی در وجدان کار
ب. سینرژی در مدیریت
ج. سینرژی در اخلاق
د. سینرژی در احساس تعلق سازمانی
ه. سینرژی در صرفه جویی
و. سینرژی در تفکر
ز. سینرژی در ضابطه گرایی و …
به طور کلی مشخصات مدیران دارای تفکر استراتژی در بعد سینرژی عبارتند از:
1. توانایی ترکیب افکار گوناگون و پراکنده در آن ها بالاست.
2. برای عوامل مختلف سازمان اهمیت در خور شانشان قایلند.
3. مبنای قضاوت و تفکر آنان روابط منطقی و کلی سازمان و نه روابط شخصی و جزیی است.
4. در ایجاد هدف مشترک بسیار موفقند.
5. قدرت مدل سازی و تئوری پردازی آن ها بسیار قوی است.
6. جهانی فکرنموده و ملی عمل می کنند.

– برای آینده فکر و برنامه ریزی می نمایند :
مدیر دارای تفکر استراتژیک از زمان گذشته و حال برای پیش بینی آینده استفاده و عمدتا توانمندی های فکری و ذهنی خود را صرف برنامه ریزی برای آینده می نماید.
هدف از آینده نگری محاسبه یا پیش گویی برخی از رویدادها با شرایط آتی است و به مدیر کمک می کند تا شرایط آینده را به خوبی درک کند و برای مشکلات آینده چاره اندیشی نماید. آینده نگری علم و هنری است که با استفاده از اطلاعات تاریخی و شیوه های کمی و کیفی، آینده را مورد تحلیل قرار می دهد ( طیبی، 1373،ص 42) که این فراگرد در مدیران دارای تفکر استراتژیک روندهای ناپیدای محیط، که تصویر آینده را نسبت به گذشته دگرگون خواهد کرد، مهارت دارند( انسف، 1375،ص127) . این مهارت منجر به تدوین راهبردهای رقابتی خواهد شد وتحلیل رقابتی را به دنبال دارد چنین تحلیلی، چارچوب جامعی از تکنیک های تحلیلی ارایه می دهد تا به شرکت این توان را بدهد که صنعت مورد فعالیتش را به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، سپس پیشرفت آن را در آینده پیش بینی کند ( بینش، 1384، ص56) .
به طور کلی ویژگی های مدیران دارای تفکر استراتژیک در بعد آینده نگری عبارتند از:
1. ازحدس علمی و عالمانه برای پیش بینی آینده به خوبی بهره می گیرند.
2. مسایل گذشته و حال را مبنای برنامه ریزی و پیش بینی آینده قرار می دهند.
3. چشم اندازهای آینده را به خوبی به تصویر می کشند.
4. همیشه یک سروگردن از بقیه جلوتر حرکت می کنند.
5. در پیش بینی آینده دارای سرعت، دقت و واقع بینی قوی هستند.
6. نه تنها آینده را پیش بینی می کنند بلکه آینده را می آفرینند.
7. بین آینده و گذشته تفاوت قایلند.
8. درون و برون سازمان را در آینده های دور به هم گره می زنند.
9. در رقابت پیشتاز و پیشرو هستند.

– دارای نگرش فلسفی قوی هستند :
مدیرانی که دارای تفکر استراتژیک هستند از بینش فلسفی جهت تحقق آرمان بلند مدت کمک و بهره فراوان می برند زیرا مدیران فیلسوف مدیرانی هستند که در کار و تجارت و اداره امور سازمانشان دارای آرمان هایی فراتر از سود و اهداف مادی هستند. برای مدیران فیلسوف، مدیریت محیط کار سنگری برای تحقق اهداف، رسالت ها و فلسفه های الهی انسانی و اجتماعی آن هاست . مدیران و فیلسوفان کسانی هستند که در اداره اموریک سازمان اولا اهدافی انسانی اجتماعی و اقتصادی دارند و بخش اقتصادی آن در جهت اهداف انسانی و اجتماعی است و ثانیا در فرآیند مدیریت امور، شیوه رهبری انسان ها را اتخاذ می کنند و با رشد و پرورش انسانها از طریق آنها سازمان را به طرف اهداف تعیین شده از هر نوع هدایت می کنند( کاشانی،1375، ص16) .
به طور کلی مشخصات مدیران دارای تفکر استراتژیک در بعد نگرش فلسفی عبارتند از :
1. در امور سازمان بین احساس و منطق تعادل معقولی برقرار می کنند.
2. به انسانها خوش بین هستند.
3. افراد آرمان گرایی هستند.
4. هم خودشان و هم سازمانشان دارای رسالت هستند.
5. قبل از این که صحبت کنند با جان و دل می شنوند.
6. قدرت تلفیق نظر و عمل در آنها بسیار بالاست.
7. نادیده ها را در سازمان به خوبی دیده و از آنها در جهت منافع سازمان استفاده می کند( انگیزه، عشق، وفاداری و…)
8. در تحمل نظرات دیگران بسیار صبور بوده و دارای سعه صدر هستند.

– خلاق و کار آفرین هستند :
مدیرانی که دارای تفکر استراتژیک هستند دایما افکار و اندیشه های جدید را در سازمان جای و کاربری می نمایند و از این بابت می توانند سازمان را سرپانگه داشته تا بهتر بتوانند در دنیای پر رقابت ادامه حیات بدهند. در ابتدای هر کار و فعالیت نو آور، خلاق و کار آفرین همیشه نوعی دید بلند مدت و عمیق وجود دارد و این در هر نوع فعالیت بازسازی، نو سازی و سازندگی زندگی کاری یا انسانی و سازمانی دیده می شود. هر مدیر کار آفرین که ادعای توانمندی استراتژیکی دارد باید بتوانند این دید را درچند جمله بگوید یا بنویسد ( هینتر هوبر، 1371،ص104) . مدیران دارای تفکر استراتژیک دایما استراتژی تولید می کنند و هر استراتژی یک نوآوری است که نتیجه تصورات یک فرد است، چه به صورت مقاصدی برای نظم بخشیدن به یک رفتار پیش از وقوع آن، و چه به صورت الگوهای قیاسی برای توصیف رفتاری که از پیش رخ داده است ( براین کوبین و دیگران،1373، ص42).
به طور کلی مشخصات مدیران دارای تفکر استراتژیک در بعد خلاقیت و کارآفرینی عبارتند از :
1. دارای ژرف نگری در مسایل و پدیده ها و موضوعات هستند.
2. دارای روحیه کنجکاوی قوی می باشند.
3. به جای حل مشکل مساله یاب هستند.
4. دارای تفکر علمی و منطقی هستند.
5. دارای جسارت در بیان نظر و عقیده خود هستند.
6. موضوعات نو برای آن ها لذت بخش است.
7. از مطالعه مطالب و موضوعات جدید و نو لذت می برند.
8. دارای نیروی تخیل خلاق هستند.
9. تفکر قبل از عمل برای آن ها عادت شده است.
– دارای روحیه برتری طلبی هستند :
مدیران دارای تفکر استراتژیک در زمینه های مختلف هم از نظر شخصی و هم از نظر سازمانی برتری طلب هستند یعنی از نظر شخصی خواستار پیشرفت و ترقی بوده و همواره چالش های برتری طلبی را برای خود و سازمان خود رقم می زنند . مدیران دارای تفکر نقش و جایگاهی که سازمان برای خود قایل است برمی گردد. فرهنگ حفظ بقاء سازمان و (افراد) را در برخورد با محیط خود محافظه کار و منفعل می سازد. در مقابل روحیه بهترین بودن منجر به تلاشی جسورانه در تعقیب خواسته های سازمان می شود. فرهنگ کسب برتری زاییده ایده و ترغیب دایمی تفکر بهتر بودن است و این خود مبتنی بر توسعه قابلیت نوآوری و خلق راه حل های نوین در برخورد با مسایل سازمان می باشد ( کیانی، 1373، ص17).
به طور کلی ویژگی مدیران دارای تفکر استراتژیک در بعد برتری طلبی عبارتند از :
1. از رقابت با دیگران لذت می برند.
2. به رشد حرفه ای خود اهمیت زیادی می دهد.
3. در پی کسب سود بیشتر برای سازمان خود هستند.
4. فعال و پر کار هستند.
5. دایما به بهتر بودن و شدن فکر می کنند.
6. همیشه وضع موجود را نامطلوب می دانند.

2-2-1-8- عناصر تفکر استراتژیک :
ناپیر16 و آلبرت17 سه جنبه برای تفکر استراتژیک قائل هستند :
الف- گستردگی حوزه مورد توجه فرد به هنگام تفکر در خصوص مسائل سازمانی.
ب – افق زمانی در تصمیمات.
پ- افراد کلیدی که در سازمان از قابلیت تفکر استراتژیک بهره مند هستند و همچنین میزان استفاده آنها از سیستم های رسمی برنامه ریزی ( ناپیر و آلبرت، 1990).
گراتس معتقد است که عناصر تفکر در سمت راست مغز، ازجمله خلاقیت، جستجوگری و کارآفرینی، اجزاء طراحی استراتژی و یا به عبارتی تفکر استراتژیک هستند (گراتس18، 2002).
آکور و انگلیست در تحقیق خود تفکر استراتژیک را با استفاده از عناصری چون آگاهی نسبت به صنعت و رقبا، نقد خود، آگاهی نسبت به مشکلات اصلی شرکت و یادگیری از تجربیات گذشته تعریف می کنند( آکور19 و انگلست20، 2006). محققان مذکور همگی تفکر استراتژیک و عناصر آن را در سطح فردی مطالعه نموده اند، اما گروهی دیگر از محققان در کنار عناصر سطح فردی بستر و محیط سازمان را نیز مورد توجه قرار داده اند. اگر چه گروه اخیر نیز بیشتر بر عناصر سطح فردی تاکید داشته اند.
به عنوان مثال لیدکا، پنچ عامل را بعنوان مشخصه تفکر استراتژیک بر می شمارد . این عوامل عبارتند از دیدگاه سیستمی، تمرکز بر قصد ونیت استراتژیک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در طول زمان و تفکر فرضیه محور . او همچنین اشاره می کند اگر چه تفکر استراتژیک از افراد آغاز می شود اما افراد به این منظور نیازمند بهره مندی از بستر سازمانی حامی تفکر و گفتمان استراتژیک در فضای سازمان هستند (لیدکا،1998).
بن معتقد است درک مفهوم تفکر استراتژیک نیازمند رویکرد دوگانه است که از یک سو ویژگی های فرد دارای قابلیت تفکر استراتژیک را شناسایی کرده و از سوی دیگر فرآیندها و بسترهای سازمانی حاکم بر فرد را مورد بررسی قرار دهد ( بن21، 2001). او در تحقیقات بعدی خود سطح سومی را نیز با هدف بررسی تعاملات گروهی موثر بر تفکر استراتژیک، در نظر می گیرد.

جدول )2-3( عوامل تفکر استراتژیک
سطح فردی
ابعاد
نام نظریه پرداز
شاخص
گستردگی تفکرحوزه تفکرسیستمی /
دیدگاه سیستمی
ناپیروآلبرت ( 1990 )
لیدکا ( 1998 )
بن ( 2005 )
– توجه به کل به جای اجزا ( ناپیر و آلبرت، 1990)
– توجه به زنجیره کامل ارزش آفرینی ودرک تعاملات میان اجزاء آن
– شناسایی نقش فرددرسیستم های بزرگترودرک تاثیررفتاراوبرخروجی های
– توجه به روابط عمومی درون سیستم
– توجه به میان استراتژی های سطح شرکت، واحدکسب وکارو وظیفه ای بایکدیگر، بامحیط خارجی وباتصمیم گیری های روزمره
– توجه به ارتباطات میان واحدها و وظایف سازمانی
– تفکرفرآیندی (لیدکا، 1998)
– تغییرنگرش به سازمان بعنوان مجموعه ای ازاجزاء غیرمرتبط رقیب برای کسب منابع به یک سیستم جامع متشکل ازاجزاء مرتبط
– درک پویایی های محیط داخلی وخارجی سازمان
– درک چونگی قرارگرفتن سازمان ها در درون سیستم های بزرگ وپیچیده مانندبازراها، صنایع وملت ها ( بن،2001)
تمرکزبرقصد ونیت استراتژیک / ترسیم
چشم انداز

خلاقیت
ناپیروآلبرت ( 1990 )
لیدکا ( 1998 )
بن ( 2005 )
بن ( 2001 )
کالینزوهمکاران( 2000 )

بن (2005 )
بن ( 2001 )
گرتس ( 2002 )
– علاقمندی به صرف نظــرازمنابع کوتاه مدت برای دستیابی به نتایج بلندمدت تر (گرتس،2002)
– تجسم هدف وآینده مطلوب سازمانی
– کشف قلمرهای جدیدرقابتی
– تعیین اهداف ارزشمند ازدید کارکنان ( لیدکا، 1998)
– تعیین وتبیین وضعیت آتی فرآیندهای اصی سازمان (بن، 2001) و (بن، 2005)
– خلق چشم اندازمشترک برگرفته ازارزیابی های داخلی وخارجی
– تعیین وضعیت آتی فرآیندهای اصلی سازمان (کولین، 2000)

– توانایی راه حل های جایگزین متعددبرای یک مساله
– قابلیت ترکیب وکنارهم قراردادن ایده های موجودبه صورت های جدید
– توسعه راه حل های خلاقانه ومنحصربه فردجهت دستیابی به مزیت رقابت(بن، 2005)
– توانایی بازنگری مدل های شناختی وبه چالش کشیدن مفروضات و باورهای اصلی(بن،2001)
– تفکرجانبی وشهودی
– یافتن همزمان راه حل های متعددبرای مشکلات( گرتز،2002)

سطح فردی
ابعاد
نام نظریه پرداز
شاخص
تفکردرطول زمان / افق زمانی تصمیمات

استفاده هوشمندازفرصت ها

تفکرفرضیه محور /
دیدگاه سیستمی

تنوع درالگوهای ذهنی پردازش اطلاعات
لیدکا ( 1998 )
آکوروانگلیست ( 2006 )
ناپیروآلبرت ( 1990 )

لیدکا ( 1998 )

لیدکا ( 1998 )

بن ( 2005 )

– توانایی انتخاب وبکارگیری الگوهای مناسب ازتاریخچه سازمان وسایرسازمان ها
– برقراری ارتباط میان گذشته، حال وآینده
– شناسایی الگوهای تکرارشونده در وقایع
– بهره گیری ازوقایع گذشته برای پیش بینی آینده ( لیدکا، 1998)
– استفاده ازدانش گذشته جهت یافتن مدل های مناسب برای اتخاذتصمیمات فعلی(نپر،1990)

– بازنگری استراتژیهای برنامه ریزی شده وطرح گزینه های استراتژیک جدیددرمواجهه باشرایط جدیدمحیطی (لیدکا،1998)

– توانایی طــرح فرضیات خوب درمــورد محــیط کسب وکاروآزمون اثربخش آنها (لیدکا،1998)

– استفاده ازمفاهیم شناختی ( تصاویر، چارچوبها، نقشه های ذهنی و … ) برای مفهوم سازی ودرک اطلاعات بعضاً متضاد (بن،2005)

هوشیاری محیطـی

– درک محیط داخلی وخارجی سازمان ( لیدکا، 1998)
– شناسایی موضوعات استراتژیک سازمان
– ارزیابی محیط داخلی وخارجی سازمان ( کولین،2000)
– سازمان با ابهام و پیچیدگی جهت تفسیر و ارزیابی وقایع
– توجه به فرصت های خارجی ( گرتز،2002)
– هوشیاری نسبت به صنعت و رقبا
– هوشیاری نسبت به نقاط قوت وفرصت ها
– آگاهی ازحوزه های اصلی که سازمان درآنهادچارمشکل است
– درک اولویت های استراتژیک مدیریت ارشد ( آکور،2006)

سطح گروهی
ابعاد
نام نظریه پرداز
شاخص
تنوع مرتبط با شغل
تعارض مرتبط با وظیفه
تعارض رابطه ای

بن ( 2005 )
بن ( 2005 )
بن ( 2005 )

– دارابودن تجربیات، مهارت ها ودیدگاههای مختلف درارتباط با فعالیت شناختی شغل
– ابرازاختلاف نظردرخصوص محتوا واهداف وظایف شغلی (بن، 2001)
– وجودعدم انطباق ومشاجرات مفردی میان اعضاء گروه (بن،2005)

سطح سازمانی
ابعاد
نام نظریه پرداز
شاخص
فرهنگ سازمانـی

مشارکت مدیریت میانی

ساختارسازمانی ارگانیک / طراحی سازمانی

فرآیندها وسیستمها

بن ( 2005 )
ناپیروآلبرت ( 1990 )

بن ( 2005 )
کالینزوهمکاران (2000 )
بن ( 2001 )

بن ( 2005 )
آکوروانگلیست ( 2006 )
– ایجادوحفظ فرهنگ سازمانی پشتیبان رفتاراثربخش واخلاقی (کولین،2000)
– فضای کاری آکنده از روحیه مثبت اندیشی، صراحت وصداقت
– ایجادفرهنگ همسو باخلاقیت وتغییر (بن،2001)

– مشارکت مدیریت مبانی (بن،2005)
– تعیین فردی که وظیفه اصلی تفکراستراتژیک رادرسازمان برعهده دارد (نپر،1990)

– ساختارسازمانی ارگانیک (بن،2005)
– توجه به نیازمندی های استراتژیک وعملیاتی جهـت طــراحی ساختارمناسب (کولین،2000)
– طراحی ساختارسازمانی مشوق تغییروبهبود(بن،2001)

– طراحی فرآیندها ومکانیزم های مشوق تغییروبهبود(بن،2001)
– سیستم های جبران خدمت وپاداش شامل معیارهای بلندمدت کیفی(بن،2005)
– تصمیم گیری ازطریق فرآیندها منعطف واثربخش (آکور،2006)

2-3-1- تحقیقات داخل کشور:
2-3-1-1- طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی :
مشبکی و خزاعی (1387) تحقیقی با عنوان طراحی مدل عناصر تفکر استرات‍ژیک در سازمان های ایرانی انجام دادند و نتایج تحقیقات آنها شناسایی عناصر تفکر استراتژیک و روابط میان آنها با بهره گیری از مدل سازی ساختاری تفسیری، طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک می باشد.
هدف این تحقیق تعیین عناصر تفکر استراتژیک در سازمانهای ایرانی و همچنین شناسایی روابط و تعاملات موجود میان عناصر مذکور است. شناسایی عناصر تفکر استراتژیک و تعیین روابط متقابل و تعاملات آنها از طریق بررسی ادبیات موضوع و نظرات خبرگان انجام شده است . نتایج با بهره گیری از متدولوژی مدل سازی ساختاری تفسیری ( Interpretive Structural Modeling) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در قالب یک مدل ارائه شده است. در این مدل عناصر تفکر استراتژیک، در چهار سطح و بر اساس میزان وابستگی و همچنین قدرت پیش برندگی آنها در ارتباط با سایر عوامل، دسته بندی شده اند. عناصر که در سطح بالاتر قرار دارند دارای ماهیت پیرو بوده و عناصری که در سطوح پائین تر قرار دارند دارای قدرت پیش برندگی بیشتر هستند. مدل ارائه شده مبنایی جهت ارزیابی ظرفیت تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی فراهم نموده و همچنین از طریق سطح بندی عواملی می تواند در تصمیم گیری های مدیریتی در خصوص اولویت بندی اقدامات بهبود و آموزش های سازمانی می تواند بسیار راه گشا بوده و منجر به اثر بخشی بیشتر سرمایه گذاری های ملموس و غیر ملموس سازمان ها گردد. در این مقاله ضمن بازنگری و دسته بندی عوامل مطرح شده در تحقیقات پیشین دو عامل هوشیاری محیطی و فرهنگ سازمانی مشوق رفتار اثر بخش و اخلاقی، روحیه مثبت اندیشی و همچنین صراحت و صداقت به مجموعه عوامل پیشین افزوده شده است همچنین تعاملات و روابط میان عناصر تفکر استراتژیک در قالب یک مدل تشریح شده است. مجموعه مطالب برشمرده شده در تحقیقات پیشین در خصوص عناصر تفکر استراتژیک در قالب 13 عامل دسته بندی گردیده همچنین به تشخیص خبرگان، افزودن دو عامل هوشیاری محیطی و فرهنگ سازمانی، به فهرست عناصر موثر بر تفکر استراتژیک، لازم تشخیص داده شد. عوامل مذکور در تحقیقات پیشین به عنوان عوامل مجزا مطرح نشده بودند.
مدل نهایی عناصر تفکر استراتژیک شامل سلسله مراتب قرار گرفتن عوامل نسبت به یکدیگر و روابط میان آنها در شکل 2-5 نشان داده شده است.

شکل (2-4 ) مدل ساختاری تفسیری عناصر تفکر استراتژیک

2-3-1-2- مدل سازمانی برای تفکر راهبردی ( مطالعه تجربی)
رحمانسرشت و کفچه (1387) در تحقیقی باعنوان مدلی سازمانی برای تفکر راهبردی (مطالعه تجربی)، مدلی از تفکر راهبردی در سطح سازمانی ارائه و آزمایش کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که تفکر راهبردی بر عملکرد سازمان اثرگذاری قابل توجهی دارد و از لحاظ آماری این اثرگذاری معنی دار است. به نوبه خود، تفکر راهبردی نیز متاثر ازعوامل فردی، عوامل گروهی و عوامل سازمانی می باشد. این مدل، بیانگر مشارکت افراد گوناگون در سطوح سازمانی در فرآیند تفکر راهبردی و عوامل گوناگون اثر گذار بر این سطح از مشارکت است . مدل مفهومی تحقیق حاضر به شکل زیر است.
عوامل زمینه ای

2-3-1-3- ناظمی، مرتضوی و جعفریان (1389) در تحقیقی با عنوان ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد که در آن عملکرد بعنوان شاخص موفقیت شرکت هادر نظر گرفته شده و همچنین تاثیر تعدیل کنندگی متغیر یادگیری سازمانی بر ارتباط بین تفکر استراتژیک و عملکرد می پردازند و به این نتیجه می رسند که بین تفکر استراتژیک و عملکرد در شرکت های مورد بررسی ارتباط مستقیم وجود دارد اما یادگیری سازمانی رابطه بین تفکراستراتژیک و عملکرد را تعدیل نمی کند. آن ها در اولین قدم، مدل جامعی برای تفکر راهبردی استنتاج و طراحی کردند و سپس با روش پیمایشی / تحلیلی آزمون نمودند

شکل 2-6 مدل پیشنهادی برای تفکر راهبردی با متغیر تعدیلگر یادگیری سازمانی
برای محاسبه شاخص عملکرد ( متغیر وابسته) از داده های ثانویه ( صورتهای مالی سالیانه موجود در بورس) و برای محاسبه نرخ بازده دارئیها، از داده های دو سال آخر صورتهای مالی موجود در بورس، (سالهای 1385و 1384) استفاده شده و از طریق میانگین حسابی نرخ نهایی مورد محاسبه قرارگرفته است.
2-3-1-4- پورصادق و یزدانی (1390)در تحقیقی با عنوان تاثیر قابلیت تفکر استرات‍ژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط در استان آذربایجان شرقی به این نتیجه رسیدند که قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط تاثیر بسزایی دارد هر چند که در عمل چندان از آن بهره نمی گیرند. شاخص موفقیت در این تحقیق بر اساس کتاب " آنچه از شرکت های موفق آموختیم "، رشد مستمر فروش در سه سال پیاپی به عنوان شاخص موفقیت شرکت انتخاب شده است. قلمرو زمانی این تحقیق نیمه دوم 1389 بوده و برای ارزیابی موفقیت، داده های سالهای (1388، 1387 و 1386) مد نظر بوده است. ابعاد تفکر استراتژیک در این مقاله با توجه به مدلی که دکتر ایرج سلطانی (1385) بیان کرده می باشد و این ابعاد پایه فرضیه های این تحقیق می باشد. و فرضیه های زیر رامطرح نمودند.
فرضیه اول : ایجاد هم افزایی با استفاده از ترکیب استعداد های مادی و معنوی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک برموفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
فرضیه دوم : تفکر و برنامه ریزی برای آینده از ویژگی های مدیران ارشد دارای قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
فرضیه سوم : نگرش فلسفی قوی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیردارد.
فرضیه چهارم : خلاقیت و کار آفرینی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
فرضیه پنجم : روحیه برتری طلبی از ویژگی های مدیران ارشد با قابلیت تفکر استراتژیک بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی تاثیر دارد.
نتایج آزمون فرضیه های تحقیق در شکل زیر آمده است.

شکل(2-7 ) نتایج آزمون فرضیه ها
بررسی فرضیه اصلی در این تحقیق نشان دادکه در سطح معناداری کمتر از 0.05، فرضیه اصلی (H1) قبول و H0 رد می شود و با اطمینان 0.95 نتیجه گرفتند که قابلیت تفکر استراتژیک مدیران بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی موثر است. ضریب همبستگی آنرا 0.318 بدست آوردند که بیانگر این مطلب است که 31.8% از تغییرات موفقیت، تحت تاثیر قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد شرکتهای کوچک و متوسط استان آذربایجان شرقی می باشد.

2-3-2- تحقیقات خارج ازکشور:
هندفورد(1995) در تحقیقی باعنوان توسعه صلاحیت اجرائی مدیر بااستفاده از تفکر استراتژیک به شناسایی ویژگی هایی می پردازد که تفکر استراتژیک را از تفکر عملیاتی متمایز می کند. و به این نتیجه رسیده است که تفکر استراتژیک با 8 ویژگی از تفکرعملیاتی جدامی باشد. این هشت ویژگی عبارتند از: 1- بند مدت در مقابل کوتاه مدت و فوری 2-مفهومی بودن در مقابل عینی بودن 3- یاگیرنده/انعکاسی بودن در مقابل اقدام/عملی بودن ( تفکردر برابر عمل) 4- شناسایی فرصتها و مسائل اصلی در مقابل یافتن راه حل برای مسائل موجود 5- حرکت به سمت زمینه های جدید در مقابل زمینه های جاری و تکراری 6- اثر بخشی در برابر کارآیی 7- رویکرد غیر یدی در مقابل یدی ( حال در مقابل قال) 8- جامع نگری در مقابل جزئی نگری
لیدکا (1998) در تحقیق با عنوان تفکر استراتژیک : می توانید آنرا یاد بگرید به این نتیجه رسیده است که عناصر تفکر استراتژیک شامل 5 عنصر می باشد. این عوامل شامل دیدگاه سیستمی، هدفمند بودن، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر به موقع، تولید و آزمون فرضیه می باشد.
تورست (2001) در تحقیق با عنوان تفکر استراتژیک : چرا، چه و چگونه؟ یک مدل سازمانی از تفکر استراتژیک ارائه داده و با استفاده از کارتحقیقی میدانی وازطریق روش کیفی به این نتیجه رسیده است که برای داشتن تفکر استراتژیک، افراد باید درمورد اکوسیستم کسب وکاری که در آن فعالیت می کند، دانش و شناخت کافی داشته باشد.
مانو و اریون در سال2004 تحقیق با عنوان تعیین وی‍‍ژگی های یک گروهی از متفکر استراتژیک انجام دادند و نتایج تحقیق آنها صفات اصلی یک متفکر استراتژیک شامل شش صفت مرکب جدا شده یک متفکر یعنی 1.رهبر خوب 2. تجسم طولانی مدت سناریوهای آینده 3. شکل گسترده استراتژی و اجازه دادن به جزئیات به ظاهر باهم 4.دنبال کردن نشانه های زیست محیطی برای توسعه آنچه باشد 5.شناسایی الگوها براساس تفکر شهودی 6. بازنویسی قوانین بازی است که مهم ترین عامل حاصل از تجزیه و تحلیل عوامل مرتبط رهبری می باشد.
فهرست منابع
آقازاده ه .1383. توسعه تفکر استراتژیک یک قابلیت اصلی .مجله تدبیر، 149 : 23-18
انسف اچ، مک دانل ا . 1389. استقرار مدیریت استراتژیک. ترجمه ع زندیه، چاپ ششم . تهران : سمت،480 صفحه
ایچی اومی ک . 1371. تفکر یک استراتژیست. ترجمه د عسگریان حقیقی، چاپ اول . تهران : سازمان مدیریت صنعتی .
ایران زاده س، صباحی ع، عماری ح . 1391. تحلیل داده های پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS 19 . تهران: مهرگان قلم. 305 صفحه
براین کوبین ج، مینتزبرگ ه، جیمز ر . 1373. مدیریت استراتژیک)فرآیند استراتژی (. ترجمه م صائبی، چاپ سوم. تهران : مرکز آموزش مدیریت دولتی.
بینش م. 1384. اندیشه های مایکل پورتر، مجله تدبیر، 162: 58-56
پورصادق ن، یزدانی ب . 1390. تاثیر قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط. مطالعات مدیریت راهبردی، 7: 159-143.
حافظ نیا م . 1385. مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی . تهران، انتشارات سمت
خاکی غ . 1387. روش تحقیق در مدیریت . تهران: اتشارات بازتاب.
رحمان سرشت ح، کفچه پ. 1387 . مدلی سازمانی برای تفکر راهبردی . پیام مدیریت، 28: 88-49
سلطانی ا . 1385. تفکر استراتژیک مدیران زیر بنای تحول و تعالی سازمان . دومین همایش ملی مدیریت استراتژیک در سازمان های استراتژی محور . تهران .
طبیبی س .1373. جایگاه آینده نگری در برنامه ریزی آموزش . فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره 9.
عزتی م. 1376. روش تحقیق در علوم اجتماعی، موسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس. چاپ اول.
غفاریان و . 1383. تفکر راهبردی ، تدبیر، 137: 38-33
غلامی م . 1385. رهبری تغییر، مجله تدبیر، 169: 88-85
فرهنگی ع، صفر زاده ع. 1387. روش تحقیق در علوم انسانی ( بانگرش بر پایان نامه نویسی) . چاپ دوم. تهران: نشر پیام پویا .
کول کویت، جیسون ای، لیپاین، جفری ای، ویزن، مایکل جی. 1390. مدیریت رفتار سازمانی: بهبود عملکرد و تعهد در سازمان. ترجمه م فیضی، ا قادری و م علیزاده، اردبیل: انتشارات محقق اردبیلی
کیانی غ .1373. فرهنگ استراتژیک، زیر بنای مدیریت استراتژیک . تدبیر، 44 : 18-15.
کاشانی م . 1375.مدیران فیلسوف و سازمانهای موفق . مجله تدبیر، شماره 64
لاکت ج . 1373. مدیریت اثر بخش. ترجمه امین الله علوی.تهران : مرکز آموزش مدیریت دولتی.
مال هاترا ت . 1387. تحقیقات بازاریابی . انتشارات سازمان مدیریت صنعتی
مشبکی ا؛ و خزائی آ . 1387. طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی . مدیریت بازرگانی، 105-118
ناظمی ش، مرتضوی س، جعفریانی ح. 1389. ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد. چشم انداز مدیریت بازرگانی، 35 : 69-87
ونوس د، ابراهیمی ع، روستا ا . 1371. تحقیقات بازاریابی ( نگرش کاربردی) . انتشارات سمت، چاپ اول
هوبر ه، کانگ و. 1371. آیا شما یک استراتژیست هستید یا فقط یک مدیر. ترجمه ع مفتخر. مطالعات مدیریت، 8 : 120-101

Abraham S. 2005. Stretching strategic thinking. Strategy and Leadership, 33:5-12
Acur N , Englyst L. 2006. Assessment of strategy formulation: How to ensure quality in process and outcome. International Journal of Operations and Production Management,26: 69-91
Bonn L. 2001. Developing strategic thing as a core competency. Management Decision, 39: 63-70.
Bonn I. 2005. Improving strategic thinking: a multilevel approach. Leadership and Organization Development Journal,25:336-345.
Early S. 2006. Recruiting and educating a board that can add value to strategy. Strategy and Leadership,34:54-55
Graetz F. 2002. Strategic thinking versus strategic planning: towards understanding the complementarities. Management Decision.
Handford P.1995. Developing director and executive competencies in strategic thinking. In B. Garratt (ED) , Developing Strategic Thought: Reinventing the art of Direction- Giving , London : McGraw-Hill.
Heracleous L. 1998. Strategic Thinking or strategic planning? Long Range Planning, 31: 481-487
Liedtka M. 1998. Strategic Thinking: Can it be thought?. Long Range Planning, 31: 120-129
Manu A.2004. Fellow S, M.D.I Gurgao Arun Sahayn Professor and Area Chairman, Strategy Management , M.D.I Gurgaon 1Crainer, S. & Dearlove D. (Eds). Financial Times Handbook of Management, 3rd edition. Delhi: Pearson Power, p 39.
Mintzberg H. 1994. The rise and fall of the strategic planning.UK. Prentice Hall International (UK) limited.
Nadler D. 2004. What's the boards role in strategy development?: Engaging the board in corporate strategy". Strategy and Leadership. 32: 25-33.
13-Napier N, Albert M. 1990. East Asian and American perspectives On Thinking Strategically: The Leopard and His Spots. Asia Pacific Journal of Human Resources, 28: 40-50
14-Schwartz P. 1996. The Art of the long view: Planning for the Future in an Uncertain World (rev. ed). New York :Currency Doubleday, 40:456-462.
15-Wang G., et al. 2008, Analysis of interactions among the barriers of energy saving in China. Energy Po.

1 . Lidka
2. Heracleous
3. Early
4. Nadler
5.Abraham
6. Graetz
1. Bonn
8. Heracleous
9. Dereli
10. Stonehouse
11. Pemberton
12. Schwartz
13. Clayton
14. Darrell
15 . Heracleous
16 . Napier
17 . Albert
18 . Graetz
19 . Acur
20 . Englyst
21 . Bonn
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 36 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود