بررسی و ارزیابی جایگاه منابع ملی در توسعه پایدار
مهندس فرامرز داعی نژاد
بخش اول: روابط انسان، محیط، و منابع در فرآیند توسعه
مرکز اندیشه و پژوهش طرح هزاره
نام کارگروه: توسعه و منابع ملی
رئیس کارگروه: آقای عبدالرسول دیوسالار
تاریخ: 1389/12/11
تهیه کننده: مهندس فرامرز داعی نژاد
همکاران (اعضای کارگروه): معصومه ثانی، دکتر غلامرضا حداد، دکتر آمنه جعفری قدوسی، مهندس فرامرز داعی نژاد، عبدالرسول دیوسالار، دکتر مهرداد ناظری
عنوان: بررسی و ارزیابی جایگاه منابع ملی در توسعه پایدار
کلیدواژه: منابع طبیعی، توسعه پایدار، روابط انسان و محیط
مقدمه
محیط زیست به محیط هایی گفته می شود که اشکال حیات و زندگی در آنها جریان داشته باشد و متشکل از مجموعه ای از روابط متقابل بین جانداران با یکدیگر و نیز با محیط غیرجاندار پیرامونی آنهاست.
بنابر نظریات جدید، محیط زیست سیاره زمین از روابط نظامند و هدفداری پیروی می کند که می توان آنرا همچون یک ابر موجود زنده و هوشمند درک نمود. این موجود در برابر هر گونه کنش، از خود واکنش معینی نشان می دهد که به طور مستقیم بر شرایط زیست پذیری آن تاثیرگذار است. تاثیر مداخلات و فعالیت های انسان در محیط زیست این ابر موجود زنده را به واکنش متقابل بر می انگیزد.
منابع طبیعی، پیش نیاز تداوم حیات بشر
تمام مواد مورد نیاز رفاه انسان ها به طور مستقیم و غیر مستقیم از زمین به دست می آیند. غذا، آب، پوشاک، مسکن، انواع وسایل حمل و نقل، رسانه های صوتی و تصویری، رایانه و … همگی دارای موادی هستند که از زمین استخراج شده اند.
منابع زمین تحت تاثیر دو نوع منبع انرژی تشکیل شده و تغییر شکل می یابند:
الف- انرژی گرمایی نور خورشید
ب- انرژی گرمایی درونی زمین
دسترس پذیری منابع
مواد مورد نیاز بشر توزیع یکنواختی در زمین ندارند. شدت و ضعف دسترسی به منابع در طول تاریخ موجد سه نوع واکنش مختلف جوامع بشری بوده است:
1- توسعه مواد و منابع جایگزین
2- تجارت، یا جنگ و تجاوز برای تهیه مواد و منابع مورد نیاز از سرزمین های دیگر.
3- مهاجرت
گرچه در تمام طول تاریخ منابع مورد استفاده بشر پیوسته به تبعیت از سطح فناوری در دسترس جوامع در حال تغییر بوده اند، اما امروزه دسترس پذیری منابع و مواد مورد نیاز جوامع تابع ملاحظات بیشتری است که مشتمل بر ملاحظات زیست محیطی، سیاسی، اجتماعی و مقرون به صرفه بودن از نظر اقتصادی هستند.
به نظر بسیاری از دانشمندان و آینده پژوهان یکی از بزرگترین تهدیدهایی که امنیت و پایداری جوامع بشری را در آینده به چالش جدی خواهد کشاند، دسترسی کافی به منابع در حد تامین نیازهای آنهاست. این محدودیت ترکیب پیچیده و خطرناکی از مجموعه عوامل جمعیتی، زیست محیطی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهد بود. همین عامل به تنهایی می تواند آتش جنگ های فاجعه بار و مخرب را در پهنه های وسیعی از زمین شعله ور نماید.
جمعیت جهان تا قبل از پایان قرن بیست و یکم به 12 میلیارد نفر خواهد رسید. این در حالی است که با توجه به سطح کنونی فناوری های در دسترس بشر، تامین نیازهای این تعداد جمعیت منوط به دو برابر نمودن منابع کنونی زمین است.
نیاز جهانی به منابع انرژی، غذا، آب و کالاها و خدمات، مستلزم استفاده بیشینه، کارآمد، و نوآورانه از تمام منابع زمین خواهد بود. در صورت عدم تولید و استفاده از فناوری ها و منابع جدید همراه با اصلاح و کنترل روند رشد جمعیت و شیوه مصرف مواد این تهدید بزرگ جامه واقعیت به تن خواهد نمود و شبکه حیات را اعم از موجودیت نوع بشر و تمام انواع زنده دیگر، به ورطه نابودی خواهد کشاند.
منابع طبیعی و گردش آنها در محیط زیست
جانداران برای فعالیت و تداوم حیات خود به انرژی و مواد غذایی نیازمندند. مواد غذایی در واقع منابع پایه مورد نیاز برای تداوم و تکامل حیات کلیه جانداران هستند.
کلیه مواد غذایی خواه به صورت کانی و یا آلی در محیط زیست ذخیره می شوند. این مواد قابلیت جذب و چرخش مجدد را دارند. به عبارت دیگر در محیط طبیعی ماده و انرژی تولید یا نابود نمی شوند بلکه طی فرآیندهای طبیعی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شوند. بدین ترتیب هر چند مجموع مقدار ماده و انرژی موجود در محیطی ثابت است، ولی نحوه توزیع و گردش آنها در محیط متفاوت بوده و تابعی از اندازه کارآیی هر یک از ارگانیسم ها، سیسستم ها، و چرخه های طبیعی است. به عبارت دیگر، کم و کیف ترکیب و گردش ماده و انرژی، مولد سیستم ها و چرخه های بیشماری است که موجب تمایز آنها از یکدیگر می گردد.
رشد جمعیت و کمبود منابع
به نظر مالتوس جمعیت انسانی بر اساس قاعده رشد هندسی افزایش می یابد. در حالی که افزایش تولیدات غذایی بر پایه قاعده رشد عددی است. ساده ترین شکل سریهای رشد هندسی و عددی را می توان به صورت زیر نوشت:
128، 64 ، 32 ، 16 ، 8 ، 4 ،2 تصاعد هندسی
14 ، 12 ، 10 ، 8 ، 6 ، 4 ، 2 تصاعد حسابی
به این ترتیب تعداد انسانها سریعتر از رشد منابع غذایی افزایش می یابد و در صورتی که کنترلی بر جمعیت انسانی اعمال نشود، به دلیل محدودیت منابع موجود در کره زمین به طور حتم موجب بروز فقر و قحطی خواهد شد.
ژوزه دو کاسترو با استناد به واقعیاتی همچون وسعت اراضی جدید مستعد کشت و نقش انکارناپذیر فناوری های نوین در افزایش تولیدات کشاورزی، و بکارگیری الگوهای کشت متمرکز از مهم ترین مخالفان مالتوس است. با این وجود او نیز اذعان دارد محدودیت منابع انکارناپذیر است.
به نظر می رسد نظریه مالتوس در نقاطی از جهان که توازن میان شمار جمعیت و منابع بر هم خورده است، شکل واقعیت به خود گرفته است. بهترین نمونه های آن را می توان در میان کشورهای فقیر آفریقا مشاهده نمود. از این رو در صورت عدم توازن میان منابع و تعداد جمعیت، روابط بین انسان و محیط دچار ناپایداری شده و در نهایت شرایطی مطابق پیش بینی های مالتوس را فراهم می نماید.
طبق مطالعات سازمان آهنگ رشد جمعیت در کشورهای کمتر توسعه یافته بسیار بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. به نظر می رسد آهنگ رشد جمعیت در کشورهای مختلف جهان با توسعه صنعتی و استاندارد زندگی رابطه معکوس داشته باشد.
تا سال 2030 م. بیش از 85 درصد از جمعیت جهان در فقیرترین کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند و در همان زمان سه چهارم رشد جمعیت جهانی در مراکز شهری کشورهای فقیر اتفاق خواهد افتاد. بنابراین تا این زمان عدم توازن در سطح جهانی بین جمعیت و منابع بویژه در مناطق کمتر بهره مند جهان رو به تشدید خواهد گذارد و این می تواند محرک بسیار نیرومندی برای ظهور منازعات خطرناک در تمام گستره جهان بر سر دستیابی و تسلط به منابع طبیعی پایه (زمین، آب، و غذا) باشد.
محیط زیست
محیط زیست از مجموعه موجودات، منابع و عوامل و شرایط هماهنگی که در اطراف هر موجود زنده وجود دارد و ادامه حیات به آن وابسته است به وجود می آید و متشکل از دو دسته عوامل اصلی زیر است:
1- عوامل زنده محیط (گیاهان، جانوران، و تجزیه کنندگان).
2- عوامل غیر زنده محیط (نور، گازها، آب، و مواد شیمیایی به دو صورت کانی و آلی)
تاثیر محیط زیست بر جانداران
به نظر داروین اشکال انواع حیوانی و گیاهی ثابت نبوده بلکه در طول دوره های زمین شناسی تکامل یافته اند. طبق این نظریه، فرآیند تکامل که درجهت حفظ بقاء است، عمدتاً در نتیجه انتخاب طبیعی رخ می دهد. بنابراین به قدرت تولید مثل افرادی که سازگاری بیشتری نسبت به دیگر اعضای همان گونه با محیط دارند، بستگی دارد.
بین افراد هر گونه با گونه های دیگر تفاوت هایی وجود دارد. ممکن است بعضی گونه ها به دلیل نیاز به غذای کمتر یا دوری از حیوانات شکاری نسبت به گونه های دیگر شرایط زیستی بهتری داشته باشند. این افراد احتمالا بهتر می توانند به بقای خود ادامه داده و ساختار بدنی مطلوب را به نسل های بعدی خود منتقل کنند. این فرایند که «انتخاب طبیعی» نامیده می شود، گونه ها را قادر می سازد تا خود را با محیط متغیر سازگار نموده و در بلندمدت موجب پدید آمدن گونه های جدید می شود.
طبق نظریه تکامل انواع محیط، تدریجا جانداران دارای صفات نامساعد را از بین می برد ولی جانداران دارای صفات مساعد را حفظ می کند. پس از گذشت نسل های زیاد و متوالی و تاثیر مداوم انتخاب طبیعی، سرانجام گروهی جاندار یک صفت یا تعدادی صفات جدید و مساعد را به درجه ای جمع خواهد کرد و به صورت گونه ای جدید از گونه اجدادی ظاهر خواهد شد.
داروین با مطالعه کتاب مالتوس، توانست نظریه خود مبنی بر «انتخاب اصلح در طبیعت از طریق تنازع بقا» را به اثبات برساند. داروین در نظریه تکامل انواع، نه تنها مکانیسم چگونگی انجام مراحل تکامل از طریق انتخاب اصلح را نشان داد، بلکه همچنین توانست شواهد و دلایل قانع کننده فراوانی در دفاع از نظریه خود ارائه نماید.
نظریه تکامل انواع مبتنی بر چهار اصل عمده است:
الف- اصل تنازع بقا
ب- اصل انتخاب طبیعی
ج- اصل سازش با محیط و توارث صفات اکتسابی
د- اصل ارتباط غیرمستقیم یا همبستگی های متقابل
تاثیر محیط زیست بر شبکه حیات: موجود زنده ای بنام زیستکره
حیات بر روی کره زمین وابسته به انرژی خورشیدی و همچون یک سیستم بزرگی است که همانند دیگر سیستم ها دارای چهارویژگی است: ساختار، مجموعه روابط کارکردی، مکانیسم های تعادلی، ودینامیسم. این چهار ویژگی به هر سیستمی توانایی آن را می دهند که نسبت به تغییرات محیط سازش یافته و عملکرد کارآمدی از خود ارائه نماید. سیستم ها دارای قابلیت خود تنظیمی از طریق مکانیسم های پس خور هستند. بنابراین معیاری که موفقیت یک سیستم را محک می زند، میزان پایداری آن است.
پایداری یک سیستم عبارت از میزان حساسیت آن به آشفتگی است. ثبات یک سیستم بیانگر قابلیت آن در برگشت به حالت اولیه (قبل از آشفتگی موقت) است. اگر نوسانات سیستم کم باشد، برگشت آن به حالت تعادل و ثبات سریع خواهد بود. برگشت واقعی یک سیستم به حالت اول تابع میزان فشارهایی است که از خارج به آن وارد می گردد. اما میزان ثبات یک سیستم، یک ویژگی ذاتی است. احتمال نابودی سیستمی که با ثبات است، کمتر است.
در سال ۱۹۶۵ جیمز لاولاک نظریه استمرار «حیات» در سیاره زمین را ارائه نمود. وی متوجه شد که علی رغم آن که آب باران، صدها میلیون سال است که سطح زمین را می شوید و مواد معدنی را در خود حل کرده و به دریاها می ریزد و سپس این آب، دوباره از سطح دریا تبخیر شده و باز هم به صورت باران در می آید، اما دریاها از نمک اشباع نشده و دریاها به شوره زار تبدیل نشده اند!!! به نظر او این اتفاق نشانه ای از حضور نیرویی است که توانایی تغییر و تداوم حیات سیاره را دارد. او این نیرو را «گایا» نامید.
طبق نظریه گایا، موجودات زنده فقط جزئی از یک فرآیند کلی تر «حیات» در سیاره ما هستند. به عبارتی، این «کل سیاره زمین» است که زنده محسوب می شود و هر یک از موجودات همانند سلول های این موجود زنده هستند. بدین ترتیب، نه تنها موجودات از محیط سیاره خود تاثیر می پذیرند (نظریه داروین) بلکه بر این محیط نیز به گونه ای تاثیر می گذارند که فرآیند حیات در کل سیاره همچنان استمرار یابد.
طبق نظریه گایا، سیاره زمین خود، یک ابر موجود زنده است. لاولاک چرخه مواد غذایی را به گردش خون در بدن جانوران تشبیه می کند. در این تشبیه رودخانه ها در حکم رگ ها، جنگل درحکم ریه و اقیانوس به مثابه قلب زمین است.
ارائه نظریه «گایا» منجر به تحولات وسیعی در دیدگاه انسان نسبت به طبیعت شد. بدین ترتیب، جنبشی اساساً علمی به نام «جنبش زیست محیطی» شکل گرفت که در واقع، نوعی بازگشت به طبیعت بود.
تاثیر منابع زیست محیطی بر حیات بشر
منابع زیست محیطی اثر بسیار تعیین کننده ای بر حیات نوع بشر و کلیه جانداران دارند. مهم ترین منابع زیست محیطی و تاثیر آنها بر جوامع بشری را به اختصار می توان به صورت زیر معرفی نمود:
الف- آب
اساس حیات متکی بر آب و گردش آن به اشکال مختلف در طبیعت است.
ب- خاک
95 درصد غذای انسان از زمین تامین می شود. عواملی چون رشد شهرنشینی، آلودگی شیمیایی خاک، حفاری معادن، و مانند آن موجب فرسایش و آلودگی خاک می شوند.
ج- پوشش های گیاهی و جنگل ها
تولید اکسیژن هوای مورد نیاز انسان در روز حدود ۱۵ کیلوگرم است. درحالی که جذب غذای مورد احتیاج وی به آب 1/5 لیتر و غذا 2/5کیلوگرم می باشد. مقدار زیادی از اکسیژن آزاد شده در طبیعت توسط پوشش های گیاهی تولید می شود. به عنوان مثال تنها 1/5مترمربع چمن کوتاه نشده می تواند به اندازه یک انسان در یک سال اکسیژن تولید کند.
نابودی جنگل ها موجب جریان آب باران روی زمین های هموار شده و در نتیجه مانع از ذخیره آن در خاک می شود که به دنبال آن، فرسایش و تخریب خاک می گردد. عواملی همچون بهره برداری بی رویه از درختان و منابع جنگلی، و راهسازی در اراضی جنگلی در سرعت بخشی به تخریب وسیع این منابع ارزشمند بسیار موثرند. بدیهی است که جنگل، فقط متعلق به یک نسل و زمان خاص نیست، بلکه یک سرمایه ملی و جهانی است.
د- حیات جانوری
جانوران به طرق مختلف موجب انجام فرآیندهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی می شوند که در نهایت چرخه حیات در زمین را تداوم و استحکام می بخشد. به طور نمونه موش های صحرایی با زیر و رو کردن خاک، و کرم های خاکی با تبدیل مواد کانی به آلی، موجب افزایش و تداوم باروری خاک می شوند.
منابع محیط زیست، از مشترکاتند و همه حق دارند به نحو درست و منظم از آنها استفاده کنند. اما هیچ کس حق ندارد با آلوده کردن این منابع، محیط زیست را غیربهداشتی و خطر آفرین نماید و همه در برابر این عناصر، مسئول هستند.
تاثیر انسان بر محیط
تاریخ بشر ارتباط جدایی ناپذیر با استفاده از منابع و تغییر محیط زیست حاصل از آن داشته است. کلیه اقدامات بشر بر محیط زیست او تاثیر می گذارند و هر قدر که دایره اقدامات گسترده تر باشند، تنوع، گستره، شدت و مدت دوام اثرات نیز بیشتر خواهد بود. این تاثیرات قادر هستند که منجر به بروز آلودگی های گسترده در تمام پهنه زمین شوند. در مجموع دامنه این تغییرات نامطلوب، زندگی و رفاه نوع بشر را در معرض تهدید قرار می دهد.
همانگونه که لاولاک اثبات نموده است، اصولا محیط زیست مجموعه ای از فرآیندها و چرخه های حیاتی است که در تعامل با یکدیگر و بسان یک شبکه بزرگ و بشدت بهم وابسته عمل می نماید. هر گاه عاملی موجب بروز آشفتگی در گوشه ای از این شبکه پیچیده شود، انعکاس آن در تمام شبکه نمایان خواهد شد. بروز اختلال و آشفتگی در یک بخش از شبکه حیات، می تواند همراه با پیامدهایی غیرقابل پیش بینی در دیگر بخش های آن بوده و طی روندهای تشدید کننده، مجموعه تاثیرات به طرز باور نکردنی بیش از جمع جبری هر یک از عوامل اولیه، گسترش یابد. همچون شوک ناشی از یک انفجار در یک انبار. این وضع حاکی از شدت وابستگی حیات نوع بشر به محیط و سلامت آن است. در حقیقت دانشمندانی همچون مالتوس، داروین و لاولاک هر یک از زاویه تخصصی خود بر همین واقعیت صحه گذارده اند.
مشهودترین اثر انسان بر تخریب محیط زیست، بروز انواع آلودگی های زیست محیطی است که از مهم ترین آنها می توان از موارد زیر نام برد:
آلودگی های هوا و منابع آب، نابودی جنگل ها، آلودگی های شیمیایی و رادیواکتیو
فعالیت های غیراصولی انسان موجب تخریب زنجیره های غذایی، آلودگی زیستگاه ها، و ایجاد اختلال در الگوی پراکنش طبیعی موجودات شده و با ایجاد ناپایداری در محیط زیست، منابع طبیعی را در معرض نابودی قرار می دهد.
تخریب محیط زیست و اثرات آن بر حیات انسان
تاکنون معماران و شهرسازان بدون توجه به نتیجه دخالت های خود در محیط زیست، عمل می کردند. اما هماکنون این وضع تغییر نموده است. اکنون جامعه بشری یک دوره بحران عمومی محیط زیست را می گذراند که پیشرفت و موجودیت او را به طور جدی تهدید می نماید.
سابقه تخریب گسترده منابع طبیعی به دوران انقلاب صنعتی باز می گردد که در نتیجه آن رابطه همسازی انسان با محیط زیست دچار تغییرات اساسی شد و از حالت تعادل به سوی تسلط و چیرگی انسان بر طبیعت و بی توجهی به آن تغییر یافت. این تغییر به معنای تخریب طبیعت و منابع آن و بروز انواع آلودگی های زیست محیطی بود. دیری نپایید که تبعات تخریب محیط زیست دامن جوامع بشری را نیز گرفته و زندگی او را تحت تاثیر قرار داد. اولین نمودهای انعکاس بی توجهی به محیط زیست، بروز آلودگی های شدید جوی در شهرهای صنعتی انگلستان بود که به افت شدید بهداشت شهروندان لندن و لیورپول انجامید.
آلودگی، موجب برهم خود تعادل ارگانیگ سیستم های زنده شده و اثرات زیان باری بر زندگی جانداران و حتی محیط بی جان ایجاد می نماید. مسئله آلودگی، یکی از مهم ترین و حادترین مشکلات کنونی تمدن انسانی است و نقش انسان در آلودگی محیط زیست بسیار چشم گیر است. در دوران معاصر چهارمین گزارش چشم انداز جهانی محیط زیست، آینده جهان را بسیار تاریک نشان داد. در این گزارش آمده است:
– تهدیدات بزرگی همچون تغییر آب وهوا و میزان نابودی گونه ها از جمله مسایلی هستند که بشریت را دچار مخاطره کرده اند.
– بحران های زیست محیطی، بحران های توسعه ای و بحران انرژی تاثیرات مستقیمی بر یکدیگر دارند و موجودیت بشر را مورد تهدید قرار داده اند.
– در آفریقا فرسایش خاک و بیابان زایی تهدید بزرگی است و لذا تولید سرانه مواد غذایی از سال 1981، 12 درصد کاهش نشان می دهد.
– در آسیا و اقیانوسیه مشکل کیفیت هوا در مناطق شهری، کمبود آب شیرین، اکوسیستم در حال نابودی، و افزایش زباله ها وجود دارد.
– در اروپا افزایش مصرف انرژی و مشکل کیفیت هوا در مناطق شهری و حمل و نقل وجود دارد.
– در غرب آسیا کمبود آب شیرین وجود دارد، فرسایش زمین ادامه دارد. مشکل مدیرتی شهری و صلح و امنیت وجود دارد. امراض ناشی از آب همچنان نگران کننده است.
– در مناطق قطبی آثار تغییر آب و هوا خود را نشان می دهد.
– در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، رشد مناطق شهری، تهدیدات علیه تنوع زیستی، آسیب دیدن مناطق ساحلی، آلودگی دریایی و آسیب پذیری در قبال تغییر آب و هوا از مشکلات جاری هستند.
در حال حاضر 50 هزار محل برای انباشت زباله ها و پسماندهای شیمیایی وجود دارند و سالانه صدها مورد به آنها افزوده می شوند. پیش بینی می شود تولید مواد شیمیایی تا میزان 85 درصد ظرف 20 سال آینده اضافه گردند.
– آلودگی در محیط های طبیعی باعث تقریبا یک چهارم انواع بیماری ها است. در سطح جهان، حدود بیش از دو میلیون نفر هر سال بدلیل آلودگی های محیط بگونه ای زود هنگام می میرند.
توسعه پایدار و چگونگی مصرف بهینه منابع طبیعی
در سال 1969 مک هارگ اظهار نمود که تحول و توسعه جوامع انسانی باید به گونه ای برنامه ریزی شود که طبیعت و روندهای طبیعی در آن کاملا در نظر گرفته شوند. در 1974 شوماکر در کتاب مشهور خود بنام کوچک زیباست، اظهار نمود یکی از علل مشکلات زیست محیطی عصر ما، حاکمیت این تصور نادرست است که برای رشد و توسعه حیات بشری می توانیم در این سیاره کوچک به طور فزاینده و نامحدود به مصرف منابع بپردازیم. در حالی که این سیاره که تمام سرمایه و منابع مادی ما را در خود جای داده است، در نتیجه مصرف بیرویه منابع طبیعی با سرعتی بمراتب بیشتر از توانایی باز تولید عناصر مصرف شده، در معرض تهدید قرار گرفته است. به طوری که هم اینک بسیاری از سیستم های زیستی پایه همچون چرخه کربن و لایه ازن که حیات و رشد نوع بشر وابسته و متکی بر آنهاست نیز مورد تهدید قرار گرفته اند.
اصولاً مهم ترین معضلات زیست محیطی ناشی از فعالیت های بیرویه بشر در عصر حاضر عبارتند از:
1- روند افزایش جمعیت
2- فشارهای فزاینده بر منابع طبیعی و روند مصرف بیرویه منابع طبیعی تجدید ناپذیر
3- تخریب و نابودی لایه ازن
4- کاهش تنوع اکولوژیک و نابودی مستمر گونه های گیاهی و جانوری
5- تغییر اقلیم جهانی
6- روند فزاینده آلودگی های زیست محیطی
7- روند فزاینده گرم شدن زمین و اثر گلخانه ای
اگر این وضع را به طور معکوس بررسی نماییم، آنگاه می توان مهم ترین منابع طبیعی در دسترس بشر را به ترتیب از این قرار محسوب نمود:
– منابع کانی و معدنی،
– گردش کربن در نظام طبیعت،
– لایه ازن،
– عوامل مولد شرایط مساعد اقلیمی،
– گونه های گیاهی و جانوری،
– و شمار جمعیت انسان در واحد سطح در محیط.
اصولا توسعه پایدار، توسعه ای تعریف می شود که طی آن بتوان نیازهای نسل امروز را بدون تضعیف توانایی نسل های بعد برای رفع نیازمندی هایشان، مرتفع نمود. از آنجا که بخش عمده ای از توسعه جوامع بشری متکی بر منابع محیطی است، از این رو بهره برداری از منابع می بایست به گونه ای باشد که محیط زیست به شکل برگشت ناپذیر دچار آسیب و آلودگی نگردد.
تعریف توسعه پایدار حاوی 3 مفهوم کلیدی است: توسعه، نیازها، و نسل های آینده. همچنین مفهوم پایداری حاوی سه جزء اصلی زیر است:
1 – مسائل مربوط به محیط زیست، منابع طبیعی و تغییرات جهانی.
2 – مسائل مربوط به همبستگی و همچنین عدالت، خواه بین نسلهای امروز و آینده، و خواه بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه.
3 – مسائل مربوط به رشد اقتصادی و مقررات آن، مسائل مربوط به تولید و مصرف.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت توسعه پایدار، نوعی از توسعه است که هماهنگ با فرهنگ و ارزش ها، شیوه زندگی، نحوه تفکر، نظام اجتماعی و سایر خصوصیات یک جامعه می باشد.
ابعاد توسعه پایدار
هدف نهایی توسعه پایدار، ایجاد تعادل میان توسعه و محیط زیست است. نیل به پایداری می تواند چهار جنبه داشته باشد: پایداری در منابع طبیعی، پایداری سیاسی، پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی. در حقیقت توسعه پایدار محل تلاقی جامعه، اقتصاد و محیط زیست است.
در نشست جهانی توسعه پایدار توافق هایی میان شرکت کنندگان حاصل شد. مهم ترین این توافق ها که نمایانگر رویکرد نوین جامعه جهانی به چگونگی مصرف منابع طبیعی، انسانی و اقتصادی است به شرح زیر هستند:
– به حداقل رساندن مواد شیمیایی مخرب سلامتی انسان و طبیعت تا سال 2020 م.
– کاهش روند از بین رفتن تنوع طبیعی تا سال 2010 م.
– افزایش پایداری در استفاده از انرژی های تجدیدشونده
نتیجه گیری؛ روابط انسان، محیط و منابع در یک طرح پایدار از توسعه
توسعه را می توان ارتقای متوازن و پیوسته توانمندی ها، و رضایت مندی ها از وضع موجود یک جامعه در عین حفظ محیط زیست و بدون آسیب رسانی به شبکه عوامل، روابط و عناصر سازنده آن تعریف نمود.
محیط زیست، محیطی است که در آن زندگی جریان دارد و با برخورداری از منابع پرشمار و بسیار متنوع، قادر به ارزش آفرینی در فرآیند توسعه بوده و خود، به عنوان یکی از پایه ای ترین و مهم ترین منابع لازم برای تداوم حیات جانداران (در مقیاس کلان)، و توسعه پایدار جوامع بشری (در مقیاس بقا و تداوم حیات انسان) محسوب می شود.
صرف نظر از عناصر پایه محیط زیست (عوامل زنده و غیر زنده)، منابعی که محیط زیست در اختیار نوع بشر قرار می دهد تا بکمک آنها شرایط بهبود زندگی وی فراهم گردد، تابع سطح توانایی های بشر برای پردازش و تبدیل این داده های محیطی است. بدیهی است به هر نسبت که توانایی های مذکور بیشتر و متنوع تر باشند، اندازه دسترسی به منابع مورد نیاز برای تداوم فرآیند توسعه نیز بیشتر و متنوع تر خواهد بود. بنابراین می توان منابع مورد نیاز توسعه را یک متغیر نسبی و وابسته به سطح توانایی پردازشگری انسان معرفی نمود که در دوره های مختلف زمانی و در مناطق مختلف جغرافیایی تنوع چشمگیری از خود نشان می دهد. نمونه ای از این نسبیت را می توان در انواع کاربردهای عنصر آب در تبعیت از سطح فناوری های مورد استفاده از آن معرفی نمود. اگر در گذشته های دور آب صرفا به عنوان منبع تامین کننده نیازهای فیزیولوژیکی انسان کاربرد داشت، در دوره های بعدی از آن به عنوان عامل حمل و نقل استفاده شد و در عصر حاضر کاربردهای آب در صنایع، علوم، و خدمات بسیار چشمگیر و متنوع است.
از این بحث می توان به صورت زیر نتیجه گیری نمود که:
1- توسعه یعنی پیشرفت همه جانبه، متوازن و پیوسته در توانایی هایی که منجر به افزایش رضایت مندی می شود؛
2- شرط توسعه همه جانبه، پایداری منابع مورد مصرف در فرآیند توسعه و در یک کلام پایداری و حفظ محیط زیست است؛
3- گستره منابع قابل دسترس از محیط زیست تابع توانایی پردازشگری انسان بوده و از این رو نامحدود محسوب می شود.
4- سطح توسعه تابعی از گستره منابع موجود و قابل دسترس است. از این رو، لازمه توسعه پایدار، پردازش هوشمندانه و غیرمخرب منابع محیطی ارائه شده به انسان است.
با تشکر