تارا فایل

پاورپوینت کلیات پزشکی و بهداشت تعریف بیماری انواع بیماری و درد


کلیات پزشکی و بهداشت تعریف بیماری, انواع بیماری و درد

تعاریف بیماری
بیماری، هر نوع وضعیت غیر عادی در بدن (جسم) یا روان است که سبب بروز ناراحتی، عملکرد بد و یا نگرانی خود فرد مبتلا یا اطرافیان او می شود.
گاهی از این واژه برای انواع جراحات، معلولیتها، ناهنجاریها، علائم بیماری، رفتارهای انحرافی یا حالتهای غیر معمول در عملکرد یا رفتار استفاده می کنند.
دیدگاه زیست شناسی
در زیست شناسی، هر نوع حالت غیر عادی در موجود زنده که عملکرد بدن او را مختل کند، بیماری نام دارد. گاهی از این واژه برای بیان حالتهای غیرعادی، نگران کننده یا عملکرد بد در حوزه های دیگر نیز استفاده می کنند؛ مثل بیماری جامعه.
دیدگاه پزشکی قدیم و جدید
در پزشکی قدیم، هر بیماری عامل مشخصی دارد و همراه با علائم و نشانه های خاصی بروز می کند و هر بیماری علائم خاص خود را دارد
. ولی امروزه وجود یک حالت خاص در فرد و بیماری نامیدن آن حالت، کاملاً به دید افراد اجتماع بستگی دارد.
برای مثال، ظرف 40 سال اخیر در آمریکای شمالی، افرادی که قد کوتاه بوده و یا چاق می باشند، بیمار محسوب شده و باید درمان شوند.
ممکن است یک حالت خاص را در جایی یا در دوره زمانی خاصی بیماری بنامیم؛ اما در مکان یا زمان دیگر مسئله بدین شکل نباشد.
مثلاً در جامعه آمریکا، امروزه ناهنجاری بی اعتنایی به قصد نشان دادن مخالفت، نوعی بیماری محسوب می شود؛ در حالی که در برخی جوامع یا در همین جامعه تا چند وقت پیش، چنین ناهنجاری را بیماری به حساب نمی آوردند.

تاریخچه بیماری
از همان زمانی که بشر روی زمین زندگی می کرد، بیماری هم وجود داشت و او با آن دست و پنجه نرم می کرد.
گاهی بر آن غلبه می کرد و زمانی مغلوب آن می شد و از پای در می آمد.
اما همیشه در این فکر بود که چگونه با بیماریها و مشکلات ناشی از آن مقابله کند و طول عمر خود را افزایش دهد.
در 600 تا 700 سال پیش، بیشتر مردم در جوانی فوت می کردند و از بین می رفتند.
در آن زمان، بیشترین علت مرگ و میر را بیماریها تشکیل می داد و گاهی هم پرت شدن از ارتفاعات، مار گزیدگی یا غرق شدن در رودخانه باعث مرگ انسانها می شد.
تاریخ نویسان عقیده دارند که ویروس آبله از دوران کشاورزی بین انسانها وجود داشته است. با این حساب بیماری آبله از ده هزار سال پیش از میلاد مسیح وجود داشته است.
انسان همیشه در فکر مهارکردن و مقابله با بیماری بود و در هر زمان، با توجه به علم و دانش خود راههایی برای مبارزه با بیماری انتخاب می کرد.
ابتدا انسان برگ و ریشه گیاهان را به صورت جوشانده یا دم کرده یا خشک شده مصرف می کرد و یا روی زخمها قرار می داد و گاهی با افزودن روغنهای طبیعی مثل پیه، دنبه یا کره به آنها، مرهمی درست می کرد و روی زخمها یا محل آسیب دیده می گذاشت.
هنوز هم در بعضی جاها این درمانها مورد استفاده قرار می گیرد و مواردی از آنها از نظر علمی تائید شده است.
در سیصد سال پیش از میلاد مسیح، دانشمندان فهمیده بودند افرادی که از بیماری آبله شفا می یابند، برای بار دیگر به آن مبتلا نمی شوند.
در نتیجه تلاش می کردند که بیماری را به طور سبک در افراد ایجاد کنند تا هم خیلی زود بهبود یابند و هم از هجوم دوباره آن در امان باشند.

رده بندی بیماریها
بیماریهای مسری
یکی از وسیعترین گروه بیماریها، بیماریهای مسری هستند که عوامل بیماری زا مثل باکتری، قارچ، ویروس، انگل و … مسبب این دسته از بیماریها می باشند.
بیماریهای انگلی جزو بیماریهای مسری نیستند؛ اما بیشتر با این دسته از بیماریها مرتبطند.
بیماریهای انگلی را پروتوزوآ و کرم ایجاد می کند.
از جمله بیماریهای مسری عبارتند از:
آنفلوانزا، مالاریا، وبا، حصبه، اسهال خونی، سرخک، آبله مرغان ، طاعون، سل، بیماریهای مقاربتی، ایدز، سارس (ناهنجاری شدید دستگاه تنفسی)، هپاتیت (یرقان) و … .
بیماریهای ژنتیکی
بیماریهای ژنتیکی، دسته دیگری هستند که به دلیل حضور یا عدم حضور یک ژن خاص در DNA، ایجاد می شوند. از جمله بیماریهای ژنتیکی عبارتند از: هموفیلی، کم خونی، تالاسمی، سندرم داون، کور رنگی، شب کوری و … .
بیماریهای سمی
بیماریهای سمی به دلیل مواجه شدن با مواد سمی موجود در طبیعت حادث می شوند. مثل مسمومیت دارویی، مسمومیت غذایی، مار گزیدگی، زنبور گزیدگی و … .

رده بندی بیماریها
بیماریهای ناشی از سوء تغذیه
این بیماریها به دلیل فقدان یا کمبود مواد مغذی در رژیم غذایی افراد بوجود می آید.
بیماریهای بری بری، اسکوروی، راشیتیسم (نرمی استخوان)، کم خونی ناشی از فقر آهن، پوکی استخوان و … از جمله بیماریهای ناشی از سوء تغذیه هستند.
بیماریهای خودایمنی
بیماریهای ناشی از عملکرد غیر عادی سیستم ایمنی، به دلیل حمله دستگاه ایمنی بدن به بافتهای خود بدن اتفاق می افتد.
اسکلرودرما ، سفت شدگی بافتها و … از این دسته اند.
بیماریهای روانی
بیماریهایی هم وجود دارند که صرفاً زاییده افکار و عقاید شخصی هستند، مثل پاره ای از بیماریهای روانی.
عمده ناهنجاریهای عصبی و بیماریهای روانی عبارتند از:
اسکیزوفرنی، ناهنجاری دو قطبی، افسردگی بالینی، ناهنجاری در عمل بلع، جنون، افسردگی پس از زایمان، اضطراب و … .
بیماریهایی با علل ناشناخته
بیماریهای بسیاری هم وجود دارند که عامل آنها هنوز ناشناخته است
. آلزایمر، سرطان ، ناهنجاری خستگی مزمن و … از این رده هستند.
سایر بیماریها
جراحات، آسیب دیدگی، معلولیت ها، ناقص الخلقه بودن، سکته، عیوب چشم ( نزدیک بینی و دوربینی چشم، آب مروارید)، آرتروز و … از جمله بیماریهایی هستند که خارج از رده بندی اخیر هستند.

سلامتی و بیماری
سلامتی از دیدگاه پزشک عبارت است از مطابقت با معیارهای معین نظیر شاخصهای فیزیکی ، هنجارها ، میزان های بیوشیمیایی ، معیارهای فیزیولوژیکی و …
حتی این شاخصها در رابطه با عوامل مثل نژاد ، استراحت ، ورزش ، غذا ، عادات گرسنگی کشیدن ، آب و هوا و … حالات متفاوت به خود می گیرد.
چندین دهه پیش سازمان جهانی بهداشت ، سلامتی را در "یک حالت رفاه کامل جسمی ، روانی ، اجتماعی و نه صرفا عدم بیماری تا ناتوانی" تعریف کرد.
در سالهای اخیر با گنجاندن توانایی داشتن "یک زندگی از نظر اقتصادی و اجتماعی مثمر" این تعریف تقویت شده است.

عوامل موثر بر سلامتی
بعد جسمی
وراثت ، تعریف سلامتی از دیدگاه ژنیتیکی حالتی است که ژنهای مربوط و مخصوص نقایص و بی نظمی های جدی وجود نداشته باشد و هیچ نوع انحراف هم از نظر مجموع مقدار کروموزومی کاریوتیپ یا مقدار تعیین شده به عنوان ژنوتیپ در کار نباشد و تشکیلات ژنتیک ، ژنهای مربوط به ویژگیهای هنجار و کاریوتیپ هنجار را داشته باشد.
بعد عاطفی
فشار روحی و روانی در طولانی مدت سیستم های بدن را درگیر نموده و اضطراب بر عادات بهداشتی تاثیر می گذارد.
بعد هوشی (ذهنی)
بعد هوشی تواناییهای شناختی ، سوابق آموزشی و تجربیات گذشته را در بر می گیرد، اینها روی پاسخهای مدد جو نسبت به آموزش در مورد سلامتی و واکنش نسبت به مراقبت پرستار در طی بیماری تاثیر می گذارد.

عوامل موثر بر سلامتی
بعد محیطی
بعد محیطی به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم می شود.
محیط درونی شامل هر جز یا همه اجزای بافتها ، اندامها و دستگاهها و عملکرد هماهنگی دستگاهها است.
محیط بیرون همان محیط زیست بیرونی است. مثل مسکن ، اصول ترویج بهداشت ، آب و هوا ، آلودگی هوا ، غذا و آب.
بعد فرهنگی و اجتماعی
اعمال و اعتقادات بهداشتی قویا تحت تاثیر سطح اقتصادی ، روش زندگی ، خانواده و فرهنگ فرد قرار می گیرد. سبک زندگی از طریق روابط متقابل فرد با والدین ، دوستان ، خواهر و برادر ، افراد هم سن و از طریق دبستان و رسانه های گروهی آموخته می شود. بسیاری از بیماریهای امروزی بخصوص در کشورهای پیشرفته ( بیماریهای شریان کرونر قلب ، سرطان ریه و …) با دگرگونیهای سبک زندگی رابطه دارد.
بعد اقتصادی
وضعیت سلامت با میزان درآمد سرانه ، سطح آموزش ، تغذیه و اشتغال ، مسکن و … تعیین می شود.
بعد اخلاقی
اعتقادات و ارزشهای مذهبی و اخلاقی اجزای مهمی هستند که یک فرد در سلامتی و بیماری باید داشته باشد.

تعریف بیماری از دیدگاههای مختلف
بیماری دلالت بر شرایطی دارد که جسم ، انسان را مریض کرده و عملکرد طبیعی بدن را به هم می زند.
فرهنگ Webster بیماری را در حالتی که طی آن سلامت بدن کاهش یافته و از وضعیت سلامتی و سالم دور شده باشد و تغییر بدن موجب قطع عملکرد حیاتی شود، تعریف می کند.
فرهنگ Oxford بیماری را حالتی که بدن یا بخشی از اندام های بدن دچار قطع عمل شوند یا از کار بیافتند، تعریف کرده است.
از دیدگاه اکولوژی ، بیماری عبارت است از بدی تنظیم عمل اندام های انسانی در رابطه با محیط زیست
. ساده ترین تعریف بیماری آن است که بیماری نقطه مقابل سلامتی است.

تعریف بیماری از دیدگاههای مختلف
بین کلمات ناراحتی، ناخوشی و بیماری تفاوت هایی وجود دارد.
ناراحتی به معنی آن است که یکی از اعمال بدن درست کار نمی کند (اختلال عمل فیزیولوژیک یا روان شناختی).
اما ناخوشی نه تنها به هنگام وجود ناراحتی خاص در بدن بلکه برای ادراک شخصی از آن ناراحتی و رفتار شخصی در برابر آن است و نشانه تاثیر ناراحتی بر محیط روانی و اجتماعی شخص هم هست (حالات ذهنی شخص که احساس می کند حالش خوب نیست).

عوامل موثر بر بیماری
عوامل بیماری زای زیست شناختی
موجودات زنده ای مانند ویروس ، ریکتزیاها ، قارچها ، میکروبها ، تک یاخته ای های انگلی یا پریاخته ها هستند.
عوامل فیزیکی :
قرار گرفتن در معرض گرمای زیاد ، سرما ، رطوبت ، فشار ، پرتوها ، الکتریسیته و سر و صدا و … موجب ناراحتی می شود.
عوامل تغذیه ای :
این عوامل می تواند پروتئین ها ، چربیها ، کربوهیدراتها ، ویتامینها ، مواد معدنی و آب باشند.
هر گونه افزایش یا کمبود در خوردن اجزای غذا می تواند موجب اختلالات تغذیه ای شود.
سوء تغذیه ای پروتئین ، انرژی ، کم خونی ، چاقی ، کمبود ویتامینها. برخی از دشواریهای تغذیه ای بسیاری از کشورها را تشکیل می دهند.

عوامل موثر بر بیماری
عوامل بیماری زای زیست شناختی
عوامل شیمیایی :
عوامل شیمیایی دو نوع اند: عوامل شیمیایی درون زا و عوامل شیمیایی برون زا.
بعضی مواد شیمیایی در نتیجه به هم خوردن اعمال بدن تولید یا اضافه می شوند. مانند اوره (اورمی) ، بیلیروبین سرم (زردی) ، کتونها (کتوزیس) ، اسید اوریک (نقرس) ، کربنات کلسیم (سنگهای کلیوی) و … .
همیچنین موادی هستند که از خارج به بدن میزبان وارد می شوند مانند مواد آلرژی زا ، فلزات ، بخارها ، گرد و خاک ، گازها ، مواد حشره کش و غیره.
این عوامل از راه استنشاق ، خوردن یا تلقیح ، بدن وارد می شوند.
عوامل مکانیکی:
: تماس مزمن به عوامل ساینده یا نیروهای دیگر ممکن است سبب له شدگی ، پارگی ، تغییر رنگ و … حتی مرگ بشود.
عوامل اجتماعی بیماری زا:
: فقر ، سیگار کشیدن ، اعتیاد به دارو و الکل ، سبک زندگی ناسالم ، دور ماندن از اجتماع ، محرومیت از محبت مادری.

عوامل موثر بر بیماری
عوامل مربوط به میزبان
ویژگیهای زیست شناختی :
عوامل ژنتیک و سطح مواد زیست شیمیایی در خون (مثلا کلسترول خون) ، گروههای خونی و آنزیمی ، ترکیب سلولی خون ، عوامل ایمنی شناختی و اعمال فیزیولوژیک اندامهای مختلف دستگاههای بدن مانند فشار خون ، تهویه ریوی و … .
ویژگیهای جمعیت شناختی :
سن ، جنس و نژاد.
ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی :
مانند وضعیت اقتصادی اجتماعی ، آموزش ، شغل ، استرس ، وضعیت تاهل ، مسکن و غیره.
عوامل مربوط به سبک زندگی :
مانند صفات شخصیتی ، عادات زندگی ، وضع تغذیه ، ورزش ، مصرف الکل ، الگوهای رفتاری ، به سیگار و مواد مخدر.

کمبود یا افزایش و یا نبود یک عامل لازم برای سلامتی
عوامل شیمیایی مانند هورمونها (انسولین ، استروژن) و آنزیمها.
عوامل غذایی
فقدان اندامها مانند تیموس.
فقدان بخشی از اندامها مانند نقایص قلبی.
عوامل کروموزمی مانند مونگولیسم و سندرم ترنر.
عوامل ایمنی شناختی مانند آگاماگلوبولینی

نشانه ها و علائم بیماری ها
گردش خون:
پرضربانی، کندتپشی، تپش قلب –
سوفل قلب
– قانقاریا – خون دماغ –
دستگاه تنفسی:
– اختلالات تنفسی (نفس تنگی، نفس تنگی خوابیده، خِرخِر، خس خس، تنفس شین-استوکس، نفس نفس زدن، دهان دمش، سکسکه، کنددمی، هواکاست شش ها) – سینه درد – خفگی – ذات الجنب – وقفه تنفسی – خلط سینه خلط خونین – سرفه
دستگاه گوارش و شکم:
شکم درد -شکم حاد – تهوع/استفراغ – سوزش سر دل – دش خواری – باد شکم و غیره
اتساع شکم، نفخ، آروغ، شکم طبلی – بی اختیاری دفع – بزرگ کبدی، بزرگ طحالی
زردی – آب آوردگی شکم – خون پنهان در مدفوع – نفس بدبو

نشانه ها و علائم بیماری ها
پوست و بافت زیرپوستی:
اختلالات حسی پوست (کم بساوایی، مورمور، بیش حساسی) – کهیر – کبودی پوست – رنگ پریدگی – قرمزی پوست – خون لکی – پوست اندازی – سخت شدگی – عرق ریزش
دستگاه های عصبی وعضلانی-اسکلتی:
حرکات غیرارادی ناهنجار (رعشه، گرفتگی ناگهانی، پرش عضلانی، حرکت پریشی) – گام برداری ناهنجار – فقدان هماهنگی حرکتی (ناهماهنگی حرکتی، دقت پریشی حرکات، تحرک پریشی، سست ماهیچگی) – تتانی – تنش پاشام مغز – بیش واکنشی
دستگاه ادراری:
قولنج کلیوی – سوزش ادراری – زورپیچ مثانه ای – بی اختیاری ادرار – احتباس ادراری – کم ادراری – پرادراری – بیش ادراری شبانه – ترشح ادرار – اورمی برون کلیوی

نشانه ها و علائم بیماری ها
شناخت، ادراک و حس ها:
اضطراب – خواب آلودگی – اغماء – فراموشی (فراموشی پیش گستر، فراموشی پس گستر) – گیجی/سرگیجه – بویایی و چشایی (نابویایی، ناچشایی، بویایی پریشی، چشایی پریشی
گفتار و صدا:
اختلالات گفتاری (زبان پریشی، ناگویایی، نارساگویی عضوی) – سوءکارکرد نمادین (خوانش پریشی، ناخوانی، ادراک پریشی، کنش پریشی، محاسبه پریشی، نوشتارپریشی، نانویسایی) – صدا (آواپریشی، لالی حنجره ای

نشانه ها و علائم بیماری ها
نشانه ها و علائم عمومی:
تب (فزون تبی) – سردرد – درد مزمن – کسالت/خستگی (ضعف بدن، بی رمقی) – غش (سنکوپ هوش بر) – تشنج تب دار – شوک (شوک قلبی) – بیماری گره های لنفی – خیز (ورم پیرامونی، پشام) – عرق مفرط (بیش تعریق در خواب) – تاخیر رشد – اختلال رشد کودک – کوتاه قدی نامتعارف – خوردن و آشامیدن (بی اشتهایی، پرنوشی، پرخوری) – نزاری – خشکی دهان – چماقی شدن انگشتان

درد و انواع آن
بروز پدیده درد از برخی تبادلات شیمیایی و تغییرات ناشی می شود که نتیجه واکنش سه بخش عمده در بدن است.
این نواحی شامل:
اعصاب محیطی ،
نخاع و
مغز
که هر یک نقش عمده ای در پیدایش درد دارند.

درد و انواع آن
مقدمه
بدون تردید همه ما در زندگی خود بارها با بیماریهای گوناگون دست و پنجه نرم کرده ایم.
آنچه در تمام این موارد مشترک بوده ، تجربه حس ناخوشایندی به نام «درد» است.
احساس درد تجربه ای جهانی است و تمام مردم روی زمین از این نظر یکسان هستند.
دانشمندان علوم پزشکی در دهه اخیر توجه خاصی به شناسایی ماهیت و چگونگی بروز درد داشته اند. در نتیجه این تحقیقات مشخص شده که میزان احساس درد و چگونگی پاسخ به آن تا حد زیادی به وضعیت جسمی ، روحی و فرهنگی افراد بستگی دارد.
مواجهه قبلی اشخاص با درد نیز در چگونگی احساس آن موثر است.
اگرچه درد در بسیاری از موارد نشانه بیماری محسوب می شود، اما چنانچه این حالت ادامه یابد تبدیل به وضعیتی مزمن می شود.
در این حال دیگر درد نه به عنوان علامت بیماری ، بلکه خود یک «بیماری» محسوب می شود که نیازمند توجه خاصی است.

نواحی موثر در پیدایش درد
اعصاب محیطی
شامل شبکه ای از رشته های عصبی است که در سراسر بدن گسترده شده اند.
تماس با پایانه های این رشته های عصبی حس درد را به همراه خواهد داشت.
در اندامهایی مثل پوست ، مفاصل ، عضلات و سایر اندامهای بدن میلیونها عدد از این پایانه ها که به نام گیرنده های درد نامیده می شود، دیده می شود.
این گیرنده ها در نواحیی که بیشتر مستعد آسیب هستند مثل انگشتان دست و پاها تجمع بیشتری دارند.
به همین دلیل هنگامی که یک براده فلز یا تراشه چوب وارد پوست دست می شود، درد بسیار شدیدی را به همراه خواهد داشت.
جالب است بدانید در 5/2 سانتیمتر مربع از پوست بیش از 1300 گیرنده درد وجود دارد.
این گیرنده ها انواع متفاوتی داشته که هر یک تغییرات خاصی را احساس می کنند.
آنها همچنین التهاب موجود در بافتها و عفونتها را کشف و شناسایی کرده و در این حالت پیامهایی را به شکل تکانه های الکتریکی به نخاع و مغز می فرستند.

نواحی موثر در پیدایش درد
نخاع
هنگامی که پیامهای درد به این ناحیه رسید، با سلولهای عصبی ویژه ای که به عنوان فیلتر عمل می کنند، مواجه خواهند شد.
درخصوص دردهای شدید مثل حالتی که دست ما به یک ظرف داغ می چسبد، پیامها بسرعت به طرف مغز ارسال خواهند شد و در موارد دیگر که زیاد حاد و فوری نیستند سرعت ارسال پیامها کمتر است.
مغز
مرکز تجزیه و تحلیل پیامهای درد در مغز قرار دارد.
این عضو با ارسال پیام به سایر قسمتهای بدن فرآیند بهبود عضو آسیب دیده را تسریع می کند.
مثلا هنگامی که انگشت شما زخم می شود ، مغز با ارسال علایم خاص به سیستم اعصاب موجب ورود خون بیشتر به محل آسیب دیده می شود.

انواع درد
متخصصان در بررسی درد آن را به 2 نوع حاد و مزمن تقسیم می کنند که هر یک ویژگیهای بخصوصی دارند.
درد حاد
درد حاد معمولا با بیماری و زخم همراه است
درد حاد می تواند یک لحظه ادامه داشته باشد مثل نیش حشره و یا هفته ها به طول بیانجامد مثل سوختگی.
هنگامی که شخصی به درد حاد مبتلا می شود، دقیقا می داند که چه محلی آسیب دیده است.
لغت حاد از کلمه یونانی اقتباس شده که به معنای سوزن است که این موضوع به درد شدید اشاره می کند.

انواع درد
درد مزمن
چنانچه درد بیش از چند ماه ادامه یابد، به عنوان درد مزمن شناخته می شود.
اصطلاح مزمن به عبارتی در زبان یونانی اشاره دارد که به معنای زمان است.
درد مزمن می تواند دائمی و یا متناوب باشد (مثل دردهای میگرنی).
برخلاف دردهای حاد در حالت مزمن ممکن است علت درد نامعلوم باشد.
در بررسی آسیب اولیه تمام شواهد بر بهبودی محل آسیب دیده دلالت دارد، اما درد همچنان باقی است و گاهی حتی شدیدتر می شود.

انواع درد
سالها قبل ، اشخاصی که از دردی که هیچگونه علائم ظاهری نداشت شکایت می کردند، به عنوان دروغگو تلقی شده و یا ادعای آنها برای جلب توجه و محبت اطرافیان تصور می شد، اما اکنون پزشکان واقعیت وجود چنین دردهای مزمنی را تایید می کنند.
در بعضی موارد آسیب به اعصاب در اثر ابتلا به بیماریهای گوناگون منجر به دردهای شدید می شود.
مثال واضح این مورد بیماری دیابت است که در اثر افزایش بیش از حد قند خون رشته های عصبی کوچک در دست و پاهای فرد بیمار آسیب دیده و منجر به ایجاد دردهای شدید در انگشتان و پنجه پا می شود.
درد عضوی که وجود ندارد
بد نیست بدانید افرادی که دست و یا پای خود را از دست داده اند گاهی اوقات در دست یا پای قطع شده احساس درد شدیدی دارند مثلا شخصی که پایش قطع شده است در پنجه پای خود احساس درد می کند.
این مشکل پیچیده که درمان آن نیز بسیار دشوار است، در اثر تحریک مسیرهای انتقال درد از محل عضو قطع شده به طرف مغز اتفاق می افتد و یک مشکل پیچیده احساسی و روانی است.

تحمل درد
وضعیت احساسی و روانی افراد و تجربیات گذشته آنها در مواجهه با درد در چگونگی تحمل آن بسیار موثر است.
به عنوان مثال کودکی که هرگز به دندانپزشک مراجعه نکرده است در برخورد با وسایل دندانپزشکی درد بسیار زیادتری را احساس می کند.
در حالی که افرادی که قبلا با این وسایل مواجه بوده اند درد کمتری را حس می کنند.
وضعیت فرهنگی مردم نیز در تحمل درد موثر است. چنانچه شما در فرهنگی بزرگ شده اید که تحمل مصائب و سوختن و ساختن را به شما آموخته است، بهتر می توانید درد را تحمل کنید،
در حالی که بعضی اشخاص با کوچکترین ناملایمات بیشترین شکایت و ناراحتی را ابراز می کنند.

انواع اختلالات درد جسمانی شکل
در اختلال دردجسمانی شکل اختلال درد طولانی است که تبیین پزشکی برای آن وجود ندارد.
بیماران مبتلا به درد جسمانی شکل یک گروه همشکل ویکپارچه ای را تشکیل نمی دهند، بلکه مجموعه نامتجانس از گروه های فرعی درد از قبیل کمر درد، درد لگنی مزمن وغیره هستند.
درد بیماران ممکن است مربط به پس از سانحه، عصب شناختی واستخوانی-عضلانی باشد.
عده ای از بیماران ممکن است اختلالات روانپزشکی عمده داشته باشند، درحالی که عده ای فاقد این اختلالات هستند.
علل درد جسمانی شکل مزمن می شود که روانشناختی است و در زنها دوبرابر بیشتر از مردها تشخیص داده می شود و اوج آن در ۴۰ و ۵۰ سالگی است.

مناطق قشر مغزی مرتبط با درد
یافته های زمینه یابی نشان می دهند که بیش از ۴۰٪ از افراد جامعه از سردردها شکایت می کنند.
بونیکا۱۹۹۰ برآورد کرد که ۲۹ میلیون آمریکایی از سردرد شدید وسردردهای تنشی، سردردهای عضلانی اند وباانقباض طولانی ماهیچه های گردن، شانه، صورت، فرق سرهمراهند.
شروع تدریجی دارند وبا احساس نواری سفت بردور جمجمه مشخص می شوند.
برخلاف سردرد میگرنی هردو طرف سررا فرا میگیرند وباعلایم آغازین تهوع واستفراغ همراه نیستند.
سردرد میگرنی یک نوع سردرد عروقی است و با تنگ شدن رگهای خونی کوچک در سر در مرحله قبل از سردرد وبا انقباض رگها در مرحله سردرد مشخص می شود.
در ۸۰٪ انسان ها نوع سردردها حاصل از فشار روانی است.

درد سرطان
درد در بیماران سرطانی یک مساله جدی است.
۵۰٪ بیماران سرطانی از درد شکایت می کنند.
بونیکا ۱۹۸۰ درد سرطان به عنوان دردی که وسیله نئوپاسم بدخیم یا به عنوان پیامد مداخله درمانی ایجاد شده است.
مطالعات نشان داده است که درد در دوسوم همه افراد مبتلا به سرطان دیده شده است.
بونیکا ۱۹۸۰ خاطرنشان کرد که در ۸۵٪ بیماران مبتلا به سرطان از تجربه درد سرطان استخوان وپشت گردن رنج می برند وفقط ۵ درصد بیماران تجربه درد سرطان خون را دارند.
دریک مطالعه مشاهده شده است که بیماران مبتلا به سرطان از درد رنج می برند نسبت به بیماران مبتلا به سرطان بدون درد، افسردگی، اضطراب، خودبیمارانگاری ونظایر آن رابیشتر ازخود نشان می دهند.

درد اندام خیالی
درست همانطور که آسیب می تواند بدون تولید درد رخ دهد، درد می تواند در غیاب هرگونه آسیب رخ دهد.
درد اندام خیالی تجربه درد مزمن درغیاب قسمتی از بدن است.
عصب هایی که حرکت می کنند تکانه هایی را که به تجربه درد منجر می شود ایجاد می کند علی رغم جابجایی فیزیکی درد اندام خیالی برای افراد قطع عضویک تجربه معمولی نیست.
لوسر۱۹۹۰ گزارش کرد که ۱۳تا۷۱٪ افرادی که دچار قطع عضو بوده اند درد اندام خیالی را تجربه کرده اند.
ملزاک و وال ۱۹۸۲ خاطر نشان کرده اند همه افراد قطع عضواحساس اندام خیالی را تجربه می کنند، اما همه آنها احساس تجربه درد را ندارند.
معمولا انسان هایی که بعد از عمل جراحی یک عضو خود را از دست دادند احساسهایی ناشی از قطع عضو را بیان کردند.
این احساس در آغاز به صورت سوزش بود واین احساسها درنهایت به احساسهای واقعی شبیه از دست دادن اندام تبدیل شد. بین ۲۲تا۶۴٪ از زنانی که تحت عمل جراحی سینه قرار گرفته بودند احساسهایی از سینه های قطع شده را هم درک می کردند وتعدادی از اینها احساسهای دردناکی داشتند.

درد اندام خیالی
لوسر۱۹۹۰ گزارش کرد که سن یک عامل در تجربه درد اندام خیالی است. نوزادان وکودکان خردسال نسبت به کودکان سست تر وبزرگسالان تجربه اندام خیالی را ندارند.
پس از ۸ سالگی، انسانهایی که اندامها یا قسمتی از اندامهایشان قطع شده است همیشه احساسهایی از اندام خیالی را تجربه میکنند.
درد اندامهای خیالی به صورت سوزش داشتن، سوختن، انقباض ماهیچه ودرد له شدن تجربه می شود.
این دردها از خفیف وغیرمکرر تا شدید وپیوسته درنوسان است ممکن است بعداز قطع عضوشروع شود یا چند سال بعدهم دیده نشود. ملزاک و وال خاطرنشان کرده اند و۷۳٪از افراد قطع عضو بعداز بازگشت هشت روز از عمل جراحی ۶۵٪ شش ماه بعد و۶۰ ٪ دوسال بعد درد اندام خیالی را احساس کردند.
فرض ملزاک ووال براین بود که اندام خیالی ناشی از تغییر در فعالیت دستگاه عصبی است که ناشی از قطع عضو است.
از دست دادن فعالیت عصبی از الگوهای فعالیت در نخاع شوکی اثر می گذارد. فعالیتی که هم احساس وهم بازداری درد را شامل می شوند بنابراین، اندام قطع شده می تواند از بازداری پیامدهای درد در سطح نخاع شوکی ممانعت نماید.
بنابراین، رهایی از درد اندام خیالی می تواند ناشی از کاهش یا افزایش سطخ فعالیت دستگاه اعصاب باشد.

شکل های مختلف درد فیزیولوژیکی
شکلهای مختلف درد عبارت اند از: درد- هیجان اجباری، درد – هیجان ضربه ای، درد – تنش هیجانی و درد- هیجانی که به طور روانی فراهم می شوند.
درد عاطفه اجباری یا تحمیلی:
این درد، دردی است که از یک سوزن ناگهانی یا از ضربهٔ چکش برروی انگشت یا از نیش سوزن یا از ضربه خفیف الکتریکی حاصل می شود. این درد از تمام حوادث دردناک زندگی روزمره به شرطی که باعث ترس یا تخریب حقیقی نشوند، ناشی می شود. از این رو چنین دردی کوتاه مدت است وبه محض آنکه محرک دردناک قطع شود از بین می رود.
این درد یک حالت آماده باش کوتاه مدت ایجاد می کند وبا یک بازتاب دفاعی همراه است. در معنای دفاعی جریان درد تردیدی وجود ندارد، حتی می توان گفت درد یک نظام دفاعی مستقل است. این نظام دفاعی در لحظه ای که خشم دفاعی یا خشونت ودرنتیجه با عمل محرکه خود، ممکن است برای ایجاد بازتاب فرار کافی باشد وبه کار می افتد واین نظام به طور بلند مدت نیز موثر واقع می شود. فرد درسایه چنین تجارب دردناکی قادر است که در آینده از هرچه ممکن است برای او زیانبار باشد دوری گزیند ودر برابر برخی محرکات مضرودردآور، پاسخ مناسب وسازش یافته ای ازخود نشان دهد.

شکل های مختلف درد فیزیولوژیکی
درد – هیجان ضربه ای:
هیجان ضربه ای را می توان یک حادثهٔ هیجانی که دارای یک معنای حیاتی وکاملا غیر منتظره است، تعریف کرد.
وقتی که یک تجربهٔ دردناک خیلی شدید می شود به طوری که فرد انتظار آن را ندارد، حالتی را در فرد فراهم می آورد که آن حالت را می توان حالت هیجان – ضربه ای نام نهاد.
این نوع هیجان مدتی طول می کشد واز حیث مدت متغیر می باشد وبعد ضایعاتی که موجد آن شده بودند عمدتا در فرد باقی می مانند.
در این درد، یا فرد بی هوش می شود که میتوان آن را انهدام نجات بخش نامید زیرا در حکم یک نظام دفاعی فوری است که به فرد فرصت می دهد تا هنگام اختلال مغزی، از حیات خود دفاع کند واز کار افتادن مکانیزمهای سازشی را با اوضاع واحوال جدید جبران کند.
این شرایط غالبا وقتی که در درد غیر قابل تحمل است بروز می کند و یا برعکس، اختلال عصبی حاد به صورت تلاطم درهم وبرهم ظاهر می شود.
به قول عوام فرد دست وپایش را گم می کند و درست مانند جانوری رفتار می کند که درچنین مواردی نالان از هرطرفی پا به فرار می گذارد وبا هرچه در مسیرش باشد تصادم می کند ویا به سرعت به دور خود می پیچد.

شکل های مختلف درد فیزیولوژیکی
درد – هیجان ضربه ای:
هیجان ضربه ای را می توان یک حادثهٔ هیجانی که دارای یک معنای حیاتی وکاملا غیر منتظره است، تعریف کرد. وقتی که یک تجربهٔ دردناک خیلی شدید می شود به طوری که فرد انتظار آن را ندارد، حالتی را در فرد فراهم می آورد که آن حالت را می توان حالت هیجان – ضربه ای نام نهاد. این نوع هیجان مدتی طول می کشد واز حیث مدت متغیر می باشد وبعد ضایعاتی که موجد آن شده بودند عمدتا در فرد باقی می مانند.
در این درد، یا فرد بی هوش می شود که میتوان آن را انهدام نجات بخش نامید زیرا در حکم یک نظام دفاعی فوری است که به فرد فرصت می دهد تا هنگام اختلال مغزی، از حیات خود دفاع کند واز کار افتادن مکانیزمهای سازشی را با اوضاع واحوال جدید جبران کند. این شرایط غالبا وقتی که در درد غیر قابل تحمل است بروز می کند و یا برعکس، اختلال عصبی حاد به صورت تلاطم درهم وبرهم ظاهر می شود. به قول عوام فرد دست وپایش را گم می کند و درست مانند جانوری رفتار می کند که درچنین مواردی نالان از هرطرفی پا به فرار می گذارد وبا هرچه در مسیرش باشد تصادم می کند ویا به سرعت به دور خود می پیچد.
بی هوشی را می توان به عنوان یک نظام دفاعی فوری تلقی کرد که غالبا اقدام دفاعی را سبب می شود وموضوع در حافظه ثبت شده ومنبع ترش شدید از در آینده می شود به طوری که فرد برای بار دیگر از قرار گرفتن در چنین شرایط دردناکی دوری می گزیند. بدیهی است که شدت ودوام دردی که موجب چنین رفتار آشفته ای می شود در افراد مختلف، متفاوت است.
رنجهای روانی ناشی می گردد وحتی می توان گفت که یک نوع درد عاطفه است که ریشه های روانی دارد وعلت آن را نباید در شرایط خارجی جست.

شکل های مختلف درد فیزیولوژیکی
درد – تنش هیجانی:
این نوع درد طولانی است وبه اندازه ای شدید است که فرصت آرامش به فرد نمی دهد مگر آنکه فرد داروی مسکن مصرف کند.
دراین درد، ترس باعث تشدید آن نمی شود.
شرایط خوب جسمانی – عصبی خودکار موجب می شوند که فرد بتواند در برابر هرنوع تجاوزی به کمک واکنشهای حفظ تعادل بهتر ازخود دفاع کند.
درد- عاطفه ای که در روان تدارک می یابد:
دردی که فقط از یک تغییر روانی ناشی می شود همان است که در اصطلاح به رنج روانی معروف است.
در واقع رنج روانی یکی از مظاهر روانی است که به صورت عاطفه یا یک احساس عمیق تجلی می کند.
درد جسمانی یک پدیده روانی – جسمانی است، درحالی که درد روانی یک واقعیت اساسا روانی است.

شکل های مختلف درد فیزیولوژیکی
درد- عاطفه ای که در روان تدارک می یابد:
درمورد درد روان باید گفت که این نیز همانند هرواقعیت عاطفی- هیجانی دیگراست منتهی نسبت دخالت عناصر جسمی وروانی دراین درد به طرف کفهٔ عناصر روانی می چربد.
به علاوه این نسبت تابع درجهٔ شدت رنج روانی است. وقتی رنج روانی وخیم ویا هیجان پذیری زیاد است نه تنها تجلیات مختلف درد جسمانی نظیز آه وناله، اشک وحرکات بدن وارد میدان می شوند بلکه همچنین خلق وخوی، نظام عصبی خودکار ودرنتیجه همه جسم به نحوی کم وبیش مهم در آن دخالت می کنند.
تفاوت مهم دیگر بین دردهای جسمانی – روانی وروانی این است که درد روانی به جای آنکه فرد از درد در یک قسمت مخصوص بدن خود بنالد از دردی پراکنده رنج می برد.
اگر حالت رنج روانی به اندازه کافی به اندازه کافی شدید وطولانی باشد یک حالت افسردگی خفیفی شخص پیدا می کند.
به این ترتیب شخص پس از یک غم و غصهٔ شدید پدیده ای ازخود نشان می دهد که به درد روانی معروف است ومی توان آن را یک نوع درد- بیماری نامید.
یعنی در واقع یک نوع بیماری سازگاری است که از رنجهای روانی ناشی می گردد وحتی می توان گفت که یک نوع درد عاطفه است که ریشه های روانی دارد وعلت آن را نباید در شرایط خارجی جست.

درمان و پیشگیری
به اعتقاد برخی از پژوهشگران بسیاری از علایم ونشانه های این مبتلایان ناشی از تغییرات فرایندهای شناختی مرتبط با شرایط اجتماعی وفرهنگی است لیکن شواهد نشان می دهد تاثیر منفی این اختلالات فقط به شخص مربوط نمی شود، چون برخی ازاین اختلالات دارای تاثیرکارکردی شدید هستند.
به همین دلیل عقیده براین است برای درمان این اختلالات از درمانهای ترکیبی استفاده شود.
یک دیدگاه معتقد است که درمان درد می بایستی براساس دستگاه اعصاب مرکزی، بازپروری فیزیکی، آموزش آرمیدگی، تحریک حسی وجراحی اعصاب استوار باشند.
هرچندکه این رویکرد درمان فنونی متفاوت دارند ولی وجه مشترک همه آنها رهایی از درد ورنج است.
افزون براین می توانیم این تکنیکها را به طور انفرادی یا گروهی مورد استفاده قرار دهیم.
بنابراین دیدگاه داروهای روانگردان از قبیل فنوتیازینهای وضد افسردگی های سه حلقه ای تاثیر ذخیره کننده افیونی در بیمارن مبتلا به درد سرطان دارند.
تکنیکهای جراحی اعصاب آخرین راهکار است وبه ندرت استفاده می شود وزمانی مورد استفاده قرار می گیرد که درمانهای دیگر موثر نباشد.  

درمان و پیشگیری
جراحی روی دستگاه اعصاب مرکزی صورت می گیرد. کمترین عمل جراحی تخریب اعصاب پیرامونی نزدیک به کانون درد است.
همچنین می توانیم با رویکردهای درمانی وروانشناختی مراجعان را آموزش دهیم تا احساس درد را در سطح مغزی توسط تعدادی از راهبردهای شناختی ازجمله حواسپرتی، آرمیدگی، تصویرسازی هدایت شده، پسخوراند زیستی وهیپنوتیزم بلوکه کرد.
سرانجام پایان بخش این قسمت به پیشگیری از بروز درد اختصاص یافته است. پیشگیری ازسه جهت مورد بررسی قرار می دهیم:
پیشگیری نوع اولیه:
جامعه گستر است وسعی می کند که عوامل کلان مستعد ساز اختلال مورد نظر را مدنظر قرار دهد. همچنین از طریق غربالگری می کوشد تا افراد در معرض خطر زیاد را هرچه زودتر شناسایی وتدابیر درمانی را در مورد آنها بکار گیرند.
پیشگیری نوع دوم:
درمانی زودرس وبه موقع است وارزیابی برای از بین بردن علایم بیماری وجلوگیری از وقوع دوباره بیماری است.
پیشگیری نوع سوم:
هنگامی است که بیمار با علایم مزمن ودایمی اختلال به شکل روانشناختی سازگار شود وآنها را بعنوان بخشی از واقعیت بپذیرد، دراین حال درمانهای معمولی برای نشانه های مزمن در اختیار او قرار می گیرد.  

پایان


تعداد صفحات : 57 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود