مطالعات استراتژی کار آفرینی در نفت
واژه کارآفرینی : از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن Undertake
نشات گرفته است
طبق نظروی کارآفرین نیروی محرکه وموتور توسعه اقتصادی می باشد . وی مشخصه
کارآفرین رانوآوری می داند و فرایندکارآفرینی را “تخریب خلاق“
(Creative Destruction) می نامد .
بعبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا
ابداع روشهای نوین در انجام کارهای جاری است .
روش نوین همان “ تخریب خلاق “ می باشد . از نظر وی نوآوری در هر یک از زمینه های ذیل کارآفرینی محسوب می شود .
– ارائه کالای جدید
– ارائه روشی جدید در فرایند ها
– گشایش بازاری تازه
– یافتن منابع جدید
– ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت
ژوزف شومپیتر Josep Schumpeter 1934
کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش وی عبارتست از نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد.
عامل متمایز کننده مدیرو کارآفرین ، مخاطره پذیری است.
کار آفرینی از نظر شومپیتر
کارآفرینی از نظر دراکر
کارآفرینان در واقع ارزش ها را تغییر می دهند و ماهیت آنها را دچار تحول می نمایند.
کارآفرینان یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه مخاطره پذیرند.
کارآفرینان برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارد، اما لزوما سرمایه گذار نیستند.
کسانی که بتوانند به درستی تصمیم گیری نمایند، می توانند کارآفرین باشند.
جامعه
صنایع
شرکت
شرکت
شرکت
شرکت
ورودی
خروجی
حرفه ها
نیروی کار ماهر
سرمایه
حامیان مالی
شرکا
تجارت
ثروت
رشد
شکوفایی
تسهیل گرها
حمایت
قانون
بودجه
خدمات
چرخه کارآفرینی
سیر تطور کارآفرینی در دنیا
دوره اول قرون 15 و 16 میلادی
صاحبان پروژه های بزرگ
دوره دوم ( قرن 17 میلادی
بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی
دوره سوم( قرون 18و 19 میلادی
فردی که مخاطره می کند
دوره چهارم ( دهه های میانی قرن بیستم میلادی
نوآوری به عنوان جزء اصلی تعاریف کارآفرینی
دوره پنجم(دوران معاصر از اواخر دهه 1970 تاکنون
کارآفرینی به عنوان تسریع کننده سازوکار شکل گیری شرکتهای SME
انواع کارآفرینی:
کارآفرینی مستقل
کارآفرینی سازمانی
سازمان های کارآفرین
تعریفهای ارائه شده در خصوص کارآفرینان سازمانی
کارآفرینان سازمانی به وجود آورنده پروسه نوآوری در سازمان و پیشتاز و حامی ( champion ) توسعه محصولات جدید هستند و گاهی از ابتدای ایده تا انتهای نوآوری ( انتشار تجاری محصول ) را خود شخصاً اجرا و یا نظارت می کند.
شومپیتر، ترکیب جدیدی از وسائل تولید و اعتبار را بنگاه اقتصادی ( enterprise ) می نامد و ره کس که چنین وظیفه ای را انجام می دهد کارآفرین می داند، چه درون سازمانی و چه به صورت مستقل و آزاد. به عبارت دیگر کارآفرین کسی است که با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شکلهای جدیدی از سازمان، یا بهره برداری از مواد اولیه جدید، وضع ( نظم ) اقتصادی موجود را به هم می ریزد.
ادامه
کار آفرین سازمانی : شخصی که در سازمانی بزرگ به عنوان کار آفرین فعالیت می کند و با تولید و معرفی محصولات، خدمات و پروسه های جدید، شرکت را برای کسب رشد و سود بیشتر توانمند می سازد.
نقش کارآفرینان سازمانی، که روی دیگر سکه کار آفرین است، نقشی نسبتاً نو می باشد. کارآفرینان بیشتر به ایده های نو، تعیین استراتژی، طراحی فرآورده، معرفی تکنولوژی نوین و راه انداختن کار می پردازند؛ از آن به بعد بنا به سرشت این افراد که نسبت به سیستمهای منظم کار بی حوصله اند و به جزئیات توجهی ندارند، به عهده کارآفرینان سازمانی ( کار سازان ) است که بیشتر متوجه محیط درونی سازمان، فرآیندهای کارآمد، همسازی نیروی انسانی با وظایف، آموزش و برپایی حواشی و راهنما ها باشند؛ کسانی که تمام ترتیبات لازم برای برپایی و اداره سیستم منظم عملیات و کار را به عهده دارند. معمولاً سازمانها پس از دستیابی به نوآوریهای لازم از نقش کار آفرین به نقش کارساز ( entrepreneur) یا کار آفرین سازمانی تغییر جهت می دهند و دوباره به هنگام نیاز به نوآوری، به کار آفرینی باز می گردند.
مشخصات کارآفرینان سازمانی
کارآفرینان گرایش دارند تا سازمان را به خاطر پی گیری و اجرای ایده ای ترک کنند.
کارآفرینان، تحقیقات بازارشان را خودشان انجام می دهند ( بصیرانه)
کارآفرینان تصمیم گیران خوبی هستند، حتی در شرایطی که اطلاعات کافی وجود ندارد، ترسی از تصمیم گیری ندارند.
ارتباطات کارآفرینان اغلب غیررسمی و مخالف سلسله مراتب سازمانی است.
کارآفرینان نمی توانند به راحتی از کنار مسائل و مشکلاتی که می بینند بگذرند، چون حلال مشکلات ( problem solver ) هستند.
کارآفرینان ارتباط شان با افرادی که خوب کار می کنند، بسیار خوب و نزدیک است.
کارآفرینان به منابع، تکنولوژی، افراد و دانش سازمانها به منظور توسعه محصول و… احتیاج دارند، همینطور به اعتماد و حمایت آنها برای ادامه و سعی بیشتر
پیوند کارآفرین با سازمان به ندرت اتفاق می افتد ( حتی در سازمانهای کارآفرین)، چون در واقع آنها با ایده ها، کارشان، و آرمانشان ( vision) پیوند می خورند.
کارآفرینی درون سازمانی
مفهوم: از اوائل دهه هفتاد، محققان صحبتهایی راجع به کارآفرینان سازمانی و مستقل به میان می آورند. اما از سال 1985 که پینکات از ترکیب واژه های entrepreneurship و intra، واژه intrapreneurship را ابداع کرد، کارآفرینی درون سازمانی رسماً تعریف و در ادبیات کارآفرینی وارد شد. پینکات می گوید: کارآفرینی درون سازمانی فرآیندی است که کارآفرینان سازمانی از طریق آن سبب تغییر می شوند و کورن وال و پرلمن معتقدند که کارآفرینی درون سازمانی پروسه ای است که از آن طریق محصولات، فرآیندها و ایده های جدید در سازمان به اجرا گذاشته می شود و توسعه می یابند. او می افزاید پروسه کارآفرینی درون سازمانی به کلی با پروسه کارآفرینی مستقل فوق دارد و تفاوت در وضعیت محیطی ( context) آنها برای هر یک مزیتها و اشکالاتی به وجود می آورد. اساساً کارآفرینی درون سازمانی و به الطبع کارآفرینان سازمانی، در سازمانهایی که شرایط و بستر سازمانی کامل و مناسبی برای کارآفرینیوجود نداشته باشد، مورد تحسین مدیریت قرار نمی گیرند و خوشایند آنها نیستند.
سازمان کارآفرین
سازمان کوچک
بستر سازمانی مناسب
بوروکراسی
تهدید گرایی
ارتباطات رسمی
افق زمانی کوتاه مدت
ارزیابی براساس نتیجه
عوامل محیطی مناسب
ثبات سیاسی
دسترسی به منابع
مالیات کم
امنیت سرمایه گذاری
نبودن مقررات سخت
بستر سازمانی مناسب
ساختار تخت
فرصت گرایی
ارتباطات غیر رسمی
افق زمانی بلند مدت
ارزیابی براساس عملکرد
تعداد محدودی کار آفرین
سازمان ( ناراضی )
کار آفرینان مستقل
کارکنان
کار آفرینی درون سازمانی
اجرای تعداد اندکی فعالیت
کار آفرینانه فردی که با
زحمت فراوان حاصل شده
کار آفرینی مستقل
اجرای سریع و راحت
فعالیت کار آفرینانه
کارآفرینی سازمانی
اجرای سریع و راحت تعداد
زیادی فعالیت کارآفرینانه
فردی، گروهی و مستمر
سازمان سنتی
مقایسه سازمانهای کارآفرین و سنتی از لحاظ توانمندی کارکنان
مراحل کارآفرینی درون سازمانی مقایسه سازمانهای کار آفرین و سنتی از لحاظ مراحل کار آفرینی درون سازمانی
ادامه جدول
چشم انداز وزارت نفت
حفظ جایگاه دومین تولید کننده نفت در اوپک که مستلزم حفظ فاصله مناسب از نظر ایجاد ظرفیت تولید با سایر رقبای این جایگاه می باشد؛
دستیابی به جایگاه دوم جهانی در تولید گاز طبیعی با توجه به ضرورت استفاده از مخازن مشترک؛
دستیابی به جایگاه اول منطقه از لحاظ ارزش تولید مواد و کالاهای پتروشیمیایی به منظور ایجاد بالاترین ارزش افزوده از منابع هیدرو کربوری کشور؛
نیل به جایگاه اول فناوری نفت و گاز در منطقه؛
آسان سازی
آمادگی برای تغییر
عینی کردن نقش و تاثیر چشم انداز در زندگی اجتماعی
شناخت موانع چشم انداز
تامین منابع مورد نیاز برای تحقق اهداف چشم انداز
روش های اجرایی کردن چشم انداز
ایجاد شرایط بهبود برای اجرا و پایش چشم انداز
مراحل کامیابی چشم انداز
مسائل و مشکلات در اجرای چشم انداز
تدوین چشم انداز
اجرای چشم انداز
خوب
خوب
بد
بد
الگوی اجرایی چشم انداز
وضع موجود
انتخاب مسیرها و سیاست ها
3
4
اجرای تغییرات
چشم انداز
20 ساله
1
B.W.P
2
برنامه های توسعه آینده
5
نیازهای محوری صنعت نفت و گاز در راستای توسعه بلند مدت کشور
استفاده بهینه از ذخایر هیدروکربوری کشور و دارای ظرفیت کافی تولید به عنوان پشتوانه و محرک قوی توسعه پایدار؛
تنظیم بازار انرژی کشور از سوی عرضه و تقاضا بطوریکه شدت انرژی کشور معادل متوسط کشورهای صنعتی بشود؛
دستیابی به بیشترین ارزش افزوده در زنجیره تولید محصولات با پایه هیدروکربوری؛
محرک اصلی رشد و توسعه صنایع کشور اعم از صنایع پشتیبان نفت و گاز (مشاوران، سازندگان و پیمانکاران)، صنایع پایین دستی نفت و گاز (پتروشیمی- پالایش) و صنایع انرژی بر (فولاد، آلومینیوم، سیمان و غیره) و نیل به جایگاه مناسب فناوری در صنایع نفت و گاز در جهان؛
هدف گذاریهای صنعت نفت در راستای سند چشم انداز کشور بر مبنای برنامه وزیر نفت
شناسایی کلّ منابع هیدروکربوری در پهنه سرزمین با اولویت مخازن مشترک؛
افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز با هدف افزایش سهم ایران در بازار جهانی نفت و ارتقای جایگاه آن در اوپک؛
حداکثر بهره وری از مخازن هیدروکربوری از طریق افزایش ضریب بازیافت مخازن و استفاده از فناوری های نوین؛
تغییر رویکرد از صادرات نفت خام به صادرات فرآورده های باارزشِ افزوده بالا؛
ایجاد ظرفیت های جدید پالایشی به ویژه برای پالایش میعانات گازی و نفت خام بسیار سنگین؛
حداکثرسازی ارزش افزوده صنعت نفت و گاز کشور از طریق هم افزایی زنجیره ارزش با توسعه سرمایه گذاری در منابع و صنایع نفت و گاز اعم از بالادستی و صنایع پایین دستی، صنایع انرژی بر و صنایع و خدمات مهندسی پشتیبان آنها؛
هدف گذاریهای صنعت نفت در راستای سند چشم انداز کشور- ادامه
استفاده از سرمایه های انسانی کشور در مشارکت و توسعه همکاری های منطقه ای و بین المللی در بخش های مختلف صنعت نفت و حضور در طرح های سرمایه گذاریِ مختلف بالادستی و پایین دستی در خارج از کشور؛
تبدیل شرکتها و بنگاههای صنعت نفت به شرکتها و بنگاه های کارآمد، صاحب فناوری و فعال در عرصه بین المللی؛
تقویت رویکرد برون گرایی صنعت نفت و استفاده از توانمندی های داخل کشور جهت فعالیت در خارج از مرزها؛
یک ضرب المثل چینی
به دنیا آوردن بچه کار ساده ای است.
بزرگ کردن بچه مشکل است.
چرا باید رشد کرد؟
یک عبارت جا افتاده: رشد کنید و یا هیچ
دست یابی به منابع موجود در بازار مالی
اقتصاد مقیاس / اقتصاد میدان در فعالیت ها
دست یابی به قدرت بازار (Market Power)
دست یابی به حداقل سهم بازار مورد نیاز برای پایدارسازی
جلوگیری از خرید شرکت توسط رقبا
تمایل درونی کارآفرینان
سایر موارد؟
نشانه های رشد
شرکت بیش از این که سود محور باشد، فروش محور است.
کارکنان در برخی بخش ها لبریز از کار هستند.
کارکنان وقت زیادی را صرف فعالیت های کوتاه مدتی می کنند که از
فقدان برنامه ریزی راهبردی و بلند مدت ناشی می شود.
در شرکت به تعداد کافی مدیر وجود ندارد.
The Key to Success is being at the right place at the right
time with the right capabilities and the right resources.
شاخص های رشد
حجم فروش
تعداد کارکنان
سودآوری
حجم فیزیکی شرکت
تعداد محصولات / مشتریان و کانال های توزیع
مورد کاوی: شرکت People Express
افزایش حجم تقاضا، سودآوری و رشد قیمت سهام شرکت
بروز مشکلات: دشواری در ذخیره جا، تاخیرهای طولانی، کاهش بازده نیروی کار، بد شدن رفتار کارکنان با مشتریان
پایان کار: 133 میلیون دلار زیان در سال 1986 و خریداری شدن توسط کمپانی هوایی تگزاس
زنجیره ارزش؛ مولفه اصلی در اقتصاد دانایی محور
زنجیره ارزش ( value chain ) بعنوان مولفه اصلی و یا بعبارتی طلایی ترین کلیه موفقیت در اقتصاد دانایی محور می باشد. مایکل پورتر ( M.porter ) فاکتورهای اساسی در زنجیره ارزشی را به شرح زیر می داند:
انتشار دانش انحصاری
انباشت تجربه و مهارت
گسترش یا کاهش بزرگی حرفه ساخت
تغییر در هزینه درون داده ها و هزینه های پولی
نوآوری در بازرایابی
نوآوری در فرآیند
تغییر ساختاری در ریز – فرآیندها ( نظیر ارتباط با مشتری، زنجیره تامین و ….)
تعیین اندازه و سطح حجم تولید کالا و زمان ورود به بازار و کنار کشیدن از بازار
با تشکر