گشتالت
تاریخچه
قانون طرح گرایی
قانون بستن
قانون ادامه ی خوب
قانون تشابه
قانون تقارن
قانون مجاورت
قانون سطح
کاربرد های گشتالت
تاریخچه
بنیان گذاران:
ماکس ورتایمر(1943-1885)
ولفانگ کهلر(1967-1887)
کورت کافکا(1941-1886)
گشتالت به معنای انگاره ( (configurationیا شکل (form ) است.
نظریه ی گشتالت:
دنیا کل های معنی دار است
کل چیزی فراتر از اجزای ان است
عمومی ترین قانون گشتالت قانون pragnanz است به معنای حامل معنا
قانون طرح گرایی یا پراگنانز
مهم ترین اصلی که در همه ی رویداد های ذهنی به کار میرود
به صورت اصل هدایت کننده برای مطالعه ادراک یادگیری و حافظه توسط گشتالتی ها مورد استفاده قرار میگرفته است
قانون بسته بودن
در امر ادراک ، سطوح بسته یا شکل های کامل از سطوح باز یا شکل های ناتمام دارای وضعی پایدار تر و مطلوب تر میباشند.
به طور کلی در هرفرد گرایشی وجود دارد که همواره میخواهد شکل ها و موقعیت های ناجور و متقارن را تکمیل کند .
قانون ادامه ی خوب
سازمان ادراکی به نحوی تشکیل میشود که یک خط مستقیم به صورت مستقیم ، یک پاره خط به صورت دایره و… ادامه می یابد
قانون تشابه
مطالب مشابه و همگون از مطالب نا مشابه بهتر درک می شوند.
اشیایی که از لحاظ شکل و رنگ مشابه و همانند ادراک می شوند به صورت گروه های مشخص سازمان می یابند
قانون تقارن
بر اساس قانون تقارن، ذهن اشیا را به صورت متقارن درک می کند
قانون مجاورت
عناصری که در مجاورت یکدیگر باشند به صورت کل یکپارچه درک می شوند.
بیانگر عوامل سازنده ایست که در یک صحنه حضور دارند و کل و وضع خاصی را به وجود می اورند.
این قانون ابتدا توسط ادگار روبین مطرح شد.
طبق این قانون از خواص پدیده های گشتالتی این است که در زمینه ای که یافت می شوند جلوه میکنند.
قانون طرح-زمینه
کاربرد های گشتالت
به وجود اوردن ساختمان هایی با شکل ها ی قابل قبول ، مطلوب و ارتباط کلی ان با بخش های دیگر به طور اشکار بر مبنای فرم ها، حجم ها ، رنگ ها، اندازه ها، کیفیت ، جنس ، گرافیک و تولید است.