خلاصه ای از کتاب فرقه ها در میان ما
نوشته :
مارگارت تالر سینگر
تعریف فرقه
فرقه ها از آن دسته گروه هایی هستند که بدلیل اندازه شان، رفتان شرم آور شان و درمورد برخی تمایلات خود امحایی شان مشهورتر هستند.
بسیاری از گروهای فرقه ای در سراسر جهان وجود دارد که بصورت فعال اقدام به عضو گیری،گسترس و به کسب درآمد و قدرت می پردازند.
نه هر کسی که مراجعه یک یک عضو فرقه قرار میگیرد به گروه مربوطه جذب میشود ، و نه هر کسی که جذب میشود برای همیشه میماند .
ولی به اندازه ی کافی جذب میشوند و به مدت کافی میمانند تا فرقه ها را به مشکل اجتماعی مخربی که شایسته بررسی جدی است تبدیل نماید.
تعاریف و خصوصیات فرقه
در لغت فرقه بیانگر یک گروه یا سازمانی است که اعضای آن مانند افراد هر انجمن و حزبی هدف بخصوصی را دنبال میکنند و ممکن است این اهداف در طول زمان تغییر کند.
اما فرقه ها بعلت عملکرد های خاص درونی و روابط و مناسبت های ویژه که برقرار میکند از سایر گروها و سازمان ها متمایز میباشد .
تعریف روابط فرقه
عبارت از روابطی است که در آن یک فرد آگاهانه ، افراد دیگر را با استفاده از روش های خاصی وادار میکند تا بطور کامل (یا نسبی) در خصوص تقریبا همه تصمیمات مهم زندگی به او وابسته باشند.
و به این پیروان عقیدتی اینطور القا مینمایند که او دارای استعداد ، نبوغ یا دانش ویژه ای است .
براین اساس فرقه ول فاکتورهای زیر تعریف میشود :
سرمنشاء گروه و نقش رهبر
ساختار تشکیلاتی،یا روابط بین رهبر و پیروان
استفاده از برنامه های هماهنگ شده مجاب سازی ذهنی (باز سازی ذهنی یا شست وشوی مغزی)
سرمنشاء گروه و نقش رهبر
در بسیاری از موارد یک فرد ، که عموما بنیانگذار فرقه هم هست ،در بالای ساختار تشکیلاتی فرقه قرار گرفته و تصمیم گیری در وی متمرکز میباشد.
دو ویژیگی عمده رهبر فرقه
افرادی خود انتصاب و تحمیل گر که ادعا میکنند دارای ماموریت خاصی بوده و دانش ویژه ای دارند.
افرادی که تکریم و ستایش را بر روی خود متمرکز میکنند.
ساختار تشکیلاتی،یا روابط بین رهبر و پیروان
برای ترسیم یک منظر ساده از یک فرقه حرف T را وارونه در نظر بگیرید رهبر به تنهایی در بالا و پیروان تمامی در پایین قرار میگیرند.
مولفه های شناسایی ساختار تشکیلاتی یه فرقه
خودکامگی فرقه ها در ساختار تشکیلاتی
فرقه ها خود را منحصر بفرد و نوآور میدانند.
تمایل فرقه ها بداشتن اخلاق دوگانه در اعضاشان
بهرحال فلسفه ی مسط بر فرقه ها این است که هدف ، وسیله را توجیه میکند،نظریه ای که به فرقه ها اجازه میدهد تا اخلاقیات خاص خودشان را خارج از مرز های اخلاقی نرمال جامعه بوجود بیاورند.
برنامه های هماهنگ شده مجاب سازی ذهنی
فنون خاص مجاب سازی استثماری ، یعنی پروسه های متعدد بازسازی فکری ، مورد استفاده ی رهبران فرقه ها و سازمان های شبه فرقه ای برای وادار کردن افراد به پیوستن ، ماندن و اطلاعات کردن قرار میگیرد.
خصوصیات عمومی این فاکتور خیلی مهم در تعریف فرقه ها
فرقه ها تمایل به خودکامگی ، تمام خواهی ، کنترل رفتار اعضا ، بروز علنی تعصبات و افراطی گری در جهان بینی دارند.
در بسیاری از موضوعات، فرقه ها تفکری را که به آن «سیاه و سفید» و نظریه ای که به آن «همه چیز یا هیچ چیز» میگوییم برقرار مینمایند.جمله «هرکس با من نیست بر من است» ناشی از این تفکر میباشد.
فرقه ها تمایل به در خواست از اعضا برای پذیرش دگرگونی اساسی یا تغییر روش زندگی دارند.
تاکتیک ایزوله کردن فرد، یکی از مهمترین مکانیزم های عام اغلب فرقه ها برای کنترل و ایجاد ابستگی اجباری در اعضا است.
انواع فرقه ها
یک فرقه میتواند حول هر محتوایی نظیرسیاست،مذهب، تجارت، سلامت جسم ،روانشناسی و … شکل گرفته باشد.
هر فردی که دارای قاطعیت کافی،جذبه و توان عوام فریبی باشد یا حتی یک بازاریاب خوب که وقت و انژری کافی صرف کند،بسادگی میتواند پیروانی حول تقریبا هر موضوعی گرد آورد.
فرقه ها از هر نوعی که باشند،دارای رهبران فرقه ای مجرب هستند که افرادم حزون،تنها و سرخورده و کسانی که صرفا بدلیلی دردسترس هستند و یا افرادی به دعوتی در یک نقطه ی بحرانی زندگیشان پاسخ مثبت داده اند را مجبور به پیوستن میکنند.
در گروه های فرقه ای سیستم اعتقادی (مذهبی،سیاستی، روان درمانی یا تجاری) به ابزاری برای خدمت به تمایلات هوس ها و برنامه های پنهان رهبر تبدیل میشود.
چه کسانی به فرقه ها میپیوندند؟
علارغم این ذهنیت که مردم معمولی به فرقه جذب نمیشوند طی سالیانی روشن شده که هر کسی مستعد گول خوردن توسط این شیادان سوءاستفاده گر میباشد.
در حقیقت اکثریت نوجوانان و بزرگسالانی که در فرقه ها گیر می افتند برآمده از طبقه متوسط ، نسبتا تحصیل کرده و بدون مشکل جدی تا قبل از جذب شدن بوده اند.
چرا افراد به فرقه ها میپیوندند؟
تنها یک قسم از افراد نیستند که گرفتار فرقه های مختلف میشوند بلکه تقریبا هر فردی چنانچه شرایط محیلی فراهم باشد،میتواند بنوعی در یک فرقه درگیر شود.
بطور خاص هنگامی که فرد در یک روبط معنی دار،شغل،تحصیل،برنامه ی آموزشی یا سایر مشغولیت های زندگی قرار نگیرد بیش از دیگران مستعد گرفتار شدن در چنگ انواع فرقه ها میشود.
افراد خود به جستجوی فرقه ها نمیروند
بحث غلطی که در خصوص کسانی که به فرقه ها میپیوندند مطرح میشوند اینست که خود افراد در جستجوی فرقه ها هستند.
کسانی که در پی توجیه کار فرقه هستند ادعا میکنند که مردم خودشان بدنبال گروه معینی که نهایتا به آن میپیوندند میگردند.
عمل پیوستن به فرقه در نتیجه یک روند اتفاق می افتد که توسط یک عضو قدیمی تر فرقه به جریان در می آید.
در واقع افراد در بدو ورود نمیدانند به کجا می روند.
چگونه اینها میتوانند جوینده عاقبت معینی باشند در حالی که در خصوص طرح نهایی و محتوای گروهی که به آن میپیوندند بی اطلاع هستند.
اعضا فرقه ها از ابتدا عموما دنبال یافتن امکانی برا انجام دادن کار مفیدی برای خودشان و بشریت بوده اند.هیچکدام از آنها بدنبال فرقه معین برای پیوستن به آن نبوده اند و علاقه ای نداشتند که تمام عمر متعلق به یک گروه باشند.
بلکه برای پیوستن به گروه اغفالشده تحت فشار قرار گرفته بودند وقبل از اینکه بدانند چه شده خود را در تور گروه گرفتار یافتند و به آرامی از گذشته و خانواده ی خود بریده و تماما وابسته و گروه گردیدند.
محکوم کردن قربانی
برای مقابله با ذهنیت محکوم دانستن قربانی،ما باید بعنوان یک جامعه،برنامه های آگاهی دهنده و پیشگیرانه برای آموزش وجوه آشکارانه عضوگیری فریبنده فرقه ها داشته باشیم و روش های سوءاستفاده گرانه و غیر اخلاقی که توسط فرقه های گوناگون برای حفظ و کنترل اعضا که با القای احساس گناه در فرد اعمال میشود افشا نماییم.
تفاوت فرقه ها با گروه های معمولی
ممنون از نگاهتون