بسم الله الرحمن الرحیم
گردآورندگان :
287 تا 320
1
اصول کلی تربیت رسمی
الف : اصول ناظر به روابط درونی تربیت رسمی و عمومی
ب) اصول ناظر به روابط بیرونی تربیت رسمی و عمومی
2
7- حفظ و ارتقای آزادی
انســان موجود مختارآفریده شده اســت.از این رو انسان ها ذاتاً میل به آزادی دارند.
چگونگی بهره گیری از نعمت آزادی امری فطری و ذاتی نیست و امری یاد گرفتنی است
لذا انســان باید، چگونگی بهره گیری از آن را تجربه کنــد و در موقعیت های زندگی یادبگیرد.
نتیجه چنین مقدماتی آن اســت که جامعه و نهادهای مرتبط به ویژه تربیت، این زمینه ها را فراهم آورد.
3
تربیت رســمی و عمومی، این ســازو کار اثرگذار در زندگی عصر حاضر، باید حفظ و ارتقای آزادی را اصــل راهنمــادر عمل مربی در نظر بگیرد.
تحقق اصل آزادی در موقعیت های تربیت رســمی و عمومی امری تشکیکی است. به این معنا که از جنبش و فعالیت جسمانی تا فعالیت های پژوهشی و فکــری و خردورزانــه را در بــر میگیرد.
4
مصادیق این اصل عبارتاند از:
تکیه بر آزادی عمل و تجربه فردی متربیان، متناسب با شرایط رشد آنها در جهت کسب شایستگی ها در چهار چوب موقعیت مدرسه؛
تاکید بر مسئولیت متربی در امر یادگیری (زیرا لازمه تحقق اصل آزادی است)؛
زمینه سازی برای تحقق آزادی معنوی متربیان؛
فراهم نمودن تجربه گزینش، انتخاب و ترجیح برای متربیان
بهره گیری از روش های فعال در جریان مدیریت فرایند یاددهی یادگیری
5
8 – سندیت شایستگی محور مربیان
ســندیت مربی هیچ منافاتی با آزادی متربی ندارد.
زیـرا مـربی میتـوانـد با درک درست از شرایط رشدی متـربی برای او شـرایط انجـام عمل اختیـاری و آگـاهانه را فراهـم آورد.
6
مصادیق این اصل عبارتاند از:
توجه به اقتدار شــخصیتی مربی ناشــی از احراز شایستگی اخلاقی و حرفه ای، به ویژه در فرایند گزینش و تربیت معلم؛
فراهم نمودن فرصت های عمل آزادانه و خلاقانه برای مربیان در ارائه برنامه های تربیتی در چهارچوب اصول و سیاستهای مصوب
7
9 – محبوبیت و مقبولیت مربیان
بــی تردید برخــورداری از محبوبیت و مقبولیت از عوامل اساســی در تربیت رســمی و عمومی مربیان اســت.
پذیرش حقیقی(نه رســمی) مربیان، تحت عنوان «مربی» توســط متربیان، مشــروط به وجود این اصل اســت. داشــتن نقش الگویی نیز در محیط مدرسه برای مربیان به این اصل وابسته است.
مصداق این اصل عبارت است از
تاکید بر شایستگی های اخلاقی مربیان در هنگام گزینش و تربیت نیروی انسانی
8
تعامل همه جانبه
فراهم آوردن زمینه مناسب برای تکوین و ِ تعالی هویت متربیان در فرایند تربیت رسمی و عمومی نیازمند تعامل و همکاری بین عناصر اصلی و محوری آن است.
مربیان و متربیـان بایـد در تعامـل مستمر باشنـد. این تعامـل از سـوی مربیـان شامل زمینه سازی ) در دو بعد سلبـی و ایجابی) و از سـوی متـربیان بهـره گیری و عمـل بـرای تحقق ظرفیت های وجودی است
9
مصادیق این اصل عبارتاند از
همکاری متربیان در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های تربیتی مدرســه، متناسب با سطح رشد آنها؛
همــکاری مربیــان در تولیــد طرح هــا و برنامه هــای تربیتــی و اصلاحی، تولیــد محتوا،تصمیم گیریها در ســطح مدارس مناطق و کشور، از طریق تشکل ها و انجمن های علمی و حرفهای؛
تعامــل متربیان و مربیان در هدایت روند یاددهی- یادگیری در فرایند فرصت های تربیتی مدرسه.
10
10 – همه جانبه نگری
از یک سو موضوع تربیت انسان است که موجودی پیچیده و دارای شئون مختلف وجودی است و از دیگر ســو فرایند تربیت که برای تحقق ظرفیتهای مختلف و متداخل متربیان شــکل میگیرد. خود فرایندی پیچیده اســت و عوامل و علل گوناگونی در آن حضور و نفوذ دارند.
بر این اســاس شــناخت ظرفیت های وجودی انســان، فهم و درک عوامل و علت هــای مداخله گر و ذی نفوذ در فرایند تربیت به نحو عام و در تربیت رســمی و عمومی به نحو خاص و هدایت آن مســتلزم نگاهی باز و جامع و همه جانبه نگر است.
11
مصادیق این اصل عبارتاند از:
توجه به تمامی شئون وجودی متربیان در طراحی برنامه ها و فعالیتهای تربیتی؛
توجه به همه ابعاد و لایه های هویت (انسانی، اسلامی، ایرانی و….)؛
نگرش نظام مند در هدایت تحولات در نظام تربیت رسمی و عمومی؛
توجه به ساحت های مختلف تربیت
12
11 – یک پارچگی
فرایند تربیت در عین دارا بودن عناصر، اجزا و فرایندها امری واحد و یک پارچه اســت. لذا باید از کاهش گرایی یا توجه افراطی به برخی فرایندها و مولفه ها و نادیده گرفتن برخی اجزا، دوری کرد .
13
مصادیق این اصل در تربیت رسمی و عمومی عبارتاند از
توجه به وحدت هویت متربیان؛
توجه به وحدت مراحل رشد و پیشرفت متربیان؛
توجه به یکپارچگی برنامه ها و فعالیتهای تربیتی در طول مراحل و سطوح تربیت رسمی و عمومی؛
هماهنگی ارکان و مولفه های تربیت رسمی و عمومی
14
12 – حق محوری و مسئولیت پذیری
علاوه بر این که فرایند تربیت رســمی و عمومی در کلیت خود بر اســاس حق و حقوق متقابل انســانی و کرامت او شــکل میگیرد، ســازو کارهــای درونی و روابط بیرونی آن نیز با نظام حقوقی جامعه ارتباط وثیق و مســتحکمی دارد. ازاین رو رعایت حقوق دیگران یکی از ملاکها و معیارهای راهنمای عمل مربیان و کارگزاران تربیت رســمی و عمومی است
15
مصادیق این اصل عبارتاند از:
رعایت حقوق و تکریم متربیان در عین مسئولیت پذیری آنها نسبت به تکالیف؛
رعایت حقوق و تکریم مربیان همراه با لزوم پاسخ گویی ایشان نسبت به وظایف محوله؛
رعایت حقوق و تکریم اولیا در عین پاســخگو دانســتن ایشــان در خصوص انجام وظایف تربیتی خود نسبت به فرزندان؛
برقراری رابطه مسئولیت و احترام متقابل بین مربیان، متربیان و اولیا.
مراقبت و دیدبانی فرایندها و جریان های تربیت رســمی و عمومی از منظر حقوقی توسط نهاد ویژه و مستقل
16
13 – پویایی و آینده نگری
از یک منظر تربیت رســمی و عمومی ، به دلیل دارا بودن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، نشــان از پویایی یک جامعه دارد.
در واقع، سازو کار عقلایی برای عطف توجه به آینده است، تربیت رســمی و عمومی نشــان میدهند که قصد دارند آیندهای را با طرحی تعریف شده و با توجه به تجارب گذشته- هر چند نه با تعیین جزئیات- بسازند.
تربیت رســمی و عمومی، که نماد پویایی هر جامعه و یکی از ســازوکارهای نهادینه شده اجتماعی است، باید در مواجهه با تغییرات و تحولاتی که در عصر حاضر بسیار سریع و روز افزون اند، فعال باشد.
یعنی ضمن در نظرداشتن چهارچوبهای مشخص متناسب با مقتضیات تحولات، در اجزا و عناصر خود تغییر ایجاد کند
17
آثار این اصل در تربیت رسمی و عمومی عبارت اند از:
توجه به نیازها و شرایط جدید و آینده جامعه محلی، ملی، ِ جهانی متربیان و اتخاذ تصمیم مناسب در قبال آن؛
بومی سازی رویکردهای جدید جهانی در تربیت رسمی و عمومی، از طریق انطباق با اصول فلسفه تربیت و فلسفه تربیت رسمی و عمومی؛
آینده نگری و توجه به روندهای آینده در حوزه های مختلف معرفت بشری؛
نظارت و ارزش یابی مستمراز فرایند تربیت رسمی و عمومی
18
14 – استمرار
انسان موجودی رشد یابنده است .
به تبع این واقعیت فرایند تربیت امری مراتبی، چند جانبه و در عین حال پیوســته اســت.
رعایت این اصل در تربیت رسمی و عمومی شامل مصادیق زیر است:
توجه به مراتب مختلف اهداف تربیت در سطوح و مراحل تربیت رسمی و عمومی؛
پیوستگی و انسجام محتوایی بین سطوح و مراحل تربیت رسمی و عمومی؛
توجه به فراهم کردن زمینه های لازم برای استمرار یادگیری در طول زندگی؛
توجه به پیوستگی تجارب یادگیری و معنادار شدن آنها برای متربیان.
19
ب) اصول ناظر به روابط بیرونی تربیت رسمی و عمومی
هیئت کلی جامعه مشــتمل بر جریانها، نهادها و موسســاتی است که در عرض یا طول همدیگر و در راســتای غرض و غایت اجتماع حرکتی مســتمر دارند.
به همین رو این اجزا و عناصر جامعه، نسبتها و روابطی را با همدیگر برقرار می نمایند و در شکل مطلوب آن، این نهادها کارکرد همدیگر را در راســتای غایت جامعه تنظیم، تکمیل و هماهنگ می نمایند
20
1 – پاسخگویی
یکی از اَشکال روابط بیرونی تربیت رسمی و عمومی پاسخ گویی است که در جهت اصلاح، بهبود و هماهنگــی فرایندهای آن با هیئت کلی جامعه صورت میگیرد.
کارگزاران تربیت رسمی و عمومی در تمامی سطوح و اجزا باید این موارد را راهنمای عمل خود قرار دهند:
پاســخ گویی نظام تربیت رســمی و عمومی و عناصر آن نسبت به انجام رسالت، کارکردها و وظایف خود؛
ارزشیابــی عملکرد نظام تربیت رســمی و عمومی در مراحل مختلــف در جهت بهبود و توسعه عملکرد نظام؛
نظارت متقابل ارکان نظام تربیت رسمی و عمومی در جهت پشتیبانی از نظام.
21
2 – مشارکت
نظام های اجتمـاعی در خـلا عمـل نمی کنند.
آنها جزئی از کل جامعه و فرهنگ اند و با سایر نهادها و نظامهای اجتماعی روابط و کنش متقابل دارنــد.
عملکرد درســت یک نظــام، به برقراری روابــط صحیح و اصولی با دیگر نهــاد و نظامهای اجتماعی نیز وابســته است.
بر این اســاس، نظام تربیت رسمی و عمومی برای تحقق رسالت خود به روابط صحیح با دیگر نهادهای موثر و سهیم در جریان تربیت نیاز دارد.
لذا برای تحقق رسالت و اهداف نظام تربیت رسمی و عمومی، همگان به نوعی مسئولیت دارند
22
مصادیق این اصل عبارتاند از:
هماهنگی نظام تربیت رســمی و عمومی با نظام تربیت رسمی و تخصصی (آموزش عالی) در تدوین اهداف دوره متوسطه و سیاستهای گزینش دانشجو
هماهنگی نظام تربیت رســمی و عمومی با نهادهای متولی فرهنگ عمومی(نظیر رسانه و مساجد ) در فرایند اصلاح اجتماعی؛
همکاری با نهادهای بین المللی و نهادهای منطقهای در زمینه تربیت رسمی و عمومی در راستای کسب و انتقال تجربیات تربیتی؛
هماهنگی نظام تربیت رسمی و عمومی با نظام بازار و صنعت در تدوین اهداف، بهویژه در دوره متوسطه؛
23
3 – تقدم مصالح تربیتی
«تربیت»، در واقع جریانی فراگیر، جهت دهنده و اســـاس دیگـر نهادهـای اجتماعـی محســـوب میشــود.
پس ، از حیث اجتماعی، تمامی نهادهای جامعه برای تداوم و فراهم کردن شرایط حیات طیبه انســان و نقش آفرینی در تداوم، ارتقا و تعالی حیات جامعه به نهاد تربیت وابسته اند.
تربیت، محور اساســی توســعه حیات آدمی اســت. در نتیجه باید مصالح تربیتی در تمام تصمیم گیریها و برنامه ریزی هــای اجتماعــی، مورد نظر قرار گیرد و کمک به جریــان تربیت، مهمترین معیار در سیاســت گذاریها و تعیین اولویت های اجتماعی به شــمار میرود
24
مصادیق این اصل عبارتاند از:
اولویــت قرار دادن مصالح تربیتی در راســتای اهداف غایی و کلــی تربیت در تعامل بین نهادهای سهیم و تاثیرگذار بر تربیت رسمی و عمومی؛
توجه به اولویتهای تربیتی جامعه و پشتیبانی مناسب از نظام تربیت رسمی وعمومی در سیاست گذاریها و برنامه ریزی های کلان اجتماعی
25
مدرسه صالح ؛ بستری برای تحقق تربیت رسمی و عمومی مطلوب
26
تعریف مدرسه صالح
همچنان که در تعریف تربیت رســمی و عمومی و ویژگیهای آن گفته شــد، این شــکل از تربیت در شــرایط و زمینــه ویــژه ای رخ میدهد که «مدرســه» نــام دارد و از دیربــاز و در همه جوامع وجود داشــته است.
اما بنا برفلسفه تربیتی جامعه اسلامی، مدرسه محیط اجتماعی سازمان یافته ای(مشــتمل برمجموعهای از افراد و روابط و ســاختارهای منظم) است برای کسب مجموع های از شایســتگیهای لازم(فردی، خانوادگی، اجتماعی) که متربیــان برای وصول به مرتبهای ازآمادگی جهت تحقق حیات طیبه در همه ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی باید آنها را به دســت آورند.
27
خصوصیات مدرسه صالح
١- نخســتین ویژگی «ســاده سازی» اســت؛
به این معنی که تجربیات مدرسه ای باید شکل ساده شده (و نه پیچیده ) ای از تجربیات و اَشکال واقعی حیات طیبه باشد.
روابط واقعی در زندگی اجتماعی پیچیده است و میتواند مانعی بر سر راه یادگیری و رشد و تعالی و بروز اســتعدادهای متربیان گردد. لذا محیط مدرســه، با عنایت به شرایط رشد آنان، باید ساده باشــد تا فرایند تربیت باموانع کمتری مواجه گردد.
ایــن ویژگی به معنای تصنعی کردن موقعیتها و تجارب نیســت، بلکه تجارب مدرســه ای متربیان باید تا حد امکان با تجارب زندگــی واقعی نزدیک باشـد و حتی فعالیت ها و تجارب تربیتی طراحی شـده در مدرسه باید ناظر به چالش ها و مسائل واقعی زندگی متربیان باشد.
28
٢- ویژگی دوم «پالایش» اســت.
مُراد از پالایش، زدودن برخی عوارض و نتایج ناخوشــایند نامطلوب احتمالی از برخی تجربیات مدرســه است.
جریان رشد متربیان جریانی است که نســبت به عوارض و مخـاطـرات محیطـی و تغییـرات نـامطلوب محیط بســیار حســاس اســت و بـه شــدت تحت تاثیـر قرار میگیرد.
بنابراین برای این که عوارض، مخاطرات و تغییرات نامطلوب موجود بر جریان رشد متـربیان کمتـرین اثـر را داشتـه باشـد، محیـط مدرسه باید مورد پایش و مراقبت دائم قرارگیرد و حتی الامکان از عناصر و عوامل مخل و نامطلوبی که مانع رشــد و تعالی متربیان میشوند به دور باشد،
اما از آنجا که این پالایش به قصد حمایت از رشــد و تعالی متربیان صورت میگیرد، نباید به شکل تحمیل و تهدید یا محدود سازی افراطی متربیان ظاهر شود
29
٣- ویژگی سوم «متناسب سازی» است.
بر اساس این ویژگی، تجربیات مدرسه، باید با شرایط رشــدی متربیان در همه ابعاد، متناسب باشــد.
متناسب سازی به سایر ابعاد مدرسه مانند مدیریــت، مربیان، فضا و تجهیزات نیز تعمیم داده میشــود.
ایــن اصل ناظر به یک اصل محوری در منابع و متون تربیتی است که به پیروی از طبیعت مشهور است.
این اصل در منظور از این اصل آن است که در تنظیم نظریه دانشمندان سلف مسلمان نیز نمود دارد ســازوکارهـای تـربیتـی یـا به بیـــان دیگر، فـراهم کردن زمینه های مناســب و تجارب تربیتی باید چگونگی رشدی شئون مختلف حیات متربیان را در نظر گرفت.
لذا در تنظیم موقعیتهای تربیتی باید این چگونگیها را در نظر داشت
30
٤- ویژگی چهارم «تعادل» است.
مراداز تعادل، تناسب با اصول همه جانبه نگری و یک پارچگی است. صرف توجه به یک بعد ، موجب غفلت ازابعاد دیگر می شود
اگرچه هسته اصلی اقدامات تربیتی مدرســه، بر بُعد عقلانی استوار است، اما به سبب یکپارچگی وجود انسانی، غفلت از ابعاد دیگر حیات انسانی برای مدرسه ناروا ست.
حتی در بعد شناختی نیز از توجه صرف به سطوح پایین توانشهای شناختی متربیان، مانند حافظه، خودداری میشود. یعنی یکی از محرمات مدرسه صالح پرهیز ازحافظه گرایی است
31
٥- ویژگی دیگر مدرســه صالح، «انعطاف پذیری» اســت.
بـر مبنـــای اصـل کثرت گـرایی و اصل تفاوتهای فردی، نظام مدرسه ای باید از حدی از انعطاف برخوردار باشد تا برنامه ها و رویه های جاری درآن دچار جمود و تصلب نگردد.
به ســخن دیگر، مدرســهصالح از یک ســو بر شباهت های انســانی تاکید داردو در واقع بیشتر ســازو کارهای مدرسه بر مبنای چنین شباهت هایی شکل میگیرد.
از سوی دیگر با توجه به وجود تفاوتهای فردی، سازو کارهای خود را منعطف می سازد تا زمینه ِ تعالی ِ وجودی بیشتر متربیان را فراهم آورد. از یک منظر مراد از این ویژگی، تلاش مدرسه برای ارتباط هرچه بیشتر آحاد متربیان با شرایط اجتماعی محیط پیرامون است؛
به این معنی که مدرسه باید تا حد امکان با شرایط متنوع زندگی متربیان ســازگار شود و بکوشــد از طریق فراهم آوردن موقعیت های متنوع تربیتی، تمامی متربیان (جامعه هدف) را به ســطح مطلوبی از شایستگی های پایه (ضمن توجه به شایستگیهای ویژه) برساند.
براین اساس تنوع مدارس در شرایط خاص و مبتنی بر نیاز متربیان ضروری به نظر میرسد
32
٦-ویژگی ششــم مدرسه صالح، حاکمیت «رابطه احســان و عدالت» بین مربیان ومتربیان درمدرســه اســت.
زیرا اساســا خداوند مبنای رابطه انســانها را با همدیگر بر اساس عدل و احسان قرار داده است. درآیه نود سوره نحل، انسانها به عدل و احسان نسبت به یکدیگرامر شده اند
از این رو میتوان گفت رابطه انسان با انسان در تفکر اسلامی رابطه عدل واحســان است. به بیان امام (ع) عدالت اصلاح کننده انسان هاست وگسترش رابطه عدل وپاگرفتن آن در روابط انسان ها با یکدیگر، حاصل پختگی فکری و پیشرفت فرهنگی است و ِ پیامد ِ نبود رابطه عدل، عقب ماندگی فکری و فرهنگی و ناتوانی و تکیه بر دیگران است.
33
٧- یکی دیگر ازخصوصیات مهم فضای مدرســه صالح، مشــارکت و تعاون اســت..
از آنجا که انســانها در جامعه متولد میشوند و در جامعه رشد میکنند، تربیت آنها نیز باید اساسا اجتماعی باشــد. لذا فضای حاکم بر محیط های تربیتی، به ویژه محیطهای تربیت رسمی، باید به گونه ای باشد که شخصیت متربیان را از شکل گیری فردگرایی و رقابت گرایی مخرب دور نگه دارد.
لذا محیطهای تربیتی باید به جای تاکید بر مقایسه فردی و رقابت با دیگران در یادگیری، به ایجاد فضای رفاقت سالم و تعامل سازنده و موثر با دیگران و رقابت هر فرد با خودش (برای تعالی مداوم ظرفیتهای وجودی خویش) روی آورند
34
الگوی نظری ساحت های تربیت
می توان تربیت را براساس ابعاد و ساحت های وجودی متربیان و توجه به شئون مختلف حیات طیبه به شش ساحت تقسیم کرد
ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی
ساحت تربیت اجتماعی وسیاسی
ساحت تربیت زیستی و بدنی
ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری
ساحت تربیت اقتصادی و حرفه ای
ساحت تربیت علمی و فناوری
35
ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی
ســاحت تربیت اعتقادی، عبادی واخلاقی بخشــی از جریان تربیت رسمی و عمومی است، ناظربه رشــد و تقویــت مرتبه قابل قبولی از جنبــه دینی و ِ اخلاقی حیات طیبــه در وجود متربیان وشــامل همه تدابیر و اقداماتی که جهت پرورش ایمان و التزام آگاهانه و اختیاری متربیان نســبت بــه مجموعهای از باورها، ارزشها، اعمال و صفات اعتقادی عبادی و اخلاقی و در راســتای تکوین و تعالی هویت دینی و اخلاقی ایشــان صورت میپذیرد. لذا قلمرو ساحت تربیت اعتقادی، عبادی واخلاقی، ناظر به خودشناســی و معرفت نســبت به خداوند متعال، معــاد، نبوت و پذیرش ولایت رهبــران دینــی (پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع)) و پیروی از ایشــان اســت.
36
ساحت تربیت اجتماعی وسیاسی
ســاحت تربیت اجتماعی و سیاســی بخشــی از جریان تربیت رســمی و عمومی ناظر به کســب شایستگیهایی است که متربیان را قادر میسازد تا شهروندانی فعال و آگاه باشند و در فعالیتهای سیاسی واجتماعی مشارکت کنند.
قلمرو ساحت تربیت اجتماعی سیاسی شامل موارد زیر است
ارتباط مناســب با دیگران (اعضای خانواده، خویشــاوندان، دوستان، همســایگان و همکاران و…)،
تعامل شایســته با نهاد دولت و سایر نهادهای مدنی و سیاســی (رعایت قانون، مسئولیت پذیری، مشــارکت اجتماعی و سیاسی، پاسداشت ارزشهای اجتماعی)،
کسب دانش و اخلاق اجتماعی و مهارتهای ارتباطی ( بردباری، وفاق و همدلی، درک و فهم اجتماعی، مسالمتجویی،
درک و فهم سیاســی، عدالت اجتماعی، درک و تعامل میان فرهنگی، تفاهم بینالمللی، حفظ وحدت و تفاهم،
تواناییهای زبان ملی(فارسی) محلی، جهانی (عربی، انگلیسی و…) است.
37
ساحت تربیت زیستی و بدنی
ســاحت تربیت زیستی و بدنی بخشــی از جریان تربیت رسمی و عمومی است که ناظر به حفظ و ارتقای ســلامت و رعایت بهداشت جســمی و روانی متربیان در قبال خود و دیگران، تقویت قوای جســمی و روانی، مبارزه با عوامل ضعف و بیماری، حفاظت از محیط زیســت و احترام به طبیعت است.
قلمرو این ساحت زیر را پوشش میدهد:
تربیت جنســی، ســلامت فردی و اجتماعی ، بهداشــت زیســت محیطی، قلمروهای زیست بوم شهری و منابع طبیعی .
در واقع همه این موارد به جنبه هایی مهم از حیات طیبه در وجه کامل آن اشاره دارد
38
ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری
ســاحت تربیت زیبایی شـناختی و هنری بخشــی از جریان تربیت رســمی و عمومی است که ناظر به رشــد قوه خیال و پرورش عواطف، احساســات و ذوق زیبایی شناختی متربیان (توان درک موضوعــات و افعــال دارای زیبایــی مادی یــا معنوی توان خلق آثــار هنری و قدردانــی از آثار و ارزشهای هنری) است
39
ساحت تربیت اقتصادی و حرفهای
این ساحت بخشی از جریان تربیت رسمی و عمومی است که ناظر به یکی ُبعد اقتصادی و معیشــتی انسانهاســت.
(اموری نظیر درک و فهم مســائل اقتصادی، درک و مهارت حرفهای، التزام به اخلاق حرفهای، توان کارآفرینی، پرهیزاز بطالت و بیکاری، رعایت بهرهوری، تلاش جهت حفظ و توســعه ثروت، اهتمام به بســط عدالت اقتصــادی، مراعات قوانین کســب و کار و احکام معاملات و التزام به اخــلاق و ارزشها در روابط اقتصادی)
40
ساحت تربیت علمی و فناوری
ســاحت تربیت تربیت علمی و فناوری بخشــی از جریان تربیت رسمی و عمومی است که ناظر به کســب شایستگیهـا است که متـربیان را در شنـاخت و بهره گیری و توسعه نتایج تجارب متراکم بشری در عرصه علم و فناوری یاری کند تا بر اساس آن متربیان قادر شــوند، با عنایت به تغییرات و تحولات آینده، نسبت به جهان هستی ، بینشی ارزشمدار کسب کنند
لذا این ساحت از تربیت ناظر به رشد توانمندی افراد جامعه در راستای فهم و درک دانشهای پایــه و عمومی، کســب مهارت دانشافزایی، بهکارگیری شــیوه تفکر علمــی و منطقی، توان تفکر انتقادی، آمادگی جهت بروز خلاقیت و نوآوری و نیز ناظر به کســب دانش، بینش و تفکر فناورانه برای بهبود کیفیت زندگی است
41
ارکان تربیت رسمی وعمومی
دولت ، خانواده، رســانه، نهادها و ســازمانهای غیردولتی. البته این عوامل نسبت به یکدیگرنقش مکمل و متعادل کننده دارند
42
دولت اسلامی
هدف از تشــکیل حکومت در اســلام یا حکومت منطبق با ملاکهای دینی، زمینه ســازی برای هدایت مردم به سوی کمال و برپایی عدالت است از اینرو، ضروری است لوازم و عوامل زمینه ساز تحقق اهداف مذکور به تناسب شرایط زمانی و مکانی، مورد توجه قرار گیرد. یکی از ِ لوازم ِ حکومت زمینه ســاز هدایت و برپاکننده عدالت«تربیت» است تربیت بیشترین نقش را در برپایی و تداوم چنین حکومتی دارد.
43
خانواده
تربیت تکلیفی اســت برای خانواده که قابل فروگذاشــتن نیست. رشــد و تعالی نوباوگان و نسل نوخاســته جامعه، متوقف برادای به موقع و درست این تکلیف است وگرنه جامعه از آن آسیب های زیــاد جامعه خواهد دید. اهمیت این تکلیف تا جایی اســت که دولت اســلامی بــه هنگام فقدان والدین یا ضعف و سستی آنها، وظیفه تربیت را خود به عهده میگیرد.
44
رسانه
امروزه نقش وجایگاه رســانه ها در تمامی جوامع افزایش یافته اســت از آنجائی که استفاده متربیان ومربیان از رسانه های ملی(نظیر صدا و ســیما) همچنان بیشتر از فناوریهای جدید (مانند شبکه تارنمای جهانی) است، بنابراین نظام تربیت رســمی وعمومی در جهت بهره مندی از ظرفیت تربیتی رســانه میتواند و باید با ســفارش ساخت برنامه های تربیتی متنوع و مفید به رسانه ملی و یا با طراحی سایتهای مناسب، در جهت ارتقای سطح تربیتی مخاطبان خود بکوشد
45
پایان
46