عنوان:
رویکردهای تجزیه و تحلیل
خط مشی
رویکرد ارزشی
رویکرد فرایندی
رویکرد علمی – تجربی
رویکرد فرا علمی – فرا تجربی
رویکرد تخصصی
رویکرد سیستمی
رویکرد عقلانی – اقتضایی
رویکرد کارکرد گرایی
رویکرد ساختارگرایی
رویکرد تضاد
رویکردهای تجزیه وتحلیل خط مشی
این رویکرد خط مشی ها را آنگونه که هست تحلیل و تفسیر می کند نه آنگونه که باید باشد.
و معتقد است که تحلیل گران خط مشی باید آثار و پیامدهای خط مشی را بدون پیش داوری و الگوی از پیش تعیین شده بررسی نموده و به اظهار نظر بپردازند.
این رویکرد گرایش به رویکرد رفتارگرایی دارد و علت رفتار انسان را محرک های محیطی می داند.
این رویکرد به صورت علمی به تحلیل حوادث و وقایع می پردازد و اصل علیت را مبنای کار قرار می دهد.
رویکرد علمی – تجربی
این رویکرد بر این فرض قرار دارد که انسان بوسیله ” تجربه خصوصی و قضاوت شخصی ” میتواند به ماهیت پدیده ها پی ببرد.
و تحلیل گر با بکارگیری این رویکرد در پی درک و فهم زندگی و تجربه درونی افراد است و تاکید دارد که افراد با توسل به شم خود می توانند روند حادثه را پیشگویی یا در مورد یک موفقیت تصمیم بگیرند.
بینش شهودی:
بر این فرض قرار دارد که انسان نوعی ظرفیت و توان نهادی و طبیعی دارد که بصورت بالقوه در وی نهفته شده که اگر بصورت صحیح بکار گیرد به ماهیت شناخت پدیده ها نزدیکتر می شود.
رویکرد فرا علمی – فرا تجربی
ولی این رویکرد از سوی محققان طرفدار رویکردهای علمی و عقلایی مورد انتقاد قرار گرفته :
به خاطر غیر قابل ارزیابی بودن آن در کوتاه مدت
و بن بست ایجاد نمودن برای تحلیل گران در سنجش نتایج آن قبل از اجرا
این رویکرد به این سوال پاسخ میدهد که اساساً دانشمند خط مشی چه کسی است ؟
رویکرد تخصصی
در پاسخ به این سوال دو دیدگاه اساسی وجود دارد :
به همین خاطر تنها افراد متخصص در یک حوزه خاص صلاحیت دارند که راجع به آن خط مشی اظهار نظر کنند و توصیه و پیشنهاد دهند.
بنابراین هر فردی که بتواند این ساختار را به خوبی یاد گرفته و بکار ببرد، می تواند تحلیل گر خوبی باشد.
دوم اینکه :
خط مشی گذاری را ابزاری میداند که نتیجه بکارگیری آن خط مشی است.
تمرکز بیشتر بر:
روی محتوای خط مشی صورت می گیرد.
اول اینکه :
خط مشی گذاری فرایندی برای تعیین تصمیمات دولتی و وضع قوانین کلی به منظور حل مسائل عمومی است .
تمرکز بیشتر بر:
روش شناسی و ساختار خط مشی گذاری
می باشد.
رویکرد سیستمی بعنوان یکی از رویدادهای متداول در امر تجزیه و تحلیل خط مشی ها مورد استفاده تحلیل گران قرار گرفته.
دیوید استون ، از صاحبنظران علوم سیاسی، عملکرد نظام سیاسی در محیط اجتماعی را از طریق این رویکرد مورد تحلیل و تفسیر قرار داده است .
در این رویکرد تحلیل گران ، خط مشی ها را حاصل فعالیت و خروجی یک سیستم می دانند.
آن ها خط مشی ها را به عنوان ابزار دولت برای هدایت جامعه و تحقق اصول و اولویت های سیاسی خود می دانند و با توجه به اجزای سیستم یعنی ورودی ، فرایند، خروجی و بازخور آن را تحلیل و تفسیر می کنند.
رویکرد سیستمی
برون داد تصمیمات تقاضاها محیط
محیط خط مشی ها حمایت ها درون دادها
بازخورد
نمودار رویکرد سیستمی به خط مشی گذاری از دیدگاه استون
نظام سیاسی
این رویکرد رفتار انسان را بعنوان یک تصمیم گیرنده عاقل، بررسی و تفسیر می کند.به این معنی که مهمترین انگیزه انسانها، انگیزه اقتصادی است و راههایی انتخاب می کنند که بیشترین نفع اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
این رویکرد فرض را بر آن گذاشته است که طرح مسائل و موضوعات، زمانی صورت می گیرد که برای افراد و گروهها، منافع اقتصادی وجود داشته باشد یا اینکه منافع اقتصادی انها را به خطر انداخته باشد.
رویکرد عقلانی – اقتضایی
این رویکرد بر این پیش فرض قرار دارد که مسائل و روابط اجتماعی و جامعه با موجودات زنده مشابه هستند.
پدیدآمدن و رشد مسائل عمومی که حیات جامعه را با تهدید مواجه ساخته یا در نظم جامعه اختلال ایجاد می کند، مانند پدید آمدن بیماری یا بی نظمی در بدن موجود زنده تحلیل می شود.
مطابق این رویکرد، خط مشی ها و تصمیمات در جهت حفظ نظم و سازمان یافتگی سیستم است که با هدف حفظ تعادل و یا توازن اتخاذ می گردند.
کارکردگراها در تلاش برای حفظ آرامش جامعه هستند و توصیه می کنند در جامعه به طور مرتب اصلاحاتی صورت پذیرد که این ارامش و تعادل حفظ شود.
رویکرد کارکردگرایی
ساختار گرایی از مکاتب فکری است که برای مطالعه پدیده ها و تحلیل مسائل در علوم مختلف مطرح گردیده است.
این دیدگاه رابطه بین کلیت و اجزاء را مورد بررسی قرار می دهد.
هربرت اسپنسر آن را از زیست شناسی وارد علوم انسانی نمود.
در این رویکرد کل به اجزاء تشکیل دهنده آن تقسیم می گردد و وظیفه هر کدام از این قطعات ساختاری در رابطه با کل سیستم مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
ساختارگرایی
رویکرد تضاد جامعه را مملو از ارزشهای مخالف، تغییرات مستمر، اختلافات همیشگی و حتی زور یا برابری می بیند.
این رویکرد بر اساس دیدگاه کارل مارکس بنا شده
که جامعه را عرصه رقابت دائمی و آشتی ناپذیر دو گروه کارگر و سرمایه دار می بیند که بطور دائمی بر سر دستیابی به منابع محدود و کسب قدرت و ثروت با هم در جدال هستند.
طرفداران رویکرد تضاد ، تضاد و تغییر را اجتناب ناپذیر دانسته و آن را ضرورت جامعه می پندارند.
آنها خط مشی را نتیجه تلاش گروهها برای تصرف کالاها و محصولات کمیاب و بدست آوردن قدرت و فرصت های تصمیم گیری می دانند.
رویکرد تضاد
با تشکر از توجه شما