تارا فایل

پاورپوینت درس دوازدهم مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی




درست مصرف کنیم
درس دوازدهم

درست مصرف کنیم
منابع طبیعی، نعمت های خداوند هستند.خداوند این نعمت ها را به ما داده است تا از آن ها به خوبی استفاده کنیم. چگونه درست مصرف کنیم؟
با صرفه جویی و اسراف نکردن ، دقّت در نگهداری از وسایل و … .

چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟
می توانیم 1. اسراف نکنیم 2. صرفه جویی کنیم 3. از وسایل کهنه و قدیمی که سالم هستند دوباره استفاده کنیم.
از قوطی، جامدادی درست می کنم.
به پاسخ های بچّه ها توجّه کنید:
صرفه جویی می کنیم.

کیف پارسالم را تمیز می کنم.
لباس های قدیمی ام را می شویم و اتومی کنم و امسال دوباره می پوشم.
دارم با ورق سفید دفترهای کهنه ام، دفتریادداشت درست می کنم.

ما نمی توانیم همه ی چیزهایی را که دوست داریم، بخریم. من به اندازه ی پولی که دارم، خرج می کنم.

زیاده روی (اسراف) نمی کنیم.

اسراف

پس انداز می کنیم. ما همیشه مقداری از پول مان را پس انداز می کنیم.
اکنون که پیام های بچّه ها را خواندید، بگویید با کدام یک موافقید و آن را انجام می دهید؟ کدام را تصمیم می گیرید از این پس انجام دهید؟

با تمام پیام ها موافقم و سعی می کنم آنها را انجام دهم، پس انداز کنم اسراف هم نکنم.
وقتی درست و به اندازه مصرف می کنیم، در واقع از منابع طبیعی هم محافظت می کنیم.

هم فکری کنید و پاسخ دهید
١.آیا شما و افراد خانواده تان پس انداز می کنید؟ چگونه؟ پس انداز چه فایده هایی دارد؟
بله، هر روز مقداری از مانده ی پول خود را در قلک می اندازیم یا کنار می گذاریم. پس انداز کردن باعث می شود یاد بگیریم که با قناعت زندگی کنیم و هیچ وقت نیازمند نباشیم.
٢. اسراف یعنی چه؟ چند نمونه مثال بزنید.
اسراف کردن یعنی زیاده روی کردن در مصرف هر چیزی، مثلاً در خریدن مواد غذایی، در مصرف برق، در مصرف گاز و سایر انرژی ها، زیاده روی در مصرف آب وقتی حمام می رویم یا دست هایمان را می شوییم.

از معلّم خود یا بزرگ تر ها بپرسید خداوند در قرآن درباره ی اسراف چه فرموده است؟
«بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.»
٣. چرا وقتی غذا می خوریم از خداوند تشکّر می کنیم؟ شما چه می گویید؟ یک بار هم به زبان محلّی تان بگویید.
برای قدر دانی از نعمت هایی که خداوند در اختیار ما قرار داده است .

یک تصمیم خوب
زنگ جمله سازی بود. دفترم را باز کردم و صفحه ی سفیدی را آوردم. می خواستم کلمه ها را از روی تخته بنویسم که چشمم به دفتر پریسا افتاد. فقط چند خطی از صفحه ی آخر دفترش مانده بود. داشت کلمه ها را همان جا می نوشت.
به او گفتم: تو چقدر خسیسی! در این نصفه ورق آخر که نمی توانی چیزی بنویسی. ببین دفتر جدیدی که خریدم، جلدش چقدر قشنگ است! این دفترها خیلی گران است. خوب، در این صفحه همین چند خط بس است. حالا در صفحه ی جدید می نویسم.
پریسا گفت: مریم جان مادرم می گوید ما باید از هر چیزی که داریم خوب و درست استفاده کنیم. خانم معلّم متوجّه صدای ما شده بود. نزدیک آمد و نگاهی به دفترهایمان انداخت. بعد دفتر پریسا را به بچّه ها نشان داد و گفت: ببینید پریسا برگ های سفید دفترش را تا آخر می نویسد. او با این صرفه جویی، هم به خانواده اش کمک می کند و هم به منابع کشور. آفرین به او!
خیلی خجالت کشیدم. تازه فهمیدم که اشتباه می کنم. یاد ورقه های سفیدی افتادم که آن ها را مچاله کردم و در سطل زباله انداختم. یاد این افتادم که چقدر مادرم را به زحمت انداختم و اصرار کردم من از این جور دفترها می خواهم. ناراحت شدم و به فکر فرو رفتم از آن روز به بعد تصمیم گرفتم از همه ی وسایلم به خوبی استفاده کنم.
حالا اگر دفتر های مرا ببینید، حتّی یک ورق هم پیدا نمی کنید که خالی از نوشته باشد.

(کبریٰ هاشمی)

١. به نظر شما مریم از چه چیزی ناراحت شد و خجالت کشید؟
از اینکه در مصرف کاغذ اسراف کرده و زحمت خیلی ها را نا دیده گرفته و برای خرید دفتر، مادرش را به زحمت انداخته بود.

٢. آیا شما تصمیمی شبیه به تصمیم مریم در زندگی تان گرفته اید؟
در کلاس تعریف کنید.
بله، تصمیم گرفته ام به خوبی از کیف خود استفاده کنم تا سال آینده
هم قابل استفاده باشد.
گفت وگو کنید

شهر تاریخی گمیش تپه-گلستان

مـوفـق و پـیروز بـاشیـد


تعداد صفحات : 12 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود