تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در عصر سلوکیان
1
فهرست:
مقدمه …………………………………………………………………………………………………………………………………………… 3
مختصری از تاریخ سلسله سلوکی ………………………………………………………………………………………………………. 5
پادشاهان معروف سلوکی …………………………………………………………………………………………………………………. 8
اوج قدرت سیاسی سلوکیان …………………………………………………………………………………………………………….. 10
فرهنگ و اعتقادات سلوکیان …………………………………………………………………………………………………………… 10
سلوکیه ……………………………………………………………………………………………………………………………………….. 19
جاذبه های گردشگری به جای مانده …………………………………………………………………………………………………… 21
سکه های دوره سلوکیه …………………………………………………………………………………………………………………… 24
منابع ……………………………………………………………………………………………………………………………………………. 26
2
مقدمه:
پس از شکست داریوش سوم به دست اسکندر مقدونی در سال 330 قبل از میلاد مسیح و استقرار دولت یونانیِ سلوکیان، دوران تازه ای در تاریخ ایران آغاز شد. امپراتوری سلوکیان 249 سال عمر کرد. یعنی از سال 312 تا سال 63 قبل از میلاد مسیح.
امپراتوری سلوکی در اوج قدرتش، کشورهای امروزی ایران، عراق، کویت، افغانستان، سوریه، فلسطین و بخش هایی از ترکمنستان و ترکیه را در بر می گرفت. اگرچه حکومت سلوکیان روی کاغذ 249 سال عمر کرد، ولی وسعت قلمروی آن ها طی این مدت، مدام کوچک می شد و این ناشی از ضعف روزافزون این امپراتوری در گذر زمان بود. از آنجا که اسکندر برای خود جانشینی تعیین نکرده بود، پس از مرگش امپراتوری او دچار آشوب های فراوان شد و فروپاشید. پس از درگیری های طولانی بر سر جانشینی، سرانجام امپراتوری اسکندر سه پاره شد و سرزمین های آسیایی آن به دست یکی از سردارانش به نام سلوکوس افتاد و او سلسله سلوکیان را بنیان گذاشت. سلوکوس پس از گشودن بین النهرین در سال ٣١٢ پ.م، نفوذ خود را در سراسر منطقه خاور نزدیک باستان گسترش داد و مدتی بعد توانست تمام این مناطق را، که پیش تر در دست شاهنشاهی هخامنشی و اسکندر مقدونی بود، زیر یک پرچم متحد کند.
امپراتوری سلوکی از مراکز بزرگ تمدن هلنیستی بود. تمدن یا عصر هلنیستی، به دورانی 300 ساله گفته می شود مابین درگذشت اسکندر تا پدیدآمدن امپراتوری روم. اسکندر مقدونی هفت سال پس از نابودی شاهنشاهی هخامنشی درگذشت. یعنی در سال 323 قبل از میلاد مسیح. امپراتوری روم نیز در سال 27 ق.م پدید آمد.
3
سلوکیان با فرهنگ یونانی بر ایران حکم راندند و شهرسازی های خود را بر اساس معماری یونانی بنیاد کردند. با حکمرانی این سلسله در ایران، مدت ها فرهنگ ایرانی رنگ باخت و حتی در دوره اشکانیان نیز مدت زمان زیادی طول کشید تا فرهنگ یونانی از ایران رخت بربست.
4
مختصری از تاریخ سلسله سلوکی
قلمرو سیاسی اسکندر،پس از مرگ او بین سردارانش تقسیم شد. طبق تقسیم بندی ها، مصر به بطلمیوس و ایران به سلوکوس رسید. با روی کار آمدن سلوکوس در ایران و تشکیل حکومت، جانشینان او به سلوکیان شهرت یافتند. سلوکیان مدت ۲۴۸ سال بر ایران حکومت کردند. از پادشاهی این سلسله ۶۰ سال، تمامی قلمرو ایران زیر نفوذ آن ها بود و پس از ۶۰ سال، به مرور قلمرو دولت سلوکی در ایران کاهش یافت؛ تا اینکه با گسترش قلمرو پارت های اشکانی، سلوکیان از بین رفتند. یکی از فرماندهان اسکندر سلوکوس بود. وی در زمان حمله به ایران، توانست شوش را به تصرف خود درآورد. سلوکوس با تصرف قلمرو عیلام و ماد، نواحی غربی ایران را زیر سلطه خود قرار داد و یک دولت مستقل را پدید آورد. وی شهری در نزدیکی بابل برای خود ساخت و آن را به عنوان پایتخت خود، سلوکیه نام نهاد. او در ساخت این شهر عناصر فرهنگی و معماری یونان را که به فرهنگ هلنی شهرت داشتند، پیاده کرد.
با گذشت زمان، دولت بطلمیوس در مصر و دولت آنتیگون در یونان، به فکر تصرف سوریه افتادند. برای اینکه سلوکوس از کانون درگیری در آسیای صغیر دور نماند، شهری در نزدیکی شام بنا کرد و آن را انطاکیه نامید و پایتخت خود را به آن شهر نیز منتقل کرد.
5
مقدمه:
6
بعد از سلوکوس، آنتیوخوس اول بر سر کار آمد. او در دوره خود تلاش کرد شورش های ایجاد شده در سوریه را فرونشاند. تمرکز او در منطقه سوریه سبب شد که از بخش های زیادی از قلمرو تحت حاکمیت سلوکیان، غفلت کند. در نتیجه این اوضاع، بخش های زیادی از از قلمرو او تجزیه شد و ساتراپی های مختلف، اعلام استقلال کردند. این تجزیه حکومت سلوکیان، در دوره های بعد نیز تداوم پیدا کرد. با قدرت گرفتن پارت ها در شرق ایران، قلمرو دولت سلوکی بیش از پیش در خطر قرار گفت. قدرت گرفتن اشکانیان در شرق ایران، تهدیدی جدی برای یک سلسله غیرایرانی بود. وسعت دولت اشکانی سبب می شد که هر روز مرزهای حاکمیت سلوکی محدودتر شود. در دوره سلوکوس دوم جنگ هایی بین سلوکی ها و پارت ها درگرفت و سلوکوس موفق شد در برخی جاها، پارت ها را به عقب براند.
در دوره های بعد پادشاهانی از سلوکیان روی کار آمدند که سیاست آن ها کشورگشایی بود. نگاه های آن ها به خارج از قلمرو سلوکیان و فتح قلمرو یونان و مصر سبب شد که از اوضاع داخلی خود غفلت کنند. غفلت سلوکیان از قلمرو داخلی و تمرکز بر فتوحات خارجی، سبب شد که دولت سلوکی به ضعف بگراید. از طرفی، قدرتمند شدن پارت ها و فتح قلمرو ماد توسط آن ها، سبب شد که بابل اعلام استقلال کند. بعد از آن، شهرهای جنوبی ایران نیز علیه سلوکیان شورش کردند و از قید تسلط این دولت، خارج شدند. با کوچک شدن قلمرو سلوکیان و توسعه قدرت اشکانیان، سلوکیان به قلمرویی کوچک محدود شدند و از بین رفتند. حکومت سلوکیان در دوره آنتیوخوس چهارم در اواخر سال ۶۴ قبل از میلاد، توسط پمپه که یکی از سران حکومت سه نفره روم (تریوم ویرا) بود، سقوط کرد و پس از آن موفق به تجدید حیات نشد. از آن زمان به بعد، اثری از سلسله سلوکیان در ایران نماند و این سلسله تنها در سوریه تداوم پیدا کرد.
7
پادشاهان معروف سلوکی
سلوکوس اول
در سال ۳۱۱ قبل از میلاد، بر میراث هخامنشیان تکیه زد. او فرماندهی سواره نظام شوش را از آن خود کرد و با آپامه دختر اپیتامن که از بزرگان ایران و شهربانان سغدیانا بود، ازدواج کرد تا از این طریق، جایگاه خود را استحکام بخشد. سلوکوس در سال ۳۱۲ پیش از میلاد، بابل، ماد و شوش را به قلمرو خود افزود و سپس به هند رفت. در هند رقیب خود را قدرتمند دید و با او از در صلح درآمد. سلوکوس در سال ۳۰۳ پیش از میلاد، بخش هایی از آسیای صغیر را گرفت و دو شهر سلوکیه در ساحل دجله و انطاکیه در سوریه را بنا کرد و از خود به یادگار گذاشت.
آنتیوخوس اول
معروف به سوتر، بعد از مرگ پدرش روی کار آمد. (۲۶۱-۲۸۱ ق.م) او در طی ۹ سال حکومت، تلاش زیادی در حفظ متصرفات پدر کرد؛ اما با آنکه شورش سوریه را فرونشاند، تجزیه سرزمین های او اجتناب ناپذیر بود. فارس در این دوره، استقلال خود را به دست آورد. آذربایجان نیز همچنان مستقل باقی ماند و به مرکز فرهنگ ایرانی و سنت مزدایی تبدیل شد. بلخ تجزیه شد و نشانه های نهضت پارتیان آغاز شد.
8
آنتیوخوس دوم
ملقب به تئوس (۲۴۶-۲۶۱) پیش از میلاد، پادشاهی عیاش بود و در دوره او ولایت بلخ از دست سلوکیان خارج شد. سلوکوس دوم خود را کالی نیکوس یا فاتح درخشان لقب داد؛ اما در اثر تلاش های خود، پارس را عقب راند. او به واسطه شورشی که در انطاکیه رخ داد، به سوریه حرکت کرد و پارت ها به آسانی متصرفات خود را پس گرفتند.
آنتیوخوس سوم
(۱۸۷-۲۲۳ ق.م) در ۱۸ سالگی سلطنت خود را آغاز کرد و مدت ۳۶ سال حکومت کرد. او در سال های حکومت خود، تلاش زیادی برای تسلط سلوکیان بر شرق از خود نشان داد. او شاهی جبار و سیاستمداری زیرک بود. آنتیوخوس سوم سلوکی، قیام مادها و پارس ها را که با بلخیان متحد شده بودند، فرونشاند؛ سپس نواحی دیگر ایران نظیر شوش، همدان و سواحل خلیج فارس را متقاعد کرد و وقتی از باده پیروزی سرمست شد، تصمیم به فتح مقدونیه گرفت؛ اما در مغنیسیا از روم شکست خورد و مجبور به پرداخت غرامت شد.
آنتیوخوس چهارم
آخرین شاه بزرگ سلوکیان، ملقب به اپیفانوس(تجلی خداوند) بود. او که قبل از سلطنت، مدتی در روم بود تحت تاثیر فرهنگ آن کشور، به فلسفه و فرهنگ یونان دلبسته بود. او برای تجدید اقتدار سلوکیان، به اقدامات جسورانه ای دست زد؛ اما نتایج تلاش های او ثمری نداشت و فتح مصر بی نتیجه بود. گرفتاری های آنتیوخوس در غرب، سبب شد فرصت کافی به دست پارت ها بیفتد و دامنه قدرت خود را توسعه دهند. در ارمنستان نیز بخت با آنتیوخوس چهارم یار نبود و کردار خشونت آمیز او سبب ایجاد نفرت عمومی در ارمنستان شد. در دوره حاکمیت او بسیاری از ایالت های ایران از زیر یوغ سلوکیان بیرون آمدند.
9
اوج قدرت سیاسی سلوکیان
اوج قدرت سیاسی سلوکیان در دوره آنتیوخوس سوم، ملقب به کبیر، ششمین پادشاه سلوکی بود. او در نوجوانی حکومت خود را آغاز کرد و نزدیک به ۳۶ سال بر قلمرو سلوکیان، حکومت کرد. آنتیوخوس سوم، شاهی سیاستمدار و زیرک بود. در دوره او سکه هایی به نام آنتیوخوس سوم زده شد که نشان دهنده قدرت او است. او با حمله به همدان و به دست آوردن خزانه معبد آناهیتا، بودجه کشور خود را تامین کرد. او به شورشیان ماد و پارس حمله کرد و آن ها را ساکت کرد و غرب و جنوب غرب ایران را زیر سلطه خود درآورد.
پیروزی های پیاپی آنتیوخوس سوم، او را مغرور کرد. او تصمیم گرفت به مقدونیه حمله کند و آن را ضمیمه قدرت خود کند. غرور و خودباوری او سبب شد که نتواند تحلیل درستی از سرانجام کار خود داشته باشد و با حمله به مقدونیه، از نیروهای روم شکست خورد. آنتیوخوس سوم برای جبران کمبود بودجه خزانه خود به معبد بعل حمله کرد؛ اما در این حمله کشته شد.
فرهنگ و اعتقادات سلوکیان
سلوکیان به عقاید ایرانی ها به دیده احترام می نگریستند. لامکان بودن خداوند، اعتقاد به جاودانگی روح، راستگویی و اعتقاد آن ها به بهشت و دوزخ، برای مقدونی ها جذاب بود و توجه آن ها را جلب می کرد. پادشاهان سلوکی با با خاندان های شاهی ازدواج می کردند تا علاوه بر مستحکم کردن جای خود، از فره ایزدی که شرط اصلی حکومت در ایران بود، برخوردار شوند. شاهان سلوکی، زئوس را به عنوان خدای خود می پرستیدند.
10
برخی شهرهای یونانی نشین نیز شاهان یونانی را می پرستیدند. از زمان آنتیوخوس سوم به بعد، علاوه بر پرستش شاهان مرده، مراسمی برای پرستش شاهان سلوکی ایجاد شد که کاهن ها آن را در ایالات بزرگ و کوچک سلوکیان برگزار می کردند. با وجود تسلط فرهنگ و اعتقادات یونانی که با عنوان فرهنگ هلنی به کار می رفت، دین زرتشتی، دین اکثریت مردم ایران در دوره حاکمیت سلسله سلوکی بود. سلوکیان برای رضایت ایرانی ها، خدایان خود را با خدایان محلی یکی کرده و زئوس را برابر با اهورامزادی ایرانیان می دانستند.
به فرهنگ حاکم بر ایران در دوره سلوکی که بر گرفته از فرهنگ و معماری یونانیان بود، فرهنگ هلنی می گفتند. سلوکیان در ایران، شهرهای زیادی را بنا کردند. شهرهای سلوکیه، دوراارپوس، انطاکیه و لائودیسه جزو شهرهایی هستند که سلوکیان در قلمرو خود بنا کردند. این شهرها طبق معماری و فرهنگ هلنی ساخته شد. در این شهرها به رسم شهرهایی در یونان و مقدونیه، معابدی برای زئوس و آرتمیس بنا شد. نصیبین و ادسا نیز جزو شهرهایی بودند که در بین النهرین ساخته شدند.
رومن گیرشمن (1979-1895)، باستان شناس فرانسویِ اوکراینی تبار، که عمدتا به آثار باستانی ایران علاقه مند بود، در کتاب "ایران از آغاز تا اسلام" نوشته است:
«پس از فتح ایران، از همان ابتدا یونانیان متوجه شدند که اداره این امپراتوری وسیع، بدون استفاده از همکاری ایرانیان بسیار مشکل خواهد بود. به همین دلیل، بسیاری از سازمان های اداری و شاهنشاهی ایران را به حال سابق خود گذاردند. عده زیادی از امرا و شاهزادگان و روسای ایرانی در مشاغل سابق خود باقی ماندند. خود اسکندر و فرماندهان وی شیوه زندگی و زرق و برق دستگاه حکومت هخامنشی را تقلید کردند. گروه زیادی از ایرانیان از راه ازدواج با یونانیان پیوند فامیلی و خانوادگی استوار کردند.»
11
آلفرد فن گوتشیمد (1887-1835)، مورخ و شرق شناس آلمانی نیز در کتاب "تاریخ ایران و کشورهای همجوار" نوشته است:
«{امپراتوری} سلوکیان از لحاظ اداری به ساتراپ نشین های مختلف تقسیم می شد و حکام منصوب از طرف شاه، که استراتژ خوانده می شدند، در راس آن {ساتراپ ها یا ایالت ها} قرار داشتند. محققین 72 ساتراپ نشین را در این دوران حدس می زنند.»
استراتژ در واقع حاکم نظامی ایالت ها بود. در یونان قدیم به سرداران سپاه "استراتژ" گفته می شد. در امپراتوری هخامنشیان، ساتراپ به معنای فرماندار یا استاندار بود و در کنار هر ساتراپ یک فرمانده نظامی هم حضور داشت. حضور فرمانده نظامی در کنار ساتراپ، دلیلش این بود که ساتراپ هوس مستقل شدن به سرش نزند و از دستورات شاهنشاه هخامنشی تمرد نکند.
در واقع فرمانده نظامی از شاهنشاه هخامنشی تبعیت می کرد و ساتراپ، نوعی شاه منطقه ای بود که نیروی نظامی اش تحت امر خودش نبود مگر برای سر و ساماندادن به امور داخلی ایالت.
اینکه در امپراتوری سلوکیان، استراتژ یا حاکم نظامی در راس ساتراپ نشین قرار داشت، دلیلش این بود که استراتژ گماشته ای خودی و مورد اطمینان امپراتور سلوکی بود. بنابراین حاکم هر ایالت، برخلاف دوران هخامنشیان، فردی نظامی بود.
12
مورخان دیگری در نقد گوتشمید نوشته اند که امپراتوری سلوکیان حداکثر 28 ساتراپ نشین داشته. به هر حال هر ساتراپ نشین به واحدهای کوچکتری به نام آپارخی تقسیم می شد. آپارخی ها خود به واحدهایی به نام هیپارخی تقسیم می شدند و هیپارخی ها به بخش های کوچکتری به نام استانما. استانما در آغاز ایستگاه های پستی هخامنشیان بود که بعدها به صورت کوچک ترین واحد اداری درآمد. هر ساتراپ نشین پایگاهی داشت که مقرّ استراتژ و ادارات مرکزی بود؛ اداراتی از قبیل خزانه و بایگانی شاهی، که شعبه هایی از آن ها در تمام شهرهای ساتراپ نشین وجود داشت.
در هر ساتراپ نشین قدرت نظامی و اداری در دست استراتژ بود و امور مالی توسط ماموری که اکونوم خوانده می شد و مستقیما زیر نظر شاه بود، اداره می شد.
اراضی امپراتوری سلوکیان نیز به دو دسته اراضی شاهی و اراضی شهری تقسیم می شد. اراضی شاهی بسیار وسیع بود و بیشتر زمین های کشاورزی را شامل می شد. نیمی از اراضی کشاورزی شاهی را روستاییان کشت می کردند و ملزم بودند که مالیات ارضی نقدی یا جنسی به پادشاه پرداخت کنند.
در اراضی شاهی، کلنی های نظامی مستقر می شدند. افراد این کلنی ها قطعات زمین یا سهمیه هایی ارضی، که "کلر" خوانده می شدند، دریافت می کردند و موظف بودند که خدمات نظامی انجام دهند. از این نوع افراد، فالانژها پدید می آمدند که اساس ارتش سلوکیان را تشکیل می دادند.
13
کلنی در زیست شناسی به خوشه ای از سلول های یکسان گفته می شود که چنان ارتباط تنگاتنگی با هم دارند که نمی توان آن ها را ارگانیسم انفرادی محسوب کرد. در کلنی های نظامی نیز فالانژهایی پرورده می شد که در واقع فاقد فردیت بودند و مهم این بود که حضورشان در کنار یکدیگر، یک واحد نظامی را تشکیل می داد.
به شکل عینی تر، باید گفت که فالانژ نام نیروی جنگجویی بود که در یونان باستان و سپس در میان مقدونیان در جنگ ها به کار گرفته می شد. فالانژها پیاده نظام هایی سنگین اسلحه بودند که از نیزه، زوبین و جنگ افزارهایی همانند آن بهره می بردند و از شیوهٔ آرایش رزمی فالانژ که آرایشی مستطیل گونه بود پیروی می کردند.
14
در امپراتوری سلوکیان، عایدات خزانه را تنها درآمد سالیانه اراضی تشکیل نمی داد بلکه انواع عوارض و مالیات های دیگر نیز تحت عنوان کلنی (مالیات های شاهی) از مردم اخذ می شد که رقم آن ها در سراسر امپراتوری سلوکیان یکسان بود.
بعضی از این مالیات ها عبارت بودند از: باج، مالیات نمک، مالیات سرانه، مالیاتی برای بردگان، عوارض گمرکی، مالیات بر معاملات. مالیات های دسته جمعی نیز متداول بود که به "فوروس" می گفتند.
در زمان سلوکیان شهرسازی رونق چشمگیری داشت. شهرهای سلوکی دارای سازمان "پولیس" بود. یعنی مجمع ملی مرکب از افراد متساوی الحقوق جامعه، و شورای انتخابی شهر و دادرسان انتخابی. مردم حق داشتند درباره مسائل اجتماعی شهر خود اظهار نظر کنند و در حل آن مسائل مشارکت داشته باشند.
این ها اثرات نیکوی ورود فرهنگ هلنیستی به ایران بودند؛ فرهنگی که شیوه های دموکراتیک یونانی را وارد جامعه ایران کرد ولی متاسفانه، این شیوه ها در ایران چنانکه باید نهادینه نشدند. البته مجلس مِهِستان در عصر اشکانیان، در تداوم همین رویه دموکراتیک نوظهور شکل گرفت.
مجلس مهستان در واقع پارلمان دوران اشکانیان بود که پادشاه را انتخاب می کرد. اشکانیان 471 حکومت کردند و مجلس مهستان 74 سال پس از آغاز حکمرانی شان شکل گرفت. در واقع این مجلس به مدت 397 سال در ایران عصر اشکانی فعال بود. تداوم فعالیت این مجلس و انتخابی بودن پادشاه، می توانست سنت تاریخیِ دموکراتیکی را در ایران پدید آورد ولی مهستان که در سال 173 پیش از میلاد تاسیس شده بود، در سال 224 میلادی با روی کار آمدن ساسانیان منحل شد.
15
16
به هر حال در دوران امپراتوری سلوکیان، استقلال سیاسی ایران از بین رفت ولی در عوض ارزش های نوین اقتصادی و اجتماعی هم در ایران ترویج شد؛ ارزش هایی که ناشی از تمدن دریایی و بازرگانی یونانی بود.
شاید ناتوانی ایرانیان در جذب این ارزش ها، صرفا ناشی از مقاومت فرهنگی آن ها در برابر نیروی خارجی حاکم شده بر ایران نبود، بلکه جغرافیای خشک و کویری ایران نیز جزو موانع جذب ارزش های برآمده از تمدن دریایی یونان بود. به هر حال با ضعیف شدن قدرت مرکزی سلوکیان و تقویت اقوام محلی در شرق ایران، جامعه ایران تدریجا از ارزش های بازرگانی و دریایی تمدن یونانی فاصله گرفت. گفتیم که شهرسازی در دوره سلوکیان رونق چشمگیری داشت. یکی از دلایل این امر، این بود که سلوکیان متوجه شدند که اسکان اقوام مهاجر، نیازمند احداث شهرهای تازه است؛ شهرهایی که در قیاس با شهرهای قدیمی، توانایی بیشتری برای جذب فرهنگ هلنی داشته باشند.سلوکیان در کنار دجله چندین شهر تاسیس کردند. توسعه شهرسازی در ناحیه سوریه و بین النهرین بیش از سایر نواحی بود. در فلات ایران نیز در نواحی کرمانشاه و همدان و بروجرد و نهاوند شهرهای تازه بوجود آمدند. در کنار خلیج فارس نیز چندین بندر و شهر تازه احداث شد.
با ظهور شهرهای جدید، بعضی از مراکز تمدن قدیمی نظیر بابِل وشاهراه های فینیقی و سوری دچار انحطاط شدند. در امپراتوری سلوکیان مراکز تازه جمعیت با اصول شهرسازی جدید بنا می گردید که همین شهرها بعدها مبنای ایجاد شهرهای رومی شدند.در این شهرها با استفاده از آزادی نسبی و توسعه تجارت، طبقه بازرگانان شهری بوجود آمد. در واقع در شهرهای نوپدید ایران در عصر سلوکیان، نوعی بورژوازی اولیه و سرمایه داری محدود شکل گرفت. علاوه بر داد و ستد و تجارت، بسیاری از سرمایه داران، ساختمان های چندطبقه برای فروش یا اجاره می ساختند.
17
18
غیر از شهرسازی، اقدامات مهمی هم در زمینه توسعه جاده ها و راه های ارتباطی انجام شد. کوشش در راه مرتبط ساختن نواحی مختلف امپراتوری، از همان زمان اسکندر آغاز شده بود. البته کارنامه هخامنشیان نیز از این نظر درخور توجه بود و مقدونیان و سلوکیان در حقیقت اقدامات شاهان هخامنشی را در این زمینه دنبال کردند.
این عوامل که ناشی از اقتصاد تجاری و دریایی و بوجود آمدن نوعی اقتصاد جهانی در آن دوران بود، تاثیر چشمگیری در توسعه تجارت و تسهیل داد و ستد داشت.
سلوکیه :
سلوکیه در دوران سلوکیان، یکی از بزرگ ترین شهرهای جهان بود که در منطقه میان رودان در کرانه غربی رود دجله قرار داشت. سلوکیه در موقعیت فعلی استان بغداد قرار داشت و در سال 305 پیش از میلاد، به دستور سلوکوس یکم احداث شد و بعدها در عصر سلوکیان، بسیار توسعه یافت و به شهری کم نظیر و چشمگیر در جهانِ قبل از میلاد مسیح تبدیل شد.
19
بقایای شهر سلوکیه: پایتخت امپراتوری سلوکیان
20
جاذبه های گردشگری به جای مانده از سلسله سلوکی
در دوره سلوکی آثار معماری که ساخته شد، ویژگی های فرهنگ یونانیان را داشت. از این دوره آثاری برجای مانده است که با گذر زمان از بین رفته اند.
پرستشگاه سلوکیان در کنگاور
در تپه های شرقی و شمالی کنگاور نتایج حفاری هایی که صورت گرفته، نشان می دهد بخشی از این مکان از پایان دوره هخامنشی، محل دفن اموات بوده است. از این مکان سلوکیان برای دفن اموات خود استفاده می کردند. آن ها اموات خود را در تابوت های سفالی قرار می دادند.
21
شهر آی خانم
در بلخ شهری با نام آی خانم در عصر سلوکیان ساخته شد. این شهر، یک ارگ مرکزی داشت که به شیوه معماری یونانی ساخته شده بود. باروهای این شهر بسیار عظیم بود و در آن، تماشاخانه، ورزشگاه، صحن مقدس، کاخ و تعدادی خانه مسکونی ساخته شده بود. این شهر در مکانی ساخته شده که به خوبی قابل دفاع است. سبک آثار به جای مانده در این شهر، ترکیبی از هنر بلخی، هخامنشی، یونانی و بین النهرین هستند. پژوهشگران باستان شناسی با توجه به ویژگی های شهر آی خانم، ساخت آن را به دوره اسکندر مقدونی و برخی دیگر به سلوکوس نسبت می دهند.
کتیبه ها
کتیبه هایی به زبان یونانی در قندهار، ماورای قفقاز و طومارهایی نیز در اورامان کردستان، شوش و نهاوند بر جای مانده که نمایانگر نفوذ فرهنگ هلنی است.
لوح نهاوند
در نهاوند، جاده بین بابل و اکباتان، لوحی پیدا شده که به ۱۹۳ پیش از میلاد تعلق دارد و بیانگر تمرکز سلوکیان در منطقه مادها است. نام گذاری این شهر به لائودیسه، همسر آنتیوخوس سوم، گواهی بر ارتباط مادی و معنوی سلوکیان با مردم است.
22
پیکره هرکول
در بیستون کرمانشاه پیکره هرکول است. این مجسمه به صورت لمیده در حال حفاظت از جاده ابریشم است.
23
سکه های دوره سلوکیه:
24
25
منابع:
1- https://www.kojaro.com/history-art-culture/192250-seleucids-hellenic-culture-iran/
2- https://www.ibna.ir/fa/note/313406/
3- https://www.asriran.com/fa/news/900084/
26