تارا فایل

مقایسه مفهوم فضا در مجسمه سازی و معماری نیمه دوم قرن بیستم




مقایسه مفهوم فضا در مجسمه سازی و معماری نیمه دوم قرن بیستم
نام دانشجو
مدرک تحصیلی- دانشگاه
فهرست مطالب
چکیده: 1
1-مقدمه: 2
2- مفهوم فضا 2
3-بررسی مفهوم فضا در مجسمه سازی نیمه دوم قرن بیستم 3
4-بررسی مفهوم فضا در معماری نیمه دوم قرن بیستم 6
5-نتیجه گیری 9
منابع و مآخذ: 10

چکیده:
فضا در هنرهایی مانند معماری و مجسمه سازی، ادراکی است که انسان در مقابل توده بنا و از بخشهای خالی از توده انتزاع می کند مهمترین مشخصه فضا، شکل آن است و عناصر و عوامل شکل دهنده فرهنگها، از عوامل اصلی تعریف کننده فضا هستند . از نیمه دوم قرن بیستم مفهوم فضا ،در مجسمه سازی و نیز چگونگی حضور فیگور دستخوش تحول شده اند. و این تغییرات در مکاتبی مانند مینی مال، پست مدرنیسم، دیکانستراکشن، پاپ آرت و فولدینگ به وضوح به چشم می خورد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس روش کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد مفهوم فضای مجسمه سازی و معماری در دوران پس از مدرن، از سمت فضای تقسیم بندی شده و حوزه ای به سمت انعطاف پذیری فضاها و سیالیت فضایی پیش رفته است.
واژه های کلیدی : فضا ، مجسمه سازی ، معماری، دهه 1960

1-مقدمه:
از حدود نیمه دوم قرن بیستم و خصوصا از دهه 1960 به بعد، تحولات بنیادینی در فرهنگ و به دنبال آن هنر غرب روی داد. بخش اعظم این تحولات در آمریکا که اکنون مرکزیت هنری را بر عهده داشت، به وقوع پیوست. از دهه 50 به بعد به تدریج نوعی واکنش به مولفه های مدرنیستی در حال شکل گیری بود که از دهه 70 به بعد موجبات رشد فرهنگ و هنر پست مدرن را فراهم آورد. بازتاب های اولیه پست مدرنیسم نیز برای نخستین بار در حوزه هنر و به خصوص معماری و مجسمه سازی مشاهده شد. طرد روایت های کلان مدرنیته در حوزه شناخت آدمی و بی اعتمادی به دانش بشری ، هسته مرکزی گرایش های جدید فرهنگی بود. جریان رو به رشد نیمه دوم قرن بیستم در حوزه هنری در مسیری حرکت می نمود که پیوند زندگی و هنر و رهایی از نخبه گرایی مدرنیسم در آن به طور فزاینده ای به وجود آمده و رشد می نمود.
( محمدی نژاد، 30:1387).
در این دوران تعاریف فضا نیز با توجه به تغییر ارزش ها دستخوش تغییر گردید و تعاریف فضایی در دو رشته معماری و مجسمه سازی نیز تغییر کرد.
هدف اصلی از این پژوهش را می توان در بررسی مفهوم " فضای معماری" در دوران پیش از مدرن (رنسانس و مدرن) و پس از آن ( مدرن تا معاصر) و همچنین بررسی مفهوم " فضای مجسمه سازی" در دوران پیش از مدرن (رنسانس و مدرن) و پس از آن ( مدرن تا معاصر) و مقایسه تطبیقی این دو با یکدیگر قلمداد نمود.
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و براساس روش کیفی است.
2- مفهوم فضا
در فرهنگ معین، "فضا" چنین معنا شده است: مکان وسیع،زمین فراخ، ساحت؛ مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند )معین، 1381)
_ فضا دارای معانی متفاوتی در میان دانشمندان، فلاسفه و هنرمندان است. در خود معماری نیز این واژه معنی دقیق و واحدی ندارد. در اینجا واژه فضا را به معنای کیفیت و تاثیر معماری با در نظر گرفتن مفهوم آن در مقابل توده استعمال می کنیم بنابراین فضای معماری ادراکی است که انسان در مقابل توده بنا و از بخشهای خالی از توده انتزاع می کند (بیکن، 55:1386). مهمترین مشخصه فضا، شکل آن است (بحرینی، 1377 ،5 ) همچنین عناصر و عوامل شکل دهنده فرهنگها، از عوامل اصلی تعریف کننده فضا هستند )نقی زاده و امین زاده، 1382 :148).
3-بررسی مفهوم فضا در مجسمه سازی نیمه دوم قرن بیستم
از نیمه دوم قرن بیستم به بعد در راستای تحولات زیبایی شناختی، مجسمه سازی و نیز چگونگی حضور فیگور دستخوش تحول شده اند. تا پیش از آن اشکال خلاصه شده ای از بدن انسان که گاه در آثار هنرمندانی چون هپورت به مرز انتزاع کامل کشیده شده است، در مجسمه سازی ارائه می شد. در حوزه مدرنیسم مجسمه ها شباهت هرچه کمتری به فرم واقعی بدن انسان داشتند، اما در دهه های بعد با ظهور دوباره بازنمایی شاهد هر چه نزدیک تر شدن مجسمه ها به بدن واقعی انسان هستیم. قالب گیری از روش هایی است که در نیمه دوم قرن در پی پیوند هنر و زندگی حضور گسترده ای در مجسمه سازی یافت.
( محمدی نژاد، 32:1387).
در هنر مینی مالیسم ، علی رغم بی ادعایی هنر مینی مالیسم که فاقد نشانی از اجرای دست هنرمند است، شی ء منتخب و نحوه ی استفاده و چیدمان آن در فضا، بیانگر امضا و نام هنرمند در دنیای هنر است، فلورسنت های دن فلاون، جعبه های گالوانیزه جاد، شبکه های فلزی لویت و یا مکعب های آیینه ای موریس با ویژگی های منحصر به فردشان در تضاد با تعاریفی هستند که از سوی منتقدان مدرنیستی چون گرینبرگ مطرح می شد (حریریان، 85).
هنرمندان مینی مالیست پایه و یا هرآنچه موجب فاصله با بیننده در فضا می شود، حذف کردند و با چیدمان فرم های ساده وشبیه به هم به متغیرهای نور، حرکت، جسم انسان و فضا توجه کردند. در حقیقت هنر مینیمال دیدگاه سنتی مجسمه سازی و نقاشی را به عنوان یک مفهوم از پیش تعریف شده و محدود مورد پرسش و نقد قرار می داد (Marazona,2006:10).
شاخص ترین چهره جنبش مینی مالیستی دونالد جاد1 بود که خود تجربیاتش را در حجم سازی مینی مالیستی چنین توضیح می دهد: " فضای حقیقی سه بعدی است و این خصوصیات، آن را زا توهم و پندار نجات می دهد. در حجم سه بعدی ، از محدودیت های نقاشی اروپا خبری نیست. اثر هنری می تواند ، به همان اندازه که تخیل می شود، قدرتمند و مستحکم باشد، فضای حقیقی ذاتا بسیار قوی تر و ملموس تر از آن است که توسط رنگ و نقاشی روی سطح صاف بوم خلق شود ( لوسی اسمیت، 190).
جلوه دیگری از هنر مینی مال به تاکید گذاری در تعریف فضا علاقه نشان می داد. این گرایش به جای اتکا بر استقرار اشیای وحدت یافته در یک محدوده ی فضایی، درصدد ایجاد نوعی دگرگونی در فضا بود. مهم ترین و شناخته شده ترین نمونه های این گونه از هنر مینی مال را در آثار دانیل بورن2
هنر مند فرانسوی، می توان سراغ گرفت. (همان،192).
هنر پاپ با به تصویر کشیدن موضوعاتی از فرهنگ عامه، در ابتدای نیمه دو قرن بیستم، ایده استقلال هنر را به چالش طلبید. تلاش هنرمندان پاپ در به تصویر کشیدن جنبه های گوناگونی از زندگی اجتماعی، آنها را به طرح مفاهیم سیاسی، اجتماعی و حتی اخلاقی در آثار هنری کشاند ( لوسی اسمیت، 17:1380).
هنرمندان چیدمان3 در جستجوی فضاها، محیط ها ومکان های مناسب آثارشان، به جلوه های دیگری نیز توجه نموده اند. نور از جمله این عناصر است که می تواند درک دیگر گونه ای از فضا را به نمایش بگذارد. گاه نور به عنوان بخش اصلی کار برده می شود و گاه به عنوان درک فضایی خاص و موثر بر تماشاگر، اما تجربه دیگری که کریستین بولتانسکی4 از نور به عنوان بخشی از اثر خود به نمایش می گذارد مربوط به ایجاد سایه بر روی دیوار می شود. این هنرمند با ساخت فیگورها و فرم ها در مرکز سالن و گالری با نورپردازی خاصی که البته در تاریکی ممکن می شود ، برروی دیوارهای گالری سایه هایی را به شکل وهم انگیز و عجیبی به وجود می آورد. هنرمندان دیگری نیز به همین شیوه و با مجسمه های گاه خیلی کوچک این توهم بصری را با انعکاس بزرگ سایه وار بر روی دیوار تجربه کرده اند. (بریرانی، 18:1384).
در دوران پست مدرن نیز فضادر مجسمه سازی دارای 3 شاخصه اصلی است که به شرح زیر است :
1. واقعی بودن فضا
این گرایش از دیرباز در بسیاری از هنرها رایج و مطرح بوده است. اما با شروع قرن بیستم و آغاز جنبش مدرن، هنر مدرن می کوشد تا از آن دوری جوید )آشنایی زدایی یا بیگانه سازی("طبیعت به روشی تاریخی الگوی هنر شده است. هنر مدرن با انکار تقلید، رونویسی و بازسازی، این نکته را آشکار کرده است. هنر مدرن نشان می دهد که برخلاف برداشت عامیانه، اساس هنر عدم این همانی است… هنر مدرن بیانگر و مقلد نیست، این همانی را ثابت نمی کند و از مفهوم سازی به دور است (احمدی، 22:1374).
2. استفاده از موجودات زنده در ساخت فضا
این تکنیک از مولفه های بسیار مهم به کار رفته در عنصر فضا درآثار مجسمه سازان پست مدرنیسم، در جهت هرچه نزدیک تر شدن مجسمه ها به بدن واقعی انسان است. این شیوه در مقابل جریان انتزاع گرای مدرنیستی به ویژه در نمایش پیکره انسان، و در پی جریان واقع گرایی و همچنین پیوند هنر و زندگی در نیمه ی دوم قرن بیستم حضور گسترده ای در مجسمه سازی یافت ( هارت،926:1382).
3. تکثیر اشیاء در فضا
تکثر ساخت مجسمه ی فیگور به واسطه در اختیار داشتن فنآوریهای جدید در دوره پست مدرن شکل گرفت، این شرایط موجب بازنگری در به کارگیری مواد سنتی مجسمه سازی نظیر گل رس نزد مجسمه سازان پست مدرن شد. نظیر فرشته ی شمال یا مرد زباله ای جرج سگال ( اکبری و خسروی فر، 67:1391).
در مجسمه های سبک دیکانستراکشن ، مفهوم فضای کثرت گرا به چشم می خورد. این سبک تفاوت در مسایل اجتماعی،فرهنگی و …. را به صورت تضاد و تفاوت در فضاها بیان می نمود و در آثارش مشکل یکنواختی فضاهای مجسمه سازی مدرن را حل نمود . بطوریکه بررسی اجتماعی کثرت گرایی را در جواب یکنواختی فضا با تمرکز بر قرائت های چند معنایی از فضا ارائه نمود. مفاهیمی که در آثار مجسمه سازی این دوران دیده می شود در تقابل با مفهوم فضای واحد و موافق با کثرت گرایی فضایی می باشد و این مفاهیم را با تعدد،تضاد،تفاوت،ناپایداری، تزلزل،عدم تقارن،تناسب در فضا نشان می دهد ( اقبالی ، 56:1373)،
مارین بوئیسکی5 مجسمه ساز سبک دیکانستراکشن است که در کارهایش خشونت و بی نظمی را به عرصه ظهور می رساند. مجسمه های او رفتاری ساختار شکنانه با استفاده متوالی از عناصر در فضا را نشان می دهد.مجسمه ای او دارای مضامین اجتماعی، فرهنگی و سنتی است. اکثر مجسمه های او خشن، مات وبراق و دارای لبه های سخت می باشند.
مجسمه سازی فولدینگ فضاهای مختلف را به صورت انعطاف پذیری در هم می آمیزند و یک فضای سیال و مرتبط را دنبال می کنند (غبیشاوی زاده و تقی زاده،90:1392).
در این نوع مجسمه سازی، خصوصیات مکانی ، مصالح و برنامه به صورت انعطاف پذیری روی همدیگر تا می شوند. مجسمه سازی فولدینگ یعنی تلفیق نمودن عوامل نامربوط در یک فضای به هم پیوسته . در این رابطه می توان لایه های رسوبی در کوه ها را مثال زد که در اثر فشارهای درونی زمین روی یکدیگر خم شده و پیچ و تاب خورده اند . در عین این که هر لایه خصوصیات درونی خود را حفظ کرده است ، ولی با لایه مجاور خود درگیر شده و لایه ها به صورت انعطاف پذیری در کنار یکدیگر انحناء پیدا کرده اند (صمدزادگان، بهرنگ،1387:62).

4-بررسی مفهوم فضا در معماری نیمه دوم قرن بیستم
در عصر مدرن فضا تبدیل به حوزه می شود و از مرزبندی روشن بین فضای داخل و خارج برای به وجودآوردن امکان تداخل این دو خودداری می شود ( گروتر،215:1388).
ونتوری6جسورانه ترین پیام معماری مدرن را پیوستگی فضای داخل و خارج می داند که مصداق
آن بحث شفافیت در معماری مدرن است. در مسئله شفافیت، رابطه بصری شدید میان فضای داخل و خارج، اصلی ترین امر در محو کردن مرز میان دو فضا است ( شاهچراغی،60:1382).
به طور کلی ویژگی های فضای معماری پست مدرن به دلایلی که یاد شد بسیار گسترده است ولی به طور خلاصه می توان به موارد مشترک زیر در بین آنها اشاره کرد :
ارتباط میان فضا و نرم افزارهای کامپیوتری و در نتیجه خلق فضاهایی که حتی خارج از تصور و کنترل خود معمار است، وارد شدن مفاهیم پیچیده و خارج از حوزه معماری برای به کار بردن ایده اولیه خلق فضای معماری و در نتیجه تولید فضاهای هیبریدی، تعدد روش های طراحی فضا و عدم وجود یک روش طراحی واحد و منسجم و در نهایت، عدم امکان تفکیک فضای معماری به واحدهای سازنده آن( سوهانگیر و برازجانی ،38:1391).
می توان گفت که این دوران، دارای نوعی بی مرزی در فضا به نوعی حامل مفهوم پیوستگی فضایی نیز است که نمونه های آن را می توان در سبک های جدید "فولدینگ" و "پیدایش کیهانی" شاهد بود (شاهچراغی،60:1382).
ساخت شکنی تحت رویکردی پست مدرنیستی مفاهیم و برداشت های مدرنیستی معماری از مقوله مکان یا فضا را بی معنی و فاقد اعتبار می داند (نوذری، 1379: 489).
بر این اساس فضا در معماری واسازی بر خلاف مفروضات یا پیش فرض های مدرن عمل می کند و شاید بتوان گفت که در ساحت معماری و شهرسازی، فضا و مکان از بین رفته یا خنثی شده است و موانع یا تزاحمات مکانی و فضایی محو گشته اند و تمام امور در معرض تغییرات پی در پی و سیلانات مستمر جغرافیایی قرار گرفته اند و به طریقی غیر قابل پیش بینی، ثابت، یکنواخت و مستمر در حال جابجایی و دگرگونی در فضا می باشند. شکل گیری فرم ها در فضای معماری دارای عدم صلبیت و برگرفته از نوعی سیالیت است که تعلیل پذیری، شناوری، عدم انتظام بصری یا ساختاری نا اقلیدسی را بهمراه می آورد که یاد آور فضای شیزوفرنیک7 و نا استواری آن می گردد، آنهم در بستری که فضا یا مکان، خنثی شده و احجام در حال استحاله در فضا و مکان، می باشند (اسلامیه، 68:1375).
در یک فضا انعطاف پذیری فضاها، به عنوان یک خصوصیت از جریان فولدینگ، مورد اتفاق نظر نظریه پردازان این مکتب معماری می باشد و همواره توسط نظریه پردازان، انعطاف پذیری فضای فولدینگ در مقابل تضاد، تفاوت و درگیری فرم و فضای دیکانستراکشن تعریف شده است.
خصوصیت انعطاف فضایی در معماری فولدینگ8 در ذات فرم است و فرم به طور ذاتی پتانسیل درونی تغییر شکل به نرمی و به صورت غیرخطی را دارد. این انعطاف فضایی به واسطه ی فولدها که در آن ها خود همانی ( شباهت عناصر به هم) وجود دارد، حاصل می گردد. در واقع آنچه در این معماری حاصل می گردد تبدیل فرم ها به یکدیگر و نفوذ آنها به هم و ایجاد انعطاف فرمی و به دنبال آن اتعطاف فضایی است.فرم ها عوض می شوند ولی آنچه در نهایت در فضا اتفاق می افتد یکپارچگی و وحدت فضایی است. (هل فروش، 57:1383).
گاه انعطاف فضایی به واسطه ی گذشته و آینده در معماری فولدینگ به نمایش گزارده شده است. توجه به بستر و تاریخ پروژه در بسیاری از طرح های این معماری به چشم می خورد. دیکانستراکشن9 یا ساختارشکنی در مجسمه سازی یک روش نیست بلکه نوعی هوشیاری و خودآگاهی و اشراف بر زمانه است.این نوع مجسمه سازی، قانون کلی همگانی در ایجاد فضا را در هر چیز را دور از ذهن می داند. علاوه بر این ، این نوع مجسمه سازی، منزه طلبی و پارساگرایی و خلوص و سادگی در فضاسازی مدرنیسم را پشت سرگذاشته است ( همان،59).

5-نتیجه گیری
با شروع نیمه دوم قرن بیستم و ورود پست مدرنیسم به عرصه هنرها، بسیاری از مفاهیم از جمله تعریف و نقش فضا در اکثر هنرها از جمله مجسمه سازی و معماری تغییر یافت. وجود مفاهیمی مانند ورود رایانه به عرصه طراحی، پیچیدگی و ترکیب احجام، ارائه آلترناتیوهای طراحی و …. سبب درک مفاهیم تازه ای در مجسمه سازی و معماری این دوران شد.
با توجه به مطالب اشاره شده در این پژوهش، در این بخش به بررسی تطبیقی و مقایسه عنصر فضا در معماری و مجسمه سازی نیمه دوم قرن بیستم می پردازیم که در جدول 5-1 بدان اشاره گردیده است.
جدول 5-1: بررسی تطبیقی فضا در معماری و مجسمه سازی نیمه دوم قرن بیستم
سبک تاریخی
فضای معماری
فضای مجسمه سازی
رابطه فضای معماری و مجسمه سازی
سبک مدرن
تنزل کیفیت فضای معماری، تفکیک طراحی عناصر مختلف فضا، تحول در عناصر تفکیک کننده فضا، تبدیل شدن فضا به حوزه، توجه به فضای شفاف و فضای روان، تبدیل شدن فضا از یک امر تحلیلی به شکلی
فضا آماده شکل گیری، بخش بندی و محصور شدن، استفاده از وسیله ابزار و مصالح نو وصنعتی مانند آهن،فولاد، شیشه، پلاستیک در ساخت فضا، بیان بیشترین مفهوم بوسیله کمترین حجم اشغالی در فضا، ساده سازی فضا ، دوری از تزیینات در فضا و پرداختن به جزئیات، ایجاد فضای انتزاعی حاصل از ایده های هنرمند
بخش بندی و تفکیک فضا
سبک مینیمال
طراحی فضاها منطبق بر یک ایده زندگی ساده و عاری از بینظمی، ایجاد فضای سکوت و آرامش بوسیله دیوارهای خطی، بافتهای یکدست (کف، دیوار و ..)، ایجاد فضا با المانهای کمتر، توجه به اشکال هندسی، عدم استفاده از عناصر تزئیناتی در فضا، استفاده حداکثری از فضاهای داخلی، جریان سیال فضا
کاهش ظاهری عناصر، ویژگی تسلسلی یا سریالیسم، ترکیب تکنیک بدون روایت گری یا داستان، استفاده از مواد تولید شده صنعتی و توجه و تاکید بر روند تولیدات صنعتی، حذف فاصله از بیننده در فضا، توجه به متغیرهای نور، حرکت، جسم انسان و فضا با چیدمان فرم های ساده و شبیه به هم
کاهش استفاده از عناصر غیر ضروری درفضا، استفاده بهینه از عناصر صنعتی در ساخت فضا
سبک پست مدرن
ارتباط میان فضا و نرم افزارهای کامپیوتری و در نتیجه خلق فضاهایی که حتی خارج از تصور و کنترل خود معمار است. وارد شدن مفاهیم پیچیده و خارج از حوزه معماری برای به کار بردن ایده اولیه خلق فضای معماری و در نتیجه تولید فضاهای هیبریدی، تعدد روش های طراحی فضا و عدم وجود یک روش طراحی واحد و منسجم و در نهایت، عدم امکان تفکیک فضای معماری به واحدهای سازنده آن.
استفاده از عناصر و مفاهیم واقعی در فضا ، قالب گیری از مدل زنده، کثرت گرایی فضایی ، نمایش در فضاهای عمومی ،تلفیق مواد سنتی و تکنولوژی در ساخت فضا، ایجاد فضای حقیقی و ملموس برای بیان مفهوم ، بیان مفاهیم اجتماعی و سیاسی در قالب عناصر مادی و ….

استفاده از عناصر سیاسی ، اجتماعی و … در ساخت مفهومی فضا، عدم تفکیک فضا
سبک فولدینگ
انعطاف پذیری فضاها بوسیل پتانسیل درونی فرم معماری، یکپارچگی و وحدت فضایی، تعریف انعطاف پذیری فضایی به وسیله عنصر زمان (آینده و گذشته) ، توجه به عناصر افقی در ساخت فضا
انعطاف پذیری فضاها، در هم آمیختگی فضاها در کلیتی واحد، سیالیت فضایی
انعطاف پذیری فضاها، تعریف کلیه فضاها در فضایی واحد
سبک دیکانستراکشن
از بین رفتن یا خنثی شدن فضا و مکان، محو گشتن موانع یا تزاحمات مکانی و فضایی ، تعلیل پذیری، شناوری، عدم انتظام بصری یا ساختاری نا اقلیدسی فضا
دور از ذهن دانستن قانون کلی همگانی در ایجاد فضا ،
دوری جستن از منزه طلبی و پارساگرایی و خلوص و سادگی در فضاسازی مدرنیسم
بی نظمی بصری و ساختاری در فضا
ماخذ: نگارنده
منابع و مآخذ:
_احمدی ، بابک (1374)، حقیقت و زیبایی، انتشارات مرکز ، تهران.
_اسلامیه ، مصطفی (1375) ، تاریخ هنر مدرن، نقاشی، پیکره سازی و معماری در قرن بیستم ، نشر آگاه، تهران.
_اقبالی ، رحمان ، (1373)، نسب شناسی دیکانستراکتیویزم ، درس تحلیل و پژوهش معماری، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.
_اکبری ، عباس، خسروی فر، شهلا (1391)، شناخت مولفه های پست مدرنیستی در مجسمه های جرج سگال، نشریه هنرهای زیبا ، هنرهای تجسمی، شماره 49.
_ بحرینی، سیدحسین(1377 )، فرایند طراحی شهری، دانشگاه تهران.
_بریرانی، ستاره (1384)،فرم و فضا در مجسمه سازی معاصر، نشریه تندیس، شماره 55. ص 18.
_بیکن، ادموند (1386)، طراحی شهرها، ترجمه رزانه طاهری، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، انتشارات شهیدی.
_حریریان، نرگس (1389) ، نقش محوری مینی مالیسم در پایان دوران مدرن و به کارگیری نور در آثار دن فلاون ، نشریه هنرهای زیبا، هنرهای تجسمی، شماره 41.
_سوهانگیر، سارا ، نوروز برازجانی، ویدا (1391) ، مطالعه تطبیقی پیوند مفهومی میان مفهوم موسیقی و معماری در دوران پیش ازمدرن و پس از آن در جهان غرب ، نشریه باغ نظر، سال نهم، شماره 23.
_ شریف ، هومن (1387)، مینی مال آرت(هنر کمینه)، نشریه رشد آموزش هنر ، شماره 14.
_ صمدزادگان، بهرنگ ( 1387)، جهانی شدن و جنبش های انتقادی در هنرهای تجسمی معاصر بعد از 1960، نشریه هنرهای زیبا ، دوره 36، شماره 20.
_گروتر، یورگ (1388) ، زیبایی شناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
_لوسی اسمیت، ادوارد (1380)، مفاهیم و رویکردها در آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم، ترجمه علیرضا سمیع آذر، تهران،موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر.
_محمدی نژاد ، مرجان (1387)، گذار از مدرنیسم به پسامدرنیسم (چگونگی حضور فیگور در مجسمه سازی قرن بیستم(، نشریه آینه خیال، شماره 12.
_ نقی زاده، محمد؛ امین زاده، بهناز(1382 )، فضای کیفی، معماری و شهر ، نشریه نامه فرهنگ، ش 4.
_هارت ، فردریک (1382)، سی و دو هزار سال تاریخ هنر، ویراستار هرمز ریاحی،انتشارات پیکان، تهران.
_هل فروش، محمدرضا(1383) ، معماری، مکان عینی، فضای مجازی، فصلنامه معماری و فرهنگ ، شماره 11.
_Marzona , daniel (2006), minimalism art : taschen , routledge , koln.

1 Donald judd
2 Daniel buren
3 installasion
4 Christian boltonsky
5 Marine Boiesky
6 Robert Venturi
7 shisofernic
8 folding
9 deconstruction
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 10 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود