تارا فایل

مقاله مدیریت خلاق در آموزش و پرورش




موضوع:
مدیریت خلاق درآموزش وپرورش

فهرست
عنوان صفحه
چکیده 4
کلید واژه 6
مقدمه 6
بیان مسئله 10
تعریف خلاقیت 10
نوآوری 17
ویژگی های افراد اخلاق 22
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری 26
نقش مدیر در پرورش خلاقیت 31
تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی 33
تاثیر مدیران آموزشی در پرورش تفکر خلاق 49
تعامل مدیران با سایر عناصر آموزشی 53
وظایف نظارت مدیران، سوگرفته به برنامه ی آموزشی 65
مهارت فنی مدیران آموزشی 71
تهیدیدها 73
فرصت ها 74
راه حل های پیشنهادی 75
نتیجه گیری 78
منابع و ماخذ 82

چکیده
این مقاله به تشریح مفاهیم و مبانی خلاقیت و نوآوری می پردازد. تعاریف مختلفی از خلاقیت ارائه می شوند و از دیدگاه روانشناسی و سازمانی مورد بررسی قرار می گیرند. سپس موضوع نوآوری و ارتباط آن با خلاقیت شرح داده می شود. ارتباط خلاقیت و نوآوری، تاثیر ساختار بر نوآوری، تاثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوری، تاثیر متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری از دیگر مباحث این بخش هستند. ویژگی های افراد خلاق، فرصت های خلاقیت، نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی و سازمانی، ویژگی های سازمان های خلاق، مدیریت خلاقیت، تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی شامل طوفان فکری، شش کلاه تفکر، گردش تخیلی، تفکر موازی و ارتباط اجباری از دیگر مطالب این مقاله هستند.
با توجه به اهمیت مدیریت آموزشی لزوم خلاقیت در زمینه های مختلف آن احساس می شود. دراین مقاله به خلاقیت مدیران آموزشی در برخی زمینه ها از قبیل هدایت و رهبری، نظارت، سازماندهی، هدفگذاری و برنامه ریزی اشاره شده است.
علاوه بر این به مهارتهای مدیران که شامل مهارت فنی، مهارت انسانی و مهارت ادراکی است، نیز اشاره ای داشته ایم زیرا افکارها در خلا شکل نمی گیرد و باید زمینه ای برای بروز خلاقیت پیدا شود.

کلید واژه
خلاقیت ؛ نوآوری ؛ مدیریت خلاقیت ؛ سازمان های خلاق ؛ افراد خلاق ؛ تکنیک های خلاقیت ؛ طوفان فکری ؛ شش کلاه تفکر ؛ تفکر موازی ؛ گردش تخیلی ؛ ارتباط اجباری،خلاقیت در مدیریت، مدیریت در آموزش و پرورش، مدیریت خلاق
مقدمه
با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت هایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسان هایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه ای که انسان ها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند. رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسان ها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در می آید که انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می شود. در این مرحله انسان ها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر می کوشند و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینه ساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود. زندگی پیچیده امروزی ، هرلحظه در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری ، ضرورت استمرار زندگی فعال . انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه تنوع طلبی خود را ارضاع کند . جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد . امروز شعار (( نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق و نوآور باشید )) در پیش روی مدیران همه سازمان ها قرار دارد اما مسوولیت سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد ، صبغه ای دیگر به خود می گیرد . از این رو سازمان های آموزشی از یک سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و … در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشند .
یکی از عوامل موثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسان ها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تاثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند.
یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است انسان ها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپرده گذاری های اخلاقی می توان شرایط را برای شکل گیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد. کاهش سپرده گذاری های اخلاقی در جامعه سبب می شود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سخت تر می شود. زیرا فرصتی برای تفکر کردن وجود نخواهد داشت.

بیان مسئله:
تعریف خلاقیت
از خلاقیت تعریف های زیادی شده است. در اینجا برخی از تعاریف مهم را مورد برسی قرار می دهیم:
* خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان
* خلاقیت بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است
* خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید (در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است)
* خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین
تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
خلاقیت یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفکر بر دو نوع است:
* تفکر همگرا: تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت.
* تفکر واگرا: تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقیت یعنی تفکر واگرا.
براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیده های ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راه های جدید برای انجام دادن بهتر کارها؛ خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل؛ خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرح های نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیده ها.
جهت گیری خلاقیت در سازمان های آموزشی
۱)در اغلب آموزش های سنتی ، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت های ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می روند . در آموزش خلاقانه ، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش ، نقش تعیین کننده ای ندارد .
۲) برنامه های آموزش و محتوای مطالب حتی الامکان باید موجب رشد و توسعه تفکر واگرا به جای تفکر همگرا در فراگیران شود .
۳) شناخت علائق و انگیزه عاطفی و غیرعاطفی هریک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزشی ضروری است .
۴) مباحث و فنون مطرح شده درهرمرحله ازآموزش وپرورش فراگیرندگان باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کار فرد داشته باشد .
۵) امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهدشد باید در دوره های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گرفته تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده به وجود آید .
۶) تجسم وضع آینده مساله و مقایسه آن با وضعیت فعلی ، کمک مفیدی به یافتن راه حل های بدیع خواهد نمود .
اصولا" استعداد خلاق در محیط های مطلوب ، شکوفا و متبلور می شود بنابراین یکی از الزامات و روش های مهم برای تبلور خلاقیت ، ایجاد فضای محرک ، مستعد و به طور کلی خلاق است . در سازمان های آموزشی علاوه براین که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد ، معلمان نیز باید زمینه لازم و فضای مطلوب را برای دانش آموزان فراهم سازند .
یکی دیگر از شیوه های مهم و پرجذبه پرورش خلاقیت و نوآوری ، مشورت است . اساسا" یکی از نشانه های رشد اجتماعی ، شورا و مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردار می باشند . اسلام نیز انسان را به شورا و مشورت ترغیب نموده و پیامبر اسلام نیز از مشورت به عنوان یک اصل تربیتی استفاده کرده است . در واقع هرقدر مدیران در سازمان های آموزشی از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند باز هم مشورت با دیگران ، افق های تازه ای را برای آنها خواهد گشود . حضرت علی (ع) می فرمایند : مهم ترین راه حل ها و صحیح ترین شیوه ها با استفاده از اندیشه های افراد مختلف به دست می آید .
تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیت های سازمان؛ مثلاً افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره.
روبرت جی استرنبرگ و لینداای اوهارا در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند:
دانش: داشتن دانش پایه ای در زمینه ای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی.
توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل.
سبک فکری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر می گزینند.
انگیزش: افراد خلاق عموماً برای به فعل در آوردن ایده های خود برانگیخته می شوند.
شخصیت: افراد خلاق عموماً دارای ویژگی های شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
محیط: افراد خلاق عموماً در داخل محیط های حمایتی بیشتر امکان ظهور می یابند.
این محققان مشخص کردند که عمده ترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت می باشد. جایی که سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزشی خلاقیت ایفا می کنند جورج اف نلر در کتاب هنر و علم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات را ذکر کرده است.
از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند. در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز می کنند، در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات، اندیشه ها، تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد. درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه) فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله) منجر به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع می شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.
نوآوری
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.
خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشه ها. یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاه های ناشناخته به مسائل یا راه حل های منحصر برای حل مسائل را ارتقا می دهند. نوآوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.
نوآوری شامل چه چیزهایی است؟
بعضی افراد براین باورند که خلاقیت ذاتی است، برخی دیگر باور دارند که با آموزش هرکس می تواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را می توان فرایندی چهار مرحله ای دید مرکب از ادراک، پرورش، الهام و نوآوری. ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویه ای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حل های یک مسئله را طوری ببیند که دیگران نمی توانند آن طور ببینند. رفتن از ادراک به حقیقت به هر حال فوراً اتفاق نمی افتد. در عوض اندیشه ها از فرایند پرورش می گذرند. بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشه های خود تعمق کنند. این به معنای فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید داده های انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل دهی کرده اند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است.
در فرایند خلاقیت الهام آن لحظه ای است که تمامی تلاش های قبلی شما به طور موفقیت آمیز به ثمر می رسند. گرچه الهام به شعف می انجامد اما کار خلاقیت تمام نشده است. خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور دارد. نوآوری یعنی گرفتن آن الهام و تبدیل آن به تولیدی مفید- خدمت یا روش انجام چیزی. این گفته را به ادیسون نسبت می دهند که "خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن" به عبارتی ۹۹ درصد نوآوری را آزمودن، ارزشیابی کردن و باز آزمودن آن چیزهایی تشکیل می دهد که توسط الهام دریافت شده است. معمولاً در این مرحله است که یک فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزی می کند که روی آن کار کرده است.
چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می گذارند؟
براساس پژوهش های گسترده، با توجه به متغیرهای ساختاری می توانیم سه گزاره را بیان کنیم. اول این که ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آنها پایین تر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیستی است. همچنین انعطاف پذیری، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوری ها را آسان تر می کند بیشتر می کنند. دوم این که دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کنند و شکست ها را بپذیرند. در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند. البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر این که مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.
چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می گذارد؟
سازمان های نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها تجربه کردن را تشویق می کنند. آنها هم به موفقیت ها و هم به شکست ها پاداش می دهند. آنها از اشتباهات تجربه کسب می کنند. یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است:
۱- پذیرش ابهام
۲- شکیبایی در امور غیر عملی
۳- کنترل های بیرونی کم
۴- بردباری در مخاطره
۵- شکیبایی در برخوردها
۶- تاکید بر نتایج تا بر وسایل
۷- تاکید بر نظام باز
سازمان از نزدیک محیط را کنترل می کند و سریعاً به تغییرات آن طور که اتفاق می افتند پاسخ می دهد.
کدام متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری اثر می گذارند؟
در مقوله منابع انسانی در می یابیم که سازمان های نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور که روزآمد باشد تشویق می کنند. امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرات می بخشند که تغییرپذیر باشند. زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می کنند بر مشکلات چیره می شوند و اطمینان می دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد.
ویژگی های افراد اخلاق
روانشناسان سعی داشته اند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، "استیز" عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است:
* سلامت روانی و ادراکی: توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع
* انعطاف پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی
* ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید
* ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و در نظر گرفتن چالش های جدید مسائل پیچیده
* استقلال رای و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو
عده ای دیگر ویژگی های افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می کنند:
* خصوصیات ذهنی:
o کنجکاوی
o دادن ایده های زیاد در باره یک مسئله
o ارائه ایده های غیرعادی
o توجه جدی به جزئیات
o دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار می روند
o روحیه انتقادی
o علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه
o نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی
* خصوصیات عاطفی:
o آرامش و آسودگی خیال
o شوخ طبعی
o علاقه به سادگی و بی تکلفی در نوع لباس و جنبه های گوناگون زندگی
o دلگرمی و امید به آینده
o توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران
o اعتماد به نفس و احترام به خود
o شهامت
* خصوصیات اجتماعی:
o پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل
o مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون
o قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.
فرصت های خلاقیت
فرصت های خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصت های خارجی تقسیم بندی شده است:
* فرصت های داخلی
o وقایع غیرمنتظره: مثل شکست ها یا موفقیت های غیرمنتظره
o ناسازگاری ها
o نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها
* فرصت های خارجی (در محیط علمی و اجتماعی سازمان)
o تغییرات جمعیتی
o تغییر نگرش
o دانش جدید
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی
* خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشکوفایی
* خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت های فردی، شغلی و اجتماعی.
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی
* خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان
* خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات
* خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات
* خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت
* خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع
* خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان
* خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان
* خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای بهره وری سازمان
* خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان
* خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان
* خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت
* خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری؛ کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی
* خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و مهیا کردن عوامل تولید
ویژگی های سازمان خلاق
برخی از ویژگی های سازمان خلاق عبارتند از:
* رقابت کامل و فشرده است:
* در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت می پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.
* فرهنگ:
* یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است. برپایه یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است در چنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمان های پویا بهتر شکل می گیرد.
* دسترسی به مدیران:
* در سازمان های خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند.
* احترام به افراد:
* ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان، رشد کنند.
* رائه خدمات مردمی:
* هدف نهایی در این سازمان ها توجه به نیازمندی های اجتماع و جلب رضایت آحاد مردم است.
* تخصص:
* در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرار گرفتن در جایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند.
* کارگروهی
* رابطه کارکنان با سازمان:
* روابط دایمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمان ها و در نتیجه برخورداری آنها از امنیت شغلی از دیگر ویژگی های این سازمانهاست.
* استقبال مدیران از عامل تغییر:
* در این سازمان ها تمامی مدیران، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اند که تغییر یک ارزش مثبت است.
نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق. مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار می کند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند.
برای این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسان ها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است. خودکنترلی خودش را در خواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش می گذارد.
مدیران می توانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارت های تفکر خلاق و انگیزش را تحت تاثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تاثیرگذاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش است. انگیزش درونی را می توان حتی با تغییرات جزیی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظه ای افزایش داد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارت های تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح می شود، آنها باید بدانند که اقدامات موثر بر انگیزش درونی، نتایج فوری تری را موجب خواهند شد.

تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی
سازمان ها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی و مستمر استفاده کنند. این تکنیک ها از این قرارند:
طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئله ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می شود فی البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ ها بر روی تابلویی نوشته می شوند به طوری که همه اعضای جلسه می توانند آنها را ببینند. این امر باعث می شود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می دهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی موجب افزایش اثربخشی می گردد. همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابی های سریع باعث می شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فی البداهه بودن نظرات است.
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر
ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق در کتاب "شش کلاه تفکر" یک روش خلاقانه ارائه می کند و از طریق آن می کوشد نشست افراد به دور یکدیگر را به اقدامی ثمربخش و کارا تبدیل کند. "دوبونو" سعی می کند به کسانی که به دور هم جمع می شوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در این میان به راه های خلاقانه بیاندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقه بندی و اولویت بندی کرده و در تصمیم گیری ها از آن استفاده کنند. اگر شما می خواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این مقاله را بخوانید و آنگاه عمل کنید. تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشته اید و شما مسئول نظم دهی، هدایت و نتیجه گیری از آن جلسه هستید. در اینجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت، زیرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر سر می گذارد باید به موارد زیر دقت کند:
* رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است که چتر آن بر همه جا گسترده شده است و کسی که کلاه آبی بر سر خود می گذارد باید بتواند افکار جاری در محیط جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمرکز دهد.
* کلاه آبی همچون یک نرم افزار است که تلاش می کند به تفکر کردن جمع، جهت دهد و یا برنامه ای مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یک کارگردان تفکر ما را هدایت می کند.
* با کلاه آبی اولویت ها و محدودیت ها تعیین می شود. اکنون بر روی صندلی خود بنشینید و موضوع و یا مشکل مورد بحث را بر روی تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیاندیشند.
* هنگامی که کلاه سفید را بر سر می گذارید، نباید به چیزهایی که شامل الهامات، قضاوت های متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه کنید و تنها باید همچون یک رایانه، فقط اطلاعات ارائه کنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از حاضرین در جلسه که به واسطه تفکر با کلاه سفید ارائه شده است را جمع بندی کنید و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد کنید تا با گذاشتن کلاه قرمز بر سر، شروع به تفکر کنند.
* هنگامی که حاضرین می خواهند با کلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاکم شده و به زبان درآیند و هر کسی می تواند از الهامات و دریافت های ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شک ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم گیری ها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشکلاتی برای ما شوند.
* پس از این که تمام نظرات اعضای جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمع بندی تراوشات فکری حاضران کرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذارید و اجازه دهید حاضران کلاه سیاه را بر سر بگذارند. با گذاشتن این کلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند بلکه فرد باید دیدگاه های منفی خود را در خصوص مشکل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان کند. بدون شک اگر از این کلاه به خوبی استفاده شود، می تواند ما را از مخاطراتی که در آینده از چشمان ما دور می ماند آگاه کند. تفکر منفی به گفته "دوبونو" جذاب است، زیرا دستاوردهای آن را می توان به فوریت مشاهده کرد. اثبات خطای دیگران برای ما رضایت در پی دارد و حمله کردن به یک دیدگاه در ما احساس برتری می بخشد و برعکس ستودن یک نظر سبب می شود در خود احساس کنیم با فرد برتری روبرو شده ایم. نتایج بحث های ارائه شده توسط شما جمع بندی شده و در نهایت ثبت شود و آنگاه بار دیگر اجازه دهید حاضران کلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفکر کنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعی برای سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته می شود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفکر مثبت باید به همراه کنجکاوی و شادمانی و سرور و تلاش برای درست شدن کارها باشد. فرد با گذاشتن کلاه زرد تلاش می کند به نکات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افکار سازنده به سوی مثبت گرایی تمایل دارند. یکی از تمریناتی که فرد با کلاه زرد می تواند انجام دهد بهره گیری از تجربیات ارزشمند گذشته است. کلاه زرد در ابتدا در صدد کشف فواید موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه می کاود، بیان می دارد.
* اکنون بار دیگر به جمع بندی نظرات به دست آمده بر اثر کلاه زرد بپردازید. اکنون حاضران باید کلاه سبز را بر سر بگذارند. کلاه سبز، کلاه خلاقیت است هنگامی که افراد کلاه سبز را بر سر می گذارند، باید به راه های نو بیاندیشند که می تواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیم گیری های خلاقانه منجر شود. هنگامی که حاضران کلاه سبز را بر سر می گذارند، فرصتی می یابند که به جست و جوی چیزهای کشف نشده هدایت کنند. حال فرصتی به حاضران دهید تا ایده های نو ارائه کنند و آنگاه به ثبت این ایده ها پرداخته و به جمع بندی نظرات بپردازید. بدون شک برای خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضای جلسه حاکم کنید. اکنون شما باید تلاش کنید که با کلاه آبی که بر سر گذاشته اید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یک جمع بندی مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشکل یا پیگیری مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شک هر یک از اعضا می توانند کلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفکر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما کمک کنند. در پایان شما درمی یابید هنگامی که جلسه را این گونه مدیریت می کنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود که یک فرد تنها با کلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگری تنها با کلاه قرمز تفکر کند؛ بلکه همه مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و اندیشه های ذهن خود را ارائه کنند.
گردش تخیلی
در سال ۱۹۶۱ روانشناسی به نام گوردون نتایج پژوهش های ده ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر نمود و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد نماییم خلاقیت امکان وجود می یابد. او در گروه های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق بکارگیری یک جریان تمثیلی و استعاره ای به گردشی تخیلی ترغیب می نمود و در این حالت ایده ها و نظرات بدیعی را کشف می کرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعاره ها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود می رسید و روابط تازه ای را بین پدیده ها پیدا می کرد. آنان پدیده هایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایده های جدیدی دست می یافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام می گرفت و از این رو روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانس ها نیز نامیده اند.
تهییج ذهنی یا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راه حل های جدید برای مسئله و نیز برای اکتشافات علمی و فنی. این روش فرآیندی خاص و منحصر به فرد و در عین حال موثر دارد. واژه Synectics یک واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند اجزای متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یکدیگر است. فرایند بکارگیری این رویکرد عبارت است از:
o شناسایی و تجزیه و تحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن
o کشف راه حل هایی برای آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع
o تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل نهایی.
در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است.
تفکر موازی
واضع این شیوه ادوارد دو بونو روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن بازمی ماند در حالی که تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف می سازد و اطلاعات و تجربه های جدید صرفاً به اندیشه های قبلی افزوده نمی شود، بلکه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند. یکی از راه های تحقق تفکر موازی، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن می توان به اندیشه نو و عملی دست یافت. راه دیگر در تفکر موازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می گشایید و لغاتی را می خوانید و می کوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجه ای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده اید.
ارتباط اجباری
یکی دیگر از شیوه های آشکار ساختن خلاقیت ها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد، شیوه ارتباط اجباری است. در این شیوه همان طور که از نام آن استفاده می شود باید بین دو گروه از پدیده ها، ارتباطی اجباری ایجاد کرد.
از آنجایی که هر سازمان جهت تحقق اهدافی موجودیت می یابد و رفتار افراد در آن تابع موازین و مقرراتی است، اعمال کمترل و نظارت ضروری است. به ویژه در سازمانهای آموزشی که اهداف متعددی در آن دنبال می شود و پیچیدگی در آموزش و تدریس درآن پیش از هر سازمان دیگری به چشم می خورد.
مدیریت در سازمان گسترده ی آموزش و پرورش در حقیقت کوششی است بخردانه برای بالا بردن کیفیت تعلیم و تعلّم انسانهایی که بار سنگین تحول و پیشرفت فردی و جمعی را بر دوش دارند. مدیریت کار سازو کارآمد در سازمانهای آموزش و پرورش می تواند به بالابردن درجه ی رضایت معلمان از کار، پیوند استوار با اولیای دانش آموزان و تقویت انجمنهای اولیا و مربیان، کاهش افت تحصیلی، نوآوری و خلاقیت در روشها،بهره گیری از منابع انسانی و مالی و بالاخره به شکوفایی شخصیت کودکان و جوانان یاری رساند.
مدیریت
در فرهنگ لغت عمید کلمه ی مدیر به معنی اداره کنند، گرداننده، کسی که کاری را اداره می کند، آمده است صاحبنظران مدیریت براساس جهانبینی و نگرشی که به انسان، هدفها و جهت گیریهای سازمان داشته اند، از مدیریت تعریفی ارائه کرده اند. لذا تعریفی که مورد قبول عام باشد در دسترس نیست.
برخی از این تعاریف عبارتند از:
-هنر انجام دادن کارها بوسیله ی دیگران
– فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه ی منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان
-مدیریت فعالیتی است منظم در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق انجام روابط میان منابع موجود و انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر و شرکت فعال در تصمیم گیری صورت گیرد.
-مدیریت در بعد انسانی و اسلامی عبارت است از کارکردن با مردم، میان مردم و به خاطر مردم(صافی،۱۳۸۴،ص۲۹)
-فرهنگ لغات بین المللی تعلیم و تربیت، مدیریت آموزشی را به کاربردن تکنیکها و روشهای اداره ی سازمانهای تربیتی با در نظرگرفتن هدفها و سیاستهای کلی تعلیم و تربیت تعریف کرده اند.
– از دیدگاه کیمبل وایلز، مدیریت و رهبری آموزشی عبارت است از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیش ببرد رهبری آموزشی خوانده می شود.
-مدیریت آموزشی،برنامه ریزی، سازماندهی و اجرای تصمیمات درباره ی آموزش و پرورش است.
– مدیریت آموزشی، فرآیندی است اجتماعی که با به کارگیری مهارت های علمی، فنی و هنری کلیه ی نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگی نموده و با فراهم آوردن زمینه های انگیزش و رشد با تامین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان، دانش آموزان و کارکنان به طور صرفه جویانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد.(همان منبع،صص۴۵-۴۴)
مدیریت آموزشی از ویژگی هایی چون(اهمیت اجتماعی، حساسیت عمومی، پیچیدگی وظیفه، نزدیکی روابط، تربیت حرفه ای و دشواری ارزشیابی) برخوردار است.(غندالی و خورشیدی،۱۳۸۰)
" خلاقیت لازمه ی نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدائی نوآوری است"(الوانی،۱۳۷۲،ص۲۹۸)"صاحبنظران تعریفهای متعددی از خلاقیت و نوآوری ارائه داده اند. استیفن را بینز خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند. او نوآوری را به معنای فرایند اخد اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روش های جدید عملیات می داند. رضائیان خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید می داند.
نوآوری به کارگیری اندیشه های جدید ناشی از خلاقیت است که می تواند به صورت یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد، شاید به جرات بتوان گفت که جامع ترین تعریف خلاقیت توسط گیلفورد، دانشمند آمریکایی عرضه شده است، او خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل) در مقابل تفکر همگرا(دست یافتن به پاسخ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور می شده روش های خلاق و جدید را به کار می برند. برعکس کسانی که از این خصوصیت برخودار نیستند. تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می کنند. پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه"(سایت روزنامه ی تفاهم)
"بنابر تحقیقات و بررسی های انجام شده توسط صاحبنظران و پژوهشگران، عوامل زیر در بروز خلاقیت موثر می باشد:
نداشتن تعصب نیست به تغییر، علاقه به یادگیری و کنجکاو بودن، علاقه به آزمایش و تجربه دائمی، گرایش به کارهای پیچیده، توسعه ی دامنه ی دانش و آگاهی خود، واقع بینی، اعتماد به نفس بالا، توجه به زمان و وقت شناسی، شجاعت در پذیرش عیوب خود، توانایی تشخیص آنان و قدرت ترک عادت های ناپسند، توجه توام به رویا و عمل، رک گویی و صراحت بیان، داشتن قدرت جمع بندی مسائل و قضایا و نتیجه گیری، بیان عقیده خود در جلسات، عدم پافشاری در تحمیل عقاید خود، شوخ طبعی، میل به ریسک کردن، پشتکار و تلاش مستمر و داشتن ظرفیت بالا در تحمل ناملایمات"(سایت زیبا وب۱۳۸۸)
تاثیر مدیران آموزشی در پرورش تفکر خلاق
جوامع برای رشد و بالندگی به نیروهای متفکر نیاز دارند. در حقیقت نیروهای انسانی متفکر شالوده و اساس پیشرفت در کشور هستند. تا سال ها پیش نگرش مربیان به آموزش معطوف به ارائه اطلاعات و آموختن مهارت به یادگیرندگان بود و از این رو استفاده از روش هایی که تمرین و تکرار نامیده می شد، بسیار مفید به نظر می رسید. در کنار آموزش رسمی روابط شاگرد ـ استادی در میان بسیاری از کسبه ها رواج داشت و شاگرد برای تسلط یافتن بر کاری و رسیدن به درجه استادی، سختی و رنج فراوانی را متحمل می شد. این امر تا حدی غیر قابل انکار است اما امروزه به ضرب المثلی بین مردم تبدیل شده است. در این صورت شاگرد باید کاری را انجام می داد و مهم نبود این کار را چگونه انجام می داد حتی اگر "دمیدن در کوره به قیمت مردن" تمام می شد. دانش آموزان نیز در مدارس مشابه این وضعیت را داشتند. آنان برای کسب علم و دانش متحمل شکنجه هایی می شدند که معلمان به آنان واژه تنبیه را نسبت داده بودند. بدیهی است که در چنین حالتی فرد نمی تواند از کرامت انسانی برخوردار باشد در حالی که داشتن اعتماد به نفس و خودپنداره مناسب زمینه ای برای اندیشیدن و تفکر است. ‏

در کنار تفکری که از آن به طور معمول انتظار داریم، جوامع امروزی گرایش شدیدی به تفکر خلاق پیدا کرده اند. دلیل این امر هم نیاز به نیروهایی است که بتوانند در موقعیت های مساله با بهره گیری از دانش موجود به تولید راه حل بپردازند. در کشور ما هم به دستور رهبر معظم و گرانقدرمان نهضتی آغاز شده است که نهضت تولید علم، جنبش نرم افزاری و آزاد اندیشی نام گرفته است و این امر شاهد این مدعا است که ما نیز باید به سمت تولید افراد خلاق برویم و دانش آموزانی تربیت کنیم که تفکر خلاق داشته باشند. ‏
وضعیت فعلی در نظام آموزشی به گونه ای است که علیرغم کوشش هایی که از سوی مسئولان صورت گرفته است ولی باز هم فرایند خلاقیت کشی دیده می شود و این امر هرگز نمی تواند ما را از کوشش هایی که در مسیر دستیابی به تفکر خلاق بر می داریم، باز دارد. ‏
ابوترابیان خلاقیت را نتیجه متفاوت برخورد کردن با مسائل می داند و معتقد است که اگر شیوه اندیشیدن فرد همانند دیگران باشد، پاسخ مساله همان پاسخی خواهد بود که دیگران یافته اند یا می توانند بیابند. بدیهی است تفکر خلاق مستلزم فکر کردن از زوایای دیگر و از دریچه متفاوت با دیگران است. ‏
"هلپرن" معتقد است که خلاقیت را می توان به عنوان توانایی هایی برای تشکیل یک ترکیب جدید از اندیشه برای بر آوردن نیاز خاصی تصور کرد. بنابراین تفکر خلاق تفکری است هدفمند که برای حل مشکل خاص اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظایر آن عمل می کند. ‏
"پرکینز" نیز ویژگی مهم تفکر خلاق را منجر شدن به نتایجی می داند که در حل مساله به کار می آید. در واقع این بازده است که درباره خلاق بودن تفکر ملاک قضاوت قرار می گیرد.
‏روش های پرورش تفکر خلاق ‏
تاکنون متخصصان روش های مختلفی را برای پرورش تفکر خلاق پیشنهاد کرده اند. به طور مثال روش آموزش بدیعه پردازی، یادگیرندگان را تشویق می کند تا به طور آزاد درباره یک موضوع یا پدیده بیاندیشند و درباره آن اظهار نظر کنند. همچنین در روش بارش مغزی از یادگیرندگان خواسته می شود تا هر آنچه که درباره یک موضوع مشخص به ذهنشان می رسد بدون توجه به اینکه گفته آنان تا چه اندازه با واقعیت های موجود مطابقت دارد ابراز دارند و در واقع در مراحل اولیه این روش آموزشی هیچ گونه قضاوتی درباره نظرات دانش آموزان صورت نمی گیرد. ‏
همچنین روش های تدریس مبتنی بر رویکرد ساخت گرایی بسیار مشوق تفکر خلاق هستند. رویکرد ساخت گرایی، یادگیرنده را فعال می داند و بر اساس اصول اساسی این رویکرد یادگیرندگان نه فقط باید اطلاعات را بیاموزند بلکه باید به اکتشاف در محیط بپردازند و با کاوش در آن به پاسخ های مناسب خود دست یابند. همچنین از آنها انتظار می رود بتوانند شیوه های نوین و یافته های جدیدی نیز به وجود آورند. ‏
"سیف" روش ها و فنون چندی را برای پرورش تفکر خلاق پیشنهاد کرده است. پرسیدن سوالات تفکربرانگیز، ارزش قائل شدن برای اندیشه های غیرمعمول و بدیع، دادن فرصت هایی به یادگیرندگان برای اکتشاف، توجه به تفاوت های فردی و سرمشق قرار دادن رفتارهای خلاق از این جمله اند. ‏
تعامل مدیران با سایر عناصر آموزشی ‏
مدیران مدارس در واقع به عنوان یکی از عناصر سیستم آموزشی می توانند بر روی فرایند پرورش تفکر خلاق اثر گذار باشند. این نقش تا حدی حائز اهمیت است که می توان گفت بدون کمک مدیر امکان تحقق صحیح چنین هدفی میسر نخواهد بود. این واقعیت از آنجا بر می آید که در یک سیستم آموزشی تمامی عناصر و اجزا به هم وابسته اند و تغییر در یک عنصرمی تواند اثرات قابل مشاهده و قابل توجهی را روی عناصر دیگر داشته باشد. ‏
مدیر آموزشی به دو شیوه می تواند بر فرایند پرورش افراد خلاق تاثیر بگذارد: ‏
الف) مستقیم: در این شیوه مدیر در ارتباط با دانش آموزان از شیوه ها و تکنیک های مختلف ارتباطی استفاده می کند. سخنرانی در مراسم گوناگون و طرح سوالات چالش انگیز، نوشتن مقالات تفکر برانگیز و نصب آن در تابلو اعلانات یا طرح آن در روزنامه های دیواری از این دسته اند.‏
ب) غیر مستقیم: در این شیوه مدیر بر روی عواملی تاثیر می گذارد که با دانش آموزان در ارتباط هستند. تاثیر گذاری روی معلمان، فراهم کردن پیش نیازها و لوازم پرورش تفکر خلاق و ایجاد پیوند میان معلمان و اولیا برای حل مسائل مدرسه از این دسته اند.‏
مدیران با عوامل صفی و ستادی در ارتباط هستند. هر یک از این افراد دارای روحیه خاصی هستند. به طور مثال معلمان مستقیما با فرایند و جریان آموزش و یادگیری در ارتباط اند. معلمان با بهره گیری از روش های تدریس خلاق سعی می کنند دانش آموزان خلاقی پرورش دهند. در صورتی که معلمان این مهارت ها را نداشته باشند، وظیفه مدیر ایجاب می کند که با تهیه مواد و منابعی در این زمینه و نیز استفاده از افراد توانا کمبودهای آموزشی و مهارتی معلمان را ترمیم کنند. علاوه بر آن، مدیران با به کار گرفتن برخی از سیاست های تشویقی می توانند معلمان را به بالا بردن اطلاعات و دانش خود در زمینه روش های خلاق تدریس ترغیب کنند. در این میان نقش خلاقیت خود معلمان در ابداع روش های تدریس متناسب با شرایط و امکانات مدرسه نباید نادیده گرفته شود. ‏
با این توصیف برنامه ریزی برای غنی سازی کتابخانه آموزشگاهی می تواند عامل مهمی برای پرورش تفکر خلاق باشد چرا که خلاقیت ریشه در دانسته ها دارد. این کتاب ها باید در بخش های جداگانه برای دانش آموزان و معلمان تهیه شوند. کتاب های معلمان حاوی آموزش لازم برای روش ها و مهارت های تدریس خلاق و نوین خواهد بود. کتاب های بخش دانش آموزی نیز کتاب هایی است که در حوزه های مختلف و با موضوعات گوناگون علمی، هنری و نظایر آن تهیه می شود و خوراک فکر خلاق دانش آموزان را تشکیل می دهد. ‏
همچنین مدیران می توانند در جلساتی که با معلمان و دیگر کارکنان مدرسه دارند خود به نحوی موثر از روش هایی استفاده کنند که زمینه تفکر آزاد و خلاق را فراهم می کند. به طور مثال هنگام تصمیم گیری در مورد انجام کاری به گونه ای از نظرات آنان استفاده شود که احساس کارآمدی زیادی داشته باشند. مدیران بهتر است سیستم پیشنهادها را در مدرسه فعال کنند و به ویژه از تجربه معلمان در تصمیم گیری های خود استفاده کنند. این امر بازتاب مطلوبی بر نحوه برخورد معلمان با دانش آموزان خواهد داشت.
اگر زمینه برای آزاد اندیشی و تفکر خلاق معلمان فراهم آید، این زمینه به کلاس و دانش آموزان نیز سرایت خواهد کرد. به بیان دیگر معلم سرمشق خوبی برای هم معلمان و هم دانش آموزان در داشتن تفکر خلاق است. اگر مدیر آموزشی از روش های ابتکاری و ابداعی در کنار روش های موجود برای حل مسائل استفاده کند، انتظار می رود که سایر عناصر مدرسه نیز از این رفتار الگوبرداری کنند.

خلاقیت در مدیریت
هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد، خلاقیت یعنی به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید، تداوم حیات سازمانها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردم اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود. چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند؟ هر انسان مدیر یا غیر مدیری از استعداد و خلاقیت برخودار است. بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است، جلوگیری از عوامل بازدارنده ی ظهور آن است که به صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگوهای زنجیره های ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکرهای نو در عمل می توان دو برابر افزایش داد.(سایت دانشنامه رشد،۱۳۸۸) خلاقیت فردی براساس مایه های کلیدی دست کم در بعضی از خصوصیات زیر قرار دارد:
– خود به خود: تازه، عجیب و غریب، متضمّن ریسک، حس درک و شوخی و لطایف
– مصر: پرانرژی، دلیر، مثبت، مستقل و تعیین شده.
ابداعی: نگاه به مشکلات به طریقی جدید، شباهت به مبارزه، بعضی اوقات و برخورد راحت با ابهام.
پاداش: تمایل به سهیم شدن در افتخار، ارضای فرد اهمیت دارد و قدردانی بیشتر از پول مورد توجه قرار می گیرد.
باز بودن درونی: کشف و شهود، به سادگی از منطق به فانتزی تغییر می کند و نسبت به طرق مختلف،ابزار هیجان، تفکر، عمل و نوآوری، باز است.
-برتر: نگاه واقع بینانه به موقعیتی، نگاه خوشبختانه به مسائل آن طور که می خواهیم باشند، اطمینان از تغییر به طور موثر و انتخاب رشد به جای ترس.
قابل ارزشیابی: با بصیرت و قوه ی تشخیص.(گیبسون،-،صص۲-۱)
برای موفق و موثر بودن توانایی های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است. مدیر موثر نیاز به توانایی های فنی، انسانی، ادارکی، طراحی و حل مسائل دارد. یک مدیر موفق، نگرش انگیزه های معینی دارد.(سایت دانشنامه،۱۳۸۸)
زندگی پیچیده ای امروزی، هر لحظه در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال است. انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه ی تنوع طلبی خود را ارضا کند. جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد. امروز شعار"نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق باشید" در پیش روی مدیران همه سازمانها قرار دارد اما مسئولیت سازمانهای آموزشی به خصوص آموزش و پرورش که وظیفه ی تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد، صبغه ی دیگر به خود می گیرد. از این رو سازمانهای آموزشی از یک سو وظیفه ی فراهم آوردن زمینه ی رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده ی صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و… در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشند.(سایت روزنامه ی تفاهم،۱۳۸۸)
۱-در اغلب آموزش های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارتهای ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می روند. در آموزش خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، خلاقانه، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، نقش تعیین کننده ای ندارد.
۲- برنامه های آموزشی و محتوای مطالب حتی الامکان باید موجب رشد و توسعه ی تفکر همگرا در فراگیران شود.
۳- شناخت علایق و انگیره های عاطفی و غیر عاطفی هر یک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزش ضروری است.
۴- مباحث و فنون مطرح شده در هر مرحله از آموزش و پرورش فراگیران باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کارفرد داشته باشد.
۵- امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهد شد باید در دوره های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گرفته تا انگیزه ی بیشتری برای فراگیرنده بوجود آید.
۶-تجسم وضع آینده ی مساله و مقایسه ی آن با وضعیت فعلی، کمک مفیدی به یافتن راه حل های بدیع خواهد نمود. اصولاً استعدادهای خلاق درمحیط های مطلوب، شکوفا و متبلور می شود بنابراین یکی از الزامات و روش های مهم برای تبلور خلاقیت، ایجاد فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است. در سازمانهای آموزشی علاوه براین که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد، معلمان نیز باید زمینه ی لازم و فضای مطلوب را برای دانش آموزان فراهم سازند.(سایت معلم اخلاق،۱۳۸۸)مهمترین وظیفه ی آموزشی هدایت جریان آموزشی و یادگیری به ویژه تسهیل جریان رشد و پرورش دانش آموزان است. مدیران مدارس اگر برنامه هایشان را با روشن بینی اجرا نمایند و هدفهای خود را بصورت قابل فهم و عملی طرح نمایند می توانند بازده آموزشی مدارس را بهبود بخشند. لذا تعریف دقیق هدفهای کلی نظام آموزشی بصورت معنی دار، تقسیم هدفهای کلی به هدفهای فرعی،تبدیل هدفها به هدفهای عملی در کلاس به کمک معلمان، بالابردن روحیه ی کارکنان و…می تواند تغییرات چشمگیری را در بازده کار معلمان و دانش آموزان ایجاد کند علاوه بر این مدیر آموزشی می بایست با ارزشیابی مستمر تدریس و فعالیتهای آموزشی مدرسه میزان اثر بخشی و کارایی معلمان و میزان هدفهای آموزشی را مشخص و در زمانهای معین از تغییر و تجدید نظر در برنامه ی آموزشی مدرسه استفاده کند.یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی توجه به امور دانش آموزان است مدیر مدرسه هم وظیفه ی ارائه خدمات و سرپرستی امور دانش آموزان را بعهده دارد و هم وظیفه ی شناسایی توانایی ها، علایق و نیازها و پرورش آنها را عهده دار می باشند.
مدیران آموزشی با بهره گیری از شایستگی های فردی و تخصصی معلمان و راهنمایان تعلیماتی می توانند به پیشرفت فعالیتهای آموزشی و بررسی و افزایش بازده مدارس کمک کنند.
یکی دیگر از وظایف مدیران آموزشی تهیه و تدارک امکانات، تسهیلات و تجهیزات ویژه است. در این زمان می توان به ساختمان و تاسیسات مدرسه، زمین بازی و ورزش، تعمیر ونگهداری ساختمان و تاسیسات حرارتی و تهویه و تامین امکانات آب، برق، گاز و تلفن و… اشاره کرد(موسی، مباشری،۸۸)بخش عمده ی تکلیف متصدیان تعلیم و تربیت در طرحریزی و هدایت رویداهائی است که بالاترین سطوح یادگیری را به ارمغان آورد.(نائلی،۱۳۶۴،ص۹۱)
"مدیران مدارس از جهات مختلفی باید برکار سازمان و نیروهای آموزشی نیز نظارت داشته باشند، از جمله میزان دستیابی به اهداف آموزشی، نظارت بر توان تخصصی معلمان، روش های تدریس، روابط با دانش آموزان، حدود رضایت شغلی معلمان، میزان انگیزش دانش آموزان، نظارت موفق و ثمربخش نیاز به کسب اطلاعات ضروری است.
بنابراین مدیران آموزشی باید در موارد زیر اطلاعات کافی داشته باشند:
۱-کسب اطلاعات در زمینه برنامه ریزی و آمادگی: که شامل اطلاعاتی در زمینه ی انتظارات دانش آموزان، منابع موردنیاز برای انجام فعالیتها، هماهنگی مراحل برنامه ها سطوح مختلف توانایی ها و موفقیت برآنهاست.
۲- کسب اطلاعات در زمینه ی مدیریت و سازماندهی کلاس: اطلاعاتی در ارتباط با منابع در دسترس ومیزان توانایی دانش آموزان در استفاده از منابع، کیفیت و چگونگی فعالیتهای دانش آموزان در استفاده از منابع
۳- کسب اطلاعات درباره روش های تدریس: به کارگیری روش های خلاقیت و پژوهش و تجربیات یادگیری.
۴- کسب اطلاعاتی درباره ی روابط با دانش آموزان: که شامل اطلاعاتی راجع به نحوه ی برخورد معلم با دانش آموزان و میزان تماس و ارتباط دانش آموزان با معلم می شود.
۵- کسب اطلاعات درباره ی کیفیت یادگیری و موفقیت دانش آموزان: اطلاعاتی در ارتباط با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، انتظارات معلمان از دانش آموزان، توان شفاهی و عملی دانش آموزان.
۶-کسب اطلاعات درباره ی چگونگی نگهداری سوابق دانش آموزان: در این زمینه اطلاعاتی درباره ی روشهای جمع آوری سوابق، میزان امکان پذیری برنامه ریزی از روی سوابق نیاز است"(صفوی نیا،۱۳۸۸)
وظایف نظارت مدیران، سوگرفته به برنامه ی آموزشی
۱-تدوین هدفهای بازدهی درسی: تبدیل هدفهای کلی به هدفهای ویژه ی درسی
۲- سنجش نیازها و انجام تحقیق: سنجش شرایط موجود برای تعیین نحوه ای که برنامه های مدرسه بتواند به طور موثر نیازهای یادگیرنده را برطرف سازد.
۳- توسعه ی موجود و برنامه ریزی تغییرات: سازماندهی محتوای درسی و بازنگری برنامه های موجود برای ربط بیشتر آنها،
۴- ارتباط برنامه ها با خدمات مختلف: گره زدن مولفه های درسی بسیار موجود در مدرسه و جامعه
۵- انتخاب مطالب و اختصاص منابع: تحلیل مطالب درسی در دسترس و اختصاص آنها به برنامه ها مناسب.
۶- هدایت و نوسازی کارکنان آموزشی درسی: معرفی برنامه درسی به معلمان جدید و کمک به کارکنان موجود در افزایش توامندی خود.
۷- پیشنهاد تعدیل در تسهیلات: طرح برنامه برای دوباره سازی تسهیلات و مناسب ساختن آنها با برنامه درسی و در صورت امکان پیشنهاد نیاز به تسهیلات جدید.
۸- تخمین هزینه و توصیه هایی برای کاربرد وجوهات پیش بینی شده.
۹- آمادگی برای برنامه های درسی: تشکیل گروهها و واحدهای مختلف درسی فراهم آوردن فرصتهای ضمن خدمت برای توسعه ی درسی.
۱۰- تهیه و ترویج اوصاف برنامه های مدرسه: نوشتن اوصاف درست برنامه های مدرسه و رساندن اطلاعات فعالیتهای موفق به جامعه.(وایلز و باندی، تابستان۱۳۷۹، ص۲۹)
ایجاد فضای خلاقیت و توامندی در مدرسه و کلاس
۱٫برای کسب موفقیت، همه ی دست اندرکاران تحقق هدفهای برنامه ها را در برنامه ریزی مشارکت دهید.
۲٫ دانش آموزان را در انتخاب راه و روش های موفقیت آزاد بگذارید و از ابتکارات آن ها استقبال کنید.
۳٫فرصت و امکان مبادله ی افکار و ایده های نو را برای افراد و گروهها بوجود آورید.
۴٫از روش های بارش مغزی یا سیال سازی ذهن بهره ی کافی بگیرد.
۵٫ از سخت گیری های مقرراتی بپرهیزید.
۶٫از بازخوردهای مثبت و فوری برای افزایش انگیزش استفاده کنید.
۷٫از واگذاری مسئولیت به افراد و گروهها نهراسید.
۸٫ مدیریت در یادگیری، خودگردانی و خود ارزیابی راترویج دهید.
۹٫ در مدیریت و راهبری آموزشی، مبتکر و خلاق باشید.
۱۰٫ شیوه های ارزش یابی را با تنوع روش های کسب موفقیت دم ساز کنید(سایت پرشین بلاگ،۱۳۸۸)
توسعه ی توانمندی های اعضا نیز مستلزم رعایت نکاتی است.
۱-توانایی مدیریت شامل رفتار فردی، مشاوره و هدایت، رفتار تیمی
۲-توانایی فنی کارکنان مانند حل مشکلات، گسترش کارکردهای کیفیت.
۳-توانایی شخصی کارکنان مانند کارتیمی، توجه به خواسته های مشتریان
اعتقاد اساسی براین است که تاکید اساسی باید روی توانایی مدیریت باشد(ماهنامه ی دانش،۱۳۸۴،ص۹)
مدیران آموزشی و برنامه و اهداف :یکی از ویژگی های مدیران آموزشی،توانایی در تفکر و برنامه ریزی استراتژیک است. این گروه از مدیران دارای یک ویژگی برجسته هستند و آن اهل تفکر خلاق بودن است. آنها درباره ی پیامدهای ثانوی هر تصمیم با استفاده از ذهن و قدرت تفکر، از خود ابتکارات شایسته ای بروز می دهند.(سایت آفتاب،۱۳۸۸)
مدیران برای رسیدن به هدف مدرسه محوری باید نکاتی را در نظر بگیرند:
۱-بازنگری در توزیع قدرت، مسوولیت و منابع
۲- تعریف حدود و اختیارات و مسوولیت ها
۳- تعهد منابع مالی کافی
۴ ایجاد توانایی لازم برای اجرای نقش های جدید
۵- رویارویی بانیازهای اطلاعاتی و ارتباطی(یونسکو و یونیسف،۱۳۷۹،ص۱۶)

مهارت فنی مدیران آموزشی
منظور قدرت و توانایی است که مدیران آموزشی دارا بوده و بر این اساس با بهره وری از دانشها و فنون و روشها به ایفای وظایف هی پردازند. به عبارت دیگر، آنان از کفایت علمی و فنی و تخصصی برخودارند و در بهره گیری از فنون و ابزار ورزیدگی دارند.(صافی،۱۳۸۴،ص۱۰۹)
از آنجا که مدیران آموزشی باید مورد قبول کارکنان قرار گیرند ایجاب می کند که علاوه بر ویژگی های عمومی از دانش عمومی و تخصصی به تناسب سطح مدیریت خود برخودار باشند(صافی،۱۳۸۰،ص۴۱)
مهارت انسانی : میزان برای تعامل پویا با کارکنان بایداصولی مانند قرار دادن اطلاعات در اختیار همه ی کارکنان ایجاد خودمختاری از طریق مرزبندی و جایگزین کردن سلسله مرابت با تیمهای خودگردان را رعایت کنند(بلانچارد و همکاران،۱۳۷۸،ص۱۰۶)
مدیریت روابط انسانی موجب حفظ و بهبود روحیه و رضایت شغلی کارکنان می شود، در نتیجه شرایط مناسبی برای همکاران در فرآیندهای تولیدی سازمان بوجود می آید و در نهایت توسعه ی کمی و بهبود کیفی نتایج بدست آمده را موجب می شود.(کوهستانی،۱۳۷۶، ص۲۱)
مهارت ادراکی
منظور قدرت و توانایی مدیران آموزشی در جهت شناخت و درک مسائل و مشکلات موسسه ی آموزشی است. مدیران واجد این مهارت قادرند به دریافت اطلاعات وتحلیل مسائل سازمان پرداخته و با توجه به اهداف سازمان به تهیه ی طرحها و ارائه راه حلها بپردازند. نتیجه آنکه مدیران واحد مهارتهای فنی، انسانی و ادارکی از دو خصیصه"کارایی" و "اثر بخشی" برخودارند.
اموری نظیر کارگزینی، امورمالی و… مهارت فنی می طلبد و اموری چون مدیریت مدارس و ایفای نقش مشاوره، بیشتر مهارت انسانی و ایفای نقش مدیریت در سطوح بالای سازمان نظیر مدیران کل و…مهارت ادارکی را نیاز دارد. این نوع از مدیران بالای سازمان آموزشی، دارای هنر و علم مدیریت بوده و با بهره گیری از تجراب علمی بر میزان کارایی و سودبخشی خود می افزایند و به سیاست گذاری آموزش و پرورش می پردازد(صافی،۱۳۸۴،ص۱۱۰)
تهدیدها
1-رکود علمی نیروی انسانی : منابع انسانی که در واقع زیرساخت آموزش و پرورش هستند متاثر از وقایع و فراز و نشیب های اجتماعی و بعضی باورهای تحمیلی از سوی عوامل بیرونی ، دچار نوعی بی انگیزگی و به دنبال آن رکود علمی گردیده اند که پیامدهای زیان بار و مخرب آن علاوه بر خود منبع بر روی محصول نیز اثر گذاشته و محصول آینده را صرفا" با ارزش های کمی تربیت نموده و کمتر به کیفیت که در اینجا همان خلاقیت و مهارت های لازم است ، پرداخته می شود .
2-دیدگاه سنتی مدیران و معلمان 3-فضای نامناسب 4-محتوا محوری 5-ارزش گذاری های قالبی و کمی 6-انحراف مسیر ارزش یابی مستمر از اهداف تعریف شده
فرصت ها
1-نیروی انسانی موجود ( شناسایی نیروهای دارای ویژگی های فرد خلاق و به کارگیری این افراد در گلوگاه های موجود )
2-مجامع تخصصی گروه های آموزشی : با توجه به نقش مشورت در پرورش خلاقیت ، ورود به این مجامع و ایجاد فضای معنوی رشد خلاقیت در همکاران ، به کارگیری و اجرای سیاست های انگیزشی ، رقابتی ، ترویج روش های جدید ، تجربه برگزاری کلاس درس خارج از محیط فیزیکی کلاس ، ترویج نگرش نو به ارزش یابی مستمر می تواند موثر واقع شود .
3-کمیته پژوهش : انتخاب رابطین پژوهشی در آموزشگاه ها و هدایت رابطین جهت ترویج ویژگی های خلاقیت و شناسایی دانش آموزان فعال و تشکیل گروه کاری دانش آموزی
4-دانش آموزان : با توجه به بهره هوشی بالای دانش آموزان ایرانی ، وجود استعدادهای درخشان در آنها ، این منبع عظیم منسجم با ایجاد فرصت های لازم ، محیط و فضای مطلوب می تواند تبدیل به نیروی فعال کنجکاو و خلاق گردد .
5-اولیای دانش آموزان : والدین در محیط خانواده این قابلیت را دارند که محیط را جهت تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی آماده نمایند و خود نیز با طرح پرسش و یا پاسخ منطقی به کنجکاوی فرزندان مسیر را هموار نمایند .
راه حل های پیشنهادی
معلمان :
1-تدوین و اجرای سیاست های انگیزشی و تشویقی برای همکاران
2-آموزش نیروی انسانی توسط اساتید مجرب در قالب کارگاه های تابستانی
3-طرح موضوع به صورت کاربردی در جلسات شورای معلمان
4-تشویق معلمان به آزمایش کردن و کاربست روش های تازه
5-ایجاد محیط آزاد و روابط صمیمانه میان معلمان و رهبران رسمی مدارس برای کاربست یافته ها و روش های نوین
6-تشخیص ارزش کار و تشویق افرادی که به آزمایش روش های نوین مبادرت می ورزند .
دانش آموزان :
1-برای پرسش های دانش آموزان باید اهمیت قائل شده و آنان را راهنمایی نمود تا خود جواب پرسش ها را بیابند . ( تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی )
2-عقاید غیرعادی باید مورد احترام قرار گیرد و ارزش آن برای کودکان روشن گردد .
3-باید به کودکان نشان داد که عقایدشان دارای ارزش است و عقایدی که امکان اجرای آن در کلاس میسر باشد ، پذیرفتنی است .
4-گاهی اوقات بدون این که تهدیدی از جهت نمره ، ارزش یابی و یا انتقاد در کار باشد باید کودکان را آزاد گذاشت تا کارهایی را که خودشان می خواهند انجام دهند .
5-هرگز نباید در مورد رفتار دانش آموزان بدون این که علل و نتایج آن مشخص شود ، قضاوت نمود .
6-تشویق دانش آموزان به داشتن و ارائه اندیشه های بکر
کتب درسی
1-تجدید نظر در تدوین بعضی از کتب درسی با رویکرد کاربردی متون به ویژه در علوم پایه و فصل بندی موضوعی آن
2-تاکید بر فعالیت ها و مهارت های خارج از کلاس و کاربست آموزه های علمی در زندگی عادی
نتیجه گیری
نتیجه ای که از این مقاله برایم حاصل شد بدین شرح است که لزوم موفقیت و تحقق اهداف و برنامه های آموزشی، خلاقیت مدیران این قسمت است، در دنیای امروزی ضامن بقای سازمانها خلاقیت مدیران است؛ مدیریتی که بتواند با در نظر گرفتن یک هدف معین به برنامه ریزی کارآمد دست بزند.مدیران آموزشی نباید خود تنها در قید و بند یک چارچوب قرار داده و بدون هیچگونه خلاقیتی به برنامه های از پیش تعیین شده بپردازند بلکه باید در چارچوب وظایف خود تفکرات و نظرات خود و دیگران را در راستای تحقق هدف مورد نظر پیاده کنند. یکی از عوامل موثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسان ها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تاثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند. نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد،سازمان آموزش و پرورش از سازمان های مهم در جامعه می باشد و نقش والایی در تربیت و انسان سازی دارد. از طرفی پیشرفت و توسعه هر جامعه ایی در گرو پیشرفت و ارتقاء سازمان آموزشی و منابع نیروی انسانی می باشد در این راستا نیاز به افرادی در پست مدیریت داریم که بتوانند این اهداف والا را دنبال کنند و به آن دست یابند، مدیران آموزشی که باید دارای یکسری ویژگی های و صلاحیت های حرفه ای از جمله دانش و تخصص و تجربه و مهارت در حرفه، به علاوه اخلاق و ارزش های اجتماعی و جهانی مانند تعهد، مسئولیت پذیری، درستکاری، دلسوزی، بخشش و احترام به دیگران، باشند، مدیران آموزشی که خود را نسبت به حرفه کارکنان و معلمان، شاگردان و جامعه، مسئول بدانند مدیران آموزشی که در یک کلام دارایی اخلاق حرفه ای باشند. در این مقاله سعی در معرفی اخلاق حرفه ای، ویژگی های مدیران آموزشی دارایی اخلاق حرفه ای، چگونگی دستیابی مدیران آموزشی به اخلاق حرفه ای و این که چرا اخلاق حرفه ای برای سامان و مدیران آموزشی لازم می باشد را داشته ایم.
ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق. مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار می کند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند. خلاقیت لازمه ی نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدائی نوآوری است. هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد، خلاقیت یعنی به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید، تداوم حیات سازمانها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردم اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود. چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند؟ هر انسان مدیر یا غیر مدیری از استعداد و خلاقیت برخودار است. بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است، جلوگیری از عوامل بازدارنده ی ظهور آن است که به صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگوهای زنجیره های ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکرهای نو در عمل می توان دو برابر افزایش داد.

منابع و ماخذ
۱-الوانی، مهدی(۱۳۷۲)- مدیریت عمومی، چاپ ششم- تهران، نشرنی
۲-بلانچارد، کارلوس و راندولف- مدیریت تواناسازی کارکنان، چاپ اول- مترجم: مهدی ایران نژاد بارپاریزی(۱۳۷۸)-تهران، نشر مدیران
۳-خورشیدی، عباس و غندالی، شهاب الدین(۱۳۸۰)- مدیریت آموزشی و آموزشگاهی، چاپ اول- تهران، انتشارات پسین.
۴- رضائیان،علی(۱۳۷۲)- اصول مدیریت، چاپ چهارم-تهران، انتشارات سمت.
۵- صافی، احمد(۱۳۸۴)- سازمان و مدیریت در آموزش و پرورش،چاپ هشتم-تهران، انتشاران ارسباران.
۶- صافی، احمد(۱۳۸۰)- سازمان و اداره ی اداره ی امور مدارس،چاپ سوم-تهران، انتشاران ارشد.
۷-کوهستانی،علی(۱۳۷۶)- مهارت انسانی-فصلنامه ی مدیریت آموزش و پرورش- شماره مسلسل۱۶،صص۲۲-۱۹
۸-نائلی،علی(۱۳۶۴)- مدیریت آموزشی و رفتار سازمانی، چاپ اول-تهران، مرکز انتشارات و چاپ دانشگاه شهید چمران.
۹- (۱۳۸۴)-توسعه ی توانایی ها- ماهنامه ی دانش(مدیریت دانش سازمانی)- شماره ی دوازدهم-ص۹
۱۰-وایلز، جان و باندی، جوزف- نظارت در مدیریت، چاپ حیدری- مترجم: محمد رضا بهرنگی(۱۳۷۹)- تهران، انتشارات کمال تربیت با همکاری نشر شهریور.
۱۱- گیبسون، مارسی- مهارتهای لازم برای موفقیت در مدیریت، چاپ اول- مترجم:امیر رشیدی نیک(-) – تهران، انتشارات مرکز آموزش و مدیریت.
۱۲-یونسکو و یونیسف- نوآوری در مدیریت مدرسه محور، چاپ اول- مترجم: فاطمه فقیهی(۱۳۷۹)تهران، انتشارات مدرسه.
۱۳-صفوی نیا، پروین(۱۳۸۸)- نظارت و کنترل در مدیریت آموزشیwww.modiryat.com
14-مباشری، موسی(۱۳۸۸)-وظایف مدیر آموزشیhttp://ml3.parsi blog.com
15-(1388)- خلاقیت مدیرانwww.daneshname.roshd.ir
16-(1388)- جمعیت گیری خلاقیت در سازمانهای آموزشی www.Fekrenoorg
17-(1388)-پرورش تفکر خلاق www.aftab.ir
18-(1388)- خلاقیت در آموزش و پرورش www.tafahomnews.com
19-(1388)-ویژگی های افراد خلاق www.Zibaweb.ir
20-موسوی زاهد، محمد رضا(۱۳۸۸)-ایجاد فضای خلاقیت در مدرسه و کلاس

2


تعداد صفحات : 84 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود