تارا فایل

مقاله درباره میانجیگری در حل اختلافات بین المللی


این مقاله در مورد میانجیگری در حل اختلافات بین المللی است و به بررسی شیوه های مختلف میانجیگری، ویژگی های آن و تفاوت آن با دیگر روش های حل اختلافات می پردازد.

مقدمه
میانجیگری یکی از شیوه های سیاسی دیپلماتیک حل اختلافات بین المللی است که طرف ثالث معمولا یک کشور یا یک سازمان بین المللی . یا یک شخص معروف بین المللی است و به منظور پایان دادن و یا کاهش مناقشات بین دو دولت درگیر مداخله می کند .

در میانجیگری ، میانجی بطور دوستانه موضوعات مورد مذاکره بین طرفین اختلاف را پیشنهاد می کند و خود نیز مستقیما در مذاکرات شرکت می نماید و سعی می کند کشورهای ذینفع را به تسلیم و سازش وا دارد.

هر چند که این روش با سایر روشهای سیاسی حل اختلاف ، در خصایص مشترک هستند ولی با آنها تفاوتهایی نیز دارد.

در این تحقیق به طور خلاصه به میانجیگری بعنوان یکی از روشهای حل اختلافات بین المللی پرداخته می شود و در ادامه میانجیگری بین هند و پاکستان که از موارد مهم میانجیگری به شمار می رود مورد بررسی قرار می گیرد.

لازم به ذکر است که در این بررسی، نوع میانجیگری بین دو کشور با توجه به مساله هند و پاکستان مورد توجه قرار می گیرد و انواع دیگر یعنی میانجیگری دسته جمعی و میانجیگری های سوئیس مورد بررسی قرار نمی گیرند.

تفاوت میانجیگری با پایمردی و مساعی جمیله
در متون حقوقی به واژه مترادف دیگری به نام پایمردی و مساعی جمیله اشاره شده که معمولا به کوششهای یک واسزه اطلاق می شود که طرفین اختلاف را به مذاکره تشویق می کند .
بر خلاف میانجیگری در موارد پایمردی ، شرکت فعال در مذاکرات انجام نمی گیرد .
پایمردی را می توان روش خاص میانجیگری با وظایف محدود قلمداد کرد.

فصل اول
بررسی حقوقی میانجیگری
مبحث اول:
خصوصیات میانجیگری
طرف ثالث یا میانجی شامل افراد ، نمایندگان دول و یا اسزمانهای بین المللی می وانند به ابتکار خود و یا به درخواست طرفین یک منازعه در اختلافات بین المللی به منظور حل و فصل آنها وارد شوند . این روش حل اختلاف معمولا هنگامیکه مورد استفاده قرار می گیرد که:

الف) یک اختلاف بین المللی به مرحله پیچیده ای رسیده باشد ب) تلاشهای طرفین منجر به بن بست شده باشد ج) هیچیک از طرفین برای کمک به حل آن آمادگی نداشته باشند.

د) طرفین جهت شکست بن بست به حد کافی همکاری و آمادگی از خود نشان دهند و از طریق ایجاد ارتباطات این آمادگی را آشکار می سازد.

شیوه خاص میانجیگری دارای خصوصیاتی است که شاید در سایر روشهای حل اختلاف یا اصلا وجود ندارد و یا کمتر وجود دارد . ممترین خصوصیت آن اختیاری بودن آن است .

تلاشهای زیادی برای اجباری کردن آن صورت گرفته و به موجب برخی قراردادهای چندجانبه بین المللی نوع بخصوصی از میانجیگری که جنبه اجباری دارد نیز ابداع شده است که در آن دو یا چند دولت توافق می کنند د صورت بروز اختلاف ، به دولت ثالثی که به عنوان میانجی انتخاب کرده اند رجوع کنند تا رفع اختلاف کند.

توسل به میانجیگری اجباری برای اولین بار در کنگره 1856 پاریس اظهار و اعلام شد و دول امضاء کننده عهدنامه پاریس ، موافقت نمودند در صورت بروز اختلاف بین خودشان از طریق میانجیگری اقدام کنند . با وجود این این نوع میانجیگری در عمل چندان مورد توجه واقع نشد . خصوصیت اختیاری بودن میانجیگری شامل تمامی اجزای این بنیان به ترتیب زیر است :

الف) اراده کشود میانجی که به هیچ وجه مجبور نیست وساطت خود را پیشنهاد کند پس بعنوان یک اصل کلی این طرفین اختلاف هستند که وظیفه دارند از طرف ثالث درخواست مداخله نمایند و یا اینکه مساعی جمیله و میانجیگری پیشنهادی طرف ثالث را قبول کنند .

ب)طرز زفتار کشورهای طرف اختلاف که کاملا در رد یا قبول پیشنهاد وساطت مختار هستند .

ج) نتیجه میانجیگری نیز هیچگاه برای کشورهای درگیر الزام آور نبوده و می توانند خلافش عمل کنند .

خصوصیت دیگر انعطاف پذیری آن است . در این شیوه طرف ثالث محدود به قوانین و مقررات نبوده و می تواند تمامی شرایط مربوط به موضوع اختلاف را مورد توجه قرار دهد حتی می تواند در صورت عدم پذیرفتن طرحهایش ، پیشنهاد های جذاب جدیدی که ارتباط مستقیم با موضوع ندارد ، ارائه دهد.

میانجی از طرفین مذاکره با طرفین قادر به پر کردن شکاف بین آنها می باشد بگونه ای که هیچ رویه بین المللی برای حل اختلافات بعدی یا انجام نمی گیرد یا بسیار کم می باشد بنابراین جنبه عملی این شیوه بدون ترس از نتایج دراز مدت آن ، بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

از دیگر خصوصیات مهم میانجیگری اینست که در حل اختلاف از این طریق به اعتبار و حیثیت هیچیک از طرفین لطمه ای وارد نمی شود . بر خلاف موقعیکه از طریق داوری و یا رسیدگی مقیاس حل می شود در حل اختلاف از طریق میانجیگری حاصل جمع جبری مضاعف یا مثبت حاکم است بدین منی که منافع هر دو طرف اختلاف تا حد زیادی در طول جریان میانجیگری مورد توجه قرار می گیرد بدون آنکه استقلال و حاکمیت آنها مخدوش شود، در نتیجه این مساله باعث می شود که دولتها عموما برای حل و فصل اختلافاتشان به این شیوه رجوع کنند.

مبحث دوم : انواع میانجیگری
با توجه به اینکه جنبه های اختلافات بین المللی از یکدیگر متفاوت می باشند و در هر یک از آنها عوامل و عناصر مختلف و ای ترکیبی از این عوامل دست دارند میانجیگری را نیز می توان از جنبه های جغرافیایی تاریخی ، نهادی و یا سایر خصیصه های محیطی و ساختی تقسیم بندی کرد . آنچه در اینجا بررسی می شود تقسیم بندی میانجیگری از دو جنبه زیر است:

اول انواع میانجیگری از لحاظ کاربدی که در حفظ صلح بین المللی دارد و دوم انواع آن از لحاظ وظایف میانجی.

گفتار اول: انواع میانجیگری از لحاظ کاربرد در حفظ صلح بین المللی

میانجی ها ، میانجیگری خود را ممکن است به دو صورت زیر انجام دهند .

1) به منظور حل و فصل اختلافاتی که بین کشورها وجود دارد ولی هنوز منجر به جنگ نشد هاست .

از نمونه های این نوع میانجیگری می توان انگلستاخ در سال 1876 بین فرانسه و پدوس راجع به لوکزامبورگ اشاره نمود.

2) هدف دوم میانجیگری مکن است پایان دادن به جنگی باشد که بین دوکشور آغاز شده است شانس موفقیت میانجیگری در اینصورت بدلیل ورود نیروهای نظامی به صحنه بسیار کم می شود از نمونه های این میانجیگری ، میانجیگری فرانسه برای پایان دادن به جنگ بین اسپانیا و آمریکا می باشد.

گفتار دوم: انواع میانجیگری از لحاظ وظایف میانجی

بطور کلی وظایف میانجی از ردو بدل پیامها بین طرفین اختلاف تا شرکت فعال در مذاکرات و تلاش برای اعمال فشار بر طرفین اختلاف به جهت قبول طرحهای صلح ارائه شده میانجی ، متفاوت می باشد.

1- وظیفه میانجی بعنوان ارتباط دهنده که خود به خود موجب قطع روابط شده بطوریکه به سبب غیر ممکن شدن تماس مستقیم بین آن رهایی از آن به سادگی امکان ندارد ، بده بستان هایی بین طرفین اختلاف لازم است اما مساله مهم خود گذشتها نیستند بلکه انتقال خواسته های طرفین به یکدیگر به منظ.ر مذاکره ، جهت پایان دادن به اختلاف می باشد که این وظیفه میانجی می باشد .

وظایف میانجی در ارتباط با انتقال اطلاعات و ایجاد ارتباط بین شکلهای مختلفی به خود می گیرد و میانجی ممکن است در موقعی که ارتباط مستقیم قطع شده است ارتباطات مستقیم برقرار کند . در اینجا وظیفه میانجی پیدا کردن معالجه و سازش نیست بلکه فقط به طرفین اختلاف کمک می کند تا احساسات و ادراکات اشتباه خود را بطور کامل تجزیه و تحلیل کنند و اهمیت منافع مشترک خود ر اتشخیص دهند که نتیجه آن همکاری طرفین جهت حل اختلاف خواهد بود.

2- وظیفه میانجی بعنوان ارائه دهنده پیشنهاد برای حل اختلاف :
هنگامیکه نقش میانجی بعنوان ارتباط دهنده کار ساز نباشد او نقش فعالتری ایفا می کند . زیرا قطع ارتباط علاوه بر اینکه مانع رسیدن پیامهای دوطرف به هم می شود ، مانع وصول طرفین به یک توافق اساسی می شود که در چنین وضعیتی یک تنظیم کننده لازم می باشد که آن نیز میانجی می باشد .

که در اجرای این نقش میاجی بطور فعال در مذاکرات بین طرفین به منظور فرموله کردن منافع مشترک یا منافع هر طرف شرکت می کند و طرحهای پیشنهادی خود را ارائه می دهد که در صورت موفقیت در ارائه طرح و جلب طرفین به مذاکره ، مانع از آن می شود که هر کدام از آنها به طور جداگانه و یکجانبه متوسل به خواسته های خود شود.

3- وظیفه میانجی بعنوان ضامن اجرای پیشنهادات :
در برخی موارد میانجی علاوه بر نقشهای مذکور مجبور به اعمال فشار بر طرفین اختلاف به منظور وادار ساختن آنها به توافق ریال یا توافق پیشنهادسی میانجی می شود . در اجرای این نقش میانجی احتیاج به اهرمهای فشار ، منابع قدرت ، وسایل ترغیب و تشویق طرفین برای رسیدن به توافق دارد.

قدرت مهمترین عامل تشویق کننده و گول زننده است که میانجی در جهت وادار سازی طرفین اختلاف می تواند بکار برد . زیرا در صورتیکه میانجی دولت قوی باشد طرفین اختلاف طرحهای یشنهادی او را قبول می کنند ولی در صورتیکه به نظرات و طرحههای میانجی اهمیت داده نمی شود میانجی ، قدرت حرکت دادن طرفین به سمت تعیین شده را ندارد.

اجزاء مفهومی اهرمهای فشار می توان به نیاز طرفین اختلاف به حل اختلاف ، موقعیت و منافع میانجی و طرفین اختلاف ، ترس طرفین اختلاف از اینکه چنانچه از قبول میانجیگری سر باز زنند در آینده نتایج بدتری ایجاد خواهد شد و ثانیا همین میانجیگری هم در آینده پیشنهاد نخواهد شد، اشاره نمود.

عوامل لازم جهت موفقیت میانجیگری
بطور کلی در تعریف میانجیگری موفق گفته می شود که آن میانجیگری است که نتیجه آن منجر به کاهش منازعه بین طرفین آن می گردد . در اینجا سه عامل زر مورد بررسی قرار می گیرد :

1- هویت منازعه 2- ویژگی های طرفین منازعه 3- ویزگی های میانجی


تعداد صفحات : 37 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود