بسمه تعالی
پیشگفتار:
انسان بدون تعریف،تنها پوچی و از خود بیگانگی را تجربه می کند اما یک فرد مسلمان با یک پشتوانه فکری قوی ،بدون شک از خود تعریف دارد،تعریفی جامع و کامل که او را هدفمند می سازد .تعریفی که برای او چارچوب ارائه می دهد و راه کمال وسعادت را فرا راه او می گشاید،و او را به سوی هدف متعالی رهنمون می سازد.مشکل جوامع اسلامی امروزه آن است که وابسته به فرهنگهای بیگانه هستند و چرا خود را باور ندارند،به نظر نگرنده ناشی از همان فقدان (تعریف)می باشد. نه به این معنی که در اسلام تعریفی لز انسان وجود ندارد بلکه این فرد مسلمان است که تعریف خود را از خویشتن نمی داند،و همانطور که گفته شد،انسانی که از خود تعریف ندارد ، ناچار تعریف دیگران را بر خود پذیرفته و در چارچوبی خلاف ادعای خویش گام بر خواهد داشت.همه ادعای مسلمانی دارند اما همه به اسلام عمل نمی کنند بنابراین ملتهای مسلمان قبل از هر اقدامی وظیفه دارند ،تکلیف خود را ذست کم با خود رو شن کنند ،واین سئوال مهم را بی جواب نگذارند که آیا واقعا همانگونه که ادعا می کنند،هستند یا خیر؟و اگر نیستند ،آیا می خواهند بر طبق ادعای خویش عمل کنند یا نه؟بدون جواب به این سئوال ،انتظار هرگونه پیشرفت و کمال ،خیال خام واندیشه باطل بیش نخواهد بود.
مقدمه (طرح تحقیقاتی)
1- طرح موضوع:
به دنبال کاهش نفوذ استعمار غرب در اوایل قرن بیستم و گسترش موج استقلال طلبی در جهان سوم ، دیدگاههای متفاوتی نیز در مورد دین و سیاست در بین ملل اسلامی ظهور کرد. گروهی که مشحون پیشرفت غرب شده بودند اینگونه تصور می کردند که دین عامل عقب ماندگی مسلمانان است.در مقابل گروهی نیز عقب ماندگی ملل مسلمان را نه به خاطر اسلام، بلکه ناشی از عدم اجرای شریعت اسلام ،دور شدن از اسلام واقعی و روی آوردن به مکاتب بیگانه می دانستند.این طرز تفکر ایشان را وا داشت تا اسلام را دوباره به عنوان یک دین کامل و جهان شمول معرفی کرد و در کنار آن نیز برای بر قراری حاکمیت تعالیم شریعت واسلام بر زندگی سیاسی و اجتماعی خود وارد عمل شوند. تلاش این متفکران اصول گرا را می توان در جنبشهایی همچون اخوان المسلمین در مصر، جماعت اسلامی پاکستان و برخی جنبشهای اسلامی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی مشاهده کرد.از جمله این متفکران می توان به حسن البناء، مودودی ،سیدقطب، امام خمینی و دکتر شریعتی اشاره کرد که نقش رهبری فکری و عملی این جنبشها را بر عهده گرفتند.
از طرف دیگر امروزه مساله بنیاد گرایی اسلامی و جنبشهای اصول گرایی اسلامی،نه تنها یک موضوع منطقه ای، یا مربوط به جهان اسلام نمی باشد بلکه موضوعی است جهانی و به خصوص بعد از وقایع یازدهم سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان و عراق،روزی نیست که خبری از آن در رسانه های گروهی جهان منتشر وپخش نگردد.ریشه های بنیاد گرایی اسلامی امروزی را بایذ در اندیشهه های اخوان المسلمین مشاهده کنیم.سید قطب رهبری تبدیل بنیاد گرایی محافظه کارانه اخوان المسلمین به افراط گرایی جوان سازمان آزادی بخش اسلامی (التکفیروالهجره)وسازمان (الجهاد)را بر عهده داشته است.بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که شناخت اندیشه های وی تا حدودی راه شناخت جنبشهای نوین اسلامی دهه 70به بعد راهموار می سازد.
علل انتخاب موضوع:
مهمترین مسئله ان است که تفکرات سید قطب وبرداشت های او از اسلام و تشکیل حکومت اسلامی (شیوه مبارزه با دستگاه حاکم) بسیار شبیه به تفکرات امام خمینی می باشد.به نظر اینجانب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مدتها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با تفکرات رهبران اخوان المسلمین به ویژه سید قطب آشنایی داشتند .از این لحاظ این موضوع برایم جالب و حائز اهمیت بوده است.
سئوال اصلی:
اندیشه سید قطب چه بوده و چه تاثیری بر جنبشهای اسلامی بعد از خود داشته است؟
سئوالات فرعی:
1- سید قطب در چه محیط سیلسی اجتماعی می زیسته ونقش آن در شکل گیری افکار و اندیشه های او چه بوده است؟
2- چارچوب ایدئولوژی اسلامی از دیدگاه سید قطب چیست؟
3- سید قطب چه تاثیری بر جنبشهای اسلامی اخیر در مصر و احیانا در دیگر بلاد اسلامی داشته است؟
فرضها:
این پژوهش شامل دو فرض است:
1- سید قطب از جمله متفکران اسلامی می باشدکه معتقد به لزوم رستاخیز یا احیای اصول اسلامی می باشد.
2- سید قطب از اعضای جنبش اخوان المسلمین بوده و همانطور که خود می گوید به اهداف وآرمانهای این جنبش وفادار است.
فرضیه تحقیق:
سید قطب نقطه انشعاب در جنبشهای اسلامی معاصر به حساب آمده ورهبری تبدیل جنبشها از یک شیوه محافظه کارانه به شیوه انقلابی و جهادی را برعهده داشته است.
روش تحقیق:
روش تحقیق ما منابع کتابخانه ای می باشد.
سازماندهی تحقیق :
این پژوهش شامل سه فصل است.پس از مقدمه که به بیان وطرح موضوع پرداخته شده در فصل اول زندگی سید قطب و محیط سیاسی و اجتماعی که وی درآن می زیسته اشاره می کنیم ودر فصل دوم به اندیشه ی قطب در باب جامعه ایده آل ،ایدئولوژی اسلامی و نظر او در مورد مکاتب فکری دیگر از جمله کمونیسم و سرمایه داری پرداخته و راه حل انقلابی که سید قطب برای رسیدن به این جامعه ایده آل ارائه می دهد مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل سوم نیز ضمن اینکه مروری خلاصه وار بر اندیشه های سید قطب خواهیم داشت ،به تاثیر اندیشه های وی بر جنبشهای اسلامی معاصر در مصر ودیگر کشورهای اسلامی خواهیم پرداخت ودرپایان به یک نتیجه گیری کلی می رسیم.
فصل اول : زندگینامه سید قطب
شرح حال سید قطب تاپیش از پیوستن به اخوان المسلمین:
سید قطب در سپتامبر 1906در شهرستان موشا در ایالت اسیوط به دنیا آمد .او به خانواده ای ازنجبای روستایی که از نظر مالی در تنگنا قرار داشتند تعلق داشت. در این روستای بزرگ ،جمعیتی مختلط از اسلام و مسیحیت و مزارع کوچک خانوادگی ،دو سیستم آموزشی هم سطح یعنی مدارس دولتی ازیک طرف و مدارس قرآنی از طرف دیگر به چشم می خورد . سید قطب متعهد شد پیش از ده سالگی قرآن را حفظ کند .او از همان دوران کودکی با مسائل سیاسی آشنا شد چرا که از جانب پدرش جلسات مکرر سیاسی به صورت خصوصی در منزلشان برگزار می شد .وی ضمن طرفداری از ناسیونالیسم ضد انگلیسی مطبوعات و آثار جهانی را ازکتابفروشان دوره گرد محلی تهیه می کرد و می خواند (1) . سید ، چهار سال به نزد عموی خود رفت، وی که طرفدار حزب وفد بود در حومه پایتخت زندگی می کرد .در سال 1925در دانشکده تربیت معلم ثبت نام کرد. پس از فارغ التحصیلی در 1928و1929در کلاسهای آمادگی دارالعلوم که برای جبران نقایص دانشکده آموزشی الازهر تاسیس شد، حضور یافت. او درسال 1930به طور رسمی از موسسه پذیرش گرفت ودر سال 1933درسن 27 سالگی فارغ التحصیل شد.او برای شانزده سال به استخدام وزارت معارف عمومی مصر درآمد. از1940تا1945بازرسی وزارتخانه بود وطی این مدت طرحهایی که برای اصلاح سیستم آموزشی ارائه می داد ،توسط طه حسین به سطل آشغال ریخته می شد (2). سید قطب تاسال 1954یعنی تا پایان جنگ جهانی دوم نقد ادبی می نوشت. او سهم فعالی در مباحثات دهه 1930 و1940 داشت. سبک کوبنده اش اورا به عنوان یک طرفدار اهل بحث و جدل به ویژه علیه طه حسین معروف کرد. درسال 1946از محمود عقاد و مکتب او فاصله گرفت و به انتشار مقالات خود در روزنامه پرداخت او به شاعری و نوشتن داستانهای بلند و کوتاه علاقه مند بود (3) . حداقل سه اثر به نامهای بچه دهکده، رویاههای چهار گانه و خارها در حال حاضر موجود می باشد که عمدتا به مسائل زندگی شخصی وی و سرخوردگیهای عشقیش وی اشاره می کند . اوکه از این مساله به صورت رمانتیک رنج می برد ،دریافت که راه ثمر بخش و عمل سازنده را از طریق خدمت به رسول خدا (ص)،به عنوان یک مبارز و مجاهد و سرانجام پیشوا باید کشف کند (4) !
سپس مصلحت دید که خود امتیاز نشر مجله ای را بگیرد تا بتواند آزادانه هر آنچه را که می خواهد بنگارد .دراین مجله سید،از تمام احزاب به سبب آنکه آنها را بقایای دوران قدیم می پنداشت بریده بود موضوع اصلی مقالاتش از ادبیات به ناسیونالیسم و مخالفت با آن معطوف گشت.او مقالات خود را با بی پروائی و جسارت تمام می نوشت و بیشتر هجوم او متوجه رجال پیرامون ملک فاروق و سرمایه داران و رجال احزاب و پادشاهن و امیران ارتش و مزدوران انگلیسی بود.به همین جهت پس از مدتی از توزیع و نشر مجله اش توسط حکومت جلوگیری شد و امتیاز آن باطل و توقیف گردید. حکومت تصمیم گرفت سید را تبعید کند تا شاید افکار خشک مذهبی وی تغییر یابد.از اینرو سیدرا در1948برای اقامتی نا محدود به آمریکا فرستادند . قطب در طی 2 سال اقامتش در آمریکا مستقیما با زندگی مدرن شهری و پیشرفت و تکنولوژی آشنا گشت .ظاهرا امید می رفت که با طرز تفکری جدید و روشنفکرانه به مصر برگردد.اما این تجربه ، او را در عوض به اسلام رادیکالی و سپس اخوان المسلمین نزدیکتر کرد (5).
سید در اول اقامتش در آمریکا (اواخردهه 1940)همواره با لا اباگیری جنسی مواجه بود.وی شاهد بود که چگوه به دنبای ترور حسن البتاء شادی و شعف همه جا را فرا گرفت. لذا از آمریکا و آمریکائی و تمدن غربی به شدت منزجر و متنفر گشت. پس از بازگشت به مصر در تابستان 1951کتابی را نوشت تحت عنوان "آمریکائی که من دیدم" آنچنان مظاهر منفی آمریکا را تقبیح کرد که مجبور شد از وزارت معارف عمومی استعفا کند. پس از آن بیش از گذشته با اخوان المسلمین رابطه بر قرار کرد و سرانجام در چهل و پنج سالگی از ظریق صالح عشماوی به عضویت اخوان در آمد (6)
سید قطب و اخوان المسلمین:
اومی گفت :من درسال 1951متولد شدم . (چون در آن سال به عضویت سازمان اخوان المسلمین درآمده بود) درسال 1955به جرم توطئه علیه نظام حاکم دستگیر و25سال زندان محکوم شد.در 1964جهت مراقبتهای شدید پزشکی آزاد شد . پس ازآزادی پنج جوان با او تماس گرفتند .آنها پس از واقعه ی 1954تشکیل یک گروه انتقامی رادادند.اکنون در تحلیلهایشان به این نتیجه رسیده بودند که یک حرکت محدود و یک قیام غیر عمومی ،حرکتی کور است و مطلوبیتی نخواهد داشت.آنها در تاریک طرحی تربیتی و فرهنگی بودند تا نهضت را درمیان مردم گسترش دهند . لذا فرمولهای تربیتی جهت بالا بردن فرهنگ عمومی برای فراهم سازی جو قیام ارائه دادند . درهمان زمان بود که از قطب خواستند تابه عنوان یک ایدئولوگ رهبری و ارشاد آنها را به عهده گیرد. آنها جلسات هفتگی را برقرار کرده و در هر نشست دستور جلسه ی بعدی تعیین می گردید. اواخر سال 1964بود که این پنج نفر فضای بازتری را برای مانور سید فراهم کردند. همیشه در طول جلسات یک سوال مطرح بود که اگر در طول مبارزه شان با موج سرکوب وترور مواجه شوند و واقعه ای ماند 1954رخ دهد چه باید بکنند؟ لذا اخوان المسلمین در آنزمان در حدود 200 الی 300 مرد مسلح را تربیت کردو آماده به سلاح داشت. به هر حال سید قطب همانطور که قبلا نیز گفته شد پس از یک محاکمه فرمایشی به زندان رفت. در زندان موفق شد کتاب فی ظلال القرآن را بنویسد . ودر 1962شروع به نوشتن کتاب "معالم فی الطریق"نمود.در نوامبر 1964کتاب نشانه های راه وی چاپ شد . درهمین زمان جنبش اخوان اوج گرفته بود و هرروز کارهای نظامی جدیدی بر ضد حکومت مصر انجام می داد. ناصربا یکی از بزرگترین مخالفتها بر ضد حکومتش مواجه شد. اینجاشت که تصمیم میگیرد باز اخوان المسلمین را سرکوب کند،لذا اکثر رهبران آن به ویژه قطب را دستگیر و تمام نسخه های معالم را جمع آوری کرد. وآنان را با اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت کشور،رهبری گروهکها و تشکیلات ار تجاعی محکوم نمود و محاکمه کرد.اتهام اصلی قطب نوشتن کتاب معالم فی الطریق و اقدام بر علیه حکومت ذکر می شود و در نتیجتا به اعدام محکوم شد.
سید قطب ومودودی : سید قطب در آراء و افکار خود از دو نفر متاثر است:
1-محمد عقاد که همانطور قبلا گفتیم حیات ادبی و رو شنفکری سید قطب عمیقا در اثر برخورد با محمود عباس عقاد شکل گرفته است .
2-ابو الاعلی مودودی :که سید بیش از همه به عقاید او احترام می گذاشت و شالوده ی فکری سید نیز همان اساس فکر مودودی بود.او ازآن دسته از مسلمانان هندی که تحت تاثیر شدید فرهنگ غرب بودند،انتقاد و مسلمانان را به بسیج اسلامی دعوت می کرد. اندیشه ها و نوشته ها ی مودودی در شرایطی به مصر رسید که بقایای اخوان المسلمین در معرض فشار شدید قرار گرفته بودند . بسیازی از آنها در زندانها از شرایط سختی رنج می بردند.اندیشه های اسلامی سلفیه اینبار از طریق پاکستان به مصر باز می گشت.
منابع فصل اول:
1-ژیل کوپل ، پیامبر و فرعون، ترجمه حمید احمدی ، تهران، انتشارات کیهان، 1366، ص36
2-ژیل کوپل، پیشین، ص37
3-ژیل کوپل، پیشین، ص38
4-ژیل کوپل، پیشین، ص39
5-حاج سید جوادی، اخوان المسلمین مصر در امتحان تاریخ از حسن البناء تا سید قطب، تهران،انتشارات میثاق ،1358،ص102
6-همان ص103
فصل دوم:
اندیشه های بنیادگرایانه قطب:
قبل از اینکه ما در این فصل به بررسی اندیشه قطب بپردازیم،توضیح یک نکته ضروری به نظر می رسد:با توجه به اینکه این تحقیق قصد دارد،تاثیر اندیشه قطب را بر جنبشهای اسلامی بررسی کند،بدین خاطر ما آن قسمت از اندیشه سید قطب را مورد بررسی قرار خواهیم داد که تاثیری مستقیم بر این جنبشها دارد.از طرفی،بی شک کتاب((معالم فی الطریق))بهترین اثر سید قطب،در تاثیر گذاری بر جنبشهای اسلامی به شمار می رود.
تا آنجائیکه برخی آن را مانیفست جنبشهای اسلامی دهه 70در مصر و دیگر کشورهای اسلامی خوانده اند.این فصل شامل سه مبحث است.
مبحث اول- بررسی جامعه ایده آل از دیدگاه سید قطب.
مبحث دوم- تحلیل نظام کنونی حاکم بر جهان از دیدگاه سید قطب.
مبحث سوم- رستاخیز اسلامی،راه حل قطب برای رسیدن به جامعه ایده آل.
سید قطب به عنوان یک ایدئولوگ قبل از هر چیز دارای یک دیدگاه آرمانی و عقیدتی است که جامعه ایده آل وی بر مبنای این عقیده و آرمان شکل می گیرد و همانطور که می دانیم از ویژگیهای اصلی هر ایدئولوژی، ارائه یک جامعه ایده آل است که معتقد است این جامعه تنها جامعه ای است که در بردارنده سعادت انسانی بوده و تنها در این جامعه می توان به حقیقت دست یافت،و هیچ جامعه دیگری غیر از خودش قادر نیست، انسان را به حقیقت برساند.سید قطب خواستار تاسیس مجدد چنین جامعه ای است،جامعه ای که زیر بنای آن را ایدئولوژی اسلامی تشکیل می دهد. قطب بر این باور است که نظام حاکم بر جهان در دنیای امروز بر مبنای ایدئولوژی اسلامی نبوده.بلکه این نظام بر اساس اندیشه های جاهلی بر پا گشته است.قطب با اقتباس مفهوم جاهلیت از قرآن،این گونه استدلال می کند که هیچکدام از جوامع کنونی جامعه اسلامی به معنای واقعی آن نبوده، بلکه همه جزءجوامع جاهلی محسوب می شوند. بنابراین جامعه ایده آل او در تقابل با جامعه جاهلی قرار می گیرد.در نهایت،سید قطب راه حل خود را برای رسیدن به این جامعه ایده آل ارائه می دهد که همان رستاخیز اسلامی است.رستاخیز اسلامی از دیدگاه قطب به معنای بریده از جاهلیت و قدم نهادن در همان راهی است که مسلمانان نخستین،در جامعه نمونه صدر اسلام در آن گام برداشته اند و آن مسیر را با تلاش و جهاد،ملی کردند.جان کلام آن است که جامعه ایده آل قطب در حال حاضر وجود ندارد و یا با به عبارتی از میان رفته است، وظیفه یک مسلمان از دیدگاه قطب رستاخیز برای احیای این جامعه می باشد.
مبحث اول- جامعه ایده ال از دیگاه سید قطب:
"امت" اسلامی و ویژگیهای آن
قطب در کتاب نشانه های راه به بررسی جامعه ایده آل پرداخته و ویژگیهای آن را ذکر می کند،جامعه ایده آل او همان"امت"است.او می گوید امت مسلمان بر جماعتی از انسانها اطلاق می شود که همه شئون زندگیشان بر اساس اصول راستین اسلامی استوار گشته است.این چنین جامعه ای اسلامی است،جامعه ای که از هرگونه ظلم و ستم اجتماعی منزه شده باشد و بیرق عدل الهی درآن برافراشته شده باشد.او می گوید اساس نزول اسلام ان بوده است تا همگان را از قدرت و حاکمیت انسانها برهاند و حاکمیت"الله" را برگرداند.
او اسلام را یک عقیده نمی شناسد بلکه آن را در جهت پیاده کردن در جامعه و در زندگی تک تک افراد اسلامی می داند.جامعه اسلامی از نظر قطب،جامعه ای است که نخست به حامکمیت و فرمانروائی پروردگار واحد ایمان آورده و آن حاکمیت را بشناسد و به دنبال آن در چنین جامعه ای می بایستی قوانین و شرایع الهی که ناشی از همان اراده پروردگار یکتا می باشد.حاکم گردد.جامعه ای که او معرفی می کند در زمان ظهور اسلام و پیامبر (ص) نمود داشته و سابقه تاریخی دارد.
جامعه ایده آل صدر اسلام و تقابل آن با جاهلیت:
ویژگیهای جامعه ایده آل او در صدر اسلام آن است که او معتقد است، نسل نخست اسلامی آگاهیشان را از طریق قرآن کسب کردند.قطب،قرآن را عامل دگرگون کننده و آگاهی بخش برای مسلمانان اولیه می داند او اعتقاد دارد فرق ما با مسلمانان آن دوره در آن است که قرآن را می خوانیم ولی آن را نمی فهمیم، ولی آنها برعکس آن را با تمام وجود خود لمس می کردند و می چشیدند. قرآن برای آنان فرمانی بدون چون و چرا بود که به محض شنیدن بایستی به آن عمل می کردند.او از جوامع مسلمان می خواهد که قرآن را بر زندگی خود حاکم کنند و سنت پیامبر را آن طور که اراده او بود،دنبال نمایند.اما عامل دومی که از ویژگیهای اسلامی آن روز بود و قطب به آن اشاره می کند،عبارت است از بریدن کامل از "جاهلیت" که عبارت بود از اینکه فرد تمام عادات و رفتارش را به طور در بست و کامل به اسلام پیوند می داد و در پناه ایمان و عقیده از هرگونه خواری و زبونی مربوط به اندیشه جاهلیت خویشتن را رهائی می بخشیدو…به عقیده قطب راه و روش قیام علیه جاهلیت نیز به عنوان نمونه در مدینه پایه گذاری گردید که زندگی اسلامی باید بر آن اساس باشد(1)
فلسفه و تضاد آن با ایدئولوژی اسلامی:
یکی از ویژگیهای بارز قطب تعارض و مخالفت شدید وی با فلسفه است.او فلسفه را چیزی به جز یک انحراف از مسیر اصیل اسلامی نمی شناسد.او معتقد است که فلسفه از منابعی جدا از منابع اسلامی وارد اندیشه اسلامی شده است،واز یونان و غرب گرفته شده و می بایستی آن را به دور انداخت. باید آن را رها کرد و به قرآن بازگشت.
قطب فلسفه را در حال تعارض با قرآن می داند و معتقد است که ایدئولوژی اسلامی تنها زمانی،جایگاه اصلی خود را باز می یابد که هر آنچه تحت عنوان فلسفه اسلامی معرفی شده دور ریخته و دوباره به قرآن برگردیم.(2)
"عبودیت" و"الوهیّت" زیربنای ایدئولوژی اسلامی
ایدئولوژی که قطب آن را مطرح می کند بر مبنای اساسی لااله الا الله که اولین شعار پیامبر و اسلام می باشد قرار دارد. یکی از کارهای مهم او استخراج دومفهوم "الوهیّت" و "عبودیت" از اصل " لااله الا الله " است که نظر او این دو مفهوم زیر بنای ایدئولوژی اسلامی هستند. پس اگر بخواهیم خلاصه ایدئولوژی اسلامی را از دیدگاه قطب مرور کنیم،باید بگوئیم که این اصل " لا اله الا الله " یعنی شهادت به یگانگی و وحدانیت خداوند است که خطوط ایدئولوژی اسلامی را ترسیم می سازد، ونیز شهادت اثر مستقیم در پی دارد که در ذات و درون هر مسلمانی می نشیند و عقیده او را شکل می بخشد. اثر اول "اولوهیت" است به این معنی که هیچ سلطه قدرت و حاکمیتی بالاتر از حاکمیت الله نمی باشد.
نتیجه دیگر که در ارتباط با اثر اول می باشد "عبودیت" است.یعنی به محض اینکه فرد مسلمان پذیرفت که هیچ حاکمیتی بالاتر از حاکمیت الله نیست. خود را به طور کامل عبد و بنده خدا می داند و به ناچار عبودیت و بندگی هیچکس را جزء الله نخواهد پذیرفت، برای رسیدن به این هدف باید قدرت سیاسی را کسب کند.(3)
دیدگاه قطب نسبت به مسلکها و ایدئولوژی های دیگر:
– ناسیونالیسم:
از مهمترین ویژگیهای دوران زندگی سید قطب در جامعه مصر توجه روز افزون به ناسیونالیسم عرب بود که جمال عبدالناصر رهبر ملی گرای پیشگام آن به شمار می آمد.قطب این عقیده را مغایر با اصول و ارزشهای اسلامی می دانست. ضمن اینکه ناسیونالیم را رد می کند به کسانی هم که قصد سوءاستفاده از اسلام و ممزوج کردن آن با ناسیونالسم را دارند می تازد و ایشان را نفع طلبانی می داند که اعتبار ارزش اسلامی را به خطر می اندازند.
– کمونیسم و سرمایه داری:
کمونیسم نیز اگر چه قصد داشت جامعه تازه بنا کند که از وابستگی های نژادی و ملی و سرزمینی و زبان و رنگ و ….مبری باشد ولی از نظر قطب این اندیشه و ایدئولوژی نیز عملاً شکست خورده است.از آنجائیکه کمونیسم تنها بر اساس اقتصاد بنا نهاده شده و تنها نیازهای مادی انسان را مورد توجه قرار می دهد به شکست می انجامد.(4)
از دیدگاه قطب جوامع سرمایه داری نیز بر اساس سلطه گروهی اندک بر آحاد ملت و ستم و زور بناشده و اصول انسانیت را زیر پا می گذارد.به هر حال به نظر قطب با توجه به اینکه نظامهای کمونیستی و ناسیونالیستی و…اساس و زیر بنایشان بر عبودیت فرد قرار گرفته و در این جوامع قوانین الهی حاکمیت ندارد و حاکمیت وسلطه قوانین بشری حاکم است،این حکومتها نمی تواند جوابگوی نیازهای فطری انسان باشد و محکوم به فنا ونابودی است.(5)
مبحث دوم- "جاهلیت" از دیدگاه سید قطب:
او تمام جوامع کنونی را از جمله مصر را جزء جوامع جاهلی می داند و به تکفیر
آن می پردازد.اگر بخواهیم خلاصه ای از عقاید قطب را در باب جامعه جاهلی بیان کنیم باید گفت که هر جامعه ای که اصول "عبودیت" و "الوهیّت" الهی را نفی کند، بدین ترتیب اساس بندگی و عبودیت فرد به زور بنا شده و قوانین آن ناشی از فکر و اراده بشری باشد در عداد جامعه جاهلی به شمار خواهد رفت و بر عکس جامعه اسلامی.جامعه ای است که به "عبودیت" و "الوهیّت" معتقد بوده و بر این عقیده و ایمان پایدار است و در این رستاخیز حرکت می کند.
– جاهلیت وغیر قابل اصلاح بودن آن :
نظر قطب این است که تنها راه اصلاح جامعه جاهلی قیام علیه آن است و دگرگون کردن آن می باشد.بدین ترتیب واضح است که اندیشه قطب یک اندیشه انقلابی است.انقلاب نه تنها علیه رژیم حاکم بر جامعه مصر که علیه کل نظام حاکم بر جوامع مسلمان و غیر مسلمان می باشد.سید قطب علاوه بر اینکه خود در این راه و مبارزه با جامعه مصر وارد می شود بلکه از کلیه جوامع مسلمان نیز می خواهد که علیه رژیمهای حاکم در کشورهای خود قیام کرده وبپاخیزند.این همان اندیشه عملگرائی قطب است و اینجاست که اهمیت اندیشه وی در ارتباط با نهضتها و جنبشهای اسلامی معاصر را می توان دریافت.
مبحث سوم- رستاخیز اسلامی راه حل سید قطب:
راه حلی که سید قطب ارائه می دهد بدین ترتیب است که ابتدا باید از قید هر اندیشه جاهلی و هرچیزی که نمودی از جاهلیت داشته باشد رهائی یابیم و سپس به قرآن رو آوریم.او معتقد است که باید نظم موجود در جامعه جاهلی را بر هم ریخت او جامعه مصر آن زمان عبدالناصر را جاهلی می دانست،و معتقد به انقلاب و قیام علیه رژیم مصر بود.اودر جای دیگر اشاره می کند که باید هر حرکتی که مربوط به جاهلیت باشد دور ریخت.حال این حرکت به هر صورت که می خواهد باشد،چه به صورت رهبری دینی یا رهبری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و… او جامعه اسلامی را منوط به عمل به شعار "لا اله الا الله " می داند و در ثانی معتقد است که باید حاکمیت و فرماندهی را فقط به الله برگرداند و حاکمیت هر کس را به جزء حاکمیت پروردگار رد می کند وهر قانونی که بر اساس آئین خدا پایدار نشده باشد مردود می انگارد.
-دعوت و شرایط دعوت کننده به اسلام:
او معتقد است که کسانی قادرند خلق را به خود سازی فرا خوانند که خود الگوی مجسم اسلام باشد، خلاصه کلام آن که قطب معتقد است که در وضع کنونی اسلام در ضعف به سر می برد و ابتدا باید این ضعف خود را از بین ببرد. بنابراین باید قدرت و نیروی لازم برای حرکت به دست آورد، که کسب این قدرت در قدم اول از طریق خود سازی وآگاهی دادن به جامعه اسلامی ممکن خواهد بود و این وظیفه ای است که تبلیغ آن بر عهده انسانهائی است که این عقیده در روح و جانشان رسوخ کرده و خود نمونه کامل اسلام می باشند و در این راه باید از هر اندیشه التقاطی که قصد تلفیق اسلام با اندیشه های مادی و انحرافی را دارد جلوگیری می نمود.
– جهاد از دیدگاه سید قطب:
او معتقد است، کسی که طبیعت اسلام را درست درک کرده باشد،خواهد فهمید که قدرت تحرک اسلام تنها در صورت جهاد با شمشیر می باشد،چنین فردی درک خواهد کرد که وظیفه جهاد همان معنای محدودی که از مفهوم نبرد "دفاعی" فهمیده می شود هرگز نمی تواند باشد و نیز نبوده است،بلکه جهاد حرکتی است قاطع و نفی کننده و در عین حال آزادی بخش و عامل آزادی و آزاد سازی انسان است.
– تعریف جهاد از دیدگاه قطب:
او جهاد را اینگونه تعریف می کند، "جهاد اعلان آمادگی عمومی است برای آزاد سازی انسان در روی کره زمین از قید هر قدرت و سلطه ای و هرگونه صاحب اختیاری و فرمانروائی " .مگر سلطه و قدرت پروردگار بزرگ،و اعلان پروردگاری و خداوندگاری "الله " است یگانه و ربوبیت و سرپرستی گری و صاحب اختیاری او برای جهانیان که این اعلان نیز اعلامی نظری و سلبی و فلسفوی نیست، بلکه اعلامی است واقعی و متحرک و ایجابی می باشد.
-ویژگیهای جهاد در اسلام:
قطب جهاد را پایه و اساس حرکت اسلامی می داند و برای پیاده کردن ایدئولوژی اسلامی، جهاد را جزءجدائی ناپذیر وغیر قابل انکار به حساب می آورد.چرا که جهاد در بطن اسلام وجود دارد.قطب چهار ویژگی را در این رابطه می شمارد:
1- جهاد واقعیتی است غیر قابل گریز و مربوط است به ذات و طبیعت دین اسلام و برنامه اصلی آن. 2- جهاد جزءبرنامه و اساس این دین است.3- این حرکت در این آئین "اسلام" اصلی است دائمی و تعطیل ناپذیر4-ویژگی چهارم جهاد عبارت است از ضبط تشریعی- نگهداری قانون است.
منابع فصل دوم:
1-سید قطب، چراغی برفرازراه، ترجمه حسن اکبری مرزناک، تهران، انتشارات امت، بیتا، 86
2-عدالت اجتماعی در اسلام نوشته اکبر دهقان نسب، انتشارات امیر کبیرص(469-465)
3-همان منبع، ص480
4-همان منبع پیشین، ص486
5-سید قطب،آینده در قلمرو اسلام، ص "91-86"
6-سید قطب، چراغی بر فراز راه، پیشین، ص119
7-سید قطب، چراغی بر فراز راه، پیشین، ص135
فصل سوم
تاثیر سید قطب بر جنبشهای اسلامی معاصر
در سال 1967م واقعه ای به کمک اخوان آمد وآن شکست اعراب بود. پس از جنگ 1967، اخوان بار دیگر فرصت باز گشت پیدا کرد مشروعیت تمام حکام عرب را به زیر سئوال برد و به عبارتی بحران مشروعیتی در اکثر کشورهای اسلامی به وقوع پیوست ناصر نیز که شخصیت بسیار مردمی بود، کم کم از محبوبیتش کاسته شد و اینجا بود که اخوان بایستی از فرصت استفاده می کرد، چرا که مردم به این نتیجه رسیده بودند که
راه حلهای پیشین مانند ناسیونالیسم که برای نجات ارائه می شد، کارساز نمی باشد و لزوم یک تحول ذهنی در جامعه به چشم می خورد و از همین رو بود که روی گردانیدن توده ها از شیوه ایدئولوژیک پان عربیسم در آستانه شکست و بحران هویت فراگیر ناشی از آن باعث گرایشی به راه حلهای سو سیالیستی عربی یا مارکسیست انقلابی نشد، بلکه تنها چهارچوب اسلام بود که الگو قرار گرفت.در اینجا بود که نقش محوری سید قطب نمودار گشت. نقش و نفوذ محوری سید قطب بر مبارزان جدید از سه ویژگی برخوردار بود:
1- قطب به عنوان یک نظریه پرداز تاثیر نیرومندی بر نو زایی و جهت گیری جدید ایدئولوژی اسلامی داشت.
2- قطب به عنوان عضو بر جسته اخوان المسلمین کهن، تداوم سازمان میان اخوان و شاخه های انقلابی آنرا فراهم می ساخت.
3- سرپیچی سید قطب، به عنوان یک عنصر فعال از دولت و مرگ او باعث شد تا مبارزان جوانتر شیوه شهادت را از او بیاموزند.
قطب در رهبری ظهور مجدد اخوان اوایل دهه 1960 نقش اساسی داشت. قطب با حمایت جناح مبارزان اخوان در داخل و خارج مصر، نوک پیکان مخالف خود را متوجه رژیم ناصر کرد. فعالیتهای توطئه گرانه او طرفداریش از جهاد،با اسلام گرایی منفعل حسن الهفیبی مرشد عام اخوان المسلمین که از مقام خود استعفا داده بود. کاملا فرق داشت. سرکوب مبارزان اخوان المسلمین توسط دولت در سالهای 1966-1965 تحولات وسیع وگسترده ای در ایدئولوژی و عمل بنیاد گرایی ایجاد کرد.در محیط زندان نفوذ مسلط ایدئولوژیک از آن قطب بود،وهمین نفوذ سر انجام به شکل گیری جنبش اسلام گرایی دهه 1970 منجر شد. اضافه بر مسائلی که ذکر شد، برداشتهای گوناگون از تعالیم قطب باعث انشعاباتی از اخوان در اواخر دهه ی 60شد که عمده ترین آنها عبارتند از :
1- جماعه المسلمین (التکفیر و الهجره)به رهبری شکری احمد مصطفی
2- منظمه التحریر الاسلامی به رهبری صالح سریه
3- الجهاد به رهبری عبد السلام فرج
همانطور که قبلا ذکر شد،به علت برداشتها و تفاسیر متضاد از نظرات و پیشنهادات قطب در دوران ناصر و سراسر دوران سادات ،جنبش اسلامی در مصر دچار تقسیم و انشعاب گردید. اختلافات بیشتر بر سر موضوعاتی همچون گروه دعوت کننده و پیشتاز،
ویژگی های اعضاء و رهبر، ماهیت جدا شدن از جامعه ی جاهلی و روابط میان گروه دعوت کننده و سایر مسلمانانی که در جامعه ی جاهلی زندگی می کنند، شکل گرفت. حال به بیان ویژگی های سه جنبش ذکر شده می پردازیم و تاثیر اندیشه های سید قطب را بر این جنبشها بررسی می کنیم.
جماعه المسلمین(التکفیر و الهجره)
رهبر این گروه شکری احمد مصطفی بود، آرزوی داشتن جامعه ای اسلامی، توصیف مصر به عنوان یک جامعه ی جاهلی و اینکه این جامعه باید نابود شده، بر خرابه های آن جامعه ی اسلامی بنا شود، در عمق تفکر شکری احمد مصطفی قرار داشت. او آثار مودودی و سید قطب را خوانده بود.طرفداران کتاب نشانه های راه درزندان دو گروه بودند: یکدسته معتقد به جدایی معنوی از جامعه بودند و اعتقاد داشتند که جامعه جاهلی معاصر مصررا باید تکفیر کرد. دسته ی دوم معتقد بودند که باید جامعه حالت "جدایی کامل" داشت اما شیوه آنها در دفع خطر کناره گیری از جامعه و ایجاد یک جامعه کوچک اسلامی در حاشیه آن بود تابدین وسیله بتوانند جامعه اسلامی کوچکی جدا از جامعه ی جاهلی تکفیر شده به وجود آورند. شکری احمد مصطفی از همین گروه بود که ریاست آن را بعد از عبده به عهده گرفت. شکری با مبارزه بر ضد مشروعیت مذهبی دولت، بی تفاوتی در برابر مبارزه ضد صهیونیستی تحت رهبری یک حاکم ظالم و…را به مسخره گرفت و نهایتا واکنش و عکس العمل دولت در قبال این گروه سرکوب واعدام بود.
منظمه التحریر الاسلامی (سازمان آزادیبخش اسلامی)
اولین گروه اسلامی که در مصر دوران سادات دست به خشونت و عملیات نظامی زد،سازمان آزادیبخش اسلامی یا آکادمی ارتش، تحت رهبری یک فلسطینی بود که کوشید تا رئیس جمهور راترور کند. رهبر این گروه صالح سریه بود. این سازمان معتقد بود که باید با قوه زور ابتدا قدرت سیاسی را گرفت بعد اصلاحات از بالا که همان اسلامی کردن جامعه است، را انجام داد. آنان اعتقاد داشتند مانع گسترش یک جامعه ی اسلامی وجود یک حاکم ستمگر ومستکبر است. بدین ترتیب سازمان آزادیبخش اسلامی مشغول به طرح ریزی برای کسب قدرت شدودر ارتش نفوذ کرد واعضایش به استثنای صالح سریه، به کودتای سریع معتقدبودند.این سازمان در28 آوریل 1974دست به کودتا زد، ولی شکست خورد و صالح سریه و یکی از دستیارانش محکوم به مرگ شدند و بیست و نه تن دیگر به زندان افتادند و60نفر آزاد شدند .دو گروه مذکور به شدت سرکوب شدند و عملا نتوانستند دیگر فعالیتی کنند. اما گفته می شود که هر دو گروه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فعالیت زیر زمینی را آغاز کردند.
الجهاد
گروه الجهاد، گروهی است که با الهام از اندیشه ی سید قطب ،دیگر عوامل خارجی وداخلی ،با استفاده از تجارب دو گروه قبلی ،با انسجام و پختگی تشکیل شد ودر حال حاضر یکی از جلوه های نهضت اسلامی مردم مصر بر ضد رژیم آن است. به هر حال این سازمان شاخه های متعددی داشت. یکی از فعالترین این شاخه ها که بعد ها نیز موفق به ترور سادات شد، شاخه ای بود که "محمد عبدالسلام فرج" ریاست آن به عهده داشت. به هرحال این گروه با این عقاید و طرز تفکر موفقترین گروه بعد از اخوان بودند و این گروه کاری را که گروه "منظمه التحریر" نتوانست انجام دهد یعنی ترور سادات را با موفقیت انجام داد. سازمان الجهاد علیرغم اینکه به شدت سرکوب شد و بسیاری از اعضای آن دستگیر یا اعدام شدند ولی شکل خود را حفظ کردند و قیام و تظاهرات درمصر با برنامه ریزی این گروه انجام می شود.این استمرار را می توان بعد از ترور سادات در مصر که روزنامه های ایران از آن حمایت کردند ذکر نمود. اما تاثیر و نفوذ اندیشه های افراطی سید قطب را نباید به جامعه مصر خلاصه کرد. نفوذ قطب از مصر وجهان عرب فراتر رفت و به کل جوامع اسلامی سرایت نمود. این اندیشه در دهه ی 1950و1960درترکیه، پاکستان و مالزی تاثیر گذاربود. و نیز در انقلاب اسلامی ایران تاثیر به سزایی داشته است و تا جاییکه یکی از کتابهای سید قطب تحت عنوان "آینده در قلمرو اسلام" توسط آقای خامنه ای رهبر انقلاب ترجمه گردید واکثر آثار قطب نیز تاکنون به فارسی برگردانده شده است. لازم است اندیشمندان با یک دید وسیع و همه جانبه به بررسی اندیشه های قطب پرداخته و معایب آنرا آشکار کنند. چرا که درغیر اینصورت جوامع اسلامی درآینده به انحراف کشیده شده وبه بیراهه خواهند رفت.زیرا در خود مصر مشاهده کردیم که چگونه برداشتهای متفاوت از اندیشه های وی منجر به انشعاب و چند دستگی در بین مسلمانان گردید.
منابع فصل سوم:
1-محمود محمودیان، جنبش اسلامی در مصر در دودهه ی اخیر و عوامل تقویت کننده آن، دانشگاه امام صادق (ع)،( پایان نامه )، 1368-ص95
2-هرایر دکمجیان ،جنبشهای اسلامی در جهان عرب، ترجمه آقای حمید احمدی ، انتشارات کیهان، 1366،ص138
3-محمود محمودیان، پیشینی، ص99
4-ژیل گوپل، پیامبر و فرعون، ترجمه حمید احمدی، انتشارات کیهان، 1366، ص95
5-محمودیان، پیشینی، ص106
نتیجه گیری
از آنجائیکه معتقدیم هراندیشه را باید بر مبنای ویژگیهای شخصیتی اندیشمند و نیز محیط سیاسی ،اجتماعی که او درآن زندگی می کند باید بررسی کرد، زیرا اندیشه انتزاع محض نبوده وبدون شک اندیشه در یک بستر زمانی و مکانی وبر اساس شخصیت و جایگاه اندیشمند شکل می گیرد. در مورد سید قطب باید بگوییم که زندگی دریک خانواده مذهبی – سیاسی ،تحصیل دردانشگاه، استخدام در وزارت معارف، روی آوردن به ادبیات، قصه نویسی، مقاله نویسی و شاعری همه از ویژگیهای دوران زندگی شخصی او بودند به خصوص اینکه وی بنا به دلایل عاطفی و یا شاید ناتوانی جنسی هرگز اقدام به تشکیل خانواده نکرد.همه این عوامل باعث شدند که از قطب ،یک انسان بنیاد گرا و تند رو با تفکرات اسلامی که آمیخته با احساسات رادیکالی ضد غربی بود بسازد. او علی الظاهر یک بیمار روانی است.درروش او که خشونت و خونریزی پایه و اساس آن است او آنرا بر علیه رژیم پادشاهی فاروق و بعدها نیز رژیم سوسیالیست به کار برد. او نهایتا تنها راه حل مشکلات و نابسامانیها را در بازگشت به اسلام راستین و قرآن می داند. سخن او ظاهرا درست است. امادر عمل قابل اجرا نیست. به نظر من تنها راه حل جبران عقب ماندگی در جهان سوم و در کشورهای اسلامی تغییرات از بالا یعنی در کادر رهبری این کشورها است. اینکه باید مسائل جدائی دین از سیاست درکشورهای اسلامی حل شود. که البته بستر سازی این فرهنگ آغاز شده است و تجربه ی شکست انقلاب ایران به سود این تفکر تمام شده است. بازگشت به اسلام اصیل ازدید اینجانب یعنی جدائی دین از سیاست ،همانطورکه ائمه شیعیان قائل به آن بودند. سید قطب یک فرد خیالپردازو آرمانگرا بود دردنیایی که زندگی می کنیم این قدرت است که حرف اول را می زند نه خیال و وهم اگر برخورد ناصر با قطب کمی معتدل تر بود و به جای اینکه وی را ده سال زندان کنند او را به یک بیمارستان روانی مجهز می فرستادند تا هیچ وقت باعث آن نمی شد که گذراندن ده سال از زندگی او درزندان و سرخوردگیها ی روحی وروانی و اجتماعی وی از او فردی یاغی و آشوب طلب بسازد، او و بقیه رهبران اخوان المسلمین هر نوع جامعه ای را به غیر ازآن جامعه اسلامی مورد نظر شان تکفیر می کردند و معتقد بودند که آن جامعه جاهلی است.چون بر مبنای حاکمیت غیر الله قرار دارد. کتاب نشانه های راه وی نهایتا به مانیفست جنبشهای بنیاد گرای تند روی اسلامی دهه ی 70 تبدیل شد. او همانند حسن البناءو سید جمال فردی تجدد طلب بود و معتقد به احیای اسلام مبتنی بر برداشتهای غلط او از قرآن بود. او با اقتباس از اندیشه مودودی با استفاده
از مفهوم لا اله الا الله به تبیین الوهیت و عبودیت و نیز مفاهیم جاهلیت و جهاد با رو یکرد به مفاهیم خشک و خشن اهل تسنن کرد.از افکار مالیخولیایی وی می توان به این نکته اشاره کرد که اوکلیه جوامع کنونی اعم از مسلمان و غیر مسلمان، را جامعه ی جاهلی می داند و معتقد است که باید این جوامع نابود شوند و بر خرابه های این جوامع، جامعه ی اسامی بر پا و استوتر گردد.او در پاسخ به این سوال که رستاخیز اسلامی چگونه باید آغاز گردد همانند خوارج در زمان حکومت حضرت علی (ع)می گوید که باید به قرآن رو آورد. او واژه ی "لا اله الا الله" را با "لا حکم الاالله" خوارج اشتباه گرفته است. او فلسفه را قبول نداشت .نمونه بارز در رد دیدگاه قطب در مورد فلسفه ،ظهور انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی بود. ایشان از جمله متفکرانی بودند که فلسفه عرفان، علم کلام و دیگر علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم خوانده و خود نیز این علوم را تدریس می کردند. اما این باعث نگردید که مانعی در راه حرکت ایدئولوژی اسلامی در ایران به وجود آید و در نهایت حرکتی که در مصر ناکام ماند در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جامعه اسلامی به رهبری امام خمینی به ثمر نشست. قطب در تعریفش از جهاد معتقد است که قبل از هر چیز باید جهاد کرد البته نه با زبان بلکه با زور و شمشیر که همان جهاد مسلحانه نام دارد. اندیشه های او منجر به انحراف جوانان و کشته و زخمی شدن و دستگیری و اعدامهای بسیاری ازآنان توسط حکومتهای اسلامی گردید و برداشتهای متفاوت از اندیشه اش منجر به ایجاد اختلاف در بین جامعه ی اسلامی وتشکیل شعبات مختلفی از گروه های بنیاد گرای اسلامی گردید. که بعدها همین گروه های تند روی اسلامی باعث سرکوبی گروه های میانه رو ومعتدل اسلامی از جانب حکومتها را فراهم نمودند. دید گاه های انقلابی و اید ئولوژیک وی باعث شد که این انشعابات، برای رسیدن به جامعه ی اسلامی ایده آل مورد نظر قطب، راه های مسالمت آمیز را کنار گذاشته و مخصوصا در دهه ی 70 شیوه های انقلابی و مسلحانه را در پیش بگیرند که نهایتا منجر به ترور سادات توسط یکی از این گروه ها در "الجهاد" گردید.
فهرست منابع وماخذ:
1-کوپل. ژیل، پیامبر و فرعون. تر جمه ی دکتر حمید احمدی، تهران، انتشارات کیهان، 1366
2-حاج سید جوادی، اخوان المسلمین در مصر در امتحان تاریخ از حسن البناء تاسید قطب، تهران، انتشارات میثاق، 1358
3- قطب،سید، چراغی بر فراز راه، ترجمه حسن اکبری مرزناک، تهران.انتشارات امت،بی تا
4-دهقان نسب، اکبر. عدالت اجتماعی در اسلام، انتشارات امیر کبیر
5-قطب ،سید. آینده در قلمرو اسلام
6-محمودیان، محمود. جنبشهای اسلامی مصر در دو دهه اخیر و عوامل تقویت کننده آن ،دانشگاه امام صادق (ع)، ( پایان نامه )، 1368
7-دکمجیان، هرایر. جنبشهای اسلامی در جهان عرب، ترجمه ی آقای دکتر حمید احمدی،
انتشارات کیهان، 1366
دانشگاه آزاد اسلامی
موضوع تحقیق :
اندیشه سیاسی سید قطب وتاثیر آن بر جنبشهای اسلامی معاصر
محقق:
محمد مهاجری امیری
بهار 1386
‹‹فهرست مطالب››
عنوان صفحه
پیشگفتار 1
مقدمه ( طرح تحقیقاتی ) 2
طرح موضوع 2
علل انتخاب مو ضوع 3
سوال اصلی 3
سوالات فرعی 3
فرضها 4
فرضیه تحقیق 4
روش تحقیق 4
سازماندهی تحقیق 4
فصل اول : زندگینامه سید قطب 5
شرح حال سید قطب تا پیش از پیوستن به اخوان المسلمین 5
سید قطب و اخوان المسلمین 7
منابع فصل اول 9
فصل دوم : اندیشه های بنیاد گرانه ی سید قطب 10
مبحث اول: جامعه ایده آل از دیدگاه سید قطب 11
"امت اسلامی " و ویژگی های آن 11
جامعه ایده آل صدر اسلام و تقابل آن با جاهلیت 12
فلسفه و تضاد آن با ایدئولوژی اسلامی 13
"عبودیت" و "الوهیت " زیر بنای ایدئولوژی اسلامی 13
دیدگاه قطب نسبت به مسلکها و ایدئولوژیهای دیگر 14
ناسیونالیسم 14
کمونیسم و سرمایه داری 14
مبحث دوم : "جاهلیت " از دیدگاه سید قطب 15
جاهلیت و غیر قابل اصلاح بودن آن 15
مبحث سوم : رستاخیز اسلامی راه حل سید قطب 16
دعوت و شرایط دعوت کننده به اسلام 16
جهاد از دیدگاه سید قطب 17
منابع فصل دوم 18
فصل سوم : تاثیر سید قطب بر جنبشهای اسلامی معاصر 19
جماعه المسمین (التکفیر والهجره) 21
منظمه التحریر اسلامی (سازمان آزادیبخش اسلامی ) 22
الجهاد 22
منابع فصل سوم 24
نتیجه گیری 25
منابع وماخذ 28
1
29