تارا فایل

معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری و تصمیم گیریهای بودجه بندی سرمایه ای



عنوان:
معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری و تصمیم گیریهای مربوط به بودجه بندی سرمایه ای

ارزش فعلی خالص
مدیر مالی باید یک طرح سرمایه گذاری بالقوه را از نظر اثر احتمالی آن بر قیمت سهام شرکت، مورد بررسی قرار دهد که تفاوت بین ارزش بازار یک سرمایه گذاری و بهای تمام شده آن، ارزش فعلی خالص نامیده می شود

یک سرمایه گذاری در صورتی ارزش اجرا دارد که برای مالکان خود ارزش ایجاد کند. در کلی ترین حالت، ارزش با شناسایی یک طرح سرمایه گذاری که ارزش بازار آن بیش از هزینه ی تحصیل آن است، ایجاد می شود .
فرض کنید یک خانه مسکونی را که نیازمند تعمیر است، به قیمت 65.000 دلار می خرید و برای تعمیر آن 25.000 دلار دیگر هم صرف نقاشی، لوله کشی و … می کنید. در این صورت، مجموع سرمایه گذاری شما 90.000 دلار است. پس از پایان تعمیرات، این منزل را به فروش می گذارید و می بینید که 100.000 دلار ارزش دارد. ارزش بازار این منزل مسکونی (100.000 دلار) 10.000 دلار بیشتر از بهای تمام شده ی آن (90.000 دلار) است. نتیجه خالص این کار، ایجاد 10.000 دلار ارزش است.
به عبارت دیگر، این 10.000 دلار، ارزش افزوده ایجاد شده توسط مدیریت است.
مثال

با توجه به اینکه هدف مدیریت مالی افزایش ارزش سهام شرکت است، برای تصمیم گیری در مورد پذیرش یا رد طرح های سرمایه گذاری باید از قاعده زیر استفاده کنیم :
اگر ارزش فعلی خالص یک پروژه مثبت باشد باید آن پروژه را پذیرفت و اگر ارزش فعلی خالص آن منفی باشد، باید آن را رد کرد.

در مواردی که ارزش فعلی خالص برابر با صفر باشد، که البته احتمال وقوع آن
اندک است، نسبت به انجام یا عدم انجام سرمایه گذاری مورد نظر بی تفاوت
خواهیم برد.

روش دوره بازگشت سرمایه :
در عمل، به دوره بازگشت سرمایه توجه زیادی می شود. به طور کلی، دوره بازگشت سرمایه مدت زمانی است که طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود.

ویژگی های توجیه کننده روش دوره بازگشت سرمایه :
از آنجا که دوره بازگشت سرمایه به پروژه های کوتاه مدت گرایش دارد، به نقدینگی هم گرایش خواهد داشت.
احتمالاً عدم اطمینان از جریانات نقدی که انتظار می رود در طول عمر پروژه در زمانهای دورتر اتفاق بیفتد، بیشتر است.

تجزیه و تحلیل روش دوره بازگشت سرمایه :
دوره بازگشت سرمایه در مقایسه با روش ارزش فعلی خاص، چندین ایراد نسبتاً جدی دارد

اولاً دوره بازگشت سرمایه صرفاً با جمع کردن جریانات نقدی آتی به دست می آید. در این روش هیچ یک از جریانات نقدی آتی تنزیل نمی شود. بنابراین ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود.

ثانیاً در این روش تفاوتهای موجود در ریسکها در نظر گرفته نمی شود : یعنی دوره بازگشت، هم برای پروژه های پر ریسک و هم برای پروژه های کم ریسک، به یک شکل محاسبه می شود.

مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه

بر اساس قاعده میانگین بازده حسابداری، یک سرمایه گذاری زمانی پذیرفته می شود که میانگین بازده حسابداری آن از میانگین بازده حسابداری مورد قبول بیشتر باشد
 
میانگین بازده حسابداری

تجزیه و تحلیل روش میانگین بازده حسابداری
روش میانگین بازده حسابداری دارای 3 ایراد اساسی می باشد که عبارتند از :
یکی از دلایلی که میانگین بازده حسابداری، نرخ بازده واقعی محسوب نمی شود این است که در این روش ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود.
دومین ایراد روش میانگین بازده حسابداری، همان مشکل دوره بازگشت سرمایه است که به نبودن مبنایی عینی برای مقایسه مربوط می شود.
سومین و شاید مهمترین ایراد میانگین بازده حسابداری این است که اصولاً به مولفه های مهم در بودجه بندی سرمایه ای توجه نمی کند. یعنی در این روش، به جای استفاده از جریان نقدی و ارزش بازار، به ترتیب از سود خالص و ارزش دفتری استفاده می شود.

نرخ بازده داخلی

نرخ بازده داخلی ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد
با تعیین نرخ بازده داخلی سعی می کنیم یک نرخ بازده خاص بیابیم که ویژگی های پروژه را خلاصه کند.

بر اساس قاعده نرخ بازده داخلی، یک پروژه در صورتی پذیرفته می شود که نرخ بازده داخلی آن از نرخ بازده مورد توقع بیشتر باشد. در غیر این صورت پروژه رد می شود.
نرخ بازده داخلی یک پروژه:
نرخ بازدهی است که اگر از آن به عنوان نرخ تنزیل استفاده کنیم، ارزش فعلی خالص برابر با صفر می شود.

 این موضوع که نرخ بازده داخلی، نرخ تنزیلی است که در آن ارزش فعلی خالص برابر با صفر شود، مهم است، چون نحوه محاسبه بازده سرمایه گذاری های پیچیده تر را به ما نشان می دهد.

سرمایه گذاری های مانعه الجمع
یکی دیگر از ایراد های استفاده از روش نرخ بازده داخلی این است که حتی اگر تنها یک نرخ بازده داخلی وجود داشته باشد، در سرمایه گذاری های مانعه الجمع با مشکل مواجه می شویم. اگر دو سرمایه گذاری y و x مانعه الجمع باشند، اجرای یکی از آنها مانع از اجرای دیگری می شود.

شاخص سودآوری

یکی دیگر از روشهای مورد استفاده در ارزیابی پروژه ها، شاخص سودآوری یا نسبت منفعت به هزینه است. این شاخص برابر است با ارزش فعلی جریانات نقدی آتی تقسیم بر سرمایه گذاری اولیه

تاثیر پذیرش یک پروژه این است که موجب تغییر جریانات نقدی کلی شرکت، در حال حاضر و در آینده می شود. در این راستا اولین و مهمترین گام تفکیک جریانات نقدی مرتبط از جریانات نقدی غیر مرتبط است.
جریانات نقدی پروژه : بررسی اولیه
جریانات نقدی مرتبط
در یک پروژه، جریان نقدی مرتبط به هر گونه تغییر در جریانات نقدی آتی شرکت که پیامد مستقیم اجرای آن پروژه باشد، گفته می شود. جریانات نقدی مرتبط، جریانات نقدی تفاضلی هم نامیده می شود.

اصول ارزیابی مجزا
این اصل بیانگر آن است که پس از مشخص شدن جریانات نقدی تفاضلی حاصل از پذیرش یک پروژه، می توانیم آن پروژه را یک شرکت کوچک تلقی کنیم که درآمد ها و هزینه ها، داراییها و البته جریانات نقدی مخصوص به خود را دارد.
صورت های مالی پیش بینی شده
صورت های مالی پیش بینی شده ابزاری ساده برای خلاصه کردن قسمت اعظم اطلاعات مربوط به یک پروژه است. برای تهیه این صورت های مالی باید کمیته هایی چون آحاد فروش، بهای فروش هر واحد، هزینه متغییر هر واحد و مجموع هزینه های ثابت را برآورد کنیم.

جریان نقدی عملیاتی پروژه = جریان نقدی پروژه
افزایش سرمایه در گردش خالص پروژه-
مخارج سرمایه ای پروژه-

(EBIT) سود قبل از بهره و مالیات = جریانات نقدی عملیاتی
استهلاک +
مالیات –

با یک نگاه مکانیکی صرف هر گاه در سرمایه در گردش خالص سرمایه گذاری کنیم، این سرمایه گذاری باید در پایان عمر پروژه بازیافت شود؛ به عبارت دیگر باید همان عدد با علامت مخالف در محاسبات و جریانات نقدی پایان دوره ظاهر شود.

سرمایه در گردش خالص و مخارج سرمایه ای

استهلاک

استهلاک هزینه غیر نقدی است. استهلاک تنها به دلیل اینکه میزان مالیات را تحت تاثیر قرار می دهد، بر جریانات نقدی اثر دارد. پس نحوه محاسبه استهلاک برای مقاصد مالیاتی در تصمیم های مربوط به وجوه سرمایه گذاری شده، نیاز به بررسی دارد که رویه محاسبه استهلاک توسط قوانین مالیاتی تعیین می شود

تعاریف جریان نقدی عملیاتی
جریان نقدی عملیاتی پروژه OCF =
فروش S =
هزینه های عملیاتی C =
استهلاک برابی مقاصد مالیاتی D =
نرخ مالیات شرکت = Tc

از آنجا که در محاسبات جریان نقدی عملیاتی پروژه، هر گونه هزینه تامین مالی مانند بهره را نادیده می گیریم، می توانیم سود خالص را به صورت زیر تعریف کنیم :

در این روش کار را با سود خالص آغاز می کنیم و هر گونه هزینه غیر نقدی مانند استهلاک را به آن اضافه خواهیم کرد.

روش پایین به بالا

روش بالا به پایین

در این روش کار را با اولین قلم صورت سود و زیان یعنی فروش آغاز می کنیم و با کسر کردن هزینه های نقدی عملیاتی، مالیات و سایر هزینه ها، به خالص جریان نقدی می رسیم. در طول این مسیر، هر گونه هزینه غیر نقدی مانند استهلاک را حذف می کنیم.
مالیات – سود قبل از بهره و مالیات = سود خالص پروژه

تعیین قیمت برای شرکت در مناقصه

روش صرفه جویی مالیاتی

یک موقعیت تقریباً متفاوت زمانی رخ می دهد که باید برای برنده شدن در یک مناقصه، یک قیمت رقابتی پیشنهاد کنیم. در این شرط برنده کسی است که کمترین مبلغ را پیشنهاد کرده باشد. در این مورد یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد : کسی که پایین ترین قیمت را پیشنهاد می کند، بزرگ ترین اشتباه را مرتکب شده است. اگر در مناقصه برنده شوید به احتمال زیاد قیمتی بسیار پایین و غیر منطقی پیشنهاد کرده اید.
سومین تعریف جریان نقدی عملیاتی، روش صرفه جویی مالیاتی است. جریان نقدی عملیاتی در این روش به صورت زیر تعریف می شود :
 

رویکردی که در این زمینه مد نظر قرار می گیرد، تنها در صورت وجود دو شرط خاص، لازم است که عبارت است از :
1- طول عمر اقتصادی تجهیزات مورد نظر متفاوت باشد
2- شرط دوم این است که فعالیتها تداوم داشته باشد و بنابراین مایلیم خریدهای خود را مرتباً تکرار کنیم. در نتیجه وقتی تجهیزات موجود مستهلک می شود، تجهیزات جدید می خریم.

ارزیابی تجهیزاتی که طول عمر متفاوتی دارند

با تشکر از توجه شما


تعداد صفحات : 28 | فرمت فایل : ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود