مطالعات نظری……………………………………………………………………………………………………..16
پیشینه گردشگری در جهان……………………………………………………………………………………..16
پیشینه گردشگری در ایران……………………………………………………………………………………….19
تعریف و مفاهیم گردشگری……………………………………………………………………………………20
سازمان جهانی گردشگری……………………………………………………………………………………….22
مدیریت گردشگری………………………………………………………………………………………………..27
انواع گردشگری…………………………………………………………………………………………………….30
گردشگری فرهنگی……………………………………………………………………………………………….33
پیشینه گردشگری فرهنگی………………………………………………………………………………………34
تعریف گردشگر فرهنگی……………………………………………………………………………………….36
اهمیت گردشگری فرهنگی…………………………………………………………………………………….37
اهداف گردشگری فرهنگی…………………………………………………………………………………….47
آثار گردشگری فرهنگی ………………………………………………………………………………………..52
درک مردم شناسی گردشگری………………………………………………………………………………….54
ادبیات تحقیق
مطالعات نظری:
1-1- پیشینه گردشگری در جهان:
1-1-1- دوران باستان
گردشگری در طول تاریخ همواره مورد توجه بوده است. به همین منظور حکومت ها از آن پشتیبانی وحمایت می کردند، احداث جاده ها و کاروان سراها به منظور توسعه گردشگری و مسافرت بوده و حکومت های قدرتمند دوران باستان چون ایران، چین و روم هر کدام در این زمینه گام های استواری را برداشته اند، گرچه مسافرت های دنیای باستان را نمی توان به شکل گردشگری امروزی دانست. برگزاری مراسم مذهبی در مکان های مقدس مهم ترین عامل سفر بوده است و زیگورات ها و معابد، از دور دست ها مردم را برای زیارت جذب می کردند. (چاک، وای. گی. 1377، ص37(
1-1-2- قرون وسطی
سال های میان قرن پنجم تا چهاردهم میلادی دوران قرون وسطی را تشکیل می دهد. در این دوره مسافرت و تجارت رونق خود را از دست داد زیرا جاده ها تقریباً از بین رفته و شرایط مسافرت بسیار مشکل و خطرناک شده بود، در طی این دوره کلیساهای مسیحی نخستین انگیزه را برای مسافرت به وجود آوردند زیرا صومعه های زیادی در نقاط مختلف پراکنده بوده و راهبان و کشیشان مسیحی مردم را به زیارت این مکان ها تشویق می کردند. در این زمان مسیحیان بیشتر به بیت المقدس و روم مسافرت می کردند و با وجود این که این مسافرت ها اساس و رنگ مذهبی داشت، مسافرت های تفریحی و اجتماعی هم محسوب می شد. در نیمه دوم سده سیزدهم، مارکوپولو از اروپا به آسیا سفر کرد. نخستین سند در مورد مسافرت های دسته جمعی (کاروان های زیارتی) مربوط به سده پانزده است که در ونیز این کاروان های زیارتی مردم را به بیت المقدس می بردند.(چاک، 1377، ص 38).
1-1-3- رنسانس
دوره رنسانس از سده چهاردهم تا هفده میلادی را شامل می شود. در این دوره بیشترین هدف مسافرت کسب دانش و تجربه آموزی بود. بیشتر سفرهای باستان شناختی و فرهنگی که با هدف پی بردن به ریشه فرهنگ ها و ملیت ها صورت می گیرد، در این دوره اتفاق افتاده است. با شروع گردشگری فرهنگی و آگاهانه در این دوره است که علم باستان شناسی بنیان نهاده می شود. و تاریخ نگاری بر پایه اسناد و مدارک باستان شناختی پایه گذاری می شود. در این دوره خود آگاهی تاریخی و انگیزه یافتن هویت، مردمان مغرب زمین را به شرق کشاند تا بلکه بتوانند هویت و شناسنامه خود را در خرابه های بجا مانده از شرق جستجو کنند.(ویکی پدیا)
1-1-4- انقلاب صنعتی و بعد از آن
انقلاب صنعتی که دورهای میان سالهای 1759 تا 1850 بود پایه و اساس گردش های دسته جمعی را بنیان نهاد (دیبایی، 1371: 80). و باعث تغییرات عمیق اقتصادی و اجتماعی شد. با پدید آمدن ماشین ها، قطار و کشتی های که با نیروی بخار کار می کردند، تغییرات اجتماعی به تغییر مشاغل منجر شد که افزایش طبقات مرفه اجتماعی را به صورت نسبی به دنبال داشت و این طبقه توان بیشتری یافت تا بیشتر به تفریح و مسافرت برود.
در پنجاه سال اخیر، گردشگری به پدیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شگفتی تبدیل شده است. بزرگی این پدیده را می توان در نرخ رشد متوسط چهار و نیم درصد تعداد کل گردشگران بین المللی که بنابر آمار WTO از 750 میلیون نفر در سال 1995 به 850 میلیون نفر در سال 2006 رسیده است، دریافت. بنابر پیش بینی سازمان جهانی گردشگری این تعداد تا سال 2010 به بیش از 937 میلیون نفر خواهد رسید و ده برابر این تعداد هم از مزایای گردشگری در کشورهایشان بهره خواهند برد.(سازمان جهانی گردشگری (wto)).
گردشگری در آینده در دو بعد ملی و بین المللی ادامه خواهد یافت. اهمیت گردشگری برای کشورها نقشی حیاتی ایفا می کند و از این به بعد هم، بیشتر نمود پیدا خواهد کرد. کشورها به خاطر اقتصاد و برای ارز خارجی و سرمایه گذاری خارجی و اشتغال به گردشگری اهمیت می دهند. گردشگری رتبه اول صنعت در "توافق کلی در تجارت و خدمات" خواهد بود..
سازمان جهانی گردشگری پیش بینی می نماید تا 2020 میزان گردشگران بین المللی در دنیا به رقم 6/1 میلیارد نفر برسد. چیزی که باید مورد اهمیت و دقت نظر واقع شود، عدم توسعه گردشگری در ایران، با وجود پتانسیل های قوی طبیعی و فرهنگی و باستان شناختی است. در حال حاضر تحرک و پویایی خاصی در گردشگری ایران بچشم نمی خورد، همچنین استراتژی و هدف مشخصی هم برای آینده دیده نمی شود. به عقیده صاحب نظران این حوزه، گردشگری به تنهایی نمی تواند راه مطمئن خروج ایران اسلامی از بن بست های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. بر اساس مطالعات نظری و میدانی و مصاحبه با گردشگران خارجی که در سال 1380 صورت گرفته، به عوامل موثر در توسعه گردشگری در دنیا و موانع توسعه گردشگری در ایران، از نگاه گردشگران می پردازیم.(همان)
1-2- پیشینه گردشگری در ایران
مردمان پیش از تاریخ به دنبال یافتن غذا، پناهگاه ها و سکونت گاه های امن، همیشه در حال مسافرت بودند. در دوره های متاخرتر تبادلات تجاری که حاصل مسافرت به نقاط دور دست بوده، امری اثبات شده است و در محوطه های باستان شناختی پیش از تاریخ نمونه های فراوانی از آثار بسیاری دیده شده که بومی محل نبوده و از مکان های دیگر تجارت شده است. در گنج تپه در لایه D که مربوط به هزاره هشتم قبل از میلاد است، صدف مربوط به شکم پای1 که از خلیج فارس یا اقیانوس هند وارد شده بدست آمده است. در تپه علی کش دهلران که مربوط به هزاره هفتم قبل از میلاد است وجود مهره های مس نشان می دهد که از منطقه انارک یزد تجارت می شده است.باز وجود سنگ ابسیدین در علی کش در هزاره هفتم قبل از میلاد نشان می دهد که احتمالاً از حوالی دریاچه وان از آناطولی وارد شده است. گردشگری برای ارتباط تجاری یا به هر مقصود دیگر همواره وجود داشته است و برای دوره آغاز تاریخی 2 نیز می توان شاهد آورد از جمله در تپه گارای بین النهرین وجود سنگ لاجورد نشان می دهد که از بدخشان ایران به آنجا برده شده است. (مجید زاده، 1366). در دوره های تاریخی نیز گردشگری همواره مورد توجه بوده، حکومت ها نیز از طریق ایجاد و احداث راه ها و کاروانسرها به تسهیل آن کمک می کردند، نمونه های چون جاده شاهی و ابریشم در دوره های مختلف تاریخی و احداث چاپارخانه ها از این موارد هستند، در دوره ساسانیان در دو نقش برجسته طاق بستان یک نوع گردشگری تفریحی و شکار وجود دارد.در دوران بعد از اسلام نخستین کسی از مغرب زمین به ایران سفر کرد و شرح مسافرت های خود را در سفرنامه ای به رشته تحریر درآورد "بنیامین تودولایی" اسپانیایی است، سپس مارکوپولو و ادریکس و جوزافا بار بارو به ترتیب در قرون سیزدهم، و چهاردهم و پانزدهم به ایران سفر کردند. از مشرق زمین "ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادی" و سپس "ابن بطوطه" به ایران آمدند و در سفرنامه های خود از دیدنی های ایران یاد کردند. در بین سال های (88- 1884) مادام دیولافوا و سایر باستان شناسان به ایران آمدند و در مورد آثار باستانی و تاریخی و سبک های معماری کتاب هایی نوشتند (دیبایی، 1371: 80).
بررسی اسناد نشان دهنده این هستند که از (1357- 1301) به گردشگری در ایران توجه شده است. و در این مدت همچنین امکانات رفاهی و امنیتی تاسیس شده است. حتی وضعیت آب آشامیدنی مناطق و شهرها، راه ها و میهمان خانه ها مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله طرح ها و پیشنهادات ارایه شده در این اسناد، می توان طرح تاسیس سازمان راهنمای جهانگردان، اجرای طرح کاخ گلستان برای بازدید جهانگردان، طرح منطقه ای کرانه های دریای خزر، تاسیس سازمان توسعه جهانگردی، ایجاد دریاچه مصنوعی بین سی وسه پل و پل خواجوی اصفهان، اجرای طرح "ایرانوراما" برای ساخت ماکت آثار تاریخی در یکی از پارک های تهران و احداث تاسیسات پذیرایی در ارتفاعات شمال تهران اشاره کرد.(همان)
1-3- تعریف و مفاهیم گردشگری
1-3-1- تعریف گردشگری
در فرهنگ وبستر گردشگری به سفری اطلاق می گردد که در آن مسافرتی به مقصدی انجام می گیرد. سپس بازگشت به محل سکونت را دربردارد (وبستر، 1988: 1218). فرهنگ لانگمن گردشگری را به عنوان مسافرت و تفریح برای سرگرمی معنا کرده است (لانگمن، 1988: 1712). در فرهنگ لاروس نیز گردشگری به معنای مسافرت برای تفریح آمده است (لاروس، 1991: 3047).
1-3-2- اهمیت گردشگری
مسافرت عامل ارتباط و انتقال آگاهی و در نتیجه موجب ارتقاء آگاهی و بینش عمومی است و در غنی سازی فرهنگی ملت ها تاثیر زیادی دارد، و در رشد جهان بینی آن ها نقش مستقیم دارد. توجه به تمام ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام به موضوع سفر و سیاحت اهمیت موضوع را نشان می دهد و آیات و احادیث بی شماری آن را مورد توجه قرار داده اند که از آن جمله است:
سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق (سوره عنکبوت- قسمتی از آیه 20)
انسان های آگاه، فرهیخته که در طول زمان های گذشته سفر کرده اند، سفرنامه هایی را به یادگار گذاشته اند که امروزه این سفرنامه ها منابع اصلی و معتبر در شناخت و ترسیم واقعی چهره، زمانهای گذشته محسوب می شوند. که از آن جمله می توان مارکوپولو را نام برد که ماجراهایش را در زمان سلطنت قوبیلای خان گزارش و مکتوب کرد (Encyclopedia Americana 1998, vol 126 p 87). کتشافات جغرافیایی اغلب حاصل سیر و سفر بوده است، برای مثال: قاره آمریکا توسط دریانورد پرتقالی کریستف کلمب کشف شد.
ارزیابی تاثیر گردشگری در زمینه های فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از جمله مواردی است که مورد بحث جدی قرار می گیرد. امروزه گردشگری به لحاظ اقتصادی خیلی مورد توجه است و اغلب صادرات نامریی نامیده می شود، زیرا که بسیاری از ملل به وسیله تیلیغ و تشویق موفق و تشویق بازدید کنندگان خارجی جهت مسافرت به داخل کشورشان مبالغ زیادی ارز ذخیره می کنند Encyclope dia Ameri can).(1998, vol 26. p. 877 که به عنوان یک عامل بسیار مهم در تراز صادرات و واردات تجاری غیر محسوس میان کشورهاست (Caxton Encyclopedia 1969, vo 8.p. 5738). و باعث رونق صنایع دستی، ایجاد اشتغال و امکان تاسیس امکانات زیر بنایی می شوند.
1-3-3- تعریف گردشگر
در سال 1927 سازمان ملل گردشگر خارجی را به صورت یک فرد دیدار کننده از کشوری به غیر از کشور ساکن در آن، برای دوره ای بیش از 24 ساعت تعریف نمود. این تعریف در سال 1933 به وسیله کمیسیون آمار سازمان ملل و بنابر توصیه سازمان جهانی گردشگری پذیرفته شد. بازدیده کننده اصطلاحی است که معمولاً در آمارهای گردشگری استفاده می شود و شامل تمام انواع مسافران گردشگری است.(همان)
1-4-
سازمان جهانی گردشگری (WTO)
WTO سازمان بین المللی گردشگری، یک سازمان جهانی راهنما در زمینه گردشگری است، WTO به عنوان تشکلی از متخصصان، در سیاست گذاری گردشگری و منبع عملی اطلاعات گردشگری در موضوعات خاص و طبقه بندی شده، فعالیت می کند و اعضاء آن 138 کشور و منطقه و بیش از 350 عضو اتحادیه تجاری WTO، مقامات محلی، موسسات گردشگری و موسسات آموزشی و شرکت های خصوصی شامل خطوط هوایی، گروه های هتل دار و گروه های تورگردان هستند، WTO تشکیلاتی است که زیر نظر سازمان ملل به ارتقاء و توسعه گردشگری می پردازد. گردشگری و اهداف آن جهت رشد اقتصادی و فراهم ساختن اشتغال و ایجاد زمینه ای برای حفاظت از محیط زیست و میراث و ارتقاء صلح و درک و شناخت تمامی ملل جهان است. WTO به عنوان اتحادیه بین المللی ادارات گردشگری در 1925، در هیگ آغاز به کار کرد. نام آن بعد از جنگ جهانی دوم به اتحادیه بین المللی سازمان های اداری گردشگری (IUOTO) (مقدمه: 2000، (Encyclopedia of Tourism , jafar Jafary تغییر یافت و مقر آن به ژنو منتقل شد و در 1967 اعضاء آن تصمیم گرفتند با توسعه گردشگری به همه نقاط جهان و همکاری های مشترک سازمان یافته تحت نظر سازمان ملل، زمینه های سازمان جهانی گردشگری را پدید آورند، در دسامبر 1969 مجمع سازمان ملل به عنوان مرکز فعالیت های اتحادیه بین المللی به رسمیت شناخته شد و نقش محوری خود را ایفا کرد و بدین ترتیب پس از نشست دسامبر 1969، WTO بنیان نهاده شد. و اولین نشست WTO در مادرید در می 1975 تشکیل شد. مقر اصلی WTO در مادرید است که در هر سال نشستی را برگزار می کند. مجمع عمومی WTO به عنوان نهاد ناظر با رای گیری از میان اعضاء دایم و موقت انتخاب می شود. اعضاء اصلی و دیگر فعالانی که در سازمان های بین المللی مشارکت دارند، در چهارچوب فعالیت های WTO فعالیت می کنند.
هر دو سال یکبار، بودجه و برنامه کاری و موضوعات مورد بحث در زمینه توسعه گردشگری جهانی در مجمع عمومی مورد بحث و بررسی گذاشته می شود و هر چهار سال یکبار اعضاء مجمع دبیرخانه انتخاب می شوند و مجمع اجزایی نیز کمیته اداری WTO است و جلسه این کمیته دو سال یکبار تشکیل می شود و مرکب از 26 عضو منتخب مجمع عمومی است که به ازاء هر پنج عضو یک نفر به نمایندگی انتخاب می شود. اعضاء اصلی و فرعی مجمع اجرایی همانند مورد بالا تشکیل جلسه می دهند. WTO شش کمیسیون منطقه ای در آفریقا، امریکا، آسیای شرقی و اقیانوسیه و اروپا و خاورمیانه و جنوب آسیا دارد. کمیسیون ها حداقل سالی یکبار تشکیل جلسه می دهند و مرکب از تمامی اعضاء دائم و فرعی آن منطقه هستند. اتحادیه تجاری اعضاء منطقه نیز مشارکت دارد و کمیته های تخصصی اعضاء WTO درباره ی مدیریت و مواد برنامه ریزی، برنامه های مشاوره برگزار می کنند.. این کمیته های تخصصی شامل کمیته برنامه ریزی، کمیته بودجه و اعتبارات، کمیته آمار، کمیته محیط زیست، کمیته پشتیبانی کیفی، شبکه مراکز آموزشی و مجمع مشورتی هستند. دبیر خانه WTO از سوی مجمع عالی اداره می شود که بر ستاد عالی نظارت دارد. این ادارات مسوول اجرای برنامه WTO در زمینه اعضاء هستند. دفتر حمایت منطقه ای آسیا- اقیانوسیه در ازاکای ژاپن تحت نظارت این دبیرخانه قرار دارد. و اتحادیه تجاری WTO تحت نظارت دفتر اجرای عالی تمام وقت WTO در مادرید است. و اعضاء رهبریت اتحادیه تجاری، سالی یکبار برنامه های خود را به دبیر خانه عرضه می کنند.
WTO تلاش دارد به همه کشورها در زمینه افزایش تاثیرات مثبت گردشگری، هم چون اشتغالزایی، تاسیس زیر ساختارهای جدید و عواید ارزی خارجی و در همان حال کاهش اثرات منفی زیست محیطی یا تبعات اجتماعی فرهنگی گردشگری یاری رساند. توسعه منابع انسانی WTO به آموزش و تعلیم نیازهای آینده گردشگری به شاغلان و متخصصان کارآمد بستگی دارد. در همکاری با شبکه 19 گانه مراکز تعلیم و تربیتی WTO در جهان، این بخش از WTO استانداردهایی جهانی را برای آموزش تورگردانی تدوین کرده است. روش شناسی (کیفیت آموزش گردشگری) به دولت های اعضاء WTO کمک می کند و با برنامه ریزی آموزشی نیاز به حفظ رشد صنعت گردشگری را برآورده می سازد. سنجش پیشرفت گردشگری عمومی (GTAT) وسیله ای برای تشویق به استاندارد شدن و کیفی سازی آموزش و یادگیری در گردشگری از لحاظ بین المللی است. این بخش تعلیم مربیان در گردشگری، سیاست گذاری، ارتقاء کیفی زیست محیطی گردشگری و دیگر سمینارها را در سطح منطقه برگزار می کند و دوره های ثابت را برای مقامات اداری و متخصصان گردشگری و دوره های عملی را در دفترهای مرکزی برای مقامات اداری و متخصصان گردشگری و دوره های عملی را در دفترهای مرکزی برای مقامات اداری کشورهای منتخب عضو برگزار می کنند. این دفتر کتاب و سایر بوروشورهای آموزشی را منتشر و شمار محدودی از تحقیقات تحصیلات تکمیلی را مدیریت می کند. بخش تحقیقات آمار، آنالیز اقتصادی و بازار آمار گردشگری جهانی را تدوین می کند که اعضاء دولتی و بخش خصوصی و شرکت ها و دانشگاه ها و رسانه های گروهی از این آمار و اطلاعات درباره گردشگری استفاده می کنند. WTO استانداردهای بین المللی را برای سنجش گردشگری و گزارش آن تدوین کرده است. استانداردهای آماری گردشگری در 1993 توسط سازمان ملل تدوین شده، و در سراسر جهان اجراء می شود و در نتیجه یک زبان آماری مشترک وجود دارد که اجازه می دهد موفقیت ها و رقابت ها ارزیابی شوند. دفتر محیط زیست برنامه ریزی و اعتبارات با اعضاء و سازمان های بین المللی جهت تضمین توسعه سالم گردشگری و برنامه ریزی مدیریتی آن، همکاری نزدیکی دارد و از محیط های طبیعی و فرهنگی حمایت می کند. شعار آن، توسعه گردشگری کم ولی کنترل شده به جای گردشگری انبوه ولی کنترل نشده و مخرب است که در سال های اخیر کشورهای عضو بدان عمل می کند (نیازی، 1389: 83). اهداف بخش، کیفیت توسعه گردشگری و کمک به ارتقاء کیفی راهبردهای اعضاء WTO جهت رقابتی شدن و در عین حال تضمین توسعه پایدار است. یک رقابت جهانی در گردشگری وجود دارد که عوامل کیفی در ایجاد تفاوت میان این رقابت ها موثر است. اجزاء اصلی کیفیت شامل آزادی رقابت تجاری در زمینه گردشگری و دسترسی آسان به آن و اطمینان و ایمنی و بهداشت و استانداردهای فنی لازم است. مشارکت در دپارتمان توسعه کمک می کند که با انتقال گردشگری، کشورها توسعه یابند و این یکی از وظایف اصلی این سازمان بین المللی است، چنان که آژانس اجرایی برنامه توسعه سازمان ملل جهت تجارت گردشگری در امر توسعه پایدار که هدف تمامی کشورهای جهان است، سازمان جهانی گردشگری را به یاری طلبیده است. این دفتر در زمینه میزان تقاضای اعضاء، تامین اعتبارات مالی و تجارب و انجام انواع پروژه های توسعه گردشگری در مقیاس های بزرگ و کوچک فعالیت می کند.
در دوره اجرایی 1997- 1996 سازمان، فعالیت های توسعه ای را در 42 کشور انجام داد. بخش ارتباطات و اسناد، میزان آگاهی درباره اهمیت صنعت گردشگری سازمان یافته را افزایش می دهد، این بخش به عنوان یک دفتر انتشاراتی هم عمل می کند و هر ساله 20 تا 30 عنوان اثر منتشر می کند.
WTO دارای یک مرکز اسناد است که قابل استفاده برای اعضاء است که شخصیت های حقوقی غیر عضو هم می توانند از آن استفاده کنند و هدف از آن ارایه ی اطلاعات صحیح درباره گردشگری بین المللی است. در این بخش ارتقاء و برآوردن انتظارات مصرف کنندگان، تفکیک تقاضا، روابط فرهنگی و زیست محیطی، تحول تکنولوژیکی و افزایش درصد رقابت، WTO را به ایفاء نقشی در مدیریت و سیاست گذاری جهانی با نظارت و توجه متخصصان گردشگری یاری می رساند. این هدف اغلب با مشارکت دولتمردان ملی، منطقه ای و محلی اجرا شده، دیگر سازمان های بین المللی و بخش خصوصی و NGOها نیز در اجرای آن مشارکت دارند. (سازمان جهانی گردشگری (Wto).
منابع آماری سازمان جهانی گردشگری (WTO)
* تعداد مسافران بین المللی در سال 1950 بیست میلیون نفر و در سال 2004 ، 760 میلیون نفر بوده و انتظار می رود تا سال 2020 این تعداد از یک میلیارد 600 میلیون نفر در سال فراتر رود .
مدیریت گردشگری
تعریف مدیریت گردشگری بر مبنای سیاست گذاری ها، تحقیقات مجله ای منتشر شده، تحلیل گزارش ها و اطلاعات بر مبنای برنامه ریزی و مدیریت تمام جنبه های گردشگری شکل می گیرد. مدیریت گردشگری رهیافتی چند بخشی و چند رشته ای شامل؛ جغرافی، اقتصاد، حمل و نقل، هتل ها و رستوران داری، جامعه شناسی، بازاریابی و مطالعات توسعه می باشد.(Rene Barelte, 2000, p:586).توسعه و عملکرد مدیریت کارآمد گردشگری، نیازمند عنصر نهادی معینی است که عبارتند از:
1- ساختارهای سازمانی، به ویژه دفاتر گردشگری دولتی و اتحادیه های گردشگری بخش خصوصی مانند اتحادیه هتل ها.
2- قوانین و مقررات مربوط به گردشگری، از قبیل تعیین استانداردها و صدور مجوز برای هتل ها و آژانس های مسافرتی و سیاحتی.
3- برنامه های آموزشی و کارآموزی و موسسات آموزشی برای آماده سازی افراد جهت کار موثر در امور گردشگری
4- فراهم نمودن سرمایه مالی به منظور توسعه جاذبه ها، تسهیلات، خدمات و تاسیسات زیر بنایی گردشگری و ایجاد ساز و کارهایی برای جلب سرمایه گذاری.
5- تدوین برنامه های بازاریابی و تبلیغاتی جهت شناسایی کشور و منطقه به گردشگران و ترغیب آنها به بازدید از منطقه و ایجاد تسهیلات و خدمات اطلاع رسانی گردشگری در مناطق مقصد گردشگران.
6- ایجاد تسهیلات مسافرتی (شامل اخذ ویزا)، گمرک و ارایه دیگر خدمات و امکانات در مبادی ورودی و خروجی گردشگران (عبداالله زاده، 1379: 16-15).
در تعیین اولویت ها و تنظیم سیاست ها و راهبردها، رهبران و مدیران ارشد بیشترین نقش را دارا هستند. بدون شک اگر حمایت های رهبران وجود نداشته باشد هیچ نوع پیشرفتی در گردشگری اتفاق نمی افتد، برای مثال فیدل کاسترو گردشگری را در کشورش مستقیماً حمایت می کند.از مدیریت به عنوان ضرورت کارکردی هر نوع سازمان گردشگری یاد می شود و موفقیت یا شکست هر سیستمی به چگونگی مدیریت آن وابسته است. رابطه اساسی هر سازمان در جذب، آموزش و حفظ مردمی که باید تحت تاثیر قرار داده شوند با رهبری است، یک تحقیق نشان داده است که چگونگی مدیریت به اخلاق جمعی و خلاقیت بستگی دارد. پرسش اصلی که درباره ی مدیریت، طرح آن ضروری است، کیفیت خوب رهبری در یک چشم انداز اصلی در طرح سئوالات محوری، درباره نقش رهبری و هنجار نقش مدیریتی در رهبری است که ارزشمند و ملموس می باشد.
مینتز برگ در 1973 طیفی از نقش های متفاوت رهبری را فهرست کرد که نوعاً مدیران در حوزه مدیریتی سازمان خود اعمال می کنند او خاطر نشان کرد که نقش ها در ابتدا پیرامون نقش مدیران در گروه و روابط میان پرسنلی اش با دیگران شکل می گیرد و نقش ریاستی اولین این ها است و مدیر در مرحله اول ماهیتی نمادین و عقلانی دارد. دومین نقش میان پرسنلی در روابط کاری است و مدیر به عنوان فردی که روابط کاری را کنترل می کند عمل می کند. مینتز برگ پیشنهاد می کند که مدیران شبکه اولیه ای از برخوردهای میان فرد و گروه را آفریده و حفظ می کنند، چون که این روابط به عنوان اساس مجموعه ای عمل می کنند که دارای دیگر نقش هایی است که مدیر به عمل و انجام آن متعهد است.
اهمیت برنامه ریزی در گردشگری
روشی منظم برای اطمینان یافتن از اینکه در زمان مناسب افرادی مناسب در پست های مناسب قرار بگیرند (چاک، 1377: 46). تجربیات در مورد گردشگری نشان داده است که گردشگری برای هر جامعه ای اساساً مفید است. و عدم تعادل های اقتصادی و اجتماعی ناشی از توسعه گردشگری، بدون اینکه ارتباطی به ماهیت ذاتی این فعالیت داشته باشد، به دلیل فقدان برنامه ریزی های لازم است (دیبائی، 1371: 55). برای دستیابی به موفقیت در مدیریت و توسعه گردشگری، برنامه ریزی گردشگری در تمام سطوح ضروری است. تجربه بسیاری از مناطق دنیا در دراز مدت نشان داده است که روش برنامه ریزی شده برای توسعه گردشگری می تواند بدون ایجاد مشکلاتی مهم فوایدی را به همراه آورد و بازارهای گردشگری رضایت بخشی را حفظ کند. گردشگری فعالیت نسبتاً پیچیده ای است که چندین بخش از جامعه را در برمی گیرد. این امر، بدون برنامه ریزی ممکن است باعث ایجاد صدمات ناخواسته و غیر منتظره ای شود که در این صورت جبران آن ممکن نخواهد بود. در امر گردشگری باید استراتژی ها و برنامه های از پیش تعیین شده و مشخصی داشته باشیم.
فواید برنامه ریزی گردشگری ملی و منطقه ای
1- تعیین سیاست ها و اهداف کلی توسعه گردشگری؛ گردشگری درصدد انجام چه چیزی هست و چگونه می توان این اهداف را بدست آورد.
2- توسعه گردشگری به شکلی صورت بگیرد که منابع فرهنگی و طبیعی آن برای مدتی نامحدود نگهداری و برای استفاده حال و آینده حفظ شوند.
3- ادغام گردشگری با سیاست های توسعه کلان و الگوهای کشور با منطقه و ایجاد پیوندهای نزدیک میان گردشگری و دیگر بخش های اقتصاد.
4- فراهم کردن زمینه های مناسب برای تصمیم گیری بخش های دولتی و خصوصی درباره ی توسعه گردشگری.
5- ممکن ساختن توسعه هماهنگ بسیاری از عناصر بخش گردشگری، به عبارت دیگر مرتبط ساختن جاذبه ها، فعالیت ها، تسهیلات و خدمات گردشگری با بخش های گوناگون و فزاینده بازارهای گردشگری مختلف.
6- مطلوب سازی و تعدیل منافع اقتصادی، محیطی و اجتماعی گردشگری با تقسیم صحیح این منافع و کاهش مشکلات اجتماعی گردشگری.
7- فراهم آوردن یک ساختار مادی که موقعیت، انواع و گستره توسعه گردشگری، جاذبه ها، تسهیلات و خدمات و زیر ساخت ها را هدایت کند.
8- تعیین خط مشی و استانداردهایی برای تهیه طرح های جامع در زمینه های خاص توسعه گردشگری که با یکدیگر هماهنگی داشته باشند و همدیگر را تقویت کنند و تعیین رهنمودها و استانداردها برای طراحی مناسب تسهیلات گردشگری.
9- شالوده ریزی برای اجرای موثر طرح و سیاست توسعه گردشگری و مدیریت بخش گردشگری با فراهم کردن چارچوب لازم سازمانی و نهادی.
10- ایجاد چارچوبی برای هماهنگی موثر فعالیت ها و سرمایه گذاری بخش های عمومی و خصوصی در توسعه گردشگری.
11- ارایه معیارهایی برای نظارت مداوم در پیشرفت توسعه گردشگری، و نگه داشتن آن در مسیری معین (عبدالله زاده، 1379: 13-12).
1-5- انواع گردشگری:
جهانگردی و گردشگری از جهات و ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته، تقسیم بندی های مختلفی از آن به عمل امده است. برای برنامه ریزی در عرصه گردشگری، علاوه بر تعریف شناخت انواع گردشگری و دسته بندی انها بسیار مهم است: زیرا تقاضاها و خدمات مورد نیاز انواع گردشگران یکسان نیست؛ برای مثال گردشگرانی که به قصد دیدار از اقوام و دوستان مسافرت می کنند معمولاً به هتل و حتی رستوران بیرون از منزل نیاز ندارند، اما از سایر امکانات و تسهیلات استفاده می کنند. در مقابل، برای گردشگرانی که به قصد تجارت سفر می کنند، ممکن است امکاناتی همچون هتل و تسهیلات اقامتی اهمیت زیادی داشته باشد و از طرفی علاقه ای به بازارهای محلی نداشته باشند. همچنین احتمال دارد گردشگر روستایی هیچ تمایلی به خدمات شهری نداشته باشد و تمام مدت سفر خود را در روستا اقامت نماید.بر این اساس، تاکنون صاحب نظران و سازمانهای بین المللی با توجه به معیارهای مختلف، دسته بندی های مختلفی از گردشگری ارائه کرده اند (کاظمی، 1385: 24و25). صاحب نظران و سازمان های بین المللی با توجه به معیارهای مختلف دسته بندی های متعددی از گردشگری ارائه داده اند که شامل:
1. گردشگری فرهنگی: جهانگرد در پی شناخت فرهنگ،آداب و رسوم، سنتهای یک گروه یا جامعه در یک منطقه است. (الوانی و دهدشتی،1382).
2. گردشگری علمی و آموزشی:
3. گردشگری تفریحی: رایجترین نوع جهانگردی. این نوع از گردشگری نیز خاص گروههایی است که جهانگردی را از زاویه تفرج، سرگرمی، ورزش و فعالیتهائی چون کوهنوردی، اسکی و… می بینند. (الوانی و دهدشتی،1382).
4. گردشگری مذهبی: زیارت و حج و سفرهای دینی بودائیان و هندویان و غیره. این نوع از جهانگردی یکی از رایج ترین اشکال جهانگردی در سراسر جهان است. جاذبه های مذهبی، زیارت گاه ها، مکان ها مقدس هر ساله تعداد زیادی از جهانگردان را به سوی خود جلب می کنند. جهانگردان مذهبی با توجه به مذهب خاص خودشان به منظور هدف های زیارتی مسافرت می کنند. تسهیلات اقامتی و پذیرایی این نوع از جهانگردی مانند مسافرخانه ها و زائر سراها با توجه به بافت اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی جهانگردان دارای ویژگی های خاص خودش است که در هر کشوری از تنوع خاص خودش است (رضوانی، 1379: 19).
5. گردشگری تجاری و بازرگانی: مهمترین مسافرت هایی که تحت این عنوان صورت می گیرد عبارتند از سفرهایی که افراد برای شرکت در بازارهای مکاره، نمایشگاه های کالا و صنایع و یا بازدید از تاسیسات کارخانه ها و همانند آنها می نمایند. معمولاً در مسافرت های تجاری مکان اقامت اختیاری نیست و هزینه این قبیل اقامتها به عهده شرکتهای تجاری است (رضوانی، 1379: 20).
6. گردشگری ورزشی: به منظور انجام ورزشی خاص یا مسابقات بین المللی. ورزش و گردشگری دو نیروی قوی برای جذب گردشگران هستند. و ابزار بسیار مناسبی برای جهانی شدن هستند. رویدادهای ورزشی به ویژه بازیهای المپیک درخشش بسیار بالایی در رسانه های گروهی دارند. سفر کردن و پرداختن به ورزش و همکاریهای بین المللی به تشویق فرهنگ ها در دوستی، صمیمیت، احترام به همدیگر کمک می کنند. اگر ورزش و جهانگردی به گونه ای صحیح هدایت شوند. توسعه پایدار را به دنبال خواهد داشت.
7. گردشگری تاریخی: بازدید از بناهای باستانی، آثار تاریخی، موزه ها و شناخت تاریخ یک کشور از دیگر مقاصد جهانگردان است. (الوانی و دهدشتی،1382). این گونه از گردشگری که "گردشگری میراث" نیز نامیده می شود به بازدید از موزه ها، مکان ها و بناهای تاریخی می پردازد و امروزه بخش عمده ای از گردشگری را به خود اختصاص داده است(نیازی و همکاران،46:1389)
8. گردشگری سلامت (درمانی): برای بهره گیری از آبهای گرم معدنی یا برای بهره گیری از امکانات تشخیصی و درمانی کشورهای دارای این ظرفیت. در این شکل از گردشگری، افراد بیشتر با اهداف پزشکی به جای دیگری مسافرت می کنند. در این سفرها افراد دیگری شخص بیمار را همراهی می کنند که آنها هم جزء گردشگران درمانی محسوب می شوند. در این سفرها شخص بیمار برای معالجه، گذران دوران نقاهت، تغییر آب و هوا به توصیه پزشک معالج و همچنین برای استفاده از آب های معدنی شفابخش مسافرت می روند (خاکساری، 1378: 15).
9. گردشگری فضایی :گونه جدیدی در صنعت گردشگری است که فعلاْ توسط آژانس فضایی روسیه و با اعزام داوطلبان به ایستگاه بین المللی فضایی آغاز شده است (خانم انوشه اولین گردشگر زن جهان) (ویکی پدیا)
10. طبیعت گردی یا گردش در طبیعت: گردشگری در طبیعت عبارت است از انواع گردشگری که در بستر طبیعت صورت می گیرد که هدف آن دادو ستدهای بین جهانگرد و محیط زیست است و در آن به محیط زیست آسیب وارد نشود (صارمی نآیین، 1392: 1).
1-6-
گردشگری فرهنگی
شورای بین المللی محوطه ها و بناها (Icomos) گردشگری فرهنگی را شکلی از گردشگری می داند که طی آن بازدید کننده، به همه جنبه های فرهنگی در مورد یک مکان، مقایسه سبک زندگی، تغذیه، ویژگی های جغرافیایی، محیط، شهرها و روستاها، به ویژه بیشتر به کارکردهای فرهنگی محوطه های تاریخی و تجربه آن ها می پردازد. گردشگری فرهنگی یک تجربه آموزشی و تفریحی است که هنر را با میراث اجتماعی، طبیعی و تاریخی در هم می آمیزد و مردم را درباره جنبه های اجرایی، هنری، معماری، تاریخی یک مکان خاص آموزش می دهد، بازدید کننده ها به وسیله مردم از ظواهر جامعه میزبان به صورت کامل به هیجان در می آیند، این هیجان به وسیله آثار هنری یا تاریخی، علمی، سبک زندگی یا میراثی است که از طرف جامعه میزبان، منطقه، گروه یا موسسات به نمایش درمی آید.
وقتی که هردوت هالیکارناسوسی3 اولین بار در سال 2700 سال پیش، اهرام مصر را دید، یک گردشگر فرهنگی بود، شرح وقایع وی درباره آثار و ابنیه، مجموعه راهنمایی برای اولین گردشگرها بود. هردوت در بازدید از ابنیه سعی کرد به جمع آوری اطلاعات درباره مردمانی بپردازد که آن ها را ساخته اند. برای بسیاری از مورخان، آنچه که حالا قابل توجه گردشگری است، مربوط به کنجکاوی بی پایان آنها بود. اشتیاق مسافرت جهت آموختن درباره مردمان دیگر و فرهنگ آن ها همیشه انگیزه ای برای گردشگران بوده است.
هونزیکر و کراپف4 اصرار دارند که گردشگری بدون انگیزه ی فرهنگی وجود ندارد. گردشگری انبوه و فراگیر در حدود 150 سال پیش شکل مدرن به خود گرفت. توصیف آنچه که مربوط به گردشگری فرهنگی است، بحثی طولانی است. آن طور که ویلیامز خاطر نشان می کند فرهنگ یکی از واژگان دو یا سه پهلو در زبان انگلیسی است، این پیچیدگی وقتی قابل توجه است که با واژه گردشگری ترکیب شود، در نتیجه این پدیده را کمتر می توان توضیح داد. اکثر تعریف ها بیانگر این است که گردشگری فرهنگی یعنی آموختن درباره شیوه زندگی دیگران؛ آموختن درباره خویشتن تعریف مشترک دیگری است که بر محور گردشگری فرهنگی شکل می گیرد.
یکی از بیشترین جاذبه های این تعاریف و واژگان در علوم انسانی توسط آدامز سیمپلی5 ارائه شده است: "مسافرت برای غنای شخصی." نس فسای6 گردشگری فرهنگی را به صورت ایده تحقیق برای تحصیل شناخت بیشتر تعریف می کند. پژوهشگران دیگری آن را به صورت ایده توسعه، نمایش و تفسیر منابع فرهنگی به عنوان عنصر ضروری گردشگری تعریف کرده اند، این تعریف مبتنی بر ارضاء حس کنجکاوی گردشگر برای دیدار دیگر مردمان در محیط زیست اصلی شان و مشاهده جنبه های مادی زندگی آن ها از قبیل هنر صنعت، موسیقی، ادبیات، رقص، خوردنی ها و نویشدنی ها، بازی، صنایع دستی، زبان و آداب و رسوم است Keith 2000: 126).)
کلاود مولین 7 در مورد گردشگری فرهنگی می نویسد: گردشگری فرصتی است برای میزبان و گردشگران تا یکدیگر را دریابند و جهان را بهتر بشناسند، آیینه یکدیگر باشند تا احساساتمان را متحول کنیم و تجربه مکانی غنی بدست آوریم. مک نولتی؛ گردشگری فرهنگی را پایان فرایند زندگی پذیر کردن اجتماع برای اهالی و گردشگران می داند.
توسعه گردشگری فرهنگی فرصتی است برای حفظ گذشته، تاریخ و میراث، همچنین محرکی است برای حفظ منابع فرهنگی به عنوان دارایی های اجتماع ما، حفاظت و ارتقاء میراث و منابع فرهنگی تنها زمانی ممکن خواهد بود که ساز و کارهای برنامه ریزی گردشگری به خوبی فهمیده و به کار گرفته شوند. ما برای این کار نیازمند محافظت بیشتر از سنت ها، اصالت ، هویت مردم، آثار باستانی و تاریخی هستیم تا بتوانیم حیات اقتصادی را بهبود، جاذبه ها و میراث فرهنگی را ارتقاء بخشیم.
1-6-1- پیشینه گردشگری فرهنگی
هردوت مورخ را می توان اولین گردشگر فرهنگی به حساب آورد، او در کتاب خویش برای ما از فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین از آثار و ابنیه و نحوه ساخت آن ها سخن می گوید و آموزش را که مهم ترین کارکرد گردشگری فرهنگی است در نظر گرفته است.. گردشگری فرهنگی همانند انواع دیگر، سابقه ای کهن دارد که نقشه های یافت شده راهنمای گردشگری دلیل این ادعاست. تونی پروتت8 روزنامه نگار استرالیایی مقیم نیویورک کتابی تحت عنوان "راه 66 بعد ازمیلاد مسیح" منتشر کرده است، وی می گوید بر حسب اتفاق یک نقشه و راهنمای گردشگری مربوط به قرن دوم میلادی (1800 سال پیش) را بدست آوردم که در رم باستان تهیه شده بود و نشان می دهد که توجه حکومت ها به گردشگری مربوط به قرون جدید و معاصر نیست، منظور دولت روم در آن تاریخ از تشویق جهانگردی و ایجاد یک سازمان دولتی برای تسهیل آن و تامین امنیت و رفاه جهانگردان در طول مسافرت بمانند امروز کسب درآمد نبود، بلکه هدف؛ آموزش بوده است. مولف نوشته است که پس از مشاهده این نقشه و کتاب دستنویس راهنمای آن، رونوشتی از نقشه به طول شش متر تهیه کرده، گام به گام مسیر جهانگردان آن زمان را در اطراف مدیترانه طی نمود که از رم آغاز و به اسکندریه و کارتاژ ختم می شد. جهانگردان آن زمان از آثار و مکان های متعددی از جمله خرابه های آکروپولیس، دشت ماراتن، محل جنگ ایرانیان و یونانیان، سالامیس، محل جنگ دریایی ایران و اتحادیه یونانیان، ترموپیلانه، محل نابودی ارتش اسپارت به دست ایرانیان، آمفی تئاتر دلفی، محل تشکیل شورای شهر آتن، خرابه های شهر تروا، اهرام مصر، اسکندریه و کارتاژ (تونس امروز) دیدن می کردند. مولف همچنین نوشته است که جهانگردان رومی از پاره ای نقاط ایران طی شرایطی بازدید می کردند (روزنامه همشهری، 1381: 32).
احتمالاً معروفترین مسافر تمام اعصار مارکوپولو بود که ماجراهایش را در زمان سلطنت قوبیلای خان گزارش و مکتوب کرد، مسافرت های وی زمینی و از طریق آسیای مرکزی، بیابان گوبی، و امپراطوری مغول از تبت تا برمه و هند جنوبی بود و سفر دریایی 5/3 ساله وی پس از اقامت 17 ساله اش (92-1275م) اتفاق افتاد. بعد از هفتصد سال گردشگرها می توانند با شگفتی تاجر ونیزی را بخوانند. این بطوطه در 1377- 1304 ماجراجویی کرده و سفرنامه تحریر کرده است. او سفر خود را در سال 1326 با زیارت مکه آغاز کرد، در قرن نوزدهم کاشفان و محققانی چون سرریچارد برتون9 و چارلز مونتاگ دافی10 و در قرن بیستم یی . تی لارنس11، لاول توماس 12 فریا استارک13 و اج. وی. مورتون14 با اطلاعات مکتوب خود به ماجراجویی و کنجکاوی پرداخته اند. (Gates 1991: 251- 253) بعد از رنسانس، گردشگری با سفرهای باستان شناختی و علایق هنری دوباره از سر گرفته شد (The New Caxtan, 1969: 5739.). کاوش های باستان شناختی در مکان های مقدس یا به روایت کتاب های مقدس در مکان های (حفاری شلیمان در تروا) صورت گرفت.
با گسترش حفاری ها و اشتیاق دانستن درباره ی زمان های اولیه در میان مردم، گردشگری میراث فرهنگی توسعه ی چشمگیر یافت. برای این که میراث و محوطه ها، زمینه های متنوعی از جاذبه های فرهنگی و گردشگری را همواره با خود دارند. گردشگری میراث فرهنگی و توسعه پایدار آن از اوایل دهه 70 میلادی در دستور کار سازمان جهانی گردشگری قرار گرفته است. شعار روز جهانی گردشگری در سال 1999؛ "گردشگری : محافظ میراث جهانی برای هزاره جدید" بوده و در همان سال بیانیه خیوه (Khive) ازبکستان که با مشارکت یونسکو، اتحادیه اروپا، ایکوموس و سازمان جهانی شهرهای میراث با عنوان "گردشگری و محافظت از میراث فرهنگی" برگزار شده است. همچنین کنفرانس بین المللی توسط سازمان جهانی گردشگری در دسامبر 2000 در کشور کامبوج برگزار شد که در منشور پایانی آن به رعایت قوانین و مقررات راهنما در توسعه ی گردشگری فرهنگی پایدار تاکید شد و مقرر گردید؛ در قوانین همایش های مختلف بین المللی گردشگری قبل از هر چیز باید به محافظت از میراث فرهنگی تاکید شود. سازمان جهانی گردشگری در سال 2003 و 2002 برنامه ای را برای مدیریت گردشگری در محوطه های میراث فرهنگی برای کمک کردن به حکومت های ملی و محلی برای فائق آمدن بر مشکلاتی از قبیل افزایش بازدید کنندگان در محوطه های میراث فرهنگی و تاثیرات منفی بر روی محوطه ها و محیط اطراف گرفته است.
1-6-2- تعریف گردشگر فرهنگی
گردشگرانی که برای آگاهی از گذشته، پی بردن به تبادلات فرهنگی و تمدنی ملت ها، دیدن مناطق باستان شناختی و تاریخی، الگوهای فرهنگی (موسیقی، رقص و جشن) و نیز آداب و رسوم، فعالیت های سنتی اقتصادی، سبک های معماری و بازدید از موزه ها سفر می کنند، گردشگر فرهنگی نامیده می شوند (افخمی، 1381).
1-6-3- اهمیت گردشگری فرهنگی
امروزه پژوهشگران در زمینه گردشگری به این نکته تاکید می کنند که تمامی گردشگران در نهایت هدف فرهنگی دارند. این جمله به این معنی است که شناخت فرهنگ جامعه مقصد برای یک گردشگر بسیار مهم است و دیگر اهداف مسافرت وی را تحت الشعاع قرار می دهد. از دیدگاه محققان زمینه گردشگری، گردشگران فرهنگی فرهیختگانی هستند که بر تعاملات فرهنگی جوامع مبدا و مقصد تاثیری پایدار دارند و نقش محوری این گردشگران را در ترسیم تصویری درست و روشن از جامعه مقصد برای جامعه مبدا نمی توان انکار کرد، همین ها در نهایت اساس گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها و در نهایت صلح و تفاهم جهانی را فراهم می کنند. (افخمی، 1381). امروزه گردشگران به دنبال فهم بیشتر هویت فرهنگی مکانی هستند که در آن به سر می برند و علاقه مندند که تفاوت های فرهنگی مناطق مختلف را دریابند و در حفظ آن ها بکوشند. احیاء علاقه به فرهنگ از پی آمدهای جهانی شدن است و در این میان کشورهای در حال توسعه می توانند هویت فرهنگی خود را بیش از ملل صنعتی ارائه کنند. (یونسکو، 1379: 196). امروزه بسیاری از کشورها از گردشگران را نه به دلیل درآمد و اشتغال، بلکه به جهت اینکه واسطه تعامل فرهنگی هستند، استقبال می کنند (یونسکو، 1379: 201).
1-6-4- دلایل مسافرت فرهنگی
1- واقع گریزی: یکی از مهم ترین جاذبه ها برای یک بازدید کننده محل فرهنگی متفاوت بودن آن با زندگی روزمره است، در عمل این امر یا به مفهوم یک ویژگی شگفت یا به معنای داستان های علمی و تخیلی آینده گرایانه است.(یونی فیس، 1380: 31). دیدن شیوه هایی از زندگی مردمان روستایی، فرهنگ ها و آداب و رسوم، بازدید از آثار باستان شناختی و تاریخی انگیزه های متفاوتی را در فرد ایجاد می کند. احساس غرور یا کسب امتیاز از شیوه زندگی که دیگر وجود ندارد اما با حسرت و تاسف از آن یاد می شود چرا که بهتر از شیوه زندگی کنونی تلقی می شود و هر یک از این دو طرز تفکر می تواند موجب کسب اعتبار شود.
2- منزلت: یکی از عوامل اصلی ایجاد انگیزه برای بازدید از محل های فرهنگی، کسب منزلت است. کسب منزلت دلیلی است برای شکل گرفتن احساس نیاز مسافرت به جایی که دیگران می روند و همسطح و همرنگ شدن با آنان و نیز برای کسانی که خود را پیشتاز دیگران می پندارند، به مکانهایی می روند که توده مردم نمی روند و کارهایی انجام می دهند که توده مردم انجام نمی دهند. (یونی فیس، 1380: 32).
3- مذهب و معنویت: یک دلیل اساسی و مهم برای بازدید از یک مکان به جای مکان های دیگر، تقدس مکان مورد نظر و انگیزش معنوی مکان است، محل ها و مکان های مذهبی و مقدس موجب ارضاء معنوی انسان می شوند.
4- پژوهش و آموزش: کسب تجربه از سفر همواره مورد توجه بوده است، امروزه کسب تجربه با پژوهش و آموزش همراه است. گردشگران بیشتر برای پژوهش و آموزش یا برای ارضاء حس کنجکاوی به مسافر ت می کنند.
1-6-5- گردشگری و فرهنگ
تعریف از فرهنگ بسیار چشمگیر و متنوع است. در اینجا تعریفی که در کنفرانس تدابیر فرهنگی در شهر مکزیکو در 1982 از فرهنگ ارایه شده است، بر دیگر تعاریف ترجیح داده می شود. فرهنگ مجموعه ای تام از خصوصیات معنوی، مادی، فکری و عاطفی است که جامعه یا گروه های اجتماعی را متمایز می کند و نه تنها در برگیرنده هنر و ادبیات است بلکه شیوه های زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام ارزش ها، سنت ها و باورها را هم در برمی گیرد. (یونسکو 1379: 280). نارزالینالیم در مورد گردشگری و فرهنگ می نویسد: گردشگری و فرهنگ همبستگی متقابل دارند و همه صور سفر حتی اگر به قصد دیدن بناها و مناطق تاریخی، شرکت در جشن ها و مشاهده هنرها هم نباشد، باز هم موجد تاثیر فرهنگی بر گردشگران و میزبان آن ها هست، در واقع تنوع فرهنگ ها اصلی ترین انگیزه ی مسافرت است.(یونسکو 1379: 256). گردشگری و به طور کلی فرصت هایی که برای تجربه کردن و لذت بردن از دیگر فرهنگ ها باعث ایجاد گردشگری می شود که همانند یک چاشنی زندگی را ارزشمند می سازد. در گذشته، کارکرد اقتصادی گردشگری به عنوان شغل، تجارت یا صنعت، اصلی ترین عاملی بوده است که اندیشیدن به گردشگری را شکل داده است. مطالعات اخیر درباره کارکردهای درونی و بیرونی گردشگری نشان می دهند که گردشگری بیش از هر چیز پدیداری اجتماعی- فرهنگی است.(همان، صص 2- 231). گردشگری امروزه به یک نهاد فرهنگی تبدیل شده است و به خودی خود یک آیین است. گردشگری نه تنها می تواند بر آینده فرهنگی میزبان تاثیر گذارد بلکه می تواند الگوها و میراث فرهنگی فراموش شده را نیز احیا کند. گردشگران به دنبال جذابیت ها هستند و گذشته ای را می کاوند که تنها در کتاب های تاریخی یافت می شوند. (یونسکو 1379: 323-325).
در کشورهای صنعتی، درباره فرهنگ به یکی از اصلی ترین دلایل مسافرت تبدیل شده است و لذت بردن از گردشگری اهمیت بسیار زیادی دارد. گردشگری در معرض چرخش فرهنگی است و در دهه های 1970 و 1980 اصلی ترین نیروی جذب افراد به گردشگری فرار از روزمرگی زندگی صنعتی بود. امروز بیشتر محتمل است که مسافران به دنبال معنایی برای زندگی می گردند و به دنبال گریز گاهی برای فرار از یکنواختی واقعیت "فرامدرن" هستند که البته پدیده ای فراگیر نیز است، این جاست که فرهنگ می تواند نقشی اساسی ایفا کند. در 1970 بود که فرهنگ به عنوان پادزهری که معانی متعالی تر از روزمرگی زندگی داشت، مطرح شد، امروز به همان دلایل، همان اتفاق در حوزه فراغت و جهانگردی رخ می دهد. (یونسکو 1379: 195-6). فرهنگ، جاذبه گردشگری است، بدون فرهنگ که تفاوت ها را ایجاد می کند همه جا همانند هم به نظر می رسد، پس فرهنگ مهم ترین عامل تمایز مقصدها است و مکان های دنیا بدون داشتن میراث فرهنگی مختلف چیزی برای جذب مسافران به گردشگری نخواهد داشت. عامل برانگیختن گردشگری فرهنگی وجود فرهنگ های متفاوت، متضاد و بیگانه است و بدون حضور فرهنگی بیگانه، گردشگری، قدرت جذابیت اندکی خواهد داشت.(یونی فیس، 1380 :15).
1-6-6- ارزیابی گردشگری فرهنگی
رشد فزاینده گردشگری در پنجاه سال اخیر یکی از قابل توجه ترین پدیده اقتصادی و اجتماعی این دوره است. رشد گردشگران بین المللی افزایش یافته، در واقع از 25 میلیون در سال 1950 به 698 میلیون در سال 2000 رسیده است. این آمار نشان می دهد که رشد متوسط سالانه بیش از 7 درصد در طول پنجاه سال بوده است. پیش بینی سازمان جهانی گردشگری نشان می دهد که این رشد ادامه می یابد و گردشگری در آینده رشد فزاینده ای خواهد داشت به طوری که گردشگران بین المللی از یک میلیارد در سال 2010 به بیش از یک و نیم میلیارد نفر در سال 2020 افزایش خواهد یافت. این ارقام به بخش کلی گردشگری مربوط است. اما انتظار می رود گردشگری فرهنگی و گردشگری در محوطه های میراث جهانی از این هم فراتر برسد. افزایش تقاضا برای گردشگری فرهنگی به وسیله سیر تکامل الگوهای گردشگری حمایت می شود که نشان می دهد گرایش آشکار به سمت سفرهای کوتاه تر با استفاده بهتر از تعطیلات وجود دارد. تعطیلات کوتاه موجب بازدیدهای کوتاه چند منظوره شده که اساساً بر گردشگری فرهنگی و شهری استوار است. امروز گردشگری فرهنگی بخشی از زندگی مدرن است و علت چنین امری، افزایش سرسام آور گردشگری در کل و بهتر شدن ارتباطات، افزایش ثروت و رفاه و اوقات فراغت بیشتر است. وجود فرهنگ های متفاوت و متضاد عامل برانگیختن گردشگری فرهنگی است که تاثیری مستقیم و مستمر در عرصه فرهنگ اقتصاد، اجتماع و سیاست دارد. دیان سود جیچ15 با صراحت در کتاب خود "شهر صد مایلی" بیان کرده است که: "به عنوان نیرویی برای تحول اجتماعی، گردشگری همان تاثیر انقلاب صنعتی را داشته است، در طول کمتر از سه دهه، گردشگری نحوه نگاه و کار جهان را دگرگون کرده است." (یونی فیس، 1380: 16). گردشگری فرهنگی بخشی از بازار گردشگری است که بیشترین پتانسیل رشد را داراست و در حال پیشرفت و توسعه در همه سطوح جامعه است. تقریباً 50 درصد گردشگران را می توان در مقوله "مصرف کنندگان فرهنگ"16 قرار داد.
نمایشگاه های آثار هنری، کنسرت ها، سفرهایی که موضوع های تاریخی و فرهنگی داشته باشند و وقایع بزرگ قادرند صدها هزار نفر را به خود جلب کنند. (یونسکو 1379: 225) بنابر عقیده "مولر و تیم"17 گردشگری فرهنگی می تواند سنت های قدیمی را احیاء کند و آن ها را با وضعیت جدید تطبیق دهد، توسعه گردشگری می تواند مانع مهاجرت شود و با بهبود استانداردهای زندگی در خدمت ایجاد عزت نفس و پرورش نگرش های مثبت در میان افراد اجتماع باشد. فرنس شوتن18 گردشگری را به فروش رویاها تشبیه کرده، محرک گردشگران را احساس حسرت و جستجوی اصالت می داند (یونسکو 1379: 245).
1-6-7- گردشگری فرهنگی و جامعه
جامعه باید قابلیت پذیرش گردشگران فرهنگی را داشته باشد، گردشگران فرهنگی که از قشر تحصیل کرده و فرهیخته هستند، به مراتب خیلی سریعتر و دقیق تر از سایر گردشگران وضع مقصد گردشگری را توصیف و به اطلاع بقیه و بلکه جهانیان می رسانند، در این خصوص باید دقت بسیار کرد، اگرچه انتقادها از سوی گردشگران فرهنگی برای جامعه میزبان در دراز مدت مفید خواهد بود و جوامعی که می خواهند مقصد گردشگران بشوند، خود را به استانداردهای جهانی خواهند رساند. برای جذب گردشگر فرهنگی در یک جامعه رویکرد مشترک گروه های ملی، مناطق، شهرها، افراد لازم است، چرا که این امر با مدیریت مناسب و پویا، فرایند آموزش دایمی و عمومی، تعلیم و تربیت و رویکرد آکادمیک میسر است. گردشگری فرهنگی می تواند وسیله ای برای آگاه ساختن مردم از میراث شان باشد، میراثی که ارزش و جاذبه قابل توجهی برای گردشگران دارد، به تثبیت هویت ملی کمک می کند و همین مسئله می تواند به حمایت مثبت از میراث ملی نیز بیانجامد.
یک جامعه، بدون داشتن روح و اصالت فرهنگی نمی تواند مقصد گردشگران فرهنگی شود، همچنین جوامعی که دارای میراث هستند ولی با اعمال منفی همچون بی توجهی و عدم حمایت به تهی شدن محل از روح فرهنگی کمک می کنند، در حقیقت به خالی شدن گردشگر و از بین رفتن جاذبه های گردشگری فرهنگی کمک می کنند.
1-6-8- گردشگری فرهنگی؛ صلح جهانی و امنیت
گردشگری فرهنگی، عامل گفتگوی فرهنگی بین فرهیختگان، نخبگان و اندیشمندان جوامع با یکدیگر بوده و هدف نهای آن ارائه ی تصویر و هویت است. حیات اجتماعی انسان ها وابسته به ارتباطات فرهنگی و ارائه تصویر و هویت از طریق فرهنگ، میراث، ریشه ها و سنت ها، هنر، ارائه و شناساندن مشترکات فرهنگی بین اقوام و جلوگیری از جهانی شدن است و این گردشگری فرهنگی است که بهترین و اصلی ترین ابزار برای رسیدن به این نتیجه است. استواری و سلامت یک فرهنگ در برخورد با دیگر فرهنگ ها آشکار می شود و پیامد بزرگ شناخت فرهنگ ها، شناخت انسان از خویشتن و جامعه خویش است. بهترین راه شناخت فرهنگ ها به صورت بارز از طریق گردشگری است. (دیبائی، 1371: 18). برای شناخت تاریخ، شیوه زندگی، آداب و رسوم، ارزش های فرهنگی و میراث باستان شناختی، مشاهده مستقیم بهترین راه است. قابلیت هر فرد و جامعه وابسته به فرهنگ و میراث فرهنگی و باستان شناختی آن جامعه است که بردارهای گردشگری فرهنگی محسوب می شوند. گردشگری فرهنگی در غنی کردن فرهنگ بشریت می کوشد و هر فرهنگ و قابلیت های فرهنگی را صرف نظر از زمان و مکان برای همه بشریت می داند، به همین دلیل است که هر نوع زیان فرهنگی یک زیان ابدی برای بشریت است.
در دوره پس از جنگ سرد، فرهنگ و مذهب جایگزین ایدئولوژی شده اند و به صورت منابع عمده ای که تعارض ها و تنش های بین المللی را کاهش می دهند، درآمده اند.(چاک، 1377: 494). اگر فرهنگ ها و مذاهب رو در روی هم قرار بگیرند، شاهد نتایج بسیار غم انگیزی چون حادثه 11 سپتامبر 2001 در امریکا خواهیم بود، این امر بارها به اثبات رسیده است که دست آویز قرار دادن هماهنگ و مذاهب نتایج بس غم انگیزی به بار خواهد آورد. گردشگری بین المللی به صورت عام در هر شکلی و گردشگری فرهنگی بین المللی به صورت خاص، عامل تعدیل کننده رفتارهای سیاسی و راه میان بری برای صلح جهانی است. چرا که گردشگران فرهنگی، اندیشمندانی هستند که در جوامع مبدا و مقصد به صورت پایدار تاثیر گذاشته و زمینه را برای درک و فهم متقابل و گفتگوی فرهنگی و انسانی فراهم می آورند. توسعه گردشگری فرهنگی و تماس بین فرهنگ ها عامل بقای جهانی و ادامه حیات در کره زمین خواهد بود که می باید بیش از پیش توسط رهبران تمام جوامع بشری مورد توجه قرار گیرد.
با وجود توان اقتصادی گردشگری، برقراری صلح به مفهوم افزایش توان اقتصادی خواهد بود. جنگ در یک کشور شاید نیازهای عرضه کننده گردشگری آن را به طور ناگهانی و به شدت ناکام بگذارد و طرح ها و راهکارهای آن را دچار چالش کند زیرا بازدید کنندگان در هنگام جنگ وارد کشور جنگ زده نمی شوند.(یونی فیس، 1380: 48). کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان که در جستجوی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند، به گردشگری به عنوان پاسخی به این نیاز می نگرند.(یونی فیس، 1380: 49). و سازمان جهانی گردشگری درباره ی توسعه گردشگری بدین گونه گفته است: "توسعه جهانی گردشگری وسیله یا ابزاری بسیار مهم برای تفاهم و صلح بین المللی است."(چاک، 1377 : 45). اوتانت دبیر کل پیشین سازمان ملل، سال 1967 را سال گردشگری اعلام کرد و ضمن سخنرانی مشهوری در این زمینه اظهار داشت: "گردشگری با پدید آوردن تفاهم متقابل میان ملت ها به پیشبرد و استواری صلح جهانی کمک های شایسته ای می کند." (دیبائی، 1371: 37).
1-6-9- نقش گردشگری فرهنگی
1- از نظر اقتصادی: توسعه ی منطقه ای، توسعه ی گردشگری روستایی و عشایری، ایجاد رقابت در سرمایه گذاری در گردشگری.
2- از نظر اجتماعی: جلوگیری از مهاجرت، ایجاد شغل، استاندارد کردن زندگی.
3- از نظر فرهنگی: حفظ و نگهداری و توسعه ی میراث فرهنگی، احیاء مناطق قدیمی شهری.
4- از نظرارتباطات: ارایه تصویر و هویت.
1-6-10 گردشگری فرهنگی و صنایع دستی
امروزه همگام با رشد سریع گردشگری حوزه صنایع دستی هم بسیار گسترده و متنوع است، به گونه ای که در طی یک قرن گذشته صنایع دستی به عنوان یکی از فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف، عامل بسیار موثری در توسعه ی همه جانبه کشورهای در حال رشد شناخته شده است. صنایع دستی محصولات ملموس و ناملموسی هستند که سنت ها و میراث فرهنگی مکانی را که در آن خلق شده اند، منعکس می کنند و یادآور فعالیت های گذشتگان و در برخی موارد فعالیت های کنونی جامعه میزبان هستند. شواهد باستان شناختی نشان می دهد، ایران جزء قدیمی ترین مراکز صنایع دستی جهان بوده است. صنایع دستی و زیورآلات ساخته شده توسط هنرمندان ایران همواره مورد توجه بوده که گاه موجب هجوم همسایگان به ایران می شده است.
در ادبیات گردشگری فرهنگی از واژه صنایع دستی کاربرد وسیع تری دارد، صنایع دستی در شکل گیری تجربه فردی گردشگر نقش بسیار مهم و برجسته تری داشته و به شکل گیری خاطرات مکان های دارای میراث را یادآوری می کند. یک اثر ماندگار هنری به گردشگر امکان می دهد که مالک قسمتی از میراث مکانی باشد که به آن سفر کرده، بدون اینکه قطعه ای از آثار منقول یا غیر منقول آن مکان را به سرقت برده باشد. صنایع دستی همچنین منعکس کننده فرهنگ محلی بوده و تلاش برای یافتن صنایع دستی مورد علاقه می تواند انگیزه و جاذبه اصلی سفر نیز محسوب شود. باید در این راستا تعامل علمی و منطقی میان دو حوزه تقویت شود، تعامل دو طرفه می تواند چالش های پیش روی از جمله؛ تولید استاندارد همراه با طرح و علایق گردشگران، راه های بازاریابی برای فروش صنایع دستی و غیره را برطرف نماید.
1-6-11- سازمان های گردشگری فرهنگی
گروه صنعتی گردشگری فرهنگی (CTIG19) یک سازمان غیر انتفاعی است که گردشگری فرهنگی را تبلیغ می کند، ماموریت این سازمان ارتقاء منافع و فواید گردشگری فرهنگی از طریق آموزش و تاثیرگذاری بر تدارک کنندگان گردشگری، صنعت گردشگری، جامعه و دولتمردان است. گروه صنعتی گردشگری فرهنگی با سازماندهی شبکه هنرها، و نمودارهای سازمان میراث و عوامل گردشگری اعم از بزرگ و کوچک از سال 1993 به عنوان یک گروه متمرکز برای خدمات اطلاعات، آگهی و آموزش درباره گردشگری فرهنگی در ایالت ویکتوریا شناخته می شود. شورای بین المللی محوطه ها و بناها (Icomos)20 یک موسسه بین المللی غیرانتفاعی است که هدف آن حفاظت از یادمان های تاریخی و محوطه های جهان است که در 1965 میلادی تاسیس شده که در ونیز قرار گرفته است. 107 کشور عضو در آن شرکت می کنند و نتیجه آن همبستگی جهانی و تهیه منشور برای محافظت از یادمان ها و محوطه ها است، همچنین این شورا دارای 21 کمیته علمی بین المللی است که اهداف کمیته ها، یافتن استانداردهای بین المللی بین حفاظت، مرمت و مدیریت محیط های فرهنگی است. (www.International.Icomos.org).
1-6-12- جاذبه های فرهنگی
جاذبه های فرهنگی عبارت از کلیه تجلی ها و تبلور های بیرونی و رسمی فرهنگ یک کشور است که قابل مشاهده هستند و می توان آنها را به نمایش درآورد. این خود بخشی از محصول گردشگری است. جاذبه های فرهنگی، معنوی یا مادی هستند، جاذبه های فرهنگی مادی شامل اماکن تاریخی، موزه ها، معماری و به طور کلی بناهای تاریخی، بناهای مذهبی (مساجد، معابد، کلیساهای جامع) و مراکز فرهنگی محل های باستانی و شهر تاریخی و باستانی هستند. جاذبه های فرهنگی معنوی شامل موسیقی، هنرهای نمایشی، شعر، ادبیات، نقاشی، مجسمه سازی، حکاکی، فرهنگ عامه و صنایع دستی است. (داس ویل، 1378: 325).
1-6-13- فرهنگ و گردشگری فرهنگی
فرهنگ را می توان مجموعه ای از اندیشه ها، باورها، ارزش ها، معرفت ها و رفتارها که پایه مشترک کلیه اعمال اجتماعی را تشکیل می دهند، تعریف کرد. فرهنگ زمینه ساز همه اعمال و مشخصات زندگی است تا حد زیادی این فرهنگ است که برای یک کشور ضروری می نماید که چگونه عمل کند (همان: 191). در حقیقت مجموعه دستاوردهای بشری را برای چیرگی بر طبیعت فرهنگ نامیده اند. این مجموعه از سویی با ارتباط میان انسان ها توسعه یافته، و از سویی دیگر در درون خود ارتباطات را پرورانده است. ارتباطات میان فرهنگی در این میان، ارتباط انسان هایی است که در گذر زمان فرهنگ های متفاوتی را پرورانده و پاس داشته اند. فرهنگ عامل اساسی برای توسعه اجتماع است. انسان تحت هر شرایطی تنها جزئی از فرهنگ کشور نیست، بلکه عنصر منحصر به فرد، ضروری و غیر قابل جایگزین آن است.
مردم شناسان سه جنبه از فرهنگ را شناسایی کرده اند:
1- فرهنگ ذاتی نیست، بلکه اکتسابی است.
2- جوانب مختلف فرهنگ به هم وابسته اند.
3- گروه های مختلف در فرهنگی خاص مشترکند
همین فرهنگ حدود و مرزهای گروه های خاص را مشخص می کند. آن چه برای هر اجتماع مهم است آن است که با فرهنگ خاص منحصر به فرد خود کنار بیاید. فرهنگ تجلیات مرئی بسیاری دارد که شاید مردم از آن ها آگاه باشند، ولی دارای صور پنهان بسیاری نیز هست. جهانگردی فرهنگی می تواند در بازشناسی عناصر مرئی و نامرئی میراث فرهنگی مفید واقع شود. گردشگری فرهنگی افراد و اجتماعات را تشویق می کند تا به مطالعه تاریخ و تحول آن بپردازند میراث فرهنگی ابزاری زنده است که باید تصوری از خودمان را به ما نشان دهد. این میراث ما را قادر می سازد تا توسعه سرزمین مان را ادامه دهیم و زندگی ما را مطابق اصالت گذشتگان مان تنظیم می کند. این عبارت حاوی عناصر ضروری بسیاری برای توسعه گردشگری فرهنگی در اجتماع است. توسعه جهانگردی فرهنگی نیازمند آشنایی با مفاهیم، دانش، ابعاد و رویکرد های مختلف است. حوزه توسعه گردشگری فرهنگی، میان رشته ای است و از رویکرد کلی نگر و نظام یافته بهره می گیرد. هنگام بررسی رفتار انسان و جامعه ابعاد فرهنگی حائز اهمیت است. ابعاد فرهنگی در محیط بین الملل نیز از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا بین کشورها تفاوت های فرهنگی مشخصی وجود دارد. مفهوم فرهنگ از چشم انداز جغرافیایی، الگو های رفتار آموخته شده انسانی را در برمی گیرد. این الگوها در چارچوب انتقال ایده ها و اسطوره ها و تصورات از نسلی به نسل دیگر یا از گروهی به گروه دیگر، چشم انداز فرهنگی را در هر محیط جغرافیایی بر پایه میراث و واقعیات ذهنی و اجتماعی و فنی شکل می دهد (هاگت، 1375: 38).
چشم انداز فرهنگی بیانگر دانش بومی در تطبیق با محیط بوده، شامل همان آموخته هایی است که در تصور بین نسلی آشکار می شود و پیرامون شیوه های چگونه فکر کردن و چگونه درک کردن جهان است. از این رو چشم انداز فرهنگی لایه های متعددی از سطوح آگاهی را دربرمی گیرد. در زمانی که جهانی شدن رو به افزایش است، حفظ و پایداری چشم اندازهای فرهنگی بومی مستلزم معرفی و تبلیغات است، یعنی اینکه جهانی فکر کنیم و منطقه ای و محلی عمل کنیم و در عین احترام به قوانین جهانی، فرهنگ های بومی را حفظ کنیم. این در حالی است که دستیابی منطقی و مادی، معنوی و عاطفی به توسعه فرهنگی هم یک حق و هم یک امتیاز محسوب می شود. از این رو، شناخت دیگر فرهنگ ها و میراث حاصل از آن ها به امری ضروری بدل شده است. این خود در راستای راهکارهای توسعه به سمت پی گیری رهیافت اقتصادی فرهنگ کشیده شده و گردشگری فرهنگی را در دو رابطه نیازهای فرهنگی و اقتصادی شکل داده است (پاپلی و سقایی، 1385: 56).
گردشگری فرهنگی در بُعد مفهومی، حرکت انسان و جدا شدن او از مکان معمولی سکونت با هدف دیدار از جاذبه های فرهنگی، به دست آوردن اطلاعات و تجربه های جدید برای ارضای نیازهای فرهنگی تعریف شده است. از نظر فنی گردشگری فرهنگی به معنی حرکت انسان برای دیدن جاذبه های فرهنگی خاص همچون مکان های میراث فرهنگی، نشانه های زیباشناختی و فرهنگی، هنرها و نمایش ها، که در خارج از مکان معمولی سکونت قرار دارد است. براساس این تعاریف، گردشگری فرهنگی شامل همه دیدارها از جاذبه های فرهنگی همچون موزه ها، آثار و ابنیه تاریخی، هنر و معماری و آداب و رسوم فرهنگی و سایر جلوه های فرهنگی می شود.
گردشگری را با نگرشی نو، می توان ارتباطی میان فرهنگی دانست. این نگاه می تواند مسائلی را به دنبال داشته باشد که لحاظ آن ها در سیاستگذاری و برنامه ریزی این حوزه اهمیتی فراوان می یابد. شکل گیری گردشگری فرهنگی در یک منطقه وابسته به تدارک فرهنگی و ارائه جذابیت های موجود، پشتیبانی محلی و منطقه ای از گردشگری فرهنگی در مفهوم ساختار اجتماعی و سازمانی و همچنین وجود جاذبه های فرهنگی و طبیعی در تلفیق با هم و شکل دادن به یک چشم انداز فرهنگی است. از این رو شکل گیری این گونه گردشگری و همراه با آن افزایش آگاهی ساکنان محلی درباره مضرات و منافع گردشگری فرهنگی می تواند مفید واقع شود. حمایت از میراث فرهنگی و دستیابی به شرایط لازم برای حفظ جمعیت محلی در هر منطقه از جمله دیگر نیازهاست (پاپلی و سقایی، 1385: 57). از جمله آثار و میراث فرهنگی که امروزه بازدید از آن ها در زمره گردشگری فرهنگی محسوب می گردد می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- آثار باستانی
2- آثار تاریخی
3- آثار فرهنگی (موزه ها، گالری ها، کنسرت ها، تئاتر، جشنواره های فیلم سینمایی، فستیوال ها، سالن های مد)
4- آثار فرهنگی سنتی، مردم شناسی، لباس شناسی، غذای محلی، مراسم ملی و محلی
5- گردشگری غذایی (گاسترونومی)
6- گردشگری مذهبی: زیارت، عبادت، انجام وظایف شرعی، هیئت های مذهبی و…
1-6-14- اهداف گردشگری فرهنگی
در گردشگری فرهنگی، هدف اصلی گردشگر دیدن جلوه های فرهنگی یک مقصد از قبیل مراسم، رفتارها، نمایشنامه ها، نمایشگاه ها، هنر و موسیقی آن است؛ برای مثال بازدید از موزه لوور در فرانسه یا پراده در مادرید با حضور در سالنی که یک برنامه هنری در آنجا اجرا می شود. در مناطق در حال توسعه، اماکن مذهبی یا کارگاه های صنایع دستی از جمله جاذبه های فرهنگی برای گردشگران است (کاظمی: 1385: 27). منشور گردشگری فرهنگی که در دوازدهمین مجمع عمومی ایکوموس21 (1999) تصویب گردیده اصول زیر را اهداف گردشگری فرهنگی در نظر گرفته است:
1- چون گردشگری داخلی و بین المللی در زمره مهم ترین محل های تبادل فرهنگی است، حفاظت از محیط زیست باید فرصت های مسئولانه و هدایت شده ای را به منظور کسب تجربه و شناخت اولیه از میراث و فرهنگ آن جامعه برای اعضای جامعه میزبان و بازدیدکنندگان فراهم کند.
1-1- میراث طبیعی و فرهنگی یک ذخیره مادی و معنوی است که داستان توسعه تاریخی (جامعه) را بازگو می کند. این میراث نقش مهمی در زندگی مدرن دارد و باید برای عموم به لحاظ عینی، فکری و یا احساسی قابل دسترس باشد. برنامه های حفظ و نگهداری از ویژگی های طبیعی و جنبه های ناملموس، ظواهر فرهنگی امروزی و بافت کلی باید شناخته و درک اهمیت میراث را به شیوه ای معقول و قابل دسترس برای جامعه میزبان و گردشگر آسان کند.
1-2- هر جنبه از میراث طبیعی و فرهنگی در سطوحی مختلف از اهمیت قرار دارد؛ برخی با ارزش های جهانی و برخی دیگر با اهمیت ملی و منطقه ای یا محلی. برنامه های توجیهی باید آن اهمیت را به شیوه ای مناسب و قابل دست یابی به جامعه میزبان و گردشگر، به وسیله اشکال برانگیزنده آموزشی، رسانه ای و فناوری امروزی و با توضیح شخصی اطلاعات تاریخی، محیطی و فرهنگی معرفی کند.
1-3- برنامه های توجیهی و معرفی باید سطح آگاهی عمومی را بهبود بخشند و حمایت لازم را برای حیات درازمدت میراث طبیعی و فرهنگی به عمل آورند.
1-4- برنامه های توجیهی باید اهمیت مکان های میراث، سنت ها، و رسوم فرهنگی را در چارچوب تجارب گذشته و دشواری های کنونی منطقه و جامعه میزبان، از جمله دشواری های گروه اقلیت فرهنگی، که ممکن است به شیوه ای پایدار برای نسل های امروز و فردا را یادآوری کنند.
2- رابطه بین مکان های میراث و گردشگری رابطه ای پویاست و می تواند شامل ارزش های متضاد شود. این رابطه باید به شیوه ای پایدار برای نسل های امروز و فردا بیان شوند.
2-1- مکان های دارای اهمیت میراث فرهنگی برای مردم، یک پایگاه مهم تنوع فرهنگی و توسعه اجتماعی، ارزش واقعی دارند. حفظ و نگهداری درازمدت فرهنگ های زنده، مکان های میراث، مجموعه ها، یکپارچگی طبیعی و بومی و بافت آن ها باید جزء سازنده اصلی سیاست های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی و توسعه گردشگری باشد.
2-2- تعامل بین منابع یا ارزش های میراث و گردشگری تعاملی پویا و متغییر است که فرصت ها، چالش ها، و نیز اختلافاتی را ایجاد می کند. توسعه ها، فعالیت ها، و طرح های گردشگری باید نتایج مثبت به بار آورند و اثرات منفی بر میراث و سبک زندگی جامعه میزبان را به حداقل برسانند، و در همین حال پاسخگوی نیازها و خواسته های گردشگر باشند.
2-3- برنامه های حفظ، توجیه و توسعه گردشگری باید بر مبنای شناختی جامع از جنبه های مشخص، اما اغلب پیچیده و اهمیت میراث مکان خاص استوار باشند. پژوهش و رایزنی مستمر برای تقویت شناخت و درک آن، اهمیت دارد.
2-4- حفظ اصالت مکان های میراث و مجموعه ها حائز اهمیت است. زیرا در ماده طبیعی، حافظه مشترک و سنت های ناملموس که از گذشته باقیمانده اند تجلی می یابد. برنامه ها باید اصالت مکان ها و تجارب فرهنگی را معرفی و تبیین کنند تا شناخت و درک از میراث های فرهنگی افزایش یابد.
2-5- طرح های توسعه گردشگری و زیربنایی باید ابعاد جشن هنری، اجتماعی و فرهنگی، چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی، و ویژگی های تنوع زیستی و بافت دیداری وسیع تر مکان های میراث را به حساب آورند. باید به استفاده از محصولات محلی اولویت داده شود و سبک های معماری محلی یا سنت های بومی و محلی مد نظر قرار گیرند.
2-6- قبل از آن که مکان های میراث به منظور گردشگری حمایت و از نظر مدیریتی توسعه یابند، طرح های مدیریت باید ارزش های طبیعی و فرهنگی آن مکان را برآورد کنند. آن گاه، این طرح ها باید حدود مناسب تغییرات قابل قبول، به خصوص در ارتباط با تاثیر شمار بازدیدکنندگان بر ویژگی های طبیعی، یک پارچگی، بوم شناختی و تنوع زیستی آن مکان، سیستم های جاده های محلی و حمل و نقل و رفاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه میزبان را تعیین کنند. چنانچه سطح احتمالی تغییرات غیرقابل قبول باشد، طرح های پیشنهادی توسعه باید اصلاح شوند.
2-7- تدوین برنامه های ارزشیابی مستمر برای تخمین اثرات تدریجی فعالیت های گردشگری و توسعه بر روی مکان یا اجتماعی خاص ضروری است.
3- برنامه ریزی حفظ و نگهداری و گردشگری مکان های میراث باید بازدیدی ارزشمند، برای گردشگر رضایت بخش و دلپذیر باشند.
3-1- برنامه های حفظ و نگهداری گردشگری باید اطلاعاتی با کیفیت عالی ارائه کنند تا شناخت بازدید کننده را از اهمیت ویژگی های میراث و ضرورت حفظ آن ها به حد مطلوب برسانند، تا او بتواند به شیوه ای مناسب از بازدید مکان موردنظر لذت ببرد.
3-2- بازدیدکنندگان، چنان چه تمایل داشته باشند، باید بتوانند مکان میراث را با سرعت دلخواه خودشان بازدید کنند. تعیین مسیرهای خاص گردش برای به حداقل رساندن اثرات بازدیدها بر انسجام و بافت طبیعی یک مکان و ویژگی های طبیعی و فرهنگی آن جا، ممکن است ضروری باشد.
3-3- ارزش گذاشتن برای قداست اماکن و رسوم و سنت های مذهبی برای مدیران آن اماکن، بازدیدکنندگان، سیاست گذاران، برنامه ریزان و تورگردانان امری بس مهم است. بازدیدکنندگان را باید تشویق کرد که به عنوان مهمانانی ارزشمند برای ارزش ها و سبک زندگی جامعه میزبان احترام بگذارند؛ از سرقت اشیاء فرهنگی یا خرید و فروش غیرقانونی آن ها بپرهیزند؛ و به شیوه ای مسئولانه رفتار کنند تا اگر خواستند دوباره به آن مکان بازگردند، از آن ها مجدداً استقبال شود.
3-4- برنامه ریزی فعالیت های گردشگری باید امکانات مناسب برای آسایش، امنیت، و رفاه بازدید کننده را فراهم کند؛ به طوری که لذت بازدید افزایش یابد، ولی اثر مخرب بر اجزای مهم یا ویژگی های بومی نداشته باشد.
4- جوامع میزبان و مردم بومی باید در برنامه ریزی حفظ و نگهداری و گردشگری شرکت داشته باشند.
4-1- حقوق و منابع جامعه میزبان، (در سطوح محلی و منطقه ای، صاحبان املاک و مردم بومی ممکن است حقوق یا مسئولیت های سنتی خود را بر سرزمین و جاهای مهم آن اعمال کنند)، باید محترم شمرده شوند. آن ها باید در تعیین اهداف، راهبردها و پروتکل های مربوط به شناسایی، حفظ مدیریت، ارائه و تبیین منابع میراث خودشان، رسوم فرهنگی و جلوه های فرهنگی معاصر در زمینه گردشگری درگیر باشند.
4-2- در حالی که ممکن است میراث یک مکان یا منطقه ای خاص بعدی جهانی داشته باشد، ولی نیازها و خواسته های برخی از جوامع یا مردم محلی در مورد تحدید یا مدیریت دست یابی عینی، معنوی یا فکری بازدیدکنندگان به برخی رسوم، دانش ها، باورها، فعالیت ها، اشیا یا محل های فرهنگی باید محترم شمرده شوند.
5- فعالیت های گردشگری و حفظ و نگهداری باید به نفع جامعه میزبان باشد.
5-1- سیاست گذاران باید از اقداماتی برای توزیع عادلانه منافع گردشگری حمایت کنند تا تمام نقاط کشور در آن سهیم شوند. این امر سطوح توسعه اجتماعی- اقتصادی را بهبود می بخشد. و در کاهش فقر، در هر کجا که لازم باشد تاثیر می گذارد.
5-2- مدیریت حفظ و نگهداری و فعالیت های گردشگری باید منافع اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی عادلانه ای را برای مردان و زنان جامعه میزبان یا محلی، در تمام سطوح، از طریق آموزشی، کارآموزی و ایجاد فرصت های شغلی تمام وقت فراهم کند.
5-3- بخش قابل توجهی از درآمد حاصل از گردشگری مکان های میراث باید به حفظ، نگهداری، و معرفی آن مکان ها؛ از جمله موقعیت طبیعی و فرهنگی آن ها اختصاص یابد. بازدیدکنندگان باید در هر کجا که ممکن باشد، از درآمد اختصاصی مطلع شوند.
5-4- برنامه های گردشگری باید کارآموزی و اشتغال راهنماها و راهنمایان محل را از میان اعضای جامعه میزبان به منظور افزایش مهارت های مردم محلی در معرفی و تبیین ارزش های فرهنگی شان تشویق کنند.
5-5- برنامه های توجیهی و آموزشی میراث در میان مردم جامعه میزبان باید راهنمایان محلی را ترغیب کنند. تا در این برنامه ها شرکت کنند. این برنامه ها باید به افزایش آگاهی مردم محلی از میراث خودشان و محترم شمردن آن کمک و آنان را تشویق کنند که در مراقبت و نگهداری آن سهمی مستقیم داشته باشند.
5-6- برنامه های مدیریت حفظ و نگهداری و گردشگری باید شامل فرصت های آموزشی و کارآموزی برای سیاست گذاران، برنامه ریزان، پژوهشگران، طراحان، معماران، متصدیان نگهداری و تورگردانان باشد. شرکت کنندگان در این برنامه ها باید تشویق شوند تا موضوع ها، فرصت ها و مسائل متضادی را که همکارانشان با آن ها مواجه می شوند درک کنند و به حل آن ها کمک کنند.
6- برنامه های حمایت از گردشگری باید ویژگی های طبیعی و میراث را حفظ و بهبود بخشد.
6-1- برنامه های حمایتی گردشگری باید انتظارات واقع بینانه ایجاد کنند و بازدیدکنندگان بالقوه را مسئولانه از خصوصیات خاص میراث یک مکان یا جامعه میزبان مطلع نمایند و بدین طریق آنان را تشویق کنند تا به نحوی شایسته رفتار کنند.
1-6-15- آثار گردشگری فرهنگی
به طور کلی گردشگری فرهنگی در هر منطقه می تواند دارای آثار زیر باشد (بچ لیتنر، 1999: 202):
1- دوباره کشف کردن و اهمیت یافتن امتیازات و آثار فرهنگی گمشده ساکنان محلی؛
2- امکان تشخیص و توسعه آگاهی های منطقه ای در بعد فضایی و هویت فرهنگی و توسعه فزاینده یک احساس خوب متعلق به یک فرهنگ؛
3- ایجاد زیربناهای اقتصادی در یک دوره بلند مدت؛
4- افزایش اشتغال در یک اقتصاد در حال رکود.
باید توجه داشت که گردشگری فرهنگی در کنار مزایای فرهنگی و اقتصادی می تواند مضراتی هم داشته باشد. مردم شناسی می تواند در زمینه های اجتماعی- فرهنگی گسست ها و سبب بروز ناهنجاری هایی شود که در پیرامون جامعه میزبان گردشگری شکل می گیرد. این گسست ها یا آثار منفی گردشگری در زمینه اجتماعی- فرهنگی می تواند در یک حالت کلی شامل موارد زیر باشد:
1- تخریب آثار فرهنگی: ممکن است دیدار بیش از حد گردشگران از مکان های تاریخی و باستانی مهم موجب ویرانی تدریجی آن ها شود. این ویرانی ممکن است ناشی از بی توجهی به ظرفیت پذیری محل مزبور با حاصل فعالیت های سودجویان گردشگران نافرهیخته باشد.
2- استحاله فرهنگی: با توجه به شکنندگی میراث فرهنگی ممکن است توسعه گردشگری موجب صدمه دیدن اصالت الگوهای فرهنگی محلی گردد. مردم محلی که به شیوه سنتی زندگی می کنند ممکن است در تماس با گردشگران برای همیشه دچار استحاله شوند.
3- ناهنجاری فرهنگی: ممکن است به واسطه تفاوت زبان و عادات و سنن بین ساکنان محلی و گردشگران سوء تفاهمات و برخوردهایی بروز کند.
4- تهاجم فرهنگی: ممکن است به واسطه افراط در ایجاد جذابیت گردشگری و برخورد بیش از اندازه تجارت مآبانه با جلوه های فرهنگی در مقاصد گردشگری، اعتبار و اصالت مناسک مذهبی، عادات و سنن، جشن ها و نمایش ها، صنایع دستی، موسیقی و دیگر الگوهای فرهنگی به واسطه ارائه نامناسب و ناشایست آن ها به عنوان جاذبه های گردشگری از بین برود، و به عبارتی ارزش های محلی مبدل به کالا شود. به علاوه، ممکن است به واسطه مصرف گرایی گردشگران، مردم مقاصد گردشگری به خصوص جوانان دچار عارضه تشبیه به بیگانگان شوند و از الگوهای رفتاری و پوشاکی گردشگران تقلید کنند؛ تقلیدی که بدون شناخت تفاوت پیشینه های فرهنگی و موقعیت اجتماعی- اقتصادی گردشگران صورت می گیرد. همچون ممکن است به واسطه نامتوازن شدن تبادلات میان گردشگران و مردم محلی، رفتارهای ضد اجتماعی در جوانان بروز کند.
5- مفاسد و ناهنجاری های اجتماعی: سرانجام ممکن است گردشگری موجب تشدید آسیب های اجتماعی ای همچون میگساری، اعتیاد، بزهکاری و روسپیگری شود. هر چند پژوهش های صورت گرفته نشان می دهد که به ندرت گردشگری علت اصلی چنین پدیده هایی است، ولی می تواند فرصت و زمینه گسترش آن ها را فراهم آورد.(wto)
1-7-
درک مردم شناسی گردشگری
مردم شناسی و گردشگری (به عنوان یک رشته علمی) نقاط اشتراک بدیهی دارند. هر دو در صدد شناخت و معرفی فرهنگ و نیروهای پویای بشر هستند. از آنجا که گردشگری به مجموعه فعالیت های جهانی اطلاق می شود که با فرهنگ های بسیاری برخورد دارد، شناخت عمیق تر پیامدهای تعامل میان جوامع ایجادکننده و پذیرنده گردشگری، ضرورت پیدا می کند. اسمیت در توضیح بیشتر این تحلیل، می گوید: مردم شناسی به مطالعات گردشگری به ویژه از طریق مردم نگاری بنیادی و همچنین مدل فرهنگ پذیری و این شناخت که گردشگری، تنها یکی از عوامل موثر در تغییر فرهنگ است، کمک شایانی می کند. یکی از تعبیرهای این سخن شاید این باشد که اسمیت می خواهد بگوید تعاملات انسانی و نه تجاری و بازاریابی، عامل اصلی تناقض های فراوان در گردشگری است. با شناخت موضوعات اصلی و زیربنای مردم شناسی، درمی یابیم که مردم شناسی موارد زیر را به گردشگری پیشکش می کند:
1- چارچوب قیاسی شاخص (مطالعه ی پدیده های گوناگون در نقاط مختلف به منظور شناخت گرایش های مشترک)؛
2- رهیافت کل نگر (به شمار آوردن عوامل اجتماعی، محیطی و اقتصادی و روابط فیمابین این سه عامل)؛
3- پی گیری بررسی و تحلیل در سطحی عمیق تر (مثل بررسی انگیزه ی گردشگری)
در حالی که ممکن است این موضوعات برای کسانی که به مطالعه ی تحلیلی گردشگری می پردازند، بدیهی به نظر برسد، اما راهی که به شکل گیری مردم شناسی گردشگری منتهی شد، راه همواری نبوده است. برای مثال نَش22 در یکی از مقالات اولیه اش در خصوص اهمیت گردشگر همچون موضوعی "جدی" برای مطالعات مردم شناسی، نظرات فراوانی ابراز کرده است.. نَش به این نکته اشاره دارد که این برخورد و رویارویی فرهنگ و مبادلات اجتماعی حاصل آن است که "کلید درک مردم شناسی گردشگری است". او در ادامه توضیح می دهد که این مواجهه، انواع بسیار گوناگونی دارد، به خصوص این که یک گروه (گردشگران) مشغول سرگرمی و گروه دیگر (کارکنان بخش گردشگری) مشغول کار هستند. گروه دیگری را نیز می توان اضافه کرد: ساکنان مقصد که به دو دسته فعالان و ناظران تقسیم می شوند. مبحث بعدی با ارائه ی یک چارچوب، آغاز پیدایش مردم شناسی گردشگری را توضیح می دهد.
1-7-1 ریشه های مردم شناسی گردشگری
پیش از پیدایش مردم شناسی گردشگری به صورتی که امروزه می شناسیم، عناصر سازنده ی بخشی از آن را جامعه شناسان و مردم شناسان در زمینه های متعددی کشف کردند. از میان این جامعه شناسان، دورکیم23 در این نوع تحلیل گردشگری، که احتمالاً ون جنپ24 و ویکتور ترنر25 آن را دنبال کردند، موثرترین فرد بوده است. دورکیم را معمولاً دانشمند پایه گذار چارچوب نظری می دانند که در قالب آن، جامعه شناسی همچون یک علم عمل می کند. او پرسش های مربوط به رابطه ی میان شخص و جامعه را بررسی کرد. دورکیم در یکی از مقالاتش با عنوان اشکال ابتدایی زندگی مذهبی می نویسد: "… جامعه ی امروزی همواره چیزهای عادی را به امور مذهبی مقدس تبدیل می کند و آرمان گرایی نظام یافته و دنیای فراسویی را جایگزین دنیای واقعی می کند". دورکیم به خصوص هنگام توضیح "مذهب"، چنین استنتاج می کند که آیین ها و مذاهب با ایجاد انسجام اجتماعی بالا، در خدمت جامعه در می آیند. (نیازی و همکاران،67:1389)
نلسون26 گرابرن در یادداشت هایش درباره ی "عقاید دورکیم درباره مذهب – تجربه غیر عادی – و کفر" این تحلیل را به کار می گیرد. به همین منوال، ون جنپ درباره گذار از یک طبقه ی اجتماعی به طبقه ای دیگر – به اصطلاح – چرخه زندگی شخصی، نظریه پردازی کرده است. او مناسک گذار را که رویدادهای مهم و ویژه ی زندگی یک فرد مانند بلوغ جنسی، ورود به دوره ی بزرگسالی، ازدواج، بچه دار شدن و غیره را شکل می دهد، تحلیل و بررسی می کند، و در ادامه، این ایده را مطرح می کند که مناسک گذار سه مرحله اصلی دارد:
1- مرحله جدایی (شخص از جامعه و زندگی "عادی" خود جدا می شود).
2- مرحله آستانه ای (دوره ای که پس از دوره ی جدایی و ماقبل دوره ی هم آیی پیش می آید و شخص احساس انزوا و حاشیه ای بودن می کند).
3- مرحله هم آیی (شخص با شرایط جدیدش دوباره به جامعه می پیوندد).
آیین های متداول در مراسم ازدواج به سبک غربی، مثل پوشیدن لباس سفید، خوشگذرانی داماد در شب قبل از عروسی در خارج از خانه به اتفاق دوستانش، ورود عروس و داماد به کلیسا به دفعات و از درهای مختلف طبق آداب و رسوم آیینی، ممنوعیت دیدن عروس برای داماد (حداقل در روز عروسی قبل از رسیدن او به جلوی در کلیسا) و آیین هایی از این قبیل، همگی شاهدی بر مراحل سه گانه ی وان جنپ است. معروف است که این آیین ها موجب تقویت عاطفه ی جمعی و انسجام اجتماعی می گردد. ایده ی گذر ویکتور ترنر بدین شرح است: در خصوص یک مراسم آیینی دارای شور و هیجان اجتماعی و محرک های کاملاً فیزیولوژیک از جمله آواز، پایکوبی، خوردن و آشامیدن، دود کردن عود و کندن و پوشیدن لباس های غیر معمول، شاید بتوان گفت که این نماد آیینی بر جابه جایی قطب های معنایی تاثیر می گذارد. از طرفی هنجارها و ارزش ها از عواطف اشباع می شوند و از طرف دیگر، عواطف بنیادی و محسوس، در جریان برخورد با ارزش های اجتماعی، ارج و قرب پیدا می کند. از این رو، برخی از جوامع، تحت شرایط خاصی، چنین "متعارف" است که مرد مجاز است شب قبل از عروسی هر کاری دلش بخواهد انجام دهد، حتی اگر آن در شرایط عادی هرزگی و بی بند و باری به شمار آید! ترنر این دوره ها را حد فاصل دوره های عادی زندگی (زندگی روزمره) می داند، مرحله آستانه ای یا شرایط و اوضاع نیم بند. درک علت جذابیت نظریات ون جنپ و ترنر برای کسانی که به دنبال "چراهای" مربوط به گردشگری هستند، تقریباً ساده است. جوان استرالیا و نیوزیلند در سفرهای طولانی به اروپا، ظاهراً نوعی مناسک گذر را از سر می گذرانند. این سفر معمولاً در مرحله ی بین دوران دانشگاه و آغاز زندگی شغلی روی می دهد. در این سفرها که به اتفاق عده ای هم سن و سال و هم سطح انجام می شود، برنامه هایی غیر از زندگی روزمره گنجانده می شود و معمولاً هنگام بازگشت، "جشن" خوش آمدگویی برپا می گردد تا برای پیوستن به جامعه ی عادی آماده شوند و قوانین عادی را که معمولاً شامل ازدواج و "مستقر شدن" است دنبال کنند.
سوال اساسی مطرح در اینجا این است که اگر گردشگری یک آیین یا مراسم باشد، با ویژگی هایی که ون جنپ برای آن ها بیان می کند آیا گردشگری نقشی در تقویت عاطفه ی جمعی و انسجام اجتماعی دارد؟ در گام بعدی می توان این سوال را مطرح کرد که در مناطق اصلی تولید کننده ی گردشگر در دنیای صنعتی یا پسا صنعتی، گردشگر بودن به چه معنا است؟
پاسخ ها شاید این باشد که در جستجو به دنبال برخی حالت های خاص "تقدس" که مرز میان انسان مذهبی و کافر را تعیین می کند، گردشگری را می توان نوعی توتم آزادی دانست (شعار سازمان مسافرت و گردشگری ایالات متحده آمریکا درباره ی گردشگری، "سفر: آزادی کامل" است). بدین ترتیب، "ستایش" گردشگری به مثابه ی نماد آزادی اجتماعی و اقتصادی مدرن را می توان به ستایش خود جامعه تعبیر کرد – همانندسازی دقیق استفاده از توتم ها در بومیان استرالیایی، چنانچه شرح آن در اولین تحقیق میدانی دورکیم آمده است.
پس از بررسی ایده ی گردشگری به مثابه سفر مقدس و آیینی (به خصوص در تحقیق گرابرن)، حال به دیدگاه دیگری می پردازیم: گردشگری به عنوان نوعی استعمارگری. ترنر و نَش27 با لحن پر شوری گفته اند: "گردشگر مدرن، نوعی استعمارگری فرهنگی است، گرایش سیری ناپذیر جماعت درجه یک لذت جو به تفریح، خوشگذرانی و عیاشی که به فرهنگ های بومی آسیب می رساند و با تمایلات خود دنیا را آلوده می سازند. گردشگری، تهاجم مراکز شهری بسیار پیشرفته به نواحی حاشیه ای "نامتمدن" است: گردشگری چنان ناخواسته و حیرت انگیز تخریب می کند که نمی توان این سوء قصد را به میلیون ها انسان یا حتی هزاران نفر از مدیران و صاحبان مشاغل نسبت داد." مطالعه نش در این زمینه با باوری مشابه انجام شده است: گردشگر مدرن، مانند تاجر، کارفرما، فاتح، حاکم، مربی یا مبلغ مذهبی، مامور ایجاد تماس بین فرهنگ ها و عامل مستقیم یا غیر مستقیم ایجاد تغییر، به خصوص در مناطق کمتر توسعه یافته ی جهان است. مقاله ی نش تاثیر فراوانی بر محققان متعددی که گردشگری را از دیدگاه علوم اجتماعی مطالعه می کنند، داشته است، از این چندین برداشت می توان کرد که خلاصه ای از آن ها را در اینجا می آوریم:
1- تحلیل توسعه ی گردشگری ممکن نخواهد بود، مگر با در نظر گرفتن مراکز فعالی که: 1. بودجه زیادی برای فعال کردن گردشگری (به معنای سفر در اوقات فراغت) تخصیص می دهند و 2. گردشگر تولید می کنند.
2- این وضعیت، موجب کنترل منطقه ی ایجادکننده ی گردشگر بر منطقه ی پذیرنده می شود و از این روی "مرکز تمدن را به استعمارگر و گردشگری را به امپریالیسم مبدل می کند".
3- این رابطه با عرضه هر آنچه گردشگر تقاضا می کند کاملاً تطبیق یافته است. این تقاضا می تواند شامل چیزهایی باشد که "به طور طبیعی" یا "طبق رسوم" آن منطقه وجود ندارد، مثل غذاهای آماده، سیستم تهویه، استخر شنا و غذاها و نوشیدنی های وارداتی؛ بنابراین یک زیربنای عرضه ایجاد می شود.
4- در شکل گیری تعاملات اهالی بومی و میهمانان نقشی برابر وجود ندارد. اساساً همین ناهمسانی است که رابطه میان "میزان" و "میهمان" را شکل می دهد.
5- غالباً بین "میزبان" و "میهمان" نابرابری اقتصادی وجود دارد که مانند استعمارگری، احساس خود بر تربیتی را در تازه واردان به وجود می آورد. "کسانی که به دیگران به صورت وسیله می نگرند، کمتر می توان با قیود مشارکت فردی کنترل کرد. این اشخاص در عمل به خواسته های شخصی خویش احساس آزادی بیشتری دارند."
6- یک مجموعه گردشگری (به ویژه در کشورهایی که دارای زیربنای اقتصادی بسیار محدود هستند) قادر است اقتصاد عمومی را به اقتصاد خدماتی تغییر دهد، طوری که زمینه ی برآوردن نیازهای غریبه های زودگذر و مشغول گذران اوقات فراغت و حامیان آنان فراهم گردد. (همان :71-68)
با کمال تعجب می بینیم که نش آن عده از اهالی بومی (به اصطلاح خود او) را که در کمک به ایجاد مناطق گردشگری ابتکار عمل به خرج می دهند، "همکار" می نامد. وی می گوید: گزینش مناطق مستعد گردشگری با همکاری ساکنان آن مناطق انجام شده و آماده سازی می گردد. این انتخاب براساس مطابقت با خواسته های جامعه ی شهری صورت می گیرد (مثل حمام آفتاب، اسکی و غیره). از این رو، سرنوشت بومیان به فشارهای بیرونی پیوند می خورد که رفته رفته کنترل آن ها را از دست می دهند.
در اثر بعدی نش انتقاد کمتری به موضوع گردشگری همچون یک فعالیت اجتماعی مشاهده می شود. در یکی از کتاب های اخیر او که در سال 1996 به چاپ رسیده است، واژه "استعمارگری" به چشم نمی خورد. آنچه نش و پیروانش در تحلیل های خود از پرداختن به آن عاجز ماندند، مسئله ی جایگزین های اقتصادی است. با بررسی شرایطی مثل شرایط زنان جوان کارگر در کارخانه های نساجی مناطق توسعه صادرات، در حوالی کلمبو در سریلانکا، که حرکات آن ها به طور دقیق کنترل و دیکته می شود و دستمزدهای پرداختی کفاف مخارج زندگی شان را نمی دهد، به وضوح می بینیم که صنعت نساجی امید چندانی نمی آفریند. در شرایطی این چنین، گردشگری می تواند امکانات بسیار واقع گرایانه تری پیش روی قرار دهد.
1-7-2- موضوعات اصلی در مردم شناسی گردشگری
ماهیت فرهنگ، فرهنگ و بقا، شکل گیری گروه ها، جستجو در پی نظام و تغییر و آینده از موضوعات اصلی مطرح شده در مردم شناسی هستند. نحوه ی ارتباط این موضوعات و گردشگری را جعفر جعفری (سر ویراستار کتاب سال پژوهش گردشگری) شرح داده است:
1. در این مدل، طرز نگرش به یک مجموعه گردشگری، بیش از همه، در خدمت ایجاد دو سیستم فرعی است، یکی برای ایجاد مناطق ایجادکننده که "فواره وار" گردشگر تولید می کنند، و دیگری برای مناطق پذیرنده که "سیل" گردشگر را در خود می پذیرند. سپس این دو مجموعه فرعی را در بافت مجموعه فرعی سومی جای می دهد: مناطق وابستگی متقابل. جعفری بین عرضه و تقاضا رابطه ای قائل است که فرار از اقتصاد یا بازاریابی است. اصل موضوع مدنظر وی این است که کشورهای صنعتی (یا پساصنعتی) برای جان تازه بخشیدن به شهروندان خسته، به مناطق تفریحی اقماری وابسته اند. این موضع گیری، کاملاً متفاوت از موضع سیاست مدارانی است که شکست اقتصادی گردشگری را اکیداً به "ارائه ی کالاهای اقتصادی به کشورهای در حال توسعه مربوط می دانند. اما، اگر مقصدهای موجود فعلی در "ارائه کالاهای تفریحی" ناکام باشند، آنچه باقی می ماند قدرت اقتصادی کشور تولید کننده در انتقال تجارت و موضوعات مورد توجه خود به سایر مناطق است و به اصطلاح جعفری، آن ها مناطق تفریحی اقماری بیشتری تولید می کنند (همان: 76-71)
1-7-3- رهیافت های مطالعات مردم شناسی گردشگری
چهار موضوع اصلی در مطالعات مردم شناسی گردشگری در درجه اول اهمیت قرار دارند عبارت اند از: تناقض مفهوم بومی بودن در یک جهان یکپارچه، گردشگری و مراسم آیینی، گردشگری همچون ماجراجویی، اسطوره شناسی و گردشگری و تغییرات اجتماعی است. در دسته بندی دیگری مالکوم کریک28 که معرف مردم شناسی گردشگری است سه رهیافت را ارائه نموده است:
1- نشانه شناسی، مطالعه ی معنا و روابط میان یک تصویر یا نماد (دال) با مفهوم برگرفته از آن (مدلول) که براساس برداشت جامعه از معنی اصلی و معنی ضمنی یک تصویر خاص شکل می گیرد (مقاله ی بارت درباره برج ایفل یک مثال کلاسیک در این زمینه است). گردشگران طی جریان بازدید، فضای فرهنگی را اشغال می کنند و در جستجوی خود به دنبال چیزهای "اصیل"، اعتبار و ارزش خاصی به آن ها بخشیده و آن ها را از سایر چیزها متمایز می کنند، حتی اگر آن اماکن یا سایت ها به خودی خود متمایز نباشند.
2- اقتصاد سیاسی، مقوله های قدرت و نظارت و نیروهای موثر در توسعه سیاسی گردشگری در یک مقصد خاص. بنابراین حوزه های اقتصادی و سیاسی چنان به هم پیوند می خورند که درک عمیق تر کارکردهای سیاسی توسعه و اقتصاد، ممکن می شود.
3- تغییرات اجتماعی، در هر دو منطقه تولید کننده و پذیرنده، به ویژه در کالایی کردن خاص مکان و فرهنگ، پیامدهای فرهنگی مورد بازدید و گردشگری در جستجوی اصالت است.
اری موضوع انگیزه های جدی تر گردشگر را با ارجاع به "مفاهیم کلی استانه ای وارونگی" بسط می دهد. آستانه مندی، در اینجا، طبق تعریف جنپ یعنی "رهایی از ساختار متداول جامعه". اما اری دیدگاهی متفاوت از بورستین و نش دارد. او ایده ی جستجو در پی اصالت به عنوان انگیزه اصلی گردشگری را رد می کند (گرچه این انگیزه را مهم می داند). او درباره ی مبانی شکل گیری می گوید: تفاوت بین محل زندگی / کار عادی شخص (و تجربه ی گردشگری) را می توان یکی از عوامل اصلی دانست…؛ زیرا از برخی جهات با تجربیات روزمره متفاوت است". در اینجا بار دیگر به موضوع آستانه ای اشاره می شود. گردشگری یک نوع واحد ندارد. تجربه ای که گردشگر در پی آن است، انواع مختلف دارد. نش در توضیح تحلیل کوهن از گردشگر، می گوید: "این افراد، بسته به میزان بی تفاوتی شان نسبت به شرایط اجتماعی زندگی خود، در پی اصالت کمتر یا بیشتری هستند." وی به همین منوال در ادامه می گوید: "در واقع انواعی از گردشگر وجود دارد (و شاید سایر انواع میزبان) که اصالت برایشان اهمیتی ندارد." در این موضوع، اری به فیفر29 استناد می کند که قاطعانه گفته است: "گردشگری که به دیدن یک مکان تاریخی می رود، "مسافر زمان" نیست و وقتی در ساحلی استوایی شب را می گذراند، یک وحشی اصیل نیست و اگر "واقع گرا" باشد، نمی تواند موقعیت خود را به عنوان یک خارجی انکار کند".(همان: 77و76)
تاکنون مردم شناسان گردشگری چنین پذیرفته اند که قسمت عمده ی گردشگری معاصر بر پایه ی "جستجو در پی دگر خود" شکل گرفته است… جستجو در پی "بیگانه ی اصیل" و جستجو در پی "خویشتن اصیل" که سازنده ی انگیزه ی تمام گردشگری است. در اینجا این سوال پیش می آید که چرا انواع گردشگری خاص، در گروه های اجتماعی به خصوص و در یک دوره ی تاریخی ویژه مشاهده می شود. همچنین این پرسش های بی پاسخ که: چرا رفتارهای خاص و چرا گروه های خاص؟ جدیدترین پاسخ به این پرسش ها را در کتاب پاساریلو30 می توان یافت که درباره ی گردشگری تفریحی طبقه متوسط جامعه مکزیکی است. در این کتاب سه عامل معرفی شده است که هم نحوه ی پیدایش این الگوهای موجود را شرح می دهد و هم به پیش بینی الگوهای بیشتر کمک می کند:
1- درآمد اختیاری، که انتخاب سبک، مسافت و مدت زمان سفر را تعیین می کند. اما، آیا فقط به اندازه ی کافی پول داشتن یک توجیه مناسب است؟
2- عزت نفس فرهنگی، کسب شده طی دوران کودکی و تحصیل. ولی آیا می توان ثروت طبقه ی متوسط را به عزت نفس فرهنگی مرتبط دانست؟ یا آیا می توان چنین پنداشت که مقولات دربرگیرنده ی تحصیلات طبقه ی متوسط (ادبیات اسطوره ی یونانی، هنرها و غیره) تنها عناصر ارزشمند فرهنگ هستند؟
3- وارونگی فرهنگی، که معانی و قوانین رفتارهای معمولی را معلق یا واژگون می کند. اما آیا می تواند توجیهی برای فحشا، میخوارگی و تنبلی کودکان باشد؟
در تحقیق پاساریلو، مشاهده می کنیم که انتخاب نوع گردشگری، به فرهنگ و موقعیت افراد در جامعه خوشان بستگی دارد. ولی اگر نظریه وارونگی رفتار گردشگران را به طور کلی بپذیریم، مردم بر چه اساسی این تغییرات را انتخاب می کنند؟ آیا فقط مواردی را انتخاب می کنند که نمی توانند آن را در زندگی عادی خود (به خاطر محدودیت ناشی از درآمد اختیاری و عزت نفس) تغییر دهند؟ نظر به اینکه وارونگی یک موضوع پیوسته حاضر در مردم شناسی است، ارزش آن را دارد که به دلیل ارتباط نزدیک آن با گردشگری، آن را دقیق بررسی کنیم. توجه داشته باشید که وارونگی در هر جهتی ممکن است و قطب ها ارتباط متقابل با هم دارند؛ گردشگران معمولاً در جستجوی بیش از یک تغییر هستند، بنابراین فقط بخش یا بخش هایی از مجموعه ی رفتاری خود را تغییر می دهند. ".(همان: 78)
1-7-4- نقش جهانگردی در گسترش و تعمیق دیدگاه های مردم شناسی
در جهان امروز، اهمیت اندیشه های انسان و رویدادهای اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. چه بسا اندیشه ای بر سرنوشت بسیاری از جامعه ها تاثیر بگذارد و چه بسا رویدادی سرنوشت مردمانی را تغییر دهد؛ زیرا انسان نمی تواند در برابر رویدادهای طبیعت بی تفاوت باشد. از این رو، ابتدایی ترین کوشش های انسان، تنظیم و تبیین این رویدادها و اندیشه های جهان هستی با ابداع نظریه است. نظریه، راهنمای مردم شناسان در انتخاب موضوع پژوهش و طرح ریزی و مطالعه آن است. نظریه برای فراگرد تحقیق، ارزش بنیادی دارد، زیرا هر الگوی نظری که محقق برمی گزیند بر نوع پرسش ها یا علایق تحقیق او تاثیر می گذارد. نظریه چارچوبی را برای تحقیق فراهم می آورد تا او بتواند به راهنمایی آن، پرسش های ویژه را مطرح سازد و به او کمک می کند که فرضیه های خاصی را صورت بندی کند. بر پایه همین چشم داشت نظری داشت که پژوهشگران می توانند نتایج به دست آمده از کارشان را ارزیابی کنند؛ بیشتر نظریه هایی که مردم شناسان به کار می برند، درباره این پرسش های بنیادی است: چرا جامعه های بشری از هم تفاوت دارند؟ چگونه فرهنگ ها از هم تاثیر می پذیرند؟ چه رابطه ای میان فرد و جامعه برقرار است؟ (رنجبر و ستوده، 1383: 66).
در گسترش و تکوین دیدگاه های مردم شناسی دو مفهوم شناخت و تقابل نقش اساسی دارند.
الف) شناخت: ارائه نظریه مستلزم امر شناخت31 است. بدون شناخت نمی توان نظریه ای عرضه داشت. "شناخت" در فرهنگ فارسی به معنی آشنایی، دریافت، ادراک، فهم و معرفت آمده است و شناخت عبارت است از دانستن، معرفت یافتن، وقوف یافتن و اقرار و اعتراف کردن است (معین، 1362 : 208).
ب) تقابل: تقابل32 به معنی روبه روی هم قرار گرفتن است، وقتی دو پدیده در مقابل هم قرار می گیرند، در حقیقت "تفاوت" آن ها از هم مشخص می شود. اصل تقابل بر این نکته تاکید دارد که پدیده ها با هم اختلاف دارند. اصولاً دو مفهوم شناخت و حرکت بدون اصل تقابل قابل فهم نیست. در واقع جهل است که ما را به طرف شناخت یا علم سوق می دهد و تقابل است که ما را به سوی حرکت می کشاند. بنابر اصل تقابل نه تنها حرکت ممکن می شود؛ بلکه شناخت هم صورت می گیرد (رنجبر و ستوده، 1383: 67).
می توان نقش گردشگری را در مفاهیم فوق بازشناسی کرد. هنگامی که گردشگران از یک جامعه و فرهنگ متفاوت وارد یک جامعه دیگر می شوند با یک محیط و بستر فرهنگی – اجتماعی متفاوت روبه رو می شوند. همین امر خود موجب افزایش و معطوف شدن توجه گردشگران به ویژگی ها و خصوصیاتی می شود که با خصوصیات اجتماعی و فرهنگی جامعه خودشان متفاوت است و یا اصلاً وجود ندارد. از طرف دیگر، ممکن است که همین ابعادی که برای گردشگران بسیار جالب هستند از دیدگاه مردم و عالمان جامعه میزبان اموری ساده و پیش پا افتاده باشند. در حقیقت گردشگران از یک دیدگاه و زاویه بیرونی به فرهنگ و ؛آداب رسوم جامعه میزبان نگاه می کنند. در نتیجه همین امر خود می تواند موجب وسعت و گسترش شناخت مردم شناسان از موضوع و مسئله مورد بررسی شان بشود.
از طرفی دیگر با در نظر گرفتن مفهوم تقابل ما شاهد تفاوت دیدگاه و تجربیات فرهنگی – اجتماعی گردشگران با جامعه مردم میزبان هستیم، در حقیقت در سایه روشن همین تفاوت ها و تمایزات است، که میراث فرهنگی – اجتماعی منحصر به فرد و متمایز جوامع شناسایی و معرفی می گردد. همان طور که می دانیم یکی از حوزه های اصلی و مورد علاقه مردم شناسان برای انجام تحقیقات مردم شناسی مطالعه ی همین میراث فرهنگی – اجتماعی منحصر به فرد و خاص جوامع مختلف است. از دریچه ای دیگر توسعه گردشگری ایده های نو و انگیزه های بالایی برای رشد و توسعه مطالعات مردم شناسی را ارائه می نماید. استفاده از دستاوردهای مردم شناسان در سیاست های توسعه گردشگری می تواند وجه کاربردی به این رشته علمی ببخشد. در ضمن امروزه برنامه ریزان و مجریان برنامه های توسعه شهری تحت تاثیر گردشگران و نوع نگرش آنان و با بهره گیری از دیدگاه های گردشگری با بازسازی هویت فرهنگی و جلوه های مختلف میراث فرهنگی شهرها می پردازند.
1-7-5- نقش مولفه های مردم شناسی در جذب گردشگری
محققان حوزه جهانگردی و گردشگری، جاذبه ها و منابعی را که نقش ایجاد انگیزه و تحریک را برای گردشگران ایفا می کنند تا آن ها رنج و سختی سفر را به خود بخرند تا از این جاذبه ها دیدن کنند، در دو دسته کلی جاذبه های طبیعی و جاذبه های فرهنگی قرار می دهند.
مولفه های مردم شناختی یکی از مهم ترین جاذبه های فرهنگی گردشگری هستند. امروزه در بسیاری از نقاط و شهرهای بزرگ دنیا همچون ایران موزه های مردم شناسی تاسیس شده اند که حاصل دستاوردهای مردم شناسی و آثار و بقایای مردم شناسی را در معرض نمایش اقشار گوناگون به ویژه جهانگردان می گذارند. هر ساله میلیون ها گردشگر به کشورهای مختلفی همچون هند و چین می روند تا نظاره گر جشن ها و مراسم مذهبی و سنتی آن ها باشند. علاوه بر این، امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، گنجینه های مردم شناسی که ارائه دهنده ی شیوه ی زندگی گذشتگان و سیر تحولات آن در طول تاریخ است، ضمن ایجاد مرکزی برای پژوهش های مردم شناختی، انبوهی از گردشگران را به سوی کشور خود جلب می کنند.
گنجینه ها، از جمله گنجینه های آثار تاریخی و مردم شناختی، مکان هایی برای نمایش و بررسی و آثار و اشیاء گذشته هستند که به گونه علمی و فنی تنظیم و ترتیب یافته اند تا دگرگونی های تاریخی را نشان دهند. گذشته از لذت های روحی، که انسان از دیدن گنجینه ها و موزه و آثار آن ها می برد. و الهامی که هنرمندان هر دوران از این زیبایی ها می گیرند، به طور کلی گنجینه ها، از نشانه های مهم فرهنگ بشری به شمار می آیند و شماری از گردشگران را به سوی خود فرا می خوانند (افشار، 1383: 83).
نمونه های زیادی از نیروی میراث فرهنگی و مردمی یا نمادهای مهم در جذب گردشگران وجود دارد. جشن های قومی و فرهنگی ممکن است به عنوان محصولات فرهنگی در جهت اهداف جهانگردی مورد استفاده قرار گیرند (هال، 1998: 176). سازمان جهانگردی بریتانیا برآورد می کند که هر سال حدود 7 میلیون نفر از موزه بریتانیا دیدن می کنند، در حالی که تنها 3/2 میلیون نفر به بازدید از برج لندن می روند که پربازدیدکننده ترین بنای تاریخی بریتانیاست. اگر این ارقام را با جاذبه های فرهنگی اروپا مقایسه کنیم، به اهمیت آن مکان ها از نظر دیدارکننده پی می بریم. مرکز پومپید و در فرانسه پذیرای هشت میلیون گردشگر در سال است؛ و اگر در سطحی وسیع تر به مولفه های فرهنگی توجه کنیم، می بینیم که دنیای دیسنی در فلوریدای آمریکا هر سال پذیرای دوازده میلیون نفر است و این خود شاهدی بر جذابیت فرهنگی دنیای نوین جهانگردی است (گی، 1382: 307).
امروزه ابتکاراتی در زمینه احیا و ارائه فرهنگ پیشینیان و رونق جهانگردی شکل گرفته است. برای نمونه می توان به گنجینه ها در هوای آزاد اشاره کرد. از سال 1952، مسئولان ایالتی لیمبور مکزیک تصمیم گرفتند با الهام از گنجینه هایی که در کشورهای اروپای شمالی و هلند وجود دارد، گنجینه ای ایجاد کنند که حال و هوای گذشته ی بوکریک را احیا کند و جلوه ای از سنت ها و آداب و رسوم پیشین فلامان ها را در معرض تماشای مردم بگذارد. بدین سان، کم کم در محیط گنجینه، نمونه هایی از روستاهایی که یادآور شیوه های زندگی و معماری فلامان ها در سده دوازدهم است، ایجاد شد. باید خاطرنشان کرد که مزارع، طویله ها، انبارهای غلّه، تنورها و آسیاب های بادی و آبی قدیمی را به تدریج از جای خود در روستاهای کهن جدا کردند و در محل هایی که به همان سبک قدیم در فضای گنجینه ایجاد شده بود، نه به صورت اشیائی در فضاهای جدا، بلکه در هر روستا و در محل مناسب خود و در هماهنگی با ساخت و ساز و به طور کلی با بافت روستایی و زندگی روستانشینان جای دادند. جالب است که هیچ وسیله آمد و رفت موتوری، به استثنای وسایل موتوری مربوط به بخش خدمات گنجینه، حق ورود به قلمرو این روستای باستانی را ندارد (محلاتی، 1380: 114). موفقیت مجموعه بوکریک، هم از نظر حفاظت از طبیعت و هم از نظر گردشگری و بالا بردن سطح آگاهی و شناخت و آموزش بازدیدکنندگان بومی یا جهانگردان، غیر قابل انکار است. براساس آمار، هر سال بیش از دو میلیون گردشگر از این گنجینه ی "در هوای آزاد" دیدن می کنند.
فهرست منابع:
منابع فارسی
1. آریان پور، علیرضا (1365). تهران: نشر فرهنگسرا، چاپ اول
2. آلن، بیرو (1364). فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه: باقر ساروخانی، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول
3. افخمی، بهروز(1386). مقدمه ای بر ارتباط باستان شناسیوگردشگری فرهنگی، تهران: انتشارات عیلام
4. افشاریان، بهرام، و زاهدی، محمد(1384). شناخت گردشگری، انتشارات چهار باغ
5. امداد، حسن (1339).شیراز در گذشته و حال، شیراز: انتشارات اتحادیه مطبوعاتی فارس، چاپ اول
6. پاپلی یزدی، محمد حسین و مهدی سقایی(1385). گردشگری (ماهیت و مفاهیم)، انتشارات سمت
7. پیتر.م. برنز، ترجمه هاجر هوشمندی(1385).درآمدی بر مردم شناسی گردشگری، تهران: ناشر سازمان میراث فرهنگی
8. پیتر، هاگت ترجمه شاپور گودرزی نژاد (1373).جغرافیای ترکیبی نو، تهران: انتشارات سمت، جلد اول
9. چاک وای گی با همکاری ادآرد و فایوسولا،ترجمه علی پارساییان و محمد اعرابی، تهران: ناشر دفتر پژوهش های فرهنگی
10. خاکساری، علی(1377). مدیریت و اقتصاد حمل ونقل وصنعت جهانگردی،تهران: موسسه آموزش، مطالعات و مشاوره سیاحتی.
11. خوب نظر، حسن (1346). تمدن های پیش از تاریخ، شیراز : انتشارات دانشگاه شیراز
12. دانش پژوه، منوچهر (1377). شیراز، شیراز: انتشارات هیرمند
13. دورتیه، ژان فرانسوا (1382). علوم انسانی گستره شناخت ها ،ترجمه: مرتضی کتبی، جلال الدین رفیع فر، ناصر فکوهی، تهران : نشر نی
14. دیبایی، پرویز (1380). شناخت جهانگردی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی
15. رضوانی، محمد رضا(1387). توسعه گردشگری روستایی،تهران:انتشارات دانشگاه تهران
16. رنجبر، محمود و ستوده، هدایت الله (1386). مردم شناسی با تکیه بر فرهنگ مردم ایران تهران: نشرندای آریانا
17. زهره دهدشتی، شاهرخ(1373). اصول و مبانی جهانگردی، تهران: ناشر بنیاد مستضعفان
18. سامی، علی (1347). شیراز از دیار سعدی و حافظ، شیراز: انتشارات نوید
19. صارمی، علی و رادمرد، تقی (1376). ارزشهای پایدار در معماری ایران، تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، چاپ اول
20. فسایی، تقی و رستگار، منصور(1378). فارس، تهران : انتشارات امیرکبیر
21. فسایی، میرزا حسن حسینی (1314). فارسنامه ناصری، تهران
22. فقیری، ابوالقاسم(1382)، آداب و رسوم نوروزی در فارس، شیراز: انتشارات تخت جمشید
23. فکوهی، ناصر (1382). تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران : نشر نی، چاپ دوم
24. کاظمی، مهدی (1389). مدیریت گردشگری، تهران: ناشر سمت ، ویرایش اول
25. گی,چاک. وای، ترجمه پارسیان، علی و اعرابی، محمد (1385 ).جهانگردی در چشم اندازی جامع
26. مجید زاده، یوسف(1379). تاریخ و تمدن بین النهرین ، تهران: مرکز علامه طباطبایی
27. محلاتی، صلاح الدین(1381). آثارمثبت جهانگردی بر چشم انداز جغرافیایی فضای زندگی، ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 157
28. مصطفوی، سید محمدتقی (1343). اقلیم پارس: انتشارات انجمن آثار ملی
29. معین، محمد (1372)، فرهنگ فارسی، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم
30. نیازی و همکاران (1390) . مردم شناسی جهانگردی، تهران: انتشارات
31. نوبان، مهرالزمان (1365). وجه تسمیه شهرها و روستاهای ایران، تهران: انتشارات نوید
32. الوانى، سید مهدى(1373). اصول و مبانى جهانگردى، تهران: انتشارات بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى
33. الوانی، مهدی(1376). جهانگردی، اثر پذیری یا اثر گذاری فرهنگی، مجموعه مقالات نخستین همایش جهانگردی و جمهوری اسلامی ایران، کیش: جلد 2
34. هال، جیمز (1380). فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه: رقیه بهزادی، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ اول
35. یونی فیس ، پریسیلا ترجمه محمود عبدالله زاده (1380). مدیریت گردشگری فرهنگی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ویرایش اول، چاپ دوم
1 . Olive
2 . proto- history.
3 – Herodtus of Halicarnssus.
4 – Hunziker and krapf.
5 – Adams simply.
6 – Kneas Fsey.
7 – Claud Moulin 1995.
8 – Tony perrottert.
9 – Sir Richard Burton.
10 – Charles Montagu Doughty.
11 – T.E. Lawrence
12 – Lowell Thomas.
13 – Freya stark.
14 – H. V. Morton.
15 – Deyansudjic.
16 – Consumer of culture.
17 – Muller and Thiem.
18 – Frans Shouten.
19 . Cultural Tourism Industry Group.
20 . International Council on Monuments and sites.
21 – ICOMOs
22Nash
23 . Durkheim
24 . Van Gennep
25 . Victor Turner
26 . Nelson Graburn
28Terner &nash
28 . Malcom Crick
29 . Feifer
30 .Passariello
31 . Cognition
32 . Contrast
—————
————————————————————
—————
————————————————————