تارا فایل

مبانی نظری و پیشینه پژوهش افشای مالی و هموارسازی سود



مقدمه
20
2-1 سطح افشا
20
2-1-1 خصوصیت های کیفی مرتبط با ارائه اطلاعات
20
2-1-2 افشای مالی
21
2-1-3 اهداف افشا در گزارشگری مالی
22
2-1-4 میزان اطلاعاتی که باید افشا شود
23
2-1-5 تاثیر اطلاعات و تغییرها بر خط مشی افشا بر استفاده کنندگان
25
2-1-6 مفاهیم افشای مالی
26
2-2 هموار سازی سود
27
2-3 انواع هموارسازی سود
27
2-3-1 سود هموار طبیعی
28
2-3-2 هموارسازی واقعی
29
2-3-3 هموارسازی مصنوعی
29
2-4 مفاهیم سود ویژه
30
2-5 ابزار های هموارسازی مصنوعی سود
32
2-5-1 زمان بندی رویداد ها
32
2-5-2 هموارسازی از طریق انتخاب روش های تخصیص
33
2-5-3 هموارسازی از طریق طبقه بندی
33
2-6 تکنیک ها ی هموارسازی سود
33
2-6-1 دستکاری در درآمد ناویژه
34
2-7 انگیزه های هموارسازی سود
35
2-7-1 افزایش رفاه سهامداران
35
2-7-2 تسهیل قابلیت پیش بینی سود
36
2-7-3 افزایش رفاه مدیریت
36
2-8 روش های مطالعه هموارسازی سود
37
2-8-1 مدل سنتی
38
2-8-2 مدل ایمهاف
39
2-8-3 مدل ایکل
39
2-9 فرضیه بازارکارا
42
2-10 پیشینه تحقیق
42
2-11 خلاصه فصل
47

مقدمه
همانگونه که هیات تدوین استانداردهای حسابداری11 بیان می کند انتخاب های حسابداری حداقل در دو سطح انجام میگیرد. در یک سطح بوسیله کمیته ها و موسساتی که این قدرت را دارند که شرکت ها را وادار به گزارشگری به شیوه خاص نمایند و یا بر عکس، بکار گیری روشی را که توسط این موسسات نامناسب تشخیص داده شده را منع کنند، و در یک سطح دیگر در هر شرکت به صورت فردی انتخاب صورت می گیرد. هنگامی که استانداردهای حسابداری بیشتری منتشر می شود، انتخاب های فردی محدود تر میشود، اما هنوز هم تصمیمات حسابداری زیادی وجود دارند و در آینده وجود خواهد داشت که به وسیله موسسات گزارشگری اتخاذ خواهد شد. زیرا انتخاب یک راهکار از بین راهکارهای مختلف که هیچ استانداردی آن را به طور دقیق مشخص ننموده و یا انتخاب بین راههای اجرای یک استاندارد بوسیله هر موسسه به طور فردی صورت می گیرد. از سوی دیگر توان تجزیه و تحلیل و قدرت پیش بینی، مهمترین عامل در تصمیمات سرمایه گذاری سهامداران می باشد که خود به عوامل متعددی از قبیل سود آتی، قیمت سهام، جریان نقدی آتی سرمایه گذاری و… بستگی دارد. تحقیقات متعدد نشان می دهد که مدیران با استفاده از انتخاب های حسابداری و در قالب هموارسازی سود بر ذهنیت گرایی سرمایه گذاران تاثیر می گذارند.
به عبارت بهتر مدیران آنگونه سیستم های اطلاعاتی را انتخاب می کنند که نوسان سودهای گزارش شده را در طول زمان کاهش دهد. شواهد تجربی نیز حکایت از این دارد که مدیران واحدهای اقتصادی در درجات مختلف و به طور مستمر درگیر هموارسازی سود هستند تا بدین وسیله قضاوت استفاده کنندگان از صورت های مالی را متاثر سازند.
در این فصل، ابتدا تعاریف هموارسازی سود از دیدگاه محققین مختلف بیان می گردد. سپس به انواع هموارسازی و انگیزه ها وابزارهای مختلف هموارسازی اشاره می گردد.

2-1 سطح افشا
2-1-1 خصوصیت های کیفی مرتبط با ارائه اطلاعات
از مهمترین ویژگی های کیفی مرتبط با ارائه اطلاعات می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
قابل فهم بودن12: برای اینکه ارائـه اطلاعات مالی قابل فهم باشد لازم است که اقلام به نحوی مناسب در یکدیگر ادغام و طبقه بندی شود. در ضمن، توان استفاده کنندگان از صورتهای مالی باید در حد آگاهی معقولی در مورد فعالیتهای تجاری و اقتصادی و نحوه حسابداری باشد.
قابل مقایسه بودن23: صورتهای مالی یک شرکت باید با صورتهای مالی سالهای قبل و همچنین صورتهای مالی واحدهای تجاری مشابه خود قابل مقایسه باشد. برای این منظور رعایت ثبات رویه در بکار بردن روشهای حسابداری و همچنین افشای مناسب رویه های حسابداری و ارقام مقایسه ای مورد نیاز می باشد34.
قابل اتکا بودن4: اطلاعات باید عاری از اشتباه و تمایلات جانب داری با اهمیت باشد و بیان صادقانه داشت باشد اطلاعات باید اثر معاملات و سایر رویدادهایی را که ادعا می کند بیانگر آن است یا به گونه ای معقول انتظار می رود بیانگر آن باشد به طور صادقانه بیان کند

2-1-2 افشای مالی
افشای اطلاعات عبارت است ازافشای اطلاعات اضافی مربوط به تجزیه و تحلیل مدیریت، یادداشت های توضیحی و صورت های مکمل، مفهوم عمومی تر افشاء توزیع و ارائه اطلاعات است.حسابداران تمایل دارند از مفهوم محدودتری استفاده کنند و افشای اطلاعات مالی در مورد یک شرکت را گزارشگری مالی سالانه این شرکت ها می دانند. مسائلی که در مورد عرضه اطلاعات در ترازنامه،صورت سود و زیان و صورت گردش وجوه نقد بیان می شوند، مطابق دستورالعمل های ارائه شده، قابل شناسایی و اندازه گیری هستند.مقدار اطلاعاتی که باید افشاء شود به مهارت استفاده کننده بستگی دارد.سه مفهومی که از افشاء برداشت می شود عبارت است از افشای کافی، منصفانه و کامل. اصطلاح افشاء کافی بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار می گیرد که به حداقل مقدار افشاء، اشاره دارد و با هدف گمراه کننده نبودن صورت های مالی مطابقت می کند. افشای منصفانه به هدف اخلاقی برخورد مساوی با همه استفاده کنندگان بالقوه در ارتباط با افشای اطلاعات مالی اشاره و افشای کامل به ارائه کلیه اطلاعات مربوط اشاره دارد (احمدپور،1386،12).
بحث افشا در گزارشگری مالی یکی از مباحث اصلی حسابداری است که بر کلیه جوانب گزارشگری مالی تاثیر دارد و بر اساس آن باید کلیه واقعیت های با اهمیت و مربوط در باره رویدادها و فعالیتهای مالی در گزارش تهیه شده توسط واحد تجاری به نحوی افشا گردد که اولاً امکان اتخاذ تصمیمهای آگاهانه را برای استفاده کننده از صورتهای مالی فراهم نماید و ثانیاً باعث گمراهی آنان نشود. افشا در گزارشهای مالی مستلزم ارائه اطلاعاتی است که بیانگر بازدهی سرمایه موسسه و عملیات آن باشد. اطلاعات مزبور باید دربرگیرنده چنان اطلاعاتی باشد که قابلیت برآورد سود سهام سالهای آینده و همچنین روند تغییرها و بازگشت سرمایه را برای استفاده کنندگان امکان پذیر سازد. موارد افشاء مبنایی جهت تجزیه و تحلیل وقایع مالی و تفسیری است که توسط سرمایه گذاران صورت می گیرد. به هر حال سرمایه گذاران برای انتخاب سهام و سرمایه گذاری به اطلاعات مناسبی در ارتباط با ترکیب های سرمایه گذاریها و سهام جهت ارزیابی ریسک شرکتهای تجاری، نیازمند هستند. بستانکاران و نهادهای دولتی عموماً قدرت فراهم کردن اطلاعات اضافی مورد نیاز خود را دارند.
در رابطه با افشای اطلاعات سوال هایی مطرح می باشد که اهم آنها به شرح زیر است :
* اطلاعات برای چه کسانی افشا گردد؟
* هدف از افشای اطلاعات چیست؟
* چه میزان از اطلاعات بایستی افشا شود؟
علاوه بر سوال های مزبور این سوال های که چگونه و چه موقع اطلاعات مالی باید افشا گردد نیز حائز اهمیت می باشد. زیرا افشا اطلاعات بموقع مربوط مانع بی خبری از وقایع مهم و موجب اعتماد بیشتر استفاده کنندگان از گزارشهای مالی می گردد. صورتهای مالی اساسا برای صاحبان سهام ، سایر سرمایه گذاران،اعتبار دهندگان و سایر بستانکاران تهیه و ارائه می شود اما کارکنان، مشتریان، ارگان های دولتی و سایرین نیز به خوبی از گزارشهای سالانه و یادداشتهای توضیحی آن استفاده برده و جزء استفاده کنندگان از صورتهای مالی قرار می- گیرند. تصمیم های سرمایه گذاران بیشتر در ارتباط باخرید، فروش یا نگهداری سهام می باشد و تصمیم گیریهای اعتبار دهندگان اساساً به افزایش مدت و میزان اعتبار اعطایی به واحد تجاری مربوط میگردد. تصمیم های سهامداران معمولا به استخدام، استمرار و یا انفصال مدیریت و همچنین تایید یا عدم تایید سیاستهای آنها در زمینه تغییرهای عمده ایجاد شده مربوط می شود.هدف از ارائه اطلاعات به کارکنان، مشتریان و سایرین به طور مشخص فرموله نشده است اما با وجود این اغلب فرض شده که اطلاعات مفید برای سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان برای دیگران نیز مفید می باشد(عسگری، 280،1386- 279).

2-1-3 اهداف افشا در گزارشگری مالی
هدف از افشا در گزارشهای مالی و صورتهای مالی به نیاز استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری بر می گردد. چنانچه استفاده کنندگان خارجی از صورتهای مالی دارای نیازها و علایق یکسان باشند، در این صورت بیان اهداف افشا در صورتهای مالی ساده خواهد بود. به علت اینکه ازصورتهای مالی استفاده کنندگان مختلفی بهره می گیرند لذا به نیاز برخی از استفاده کنندگان تاکید بیشتری می شود. امروزه گزارشهای مالی بر سرمایه گذاران بالقوه و اعتبار دهندگان بیشتر از آنهایی که قبلاً منابع مالی خود را در شرکت بکار گرفته اند تاکید می کنند. به طور کلی هدف افشای اطلاعات به هدفهای صورتهای مالی که به سه دسته کلی (هدفهای خاص، هدفهای عمومی و هدفهای کلی) درAPB NO.4 ، تقسیم بندی شده است بر می گردد. که البته در حال حاضر به بعضی از این اهداف توجه کمتری می شود مثلا هزینه های اجتماعی در حالیکه برای جامعه افشای آن موضوع بسیار با اهمیتی می باشد، از صورتهای مالی حذف شده است(عسگری،1386،280 – 279).

2-1-4 میزان اطلاعاتی که باید افشا شود
میزان اطلاعاتی که باید افشا شود تنها به خبرگی استفاده کنندگان از گزارشهای مالی بستگی ندارد بلکه به معیارهای مطلوب و پذیرفته شده افشا نیز وابسته است. سه مفهوم افشا عموما مورد بحث و بررسی است:
* افشاء کافی
* افشاء مطلوب
* افشاء کامل
بیشترین نظریه ارائه شده مربوط به افشا کافی می باشد. اما این حداقل افشای مورد نیاز است. به بیان دیگر تهیه صورتهای مالی نباید گمراه کننده باشد. مفاهیم مثبت بیشتر دربرگیرنده افشای مطلوب و کافی است. افشای مطلوب شامل یک موضوعیت اخلاقی ارائه دهندگان آن است که باید شامل نیازهای اطلاعات مربوط باشد.بعضی نیز افشای کامل را به معنی ارائه اطلاعات غیر ضروری دانسته،لذا آنرا مناسب نمی دانند.ارائه اطلاعات کم اهمیت در گزارشگری مالی در حجم زیاد باعث می گردد که اطلاعات با اهمیت تر تحت الشعاع آنها قرار گرفته و در نتیجه تفسیر گزارشها را با مشکل روبرو می سازد، با این وجود برای سرمایه گذاران و دیگر استفاده کنندگان اطلاعات با اهمیت و مناسب بایستی به طور کافی، مطلوب و کامل افشا شود.
در واقع اختلاف شکل مثبت صورتهای مالی جهت استفاده کنندگان که شامل اطلاعات مربوط و با اهمیت است آنها را در شرایط مناسبی جهت اخذ تصمیم با توجه به اصل فزونی منافع بر مخارج قرار می دهد. حذف اطلاعات زائد و بی اهمیت باعث می گردد که صورتهای مالی در شکلی قابل فهم و پر محتوی تهیه گردد. رعایت اصل افشا از طریق ارائه اطلاعات مربوط و با اهمیت در متن صورتهای مالی، به شکل انعکاس در داخل پرانتز و یا به صورت یادداشتها و جداول توضیحی صورتهای مالی به عنوان جزء لاینفک صورتهای مزبور،تحقق می یابد.مربوط ترین و با اهمیت ترین اطلاعات باید همواره در متن صورتهای مالی ارائه شود. مشروط بر اینکه چنین ارائه ای مقدور باشد. یادداشتها و جداول توضیحی صورتهای مالی وسیله ای برای افشای آن گروه از اطلاعات با اهمیت و مربوط است که نمی توان آنها را از انعکاس در متن صورتهای مالی به گونه ای ارائه کرد که مطلوبیت صورتهای مزبور همچنان حفظ شود.
باید توجه داشت که صورتهای مالی نتیجه پردازش انبوهی از اطلاعات مالی است که به سیستم حسابداری وارد می شود. هدف از خلاصه کردن و طبقه بندی اطلاعات در صورتهای مالی، ارائه خلاصه ای سودمند و مفید از اطلاعات مالی است. بدیهی است ارائه اطلاعات به شکل تفصیلی و بدون طبقه بندی در صورتهای مالی موجب می گردد که اطلاعات ارائه شده نامفهوم باشد، در نتیجه استفاده کنندگان از صورتهای مالی برای دستیابی به اطلاعات مورد نظر خود با مشکل مواجه می گردند. از طرف دیگر استفاده کنندگان از صورتهای مالی دارای اهداف و علایق یکسان نیستند و لذا طبقه بندی و تلخیص اطلاعات موجب می گردد برخی اطلاعات که برای گروههای خاصی از استفاده کنندگان با ارزش است حذف شود. گرچه طبقه بندی و تلخیص اطلاعات در صورتهای مالی مفید و لازم است اما باید از اتکاء مطلق به برخی اطلاعات نهایی منعکس در صورتهای مالی نظیر سود خالص، سود هر سهم و جمع داراییها پرهیز شود. هر چند اطلاعات خلاصه شده ممکن است به عنوان شاخص کلی در مورد ارزیابی مثلا بازده سرمایه گذاری و عملکرد شرکت سودمند واقع گردد و برای مقایسه با شرکت دیگر بکار رود، در شرکتهای بزرگ اطلاعات منعکس شده در صورتهای مالی نتیجه تلخیص عملیات و رویدادهای مالی بسیار ناهمگنی است، لذا برای تصمیم گیری های سرمایه گذاری و اعطای اعتبار یا سایر تصمیم های مشابه ، بررسی و توجه به هریک از اقلام مورد نظر، جمع های فرعی مربوط به گروه بندی های منعکس در هر یک از صورتهای مالی یا بخشهای متشکله صورتهای مالی مزبور می- تواند سودمند تر از جمعهای کلی و نتایج نهایی باشد.
به هر حال طبقه بندی و تلخیص و تفکیک اطلاعات مالی به گروههایی همگن ، تحلیل اطلاعات مالی برای دستیابی به هدفهای گزارشگری مالی نظیر پیش بینی منابع و زمان بندی گردش آتی وجوه نقد و ابهام های آنرا امکان پذیر می سازد. تجربه نشان داده است که شرکتها میلی به افزایش میزان افشا در صورتهای مالی خود ندارند. لیکن افشای اطلاعات یک امر حیاتی برای اخذ تصمیم های بهینه توسط سرمایه گذاران و نیز برای بقای سرمایه می باشد. افشای بموقع اطلاعات مربوط، مانع از غافل گیر شدن سهامداران از دورنمای آینده موسسه می گردد. همچنین افشای بموقع اطلاعات، سهامداران را نسبت به اطلاعات موجود مطمئن تر می سازد، از طرف دیگر افشا کننده اطلاعات باید در رابطه با مدلهای تصمیم گیری سرمایه گذاران آگاهی کافی داشته باشد (عسگری، 280،1386- 279).

2-1-5 تاثیر اطلاعات و تغییرها بر خط مشی افشا بر استفاده کنندگان
اطلاعاتی که در صورت های مالی گزارش می شود تاثیرهای زیر را بر استفاده کنندگان از آن دارد:
1. اگر اطلاعات نامربوط در گزارشها و صورتهای مالی اضافه شود بازده تصمیم گیری کاهش می یابد.
2. استفاده کنندگان از صورتهای مالی معمولاً راهنمای فرعی را بیش از واقعیت تخمین می زنند به این معنی که آنها بر این عقیده هستند که اهمیت اطلاعات فرعی بیش از آن چیزی است که آنها واقعاً در عمل قائل شده اند.
3. استفاده کنندگان از صورتهای مالی معمولاً برای اطلاعاتی که به هم وابسته هستند بیش از میزان لازم ارزش قائل می شوند. مانند حجم فروش شرکت، مقدار کالای ساخته شده.
4. استفاده کنندگان از صورتهای مالی بیش از آنچه که باور دارند به چند متغیر اصلی متکی می باشند.
مسئله ای که در تغییر دادن شکل و یا وسعت افشاگریهای حسابداری وجود دارد این است که باید یک زمان یادگیری برای تحلیل گران و استفاده کنندگان از صورتهای مالی در نظر گرفته شود تا اینکه خود را باشکل و یا تکنیک های جدید تطبیق دهند و اغلب این زمان در دوره ای که تغییر رخ می دهد ضرورت پیدا می کند. رویه مورد استفاده و توجیهی که ارجحیت روش جدید را نشان دهد باید ذکر گردد و در این مورد استفاده کنندگانی که معمولاً داده ها در دسترس آنهاست با انتقادهای خود حتی ممکن است در بهبود انجام تغییر کمک نمایند. مطالعه های انجام شده هنوز نشان نداده اند که استفاده کنندگان از صورتهای مالی قادر به انتفاع از اطلاعات مربوط به موارد تغییر در افشاگری باشند. اگر بقیه شرایط درست باشند، دلیل فقدان استفاده از اطلاعات ، عدم آموزش استفاده کنندگان در بهره گیری از کارایی های اطلاعات جدید می باشد. در نتیجه گزارشهایی که در فواصل معینی تهیه شده و مورد استفاده قرار می گیرند شلوغی اضافه ای را علاوه بر اطلاعات مورد لزوم ایجاد می نمایند که اگر این مشکل پذیرفته شود، راهنمای استفاده کنندگان از صورتهای مالی برای دستیابی به منافع پیشنهاد شده ، ضروری می باشد. مشکل دیگر بوجود آمده در ارتباط با پردازش اطلاعات انسانی در مورد تغییرها در شکل یا روش افشای اطلاعات این است که افراد از یک دوره به دوره دیگر ثبوت رفتار منظمی را ارائه می دهند. و این بدان معناست که به اطلاعات خلاصه شده به این دید نگریسته می شود که در دوره های مختلف به یک شکل مشابه تهیه می شوند. بدین لحاظ رعایت ثبات و یکنواختی در افشاگری مالی می تواند ضرورت یابد و از تغییرها در افشاگری مالی بکاهد مگر اینکه احتیاط لازم برای به اطلاع عموم رساندن تغییرها بعمل آید.

2-1-6 مفاهیم افشای مالی
موضوع بار اطلاعات و مفهوم بار اضافی اطلاعات برای حسابداران موضوع تازه ای نیست. خواه ناخواه با درک مستقیم خوب، بصیرت کافی، قابلیت تطبیق و یا به طور تصادفی، حسابدار روشهای مختلفی برای کاهش بار اطلاعات ایجاد می نماید. به طوریکه انتظار می رود تاثیرهای حداقل روی اطلاعات انتقال داده شده داشته باشد. که برای این منظور چهار روش مورد استفاده می باشد :
* سازمان بار اطلاعات1 5
* تراکم2 6
* چارچوب3 7
* برآورد اولیه4 8
"سازمان بار اطلاعات " به ساختار تحلیلی و بیان تعاریف مناسبی بر می گردد که طی آن داده ها می- تواند به یک روش معمولی و معنی دار برای استفاده کننده، نشان داده شود."تراکم" بر جمع جبری اجزا یک طبقه، به شکلی که استفاده کننده نیاز دارد بر می گردد و اطلاعات متراکم به اطلاعات جزئی سازمان یافته ترجیح داده می شود."چارچوب" مربوط به روشی است که اطلاعات ارائه می شود. چارچوب باید امکان پردازش ظرفیتهای مختلف استفاده کننده و نیازهای داده ای او را فراهم آورد. "برآورد اولیه" فرآیند حرکت از مجموعه اطلاعات به ستاده هایی است که فرض می شود هم در مباحث معمولی از قبیل قابلیت سودآوری و هم جهت خواسته های افشاء مالی مانند درآمد هر سهم مفید باشد.هر کدام از این تکنیک ها مفید می باشند و حجم اطلاعات مرتبط با یکدیگر را کاهش می دهند. همچنین آنها باید بتوانند اجزاء بار اضافی اطلاعات را برای استفاده کنندگان از داده های مالی مشخص کنند. به هر حال استفاده کنندگان داده های جدیدی را درخواست می کنند و یکسری داده های بالقوه مفید، به درخواست حسابرسان مستقل، مراکز دولتی، تحلیل گران مالی و مراکز آموزشی باید افشا شود. همچنین از بعضی جهت ها، حرفه حسابداری باید تشخیص دهد که بسیاری از داده ها می تواند برای استفاده کننده به جای مفید بودن حتی مضر واقع شوند. سوال این است که چه مقدار از بار اطلاعات را استفاده کننده به طور کارا (موثر) جذب می کند؟
* در رابطه به سوال فوق این سوال مطرح می شود که حسابدار جهت برقراری ساده ترین ارتباط با استفاده کننده چطور می تواند از توانایی های او بهترین بهره گیری را نماید؟

2-2 هموار سازی سود:
تعاریف هموارسازی سود
تعاریف متعددی از هموارسازی سود توسط صاحبنظران و محققین حسابداری ارائه شده است که اکثر آنها از نظر مفهومی مشابهت دارند. برخی از این تعاریف عبارتند از:
"هموارسازی سود به عنوان کاهش آگاهانه نوسانات سود در حدود سطحی که برای شرکت سطح نرمال محسوب می گردد، تعریف می شود. "
"هموارسازی سود به عنوان روشی که توسط مدیریت جهت کاهش تغییرات جریان اقلام سود گزارش شده در حول سود مورد نظر پیش بینی شده استفاده می شود، تعریف می گردد. "
"هموارسازی سود:اعمال و اقدامات ارادی و آگاهانه ای است که توسط مدیریت جهت کاهش تغییرات سود با استفاده از تکنیکهای مشخص حسابداری انجام می پذیرد. "
"هموارسازی سودمی تواند به عنوان روشی تعریف شود که توسط مدیریت جهت کاهش تغییرات اقلام سود گزارش شده به وسیله حساب آرائی ساختگی (حسابداری)یا واقعی (معاملاتی)بکار گرفته می شود تا آنرا در حدود جریان سود مورد نظر برساند")بدری 1387ص. 67).

2-3 انواع هموارسازی سود
با وجود تحقیقات گسترده به نظر می رسد هنوز پژوهشگران به تعریف جامع و فراگیری از هموارسازی سود دست نیافته اند. شاید وجود انواع مختلف سودهای هموار یکی از دلایل آن باشد.
ایکل معتقد است: یک جریان سود هموار، یا بطور طبیعی هموار است یا این که عمداً هموار شده است. در حالت اخیر هموارسازی، می تواند واقعی باشد و یا مصنوعی. این روابط در نمودار زیر ترسیم شده است:

جریان سود هموار

بطور طبیعی هموار است بطور عمدی هموار شده است

هموارسازی واقعی هموارسازی مصنوعی
نمودار 1-2 هموارسازی سود منبع:( ایکل،1981،ص69)19

2-3-1 سود هموار طبیعی210
سود هموار طبیعی به نوعی از جریانهای سود اطلاق می شود که از فرآیند های عملیاتی ذاتاً هموار به دست می آید. به عنوان مثال فرآیند درآمد در صنایعی نظیر آب و برق از این نوع است. حجم تولید و فروش و قیمت ها در اینگونه صنایع به طور ذاتی یک روند هموار دارد و این ویژگی به طور طبیعی وارد جریان سود می شود. درمقابل این سودهای هموار، سودهای دیگری قرار دارد که توسط مدیریت و در نتیجه اقدامات و تصمیم های آنان هموار شده است1311. که به نوبه خود دو طبقه واقعی و مصنوعی قرار می گیرد.

2-3-2 هموارسازی واقعی2412
این نوع از هموارسازی سود، ناشی از برخی تصمیم های مدیریتی است که به منظور کنترل و تاثیر گذاری بر رویدادها و وقایع اقتصادی طراحی می شود. محققین دربیان تفاوت اساسی هموارسازی واقعی و مصنوعی معتقدند که اولی بر جریانهای نقدی موثر واقع می شود، در حالیکه دومی یک نوع بازی داخلی با ارقام است. هموارسازی واقعی منتج از یک سری مبادلات واقعی است که با هدف هموار کردن جریان سود انجام می شود. به عنوان مثال انجام فروش های زودرس و یا در نقطه مقابل، نوعی تعلل در اقدام به فروش است. ازآنجائیکه کنترل رویدادهای واقعی اقتصادی(مبادلات)، مستقیماً برسودهای آتی موثر واقع میشود، هموارسازی از این نوع را واقعی می نامند.

2-3-3 هموارسازی مصنوعی3113
هموارسازی مصنوعی نشات گرفته از اقدام هایی است که اصطلاحاً دستکاریهای حسابداری نامیده می شود. ویژگی بارز این نوع هموارسازی آن است که ناشی از یک رویداد اقتصادی نبوده و تاثیری بر جریان نقد ندارد. به بیان دیگر هموارسازی مصنوعی صرفاً موجب جابجایی هزینه ها و درآمدها بین دورهای مالی می شود.
به عنوان مثال تغییر در روش ها و برآوردهای حسابداری یکی از رایج ترین ابزار دستکاری سود به منظور ایجاد یک جریان مصنوعی از سودهای هموارشده است. کانون اصلی بحث در اغلب تحقیقات انجام گرفته در زمینه هموارسازی سود، صریحاً یا تلویحاً این نوع از هموارسازی بوده است. در تحقیق حاضر نیز هموارسازی مصنوعی سود مورد نظر است.
به نظر می رسد پس از تشریح انواع جریان های هموارسود، به دست آوردن تعریفی از هموارسازی مورد نظر در این تحقیق(هموارسازی مصنوعی)، تسهیل شده باشد. محورمشترک در تعریف های ارائه شده توسط محققین هموارسازی، تاکید بر کاهش نوسان های دوره ای ارقام سودهای گزارش شده، در چار چوب اصول و روش متداول حسابداری است.
کاهش عمدی افت و خیزهای سود در سطح های مختلف، امروزه رفتاری در شرکت هاست، هموارسازی بیانگر تلاش مدیریت برای کاستن از نوسانهای سود است، تا حدی که در محدوده ی خط مشی ها حسابداری و مدیریت منطقی و قابل قبول محسوب می شود1214.

2-4 مفاهیم سود ویژه
در طول چند دهه گذشته احتمالاً اساسی ترین نکته در رابطه با سود ویژه، سود پولی215 و سود واقعی316 بوده است. اعمال حسابداری معاصر تقریباً منحصر به تفاوت بین هزینه ریالی صرف شده و در آمد ریالی تحقق یافته مربوط به آنها بوده است. این مفهوم"سود پولی"است آثلی،2009،ص58)42417 .
اگر سودی را که بیانگر افزایش تسلط روی کالا و خدمات است را در نظر بگیریم، نتایج کاملاً متفاوتی دارد. وضعیت اخیر در بر گیرنده شناخت تغییر ارزشها یا قدرت خرید ریالی است. واژه سود بیانگر"قدرت سود نرمال"واحد تجاری می باشد
که بیانگر اصطلاح سود عملیاتی است که توسط حسابداران بکار گرفته میشود و عمدتاً به عنوان تفاوت درآمد ناخالص حاصل از فعالیت اصلی سازمان و هزینه هایی که ماهیت تکراری و منظم دارند(جدای از اقلام غیر تکراری و غیرعادی) می باشد.
عقاید مختلفی درباره ماهیت واقعی سود و زیان وجود دارد. از یک طرف برخی از حسابداران این نقطه نظر را تجویز می کنند که شکل نهائی صورت سود و زیان می بایستی نشان دهنده"قدرت سود نرمال"یک سازمان باشد بدون توجه به تاثیر هرگونه معاملات غیرعادی و غیر تکراری که در طول دوره بخصوص اتفاق می افتد. نقطه مقابل آن، این تئوری است که صورت سود و زیان می بایست جامعیت کامل داشته باشد، به این مفهوم که نتایج همه درآمدها و هزینه ها، از جمله زیانها را گزارش کند. این عمل اطمینان می دهد که صورت سود و زیان برای دوره یک ساله به طور کامل کل تاریخچه آن دوره را افشا می کند.
اندازه گیری سود به شکل ادواری برای واحدهای تجاری شاید نخستین هدف فرآیند حسابداری باشد و اصطلاح "سود"از غیر ثابت ترین مفاهیم در دنیای تجارت است.
سود یکی از مفاهیم حسابداری است که از اقتصاد به عاریه گرفته شده است. اقتصاددانان سود را به عنوان مبلغی از"ثروت واقعی"یک واحد تجاری تعریف می کنند که واحد مزبور می تواند آن را طی یک دوره معرفی کند و وضعیت آن درپایان دوره، همان باشد که در اول دوره بوده است. این تعریف از سود"تعریف سود اقتصادی"در اندازه گیری سود حسابداری بکار نمی رود، زیرا سود اقتصادی مستلزم اندازه گیریهای حسابداری دارای ویژگی قابلیت اتکای کافی می باشد(شباهنگ، 1373،ص77).
لیندال1 18در مورد اندازه گیری سود اقتصادی موسسات این فرضیه را ارائه می دهد:"در صورتی که در یک دوره مالی سود سهامی پرداخت نشود یا سهام جدیدی انتشار نیابد، سود موسسه عبارتست مجموعه ارزشهای تنزیل شده درآمدهای آتی در پایان دوره منهای مجموعه ارزشهای تنزیل شده درآمدهای آتی در اول دوره. "اقتصادیون دیگر نیز با راه حل فوق توافق دارند ولی به این مسئله نیز توجه دارند که حسابداری ناچار به استفاده از ارقام مستند است. اشکالی که به نظریه فوق وارد است این است که با واقعیتهای امور تجاری مطابقت نمی کند. زیرا کلیه تصمیمات مربوط به آینده یک موسسه معین نیست. زیرا چنانچه قرار باشد کلیه درآمدهای حاصل از یک دارائی در سالهای آینده به زمان حال تنزیل شود باید فرض گردد که هیچ تصیم تازه ای در مورد دارایی مورد بحث اتخاذ نشده است و هیچ واقعه پیش بینی نشده ای بوقوع نخواهد پیوست.
سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی و در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری اندازه گیری می شود، به طور کلی می توان گفت هدف از اندازه گیری سود عبارتست از تعیین اینکه وضعیت یک واحد تجاری در نتیجه عملیاتی که در طی یک دوره معین انجام داده به چه میزان بهبود یافته است. اندازه گیری "سود حسابداری"هنگامی ایده آل خواهد بود که مبتنی بر اندازه گیری تغییرات در ثروت واقعی(یعنی ارزش های جاری)یک واحد تجاری طی یک دوره باشد، اما اندازه گیری ارشهای جاری به گونه ای قابل اتکا اغلب دشوار است.
2-5 ابزار های هموارسازی مصنوعی سود
تحقیق حاضر به هموارسازی مصنوعی سود می پردازد. در هموارسازی مصنوعی مدیریت با استفاده از یک سری روش ها به دستکاری سود می پردازد. روش ها یا ابزار های هموارسازی سود را به شرح زیر می باشد. (رونن و سادن، 1991،ص89)119
الف-زمان بندی رویداد ها
ب-انتخاب روش های تخصیصی
ج-طبقه بندی رویدادها
که هر یک از این ابزار ها در زیر تشریح می شوند.

2-5-1 زمان بندی رویداد ها2120
زمان بندی رویدادها یک انتخاب مدیریت است تا یک انتخاب حسابداری. مدیر برای این که سود را هموار کند رویدادهایی را که اتفاق افتاده اند در زمان خود شناسایی و ثبت نمی کند و به سال های دیگر منتقل می کند مثلاً ثبت فروش به عنوان پیش دریافت یا ثبت پیش دریافت به عنوان فروش.
در این روش مدیران در سال هایی که قصد دارند سودشان کمتر شود فروش های آخر سال مالی را دیرتر شناسایی میکنند تا این فروش ها در سال آتی ثبت شود و باعث می شود درآمدهای سال جاری کمتر گزارش گردند و یا اینکه میتواند از طریق شناسایی هزینه های مربوط به آغاز سال آتی در سال جاری، هزینه های سال جاری را بیشتر شناسایی کند تا سود سال جاری کمتر شود.
و یا در سال هایی که قصد دارد سود بیشتری را گزارش کند دقیقتاً عکس حالت قبل رخ می دهد به طوری که درآمدهای سال آتی را در سال جاری و زود تر شناسایی می کند و یا از طریق انتقال هزینه های سال جاری به سال آتی این مهم اتفاق می افتد.
2-5-2 هموارسازی از طریق انتخاب روش های تخصیص1221
بعضی از روش ها حسابداری هستند که منجر به سودهای هموار می شوند مثلاً در روش های استهلاک، اگر هزینه استهلاک بر اساس ساعت کارکرد یا تعداد تولید محاسبه شود هر چقدر ساعات کارکرد و تعداد تولید محصول بیشتر باشد هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشتر خواهد بود. پس هر چقدر درآمد یا فروش بیشتر شود، هزینه هم بیشتر خواهد بود و سود نیز با یک روند ثابت تغییر خواهد کرد. ولی اگر هزینه استهلاک بر اساس یکی از روش های خط مستقیم یا نزولی محاسبه می شود. هزینه های استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد یا فروش مرتبط نیست. از بین روش های نگهداری موجودی ها، روش های ذخیره گیری مطالبات، روش هایی که از دیدگاه سود(زیانی)ناشی می شوند، با میزان فروش مرتبط هستند. پس مدیر با استفاده از روش های حسابداری می تواند سودهای همواری را گزارش کند.

2-5-3 هموارسازی از طریق طبقه بندی2122
مدیران با استفاده از طبقه بندی رویدادها، دست به هموارسازی سود می زنند به عنوان مثال عادی یا غیرعادی تلقی کردن برخی اقلام سود(زیان)منجر به افزایش یا کاهش سود عملیاتی خواهد شد.

2-6 تکنیک ها ی هموارسازی سود
در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری، مدیریت انتخابهایی جهت تغییر سود گزارش شده در اختیار دارد. انتخاب هر یک از اصول یا روش های اجرای حسابداری یا هرگونه فعالیتی که در محدوده اختیارات مدیریت است، می تواند به صورت قابل درکی برای تغییر اقلام سود گزارش شده بکار گرفته شود.
استفاده از یک روش اجرا ممکن است سبب هموارسازی شود و انتخاب روش دیگر ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. دو نوع طرح هموارسازی سود وجود دارد. تصمیمات حسابداری که روی سطح سود گزارش شده برای چند دوره بعد تاثیر می گذارد و تصمیماتی که فقط سود را از بین دوره های موفق منتقل می نماید. مشکلات حسابداری برای مزایای سرمایه گذاری یا ادغام در اولین دسته تصمیمات قرار می گیرد. تصمیمات نوع دوم در ارتباط با دارائیها و بدهیهای کوتاه مدت، تعیین تعهدات، قیمت گذاری موجودیها، محاسبه پیش پرداخت هزینه و غیره می باشد (بدری، 1378،ص125)1.
تصمیمات هموارسازی موثر می بایست در قلمرو اصول پذیرفته شده حسابداری باشد. طرح هموارسازی نمی بایست مدیریت را مجبور به افشای حقیقت دستکاری نماید و ظاهراً نمی بایست سبب شود که حسابرس اظهار نظر مشروط نماید.
افشا ممکن است منافع دستکاری را زائل نماید. طرح هموارسازی می بایست دربر گیرنده تفسیر حسابداری یک واقعه باشد نه خود واقعه. به عبارت دیگر دستکاری سود مسئله شکل و فرم است و مسئله ذات یا وجود آن نیست. در ذیل برخی از تکنیکهای هموارسازی سود مورد بحث و بررسی قرار می گیرد:

2-6-1 دستکاری در درآمد ناویژه12
یکی از روش های هموارسازی سود انتقال درآمد ناویژه از دوره ای به دوره ای دیگر است. با در نظر گرفتن آگاهی واقعی یا انتظارات از نتایج عملیاتی دو دوره حسابداری، سرعت یا تاخیر در ارسال محصول یا صورتحساب که سبب تسریع یا تاخیر در شناخت درآمد می گردد، ممکن است تا اندازه ای سبب هم سطح سازی سود دو دوره شود. تاثیر انتقال درآمد ناخالص ممکن است بطور خاص در سازمانهای خدماتی که مقدار هزینه مستقیم مرتبط با چنین درآمدهایی بسیار کمتر از شرکت های تجاری یا تولیدی است، موثرتر باشد. در بسیاری موارد میزان تاثیر روی سود ناویژه از این منبع بسیار ناچیز است، زیرا فقط فعالیت های مالی که مستعد چنین انتقال هایی هستند نسبتاً نزدیک تاریخ بستن حسابها وقوع می یابند. چنانچه سازمان تعداد نسبتاً کمی از ثبت فعالیت درآمد داشته باشد که هر یک در بر دارنده مبلغ قابل توجهی باشد، تاثیر انتقال بین دوره ای درآمد می تواند اساسی باشد.
در مواردی که دریافت وجوه فروش به صورت اقساطی است، چنانچه امکان تعیین اطمینان منطقی از دریافت نهایی درآمد در فروش یا ارائه خدمات وجود نداشته باشد، شناخت درآمد به تعویق می افتد و اما هنگامیکه ابهامی در مورد دریافت نهایی وجود نداشته باشد، شناخت درآمد در زمان فروش صورت می گیرد. این آزادی عمل به مدیریت قدرت انتقال ناویژه را از دوره ای به دوره دیگر می دهد.
در فروش هایی که مبتنی بر پیش دریافت اقساطی است(تحویل کالا مبتنی بر آخرین قسط است)، شناخت درآمد ناشی از این گونه فروش ها باید تا تحویل کالا به تاخیر بیفتد. اما چنانچه تجربه نشان می دهد که این نوع فروش ها اکثراً منجر به تحویل کالا می شود، شناخت درآمد می تواند پس از دریافت بخش عمده ای از قیمت کالا صورت می پذیرد. در این نوع فروش نیز مدیریت توانایی و اختیار انتقال درآمد از دوره ای به دوره ای دیگر را دارد.

2-7 انگیزه های هموارسازی سود
الف)افزایش رفاه سهامداران
ب)تسهیل قابلیت پیش بینی سود
ج)افزایش رفاه مدیریت
هر یک از انگیزه های هموارسازی سود در ذیل تشریح می شوند.

2-7-1 افزایش رفاه سهامداران123
انگیزه اصلی مدیران ازهموارسازی سود افزایش ارزش سهام شرکت می باشد چون سهامداران حاضرند برای شرکت هایی که دارای سود پایداری هستند بهای بیشتری را بپردازند و در حالت کلی تمایل بیشتری به سرمایه گذاری در شرکت هایی دارند که سودهای همواری را گزارش می کنند شرکت هایی که سودهای همواری را گزارش می کنند نسبت به شرکت هایی که سودهای پر نوسانی را گزارش می کنند دارای ریسک کمتری هستند.
مدیریت فرض می کند که سهامداران تمایل بیشتری برای سرمایه گذاری در شرکت هایی که دارای سودهای هموار هستند نشان می دهند، زیرا سودهای هموار نشان دهنده ثبات شرکت است و سودهای پر نوسان دلیلی بر ریسکی بودن عملیات شرکت تلقی می شود.
هموارسازی سود در راستای هدف کاهش عدم اطمینان مربوط به خالص جریان های نقدی مورد انتظار عمل می کند و در نتیجه به صرف ریسک پایین تری در قیمت گذاری دارائی های سرمایه ای می انجاند.
مدیران به این خاطر به هموارسازی سود روی می آورند که معتقدند اگر سودهای همواری را گزارش کنند، نشان از عملکرد خوب آنها دارد و برعکس اگر سودهای پر نوسانی را گزارش کردند نشان از بی ثباتی در شرکت و عملکرد ضعیف آنها دارد.
این نوع استدلال ها از سوی طرفداران فرضیه بازار کارآی سرمایه به باد انتقاد گرفته شد.
طرفداران فرضیه بازار کارایی سرمایه معتقدند که در بازار کارای سرمایه، سهامداران و در کل بازار در مورد رویدادهایی که تاثیری بر جریانات نقدی ندارند، گمراه نخواهند شد، زیرا بازار این توانایی را دارد که دست کاری های سود را تشخیص دهند.

2-7-2 تسهیل قابلیت پیش بینی سود1224
وقتی که هموارسازی سود وجود داشته باشد، مدیریت و سهامداران می توانند راحت تر برنامه ریزی و بودجه بندی کنند. مدیریت می تواند برای سالهای آتی راحت تر برنامه ریزی کند و سهامداران و سرمایه گذاران در محاسبه بازده سهام و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری خود راحت تر اقدام می کنند. مدیران در صورت وجود سودهای پرنوسان نمی توانند براحتی برای آینده برنامه ریزی و بودجه بندی کنند. سهامداران نیز در مورد سودهای قابل تقسیم و پیش بینی قیمت سهام در آینده با مشکل مواجه خواهند شد.
پیش بینی جریان های نقدی آتی با توسل به سودهای هموار متوالی نسبت به سودهای واقعی متوالی که در بر گیرنده اقلام غیر مترقبه هستند برتری دارد.
مدیریت به منظور افزایش توانایی سرمایه گذاران برای پیش بیینی جریان نقدی آتی به هموارسازی سود دست می زنند و وجود هموارسازی سود این امر را تسهیل می کند.

2-7-3 افزایش رفاه مدیریت2125
یکی از انگیزه هایی که باعث می شود مدیریت دست به هموارسازی سود بزند منافع مدیریت است. در اکثر واحدهای تجاری پاداش مدیریت تابعی از سود است و مدیریت برای دریافت پاداش بیشتر دست به
هموارسازی سود می زند( اسفیلد،2003،ص79)32 26.
یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود که مدیریت دست به هموارسازی سود بزند اینست که مدیریت امنیت شغلی میخواهد. همان طور که قبلاً نیز بیان شد سهامداران در شرکت هایی که دارای سودهای هموار می باشند رغبت بیشتری به سرمایه گذاری نشان می دهند و هم چنین ناپایدار بودن سود را ریسکی بودن شرکت می دانند، بنابراین مدیری که هموارسازی سود نکند احتمال دارد شغل خود را از دست بدهد و بر عکس مدیری که سودهای همواری را گزارش می کند ارزش سهام شرکت را بیشتر می کند و از طرف دیگر سهامداران نیز امنیت شغلی وی را تضمین می کنند.
این موارد به خاطر وجود تضاد منافع بین سهامداران و مدیران اتفاق می افتد چون مدیران دنبال منافع مادی و هم چنین امنیت شغلی هستند و سهامداران هم دنبال افزایش ثروت خود می باشند. در بعضی مواقع منافع مدیران موقعی تضمین می باشد که منافع سهامداران تضمین شده باشد و مدیران انگیزه قوی برای افزایش ثروت سهامداران دارند چون منافع خود در گرو افزایش رفاه سهامداران است. پس مدیران دست به هموارسازی سود و افزایش رفاه سهامداران میزنند نه به خاطر این موضوع که ثروت آنها زیاد می شود بلکه به این خاطر که منافع خود تضمین می شود. مخصوصاً زمانی که این رویداد رخ می دهد که حقوق و مزایای مدیران تابعی از افزایش ثروت سهامداران باشد. در این حالت مدیران با انگیزه ی بیشتری دست به هموارسازی سود خواهند زد.
بر مبنای فرضیه حداکثر سازی پاداش و حق الزحمه مدیریت در شرایطی که بین حق الزحمه و پاداش مدیریت با ارقام سود حسابداری رابطه وجود دارد، مدیریت آن دسته از روش های حسابداری را انتخاب می کند که هموارسازی سود را در پی داشته باشد و اگر حق الزحمه و پاداش مدیران بر مبنای سود حسابداری باشد در این حالت هموارسازی سود وجود دارد و بیشتر از حالتی که سود حسابداری بر مبنای حق الزحمه و پاداش مدیران نیست.

2-8 روش های مطالعه هموارسازی سود
سه روش ممکن را برای شناسایی رفتار هموارسازی سود وجود دارد
الف)تحقیق مستقیم از مدیران به روش مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه
ب)تحقیق از افراد مستقل حرفه ای
ج)آزمون اطلاعات پس رویدادی

برای آزمون اطلاعات پس رویدادی مدل های زیر مورد استفاده قرار می گیرد.
1)مدلهای سنتی
2)مدل ایمهاف
3)مدل ایکل

2-8-1 مدل سنتی
در این مدل فرض می شود که سود هنگامی هموار شده است که نوسان پذیری سود براساس یک مدل مورد انتظار کاهش داده شود. مدل سنتی به صورت ET=ET-1بیان می شود. پژوهشگران معمولاً از مدل های خطی روند زمانی نظیر مدل باکس-جنکیس1 27استفاده کرده اند. وجه مشترک همه مدلهای مورد انتظار اینست که تمامی آنها سود هر دوره Eγ را تابعی از زمان با یک نرخ رشد ثابت و یا سایر پارامترهای گزینشی فرض می کنند.

1) y ̅t=yt-1+(yt-1-yt-2)
2) y ̅t=yt-1+α(yt-1-yt-2)+β(yt-2-yt-3)+γ(yt-3-yt-4)
3) y ̅t=yt-1(1- R ̅t-1)
4) y ̅t= yt-1(1- αR ̅t-1+βR ̅t-2+yR ̅t-3)
یاد آوری میشود که ضرایب α وβ وy گزینشی هستند نماد سود مورد انتظار وR ̅t متوسط نرخ رشد در صنعت است ولی این مدل یک سری مشکلاتی دارد. ایکل228 معتقد است که تحقیقات انجام شده بر مبنای این چهارچوب نظری مشکلاتی ذاتی و متعددی دارند. اولین مشکل این است که بایستی برای آزمون، یک مدل مورد انتظار تهیه کنیم که در واقع کاری پیچیده و ذهنی است. زیرا ممکن است مدل مورد انتظار نتواند فرایند ایجاد و سری زمانی سود را به نحو مطلوب و قابل قبول توصیف نماید.
دومین نقطه ضعف مدل سنتی این است که آزمون، فقط یک متغیرهموارسازی، برای جریان سودهای هموارشده، در یک زمان معینی ممکن است به نتایج متعصبانه ای منجر شود. زیرا ممکن است یک شرکت در آن واحد از چندین متغیرهموارسازی استفاده کرده باشد. از نقاط ضعف دیگر مدل های سنتی اینست که فقط برای یک دوره زمانی هموارسازی را بررسی می کند و بایستی برای آزمون یک سری زمانی بررسی شود و این ضعف در مدل ایمهاف بر طرف شد.

2-8-2 مدل ایمهاف129
ایکل معتقد است که ایمهاف اولین محققی است که مدعی شده سودهای هموارشده می تواند تابعی از یک متغیر مستقل دیگری غیر از آنچه تا آن زمان عنوان شده بوده باشد خود ایمهاف از متغیر مستقل فروش به عنوان جایگزینی مناسب استفاده کرد. در مدل ایمهاف ابتدا سود و فروش به عنوان متغییر در یک رابطه رگرسیون زمانی به شکل زیر قرار می گیرند.
(زمان)+βα= سود
(زمان)+βα = فروش
سپس تغییر پذیری برای هر گرسیون بر مبنای اندازه R2 تعریف می شود. در نهایت به منظور تشخیص رفتار هموارسازی سود برای یک شرکت معین دو معیار تعریف می شود:
1-هموارسازی سود زمانی واقع می شود که یک جریان هموار سود وجود دارد و در همان زمان رابطه ای ضعیف بین فروش و سود برقرار است و یا
2-یک جریان هموار سود وجود دارد، در حالی که جریان فروش ناهمواری مشاهده می شود.
این روش نیز ضعف هایی داشت که بیشتر آنها را ایکل بیان کرد که در زیر آمده است.

2-8-3 مدل ایکل230
ایکل انتقاداتی را که بر مدل ایمهاف وارد می کندکه به شرح زیر می باشد:
اولین مشکل مدل ایمهاف اینست که تعریف جامع و روشنی از هموارسازی را ارائه نمی کند. دومین مشکل مدل ایمهاف در میزان اعتماد او به عنوان یک معیار اندازه گیری تغییر پذیری است. در مدل ایکل این نقاط ضعف رفع شده است. چهار چوب نظری مدل ایکل موسسه هموارساز را به عنوان واحدی تعریف می کند که چندین متغیر حسابداری را به گونه ای بکار می گیرد که برآیند تاثیرات آنها نوسان پذیری سود را به حداقل برساند یکی از نقاط ضعف مدل های سنتی استفاده از یک متغبر برای هموارسازی می باشد در حالی که در مدل ایکل از چنیدین متغیر استفاده شده است و یکی از نقاط ضعف مدلهای سنتی بررسی هموارسازی در یک دوره می باشد که این ضعف نیز در مدل ایکل رفع شده است چون مدل ایکل چندین دوره را بررسی می کند. مدل ایکل بر اساس چهار پیش فرض طراحی شده است که به صورت روابط جبری زیرنشان داده می شود:

به طوری که:
1) I=S-(VC%×S)-FC+X
I=S-(VC%×S)- ∆FC+X
ثابت است 2)VC%
3)FCtFCt-1
4)COV(S,FC)=0
I:سود
S:فروش
VC%:درصد هزینه های متغیر به فروش
FC:هزینه های ثابت
X:میزان دستکاری عمومی مدیریت در سود
∆It=It-It-1
∆St=St-St-1
∆FCt=FCt-FCt-1
∆Xt=Xt-Xt-1
با توجه به فرضیاتی که گفته شد موارد زیر اثبات می شود:
هر گاه شاخص ایکل کوچکتر از 1 باشد یعنی1>CV∆I/CV∆S آنگاه هموارسازی سود رخ داده است.
به طوری که:
ضریب تغییرات برای نوسان در سری زمانی سود=CV∆I
ضریب تغییرات برای نوسان در سری زمانی فروش= CV∆S
اگر هموارسازی تصنعی سود وجود داشته باشد آنگاه مقدار X در رابطه(1)برابر صفر در نظر گرفته
می شود، پس:
1) =S-(VC%×S)-FC
چون X برابر صفر است پس X نیز برابرصفر بوده و رابطه نیز صادق است:
2) ∆I=∆S-(VC%×∆S)-∆FC
آنگاه داریم:
Var (∆I)=Var[∆S-(VC%×∆S)-∆FC]
=Var[(1-VC%)∆S-∆FC]
=(1-VC%)^2 Var∆S+Var(∆FC)-2(1-VC%)COV(∆S,∆FC)
با توجه به اینکه
COV(∆S,∆FC)=0
پس داریم
(1-VC%)^2 Var∆S+Var(∆FC) Var (∆I)=
با عنایت به اینکه (√(Var(∆I)) )/(∆I ̅ ) CV(∆I)=
بنابراین
3) CV(∆I)=√((1-VC%)^2 Var∆S+Var(∆FC))/((1-VC%)∆S ̅-∆(FC) ̅ )
همچنین داریم
CV∆S=√(Var(∆S))/(∆S ̅ )=√(Var(∆S))/(∆S ̅ )×(1-VC)/(1-VC)
4) CV∆S=√((1-VC%)^2 Var∆S)/((1-VC%)∆S ̅ )
حالت اول:اگرFC=0 باشد آنگاه از مقایسه رابطه 3و4داریم:
CV(∆I)/( CV(∆S))=1
5)CV(∆I)= CV(∆S)
حالت دوم:اگر0< ∆FC باشد انگاه از مقایسه رابطه 3و4 داریم:
CV(∆I)/( CV(∆S))>1 6)CV(∆I)> CV(∆S)
لذا از رابطه(5)و(6) می توان نتیجه گرفت که هر گاه هموارسازی تصنعی سود وجود نداشته باشد (میزانX=0باشد)باید CV(∆I)/( CV(∆S))>1 باشد.
و این بدان معنی است که اگر CV(∆I)/( CV(∆S))<1 باشد سود هموار شده است در این تحقیق نیز از مدل ایکل برای بررسی هموارسازی سود استفاده شده است.
مزایای اصلی شاخص ایکل به صورت زیر می باشد:
1)شاخص ایکل وضعیت هموارسازی سود را بدون نیاز به پیش بینی سود، استفاده از مدل های مورد انتظار و قضاوت های ذهنی مشخص می نماید.
2)شاخص ایکل به طور همزمان چندین متغیرهموارسازی را اندازه گیری می کند، در حالیکه در مدلهای قبلی از متغیرهموارسازی استفاده شد.
3)شاخص ایکل با استفاده از مقایسه تغییر پذیری سود با تغییر پذیری فروش هموارسازی واقعی و طبیعی را از هموارسازی مصنوعی تفکیک می کند (بدری، 1378،ص126)1.

2-9 فرضیه بازارکارا
تعاریف زیادی از بازار کارای سرمایه صورت گرفته است که در زیر به چند مورد از آنها اشاره شده است:
در یک بازار کارا قیمت ها بطور کامل اطلاعات موجود را منعکس می کنند (فاما، 1992،ص56)12.
بازار اوراق بهادار با توجه به یک سیستم اطلاعاتی کارا است اگر و فقط اگر قیمت های اوراق بهادار به نحوه ای عمل کنند که تمام افراد از آن سیستم اطلاعاتی آگاهانه داشته باشند. تعریف کارایی بازار از نظر بیور بر کارایی بازار اطلاعات اوراق بهادار تمرکز می کنند.
ولی عمده صاحب نظران بر این تعریف اتفاق نظر دارند که بازار اوراق بهاداری که در آن تعداد زیادی خریدار و فروشنده از طریق مکانیزم حساس و کارا عکس العمل نشان می دهند تا باعث شوند که قیمت های بازار آن چه را که درباره اقدامات احتمالی شرکت هایی که اوراق بهادار آنها معامله می شود بطور کامل و تقریباً بلافاصله منعکس شود.
به طور کلی فرضیه کارایی بازار سرمایه، همان فرضیه تعادل رقابتی است که برای بازار دارائی مورد استفاده قرار می گیرد (نمازی، 1375،ص189).3.
یکی از مهم ترین جنبه های فرضیه تعادل رقابتی، مزایای رقابتی ریکادین است که در آن، مزایای رقابتی شامل تفاوت بهره وری در بین تولید کنندگان می باشد. در بازار سرمایه، مزایای رقابتی تفاوت در میزان اطلاعاتی است که هر یک از سرمایه گذاران دارا می باشند.

2-10 پیشینه تحقیق:
تحقیقات خارجی
سینگ وی و دسای21 31در سال 1971، پژوهشی را با عنوان "تجزیه و تحلیل تجربی کیفیت افشای مالی شرکت ها" در آمریکا انجام دادند.از نظر این دانشمندان افشای اطلاعات واحدهای تجاری به شکل های مختلفی می تواند صورت گیرد. در واقع گزارش سالانه به سهامداران از مهمترین شکل های افشای اطلاعات واحد تجاری می باشد. نمونه های مورد رسیدگی توسط این پژوهشگران 100 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و 55 شرکت از شرکتهای پذیرفته نشده در بورس بوده است.

نتایج پژوهش نشان می دهد:
1- شرکت های بزگ نسبت به شرکت های کوچک از کیفیت افشای بهتری برخوردارند.
2- شرکتهایی که تعداد سهامداران بیشتری داشته باشند، از کیفیت افشای بهتری برخوردارند.
3- شرکت های حسابرسی شده توسط موسسه های حرفه ای بزرگ(CPA) نسبت به شرکت های حسابرسی شده توسط موسسه های حرفه ای کوچک از کیفیت افشای بیشتری برخوردارند.
4- شرکتهای با بازده حقوق صاحبان سهام(سود خالص/ارزش خالص) بالاتر، نسبت به شرکت های با بازده حقوق صاحبان سهام پایین تر از کیفیت افشای بهتری برخوردار هستند.
آشاری وهمکاران1232 (2001) آشاری وهمکاران در سال 2001 با تحقیقی تحت عنوان"عوامل موثر بر هموارسازی سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار سنگاپور" عوامل مرتبط با هموارسازی سود را مورد بررسی قرار دادند. تحقیق آنها شامل چهار فرضیه بود که برای آزمون تاثیر متغیرهای اندازه، سودآوری صنعت و ملیت بر هموارسازی سود مورد بررسی قرار گرفت.
آشاری وهمکاران در ابتدا با استفاده از شاخص ایکل، شرکتها را به دو گروه هموارساز و غیر هموارساز تقسیم نموده و وجود هموارسازی را تایید کردند.
نتایج آزمون فرضیات نشان داد که، شرکتهایی با سودآوری پایین بیشتر اقدام به هموارسازی می نمایندو همچنین صنعت بر هموارسازی سود موثر بوده وشرکتهایی با ریسک بالاتر(صنایع پرخطر)تمایل بیشتری به هموارسازی سود دارند.
مضافاً اینکه نتایج نشان داد که ملیت برهموارسازی سود موثر بوده اما اندازه شرکت تاثیری بر هموارسازی ندارد.
بلکویی وپیکورر214 (2004) بلکویی وپیکور با تقسیم شرکتها به دو بخش صنایع محوری و پیرامونی این فرضیه را که شرکتهای بخش محوری درجه هموارسازی کمتری نسبت به شرکتهای درجه هموارسازی کمتری را نسبت به شرکتهای بخش پیرامونی نشان می دهند آزمون کردند.
نتیج حاصل از آزمون فرضیات آنها نشان داد که شرکتهای بخش صنایع پیرامون با فرصتهای محدود تر و درجه بالایی از عدم اطمینان روبرو هستند. به همین دلیل آمادگی و فرصت بیشتری نسبت به شرکتهای بخش صنایع محور برای هموارسازی جریان سود دارند.
تحلیلهای صورت گرفته توسط میشلسون و ونگر1233 در محیط اقتصادی آمریکا صورت گرفته است در آن ارتباط بین هموارسازی سود و بازده شرکتها آزمون شده است. این محققین فرض کرده اند عکس العمل بازار برای شرکتهای هموارساز سود مثبت است و برای تحقیق خود 358 شرکت از شرکتهای شاخص ساندپ2334 انتخاب وچهار سطح سود را بر اساس شاخص ایکل به هموارساز و غیرهموارساز تفکیک نموده و میانگین بازده غیرعادی شرکتها را با استفاده از آزمون تی مورد مقایسه قرار داده و همچنین تاثیر متغیرهایی مثل نوع صنعت، اندازه شرکت را در کسب بازده غیرعادی بررسی نموده اند برای بررسی تاثیر نوع صنعت شرکتها را در هشت گروه، طبقه بندی کرده و با استفاده از آزمون اف به نتایج زیر دست یافته اند.
هموارسازی سود بین شرکتهاس نمونه و جود داشته و شرکتهای هموارساز میانگین بازده غیر عادی بیشتری نسبت به شرکتهای غیرهموارساز داشته اند.
دیمیتروپولوس و استریو35(2008)3 به بررسی تاثیر شفافیت و کیفیت افشای شرکت ها بر رابطه سود و بازده (محتوای اطلاعاتی سود حسابداری)پرداختند.ایشان در بررسی خود تاثیر به موقع بودن و محافظه کاری را مورد بررسی قرار دادند. این پژوهشگران برای کمی نمودن و سنجش محافظه کاری از مدل معرفی شده توسط باسو436 (1997) یعنی واکنش نامتقارن سود استفاده کردند. آنها با جمع آوری و تجزیه و تحلیل آماری داده های 105 شرکت در فاصله زمانی سال های 1995 تا 2004 به این نتیجه رسیدند که بهبود افشاء و افزایش شفافیت فقط موجب افزایش محتوای اطلاعاتی سود شرکت های شده است که محافظه کاری اندکی در حسابداری و گزارشگری مالی بکار گرفته اند.
فرانچسکو پودا553 (2009)رابطه بین بازده غیرعادی بلند مدت و هموارسازی سود در بورس سهام اسپانیا در سال 2009 توسط پودا انجام شده است.
نتایج این تحقیق نشانگر وجود پدیده هموارسازی سود در بورس سهام اسپانیا می باشد. همچنین مشخص گردیده، شرکتهای هموارساز سود بازده بیشتری نسبت به شرکتهایی که دست به هموارسازی سود نزده اند نصیب سهامداران نموده اند.
نتیجه این تحقیق حاکی از این است که شرکتهای بزرگ ریسک کمتری نسبت به شرکتهای کوچکتر دارند.
بیکس و همکاران137(2009) به بررسی رابطه محافظه کارانه و به موقع بودن سود با میزان نظارت اعمال شده از سوی هیئت مدیره (به عنوان یکی از مکانیزم های راهبری شرکتی) پرداختند.آنها با بررسی و تجزیه و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده در رابطه با بالغ بر 500 سال – شرکت و با بهره گیری از مدل معرفی شده توسط باسو238(1997) برای اندازه گیری محافظه کاری، نشان دادند بین ماکانیزم های راهبری شرکت و محافظه کاری همبستگی مستقیم و معنی داری وجود دارد.یافته های بیکس و همکاران39(2004) حاکی از آن بود که حساسیت سود حسابداری به اخبار ناخوشایند در شرکت های که مدیران غیر موظف بیشتری دارند، بیش از سایر شرکت هاست. آنها نشان دادند در شرکت های که میزان اعضای غیر موظف هیئت مدیره آنها بیشتر از میانه نمونه مورد بررسی است، حساسیت سود حسابداری در زمینه انعکاس اخبار ناخوشایند در حدود 5/3 برابر بیشتر از سایر شرکت ها است.

تحقیقات داخلی
ثقفی و ملکیان در سال 1376 پژوهشی در زمینه "فراگیری گزارش های سالانه و ویژگی های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" انجام داد. هدف وی از این پژوهش کمک به نوشتن استانداردهایی در زمینه گزارشگری مالی در ایران بود.زیرا در صورت وجود رابطه سیستماتیک میان ویژگی شرکت ها با سطح افشا در گزارشگری سالانه، می توان نتیجه گرفت که تفاوت در میزان افشا در گزارش های سالانه، ناشی از تفاوت در ویژگی های مالی شرکت ها است.از این رو باید در تدوین استانداردهای گزارشگری و حسابداری این موضوع در نظر گرفته شود.

نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که:
1- بین اندازه شرکت(جمع داراییها) و افشای کامل گزارش های سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
2- بین نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام و افشای کامل گزارش های سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
3- بین فروش خالص و افشای کامل گزارش های سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
4- بین نسبت سود قبل از مالیات به حقوق صاحبان سهام و افشای کامل گزارش های سالانه رابطه معنادار وجود ندارد.
5- بین نسبت سود قبل از مالیات به فروش خالص و افشای کامل گزارش های سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
نوری فرد در سال1377، پژوهشی با عنوان "افشای اطلاعات در گزارش های مالی شرکت ها" انجام داده است. هدف وی در این پژوهش بررسی رابطه میان ویژگی های شرکت ها و افشا بوده است. در واقع در این تحقیق کوشش شده تا جنبه های کمی و کیفی افشا اطلاعات در ایران ضمن بررسی گزارش های سالیانه مورد ارزیابی قرار دهد.روند افشا اطلاعات در قالب سه ویژگی از ویژگی های شرکت(میزان دارایی، حاشیه سود و ماهیت صنعت)، مورد بررسی قرار گرفت(نوری فرد،1377، 24).
نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد که:
1- رابطه بین اندازه شرکت(کل داراییها) و عدد افشای شرکت مثبت و از لحاظ آماری معنادار بوده است.
2- رابطه بین حاشیه سود و عدد افشای شرکت مثبت و از نظر آماری معنی دار تشخیص داده شده است.
3- اندازه شرکت(کل داراییها) یک رابطه بهتر از حاشیه سود با میزان افشا دارد.
4- بین نوع صنعت شرکت و عدد افشای شرکت هیچ گونه رابطه معنی داری وجود نداشت. یعنی ماهیت صنعت هیچ گونه تاثیری بر میزان افشا در گزارش گری سالیانه ندارد.
5- در این پژوهش،سه عامل مورد توجه قرار گرفته است: میزان دارایی، حاشیه سود و ماهیت صنعت. از میان این عوامل می توان در یافت که اندازهی(کل داراییها) مهمترین عاملی است که بر افشا تاثیر می گذارد. ارزیتون نیز در تحقیقی با عنوان "بررسی رابطه ویژگی های ساختار مالی و عملکرد شرکت ها با سطح افشای اطلاعات در صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، که در سال1383 انجام داده است، به دنبال بررسی این فرضیه ها بوده است.
نمازی، و همکاران2 (1383)در تحقیقی به بررسی سود مندی متغیرهای حسابداری در پیش بینی ریسک سیستماتیک شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد هموارسازی سود می تواند ارزش بازار شرکت ها را بواسطه تاثیر در هزینه تامین تحقیق نشان می دهد هموارسازی سود می تواند ارزش بازار شرکت ها را بواسطه تاثیر در هزینه تامین مالی، بی ثباتی کمتر در سود و کاهش احتمال ورشکستگی بیشتر کند.
نوروش و همکاران3(1384)، در تحقیقی به بررسی رابطه ارزش های فرهنگی با هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران پرداخته اند. در این پژوهش شرکت ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 90 شرکت انتخاب شده اند. و پرسشنامه های تکمیلی 64 شرکت گردآوری شده است ارزشهای فرهنگی هافستد مبنا قرار داده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین ارزشهای فرهنگی شرکت از قبیل مرد گرایی با هموارسازی سود رابطه معنا داری وجود دارد.
مشایخی ودیگران1(1384) در تحقیقی به بررسی نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در شرکت های مورد مطالعه در این تحقیق مدیریت سود اعمال شده است. در واقع مدیریت در هنگام کاهش وجوه نقد حاصل از عملیات که بیانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری بوده است، به منظور جبران این موضوع، اقدام به افزایش سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیار کرده است.

2-11 خلاصه فصل:
در این فصل، ابتدا تعاریف هموارسازی سود از دیدگاه محققین مختلف بیان می گردد. سپس به انواع هموارسازی و انگیزه ها وابزارهای مختلف هموارسازی اشاره می گردد و همچنین پیشینه تحقیق پرداخته شد و در فصل آینده روش تحقیق ارائه خواهد شد.

منابع فارسی
1) آذر،ع ؛ مومنی، م. (١٣٨4) ، " آمار و کاربرد آن در مدیریت "، انتشارات سمت، جلد دوم (تحلیل آماری).
2) ابریشمی، ح. (1372)، مبانی اقتصادسنجی، انتشارات دانشگاه تهران، جلد دوم.
3) احمد پور، ا. (1386). "بررسی تاثیر اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار بر بازده سهام". شماره 79.
4) ارزیتون، ر. (1383)،"بررسی رابطه ویژگی هاس ساختار مالی و عملکردی شرکتها با سطح افشای اطلاعات در صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، دانش حسابرسی، شماره22.
5) افلاطونی،ع ؛ نیکبخت، ل. (1389)، کاربرد اقتصادسنجی در حسابداری، مدیریت مالی و علوم اقتصادی، انتشارات ترمه، تهران.
6) ایزدی نیا، ن.(1377)"تدبیر افشای مالی بر قیمت سهام"بررسی های حسابداری و حسابرسی.شماره23. ص130-112.
7) بدری، ا. (1378)، "شناسایی عوامل موثر بر هموارسازی سود" پایان نامه دکتری، دانشگاه تهران
8) پور حیدری،ا ؛ افلاطونی، ع. (1385)، "بررسی انگیزه های هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره 44.
9) ثقفی،ع ؛ ملکیان،ا .(١٣٧٧)،" جامعیت گزارشهای ساﻻنه و ویژگیهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران"، بررسی های حسابداری و حسابرسی،سال ششم،شماره ٢٢ و ٢٣ .
10) درنسفیلد، ر. (1387)"آشنایی با اطلاعات مالی"ترجمه:الهه ابراهیمی.نشریه شماره هفت بورس اوراق بهادار تهران.انتشارات کیومرث با همکاری بورس اوراق بهادار تهران
11) شباهنگ، ر.(1387)، "تئوری حسابداری"، جلد اول، مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی.
12) عرب مازار یزدی محمد، شاکر زهرا (1372)، " افزایش مشارکت هیات مدیره در تدوین استراتژی شرکت"، دانش مدیریت، شماره 21.
13) عسگری،م، 1386،" افشا مالی و پردازش اطلاعات انسانی"، نشریه بصیرت شماره 23 و 24،صص287-279
14) کمیته تدوین سازمان حسابرسی.(1385). استانداردهای حسابداری، تهران: سازمان حسابرسی، نشریه 160، ص636.
15) مشایخی، ب، مهرانی، س. و کرمی، غ. ( 1384 ). نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابرسی ، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، سال . دوازدهم، ش 42
16) نوری فرد، ی. 1377 ،"افشا اطلاعات در گزارش های مالی"، موسسه حسابرسی تامین اجتماعی.
17) نمازی، م؛ شوشتریان، ز . (1375)."بررسی کارایی بازار بورس اوراق بهادار تهران" تحقیقات مالی.ش7و8.82-104.
18) هشی،ع .(1386)"عوامل موثربرمطلوبیت گزارشگری مالی"پایان نامه دکتری حسابداری.دانشگاه علامه طباطبایی.
19) هندریکسون،م، ترجمه پارساییان، 1385"تئوری حسابداری "، انتشارات ترمه جلد دوم .

منابع لاتین:
20. Andrews, Donald W. K. (1988b). "Chi-Square Diagnostic Tests for Econometric Models: Introduction and Applications," Journal of Econometrics, 37, 135-156.
21. ashari,n. ,h. c. koh,s. l. tan, and w,h. wong,2001,''factors affecting income smoothing among listed companies in Singapore" accounting and business research, autumn 199,pp. 291-301.
22.belkaoui and picur,2004, "The smoothing income numbers some Emprical evidence on systematic difference between core and periphery industrial sectors"journal of business finance&Accounting
23. Beneish, M.D. (2001). "Earnings management: A perspective", Managerial Finance 27(12): 3-17.‎
24. Dimitropoulos p .E. Asteriou D. (2008), "Thmeliness conservatism and financial transparent firms under the Greek accounting seting "Review of Accounting and Finance . Vol . 7 No . 3 .
25. Francisco Poveda Fuentes ,2009,'' Long-run Abnormal Returns and Income Smoothing in the Spanish Stock Market. Critical Perspectives on Accounting 20, 591-613.
26. Healy, P. & Wahlen, J.M. (1999). "A review of the earnings management literature and its ‎implications for standard setting", Accounting horizons 13: 143-147.‎
27. Hosmer, David W. Jr. and Stanley Lemeshow (1989). Applied Logistic Regression, New York: John Wiley & Sons.
28. Kennedy, P. (2003) Guide to Econometrics 5th edn., Blackwell, Malden, MA
29. Kutner, Nachtsheim, Neter, Applied Linear Regression Models, 4th edition, McGraw-Hill Irwin, 2004.
. Nelson, Mark, J.A. Elliott, and R.L Tarply (2002). "Evidence from Auditors30
Revirw Supplement 2002, pp.175-202
31. Schipper, K. (1989). "Commentary on earnings management", Accounting Horizons, ‎‎3(4): 91-102.‎
32.Watts R. (2003).," Conservatism in accounting part I: explanation and implications",. Accounting Horizons 17,.
33. Watts, R., Zimmerman, J. (1986). Positive Accounting Theory. Prentice-Hall Inc

1.Financial Accounting Standards Board( FASB)
1.Undrestandability
2. Comparability
3. www. Sadegh55.blogfa.com
4. Being reliable
1. Organization Of Information Load
2. Aggregation
3. Format
4. Precalculation
1. Eykel,1981,p69
2. Naturally Smooth
1.Intentionally Being Smoothed by Management
2.Real Smoothing
3. Artificial Smoothing
2. Albrecht w.d
2. Albrecht w.d
2. Monetary income
3.Real income
4. Asli,2009,p58

1. Lindhal
1. Ronen&sadan,1991,p89
2. Events Occurrences
2. Allocation Over Time
1. Classification

1.Manipulation of gross revenue
1. Improving share holders welfare
1.Facilitating the predictability of income
2. Enhancing the managers welfare
3.Eisfeldt,2003,p79
1. Box-Jenkins
2.Eckel
1. Emhoff
2.Eckel
1.Fama,1992,p56
2.Singhvi,sand H.B.,desia
1.Ashariet all,2001
2.Belkaoui & picur,2004
1.Micheleson & wanger
2.Sandp
.3Dimitropoulos & Asteriou
.4Basu
5. Francisco Poveda,2009
.1Biks et al
.2 Basu
39-Biks et al
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 31 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود