مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک زندگی و ادراک خدا
سبک زندگی
در عصر جدید که دوران ما بعد سنتی است در برابر شکل های نوین تجربه باواسطه ،هویت شخصی به صورت رفتارهایی جلوه گر می شود که به طور بازتابی بروز می کنند این تصویر بازتابی از خویشتن بر روایت های زندگی ناهموار منسجم وهمواره قابل تجدید نظری استوار است که در تارو پود انتخاب های متعدد وبر آمده از نظام های مجرد جای می گیرند، در زندگی اجتماعی امروزین مفهوم شیوه یا سبک زندگی معنایی خاص به خود می گیرد. هرچه نفوذ و کشش صنعت کمتر می شود وهر چه زندگی روزمره بیشتر بر حسب تاثیرات متقابل عوامل محلی وجهانی بازسازی می شود وافراد بیشتر ناچار می شوند سبک زندگی خود را از میان گزینه های مختلف انتخاب نمایند .البته عوامل استاندارد کننده هم به ویژه از طریق کلایی کردن بیشتر تولیدات اجتماعی نقش خاص خود را دارند ،چرا که فرایندهای تولید وتوزیع سرمایه داری در واقع مولفه هایی هسته ای نهادهای مدرنیته را تشکیل می دهند با این وصف به دلیل باز بودن زندگی اجتماعی امروزی وهمچنین به علت تکثر زمینه های عمل وتنوع مراجع انتخاب سبک زندگی پیش از پیش در ساخت هویت شخصی وفعالیت روزمره اهمیت یافته اند (گیدنز،2011) سبک زندگی اصطلاحی است که در آن فرهنگ سنتی چندان کاربرد ندارد چون ملازم با نوعی انتخاب از میان تعداد کثیری از امکانات موجود است و در عمل نه فقط از نسل گذشته تحویل گرفته نمی شود بلکه پذیرفته می شود به نظر( دیوید چنی) سبک های زندگی به مثابه گفتمانی در دوره مدرنیسم محسوب می شوند . دوران مدرن براساس پیدایش ایدولوِِژی های غیر دینی غالب مشخص می شود که بر حسب درجات وگونه های متفاوت آگاهی طبقاتی سازنده تضاد اجتماعی اند (چنی1،2010).
دوره مدرن با آنچه( لیوتار )از آن تحت عنوان سلطه کلان به روایت یاد می کند، سلطه دولت ملی و شکل گیری حوزه عمومی مبتنی بر گفتمکان عقلانی غیر شخصی مشخص می شود. (آندرسن2،2011) سبک زندگی سه ویژگی یاد شده مدرنیته را از پایه تضعیف می کند . در ارتباط با مورد نخست سبک های زندگی یا تعداد پشتیبانیشان در برابر ورود هرگونه کلان روایی که بخواهد مقتدرانه ساختار صورت های اجتماعی را توصیف کند ایستادگی ومقاومت کند . در ارتباط دولت ملی سازمان های تولید وتوزیع که ارائه دهنده خدمات سبک زندگی هستند، از مرزهای ملی فرا می روند وهر تصویری از فرهنگ ملی را مخدوش کرده وبه ریشخند می گیرند این سازمان ها با آنکه تجربه محلی را نابود می کنند اما آن رادر رابطه ای ضرورتا دیالتیکی (کنایی) با شبیه سازی دراماتیک جهانی قرار می دهند. نکته سوم که از همه مهمتر است این است که سبک های زندگی در راستای تار و مبهم کردن ونهایتا تغیر دادن شکل تمایزات موجود بین حوزهای عمومی وخصوصی عمل می کند وبااین کار درجهت ساختن وشکل دادن ادراک های جدید از روابط شکل های موجودیت اجتماعی فردی وجمعی عمل می کند. (جمهری، 1391). در این جهت چنین سبک های زندگی را که فرزند مدرنیته اند نیازمند بازشناسی به واسطه شکل های ساختاری نوظهوری می دانند که متعلق به دوران پست مدرن اند . بدین ترتیب میتوان گفت که سبک زندگی عبارتست از طیف رفتاری که اصل انسجام سنجش بر آن حاکم است عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد ودر میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است که الزاما بر همگان قابل تشخیص نیست. (فاضلی، 1389) این در حالی است که محقق اجتماعی میان سبک های زندگی وبقیه طیف های رفتارهای افراد جامعه تمایز قائل اند، البته سبک زندگی می تواند تشخیص پذیر باشد یا اساسا به قصد ایجاد تشخیص سامان داده شود در نهایت می توان گفت که سبک زندگی زاییده انتخاب های مردم در میان محدودیت های ساختاری است که آنها را فرا گرفته است با عنایت به تعریف بالا سبک زندگی باید به این نکته توجه داشت اولا تحلیل سبک زندگی تنها به بررسی الگوهای مصرف مادی محدود نمی شود.(شبری، 1390) تحلیل سبک زندگی پژوهشی است در باره زندگی اجتماعی آن چنان که در عمل تحقیق میابد وزندگی عناصری پیش از مصرف نیز در بر دارد، ثانیا پژوهش در باره سبک زندگی به منزله مفهومی که در حد وسط ساختار وانتخابگری عاملان منشاها و پیامدهای خود ومصرف بقیه فرایندهای دنیای جدید قرار گرفته است راهی را برای آزمون دنیای اجتماعی در ابعاد مختلف است پژوهش در مورد سبک زتدگی عرصه است برای دنبال کردن مباحثه در واقعیت آزموده شود وپیامد آنچه تحقیق یافته است برای خود فرد وجامعه ارزیابی شود از آنچه که پژوهش سبک زندگی درباره رفتارها وفعالیت های واقعی است این امکان را فراهم میآورد که تا تغییراتی که در تحقیق یافته است مطالعه کنیم وحتی به این نکته بپردازیم که میان آنچه ارزش های ما حکم میکرده اند ونگرشهای ما بدان تمایل داشته اند با آنچه تحقیق یافته است چقدر فاصله دارد (ریاحی، 1388).
در دوره بندی حیات تمدنی به گونه های سنتی مدرن وپست مدرن با توجه به ویژگی های ذاتی هر دوره به سختی می توان جایی دقیق ومتفق القول برای جامعه ای در حال گذار همانند ایران در نظر گرفت که گاه تئوری های موجود منطبق است وگاه در برخی موارد به آن معارض وناهمخوان است حکومتی شبه سنتی وبرخوردار از امکانات سخت افزاری مدرنیته وطیف جمعیتی که سبب مواجه ومشارکت ناگزیرا جریان جهانی شدن ماهیتی پست مدرن به وجود آورده است .موضوعی مبهم را تداعی می کند که در اجتماع آنها به سختی می توان تصویری دقیق از یک برهه تمدنی مشخص را باز شناخت پرداختن به مساله سبک زندگی امری نیست که به گونه ای در خود قابل توجه باشد ما در دوره ای مختلف کسبه ،عمله ،شنحه ،مالک ،رعیت ،…بوده ایم کسبه واهل عیالش پوشاکی از مخمل ودیبا واطلس بر تن می کردند وعمله از پوششی چون شلوار جین وکرابات برخوردار بوده اند، در واقع مطالعه درباب سبک زندگی جوانان در عوامل اجتماعی موثر بر آن از جهات مختلف می توان مثمر ثمر باشد ،اولا در پی انجام چنین تحقیقاتی می توان به شناختی ذیقیمت از جامعه دست یافت، ثانیا از طریق چنین پژوهش هایی به ویژه مطالعه سبک زندگی فرهنگ مردم می توان عوامل متعددی را شناسایی کرد که روندی دراز مدت قریحه ورفتار فرهنگی آنها را در سطوح مختلف ساخته اند ثالثا عوامل سازنده مسیر شناخته می شوند، رابعا این گونه مطالعات نشان می دهند که سبک زندگی مردم بر نوع سناریوی هایی که در آینده ترسیم می کنند تاثیر می گذارند واین نکته درباره سبک زندگی مادی ومعنوی توام صدق می کند دانستن این سناریو ها راهی برای شناخت مسیر احتمالی حرکت جامعه یا حداقل شناخت راهی است که مردم پیمودن آن را مطلوب می پندارند واین گونه اطلاعات حداقل لازم برای ساختن سیاست اجتماعی واقع بینانه ترند (بخشش، 1389).
تغییرات سبک زندگی از منظر جامعه شناسان سبک های زندگی هر چند در تاریخ فکری مغرب زمین اصطلاحی نوپدید به شمار نمی آید وشاخه های متفاوت علوم انسانی چون فلسفه وروانشناسی در قالب اصطلاحاتی مشابه کم وبیش بدان پرداخته اند ظهور خود را به عنوان اصطلاحی فنی مدیون تاسیس جامعه شناسی است .(جمهری، 1391)پس بیراه نیست اگر مساله بندی سبک زندگی رابا روزگار آغازین خرد ورزی جامعه شناسی در انتهای قرن نوزدهم میلادی هم زمان بدانیم به بیان دیگر همان موقع که پرسش در باب چیستی گونه ای خاص از جامعه انسانی که در اروپا از قرن هفدهم میلادی به بعد مستقر شد و جایگزین اشکال دیگر جمعی انسان ها گردید بوجود آمدن پرسش در باب چیستی سبک زندگی انسان وچگونگی شکل گیری گونه های متمایز آن در اجتماعات مطرح شد زمانی که جامعه شناسی موضوع خود یعنی جامعه را یافت ومیان آن وجامعه تفاوت های بارزی مشاهده کرد سبک زندگی به عنوان یکی از جلوه های تجلی تفاوت های پیش گفته چهره خود را برابر اندیشه جامعه جدید به صورت بندی سبک زندگی پرداختند ودر باب معنا و اشکال متفاوت آن سطرها نوشتند. سبک زندگی نخستین بار در نوشته های ماکس وبر وگئورگ زیمل جامعه شناسان پیشگام آلمانی مفهوم پردازی شد اتفاقا این دو جامعه شناس از نخستین چهره ایی بودند که توصیفاتی غنی ودقیق ومبتنی بر تفسیر وتفهیم از زیست- جهان مدرن ارائه نمودند (فریز بی3، 2012). برای آنها این زیست جهان یعنی بستر ساز زندگی انسان زیست کننده در خود را به طریقی ماهوی در نسبت به آنچه پیش از آن بوده متحول ساخته است این تحول نمودهای عینی بسیاری دارد که یکی از آنها سبک زندگی است .سبک زندگی ابتدا نزد این کلاسیک ها جامعه شناختی خود را در سطحی روانشناختی ودر تحولات ذهنی انسان مدرن متجلی می کند این است که فی لمثل برای( زیمل) سبک زندگی مجموعه ای از واکنش های عینی انسان مدرن به تحریکات عصبی نهفته ای است که در ذات تحولات وتغییرات سریع وبدون وقفه محرک های بیرونی ودرونی جامعه جدید وجود دارد پس افزایش سرعت تغییرات زندگی به تحول سبک زندگی انسان می انجامد وبه این ترتیب برای افرادی چون زیمل به مسئله پژوهش تبدیل می گردد ودر مورد بنیادهای حسی حیات ذهنی شهر تفاوت های بسیاری با زندگی روستایی دارد .این امر خود را در باره گذاشتن از خیابان ودر ضربان وتنوع زندگی اقتصادی وشغلی واجتماعی نشان می دهد کلان شهر از آدمی به منزله موجودی تمیز گذار آگاهی به مراتب بیشتری طلب می کند تا زندگی روستایی در روستا آهنگ حرکت زندگی وتصاویر ذهنی حسی آشناتر وموزون تر است (زیمل4،2009) در این توصیف از فضای جامعه جدید درمقایسه با جامعه ماقبل مدرن نوعی حس نوستالژیک به چشم می خورد در بیان مختصات سبک زندگی انسان جامعه جدید که خود این واژه را به اصطلاح فنی در ادبیات جامعه شناختی تبدیل نمود با نوعی حس رمانتیک ونوستالژیک نسبت به سبک زندگی انسان ماقبل مدرن همراه است .به بیان دیگر این حس که در اندیشه های زیمل ووبر بازنمایی شده است مقدمه مسئله بندی سبک زندگی در جامعه شناسی به حساب می آید، برای پیشگامان مفهوم پردازی سبک زندگی آسیب های سبک زندگی مدرن را به مثابه مسئاله واجد ارزش پژوهش نموده است. سبک زندگی انسان مدرن از نظر همین نظریه پردازان در جهت امحای فردیت اصیل عمل می کند وزندگی او را از کیفیت تهی می ماید ودر نهایت جهان را به قفس آهنین تبدیل کرده است ودلزدگی به بار می آورد (پرنیان، 1392).
ظهور سبک زندگی به عنوان مسئله ای جامعه شناختی در همان ابتدای تاسیس رشته خود را در کنار مسئاله مندی مدرنیته اقتصادی پولی سرمایه داری و… می دیده است . بنابراین انتظار می رود که در هر جامعه ای که درگیر چنین تحولاتی گردد سبک زندگی به عنوان مساله ای جامعه شناختی رخ نماید وجامعه شناسان را ترغیب کند برروی آن پژوهش ومداقه بپردازند (خسروی، 1390).
در ایران نیز چندی است این اصطلاح در فضای آکادمیک به موضوعی قابل توجه وهدایت تحقیقات انجام پژوهش های مختلف تبدیل شده است در اینجا این سوال به وجود می آید که آیا می توان به معنایی که در اروپای قرن نوزدهم و بیستم میلادی سبک زندگی به عنوان مساله ای جامعه شناختی طرح گردید در جامعه ایرانی نیز به عنوان مساله ای جامعه شناختی صورت بندی گردد . با نگاهی به تغییرات وتحولات جامعه ایرانی به نظر می رسد بسیاری از مسائل جامعه شناختی از جمله سبک زندگی در مورد این جامعه قابل طرح است (آذرفتحی، 1392).
2-1-2- تغییرات سبک زندگی در فرایند توسعه ابزارهای نوین ارتباطی
امروزه فناوری های اطلاعاتی وارتباطی به عناصری بی بدیل در زندگی بشر تبدیل شده اند عصر کنونی را بسیاری عصر انقلاب اطلاعات وارتباطات نامیده اند وسایل ارتباط جمعی پیچیده ترین ابزار القای اندیشه ها وکارآمدترین سلاح ها برای تسخیر آرام جوامع هستند. در چند دهه اخیر با توجه به سرعت سر سام آور پیشرفت ورشد تکنولوژی ارتباطات واطلاعات هر روزه بر پیچیدگی وکارآمدی این ابزارها ووسایل در جهان افزوده می شود امری اجتناب ناپذیر نموده است تصویری که در حقیقت در ذهن خود می سازیم نمایی از ادراک وبرداشت ما از واقعیت محسوس وملموس زندگی است (کوهسار، 1388).
اگر چه پیش از این انسان ها در ارتباطی رودررو با یکدیگر بوده اند ورونق و ترویج روش های زندگی از طریق همین ارتباطات رودررو با روندی بسیار کند وضعیف همراه بوده است ولیکن با توجه به فنآوری های امروزی می توان به جرات بیان نمود که قدرت مافوق تکنولوژی به جایی رسیده که جوامع بشری بصورت آنلاین با هم در ارتباط بوده وهمین امر باعث شده است تا سبک ها و روش های زندگی جدیدی در سطح دنیا در حال چرخش وتغییر باشند. امروزه با پیشرفت ارتباطات جوامع دستخوش تغییرات بسیاری شده اند رسانه های همگانی مانند تلویزیون وماهواره در سطح جامعه جایگاهی را اشغال کرده اند که از آن جایگاه بطور فزاینده ای چه در سطح ملی و بین المللی مطرح شده اند. از آنجا که فرهنگ از طریق رسانه های جمعی جریان می یاید اشکال متفاوت زندگی توسعه می ابند، در این رابطه می توان گفت رسانه ها بر شیوه های زندگی وسلیقه های عمومی در جامعه تاثیر می گذارند درحال حاضر به دلیل اهمیت رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون بیش از هر زمان دیگری تحت بررسی مطالعه دقیق ومنظم قرار گرفته اند از چند دهه قبل به موضوع ارتباطات به ویژه ارتباط جمعی توجه بیشتری شده است وبه رابطه رسانه ها با جامعه وتاثیرات اجتماعی وتعامل آنها تاکید بیشتری نهاده شده است (جعفرزاده پور،1390) .
یکی از تاثیرات امروز رسانه های عصر جدید تاثیر آنها بر الگوها و روشها ی زندگی انسان ها است به طوری که بنابر اعتقاد گیدز، رسانه ها با قدرت عظیم فرهنگی خود می توانند بر الگوهای زندگی انسان ها تاثیر بگذارند. الگوهای زندگی بنابر تعریف گیدز می توان به مجموعه ای کم وبیش جامع از عملکرد تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد چون نه فقط نیازهای خود را برآورده می کند بلکه روایت خاصی را هم که برای هویت شخصی خود در نظر گرفته است در برابر دیگران مجسم می کند.( گیدنز، 2010) وامروزه با ظهور ماهواره وگسترش آن در کشور ما سرعت تبادل اطلاعات بیشتر شده وآنها در سطح جهانی تاثیرات خود را به صورت مستقیم وغیر مستقیم برروی استفاده کنندگان آن خواهد داشت به طوری که نقش بسزایی در تبلیغ الگوهای مختلف زندگی دارند که این الگوهای زندگی گسترده تر از الگوهای زندگی است که در کشورما منجر می شود ومهمتر از همه با فرهنگ کشور ما در تعارض است .سبک زندگی از مفاهیمی است که در دنیای امروز از آن استفاده می شود وبه دلیل گستردگی آن رشته های مختلف کاربرد دارد (ارمکی وتقی، 1392).
تعین بلندای گام وشتاب حرکت در مسیرجهانی شدن زمانی به درستی میسرمی گردد که جایگاه فعلی (مبدا)موانع فراروی ومقصد به خوبی ارزیابی قرار بگیرند.ارزیابی مرکز تولید علم به ویژه دانشگاه از این منظر اولویتی غیر قابل انکار است با توجه به اینکه فضای اجتماعی در حال تغییرات است وروبه سوی فضای مجازی علمی دارد دیگر فقط بحث دانش نیست بلکه در حجم انبوهی از اطلاعات ودانش آن هم با سرعتی شتابان در سایه تکنولوژی الکترونیکی وفناوری های نوین اطلاعات وارتباطات نحوه برخورد واستفاده از دانش و اطلاعت نیز تغییر یافته است امروزه با گسترش رسانه ها وعمومی شدن ماهواره ها ورود سایر وسایل ارتباطی در جوامع بشری مسائل اجتماعی جدید بوجود آمده است و هر روز بیش از پیش به اهمیت استفاده از آنها در زندگی انسان ها افزوده می شود. با مراجعه به آمار وارقام موجود در جهان می توان به این واقعیت پی برد که رسانه های جمعی بخصوص تلویزیون بیشترین سهم را در گذراندن اوقات فراغت افراد دارند به طوری که براساس آمار سال 1388 بیش از 90درصد شهروندان تهرانی برای گذراندن اوقات فراغت خود به تماشای تلویزیون می پردازند ،وبه طور کلی بر میزان تماشای تلویزیون به لحاظ حجم وزمان مخاطبان افزوده می شود. (رحیمی نژاد، 1388. باتوجه به این امر امروزه درمورد رسانه های همگانی از جمله رادیو وتلویزیون ماهواره و امثال آنها مطالعات دقیق ومنطقی ای صورت گرفته است این مطالعات حکایت از اهمیت رسانه های جمعی به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی دارد . رسانه های جمعی در سطح اجتماعی پایگاهی را اشغال کرده اند که از آن جایگاه فرهنگ جریان یافته واشکال سمبلیک ونمادین ریشه دوانده است وتوسعه می یابد به طوریکه می توان گفت رسانه ها برشیوه رفتاری نحوه سلوک وسلیقه های عمومی در جامعه وهنجارها اثر می گذارد (لطف آبادی،1389).
سبک زندگی که سبب نمایش هویت وشخصیت افراد در جهان کنونی است از جمله مفاهیمی است که در دنیای امروزه مورد توجه قرار می گیرد.امروزه الگوهای پوشش شیوه های تغذیه،ارزش ها،نگرش ها،ورفتارهای انسانی با سرعت هرچه بیشتر تغییر می کنند، وافراد برای انطباق خود با جهان پیرامون خود نیازمند تغییرات زیادی درالگوی مصرف وسبک زندگی خود هستند، بنابراین افراد برای ارتقا پیوسته، نیازمند آگاهی وبهره گیری از اطلاعات واز طریق رسانه های فرهنگی جامعه از جمله سبک زندگی از خود بجای می گذارند . در چند دهه اخیر با توجه به افزایش استفاده از رسانه های جمعی در کشورمان شاهد تغییر در مجموعه ای از رفتار،عادات،عقایدوارزش های مردم کشورمان باشیم ونبض این تحولات در ورود ماهواره ها به کشورمان است بطوریکه با ورود ماهواره به جامعه سهمی که رسانه ملی اشغال کرده است، به طور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده است وبخش اعظمی از آن به برنامه های ماهواره اختصاص پیدا کرده است که در این چند سال اخیر با افزایش تعداد شبکه های فارسی زبان ماهواره مخاطبان این رسانه در حال افزایش است (رضایی،1389).
2-1-3 – ارزیابی سبک زندگی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی
سبک زندگی الگوی فعالیت های داوطلبانه روزمره زندگی است که تاثیر مهمی بر فعالیت سلامت فرد داشته واز عوامل جمعیت شناختی،محیطی واجتماعی نشات می گیرد، بنابر پیش بینی سازمان جهانی بهداشت 70-80 درصد از میزان مرگ ومیرهای کشورهای توسعه یافته و40-50 درصد ازمرگ ومیر های کشورهای در حال توسعه به علت بیماری های مرتبط با سبک زندگی می باشد. نوجوانی دوره ای بحرانی برای گسترش چاقی واضافه وزن می باشد که با مرگ ومیر در بزرگسالان ارتباط دارد افزایش شیوع چاقی در نوجوانان نتیجه عدم تعادل بین انرژی دریافتی وهزینه های انرژی دارد (مارسیا، 52009).
در گزارشی که توسط مرکز کنترل بیماری های قلب وعروق سازمان جهانی بهداشت در سال 1988اعلام شد کشور ایران از نظر شیوع بالای چاقی دوران نوجوانی یکی از هفت کشور اول جهان می باشد که علت آن تغییر سبک زندگی به خصوص خوردن مواد غذایی با چربی وشکر بالا ومصرف کم فیبر ورژیم غذایی به همراه کاهش فعالیت های فیزیکی در این گروه می باشد (غفاری، 1388).
منطبق با بررسی های به عمل آمده توسط سازمان ملی جوانان نیز 51درصد از نوجوانان مورد بررسی، سبک زندگی مناسبی نداشته اند.سنین نوجوانی همراه با تغییرات سریع الگوهای رفتاری است این تغییرات نوجوان را در معرض گسترش رفتارهای پر خطر بهداشتی از قبیل عدم تحرک ،عادات تغذیه ای نامناسب ،مصرف سیگار و الکل قرار می دهد که تاثیر آن تا سال ها بعد حتی تا آخر عمر باقی می ماند ودر مفهوم جدید سلامتی افراد در مقابل سلامت خود مسئول بوده وباید سبک زندگی سالمی رابرای خود برگزینند تحقق این امر در گرو برنامه های ارتقای سلامتی می باشند (فتحی،1392).
تغذیه مناسب وسبک فعال دو مورد از رفتارهای بهداشتی پیشگیری کننده در نوجوانان می باشد مداخله سبک زندگی می تواند در بهبود پیامدهای آنها از جمله کاهش وزن دوره نوجوانی اثر بخش باشد با توجه به این که فقر فرهنگی وکمبود آگاهی می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات پیچیده وپر هزینه باشد ویکی از روش های مبارزه با آن افزایش آگاهی از طریق آموزش است .آموزش شیوه های صحیح زندگی امری اصولی واساسی است اثر بخشی برنامه های آموزشی بهداشت به مقدار زیادی بستگی به استفاده صحیح از نظریه ها ومدل ها دارد .مدلی که این مطالعه برای ارتقا سبک زندگی در دوران بلوغ دختران نوجوان استفاده شد مدل اعتقاد بهداشتی است این مدل یکی از اولین مدل هایی است که در دهه 1950 برای رفتارهای پیشگیرانه مربوط به سلامت به وجود آمد.در این مدل بر خلاف آموزش سنتی که راه حل های پیش آمده را به افراد ارائه داده وبه آنها اجازه تفکر نمی دهد برای ادراک فرد از تهدید ناشی از یک مساله بهداشتی وارزیابی توامان از رفتار توصیه شده جهت پیشگیری یا مدیریت مساله مخاطب قرار می گیرد که از نکات برجسته روش شناسی این مدل محسوب می شود (خواجه نوری، 1392).
در مطالعات زیادی اثر بخشی مدل اعتقاد بهداشتی بر ارتقای آگاهی ونگرش واتخاذ رفتارهای مرتبط با سلامت در گروههای مختلف تایید شده است ودر مداخله آموزشی که (عابدی )در تغییر سبک زندگی بر عوامل خطر ساز قلبی در زنان انجام داده اند نتایج بیانگر آن بود مداخله براساس این مدل توانسته است باعث تغییر سبک زندگی زنان وارتقای فعالیت فیزیکی در آنان شود . در مطالعه (لاگمپن6 وهمکاران،2011). در کاربرد مدل اعتقاد بهداشتی جهت آموزش به روش معمول وگروه مداخله آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی دریافت کرده بودند ،نتایج بیانگر آن بود یک ماه بعد مداخله در مرحله پیگیری نمره عملکرد دانش آموزان در گروه مداخله که آموزش مبتنی بر دریافت تحصیلات بود افزایش بیشتری داشت ودر سازمان های حساسیت وشدت درک شده ومنافع درک شده رفتار افزایش معنی داری وجود داشت. (هارتون7، 2008) در مطالعه نیمه تجربی خود به بررسی تاثیر آموزش تعاملی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی وآموزش به روش های سنتی در ارتباط با سلامت پستان در دختران نوجوان پرداخت در مطالعه او نتایج مقایسه گروه ها قبل یک ماه پس از آزمون نشان داد دانش آموزانی که به روش های تعاملی مبتنی برمدل به کار گرفته شده آموزش دیده بودند در پس آزمون درک بالاتری از منافع خود آزمایی پستان داشتند همچنین در این دانش آموزان موانع درک شده خود آزمایی پستان کمتر شده بود .در مطالعه (لطفی وهمکاران، 1391) در بررسی تاثیر آموزش همسالان مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی نشان داده شد آموزش ازطریق همسالان وبه کارگیری اصول مدل اعتقادی بهداشتی منجر به ارتقای رفتار تغذیه ای دانش آموزان شده است.
با توجه به اینکه بیش از نیمی از دختران نوجوان در زمینه تغذیه وفعالیتهای بدنی ورزش سبک زندگی نامطلوب دارند همچنین مطالعه جهت تغییر سبک زندگی بر تاکید بر فعالیت فیزیکی و تغذیه سالم مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در این گروه سنی انجام نشده است (همت، 1392).
2-2- ادراک از خدا
مفهوم خدا تحول وشکل گیری دینداری شخصی درافراد را تعیین می کند در طول دهه گذشته بیش از هر مفهوم مذهبی دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.(هاینز،82008). ادراک از خدا (تصویر از خدا )یک مدل کارکردی درون روانی است که فرد خدارا بدان گونه ودر قالب متصور می شود . ادراک از خدا نه فقط کل سازه روانی را نشان می دهد، درجه رشد یافتگی استدلال اخلاقی وبلوغ روانی در نگاهی ژرفتر تمامیت شخصیت فرد باشد در حالی که افکار واندیشه های افراد در مورد خدا که مستقیما از آموزه های دینی نشات می گیرد وبیشتر با ادبیات وسنن دینی منتقل می شوند، اغلب به راحتی توسط یک مصاحبه قابل دست یابی است اما دست یابی به سطح تصور وتصویر افراد از خدا یا همان ادراک از خدا کاری دشوار است. (گاتیس9 2008)
ادراک از خدا از دیدگاه روانشناسی یک الگوی شناختی -عاطفی است که از طریق نخستین ارتباطات کودک با افراد مهم زندگی و مراقبینش شکل گرفته است و در سرتاسر زندگی همگام با رشد بلوغ روانی فرد بارها و بارها تجدید می شود. این الگو جهت گیری رفتار واحساس فرد در ارتباط با خدا را هدایت می کند ،به همین خاطر ادراک از خدا مجموعه های منسجم از آخرین سطح ادراک فرد در مسائل انتزاعی وامور ماورایی است .همچنین در صورتی که صحبت از شناخت افراد در شخصیت ایشان به میان باشد وبخواهیم سازه ای روانی انتخاب کنیم تا با بررسی آن به بسیاری از ویژگی های روانی افراد پی ببریم آنگاه ادراک فرد از خدا وتصویری که وی به آن دست پیدا کرده است بسیار مهم است (لاورنس،2009) این مفهوم در مکتب روانشناسی روابط موضوعی (روابط شی )ریشه دارد (سنت کلر10،1388).
2-2-1- ادراک از خدا از نظر علمای مسلمان
بحث ادراک الهی از قرون اولیه اسلامی مطرح بوده چنان که در سخنان اکثر بزرگان دین خصوصا روایت های حضرت علی (ع) وامام صادق وبرخی دیگر از صحابه می خوانیم از ادراک الهی وکیفیت ادراک سخن به میان آمده است .(طباطبایی، 1393)
2-2-2 – ادراک در لغت
ادراک در لغت به معنای دریافتن،فهمیدن ورسیدن می باشد . چنان که ادراک الشی یعنی وقت آن رسید وادراک الولد یعنی فرزند بالغ شده وادراک المسئله یعنی مساله را فهمید . در بسیاری از موارد ادراک مترادف با علم معرفت، رویت، لحوق،… بکار می رود، وبه نظر برخی از محققان الفاظی که در انواع ادراک در قرآن کریم به کار رفته است به 20 لفظ می رسد که ظن، حسبان، شعور، ذکر، عرفان، فهم، فقه، درایت یقین، فکر، رای، زعم، حفظ، حکمت، خبره، شهادت، عقل، از جمله آنانند (طبرسی ترجمه بغدادی، 2011).
2-2-3- رابطه علم وادراک
به گفته برخی از دانشوران اگر ادراک در معنای عام آن (حصول صورت شی ونص ناطقه )وعلم در معنای عام آن (حصول صورت شی در عقل )به کار می روند .رابطه علم وادراک تساوی است برخی نیز معتقدند اگر علم به معنای ادراک امور کلی وادراک بر حضور مدرک نزد مدرک به کار رود ادراک به این معنا شامل علم وادراک امور حسی می شود در این صورت بین علم وادراک عموم وخصوص مطلق ورابطه آن دو مانند رابطه نوع جنس است یعنی ادراک جنس وعلم نوع آن است .(سبحانی، 1390)
2-2-4- ادراک امور حسی
گاهی ادراک تنها برای درک امور حسی اطلاق می شود که در این صورت تفاوت این نوع ادراک با علم مانند تفاوت در نوع است که هر دو تحت یک جنس جمع می شوند یعنی ادراک مطلق جنس وادراک حسی وعلم انواع آن می باشد .(سبحانی، 1390)
2-2-5- ادراک به معنای رویت
بسیاری از دانشمندان از جمله شیخ طوسی در تفسیر آیه شریفه (لا تدرکه الا بصار وهویدرک الابصار ) تصریح می کند که معنای ادراک در آیه همان رویت است ولی غالب دانشمندان اهل سنت ذیل همین آیه تصریح می کنند که ادراک با رویت تفاوت می کند، زیرا ادراک به معنای احاطه کامل است وبرخی از دانشمندان تصریح کرده اند یکی از راههای ادراک حسی است وهرگاه ادراک با بصر مقرون شود از آن جز رویت فهمیده نمی شود وسایر حواس نیز این چنین اند .(افضلی، 1388)
2-2-6- مدرک بودن خداوند
همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که خداوند مدرک است دلیلی که برای اثبات مدرک بودن خداوند اقامه شده است که خداوند حی بوده وهر موجودی که حی باشد وهیچ آفتی نداشته باشد، سمیع ومدرک است، پس خداوند مدرک است. دلیل دیگر این که ادراک یکی از صفات کمال است واگر خداوند به این صفت متصف نشود وبه ضد آن متصف خواهد شد که نقص ودرباره خداوند محال می باشد، لازم است خداوند به این صفت متصف خواهد شد .شیخ مفید ادراک را علم خداوند به محسوسات دانسته وگفته است خداوند مدرک است یعنی به آنچه به حواس درک می شود عالم است .دلیل چنین است که خداوند بر همه معلومات که مدرکات نیز جز آن است عالم است پس عالم به مدرکات نیز هست ومطلوب همین است (مرعشی نجفی،1405ق).
2-2-7- آیا ادراک از جمله صفاتی است که بتوان آن را به خدا نسبت داد؟
با توجه به آیه شریفه (الا بصاروهو یدرک الا بصار وهو الطیف الخبیر ) مدرک به( اسم فاعل ) از اسماء خداوند است .در قرآن کریم وروایات به اسم الهی "مدرک" تصریح شده وخداوند مدرک است در فعل "یدرک" در آیه شریفه بیانگر همین اسم الهی است (فاضل، 1388).
در معنای ادراک میان متکلمان اختلاف نظر وجود دارد که آن وصف ادراک برای خداوند غیر از علم خداوند به امور کلی وجزیی بوده وصفت دیگری است ویا منظور ،همان علم ومعنایی مترادف با آن است ویا این که مقصود علم خاص خداوند به موجود است، به صورت جزیی وعینی است. بنابراین مقصود از ادراک خداوند شهود اشیای خارجی وتسلط کامل خداوند بر اشیا است، گفتنی است از اطلاق صفات اسمایی که شرع مقدس برآن اذن داده است بر خداوند و اتصال خداوند بر آن ونیز در جایز نبودن اطلاق صفات واسمانی که شارع منع کرد. اختلاف نظر نسبت تنها اختلاف در صفات آسمانی است که از سوی شعارع نه به صورت آشکار معنی شده وخداوندبرجوار این اتعصاف چیزی وارد شده است گروهی دراین باره به توقیفی نبودن صفات واسمای الهی حکم کرده اند یعنی لازم نسبت که حتما درباره یا اسم الهی آیه وروایتی وارد شده باشد بلکه همین قدر که معنای اسم یا صفتی موهوم نباشد وبرای ذات باری تعالی محالی پیش نیاید می توان خداوند را به آن اتصال نماید.اما گروهی دیگر صفات واسماء را توفیقی دانستند ومعتقدند که خداوند را تنها به صفات واسمائی می توان خواند که خود خداوند است یا پیامبر وامامان معصوم (ع)وگروه سوم میان صفات واسماء فرق نهاده اند واسما را توفیقی وصفات را غیر توفیقی شمرده اند (موسوی خراسانی،1390).
2-2- 8- ادراک خدا از نظر فلاسفه
در فلسفه ارسطو خدا جایگاه واهمیت ویژه ای دارد واز ابتدا در مکتوبات عمومی خود در اثبات وجود مبدا نخستین وهستی خدا کوشیده است .جهانبینی فلسفی ارسطو حاکی از این است که وی فلسفه خود را از جهان فروردین (ناسوت )آغاز می کند وبه جهان فرازین (لاسوت )پایان می دهد هر چند بنیادی ترین مساله متافیزیک ارسطو مساله هستی وجود است . اما از نظر وی موجود به ماهو موجود واقعی خداست .(اوراسیا) جوهر به اعلی درجه است اوراسیای حقیقی نخستین و مطلقا موجود هموست که متافیزیک در جستجوی اوست از این رو مفهوم خدا موضوع هدف وانگیزه همه متافیزیک ارسطویی است (طباطبایی ،1393).
براساس آنچه بیان شد در میابیم اولا : ارسطو اگر بجز جوهر طبیعی جوهر دیگری نباشد علم نخستین همان علم طبیعی خواهد بود ثانیا : عالم هستی در جواهر منحصر به خدا نمی باشد وبجز جوهری وجود دارد که قائم به ذات است زنده ،دانا ، توانا وغیر متحرک وفناناپذیر است البته ارسطو از مبدا اول ونخستین با تعابیر خاص فلسفی خود یاد کرده است که مفسران ومترجمان به مفهوم خدا تعبیر و نفسیر کرده اند (طباطبایی، 1393).
اولین منزل فلسفی وفکری پس از هستی شناسی تامل در مساله خدا وشناخت ذات وصفات افعال اوست این رویه به گذر تاریخ فلسفه در جهان اسلام ودر ستیز فکری فیلسوفان مسلمان بر فراز و فرودها ادامه می یابد وبا نظر به آفاق وانفس تبیین های گوناگونی از ادراک خدا تحت عنوان (براهین اثبات وجودی خدا )ارائه می گردد. در آیینه این تبینها می توان تصورات مختلف از خدا را به نظاره نشست زیرا بحث از خدا در تفکر فلسفی غالب حکیمان مسلمان متفرع ومبسوق به مباحث هستی شناسانه ایشان است (کلینی رازی، 1388).
با توجه به اینکه تصور ملاصدرا در زمینه وجود وماهیت با اسلاف خود متفاوت است براهینی هم که در زمینه اثبات وجود خدا توسط او ارائه شده با اقران خودش فرق می کند ملاصدرا سعی می کند ضمن نقل و نقد براهین اثبات خدا به ویژه براهین صدیقین که پیشینیان به او رسیده از منظری صرفا شناختی وبدون اینکه پای دور تسلسل به میان آید وبه گونه هایی که مقدمات برهانش انفسی باشد به طرح واثبات وجود خدا بپردازد در این صورت است که مفاد برهان فقط بیانگر اثبات واجب است نه بیانگر حقیقت توحید (کلینی رازی، 1388 ).
عباراتی که از ملاصدرا ذکر شد از جمله عبارت هایی است که علامه طباطبایی با توضیحی که در ذیل می آورند سرانجام طی استدلالی نتیجه می گیرند که نه تنها وجود خداوند بی نیاز از برهان است بلکه وجود واجب الوجود اولین مساله فلسفی است یک حکیم الهی می تواند فارغ از هر مقدمه فلسفی وجود واجب بالذی را اثبات کند ودر واقع انکار می دارد و حکم سفسطه خواهد بود واین نحو تقریر کامل تر از آن چیزی است که در حکمت اشراق با منشا یا متعالیه قبلا مطرح شده است. اتخاذ این رویکرد در تقریر برهان صدیقین از جهات گوناگون برجسته وممتاز است از جمله بی نیازی این تقریر از هرگونه مبدا تصدیقی علاوه براثبات وجود واجب توحید واجب را نیز اثبات می کند همچنین در این رویکرد اصل وجود واجب بدیهی است نه نظری واین ظئاهر کتاب وسنت سازگارتر است از این رو چون براساس این بیان نقطه آغاز از بحث از خدا با دیگران متفاوت است پس تصویر وتصدیق خدا به گونه های دیگر خواهد بود ( فاضل، 1388).
در اینجا لازم است اشاره هایی به پیشینه نقش وجایگاه تصورات از درک خدا از دو زاویه قابل تامل است .:
الف) زاویه عام :
براین معنی که معقولیت وصدق به خدا در فلسفه اسلامی مسبوق به نحو تصور وتصدیق خداست واین نیز متاثر از تصوری است که حکمای اسلامی از وجود وماهیت داشته اند. این تصور نیز به ویژه در سه بحث از مباحث هستی شناسانه ایشان آشکار شده است تمایز مفهومی وجود وماهیت بداهت اولی مفهوم وجود تمایز مفهوم وجود حقیقت وجود حکم های اسلامی پس از تبیین تلقی خود در این باره از این بحث در اثبات وجود ماهیت با جهتگیری الهیات اخص در تفکر وجود شناسانه فارابی وخصوص الحکم دیده می شود وهمین تمایز همراه باتاکید وتصریح بر بداهت اولی مفهوم وجود ویا همین رویکرد فارابی را می توان در اندیشه ها وآثار به نظاره نشست (سبحانی، 1390).
آثاری مانند الهیات، شفا، الاشارات و التنبیهات و النجاه پیگیری همین مباحث را از منظری دیگر در حکما الاشراق والتلویحات سهروردی شاهدیم ،دو بحث بیش گفته را با تاکید وتمایز نهادی جوی میان مفهوم وحقیقت وجود را با رویکردی دیگر در اندیشه ها وآثار ملاصدرا می بینیم آثاری مانند اسفا ومشاعره .پس در این نگاه ها به طور ویژه به بحث تصور خدا پرداخته شده است (طباطبایی،1393).
ب) زاویه خاص :
آنچه در اندیشه ها وآثار علامه طباطبایی علاوه بر مباحث فوق دیده می شود واشاره نمودن به نقش وجایگاه تصور وتصدیق در ادراک خداست که در مواضع مختلف کتاب اصول فلسفه وبرخی دیگر از آثار ایشان دیده می شود.(سبحانی، 1390)
2-2-9- ادراک از خدا از نظر روان تحلیل گران
نظریه های روان تحلیلی حجم قابل توجهی از پژوهش پیرامون مفهوم خدا را تشکیل می دهند(جیمز11،2009). فروید معتقد است خداوند در ذهن کودکان به شکل پدر نمود پیدا می کند ودر واقع کودکان در جریان حل عقده ادیب پیرو واقعی خویش را به پدر آسمانی شان فرافکنی می کنند(یونگ12، 1969 به نقل از اسپلیکا وهمکاران، 2009) نیز ظاهرا به وجود فرافکنی هایی از پدر دنیای فرد به تصویر خداوند او موافق است اما او احساس می کرد که الگوها نیز نقش مهمی در شکل گیری تصویر خداوند ایجاد می کنند گرچه مورد آزمون قرار گرفتن نظریه های روان تحلیل گرانه فروید ویونگ در مورد منشا وتحول مفهوم خدا بسیار مشکل است اما نکته قابل توجه در این نظریات آن است که باید پیوند قطعی بین آنچه کودکان در پدر واقعی خود می بینند تصویری که خداوند در ذهن خود خلق می کنند وجود داشته باشد (اسپلیکا13 وهمکاران ،2009).
با آنکه رویکرد های روان تحلیل گری برای تبیین شکل گیری مفهوم خداوند به تعاریف روان تحلیل گرایانه علاقه مندند، اما پژوهش های مربوط به این رویکرد به دلیل مشکلات وکاستی ها مفهومی وروش شناختی ومبانی نظریه های تئوریکی ناکافی مورد انتقاد گرفته اند. (گورسوچ،142010) برخی از تحقیقات که مفهوم خداوند را در فرهنگ های غربی مورد بررسی قرار داده اند این فرض که کودکان خداوند را به صورت یک مرد تصور می نمایند تایید می کند.(فوستر15 وکاتینگ،2013). احتمالا در دخترها بیش از پسرها می توان شواهدی مبنی بر این دیدگاه پیدا کرد(روزنزن16،2007) اما (ورگوت وتمای ،172009). معتقدند ممکن است تصویر خدا بیشتر شبیه مادر باشد تا پدر. ( رابرت18 ،2010 ) در پژوهش های خود همخوانی بین تصور خدا وتصور خویشتن گزارش کرد او معتقد است کودکانی که خود پنداره مثبت تری برخوردارند در ذهن خود تصویر پروردگار مهربانی را نقاشی می کنند وبر عکس خدایی غضبناک وطرد کننده با عزت نفس پایین در کودکان وداشتن تصویر مثبت از خداوند در او عشق وگرمی می باشد. (گادین هالز19،2008) نیز بر اهمیت والدین در شکل گیری مفهوم خدای کودکان هم به صورت مستقیم وهم غیر مستقیم تاکید کردند، ونتایج بررسی ها نشان می دهد که مفهوم خدادر دختران نسبت به پسران با اسنادها وسبک تربیتی آنها همبستگی نزدیک تری دارد. نتایج بررسی های (هول ودوناهی20 2007) نشان داد که سبک فرزند پروری والدین بر مفهوم خدای جوانان تاثیر بسزایی دارد مخصوصا تصویر خدای مهربان پدر ومادرها بر تصویر کودکان نشان می دهد از پدر ومادر به عنوان مهربان اثر دارد به این ترتیب در حقیقت سبک والدین ومفهوم خداوند پدر ومادرها پیش گویی کننده تصویر خدای کودکان است، این ارتباط صرف نظر از طبقه اجتماعی،مذهب،گرایش کلیسا وسن وجود داشت. هول ودوناهی (2009 ) همچنین معتقدند که آزمودنی هایشان گرایش محکمی وجود دارد که خداوند را به عنوان مظهر عشق ومهربانی (مادرانه )و نه به عنوان منبع قدرت واقتدار ادراک نمایند (پدرانه ) با این اوصاف به نظر می رسد مادران نقش مهمی در مفهوم خدای کودکان بخصوص دخترها ایفا می نماید. یک بررسی نشان می دهد که معلمان ممکن است در تحول مفهوم خدای کودکان نقششان مهم تر از والدین باشد (فیدیا وایدما 212009) گزارش کردند کودکان کودکستانی که رابطه نزدیک تری با مربی خود داشتند خداوند را مهربان تر درک می کردند در حالی که روابط مادر فرزند پیش گویی کننده مهمی در این پژوهش هایی که با هدف بررسی تاثیر خداوند انجام دادند نتیجه گرفتند، برداشت والدین از مفهوم خدا وبرداشت معلمان به گونه ای متفاوت می تواند برداشت کودکان از مفهوم خدا را پیش بینی کند به این صورت که به نظر می رسد والدین بر مولفه های رابطه ای مفهوم خدا کودکان تاثیر چشگیری داشته باشند(مثل خداوند دوستی مهربان است)در حالی که بین تصویر خدای کودکان شباهت وجود داشت.این تفاوت ها را می توان از طریق ایفای نقش های متفاوت والدین و معلمان در زندگی کودکان توضیح داد. یعنی پرورش دادن عشق ورزیدن و مراقبت کردن صفات و روابط والدین با کودکان است در حالی که آموزش اسطوره ها و شبکه باورها و اعتقادات مذهبی از طریق آموزش های مذهبی معلمان در مدرسه صورت میگیرد.به طور کلی بررسی تحقیقات در حوزه مفهوم خداوند کودکان به نظر می رسد این پژوهش ها در تایید اهمیت نقش والدین در شکل گیری این مفهوم باهم سازگار باشند. اما درباره ی تفاوت های جنسیتی در تصویر از خداوند توافق کم تری وجود دارد.ورگوت وتمای(2010) معتقدند که اگر چه در ادراک مفهوم خداوند در بین فرهنگ های مختلف عمومیت وجود دارد اما حداقل در ارتباط مفهوم خدا با سمبل های مادرانه و پدرانه برخی تفاوت های فرهنگ پدیدار می شود. نظریه های شناختی نیز سهم ویژه ای در تبیین شکل گیری مفهوم خداوند در کودکان دارند .از دیدگاه تحول شناختی خداوند کودک در ابتدای انسانی است که در آسمان زندگی می کند .این انسان به تدریج به سمبلی تبدیل می شود که شکل ندارد جسمانی نیست اما همه چیز را می داند و بر همه چیز توانای دارد و در نهایت به یک مفهوم انتزاهی مبدل می شود. (بیاز 222011) معتقد است، برداشت از خداوند با فهم بچه ها از والدینشان در ارتباط است و این رابطه نیاز معنوی فرد را تامین می کند در این پژوهش ها کوشش برای فهم جنبه های تحولی مفهوم خداوند نوعا بر تحول شناختی فرد متمرکز گردیده است.(گلدمن،23 2007)به نظر اسپلیکا24 و همکاران (2010 )در گروه دیگری از دیدگاه ها و پژوهش های این حوزه مثلآ( بالرو و فکل25 2010) هر سه به نقل از اسپلیکا و همکاران (20011 )گرایش به این جهت است که بر تغیرات کلی تفکر تمرکز شود و اعتقاد کلی بر آن است که برداشت کودکان از مفهوم خدا به تدریج با افزایش سن از مفاهیم و مصادیق عینی به مفاهیم انتزاعی تر و پیچیده تر تحول می یابد.(چاوشیان، 1389).
هارمز(2012) به سه مرحله در تحول مفهوم خداوند اشاره می کند.
نخست: مرحله فرشته پنداری (6-3 سال) که کودکان در این مرحله تفاوت ناچیزی بین خداوند و فرشتگان ادراک می کنند .هارمز معتقد است به تدریج و با گسترش ظرفیت شناختی کودک تصویری که او در ذهن خود از خداوند نقاشی کرده اند هم عینی تر می شود و هم شباهت بیش تری به انسان ها پیدا می کند.او این مر حله را که در کودکان 6 تا 11 سال دیده می شود مرحله واقع بینی می نامند و معتقد است کودکان در این مرحله برای معرفی خداوند به دیگران به راحتی از سمبل های مذهبی استفاده می کنند.در رویکرد هارمز آخرین مرحله شکل گیری مفهوم خداوند در انسان مرحله فردگرایانه نامیده می شود که این مرحله در نوجوانان به چشم می خورد، در این مرحله نوجوانان منحصرآ بر سمبل های مذهبی تآکید نمی کنند بلکه رویکردی فردی در مورد خداوند اتخاذ می نمایند که نتیجه آن پیدایش برداشت ها و ادراکات بسیار متفاوتی از مفهوم خدا در یک فرد نسبت به فرد دیگر است.پژوهش های دیگری که بر موضوع تحول مفهوم خداوند در کودکان می پردازد توسط (دکنجی26 ،2011)و در کشور فرانسه انجام شده است، در این پژوهش از کودکان و نوجوانان 14-7 ساله کاتولیک خواسته شد هنگامی که کلماتی مانند خدا را می شنوند به تداعی آزاد بپردازند ،تحلیل پاسخ ها وجود سه مرحله را تحول مفهوم خداوند تایید می نمودند.دکنجی معتقد است که کودکان 8-7 تا11 سال غالبآ رویکردی اسناد گونه در مورد خداوند اتخاذ می کنند،به این صورت که در این کودکان خود به صورت مجموعه ای از صفات تلقی می کنند که این صفات بیشتر ماهیت انسان گونه دارند(مانند صدای مهیب یک روح) ضمناً در این مرحله مفهوم خدا از سایر سازه های مذهبی نسبتآ مستقل است.تداعی های کودکان بین 11تا 14 سال بر محور شخصیت تآکید داشت مثل آنکه خداوند ویژگی های والدینی داشته باشد و صفات انسان گونه اما فرا انسانی از قبیل خوب قوی و عادل و سرانجام در سن حدودآ 14 سالگی تغییرات بشری شروع به رخ دادن می نماید، معمولآ در نوجوانان تمرکز بر تقابل بودن ویژگی های انسانی بودن خداوند ناپدید می شود و بر داشت نوجوانان از مفهوم خدا انتزاعی تر می گردد آنها گرایش دارند تا در بیان مفهوم خداوند مولفه های ارتباطی وابستگی با خداوند را منعکس می نمایند (مثل عشق. مهربانی.ایمان و توکل)که از درون فرد نه از ویژگی های توصیفی درگیر او ناشی می شود.بنابراین در پژوهش دکنجی مفهوم خدا حول سه محور اسناد صفات.شخصیت .و درون نگری مورد بررسی قرار می گیرد (ربانی،1388).
(کپارتریک27،2011). تئوری دلبستگی والد -کودک بالبی (1980) را به حیطه مذهب گسترش دادند و یک رویکرد منحصر به فرد برای مطالعه پیوند و ارتباط بین تحول نخستین و مذهب و مفاهیم مذهبی در کودکان و نوجوانان فرآهم آورند . این نویسندگان تاکید نمودند که تئوری دلبستگی بالینی ممکن است چهارچوب ادراکی مفیدی برای فهم تفاوت های فردی کودکان را ادراک مفهوم خدا را فراهم آورند به عبارت دیگر کیفیت رابطه کودک با مراقبت خود از طریق مفهوم خود وافراد مهم زندگی کودک با مفهوم خدای کودکان مرتبط می شود .تصورات ذهنی که کودک از خود وسایر افراد با اهمیت زندگی خود که از تعاملات مشاهده وتجربه شده کودک با مراقبانشان حاصل شده است دارد ادراک و رفتارهای کودک رادر موقعیت های تازه وروابط تازه کنترل می کند یعنی این تصورات رابطه کودک با خدا را تابع خود می سازد (سروستانی،1391).
دیدگاه کپاتریک درخصوص ارتباط دلبستگی ومذهب منبعی غنی برای تحقیقات تجربی فراهم آورده است، برای مثال این اعتقاد وجود دارد که نظریه دلبستگی با فهم مفهوم سازی خداوند رفتارهای مذهبی مانند دعا کردن وزمزمه کردن برای خود در ارتباط است . همچنین میان تجربیات مذهبی وعشق رمانتیک نیز ارتباط وجود دارد . به اعتقاد کپاتریک (2007) بزرگسالانی که در روابط عاشقانه خود دلبسته ایمن هستند تعهد مذهبی بیشتر وتصویر مثبت تری از خداوند گزارش کرده اند پاسخ گویان مضطرب دوسو گرا احتمال دارد که خود را بیشتر به صورت یک نور تصور کنند وپاسخ گویان اجتنابی اعتقاد بیشتری دارند که انسان نمی تواتند معرفتی نسبت به خدا وجهان آخرت داشته باشد (کیر کپاتریک28،2013).
2-2-10- رابطه دلبستگی شکل گرفته دوران کودکی با ادراک از خدا
به اعتقاد صاحب نظران قسمت عمده ویژگی های شخصیتی منش وخصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که خود در ذهن دارد یعنی به خودپنداره وی بستگی دارد در پژوهش های جدید روانشناسی (خود پنداره)از جمله موضوعاتی است که توجه زیادی را به خود معطوف ساخته است وبه عنوان یک موضوع مهم در روانشناسی مطرح است. ( کاظمی وهمکاران، 1388)خود پنداره یا تصور از خود به عنوان ادراکات کلی که هر فرد از خود دارد تعریف می شود یعنی یک تلقی عینی از مهارت ها خصوصیات وتوانایی هایی که یک تلقی عینی از مهارت ها خصوصیات و توانایی هایی که فرد از خود دارد .(باب ومک هال 29،2007) با ارائه تعریفی دقیق تر معتقدند خود پنداره به مجموعه ای از احساسات وبرداشت های فرد از خویشتن اطلاق می شود که این خویشتن ادراک شدید به نوبه خود بر ادراک فرد از جهت وهم بر رفتار او تاثیر می گذارد بنابراین به طور کلی می توان گفت که منظور از خویشتن پنداری یا تصور از خدا مجموعه افکار واحساسات ونگرش هایی است که هر کس درباره خود پرورش می دهد (رحمت آبادی،1389).
از آنجایی که تصور هر فرد از خود وبه عبارت دیگر مفهوم خود از افراد از همان سال های نخستین زندگی در ارتباط با والدین به ویژه مادر شکل می گیرد، می توان با اهمیت روابط دلبستگی در شکل گیری خود پنداره اشاره کرد (خانجانی ،1391). دلبستگی پیوند های عاطفی نسبتا پایداری است که میان کودکان و میان یک و تعداد بیشتری از افراد ایجاد می شود در ایجاد وتعیین کیفیت این پیوند عاطفی سه مفهوم قابل دسترس بودن پا سخ دهنده بودن وتصویر مادرانه نقش یگانه ومنحصری ایفا می کنند (مظاهری ،1390).
در واقع دلبستگی یک پیوند عاطفی با فرد دیگری است در جهت دریافت حس امنیت که این حس امنیت در طول زندگی افراد باقی می ماند (هارمز ،2011).
روانشناسان بر این باورند که رابطه والد- فرزندی بیش از هر چیز دیگر مفهوم خود را تحت تاثیر قرار می دهد .(کلین )یکی از چهارچوب های مهم ارزیابی مولفه های روابط والد فرزندی نظریه دلبستگی است نظریه دلبستگی که ریشه در کارهای بالبی30 (1969) دارد فرض می کند که تجارب ارتباطی اولیه به ویژه با مراقبان اولیه منجر به تشکیل مدل های شناختی درونی از خود ودیگران در زمینه ارتباطی می شوند (رمضانی )در پژوهش های متعددی اشاره شده است. به گفته دیکی31 وهمکاران (2008) کودکان تصورشان از والدین را به دیدگاه خودشان وتصور از خودشان را که شبیه والدینشان است شبیه سازی می کنند به باور آنها کیفیت رابطه والد – فرزند که در فرزندان درونی شده به عنوان یکی از مولفه های نظام موثر روانی است که تصور از خود را شکل می دهد وقتی بزرگسالان جوان والدین نشان را حامی قدرتمند و یا تنبیه کننده وسخت گیر تصور می کنند گویا تصور آنها از خودشان نیز به همین گونه است. اسچیرو32 (2007نقل از صادقی وهمکاران، 1388) اعتقاد دارد ابعاد خود به طور قوی از والدین اثر می گذارد وهر چه براین نیمرخ تاثیر گذار باشد بر حوزه های خود از قبیل خود واقعی ایده ال ونا مطلوب نیز تاثیر دارد. مطالعه صادقی وهمکاران (1388 )نیز نشان می دهد بین تصور از خود و تصور والدین ارتباطی معنی دار وجود دارد وسهم پیش بینی کننده متغیر تصور از والدین در پیش بینی تصور از خود با واریانس 34درصد است .
با توجه به پژوهش های فوق به نظر می رسد نظام دلبستگی از جمله عوامل پیش بینی کننده تصور از خود باشد.به هر حال علی رغم بررسی های فراوان ذکر شده راجع به رابطه دلبستگی و تصور از خود نقش عوامل واسطه ای دخیل در این رابطه اغلب مورد غفلت قرار گرفته است (شالچی ،1390).
در همین چهارچوب کرک و پاتریک و شیور(2013)در بیشینه تحقیق خود توضیح دادند افرادی که شکل های دلبستگی آنان به صورت عاشق و مراقب بودٰ . مایلند تصور از خودشان و در نهایت تصورشان از خدا به صورت عاشق و مراقب باشد. بدین ترتیب ادراک دوران کودکی از والدین پیش بینی کنند. تصور از خود و تصور از خداست (رضایی،1389) .
هال (2011 نقل از صادقی،1393) گزارش کردند که تحقیقات نشان داده است تصور از خدا بخشی از بازنمایی جهان درونی است و در طبیعت فرد ریشه دارد.
هال (2009،نقل از صادقی 1392) نیز اظهار داشت که تصور از خدا بخشی از طرح واره دینی افراد در مورد خداست که به عنوان یک پایه شناختی برای تصور افراد از خدا بکار می رود.
پژوهش ها هم چنین نشان داده اند که کیفیت تصویر ذهنی از خدا می تواند در چگونگی شکل گیری مفهوم خود و تصویر ذهنی از خود تآثیر بگذارد. (از جمله نبسون33 و اسپلیکا،2009 نقل از جوادی غباری،2010)اما در مطالعات مذکور صرفآ رابطه هم بستگی مرتبه صفر دو متغیر مذکور بررسی شده و از آنجایی که تصور از خدا ناشی از فرایند انطباق و دلبستگی به والد می باشد نقش تبینی فرایند انطباق مذهبی بر رشد تحولی تصور از خدا ناشی از مدل های روانی از والد بر تصور از خود نادیده گرفته شده است.نکته حائز اهمیت منطق چگونگی رابطه بین دلبستگی به والد و تصور از خداست.به عبارتی روابط دلبستگی و مدل های روانی والد بر چگونگی تصورو ارتباط فرد با خود بسیار واضح و روشن است.
مطالعات کرک پاتریک (2008 نقل از صادقی و مظاهری ،1390 ) که بحث دلبستگی به حوزه دین وارد کرده بود دریچه دیگری بر این مسآله گشود .
کرک،پاتریک (2008 نقل از صادقی و همکاران ، ) (لری ،2007 و غباری،1388 ) معتقد است پناهگاه ایمنی که در شکل گیری دلبستگی نقش دارند دلبستگی نقش دارند پایه و اساس شکل گیری تصور از خدا نیز می باشد .
کرک و پاتریک (1992 نقل از خوانین زاده و همکاران،1384)اعتقاد دارد کودک بر پایه تجارب اولیه دلبستگی روان بند های شناختی- هیجانی مربوط به روابط فردی را گسترش می دهد که این تحول بعدها می تواند با یک تصویر دلبستگی فوق طبیعی همراه باشد این یافته موید فرضیه انطباقی کرک پاتریک است مبنی بر اینکه دیدگاه افراد از خدا همسان با ارتباط والد است که در مطالعه حاضر بین دلبستگی ادراک شده به والد و تصور از خدا در جهت تبین فرایند انطباقی کرک و پاتریک بررسی می شود.اگرچه در این راستا مطالعات متعددی (دیکی34 و همکاران ،2007 نقل از صادقی و همکاران ،1388 ،فیض آبادی و خسروی ،1388 ،کرک پاتریک و همکاران 2008)در فرهنگ های مختلف انجام شده است و از مقیاس های متفاوت (مقیاس دلبستگی بزرگسال،مقیاس غیرنرم شده تصور از خدا) استفاده شده است.
منابع و مآخذ
منابع داخلی :
آزاد ارمکی،تقی (1389). نظریه های جامعه شناسی، تهران،انتشارات سروش.
آزاد ارمکی، چاوشیان، تقی، ، حسن. (1389). فرهنگ و هویت ایرانی و جهانی شدن .تهران انتشارات تمدن
ابراهیمی، قربانعلی ، گونه ، عباس. (1389 ). سرمایه فرهنگی و مدیریت ظاهر و جوانان زن در توسعه وسیاست شماره 3.صص 176-153
ابن سینا ،حسین بن عبداله (1405) طبیعیات ،کتابخانه آیت اله مرعشی ،قم
احدی، حسن، جمهری، فرهاد،( 1392). روان شناسی رشد. تهران: انتشارات سمت
افضلی ،احمد (1388)، فرهنگ شیعه ،زمزم هدایت چاپ دوم
امیری . رضایی، حسن ، محمد(1392). تاثیر سبک زندگی بر هویت اجتماعی جوانان مطالعه موردی جوانان 29-15 ساله شهر بابل
برجعلی، زهرا ، خسروی، زهرا (1390). جهت گیری مذهبی وساختار هویت فردی انتشارات دانشگاه
برک، لور ای. (1393 ). روان شناسی رشد (ج ۲) . ترجمه ی یحیی سید محمدی. تهران: انتشارات سمت
پارسا ،محمد.( 1393). روانشناسی یادگیری بربنیاد نظریه ها- تهران انتشارات مهارت
پایبنده، فروزنده، جعفر ، محبوبه. (1390 ). بررسی رابطه میزان هویت ملی و هویت قومی در بین جوانان دهدشت. پژوهش جوانان فرهنگ جامعه شناسی شماره 5. ص122
پاینده، حسین ( 1389 ). قرائتی نقادانه از آگهی های تجاری در تلویزیون ایران، تهران: نشر روزنگار.
پرنیان، لیلا ، همت، صغری( 1392 ). مطالعه رابطه سبک زندگی وهویت – انتشارات مطیع
تامیلسون، جان. (1388). جهانی شدن و هویت فرهنگی (مترجم الهام کریمی بلان ) . شماره 19 صص 70-52تبریز
جمهری ،رضا(1391)پیش دانشگاهی ایران و جهانی شدن و تاثیر آن بر ارزش ها و هویت دینی و ملی
چاوشیان، حسن ( 1389). سبک زندگی و هویت اجنماعی، پایان نامه دکنرا جامعه شناسی، دانشکده علوم اجنماعی دانشگاه تهران.
چاوشیان، حسن، ( 1389 )، سبک زندگی و هویت اجتماعی: مصرف و انتخابهای ذوقی به عنوان شالودهی تمایز و تشابه اجتماعی در دورهی مدرنیته اخیر، رسالهی دکتری، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
خاکشور، فاطمه،نوروزی، محمد .(1393). نقش تصور از خدا وهویت زندگی درمعنای زندگی- تهران انتشارات مهارت
خواجه نوری ،بیژن ، دلاور، مریم السادات (1391). عوامل موثر بر دوستی دختر وپسر در بین جوانان شهر شیراز با تاکید بر فرایند جهانی شدن ،جامعه شناسی کاربردی دانشگاه اصفهان شماره 46صص64-64
خواجه نوری، بیژن ، رحمانی، علی . هاشمی، سمیه .(1389). سبک زندگی وهویت ملی مطالعه موردی ،دانش آموزان دبیرستانهای شهر شیراز (مطالعات ملی شماره 44صص152-127)
خواجه نوری، بیژن ، ریاحی، زهرا. (1392 ). جهانی شدن و دنیا گرایی و زنان مورد مطالعه شهرستان شیراز و استهبان، شماره 15صص21-47
خواجه نوری، بیژن ، مقدس، علی اصغر. (1391). جهانی شدن وتغییر هویت اجتماعی زنان شماره 7.صص32-5
خواجه نوری، بیژن، ریاحی، زهرا، مساوات، ابراهیم( 1392 ). ادراک رابطه سبک زندگی و میزاندینداری جوانان ،مورد مطالعه جوانان شهر شیراز علوم اجتماعی شوشتر شماره 200صص103-130
دهخدا، علی اکبر. لغت نامه دهخدا. انتشارات دانشگاه تهران. تهران
ذوالفقاری ،ابوالفضل ، سلطانی، لاوین (1389). بررسی رابطه ادراک از خدا وسبک زندگی با هویت قومی جوانان مطالعه موردی شهرستان مهاباد (جامعه شناسی ایران شماره 2صص 50-24 )
ربانی، رسول و شیری، حامد (1388). اوقات فراغت و هویت اجتماعی: بررسی جامعه شناختی الگوهای
رحمت آبادی ،الهام ، آقابخشی، حبیب. (1390). سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان رفاه اجتماعی شماره 20صص254-253
رضایی ، مصطفی .(1389). سبک های زندگی وچالشهای هویتی جامعه و علوم اجتماعی شماره 15 صص 45-44
رضوی امیری ،اقدس سادات (1393) نوجوانی وهیت یابی ،شیراز ،انتشارات امیر
زلفعلی فام ،جعفر ، غفاری، مظفر.(1388). تحلیل جامعه شناختی هویت اجتماعی دختران دانشجوی دانشگاه گیلان پژوهش جوانان فرهنگ وجامعه شناسی شماره 30 صص140-121
زیمل، گئورگ (1389). کلان شهر و حیات ذهنی ، ترجمه یوسف اباذری، فصلنامه علوم اجتماعی ، شماره2
زیمل، گئورگ (1391 ). پول در فرهنگ مدرن ، ترجمه اباذری، ارغنون، یوسف ، شماره 3، صص 325 – 338 .
سبحانی ،جعفر ،(1390)الهیات علی هدی الکتاب والسنته والعقل ج1،ص163،المرکز العالمی الدرسات لاسلامیه ،قم
سنت کلر، مایکل. (1386). درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود. علیرضا طهماسب و حامدعلی آقایی. تهران، نشر نی (تاریخ چاپ به زبان اصلی 2000)
شالچی ،وحید(1389). سبک زندگی جوانان کافی شاپ تحقیقات فرهنگی ایران شماره 1صص115-93
شتلفر ومانوئل (1390 )عصر اطلاعات ،قدرت هویت ،جلد 1 (مترجم حسن چاوشیان تهران – طرح نو – کفاشی مجید – مترجم پهلوان وکاظم عباسی نژاد عربی (1392 )
صدیق وسروستانی ،رحمت اله ، قادری، صلاح الدین (1388). ابعاد فرهنگی اجتماعی سیاست هویت دانشجویان برمبنای مولفه های سنتی و مدرن به تفکیک دانشگاه محل تحصیل تحقیقات فرهنگی ایران شماره 8 صص 65 -35
طباطبایی، محمد حسین (1393)،المیزان ، موسسه علمی بیروت
طبرسی ،فضل بن حسن (1389)،مجمع البیان ،دارلحیات العربی
غباری بناب،ب.،حدادی کوهسار، (1389).رابطه سلامت روانی باتصویرذهنی ازخداوکیفیت دلبستگی دردانشجویان. مجموعه مقالات پنجمین سمینارسراسری بهداشت روانی دانشجویان،تهران،دانشگاه شاهد 22 و 23 اردیبهشت ماه. 248-249
غباری بناب. وحدادی کوهسار.ا( 1388).،رابطه اضطراب وافسردگی باتصویرذهنی ازخدادردانشجویان،. مجله علوم روانشناختی،دورهشتم،شماره31
غضنفری ، احمد(1390 )اعتباریابی و هنجاریابی پرسشنامه سبک هویت،تهران انتشارات رشد.
فاضل ، مقداد ،(1388) ارشاد الطالبین ،کتابخانه مرعشی قم
فاضلی، محمد. ( 1389 ). مصرف و سبک زندگی تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
فرریزبی، دیوید (1391 ). جامعه شناسان آلمانی و مدرنیته ، ترجمه مددی، مجید، ارغنون، شماره 11 و 12 ،
کلانتری ،عبدالحسین ،حسنی ،حسین (1387)رسانه های نوین وزندگی روزمره ،تاثیر تلفن همراه برهویت وسبک زندگی – تهران – نشر رسانه
کلینی ،رازی ،محمد یعقوب (1388)اصول کافی مکتب اسلامی تهران
کیرکپارتریک (2013 )وابستگی در نوجوان(مترجم احمد رضایی)تهران انتشارات نوین.
گل محمدی، احمد. ( 1390 )، جهانی شدن، فرهنگ و هویت، تهران: نی
گیدنز آنتونی (1390)مدرنیته ومدرنیسم (مترجم حسینعلی نوروزی ) تهران- نقش جهان
گیدنز، آنتونی .( 1388) . جامعه شناسی: منوچهر صبوری. نشر نی. تهران
گیدنز، آنتونی، ( 1388 )، تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، نشر نی، تهران، چاپ ششم.
لطف آبادی، نوروزی، حسین و وحیده (1389 ). بررسی چگونگی نگرش دانش آموزان دبیرستانی
ماسن، هنری پاول، دیگران،( 1390). رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی.نشر آزمون
محبی، اکرم ،قریشی، فردین، محمدبخش، بهمن (1390). جهانی شدن و هویت ملی دانشجویان دانشگاه قم
محبی، اکرم، آذر فتحی، اسکندر، محمد بخش، بهمن. (1392). جهانی شدن هویت های محلی و جهانی شدن دانشجویان، مطالعه موردی دانشگاه تبریز ،تحقیقات فرهنگی ایران شماره 2صص 121-101
محرمی، توحید.( 1391) . هویت ایرانی- اسلامی ما در هویت ایران. پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.تهران
معین، محمد. (1390 ). فرهنگ فارسی. موسسه لغت نامه دهخدا. دانشگاه تهران. تهران
نجات، آسیه . شهابی، فاطمه (1392) .دلیستگی ادراک شده دوران کودکی و فرایند انطباق تصور از خدا- تهران انتشارات دانشگاه
منابع خارجی
A new perspective", Hispanic journal of Behavioral sciences, vol. 25, No.1, pp: 35 _55.
Allport ,G, W.(2008). The Individual and his religion. New York , Macmillan.
Allport, G, W. & Ross, J. M.(2008). Personal religious orientation and
prejudice. and Individual Differences, 44, 1022-1031.
Anderson, W. Thomas & Golden, Linda L. (2011) Lifestyle and psychographics: A critical Belief Scale.Internal structure and external relationships. In D. M. Wulff (Ed.),
Berzonsky, M.D.(2012). Identity style and well- Being: Does commitment Matter?Department of psychology, State university of new York at Cortland. Vol.(3),
Burke, P.J. & Clovis, W (2008). "Ethnic role identity among black and white college
Campbell, J. (2007). Adolescent identity development: The relationship with leisure
Chaney, David (2010), Lifestyle, London and New York, Routledge
Chaney, David (2010), Lifestyle, Rutledge Publisher
Clair, S., & Day, H. D, (2011), Ego identity status and values among high school females.
Cockerham, w, Rutten, A. & Abel, T. (2009) Conceptualizing contemporary health
Collins, R. (2010) Credential Society, Newyork: Academic press.
Contexts.Journal of Applied Developmental Science, v 7, p. 197-204.
culture, and resistance. Contemporary Sociology: A Journal of Reviews, 41(1)
Deconchy, J, P. (2009). The idea of god: its emergence between 7 and 16 years.
Godin (Ed), from religious experience to a religious attitude (pp. 97 – 108).Chicago: Loyola: A comparison.
development in a Christian liberal arts environment, Journal of Psychology and Theology, Development, 15(1), 25-52.
Duriez, B & Hutsebaut, D.(2009). A slow and easy introduction to the Post Critical
Duriez, B., Smits, I & Goossense, L.(2009). The relation between identity styles and
Erikson, E, H (1968). Identity: Youth and crisis. New York: Norton.
Foster , R. A. , & Keating, G. J. P (2013) The male God – concept and self – steem: Atheoretical framework. Paper presented at the annual convention of the
societyfor the scientific study of religion, Virginia Beach, VA.
Foster, J. D. & LaForce, B. (2013), A longitudinal study of moral, religious, and identity
Freud, S. (1961). The future of an illusion (J.Strachey, Trans). New York: Norton.(Original published 1927).
Giddenz, A. (2011), Modernity and Self Identity, Cambridge: Polity Press
Giddenz, A. (2011), Modernity and Self Identity, Cambridge: Polity Press.
Godin, A., Hallez, M. (2009).Parental images and divine paternity.Lumen vitae, 19,253 – 284.
Gorsuch, R. L. (2010). Psychology of religion.Annual.Review of psychology, 39,
Handbook of the Psychology of Religion. London: Oxford niversity Press.
Hunsherger, B., Pratt, M & Pance, S. M (2009). Adolescent identity formation:Religious exploration and commitment. An International.Journal of Theory and
Identity: An international Journal oftheory and research. 2(1), 7-28.
in contemporary consciousness", journal of comparative research in Anthropology andJournal of Personal and Social Psychology,1 ,80-90.
Journal of Youth and Adolescence, v 8, p. 317-326.
Kenya, and Kerala: are women more connected over time? , Gender Technology a n dKing, Pamela. E. (2010). Religion and Identity: The Role of Ideological, Social, and Spiritual
Lawrence, R.T. (2010), Measuring the image of God: The Godimage inventory and the God image scale. Journal of Psychologyand theology. 25(2): 214-226.
lifestyle and motivation, A thesis presented to the university of Waterloo in fulfillment of
lifestyles: Moving beyond weber, The sociological aurterly, vol. 38, No. 2. Pp. 321- 342.
Marcia, James. E. (2009).Identity andpsychosocial development in adulthood.
Miller, B. P. & Shrum, W. (2011). Gender digital divide in the research sectors of Ghana,
Padilla, A.M & Perez, W. (2010). "Acculturation, social identity and social cognition:
religiosity in adolescence: Evidence from a longitudinal perspective. Personality
review and recommendation, Advances in consumer Research, vol. 11. Pp. 405- 411.
Rojeck, C. (2007), Capitalism and Leisure Theory, Tavistock.
Rollins, J. (2007). Cape Verdean women and globalization: the politics of gender,
Schalk, S. (2011)."Self. Other and other _self: going beyond the self/other binary
Simmel, G. (2009), On Individuality and Social Forms, ed. By D. N. Levine, Chicago:
students: an interactionist approach", Sociological perspectives, 30:31_310.
the degree of Master of Arts in Recreation and leisure studies, Waterloo, Ontario, Canda.
University of Chicago Press.
Weber, M. (1968), Economy and Society, Bedminister Press.
Featner stone.m.(2008)
Consumer cultnure.dnd postmodernism.london saye.
1.Chaney
2 .Anderson
3 .Feriz bi
4 .zimell
5 .Marcia
6 .lagempan
7 .Harton
8 .Hainz
9 .gatis
3.sainte claire
11 .James
12 .jung
13 spielka
14 .gorsuch
15.Foster&keating
16 .rozenzen
17 .Vergote-tomay
18 .robert
19 .godin &hallez
20 .hall&donahey
21 Fidma-idma
22.Biaze
23 .goldmam
24 .Splika
25 .balero&fekell
26 .deconchy
27 .kepatrick
28. Kirkpatrick
29 .bob&machall
30 .bowlby
31 .diki
32 .scheero
33 .nebson
34 .Diki
—————
————————————————————
—————
————————————————————