تارا فایل

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک زندگی


سبک زندگی
پیشینه مطالعه
تحقیقات صورت گرفته در داخل و خارج کشور:
1- در مطالعه ای که در کشور چین انجام شده با عنوان " سبک زندگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در بین کارمندان دولت" که یک مطالعه مقطعی بوده و نتیجه ای که از این مطالعه حاصل شد این بود که بین فاکتورهای کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی با فاکتورهای سبک زندگی که شامل سیگار کشیدن،تغذیه، خواب، مصرف الکل،صبحانه،ورزش، بی تحرکی و ساعات کار، همبستگی معنی داری وجود دارد.وسبک زندگی بر روی کیفیت زندگی کارمندان تاثیرگذار بوده است (جونکیو1، 2012: 7).
در این تحقیق فاکتور های سبک زندگی که در ارتباط با کیفیت زندگی بررسی شده است، بیشتر عوامل زیستی بررسی شده است و به عوامل روحی و اجتماعی توجه زیادی نشده است. در حالی که در بررسی سبک زندگی از نوع ارتقا دهنده سلامت، تمام عوامل زیستی، اجتماعی و روانی به صورت جامع پرداخته شده است.
2- در مطالعه ای دیگر با عنوان"سبک زندگی و کیفیت زندگی بیماران ام اسی در کشور انگلستان" نشان میدهد که تغیر سبک زندگی می تواند تاثیرمثبتی داشته باشد بر روی کیفیت زندگی بیماران. تغییر مجدد و اصلاح سبک زندگی شامل تغذیه و دریافت ویتامین D و امگا 3 ، ورزش و قرار گرفتن در معرض خورشید و همچنین تکنیکهای کاهش استرس باعث بهتر شدن کیفیت زندگی بیماران میشود(هادکیس 2012,).
این تحقیق بر روی بیماران که یک گروه خاص را شامل می شود، انجام گرفته است و نتایجش را نمی توان به آحاد جامعه تعمیم داد از این رو در مطالعه حاضر بر آن شده ایم تا این موضوع را با جامعه آماری دانشجویان که قشر فعال و نیروی پتانسیل جامعه را تشکیل می دهند انجام دهیم.
3- در یک مطالعه صورت گرفته در کشور فرانسه با عنوان " تاثیر فاکتورهای سبک زندگی برروی کیفیت زندگی بزرگسالان" نشان میدهد که متغیرهای سبک زندگی مانند سیگار، تغذیه، ورزش و استرس بر روی کیفیت زندگی بزرگسالان تاثیر می گذارد(متزه ، 2002).
4- در مطالعه ای دیگر با عنوان "کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مزمن کبدی" که در داخل کشور انجام شده با هدف تعیین عواملی که میتواند کیفیت زندگی این بیماران را تحت تاثیر قرار دهند.بیماری مزمن کبدی از کیفیت زندگی بیماران به خصوص از بعد مشکلات جسمی می کاهد ولی شدت و مدت هپاتیت مزمن، تاثیر چندانی بر روی کیفیت زندگی ندارد. افراد مسن، مردان مجرد و مردان بدون تحصیلات دانشگاهی، به صورت معنی داری 2از کیفیت زندگی پاین تری برخوردار بودند(هادی و همکاران،1389).
5- از دیگر مطالعاتی که در داخل کشور صورت گرفته با عنوان " ارزیابی کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در سالمندان" که با ابزار36 SFانجام شده و در مجموع نشان می دهد که سطح کیفیت زندگی سالمندان نامطلوب می باشد و لذا نیاز به توجه بیشتر متصدیان امر سلامت سالمندان در برنامه ریزی جهت ارتقای آن می باشد(ادیب،1387).
6- در پژوهشی با عنوان " بررسی رابطه عملکرد خانواده اصلی و کیفیت زندگی در بین دانشجویان " که توسط محمد قمری و امیر حسین خوشنام در سال 1390 انجام شده با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده اصلی و کیفیت زندگی و نوع روش توصیفی است بر روی 317 دانشجو از بین کلیه دانشجویان انجام شد. بین متغیر اختلال در عملکرد خانواده و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معکوس وجود دارد و بین اختلال در هر یک از ابعاد عملکرد خانواده و کیفیت زندگی دانشجویان رابطه معکوس وجود دارد.14 درصد از تغییرات کیفیت زندگی در دانشجویان را ابعاد عملکرد کلی و کنترل رفتار تبیین می کنند(قمری، 1390).
7- در تحقیقی با عنوان" رابطه تفکر خلاف واقع و کیفیت زندگی در بین دانشجویان" در سال 1388 توسط محمد باقر کجباف و مهدیه سادات خشوعی انجام گرفته با تعداد 183 دانشجو با روش تصادفی از دانشگاه اصفهان انتخاب شدند و با مقیاس تفکر خلاف واقع برای حوادث منفی مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج نشان داد که تفکر روبه بالا بدون ارجاع با سلامت جسمانی رابطه مثبتی دارد. و به طور کلی سلامت روانی و روابط اجتماعی و سلامت محیط که جزو متغیرهای این کار بود با کیفیت زندگی دانشجویان رابطه مثبت بالایی داشتند( کجباف وخشوعی،1388)
8- در تحقیقی با عنوان بررسی کیفیت زندگی دانشجویان که در دانشگاه گیلان توسط رضا سلطانی و همکارانش انجام گرفته است. از نوع توصیفی و تحلیلی است و تعداد 226 دانشجو به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند در سال 1388 با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و نتایج نشان داد که کیفیت زندگی 4 درصد از دانشجویان بسیار مطلوب و 51 درصد متوسط و 11درصد نامطلوب بوده است( سلطانی و همکاران، 1389).
9- در مقاله ای با عنوان کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گرگان توسط مرتضی منصوریان و همکارانش در سال 1385 انجام گرفته که از نوع توصیفی تحلیلی بوده و 240 نفر از دانشجویان با نمونه گیری تصادفی ساده و با پرسشنامه sf36 بررسی شدند و نتیجه این شد که کیفیت زندگی این دانشجویان در حد پایین می باشد( منصوریان و همکاران، 1385).
10- در تحقیقی که در کشورتایوان صورت گرفته توسط چنج 3و همکارانش با عنوان کیفیت خواب در بین دانشجویان جدیدالورود با نمونه 2360 نفری با استفاده از پرسشنامه خود هدایت شونده و با متغیرهایی شامل اینترنت و صبحانه و حمایت اجتماعی و نتیجه این شد که فقر کیفیت خواب در این دانشجویان به طور معناداری با در ارتباط با این متغیرها بود افرادی که اعتیاد به اینترنت داشتند و صبحانه نمیخوردند و چای زیاد میخورند و دارای فقر حمایت اجتماعی هستند ، کیفیت خواب پایینی دارند.
11- در تحقیقی با عنوان تاثیر سبک زندگی و حمایت اجتماعی و کژکارکری بر روی فشار روانی در میان روستاییان چینی.که در سال 2013 توسط فند4. در یک پیمایش مقطعی با نمونه گیری طبقه بندی شده 27 روستایی 15 الی 91 ساله و نتیجه این شد که یک سوم از روستاییان چینی دچار فشار روانی هستند با شیوع بالا مشاهده در بین زنان.ناتوانی در کارکرد تاثیر مستقیم معنی داری دارد.حمایت اجتماعی تاثیر غیر مستقیم معنی دار دارد و سبک زندگی هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم بر روی فشار روانی تاثیر داشت.
12- در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط استرس و ابعاد مختلف سبک زندگی با کیفیت زندگی در افراد 19 سال و بالاتر اصفهان و حومه که توسط فیضی و همکاران در سال 1387 انجام گرفته با هدف بررسی رابطه استرس و مولفه های مهم سبک زندگی، یعنی فعالیت فیزیکی و عملکرد تغذیه ای بر کیفیت زندگی، با کنترل اثر مجموعه مهمی از متغیرهای زمینه ای در جمعیت عمومی 19 سال و بالاتر ساکن اصفهان و حومه انجام شده است. یک مطالعه مقطعی در سال 1387 با تعداد 4619 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.نتیجه این مطالعه این طور شد که حدود 48 درصد شرکت کنندگان در کلاس کیفیت زندگی متوسط قرار گرفتند، 29 و 23 درصد آن ها به ترتیب در کلاس های با کیفیت زندگی پایین و خوب قرار گرفتند. بانفوذترین متغیرهای پیش بین در متمایز کردن افراد در کلاس های مختلف کیفیت زندگی عبارت از فعالیت فیزیکی، وضعیت مصرف دخانیات، وضعیت اقتصادی، جنسیت، استرس و ابتلا به عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی بودند. متغیرهای وضعیت تاهل و محل سکونت فاقد اثر معنی دار آماری بودند.افزایش سطح آگاهی عمومی به منظور تغییر و تعدیل عوامل ناسالم مرتبط با سبک زندگی و آموزش شیوه های مقابله با استرس و زمینه سازی برای برخورداری مناسب از مراقبت های بهداشتی (به ویژه با توجه به اهمیت نقش سطح درآمد) از طریق توزیع متوازن ثروت در جامعه، موجب ارتقای کیفیت زندگی افراد در جامعه می شود و در نهایت باعث افزایش بهره وری نیروی انسانی و تعالی ساختار انسانی و اجتماعی جامعه می گردد)فیضی و همکاران، 1390).
13- در پژوهشی با عنوان بررسی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و رابطه آن با کیفیت زندگی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان که با روش سرشماری انجام گرفته در سال 1389 نتایج نشان میدهد که بین وضعیت تغدیه، فعالیت جسمانی و روابط بین فردی و رشد روحی ارتباط معنی داری وجود ندارد ولی بین کیفیت زندگی عمومی و رشد روحی ارتباط معنی داری وجود دارد .. اتخاذ سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت وابعاد "رشدروحی" و"مدیریت استرس" حداقل درگروه دانشجویان باکیفیت کلی زندگی رابطه معنی داری داشتند( طل و همکاران: 1389).
در اکثر تحقیقات صورت گرفته در گذشته اکرچه فرضیه اصلی تحقیق حاضر مورد تایید قرار گرفته شده ولی بیشتر، این موضوع در بین بیماران و سالمندان صورت گرفته و همچنین رفتارهای ارتقا دهنده سلامت در ارتباط با متغیر های زمینه ای بررسی نشده است.

چارچوب نظری و مدل تحلیلی
سبک زندگی:
اخیرا مطالعات جامعه شناختی مربوط به سبک زندگی سلامت محور توجه بسیاری از جامعه شناسان از جمله جامعه شناسان پزشکی را به خود جلب کرده است. نگاهی دقیق به آثار و پیشینه این مفهوم نشان می دهد که جامعه شناسانی چون ماکس وبر، گیدنز، بوردیو و کاکرام به این موضوع پرداخته اند.
سبک زندگی، بسیاری از رفتارهای سلامتی و بیماری را تبیین می کند.سبک زندگی سلامت محور راهنمایی برای جلوگیری از مشکلات بهداشتی و تضمین کننده حد اعلای سلامتی برای فرد می باشد و مواردی مانند رژیم غذایی و ورزش را در نظر می گیرد.
تعریف سبک زندگی:
سبک زندگی به عنوان یک مفهوم دارای تعاریف متعددی است. اما می توان تعاریف موجود آن را به دو گروه کلی تقسیم کرد. گروه اول مجموعه تعاریفی است که سبک زندگی را از جنس رفتار می دانند و ارزشها، نگرشها و جهت گیریها ی ذهنی افراد را از دایره این مفهوم بیرون می دانند. البته این رویکرد به معنای عدم دخالت مقولات ذهنی در شکل گیری سبک زندگی نیست بلکه بدین معنا است که مهم نیست سبک زندگی چگونه شکل گرفته است بلکه مهم شناخت سبک زندگی است که بر اساس متمایز ساختن برخی از رفتارها یا ویژگی های خاص صورت می گیرد.
رویکرد دوم، ارزشها و نگرشها را نیز بخشی از سبک زندگی می داند. رویکرد اول در جامعه شناسی و مطالعات فراغت غالب بوده و رویکرد دوم در روان شناسی بیشتر متداول است:
تعاریف جامعه شناسی:
لیزر (1963) که سبک زندگی را بر اساس الگوی خرید کالا تعریف می کند معتقد است: سبک زندگی دال بر شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی است. شیوه ای که بدان طریق مصرف کننده خرید می کند و شیوه ای که بدان طریق کالای خریداری شده مصرف می شود بازتاب سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است( به نقل از حسینائی،1388: 19).
سبک زندگی به تعبیر پندر و همکاران عبارتست از " مجموعه ای از فعالیت های انتخابی که دارای تاثیر مهمی بر سلامت فرد بوده و جزء اساسی از الگوی زندگی وی محسوب می شوند" (طل و همکاران، 1390: 1).
سوبل( 1981Sobel,) معتقد است که توافق تجربی یا مفهومی درباره سبک زندگی وجود ندارد. اما از نظر وی سبک زندگی کاملا قابل مشاهده و استنتاج از مشاهده است. همچنین وی اعتقاد دارد که قابل مشاهده ترین شاخص سبک زندگی الگوی مصرف است. لامونت و همکاران ضمن تاکید بر شیوه سازمان دادن زندگی شخصی الگوی تفریح و مصرف را بهترین شاخص سبک زندگی می دانند. بدین ترتیب بسیاری از جامعه شناسان، تعریف سبک زندگی را بر مبنای الگوی مصرف و خرید می دانند که به جز موارد بالا افرادی مثل شیلدز ، ایزکی و بوسرمن را شامل می شود. بعضی از پژوهشگران علوم اجتماعی هم سبک زندگی را بر مبنای سامان کلی زندگی تعریف کرده اند.از جمله گالایپتین سبک زندگی را مساوی همه فعالیت های فرد می داند و کریستن سن آن را شیوه ای می داند که بدان طریق زندگی می کنیم. آنتونی گیدنز سبک زندگی را کردارهایی در نظر می گیرد که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده اند، جریانهایی که در لباس پوشیدن، غذا خوردن، شیوه های کنش و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران جلوه می کند. اشپارگان (2000) به تبعیت از گیدنز رفتاری را مشخصه سبک زندگی می داند که روایتی از خود در آن هستند باشد.( به نقل از حسینایی).
تعاریف روانشناختی:
تعاریف روانشناختی متاثر از دیدگاه آدلر درباره سبک زندگی هستند. در این تعاریف سبک زندگی بیشتر نوعی نظریه پردازی درباره شخصیت آدمی است و فرد را به صورت کنش گر، قصدمند، هدفدار، وحدت یافته، دارای سازگاری درونی، منحصر به فرد و دارای کنش ذهنی می داند.
آدلر، سبک زندگی را الگوی منحصر به فردی از ویژگیها، رفتارها و عادات می داند که افراد در راه رسیدن به برتری یا کمال آن را پرورش می دهند. همچنین از نظر موساک (Mosak) شیوه زندگی هر فردی عبارت است از چارچوب شناختی است که در آن فرد رفتارهای خاص خود را انتخاب می کند و این رفتارها او را قادر می سازد تا با زندگی کنار بیاید( به نقل از حسینایی).
ارتقاء سلامت و اهمیت آن:
در سال 1986 منشور اوتاوا، به عنوان یکی از شاخص ترین فعالیت ارتقاء سلامت را به عنوان قادر سازی افراد برای کنترل بیشتر بر سلامتی خود و بهبود آن تعریف کرد.
کیکبوچمدیر دایره ارتباطات، آموزش و ارتقاء سلامت سازمان بهداشت جهانی بیان می کند که با مروری مختصر بر منابع سلامت، می توان گفت که ارتقاء سلامت موفق می تواند شیوه های زندگی را تغییر دهد و تاثیر مهمی بر شرایط اقتصادی، اجتماعی و محیطی تعیین کننده سلامت داشته باشد.( به نقل از طل و همکاران)
ارتقا سلامت می تواند وضعیت سلامت را بهتر درک کند و سلامت بهتر می تواند به وضعیت اقتصادی بهتری منتهی شود. در مجموع ارتقا سلامت عبارتی است برای تمام فعالت ایی که با هدف پیشگیری از بیماری ، توسعه سلامت و تقویت و تندرستی صورت می گیرد، کاربرد دارد. به عبارت ساده تر:
ارتقاء سلامت: آموزش سلامت×خدمات بهداشتی مناسب×سیاستهای همگانی و اقدامات محیطی
(طل و همکاران، 1390: 3).
سبک زندگی، فعالیت عادی و معمول روزانه است که افراد آنها را در زندگی خود به طور قابل قبول پذیرفته اند به طوری که این فعالیت ها روی سلامت افراد تاثیر می گذارند، فرد با انتخاب سبک زندگی برای حفظ و ارتقای سلامتی خود و پیشگیری از بیماری ها اقدامات و فعالیت هایی را انجام می دهد از قبیل رعایت رژیم غذایی مناسب، خواب و فعالیت، ورزش، کنترل وزن بدنی، عدم مصرف سیگار و الکل و ایمن سازی در مقابل بیماری ها که این مجموعه سبک زندگی را تشکیل می دهد. سلامتی مستلزم ارتقای سبک زندگی بهداشتی است اهمیت سبک زندگی بیشتر از آن جهت است که روی کیفیت زندگی و پیشگیری از بیماری ها موثر می باشد. برای حفظ و ارتقای سلامتی، تصحیح و بهبود سبک زندگی ضروری است. ارتقاء بهداشت و تامین سلامت افراد جامعه یکی از ارکان مهم پیشرفت جوامع می باشد. بهداشتی ها که قبلا بر معالجه بیماری متمرکز بودند، اکنون بر پیشگیری و تامین سلامت از طریق بهبود سبک زندگی و حذف عواملی که به نوعی تاثیر منفی بر سطح سلامت انسان دارد توجه دارند. کاربرد الگوهای رفتاری مثبت در زندگی در ارتقاء سلامت فردی موثر می باشد. درصد علل مرگ و میر افراد با سبک زندگی آنها ارتباط دارد. فرد در مقابل انتخاب الگوهای رفتاری سبک زندگی و حفظ سلامت خود مسئول بوده و با این عمل در جهت حفظ و ارتقاء سلامت خود و پیشگیری از بیماری ها تلاش می کند. بسیاری از مشکلات بهداشتی از قبیل چاقی، بیماری های قلب و عروق، انواع سرطان و اعتیاد که امروزه در اغلب کشورها خصوصا کشورهای در حال توسعه به چشم می خورد با دگرگونی های سبک زندگی افراد آن جامعه ارتباط دارد. سبک زندگی نامناسب هم چنین یکی از عوامل تاثیرگذار در بروز بیماری های مزمن از جمله سرطان کولون، فشار خون بالا، بیماری های مزمن انسدادی ریوی، سیروز کبدی، زخم معده، ایدز و بیماری های قلب و عروق می باشد. بیماری های غیر واگیر به ویژه رابطه تنگاتنگی با سبک زندگی دارند و به عبارتی سبک زندگی از عوامل تعیین کننده مهم در سلامت و بیماری فرد محسوب می شود. پرواضح است که در صورت عدم اصلاح شیوه زندگی با عواقب جبران ناپذیری در آینده مواجه خواهیم بود. بررسی تاثیر اتخاذ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر کیفیت زندگی از دو دیدگاه اهمیت دارد: ارتباط بین شاخص های سلامت و کیفیت زندگی اهمیت بسیار زیادی در تصمیم گیری های بالینی و سیاست گذاری های بهداشتی دارد، چرا که چشم انداز کیفیت زندگی یک محرک قوی برای تصیم ها و ترجیحات فرد است. اگر فاصله قابل ملاحظه ای بین وضعیت سلامت فرد و کیفیت زندگی او وجود داشته باشد و این اختلاف مورد توجه سیاستگذاران بهداشتی قرار نگیرد، در تصمیم گیری های بالینی و سیاستگذاری های کلان بهداشتی ممکن است با ترجیحات فرد در یک راستا نبوده، به خطا رفته و نتیجه مطلوب از آن حاصل نگردد.اصلاح سبک زندگی مستلزم تغییر رفتارهایی است که بخش عمده ای از عادات روزمره فرد را تشکیل می دهند. اگر با تغییر سبک زندگی، کیفیت کلی زندگی فرد بهبود نیابد، تامین و تداوم این انگیزه دچار اشکال می شود(همان،5).
شیوه زندگی:
انواع مختلف شیوه زندگی رایج در میان انسانها تاثیر مهمی بر سلامت و تندرستی آنها دارد شیوه زندگی سالم منبعی ارزشمند برای کاهش شیوع و تاثیر مشکلات بهداشتی ، ارتقاء سلامت و کاهش عوامل استرس زای زندگی می باشد. زندگی سالمتر، محصول تعامل انتخاب های فردی از یک سو و محیط اقتصادی-اجتماعی محصور کننده فرد از سوی دیگر می باشد. بسیاری از انواع شیوه زندگی ریشه در فرهنگ و شرایط اقتصادی-اجتماعی دارند و اصلاح آنها چالشی جدی محسوب می شود. ارتقاء سلامت به مفهوم " فرایند قادرسازی افراد برای افزایش کنترل بر سلامتی خود و همچنین برای بهبود سلامتشان " یک راهبرد کلیدی در راستای بهبود وضعیت سلامت و اصلاح شیوه زندگی می باشد.
مفهوم شیوه زندگی:
مفهوم شیوه زندگی متکی بر این ایده است که مردم به طور معمول الگوی قابل تشخیصی از رفتار را در زندگی روزانه خود در معرض قرار می دهند. واژه " شیوه زندگی سالم" از آنجاست که الگوی زندگی روزانه فعالیتها میتواند به عنوان سالم و یا نا سالم مورد ارزیابی قرار گیرد. یک شیوه زندگی سالم معمولا " به عنوان یک زندگی متعادل مشخص می گردد که در آن هر شخص به طور آگاهانه انتخاب می کند و این انتخابها تحت الشعاع عوامل متعددی است. در پس زمینه سلامت، سبک زندگی به عنوان همه آن رفتارهایی است که یک فرد بر آن کنترل دارد و شامل فعالیتها یی است که خطرات متوجه سلامت فرد را در بر می گیرد و همچنین به عنوان فعالیت های اختیاری که با تاثیر قابل توجهی بر وضعیت سلامت همراه است و بخش رایجی از الگوی زندگی روزانه فرد محسوب می شود، تعریف گردیده است.
در زندگی واقعی، شیوه زندگی محصولی ترکیبی از انتخاب و منابع است. به اعتقاد روتن شیوه زندگی تاراه فردی زندگی نیست بلکه با الگوهای رفتار گروهی اجتماعی در سطح منابع مرتبط است. او در مدل خود خود ساختار شیوه زندگی از دیدگاه ارتقاء سلامت را شامل موارد زیر
می داند:
شرایط زندگی: منابع اجتماعی-زیستی، اقتصادی، فرهنگی و سایر منابع در سطح فردی
موقعیت زندگی: الگوهای مشترک و گروهی شرایط زندگی
رفتار زندگی: الگوی رفتار و اداره زندگی در سطح فردی
شیوه زندگی: الگوی رفتار و اداره زندگی در سطح جمعی
ساختار مدل " شیوه زندگی" اشاره به این واقعیت دارد که یک ترکیب منحصربه فرد از " شیوه زندگی" و " موقعیتهای زندگی" منجر به شکل دهی انتخاب فرد می شود که همین امر منجر به پایداری این انتخاب می شود.
طبق تعریف WHO " شیوه زندگی راهی است برای زندگی بر اساس الگوهای قابل تشخیص رفتار که به وسیله تاثیر متقابل بین خصوصیات فردی، تعاملات اجتماعی و شرایط زندگی اجتماعی-اقتصادی و محیطی یک فرد تعیین می شود". شیوه زندگی محیط زندگی روزمره مردم است. این شرایط زندگی محصول وضعیت اجتماعی-اقتصادی و محیطی است که بر سلامت تاثیر گذارند و بسیاری دیگر قابل کنترل فرد نیستند.
عناصر تشکیل دهنده شیوه زندگی سالم :
* تطابق موثر(Effective coping): رفتارهای تطابقی به مردم کمک می کند تا بدون رفتارهای مخاطره آمیز با چالشها و استرسهای زندگی روبرو شوند.
* یادگیری مادام العمر(Lifelong learning)
* احتیاطات ایمنی و محافظتی(Safety and security precautions): در خانه، مدرسه و محل کار بخشی از شیوه زندگی سالم است.
* حس هدمندی و معنادار بودن بودن، معنویت و امید(Sense of perpos and meaning,spirituality and hope) : این مفهوم دربرگیرنده تلاش برای درک و یافتن جایگاه فرد در هستی است.
* فعالیتهای اجتماعی و داوطلبانه(Social activity and vounteering): امروزه شناخت تاثیر روابط اجتماعی بر سلامت به عنوان جزیی مهم از شیوه زندگی سالم محسوب می شود.
* احتیاجات مرتبط با مرحله زندگی(Lif stage)
* درک خطر(Perception of Risk): به مرحله زندگی بستگی دارد.

تعیین کننده های انتخاب شیوه زندگی عبارت است از مهارت های فردی، استرس، فرهنگ،حمایت اجتماعی، احساس کنترل، لذت بخشی، صفات فردی و انتخاب های موجود می باشد.
راهبردهای موثر در توسعه شیوه زندگی سالم:
* اهمیت تعهد محلی
* قابلیت تداوم رفتار
* انتخاب جمعیت هدف
* استفاده از منابع اطلاعاتی درست و دقیق
* بسیج اجتماعی
(طل و همکاران، 1390: 10).
نتیجه آنکه برای تحقق شیوه زندگی سالم، افراد نیازمند دانش و مهارت های فردی به علاوه محیط اجتماعی تسهیل گر یعنی جایی که بتوانند مهارت هایشان را به طور موثر به کار گیرند، می باشند. این امر نیاز به اقدامات بنیانی بر سیستم ها یا جامعه در زمینه سلامت و شیوه های زندگی سالم را برای موفقیت و تداوم فواید بهداشتی، خاطر نشان می سازد.
سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت:
رفتار ارتقاء دهنده سلامت به عنوان یک موضوع کلیدی در مفهوم ارتقاء سلامت توجه گسترده ای در تحقیق و ایجاد برنامه ها به خود جلب کرده است. تعریف فرد از سلامت در مرکز دیدگاه رفتار ارتقاء دهنده سلامت، قرار می گیرد. در این مرحله سلامتی با استفاده از کیفیت های مثبت که توسط سازمان جهانی بهداشت پیشنهاد شده است، تعریف می گردد. سلامتی به معنی تحقق بخشی به پتانسیل انسان و حفظ تعادل و جهت گیری هدفدار در محیط است. سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت توسط Walker و همکاران چنین تعریف شده است. " الگویی چند بعدی از ادراکات و اعمال آغاز شده با انگیزه خود شخص که به تداوم و تقویت سطح سلامت و خودشکوفایی شخص کمک می کند".
مولفه های شناخته شده سبک زندگی در دنیای علمی امروز: عبارتند از فعالیت های فیزیکی، اوقات فراغت، خواب و بیداری، روابط اجتماعی، روابط خانوادگی، معنویت، ایمنی و آرامش، تغذیه و … که هر کدام به منزله بزرگراهی از راههای زندگی افراد شمرده می شوند.سبک زندگی، شیوه ای نسبتا ثابت است که فرد اهداف خود را به وسیله آن پی می گیرد.این شیوه ها حاصل زندگی دوران کودکی فرد است. به عبارت دیگر، سبک زندگی بعد عینی و کمیت پذیر شخصیت افراد است (دالوندی،1391: 78).
نظریات سبک زندگی
سبک زندگی ابتدا در نوشته های ماکس وبر (1920- 1864weber,) به کار رفت.این جامعه شناس سبک زندگی را در معنای جمعی آن که در واقع شبیه خرده فرهنگ بود به کار برد. از دیدگاه وی سبک زندگی که از آموزش و پرورش افراد ناشی می شود منبع تحول اقشار اجتماعی بخصوص در حیطه حرفه ای است. علاوه بر این سبک خاص زندگی افراد یک گروه تحت تاثیر پایگاه گروهی آنها است و به وسیله آن حفظ می شود. ماکس وبر، سبک زندگی را به عنوان شاخص گروههای منزلت و علل انسجام گروهی آنها مطرح کرد. او با اینکه جایگاه مستقلی برای سبک زندگی قائل شد و آن را قابل تقلیل به موقعیت طبقاتی افراد ندانست اما تحلیل خود را از این پیشتر نبرد.
مدل نظری سبک زندگی سلامت از کاکراهام :
4 طبقه اصلی: 1- متغیرهای ساختاری، شامل: سطح طبقه اجتماعی، سن و جنس و نژاد و قومیت، نهادها و گروههای مردم نهاد، شرایط زندگی و فراهم کردن زمینه اجتماعی.
2- اجتماعی شدن و تجربه های اثر گذار اجتماعی
3- عمل (عادت) به صورتی که منجر به استمرار شیوه های سلامت گردد
4- شانس و انتخاب زندگی
5- تمرین و به عمل درآوردن رفتار شامل سیگار ، الکل و رژیم غذایی و …
(دالوندی ،1391: 80).
فولکریت ویلکن5(1987) نیز سبک زندگی را در معنای وبر به کار برده است و آن را پدیده ای جمعی می نامد اما ویلکن که از سبک زندگی مدرن تحت عنوان " سبک زندگی عصبی" و
" سبک زندگی مادی گرا" یاد میکند ، معتقد است که عصر مدرن سبک زندگی خاص خویش را گسترش داده است و این انسان است که باید استقلال شخصیت خود را به دست آورد و بر این سبک زندگی غلبه نماید وی یادآور می شود که مشکلات عصبی یک تلاش ابتدایی و شکست خورده برای غلبه بر سبک زندگی مدرن است. آنتونی گیدنز که یکی از طرفداران ظهور مدرنیته متاخر است معتقد است که ویژگی خاص مدرنیته، پویایی جهان شمول و تغییر زیاد رسوم سنتی است. مدرنیته سبب می شود که افراد از انتخابهای سنتی رها شده و رودرروی تنوع غامضی از انتخابها قرار گیرد. در این میان امنیت هستی شناختی فرد آسیب می بیند. فرد برای اعاده امنیت خود از میان انتخابهای موجود برخی را برمیگزینند. به عقیده گیدنز این انتخابها تصادفی نبوده و الگویی را پدید می آورند که بخشی از آن مربوط به مصرف است. این مجموعه الگومند راهنمایی برای کنش می شود و فرد را از این معضل که هر لحظه مجبور به تصمیم گیری آگاهانه باشد می رهاند لذا سبک زندگی مستلزم مجموعه ای از عادتها و جهت گیری ها است که از نوعی وحدت برخوردار است و پیوند بین گزینشهای فردی موجود در الگوی کم و بیش منتظم را نیز تامین می کند. با برداشتی که گیدنز از مقوله سبک زندگی دارد مطالعه سبک زندگی عبارتست از تلاش برای شناخت مجموعه منتظمی از رفتارها یا الگوهای کنش که افراد آنها را انتخاب کرده و کنشهایشان در زندگی روزمره به واسطه آنها هدایت می شود. مهم این است که چنین انتخابهایی در هر سطحی وجود دارند و هیچ فرهنگی انتخاب افراد را کاملا از آنها نمی گیرد چنین مطالعه ای معطوف به بررسی چگونگی ساخته شدن هویت های فردی با کمک سبک زندگی نیز خواهد بود.( به نقل از دالوندی)
از نظر سوبل (Sobel,1981) سبک، دارای ثبات است و در ساخته هایی که هم سطح هستند میتوان مشخصات آن را دریافت همچنین سبک ویژ گی محلی دارد. به عبارت دیگر وقتی سبک در یک بازه زمانی و مکانی گسترش می یابد، هر قدر گسترده تر می شود خصایص اصلی خود را از دست میدهد و تغییر میکند. از نظر وی عواملی همچون نیازهای عینی و منابع فرد کلیتهای فرهنگ مادی جامعه و قواعد اقتصادی و سیاسی که توزیع عناصر فرهنگی را نیز تحت کنترل دارند بر سبک زندگی تاثیر می گذارند.(به نقل از دالوندی)
نظریه آدلر:
آدلر(Adler)معتقد بود که همیشه احساس عمومی حقارت وجود دارد و نیروی برانگیزاننده رفتاری است. آدلر نوشت که انسان بودن یعنی در خود احساس حقارت کردن و از آنجا که این حالت در تمام مردم مشترک است علامتی از ناهنجاری نیست. آدلر اعتقاد داشت که احساس حقارت منبع تمام تلاشهای انسان و نیرویی است که تعیین کننده رفتار ما می باشد. در واقع پیشرفت نمو و رشد فردی از تلاشهای ما در جبران کردن حقارت هایمان چه واقعی و چه خیالی ناشی می شود. از نظر آدلر این فرایند از زمان طفولیت آغاز می شود. اطفال خردسال ناتوان و وابسته به بزرگسالان هستند. آنها از قدرت و نیروی بیشتر والدین و همچنین ناامیدی از تلاش برای مقاومت و مبارزه با این قدرت آگاهند. در نتیجه احساس حقارت نسبت به مردم بزرگتر و قوی تر اطراف خود را پرورش می دهند. با این وجود این تجربه حقارت ارثی از خود داشته و در سازش با تقاضاهای زندگی احساس درماندگی و ناتوانی میکنند. آدلر نه تنها معتقد است که افراد انسانی دارای احساس حقارت هستند بلکه آن را ناشی از یک ضعف بالقوه بدنی می دانست که گاه ممکن است این نقص بالفعل نشود اما در مواردی این نقص بالقوه بالفعل میشود و آدمی را برای جبران ان به فعالیتها وا میدارد گاهی هم ادمی ان نقص را بهانه ای قرار داده و برای خودداری از انجام کارهای دشوار یا برای توجیه شکستی که در به ثمر رساندن ان کارها خورده دلیل تراشی میکند. از نظر او بسیاری از افراد دارای نقص بدنی به جبران ان پرداخته و توفیق کامل حاصل کرده اند مثل دومستن خطیب یونانی که لکنت زبان داشته و با تمرین های مخصوص و پی گیر بر این نقص فائق آمده است.
آدلر در ابتدا احساس حقارت در زنها ناشی از ضعف خلقت انها و در مردها ناشی از جنبه مادینگی انها میدانست ولی بعد نظرش تغییر کرد و معتقد شد که عقده حقارت ارتباطی به جنبه زنی و مردی ندارد به نا بر عقده برتری نظر یا عقیده ای اغراق آمیز از توانایی ها و مهارتهای یک فرد در بر میگیرد ممکن است چنین شخصی از درون احساس خود ارضایی نماید و نیاز به ابراز برتری یا مهارت و موفقیت نشان ندهد یا ممکن است چنین نیازی را احساس نموده و تلاش کند تا نهایت موفقیت را به دست آورد. در هر دو مورد اشخاص با عقده حقارت دچار لاف زدن و به خود بالیدن و تکبر و غرور و خود محوری و خواهان بدنام کردن دیگران می باشند. برتری جویی از احساس حقارت نشات می گیرد و به معنای تسلط بر دیگران یا ریاست طلبی و کسب امتیازات اجتماعی نیست بلکه به معنای وحدت بخشیدن به شخصیت است. برتری جویی چیزی است شبیه تحقق پذیرفتن " خود" در نظریه یونگ و کوششی است برای انکه شخص از انچه که هست بهتر و کاملتر شود و استعدادهای ذاتی و بالقوه خود را بالفعل سازد. برتری جویی در نظر ادلر یعنی گام برداشتن در راه کمال نفس. ادلر برتری جویی را جزو سرشت ادمی بلکه عین زندگی می دانست و معتقد بود که همین انگیزه است که ادمی را از هنگام زادن تا دم مرگ از مرحله ای به مرحله دیگر پیش می برد و جنبه اجتماعی او را تقویت می کند. به عقیده ادلر همه ادمها برای هدف نهایی برتری – هدفی خیالی که وجود نهایی ندارد- یا موفقیت تلاش میکنند. با این حال این هدف خیالی به عنوان یک ارمان ذهنی اهمیت زیادی دارد. زیرا شخصیت را یکپارچه میکند و باعث می شود کل رفتار قابل درک شود. هر کسی میتواند هدف خیالی خود را بیافریند هدفی که مواد خام ان را وراثت و محیط تامین میکنند. با این حال این هدف نه به صورت ژنتیکی و نه محیطی تغیین می شود یعنی توانایی افراد در شکل دادن ازادانه رفتارشان و آفریدن شخصیت شان است. در 4-5 سالگی نیروی خلاق کودک برای تعیین هدف نهایی رشد کرده است. کودکان خردسال چون کوچک و ناقص یا ضعیف هستنند احساس حقارت و عجز میکنند. انها برای جبران کردن این کمبود هدف خیالی را برای بزرگ و قوی و کامل شدن تعیین می کنند بنابراین هدف نهایی فرد رنج احساس حقارت را کاهش میدهد و او را به سمت برتری یا موفقیت هدایت میکند افراد برای جبران احساس حقارت یا ضعف در در جهت برتری یا موفقیت تلاش میکنند. ادلر معتقد بود که همه انسانها هنگام تولد از نعمت بدن کوچک و ضعیف و حقیر برخوردارند این نقایص جسمانی فقط به این علت که انسانها بنابر ماهیت شان از گرایش فطری به کمال یا یکپارچگی برخوردارند احساسهای حقارت را بر می انگیزد.نیاز به غلبه بر احساسهای حقارت به طور مداوم به انسانها فشار می اورد و میل به کمال انها را به سمت خود میکشاند موفقیتهای مثبت و منفی به طور همزمان وجود دارند و چون انها دو قطب یک نیروی واحد هستند نمیتوانند از هم جدا شوند.از دیدگاه ادلر نیروی تلاش فطری است اما ماهیت و جهت ان ناشی از احساسهای حقارت و هدف برتری است هدف برای جبران کردن احساس نقص تعیین می شود اما تا زمانی که کودک گرایش بنیادی به سمت کمال نداشته باشد این احساس نقص وجود نخواهد داشت لذا کودک به سوی هدف به پیش می رود و هدف رهنمود هایی را برای انگیزش تامین می کند. هدف نهایی همه ما برتری و کمال است ولی هر کدام سعی داریم از طریق رفتارهای خاص زیادی به این هدف برسیم هر یک از افراد این تلاش را به شکل متفاوتی نشان می دهند این شکل متفاوت همان سبک زندگی است سبک زندگی الگوی منحصر به فردی از ویژگی ها و رفتارها و عادتها است که افراد از خودشان نشان می دهند. اطفال توسط احساسهای حقارت متاثر می شوند و این احساسها آنان را برای جبران ناتوانی و وابستگی برانگیخته می کند. در این تلاشهای جبرانی کودکان مجموعه ای از رفتارها را کسب می کنند این رفتارها جزئی ازسبکزندگی وی می شوند الگویی از رفتارها یی که برای جبران یک حقارت طرح ریزی شده است. هر کاری که انجام می دهیم توسط سبک زندگی منحصر به فرد ما شکل گرفته و مشخص شده است. سبک زندگی تعیین میکند که به کدام جنبه از محیطمان توجه کنیم و کدام جنبه های آن را نادیده بگیریم و چه نگرشهایی را حفظ کنیم. در واقع ادلر معتقد است که افراد مستبد نیازمندند وجود خود رامعنی دار سازند و این معنی دار شدن امری ذاتی نیست بلکه از تفسیرهای منحصربه فرد هر شخص در زندگی بدست می آید.یکی از نخستین و مهمترین مفاهیمی که یک شخص تدوین می کند نمونه نخستین است یعنی شکل اولیه تطابق فرد با زندگی. بین 3 تا 5 سالگی کودک شرایط زندگی خود را ارزیابی میکند و نقشه نمونه نخستین عمل خود را توسعه می دهد وقتی که نمونه نخستین ایجاد شد کودک معنای موجود در ان را در تجربیات زندگی خود به کار میگیرد به همین دلیل ادلر ان را شیوه زندگی یا سبک زندگی می نامد. سبک زندگی مهمترین عاملی است که انسان زندگی اش را بر اساس ان تنظیم می کند و حرکتش را در جهان و زندگی مشخص میکند. سبک زندگی مجموعه عقاید ، طرحها و نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوسها ، هدفهای درازمدت، تبیین شرایط اجتماعی و یا شخصی است که برای تامین امنیت خاطر افراد لازم است. سبک زندگی فرضیاتی است که در ان نحوه تفکر، احساسات ، ادراکات و رویاها و غیره مطرح هستند.سبک زندگی نوع خاص واکنش فرد در برابر موانع و مشکلات زندگی است هدف تمام اشخاص میل به توفق و برتری است اما طرق بیشماری را برای وصول به این هدف به کار می بندند. تمام رفتارهای فرد از سبک زندگی وی نشات می گیرد و آنچه مت
ناسب با سبک زندگی اوست می آموزد و ححفظ میکند فرد به کمک نقشه شناختی خویش حرکتش را در طول زندگی تسهیل و تجهیز میکند تجاد تجاربش را ارزشیابی و درک و سپس پیش بینی و کنترل می کند بر طبق نظر ادلر سبک زندگی انچنان در سن 4 تا 5 سالگی به صورت نیرومندی متبلور می شود که پس از آن تغیر دادنش مشکل است. مبنای سبک زندگی هر کس صفات و استعدادهای موروثی است و بر اثر چگونگی به کار افتادن آن صفات و استعدادها پایه گذاری و تثبیت می شود و تا پایان عمر به ندرت تغییر می پذیرد. بعد از تثبیت سبک زندگی تمام فعالیتهای فرد پیرامون این سبک زندگی یکپارچه و استوار می شود البته با اینکه هدف نهایی فرد یکی است اما لزومی ندارد که سبک زندگی او محدود یا انعطاف ناپذیر باشد. افرادی که از نظر روانی سالم نیستند معمولا سبک زندگی انعطاف ناپذیری دارند که مشخصه آن ناتوانی در انتخاب راههای جدید پاسخ دادن به محیط است. در مقابل افرادی که از لحاظ روانی سالم هستند به صورت متنوع و انعطاف پذیر رفتار میکنند و سبک زندگی انها پیچیده و پرمایه و تغییرپذیر است. افراد سالم برای موفقیت راههای متعددی دارند و همواره گزینه های تازه ای را جستجو می کنند بنابراین با وجود هدف نهایی ثابت، نحوه رسیدن به هدف که همان سبک زندگی است مرتبا تغییر میکند و میتواند در هر مقطعی گزینه جدیدی باشد.ادلر مسائلی که سبک زندگی در انها نمود پیدا میکند مشخص نمود: مسائلی که رفتار ما را با دیگران درگیر می سازند که در واقع همان عشق صمیمانه یا روابط بین فردی است مسائل مربوط به شغل و مسائل مربوط به عشق یا عشق جنسی( به نقل از حسینایی)
انواع سبک زندگی در نظریه آدلر:
آدلر چهار سبک زندگی اساسی را که مردم می توانند اتخاذ کنند پیشنهاد کرد
الف) سبک سلطه گر: در این نوع سبک زندگی فرد آگاهی اجتماعی کمی از خود نشان می دهد. چنین فردی بدون توجه به دیگران رفتار می کند. نوع افراطی این سبک به دیگران حمله نموده و آزارگر، بزهکار یا جامعه ستیز می شود. نوع کمتر خطرناک این سبک، الکلی یا معتاد می شود و یا خودکشی می کند چرا که معتقد است با حمله کردن به خود به دیگران آسیب میرساند.
ب) سبک گیرنده: در این سبک که شایعترین سبک است فرد انتظار خشنودی و رضایت دیگران را دارد و بنابراین به انها وابسته میشود در این سبک فرد سعی میکند مسئولیتها را به دیگران واگذار کند.
ج) سبک اجتناب کننده: در این سبک فرد در جهت روبرو شدن با مسائل زندگی تلاش نمی کند و با دوری از مشکلات سعی میکند از هرگونه شکست خودداری کند. در 3 سبک فوق افراد امادگی روبرو شدن یا سازش کردن با مشکلات روزمره زندگی را ندارند.انها توانایی همکاری با افرد دیگر را ندارند.برخورد بین سبک زندگی انها و دنیای واقعی موجب رفتار ناهنجار می شود که به شکل روان رنجوری و روان پریشی ظاهر میگردد. آنها فاقد علاقه اجتماعی هستند.
د) سبک سودمند اجتماعی: افراد دارای این نوع سبک زندگی با دیگران همکاری نموده و مطابق نیازهایشان عمل میکنند. این اشخاص با مشکلات در یک چارچوب خوب رشد یافته و علاقه اجتماعی کنار می ایند. آدلر به طور کلی مخالف طبقه بندی خشک و دقیق یا تیپ بندی مردم به این نحو بود. او اظهار می کرد که این چارچوب سبک را صرفا به خاطر آموزش و تدریس پیشنهاد کرده است.وی به درمانگران هشدار می داد که از اشتباه گماشتن مردم در طبقه بندی های نا متداخل خودداری کنند در واقع آدلر بر مبنای روان شناسی فردی خود افراد انسانی را یگانه می دانست و در زمینه سبکها هم معتقد بود که هر فرد ممکن است بعضی از خصوصیات تمام سبکها را داشته باشد( به نقل از دالوندی).
موساک 14 نوع رفتار اجتماعی را که به سبک های زندگی مربوط می شود شناسایی کرد که عبارتند از:
سبک دریافت کننده
سبک راننده
سبک کنترل کننده
سبک حق به جانب
سبک برتر
سبک محبوب
سبک خوب
سبک مخالف
سبک قربانی
سبک شهید
سبک بچه
سبک بی کفایت
سبک اجتناب کننده
سبک جستجو گر هیجان
( به نقل از حسینایی)

کرن، ویلر و کارلت(1997): 5 سبک زندگی را تعیین کرده اند که شامل سبکهای زندگی تعلق، علاقه اجتماعی، سازش، ریاست طلبی، تاییدطلبی، محتاط بودن را در بر می گیرد(به نقل از حسینائی،1388: 45).
دیدگاه ها و نظریه های محققان علوم اجتماعی درباره ی سبک زندگی در دو مرحله متقدم و متاخر طرح شده است. نظریه های 5 نفر از محققان (وبلن، زیمل، وبر، آدلر و بوردیو) در مورد سبک زندگی تا حدی مشروح ذکر شده و در هر مورد، پیوند این نظریه ها با مبانی نظریه ای این نظریه پردازان و جایگاه این نظریه ها در نظام فکری ایشان شرح داده شده است. نقطه اوج کار وبلن تحلیل کارکردی راه هایی بود که افراد بوسیله آن می توانستند به گونه ای نمادی پایگاه(منزلت) برتر خود را در نظام منزلتی تعیین کنند و آن را در معرض دید دیگران قرار دهند، وبلن که طبقات بالا را مولد نمی دانست سعی کرد در الگوی مصرف این طبقه نمادهای منزلت آنها را بیابد. او در رفتارهای مصرفی این طبقه که طبقه تن آسا می نامید سبکی را بازشناخت که آن را مصرف خود نمایانه یا چشمگیر خواند. از نظر وبلن این نوع سبک زندگی امروزه به همه ی طبقات و گروه های اجتماعی نیز سرایت می کند.(همان ، ص83)
اما زیمل معتقد است سبک زندگی کل بهم پیوسته ای از صورت هایی است که فرد یا افراد یک اجتماع بر حسب انگیزه های درونی (سلیقه خودشان) و بواسطه تلاشی که برای ایجاد توازنی میان شخصیت ذهنی و زیست محیط عینی و انسانی اشان به انجام می رسانند برای زندگی خودشان بر می گزینند. او معتقد است چارچوبی که فرهنگ اجتماعی برای انگیزش های فردی فراهم می کند و کنش در محدوده آن بروز می کند شیوه ی زندگی است. وی مجموعه ای از روش های زندگی که زندگی را به عنوان یک کل بیان می کند سبک زندگی می نامد. (همان، ص 99)
وبر بحث مستقلی را به سبک زندگی اختصاص نمی دهد اما زمانیکه تلاش می کند دیدگاه خود را در باب تاثیر معنا بر رفتار اجتماعی نشان دهد به کرات از این اصطلاح بهره می گیرد. وبر در پاره ای آثار خود مانند اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری، جامعه شناسی دین و … تلاش می کند پیوندی میان مفهوم سبک زندگی و چارچوب تحلیلی پیچیده ی سه عنصری خود یعنی رفتارها، تمایلات و منافع پدید آورد.(همان ، ص 113)
آدلر نیز سبک زندگی را تجسم کامل فردنگری در روانشناسی فردی می داند، سبک زندگی یعنی کلیت بی همتا و فردی زندگی. او معتقد است که سبک زندگی عمدتا در سال های اولیه زندگی تا حدود 5 سالگی در انسان بنیان نهاده می شود از نظر او سبک زندگی نه موروثی است و نه کاملا وابسته به محیط. او سبک زندگی را بیش از هر چیز خلاقیتی می داند که حاصل کنار آمدن با محدودیت ها، موانع، تضادها و بحران هایی است که فرد در مسیر پیشرفت به سوی آرمانش بروز می دهد. (همان ، ص124)
بوردیو از جمله صاحبنظران متاخر سبک زندگی است که او نیز مانند وبر از سبک زندگی به عنوان شاخصه و نماد و یا حتی فرصت های جلوه گری یا اثبات منزلت اجتماعی گروه های منزلتی و طبقات اجتماعی بهره می گیرد. او معتقد است که افراد و گروه ها در یک جامعه دارای موقعیت های متفاوت و متمایز هستند، فرد یا گروه با درونی کردن این وضعیت و نمادهای آن یک نظام طبقه بندی اجتماعی را در ذهن خود پدید می آورد. این نظام مجموعه ای از ترجیحات و انتخاب ها را در ذهن فرد یا افراد تولید می کند که معناهایشان از خلال روابط و تضادهایشان درک می شود. به عبارت دیگر معناهایشان ذاتی نیست بلکه رابطه ای است(مهدوی کنی،1387:12).
با توجه به نظریات این پنج تن، به نظر می رسد که نظر زیمل در خصوص سبک زندگی بهتر از سایرین باشد زیرا که موضوع سبک زندگی را یک فاکتور اجتماعی دانسته و علاوه بر اینکه سبک زندگی را یک عامل زیستی می داند، آن را وابسته و در داخل چارچوب جامعه و فرهنگ میشناسد. و این نظریه با مسئله مورد تحقیق در تحقیق حاضر بیشتر همخوانی دارد.
فهرست منابع:

– آخوندی،عباس.بزرگپور، ناصر. ایمانی جاجرمی، حسین. غراب، ناصرالدین. اسدی، ایرج. بصیرت، میثم. سعیدی رضوانی، هادی. ستوده، احد. وزیری زاده، علیرضا. یاری، صفی. نیایان، امید. سالک، مریم. (1388). شناخت کیفیت زندگی در شهر تهران. تهران.شهرداری تهران.
– ادیب حاج باقری،محسن،عباسی نیا،محمد،(1388).ارزیابی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در سالمندان مبتلا به شکستگی گردن با ابزار SF36 . مجله پژوهش پرستاری ایران،(15)،ص 71.
– ازکیا، مصطفی، حسینی رودبارکی، سکینه. (1388). تغییرات نسلی سبک زندگی در جامعه روستایی. فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی. (1388). تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
– بیکر،ترزال،(1377).نحوه انجام تحقیقات اجتماعی. ترجمه هوشنگ نایبی.تهران. انتشارات روش.
– حسینائی، علی.(1388). مقایسه سبک زندگی، سبک فرزندپروری، تربیت تولد و عزت نفس در افراد وابسته به مواد و افراد عادی در شهر تهران.طرح تحقیقاتی، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
– دالوندی، اصغر. بررسی و تبیین نظرات، تجارب و ادراکات اساتید، روحانیون و دانشجویان دانشگاه در خصوص سبکهای زندگی سلامت محور در فرهنگ اسلامی. (1391). طرح تحقیقاتی. تهران. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
– سلطانی،رضا،کافی،سیدموسی،کارشکنی،حسین،رضایی،سجاد.(1389).بررسی کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه گیلان،مجله علوم پزشکی گیلان(75) ص 25.
– شعبانی همدان، مریم، محمد علیها،ژاله، شکرآبی، ربابه،حسینی،آغا.(1389). ارتباط تبعیت از رژیم دارویی با کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه. نشریه پرستاری ایران. سال 23 شماره 67.
– صفری شالی،رضا. (1386). راهنمای تدوین طرح تحقیق. تهران: انتشارات جامعه فرهنگ.
– طل، آذر. الهه توسلی. غلامرضا شریفی راد و داوود شجاعی زاده.1390. بررسی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و رابطه آن با کیفیت زندگی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.مجله علمی تحقیفات نظام سلامت، (4) ، 52-58.
– طهماسبی،اعظم.(1385).بررسی کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی منطه جنوب تهران و رابطه آن با مشخصات فردی، خانوادگی. پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
– عبدالله تبار،هادی،کلدی،علیرضا،محققی کمال،سید حسین، ستاره فروزان،آمنه،صالحی،مسعود.(1387).بررسی سلامت اجتماعی دانشجویان.رفاه اجتماعی.31.8.
– عطایی، رمضانعلی. مهرابی، علی. (1383).سبک زندگی و بیماری های غیرواگیر. تهران:دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله.
– غفاری غلامرضا.امیدی،رضا.(1388).کیفیت زندگی،شاخص توسعه اجتماعی.تهران:انتشارات کتاب شمس.
– فاضلی، محمد.(1386).تصویری از سبک زندگی فرهنگی جامعه دانشجویی.فصلنامه علمی-پژوهشی تحقیقات فرهنگی، (1).
– فتحی آشتیانی، علی، جعفری کندوان، غلامرضا.(1389). مقایسه سبک زندگی، کیفیت زندگی و سلامت روان کارکنان دو دانشگاه با وابستگی نظامی و غیر نظامی. مجله طب نظامی، سال سیزدهم.شماره 1.
– فرهادی، اکرم.(1389). بررسی تاثیر اجرای برنامه آموزش شیوه زندگی سالم بر کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
– فیضی، آوات، حسینی، ریحانه سادات، غیاثوند،رضا، ربیعی، کتایون.(1390).بررسی ارتباط استرس و ابعاد مختلف سبک زندگی با کیفیت زندگی در افراد 19 سال و بالاتر اصفهان و حومه.مجله علمی پژوهشی تحقیقات نظام سلامت،دوره 7.شماره 6.دانشگاه اصفهان.
– قمری،محمد،خوشنام،امیرحسین.(1390). بررسی رابطه عملکرد خانواده اصلی و کیفیت زندگی در بین دانشجویان. خانواده پژوهی.سال هفتم.27.
– کجباف،محمدباقر،خشوعی،مهدیه سادات.(1388). رابطه تفکر خلاف واقع و کیفیت زندگی در بین دانشجویان. اندیشه و رفتار.دوره سوم.11.دانشگاه اصفهان.
– گروسی، سعیده،نقوی،علی.(1387). سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمان. رفاه اجتماعی.8.دانشگاه شهید باهنر کرمان.
– گشتاسبی،آزیتا، وحدانی نیا،مریم سادات،منتظری، علی،کاظم، محمد.(1382).مقایسه کیفیت زندگی زنان و مردان در شهر تهران. پژوهشکده علوم بهداشتی.www.sid.ir
– لعل آهنگر، مجتبی.(1390). تعیین رابطه یکپارچگی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در بین سالمندان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان سبزوار. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
– محققی کمال،سید حسین.(1386).بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی سالمندان مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی و سازمان بازنشستگی کشوری شهر قم.پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
– منصوریان،مرتضی،بهنام پور،ناصر،کارگر،مهدی،رحیم زاده،هادی.(1385)کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دانشجویان دانشگاه گیلان.مجله توسعه پژوهش در پرستاری و مامایی،10،ص 16.دانشگاه علوم پزشکی تهران.
– مهدوی کنی،محمد سعید(1387). دین و سبک زندگی:مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی.انتشارات دانشگاه امام صادق(ع).
– نادری، مریم. (1389). بررسی رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و کیفیت زندگی در بین دانش آموزان دختر مدارس دولتی و غیر انتفاعی تهران.پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
– هادی، نگین، منتظری، علی، بهبودی، الهه.(1389). کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مزمن کبدی. فصلنامه پایش، (34)،ص 165.

– Cynthia Rk.Hindssp.Quality of life fram nursing and patient perspectives.boston.jones and Bartlett:1998.p.23.
– Daabenmier, weidnne rG,Marlin R,crutchfild l,dunnE mke, chic. Gaob, CarrollP ,ornish D.(2006). Life style and health-related quality of life men with prostat cancer mang with active surveillance. Preventive medicin research institute, Sausalito, California, USA. Jennifer.daubenmier@pmri.org.
– Hadgkiss,Emily.G.eorg.(2012). Life style intervention and quality of life.available:www.eitp.com.my.
– Janien c.robb,Robert g.cooke,t.joffe.(1997). Quality of life and life style disruption in euthym bipolar.http://dx.doi.org/10.1016
– Junxu,jincaiqu.jiechen,liaizou,liyiferg.(2012).life style and heath related quality of life:across-section study among sivil servants in china. available:www.biomed.
– Kurtus. Eleanor.(2002).lifestyle factors affecting quality of life in late adulthood. available:www.school-for-champions.com.
– M.christopher.S.kerry.(2008). Cancer survivors adherence to life style behavior recommenatio and associations with health-related quality of life,see orginal article caietal.26(36).
– Merlin B.brinkerhoff,Jeffrey c.quality of life in analternative life style: the small holdinng movment. Social indicators research. (18).pp153-173.
– RichardH.Griimm,jr.gregory.a.l.stewartTLieloson.(1997).relation ship of quality of life measures to long-term life style and drug treatment in the treatment of mild hypertension study.

1Junxu

3Cheng
4Fenqd
5 Wilken
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 30 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود