استرس ادراک شده
مقدمه:
اگر تمام نیازهای ما به طور خودکار برآورده میشدند، زندگی واقعاً آسان بود، اما در واقع موانع متعدد شخصی و محیطی، مانع از این وضعیت آرمانی میشوند. این گونه موانع ایجاب میکنند که به آنها سازگار شویم و میتوانند به استرس منجر شوند (بوچر، مینکا و هولی، 2007، ترجمهی سید محمدی، 1389) آدمیان برای آن که به طرز بهنجاری به کار و کوشش بپردازند بایستی کمی فشار روانی احساس کنند. به نظر میرسد برای آن که دستگاه عصبی درست کار کند بایستی میزان معینی تحریک به آن وارد شود. اما در عین حال فشار روانی شدید یا طولانی دارای اثرهای آسیبزای فیزیولوژی و روان شناختی است. هرگاه نخستین تلاشهای آدمی برای کنار آمدن با مسئله و مشکل به جایی نرسد در آن صورت اضطراب وی بیشتر و تلاشهایش کم انعطاف میشود و راهحلهای دیگر مسئله از نظرش دور میماند. آدمی هنگام مواجه شدن با فشار روانی به آن دسته از الگوهای رفتاری روی میآورد که پیش از آن برای او کارایی داشته است. به عنوان مثال یک فرد محتاط ممکن است محتاطتر هم بشود و سرانجام به کلی کناره بگیرد و یک فرد پرخاشگر ممکن است کنترل خود را از دست بدهد و بدون ترس همه چیز را در هم بکوبد (اتکینسون، اتکینسون، اسمیت، بم و نولن- هوکسما1، 2006، ترجمهی براهنی و همکاران، 1389).
نشانگان انطباق (سازگاری) کلی
هانس سلیه پاسخ بدن به محرکهای تنشزا را با اصطلاح نشانگان انطباق کلی بیان کرد. این نشانگان شامل سه مرحله است، این سه مرحله عبارتند از:
1) واکنش اعلام خطر: واکنش اعلام خطر اساساً یک پاسخ اضطراری بدن است. در این مرحله پاسخهای فوری بدن، که بسیاری از آنها با میانجیگری دستگاه عصبی سمپاتیک انجام میگیرند، ما را آماده میکنند تا با محرکهای تنشزای حاضر مقابله کنیم.
2) مرحلهی مقاومت: اگر واکنش محرکهای تنشزای حاضر ادامه داشته باشند مرحله ی مقاومت آغاز میشود که در این حال بدن در برابر محرکهای تنشزا پیاپی مقاومت میکند. در این مرحله، درجهی فعالیت دستگاه غدد درونریز و سمپاتیک، به اندازهی مرحلهی واکنش اعلام خطر بالا نیست، اما بالاتر از حالت طبیعی است. در طول این مرحله، بدن سعی میکند انرژی از دست رفته را بازیابد و خسارت وارده را جبران کند.
3) مرحلهی فرسودگی: اگر عامل استرسزا به طور مناسب کنترل نشود، ممکن است ما به مرحلهی ضعف و ناتوانی سندرم کلی سازگاری وارد شویم. ظرفیت فردی ما برای مقاومت در برابر استرس تغییر میکند، اما وقتی استرس به طور نامحدودی دوام می یابد، ما مجبور میشویم ضعف و ناتوانی کامل نشان دهیم. ماهیچهها خسته می شوند و ارگانیسم منابع لازم برای مبارزه با استرس را از دست میدهد. همراه با فرسودگی، شاخهی پاراسمپاتیک دستگاه عصبی خودکار تسلط پیدا میکند. نتیجه این که، ضربان قلب و آهنگ تنفس کاهش مییابند و تعداد زیادی از واکنشهای ارگانیسم، که از فعالیت عصی سمپاتیک ناشی شده بودند وارونه میشوند. ممکن است این طور به نظر برسد که از فرصت استفاده میکنیم، اما باید به خاطر داشته باشیم که هنوز در مرحلهی استرس و شاید هم تهدید از خارج هستیم. استرسی که در دورهی فرسودگی دوام داشته باشد، میتواند حساسیتها، کهیر، زخمهای معده، بیماری قلبی و شاید هم مرگ به دنبال آورد (راتوس2، 1995، ترجمهی گنجی، 1389)
دیدگاههای مختلف در مورد استرس
این موضوع که استرس ماهیتی جسمانی، شناختی یا عاطفی دارد، از دیرباز مورد بحث اندیشمندان بوده است و در این باره نظرهای متفاوتی ارائه شده است.
شناختگرایی
شناختگرایی به عنوان رویکرد غالب در روانشناسی عصر حاضر، جسم، ذهن و احساس را اجزاء تفکیکناپذیر وجود آدمی میداند که هر یک از آنها متشکل از اجزایی متعدد و پیچیده هستند و در شبکهای متعامل، رفتار را شکل میدهند (لازاروس3، 1999).
نظریه اجتماعی- شناختی
در نظریه اجتماعی- شناختی چنین بیان میشود که توانایی انسان برای برقراری ارتباط با محیط و ایجاد تغییر در آن، کارکرد تعاملی بین عاطفه، شناخت و رفتار است (بندورا4، 1986).
نظریه شناختی- هیجانی
در نظریه شناختی- هیجانی بیان میشود که استرسزا بودن رویدادها، پدیدهای اساساً شخصی است و کارکرد تعامل فرد با محیط و ارزیابی او از وقایع، بالقوه تهدیدکننده و چالش برانگیز است (لازاروس، 1977).
استرس مثبت و استرس منفی
استرس همیشه منفی نیست و نباید از آن اجتناب کرد. سلیه در تعریف استرس، هر نوع تقاضای سازگاری از ارگانیسم را استرسآور میداند. از این رو، میتوان گفت که تقریباً همه محرکهای بیرونی میتوانند استرس ایجاد کنند چون همه آنها از ارگانیسم میخواهند که سازگار شود. نبود کامل استرس هرگز امکانپذیر نخواهد بود، مگر این که تحریک بیرونی وجود نداشته باشد و آن زمانی است که فرد در زیر خروارها خاک خوابیده باشد. بنابراین، وجود استرس برای بقاء ضروری است (گنجی، 1387).
به طور کلی، استرس به چهار شیوه میتواند آثار مثبت داشته باشد:
الف- زندگی را از حالت یکنواختی خارج کند.
ب- نیاز به تحریک و چالش را در فرد ارضا کند.
ج- به فرد کمک کند تا توانایی و مهارتهای جدید کسب کند.
د- در صورت موفقیت در مقابله با استرس، تصور فرد از خویشتن بهبود مییابد.
از طرفی، چنانچه فرد در یک موقعیت بتواند مقابله کند، در صورتی که بعداً هم با شرایط استرسآور دیگری مواجه شود، به سادگی مغلوب آن نخواهد شد (تقیلو، 1388). ولی تنها میزان معینی از استرس برای انسان مفید است زیرا استرس بیش از حد میتواند با کاهش مقاومت بدن فرد را مستعد هر گونه بیماری جسمانی و روانی کند (فریدمن5، 2002)؛ و نکته مهم آن است که استرسها نه تنها در شروع و عودبیماریها، بلکه در به تاخیر انداختن درمان نیز تاثیر به سزایی دارند (ویلمن، کوت، فردیناند، گوسنس و شانگل6، 2008). همچنین، چنانچه استرس، ناشی از انتظاراتی باشد که شخص از نظر جسمانی یا روانی نتواند آنها را برآورده سازد، سلامت جسمانی و روانی او به خطر میافتد.
تاثیر استرس
نقش استرسهای روانی- اجتماعی، همواره به عنوان یکی از مهمترین عوامل پیدایش و شکلگیری بیماریهای مختلف جسمانی و روانی و مرگ و میر افراد مطرح بوده است. در این زمینه، میتوان به ارتباط رویدادهای تنشزا با ناراحتیهای قلبی، پوستی، دستگاه ایمنی و بیماریهایی همچون زخم معده و سرطان اشاره داشت. در این میان جوانان به عنوان قشری از جامعه که پیوسته در معرض استرسها و فشارهای محیطی و روانی زیادی، از جمله مشکلات آموزشی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی، قرار دارند، مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفتهاند. روشن است که استرس بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و شغلی، رضایت شخصی و از همه مهمتر، سلامت روانی نوجوانان تاثیر نامطلوب خواهد داشت (خدایاری فرد و پرند، 1385).
از آنجا که تاثیر استرس فیزیولوژیکی است، از اختلالهای زیست- روانی به شمار میآید. مهمترین تاثیر ناشی از استرس را میتوان به چهار نوع تقسیم کرد. هیجانی، فیزیولوژیکی، شناختی و رفتاری.
تاثیر هیجانی: احساس اضطراب و افسردگی، افزایش تنشهای جسمانی، افزایش تنشهای روانشناختی از تاثیر هیجانی استرس بر انسان محسوب میشوند.
تاثیر فیزیولوژیکی: ترشح آدرنالین و نورآدرنالین، اختلال در کارکرد دستگاه گوارش، افزایش ضربان قلب، اختلال در تنفس و انقباض رگهای خونی از مهمترین موارد تاثیر فیزیولوژیکی استرس به شمار میآیند.
تاثیر شناختی: کاهش تمرکز و توجه، کاهش ظرفیت حافظه کوتاهمدت و افزایش پریشانی و حواسپرتی از مهمترین موارد تاثیر شناختی استرس محسوب میشوند.
تاثیر رفتاری: افزایش گریز از کار و فعالیت، اختلال در الگوی خواب، کاهش کارکردهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی از تاثیر رفتاری استرس به شمار میآیند (آیزنک7، 2000).
پاسخ فشار روانی
پاسخ فشار روانی واکنشی است که در مقابل محرکهای فشارزا ارائه میشود. پاسخ های گوناگون فرد به فشار روانی به سه گروه پاسخهای روانشناختی، رفتاری و فیزیولوژیکی تقسیم میشوند. همچنین رابطه میان عوامل فشار روانی و پاسخهای فردی به صورت تعاملی و چند عاملی هستند.
1) پاسخهای روانشناختی به فشار روانی: بعضی از پاسخهای روانشناختی به فشار روانی عبارتند از: تغییر در عملکردهای شناختی (شامل محدودیت ادراکات، کاهش توانایی تمرکز، عملکردهای مغشوش حافظه، خلاقیت پایین، تغییر در محتوای فکری، تردید در تصمیمگیری)، تغییر در خودپنداره، تغییر در واکنشهای هیجانی شامل احساس محرومیت، ملامت گناه، اضطراب تنش، تحریکپذیری، بدبینی و ناامیدی نسبت به آینده.
پیشبینی کردن حادثه، یکی از پاسخهای شناختی معمولی در مواجه با فشار روانی است که به معنی تمرکز در ارزیابی پیش از پیامدهای بالقوهی رویدادهای منفی است. برای مثال در حین امتحانات، دانشجویان دارای اضطراب ممکن است به خود بگویند که "من دارم امتحان را خراب میکنم" یا این که "افراد دیگر دارند بهتر از من کار میکنند" این واکنشها به ویژه در افرادی که از توانایی متوسط برخوردارند یا دربارهی توانایی و استعدادهای خود دچار بیاعتمادی و عدم اطمینان میباشند پدیدار میشود. هم چنین واکنشهای شناختی به فشار روانی خود ممکن است باعث بروز پاسخهای اضافی شود. برای نمونه اشتغال ذهنی با افکار مربوط به شکست خود ممکن است باعث شکست دیگری شود.
2) پاسخهای فیزیولوژیکی به فشار روانی: عمدهترین آنها عبارتند از: تغییرات بیوشیمیایی در عملکرد عصبی غدد مترشحه داخلی، تغییر در مکانیسمهای ایمنی، تغییر در فعالیت سیستمهای بدنی.
3) پاسخهای رفتاری به فشار روانی: شامل پاسخهای آشکار و واضح به فشارزاها است، مانند پرخاشگری، حالتهای عصبی و پرفشار، خواب آشفته، گرفتگی عضلانی و صدای لرزان (احمدوند، 1388).
روشهای کاهش فشار روانی
برای کنار آمدن با فشار روانی و حفظ بهداشت روانی، شیوههای زیادی ذکر شده است. میتوان با ارزشیابی منطقی واقعیت و واقعیتگرایی، اعتقاد به این که میتوان بر خود مسلط شد و با فشار روانی مقابله کرد، توجه به جنبههای مثبت موقعیت استرسزا به جای جنبه های منفی آن، یادگیری حل دشواریها و پایان دادن به تعارضها، فشار روانی را کاهش داد. علاوه بر سازگاری شناختی، روشهای فعال دیگری نیز وجود دارند که می توانند برای کاهش آثار فشار روانی، راههای مستقیمتری در اختیار ما بگذارند. این روشها عبارتند از:
1) پسخوراند زیستی و آموزش آرمیدگی: در کمک به افراد برای کنترل واکنشهایشان در برابر فشار روانی، دو شیوهی پسخوراند زیستی و آرامش آموزی یا آرمیدگی (تن آرامی) چشمانداز امیدبخشی گشودهاند. در شیوهی آموزش به کمک پسخوراند زیستی (بیوفیدبک)، شخص دربارهی برخی جنبههای حالت فیزیولوژیایی خود اطلاعاتی (پسخوراند) دریافت نموده و بعد تلاش میکند آن حالت را تغییر دهد. هنوز کاربرد پسخوراند زیستی و آرام سازی برای درمان بیماریهایی که با فشار روانی رابطه دارند در دورهی آزمایشی است و هنوز زود است که برآوردی از کارایی این شیوهها به دست داد. به نظر میرسد که میزان اثربخشی آرامشآموزی به ویژگیهای افراد بستگی داشته باشد. جالب توجه این است که شیوههای پسخوراند زیستی و آرامشآموزی، بیشتر از همه در مورد افرادی ثمربخش است که نسبت به فشار روانی بسیار حساس هستند و این خود نشان میدهد که هیجانها نقش مهمی در بیماری آنان دارد.
2) شیوهی آرمیدگی: برای آرمیدگی شیوههای گوناگونی مطرح شده است. در این جا شیوهی آرمیدگی جاکوبسون8 توضیح داده میشود. در شیوهی جاکوبسون شانزده ماهیچهی بدن مانند بازوی راست، بازوی چپ، پیشانی، گردن، شکم، پای راست، پای چپ و غیره سفت و شل میشود. آرمیدگی نوعی یادگیری است. تمرین آرمیدگی دو نوبت در روز ظرفیت آرام گرفتن را بیشتر میکند. بنابراین، در موقعیتهای استرسزا تنها یک کلمه خواهید گفت: "آرام آرام" و بیشتر احساس آرامش خواهید کرد (احمدوند، 1388).
3) مراقبه9: در زمینه ایجاد آرامش و کم کردن برانگیختگی جسمانی، مراقبه شیوه کارآمدی به شمار میرود. با استراحت کردن نیز میتوان به همان تاثیرات کاهش تنش برخاسته از مراقبه دست یافت (اتکینسون و همکاران، 2006، ترجمه براهنی و همکاران، 1389).
4) ورزش: اگر ورزش کنید و وضعیت جسمی خود را به حالت طبیعی و مناسب نگه دارید نسبت به زمانی که از نظر جسمی وضعیت خوبی ندارید، کمتر مضطرب و افسرده خواهید شد.ورزش جسمی آثار منفی فشار روانی را به شیوههای مختلف کاهش میدهد. هورمونهای وارد شده در جریان خون را به هنگام فشار روانی مصرف میکند و خطر آنها را در تحت تاثیر قرار دادن دستگاه ایمنی بدن کاهش میدهد و تنش متراکم شده در ماهیچهها را آزاد میسازد و بالاخره ورزش، نیرو، نرمی و قدرت بدنی را افزایش میدهد و مقاومت دستگاه قلبی- عروقی را زیادتر میکند. ورزشهایی که در هوای آزاد انجام میگیرد، موثرتر از ورزشهای داخل سالن است. در بین ورزشهای مفید میتوان پیادهروی، دوچرخهسواری و شنا را نام برد.
5) اعتماد کردن: اضطرابها، تعارضها و کسالتهای خود را با اعضاء خانواده و دوستان صمیمی در میان بگذارید. گاهی دیگران موفق میشوند دربارهی موقعیت شما نظر خاصی داشته باشند، مسائل را روشنتر کنند و راهحلهایی ارائه دهند که به فکر شما نرسیده بوده است. اگر مسائل حاد باشد، بهتر است به روانشناس، مشاور یا متخصص بهداشت روانی رجوع نمایید.
6) ارزشیابی موقعیت: علت فشار روانی خود را به روشنی تعیین کنید، آیا علاقه دارید از مکانیسمهای سازگاری با حل مسئله کمک بگیرید یا ترجیح میدهید از مکانیسمهای سازگاری با هیجان فشار روانی بهره بگیرید.
7) انجام یک کار در هر بار: وقتی بر اثر کار، مطالعه، خانواده و مزاحمتهای دیگران خسته میشوید، کارهای مهم خود را یادداشت کنید و در هر نوبت فقط یکی از آنها را انجام دهید.
8) پیدا کردن فرصت زندگی: برای خود زمان آزاد در نظر بگیرید و باید بین کار و اوقات فراغت تعادل به وجود آورید، زیرا این کار به سلامت جسمی و روانی و مبارزه با بیماری کمک میکند. دست کم هفتهای یک روز به خود اختصاص دهید و با یکی از دوستان صمیمی گردش کنید و از گذشتههای خوب حرف بزنید.
9) خوردن غذای سالم و استراحت کردن: وقتی تغذیه مناسب باشد و ساعتهای خواب خوب تنظیم شود، بدن آمادگی بیشتری برای مواجه شدن با فشار روانی پیدا خواهد کرد (احمدوند، 1388).
منابع
آرگیل، مایکل (2001). روانشناسی شادی. ترجمه مسعود اناری انارکی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن پالاهنگ و فاطمه بهرامی (1383). اصفهان: اتشارات جهاد دانشگاهی.
آیزنک، مایکل (1990). همیشه شاد باشید. ترجمه زهرا چلونگر (1384) . تهران: نشر نواندیش.
آیزنک، مایکل (1995). روانشناسی شادی. ترجمه محمد فیروز بخت و خلیل بیگی (1373). تهران: انتشارات بدر.
ابوالقاسمی، عباس و نریمانی، محمد (1385). آزمون های روانشناختی. اردبیل: انتشارات باغ رضوان.
اتکینسون، ریتا، اتکینسون، ریچارد، اسمیت، ادوارد، بم، داریل و نولن- هوکسما، سوزان (2006). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه محمد تقی براهنی، بهروز بیرشک، مهرداد بیک، رضا زمانی، سعید شاملو، مهرناز شهر آرای، یوسف کریمی، نیسان گاهان و دیگران (1389). تهران: انتشارات رشد.
احمدوند، محمد علی (1388). بهداشت روانی. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
افراشته، زبیده (1386). مقایسه سلامت عمومی، شادکامی و خود پنداره در زنان با بارداری خواسته و بارداری ناخواسته شهر ایذه. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
اکبرزاده، فریبرز، حجازی، محمد ابراهیم و پزشکیان، مسعود (1388). شیوع بیماریهای قلبی -عروقی و ریسک فاکتورهای قلبی در منطقه شمالغرب ایران- تبریز. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، شماره پنجاه و نهم، صص 11-15.
باقری، نسترن (1385). تاثیر ورزش اروبیک در خود پنداره، تایید خویشتن، شادکامی و پذیرش زنان رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
بوچر، جیمز، مینکا، سوزان و هولی، جیل (2007). آسیب شناسی روانی (جلد دوم). ترجمه یحیی سید محمدی (1389). تهران: انتشارات ارسباران.
پوردهقان، مریم، علیرضا، دانش و اسماعیلی، حبیب الله (1382). شدت فشار شغلی پرستاران و فشار خون در هنگام نوبت کاری. اندیشه و رفتار، سال یازدهم، شماره 1، صص، 81-88.
تقی لو، صادق (1388). تاثیر آموزش روخوانی قران بر کاهش استرس در بین جوانان و نوجوانان. مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان، دوره هیجدهم، شماره 71، صص 72-81.
جبل عاملی، شیدا، نشاط دوست، حمید طاهر و مولوی، حسین (1389). اثر بخشی مداخله مدیریت تنیدگی به شیوه شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و فشارخون بیماران زن مبتلا به فشارخون. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، دوره پانزدهم، صص 88-97.
جوکار، سعید، عسگری، کامران و سالسی، محسن (1398). اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر سلامت روان بیماران زن مبتلا به آرتریت روماتید. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، دوره دوم، صص 21-32.
جعفری، بابک و تقوی، ارسیا (1384). روانپزشکی و بیماریهای قلب و عروق. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
حاجییخچالی، علیرضا (1390). تاثیر آموزش فرایند حل مساله بر تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. پایاننامهی دورهی دکترا، دانشگاه شهید چمران اهواز.
حنیفی، نسرین، احمدی، فضل ا…، معماریان، ربابه و محمد خانی، پروانه (1384). مقایسه تاثیر روشهای آرام سازی بنسون و پیش دارو بر فشار خون سیستولیک، دیاستولیک بطن چپ و آئورت در بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر. مجله دانشگاه علوم پزشکی ایران. دوره دوازدهم، شماره 46. صص 287-294.
خدایاری فرد، محمد و پرند، اکرم (1385). استرس و روشهای مقابله با آن. تهران: اتشارات دانشگاه تهران.
خوش کنش، ابوالقاسم و کشاورز، حسین (1387). رابطه شادکامی و سلامت روانی دانشجویان. اندیشه و رفتار، دوره2، شماره7، صص 41-52.
شریف، فرخنده (1385). شیوههای مقابله با تنش و ارتباط آن با سلامتی .سمینار سراسری بیماریهای ناشی از تنش، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ص .5
راتوس، اسپنسر (1995). روانشناسی عمومی (جلد دوم). ترجمهی حمزهی گنجی (1389). تهران: انتشارات ویرایش.
رضا خانی، سیمین دخت، پاشا شریفی، حسن، دلاور، علی و شفیع آبادی، عبدالله (1387). منابع استرس دانشجویان. اندیشه و رفتار، دوره سوم، شماره 9، صص 7-16.
رئیسی، حسین (1383). بررسی اثر بخشی آموزش شادمانی بر کاهش فشارخون بیماران مبتلا به فشارخون شهر اصفهان. پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشکده اصفهان.
ستودهاصل، نعمت، نشاطدوست، حمیدطاهر، کلانتری، مهرداد، طالبی، هوشنگ و خسروی، علیرضا (1389). مقایسه دو روش دارودرمانی و درمان شناختی- رفتاری بر ابعاد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون اساسی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سال یازدهم، شماره 4، صص 294-302.
سعیدی، مژگان (1383). اثر بخشی دو روش بازسازی شناختی و آرامسازی و ترکیب دو روش بر اضطراب و افسردگی بیماران باز توانی قلبی، پایان نامه کار شناسی ارشد بالینی. انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
سموات، طاهره، حجت زاده، علیه و نادری آسیابر، زهرا (1380). راهنمای تشخیص، ارزیابی و درمان فشارخون بالا برای پزشکان. تهران: نشر صدرا.
سیاوش وهابی، یدا… (1381). تاثیر روشهای موسیقی درمانی و تنآرامی بر اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی. فصلنامه اندیشه و رفتار، سال هشتم، شماره 3، صص 75-82.
طریقتی، شهاب (1376). مقدمهای بر بیماریهای روانی تنی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
علی پور، احمد و نوربالا، احمدعلی (1378). بررسی مقدماتی پایایی و روایی پرسشنامه شادکامی آکسفورد در دانشجویان دانشگاههای تهران. فصلنامه اندیشه و رفتار. سال پنجم، شماره 1 و 2، صص 550-630.
فریش، مایکل (2005). روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی. ترجمه اکرم خمسهای (1389)، تهران: انتشارات ارجمند.
فلاح، محمد حسین و نیک فرجام، محمدرضا (1388). جایگاه اعتکاف در آموزههای دینی و تاثیر آن بر افزایش شادکامی. فصلنامه علمی- پژوهشی علوم اسلامی، سال چهارم، شماره 16، صص 114-125.
قدمگاهی، سید جواد حسین (1373). بررسی کیفیت روابط اجتماعی، میزان تنش (تنیدگی) و راههای مقابله با آن در بیماران عروقی قلب. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
کامیاب، زهره (1388). بررسی اثربخشی آموزش شادمانی به شیوه فوردایس بر کاهش قند خون و افزایش شادمانی بیماران مبتلا به دیابت شهرستان بهبهان. پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات خوزستان.
کاویانی، حسین، جواهری، فروزان و عبیرایی، هادی (1384). بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBCT) در کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکار آمد، افسردگی واضطراب با پیگیری 60 روزه. فصلنامه تازههای علوم شناختی، سال هفتم، شماره 1، صص 49-59.
کریمی، آرش (1381). بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه شادکامی آکسفورد. مجله روانشناسی، سال چهارم، شماره 3، 230-249.
کشاورز، امیر، مولوی، حسین و کلانتری، مهرداد (87). رابطه بین سرزندگی و ویژگیهای جمعیت شناختی با شادکامی در مردم شهر اصفهان. مطالعات روان شناختی، دوره 4، شماره4، صص 45-64.
کوپر، کاریال (1991). فشار روانی و راههای شناخت و مقابله، ترجمه مهدی قراچه داغی و مریم شریف زاده (1373). تهران: انتشارات رشد.
گنجی، حمزه (1387). بهداشت روانی. تهران: ارسباران.
محمد خانی، پروانه، تمناییفر، شیما و جهانی تابش، عذرا (1384). درمان شناختی مبتنی بر حضورذهن برای افسردگی. تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
موسویدلفی، مهدی (1389). بررسی اثر بخشی مداخلات روانی- آموزشی گروهی ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش تنیدگی بر کاهش اضطراب افسردگی بهبود کیفیت زندگی و تعدیل برخی از شاخصهای فیزیولوژیک بیماران قلبی، پیش از عمل پیوند عروق کرونر. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، انستیتو روانپزشکی تهران.
میلانی فر، بهروز (1389). بهداشت روانی. تهران: انتشارات قومس.
نجمی، بدرالدین، احدی، حسن، دلاور، علی و هاشمیپور، مهین (1386). اثربخشی درمان روان شناختی چند جنبهای بر بهبود پایبندی به درمان پزشکی در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک. مجله تحقیقات علوم رفتاری، دوره پنجم، شماره 2، صص 127-136.
نعمتی سوگلی تپه، فا طمه، علیلو، محمود، مجید، باباپور، خیرالدین، جلیل و طوفان تبریزی، مهرنوش (1386). تاثیر آموزش گروهی مهارتهای زندگی در کاهش نشانههای اضطراب و افسردگی پس از پیوند عروق کرونر. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال پانزدهم، شماره 1، صص 50-65.
نوروزی، ستوده (1388). بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شادمانی فوردایس بر افزایش شادمانی کارمندان بهزیستی شهرکرد. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات خوزستان.
هاریسونتنسلی، رادولف (2001). اصول طب داخلی هاریسون (بیماریهای قلب و عروق). ترجمه فرید نورایی، پیمان رحیم زاده و پزمان حشمتی (1380). تهران: نشراشتیاق.
هاشمی، سیما (1386). بررسی مقایسهای تاثیر دو روش آرامسازی عضلانی و موسیقی درمانی بر سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده پرستاری مامایی؛ دانشگاه علوم پزشکی تهران.
هرسیون، تنسلی (2005). اصول داخلی هرسیون- بیماریهای دستگاه قلب و عروق. ترجمه محمد تربیت و علی تربیت (1385). تهران: نور دانش.
منابع خارجی
Argyle, M . (2001) Peronality self – esteem and deprsson predictions of happiness and depression In H. Cheng & A. Franham (EDS), New York; Dell publishing.
Argyle, M. (1996). The social psychology of lesure. london: Routledge.
Bandura, A. (1986). Social foundations of thought and action: A social cognitive theory. Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall.
Bernstein, D. N. (2000). Text book of pediatrics. Philadelphia. WB Saunders, 1450-1455.
Blumenthal, J., Sherwood, A., Gullette, E. C. D., Georgiades, A., & Tweedy, D. (2002). Biohavioral approaches to the treatment of essential hypertension. Journal of Clinical Psychology, 3, 569 – 589.
Brannon, L., & Fiest, T. (1997). Health psychology in interdiction to behavior and health. Handbook of health psychology. American Psychological Association, 357-401.
Braunwald, E., Fauci, A. S., Kasper, D. L., Hauser, S. L., Longo, D. L., Jamson, J. L. & Tinsly R. H. (2001). Principles of internal medicine (15thed)., London: McGraw-Hill, 211-214.
Braunwald, E., Zites, D. P., & Libby, P. (2001). Heart disease, (6th ed.). New York: WB saunders company.
Brown, K. W., & Ryan, R. M. (2003). The benefits of being present: mindfulness and its role in psychological well-being. Journal Pers Soc Psychol, 84(4), 822-848.
Butt, S., & Beiser, M. (1987). Successful aging: A them for internantional, psycholog and Aging. 2, 87-94.
Carlson, L. E., & Garland, S. N. (2005). Impact of mindfulness- based stress reduction (MBSR) on sleep, mood, stress and fatigue symptoms in cancer outpatients, International Journal of Behavioral Medicine, 12 (4), 278 – 285.
Carlson, L. E., Michael, S., Kamala, D., & Eileen, G. (2003). Mindfulness-based stress reduction in relation to quality of life, mood symptoms of stress and levels of cortisol, dehydroepiandrosterone sulfate (DHEAS) and melatonin in breast and prostate cancer outpatients. Journal of Psychoneuroendocrinology, 20, 28-39.
Cohen, S., Kamarck, T., & Mermelstein, R. (1983). A global measure of perceived stress. Journal Health Soc Behav, 24 (4), 385-396.
Cowan, M. J., Pike, K. C., & Budzynski, H. K. (2001). Psychological therapy reduced the risk of cardiovascular death at 6 years after out of hospital sudden cardiac arrest. Journal of Nurse Research, 50, 68-76.
Crossly, A., & Langridge, D . (2005). perceived sources of happiness: A network on a lyses, Journal of Happiness Studies, 6, 107- 135.
Davis, S. L. (2010). Race-related stress, quality of life and coronary heart disease (CHD) risk in middle-class African American. Journal of Coronary Heart Disease, 4, 55-67.
Diener, E. (2002). Frequently asked question (FAQ'S) about subjective well-being (Happiness and life satisfaction). American Psychologist, 55, 34-45.
Diener, E., & Diener, M. (1995). Factors predicting the subjective well-being of nations. Journal of Personality and Social Psychology, 69, 851-864.
Evans, S., Ferrando, S., Findler, M., Stowell, C., Smart, C., & Haglin, D. (2008). Mindfulness-based cognitive therapy for generalized anxiety disorder. Journal of Anxiety Disord, 22 (4), 716-21.
Eysenck, M. W. (2000). Psychology. UK: Psychology Press Ltd.
Fauvel, J. P., Quelin, P., Raketomalala, H., & Laville, M. (2001). Perceived job stress but not individual cardiovascular reactivity to stress is related to higher BP at work. Hypertension, 38, 71-75.
Flugel Colle, K., Vincent Acha, S. S., Loehrer, L. L., Bauer, B. A. & Wahner-Roedler, D. L. (2010). Measurement of quality of life and participant experience with the mindfulness-based stress reduction program. Complement Ther Clin Pract. 16 (1), 36-40.
Fridman, H. (2002). Health psychology, New York: Englewood Cliffs.
Frumkin, K., Nathan, R. J., Prout, M. F., & Cohen, M. C. (1987). Non pharmacology control of essential hypertension in man: A critical review of the experimental literature. Psychosom Med, 40 (4), 294-320.
Garcia-Vera, M., Sanz, J., & Labrador, F. (1998). Psychological changes accompanying and meditality stress-management training for essential hypertension. AP & B, 23 (3), 159-178.
Hadj, A., Medsci, B., & Esmore, D. (2006). Pre-operative preparation for cardiac surgery utilizing a combination of metabolic, physical and mental therapy, Australasian Society, Heart Lung and Circulation, 15, 172- 181.
Heady, B. (2008). The set- point theory of well-being: Nagativ reasults and conseguent revisions. Social Indicators Research, 3, 85-99.
Inglehart, R. (1990). Culture shift in advanced Industrial society. Princeton, NJ: Princeton Univrsity Press.
Isen, A. (2000). Positive affect and decision making. Handbook of Emotion (2nd edn pp. 417-36). New York: Guilford.
Jacalyn, J., Macomb, R., Tacon, A., Randolph, P., & Yvonne, C. (2004). A pilot study to examine the effects of a mindfulness-based stress-reduction and relaxation program on levels of stress hormones, physical functioning, and sub maximal exercise responses. The Journal of Alternative and Complementary Medicine, 10, (5), 819-827.
Kabat-Zinn, J. (2004). Full catastrophe living: The program of the stress reduction clinic at the university of Massachuset Medical Center. New York: Dell Publishing.
Karasek, R., Baker, D., Marxer, F., Ahlbom, A., & Theorell, T. (1981). Job decision latitude, job demands andcardiovascular disease: A prospective study of Swedish men. American Journal of Public Health, 71, 694-705.
Kasper, D. L., Longo, D. L., Fauci, A. S., Hauser, S. L., Jameson, L., & Loscalzo, J. (2008). Harrison's principles of internal medicine disorders of cardiovascular system. McGraw-Hill Professional Publishing, 224-249.
Keltner, N. L., Schwecke, L. H., & Bostrom, C. E. (2002). Psychiatry nursing, (4th ed.). New York: WB Saunders Company.
Kieviet, A., Visser, A., Garssen, B., & Hudig, H. (2008). Mindfulness-based stress reduction training for oncology patients: Patients' appraisal and changes in well-being. Patient Educ and Couns, 72 (3), 436-42.
Kring, A. M., Johanson, S. L., Davison, G. C., & Neale, J. M. (2010). Abnormal psychology (11thed.). New York: John Wiley & Sons.
Lazarus, R. S. (1977). Psychological sress and coping in adaption and illness. Psychosomatic medicine: Current trends. New York: Oxford University Press.
Lazarus, R. S. (1999). The cognition emotion dedate: A bit of history. In T. Dalgleish & M. Power (Eds.), Handbook of cognition and emotion. New York: John Wiley and Son.
Lebow, J. L. (2008). Twenty-first century psychotherapies: contemporary approaches to theory and practice. New York: Dell publishing.
Lu, L., & Argyle, M. (1994). Leisure satisfaction and happiness as a function of leisure activity. Journal of Medical Scenes, 10, 89- 96.
Lundquist, T. L., Beilin, L. J., & Knuiman, M. W. (1997). Influence of lifestyle coping and jop stress on blood pressure in men and women hypertension. American Heart Association, 29(1), 1-7.
Mathias, C. J. (1991). Management of hypertension by reduction in sympathic avtivity. Hypertension, 17 (4 Suppl), 9-74.
Matthews, K. A., Katholi, C. R., McCreath, H., Whooley,. M. A., Williams, D. R, Zhu , S., & Markovitz, J. H. (2004). Blood pressure reactivity to psychological stress predict hypertension in the Cardia study. American Heart Associations, 110 (1), 74-78.
Myers, D. (2000). Who is happy? Psychological Scienee, 6 (1), 10-19.
Myers, D., & Diner, E. (1996). The pursuit of happiness. Scientific American, 274 (May), 54 – 56.
Nyklicek, I., & Karlijn, F. K. (2008). Affects of mindfulness-based increased mindfulness indeed the mechanism? Ann Behaves Med, 35, 331-340.
Ogden, P., Minton, K., & Pain, C. (2006). Trauma and the body: A sensor motor approach in psychotherapy. Isted. United States, New York, Norton & Company press. Pp. 26-7.
Ohira, T., Tanigawa, T., Sankai, T., Imano, H., Kiyama, M., Sato٫ S., Naito, Y., Iida, M., & Shimamoto, T. (2002). The relation of anger expression with blood pressure levels and hypertension in rural and urban Japanesecommuities. Journal of Hypertension, 20 (1), 21-27.
Pepine, C. J. (1998). Systemic hypertension and coronary artery disease. American Journal of Cardiology, 82 (6), 22-24.
Pickering, T. G. (1997). The effect of environmental and lifestyle factors on blood pressure and the intermediary role of the sympathetic nervous system. National Institutes of Health, 11 (1), 9-18.
Proscho, K. (1996). Cost- effectiveness issues in hypertension- control. Canadian Journal Public Health, 85 (2), 54-56.
Richard, M. S., Gaarder, K. R., & Engl, B. T. (2002). Behavior treatment of high blood pressure: Acute sustained effect of relaxation and systolic blood pressure biofeedback. Psycho Sem Med, 93 (44), 555-570.
Schnaider, R. H., Egan, B. M., Fohnson, E. H., & Drobny, H. (2005). Anger and anxiety in hypertension. Psychosis Med, 102 (48), 242-248.
Schwartz, M. S., & Olsom, R. P. (2003). A historical perspective on the field of biofeedback. In M. S. Shwartz & F. Andrasik (Eds.), Biofeedback A practitioner's guide, Third edition (PP 3-18). New York: The Guilford Press.
Schwarz, N., & Strack, F. (1991). Evaluating one's life: A judgment model of subjective well-being. An interdisciplinary perspective, New York: Pergamon Press. 27-47.
Segerstrom, S. C., & Miller, G. F. (2004). Psychological stress and the human immune system: A meta-analytic study of 30 years of inquiry. Psycho Bull, 130 (4), 601-30.
Seligman, M. (2002). Authentic happiness: Using the new positive psychology to realize your potential for lasting fulfillment. New York: Free Press.
Selye, H. (1974). Stress in health and disease. Butterworth, Boston, Mass, USA.
Sullivan, M. J., Laura, M. D., & Terry, J. (2009). The support education and research in chronic heart failure study: A mindfulness-based psychoeducational intervention improves depression and clinical symptoms in patients with chronic heart failure. AM Heart, 157, 84-90.
The Stress Reduction Clinic Group (2010). Mindfulness-based stress reduction training (mbsr) program evaluation:Retruved December 08 2011 from www.yogahillsboro.com.
Tsai, P. S., Yuch, C. B., Sheffield, D., & Yang, M. (2003). Effects of daily activities on ambulatory blood pressure during menstrual cycle in normotensive women. Journal of Applied Psychophysiology Biofeedback, 12, 250-268.
Tugade, M. M., & Frederickson, B. L. (2002). Positive emotions and emotional intelligence. United States, New York: The Guilford Press. 319-40.
Valk, J. M. (1957). Blood-pressure changes under emotional influences, in patients with essential hypertension, and control subjects. Journal of Psychosomatic Research, 2, 134-46.
Walker, H. L., & Colosimo, K. (2011). Mindfulness self-compassion and happiness in non-mediators: A theoretical and empirical and examination. Personality and Individual Differences, 50, 222-227.
Willeman, A. M., Koot, H. M., Ferdinand, R. F., Goossens, F. A., & Schuengel, C. (2008). Change in psychopathology in referred children: The role of life events and perceived stress. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 49 (11). 1118-1175.
Woorhess, B. (2005). Review provided by vermid. Healthcare Note book, Chicago: Prentice Hall. (341-53).
1. Atkinson, Atkinson, Smith, Bam & Nolen- Hoksema
2. Rathos
3. Lazarus
4. Bandura
5. Fridman
6. Willeman, Koot, Ferdinand, Goossens & Schuengel
7. Eysenck
8. Jacobsen
9. Meditation
—————
————————————————————
—————
————————————————————
19