فشارخون
مقدمه
امروز یکی از معضلات جامعه پزشکی افزایش فشارخون میباشد که احتمالا مهمترین مشکل سلامتی در کشورهای پیشرفته است. بیماری فشارخون شایع و بدون علامت بوده، به راحتی شناسایی میگردد و معمولاً به آسانی درمان میشود و اغلب در صورت عدم درمان به عوارض کشندهای منجر می شود (هرسیون1، 2005، ترجمه تربیت و تربیت، 1385)، هنگامی که گفته میشود شخصی افزایش فشارخون دارد، معمولاً منظور این است که فشار متوسط شریانی او بالاتر از حد فوقانی مقادیر طبیعی است. معمولاً زمانی که فشار خون متوسط شریانی او بالاتر از 110 میلی متر جیوه در حال استراحت باشد به عنوان هیپرتاسیون تلقی می شود؛ در حالت عادی هنگامی دیده میشود که فشار دیاستولی بیش از 90 میلی متر جیوه و فشار سیستولی بیش تر از حدود 135 تا 140 میلی متر جیوه باشد. فشار خون مشکل اصلی بهداشت عمومی در ایالات متحده امریکا و کشورهای صنعتی جهان میباشد (دابرت2، 1995، کاپلان3، 2000، کمیته ملی مشترک، 2003، همه به نقل از رئیسی، 1383)، به طوری که در حدود 50 میلیون نفر در امریکا از این بیماری رنج میبرند (دابرت و همکاران، 2002، کمیته ملی مشترک، 2003، همه به نقل از رئیسی، 1383). بیماران مبتلا به فشار خون به طور زودرس فوت میکنند، شایع ترین علت مرگ، بیماری قلبی بوده و فشارخون بالا بر قلب، دستگاه عصبی و کلیهها اثرات بسیار خطرناکی را دربردارد (هارسیون، 2001، ترجمه نورانی، رحیم زاده و حشتمی، 1380). براساس اطلاعات حاصله از 9 مطالعه در افراد با فشارخون دیاستولی 105 میلی لیتر جیوه نسبت به افراد با فشار دیاستولی 76 میلیمترجیوه، خطر سکته مغزی 10 برابر و خطربیماریهای عروقی کرونر پنج برابر بیشتر است (سموات، حجتزاده و نادری آسیابر، 1380).
تعریف فشار خون
فشارخون بیماری است که معلول چند عامل است، برون داد قلبی بسیار بالا، حجم خون بسیار زیاد، یا مقاومت رگهای خونی پیرامونی در مقابل جریان خون. هنگامی که فشار وارده از سوی خون به دیواره رگهای خونی بالا باشد و درمان نگردد منجر به پیامدهای شدید و منفی هم چون سکته مغزی و حمله قلبی میشود. بیماری فشارخون مستلزم داشتن فشارخون بالا (بالای140درجه سیتولی و 90 درجه دیاستولی و پیوسته، معمولا در طول چندین هفته یا ماه است) (دیماتئو4، 2009، به نقل از رئیسی، 1383) برای جاری شدن خون در شریانهای اعضای بدن و رسیدن مواد غذایی و اکسیژن به قسمتهای مختلف بدن، نیرویی مورد نیاز است که از طریق پمپ قلب ایجاد میشود و فشار خون نام دارد. این فشار توسط دستگاه سنجش فشارخون قابل ارزیابی است. در هر بار سنجش دو عدد ارائه میشود. عدد نخست که فشار خون سیستولیک نام دارد، فشاری است که در زمان حداکثر قدرت قلب در پمپ خون، به دیواره رگ وارد می شود و عدد دوم که فشار خون دیاستولیک نام دارد، نیروئی است که در زمان استراحت قلب بر دیواره رگ وارد میگردد (سموات و همکاران ،1380).
موقعیت فرد در زمان سنجش فشارخون
بیمار نباید:
– یک ساعت قبل از سنجش، کافئین مصرف نماید
– نیم ساعت قبل از سنجش سیگار بکشد
– تحریک آدرنورژیک مصنوعی داشته باشد
و
– باید در محیطی ساکت و آرام 5-10 دقیقه استراحت نماید.
در زمان ارزیابی، فرد باید نشسته یا دراز کشیده، در حالت آرام و راحت قرار گیرد. بازوها به صورت جزئی خم بوده و در سطح قلب قرار داشته و ماهیچهها باز و کاملاً شل باشند. برای رسیدن به چنین شرایطی بهتر است بازوها حائل داشته باشند (براونوالد5 و همکاران، 2001).
تکنیک
در ارزیابی اولیه پیشنهاد میگردد که از هر دو بازو فشار خون گرفته شده و فشار بالاتر معینکنندهی اندامی است که در دفعات بعدی برای سنجش استفاده خواهد شد. کاف فشارسنج باید به سرعت و تا سطح mmHg 30 بالاتر از فشارخون احتمالی سیستولی باد شود و سپس کاف به آرامی با سرعت mmHg/see تخلیه گردد. در فشاری که نبض بر الیال لمس میشود و یا صدای ورود خون شنیده میشود فشار سیستولیک ثبت میگردد. اگر این صدا ضعیف باشد پیشنهاد می گردد قبل از باد نمودن کاف فرد دستش را بالا برده و چندین بار انگشتان را باز و بسته نماید. سپس مراحل فوق انجام گردد. زمان قطع این صدا، فشار دیاستولیک ثبت میگردد. بعد از بررسی فشار دیاستولی کاف باید سریع تخلیه شود و بعد از یک دققیه استراحت بیمار در صورت نیاز مجدداً از همان اندام فشارخون گرفته شود(براونوالد، زیتس و لیبی6، 2001).
روش ثبت فشارخون
مثال:
فشار خون: سیستولیک 140
دیاستولیک 90
موقعیت بیمار: نشسته
موقعیت و نام اندام: بازوی راست
اندازهی کاف: نوع بزرگ بالغین
طبقهبندی فشارخون
میزان فشارخون به طور معمول در شبانهروز تغییر میکند. این تغییرات به دنبال فعالیت، تغییر دما، تغذیه، حالات هیجانی، موقعیت بدنی وضعیت جسمانی و یا بدون دلیل رخ می دهد. فشارخون در جمعیت عمومی منحنی زنگولهای شکل دارد، که بالاتر از 2 انحراف معیار، پرفشاری خون تلقی میشود. اما به صورت عملکردی پرفشاری خون زمانی به کار میرود که سطح فشارخون سنجیده شده کمترین ارزش و فایده و بیشترین خطر را برای بدن داشته باشد(براونوالدو همکاران، 2001).
ششمین همایش کمیته ملی مجارستان 7HNG-6 دستهبندی زیر را پیشنهاد نموده است.
میزان فشارخون
دیاستولی سیستولی تقسیمبندی
80> و 120> مناسب
85> و 130> طبیعی
89-85 یا 139-130 بالاترین میزان طبیعی
99-90 یا 159-140 مرحله I – پرفشاری
109-100 یا 179-169 مرحله II خون
110 یا 180 مرحله III
اگر در ارزیابی انجام شده فشار خون سیستولیک مربوط به یک دسته و فشارخون دیاستولیک مربوط به دسته دیگری باشد، عدد مربوط به گروه بالاتر ملاک دستهبندی خواهد بود. فشارخون سیستولی 139-130 و فشارخون دیاستولی 89-85 بالاترین فشارخون طبیعی گزارش شده است که ارتباط معناداری با حوادث قلبی و عروقی دارد. HNC6 سطح فشارخون بالای 80/120 را پیش پرفشاری خون مینامد که نیاز به تصحیح عادات غذایی و تعدیل سایر عوامل خطر حوادث قلبی عروقی دارد.
پرفشاری خون سیستولی به تنهایی، زمانی است که فشارخون سیستولیک بالاتر از 140 باشد، اما فشارخون دیاستولی از 90 کمتر باشد. این نوع پرفشاری خون به علت سخت شدن جدار عروق با افزایش سن، به ازاء سن افزایش مییابد. در حالی که فشارخون دیاستولی تا دهه پنجم به حالت ثابت میرسد و حتی پایینتر هم میآید (براونوالد و همکاران، 2001).
مطالعات جمعیت شناختی
در دهههای اخیر بیماریهای قلبی- عروقی شایعترین علت مرگ و میر در دنیای صنعتی شناخته شدهاند و پرفشاری خون دارای اثر تعیینکننده بر سیر این بیماریهاست. هر mmHg 10 افزایش فشارخون خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را 30% افزایش میدهد (پور دهقان، دانش و اسماعیلی، 1382). شیوع پرفشاری خون در مطالعات مختلف در امریکا 7/28% تا 3/31% گزارش شده است. خانمها 20% بیشتر به پرفشاری خون مبتلا میشوند (کوپر8، 1991 ترجمه قراچه داغی و شریف زاده، 1373). بعد از سن 59-50 سال 54% پرفشاری خون از نوع سیستولیک هستند و در سن بالای 60 سال این میزان به 87% افزایش مییابد (براونوالد و همکاران، 2001).
بیماری فشارخون بالا
فشارخون بالا یکی از شایع ترین اختلالات گردش خون میباشد. این بیماری از جمله بیماریهایی است که عوارض زیادی دارد: مهمترین آنها اختلالات بینایی، کلیوی، مغزی و قلبی میباشد. اگر فشارخون بالا درمان نشود در بیشتر موارد منجر به مرگ می گردد. برخلاف تصور نمیتوان بالا بودن فشارخون را در خود احساس کرد، تنها راه پی بردن به فشارخون بالا، اندازه گیری آن است. بالاترین حد قابل قبول فشارخون در افراد سالم 14 میلیمتر جیوه روی 9 میلیمتر جیوه است.
بیماری فشارخون شایعترین بیماری مزمن در آمریکاست. در واقع میلیونها آمریکایی به فشارخون بالا مبتلا هستند (هرچند آمار جامعی از شیوع عارضه فشارخون در ایران موجود نیست، شیوع این بیماری در کشور ما نیز قابل توجه است). علت 90 تا 95 درصد موارد بیماری فشارخون، ناشناخته است. این نوع ازدیاد فشارخون را اغلب به نام اولیه میخوانند زیرا مکانیسم آن مشخص نیست. هنگامی که علت بیماری فشارخون مشخص است، با عنوان ازدیاد فشارخون ثانویه از آن یاد میشود، زیرا در این حالت ازدیاد فشار خون ثانویه به یک بیماری خاص طبی تلقی میشود. بیماری فشارخون بالا میتواند به دلیل بیماریهای کلیه، غدد، ناهنجاریهای عروقی باشد. اما در90 درصد بیماری علت مشخصی برای بالا بودن فشارخون وجود ندارد. عوامل بسیاری منجر به فشارخون میشوند که شامل عوامل وراثتی، چاقی، مصرف بالای الکل، مصرف بالای سدیم و سن بالا است. هم چنین زیاد یکجا نشستن، فشارهای عصبی، مصرف کم پتاسیم و کلیسم و مقاومت در برابر انسولین نیز باعث بالارفتن فشارخون میشود.
آمریکاییها و افریقاییها بیشتر در معرض ابتلا به فشارخون هستند. بنا بر تحقیقاتی که در مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها شده است، 64 درصد همه مردهای بالای 75 سال مبتلا به فشارخون هستند. هر چند، بالا بودن فشارخون همیشه نشان دهنده ابتلا به این عارضه نیست. بعضی افراد گاهی وقتی برای اندازه گیری فشارخونشان به مراکز درمانی میروند، خواه ناخواه فشارخونشان بالا میرود ( یبورز9 و همکاران، 2001، به نقل از رئیسی، 1383).
علائم فشارخون بالا
این بیماری میتواند سالها بدون علامت باشد و یا ممکن است با علائمی مانند درد ناحیه پس سر، به خصوص صبحها هنگام بیدارشدن از خواب، سرگیجه، وزوزگوش، خستگی، تپش و تنگی نفس همراه باشد. علائمی مانند تنگی نفس شبانه، خواب آلودگی و اغماء در موارد حاد بیماری دیده میشود.
علائم موثر در تشدید فشارخون بالا
اگرچه در اکثر موارد علت فشارخون بالا مشخص نیست ولی عوامل زیر در تشدید بیماری موثرهستند:
دیابت (بیماری قند)
سابقه فامیلی
فشارهای عصبی (تنش)
چاقی
افزایش چربی
استعمال دخانیات
نداشتن فعالیت بدنی و ورزش
علائم و نشانههای بالینی فشارخون
بیشتر بیماران مبتلا به افزایش فشارخون، علایم آشکار مربوط به افزایش فشارخون را ندارند و طی معاینه فیزیکی تشخیص داده میشوند. در صورتی که علایم بالینی موجب مراجعه بیمار به پزشک شوند غالبا در سه دسته قرار می گیرند. این علایم ممکن است مربوط به:
افزایش فشارخون
بیماری عروقی ناشی از فشارخون بالا
بیماری زمینه در اشکال فشار خون ثانویه باشند (هریسون10، 2005، ترجمه تربیت و تربیت، 1385).
علل فشار خون
فشارخون علل گوناگونی دارد که میتوان به علل عضوی، ژنتیکی، محیط و سیگار کشیدن، ناراحت قلبی، اختلالات چربی و سابقه خانوادگی، مرگ زودرس به علت بیماریهای قلب و عروق اشاره کرد. عوامل محیطی در شکل گیری فشارخون شامل مصرف نمک، چاقی، شغل، مصرف الکل، اندازه و شلوغی خانواده و…. میباشد. همچنین جنبههایی از زندگی بیمار که در ایجاد فشارخون بالا نقش دارد عبارتند: از رژیم غذایی، فعالیت فیزیکی، وضعیت خانوادگی، شغل و سطح تحصیلات (هاریسون، 2001، ترجمه نورانی، رحیم زاده و حشمتی، 1380).
علل افزایش فشارخون
در جوامع غربی فشارخون با افزایش سن بالا میرود، هر چند در جوامع غیر غربی ارتباط افزایش فشارخون با افزایش سن حداقل است. فشارخون سیستولی با افزایش سن زیاد میشود، در حالی که فشارخون دیاستولی تا 60 سالگی افزایش مییابد و بعد از آن تمایل به کاهش دارد (یبورز و همکاران، 2001، به نقل از رئیسی، 1383).
نتیجه مطالعات مختلف، رابطه بین سن و فشارخون را در بیشتر جوامع با جغرافیا، فرهنگ و خصوصیات اجتماعی، اقتصادی گوناگون مثبت نشان میدهد. درجوامع غربی، فشار سیستولی از کودکی، جوانی و بلوغ به تدریج افزایش مییابد؛ به طوری که متوسط آن در سنین 80-70 سالگی به 140 میلیمتر جیوه میرسد (سموات و همکاران،1380). بررسیهای مهاجرتی در آمریکا نشان میدهد که افراد روستایی که به نواحی شهری مهاجرت کردهاند، دچار افزایش سریع فشارخون در عرض چند ماه پس از این مهاجرت شدهاند. بنابراین به نظر میرسد که افزایش فشارخون با ازدیاد سن به طور عمدهای در ارتباط با عوامل اجتماعی- اقتصادی و محیطی میباشد (بیورز و همکاران، 2001، به نقل از رئیسی، 1383).
شیوع فشارخون با سن، جنسیت و قومیت مرتبط است. هم در مردان و هم در زنان شیوع فشارخون به طورآشکاری در طول دوره زندگی افزایش مییابد (بلومنتال، شرود، گالت، جورجیاد و تودی11، 2002). هر چند شیوع در افراد جوان معمولاً در مردان بیشتر از زنان است، ولی این تفاوت تدریجاً با افزایش سن کاهش مییابد و نهایتا به طور عکس از حدود 50 سالگی شیوع بیشتری در زنان نسبت به مردان وجود دارد (بورت12 و همکاران، 1995، به نقل از بلومنتال و همکاران، 2002). به عقیده سموات و همکاران (1380) افزایش فشار خون با افزایش سن، یک فرایند اجتناب ناپذیر بیولوژیکی و نرمال نیست که وضوح آن به طور الزامی با افزایش سن همراه باشد.
فشارخون و استرس
محیط پراسترس، پرچالش و موقعیتهای نفرتبرانگیز، به طور گذرا چه در مبتلایان به پرفشاریخون و چه افراد دارای فشارخون طبیعی فشارخون را بالا میبرد.در بعضی از افراد واکنشهای سیستم قلبی- عروقی شدیدتر است و در پاسخ به استرسورهای روانشناختی، با شدت وحدت بیشتری این افزایش فشارخون و متعاقباً ضربان قلب را تجربه مینمایند. تنگی عروقی و رهاشدن کاتکولآمین در این افراد بیشتر بوده و مرحله بازگشت به حالت طبیعی، در آنها طولانیتر است. این تفاوت واکنشدهی سیستم قلبی- عروقی از ابتدای زندگی در این افراد وجود دارد، ثابت میماند و تحمل میشود. اما این واکنش در درازمدت میتواند عاملی مستعد کننده برای پرفشاری خون و آرتریواسکلروز باشد (کاراسک، باکر، مارکسر، آلبوم و تئورل13، 1981).
چندین مطالعه اپیدمیولوژیک در افراد دارای فشارخون طبیعی انجام گرفته است. پاسخ افزایش یافته تغییرات فشارخون در پاسخ به استرسورهای جسمانی- روانی مشاهده گردیده است. چنین افرادی به صورت طولانی مدت برای پیشرفت به سمت پرفشاری خون اساسی پیگیری شدهاند (فاوال، کولین، راکتومالا و لاویلا14، 2001).
هنوز سوالاتی در مورد نظریهی استعداد به پرفشاری خون با پاسخ شدید به استرس وجود دارد. از آنجا که پاسخ قلبی عروقی در زمانهای مختلف و بسته به کیفیت استرس از نظر فرد متفاوت است، نمیتوان به طور یقین مشخص نمود که افزایش فشارخون به دنبال استرسورهای خاص به سمت پرفشاری خون دائمی پیشرفت خواهد کرد (کاراسک و همکاران، 1981). در پژوهشهای یاد شده در مورد استرسهای روزمره و فشارخون بر این نکته تاکید شده است که استرس عامل شروع یا تشدید بیماری پرفشاری خون میباشد (فاوال و همکاران، 2001). همچنین دیده شده است که استرس ترشح کلیوی سدیم را کم مینماید و سیستم سمپاتیک را هم فعال مینماید و به این طریق میتواند عامل ایجادکنندهی پرفشاری خون اساسی با مکانیسمهای متفاوت باشد. در افراد سالم جوان بعد از استرسهای روانی اختلال عملکرد دیوارهی عروقی بصورت گذرا دیده شده است (کوپر، 1991 ترجمه قراچه داغی و شریف زاده، 1373).
استرس
اصطلاح استرس به قرن پانزدهم میلادی برمیگردد که به معنای تنش با فشار فیزیکی به کار میرفت. در سال 1706، این اصطلاح برای توصیف سختی، دشواری یا بدبختی به کار برده میشد و در اواسط قرن نوزدهم، به معنای فشار، گسترش یافت و این فشار به معنای نیروی وارده بر بدن و روان مورد استفاده قرار گرفت (بوچر، مینکا و هولی15، 2007، ترجمه سید محمدی، 1389).
سلیه16 (1974، به نقل از گنجی، 1387)، استرس را پاسخ غیراختصاصی بدن به هر گونه فشاری که بر آن وارد میشود تعریف کرده است. این پاسخ میتواند در مقابل هر محرک درونی با شناختی و محرکهای بیرونی با محیطی بروز داده شود. همچنین، لازاروس و فولکمن (1984، به نقل از خدایاری فرد و پرند، 1385) نیز استرس را رابطه اختصاصی بین شخص و محیط تعریف کردهاند که در آن تنش ارزیابی شده، از حد امکانات فرد فراتر رفته و سلامتی او را در معرض خطر قرار میدهد. در دهههای اخیر اصطلاح استرس به محرکی اطلاق میشود که میتواند در شناخت، هیجان، رفتار و فیزیولوژی ایجاد کند (کرینگ، جانسون، دیویسون، نیل17، 2010). در بیشتر تعاریف واژه استرس به طور عمده در مورد استرسهای زیانبخش به کار برده شده است (رضاخانی، پاشا شریفی، دلاور و شفیع آبادی، 1387)؛ در حالی که استرس، به مقدار کم برای انسان مفید است و یادگیری را پایدارتر، حافظه را نیرومندتر و عملکرد را بهتر میکند. در حقیقت، استرس مثبت، نیروی محرکه لازم را برای رعایت تقدم و تاخر فعالیتها یا اتمام به موقع کارها فراهم میآورد. تا زمانی که در فرد احساس کنترل وجود داشته باشد استرس سودمند واقع میشود (خدایاری فرد و پرند، 1385).
منابع
آرگیل، مایکل (2001). روانشناسی شادی. ترجمه مسعود اناری انارکی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن پالاهنگ و فاطمه بهرامی (1383). اصفهان: اتشارات جهاد دانشگاهی.
آیزنک، مایکل (1990). همیشه شاد باشید. ترجمه زهرا چلونگر (1384) . تهران: نشر نواندیش.
آیزنک، مایکل (1995). روانشناسی شادی. ترجمه محمد فیروز بخت و خلیل بیگی (1373). تهران: انتشارات بدر.
ابوالقاسمی، عباس و نریمانی، محمد (1385). آزمون های روانشناختی. اردبیل: انتشارات باغ رضوان.
اتکینسون، ریتا، اتکینسون، ریچارد، اسمیت، ادوارد، بم، داریل و نولن- هوکسما، سوزان (2006). زمینه روانشناسی هیلگارد. ترجمه محمد تقی براهنی، بهروز بیرشک، مهرداد بیک، رضا زمانی، سعید شاملو، مهرناز شهر آرای، یوسف کریمی، نیسان گاهان و دیگران (1389). تهران: انتشارات رشد.
احمدوند، محمد علی (1388). بهداشت روانی. تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
افراشته، زبیده (1386). مقایسه سلامت عمومی، شادکامی و خود پنداره در زنان با بارداری خواسته و بارداری ناخواسته شهر ایذه. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
اکبرزاده، فریبرز، حجازی، محمد ابراهیم و پزشکیان، مسعود (1388). شیوع بیماریهای قلبی -عروقی و ریسک فاکتورهای قلبی در منطقه شمالغرب ایران- تبریز. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، شماره پنجاه و نهم، صص 11-15.
باقری، نسترن (1385). تاثیر ورزش اروبیک در خود پنداره، تایید خویشتن، شادکامی و پذیرش زنان رشت. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز.
بوچر، جیمز، مینکا، سوزان و هولی، جیل (2007). آسیب شناسی روانی (جلد دوم). ترجمه یحیی سید محمدی (1389). تهران: انتشارات ارسباران.
پوردهقان، مریم، علیرضا، دانش و اسماعیلی، حبیب الله (1382). شدت فشار شغلی پرستاران و فشار خون در هنگام نوبت کاری. اندیشه و رفتار، سال یازدهم، شماره 1، صص، 81-88.
تقی لو، صادق (1388). تاثیر آموزش روخوانی قران بر کاهش استرس در بین جوانان و نوجوانان. مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان، دوره هیجدهم، شماره 71، صص 72-81.
جبل عاملی، شیدا، نشاط دوست، حمید طاهر و مولوی، حسین (1389). اثر بخشی مداخله مدیریت تنیدگی به شیوه شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و فشارخون بیماران زن مبتلا به فشارخون. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، دوره پانزدهم، صص 88-97.
جوکار، سعید، عسگری، کامران و سالسی، محسن (1398). اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر سلامت روان بیماران زن مبتلا به آرتریت روماتید. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، دوره دوم، صص 21-32.
جعفری، بابک و تقوی، ارسیا (1384). روانپزشکی و بیماریهای قلب و عروق. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
حاجییخچالی، علیرضا (1390). تاثیر آموزش فرایند حل مساله بر تفکر علمی، خلاقیت و نوآوری در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. پایاننامهی دورهی دکترا، دانشگاه شهید چمران اهواز.
حنیفی، نسرین، احمدی، فضل ا…، معماریان، ربابه و محمد خانی، پروانه (1384). مقایسه تاثیر روشهای آرام سازی بنسون و پیش دارو بر فشار خون سیستولیک، دیاستولیک بطن چپ و آئورت در بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر. مجله دانشگاه علوم پزشکی ایران. دوره دوازدهم، شماره 46. صص 287-294.
خدایاری فرد، محمد و پرند، اکرم (1385). استرس و روشهای مقابله با آن. تهران: اتشارات دانشگاه تهران.
خوش کنش، ابوالقاسم و کشاورز، حسین (1387). رابطه شادکامی و سلامت روانی دانشجویان. اندیشه و رفتار، دوره2، شماره7، صص 41-52.
شریف، فرخنده (1385). شیوههای مقابله با تنش و ارتباط آن با سلامتی .سمینار سراسری بیماریهای ناشی از تنش، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ص .5
راتوس، اسپنسر (1995). روانشناسی عمومی (جلد دوم). ترجمهی حمزهی گنجی (1389). تهران: انتشارات ویرایش.
رضا خانی، سیمین دخت، پاشا شریفی، حسن، دلاور، علی و شفیع آبادی، عبدالله (1387). منابع استرس دانشجویان. اندیشه و رفتار، دوره سوم، شماره 9، صص 7-16.
رئیسی، حسین (1383). بررسی اثر بخشی آموزش شادمانی بر کاهش فشارخون بیماران مبتلا به فشارخون شهر اصفهان. پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشکده اصفهان.
ستودهاصل، نعمت، نشاطدوست، حمیدطاهر، کلانتری، مهرداد، طالبی، هوشنگ و خسروی، علیرضا (1389). مقایسه دو روش دارودرمانی و درمان شناختی- رفتاری بر ابعاد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون اساسی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سال یازدهم، شماره 4، صص 294-302.
سعیدی، مژگان (1383). اثر بخشی دو روش بازسازی شناختی و آرامسازی و ترکیب دو روش بر اضطراب و افسردگی بیماران باز توانی قلبی، پایان نامه کار شناسی ارشد بالینی. انستیتو روانپزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
سموات، طاهره، حجت زاده، علیه و نادری آسیابر، زهرا (1380). راهنمای تشخیص، ارزیابی و درمان فشارخون بالا برای پزشکان. تهران: نشر صدرا.
سیاوش وهابی، یدا… (1381). تاثیر روشهای موسیقی درمانی و تنآرامی بر اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه قلبی. فصلنامه اندیشه و رفتار، سال هشتم، شماره 3، صص 75-82.
طریقتی، شهاب (1376). مقدمهای بر بیماریهای روانی تنی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
علی پور، احمد و نوربالا، احمدعلی (1378). بررسی مقدماتی پایایی و روایی پرسشنامه شادکامی آکسفورد در دانشجویان دانشگاههای تهران. فصلنامه اندیشه و رفتار. سال پنجم، شماره 1 و 2، صص 550-630.
فریش، مایکل (2005). روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی. ترجمه اکرم خمسهای (1389)، تهران: انتشارات ارجمند.
فلاح، محمد حسین و نیک فرجام، محمدرضا (1388). جایگاه اعتکاف در آموزههای دینی و تاثیر آن بر افزایش شادکامی. فصلنامه علمی- پژوهشی علوم اسلامی، سال چهارم، شماره 16، صص 114-125.
قدمگاهی، سید جواد حسین (1373). بررسی کیفیت روابط اجتماعی، میزان تنش (تنیدگی) و راههای مقابله با آن در بیماران عروقی قلب. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
کامیاب، زهره (1388). بررسی اثربخشی آموزش شادمانی به شیوه فوردایس بر کاهش قند خون و افزایش شادمانی بیماران مبتلا به دیابت شهرستان بهبهان. پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات خوزستان.
کاویانی، حسین، جواهری، فروزان و عبیرایی، هادی (1384). بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBCT) در کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکار آمد، افسردگی واضطراب با پیگیری 60 روزه. فصلنامه تازههای علوم شناختی، سال هفتم، شماره 1، صص 49-59.
کریمی، آرش (1381). بررسی اعتبار و روایی پرسشنامه شادکامی آکسفورد. مجله روانشناسی، سال چهارم، شماره 3، 230-249.
کشاورز، امیر، مولوی، حسین و کلانتری، مهرداد (87). رابطه بین سرزندگی و ویژگیهای جمعیت شناختی با شادکامی در مردم شهر اصفهان. مطالعات روان شناختی، دوره 4، شماره4، صص 45-64.
کوپر، کاریال (1991). فشار روانی و راههای شناخت و مقابله، ترجمه مهدی قراچه داغی و مریم شریف زاده (1373). تهران: انتشارات رشد.
گنجی، حمزه (1387). بهداشت روانی. تهران: ارسباران.
محمد خانی، پروانه، تمناییفر، شیما و جهانی تابش، عذرا (1384). درمان شناختی مبتنی بر حضورذهن برای افسردگی. تهران: انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
موسویدلفی، مهدی (1389). بررسی اثر بخشی مداخلات روانی- آموزشی گروهی ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش تنیدگی بر کاهش اضطراب افسردگی بهبود کیفیت زندگی و تعدیل برخی از شاخصهای فیزیولوژیک بیماران قلبی، پیش از عمل پیوند عروق کرونر. پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران، انستیتو روانپزشکی تهران.
میلانی فر، بهروز (1389). بهداشت روانی. تهران: انتشارات قومس.
نجمی، بدرالدین، احدی، حسن، دلاور، علی و هاشمیپور، مهین (1386). اثربخشی درمان روان شناختی چند جنبهای بر بهبود پایبندی به درمان پزشکی در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک. مجله تحقیقات علوم رفتاری، دوره پنجم، شماره 2، صص 127-136.
نعمتی سوگلی تپه، فا طمه، علیلو، محمود، مجید، باباپور، خیرالدین، جلیل و طوفان تبریزی، مهرنوش (1386). تاثیر آموزش گروهی مهارتهای زندگی در کاهش نشانههای اضطراب و افسردگی پس از پیوند عروق کرونر. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال پانزدهم، شماره 1، صص 50-65.
نوروزی، ستوده (1388). بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شادمانی فوردایس بر افزایش شادمانی کارمندان بهزیستی شهرکرد. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات خوزستان.
هاریسونتنسلی، رادولف (2001). اصول طب داخلی هاریسون (بیماریهای قلب و عروق). ترجمه فرید نورایی، پیمان رحیم زاده و پزمان حشمتی (1380). تهران: نشراشتیاق.
هاشمی، سیما (1386). بررسی مقایسهای تاثیر دو روش آرامسازی عضلانی و موسیقی درمانی بر سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده پرستاری مامایی؛ دانشگاه علوم پزشکی تهران.
هرسیون، تنسلی (2005). اصول داخلی هرسیون- بیماریهای دستگاه قلب و عروق. ترجمه محمد تربیت و علی تربیت (1385). تهران: نور دانش.
منابع خارجی
Argyle, M . (2001) Peronality self – esteem and deprsson predictions of happiness and depression In H. Cheng & A. Franham (EDS), New York; Dell publishing.
Argyle, M. (1996). The social psychology of lesure. london: Routledge.
Bandura, A. (1986). Social foundations of thought and action: A social cognitive theory. Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall.
Bernstein, D. N. (2000). Text book of pediatrics. Philadelphia. WB Saunders, 1450-1455.
Blumenthal, J., Sherwood, A., Gullette, E. C. D., Georgiades, A., & Tweedy, D. (2002). Biohavioral approaches to the treatment of essential hypertension. Journal of Clinical Psychology, 3, 569 – 589.
Brannon, L., & Fiest, T. (1997). Health psychology in interdiction to behavior and health. Handbook of health psychology. American Psychological Association, 357-401.
Braunwald, E., Fauci, A. S., Kasper, D. L., Hauser, S. L., Longo, D. L., Jamson, J. L. & Tinsly R. H. (2001). Principles of internal medicine (15thed)., London: McGraw-Hill, 211-214.
Braunwald, E., Zites, D. P., & Libby, P. (2001). Heart disease, (6th ed.). New York: WB saunders company.
Brown, K. W., & Ryan, R. M. (2003). The benefits of being present: mindfulness and its role in psychological well-being. Journal Pers Soc Psychol, 84(4), 822-848.
Butt, S., & Beiser, M. (1987). Successful aging: A them for internantional, psycholog and Aging. 2, 87-94.
Carlson, L. E., & Garland, S. N. (2005). Impact of mindfulness- based stress reduction (MBSR) on sleep, mood, stress and fatigue symptoms in cancer outpatients, International Journal of Behavioral Medicine, 12 (4), 278 – 285.
Carlson, L. E., Michael, S., Kamala, D., & Eileen, G. (2003). Mindfulness-based stress reduction in relation to quality of life, mood symptoms of stress and levels of cortisol, dehydroepiandrosterone sulfate (DHEAS) and melatonin in breast and prostate cancer outpatients. Journal of Psychoneuroendocrinology, 20, 28-39.
Cohen, S., Kamarck, T., & Mermelstein, R. (1983). A global measure of perceived stress. Journal Health Soc Behav, 24 (4), 385-396.
Cowan, M. J., Pike, K. C., & Budzynski, H. K. (2001). Psychological therapy reduced the risk of cardiovascular death at 6 years after out of hospital sudden cardiac arrest. Journal of Nurse Research, 50, 68-76.
Crossly, A., & Langridge, D . (2005). perceived sources of happiness: A network on a lyses, Journal of Happiness Studies, 6, 107- 135.
Davis, S. L. (2010). Race-related stress, quality of life and coronary heart disease (CHD) risk in middle-class African American. Journal of Coronary Heart Disease, 4, 55-67.
Diener, E. (2002). Frequently asked question (FAQ'S) about subjective well-being (Happiness and life satisfaction). American Psychologist, 55, 34-45.
Diener, E., & Diener, M. (1995). Factors predicting the subjective well-being of nations. Journal of Personality and Social Psychology, 69, 851-864.
Evans, S., Ferrando, S., Findler, M., Stowell, C., Smart, C., & Haglin, D. (2008). Mindfulness-based cognitive therapy for generalized anxiety disorder. Journal of Anxiety Disord, 22 (4), 716-21.
Eysenck, M. W. (2000). Psychology. UK: Psychology Press Ltd.
Fauvel, J. P., Quelin, P., Raketomalala, H., & Laville, M. (2001). Perceived job stress but not individual cardiovascular reactivity to stress is related to higher BP at work. Hypertension, 38, 71-75.
Flugel Colle, K., Vincent Acha, S. S., Loehrer, L. L., Bauer, B. A. & Wahner-Roedler, D. L. (2010). Measurement of quality of life and participant experience with the mindfulness-based stress reduction program. Complement Ther Clin Pract. 16 (1), 36-40.
Fridman, H. (2002). Health psychology, New York: Englewood Cliffs.
Frumkin, K., Nathan, R. J., Prout, M. F., & Cohen, M. C. (1987). Non pharmacology control of essential hypertension in man: A critical review of the experimental literature. Psychosom Med, 40 (4), 294-320.
Garcia-Vera, M., Sanz, J., & Labrador, F. (1998). Psychological changes accompanying and meditality stress-management training for essential hypertension. AP & B, 23 (3), 159-178.
Hadj, A., Medsci, B., & Esmore, D. (2006). Pre-operative preparation for cardiac surgery utilizing a combination of metabolic, physical and mental therapy, Australasian Society, Heart Lung and Circulation, 15, 172- 181.
Heady, B. (2008). The set- point theory of well-being: Nagativ reasults and conseguent revisions. Social Indicators Research, 3, 85-99.
Inglehart, R. (1990). Culture shift in advanced Industrial society. Princeton, NJ: Princeton Univrsity Press.
Isen, A. (2000). Positive affect and decision making. Handbook of Emotion (2nd edn pp. 417-36). New York: Guilford.
Jacalyn, J., Macomb, R., Tacon, A., Randolph, P., & Yvonne, C. (2004). A pilot study to examine the effects of a mindfulness-based stress-reduction and relaxation program on levels of stress hormones, physical functioning, and sub maximal exercise responses. The Journal of Alternative and Complementary Medicine, 10, (5), 819-827.
Kabat-Zinn, J. (2004). Full catastrophe living: The program of the stress reduction clinic at the university of Massachuset Medical Center. New York: Dell Publishing.
Karasek, R., Baker, D., Marxer, F., Ahlbom, A., & Theorell, T. (1981). Job decision latitude, job demands andcardiovascular disease: A prospective study of Swedish men. American Journal of Public Health, 71, 694-705.
Kasper, D. L., Longo, D. L., Fauci, A. S., Hauser, S. L., Jameson, L., & Loscalzo, J. (2008). Harrison's principles of internal medicine disorders of cardiovascular system. McGraw-Hill Professional Publishing, 224-249.
Keltner, N. L., Schwecke, L. H., & Bostrom, C. E. (2002). Psychiatry nursing, (4th ed.). New York: WB Saunders Company.
Kieviet, A., Visser, A., Garssen, B., & Hudig, H. (2008). Mindfulness-based stress reduction training for oncology patients: Patients' appraisal and changes in well-being. Patient Educ and Couns, 72 (3), 436-42.
Kring, A. M., Johanson, S. L., Davison, G. C., & Neale, J. M. (2010). Abnormal psychology (11thed.). New York: John Wiley & Sons.
Lazarus, R. S. (1977). Psychological sress and coping in adaption and illness. Psychosomatic medicine: Current trends. New York: Oxford University Press.
Lazarus, R. S. (1999). The cognition emotion dedate: A bit of history. In T. Dalgleish & M. Power (Eds.), Handbook of cognition and emotion. New York: John Wiley and Son.
Lebow, J. L. (2008). Twenty-first century psychotherapies: contemporary approaches to theory and practice. New York: Dell publishing.
Lu, L., & Argyle, M. (1994). Leisure satisfaction and happiness as a function of leisure activity. Journal of Medical Scenes, 10, 89- 96.
Lundquist, T. L., Beilin, L. J., & Knuiman, M. W. (1997). Influence of lifestyle coping and jop stress on blood pressure in men and women hypertension. American Heart Association, 29(1), 1-7.
Mathias, C. J. (1991). Management of hypertension by reduction in sympathic avtivity. Hypertension, 17 (4 Suppl), 9-74.
Matthews, K. A., Katholi, C. R., McCreath, H., Whooley,. M. A., Williams, D. R, Zhu , S., & Markovitz, J. H. (2004). Blood pressure reactivity to psychological stress predict hypertension in the Cardia study. American Heart Associations, 110 (1), 74-78.
Myers, D. (2000). Who is happy? Psychological Scienee, 6 (1), 10-19.
Myers, D., & Diner, E. (1996). The pursuit of happiness. Scientific American, 274 (May), 54 – 56.
Nyklicek, I., & Karlijn, F. K. (2008). Affects of mindfulness-based increased mindfulness indeed the mechanism? Ann Behaves Med, 35, 331-340.
Ogden, P., Minton, K., & Pain, C. (2006). Trauma and the body: A sensor motor approach in psychotherapy. Isted. United States, New York, Norton & Company press. Pp. 26-7.
Ohira, T., Tanigawa, T., Sankai, T., Imano, H., Kiyama, M., Sato٫ S., Naito, Y., Iida, M., & Shimamoto, T. (2002). The relation of anger expression with blood pressure levels and hypertension in rural and urban Japanesecommuities. Journal of Hypertension, 20 (1), 21-27.
Pepine, C. J. (1998). Systemic hypertension and coronary artery disease. American Journal of Cardiology, 82 (6), 22-24.
Pickering, T. G. (1997). The effect of environmental and lifestyle factors on blood pressure and the intermediary role of the sympathetic nervous system. National Institutes of Health, 11 (1), 9-18.
Proscho, K. (1996). Cost- effectiveness issues in hypertension- control. Canadian Journal Public Health, 85 (2), 54-56.
Richard, M. S., Gaarder, K. R., & Engl, B. T. (2002). Behavior treatment of high blood pressure: Acute sustained effect of relaxation and systolic blood pressure biofeedback. Psycho Sem Med, 93 (44), 555-570.
Schnaider, R. H., Egan, B. M., Fohnson, E. H., & Drobny, H. (2005). Anger and anxiety in hypertension. Psychosis Med, 102 (48), 242-248.
Schwartz, M. S., & Olsom, R. P. (2003). A historical perspective on the field of biofeedback. In M. S. Shwartz & F. Andrasik (Eds.), Biofeedback A practitioner's guide, Third edition (PP 3-18). New York: The Guilford Press.
Schwarz, N., & Strack, F. (1991). Evaluating one's life: A judgment model of subjective well-being. An interdisciplinary perspective, New York: Pergamon Press. 27-47.
Segerstrom, S. C., & Miller, G. F. (2004). Psychological stress and the human immune system: A meta-analytic study of 30 years of inquiry. Psycho Bull, 130 (4), 601-30.
Seligman, M. (2002). Authentic happiness: Using the new positive psychology to realize your potential for lasting fulfillment. New York: Free Press.
Selye, H. (1974). Stress in health and disease. Butterworth, Boston, Mass, USA.
Sullivan, M. J., Laura, M. D., & Terry, J. (2009). The support education and research in chronic heart failure study: A mindfulness-based psychoeducational intervention improves depression and clinical symptoms in patients with chronic heart failure. AM Heart, 157, 84-90.
The Stress Reduction Clinic Group (2010). Mindfulness-based stress reduction training (mbsr) program evaluation:Retruved December 08 2011 from www.yogahillsboro.com.
Tsai, P. S., Yuch, C. B., Sheffield, D., & Yang, M. (2003). Effects of daily activities on ambulatory blood pressure during menstrual cycle in normotensive women. Journal of Applied Psychophysiology Biofeedback, 12, 250-268.
Tugade, M. M., & Frederickson, B. L. (2002). Positive emotions and emotional intelligence. United States, New York: The Guilford Press. 319-40.
Valk, J. M. (1957). Blood-pressure changes under emotional influences, in patients with essential hypertension, and control subjects. Journal of Psychosomatic Research, 2, 134-46.
Walker, H. L., & Colosimo, K. (2011). Mindfulness self-compassion and happiness in non-mediators: A theoretical and empirical and examination. Personality and Individual Differences, 50, 222-227.
Willeman, A. M., Koot, H. M., Ferdinand, R. F., Goossens, F. A., & Schuengel, C. (2008). Change in psychopathology in referred children: The role of life events and perceived stress. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 49 (11). 1118-1175.
Woorhess, B. (2005). Review provided by vermid. Healthcare Note book, Chicago: Prentice Hall. (341-53).
1. Harisson
2. Dabert
3. Kaplan
4 . Dimatteo
5. Braunwald
6. Braunwald, Zites & Libby
7. Hungarian National Committee
8. Koper
9. Yebverz
10. Harisson
11. Blumenthal, Sherwood, Gullette, Georgiades & Tweedy
12. Burt
13. Karasek, Baker, Marxer, Ahlbom & Theorell
14. Fauvel, Quelin, Raketomalala & Laville
15. Bucher, Mincea & Holy
16. Selye
17. Kring, Johanson, Davison & Neale
—————
————————————————————
—————
————————————————————
20