تارا فایل

مبانی نظری و پیشینه تحقیق ازدواج


(پیشینه و ادبیات تحقیق)
خانواده و ضرورت ازدواج 10
تعریف ازدواج 11
اسلام و ازدواج 11
اهداف ازدواج 13
مهمترین انگیزه های تشکیل خانواده از نظر اسلام 17
سن مناسب ازدواج 26
ازدواج سالم و پایدار 28
خصوصیات خانواده سالم 34
خلاصه دو تحقیق دیگر در مورد رضایت زناشویی

خانواده و ضرورت ازدواج :
هریک از نویسندگان و جامعه شناسان به شکل خاصی خانواده را تعریف کرده اند به نحوی که ارائه یک تعریف جامع از خانواده شاید دشوار به نظر آید . در تعاریف گوناگونی که از خانواده ارائه شده است می توان به تعریفی که خانواده را یک واحد اجتماعی که از ازدواج یک زن و مرد به وجود می آید و فرزندان حاصل از این پیوند آن را تکمیل می کنند اشاره کرد .
مک آیور خانواده را گروهی می داند دارای روابط جنسی و پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت منتهی می شود .
لوی خانواده را واحدی اجتماعی می داند که بر اساس ازدواج به وجود می آید و یا خانواده را پیوندی می داند که با نهاد ازدواج ، که مورد تصویب جامعه قرار گرفته است در ارتباط است .
راجرز خانواده را نظامی می داند نیمه بسته که تشکیل شده از اعضایی که با وضعیت ها و مقام های گوناگون در خانواده و اجتماع ، که با توجه به محتوای نقش ها ، وضعیت ها ، افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تایید جامعه ای است . ایفای نقش می کند .
انسان دانسته یا ندانسته درپی گزینش همسری است که صفاتی همچون او داشته و از نظر موقعیت زناشویی همانند خودش باشد . همسانی میان دو فرد نه تنها آن را به سوی یک دیگر می کشاند بلکه پیوند و وصلت آنها را ایجاب می کند . هر چه همسانی بین زوجین از نظر مذهبی ، نژادی ، اقتصادی ، اجتماعی و …بیشتر باشد به همان اندازه نیز اختلافات و کشمکش های بین آنها نیز کمتر می باشد . این منطقی است که هر کس خواهان انتخاب کسی می باشد که همانند خودش باشد زیرا این امر بر استواری و پایداری ازدواج آنها می افزاید . در اکثر مناطق و جوامع زناشویی به طور تصادفی صورت نمی گیرد ، بلکه عواملی در این انتخاب و گزینش تاثیر دارند .
تعریف ازدواج
ازدواج ارتباطی است که دارای تامیت بی نظر و گسترده ای می باشد ، ارتباطی که دارای ابعاد زیستی ، عاطفی، روانی ، اقتصادی واجتماعی است و به عبارت دیگر ، همزیستی زوجین در درون خانواده موجب چنان ارتباطی عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و شبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی باشد به نحوی که قرار داد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است .
به طور کلی ازدواج را می توان عملی دانست که موجب پیوند دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنسی می شود و با انعقاد قرار دادی اجتماعی مشروعیت اجتماعی پیدا می کند ( حسین نجاتی 1380)
اسلام وازدواج
ازدواج و زناشویی به معنی غریزی و لغوی آن امری است که در میان همه جانداران وجود و رواج دارد و بین انسان و حیوان امری قابل ملاحضه و رویت است . در رابطه با انسان مساله نکاح مطرح است که در آن ایجاد زمینه برای رشد و پیشروی وآسایش و سعادت و همکاری و مساعدت ها قابل ذکر است . از دید اسلام غریزه جنسی امری منفور و مانع تکامل بشریت نیست بلکه زمینه را برای زندگی مناسب انسانی و وصول به مرحله محبت و مودت خالص فراهم می آورد . عامل سکون است که در سایه آن رشد و ارتقا و تکمیل و تکامل مطرح است . با استفاده از این غریزه است که خانواده پدید می آید و آن عامل اصلی و هسته اولیه حیات و سعادت اجتماع است . در سایه آن تعلق هر مردی به زنی و زنی به مردی و نیز زندگی اشتراکی چند مرد با چند زن از میان می رود ، سر در گمی و هرج و مرج زندگی ، بی تفاوتی در برابر نسل جدید محکوم شده و امکان رشد و انتقال فرهنگ میسر می گردد ( قائمی 1363) ، (نجاتی 1380)
هر پسر و دختری که به سن رشد وبلوغ می رسند بزرگترین آرزویشان این است که ازدواج کنند . با تاسیس زندگی مشترک زناشویی ، استقلال و آزادی بیشتری بدست آورند ، یارو مونس مهربان و محرم رازی داشته باشند . آغاز زندگی سعادتمند انه خویش را از زمان ازدواج حساب می کنند و برایشان جشن می گیرند . زن برای مرد آفریده شده و مرد برای زن و مانند مغناطیسی یکدیگر را جذب می کنند ، زناشویی و تاسیس زندگی مشترک خانوادگی یک خواسته طبیعی است که غرایزش در وجود انسان ها نهاده شده است و این خود یکی از نعمت های بزرگ الهی است .
خداوند بزرگ در قران مجید از این نعمت بزرگ یاد کرده می فرماید : " یکی از آیات خداوند این است که از خود شما برایتان همسران آفرید تا با آن ها انس بگیرید و آرامش خاطر پیدا کنید و در میانتان دوستی و مهربانی افکند و در این موضوع برای اندیشمندان آیات و نشانه هایی است " . پیغمبر اسلام فرمود :" مردی که زن نداشته باشد مسکین و بیچاره است ، گرچه ثروتمند باشد . وزنی که شوهر نداشته باشد مسکین و بیچاره است گرچه ثروتمند باشد . "
آری خدای مهربان یک چنین نعمت گرانبهایی را به بشر اعطا کرده است . لیکن افسوس و صد افسوس که از این نعمت بزرگ قدردانی نمی کند و چه بسا ..به واسطه نادانی و خود خواهی ،همین کانون مهر و مودت را به صورت یک زندان تاریک بلکه جهنم سوزانی تبدیل می سازد . و در اثر جهالت ونادانی بشر است که محیط نورانی و با صفای خانواده به صورت زندان دردناکی تبدیل می شود که اعضا خانواده نا چارند تا آخرعمر در آن زندان تاریک به سربرند یا پیمان مقدس زناشویی را متلاشی سازند و اگر زن و شوهر به وظیفه خویش آشنا باشند و عمل کنند محیط خانه مانند بهشت برین با صفا و نورانی می گردد. ( امینی 1354)
اهداف ازدواج
هدف از ازدواج فقط ارتباطات جنسی نمی تواند باشد . تداوم نسل و تشکیل خانواده از وظایف اصلی زوجین است . بهره گیری فیزیکی ، رابطه جنسی اساس زندگی زناشویی تلقی می شود و ارضاء قانونی و طبیعی فقط می تواند از طریق ازدواج فراهم شود . مسئله شایستگی عاطفی و روانی جز عوامل سازگار در ازدواج می باشد . خلق و خو روحیات پسندیده و به بلوغ رسیده و معقول می باشد که یک ازدواج را در بد ترین شرایط پا بر جا نگه می دارد . شخصیت و خصوصیات فردی جهت بر قراری رابطه خوب از ضروریات شکل گیری ازدواج است .
رشد و انعطاف های معقول و طبیعی برای برپایی زندگی مشترک ، زوج های جوان را به تفاهمات عمیق تر و بهتری راهنمایی می کند. هدایت و حفظ وابستگی های نرمال بین خانواده قبلی و خانواده جدید می تواند توازنی مثبت ایجاد کرده و بر استحکام خانواده جدید بیفزاید . بودن توانایی جنسی از امور ضروری دیگری است که باید در امر بر پایی و شکل گیری ازدواج مورد توجه قرار گیرد . ( نجاتی 1380)
اهداف ازدواج پاسخ به نیازهای روانی و جسمانی و ایجاد کانون انس ، الفت ، آرامش ، رافت و مهربانی بین زن و مرد و کمک به تعادل و رشد یکدیگر در سایه عفت و پاکدامنی است . برای تحقق این اهداف باید تمام مراحل ازدواج بر اساس اصول شرعی و علمی با استفاده از مشاوران ذی صلاح انجام گیرد . یکی دیگر از هدف های ازدواج که نتیجه اهداف کلی بالاست ، ادامه نسل و تربیت فرزندان صالح است که با بار سنگینی بر دوش والدین می باشد و ایجاب می کند که هر دو با رعایت اصول تعلیم و تربیت در پرورش آنان بکوشند و به جای تبعیت از اصل کمیت یعنی فرزندان زیاد غیرصالح به تولید فرزند کمتر ولی صالح همت گمارند . ( بیرجندی 1380 )
فواید ازدواج
ازدواج اگر براساس مقاصدی اندیشیده و با اندیشه تشکیل خانواده صورت گیرد دارای فواید و مزایایی است که اهم آنها عبارتند از : بلوغ شخصیتی و جنسی انسان ، نجات از رکود و جمود ، بیداری و هوشیاری در زندگی ، دوری و برکناری از بوالهوسی و هرزه گردی ، آرامش جسم و روان ، رفع نیاز طبیعی و غریزی ، آرامش یافتن از شورو
هیجان نگران کننده ، پدیدآمدن محبت و الفت بین دو تن ، قرار گرفتن افکار در مسیر درست ، آشنایی با واقعیت هایی که تا دیروز از نظر ها دور مانده بودند ، تجلی صمیمیت و عشق عمیق در سایه روابط زناشویی…
ازدواج سبب پیدایش همکاری ، همراهی ، همدردی یگانگی ، نیرومندی ، پذیرش متقابل و دور داشتن جامعه از آلودگی ها خواهد بود . خانواده ضامن تکامل اجتماعی است . حرکت سالم اجتماع بر محور خانواده و دوام و بقای بشریت به آن استوار است . حیات اجتماعی بر این رکن استوار می شود و سعادت و بهروزی مردم براساس آن بنیانگذاری می شود . بدیهی است که اگر ازدواج ترک و نا دیده گرفته شود از سلامت جسم و روان خبری نخواهد بود ، نسل بشر رو به فنا خواهد گذارد ، تعادل روانی از دست خواهد رفت ،جرائم و انحرافات در اجتماع توسعه و گسترش خواهد یافت ، یاس و افسردگی و دلمردگی و سردرگمی نسل و هرج و مرج در روابط در اثر بی خانوادگی بر جامعه غلبه خواهد یافت (قائمی 1363)
انگیزه های ازدواج
آن"چه به عنوان مهمترین عامل تشکیل خانواده شناخته شده عشق است . آن هم به معنای اوج صمیمیت به عنوان محرک قدرتمندی برای زوج ها که یارو یاور هم باشند ، خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند ، هرچند عشق برای ادامه زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیت شخصی و مهارت هایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ، ندارد . ( آرون بتی . بک 1380)
علاوه بر مورد مذکور انگیزه های دیگری شناخته شده و یا ناهوشیار نیز موجب ازدواج می گرددکه اهم این انگیزه ها به قرار ذیل است :
الف- یافتن شریک و همدم :ازدواج از یک دید ، زمینه ای است برای بازگشت به امری که در آغاز آفرینش آدمی وجود داشته است ، فراهم گردد ، یعنی وحدت و یگانگی ، وحدتی که دو تن را کاملا یکی کند و از حالت من بودن به ما شدن ، بکشاند .
ب- ارضا نیاز جنسی: آدمی دارای غرائز متعددی و از جمله غریزه جنسی است . میل به ارضای آن زمینه را برای گرایش زن و مرد نسبت به هم فراهم می کند . این گرایش و اشباع امری ضروری است ، زیرا موجبی برای ایجاد پیوند و عاملی برای زندگی مشترک و تشکیل خانواده است .
ج- تداوم نسل : جامعه انسانی برای بقای نسل نیاز به تولید مثل دارد . این نیاز به صورت انگیزه جنسی در هر انسانی وجود دارد و زمینه را برای گرایش نسبت به هم و آمیزش با هم و در نتیجه تولید مثل فراهم می سازد . وجود فرزند از یک سو ، موجب بقای خانواده و از سوی دیگرعاملی برای احساس کمال و در نتیجه خواستاری آن است . ( قائمی 1366)
مهم ترین انگیزه های تشکیل خانواده از نظر اسلام
الف- انجام وظیفه الهی : ازدواج وظیفه ای است از جانب خداوند به هر انسان بالغی که بار تکلیف را پذیرفته است و به سنت الهی تن در می دهد آن کس که از سنت الهی سربازند نه تنها بر خود زیان وارد کرده بلکه به اعضاء جامعه نیز صدمه وارد می آورد .
ب- یافتن آرامش و سکون : در محیط پر از تصادم و برخورد آدمی نیازمند به کانونی پر از آرامش و سکون است تا در آن قوای از دست رفته را باز یابد و آماده تلاش و فعالیت مجدد گردد. ازدواج از آیات خداست از آن بابت که زمینه را برای چنین سکون و آرامشی فراهم می سازد .
ج- کامل شدن :انسان مادام که تنها و بدون همسر است کامل نیست . این ازدواج است که زمینه را برای کامل شدن او فراهم می سازد ، آنها را از حالت تک بودن و تنهایی واقعی در آورده و به حالت جفت بودن یا زوجیت می رساند .(قائمی 1357)
د- پاسخ به دعوت سنت: ازدواج برای مسلمان از دیدی وظیفه ای مقدس است و آن چنان که خود را موظف می یابد به سنت رسول خدا(ص) و طریقه و مشی او عمل کند . عثمان بن مظعون که به گمان وصول به تقدس و مقام قرب الهی دست از آمیزش با همسر کشیده بود مورد طعنه رسول خدا (ص) قرار گرفت ، پیامبر به او فرمود از سنت من اعراض نکن ، چه هر کس که از روش من روی برگرداند روز قیامت فرشتگان الهی سر راه را بر او بگیرند و صورتش را از حوض کوثر برگردانند . پذیرش ندای مذهب موجب افتخاری برای مسلمان است به ویژه که این دعوت همگام با خواست درونی و موافق با طبیعت آدمی است . هم پاسخ به دعوت پیامبر است و هم وصول به لذت و آسایشی مشروع .
ه- صیانت وجود از نظر خطر : ازدواج می تواند عاملی برای پرهیز از خطر و سببی برای حفظ سلامت تن و روان باشد . سرپیچی از امر ازدواج برای انسان ها ارزان تمام نخواهد شد چه بسیارند بیماری هایی جسمی که ناشی از ترک ازدواج ، ترک روابط آمیزشی و یا جلوگیری از تولید نسل است و نیز چه بسیارند بیماری های روانی یا اختلال شخصیتی که در سایه ترک ازدواج پدید آیند .
خود داری از ازدواج عوارضی پدید می آورند که حاصل آن خروج از حال تعادل است . حتی در بین آنها به علت عوارض بدنی موفق به ازدواج نشده اند نابغه ای و یا عالم و فیلسوفی پیدا نشد و نیز جنایتکار زبردستی هم از این تیپ پدید نیامد .
و- حفظ عفت : در مواردی که آدمی در معرض خطر است و دامن پاک او در حال لکه دار شدن است ازدواج می تواند عامل نجات باشد . ازدواج سبب می شود که هواهای آدمی تحت قید و بندی درآید چشم و دیگر اعضا از خطر لغزش مصون بمانند و آدمی در حین فشار غریزه خود را به محرم رازش و همسر نزدیک و خود را اغنا کند و بدین خاطر است که رسول خدا فرمود : آن کس که ازدواج کند به حقیقت نیمی از دینش را حفظ کرده است و بر اوست که الباقی را از خطر دور دارد .
ز- محبت و مودت : آدمی در مراحل مختلف زندگی و در کشاکش و بحران های آن نیاز به دلداری دارد که به او آرامش و سکون ببخشد. در آن گاه که آدمی خود را در مخمصمه ای عظیم گرفتار می بیند ، امید و انتظار به ارتباط با کسی که او را دوست بدارد و یار و غمخوار او باشد مایه تسلی خاطر است . اما در هر سنی و در هر مرحله ای از حیات که باشیم خواستار محبتیم ، می خواهیم که دیگران ما را دوست بدارند و در این دوستی صادق و خالص باشند . این امر بخشی از شخصیت ماست و ارضای آن مایه غرور است . ازدواج این ویژگی را دارد که چنین رضایتی و غروری را در شخص بوجود آورد بویژه که دوستی زن و شوهر بسیار خالص و اغلب بدون داشتن توقع و چشمداشت است .
ح- تکمیل و تکامل : ما می دانیم که ازدواج مایه تکمیل و تکامل است ، آدمی را از تنهایی نجات می دهد و این تصویر را که او کامل نیست از بین می برد . زن و شوهر در سایه ازدواج و پیوند با هم گمان می کنند فردی کامل شده اند دختر وارد دنیای زنان و مادران می شود و پسر وارد دنیای مردان و پدران . این امر بویژه در آن گاه شکل می گیرد که پیوند زناشویی با معنویتی همراه باشد و زن و شوهر در سایه آن احساس کنند سکونی یافته و به خدا نزدیکتر شده اند که در چنین صورتی منتهای مقصد و هدف است آدمی براثر آن خود را تحت نظام الهی می یابد . ( قائمی 1363 )
سن ازدواج
نزدیکی سن یکی از بنیانی ترین عامل برای پیوند زناشویی به حساب می آید . بیشتر اوقات افرادی که با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند . حیات خانواده از عناصر متعددی شکل می گیرد که سن زوجین و فاصله آنها یکی از آنهاست .
فاصله سنی زیاد که به شکاف سنی تعبیر می شود به استواری و پایداری کانون خانواده کمکی نمی کند و حیات خانوادگی را در معرض تهدید قرار می دهد اگرچه بسیارند افرادی که با اختلاف سنی زیاد از زندگی زناشویی موفقی برخوردارنداما شکاف سنی عاملی است که در صورت ترکیب با عوامل منفی می تواند ابعاد کمی و کیفی زندگی را تحت تاثیر قرار دهد . در بسیاری موارد وجود یک یا چند عامل تعیین کننده می تواند دیگر عوامل را تحت تاثیر قرار داده و از اثر منفی آنها بکاهد . اما امروزه باید این واقعیت را پذیرفت که فاصله زیاد سنی بین زوجین با خود فاصله عمیق اجتماعی بین زوجین را به همراه دارد ( به عبارت دیگر دو نفر از دو نسل متفاوت هستند ) و از این رو احتمال آسیب رسیدن به سلامت و دوام خانواده بسیار افزایش می یابد .
در نظر گرفتن فاصله سنی معقول در امر ازدواج لازم به نظر می رسد گرچه در نظرگرفتن مسئله سن ، قانونی ثابت نیست اما دارای اهمیت است وقتی پسری قصد ازدواج دارد باید آمادگی شریک زندگی خود را درنظر بگیرد .یعنی کسی را انتخاب کند که آمادگی روحی و روانی لازم را داشته باشد و در سن ازدواج باشد .
سن زوجین نباید تفاوت فاحشی داشته باشد. تجربه نشان داده است که بسیاری از اختلافات و درگیری های خانوادگی ریشه در اختلاف سن دارد بسیار دیده شده است که به دلیل بی تجربگی و اختلاف سن فاحش یکی از طرفین ، درک متقابل ، در زندگی زناشویی نبوده و کم کم اختلافات خانوادگی رشد کرده است . تناسب سن یکی از عوامل موفقیت در زندگی زناشویی است . سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل روشن فکری هستند . اگر این عوامل مقتضی باشد بهترین سن برای ازدواج بیست و پنج سالگی برای مرد و بیست و دو سال برای زن است . در این سن یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است ولیکن در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمی درآمده ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است . البته باید اضافه کرد که این سن تنها از لحاظ کلی انتخاب شده بدین معنی که خیلی ازدواج های مقرون به خوشبختی وجوددارد که زن و مرد در مواقع ازدواج بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده اند .
سن جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است . اگر چه در اجتماع کنونی ما ازدواج معمولاً بعد از بلوغ صورت می گیرد ، معهذا باید گفت که روان شناسان ، زناشویی کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پرمسئولیت زناشویی را ندارد ، صلاح نمی بینند ، اگرچه اغلب آنان قادر به تولید مثل در این سن هستند رشد جنسی در پسر ها و دخترها متفاوت است و حدود آن نیز فرق می کند ، بدین معنی که حدود رشد جنسی پسران از هفت تا بیست سالگی و برای دختران از نه تا بیست سالگی است . دختری که دوران قاعدگی و نه یا ده سالگی شروع می شود ، نه تنها رشد جسمانی اش زودتر از دختری است که در حدود پانزده سالگی بالغ می گردد ، بلکه احتمال می رود که در ابعاد دیگر نیز پیشرفت های سریعی داشته باشد . (نجاتی 1380)
سن در ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است یکی از نظر روانی و دیگری از نظر فیزیولوژیکی .
1- جنبه روانی :انسان در فرآیند رشد از نظر روانی در سنین مختلف دارای ویژگیهای متفاوت می باشد . روان شناسی کودک با روان شناسی نوجوان . جوان ، پیر متفاوت است . خصوصیات روانی یک نو جوان با ویژگیهای روانی یک فرد سالخورده در اکثر زمینه ها قابل مقایسه نیست . بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله با یک دختر 18ساله به دلیل تفاوت فاز روانی ، به سعادت و خوشبختی نمی انجامد . دیریا زود به علت عدم ارضای نیازهای روانی ، این عروس جوان با دلگرمی به انتظار شوهر کهنسال خود روز شماری می نماید ؛ یا خواهان طلاق می شود . از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نا مناسب با سن خود می شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج گردیده و از نظر اجتماعی زبانزد و عام می شود . در مجالس و محافل ممکن است همسرش را با فرزندانش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای آن که همسرش را راضی سازد ، چنانچه ثروتمند باشد به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل برایش متوسل می شود و چنانکه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می کند ولی هیچ یک از این ها او را ارضا نمی کند . عکس این حالت یعنی ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت . بنابراین کسانیکه قصد ازدواج دارند نباید تحت تاثیر پول ، مقام اجتماعی ، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند ، سن همسر آینده خود را نا دیده بگیرند .
2- جنبه فیزیو لوژیکی : علاوه بر جنبه های روانی ، ارضای غرائز جنسی خود مساله مهمی است . پیر مردی که توانایی عمل جنسی او کاهش یافته و هدفش از گرفتن همسر جوان بیشتر به جنبه های محبت و دیدار دارد ، قادر نیست به غرایز جنسی همسر خود پاسخ دهد . به قول سعدی در " جوان را تیری بر پهلو به که پیری " واقعیت امر چنین است جوانی که در کنار پیری نیاز به ارضای غرایز جنسی دارد و او توانایی این کار را ندارد ، جز ملال و سرخوردگی در ازدواج چند دیگری نصیبش نمی شود . همسر پیر او نیز که در مقابل او نا توان می بیند از نظر روانی احساس حقارت می کند و الزاما آخرین توان خود را به کار خواهد بست و چه بسا از نظر فیزیو لوژیکی به نا توانی کامل دچار شود . بنابراین چنین ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود . ( بیرجندی 1380)
بهترین سن ازدواج آن موقعی است که بلوغ روحی و اجتماعی به وجود آمده باشد گرچه ممکن است افراد جوان در سنین 16تا18سالگی از لحاظ بیولوژیکی آماده ازدواج باشند ولی از لحاظ روحی و اجتماعی هنوز رشد کافی برای مسئولیت ازدواج و والدین شدن را ندارند . بنابراین این سن را به تنهایی ملاک آمادگی برای ازدواج نمی توان دانست نظری هست که می گوید انتخاب یک همسر در اول جوانی محاسن زیادی دارد ، چنانچه شما زود ازدواج کنید و فرزندانی از خود داشته باشید در خواهید یافت که هنگامی که هنوز جوان و نیرومند هستید و می توانید به بهترین صورت کار و فعالیت کنید بچه های شما رشد پیدا می کنند و شما از وجود آنها و نوه هایتان قبل از اینکه به پیری توام با بی دندانی و نا بینایی رسیده باشید محفوظ خواهید شد.
نتیجه تحقیقاتی که صورت گرفته نشان می دهد در نیم قرن اخیر بر خلاف تصور بیشتر مردم تمایل زیادی به ازدواج کردن در آمریکا دیده شده مثلا : در سال 1890سن متوسط ازدواج در زن ها 22و در مرد ها 26بوده و در صورتی که در سال 1947برای خانم ها 5/20و برای مردها 7/23بوده است که مسبب آن را معلول گسترش اطلاعات مربوط به جلوگیری از باروری دانسته اند . که به افراد اجازه می دهد که ازدواج کرده و قبل از مرتب کردن وضعیت زندگی خود از بچه دارشدن مصون باشند .
سن ازدواج در جوامع مختلف نشان داده که 80% مردها با زن هایی که از خودشان کوچکترند ازدواج می کنند 10درصد با خانم هایی که همسن آنها هستند و 10درصد با آنها که خودشان بزرگترند .
شانس موفقیت در ازدواج موقعی بیشتر است که سن مرد چند سال زیاد تر از زن باشد . بهترین اختلاف سنی برای زن و شوهر را بین 5تا10سال دانسته اند و کمتر و بیشتر آن را قبول ندارند ولی باید گفت ازدواج های خوب و موفقی مشاهدهشده اند که یا زن خیلی از نظر سنی بزرگتر یا کوچکتر از شوهرش بوده درجه بلوغ نسبی قابلیت سازش افراد اهمیت بیشتری دارد تا سن حقیقی آنها.
در مواقعی که اختلاف سنی خیلی زیاد است باید قبل از ازدواج دقت و توجه بسیار کرد و زن و مرد باید قبل از تصمیم به چنین ازدواجی از شخصیت ، خلق و خوی ، علایق و نحوه زندگی یکدیگر مطلع باشند .
(هانااستون ، ابراهام استون 1372)

سن مناسب ازدواج
سن تقویمی ( شناسنامه ای ) هیچ گاه نمی تواند ملاک درستی برای ازدواج باشد . پس از رسیدن به بلوغ عقلانی ، اجتماعی ، عاطفی و اقتصادی است که باید به ازدواج فکر کرد . اگرچه ممکن است خیلی زود انسان به بلوغ جنسی برسد و بتوان تولد و تناسل را داشته باشد ، اما این به تنهایی کافی نیست . برای تشکیل یک زندگی جدید باید تواناییها و آمادگی های بسیار وجود داشته باشد . اما کلا میانگین بهترین سن ازدواج برای دخترها 25-23سال و برای پسرها 30-25 سالگی می تواند باشد . آمار و ارقام نشان می دهد که معمولا سن پسرها هنگام ازدواج از دخترها بیشتر است . به ندرت دیده می شودکه بر عکس باشد این مسئله از نظر روانشناسی نیز دارای اهمیت و بزرگتر بودن مرد ارجحیت دارد اگر برای ازدواج اختلاف سنی طرفین زیاد باشد ،باید قبل از ازدواج تمامی جوانب آن را خوب مورد بررسی قرار دهند و به علایق خصوصیات ، اخلاقیات و بسیاری از موارد دیگر هم نیز ، شناخت کاملتر حاصل کنند . ( نجاتی 1380)
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است ؛ معمولا در مناطق گرم ، سن بلوغ و ازدواج پایین تر و در منطق سرد و کوهستانی بالاتر است . مهم نیست که در چه سنی فرد بالغ می شود : آنچه مهم است که دختر و پسر احساس کنند که از نظر فیزیولوژیکی و روانی نیاز به ازدواج دارند. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی دختر و پسر تازه بالغ مشکل است. در این مورد راهنمایی پدر و ماد و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است . معمولا چون دختران از نظر رشد بدنی و روانی از پسران جلوتر می باشند و رشد آنان سریعتر است زودتر بالغ و برای ازدواج آماده می شوند . به همین علت در اسلام سن تکلیف دختران 9و پسران 15سال می باشد . در اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان مشخص گردیده است در روی زمین مناطقی هست که دختر در سن 9 سالگی بالغ است ولی این بدان معنا نیست که این دختر 9ساله باید الزاما ازدواج کند . ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی ، روانی ، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به گناه افتد . در ایران به طور عرف اکثر دختران بین 18تا 25ازدواج می کنند ، در روستاها در سن های پایینتر و در شهر ها بین 25تا30پسران به چند سال سن بالاتر به ازدواج رو می آورند و معمولا در روستاها پس از پایان سربازی اقدام می کنند .
تفاوت سن دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است . در بدو ازدواج تفاوت سن تا 5 سال مناسب است (5سال پسر بزرگتر باشد ) . و گاه این تفاوت سن تا 8 سال هم قابل توجیه می باشد . یکی از فرمول هایی که در این مورد پس از آمارگیری های سن ازدواج پیشنهاد شده آن است که در سالهای اولیه ازدواج نصف سن پسر به اضافه 7سال سن مناسبی برای دختر خواهد بود ولی این به هیچ وجه فرمول قطع و یا استاندارد محاسبه شده ای نمی باشد ، آنچه در این مورد می توان به طور قطعی پیشنهاد نمود آن است که بین سن زوجین تناسب منطقی و قابل توجیه وجود داشته باشد . ( بیرجندی 1380) .
ازدواج سالم و پایدار :
اولین قدم برای برقراری یک ازدواج سالم و پایدار ، رها ساختن آن از قید و بندهای مادی و از دیدگاه های تنگ نظرانه و محدود کننده که موجب متلاشی و از بین رفتن خانواده می شود است . در ازدواج سالم رابطه ای روشن و صریح بین زوجین برقرار می شود به صورتی که هر یک از طرفین به سمت رشد و تعالی در حرکت هستند . در ازدواج سالم و پایدار زن و شوهر برای حل مسائل اقتصادی خود تلاش دارند و بر اساس توافق کارها را بین خود تقسیم می کنند . در ازدواج سالم هر یک از زوجین می تانند به راحتی به اهداف شخصی و آرمانی خود بدون هیچگونه محدود یتی نائل آیند.
در ازدواج سالم اصلی زندگی بر زمان حال استوار است و طرفین بر این امر واقفند که زندگی هیچ گاه بر اساس شانس و تصورات موهوم استوار نیست . در ازدواج پایدار بسیاری از توقعات غیر واقعی بدور ریخته می شود و طرفین برای آزمایش بخشیدن به هم با یکدیگر ازدواج می کنند و دوست دارند خانواده ای سعادتمند را بنا نهند .
در ازدواج سالم به امکانات مادی به صورت عوامل ایمنی بخشی مطلق نگریسته نمی شود چرا که برای بقای آن هیچگونه ضمانتی در کار نیست . در ازدواج پایدار عشق و علاقه همیشه دو طرفه و عمیق است . امنیت لازمه در ازدواج پایدار به وسیله اعضا ایجاد می شود . در ازدواج سالم زوجین به فنون و اصول و روابط جنسی آگاهی دارند و براساس آنها از غریزه جنسی به بهترین شکل ممکن بهره می گیرند .
اعضای خانواده سالم انتقادات به جا و اصولی دیگران را در احساسات و تجربه های مثبت و سازنده خود شریک کنند، تا همگی از شادابی و سرزندگی برخوردار شوند . ابراز احساسات صادقانه بهترین راه ایجاد رابطه ای عمیق تر در ازدواج سالم است. احترام برای عزت نفس شریک زندگی ، از دیگر خصایل زوجین در ازدواج سالم است . ( نجاتی 1380 )
عوامل توفیق و حفظ زناشویی
1- حوصله و بردباری : حوصله و بردباری در زندگی زناشویی از اهمیت خاصی برخوردار است . کسانی که در قبال مسائل خانوادگی و اختلافات بین خود و همسر حوصله به خرج نمی دهند و پس از کوچکترین موضوع مورد اختلاف ، به عکس العمل مبادرت می کنند ؛ زندگی زناشویی را به طرف ناسازگاری و ناشادی پیش می برند .
2- صداقت : صداقت پایه و اساس زندگی خانوادگی است . چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند یا به دروغ متوسل شوند ، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب شده و زندگی زناشویی با مشکل مواجه می شود .
3- خلوص : منظور از خلوص ، سادگی ، پاکی و بی آلایشی است . اگر بین زن و شوهر ریا و تظاهر حکمفرما باشد ، زندگی ، صفا و صمیمیت خود را از دست خواهد داد. ریاکاری و تظاهر به مهربانی و صداقت بدون آنکه واقعیت داشته باشد ؛ بنیاد زناشویی را سست خواهد کرد .
4- مهربانی : زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته باشند و نسبت به هم مهربان باشند ؛ در غم و رنج یکدیگر شریک بوده و یاریگر هم باشند .
5- از خودگذشتگی : در زندگی زناشویی چنانچه گذشت نباشد زندگی به سختی می گذرد . بنابراین زن و شوهر باید در مقابل یکدیگر گذشت داشته باشند و وضعی پیش نیاورند که با لجاجت زندگی را بر خود تلخ کنند . همسران خوشبخت ، سعی می کنند در همه امور و باورهای خود هماهنگ باشند . زن و شوهری که در موارد اختلاف از خود گذشت نشان داده و خطاهای یکدیگر را تحمل می کنند ؛ در جهت سعادت و زندگی شاد و شیرین زناشویی پیش می روند . چنانچه روابط بین همسران صمیمانه باشد ، هیچ یک از طرفین انتظار ندارد و در ازای از خودگذشتگی ، چیزی دریافت دارد . این امر نشانه عشق و صمیمیت زیاد میان آنهاست . فقط زوج های ناموفق در اندیشه جبران خوبی های خود هستند .
6- صمیمیت : صمیمیت حالتی است که بین زن و شوهر پرده و حجابی نباشد . آنچه در دل دارند بگویند و یار و غمخوار یکدیگر باشند و در این زمینه از صمیم قلب عمل کنند . صمیمیت آینه ای است که آنچه در ذهن و رفتار است در آن منعکس می شود . صمیمیت همیشه با نرمی همراه است و حتی اعتراض و خشونت چنانچه با صمیمیت همراه باشد مشکل ایجاد نخواهد کرد .
7- اعتماد و اطمینان : یکی از پایه های مهم زندگی شاد و خوشایند اعتماد و اطمینان زن و شوهر نسبت به یکدیگر است . زندگی زناشویی که در آن اعتماد حاکم نباشد نتیجه اش اضطراب و نگرانی و بدبینی و بالاخره نابسامانی است . اگر پایه اعتماد و اطمینان در خانواده ها سست باشد ؛ زندگی از نظر روانی وضع نامناسبی پیدا خواهد کرد بنابراین رفتار و حرکاتی که ممکن است از طرفین سلب اعتماد کند ؛ باید کنترل شود و ترتیبی فراهم گردد که زوجین از جمیع جهات نسبت به یکدیگر تفاهم کامل داشته باشند.
8- نظم و انضباط : یکی از عواملی که همیشه بین زن و شوهر منجر به بحث و گفتگوی اعتراض آمیز می شود ، عدم رعایت نظم و انضباط در امور داخلی خانه است . زن یا شوهری که جوراب و لباسش وسط خانه افتاده یا نظافت و بهداشت خانه را رعایت نکند ؛ مورد اعتراض قرار می گیرد . زمانی است که هر دو بی نظمند شاید کمتر مشکل باشد . ولی اگر یکی منظم و منضبط و دیگری بی قید و بی نظم باشد ، مشکل بیشتر خواهد بود.
9- همکاری : بیشتر امور خانه نیاز به همکاری دارد . این همکاری ممکن است جنبه غیرذهنی داشته باشد؛ مانند کمک کردن در انجام امور خانه از قبیل شستن ظرف ، خرید لوازم مورد نیاز ، جارو کردن و امثال آن و ممکن است جنبه ذهنی داشته باشد مانند همفکری برای رفع مشکلات و گرفتاری های مالی ، بررسی امور مربوط به فرزندان و مشابه آن . زن و شوهر باید در هر دو زمینه با هم همکاری نمایند تا مشکلات خانوادگی حل گردد. آنچه به بی سروسامانی خانه و خانواده می انجامد ؛ خودرایی و عدم احساس مسئولیت یکی از طرفین است.
10- سازگاری : وضعیت خانواده ممکن است در شرایط مختلف از نظر روانی و رفاه دگرگونی هایی داشته باشد مثلاً : نان آور خانه شغل خود را از دست بدهد و درآمد خانواده کم شود یا شغل او تنزل پیدا کند و یا با رویدادهای پیش بینی نشده دیگری مواجه گردد . در این ناسازگاری های زندگی چنانچه زوجین قدرت سازگاری داشته باشند و بتوانند خود را با شرایط تطبیق دهند ؛ بقای خانواده تضمین می شود و در غیر این صورت احتمال از هم پاشیدگی خانواده وجود دارد .
11- تعهد : زن و مردی که عقد ازدواج بسته اند باید به تعهدات خود در طول زندگی و عمر زناشویی پای بند بوده و همواره در نظر داشته باشند که عدول از تعهدات زناشویی از عواملی است که ریشه های این پیوند مقدس را سست می کند .
12- سخاوت : خست هر یک از طرفین از عواملی است که ادامه زندگی را برای آنها مشکل می کند فرد باید در اقتصاد خانواده میانه روی را اختیار کند و همسر خود را در هزینه های زندگی بیش از حد و اندازه محدود نکند . زن و مرد باید بین اسراف و خست نقطه میانه روی و اعتدال را انتخاب کنند و در این زمینه با هم هماهنگ شوند . دادن کادو و چشم روشنی به مناسبت های مختلف محبت و گرمی خانوادگی را افزایش می دهد و موجب استحکام پایه های زندگی زناشویی می گردد .
13- وفاداری : زن و شوهر آنچه لازمه همسری است باید تا آخر عمر ، مورد نظر قرار دهند و حقوق همسر خود را رعایت نمایند . تعهد و وفاداری دو خصلت عمده است که ستون های کاخ زناشویی را تشکیل می دهد . همسران متعهد به رعایت حقوق یکدیگر تا پایان عمر وفا دارند و به هیچ وجه از وظایف و مسئولیت هایی که در این زمینه پذیرفته اند شانه خالی نمی کنند .
14- احساس مسئولیت : عدم احساس مسئولیت زن و مرد در امور خانه و زندگی یکی از عواملی است که می تواند زندگی زناشویی را با بحران مواجه سازد . بنابراین هر یک از زوجین باید در حدود وظایفی که در رابطه با خانواده به عهده دارند ؛ احساس مسئولیت نموده و نسبت به انجام آنها مجدانه اقدام کنند .
15- مودت و حسن تفاهم : یکی از عوامل حفظ و گرمی زندگی ، مودت و حسن تفاهم بین زن و مرد است. زن و مرد برای آنکه از لذائذ زندگی برخوردار باشند ؛ باید نسبت به یکدیگر در حد اعلای دوستی رفتار کنند و رفتار و روابط خود را براساس حسن تفاهم استوار نمایند .
16- انعطاف پذیری : گاه عواملی موجب اختلاف هایی بین همسران می گردد . در این جا حل مشکل انعطاف پذیری است . با انعطاف پذیری ، زن و مرد می توانند در جهات و ابعاد مختلف تنش های موجود را کاهش داده و از دامن زدن به اختلاف ها جلوگیری نمایند . گذشت حالتی از انعطاف پذیری است و این دو نقش موثری در استحکام بنای زناشویی دارند .( بیرجندی 1380)
خصوصیات خانواده سالم
به طور کلی خانواده سالم از خصوصیاتی بدین شرح برخوردار است :
1- دارای نظام پویا و دینامیک است .
2- خانواده سالم از تعادلی ویژه برخوردار است .
3- مقررات خانواده سالم واضح ، روشن و قابل درک است.
4- هر یک از اعضا دارای حد و مرزی مشخص در خانواده است .
5- نظام خانواده سالم از نظمی ویژه پیروی می کند .
6- نیازها و احساسات هر یک از اعضا تا حد امکان برآورده می شود در خانواده سالم از خود رایی و استبداد خبری نیست .
7- اساس و زیربنای خانواده سالم گسترش عشق آگاهانه است .
8- صمیمیت عمیق در خانواده وجود دارد و خصوصیت مهم خانواده است .
9- هر یک از اعضا به تفاوت های فردی واقفند .
10- همکاری و همیاری از اهمیت عمیقی در این خانواده برخوردار است .
11- ارتباطات و روابط بسیار روشن ، صمیمی و عمیق است .
12- اعتماد و صداقت رکن اساسی خانواده سالم است .
13- آزادی هر یک از اعضای خانواده رعایت می شود .
14- خانواده سالم انعطاف پذیر و انتقاد پذیر است .
15- مشکلات و مسائل خانواده سالم به وسیله اعضا درک و حل می شود .
16- قوانین از جانب اعضا آگاهانه رعایت می شود .
17- ثبات و ایستادگی در مقابل مشکلات از خصوصیات دیگر خانواده سالم است .
18- هر یک از اعضا تلاش و کوشش دائمی برای پیشرفت دارند .
19- خانواده سالم از مدیریت دمکراتیک و پویا برخوردار است .
20- قوانین خانواده سالم انعطاف پذیر است .
21- به مسائل فردی در خانواده اهمیت داده می شود .
22- مذاکره ، بحث و گفتگوی دائمی در خانواده سالم در جریان است .
23- در خانواده سالم روابط براساس مساوات و برابری است .
24- خانواده سالم از اشتباهات درس می گیرند .
25- اعضای خانواده سالم در زمان حال زندگی می کنند.
26- همزیستی در خانواده سالم لذت بخش و نشاط آور است .
27- توقعات واقعی ، در دسترس و در حد توان از یکدیگر دارند .
28- اعتقاد و ایمان قلبی بین کلیه اعضا حاکم است .
29- استقلال فردی و هویت هر یک از اعضا از اهمیت برخوردار است .
30- برابری حقوق بین زوجین وجود دارد .
31- زوجین نظرات خویش را بدون هیچگونه ترس و واهمه ای مطرح می کنند .
32- به خلوت یکدیگر بها می دهند .
33- ارتباطات روشن و صریح است .
34- هیچگونه تحمیل در وظایف و مسئولیت ها وجود ندارد .
35- زوجین به حریم شخصی یکدیگر احترام می گذارند .
36- هدف عمده در ازدواج سالم حفظ پیوند عمیق و پایدار است .
37- در ازدواج سالم برای حفظ عشق و محبت حتماً نیاز به بچه نیست .
38- پیوند زوجین براساس صمیمیت و عشق شدید استوار است .
39- ازدواج سالم همیشه در جهت کسب تجربه های جدید در حرکت است .
40- ازدواج سالم از هر گونه فریب و غل و غش به دور است . ( نجاتی 1380 )
مواردی که جوانان را در رسیدن به تفاهم فکری و موفقیت در ازدواج کمک می کند :
1- برای جوانانی که خیال ازدواج دارند بهترین و مهم ترین عامل موفقیت در آینده آنها مسئله انتخاب همسر می باشد . در بعضی از ممالک انتخاب همسر بسته به تصمیم فامیل می باشد یعنی که پدر و مادر ، عروس یا داماد را برای فرزند خود انتخاب می نمایند و جوانان مداخله ای نمی کنند حتی فرصت آن را هم ندارند که قبل از عروسی آشنایی حاصل کنند در جامعه امروز دختر و پسر در انتخاب همسر آزادند این اختیاری است که تشکیلات دموکراسی خانواده به بچه ها اعطا نموده است . ولی باید دانست که این آزادی و اختیار مستلزم الزام و مسئولیت نیز خواهد بود و دختران و پسران در انتخاب همسر باید بصیر و مآل اندیش باشند و سعی کنند انتخابشان را از روی عقل انجام دهند .
2- شناخت قبل از ازدواج : کوشش های زیادی تا آزمون ها و پرسشنامه هایی تهیه کنند که جوانان بتوانند از روی آن درجه تطابق و موفقیت خود را در ازدواج پیش بینی کنند . اینگونه آزمایشات مفید واقع می شود منتهی در جایی که طرف باید برای از بین بردن اشکالات و موانع احتمالی از خود کوشش و فعالیتی نشان دهد بهترین و قابل اطمینان ترین آزمایشات عبارتست از گذشت زمان و تجربه دختر و پسر باید قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا شوند ، در تحت شرایط و حالات مختلف یعنی در خلوت اجتماع ، راحتی و فشار بی کاری و کار غم و شادی و اعمال رفتار یکدیگر را با نظر دقیق و بصیر ملاحظه نمایند و چنانچه خود را در حالات مختلف موافق دیدند احتمال می رود ازدواج آنها صحیح و با دوام باشد ( هانا استون و آبراهام استون 1372)
3- شایستگی اقتصادی : در جامعه امروزی مانقش اقتصادی سریعاً نسبت به گذشته که مرد تهیه می کرد زن تنظیم می نمود ، تغییر کرده و این نقش اقتصادی موجود بین زن و شوهر واژگون شده و فشار و نقصی که در اثر این تغییرات حاصل می شود تا اندازه زیادی باعث نارضایتی و منازعات خانواده می باشد . زن و شوهر ممکن است موزون و بالغ باشند در علایق و نحوه زندگی توافق کامل داشته باشند ، در علایق روحی و جنسی تطبیق حاصل کرده باشند ولی عوامل اجتماعی خارجی آنها مانند عدم امنیت اقتصادی و عدم اشتغال به کار و عوامل دیگر منجر به ایجاد شکاف های عظیمی در روابط زناشویی آنها می شود . امنیت اقتصادی و اجتماعی در سعادت ازدواج فوق العاده موثر می باشد . ترس و اضطراب حاصل از عدم امنیت اقتصادی به منزل برگشته و زن و شوهر را نسبت به هم تحریک و غضبناک می کند معهذا در چنین حالتی درجه تطبیق در شخصیت زن و شوهر بستگی دارد ( هانا استون و آبراهام استون 1372)
4- هماهنگی در اعتقادات مذهبی : اگر زن و شوهر بردبار و صبور باشند و از طرفی اصول عقاید مذهبی خود را بر یکدیگر تحمیل نکنند ممکن است بتوانند با یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی کنند . ولی چنانچه یکی از آنها در عقاید خود متعصب باشد تحصیل تطابق و توافق مشکل خواهد بود . در حقیقت کشمکش های مربوط به اصول عقاید مذهبی ممکن است کم اهمیت تر از عدم موفقیت در مورد مسائل باشد که در زندگی روزانه از اختلاف مذهب نتیجه می شود . ( هانا استون – آبراهام استون 1372)
5- مسائل جنسی : در تحقیقی که توسط ژانت لوثر و روبرت لوثر برروی 351 زن و شوهر آمریکایی در مورد مسائل جنسی صورت گرفت :
همه زن و شوهران خوشبخت روابط رضایت بخش جنسی را به عنوان مهم ترین دلیل برای خوشبختی عنوان نکرده اند معهذا بیشترین آنان به طور کلی از حیات جنسی خود راضی بوده اند و 70درصد آنان اظهار داشته اند که همیشه یا در بیشتر مواقع درباره مسائل جنسی با همسر خود توافق دارند و بقیه نیز گفته اند که از جهت مسائل و روابط جنسی راضی هستند . البته مسائل جنسی موجب و هدف زناشویی نبوده و بدون شک نمی توان اساس یک ارتباط دائم و همیشگی یعنی زندگی زناشویی را به پایه انجذاب جنسی بنا نهاد . مسلم است برای ایجاد یک خانواده سعادتمند ، عشق و محبت دو جانبه ، توافق عقیده و نظر ، علاقه و سلیقه ، ترتیب ، وضع اقتصادی و بالاخره تعدیل روابط شخصی ، فامیلی و اجتماعی از الزام امور می باشد از طرف دیگر بدون وجود انجذاب جنسی و روابط جنسی مطلوب زندگی زناشویی مقرون به موفقیت نخواهد بود ( آبراهام استون هانا استون 1372 )
خلاصه دو تحقیق دیگر در مورد رضایت زناشویی :
تحقیقی با عنوان بررسی عوامل موثر بر سازگاری زناشویی در شهر شیراز توسط خانم خدیجه صدق آمیز صورت گرفته است . در این تحقیق نمونه مرکب از 577 نفر از زنان متاهل ساکن شهر شیراز با روش نمونه گیری تصادفی قشربندی شده انتخاب و داده ها به وسیله پرسشنامه ای که حاوی سنجش نگرش زنان توسط طیف لیکرت بود ، گردآوری شدند . تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله سطح دو متغیره انجام شده و نتایج بدین شرح بوده است : در تجزیه و تحلیل دو متغیره ، متغیرهای سن زن و سن شوهر ، سن زن هنگام ازدواج ، تعداد فرزند ، تفاوت سنی جنسی زوجین ، تحصیلات مرد ، تحصیلات زن ، منزلت شغلی مرد ، اشتغال زن ، محل تولد زوجین ، ازدواج مجدد زوجین ، نحوه آشنایی همسر و نسبت خویشاوندی رابطه معناداری با متغیر وابسته و سازگاری زناشویی نشان داده اند . در تجزیه تحلیل چند متغیره که با استفاده از رگرسیون مرحله به مرحله انجام گرفت ، متغیرهای تحصیلات مرد ، تعداد فرزند ، منزلت شغلی مرد ، تفاوت سنی زوجین ، رابطه معنی دار داشته و 28 درصد از تغییرات را نشان می دهد .
تحقیقی توسط آقای داوود ابراهیمی در شهرستان تبریز است که میانگین سن ازدواج را به دست آورده اند :
میانگین سن ازدواج برای زنان 19 – 17 و برای مردان 25 – 23 می باشد و در مجموع بهترین سن برای ازدواج 25 – 20 سال می باشد . ( سزاوار – سرپاس )


تعداد صفحات : 35 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود