تارا فایل

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نگرش به ازدواج


 مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع نگرش به ازدواج
در هر پژوهشی مبانی نظری و طرح دیدگاههای نظریه پردازان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از جنبه ها عمده و ضروری در هر پژوهش مطالعه منابع مربوط به موضوع مورد تحقیق است. در این راستا در این فصل ابتدا به بررسی مبانی نظری نگرش به ازدواج پژوهش پرداخته می شود و سپس پیشینه تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد.
2-1. نگرش به ازدواج
2-1-1. مفهوم نگرش
مفهوم نگرش1، امروزه یکی از مفاهیم کلیدی در روان شناسی اجتماعی است که از دهه 1950 به بعد متداول گردیده و توجهات زیادی را در بین محققین به خود جلب کرده است و تحقیقات فراوانی نیز در این زمینه صورت گرفته است. تعریفی که اکثر روان شناسان از واژه نگرش دارند عبارتند از: نگرش، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی2، یک عنصر احساسی3 و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شی است. عنصر احساسی یا عاطفی، آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورها ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوه ای خاص اطلاق می شود. نگرش، حالت کلی فرد است، در واقع درک ذهنی فرد از زندگی، مردم و وقایع. از نقطه نظر فردی، نگرش؛ نحوه دید افراد به چیزهاست به صورت ذهنی و این مقوله تماما از ذهن آغاز می شود. نگرش افراد از روی گفتار و کردار آنان برای دیگران مشخص می شود(پیک4 و هریس5، 2002). نگرش های قوی تر، پایدارترند و بیشتر احتمال دارد رفتارها را پیش بینی کنند و نگرش هایی که مشخصا، مربوط به خود یا دسترسی به آنها زمان بر است؛ پایدارتر هستند و بیشتر احتمال دارد که به رفتار منجر گردند تا نگرش های دیگر (ریجیو6 و وایزر7، 2008).
2-1-2. ویژگی های نگرش
در زیر به برخی از ویژگی های نگرش اشاره می شود (آذربایجانی، سالاری فر، عباسی، کاویانی و موسوی اصل، 1385):
1. سازه ای است فرضی زیرا خود نگرش، ورای وجود مولفه هایش، وجود عینی ندارد، و قابل مشاهده مستقیم و سنجش کمی نیست و برای کمی کردن آن لازم است به کمی کردن مولفه های آن بپردازیم.
2. اکتسابی است و به تدریج وجود می یابد؛ زیرا تجربه و آموزش در آن موثر است.
3. نسبتا پایدار است؛ چون یک نظام است و از ابعاد مختلف و هماهنگ برخوردار است و تغییر آن آسان نیست.
4. فردی یا گروهی است؛ زیرا در بسیاری از مواقع نگرش ما ناشی از موقعیت های گروهی است.
5. درای مولفه های شناختی، عاطفی، رفتاری است و هریک از مولفه ها می تواند به صورت هشیار یا ناهشیار باشد.
6. از ویژگی اصلی یا فرعی برخوردارند، مانند این که نگرش مانسبت به شغل، زندگی خانوادگی و مسائل اعتقادی خود (نگرش اصلی) عمیق تر از نگرش ما نسبت به پایه تحصیلی فرزند همسایه ما (نگرش فرعی) است.
7. مولفه های هر نگرش، اعم از اصلی و فرعی، با یکدیگر تعامل دارند: هیچ رفتاری نیست که هر قدر هم عقلانی باشد، واجد عوامل عاطفی به عنوان محرک نباشد و نیز بالعکس نمی توان شاهد حالت عاطفی بود مگر این که ادراک یا فهم در آن ها مداخله کند.
8. مولفه های هر نگرش با یکدیگر تناسب سطح دارند، معمولا وقتی بعد شناختی اش عمیق و ریشه دارد و وابسته به ارزش های مهم ما باشند، به همان نسبت بعد عاطفی اش هم محکم و ریشه دار و به تبع آن، آمادگی روانی ما برای رفتار مناسب نیز بیشتر است و بر عکس، وقتی بعد شناختی اش براساس شایعه شکل گرفته باشد، بعد عاطفی و انگیزشی و به تبع آن، آمادگی روانی ما برای رفتار نیز خیلی سست خواهد بود.
9. نگرش های اصلی در زندگی افراد نقش بسیار برجسته دارند و از طریق مشاهده رفتار و تحلیل افکار به راحتی قابل تشخیص می باشند.
10. نگرش های اصلی بر نگرش های فرعی تاثیر مستقیم دارند: بیشتر درونی شده اند، و کمتر به موقعیت ها و شرایط خارجی وابسته اند، اما نگرش های فرعی هر قدر فرعی باشند وابستگی بیشتری با شرایط محیطی دارند (آذربایجانی و همکاران، 1385).
2-1-3. راهبرد ها و عوامل موثر در تکوین نگرش
افراد نگرش خویش را طی سال های متمادی زندگی بر اثر ممارست با اقسام آموزش ها و تجربیات به دست آورده اند. در نمودار 2-1 عوامل موثر در شکل گیری یا تضعیف نگرش ها به طور خلاصه آورده شده است(آذربایجانی و همکاران، 1385).

2-1-4. نظریات مربوط نگرش
مشهورترین و مهمترین نظر در زمینه نگرش توسط آیزن و فیش باین ارائه شده است که به کنش عقلانی معروف است. در علوم اجتماعی، از تئوری کنش عقلانی فیش باین و آیزن استفاده بسیاری برای پیش بینی رفتار از روی نگرش ها می شود. مدل آنها با کارهای تجربی قابل توجه، نشان می دهد که نگرش ها در واقع رفتارها را پیش بینی می کنند (باربر8، 2004).
در این نظر رفتار در پی زنجیره ای از عوامل بوجود می آید و حلقه ما قبل بروز رفتار، "قصد و نیت" به انجام یک رفتار است؛ قصد و نیت تابع دو متغیر زیر است:
الف) گرایش به سوی رفتار: متغیری است فردی و شخصی که طی آن انجام یک رفتار را ازنظر خود (منظور درک خوب یا بد بودن آن) ارزیابی می کند.
ب) متغیر های هنجارهای ذهنی: مبین آن است که شخص برای انجام یک رفتار تا چه اندازه به تایید مردمی که با آن سرو کار دارد توجه می کند. به عبارت دیگر، متغیر هنجار ذهنی منعکس کننده نفوذ و فشار اجتماعی است که شخص آن را برای انجام کاری (رفتاری) احساس و ادراک می کند (رفیع پور، 1387).
ساپ9 و هارود 10در تحقیق خود درباره "تمایل مردم به خوردن گوشت گاو" متغیر پذیرش اجتماعی را نیز در نظر گرفتند. آنها معتقدند که انتظارات اجتماعی در پیدایش قصد و نیت موثرند. بدین منظور آنها به تئوری گروه مرجع رجوع می کنند گروه مرجع گروهی است که به آن گرایش داریم و با معیارهای آن خودمان و دنیا را ارزیابی می کنیم. یکی از خصوصیات گروه مرجع این است که مردم به آن دلبستگی هیجانی دارند و از آن خط می گیرند (فرانزوی؛ ترجمه فیروز بخت و قنادان،1381). بر این اساس هر آنچه در یک گروه به عنوان یک مقیاس ارزشی گروهی جا بیفتد بر روی قضاوت و ارزشیابی تک تک افراد تاثیر می گذارد (میرند11، 1968).
هر گروه اجتماعی که انسان به آن تعلق دارد و آن را به عنوان گروه مرجع مثبت می پذیرد، یک سیستم از مقیاس های ارزشی تولید می کند که اعضای گروه به دلایل مختلف از جمله فشار هنجاری و هم شکلی خود را موظف به پذیرش و پیروی از آن می دانند. ساپ و هارود معتقدند انتظارات اجتماعی در پیدایش قصد و نیت موثر است. این دو برای متغیر هنجارهای ذهنی دو معرف، نظر دوستان و نظر دوستان را انتخاب کرده اند(رفیع پور، 1387).
رهیافت دیگری که پیشینه مطالعاتی قابل توجهی در جامعه شناسی دارد، توسط کیلکولت مطرح شده است. وی با مطالعه ادبیات پژوهشی رابطه ساختار اجتماعی نگرش، به این نتیجه می رسد که عوامل ساختاری جامعه خصوصا نقش و پایگاه اجتماعی -اقتصادی تاثیر عمده ای در تکوین نگرش های افراد جامعه می گذارند. کیلکولت12 معتقد است که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه به صورت مستقیم و غیر مستقیم نگرش های افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند. به زعم وی، تغییرات اجتماعی، نقش های اجتماعی، انتقال نقش، ویژگی های شغلی، زمینه و بستر اجتماعی، پایگاه اجتماعی-اقتصادی، ویژگی های جمعیت شناسی، رسانه های جمعی و غیره، هر کدام به نوعی نگرش های فردی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهند روزن اشتیل نیز به چند عامل موثر بر روی نگرش اشاره میس کند که عبارتند از: 1-ارضای نیاز؛ 2- تجربه؛ 3- رضایت افراد؛ 4-میزان دسترسی به اهداف تعیین شده؛ و 5- کارایی بهتر برای حل مسائل (رفیع پور، 1387).
نکات ذکر شده از سوی روزن اشتیل13 در واقع عوامل موثر بر روی نگرش هستند. در آن میان ارضاء نیاز و رضایت افراد دو متغیر خیلی نزدیک و شبیه یکدیگرند، میزان دسترسی به اهدف تعیین شده و کارایی بهتر برای حل مسائل را نیز می توان در واقع اجزایی از همان متغییر ارزیابی فایده در تئوری فیش باین و آیزین در نظر گرفت (رفیع پور، 1387).
یکی دیگر از تئوری های پرکاربرد در علوم اجتماعی تئوری تسری14 است. گرونبرگ15 بیان می کند که رضایت و عدم رضایت از یک بخش از زندگی بر روی رضایت و عدم رضایت از بخش های دیگر زندگی تاثیر دارد. به طور مثال نارضایتی فرد از زندگی اجتماعی می تواند موجب نارضایتی او از زندگی خانوادگی شود (رفیع پور، 1387).
سیرجی،16 افراطی17، سیگل18، و جن لی19 (2001) معتقدند دو نوع تسری وجود دارد: تسری افقی و تسری عمودی. تسری افقی به این معناست که تاثیر رضایت از یک جنبه از زندگی روی رضایت از جنبه دیگر زندگی تاثیر دارد. مثلا رضایت از شغل روی رضایت از خانواده تاثیر می گذارد. برای فهم مفهوم تسری عمودی، لازم است که ابتدا مفهوم سلسه مراتب حوزه ها فهیمده شود. حوزه های زندگی (شغل، خانواده، رفاه، اجتماع و …) به صورت سلسله مراتبی در ذهن افراد سازمان می یابد. راس این سلسله مراتب، مهمترین حوزه برای فرد است و احساسی که فرد در مورد این حوزه دارد کیفیت زندگی او را مشخص می کند که محققان آن را رضایت از زندگی یا خوشبختی می نامند (سیرجی و همکاران، 2001).
هروشکا20 تجربه را عامل موثری در پیدایش نگرش می داند. به نظر وی دسترسی به هدف و ارضاء نیاز همواره با احساس رضایت، احساس خوشبختی و تجربیات مطبوع همراه است و برعکس عدم ارضاء نیاز با ناراحتی، نارضایتی و ارزش های احساس منفی همراه می باشد. این خاطرات همراه با احساس های ارزشی آنها در حافظه باقی می مانند و آن چیزی را که تجربه می نامیم، می سازند. بدین ترتیب که تکرار و تراکم تجربه به همراه با احساس ارزشی آن بر روی نگرش تاثیر می گذارند(رفیع پور، 1387). هر چه میزان دسترسی به هدف و ارضاء نیاز توام با رضایت خاطر فرد باشد تجربه بهتر و خوشایندی از هدف خواهد داشت، لذا نگرش مثبتی پیدا خواهد کرد.
از نظر آلپورت21، نگرش عبارت است از یک نوع آمادگی ذهنی و احساسی که به وسیله تجربه سازمان دهی می شود و بر روی عکس العمل های انسان نسبت به کلیه پدیده ها و موضوعاتی که سروکار دارد، تاثیری جهت بخش و پویا دارد (رفیع پور، 1387).
آلپورت می گوید چهار شرط عمده می تواند موجب پیدایش یک نگرش باشد اولین شرط تراکم تجربه است؛ یعنی سروکار داشتن با موضوعی یا گروهی از اشخاص و تجربیات نزدیک یا مشابه. دومین شرط مثبت بر متمایز نکه داشتن آن است یعنی در تجربیات جدیدی که به دست می آیند گرایش فرد را از نگرش های نزدیک به آن متمایز می سازد. سومین شرط بر پایه یک تجربه برجسته قرار دارد که شخص یا موضوعی در آن دخیل است. چهارمین شرط تقلید می باشد. تعریفی که آلپورت در زمینه نگرش می آورد اهمیت تجربه را در شکل گیری نگرش به وضوح نشان می دهد؛ حالتی روانی و عصبی آمادگی که از طریق تجربه سازمان می یابد و تاثیری جهت دار یا پویا بر واکنش افراد به تمام اشیاد و موقعیت های مرتبط با ان واکنش می گذارد (سیرجی و همکاران، 2001).
کرچفلید22 کرچ و بلاکی (به نقل از مجدی و رضایی، 1390) برای شکل گیری نگرش ها چند عامل را ذکر می کنند که یکی از انها تعلق گروهی است. براساس این نظریه، یکی از عوامل مهم شکل دهنده نگرش های افراد، تعلق گروهی است بدین معنا که فرد به چه گروهی تعلق دارد. هر اجتماعی در داخل خود دارای گروهایی است که افراد را بر اساس یک علاقه معین گرد هم می اورد و به هم پیوند می دهد. بنابراین گروه هایی که شخص بدانها متعلق است سرچشمه بسیاری از نگرش های او هستند. فرد برای حفظ نگرش های خود نیازمند جلب حمایت دیگران است. همانندی نگرش های افراد گروه فرهنگی معین به این علت است که افراد ان گروه درباره امور، اعتقادات همانندی دارند (کرچفیلد و همکاران ؛ ترجمه صناعی، 1374؛ به نقل از مجدی و رضایی، 1390).
2-1-5. مفهوم ازدواج
ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد. ازدواج پیمان و پیوند مقدسی است میان دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنسی، عاطفی و معنوی و بر اساس انعقاد قرارداد شرعی، اجتماعی و قانونی که تعهداتی را برای زوجین به وجود می آورد. بنابراین ازدواج یک تصمیم گیری ظریف و پیچیده است که قبل از هر گونه اقدامی باید تمام جوانب را در نظر گرفت (به پژوه، 1380).
به طور کلی ازدواج، پیوند دو شخصیت است با حفظ نسبت نسبی استقلال هر یک از زن و شوهر، برای همکاری متقابل، نه از بین بردن یک شخصیت به خاطر تکمیل خواسته های دیگری. به عبارت دیگر ازدواج، قراردادی است رسمی، برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی، که آدمی در خط سیر معین و مشخصی از زندگی قرار می گیرد. این قرار داد با رضایت و خواسته طرفین، بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد شده و در سایه آن روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید می آید (دژکام، 1388).
ازدواج ارتباطی است که دارای ویژگی های بی نظیر و گسترده ای می باشد. ازدواج ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، همزیستی زوجین در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و تردیدی قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسانی نمی باشد به نحوی که قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس است(دژکام، 1388).
کارلسون ازدواج را چنین تعریف می کند: "ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین یک مرد و یک زن که با تحقق بخشیدن به برخی شرایط قانونی و بر پا داشتن مراسمی برگزاری زناشویی انجام می گیرد(دژکام، 1388).
کلودی استروس، ازدواج را برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی می داند(دژکام، 1388).
2-1-6. دیدگاههای نظری در مورد ازدواج
2-1-6-1. چگونگی تحوّل ازدواج و خانواده
دیوید نـاکس23 و کـارولین اسکاچ24 در مورد ازدواج می گویند: ظهور صنعتی شدن، شهری شدن و پویایی های اقتصادی،کاهش خانواده گرایی و افزایش فردگرایی را در پی داشته است. وقتی اعضای خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی با یـکدیگر تـعامل دارنـد، برای بقای خود به یکدیگر وابسته شده و در جهت حفظ مـنافع خـانواده خواهند کوشید. این تمرکز خانواده گرا بر نیازهای خانواده، به سمت تمرکز بر رفاه فردی یا فردگرایی حرکت کرده است. تحوّلات دیگر طی 50 سـال اخـیر عـبارتند از: طلاق به عنوان پایان بسیاری از ازدواجها به جای مرگ یـکی از دو طرف؛ ازدواج و ارتباط صمیمانه به عنوان اهداف قانونی و مشروع مطالعات علمی؛ افزایش فمینیسم/ تحوّل نقشهای جنسیتی در ازدواج، تاخیر در سن ازدواج، افزایش پذیرش تـجرّد، همخانه شـدن و ازدواجـهای بدون فرزند (ناکس و اسکاچ، 2005).
شوئن25 و چونک 26 (2006) معتقدند که انصراف از ازدواج 27 با عواملی چون: افزایش سطح تحصیلات و میزان اشـتغال زنـان، تفاوتهای جنسیتی کمتر در دریافت حقوق، نابرابری بیشتر در بین مردان و نابرابری اقتصادی میان گروههای نژادی مرتبط است (استرانگ28، 2008).
گیبسون و دیویس(2005) می گویند: بخش وسیعی از"انـصراف از ازدواج"، حد اقـل آن بخشی که در میان محرومان اقتصادی رخ می دهد، انصراف از ازدواج واقعی نیست. همچنین می گویند: باید این سوال را از خـود بـپرسیم کـه با وجود نگرش مردم نسبت به ازدواج و امیدشان به اینکه روزی ازدواج خواهند کرد، چه چیزی مـانع ازدواج پدر و مـادران مـجرّد با درآمد پایین می شود؟ آنها در مصاحبه ای که با تعدادی از زوجهای دارای فرزند به عمل آوردند، سه عـامل مـسائل مالی، کیفیت و دوام ارتباط و ترس از طلاق را به عنوان موانع ازدواج برشمردند (استرانگ، 2008).
2-1-6-2. کاهش میزان ازدواج یا نوسان آن
استرانگ در کـتاب تـجارب ازدواج و خـانواده (2008) می نویسد: بهترین راه برای درک اینکه چه بر سر ازدواج آمده یا می آید، استفاده از استدلال آندره شرلین(2004) است مبنی بر ایـنکه ازدواج "غیر رسمی" شده است. غیر رسمی شدن ازدواج به معنی"کمرنگ شدن هنجارهای اجتماعی است که رفتار مردم را در رسـوم مـعمول جـامعه مانند ازدواج تعریف می کنند". در نتیجهء تحوّلات گستردهء اجتماعی افراد قادر نیستند به درک مطلوبی از ازدواج و چگونگی رویارویی با آن بـرسند. از دیـدگاه شرلین، با تبدیل زودهنگام ازدواج از حالت عرف به یک نوع دوستی و همدمی، ازدواج به ازدواج فردی مـبدّل شـده است. در ازدواج فردی، هدف افراد بیشتر رفاه و کمال فردی است(استرانگ، 2008).
2-1-6-3. مبانی نظری مربوط به تغییرات سن و معیارهای ازدواج و همسرگزینی
به طـور کـلی، افزایش سـن ازدواج دختران و تغییر معیارهای همسرگزینی را می توان از سه رهیافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبیین کرد. رهیافت اجتماعی بـا نـظریهء مدرنیزاسیون، رهیافت اقتصادی با نظریهء مبادله (عرضه و تقاضا) و رهیافت فرهنگی با نظریهء برابری جنسیتی توضیح داده می شود. باید توجه داشت کـه نـظریهء مدرنیزاسیون29، دو نظریهء مبادله و برابری جنسیتی را با خود به همراه دارد، ولی برای بررسی دقیق تر، هر سـه نـظریه به صورت جداگانه آورده می شود (کاظمی پور، 1388).
نظریهء مدرنیزاسیون: نظریهء مدرنیزاسیون توسط ویلیام گـود مـطرح شـد. وی برای تبیین تفاوت سن ازدواج افراد، از مفهوم مدرنیزاسیون اسـتفاده کـرده است. بر این اساس، کاهش یا افزایش سن ازدواج با درجات مدرنیزاسیون مقایسه شده است(کاظمی پور، 1388).
مدرنیزاسیون در سطوح فردی و اجـتماعی بـا تاثیرگذاری بر زمان ازدواج صـورت مـی گیرد. در میان مهم ترین فـاکتورهای مـدرنیزاسیون مـی توان به گسترش فرصتهای تحصیلی، تغییرات در نیروی کار و فـعالیتهای شـغلی، اشتغال زنان و شهرنشینی اشاره کرد (آستین فشان، 1380). در جریان مدرنیزاسیون، خانواده محوری به فردمحوری تبدیل می شود. فرایند مدرنیزاسیون با تـرجیح خـانواده هسته ای، فردمحوری در مقابل خانواده محوری، بهبود موقعیت زنان، گسترش تحصیلات عـمومی، شهرنشینی و ازدواجهای با انتخاب آزاد، تـشکیل خـانواده در سنین بالاتر را تشویق می کند.(محمودیان، 1383).
همچنین فرایند مـدرنیزاسیون بـا تغییر نگرشها و ایده های افراد جامعه همراه است؛ به طوری که در دنیای مدرن امروزی افـراد بـه نگرشهایی به خصوص در زمینهء انـتخاب هـمسر دسـت یافته اند که دایرهء انـتخاب هـمسر را محدودتر می کند. بنابراین، با تغییر در نـگرشهای حـاصل از مدرنیزاسیون، سن شروع به زناشویی افراد بالاتر رفته و افراد در سنین بالاتری همسر انتخاب می کنند(کاظمی پور، 1388).
نظریهء مبادله: فرض اسـاسی نـظریهء مبادله آن است که مردم در انتخابهای خـود مـنطقی بوده و درصـدد بـه حـد اکثر رساندن سود خـود از انتخاب و برقراری رابطه با دیگران هستند. بارتز و نای با کاربرد این نظریه در مورد ازدواج، دو دسته تعیین کننده ازدواج را مـشخص کـرده اند: دسته اول، آنهایی هستند که باعث می شوند ازدواج بـرای فـرد رضـایت بـیشتری را نـسبت به مجرّد مـاندن تـامین کند و دستهء دوم، آنهایی هستند که باعث می شوند ازدواج در میان بسیاری از جایگزینهای نامطلوب، برای فرد کمتر نامطلوب باشد. آنها با بررسی 32 قـضیهء مـرتبط بـا عوامل اقتصادی- اجتماعی ازدواج، یک قضیهء نظری عام مـطرح کـردند، به ایـن صـورت کـه: هر قـدر تفاوت مثبت بین رضایت مورد انتظار از ازدواج و رضایت دریافت شده از موقعیت کنونی فرد بیشتر باشد، ازدواج زودرس بیشتر خواهد بود (کنعانی، 1385).
مضیقهء ازدواج که یکی از عوامل موثّر در افزایش سن ازدواج مطرح شده، از این رهـیافت قابل تبیین است. با توجه به ترکیبات مبادله (عرضه و تقاضا)، هرگاه در بازار ازدواج، تقاضا برای دختران بیشتر از عرضهء آن باشد، سبب می شود دختران در سنین پایین تری ازدواج کنند و بر عکس، هرگاه عرضه بیشتر از تقاضا باشد، سبب بالا رفتن سن ازدواج دختران می شود. لذا، بازار عرضه و تـقاضای ازدواج اسـت که سن ازدواج را تعیین می کند(کاظمی پور، 1388).
نظریهء برابری جنسیتی: تحلیل جنسیتی تحلیلی است که روابط میان زن و مرد را در جامعه بررسی و تبیین می کند. پذیرش برابری جنسیتی، فراتر از پرداختن به موضوع جنسیت است. جنسیتی اندیشیدن، موجبات بروز پدیده ای به نام طبقه بندی جـنسیتی را فـراهم می کند. برخی تفاوت نقشها، بها دادنها، تشویقها، مزایای اجتماعی و غیره به صورتی متفاوت شامل دو جنس شده و سبب به وجود آمدن تبعیض جنسیتی می شود. تبعیض جنسیتی نشان می دهد که زنان و مـردان در جـامعه نسبت به یکدیگر جایگاهی متفاوت و نـابرابر دارند(کاظمی پور، 1388).
ملاحظه مـی شود که در برابری جنسیتی، بیشترین بحث، برابری فرصت بین دو جنس است. برابری از لحاظ آموزش، اشتغال، مشارکت اجتماعی و غیره. با توجه به این دیدگاه، زنان در زمینهء فرصتهای شغلی، آموزشی و غیره سعی می کنند گام به گام مردان پیـش رونـد. در نتیجهء این برابری جنسیتی (یا رقـابت جـنسیتی)، سن ازدواج زنان به تاخیر می افتد(کاظمی پور، 1388).
2-1-7. نگرش به ازدواج
نگرش به ازدواج عبارت است از عقیده ذهنی و باورهای فرد در مورد ازدواج (بارتین و روسین، 1998) که در مراحل اولیه زندگی شکل گرفته و سازه ای نسبتا ثابت است (ترینت و سوت، 1991). شکل گیری نگرش به ازدواج از دو رویکرد نظری قابل توجیه است. اول آنکه براساس نظریه دلبستگی رابطه والدین یا مراقبان اولیه (به خصوص مادر) در ایجاد الگوهای فعال درونی نقش دارند(میکیولنسر و شرور، 2007). الگوهای فعال درونی ممکن است یکی از مکانیسم هایی باشد که از طریق آن نگرش نسبت به صمیمیت انتقال می یابد (ریچ و همکاران، 2004).
دوم آن که براساس نظریه یادگیری اجتماعی، والدین ایده های خود را راجع به رابطه با جنس مخالف را از طریق الگوسازی و یادگیری جانشینی به فرزندان خود انتقال می دهند و نگرش فرزندان نسبت به صمیمیت از طریق مشاهده والدین و روابط بین آنها الگوبرداری می شود (سگرین و همکاران، 2005).
از طرف دیگر فرزندان تجربه رابطه خود و والدین را به عنوان مبنایی برای ایجاد صمیمیت در روابط به کار می برند. این یادگیری از منابع دیگری مانند رسانه ها، مدرسه، یا دوستان نیز صورت می گیرید (ریسچ30، جودل31 و ایسلز32، 2004).
تحقیقات نشان داده است که ساختار و محیط خانواده اصلی در نگرش به ازدواج و نیز زندگی خانوادگی فرزندان نقش دارد (کری، 2005). بوئن از طریق فرایند انتقال بین نسلی بیان می کند که چگونه الگوهای ارتباطی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود 12. نگرش ها یکی از ابزار هایی هستند که این پدیده از طریق آن اتفاق می افتد(ریسچ و همکاران، 2004). به عنوان مثال افرادی که طلاق والدین خود را تجربه کرده اند نگرش های مثبت تری نسبت به طلاق دارند (امتو33 و بوس34، 1991).
در نسل های پیشین، ازدواج را انتقال قطعی به بزرگسالی می دانستند. مسئولیت های مهم بزرگسالی در گذشته در این موارد خلاصه شده اند: حمایت، تامین و تدارک که تمام آنها در گرو وظایفی نسبت به دیگران هستند (گیلمور، 1990)، اما پژوهش های جدید روشن می سازند که اکثریت جوانان در آستانه بزرگسالی دیگر ازدواج و سایر رویداد های مهم (از قبیل فارغ التحصیلی، اشتغال و والد شدن) را شاخص های مهم بزرگسال شدن نمی دانند (بری، 1991؛ به نقل از دیباج، 1393).
در عوض جوانان بیشتر به ویژگی های درونی به عنوان معیارهای خود برای بزرگسالی اشاره دارند. به طور خاص، جوانان معتقدند که وقتی به بزرگسالی می رسند که مسئولیت زندگی خود را قبول کنند، به استقلال مالی برسند و تصمیم گیری های مستقل بنمایند. اگر چه این شاخص های نوین بزرگسالی به عنوان بازتابی از ارزش های فرد گرایانه تعبیر شده اند. زیرا این شاخص ها بر خودکفایی و اعتماد به نفس تاکید می کنند، بررسی دقیق تر آنها نشان می دهد که شاخص های فوق ممکن استنوعی پختگی ارتباطی باشد که فرد را برای ازدواج و زندگی خانوادگی آینده آماده می سازد (برگر، 2006؛ به نقل از دیباج، 1393).
علاوه بر اینکه آستانه بزرگسالی دوران آمادگی برای ازدواج است، باید توجه داشت که این دوران زمانی است که حداقل برخی از جوانان اقدام به ازدواج می کنند. هر چند طی 50 سال گذشته سن میانگین اولین ازدواج به طور مداوم افزایش یافته است، اما تمان جوانان ازدواج تا دههی بیست یا بیشتر عمر خود به تعویق نمی اندازند. در آمریکا 25% زنان و 14% مردان سنین 24-20 سال ازدواج کرده اند. با یک اقلیت معنادار از جوانای که در اواخر دهه ی زیر بیست و دهه ی بیست خود ازدواج می کنند، اغلب جوانان در آستامه بزرگسالی با خواهران و برادران، دوستان و سایر افرادی هم نسل خود آشنا هستند که ازدواج کرده یا در تدارک ازدواج هستند. از این بافت اجتماعی، نوعی فرهنگ ازدواج ناشی می شود که ازدواج را به گزینه ی نزدیک و محتمل تر زندگی نسبت به دوره نوجوانی تبدیل می کند. درون چنین شرایطی، جوانان در آستاه ازدواج، فلسفه ازدواج خود را تشکیل می دهند که شامل میزان تمایل آنها به ازدواج، سن ایدالی که دوست دارند در آن سن ازدواج کنند، نوع فردی که تمایل به ازدواج با او دارند و احساس آمادگی فردی آنها برای ازدواج می گردد (دیباج، 1393).

منابع فارسی
اعتمادی، عذرا؛ نوابی نژاد، شکوه؛ احمدی، سید احمد.، فرزاد، ولی اله. (1385). بررسی اثر بخشی زوج درمانی شناختی رفتاری برصمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان. مطالعات روان شناختی، دوره ی2، شماره 1 و 2: 87-69.
امیدوار، بنفشه؛ فاتحی زاده، مریم السادات؛ احمدی، سید احمد. (1388). بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج در شهر شیراز. خانواده پژوهی، سال پنجم، شماره 18: 246-231.
آستین افشان، پروانه. (1380). بررسی روند تحوللات سن ازدواج و عوامل جمعیتی موثر بر ان طی سالهای 75-1355.پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.
پیرفلک، مهرداد؛ سودانی، منصور؛ شفیع آبادی، عبدالله. (1393). اثربخشی زوج درمانی گروهی شناختی-رفتاری (GCBCT) بر کاهش دلزدگی زناشویی. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال چهارم، شماره 2: 267-247.
حسینخانی نایینی، هادی. (1386). مشاوره ازدواج. مجله پژوهش و حوزه، شماره 32 : 159-132.
داتیلیو، فرانک و بیرشک، بهروز. (b1385). رفتار درمانی شناختی زوج ها- بخش دوم: مقاله مروری. تازه های علوم شناختی، سال 8، شماره 3: 80-71.
دتیلیو، فرانک. (2010). درمان شناختی رفتاری با زوجها و خانواده ها: راهنمای جامع برای درمانگران. ترجمه نبی الله خواجه، پریناز سجادیان، فاطمه بهرامی (1391). تهران: ارجمند.
ذوقی پایدار، محمد رضا؛ سهراب اسمرود، فرامرز؛ و یعقوبی، ابوالقاسم. (1392). اثر بخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر اختلال استرس پس از ضربه و افسردگی جانبازان. مطالعات زن و خانواده، دوره 1، شماره1: 118-99.
سلیمی، جمال. و کریمی، محمد. (1391). تاثیر آموزش مفاهیم نظریه لازاروس بر تغییر نگرش نسبت به انتخاب به همسر در بین دانشجویان دختر. فصلنامه مشاوره و روان درمانی، سال اول، شماره 4:533-512.
شعیبی، فاطمه. (1392). ازدواج موفق. انتشار الکترونیکی،http://ketabesabz.com
علی اکبری دهکردی، مهناز. (1386). بررسی مقایسه ای ملاک های همسر گزینی در دختران جوان شهر اهواز. دانشور رفتار، شماره 25: 84-75.
فتوحی بناب، سکینه؛ حسینی نسب، سید داوود؛ و هاشمی نصرت آباد، تورج. (1390). اثربخشی زوج درمانگری شناختی – رفتاری، اسلامی و تحلیل رفتار متقابل بر خودشناسی زوج های ناسازگار. مطالعات روان شناختی، دوره 7، شماره2: 58-37.
کاظمی پور، شهلا. (1388). سنجش نگرش جوانان نسبت به ازدواج و شناخت آثار و پیامدهای آن. مجله مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، شماره 42: 95-75.
کنعانی، محمد امین. (1385). پیوند سنت و نوسازی در افزایش سن ازدواج: نمونه ایرانیان ترکمن، نامه انجمن جمعیت شناسی ایران، سال اول، شماره 1: 124-104.
گل محمد نژاد، غلامرضا؛ رنجبر، فاطمه؛ و عدالت زاده، گلناز. (1392). بررسی اثر بخشی معنادرمانی بر نگرش به ازدواج و امید به زندگی آنان. فصلنامه آموزش و ارزشیابی. سال ششم، شماره 24: 50-37.
مجدی، علی اکبر؛ و رضایی، امید. (1390). سنجش نگرش دانشجویان پسر مجرد دانشگاه فردوسی نسبت به ازدواج و عوامل موثر بر آن. جامعه شناسی مطالعات جوانان، شماره 4: 183-165.
محمودیان، حسین. (1383). سن ازدواج در حال افزایش: بررسی عوامل پشتیبان، نامه علوم اجتماعی، شماره24: 53-27.
نظری، وکیل؛ محمدخانی، پروانه؛ دولتشاهی، بهروز. (1390). مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری غنی شده و زوج درمانی تلفیقی رفتاری در افزایش رضایت زناشویی. پژوهش های نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)، دوره 6، شماره 22: 169-143.
نیلفروشان، پریسا؛ نویدیان، علی؛ و عابدی، احمد. (1392). بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس نگرش به ازدواج. روان پرستاری، دوره 2، شماره 2: 47-35.
نیل فروشان، پریسا؛ احمدی، سیداحمد؛ عابدی، محمدرضا؛ احمدی، سیدمهدی. (1385). تاثیر مشاوره شناختی – رفتاری بر اساس رویکرد زیر سیستم های شناختی متعامل بر تغییر نگرش زوج های نابارور. فصلنامه خانواده پژوهی، دوره 2، شماره 5: 33-21.
هویلی پور، سارا؛ شفیع آبادی، عبد الله؛ و سودانی، منصور. (1391). اثر بخشی آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات و نگرش های زناشویی فرزندان دختر در آستانه ازدواج کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب، یافته های نو در روان شناسی، سال هفتم، شماره 23: 93-81.
منابع لاتین

Ahmady , Kh., Karami, Gh., Noohi, S., Mokhtari, A., Gholampour, H., Rahimi, A. A. (2009). The Efficacy of Cognitive Behavioral Couple's Therapy (CBCT) on Marital Adjustment of PTSD-diagnosed combat veterans. Europe's Journal of Psychology; 2: 31-40 .
Amoto, P. R., & Booth, A. (1991). The consequences of divorce for attitudes toward divorce and gender roles. Journal of Family Issues. 1991; 12: 306-322.
Baron, R., & Byron, D. (1997). Social psychology. A Viucom Company
Bradbury, T. N., Fincham, F. D., & Beach, S. R. H. (2000). Research on the nature and determinants of marital satisfaction: A decade in review. Journal of Marriage and the Family, 62,964-980.
Brateen, T. B.,& Rosen, L. A. (1998). Development and validation of the marital attitude scale. Journal of Divorce and Remarriage; 29(2): 83-91.
Brown,B.L.(1999).Self-efficacy Beliefs And Career Development Clearing House On,Erice Digest,NO.205.
Buss.D.U., & Barnes, M.F. (1986) Preferences in human mate selection. Journal of Personality and Social Psychology, 50, 559-570.
Carcia,J.N., & Decaso,A.M.(2006).Changes In Writing Self-efficacy And Writing Products And Processes Throgh Specific Training In The Self-efficacy Beliefs Of Students With Learning Disabilities.A.Contemporay Journal.
Carey, K. M. (2005). Effects of childhood family environment on marital attitudes. M.A. Dissertation. Truman State University, 2005. P. 137.
Carroll, J.S., Badger, S., Yang, C. (2006). The ability to negotiate of the ability to love?: Evaluating the developmental domains of marital competence. Journal of Family Issues;27:1001-1034.
Gilcksohn, J & Golan, H. (2001) Personality and Individual Differences, 30, 7, 1199-1209.
Holman, T. B. (2002). Premarital prediction of marital quality or breakup Research, theory, and practice. Kluwer Academic publishers New York.
Kirby, J. S., Baucom, D. H. (2007). Integrating Dialectical Behavior Therapy and Cognitive-Behavioral Couple Therapy: A Couples Skills Group for Emotion Dysregulation. Cognitive and Behavioral Practice 14, 4 ;394-405.
Knox, D., & Caroline, S. (2005). Choices in Relationships, Thomson Learning. Inc. Thomson Wadsworth, 10 David Drive Belmont, CA 94002-3098 U.S.A
Lykken, D.T. & Tellegen, A. (1993) Is human mating adventitious or the result of lawful choice? Journal of personality and social psychology, 65 , 1, 56-68.
Mami, SH. , Roohandeh, M., & Naseri Kahareh, A. (2015). EFFECTIVENESS OF COUPLE THERAPY ON MARITAL INTAND LIFE SATISFACTION IN COUPLES ILAM. Indian Journal of Fundamental and Applied Life Sciences, 5 ; 1449-1452.
Monson, C. M., Fredman, S. J. Macdonald, A ., Pukay-Martin, N. D., atricia Resick, P. A., , P. P. (2012). Effect of Cognitive-Behavioral Couple Therapy for PTSDA Randomized Controlled Trial FREE . Preliminary Communication , 308, 7.
Murise,P.(2002).Relationshipe Between Self-efficacy And Symptoms Of Anxity Disorder And Depression In A Norm Adolescent Sample.Personality And Individual Defrences.32.337-348.
Nilforooshan, P., Ahmadi, A., Abedi, M. R., & Ahmadi, M. (2006). Studying the effect of cognitive-behavioral counseling based on interacting cognitive subsystems on depression of infertile couples. Middle East Fertility Society Journal,11, 1: 47-43.
Pajares,F And Shunk,D.H.(2002).The Development OfAcademic Self-efficacy.Parsons,T.The Kinship System Of The Contemporary United States.American Anthropologist.22-38.
Pajares,F.(2002).Gender And Perceived Self-efficacy In Self-Regulated Learning.
Peake, A & Harris, K.(2002). Young adults' attitudes toward multiple role planing:The influence of gender, Career Traditionality, and Marriage Plans, Journal of Vocational Behavior, Vol. 60, No. 3, 405-421 .
Riggio,h & Weiser, D.(2008). Attitudes toward marriage: Embeddedness and outcomes in personal relationships, Personal Relationships,Vol. 15, No. 1, 123-140.
Risch, S. C., Jodl, K. M., Eccles, J.S. (2004). Role of the father-adolescent relationship in shaping adolescent's attitude toward divorce. Journal of Marriage and Family; 66(1): 46-58.
Risch, S. C., Jodl, K. M.,& Eccles, J. S. (2004). Role of the father-adolescent relationship in shaping adolescent's attitude toward divorce. Journal of Marriage and Family; 66(1): 46-58.

1 Attitude
2 Cognitive
3 Affective
4 Peake, A
5 Harris, K
6 Riggio, H
7 Weiser, D
8 Barber, S. J
9 Sapp, F
10 Harrod, K
11 Mirande, A
12 Kiecolt
13 Rosenstiel
14 Spill – over theory
15 Grunberg
16 Sirgy, J
17 Efraty, D
18 Siegel, P
19 Jin Lee, D
20 Hrurschka
21 Alport
22 Crutchfield
23 Knox, D
24Caroline, S
25 Cheng, Y-H, A
26 Schoen, R
27 Retreat form Marriage
28 Strong,
29 Modernization
30 Risch, S. C
31Jodl, K. M
32Eccles, J.S
33 Amoto, P. R
34Booth, A
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 23 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود