تارا فایل

مبانی نظری ازدواج از نظریه و دیدگاههای مختلف


تعریف ازدواج
تشکیل خانواده و ازدواج واقعه اجتماعی مهمی است که پایندگی گروهها و زندگی نسل های متوالی به آن بستگی دارد. ازدواج ارتباطی است که دارای تمامیت بی نظیر و گسترده ای می باشد، ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عمیق و همه جانبه ای می شود که بی هیچ شک و شبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از دیگر ارتباطات انسان نمی باشد، به نحوی که قرار داد ناشی از آن دارای نوعی تقدس شده است. بطور کلی ازدواج را می توان عملی دانست که موجب پیوند دو جنس مخالف بر پایه روابط پایای جنس می شود و با انعقاد قراردادی اجتماعی مشروعیت پیدا می کند .بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که در طول زندگی خود می گیریم، انتخاب شریک زندگی است. ازدواج به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی برای دست یابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال و به عنوان حفظ بقا نسل بشریت از دیر باز همواره مورد تاکید بوده است. ازدواج را می توان یکی از مهمترین تصمیم گیری ها در زندگی هرد فرد دانست و رضایت مندی از ازدواج یکی از اصلی ترین عوامل تعیین کننده ی کیفیت زندگی و سلامت روانی هر فرد می باشد .(هالفورد1،1999. ترجمه، تبریزی و همکاران ،1384).

2-37 رضایت زناشویی
رضایت زناشویی پیوندی دوستانه همراه با تفاهم و درک یکدیگر و تعامل منطقی میان نیازهای مادی و معنوی همسران است. رضایت زناشویی بنیادی ترین ستون سلامت روانی در خانواده است که از عامل های گوناگون مانند وضع مالی، سن ازدواج، وضع کاری و … اثر می پذیرد (سینها و مکرجی2 ، 1990)
رضایت زناشویی یک حالت روحی است که مزایا و هزینه های ادراک شده فرد را از ازدواج با یک شخص خاص منعکس می کند. هرچه شخص در ازدواج خود با شریک زندگیش احساس کند که هزینه های زیادی پرداخت کرده است، به طور کلی از آن شخص و ازدواج با او رضایت کمتری خواهد داشت. برعکس هرچه بیشتر فکر کند در ازدواج با شریک زندگی خود مزایای بیشتری بدست آورده است از او و زندگی مشترکشان رضایت بیشتری خواهد داشت. ( الیس و همکاران3،1994.ترجمه .صالحی و یزدی،1375)
تعریف مختلفی برای رضایت زناشویی وجود دارد که یکی از بهترین تعاریف توسط هاکینز انجام گرفته است وی رضایت زناشویی را این چنین تعریف می کند: احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند، رضایت یک متغییر نگرش است وبنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود. طبق تعریف فوق، رضایت زناشویی در واقع نگرشی مثبت و لذت بخش است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند.(الیس و همکاران ،1994.ترجمه .صالحی و یزدی،1375 )

2-38 چارچوب نظری پژوهش در زمینه رضایت زناشویی
درمورد رضایت زناشویی، محققان این رشته، نظریه های مختلفی دارند، هرکدام از این نظریه ها به ازدواج و زندگی مشترک از یک بعد نگاه می کنند. برخی به دوام ازدواج واینکه تداوم زندگی مشترک در همسران به چه شکل درمی آید، برخی به ازدواج به عنوان یک مدل اقتصادی می نگرند که چناچه پاداش در ازدواج بیشتر از هزینه های آن باشد، رضایت بیشتری در زندگی وجود خواهد داشت. بعضی هم مراحل مختلف یک زندگی مشترک را از ابتدا تا انتها بررسی می کنند، اینکه زندگی در هر دوره دستخوش چه تغییراتی می گردد، و دسته ای از این نظریه پردازان هم به باورها و عقایدی که زوجین در زندگی مشترک دارند، می پردازند.
2-38-1 نظریه عقلانی – هیجانی الیس :
نظریه عقلانی هیجانی معتقد است که اختلال زناشویی به طور مستقیم به اعمال طرف دیگر یا به رفتار همسر مربوط نمی شود بلکه بیشتر به خاطر نظر و عقیده ای است که زن و شوهر در این رفتار دارند، بنابراین این نظریه در رابطه، به افراد توجه دارد. یعنی به جای اینکه تنها تعاملات یا تنها سیستمی که زن و شوهر در آن هستند موردنظر باشد این رویکرد افراد را مورد اصلی در اختلال می داند، احساسات و رفتارهای آشفته ای که در روابط وجود دارد صرفاً معلول رفتار غلط یکی از طرفین یا هر دو آنهاست. به عبارت دیگر این نظریه پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه دارد اما به طور اخص، به تفکر هر یک از آنها می پردازد. این تفکر است که درحد وسیعی منجر به خشم و دیگر هیجانات و تعاملات آشفته می شود.
2-38-2 نظریه چرخه زندگی زناشویی:
شواهد حاکی از آن است که در ازدواج دوره های خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی پایین تر یا بالاتر از سایر دوره هاست. نظریه چرخه زندگی زناشویی با تقسیم بندی مراحل زندگی و تغییرات و تنشها و نقشهای خاص هر مرحله به بررسی تفاوتها در سطح رضایتمندی زناشویی که ناشی از تغییارت دوره های مختلف است می پردازد. این نظریه هر مرحله از چرخه زندگی را محصولی از توالی منظم وقایع قبلی می داند، چنین رویکردی برای توجیه تاثیرات چرخه زندگی بر روابط هم مفید می باشد. ( الیس و همکاران4 ،1994.ترجمه .صالحی و یزدی ،1375 )
برسی کوبر5 و هاروف6 (1992)، در مورد ازدواج های موفق و رضایت بخش منجر به توسعه یک طبقه بندی از ازدواج های بادوام شده است و پنج مدل از روابط، مشخص گردیده است که بشرح زیر می باشد :
1 – مدل فقدان و کم تحریکی حیات و زندگی :انطباق و جور شدن به میزان کم که همسران نه تنها در تعارضات بلکه در علایق نیز این چنین هستند. در این مدل هرچند اشتیاق و علاقه سالهای اولیه کمرنگ شده است اما به نظر می رسد که طرفین علاقه مند به ترک رابطه باشند .
2 – مدل خو گرفته با تعارض :این دوره با درگیری و مشاجره زیاد مشخص می شود و طرفین با خوبی این جنگ و جدال را تحمل می کنند هرچند که این مساله واقعاً برای آنها لذت بخش نمی باشند .
3 – مدل هم خویی منفعلانه :انطباق و سازش راحت و بی دردسر است، در این مدل زوجین مانند روابط با دیگران به راحتی با یکدیگر جور می شوند.
4 – مدل کلی: ویژگی این مدل همیشه در کنار یکدیگر بودن و داشتن علایق متقابل شدید است .
5 – مدل حیات – زندگی :در این مدل هرچند طرفین تا حد زیادی با یکدیگر وابسته هستند اما یکدیگر را محدود نمی کنند و در مقایسه با مدل کلی به یکدیگر فرصت بیشتری برای رشد و پیشرفت شخصی می دهند. ( ستیر ، ورجینا،1997).
2-38-3 نظریه مدل اجتماعی نای :
یکی از نظریه های مهم در زمینه ازدواج و خانواده که توجیه مناسبی برای روابط رضایت بخش و بالعکس می باشد، نظریه مبادله اجتماعی نای (1978)، است. این نظریه مبتنی بر یک مدل اقتصادی از رفتار انسانی است و فرض اساسی در نظریه فوق این است که روابط با پاداشهای بیشتر و هزینه های کمتر رضایتمندی بیشتری را ایجاد خواهد کرد و دوام بیشتری خواهند داشت. شواهدی وجود دارد که دوام یک رابطه با سطح کلی پاداشهای موجود مرتبط می باشد. این نظریه اشاره به این مطلب دارد که هرکس منابع شخصی مانند پول، دانش، استعداد، عاطفه و … دارد که برای پاداش مناسب به دیگران از این منابع استفاده می کند. چنین منابعی می توانند منابع قدرت در تصمیم گیری زوجین باشد .
نظر به مبادله اجتماعی می تواند به طور گسترده ای برای کمک به زوجین در موقعیت های دارای تعارض استفاده شود. اکثر درمانهای موفق زناشویی به حداکثر سازی جنبه های پاداش دهنده روابط و به حداقل رساندن موانع تاکید می کند.( برنشتاین، برنشتاین، 1998، ترجمه، پور عابدینی نائیینی ،1380).
2-38-4 دیدگاه ژست اسپری :
ژست اسپری می گوید اغلب جامعه شناسان خانواده معتقدند، ازدواج نظامی است که تمایل به ثبات، سازگاری و هم آهنگی برای رضایتمندی دارد و بیشتر روی ثبات و هماهنگی برای حل مشکلات زندگی تکیه می کنند. از طرف دیگر وی متذکر می شود که از نظر جامعه شناسان در حقیقت، ثبات همان هماهنگی است در حالی که این دو مفهوم می تواند از یکدیگر به کلی جدا باشد .
انتخاب ثبات به عنوان هدف مطلوب ازدواج، ناشی از پذیرش بعضی از ارزشهای مربوط به خانواده و ازدواج است. ثبات می تواند ناشی از پذیرش یک هنجار اجتماعی باشد و یا از ارزشهای شخصی حاصل شود. از طرف دیگر ،جامعه شناسان خانواده تاکنون خانواده را جایگاه توافق، تعادل و هم آهنگی فرض کرده اند، که مرتبط با مفاهیمی است که مترادف با ثبات است. ولی اسپری می گوید، بسیاری از ازدواج ها ثبات دارند، ولی بین زن و مرد هم آهنگی و رضایتمندی وجود ندارد. وتعارض های دائمی بین آنها دیده می شود در نتیجه اسپری نوع دیگری از چهارچوب مفهومی را برای مطالعه خانواده پیشنهاد می کند. به این صورت که خانواده به مثابه یک ارگانیسم نیست که هدفش رسیدن به هماهنگی یا ثبات باشد. بلکه، گروهی است که در آن منافع افراد باهم در تعارض اند. و در عین حال اتحادها به خاطر هدف های مشترک تثبیت می شوند. خانواده فرآیندی است از کوشش های دائم برای حفظ هم آهنگی که ناشی از یک نظام مبادله و موافقت که قطعی نیست، که مشکلات در درون آن می تواند مذاکراتی را به وجود آورد، لیکن همیشه می تواند مورد مذاکره مجدد قرار گیرد.
اسپری می گوید: اولاً در این چشم انداز هم آهنگی خانوادگی بیشتر مجموعه ای از مسائل است تا یک وضعیت بهنجار گروه، حال این سئوال پیش می آید که همکاری منظم اعضای خانواده چگونه امکان پذیر است بنابراین مفهوم اساسی در تجزیه و تحلیل رفتار خانوادگی، بیشتر همکاری است تا انطباق سازش و توافق، اسپری معتقد است همکاری فرآیندی است که عبارت است از حل یک مساله و مشکل درون خانواده که ادامه روابط را با وجود تفاوت ها ونارضایتی های عمیق ممکن می سازد. همکاری نه رفتارهای مشابه را ایجاب می کند ونه ارزشهای مشترک را در حقیقت همکاری مجموعه ای است از راه و سمت هایی که برای زن و مرد رضایت زناشویی دوطرف قابل فهم می کند(اندره7 ،1980.ترجمه. فرنگیس،1378).
2-38-5 نظریه ارتباطات:
فرآیند ارتباط در خانواده یکی از زمینه های مورد علاقه مشاوران در خانواده درمانی است. نویسندگانی چون پاول، ژانت بوئن و جکسون8 (1976)، ارتباط انسانی را در سه بعد تعریف کرده اند: ترکیب، معانی و اعمال.
1 – ترکیب :مجموعه قراردادها وقوانین دستور زبان ماست که به منظور بیان معنی در ساختار قرار گرفته و واژه ها در جملات بکار می رود .
2 – معانی :به معنی مفهوم واژه ها مربوط می شود و به میزان و کیفیت زبان و کاربرد آن بستگی دارد. در بسیاری از خانواده ها در نظام های ارتباطی آنان زبان خاص بکار می رود که درک و شناخت آن برای مشاوره می تواند بسیار مفید باشد .
3 – اعمال :شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی و مطالعه ی اثرات رفتاری ارتباط است ( نوابی نژاد، 1386).
2-38-6 نظریه های سیستمی :
در نظریه ساختی، مینوچین معتقد است، خانواده وقتی معیوب می‏شود که قواعدش اجرا نشود.وقتی مرزها خیلی سفت و سخت یا نفوذپذیر می‏شوند، عملکرد خانواده به عنوان یک نظام مختل می‏شود.اگر سلسله مراتب خانواده رعایت نشود. یعنی والدین تصمیم گیران اصلی نباشند و کودکان بزرگتر بیش از کودکان کوچکتر مسئولیت نداشته باشند، آشفتگی و مشکل پیش می‏آید.گاهی صف‏بندی‏های درون خانواده مخرب و به مثلث‏ سازی منجر می شوند. در یک خانواده آشفته قدرت روشن و صریح نیست(شارف، ترجمه فیروز بخت، 1381).در نظریه تجربه‏نگر، ویتاکر، معتقد است که اختلال خانواده هم از جنبه ساختاری و هم از بعد فرآیندی مورد توجه قرار می‏گیرد.ازلحاظ ساختاری امکان دارد که مرزهای خانوادگی درهم ریخته یا نفوذ ناپذیر باعث عملکرد ناکارساز خرده نظام‏ها، تبانی‏های مخرب انعطاف ناپذیری نقشها و جدایی نسل‏ها از هم گردند.مشکلات مربوط به فرآیند می توانند موجب فروپاشی امکام مذاکره و توافق اعضا برای حل تعارض شوند و شاید باعث گردند تا صمیمت، دلبستگی یا اعتماد از میان برود.در مجموع ویتاکر چنین فرض می‏کند که نشانه‏های اختلال هنگامی ظهور می‏کنند که فرآیندها و ساخت‏های مختل به مدت طولانی تداوم می‏یابند و مانع توان خانواده برای اجرای تکالیف زندگی می‏شوند(گلدنبرگ،2000، ترجمه برواتی و همکاران، 1382 )
2-38-7 نظریه‏های بین نسلی :
در نظریه بین نسلی، بوون ، تصور می‏شد در بسیاری از خانواده‏های مشکل‏دار غالبا اعضای خانواده فاقد هویت مستقل و مجزا هستند و بسیاری از مشکلات خانوادگی بخاطر این روی می‏دهد که اعضای خانواده خود را از لحاظ روان شناختی از خانوده پدری مجزا نساخته‏اند.(بارکر، ترجمه دهقانی،1375) هرچه درجه عدم تفکیک یعنی فقدان مفهوم خویشتن یا برعکس، وجود یک هویت شخصی ضعیف یا نااستوار بیشتر باشد امتزاج عاطفی بیشتری میان خویشتن بادیگران وجود خواهد داشت.افرادی که بیشترین امتزاج را بین افکار و احساساتشان دارند چون قادر به تفکیک افکار از احساسات نیستند در تفکیک خویش از سایرین نیز مشکل دارند و بسادگی در عواطف حاکم یا جاری خانواده حل می‏شوند و ضعیف‏ترین کار کرد را دارند.هرچه امتزاج خانواده هسته‏ای بیشتر باشد احتمال اضطراب و بی‏ثباتی بیشتر خواهد بود و تمایل خانواده برای یافتن راه حل از طریق جنگ و نزاع، فاصله گیری، کار کرد مختل یا ضعیف شده یکی از همسران یا احساس نگرانی کل خانواده راجع به یکی از فرزندان بیشتر خواهد شد.سه الگوی بیمارگون محتمل در خانوده هسته‏ای که محصول امتزاج شدید بین زوجین است عبارتند از:بیماری جسمی یا عاطفی در یکی از همسران، تعارض زناشویی آشکار، مزمن و حل نشده‏ای که در طی آن دوره‏هایی ازفاصله گیری مفرط و صمیمیت عاطفی مفرط رخ می دهد، آشفتگی روانی در یکی از فرزندان و فرافکنی مشکل به آنها.هرچه سطح امتزاج زوجین بیشتر باشد، احتمال وقوع این الگو بیشتر خواهد بود(گلدنبرگ9 ، 2000، ترجمه برواتی و همکاران، 1382)

2-39 خانواده و اهمیت آن
خانواده گروه کوچکی متشکل از افرادی است که از طریق پیوند زناشویی یا خونی با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند و در کنار یکدیگر در واحد خاصی زندگی می کنند و دارای تجارب و فرهنگ خاصی هستند، دارای امیال و اهداف مشابه بوده و مهر و علاقه آنان را به یکدیگر پیوند داده است. خانواده سنتی از زن وشوهر و فرزندان تشکیل شده است. و بستگان خانواده زن و مرد، در موقعیت های خاص در شرایط کمکی متقابل همراه با شادی شعف و احساس تعلق خاطر و یا اندوه و نگران، با آنان ارتباط برقرار می کنند (نوابی نژاد، 1386) .

2-40 جایگاه خانواده:
خانواده طنینی به قدمت آدمی دارد. از منظر جامعه شناسی و تاریخ، اولین نهاد بشری، ابتدایی ترین و کوچکترین جامعه، خانواده می باشد، این نهاد همیشه توجه متفکرین، پژوهشگران، متخصصین علوم انسانی را از دیدگاه های متفاوت جهت شناخت بهتر و دقیق تر، به خود جلب کرده است چون خانواده به عنوان اولین آموزشگاه بشری بر اساس نوع رابطه با همسر و فرزندان بیشترین تاثیر را اولاً بر چگونگی شخصیت روانی، اجتماعی و فرهنگی فرزندان دارد. (پیاژه، 1991) ثانیاً به صورت غیر مستقیم جامعه را متاثر از نوع روابط و فرهنگ خود می کند (منادی، 1385) .
در نتیجه خانواده های سالم در سلامت فرزندان و سپس سلامت جامعه، نقش مهمی دارند لذا توجه به سلامت و چگونگی فضای درون خانواده که عواملی نظیر رضایت زوجین از زندگی تبلور می یابد، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. به دنبال رضایت از زندگی اختلافات زناشویی کمتر شده و طلاق نیز در جامعه کمتر رخ می دهد. کم شدن طلاق در صورت وجود کانون گرم خانوادگی سلامت افراد جامعه بیشتر تحسین خواهد شد. خانواده از منظر دیگر خود تحت تاثیر جامعه خواهد بود ( منادی، 1385 ).

2-41 تعیین نقش های خانواده
فریمن10 (1977) هریک از نقش ها را در سه سطح تقسیم بندی می کند. نقش های فردی، نقش های زیر مجموعه ای و نقش خانوادگی که توسط کل خانواده انجام می گیرد و در اتباط متقابل با محیط و جامعه بزرگتر است. علاوه بر این سیستمی از هنجارها و ارزشها به عنوان بخشی از ساختار خانواده در درون خانواده رشد می کنند. این هنجارها و ارزش ها مشتق شده از تجارب قبل از زناشویی زن و مرد به ویژه در ارتباط با خانواده های اصلی آن است. این هنجارها و ارزشها، مبنای مجموعه ی جدیدی از اصول در زندگی آنان خواهد بود. به این ترتیب تمامی ارزش های اجتماعی زندگی خانوادگی و فردی، در تعریف رفتار در خانواده مصداق دارد ( نوابی نژاد، 1386 ) .
2-42 خانواده و جامعه پذیری :
یکی از محیط های بنیادی در امرجامعه پذیری خانواده می باشد در واقع هم پدر و هم مادر از عوامل رشد و اجتماعی شده کودک هستند. نقش هایی که این دو باید ایفا کنند، متفاوت است. اما در عین حال مکمل یکدیگر نیز هستند. تاکلوت بارسنز در مطالعه نقش های اصلی خانواده هسته ای بر این واقعیت تاکید می کند که شخصیت انسان مادرزادی نیست، باید در فرآیند اجتماعی شدن ساخته شود. این ها کارخانه هایی هستند که شخصیت انسان را تولید می کنند. ( منادی، 1385 ). عمل ارتباط، باعث برقراری کنش متقابل بین افراد جامعه می شود. کنش متقابل، مانند حالتها یا عمل های اعضاء یک جفت که به یکدیگر وابسته هستند تعریف می شود. ( برادشاو11، 1982.ترجمه .قرچه داغی،1372) . در نتیجه، زمانی ارتباط بین دو نفر برقرار می شود که کنش متقابل بوجود بیاید. یعنی پیام د هنده پیام را بدهد، کانال خوبی محتوای پیام را انتقال دهد و پیام گیرنده پیام را دریافت کند. یعنی، پس خوراندی از پیام گیر به پیام دهنده وجود داشته باشد. در نتیجه اعتماد بین دو طرف کنش متقابل برقرار نمی شود و گفتگو به وجود نمی آید. برای مثال در حوزه خانواده، اینکه فقط مرد سخن بگوید و زن و فرزند فقط شنونده باشند و یا فقط زن صبحت کرده و مرد و فرزندان شنونده باشند، کنش متقابل برقرار نشده است و گفتگویی وجود ندارد بلکه فقط گفت تنها وجود دارد. گفت تنها نیز امکان رد شدن محتوای پام را تضمین نمی کند. این عمل نه فقط در سطح خانواده، بلکه در سطح کلان در نهادهای اجتماعی نیز صحت دارد و شاهد هرروز آن هستیم. یعنی در این حالت، نه مرد نه زن نمی توانند خواسته های خود را در نزد همسر خود عمل کنند و به فرهنگ هم درآیند و به یکدیگر نزدیک شوند. نه والدین امکان باز تولید فرهنگ خود را در فرزندان خواهند داشت نه جامعه موفق به جامعه پذیر کردن نسل جوان جامعه به فرهنگ رایج جامعه خواهد شد ( منادی، 1385 ) .

2-43 خانواده و رضایت زناشویی:
بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که مادر بزرگسالی قبول می کنیم. به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه عطفی در رشد و پیشرفت شخصی تلقی می شود. بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است. در هر جامعه ای تعدادی از زوجها از زندگی زناشویی خود کمال رضایت را دارند و از انتخاب یکدیگر راضی و از باهم بودن خرسند می باشند. در نتیجه زندگی خوب، موفق و توام با احساس خوشبختی و آرامش را دارند ( منادی، 1385 ) .
اُدل12 (1998) توافق در ارزشها را با رضایت زناشویی مرتبط می داند، به این معنا که زوجهای موفق خود را با نظام زندگی شان منطبق می سازند.مطالعه ازدواج هایی که امکان ارزیابی آنها وجود دارد بر این امر دلالت می کند که الگوهای متفاوتی در عملکرد موفقیت آمیز ازدواجها به نمایش گذاشته می شوند.
به اظهار لیدرر13 ( 1992 ) یک روش واحد برای دو فرد به منظور داشتن زندگی زناشویی خشنود وجود ندارد، اما با پیگیری عناصر اصلی معلوم می شود که گرچه الگوها متنوع اند ولی قواعد مشترکی که در ازدواج های خشنود با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شود عبارتند از:
1 – همسران در یک زندگی زناشویی موفق، بادوام و توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند. هریک از همسران بعضی از ویژگی ها با توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد.مثل همسر خوبی بودن، تامین مخارج، طبع و ذوق هنری داشتن. هرچه میدان احترام گذاری وسیع تر باشد، زندگی زناشویی رضایتمندانه تر خواهد بود .این همسران تایید و ارزش گذاری خود را به همسرانشان نشان می دهند و به طور پیوسته کارهایی انجام می دهند و بیان می کنند که عواطف، عشق و احترامشان را به یکدیگر نشان می دهد و کلمات و اعمال را که اهدف مثبت ازدواجشان را حمایت و تایید می کند انتخاب می کنند..
2 – همسران نسبت به یکدیگر بردبار هستند آنها درک می کنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن در خودشان وجود دارد. اسان را آسیب پذیر می بینند و به این ترتیب می توانند قصور و کوتاهی دیگران را بپذیرند. آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خود را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگی شان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن آنها باشد به همین دلیل از سرزنش و انتقاد یکدیگر اجتناب می کنند. و در عوض آنچه را در مورد همسرشان درست است تایید می کنند. با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عواملی هستند که در روابط آنها تاثیر بر جای می گذارد.
3 – همسران بر پایه اعتماد متقابل مساعی می پردازند. تشریک مساعی بر اعتماد متقابل زوجهای دارای زناشویی با ثبات و رضایت بخش، بنیان نهان شده است و به آنها امکان صرف وقت، انرژی، رغبت و اطمینان به درگیر شدن در فعالیت ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویشان را می دهد. آنها آزاد هستند نه تنها فقط از یکدیگر، بلکه از هرچیز و هرکس دیگر که ممکن است آنها را به طور فردی یا دوتایی علاقه مند سازد، لذت ببرند.
4 – در یک ارتباط زناشویی توام با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند، اما می توانند به راحتی مخالفت خود را اعلام کنند، و این امر مورد پذیرش قرار می گیرد و با هم به دنبال راههایی میگردند که مورد تایید هردو قرارگیرد تا مشکلات زندگی همواره با یکدیگر حل می کنند. و به طور منظم و صحیح برای تعریف و حل مشکلات، حتی اگر خیلی ساده باشد به گفتگو می پردازند منادی بر این اعتقاد است که ارتباط کلامی باعث شناخت زوج ها از یکدیگر و نزدیک شدن آنها به هم می شود. سپس زن و مرد انتظار معقولی از همدیگر داشته و به دنبال آن رضایت از زندگی افزایش یافته و در نهایت احساس خوشبختی فراهم می شود. نبود گفتگو بین زوجها یعنی، بی خبری زنان و مردان از مسائل زندگی مشترکشان می شود. چنین حالتی زن و مرد انتظارات یکدیگر را شناخته، بنابراین به خواسته های هم پاسخ نگفته و در نتیجه از زندگی رضایت نداشته و در نهایت احساس خوشبختی نمی کنند ( منادی، 1385 ) .
به اعتقاد تارد به نقل از لازار، پیوند تنگاتنگی بین عملکرد گفتگو و تغییرات در نظرها در هر عرصه ای (خصوصاً در خانواده )وجود دراد. وی می افزاید گفتگو و مذاکره به نوعی پیش در آمد تفاهم است، اما در عین حال پیش شرط آن نیز هست (منادی، 1385 ) .
وقتی گفتگو بین زن و مرد برقرار می شود، محصول بسیار زیاد و خوبی دارد اولاً یک خود شناسی را به دنبال خواهد داشت. در ضمن گفتگو امکان دارد زن با مرد، خواسته ها، آرزوها و شکل ایده آل رفتار مورد علاقه خود از همسرش را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مطرح کند، در این حالت زن یا مرد خواه یا ناخواه فکر می کنند که کدامیک از این ویژگی ها را دارند و کدامین را ندارند. با تفکر پیرامون خود قاعدتاً به شناخت خود می رسد. عملی که تاقبل از گفتگو ممکن است فرد در مورد خود انجام ندهد. در نتیجه، به این ترتیب گفتگو به خود شناسی فرد کمک کرده است ( منادی، 1385 ) .
ثانیاً، شناخت دیگری را به همراه می آورد، زمانی که دو نفر در جامعه یا زن یا مرد در خانواده با یکدیگر سخن نگفته باشند با روحیات، اخلاقیات، خواسته، خصوصیات و ویژگی های یکدیگر آشنا نیستند. زمانی که ارتباط به شکل کلامی و غیر کلامی برقرار می شود، فرد یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم ایده آل ها و خواسته ها یا الگوهای مورد قبول خود را مطرح می کند، در این حالت طرف دیگر متوجه مشخصات و ویژگی های طرف مقابل خود می شود. اجازه می دهد تا به تفاوتها وتشابهات یکدیگر آشنا شوند (منادی، 1385 ) .
ثالثاً این دو عمل باعث نزدیک شدن زن و مرد به یکدیگر در نتیجه کم شدن اختلافات و نهایتاً کم شدن طلاق در جامعه خواهد شد. وقتی تفاهم بین زن و مرد برقرار شد، اعتماد بین آنان به وجود خواهد آمد. بدنبال اعتماد، همکاری و تعاون بین زوج ها برقرار خواهد شد. همکاری زوج ها باعث ارتقاء و پیشرفت هر دو نفر و بهبود زندگی از همه نظر خواهد شد. ( منادی، 1385 ) .

2 -44 عوامل موثر بر رضایت زناشویی
در بررسی های مربوط به عوامل موثر در رضایت زناشویی در منابع متعدد به عوامل گوناگون اشاره شده است که در اینجا به پاره ای از آنها اشاره خواهیم کرد:
( برنشتاین14 ، 1998، ترجمه، پور عابدینی نائیینی ،1380).
ارتباط: مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده بروز سوء تفاهم و سوء ارتباطات است. بنابراین هریک از زوجین به سهم خود مسئولیت دارند که از به وجود آمدن سوءتفاهم و سوء ارتباطات پیشگیری کنند.
اعتماد و صداقت: زن و شوهر برای وصول اعتماد و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر در درجه اول هر دو موظفند از انجام هر نوع رفتاری که موجب سوءتفاهم می گردد شدیداً اجتناب کنند و همچنین از ابزار کلمه یا جمله ای که در طرف مقابل شک و تردید ایجاد نماید، پرهیز کنند .
درک همسر و تفاهم: زوجین با درنظر گرفتن تفاوتهای فردی بین انسان ها باید شنونده خوبی باشند و با حوصله حرف های طرف مقابل را گوش دهند .وجود اختلاف بین زوجین امری اجتناب ناپذیر است اما چیزی که در این زمینه مهم است، رسیدن به یک تفاهم معقول و منطقی است. بطور کلی می توان گفت: تفاهم کلید حل اختلاف زناشویی است .
محبت :ابراز محبت به موقع در زندگی مشترک، علاقه نشاط و طراوت به وجود می آورد. این امر فقط لازمه روزهای نخستین ازدواج نیست. بلکه با گذشت زمان نهال نوپای زندگی به درختی تنومند تبدیل می شود که نیاز بیشتری به آبیاری دارد.(سیلیمن15 ،2001).
همکاری: زن و شوهر زمانی احساس رضایت از زندگی زناشویی دارند که شوهر در کارهای خانه همکاریکند و درآمد خانواده نیز افزایش یابد. رضایت زناشویی هنگامی که زن و شوهر از نقش زن در خانه انتظار نقش جنسیتی دارند، پایین است( برنشتاین، برنشتاین، 1998، ترجمه، پور عابدینی نائیینی ،1380).
مسایل جنسی :اگرچه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به روابط لذت بخش جنسی است. ولی این روابط یکی از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است. اگر این روابط قانع کننده نباشد، منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی می گردد. طبق نتایج تحقیقات انجام شده مساله رضایت زناشویی جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسایل درجه اول قرار دارد و از دیگر مسایل مربوط به مسایل جنسی تناسب و تعادل و مقدار تمایل جنسی در زن و مرد است. رضایت جنسی، شامل احساس درباره بدن خود، نیاز به لمس، علاقه به فعالیت های جنسی و توانایی بدست آوردن رضایت از فعالیت های جنسی می باشد .
هر جنبه رضایت جنسی برای زنان تاحدی شامل، آمیزش، عقیده درباره تصویر بدنی، زنانگی، مطلوبیت و توانایی باروری می باشد ( هینسون16 ، 2000 ).
صمیمیت: بدون تردید مهمترین رکن یک ازدواج خوب، صمیمیت است. صمیمیت به زن و شوهر امکان می دهد تا از دنیای تنهایی و جدایی خارج شوند و به فضای یکپارچه احساس قدم بگذارند. خود شناسی و شناخت ویژگی های شخصیتی همسر نخستین گام به سوی صمیمیت است و برای رسیدن به آن، زوجین باید دقیقاً بخواهند که یکدیگر را بشناسند چون منظور از صمیمیت، در میان گذاشتن رازهای و پذیرفتن همدیگر است.
توجه و علاقه: تمایل و توجه، یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن به زوج، یعنی اینکه تو برایم مهم هستی و به آنچه برای تو اتفاق می افتد بها می دهم و مراقب تو هستم. دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست .
مسایل مالی و اقتصادی :فشارهای اقتصادی نیز در زمره عوامل مهم در بروز ناهماهنگی زناشویی است. زن و شوهری که تحت فشار روانی و اقتصادی هستند، با انواع مسایل در حال مبارزه هستند و این عامل فشار تعارض های زناشویی و مشکلات موجود زناشویی را آشکار می سازد. در طول زمان وجود فشارهای مالی ارتباط زن و شوهر را به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرار می دهد .(سیلیمن،2001)
اقوام و دوستان :وابستگی های عاطفی زن و شوهر به خانواده های خود می تواند بر روابط زناشویی تاثیر سوء بگذارد. در بسیاری از موارد توجه زیاد زن و شوهر به پدر و مادر، اسباب رنجش دیگری را فراهم می کند .
مصاحبت و هم نشینی با هم :مصاحبت و هم نشینی در اوایل ازدواج بسیار زیاد است. اما به نظر می رسدهرچه از زمان ازدواج می گذرد این اصل مهم در بین بسیاری از زوجین کاهش می یابد. با افزایش کار و مسئولیت ها و افزایش تعداد فرزندان، زوجین وقت کمتری را با هم صرف می کنند و کیفیت مصاحبت آنها با یکدیگر پایین می آید. مصاحبت و با هم بودن یکی از سرمایه های ازدواج موفق است .
طول دوره ازدواج: عنوان می کند پژوهشگران قبیل هیل17 تغییرات حاصله در دوران زندگی را به شرح زیر تقسیم بندی نموده اند: 1- پیوند زناشویی و تشکیل خانواده 2- مرحله گسترش: از تولد اولین فرزند تا تولد آخرین فرزند خانواده 3- مرحله تثبیت: از مرحله تربیت فرزندان شروع شده و تا زمان جدا شدن اولین فرزند از محیط خانه ادامه دارد 4- مرحله انجام تعهدات: از زمان جدا شدن اولین فرزند از محیط خانه شروع شده وتا زمان جدا شدن آخرین فرزند ادامه دارد 5- تنهایی پدر و مادر (سیف،1377).
فرزندان :تولد کودک نشانه تغییر بنیادی در سازمان خانواده است. وقتی کودک متولد می شود باید نقش های تازه ای ظاهر شود. باید عملکرد زن و شوهر برای پاسخگویی به وظایف پدر و مادر تغییر کند. به طور کلی سیستم باید متناسب با این تغییر از یک سیستم دوتایی به یک سیستم سه تایی تغییر کند. وجود فرزندان نه تنها شالوده زندگی زناشویی را استحکام می بخشد،بلکه عامل موثری درلذت بردن پدر و مادر شده وبا افزایش این لذت ارکان زندگی مستحکم خواهد شد.ولی به هرحال رضایت از زندگی زناشویی در هنگامی که فرزندان ازخانواده جدا می شوند و زندگی مستقلی را تشکیل می دهند بیشتر از زمانی است که آنها در خانه حضور دارند.میزان رضایت و خشنودی از زندگی زناشویی در طی دوران مختلف متفاوت است یعنی بیشترین میزان رضامندی، در سال های اولیه زندگی زناشویی و کمترین آن زمانی است که خانواده دارای فرزندان دبیرستانی است. ( برنشتاین، برنشتاین، 1998، ترجمه، پور عابدینی نائیینی ،1380).
تصمیم گیری :با تغییر ساخت جوامع سنتی و ظهور تغیرات گوناگون اجتماعی، نقش های اجتماعی نیز دچار دگرگونی گردیده اند و در بسیاری از موارد تکلیف نقش ها نیز مستلزم بازنگری کلی گردیه است. البته این روند در طی زمان و تحت تاثیر شرایط مختلفی صورت گرفته است. اشتغال زنان از جمله مواردی است که به طرز آشکاری تعادل سنتی نقشهای خانوادگی را بهم زده خود به جنبه های دیگر زندگی خانوادگی اثر گذاشته است. بررسی های انجام شده در این زمینه نشان می دهد، زنانی که به واسطه کار بیرون از خانه دارای درآمد می باشند در مقایسه با زنان دیگر که مستقل از شوهران خود هستند به نظر می رسد که تساوی بشتر در محیط شغلی میان زنان و شوهرانشان منجر به تساوی بیشتر در تصمیم گیری های خانوادگی می شود. ( برنشتاین، برنشتاین، 1998، ترجمه، پور عابدینی نائیینی ،1380).
شخصیت :یکی دیگر از از عوامل موثر بر رضایت مندی زناشویی شخصیت زوجین است. بطور کلی درمورد شخصیت افراد و نظریه پردازان مختلف به انواع متفاوتی از شخصیت اشاره می کند. از جمله یونگ افراد را به دو گروه برونگرا و درونگرا تقسیم می کند و برای هر تیپ ویژگی های شخصیتی خاص و مجزایی را ذکر می کند، بطوری که ویژگی های منحصر به فرد هر تیپ، قطب تقریباً مقابل برای تیپ شخصیتی دیگر است. لازم به ذکر است که یونگ در بین این دو گروه افراد انواع دیگری را نام می برد که ممکن است ترکیبی از هر دو نوع صفات شخصیتی را داشته باشد (سیاسی، 1371) .
تعهد و وفاداری: تعهد عبارتست از تمایل فرد برای پایداری دائمی روابط، میزان تعهد همسران یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر رابطه زناشویی است. تعهد به ازدواج با عواملی همچون مثبت بودن، مثبت اندیشی و باز بودن وظایف همسر رابطه مثبتی دارد. تعهد به رابطه زناشویی حیات می بخشد و زمینه ای را ایجاد می کند که زوجین می توانند روی موانع کار کنند و زمانی را به تلاش اختصاص دهند (سیاسی،1371).

2-45 ویژگی خانواده های سالم
خانواده سالم مهارت هایی از قبیل مهارت حل مساله، مهارت های ارتباطی،مهارت در زمینه مقابله با خشم را به میزان کافی دارند.ولی به طورکلی می توان ویژگی های یک خانواده سالم رابه صورت زیرخلاصه کرد.
پیشوایی :ماحصل شخصیت والدین، و ویژگی های پیوند زناشویی مکمل بودن نقشهای والدین و به کارگیری قدرت از سوی والدین، که از شیوه های انظباطی آنها در کنترل خانواده به شمار می آید.
حد و مرز خانواده: این امر مرزهای خود، نسل و همچنین مرز موجود میان خانواده و جامعه را دربر می گیرد.
عاطفی بودن: مسائل مهم این متغییر، صمیمیت درون فردی، تعامل سه جانبه (پدر و مادر یا فرزندان) خانواده نسبت به یکدیگر، میزان تعادل در ارتباط کلامی و غیر کلامی، طرق ابراز وجود خانواده، وضوح و شکل ترکیب گفتار اعضا و ماهیت تفکر انتزاعی و مجازی افراد مربوط است .
عملکرد معطوف به هدف :شامل تربیت اعمال شده از سوی خانواده و راهنمایی، ماهیت افراد خانواده، روابط با همسالان و راهنمایی آنها در این روابط فعالیتهای اوقات فراغت، چگونگی مواجهه خانواده ها با بحرانها و سازگاری افراد بعد از ترک خانواده علاوه بر این یک سلسله مراحل قبل پیش بینی نیز وجود دارد که خانواده در جریان شکل گیری و تکوین فرد، یکی پس از تکمل دیگری آنها را طی می کند. 1 – دوره همسر گزینی 2 – ازدواج و پیامد های آن 3 – تولد کودک و رویارویی با کودک، سالهای پس از ازدواج 4 – جدایی بچه از والدین 5 – بازنشستگی و کهولت، الزاماً همه خانواده ها، همه موارد فوق را تجربه نمی کنند (هی، لی18 ،1973.ترجمه،ثنایی،1378).
2-46 خصوصیات زوجین سالم
در مورد سلامت و واکنش سالم در روابط مطالب زیادی است. الگوهای هنجاری که بیورز (1997)، در زمینه روابط زناشویی سالم شناسایی کرده عبارتند از:1 – باور به نسبی بودن واقعیت بجای مطلق بودن آن 2 – باوربه اینکهاختلاف قابل حل است 3 – باورهای بلند نظرانه و وسیع 4 – وجود الگوهای سلامت، وقتی این الگوهای سلامت عبارتند از: مسئولیت، تنظیم اهداف، تشویق، ارتباط شفاف، شنیدن همدلانه، تمایل برای تحلیل و گفتگو در روابط، اظهار پذیرش 5 – حمایت از اهداف مثبت ازدواج 6 – تلاش جهت یافتن راه حل مشترک برای حل تعارضها ( عامری،1383) .
واکنش های مربوط به نارضایتی زناشویی: با توجه به تفاوت های فردی، واکنش افراد به نارضایتی زناشویی متفاوت است. راسبالت19 (1998)، شیوه های متفاوت واکنش افراد در برابر چنین پدیده ای را بررسی نموده و چهار واکنش متداول را مشخص کرده است (هی، لی ،1973.ترجمه،ثنایی،1378).
این واکنش ها عبارتند از :
به صدا در آمدن :این واکنش ها وقتی اتفاق می افتد که فرد شروع به بیان مشکلات رابطه زناشویی نماید، تلاش به مصالحه کند، کمک بطلبد و تلاش به تغییر خود و طرف مقابل یا موقعیت نماید و به طور کلی برای اصلاح رابطه اقدامی انجام دهد. این واکنش تلاشی برای نجات رابطه مشکل است. افراد غالباً وقتی این واکنش را نشان می دهند که قبلاً از رابطه رضایت داشته و سرمایه گذاری سنگین در آن کرده باشند .
وفاداری20: وفاداری پاسخ محافظه کارانه ای است که تلاش برای نگهداری وضعیت را نشان می دهد. فرد ناخشنود اما وفادار با انتظار بهبود رابطه با ادعای اینکه مسائل باگذشت زمان حل می شوند با مشکلات روبرو می شود. این واکنش زمانی بیشترین احتمال بروز را دارد که فرد مشکلات رابطه را اجرایی می بیند و چاره دیگری در زندگی نمی بیند، سرمایه گذاری در رابطه کرده، و نارضایتی او به میزان شدید نمی باشد .
غفلت :این واکنش با گذراندن زمان کمتر با یکدیگر، در نظر نگرفتن و اشباع از بحث درمورد مشکلات و بد رفتاری با طرف مقابل مشخص می شود. غفلت وقتی بیشتر احتمال بروز را دارد که شخص قبل از وجود مشکلات عینی، از رابطه رضایت نداشته و سرمایه گذاری کمی در رابطه داشته باشد .
خروج: این واکنش ممکن است به شکل ترک کردن خانه، بدرفتاری یا پایان دادن رابطه باشد. این مساله وقتی پیش می آیدکه رابطه رضایت بخش نبوده و سرمایه گذاری کمی در آن انجام شده باشد و همچنین انتخاب های دیگر در زندگی وجود داشته باشد. (هی، لی ،1973.ترجمه،ثنایی،1378).
47-2 مشکلات ارتباطی ناسازگارانه خاص در زوجین :
یانگ و لانگ21 (2002)، پس از بررسی تعاملات زوجینی که در برقراری روابط زناشویی مناسب و سازگارانه با مشکلاتی روبرو بودند، الگوهای خاصی را در روند تعاملات آنها مشاهده کردند برخی از این الگوها به شرح زیر می باشد :
خواندن افکار – مذاکرات کلیشه ای – اعتقاد به داشتن حق – شکایت متقابل – پیام های متباین – الگوهای نیش زدن – نشنیدن مثبت ها. (یانگ و لانگ، 2002) .

2-48 مشکلات ارتباطی معمول در زوجین:
گاتمن22 (1995) براین عقیده است که بسیاری از الگوهای ارتباطی منفی ازچهار طبقه تبعیت می کنند: 1 – انتفاد در مقابل گله 2 – اهانت 3 – تدافعی بودن 4 – سرسختی در مقابل مخالفت.

2 -49 استرس زناشویی و تعاملات کلامی و غیر کلامی زوجین:
هدف اصلی بسیاری از تحقیقات در روابط زناشویی، تفاوت بین زوجهای آشفته و غیر آشفته است (ونجلیستی و بانسکی23 ، 1993). برهمین اساس تحقیقات مختلفی شیوه ی تعامل و ارتباط زوجهای آشفته را مورد بررسی قرار داده است. تفاوت ارتباط زوجهای آشفته و غیر آشفته به صورت زیر می باشد :
1 – زوجهای آشفته و غیرآشفته تفاوتی از نظر نیت در ارتباطشان ندارند. هرچند همسران آشفته گفته های همسران خود را به طور کمتر مثبت درک می کنند .
2 – در هنگام حل تعارض، زوجهای آشفته در مقایسه با زوجهای غیرآشفته رفتارهای منفی تر از خود نشان می دهند و برعکس، رفتارهای مثبت در زوجهای غیر آشفته متداول تر است .
3 – زوجهای آشفته در مقایسه با زوجهای غیر آشفته توافق کمتری در میزان اختلافشان دارند.
4 – رفتار غیر کلامی عامل مهم تمایز بین زوجهای آشفته از غیر آشفته است. زوجهای آشفته بسیار بیشتر از زوجهای غیر آشفته رفتارهای غیر کلامی منفی از خود نشان می دهند .
5 – احتمال بروز رابطه متقابل منفی زوجهای آشفته بیش از زوجهای غیر آشفته است .
6 – در زمان حل مشکلات رفتارهایی مثل شکایت، انتقاد، بلندی صدا، گوشه و کنایه، زوجهای آشفته را از غیر آشفته متمایز می کند .
7 – ارتباط بی قید و کاملاً آزاد در رابطه های آشفته در مقایسه با غیرآشفته تداوم بیشتری دارد .
زوجینی که سازگاری زناشویی پایینی دارند تمایل دارند تا مشکلات ارتباطی خود را به عواملی نسبت دهند که کنترل کمی بر آنها دارند. همچنین آنها در رابطه با یکدیگر رفتارهای مشکل همسرشان را ذاتی و ثابت در نظر می گیرند و سرزنش کننده هستند (نولر و فیتزپاتریک24، 1990 ).
زوجین آشفته و غیر آشفته از طریق محتوای مثبت پیام هایشان، نه از طریق رفتار غیر کلامی مثبت شان ازهم متمایز شده اند. رفتار غیر کلامی منفی و خنثی، گروه ها را از هم متمایز می کند به طور کلی ، رفتار غیر کلامی شاخص بهتری نسبت به رفتار کلامی است (گاتمن و همکاران، 1977) .
زوجین آشفته در مقایسه با زوجین غیر آشفته، مبادلات منفی تر و کمتر مثبتی در طول مکالمات سطحی و حل مساله داشتند. آنهابه طور پیوسته رفتارهای متنفرکننده ای را به کار می برند.بزرگترین تفاوت در بین زوجهای آشفته و غیر آشفته در تعامل مثبت و منفی در امور سطح بالا همچون حل مساله، اجام می پذیرد ( فلوید و مارکمن25 ، 1983 ) .
زوجین آشفته در تقابلات منفی تری نسبت به زوجین غیر آشفته مشارکت می کنند. یعنی، اگر همسر منفی است، به احتمال زیاد، دیگری نیز واکنش منفی نشان می دهد. زوجین آشفته با احتمال بیشتری در تقابل مستقیم نسبت به زوجین غیر آشفته شرکت می کنند، در حالی که زوجین غیر آشفته به مشارکت و تقابل مثبت به تعویق افتاده وابسته هستند. (گاتمن و همکاران، 1979) .
ارزیابی منفی ویژگی زوجین آشفته در بسیاری از فرهنگ هاست (هالفورد26، 1990، ترجمه، تبریزی و همکاران، 1384) .
در زوجین آشفته، اسناد های منفی مثل انتقاد گرایی و سرزنش به طور معناداری بیشتر از زوجین غیر آشفته است (مید27 ،2002 ).
زوجین رضایتمند در برابر زوجهای نارضایتمند، اغلب توافق بیشتری با هم دارند، کمتر در برابر عواطف منفی، مقابله به مثل می کنند و بیشتر پیام های غیر کلامی یکدیگر را به صورت صحیح درک می کنند .
همچنین زوجهای آشفته بیشتر احتمال دارد که محرک های منفی یکدیگر را تحمل نکنند و همچنین نسبت به محرکهای منفی همسر خود حساسترهستند، درنتیجه میتوان گفت که در زوجین آشفته میزان بخشش پایین است(جانسون و میلیکین28 ،2001)

2-50 استرس زناشویی، رضایتمندی زناشویی و رضایتمندی جنسی:
مطالعات نشان داده است که بین استرس زناشویی و مهارت زندگی و رضایتمندی زناشویی رابطه منفی و مستقیمی وجود دارد ( ویلسون29 ، 2007 )، رضایتمندی جنسی و کیفیت زناشویی در ازدواج های پیشین با یکدیگر در ارتباط هستند.مطالعات قبلی بیان کردند که استرس مرتبط با زمان با هم بودن به طور منفی بر رضایتمندی زناشویی اثر می گذارد. بنابراین اگر زوجین پیشین، زمان باهم بودن به شیوه های غیر جنسی رضایت بخش تری را بگذرانند، زمان با هم بودن جنسی آنها رضایتبخش تر خواهد شد (ویلسون، 2007) همچنین محققان اشاره کردند که در ازدواج های پیشین، حداقل یکی از زوجین بازنشسته که اغلب، زوجین را قادر می کند تا بیشتر از زوجین جوان تر، زمان با هم بودن را صرف کنند و این افزایش زمان با هم بودن می تواند هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی بر زوجین پیشین داشته باشند. به نظر می رسد سطح رضایتمندی زناشویی با زمان با هم بودن معنادار تر از زمان باهم نبودن باشند (دیوی و زینواکز30 ، 2004 ) .
بنابراین همچنان که زوجین پیشین به مرحله بازنشستگی پیش می روند آنها بیشتر با زمان باهم بودن سازگار می شوند وبرای افزایش زمان باهم بودن به صورت رضایت بخش تلاش می کنند تا ازاثرات منفی بر ازدواج و روابط جنسی خود اجتناب ورزند ( ویلسون، 2007 ) .
یک روش مورد استفاده در مطالعه ی استرس زناشویی و رضایت زناشویی، مشاهده ی تعاملات رفتاری بین همسران است. تعداد زیادی از مطالعات رابطه بین الگوهای حل مساله شوهران و زنان در رابطه با استرس یا رضایتمندی زناشویی را مورد بررسی قرار داده است .در این مطالعات دریافتند تعاملات زوجینی که از نظر روابط زناشویی آشفته بودند تلاش های کمتری در حل مشکلات و مسائل به وجود آمده می کردند و رفتارهای غیر کلامی و عاطفی منفی بیشتری داشتند و برانگیختگی فیزیولوژیکی بیشتری در تعاملات نسبت به زوجین غیر آشفته داشتند.
گزارش شده که سطح حمایت اجتماعی درون یک ازدواج با رضایتمندی زناشویی مرتبط است و تجهیز حمایت اجتماعی از غیرزوجین، در درون یک ازدواج با استرس زناشویی مرتبط است ( جولین و مارکمن31، 1991 ) .

2-51 تعارض زناشویی:
ازدواج نخستین سنگ بنای خانواده و جامعه است و به وسیله عقد ازدواج بین مرد و زن که کلید جوانب و تشریفات مذهبی رسمی و اجتماعی در آن منظور شده، بنیانگذاری می شود. عقد ازدواج، نقش را برای زوج ها به وجود می آوردکه جدایی از نقش قبلی را ایجاب می کند و نقطه بحرانیبرای این انتقال نقش، شروع دوره زناشویی است. نقش های تازه به نقش متجاوز افزوده شده، ارتباطات جدید میان فردی درهریک از ازدواجها گسترش می یابد وادامه معاشرت ها وسبک زندگی قبلی رادگرگون می کند. وظیفه دیگری که زوجها با آنها روبرو هستند جداشدن از خانواده های اصلی آنها و تبادل نظر و برقراری روابط متفاوتی با والدین، خواهر، برادر و بستگان خود است. به این ترتیب وفاداری های قبلی زوجها تغییر کرده، خانواده اصلی و اولیه باید این تغییرات و اتصالها را بپذیرند. دخالت یا اعمال نفوذ خانواده های اصلی که به صورت پنهان و در پوشش های متفاوت انجام می شود، می تواند یکی از منابع تعارضات زناشویی باشد (ثنایی، 1379).
وجود تعارضات زناشویی بر بهداشت روانی، جسمی و خانوادگی، تاثیر گذار است. تحقیقات زیادی، رابطه تعارضات زناشویی را با افسردگی، اختلال خوردن بیماری های خاص مثل سرطان اثبات کردند. در واقع رفتارهای متضاد درطی تعارض مربوط به تغییرات دستگاه ایمنی بدن است.همچنین تعارض زناشویی باعث ناسازگاری بچه ها،دلبستگی های مساله ساز برای همسران افزایش احتمال تعارض والدین کودک وتعارض بین خواهر و بردار می شود. متاسفانه بیشترین مشکلات مربوط به کسانی است که در آغاز و پایان زندگی خانواده گی قرار دارند .امروزه خانواده ها با مبارزات و ناکامی های بی پایان مواجهه اند که ساخت کنونی آنها را تهدید می کند و منابع موجودشان را تحت فشار قرار می دهد. با پیچیده شدن مشکلات خانواده ها جامعه فقط در حد صحبت بر اهمیت آنها تاکید می کند. و تنها وقتی که تحت فشار شدید هستند و از مقدمه موثر به آن ناتوان می باشندبرای رهایی شان اقدام می کند ( فینچام32، 1999.ترجمه. قرچه داغی،1380) .
2-52 مراحل رشد تعارضات زناشویی:
به طور کلی مراحل رشد تعارضات زناشویی شامل چهار مرحله می باشد.
1 – در این مرحله حد پایینی از تعارض وجود دارد. تعارضات عموماً بیشتر از شش ماه طول نمی کشد و رنجش یا تنش مهمی را ایجاد نمی کند. اکثر این زوجها به رویکرد های آموزشی روانشناختی پاسخ می دهند. آنها قادرند بدون نشان دان خشم زیاد، اطلاعات را برای ایجاد تغییر بگیرند .
2 – زوجها در مرحله دوم معمولاً تعارضات مزمنی را بیش از شش ماه تجربه می کنند. با این وجود سرزنش کردن و مثلث سازی افزایش می یابد. زن و شوهر به گذراندن زمان با یکدیگر ادامه می دهند، اما رنجش آنها آشکار است. به عنوان یک واکنش نسبت به این گونه تنش ها، ممکن است الگوهایی از خواهش، کناره گیری، تذکر دهنده، تعلل کننده کودک را نشان دهند. در این مرحله درمان متمرکز بر کاهش اضطراب و تنش و همچنین ایجاد تمرکز خود و سرزنش همسر می باشد. (هی لی، 1972.ترجمه،ثنایی،1378).
3 – در این مرحله زن و شوهر تعارضات شدید را از خود نشان می دهند که حدود شش ماه یا دوره هایی از اضطراب و فشار شدید همراه است. سرزنش قطبی سازی و تنازع قدرت دیده می شود. خشم و کنترل موضوعات مقدماتی هستند و ممکن است به طور موقت با افزایش مثلث سازی در جهت دیگری قرار گیرد. این تلاشها برایکاهش تعارضات وقتی است که تعارضات تا حد زیادی استرس زا باشد. در این مرحله ارتباط بسته و اعتماد متمرکز است. این امر مستلزم این است که بحث های مخرب کنار گذاشته شود تا زن و شوهر سرزنش را کاهش دهند و بتوانند درجاتی از مهارتهای حل مساله را در روابط خود استفاده کنند. (هی لی، 1972.ترجمه،ثنایی،1378).

در این مرحله زن و شوهر بیشترین حد تنش را در همه ابعاد آن، در روابط خود دارند. ارتباط شخصی، تنازع در قدرت و سرزنش تا حد زیادی دیده می شود. انتقاد گری شدید و زیاد است. خود افشاگری وجود ندارد. مثلث سازی، به شکل ائتلاف بایک وکیل وجود دارد. دلیل بالا بودن خشم رابطه درمانی برقرار نمی شود(هی لی،1973.ترجمه .ثنایی،1378).

2-53 عوامل موثر بر از بین رفتن روابط عاطفی و زناشویی :(مراحل چهار گانه مرگ عاطفی )
مخالفت :در هر نوع رابطه ای که میان دو انسان شکل می گیرد همیشه درجه ای از مخالفت وجود دارد و تضاد های فکری و رفتاری جزئی طبیعی از روابط میان فردی ما را تشکیل می دهند. اما مخالفت می تواند درجات مختلفی داشته باشد. مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشکار. صحنه ای را در نظر بگیرید که در یک مهمانی خانوادگی بزرگ نشسته اید و همسر شما در حال تعریف خاطره ای از شما می باشد که اصلاً دوست ندارید دیگران چیزی درباره آن بدانند، چندمین بار است که همسرتان این داستان را با آب و تاب تعریف می کند. شما شروع به خود خوری می کنید یا طوری به وی نگاه می کنید که بفهمد مایل به تعریف داستان وی نیستید. این درجه خفیفی از مخالفت است دربرابر اینکه شما با صدای بلند وی را از گفتن داستان منع کنید. راه دیگری وجود دارد سعی می کنید خود را آدم متمدنی نشان بدهید که این موضوعات کوچک برایش مهم نیست و از طرح شدن آنها در جمع حتی لذت می برید. بیشتر مردم مخالفت های خود را به بهانه بد جلوه کردن در نظر دیگران ابراز نمی کنند و تظاهر می کنند که چنین احساسی ندارند. آنچه در این گونه موارد افراد به خود می گویند این است: این مساله بزرگی نیست، این قدر ایراد گیر نباش، هیچکس کامل نیست، فراموش کن چرا دردسر درست می کنی .در زمینه عاطفی در زندگی زناشویی این مساله مخالفت به کرات اتفاق می افتد. زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفت های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفت های کوچک جمع شده کم کم به علامت هشدار دهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می شود. حال کمی به زندگی با شریک عاطفی خود فکر کنید. اتفاقات هفته گذشته را مرور کنید و مواردی را که با همسرتان در زمینه آنها اختلاف داشتید به یاد آورید. طرز برخورد شما با این اختلافات چگونه بوده است ؟ طرز برخورد شما با این مخالفتها در وهله اول شاخص خوبی برای سلامتی ازدواج شما می باشد (گری33، 2009. ترجمه.گنجوی،1388) .
رنجش و عصبانیت :عصبانیت و رنجش نوع شدیدتر مخالفت هایی است که روی هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفر موقتی ابراز می شود. در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می کنید و فرد مقابل هم عکس العمل نشان می دهد و شما را مورد حمله قرار می دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی ربطی دعوای بزرگی راه می افتد علت آن را باید در جایی دیگر و موضوع دیگر جستجو کرد. ازاثرات رنجش و عصبانیت می توان به جدایی عاطفی موقت بین شرکای عاطفی اشاره کرد. عصبانیت با فشار روحی زیاد همراه است و انرژی زیادی از شما می گیرد. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما مقام جلوگیرنده آن، با به درون ریختن اینعصبانیت و رنجش و انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می گذارید (گری، 2009 .ترجمه.گنجوی،1388) .
عدم پذیرش و طرد :بعداز یک دعوای مفصل، در را به هم می کوبید و از منزل خارج می شوید درحالی که احساس یاس و پوچی سرتاسر وجودتان را فرا گرفته است. این درحالی است که از جارو جنجال و دعوا هم خسته اید و منزل را برای رسیدن به آرامش ترک کرده اید، در حقیقت از همسر خود فرار کرده اید. این مرحله ممکن است به صورت دیگر و در درون منزل اتفاق بیافتد، شما در منزل و در زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی اعتنایی می کنید و یکدیگر را مورد بی توجهی قرار می دهید، در واقع وی را هم از دیده و هم از دل بیرون می کنید. این مرحله می تواند یک ساعت به طول بیانجامد. ولی تا چند روز و چند هفته می تواند طول بکشد. بیشتر جدایی ها و طلاق ها در این مرحله اتفاق می افتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات در حقیقت زمان به زانو در آوردن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان می باشد، در طرد و عدم پذیرش آنقدر فشار روحی و تنش زیاد می شود که فرد برای خود فضایی و آرام طلب می کند و اینگونه از زندگی زناشویی خود عقب نشینی کرده، میدان مبارزات را ترک می کند در حالی که پیوند های عاطفیش آخرین نفس ها را می کشد. اما طرد و عدم پذیرش هم می تواند لاینحل باقی بماند و با تکرار و انباشت در طول یک دوره زمانی، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفی تان سوق دهد (گری، 2009 .ترجمه.گنجوی،1388)
سرکوب :نوعی احساس کرفی و بی حس است .شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی کنید اما در مقابل بهای بزرگی می پردازید ودیگر احساسات خود را درک و لمس نخواهید کرد. شما از نظر عاطفی فلج شده اید و تا پایان عمر، یکنواخت و بی احساس به نمایش کسالت بار زندگی خود ادامه می دهید. ماسکی از لبخند و احترامات ساختگی را به چهره می زنید و دیگر شور و نشاط سابق را ندارید. زندگی تان قابل پیش بینی و کسل کننده می شود و خستگی مزمن جسمی به سراغتان می آید .آنچه این مرحله را فاجعه آمیز می کند نوع رابطه ای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر می رسد و طرفین ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارتهای عاطفی خود را فراموش کرده اند و به یک نیمه مرده ماشینی تبدیل شده اند که زندگی محدود و بی طراوتی را دنبال می کند و جالب این است که در این مرحله خود فرد هم احساس می کند خوشبخت است و زندگی خوبی دارد، غافل از اینکه بسیاری از قسمت های وجودش در حالت نیمه خاموش به سر می برد. هر دو طرف در این مرحله یاد گرفته اند چه انتظاراتی داشته باشند و چه انتظاراتی نداشته باشند (گری، 2009 .ترجمه.گنجوی،1388) .

2-54 سلامت هیجان و رضایت زناشویی:
نتایج بررسی های گذشته در مورد اثر سلامت هیجانی بر روابط زناشویی همواره نشان داده است افرادی که مشکلات هیجانی مانند افسردگی، اضطراب، استرس، را داشته اند نارضایتی بیشتری از ازدواج خود گزارش کرده اند (تامپسون، وینفین، بلین34، 1995 ) .
افرادی که افسرده، ناراحتی و غمی دارند گرایش کمتری به استفاده از روش های حل مساله کارآمد دارند.بیشتر از زوجهایی که ناراحتی و غمی ندارند رفتارهای مخرب را پیشه خود می سازند، معمولا ً روابط خود را منفی و ارزشیابی کرده و کمتر با اظهارات یکدیگر موافقت می کنند (کانن35 و همکاران، 1985 ) .
با این وجود می توان گفت که بسته به جنسیت افراد افسرده علائم افسردگی رابطه متفاوتی با رضایتمندی زناشویی دارد. تفاوت های مربوط به جنسیت ممکن است بدین دلیل باشد که میزان افسردگی در زنان دارای مشکل رضایتمندی زناشویی نظیر ناتوانی در برقراری صمیمی و اختلافات زناشویی، رابطه قوی تری وجود دارد (تامپسون36 و همکاران، 1995 ) .

2-55 حل مشکل مشارکت آمیز:
رویکردحل مساله مشارکت آمیز،آزادی ذهنی رابرای هردوطرف ممکن می سازد.

2-56 حل مساله اشتراکی، چهار جانشین بسیار رایج دارد:
انکار، اجتناب37 ، تسلیم38، و سلطه گری. ( بولتون، 1995. ترجمه ازسهرابی، 1388).
از هریک از این راه ها می توان به شکلی مناسب استفاده کرد اما استفاده مکرر از هریک از آنها منجر به پیامدهای منفی قابل پیش بینی خواهد شد .
انکار :تعارف برای برخی از افراد آن قدر هولناک است که ترجیح می دهند هرگونه مشکلات بین فردی را انکار کنند. آنان برای این مشکلات، هیچ کار دیگری جز انکار که شامل دور کردن مشکل از خودآگاهی می شود، ندارند. (مثال خانواده ای که دارای یک کودک عقب مانده ذهنی هستند و مادر به دلیل اینکه پذیرفتن این مشکل برایش سخت است این واقعیت را انکار می کند واز آمدن به خودآگاهی جلوگیری می کند.) وانکار مکرر، معمولاً مشکلات را دو چندان کرده و بیماری های روان تنی و سایر اختلالات روانی منجر می شود (ردین،1970).
اجتناب :برخی افراد، از تعارض میان نیاز های بین فردی آگاهند و به سادگی، هر آنچه در توان انجام می دهند، تا از روبرو شدن با این تعارض ها اجتناب کنند .
تسلیم: بسیاری از افراد و قتی با فردی برخورد می کنند، که نیازهای متضادی با نیازهای خودشان دارد، تسلیم می شوند و اغلب بدون هیچ مبارزه ای، عقب نشینی می کنند. آنان زندگی را بدون برآورده شدن نیازهایشان سپری می کنند. همانطور که برخی از والدین در تربیت فرزندان خود از شیوه ی سهل انگاری استفاده می کنند. این شیوه در هنگام کاربرد واقعی، ممکن است به تسلیم در برابر نیازهای کودک ( به رغم برآورده نشدن نیازهای مشروع خود فرد ) بینجامد .روانشناسی درباره ی خطرات سهل انگاری به گروهی از والدین گفت: اگر می خواهید ازکودک خود متنفر شوید، فقط بگذارید او همیشه ببرد، این یک فرمول مطمئن است ( بولتون، 1995. ترجمه ازسهرابی، 1388).
سلطه گری :یکی دیگر از شیوه های حل مساله، سلطه گری تحمیل راه حل خود با دیگران است. فردی که بر تصمیم گیری مسلط می شود، راه حلی را پیشنهاد می کند که برای برآورده کردن نیاز های خود طراحی کرده است. ما دریافته ایم که این راه حل ها به ندرت به اندازه سایر راه حل ها، موجب رفع نیاز های فرد سلطه جو می شوند. فرد ممکن است به هدف خود دست پیدا کند اما رابطه بین خانواده آسیب می بیند (بولتون، 1995. ترجمه .سهرابی، 1388).

2-57 مراحل روش حل مشکل از طریق مشارکت :
جان دیویی، یکی از بزرگترین فلاسفه آمریکایی اظهار داشت که فلسفه باید از (ابزار حل و فصل مشکلات فلاسفه) بودن فاصله بگیرد و به جای آن به روشی، پرورده ی دست فلاسفه، برای حل مسائل عامه مردم تبدیل شود. (دیوئی، 1917 ) توماس گوردن روانشناس، مطالب مفیدی درباره بکار بستن قوانین منطق که جان دیوئی به آن تاکید کرده بود. برای حل مسائل بین فردی نوشته است (بولتون، 1995. ترجمه. سهرابی، 1388) .
1 – مشکلات را در قالب نیازها تعریف کنید نه راه حل .
2 – از طریق سیال سازی ذهنی، راه حل های ممکن را بررسی کنید .
3 – راه حلی را انتخاب کنید که نیازهای هر دو طرف را به بهترین وجه برآورده می کند و پیامد های احتمالی را کنترل می نماید .
4 – در مورد این که چه کسی، چه کاری را، در کجا و چه موقع، باید انجام دهد برنامه ریزی کنید .
5 – نقشه را اجرا کنید .
6 – فرآیند حل مساله را ارزیابی کنید، و کمی بعد بررسی کنید و ببینید که این راه حل، چقدر خوب ازکار درآمده است .
حل مساله اشتراکی در بین خانواده، مستلزم استفاده از مهارتهای گوش کردن، مهارتهای کلامی و روش حل تعارض است. علاوه بر این لازم است که، این روش حل مساله را که به دلیل توالی منطقی آن بسیار آسان هم است در ک کنید. اقدامات مقدماتی که پیش از شروع اولین مرحله فرآیند فوق صورت می گیرد، معمولاً از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. چناچه فرآیند حل مساله موثر واقع نشود مجدداً کنترل کنید تا مطمئن شوید به دام تله هایی که از موانع رایج در تاثیر این روش هستند، گرفتار نشده اید. به دنبال اهداف مخفی بگردید و یا فرآیند را دوباره از نو به جریان بیندازید. این روش کاربردهای زیادی در خانه مدرسه و محل کار دارد. همان طور که جرج پرینس می گوید: زمانی که استعداد خلاق خود را در حل مساله شکست خورده می یابید، کیفیت رااز زندگی خود می گیرید(بولتون، 1995.ترجمه .سهرابی ،1388).

2-58 راهبردهای کنار آمدن با مشکلات زناشویی :
1 – مذاکره39 2 – مقایسه خوش بینانه40 3- نادیده گرفتن41 4 – کناره گیری42

1 – مذاکره و گفتگو: باهم نشستن و صحبت کردن درباره مشکلات و رسیدن به توافقی منصفانه .
2 – مقایسه خوش بینانه: قدر روابط زناشویی خود را در مقایسه با دیگران دانستن و متقاعد ساختن خود مبنی بر اینکه تعارض و نصاد مساله مهمی نیست و کم برآورد کردن میزان ناراحت کننده بودن مسایل .
3 – کناره گیری: نارضایتی و ناخشنودی را در خود نگه داشتن و مشکلات خود را با همسر خود درمیان نگذاشتن (ال، 1944. ترجمه. محمد خانی، 1388) .
نادیده گرفتن و کناره گیری روشهای موثری برای حل اختلاف های زناشویی نیستند. افرادی که از این دو راهبرد استفاده می کنند ناراحتی و رنج بیشتری می برند و بندرت می توانند مشکلات زناشویی خود را حل کنند. این برون ریزی هیجانی، درگیر نشدن و کناره گیری منجر می شود افراد رفتارهای نا بهنجار اجتماعی مانند استفاده از الکل و مصرف مواد را از خود نشان دهند ( پتاسیک و داگ43 ، 1995) .
برعکس مهارتهای فعالانه مذاکره و مقایسه خوش بینانه هر دو در حل مشکلات زناشویی سودمند هستند. مذاکره مستلزم مهارت، شکیبایی و همکاری و مشارکت هر دوطرف است .
یکی از راه های خوب برای پذیرش فعالانه مسئولیت در یک رابطه، درک همدلی44 وپی بردن به ارزش آن است .سه نوع همدلی در ایجاد حس نزدیکی در یک رابطه مهم است: درک دیدگاه فرد، نگرانی و توجه همدلانه و همدردی. (دیویس واتاوت45 ، 1987) .

2-59 پنج قاعده برای ایجاد ارتباط سازنده و موثر در زندگی زناشویی:
رعایت این قواعد کمک می کند که افراد با شریک زندگی خود رابطه ای صریح و شفاف و صادقانه برقرارکند .
قاعده اول: افکار و احساسات خود را با استفاده از ضمیر من بیان کنید .
قاعده دوم: درباره ویژگی شخصیتی فرد مقابل کلی گویی نکنید .
مثلاً شما بی ملاحظه هستید، شما تنبل هستید، شما مشکلات زندگی را نادیده می گیرد، در عوض بر رفتارها و اعمال خاص او تاکید کنید. مثلاً من می خواهم در کارهای خانه کمک کنید یا به بچه ها در درس خواندن کمک کنید، می خواهم به موقع به خانه بیایید.
قاعده سوم: از مطلق جلوه دادن امور با استفاده از کلماتی مانند هرگز، همیشه بپرهیزید. مثل شما همیشه مشکلات را نادیده می گیرید، شما هیچ وقت کمک نمی کنید.در مقابل سعی کنید نگرش مثبت ایجاد کنید: از توجه کردنت به مشکلات زندگی ممنونم، از کمک کردنت در حل مشکلات زندگی ممنونم .
قاعده چهارم: از زمانبندی مناسب استفاده کنید سعی کنید بلافاصله پس از آنکه فرد مقابل رفتاری را انجام داد نسبت به او واکنش نشان دهید و اگر فرصت پاسخ فوری را از دست دادید صبر کنید تا در فرصت مناسبی واکنش مثبت یا منفی خود را نشان دهید .
قاعده پنجم :سعی کنید سازنده و راهگشا باشید. وقتی به فرد مقابل می گویید از چیزی خوشتان نمی آید این را هم بگویید که از چه چیزهایی خوشتان می آید (ال ،1999. ترجمه. محمد خانی، 1389) .

2-60 روشهای بهبود روابط زناشویی
– مهارت های ارتباطی آشکارا در مهارت های بیان و دریافت بسیاری از شکایت های متدوال زوج ها مانند عدم تفاهم، توجه ناکافی به یکدیگر، اشکال در گوش دادن و افزایش تعارض ارتباط دارد .مهارت های ارتباطی عبارتند از این که گوینده ابتدا افکار، احساسات و خواسته های خود را تشخیص می دهد. و بعد آنها را به شیوه ای مشخص و روشن از زبان خود، برای شخص مقابل بیان می کند. مهارت های دریافت عبارتند از: گوش دادن و توجه غیر کلامی، تایید و نقل بیان و سایر روشهای بیان، خوب گوش دادن و درک کردن این مهارتهای ارتباطی، سنگ زیربنای تکنیک های حل مساله در بین زوجین را تشکیل می دهد. تاکید اصلی در افزایش ارتباط این است که به زوجها کمک کند تا درک کنند. به طورکلی ارتباط یک سری از مهارت هایی است که می تواند یاد گرفته شود(عامری،1383)..
– انتخاب سبک های ارتباطی :هر حرفی که زده می شود، حاوی دو جزء است: آنچه گفته می شود (محتوا) و نحوه بیان آن (سبک) .هر دو جزء بر نحوه دریافت پیام تاثیر می گذارد. در عین حال افراد اغلب می اندیشند که صرفاً با تغییر محتوا، ماهیت گفت و گویشان را تغییر دهند. با این حال تغییر موضوع گفت و گو تاثیر دارد .پیام ها اکثراً با تغییر سبک (نحوه حرف زدن راجع به چیزی) تغییر می کند (عامری،1383)..
سبک کلامی و غیر کلامی یک پیام دستوری است. این سبک به دیگران می گوید که چطور پیام را درباره محتوا بگیرند. افراد به همان اندازه که به محتوا پاسخ می دهند به سبک نیز پاسخ می دهند. نتیجه گفت و شنود به طرز چشم گیری به سبک های حرف زدن و گوش دادن که در این فرآیند به کار می بندند، بستگی دارد و لذا متفاوت است. طرز حرف زدن و گوش دادن یا به فرآیند گفت و شنود کمک می کند یا محل آن است و سبکی که زن و شوهر به کار میگیرند نشان دهنده نگرش توجه آمیز یا غیرتوجه آمیز آنها به خود و همسر می باشند(عامری،1383).

2-61 بررسی رضایت زناشویی در مراحل مختلف زندگی :
نتیجه تحقیقات مازلو46 (1989) نشان می دهد که میزان رضایت زناشویی در مراحل مختلف زندگی زناشویی متفاوت است. مزلو در ابتدا مراحل را به شرح زیر تقسیم بندی کرده است :
1- آغاز خانواده 2- خانواده با کودکان زیر 2 سال 3- خانواده با کودکان پیش دبستانی 4- خانواده با کودکان دبستانی 5- خانواده با کودکان 13 سال تا 17 ساله 6- خانواده با فرزندانی که خانه را ترک می کنند 7- خانواده در سالهای میانه 8 – خانواده با مرگ یک همسر .
مازلو بیان می کند که مردها در دوره اول زندگی خانواده گی نسبت به زن ها کمترین رضایت را دارند. و این در حالی است که آنها در مرحله سوم دوره زندگی که کودکان پیش دبستانی هستند نیز در همان سطح رضایت هستند. زنها همیشه در سطح رضایت، کاهش نشان می دهند در حالی که مردها این چنین نیستند .پیوند های زناشویی بلند مدت و رضایت زناشویی در 156 زوج مورد مطالعه قرار گرفت یافته ها از این دیدگاه در روابط با پیوندهای قدیمی و طولانی تر حکایت می کرد در مقایسه با پیوند های زناشویی افراد میان سال، زوجهای قدیمی روابط سالم تری نشان می دادند در این مورد نیروی بالقوه کمتری برای برخورد و تعارض وجود دارد و اختلال سنی کمتری در منابع لذت بروز می دهد ( و گاتمن، 1985) .
نتیجه تحقیقات رولین و کانن (1974) و اسپانیز، نشان می دهد که تنش های مربوط به نقش های مربوط به نقشهای زناشویی پس از استقلال فرزندان نسبت به زمانی که آنها در خانواده حضور دارند کمتر شده است و زوجها از رفتار خود نسبت به یکدیگر شکایت دارند. وینیچ و همکاران معتقدند که زنها یک کاهش قابل توجهی در رضایت کلی زناشویی و سطح بالایی از احساسات منفی نسبت به تعاملات زناشویی در مرحله تولد و تربیت بچه ها تا زمان ترک خانه دارند. این اطلاعات نشان می دهد که ازدواج معنی مختلفی برای زن و شوهر دارد و اینکه وقایع بسیار متفاوتی داخل یا خارج از رابطه زناشویی و یا خانواده رضایت زناشویی زن و مرد راتحت تاثیرقرار می دهد (عامری،1383).

2-62 رویکردهای زوج درمانی برای بهتر شدن روابط زناشویی:
زوج درمانی خود نظم بخشی: این رویکرد کاربرد نظریه خود کنترلی رفتاری مشکلات در ارتباط است. تاکید این رویکرد بر این است که به زوجین آشفته کمک کند تا صلاحیت های بیشتری را برای تغییر الگوهای مشکل آفرین رفتاری، شناختی، عاطفی به دست آورده و به وسیله این کار رابطه خود را تقویت کنند. در این رویکرد تلاش برای ارائه یک چهارچوب یکپارچه نظری است. روش های مورد استفادهدراین رویکرد بر مبنای مشکلات ارتباطی تدوین شده اند یعنی هدف تغییر الگوهای رفتاری – شناختی – عاطفی است که با مشکلات ارتباطی در پیوند است. (هالفورد ،1999. ترجمه، تبریزی و همکاران ،1384). .
زوج درمانی ارتباطی :این رویکرد با هدف افزایش توانایی زوجین برای گفتگویی مشارکتی و تعیین انواع راهبردهای موثر ارتباطی که زوجین را به شناخت و حل مشکلات برساند و همچنین مشارکت دادن زوجین با یکدیگر برای حل مشکلات انجام می شود. فرض اساسی این رویکردها این است که ارتباط بهتر میان زوجین و تعاملات صمیمانه را گسترش داده و موجب کاهش تعارضات میان آنها شود (پیتا47،2001) .
زوج درمانی فمینیستی :اساس این رویکرد بان می کند که وجود تفاوت ها در قدرت موجب تفاوت در رشد شخصی و اجتماعی افراد می شود بنابراین مسائل مراجعان بیشتر ناشی از پیامها محدودیت های بیرونی است تا درونی. اهداف این رویکرد آگاهی دادن در زمینه فرآیند های اجتماعی، نقش جنسیتی، تشخیص پیامد ها یا عقاید درونی شده، گسترش و رشد زنجیره تکاملی از رفتارهای آزادانه انتخاب شده یا غیر تحمیلی، ایجاد تعامل وابستگی و استقلال در روابط و پژوهش طیف وسیعی از مهارت های زندگی، می باشد .زوج درمانی فمینیستی وجود تعارضات را ناشی از عدم آگاهی زوجین نسبت به نقش و انتظاراتی می داند که از الگوهای پیشین نشات می گیرد بنابراین هدف درمانگرانتقال این انتظارات به حوزه آگاهی زوجین است.زوج درمانی فمینیستی مانندیک مترجم زبان میان زوجین قرار می گیرد و به آنها کمک می کند که تا دنیای ذهنی یکدیگر، نقش جنسی اجتماعی شده، انتظارات مربوط به ارتباط و زبان یکدیگر را درک کنند (نانت48، 2005) .
زوج درمانی راه حل مدار: این رویکرد یکی از پرطرفدارترین رویکرد کنونی است که علت اصلی آن تاکید بر نگرش غیر آسیب شناسی به افراد، محدودیت های جلسات درمانی به ماهیت کاربردی عملی و سهولت یادگیری و فنون آن است. سرچشمه این رویکرد مدل درمانی کوتاه مدت موسسه تحقیقات ذهنی است .این رویکرد از تمرکز بر مشکلات اجتناب کرده و منحصراً بر راه حل ها تاکید می کند واین راه حل ها ممکن است نشانه هایی از تجارب قبلی فرد داشته باشد و یا اینکه در تجارب آینده او تحقق یابند ( چانگ49، 2005) .

2-63 پیشینه تحقیق:
باتوجه به موضوع مورد تحقیق در این قسمت به تحقیقاتی که در زمینه اثرآموزش مهارتهای خودآگاهی و حل مساله بر افزایش رضایت زناشویی کار شده، در دو بخش داخلی و خارجی به چکیده ای از آنها اشاره می شود.

2-64 تحقیقات داخلی :
احمدی و همکاران (2010) در مطالعه ای بر روی مهارتهای حل مسئله خانوادگی و رضایت زناشوی تعدادی از زنان که نارضایتی زناشویی داشتند، به این نتیجه رسیدند که مداخله حل مسئله به صورت معنی داری نارضایتی زناشویی را کاهش داد و بهبود قابل توجهی در ابعاد مهارتهای ارتباطی، حل تعارضات، وژگی های شخصیتی، روابط جنسی و ارتباط یا خانواده و دوستان به وجود می آورد.
رفیعی بندری، نورانی پور (1387) در تحقیقی به بررسی بتثیر آموزش های شناختی – رفتاری بر رضایت زناشویی زوج های دانشجو مستقر در خوابگاه متاهلین دانشگاه تهران پرداختند در این تحقیق 50 زوج (100 زن و مرد) از بین کلیه دانشجویان به صورت داوطلب شرکت کردند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش شناختی- رفتاری موجب افزایش رضایت زناشویی زوجین می گردد و معلوم شد که جنسیت زوجین تاثیری بر میزان اثر بخشی آموزش های شناختی ندارد.
عباسی، (1390) در تحقیقی به اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل و شاغل شهر دوگنبدان بر روی نمونه ای با حجم 50 نفر از زنان متاهل پرداختند نتایج نشان داد تفاوت معناداری در گروه آزمایش در پیش آزمون و پس آزمون در زیر مقیاس های موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارضات و نظارتهای مالی و اقتصادی وجود دارد. به طور کلی نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی در بهبود وضعیت زندگی زناشویی و رضایت زناشویی تاثیر دارد و باعث ارتقاء کیفیت زندگی متاهلی می شود.
حمیدی پور، (1389) در تحقیق به بررسی تاثیر زوج درمانی گروهی مبتنی بر بخشش بر رضایت زناشویی پرداخت. نمونه پژوهش شامل 10 زوج از افراد مراجعه کنند به مرکز مشاوره بودند 5 زوج در گروه آزمایش و 5 زوج در گروه کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، هم در رضایت زناشویی و هم در مهارت بخشش در مرحله پی گیری پیشرفت معنی داری کرده است.
عرفانیان تقوایی و همکاران (1384). در پژوهشی به بررسی کمی و کیفی رضایت زناشویی معتادان و همسران آنها در مراجعه کنندگان به کلینیک درمان و ترک اعتیاد در شهر مشهد پرداختند. در جمعیت مورد بررسی 146 نفر از معتادین و همسران آنها، در سه گروه شامل گروه شوهر معتاد، زن غیر معتاد9 نفر، گروه زن معتاد شوهر غیر معتاد 26 نفر، گروه زن و شوهر معتاد 30 نفر، میزان رضایت آنها را در حد متوسط می داند..نتایج تفاوت معنی داری بین سطح رضایت شوهران معتاد و همسران آنها که معتاد نبودند وجود داشت و بین رضایت زناشویی معتادان و سن، تحصیلات و نوع ماده مصرفی آنها رابطه معناداری وجود داشت. اما بین رضایت زناشویی معتادان ومدت اعتیاد آنها رابطه معنی داری وجود نداشت.
برغندان ،(1388) در تحقیقی به بررسی اثر بخشی آموزش مهارت حل به شیوه گروهی بر سلامت عمومی و رضایت زناشویی همسران کارمند مرد طرح اقماری در شهر اعواز پرداخت. نمونه آماری در این تحقیق شامل 60 نفر بودند که به روش تصادفی ساده از بین همسران طرح اقماری یکی از شرکتها انتخاب شدند. و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 30 نفر و گروه کنترل (30) نفر قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش مهارت حل مساله به شیوه گروهی برسلامت عمومی و رضایت زناشویی همسران کارمند طرح اقماری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تاثیر داشته است.
– زرگر، نجاریان و نعامی (1388) در تحقیق به بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی (هیجان خواهی ،ابرازوجود، سر سختی روانشناختی) نگرش مذهبی و رضایت زناشویی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز پرداختند. حجم نمونه در این پژوهش شامل 489 نفر از کارکنان آن شرکت صنعتی بودند و از 6 پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات با روش رگرسیون چند متغییره و ضریب همبستگی پیرسون داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد کارکنانی که نارضایتی بیشتری از روابط زناشوی (همسر) داشتند آمادگی به اعتیاد بیشتری دارند.
– جنا آبادی (1388) در پژوهشی با عنوان رابطه خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه از مولفه های هوش هیجانی با استعداد اعتیاد دانش آموزان پسر دوره متوسطه در شهر سیستان و بلوچستان را مورد بررسی قرار داد. حجم نمونه در این تحقیق 100 نفر از دانش آموزان بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج نشان داد بین خودآگاهی هیجانی با استعداد اعتیاد رابطه معناداری و بین کنترل تکانه و استعداد اعتیاد رابطه منفی معناداری وجود دارد. یعنی از روش های ایجاد مقاومت در بین دانش آموزان در مدارس و نوجوانان در مقابل سو مصرف مواد مخدر تقویت عوامل هوش هیجانی به خصوص خود اگاهی وکنترل تکانه است.
– پژوهش به منظور بررسی رابطه بین شیوه حل مساله،شیوه حل تعارض وسلامت روان شناختی در بین دانشجویان دانشگاه تهران توسط باباپورخیرالدین درسال(1381)انجام گرفت.دراین تحقیق420 نفر از دانشجویان به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب و تحت آموزش مهارت حل مساله به روش کسیدی و لانگ قرار گرفتند. نتیجه این تحقیق نشان داد که بین شیوه حل مساله و شیوه مقابله با تعارض و سلامت روانشناختی رابطه معنی داری وجود دارد. دانشجویانی که از شیوه حل مساله استفاده می کنند از میزان مهارت حل تعارض و سلامت روانشناختی بالاتری برخوردارند .
– فقیرپور (1381) در یک پژوهش به برسی نقش مهارتهای اجتماعی در سازگاری زناشویی پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که مهارتهای ارتباطی و مهارتهای حل مساله با سازگاری زناشویی رابطه دارد .
– جعفری (1382) در تحقیقی با عنوان تاثیر آموزش مهارت حل مساله به روش مشاوره گروهی بر کاهش اضطراب دانشجویان دانشگاه علامه را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاکی از آن است که با احتمال 99% آموزش حل مساله به شیوه گروهی موجب کاهش اضطراب گروه آزمایش در پس آزمون شده است. بنابراین آموزش حل مساله به شیوه گروهی می تواند اضطراب را کاهش دهد .
– اصلانی (1383) در پژوهش خود به بررسی نقش مهارتهای ارتباطی در کارآیی خانواده پرداخت. نمونه تحقیق او 16 زوج از دانشجویان متاهل دانشگاه تهران بودند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی باعث بالا رفتن کارایی خانواده می شود .
– حجازی (1384) در پژوهش خود با عنوان اثر بخشی آموزش گروهی مهارت حل مساله بر میزان سازگاری اجتماعی بیماران زن مبتلا به اختلال دو قطبی در شهر اصفهان پرداخت. نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی سه گروه، آزمایش 1 و 2 و گروه گواه ( در گروه آزمایش 1 فقط بیماران آموزش دیدند در گروه آمایشی 2 علاوه بر بیماران خانوادها نیز آموزش دیدند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند)، بعد از آموزش (به روش گروهی حل مساله به شیوه هاوتون ) بین سه گروه تفاوت معنی داری مشاهده شد.
– جعفری (1384)، به منظور اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی زوجین پیش از ازدواج برای افزایش رضایت زناشویی زوجین پس از ازدواج پژوهشی انجام داد و نتیجه حاکی از اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی در افزایش رضایت زناشویی زوجین پس از ازدواج بود .
– فاتحی زاده (1384)، در پژوهشی در مورد نقش مهارتهای اجتماعی در سازگاری زناشویی به این نتیجه دست یافت که بین متغییر های ارتباطی – رفتاری و مهارت حل مساله با رضایت زناشویی همستگی و معناداری وجود دارد. همچنین مشخص شد که دو متغییر فوق میزان بالایی از رضایت زناشویی (43%)را تبیین می کنند .
– ناصری و نیک پرور (1383)، تاثیر آموزش مهارتهای زندگی را بر نمونه ای از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت که واحد درسی مهارتهای زندگی ( خود آگاهی، کنترل خشم، رویارویی با تنش و حل مساله )به آنها آموزش داده می شد، پژوهشی انجام دادند. که در آن آزمودنی ها پیش و پس از آموزش مهارتها، پرسشنامه 28 سوالی بهداشت روانی (50GHQ) را پاسخ می دادند. یافته ها تفاوتی معنادار را در پیش و پس از آزمون نشان داد که بیانگر ارتقای بهداشت روانی دانشجویان است .
– رامشت و فرشاد (1383)، دریافتند که آموزش مهارتهای زندگی به تقویت اعتماد به نفس و احترام به خود، توانمندی سازی اشخاص با انواع روش های رویارویی با فشارهای پیرامونی، کمک به تقویت و گسترش پیوندهای دوستانه سالم و سرانجام به بالا بردن سطح رفتارهای سالم و سودمند اجتماعی می انجامد .
– حسینیان خان زاده، (2013) آموزش مهارت های زندگی اعضای خانواده را قادر به حل مشکلات خانواده. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی.روش این مطالعه تجربی است و طرح پژوهش، پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمون و 20 نفر در گروه شاهد) بود. برنامه آموزش مهارت های زندگی در 8 جلسه برای گروه آزمون اجرا شد. غنی سازی در مقیاس رضایت زناشویی (فرم کوتاه) به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی موثر است.
– شاه سیاه و همکاران (1389) در تحقیقی به بررسی تاثیر آموزش جنسی بر بهبود رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان که به فرهنگ سرا خانواده مراجعه کرده بودند پرداختند. نمونه ای با حجم 30 نفر از مراجعه کننده گان به فرهنگ سرا با روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و و کنترل قرار گرفتد. گروه آزمایش در طی 6 جلسه یک ساعته مورد آموزش قرار گرفتند. نتایج نشان داد رابطه جنسی زن و شوهر مهمترین عامل تعیین کننده زندگی زناشویی است. و اینکه تاثیر آموزش جنسی بر خرده مقیاس های رضایت از شخصیت همسر، رابطه جنسی و حل تعارض ها به وضوح دیده شد و تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و گروه کنترل بود.
– زرگر و همکاران ،(1387) به بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی (هیجان خواهی، ابراز وجود، سرسختس روانشناختی )، نگرش مذهبی و رضایت زناشویی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز پرداهتند. در این پژوهش تعداد 489 نفر از کارکنان به صورت تصادفی انتخاب شدند و سپس در طول دو ماه در کلاس های آموزشی شرکت نمودند. یافته ها نشان داد کارکنانی که نارضایتی بیشتری از همسر خود دارند آمادگی بیشتری به اعتیاد دارند.
– نیکویی و سیف (1386) در تحقیقی به بررسی رابطه دینداری با رضایت زناشویی زنان شهر تهران پرداختند. جامعه آماری شامل تمام زوج های شهر تهران می باشد، نمونه مورد پژوهش 200آزمودنی، (100 زوج) است که به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان داد. همبستگی معناداری بین جهت گیری دینی درونی و عمل به باورهای دینی و رضایت زناشویی وجود دارد. و متغیرهای تحصیلات بر جهت گیری مذهبی و عمل به باورهای دینی تاثیر معناداری وجود دارد. و لی همبستگی معناداری بین جهت گیری دینی برونی و رضایت زناشویی وجود ندارد.
– غفاری و احدی (1386) در تحقیقی به بررسی تاثیر آموزش خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه در کاهش کناره گیری اجتماعی و کاربری اجباری اینترنت دانش آموزان منطقه 3 تهران پرداختند.
جامعه ی آماری پژوهش، دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی منطقه ی 3 شهر تهران بود، که 30 نفر از دانش آموزان " مرکز توسعه صادرات ایران " بر اساس تشخیص اعتیاد به اینترنت به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه و به تبع آنها هوش هیجانی کلی پس از آموزش در گروه آزمایش، به طور معناداری افزایش پیدا کرده است، میزان کاربری اجباری اینترنت و کناره گیری اجتماعی در کاربرانی که مورد آموزش قرار گرفته بودند به طور معناد اری کاهش پیدا کرده و میزان این متغیرها در گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری نداشته است.
منصوری و مهرابی زاده هنرمند (1388) در تحقیقی به بررسی رابطه بین اختلال در سلامت روانی و خشنودی شغلی با رضایت زناشویی در زنان شاغل در صنعت نفت گچساران پرداختند. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان زن بود که شامل 420 نفر بودند و 150 نفر به صورت صادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند نتایج نشان داد بین اختلال در سلامت روانی و رضایت زناشویی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد و بین خشنودی شغلی و رضایت زناشویی زنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. و نتایج رگرسیون نشان دهنده آن است که بین اختلال در سلامت روانی و خشنودی شغلی با رضایت زناشویی کارکنان زن رابطه چندگانه معناداری وجود دارد.

2-65 تحقیقات خارجی :
هلفورد51 (2002) در مطالعه ای به تاثیر آموزش بر روابط بین فرد ی زوجین با حجم 120 نفر به عنوان نمونه پرداخت. نتایج نشان داد ه شد که روابط بین فرد ی زوجین به سمت بهتر شدن پیش می رفت و در طول چهار سال زوجین در معرض خطر در گروه آزمایشی به خود نظم دهی و افزایش ارتباط بین فردی می رسیدند و این آموزش بر زنان در معرض خطر مفیدتر بود.
هامفر52 (2008) به بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی در حل تعارضات زناشویی زوجین و افزایش رضایتمندی زناشویی پرداخت. نتایج نشان داد با فراهم نمودن فرصتهای آموزش جدید به زوجین می توان شیوه های مخرب و ناکاآمد مقابله با تعارض را به شیوه های کارآمد تر تغییر داد.
بکتس53. (2007) در مطالعه ای در خصوص تاثیر برنامه آموزش ارتباط زوجین بر سازگاری زناشویی زنان، نتیجه گرفت که آموزش تاثیر مثبتی بر سازگاری زناشویی به دلیل بهبود مهارتهای ارتباطی دارد و ممکن است مربوط به تغییر در رفتار دارمدت زوجین باشد. و اینکه آموزش مهارتهای زندگی در زوجین غلاوه بر تاثیر آن بر بهبود و کیفیت روابط، نقش عمده ای در ارتقاء سلامت روان و سلامت عمومی، کاهش استرس خانوادگی، افزایش پذیرش اجتماعی ایشان و حتی جلوگیری از خودکشی ایفا می نماید.
– ویت کین54 (1983) در تحقیقی، برنامه ارتباطی زوج ها را با کارگاه های مهارتی در زمینه تاثیر بر ارتباط اثر بخش، حل مساله و رضایتمندی در روابط زناشویی، مورد مقایسه قرار داد.در این تحقیق از گروه کنترل نیز استفاده شده بود. نتایج تحقیق نشان داد زوج هایی که تحت برنامه آموزشی کارگاه مهارت های مورد نظر برای زوج هایی که تحت آموزش کارگاه مهارت های مورد نظر برای زوج ها آموزش دیده بودند، در پیام های غیرکلامی مثبت افزایش معنی داری نشان می دادند .
– جانسون55 و همکاران (2005)، تاثیر آموزش مهارت های حل تعارض و کنترل واکنش های هیجانی را بر روی تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش که بر روی نمونه ای به حجم 172 زوج در نیوزلند انجام شد، نشان داد که مهارت های حل مشکل، بکارگیری عاطفه و احساس، کنترل هیجانات منفی و تاثیر متقابل آنها بر روی یکدیگر، نقش مهمی در کاهش تعارضات و ابعاد آن و افزایش رضایتمندی زناشویی دارد .
– هامیش56، (2007) به بررسی رابطه مصرف داروهای محرک و رضایت زناشویی در کارکنان شرکتهای صنعتی پرداختند. در این تحقیق حجم نمونه شامل 270 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی بود. نتایج نشان داد همسرانی که رفتار و دیدگاه متفاوتی در مورد سوء مصرف دارند از رضایت زناشویی پایین تری برخوردارند.
– انجین و کم57 (2009) به بررسی اثر بخشی برنامه آموزش خود آگاهی بر خودکارآمدی و استقلال اجتماعی ویژگی های پرستاران در کلینیک روانپزشکی پرداختند..نمونه متشکل از 22 نفر از پرستاران که در یک کلینیک روانپزشکی مشغول به کار بودند. فرم مشخصات توصیفی، مقیاس خودکارآمدی (SES)، و مقیاس استقلال (SAS): به سه شکل برای تحقیقات جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت.اختلاف از نظر آماری معنی دار در پرستاران بخشهای روانپزشکی مشخص شد میانگین نمرات SES و SAS قبل و بعد از دریافت آموزش و پرورش برای افزایش خود آگاهی معنادار است. بر اساس این یافته ها، توصیه می شود که برنامه آموزش و پرورش برای افزایش خودآگاهی اجرا شود، زیرا تاثیر این آموزشها باعث افزایش ویژگی های شخصی و خودکارآمدی استقلال اجتماعی در این پرستاران شد.

– سانچز و ناپو58 (2008). در تحقیقی به بررسی تاثیر مذهب درمانی بر کاهش و بهبود بیماران معتاد در دانش آموزان دبیرستان پرداخت نتایج نشام داد گروه آزمایش که تحت تاثیر آموزش مذهی درمانی قرار گرفته بودند. نسبت به گروه کنترل بهتر و پایدارتر اقدام به ترک کردند و آموزش موثر واقع شده بود.
– اولیا59 و همکاران (۲۰۰۶) در تحقیقی به آموزش غنی سازی مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی پرداختند. نمونه ای با حجم 40 نفر را به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل جای دادند. نتایج نشان داد که آموزش غنی ساز ی زندگی زناشویی باعث بهبود روابط جنسی، حل تعارضات، ارتباطات، توافقات مذهبی و فعالیت های اجتماعی و تفر یحات و به طور کلی رضایت زناشویی می شود.
– فالوفیلد60 (2004)، در پژوهشی خود روی 25 زن و 30 مرد که دارای مشکلات در زندگی زناشویی خود بودند، به آموزش مهارتهای برقراری روابط بین فردی موثر و حل مساله و تصمیم گیری به مدت سه ماه پرداختند. نتیجه پژوهش از افزایش رضایت زناشویی آنان حکایت می کرد. ( به نقل از برغندان، 1388) .
مک لیوی، دالی و مورای61 (1994)، به نقل از دتیلیو و فریمن، (2000). مطالعه ای را راجع به اثر بخشی حل مساله در کاهش افکار مربوط به خودکشی بر روی 39 بیمار مسموم که به قصد خودکشی خود را مسموم کرده بودند، انجام دادند. یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت حل مساله بین فردی، در کاهش سطوح درماندگی، افزایش خود ادراکی، بهبود مهارتهای حل مساله اجتماعی موثر است و همچنین توانایی درک بیماران را برای مقابله با مشکلات مستمر زندگی بهبود می بخشد.
– الیوت و همکاران62 (1999) در تحقیقی، به مطالعه تاثیر آموزشی حل مساله در عملکرد دانشجویان کالج پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین توانایی حل مساله در دانشجویان با عملکرد آنها در کالج رابطه وجود دارد. این پژوهش نشان داد که بین حل مساله و خلاقیت و همچنین سازگاری دانشجویان رابطه وجود دارد. همچنین در ادامه این تحقیق مشخص شد که حل مساله کارآمد نیازمند توانایی برای نقشه کشیدن، سازماندهی کردن، شناسایی راهبردهای مناسب و سرانجام عملکرد موثر است .
– بولتر و وامپلر63 (1999، به نقل از برغندان، 1388). در یک پژوهش فرا تحلیلی، 16 پژوهش مربوط به زوجدرمانگری را که از برنامه التقاطی آموزشی مهارت های ارتباطی استفاده کرده بودند، بررسی کردند، نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به پیشرفت های چشمگیری در ارتباط زوج ها با یکدیگر و نیز به تغییرات متوسط در درک زوج ها از یکدیگر منتهی شد .
– سییرز، کوهن، فریزکو و بلاچ64 (2002) در پژوهشی برای تشریح رابطه بین تعارض زناشویی و افسردگی، شناخت های آنها را مورد بررسی قرار دادند، برای این منظور، مهارت های حل مساله 63 زوج دارای اختلاف زناشویی را مورد بررسی قرار دادند. ابتدا پرسشنامه خودسنجی را اجرا کردند. این پرسشنامه خلق و خوی (عواطف) زوجین را نشان می داد. بعد مهارت های حل مساله را آموزش دادند، پس از اتمام اجرای آموزش مهارت حل مساله مجدداً پرسشنامه خودسنجی عواطف را اجرا کردند. اختلاف پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه کنترل و آزمایش نشان داد که اجرای مهارت حل مساله تاثیر چشم گیری در تعارضات زناشویی داشت .
– وینسنت و وایسز و گری65 ( 2006 ) ، در پژوهش خود به یک تحلیل رفتاری در زمینه فرآیند حل تعارض زوجین آشفته و غیرآشفته پرداختند، نتایج نشان داد که زوجین آشفته در مقایسه با زوجین غیرآشفته پرداختند، نتایج نشان داد که زوجین آشفته در مقایسه با زوجین غیرآشفته به میزان بیشتری از رفتارهای حل تعارض منفی به میزان کمتری از رفتارهای حل تعارض مثبت استفاده می کنند.
– هانسون و لند بلند66، (2000) در پژوهشی نشان دادند که آموزش مهارت های ارتباطی و حل تعارض به زوجینی که در تعاملات زناشویی مشکل داشتند،باعث بهبود روابطزوجین وکاهش تعارضات و افزایش سلامت روان درآنان میشود.
– جانسون67 و همکاران (2005)، تاثیر آموزش مهارت های حل تعارض و کنترل واکنش های هیجانی را بر روی تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش که بر روی نمونه ای به حجم 172 زوج در نیوزلند انجام شد، نشان داد که مهارت های حل مشکل، بکارگیری عاطفه و احساس، کنترل هیجانات منفی و تاثیر متقابل آنها بر روی یکدیگر، نقش مهمی در کاهش تعارضات و ابعاد آن و افزایش رضایتمندی زناشویی دارد .
– بیچ68 و همکاران (1992 ) زوج درمانی رفتاری را با تاکید بر آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مساله بر روی 45 بیمار افسرده اجرا کردند. آنها این مداخله را روشی موثر در کاهش اختلافات و تعارضات زناشویی به علاوه تقویت عملکرد زناشویی و تخفیف علائم افسردگی معرفی کردند .
– دالدت، گیفن و پاتن69 ( 2005 ) در پژوهشی بر 32 پرستار زن متاهل در فیلادلفیا که به مدت سه ماه به آنها آموزش مهارت کنترل خشم و مهارت مدیریت استرس ( که این دو از انواع مهارت های زندگی می باشند ) را داده بودند، دریافتند که رضایت زناشویی آنان به حد چشمگیری افزایش یافته است. ( به نقل از بهاری، 1380 ).
– راز اوی و دلکوکس (2006)، در پژوهش خود بر روی 92 زوج انگلیسی که به مدت چهار ماه، مهارت های زندگی را به آنها آموزش داده بودند، دریافتند که پس از این آموزش ها، زوجین صمیمیت بیشتر و رفتار جنسی مطلوب تری را گزارش کردند و نتیجه حاکی از اثر بخشی آموزش ها بوده است. (به نقل از میر خشتی، 1375).
– گیلچرست70، (2005)، در تحقیقات خود بر 13 زوج دیافتند که آموزش مهارت های زندگی به رشد خود کفایی که شامل توانایی حل مساله، برقراری ارتباط دوستانه، کنترل هیجانات و احساسات فردی آنها کمک می نماید.
– چیناوی71 (2013) مطالعه ای با هدف بررسی اثرات حل مساله به منظور ارتقاء مهارت های مقابله موثر و سازگاری روانی در میان دانشجویان با حجم نمونه 80 نفر پرداخت نتایج نشان داد که پاسخ های مقابله با روش و راه اندازی روانی پس از برنامه ای برای گروه های آموزشی افزایش یافته بود. نتایج داد که آموزش مهارت حل مساله باعث ارتقاء مهارتهای حل مساله و سازگاری روانی در دانشجویان شد.
– اریک72 و همکاران 2008) در تحقیقی به اثر بخشی آموزش مهارتهای اجتماعی، شناختی – رفتاری بر بهبود عملکرد افراد مسن مبتلا به اسکیزوفرنی پرداختند. جامعه اماری شامل 70 نفر اسکیزوفرن بودند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 35 نفره به عنوان نمونه انتخاب شدند. و گروه آزمایش در طی 12 ماه مورد آموزش قرار گرفتند. نتایج نشان داد گروهی که از مراقبتهای دارویی برخوردار بودند و مورد آموزش قرار گرفتند عملکرد اجتماعی شان بهتر شده بود یعنی آموزش این مهارتها برای گروه آزمایش موثر و عملکردشان نسبت به گروه کنترل بهتر شده بود.
منابع فارسی :
کتاب ها
آقازاده .محرم ،قاسم زاده .فاطمه، هاشمیان. کیانوش ،(1386). راهنمای آموزش مهارتهای زندگی برای دختران.یونیسف.
آقاجانی، مریم. (1385) تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان نوجوانان. تهران: جهاد دانشگاهی .
الیس، آلبرت. سیجل، ییچر. دایبایتا و دایگیزپ، (1375) زوج درمانی. ترجمه قدرت صالحی و امین یزدی، (1994).تهران: میثاق.
اشتروبر .وهیرستون، (1378). مقدمه ای برروانشناسی اجتماعی از نظر اروپائیان. ترجمه جواداژه ای (1994) تهران: سمپاد.
ال. کریس،(1389). مجموعه کامل مهارتهای زندگی. ترجمه محمد خانی، شهرام (1999). تهران: رسانه تخصصی.
استرانبرک .رابرت،(1387). روانشناسی شناختی. ترجمه سید کمال فرازی و الهه حجازی (1976).تهران: سمت.
اندره .میشل ،(1378). جامعه شناسی خانواده وازدواج ،ترجمه اردلان فرنگیس (1980).تهران:علوم اجتماعی تعاون.
برنشتاین. فیلیپ اچ ،برنشتاین .ماسی تی .(1380)، زناشویی درمانی از دیدگاه رفتاری ارتباطی، ترجمه حسن پور عابدی نائینی .(1998)، تهران:رشد.
بولتون .رابرت،(1388). روانشناسی روابط انسانی، ترجمه حمید رضا سهرابی با همکاری افسانه حیات روشنایی، (1995) تهران :رشد.
بوالهری .جعفر،(1385) .برنامه آموزش مهارتهای زندگی ،تهران:دانژه.
بودیشون .جان،(1372) خانواده تحلیل سیستمی. ترجمه مهدی قرچه داغی،(1982). تهران:البرز.
پوپ .ا. حال .س. ام .کرای هر،(1383). افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان، ترجمه پریسا تجلی (1998). تهران:رشد.
ثنایی .باقر، (1379). مقیاس های سنجش خانواده وازدواج، تهران :بعثت.
دیویسون. ج .سی.، گلد فرید .م.آر،(1371). رفتار درمانی بالینی: ترجمه. احمد علونی علی آبادی. (1976). تهران: رشد.
دلاور، علی، (1388)، مبانی نظری و علمی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: رشد .
سازمان بهداشت جهانی ،(1385) برنامه آموزش مهارتهای زندگی ،ترجمه لادن فتحی ،فرشته موتابی و مهردادکاظم زاده عطوفی،تهران:دانژه.
سیف. سوسن ،(1377). تئوری های معاصرخانواده،تهران: انیشتن.
ساروخانی. باقر،(1382). جامعه شناسی خانواده ،تهران: سروش.
سیاسی. علی اکبر ،(1371). نظریه های شخصیت با مکاتب روانشناسی، تهران :اطلاعات.
ساراسون و ساراسون ،(1377). روانشناسی مرضی، ترجمه بهمن نجاریان ،محمد علی اصغری مقدم ،محسن دهقان ،(1978). تهران :رشد.
فرجاد، محمد حسین (1377). اعتیاد (راهنمای کامل و کاربردی برای خانواده)، تهران: بدر.
فتحی. مهدی، (1385). مهارت های زندگی. تهران: شهیدی پور.
فینچام. فرانک، (1380). رابطه همسران، راهنمایی برای زوج ها ومشاوران زناشویی، ترجمه مهدی قرچه داغی ،( 1999). تهران :پیک بهار.
گری. جان، (1388). درمان احساسات. ترجمه هاله گنجوی (2009). تهران: رشد .
گلدنبرگ، ایرند و گلدنبرگ، هربرت (2000)، خانواده درمانی، ترجمه حمیید رضا، شاهین براواتی، سیامک نقشبندی و الهام ارجمند، (1385). تهران: روان.
مهدوی. محمد صادق، (1375). بررسی و مقایسه عوامل موثر بر رضایت زناشویی. تهران: بیکران.
موتابی، فرشته،نوری ،ربابه ،(1385). مهارتهای زندگی. تهران: طلوع دانش.
منادی. مرتضی، (1385). جامعه شناسی خانواده، تحلیل روزمرگی وفضای درون خانواده. تهران: دانژه .
نجاتی. حسین، (1379). روانشناسی زناشویی ،تهران: بیکران.
نوابی نژاد. شکوه، (1386). مشاوره وازدواج وخانواده درمانی درمانی. تهران: انجمن اولیا و مربیان.
ناصری. حسین ،( 1387) .مهارتهای زندگی. تهران: معاونت امور فرهنگی و پیشگیری سازمان بهزیستی کشور.
هی لی. ج، ( 1378) .روان درمانی خانواده، ترجمه باقر ثنائی، (1973) .تهران: امیرکبیر.
واهلروس، (1378). رابطه پنهان، ترجمه هوشیار رزم آرا، (1994) .تهران: پنج.
هالفورد، د.ک. (1384) زوج درمانی کوتاه مدت. ترجمه مصطفی تبریزی، مژده کاردانی و فروغ جعفری.(1999) تهران: انتشارات فرا روان.

گزارش ها و مقالات
ستیر.ورجینا ،(1384). آدم سازی در روانشناسی خانواده، ترجمه گروهی از کارشناسان. تهیه شده برای دفتر یونیسف در ایران(1997)، موسسه بین المللی آموزش جهانی ..
اصلانی .خالد،(1383). نقش مهارتهای ارتباطی برکارآیی خانواده گی دانشجویان متاهل ،فصل نامه رفاه اجتماعی ،سال چهارم، شماره138.14-115
برغندان .میترا،(1388). اثر بخشی آموزش حل مساله به شیوه گروهی بر سلامت عمومی ورضایت زناشویی همسران کارمند طرح اقماری شهر اهواز،یافته های نو در روانشناسی ،سال دوم، شماره 3. صص: 96-107.
بهرامی. بدری ،(1383). مقایسه اثر بخشی شیوه روان درمانی با روش تحلیل روانی و شناختی یر روی ناسازگاری زوجین، فصل نامه پژوهشی در علوم تربیتی ، سال پنجم، سال دوم، صص :32-44
جوانمرد.رویا،(1386) .بررسی مقایسه ای رابطه ای بین منزلت هویتی ورضایت مندی زناشویی ،رساله جنا آبادی، (1388). بررسی رابطه خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه از مولفه های هوش هیجانی با استعداد اعتیاد دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر زاهدان . پژوهشنامه مطالعات روانشناسی تربیتی، شماره 9، صص: 120-128.
جهانشاهی، سعید (1383). بررسی تاثیر گروه درمانی به شیوه پیشگیری از عود مارلات و دانی بر خودپنداره معتادان در حال بهبودی مقیم در مرکز اجتماع درمان مدار یزد. مجله پژوهشی علوم تربیتی، شماره 1، صص: 32-46
رفیعی بندری، فرحناز. نورانی پور، رحمت اله (1387). تاثیر آموزش های شناختی – رفتاری بر رضایت زناشویی زوج های دانشجو مستقر در خوابگاه متاهلین دانشگاه تهران، تازه ها و پژوهشهای مشاوره، جلد 4، شماره 14، صص:25- 39
زرگر، یداله و همکاران .(1387) بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی (هیجان خواهی، ابراز وجود، سرسختی روانشناختی، نگرش مذهبی و رضایت زناشویی با آمادگی اعتیاد به مواد مخدر در کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز، مجله علوم تربیتی و روانشناسی، دوره سوم، سال 15ف شماره، 1، صص:99-120
شاه سیاه، مرضیه و همکاران، (1389) تاثیر آموزش جنسی بر بهبود رضایت زناشویی زوجین اصفهان، مجله تحقیقات نظام سلامت، سال ششم، شماره 4، صص: 690-697
عباسی، علی و همکاران (1390) تعیین تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل و شاغل شهر دوگنبدان، ارمغان دانش مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دوره 16، شماره 6، صص: 587-594
عامری. فریده، (1388). مشکلات ارتباطی در خانواده نخستین کنگره سراسری آسیب شناسی خانواده در غفاری، مسعود. احدی، حسن. (1386) بررسی تاثیر آموزش خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه در کاهش کناره گیری اجتماعی و کاربری اجباری اینترنت. مطالعات روانشناختی ،دوره 3، شماره 2، صص: 91-107
فاتحی زاده .علی ،(1384). بررسی نقش مهارتهای اجتماعی در سازگاری زناشویی زنان کارمند آموزش و پرورش شهر بروجرد، تازه ها و پژوهشهای مشاوره، جلد 4، شماره 10، صص:35- 50
میر خشتی. فرشته، (1375). بررسی رابطه میان رضایت از زندگی زناشویی وسلامت روان، فصل نامه پیام مشاور، سال پنج ، شماره هشتم.صص:39-61
نیکویی، مریم. سیف، سوسن (1386) بررسی رابطه دینداری با رضایتمندی زناشویی، تازه ها و پژوهشهای مشاوره، جلد 4، شماره 13، صص: 61-79
منصوری، زهره. مهرابی زاده هنرمند، مهنار (1388) رابطه بین اختلال در سلامت روانی و خشنودی شغلی با رضایت زناشویی در زنان شاغل صنعت نفت گچساران. مجله زن و فرهنگ ،شماره 2، صص: 91-102

جزوات و پایان نامه ها
باقر نژاد.زهرا،(1386). مقایسه ابعاد نارضایتی زنان ومردان متقاضی طلاق شهر اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه تربیت معلم .
تاشک .آناهیتا، (1385). بررسی رابطه سبکهای مقابله ای با رضایت زناشویی وسلامت روانی دانشجویان متاهل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
جهانی .شیدا،(1385). نیاز سنجی برنامه های مهارت های زندگی برای کتب درسی سال دوم دبستان شهرستان بم ،پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه علامه طباطبایی
رافضی. زهره ،(1383). نقش آموزش مهارت کنترل خشم بر کاهش پرخاشگری، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی تهران.
سرمدی افسانه ،(1385). رابطه بین پنج عامل شخصیت و رضایت زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اراک.
محمدی. فریده، (1373). بررسی شیوه حل مساله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد عادی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.

منابع غیر فارسی:

Altun , I.(2003).The percived problem solving ability and values of student houreses and mid wives .journal of Nurse Education Today .23,575-584.

Anderson, H.(2001)Postmodern collaborative and clietceterd therapies what would or rgerssay.20-25

Baker, S .(2002). A prespective longitudinal investigation of social problem-solving appraisals on adjustment to university , stress , health, and , academic motivation and performance. Department of psychology .33 (1):658-663

Beach, S. R. H., Fincham F.D., Katz, J.( .1998) Marital therapy in treatment of depression: toward a third generation of therapy and research. Clinical psychology Review, 18 (6), 635-661.

Bektas MY, Tevfik FK.( 2007) Effects of a Couple Communication Program on Marital Adjustment. JAB FM January-February; 20(1): 36-44.

Barnhill , L. H & Lango , D .(1978) Fixation and regression in the family life cycle. family process , 17, 469-478.

Botvin. G.J , Baker. E ,Botvin EM. Filazzola AD ,Millman RB.(2006) Prevention of alcohol misuse through the development of personal and social competence: a pilot study. Jsyud AL cohol 45(6) :550.

Chang ,E. C ,D .Zurilla , T .T , sanna ,L, G.(Eds) .(2004)problem solving :theory .research, and training. Washington .D.C :American psychological association.

Cheung , s.(2005). Stratagie and solation focused theapy .Jun.Harwe &.(ED), Handbook of couple therapy .(pp194-208)Newjerse.

Chinaveh , Mahbobeh (2013) The Effectiveness of Problem-solving on Coping Skills and Psychological Adjustment Original Research Article
Procedia – Social and Behavioral Sciences, Volume 84, 9, Pages 4-9

Cussidy,M.&Long ,A.(1996).problem solving ,stress and psychological illness:Hournal of clinical psychology .30,43-47

Cussidy, M.& Long , A. (1996).problem solving style, stress and psychological illness :Journal of clinical psychology, 30,43-47

Dzurilla, T.& Sheedy ,A.(1982). Problem solving Therapy. A social competence approach to clinical intervention, (2nd ed)New York :spring

Dizurilla, T.G.,Nezu.A.M,(2001). Problem solving therapies. Pin dibson, K .S.(ED) handbook of cognitive behavioral therapies .211-245, nemyark ,guilford press.

Dizorilla ,T.J.Nezu.A.M.(1982).social problem solving therapies. Pin Dobson ,K.S.(1982). Social problem solving its., advances in cognitive behavioral research and therapy academic press, nemyork , vol .1,201-224pp.

Deavy, A.& Szinovacz , M.E.(2004). Dimensions of marital quality and retirement .Journal of family Issues, 25,431-464
Dattilio, F. M ,&Epstein, N.B (2005). Introduction to special section: The role of cognitive behavioral interventions in couple and family therapy available at: www.dattilio.com.

Davis, M.H,& Oathout ,H.A (1987).Maintenance of satisfaction in romantic relationship :Empathy and relational competence. Journal of personality and social psychology,53,397-410

Dobson, K.S.(2001)Handbook of cognitive behavior therapies. Second edition Guilford press .

Elliot .T,Godshal. F., Herrick, S. ,witty .T .,spruell,M. (1991) problem-solving appraisal and psychological adjustment following spinal cord injury. j , cognitive therapy and research. 15,387-398.

Elliot,T.R,& at et (1999). Caregiver solving abilities and family member adjustment to recent onset physical disability. Journal of psychology. 44, 104-123.

Engin , Esra, Cam ,Olcay(2009) Effect of Self-awareness Education on the Self-efficacy and Sociotropy-Autonomy Characteristics of Nurses in a Psychiatry Clinic Original Research Article Archives of Psychiatric Nursing, Volume 23, Issue2, Pages 148-15

Floyd,F. & Markman, H.(1983). Observational bias in spouse observation :Toward a cognitive behavioral model of marriage. Journal of consulting and clinical psychology,51, 450-457.

Gottman, J.M.(1979).Marital interaction :Experimental investigations .new york. Academic press.

Granholm , Eric. McQuaid John R.(2008) Neuropsychological predictors of functional outcome in Cognitive Behavioral Social Skills Training for older people with schizophrenia Department of Psychiatry, University of California, San Diego, United States .100, 133- 143.
Gottman, J.M., (1995).Marital interaction :Experimental investigation New York: Academic press.

Heppner ,P.P, reader, B.L and Larson ,L.M. (1983). Cognitive variables associated wit personal problem- solving counseling psychology appraisal: lmplications for counseling. journal of counseling psychology.30,537-545.

Hansson, K., &Lundbland,A.(2006).Couple Therapy: Effectiveness of treatment and long term follow up. Journal of family Therapy, 28,136-152

Henson,K .Helen .(2000) breast cancer and sexuality and disability :204-220 Julien, D,&Markman, H. J., (1991). Social support and social networks at determinates of individual and marital outcomes. Journal of social and personal Relationships.8,549-568

Homish ,G. , Leonard , K .E ., & Cornelius (2007). Illicit drug use and marital satisfaction. Addictive Behaviors 33, 279-291.

Halford WK. (2002) Best practicein couple relationship education. Jornal of Marital and Family Therapy ; 29(3): 385.

Hosseinkhanzadeh , Abbas Ali. Yeganeh, Taiebeh (2013) The Effects of Life Skills Training on Marital Satisfaction Procedia – Social and Behavioral Sciences, Volume 84, 9 July, Pages 769-772

Johnson,S.M,Makinen,J. A,& Millikin,J.W.(2001).Attachment injuries in couple relationships :A new perspective on impasses in couple therapy. Journal of marital and family Therapy, 27-145-155

Jahnson,M.D., Cohan ,L. C., Davial , J., Lawrence, E., Rogg,R.D.,Kanrey, B.R.,Sallivan ,K.T.,& Bradbury, T.N.(2005). Problem- solving skills and affective expression as predictors change in marital satisfaction. Journal of consulting and clinical psychology, 73(1),15-27.

Kann.J.Coyn,J.c,& Margolin, G .(1985). Depression & marital disagreement: The social construction of despair. Journal of social & personal Relationships 2,447-449

Mead ,D.E.(2002).Marital distress ,Co-occuring depression and marital therapy :A review. Journal of marital and family therapy ,28(3)299-314

-Mendenhall, T. J., Grotevant, H.D., & Mcroy, R. F(2003). Adoptive couples: Communication and changes made in openness level. Family Relations, 45(2), 223-223.

Noller ,P.Fitpatrick , M.A.(1990),Marital communication in the eightie .Journal of Marriage and the Family,52(4)832-743.

Nunt.R.L.(2005)Feminist & contemtual work In .M.Harwaye (ED) Handbook of coapks therapy. Newjersey:Witey

Olleya N, Fatehizadeh M, Bahrami F.(2006) The effects of life enrichment training on the couple's satisfaction in Isfahan. The Journal of Family research ; 6: 96.

Ptacek,J.T.,&Dodge,K.l.(1995).Cping strategies and relationship satisfaction in couples. Personality and social psychology balletion, 21,79-84

Pitta,P.(2001)Integrative healiny couples therapy scach for self and each other. in .M.harway . handbook couples therapy. newjersey ,wiley .

Silliman, B,(2001).Patterns of adjust ment , frist three years .marriage enrichment and domestic violence information retriered march 2001 from the word wide .

Sayers, S.l,Kohen, C,N., Fresco, B.M., &Ballanch,A.E.(2002). Effect of solving skills training in marital conflict and depression. Journal of Addictions and offender counseling, 22(2),88-91.

Sanchez , Z, & nappo, S, A ,(2008). Rehigious treatment for drug addiction. social science & Medicine , 67, 638- 646.

Sinha , S. P , & Mukerjee , N.(1991). Marital adjustment and space orientation. The Journal of social psychology 132 , 5-9.

Thompson, G.M.Wiffen, V .E.&.Blain,M.D(1665). Depressive symptoms, sex& perceptions of in time a relationships .Journal of social & personal relationships.49,66

Vengelisity ,A. L.,Bonski,M.A.(1993).Couple debriefing conversations .Family Relations,42(2)149-157.

Vincent.J. P., Wises,R.L., &Gray,R.(2006). Abehavioral analysis of problem solving in distressed and nondistessed marriage and stranger dyads. Behavior Therapy, 6(4),475-487.

Ivonaff,A, Smyth,I.N, Grochowski.S.,lang,I.S.and klein,E.K.(1992).problem solving and saicidality among prison imates. another look at state versus trait.Journal of personality and social psychology. 60,970-972

Witkin ,S.(1983). Group training in marital communication .Journal of Marriage and The Family,45

Wilson , L.E.(2007).Sexual satisfaction in older marriages: Effects of family – of- origin distress and martal distress: published dissertation. Brigham Young University.

1 Halford
2 Sinha& Ma
3 Ellis At Al
4 .Ellis
5 Cuber
6 Harrof

7 Anderh
8 Pavel, Janet boun & Jacson
9 Gooldenberg
10 Fariman
11 Beradshave
12 Odeel
13 Lederrer
14 Berneshtin
15 Silliman
16 Henson
17 Hill
18 Hilly
19 Rasbalt
20 Loyalty
21 Young &Long
22 Gottman
23 Vengelisity & Bohski
24 Noller & Fitzpatrick
25 Floyd &Markan
26 Halford
27 Mead
28 Jhonson & Milikin
29 Wilson
30 Devey & Zinovacz
31 Julien & Markman
32 Fincham
33 Gari
34 Thompson,Winffen,Blain
35 Kann
36 Thompson
37 Avoidance
38 Capitulation
39 Negotiation
40 Optimistic
41 Ignoring
42 Resignation
43 Ptacek&Dodge
44 Empathy
45 Davis&Oathout
46 Maslow
47 Pitta
48 Nunnt
49 Chang
50 General Health Questionnaire'GoldegD.
51 Helford
52 Hornefer
53 Bektas
54 witken
55 Jonson
56 Hamish
57 Engin and cam
58 Sanchez & Nappo
59 Ollya
60 Fallo Field
61 Mclavy , Daly , & Murray
62 Dattilio , Freeman
63 Bulter ,& Wampler
64 Sayers , Kohen , Fressco. & Ballanch
65 Vinsent , Wisses , & Gray
66 Hansson ,& Lundbland
67 .Jonson
68 Beach
69 Dulat , B.W , Giffin , K , Patton
70 Gilcherst
71 Chenavi
72 Eric
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 49 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود