الهی، به نام تو به یاد تو برای تو
مبانی نظری و فرآیند طراحی شهری
مقدمه:
در بیشتر موارد معماری و شهر سازی را دومقوله ی کاملا جدا از هم میدانند.و به گونه ای صحبت میشود که گویی هیچ ارتباطی با هم ندارند.
در حالیکه این دو از یکدیگر غیر قابل تفکیک هستند.و با این حال باز هم شاهد تصمیمات معماری و ساخت و ساز بدون توجه به طراحی شهری و پیامد های شهری آن اخذ میشود.منسجم و همگونی فضا های شهری به دلیل تاثیر تجزیه گرانه اتومبیل و جریان مداوم تغییر مصالح جدید و نوآوری در شیوه های ساخت دچار نا همگونی فضا ها شده است.همچنین تک بعدی و صرفا عملکردی بودن و در واقع بر چسب نوعی عملکرد خاص بر فضا ها زده میشود و عملا بروز سایر فعالیت ها در آن تضعیف میگردد.و هیچ گونه تعا ملات و رویدادهای اجتماعی در آنها رخ نمیدهد.
در طی سده ی گذشته نشان داده شده که صرف عملکردی بودن بنا ها و مکان ها کافی نیست.بلکه لازم است مکان ها و فضا های شهری واجد معنا نیز باشند.یعنی تجلی بخش ارزش های والای انسانی بوده و به ایده هایی عینیت بخشند که برای انسان ها معنایی دارند،ایده هایی که ممکن است اجتماعی،علمی،فلسفی یا مذهبی باشند.
مفا هیم و مبانی:
-مبانی ارتباطات
-فرآیند ادراک
-نیاز
-فعالیت
-رفتار
-محیط
-انسان،زمان،فضا
-مفهوم فضای شهری
-مولفه های محیط و فضای شهری
-عوامل موثر در شکل گیری تصویر ذهنی و نحوه ی شکل گیریها
-کیفیت فضا
-عناصر و کیفیت های منظر یک فضای شهری
-معیار های کیفی سنجش فضا
ارتباط:
انسان همواره در ارتباط با محیط اطراف خود است.
ماهیت جهان ممکنات بر ارتباط استوار است .
اندیشه،تعقل،اراده و رفتار انسان نیز به نوعی ارتباطی است که با محیط اطراف خود دارد.
ارتباطات کلید طلایی موفقیت است.
برای داشتن طرح های شهری مطلوب و مرتبط با رفتار،ایجاب می کند که تاثیر متقابل انسان و محیط بشکل گسترده ای بررسی شود.
پیام:یک پیام جدید به خودی خود هیچ معنایی نمیدهد.مگر آنکه معنی آن در ذهن افراد وجود داشته باشد.
ادراک:
ادراک آن فرآیند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و نهایتا انطباق با معانی ذهنی را به گونه ای فعال بر عهده دارد.
-انسان برای ادراک محیط اطراف خود مجهز به اندام های حسی یا گیرنده است.
-فرد همواره فضا را از درون آن درک میکند و نه از بیرون و بالا فضا.
-آن بخش از فضا که توسط انسان قابل درک میشود،منظر فضا میباشد.
نیاز:
-انسان موجودی است که میل به بقای جسمی و روحی دارد.
-هر فرد دارای تعدادی نیاز ها ی ذاتی است که خودش آنها را متعادل و منظم می کند.
-نیاز ها غریزی هستند ولی رفتار هایی که برای ارضا آنها بروز می کنند،آموختنی می باشند.
-نیاز های انسان از ابتدایی تا پیچیده دارای سلسله مراتبی هستند.
یکی از عوامل اصلی مشکلاتی که دنیای غرب امروزه با آن مواجه است،شکاف و جدایی فزاینده بین مردم و محیط مصنوع آنهاست.(نور برگ-شولتس)
فعالیت
-به تمامی افعال انسانی که در راستای بر آوردن یکی از نیاز های او انجام میگیرند،فعالیت گفته میشود.
فعالیت ها یا به صورت فردی بروز میکنند و یا به صورت جمعی.
-در برداشت فعالیت ها باید به رواج،تواتر،طول مدت،زمان انجام و مکان وقوع آنها دقت شود.
فعالیت های مرتبط با فضای شهری:فعالیت هایی که به گونه ای حضور فرد و سایر افراد در یک فضای مشترک و عمومی با دیگران در آن دخیل است.
رفتار
-رفتار نحوه ی انجام یک فعالیت است.
-رفتار شهری تنها در حضور دیگران امکان پذیر است.
-رفتار ها به صورت فردی و جمعی بروز میکند.
-استاندارد ها نمی توانند جوابگوی رفتار های مختلف در فضا باشند.
تاثیر فرهنگ و اجتماع بــر رفتار:رفتار از آنجایی که
ناشی از محیط است و با گذر از ”محیط روانی“
انسان شکل میگیرد،به شدت تحت تاثیر فرهنگ و
اجتماع میباشد.
محیط:
-محیط به هر آنچه در پیرامون ،وجود دارد و به صورت با لقوه با فرد در ارتباط قرار میگیرد ،اطلاق میشود.
-هر آنچه در پیرامون ما وجود دارد،منجمله محیط،فضا یا مکان،متشکل از اجزا هستند.
-از ارتباط اجزاء یک کل به وجود می آید.قدرت بیان به این سه عامل بستگی دارد:تعداد اجزاء،نوع اجزاء و سیستم نظم دهنده.
مکان موفق،تنوعی از موقعیت ها و شرایط را برای برقراری تعاملهای انسانی ارائه می دهد(نور برگ-شولتس)
انسان،زمان،فضا:
-حرکت نسبی است و تنها وقتی قابل درک است که نه خیلی سریع باشد و نه خیلی آرام.
-لازمه حرکت وجود فضاست.
-حرکت و به خصوص زمان ،فضای شهری را به ماهیتی پویا تبدیل کرده است.
-هر چه دامنه گردش زمان وسیع تر باشد،فضا پویاتر و هر چه بررسی فضا در دامنه محدودتری از زمان صورت گیرد،فضا ایستا تر جلوه میکند.
-به کمک فرهنگ است که زمان گذشته به حال پیوند می خورد.
فضا در طول زمان(هویت):
-یک فضاجدا از اینکه در کوتاه مدت به صورت فضا های متوالی قابل ادراک است،می بایستی در طول زمان و تغییرات انجام یافته قابل شناسایی بوده،دارای هویت باشد.
-هویت یک فضا،زمانی معنا پیدا میکند که اطلاعات مختلفی در مورد آن فضا،از زمان دیگری وجود داشته باشد و بتوان آنها را برای مقایسه و انطباق با معنی موجود،جهت تشخیص هویت به کار برد در صورت امکان انطباق تصویر ذهنی فرد با فضای مورد نظر،فضای دارای هویت می نامند.
-هویت در واقع نوعی ارزش گذاری یا تعیین کیفیت است که ارتباط کامل با اندوخته های فرد دارد.
هویت انسان در گرو شناسایی مکان است.(نور برگ-شولتس 1980)
رابطه طراحی و فرهنگ؟؟؟؟ هر جامعه ای دارای اهداف و ایده آلهایی است و فرهنگ آن جامعه وظیفه نشان دادن ایده آلهایی ذهنی را از طریق نمود اشکال عینی بر عهده دارد.در این فرآیند این استحاله معماری نقش اساسی بازی می کند.“معماری وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست.
مفهوم فضاهای شهری:
-شهر و فضا های مختلف آن بستر و ظرفی هستند برای وقوع انواع فعالیت های فردی یا گروهی شهروندان.
-فضا های شهر عملا قابل تقسیم به دو دسته کلی:فضاهای بسته و فضاهای باز می باشند.
-فضاهای عمومی:به ان دسته از فضاها اطلاق میشود که عموم به آن دسترسی فیزیکی دارند.(بدون نیاز به اجازه ورود)
-فضاهای شهری آندسته از فضاهای باز عمومی اند در آن تعامل اجتماعی بین شهروندان با هم و با محیط رخ می دهند .
– فضاهای شهری امکان دستیابی به برخوردهای از پیش تدوین نیافته و مشارکت با دیگران را به شهروندان می دهد .
”
”
انواع فضا های شهری:
فضا های شهری قابل تقسیم به انواع مختلف:میدان-مسیر-لبه آب-پله-ورودی می باشند. -میدان:به محدوده ای ساکن،جمع پذیر،یکپارچه و دارای زندگی جمعی برای شهروندان اطلاق می شود.میدان می تواند مقیاس ها و کاربرد های متفاوتی داشته باشد.مانند:میدان شهری،میدان محلی،میدان تشریفاتی. -مسیر:فضایی خطی و جمعی حاوی ارزش های فرهنگی و محیطی که طی دوران مختلف جهت دسترسی و زندگی اجتماعی شکل گرفته است.مانند:خیابان شهری،بلوار،خیابان محلی،کوچه و….. -کناره و ساحل:لبه ی آب،جاهایی که مفرح و با طراوت بوده و موجبات فراغ بالی شهروندان را فراهم می آورند و شامل ساحل دریا و دریاچه،کناره ی رود ها…. -پله:فضایی که ضمن دارا بودن سلسله مراتب و ایجاد مکان برای دسترسی عمودی به فضاهای متفاوت شهر امکان رویت مناظر پیرامونو متعاقب آن جذابیت برای وقوع زندگی جمعی برای شهروندان را فراهم می آورد و شامل پله های شهری،محلی و تشریفاتی می باشد. -ورودی:مفصلی است که نقش مکانی برای گذار روانی از عمومی به خصوصی،از بیرون به درون را ایفا می نمایدمانند:ورودی شهر و محله.
میدان:
لازم است که ما با خود،با جامعه و با طبیعت،در هماهنگی و هارمونی،زندگی کنیم.(توسلی 1371)
مسیر:
کناره و ساحل:
پله:
ورودی:
مولفه های محیط و فضا های شهری(فرم،عملکرد و بنا)
فضاهای شهری مانند هر پدیده دیگری دارای سه مولفه فرم،عملکرد،معنا می باشد.
-فرم:آن بخش از پدیده که قابل ادراک توسط ادراک می باشد.
-عملکرد:خاصیتی از پدیده که جوابگوی بخشی از نیازهاست.
-معنا:خاصیتی از محیط که می توان فرد را به جنبه های دیگری از زندگی مرتبط سازد.
هر چند که مولفه های یک فضای شهری با هم همسو و هماهنگتر باشند ،آن فضا موفق تر است.
وظیفه طراحی شهری هماهنگ کردن مولفه های سه گانه یک فضای شهری است.
عوامل موثر در شکل گیری تصویر ذهنی یا سیما و نحوه شکل گیری آن:
”فرم شهر“شامل کلیه عناصر محیطی است که انسان به طور بالقوه می تواند در ارتباط با آن قرار گیرد.
-عناصر تشکیل دهنده فرم شهر می تواند مادی یا غیر مادی باشد.
-منظر شهری آن بخش از محیط یا فرم شهر است که بر روی کنش یا واکنش شخص ونتایج و اعمال او موثر است.
-منظر شهری جنبه عینی یا قابل ادراک محیط می باشدکه به نوبه خود دارای فرم،عملکرد و معنا است.
-اطلاعات پردازش شده در ذهن (تصویر ذهنی از محیط)را سیما گویند.
کیفیت:
-مردم بر خلاف برنامه ریزی و علوم مهندسی،کمیت ها را کمتر ادراک کرده،آنها را کیفی می بینند.
-کیفیت ها باعث تمایز چیزها از یکدیگر می شوند.و می تواند حاصل فرم (کیفیت های فرمال)،عملکرد و یا معنای یک چیز باشند.
-کیفیت های هر فضا معلوم است،هدف پیدا کردن و ترکیب عناصر و کیفیت هایی است که بتواند در یک منظومه به وحدت لازم رسیده،کیفیت های مورد انتظار را ایجاد می نماید.
کمیت:کمیت اندازه،میزان،جنسیت پدیده و یا
نظام….می باشد که به صورت انبوهی از ویژیگی
ها،عناصر و کیفیت ها وجود دارد.
-کمیت ها همیشه قابل اندازه گیری بوده،توسط اعداد
قابل بیان می باشند.
-نه کمیت را می توان بدون کیفیت و نه هر کیفیتی را می توان بدون کمیت تصور کرد.
کیفیت:
توقعات عام:
منظور توقعاتی است که انسان از هر فضای شهری دارد،صرفنظر از اینکه میدان باشد یا خیابان یا هر فضای شهری دیگر.
وی توقع دارد که این فضا،زیبا دارای وحدت،هویت،امنیت و آسایش بوده،امکان پیوند با دیگران را برای وی بوجود بیاورد.
زیبایی:تطابق یا قرابت وضیعت عینی موجود ادراک شده با ایده آل های ما انبساطی خاطر و لذتی ایجاد می کند که به آن زیبائی گویند.
وحدت : وحدت به معنای وجود رابطه ای خاص ( نظام یافته )، هماهنگ و متقابل بیان اجزاء می باشد .
”
هویت : مردم به واحدهای فضائی هویت دار نیاز دارند تا به آنها تعلق داشته باشد .
منظور از هویت ، خاصیتی است که توسط قیاس یک پدیده با تصویری از گونه های مشابه آن که در ذهن نقش بسته است ، پدید می آید .
امکان باز شناسی خاطرات ، و پاسخگویی به انتظارات شهروندان از یک فضا ، خاصیتی را می طلبد که به آن هویت می گوئیم .
هماهنگی : مناسب ترین تعریفی که می توان برای هماهنگی پیدا کرد جمله زیر است همکاری و همراهی هدفمند گروهی از عناصر جهت رسیدن به ایجاد یک کلیت .
در مقوله طراحی شهری آنچه که امروز بر سر شهرهای ما آمده است ،اینست که در بهترین شرایط بناها هر یک به تنهائی جالب توجه می باشند اما تاثیر جمعی آنها مایوس کننده و نا مطلوب می باشد .
نظم : فضا از عناصر مختلفی تشکیل شده است . این اجزاء همگی زیر مجموعه یک نظام یا سیستم هستند . این نظام ممکن است خیل یساده و روشن و یا پیچیده باشد .
فضاهای دارای نظم ساده و یا بالا آزادی بسیار کمی به طراح می دهد .
ماندگاری : در تعریف ماندگاری اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود مفهوم ماندن در طی زمان طولانی است .
به قول لینچ : ماندگاری عبارت است از میزان مقاوت عناصر یک شهر در مقابل فرسودگی و زوال و دارا بودن توانایی فعالیت طی دوره طولانی .
علی رغم آنکه در واقیعیت نمی توان در مورد یک پدیده معنا ، کارکرد و کالبد آنرا از هم تفکیک کرد ، ماندگاری در هر سه آنها قابل بررسی است مانند :
مفاهیم ماندگاری چون : دروازه ( دوازه قرآن شیراز )
– کارکردهای ماندگار همانند : آسیبهای شوشتر ، کافه نادری در تهران
– کالبد های ماندگار مثل : نقش جهان برای اصفهان
”
پایداری: پایدار یعنی با ثبات ، با دوام ، یعنی چیزی که ثابت و برقرار می ماند .
پایداری از آن شهرها و یا فضاهای شهری ای است که تداوم فرهنگی را ارتقاء بخشیده و به بقاء و پایداری
شهروندان نیز کمک کند و زمینه رشد فردی آنها را فراهم آورده یا تقویت نماید و بر حس ارتباط در زمان و
مکان بیفزاید . ( لینچ )
تغییر پذیری : فضاها و مکانهایی که توانایی عملکرد برای کاربریهای متفاوت و متعددی را دارا
هستند ، در مقایسه با مکانهایی که دارای عملکرد ثابت هستند به مراتب امکانات بیشتری در
اختیار استفاده کنندگان قرار می دهند . چنین محیط هایی دارای ویژگیهایی هستند که این ویژگی را قابلیت تغییر پذیری می نامیم .
طراحان فضاهای شهری باید فضاها را طوری طراحی کنند که دارای فعالیتهای متنوع بوده و در
قلمرو عمومی در کنار همدیگر همزیستی داشته باشند .
”
توقعات موضوعی : شامل مواردی است که فرد در مقابل نوعی از فضای شهری متصور می شوند . توقعات موردی : هر کدام از موضوعات فضاهای شهری نیز خود شامل زیر گروهی می باشند . توقعات موضعی : یک فضای شهری خاص مثلا خیابان لاله زار در تهران در ذهن شهروندان دارای ارزش و معانی خاصی است که می توان با دیگر خیابانها ی این شهر یکسان دانست . میزان موفقیت یک طرح ، تا حد زیادی بستگی به لحاظ نمودن توقعات موضعی دارد .
”
عناصر و کیفیت های منظر یک فضای شهری :
فضای شهری ، پدیده ایست که خود را به صورت عینیت قابل درک به استفاده کنندگانش می نماید .
اطلاعاتی که ما از فضای شهری دریافت میکنیم فقط کاربری و بصری نیستند بلکه اطلاعاتی هستند که توسط کلیه حواس ما درک می گردنند اطلاعتی از فرم ، عملکرد و معنای فضا !
منظر به عنوان فرستنده اطلاعات متفاوتی را به انسان مخابره می کند که می توان به دو دسته :
عناصر فیزیکی – کالبدی و انسانی تقسیم نمود .
چگونگی عناصر و چگونگی رابطه بین عناصر یک فضا دارای کیفیتهایی هستند که می توان به طور خلاصه دسته بندی نمود :
الف ) کیفیتهای فضایی
ب ) کیفیتهای ناشی از میزان سازگاری میان مولفها
ج ) کیفیت سکانسها
کیفیتهای فضایی :
کیفیتهای فضایی را میتوان نسبت به منشا وجودی آنها به سه گروه تقسیم کرد :
کیفیت عنصر
کیفیت بین عناصر
کیفیت رابطه عناصر خاص با دیگر عناصر
کیفیتهای عنصر شامل :
شدت : میزان قدرت موجود در اطلاعات ظاهری ، بصری ، صمعی ، عملکردی و معنایی یک عنصر فضایی را
شدت می نامند .
– تنش : کیفیتی است که بر اثر انحراف معیار رخ می دهد
– نقش انگیزی : خاصیت یک پدیده برای ایجاد تصویر به یاد ماندنی از خود و مناسبات بین اجزای آن در ذهن بیننده می باشد .
”
کیفیتهای بین عناصر :
تعادل : یکی از نیازهای بشری است نه تنها تعادل فیزیکی بلکه تعادل روانی و بصری از اهمیت خاصی بر
خوردار است
تقارن : تقارن ، ترتیب مساوی ( همسان ) دو یا چند عنصر حول یک خط به عنوان محور و یا یک نقطه به
عنوان مرکز است تقارن نمی تواند بدون محور و مرکز شکل بگیرد .
تناسب : رابطه نسبی و قیاسی بین ابعاد مختلف یک عنصر را تناسب گویند .
تفوق : تسلط عنصری از فضا بر سایر عناصر ، توسط موقعیت ، ابعاد ، شدت ، شکل ، رنگ ( عوامل صوری و ظاهری ) را تفوق بصری آن گویند .
وضوح : قابلیت پیش بینی نوعی نظم در فضا که به آسانی قابل فهم باشد موجب وضوح میگردد .
تراکم : هر فرم ممکن است از واحدهای معینی تشکیل شده باشد که به طرق و تعداد مختلف با هم ترکیب
می شوند و ساختار واحدی را ارائه می دهند چگونگی دوری و نزدیکی این واحدها را تراکم فضا می نامیم .
کیفیت رابطه عنصر خاص با دیگر عناصر :
تضاد : به این معنی که آنچه ساخته می شود به عمد خود را از محیط جدا کرده و به عنوان چیزی دیگر خود را نشان می دهد .
تقابل : در تضاد بین تقش زمینه نوعی تفاوت وجود دارد حال آنکه در تقابل نه فقط تفاوت وجود دارد بلکه نق به مقابله با زمینه نیز می پردازد .
تجانس : به معنی همجنس بودن نقش زمینه می باشد . بدین معنا که نقش ، زبان زمینه یا محیط را پذیرفته است .
مزیت : کیفیت نقاطی در فضای شهری است که دارای عملکرد ، ظاهر یا معنای خاص بوده باعث تغییر رفتار یا بروز رفتارهای خاصی از طرف شهروندان می باشد . پاتوق ها یکی از مهمترین موارد در این بخش می باشد .
انسداد : برخی عناصر با وجود خود در کف یا بدنه فضا حرکت یا دید را تحت تاثیر قرار داده باعث اخلال در ادراک کلیه فضا شده و یا آنرا به جزء فضاهایی تقسیم می کند .
تاکید: کیفیتی است که بر اثر شاخص شدن عنصری فضائی به خاطر ویژیگی های ظاهری آن در یک منظر شهری بوجود می اید.(داندیس)
محصوریت: منظور محدود شدن یک فضا بوسیله جداره هایش می باشد،به صورتی که انسان احسا نماید داخل ظرفی قرار گزفته است.
تنگی: باریک شدن ناگهانی یک مسیر می تواند باعث تغییر سرعت حرکت عابرین شده و یا باعث تقسیم فضا می گردد.
گشادگی: گشاد شدن یک مسیر باعث فراغ بالی بیشتر و پراکنده شدن فعالیت ها می گردد.
توالی: کیفیتی از عناصر یا منظر آن می باشد که به فرد احساس تحرک و پویایی را القاء می کند.
تمرکز:کیفیتی است که بر اثر جمع شدن عناصر یک مجموعه،حول یک مرکز پدید می آید.
کیفیتهای ناشی از میزان سازگاری بین مولفه ها:
میزان سازگاری بین فرم،عملکرد و معنای محیط موجود کیفیت هایی را ایجاد می نماید.شناخت این کیفیت ها در ارزیابی فضا و طراحی و برنامه ریزی سکانسها ی آن نقش موثری را ایفا می نماید.
کیفیت سکانس:
هر بخش خود دارای مشترکاتی است که باعث تمایز آن بخش از بخش های دیگر می شود. هر یک از بخش های متباین را یک سکانس می نامند.سکانس از یک سری تصاویر مقطعی تشکیل شده که آنها را تصویر یک لحظه“یا ”مقطع“می نامیم.مقاطع در عمل مانند یک فیلم،پشت سر هم ظاهر شده و به صورت متوالی درک می گردند.
تباین: تفاوت و فرق و جدایی میان دو چیز است.تباین باعث می شود که هر پدیده از پدیده های کناری اش تفکیک شود و برای ایجاد یک محیط شهری جالب و زنده ضروری است.
تکرار: تکرار به معنای مجموعه ای بی انقطاع از واحد های متصل به هم است.
یکمرتبگی: در یک سلسله از سکانس ها،فرد احساس های مختلفی را تجربه می کند.این احساس ها ممکن است تکراری یا غیر تکراری باشند.مواجهه با عناصری جدید و ناگهانی ایجاد یکرتبگی می کند.
ضرباهنگ: تکرار هر عنصری از لحاظ فرمال(شکل،رنگ،….)طبق نظمی معین ،ریتم یا ضرباهنگ می باشد.
سلسله مراتب: سلسله مراتب در واقع نظمی فراگیر است که انتظار می آورد سکانس های با ارزش متفاوت تحت تاثیر آن قرار گیرند.
معیار های کیفی سنجش فضا:
1:میزان پاسخگوئی به حضورگروه های اجتماعی ویژه
2:میزان استفاده مرتب و دائمی شهروندان
3:میزان پاسخگویی به شخصیت افراد(عزت انسانی)
4:میزان ایجاد حس تعلق به جامعه و فضا
5:حس مکان و امکان ایجاد این همانی با فضا در فرد یا گروه
6:میزان به کارگیری حواس مختلف انسان
7:میزان برانگیختن حس کنجکاوی در استفاده کنندگان
8:میزان کارآیی فضا
9:میزان تسهیل مشارکت
10:میزان موفقیتدر یاد آوری خاطرات
:میزان پاسخگوئی به حضور گروه های اجتماعی ویژه
جوانان و بزرگسالانی که از نعمت سلامت برخوردارند برای رفتن به مکان های عمومی و فعالیت در فضای شهری مشکلی ندارند.ولی اگر قرار باشد همه اعضای جامعه به طور مساوی حق شرکت در زندگی اجتماعی –به صورت ایمن را داشته باشند نخست باید کودکان ”سالمندان و معلولان را مد نظر داشت.
تسلط خودرو بر شهر ،رفتارهای ترافیکی رانندگان.
عدم حضور فعالیت افراد مختلف جامعه در فضاهای شهری
تبدیل فضاهای شهری به شریان های برای حرکت سریع خودروها.
تعریض خیابان ها و میادین جهت تسهیل خودروها و عدم ترافیک
حس مکان را در خود کشته اند.
مشکلات ایمنی و سهولت دسترسی ،فعالیت و رفتار در فضای شهری:
-عدم تعمیر و نگه داری مستمر
-طراحی های نابخردانه و اجرای غلط
-ایجاد اختلاف سطح های بی معنا
-فضاهای تعریف نشده
-جانمایی فضای سبز و مبلمان به صورت تزیئنی و بی معنا.
هر چه فضا بتواند برای فعالیت و رفتار های فردی و جمعی شهروندان سهولت بیشتری داشته و ایمن تر باشد،می بایست آن را ارزشمند تر دانست.
میزان استفاده مرتب و دائمی شهروندان:
امروزه فضاهای شهری به بهترین وجهی می توانند نقش مراکز جمعی را ایفا کنند.
فضا های شهری که منشا زندگی روز مره اند هرگز فضایی یک منظوره نبود اند .بلکه فضاهایی هستند چند منظوره و تامین کننده بیاری از فعالیت ها و مورد استفاده شهروندان .از این رو هماهنگی جامعه را تامین می کنند.و عضویت شهروندان را در جامعه عملا تحقق می بخشند.
میزان پاسخگوئی به شخصیت افراد(عزت انسانی):
-طراحی مستبدانه :طراح،محصول تربیتی ناهنجار،سعی دارد با به رخ کشیدن خود و ”قابلیت های هنرمندانه اش“فضا هایی رایاد مانی و خارج از مقیاس انسانی طراحی و تحویل دهد.
-طراحی تخصص گرایانه:کل توجه و حواس طراح به فرم و عملکرد فضا می باشد.غافل از اینکه آن چه به یک فضا زندگی می بخشد،مردم و حضور فعال و پرشور نشاط آنها در فضاست.
طرح ها کاملا انتزاعی و منحصر به خلق فضاست.
میزان ایجاد حس تعلق به جامعه و فضا:
انسان موجودی است خود آگاه،آزاد و آفریننده،همه خصوصیات دیگرش هم از همین عوامل
سرچشمه می گیرند.انسان یکی شدن است و نه یکی بودن.پس در طول زمان حرکت می کند تا خود و جهان پیرامون را بشناسد.در نتیجه ارتباط برقرار می کند،دنیا را مخاطب قرار می دهد و دنیا نیز او را پاسخ می دهد.پس در پی یافتن آرامش خاطر است.
حال،هر چه فضا،انسان را بیشتر مخاطب قرار دهد و با او در تعاملی سهل تر قرار گیرد،هر قدر با عادات و الگوهای رفتاری وی هماهنگ تر بوده،خاطره ها،انتظارات و آرزوهای وی را بیشتر پاسخ دهد،این فضا تعلق خاطر بیشتری را در انسانبوجود خواهد آورد.
از عامل انسانی غافل نشویم،که حیات و زندگی فرد در میان جمع بودن است
”
:حس مکان و امکان ایجاد این همانی با فضا در فرد یا گروه
این بحث شامل دو بخش به ظاهر متضاد ولی در حقیقت مکمل همدیگر می باشد.
1-استقلال و تشخص فضا از انسان
2-آشنا بودن فضا برای شخص
اگر فضائی خاطرات مخاطب خود را بر انگیزدو ذهنیتی را برای او ایجاد کند،براو تاثیر مهم و گیرائی خواهد داشت.
با مشاهده یا ادراک فضا ممکن است شخص به یاد خاطره ای مثبت یا منفی بیفتد.انسان با مشاهده یک فضا آن را به فضای ساخته شده دیگری ربط می دهد و آن را با ذهنیت های قبلی خود مربوط می سازد و پیش قضاوت های خود را راجع به فضای جدید صادر می نماید.
فرآیند این همانی،فرآیندی است قیاسی بین عینیتی موجود با اطلاعا ت و داده هائی از آن در ذهن(ذهنیت قبلی).
فرد در برخورد با یک یا چند عامل شکل دهنده هویت خود،احساس این همانی کرده و آن عینیت را ادامه عینیت خود پنداشته،به هنگام برخورد مجدد،آن را جزئی از وجود خود می داند.اطمینان ناشی از این فرآیند باعث آسودگی خاطر و احساس تعلق می گردد.
:میزان به کارگیری حواس مختلف انسان
حواس ما ابتدائی ترین وسائل ارتباط با محیط می باشند
بینائی بدون شک مهم ترین حس از حواس دخیل در ادراک انسان است
هر چه فضا جذابیت داشته باشد در درک فضا اندام های حسی بیشتری به کار گرفته می شوند
انسان به طور فطری زیبائی را طلب می کند. و این نیاز خود را از طریق محیط خود برآورده می کند،و حال اگر محیط و فضا های پیرامون این احساس را به انسان ندهند در نتیجه نتوانسته اند پاسخگو باشند.اگر فضا های شهری و ساختمان ها ی اطرافش فقط برای رفع نیازهای عملکردی ساخته شود تاثیری بر استفاده کننده ندارد
”
میزان برانگیختن حس کنجکاوی در استفاده کنندگان:
هرنوع علامت دریافت شده از محیط تاثیر مشخصی بر انسان می گذارد . بیشترین علامت علاوه بر مفهوم ظاهرشان دارای مفهوم معنائی نیز هستند .بعد معنائی گویای مفهوم و محتوای نشانه است . درک معنائی یک علامت در اغلب موارد تنها وقتی ممکن است که گیرنده قبلاً مفهوم آن را آموخته باشد یا به عبارتی جزئی از فهرست محفوظات بیننده باشد . بیشتر فرم ها برای بیننده یادآور چیزی هستند یا باعث یک قیاس ظاهری می شوند .
(( فخنر )) بنیادگذار مبانی ادراک در نظریه تداعی خود به این نتیجه رسیده است که اکثر ادراکات را می توان در ارتباط با تجربیات قبلی دانست . در ارتباط با معماری او معتقد بود که نوع استفاده از فضا مهمترین عامل در این تجربیات است .
:میزان کارآیی فضا
نیازهای انسان پاسخ خود را در فضا پیدا
می کنند و ذهن انسان برای هر نیاز خاص
، توقع فضایی خاص دارد به گونه ای که آن
فضا بهترین بستر را برای ارضای نیاز انسان
فراهم می نماید . شکل پاسخ گرفتن از
فضا و میزان رضایت شخص از محیط در
رفتاری که از خود بروز می دهد تجلی پیدا
می کند .
رابطه ای نزدیک و متقابل بین فضا و رفتار
وجود دارد . عملکرد زمانی رخ می دهد که
شخص بتواند جواب خود را از فضا برای
پاسخگویی به نیاز خاص بگیرد .
:میزان تسهیل مشارکت
انسان موجودی است اجتماعی.که نمی تواند به دور از اجتماع و محیط زندگی کند.
انسان ها همیشه سعی در ایجاد و تغییر محیط طبق نیاز و سلیقه خود دارند و فضاهایی که به نوعی از طرف شخص خودشان متا ثر شده اند کشش بیشتری نشان می دهد.
لذا در طراحی نباید همه فضا ها در حد کمال ساخته و پرداخته شود بلکه باید جایی برای مشارکت و تاثیر گذاری انسان ها در فضای شهری گذاشت،و حس مشارکت را به نوعی در بین مردم تقویت کرد.
:میزان موفقیت در یاد آوری خاطرات
خاطرات بخشی از زندگی مردم است که همیشه وجود خواهند داشت تغییرات در فضاهای شهری باید حفظ و نگهداری خاطرات فردی و جمعی را نیز تامین کند.
استفاده از تباین:
-اعلام وجود یک فعالیت و کاربری مهم اجتماعی
-ایجاد تمرکزی بصری در یک فضای باز بزرگ
-دادن تاکید لازم به مناطق بیش از حد خسته کننده،
اما:
برای ایجاد تباین شدید در هر منطقه شهری لازم است که دلایل روشن و منطقی طراحی شهری وجود داشته باشد.که بیش از همه چیز ناراحت کننده می باشد،پراکندگی اتفاقی و بی مفهوم تباین در سطح شهر است.تباین موجود ارتباطی با نظم مطلوب شهری نداشته و حاصل تمایلات عصبی و خودخواهانه ضمیر معماران جامعه می باشد.
منابع:
مبانی نظری و فرآیند طراحی شهری/جهانشاه پاکزاد
مبانی طراحی شهری/ریچارد هدمن،آندرو یازوسکی
پدیدار شناسی مکان/پروین پرتوی
مجله ی آبادی
معماری و فرهنگ/36
با تشکر از همراهی شماعزیزان