تلخیص از کتاب «مبانی نظری و فرایند طراحی شهری »تالیف دکتر پاکزاد
مبانی نظری طراحی شهری
کارشناسی ارشد طراحی شهری
هر فضایی تبلور نیاز های جسمی و روحی انسان به شمار می رود = همواره پیوند نزدیکی بین بستر رفتار و آن رفتار وجود دارد.
این بستر رفتارها هستند که به معرفی آنچه که می تواند در محدوده شان رخ دهد می پردازند و به فرد منتقل می کنند. تنها در صورتی این بستر ها تبدیل به فضاهای مطلوب می شوند که بنا بر ویژگی های رفتاری جمع طراحی شوند.
تنظیم ساخت محیط یا طرح آن از طرق مختلف بر رفتار اجتماعی موثر است.
مقدمه
بررسی تاثیر متقابل انسان و محیط به شکل گسترده
داشتن طرح های مطلوب و مرتبط با رفتار
نمودار ارتباطات بین مفاهیم
انسان
محیط
نیاز
فعالیت
ارتباط
ادراک
حرکت
زمان
فضا
فرهنگ
رفتار
شکل گیری تصویر ذهنی
ارتباط
ارتباط عبارت است از فرایند انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط بر آن که در گیرنده ی پیام، مشابهت معنی با معنای مورد نظر فرستنده ی پیام ایجاد شود.
اندیشه، تعقل، اراده و رفتار انسان به نوعی ارتباطی است که با محیط اطراف خود دارد.
ارتباط در بطن خود دو عنصر فرستنده و گیرنده و آنچه را که این دو را به هم ربط می دهد، را نهفته است.
1. ارتباط
گیرنده
فرستنده
ارتباط
ارتباط یک فرایند است که میان فرستنده و گیرنده، توسط پیام و ایجاد معنی، از طریق مسیر انتقال پیام صورت پذیرفته، باعث بروز عکس العمل (پس فرست) در گیرنده شده و گاه تاثیری بر فرستنده (باز خورد) می گذارد.
ادراک آن فرایند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی پیام های ارسالی و نهایتاً انطباق با معانی ذهنی را به گونه ای فعال بر عهده دارد.
محیط همواره مانند یک فرستنده، اطلاعات و پیام هایی را ارسال می دارد و انسان به مثابه ی یک گیرنده، دریافت کننده ی اطلاعات (با معانی مشابه معانی ذهنی خود) می باشد.
گیرنده (انسان)
اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت کرده،
در مغز خود به تجزیه و تحلیل پرداخته،
آنها را با معانی ذهنی خود تطبیق میدهد.
در این تجزیه و تحلیل، عوامل اجتماعی – روانی مانند شخصیت فردی، تجارب شخصی و … نقش اساسی دارد.
در صورت نبود هر یک از عناصر فوق هیچگونه پیامی منتقل نگشته و ادراکی صورت نمی پذیرد.
تبادل اطلاعات بین فرستنده و گیرنده، تنها زمانی انجام می پذیرد که اجزاء آن هم در حافظه ی گیرنده و هم در حافظه ی فرستنده باشد.
پیام از تعداد زیادی علامت یا کد تشکیل می شود که به صورت رمز یا نشانه در بطن پیام موجود است.
انسان همواره به مقدار مشخصی از اطلاعات نیازمند است:
بی خبری مطلق از محیط موجب حالات روانی نا مطلوب همچون ترس می شود
همچنین،
انسان قادر به دریافت و تجزیه و تحلیل مقادیر بیش از حد اطلاعات نیز نمی باشد.
پرت اطلاعاتی و بداعت
در مبادله ی یک پیام تعدادی از علائم یک پیام به واسطه ی شباهت معنا با علائم دیگر یا دارا بودن اطلاعات اضافی بدون استفاده باقی می مانند. این اطلاعات را حشو یا پرت اطلاعاتی می نامند.
باراطلاعاتی
بار اطلاعاتی یک خبر در ارتباط مستقیم با جدید بودن یا غیر منتظره بودن اطلاعات آن است. این پیام ها دارای ارزش بیشتری هستند.
این بداعت همیشه بایستی در ارتباط با گذشته باشد و الّا برای مخاطب قابل فهم نخواهد بود.
زیاده از حد بدیع بودن پیام همانقدر بی ارزش است که یک خبر غیر بدیع (100% پرت)
نوع اطلاعات
اطلاعات زیبا شناختی باعث می شوند در مخاطب، نوعی احساس به وجود آید که این احساس تحت تاثیر عوامل روانی- اجتماعی است و کاملاً تابع ویژگی های گیرنده می باشد.
این اطلاعات تابع شرایط محیط هستند و تشابه شرایط محیطی و فرهنگ موجب داشتن سلائق جمعی می شود.
اطلاعات سمانتیک مفهوم و معنایی خاص را به ذهن منتقل می کنند و ذهن آن را استنتاج می نماید. این اخبار مستقیماً مورد استفاده قرار می گیرند، منطقی هستند و قابل بیان می باشند.
به طور معمول هر خبر مخلوطی است از اطلاعات سمانتیک و زیباشناختی
نوع پیام
پیام های فعال آن دسته از پیام هستند که در لحظه جلب توجه نموده و حواس ما را ناخودآگاه به کار می گیرند؛ مانند صدای ترمز اتومبیل.
پیام های غیر فعال در لحظه توجه ما را جلب نمی کنند اگر چه آنها را دریافت و ادراک می کنیم؛ مانند نمای ساختمان ها.
پیام های چندگانه
برخی از پیام ها از کانال های مختلف دریافت می گردند، این خبرها را پیام های چندگانه می نامند.
در مورد این پیام ها می توان حواس خود را روی یکی از کانالها بیشتر متمرکز نمود.
چندگانگی پیام
ادراک
فرایند ادراک
2. ادراک
عموماً انسان تنها به محرک های انتخابی پاسخ می دهد و از میان همه ی تحریکات حسی وارد شده، دسته ی مخصوصی را جدا کرده و به گونه ای خاص به آنها پاسخ می گوید.
مباحث مرتبط با ادراک
ادراک زمانی صورت می پذیرد که:
پیام از فرستنده ای خاص انتخاب شود؛
سازمان یابی ادراکی صورت گیرد،
و ذهن دائماً فعالیت باشد.
خصوصیات فیزیکی محرک و فرستنده
خصوصیات روانی، آموخته ها، تجربه ها و انگیزه های فرد (گیرنده و معنی ذهنی او)
انسان تنها تحت تاثیر فقط یک محرک یا فرستنده قرار نمی گیرد. بلکه مجموعه ای از اطلاعات ارسال شده از فرستنده ها در زمان ها و مکان های مختلف، بر او تاثیر گذارند.
هر ادراکی، بر اساس انتظارات و پیش داوری های ادراکی صورت می پذیرد.
نظریه های مرتبط با ادراک
نظریه ی جزء بینی: تصویر کلی از طریق اطلاعاتی جدا از هم از جزء جزء تصویر کلی دریافت می شود و تمامی پیام مجموعه ای از اجزاء آن تلقی می گردد.
نظریه ی کل بینی (گشتالت): در ابتدا شکل کلی تشخیص داده شده و سپس اجزاء ادراک می شود.
در معماری و طراحی شهری تئوری گشتالت نقش اساسی تری دارد.
تصاویر ذهنی ممکن است بصری نباشد به عبارت دیگر سمعی، لامسه ای، چشایی و … باشد. به وسیله ی این تصاویر ذهنی است که می توان خاطرات را به یاد آورد و یا اشیاء تازه را از یکدیگر باز شناخت.
مراحل ادراک بر اساس نظریه گشتالت
این مراحل به حدی با سرعت در ذهن صورت می گیرد که گویی همزمان اتفاق می افتد.
قوانین گشتالت
الف) قانون زیاده نمایی: تکمیل فرم های ناقص به هنگام ادراک با نظام های شناخته شده همچون تقارن، زاویه ی قائمه و …
ب) قانون مجاورت: محرک هایی که از لحاظ مکانی به هم نزدیک ترند، به صورت مجموعه دیده می شوند.
ج) قانون بستگی: یک سطح بسته زودتر به عنوان یک شکل شناخته می شود تا یک سطح باز.
د) قانون مشابهت: اجزاء شبیه به هم مربوط به هم تصور می شوند و فرم مجموعه ی آنها به عنوان یک شکل تشخیص داده می شود. (عناصر نسبتاً مشابه، همانند یک شکل واحد ادراک می شوند.)
ه) قانون تجربه: در داخل فرم های اتفاقی، اغلب تصور می شود که شکل های آشنایی تشخیص داده می شود.
و) قانون امتداد متناسب یا پیوستگی: بر اساس صرفه جویی ادراکی، انسان به تجزیه و تحلیل کردن تمایل ندارد؛ از این رو، عناصری که در یک جهت ادامه دارند، به یک شکل ادراک می شوند.
ز) قانون قرینه بودن: شکل هایی که در یک یا چند محور، قرینه ی یکدیگر باشند، تشکیل «بهترین شکل ممکن» را می دهند که ساده ترین شکل ادراکی است.
ح) و …
حواس انسان
انسان به عنوان یک گیرنده، تنها نمونه بردار بخشی از اطلاعات ارسالی فرستنده های پیرامون خود است.
حواس محتلف به مثابه ی گیرنده های اطلاعاتی به لحاظ اهمیتی که در امر احساس، ادراک، شناخت و … امور دارند در حقیقت، «دروازه های دانش و دانایی» انسان تلقی می شوند.
ارسطو نخستین کسی بود حواس را به صورت پنج حسِ بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی بیان نمود.
امروزه حواس دیگری همچون حرارتی و جهت یابی نیز شناخته شده اند.
هر یک از گیرنده های مذکور، حوزه ی نفوذ یا فضای خاصی برای امکان دریافت علائم و پیام ها دارند و میدانی را به خود اختصاص می دهند.
نکاتی در مورد حواس
بینایی:
بینایی بدون شک مهمترین حی از خحواس پنجگانه است.
میدان دید مشخص 54 درجه ی افقی و 37 درجه ی عمودی است. (میدان دید مشخص، وسعتی است که می توان با صورت ثابت و چشمان ثابت دید.)
میدان دید نزدیک به 180 درجه است. (میدان دید عرصه ای است که با صورت ثابت و چشمان متحرک می توان دید.)
نقطه ی دید، تنها زاویه ای بین 2 تا 5 درجه از میدان دید شخص را تشکیل می دهد که دقیق ترین دید است.
انسان از طریق مشاهده یاد می گیرد و آنچه یاد می گیرد بر آنچه می بیند تاثیر می گذارد.
در تمام بحث های مربوط به بینایی لازم است تا تمایزی بین تصویر شبکیه ی چشم و آنچه بشر مشاهده و ادراک می کند، برقرار ساخت.
انسان ها دارای جهان های ادراکی متفاوتند یعنی هیچ دو نفری را نمی توان یافت که به هنگام استفاده ی فعال از چشمهایشان در شرایط عادی دارای قدرت دید دقیقاً برابری باشند. از اینرو، مسلماً فاصله بین جهان ادراکی دو فرد دارای فرهنگ یکسان بسیار کمتر از فاصله ی بین جهان های ادراکی دو فرد با فرهنگ های متفاوت است.
اطلاعات تصویری نسبت به اطلاعات شنیداری ابهام کمتری ایجاد کرده و وضوح بیشتری دارند.
شنوایی:
از راه شنوایی می توان جهت ، فاصله و ساکن یا متحرک بودن منبع صوتی را تشخیص داد.
شنوایی می تواند اطلاعات دیگری در اختیار بگذارد که برای درک فضایی معماری کمک می کنند مانند تشخیص جنس و خواص سطح و پوشش، اندازه ی فضا و اینکه فضا خالی ات یا چیزهایی در آن قرار دارد.
بویایی:
بو نسبت به بینایی و ضدا محفوظات عمیق تری را انتقال می دهد.
بو فضا را متنوع تر می کند به عنوان چاشنی زندگی روزمره به شمار می رود.
حرارتی:
حرارت نقش بسیار زیادی درکیفیت تجربه ی اشخاص از شلوغی و ازدحام دارد. زمانی که فضای کافی برای کاهش دمای حاصله از محیط وجود نداشته باشد، گرما شروع به افزایش می کند، یک نوع واکنش زنجیری به کار می افتد. برای حفظ همان مقدار راحتی و عدم گرفتاری، یک محیط پرازدحام و گرم، به فضای بیشتر نیاز دارد تا فضای خنک تر.
لامسه:
فضای «لامسه» ناظر را از اشیاء جدا می کند در حالی که فضای «بینایی» اشیاء را از هم جدا می کند.
لامسه ی فعال افراد راا قادر می سازد تا اشیاء انتزاعی و مطلقی که قبلاً از نظر گذشته بودند، با 95% دقت دو مرتبه به خاطر آورند.
جهت یابی:
انسان برای تعیین جهت د رفضا به دو سیستم مختلف ادراکی متکی است: قیاس بصری و حس جنبشی.
ارگانهای تعادل و احساس های عضلانی حس جنبشی را پدید می آورند.
اثر نیروی جاذبه ی زمین بر روی این ارگانها، حس جنبشی را به کار می اندازد. به این معنی که انسان بدون اینکه از چشمش استفاده کند، بالا و پایین را از هم تشخیص می دهد.
در شرایط بی وزنی حس جنبشی قادر به ادراک چیزی نیست و فرد برای تعیین جهت تنها وابسته به قیاس بصری است. (مبداء قیاس)
پدیده های ادراکی
ادراک فضا:
فضای ریاضی: فضایی است انتزاعی، (مانند شهر، کشور و …) چرا که مستقیماً قابل ادراک نمی باشد. این فضا با استفاده از واسیلی همچون نقشه یا یک مدل قابل شناسایی است. در این فضا تمامی نقاط در یک درجه ی اهمیت قرار دارند. (فاصله دو اتاق از هم)
فضای ادراکی: در این فضا همیشه یک مرکز وجود دارد که محل ناظر می باشد و یک محور وجود دارد که تابع وضع قرارگیری ناظر است. تمام عناصر در این فضا با هم در ارتباطند. این ارتباط مرکب است و پیش از هر چیز تابع محل قرارگیری ناظر است یا به عبارت دیگر ارتباطی است شخصی. این فضا نه تنها به وسیله ی اشخاص متلف به گونه های مختلف حس می شود بلکه در مورد یک ناظر ثابت نیز بر حسب وضع فیزیکی او در تغییر است. عامل اجتماعی- روانینیز در این مورد نقش اسای دارد.
ادراک فاصله:
انسان برای ادراک فاصله میان خود و اشیاء دیگر از نشانه های متعدد و گوناگونی استفاده می کند، برای اشیاء نزدیک از برخی نشانه ها و برای اشیاء دور از نشانه های دیگری کمک می گیرد.
ادراک عمق:
تصویر دو بعدی به صورت مطلق وجود ندارد و هر هر شکلی دارای یک زمینه است.
ترکیبات عمق دار:
الف) لایه به لایه بودن
ب) اختلاف اندازه: شکلی بزرگتر باشد، جلوتر و شکل کوچکتر، دورتر ادراک می شود.
ج) اختلاف رنگ: اشکال با رنگ های زرد و قرمز نزدیکتر و اشکال آبی و سبز رنگ دورتر به نظر می رسند.
د) اختلاف ارتفاع: شکلی بالاتر قرار دارد دورتر به نظر می رسد.
ه) اختلاف روشنایی: اشکال با اختلاف درجه ی روشنایی کمتر با زمینه نزدیکتر ادراک می شود.
گزینش و مقاومت ادراکی
عوامل بازدارنده ی فردی- اجتماعی موجب نوعی گزینش و دفاع ادراکی می شود. حساسیت درگزینش ادراکی تحت تاثیر نیاز و ارزش های اجتماعی بیشتر می شود.
شرایط ادراک:
ادراک فرد از محیط همواره، تابع شرایط خاص و تاثیر گذرا بر حواس فردی می باشد. به طور مثال در شب هنگامی که حس بینایی با تمام توان خود قادر به دریافت اطلاعات ارسالی از محیط نیست، یک فضا، آنگونه که در روز و با حداکثر توان حواس ادراک می شود، درک نمی گردد.
پس امکان ادراک محیط تابعی است از امکان دریافت گیرنده های حسی، که خود به طور مستقیم تبعیت از شرایط محیطی موثر بر حواس، همچون نور، دما، رطوبت و … می کند. این شرایط را شرایط ادراک می نامند.
ظرفیت ادراک:
ادراک محیط وابسته به شرایط فیزیولوژیک اندام های حسی فرد و همچنین عوامل محیطی حائز اهمیت برای ادارک در فضا می باشد. به همین دلیل ظرفیت ادراک، حداکثر توانی است که ناظر برای ادراک در محیط دارد. این عامل برای طراحی و تغییر سکانس ها از اهمیت خاصی برخوردار است. (به طور مثال تغییراتی که در هنگام رانندگی در توان بینایی رخ می دهد.)
آمادگی ادراکی:
ظرفیت ادراک و شرایط ادراک تعیین کننده ی عواملی هستند که یک ناظر می بایستی شرایط مشخص را ادراک کند. اما اینکه واقعاً چه ادراک می کند، وابسته به آن است که وی چقدر آمادگی ادراک را دارد. لذا آمادگی ادراک را می توان آمادگی ذهنی استفاده کننده برای ادراک قلمداد کرد. این موضوع به نوبه ی خود تابعی است از ارزش ها، معیارها، اولویت ها، تجارب و اهداف و در نهایت استعدادها و حالت روحی ناظر.
به طور مثال دمق بودن یا شنگول بودن عابر در غروب، تاثیر زیادی بر ادراک کلی از محیط می گذارد.
محیط موجود (شرایط ادراک) نیز در این فرایند نقش به سزایی دارد.
مطالعات اجتماعی- روانی طرح می بایستی پاسخگوی این بخش از مطالعات بوده و تعیین می نماید که استفاده کنندگان این فضا معمولاً به چه موارد محیطی توجه نموده و چه مواردی برای آنان بی اهمیتند.
حالات انفعالی:
اگر ادراک شیء یا فضا، ایجاد رضایت خاطر و حالتی خوشایند در سیستم ادراکی فرد بکند، در او انگیزه های مثبت به وجود می آورد که موجب تشکیل طرحی ادراکی می شود که تشخیص و ادراک محرک های شبیه آن را در موقعیت های بعدی ساده و تسریع می کند.
اگر حاصل ادراک، موجب نا خوشایندی شود، انگیزه ی منفی ایجاد کرده حالت خودداری از ادراک به وجود می آورد و به حالات اضطراب و تشویش نیز منجر می شود. خلاصه اینکه ادراک یک شیء یا فضای اضطراب آور به طور نسبی با ناراحتی همراه است و به کندی صورت می گیرد.
ارزش ها و نگرش ها:
وقتی افراد متعلق به گروه های فرهنگی مختلف با محرک هایی که ظاهراً یکسان است مواجه می شوند، ادراکات متفاوتی صورت می گیرند.
در امر ادراک محرک ها، توجه به عامل معنی بخشی که چزی جز ارزش ها و نگرش های متاثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی نیست، بسیار ضروری است.
شاد بودن هنر است
شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم.