تارا فایل

مبانی نظری هویت اجتماعی


مبانی نظری وپیشینه تحقیق هویت اجتماعی
فصل دوم : مبانی و چارچوب نظری ………………………………………………………………………………….. 16
1-2 مقدمه …………………………………………………………………………………………………………………….. 17
2-2 مباحث نظری ………………………………………………………………………………………………………….. 17
1-2-2 دورکیم ……………………………………………………………………………………………………………….. 17
2-2-2 پارسونز ………………………………………………………………………………………………………………… 18
3-2-2 ماکس وبر …………………………………………………………………………………………………………….. 20
4-2-2 کنش متقابل نمادی…………………………………………………………………………………………………. 22
5-2-2 کولی ……………………………………………………………………………………………………………………. 23
6-2-2 مید ………………………………………………………………………………………………………………………. 24
7-2-2 گافمن…………………………………………………………………………………………………………………… 26
8-2-2 نظریه هویت (بورک) ………………………………………………………………………………………………. 27

عنوان صفحه
3-2 چارچوب نظری مورد استفاده تحقیق ………………………………………………………………………….. 30
4-2 پرسشهای تحقیق …………………………………………………………………………………………………….. 31
5-2 فرضیات تحقیق ………………………………………………………………………………………………………. 31
6-2 الگوی نظری و تحلیلی تحقیق………………………………………………………………………………………. 32

مقدمه : در این فصل ابتدا مروری بر نظریات مرتبط با تحقیق مطرح خواهد شد و سپس با انتخاب چند نظریه تلفیقی ، چار چوب نظری مناسب با این تحقیق مطرح می شود و پس از بیان مدل تحلیلی تحقیق به بیان فرضیات تحقیق خواهیم پرداخت .
2-2 مباحث نظری
در این فصل عمدتا نظریات تعدادی ازجامعه شناسان که به موضوع هویت اجتماعی پرداخته اند و با اهداف این تحقیق مرتبط می باشد ، مطرح می شود .
1-2-2 امیل دورکیم 1
یکی از مفاهیم کلیدی دورکیم ، مفهوم وجدان جمعی است که عبارت است از " مجموعه باورها . احساسات مشترک در بین حد وسط اعضای یک جامعه " سایه گسترده وجدان جمعی بر سر تمام افراد افکنده شده است و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت نمی کند ، به عبارت دیگر ، تغییر فرهنگ و یا نو شدن نسلها ، تغییری در وجدان جمعی به وجود نمی آورد و همچنان ثابت باقی می ماند . تنها تفاوتی که ممکن است بوجود آورد در شدت و ضعف وجدان عمومی است . دورکیم برای نشان دادن چگونگی تحول وجدان جمعی و شدت و ضعف آن ، مفاهیم همبستگی مکانیکی و ارگانیکی را که نشان دهنده ی دو سازمان اجتماعی متفاوتند به کار برده است : به عقیده وی هر چه همبستگی مکانیکی بیشتر باشد به علت شباهت افراد و مشترکات فراوان ، وجدان جمعی نیز قوی تر خواهد بود .
((با افزایش تعداد جمعیت و گسترش ارتباطات اخلاقی و حجم اجتماعی در این جامعه همبستگی مکانیکی کم کم تبدیل به همبستگی ارگانیکی می شود . در این جامعه به علت متمایز بودن افراد از یکدیگر وجدان جمعی تضعیف می شود ، آزادی های فردی گسترش می یابد و هر کس مختار است که طبق میل خود عمل کند)) (آرون :1377 : 366- 364 )
نفوذ نظارت کننده در جامعه بر گرایشهای فردی ، دیگر کارایی اش را از دست داده و افراد جامعه به حال خودشان واگذار خواهند شد . دور کیم این وضعیت را در جوامع جدید آنومی یا بی هنجاری نامیده است. و به دنبال راه حلهایی برای رهایی از وضعیت بحرانی می گردد . بدیهی است راه حل او تقویت وجدان جمعی است که از طریق عضویت در گروههای صنفی ایجاد می شود .
((به عقیده دورکیم یکی از عوامل موثر بر هویت مذهبی انسانها ، شرکت در مناسک مذهبی است . بر گزاری مناسک مذهبی ، تجمع مردمی را در پی دارد که دارای ارزشها و باورهای مشترکی هستند . این تجمع ، تقویت روح جمعی ، انسجام و اتحاد مومنین به آن مذهب را به ارمغان می آورد . این تجمع که با احساسات مشترک شارکین همراه است ، آنها را از حوزه ی مادیات به حوزه معنویات منتقل می کند . وی معتقد است که همه ی فرقه های سیاسی ، اقتصادی یا اعتقادی مواظب اند که همایش های دوره ای داشته باشند ، تا اعضایشان بتوانند ، با به نمایش در آوردن ایمان مشترک خود در بین جمع به آن جانی تازه ببخشند .)) ( تیریاکیان ، 1373 : 159 )
علاوه بر کارکرد اصلی تجمع مردم در برگزاری مراسم مذهبی ، شادی و تفریح مردم نیز با برگزاری مراسم مذهبی تامین می گردد . بدین جهت است که از نظر دورکیم ، پیوندی نزدیک و ناگفتنی بین روزه و مهمانی ، ایام مقدس و تعطیلات ، تعطیلات و شادی برقرار است . بدین خاطر گسترش و ارج نهادن به ایام مقدس و مناسک مذهبی سبب ایجاد همبستگی و انسجام مذهبی می شود .
2-2-2 تالکوت پارسونز 2
((پارسونز دنیای اجتماعی را از زاویه افکار مردم به خصوص ارزشها و هنجارها مشاهده می کند . به اعتقاد پارسونز کنشگر انسانی در چارچوب نظام اجتماعی عمل می کند ولی عمل او جنبه ارادی و اخلاقی دارد و دارای خلاقیت ، اختیار ، و نیروی ارزش یابی است )). ( توسلی ، 1373 : 240 )
وی مدل سیبر نتیکی را ارائه می کند که در آن چهار خرده نظام فرهنگی ، اجنماعی ، شخصیت و ارگانیسم رفتاری وجود دارد . ((اولین خرده نظام ، نظام فرهنگی است که مرکب از ایده ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، اعتقادات ، باورهای جمعی و آداب و رسوم اجتماعی است که فرد از جامعه حال و گذشته اش فرا گرفته است . )) (تنهایی ، 1383 : 183) نظام فرهنگی به افراد می گوید چه کاری انجام بدهند ، چه کاری انجام ندهند . چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست است . فرهنگ میانجی کنش متقابل میان افراد است و شخصیت و نظام اجتماعی را با هم پیوند می دهد . به عبارتی ((فرهنگ در نظام اجتماعی به صورت هنجارها و ارزشها تجسم می یا بد و در نظام شخصیت ملکه ذهن کنشگران می شود .)) (ریتزر ، 1374 : 139 )
دومین خرده نظام ، نظام اجتماعی است که ((شرایط کارکردی ساخت جامعه را بر عناصر موجود نهادهای اجتماعی تحمیل می کند . )) ( تنهائی ، 1383 : 183 ) اهمیت نظام اجتماعی برای پارسونز به خاطر فرایند اجتماعی شدن و درونی شدن در نظام مذکور است . به وسیله آنها ارزش و هنجارها به افراد منتقل می شود .(( اجتماعی شدن و کنترل اجتماعی مکانیسم های اصلی اند که نظام از طریق آنها توازن خود را حفظ می کند . )) ( ریتزر ، 1374 : 137 )
سومین خرده نظام، ((نظام شخصیتی است که بر چگونگی انتخاب راه ها و نحوه رسیدن به اهداف از طریق قالبهای دو وجهی حق انتخاب ارزشها ، تاثیر می گذارد .)) ( تنهائی ، 1383 : 183 ) . از نظر پارسونز و شیلر تمایلات نیازی مهمترین واحد های انگیزش کنش هستند که با زمینه اجتماعی شکل می گیرند . به طور کلی نقش خاص شخصیت آنست که منابع نیرو بخش را که ارگانیسم رفتاری فراهم کرده است بسیج کند و آنها را به سوی هدفهای تعیین شده هدایت نماید . شخصیت در ایجاد رابطه اش با نظام اجتماعی نیازمند حمایت است و نظام اجتماعی نیز در شخصیت باید تائید و تصویب شود .(( شخصیت از راه نقش اجتماعی در نظام اجتماعی حضور پیدا می کند و آن بعدی از شخصیت را می سازد که می توان هویت اجتماعی نامید . )) ( روشه ، 1376 : 162 ) .
پارسونز در تحلیل خرده نظام شخصیتی خود نیم نگاهی به مفاهیم" نهاد ، خود و فرا خود" فروید در تحلیل شخصیت دارد و برآنست که شخصیت از طریق نهاد با ارگانیسم زیستی در ارتباط است . به همین دلیل برای نهاد ، کارکردی شبیه سازگاری قائل است. ((خود)) کارکرد بسیج و هدایت منابع شخصیت را بر عهده دارد و از این لحاظ کارکردش مشابه کارکرد دستیابی به هدف است .((فرا خود )) کارکرد هماهنگی های نهاد و خود را بر عهده دارد که این امر از طریق درونی کردن نقشهای اجتماعی امکان پذیر است . به عبارت دیگر فراخود ، کارکرد یگانگی را در نظام شخصیت ایفا می کند و از گذر آن نظارت هایی که هنجارهای نظام اجتماعی اعمال می کنند ، تحقق می یابد . او معتقد است که علاوه بر این سه نوع نظام فرعی ، نظام چهارمی نیز وجود دارد که فروید آن را پیش بینی نکرده است . این بعد شخصیت همان کارکرد حفظ الگو های فرهنگی است که از راه شخصیت با جهان فرهنگی ارزشها ، ایدئولوژی ها و نهادها ارتباط پیدا می کند . پارسونز این کارکرد چهارم نظام شخصیت را هویت می نامد که کنشگر عامل ، با درونی کردن نهادها ، ارزشها و ایدئولوژی هایی که نظام فرهنگی جامعه عرضه می کند به کنش خود جهتی می دهد که هم برای خودش و هم برای دیگران معنادار است .(( به موجب نظریه عمومی کنش پارسنز ، نظام فرعی هویت اساس پایدار شخصیت را می سازد و می تواند بر سایر نظامهای فرعی شخصیت و بر روابط میانی شان نظارت کند زیرا تامین کننده عناصر یگانگی و هماهنگی میان نظام های فرعی شخصیت است)) ( روشه ، 1376 : 165-164 )
چهارمین خرده نظام در نظریه پارسونز ،(( ارگانیسم رفتاری است که از تاثیر محیط مادی و نیروهای حیات بخش مادی بر دیگر اجزا سخن می گوید )) ( تنهائی ، 1383 : 183 ) به طور خلاصه رابطه چهار خرده نظام را می توان به صورت زیر نمایش داد . ارتباط سیبرنتیک خرده نظام های کنش در مدل زیر نشان داده شده است .

1-2 نمودار رابطه چهار خرده نظام پارسونز

انرژی – نظام فرهنگ اطلاعات +

نظام اجتماعی

نظام شخصیت

انرژی + نظام ارگانیسم اطلاعات –

((در نظام فرهنگی اطلاعات بدون انرژی و در نظام ارگانیسم انرژی بدون اطلاعات موجود است . مدل سیبر نتیک بر اساس ارتباط دوسویه اطلاعات و انرژی از بالا به پائین و از پائین به بالا بین خرده نظام های چهار گانه قابل طرح است . اختلال و ناهماهنگی پایدار بین اطلاعات و انرژی و بین فرهنگ و شرایط ارگانیسمی منشا مشکل اجتماعی است .)) ( اورعی ، 1374: 42 )
3-2-2ماکس وبر 3
ماکس وبر در کتاب " سرمایه داری و اخلاق پروتستان " در جستجوی پاسخ به این سوال است که: چه عاملی باعث به وجود آمدن سرمایه داری در غرب شده که در سایر نقاط دنیا وجود ندارد ؟ وبر به ساخت ذهنی انسان رجوع می کند و معتقد است که ذهنیت و طرز تفکر غربیها که ناشی از فرهنگشان است سبب به وجود آمدن سرمایه داری در غرب گردید . به اعتقاد او هدایت و تعیین جهت رفتار انسان بر عهده فرهنگی است که آن شخص در آن زندگی می کند . از نظر او، مذهب یکی از اجزای فرهنگ جامعه است و قادر است به تناسب موقعیتش در آن فرهنگ ، جهت دهنده رفتارهای انسان باشد . باید به خاطر داشت که خصلت جهت دهی فرهنگ ، بدون شکل گیری منسجم آن ، در ذهنیت انسان امکان پذیر نیست . به عبارت دیگر از طریق فرایند جامعه پذیری ، فرهنگ درونی می شود و به عقیده وبر ، جهان بینی افراد شکل می گیرد . این جهان بینی شکل گرفته در ذهنیت انسانهاست که هدایت وکنترل رفتارهای انسان را عهده دار است (( فرمان اختیار و اغراض ما در دست جهان بینی ماست )) ( آرون ، 1377 : 613 )
رفتار اقتصادی پروتستانها و در نتیجه سرمایه داری غرب ، بر اساس جهان بینی شکل گرفته در ذهنیت پروتستانها که نتیجه فرهنگ خاص مذهبی آنها بود ، شکل گرفته است . جهان بینی پروتستانی باعث شد ، پروتستانها به شیوه خاصی زندگی کنند و به کار و کوشش بپردازند . (( پیوند میان روح سرمایه داری و اخلاق پروتستانی نشان میدهد که چگونه یک طرز تفکر معین درباره جهان می تواند جهت گیری کنشها را تعیین کند )) ( همان : 614 )
فرهنگ جهان بینی ( ساخت ذهنی ) عمل
مدل فوق گرچه نشان می دهد که کنشگران اجتماعی تحت تاثیر فرهنگ می باشند ولی وبر معتقد است که کنشگران از اختیار در کنش خویش برخوردارند . از نظر وبر (( علیت جامعه شناختی)) علیتی احتمالی است . تعیین جبری گذشته و آینده به یک اندازه امکان ناپذیر است . بنابر این (( درست است که در هر لحظه گرایشهایی بنیادی وجود دارد ، اما حدی از آزادی عمل همیشه برای آدمیان محفوظ است . این طرز تصور از تحول تاریخی به وبر امکان می داد که حس درک عظمت مرد عمل را از دست ندهد .)) (همان :583 )
(( به اعتقاد وبر ، تعارض نظام ارزشی ( فرهنگ ) با نظام اقتصادی ، سبب تغییر فرهنگ می شود و تغییر فرهنگ سبب تغییر جهان بینی ( ساخت ذهنی ) انسان خواهد شد . به نظر وی تعارض بین دانش اثباتی و دانای دینی در دنیای معاصر مصداق بارز تعارض نظام ارزشی و نظام اقتصادی است .)) ( همان : 623)
((گسترش این تعارض در دنیای معاصر سبب کنار زده شدن مذهب و گسترش عقلانیت ابزاری شده است.)) ( کوزر ، 77: 317 )
مدل تغییر فرهنگ از دید گاه وبر :
تعارض نظام ارزشی و نظام اقتصادی تغییر فرهنگ تغییر جهان بینی ( ساخت ذهنی )
وبر جامعه سنتی ما قبل سرمایه داری را با جامعه سرمایه داری مقایسه می کند و سپس به رشد عقلانیت ابزاری و کنش های عقلانی مبتنی به ضوابط عام و اعتلای سطح هویت های جمعی اشاره می کند. ( عبداللهی ، 1375 :134)
4-2-2 کنش متقابل نمادی :
این دیدگاه به عنوان یکی از دیدگاههای مسلط روانشناسی اجتماعی و مورد توجه جامعه شناسان در تلاش است تا بنیانهای نظری هویت 4 را در قالب سا زه های اجتماعی مطرح نماید . سنت جامعه شناختی نظریه هویت ، بیش از همه به کنش متقابل نمادی پیوند خورده است . قضیه اساسی در کنش متقابل نمادی آنست که افراد معانی نمادین را به اشیاء ، رفتارها ، خودشان و دیگران پیوند می دهند و این معا نی را طی تعامل منتقل می نمایند و بسط می دهند . از اینرو معانی و در نتیجه هویت ها طی تعامل است که شکل می گیرند و بسط می یابند . بنابر این ویژگی مشترک در دیدگاه کنش متقابل نمادین ، اهمیتی است که برای محیط اجتماعی در شکل گیری خود قائلند . لیکن رویکردهای تعامل گرا به هویت ، در تاکیدشان بر ساخت اجتماعی و هویت از سویی و فرایند ها و تعاملهایی که طی آنها هویت ها ساخته می شوند ، از سویی دیگر تفاوت می کنند و به دو دسته تقسیم می شوند : 1- تعامل گرایان ساختی5 2- تعامل گرایان فرایندی 6
چهره شاخص تعامل گرایان ساختی "منفوردکان" ، پایه گذار "مکتب آیوا" است . وی در سال 1950 آزمون 20 جمله ای ( یا آزمون من کیستم ) معروف خود را به عنوان یک ابز ار پژوهش عرضه داشت . به نظر‹‹ کان ›› ((خود)) که در کانون نظریه های جامعه شناختی قرار دارد ، در تعامل اجتماعی و با درونی شدن ایستارهای دیگران نسبت به خود شکل می گیرد . وی پاسخ به پرسشهای من کیستم را به دو گروه اجماعی7 و نیمه اجماعی تقسیم می کند . ((پاسخ های اجماعی ، پاسخ هایی را در خصوص تشخیص هویت در بر می گیرد که برای دیگران آشکار است یا می تواند آشکار باشد . مانند تعلق مذهبی ، جنسیت ،تعلق طبقاتی ، اما پاسخ های نیمه اجماعی8 شامل آن دسته از پاسخ هایی در خصوص تشخیص هویت می گردد که خصوصی تر تلقی می شوند . مانند خوشحالی یا غمناکی ، بدبینی یا خوش بینی و …….. من مفعولی که عبارت است از ایستارهای درونی شدن دیگران ، ایستارهای اجتماعی افراد را بوجود می آورد و در تشخیص هویت آنها نقش برجسته ای دارد . )) ( دوران و محسنی ، 1382 :47-49 )
هربرت بلومر9 از جامعه شناسان مکتب شیکاگو10 شخصیت بر جسته تعامل گرایان فرایندی محسوب می شود . وی به کان انتقاد می کند که با 20 جمله نمی توان هویت فرد را شناخت . روش مطالعه این مکتب مشاهده مشارکتی11 است . از اینرو تعامل گرایان فرایندی بر فرایندهای مذاکره تاکید دارند . مذاکره درباره اینکه افراد چه کسانی هستند ، زمینه ارائه ((خود)) یا مدیریت بیان را مهیا می سازد . در نتیجه هویت ها سازه های اجتماعی استراتژیکی هستند که طی تعامل ، ایجاد شده و دارای پیامدهای مادی و اجتماعی اند .(( زبان از دیگر موضوعات مورد علاقه رویکرد فرایندی است . در واقع از آنجا که معنای تعامل ساخته و پرداخته می شود زبان در این میان نقش اساسی بازی می کند . چه به طور مستقیم و در تعامل و چه به طور غیر مستقیم و از طریق انواع رسانه ها)) ( همان : 50-49 )
5-2-2 چارلز هارتون کولی
به اعتقاد کولی خود احساسی است مبنی بر اینکه فرد کلیتی متمایز است . در عین حال باید توجه نمود که خود و دیگری دو روی یک سکه اند . در نتیجه خود فقط بر اساس شباهت و تفاوت نسبی با دیگران است که تعریف می شود .(( کولی به وجود خود گروهی یا ((ما)) علاوه بر خود شخصی یا من فاعلی معترف است و بر آنست که خود گروهی یا ((ما)) شامل اشخاص دیگر می شود . شخص خودش را با گروه معرفی می کند . لذا از آمال، افکار ، خدمات مشترک و یا در یک کلمه از ما سخن می گوید .)) (دوران و محسنی ، 1382 : 46 )
کولی چنین استدلال می کرد که خود یک شخص از رهگذر تبادل او با دیگران رشد می یابد . ((آگاهی یک شخص از خودش بازتاب افکار دیگران درباره خودش است . پس به هیچ روی نمی توان از خودهای جداگانه سخن به میان آورد)) ( کوزر ، 70 : 410 ) ((مکانیسم این عمل عبارتست از نگاه کردن خود در آینه دیگران . به عبارت دیگر انسان در این روند سعی دارد . خود را از دید دیگران ارزیابی کند .)) ( تنهایی، 1383 : 410 )
((کولی در نظریه خود آئینه سان می گوید : یک تصور درباره خود از قرار معلوم سه عنصر اصلی دارد : تصور ظاهری ما در نزد دیگری ، تصور قضاوت او درباره ظاهرمان و یک نوع احساس درباره خودمان ، از قبیل غرور یا شرمساری . چیزی که غرور یا شرمساری را در ما بر می انگیزد … تصور تاثیر این فکر بر ذهن دیگری است . ))(جنکینز ، 1381 : 70 )
(( کولی معتقد است جامعه همان همبافتگی و تاثیر متقابل خودهای ذهنی است . من ذهن شما را در بر می گیرم و بویژه توجه می کنم که ذهن شما درباره ذهن من چه می اندیشد و ذهن شما درباره آن چه که ذهن من در مورد ذهن شما می اندیشد چه نظری دارد . من ذهن خودم را در برابر ذهن شما می آرایم و از شما نیز چشم دارم که ذهن خودتان را در برابر ذهن من بیارائید . هر کس نتواند یا نخواهد این کار را انجام دهد کاملا به بازی گرفته نمی شود )) ( کوزر ، 1373: 298 )
کولی (( خود )) را یک پدیده اجتماعی می داند که در ارتباط با گروههای نخستین و ثانویه شکل می گیرد .(( گروههای نخستین نظیر خانواده و گروه همبازی ، روابط صمیمانه در آنها جاری است و گروههای ثانویه با روابط رسمیت یافته و غیر چهره به چهره مشخص می شوند . به عقیده او گروه نخستین دارای نقشهای رسمیت یافته نیست و فرد در آن احساسات ، حرکات و عقایدی نظیر همنوعان خویش دارد.)) (توسلی ، 1373 : 298 )
گروه نخستین بیشتر بر همبستگی عام اعضایش وابسته است تا بر مبادله خدمات یا منافع خاص . وانگهی گروه نخستین بسته به پرورش محبت و همدردی انسانی است و با حالات بی تفاوتی و غیر شخصی و غیر عاطفی انواع دیگر روابط اجتماعی تضاد دارد .(( در اندیشه کولی خود آینه سان و گروه نخستین در همبافته اند . حساسیت نسبت به اندیشه دیگران ، حساسیت در برابر رویکردها ، ارزش و داوریهای دیگران که به نظر کولی شاخص یک فرد بالغ است را تنها می توان در کنش های متقابل و نزدیک و صمیمانه گروههای نخستین پرورش داد . از این رو گروه نخستین بستر رشد احساسات و عواطف انسانی است ))( کوزر ، 1373: 413-414 )
6-2-2 جورج هربرت مید 12
مید علاقه مند به فرایندهای اجتماعی بود . به عنوان یک فیلسوف ، اشتغال ذهنی به مسائلی مانند مساله ذهن ، جسم ، واقعیت ، آگاهی ، بنیان توانائیهای عقلانی انسان و تفسیر چیستی انسان داشت .(( بینش او اساسا پراگماتیستی بود و تحت تاثیر کارهای فیلسوفانه جمیز و دیویی بود . اما پیرو بی قید و شرط هیچیک از آنان نبود . سه جنبه اصلی کار مید ، تحقیق درباره ذهن ، خود 13 و جامعه است .)) (اسکید مور، 1372 :240 ) (( قضیه اساسی مید آنست که جامعه انسانی نمی تواند بدون ذهن ها و خود ها وجود داشته باشد))(توسلی ، 1373 : 173 ) (( برای هر فرد ذهن ، نوعی پاسخ رفتاریست که از کنش با دیگران در زمینه اجتماعی ایجاد می شود . بدون کنش متقابل نمی تواند ذهن وجود داشته باشد)) ( ترنر ، 1371 : 533
قبل از مید ، تقسیم بندی جیمز از خود ( من فاعلی و من مفعولی ) تاثیر زیادی بر مطالعات مربوط به هویت گذاشت و مید هم عمیقا به این مساله توجه نمود . به نظر مید خود دو سویه است : من فاعلی 14 از یک سو و من مفعولی15 از سوی دیگر . ((یعنی انسان از یک سو رفتاری اجتماعی دارد و خودش را با جامعه وفق می دهد و از سوی دیگر رفتاری ارادی دارد که گاه گاه ظاهر می شود و در جمع تجلی می یابد و در واقع شخصیت فردی اوست که در جمع موثر می افتد. )) (توسلی، 1379 : 47 ).
مید ، من فاعلی را جنبه ای از خود می داند که فردیت ما را تشکیل می دهد . با "من" فاعلی است که "ما" هویت می یابیم. ظهور "خود" ، فرایند آشنایی من فاعلی است با رفتار هایی که شخص ابراز می کند . از این رو مید می گوید ((با من فاعلی است که ما شخصیت می یابیم، زیرا می بینیم که این خودمان هستیم که عمل می کنیم. من فاعلی که در خود ظاهر شده است، به رفتاری که قبل از این شکل گرفته واکنش می کند. تاثیر آن بر رفتار از سر تفکر قبلی درباره رفتار نیست بلکه به جهت عمل تصحیحی و تعدیل کننده آن است. البته گاهی اوقات نیز من فاعلی تنها با انگیزش شناخته می شود و نه با واکنش به انگیزش دیگر، اگر به تکوین عمل معینی نیاز باشد ، این را باید در من فاعلی سراغ گرفت. )) ( اسکید مور،1372: 248 )
به اعتقاد مید ((خود )) هیچگاه به صورت من فاعلی در آگاهی حضور پیدا نمی کند ، بلکه همواره به شکل یک موضوع نظیر یک من مفعولی ظاهر می شود ولی خود را محصول اجتماعی می داند که از خلال اخذ دیدگاه دیگری شگل می گیرد. ((بدین صورت که فرد آگاهی می یابد، موضوعی در حوزه ادراک دیگری است و با درونی سازی آن، بر خود نیز به عنوان موضوعی در حوزه ادراک خود آگاه می شود.)) ( دوران و محسنی ، 1382 : 46 )
من مفعولی به عنوان نیمه دیگر خودی است که به طور تحلیلی تقسیم شده است . در اینجاست که مید نیروهای جهان بیرونی را که بر شخص تاثیر می گذارد، جای می دهد. من مفعولی ، مجموعه ای از ایستارهای سازمان یافته دیگرانی است که فرد آنها را به عنوان خودش می شناسد.(( از دیگران یاد می گیریم که ایستار های معینی مناسب موقعیت های معینی هستند. این من مفعولی است که من فاعلی به آن واکنش می کند. زیرا این من مفعولی است که معمولا رفتار مشخص اجتماعی شده را هدایت می کند. همچنین هنگامی که شخص به خودش فکر می کند، از این من آگاه می شود. زیرا با تبعیت از اصطلاحات خاص مید، من فاعلی به صورت من مفعولی وارد آگاهی می شود.)) (اسکید مور ، 1372 : 248 )
((به زبان ساده تر مید می گوید که ما نمی توانیم خود را ببینیم ، مگر آن که خود را همان گونه که دیگران ما را می بینند، مشاهده کنیم . به تعبیری از نظر او جامعه چیزی بیش از بسط قضیه شناسایی نیت)). (جنکینز ، 1381: 36 )
(از نظر مید رفتار یک فرد را تنها می توان از طریق رفتار کلی گروه اجتماعی او دریافت. مید در زمینه شکل و رشد ((خود)) معتقد است که از طریق مشاهداتی که در باره کارکرد های زبان و بازی انجام داده ،مشخص می شود که چگونه کودک با بازی کردن نقش دیگران و درونی کردن آن ها ، از نظر فکری رشد می یابد و اجتماعی می شود . (( خود )) کودک از طریق همانندی با اشخاص دیگر در نقش هایی که ایفا می کند و خصوصا از طریق درونی کردن به طور اعم یعنی مجموعه نظام یافته و شالوده بندی شده نقش های دیگری که او بدان وابسته است ، رشد می یابد ))(زکی ،1382 : 285 )
مید از دو مرحله بازی یعنی بازی فردی16 و بازی جمعی17 نام می برد. ((منظور از بازی فردی ، عمل به گونه ای است که در آن فرد شخص دیگری به نظر می رسد . در بازی جمعی چند بازیگر هماهنگ عمل می کنند و بازیگران برای اینکه عمل خودشان را بفهمند ، باید درکی از نقشهای سازمان نیافته و وحدت یافته تمام بازیگران داشته باشند . بازی جمع مستلزم دیدگاه بیرونی توده ای از افراد دیگر است. )) (اسکید مور ، 1372 : 250)
نقش پذیری و واقعیت بخشی ((خود)) در طرح مید با مفهوم دیگری تعمیم یافته18 پیوند می خورد. این ایده از مفهوم دیگری به عنوان نقطه نظری که از آن (( خود)) به طور عینی دیده می شود ،گرفته شده است. دیگری در شکل انتزاعی ، بنیادی است که بر اساس آن عملکرد ((خود)) ارزیابی می شود . اگر چه دیگری تعمیم یافته از ارزیابی ها و ایستار ها ی ملموس افراد واقعی شکل می گیرد ،با این حال در ذهن قابل انتقال از موقعیتی به موقعیت دیگر است . بنا براین ،دیگری تعمیم یافته بالفعل ثابت تر و استوار تراز هر مجموعه بالفعل دیگران است . ((گاهی اوقات دیگری تعمیم یافته با فراخود یا جامعه یکی گرفته می شود . این اصطلاحات ممکن است چیزی قدرتمند و غیر قابل کنترل توسط افراد را القا کند. اما منظور مید صرفا مجموعه ایستار ها وارزش های تعمیم یافته ای است که به طور فعال در ایجاد و تکمیل سلوک دخیلند . )) ( همان : 253 )
7-2-2 اروینگ گافمن 19
گافمن در کتاب خود به عنوان ( نمود خود در زندگی روزانه ) با استفاده از نظریه نمایشی به مفهوم اجرای نقش توجه نموده است . وی استعاره نمایش را برای توضیح تفکرش راجع به شخصیت ، توسعه خود و هویت اجتماعی به کار برد . جهان اجتماعی به عنوان یک بازی که در آن اعضای متفاوت جامعه با نقشهای معین سازگار شده و به شیوه خاصی رفتار می کنند ، نشان داده شده است .(( گافمن خود را در تملک کنشگر نمی داند بلکه آنرا محصولی از کنش متقابل نمایشی میان کنشگر و حضارش می انگارد . افراد در هنگام کنش متقابل می کوشند جنبه ای از ((خود)) را نمایش دهند که مورد پذیرش دیگران باشد. )) ( ریتزر 1374 : 291 )
(( گافمن در مقایسه صحنه نمایش با کنش اجتماعی ذکر می کند که هر کنش متقابل نمادی یک "جلوی صحنه " وجود دارد که با " پشت صحنه " اجرای تئاتری قرینه است و بازیگران صحنه تئاتر و زندگی اجتماعی هر دو به حفظ ظاهر ، لباس مناسب ، و صحنه آرایی علاقه مندند و اما در هر دو اجزاء یک پشت صحنه وجود دارد که بازیگران می توانند به آنجا بر گردند و خودشان را برای اجرا آماده کنند. در عقب صحنه یا پشت صحنه به اصطلاح تئاتری بازیگران می توانند نقشهایشان را وا نهند و خودشان بشوند)) ( ریتزر ، 1379 : 94 )
طرح نظریه گافمن در این تحقیق از آن نظر اهمیت دارد که گافمن نیز از آن دسته کنش متقا بل گرایانی است که بحث هویت را مطرح می کند . وی در تعریف جامعه شناختی این مفهوم می گوید : هویت عبارت است از :کوشش فرد به منظور تحقق یکتایی خویش در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش است .گافمن در اثری به نام فاصله نقش می گوید : به دلیل آنکه نقشهای فراوان و متعددی وجود دارد لذا افراد معمولا یک نقش معین را به گونه ای کامل انجام نمی دهند و مساله فاصله نقش به وجود می آید . به عبارتی فاصله نقش به درجه کناره گیری افراد از نقشهای محولشان اطلاق می شود . به نظر وی فاصله نقش بستگی به منزلت اجتماعی افراد دارد .
(( گافمن در اثر دیگری به نام داغ (1963 ) به بررسی شکاف میان آنچه که یک شخص باید باشد یعنی هویت اجتماعی بالقوه و آنچه که یک شخص واقعا هست یعنی هویت بالفعل پرداخته است . وی می گوید هر کسی که شکافی میان این دو هویتش باشد ، داغ خورده است . که یا به صورت داغ بی اعتباری ( حضار تفاوت ها را می داند و یا برایشان آشکار است ) و یا داغ احتمال بی اعتباری ( حضار تفاوت ها را نمی دانند و نمی توانند تصورش را بکنند ) می باشد . )) ( رتیزر ، 1374 : 291- 298 )
اگر فرایند کنش متقابل بین هویت فرهنگی بالقوه و هویت فرهنگی بالفعل دانش آموزان سازگاری وجود نداشته باشد و شکافی بوجود آید شاهد نوعی بی هویتی فرهنگی و داغ فرهنگی خواهیم بود.
8-2-2 پیتر بورک 20
((بر طبق نظریه هویت بورک ، فرایند هویت یک نظام کنترلی است . هویت مجموعه ای از معانی است که برای خود در یک نقش اجتماعی یا وضعیت معین به معنای آن چه که یک شخص می باشد به کار می رود . این معانی به عنوان معیار یا مرجعی برای اینکه یک فرد خود را بشناسد و مو رد ارزیابی قرار دهد به کار می رود . وقتی یک هویت بر انگیخته و فعال شده باشد ، یک حلقه باز خورد شکل گفته و تثبیت می شود .))(بورک ، 1991 : 838 – 837 ) این حلقه چهار جزء دارد که عبارتند از 1- معیار هویت یا موضع مرجع21 ( مجموعه معانی خود ) :
مجموعه معانی "خود" ، ویژگی های هویت را تعریف می کند . یعنی آن چه که به وسیله آن یک فرد پی می برد که اوکیست 2- ورودی22 از محیط یا وضعیت اجتماعی ( شامل ارزیابی ها ی بازتابی فرد ، مانند درک معنای مرتبط با خود ) ورودی ها همان معانی است که شخص از خودش در منظر دیگران تصور می کند . 3- فرایندی که ورودی را با معیار مقایسه می کند ( مقا یسه گر )23 4- خروجی24 ( رفتارهای معنادار ) که نتیجه مقایسه است در فرایند هویت ، معیار یا موضوع نه بر اساس درجات بلکه بر اساس معانی که اشخاص در یک نقش برای خود دارند ، طیف بندی می شود . به عنوان مثال ، هویت جنسی شخص ممکن است از درجات معین صفت مردانگی باشد یا هویت دانشجویی شخص ممکن است مجموعه ای همزمان از درجات مسئولیت آکادمیک ، طرفدار عقلایی بودن ، اجتماعی بودن ، اظهار مثبت شخص باشد . موضع ها و معیارهای فرایند هویت ، معنی هویت فرد را تثبیت می کند . (همان : 838)
معیار هویت

شکل 1-2 نمودار نظام کنترل فرایند هویت

اگر ورودی با معیار سازگار باشد ، فشار کاهش می یابد . فشار اجتماعی انقطاع در سازگاری فرایند هویت است. زمانی که هویت فعال شده است ، انقطاع در آن باعث افزایش فشار در وضعیت هایی که به دنبال خواهد آمد ، می شود . انقطاع مکرر بیشتر از انقطاع مقطعی باعث فشار می شود . همچنین زمانی که هویت قطع شده از اهمیت بیشتری برخوردار است ، انقطاع فرایند هویت باعث فشار بیشتری می شود. از نظر بورک ، مکانیسم های انقطاع فرایند هویت عبارتند از :
1- حلقه های شکسته شده هویت : اگر زنجیره فرایند کنترل هویت به و سیله حوادث خارجی ، فرایند سازگاری خود به خودی ، مداوم و بهنجار را قطع کند ، فرایند هویت نیز منقطع می شود . از نظر بورک حلقه به دو صورت شکسته می شود .الف ) وقتی که خروجی ( رفتار ) وارد محیط می شود . وقتی که رفتار فرد در یک موقعیت کم اثر یا حتی بدون اثر باشد و بر محیط اثر نداشته باشد و فرد نتواند به همان شیوه که دیگران با او رفتار می کنند ، او نیز با آنها رفتار کند . ب ) زنجیره فرایند کنترل هویت در نقطه ای که ورودی از محیط دریافت می شود . افراد ممکن است قادر به دریافت ( فهم ) معانی در محیط نباشند یا شاید آنها را به طور نادرست دریافت کرده باشند ( همان : 840-841 )
2- دخالت دیگر هویتها : منبع دوم فشار زمانی است که ارتباط منفی بین دو یاچندین هویت وجود داشته باشد . بطوریکه اگر این ارتباط منفی سبب افزایش سازگاری نسبت به یک هویت شود ، موجب کاهش سازگاری برای دیگر هویت ها می شود . به عنوان مثال ، اگر یک هویت باقی مانده است ، دیگر هویت ها باید منقطع شود . ( در هنگام تضاد نقشها ، تناقض معانی ) بنابراین در اینجا ، مساله تعداد هویت ها نیست بلکه درجه ای که در آن هویت های بخصوصی سبب انقطاع دیگر هویت ها می شوند ، است .
3- یک نظام هویتی بیش از حد کنترل شده : فشار نظام کنترلی هویت ، سومین عاملی است که می تواند سطوح فشارهای نا مناسب و آشفتگی را تعیین کند . یک نظام کنترل شده سخت گیر، نظامی است که تلاش می کند بین ارزیابی بازتاب شده ( نشانه های ورودی ) با هویت واقعی ( معیار ) تطابق تقریبا دقیقی بوجود آورد که این خود منجر به سطوح بالاتر و فراوان تری از فشارهای نامناسب ، بخصوص در محیط هایی با منابع سیال یا ارزیابی های بازتاب شده و متغیر می گردد . این سازگاری فراوان هم می تواند سبب شکست فرایندی دیگر شود و هم بوسیله فرایند های دیگر شکسته شود .
4- هویت های ضمنی25 : چهارمین منبع انقطاع نتیجه اجرای یک نقش ضمنی است . این حالت وقتی رخ می دهد که یک نقش برای اجرا تمرین شده است ، اما موانعی برای اجرای آن وجود دارد و بنابراین آن نقش اجرا نمی شود . در این موقع است که فرایند هویت شکسته می شود . افراد نیاز دارند که بازخوردها و اعمال را بیاموزند تا ادراک نامناسب از((خود)) را به منظور سازگاری آن با معیار هویت تغییر دهند . اما وقتی که یک نقش ضمنی و تصادفی وجود داشته باشد ، این عمل غیر ممکن است و افراد نمی توانند بین ادراک از خود و هویت سازگاری بوجود آورند . ( همان : 844-842 )
3-2 چارچوب نظری مورد استفاده تحقیق
نگاه ما به موضوع هویت یک نگاه جامعه شناختی است . حال این سوال مطرح است که آیا جامعه شناس باید خودرا صرفا به جامعه منحصر سازد یا می تواند فرد را هم کانون توجه قرار دهد . یا ترکیبی از این دو را بر گزیند . اگر اعتقاد بر این است که جامعه فرد را کنترل می کند ، به او شکل می دهد و او را هدایت می کند ، این استدلال در افراطی ترین شکل به این نتیجه گیری منتهی می شود که جامعه عملا هر طور که بخواهد ما را می سازد و فرد قدرت مقاومت ندارد . از این رو گاهی اوقات مدرسه را به این اتهام که افراد را مشروط می کند ، مورد انتقاد قرار داده اند . بدین معنی که تجربیات مدرسه دانش آموزان را چنان بطور کامل شکل می دهد که آنان نهایتاً هیچ توانایی یا قضاوتی به جز آنچه که در مدرسه می آموزند ندارند . شاید این استدلال جبر اجتماعی حقیقت داشته باشد . افراد جوان قطعا میزان قابل توجهی از صورت بندی های اجتماعی را تجربه می کنند . می توان گفت که جامعه رفتارها ، اخلاقیات و غیر آن را قالب گیری کرده و شکل می دهد و به سادگی می توان دید که این فرایند در زندگی ادامه می یابد . چون تطبیق شرط اولیه برای یک زندگی اجتماعی پاداش دهنده و راحت است . آیا می توان گفت که جامعه هم قدرت در قید قرار دادن و شکل دهی فرد را در دست دارد ؟ آیا این تحقیر هوش ، توانایی و قدرت قضاوت افراد نیست که بگوییم فردیت در اساس چیزیست جز آنچه به ما گفته شده است .
اگر اعتقاد بر این باشد که نیروی گرداننده این زندگی جمعی در واقع فردیت است. به بیان نظری هر آنچه که می خواهیم در مورد جامعه تبیین کنیم می توانیم با مراجعه به قابلیت ، خصوصیت یا فعالیتهای افراد تبیین نماییم . یعنی مردم فکر کنند که به دلخواه خود عمل می کنند و ایستار هایشان در اختیار خودشان است . با یک بینش به غایت فرد گرایانه چگونه می توانیم واقعیت جامعه را که قبلا به نظر می رسید حقیقت دارد ، تبیین نماییم .
پس لازم است موضعی میان دو قطب جامعه – فرد اتخاذ شود . با توجه به اینکه هویت اجتماعی از ابعاد ملی – دینی و خانوادگی مورد توجه است و نظریات متفاوتی نسبت به آن مطرح می باشد . به منظور تبیین جامع آن نیاز به یک نظریه ترکیبی احساس می شود . لذا در این تحقیق در خصوص جامعه پذیری به طور عام از دیدگاه کنش متقابل نمادی و جامعه پذیری فرهنگی از دیدگاه پارسونز وپایگاه اجتماعی- اقتصادی ، فرایند شکل گیری هویت ، از دیدگاه نظریه هویت پیتر بورک استفاده شده است .
فرایند جامعه پذیری در بر گیرنده تاثیرات متفاوتی است که در طول زندگی بر فرد وارد می آید در جریان تعامل اجتماعی است که فرد جامعه پذیر می شود . به عبارتی با ارزشها و هنجارهای گروه و جامعه خود آشنا می شود . با توجه به دیدگاه تعامل گرایان فرایند جامعه پذیری از طریق عاملانی چون خانواده ، دوستان ، مدرسه و رسانه های ارتباط جمعی و…. شکل می گیرد .
نظریات پیروان مکتب کنش متقابل نمادی همچون خود آینه سان کولی , مراحل بازی مید و نقش پذیری او باز گو کننده نقش جامعه پذیری در فرایند تعامل بین کنشگران اجتماعی می باشد . با نگاهی خاص و ویژه به جامعه پذیری می توان به جامعه پذیری فرهنگی پارسونز اشاره نمود . وی در مدل خود فرهنگ را در راس قرار می دهد و بر آنست که فرهنگ به صورت ارزشها و هنجارها تجسم می یابد و در نظام شخصیت ملکه ذهن می شود . بنابر این می توان این قضیه اساسی را استنباط نمود که هر چه جامعه پذیری فرهنگی بیشتر شکل گرفته هویت فرهنگی نیز بیشتر و قوی تر شکل خواهد گرفت . نظریه هویت بورک بر نقش پایگاه افراد در ارتباط باشکل گیری هویت تاکید خاص دارد . در پیوستاری که این نظریه مطرح می نماید ، افراد با در نظر گرفتن یک معیاری برای مقایسه هویت ((خود)) با آن در تلاش هستند . و این معیار همان چیزی است که ویژگیهای یک هویت را مشخص می سازد . در فرایند شکل گیری هویت اگر افراد هویت خود را با معیار مقایسه کنند و سازگاهای بین آنها وجود نداشته باشد حلقه هویت شکسته می شود . طبق این نظریه افراد با پایگاه بالاتر بیشتر با گروه خود تعیین هویت می شوند و بر همین اساس می توان قضیه زیر را استنتاج کرد : هر چه پایگاه اجتماعی – اقتصادی فرد بالاتر باشد , شکل گیری هویت اجتماعی وی قوی تر خواهد بود .
4-2 پرسش های تحقیق
1ـ آیا میزان رضایت از خود بر هویت اجتماعی دانش آموزان تاثیر دارد؟
2ـ آیا پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی والدین بر هویت اجتماعی دانش آموزان موثر است؟
3ـ آیا جنس دانش آموزان با هویت اجتماعی آنان رابطه دارد؟
4ـ آیا میزان درونی شدن ارزشها در دانش آموزان با هویت اجتماعی آنان مرتبط است؟
5ـ آیا هماهنگی ارزش های گروهی بر هویت اجتماعی دانش آموزان تاثیر می گذارد؟
6ـ آیا مورد تایید دیگران بودن با هویت اجتماعی دانش آموزان ارتباطی دارد؟
5-2 فرضیات تحقیق
1- بین جنس و هویت اجتماعی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد
1/1- بین جنس و هویت دینی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد
2/1- بین جنس و هویت خانوادگی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد
3/1- بین جنس و هویت ملی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد
2- هر قدرپایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین دانش آموزان بالاترباشد هویت اجتماعی آنان قوی تر می باشد .
1/2- هر قدرپایگاه اقتصادی اجتماعی والدین دانش آموزان بالاترباشد هویت دینی آنان قوی تر می باشد .
2/2- هر قدرپایگاه اقتصادی اجتماعی والدین دانش آموزان بالاترباشد هویت خانوادگی آنان قویتر می باشد
3/2- هر قدرپایگاه اقتصادی اجتماعی والدین دانش آموزان بالاترباشد هویت ملی آنان قوی تر می باشد .
3- هر چه میزان رضایت دانش آموزان از خود بیشتر باشد هویت اجتماعی آنان قوی تر خواهد بود
1/3- هر چه میزان رضایت دانش آموزان از خود بیشتر باشد هویت دینی آنان قوی تر خواهد بود
2/3- هر چه میزان رضایت دانش آموزان از خود بیشتر باشد هویت خانوادگی آنان قوی تر خواهد بود
3/3- هر چه میزان رضایت دانش آموزان از خود بیشتر باشد هویت ملی آنان قوی تر خواهد بود
4- هر چه دانش آموزان بیشتر مورد تائید دیگران باشد هویت اجتماعی آنان قوی تری خواهد بود
1/4- هر چه دانش آموزان بیشتر مورد تائید دیگران باشد هویت دینی آنان قوی تری خواهد بود
2/4- هر چه دانش آموزان بیشتر مورد تائید دیگران باشد هویت خانوادگی آنان قوی تری خواهد بود
3/4- هر چه دانش آموزان بیشتر مورد تائید دیگران باشد هویت ملی آنان قوی تری خواهد بود
5- هر چه میزان درونی کردن ارزشها در دانش آموزان بیشترباشد هویت اجتماعی آنان قوی تر خواهد داشت
1/5- هر چه میزان درونی کردن ارزشها در دانش آموزان بیشترباشد هویت دینی آنان قوی تر خواهد داشت
2/5- هر چه میزان درونی کردن ارزشها در دانش آموزان بیشترباشد هویت خانوادگی آنان قوی تر خواهد داشت
3/5- هر چه میزان درونی کردن ارزشها در دانش آموزبیشترباشد هویت ملی آنان قوی تر خواهد بود
6- هر چه هماهنگی ارزشهای گروهی دانش آموزان بیشتر باشد هویت اجتماعی آنان قوی تر است
1/6- هر چه هماهنگی ارزشهای گروهی دانش آموزان بیشتر باشد هویت دینی آنان قوی تر است
2/6- هر چه هماهنگی ارزشهای گروهی دانش آموزان بیشتر باشد هویت خانوادگی آنان قوی تر است
3/6- هر چه هماهنگی ارزشهای گروهی دانش آموزان بیشتر باشد هویت ملی آنان قوی تر است
6-2الگوی نظری و تحلیلی تحقیق :
با استفاده از نظریات جامعه شناسان کنش متقابل نمادی (مید ، بلومر ، کولی ) و پارسونز و پیتربورک ، چهار چوب نظری این تحقیق شکل گرفته است و در این تحقیق هویت اجتماعی از سه بعد خانوادگی ، دینی و ملی و تحت تاثیر عواملی چون : جنس ،پایگاه اقتصادی اجتماعی ، درونی شدن ارزشها ، رضایت فرد ، تایید دیگران ، و هماهنگی ارزشها ی گروهی مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است .

شکل 2-2 الگوی نظری و تحلیلی تحقیق : فرایند شکل گیری هویت اجتماعی، ابعاد و عوامل موثر

فهرست منابع
– آرون ، ریمون ، 1364 ، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی ، باقر پرهام ، تهران : سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی
– اسکیدمور ، ویلیام ، 1372 ، تفکر نظری در جامعه شناسی ، علی محمد حاضری ، تهران : سفیر
– آشفته تهرانی ، امیر ، 1384 ، ((جامعه شناسی دین )) فصلنامه تخصصی جامعه شناسی ، دانشگاه آزاد اسلامی آشتیان ، سال اول ، شماره 3 ، پاییز
– بیابانگرد ، اسماعیل ، 1376 ، روانشناسی نوجوان ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی
– بیرو ، آلن ، 1367 ، فرهنگ علوم اجتماعی ، باقر ساروخانی ، تهران : کیهان
– تنهایی ، حسین ابوالحسن 1383 ، درآمدی بر مکاتب و نظریه های جامعه شناسی ، چاپ پنجم
مشهد : مرندیز
– توسلی ، غلامعباس ، 1380 ، جامعه شناسی دینی ، تهران : سخن
– جنکینز ، ریچارد ، 1381 ، هویت اجتماعی ، تورج یار احمدی ، تهران : شیراز
– جولیوس گولد ، ویلیام ، ب ، 1376 ، فرهنگ علوم اجتماعی ، گروه مترجمان ، تهران : مازیار
– دو اس ، دی . ای ، 1383 ، پیمایش در تحقیقات اجتماعی ، هوشنگ نایبی ، تهران : نی
– دوران بهزاد . محسنی ، منوچهر ، ((هویت رویکرد و نظریه ها)) مجله علوم تربیتی ، دانشگاه فردوسی مشهد جلد 4 ، شماره اول ، تابستان 82
– رابرتسون ، یان ، 1374 ، در آمدی بر جامعه ، حسین بهروان ، چاپ دوم ، مشهد : آستان قدس رضوی
– رفیع پور ، فرامرز ، 1374 ، کند وکاوها و پنداشته ها ، چاپ هفتم، تهران : شرکت سهامی انتشار
– ریتزر ، جورج ، 1374 ، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، محسن ثلاثی ، تهران : علمی
– زیتلین ، ایروینگ ام ، 1381 ، آینده بنیانگذاران جامعه شناسی ، غلامعباس توسلی ، تهران : قومس
– ساروخانی ، باقر ، 1379 ، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده ، تهران : سروش
– ساروخانی ، باقر ، 1383 ، روش تحقیق در علوم اجتماعی ، جلد دوم ، چاپ پنجم ، تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
– ساروخانی ، باقر ، 1385 ، روش تحقیق در علوم اجتماعی روشهای کمی ، آمار پیشرفته ، جلد سوم ، چاپ دوم ، تهران : دیدار
– سرایی ، حسن ، 1372 ، مقدمه ای بر نمونه گیری در تحقیق ، تهران : سمت
– سیف اللهی ، سیف الله ، 1381 ، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران ، تهران : موسسه انتشارات جامعه پژوهان سینا
– شرفی ، محمد رضا ، 1380 ، جوان و بحران هویت ، تهران : سروش
– عبداللهی ، محمد 1374 ، ((هویت جمعی دینامیسم و مکانیسم تحول آن در ایران )) نامه انجمن جامعه شناسی ایران سال اول شماره اول
– کیوی ، ریمون ، وان کامپنهود ، لوک ، روش تحقیق در علوم اجتماعی ، عبدالحسین نیک گهر ، تهران : توتیا
– گیدنز ، آنتونی ، 1378 ، تجدد و تشخص ، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید ، ناصر موفقیان ، تهران : نی
– معین ، محمد ، 1371 ، فرهنگ معین ، جلد 4 ، تهران : امیرکبیر
– نیکلاس ، بریس ، 1382 ، تحلیل داده های روانشناسی با برنامه spss ، خدیجه علی آبادی – علی صمدی ، تهران : دوران

1-Emile Durkheim
2 – Talcott parsons
3- Max Weber
4 – identity
5 – Structuaral Interactionists
6 – Processive Interactionists
7 – Consensual
8 – Sab consens
9 – Herbert Blumer
10 – Chicago School
11 – Particpant Observation
12 – George Herbert mead
2 – self
3- I
15- me
16 – Play
17 – game
18 – General other
19 – Irving Gaffman
20 – Petter Burk
21- Identity standard or reference setting
22 – Input
23 – Comparator
24 – Out put
25 – Epi sodic
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود