تارا فایل

فضاهای عمومی شهر فراصنعتی و نقش های در حال تغییر آنها




فضاهای عمومی شهر فراصنعتی و
نقش های در حال تغییر آنها

Z. Müge AKKAR ERCAN

ترجمه: زهرا کریمی- فاطمه فرجام طلب

مقدمه
از آگورای پولیس های یونانی و بازارهای شهرهای قرون وسطا گرفته تا مراکز خرید و میدان های تجاری و مکان های برگزاری جشن ها و فضاهای عمومی امروزی از اجزای تعیین کننده ی شهرها در طی قرن ها بوده است. علی رغم اهمیت واضح این مکان ها در شهرها، فضاهای عمومی موضوعی برای توجه بیشتر در دو دهه ی اخیر بوده است. مخصوصاً تحت تاثیر جهانی شدن و سیاست های خصوصی سازی، بازارهای شهری و برنامه های منظرسازی و پروژه های بازسازی شهری، منظر جدید شهرهای پست مدرن گواه بر جذابیت فضاهای عمومی است .ایجاد علاقه ی دوباره به فضاهای عمومی توسعه ی چشم گیری در کیفیت فضاهای عمومی در شهرها در عصر حاضر داشته است. با وجود این ادبیات فضاهای عمومی مکرراً به تغییر نقش ویژگی های فضاهای عمومی تاکید می کند.
این مقاله به منظور توجه بیشتر به این تغییرات در کشورهای پساصنعتی نوشته شده است. با در نظر گرفتن ادبیات فضای عمومی در اواخر سال های 25-30 به مسائل زیر می پردازد:
1) تعریف نقش قلمروهای عمومی در شهرها
2) توضیح با جزئیات در مورد دلایل پشت پرده ی افزایش فضاهای عمومی در طول دو دهه ی اخیر
3) توصیف انواع جدید فضاهای عمومی در چشم انداز شهرهای پساصنعتی
سپس نشان دادن مختصات مدیریت و طراحی که بر تغییرات قوانین فضاهای عمومی در شهرهای پساصنعتی تاکید می کند. در نتیجه این مقاله موضوعات کلیدی را مطرح می کند و نکات کلیدی برای طراحی و برنامه ریزی ارائه می دهد

عملکرد فضاهای عمومی
فضاهای عمومی طیف گسترده ای از عملکردها راانجام می دهندکه تحت عناوین فیزیکی ، بوم
شناختی ، روان شناختی ،اجتماعی،سیاسی،اقتصادی،نمادین وزیبا شناختی دسته بندی می شوند.

اگرشهر را متشکل از فضاهای عمومی وخصوصی درنظر بگیریم فضاهای عمومی یک مولفه ی اجتناب ناپذیر شهر تلقی می شود. فضای عمومی که در اشکال متفاوتی مانند خیابانها، میادین ،بازارها وپارکها مشاهده می شود چند نقش فیزیکی هم به عهده دارد اول اینکه خیابانها، بلوارها وخیابان های اصلی، مجراهای ارتباطی عمده ی شهر هستند. آنها وسایل جابه جایی میان مقاصد، مردم و اطلاعات ازبخشی به بخش دیگراند که تسهیلاتی مانند علائم ترافیکی وخیابانی و مکانهای پارک راجهت سهولت ارتباط داخلی درخود دارند. دوم، نیازهای روزانه مردمی راکه درخیابان اند بوسیله چراغ های خیابان، مبلمان وعلائم و همچنین تسهیلات رفاه عمومی مانند سرویس های بهداشتی و امکانات عوض کردن نوزادان برآورده می سازند.
همچنین فضاهای عمومی مکانهایی برای فعالیت های متنوع وگوناگون ارائه می دهند. این فضاها مکانهایی جهت فعالیت های مختلف اقتصادی، اجتماعی وسیاسی هستند که فعالیت های گوناگون را باهم درخود جا می دهند. نقش دیگر فضاهای عمومی متمایز کردن فضا های بازیک شهراست. الیس استدلال می کند که فضاهای عمومی بویژه خیابانها فرصت توسعه تنوعی از فضاهای باز با طیفی ازکاربردها از عمومی گرفته تا خصوصی ارئه می دهند.
فضاهای عمومی نه فقط با نقش های کالبدی شان که نیز با نقشهای زیست محیطی شان اجزای اجتناب ناپذیرشهرها هستند و درایجاد محیطهای ازلحاظ اکولوژیکی سالم دخیل اند. پوشش گیاهی آنها می تواند یک خرداقلیم نامساعد را اصلاح وجریان هوا را افزایش داده، ذرات گرد وغبار را فیلتر نماید، هوای سرد را به پایین هدایت کرده وبادهای ملایم را پاکیزه گرداند.
فضاهای عمومی علاوه بر نقش های کالبدی وبوم شناختی شان دراشکال مختلف موجب سلامت روحی و روانی انسان ها می شوند.

به عنوان مثال برخی تحقیقات نشان می دهد که اگر بیماران پس از عمل جراحی در بخشی که نمایی روبه درختان دارد دوره نقاهت رابگذرانند سریع تربهبود می یابند واحتیاج کمتری به مسکن دارند.
فضاهای عمومی نقشی نیز دررشد افردی انسان ها ایفا می کنند به خصوص با فراهم آوردن عرصه هایی که افراد مهارت خودرا ابراز کرده، با چالش ها روبرو می شوند وخود را به خطر می اندازند. علاوه براین توازنی بین آرامش وتنش ایجاد می کنند که برای سلامت انسانها از لحاظ روان شناختی و روحی مطلوب است. فضاهای عمومی به عنوان مکان هایی برای تمدد اعصاب عمل کرده مردم را از استرس های زندگی روزمره رها می سازند. درعین حال عرصه هایی برای محرک های تکان دهنده فراهم می سازند که احتمال مواجهه مستقیم وعکس العمل خود به خودی را افزایش داده وموجب می شود مردم با دیدگاههای جدید مواجه شوند و درمورد دیگران بیاموزند. نقش روانشناختی دیگرفضاهای عمومی فراهم سازی عرصه هایی جهت تعامل اجتماعی است یعنی محل هایی برای مشارکت فعال واجتماعی با دیگران، تعامل اجتماعی به زیستی فردی با دیگران را ترفیع داده، مردم راقادر می سازد که خود، دیگران ومحیط را کشف کنند و نهایتا منجربه ظهور حس تداوم شخصی در جهانی به سرعت درحال تغییر می شوند.
فضاهای عمومی عرصه هایی جهت تعامل اجتماعی اند که نقش مهم اجتماعی دیگری هم ایفا می کنند. باخوش آمدگویی به هم گروههای متفاوت مردم صرف نظر از طبقه، خاستگاه قومی، جنس وسن این امکان را برای آن ها فراهم می آورند که با هم درآمیزند. درنتیجه به تشکیل غنی ترین کیفیت یک جامعه ناهمگن چندفرهنگی واز چند طبقه کمک می کنند. از سوی دیگراین فضاها به منظورتقویت زندگی عمومی نقش های آموزشی، اطلاع رسانی وارتباطی راهم انجام می دهند. مردمی که ازبخش های مختلف جامعه می آیند در فضاهای عمومی با هم تعامل می کنند و درمورد همدیگر می آموزند. این گام مهمی برای ظهور همبستگی اجتماعی بین گروههای مختلف و ایجاد زندگی جمعی است.
توجه به نقش و ماهیت سیاسی مکان های عمومی رابطه تنگاتنگی با سهم آنها در ایجاد دموکراسی دارند. لینچ وراپاپورت ادعامی کنند که فضاهای عمومی برای همگان قابل دسترس بوده و عمل خودجوش مردم را که به طور آزادانه اختیار شده درخود جای می دهند. این دو ویژگی آن ها را قادر می سازد مردم سالاری را توسعه و رواج دهند. فضاهای عمومی مردم رابا ارائه فرصت هایی که بتوانند

آزادانه عمل کرده، خودشان را ابراز کنند و به آسانی با دیگران تعمل داشته باشند تشویق به استفاده ازعرصه های عمومی ومشارکت در آنها می کند. دراین حالت عرصه هایی جهت فعالیت سیاسی وسخنرانی فراهم می سازند. اختلافات و تعارضات هنگامی که مباحث عمومی درفضاهای عمومی برگزار شوند صریحا آشکار می شود. به همین علت محیط سالم تری جهت رفع اختلافات وتعارضات نسبت به مخفی نگاه داشتن آنها عرضه می کنند. به علاوه جهت تسهیل رفتار ازادانه اجتماعی و حل و فصل عمومی مردم بکار میروند.
درکنار نقش های سیاسی، دیگر نقش قابل توجه فضاهای عمومی نقش اقتصادی است. درطول تاریخ فضاهای عمومی مکان های اصلی بوده اندکه فعالیت های تجاری درآن رخ داده است. از زمانیکه فعالیت های تجاری درشهرها به مکان های اختصاصی تغییر مکان داد تجارت هم رابطه ی نزدیک خود را با فضاهای عمومی جهت بهره مندی از منافع این رفت آمدهای متعدد حفظ کرد.گذشته از این فضاهای عمومی برارزش اقتصادی زمین شهری که آن را دربر گرفته تازمانی که درشرایط خوبی نگه داری می شوند، تاثیر می گذارد. به ویژه این روزها فضاهای عمومی با نقشی که به عنوان مولد ارزش اقتصادی ایفا می کنند بیش ازپیش وسیله ای برای افزودن به ارزش توسعه های نظری هم برحسب تسهیلات و تجارت و هم برای خرید وفروش و احیای محل های خاص هستند.
بسیاری از پژوهشگران به نقش های نمادین فضاهای عمومی نیز اشاره دارند. به عنوان م مثال جاکوبز استدلال می کند که فضاهای عمومی می توانند به یک شهرهویت ببخشد :
فضاهای عمومی اصلی شهرخیابان ها وپیاده روهایش است که حیاتی ترین جزءآن محسوب می شود. به یک شهرفکرکنید، چه چیزی به ذهنتان می رسد؟خیابان هایش .اگرخیابانهای یک شهرجالب باشند شهر جالب به نظرمی رسد و اگرخسته کننده به نظر آیند شهرهم ملال آور خواهد بود.
علاوه برتصویر کلی که فضاهای عمومی می توانند به شهراعطا کنند، تصاویرکلی برای برخی، شهرهایی راکه به آن ها تعلق دارند تداعی می کند. میدان سن مارکو در ونیز ، پله های اسپانیایی دررم ومیدان ترافالگار لندن چنین فضاهای عمومی هستند. به طورمشابه خیابان هایی وجود داند که ارتباط خاصی با یک شهردارند. مثلا مرکز ریجنت درلندن، شانزالیزه درپاریس، خیابان ویادل کورسو در رم وخیابان پنجم در نیویورک. به قول مونتگمری فضاهای عمومی ممکن است شامل عناصری باشندکه ارزش های بالاتری را به خود جلب کرده یا ارائه دهند برای مثال محل های قرارمقدس یاسمبولیک. فضاهای عمومی که برای مقاصد مذهبی استفاده می شوند مثالهای بارزی هستند. بنابراین از آنجایکه فضاهای عمومی مظهر ارزشهای فرهنگی، تاریخی، مذهبی یا دیگر ارزش های اجتماعی وسیاسی هستند. برای گروهی ازمردم یا یک جامعه به نماد تبدیل می شوند.

لوکیتو سدریز استدلال می کند فضاهای عمومی بامعناهای نمادین خود موجب ایجادحس هبستگی برای یک گروه یا یک جامعه می شوند. درنتیجه این احساسات، اعضای منفردگروه یاجامعه را به هم متعهد می سازد. به این علت فضاهای عمومی به مکانی مبدل شده اندکه عمده امور عام المنفعه، عمده ی هزینه های عمومی وفوق العاده ترین هنر مدنی درآن جا قرارداده شده است.
فضاهای عمومی باتوجه به نقش های زیبایی شناختی شان عمل زیبا سازی شهر رابه عهده دارند. آنها کیفیت های زیبایی شناختی شهررا بهبود وافزایش می دهند.
به طورخلاصه فضاهای عمومی ازطریق نقش های فیزیکی، بوم شناختی، روان شناختی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نمادین وزیبایی شناختی شان که آنها را اجزای اجتناب نا پذیر جوامع وشهرها می سازد، به انسانها خدمت می کنند.

اهمیت روز افزون اخیرفضاهای عمومی: به چه علت؟
از اوایل دهه 1980 فضاهای عمومی درکانون توجهات وسیعی بوده اند. چند تن ازمحققان به علاقه ی نوپیدایی درفضاهای عمومی اشاره کرده ودلایل این توجه درحال افزایش را توضیح می دهند. طبق نظر تیبالذر این علاقه پیامد ظهور روح جدید زندگی شهری است که فلسفه معماری وطرح ریزی مدرنیسم راپس زده وقصد دارد ویژگی های شهر سنتی رابر گرداند .همان طور که در ذیل بیان شده:
ما شاهد بازگشت به روح زندگی شهری که مشخصه ی شهرها وشهرستان های سنتی محبوب است هستیم. بار دیگر مقیاس مردم پیاده، مکان های جذاب و تودرتو وکاربری ها و فعالیت های مختلط مورد توجه است. درحال حاضر به جای خود ساختمان ها قلمرو عمومی یعنی فضاهای بین ساختمانها مد نظر است. هدف ایجاد نواحی شهری است با هویت مختص خودشان که ریشه در بافت محلی یا تاریخی دارد. طراحی کالبدی حوزه ی عمومی به عنوان محیطی ارگانیک، رنگارنگ، درمقیاس انسانی و جذاب وظیفه بارز طراح شهری است.
فرانسیس استدلال می کند که توجهات اخیربه فضاهای عمومی از علاقه روز افزون به فعالیت های خیابانی مانند: دست فروشی، غذاخوری درهوای آزاد، قدم زدن و دوچرخه سواری ناشی می شود. کار وهمکاران درموافقت با مقصود فرانسیس می گویند :

پارک قدیمی تر، تفریگاهها ومیدان های عمومی که در اواخر این قرن کیفیت خودرا از دست داده بودند اکنون در بسیاری ازشهرها باز سازی و احیا شده اند. بازارهای کشاورزان بیش از پیش محبوب اند و درچند شهر پیشگام ساختارهای بازار عمومی احیا شده و یا ایجاد شده اند که آنها را جای دهند. دست فروشی و اجراهای خیابانی بازگشته اند و نه تنها درصحنه پردازی های تصنعی بازاهای جشنی. کافه های روباز به طور فوق العاده مردم پسند اند.

گذشته ازاین کار وهمکاران به تقاضاهای اخیر شهرنشینان جدید جوان طبقه متوسط اشاره می کنندکه فعالیت ورزشی داشته و برای ایجاد فضاهای باز جدید وتامین دسترسی به طبیعت درنزدیکی جایی که مردم زندگی وکار می کنند شایستگی دارند. از این رو این فشار وجود داشته که پارک های قدیمی، تفریحگاهها ودیگر فضاهای مرکزی احیا شود تا آنها را مجددا قابل استفاده سازد.
طبق نظرلوکتوسدریز، اهمیت روز افزون فضاهای عمومی برآورده ازتقاضای بخش هایی از جمعیت مانند کارگران بخش خدمات، گردشگران وهمایشگران جهت تامین فضاهای عمومی جدید و امن است که عناصر نامطلوبی مانند: افرادبی خانمان، دستفروشان خیابانی، نوجوانان پرسرصدا و بچه ها ازآن جدا شده باشند.

کارگران بخش به سرعت روبه رشد خدمات، فضاهای عمومی جدیدی تقاضاکرده اندکه فرصت هایی برای خرید، سرگرمی کردن خودشان، معاشرت با دوستان، همقطاران وگاهی دیدار با همتاهای اجتماعی و حتی برگزاری جلسات شغلی به آن ها ارائه دهد.
ازنظر برگس عامل دیگری که موجب علاقه ی روز افزون به فضاهای عمومی شده، در موزه گذاشتن فرهنگ است که محصول نوعی علاقه ی روبه رشد به خصوص درمیان گردشگران به موزه ها، گالری ها و فضاهای عمومی باز است. به عقیده مدنی پور به تازگی فضاهای عمومی برای مواجه شدن باچند پارگی اجتماعی- فضایی شهرها به عنوان بخشی از یک سیاست مورد استفاده قرارمی گیرند. این چند پارگی ازجداسازی اجتماعی و فضایی طبقات متوسط وکارگر و تبعیض نژادی و اجتماعی در شهرهای آمریکای شمالی و اروپایی و همچنین تغییرشکل به صنعت زدایی و گذار به یک اقتصاد خدماتی نشئت گرفته است. این قطبی شدگی اجتماعی و جداسازی موجب ترس و اضطراب و نیز بی ثباتی برخی الگوهای اجتماعی فضایی به وجود آمده شده است. بنابراین فضاهای عمومی برای مقابله با این قطبی شدن وچندپارگی اجتماعی و مدیریت این اضطراب ترویج شده است.
دلتنگی برای فضاهای عمومی سنتی، علاقه رو به رشد به فعالیت های خیابانی، فشار بخش های خاص جمعیت جهت ایجاد فضاهای بازجدید، در موزه گذاشتن فرهنگ و به رسمیت شناختن فضاهای عمومی به عنوان ابزارهای مهار قطبی شدن وچندپارگی اجتماعی احتمالا نتیجه توجهات اخیر به فضاهای عمومی است. با این وجود نیروهای عمده ای که این علاقه را به بارآورده اند شدیدا به تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیک جهان مربوط اند که بیش از دو دهه رخ داده اند.
همراه با جهانی سازی اقتصاد اغلب کشورها از طریق تکنولوژی های ارتباطی پیشرفته و شرکتها وموسسات چند ملیتی که قادرند سرمایه گذاری ثابت رابین کشورها ونواحی منتقل کنند در اقتصاد سرمایه داری جهانی همبسته شده اند. نتیجه این است که برخی شهرها به جهان شهرهای کلان با خدمات تخصصی و فعالیت های مبتنی برفناوری تبدیل شده اند درحالیکه برخی شهرها که قبلا در رفاه بودند با افول شدید اقتصادی مواجه شده اند. جهانی سازی تغییر شدیدی درمنظر شهرهای جهان شهرها به خصوص درمراکز شهری آنها به بار آورده است به ویژه شرکتهای چند ملیتی درآمریکای شمالی و اروپا به یکی از عوامل اصلی توسعه اقتصادی وفضایی جهان شهرها تبدیل شده اند. منظر جدید که با عناوین تماشایی، حیرت انگیز، باشکوه، دنیای تخیلی وصف می شود، انحصاریت وثروت

مشخصه آن بوده وبه طور کلی خود- مرجع واز بقیه شهر جدا ست. طراحی خوب، آرایش بصری که به طرز ماهرانه ای مدیریت وحفظ شده و محیطی که هویت بصری قوی را ایجاد می کند و زمینه ای که به خوبی با فضا همبند شده است ویژگی های ممتاز منظر جدید هستند.
منظر جدید جهان شهرها با فضاهای عمومی آنها نیز برجسته شده است. توسعه گران ،معماران و طراحان پروژه ها ادعا می کنند که در پی ایجاد فضاهای عمومی زیبا و قابل زندگی برای بر آوردن نیازهای عمومی هستند. یکی از محرک های اصلی که منظر شهری جدید را، پیش برده این واقعیت است که سرمایه گذاران وتوسعه گران به منافع اقتصادی که فضاهای عمومی به سرمایه هایشان می بخشند پی برده اند. پانتر و لوکیتو استدلال می کنندکه توسعه گران وسرمایه گذارن نسبت به اهمیت عرصه های عمومی باکیفیت وسرزنده هم برای بالا بردن ارزش طرح وهم افزودن برپتانسیل دراز مدت آن آگاه ترشده اند. ازاین گذشته آنها منافعی را که می توان ازطریق توسعه بوسیله افزایش تراکم های ساختمانی فضاهای تجاری گران بها درازای تامین برخی تسهیلات عمومی به دست آورد، درک کرده اند. یکی دیگراز دلایل که زمینه ساز علاقه روبه رشد اخیر به فضاهای عمومی شده است تلاش برای بازیابی شهر و ایجاد سیمایی ازشهر جهت جذب سرمایه، کالا، کار وبنگاههاست.
به عقیده سلیک وهمکاران و همین طور مدنی پور فضاهای عمومی درون منظر جدید به عنوان محل های خرید وفروش با اهمیت شده اند. برگرز اشاره میکند که رویدادهای فرهنگی و ورزشی مانند مسابقات قهرمانی فوتبال، جشنواره ها، کارناوال ها، سمساری ها سیرک ها و بازارهای مکاره که برای ترقی شهر و خرید فروش در شهر سازمان دهی شده بودند، فضاهای عمومی را باردیگر مردم پسند ساخته اند.
جهانی سازی تقریبا حجم عظیمی ازثروت برای برخی شهرها به بار آورده به خصوص برای شهرهایی که دراقتصاد جهانی به خوبی جای خود را بازکرده اند. بااین وجود در برخی شهر ها و نواحی موجب بروز بحران اقتصادی شده است. به خصوص نواحی شهرهای صنعتی قدیمی آمریکای شمالی و اروپا دست خوش افول اقتصادی، اجتماعی وشهری شده اند. این شهرها به جذب سرمایه گذاری های داخلی(صنایع جدید، سرمایه گذاری دولتی، عملکردهای اداری و اجرایی و به طور مهم تر ثروت این اواخر ) به عنوان راه حل اصلی باز سازی اقتصادی، اجتماعی و شهری نگریسته اند. جهت جذب سرمایه گذاری های جدید داخلی نخبگان حاکم این شهرها پی به نیاز ایجاد و ارتقا ی تصاویر جدید برده اند که بتواند حافظه محو صنعت ساخت را پاک کرده و بر ویژگی های شاخص اجتماعی، فرهنگی و تاریخی آنها تاکید کند تا مزیت های آن به دیگر شهرها مورد تاکید قرار گیرد. درنتیجه آنها ضرورت ایجاد یک منظر جدید شهری را درک کرده اند که تصاویر جدید این شهرها را ساخته و رواج دهد، کیفیت محیط شهری را بیشتر کرده و محیط هایی امن، خوش سیما و انحصاری خلق می کند که توسعه دهندگان، سرمایه گذاران و کارگران، گردشگران وگروه های ثروتمند را به خود جذب می کند.

فضاهای عمومی بخش های اجتناب ناپذیر سیاست های ساخت این منظر جدید شهری هستند که به عنوان مولفه های حیاتی پروژه های باز سازی شهری و برنامه های باز تصویر دهی و بازاریابی شهرهای قدیمی صنعتی عمل می کنند. مک اینری استدلال می کند فضا های عمومی ابزاری برجسته جهت توسعه تصاویر مثبت از یک ناحیه وافزایش جاذبیت آن برای سرمایه گذاری بالقوه داخلی است. مدنی پور ادعا می کند این فضاها به جهت ساخت تصاویر جدید برای یافتن جایی دربازار رقابتی جهانی بسیار مهم شناخته شده اند. هابرو برسرمایه گذاری های درحال رشد درکاربری های عمومی مانند: مراکز فرهنگی و سالن های همایش که جهت ایفای نقشی موثر وترغیب کننده در باز سازی شهری طراحی می شوند، اشاره می کند.
به این ترتیب فضاهای عمومی به ابزارهای مشروعیت مقامات محلی تبدیل شده اند که نشانگر تعهد وکارایی آنها دربازسازی و بازاریابی شهری هستند.
فضاهای عمومی شهر فرا صنعتی :

منظر جدید شهر فرا صنعتی با اقسام نوی فضاهای عمومی پدیدارشده است، یکی از آن ها واحدهای خرده فروشی غیر متمرکز، خود مرجع ودرون گراست. مراکز خرید حومه شهری جزو چنین توسعه هایی محسوب می شوند که اولین باردر 1950 باحرکت مشاغل خرد فروشی به خرج شهرمرکزی ظاهرشدند. این نهادها که ازبقیه شهر مجزا شده بودند عمدتا بوسیله اتومبیل قابل دسترسی بودند. نمونه ابتدایی مراکز خرید برون شهری شامل سوپرمارکتها فروشگاه های بزرگ و فروشگاههای زنجیره ای می شد که از طریق خیابان ها و میادین به هم متصل بودند. برخی از آنها خرده فروشی را با فعالیت های فراغتی توامان کرده بودند. این فضاها به علت بر آوردن نیازهای خرید و فراغت و باز بودن تا دیر وقت در روزهای کاری و یکشنبه ها درمیان حومه نشینان بسیار محبوب شدند. بعدها ابعاد مراکز خرید حومه شهری بزرگترشد و باتوجه به نوع خریداران تخصصی شدند. مراکز خرید ناحیه ای حداقل دارای دو فروشگاه بزرگ و یکصد مغازه است و به خریداران تا20 مایل دورتر سرویس می دهد. مراکز خرید فوق ناحیه ای یکی دیگر ازانواع مراکز خرید است که حداقل شامل 5 فروشگاه بزرگ و تا حدود300 مغازه می شود وناحیه ای به شعاع صد مایل را سرویس می دهد. همچنین آنها شامل کاربرهای چندگانه مانند ساختمان های اداری، آپارتمان های بلند مرتبه، هتل ها و دفاتر مرکزی شرکت ها می شوند. در راس همه ی این مراکز خرید مگامال ها هستند که جاذبه های خرید بین المللی اند. انواع مختلف مراکز خرید وجود دارد از مراکز خرید لوکس گرفته که کالاهای گران بهای باکیفیت ویژه را دربسته بندی های مجلل عرضه می کنند تا مراکز خریدی که کالاهای دست دوم یا از مد افتاده با تخفیف قیمت می فروشند. تعدادی از مراکزخرید روی محصولات یا خدمات خاصی متمرکز شده اند مبلمان، تجهیزات خودرو، چاپ وطراحی گرافیکی یا حتی هنر معاصر.
مراکز خرید حومه از توسعه فضاهای نیمه عمومی حمایت می کرد چون این مراکز فضاهای عمومی ساخته شده، مدیریت وکنترل شده ی متعلق به بخش خصوصی بودند. این فضاها محیط هایی امن، راحت و با کیفیت فراهم ساختند که از شرایط خارجی درامان بودند. به همین دلیل مراکز خرید حومه ای اولیه به محل های جدید تعامل اجتماعی و حیات جامعه تبدیل شدند. بعد ها شروع به ارائه خدمت به گروههای بیشتر کردند. به خصوص مراکز خرید ناحیه ای، فوق ناحیه ای ومگامال ها که با طراحی جذاب وخوبشان توصیف می شوند، درخدمت تعداد بیشتری ازمردمی که از مایل ها آن طرف ترمی آیند و نیز گردشگران هستند. محبوبیت مراکز خرید حومه ای تمرکز زدایی از دیگر فعالیت های خرده فروشی را رواج داد. در اروپا همانند بریتانیا، خرده فروشی اغذیه مانند سوپرمارکت های زنجیره ای در خلال دهه 1970 تمرکز زدایی شدند و این متعاقب جابه جایی کالاهای حجیم مانند کالاهای الکتریکی ،فرش و مبلمان از مراکز شهری به پارک های انبار خرده فروشی در دهه 1980 به وقوع پیوست و بدین نحو پارک های خرده فروشی در خلال دهه 1980 گسترش یافتند.

فضاهای عمومی در این واحدهای خرده فروشی خودمرجع و درون نگر نمی توانستند مکان های گردهم آیی اجتماعی باشند چون فضاهای عمومی محدودی بودند که فقط برای فعالیت های خرید و فروش طراحی شده بودند و تلاش برای ایجاد فعالیت های فراغتی و تفریحی در آنها با شکست مواجه شد.
علاوه برواحدهای خرده فروشی تمرکز زدایی شده، خود مرجع ودرون نگر، توسعه های جدید درشهر مرکزی نیز از جمله ویژگی های شهر فراصنعتی به شمار می رود. این توسعه ها که خصوصا برای جذب دوباره خرده فروشان به مراکز شهری ودر نتیجه باز زنده ساختن مراکز شهری که دچار افول شده بودند، بوجود آمد منجربه پیدایش چهارگونه جدید از فضا های نیمه عمومی شد: مراکز خرید مرکز شهر، میدان های به هم متصل، آتریوم ها و شبکه های بالاتر از سطح زمین. مراکز خرید مرکز شهر دراواخر1960پدیدارشدند ودرتمام فاصله بین1970تا80ساخته شدند. انواع مختلف مراکز خرید مرکزشهر مانند: سرپوشیده و روباز، باز و بسته است. بعضی ازمراکز خرید درهوای آزاد با حذف یا محدود کردن ترافیک خیابان های اصلی وپیاده روکردن خیابان های اصلی خرید توسعه یافتند. چنین مراکز خریدی درمراکز شهری بریتانیا رایج است. برخی دیگردر مجاورت حمل نقل عمومی مانندخطوط قطارسبک شهری ساخته شدند. مراکز خرید مرکز شهر طراحی نشده بودند که به عنوان مکانهای گردهم آمدن عمل کنند. آنها به روش های گوناگون از ورود کاربران و فعالیت های نا مطلوب خودداری می کردند تاصرفا برای خریداران مکان هایی امن وحفاظت شده باشند. برخی از مراکزخرید همه نیمکت های داخل شان یاخیابان ها، میدان ها وآتریوم های بیرون به استثنای آن هایی که مربوط به کافه هاو…..بودند را برداشتند. نگهبانان خصوصی فعالانه گروهی از مردم راکه در یک مکان جمع می شدند واغلب اشکال اجتماعاتی راکه به طول می انجامید متفرق می ساختند. توزیع آگهی، اجرای خیابانی یاگدایی به سختی کنترل شده وگروههای نامطلوب مانند زنان خیابانی، معتادان الکلی، ارازل یاچاقوکش ها قدغن شده بودند .
درمورد میدان های به هم متصل وآتریوم ها بایدگفت که آنها اولین باردر شهرهای بزرگ آمریکایی در دهه 1960 توسعه و رواج یافتند. میدان های به هم متصل با آثار هنری بزرگ عمومی شان اغلب پیش زمینه هایی شگفت انگیز برای یک ساختمان مجاور هستند. به طور مشابه آتریوم ها میدان ویا خیابان هایی پیاده روی هستند که درونی، خصوصی وقابل بسته شدن اند. هم میدان های به هم متصل وهم آتریوم ها درازای حقی که به توسعه دهندگان داده شد تا ارتفاع وحجم قابل ملاحظه ای به ساختمان هایشان بیفزایند، توسعه یافتند. آن ها همچنین به عنوان بخشی از توسعه جدید اداری یا تجاری به طور خصوصی مدیریت می شدند. به هر حال در بریتانیا آتریوم ها به طور خصوصی توسعه یافتند و سپس عموما به مسئولان امر طرح ریزی به عنوان تسهیلات عمومی فروخته شدند تا مسیرهای پیاده روی امن، فضاهای باز مدیریت شده یا محل های نمایش شبانه روزی را برای هنر و معماری فراهم سازند

از آنجاییکه این فضاها به تدریج انحصاری شدند اجازه دسترسی به آنها تنها توسط نگهبانان امنیتی وفقط به کاربران خاصی با کارت شناسایی داده شده است.
هنگامی که مراکز خرید، میدان های به هم متصل وآتریوم ها درمراکز شهرساخته شدند شبکه های پیاده روی غیر همسطح به سرعت به عنوان جایگزینی برای شبکه های متعارف خیابانی گسترش یافتند. همان طور که قبلا یادآوری شد شبکه های پیاده روی غیرهمسطح قبل از دهه1980 وجود داشت. ساخت خطوط هوایی درشهرهای آمریکای شمالی دراواسط دهه1980 اول به علت افزایش چشمگیر جرم وجنایت جرم درخیابان ها ودوم رونق در اقتصاد اوج گرفت. چون خطوط هوایی وتونل های اولیه سابقا به طورغیررسمس نظارت می شدنددرنتیجه به محیط هایی تبدیل شدند که شدیدا وبه طور محرمانه کنترل می شدند.
بافراهم ساختن محیط های بهداشتی، شدیدا نظارت شده و تحت انتظام درآمده این فضاهای نیمه عمومی برای گروههای خاصی که درفضاهای عمومی متعارف احساس خطرمی کردند به دژهایی تبدیل شدند.
در داخل پل ها و آتریوم های کاملا سربسته ی نیودیترویت انسان با لباس های بسیار سنتی و گرانی که مردان سیاه پوست پوشیده اند تحت تاثیر قرار می گیرد، حتی آنهایی که منشی ،نامه رسان یا کارآموزند. انسان شگفت زده می شود که آیا این گونه لباس پوشیدن تمهیدی برای زنده ماندن است یا بلیط ورودی به اردوگاههای برج و بارو دار جدید شهری. حتی میامی با آب و هوای گرم اش بیش از پیش پل ها و یک منوریل کلاس بندی شده در مرکز شهر برگزیده تا توریست ها و حومه نشینان با زندگی خیابانی آمریکای لاتینی بلاواسطه ی زیر تماسی نداشته باشند. در سان فرانسیسکو جایی که محافظت در مقابل آب و هوا مسلما یک عامل نیست پل ها و مسیرهای قدم زنی مرکز امبارکدرو مشتریان و سرزندگی جدیدی به بارآورده است زیرا خیابان خرید به محل امنی برای ناتوانان و رنگین پوستان تبدیل می شود.
خطوط هوایی ومسیرهای سرپوشیده زیرزمینی به عنوان فضاهای عمومی شهرصنعتی موفق نشدند به عنوان مکانهایی جهت تعامل اجتماعی عمل کنند. بادی وبایر استدلال می کنند که این فضاهابیشتر تفکیک حوزه ی عمومی رادرمیان گروههای مختلف توسعه می دهند که این قشر بندی نژادی وطبقاتی وتجزیه اجتماعی راتقویت می کند.

علاوه برخطوط هوایی وتونل های زیر زمینی فضاهای عمومی هم درمعرض فروش بودند. در دهه1980 چند خیابان درشهرهای ایالات متحده بسته شدند و به عنوان پیامدی ازسیاست های خصوصی سازی به شورای ملاکان فروخته شدند. شورای شهر هیوستن سالانه حدود3 میلیون پوند از فروش خیابان ها به دست می آورد. در بریتانیا خانم تاتچر ازخصوصی سازی خیابان های عمومی با خرید خانه ای در شهرک خصوصی به شدت حمایت شده در دالویچ طرفداری کرد ونیز این خیابان عمومی یعنی داونینگ استریت را دروازه دارکرد. به طور مشابه به موسسه آدام اسمیت دربریتانیا ازخصوصی سازی خیابان های شهر و حومه درمقیاس وسیع به عنوان راه حلی برای مسائل جرم، حفاظت محیطی و خدمات پست محلی جانبداری کرد.
جدای ازتوسعه شهر مرکزی ویژگی مهم دیگر منظر شهری شهر فراصنعتی توسعه بزرگ تجاری است که کلان، خودکفا، خود مرجع وانحصاری است ودر نواحی صنعتی قدیمی وزمین دیگر کاربری های متروکه یاروی زمین های بکراحداث می شود. آنها یاشامل کاربری های مختلط مانند: خرده فروشی، ادارات، مساکن، هتل ها و عملکردهای تفریحی است یا تنها یکی از این کاربری ها مانند پارک های موضوعی،کاربریهای اداری یامسکونی. توسعه ی بزرگ تجاری که باچشم اندازهای تماما طراحی شده، منحصربه فرد وپر زرق وبرق اش توصیف می شود فضاهای عمومی ممتاز وشگفت انگیزی به برآورد. این فضاهای عمومی که فضاهایی فانتزی گرا توصیف می شوند عمدتا برای افزایش قابلیت اجاره دهی یک توسعه کلان تجاری و تضمین ماندگاری سرمایه گذاری عمل می کنند. فضاهای عمومی مگامال ها وپارک های موضوعی مثالهای مفرطی هستند که طراحی آنها بر پایه های شبیه سازی دنیاهای واقعی و خیال پردازی شده است.
علاوه برتوسعه های بزرگ تجاری ، محلهای تاریخی بازسازی وتوان بخشی شده تبدیل به مولفه ی نهادین منظر شهر فراصنعتی شده است. که به عنوان جاذبه های توریستی درحال گسترش هستند یاتبدیل به فعالیت های انحصاری مسکونی، اداری، خرده فروشی یا فرهنگی برای قشر مرفه شده اند. زمین های اطراف یک اسکله ی متعلق به قرن19 یک خیابان تجاری که ساختمان های متعلق به قرن شانزدهم وهفدهم آن رادرمیان گرفته اند یاحتی شهری که اکنون به موزه ای روباز مبدل شده می توانند به عنوان مثال آورده شوند. بازارهای جشنی یکی ازچنین فضاهای عمومی است که اخیرا بسیارمحبوب شده است. قسمی ازمراکز خرید هم شامل فضاهای داخلی وهم خارجی است که ممکن است به عنوان بخشی از توسعه جدید اداری یا تجاری به طور خصوصی توسعه یافته ومدیریت شود. این شامل یک فروشگاه بزرگ نیست بلکه عمدتا مکان های غذاخوری وتفریحی و نیز مغازه هایی برای فروش کالاهای ویژه بسیارلوکس وغیر معمول راشامل می شود. فانول هال در بوستون، هاربوپلیس دربالیتیمور، بندر سوث استریت درمنهتن وباغ کاونت درلندن نمونه های برجسته ازبازارهای جشنی هستند.
یکی از ویژگی های قابل توجه شهرفراصنعتی توسعه های دروازه داراست. ویژگی های این نوع طراحی ، به عنوان مثال خیابان های دروازه دار ونظارت الکترونیکی، طراحی درون گرا، خیابان های بن بست وتک ورودی ها، فضاهای عمومی باقابلیت دسترسی به شدت محدود ایجاد می کنند. نواحی بزرگ، خودکفا، قابل دفاع وانحصاری مسکونی حومه شهری درایالات متحده به نام توسعه های واحد برنامه ریزی شده یامحل های مسکونی محروس درمرکز شهر برای برآوردن احتیاجات مسکن جوانان تحصیل کرده متمکن وخانوارهای با دو درآمد و بدون بچه، چنین توسعه هایی هستند

2. قاعده ی جذب معمولا در طراحی مجموعه های درون گرا مانند مراکز خرید مرکز شهر و حوه ای استفاده می شود. دیوارهای محصورکننده ی بلند ،نماهای عاری از نوشته با فاصله از خیابان ،عدم تاکید بر دسترسی های همسطح خیابان و ورودی های بزرگ از میان ساختارهای پارکینگ و نداشتن هیچ نوع نشانی در مورد فضای داخل ویژگی های زمینه ی درون گراست. محیط های درون گرا با مجزا بودن از بقیه شهر به طور کامل و دسترسی تنها از طریق اتومبیل برای نگه داشتن کاربران در درخل و افزایش مصرف عمل می کنند. قاعده جذب همچنین با قاعده ی تلفیق خرید و تفریح در طراحی حاصل می شود. لوکیتو سدریز استدلال می کند که قاعده ی جذب بر یک اصل ساده استوار است: جهت اینکه خریداران جذب شده و اوقاتی را در فضای مرکز خرید سپری کنند لازم است آنها را سرگرم نمود. اولین مرکز خرید حومه ای در شهرهای آمریکای شمالی که یک سینمای چندبخشی را در خود داشت نخستین نمونه این اصل از طراحی است. فعالیت های فراغتی در چن سال اخیر پیچیده و متنوع شده اند.سینماهای مرکب از چند سالن ،سالن های تئاتر، محوطه های تفریحی و مربوط به اغذیه ، خرید جشنواره ای ،اتصال به منوریل ، امکانات ورزشی و حتی کلوب های شبانه ،پارک های سرگرم کننده ،پارک های آبی سرپوشیده ، باغ وحش های کوچک و تالار های کنسرت سمفونی در نسل جدید مگامال ها هم در شهرهای آمریکای شمالی و هم در اروپا به چشم می خورد. علاوه بر تسهیلات فراغتی اصل دیگر طراحی که به ایجاد محیط جذب کمک می کند توسعه ی محیط های خودکفاست. این محیط ها که تنوعی از خدمات و تسهیلات را برای مصرف کننده در بر دارد مانند بانک ها ، سرویس های نگهداری کودکان و به خصوص اغذیه فروشی ها قصد این را دارد که جایگزین تمام محیط هارج شود. گما می رود چنین فضاهای عمومی به نگهداشتن کاربران در داخل و افزایش مصرف کمک کند. این فضاها خود مرجع هستند به این معنا که ارتباطی با بافت مجاور شهر ندارند. فضای داخلی روشن و رنگارنگ با نشانه ها و گیاهان همچنین به مجزا کردن داخل این فضاهای عمومی از بقیه شهر کمک می کند .این ویژگی ها به آنها کمک می کند کاربران را در داخل نگه دارند و مصرف را افزایش دهند.

فضاهای عمومی درتوسعه های دروازه دار بهداشتی بوده وعاری از گروهها وفعالیت های نامطلوب اند تا انحصاریت را تضمین نمایند واز ارزش اقتصادی این مایملک حمایت کنند. فضاهای عمومی پارک های علمی و تجاری مکان هایی محدودتر نسبت به توسعه های مسکونی دروازه دار هستند. این فضاهای عمومی پارک هایی رادر خود جای می دهند که باهزینه گزافی منظر سازی شده اند وبه عنوان بخش های منفرد برای تصویر سازان جمعی و اشخاصی که به طور معمارانه ای عکس برداری می کنند برای تجملات پر زرق وبرق نگهداری می شوند. کنترل شدید دسترسی پذیری به آنها تنها به ماموران گشت ، کارکنان و بازدیدکنندگان اداری اجازه استفاده از این فضاها را می دهد. علاوه برتوسعه های جدید کاربری های موجود مانند اداری و به خصوص مسکونی اخیرا دیواری به دور خودشان در برابر بقیه شهر کشیده اند تا خیابان های خود را از استفاده عموم پس بگیرند

ویژگی های فضاهای عمومی شهرفراصنعتی:
فضاهای عمومی شهرفرا صنعتی که فضاهای نیمه عمومی نیز نامیده می شوند با تاکید محکمی برنقشهای اقتصادی، نمادین و زیبایی شناسایی شان مشخص می شوند. سه پدیده عمده که تاکید بسیاری برنقشهای اقتصادی فضاهای عمومی نشان می دهد، خصوصی سازی، کالایی شدن و تجاری سازی هستند. خصوصی سازی فضاهای عمومی که بسط سیاست های نیولیبرال دهه1980 است برانتقال طراحی مدیریت وکنترل فضاهای عمومی ازخش عمومی به خصوصی دلالت دارد. لوکیتو سیدریز نیز آن را به عنوان معرفی و بسط قواعد بازار در تامین فضاهای عمومی تعریف می کند. کالایی شدن فضاهای عمومی اشاره دارد بربه رسمیت شناسی حوزه عمومی به عنوان یک کالا که خریداری شده وبه فروش می رسد، درست مانند کالاهای دیگری مثل اتومبیل، یخچال ویاتلویزیون .تجاری سازی فضای عمومی به این معناست که حوزه عمومی به جای بهبود کیفیت فضا و زندگی شهری جهت ایجاد سود استفاده می شود. مدنی پور بیان می کند که از مراکز خرید گرفته تا محلات دروازه دار و مسیرهای قدم زدنی حفاظت شده، فضاهای جدید شهری به طور فراینده ای توسط سازمان های خصوصی برای بخش های خاصی ازمردم توسعه یافته ومدیریت می شوند. لوکیتوسدریز و مدنی پور ادعا می کنند که فضاهای عمومی شهر فراصنعتی کالاگونه شده اند و با عاری شدن از نقش های اجتماعی و سیاسی شان آمده اند که به عنوان کالایی صرف با آنها رفتار شود. تیبالدز استدلال می کند فضاهای عمومی شهر فراصنعتی تجاری سازی شده اند.فروش فضاهای عمومی توسط مقامات دولتی جهت کسب پول می مثالی است از خصوصی سازی و کالایی شدن فضاهای عمومی .ایجاد فضاهای عمومی انحصاری و پرتجمل جهت افزایش ارزش ساحل ،مجتمع های مسکونی ،اداری و تفریحی و فضاهای عمومی پارک های موضوعی ،مراکز خرید ناحیه ای یا منطقه ای که طبق قاعده جذب طراحی شده اند تا استفاده کنندگان را در خود نگه دارند و مصرف را افزایش دهند مثال های قابل توجهی از تجاری سازی فضاهای عمومی هستند.
ویژگی دیگری که بر نقش های اقتصادی، نمادین و زیبایی شناسی فضاهای عمومی جدید تاکید فوق العاده ای دارد ،ترویج فضاهای عمومی کاملا طراحی شده و جذاب است . از اوایل دهه 1980 این فضاها به طور گسترده ای به عنوان ابزارهای استراتژی بازاریابی شهری و تصویرسازی که به جذب سرمایه گذاری داخلی و مصرف کنندگان متمکن کمک میکند شناسایی شدند. بخش های عمومی و خصوصی

،به طور فزاینده از توسعه فضاهای عمومی تماما طراحی شده حمایت کرده اند. در نتیجه زیباسازی به یکی از ویژگی های عمده فضاهای عمومی مبدل شده است.استراتژی های متعددی جهت ایجاد فضاهای عمومی تماما طراحی شده به کارگرفته شده اند.یکی از این استراتژی ها وارد کردن انحصاریت به طراحی است.با استفاده از معماری شیک، مصالح زیبا ،بسیار زینتی و مد روز ،انحصاریت در طراحی در نظر دارد احساس فراوانی ثروت را در خود جذب کرده ،تحت تاثیر قرار دهد و در عین حال ارتقا بخشد. استراتژی رایج دیگر وارد کردن تنوع و گوناگونی به طراحی است. یکی از مثال های بارز این امر جزایر قناری است که ساختمان های اداری آن با استفاده از سبک های معمارانه گوناگونی توسط معماران مشهور طراحی شده.این احتمال وجود دارد تقلیدی از مصنوعاتی که در سطح جهانی شناخته شده اند در فضاهای عمومی اصلی ساختارهای بسیار تجاری، مراکز خرید منطقه ای و پارک های موضوعی مشاهده شوند. تقلیدی از قصر ویلایی لویس پانزدهم و نسخه کوچکی از حیاط کاخ ورسای در مرکز گاردن پلیس یبیزو در توکیو ،کپی ارتقا یافته ی واکی کی یا ساحل طلایی استرالیا در دایبا (یکی از جاذبه های بزرگ جدیدی که در روی زمین احیا شده ی خلیج توکیو توسعه یافت) مثال درخور توجهی است که نمونه های متفاوتی را با هم جمع کرده است.مثال آشکار دیگر از پارک های موضوعی است:
سفر کوتاهی به دیزنی لند جانشین سفر به نروژ و ژاپن می شود.نروژ و ژاپن در حداقل دلالت کننده های قابل انتقالشان – وایکینگ ها و سامورایی، ماهی آزاد و سوشی- جمع و جور شده اند.این به آن معنا نیست که شخص سفر تکرده است، جابه جایی این سیستم را به جلو می راند. مشکل اینجاست که همه سفر مشابه است.
گردشگران به نقاط جهان سفر می کنند تا تصویر نانوای دارای کلاه گیس که در ویلیامزبرگ مستعمراتی کیک کوچکی را که روی آن نشان صلیب کشیده و از یک تنور آجری واقعی بیرون می کشد یا ماهی گیر یونانی که در اسکله میکوناس در حال وصله پینه کردن تور ماهیگیری خوش عکسش است و یا جین کلی که در باران آواز میخواند را ببینند.
کریلی این چشم انداز تنوع بصری را تنوعی صحنه ساختی می نامد و استدلال می کند تنوع و گوناگونی که در طراحی فضاهای عمومی جدید رواج یافته جهت این بوده است که چشیدن فرهنگ تجارت را فراهم نماید.از نظر او تنوع و گوناگونی در طراحی، فضاهای عمومی را کالاگونه می سازد و می گوید: هر کالایی برای اینکه به فروش برسد باید خودش را بنمایاند. سایبریوسکی ادعا می کند ترکیب التقاطی تصاویر در طراحی فضاهای عمومی مصرف را ترغیب می کند. مولفه دیگری که برای ایجاد فضاهای عمومی خوش منظر به کار می رود استفاده از هنر است . طبق نظر کریلی ،هنر با تبدیل یک زمین بی آب و علف به بهشتی لذت بخش ،اعتبار فضاهای عمومی را تقویت می کند. از نظر هاجر استفاده از هنر در طراحی فضاهای جدید عمومی به زیباسازی آنها معطوف شده که آنها را به کالاهایی مبل می سازد و ایجاد کشش می نماید. در این حالت ، استفاده از هنر فضاهای عمومی را کالاگونه و تجاری شده می نماید.
دو مولفه ی مهم دیگری که جهت طراحی فضاهای عمومی شهر فراصنعتی و ارتقای نقش های اقتادی و نمادین آن استفاده می شود ،فرهنگ و تاریخ است.استفاده از تاریخ و فرهنگ در طراحی فضاهای جدید عمومی همانند هنر از کالایی و تجاری شدن آن ناشی می شود. در این زمینه مثال های متعددی وجود

دارد مانند فضاهای عمومی جزایر قناری در لندن که نسخه برداری از فضاهای عمومی به یادماندنی آن است ، شهر تپه ای توسکانی قرون وسطایی سن جیمیگننو که در برگاکا شبیه سازی شده با میدان و برج هایی که به طور تدریجی از حجم آنها کاسته می شود، یک مرکز خرید روباز در اسکاتلند و تشبیهی از خیابان اصلی نیوانگلند که در حومه ی کنکتیکت با مغازه هایی در ساختمان های کژبام و یک چرخ چاه و برکه ساخته شده است. علاوه بر شبیه سازی مکان های تاریخی ،اخیرا بازسازی و بهسازی محل های تاریخی شهرها و تبلیغ آنها به عنوان جاذبه هاب توریستی رسمی متداول شده است. بندر سوث استریت در نیویورک ،بازار کونسی در بوستون، هاربر پلیس در بالتیمور ،اسکله ماهی گیرها در سان فرانسیسکو و ریورواک در نیواورلئان نمونه های شناخته شده ای در ایالات متحده هستند. برخی از محققان مثلا فیلو و کیرنز و نیز گودوین استدلال می کنند روشی که سرمایه های فرهنگی و تاریخی در فضاهای جدید عمومی به کار برده می شوند از میراث فرهنگی و تاریخی این مکان ها زمینه زدایی کرده و آنها را از مناقشه سیاسی بر سر اینکه شالوده ای سیاسی دارند خلع می کند. در عوض این فضاها برای سرزنده کردن تجارب خرید قابل پیش بینی به کار می روند.نقل قول زیر دو مثال برجسته ارائه می دهد که زمینه زدایی از میراث تاریخی و فرهنگی در فضاهای جدید عمومی را به روشنی توضیح می دهد.
مثلا یک بارانداز متعلق به قرن نوزدهم که باربرهای موقت کشتی در شرایط هولناکی برای دستمزدهایی که به طور خنده داری بسیار اندک بود کار می کردند زمینه ای پر از معنا و جرقه سیاسی است اما چنین باراندازی به عنوان پس زمینه ای برای انبارهای تبدیل شده به آپارتمان استفاده شد که طبقه متوسط دارای اتومبیل در آن سکونت گزیده و عاری از معناها و پژواک سیاسی آغازین خود گشته است.(به استثنای حالتی که برخی گروهها ممکن است تلاش هایی کرده باشند تا این معناها و پژواک ها را به عنوان محل مقاومت تقریبا تخیلی بازپس گیرند).به طور مشابه ،کارخانه های قرن 19 نوعی از خودبیگانگی کارگران آنها هم از خودشان و هم از طبیعتی که واقعیت زنده ای بود را طلب می کرد و احتمالا انگیزی ای برای عکس العمل محسوب میشد و می توانست منتقل کننده شورش باشد اما یکی از این کارخانه ها به موزه ی میراث صنعتی پست مدرنی تبدیل شد که اکثرا بقایای فعالیتهای صنعتی و شیوه زندگی است که کمتر به خود کارخانه می پردازد. (و عکس هایی که اغلب نیروی کاری را به تصویر می کشد که با خوشحالی و لبخندزنان در پروژه های عظیم صنعتی سازی یک جامعه بزرگ در حال کار هستند)
بازارهای جشنی که با تداعی معانی تاریخی و طراحی اختصاصی متعلق به مکانی خاص توصیف می شود مثال دیگری در ارتباط با زمینه زدای لز میراث فرهنگی و تاریخی است. طبق عقیده کار و دیگران و کروفرد ، میراث تاریخی و فرهنگی بازارهای جشنی به عنوان نوعی کالا شناسانده شده که این امر ابزاری جهت بیشتر کردن مصرف است.فیلو و کیرنز و نیز سایبریوزکی اشاره می کنند فضاهای عمومی که به عنوان شبیه سازی دنیاهای واقعی و تخیلی طراحی می شوند بدون اینکه با تاریخ و جغرافیای محلی هر نوع ارتباطی داشته باشند یا آنهایی که از میراث تاریخی و فرهنگی یک مکان زمینه زدایی می کنند ،در مورد معناهای نمادینی که فضاهای عمومی برای مردمی با در آمد ،جنسیت و زمینه قومیتی متفاوت ارائه می دهند ،سردرگمی ایجاد می کنند.
ویژگی دیگری که بر نقش های اقتصادی، نمادین و زیبایی شناختی فضاهای عمومی تاکید زیادی دارد ،کنترل بیش از پیش است. فضاهای عمومی اخیرا توسعه یافته مکان هایی به شدت کنترل شده هستند. کنترل در این مکان ها از طراحی شان شروع می شود زیرا قصد دارند همه اجزای نامعلوم و نامطلوب مانند سر و صدا،توقف خودرو ،ترافیک ،دود ،هوای سرد و خشونت که فضاهای عمومی سنتی را با مشکل مواجه می سازد ،حذف نمایند به همین علت در طراحی کنترل شدیدی بر دسترسی و استفاده از فضا ،آب و هوا ،دما ،روشنایی ، اجناس و رویدادها وارد می شود.

کنترل شدید بر فضاهای عمومی علاوه بر قواعد طراحی از طریق سیاست های مدیریتی و نگهداری اعمال می شود. دوربین های امنیتی ، نگهبانان خصوصی یا نیروهای امنیتی خصوصی و ساعات کاری محدود ابزارهای معمولی اند که مسئولان امور مدیریتی استفاده می کنند تا کاربران و فعالیت هایی را که در این فضاهای عمومی واقع می شوند کنترل نمایند.
سیاست های مربوط به کنترل و مدیریت فضاهای عمومی که به طور خصوصی کنترل می شوند درصدد این است تا جمعیت های نامطلوب شامل عوامل جنایتکار یا بی خانمان ، دستفروشان خیابانی ،نوازندگان و اجرارکنندگان عمومی ،نوجوانان و بچه های پر سرو صدا و به طور کلی هر کس که با استانداردهای مدیریتی متناسب مطابقت نمیکند را به بیرون براند
همچنین اجازه روی دادن بعضی فعالیت های خاص در این فضاها داده نمی شود مانند فعالیت های پرسرو صدا ،خوردن نوشیدنی های الکلی ،خوابیدن رو ی نیمکت ها ،توزیع آگهی ،اجرای خیابانی ،گدایی و نیز رویدادهای عمومی، تظاهرات ،تجمعات و اعتراضات سیاسی و… . به گفته ی لوکیتوسدریز مسئولان مدیریت این فضاهای عمومی عمدتا سعی دارند از مردم و فعالیت ها اجتناب کنند. زیرا:
1) تهدیدهای بالقوه ای در افزایش هزینه نگهداری فضاهای عمومی محسوب می شوند.
2) ممکن است سیمای بی نقص فضاهای عمومی (به عنوان زمینه ای امن ،حفاظت شده و دارای نظام) را تغییر دهند و بدین جهت قابلیت عرضه به بازار فضا را تهدید نمایند.
3) می توانند مسئولیت مقامات مدیریتی در قبال همه تسهیلات و فضاهای درون مرزهای مالکیت مالکان را به مخاطره اندازند.
گذشته از این کنترل کاربران و فعالیت های فضاهای عمومی موجب عملکرد بی دردسر خرده فروشان به دور از تبهکاران و دزدان خیابانی شده، راحتی و آسایش گروههایی که در فضاهای عمومی متعارف احساس امنیت نمی کنند را فراهم آورده و به علاوه خرید و دیگر فعالیت های مصرفی را ترغیب می کند و سیمای شهر را ارتقا داده و از آن حفاظت می کند. به این دلایل مقامات مدیریتی، فضاهای عمومی جدید را تحت مالکیت خصوصی به رسمیت نمی شناسند و به عنوان عمومی آنها را کنترل می نمایند. در این حالت علائم پستی در گرین گیت مال پنسلوانیا شایان توجه است:
نواحی داخل این مرکز خرید که توسط عموم استفاده می شود ،راههای عمومی نیستند اما برای استفاده مستاجران و مردمی است با آنها به داد و ستد می پردازند.مجوز استفاده از نواحی مذکور هر زمانی ممکن است باطل گردد
این کنترل شدید نه فقط در فضاهای عمومی که به طور خصوصی کنترل می شوند دیده می شود بلکه در مورد آنهایی هم که تحت کنترل عمومی هستند وجود دارد.از اوایل دهه 1980 به خصوص در ایالات متحده کنترل بیش از پیش انعطاف ناپذیری بر خیابان ها ،پارک های عمومی ،خطوط هوایی و تونل های زیر زمینی اعمال شده است. دیویس اشاره می کند شهرهای پردرآمد قدیمی تر مانند بورلی هیلز و سن مارینو دسترسی به فضاهای عمومی را از طریق بستن آنها در تعطیلات به روی خانواده های آسیایی و اهل آمریکای لاتین از جوامع همجوار محدود کرده اند.به طور مشابه بویر گزارش می کند که مقامات موقت نیویورک قواعد جدیدی را به کار گرفته اند تا گدایی و استراحت روی صندلی های قطار، پرتاب زباله یا ایجاد شرایط غیر بهداشتی یا انجام فعالیت های تجاری بدون مجوز و تفریحات در فضاهای حمل و نقل عمومی را ممنوع می کند. در لس آنجلس پلیس شهر تجمعات عمومی و تظاهرات در فضاهای عمومی را ممنوع کرده است و سواحل شهر هنگام غروب بسته می شوند و هلیکوپترهای مسلح و ماشین های مخصوص پلیس به گشت زنی می پردازند

همچنین مقامات محلی از نیمکت های اتوبوس خمره ای شکل استفاده کرده اند که کمترین سطح را برای نشستن عرضه می دارد به صورتی که با نشستنی ناخوشایند خوابیدن را غیر ممکن سازد.آب پاشانی در پارک ها گماشته شده اند و در طول شب در ساعاتی اتفاقی می آیند تا اطمینان حاصل کنند که پارک برای اردو زدن شبانه استفاده نشود.به طور مشابه مقامات محلی شهرهای بریتانیا تمایل به کنترل شدیدتر مردم و فعالیت ها در فضاهای عمومی از خود نشان داده اند، به خصوص برای آنهایی که در مرکز شهر هستند. بث، کاونتری ،شفیلد ،ناتینگهام و گلاسکو از این قبیل شهرها هستند که قوانین ویژه ای را برای قدغن کردن نوشیدن الکل در بعضی فضاهای عمومی عرضه کرده اند. به همین نحو برخی از مقامات محلی درنظر دارند آیین نامه ای معرفی کنند که رفتارهای ضداجتماعی در خیابان ها را مورد کنترل قرار دهد مانند انداختن آب دهان، ادرار یا مدفوع کردن، ایجاد صداهای گوش خراش یا زورگیری ، استنشاق هر ماده ای که ممکن است باعث ناتوان ساختن فرد از لحاظ ذهنی یا جسمی شود . ازدیاد دوربین های نظارتی و امنیتی در دو دهه اخیر گواه دیگر کنترل فضاهای عمومی شهرهای بریتانیاست. گراهام و دیگران اعلام می کنند که بریتانیا در مقایسه با دیگر ملت های پیشرفته سرمایه داری سیستم های نظارتی تلویزیون مدار بسته ی بیشتری در فضای عمومی دارد.
چنین معیارهای کنترلی شدیدی به ایجاد فضاهای عمومی دارای نظم و نظام بسیار منجر شد که هیچ گاه اینچنین پاکیزه، امن و بهداشتی نبوده اند. این فضاها تحت کنترل شدید نیروهای امنیتی عمومی و شخصی پذیرای هر کسی نیستند. تنوع کاربران و فعالیت ها در حالی مطلوب محسوب نمی شود که در طراحی منظر جدید شهری گوناگونی شدیدی رواج پیدا کرده است. در مقابل ،اعضای نامطلوب جمعیت از طریق سیاست های طراحی و مدیریتی تعمدا از این فضاها به بیرون رانده می شوند. در این حالت چنین فضاهایی اجتماعی همگن را تحت پوشش قرار داده، پالایش اجتماعی را رواج می دهند و درنیجه باعث اعیان سازی می شوند.
ترویج پالایش اجتماعی و اعیان سازی در مورد برخی مطالعات فضاهای عمومی که در متن سیاست های بازسازی ، بازاریابی و باز تصویر دهی شهری توسعه یافتند هم گزارش شده است. مک اینری گارنت هیل را بررسی می کند که در لبه مرکز شهر گلاسکو پارکی محلی بود و از طریق پروژه بازسازی مرکز شهر به اثری هنری تبدیل شد. او استدلال می کند که فضاهای عمومی که تحت فشار سیاست های بازاریابی شهری ایجاد می شوند نیازهای اجتماعات محلی را به خاطر گرایش شخصی تضعیف می کند. هاجر اشاره می کند از توسعه یک محله فرهنگی به تازگی ساخته شده در مرکز رتردام که زمانی به خاطر کلوب های شبانه و قماربازی غیر مجاز شناخته شده بود منجر به اعیان سازی شده است. به طور مشابه تحقیق دفیلیپس راجع به بندر سوث استریت در نیویورک که زمانی موزه ای روباز بود، به فضاهای تجاری و کنترل شده ی خصوصی تبدیل شد و مطالعه گودوین در مورد اسکله های لندن که مجموعه ای کامل از فعالیت های صنعتی مربوط به بندر بود و به یکی از مراکز مالی جهان مبدل شد ،بر تغییرات چشمگیری در تاریخچه کاربران این مکان ها تاکید می کند. بر خلاف فضاهای عمومی متعارف که مردم گوناگونی را گردهم می آورند ، فضاهای جدید اعیان سازی، ناهمبستگی و تجزیه اجتماعی را افزایش می دهند. این خصوصیت قابل ملاحظه ای است که نقش های تضعیف شده ی اجتماعی فضاهای عمومی در شهرهای فراصنعتی را نشان می دهد.
نتیجه:
این مقاله در مورد تغییرات فضاهای عمومی در کشورهای پساصنعتی با تعریف قوانینی برای قلمروهای عمومی در شهرها بحث می کند و در مورد این که چرا مشخصات فضاهای عمومی در شهرهای پساصنعتی با طراحی جدید و با آن مشخصات مدیریتی ظاهر شده است، توضیح می دهد. این مقاله نشان داد که چشم انداز جدید برای شهرهای پساصنعتی گواه بر ضرورت ایجاد فضاهای نیمه عمومی است که دارای ویژگی های مشترکی هستند مثل خصوصی سازی ، کالایی کردن و تجاری کردن.
پیشرفت طراحی خوب با ارتقای ارزش های تاریخی و فرهنگی و افزایش کنترل بر فعالیت ها و کاربران فضای عمومی انجام می گیرد. اگرچه این ویژگی ها به عنوان یک عامل جذب در شهرها عمل کرده است باعث پیشرفت الگوهای فیزیکی، روانشناختی، اجتماعی و سیاسی این فضاها شده است در حالی که بیشتر بر الگوهای زیبا شناختی، اقتصادی و سمبلیک تاکید می شود.
بنابراین، این فضاهای نیمه عمومی نه تنها راهی برای جذب توسعه گران، استخدام کنندگان و کارکنان بخش خدمات، توریست ها و ساکنان محلی می شود بلکه ابزاری است که باعث افزایش شناسه های شهری می شود که باعث بهبود فضاهای شخصی هم می شود و باعث تقویت محرومیت اجتماعی نیز می گردد. فضاهای عمومی با چنین خصوصیاتی در زمینه ی عمومی بودنشان بسیار سوال برانگیز هستند.
خصوصی سازی، کالایی کردن و تجاری کردن فضاهای عمومی، و افزایش کنترل و نظارت بر آن ها که باعث عدم تعادل در نقش های آن ها می شود مانند ویژگی های دیگری که در بالا به آن ها تاکید و اشاره شد قطعاً به طور کامل انجام نگرفته اند. بی شک مسئله ی حاد امروز فضاهای عمومی ناشی از سیاست های نئولیبرال هستند که خود ناشی از ساست های فرهنگ سرمایه گذاری هستند. روابط پیچیده ی سرمایه داری بر اثر ریشه های طبیعی چارچوب قدرت محلی که از نظر فضایی و اجتماعی شکل می گیرد که این امر با مدیریت و کنترل فضاهای عمومی شهرهای پساصنعتی میسر می شود. در چوامع دموکراتیک فضاهای عمومی جایگاه خاصی دارند. فضاهای عمومی و قابل دسترس مکان هایی هستند که هر شخص باید انتظار کنش های مختلف اجتماعی را در آن داشته باشد.
این درک از فضای عمومی بحث هابرماس را منعکس می کند که قلمرو عمومی بهترین تصور از فعالیت های موسساتی است که می خواهند بین جامعه و دولت ارتباط برقرار کنند.
قلمرو عمومی عرصه ای است که در آن "عموم" ساماندهی می شوند. بر اساس تئوری هابرماس در قلمرو عمومی تمام شیوه های فرم اجتماعی باید روشی برای دستیابی به ساختارهای قدرتی در جامعه داشته باشند. قسمتی از قلمرو عمومی بر اساس بسیاری از تئوری ها، فضای عمومی، فضایی را ایجاد می کند که در آن تمام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی مردم در آن اتفاق می افتد. فضاهای عمومی محصول رقابت نظریه های مختلف است. (تحت کنترل یا آزاد، خطرناک)
هر چند در فضاهای عمومی و واقعی حرکت های مردمی باعث ایجاد دموکراسی بیشتر می شود فضاهای عمومی نمی توانند به اندازه ای که طراحی و تولید می شوند "عمومی" باشند و زیر نظر گروه یا گروه های خاصی قرار می گیرند. فضاهای عمومی واقعی تنها زمانی می توانند پدیدار شوند که در برنامه ریزی، طراحی و توسعه ی آن ها در بسیاری از زمینه ها میسر باشد. همانطور که فضاهای عمومی عملکرد چندگانه دارند و بین این عملکردها تعادل برقرار کرده اند. فضاهای عمومی با تاکید بر نقش های اصلی خود نمی توانند جاذب عموم باشند. طراحی و برنامه ریزی و یا طراحی دوباره و برنامه ریزی دوباره ی فضاهای عمومی، یک موضوع کلیدی برای برقراری تعادل بین عملکردهاست. در اینجا چالش هایی که در پیش روی اولیای امور محلی است برنامه ریزان ، معماران و دیگر پیشگامان با در نظر گرفتن نیازهای روزمره و جدید جامعه و عملکردهای مدنی فضاهای عمومی در شهرها و عدم امکان بروز تاثیرات زیبایی شناختی، اقتصادی و سمبلیک، خلق فضاهای نیمه عمومی که باعث ایجاد فضاهای حیاتی و مناسبی در شهرها می شود؛ تنها می تواند زمانی به دست آید که استراتژی های شهری به امتیازات قابل مقایسه ای نسبت به دیگر نیازها و علاقه های روزمره ی شهری می رسند همان طوری که عملکردهای مدنی در فضاهای عمومی تاثیرگذار هستند.


تعداد صفحات : حجم فایل:5,013 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود