جهان در حال تحول و باز نگری نقش دانشگاهها در بازار کار
سهراب دل انگیزان# : عضو هیات علمی دانشگاه رازی و دانشجوی دوره دکتری اقتصاد دانشگاه اصفهان
روح اله شهنازی : دانشجوی فوق لیسانس اقتصاد دانشگاه اصفهان
مصطفی دین محمدی : دانشجوی دوره دکتری اقتصاد دانشگاه اصفهان
چکیده :
آنچه در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته، نقش دانشگاهها در آفرینش و مدیریت تحولات اجتماعی و اقتصادی به ویژه در بازار کار است. تغییرات ساختاری در درخواستهای جامعه دانایی محور امروزی از دانشگاهها، تقاضای فزاینده زنان برای آموزش عالی در پاسخ به نیازهای بازار کار، همگانی شدن و توده ای شدن آموزش عالی، بومی شدن و نقش با اهمیت دانشگاهها در تولید و توسعه سیستم ابداعات ملی(NIS)1، تعریف جدیدی از نقش آفرینی دانشگاهها را در آتانه قرن 21 ارائه نموده است. این مقاله با استفاده از روش بررسی اسنادی و تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل چگونگی تولید و توسعه سرمایه انسانی و تحول در نیازهای بازار کار می پردازد. نیز تغییر چشم انداز فرا روی دانشگاهها و تحول در شکل و محتوا و چالشهای فراروی نظام آموزشی عالی در قرن بیست و یکم مورد کنکاش قرار گرفته است. در پایان نیز جمع بندی و پیشنهاداتی در راستای دست یافتن به پاسخهای مناسب برای چالشهای فراروی آموزش عالی در ابتدای قرن بیست و یکم عنوان گردیده است.
عبارات کلیدی:
سرمایه انسانی، سیستم ابداعات ملی ، توزیع برابر فرصتهای ارتقا، کارایی داخلی آموزش، کارایی خارجی آموزش، بازار کار، اشتغال، یادگیری مادام العمر.
توجه: اعداد تک مربوط به اصطلاحات انگلیسی عبارات عنوان شده بوده و در پا نوشت آورده شده اند و اعداد داخل دو کمان () مربوط به یاداشت های متن بوده که در پایان مقاله توضیحات آنها آورده شده است.
مسئول مکاتبات
نشانی : اصفهان ، میدان آزادی، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، گروه اقتصاد.
E-mail : sohrabdelangizan@gmail.com & delangizan@ui.ac.ir
Tel : +989183332943
مقدمه :
تحولات شگرف انتهای قرن بیستم و پیش بینی انقلابهای علمی، اطلاعاتی و مدیریتی در قرن بیست و یکم، مبین ابهام اساسی در مواجهه با آینده است.نقش محوری دانشگاهها و نظام آموزش عالی در شکل گیری و رهبری این تحولات انکار ناپذیر بوده و برای تدوین و دسترسی صحیح به آینده ای مناسب، چشم جهانیان مجددا" به دانشگاهها دوخته شده است. دانشگاهها خواستگاه انتظارات پیش رونده انسان دانایی محور و به تبع آن جامعه دانش مدار بسیار پیچیده امروزی است. تحول در انتظارات به صورت تحول در بافت تقاضا برای کالاها وخدمات مورد مصرف جامعه نمود یافته و با علامتهای قیمتی رفتار بنگاههای اقتصادی را به تغییر و تحول دعوت می نماید. بخش اعظم مصرف انسان امروزی به صورت خدمات مصرفی نمود یافته و خدمات دانش محورتحصیلات عالی و فناوری و مدیریت اطلاعات سهم بزرگی از هزینه های خانوارهارا به خود اختصاص داده است. بازار کار متحول شده و افزایش نقش زنان در توسعه سهم آنان را در عرضه نیروی کار و با فت اشتغال به شدت افزایش داده است. همچنین کالاهای تولیدی اقتصاد دانایی محور جدید همگی از فناوری تولیدی بالایی برخوردار بوده به تبع تقاضای نیروی کار نیز نسبت به قبل تغییر یافته است. تعامل این درخواستهای جدید اجتماعی و اقتصاد ، پدیده های جدیدی چون بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی را به دنبال داشته که از اولین امواج منفی اقتصادی در ابتدای هزاره سوم مخصوصا در جوامع جهان سوم به شمار می آید. این موضوعات مباحث با اهمیتی را تشکیل میدهند که این نوشتار برخی از این مطالب را به گونه ای مختصر مورد بررسی قرار داده و به بحث می گذارد.
1- تحولات ساختاری در نظام آموزش عالی :
در آستانه قرن بیست و یکم تحولات بنیادینی در فرایندها و محصولات آموزش عالی در جهان صورت گرفته است. انفجار اطلاعات، توسعه ارتباطات، تحولات در نظامهای اداره حکومت، تحولات فرهنگی و بهم پیوستگی جوامع جهانی، نگاه و نیاز به آموزش عالی را دستخوش تحول و تغییر اساسی نموده است( فراستخواه و کبریایی، 1377). جدول زیر برخی تغییرات اساسی و ساختاری را در فرایندها و محصولات آموزش عالی طی چند دهه گذشته نشان میدهد:
روند تغییرات ساختاری در آموزش عالی طی چند دهه گذشته
ردیف
از
به
1
تعداد دانشجویان (در سال 1960 ، 13 میلیون نفر)
افزایش تقاضا برای آموزش عالی در سال 2000 به حدود 95 میلیون نفر
2
غلبه دانشجویان پسر
گسترش حضور دانشجویان دختر
3
آموزش ادبیات، علوم انسانی، علوم محض و حرفه های آزاد مثل حقوق و پزشکی
گسترش آموزشهای فنی، حرفه ای و کاربردی مثل علوم ارتباطی، زیست محیطی، تنوع رشته ای، میان رشته ای و فرا رشته ای
4
دانشگاه نخبه پرور
توده ای شدن آموزش عالی
5
نقش و کارکرد محدود آموزشهای رسمی
تنوع نقش و کارکرد،آموزشهای پاره وقت، کوتاه مدت، آموزش از راه دور
6
ثبات برنامه های درسی
انعطاف پذیری و فرایندی شدن برنامه های آموزشی و پژوهشی ( فرایندهای فرا رشته ای و میان رشته ای )
7
دانشگاه دولتی
نقش موسسات غیر دولتی در سرمایه گذاری و تولید آموزش عالی
8
تامین هزینه های دانشگاه توسط دولت
تنوع منابع مالی و خودگردانی دانشگاهها
9
برنامه های درسی موضوع محور
محلی و منطقه ای شدن برنامه ریزی درسی و عدم تمرکز آن
10
برنامه ریزی متمرکز و غیر قابل انعطاف آموزشی
فرایندهای آموزشی و پژوهشی مسساله نگر
11
فعالیتهای علمی بسته، محدود و جداگانه
ارتباطات علمی با استفاده از فناوری های ارتباطی جدید و نظام نوین دانش رسانی، مشارکت لحظه به لحظه در شبکه تعاملی پژوهشهای جهانی
12
دانشگاه درونگرا و در خود
دانشگاه برونگرا و پاسخگو به محیط ( ارتباط با صنعت، خدمات، رسانه ها و … )
13
آموزش مستقیم و حضوری
آموزش از راه دور، نقش رایانه و فناوری چند رسانه ای در آموزش عالی
14
برجستگی اخلاقی و فرهنگی دانشگاه
اهمیت نقش دانشگاه در تولید دانش و انباشت مهارتهای فکری، حرفه ای و خدمات تخصصی
15
بی تفاوت نسبت به سیستم ابداعات ملی و منطقه ای
عامل موثر و توسعه دهنده سیستم ابداعات ملی و منطقه ای
16
دانشگاه جزیره ای و خارج از چرخه های تولید
دانشگاه و دانشگاهیان فعال در چرخه تولید فناوری و اقتصاد دانایی محور
17
دانشگاه بیتفاوت نسبت به بازار کار
دانشگاه پاسخگو در مقابل نیازهای بازار کار
ماخذ: برداشتهای محتوایی از منابع و مآخذ توسط محققین به همراه استفاده از گزارش کنفرانس جهانی آموزش عالی در سال 1998
لذا به نظر میرسد فرایند تحولات جهان هم از دانشگاهها شروع میشود و هم به دانشگاهها ختم میگردد.
دانشگاهها با تولید دانش و اطلاعات،نیروی انسانی تحصیل کرده و ارائه خدمات تخصصی سطح بالا، امکان تولید تجهیزات و امکانات جدید را بوجود می آورند. تنوع و گسترش تولید نتیجه عملی فرایند تولید دانش و تجهیزات تخصصی و سرمایه انسانی هستند، و از طرفی دیگر با تغییر فضای فرهنگ و اقتصاد اجتماعی و ایجاد تحولات بعدی که در اثر افزایش ذخیره دانش بشر صورت می گیرد، مجددا تغییرات بوجود آمده را به عنوان سوال اساسی مورد نقد و بررسی قرار داده و دست مایه تولید دانش جدید می نمایند. با این حال همواره این سوال محوری مطرح است که آیا دانشگاهها در فرایند تغییر و تحول اجتماعی و اقتصادی، توانایی و انعطاف پذیری لازم را برای تطبیق خویش با شرایط بوجود آمده مخصوصا" مقتضیات بازار کار را دارند، و در مرحله عالی تر آیا دانشگاهها توان و امکان برنامه ریزی و ساختن جامعه دانش محور آینده را دارند؟
1-1- افزایش تقاضا برای آموزش عالی :
روند تحول تقاضا برای آموزش عالی ، روند رو به افزایشی است که در کلیه کشورهای جهان مشاهده میگردد. آموزش عالی کم کم از ماهیت وجودی کالای لوکس و مخصوص خانواده های مرفه بیرون رفته و به صورت یک کالای ضروری خودنمایی می کند. پیچیدگی فرایندهای تکنولوژیک نیازمند کارگران متخصص است. امروزه حتی ساده ترین فعالیتهای صنعتی، خدماتی و کشاورزی نیازمند مهارت و تخصص خاص هستند. بدست آوردن هرنوع شغلی در جهان قرن بیست و یکم نیازمند دارا بودن سطح مناسبی از مهارت حرفه ای است که ضرورتا" از طریق موسسات آموزش عالی ودانشگاهها تامین خواهد شد. از طرفی نیز شرایط رقابت اجتماعی، فرهنگ، ارتباطات گسترش یافته امروزی، و رقابت خانواده ها در یک فضای فرهنگی مناسب الزام تحصیل فرزندان را تا سطوح عالی آموزش ایجاب مینماید. خانواده ها از محدوده خانواده گسترده گذشته، با کاهش تعداد فرزندان، کیفیت آنها را به جای کمیت در نظر گرفته است. لذا ضرورتهای گفته شده افزایش تقاضا برای آموزش عالی را حتی در شرایطی که این آموزش منجر به تولید شغل نیز نگردد، گریبان گیر جهان قرن بیست ویکم نموده است( شاه ولی و آزادی، 1380).
1-2- تقاضای فزاینده زنان برای آموزش عالی :
سبقت گرفتن زنان از مردان برای تحصیلات عالی در کلیه مناطق جهان قابل مشاهده وتعمق است. هر چند اینگونه به نظر میرسد که تعادل و برابری در پذیرش و تحصیل در مقاطع عالی شرط ضروری جامعه دانایی محور2 امروز برای بقای متعادل باشد، ولی زنان در سالهای اخیر و مخصوصا" در ده سال اخیر گویا کلیه سالهای عقب بودن از تحصیلات عالی را در مقایسه با مردان یکباره جبران نموده اند. حضور زنان در رشته های کاملا" فنی و حاضر شدن آنها برای کار در شرایط مساوی با مردان حتی در سخت ترین شرایط کار، برابری جنسی را حتی در فرایندهایی امکان پذیر نموده است که قبل از این کاملا" مردانه تعریف گردیده بودند. در شرایط خاص فرهنگی مخصوصا" در کشورهای جهان سوم که تحصیل و اشتغال در بیرون منزل برای زنان دشوارتر است، امروزه مشاهده میگردد که موجهای حضور در ثبت نامها، رقابت در کنکورها، قبولی و حضور در سر کلاسهای درس دانشگاهی با بیشتر بودن گروه زنان همراه بوده و در آینده ای نزدیک سهم زنان درفضای اشتغال، کارشناسی و مدیریت جوامع به شدت مردانه جهان سوم و مخصوصا" کشور ایران افزایش خواهد نمود.
1-3- تقاضای توده ای برای آموزش عالی :
در سالهای اول پس از جنگ جهانی دوم غالبا" نخبه گان وارد دانشگاه شده و دانشگاهها نیز تمایل به تولید نخبه گان داشتند، ولی در ابتدای قرن بیست و یکم مشاهده میشود که توده های گسترده ای از کلیه اقشار اجتماعی متقاضی آموزش عالی هستند، و دانشگاهها نیز در پاسخ به در خواستهای بازار کار علاقه سنتی خود را به جذب و پرورش نخبه گان، به آموزشهای حرفه ای برای توده متقاضیان مبدول نموده و در این راستا فعالیت مینمایند. در این فضای به شدت متحول تقاضا و تغییر سریع نیازهای آموزشی به نظر میرسد دانشگاهها نیز انعطاف بیشتری به برنامه های درسی خود داده و رشته های جدید بین رشته ای را سریعتر تولید و منتشر مینمایند. حتی این موضوع فراتر از تعریف رشته ها و سرفصلهای دروس رفته و برنامه های دروس، شیوه تدریس و شیوه امتحانات نیز دستخوش تغییر و تحول زیادی گردیده اند. دانشگاههای مجازی3، دانشگاههای روی خطوط اینترنتی، دانشگاههای آزاد، دانشگاههای پایان هفته، دانشگاههای پاره وقت، دانشگاههای شبانه، دانشگاههای مکاتبه ای و… همگی از انواع متعدد و جدید ساختارهای تولید کننده آموزش عالی در ابتدای قرن بیست و یکم هستند که بر اساس نیازهای جدید بازار کار و تقاضای اجتماعی آموزش عالی طراحی و اجرا گردیده اند.
1-4- درخواستهای جدید بازارکار و کاربردی تر شدن محصولات دانشگاهها:
بیان این نکته حائز اهمیت است که تا قبل از دهه 1960 دانشگاهها بیشتر برنامه های خود را مصروف تولید و نشر علوم انسانی، هنر، علوم پایه و حرفه های آزادی چون حقوق و پزشکی مینمودند، اما در شرایط کنونی جهان، دانشگاهها به دنبال درخواستهای جدید و متنوع بازار کار بیشتر به دنبال تولید و گسترش آموزشهای فنی و حرفه ای کاربردی مثل علوم ارتباطات4، فناوری اطلاعات5، انتقال و مدیریت اطلاعات، علوم زیست محیطی، و حتی برنامه های بدون مدرک دانشگاهی هستند و هر روز نوع جدیدی از سطح، مدرک و یا امتیاز دانشگاهی مورد درخواست بازار طراحی ، تدوین و عرضه میگردد( شاه ولی و آزادی، 1380).
1-5- دانشگاهها و روشهای جدید تامین مالی:
در سالهای اخیر و مخصوصا در جهان توسعه یافته نقش پررنگ دولتها در تاسیس، توسعه و پشتیبانی دانشگاهها کاهش یافته و با تغییر و متنوع شدن منابع مالی دانشگاهها، نیز تقاضای فزاینده برای آموزش عالی، فرصت حضور موسسات خصوصی که به نیت کسب سود وارد تولید آموزش عالی میشوند، بوجود آمده است.امروزه بخش بزرگی از فضای رقابتی تولید آموزش عالی و نیز تولید تحقیقات بنیادی، توسعه ای و کاربردی در اختیار موسسات خصوصی قرار گرفته است، که با اصول مدیریت موسسات خصوصی رهبری میشوند. این موضوع به نظر میرسد فضای اشتغال بالاتری را هم از نظر تعداد و هم از نظر سطح در بافت اشتغال کشورها مخصوصا در تعامل با اقتصاد دانایی محور6(1) مورد علاقه بیشتر برنامه ریزان و سیاستگذاران اقتصادی بوجود آورد.
1-6- منطقه ای و محلی شدن تولیدات آموزش عالی :
در گذشته شاید علت متمرکز بودن دانشگاهها در مراکز قدرت به علت نیاز به منابع مالی سنگین، عدم توان بخش خصوصی در تولید آموزش عالی، کم بودن تقاضای موثر برای آن، و نیز با هدف تولید نخبه گان برای تصدی پستهای حساس دیوانی بوده است، اما امروزه کلیه مناطق و شهرها و استانهای کوچکتر و حتی محروم نیز هر یک به سهم و نوبه خود موسسات متفاوت آموزش عالی را تاسیس نموده و به تولید نیروی ماهر و متخصص برای تصدی شغلهای حساس خود می پردازند. بومی شدن دانش از فضای جهانی به فضای محلی و پاسخ به سوالات اساسی محلی و منطقه ای با وجود اعضای هیات علمی در دانشگاههای مستقر در استانها و مناطق محروم امکان پذیر گردیده و فرصت تعریف و اجرای پروژه های بنیادی، توسعه ای و کاربردی محلی و منطقه ای بوجود آورده است. این فرصت امروزه بسیاری از مسایل حاد مناطق محروم را ریشه یابی نموده و قدرت چانه زنی و رقابت را به این مناطق در مقابل سایر مناطق توسعه یافته تر داده است. این به معنی تولید مزیت در چانه زنی های مرسوم بین مناطق بر سر جذابتر کردن پروژه های سرمایه گذاری و نیز جذب بودجه های ملی بیشتر است. امروزه از اهم نیازهای فزاینده مناطق و استانها آموزش نیروی کار و توسعه سرمایه انسانی ( نیروی کار ماهر و نیمه ماهر) است که دانشگاهها برای پاسخ به این نیاز بالاترین فعالیت را داشته و دارند.
2- سیستم ابداعات ملی(2) و نقش دانشگاهها در تولید و گسترش آن:
هر چند که دانشگاهها تولید کنندگان اصلی دانش و پرورش دهندگان نیروی انسانی هستند، اما امروزه نقش دانشگاهها را در شکل گیری و تاثیرگذاری بر سیستم ابداعات ملی کمتر ارزیابی می کنند. دانشگاهها با تولید توده ای آموزش دیدگان فضای تفکر پیچیده، رفتار پیچیده و تقاضای پیچیده تر را در جامعه در حال تحول و دانش مدار امروزی بوجود می آورند.
دانشگاهها فرصت تبدیل دانش به محصول را در چرخه های ملی، منطقه ای و محلی می دهند، و با تولید دانش بومی جدید، امکان هر بار تولید محصولات جدیدتر را از طریق اختراعات، اکتشافات و نوآوری های وسیع و نهادینه شده در اجتماع بوجود می آورند. به هر حال عامل تکنولوژی تابعی از سطح سرمایه انسانی در جامعه است و با تولید کاربردی تر و وسیعتر سرمایه انسانی در جامعه(با توزیع برابرتر) با ارائه فرصتهای ارتقای بالاتر ، استعدادهای بیشتری تحت آموزش و بهره وری قرار میگیرند، و این خود یعنی چرخه ای که تکنولوژی و رشد را نهادینه و درونی مینماید. چرخه ای که تولید کننده، تضمین کننده و تامین کننده سیستم ابداعات ملی است. یک سیستم ابداعات ملی سیستمی ساخته شده از عوامل زیر است :
1- تولید دانش سازماندهی شده در نظام آموزشی و تربیتی
2- چهار چوب منظم و متناسب اقتصاد ملی شامل سیاستهای تجاری که بر تحول تکنولوژی موثر باشد
3- بنگاههای نوآور و شبکه های کسب و کار
4- زیرساختهای ارتباطی رضایت بخش و کافی
5- عواملی چون پذیرش مبانی دانش جهانی و شروط اطمینان دهنده بازاری که به تکنولوژی معطوف میگردند.
امروزه با افزایش نقش دانشگاهها در پشتیبانی و توسعه سیستم ابداعات ملی، منطق این سیستم نیز تمایل به قدرتمند تر شدن دارد و متقاضیان جدیدی برای نهادینه نمودن آن در بین کشورهای جهان سوم بوجود آمده است. هر چند کشورهایی که بخواهند ظرفیت تولید و نهادینه کردن سیستم ابداعاتشان را توسعه بخشند، میبایست زمینه معنی داری را برای بدست آوردن زیر ساختهای نسبی، نهادها و منابع انسانی آماده سازند.
کشورهایی که توانسته اند به این سطوح بالای تخصصی و تکنولوژیکی دست یابند به سطحی رسیده اند که بیش از 30 درصد ارزش صادراتشان را کالاهای با تکنولوژی سطح بالا تشکیل میدهند. کشورهای هندوستان و برزیل در این میان توانسته اند به سطوح مناسبی از ظرفیت سیتم ابداعات ملی دست یابند( world bank, 2002). چند عامل مهم برای دستیابی به یک سیستم ابداعات ملی رضایت بخش وجود دارد :
نخست : عنایت به تسریع در آهنگ انجام تحقیقات علوم اجتماعی که بسیاری امور را در خصوص فرایند و ساختار ابداعات به جامعه یاد میدهد، و همین باعث رشد بدنه و زمینه ای میشود که در انتخاب سیاستها و عملکردهایی که سرمایه گذاری در توسعه منابع انسانی را موثرتر مینماید، تصمیمات موثرتر و سریعتری اتخاذ شود.
دوم : بسیاری از انجمن های علمی بین المللی با استفاده از یک بازار ارتباطی قوی، همکاریهای متقابل و مناسبی دارند. از آنجایی که همگرایی و مشارکت تحقیقاتی در راستای نهادینه کردن فرهنگ دانش مداری و مبتنی دانش اثر بخش است. این انجمن ها و موسسات بین المللی نقش بسزایی را در این راستا ایفا مینمایند.
سوم : تکنولوژیهای ارتباطی جدید، گسترش و همه گیر کردن آنها امکان تولید و نشر سریع و موثر اطلاعات و دانش را بوجود آورده، و حتی در تولید دانشهای جدید نقش اساسی را دارا هستند.
چهارم : آنچه کشورها به شدت نیاز به توجه و در دستور قرار دادن آن دارند، استفاده موثر تر از دانش علمی و تکنولوژیکی است، نه بدان گونه که خود را دچار لبه برنده تحقیقات نمایند، بلکه آن گونه که سیاستهای موثر و نهادهای توسعه یافته و ضروری علمی و تکنولوژیکی را در مسیری توسعه دهند که در موازات با تربیت مردم، بخشها و تولیدات توسعه یافته تر و جدیدی به بازار عرضه گردد ( world bank, 2002).
چهار عامل اصلی نهادینه کردن سیستم ابداعات به نحوه موثری بر میزان تاثیرگذاری دانشگاهها در جوامع بستگی دارند. هر چند دانشگاهها نقش خود را در جامعه در حال تحول بهتر ایفا نمایند، بهتر میتوان حضور و تاثیر سیستم ابداعات ملی را مشاهده نمود. این موضوع در جهان در آستانه قرن بیست و یکم یکی از نکات قابل تعمق و توجه کشورهای جهان سومی است که به دنبال رشد درونزا7 و دستیابی به سیاستها و مدلهای درونزا نمودن رشد اقتصادی هستند.
3 – تشکیل سرمایه انسانی8 و نقش محوری دانشگاهها در توسعه آن :
دانشگاهها اصلی ترین تولیدکننده سرمایه انسانی و تنها پشتیبانی کننده چهارچوبی هستند که میتواند نیازهای رشد اقتصادی را در یک جامعه مبتنی بر دانش تضمین نمایند(3). هرچند توزیع برابرتر و عادلانه تر امکانات آموزش عالی در کنار بومی بودن و بومی شدن مهارتها و نتایج تحقیقات دانشگاهی در این راستا هم میتواند جمعیت بزرگتری را زیر پوشش قرار دهد و هم مسائل کاربردی تری را در خصوص توسعه و رشد مناطق حل نماید. تاثیر نقش دانشگاهها در تولید هرچه بیشتر و بهتر سرمایه انسانی نیازمند عواملی چند است که باید به آنها اشاره نمود.
3-1- تولید سرمایه انسانی سطح بالاتر و بیشتر:
تولید سرمایه انسانی موثرتر- و قوی تر- در حل مشکلات رشد و توسعه و دربرگرفتن دامنه وسیع تری از جمعیت در عرضه این تولیدات علمی، ابعاد اصلی مساله توسعه هستند. همواره توسعه بالاتر نیاز به انسانهای توسعه یافته تر دارد و هر چقدر سطح دانش و تعداد افراد توسعه یافته بیشتر باشد، میتوان نهادینه و درونزا شدن رشد و توسعه را امکان پذیرتر قلمداد نمود. اقتصادهای دانش مدار مهارتهای سطح بالاتری را در ترکیب نیروی کار تقاضا میکنند. در اقتصادهای OECD نسبت شاغلین با تحصیلات عالی در حال افزایش است و در سال 2000 تقریباً دو برابر سال 1975 بوده و از 22 درصد کل شاغلان این نسبت به 41 درصد رسیده است(world bank, 2002 ).
مطالعات بازارکار در کشورهای کانادا، انگلستان و امریکا یک تقاضای پیوسته فزاینده را برای جوانان با سطح تحصیلات دانشگاهی نشان میدهد. مطالعات اخیر برروی نرخهای بازده آموزش عالی در چندین کشور امریکای لاتین نشان میدهد که روند توسعه سرمایه انسانی همراستا با موفقیت این کشورها در توسعه اقتصادی است. برای مثال در آرژانتین، برزیل و مکزیک نرخ بازده آموزش عالی رشد معنی داری در دهه های 1980 و 1990 در مقایسه با دهه های 1970 و 1980 نشان میدهد (Pessino 1995; Barros and Ramos 1996; Lachler 1997 ).
افزایش تقاضا برای نیروی کار با مهارت بالاتر نه تنها بر روی دستمزدها تاثیر داشته است، بلکه برروی فرصتهای استخدام نیز تاثیر گذارده است. تجارب روسیه این موضوع را تایید مینماید. هنگام فروپاشی شوروی سابق بیکاران روسیه دارای ترکیب تقریباً یکسانی از تحصیل کرده و یا غیر آن بودند، درحالی که در سال 1996 این نسبت به شدت برای افراد با تحصیلات عالی کاهش یافته است(Foley 1997 ).
3-2- آموزش و تربیت مادام العمر :
دومین بعد در محور توسعه سرمایه انسانی و تغییر نگاه دانشگاهها در این موضوع مهم، تغییر در نیازهای آموزشی و تربیتی، دانش، مهارت و اشتغال، پیوستگی و بهنگام سازی ظرفیتها و کیفیات سرمایه انسانی افراد در طول دوران زندگی آنهاست. در کشورهای OECD روشهای سنتی مطالعه در دوره های محدود و مجزای زمانی برای بدست آوردن مدارک متوسطه و دانشگاهی تا قبل از زندگی حرفه ای با یک مدل آموزش و پرورش مادام العمر جایگزین شده اند. مفهوم " یادگیری مادام العمر برای همه " در سال 1996 بوسیله وزارت آموزش و پرورش کشورهای OECD پذیرفته شد و این نشان دهنده دیدگاه جدیدی در اتخاذ سیاستهای آموزش و پرورش بر پشتیبانی از توسعه بر مبنای دانش بود(world bank, 2002).
روش یادگیری مادام العمر بر یادگیرندگان و نیازهای آنها مبتنی است. کارگران دانشجو، دانشجویان تمام وقت، دانشجویان درخانه، دانشجویان در سفر، دانشجویان پاره وقت، دانشجویان روزانه، دانشجویان شبانه، دانشجویان پایان هفته و … نمونه های جدیدی از تقاضاهای جدید هستند که بر اساس ضروری بودن برنامه ها و تمایل یادگیرندگان، چندین برنامه یا نهاد موازی برای پاسخگویی به این نیازها طراحی و اجرا خواهد شد.
موضوع با اهمیت دیگر شتاب یافتن و گسترش تکنولوژی و علم در جهتی است که تاکید بر بخاطر آوردن محاسبات و حقایق سریع و بر مبنای داده ها و نیز اهمیت یافتن مهارتهای تحلیلی سریع بیش از پیش دارد. امروزه یادگیری نیاز به افزایش مبانی و ظرفیت دریافت و پذیرش دانش و استفاده از آن برای حل مسائل را دارد، یادگیری چگونه یادگرفتن، یادگیری تغییر شکل دادن به اطلاعات و تبدیل آن به دانش جدید از طریق دسته بندیهای متنوع و جدید، یادگیری انتقال دانش جدید و کاربردی کردن آن، مهمتر از بخاطر سپردن اطلاعات تخصصی است. این اصل بنیادی مهارتهای تحلیلی جدید است که توانایی جستجو و دریافت اطلاعات، ابهام زدایی در توضیح، مدل بندی و نوشتن آن به شکل آزمون پذیر، آراستن و ارزشگذاری هنگام ارائه و حل مسائل به دنبال دارد.
3-3- اخذ گواهینامه ها و درجات کیفی بین المللی :
سومین بعد تغییر در محور توسعه سرمایه انسانی و نقش دانشگاهها، رشد جاذبه های درجه بندی و اخذ گواهینامه های با درجه بندی قابل قبول بین المللی است. در اقتصاد جهانی بنگاههای محلی در هر جایی که تولید کنند، محصولاتشان را در بازار جهانی با استانداردهای جهانی به فروش میرسانند و همواره در رقابت با بنگاههای خارجی هستند، و حتی برای دستیابی به بازارهای داخلی ضرورت رقابت با بنگاههای کشورهای دیگر را فراروی خود دارند؛ بر همین اساس تقاضا برای اخذ گواهینامه ها و درجه بندی های بین المللی روز بروز در حال افزایش است، مخصوصاً در زمینه های مدیریت و کیفیت محصول( عمادزاده و دیگران،1383).
4- دانشگاهها، یکپارچگی جهانی و دموکراسی :
تطبیق تغییرات محیطی نه تنها یکی از عوامل شکل گیری نهادهای آموزش عالی است، بلکه آنها را به تکنولوژی های جدید نیز رهنمون مینماید. اطمینان از اینکه دانشجویان به دانش جدید برای مقایسه نیازهای ارزشی و زندگی در پاسخگویی و مسئولیت پذیری در جوامع یکپارچه جهانی از دموکراسی های شهرنشینی جدید تجهیز شده اند بسیار با اهمیت است. یک آموزش قرن بیست و یکمی میباید همه تصورات و نیازهای انسان دانش مدار قرن بیست و یک را ظرفیت سازی نماید. این موضوع نه تنها میبایست با اخذ دانشهای جدید جهانی همراه باشد، بلکه فرهنگها و ارزشهای محلی را نیز دربرگرفته و برای آماده کردن انسانهای امروزی در راستای پذیرش مقوله جهانی شدن فلسفه، ادبیات و هنر که زبان مشترک همه انسانها هستند را به آنها بیاموزد.
این موضوع که افراد در یک بازار کار جهانی میبایست همگن باشند، همچنین توانایی های مهارتی و ادراکی همگنی میباید در آنها وجود داشته باشد. امکان استفاده از دانش جهانی و تاثیر گذاری بر آن، همه وهمه بر ایجاد فضای مشترک دموکراتیک و ساختارهای یکپارچه اجتماعی ملتها تاکید دارند. تشکیل سرمایه اجتماعی، درک عمومی، منافع مشترک، عضویت در شبکه های جهانی مشترک و انجمنهای مربوطه، پذیرش توافقنامه ها، قوانین و پروتوکلهای مشترک، ضمانتنامه ها، بیمه ها، گارانتی ها و حسابرسی های بین المللی، تامین امنیت جهانی، حفظ محیط زیست، ارتباطات بین الملل، همه وهمه به معنی حضور در یک ساختار بین الملل جدید و یک دموکراسی هم معنی با جوامعی در هم رفته است. آموزش عالی همچنین نقش مهمی در این راستا در تحرک بین الملل بعهده گرفته است. اهمیت تولید دانش مورد پذیرش عمومی، دسته بندی و انتشار آن، تولید آموزشهای شهرنشینی، حرکت در همه سطوح به همراه خلق فرصتهای جدید آموزشی برای همه گروهها در جامعه مخصوصاً برای مردم فقیر از ضروریات توجه آموزش عالی در تولید فرصتهای برابر برای پیشرفت است( world bank, 2002).
5- تغییر چشم انداز دانشگاهها و تحول در شکل و محتوا :
در خلال دو دهه گذشته بسیاری از کشورها نمونه های متنوعی از بخشهای آموزش عالی را تجربه کرده اند. به نظر میرسد نهادهای متنوع جدیدی در این راستا بوجود آمده اند که در کنار دانشگاههای سنتی، انستیتوهای تکنولوژی (کوتاه مدت) و کالجهای مشترک، پلی تکنیکها و مراکز آموزش عالی را در جوامع در حال تحول بوجود آورده اند. به نظر میرسد میتوان امواج تغییر در چشم انداز آموزش عالی را در فرایند تحول تاریخی ملتها دسته بندی نمود. میتوانیم موج اول را دوره ای بدانیم که نهادهای آموزش عالی دولتی بوده و به صورت سنتی به تربیت نخبه گان و تولید دانش محض پایه ای بر اساس برجستگی های خاص اخلاقی و اجتماعی میپرداختند، و تربیت شدگان این دانشگاهها نیز اغلب پستهای دیوانی و دولتی را بدست گرفته و از خانواده های مرفه بودند. دانشگاهها در مراکز قدرت قرار داشته و تامین مالی آنها اغلب از طریق بودجه های دولتی صورت میگرفت. دانشگاههایی درونگرا با غلبه جنسی مردان و محصولاتی با برد ملی و جهانی، و توزیعی کاملاً نابرابر از نظر جغرافیایی.
موج دوم زمانی شروع شد که نهادهای بخش خصوصی توان و تمایل حضور در تولید آموزش عالی را بدست آورده و حکومتها نیز به سطحی از بلوغ رسیدند که به بخش خصوصی در این زمینه اجازه فعالیت دادند.دانشگاههای جدید منابع مالی خود را متنوع نموده و بر اساس اصول تجاری اداره شدند. تغییر در نگرش مدیریتی دانشگاهها محصولات آنها را متنوع ساخت و نحوه اداره کردن متفاوت دانشگاهها، فرایندهای آموزشی را دستخوش تغییر نمود. این فضا فرصت بهره برداری اقشار بیشتری را در جوامع از آموزش عالی بوجود آورد و همین روند توسعه و رشد اقتصادی کشورهای جهان سوم را با بهره برداری از این فرایندها و محصولات جدید امکان پذیرتر نمود. رفته رفته جمعیت بزرگتری برخوردار از خدمات آموزش عالی گردیدند و بیداری اجتماعی توانست در جوامع یکپارچه شده جهانی سیل تقاضای توده ای برای آموزش عالی را رقم زند.تقاضایی که دیگر حتی دانشگاههای خصوصی نیز با برنامه های متنوع و گسترده نتوانستند به پاسخ آن برخیزند. ظرفیت تقاضای آموزش عالی در سراسر جهان شدت گرفت و مخصوصاً زنان در مواجهه با موج بیداری و جنبش های توسعه انسانی به سود زنان، نقشهای مهمتر و بیشتری را در جوامع بدست گرفته، تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی را با سرعتی شتابناک گسترش دادند. تقاضایی که در سراسر جهان تولید کنندگان آموزش عالی را ناکام از پاسخ گذاشت، چرا که ابزار و امکان عرضه آن حتی با تامین منابع مالی در دسترس نبود و به یکباره نیز امکان تجهیز آن وجود نداشت.
موج سوم تولید آموزش عالی زمانی شکل گرفت که در فضای شدیداً رقابتی عرضه و تقاضای موثر مناسب، میبایست توزیع و ابزار عرضه آموزش عالی را عوض نمود و برای پاسخ به تقاضاهای محلی و منطقه ای اقدامات اساسی نمود. این موج به بومی کردن دانش، پاسخ به تقاضاهای منطقه ای و بومی و نیز تاًمین نیازهای تخصصی غیر ملی و جهانی انجامید، و نهادهای متنوعی را با اشکال رقابتی در مباحث آموزشی، مدارک تحصیلی و مفاهیم آموزشی و تقریباً موفق در شکستن محدودیتهای جغرافیایی، بوجود آورد. نهادهایی از این دسته :
دانشگاههای مجازی؛ شامل دانشگاههای روی خط و …
دانشگاههای آزاد؛ شامل دانشگاههای با قوانین بازتر، مدارک بدون درجه بندی، بدون کنکورهای ورودی، منابع مالی آزاد، و خارج از قید و بندهای قوانین دست و پاگیر.
دانشگاههای مشارکتی؛ شامل دانشگاههایی با استفاده از امکانات، تجهیزلت و اعضای هیاًت علمی سایر دانشگاهها که میتوانند در یک منطقه جغرافیایی دیگر نیز خدمات رسانی کنند و یا در دانشگاههای کوچکتر مدارک و مدارج عالی کارشناسی ارشد و دکتری را تولید نمایند.
نهادهای غیر دانشگاهی آموزش عالی؛ شامل موسسات پژوهشی وابسته به شرکتهای بزرگ، موزه ها، آزمایشگاهها، خبرگزاریها و سایر موسساتی که در قیود دانشگاه بودن نیستند ولی تولیدات دانشگاهی دارند.
کارگزاران آموزش عالی شامل دفاتر نمایندگی رسمی و غیر رسمی که دانشگاههای بزرگ در مناطق جغرافیایی متفاوت سایر کشورها احداث نموده، از طریق شناسایی نخبه گان محلی و سرفصلهای خود ترکیب مناسبی را برای تربیت نخبه گان جدید تحت لیسانس و مدرک تحصیلی خود بوجود می آورند.
6 – چالشهای فراروی آموزش عالی در قرن بیست و یکم :
هر چند تحولات شگرفی در فرایند، محصول، شکل و محتوای دانشگاهها صورت گرفته است و دانشگاهها هر بار توانسته اند نتایج بهتری را در پاسخگویی به نیازهای متنوع و جدید جامعه و مخصوصا بازار کار ارائه دهند، اما به نظر میرسد مواردی وجود دارد که دانشگاهها را در مقابل چالشهای بزرگی قرار میدهند. مواردی که بیشتر در محتوا و کمتر در شکل، کارایی و اثر بخشی دانشگاهها را تحدید مینمایند. این تحدیدها جدی است و در فضای امروزی، انقلاب مدیریتی میبایست در مواجهه با مدیریت دانشگاهها چاره ای برای آن بیندیشد. چالشهایی که امروز آموزش عالی با آنها مواجه است از این قرارند :
6-1- کنترل کیفیت و تعیین استانداردهای آموزشی :
آنچه در یک چرخه و جریان تحول مشاهده میشود، تحول و تغییرات اساسی در شکل و محتوای دانشگاههااست. دانشگاهها توانسته اند به درستی محتوا و نحوه ترکیب بندی اجزای خود را تغییر دهند، اما هنوز ابزارهای سنجش کیفیت آموزش عالی در فارغ التحصیلان آنها بسیار ناکارآمد است و اختلاف فاحشی بین سطوح توان کارشناسی و تخصصی فارغ التحصیلان دانشگاههای متفاوت دیده میشود. تفاوتهایی که گاه اصالت بعضی مدارک دانشگاهی را زیر سوال میبرد و هنوز استاندارد آموزشی در شناسایی کیفیت محصولات متنوع وجود ندارد.
آزمونهای سنتی و نحوه سنجش توان تخصصی و مهارتی دانشجویان هنوز دستخوش تغییر اساسی نشده است. هر چندروشهای علمی یادگیری و اصول روانشناسی آن ناکارآمد بودن شیوه آزمون کنونی را که وابسته به نظر استاد درس بوده ونمیتوان برای هیچ دو استادی صفر مطلق یکسانی برای میزان یادگیری دانشجویان فرض نمود، ثابت نموده است، ولی تا کنون روشهای جدید و مناسبی برای جبران ناکارآمدی در شناسایی کیفیت و استاندارد سازی سطح اطلاعات، تولید و عرضه نگردیده است. این موضوع به عنوان یکی از مهمترین چالشهای فراروی آموزش عالی خودنمایی مینماید. نکته قابل توجه در این فضا این است که واکنش کارفرمایان هنگام استخدام این فارغ التحصیلان ناهمگن نظام آموزش عالی چگونه است و چگونه باید باشد؟ این نکته تلاش در راستای همگن سازی و تعریف استاندارد منطقی و صحیح در تعامل با بازار کار را الزامی غیر قابل اغماض مینماید.
6-2- عدالت آموزشی و توزیع فرصتهای ارتقاء :
عدالت آموزشی برای توزیع فرصتهای برابر ارتقاء را میتوان در ابعاد عدالت جغرافیایی، عدالت طبقاتی و عدالت جنسی دنبال نمود. عدالت جنسی که به نظر میرسد موضوعی حل شده باشد و حضور زنان در امواج گسترده در سالهای اخیر حتی سیاستگذاران را بر آن میدارد که برای افزایش انگیزه و امکان ورود مردان تا به حد برابر زنان در دانشگاهها دست به اقداماتی بزنند. عدالت جغرافیایی و عدالت طبقاتی خود را در واژه های برابری جغرافیایی و برابری طبقاتی نشان میدهند. هر چند دانشگاهها امروزه توانسته اند در مناطق دور افتاده تر و مخصوصاً محروم خدمات خود را ارائه نمایند، ولی هنوز طبقات محروم بسیاری از آموزش عالی محروم هستند و فقر ملتها مانع جدی در دسترسی آنها به آموزش عالی گردیده است. مخصوصاً با تغییر فرایندهای مدیریتی و منابع مالی دانشگاهها که بخش خصوصی را فعالتر در عرصه این بازار نموده است و جبران هزینه های این موسسات خصوصی برای اقشار آسیب پذیر و مخصوصاً محرومان جامعه امکان پذیر نیست. به نظر میرسد چالش مهم دوم در مقابل دانشگاهها، پاسخگویی به این نیاز یعنی توزیع برابرتر جغرافیایی و طبقاتی آنهاست. قابل ذکر است تمرکز نیروهای انسانی آموزش دیده دانشگاهی در برخی مناطق جغرافیایی جذاب و خالی ماندن سایر مناطق از این نیروها، عدم تعادل در بازار کار که منجر به مهاجرتهای اجباری نخبه گان و تخلیه مناطق محروم از سرمایه انسانی در پاسخ به تفاوتهای ساختاری در دستمزدها و سایر عوامل تصمیم میگردد را به دنبال داشته باشد.
با این وجود به نظر میرسد افزایش امکانات و تجهیزات و امکان دسترسی بیشتر محرومان به دانشگاهها و اعضای هیاًت علمی با روشهای دانشگاه مجازی، آزاد و یا مشارکتی میتواند یکی از توزیعهای ازنوع تقریبا پارتویی(4) باشد، چرا که در این راستا همه اقشار امکان بهره برداری بیشتری بدست می آورند و شاید نتوان گروهی را یافت که زیان دیده باشد. لذا توصیه کارشناسان این زمینه به سیاستگذاران همواره با یک پشتوانه مناسب علمی نیز همراه است و تغییرات پارتویی همواره بهترین تغییرات و تخصیصهای مجدد در توزیع های مجدد هستند.
6-3- انقلاب مدیریتی :
هر چند تحولات در علم مدیریت مخصوصاً پس از جنگ جهانی دوم و برقراری اصول دمینگ(5) ، جهان مدیریت را دگرگون نموده است و این تحولات نیازهای جدیدی را برای استفاده بخشها و بنگاههای اقتصادی از آموزش عالی هم از نیروهای تربیت شده و هم از تحقیقات بنیادی، توسعه ای و کاربردی بوجود آورده است. اما همواره این سوال اساسی وجود دارد که نحوه نهادینه کردن اصول دمینگ در بهره وری و مدیریت دانشگاهها چگونه باید باشد و آیا کارایی خارجی و داخلی آموزش عالی در انطباق با اصول دمینگ در مدیریت سنجیده شده است؟ آیا دانشگاهها برای مدیریت تحول و پاسخگویی به نیازهای روز میتوانند از اصول دمینگ استفاده کنند و آیا این اصول در پاسخ به نیازهای به شدت فزاینده روز آموزش عالی کافی هستند ویا میبایست الگوهای جدیدی را طراحی نمود؟
6-4- فناوری ارتباطات واطلاعات :
امروزه تولید اطلاعات و انتقال آن به شدت فضای رقابت بین کشورها را به خود اختصاص داده است. اقتصادهای توسعه یافته تجربه توجه به این مقوله را به گونه ای در جهان منتشر نموده اند که اصلی ترین هدف توسعه در کشورهای جهان کمتر توسعه یافته حر کت در این راستا گردیده است . با توجه به نوع هدف و زنجیره فعالیتهای مورد نظر آن دانشگاهها به عنوان موسسات و بنگاههای اقتصادی – اجتماعی در مرکزتوجه تعریف میگردند. با این وصف به نظر میرسد یکی از چالشهای مهم فراروی آموزش عالی دسته بندی، پردازش، فرآوری و انتشار دقیق و در ست این اطلاعات باشد.
6-5- آموزش عالی و نظام پرداختها :
قاعدتاً نظام پرداختهای اجتماعی حاکی از پرداختهای اجتماعی در مقابل دریافت خدمت و یا کالایی است که مورد استفاده است. آنچه به نظر میرسد این موضوع است که آیا همواره نظام پرداختهای اجتماعی میتواند عامل درست و دقیقی در نشان دادن نیازهای تخصصی و حرفه ای ویا اجتماعی برای آموزش عالی باشد و اگر دانشگاهها به دنبال نظام پرداختهای اجتماعی محصولات خود را تولید و عرضه نمایند، آیا تخصیص منابع داخلی و خارجی به صورت کارا صورت گرفته است؟ میدانیم که نظام پرداختهای اجتماعی در مقابل بسیاری از رشته های دانشگاهی محض و رشته های پایه ای اصیل علامتهای کامل و موثری منتشر نمی نمایند. آیا این رشته ها میبایست از سرفصل رشته ها حذف گردند؟ و منابع در اختیار آنها به رشته های دیگر منتقل گردد؟ به هر حال یکی از چالشهای اصلی آموزش عالی در قرن بیست و یکم تطابق، تقابل و یا هم سویی با نظام پرداختهای اجتماعی خواهد بود.
6-6- دانشگاهها و بیکاری(6) :
هر چند دانشگاهها همواره در فرایند رشد و توسعه اقتصادی نقش محوری را بازی نموده اند، اما چالش بزرگ بیکاری – چه بیکاری عمومی و چه بیکاری فارغ التحصیلان – یکی از مهمترین عوامل پیش روی دانشگاههاست که کارایی خارجی آنها را زیر سوال میبرد. غالباَ این موضوع بسیار با اهمیت است که وقتی دانشگاهها تولید کننده سرمایه انسانی هستند و نیروی متخصص و ماهر تولید میکنند، اگر پیش بینی صحیح و برنامه ریزی دقیقی در این زمینه نداشته باشند، همواره اینگونه نیست که بازار بتواند با تخصیص رقابتی کلیه فارغ التحصیلان آنها را به اشتغال درآورد و شکست بازار در این زمینه ضرورت حضور دخالت در فرایندهای تولید سرمایه انسانی و نیروهای متخصص و ماهر از طریق پیش بینی و برنامه ریزی را ایجاب مینماید. از سوی دیگر همواره یکی از نیازهای اساسی دولتها به دانشگاهها کاهش تنش های اجتماعی و زیان بیکاری از طریق سیال کردن بازار کار است. در غیر این صورت اینگونه به نظر میرسد که دانشگاهها کارایی خارجی خود را از دست خواهند داد. این سوال یکی از چالشهای اساسی فرا روی آموزش عالی در قرن بیست و یکم خواهد بود(لاماس، 1381).
6-7- دانشگاهها و بازار کار :
در قرن بیستم همواره مدرک دانشگاهی کلید طلایی بازار کار بوده و کارایی خود را در تضمین اشتغال دارندگان آن نشان داده است، اما سوال اصلی در اینجاست که آیا در قرن بیست و یکم مدرک دانشگاهی هنوز کلید طلایی بازار کار است ویا اینکه دانشگاهها میبایست برای حفظ جایگاه خود در بازار کار، کلید طلایی جدیدی را طراحی و تولید نمایند تا نقش اساسی خود را در بازار کار حفظ نمایند.
7- جمع بندی و نتیجه گیری:
چارچوب نموداری زیر به نوعی جمع بندی مطالب عنوان شده در این نوشتار را نشان می دهد
تتتغتغیی
نمودار1 :چارچوب تحلیلی و نتیجه گیری در فرآیند تحولات جهانی والزامات تحول در نقش دانشگاه ها بر اساس نگرش مقاله
این مقاله ابتدا به موضوع تحول در فرایندها و محصولات آموزش عالی و تغییر در نقش آفرینی آن در جامعه پرداخت. این تغییر و تحول مخصوصاً در چهل سال اخیر منجر به تغییر عملکرد دانشگاهها از فضای نخبه پروری، غلبه دانشجویان پسر، آموزش ادبیات، علوم انسانی و علوم محض، نقش و کارکرد محدود، ثبات برنامه های درسی، دولتی بودن سیاستگذاری و تامین مالی، متمرکز بودن، غیرقابل انعطاف بودن، درونگرا بودن و پرداختن به آموزشهای مستقیم و حضوری، به فضای جدید توده ای شدن آموزش، گسترش حضور زنان در دانشگاهها، گسترش آموزشهای فنی و حرفه ای، آموزشهای میان رشته ای و فرارشته ای، تنوع نقش وکارکرد دانشگاهها در تولید آموزش، انعطاف پذیری برنامه های آموزشی، سرمایه گذاری و نقش آفرینی موسسات غیر دولتی در سیاستگذاری، تنوع منابع مالی و خودگردانی دانشگاهها، محلی ومنطقه ای شدن برنامه ریزی درسی و عدم تمرکز آن، برونگرا شدن وپاسخگویی به سوالات محیط اطراف، آموزش از راه دور، نقش رایانه، IT، ICT، وفنآوری چند رسانه ای در آموزش عالی و توجه به سیستم ابداعات ملی، گردید.
در قسمت بعدی مقاله سیستم ابداعات ملی به عنوان یک اصل مورد بررسی قرار گرفت و برخی از عوامل موثر بر تولید و گسترش آن بیان گردید. در این خصوص عنایت به تسریع در آهنگ تحقیقات علوم اجتماعی، تشکیل نهادها و انجمن های بین المللی و توسعه ارتباطات بین آنها و دانشگاه ها و نیز استفاده از تکنولوژی های ارتباطی جدید مورد تاکید قرار گرفت. بخش سوم مقاله به بحث تولیدی سرمایه انسانی به عنوان عامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی پرداخت که در آن به موضوعات تولید سرمایه انسانی بالاتر و بیشتر، آموزش و تربیت مادام العمر و اخذ گواهینامه های بین المللی تاکید شد. قسمت چهارم به موضوع یکپارچگی جامعه جهانی و نقش دانشگاه ها در نهادینه کردن دموکراسی در جامعه جهانی اشاره شد و در این راستا روند تاریخی تحول در آموزش عالی به صورت موجهای سه گانه به بحث و بررسی گرفته شد.
این بحث با معرفی پنج گروه از نهادهای جدید آموزش عالی و عرضه کننده محصولات دانشگاهی هرچند با ماهیتی غیر دانشگاهی به پایان رسید. در قسمت انتهایی مقاله چالشهایی که آموزش عالی در ابتدای قرن بیست و یکم با آنها مواجه خواهد بود مورد معرفی قرار گرفت. مباحث کنترل کیفیت و استانداردسازی فارغ التحصیلان ، انقلاب مدیریتی، انفجار اطلاعات، عدالت آموزشی و توزیع برابر فرصتهای ارتقاء، آموزش عالی و نظام پرداخت ها، آموزش عالی و بیکاری و نیز آموزش عالی و کلید طلایی بازار کار مباحثی بودند که به عنوان چالش فراروی آموزش عالی خواهند بود.
8- پیشنهادات
در انتها می توان پیشنهادات زیر را که بر گرفته از مطالب متن هستند عنوان نمود.
1- با توجه به تقاضای فزاینده توده ای در همه اقشار اجتماعی برای آموزش عالی ضرورت دارد تا دانشگاههای ایران و مخصوصا نظام آموزش عالی در راستای افزایش سقف پذیرش تعداد دانشجویان اقدام نموده ، و گروههای بزرگتری را تحت آموزش قرار دهند.
2- با توجه به تحول در بافت تقاضای محصولات دانشگاهها ضرورت دارد تا سه محور اصلی مورد عنایت سیاستگذاران نضام آموزش عالی قرار گیرد:
الف- نسبت به تعریف دوره های جدید آموزشی با مدرک وبدون مدرک مورد تقاضای بازار کار در راستای پرورش کارگران ماهر ونیمه ماهر و بخصوص در رشته های جدید بین رشته ای اقدام نمود ( علوم ارتباطات، فناوری اطلاعات ، تولید و مدیریت و انتقال اطلاعات، خدمات زیست محطی، رشته های مرتبط با جهانگردی، رشته های خدمات فنی مورد تقاضای صنایع با تکنولوپی بالا در بخش مونتاژ وبازار محصولات این صنایع، و …).
ب- نسبت به تغییر جهت فعالیتهای پژوهشی کنونی از تحقیقات مقاله محور بدون تقاضا به سمت تحقیقات مساله نگر مقاله دار با پوشش نیازهای جامعه، اقتصاد و بازار دانایی محور امروزی اقدام نمود ( به نظر میرسد بتوان با راهکارهایی چون تعریف موضوعات پژوهشی برای دانشگاهها توسط بنگاههای اقتصادی ، تسهیل و اعطای امتیاز مناسب به تحقیقاتی که منجر به اختراع یا فناوری خاصی میگردند، انجام تحقیقات مشترک با دانشگاههای خارجی و … ).
ج- نسبت به تعریف ، تدوین اساسنامه و روشهای کار و تاسیس دفاتر اعطای خدمات مشاوره ای در تمامی رشته های مورد نیاز جامعه متحول شده و دانش محور امروزی اقدام نمود ( در کلیه رشته های دانشگاهی مخصوصا دفاتر مشاوره مدیریت، کیفیت محصول و استانداردها، مشاوره های فنی و خدمات آزمایشگاهی، مشاوره های خانوادگی و اجتماعی، مشاوره های مالی و اقتصادی، مشاوره ها و انجام طرحهای مطالعاتی مورد نیاز سازمانها و موسسات، مشاوره های سرمایه گذاری و…)
3-سیستم ابداعات بدون وجود زیر ساختارهای ارتباطی کافی و رضایت بخش نهادینه نمی گردد. پیشنهاد می گردد بودجه جدا و مشخص جهت تجهیز و راه اندازی دانشگاه ها به ساختارهای تولید و انتقال اطلاعات بر اساس فناوریهای جدید اختصاص یابد.
4- پیشنهاد می گردد در راستای عنایت به تسریع درآهنگ انجام تحقیقات علوم اجتماعی سیاست های مناسب طراحی و منابع مالی لازم اختصاص یابد.
5- پیشنهاد می گردد جهت تشکیل نهادها و انجمن های بین المللی علمی و تکنولوژیکی اقدام و امکان ارتباط بین دانشگاه ها و این نهادهای بین المللی بیش از پیش تسهیل گردد.
یادداشتهای متن:
1- Apec اقتصاد دانایی محور را اقتصادی می داند که در آن تولید توزیع و مصرف دانایی موتور اصلی رشد اشتغال و عامل اصلی تولید باشد.جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به :(Apec,2001), ( OECD, 2001), (OECD,2003), (Smith,2000) .
2- رشد داخلی نوآوری و ابداع از طریق همکاری درونی چند قسمت از یک بنگاه مثل بخشهایR&D، فنی و مهندسی، تولید، کنترل کیفیت، تحقیقات بازار و … و رشد بیرونی آن در قالب همکاری یک بنگاه با سایر بنگاهها ، حتی مشتریان و یا رقبا، ِتولید کنندگان دانش و فن، دانشگاهها و مراکز تکنولوژی، ِموسسات مالی و اعتباری ِموسسات آموزشی و آموزش عالی دستگاههای حقوقی و اداری و …تحقق یافته، ِمنجر به افزایش ظرفیت بنگاه برای نو آوری و به نوعی شکل گیری و تقویت سیستم ابداعات می گردد( Kaufmann & (Todtling , 2001. با این وصف میتوان سیستم ابداعات را سامانه ای دانست که تولید و عرضه کالاها و خدمات جدید برای بنگاهها و جدید برای بازار را همیشگی و مستمر می سازد؛ لذا یک سیستم ابداعات شامل همه نهادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، سازمانی وسایر عناصری می شود که در تولید، توسعه، انتشار و توزیع، استفاده و بهره برداری از ابداعات و نوآوری ها موثر هستند( دل انگیزان و دیگران ، 1383) جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به:
( Freeman,1995,a), (Chang,2002), (Carbonara, 2004), (Nelson & Rosenberg, 1993), (shapira, klein & kuhelman, 2001), (Edquist & Hummen, 1999), ( Shyu, Chiu & Chen, 2001), (Edquist, 1997).
3- نظریه سرمایه انسانی که از دهه 1950 در اقتصاد مطرح گردیده است تحول زیادی را در بازنگری بسیاری از نظریات اقتصادی قبل از خود و قدرت تبیین مناسبی را در نظریات اخیر اقتصادی بوجود آورده است. در این مقاله بدون اشاره به اصول ویافته های این نظریه تنها با عنوان نمودن اصطلاح سرمایه انسانی نقش موثر توانایی های کیفی و مهارتی نیروی کار را در اقتصاد دانایی محور امروز مورد تاکید قرار میدهیم. برای دسترسی به مطالب مفیدی در خصوص این نظریه مراجعه کنید به : ( عماد زاده،1382) و (هینچلیف،1381)
4- بهینه پارتو حالتی است که نتوان با یک تولید و توزیع مجدد مطلوبیت یک یا چند نفر را بدون کاهش در مطلوبیت دیگران افزایش داد.(Handerson & Quant, 1980)
5- اصول دمینگ : اصول مدیریت کیفیت جدید که تعریف مجددی از بنگاه ، محصول و مشتری ارائه داده و استانداردها و الزلمات جدیدی را برای رعایت توسط تولید کنندگان مطرح مینماید همگی از نتایج نظریات مدیریت جدید هستند که پروفسور دمینگ ارائه دهنده آن بود.
6- جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به: (Galal, 2002), (Brauns, Gangl & Scherer, 1999), (Mincer, 1991,b) .
منابع و مآخذ :
– Apec Economic Committee (2000), Toward Knowledge-Based Economy in Apec, Apec Secretariat
– Apec Economic Committee (2001), the New Economy and Apec Secretariat
– Barros, R., and L. Ramos. 1996. "Temporal Evolution of the Relationship between Wages and Education of Brazilian Men." In Nancy Birdsall and Richard H. Sabot, eds. Opportunity Foregone: Education in Brazil. Inter-American Development Bank. Baltimore, Md.: Johns Hopkins University Press.
– Brauns, H., Gangl, M. & Scherer, S. (1999). Educational and Unemploement (Arbeitspapier No.6). MZES
– Charles Edquist & Leif Hommen (1999); "Systems of innovation: theory and policy for the demand side", Technology In Society 21, 63-79.
– Foley, M. 1997. "Labor Market Dynamics in Russia." Discussion Paper 870. Eco-nomic Growth Center, Yale University, New Haven, Conn.
– Freeman, C., (1995a); " The national innovation systems in historical perspective". Cambridge J. Econ. 19 (1).
– Galal, Ahmed. (2002), The Paradox of Education and Unemployment in Egypt. The Egypt Center for Economic Studies (ECES)
– Handerson & Quant, (1980), Microeconomic theory A Matematical Approach, third Edition, Mc Growth-Hill, Ltd
– ILO(2002); Learning and training for work in the knowledge society, Report IV(1), Geneva. International Labor Loffice.
– Joseph Z. Shyu , Yi-Chia Chiu, Chao-Chen You (2001); "A cross-national comparative analysis of innovation policy in the integrated circuit industry", Technology in Society 23, 227-240
– Lachler, U. 1997. "Education and Earnings Inequality in Mexico." World Bank, Washington, D.C. Processed.
– Mincer, J.(1991b). Education and Unemployment (Working Paper No. 3838). NBER
– Nelson, R.R., Rosenberg, N., (1993); "Technical innovation and national systems". In: Nelson, R.R. (Ed.),
– Nunzia Carbonara (2004); "Innovation processes within geographical clusters: a cognitive Approach", Technovation 24 ,17-28.
– OECD (2001), Science, Tecnology and Industry Scorboard, Paris OECD.
– OECD (2003), Science, Technology and Industry Scoreboard, Paris OECD
– OECD (2001), the new Economy Beyond the Hype, Paris OECD
– Pessino, C. 1995. "Returns to Education in Greater Buenos Aires 1986-1993: From Hyperinflation to Stabilization." Working Paper 104 (June). Centro de Estudios Macroeconَmicos de Argentina, Buenos Aires.
– Philip Shapira , Hans Klein & Stefan Kuhlmann (2001); "Innovations in European and US innovation policy", Research Policy 30 , 869-872.
– S. Chung (2002) ; "Building a national innovation system through regional innovation systems " , Technovation 22 ,485-491.
– The World Bank(2002); Constructing Knowledge Societies: New Challenges for Tertiary Education, Washington, D.C.
1 .national innovation system
2 .knowledge based socity
3 .virtual university
4 .communication sience
5 .information tecnology
6 .knowledge-based economy
7 .endogenouse growth
8 .human capital
—————
————————————————————
—————
————————————————————
29