تارا فایل

خانواده یک نظام اجتماعی


فهرست

مقدمه …………………………………………………………………………………………………………….2
خانواده یک نظام اجتماعی ………………………………………………………………………………..3
آثار و نتایج نامناسب خانواده : …………………………………………………………………………4
مشکل رشد سریع جمعیت : ………………………………………………………………………………4
خانواده و شکل گیری شخصیت : ……………………………………………………………………..5
خانواده و نقش ارشادی و حمایتی : ………………………………………………………………….6
خانواده و حمایت عاطفی : ……………………………………………………………………………….6
خانواده و تحقق شخصیت مستقل : …………………………………………………………………..7
خانواده در دنیای امروز …………………………………………………………………………………7
نابسمانیهای موجود در رابطه با خانواده امروز………………………………………………….8
ضرورت امروزی توجه به خانواده …………………………………………………………………10
اسلام و خانواده ……………………………………………………………………………………………11
نقش و اهمیت خانواده …………………………………………………………………………………..12
سرپرستی در نظام خانواده …………………………………………………………………………..14
محکمه صلح خانوادگی………………………………………………………………………………….21
پیوند محبت دو همسر…………………………………………………………………………………..27
احترام پدر مادر…………………………………………………………………………………………..28
احترام به پدر و مادر در منطق اسلام……………………………………………………………33
دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر………………………………………………………37
مقام مادر………………………………………………………………………………………………….39
تعلیم و تربیت در خانواده(نتیجه گیری بحث)……………………………………………………..41
منابع و مواخذ……………………………………………………………………………………………49

مقدمه
انقلاب صنعتی را به واقع می توان یکی از رخدادهای مهم تاریخ بشر به حساب آورد از آن بابت که کمتر رویدادی را در جهان می توان ذکر کرد که تا بدین حد در جوانب ابعاد حیات انسان اثر گذارده باشد .
شیوه زندگی و اصولا" طرز فکرها در رابطه به آن دگرگون گردید ، اندیشه هایی جدید در رابطه با حیات نوین پدید آمدند که دامنه آن بزودی در اقصی نقاط جهان گسترده شده و حتی کشورهای غیر صنعتی را هم زیر پوشش قرار دارند . اخلاق که تا آن روزگار بیشتر جنبه تعیینی داشت به مرحله استنابطی رسید و هر گروه و طرفدار مکتبی کوشیدند که آن را بر اساس دید و برداشت خود تبیین کنند ، ارزشهای گذشته به ویژه در زمینه روابط زیر سئوال قرار گرفتند و چه بسیار از آنها که فانی شده و به جایش ارزشهای دیگری پدید آمدند .
از جمله موسسات و نهادهایی که در سایه این تحول بزرگ دگرگون گردید مساله خانواده و ارزش و قداست آن بود . ما حتی از اوائل قرن بیستم شاهد عملکرد و طرز فکرهایی هستیم که در آن سعی به فسخ بنیاد خانواده و طرد آن بود و خدای می داند که این اندیشه زهرآگین چه فاجعه ای برای بشر آفریده است .
نهضت صنعتی عاملی بود که در آن سرمایه داران کوشیدند برای دستیابی به کار بیشتر و فردی کمتر زنان را از خانواده ها به بیرون کشند و به سوی کارخانه ها گسیل کردند و این امر با فریب و حقه و تحت عنوان دادن حق آزادی به زنان و تساوی حقوق آنها با مردان آنچنان فلاکت و بیچارگی برای این طبقه بوجود آورد که وصف ناشدنی است . و شما در دنیای غرب هر روزه صبح ها بانوانی خواب آلود را می بینید که دست کودکان خواب آلود خود را گرفته و منتظر قطار یا اتوبوسی هستند که بیاید و جگرگوشه شان را به پرورشگاه و مهدکودک ها بسپارد و این جدایی خود منشاء پیدایش عقده ها و نابسامانی ها و در سنین بعدی حیات کودکان است موجب پیدایش بزهکاری هایی است که همه روزه تکرار می شود .
نظام خانواده
خانواده یک نظام اجتماعی
از جمله ملاکهایی که این گروهها را از هم متمایز می سازد می توان به موارد زیر اشاره کرد :
– بزرگ یا کوچک بودن
– میزان دوام و پایداری
– میزان نظم گروهی
– نحوه عضویت و ورود به گروه
– چگونگی روابط اعضاء با یکدیگر ( میزان صمیمیت )
– ارزشها و هنجارهای گروه
– و ….
خانواده را می توان از دو جهت بررسی کرد :
الف ) خانواده به عنوان یک گروه ، یعنی مجموعه ای از افراد که خود را " ما " تلقی می کنند و با یکدیگر تعاملی نسبتا پایدار و منظم دارند .
ب ) خانواده به عنوان یک نظام اجتماعی ، یعنی مجموعه ای از نقشهای اجتماعی متقابل به هم پیوسته که برای تحقق بخشیدن به هدفی مشخص با هم پیوند یافته اند .

خانواده و نظام اجتماعی کل
آثار و نتایج نامناسب خانواده :
همانطور که در فصل گذشته اشاره کردیم هر نظام اجتماعی در کنار تاثیرات مطلوبی که بر نظام اجتماعی کل دارد ، ممکن است تاثیرات نامطلوبی هم بر آن بگذارد . نظام خانواده نیز از این امر مستثناء نیست ، مثلا :
خانواده همانطور که بر مراقبت و نگه داری فرزندان و اجتماعی کردن آنها تاثیرات مناسب فراوانی دارد اما گاه به دلیل توجه بیش از حد پدر و مادر ، فرزند فردی متکی به غیر بار می آید .
مشکل رشد سریع جمعیت :
– بهداشت در سطح پایینی بود و بسیاری از نوزادان در آغاز تولد یا سالهای اولیه زندگی بر اثر بیماریهای مختلف از بین می رفتند و در خانواده فقط تعداد معدودی از فرزندان باقی می ماندند .
– بیماریهای مختلف ، قحطی ، خشکسالی ،و جنگهای خانمان سوز در کمین زندگی بشر نشسته بودند .
– کودکانی که زنده می ماندند سرمایه شناخته شده ، به سرعت وارد بازار کار و تولید می شدند آنها از دوران کودکی به کشاورزی یا کارهای دستی می پرداختند و بزرگتر که می شدند با شاگردی در کنار دست استاد کار و کسب تجاربی از بزرگسالان ، به عنوان نیروی کار ماهر در اقتصاد خانواده و تولید اقتصادی نقش داشتند .
– زندگی بسیار ساده بوده و زوجهای جوان از زندگی مشترک خود انتظارات زیادی نداشتند .

برای کشورهایی با رشد جمعیت بالا ، حدود 40 درصد از جمعیت را افراد زیر 15 سال تشکیل می دهند ، یعنی جمعیتی مصرف کننده که به امکانات آموزشی ، تفریحی ، بهداشتی و … نیاز دارد و در مقابل تولیدی ندارد . در چنین شرایطی با فرض اینکه کشور از رشد بالای اقتصادی هم برخوردار باشد ، نمی تواند پاسخگوی نیاز و مصرف این جمعیت باشد و روز به روز عقب مانده تر خواهد شد .
خانواده و شکل گیری شخصیت :
– مهمتر اینکه خانواده بر شکل گیری شخصیت فرد ، به عنوان عضوی از اجتماع ، موجودی متفکر و دارای اراده و شناخت تاثیر زیادی دارد : زیرا :
با رشد جسمانی کودک ، روان او نیز در ارتباط با محیط و انسانهای دیگر شکل می گیرد و رشد می یابد . خانواده نخستین محیط اجتماعی است که فرد در آن قرار
می گیرد .
آنچه به عنوان وجدان در فرد شکل می گیرد و از درون رفتار او را کنترل می کند ، عمدتا حاصل عمل و گفتار والدین و اعضای خانواده در کودکی است .
بنابراین فرد نه تنها از نطر جسمی مدیون خانواده ای است بلکه مهمتر از آن ، از نطر روانی و شخصیتی نیز تحت تاثر خانواده قرار دارد .

خانواده و نقش ارشادی و حمایتی :
شاید تصور کنید که نقش خانواده محدود به دوره کودکی فرد است و در اموری که ذکر شد خلاصه می شود . ولی با کمی تامل می توانید نقش خانواده را در دوره ای که فرد آموزش رسمی را در مدرسه آغاز می کند ، در دوره جوانی و سپس در امر ازدواج و تشکیل خانواده نیز دریابد .

خانواده و حمایت عاطفی :
انسان به محبت ، صمیمیت ، عشق و آرامش روانی نیاز دارد و خانواده اولین زمینه اجتماعی است که این نیازهای عاطفی و اساسی در آن برآورده می شود .

خانواده و تحقق شخصیت مستقل :
خانه و خانواده جدید ،جایگاهی است که فرد می تواند شخصیت مستقل خویش را در آن تحقق بخشد . مرد با کار مستقل در بیرون و زن با کار در منزل یا بیرون از آن و هر دو با تلاش برای تربیت فرزند ، شخصیت مستقل خویش را تحقق می بخشند و در عین حال ، آینده و زندگی اجتماعی کودک خود را رقم می زنند .
دلیل بقاء و پایداری نظام خانواده را در طول تاریخ می توان در دو نکته ی زیر
یافت :
اول – نقش مهم و غیر قابل انکار خانواده در زندگی فرد
دوم – نقش گسترده و تعیین کننده ی خانواده در نطام اجتماعی کل ، به گونه ای که حذف آن ، نطام اجتماعی را با هزینه های سرسام آوری روبه رو خواهد کرد .

* خانواده در دنیای امروز
بیان اینکه در دنیای امروز در رابطه با خانواده چه مسائلی مطرح است و چه شیوه هایی در برخورد با آن به چشم می خورد بحثی است پر دامنه که موضوع تحقیق دانشمندان جامعه شناسی ، حقوق ، اقتصاد ، روانشناسی ، تربیت و حتی علم سیاست است . اسناد بین المللی در رابطه با آنچه که برای خانواده موجود مطرح و هم برای میثاق را که خانواده باید باشد زیاد است ، از جمله : اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق بین اللملی حقوق مدنی و سیاسی اعلامیه جهانی کودک ، مقاله نامه راجع به رعایت ها در امر ازدواج ، حداقل سن ازدواج ، ثبت واقعه آن و 000 که هر کدام نشان دهنده بعدی از مساله امروز خانواده هاست . ولی ما گمان داریم بسیاری از آنچه که می بایست مورد بحث و بررسی قرار گیرد و عالمانه و یا جاهلانه از دید مسئولان غافل مانده اند .
ما امروزه در رابطه با خانواده در بسیاری از نقاط جهان با وضعی مواجهه ایم که در آن حیثیت و شرافت بسیاری از انسان ها نادیده گرفته می شود . زندگی انسانها صورت مبتذلی پیدا کرده و افراد انسانی در معرض ارضای هوس های سطحی و زودگذر بجای عشق و آرامش واقعی هستند .
عده ای هوسباز در قالب روشنفکر نهایی سعی کرده اند زنان را از کانون گرم خانواده بیرون بکشند و بصورت ابزار و وسیله ای در اختیار خود قرار دهند و گروهی هم کورکورانه به دعوت و ندای آنها پاسخ گفته و تیشه به ریشه خود می زنند حتی امروزه ما در مواردی می بینیم که خانواده وجود دارد ، اما چه خانواده ای ؟ در آن نه سروسامانی است ؟ نه نظم و آفرینشی و آرامشی ؟ نه تربیت و سکونی ؟
* نابسامانی های موجود در رابطه با خانواده
ما امروزه عملا" می یابیم و شاهدیم که خانواده ها دچار نابسامانی و درگیری هستند . در رابطه با خود و فرزندان مسائل و دشواری هایی دارند :
* روابطشان سست و متزلزل است و از صفا و صمیمت و در نتیجه آرامش و سکون واقعی خبری نیست .
* زن و شوهر ظاهرا" در کنار یکدیگرند ولی وضعی حیاتشان آنان را چون دو بیگانه در کنار هم قرار داده است .
* آمار طلاق سرسام آور است و زن و مرد به اندک بهانه ای رشته حیات خانوادگی را از هم می گسلند .
* فرزندان مهر و عطوفت لازم را از خانواده ها بدست نمی آورند و در نتیجه اغلبشان زودرنج و زود کشن هستند .
* بعلت برخورداری نسل از تربیت صحیح بزهکاری کودکان رو به افزایش و تزاید است .
* و به علت آزادی بی بند و بار در ارضای هوس های جنسی مردان نیازی به ازدواج دائم نمی بینند و با ارضاهای آزاد از مسئولیت اداره خانواده سرباز می زنند .
* روح غیرت ناموسی بسیار تنزل کرده و زوجین از دیدن همسر خود با بیگانگان دچار عذاب وجدان نمی شوند .
* فرزندان نامشروع رو به افزایش اند و وحدت ها و صمیمیت ها در حال تزلزل و سقوط

* ضرورت امروزی توجه به خانواده
ما معتقدیم امروزه بیش از هر عصر ضروری است در باره خانواده ها بحث ها و ارشادهایی صورت گیرد . نخست از بابت آنکه در هیچ عصر و دوره ای بشریت تا این اندازه در رابطه با خانواده دچار سقوط و انحطاط نشده بود .
ثانیا" هیچگاه بدین اندازه انسان ها از دست پخت فکری و فلسفی خود دچار سرخوردگی نشده بودند .
و ثالثا" در هیچ عصر آوای تعلیم جانبخش اسلامی و معرفی اسلام بعنوان یک تز
حیات بخش و انقلا آفرین جا نیفتاده بود .
بشریت امروز چشم به سوی اسلام دارد و می خواهد ببیند اسلام در این رابطه چه می گوید و برای نجات انسان از بدبختی ها و بیچارگی های موجود چه تزی را ارائه می دهد . دنیای امروز بر اساس تحقیقات و بررسی های صاحبنظران به جایی رسیده است که نیکو در می یابد اگر خانواده ها سالم و استوار باشند بسیاری از مسائل مربوط به حمایت اجتماعی سروسامان می یابند و اگر خانواده ها را که خشت بنای اولیه اجتماعی است از عوامل لغزش دورسازیم جامعه تا حدود زیادی سروسامان پیدا خواهد کرد .
و از همه اینها گذشته مساله خانواده از مسائلی است که هرچند گاه یکبار لازم است در باره آن صبحت شود و دیدگاه های تازه ای در آن عرصه و ارائه گردد تا نسل های جوان و نوخاسته به اهمیت آن بیشتر پی می برند و راه وروش خود را در این رابطه انسانی سازند .
* اسلام و خانواده
اسلام خانواده را از مهمترین و اساسی ترین واحدهای اجتماعی می داند که بنای آن بر الفت و همدلی استوار و این بنا محبوب ترین بناها در پیشگاه خداوند است . روابط آن بر مودت و رحمت پایه گذاری شده و گرمی کانون خانواده مورد توجه عمیق اسلام است .
تعالیم اسلامی شخصیت واقعی انسان را مد نظر دارد و نیکبختی و سعادت زوجین را در سایه عقد و پیمان ازدواج با در نظر داشتن معیارهای انتخاب همسر تضمین می کند . در عین خواستاری لذت و خوشی برای زن و مرد روابط آنها را بر مبنای ضابطه اندیشیده ای قرار می دهد .
اسلام زندگی خانواده ئی را بر مبنای حقوق و مسئولیت قرار می دهد و در آن وظیفه هر یک از اعضاء معلوم و مشخص است در عین آنکه گذشت و فداکاری زوجین برای گرمی کانون و استواری آن اصلی است . اسلام قائل است اصلاحات از خانواده ها باید شروع شوند و زن و شوهر مسلمان باید بنای حیات اجتماعی را در خانواده پی ریزی نمایند . خانواده نظامی دارد که از سوی خالق بشر ، همانکس که به همه ریزه کاری ها و ظرافت و لطافت حیات او آگاه است و برای بشریت سعادت و نیکبختی می خواهد و درکارش اشتباه و لغزش نیست تهیه و تدوین شده است در نتیجه برای انسان بدبختی و تاسف و تاثری نخواهد بود و موجبات سکون و آرامش واقعی زوجین از
هر سو فراهم است .
* نقش و اهمیت خانواده
خانواده تنها نظام اجتماعی است که در همه جوامع ، از مذهبی و غیر مذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است ، در جوامع مختلف دارای نقش ، پایگاه و منزلت های گوناگون است . با اینکه هسته ای کوچک از اجتماع است در حیات اجتماعی مردم نقش و تاثیری فوق العاده دارد .
هسته اول همه سازمان ها و نهادهای اجتماعی است . همه نقش های مربوط به ایجاد تمدن و انتقال مواریث و رشد و شکوفایی انسانیت به آن مربوط می شود ، همه سنت های ، عقاید و آداب ویژگی های فردی و اجتماعی از طریق خانواده به نسل جدید منتقل می گردد .
جامعه متشکل از خانواده هاست ، مختصات آن از طریق روابط خانوادگی قابل توصیف است . اثر وجودی مفید و یا زیانبخش آن به جامعه هم می رسد . ساخت و مشی آن در سکون یا اضطراب جامعه موثر است . انگیزه اعضایش در انگیزه های اجتماع تاثیر می گذارند . چگونگی مشی و سبک زندگی آن در اخلاق جامعه و در صحت یا بیماری آن نقشی موثر دارد .
از نظر ما تشکیل خانواده خدمتی است به زن و مرد که برای حیات مشترک پیوندی برقرار کرده اند و خدمتی است به اجتماعی از نظر دورداشتن آن از عوامل فساد و لغزش و ایجاد احساس مسئولیت ، و به کودک که نیاز به مربی و معلمی صالح دارد ، و به مکتب و مذهب که تعالیم آن از این طریق حیات و تداوم پیدا می کند .
در آیات قرآن اهمیت زیادی به پیوند خانوادگی ، و احترام و اکرام پدر و مادر و نیز توجه به تربیت فرزندان ، داده شده است که در آیات فوق به همسر اشاره شده است ، این به خاطر آن است که جامعه بزرگ انسانی از واحدهای بزرگ و از غرفه های کوچکتری به نام خانواده تشکیل می شود همانگونه که یک ساختمان بزرگ از غرفه ها و سپس از سنگها و آجرها تشکیل می گردد .
بدیهی است هر قدر این واحدهای کوچک از انسجام و استحکام بیشتری برخوردار باشد استحکام اساسی جامعه بیشتری خواهد بود ، و یکی از علل نابسامانی های اجتماعی جوامع صنعتی عصر ما متلاشی شدن نظام خانوادگی است که نه احترامی از سوی فرزندان وجود دارد ، نه محبتی از سوی پدران و مادران ، و نه پیوند مهر و عاطفه ای از سوی همسران .
منظره دردناک آسایشگاه های بزرگسالان در جوامع صنعتی امروز که مرکز پدران و مادران ناتوانی است که افتاده اند و از خانواده طرد شده اند شاهد بسیار گویایی برای این حقیقت تلخ است . مردان و زنانی که بعد از یک عمر خدمت ، و تحویل فرزندان متعدد به جامعه در ایامی که نیاز شدیدی به عواطف فرزندان و کمک های آنها دارند ، به کلی رانده می شوند ، و در آنجا در انتظار مرگ روزشماری می کنند ، و چشم به در دوخته اند که آشنایی از در درآید ، انتظاری که شاید در سال یک یا دو بار بیشتر تکرار نمی شود .
به راستی تصور چنین حالتی زندگی را برای انسان از همان آغازش تلخ می کند و این است راه و رسم دنیای مادی و تمدن های منهای ایمان و مذهب .
* سرپرستی در نظام خانواده
34- الرجال قوامون علی النسآء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قائتات حافظات للغیب بما حفظ الله و اللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا" ان الله کان علیا کبیرا"
– مردان سرپرست و خدتمگزار زنانند به خاطر برتری هایی که ( از نظر نظام اجتماع ) خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاق هایی که از اموال شان ( در مورد زنان ) می کنند ، و زنان صالح آنها هستند که متواضعند و در غیاب ( همسر خود ) حفظ اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده ، می کنند و ( اما ) آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید پند و اندرز دهید و ( اگر موثر واقع نشد ) در بستر از آنها دوری نمائید و ( اگر آنهم موثر نشد و هیچ راهی برای وادار کردن آنها به انجام وظائفشان جز شدت عمل نبود ) آنها را تنبیه کنید . و اگر از شما پیروی کردند به آنها تعدی نکنید و ( بدانید ) خداوند بلندمرتبه و بزرگ است ( و قدرت او بالاترین قدرتهاست ) .
– الرجال قوامون علی النساء 000
– مردان سرپرست و خدمتگزار زنان هستند ـ برای توضیح این جمله باید توجه داشت که خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد ، زیرا رهبری و سرپرستی دستجمعی که زن و مرد مشترکا" آن را به عهده بگیرند مفهومی ندارد و در نتیجه مرد یا زن یکی باید رئیس خانواده و دیگری معاون و تحت نظارت او باشد ، قرآن در اینجا تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود .
این مسئله در دنیای امروز بیش از هر زمان روشن است که اگر هیئتی مامور انجام کاری شود حتما" باید یکی از آن دو ، رئیس و دیگر معاول یا عضو باشد و گرنه هرج و مرج در کار آنها پیدا می شود . سرپرستی مرد در خانواده نیز از همین قبیل است .
و این موقعیت به خاطر خصوصیاتی در مرد است مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات ( به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیشتری بهره مند است ) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید .
به علاوه تعهد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی و
پرداخت مهر و تامین زندگی آبرومندان همسر و فرزند ، این حق را به او می دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد .
البته ممکن است زنانی در جهات فوق بر شوهران خود امتیاز داشته باشند ولی شاید کرارا" گفته ایم که قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد ، و شکی نیست که از نظر کلی مردان نسبت به زنان برای اینکار آمادگی بیشتری دارند ، اگر چه زنان نیز وظایفی می توانند به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست .
جمله ـ بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوامن اموالهم ـ نیز اشاره به همین حقیقت است زیرا در قسمت اول می فرماید : این سرپرستی به خاطر تفاوت هایی است که خداوند از نظر آفرینش روی مصلحت نوع بشر میان آنها قرار داده در قسمت آخر می فرماید : و نیز این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند .
ولی ناگفته پیداست که سپردن این وظیفه به مردان نه به دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آنهاست و نه به سبب امتیاز آنها در جهان دیگر ، زیرا آن صرفا" بستگی به تقوی و پرهیزگاری دارد ، همانطور که شخصیت انسانی یک معاون از یک رئیس ممکن است در جنبه های مختلفی بیشتر باشد اما رئیس برای سرپرستی کاری که به او محول شده از معاون خود شایسته تر است .

– فالصالحات قاینات حافظات للغیب 000
در اینجا اضافه می فرماید : که زنان در برابر وظائفی که در خانواده به عهده دارند
دو دسته اند :
دسته اول : صالحان و درستکاران ، و آنها کسانی هستند که خاضع و متعهد در برابر نظام خانواده می باشند و نه تنها در حضور شهور بلکه در غیاب او " حفط الغیب " می کنند ، یعنی مرتکب خیانت چه از نظر مال و چه از نظر ناموس و چه از نظر حفظ شخصیت شوهر و اسرار خانواده در غیاب او نمی شوند . و در برابر حقوقی که خداوند برای آنها قائل شده و با جمله " بما حفظ الله " به آن اشاره گردیده وظائف و مسئولیت های خود را به خوبی انجام دهند . بدیهی است مردان موظفند در برابر اینگونه زنان نهایت احترام و حق شناسی را انجام دهند .
دسته دوم : زنانی هستند که از وظائف خود سرپیچی می کنند و نشانه های ناسازگاری در آنها دیده می شود ، مردان در برابر اینگونه وظایف و مسئولیت هایی دارند که باید مرحله به مرحله انجام گردد ، و در هر صورت مراقب باشند که از حریم عدالت تجاوز نکنند ، این وظایف به ترتیب زیر در آیه بیان شده است :

– واللاستی تخافون نشوزهن فعظوهن 000
مرحله اول در مورد زنانی است که نشانه های سرکشی و عداوت و دشمنی در آنها آشکار می گردد که قرآن در جمله فوق از آنها چنین تعبیر می کند : زنانی را که از طغیان و سرکشی آنها می ترسید موعظه کنید و پند و اندرز دهید و به این ترتیب آنها که پا از حریم نظام خانوادگی فراتر می گذارند قبل از هر چیز باید بوسیله اندرزهای دوستانه و بیان نتایج سوء اینگونه کارها آنان را به راه آورد و متوجه مسئولیت خود نمود .
– واهجروهن فی المضاجع 000
در صورتی که اندرزهای شما سودی نداد ، در بستر از آنها دوری کنید و با این عکس العمل و بی اعتنایی و به اصطلاح قهر کردن ، عدم رضایت خود را از رفتار آنها آشکار سازید شاید همین واکنش خفیف در روح آنان موثر گردد .
– واضربوهن 000
در صورتی که سرکشی و پشت پازدن به وظایف و مسئولیت ها از حد بگذرد و همچنان در راه قانون شکنی با لجاجت و سرسختگی گام بردارند ، نه اندرزها تاثیر کند ، و نه جدا شدن در بستر و کم اعتنایی نفعی ببخشد و راهی جز شدت عمل باقی نماند ، برای وادار کردن آنها به انجام تعهدها و مسئولیت ها خود چاره منحصر به خشونت و شدت عمل گردد ، در اینجا اجازه داده شده که از طریق تنبیه بدنی آنها را به انجام وظایف خویش وادار کنند .

اشکال :
ممکن است ایراد کنند که چگونه اسلام به مردان اجازه داده که در مورد زنان متوسل به تنبیه بدنی شوند ؟
پاسخ :
جواب این ایراد با توجه به معنی آیه و روایاتی که در بیان آن وارد شده و توضیح آن در کتب فقهی آمده و همچنین با توضیحاتی که روانشناسان امروز می دهند چندان پیچیده نیست زیرا :
اولا" : آیه ، مسئله تنبیه بدنی را در مورد افراد وظیفه شناسی مجاز شمرده که هیچ وسیله دیگری در باره آنان مفید واقع نشود ، و اتفاقا" این موضوع تازه ای نیست که منحصر به اسلام باشد ، در تمام قوانین دنیا هنگامی که طرق مسالمت آمیز برای وادارکردن افراد به انجام وظیفه ، موثر واقع نشود ، متوسل به خشونت می شوند . نه تنها از طریق ضب بلکه گاهی در موارد خاصی مجازات هایی شدیدتر از آن نیز قائل می شوند که تا سرحد اعلام پیش می رود .
ثانیا" : تنبیه بدنی در اینجا ـ همانطور که در کتب فقهی آمده است ـ باید ملایم و خفیف باشد به طوری که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن .
ثالثا" : روانکاوان امروز معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی بنام مازوشیسم ( آزارطلبی ) هستند و گاه این حالت در آنها تشدید می شود تنها راه آرامش آنان تنبیه بدنی مختصری است ، بنابراین ممکن است ناظر به چنین افرادی که تنبیه خفیف بدنی است که در برخی موارد جنبه آرام بخشی دارد و یک نوع درمان روانی است .
مسلم است که اگر یکی از این مراحل موثر واقع شود و زن به انجام وظیفه خود اقدام کند مرد حق ندارد بهانه گیری کرده ، درصدد آزار زن برآید ، لذا بدنبال این آیه می فرماید :
– فان اطعنکم فلاتبتغواعلیهن سبیلا" 000
– اگر آنها اطاعت نکنند به آنها تعدی نکنید 000
و اگر گفته شود که نظیر این طغیان و سرکشی و تجاوز در مردان نیز ممکن است آیا مردان نیز مشمول چنین مجازات هایی خواهند شد ؟
در پاسخ می گوییم آری مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات می گردند حتی مجازات های بدنی ، منتها چون این حکم غالبا" از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان متخلف را از طرق مختلف و حتی از طریق تعزیر به وظایف خود آشنا سازد .
– ان الله کان علیا" کبیرا" 000
در پایان مجددا" به مردان هشدار می دهد که از موقعیت سرپرستی خود در خانواده سوء استفاده نکنند و به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرتهاست بیندیشد زیرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است .
بسم الله الرحمن الرحیم
نساء / 35 – و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما" من اهله و حکما" من اهلها
ان یرید اصلاحا" یوفق الله بینهما ان الله کان علیما" خبیرا"
ترجمه :
35- و اگر از جدایی و شکاف میان آنها بیم داشته باشید ، داوری از خانواده شوهر ،
و داوری از خانواده زن انتخاب کنید ( تا به کار آنان رسیدگی کنند ) اگر این دو داور تصمیم به اصلاح داشته باشند خداوند کمک به توافق آنها می کند ،
زیرا خداوند دانا و آگاه است ( و از نیات همه باخبر است .

* محکمه صلح خانوادگی :
در این آیه اشاره به مسئله بروز اختلاف و نزاع میان دو همسر کرده ، می گوید : از دو طرف حکمی انتخاب شود . محکمه صلح خانوادگی که در آیه فوق به آن اشاره شده یکی از شاهکارهای اسلام است . این محکمه امتیازاتی دارد که سایر محاکم فاقد آن هستند ، از جمله :
1- محیط خانواده کانون احساسات و عواطف است و طبعا" مقیاسی که در این محیط باید بکار رود با مقیاس سایر محیط ها متفاوت است ، یعنی همانگونه که در دادگاههای جنایی نمی توان با مقیاس محبت و عاطفه کار کرد ، در محیط خانواده نیز نمی توان تنها با مقیاس خشک قانون و مقررات بی روح گام برداشت ، در اینجا باید حتی الامکان اختلافات را از طرق عاطفی حل کرد ، لذا دستور می دهد که داوران این محکمه کسانی باشند که پیوند خویشاندی به دو همسر دارند و می توانند عواطف آنها را در مسیر اصلاح تحریک کنند ، بدیهی است این امتیاز تنها در این محکمه است و سایر محاکم فاقد آن هستند .
2- در محاکم عادی قضایی طرفین دعوا مجبورند برای دفاع از خود ، هرگونه اسراری که دارند فاش سازند مسلم است که اگر زن و مرد در برابر افراد بیگانه و اجنبی اسرار زناشویی خود را فاش سازند احساسات یکدیگر را آنچنان جریحه دار می کند که اگر به اجبار دادگاه به منزل و خانه بازگردند ، دیگر از آن صمیمیت و محبت سابق خبری نخواهد بود ، و همانند دو فرد بیگانه می شوند که به حکم اجبار باید وظایفی را انجام دهند ، اصولا" تجربه نشان داده است که زن و شوهری که راهی آنگونه محاکم شوند دیگر زن و شوهر سابق نیستند . ولی در محمه صلح فامیلی یا اینگونه مطالب به خاطر شرم حضور مطرح نمی شود و یا اگر بشود چون در برابر آشنایان و محرمان است آن اثر سوء را نخواهد داشت .
3- داوران در محاکم معمولی ، در جریان اختلافات غالبا" بی تفاوتند و قضیه به هر شکل خاتمه یابد باید آنها تاثیری ندارد ، دو همسر به خانه بازگردند ، یا برای همیشه از یکدیگر جدا بشوند ، برای آنها فرق نمی کند ، در حالیکه در محکمه فامیلی مطلب به عکس است زیرا داوران این محکمه از بستگان نزدیک مرد و زن هستند و جدایی یا صلح آن دو در زندگی این عده هم از نظر عاطفی و هم از نظر مسئولیت های ناشی از آن تاثیر دارد ، و لذا آنها نهایت کوشش را به خرج می دهند که صلح و صمیمت در میان این دو برقرار شود و به اصطلاح آب رفته به جوی بازگردد .
4- از همه اینها گذشته چنین محکمه ای هیچ یک از مشکلات و هزینه های سرسام آور و سرگردانی های محاکم معمولی را ندارد و بدون هیچگونه تشریفاتی طرفین می توانند در کمتری مدت به مقصود خود نائل شوند .
ناگفته روشن است که حکمین بای از میان افراد پخته و با تدبیر و آگاه دو فامیل انتخاب شوند . با این امتیازات که شمردیم معلوم می شود که شانس موفقیت این محکمه در اصلاح میان دو همسر به مراتب بیشتر از محاکم دیگر است .
مسئله حکمین و شرایط آنها و دایره نفوذ حکم و داوری آنها در باره دو همسر در فقه اسلامی مشروحا" بیان شده و در کتاب های مختلفی و آیات گوناگون آمده است از جمله اینکه : دو حکم باید بالغ و عاقل و عادل و نسبت به کار خود بصیر و بینا باشند .
اما در مورد نفوذ حکم و داوری آنها در مورد دو همسر بعضی از فقها حکم آن دو را هر چه باشد لازم الاجرا دانسته اند و ظاهر تعبیر به حکم در آیه فوق نیز همین معنی را می رساند ، زیرا مفهوم حکمیت و داوری ، نفوذ حکم است ، ولی بیشتر فقها نظر حکمین را تنها در مورد سازش و رفع اختلاف میان دو همسر ، لازم الاجرا دانسته اند و حتی معتقدند اگر حکمین شرائطی بر زن یا شوهر بکنند ، لازم الاجرا است اما در مورد جدایی حکم آنها به تنهایی نافذ نیست . و ذیل آیه که اشاره به مسئله اصلاح می کند با این نظر سازگار تر است . توضیح بیشتر را در این زمینه در کتب فقهی بخوانید .

مجموعه ی نقش زن و شوهری
ابتدا فرض می کنیم افراد تشکیل دهنده خانواده یک زن و مرد بدون فرزند هستند . در چنین حالتی تنها دو نقش زن و شوهری وجود دارد . هر یک از این نقشها الگوهای
عملی دارد و در واقع ، آن نقش از آن الگوهای عمل تشکیل شده است .
مجموعه نقش پدری – مادری – فرزندی
اکنون فرض کنید که در خانواده به مجموعه زن و مرد فرد سومی به عنوان فرزند اضافه شود . در این صورت همراه با افزایش تعداد افراد خانواده ، دو نقش پدری و مادری نیز در خانواده مطرح می گردد .، بنابراین در کنار مجموعه ی نقش زن و شوهری ، مجموعه نقش پدر – مادر – فرزند نیز شکل می گیرد .
هر یک از این نقشها نیز الگوهای عمل خاص خود را دارد .
ناسازگاری زن و شوهر در خانواده :
اگر بخواهیم به دلایل موجود بسنده کنیم ، هیچگاه نمی توانیم علت یا علل واحد و مشترکی برای اختلاف زن و شوهر بیابیم . به هر حال در میان همه دلایلی که برای وجود اختلاف میان زن و شوهر مطرح می شود ، یک وجه مشترکمی توان یافت و آن برآورده نشدن انتظارات دو طرف است .
هر نقش با مجموعه ای از الگوهای عمل مرتبط با آن همراه است . مجموعه ای از این الگوهای عمل را فردی که نقش را بر عهده می گیرد ، تحقق می بخشد و مجموعه ای از آنها را دیگران محقق می سازند .
نقش اجتماعی و ناسازگاری زن و شوهر :
الف ) در صورتی که جریان اجتماعی شدن به طور کامل تحقق نیابد و افراد از حقوق و وظایف نقشهای خود درک کاملی نداشته باشند.
ب) در صورتی که افراد به گونه های مختلف اجتماعی شوند .
چرا افراد به گونه های مختلف اجتماعی می شوند ؟
1- وجود محیطهای اجتماعی مختلف (مانند شهر و روستا ) یا گروههای اجتماعی گوناگون ( مانند اقوام و اقلیتها ) با فرهنگها ، ارزشها و الگوهای عمل متفاوت . نتیجه ازدواج چنین افرادی ، وجود خانواده های ناسازگار خواهد بود .
2- راههای مختلف اجتماعی شدن افراد ( مانند خانواده و مدرسه و رادیو و تلویزیون و کتابها و مجلات و مجالس گوناگون و ….. ) که آنها را در معرض ارزشهای اجتماعی مختلف قرار می دهد . در جامعه ای که افراد آن از راههای مختلف اجتماعی می شوند ، ازدواجها نا موفق و طلاق امری شایع خواهد بود .
پ)همچنین برای یک نظام اجتماعی که در معرض تغییرات سریع است .

ناسازگاریهای فرزندان و والدین :
وجه مختلف این اختلافات را نیز می توان در مفهوم تفاوت انتظارات بیان کرد.
الف ) تغییر نقش کودکی به نوجوانی :
فرزند یک خانواده رادر نظر بگیرید که تا کنون در نقش یک کودک قرار داشته و الگوهای عمل مربوط به کودکی در مورد وی رعایت می شده است . اکنون با توجه به رشد جسمی و ذهنی ، در آستانه پذیرش نقش جوانی و بزرگسالی است که الگوهای عمل خاص خود را دارد .
یعنی نوجوان تلاش می کند که مستقل شود . او در حال تغییر نقش از کودکی به بزرگسالی است .

ب) گونه های مختلف اجتماعی شدن :
تفاوتی که میان انتظارات والدین و فرزندان وجود دارد گاه به تفاوت در ارزشها بر می گردد که نتیجه اجتماعی شدن متفاوت آن هاست .
* پیوند محبت دو همسر
با اینکه ارتباط انسان با پدر و مادر و برادرش ارتباط نسبی است و از ریشه های عمیق خویشاوندی مایه می گیرد و پیوند دو همسر یک پیوند قراردادی و قانونی است اما بسیار می شود که محبت و علاقه ناشی از آن حتی به علاقه خویشاوندی پدر و مادر پیشی می گیرد . و این حقیقت همان چیزی است که در آیات قرآن با جمله : و جعل بینکم موده و رحمه به آن اشاره شده است .
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) می خوانیم که بعد از جنگ احد : به دخترش فرمود : دایی تو حمزه شهید شد ، او گفت : انشاء الله و انا الیه راجعون . من اجر این مصیبت را از خدا می خواهم .
باز به او فرمود : برادرت نیز شهید شد ، دیگر بار انالله گفت و اجر و پاداش خود را از خدا خواست . اما همین که خبر شهادت همسرش را به او داد دست بر سرش گذاشت و فریاد کشید پیامبر فرمود : ( آری ) مایعدل الزوج عندالمراه شیء : هیچ چیز برای زن همانند همسرش نیست . 1

* احترام پدر و مادر
لقمان : 12 – و لقد اتینا لقمن الحکمه ان اشکرلله و من یشکر فانما یشکرو لنفسه و
من کفر فان الله غنی حمید (13) و اذا قال لقمان لابنه و هویعظه یانبی لاتشرک بالله
ان الشرک نظلم عظیم (14) ووصیناالانسان بوالدیه . جملته امه وهناعلی وهن و فصاله
فی عامین ان اشکرلی ولوادیک الی المصیر (15) و ان جاهداک علی ان تشرک بی مالیس
لک به علم فلاتطعمهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا" و التبع سبیل من اناب الی
ثم الی مرجعکم فاتبئکم بما کنتم تعلمون .
ترجمه
12- ما به لقمان حکمت دادیم ( و به او گفتیم ) شکر خدا را بجای آور ، هرکس شکرگزاری کند به سود خویش شکر کرده و آنکس که کفران کند ( زیانی به خدا نمی رساند ) چرا که خداوند بی نیاز و ستوده است .
13- به خاطر بیاور هنگامی را که لقمان به فرزندش گفت – در حالی که او را موعظه
می کرد – پسرم ، چیزی را شریک خدا قرار مده که شرک ظلم عظیمی است .
14- و به انسان در باره پدر و مادر در سفارش کردیم ، مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرده ( و به هنگام بارداری هر زور و ناراحتی تازه ای را متحمل می شد ) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد ( آری به او توصیه کردم ) که شکر برای من و برای پدر و مادرت بجا آورد که بازگشت همه شما به سوی من است .
15- و هرگاه آنها تلاش کنند که موجودی را شریک من قرار دهی که از آن آگاهی نداری ( بلکه می دانی باطل است ) از آنها اطاعت مکن ، ولی با آنها در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن ، و پیروی از راه کسانی بنما که به سوی من آمده اند ، سپس بازگشت همه شما به سوی من است و من شما را از آنچه عمل آگاه می کنم .
در آیات نوشته شده و چند آیه بعد از آن سخن از لقمان حکیم و بخشی از اندرزهای مهم این مرد الهی در زمینه توحید و مبارزه با شرک به میان آمده ، و مسائل مهم اخلاقی که در اندرزهای لقمان به فرزندش منعکس است نیز بازگو شده است . این اندرزهای ده گانه که در طی شش آیه بیان شده هم مسائل اعتقادی را به طرز جالبی بیان می کند ، و هم اصول وظایف دینی ، و هم مباحث اخلاقی را .
– در آیه اول به معرفی لقمان و مقام علم و حکمت او پرداخته است و در آیه دوم به نخستین اندرز وی که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش می باشد اشاره کرده است .
– اما دو آیه بعد که مورد بحث ماست درحقیقت جمله های معترضه ای است که در لابلای اندرزهای لقمان از سوی خداوند بیان شده است ، اما معترضه به معنی بی ارتباط بلکه به معنی سخنان الهی که ارتباط روشنی با سخنان لقمان دارد ، زیرا در این دو آیه بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و خدمات و حقوق آنها است و قرار دادن شکر پدر و مادر در کنار شکرالله .
به علاوه تاکیدی بر خالص بودن اندرزهای لقمان به فرزندش نیز محسوب می شود چرا که پدر و مادر با این علاقه وافر و خلوص نیت ممکن نیست جز خیر و صلاح فرزند را در اندرزهایشان بازگو کنند . نخست می فرمایند : ما به انسان در باره پدرومادرش سفارش کردیم ، آنگاه به زحمات فوق العاده مادر اشاره کرده می گوید :
مادرش او را حمل کرد در حالیکه هر روز ضعف و سستی تازه ای به ضعف او
افزوده می شد .
این مساله از نظر علمی ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران بارداری گرفتار وهن و سستی چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را به پرورش جنین خود اختصاص می دهند ، و از تمام مواد حیاتی وجود خود بهترینش را تقدیم او می دارند .
به همین دلیل ، مادران در دوران بارداری گرفتار کمبود انواع ویتامین ها می شوند که اگر جبراب نگردد ناراحتی هایی برای آنها بوجود می آورد ، حتی این مطلب در دوران رضاع و شیردادن نیز ادامه می یابد ، چرا که شیر ، شیره جان مادر است ، لذا به دنبال آن می افزاید : پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است . همانگونه که درجای دیگر قرآن نیز اشاره شده است : مادران فرزندانشان را دو سال تمام شیر می دهند ( بقره / 233 ) .
البته منظور دوران کامل شیرخوارگی است هرچند ممکن است گاهی کمتر از آن انجام شود . به هرحال مادر این دو 33 ماه ( دوران حمل و شیرخوارگی ) بزرگترین فداکاری را هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر جسمی ، و هم از جهت خدمات در مورد فرزندش انجام می دهد . جالب اینکه در آغاز توصیه در باره هر دو می کند ولی به هنگام بیان زحمات و خدمات تکیه روی زحمات مادر می نماید تا انسان را متوجه ایثارگری ها و حق عظیم او می سازد .
سپس می گوید : توصیه کردم که هم شکر مرا به جای آور و هم شکر پدر و مادرت را . شکر مرا بجا آور که خالق و منعم اصلی توام و چنین پدرومادر مهربانی به تو داده ام و هم شکر پدر و مادرت را که واسطه این فیض و عهده دار انتقال نعمت های من به تو می باشند . و چقدر جالب و پر معنی است که شکر پدر و مادر درست در کنار شکر خدا قرار گرفته است .
و در پایان آیه با لحنی که خالی از تهدید و عقاب نیست می فرماید : بازگشت همه شما به سوی من است . آری اگر در اینجا کوتاهی کنید در آنجا تمام این حقوق و زحمات و خدمات مورد بررسی قرار می گیرد و مو به مو حساب می شود ، باید از عهده حساب الهی در مورد شکر نعمت هایش و همچنین در مورد شکر نعمت وجود پدر و مادر و عواطف پاک و بی آلایش آنها برآئید .
بعضی از مفسران در اینجا به نکته ای توجه کرده اند که در قرآن مجید تاکید بر رعایت حقوق پدر و مادر کرارا" آمده است ، اما سفارش نسبت به فرزندان کمتر دیده می شود ، ( جز در مورد نهی از کشتن فرزندان که یک عادت شوم و زشت استثنایی در عصر جاهلیت بوده است ) .
این به خاطر آن است که پدر و مادر به حکم عواطف نیرومندشان کمتر ممکن است فرزندان را به دست فراموشی بسپارند . در حالیکه زیاد دیده شده است که فرزندان ، پدرو مادر را مخصوصا" به هنگام پیری و ازکار افتادگی فراموش می کنند ، و این دردناکترین حالت برای آنها و بدترین ناشکری برای فرزندان محسوب می شود . 1
ضمنا" جمله " مالیس لک به علم " ( چیزی که به آن علم و آگاهی نداری ) اشاره به این است که اگر فرضا" دلائل بطلان شرک را نادیده بگیریم ، حداقل دلیلی بر اثبات آن نیست . و هیچ شخص بهانه جویی نیز نمی تواند دلیلی بر اثبات شرک اقامه کند .
از این گذشته اگر شرک حقیقتی داشت باید دلیلی بر اثبات آن وجود داشته باشد ، و چون دلیلی بر اثبات آن نیست خود دلیلی بر بطلان آن می باشد . باز از آنجا که ممکن است ، این فرمان ، این توهم را به وجود آورد که در برابر پدر و مادر شرک ، باید شدت عمل و بی حرمتی به خرج داد بلافاصله اضافه می کند که عدم اطاعت آنها در مساله کفر و شرک ، دلیل بر قطع رابطه مطلق با آنها نیست بلکه در عین حال با آنها در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن .
از نظر دنیا و زندگی مادی با آنها مهر و محبت و ملاطفت کن و از نظر اعتقاد و برنامه های مذهبی تسلیم افکار و پیشنهاد های آنها نباش ، این درست نقطه اصلی اعتدال است که حقوق خدا و پدر ومادر ، در آن جمع است .
لذا بعدا" می فرماید : راه کسانی را پیروی کن که به سوی من بازگشته اند راه پیامبر و مومنان راستین ، چرا که بعد از آن بازگشت همه شما به سوی من است و من شما را از آنچه در دنیا عمل می کردید آگاه می سازم و بر طبق آن پاداش و کیفر می دهم
( ثم الی مرجعکم فانبئکم بما کنتم تعلمون )

* احترام به پدر و مادر در منطق اسلام
گرچه عواطف انسانی و مساله حق شناسی به تنهایی برای رعایت احترام در برابر والدین کافی است ، ولی از آنجا که اسلام حتی در مسائلی که هم عقل در آن استقلال کامل دارد ، و هم عاطفه آن را به وضوح درمی یابد ، سکوت روا نمی دارد . بلکه به عنوان تاکید در اینگونه موارد همه دستورات لازم را صادر می کند در مورد احترام والدین آنقدر تاکید کرده است که در کمتر مساله ای دیده می شود .
– به عنوان نمونه به چند قست اشاره می کنیم :
الف ) در چهار سوره از قرآن مجید نیکی به والدین بلافاصله بعد از مساله توحید قرار گرفته این هم ردیف بودن دو مساله بیانگر این است که اسلام تا چه حد برای پدر و مادر احترام قائل است .
– در سوره بقره آیه 83 می خوانیم : لاتعبدون الا الله و بالوالدین احسانا"
– و در سوره نساء آیه 36 : واعبدواالله ولاتشکرکوابه شیئا" و بالوالدین احسانا"
– و در سوره انعام آیه 151 می فرماید : الاتشرکوابه شیئا" وبالوالدین احسانا"
– و در سوره اسراء آیه 23 : وقضی ربک ان لاتعبدوا الاایاه وبالوالدین احسانا"
ب ) اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم قرآن و هم روایات صریحا" توصیه می کنند که حتی اگر پدر و مادر کافر باشند رعایت احترامشان لازم است . در سوره لقمان آیه 15 می خوانیم :
و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا"
000 اگر آنها به تو اصرار کنند که مشرک شوی اطاعتشان مکن ، ولی در زندگی دنیا به نیکی با آنها معاشرت نما !
ج ) شکرگزاری در برابر پدر و مادر در قرآن مجید در ردیف شکرگزاری در برابر
نعمت های خدا قرار داده شده چنانکه می خوانیم : ان اشکر لی ولوالدیک ( لقمان /14 )
د ) قرآن حتی کمترین بی احترامی را در برابر پدر و مادر اجازه نداده است . در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم که فرمود : اگر چیزی کمتر از اف وجود داشت ، خدا از آن نهی می کرد و این حداقل مخالفت و بی احترامی نسبت به پدر و مادر است . و از این جمله نظر تند و غضب آلود به پدر و مادر کردن می باشد 1
ه ) با اینکه جهاد یکی از مهمترین برنامه های اسلامی است ، مادام که جنبه وجوب عینی پیدا نکند یعنی داوطلب : قدر کافی باشد ، بودن درخدمت پدرو مادر مهمتر است و اگر موجب ناراحتی آنها شود ، جایز نیست .
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم که مردی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد من جوان با نشاط و ورزیده ای هستم و جهاد را دوست دارم ولی مادرم از این موضوع ناراحت می شود ، پیامبر (ص) فرمود : برگرد و با مادر خویش باش ، قسم به آن خدایی که مرا به حق مبعوث ساخته است یک شب مادر با تو مانوس گردد از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است . 2
ولی البته هنگامی که جهاد ، جنبه وجوب عینی پیدا کند و کشور اسلامی در خطر قرار گیرد و حضور همگان لازم شود و هیچ عذری پذیرفته نیست حتی نارضایی پدر و مادر .
در مورد سایر واجبات کفایی و همچنین مستحبات ، مساله همانگونه است که در مورد جهاد گفته شد .
و ) پیامبر ( ص ) فرمود : بترسید از اینکه عاق پدر و مادر و مغضوب آنها شوید ، زیرا بوی بهشت از پانصد سال راه به مشام می رسد ولی هیچگاه به کسانی که در مورد خشم پدرومادر هستند نخواهد رسید 1
این تعبیر اشاره لطیفی به این موضوع است که چنین اشخاصی نه تنها در بهشت گام نمی گذارند ، بلکه در فاصله بسیار زیادی از آن قرار دادند حتی نمی توانند به آن نزدیک شوند .
سید قطب در تفسیر فی ظلال حدیثی به این مضمون از پیامبر نقل می کند که مردی مشغول طواف بود و مادرش را بر دوش طواف می داد ، پیامبر (ص) را در همان حال مشاهده می کرد ، عرض کرد آیا حق مادرم را با اینکار انجام می دادم ، فرمود : نه حتی جبران یکی از ناله های او را ( هنگام وضع حمل ) نمی کند . 2
گاه می شود پدر و مادر پیشنهادهای غیر منطقی و یا خلاف شرع به انسان می کنند ، بدیهی است اطاعت آنها در هیچیک از این موارد لازم نیست ، ولی با این حال باید برخورد منطقی و انجام وظیفه امر به معروف در بهترین صورتش با این گونه پیشنهادها برخورد کرد .
امام کاظم (ع) می فرماید : کسی نزد پیامبر (ص) آمد و از حق پدر و فرزند سئوال کرد فرمود : باید او را با نام صدا نزند و جلوتر از او راه نرود . و قبل از او ننشیند و کاری نکند که مردم به پدرش بدگویی کند ، ( نگویند خدا پدرت را نیامرزد که چنین کردی ) 3
* دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر
000 اسراء / 23 – وقضی ربک الا تعبدوآ الآ ایاه و بالوالدین احسانا" اما یتلغن عندک الکبر احدهما اوکلاهما فلاتقل لهما آف ولاتنهرهما و قل لهما قولا کریما" .
در این آیه و آیه بعد از این قسمتی از ریزه کاری های برخورد مودبانه و فوق العاده احترام آمیز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو می کند :
1- از یکسو انگشت روی حالت پیری آنها که درآن موقع از همیشه نیازمندتر به حمایت و محبت و احترامند گذارده می گوید : کمترین سخن اهانت آمیز را به آنها مگو :
2- از سوی دیگر قرآن می گوید : در این هنگام به آنها اف مگو ، یعنی اظهار ناراحتی و ابراز تنفر مکن و باز اضافه می کند با صدای بلند و اهانت آمیز و داد و فریاد با آنها سخن مگوید ، و باز تاکید می کند که با قول کریم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن مگو که همه آنها نهایت ادب در سخن را می رساند که زبان کلید قلب است .
3- از سوی دیگر دستور به تواضع و فروتنی می دهد ، تواضعی که نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چیز دیگر .
4- سرانجام می گوید : حتی موقعی که رو به سوی درگاه خدا می آوری پدرومادر را فراموش مکن و تقاضای رحمت پروردگار برای آنها بنما ، مخصوصا" این تقاضایت را با این دلیل همراه ساز و بگو : خداوندا همانگونه که آنها در کودکی مرا تربیت کردند تو مشمول رحتمشان فرما ؟
نکته مهمی که از این تعبیر علاوه بر آنچه گفته شد استفاده می شود این است که اگر پدر و مادر آنچنان مسن و ناتوان شدند که به تنهایی قادر بر حرکت و دفع آلودگی ها از خود نباشند فراموش نکن که تو هم در کودکی چنین بودی و آنها از هرگونه حمایت و محبت از تو دریغ نداشتند محبت آنها را جبران نما .
و از آنجا که گاهی در رابطه با حفظ حقوق پدر و مادر و احترام آنها و تواضعی که بر فرزند لازم است ممکن است لغزش هایی پیش آید که انسان آگاهانه یا ناآگاه در دل و جان شما است از شما آگاهتر است .
بنابراین اگر بدون قصد طغیان و سرکشی در برابر فرمان خدا لغزشی در زمینه احترام و نیکی به پدر و مادر از شما سرزند و بلافاصله پشیمان شدید و در مقام جبران برآئید مسلما" مشمول عفو خدا خواهید شد . اگر شما صالح باشید و توبه کار خداوند توبه کاران را می آمرزد .
همچنین ذکر شده است که هرکس پدر و مادر خود را بیازارد دچار کوتاهی عمر می شود . که این نوع تفسیر در ذیل آیه 79-82 از سوره کهف و اشاره به داستان موسی وخضر آمده است . 1
* مقام مادر
از جهان امروز اگرچه در باره مقام مادر سخن بسیار گفته می شود و حتی روزی را به نام روز مادر اختصاص داده اند ، اما متاسفانه وضع تمدن ماشینی چنان است که رابطه پدران و مادران را از فرزندان خیلی زود قطع می کند آنچنان که کمتر روابط عاطفی دیده می شود . در اسلام روایات شگفت انگیزی در این زمینه داریم که اهمیت فوق العاده مقام مادر را به مسلمانان توصیه می کند ، تا در عمل نه تنها " سخن " در این باره بکوشند . درحدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم : مردی نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد :
000 ای پیامبر به چه کسی نیکویی کنم ؟ فرمود : به مادرت ، عرض کرد : بعد از او به چه کسی ؟ فرمود به مادرت ، بار سوم عرض کرد : بعد از او ؟ به مادرت ؟ در چهارمین بار که این سئوال را کرد ، فرمود : به پدرت ؟1
در حدیث دیگری می خوانیم : جوانی نزد پیامبر (ص) برای شرکت در جهان ، پیامبر (ص) فرمود : آیا مادری داری ، عرض کرد ، آری ، فرمود : در خدمت مادر باش که بهشت زیر پای مادران است . 2
بدون شک اگر زحمات فراوانی را که مادر از هنگام حمل تا وضع حمل و دوران شیرخوارگی و تا زمان بزرگ شدن او تحمل می کند ، رنجها و تعب ها و بیداری ها و بیماری ها و پرستاری ها را که او با آغوش باز در راه فرزند خود پذیرا می گردد . در نظر بگیریم ، خواهیم دید که هر قدر انسان در این راه بکوشد باز هم در برابر حقوق مادر بدهکار است .

* تعلیم و تربیت در خانواده
با در نظر گرفتن ابعاد وجودی انسان ، یعنی بعد مادی و معنوی و یا جنبه حیوانی و رحمانی و اینکه آدمیزاده برای انسان بودن ، یک موجودی بالقوه بوده و بودن و شدنش تابع و پیرو چگونگی حرکت و گرایش وی به آن جنبه ها است . بنابراین خودبخود هر خواننده و فرد متوسطی می تواند متوجه درک این مهم گردد که انسان آنگونه خواهد شد که بر روی می گذرد و چنان خواهد شد که با او رفتار کرده اند و بد انسان خواهد زیست که از وی متوقعند و بدان مقصد گرایش خواهد داشت که رهنموش کرده و هدایت اش نموده اند .
تربیت یا پرورش ، دخالت و فعل عمدی بزرگسالان مجرب هرجامعه ای در جریان رشد خردسالان و نونهالان آن جامعه بوده است تا رسیدن به کمال و غایت مطلوب را برای آنان تسهیل کرده ، مدت زمان آن را کاهش دهند تا مقصد مورد نظر حاصل گردد . تربیت در معنای اسلامی آن ، یعنی : شناخت خدا به عنوان رب یگانه انسان و جهان و برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت و تن زدن از ربوبیت غیر .
این فرآیند ، دارای مبانی ، روشها ، اصول و شرایطی است که بسیار از آن گفته و نوشته اند . تربیت تا حد زیادی واجد خصوصیات اعمال اخلاقی است : عدالت است ، ایثار است و در عین حال احسان و ایثار ، یعنی همکاری وجدان هاست ، زیرا مبین مسئولیت مشترکی که بزرگسالان و خردسال در یک زمان بعهده می گیرند .
بزرگسالان خود را در سطح و در خدمت کودک قرار می دهند ، و کودک سعی می کند با احراز صلاحیت لازم به جرگه بزرگسالان درآید و تربیت بدین طریق به نوعی عشق ورزی و محبت تبدیل می شود . و تربیت به نوعی تحکیم روابط است ، تحکیم روابط قوای حیاتی انسان در اعمال هماهنگ بدن ، تحکیم روابط استعدادهای اجتماعی در توافق با جوامع و تحکیم رابطه نیروهای معنوی با وساطت حیات اجتماعی ، در شکفتگی کامل شخصیت فردی و تربیت اصلا" در درجه اول مبارزه با خودبینی است .
در ارتباط با اهمیت تربیت ، همین بس که تحقق گوهر منوط بدان است و شکوفایی و
تعالی اش نیز . و اینکه اصولا" آدمی با تدبیر تربیت است که آدم است . و رسالت و منزلت الهی و خلیفه الهی شدنش نیز ، تربیت همان کیمیای سهل و متنعمی است که رستگاری و زیانکاری آدمی در آن نهفته و می تواند این موجود بالقوه را فرشته خوی می گرداند و یا ددمنش . به سعادت رهنمونش گردد و به اخلاصش برساند یا به شقاوت و ابتذالش بکشاند . وی را محترم بشمارد و یا خوار و ذلیلش گرداند .
جریان تربیت آدمیزاد که سالها قبل از ولادت تا واپسین لحظات عمر می تواند انجام پذیرد . برای صهولت در بررسی و انجام مطالعات آن را به مقاطع و مراحلی تقسیم کرده اند . هرچند که این تقسیم بندی در منابع مختلف ، ظاهرا" متفاوت می نماید ، در اصل و ماهیت فرقی نداشته و هدف همه آنها توضیح و تفسیر هر چه بیشتر و دقیق تر فرآیند تحول و نقش تربیت می باشد . و به عنوان مثال تقسیم آن ذیل عنوان های مراحل طفولیت اول ، کودکی دوم ، کودکی سوم ، نوجوانی و جوانی ، و 000
تربیت را در ارتباط با اهمیت آن ، با حکومت مقایسه کرده اند که نشانگر ارج والای آن بوده و در یک معنی تربیت یعنی سرمایه گذاری بلند مدتی که حکومت آینده بدان وابسته است . و تربیت همان قدر مشکل است که حکومت کردن : و به همین سبب است که گفته اند زمام و نبض هر حکومتی در دست مادرانی است که گهواره کودکان را به حرکت در می آورند . تربیت که نتیجه تعامل و تاثیر آگاهانه محیط ، فیزیکی و روانی ، بر آدمیزاد می باشد ، برای ثمر بخش واقع شدن و سودمند اتفادن ، هماهنگی و همراهی مقتضیات محیطی را می طلبد . یعنی برای رسیدن به نتایج و اهداف تربیتی مطلوب ، در درجه نخست ، نیازمند توافق بین گروه های تربیتی – رسمی و غیر رسمی از خانواده تا محیط همسالان ، محل و مدرسه و مطبوعات و رسانه های گروهی و 000 در اهداف و روش بوده و تا زمانی که این توافق در هدف و روش حاصل نگردد ، رسیدن به مقاصد مطلوب از جمله محالات است . و نه تنها ، ثمره ای از آن عاید نخواهد گردید ، بلکه تعارض ، ناکامی بی بندوباری ، سرکشی ، بی اعتمادی و دلسردی و آشفتگی ها و اختلالات خاص تربیتی را در پی خواهیم داشت که نتایج زیانبار ویرانگرش بر کسی پوشیده نبوده و نیست .
از جمله دردها و بیماری های جانسوز ، طاقت فرسا و ویرانگر ، که زوال تدریجی بنیان و اساس سلامت جسمی و روانی ، فرهنگی و اجتماعی و بطور کلی تمدن بشری را موجب گردیده و می گردد . سرکشی و طغیان نسل نوجوان و جوان جوامع علیه وضع موجود – علیه ناهنجاری ها و بعضا" هنجارها می باشد که اینان همان کودکان دیروز بوده و تربیت شدگان دوران خود . این سرکشی و لجام گسیختگی ها که راهی جز به ترکستان تباهی و انحطاط منزل نخواهند داشت ، چیزی نیست که فقط ماحصل توطئه های استعماری – استثماری – استحماری باشد ، بلکه اکثرا منتج از عملکردهای ناآگاهانه همراه با حسن نیت در راه افراط و تفریط والدین و مربیان و بعضا" مسئولان مربوط می باشد که البته جهل و تجاهل و بی تفاوتی و بی قیدی و مسامحه بیش از حد و رفاه طلبی و زندگی بدون آرمان و عقیده و نگرش مذهبی و 000 را نمی توان نادیده انگاشت .
خانواده هایی که با چشمان خود تماشاگر صحنه های اضمحلال و نابودی و مسخ خود و فرزندان خود بوده و جامعه نیز نظاره گر سقوط اخلاقی و نزول شان و مقام فرهنگ خود و ماتم زده از نتایجی که مقدماتش را خود ریخته و متاسفانه آن را به دیگران و مسائل و علل ناشناخته و موهوم نسبت می دهند و یعنی سلب مسئولیت و توجیه و گریز از پذیرفتن بار آگاهی و منزلت و رسالت الهی که حتی آسمان نیز بار تحملش را نداشت ! و انسانی که دردش در بودن و ماندن خلاصه شده و از شدن و رسیدن فقط حرفش و آرزویش .
بهرحال برای درمان این لجام گسیختگی ها و بی بندو باری ها که منشاءاش خانواده بود و معمولا" نیز از سرکشی های خانوادگی که حرف شنوی ها و اطاعت از اولیای امر و تربیت شروع می شود و سپس به انحرافات و معضل های اساسی و بغرنج ختم می گردد . از سرپیچی های ساده و روزمره ، پر توقعی ، لجبازی و خودخواهی ، حسادت ، بدزبانی ، بی نظمی ، بی تکلفی ، بی احترامی پرخاشگری ، گوشه گیری ، قهر و لجاجت ، بی دست و پایی ، تحمیل سلیقه های فردی ، دروغگویی ، کم تحریک و فزون جنبی و اختلالات دیگر ، تا مسائل پیچیده روان تنی و انحرافات عاطفی و اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی ، مانند تنیدگی های روحی و روانی ، تعارض و تضاد ، افسردگی ، افت تحصیلی ، ترس و فرار از مدرسه ، سرپیچی ازتکالیف درسی ، دزدی ، فساد و فحشاء ، اعتیاد ، گرایش های ناهنجار جنسی و خودآزاری و دگر آزارگری ، سازش نایافتگی ، بی تفاوتی نسبت به مسائل مذهبی و اجتماعی ، قتل و غارتهای سرسام آور و روی آوردن به تمایلات مبتذل و وقت گذرانی های بی هدف و عصبانیت های حاد و سایر اختلالات عاطفی ـ روانی ـ اجتماعی از قبیل اختلالات عصبی ، وسواس ها ، ترسهای موهوم و اضطراب ، عدم اعتماد بنفس ، بیماری های هسیتریکی ، جنون جوانی ، روانی دردمندی ، روان رنجوری و روان گسستگی ها و بی اشتهایی عصبی و 000 که چه کار بایست کرد و چه چاره ای اندیشید ، آیا موضع و راه حل معقول و مقبول در این مسائل چیست ؟
بهرحال اولین محیطی که بنای تربیتی پس از ولادت ، در آن شکل گرفته و پرورش می یابد . خانواده نام داشته و نخستین مربی و معلم هر فرزندی ، همانا پدر و مادر و بالاخص مادر وی می باشد . کودک امانتی است بزرگ از جانب خدای که ابتدائا" به پدر و مادر سپرده شده ، و همین کودک آنچنان رشد خواهد نمود و شخصیتش شکل خواهد گرفت که پدر و مادرش با وی رفتار کرده و می کنند و آن چنان خواهد شد که والدین هستند ، و یعنی اولین خشت و زیربنای تربیتی که شخصیت کودک بر آن استوار خواهد گردید ، همانا والدین و رفتار عملی و روزمره آنان خواهد بود .
و مساله مهم نقش پذیری و الگو سازی و همانند سازی از لحاظ جسمی ، عاطفی و اجتماعی ، بدین ترتیب برخورد آگاهانه و گام به گام پدر و مادر را در تربیت فرزندان که می بایست متناسب با رشد جسمی و ذهنی کودک باشد که داریم و کاشتن بذر حرف شنوی برای نهال تفاهم و رشد و نتیجه درخت بارآوری زایندگی و بالندگی در تعالی و قرب . هرگاه این شکفتگان نونهال را در سن شکوفه و گل به قصد چیدن میوه و باردهی تحت فشار و مواخذه قرار دهیم ، بلاتردید نه تنها از عمل خود بهره نخواهیم برد ، بلکه اساسا" خود را از زیبایی و دلنشینی شکوفه ها و غنچه ها و ثمرآینده ، که همان نوجوانان و جوانان و شهروندان آینده اند ، محروم ساخته ایم ، بنابراین جریان تربیت در خانواده مستلزم آگاهی و شناخت مادران ، احساس مسئولیت و تعهد نسبت به رسالت خطیری که برعهده دارند در زمینه های آشنایی با اهداف و غایت زندگی و فرآیند رشد و تحول کودک و برخورد ملایم و دقیق و میانه روی با کودکان ، همزمان با توانایی و تطور جسمی و ذهنی آنها در موقعیت ها و شرایط گوناگون است .
آگاهی و شناخت اولین بخصوص مادران و مربیان ، با ویژگی ها و خصایص روحی و جسمی و آشنایی با مراحل رشد و تحول کودکان ، بصورت دقیق و علمی آن ، امکان پذیر نخواهد بود ، مگر اینکه از علوم و فنون مربوط و نوآوری های جهان دانش و پژوهش و متخصصان امر به نحو احسن بهره گرفته و تعامل و همکاری بین این دست اندرکاران تربیت به مرتبه مطلوب و بایسته رسیده است و در چنین همگامی و تعاملی بین مربیان و متخصصان و اولیاء و کودکان ، باید اتحاد وجود داشته باشد .
شایسته است که در ارتباط با تربیت ، اهمیت آن و معضلات مبتلا به آن اشاراتی داشته باشیم هرچند مختصر از کلام گهربار ائمه علیهم السلام و رسول اکرم (ص) که رسول اکرم (ص) می فرمایند : آنکه بدون علم و آگاهی به کاری دست یازد خرابکاری و فسادش بیشتر از خدمت و اصلاح خواهد بود . و اینکه والدین در نیکی و علاقمندی و محبت به فرزند راه افراط را پیش نگیرند گرامیشان بدارند و ادب و تربیت آنان را نیکو گردانند ، تفاوت های توانایی های آنان را در نظر بگیرند . نسبت به آنان خود رای نباشند و دور اندیشی پیشه کنند 000 تا مورد مغفرت قرار گیرند .
حضرت علی (ع) فرمودند : صفحه دل نوجوانان همچون زمین حاصلخیزی و مستعدی است که هنوز هیچ گیاهی در آن نروئیده و آماده هر نوع بذرافشانی است ، و اینکه از جمله حقوق فرزند بر پدر و مادر آن است که نام نیکو برایش انتخاب کنند و او را بهتر تربیت کنند و به او قرآن یاد دهند 000 آسان بگیرند و سخت گیر نباشند . بارهای مسئولیت او را سبک کنند و در ارتباط با اندرز فرمودند : اندرز دادن و نصحیت کردن در میان مردم ، احساسات لطیف انسان را جریحه دار می سازد و او را به بحران عمیقی گرفتار می کند .
و همچنین توصیه حضرت امام سجاد (ع) در ارتباط با تکلیف پدر و مادر نسبت به فرزند ، که فرمودند : حق فرزند این است که بدانی او قسمتی از وجود توست . و جزئی از درخت هستی تو در این جهان ، خوبی و بدی او با تو ارتباط پیدا می کند 000 و به دو طریق می توانی او را یاری کنی یکی عمل خودت و دیگری راهنمایی و آموزشی که به او خواهی داد . رفتار تو در باره او چنین باشد که یقین داری و اگر کمترین کوتاهی نمایی ، دقیقا" مورد مواخذه و ملامت و مجازات قرار خواهی گرفت .

منابع و ماخذ

1- تفسیر نورالثقلین . ج 4 . ص 174
2- تفسیر فی ضلال . ج 6 . ص 484
3- جامع السعادات . ج 2 . ص 258
4- جامع السادات . ج 2 . ص 260
5- جامع السعادات . ج 2 . ص 257
6- فی ضلال . ج 5 . ص 318
7- نورالثقلین . ج 3 . ص 149
8- تفسیر نمونه . ج 12 . ص 519
9- وسائل الشیعه . ج 15 . ص 207
10- جامع السعادات . ج 2 . ص 261

1 – تفسیر نورالثقلین . ج 4 . ص 174
1 – تفسیر فی ضلال . ج 6 . ص 484
1 – جامع السعادات . ج 2 . ص 258
2 – جامع السادات . ج 2 . ص 260
1 – حامع السعادات . ج 2 . ص 257
2 – فی ضلال .ج 5 . ص 318
3 – نورالثقلین . ج 3 . ص 149
1 – تفسیر نمونه . ج 12 . ص 519
1 – وسائل الشیعه . ج 15 . ص 207
2 – جامع السعادات . ج 2 . ص 261
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : حجم فایل:157 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود